سرشناسه : محمدی ری شهری، محمد، 1325 -
عنوان قراردادی : المحبه فی الکتاب و السنه. فارسی.
عنوان و نام پدیدآور : دوستی در قرآن و حدیث/ محمدی ری شهری؛ همکار محمد تقدیری؛ ترجمه حسن اسلامی.
وضعیت ویراست : [ویراست 2].
مشخصات نشر : قم : دارالحدیث ، 1383.
مشخصات ظاهری : 784 ص.
فروست : مرکز تحقیقات دارالحدیث؛ 19.
شابک : 35000 ریال 964-5985-28-5 : ؛ 50000 ریال : چاپ سوم: 978-964-5958-28-0
یادداشت : چاپ سوم: 1386.
یادداشت : کتابنامه: ص. [759] - 770؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : دوستی -- احادیث
موضوع : احادیث اهل سنت
موضوع : احادیث شیعه
شناسه افزوده : تقدیری، محمد، 1343 -
شناسه افزوده : اسلامی، سیدحسن، 1339 -، مترجم
رده بندی کنگره : BP141/5 /د9 م 38041 1383
رده بندی دیویی : 297/218
شماره کتابشناسی ملی : م 84-33008
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
پیش گفتار چاپ دومالحمد للّه رب العالمین والصلاه والسلام علی عبده المصطفی محمّد وآله الطاهرین و خیار صحابته أجمعین. امروز ، جهان ، بیش از هر وقت دیگر ، تشنه دوستی و الفت و مهر و محبّت است. در دنیای امروز که بدبینی ، کینه توزی ، خشونت و ترور بر جهان حکومت می کند ، جامعه بشری بیش از هر زمانی احساسِ نیاز به کیمیای محبّت دارد. کیمیای محبّت ، اصلی ترین عامل تنش زدایی در سطح بین الملل و تنها راه رسیدن به صلح همه جانبه و فراگیر است. امّا باید توجّه داشت که تنها با سخن و شعار و گفتگو ، نمی توان به این کیمیا دست یافت . راه اصلی دست یابی به این کیمیا ، خودسازی و اصلاح فرهنگ عمومی است و نخستین گام در این راه ، مبارزه با عوامل کینه و نفرت ، و گام دوم ، ایجاد و تقویتِ بنیادهای مهر و محبّت است .
.
ص: 8
بهترین آموزگار محبّتحرکت در این راه ، نیاز به تربیت ، آموزش و آموزگار دارد و بهترین و بزرگ ترین آموزگارِ مهر و محبّت ، همان مهربان ترین مهربانان و آفریدگار جهان است . او که سخن خود را با انسان در قرآن با نام «رحیم» و «رحمان» آغاز می کند (اشاره به این که او نه تنها «مهربان» است و به اهلِ ایمان و انسان های شایسته ، سخت مهر می ورزد ، بلکه «بخشنده» نیز هست) . او همه را دوست دارد و خوب و بد ، از رحمت و محبّت عامّ او بهره می گیرند که : «وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ» . (1) ادیم زمین ، سفره عام اوستچه دشمن بر این خوان یغما ، چه دوست (2) امیر مؤمنان علیه السلام با الهام از این سنّت خدای مهربان ، در منشور حکومت مصر به مالک اشتر می نویسد : وَأشعِر قَلبَکَ الرَّحمَهَ لِلرَّعِیَّهِ ، وَالمَحَبَّهَ لَهُم ، وَاللُّطفَ بِهِم ، وَلا تَکونَنَّ عَلَیهِم سَبُعا زارِیا تَغتَنِمُ أکلَهُم ، فَإِنَّهُم صِنفانِ : إمّا أخٌ لَکَ فِی الدّینِ ، وَإمّا نَظیرٌ لَکَ فِی الخَلقِ؛ (3) احساس رحمت ، محبّت و لطفِ به شهروندان را بر دلت بپوشان و بر آنان ، درنده ای آسیب رسان مباش که خوردن شکارش را غنیمت داند ؛ چرا که آنان ، دو دسته اند : دسته ای برادرِ دینی تو اند ، و دسته ای دیگر ، در آفرینش ، همانندِ تو.
.
ص: 9
و نیز می فرماید : أَبلَغُ ما تَستَدَرُّ بِهِ الرَّحمَهَ أن تُضمِرَ لِجَمیعِ النّاسِ الرَّحمَهَ . (1) بهترین راه جذب رحمت [و مهربانیِ ]الهی این است که [در دل ، ]نیّتِ رحمت [و مهربانی ]به همه مردم داشته باشی. باری ، آفریدگار مهربان ، نه تنها بزرگ ترین آموزگار دوستی است ، بلکه همه مهرورزی ها ریشه در رحمت و محبّت او دارند و بدون پیوند با او ، هیچ محبّتی نمی پاید و هیچ کینه و دشمنی ای از جهان رخت برنخواهد بست و آرزوی فراگیر شدن مهر و دوستی در جامعه بشری و حاکمیّت صلح همه جانبه هرگز تحقّق نخواهد یافت . کتاب دوستی در قرآن و حدیث ، شرح این اجمال است . انتشار نسخه اصلی (عربی) این کتاب ، مورد استقبال فرهیختگان جهان اسلام قرار گرفت تا آن جا که برخی از چهره های علمی جهان اسلام ، ضمن تأکید بر نیاز همه مسلمانان به این نوشتار ، پیشنهاد انتشار آن را در سطح گسترده در جوامع اسلامی ارائه کردند . به دنبال این پیشنهاد ، از سویی کتاب دوستی مورد تلخیص قرار گرفت و در نتیجه آنچه مربوط به مهرورزی انسان به خداوند منّان می شد ، با عنوان : کیمیای عشق ، و آنچه مربوط به مهرورزیِ انسان ها نسبت به یکدیگر می شد ، با عنوان : راهنمای محبّت ، منتشر گردید ، و از سوی دیگر ، با عنایت به استقبال از متن اصلی کتاب و ترجمه فارسیِ آن و پیشنهاد برخی اصلاحات ، در چاپ دوم با نگاهی دقیق تر، متن و ترجمه آن بازبینی شد و اصلاحاتی در آن به عمل آمد و در
.
ص: 10
مواردی پانوشت هایی به متن و ترجمه افزوده گردید . این اقدام سودمند به وسیله جناب آقای عبدالهادی مسعودی که مسئولیت گروه «موسوعه نگاری» مرکز تحقیقات دار الحدیث را به عهده دارند ، انجام پذیرفت که بر خود فرض می دانم مراتب سپاس و قدردانی خود را از ایشان ابراز دارم . به امید روزی که با بهره گیری از رهنمودهای سازنده اسلام ، قلب مردم جهان ، مالامال از محبّت و عشق به خدای سبحان شود ، طبعا چنین عشقی ، الفت و سازگاری مردم با یکدیگر را نیز در کامل ترین شکل آن در پی خواهد داشت.
رؤیایی شگفت!در پایان ، جالب است به رؤیایی شگفت انگیز درباره ترجمه این کتاب به زبان اردو ، اشاره کنم : ترجمه کتاب دوستی به زبان اردو ، اخیرا به وسیله «مؤسسّه امام المنتظر» و با همّت حجه الاسلام جناب آقای سیّد نیاز نقوی منتشر شد . ایشان نقل کرد که کارِ تایپ و تنظیم ترجمه کتاب به زبان اردو ، به عهده دامادش آقای سیّد محمّد رضا نقوی بود که مدّتی پیش در سنّ 27 سالگی به رحمت ایزدی پیوست ؛ رضوان اللّه تعالی علیه! دو روز پس از وفات وی ، یکی از دوستانش آقای سیّد ظهیر الحسنین شیرازی که از نقش مرحوم سیّد محمّد رضا در تنظیم ترجمه کتاب دوستی به زبان اردو بی اطّلاع بوده ، به وی (آقای سیّد نیاز نقوی پدر خانم آن مرحوم) مراجعه می کند و می پرسد : جریان کتاب محبّت چیست؟ چون من او را در عالم رؤیا دیدم و گفت : «مشکل من (در عالم برزخ) به خاطر مفاتیح الجنان و کتاب محبّت حل
.
ص: 11
شد» ... . با توجّه به این که بیننده خواب ، از جریان کارِ آن مرحوم در مورد این کتاب بی اطّلاع بوده ، می توان اطمینان یافت که این رؤیا از رؤیاهای صادقه است . لذا از آقای نقوی خواستم که آقای سیّد ظهیر ، عین آنچه را در رؤیا دیده ، برایم بنویسد . ایشان نوشت : بنده چند سالی با مرحوم آقای سیّد محمّد رضا نقوی اعلی اللّه مقامه آشنایی و رفاقت داشتم . او دو روز بعد از وفاتش به خواب من آمد (شب چهارشنبه نزدیک اذان صبح) و به من گفت : «حالم بسیار خوش است . زیاد به فکر من نباشید . فقط در دعاها مرا فراموش نکنید . بعضی ها به من می گفتند : همیشه مشغول کار تایپ و تنظیم کتاب ها هستی و داری وقتت را ضایع می کنی ؛ [امّا ]تایپ و تنظیم کتاب مفاتیح الجنان و المحبّه فی الکتاب والسنه (به اردو) ، خیلی به دردم خورد و باعث نجاتم شد! آری ، آنچه بیش از هر چیز دیگر ، برای انسان در این جهان و جهانِ پس از مرگ ، کارساز است ، کیمیای محبّت است : یک جو ثمر نمی برد از خرمن کمالدر دل ، هر آن که تخم محبّت نکِشته استإلهی! لم یکن لی حول فأنتقل به عن معصیتک إلاّ فی وقت أیقظتنی لمحبّتک ، فانهج لی إلی محبّتک سبیلاً سهله أکمل لی بها خیر الدنیا والآخره . محمّد محمّدی ری شهری 10 / 9 / 1382 6 / 10 / 1424
.
ص: 12
. .
ص: 13
پیش گفتار چاپ اوّلالحمد للّه رب العالمین والصّلاه والسّلام علی عبده المصطفی محمّد وآله الطّاهرین وخیار صحابته أجمعین . کتابی که در برابر شماست ، ششمین کتاب مستقل از مجموعه آثار حدیثی موضوعی مرکز تحقیقات دارالحدیث و حاصل سال ها تتبّع و تحقیق در این مرکز ، در باره اصلی ترین مسئله تربیتی در اسلام ، یعنی «محبّت» است . این کتاب، برای نخستین بار در تاریخ حدیث ، مجموعه متون دینی اسلام را در موضوع محبّت ، با نظامی نو ، آسان یاب و کاملاً ابتکاری در اختیار پژوهشگران مسائل اسلامی قرار می دهد . امیدواریم انتشار این کتاب ، گامی باشد در جهت کاهش تنش ها در کشورهای اسلامی ، نزدیک کردن دولت ها و ملّت های مسلمان به یکدیگر ، بازگرداندن مجد و اقتدار و عزّت و عظمت امّت اسلام ، و ساختن امّتی نمونه بر اساس محبّت و برادری .
.
ص: 14
روش تحقیقروش ما در گزینش ، ثبت و نشانی دهی در این مجموعه ، از این قرار است : 1 . تلاش شده تمامی روایات مربوط به یک موضوع ، از مصادر روایی شیعه و اهل سنّت ، پس از یادداشت برداریِ مستقیم ، با کمک گرفتن از نرم افزارهای رایانه ای گرد آیند ، و سپس جامع ترین ، استوارترین و کهن ترین مصدر ، گزینش شود . 2 . از تکرار روایات ، پرهیز شده ، مگر در موارد ذیل : الف متن ها کاملاً متفاوت و مَرویٌّ عنه ، متعدد باشد ؛ ب نکته مهمی در تفاوت الفاظ ، نهفته باشد ؛ ج تفاوت لفظی در متون شیعی و سنّی وجود داشته باشد ؛ د متن روایت ، کمتر از یک سطر و مربوط به دو باب باشد ؛ 3 . متن های واحدی ، هم از پیامبر صلی الله علیه و آله و هم از یکی از معصومان علیهم السلامنقل شده باشد،که حدیث پیامبر اکرم در متن می آید و روایت سایر معصومان علیهم السلامدر پاورقی. 4 . پس از ذکر آیات در هر موضوع ، روایات به ترتیب معصومان علیهم السلاماز پیامبر اسلام تا امام دوازدهم ، نقل می گردد ، مگر آن که روایتی در تفسیر آیه وارد شده باشد که بر تمامی روایات، مقدّم می شود . 5 . گاه ، هماهنگی چند روایت ، موجب می شود که ترتیب مذکور در بند چهار ، رعایت نشود . 6 . در ابتدای روایات ، فقط نام پیامبر صلی الله علیه و آله و معصوم علیه السلام ذکر می شود ، مگر آن که راوی ، نقل کننده فعلِ معصوم باشد ، یا سؤال و جوابی در میان باشد ، و یا آن که راوی ، لفظی را در متن آورده باشد که سخن مروی عنه نیست . 7 . با توجه به تعدّد اسامی معصومان علیهم السلام ، نام واحدی برای آنها انتخاب شده که در ابتدای روایت ، ذکر می شود . 8 . مصادر روایات، در پاورقی وبه ترتیب معتبرترین مصدر، تنظیم شده است.
.
ص: 15
9 . در غیر مسائل اصولی ، به ارائه مصدر در پاورقی اکتفا می شود . 10 . در صورتی که دسترس به مصادر اوّلیه ممکن باشد ، حدیث از مصادر اوّلیه نقل می گردد ، بجز نشانی بحارالأنوار در احادیث شیعه و کنزالعمّال در احادیث اهل سنّت که در پایان نشانی ها خواهد آمد . 11 . پس از ذکر مصادر ، گاه با تعبیر «ر . ک : (رجوع کنید :)» ، ارجاعاتی به برخی از منابع داده شده است . در چنین مواردی ، متن ارجاعی تفاوت زیادی با متن نقل شده داشته است . 12 . گاه ، ارجاعات ، به ابواب دیگر همان کتاب است که تناسب محتوایی میان پاره ای از روایات آنها وجود داشته است . 13 . در «درآمد» کتاب و نیز در توضیحات و جمع بندی هایی در پایان برخی فصول و ابواب آمده اند، چشم انداز کلّی روایات کتاب و باب و گاه ، حل پاره ای از دشواری های موجود در احادیث را نشان می دهد . 14 . و مهم ترین نکته ، این که تلاش شده است تا در حدّ امکان ، از طریق تأیید مضمون احادیث باب به وسیله قرائن عقلی و نقلی ، تحصیل وثوق نوعی به صدور مجموعه آنها امکان پذیر باشد . در پایان ، لازم می دانم از همه برادران عزیز «مرکز تحقیقات دارالحدیث» که در تألیف این مجموعه ارزشمند، به گونه ای مرا یاری رساندند ، بویژه از فاضل گرامی جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای محمّد تقدیری که بیشترین تلاش ها را در این زمینه داشتند ، سپاس بگزارم . جزاهُم اللّه ُ عَن أهل بیتِ نبیِّه خیر الجزاء فی الدّارین. محمّد محمّدی ری شهری 19 صفر 1420 14 خرداد 1378
.
ص: 16
. .
ص: 17
درآمدنام های محبّتمحبّت ، عبارت است از احساس میل نسبت به چیزی که برای انسان ، لذّت بخش است . برای تفهیم این معنا در لغت عرب ، نام های بسیاری وضع شده است که در هر یک ، نکته خاصّی مورد توجّه است . ابن قیّم درباره راز کثرت نام های «محبّت» می گوید : از آن جا که فهم این مسمّا شدیدتر و به دل هایشان پیوسته بود،نام هایش نیز نزدشان فراوان تر بود . این عادت عرب است که آنچه دریافتش شدیدتر ، یا اهمّیتش نزدشان بیشتر است ، از سرِ بزرگداشت و یا اهتمامِ به آن و یا محبّت بدان ، نام های بیشتری بر آن می گذارند . مثال مورد نخست ، اَسَد و سیف و مثال مورد دوم ، داهیه و مثال مورد سوم ، خَمر است که برای این معانی ، نام های فراوانی گذاشته شده است . این دلایل و معانی سه گانه ، در محبّت گرد آمده است . لذا با نزدیک به شصت نام ، (1) آن را نامیده و وصف کرده اند که عبارت اند از : محبّه، علاقه ، هوی ، صبوه ، صبامه ، شغف ،
.
ص: 18
مقه ، وجد ، کَلف ، تَقَیُّم ، عِشق ، جَوی ، دَنَف ، شجو ، شوق ، خلابه ، بلابل ، تباریح ، سدَم ، غمرات ، وَهَل ، شجَن ، لاعِج ، اکتِئاب ، وَصَب ، حُزن ، کمد ، لذْع ، حُرَق ، سُهد ، أرَق ، لَهْف ، حنین ، استکانه ، تباله ، لَوعه ، فُتون ، جنون ، لمَم ، خَبْل ، رَسیس ، داء المُخامِر ، ودّ ، خلّه ، خِلّم ، فَرام ، هُیام ، تدْلِیه ، وَلَه و تعبّد» . نام های دیگری نیز برای محبّت برشمرده اند که در حقیقت نام های آن نیست ، بلکه از عوامل و احکام به شمار می رود و ما از ذکر آنها خودداری می کنیم . (1) بسیاری از آنچه در کلام ابن قیّم به عنوان اسامی محبّت آمده ، در واقع از مبادی یا احکام محبّت است ، گو این که او خود در تفسیر و تبیین این اسامی ، بدان تصریح می کند . در باره ریشه این اسامی و تعریف هر یک ، سخن بسیار است (2) که نیازی به طرح آن در این مجموعه نیست . آنچه در این جا بحث درباره آن اهمّیت دارد ، تبیین دیدگاه اسلام درباره محبّت است ، در نگاهی عمیق به آنچه این آیین الهی در مورد این خصلت ارزشمند آورده است ، تا مدخل و مقدمه ای باشد برای دقّت و تأمّل لازم در آیات و احادیثی که در ابواب مختلف کتاب ، خواهد آمد .
محبّت از دیدگاه اسلاماز نظر اسلام ، محبّت ، بیشترین نقش را در ساماندهی جامعه آرمانی انسانی دارد . ملاحظه متون دینی (نصوص) گردآمده در این کتاب ، به روشنی اثبات
.
ص: 19
می کند که جامعه مطلوب انسانی در اسلام ، جامعه ای است که بر اساس محبّت مردم نسبت به یکدیگر شکل بگیرد . اسلام می خواهد جامعه ای بسازد که همه مردم ، خود را برادر یکدیگر بدانند و تا سرحدّ ایثار نسبت به هم عشق بورزند ، و این بدان جهت است که هیچ چیز مانند محبّت در ساماندهی جامعه دلخواه انسانی ، کارساز نیست . محبّت ، مؤثّرترین عنصر پرورش انسان های شایسته و کارآمدترین ابزار پیشبرد اهداف فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی است . به گفته حضرت سلیمان علیه السلام ، هیچ چیز مانند محبّت ، شیرین نیست . (1) محبّت به قدری شیرین است که همه تلخی های زندگی را با کمک آن می توان شیرین کرد ، و بسیاری از ضعف ها و نابسامانی ها و مشکلات فردی و اجتماعی را می توان به وسیله آن ، جبران نمود و به تعبیر لطیف پیغمبر اسلام : ما ضاقَ مجلسٌ بمتحابَّین . (2) هیچ جایی برای نشستن دو دوست ، تنگ نیست .
دین محبّتاسلام ، برنامه تکامل انسان است . اصلی ترین عناصر این برنامه ، محبّت (مهرورزی) است . عنصر محبّت ، تا آن جا در تحقّق برنامه هایی که اسلام برای پیشرفت جامعه انسانی پیش بینی کرده مؤثر است که امام باقر علیه السلام ، دین اسلام را چیزی جز محبّت نمی داند و می فرماید : هَلِ الدّینُ إلاَّ الحُبُّ ؟ (3)
.
ص: 20
آیا دین ، جز محبّت است ؟ خدایی که قرآن به مردم معرفی می کند ، خدایی است مهربان و دوستدار مردم . (1) او آیین اسلام را که دین همه انبیای الهی است ، برپایه های محبّت خود ، استوار کرده است (2) و پایگاه اصلی حکومت اسلامی را عشق و مودّت مردم نسبت به پیشوایان دینی و رهبران سیاسی امّت اسلام قرار داده است . (3)پیشوایان بزرگ اسلام ، برای این که مردم با شیرینی محبّت ، زندگی را شیرین کنند و از برکات این نعمت بزرگ الهی بهره مند شوند ، با جملاتی زیبا و رسا و در ذهن ماندنی ، مانند «رأس العقل» ، (4) «أوّل العقل» (5) و «نصف العقل» ، 6 آن را توصیف کرده اند و مردم را به دوستی و محبّت و الفت نسبت به یکدیگر و افزایش «خویشاوندان محبّتی» تشویق کرده اند ؛ چرا که آنان از اقوام نَسَبی و سببی ، کارسازترند . 7
خطر عداوتدر مقابل محبّت ، عداوت است که هیچ چیز مانند آن برای جامعه ، خطرناک نیست . عداوت ، تلخ ترینِ تلخی هاست . تلخیِ عداوت ، همه شیرینی های زندگی را در کام انسانْ تلخ می کند ، همه نعمت های الهی را به نقمت تبدیل می نماید و همه پیروزی ها را به شکست ، مبدّل می سازد .
.
ص: 21
عداوت ، نه تنها مانع پیشرفت جامعه در زمینه های گوناگون است؛ بلکه در بهره برداری از امکانات موجود نیز اِخلال می نماید و از این رو ، جامعه ای که گرفتار این آفت خطرناک شود ، راهی جز انحطاط و سقوط در پیش ندارد . بر این اساس ، دینی که خود را بر پایه محبّتْ استوار می داند ، عداوت را ضدّ دین (1) معرّفی می کند ، چنان که پیامبر اکرم ، فرموده اند : إنَّ شرّ النّاس مَن یُبغِضُ النّاسَ ویُبغِضونَهُ . 2 بدترینِ مردم ، کسانی هستند که دشمن مردم اند و مردم ، دشمن آنها.
برنامه های اسلام برای ایجاد الفت و محبّتاسلام ، برای آن که جامعه از شیرینی و برکات نعمت محبّت بهره برداری کند و از خطرها و آفات عداوت ، مصون بماند ، به موعظه و توصیه های اخلاقی اکتفا نکرده ، بلکه برای ایجاد الفت و محبّت و پیشگیری از کینه و محبّت ، برنامه و قانون دارد . در اسلام، آنچه موجب دوستیِ مردم با یکدیگر می شود، به عنوان تکلیف و وظیفه وجوبی یا استحبابی شناخته شده ، و آنچه به بغض و عداوت مردم نسبت به یکدیگر می انجامد ، به صورت حکم تحریمی و یا تنزیهی ، ممنوع گردیده است . آنچه در بخش اوّل این کتاب درباره اسباب محبّت و آداب و حقوق آن آمده است ، در واقع ، برنامه های اسلام برای ایجاد پیوند دوستی میان مردم و تحکیم و تقویت آن ، و آنچه درباره موانع محبّت و عوامل بغض مطرح شده ، برنامه های عملی اسلام در جهت پیشگیری از خطرهای عداوت است .
.
ص: 22
حق انتخاب دوستاشکالی که در زمینه ساماندهی جامعه مبتنی بر محبّت قابل طرح است ، این است که آیا اسلام ، اجازه می دهد انسان با هرکس که خواست ، دوست شود ؟ آیا در اسلام ، انسان حق دارد با کسانی که به انحرافات اعتقادی ، اخلاقی و عملی مبتلا هستند ، پیوند محبّت برقرار کند ؟ و اگر حق ندارد ، چگونه می توان ادّعا کرد که اسلام ، دین محبّت است و جامعه آرمانیِ آن ، جامعه ای مبتنی بر محبّت است ؟
منطق عقل و فطرت در دوستیپاسخ این است که منطق اسلام در دوستی و دشمنی ، مانند سایر امور ، منطق عقل و فطرت است . عقل و فطرت انسان ، زیبایی را دوست می دارد و زشتی را دشمن . اسلام نیز در باب دوستی و دشمنی ، چیزی جز این نمی گوید . به همان میزان که دوست داشتن زیبایی ها برای انسان و جامعه انسانی ، سازنده و تکامل آفرین است ، علاقه به زشتی ها و پلیدی ها ، ویرانگر و خطرناک است . از این رو ، خدایی که اسلام به جامعه انسانی معرّفی می کند ، زیباست و زیبایی را دوست دارد و زشتی و پلیدی را دشمن می دارد. در منطق خداپرستان راستین که همان منطق عقل و فطرت است ، انسان باید دوست زیبایی ها و دشمن زشتی ها باشد . بی تردید ، دوستی با کسانی که به بیماری های اعتقادی ، اخلاقی و عملی مبتلا هستند ، موجب سرایت بیماری می گردد و هیچ منطقی نمی تواند آن را تجویز کند و از این رو ، مبتنی بودن جامعه آرمانی در اسلام بر محبّت ، بدین معنا نیست که اسلام ، بر خلاف منطق عقل و فطرت ، اجازه می دهد زشتی ها و بیماری های فرهنگی و اجتماعی ، فراگیر شود؛ بلکه درست به عکس ، اسلام می خواهد با مبارزه با این بیماری ها جامعه ای بسازد که چیزی جز محبّت ، بر آن حاکم نباشد ،
.
ص: 23
و تا چنین جامعه ای تحقّق نیافته است ، انسان راهی جز انتخاب ندارد .
نقش محبّت در سرنوشت انساناز نظر اسلام ، محبّت ، سرنوشت همیشگی انسان را رقم می زند . (1) عشق به زیبایی های راستین ، انسان را به قلّه تکامل ، سیر می دهد و عشق به زیبایی های دروغین ، او را کور و کر می کند ، (2) تا آن جا که حقّ انتخاب را از انسان سلب می نماید (3) و او را تا اسفل السافلین ، پایین می برد . از این رو انتخاب دوست ، بر اساس شناخت دوستان راستین و دروغین ، برای رسیدن به جامعه آرمانی انسانی و اسلامی ، ضروری است و پیشوایان بزرگ اسلام ، رهنمودهای بسیار ارزنده ای در این زمینه دارند که در فصل پنجم ، هفتم و نهم از بخش اوّل ، ملاحظه خواهید کرد .
.
ص: 24
. .
ص: 25
بخش اوّل : دوستی مردمفصل اوّل : دوست داشتن یکدیگرفصل دوم : دشمنی با یکدیگرفصل سوم : عوامل دوستیفصل چهارم : موانع دوستیفصل پنجم : گزینش دوستفصل ششم : آداب دوستیفصل هفتم : احکام دوستیفصل هشتم : حقوق دوستیفصل نهم : آثار دوستیفصل دهم : عشق
.
ص: 26
الفصل الأوّل: التّوادّ1 / 1الإِیمانُ وَالاُلفَهالکتاب«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا وَکُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَ لِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایَتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» . (1)
«هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَْرْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُو عَزِیزٌ حَکِیمٌ» . (2)
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» . (3)
«فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَوهَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّکَوهَ فَإِخْوَ نُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الأَْیَتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ» . (4)
.
ص: 27
فصل اوّل : دوست داشتن یکدیگر1 / 1ایمان و الفتقرآن(و همگان ، دست در ریسمان خدا بزنید و پراکنده مشوید ، و از نعمتی که خدا بر شما ارزانی داشته است ، یاد کنید ؛ آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دل هایتان را به هم الفت داد، پس بر اثر نعمت او برادر شدید،و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید.خدا آیات خود را این چنین برای شما بیان می کند؛شاید هدایت شوید).
(اوست که تو را به یاری خود و یاری مؤمنان ، تأیید کرد؛ و دل هایشان را به هم الفت داد . اگر همه آنچه را که در زمین است ، انفاق می کردی ، دل هایشان را به یکدیگر الفت نمی دادی؛ ولی خدا دل هایشان را به یکدیگر الفت داد که او عزیز و حکیم است) .
(مؤمنان ، برادرند. پس میان برادرانتان ، اصلاح کنید و از خدا بترسید؛ شاید که مورد رحمتْ واقع شوید) .
(پس اگر توبه کردند و نماز برپای داشتند و زکات پرداختند ، در این صورت ، برادران دینی شما هستند ، و آیات خود را برای قومی که می دانند ، تفصیل می دهیم) .
.
ص: 28
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تَزالُ اُمَّتی بِخَیرٍ ما تَحابّوا وتَهادَوا وأدَّوُا الأَمانَهَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یَجتَمِعُ أربَعَهٌ فِی المُؤمِنِ إلاّ أوجَبَ اللّه ُ لَهُ بِهِنَّ الجَنَّهَ : الصِّدقُ فِی اللِّسانِ ، وَالسَّخاءُ فِی المالِ ، وَالمَوَدَّهُ فِی القَلبِ ، وَالنَّصیحَهُ فِی المَشهَدِ وَالمَغیبِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما تَحابَّا الرَّجُلانِ إلاّ کانَ أفضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لِصاحِبِهِ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل جَعَلَ الإِسلامَ صِراطا مُنیرَ الأَعلامِ ، مُشرِقَ المَنارِ ، فیهِ تَأتَلِفُ القُلوبُ ، وعَلَیهِ تَأَخَّی الإِخوانُ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام: اِعلَم أنَّ الإِلفَ مِنَ اللّه ِ وَالفِرکَ مِنَ الشَّیطانِ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ روحَ الإیمانِ واحِدَهٌ ، خَرَجَت مِن عِندِ واحِدٍ ، وتَتَفَرَّقُ فی أبدانٍ شَتّی ، فَعَلَیهِ ائتَلَفَت ، وبِهِ تَحابَّت . (6)
.
ص: 29
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : امّت من تا هنگامی که یکدیگر را دوست بدارند ، به یکدیگر هدیه دهند و امانتداری کنند ، سعادتمند خواهند بود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمنْ هرگاه دارای چهار صفت گردد ، خداوند بدانها بهشت را بر او واجب می گرداند : راستی در زبان ، بخشش در مال ، دوستی در دل ، و خیرخواهی در نهان و آشکار .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو تن یکدیگر را دوست بدارند ، آن که دیگری را بیشتر دوست می دارد ، از دوستش برتر است .
امام علی علیه السلام : خداوند عز و جل ، اسلام را راهی با نشانه های روشنگر و نشانیِ درخشان قرار داد که در آن ، دل ها با یکدیگر خو می گیرند و بر اساس آن ، برادری برادرانْ شکل می گیرد .
امام باقر علیه السلام : بدان که اُنس گرفتن [با مردم] ، کاری خدایی و دشمنی ، کاری شیطانی است .
امام صادق علیه السلام : روح ایمان ، یکی است که از نزد [ خدای] یگانه فرود آمده و در پیکرهای گوناگونی جای گرفته است. پس بر اساس آن ، خو گرفته می شود و بدان ، دوستی ها پدید می آید .
.
ص: 30
عنه علیه السلام : المُؤمِنونَ یَألَفونَ ویُؤلَفونَ ویُغشی رَحلُهُم . (1)
عنه علیه السلام : مَا التَقی مُؤمِنانِ قَطُّ إلاّ کانَ أفضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لِأَخیهِ . (2)
مسائل علیّ بن جعفر عن علیّ بن جعفر : قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام : أیُّنا أشَدُّ حُبّا لِدینِهِ ؟ قالَ : أشَدُّکُم حُبّا لِصاحِبِهِ . (3)
1 / 2قیمَهُ المَوَدَّهِأ عَلامَهُ قُوَّهِ العَقلِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمانِ التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمانِ بِاللّه ِ عز و جل التَّحَبُّبُ إلَی النّاسِ . (5)
.
ص: 31
امام صادق علیه السلام : مؤمنان ، با یکدیگر اُنس می گیرند و با آنان ، اُنس گرفته می شود و خانه شان محلّ رفت و آمد دوستان است .
امام صادق علیه السلام : هرگاه دو شخص مؤمن یکدیگر را ببینند ، برترین آن دو ، کسی است که برادرش را بیشتر دوست می دارد .
مسائل علی بن جعفر به نقل از علی بن جعفر : به امام موسی کاظم علیه السلامگفتم : کدام یک از ما بیشتر دینش را دوست می دارد؟ فرمود : «آن که رفیق خود را بیشتر دوست می دارد».
1 / 2ارزش دوستیالف نشانِ نیرومندی عقل رسول خدا صلی الله علیه و آله : اساس عقل ، پس از ایمان ، دوستی با مردم است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اساس عقل ، پس از ایمان به خدای عز و جل ، دوستی با مردم است .
.
ص: 32
عنه صلی الله علیه و آله : التَّوَدُّدُ نِصفُ العَقلِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ نِصفُ العَقلِ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : رَأسُ العَقلِ التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ . (3)
عنه علیه السلام : أوَّلُ العَقلِ التَّوَدُّدُ . (4)
ب نِصفُ الدّینِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : التَّوَدُّدُ نِصفُ الدّینِ . (5)
ج قَرابَهٌ مُستَفادَهٌ الإمام علیّ علیه السلام : المَوَدَّهُ قَرابَهٌ مُستَفادَهٌ . (6)
.
ص: 33
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی [با مردم] ، نیمی از عقل است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی با مردم ، نیمی از عقل است .
امام علی علیه السلام : اساس عقل ، دوستی با مردم است .
امام علی علیه السلام : سرآغاز عقل ، دوستی [با مردم ]است .
ب نیمی از دین رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی [با مردم] ، نیمی از دین است .
ج خویشاوندی امام علی علیه السلام : دوستی ، [نوعی ]خویشاوندی است .
.
ص: 34
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ نَسَبٌ . (1)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ نَسَبٌ مُستَفادٌ . (2)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ إحدَی القَرابَتَینِ . (3)
عنه علیه السلام : الوَفاءُ کَرَمٌ ، المَوَدَّهُ رَحِمٌ . (4)
د أقرَبُ نَسَبٍ الإمام علیّ علیه السلام : المَوَدَّهُ أقرَبُ نَسَبٍ . (5)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ أقرَبُ رَحِمٍ . (6)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ أشبَکُ الأَنسابِ ، وَالعِلمُ أشرَفُ الأَحسابِ . (7)
ه أقرَبُ القُربِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : القَریبُ مَن قَرَّبَتهُ المَوَدَّهُ وإن بَعُدَ نَسَبُهُ . وَالبَعیدُ مَن باعَدَتهُ المَوَدَّهُ وإن قَرُبَ نَسَبُهُ . (8)
الإمام علیّ علیه السلام : أقرَبُ القُربِ مَوَدّاتُ القُلوبِ . (9)
.
ص: 35
امام علی علیه السلام : دوستی ، خویشاوندی است .
امام علی علیه السلام : دوستی ، خویشیِ اکتسابی است .
امام علی علیه السلام : دوستی ، یکی از دو خویشاوندیِ [ سببی و نَسَبی] است .
امام علی علیه السلام : وفاداری ، بزرگواری است ، و دوستی ، [گونه ای ]خویشاوندی .
ر . ک : ص 217 (ح 530 و 531) .
د نزدیک ترین خویشاوندی امام علی علیه السلام : دوستی ، نزدیک ترین خویشاوندی است .
امام علی علیه السلام : دوستی ، نزدیک ترین خویشی است .
امام علی علیه السلام : دوستی ، به هم پیوسته ترین خویشاوندی است و دانش ، شریف ترینْ تبار است .
ر . ک : ص 679 (ح 1441 ، 1442 و 1443) .
ه نزدیک ترین خویشاوندی ها رسول خدا صلی الله علیه و آله : خویشاوند ، آن است که دوستیْ نزدیکش ساخته است ، گر چه [نسبت ]خویشاوندی اش دور باشد و بیگانه ، آن است که دوستیْ دورش ساخته است ، گرچه [نسبت ]خویشاوندی اش نزدیک باشد .
امام علی علیه السلام : نزدیک ترین خویشاوندی ها، دوستی دل هاست .
.
ص: 36
عنه علیه السلام : الأَخُ المُکتَسَبُ فِی اللّه ِ أقرَبُ الأَقرِباءِ ، وأحَمُّ مِنَ الاُمَّهاتِ وَالآباءِ . (1)
عنه علیه السلام : رُبَّ قَریبٍ أبعَدُ مِن بَعیدٍ . ورُبَّ بَعیدٍ . أقرَبُ مِن قَریبٍ . (2)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ أقرَبُ الأَقارِبِ . (3)
و أصلُ القَرابَهِ الإمام علیّ علیه السلام : کُلُّ قَرابَهٍ تَحتاجُ إلی مَوَدَّهٍ . (4)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : تَحتاجُ القَرابَهُ إلی مَوَدَّهٍ ، ولا تَحتاجُ المَوَدَّهُ إلی قَرابَهٍ . (5)
عنه علیه السلام : مَوَدَّهُ الآباءِ قَرابَهٌ بَینَ الأَبناءِ ، وَالقَرابَهُ إلَی المَوَدَّهِ أحوَجُ مِنَ المَوَدَّهِ إلَی القَرابَهِ . (6)
عنه علیه السلام : رُبَّ عَشیرٍ غَیرُ حَبیبٍ . (7)
عنه علیه السلام : رُبَّ أخٍ لَم تَلِدهُ اُمُّکَ . (8)
عنه علیه السلام : صَدیقُکَ أخوکَ لِأَبیکَ واُمِّکَ . ولَیسَ کُلُّ أخٍ لَکَ مِن أبیکَ واُمِّک صَدیقَکَ . (9)
.
ص: 37
امام علی علیه السلام : برادر به دست آمده در راه خدا ، نزدیک ترین خویشاوند و [ حتی ]نزدیک تر (1) از پدر و مادر است .
امام علی علیه السلام : بسا خویشاوندی که از بیگانه دورتر است و بسا بیگانه ای که از خویشاوند ، نزدیک تر .
امام علی علیه السلام : دوست ، نزدیک ترینِ خویشاوندان است .
و اصل خویشاوندی امام علی علیه السلام : هر خویشاوندی ای ، نیازمند دوستی است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : خویشاوندی ، نیازمند دوستی است ، حال آن که دوستی ، نیازمند خویشاوندی نیست .
امام علی علیه السلام : دوستی پدران ، [ باعث ]خویشاوندی فرزندان است؛ و خویشاوندی به دوستی ، نیازمندتر از دوستی به خویشی است .
امام علی علیه السلام : بسا خویشاوندی که دوست نیست .
امام علی علیه السلام : بسا برادری که مادرت او را نزاده است .
امام علی علیه السلام : دوستت ، برادر تنی توست ، حال آن که هر برادرِ تنی تو ، دوستت نیست .
.
ص: 38
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : الصَّدیقُ نَسیبُ الرّوحِ ، وَالأَخُ نَسیبُ الجِسمِ . (1)
ز أنفَعُ الکُنوزِ الإمام علیّ علیه السلام : أنفَعُ الکُنوزِ مَحَبَّهُ القُلوبِ . (2)
ح أحلَی الأَشیاءِ جامع الأحادیث للقمّی عن إبراهیم بن شعیب المزنیّ : أنَّهُ سَمِعَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیه السلامیَقولُ : سَأَلَ داودُ النَّبِیُّ سُلَیمانَ علیه السلام وأرادَ عِلْمَ ما بَلَغَ مِنَ الحِکمَهِ قالَ: . . . أیُّ شَیءٍ أحلی ؟ قالَ : المَحَبَّهُ ، هِیَ رَوحُ اللّه ِ بَینَ عِبادِهِ ، حَتّی إنَّ الفَرَسَ لَیَرفَعُ حافِرَهُ عَن وَلَدِهِ. قالَ : فَضَحِکَ داودُ عِندَ إجابَهِ سُلَیمانَ علیه السلام . (3)
1 / 3فَضلُ الصَّدیقِ وَالاِستِکثارِ مِنهُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اِستَکثِروا مِنَ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَهً یَوم القِیامَهِ . (4)
.
ص: 39
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : دوست ، خویشاوند روح است و برادر ، خویشاوند تن .
ز سودمندترینِ گنج ها امام علی علیه السلام : سودمندترینِ گنج ها، دوستی دل هاست .
ح شیرین ترینِ چیزها جامع الأحادیث به نقل از ابراهیم بن شعیب المُزنی ، از امام صادق علیه السلام : داوود پیامبر علیه السلام، برای این که بداند سلیمان علیه السلام به چه حد از حکمت رسیده است ، از او پرسید : «... چه چیز شیرین تر است؟». سلیمان پاسخ داد: «دوستی ، همان آرامش [ فروفرستاده] خدا میان بندگانش است ، تا آن جا که اسب ، سم خود را برای کره اش برمی دارد» . آن گاه ، داوود از پاسخگویی سلیمان ، شاد شد .
1 / 3فضیلت دوست و افزودن دوستان رسول خدا صلی الله علیه و آله : بر [شمار ]برادران خود بیفزایید ؛ زیرا هر مؤمنی را در روز قیامت ، شفاعتی است .
.
ص: 40
عنه صلی الله علیه و آله : أکثِروا مِنَ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ رَبَّکُم حَیِیٌّ کَریمٌ یَستَحیی أن یُعَذِّبَ عَبدَهُ بَینَ إخوانِهِ یَومَ القِیامَهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المَرءُ کَثیرٌ بِأَخیهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : المَرءُ یَکثُرُ بِإِخوانِهِ المُسلِمینَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : عَلَیکَ بِإِخوانِ الصِّدقِ تَعِش فی أکنافِهِم ؛ فَإِنَّهُم زینَهٌ فِی الرَّخاءِ ، وعُدَّهٌ فِی البَلاءِ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : الصَّدیقُ إنسانٌ ، هُوَ أنتَ إلاّ أنَّهُ غَیرُکَ . (5)
عنه علیه السلام : الأَصدِقاءُ نَفسٌ واحِدَهٌ فی جُسومٍ مُتَفَرِّقَهٍ . (6)
عنه علیه السلام : مِنَ النِّعَمِ الصَّدیقُ الصَّدوقُ . (7)
.
ص: 41
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بر [شمار ]برادران خود بیفزایید؛ زیرا که پروردگارتان ، آزرمگین و بزرگوار است و شرم دارد که بنده اش را در روز قیامت ، میان برادرانش عذاب کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : انسان به وسیله برادرش [نیرومند و ]افزون است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : انسان با برادران مسلمانش نیرو و فزونی می گیرد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : برادرانِ راستین به دست آر ، تا در پناهشان زندگی کنی که در آسایش ، زیورند و در سختی ، ساز و برگ [و یاور] .
امام علی علیه السلام : دوست ، انسانی است که همان خودت است ، جز آن که [ کالبدش ]غیر از توست .
امام علی علیه السلام : دوستان ، یک جان اند در کالبدهای پراکنده .
امام علی علیه السلام : دوستِ راستین ، از نعمت هاست .
.
ص: 42
عنه علیه السلام : الإِخوانُ زینَهٌ فِی الرَّخاءِ ، وعُدَّهٌ فِی البَلاءِ . (1)
عنه علیه السلام : عَلَیکَ بِإِخوانِ الصَّفا ؛ فَإِنَّهُم زینَهٌ فِی الرَّخاءِ ، وعَونٌ فِی البَلاءِ . (2)
عنه علیه السلام : إخوانُ الصِّدقِ زینَهٌ فِی السَّرّاءِ ، وعُدَّهٌ فِی الضَّرّاءِ . (3)
عنه علیه السلام : عَلَیکَ بِإِخوانِ الصِّدقِ فَأَکثِر مِنِ اکتِسابِهِم ؛ فَإِنَّهُم عُدَّهٌ عِندَ الرَّخاءِ ، وجُنَّهٌ عِندَ البَلاءِ . (4)
عنه علیه السلام : إخوانُ الصِّدقِ فِی النّاسِ خَیرٌ مِنَ المالِ یَأکُلُهُ ویُوَرِّثُهُ . لا یَزدادَنَّ أحَدُکُم فی أخیهِ زُهدا ، ولا یَجعَل مِنهُ بَدیلاً إذا لَم یَرَ مِنهُ مَرفَقا أو یَکونُ مَقفورا مِنَ المالِ . لا یَغفُلَنَّ أحَدُکُم عَنِ القَرابَهِ یَری بِهِ الخَصاصَهَ أن یَسُدَّها مِمّا لا یَضُرُّهُ إن أنفَقَهُ ولا یَنفَعُهُ إن أمسَکَهُ . (5)
عنه علیه السلام : أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اکتِسابِ الإِخوانِ ، وأعجَزُ مِنهُ مَن ضَیَّعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم . (6)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : أعجَزُ النّاسِ مَن قَصَّرَ فی طَلَبِ الصَّدیقِ ، وأعجَزُ مِنهُ مَن وَجَدَهُ فَضَیَّعَهُ . (7)
.
ص: 43
امام علی علیه السلام : برادران ، در آسایش، زیورند و در سختی، ساز و برگ [و یاور] .
امام علی علیه السلام : برادرانِ یکرنگ به دست آر که در آسایش ، زیورند و در سختی ، یاور .
امام علی علیه السلام : برادرانِ راستین ، در خوشی ، زیورند و در ناخوشی ، ساز و برگ [و یاور] .
امام علی علیه السلام : برادرانِ راستین به دست آر و بر شمارشان بیفزای که به هنگام آسایش ، ساز و برگ اند و به هنگام سختی ، سپر .
امام علی علیه السلام : برادرانِ راستین در میان مردم ، از ثروتی که شخص از آن برخوردار شود و به ارث گذارد ، بهترند . مبادا کسی از شما نسبت به برادرش زیاده بی رغبتی کند ، و اگر از او منفعتی ندید و یا او را بی چیز دید ، مبادا کسی را جایگزین او نماید . مبادا کسی از شما از نیاز خویشاوندش که اگر آن را برآورد ، به او زیانی نمی زند و اگر آن را باز دارد ، سودی به او نمی رساند ، غفلت کند .
امام علی علیه السلام : ناتوان ترین مردم ، کسی است که از به دست آوردن برادران ، ناتوان باشد و ناتوان تر از او ، کسی است که برادری را که به دست آورده است ، از دست بدهد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : ناتوان ترین مردم ، کسی است که در دوستیابی کوتاهی کند ، و ناتوان تر از او کسی است که دوستی به دست آورد و سپس او را از دست بدهد .
.
ص: 44
عنه علیه السلام أیضا : لِیَکُن أصدِقاؤُکَ کَثیرا ، وَاجعَل سِرَّکَ مِنهُم إلی واحِدٍ . (1)
عنه علیه السلام : مَن لا صَدیقَ لَهُ لا ذُخرَ لَهُ . (2)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ أفضَلُ الذُّخرَینِ . (3)
عنه علیه السلام : مَن لا أخا لَهُ لا خَیرَ فیهِ . (4)
عنه علیه السلام : مَن لا إخوانَ لَهُ لا أهلَ لَهُ . (5)
عنه علیه السلام : الإِخوانُ جَلاءُ الهُمومِ وَالأَحزانِ . (6)
عنه علیه السلام : الإِخوانُ أفضَلُ العُدَدِ . (7)
عنه علیه السلام : إخوانُ (8) الصِّدقِ أفضَلُ عُدَّهٍ . (9)
عنه علیه السلام : أفضَلُ العُدَدِ أخٌ وَفِیٌّ ، وشَقیقٌ زَکِیٌّ . (10)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ أفضَلُ العُدَّتَینِ . (11)
عنه علیه السلام : أفضَلُ العُدَدِ ثِقاتُ الإِخوانِ . (12)
.
ص: 45
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : دوستانت بسیار باشند ؛ امّا رازت را تنها با یکی از آنان [که بیش از دیگران مورد اعتماد است] در میان بگذار .
امام علی علیه السلام : هر که دوستی ندارد ، اندوخته ای ندارد .
امام علی علیه السلام : دوست ، برترینِ دو اندوخته است (از اندوخته مالی برتر است) .
امام علی علیه السلام : هر که برادری (1) ندارد ، خیری در او نیست .
امام علی علیه السلام : هر که برادرانی ندارد ، خانواده ای ندارد .
امام علی علیه السلام : برادران ، زداینده غم و اندوه اند .
امام علی علیه السلام : برادران ، برترین ساز و برگ هایند .
امام علی علیه السلام : برادرانِ راستین ، برترین ساز و برگ اند .
امام علی علیه السلام : برترینِ ساز و برگ ها ، برادری وفادار است و همگِنی پاک .
امام علی علیه السلام : دوست ، برترینِ ساز و برگ است (با هر ساز و برگی سنجیده شود ، از آن برتر است) .
امام علی علیه السلام : برترین ساز و برگ ها ، برادرانِ قابل اعتمادند .
.
ص: 46
عنه علیه السلام : عَلَیکُم بِالإِخوانِ ؛ فَإِنَّهُم عُدَّهٌ لِلدُّنیا ، وعُدَّهٌ لِلآخِرَهِ ؛ ألا تَسمَعُ إلی قَولِ أهلِ النّارِ : «فَمَا لَنَا مِن شَفِعِینَ * وَ لاَ صَدِیقٍ حَمِیمٍ » (1) . (2)
الإمام الصادق علیه السلام: أکثِروا مِنَ الأَصدِقاءِ فِی الدُّنیا ؛ فَإِنَّهُم یَنفَعونَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، أمَّا الدُّنیا فَحَوائِجُ یَقومونَ بِها ، وأمَّا الآخِرَهُ فَإِنَّ أهلَ جَهَنَّمَ قالوا : «فَمَا لَنَا مِن شَفِعِینَ * وَ لاَ صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (3)
الإمام زین العابدین علیه السلام : لا تُعادِیَنَّ أحَدا وإن ظَنَنتَ أنَّهُ لا یَضُرُّکَ ، ولا تَزهَدَنَّ فی صَداقَهِ أحَدٍ وإن ظَنَنتَ أنَّهُ لا یَنفَعُکَ ؛ فَإِنَّکَ لا تَدری مَتی تَرجو صَدیقَکَ ، ولا تَدری مَتی تَخافُ عَدُوَّکَ . ولا یَعتَذِرُ إلَیکَ أحَدٌ إلاّ قَبِلتَ عُذرَهُ وإن عَلِمتَ أنَّهُ کاذِبٌ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : اِستَکثِروا مِنَ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ دَعوَهً مُستَجابَهً . (5)
عنه علیه السلام : مَن لَم یَرغَب فِی الاِستِکثارِ مِنَ الإِخوانِ ابتُلِیَ بِالخُسرانِ . (6)
عنه علیه السلام : أکثِروا مُؤاخاهَ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّ لَهُم عِندَ اللّه ِ تَعالی یَدا یُکافِئُهُم بِها یَومَ القِیامَهِ . (7)
الکافی عن سَعیدٍ عَن غَیرِ واحِدٍ : إنَّ أبَا الحَسَنِ علیه السلام سُئِلَ عَن فَضلِ عَیشِ الدُّنیا ، قالَ : سَعَهُ المَنزِلِ ، وکَثرَهُ المُحِبّینَ . (8)
.
ص: 47
امام علی علیه السلام : برادرانی به دست آورید که ساز و برگ دنیا و ساز و برگ آخرت هستند . آیا سخن دوزخیان را نشنیده ای : «پس ما را نه شفیعانی است و نه دوستی نزدیک» . (1)
امام صادق علیه السلام : در دنیا بر شمار دوستان بیفزایید که در دنیا و آخرت ، سود می رسانند . امّا در دنیا نیازهایی برمی آورند ، و امّا در آخرت ، دوزخیان می گویند : «پس ما را نه شفیعانی است و نه دوستی نزدیک» .
امام سجاد علیه السلام : با هیچ کس دشمنی مکن ، گرچه گمان کنی به تو زیانی نمی رساند و نسبت به دوستی هیچ کس ، بی رغبتی نشان مده ، گرچه گمان کنی به تو سودی نمی رساند؛ زیرا تو نمی دانی که کِی به دوستت نیازمندی و کِی از دشمنت هراسان . هرگاه کسی از تو عذرخواهی کرد ، عذرش را بپذیر ، گرچه بدانی که دروغ می گوید .
امام صادق علیه السلام : بر شمار برادران بیفزایید که هر مؤمنی را دعایی اجابت شده است .
امام صادق علیه السلام : هر کس به افزایش شمار برادرانْ رغبت نشان ندهد ، دچار زیان می شود .
امام صادق علیه السلام : بر برادری [و دوستی] با مؤمنان بیفزایید که آنان را نزد خدا دست توانی است که روز قیامت ، بدان پاداششان می دهد .
الکافی به نقل از سعید، از تعدادی از راویان : از حضرت ابوالحسن علیه السلامپرسیده شد: مایه فزونی عیش دنیا چیست؟ حضرت فرمود : «خانه وسیع و دوستداران بسیار» .
.
ص: 48
الإمام الرضا علیه السلام : الاِستِکثارُ مِنَ الأَصدِقاءِ فِی الحَیاهِ یُکثِرُ الباکینَ بَعدَ الوَفاهِ . (1)
لقمان علیه السلام لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ اتَّخِذ ألفَ صَدیقٍ ، وَالأَلفُ قَلیلٌ . ولا تَتَّخِذ عَدُوّا واحِدا ، وَالواحِدُ کَثیرٌ . (2)
عنه علیه السلام أیضا : یا بُنَیَّ استَکثِر مِنَ الأَصدِقاءِ ، ولا تَأمَن مِنَ الأَعداءِ ؛ فَإِنَّ الغِلَّ فی صُدورِهِم مِثلُ الماءِ تَحتَ الرَّمادِ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : تَکَثَّر مِنَ الإِخوانِ مَااسطَعتَ إنَّهُمعِمادٌ إذا مَا استُنجِدوا وظُهورُ ولَیسَ کَثیرا ألفُ خِلٍ وصاحِبٍوإنَّ عَدُوّا واحِدا لَکَثیرُ (4)
1 / 4فَراقُ الأَحِبَّهِ الإمام علیّ علیه السلام : لا عَیشَ لِمَن فارَقَ أحِبَّتَهُ . (5)
عنه علیه السلام : ثَلاثٌ هُنَّ المُحرِقاتُ الموبِقاتُ : فَقرٌ بَعدَ غِنیً ، وذُلٌّ بَعدَ عِزٍّ ، وفَقدُ الأَحِبَّهِ . (6)
.
ص: 49
امام رضا علیه السلام : افزودن بر شمار دوستان در زندگی ، گریه کنندگان پس از مرگ را افزایش می دهد .
لقمان به پسرش : پسرکم ! هزار دوست بگیر ، حال آن که هزار [دوست ]نیز اندک است ، و یک دشمن هم مگیر که یکی نیز بسیار است .
لقمان به پسرش : پسرکم ! بر شمار دوستان بیفزا و از دشمنان ایمن مباش که کینه در سینه هایشان ، چون آب زیر خاکستر ، [پنهان ]است .
امام علی علیه السلام : تا آن جا که می توانی بر شمار برادران بیفزا که/ هرگاه از آنان یاری خواسته شود ، تکیه گاه و پشتیبان هستند . هزار دوست و یاور ، بسیار نیست/ حال آن که یک دشمن نیز بسیار است .
ر . ک : ص 163 (گزینش دوست)؛ ص 205 (آداب دوستی)؛ ص 243 (احکام دوستی) .
1 / 4فراق دوستان امام علی علیه السلام : کسی که از دوستانش جدا شده باشد ، زندگی ندارد .
امام علی علیه السلام : سه چیز ، سوزنده و کُشنده است : فقرِ پس از دولتمندی ، خواری پس از عزّت و از دست دادن دوستان .
.
ص: 50
عنه علیه السلام : ثَلاثٌ یَهدُدنَ القُوی : فَقدُ الأَحِبَّهِ ، وَالفَقرُ فِی الغُربَهِ ، ودَوامُ الشِّدَّهِ . (1)
عنه علیه السلام : فَقدُ الأَحِبَّهِ غُربَهٌ . (2)
عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِلإِمامِ الحَسَنِ علیه السلام : الغَریبُ مَن لَم یَکُن لَهُ حَبیبٌ . (3)
عنه علیه السلام : مَن فَقَدَ أخا فِی اللّه ِ فَکَأَنَّما فَقَدَ أشرَفَ أعضائِهِ . (4)
عنه علیه السلام : الفَقدُ المُمرِضُ فَقدُ الأَحبابِ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : خَمسَهٌ لا یَنامونَ : الهامُّ بِدَمٍ یَسفِکُهُ ، وذُو المالِ الکَثیرِ لا أمینَ لَهُ ، وَالقائِلُ فِی النّاسِ الزّورَ وَالبُهتانَ عَن عَرَضٍ مِنَ الدُّنیا یَنالُهُ ، وَالمَأخوذُ بِالمالِ الکَثیرِ ولا مالَ لَهُ ، وَالمُحِبُّ حَبیبا یَتَوَقَّعُ فِراقَهُ . (6)
الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : الأَشرافُ یُعاقَبونَ بِالهِجرانِ لا بِالحِرمانِ . (7)
عنه علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : اُحِبُّ لَیالِیَ الهَجرِ لا فَرَحا (8) بِها عَسَی الدَّهرُ یَأتی بَعدَها بِوِصالِ وأکرَهُ أیّامَ الوِصالِ لِأَنَّنیأری کُلَّ شَیءٍ مولِعا بِزَوالِ . (9)
.
ص: 51
امام علی علیه السلام : سه چیز توان فرساست : از دست دادن دوستان ، فقر در غربت و ادامه یافتن سختی .
امام علی علیه السلام : از دست دادن دوستان ، غربت است .
امام علی علیه السلام در وصیّت خویش به امام حسن علیه السلام : غریب ، کسی است که دوستی ندارد .
امام علی علیه السلام : هر کس برادری خدایی را از دست بدهد ، گویی شریف ترین عضو خود را از دست داده است .
امام علی علیه السلام : از دست دادنی که موجب بیماری می شود ، از دست دادنِ دوستان است .
امام صادق علیه السلام : پنج تن خواب ندارند : آن که در پی ریختن خونی است؛ شخص بسیار دولتمندی که امینی ندارد ؛ آن که برای به چنگ آوردن متاع دنیا ، میان مردم به باطل و بهتان سخن می گوید ؛ آن که ناگزیر از پرداخت مالی فراوان است و هیچ مالی ندارد ؛ و دوستداری که در آستانه جدایی دوست خود است.
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : افراد شریف را با هجران ، کیفر می دهند ، نه با حرمان [از عطا] .
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : شب های هجران را دوست دارم ، نه این که بدانها شادمان باشم/ بلکه به آرزوی آن که روزگار ، پس از آن ، [ایّامِ ]وصال را برساند . ایّام وصال را ناخوش می دارم ؛ زیرا/ می بینم که همه چیز ، در آستانه زوال است .
.
ص: 52
1 / 5النَّوادِر رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما ضاقَ مَجلِسٌ بِمُتَحابَّینِ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : التَّوَدُّدُ یُمنٌ . (2)
عنه علیه السلام : الرَّفیقُ فی دُنیاهُ کَالرَّفیقِ فی دینِهِ . (3)
عنه علیه السلام : أوَّلُ المُروءَهِ طَلاقَهُ الوَجهِ ، وآخِرُهَا التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ . (4)
عنه علیه السلام : أفضَلُ النّاسِ مِنَّهً مَن بَدَأَ بِالمَوَدَّهِ . (5)
عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لاِبنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ : ألزِم نَفسَکَ التَّوَدُّدُ ، وصَبِّر عَلی مَؤوناتِ النّاسِ نَفسَکَ ، وَابذِل لِصَدیقِکَ نَفسَکَ ومالَکَ ، ولِمَعرِفَتِکَ رِفدَکَ ومَحضَرَکَ ، ولِلعامَّهِ بِشرَکَ ومَحَبَّتَکَ ، ولِعَدُوِّکَ عَدلَکَ وإنصافَکَ ، وَاضنَن بِدینِکَ وعِرضِکَ عَن کُلِّ أحَدٍ ؛ فَإِنَّهُ أسلَمُ لِدینِکَ ودُنیاکَ . (6)
الإمام الصادق علیه السلام : لا یَنبَغی لِمَن لَم یَکُن عالِما أن یُعَدَّ سَعیدا ، ولا لِمَن لَم یَکُن وَدودا أن یُعَدَّ حَمیدا . (7)
.
ص: 53
1 / 5گوناگون رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ مجلسی بر دو دوستدار ، تنگ نمی شود .
امام علی علیه السلام : اظهار دوستی [با مردم ، مایه ]برکت است .
امام علی علیه السلام : رفیق دنیای شخص ، همچون رفیق دین اوست .
امام علی علیه السلام : آغاز مروّت ، گشاده رویی و نهایتش اظهار دوستی با مردم است .
امام علی علیه السلام : بیشترین منّت را کسی دارد که دوستی را می آغازد .
امام علی علیه السلام در وصیّت خویش به پسرش محمّد بن حنفیه : خود را به اظهار دوستی با مردم پایبند کن ؛ جان خود را بر دشواری های مردم ، صبوری ده ؛ جان و مالت را بر دوستت ، عطا و حضورت را بر آشنایانت ، گشاده رویی و دوستی ات را بر عموم مردم ، و عدالت و انصافت را بر دشمنت ، نثار کن ، و دین و آبروی خود را از هر کس دریغ دار ، که این کار ، برای دین و دنیایت ایمنی بخش تر است .
امام صادق علیه السلام : سزاوار نیست آن کس که دانا نیست ، نیک بخت ، و آن کس که پُر محبّت نیست ، ستوده به شمار آیند .
.
ص: 54
عنه علیه السلام : رَحِمَ اللّه ُ عَبدا اِجتَرَّ مَوَدَّهَ النّاسِ إلی نَفسِهِ ؛ حَدِّثوهُم بِما یَعرِفونَ ، وَاستُروا عَنهُم ما یُنکِرونَ . (1)
.
ص: 55
امام صادق علیه السلام : خداوند رحمت کند بنده ای را که دوستی مردم را به سوی خود جلب کند . با آنان (مخالفان) ، از آنچه نیک می شمارند ، سخن بگویید و آنچه را برای آنان خوشایند نیست نهان دارید .
.
ص: 56
الفصل الثّانی :التَّباغض2 / 1التَّحذیرُ مِنَ التَّباغُضِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وسوءَ ذاتِ البَینِ ؛ فَإِنَّهَا الحالِقَهُ . (1)
سنن أبی داود عن أبی الدرداء : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : ألا اُخبِرُکُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَهِ الصِّیامِ وَالصَّلاهِ وَالصَّدَقَهِ ؟ قالوا : بَلی . قالَ : إصلاحُ ذاتِ البَینِ . وفَسادُ ذاتِ البَینِ الحالِقَهُ . (2)
الزهد لابن المبارک عن سعید بن المسیّب : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : ألا اُخبِرُکُم بِخَیرٍ مِن کَثیرٍ مِن صَلاهٍ وصَدَقَهٍ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : صَلاحُ ذاتِ البَینِ . وإیّاکُم وَالبِغضَهَ ؛ فَإِنَّها هِیَ الحالِقَهُ . (3)
.
ص: 57
فصل دوم : دشمنی با یکدیگر2 / 1زینهار از دشمنی با یکدیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله : از اختلاف میان خود بپرهیزید ، که زداینده (1) ] ایمان] است .
سُنن أبی داوود به نقل از ابو دردا : پیامبر خدا فرمود : «هان ! شما را از آنچه [ثوابش ]از درجه روزه ، نماز و صدقه برتر است ، خبر دهم ؟» . گفتند : آری . فرمود : آن ، آشتی میان افراد است ؛ چرا که اختلاف ، زداینده [ایمان ]است» .
الزهد ابن مبارک به نقل از سعید بن مُسیَّب : پیامبر خدا فرمود : «هان ! شما را از چیزی که بهتر از نماز و روزه بسیار است ، خبر دهم ؟» . گفتند : آری ! ای پیامبر خدا . فرمود : «آشتی میان افراد . از دشمنی بپرهیزید ، که زداینده [ایمان ]است .
.
ص: 58
عنه صلی الله علیه و آله : ألا إنَّ فِی التَّباغُضِ الحالِقَهَ ، لا أعنی حالِقَهَ الشَّعرِ ولکِن حالِقَهَ الدّینِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : دَبَّ إلَیکُم داءُ الاُمَمِ ؛ الحَسَدُ وَالبَغضاءُ هِیَ الحالِقَهُ ، لا أقولُ تَحلِقُ الشَّعرَ ، ولکِن تَحلِقُ الدّینَ . (2)
المستدرک علی الصحیحین عن أبی هریره : سَمعِتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : سَیُصیبُ اُمَّتی داءُ الاُمَمِ . فَقالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، وما داءُ الاُمَمِ ؟ قالَ : الأَشَرُ وَالبَطَرُ ، وَالتَّکاثُرُ وَالتَّناجُشُ فِی الدُّنیا ، وَالتَّباغُضُ وَالتَّحاسُدُ حَتّی یَکونَ البَغیُ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَالبِغضَهَ لِذَوی أرحامِکُمُ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّهَا الحالِقَهُ لِلدّینِ . (4)
.
ص: 59
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هان ! دشمنی با یکدیگر ، زداینده است . مقصودم زداینده مو نیست ، که زداینده دین است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بیماری امّت ها به سوی شما خزیده است ؛ حسادت و دشمنی ای که زداینده است . نمی گویم مو را می زداید ؛ بلکه دین را می زداید .
المُستدرَک علی الصحیحَین به نقل از ابو هریره : از پیامبر خدا شنیدم می فرمود : «امّت من به زودی به بیماری امّت ها دچار می شوند» . پرسیدند : ای پیامبر خدا ! بیماری امّت ها چیست ؟ فرمود : «سرمستی ، ناسپاسی ، نازیدن به بسیاری مال و فرزند ، فزونی جویی بر یکدیگر در دنیا، و دشمنی و حسادت به یکدیگر، تا آن که به سرکشی می انجامد».
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از دشمنی با خویشاوندان مؤمن خود بپرهیزید، که دین زداست.
.
ص: 60
عنه صلی الله علیه و آله : کونوا عِبادَ اللّه ِ إخوانا ؛ لا تَعادَوا ولا تَباغَضوا ، سَدِّدوا وقارِبوا وأبشِروا . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لا تَقاطَعوا ، ولا تَدابَروا ، ولا تَباغَضوا ، ولا تَحاسَدوا ، وکونوا إخوانا . (2)
المعجم الکبیر عن ابن عبّاس : قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی المِنبَرِ : ألا اُنَبِّئُکُم بِشِرارِکُم ؟ قالوا : بَلی ، إن شِئتَ یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : فَإِنَّ شِرارَکُمُ الَّذی یَنزِلُ وَحدَهُ ، ویَجلِدُ عَبدَهُ ، ویَمنَعُ رِفدَهُ . قالَ : أفَلا اُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکُم ؟ قالوا : بَلی ، إن شِئتَ یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : مَن یُبغِضُ النّاسَ ویُبغِضونَهُ . (3)
تحف العقول : مِن کَلامِهِ صلی الله علیه و آله ... قالَ : ألا اُنَبِّئُکُم بِشِرارِ النّاسِ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : مَن نَزَلَ وَحدَهُ ، ومَنَعَ رِفدَهُ ، وجَلَدَ عَبدَهُ . ألا اُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : مَن لا یُقیلُ عَثرَهً ، ولا یَقبَلُ مَعذِرَهً . ثُمَّ قالَ : ألا اُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : مَن لا یُرجی خَیرُهُ ، ولا یُؤمَنُ شَرُّهُ . ثُمَّ قالَ : ألا اُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : مَن یُبغِضُ النّاسَ ویُبغِضونَهُ . (4)
.
ص: 61
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای بندگان خدا! برادر باشید و با یکدیگر دشمنی و کینه توزی مکنید . در پیِ درستی و استواری باشید و در کارها میانه روی کنید و [در این صورت] ، بر شما مژده باد !
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از یکدیگر مَبُرید و به یکدیگر پشت مکنید و با یکدیگر دشمنی و حسادت مورزید و با هم برادر باشید .
المُعجم الکبیر به نقل از ابن عباس : پیامبر صلی الله علیه و آله بر منبر فرمود : «هان ! شما را از شریرانتان خبر دهم؟» . گفتند : آری ، ای پیامبر خدا ، اگر بخواهی . فرمود : «شریرترین شما کسی است که تنها فرود می آید [و با دیگران نمی آمیزد] ، بنده اش را تازیانه می زند و عطای خود را از دیگران بازمی دارد» . سپس فرمود : «آیا شما را از بدتر از چنین کسی خبر دهم ؟ » . گفتند : آری ، ای پیامبر خدا ، اگر شما بخواهید . فرمود : «آن که با مردم دشمنی می کند و آنان با او دشمنی می کنند» .
تحف العقول : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هان! شما را از شریرترین مردم خبر دهم؟» گفتند : آری ، ای پیامبر خدا . فرمود : «آن که تنها فرود می آید [و با دیگران نمی آمیزد]، عطای خود را باز می دارد و بنده اش را با تازیانه می زند. هان! شما را از بدتر از آن خبر دهم ؟» . گفتند : آری ، ای پیامبر خدا . فرمود : «آن که از هیچ لغزشی نمی گذرد و هیچ عذری را نمی پذیرد». سپس فرمود: «هان ! شما را از بدتر از آن خبر دهم ؟» گفتند : آری ، ای پیامبر خدا . فرمود : «آن که به خیرش امید و از شرّش ایمنی نیست» . سپس فرمود : «هان ! شما را از بدتر از آن خبر دهم ؟» . گفتند : آری ، ای پیامبر خدا . فرمود : «آن که با مردم دشمنی می کند و آنان با او دشمنی می کنند» .
.
ص: 62
الإمام علیّ علیه السلام : لا تَباغَضوا ؛ فَإِنَّها الحالِقَهُ . (1)
عنه علیه السلام : ضاقَتِ الدُّنیا عَلَی المُتَباغِضینَ . (2)
2 / 2النَّهیُ عَنِ القَطیعَهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن هَجَرَ أخاهُ سَنَهً فَهُوَ کَسَفکِ دَمِهِ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : لا تَقطَع صَدیقا وإن کَفَرَ . (4)
عنه علیه السلام لَمّا حَضَرَتهُ الوَفاهُ : عَلَیکُم یا بَنِیَّ بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ وَالتَّبارِّ ، وإیّاکُم وَالتَّقاطُعَ وَالتَّدابُرَ وَالتَّفَرُّقَ . (5)
.
ص: 63
امام علی علیه السلام : با یکدیگر دشمنی مکنید ، که زداینده [ایمان ]است .
امام علی علیه السلام : دنیا ، بر دشمنانِ یکدیگر، تنگ است .
ر . ک : ص 159 (کلیات آفات دوستی) .
2 / 2نهی از جدایی رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر کس یک سال از برادرش دوری کند ، مانند آن است که خونش را بریزد .
امام علی علیه السلام : از هیچ دوستی مَبُر ، گر چه کافر شود .
امام علی علیه السلام به هنگام رحلتش : فرزندانم ! پایبند پیوند با یکدیگر ، بخشش به یکدیگر و نیکی در حقّ یکدیگر باشید و از گسستن از یکدیگر ، رویگردانی از یکدیگر و جدایی بپرهیزید .
.
ص: 64
عنه علیه السلام : عَلَیکُم بِالتَّواصُلِ وَالمُوافَقَهِ ، وإیّاکُم وَالمُقاطَعَهَ وَالمُهاجَرَهَ . (1)
عنه علیه السلام : لا تَصرِم أخاکَ عَلَی ارتِیابٍ ، ولا تَقطَعهُ دونَ استِعتابٍ . (2)
عنه علیه السلام : لا خَیرَ فیمَن یَهجُرُ أخاهُ مِن غَیرِ جُرمٍ . (3)
عنه علیه السلام : إذا أبغَضتَ فَلا تَهجُر . (4)
عنه علیه السلام : ما أقبَحَ القَطیعَهَ بَعدَ الصِّلَهِ ! وَالجَفاءَ بَعدَ الإِخاءِ ! وَالعَداوَهَ بَعدَ الصَّفاءِ ! وزَوالَ الاُلفَهِ بَعدَ استِحکامِها ! (5)
عنه علیه السلام فی کِتابٍ لَهُ لاِبنِهِ الحَسَنِ علیه السلام : اِحمِل نَفسَکَ مِن أخیکَ عِندَ صَرمِهِ عَلَی الصِّلَهِ ، وعِندَ صُدودِهِ عَلَی اللَّطَفِ وَالمُقارَبَهِ ، وعِندَ جُمودِهِ عَلَی البَذلِ ، وعِندَ تَباعُدِهِ عَلَی الدُّنُوِّ ، وعِندَ شِدَّتِهِ عَلَی اللّینِ ، وعِندَ جُرمِهِ عَلَی العُذرِ ، حَتّی کَأَنَّکَ لَهُ عَبدٌ وکَأَنَّهُ ذو نِعمَهٍ عَلَیکَ . وإیّاکَ أن تَضَعَ ذلِکَ فی غَیرِ مَوضِعِهِ ، أو أن تَفعَلَهُ بِغَیرِ أهلِهِ . (6)
.
ص: 65
امام علی علیه السلام : پایبند پیوند با یکدیگر و موافقت با هم باشید و از گسستن از یکدیگر و هجران یکدیگر بپرهیزید .
امام علی علیه السلام : از برادرت تنها به سبب گمان ، مَبُر و پیش از پی جویی و بازخواست [در مورد علّت رفتاری که تو را رنجانده است] ، از او جدا مشو . (1)
امام علی علیه السلام : خیری در آن که بی هیچ جرمی از برادرش دوری می کند ، نیست .
امام علی علیه السلام : هرگاه [با کسی] دشمنی کردی ، [از او ]مَبُر [و راهی برای بازگشت بگذار] .
امام علی علیه السلام : چه زشت است بریدن [از کسی ]پس از پیوند ، بی مهری پس از برادری ، دشمنی پس از صفا[ی دوستی] و از میان رفتن الفت پس از استواری آن .
امام علی علیه السلام در نامه ای به فرزندش امام حسن علیه السلام : چون برادرت از تو بِبُرد ، خود را به پیوند با او وادار و چون از تو روی گردانَد ، خود را به او نزدیک کن و چون بُخل ورزد ، به او بخشش کن و چون دوری کند ، به او نزدیک شو و چون درشتی کند ، نرمی کن و چون جُرمی کند ، برایش عذری بیاور ، تا آن جا که گویی تو بنده او هستی و گویا او بر تو نعمتی دارد ؛ امّا مبادا که این کار را نابجا انجام دهی و یا در مورد نااهلش به کار بری .
.
ص: 66
عنه علیه السلام : اِحمِل نَفسَکَ عِندَ شِدَّهِ أخیکَ عَلَی اللّینَ ، وعِندَ قَطیعَتِهِ عَلَی الوَصلِ ، وعِندَ جُمودِهِ عَلَی البَذلِ ، وکُن لِلَّذی یَبدو مِنهُ حَمولاً ، ولَهُ وَصولاً . (1)
عنه علیه السلام فی کِتابِهِ لابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ : لا یَکونَنَّ أخوکَ عَلی قَطیعَتِکَ أقوی مِنکَ علَی صِلَتِهِ ، ولا عَلَی الإِساءَهِ إلَیکَ أقوی مِنکَ عَلَی الإِحسانِ إلَیهِ . (2)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : لا تَقطَع أخاکَ إلاّ بَعدَ عَجزِ الحیلَهِ عَنِ استِصلاحِهِ ، ولا تُتبِعهُ بَعدَ القَطیعَهِ وَقیعَهً فیهِ فَتَسُدَّ طَریقَهُ عَنِ الرُّجوعِ إلَیکَ ، ولَعَلَّ التَّجارِبَ أن تَرُدَّهُ عَلَیکَ وتُصلِحَهُ لَکَ . (3)
عنه علیه السلام : إن أرَدتَ قَطیعَهَ أخیکَ فَاستَبقِ لَهُ مِن نَفسِکَ بَقِیَّهً یَرجِعُ إلَیها إن بَدا لَهُ ذلِکَ یَوما ما . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : لا یَزالُ إبلیسُ فَرِحا مَا اهتَجَرَ المُسلِمانِ ، فَإِذَا التَقَیَا اصطَکَّت رُکبَتاهُ ، وتَخَلَّعَت أوصالُهُ ، ونادی : یا وَیلَهُ ، ما لَقِیَ مِنَ الثُّبورِ؟! (5)
عنه علیه السلام : قامَ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ هَمّامٌ وکانَ عابِدا ناسِکا مُجتَهِدا إلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلاموهُوَ یَخطُبُ ، فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، صِف لَنا صِفَهَ المُؤمِنِ کَأَنَّنا نَنظُرُ إلَیهِ . فَقالَ : یا هَمّامُ ، المُؤمنُ . . . لا یَهجُرُ أخاهُ ، ولا یَغتابُهُ ، ولا یَمکُرُ بِهِ . (6)
.
ص: 67
امام علی علیه السلام : به هنگام درشتی برادرت ، خود را به نرمی وادار و چون جدایی پیشه کند ، به پیوند بپرداز و چون بخل ورزد ، بخشش کن و آنچه را از او سر می زند ، تحمّل کن و با او بپیوند .
امام علی علیه السلام در نامه ای به فرزندش محمّد بن حنفیه : مبادا که برادرت در بریدن از تو ، قوی تر از پیوستنت به او ، و در بدی کردن به تو ، قوی تر از نیکی ات به او باشد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : از برادرت مَبُر ، مگر پس از آن که از به صلاح آوردنش عاجز گشتی ، و پس از بریدن ، از او بدگویی مکن ، مبادا که راه بازگشتش را به سویت ببندی؛ باشد که تجربه ها او را به سویت بازگرداند و برایت اصلاحش کند .
امام علی علیه السلام : اگر خواستی از برادرت ببُری ، از خودت چیزی (زمینه دوستی ای) برایش بگذار که اگر روزی نظرش بر آن قرار گرفت ، بازگردد .
امام صادق علیه السلام : تا هنگامی که دو مسلمان از یکدیگر بریده اند ، شیطان ، همواره شادمان است و چون آن دو یکدیگر را دیدار کنند ، زانوانش [از ترس ]به یکدیگر می خورد و [گویا] اعضایش از یکدیگر جدا می شود و بانگ می زند : وای بر من ، چه سان هلاک شدم؟!
امام صادق علیه السلام : در حالی که امیر مؤمنان خطبه می خواند ، مردی عبادت پیشه ، پرهیزگار و کوشا[در راه خدا] به نام همّام ، برخاست و گفت : ای «امیر مؤمنان! شخص مؤمن را چنان برای ما وصف کن که گویی او را می بینیم» . حضرت فرمود : «ای همّام ! مؤمن . . . از برادرش نمی بُرد ، غیبتش را نمی کند و به او نیرنگ نمی زند» .
.
ص: 68
الکافی عن مرازم بن حکیم : کانَ عِندَ أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام رَجُلٌ مِن أصحابِنا یُلَقَّبُ شَلقانَ ، وکانَ قَد صَیَّرَهُ فی نَفَقَتِهِ ، وکانَ سَیِّئَ الخُلُقِ ، فَهَجَرَهُ . فَقالَ لی یَوما : یا مُرازِمُ ، (و) تُکَلِّمُ عیسی ؟ فَقُلتُ : نَعَم . فَقالَ : أصَبتَ ، لا خَیرَ فِی المُهاجَرَهِ . (1)
الکافی عن المفضّل : سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام یَقولُ : لا یَفتَرِقُ رَجُلانِ عَلَی الهِجرانِ إلاَّ استَوجَبَ أحَدُهُمَا البَراءَهَ وَاللَّعنَهَ ، ورُبَّمَا استَحَقَّ ذلِکَ کِلاهُما . فَقالَ لَهُ مُعَتِّبٌ : جَعَلَنِی اللّه ُ فِداکَ ، هذَا الظّالِمُ ، فَما بالُ المَظلومِ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ لا یَدعو أخاهُ إلی صِلَتِهِ ، ولا یَتَغامَسُ لَهُ عَن کَلامِهِ ؛ سَمِعتُ أبی یَقولُ : إذا تَنازَعَ اثنانِ فَعازَّ أحَدُهُمَا الآخَرَ فَلیَرجِعِ المَظلومُ إلی صاحِبِهِ حَتّی یَقولَ لِصاحِبِهِ : أی أخی ، أنَا الظّالِمُ ؛ حَتّی یَقطَعَ الهِجرانَ بَینَهُ وبَینَ صاحِبِهِ ، فَإِنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی حَکَمٌ عَدلٌ یَأخُذُ لِلمَظلومِ مِنَ الظّالِمِ . (2)
.
ص: 69
الکافی به نقل از مُرازِم بن حکیم : یکی از یاران ما (عیسی بن ابی منصور) که شَلقان (1) لقب داشت ، نزد امام صادق علیه السلاممی زیست و کارهای مالی و تهیه ما یحتاج امام علیه السلام را به عهده داشت . او به سبب تندخویی اش از امام برید. پس امام، روزی به من فرمود : «ای مُرازِم! آیا با عیسی سخن خواهی گفت (واسطه صلح خواهی شد)؟». گفتم: آری . فرمود: «بسیار خوب! خیری در هجران نیست».
الکافی به نقل از مُفَضَّل : شنیدم که امام صادق علیه السلاممی فرمود : «هرگاه دو تَن از یکدیگر بِبُرند ، یکی از آن دو ، مستوجب دوری [از رحمت خدا] و لعنت می شود و چه بسا که هر دویِ آنان مستحقّ لعنت شوند» . مُعتِّب به ایشان گفت : خدا مرا قربانت کند ! این یک [که از برادرش بریده است]، ستمکار است. اما ستمدیده چه گناهی دارد ؟ فرمود : «زیرا برادرش را به پیوند فرا نمی خواند و سخن [ناخوشایند ]او را نشنیده نمی گیرد . شنیدم پدرم می گفت : هرگاه دو تن نزاع کنند و یکی دیگری را مغلوب اقتدار خود سازد ، [لازم است] آن ستمدیده به سوی دوستش بازگردد ، و تا آن جا [کوتاه بیاید] که به او بگوید : "ای برادر! من ستمکارم" ، تا آن که هجران میان خود و دوستش را برطرف سازد که خداوند متعال ، داوری عادل است و حقّ ستمدیده را از ستمکار می گیرد» .
.
ص: 70
2 / 3النَّهیُ عَنِ الهِجرانِ فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ4.باز به سندی دیگر، از عمرو بن شعیب، از جد خودش روا تاریخ بغداد عن أنس : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : لا هِجرَهَ بَینَ المُسلِمینَ فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ . أو قالَ : ثَلاثِ لَیالٍ . (1)5.احمد بن ابی عبداللّه محمّد بن خالد برقی کوفی (م 2 رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا هِجرَهَ فَوقَ ثَلاثٍ . (2)6.صدوق (م328ق) در کتاب التوحید نقل می کند: عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ ، وَالسّابِقُ یَسبِقُ إلَی الجَنَّهِ . (3)7.صدوق در کتاب معانی الاخبار نیز روایتی قریب به مضم عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ ، فَمَن هَجَرَ فَوقَ ثَلاثٍ فَماتَ دَخَلَ النّارَ . (4) 8.در رساله محکم و متشابه، منسوب به سید مرتضی، به نق عنه صلی الله علیه و آله : مَن هَجَرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ فَهُوَ فِی النّارِ ، إلاّ أن یَتَدارَکَهُ اللّه ُ بِکَرَمِهِ . (5) .
ص: 71
2 / 3نهی از جدایی بیش از سه روز10.در تفسیر العیاشی نیز این روایت، از عمر بن سلیمان، تاریخ بغداد به نقل از انس : پیامبر خدا فرمود : جدایی میان مسلمانان نباید بیش از سه روز یا فرمود سه شب بپاید .1.علل الشرائع عن الربیع صاحب المنصور: رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ جدایی ای نباید بیش از سه [روز یا شب ]بپاید .2.عن الامام علی علیه السلام ، و سئل فقیل: رسول خدا صلی الله علیه و آله : برای هیچ مسلمانی روا نیست که بیش از سه روز ، برادرش را ترک گوید و هر کس [برای آشتی ]پیش دستی کند ، به سوی بهشت ، پیش دستی کرده است .3.وروی السید فی کتاب النجوم، عن رساله أبی إسحاق الط رسول خدا صلی الله علیه و آله : برای هیچ مسلمانی روا نیست که بیش از سه [روز یا شب] از برادرش بِبُرَد و هر کس بیش از سه روز [از برادرش] برید و از دنیا رفت ، به دوزخ می رود .4.الدعوات، قال الاصبغ بن نباته: رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر کس بیش از سه [روز] از برادرش ببُرد ، در آتش است ، مگر آن که خداوند با کرم خود ، او را دریابد .
.
ص: 72
قال مولانا الصادق صلوات اللّه علیه : عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أن یَهجُرَ مُؤمِنا فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ . فَإِذا مَرَّت ثَلاثَهُ أیّامٍ فَلیَلقَهُ فَلیُسَلِّم عَلَیهِ ، فَإِن رَدَّ عَلیهِ السَّلامَ فَقَدِ اشتَرَکا فِی الأَجرِ ، وإن لَم یَرُدَّ عَلَیهِ فَقَد بَرِئَ المُسَلِّمُ مِنَ الهِجرَهِ . (1) عنه صلی الله علیه و آله : أیُّما مُسلِمَینِ تَهاجَرا فَمَکَثا ثَلاثا لا یَصطَلِحانِ إلاّ کانا خارِجَینِ مِنَ الإِسلامِ ، ولَم یَکُن بَینَهُما وِلایَهٌ ، فَأَیُّهُما سَبَقَ إلی کَلامِ أَخیهِ کانَ السّابِقَ إلَی الجَنَّهِ یَومَ الحِسابِ . (2) عنه صلی الله علیه و آله : لا تَباغَضوا ، ولا تَحاسَدوا ، ولا تَدابَروا ، وکونوا عِبادَ اللّه ِ إخوانا . ولا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ . (3) مسند ابن حنبل عن ابن عمر : إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله . . . نَهی عَن هِجرَهِ المُسلِمِ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ . (4) عن إبراهیم بن عبد الرحمان ، عن إسحاق بن حسان ، عن الإمام علیّ علیه السلام : نَهی [رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله] عَنِ الهِجرانِ . فَمَن کانَ لابُدَّ فاعِلاً فَلا یَهجُر أخاهُ أکثَرَ مِن ثَلاثَهِ أیّامٍ ؛ فَمَن کانَ مُهاجِرا لِأَخیهِ أکثَرَ مِن ذلِکَ کانَتِ النّار أولی بِهِ . (5) .
ص: 73
و عنه [جعفر بن محمّد] علیه السلام : رسول خدا صلی الله علیه و آله : برای هیچ کس روا نیست که بیش از سه روز از مؤمنی ببرد . پس اگر سه روز گذشت ، باید به دیدارش برود و بر او سلام کند . اگر آن یک پاسخ سلامش را داد ، هر دو در پاداش ، شریک هستند و اگر پاسخ او را نداد ، شخص سلام کننده از [کیفر ]هجران ، ایمن است .فقال أبوالحسن علیه السلام : رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو مسلمان از یکدیگر ببُرند و تا سه روز با یکدیگر آشتی نکنند ، از [دین] اسلام بیرون اند و میان آنان ، ولایتی [دینی] (1) نخواهد بود . پس هر یک از آن دو به سخن گفتن با دوستش پیش دستی کند ، در روز حسابرسی ، به سوی بهشت ، پیش دستی خواهد کرد . رسول خدا صلی الله علیه و آله : با یکدیگر دشمنی مکنید ، بر یکدیگر حسد مورزید و از یکدیگر رویگردان مشوید . بندگان خدا و برادر هم باشید . برای هیچ مسلمانی روا نیست که بیش از سه روز از برادرش ببُرد .1.در روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از پدر مسند ابن حنبل به نقل از ابن عمر : پیامبر صلی الله علیه و آله از این که مسلمانی بیش از سه روز از برادرش ببُرد ، نهی کرد . امام علی علیه السلام : [پیامبر خدا ]از هجران نهی کرد . پس اگر کسی ناچار از آن شد ، بیش از سه روز از برادرش نَبُرد که هر کس بیش از آن از برادرش بِبُرد ، آتش به او سزاوارتر است . .
ص: 74
2.در روایت دیگر از امام صادق علیه السلام ، باز آن ح رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تَهجُروا ، فَإِن کُنتُم مُهتَجِرینَ لا مَحالَهَ فَلا تَهتَجِروا فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ . وأیُّما مُسلِمَینِ ماتا وهُما مُهتَجِرانِ لا یَجتَمِعانِ فِی الجَنَّهِ . (1)رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أن یَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثِ لَیالٍ ، یَلتَقِیانِ فَیُعرِضُ هذا ویُعرِضُ هذا . وخَیرُهُمَا الَّذی یَبدَأُ بِالسَّلامِ . (2)2 / 4مَضارُّ القَطیعَهِ4.در روایت دیگری که در منابع فریقین آمده، به خواب ق رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ لا تَرتَفِعُ صَلاتُهُم فَوقَ رُؤوسِهِم شِبرا : رَجُلٌ أمَّ قَوما وهُم لَهُ کارِهونَ ، وَامرَأَهٌ باتَت وزَوجُها عَلَیها ساخِطٌ ، وأخَوانِ مُتَصارِمانِ . (3)1.عبدالعزیز بن المهتدی والحسن بن علی بن یقطین جمیعا عنه صلی الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِأَبی ذَرٍّ : یا أبا ذَرٍّ ، إیّاکَ وَالهِجرانَ لِأَخیکَ المُؤمِنِ ؛ فَإِنَّ العَمَلَ لا یُتَقَبَّلُ مَعَ الهِجرانِ . (4) .
ص: 75
2.الفضل بن شاذان، عن عبد العزیز بن المهتدی وکان خ رسول خدا صلی الله علیه و آله : از یکدیگر نبُرید . پس اگر ناچار از بریدن از یکدیگر شدید ، بیش از سه روز نپاید که هرگاه دو مسلمان ، در حالی که از یکدیگر بُریده اند ، بمیرند ، در بهشتْ گرد نخواهند آمد .3.یونس بن یعقوب: کنّا عند أبیعبداللّه علیه السلام ف رسول خدا صلی الله علیه و آله : برای هیچ کس روا نیست که بیش از سه شب از برادرش ببُرد؛ و چون همدیگر را ببینند ، این یک روی بگرداند و آن یک روی بگرداند . بهترین آن دو ، کسی است که آغازگرِ «سلام» باشد .2 / 4زیان های جدایی2.شیخ طوسی: رسول خدا صلی الله علیه و آله : نمازهای سه تن ، یک وجب نیز فراتر از سرهایشان نمی رود! [و پذیرفته نمی گردد]! : کسی که پیشوای مردمی گردد ، حال آن که او را ناخوش می دارند ؛ زنی که شوهرش از او خشمگین باشد ؛ و دو برادر [دینی ]که از یکدیگر بریده اند . رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصیّت خود به ابوذر : ای ابوذر! از ترک کردن برادر مؤمنت بپرهیز که با هجران و دوری ، عملِ [صالح] پذیرفته نمی شود .
.
ص: 76
عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یَهجُرَ مُسلِما فَوقَ ثَلاثِ لَیالٍ ؛ فَإِنَّهُما ناکِبانِ عَن الحَقِّ ما داما عَلی صُرامِهِما . وأوَّلُهُما فَیئا یَکونُ سَبقُهُ بِالفَیءِ کَفّارَهً لَهُ ، وإن سَلَّمَ فَلَم یَقبَل ورَدَّ عَلَیهِ سَلامَهُ رَدَّت عَلَیهِ المَلائِکَهُ ، ورَدَّ عَلَی الآخَرِ الشَّیطانُ . وإن ماتا عَلی صُرامِهِما ، لَم یَدخُلاَ الجَنَّهَ جَمیعا أبَدا . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لَو أنَّ رَجُلَینِ دَخَلا فِی الإِسلامِ فَاهتَجَرا ، کانَ أحَدُهُما خارِجا مِنَ الإِسلامِ حَتّی یَرجِعَ الظَّالِمُ . (2)
المستدرک علی الصحیحین عن ابن عبّاس : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لا تَحِلُّ الهِجرَهُ فَوقَ ثَلاثَهِ أیّامٍ . فَإِنِ التَقَیا فَسَلَّمَ أحَدُهُما عَلَی الآخَرِ فَرَدَّ عَلَیهِ الآخَرُ السَّلامَ اشتَرَکا فِی الأَجرِ ، وإن أبَی الآخَرُ أن یَرُدَّ السَّلامَ بَرِئَ هذا مِنَ الإِثمِ ، وباءَ بِهِ الآخَرُ . وأحسِبُهُ قالَ : وإن ماتا وهُما مُتَهاجِرانِ ، لا یَجتَمِعانِ فِی الجَنِّهِ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : تُعرَضُ الأَعمالُ یَومَ الاِثنَینِ وَالخَمیسِ ؛ فَمِن مُستَغفِرٍ فَیُغفَرُ لَهُ ، ومِن تائِبٍ فَیُتابُ عَلَیهِ ، ویُرَدُّ أهلُ الضَّغائِنِ لِضَغائِنِهِم حَتّی یَتوبوا . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : یا أبا ذَرٍّ ، تُعرَضُ أعمالُ أهلِ الدُّنیا عَلَی اللّه ِ مِنَ الجُمُعَهِ إلَی الجُمُعَهِ فی یَومِ الاِثنَینِ وَالخَمیسِ ، فَیُغفَرُ لِکُلِّ عَبدٍ مُؤمِنٍ إلاّ عَبدا کانَت بَینَهُ وبَینَ أخیه شَحناءُ ، فَیُقالُ : اُترُکوا عَمَلَ هذَینَ حَتّی یَصطَلِحا . (5)
.
ص: 77
رسول خدا صلی الله علیه و آله : برای مسلمان روا نیست که بیش از سه شب از مسلمانی ببُرد و این دو تا هنگامی که از یکدیگر بریده اند ، از حق کناره گرفته اند ، و آن کسی که زودتر [برای آشتی ]بازگردد ، همین پیش دستیِ او برای بازگشت، کفّاره اش خواهد بود ، و اگر هم سلام کرد و دیگری نپذیرفت ، ملائکه پاسخ سلام او را خواهند داد و شیطان ، پاسخ دیگری خواهد داد ، و اگر این دو در حال بریدن از یکدیگر بمیرند ، هرگز هیچ یک از آنان وارد بهشت نخواهد شد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر گاه دو تن که داخل در [آیین ]اسلام هستند ، از یکدیگر ببُرند ، یکی از آن دو [که ظالم است] ، خارج از اسلام خواهد بود ، تا آن که شخص ستمگر [به سوی دیگری ]باز گردد .
المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابن عباس : پیامبر خدا فرمود : «جدایی بیش از سه روز ، روا نیست . پس اگر آن دو [که از هم بریده اند] ، یکدیگر را دیدند و یکی بر دیگری سلام کرد و آن دیگری پاسخ سلام او را داد ، هر دو در پاداش ، شریک هستند و اگر آن دیگری از پاسخ دادن سلامْ خودداری کرد ، این یک از گناه پاک شده و آن دیگری به گناه دچار شده است» . نیز گمان می کنم فرمود : «و اگر در حالت جدایی بمیرند ، در بهشت ، گرد نخواهند آمد» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : روزهای دوشنبه و پنج شنبه ، اعمال ، عرضه [و بررسی ]می شود . پس [در این میان] ، آمرزش خواهانی هستند که آمرزیده می شوند و توبه کارانی که توبه آنان پذیرفته می شود ؛ امّا کینه توزان به خاطر کینه هایشان بازگردانده می شوند ، تا توبه کنند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای ابوذر ! اعمال هر هفته اهل دنیا در روزهای دوشنبه و پنج شنبه بر خداوند عرضه می شود . پس هر مؤمنی آمرزیده می شود ، مگر آن که میان او و برادرش کینه ای باشد که در این صورت ، گفته می شود : عمل این دو را رها کنید ، تا با یکدیگر آشتی کنند .
.
ص: 78
عنه صلی الله علیه و آله : تُفتَحُ أبوابُ الجَنَّهِ یَومَ الاِثنَینِ ویَومَ الخَمیسِ ، فَیُغفَرُ لِکُلِّ عَبدٍ لا یُشرِکُ بِاللّه ِ شَیئا إلاّ رَجُلاً کانَت بَینَهُ وبَینَ أخیهِ شَحناءُ ، فَیُقالُ : أنظِروا هذَینِ حَتّی یَصطَلِحا ، أنظِروا هذَینِ حَتّی یَصطَلِحا ، أنظِروا هذَینِ حَتّی یَصطَلِحا . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ لَیَطَّلِعُ فی لَیلَهِ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، فَیَغفِرُ لِجَمیعِ خَلقِهِ إلاّ لِمُشرِکٍ أو مُشاحِنٍ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : فی أوَّلِ لَیلَهٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ تُغَلُّ المَرَدَهُ مِنَ الشَّیاطینِ ، ویُغفَرُ فی کُلِّ لَیلَهٍ سَبعینَ ألفا ، فَإِذا کانَ فی لَیلَهِ القَدرِ غَفَرَ اللّه ُ بِمِثلِ ما غَفَرَ فی رَجَبٍ وشَعبانَ وشَهرِ رَمَضانَ إلی ذلِکَ الیَومِ إلاّ رَجُلٌ بَینَهُ وبَینَ أخیهِ شَحناءُ، فَیَقولُ اللّه ُ عز و جل : أنظِروا هؤُلاءِ حَتّی یَصطَلِحوا . (3)
شُعب الإیمان عن عبداللّه بن عبّاس أنَّهُ سَمِعَ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : ...إذا کانَت لَیلَهُ القَدرِ یَأمُرُ اللّه ُ عز و جل جِبریلَ علیه السلام فَیَهبِطُ فی کُبکُبَهٍ مِنَ المَلائِکَهِ ... فَإذا طَلَعَ الفَجرُ یُنادی جَبریلُ : مَعاشِرَ المَلائِکَهِ الرَّحیلَ الرَّحیلَ. فَیَقولونَ : یا جِبریلُ فَما صَنَعَ اللّه ُ فی حَوائِجِ المُومِنینَ مِن اُمَّهِ أحمَدَ صلی الله علیه و آله ؟ فَیَقولُ جِبریلُ : نَظَرَ اللّه ُ إلَیهِم فی هذِهِ اللَّیلَهِ فَعَفا عَنهُم وغَفَرَ لَهُم إلاّ أربَعَهً . فَقُلنا : یا رَسولَ اللّه ِ ، مَن هُم ؟ قالَ : رَجُلٌ مُدمِنُ خَمرٍ ، وعاقٌّ لِوالِدَیهِ ، وقاطِعُ رَحِمٍ ، ومُشاحِنٌ . قُلنا : یا رَسولَ اللّه ِ ، مَا المُشاحِنُ ؟ قالَ : هُوَ المُصارِمُ . (4)
.
ص: 79
رسول خدا صلی الله علیه و آله : روزهای دوشنبه و پنج شنبه ، درهای بهشت باز می شود و [گناهان ]هر بنده ای که به خداوند شرک نورزیده باشد ، آمرزیده می شود ، مگر آن که میان کسی و برادرش کینه ای باشد که در این صورت ، گفته می شود : [آمرزش] این دو را عقب بیندازید ، تا آشتی کنند . [آمرزش] این دو را عقب بیندازید ، تا آشتی کنند . [آمرزش ]این دو را عقب بیندازید ، تا آشتی کنند. (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند در شب نیمه شعبان ، اعمال بندگانش را ملاحظه می کند و همه خلقش را می آمرزد ، جز شخص مشرک یا کینه توز .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : شب اوّل ماه رمضان ، شیطان های سرکش به بند کشیده می شوند و هر شب ، هفتاد هزار تن آمرزیده می گردند ، و چون شب قدر فرا رسد ، خداوند به اندازه آنچه در ماه رجب و شعبان و رمضان تا آن روز آمرزیده است ، [بندگان] را می آمرزد ، مگر آن که میان کسی و برادرش کینه ای باشد که در این صورت ، خداوند عز و جلمی فرماید : [آمرزش] اینان را عقب بیندازید ، تا آشتی کنند .
شعب الإیمان به نقل از عبداللّه بن عباس : از پیامبرخدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : «چون شب قدر شود، خداوند عز و جلبه جبرئیل علیه السلامفرمان می دهد و او همراه جمعی از ملائکه به زمین فرو می آیند .. . پس چون سپیده بدمد ، جبرئیل ندا می دهد : "ای گروه ملائکه! برویم ، برویم" . آنان می گویند : "ای جبرئیل! خداوند با حاجت های مؤمنان امّت احمد صلی الله علیه و آلهچه کرد ؟" . جبرئیل می گوید : "خداوند در این شب به آنان نظر کرد و از خطاهایشان درگذشت و آنان را بخشود ، جز چهار تن" . گفتیم : ای پیامبر خدا! آنان کیان اند ؟ فرمود : «شخص شرابخواره ، آزارنده پدر و مادر خود ، گسلنده پیوند خویشاوندی و مُشاحِن» . گفتیم : ای پیامبر خدا! مشاحن کیست؟ فرمود: «آن که از برادرش می بُرد و با او دشمنی می کند».
.
ص: 80
2 / 5عَوامِلُ البَغضاءِالکتاب(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَنِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ). (1)
(إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَنُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَ وَهَ وَالْبَغْضَآءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَوهِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ) . (2)
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَی أَن یَکُونُواْ خَیْرًا مِّنْهُمْ وَ لاَ نِسَآءٌ مِّن نِّسَآء عَسَی أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَ لاَ تَلْمِزُواْ أَنفُسَکُمْ وَ لاَ تَنَابَزُواْ بِالْأَلْقَبِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاْءِیمَنِ وَ مَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئکَ هُمُ الظَّلِمُونَ). (3)
.
ص: 81
2 / 5عوامل دشمنیقرآن(ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و ازلام (= نوعی بخت آزمایی) ، پلید و از عمل شیطان است . از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!»
(شیطان می خواهد با شراب و قمار میان شما کینه و دشمنی افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد . آیا بس می کنید؟)
(ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند . شاید آنها از اینها بهتر باشند! و نه زنانی زنان دیگر را . شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید . بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان ، نام کفرآمیز بگذارید؛ و آنها که توبه نکنند ، ظالم و ستمگرند!) .
.
ص: 82
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُواْ وَ لاَ یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ). (1)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ الشَّیطانَ قَد أیِسَ أن یَعبُدَهُ المُصَلّونَ فی جَزیرَهِ العَرَبِ ، ولکِن فِی التَّحریشِ بَینَهُم . (2)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ الشَّیطانَ یُغری بَینَ المُؤمِنینَ ما لَم یَرجِع أحَدُهُم عَن دینِهِ ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ استَلقی عَلی قَفاهُ وتَمَدَّدَ ، ثُمَّ قالَ : فُزتُ . فَرَحِمَ اللّه ُ امرَأً ألَّفَ بَینَ وَلِیَّینِ لَنا ، یا مَعشَرَ المُؤمِنینَ ، تَأَلَّفوا وتَعاطَفوا . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تُفتَحُ الدُّنیا عَلی أحَدٍ إلاّ ألقَی اللّه ُ عز و جل بَینَهُمُ العَداوَهَ وَالبَغضاءَ إلی یَومِ القِیامَهِ . (4)
حلیه الأولیاء : الحسن قال : جاءَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله إلی أهلِ الصُّفَّهِ فَقالَ : کَیفَ أصبَحتُم ؟ قالوا : بِخَیرٍ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أنتُمُ الیَومَ خَیرٌ ، وإذا غُدِیَ عَلی أحَدِکُم بِجَفنَهٍ وریحَ بِاُخری، وسَتَرَ أحَدُکُم بَیتَهُ کَما تُستَرُ الکَعبَهُ . فَقالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، نُصیبُ ذلِکَ ونَحنُ عَلی دینِنا ؟ قالَ : نَعَم. قالوا : فَنَحنُ یَومَئِذٍ خَیرٌ ؛ نَتَصَدَّقُ ونُعتِقُ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : لا ، بَل أنتُمُ الیَومَ خَیرٌ ؛ إنَّکُم إذا أصَبتُموها تَحاسَدتُم وتَقاطَعتُم وتَباغَضتُم . (5)
.
ص: 83
(ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید ؛ چرا که بعضی از گمان ها گناه است؛ و هرگز [در کار دیگران ]تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند . آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [به یقین ]همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند ، توبه پذیر و مهربان است!)
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : شیطان از این که نمازگزاران در جزیره العرب او را بپرستند ، نومید شده است ؛ لیکن به دشمنی افکندن میانشان [همچنان امید دارد ] . (1)
امام باقر علیه السلام : شیطان ، همچنان به ایجاد دشمنی میان مؤمنان می پردازد تا آن که یکی از آنان از دین خود بازگردد و چون [افسونش کارگر گشت و ]چنین کردند ، به پشت می افتد و دراز می کشد و سپس می گوید : «پیروز شدم». پس خداوند ، رحمت کند کسی را که میان دو تن از دوستان ما الفت برقرار کند . ای گروه مؤمنان ! با یکدیگر الفت بگیرید و به هم مهربانی کنید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : درِ دنیا [خواهی] بر مردمی گشوده نمی شود ، مگر آن که خدای عز و جل تا روز قیامت ، میانشان کینه و دشمنی می افکند .
حلیه الأولیاء : حسن : پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهنزد اهل صُفّه رفت و فرمود : «شب را چگونه به روز آوردید ؟» . گفتند : به خوبی . پیامبر خدا فرمود : «شما امروز بهترید و یا آن گاه که برای یکی از شما صبح گاهان کاسه بزرگی [لبریز از غذا ]بیاورند و شامگاهان کاسه ای دیگر ، و خانه هایتان را آن چنان که کعبه را می پوشانند بپوشانید ؟» . گفتند : ای پیامبر خدا ! آیا در حالی که بر دین خود هستیم ، به آن [نعمت ها ]دست خواهیم یافت ؟ فرمود : «آری» . گفتند : پس آن روز برای ما بهتر است . صدقه می دهیم و بنده آزاد می کنیم . پیامبر خدا فرمود : «نه ؛ بلکه امروز وضعتان بهتر است ؛ زیرا اگر به آن [نعمت ها ]برسید ، به یکدیگر حسادت خواهید کرد ، از یکدیگر خواهید برید و کینه یکدیگر را در دل خواهید پرورید» .
.
ص: 84
الإمام علیّ علیه السلام : لا تُکثِرَنَّ العِتابَ ؛ فَإِنَّهُ یُورِثُ الضَّغینَهَ ، ویَجُرُّ إلَی البَغیضَهِ ، وکَثرَتُهُ مِن سوءِ الأَدَبِ . (1)
عنه علیه السلام مِن وَصِیَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ علیه السلام : المِزاحُ یورِثُ الضَّغائِنَ . (2)
عنه علیه السلام : أوَّلُ القَطیعَهِ السَّجا . (3)
عنه علیه السلام : التَّجَنّی رَسولُ القَطیعَهِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : ثَلاثَهٌ مَکسَبَهٌ لِلبَغضاءِ : النِّفاقُ ، وَالظُّلمُ ، وَالعُجبُ . (5)
.
ص: 85
امام علی علیه السلام : بسیار سرزنش مکن ؛ زیرا کینه به بار می آورد و به دشمنی می انجامد و زیادی آن ، از بی ادبی است .
امام علی علیه السلام در وصیّت خود به فرزندش حسن علیه السلام : شوخی ، کینه به بار می آورد .
امام علی علیه السلام : جفا ، سرآغاز جدایی است .
امام علی علیه السلام : نسبتِ ناروا دادن [به دوست] ، پیک جدایی است .
امام صادق علیه السلام : سه چیز ، دشمنی به بار می آورد : نفاق ، ستمگری و خودپسندی .
.
ص: 86
الفصل الثالث: أسباب المحبّه3 / 1الإِلهامالکتاب(وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً ) . (1)
( وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِّنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلَی عَیْنِی ) . (2)
الحدیث الدرّ المنثور عن ابن عبّاس فی قَولِهِ تَعالی : «وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِّنِّی» : کانَ کُلُّ مَن رَآهُ اُلقِیَت عَلَیهِ مِنهُ مَحَبَّهٌ . (3)
الدرّ المنثور عن سلمه بن کهیل فی قَولِهِ تَعالی : «وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِّنِّی» : حَبَّبتُکَ إلی عِبادی . (4)
.
ص: 87
فصل سوم : عوامل دوستی3 / 1الهامقرآن(و [خداوند متعال ]میان شما ، دوستی و مهربانی نهاد) .
(و محبّتی از خود بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی) .
حدیث الدرّ المنثور به نقل از ابن عباس در تفسیر گفتار خداوند که : «و محبّتی از خود بر تو افکندم» : هر کسی موسی علیه السلام را می دید ، محبّتش را به دل می گرفت .
الدرّ المنثور به نقل از سَلَمه بن کُهَیل در تفسیر گفتار خداوند که: «ومحبّتی از خود بر تو افکندم» : تو را محبوب بندگانم ساختم .
.
ص: 88
الإمام علیٌّ علیه السلام لِیَهودِیٍّ قالَ لَهُ : فَلَقَد ألقَی اللّه ُ عز و جل عَلی موسَی بنِ عِمرانَ مَحَبَّهً مِنهُ : لَقَد کانَ کَذلِکَ ، ولَقَد اُعطِیَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ما هُوَ أفضَلُ مِن هذا ، لَقَد ألقَی اللّه ُ عز و جل عَلَیهِ مَحَبَّهً مِنهُ ، فَمَن هذَا الَّذی یُشرِکُهُ فی هذَا الاسمِ إذ تَمَّ مِنَ اللّه ِ عز و جلبِهِ الشَّهادَهُ ، فَلا تَتِمُّ الشَّهادَهُ إلاّ أن یُقالَ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه ِ» ! ؟ یُنادی بِهِ عَلَی المَنابِرِ ، فَلا یُرفَعُ صَوتٌ بِذِکرِ اللّه ِ إلاّ رُفِعَ بِذِکرِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مَعَهُ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام فی حدیث یذکر فیه فضل العباده فی السّرّ مع الإمام المستتر فی دوله الباطل : أما تُحِبّونَ أن یُظهِرَ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالَی الحَقَّ وَالعَدلَ فِی البِلادِ ، ویَجمَعَ اللّه ُ الکَلِمَهَ ، ویُؤَلِّفَ اللّه ُ بَینَ قُلوبٍ مُختَلِفَهٍ ؟! (2)
3 / 2تَناسُبُ الأَرواحِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناکَرَ مِنهَا اختَلَفَ . (3)
.
ص: 89
امام علی علیه السلام به یهودی ای که به ایشان گفته بود : خداوند ، محبّتی از خود بر موسی بن عمران علیه السلام افکند : آری! چنین بود ؛ لیکن به محمد صلی الله علیه و آله برتر از این عطا شد . خدای عز و جل ، محبّتی از خود بر او افکند . پس این کیست که در این نام ، شریک اوست ؟ زیرا از سوی خدای عز و جل ]کلمه [شهادت با نام او تمام می گردد . پس شهادتْ کامل نمی گردد ، جز آن که گفته شود : «شهادت می دهم که جز اللّه ، خدایی نیست و شهادت می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست» . به این شهادت ، بر منبرها ندا می دهند و هیچ صدایی به یاد خدا بلند نمی شود ، مگر آن که همراه آن به یاد محمد صلی الله علیه و آلهبلند می گردد .
امام صادق علیه السلام در حدیثی درباره به ارزش عبادتِ پنهانی با امام پنهان در دولت باطل : آیا دوست ندارید که خداوند متعال ، حق و عدالت را بر بسیط زمین ، آشکار ]و پیروز [کند و وحدت کلمه ایجاد کند و میان دل های پراکنده ، الفت برقرار سازد ؟!
3 / 2سازگاری جان ها رسول خدا صلی الله علیه و آله : جان ها (روح ها) ، ]همچون] سپاهیانی فراهم آمده هستند که هر کدام که یکدیگر را شناختند ، با یکدیگر الفت می گیرند و هر یک که دیگری را نشناختند ، با یکدیگر اختلاف خواهند یافت .
.
ص: 90
الإمام علیّ علیه السلام : النُّفوسُ أشکالٌ ، فَما تَشاکَلَ مِنهَا اتَّفَقَ ، وَالنّاسُ إلی أشکالِهِم أمیَلُ . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ النُّفوسَ إذا تَناسَبَتِ ایتَلَفَت . (2)
عنه علیه السلام : إنَّ طِباعَکَ تَدعوکَ إلی ما ألِفتَهُ . (3)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ تَعاطُفُ القُلوبِ فِی ایتِلافِ الأَرواحِ . (4)
عنه علیه السلام : کُلُّ امرِیًءیَمیلُ إلی مِثلِهِ . (5)
عنه علیه السلام : کُلُّ شَیءٍ یَمیلُ إلی جِنسِهِ . (6)
عنه علیه السلام : کُلُّ طَیرٍ یَأوی إلی شَکلِهِ . (7)
عنه علیه السلام : العاقِلُ یَألَفُ مِثلَهُ . (8)
عنه علیه السلام : اللَّئیمُ لا یَتَّبِعُ إلاّ شَکلَهُ ، ولا یَمیلُ إلاّ إلی مِثلِهِ . (9)
عنه علیه السلام : لا یُوادُّ الأَشرارَ إلاّ أشباهُهُم . (10)
عنه علیه السلام : إزالَهُ الرَّواسی أسهَلُ مِن تَألیفِ القُلوبِ المُتَنافِرَهِ . (11)
.
ص: 91
امام علی علیه السلام : جان ها را شکل هایی است . پس آنان که هم شکل یکدیگرند ، با هم موافقت خواهند کرد و مردم ، به هم شکلان خود ، گرایش بیشتری دارند .
امام علی علیه السلام : جان ها چون با یکدیگر سازگار باشند ، الفت خواهند گرفت .
امام علی علیه السلام : خصلت هایت ، تو را بدانچه با آن الفت گرفته ای ، فرا می خوانَد .
امام علی علیه السلام : دوستی، میل دل ها به یکدیگر است، به سبب الفت یافتن جان ها.
امام علی علیه السلام : هر کس ، به همانند خودش گرایش دارد .
امام علی علیه السلام : هر چیز به هم جنس خود گرایش دارد .
امام علی علیه السلام : هر پرنده ای ، کنار همانند خود فرود می آید .
امام علی علیه السلام : عاقل ، با همانند خود الفت می گیرد .
امام علی علیه السلام : آدم پست ، تنها از همانند خود پیروی می کند و تنها به همانند خودش می گراید .
امام علی علیه السلام : بدکاران ، جز با همانندان خود ، دوستی نمی کنند .
امام علی علیه السلام : از جا کندن کوه های استوار ، آسان تر از الفت دادن دل های رمیده از یکدیگر است .
.
ص: 92
عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِبَنیهِ : یا بَنِیَّ ، إنَّ القُلوبَ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، تَتَلاحَظُ بِالمَوَدَّهِ وتَتَناجی بِها ، وکَذلِکَ هِیَ فِی البُغضِ ؛ فَإِذا أحبَبتُمُ الرَّجُلَ مِن غَیرِ سَبقٍ مِنهُ إلَیکُم فَارجوهُ ، وإذا أبغَضتُمُ الرَّجُلَ مِن غَیرِ سوءٍ سَبَقَ مِنهُ إلَیکُم فَاحذَروهُ . (1)
الاختصاص عن الأصبغ بن نباته : کُنتُ مَعَ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَأَتاهُ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، إنّی وَاللّه ِ لاَُحِبُّکَ فِی اللّه ِ ، واُحِبُّکَ فِی السِّرِّ کَما اُحِبُّکَ فِی العَلانِیَهِ، وأدینُ اللّه َ بِوِلایَتِکَ فِی السِّرِّ کَما أدینُ بِها فِی العَلانِیَهِ . وبِیَدِ أمیرِ المُؤمِنینَ عودٌ ، طَأطَأَ رَأسَهُ ، ثُمَّ نَکَتَ بِالعودِ ساعَهً فِی الأَرضِ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَیهِ فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله حَدَّثَنی بِأَلفِ حَدیثٍ ، لِکُلِّ حَدیثٍ ألفُ بابٍ ، وإنَّ أرواحَ المُؤمِنینَ تَلتَقی فِی الهَواءِ فَتَشَمُّ (2) وتَتَعارفُ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناکَرَ مِنهَا اختَلَفَ ، وبِحَقِّ اللّه ِ لَقَد کَذِبتَ ؛ فَما أعرِفُ وَجهَکَ فِی الوُجوهِ ، ولاَ اسمَکَ فِی الأَسماءِ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : ألا وإنَّ الأَرواحَ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناکَرَ مِنهَا اختَلَفَ . فَإِذا کانَتِ الرّوحُ فِی السَّماءِ تَعارَفَت وتَباغَضَت ، فَإِذا تَعارَفَت فِی السَّماءِ تَعارَفَت فِی الأَرضِ ، وإذا تَباغَضَت فِی السَّماءِ تَباغَضَت فِی الأَرضِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ الأَرواحَ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، فَما تَعارَفَ مِنها فِی المیثاقِ ائتَلَف هاهُنا ، وما تَناکَرَ مِنها فِی المیثاقِ (اختَلَفَ هاهُنا) (5) . (6)
.
ص: 93
امام علی علیه السلام در وصیّت خود به فرزندانش : فرزندانم! دل ها سپاهیانی فراهم آمده هستند که با دوستی به یکدیگر می نگرند و بدین گونه با یکدیگر رازگویی می کنند . در باب دشمنی نیز چنین است . پس اگر کسی را بی آن که خود به سوی شما پیش دستی کرده باشد ، دوست داشتید ، بدو امیدوار باشید و هرگاه کسی را بی آن که بدی ای از او به شما رسیده باشد ، دشمن داشتید ، از او بپرهیزید .
الاختصاص به نقل از اَصبغ بن نُباتَه : همراه امیر مؤمنان بودم که مردی نزدش آمد و به ایشان سلام کرد و سپس گفت : ای امیر مؤمنان! به خدا سوگند ، من تو را در راه خدا دوست دارم و تو را در نهان ، چنان دوست دارم که آشکارا دوست دارم ، و چنان در نهان به ولایت تو در راه خدا پایبندم که آشکارا بدان پایبندم . امیر مؤمنان ، سر خود را زیر انداخت و نوک شاخه ای را که در دست داشت ، مدّتی بر زمین زد . سپس سر خود را بلند کرد و فرمود پیامبر : «خدا برایم هزار حدیث گفت که برای هر حدیثی ، هزار در است . جان های مؤمنان ، در هوا یکدیگر را می بینند و یکدیگر را می بویند و شناسایی می کنند . پس هر یک که دیگری را شناخت ، با آن الفت می گیرد ، و هر یک نشناخت ، با آن دیگری اختلاف می یابد . به حقّ خداوند قسم که دروغ می گویی و من ، نه چهره ات را در میان چهره ها[ی دوستدارانم ]می شناسم و نه نامت را در میان نام های آنها» .
امام باقر علیه السلام : هان ! جان ها [همچون ]سپاهیانی فراهم آمده اند . پس آنها که یکدیگر را بشناسند ، با یکدیگر الفت خواهند گرفت و آنها که یکدیگر را نشناسند ، با یکدیگر اختلاف خواهند یافت . چون جان در همان آسمان ، دوستی و دشمنی می کند . پس اگر در آسمان دوستی کرد ، در زمین نیز دوستی می کند و اگر در آسمان دشمنی کرد ، در زمین نیز دشمنی می کند .
امام صادق علیه السلام : جان ها [همچون ]سپاهیانی فراهم آمده اند . پس آنها که در [عالم ]میثاق ، (1) یکدیگر را بشناسند ، در این جا با یکدیگر الفت می گیرند وآنها که [در عالم میثاق ، ]یکدیگر را نشناسند ، در این جا اختلاف خواهند کرد .
.
ص: 94
عنه علیه السلام : الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، تَلتَقی فَتَتَشامُّ کَما تَتَشامُّ الخَیلُ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناکَرَ مِنها اختَلَفَ ، ولَو أنَّ مُؤمِنا جاءَ إلی مَسجِدٍ فیهِ اُناسٌ کَثیرٌ لَیسَ فیهِم إلاّ مُؤمِنٌ واحِدٌ لَمالَت روحُهُ إلی ذلِکَ المُؤمِنِ حَتّی یَجلِسَ إلَیهِ . (1)
الأمالی للطوسی عن سدیر : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : إنّی لَأَلقَی الرَّجُلَ لَم أرَهُ ولَم یَرَنی فیما مَضی قَبلَ یَومِهِ ذلِکَ فَاُحِبُّهُ حُبّا شَدیدا ، فَإِذا کَلَّمتُهُ وَجَدتُهُ لی عَلی مِثلِ ما أنَا عَلَیهِ لَهُ ، ویُخبِرُنی أنَّهُ یَجِدُ لی مِثلَ الَّذی أجِدُ لَهُ ! فَقالَ : صَدَقتَ یا سَدیرُ ، إنَّ ائتِلافَ (2) قُلوبِ الأَبرارِ إذَا التَقَوا وإن لَم یُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلسِنَتِهِم کَسُرعَهِ اختِلاطِ قَطرِ السَّماءِ عَلی مِیاهِ الأَنهارِ ، وإنَّ بُعدَ ائتِلافِ قُلوبِ الفُجّارِ إذَا التَقَوا وإن أظهَرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلسِنَتِهِم کَبُعدِ البَهائِمِ مِنَ التَّعاطُفِ وإن طالَ اعتِلافُها عَلی مِذوَدٍ واحِدٍ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام لِعُمَرَ بنِ یَزید : لِکُلِّ شَیءٍ شَیءٌ یَستَریحُ إلَیهِ ، وإنَّ المُؤمِنَ یَستَریحُ إلی أخیهِ المُؤمِنِ کَما یَستَریحُ الطّائِرُ إلی شَکلِهِ ، أوَما رَأَیتَ ذاکَ؟ (4)
.
ص: 95
امام صادق علیه السلام : جان ها [همچون ]سپاهیانی فراهم آمده اند که یکدیگر را می بینند و چنان که اسبان یکدیگر را می بویند ، یکدیگر را می بویند . پس آنها که یکدیگر را شناختند ، با یکدیگر الفت می گیرند و آنها که یکدیگر را نشناختند ، با هم اختلاف خواهند کرد ، [تا آن جا که] اگر مؤمنی به مسجد بیاید که در آن ، مردمان بسیاری هستند و جز یک مؤمن در میان آنان نیست ، جان او به سوی آن مؤمن ، میل پیدا می کند ، تا کنارش بنشیند .
الأمالی طوسی به نقل از سَدیر : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : گاه کسی را می بینم که پیش از آن روز ، نه من او را دیده ام و نه او مرا . با این حال به شدّت دوستش می دارم و چون با او سخن می گویم ، می بینم که نظر او در مورد من ، همچون نظر من درباره اوست و به من می گوید که نظر من درباره او همچون نظر خودش درباره من است (همان احساس محبّت بی سابقه را نسبت به من دارد) . حضرت فرمود : «ای سَدیر ! راست می گویی . الفت گرفتن دل های پاکان ، هنگام دیدار یکدیگر ، هرچند اظهار دوستیِ زبانی نکنند ، به سرعتِ در آمیختن قطره های باران با آب رودهاست . دیرپیوندی دل های بدکاران ، هرگاه که یکدیگر را ببینند ، گر چه به زبان اظهار دوستی کنند ، همچون دوری چارپایان در مهربانی ورزیدن به یکدیگر است ، گرچه مدّت های بسیار بر سرِ یک آخور باشند .
امام صادق علیه السلام به عمر بن یزید : هر چیز ، به چیزی آرام می گیرد ، مؤمن نیز به برادر مؤمنش آرام می گیرد ، همان گونه که پرنده به همانند خود آرام می گیرد . آیا این [حالت ]را تجربه نکرده ای ؟
.
ص: 96
3 / 3الإِیمانُ وَالعَمَلُ الصّالِحُالکتاب(إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ) . (1)
الحدیث المعجم الأوسط عن ثوبان عَن رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ العَبدَ یَلتَمِسُ مَرضاهَ اللّه ِ عز و جل ، فَلا یَزالُ کَذلِکَ ، فَیَقولُ اللّه ُ : یا جِبریلُ ، إنَّ عَبدی فُلانا یَلتَمِسُ أن یُرضِیَنی ، فَرِضائی عَلَیهِ . فَیَقولُ جِبریلُ علیه السلام : «رَحمَهُ اللّه ِ عَلی فُلانٍ» وتَقولُ حَمَلَهُ العَرشِ ، ویَقولُ الَّذینَ یَلونَهُم ، حَتّی یَقولَهُ أهلُ السَّماواتِ السَّبعِ . ثُمَّ یَهبِطُ إلَی الأَرضِ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : وهِیَ الآیَهُ الَّتی أنزَلَ اللّه ُ عَلَیکُم فی کِتابِهِ : «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » . وإنَّ العَبدَ لَیَلتَمِسُ سَخَطَ اللّه ِ ، فَیَقولُ اللّه ُ عز و جل : یا جِبریلُ ، إنَّ فُلانا یُسخِطُنی ، ألا وإنَّ غَضَبی عَلَیهِ . فَیَقولُ جِبریلُ : غَضِبَ اللّه ُ عَلی فُلانٍ ، ویَقولُ حَمَلَهُ العَرشِ ، ویَقولُ مَن دونَهُم ، حَتّی یَقولَهُ أهلُ السَّماواتِ السَّبعِ . ثُمَّ یَهبِطُ إلَی الأَرضِ . (2)
سنن الترمذی عن أبی هریره : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله قال : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا نادی جِبریلَ : إنّی قَد أحبَبتُ فُلانا فَأَحِبَّهُ . قالَ : فَیُنادی فِی السَّماءِ ، ثُمَّ تَنزِلُ لَه المَحَبَّهُ فی أهلِ الأَرضِ ، فَذلِکَ قَولُ اللّه ِ : «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » . وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا نادی جِبریلَ : إنّی أبغَضتُ فُلانا . فَیُنادی فِی السَّماءِ ، ثُمَّ تَنزِلُ لَهُ البَغضاءُ فِی الأَرضِ . (3)
.
ص: 97
3 / 3ایمان و کار شایستهقرآن(آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند ، به زودی [خداوند ]مهربان ، برای آنان محبّتی [در دل ها ]قرار می دهد) .
حدیث المعجم الأوسط به نقل از ثوبان ، از پیامبر صلی الله علیه و آله : بنده ، در پی کسب خشنودی خداوند برمی آید و همواره بر آن است ، تا آن که خداوند می فرماید : «ای جبرئیل! فلان بنده ام در پی آن است که مرا خشنود کند . پس خشنودی من شاملش باد!» . پس جبرئیل می گوید : «رحمت خدا بر فلانی باد!» . حاملان عرش نیز چنین می گویند وآن گاه، فرشتگانی که به آنان نزدیک هستند و همه ساکنان آسمان های هفتگانه چنین می گویند وسپس، این سخن به زمین فرود می آید. پس پیامبر خدا فرمود : این ، همان آیه است که خداوند بر شما در کتابش نازل ساخته است: «آنان که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند، [خدای ]رحمان به زودی برایشان [در دل ها ]محبّتی قرار می دهد» . گاه نیز بنده در پیِ خشم خدا برمی آید . پس خدای عز و جلمی فرماید : «ای جبرئیل! فلانی مرا خشمگین ساخته است . هان! خشم من بر او باد!» . پس از آن جبرئیل می گوید : «خشم خدا بر فلانی باد!» . حاملان عرش نیز چنین می گویند و فرشتگان فروتر از ایشان نیز چنین می گویند ، تا آن که ساکنان آسمان های هفتگانه این سخن را می گویند و سپس [این سخن ]به زمین فرود می آید .
سنن الترمذی به نقل از ابوهُرَیره ، از پیامبر صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، به جبرئیل ندا می کند : «من فلانی را دوست دارم . پس او را دوست بدار» . [حضرت] فرمود : پس در آسمان ندا می کند . سپس محبّت او در [دل ]زمینیان فرود می آید ، و این است [معنای ]سخن خداوند: «آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند ، به زودی [خدای ]رحمان برایشان محبّتی قرار خواهد داد» . هرگاه نیز خداوندبابنده ای دشمنی کند، به جبرئیل ندا می کند: «من با فلانی دشمنی می کنم». پس از آن، جبرئیل در آسمان ندا می کند . سپس دشمنی او [در دل ]زمینیان فرود می آید .
.
ص: 98
الإمام علیّ علیه السلام : قُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ أخبِرنی عَن قَولِ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالی : « سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » ؟ قالَ : یا عَلِیُّ ، المَحَبَّهُ عِندَ اللّه ِ وَالمَلائِکَهِ وفی قُلوبِ المُؤمِنینَ . یا عَلِیُّ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی أعطَی المُؤمِنینَ ثَلاثَهً : المِقَهَ ، وَالمَحَبَّهَ ، وَالمَهابَهَ فی صُدورِ المُؤمِنینَ . (1)
عنه علیه السلام : سَأَلتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله عَن قَولِهِ تَعالی : « سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » ما هُوَ یا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : المَحَبَّهُ یا عَلِیُّ فی صُدورِ المُؤمِنینَ وَالمَلائِکَهِ المُقَرَّبینَ . یا عَلِیُّ ، إنَّ اللّه َ تَعالی أعطَی المُؤمِنَ ثَلاثا : المِقَهَ . والمَحَبَّهَ ، وَالمَلاحَهَ ، وَالمَهابَهَ فی صُدورِ الصّالِحینَ . فَمَنِ اصطَنَعَهُ لِنَفسِهِ قَبِلَ نَفسَهُ ؛ فَوُجِدَ لَهُ حَلاوَهٌ ومَلاحَهٌ . ومَن دَعاهُ فَأَجابَهُ وصَدَقَهُ فِی الإِجابَهِ قَرَّبَهُ ، فَقَبِلَ قَلبَهُ ، فَوُجِدَ لَهُ فِی القُلوبِ وُدُّهُ وهُوَ المَحَبَّهُ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام: کانَ سَبَبُ نُزولِ هذِهِ الآیَهِ أنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام کانَ جالِسا بَینَ یَدَی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ لَهُ : «قُل یا عَلِیُّ : اللّهُمَّ اجعَل لی فی قُلوبِ المُؤمِنینَ وُدّا» ، فَأنزَلَ اللّه ُ: « إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » . (3)
.
ص: 99
امام علی علیه السلام : گفتم : ای پیامبر خدا ! از این سخن خدای متعال خبرم ده : «به زودی [خدای ]رحمان برایشان محبّتی قرار می دهد» . فرمود : «ای علی! محبّت ، نزد خداوند و ملائکه و در دل های مؤمنان است . ای علی ! خداوند متعال به مؤمنان سه چیز داده است : مهر ، محبّت و شُکوه در سینه های مؤمنان» .
امام علی علیه السلام : از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره گفتار خداوند : «به زودی [خدای ]رحمان برایشان محبّتی قرار خواهد داد» ، پرسیدم که چیست ؟ فرمود: «ای علی ! محبّت است که در سینه های مؤمنان و ملائکه مقرّب است . ای علی ! خداوند متعال ، به مؤمن سه چیز داده است : مهر و محبّت ، نمکین بودن ، و شکوه در سینه های صالحان. پس کسی که خداوند ، او را برای خود برگزیند ، جانش پذیرای آن می گردد و شیرینی و نمکی در او پدید می آید و کسی که خداوند ، بخوانَدَش و او اجابت کند و در این اجابت ، راستی نشان دهد ، او را مقرّب می سازد . پس قلبش آن را می پذیرد و در دل ها دوستی او که همان محبّت است [که در آیه بدان اشاره شده ] پدیدار می شود .
امام صادق علیه السلام : سبب نزول این آیه (1) آن بود که امیر مؤمنان ، مقابل پیامبر خدا نشسته بود که حضرت به او فرمود : «ای علی ! بگو : پروردگارا ! برایم در دل های مؤمنان محبّتی قرار ده» . پس از آن ، خداوند این آیه را فرود آورد : «آنان که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند ، [خدای ]رحمان به زودی برایشان محبّتی قرار می دهد» .
.
ص: 100
الدرّ المنثور عن کعب : أجِدُ فِی التَّوراهِ : إنَّهُ لَم تَکُن مَحَبَّهٌ لِأَحَدٍ مِن أهلِ الأَرضِ حَتّی تَکونَ بَدؤُها مِنَ اللّه ِ تَعالی یُنزِلُها عَلی أهلِ الأَرضِ . ثُمَّ قَرَأتُ القُرآنَ فَوَجَدتُ فیهِ : « إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » . (1)
سنن ابن ماجه عن أبی ذرّ عَن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : قُلتُ لَهُ : الرَّجُلُ یَعمَلُ العَمَلَ للّه ِِ فَیُحِبُّهُ النّاسُ عَلَیهِ ؟ ! قالَ : ذلِکَ عاجِلُ بُشرَی المُؤمِنِ . (2)
3 / 4أخلاقٌ تورِثُ المَحَبَّهَأ حُسنُ النِّیَّهِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن حَسُنَت نِیَّتُهُ کَثُرَت مَثوبَتُهُ ، وطابَت عیشَتُهُ ، وَوَجَبَت مَوَدَّتُهُ . (3)
ب حُسنُ الظَّنِّ الإمام علیّ علیه السلام : مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنهُمُ المَحَبَّهَ . (4)
.
ص: 101
الدرّ المنثور به نقل از کعب : در تورات می دیدم که نوشته است : در میان زمینیان ، هیچ محبّتی نیست ، مگر آن که آغازش از خداوند متعال است که آن را بر زمینیان فرود می آورد . سپس قرآن را خواندم و دیدم که در آن این آیه است : «آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند ، [خدای ]رحمان ، به زودی برایشان محبّتی قرار می دهد» .
سنن ابن ماجه به نقل از ابو ذر : به پیامبر خدا گفتم : [چرا] انسان کاری می کند و مردم بر اثر آن ، او را دوست می دارند ؟ فرمود : «این ، مژدگانی دنیایی مؤمن است» .
ر . ک : ص 603 (محبوب شدن در میان دوستان خدا) ، ص 605 (منفور شدن در میان دوستان خدا)
3 / 4خوی های پدیدآورنده دوستیالف خوش نیّتی امام علی علیه السلام : هر که خوش نیّت گردد ، پاداشش فراوان می شود ، زندگی اش خوش می گردد و دوستی اش [بر دیگران] لازم می شود .
ب خوش گمانی امام علی علیه السلام : هر که به مردم خوش گمان گردد ، دوستی آنان را به دست می آورد .
.
ص: 102
ج حُسنُ الخُلُقِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : حُسنُ الخُلُقِ یُثبِتُ المَوَدَّهَ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : حُسنُ الأخلاقِ یُدِرُّ الأَرزاقَ ویونِسُ الرِّفاقَ . (2)
عنه علیه السلام : حُسنُ الخُلُقِ یورِثُ المَحَبَّهَ ، ویُؤَکِّدُ المَوَدَّهَ . (3)
عنه علیه السلام : عَلَیکَ بِحُسنِ الخُلُقِ ؛ فَإِنَّهُ یَکسِبُکَ المَحَبَّهَ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : طَلَبتُ صُحبَهَ النّاسِ فَوَجَدتُها فی حُسنِ الخُلُقِ . (5)
عنه علیه السلام : حُسنُ الخُلُقِ مَجلَبَهٌ لِلمَوَدَّهِ . (6)
د حُسنُ العِشرَهِ الإمام علیّ علیه السلام : بِحُسنِ العِشرَهِ تَأنَسُ الرِّفاقُ . (7)
عنه علیه السلام : فی حُسنِ المُصاحَبَهِ یَرغَبُ الرِّفاقُ . (8)
عنه علیه السلام : بِحُسنِ الصُّحبَهِ تَکثُرُ الرِّفاقُ . (9)
عنه علیه السلام : حُسنُ الصُّحبَهِ یَزیدُ فی مَحَبَّهِ القُلوبِ . (10)
.
ص: 103
ج خوش خویی رسول خدا صلی الله علیه و آله : خوش خویی ، دوستی را استوار می کند .
امام علی علیه السلام : خوش خویی ، روزی را فراوان می کند و دوستان را [با انسانْ ]مأنوس می نماید .
امام علی علیه السلام : خوش خویی ، محبّت به بار می آورد و دوستی را استوار می کند .
امام علی علیه السلام : پایبند خوش خویی باش که دوستی [مردم] را نصیبت می کند .
امام صادق علیه السلام : خواستار همراهی مردم شدم ، پس [ریشه] آن را در خوش خویی یافتم .
امام صادق علیه السلام : خوش خویی ، جلب کننده دوستی است .
د خوش رفتاری امام علی علیه السلام : با خوش رفتاری ، رفیقان ، انس می گیرند .
امام علی علیه السلام : با خوش رفتاری ، رفیقان [به دوستی با انسانْ] تمایل پیدا می کنند .
امام علی علیه السلام : با خوش رفتاری ، رفیقانْ فراوان می شوند .
امام علی علیه السلام : خوش رفتاری ، بر محبّت دل ها می افزاید .
.
ص: 104
عنه علیه السلام : مَن حَسُنَت عِشرَتُهُ کَثُرَ إخوانُهُ . (1)
عنه علیه السلام : مَن أحسَنَ المُصاحَبَهَ کَثُرَ أصحابُهُ . (2)
ه إخلاصُ المَوَدَّهِ الإمام علیّ علیه السلام : دارِ عَدُوَّکَ ، وأخلِص لِوَدودِکَ ؛ تَحفَظِ الاُخُوَّهَ ، وتُحرِزِ المُروءَهَ . (3)
عنه علیه السلام : لا یَحولُ الصَّدیقُ الصَّدوقُ عَنِ المَوَدَّهِ وإن جُفِیَ . (4)
و البَشاشَه الإمام علیّ علیه السلام : البَشاشَهُ حِبالَهُ المَوَدَّهِ . (5)
عنه علیه السلام : البِشرُ یونِسُ الرِّفاقَ . (6)
عنه علیه السلام : سَبَبُ المَحَبَّهِ البِشرُ . (7)
عنه علیه السلام : البَشاشَهُ فَخُّ المَوَدَّهِ . (8)
الکافی عن فضیل : قالَ : صَنائِعُ المَعروفِ وحُسنُ البِشرِ یَکسِبانِ المَحَبَّهَ ، ویُدخِلانِ الجَنَّهَ . وَالبُخلُ وعَبوسُ الوَجهِ یُبعِدانِ مِنَ اللّه ِ ، ویُدخِلانِ النّارَ . (9)
.
ص: 105
امام علی علیه السلام : هر که خوش رفتار باشد ، برادرانش فراوان می گردند .
امام علی علیه السلام : هر که خوش رفتاری پیشه کند ، دوستانش فراوان می شوند .
ه خالص سازی دوستی امام علی علیه السلام : با دشمنت مدارا کن و برای دوستت خالص شو ، تا [حقّ ]برادری را حفظ کرده ، مروّت را به دست آورده باشی .
امام علی علیه السلام : دوستِ راستین ، از دوستی اش بر نمی گردد ، گرچه در حقش جفا شود .
و گشاده رویی امام علی علیه السلام : گشاده رویی ، دامی برای دوستی است .
امام علی علیه السلام : گشاده رویی ، رفیقان را [با انسانْ] مأنوس می کند .
امام علی علیه السلام : گشاده رویی ، عامل دوستی است .
امام علی علیه السلام : گشاده رویی ، وسیله شکار کردنِ دوستی است .
الکافی به نقل از فُضَیل : [امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام ]فرمود : نیکوکاری در حقّ دیگران و گشاده رویی ، دوستی را نصیب [انسان] می کنند و او را به بهشتْ می برند . بُخل و تُرشرویی ، [انسان را] از خدا دور می کنند و به دوزخ وارد می کنند .
.
ص: 106
ز الأَدَب الإمام الکاظم علیه السلام : لا تُذهِبِ الحِشمَهَ بَینَکَ وبَینَ أخیکَ ، أبقِ مِنها ؛ فَإِنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ ، وبَقاءُ الحِشمَهِ بَقاءُ المَوَدَّهِ . (1)
ح التَّوَدُّد الإمام علیّ علیه السلام : بِالتَّوَدُّدِ تَکونُ المَحَبَّهُ . (2)
عنه علیه السلام : بِالتَّوَدُّدِ تَتَأَکَّدُ المَحَبَّهُ . (3)
عنه علیه السلام : مَن تَأَ لَّفَ النّاسَ أحَبّوهُ ، مَن عانَدَ النّاسَ مَقَتوهُ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ أعرابِیًّا مِن بَنی تَمیمٍ أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ لَهُ : أوصِنی . فَکانَ مِمّا أوصاهُ : تَحَبَّب إلَی النّاسِ یُحِبّوکَ . (5)
ط التَّواضُع الإمام علیّ علیه السلام : ثَمَرَهُ التَّواضُعِ المَحَبَّهُ . (6)
ی الوَفاء الإمام علیّ علیه السلام : سَبَبُ الاِیتِلافِ الوَفاءُ . (7)
.
ص: 107
ز ادب امام کاظم علیه السلام : احترام میان خود و برادرت را از بین مَبَر و چیزی از آن بگذار ؛ زیرا از میان رفتن آن ، از میان رفتن شرم است و بر جای بودن احترام ، [عامل ]بر جای بودن دوستی است .
ح اظهار دوستی امام علی علیه السلام : با اظهار دوستی ، دوستی پدید می آید .
امام علی علیه السلام : با اظهار دوستی ، دوستی استوار می شود .
امام علی علیه السلام : هرکه با مردم الفت گیرد ، دوستش خواهند داشت و هرکه با مردم دشمنی کند ، با او دشمنی خواهند کرد .
امام باقر علیه السلام : یکی از اعراب قبیله بنی تمیم ، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و به ایشان گفت : مرا سفارشی کن . از جمله سفارش های حضرت به او این بود : «با مردم ، اظهار دوستی کن ، تا دوستت بدارند» .
ط فروتنی امام علی علیه السلام : دوستی ، میوه فروتنی است .
ر . ک : ص 115 (فراموش کردن بدی ها) .
ی وفاداری امام علی علیه السلام : وفاداری ، عامل الفت گرفتن [مردم با شخص ]است .
.
ص: 108
عنه علیه السلام : مَن کانَ ذا حِفاظٍ ووَفاءٍ لَم یَعدَم حُسنَ الإِخاءِ . (1)
ک الإِنصاف الإمام علیّ علیه السلام : الإِنصافُ یُؤَلِّفُ (2) القُلوبَ . (3)
عنه علیه السلام : الإِنصافُ یَرفَعُ الخِلافَ ، ویوجِبُ الإیتِلافَ . (4)
عنه علیه السلام : الإِنصافُ یَستَدیمُ المَحَبَّهَ . (5)
عنه علیه السلام : عَلَی الإِنصافِ تَرسَخُ المَوَدَّهُ . (6)
عنه علیه السلام : مَعَ الإِنصافِ تَدومُ الاُخُوَّهُ . (7)
عنه علیه السلام : المُنصِفُ کَثیرُ الأَولِیاءِ وَالأَوِدّاءِ . (8)
الإمام الجواد علیه السلام : ثَلاثُ خِصالٍ تُجتَلبُ بِهِنَّ المَحَبَّهُ : الإِنصافُ فِی المُعاشَرَهِ، وَالمُؤاساهُ فِی الشِّدَّهِ وَالاِنطِواعِ ، وَالرُّجوعُ إلی قَلبٍ سَلیمٍ . (9)
ل الصِّدق الإمام علیّ علیه السلام : یَکتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدقِهِ ثَلاثا : حُسنَ الثِّقَهِ بِهِ ، وَالمَحَبَّهَ لَهُ ، وَالمَهابَهَ عَنهُ . (10)
.
ص: 109
امام علی علیه السلام : هرکه باوفا و مرزْ نگهدار باشد ، برادریِ نیکو را از دست نمی دهد .
ک انصاف امام علی علیه السلام : انصاف ، دل ها را به یکدیگر می پیوندد .
امام علی علیه السلام : انصاف ، اختلاف را می زداید و الفتْ پدید می آورد .
امام علی علیه السلام : انصاف ، دوستی را پایدار می کند .
امام علی علیه السلام : برپایه انصاف ، دوستی استوار می شود .
امام علی علیه السلام : با انصاف ، برادری ادامه می یابد .
امام علی علیه السلام : شخص با انصاف ، یاران و دوستان بسیاری دارد .
امام جواد علیه السلام : با سه خصلت ، دوستی را به دست می آورند : انصاف در معاشرت ، همدردی [با دیگران ]در خوشی و ناخوشی ، و داشتن قلبی پاک [از گناهان].
ل راستگویی امام علی علیه السلام : شخص راستگو با راستگویی خود ، سه چیز را به دست می آورد : اعتماد ، دوستی و شُکوه [در دل ها] .
.
ص: 110
م الرِّفق الإمام علیّ علیه السلام : رِفقُ المَرءِ وسَخاؤُهُ یُحَبِّبُهُ إلی أعدائِهِ . (1)
عنه علیه السلام : مَن لانَت عَریکَتُهُ وَجَبَت مَحَبَّتُهُ . (2)
عنه علیه السلام : مَن یُلِن حاشِیَتَهُ یَعرِفَ صَدیقُهُ مِنهُ المَوَدَّهَ . (3)
ن الکَرَم الإمام علیّ علیه السلام : الکَریمُ عِندَ اللّه ِ مَحبورٌ مُثابٌ،وعِندَ النّاسِ مَحبوبٌ مُهابٌ . (4)
س الصَّمت الإمام الرضا علیه السلام : مِن عَلاماتِ الفِقهِ الحِلمُ ، وَالعِلمُ ، وَالصَّمتُ . إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِکمَهِ . إنَ الصَّمتَ یَکسبُ المَحَبَّهَ . إنَّهُ دَلیلٌ عَلی کُلِّ خَیرٍ . (5)
ع السَّخاء الإمام علیّ علیه السلام : السَّخاءُ یَکسِبُ المَحَبَّهَ ، ویُزَیِّنُ الأَخلاقَ . (6)
.
ص: 111
م نرمی امام علی علیه السلام : نرمی و بخشندگی انسان ، او را محبوبِ دشمنانش می کند .
امام علی علیه السلام : هر که نرمخو گردد ، دوستی اش [در دل ها ]جایگیر می شود .
امام علی علیه السلام : هر که نرمخو گردد ، دوستش [آثار ]دوستی را از او خواهد شناخت .
ن کرم امام علی علیه السلام : شخص بزرگوار ، نزد خداوند ، خرّم و باپاداش است و نزد مردم ، محبوب و با شُکوه .
س خاموشی امام رضا علیه السلام : بردباری ، دانش و خاموشی ، از نشانه های فهم است . خاموشی ، دری از درهای حکمت است . خاموشی ، دوستی را نصیب [انسان] می کند و راهنمایی به سوی هر نیکی است .
ع بخشندگی امام علی علیه السلام : بخشندگی ، دوستی را نصیب [انسان ]می کند و اخلاق را زینت می بخشد .
.
ص: 112
عنه علیه السلام : سَبَبُ المَحَبَّهِ السَّخاءُ . (1)
عنه علیه السلام : السَّخاءُ یَزرَعُ المَحَبَّهَ . (2)
عنه علیه السلام : عَلَیکُم بِالسَّخاءِ وحُسنِ الخُلُقِ ؛ فَإِنَّهُما یَزیدانِ الرِّزقَ ، ویوجِبانِ المَحَبَّهَ . (3)
عنه علیه السلام : جودُ الرَّجُلِ یُحَبِّبُهُ إلی أضدادِهِ ، وبُخلُهُ یُبَغِّضُهُ إلی أولادِهِ . (4)
عنه علیه السلام : الجَوادُ مَحبوبٌ مَحمودٌ وإن لَم یَصِل مِن جودِهِ إلی مادِحِهِ شَیءٌ ، وَالبَخیلُ ضِدُّ ذلِکَ . (5)
عنه علیه السلام : السَّیِّدُ مَحسودٌ ، وَالجَوادُ مَحبوبٌ مَودودٌ . (6)
ف کَراهَهُ الشَّرِّ الإمام الصادق علیه السلام : مَن کَرَّهَ اللّه ُ إلَیهِ الشَّرَّ . . . رَزَقَهُ اللّه ُ مَوَدَّهَ النّاسِ ومُجامَلَتَهُم ، وتَرَکَ مُقاطَعَهَ النّاسِ وَالخُصوماتِ ، ولَم یَکُن مِنها ولا مِن أهلِها فی شَیءٍ . (7)
ص تَرکُ الحَسَدِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن تَرَکَ الحَسَدَ کانَت لَهُ المَحَبَّهُ عِندَ النّاسِ . (8)
.
ص: 113
امام علی علیه السلام : بخشندگی ، عامل دوستی است .
امام علی علیه السلام : بخشندگی ، [بذر] دوستی را [در دل ها] می کارد .
امام علی علیه السلام : پایبند بخشندگی و خوش خویی باشید؛ زیرا این دو ، روزی را افزایش می دهند و باعث دوستی می شوند .
امام علی علیه السلام : بخشندگیِ انسان ، او را محبوب مخالفانش می کند و بُخلش او را منفور فرزندانش می سازد .
امام علی علیه السلام : آدم بخشنده ، محبوب و ستوده است ، گرچه از بخشش او چیزی به ستایشگرش نرسد ، برعکسِ شخص بخیل .
امام علی علیه السلام : انسان بزرگ ، مورد حسادت است و انسان بخشنده ، محبوب و دوست داشتنی است .
ف بیزاری از بدی امام صادق علیه السلام : هرکه خداوند ، بدی را منفورش ساخته باشد ، . . . دوستی و سازگاری با مردم را روزی او ساخته است . چنین کسی ، از گسستن از مردم و دشمنی ها به دور است و هیچ نسبتی با این خصلت ها و صاحبان آنها ندارد .
ص رها کردن حسادت امام علی علیه السلام : هرکه حسادت را رها کند ، محبوب مردم می شود .
.
ص: 114
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ صاحِبَ الدّینِ . . . اِطَّرَحَ الحَسَدَ فَظَهَرَتِ المَحَبَّهُ . (1)
ق تَناسِی المَساوِئِ الإمام علیّ علیه السلام : تَناسَ مَساوِئَ الإِخوانِ تَستَدِم وُدَّهُم . (2)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : مِمّا تَکتَسِبُ بِهِ المَحَبَّهَ أن تَکونَ عالِما کَجاهِلٍ ، وواعِظا کَمَوعوظٍ . (3)
3 / 5أعمالٌ تورِثُ المَحَبَّهَأ الإِقبالُ بِالقَلبِ عَلَی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : تَفَرَّغوا مِن هُمومِ الدُّنیا مَا استَطَعتُم ؛ فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ إلَی اللّه ِ بِقَلبِهِ جَعَلَ اللّه ُقُلوبَ العِبادِ مُنقادَهً إلَیهِ بِالمَوَدَّهِ وَالرَّحمَهِ،وکانَ اللّه ُ بِکُلِّ خَیرٍ یُسرِعُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : ما أقبَلَ عَبدٌ بِقَلبِهِ إلَی اللّه ِ إلاّ جَعَلَ اللّه ُ قُلوبَ المُؤمِنینَ تَفِدُ إلَیهِ بِالوُدِّ وَالرَّحمَهِ ، وکانَ اللّه ُ بِکُلِّ خَیرٍ إلَیهِ أسرَعَ . (5)
ب الإِقبالُ بِالقَلبِ فِی الصَّلاهِ الإمام الصادق علیه السلام : لا تَجتَمِعُ الرَّغبَهُ وَالرَّهبَهُ فی قَلبٍ إلاّ وَجَبَت لَهُ الجَنَّهُ ، فَإِذا صَلَّیتَ فَأَقبِل بِقَلبِکَ عَلَی اللّه ِ عز و جل ؛ فَإِنَّهُ لَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُقبِلُ بَقَلبِهِ عَلَی اللّه ِ عز و جل فی صَلاتِهِ ودُعائِهِ إلاّ أقبَلَ اللّه ُ عز و جل عَلَیهِ بَقُلوبِ المُؤمِنینَ إلَیهِ ، وأیَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِم إیّاهُ بِالجَنَّهِ . (6)
.
ص: 115
امام صادق علیه السلام : شخص دیندار ، . . . حسادت را رها کرده است . در نتیجه ، دوستی پدیدار شده است .
ق فراموش کردن بدی ها امام علی علیه السلام : بدی های برادران را فراموش کن ، تا دوستی شان را پایدار کنی .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : یکی از عوامل به دست آوردن دوستی ، آن است که دانا باشی [امّا با ظاهری] چون نادان ، و پند دهنده باشی ، [با ظاهری] چون پند گیرنده .
3 / 5کارهای پدید آورنده دوستیالف با دل به خدا روی آوردن رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر چه می توانید ، از اندوه های دنیا فارغ شوید؛ زیرا هر که با دل خود به خدا روی بیاورد ، خدا دل های بندگان را به دوستی و مهربانی ، رام او خواهد ساخت و خدا به هر خیری [برایش ]می شتابد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر گاه بنده ای با دل خود به خدا روی بیاورد ، خدا دل های مؤمنان را بر آن می دارد تا با دوستی و مهربانی به او روی آورند ، و خدا برایش به هر خیری شتابان تر است .
ب دل به نماز سپردن امام صادق علیه السلام : هرگاه بیم و امید در دلی جمع شود ، بهشت برایش واجب می گردد. پس هرگاه به نماز ایستادی، با دل خود به خداوند عز و جل روی بیاور؛ زیرا هیچ بنده مؤمنی در نمازش با دل خود به خداوند روی نمی آورد و او را به دعا نمی خواند ، مگر آن که خداوند عز و جل ، دل های مؤمنان را متوجّه او می سازد و افزون بر دوستی آنان نسبت به او ، با بهشت [نیز ]تأییدش می کند .
.
ص: 116
عنه علیه السلام : إنّی لاَُحِبُّ لِلرَّجُلِ المُؤمِنِ مِنکُم إذا قامَ فی صَلاتِهِ أن یُقبِلَ بِقَلبِهِ إلَی اللّه ِ تَعالی ، ولا یَشغَلَهُ بِأَمرِ الدُّنیا ؛ فَلَیسَ مِن مُؤمِنٍ یُقبِلُ بِقَلبِهِ فی صَلاتِهِ إلَی اللّه ِ إلاّ أقبَلَ اللّه ُ إلَیهِ بِوَجهِهِ ، وأقبَلَ بِقُلوبِ المُؤمِنینَ إلَیهِ بِالمَحَبَّهِ لَهُ بَعدَ حُبِّ اللّه ِ إیّاهُ . (1)
ج الإِحسانُ إلَی النّاسِالکتاب(وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُو عَدَ وَهٌ کَأَنَّهُو وَلِیٌّ حَمِیمٌ ) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ المَخلوقونَ فَأَحسِن إلَیهِم ، وَارفُض ما فی أیدیهِم . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : جُبِلَتِ القُلوبُ عَلی حُبِّ مَن أحسَنَ إلَیها ، وبُغضِ مَن أساءَ إلَیها . (4)
.
ص: 117
امام صادق علیه السلام : دوست دارم که مؤمن شما هرگاه به نماز ایستاد ، با دل خود به خدای متعال ، روی بیاورد و دلش او را به امور دنیا مشغول نکند ؛ چون هیچ مؤمنی در نماز با همه قلبش به خدا روی نمی آورد ، مگر آن که خداوندْ با وجه [کریم ]خود ، به او روی خواهد آورد و پس از آن که خداوندْ او را دوست داشت ، دل های مؤمنان را نیز متوجّه او خواهد ساخت .
ج نیکی کردن به مردمقرآن(خوبی و بدی برابر نیستند . [بدی را ]به آنچه بهتر است ، پاسخ ده . پس آن گاه ، آن که میان تو و او دشمنی است ، گویی دوستی یک دل می گردد) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خواستی که آفریدگان دوستت بدارند ، به آنان نیکی کن و آنچه را در دست دارند ، رها کن (طمع در اموال آنان مدار) .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دل ها بر دوستی آن که به آنها نیکی کند و دشمنی آن که بدان ها بدی کند ، سرشته شده اند .
.
ص: 118
عنه صلی الله علیه و آله : ومَن بَسَطَ کَفَّهُ لَهُم بِالمَعروفِ رُزِقَ المَحَبَّهَ مِنهُم . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ لا تَجعَل لِفاجِرٍ عَلَیَّ یَدا ؛ فَیُحِبَّهُ قَلبی . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : الإِحسانُ مَحَبَّهٌ . (3)
عنه علیه السلام : سَبَبُ المَحَبَّهِ الإِحسانُ . (4)
عنه علیه السلام : مَن کَثُرَ إحسانُهُ أحَبَّهُ إخوانُهُ . (5)
الإمام العسکریّ علیه السلام : أولَی النّاسِ بِالمَحَبَّهِ مِنهُم مَن أمَّلوهُ . (6)
د بَذلُ النَّوالِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن طَلَبَ مَحَبَّهَ النّاسِ فَلیَبذِل مالَهُ . (7)
عیسی علیه السلام : کَیفَ یَستَکمِلُ حُبَّ خَلیلِهِ مَن لا یَبذِلُ لَهُ بَعضَ ما عِندَهُ ؟! (8)
الإمام علیّ علیه السلام : العَطاءُ مَحَبَّهٌ . (9)
عنه علیه السلام : مَن بَذَلَ مَعروفَهُ کَثُرَ الرّاغِبُ إلَیهِ . (10)
عنه علیه السلام : مَن بَذَلَ النَّوالَ قَبلَ السُّؤالِ فَهُوَ الکَریمُ المَحبوبُ . (11)
.
ص: 119
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه دستش را برای نیکی به مردم بگشاید ، دوستی آنان روزی اش خواهد شد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : پروردگارا ! مرا مدیون لطف و نعمت هیچ بدکاری قرار مده ، مبادا که قلبم او را دوست بدارد .
امام علی علیه السلام : نیکوکاری [به مردم ، عامل ]دوستی است .
امام علی علیه السلام : عامل دوستی ، نیکوکاری است .
امام علی علیه السلام : هرکه بسیار نیکی کند ، برادرانش دوستش خواهند داشت .
امام عسکری علیه السلام : مردم ، کسی را بیشتر دوست دارند که به او امید [بیشتری ]دارند .
د بخشش رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه خواستار دوستی مردم است ، از دارایی خود ببخشد .
عیسی علیه السلام : چگونه کسی که پاره ای از آنچه را دارد ، نمی بخشد ، محبّت کاملِ دوستش را می خواهد ؟
امام علی علیه السلام : بخشش ، [عامل] دوستی است .
امام علی علیه السلام : هرکه نیکی [و دارایی] خود را ببخشد ، راغبان به او فراوان می گردند .
امام علی علیه السلام : هرکه پیش از آن که از او بخواهند ، ببخشد و عطا کند ، بزرگوار و محبوب است .
.
ص: 120
الأمالی للطوسی عن صفوان الجمّال : دَخَلَ المُعَلَّی بنُ خُنَیسٍ عَلی أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلامیُوَدِّعُهُ وقَد أرادَ سَفَرا . فَلَمّا وَدَّعَهُ قالَ : یا مُعَلّی ، اِعزِز بِاللّه ِ یُعزِزکَ . قالَ : بِماذا یَابنَ رَسولِ اللّه ِ؟ قالَ : یا مُعَلّی ، خَفِ اللّه َ تَعالی یَخَف مِنکَ کُلُّ شَیءٍ . یا مُعَلّی ، تَحَبَّب إلی إخوانِکَ بِصِلَتِهِم ؛ فَإِنَّ اللّه َ جَعَلَ العَطاءَ مَحَبَّهً وَالمَنعَ مَبغَضَهً ، فَأَنتُم وَاللّه ِ إن تَسأَلونی واُعطِیَکُم فَتُحِبّونی أحَبُّ إلَیَّ مِن ألاّ تَسأَلونی فَلا اُعطِیَکُم فَتُبغِضونی . ومَهما أجرَی اللّه ُ عز و جل لَکُم مِن شَیءٍ عَلی یَدی فَالمَحمودُ اللّه ُ تَعالی ، ولا تَبعُدونَ مِن شُکرِ ما أجرَی اللّه ُ لَکُم عَلی یَدی . (1)
ه الزُّهدُ فی ما فی أیدِی النّاسِ الإمام علیّ علیه السلام : تَحَبَّب إلَی النّاسِ بِالزُّهدِ فی ما أیدیهِم تَفُز بِالمَحَبَّهِ مِنهُم . (2)
عنه علیه السلام : تَحَلَّ بِالیَأسِ مِمّا فی أیدِی النّاسِ تَسلَم مِن غَوائِلِهِم ، وتُحرِزِ المَوَدَّهَ مِنهُم . (3)
سنن ابن ماجه عن سهل بن سعد الساعدیّ : أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ دُلَّنی عَلی عَمَلٍ إذا أنَا عَمِلتُهُ أحَبَّنِیَ اللّه ُ وأحَبَّنِیَ النّاسُ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : اِزهَد فِی الدُّنیا یُحِبَّکَ اللّه ُ ، وَازهَد فی ما فی أیدِی النّاسِ یُحِبّوکَ . (4)
.
ص: 121
الأمالی طوسی به نقل از صفوان جمّال : مُعَلّی بن خُنَیس می خواست به سفری برود . برای خداحافظی نزد امام صادق علیه السلامآمد . حضرت ، هنگام خداحافظی به او فرمود : «ای مُعلّی ! به خدا عزّت جو ، تا خداوند به تو عزّت بخشد» . گفت : ای پسر پیامبر خدا ! چگونه ؟ فرمود : «ای مُعلّی ! از خداوند متعال بترس ، تا همه چیز از تو بترسد . ای مُعلّی ! با صله دادن به برادرانت ، با آنان دوستی بورز ؛ زیرا خداوند ، بخشش را [وسیله ]دوستی ، و نبخشیدن و منع را [مایه ]دشمنی قرار داده است . به خدا سوگند ، اگر از من بخواهید و من به شما عطا کنم و مرا دوست بدارید ، برایم بهتر است از این که از من چیزی نخواهید و من نیز به شما نبخشم و در نتیجه ، مرا دشمن بدارید . هرچه خداوند بر دست من به شما برساند ، [در حقیقتْ] باز هم همان خداوند است که ستوده است و شما از سپاسگزاری آنچه خداوند بر دست من به شما رسانده است ، دور نمی شوید» .
ه بی رغبتی به داشته های مردم امام علی علیه السلام : با بی رغبتی به آنچه در دست مردم است ، با آنان دوستی بورز ، تا دوستی شان را به دست آوری .
امام علی علیه السلام : با طمع نداشتن به آنچه در دست مردم است ، خود را بیارای ، تا از کینه هایشان ایمن گردی و دوستی شان را به دست آوری .
سنن ابن ماجه به نقل از سهل بن سعد ساعدی : مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آلهآمد و گفت : ای پیامبر خدا ! به کاری راهنمایی ام کن که اگر انجامش دهم ، خدا دوستم خواهد داشت و مردم نیز دوستم خواهند داشت . پیامبر خدا فرمود : «به دنیا بی رغبتی کن ، تا خدا دوستت بدارد و به آنچه در دست مردم است ، بی رغبتی کن ، تا مردم دوستت بدارند» .
.
ص: 122
تاریخ بغداد عن ربعیّ بن خراش : جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ دُلَّنی عَلی عَمَلٍ یُحِبُّنِیَ اللّه ُ عَلَیهِ ویُحِبُّنِیَ النّاسُ . فَقالَ صلی الله علیه و آله : إذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ اللّه ُ فَأَبغِضِ الدُّنیا ، وإذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ النّاسُ فَما کانَ عِندَکَ مِن فُضولِها فَانبِذهُ إلَیهِم . (1)
و العَمَلُ بِالحَقِّ الإمام علیّ علیه السلام : مَن عَمِلَ بِالحَقِّ مالَ إلَیهِ الخَلقُ . (2)
ز حُسنُ الکِفایَهِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن حَسُنَت کِفایَتُهُ أحَبَّهُ سُلطانُهُ . (3)
ح الزِّیارَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الزِّیارَهُ تُنبِتُ المَوَدَّهَ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : یا أهلَ القَرابَهِ تَزاوَروا ، ولا تَجاوَروا، وتَهادَوا ؛ فَإِنَّ الهَدِیَّهَ تَسُل السَّخیمَهَ، وَالزِّیارَهَ تُثبِتُ المَوَدَّهَ . (5)
.
ص: 123
تاریخ بغداد به نقل از رِبعی بن حِراش : مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! به کاری راهنمایی ام کن که خدا و مردم ، بدان سبب ، دوستم بدارند . حضرت فرمود : «هرگاه خواستی خداوندْ دوستت بدارد ، با دنیا دشمنی کن و هرگاه خواستی مردمْ دوستت بدارند ، افزون بر آنچه را که نیاز داری ، به آنان ببخش» .
ر . ک : ص 471 (بی رغبتی به دنیا) .
و رفتار بر اساس حق امام علی علیه السلام : هرکه بر اساس حق رفتار کند، خلق به سوی او روی خواهند آورد .
ز کاردانی امام علی علیه السلام : هرکه کاردان باشد ، فرمانروایش او را دوست خواهد داشت .
ح دید و بازدید رسول خدا صلی الله علیه و آله : دید و بازدید ، دوستی را استوار می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای خویشاوندان! به دیدار یکدیگر بروید وهمسایگی مکنید (1) و به یکدیگر هدیه دهید ؛ زیرا هدیه دادن ، کینه را ریشه کن می کند و دید و بازدید ، دوستی را استوار می سازد .
.
ص: 124
عنه صلی الله علیه و آله : یا أهلَ القَرابَهِ تَزاوَروا ، ولا تَتَجاوَروا، وتَهادَوا ؛ فَإِنَّ الزِّیارَهَ تَزیدُ فِی المَوَدَّهِ، وَالتَّجاوُرَ یُحدِثُ القَطیعَهَ، وَالهَدِیَّهَ تَسُلُّ الشَّحناءَ . (1)
ط صِلَهُ الرَّحِمِ الإمام علیّ علیه السلام : صِلَهُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّهَ . (2)
الإمام الباقر علیه السلام : صِلَهُ الأَرحامِ تُزَکِّی الأَعمالَ . . . وتُحَبِّبُ فی أهلِ بَیتِهِ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : صِلَهُ القَرابَهِ مَحَبَّهٌ فِی الأَهلِ ، ومَثراهٌ فِی المالِ ، ومَنسَأَهٌ فِی الأَجَلِ . (4)
ی إفشاءُ السَّلامِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تَدخُلونَ الجَنَّهَ حَتّی تُؤمِنوا ، ولا تُؤمِنوا حَتّی تَحابّوا . أوَلا أدُلُّکُم عَلی شَیءٍ إذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم ؟ أفشُوا السَّلامَ بَینَکُم . (5)
.
ص: 125
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای خویشاوندان ! به دیدار یکدیگر بروید و همسایگی مکنید (1) و به یکدیگر هدیه بدهید ؛ زیرا دید و بازدید ، بر دوستی می افزاید و همسایگی ، جدایی به بار می آورد و هدیه دادن ، کینه را ریشه کن می کند .
ط صله رحم امام علی علیه السلام : صله رحم ، سبب دوستی می شود .
امام باقر علیه السلام : صله رحم ، کارها[ی انسان] را بارور می کند . . . و [شخص را ]محبوب خاندانش می سازد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دیدار خویشان ، [مایه] دوستی در خاندان ، افزایش دارایی و به تأخیر افتادن مرگ است .
ی سلام دادن به همه رسول خدا صلی الله علیه و آله : وارد بهشت نخواهید شد ، مگر آن که ایمان بیاورید ؛ و ایمان نخواهید آورد ، مگر آن که یکدیگر را دوست بدارید . آیا شما را به چیزی راهنمایی بکنم که اگر انجامش دهید ، محبوب یکدیگر خواهید گشت ؟ سلام کردن را میان خود رواج دهید .
.
ص: 126
المستدرک علی الصحیحین عن أبی موسی الأشعری : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهقال : لَن تُؤمِنوا حَتّی تَحابّوا . أفَلا أدُلُّکُم عَلی ما تَحابّوا عَلَیهِ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : أفشُوا السَّلامَ بَینَکُم تَحابّوا ، وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ، لا تَدخُلُوا الجَنَّهَ حَتّی تَراحَموا . قالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، کُلُّنا رَحیمٌ . قالَ : إنَّهُ لَیسَ بِرَحمَهِ أحَدِکُم ، ولکِن رَحمَهِ العامَّهِ ، رحمَهِ العامَّهِ! (1)
ک لینُ الکَلامِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن لانَت کَلِمَتُهُ وَجَبَت مَحَبَّتُهُ . (2)
عنه علیه السلام : عَوِّد لِسانَکَ لینَ الکَلامِ وبَذلَ السَّلامِ یَکثُر مُحِبّوکَ ، ویَقِلُّ مُبغِضوکَ . (3)
عنه علیه السلام : مَن عَذُبَ لِسانُهُ کَثُرَ إخوانُهُ . (4)
الإمام زین العابدین علیه السلام : القَولُ الحَسَنُ یُثرِی المالَ ، ویُنمِی الرِّزقَ ، ویُنسِئُ فِی الأَجَلِ ، ویُحَبِّبُ إلَی الأَهلِ ، ویُدخِلُ الجَنَّهَ . (5)
.
ص: 127
المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابو موسی اشعری : پیامبر خدا فرمود : «هرگز ایمان نخواهید آورد ، مگر آن که یکدیگر را دوست بدارید . آیا شما را به چیزی که بر اساس آن یکدیگر را دوست بدارید ، راهنمایی کنم ؟» . گفتند : آری ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «میان خودتان سلام کردن را رواج دهید ، تا یکدیگر را دوست بدارید . سوگند به آن که جانم در دست اوست ، وارد بهشت نخواهید شد ، تا به یکدیگر مهربانی کنید» . گفتند : ای پیامبر خدا! همه ما مهربان هستیم . فرمود: «مقصود، مهربانی شخص شما [به کسانی خاص] نیست ؛ بلکه مهربانی به همگان است ، مهربانی به همگان!» .
ک نرمی سخن امام علی علیه السلام : هرکه سخنش نرم شود ، دوستی اش [بر دیگران] لازم می گردد .
امام علی علیه السلام : زبانت را به نرم گویی و سلام دادن [ به همه] ، عادت بده ، تا دوستانت فراوان شوند و دشمنانت اندک گردند .
امام علی علیه السلام : هرکه زبانش شیرین شود ، برادرانش فراوان می گردند .
امام سجاد علیه السلام : گفتار نیک ، دارایی را افزون می کند ، روزی را فراوان می سازد ، مرگ را به تأخیر می اندازد ، [انسان را] محبوب خانواده می کند و [او را ]به بهشت ، وارد می سازد .
.
ص: 128
ل الهَدِیَّه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الهَدِیَّهُ تورِثُ المَوَدَّهَ ، وتُجَدِّدُ الاُخُوَّهَ ، وتُذهِبُ الضَّغینَهَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : تَهادَوا تَحابّوا ، تَهادَوا ؛ فَإِنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائِنِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : تَهادَوا ؛ فَإِنَّ الهَدِیَّهَ تُضَعِّفُ الحُبَّ ، وتَذهَبُ بِغَوائِلِ الصَّدرِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : تَهادَوا بِالنَّبِقِ تُحیِی المَوَدَّهَ وَالمُوالاهَ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : الهَدِیَّهُ تَجلِبُ المَحَبَّهَ . (5)
م المُصافَحَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مِن تَمامِ المَحَبَّهِ المُصافَحَهُ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : تَصافَحوا وتَهادَوا؛ فَإِنَ المُصافَحَهَ تَزیدُ فِیالمَوَدَّهِ، وَالهَدِیَّهَ تُذهِبُ الغِلَّ. (7)
عنه صلی الله علیه و آله : تَصافَحوا یَذهَبِ الغِلُّ مِن قُلوبِکُم . (8)
.
ص: 129
ل هدیه دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله : هدیه دادن ، دوستی به بار می آورد ، برادری را تازه می سازد و کینه را می زداید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : به یکدیگر هدیه دهید ، تا محبوب یکدیگر شوید . به یکدیگر هدیه بدهید؛ زیرا کینه ها را می زداید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : به یکدیگر هدیه بدهید؛ زیرا هدیه ، دوستی را دو برابر می کند و کینه های درون سینه ها را می زداید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : به یکدیگر کُنار (1) هدیه دهید . این کار ، دوستی و یاری را زنده می سازد .
امام علی علیه السلام : هدیه دادن ، دوستی را به دنبال می آورد .
م دست دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله : دست دادن ، یکی از نشانه های کمالِ دوستی است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : با یکدیگر دست بدهید و به یکدیگر هدیه دهید ؛ چرا که دست دادن ، بر دوستی می افزاید و هدیه دادن ، کینه را می زداید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : با یکدیگر دست بدهید ، تا کینه از دل هایتان برود .
.
ص: 130
ن النَّصیحَه الإمام علیّ علیه السلام : النَّصیحَهُ تُثمِرُ الوُدَّ . (1)
عنه علیه السلام : النُّصحُ یُثمِرُ المَحَبَّهَ . (2)
س طاعَهُ النّاصِحِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : . . . طاعَهُ النّاصِحِ ، فَیَتَشَعَّبُ مِنهَا : الزِّیادَهُ فِی العَقلِ ، وکَمالُ اللُّبِّ ، ومَحمِدَهُ العَواقِبِ ، وَالنَّجاهُ مِنَ اللَّومِ ، وَالقَبولُ ، وَالمَوَدَّهُ . (3)
ع عِتابُ العاقِلِ الإمام علیّ علیه السلام : العِتابُ حَیاهُ المَوَدَّهِ . (4)
عنه علیه السلام : لا تُعاتِبِ الجاهِلَ فَیَمقُتَکَ ، وعاتِبِ العاقِلَ یُحبِبکَ . (5)
ف السُّجودُ بَینَ الأَذانِ وَالإِقامَهِ الإمام الصادق علیه السلام : کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام یَقولُ لِأَصحابِهِ : مَن سَجَدَ بَینَ الأَذانِ وَالإِقامَهِ فَقالَ فی سُجودِهِ : «رَبِّ لَکَ سَجَدتُ خاضِعا خاشِعا ذَلیلاً» ، یَقولُ اللّه ُ تَعالی : مَلائِکَتی ، وعِزَّتی وجَلالی لَأَجعَلَنَّ مَحَبَّتَهُ فی قُلوبِ عِبادِیَ المُؤمِنینَ ، وهَیبَتَهُ فی قُلوبِ المُنافِقینَ . (6)
.
ص: 131
ن خیرخواهی امام علی علیه السلام : خیرخواهی ، دوستی به بار می آورد .
امام علی علیه السلام : خیرخواهی و یکرنگی ، محبّت به بار می آورد .
س پیروی از نصیحتگر رسول خدا صلی الله علیه و آله : . . . پیروی از نصحیتگر ، افزایش خرَد ، کمال عقل ، خوش فرجامی ، رهایی از نکوهش ، پذیرش و دوستی را در پی دارد .
ع انتقاد از عاقل امام علی علیه السلام : انتقاد ، [عامل] حیاتِ دوستی است .
امام علی علیه السلام : از جاهل انتقاد مکن ، که دشمنت می دارد و از عاقل انتقاد کن ، که دوستت می دارد .
ف سجده کردن میان اذان و اِقامه امام صادق علیه السلام : امیر مؤمنان ، علی علیه السلام ، به یارانش می فرمود : هر کس میان اذان و اقامه، سجده کند و بگوید: «پروردگارا! از سرِ خواری، افتادگی و فرمانبرداری برایت سجده کردم» ، خداوند متعال می گوید : «ای ملائکه من ! به عزّت و جلالم سوگند که محبّت او را در دل های مؤمنان ، و شکوه او را در دل های منافقان ، خواهم نهاد» .
.
ص: 132
ص الاِستِعانَهُ مِنَ اللّه ِ الإمام زین العابدین علیه السلام : اللّهُمَّ اقذِف فی قُلوبِ عِبادِکَ مَحَبَّتی . . . ولا تَجعَلنی مِنَ الغافِلینَ ، أحِبَّنی وحَبِّبنی ، وحَبِّب إلَیَّ ما تُحِبُّ مِنَ القَولِ وَالعَمَلِ ؛ حَتّی أدخُلَ فیهِ بِلَذَّهٍ . (1)
عنه علیه السلام عِندَما زارَ قَبرَ جَدِّهِ أمیرِ المؤمِنینَ علیه السلام : اللّهُمَّ فَاجعَل نَفسی مُطمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ ، راضِیَهً بِقَضائِکَ ، مولَعَهً بِذِکرِکَ ودُعائِکَ ، مُحِبَّهً لِصَفوَهِ أولِیائِکَ ، مَحبوبَهً فی أرضِکَ وسَمائِکَ ، صابِرَهً عَلی نُزولِ بَلائِکَ . (2)
کتاب من لا یحضره الفقیه : کانَ فی وَصِیَّهِ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ ، إذا أرَدتَ مَدینَهً أو قَریَهً فَقُل حینَ تُعایِنُها : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ خَیرَها ، وأعوذُ بِکَ مِن شَرِّها ، اللّهُمَّ حَبِّبنا إلی أهلِها ، وحَبِّب صالِحی أهلِها إلَینا . (3)
3 / 6ما یوجِبُ بَقاءَ المَوَدَّهِالکتاب(الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ) . (4)
.
ص: 133
ص یاری جستن از خدا امام سجاد علیه السلام : بارالها ! دوستی مرا در دل های بندگانت بیفکن ... و مرا از غافلان قرار مده . دوستم بدار و محبوبم کن و هر گفتار و کرداری را که خود دوست داری ، محبوبم ساز ، تا با لذّت بدان بپردازم .
امام سجاد علیه السلام چون آرامگاه جدّش امیر مؤمنان را زیارت کرد : بارالها ! جانم را مطمئن و پذیرای سرنوشت ، خشنود به قضایت ، شیفته یاد و دعایت ، دوستدار دوستان برگزیده ات ، محبوب در زمین و آسمانت ، و صبور به هنگام فرود آمدن بلایت ، قرار ده .
کتاب من لا یحضره الفقیه : از جمله سفارش های پیامبر خدا به علی علیه السلام این بود : «ای علی! هرگاه خواستار [ورود به ]شهری یا روستایی شدی، به هنگام دیدنش بگو : بارالها ! من از تو خیر آن را می خواهم و از شرّش به تو پناه می برم . بارالها ! ما را محبوب اهل آن کن و اهالی درستکار آن را محبوب ما ساز» .
ر . ک : ص 483 (ح 1058 و 1060) .
3 / 6آنچه دوستی را پایدار می کندقرآن(در آن روز ، دوستان ، جز پرهیزگاران ، دشمن یکدیگرند) .
.
ص: 134
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام : لِلأَخِلاّءِ نَدامَهٌ إلاَّ المُتَّقینَ . (1)
عنه علیه السلام : الإِخوانُ فِی اللّه ِ تَعالی تَدومُ مَوَدَّتُهُم ؛ لِدَوامِ سَبَبِها . (2)
عنه علیه السلام : مَوَدَّهُ ذَوِی الدّینِ بَطیئَهُ الاِنقِطاعِ ، دائِمَهُ الثَّباتِ وَالبَقاءِ . (3)
عنه علیه السلام : إخوانُ الدّینِ أبقی مَوَدَّهً . (4)
عنه علیه السلام : وُدُّ أبناءِ الدُّنیا یَنقَطِعُ ؛ لاِنقِطاعِ أسبابِهِ . وُدُّ أبناءِ الآخِرَهِ یَدومُ ؛ لِدَوامِ سَبَبِهِ . (5)
عنه علیه السلام : بِحُسنِ العِشرَهِ تَدومُ المَوَدَّهُ . (6)
عنه علیه السلام : حُسنُ العِشرَهِ یَستَدیمُ المَوَدَّهَ . (7)
عنه علیه السلام : مَن أحسَنَ مُصاحَبَهَ الإِخوانِ استَدامَ مِنهُمُ الوُصلَهَ . (8)
عنه علیه السلام : مَن أحسَنَ إلَی النّاسِ استَدامَ مِنهُمُ المَحَبَّهَ . (9)
عنه علیه السلام : بِحُسنِ المُوافَقَهِ تَدومُ الصُّحبَهُ . (10)
عنه علیه السلام : مُوافَقَهُ الأَصحابِ تُدیمُ الاِصطِحابَ . وَالرِّفقُ فِی المَطالِبِ یُسَهِّل الأَسبابَ . (11)
.
ص: 135
حدیث امام علی علیه السلام : دوستان را پشیمانی است ، جز پرهیزگاران .
امام علی علیه السلام : برادری کنندگان در راه خدای متعال ، دوستی شان می پاید ؛ زیرا سبب آن ، پاینده است .
امام علی علیه السلام : دوستی دینداران، دیر گُسَل است و ثبات و بقای آن، همیشگی .
امام علی علیه السلام : دوستی برادران دینی ، پایدارتر است .
امام علی علیه السلام : دوستی فرزندان دنیا ، بر اثر گسستن سبب آن ، می گسلد و دوستی فرزندان آخرت ، بر اثر پایایی سبب آن ، می پاید .
امام علی علیه السلام : با خوش رفتاری ، دوستی می پاید .
امام علی علیه السلام : خوش رفتاری ، دوستی را پایدار می کند .
امام علی علیه السلام : هرکه با برادرانْ خوش رفتاری کند ، پیوندش را با آنان پایدار می سازد.
امام علی علیه السلام : هرکه به مردم نیکی کند ، دوستی اش را با آنان پایدار می سازد .
امام علی علیه السلام : با سازگاری نیکو ، دوستی می پاید .
امام علی علیه السلام : سازگاری یاران ، دوستی را پایدار می کند . ملایمت در پیگیری خواسته ها، اسباب [برآوردن آنها ]را آسان می سازد .
.
ص: 136
عنه علیه السلام : بِالرِّفقِ تَدومُ الصُّحبَهُ . (1)
عنه علیه السلام : ألِن کَنَفَکَ ؛ فَإِنَّ مَن یُلِن کَنَفَهُ یَستَدِم مِن قَومِهِ المَحَبَّهَ . (2)
عنه علیه السلام : مَن تَلِن حاشِیَتُهُ یَستَدِم مِن قَومِهِ المَوَدَّهَ . (3)
عنه علیه السلام : تَحتاجُ الإِخوَهُ فیما بَینَهُم إلی ثَلاثَهِ أشیاءَ ، فَإِنِ استَعمَلوها وإلاّ تَبایَنوا وتَباغَضوا ، وهِیَ : التَّناصُفُ ، وَالتَّراحُمُ ، ونَفیُ الحَسَدِ . (4)
3 / 7ما یوجِبُ صَفاءَ المَوَدَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ تُخلِصُ المَوَدَّهَ : إهداءُ العَیبِ ، وحِفظُ الغَیبِ ، وَالمَعونَهُ فِی الشِّدَّهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثٌ یُصفینَ لَکَ وُدَّ أخیکَ : تُسَلِّمُ عَلَیهِ إذا لَقیتَهُ ، وتُوَسِّعُ لَهُ فِی المَجلِسِ ، وتَدعوهُ بِأَحَبِّ أسمائِهِ إلَیهِ . (6)
.
ص: 137
امام علی علیه السلام : با ملایمت ، دوستی پایدار می گردد .
امام علی علیه السلام : ملایم باش ؛ زیرا هرکه ملایم باشد ، همواره از دوستی کسانش برخوردار می شود .
امام علی علیه السلام : هرکه ملایمت پیشه کند ، همواره از دوستی کسانش برخوردار می شود .
امام علی علیه السلام : برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر آنها را به کار گیرند [دوستی شان پایدار می شود]وگرنه از یکدیگر جدا می شوند و با یکدیگر دشمنی می کنند . این سه عبارت است از : انصاف ، مهربانی به یکدیگر و کنار گذاشتن حسادت.
نکتهموجبات بقای دوستی ، منحصر به آنچه در این باب آمده نیست ؛ بلکه همه اموری که تحت عنوان «اسباب دوستی» قبلاً ذکر شد و همه مواردی که در عناوین 3 / 7 و 3 / 8 از این فصل خواهد آمد ، نیز اسباب بقای دوستی هستند . به سخن دیگر ، علل پیدایش دوستی ، علل دوام آن نیز هستند . بنابراین ، مواردی که در این باب به عنوان موجبات بقای دوستی مورد تأکید قرار گرفته اند ، مهم ترین علل بقای دوستی محسوب می شوند .
ر . ک : ص 209 (اعلام دوستی)؛ ص 701 (بقای دوستی تا روز قیامت) .
3 / 7آنچه دوستی را خالص می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله : سه چیز ، دوستی را خالص می سازد : هدیه کردن عیب های یکدیگر [و بیان آنها، برای حل مشکل] ؛ در غیبت دوست ، پاس خاطرِ او را داشتن و بدگویی نکردن ؛ و یاری رساندن در سختی .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : سه چیز ، دوستی برادرت را برایت خالص و یکرنگ می کند : هرگاه او را ببینی ، به او سلام کنی ؛ در مجلس ، جا برایش بگشایی ؛ و او را با محبوب ترینْ نام هایش بخوانی .
.
ص: 138
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثٌ یُصفینَ لَکَ وُدَّ أخیکَ : تُوَسِّعُ لَهُ فِی المَجلِسِ ، وتَدعوهُ بِأَحَبِّ الأَسماءِ إلَیهِ ، وتَعودُهُ إذا مَرِضَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثٌ یُصفینَ وُدَّ المَرءِ لِأَخیهِ المُسلِمِ : یَلقاهُ بِالبِشرِ إذا لَقِیَهُ ، ویُوَسِّعُ لَهُ فِی المَجلِسِ إذا جَلَسَ إلَیهِ ، ویَدعوهُ بِأحَبِّ الأَسماءِ إلَیهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما یُصفی لَکَ وُدَّ أخیکَ المُسلِمِ أن تَکونَ لَهُ فی غَیبَتِهِ أفضَلَ مِمّا تَکونُ لَهُ فی مَحضَرِهِ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : لا تَصفُو الخُلَّهُ مَعَ غَیرِ أدیبٍ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إن أرَدتَ أن یَصفُوَ لَکَ وُدُّ أخیکَ فَلا تُمازِحَنَّهُ ، ولا تُمارِیَنَّهُ ، ولا تُباهِیَنَّهُ ، ولا تُشارَنَّهُ . (5)
3 / 8جَوامِعُ أسبابِ المَحَبَّهِ الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ أحسَنَ ما یَألَفُ بِهِ النّاسُ قُلوبَ أوِدّائِهِم ونَفَوا بِهِ الضِّغنَ عَن قُلوبِ أعدائِهِم حُسنُ البِشرِ عِندَ لِقائِهِم ، وَالتَّفَقُّدُ فی غَیبَتِهِم ، وَالبَشاشَهُ بِهِم عِندَ حُضورِهِم . (6)
عنه علیه السلام : العَقلُ غِطاءٌ سَتیرٌ ، وَالفَضلُ جَمالٌ ظاهِرٌ ، فَاستُر خَلَلَ خُلقِکَ بِفَضلِکَ ، وقاتِل هَواکَ بِعَقلِکَ ، تَسلَم لَکَ المَوَدَّهُ ، وتَظهَر لَکَ المَحَبَّهُ . (7)
.
ص: 139
رسول خدا صلی الله علیه و آله : سه چیز ، دوستی برادرت را برایت خالص و یکرنگ می سازد : در مجلس ، برایش جا بگشایی ؛ او را با محبوب ترین نام هایش بخوانی ؛ و هرگاه بیمار شد ، به عیادتش بروی .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : سه چیز ، دوستی انسان را برای برادر مسلمانش خالص و یکرنگ می سازد : هرگاه او را دید ، با گشاده رویی با او دیدار کند ؛ هرگاه در مجلسی کنارش نشست ، برایش جا بگشاید ؛ و او را با محبوب ترینِ نام هایش بخواند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : آنچه دوستیِ برادر مسلمانت را برایت خالص و یکرنگ می سازد ، آن است که در نبودش بیشتر پاس خاطر او را داشته باشی تا در حضورش .
امام علی علیه السلام : دوستی ، جز با شخص با ادب ، خالص نمی شود .
امام صادق علیه السلام : اگر می خواهی دوستی برادرت برایت خالص شود ، با او [زیاد ]شوخی مکن ، بگو مگو منما ، بر او فخر مفروش و با او دشمنی مَوَرز .
3 / 8کلّیات موجبات دوستی امام علی علیه السلام : بهترین چیزهایی که مردم با آنها ، دل های دوستانشان را به دست می آورند و کینه ها را از دل های دشمنانشان می زدایند ، خوش رویی به هنگام دیدارشان است ، و پرسش حال آنها در هنگام نبودشان و گشاده رویی در حضورشان .
امام علی علیه السلام : عقل ، پرده پوش [کاستی ها ]است و کمال ، زیبایی آشکار . پس کاستی های خوی خود را با کمالت بپوشان و با عقل خویش ، هوایت را از پای در آور ، تا دوستی تسلیمت گردد و محبّت ، برایت آشکار شود .
.
ص: 140
عنه علیه السلام : طَلاقَهُ الوَجهِ بِالبِشرِ ، وَالعَطِیَّهِ ، وفِعلِ البِرِّ ، وبَذلِ التَّحِیَّهِ ، داعٍ إلی مَحَبَّهِ البَرِیَّهِ . (1)
عنه علیه السلام : مَا استُجلِبَتِ المَحَبَّهُ بِمِثلِ السَّخاءِ ، وَالرِّفقِ ، وحُسنِ الخُلُقِ . (2)
عنه علیه السلام : ثَلاثٌ یوجِبنَ المَحَبَّهَ : حُسنُ الخُلُقِ ، وحُسنُ الرِّفقِ ، وَالتَّواضُعُ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام: دَخَلَ مُحَمَّدُ بنُ شِهابٍ الزُّهرِیُّ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ زَینِ العابِدینَ علیه السلامو هُوَ کَئیبٌ حَزینٌ ، فَقالَ لَهُ زَینُ العابِدینَ علیه السلام : ما بالُکَ مَغموما مَهموما ؟ قالَ : یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، غُمومٌ وهُمومٌ تَتَوالی عَلَیَّ ؛ لِمَا امتُحِنتُ بِهِ مِن حُسّادِ نِعَمی وَ الطّامِعینَ فِیَّ و مِمَّن أرجوهُ ومِمَّن أحسَنتُ إلَیهِ ، فَتَخَلَّفَ ظَنّی . فَقالَ لَهُ عَلِیُّ بنُ الحُسیَنِ علیه السلام : اِحفَظ عَلَیکَ لِسانَکَ ؛ تَملِک بِهِ إخوانَکَ . قالَ الزُّهرِیُّ : یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، إنّی اُحسِنُ إلَیهِم بِما یُبذَرُ مِن کَلامی . قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : هَیهاتَ ، إیّاکَ أن تُعجَبَ مِن نَفسِکَ بِذلِکَ، و إیّاکَ أن تَتَکَلَّمَ بِما یَسبِقُ إلَی القُلوبِ إنکارُهُ و إن کانَ عِندَکَ اعتِذارُهُ ؛ فَلَیسَ کُلُّ مَن تُسمِعُهُ نُکرا یُمکِنُکَ أن توسِعَهُ عُذرا . ثُمَّ قالَ : یا زُهرِیُّ ، مَن لَم یَکُن عَقلُهُ مِن أکمَلِ ما فیهِ کانَ هَلاکُهُ مِن أیسَرِ ما فیهِ . ثُمَّ قالَ : یا زُهرِیُّ ، أما عَلَیکَ أن تَجعَلَ المُسلِمینَ مِنکَ بِمَنزِلَهِ أهلِ بَیتِکَ ؛ فَتَجعَلَ کَبیرَهُم بِمَنزِلَهِ والِدِکَ ، و تَجعَلَ صَغیرَهُم بِمَنزِلَهِ وَلَدِکَ ، و تَجعَلَ تِربَکَ مِنهُم بِمَنزِلَهِ أخیکَ ! فَأَیُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَظلِمَ ؟! وأیُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَدعُوَ عَلَیهِ ؟! وأیُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَهتِکَ سِترَهُ ؟! فَإِن عَرَضَ لَکَ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّه ُ بِأَنَّ لَکَ فَضلاً عَلی أحَدٍ مِن أهلِ القِبلَهِ ، فَانظُر ؛ إن کانَ أکبَرَ مِنکَ فَقُل : قَد سَبَقَنی إلَی الإیمانِ وَ العَمَلِ الصّالِحِ فَهُوَ خَیرٌ مِنّی ، و إن کانَ أصغَرَ مِنکَ فَقُل : سَبَقتُهُ إلَی المَعاصی وَ الذُّنوبِ فَهُوَ خَیرٌ مِنّی ، و إن کانَ تِربَکَ فَقُل : أنَا عَلی یَقینٍ مِن ذَنبی و فی شَکٍّ مِن أمرِهِ فَما لی أدَعُ یَقینی لِشَکّی، وإن رَأَیتَ المُسلِمینَ یُعَظِّمونَکَ و یُوَقِّرونَکَ و یُبَجِّلونَکَ فَقُل: هذا فَضلٌ أخَذوا بِهِ ، و إن رَأَیتَ مِنهُم جَفاءً وَانقِباضا عَنکَ فَقُل : هذا ذَنبٌ أحدَثتُهُ ؛ فَإِنَّکَ إذا فَعَلتَ ذلِکَ سَهُلَ عَلَیکَ عَیشُکَ ، و کَثُرَ أصدِقاؤُکَ ، و قَلَّ أعداؤُکَ ، و فَرِحتَ بِما یَکونُ مِن بِرِّهِم، و لَم تَأسَف علی ما یَکونُ مِن جَفائِهِم . وَ اعلَم أنَّ أکرَمَ النّاسِ عَلَی النّاسِ مَن کانَ خَیرُهُ عَلَیهِم فائِضا ، و کانَ عَنهُم مُستَغنِیا مُتَعَفِّفا . و أکرَمَ النّاسِ بَعدَهُ عَلَیهِم مَن کانَ مُتَعَفِّفا و إن کانَ إلَیهِم مُحتاجا ؛ فَإِنَّما أهلُ الدُّنیا یَتَعَقَّبونَ الأَموالَ ، فَمَن لَم یَزدَحِمهُم فیما یَتَعَقَّبونَهُ کَرُمَ عَلَیهِم ، و مَن لَم یَزدَحِمهُم فیها و مَکَّنَهُم مِن بَعضِها کانَ أعَزَّ و أکرَمَ . (4)
.
ص: 141
امام علی علیه السلام : گشاده رویی و خوش رویی ، بخشش کردن ، نیکوکاری و سلام دادن [به همه] ، دوستی مردم را فراچنگ می آورد .
امام علی علیه السلام : دوستیْ با هیچ چیز همچون بخشندگی ، نرمی و خوش خویی به دست نمی آید .
امام علی علیه السلام : سه چیز عامل دوستی است : خوش خویی ، ملایمت نیکو و فروتنی .
امام باقر علیه السلام : محمّد بن شهاب زُهْری ، افسرده و اندوهگین بر امام سجاد (زین العابدین) علیه السلاموارد شد . حضرت به او فرمود : «چرا غمناک و اندوهگینی ؟» . گفت : ای پسر پیامبر خدا ! به محنت حسودان بر نعمت هایم و آزمندانِ به موقعیّتم گرفتار آمده ام و نیز این [محنت] که به کسی خوبی کرده و به خیرش امیدوار بودم و پندارم خطا بود ، و از این همه ، غم و اندوه پیاپی به سراغم می آید . حضرت سجّاد علیه السلام فرمود : «زبانت را از زیان زدن به خودت نگه دار تا مالک برادرانت شوی» . زُهْری گفت : ای پسر پیامبر خدا ! من با سخنانی که می پراکَنم ، به آنان خوبی می کنم [و بر دانش آنان می افزایم] . امام سجاد علیه السلامفرمود : «هیهات ! مبادا برای این کار ، دچار خودبینی شوی . مبادا چیزی بر زبان آوری که نادرستیِ آن زودتر بر دل ها نشیند ، گرچه عذر (توجیه) آن را داشته باشی ؛ زیرا هر آن کس که سخن نادُرستی را به او می شنوانی ، چنین نیست که بتوانی عذرت را نیز به او بقبولانی» . سپس فرمود : «ای زهری ! هرکه عقلش کامل ترین صفتش نباشد ، تباه شدنش آسان ترین ویژگی اش خواهد بود» . سپس فرمود : «ای زهری ! چه اشکالی دارد که مسلمانان را چون خانواده ات بشماری و بزرگشان را به منزلت پدر بدانی و کوچکشان را به منزلت فرزندت و همسالت را به منزلت برادرت ؟ حال به کدام یک از اینان دوست داری ستم کنی ؟ کدام یک از اینان را دوست داری نفرین کنی ؟ آبروی کدام یک از اینان را دوست داری بریزی ؟ اگر هم ابلیس که نفرین خدا بر او باد در تو این پندار را پدید آورد که تو بر یکی از اهل قبله برتری داری ، [اندکی درنگ کن و] بنگر . اگر آن شخص ، بزرگ تر از تو بود، [با خودت ]بگو : پیش از من ایمان آورده و به عمل صالح پرداخته است . پس بهتر از من است`` . اگر کوچک تر از تو بود ، بگو : من پیش از او به گناهان و معصیت ها روی آوردم . پس او بهتر از من است`` و اگر همسالت بود ، بگو : من نسبت به گناه خود ، یقین دارم و درباره او تنها شک دارم . پس چرا یقینم را بر اثر شک خود ، رها کنم ؟`` . اگر دیدی مسلمانان به تو حرمت می نهند ، بزرگت می شمارند و گرامی ات می دارند ، بگو : این فضیلتی است که آنان به چنگ آورده اند`` و اگر از آنان درشتی و رویگردانی از خودت را دیدی ، بگو : این به سبب گناهی است که از من سر زده است`` . در واقع ، اگر تو چنین کنی ، زندگی ات آسان می شود ، دوستانت فراوان می گردند ، دشمنانت اندک می شوند و از نیکی مردم ، شادمان می گردی و از درشتی و جفایشان اندوهگین نمی شوی . این را بدان که گرامی ترینِ مردم نزد آنان ، کسی است که خیرش به آنان برسد و خود از آنان بی نیاز باشد و از درخواست چیزی خودداری کند . پس از او ، گرامی ترینِ مردم نزدشان ، کسی است که از درخواست کردن خودداری کند ، گرچه بدانها نیازمند باشد . در حقیقت ، اهل دنیا اموال خود را به شدّت حفظ می کنند و هرکه مزاحم آنچه نگهش می دارند ، نشود ، نزدشان گرامی است و اگر مزاحم اموالشان نشود و حتّی بدانان چیزی از اموالش ببخشد ، عزیزتر و گرامی تر خواهد بود» .
.
ص: 142
. .
ص: 143
. .
ص: 144
الإمام الصادق علیه السلام : ثَلاثَهٌ تورِثُ المَحَبَّهَ : الدّینُ ، وَالتَّواضُعُ ، وَالبَذلُ . (1)
الإمام العسکریّ علیه السلام : مَن کانَ الوَرَعُ سَجِیَّتَهُ وَالکَرَمُ طَبیعَتَهُ وَالحِلمُ خَلَّتَهُ ، کَثُرَ صَدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیهِ ، وَانتَصَرَ مِن أعدائِهِ بِحُسنِ الثَّناءِ عَلَیهِ . (2)
.
ص: 145
امام صادق علیه السلام : سه چیز ، دوستی به بار می آورد : دینداری ، فروتنی و بخشش.
امام عسکری علیه السلام : هرکه پارساییْ خوی او ، کرمْ سرشت او و بردباریْ صفتش باشد ، دوستش زیاد و ستایشش بسیار گردد و در برابر دشمنانش ، ستایش نیکوی دیگران یاری اش می دهد .
.
ص: 146
الفصل الرابع: موانع المحبَّه4 / 1آفاتُ المَحَبَّهِأ خُبثُ السَّریرَهِ الإمام علیّ علیه السلام : إنَّما أنتُم إخوانٌ عَلی دینِ اللّه ِ ، ما فَرَّقَ بَینَکُم إلاّ خُبثُ السَّرائِرِ وسوءُ الضَّمائِرِ ، فَلا تَوازَرونَ ، ولا تَناصَحونَ ، ولا تَباذَلونَ ، ولا تَوادّونَ . (1)
ب سوءُ الخُلُقِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن ساءَ خُلُقُهُ قَلاهُ مُصاحِبُهُ و رَفیقُهُ . (2)
عنه علیه السلام : مَن ساءَ خُلُقُهُ أعوَزَهُ الصَّدیقُ وَ الرَّفیقُ . (3)
عنه علیه السلام : مَن خَشُنَت عَریکَتُهُ أقفَرَت حاشِیَتُهُ . (4)
.
ص: 147
فصل چهارم : موانع دوستی4 / 1آفات دوستیالف سرشت پلید امام علی علیه السلام : شما در حقیقت ، برادران دینی یکدیگرید و جز سرشت های پلید و نهادهای بد ، میان شما جدایی نیفکنده است . در نتیجه ، نه یکدیگر را یاری می کنید ، و نه خیرخواه یکدیگرید ، و نه به یکدیگر چیزی می بخشید ، و نه با یکدیگر دوستی می کنید .
ب بدخویی امام علی علیه السلام : هرکه بدخو شود ، همنشین و رفیقش دشمنش می گردند .
امام علی علیه السلام : هرکه بدخو شود ، دوست و رفیقش نایاب می گردند .
امام علی علیه السلام : هرکه درشت خویی کند ، پیرامونش [از دوستان] تهی می گردد .
.
ص: 148
ج تَتَبُّعُ العُیوبِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن تَتَبَّعَ خَفِیّاتِ العُیوبِ حَرَمَهُ اللّه ُ مَوَدّاتِ القُلوبِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : لا تُفَتِّشِ النّاسَ ؛ فَتَبقی بِلا صَدیقٍ . (2)
عنه علیه السلام لِأَبی بَصیرٍ : یا أبا مُحَمَّدٍ لا تُفَتِّشِ النّاسَ عَن أدیانِهِم ؛ فَتَبقی بِلا صَدیقٍ . (3)
عنه علیه السلام : مَن لَم یُؤاخِ إلاّ مَن لا عَیبَ فیهِ قَلَّ صَدیقُهُ . (4)
عنه علیه السلام : لا تَطلُب مِنَ الدُّنیا أربَعَهً ؛ فَإِنَّکَ لا تَجِدُها و أنتَ لابُدَّ لَکَ مِنها : عالِما یَستَعمِلُ عِلمَهُ ؛ فَتَبقی بِلا عالِمٍ ، و عَمَلاً بِغَیرِ رِیاءٍ ؛ فَتَبقی بِلا عَمَلٍ ، و طَعاما بِلا شُبهَهٍ ؛ فَتَبقی بِلا طَعامٍ ، و صَدیقا بِلا عَیبٍ ؛ فَتَبقی بِلا صَدیقٍ . (5)
د المُناقَشَه الإمام علیّ علیه السلام : مَن ناقَشَ الإِخوانَ قَلَّ صَدیقُهُ . (6)
عنه علیه السلام : مَنِ استَقصی عَلی صَدیقِهِ انقَطَعَت مَوَدَّتُهُ . (7)
عنه علیه السلام : مَن جانَبَ الإِخوانَ عَلی کُلِّ ذَنبٍ قَلَّ أصدِقاؤُهُ . (8)
.
ص: 149
ج عیبجویی امام علی علیه السلام : هرکه عیب های نهانی را بکاود ، خداوند از دوستی دل ها محرومش می کند .
امام صادق علیه السلام : نهان مردم را مکاو ، که بی دوست می مانی .
امام صادق علیه السلام به ابو بصیر : ای ابو محمّد! از دینِ مردمان بازجویی مکن ، که بی دوست می مانی .
امام صادق علیه السلام : هرکه تنها با افراد بی عیب برادری کند ، دوستانش اندک شوند .
امام صادق علیه السلام : در دنیا جویای چهار چیز مباش که آنها را نخواهی یافت ، حال آن که به آنها نیازمندی : عالمی که علم خود را به کار بندد ، پس بی عالم می مانی ؛ عملی پاک از ریاکاری ، که در این صورت ، بی عمل می مانی ؛ غذایی دور از شبهه [حُرمت] ، که بی غذا می مانی ؛ و دوستی بی عیب ، که بی دوست می مانی .
د خرده گیری امام علی علیه السلام : هرکه در کار برادرانش خرده گیری کند ، دوستانش کم می شوند.
امام علی علیه السلام : هرکه بر دوستش خرده گیری کند [و بخواهد مو را از ماست بکشد]، دوستی اش گسسته می شود .
امام علی علیه السلام : آن که بر اثر هر گناهی از برادرانش کناره گیری کند ، دوستانش کم می شوند .
.
ص: 150
ه المِراء الإمام علیّ علیه السلام : لا مَحَبَّهَ مَعَ مِراءٍ . (1)
عنه علیه السلام : لا مَحَبَّهَ مَعَ کَثرَهِ مِراءٍ . (2)
و السَّفَه الإمام علیّ علیه السلام : إیّاکَ وَ السَّفَهَ ؛ فَإِنَّهُ یوحِشُ الرِّفاقَ . (3)
ز الاِحتِشام الإمام علیّ علیه السلام : إذَا احتَشَمَ المُؤمِنُ أخاهُ فَقَدَ فارَقَهُ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : مَنِ احتَشَمَ أخاهُ حَرُمَت وُ صلَتُهُ ، و مَنِ اغتَمَّهُ سَقَطَت حُرمَتُهُ . (5)
عنه علیه السلام : إذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخیهِ المُؤمِنِ : اُفٍّ، خَرَجَ مِن وِلایَتِهِ . (6)
ح الشُّحّ الإمام علیّ علیه السلام : زِیادَهُ الشُّحِّ تَشینُ الفُتُوَّهَ ، و تُفسِدُ الاُخُوَّهَ . (7)
عنه علیه السلام : لَیسَ لِشَحیحٍ رَفیقٌ . (8)
.
ص: 151
ه ستیزه گری امام علی علیه السلام : با ستیزه گری ، دوستی ای در کار نیست .
امام علی علیه السلام : با ستیزه گریِ بسیار ، دوستی ای در کار نیست .
و سبکسری امام علی علیه السلام : از سبکسری بپرهیز که دوستان را می رماند .
ز خجالت دادن امام علی علیه السلام : هرگاه شخص مؤمن ، برادرش را خجالت دهد (1) ، از او جدا شده است.
امام صادق علیه السلام : هرکه برادرش را خجالت دهد ، پیوند با او نارواست و هرکه غمگینش سازد ، حرمتش شکسته است .
امام صادق علیه السلام : هرگاه شخص [از سر تنگ دلی و درد] به برادر مؤمنش اُف بگوید ، از [حریم ]دوستی اش بیرون می رود .
ح تنگ چشمی امام علی علیه السلام : تنگ چشمیِ بسیار ، جوان مردی را زشت و برادری را تباه می کند .
امام علی علیه السلام : شخص تنگ چشم ، دوستی ندارد .
.
ص: 152
عنه علیه السلام : لَیسَ لِبَخیلٍ حَبیبٌ . (1)
ط العُسر الإمام علیّ علیه السلام : العُسرُ یَشینُ الأَخلاقَ ، و یوحِشُ الرِّفاقَ . (2)
ی المَلَل الإمام علیّ علیه السلام : المَلَلُ یُفسِدُ الاُخُوَّهَ . (3)
عنه علیه السلام : لا اُخُوَّهَ لِمَلولٍ . (4)
عنه علیه السلام : لا خُلَّهَ لِمَلولٍ . (5)
عنه علیه السلام کانَ یَقولُ : لا راحَهَ لِحَسودٍ ، و لا مَوَدَّهَ لِمَلولٍ . (6)
عنه علیه السلام : قَلَّما تَنجَحُ حیلَهُ العَجولِ ، أو تَدومُ مَوَدَّهُ المَلولِ . (7)
الإمام الصادق علیه السلام : لا تُشاوِر أحمَقَ ، و لا تَستَعِن بِکَذّابٍ ، و لا تَثِق بِمَوَدَّهِ مَلولٍ ؛ فَإِنَّ . . . المَلولَ أوثَقَ ما کُنتَ بِهِ خَذَلَکَ ، و أوصَلَ ما کُنتَ لَهُ قَطَعَکَ . (8)
ک الکِبر الإمام علیّ علیه السلام : لَیسَ لِمُتَکَبِّرٍ صَدیقٌ . (9)
.
ص: 153
امام علی علیه السلام : شخص تنگ چشم ، یاری ندارد .
ر . ک : ص 223 (بُخل) .
ط پریشانی امام علی علیه السلام : پریشانی ، خوی ها را زشت می کند و دوستان را می پراکند .
ی افسردگی امام علی علیه السلام : افسردگی ، برادری را تباه می کند .
امام علی علیه السلام : شخص افسرده ، هیچ برادری ندارد .
امام علی علیه السلام : شخص افسرده ، هیچ دوستی ندارد .
امام علی علیه السلام پیوسته می فرمود : هیچ حسودی ، آرامش و هیچ افسرده دلی ، دوستی ندارد .
امام علی علیه السلام : کمتر می شود که چاره گریِ شخص شتابزده ، به نتیجه رسد ، یا دوستیِ افسرده دل ، بپاید .
امام صادق علیه السلام : با هیچ احمقی مشورت مکن ، از هیچ دروغگویی یاری مخواه و به دوستی هیچ افسرده دلی ، اعتماد مکن ؛ زیرا ... افسرده دل ، زمانی که بیشترین اتکا را به او داشته باشی ، تو را وامی گذارد و هنگامی که بیشترین پیوند را با او داری ، از تو می بُرَد .
ک تکبّر امام علی علیه السلام : هیچ متکبّری ، دوستی ندارد .
.
ص: 154
عنه علیه السلام : مَنِ استَطالَ عَلی الإِخوانِ لَم یَخلُص لَهُ إنسانٌ . (1)
ل الجَفاء الإمام علیّ علیه السلام : الجَفاءُ یُفسِدُ الإِخاءَ . (2)
عنه علیه السلام : إیّاکَ وَ الجَفاءَ ؛ فَإِنَّهُ یُفسِدُ الإِخاءَ ، و یُمَقِّتُ إلَی اللّه ِ وَ النّاسِ . (3)
عنه علیه السلام : لا تَطلُبَنَّ الإِخاءَ عِندَ أهلِ الجَفاءِ ، وَ اطلُبهُ عِندَ أهلِ الحِفاظِ وَالوَفاءِ . (4)
م الحِقد الإمام علیّ علیه السلام : لا مَوَدَّهَ لِحَقودٍ . (5)
عنه علیه السلام : لَیسَ لِحَقودٍ اُخُوَّهٌ . (6)
ن الحَسَد الإمام علیّ علیه السلام : الحَسودُ لا خُلَّهُ لَهُ . (7)
عنه علیه السلام : حَسَدُ الصَّدیقِ مِن سُقمِ المَوَدَّهِ . (8)
س الغَدر الإمام علیّ علیه السلام : لا تَدومُ مَعَ الغَدرِ صُحبَهُ خَلیلٍ . (9)
.
ص: 155
امام علی علیه السلام : هرکه بر برادرانْ بزرگی فروشد ، هیچ انسانی با او صمیمی نخواهد شد .
ل جفاکاری امام علی علیه السلام : جفاکاری ، برادری را تباه می کند .
امام علی علیه السلام : از جفاکاری بپرهیز ، که برادری را تباه می کند و [جفاکار را ]منفور خدا و مردم می سازد .
امام علی علیه السلام : برادری را نزد جفاکاران مجوی . آن را نزد پایبندان (جوان مردان) و وفاداران بجوی .
م کینه توزی امام علی علیه السلام : هیچ کینه توزی را دوستی نیست .
امام علی علیه السلام : هیچ کینه توزی را برادری نیست .
ن حسادت امام علی علیه السلام : حسود را دوستی نیست .
امام علی علیه السلام : حسادتِ دوست ، ناشی از نادرستی دوستی است .
س نیرنگبازی امام علی علیه السلام : با نیرنگبازی ، دوستیِ هیچ دوستی نمی پاید .
ر . ک : ص 223 (فریفتن) .
.
ص: 156
ع الاِستِهزاء الإمام الصادق علیه السلام : لا یَطمَعَنَّ ذُو الکِبرِ فِی الثَّناءِ الحَسَنِ . . . و لاَ المُستَهزِئُ بِالنّاسِ فی صِدقِ المَوَدَّهِ . (1)
ف الذَّنب رسول اللّه صلی الله علیه و آله : وَ الَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، ما تَوادَّ اثنانِ فَفُرِّقَ بَینَهُما إلاّ بِذَنبٍ یُحدِثُهُ أحَدُهُما . (2)
ص طاعَهُ الواشی الإمام علیّ علیه السلام : مَن أطاعَ الواشِیَ ضَیَّعَ الصَّدیقَ . (3)
ق کَثرَهُ التَّقریعِ الإمام علیّ علیه السلام : کَثرَهُ التَّقریعِ توغِرُ القُلوبَ ، و توحِشُ الأَصحابَ . (4)
ر تَرکُ التَّعاهُدِ الإمام علیّ علیه السلام : تَرکُ التَّعاهُدِ لِلصَّدیقِ داعِیَهُ القَطیعَهِ . (5)
عنه علیه السلام : مَن لَم یَتَعاهَد مُوادِدَهُ فَقَد ضَیَّعَ الصَّدیقَ . (6)
عنه علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : الفَضلُ مِن کَرَمِ الطَّبیعَهِ وَالمَنُّ مَفسَدَهُ الصَّنیعَه تَرکُ التَّعاهُدِ لِلصَّدیق یَکونُ داعِیَهَ القطَیعَه (7)
ش عَدَمُ الإِنصافِ .
ص: 157
ع دست انداختن امام صادق علیه السلام : شخص متکبّر ، نباید امید نیک ستایی را از دیگران داشته باشد ... ؛ همچنین کسی که مردم را دست می اندازد ، نباید انتظار دوستی راستین داشته باشد .
ف گناه رسول خدا صلی الله علیه و آله : سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست ، هرگز دو دوست از یکدیگر جدا نشده اند ، مگر بر اثر گناهی که از یکی از آنان سر زده است .
ص پیروی از سخن چین امام علی علیه السلام : هرکه از سخن چین پیروی کند ، دوست را از دست می دهد .
ق سرزنش بسیار امام علی علیه السلام : سرزنش بسیار ، دل ها را کینه ور می کند و یاران را می پراکند .
ر جویا نشدن حال امام علی علیه السلام : جویا نشدن حال دوست ، به جدایی می انجامد .
امام علی علیه السلام : هرکه جویای حال دوستش نشود ، دوستش را از دست داده است.
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : فضل و کمال ، از بزرگواری سرشت است / و منّت گذاشتن ، نیکوکاری را تباه می کند . جویا نشدن حال دوست / به جدایی فرا می خواند .
.
ص: 158
الإمام علیّ علیه السلام : مَن عُدِمَ إنصافُهُ لَم یُصحَب . (1)
ت مَنعُ الخَیرِ الإمام علیّ علیه السلام : مَنعُ خَیرِکَ یَدعو إلی صُحبَهِ غَیرِکَ . (2)
4 / 2جَوامِعُ آفاتِ المَحَبَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَ الظَّنَّ ؛ فَإِنَّ الظَّنَّ أکذَبُ الحَدیثِ ، و لا تَحَسَّسوا ، و لا تَجَسَّسوا ، و لا تَناجَشوا ، و لا تَحاسَدوا ، و لا تَباغَضوا ، و لا تَدابَروا ، و کونوا عِبادَ اللّه ِ إخوانا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَ الظَّنَّ ؛ فَإِنَّ الظَّنَّ أکذَبُ الکَذِبِ ، و کونوا إخوانا فِی اللّه ِ کَما أمَرَکُمُ اللّه ُ ؛ لا تَتَنافَروا ، و لا تَجَسَّسوا ، و لا تَتَفاحَشوا ، و لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضا ، و لا تَتَنازَعوا ، و لا تَتَباغَضوا ، و لا تَتَدابَروا ، و لا تَتَحاسَدوا ؛ فَإِنَّ الحَسَدَ یَأکُلُ الإِیمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الحَطَبَ الیابِسَ . (4)
.
ص: 159
ش بی انصافی امام علی علیه السلام : هرکه بی انصافی کند ، کسی با او دوست نمی شود .
ت خیر نرساندن امام علی علیه السلام : نرسیدن خیرت [به دوستان] ، به دوستی [آنان] با دیگران می انجامد .
4 / 2کلیاتِ آفات دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله : از گمان بپرهیزید ، که گمان ، دروغ ترین سخن است . خبرگیری و تجسّس مکنید، بر یکدیگر فزونی مجویید،بر یکدیگر حسد مورزید،با یکدیگر دشمنی و ستیزه مکنید و از یکدیگر مبُرید . بندگان خدا و برادر باشید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از گمان بپرهیزید ، که گمان ، دروغ ترین دروغ است و همان گونه که خدا به شما فرمان داده است ، برادران خدایی باشید . از یکدیگر دوری مجویید ، [در کار دیگران] تجسّس مکنید ، به همدیگر بدی مکنید ، از یکدیگر غیبت مکنید ، با یکدیگر نزاع مکنید ، با یکدیگر دشمنی مکنید ، از یکدیگر مبُرید و به یکدیگر حسادت مورزید که حسادت ، همان گونه که آتش ، چوب خشک را می سوزاند ، ایمان را می سوزاند .
.
ص: 160
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمارِهِ ، و لا تُجارِهِ ، و لا تُشارِهِ ، و لا تَسأَل عَنهُ ؛ فَعَسی أن تُوافِقَ لَهُ عَدُوّا فَیُخبِرَکَ بِما لَیسَ فیهِ ، فَیُفَرِّقَ ما بَینَکَ و بَینَهُ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : إیّاکَ وَ العُجبَ و سوءَ الخُلُقِ و قِلَّهَ الصَّبرِ ؛ فَإِنَّهُ لا یَستَقیمُ لَکَ عَلی هذِهِ الخِصالِ الثَّلاثِ صاحِبٌ ، و لا یَزالُ لَکَ عَلَیها مِنَ النّاسِ مُجانِبٌ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : إذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخیهِ : اُفٍّ ، اِنقَطَعَ ما بَینَهُما مِنَ الوِلایَهِ ، و إذا قالَ : أنتَ عَدُوّی ، کَفَرَ أحَدُهُما ، فَإِذَا اتَّهَمَهُ انماثَ الإِیمانُ فی قَلبِهِ کَما یَنماثُ المِلحُ فِی الماءِ . (3)
.
ص: 161
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه با کسی دوست شدی ، با او نزاع ، رقابت و خصومت مکن (1) و درباره اش [از دیگران ]پرسش منما . چه بسا که در این راه ، با دشمن او برخورد کردی و او درباره اش چیزی برایت گفت که در او نیست و بدین ترتیب ، میان شما جدایی افکند .
امام علی علیه السلام : از خودپسندی ، بدخویی و کم صبری بپرهیز ؛ زیرا با این خصلت های سه گانه ، هیچ دوستی ای برایت راست نمی آید و همواره ، مردم از تو کناره می گیرند .
امام صادق علیه السلام : هرگاه کسی به برادرش [از سر دل تنگی و درد] اُف بگوید ، دوستی میان آنها گسسته می شود و اگر بگوید :« تو دشمن منی» ، یکی از آن دو کافر شده است ، و هر گاه به او تهمتی بزند ، (2) ایمان در دلش چنان آب می شود که نمک در آب ، ذوب می شود .
.
ص: 162
الفصل الخامس : اختیار الحبیب5 / 1أهَمیّهُ اِنتِخابِ الخَلیل رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ و قَرینِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : الرَّجُلُ علی دینِ خَلیلِهِ ، فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : اِعتَبِرُوا الأَرضَ بِأَسمائِها ، وَ اعتَبِرُوا الصَّاحِبَ بِالصّاحِبِ . (3)
.
ص: 163
فصل پنجم : گزینش دوست5 / 1اهمیّت گزینش دوست رسول خدا صلی الله علیه و آله : انسان ، به دینِ دوست و همنشین خویش است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : انسان ، به دین دوستش است . پس هریک از شما باید بنگرد که با چه کسی دوستی می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : سرزمین را به نام هایش بسنجید ، و دوست را به دوست .
.
ص: 164
عنه صلی الله علیه و آله : اِختَبِرُوا النّاسَ بِأَخدانِهِم ؛ فَإِنَّما یُخادِنُ الرَّجُلَ مَن یُعجِبُهُ نَحوُهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : اِختَبِرُوا النّاسَ ؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ یُجاذِبُ مَن یُعجِبُهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : مُجالَسَهُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخیارِ ، و مُجالَسَهُ الأَخیارِ تُلحِقُ الأَشرارَ بِالأَخیارِ ، و مُجالَسَهُ الفُجّارِ لِلأَبرارِ تُلحِقُ الفُجّارَ بِالأَبرارِ ، فَمَنِ اشتَبَهَ عَلَیکُم أمرُهُ و لَم تَعرِفوا دینَهُ فَانظُروا إلی خُلَطائِهِ ؛ فَإِن کانوا أهلَ دینِ اللّه ِ فَهُوَ عَلی دینِ اللّه ِ ، و إن کانوا عَلی غَیرِ دینِ اللّه ِ فَلا حَظَّ لَهُ مِن دینِ اللّه ِ . (3)
عنه علیه السلام : قَرینُ المَرءِ دَلیلُ دینِهِ . (4)
عنه علیه السلام : رَفیقُ المَرءِ دَلیلُ عَقلِهِ . (5)
عنه علیه السلام : خَلیلُ المَرءِ دَلیلُ عَقلِهِ . (6)
کنزالفوائد : رُوِیَ أنَّ سُلَیمانَ علیه السلام قالَ : لا تَحکُموا عَلی رَجُلٍ بِشَیءٍ حَتّی تَنظُروا مَن یُصاحِبُ ؛ فَإِنَّما یُعرَفُ الرَّجُلُ بِأَشکالِهِ و أقرانِهِ ، و یُنسَبُ إلی أصحابِهِ وإخوانِهِ . (7)
.
ص: 165
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مردم را با دوستانشان بیازمایید ؛ زیرا که انسان [از نظر اخلاقی و عملی] ، مجذوب کسی می شود که از او خوشش می آید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مردم را بیازمایید ؛ زیرا انسان [از نظر اخلاقی و عملی] ، مجذوب کسی می شود که از او خوشش می آید .
امام علی علیه السلام : همنشینی با بدکاران ، بدبینی به نیکان را پدید می آورد و همنشینی با نیکان ، بدکاران را به نیکان می پیوندد . لذا هرگاه موقعیّت کسی بر شما مبهم گشت و دین او را نشناختید ، به معاشرانش بنگرید . اگر اهل دین خدا بودند ، او نیز پیرو دین خداست و اگر پیرو دین خدا نبودند ، او را نیز از دین خدا بهره ای نیست .
امام علی علیه السلام : همنشین انسان ، نشانه دین اوست .
امام علی علیه السلام : رفیقِ انسان ، نشانه عقل اوست .
امام علی علیه السلام : دوستِ انسان ، نشانه عقل اوست .
کنزالفوائد : نقل می کنند که سلیمان علیه السلامفرمود : درباره هیچ کس داوری مکنید ، تا آن که ببینید با چه کسانی مصاحبت می کند ؛ زیرا انسان به وسیله یاران و همالانش (اقرانش) شناخته می گردد و به دوستان و برادرانش نسبت داده می شود .
.
ص: 166
5 / 2اِختِبارُ الأَحِبّاءِ الإمام علیّ علیه السلام : لا تَرغَبَنَّ فی مَوَدَّهِ مَن لَم تَکشِفهُ . (1)
عنه علیه السلام : لا تَثِق بِالصَّدیقِ قَبلَ الخُبرَهِ . (2)
عنه علیه السلام : قَدِّمِ الاِختِبارَ فِی اتِّخاذِ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ الاِختِبارَ مِعیارٌ یَفرُقُ بَینَ الأَخیارِ وَ الأَشرارِ . (3)
عنه علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ أخا بَعدَ حُسنِ الاِختِبارِ دامَت صُحبَتُهُ ، و تَأَکَّدَت مَوَدَّتُهُ . (4)
عنه علیه السلام : مَن لَم یُقَدِّم فِی اتِّخاذِ الإِخوانِ الاِعتِبارَ دَفَعَهُ الاِغتِرارُ إلی صُحبَهِ الفُجّارِ . (5)
عنه علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ أخا مِن غَیرِ اختِبارٍ ألجَأَهُ الاِضطِرارُ إلی مُرافَقَهِ الأَشرارِ . (6)
عنه علیه السلام : قَدِّمِ الاِختِبارَ ، وأجِدِ الاِستِظهارَ فِی اختِیارِ الإِخوانِ ، و إلاّ ألجَأَکَ الاِضطِرارُ إلی مُقارَنَهِ الأَشرارِ . (7)
عنه علیه السلام : مَن قَلَّبَ الإِخوانَ عَرَفَ جَواهِرَ الرِّجالِ . (8)
.
ص: 167
5 / 2آزمودن دوستان امام علی علیه السلام : در دوستی کسی که به درونش پی نبرده ای ، رغبت مکن .
امام علی علیه السلام : پیش از آزمون ، به دوست ، اعتماد مکن .
امام علی علیه السلام : در برادر [و دوست] گرفتن ، آزمودن را مقدّم دار ؛ زیرا آزمودن ، معیار جدا سازِ میان نیکان و بدان است .
امام علی علیه السلام : هر کس پس از نیک آزمودن ، برادری برگیرد ، مصاحبتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد .
امام علی علیه السلام : هر کس در انتخاب برادران ، ارزیابی را مقدّم ندارد ، فریب خوردگی ، او را به مصاحبت با بدکاران می کشاند .
امام علی علیه السلام : هرکه بی آزمودن ، برادری برگیرد ، بیچارگی او را به رفاقت با بدان ، ناگزیر می کند .
امام علی علیه السلام : در گزینش برادران ، آزمودن را مقدّم دار و نیک احتیاط کن ، و گرنه بیچارگی ، تو را به همراهی با بدان ، ناگزیر می کند .
امام علی علیه السلام : هرکه برادران را [در آزمودن ]زیر و رو کند ، گوهر کسان را خواهد شناخت .
.
ص: 168
عنه علیه السلام : لا تَأمَن صَدیقَکَ حَتّی تَختَبِرَهُ ، و کُن مِن عَدُوِّکَ عَلی أشَدِّ الحَذَرِ . (1)
عنه علیه السلام : مَنِ اطمَأَنَّ قَبلَ الاِختِبارِ نَدِمَ . (2)
عنه علیه السلام : الطُّمَأنینَهُ إلی کُلِّ أحَدٍ قَبلَ الاِختِبارِ لَهُ عَجزٌ . (3)
الإمام الجواد علیه السلام : مَنِ انقادَ إلَی الطُمَأنینَهِ قَبلَ الخُبرَهِ فَقَد عَرَّضَ نَفسَهُ لِلهَلَکَهِ ، ولِلعاقِبَهِ المُتعِبَهِ . (4)
5 / 3ما یُختَبَرُ بِهِ الأَصدِقاءُ الإمام علیٌّ علیه السلام : لا یُعرَفُ النّاسُ إلاّ بِالاِختِبارِ ، فَاختَبِر أهلَکَ ووُلدَکَ فی غَیبَتِکَ ، وصَدیقَکَ فی مُصیبَتِکَ ، وذَا القَرابَهِ عِندَ فاقَتِکَ ، وذَا التَّوَدُّدِ وَالمَلَقِ عِندَ عُطلَتِکَ ؛ لِتَعلَمَ بِذلِکَ مَنزِلَتَکَ مِنهُم . (5)
عنه علیه السلام : عِندَ زَوالِ القُدرَهِ یَتَبَیَّنُ الصَّدیقُ مِنَ العَدُوِّ . (6)
عنه علیه السلام : فِی الشِّدَّهِ یُختَبَرُ الصَّدیقُ . (7)
عنه علیه السلام : کَفی بِالصُّحبَهِ اختِبارا . (8)
.
ص: 169
امام علی علیه السلام : از دوستت ایمن مباش ، تا آن که او را بیازمایی ، و از دشمن خود ، سخت بپرهیز .
امام علی علیه السلام : هر که پیش از آزمودنِ [کسی ، به او] اطمینان کند ، پشیمان می شود .
امام علی علیه السلام : اطمینان به هرکس ، پیش از آزمودنش [نشانه ]درماندگی است .
امام جواد علیه السلام : هرکه پیش از آزمودنِ [کسی] تسلیم اطمینان شود ، خود را در معرض هلاکت و عاقبت رنج آلود ، قرار داده است .
5 / 3آنچه دوستان را بدان آزمایند امام علی علیه السلام : مردم ، جز با آزمودن ، شناخته نمی شوند . پس خانواده و فرزندانت را هنگام نبودت ، دوستت را هنگام مصیبتت ، خویشانت را به هنگام ناداری ات ، و دوستان و مدّعیان دوستی را به هنگام بیکاری ات ، بیازمای تا با آن ، منزلت خود را نزد آنان بدانی .
امام علی علیه السلام : به وقت از دست رفتن توانایی ، دوست از دشمنْ پدیدار می شود .
امام علی علیه السلام : دوست ، در سختی ، آزموده می شود .
امام علی علیه السلام : برای آزمودن [دوستان] ، همین بس که همراه شوی .
.
ص: 170
عنه علیه السلام : اِصحَب تَختَبِر . (1)
عنه علیه السلام : سِتَّهٌ تُختَبَرُ بِها عُقولُ الرِّجالِ : المُصاحَبَهُ ، وَ المُعامَلَهُ ، وَ الوِلایَهُ ، وَ العَزلُ ، وَ الغِنی ، وَ الفَقرُ . (2)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : إذا أرَدتَ أن تُصادِقَ رَجُلاً فَانظُر مَن عُدُوُّه . (3)
عنه علیه السلام أیضا : إذا أرَدتَ أن تُصادِقَ رَجُلاً فَأَغضِبهُ ، فَإِن أنصَفَکَ فی غَضَبِهِ ، و إلاّ فَدَعهُ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : لا تَعتَدَّ بِمَوَدَّهِ أحَدٍ حَتّی تُغضِبَهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ . (5)
عنه علیه السلام : لا تَسِمِ الرَّجُلَ صَدیقا سِمَهَ مَعرِفَهٍ حَتّی تَختَبِرَهُ بِثَلاثٍ : تُغضِبَهُ فَتَنظُرَ غَضَبُهُ یُخرِجُهُ مِنَ الحَقِّ إلَی الباطِلِ ، و عِندَ الدّینارِ و الدِّرهَمِ ، و حَتّی تُسافِرَ مَعَهُ . (6)
عنه علیه السلام : مَن غَضِبَ عَلَیکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ فَلَم یَقُل فیکَ سوءا فَاتَّخِذهُ لَکَ خِلاًّ . (7)
عنه علیه السلام : إذا کانَ لَکَ صَدیقٌ فَوُلِّیَ وِلایَهً فَأَصَبتَهُ عَلَی العُشرِ مِمّا کانَ لَکَ عَلَیه قَبلَ وِلایَتِهِ فَلَیسَ بِصَدیقِ سوءٍ . (8)
.
ص: 171
امام علی علیه السلام : مصاحبت کن ، تا [افراد را ]بیازمایی .
امام علی علیه السلام : به شش چیز ، خردهای مردم سنجیده می شود : مصاحبت ، داد و ستد ، حکمرانی ، برکنار کردن ، دارایی و نداری .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه خواستی با کسی دوستی کنی ، ببین دشمنش کیست .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه خواستی با کسی دوستی کنی ، او را خشمگین کن . پس اگر در حال خشم نیز با انصاف با تو رفتار کرد ، [با او دوستی کن] و گرنه رهایش ساز .
امام صادق علیه السلام : به دوستی کسی اعتماد مکن ، تا آن که او را سه بار به خشم آوری.
امام صادق علیه السلام : بر کسی از سرِ شناخت ، عنوان دوست مگذار ، تا آن که او را به سه چیز بیازمایی: او را به خشم آوری و ببینی که آیا این خشم، او را از حق به سوی باطل می برد [یا نه]؛ و به نزد درهم و دینار (در امور مالی) ؛ و تا آن که با او همسفر شوی.
امام صادق علیه السلام : هرکس سه بار بر تو خشمگین شد و درباره ات سخنی ناروا نگفت ، او را به دوستی بگیر .
امام صادق علیه السلام : هرگاه دوستی داشتی و بعدها مقامی دولتی یافت و دیدی که حتّی یک دهمِ دوستی پیش از کسب مقام خود را حفظ کرده است، پس دوست بدی نیست!
.
ص: 172
عنه علیه السلام : یُمتَحَنُ الصَّدیقُ بِثَلاثِ خِصالٍ ، فَإِن کانَ مُؤاتِیا فیها فَهُوَ الصَّدیقُ المُصافی ، و إلاّ کانَ صَدیقَ رَخاءٍ لا صَدیقَ شِدَّهٍ : تَبتَغی مِنهُ مالاً ، أو تَأمَنُهُ عَلی مالٍ ، أو تُشارِکُهُ فِی مَکروهٍ . (1)
5 / 4قِلَّهُ الصَّدیقِ الصَّدوقِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أقَلُّ ما یَکونُ فی آخِرِ الزَّمانِ أخٌ یوثَقُ بِهِ ، أو دِرهَمٌ مِن حَلالٍ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : قَلَّما یوجَدُ فی آخِرِ اُمَّتی دِرهَمٌ مِن حَلالٍ ، أو أخٌ یوثَقُ بِهِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : سَیَأتی عَلَیکُم زَمانٌ لا یَکونُ فیهِ شَیءٌ أعَزُّ مِن ثَلاثٍ : دِرهَمٍ حَلالٍ ، أو أخٍ یُستَأنَسُ بِهِ ، أو سُنَّهٍ یُعمَلُ بِها . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : یَکونُ فی آخِرِ الزَّمانِ أقوامٌ إخوانُ العَلانِیَهِ أعداءُ السَّریرَهِ . فَقیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، فَکَیفَ یَکونُ ذلِکَ ؟ ! قالَ : ذلِکَ بِرَغبَهِ بَعضِهِم إلی بَعضٍ ، ورَهبَهِ بَعضِهِم إلی بَعضٍ . (5)
.
ص: 173
امام صادق علیه السلام : دوست ، به سه خصلتْ سنجیده می شود. پس اگر از آنها سرافراز بیرون آمد ، دوستی است یکرنگ و باصفا ، و گرنه دوست دوران آسایش است ، نه سختی : این که از او مالی بخواهی، یا او را بر مالی امین گردانی ، و یا او را در کاری ناخوشایند ، شریک سازی.
نکته :حدیث 400 و 401 یکی از طُرُق آزمایش دوستان را مصاحبت می دانند . از سوی دیگر ، روایات باب 5 / 2 تأکید می کردند که نباید انسان ، کسی را قبل از آزمایش به عنوان دوست انتخاب کند . آیا این ، دور نیست ؟ و اگر هست ، راه حل چیست ؟ در پاسخ می گوییم : روایات این باب ، ناظر به مصاحبت موقّت و آزمایشی است و روایات باب 5 / 2 ناظر به مصاحبت دائم و واقعی . لذا تأکید می کنند که قبل از آزمایش ، نباید انسان به دوست خود اعتماد کند .
ر . ک : ص 331 (نشانه های دوستی راستین) .
5 / 4کمیِ دوست راستین رسول خدا صلی الله علیه و آله : کم ترین چیزی که در آخرالزمان یافت می شود ، برادر قابل اعتماد است ، یا دِرهمی از حلال .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : در [روزگار] آخر امّت من ، کمتر چیزی که یافت می شود ، دِرهمی از حلال است یا برادری قابل اعتماد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : روزگاری به شما روی خواهد آورد که در آن ، چیزی کمیاب تر از این سه نیست : دِرهمی از حلال ، یا برادری که با او انس گیرند ، یا سُنَّتی که بدان عمل کنند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : «در آخرالزمان ، کسانی خواهند بود که در ظاهر ، برادر و در نهان ، دشمن هستند» . گفتند : «ای پیامبر خدا ! چگونه چنین چیزی ممکن است ؟» . فرمود : «این [دوگانگی] ، به سبب امید برخی به برخی کسان است و بیم برخی از برخی دیگر» .
.
ص: 174
الإمام علیّ علیه السلام : ما أقَلَّ الثِّقَهَ المُؤتَمَنَ ، وأکثَرَ الخَوّانَ ! (1)
عنه علیه السلام : مَن طَلَبَ صَدیقَ صِدقٍ وَفِیّا طَلَبَ ما لا یوجَدُ . (2)
عنه علیه السلام : ما أکثَرَ الإِخوانَ عِندَ الجِفانِ ، وأقَلَّهُم عِندَ حادِثاتِ الزَّمانِ! (3)
عنه علیه السلام : أبعَدُ النّاسِ سَفَرا مَن کانَ سَفَرُهُ فِی ابتِغاءِ أخٍ صالِحٍ . (4)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : أبعَدُ النّاسِ سَفَرا مَن کانَ فی طَلَبِ صَدیقٍ یَرضاهُ . (5)
عنه علیه السلام : ثَلاثَهُ أشیاءَ فی کُلِّ زَمانٍ عَزیزَهٌ ، وهِیَ : الإِخاءُ فِی اللّه ِ ، وَالزَّوجَهُ الصّالِحَهُ الأَلیفَهُ فی دینِ اللّه ِ ، وَالوَلَدُ الرَّشیدُ . ومَن أصابَ إحدَی الثَّلاثَهِ فَقَد أصابَ خَیرَ الدّارَینِ ، وَالحَظَّ الأَوفَرَ مِنَ الدُّنیا . (6)
الإمام الصادق علیه السلام : یَأتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لَیسَ فیهِ شَیءٌ أعَزُّ مِن أخٍ أنیسٍ ، وکَسبِ دِرهَمٍ حَلالٍ . (7)
الأمان عن محمّد بن هارون الجلاّب عَنِ الإِمامِ الهادی علیه السلام : قُلتُ لَهُ : رُوّینا عَن آبائِکَ أنَّهُ : یَأتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یَکونُ شَیءٌ أعَزُّ مِن أخٍ أنیسٍ ، أو کَسبِ دِرهَمٍ مِن حَلالٍ . فَقالَ لی : یا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ العَزیزَ مَوجودٌ ، ولکِنَّکَ فی زَمانٍ لَیسَ شَیءٌ أعسَرَ مِن دِرهَمٍ حَلالٍ ، وأخٍ فِی اللّه ِ عز و جل . (8)
.
ص: 175
امام علی علیه السلام : امینِ قابلِ اعتماد ، چه کم است و خیانتکار ، چه بسیار !
امام علی علیه السلام : هرکس جوینده دوست راستینِ وفادار باشد ، نایافتنی را می جوید .
امام علی علیه السلام : برادران ، در کنار ظرف های بزرگ [غذا] ، چه بسیارند و به هنگام حوادث روزگار ، چه کم!
امام علی علیه السلام : طولانی ترین سفر ، سفر کسی است که در جستجوی برادری صالح است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : طولانی ترین سفر ، از آنِ کسی است که در جستجوی دوستی است که او را بپسندد .
امام علی علیه السلام : سه چیز در هر روزگاری کمیاب است : برادری خدایی ، زن صالح و دمسازِ همسو با دین خدا ، و فرزند هدایت یافته . هرکس یکی از این سه تا را به دست آورد ، خیر دو سرا و بهره برتر دنیا را به دست آورده است .
امام صادق علیه السلام : روزگاری بر مردم خواهد آمد که در آن ، چیزی کمیاب تر از برادری دمساز و به دست آوردن دِرهمی حلال نیست .
الأمان به نقل محمّد بن هارون جُلاّب : به امام هادی علیه السلام گفتم : از پدرانت برایمان روایت کرده اند که «روزگاری بر مردم خواهد آمد که در آن، چیزی کمیاب تر از برادری دمساز و به دست آوردن دِرهمی حلال نیست» . حضرت فرمود : «ای ابومحمّد! چیز کمیاب ، باز وجود دارد ؛ لیکن تو در روزگاری هستی که در آن ، چیزی دشوارتر از دِرهمی حلال و برادری در راه خدای عز و جلنیست» .
.
ص: 176
الإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : عِلمی غَزیرٌ وأخلاقی مُهَذَّبَهٌومَن تَهَذَّبَ یُشقی فی مُهَذَّبِهِ لَو رُمتُ ألفَ عَدُوٍّ کُنتُ واجِدَهُمولَو طَلَبتُ صَدیقا ما ظَفِرتُ بِهِ (1)
عنه علیه السلام أیضا : کُلُّ خَلیلٍ لِیَ خالَلتُهُلا تَرَکَ اللّه ُ لَهُ واضِحَه فَکُلُّهُم أروَغُ مِن ثَعلَبٍما أشبَهَ اللَّیلَهَ بِالبارِحَه ! (2)
عنه علیه السلام أیضا : تَغَرَّبتُ أسأَلُ مَن عَنَّ لیمِنَ النّاسِ هَل مِن صَدیقٍ صَدوق ؟ فَقالوا : عَزیزانِ لا یوجَدانِصَدیقٌ صَدوقٌ وبَیضُ الأنوق (3)
عنه علیه السلام أیضا : هُمومُ رِجالٍ فی اُمورٍ کَثیرَهٍوهَمّی مِنَ الدُّنیا صَدیقٌ مُساعِدُ یَکونُ کَروحٍ بَینَ جِسمَینِ قُسِّمَتفَجِسمُهُما جِسمانِ وَالرّوحُ واحِدُ (4)
5 / 5أصنافُ الأَصدِقاءِ الإمام علیّ علیه السلام : أصدِقاؤُکَ ثَلاثَهٌ ، وأعداؤُکَ ثَلاثَهٌ ؛ فَأَصدِقاؤُکَ : صَدیقُکَ ، وصَدیقُ صَدیقِکَ ، وعَدُوُّ عَدُوِّکَ . وأعداؤُکَ عَدُوُّکَ ، وعَدُوُّ صَدیقِکَ ، وصَدیقُ عَدُوِّکَ . (5)
.
ص: 177
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : دانشم فراوان و اخلاقم پیراسته است/ [امّا ]هرکس پیراسته شود ، در عین پیراستگی شوربخت می گردد . اگر در جستجوی هزار دشمن برآیم ، آنان را خواهم یافت ؛ / ولی اگر خواستار یک دوست باشم ، او را به دست نخواهم آورد .
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : هر دوستی که با او دوستی کردم/ خداوند ، هیچ دندان پیشینی برایش مگذارد . همگی آنان از روباه ، نیرنگبازترند/ امشب چه قدر مانند دیشب است (حال روزگار ، همواره یکسان است ).
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : از وطنم دور شدم و از مردمی که برابرم پدیدار می شدند ، پرسیدم : / «آیا دوستِ راستینی یافت می شود ؟» . امّا آنان گفتند که دو چیز کمیاب است و یافت نمی شود/دوست راستین وتخم عقاب(چون آشیانه عقاب بر قلّه کوه های صعب العبور است).
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : مردم در اندیشه های فراوانی هستند / حال آن که من ، تنها اندیشه ام در دنیا ، دوستی کمک کار است ، که چون روحی در دو پیکر ، تقسیم شده باشد / و در نتیجه ، دو پیکر باشند ، امّا روحشان یکی باشد .
ر . ک : ص 331 (نشانه های دوستیِ راستین) .
5 / 5انواع دوستان امام علی علیه السلام : دوستانت سه گونه اند و دشمنانت [نیز] سه گونه . امّا دوستانت [عبارت اند از] : دوستت ، دوستِ دوستت و دشمنِ دشمنت . دشمنانت [نیز عبارت اند از] : دشمنت ، دشمنِ دوستت و دوستِ دشمنت .
.
ص: 178
تحف العقول : قالَ [الإِمامُ الحُسَینُ ] علیه السلام : الإِخوانُ أربَعَهٌ : فَأَخٌ لَکَ ولَهُ ، وأخٌ لَکَ ، وأخٌ عَلَیکَ ، وأخٌ لا لَکَ ولا لَهُ . فَسُئِلَ عَن مَعنی ذلِکَ فَقالَ علیه السلام : الأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ ولَهُ : فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَطلُبُ بِإِخائِهِ بَقاءَ الإِخاءِ ، ولا یَطلُبُ بِإِخائِهِ مَوتَ الإِخاءِ ، فَهذا لَکَ ولَهُ ؛ لِأَنَّهُ إذا تَمَّ الإِخاءُ طابَت حَیاتُهُما جَمیعا ، وإذا دَخَلَ الإِخاءُ فی حالِ التَّناقُضِ بَطَلَ جَمیعا . وَالأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ : فَهُوَ الأَخُ الَّذی قَد خَرَجَ بِنَفسِهِ عَن حالِ الطَّمَعِ إلی حالِ الرَّغبَهِ ، فَلَم یَطمَع فِی الدُّنیا إذا رَغِبَ فِی الإِخاءِ ، فَهذا موفِرٌ عَلَیکَ بِکُلِّیَّتِهِ . وَالأَخُ الَّذی هُوَ عَلَیکَ : فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَتَرَبَّصُ بِکَ الدَّوائِرَ ، ویُغشِی السَّرائِرَ ، ویَکذِبُ عَلَیکَ بَینَ العَشائِرِ ، ویَنظُرُ فی وَجهِکَ نَظَرَ الحاسِدِ ، فَعَلَیهِ لَعنَهُ الواحِدِ . وَالأَخُ الَّذی لا لَکَ ولا لَهُ : فَهُوَ الَّذی قَد مَلَأَهُ اللّه ُ حُمقا فَأَبعَدَهُ سُحقا ، فَتَراهُ یُؤثِرُ نَفسَهُ عَلَیکَ ، ویَطلُبُ شُحّا ما لَدَیکَ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام : قامَ رَجُلٌ بِالبَصرَهِ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أخبِرنا عَنِ الإِخوانِ ؟ فَقالَ : الإِخوانُ صِنفانِ : إخوانُ الثِّقَهِ ، وإخوانُ المُکاشَرَهِ . فَأَمّا إخوانُ الثِّقَهِ فَهُمُ الکَفُّ ، وَالجَناحُ ، وَالأَهلُ ، وَالمالُ . فَإِذا کُنتَ مِن أخیکَ عَلی حَدِّ الثِّقَهِ فَابذِل لَهُ مالَکَ وبَدَنَکَ ، وصافِ مَن صافاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَاکتُم سِرَّهُ وعَیبَهُ ، وأظهِر مِنهُ الحُسنَ . وَاعلَم أیُّهَا السّائِلُ أنَّهُم أقَلُّ مِنَ الکِبریتِ الأَحمَرِ . وأمّا إخوانُ المُکاشَرَهِ فَإِنَّکَ تُصیبُ لَذَّتَکَ مِنهُم ، فَلا تَقطَعَنَّ ذلِکَ مِنهُم ، ولا تَطلُبَنَّ ما وَراءَ ذلِکَ مِن ضَمیرِهِم ، وَابذِل لَهُم ما بَذَلوا لَکَ مِن طَلاقَهِ الوَجهِ وحَلاوَهِ اللِّسانِ . (2)
.
ص: 179
تحف العقول : [امام حسین علیه السلام ]فرمود : «برادران ، چهار گونه اند : برادری که [دوستی اش ]به سود تو و اوست ؛ و برادری که به سود توست ؛ و برادری که به زیان توست ؛ و برادری که نه به سود توست و نه به سود خودش» . معنای این سخن را از ایشان پرسیدند . حضرت فرمود : «برادری که به سود تو و خودش است ، آن برادری است که با برادری خود ، خواستار ماندگاری برادری است و مقصودش از برادریِ خود ، میراندن برادری نیست . این کس به سود تو و به سود خودش می کوشد ؛ زیرا اگر برادری کامل شود ، زندگیِ هر دو شیرین می گردد و اگر برادری کاستی گیرد ، [خوشی هر دو ]تباه می گردد . امّا برادری که به سود توست ، آن برادری است که خود را از حالت طمع به حالت رغبت در آورده است و چون به برادری راغب است ، در [امور ]دنیا طمع نمی ورزد . پس با همه وجودش به تو سود می رساند . امّا برادری که به زیان توست ، آن برادری است که چشم انتظارِ گرفتاری های توست و با تو یکدل نیست و میان مردم بر ضدّت دروغ می بافد و حسودانه به چهره ات می نگرد . پس لعنت [خدای ]یگانه بر او باد ! امّا برادری که نه به سود توست و نه به سود خودش ، همان است که خداوند او را سرشار از حماقت کرده و از رحمت خویش دور ساخته است . پس او را می بینی که خودش را بر تو مقدّم می دارد و آنچه را داری ، آزمندانه برای خود می خواهد» .
امام باقر علیه السلام : در بصره مردی بر پا خاست و گفت : ای امیر مؤمنان ! ما را از [حال ]برادران خبر ده . حضرت فرمود : «برادران ، دو گونه اند : برادرانِ قابل اعتماد و برادرانِ [مفیدِ تنها برای] شوخی و شادمانی . امّا برادران قابل اعتماد ، دست و بال و خانواده و دارایی [شخص] هستند . پس اگر نسبت به برادرت اعتماد داشتی ، مال و تنت را بدو ببخش و با دوستش دوستی و با دشمنش دشمنی کن و رازش را پنهان دار و خوبی اش را آشکار ساز . ای پرسشگر ! بدان که این گونه برادران ، کمیاب تر از گوگرد سرخ (1) هستند . امّا برادارن شوخی و شادمانی ، پس [بدان که ]تو از آنان لذّت خود را می بری . پس آن را از آنان مبُر و... بیش از آن ، از درونشان مخواه و به همان میزان که روی گشاده و زبان شیرین خود را به تو ارزانی می دارند ، تو نیز چنین کن» .
.
ص: 180
الإمام الصادق علیه السلام : الإِخوانُ ثَلاثَهٌ : فَواحِدٌ کَالغِذاءِ الَّذی یُحتاجُ إلَیهِ کُلَّ وَقتٍ فَهُوَ العاقِلُ ، وَالثّانی فی مَعنَی الدّاءِ وهُوَ الأَحمَقُ ، وَالثّالِثُ فی مَعنَی الدَّواءِ فَهُوَ اللَّبیبُ . (1)
عنه علیه السلام : الإِخوانُ ثَلاثَهٌ : مُواسٍ بِنَفسِهِ ، وآخَرُ مُواسٍ بِمالِهِ وهُمَا الصّادِقانِ فِی الإِخاءِ وآخَرُ یَأخُذُ مِنکَ البُلغَهَ، ویُریدُکَ لِبَعضِ اللَّذَّهِ ، فَلا تَعُدَّهُ مِن أهلِ الثِّقَهِ . (2)
عنه علیه السلام : إنَّ الَّذینَ تَراهُم لَکَ أصدِقاءَ إذا بَلَوتَهُم وَجَدتَهُم عَلی طَبَقاتٍ شَتّی ؛ فَمِنهُم کَالأَسَدِ فی عِظَمِ الأَکلِ وشِدَّهِ الصَّولَهِ ، ومِنهُم کَالذِّئبِ فِی المَضَرَّهِ ، ومِنهُم کَالکَلبِ فِی البَصبَصَهِ ، ومِنهُم کَالثَّعلَبِ فِی الرَّوَغانِ وَالسَّرِقَهِ ، صُوَرُهُم مُختَلِفَهٌ وَالحِرفَهٌ واحِدَهٌ . ما تَصنَعُ غَدا إذا تُرِکتَ فَردا وَحیدا لا أهلَ لَکَ ولا وَلَدَ إلاَّ اللّه َ رَبَّ العالَمینَ ؟! (3)
.
ص: 181
امام صادق علیه السلام : برادران ، سه گونه اند : یکی چون غذاست که در همه وقت به آن نیاز است و او شخص عاقل است . دوم به معنایِ درد است ، و او شخص احمق است . سوم به معنایِ دَواست و او شخص خردمند است .
امام صادق علیه السلام : برادران ، سه گونه اند : آن که [در راه دوست] از جان خود می گذرد . دیگری آن که از مال خود می گذرد و این دو در برادری خود صادق هستند . دیگری آنچه را که نیاز دارد ، از تو می گیرد و تو را برای پاره ای لذّت ها[ی خود ]می خواهد . پس او را از افراد قابل اعتماد مشمار .
امام صادق علیه السلام : کسانی را که دوستان خود می بینی ، اگر آنان را بیازمایی، آنان را گونه های متفاوتی خواهی یافت : برخی در پرخوری و پرخاشگری ، همچون شیر (درنده) هستند. برخی در زیان زدن ، چون گرگ هستند . برخی در چاپلوسی چون سگ هستند. برخی در نیرنگبازی و دزدی ، چون روباه هستند. چهره هایشان گوناگون است ؛ امّا پیشه یکی است . فردا که تنها و بی خانواده و فرزند ، رها خواهی شد و جز پروردگار عالمیان را نخواهی داشت ، چه خواهی کرد ؟
.
ص: 182
5 / 6التَّحذیرُ مِن قَرینِ السَّوءِالکتاب(قَالَ قَآئلٌ مِّنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ * یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ * أَءِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَ عِظَمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ * قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ * فَاطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِالْجَحِیمِ ) . (1)
(وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یَوَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً * لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلاْءِنسَنِ خَذُولاً ) . (2)
(وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُو شَیْطَنًا فَهُوَ لَهُو قَرِینٌ * وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ * حَتَّی إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَلَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ ) . (3)
(وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ یَتَسَآءَلُونَ * قَالُواْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ * قَالُواْ بَل لَّمْ تَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ * وَ مَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُم مِّن سُلْطَنِم بَلْ کُنتُمْ قَوْمًا طَغِینَ * فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَآ إِنَّا لَذَآئقُونَ * فَأَغْوَیْنَکُمْ إِنَّا کُنَّا غَوِینَ ) . (4)
(وَ قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَآءَ فَزَیَّنُواْ لَهُم مَّا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَ الاْءِنسِ إِنَّهُمْ کَانُواْ خَسِرِینَ ) . (5)
.
ص: 183
5 / 6برحذر داشتن از همنشین بدقرآن(یکی از آنان (اهل بهشت) گوید: مرا همنشینی بود که می گفت: «آیا تو از آنها هستی که تصدیق می کنند که چون مردیم و خاک و استخوان شدیم ، کیفرمان می دهند ؟» . گوید : «آیا می توانید بنگرید ؟» . پس می نگرد و او را در میان آتش دوزخ می بیند» .
(یادآورْ روزی را که ستمکار ، دستانِ خود را به دندان می گزد و می گوید : «ای کاش با پیامبر ، راهی برمی گرفتم . وای بر من! کاش فلانی (فلان دوست بد) را دوست نگرفته بودم ! او مرا به گمراهی کشید با آن که قرآن برای من نازل شده بود» و شیطان ، همواره خوار کننده انسان بوده است» .
(هر کس از یاد [خدای ]رحمانْ روی بگرداند ، شیطانی بر او می گماریم که همنشین او خواهد بود . آن شیطان ها ، از راه خدا بازشان می دارند ؛ ولی می پندارند که هدایت یافتگان اند . تا آن گاه که نزد ما آید ، [به شیطان ]گوید : «ای کاش میان من و تو فاصله میان مشرق و مغرب بود ، و تو چه همنشین بدی بودی !»)
(و [دوزخیانْ ]برخی به برخی روی آورده، بپرسند . گویند : «شما [گمراه کنندگان ما ]بودید که [برای فریفتن ما ]از راه خیرخواهی می آمدید» . [آنها در جواب ]می گویند : «نه ! شما خودتان اهل ایمان نبودید . ما را بر شما هیچ تسلّطی نبود . شما خود ، مردمی نافرمان بودید . پس گفته پروردگارمان بر ما قطعی شد و ما همگی از عذاب می چشیم . ما شما را گم راه کردیم ، همان گونه که خود گم راه بودیم) .
(بر آنان ، همنشینانی برانگیختیم که برایشان آنچه را فرارویشان بود و آنچه پشت سرشان بود ، بیاراستند ، و بر آنها نیز همانند پیشینیانشان از جِن و اِنس ، عذابْ قطعی شد ؛ زیرا زیانکار بودند) .
.
ص: 184
الحدیث موسی علیه السلام : مَن قَطَعَ قَرینَ السَّوءِ فَکَأَنَّما عَمِلَ بِالتَّوراهِ . (1)
الکافی عن علیّ بن أسباط عَنهُم علیهم السلام : فیما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عیسی علیه السلام : یا عیسی ، اِعلَم أنَّ صاحِبَ السَّوءِ یُعدی ، وقَرینَ السَّوءِ یُردی ، وَاعلَم مَن تُقارِنُ ، وَاختَر لِنَفسِکَ إخوانا مِنَ المُؤمِنینَ . (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أوحَشُ الوَحشَهِ قَرینُ السَّوءِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إیّاکَ وقَرینَ السَّوءِ ؛ فَإِنَّکَ بِهِ تُعرَفُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إیّاکَ وصاحِبَ السَّوءِ ؛ فَإِنَّهُ قِطعَهٌ مِنَ النّارِ ، لا یَنفَعُکَ وُدُّهُ ، ولا یَفی لَکَ بِعَهدِهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله کانَ یَقولُ : اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن صاحِبِ غَفلَهٍ ، وقَرینِ سَوءٍ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : الوَحدَهُ خَیرٌ مَن جَلیسِ السَّوءِ ، وَالجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَهِ . (7)
.
ص: 185
حدیث موسی علیه السلام : هرکه از همنشین بد بِبُرد ، گویی به تورات عمل کرده است!
الکافی به نقل از علی بن اَسباط، از یکی از معصومان علیهم السلام : از جمله سفارش های خداوند به عیسی علیه السلامآن بود : «ای عیسی ! بدان که یار بد ، [انسان را ]دچار خصلت های بدِ خود می کند و همنشین بد ، [انسان را] به هلاکت می رساند . بِدانْ که با که دوستی می کنی ، و برای خودت برادرانی از مؤمنان برگزین .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : تنهاترین تنهایی ، همنشین بد است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از همنشین بد بپرهیز ؛ چرا که تو را با او می شناسند [و می سنجند] .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از همنشین بد بپرهیز ، زیرا پاره آتش است ؛ نه دوستی اش به تو سود می رساند و نه پیمانت را نگه می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آلهمی فرمود : بارالها ! از یار غافل و همنشین بد ، به تو پناه می آورم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : تنهایی بهتر از همنشین بد است . همنشین درستکار ، بهتر از تنهایی است .
.
ص: 186
الإمام علیّ علیه السلام : کُن بِالوَحدَهِ آنَسُ مِنکَ بِقُرَناءِ السَّوءِ . (1)
عنه علیه السلام : صاحِبُ السَّوءِ قِطعَهٌ مِنَ النّارِ . (2)
عنه علیه السلام : اِحذَر مُجالَسَهَ قَرینِ السَّوءِ ؛ فَإِنَّهُ یُهلِکُ مُقارِنَهُ ، ویُردی مُصاحِبَهُ . (3)
عنه علیه السلام : ما سَعِدَ مَن شَقِیَ إخوانُهُ . (4)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : الوَحدَهُ خَیرٌ مِن رَفیقِ السَّوءِ . (5)
عنه علیه السلام أیضا : إیّاکَ وصاحِبَ السَّوءِ ؛ فَإِنَّهُ کَالسَّیفِ المَسلولِ یَروقُ مَنظَرُهُ ، ویَقبُحُ أثَرُهُ . (6)
عنه علیه السلام أیضا : تَوَحَّشتُ فِی القَفرِ البَلقَعِ ، فَلَم أرَ وَحشَهً أشَدَّ مِن قَرینِ السَّوءِ ! (7)
عنه علیه السلام أیضا : إخوانُ السَّوءِ کَشَجَرَهِ النّارِ یُحرِقُ بَعضُها بَعضا . (8)
الخصال عن سفیان الثوری : لَقیتُ الصّادِقَ ابنَ الصّادِقِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهماالسلامفَقُلتُ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّه ِ أوصِنی . فَقالَ لی : ... یا سُفیانُ ، أمَرَنی والِدی علیه السلامبِثَلاثٍ ، ونَهانی عَن ثَلاثٍ. فَکانَ فیما قالَ لی : یا بُنَیَّ ، مَن یَصحَب صاحِبَ السَّوءِ لا یَسلَم . (9)
.
ص: 187
امام علی علیه السلام : با تنهایی مأنوس تر باش تا بودن با همنشینان بد .
امام علی علیه السلام : یارِ بد ، پاره ای از آتش است .
امام علی علیه السلام : از همنشینی با همنشین بد بپرهیز ؛ زیرا او همنشین خود را هلاک می کند و یار خود را تباه می سازد .
امام علی علیه السلام : آن که برادرانش شوربخت اند ، نیک بخت نمی شود .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : تنهایی ، بهتر از رفیق بد است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : از یار بد بپرهیز ، که چون شمشیر برهنه است . جلوه اش زیبا و زخمش زشت است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : در بیابان خشک و بی آب و علف ، تنها شدم ؛ امّا تنهای ای سخت تر از همنشین بد ندیدم .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : برادران بد ، همچون درخت آتش هستند که پاره ای از آن ، پاره دیگرش را می سوزاند .
الخصال به نقل از سُفیان ثَوری : راستگو فرزند راستگو ، جعفر بن محمّد علیه السلام ، را دیدم و به ایشان گفتم : «ای پسر پیامبر خدا ! به من سفارشی کن . به من فرمود : « . . . ای سفیان ! پدرم مرا به سه چیزْ فرمان داد و از سه چیز بازداشت . از جمله به من فرمود : پسرکم ! هرکه با یارِ بد ، مصاحبت کند ، ایمن نمی ماند» .
.
ص: 188
الکافی عن لقمان الحکیم لاِبنِهِ : مَن یُقارِن قَرینَ السَّوءِ لا یَسلَم . (1)
عنه علیه السلام لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ! . . . مَن یَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ یُتَّهَم ، ومَن یَصحَب صاحِبَ السَّوءِ لا یَسلَم ، ومَن یَصحَبِ الصّاحِبَ الصّالِحَ یَغنَم . (2)
5 / 7شَرُّ الإِخوانِ الإمام علیّ علیه السلام : شَرُّ الإِخوانِ مَن تُکُلِّفَ لَهُ . (3)
عنه علیه السلام : شَرُّ الإِخوانِ الخاذِلُ . (4)
عنه علیه السلام : شَرُّ الإِخوانِ المُواصِلُ عِندَ الرَّخاءِ وَالمُفاصِلُ عِندَ البَلاءِ . (5)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ الغاشُّ المُداهِنُ . (6)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ مَن أرضاکَ بِالباطِلِ . (7)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ مَن یَبتَغی لَکَ شَرَّ یَومِهِ . (8)
.
ص: 189
لقمان علیه السلام به فرزندش : هرکه با همنشینِ بد ، دوستی کند ، ایمن نمی ماند .
لقمان علیه السلام به فرزندش : پسرکم! ... هرکه به جایگاه های بدنام درآید ، متّهم گردد و هرکه با یارِ بد مصاحبت کند ، ایمن نمی ماند و هرکه با یار درستکار مصاحبت کند ، سود می برد .
ر . ک : ص 273 (آنان که دوستی شان حرام است)؛ ص 281 (آنان که دوستی شان کراهت دارد) .
5 / 7بدترینِ برادران (1) امام علی علیه السلام : بدترینِ برادران ، کسی است که برایش به رنج افتند .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادران ، فرو گذارنده [دوست خود به هنگام نیاز ]است .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادران ، کسی است که به هنگام آسایش ، [با دوست خود ]رفت و آمد می کند و به هنگام سختی و بلا ، [از او] می بُرد .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، شخص فریبکار چاپلوس است .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، کسی است که تو را از طریق باطل ، خشنود سازد .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، کسی است که تلخی (بدیِ) روزش را برای تو می جوید .
.
ص: 190
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ مَن أحوَجَکَ إلی مُداراهٍ ، وألجَأَکَ إلَی اعتِذارٍ . (1)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ مَن أغراکَ بِهَویً ، ووَلَّهَکَ بِالدُّنیا . (2)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ مَن تَثَبَّطَ عَنِ الخَیرِ وثَبَّطَکَ مَعَهُ . (3)
عنه علیه السلام : شَرُّ إخوانِکَ وأغَشُّهُم لَکَ مَن أغراکَ بِالعاجِلَهِ ، وألهاکَ عَنِ الآجِلَهِ . (4)
5 / 8خَیرُ الإِخوانِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : خَیرُ الإِخوانِ المُساعِدُ عَلی أعمالِ الآخِرَهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : خَیرُ إخوانِکَ مَن أعانَکَ عَلی طاعَهِ اللّه ِ ، وصَدَّکَ عَن مَعاصیهِ ، وأمَرَکَ بِرِضاهُ . (6)
الإمام علیّ علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن کانَت فِی اللّه ِ مَوَدَّتُهُ . (7)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن لَم تَکُن عَلَی الدُّنیا اُخُوَّتُهُ . (8)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن عَنَّفَکَ فی طاعَهِ اللّه ِ سُبحانَهُ . (9)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : خَیرُ الإِخوانِ مَن إذَا استَغنَیتَ عَنهُ لَم یَزِدک فِی المَوَدَّهِ ، وإنِ احتَجتَ إلَیهِ لَم یَنقُصکَ مِنها . (10)
.
ص: 191
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، کسی است که تو را به مدارا نیازمند کند و به عذرخواهی ناچارت سازد .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، کسی است که تو را به هوا[ی نفس ]برانگیزد و به دنیا شیفته ات کند .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت ، کسی است که از خیر [رساندن ]باز ایستد و تو را نیز با خود ، باز دارد .
امام علی علیه السلام : بدترینِ برادرانت و فریبکارترینشان در حقّ تو ، کسی است که تو را به سوی دنیا برانگیزد و از آخرت ، باز دارد .
5 / 8بهترینِ برادران رسول خدا صلی الله علیه و آله : بهترینِ برادران ، یاور در انجام دادن کارهای آخرتی است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بهترینِ برادرانت ، کسی است که تو را به پیروی از خدا یاری کند ، از نافرمانی او بازدارد و به خشنود ساختن او فرمان دهد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که دوستی اش در راه خدا باشد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که برادری اش برای دنیا نباشد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که بر تو در راه پیروی از خدای سبحان ، سخت گیرد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : بهترینِ برادرانت ، کسی است که هرگاه از او بی نیاز شدی ، بر دوستی خود نسبت به تو نیفزاید و اگر به او نیازمند شدی ، از دوستی خود نسبت به تو نکاهد .
.
ص: 192
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ أقَلُّهُم مُصانَعَهً فِی النَّصیحَهِ . (1)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ أنصَحُهُم . وشَرُّهُم أغَشُّهُم . (2)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحِبَّ البَقاءَ بَعدَهُ . (3)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن لَم یَکُن عَلی إخوانِهِ مُستَقصِیا . (4)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن دَلَّکَ عَلی هُدیً ، وأکسَبَکَ تُقیً ، وصَدَّکَ عَنِ اتِّباعِ هَویً . (5)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن کَثُرَ إغضابُهُ لَکَ فِی الحَقِّ . (6)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن لا یُحوِجُ إخوانَهُ إلی سِواهُ . (7)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن واساکَ بِخَیرِهِ ، وخَیرٌ مِنهُ مَن أغناکَ عَن غَیرِهِ . (8)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن واساکَ، وخَیرٌ مِنهُ مَن کَفاکَ، وإنِ احتاجَ إلَیکَ أعفاکَ . (9)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن دَعاکَ إلی صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ ، ونَدَبَکَ إلی أفضَلِ الأَعمالِ بِحُسنِ أعمالِهِ . (10)
.
ص: 193
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که در نیکخواهی تو ، کمترین چرب زبانی را به کار گیرد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران، نیک خواه ترینشان است و بدترین آنان، فریبکارترینشان .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی ، پس از او ، زندگی را دوست نداشته باشی .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که نسبت به برادرانش پُر توقّع نباشد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که تو را به هدایتی رهنمون شود ، تقوایی نصیبت کند و از پیروی هوای نفسی بازت دارد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که در راه حق ، بر تو بسیار خشم گیرد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که برادرانش را به دیگری جز خود ، نیازمند نکند .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که از مالش به تو ببخشد و بهتر از او کسی است که تو را از دیگری جز خود ، بی نیاز کند .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که از اموال خود به تو ببخشد و بهتر از او کسی است که تو را بی نیاز سازد و اگر خود به تو نیازمند گشت ، تو را معاف دارد [و از تو چیزی نخواهد] .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که با راستگویی اش تو را به راستگویی بخواند و با اعمال نیک خود ، تو را به برترینِ اعمال برانگیزد .
.
ص: 194
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ أعوَنُهُم عَلَی الخَیرِ ، وأعمَلُهُم بِالبِرِّ ، وأرفَقُهُم بِالمُصاحِبِ . (1)
عنه علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن سارَعَ إلَی الخَیرِ وجَذَبَکَ إلَیهِ ، وأمَرَکَ بِالبِرِّ وأعانَکَ عَلَیهِ . (2)
الإمام العسکریّ علیه السلام : خَیرُ إخوانِکَ مَن نَسِیَ ذَنبَکَ ، وذَکَرَ إحسانَکَ إلَیهِ . (3)
5 / 9أصدَقُ الإِخوانِ الإمام علیّ علیه السلام : لا یَکونُ الصَّدیقُ صَدیقا حَتّی یَحفَظَ أخاهُ فی ثَلاثٍ : فی نَکبَتِهِ ، وغَیبَتِهِ ، ووَفاتِهِ . (4)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ مِن صَدَقَ غَیبُهُ . (5)
عنه علیه السلام : حَسبُ المَرءِ ... مِن صَداقَتِه ، کَثرَهُ مُوافَقَتِهِ . (6)
عنه علیه السلام : مَن دَعاکَ إلَی الدّارِ الباقِیَهِ وأعانَکَ عَلَی العَمَلِ لَها فَهُوَ الصَّدیقُ الشَّفیقُ . (7)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَکَ فی عَیبِکَ ، وحَفِظَکَ فی غَیبِکَ ، وآثَرَک عَلی نَفسِهِ . (8)
.
ص: 195
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که در به جای آوردن خیر ، برترین یاور ، و در نیکی عامل ترین ، و با مصاحبان ، ملایم ترین است .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که به سوی خیر بشتابد و تو را بدان جذب کند ؛ تو را به نیکی فراخواند و در انجام دادن آن به تو کمک برساند .
امام عسکری علیه السلام : بهترینِ برادرانت ، کسی است که خطایت را فراموش کند و از نیکوکاری ات در حقّ خودش یاد کند .
5 / 9صادق ترینِ برادران امام علی علیه السلام : دوست ، دوست نخواهد بود ، مگر آن که برادرش را در سه حال نگه دارد : در سختی اش ، در غیبت او و پس از مرگش .
امام علی علیه السلام : دوست ، آن است که در نهان ، به دوستی پایبند است.
امام علی علیه السلام : در صداقت دوست ، همین بس که همراهی اش ، فراوان باشد .
امام علی علیه السلام : دوستِ مهربان ، آن کسی است که تو را به سرای آخرت فرا بخواند و در عمل کردن برای آن ، تو را یاری کند .
امام علی علیه السلام : دوستِ راستین ، کسی است که نیکخواهانه عیبت را به تو بگوید ، در نبودنت حافظ [آبرو و راز] تو باشد و تو را بر خود ، مقدّم بدارد .
.
ص: 196
عنه علیه السلام : لا یَحولُ الصَّدیقُ الصَّدوقُ عَنِ المَوَدَّهِ وإن جُفِیَ . (1)
عنه علیه السلام : مَن بَصَّرَکَ عَیبَکَ وحَفِظَکَ فی غَیبِکَ فَهُوَ الصَّدیقُ ، فَاحفَظهُ . (2)
عنه علیه السلام : الصَّدیقُ مَن کانَ ناهِیا عَنِ الظُّلمِ وَالعُدوانِ، مُعینا عَلَی البِرِّ وَالإِحسانِ . (3)
عنه علیه السلام : أخوکَ الصَّدیقُ مَن وَقاکَ بِنَفسِهِ ، وآثَرَکَ عَلی مالِهِ ووَلَدِهِ وعِرسِهِ . (4)
عنه علیه السلام : صَدیقُکَ مَن نَهاکَ ، وعَدُوُّکَ مَن أغراکَ . (5)
عنه علیه السلام : مَنِ اهتَمَّ بِکَ فَهُوَ صَدیقُکَ . (6)
عنه علیه السلام : إنَّ أخاکَ حَقّا مَن غَفَرَ زَلَّتَکَ ، وسَدَّ خَلَّتَکَ ، وقَبِلَ عُذرَکَ ، وسَتَرَ عَورَتَکَ ، ونَفی وَجَلَکَ ، وحَقَّقَ أمَلَکَ . (7)
عنه علیه السلام : أخوکَ الَّذی إن أحرَضَتکَ مُلِمَّهٌمِنَ الدَّهرِ لَم یَبرَح لِبَثِّکَ واجِما ولَیسَ أخوکَ بِالَّذی إن تَمَنَّعَتعَلَیکَ اُمورٌ ظَلَّ یَلحاکَ لائِما (8)
.
ص: 197
امام علی علیه السلام : دوستِ راستین ، از دوستی اش بازنمی گردد ، اگر چه به او جفا شود .
امام علی علیه السلام : هرکه تو را به عیبت بینا گردانَد و در نبودنت حافظ [آبرو و راز ]تو باشد ، او همان دوست [حقیقی ]است ، پس او را نگه دار .
امام علی علیه السلام : دوست ، کسی است که از ستم و تجاوزگری بازدارد و بر انجام دادن خوبی و نیکویی یاری کند .
امام علی علیه السلام : برادرِ راستینت ، کسی است که با جان خود ، تو را حفظ کند و تو را بر مال ، فرزند و همسر خود ، مقدّم دارد .
امام علی علیه السلام : دوستت ، کسی است که تو را [از بدی ها ]بازدارد و دشمنت ، آن کسی است که تو را [به سوی بدی ها ]برانگیزد .
امام علی علیه السلام : هرکه به [نیازهای] تو توجّه کند ، دوست توست .
امام علی علیه السلام : برادر حقیقی تو کسی است که لغزشت را ببخشد، نیازت را برطرف سازد ، عذرت را بپذیرد ، زشتی ات را بپوشاند ، ترست را بزداید و آرزویت را برآورد .
امام علی علیه السلام در شعر منسوب به ایشان : برادرت، کسی است که چون گرفتاری روزگارْ رنجورت ساخت/ در برابر درد دل هایت خاموش نمی ماند [و به یاری ات می شتابد] . کسی که چون دچار مشکلات شدی/ همواره سرزنشگرانه توبیخت می کند ، برادرت نیست .
.
ص: 198
عنه علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : إنَّ أخاکَ الصِّدقَ مَن یَسعی مَعَکومَن یَضُرُّ نَفسَهُ لِیَنفَعَک ومَن إذا عایَنَ أمرا قَطَّعَکشَتَّتَ فیهِ شَملَهُ لِیَجمَعَک (1)
کنزالفوائد : رُوِیَ أنَّ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ علیهماالسلام کانَ یَتَمَثَّلُ کَثیرا بِهذَینِ البَیتَینِ : أخوکَ الَّذی لَو جِئتَ بِالسَّیفِ عامِدالِتَضرِبَهُ لَم یَستَغِشَّکَ فِی الوُدِّ ولَو جِئتَهُ تَدعوهُ لِلمَوتِ لَم یَکُنیَرُدُّکَ إبقاءً عَلَیکَ مِنَ الوُدِّ (2)
5 / 10أکمَلُ الإِخوانِ الإمام علیّ علیه السلام : کانَ لی فیما مَضی أخٌ فِی اللّه ِ ، وکانَ یُعظِمُهُ فی عَینی صِغَرُ الدُّنیا فی عَینِهِ. وکانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطنِهِ؛فَلا یَشتَهی ما لا یَجِدُ ، ولا یُکثِرُ إذا وَجَدَ.وکانَ أکثَرَ دَهرِهِ صامِتا،فَإِن قالَ بَذَّ القائِلینَ،ونَقَعَ غَلیلَ السّائِلینَ. وکانَ ضَعیفا مُستَضعَفا ، فَإِن جاءَ الجِدُّ فَهُوَ لَیثُ غابٍ ، وصِلُّ (3) وادٍ ، لا یُدلی بِحُجِّهٍ حَتّی یَأتِیَ قاضِیا . وکانَ لا یَلومُ أحَدا عَلی ما یَجِدُ العُذرَ فی مِثلِهِ حَتّی یَسمَعَ اعتِذارَهُ . وکانَ لا یَشکو وَجَعا إلاّ عِندَ بُرئِهِ . وکانَ یَقولُ ما یَفعَلُ ، ولا یَقولُ ما لا یَفعَلُ . وکانَ إذا غُلِبَ عَلَی الکَلامِ لَم یُغلَب عَلَی السُّکوتِ . وکانَ عَلی ما یَسمَعُ أحرَصَ مِنهُ عَلی أن یَتَکَلَّمَ . وکانَ إذا بَدَهَهُ أمرانِ یَنظُرُ أیُّهُما أقرَبُ إلَی الهَوی ؛ فَیُخالِفُهُ . فَعَلَیکُم بِهذِهِ الخَلائِقِ فَالزَموها ، وتَنافَسوا فیها ، فَإِن لَم تَستَطیعوها فَاعلَموا أنَّ أخذَ القَلیلِ خَیرٌ مِن تَرکِ الکَثیرِ . (4)
.
ص: 199
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : برادر راستین تو کسی است که در کنار تو می کوشد/ و به خود ، زیان می زند تا به تو سودی رساند . و چون دید که مسئله ای تو را از هم گسیخته است/ خود را پراکنده خاطر می کند ، تا تو را جمعیّت خاطر ببخشد .
کنزالفوائد : نقل شده که امام صادق علیه السلام این دو بیت را بارها برای مَثَل زدن می خواند : برادرت کسی است که چون به عمد با شمشیر به سراغ او بروی/ تا او را از پای در آوری ، بازْ در دوستی خود ، کوتاهی نمی کند و فریبت نمی دهد. و چون او را به مرگ فرا بخوانی/ از سرِ دوستی و برای حفظ تو ، جواب رد به تو ندهد.
5 / 10کامل ترینِ برادران امام علی علیه السلام : در گذشته مرا برادری خدایی بود که کوچکی دنیا در چشمش، او را در چشم من بزرگ می داشت . مغلوب شکمش نبود. پس آنچه را نمی یافت ، آرزو نمی کرد و اگر می یافت ، از حد نمی گذراند . بیشتر روزگارش را خاموش بود؛ لیکن اگر سخن می گفت ، بر گویندگان پیشی می گرفت و تشنگی پرسندگان را فرو می نشاند . به ظاهر ، ناتوان می نمود ؛ لیکن به هنگام کوشش ، چون شیر بیشه و مار زهرآگینِ بیابان بود. جز در حضور قاضی، حجّت آوری نمی کرد و کسی را به سبب کاری که در مثل آن ، پوزش می آورند ، سرزنش نمی کرد تا عذرش را بشنود . از هیچ دردی شِکوه نمی کرد ، مگر پس از بهبودش. آنچه را می گفت، انجام می داد و آنچه را انجام نمی داد ، نمی گفت . اگر در گفتارْ مغلوب می شد ، در خاموشی مغلوب نمی گشت . بر شنیدن ، حریص تر از گفتن بود. (1) اگر با دو مسئله رویاروی می شد ، می نگریست که کدام یک به هوای نفسْ ، نزدیک تر است و با آن ، مخالفت می کرد . پس این خوی ها را به چنگ آورید و پایبند آنها باشید و در کسب آنها با یکدیگر رقابت کنید . اگر هم نتوانستید همه آنها را کسب کنید ، بدانید که به دست آوردن اندک ، بهتر از رها کردن بسیار است .
.
ص: 200
الکافی عن أحمد بن محمّد بن خالد عَن بَعضِ أصحابِهِ مِنَ العِراقِیِّینَ رَفَعَهُ ، قالَ : خَطَبَ النّاسَ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِما فَقالَ : أیُّهَا النّاسُ ، أنَا اُخبِرُکُم عَن أخٍ لی کانَ مِن أعظَمِ النّاسِ فی عَینی ، وکانَ رَأسُ ما عَظُمَ بِهِ فی عَینی صِغَرَ الدُّنیا فی عَینِهِ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطنِهِ ؛ فَلا یَشتَهی ما لا یَجِدُ ، ولا یُکثِرُ إذا وَجَدَ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ فَرجِهِ ؛ فَلا یَستَخِفُّ لَهُ عَقلَهُ ولا رَأیَهُ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ الجَهالَهِ ؛ فَلا یَمُدُّ یَدَهُ إلاّ عَلی ثِقَهٍ لِمَنفَعَهٍ . کانَ لا یَتَشَهّی ، ولا یَتَسَخَّطُ ، ولا یَتَبَرَّمُ . کانَ أکثَرَ دَهرِهِ صَمّاتا ، فَإِذا قالَ بَذَّ القائِلینَ ، کانَ لا یَدخُلُ فی مِراءٍ ، ولا یُشارِکُ فی دَعوی ، ولا یُدلی بِحُجَّهٍ حَتّی یَری قاضِیا . وکانَ لا یَغفُلُ عَن إخوانِهِ ، ولا یَخُصُّ نَفسَهُ بِشَیءٍ دونَهُم . کانَ ضَعیفا مُستَضعَفا ، فَإِذا جاءَ الجِدُّ کانَ لَیثا عادِیا . کانَ لا یَلومُ أحَدا فیما یَقَعُ العُذرُ فی مِثلِهِ حَتّی یَرَی اعتِذارا . کانَ یَفعَلُ ما یَقولُ ، ویَفعَلُ ما لا یَقولُ . کانَ إذَا ابتَزَّهُ أمرانِ لا یَدری أیُّهُما أفضَلُ نَظَرَ إلی أقرَبِهِما إلَی الهَوی فَخالَفَهُ . کانَ لا یَشکو وَجَعا إلاّ عِندَ مَن یَرجو عِندَهُ البُرءَ ، ولا یَستَشیرُ إلاّ مَن یَرجو عِندَهُ النَّصیحَهَ . کانَ لا یَتَبَرَّمُ ، ولا یَتَسَخَّطُ ، ولا یَتَشَکّی ، ولا یَتَشَهّی ، ولا یَنتَقِمُ ، ولا یَغفُلُ عَن العَدُوِّ . فَعَلَیکُم بِمِثلِ هذِهِ الأَخلاقِ الکَریمَهِ إن أطَقتُموها ، فَإِن لَم تُطیقوها کُلَّها فَأَخذُ القَلیلِ خَیرٌ مِن تَرکِ الکَثیرِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّهَ إلاّ بِاللّه . (1)
.
ص: 201
الکافی به نقل از احمد بن محمّد بن خالد، از پاره ای از یارانش که این حدیث را به امام حسن علیه السلاممی رسانند : امام حسن علیه السلام برای مردم ، خطبه خواند و فرمود : «ای مردم ! من شما را از برادری خبر می دهم که در چشمم از بزرگ ترینِ مردم بود . علّت اصلی بزرگ جلوه نمودنش در چشمم، کوچکی دنیا در چشم او بود . او مغلوب شکمش نبود . پس آنچه را نمی یافت ، آرزو نمی کرد و اگر می یافت ، از حد نمی گذراند . او مغلوب شهوتش نبود. پس برای آن ، نه عقل خود را سبک می کرد و نه رأیش را . مغلوب نادانی نبود. پس دستش را جز به سوی شخص مورد اطمینان برای سودی دراز نمی کرد . نه هوسران بود ، نه خشمگین می شد و نه افسرده می گشت . بیشتر روزگارش را خاموش بود ؛ اما چون سخن می گفت، بر گویندگان پیشی می گرفت و در هیچ جدالی وارد نمی شد و در هیچ دعوایی شرکت نمی جست و تا قاضی ای (1) ] برای شنیدن سخنانش [نمی یافت ، حجّت آوری نمی کرد . از برادرانش غافل نمی گشت و چیزی را از آنان بازنمی داشت و ویژه خود نمی ساخت . به ظاهر ، ناتوان می نمود ؛ اما به هنگام کوشش ، شیری شَرزه بود . هیچ کس را به سبب کاری که در مثل آن ، پوزش می آورند ، سرزنش نمی کرد ، تا عذرش را بداند . آنچه می گفت ، انجام می داد و آنچه نمی گفت ، نیز انجام می داد. (2) هرگاه با دو مسئله رویاروی می شد و نمی دانست کدام یک از آنها برترند ، می نگریست که کدام یک به هوای نفس ، نزدیک تر است . پس با آن مخالفت می کرد . از هیچ دردی شِکوه نمی کرد ، مگر نزد کسی که امید بهبود خود را از او داشت ، و جز با کسی که از او امید نیکخواهی داشت ، مشورت نمی کرد . افسرده و خشمگین نمی شد و پُر شکایت و هوسران نبود . از کسی انتقام نمی گرفت و در عین حال ، از دشمن ، غافل نمی گشت . پس اگر توانش را داشتید ، چنین خوی های بزرگوارانه ای به دست آورید و پایبند آنها باشید و اگر طاقت همه اش را نداشتید ، ]بدانید که [به دست آوردن اندک ، بهتر از واگذاشتن بسیار است ، و دگرگونی و توانی جز به وسیله خدا نیست» .
.
ص: 202
الإمام الباقر علیه السلام : کانَ لی أخٌ فی عَینی عَظیمٌ ، وکانَ الَّذی عَظَّمَهُ فی عَینی صِغَرَ الدُّنیا فی عَینِهِ . (1)
الإمام الرضا علیه السلام فی صِفَهِ الإِمامِ : الإِمامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ ، وَالوالِدُ الشَّفیقُ ، وَالأَخُ الشَّقیقُ ، وَالاُمُّ البَرَّهُ بِالوَلَدِ الصَّغیرِ . (2)
.
ص: 203
امام باقر علیه السلام : مرا برادری بود که در چشمم بزرگ می نمود . آنچه او را در چشمم بزرگ می کرد ، کوچکی دنیا در چشم او بود .
امام رضا علیه السلام در تعریف «امام» : امام ، همدم و رفیق است و پدر مهربان ؛ و برادرِ همسان است و مادر نیکوکار به فرزند کوچکش .
.
ص: 204
الفصل السادس: آداب المحبَّه6 / 1ما یَنبَغی فی مُعاشَرَهِ الإِخوانِأ مَعرِفَهُ المُواصَفاتِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا آخَی الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ و مِمَّن هُوَ ؛ فَإِنَّهُ أوصَلُ لِلمَوَدَّهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ المُسلِمَ فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ وَ اسمِ قَبیلَتِهِ و عَشیرَتِهِ ؛ فَإِنَّ مِن حَقِّهِ الواجِبِ و صِدقِ الإِخاءِ أن یَسأَلَهُ عَن ذلِکَ ، و إلاّ فَإِنَّها مَعرِفَهُ حُمقٍ . (2)
.
ص: 205
فصل ششم : آداب دوستی6 / 1شایسته های معاشرت با برادرانالف شناخت ویژگی ها رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه کسی با کسی دوستی می کند ، نامش ، نام پدرش و خاستگاهش را بپرسد ، که این کار ، پیوند دوستی را استوارتر می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه کسی از شما با برادر مسلمانش دوست شد ، نامش ، نام پدرش و نام قبیله و تیره اش را بپرسد ؛ زیرا پرسش از این چیزها ، از حقوق واجبِ دوستی و نشانه برادری راستین است ، وگرنه آن ، شناختی (آشنایی ای) احمقانه است .
.
ص: 206
عنه صلی الله علیه و آله : إذا آخی أحَدُکُم رَجُلاً فَلیَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَاسمِ أبیهِ وقَبیلَتِهِ ومَنزِلِهِ ؛ فَإِنَّهُ مِن و اجِبِ الحَقِّ و صافِی الإِخاءِ ، و إلاّ فَهُوَ مَوَدَّهٌ حَمقاءُ . (1)
شعب الإیمان عن ابن عمر : رَآنِی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و أنَا ألتَفِتُ ، فَقالَ : ما لَکَ تَلتَفِتُ ؟ قُلتُ : آخَیتُ رَجُلاً . قالَ : إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَاسأَلهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ ، فَإِن کانَ غائِبا حَفِظتَهُ ، و إن کانَ مَریضا فَعُدتَهُ (2) ، و إن ماتَ شَهِدتَهُ . (3)
حلیه الأولیاء عن سالم عن أبیه : کُنتُ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله إذ مَرَّ عَلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ رَجُلٌ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی لاَُحِبُّ هذا فِی اللّه ِ عز و جل . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : هَل تَدرِی مَا اسمُهُ ؟ قالَ : لا . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : فَاسأَلهُ عَنِ اسمِهِ . فَسَأَلهُ و أعلَمَهُ ذلِکَ . فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : أحَبَّکَ اللّه ُ الَّذی أحبَبتَنی فیهِ . فَرَجَعَ إلی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، فَأَخبَرَهُ بِالَّذی قالَ لَهُ وَ الَّذی رَدَّ عَلَیهِ . فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : وَجَبَت . (4)
.
ص: 207
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما با کسی دوستی کرد ، نامش ، نام پدر و قبیله اش را بپرسد و از منزلش خبر گیرد ؛ زیرا این کار از حقوق واجب و صفای برادری است ، و گرنه ، دوستیِ احمقانه است .
شُعَب الإیمان به نقل از ابن عمر : پیامبر صلی الله علیه و آله مرا دید که به چپ و راست می نگرم . پس فرمود : «چرا به این سو و آن سو می نگری ؟». گفتم : با مردی دوستی کردم ]و اینک به دنبالش می گردم] . فرمود : «هرگاه با کسی دوستی کردی ، نام او را و نام پدرش را بپرس تا در نبودش ، او را حفظ کنی ، اگر بیمار گشت ، به عیادتش بروی و اگر مُرد ، در تشییع جنازه اش حاضر شوی» .
حلیه الأولیاء به نقل از سالم، از پدرش : نزد پیامبر خدا بودم که مردی بر ایشان گذشت . مرد دیگری گفت : «ای رسول خدا ! من این [مرد ]را در راه خدای عز و جل دوست می دارم . پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «آیا نامش را می دانی ؟» . گفت : نه . پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمود : «پس نامش را بپرس» . او نیز نامش را پرسید و آن مرد ، پاسخش را داد و سپس افزود : «خداوندی که مرا در راه او دوست داشتی ، دوستت بدارد» . پس آن مرد [پرسنده] به سوی رسول خدا بازگشت و حضرت را از آنچه به آن مرد گفته بود و آنچه از او شنیده بود، باخبر کرد . آن گاه پیامبر خدا فرمود : «[اینک حقیقت دوستی] تحقّق یافت» .
.
ص: 208
ب إعلامُ المَحَبَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم صاحِبَهُ أو أخاهُ فَلیُعلِمهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ الرَّجُلُ أخاهُ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ یُحِبُّهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أصلَحُ لِذاتِ البَینِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ یَجِدُ لَهُ مِثلَ الَّذی عِندَهُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُعلِمهُ ذلِکَ ، ثُمَّ لِیَزُرهُ ، و لا یَکون أوَّلَ قاطِعٍ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُخبِرهُ ؛ لِیَقُل : إنّی اُحِبُّکَ فِی اللّه ِ، إنّی أوَدُّکَ فِی اللّه ِ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : أبدِ المَوَدَّهَ لِمَن وادَّکَ تَکُن أثبَتَ . (7)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم أخاهُ فِی اللّه ِ فَلیُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أبقی فِی الاُلفَهِ ، و أثبَتُ فِی المَوَدَّهِ . (8)
.
ص: 209
ب اعلام دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما یار یا برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستی] باخبر کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه مردی ، برادرش را دوست داشت ، باخبرش کند که دوستش می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستی ]باخبر کند ؛ چرا که این کار ، افراد را بیشتر به هم می پیوندد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستی ]باخبر کند ؛ زیرا که همانند حالت خودش را نزد او خواهد یافت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستی ]باخبر کند و به دیدارش برود و نخستین کسی نباشد که قطع رابطه می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما برادرش را دوست داشت ، او را [از این دوستی ]باخبر کند و [به او سخنانی از این دست ]بگوید : من تو را در راه خدا دوست می دارم. من به تو در راه خدا علاقه دارم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی خودت را نسبت به آن که تو را دوست دارد ، آشکار کن تا [در دوستی ات ]استوارتر باشی .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما برادرش را در راه خدا دوست داشت ، او را [از این دوستی] باخبر کند ، که این کار ، الفت را پایدارتر می سازد و دوستی را استوارتر می کند .
.
ص: 210
عنه صلی الله علیه و آله : مَن کانَ فی قَلبِهِ مَوَدَّهٌ لِأَخیهِ ثُمَّ لَم یُطلِعهُ عَلَیهِ فَقَد خانَهُ . (1)
سنن أبی داود عن أنس : إنَّ رَجُلاً کانَ عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَمَرَّ بِهِ رَجُلٌ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی لاَُحِبُّ هذا . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : أعلَمتَهُ ؟ قالَ : لا . قالَ : أعلِمهُ . قالَ : فَلَحِقَهُ فَقالَ : إنّی اُحِبُّکَ فِی اللّه ِ . فَقالَ : أحَبَّکَ الَّذی أحبَبتَنی لَهُ . (2)
المحاسن عن مجاهد : لَقِیَنی رَجُلٌ مِن أصحابِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَأَخَذَ بِمَنکِبی مِن وَرائی ، قالَ : أما إنّی اُحِبُّکَ . قالَ : أحَبَّکَ الَّذی أحبَبتَنی لَهُ . فَقالَ : لَولا أنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهقالَ : «إذا أحَبَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ أحَبَّهُ» ما أخبَرتُکَ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ أحَدُکُم صاحِبَهُ ، فَلیَأتِهِ فی مَنزِلِهِ فَلیُخبِرهُ أنَّهُ یُحِبُّهُ للّه ِِ . (4)
المحاسن عن أبی البلاد : مَرَّ رَجُلٌ فِی المَسجِدِ وأبو جَعفَرٍ علیه السلام جالِسٌ وأبو عَبدِاللّه ِ علیه السلام ، فَقالَ لَهُ بَعضُ جُلَسائِهِ : وَ اللّه ِ ، إنّی لاَُحِبُّ هذَا الرَّجُلَ . قالَ لَهُ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : ألا فَأَعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أبقی لِلمَوَدَّهِ ، وخَیرٌ فِی الاُلفَهِ . (5)
.
ص: 211
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه در دلش نسبت به برادرش محبّتی داشته باشد و او را از آن باخبر نکند ، به او خیانت کرده است .
سنن أبی داوود به نقل از اَنَس : مردی نزد پیامبر خدا بود که مردی دیگر بر ایشان گذشت . آن مرد گفت : ای پیامبر خدا ! من این مرد را [که گذشت ، ]دوست می دارم . پیامبر صلی الله علیه و آلهبه او فرمود : «آیا با خبرش کرده ای ؟» . گفت : نه . فرمود : «او را باخبر کن» . پس ، خود را به آن مرد رساند و گفت : من تو را در راه خدا دوست می دارم . آن مرد گفت : آن که مرا برای او دوست می داری ، نیز دوستت بدارد .
المحاسن به نقل از مجاهد : مردی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آلهمرا دید و از پشت ، شانه ام را گرفت و گفت : هان! من تو را دوست دارم . پاسخ داد[م] : آن که مرا برای او دوست می داری ، دوستت بدارد! . آن مرد گفت : اگر نبود که پیامبر خدا فرمود : «هرگاه کسی ، کسی را دوست داشت ، باخبرش کند که دوستش می دارد» ، تو را [از محبّتم ]باخبر نمی کردم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما مصاحبش را دوست می داشت ، به خانه اش برود و باخبرش کند که او را برای خدا دوست می دارد .
المحاسن به نقل از ابو البلاد : امام باقر و امام صادق علیهماالسلام در مسجد نشسته بودند که مردی گذشت. یکی از همنشینان ایشان گفت : به خدا سوگند ، من این مرد را دوست می دارم . امام باقر علیه السلامفرمود : «هان ! باخبرش کن ، که [این کار ، ]دوستی را پایدارتر می کند و برای انس گرفتن ، بهتر است» .
.
ص: 212
الإمام الصادق علیه السلام : إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَأَخبِرهُ بِذلِکَ ؛ فَإِنَّهُ أثبَتُ لِلمَوَدَّهِ بَینَکُما . (1)
عنه علیه السلام : إذا أحبَبتَ أحَدا مِن إخوانِکَ فَأَعلِمهُ ذلِکَ ؛ فَإِنَّ إبراهیمَ علیه السلامقالَ : «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتَی قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَی وَلَکِن لِّیَطْمَئنَّ قَلْبِی» (2) . (3)
ج حِفظُ الوُدِّ القَدیمِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ حِفظَ الوُدِّ القَدیمِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ المُلازَمَهَ عَلَی الإِخاءِ القَدیمَهِ ، فَداوِموا عَلَیها . (5)
داود علیه السلام لاِبنِهِ سُلَیمانَ علیه السلام : یا بُنَیَّ ، لا تَستَبدِلَنَّ بِأَخٍ قَدیمِ أخا مُستَفادا مَا استَقامَ لَکَ ، و لا تَستَقِلَّنَّ أن یَکونَ لَکَ عَدُوٌّ واحِدٌ ، و لا تَستَکثِرَنَّ أن یَکونَ لَکَ ألفُ صَدیقٍ . (6)
سلیمان علیه السلام لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ، عَلَیکَ بِالحَبیبِ الأَوَّلِ ؛ فَإِنَّ الحَبیبَ الأَخیرَ لا یَعدِلُهُ . (7)
.
ص: 213
امام صادق علیه السلام : هرگاه کسی را دوست داشتی ، از آن [محبّت] باخبرش ساز ، که این کار ، دوستی میان شما را پایدارتر می کند .
امام صادق علیه السلام : هرگاه یکی از برادرانت را دوست داشتی ، از آن [محبّت] ، باخبرش کن ؛ زیرا ابراهیم علیه السلامنیز گفت : «پروردگارا ! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی ؟`` . گفت : آیا ایمان نیاورده ای ؟`` . گفت : چرا ؛ ولی می خواهم دلم آرامش یابد``» .
ج حفظ دوستی کهن رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، حفظ دوستیِ دیرین را دوست می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جلپایبندی به برادریِ دیرین را دوست می دارد . پس بر آن ، مداومت کنید .
داوود علیه السلام به فرزندش سلیمان علیه السلام : پسرکم! برادر کهن را تا آن جا که با تو صادق است ، با برادریِ [تازه ]به دست آمده ، عوض مکن . حتّی اگر یک دشمن داشته باشی ، آن را کم مشمار و اگر هزار دوست داشته باشی ، آن را بسیار مشمار .
سلیمان علیه السلام به فرزندش : پسرکم ! دوست دیرین را نگه دار ، که دوست تازه با او برابر نیست .
.
ص: 214
الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : لا تَستَبدِلَنَّ بِأَخٍ لَکَ قَدیمٍ أخا مُستَفادا مَا استَقامَ لَکَ ؛ فَإِنَّکَ إن فَعَلتَ فَقَد غَیَّرتَ ، و إن غَیَّرتَ تَغَیَّرَت نِعَمُ اللّه ِ عَلَیکَ . (1)
عنه علیه السلام : اِختَر مِن کُلِّ شَیءٍ جَدیدَهُ ، ومِنَ الإِخوانِ أقدَمَهُم . (2)
عنه علیه السلام : خَیرُ کُلِّ شَیءٍ جَدیدُهُ ، و خَیرُ الإِخوانِ أقدَمُهُم . (3)
عنه علیه السلام : مِن کَرَمَ المَرءِ بُکاؤُهُ عَلی ما مَضی مِن زَمانِهِ ، و حَنینُهُ إلی أوطانِهِ ، وحِفظُهُ قَدیمَ إخوانِهِ . (4)
عنه علیه السلام : إذا طالَتِ الصُّحبَهُ تَأَکَّدَتِ الحُرمَهُ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : عَلَیکَ بِالتِّلادِ ، و إیّاکَ و کُلَّ مُحدَثٍ لا عَهدَ لَهُ و لا أمانَهَ و لا ذِمَّهَ و لا میثاقَ ، و کُن عَلی حَذَرٍ مِن أوثَقِ النّاسِ فی نَفسِکَ ؛ فَإِنَّ النّاسَ أعداءُ النِّعَمِ . (6)
عنه علیه السلام : مَوَدَّهُ یَومٍ صِلَهٌ ، و مَوَدَّهُ شَهرٍ قَرابَهٌ ، و مَوَدَّهُ سَنَهٍ رَحِمٌ ثابِتَهٌ ، مَن قَطَعَها قَطَعَهُ اللّه ُ . (7)
.
ص: 215
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : برادر کهن را تا هنگامی که با تو صادق است ، با برادریِ [تازه] به دست آمده ، عوض مکن ؛ زیرا اگر چنین کنی ، تغییر داده ای و اگر تغییر بدهی ، نعمت های خدا نیز بر ضدّ تو تغییر می کنند . (1)
امام علی علیه السلام : از هر چیز ، نُوَش را برگزین ؛ امّا از برادران ، قدیمی ترینشان را .
امام علی علیه السلام : بهترینِ هر چیزی ، نوِ آن است ؛ امّا بهترینِ برادران ، قدیمی ترینشان است .
امام علی علیه السلام : نشانه بزرگواریِ آدمی ، گریستن او بر روزگار از دست رفته ، اشتیاق به وطن و حفظ برادران دیرین است .
امام علی علیه السلام : هرگاه مصاحبتْ طولانی شود ، حرمت [دوستی] استوارتر می گردد .
امام صادق علیه السلام : دوست کُهَن و آزموده ات (2) را نگه دار و از هر دوست نو یافته که پاسِ هیچ عهد و پیمان و امانتی را نگه نمی دارد ، بپرهیز و درباره خودت ، از مورد اعتمادترینِ مردمان نیز بهوش باش ؛ زیرا مردم ، دشمن نعمت اند .
امام صادق علیه السلام : دوستی یک روزه ، رابطه است . دوستی یک ماهه ، خویشی است و دوستی یک ساله ، خویشاوندی پایداری است که هرکس آن را بِبُرد ، خداوند ، [رشته عمر] او را به سر می آورد .
.
ص: 216
عنه علیه السلام : صُحبَهُ عِشرینَ سَنَهً قَرابَهٌ . (1)
د الاِنبِساطُ فِی اللِّقاءِ الإمام الباقر علیه السلام : أتی رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِنی . فَکانَ فیما أوصاهُ أن قالَ : اِلقَ أخاکَ بِوَجهٍ مُنبَسِطٍ . (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تُحَقِّرَنَّ مِنَ المَعروفِ شَیئا و لَو أن تَلقی أخاکَ بِوَجهٍ طَلِقٍ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : کُلُّ مَعروفٍ صَدَقَهٌ ، و مِنَ المَعروفِ أن تَلقی أخاکَ بِوَجهٍ طَلِقٍ ، و أن تُفرِغَ مِن دَلوِکَ فی إنائِهِ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام : تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فی وَجهِ أخیهِ حَسَنَهٌ ، و صَرفُ القَذی عَنهُ حَسَنَهٌ . وما عُبِدَ اللّه ُ بِشَیءٍ أحَبَّ إلَی اللّه ِ مِن إدخالِ السُّرورِ عَلَی المُؤمِنِ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : مَن تَبَسَّمَ فی وَجهِ أخیهِ کانَت لَهُ حَسَنَهٌ . (6)
الإمام الرضا علیه السلام : مَن تَبَسَّمَ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ کَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَهً ، و مَن کَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَهً لَم یُعَذِّبهُ . (7)
.
ص: 217
امام صادق علیه السلام : دوستی بیست ساله ، [نوعی ]خویشاوندی است .
د گشاده رویی به هنگام دیدار امام باقر علیه السلام : مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! مرا سفارشی کن» . از جمله سفارش های حضرت به او این بود که : «با روی گشاده ، با برادرت دیدار کن» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ یک از کارهای نیک را حقیر مشمار ؛ گرچه [آن کار نیک ، در این حد باشد که ]برادرت را با روی گشاده دیدار کنی .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر کار نیکی ، صدقه است . از جمله کارهای نیک ، آن است که برادرت را با روی گشاده دیدار کنی و از آب دَلوِ خود در ظرف او بریزی .
امام باقر علیه السلام : لبخند انسان به روی چهره برادرش ، نیکی است و برطرف ساختن خاشاک از سر راهش نیکی است . خداوند به چیزی بالاتر از شاد ساختن مؤمنان ، پرستیده نشده است .
امام صادق علیه السلام : هرکه به روی برادرش لبخند بزند ، برایش ثوابی (پاداشی) خواهد بود .
امام رضا علیه السلام : هرکه به روی برادر مؤمن خود لبخند بزند ، خداوند برایش ثوابی خواهد نوشت و هرکه خداوند برایش ثوابی بنویسد ، او را عذاب نخواهد داد .
.
ص: 218
الکافی عن ابن محبوب عَن بَعضِ أصحابِهِ عَن أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : قُلتُ لَهُ : ما حَدُّ حُسنِ الخُلُقِ ؟ قالَ : تُلینُ جَناحَکَ ، و تُطیبُ کَلامَکَ ، و تَلقی أخاکَ بِبِشرٍ حَسَنٍ . (1)
ه المُداراه الإمام الرضا علیه السلام حینَ سُئِلَ مَا العَقلُ : التَّجَرُّعُ لِلغُصَّهِ ، و مُداهَنَهُ الأَعداءِ ، و مُداراهُ الأَصدِقاءِ . (2)
6 / 2ما لا یَنبَغی فی مُعاشَرَهِ الإِخوانِأ التَّصَنُّع رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ لا یَنظُرُ اللّه ُ إلَیهِم یَومَ القِیامَهِ و لا یُزَکّیهِم و لَهُم عَذابٌ ألیمٌ : المُرخی ذَیلَهُ مِنَ العَظَمَهِ ، وَ المُزَکّی سِلعَتَهُ بِالکَذِبِ ، و رَجُلٌ اِستَقبَلَکَ بِوُدِّ صَدرِهِ فَیُواری (وقَلبُهُ) مُمتَلِئٌ غِشّا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا ظَهَرَ العِلمُ وَ احتُرِزَ العَمَلُ ، وَ ائتَلَفَتِ الأَلسُنُ وَ اختَلَفَتِ القُلوبُ ، وتَقاطَعَتِ الأَرحامُ ، هُنالِکَ « لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَی أَبْصَرَهُمْ » (4) . (5)
.
ص: 219
الکافی به نقل از ابن محبوب، از یکی از یاران امام صادق علیه السلام : به ایشان (امام صادق) گفتم : «حدّ خوش خویی چیست ؟» فرمود : «در رفتارت افتادگی کنی ، سخنت را شیرین نمایی و برادرت را با روی گشاده دیدار کنی .
ه مدارا امام رضا علیه السلام چون از ایشان پرسیدند که عقل چیست ، فرمود : اندک اندک فرو خوردن غصه ، مسالمت با دشمنان و مدارای با دوستان .
6 / 2ناشایسته های معاشرت با برادرانالف ظاهرسازی رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند در روز قیامت ، به سه کس نمی نگرد ، آنان را پاک نمی سازد و برایشان عذابی دردناک خواهد بود : کسی که از سر تکبّر ، دنباله جامه اش را بلند می کند [تا بر زمین کشیده شود] ؛ کسی که به دروغ ، کالای خود را پاک و بی عیب معرّفی می کند ؛ و کسی که دوستانه با تو رویاروی می شود ، حال آن که قلبش لبریز از فریب است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دانشْ آشکار و عملْ بازداشته شود و زبان ها با یکدیگر سازگار و دل ها ناسازگار شوند و پیوندهای خویشی گسسته گردد ، آن جاست که «خداوند آنان را لعنت نمود . آنان را کر و چشمانشان را کور ساخته است» . (1)
.
ص: 220
عنه صلی الله علیه و آله : إذا تَعَلَّمَ النّاسُ العِلمَ و تَرَکُوا العَمَلَ ، و تَحابّوا بِالأَلسُنِ و تَباغَضوا بِالقُلوبِ ، و تَقاطَعوا فِی الأَرحامِ ، لَعَنَهُمُ اللّه ُ عِندَ ذلِکَ ؛ فَأَصَمَّهُم و أعمی أبصارَهُم . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَعالی أوحی إلی داودَ علیه السلام : إنَّ العِبادَ تَحابّوا بِالأَلسُنِ وتَباغَضوا بِالقُلوبِ ، و أظهَرُوا العَمَلَ لِلدُّنیا و أبطَنُوا الغِشَّ وَ الدَّغَلَ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : رُبَّ مُتَوَدِّدٍ مُتَصَنِّعٍ . (3)
عنه علیه السلام فی فِتنَهِ بَنی اُمَیَّهَ : کانَ أهلُ ذلِکَ الزَّمانِ ذِئابا ، و سَلاطینُهُ سِباعا ، وأوساطُهُ اُکّالاً ، و فُقَراؤُهُ أمواتا ، و غارَ الصِّدقُ ، و فاضَ الکَذِبُ ، وَ استُعمِلَتِ المَوَدَّهُ بِاللِّسانِ ، و تَشاجَرَ النّاسُ بِالقُلوبِ . (4)
عنه علیه السلام فی فِتنَهِ بَنی اُمَیَّهَ : هَدَرَ فَنیقُ الباطِلِ بَعدَ کُظومٍ ، و تَواخَی النّاسُ عَلَی الفُجورِ ، و تَهاجَروا عَلَی الدّینِ ، و تَحابّوا عَلَی الکَذِبِ ، و تَباغَضوا عَلَی الصِّدقِ . (5)
ب سوءُ الظَّنِّ الإمام علیّ علیه السلام : لا یُفسِدُکَ الظَّنُّ عَلی صَدیقٍ أصلَحَهُ لَکَ الیَقینُ . (6)
.
ص: 221
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه مردم ، دانش بیاموزند و عمل را واگذارند و به زبان ، دوستی کنند و به دل ، دشمنی ورزند و پیوندهای خویشی را بگسلند ، آن گاه است که خداوند ، لعنتشان می کند . پس کرشان ساخته ، چشمانشان را کور می کند .
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی فرمود : بندگان به زبان ، دوستی می کنند و به دل ، دشمنی می ورزند و عمل برای دنیا را آشکار کرده اند و فریب و نیرنگ را نهان ساخته اند .
امام علی علیه السلام : چه بسا ابراز کننده دوستی که ظاهرسازی می کند .
امام علی علیه السلام درباره فتنه بنی امیّه : مردم آن روزگار ، [همچون ]گرگ هایند و حاکمانش درندگان ، و مردم میانه حال آن ، پرخوران و فقیرانش مردگان . راستی ناپدید می گردد و دروغ ، سرریز می گردد و دوستیِ زبانی به کار بسته می شود و مردم ، به دل با یکدیگر دشمنی می کنند .
امام علی علیه السلام درباره فتنه بنی امیّه : شتر نرِ باطل، پس از خاموشی، بانگ می زند و مردم در بدکاری با یکدیگر برادر می شوند و در دین ، جدایی می پذیرند ؛ بر دروغ با یکدیگر دوستی می کنند و بر راستی با یکدیگر دشمنی می ورزند .
ب بدگمانی امام علی علیه السلام : دوستی که به صالح بودنِ او مطمئن هستی ، مبادا که بدگمانی ، [نظر ]تو را نسبت به او تباه سازد .
.
ص: 222
عنه علیه السلام : لا یَغلِبَنَّ عَلَیکَ سوءُ الظَّنِّ ؛ فَإِنَّهُ لا یَدَعُ بَینَکَ و بَینَ خَلیلٍ صُلحا . (1)
ج الغِشّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ، و لا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ باعَ مِن أخیهِ بَیعا فیهِ عَیبٌ إلاّ بَیَّنَهُ لَهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : غِشُّ الصَّدیقِ وَ الغَدرُ بِالمَواثیقِ مِن خِیانَهِ العَهدِ . (3)
عنه علیه السلام : مِن عَلامَهِ الشَّقاءِ غِشُّ الصَّدیقِ . (4)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : إذا غَشَّکَ صَدیقُکَ فَاجعَلهُ مَعَ عَدُوِّکَ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ سَلمانُ فی خُطبَتِهِ : أیُّهَا النّاسُ ، لا تَکِلَّ أظفارُکُم عَن عَدُوِّکُم ، و لا تَستَغِشّوا صَدیقَکُم ؛ فَیَستَحوِذَ الشَّیطانُ عَلَیکُم . (6)
عنه علیه السلام : لا تُغَشِّشِ النّاسَ فَتَبقی بِغَیرِ صَدیقٍ . (7)
عنه علیه السلام : لا یَطمَعَنَّ ذُو الکِبرِ فِی الثَّناءِ الحَسَنِ ، و لاَ الخَبُّ فی کَثرَهِ الصَّدیقِ . (8)
د البُخل رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَ البُخلَ ؛ فَإِنَّ البُخلَ دَعا أقواما فَمَنَعوا زَکاتَهُم ، و دَعاهُم فَقَطَعوا أرحامَهُم ، و دَعاهُم فَسَفَکوا دِماءَهُم . (9)
.
ص: 223
امام علی علیه السلام : مبادا که بدگمانی بر تو چیره شود ، که [در این صورت ،] میان تو و هیچ دوستی ، رابطه دوستانه ای برجای نمی گذارد .
ج فریفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادر مسلمان است و برای هیچ مسلمانی روا نیست که چیزی عیبناک به برادرش بفروشد ؛ مگر آن که او را از آن [عیب ،] باخبر سازد.
امام علی علیه السلام : فریفتن دوست و زیر پا نهادن پیمان ها ، از [موارد ]خیانت به عهد [خداوند ]است .
امام علی علیه السلام : از نشانه های شوربختی ، فریفتنِ دوست است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه دوستت تو را فریفت ، او را همسنگ دشمنت بشمار .
امام صادق علیه السلام : سلمان [فارسی ]در خطبه اش گفت : ای مردم ! ناخن هایتان از [جنگ با ]دشمنتان ، کُند نشود و دوستتان را فریب مدهید که [در این صورت] ، شیطان بر شما چیره می گردد .
امام صادق علیه السلام : مردم را فریب مده ، که بی دوست می مانی .
امام صادق علیه السلام : نه شخص متکبّر ، امید ستوده شدن به نیکی را داشته باشد، و نه شخص فریبکار ، امید دوستانِ فراوان را .
د بُخل رسول خدا صلی الله علیه و آله : از بُخل بپرهیزید که همین بخل ، مردمی را بر آن داشت تا زکات خود را نپرداختند و آنان را بر آن داشت تا از خویشان خود بریدند و آنان را بر آن داشت تا خون های یکدیگر را ریختند .
.
ص: 224
الإمام علیّ علیه السلام : لا خَیرَ فی صَدیقٍ ضَنینٍ . (1)
عنه علیه السلام : البُخلُ یوجِبُ البَغضاءَ . (2)
عنه علیه السلام : إیّاکَ وَ التَّحَلِّیَ بِالبُخلِ ؛ فَإِنَّهُ یُزری بِکَ عِندَ القَریبِ ، و یُمَقِّتُکَ إلَی النَّسیبِ . (3)
عنه علیه السلام : البُخلُ یُذِلُّ مُصاحِبَهُ ، و یُعِزُّ مُجانِبَهُ . (4)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : صَدیقُ البَخیلِ مَن لَم یُجَرِّبهُ . (5)
عنه علیه السلام : إیّاکُم وَ البُخلَ ؛ فَإِنَّ البَخیلَ یَمقُتُهُ الغَریبُ ، و یَنفُرُ مِنهُ القَریبُ . (6)
ه الاِستِرسال الإمام الصادق علیه السلام : لا تَثِق بِأَخیکَ کُلَّ الثِّقَهِ ؛ فَإِنَّ صِرعَهَ الاِستِرسالِ لَن تُستَقالَ . (7)
و الإِیذاء کنز العمّال عن أنس : کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إذا قامَ مِنَ اللَّیلِ یَقرَأُ ، زَمزَمَ فی قِراءَتِهِ . فَقیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، لِمَ لا تَرفَعُ صَوتَکَ بِالقُرآنِ ؟ قالَ : أکرَهُ أن اُوذِیَ رَفیقی و أهلَ بَیتی . (8)
.
ص: 225
امام علی علیه السلام : در دوستِ بخیل ، خیری نیست .
امام علی علیه السلام : بخل ، دشمنی به بار می آورد .
امام علی علیه السلام : از آراستگی به بُخل بپرهیز ؛ زیرا تو را نزد آشنا و نزدیک ، خوار و نزد خویشان دشمن می سازد .
امام علی علیه السلام : بُخل ، همنشین خود را خوار می کند و دوری جوینده از خود را ارجمند می سازد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : کسی دوست شخص بخیل است که او را نیازموده است .
امام علی علیه السلام : از بخل بپرهیزید ؛ زیرا بیگانهْ بخیل را دشمن می دارد و خویشاوند از او می گریزد .
ر . ک : ص 151 (تنگ چشمی) .
ه اعتماد مطلق امام صادق علیه السلام : به برادرت اعتماد مطلق (1) نداشته باش ؛ زیرا زمین خوردن بر اثر اعتماد [به همه گفته ها و کرده های دوست] ، قابل جبران نیست .
و آزردن کنز العمّال به نقل از اَنَس : پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه شبانه برای قرائت [قرآن ]برمی خاست ، آیات را بسیار آهسته تلاوت می کرد . پرسیدند : ای پیامبر خدا! صدایت را به قرآن خواندن ، بلند نمی کنی ؟ فرمود : «خوش ندارم رفیقم و خانواده ام را بیازارم» .
.
ص: 226
ز التَّحقیر رسول اللّه صلی الله علیه و آله : کونوا عِبادَ اللّه ِ إخوانا ، المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ، و لا یَخذُلُهُ ، ولا یُحَقِّرُهُ . (1)
ح الإِفراطُ فِی المَحَبَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحبِب وقالَ بَعضُهُم : حِبَّ حَبیبَکَ هَونا ما عَسی أن یَکونَ بَغیضَکَ یَوما ما ، و أبغِض بَغیضَکَ هَونا ما عَسی أن یَکونَ حَبیبَکَ یَوما ما . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ قَوما أحَبّوا قَوما حَتّی هَلَکوا فی مَحَبَّتِهِم ، فَلا تَکونوا کَهُم . و إنَّ قَوما أبغَضوا قَوما حَتّی هَلَکوا فی بُغضِهِم ، فَلا تَکونوا کَهُم . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : لا یَکُن حُبُّکَ کَلَفا ، و لا بُغضُکَ تَلَفا ؛ أحبِب حَبیبَکَ هَونا ما ، وأبغِض بَغیَضکَ هَونا ما . (4)
.
ص: 227
ز تحقیر کردن رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای بندگان خدا ! برادر باشید . مسلمان ، برادر مسلمان است ، به او ستم نمی کند ، او را وا نمی گذارد و او را تحقیر نمی کند .
ح زیاده روی در دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله : با دوستت چنان دوستی کن که شاید روزی دشمنت گردد و با دشمنت چنان دشمنی کن که شاید روزی دوستت گردد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مردمی ، مردمی دیگر را چنان دوست داشتند که بر اثر دوستی شان هلاک شدند . پس شما چون آنان مباشید . و مردمی ، چنان با مردمی دیگر دشمنی ورزیدند که بر اثر این دشمنی شان هلاک شدند . پس مانند آنان نیز مباشید .
امام علی علیه السلام : دوستی ات ، [در حدّ] شیدایی و دشمنی ات [مایه ]هلاکت نباشد . دوستت را به اندازهْ دوست بدار و دشمنت را به اندازهْ دشمن بدار .
.
ص: 228
ط الإِثمُ لِأَجلِ الصَّدیقِ الإمام علیّ علیه السلام : المُؤمِنُ لا یَحیفُ عَلی مَن یُبغِضُ ، و لا یَأثَمُ فیمَن یُحِبُّ . (1)
ی إفشاءُ کُلِّ سِرٍّ الإمام علیّ علیه السلام : إنِ استَنَمتَ إلی وَدودِکَ فَأَحرِز لَهُ مِن أمرِکَ وَ استَبقِ لَهُ مِن سِرِّکَ ما لَعَلَّکَ أن تَندَمَ عَلَیهِ وَقتا ما . (2)
عنه علیه السلام : اِبذِل لِصَدیقِکَ کُلَّ المَوَدَّهِ ، و لا تَبذِل لَهُ کُلَّ الطُّمَأنینَهِ ، و أعطِهِ کُلَّ المُؤاساهِ ، ولا تُفضِ إلَیهِ بِکُلِّ الأَسرارِ ؛ توفِی الحِکمَهَ حَقَّها ، وَالصَّدیقَ واجِبَهُ . (3)
ک بَذلُ المَحَبَّهِ فی غَیرِ مَوضِعِها الإمام علیّ علیه السلام : لا تَبذِلَنَّ وُدَّکَ إذا لَم تَجِد مَوضِعا . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : مَن وَضَعَ حُبَّهُ فی غَیرِ مَوضِعِهِ فَقَد تَعَرَّضَ لِلقَطیعَهِ . (5)
ل مُطالَبَهُ الإِنصافِ الإمام الصادق علیه السلام : لَیسَ مِنَ الإِنصافِ مُطالَبَهُ الإِخوانِ بِالإِنصافِ . (6)
.
ص: 229
ط گناه کردن برای دوست امام علی علیه السلام : مؤمن ، بر آن که با او دشمنی می ورزد ، ستم نمی کند و به خاطرِ آن که دوستش دارد ، دست به گناه نمی زند .
ی آشکار کردن هر راز امام علی علیه السلام : اگر به دوستت اعتماد کردی ، پاره ای از مسائل خود را از او نگه دار و از رازت چیزی را همچنان نزد خود حفظ کن . شاید که روزگاری به خاطر آن (آشکار کردن همه رازهایت) پشیمان شوی .
امام علی علیه السلام : همه دوستی را نثار دوستت کن ؛ امّا همه اعتمادت را نثارش مکن . از جان و مالت در راهش بگذر و با او همدردی کن ؛ امّا همه رازهایت را با او در میان مگذار. بدین ترتیب ، هم حقّ حکمت را به تمامی ادا کرده ای و هم حقوق دوستی را به جا آورده ای .
ک نثار کردن نا به جای دوستی امام علی علیه السلام : دوستی ات را ، اگر جایگاهی [برایش ]نیافتی ، نثار مکن .
امام صادق علیه السلام : هرکه دوستی اش را نا به جا به کار گیرد ، خود را در معرض جدایی قرار داده است .
ل انصاف خواهی امام صادق علیه السلام : انصاف خواهی از برادران ، از انصافْ به دور است .
.
ص: 230
6 / 3جَوامِعُ آدابِ المُعاشَرَهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یا عَلِیُّ ، یَنبَغی أن یَکونَ فِی المُؤمِنِ ثَمانُ خِصالٍ : وَقارٌ عِندَ الهَزاهِزِ ، وصَبرٌ عِندَ البَلاءِ ، و شُکرٌ عِندَ الرَّخاءِ ، و قُنوعٌ بِما رَزَقَهُ اللّه ُ عز و جل ، لا یَظلِمُ الأَعداءَ ، ولا یَتَحامَلُ عَلَی الأَصدِقاءِ ، بَدَنُهُ مِنهُ فی تَعَبٍ ، وَ النّاسُ مِنهُ فی راحَهٍ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله فی ذِکرِ صِفاتِ المُؤمِنِ : لا یَقبَلُ الباطِلَ مِن صَدیقِهِ ، و لا یَرُدُّ الحَقَّ مِن عَدُوِّهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا آخی أحَدُکُم أخا فِی اللّه ِ فَلا یُخادَّهُ ، ولا یُدارَّهُ ، ولا یُمازَّهُ ؛ یَعنی لا یُخالِفهُ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : لا تُمارِ أخاکَ ، ولا تُمازِحهُ ، ولا تَعِدهُ مَوعِدَهً فَتُخلِفَهُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَخونُهُ ، و لا یَخذُلُهُ ، و لا یَعیبُهُ ، و لا یَحرِمُهُ ، ولا یَغتابُهُ . (5)
.
ص: 231
6 / 3کلیات آداب معاشرت رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای علی ! سزاوار است که مؤمن ، هشت صفت داشته باشد : آرامش به هنگام لرزش ها [ی زندگی] ؛ شکیبایی به هنگام بلا ؛ سپاسگزاری به هنگام آسایش ؛ خرسندی بدانچه خداوند عز و جلروزی اش داده است ؛ به دشمنان ستم نمی کند ؛ دوستانش را به سختی نمی اندازد ؛ بدنش از او رنجه است و مردم از [گزند] او راحت هستند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام یاد کردن صفات مؤمن : باطل را از دوستش نمی پذیرد و حق را از دشمنش رد نمی کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه یکی از شما با برادری در راه خدا برادری کرد ، با او معارضه نکند ، او را خشمگین نکند و با او مخالفت ننماید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : با برادرت ، جدال مکن ، شوخی مکن و به او وعده ای مده که آن را به جا نیاوری .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او خیانت نمی کند ، او را وا نمی گذارد ، بر او خرده نمی گیرد ، او را محروم نمی سازد و غیبتش را نمی کند .
.
ص: 232
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ حَرامٌ عَلَی المُؤمِنِ أن یَظلِمَهُ ، أو یَخذُلَهُ ، أو یَغتابَهُ ، أو یَدفَعَهُ دَفعَهً . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ، و لا یُسلِمُهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : السَّیِّدُ مَن تَحَمَّلَ أثقالَ إخوانِهِ ، وأحسَنَ مُجاوَرَهَ جیرانِهِ . (3)
عنه علیه السلام : اِرفَق بِإِخوانِکَ، وَاکفِهِم غَربَ لِسانِکَ، وأجرِ عَلَیهِم سَیبَ إحسانِکَ . (4)
عنه علیه السلام : لا تُنابِذ عَدُوَّکَ ، و لا تُقَرِّع صَدیقَکَ ، وَ اقبَلِ العُذرَ و إن کانَ کِذبا ، ودَعِ الجَوابَ عَن قُدرَهٍ و إن کانَ لَکَ . (5)
عنه علیه السلام : إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ ؛ فَلا تَنابَزوا ، و لا تَخاذَلوا ؛ فَإِنَّ شَرائِعَ الدّینِ واحِدَهٌ ، وسُبُلَهُ قاصِدَهٌ، مَن أخَذَ بِها لَحِقَ، ومَن تَرَکَها مَرَقَ، ومَن فارَقَها مَحَقَ . (6)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ المُؤمِنَ أخُو المُؤمِنِ ؛ لا یَشتِمُهُ ، و لا یَحرِمُهُ ، و لا یُسیءُ بِهِ الظَّنَّ . (7)
.
ص: 233
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بر مؤمن ، حرام است که به مؤمنی دیگر ستم کند ، یا او را واگذارد ، یا غیبتِ او را بکند و یا او را یکسره براند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ نه به او ستم می کند و نه او را تسلیم [مشکلات ]می نماید .
امام علی علیه السلام : بزرگ ، کسی است که سنگینی [مشکلات زندگیِ] برادرانش را بر دوش کشد و با همسایگانش نیک همسایه داری کند .
امام علی علیه السلام : با برادرانت نرمی کن ، تندی زبانت را از آنان بازدار و عطا و دِهِش خود را شامل آنان کن .
امام علی علیه السلام : دشمنی ات را با دشمنت آشکار مکن ، با دوست خود ، درشتی منما و عذر را بپذیر گرچه دروغین باشد ، و پاسخگویی را گرچه به سودت باشد ، از سر قدرتْ رها کن .
امام علی علیه السلام : مسلمان ، برادرِ مسلمان است . پس ، از یکدیگر عیب مگیرید و یکدیگر را تنها مگذارید ، که راه های دین ، یکی است و طریقت هایش میانه است . هر کس در آن گام نهد ، [به مقصد] می رسد و هرکس آن را رها کند ، از دین خارج می شود و هرکس از آن جدا گردد ، نابود می شود .
امام باقر علیه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ؛ به او دشنام نمی دهد ، او را محروم نمی سازد و به او بدگمان نمی شود .
.
ص: 234
عنه علیه السلام : إنَّ نَفَرا مِنَ المُسلِمینَ خَرَجوا إلی سَفَرٍ لَهُم فَضَلُّوا الطَّریقَ ، فَأَصابَهُم عَطَشٌ شَدیدٌ ، فَتَکَفَّنوا ولَزِموا اُصولَ الشَّجَرِ ، فَجاءَهُم شَیخٌ و عَلَیهِ ثِیابٌ بیضٌ ، فَقالَ : قوموا فَلا بَأسَ عَلَیکُم فَهذَا الماءُ . فَقاموا و شَرِبوا وَ ارتَوَوا ، فَقالوا : مَن أنتَ یَرحَمُکَ اللّه ُ ؟ فَقالَ : أنَا مِنَ الجِنِّ الَّذینَ بایَعوا رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله، إنّی سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهیَقولُ : «المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، عَینُهُ و دَلیلُهُ» ، فَلَم تَکونوا تَضَیَّعوا بِحَضرَتی . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ، و لا یَخذُلُهُ ، و لا یَغتابُهُ ، و لا یَخونُهُ ، و لا یَحرِمُهُ . (2)
عنه علیه السلام : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، عَینُهُ و دَلیلُهُ ؛ لا یَخونُهُ ، و لا یَظلِمُهُ ، و لا یَغُشُّهُ ، و لا یَعِدُهُ عِدَهً فَیُخلِفَهُ . (3)
عنه علیه السلام : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا یَظلِمُهُ ؛ ولا یَخذُلُهُ ، ولا یَخونُهُ . ویَحِقُّ عَلَی المُسلِمینَ الاِجتِهادُ فِی التَّواصُلِ ، وَالتَّعاوُنُ عَلَی التَّعاطُفِ ، وَالمُواساهُ لِأهلِ الحاجَهِ ، وتَعاطُفُ بَعضِهِم عَلی بَعضٍ ، حَتّی تَکونوا کَما أمَرَکُمُ اللّه ُ عز و جل رُحَماءَ بَینَکُم مُتَراحِمینَ ، مَغتَمّینَ لِما غابَ عَنکُم مِن أمرِهِم ، عَلی ما مَضی عَلَیهِ مَعشَرُ الأَنصارِ عَلی عَهدِ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله . (4)
عنه علیه السلام : قالَ الحارِثُ الأَعوَرُ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أنَا وَاللّه اُحِبُّکَ . فَقالَ لَهُ : یا حارِثُ ، أما إذا أحبَبتَنی فَلا تُخاصِمُنی ، ولا تُلاعِبُنی ، ولا تُجارینی ، ولا تُمازِحُنی ، ولا تُواضِعُنی ، ولا تُرافِعُنی . (5)
.
ص: 235
امام باقر علیه السلام : گروهی از مسلمانان برای سفری ، راهی شدند ؛ لیکن راه را گم کردند و دچار تشنگی شدیدی گشتند . پس [تن به مرگ دادند و ]کفن پوشیدند و کنار تنه های درختان ، ماندگار شدند . آن گاه پیری با جامه های سفید ، نزدشان آمد و گفت : «برخیزید که مشکلی برایتان پیش نمی آید و این آب است» . آنان برخاستند و نوشیدند و سیراب گشتند . پس از آن گفتند : خداوند ، رحمتش را شامل حالت کند . کیستی ؟ پاسخ داد : «من از جنّیانی هستم که با پیامبر خدا بیعت کردند . شنیدم پیامبر خدا می فرمود : مؤمن ، برادر مؤمن است ؛ دیده بان و راهنمای اوست . ``پس نمی شد که با حضور من تباه شوید» .
امام صادق علیه السلام : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او ستم نمی کند ، او را تنها نمی گذارد ، غیبت او را نمی کند ، به او خیانت نمی ورزد و او را محروم نمی سازد .
امام صادق علیه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ؛ دیده بان و راهنمای اوست ، به او خیانت نمی ورزد ، به او ستم نمی کند ، او را فریب نمی دهد و به او وعده ای که آن را به جای نیاورد ، نمی دهد .
امام صادق علیه السلام : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او ستم نمی کند ، او را تنها نمی گذارد و به او خیانت نمی ورزد . بر مسلمانان لازم است که برای پیوند و همکاری در جهت توجّه به یکدیگر و همدردی با نیازمندان و سهیم کردن آنان در مال خود و مهربانی برخی نسبت به برخی ، کوشش کنند ، تا همان گونه باشید که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است : مهربان و مهرورز میان خودتان ، و اندوهگین از گرفتاری هایشان که از شما پنهان مانده است ، به گونه ای که انصار در روزگار پیامبر خدا بودند .
امام صادق علیه السلام : حارث اَعوَر به امیر مؤمنان گفت : ای امیر مؤمنان ! به خدا سوگند ، من تو را دوست دارم . حضرت فرمود : «هان ! حال که مرا دوست داری ، پس با من ستیزه نمی کنی ، مرا بازی نمی دهی ، با من مجادله نمی نمایی ، با من شوخی نمی کنی ، و مرا از منزلت حقیقی ام پایین تر و بالاتر نمی نهی» .
.
ص: 236
6 / 4النَّوادِر رسول اللّه صلی الله علیه و آله : رَحِمَ اللّه ُ رَفیقا أعانَ رَفیقَهُ عَلی بِرِّهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ، لا یَمنَعُهُ الماعونَ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : إیّاکَ أن تُخدَعَ عَن صَدیقِکَ ، أو تُغلَبَ عَن عَدُوِّکَ . (3)
عنه علیه السلام : اِصحَب أخَا التُّقی وَ الدّینِ تَسلَم ، وَ استَرشِدهُ تَغنَم . (4)
عنه علیه السلام : أحبِبِ الإِخوانَ عَلی قَدرِ التَّقوی . (5)
عنه علیه السلام : إیّاکَ أن تُخرِجَ صَدیقَکَ إخراجا یُخرِجُهُ عَن مَوَدَّتِکَ ، وَ استَبقِ لَهُ مِن اُنسِکَ مَوضِعا یَثِقُ بِالرُّجوعِ إلَیهِ . (6)
.
ص: 237
6 / 4گوناگون رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، رحمت کند دوستی را که به دوستش در کار خیرش یاری رساند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است و لوازم ضروری زندگی را از او دریغ نمی دارد .
امام علی علیه السلام : مبادا تو را نسبت به دوستت فریب دهند [و رابطه شما را قطع کنند ]یا آن که [با رفتارت ]مغلوب دشمنت شوی .
امام علی علیه السلام : با برادری پرهیزگار و دیندارْ مصاحبت کن ، تا سلامت مانی ، و از او راهنمایی بخواه ، تا سود بری .
امام علی علیه السلام : برادران را به مقدار تقوا[یی که دارند ، ]دوست بدار .
امام علی علیه السلام : بپرهیز از آن که چنان دوستت را از خود برانی که از [حدود ]دوستی ات نیز بیرون برود ؛ بلکه برای او از دوستی خود ، جایی بگذار که برای بازگشت ، به آن اعتماد کند .
.
ص: 238
عنه علیه السلام : مَنِ استَفسَدَ صَدیقَهُ نَقَصَ مِن عَدَدِهِ . (1)
عنه علیه السلام : اِستِفسادُ الصَّدیقِ مِن عَدَمِ التَّوفیقِ . (2)
عنه علیه السلام : إیّاکَ أن توحِشَ مُوادَّکَ وَحشَهً تُفضی بِهِ إلَی اختِیارِهِ البُعدَ عَنکَ ، وإیثارِ الفُرقَهِ . (3)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : إذا أحسَنَ أحَدٌ مِن أصحابِکَ فَلا تَخرُج إلَیهِ بِغایَهِ بِرِّکَ ، و لکِنِ اترُک مِنهُ شَیئا تَزیدُهُ إیّاهُ عِندَ تَبَیُّنِکَ مِنهُ الزِّیادَهَ فی نَصیحَتِهِ . (4)
عنه علیه السلام أیضا : إذا کانَ لَکَ صَدیقٌ و لَم تَحمَد إخاءَهُ ومَوَدَّتَهُ فَلا تُظهِر ذلِکَ لِلنّاسِ ؛ فَإِنَّما هُوَ بِمَنزِلَهِ السَّیفِ الکَلیلِ فی مَنزِلِ الرَّجُلِ ؛ یُرهِبُ بِهِ عَدُوَّهُ ، و لا یَعلَمُ العَدُوُّ أصارِمٌ هُوَ أم کَلیلٌ . (5)
عنه علیه السلام أیضا : إذا صادَقتَ إنسانا وَجَبَ عَلَیکَ أن تَکونَ صَدیقَ صَدیقِهِ ، و لَیسَ یَجِبُ عَلَیکَ أن تَکونَ عَدُوَّ عَدُوِّهِ ؛ لِأَنَّ هذا إنَّما یَجِبُ عَلی خادِمِهِ ، و لَیسَ یَجِبُ عَلی مُماثِلٍ لَهُ . (6)
عنه علیه السلام أیضا : لَیسَ یَضُرُّکَ أن تَری صَدیقَکَ عِندَ عَدُوِّکَ ؛ فَإِنَّهُ إن لَم یَنفَعکَ لَم یَضُرَّکَ . (7)
.
ص: 239
امام علی علیه السلام : هرکه به دوست خود بدی کند و [با رفتارش ]او را تباه سازد ، [گویی ]از شمار [نیروهای ]خود کاسته است .
امام علی علیه السلام : تباه ساختن دوست ، از بی توفیقی است .
امام علی علیه السلام : مبادا چنان دوستت را از خود برَمانی که دوری از تو را برگزیند و جدایی را ترجیح دهد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه یکی از یارانت نیکی کرد ، همه خوبی خودت را نثارش مکن و چیزی از آن را باقی بگذار ، تا به هنگام دیدنِ نیکخواهی بیشتر او ، آن را نثارش کنی .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه دوستی داشتی که برادری و دوستیِ او را نمی پسندیدی ، آن را بر مردمْ آشکار مکن ؛ چون که او همچون شمشیر کُندی است در خانه انسان ، که بِدان دشمنش را می ترساند ، حال آن که دشمن نمی داند آن شمشیر ، بُرنده است یا کُند .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه با کسی دوست شدی ، بر تو لازم است که با دوست او نیز دوست باشی ؛ لیکن بر تو لازم نیست که با دشمن او دشمن شوی ؛ زیرا این مسئله بر خدمتکار او لازم است ، نه بر همانند او .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : این که دوستت را نزد دشمنت ببینی ، به تو زیان نمی زند ؛ چون که اگر برایت سودی نداشته باشد ، زیانی هم به تو نمی رساند .
.
ص: 240
المعجم الکبیر عن الحارث : إنَّ عَلِیّا علیه السلام سَأَلَ ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلامعَن أشیاءَ مِن أمرِ المُروءَهِ . . . قالَ : فَمَا الجُبنُ ؟ قالَ : الجُرأَهُ عَلَی الصَّدیقِ ، وَ النُّکولُ عَنِ العَدُوِّ . (1)
داود علیه السلام : لا تَشتَرِ عَداوَهَ واحِدٍ بِصَداقَهِ ألفٍ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : مَن لَم یَرضَ مِن صَدیقِهِ إلاَّ الإِیثارَ عَلی نَفسِهِ دامَ سَخَطُهُ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : ما وَدَّنی أحَدٌ إلاّ بَذَلتُ لَهُصَفوَ المَوَدَّهِ مِنّی آخِرَ الأَبَدِ ولا قَلانی و إن کانَ المُسیءُ بِناإلاّ دَعَوتُ لَهُ الرَّحمنَ بِالرَّشَدِ (4)
عنه علیه السلام أیضا : وَاخفِض جَناحَکَ لِلصَّدیقِ و کُن لَهُکَأَبٍ عَلی أولادِهِ یَتَحدَّبُ وَاطلُبهُمُ طَلَبَ المَریضِ شِفاءَهُودَعِ الکَذوبَ فَلَیسَ مِمَّن یُصحَبُ وَاحفَظ صَدیقَکَ فِی المَواطِنِ کُلِّهاوعَلَیکَ بِالمَرءِ الَّذی لا یَکذِبُ (5)
.
ص: 241
المعجم الکبیر به نقل از حارث : علی علیه السلام درباره «مردانگی» از فرزندش حسن بن علی علیه السلامپرسش هایی کرد ... . [از جمله ]پرسید : «بزدلی چیست ؟» . پاسخ داد : گستاخی در برابر دوست و پشت کردن به دشمن .
داوود علیه السلام : دشمنیِ یک تن را [حتی] به بهای دوستی هزار تن نیز مَخر!
امام صادق علیه السلام : هرکه همواره انتظار داشته باشد که دوستش او را بر خود مقدّم دارد ، همیشه خشمگین خواهد بود .
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : کسی با من دوستی نکرد ، جز آن که/ دوستیِ ناب خود را همواره نثارش کردم. و کسی با من دشمن نشد ، گرچه در حقّ ما بدی کرد / جز آن که همواره هدایت او را از خدای رحمان خواستار شدم .
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : مانند پدری که به فرزندانش مهربانی می کند/ برای دوستت فروتنی کن . آنان را چونان بیماری که تندرستی خود را می جوید ، بجوی/ و دروغگو را رها کن که شایسته مصاحبت نیست . دوستت را در همه حال ، حفظ کن/ و شخصی را به دست آر که دروغ نمی گوید .
.
ص: 242
الفصل السابع: أحکام المحبَّه7 / 1مَن تَجِبُ مَحَبَّتُهُالکتاب(قُلْ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَ نُکُمْ وَأَزْوَ جُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَ لٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَرَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَکِنُ تَرْضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَسِقِینَ ) . (1)
(قُل لاَّ أَسْئلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا یُؤمِنُ عَبدٌ حَتّی أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن نَفسِهِ ، و تَکونَ عِترَتی إلَیهِ أعَزَّ مِن عِترَتِهِ، ویکَونَ أهلیأحَبَّ إلَیهِ منِ أهلِهِ، وتَکونَ ذاتی أحَبَّ إلَیهِ مِن ذاتِهِ . (3)
.
ص: 243
فصل هفتم : احکام دوستی7 / 1آنان که دوستی شان واجب استقرآن(بگو : اگر پدرانتان ، فرزندانتان ، برادرانتان ، همسرانتان ، خویشاوندانتان و اموالی که اندوخته اید و تجارتی که از کسادِ آن بیم دارید و خانه هایی که بدان دل خوش هستید، برایتان از خدا و فرستاده اش و جهاد در راهش دوست داشتنی تر است ، منتظر باشید تا خدا فرمان خویش بیاورد ، و خدا مردم فاسق را هدایت نخواهد کرد) .
(بگو: بر این رسالت، مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، (1) نمی خواهم).
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ بنده ای ایمان نمی آورد ، مگر آن که من برایش دوست داشتنی تر از خودش باشم و خاندانم برایش ارجمندتر از خاندان خودش باشند و خانواده ام برایش دوست داشتنی تر از خانواده خودش باشند و هستی ام برایش دوست داشتنی تر از هستی خودش باشد .
.
ص: 244
عنه صلی الله علیه و آله : لا یُؤمِنُ أحَدُکُم حَتّی أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن والِدِهِ و وَلدِهِ وَ النّاسِ أجمَعینَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یُؤمِنُ أحَدُکُم حَتّی یَکونَ اللّه ُ و رَسولُهُ أحَبَّ إلَیهِ مِمّا سِواهُما ، وحَتّی یُقذَفَ فِی النّارِ أحَبُّ إلَیهِ مِن أن یَعودَ فِی الکُفرِ بَعدَ أن نَجّاهُ اللّه ُ مِنهُ . و لا یُؤمِنُ أحَدُکُم حَتّی أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن وَلَدِهِ و والِدِهِ وَ النّاسِ أجمَعینَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یُؤمِنُ عَبدٌ حَتّی أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن نَفسِهِ ، و أهلی أحَبَّ إلَیهِ مِن أهلِهِ ، و ذاتی أحَبَّ إلَیهِ مِن ذاتِهِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ یَومَ القِیامَهِ حَتّی یُسأَلَ عَن أربَعٍ : عَن عُمُرِهِ فیما أفناهُ ، و عَن جَسَدِهِ فیما أبلاهُ ، و عَن مالِهِ فیما أنفَقَهُ و مِن أینَ کَسَبَهُ ، و عَن حُبِّنا أهلَ البَیتِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : مَا اختَلَطَ حُبّی بِقَلبِ عَبدٍ إلاّ حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَی النّارِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : عاهَدَنی رَبّی أن لا یَقبَلَ إیمانَ عَبدٍ إلاّ بِمَحَبَّهِ أهلِ بَیتی . (6)
.
ص: 245
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ یک از شما ایمان نمی آورد ، مگر آن که من برایش از پدرش ، فرزندش و همه مردم ، دوست داشتنی تر باشم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ یک از شما ایمان نمی آورد ، مگر آن که خدا و پیامبرش برای او از هر چیز دیگری دوست داشتنی تر باشند، و تا آن که در آتش افتادن، برایش دوست داشتنی تر از بازگشت به کفر باشد ، پس از آن که خداوندْ او را از آن (کفر) ، نجات بخشیده است . هیچ یک از شما ایمان نمی آورد ، مگر آن که من برایش دوست داشتنی تر از فرزندش ، پدرش و همه مردم باشم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ بنده ای ایمان نمی آورد ، مگر آن که من برایش دوست داشتنی تر از خودش باشم ، و خانواده ام برایش دوست داشتنی تر از خانواده اش باشند ، و هستی ام برایش دوست داشتنی تر از هستی اش باشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ بنده ای در روز قیامت ، قدمی بر نمی دارد ، مگر آن که از او درباره چهار چیز پرسش شود: از عمرش که در چه راهی به سر آورده است؛ از پیکرش که در چه راهی فرسوده است ؛ از مالش که آن را از چه راهی به دست آورده و در چه راهی صرف کرده است ؛ و از دوستی ما اهل بیت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی من ، با قلب بنده ای آمیخته نمی شود ، مگر آن که خداوند ، پیکرش را بر آتش ، حرام خواهد کرد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : پروردگارم با من عهد بست که ایمان هیچ بنده ای را نپذیرد ، مگر با دوستی اهل بیتم .
.
ص: 246
عنه صلی الله علیه و آله : أوَّلُ ما یُسأَلُ عَنهُ العَبدُ حُبُّنا أهلَ البَیتِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یَتِمُّ الإِیمانُ إلاّ بِمَحَبَّتِنا أهلَ البَیتِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ شَیءٍ أساسٌ ، و أساسُ الدّینِ حُبُّنا أهلَ البَیتِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : أساسُ الإِسلامِ حُبّی و حُبُّ أهلِ بَیتی . (4)
الإمام الباقر علیه السلام : حُبُّنا أهلَ البَیتِ نِظامُ الدّینِ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : لَولا أنَّ اللّه َ تَعالی فَرَضَ وِلایَتَنا وأمَرَ بِمَوَدَّتِنا ما وَقَفناکُم عَلی أبوابِنا ، ولا أدخَلناکُم بُیوتَنا . (6)
7 / 2مَن تُستَحَبُّ مَحَبَّتُهُأ المُؤمِنونَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لِلمُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ سَبعَهُ حُقوقٍ واجِبَهٍ مِنَ اللّه ِ عز و جل عَلَیهِ : الإِجلالُ لَهُ فی عَینِهِ ، وَ الوُدُّ لَهُ فی صَدرِهِ ، وَ المُؤاساهُ لَهُ فی مالِهِ ، و أن یُحَرِّمَ غیبَتَهُ ، و أن یَعودَهُ فی مَرَضِهِ ، و أن یُشَیِّعَ جَنازَتَهُ ، و أن لا یَقولَ فیهِ بَعدَ مَوتِه إلاّ خَیرا . (7)
.
ص: 247
رسول خدا صلی الله علیه و آله : نخستین چیزی که [روز قیامت] درباره آن از بنده می پرسند ، دوستی ما اهل بیت است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ایمان ، جز با دوستی ما اهل بیت ، کامل نمی شود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرچیزی را بنیادی است و بنیادِ دین، دوستی ما اهل بیت است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بنیاد اسلام ، دوستی من و دوستی اهل بیتم است .
امام باقر علیه السلام : دوستیِ ما اهل بیت ، [مایه] انتظام دین است .
امام صادق علیه السلام : اگر نه آن که خداوند متعال ، ولایت ما را واجب کرده و به دوست داشتن ما فرمان داده بود ، شما را بر درگاه خود ، نگه نمی داشتیم و به خانه هایمان راه نمی دادیم .
ر . ک : اهل بیت در قرآن و حدیث ، بخش نهم (دوستی اهل بیت).
7 / 2آنان که دوستی شان مستحب استالف مؤمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل ، برای مؤمن بر مؤمن ، هفت حقْ واجب کرده است : او را به چشمْ بزرگ بدارد ؛ او را به دلْ دوست بدارد ؛ از مال خود به او ببخشد ؛ غیبتش را حرام شمارد ؛ به هنگام بیماری به عیادتش برود ؛ در تشییع جنازه اش شرکت کند ؛ و پس از مرگش جز به نیکی از او یاد نکند .
.
ص: 248
عنه صلی الله علیه و آله : وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِی اللّه ِ مِن أعظَمِ شُعَبِ الإِیمانِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : صانِعِ المُنافِقَ بِلِسانِکَ ، و أخلِص وُدَّکَ لِلمُؤمِنِ . و إن جالَسَکَ یَهودِیٌّ فَأَحسِن مُجالَسَتَهُ . (2)
ب العُلَماء رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اُغدُ عالِما ، أو مُتَعَلِّما ، أو مُستَمِعا ، أو مُحِبّا لَهُم ، و لا تَکُنِ الخامِسَ فَتَهلِکَ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : اُغدُ عالِما ، أو مُتَعَلِّما ، أو أحِبَّ أهلَ العِلمِ ، ولا تَکُن رابِعا فَتَهلِکَ بِبُغضِهِم (4)
الإمام علیّ علیه السلام : یَنبَغی لِلعاقِلِ أن یُکثِرَ مِن صُحبَهِ العُلَماءِ وَ الأَبرارِ ، و یَجتَنِبَ مُقارَنَهَ الأَشرارِ وَ الفُجّارِ . (5)
.
ص: 249
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبّت مؤمن به مؤمن در راه خدا ، از بزرگ ترین شاخه های ایمان است .
امام صادق علیه السلام : با منافق به زبان ، مدارا کن و دوستی ات را برای مؤمن ، خالص ساز و اگر یهودی ای نیز با تو همنشین شد ، با او خوش مجلس باش .
ب عالمان رسول خدا صلی الله علیه و آله : عالم باش ، یا آموزنده ، یا شنونده ، و یا دوستدار آنان . پنجمین مباش که هلاک می شوی .
امام صادق علیه السلام : عالم باش ، یا آموزنده ، و یا دوستدار اهل علم . چهارمین مباش که به سبب دشمنی با آنان هلاک می شوی .
امام علی علیه السلام : برای عاقل ، سزاوار است که با عالمان و نیکان ، بسیار مصاحبت کند و از همنشینی با بدان و تبهکاران بپرهیزد .
.
ص: 250
الإمام الباقر علیه السلام : العِلمُ خَزائِنُ ، وَ المَفاتیحُ السُّؤالُ ، فَاسأَلوا یَرحَمکُمُ اللّه ُ ؛ فَإِنَّهُ یُؤجَرُ فِی العِلمِ أربَعَهٌ : السّائِلُ ، وَ المُتَکَلِّمُ ، وَ المُستَمِعُ ، وَ المُحِبُّ لَهُم . (1)
ج العُقَلاء رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الصُّحبَهُ مَعَ العاقِلِ زِیادَهٌ . وَ الصُّحبَهُ مَعَ الأَحمَقِ نُقصانٌ فِی الدُّنیا ، وحَسرَهٌ و نَدامَهٌ عِندَ المَوتِ ، و خَسارَهٌ فِی الآخِرَهِ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : لا عَلَیکَ أن تَصحَبَ ذَا العَقلِ و إن لَم تَحمَد کَرَمَهُ ، و لکِنِ انتَفِع بِعَقلِهِ، وَاحتَرِس مِن سَیِّیَءأخلاقِهِ. ولا تَدَعَنَّ صُحبَهَ الکَریمِ وإن لَم تَنتَفِع بِعَقلِهِ، و لکِنِ انتَفِعْ بِکَرَمِهِ بِعَقلِکَ . وَ افرِر کُلَّ الفِرارِ مِنَ اللَّئیمِ الأَحمَقِ . (3)
د النّاصِحونَالکتاب(فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَقَالَ یَقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَهَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّتُحِبُّونَ النَّصِحِینَ) . (4)
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام : لا خَیرَ فی قَومٍ لَیسوا بِناصِحینَ و لا یُحِبّونَ النّاصِحینَ . (5)
.
ص: 251
امام باقر علیه السلام : دانش ، گنجینه ای است که پرسش ، کلید آن است . پس خدایتان رحمت کند بپرسید ، که در راه دانش به چهار تن پاداش داده می شود : پرسنده ، گوینده ، شنونده و دوستدار آنان .
ج عاقلان رسول خدا صلی الله علیه و آله : مصاحبت با عاقل ، مایه فروتنی است و مصاحبت با احمق ، مایه کاستی در دنیا ، پشیمانی به هنگام مرگ و زیان در آخرت است .
امام علی علیه السلام : زیانی برای تو ندارد که با عاقلْ مصاحبت کنی ، گرچه کرم او را نستایی؛ لیکن از عقل او بهره گیر و از خوی بدش خود را نگه دار . مصاحبت با شخص کریم را فرو مگذار ، گرچه از عقلش بهره مند نشوی ؛ لیکن با عقلت از کرم او بهره مند شو ؛ امّا تا می توانی از شخص بخیلِ احمق بگریز .
د نیک خواهانقرآن(پس [پیامبر خدا ، صالح ، ]از آنان روی گرداند و گفت : ای قوم من! رسالت پروردگارم را به شما رساندم و برایتان نیکخواهی کردم ؛ لیکن شما نیکخواهان را دوست ندارید) .
حدیث امام علی علیه السلام : در مردمی که نه خود ، نیکخواهان اند و نه نیک خواهان را دوست دارند ، خیری نیست .
.
ص: 252
عنه علیه السلام : لِیَکُن أحَبَّ النّاسِ إلَیکَ مَن هَداکَ إلی مَراشِدِکَ ، و کَشَفَ لَکَ عَن مَعایِبِکَ . (1)
عنه علیه السلام : لِیَکُن أحَبَّ النّاسِ إلَیکَ المُشفِقُ النّاصِحُ . (2)
عنه علیه السلام : لا شَفیقَ کَالوَدودِ النّاصِحِ . (3)
ه الأَبرار الإمام الصادق علیه السلام : حُبُّ الأَبرارِ لِلأَبرارِ ثَوابٌ لِلأَبرارِ ، و حُبُّ الفُجّارِ لِلأَبرارِ فَضیلَهٌ لِلأَبرارِ ، و بُغضُ الفُجّارِ لِلأَبرارِ زَینٌ لِلأَبرارِ ، و بُغضُ الأَبرارِ لِلفُجّارِ خِزیٌ عَلَی الفُجّارِ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : خَیرُ الاِختِیارِ مُوادَّهُ الأَخیارِ . (5)
عنه علیه السلام : یا طالِبَ العِلمِ ، إنَّ العِلمَ ذو فَضائِلَ کَثیرَهٍ ؛ فَرَأسُهُ التَّواضُعُ . . . ودَلیلُهُ الهُدی ، و رَفیقُهُ مَحَبَّهُ الأَخیارِ . (6)
و المُسَدِّدُ عَلَی الخَیرِ الإمام علیّ علیه السلام : خَیرُ الأَصحابِ مَن یُسَدِّدُکَ عَلَی الخَیرِ . (7)
.
ص: 253
امام علی علیه السلام : محبوب ترینِ مردم در نزد تو ، باید کسی باشد که تو را به راه های صواب ، هدایت می کند و عیب هایت را برایت آشکار می نماید .
امام علی علیه السلام : محبوب ترینِ مردم در نزد تو ، باید شخص مهربانِ نیکخواه باشد .
امام علی علیه السلام : هیچ دلسوزی ، همچون دوست نیکخواه نیست .
ر . ک : ص 191 و 193 (ح 465 ، 467 و 468 ، 472) .
ه نیکان امام صادق علیه السلام : دوست داشتن نیکان ، برای نیکان ، ثواب است ؛ و دوست داشتن بدان ، برای نیکان ، فضیلت است ؛ و دشمنی بدان با نیکان ، زیوَر نیکان است؛ و دشمنی نیکان با بدان ، ننگی است برای بدان .
امام علی علیه السلام : بهترین انتخاب ، دوستی با نیکان است .
امام علی علیه السلام : ای دانشجو ! دانش را فضیلت های بسیاری است : بنیادش فروتنی است ، راهنمایش هدایت است و رفیقش دوستی نیکان .
و استوارسازان بر نیکی امام علی علیه السلام : بهترینِ یاران ، کسی است که تو را بر نیکی استوار بدارد .
.
ص: 254
عنه علیه السلام : المُعینُ عَلَی الطّاعَهِ خَیرُ الأَصحابِ . (1)
عنه علیه السلام : أحبِب فِی اللّه ِ مَن یُجاهِدُکَ عَلی صَلاحِ دینٍ ، و یَکسِبُکَ حُسنَ یَقینٍ . (2)
ز المُذَکِّرونَ للّه ِِ الإخوان عن الحسن : قالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، أیُّ الأَصحابِ خَیرٌ ؟ قالَ : صاحِبٌ إذاذَکَرتَ اللّه َ تَبارَکَ و تَعالی أعانَکَ ، و إذا نَسیتَهُ ذَکَّرَکَ . قالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، دُلَّنا عَلی خِیارِنا ؛ نَتَّخِذهُم أصحابا و جُلَساءَ . قالَ : نَعَم ، الَّذینَ (إذا) رُؤوا ذُکِرَ اللّه ُ . (3)
ح الفُقَراء رسول اللّه صلی الله علیه و آله لِأَبی ذَرٍّ : عَلَیکَ . . . بِحُبِّ المَساکینِ ومُجالَسَتِهِم . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ شَیءٍ مِفتاحٌ ، و مِفتاحُ الجَنَّهِ حُبُّ المَساکین وَ الفُقَراءِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : أحِبُّوا الفُقَراءَ و جالِسوهُم . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : أمَرَنی رَبّی بِسَبعِ خِصالٍ : حُبِّ المَساکینِ وَ الدُّنُوِّ مِنهُم ، و أن اُکثِرَ مِن «لا حَولَ و لا قُوَّهَ إلاّ بِاللّه ِ» ، و أن أصِلَ بِرَحِمی و إن قَطَعَنی ، و أن أنظُرَ إلی مَن أسفَلُ مِنّی ولا أنظُرَ إلی مَن هُوَ فَوقی، و أن لا یَأخُذَنی فِی اللّه ِ لَومَهُ لائِمٍ، و أن أقولَ الحَقَّ و إن کانَ مُرّا ، وأن لا أسأَلَ أحَدا شَیئا . (7)
.
ص: 255
امام علی علیه السلام : یاور در فرمانبریِ [خدا] ، بهترینِ یاران است .
امام علی علیه السلام : در راه خدا کسی را دوست بدار که بر اصلاح دینت بکوشد و یقین نیکو را نصیبت کند .
ز یادآوران خدا الإخوان به نقل از حَسَن : [اصحاب] گفتند : ای پیامبر خدا ! کدام یاران بهترند ؟ فرمود : «یاری که هرگاه خداوند متعال را یاد کردی ، به تو یاری رساند و اگر فراموشش کردی ، به یادت آورد» . گفتند : ای پیامبر خدا! ما را به نیکانمان راهنمایی کن تا آنان را برای دوستی و همنشینی انتخاب کنیم . فرمود : «آری ! کسانی که دیدارشان ، خدا را به یاد آورد» .
ح بینوایان رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر : تو را به دوستی مسکینان و همنشینی با آنان سفارش می کنم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرچیزی را کلیدی است و کلید بهشت ، دوست داشتن مسکینان و فقیران است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : فقیران را دوست بدارید و با آنان ، همنشینی کنید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : پروردگارم مرا به [داشتن] هفت صفت فرمان داد : مسکینان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم ؛ ذکر «لا حول ولا قوّه إلاّ باللّه» را فراوان بگویم ؛ پیوند با خویشانم را نگسلم ، اگر چه آنان بگسلند ؛ به فرو دست خود بنگرم ، نه به فرا دست خود ؛ در راه خدا از نکوهش هیچ نکوهشگری نهراسم ؛ حق را بگویم ، گرچه تلخ باشد ؛ و از هیچ کس ، چیزی درخواست نکنم .
.
ص: 256
إرشاد القلوب : رُوِیَ عَن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَیلَهَ المِعراجِ فَقالَ : یا رَبِّ ، أیُّ الأَعمالِ أفضَلُ ؟ فَقالَ اللّه ُ تَعالی : لَیسَ شَیءٌ أفضَلَ عِندی مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ ، وَ الرِّضا بِما قَسَمتُ . یا مُحَمَّدُ ، وَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَحابّینَ فِیَّ . . . یا أحمَدُ ، مَحَبَّتی مَحَبَّهُ الفُقَراءِ ؛ فَأَدنِ الفُقَراءَ ، و قَرِّب مَجلِسَهُم مِنکَ ، و أبعِدِ الأَغنِیاءَ ، و أبعِد مَجلِسَهُم عَنکَ ؛ فَإِنَّ الفُقَراءَ أحِبّائی . (1)
الکافی عن علیّ بن أسباط عنهم علیهم السلام : فیما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عیسی علیه السلام : . . . یا عیسی ، تَزَیَّن بِالدّینِ ، و حُبِّ المَساکینِ ، وَ امشِ عَلَی الأَرضِ هَونا . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : عَلَیکُم بِحُبِّ المَساکینِ المُسلِمینَ ؛ فَإِنَّهُ مَن حَقَّرَهُم و تَکَبَّرَ عَلَیهِم فَقَد زَلَّ عَن دینِ اللّه ِ ، وَ اللّه ُ لَهُ حاقِرٌ ماقِتٌ ، و قَد قالَ أبونا رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : «أمَرَنی رَبّی بِحُبِّ المَساکینِ المُسلِمینَ (مِنهُم)» . وَ اعلَموا أنَّ مَن حَقَّرَ أحَدا مِنَ المُسلِمینَ ألقَی اللّه ُ عَلَیهِ المَقتَ مِنهُ وَ المَحقَرَهَ حَتّی یَمقُتَهُ النّاسُ ، وَ اللّه ُ لَهُ أشَدُّ مَقتا . فَاتَّقُوا اللّه َ فی إخوانِکُمُ المُسلِمینَ المَساکینِ ؛ فَإِن لَهُم عَلَیکُم حَقّا أن تُحِبّوهُم ؛ فَإِنَّ اللّه َ أمَرَ رَسولَهُ صلی الله علیه و آله بِحُبِّهِم ، فَمَن لَم یُحِبَّ مَن أمَرَ اللّه ُ بِحُبِّهِ فَقَد عَصَی اللّه َ و رَسولَهُ ، و مَن عَصَی اللّه َ و رَسولَهُ وماتَ عَلی ذلِکَ ماتَ و هُوَ مِنَ الغاوینَ . (3)
.
ص: 257
إرشاد القلوب : از امیر مؤمنان علیه السلاممنقول است که پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج ، از پروردگارش پرسید: «پروردگارا ! کدام یک از اعمال ، برتر است ؟» خداوند متعال فرمود : هیچ چیز نزد من ، برتر از توکّل به من و خشنودی به آنچه روزی کرده ام ، نیست . ای محمّد! دوستی من برای کسانی که در راه من با یکدیگر دوستی می کنند ، قطعی است ... . ای احمد! دوستی من ، دوستی فقیران است. پس فقیران را نزدیک ساز و نشستگاه آنان را به خود نزدیک کن . دولتمندان را دور ساز و نشستگاه آنان را از خود دور کن ؛ زیرا فقیران ، دوستان من هستند .
الکافی به نقل از علی بن اَسباط ، از معصومان علیهم السلام : از جمله پندهای خداوند عز و جل به عیسی علیه السلام آن بود که : «ای عیسی ! خود را با دین و دوستی مسکینان بیارای ، و بر زمین ، آرام و با فروتنی راه برو» .
امام صادق علیه السلام : مسکینانِ مسلمان را دوست بدارید ، که هرکس آنان را حقیر شمارد و بر آنان بزرگی بفروشد ، از دین خدا لغزیده است و خداوند ، او را حقیر می کند و دشمنش می دارد . پدرمان پیامبر خدا فرمود : «پروردگارم به من فرمان داد تا مسکینانِ مسلمان را دوست بدارم» . بدانید هرکس مسلمانی را حقیر شمارد ، خداوند ، دشمنی و حقارت را بر او خواهد فرستاد ، تا آن جا که مردمْ دشمنش می دارند ، حال آن که دشمنی خدا شدیدتر است . پس درباره برادرانِ مسلمان و مسکین خود ، از خدا بترسید ، که آنان را بر شما این حق است که دوستشان بدارید ؛ زیرا خداوند به فرستاده اش فرمان داد که آنان را دوست بدارد . پس هرکه آن را که خداوند به دوستی اش فرمان داده ، دوست نداشته باشد ، نافرمانی خدا و پیامبرش کرده است ، و هرکه از خدا و فرستاده اش نافرمانی کند و بر آن حالت بمیرد ، در حال گم راهی مرده است .
.
ص: 258
الکافی عن حسین بن نعیم الصحّاف : قالَ أبو عَبدِاللّه ِ علیه السلام : أتُحِبُّ إخوانَکَ یا حُسَینُ ؟ قُلتُ : نَعَم . قالَ : تَنفَعُ فُقَراءَهُم ؟ قُلتُ : نَعَم . قالَ : أما إنَّهُ یَحِقُّ عَلَیکَ أن تُحِبَّ مَن یُحِبُّ اللّه ، أما وَ اللّه ِ لا تَنفَعُ مِنهُم أحَدا حَتّی تُحِبَّهُ . (1)
ط النّساء رسول اللّه صلی الله علیه و آله : کُلَّمَا ازدادَ العَبدُ إیمانا ، ازدادَ حُبّا لِلنِّساء . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : العَبدُ کُلَّمَا ازدادَ لِلنّساءِ حُبّا ، ازدادَ فی الإِیمانِ فَضلاً . (3)
عنه علیه السلام : مِن أخلاقِ الأَنبیاءِ صَلَّی اللّه ُ عَلَیهِم حُبُّ النِّساءِ . (4)
عنه علیه السلام : کُلُّ مَنِ اشتَدَّ لَنا حُبّا اشتَدَّ لِلنِّساءِ حُبّا . (5)
.
ص: 259
الکافی به نقل از حسین بن نعیم صحّاف : امام صادق علیه السلامفرمود : «ای حسین ! برادرانت را دوست داری ؟» . گفتم : آری . فرمود : «به فقیرانشان سود می رسانی ؟» . گفتم : آری . فرمود : «هان ! بر تو لازم است کسی را که خدا دوست می دارد ، دوست بداری . هان! به خدا سوگند ، به هیچ یک از آنان سودی نمی رسانی، مگر آن که دوستش داشته باشی».
ط زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله : هر چه بر ایمان بنده افزوده می شود ، زنْ دوستی او افزایش می یابد .
امام صادق علیه السلام : هر چه زنْ دوستی بنده افزایش می یابد ، بر ارزش ایمانش افزوده می شود .
امام صادق علیه السلام : زن دوستی ، از اخلاق پیامبران صلوات اللّه علیهم است .
امام صادق علیه السلام : هر که دوستی اش نسبت به ما شدیدتر شود ، زنْ دوستی اش شدیدتر می گردد .
.
ص: 260
ی الزَّوجُ وَالزَّوجَهُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قِصَّهِ الحَولاءِ : یا حَولاءُ ، لِلرَّجُلِ عَلَی المَرأهِ أن تَلزَمَ بَیتَهُ ، وتُودِّدَهُ وتُحِبَّهُ وتُشفِقَهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : خَیرُ النِّساءِ الوَدودُ الوَلودُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأهِ : إنّی اُحِبُّکِ لا یَذهَبُ مِن قَلبِها أبَدا . (3)
ک الأطفال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحِبُّوا الصِّبیانَ وَ ارحَموهُم ، و إذا وَعَدتُموهُم شَیئا فَفوا لَهُم ؛ فَإِنَّهُم لا یَدرونَ إلاّ أنَّکُم تَرزُقونَهُم . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ موسَی بنُ عِمرانَ علیه السلام : یا رَبِّ ، أیُّ الأَعمالِ أفضَلُ عِندَکَ ؟ قالَ : حُبُّ الأَطفالِ ؛ فَإِنّی فَطَرتُهُم عَلی تَوحیدی ، فَإِن أمَتُّهُم أدخَلتُهُم بِرَحمَتی جَنَّتی . (5)
عنه علیه السلام : جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : ما قَبَّلتُ صَبِیّا قَطُّ . فَلَمّا وَلّی قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : هذا رَجُلٌ عِندی إنَّهُ مِن أهلِ النّارِ . (6)
.
ص: 261
ی زنان و شوهران رسول خدا صلی الله علیه و آله در ماجرای حولاء : ای حولاء! این حقّ مرد بر زنش است که پایبند خانه اش باشد، با او مهربانی کند و مهر بورزد و دوستش بدارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بهترین زنان ، زن مهربانِ زایاست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : این گفته مرد به زنش که «دوستت دارم» ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود .
ک کودکان رسول خدا صلی الله علیه و آله : کودکان را دوست بدارید و به آنان رحم کنید و هرگاه به آنان وعده ای دادید ، به آن وفا کنید که آنان ، تنها این را می دانند که شما روزی رسان آنان هستید .
امام صادق علیه السلام : موسی بن عمران علیه السلام گفت : «پروردگارا ! کدام یک از اعمال ، نزدت برتر است ؟» . خداوند فرمود : دوست داشتن کودکان ، که آنان را بر توحید خود سرشته ام و چون آنان را بمیرانم ، به رحمت خویش ، آنان را به بهشت خود وارد می کنم .
امام صادق علیه السلام : مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : «هرگز کودکی را نبوسیده ام» . چون آن مرد رفت ، پیامبر خدا فرمود : «به نظر من ، این مرد ، دوزخی است» .
.
ص: 262
مسند أبی یعلی عن أنس بن مالک : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله أرحَمَ بِالصِّبیانِ . وکانَ لَهُ ابنٌ مُستَرضِعا فی ناحِیَهِ المَدینَهِ ، وکانَ ظِئرُهُ قَینا ، فَکانَ یَأتیهِ ونَحنُ مَعَهُ وقَد دَخَّنَ البَیتَ بِما دَخَّنَ ، فَیَشُمُّهُ ویُقَبِّلُهُ ، ثُمَّ یَرجِعُ . (1)
ل الوَلَد الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : یَجِبُ عَلَیکَ أن تُشفِقَ عَلی وَلَدِکَ أکثَرَ مِن إشفاقِهِ عَلَیکَ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : إِنَّ اللّه َ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشَدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ . (3)
صحیح البخاری عن أبی هریره : قَبَّلَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ وعِندَهُ الأَقرَعُ بنُ حابِسٍ التَّمیمِیُّ جالِسا ، فَقالَ الأَقرَعُ : إنَّ لی عَشرَهً مِنَ الوَلَدِ ما قَبَّلتُ مِنهُم أحَدا . فَنَظَرَ إلَیهِ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قالَ : مَن لا یَرحَم لا یُرحَم . (4)
بحار الأنوار عن أبی هُریرَهَ : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یُقَبِّلُ الحَسَنَ وَالحُسَینَ ، فَقالَ عُیَینَهُ وفی روایه غیره الأقرع بن حابس إنَّ لی عَشرَهً ما قَبَّلتُ واحِدا مِنهُم قَطُّ . فَقالَ علیه السلام : مَن لا یَرحَم لا یُرحَم وفی روایه حفص الفرّاء فَغَضِبَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهحَتَّی التَمَعَ لَونُهُ ، وقالَ لِلرَّجُلِ : إن کانَ اللّه ُ قَد نَزَعَ الرَّحمَهَ مِن قَلبِکَ فَما أصنَعُ بِکَ ؟! مَن لَم یَرحَم صَغیرَنا ولَم یُعَزِّز کَبیرَنا فَلَیسَ مِنّا . (5)
.
ص: 263
مُسنَد أبی یَعلی به نقل از اَنَس بن مالک : پیامبر خدا با کودکان ، مهربان تر بود . ایشان فرزند شیرخواری داشت که به دایه ای در حومه مدینه سپرده بود تا او را شیر دهد . شوهر آن دایه ، آهنگر بود . حضرت در حالی که ما با ایشان بودیم برای دیدن آن کودک می رفت ، حال آن که خانه آهنگر ، پُر از دود شده بود . پس حضرت ، آن کودک را می بویید و می بوسید و سپس باز می گشت .
ل فرزند امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : بر تو واجب است که به فرزندت بیش از مهربانی اش به تو ، مهربانی کنی .
امام صادق علیه السلام : خداوند به بنده ای که به فرزندش محبّت شدید دارد ، رحم می کند .
صحیح البخاری به نقل از ابو هریره : پیامبر خدا در حالی که اَقرع بن حابِس تمیمی نزد ایشان نشسته بود ، حسن بن علی علیهماالسلام را بوسید . اقرع گفت : من ده فرزند دارم و تاکنون هیچ یک از آنان را نبوسیده ام . پیامبر خدا به او نگاهی کرد و فرمود : «هرکه مهربانی نکند ، مورد مهربانی قرار نخواهد گرفت» .
بحارالأنوار از ابو هریره : پیامبر خدا ، حسن و حسین علیهماالسلام را می بوسید که عُیَینه و به روایت دیگری ، اَقرع بن حابِس گفت : من ده فرزند دارم و هرگز هیچ یک از آنان را نبوسیده ام . حضرت فرمود : «هرکه رحم نکند ، به او رحم نمی شود» ، و به روایت حَفْص فَرّاء پیامبر خدا خشمگین شد تا آن جا که رنگش دگرگون گشت و به آن مرد فرمود : «اگر خداوند ، مهربانی را از قلبت برکَنده است ، من با تو چه کنم ؟ هرکه به کوچک ما مهربانی نکند و بزرگ ما را عزیز ندارد ، از ما نیست» .
.
ص: 264
م الجار الإمام الصادق علیه السلام لِداودَ بنِ سَرحان : یا داودُ ، إنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعضٍ ، یَقسِمُهَا اللّه ُ حَیثُ یَشاءُ . . . وَ التَّوَدُّدُ إلَی الجارِ وَ الصّاحِبِ . (1)
ن صاحِبُ الأَبِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اِحفَظ وُدَّ أبیکَ ، لا تَقطَعهُ فَیُطفِئَ اللّه ُ نورَکَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مِنَ البِرِّ أن تَصِلَ صَدیقَ أبیکَ . (3)
رجال الکشّی عن ابن أبی عمیر : کانَ أبو عَبدِاللّه ِ علیه السلام إذا نَظَرَ إلَی الفُضَیلِ بنِ یَسارٍ مُقبِلاً قالَ : « بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ » (4) ، و کانَ یَقولُ : إنَّ فُضَیلاً مِن أصحابِ أبی ، و إنّی لاَُحِبُّ الرَّجُلَ أن یُحِبَّ أصحابَ أبیهِ . (5)
س مَن لا یَقلاکَ الإمام علیّ علیه السلام : أولی مَن أحبَبتَ مَن لا یَقلاکَ . (6)
عنه علیه السلام : والاکَ مَن لَم یُعادِکَ . (7)
عنه علیه السلام : مَن أمِنتَ مِن أذِیَّتِهِ فَارغَب فی اُخُوَّتِهِ . (8)
.
ص: 265
م همسایه امام صادق علیه السلام به داوود بن سَرحان : ای داوود ! صفت های اخلاقی والا به یکدیگر پیوسته اند که خداوند ، آن جا که بخواهد ، آنها را قسمت می کند ... و [از جمله آنهاست :] ابراز دوستی به همسایه و دوست .
ن دوستِ پدر رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستیِ [با دوست ]پدرت را حفظ کن و پیوندت را از او مَبُر که خداوند ، نور [وجود ]تو را خاموش می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از جمله نیکی ها، آن است که با دوستِ پدرت بپیوندی .
رجال الکشّی به نقل از ابن ابی عُمَیر : هرگاه امام صادق علیه السلاممی دید که فُضَیل بن یَسار می آید ، می فرمود : «به فروتنان ، بشارت ده» . همچنین می فرمود : «فُضَیل از یاران پدرم است . من کسی را که یاران پدرش را دوست بدارد ، دوست می دارم» .
س کسی که با تو دشمنی نکند امام علی علیه السلام : سزاوارترین کس به دوستی ، آن است که با تو دشمنی نکند .
امام علی علیه السلام : آن که با تو دشمنی نکند ، با تو دوستی کرده است .
امام علی علیه السلام : هرکه از آزارش در امانی ، به برادری با او رغبت کن .
.
ص: 266
ع مَن نَفعُهُ لَکَ وضَرُّهُ لِغَیرِکَ الإمام علیّ علیه السلام : أحَقُّ مَن أحبَبتَهُ مَن نَفعُهُ لَکَ و ضَرُّهُ لِغَیرِکَ . (1)
ف النَّوادِرالکتاب(وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الاْءِیمَنَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّآ أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أیُّهَا النّاسُ ، عَلَیکُم بِحُبِّ أهلِ بَیتی ، عَلَیکُم بِحُبِّ حَمَلَهِ القُرآنِ ، عَلَیکُم بِحُبِّ عُلَمائِکُم ، لا تُبغِضوهُم ، ولا تَحسِدوهُم ، ولا تَطعَنوا فیهِم . ألا مَن أحَبَّهُم فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّه َ ، ومَن أبغَضَهُم فَقَد أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ألا هَل بَلَّغتُ ؟ (3)
عنه صلی الله علیه و آله : أدِّبوا أولادَکُم عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبِیِّکُم ، و حُبِّ أهلِ بَیتِهِ ، وقِراءَهِ القُرآنِ ؛ فَإِنَّ حَمَلَهَ القُرآنِ فی ظِلِّ اللّه ِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ مَعَ أنبِیائِهِ وأصفِیائِهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : أربَعَهٌ أنَا شَفیعٌ لَهُم یَومَ القِیامَهِ : المُکرِمُ لِذُرِّیَّتی ، وَالقاضی لَهُم حَوائِجَهُم ، وَالسّاعی لَهُم فی اُمورِهِم عِندَ مَا اضطُرّوا إلَیهِ ، وَالمُحِبُّ لَهُم بِقَلبِهِ ولِسانِهِ . (5)
.
ص: 267
ع آن که سودش برای تو و زیانش برای دیگری است امام علی علیه السلام : سزاوارترین کس به دوستی ، آن است که سودش برای تو و زیانش برای دیگری باشد .
ف گوناگونقرآن(و کسانی که پیش از آمدن مهاجران، [در مدینه ]جای گرفته و ایمان آورده اند، آنهایی را که به سویشان مهاجرت کرده اند ، دوست می دارند و نسبت به آنچه به آنان داده شده است ، در دل خود ، احساس نیاز نمی کنند ، و [آنان را] بر خود ، مقدّم می دارند ، هرچند خود ، نیازمند باشند . آنها که از آزمندی نفس خود در امان مانند ، ایشان رستگارند) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای مردم، بر شما باد دوستی اهل بیتم ! بر شما باد دوستی حاملان قرآن! بر شما باد دوستی عالمانتان ! با آنان دشمنی مکنید ، بر آنان حسد مبرید و از آنان عیبجویی مکنید . هان ! هرکه آنان را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هرکه مرا دوست بدارد ، خدا را دوست داشته است . هرکه با آنان دشمنی کند ، با من دشمنی کرده است و هرکه با من دشمنی کند ، با خدا دشمنی کرده است . هان ! آیا [پیام حق را ]رساندم ؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله : فرزندانتان را به داشتن سه صفت ، پرورش دهید : دوست داشتن پیامبرتان ، دوست داشتن اهل بیت او و خواندن قرآن ؛ زیرا حاملان قرآن ، در روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست ، همراه با پیامبران و برگزیدگان خدا در سایه اش قرار دارند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : من در روز قیامت ، شفیع چهار تن هستم : آن که فرزندان مرا گرامی دارد ؛ آن که نیازهایشان را برآورد ؛ آن که برای حلّ مشکلاتی که گرفتارشان ساخته است ، بکوشد ؛ و آن که با دل و زبان ، دوستشان بدارد .
.
ص: 268
الإمام علیّ علیه السلام : الصّاحِبُ کَالرُّقعَهِ ؛ فَاتَّخِذهُ مُشاکِلاً . (1)
عنه علیه السلام : الرَّفیقُ کَالصَّدیقِ ؛ فَاختَرهُ مُوافِقا . (2)
عنه علیه السلام : مُواصَلَهُ الأَفاضِلِ توجِبُ السُّمُوَّ . (3)
عنه علیه السلام : تَمَسَّک بِکُلِّ صَدیقٍ أفادَتکَهُ الشِّدَّهُ . (4)
عنه علیه السلام : أشعِر قَلبَکَ الرَّحمَهَ لِلرَّعِیَّهِ ، وَ المَحَبَّهَ لَهُم ، وَ اللُّطفَ بِهِم . (5)
عنه علیه السلام : خَیرُ مَن صَحِبتَ مَن وَلَّهَکَ بِالاُخری ، و زَهَّدَکَ فِی الدُّنیا ، و أعانَکَ عَلی طاعَهِ المَولی . (6)
عنه علیه السلام : اِصحَب مَن لا تَراهُ إلاّ و کَأَنَّهُ لا غِناءَ بِهِ عَنکَ ، و إن أسَأتَ إلَیهِ أحسَنَ إلَیکَ و کَأَنَّهُ المُسیءُ . (7)
عنه علیه السلام : خَیرُ مَن صَحِبتَهُ مَن لا یُحوِجُکَ إلی حاکِمٍ بَینَکَ و بَینَهُ . (8)
عنه علیه السلام : أخٌ تَستَفیدُهُ خَیرٌ مِن أخٍ تَستَزیدُهُ . (9)
.
ص: 269
امام علی علیه السلام : دوست ، همچون وصله [بر جامه ]است . پس آن را همانند [و همرنگ ]خود برگزین .
امام علی علیه السلام : رفیقِ [سفر که رفاقتش غالبا کوتاه مدت است نیز] همچون دوست است . پس او را [از جنس] مناسب خود ، انتخاب کن .
امام علی علیه السلام : معاشرت با سرآمدان و دانشمندان ، باعث رفعت (بلندی مرتبت) است .
امام علی علیه السلام : هر دوستی را که دوران سختی ، او را نصیب تو ساخته است ، نیک نگه دار .
امام علی علیه السلام : برای قلب خود ، لباسی از مهربانی به مردم و لطف و رحمت بر آنان تهیه کن! .
امام علی علیه السلام : بهترین مصاحبِ تو ، کسی است که تو را شیفته آخرت کند و به دنیا بی رغبت سازد و در فرمانبری از خداوند ، یاورت باشد .
امام علی علیه السلام : با کسی مصاحبت کن که هرگاه او را ببینی ، گویی همواره به تو نیازمند است و اگر به او بدی کنی ، به تو نیکی کند ، گویی که او بدی کرده است .
امام علی علیه السلام : بهترین مصاحبِ تو ، کسی است که تو را به داوری [کسی] میان او و تو نیازمند نکند .
امام علی علیه السلام : برادری که به تو بهره ای رساند ، بهتر از آن برادری است که فقط بر شمار دوستانت بیفزاید . 1
.
ص: 270
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : عَلَیکَ بِمُجالَسَهِ أصحابِ التَّجارِبِ ؛ فَإِنَّها تُقَوَّمُ عَلَیهِم بِأَغلَی الغَلاءِ ، و تَأخُذُها مِنهُم بِأَرخَصِ الرُّخصِ . (1)
عنه علیه السلام أیضا : لَیسَ تَکمُلُ فَضیلَهُ الرَّجُلِ حَتّی یَکونَ صَدیقا لِمُتَعادِیَینِ . (2)
عنه علیه السلام أیضا : أحَبُّ النّاسِ إلَیکَ مَن کَثُرَت أیادیهِ عِندَکَ ، فَإِن لَم یَکُن فَمَن کَثُرَت أیادیکَ عِندَهُ . (3)
عنه علیه السلام أیضا : اِصحَبوا مَن یَذکُرُ إحسانَکُم إلَیهِ ، ویَنسی أیادِیَهُ عِندَکُم . (4)
الإمام الصادق علیه السلام کانَ یَقولُ : اِصحَب مَن تَتَزَیَّنُ بِهِ ، و لا تَصحَب مَن یَتَزَیَّنُ بِکَ . (5)
لقمان علیه السلام لاِبنِهِ : أی بُنَیَّ ، واصِل أقرِباءَکَ ، و أکرِم إخوانَکَ ، وَ لیَکُن أخدانُکَ مَن إذا فارَقتَهُم و فارَقوکَ لَم تُعَب بِهِم . (6)
تاریخ دمشق عن الربیع بن الفضل : مِن قَولِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام : أبُنَیَّ کَم صاحَبتَ مِن ذی غَدرَهٍفَإِذا صَحِبتَ فَانظُرَنَّ مَن تَصحَبُ وَاجعَل صَدیقَکَ مَن إذا أحبَبتَهُحَفِظَ الإِخاءَ و کانَ دونَکَ یَضرِبُ وَاحذَر ذَوِی المَلَقِ اللِّئامِ فَإِنَّهُمفِی النّائِباتِ علَیکَ فیمَن یَخطُبُ (7)
.
ص: 271
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : با کارآزمودگانْ همنشین باش ؛ زیرا این تجربه ها برایشان به گران ترین قیمت ، حاصل شده است ، حال آن که تو آنها را از ایشان به ارزان ترین قیمت ، به دست می آوری.
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : انسان به کمال فضیلت نمی رسد ، مگر آن گاه که همزمان ، دوست دو کس باشد که دشمن یکدیگرند .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : محبوب ترینِ مردم در نزد تو ، کسی است که نیکی های بسیار در حقّت کرده است . اگر چنین کسی نبود ، آن کسی است که نیکی های بسیاری در حقّش کرده ای .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : با کسی مصاحبت کنید که نیکی های شما را در حقّ خود ، به یاد می سپارد و نیکی های خود را به شما ، فراموش می کند .
امام صادق علیه السلاممی فرمود : با کسی مصاحبت کن که خودت را بدو بیارایی . با کسی مصاحبت مکن که خود را به تو می آراید .
لقمان به فرزندش : پسرکم! با خویشانت بپیوند و برادرانت را گرامی بدار . دوستانت کسانی باشند که هرگاه از آنان جدا شدی و از تو جدا شدند، به سبب آنها بر تو عیب نگیرند .
تاریخ دمشق به نقل از ربیع بن فضل، از شعرهای [منسوب به] علی بن ابی طالب علیه السلام : پسرکم ! چه بسیار با دوستانی نیرنگباز ، دوستی کردی / پس هر گاه دوستی می کنی ، بنگر با چه کسی دوستی کرده ای . کسی را به دوستی برگزین که هرگاه با او دوستی کردی/ حقّ برادری را نگاه دارد و در دفاع از تو بجنگد . از چاپلوسان پست ، بپرهیز که آنان / در سختی های روزگار بر ضدّت با دیگر مشکلات ، همداستان می شوند .
.
ص: 272
الإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : إذا مَا المَرءُ لَم یَحفَظ ثَلاثافَبِعهُ و لَو بِکَفٍّ مِن رَمادِ وَفاءً لِلصَّدیقِ و بَذلَ مالٍوکِتمانَ السَّرائِرِ فِی الفُؤادِ (1)
7 / 3مَن تَحرُمُ مَحَبَّتُهُأ أعداءُ اللّه ِالکتاب(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَآءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُواْ بِمَا جَآءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَدًا فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَآ أَخْفَیْتُمْ وَ مَآ أَعْلَنتُمْ وَ مَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِیلِ ) . (2)
(لاَّ تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُو وَ لَوْ کَانُواْ ءَابَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَ نَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الاْءِیمَنَ وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ أُوْلَئکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) . (3)
(لاَّ یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَرِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُم مِّن دِیَرِکُمْ وَ ظَهَرُواْ عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَ مَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئکَ هُم الظَّلِمُونَ ) . (4)
.
ص: 273
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : انسان ، هرگاه سه چیز را نگاه ندارد / او را گرچه به مشتی خاکستر ، بفروش . وفاداری برای دوست ، بخشش مال/ و نهفتنِ راز در دل .
7 / 3آنان که دوستی شان حرام استالف دشمنان خداقرآن(ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و خود را به دوستی مگیرید. با آنان طرح دوستی نَیَفکنید ، حال آن که به حقیقتی که برای شما آمده بود ، کفر ورزیدند و پیامبر و شما را به سبب این که به پروردگارتان ، اللّه ، ایمان آورده اید ، بیرون راندند . اگر برای جهاد در راه من و طلب رضای من بیرون آمده اید ، در نهان ، با آنها دوستی مکنید ، و من به هرچه پنهان می دارید یا آشکار می سازید ، آگاه ترم ؛ و هرکه چنین کند ، از راه راست ، منحرف شده است) .
(مردمی را نمی یابی که به خدا و روز قیامت ، ایمان آورده باشند، ولی با کسانی که با خدا و پیامبرش مخالفت دارند ، دوستی کنند ، گرچه [آن مخالفانْ ]پدران یا فرزندان یا برادران یا [اعضای ]قبیله آنها باشند. خداوند بر قلب اینان ، نقش ایمان نگاشته و آنها را با روحی از خود، تقویت کرده است و به بهشت هایی که در آن نهرها جاری است ، واردشان می سازد که در آن جا جاودانه اند . خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند . اینان ، حزب خدایند . هان ! حزب خدا ، رستگاران اند) .
(خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن به آنان که با شما در [کار ]دین نجنگیده اند و شما را از سرزمینتان بیرون نرانده اند ، باز نمی دارد . خدا کسانی را که به عدالت رفتار می کنند ، دوست دارد . خدا شما را تنها از دوستی با کسانی بازمی دارد که در [کار ]دین با شما جنگیدند و شما را از سرزمینتان بیرون راندند و در بیرون راندنتان، از یکدیگر پشتیبانی کردند ، و هرکه با آنان دوستی می ورزد ، [بداند که ]آنان همان ستمکاران اند) .
.
ص: 274
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَهً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَآءُ مِنْ أَفْوَ هِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْأَیَتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ * هَأَنتُمْ أُوْلاَءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَتِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُم بِذَاتِ الصُّدُورِ ) . (1)
(وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ) . (2)
(لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَفِرِینَ أَوْلِیَآءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَ لِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ ءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاهً وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُو وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ ) . (3)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللّه ِ وَ الیَومِ الآخِرِ فَلا یُؤاخِیَنَّ کافِرا ، و لا یُخالِطَنَّ فاجِرا . و مَن آخی کافِرا أو خالَطَ فاجِرا کانَ کافِرا فاجِرا . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : إیّاکَ أن تُحِبَّ أعداءَ اللّه ِ ، أو تُصفِیَ وُدَّکَ لِغَیرِ أولِیاءِ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم . (5)
عنه علیه السلام : لا تُوادُّوا الکافِرَ ، و لا تُصاحِبُوا الجاهِلَ . (6)
الأمالی للصدوق عن العلاء بن الفضیل عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام : مَن أحَب کافِرا فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ومَن أبغَضَ کافِرا فَقَد أحَبَّ اللّه َ . ثُمَّ قالَ علیه السلام : صَدیقُ عَدُوِّ اللّه ِ عَدُوُّ اللّه ِ . (7)
.
ص: 275
(ای کسانی که ایمان آورده اید ! از غیر خودتان همرازی مگیرید که از هیچ نابه کاری ای در حقّ شما کوتاهی نمی کنند و آرزو دارند که در رنج بیفتید . دشمنی از سخنانشان آشکار است و آنچه در سینه نهان می دارند ، از آن [هم ]بزرگ تر است . در حقیقت ، ما نشانه ها را برای شما بیان کردیم ، اگر تعقّل کنید . هان ! شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید ، حال آن که آنان شما را دوست ندارند و شما به همه این کتاب ، ایمان دارید . هرگاه شما را ببینند ، می گویند : «ایمان آوردیم» و چون [با خود ]خلوت کنند ، از شدّت خشم بر شما ، سرانگشتان خود را می گزند . بگو : به خشم خود بمیرید که خداوند ، به راز درون سینه ها داناست ).
(برخی از مردم ، در برابر خدا ، همتایانی [برای او ]برمی گزینند و آنها را چون دوستی خدا ، دوست می دارند ؛ ولی آنان که ایمان آورده اند ، خدا را بیشتر دوست می دارند . کسانی که ستم کرده اند ، اگر هنگامی که عذاب را مشاهده می کنند ، می دیدند که همه نیرو از آنِ خداست و خداوند ، سختْ کیفر است [ ، از ادامه ستم پیشگی باز می ایستادند]).
(مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان ، به دوستی بگیرند و هرکه چنین کند ، با خداوند ، هیچ پیوندی ندارد ، مگر آن که از آنان به نوعی بترسید ؛ و خداوند ، شما را از [کیفر ]خودش برحذر می دارد که بازگشت به سوی اوست) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس به خدا و روز قیامتْ ایمان دارد ، با هیچ کافری ، برادری و با هیچ فاجری(بدکاری) ، مصاحبت نکند . هرکس با کافری ، برادری یا با فاجری مصاحبت کند ، خود ، کافری فاجر است .
امام علی علیه السلام : مبادا که دشمنان خدا را دوست بداری و یا دوستی ات را برای غیر دوستان خدا ، خالص گردانی ؛ زیرا هرکه مردمی را دوست بدارد ، با آنان محشور خواهد شد .
امام علی علیه السلام : با کافر ، دوستی و با جاهل ، مصاحبت مکنید .
الأمالی صدوق به نقل از علاء بن فُضَیل، از امام صادق علیه السلام : «هرکس کافری را دوست بدارد ، با خدا دشمنی کرده است و هرکه با کافری دشمنی کند ، خدا را دوست داشته است» . سپس فرمود : «دوستِ دشمن خدا ، دشمن خداست» .
.
ص: 276
ب الظّالِمونَالکتاب(وَ لاَ تَرْکَنُواْ إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَآءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ) . (1)
الحدیث الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّه ِ عز و جل : «وَ لاَ تَرْکَنُواْ إِلَی الَّذِینَ ظَ لَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» : هُوَ الرَّجُلُ یَأتِی السُّلطانَ فَیُحِبُّ بَقاءَهُ إلی أن یُدخِلَ یَدَهُ إلی کیسِهِ فَیُعطِیَهُ . (2)
رجال الکشّی عن الحسن بن علیّ بن فضّال عن صفوان بن مهران الجمّال : دَخَلتُ عَلی أبِی الحَسَنِ الأَوَّلِ علیه السلام فَقالَ لی: یا صَفوانُ، کُلُّ شَیءٍمِنکَ حَسَنٌ جَمیلٌ ماخَلا شَیئا واحِدا . قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، أیُّ شَیءٍ؟ قالَ : إکراؤُکَ جِمالَکَ مِن هذَا الرَّجُلِ ؛ یَعنی هارونَ . قُلتُ : وَاللّه ِ ما أکرَیتُهُ أشَرا ، ولا بَطَرا ، ولا لِصَیدٍ ، ولا لِلَهوٍ ، ولکِنّی اُکریهِ لِهذَا الطَّریقِ؛ یَعنی طَریقَ مَکَّهَ، ولا أتَوَلاّهُ بِنَفسی ولکِن أنصِبُ غِلمانی. فَقالَ لی : یا صَفوانُ ، أیَقَعُ کِراؤُکَ عَلَیهِم؟ قُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِداکَ . قالَ : فَقالَ لی : أتُحِبُّ بَقاءَهُم حَتّی یَخرُجَ کِراؤُکَ؟ قُلتُ : نَعَم . قالَ : فَمَن أحَبَّ بَقاءَهُم فَهُوَ مِنهُم ، ومَن کانَ مِنهُم کانَ وَرَدَ النّارَ . قالَ صَفوانُ : فَذَهَبتُ وبِعتُ جِمالی عَن آخِرِها . فَبَلَغَ ذلِکَ إلی هارونَ ، فَدَعانی ، فَقالَ لی : یا صَفوانُ ، بَلَغَنی أنَّکَ بِعتَ جِمالَکَ؟ قُلتُ : نَعَم . فَقالَ : لِمَ؟ قُلتُ : أنَا شَیخٌ کَبیرٌ ، وإنَّ الغِلمانَ لا یَفونَ بِالأَعمالِ . فَقالَ : هَیهاتَ أیهاتَ ، إنّی لَأَعلَمُ مَن أشارَ عَلَیکَ بِهذا ؛ موسَی بنُ جَعفَرٍ . قُلتُ : ما لی ولِموسَی بنِ جَعفَرٍ! فَقالَ : دَع هذا عَنکَ ، فَوَاللّه ِ لَولا حُسنُ صُحبَتِکَ لَقَتَلتُکَ . (3)
.
ص: 277
ب ستمکارانقرآن(به ستمکاران ، میل مکنید که آتش ، می سوزاندتان و در برابر خدا ، شما را دوستانی نخواهد بود ، و آن گاه ، یاری نخواهید شد) .
حدیث امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «به ستمکاران ، میل مکنید که آتش می سوزاندتان» : مقصود ، شخصی است که نزد سلطانی می رود و به مقداری که سلطان ، دستش را در کیسه اش می کند تا به او عطایی بدهد ، آرزومند زنده ماندنش است .
رجال الکشّی به نقل از حسن بن علی بن فَضّال، از صَفْوان بن مِهران جَمّال : نزد امام موسی کاظم علیه السلامرفتم. ایشان به من فرمود: «ای صفوان! همه رفتارت خوب است ، جز یک چیز». گفتم : فدایت شوم ! چه چیز ؟ فرمود : «کرایه دادن شترهایت به این مرد ، یعنی هارون» . گفتم : به خدا سوگند ، شترهایم را برای سرمستی و بدمستی یا شکار و لهو ، به او کرایه نمی دهم ؛ بلکه آنها را برای پیمودن این راه (راه مکّه) کرایه می دهم و خودم نیز همراه او نمی روم و غلامانم را برای این کار، راهی می کنم. حضرت به من فرمود : «ای صفوان! آیا کرایه تو را باید بپردازند ؟» . گفتم : فدایت شوم ، آری! فرمود : «آیا دوست داری تا زمانی که کرایه ات را دریافت می کنی ، زنده بمانند ؟» . گفتم : آری . فرمود : «هرکس خواستار بقای آنان باشد ، از آنان است و هرکس از آنان باشد ، به دوزخ می رود» . [صفوان می گوید : ]من نیز رفتم و همه شترهایم را فروختم . خبر این ماجرا به هارون رسید و او مرا خواند و به من گفت : ای صفوان! شنیده ام که شترهایت را فروخته ای ؟ گفتم : آری . گفت : چرا ؟ گفتم : من پیرمردی فرتوت هستم و غلامانم نیز کارها را درست انجام نمی دهند . هارون گفت : هیهات ! این طور نیست . من می دانم چه کسی تو را به این کار وا داشته است ؛ موسی بن جعفر . گفتم : مرا چه به موسی بن جعفر! گفت : دست بردار! به خدا سوگند ، اگر به جهت خوش معاشرتی ات نبود ، تو را می کشتم .
.
ص: 278
ج مَن رَغِبَ عَن جَماعَهِ المُسلِمینَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن رَغِبَ عَن جَماعَهِ المُسلِمینَ وَجَبَ عَلَی المُسلِمینَ غیبَتُهُ ، وسَقَطَت بَینَهُم عَدالَتُهُ ، و وَجَبَ هِجرانُهُ . (1)
.
ص: 279
ج آن که از اجتماع مسلمانان ، رویگردان شود رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه از اجتماع مسلمانان رویگردان شود ، بر مسلمانان ، غیبتش لازم است ، و عدالتش در میان آنان ، ساقط می شود و دوری از او واجب می گردد .
.
ص: 280
7 / 4مَن تُکرَهُ مَحَبَّتُهُأ الأَشرار رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أوحَی اللّه ُ عز و جل إلی ذِی القَرنَینِ : . . . مَن رَأَیتَنی کَرَّهتُ إلَیهِ المَعروفَ و بَغَّضتُ إلَی النّاسِ الطَّلَبَ إلَیهِ فَأَبغِضهُ ، و لا تَتَوَلَّهُ ؛ فَإِنَّهُ مِن شَرِّ ما خَلَقتُ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : أسرَعُ المَوَدّاتِ انقِطاعا مَوَدّاتُ الأَشرارِ . (2)
عنه علیه السلام : صُحبَهُ الأَشرارِ تَکسِبُ الشَّرَّ ، کَالرّیحِ إذا مَرَّت بِالنَّتِنِ حَمَلَت نَتِنا . (3)
عنه علیه السلام : مُصاحَبَهُ الأَشرارِ رُکوبُ البَحرِ . (4)
عنه علیه السلام : مُصاحِبُ الأَشرارِ کَراکِبِ البَحرِ ؛ إن سَلِمَ مِنَ الغَرَقِ لَم یَسلَم مِنَ الفَرَقِ . (5)
الإمام الجواد علیه السلام : إیّاکَ و مُصاحَبَهَ الشِّرّیرِ ؛ فَإِنَّهُ کَالسَّیفِ المَسلولِ ؛ یَحسُنُ مَنظَرُهُ ، ویقَبُحُ أثَرُهُ . (6)
ب الفاسِق الإمام علیّ علیه السلام : أفضَلُ الأَعمالِ : . . . شَنَآنُ الفاسِقِ یَعنی بُغضَهُ . (7)
.
ص: 281
7 / 4آنان که دوستی شان کراهت داردالف شَریران رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدای عز و جلبه ذوالقرنین ، وحی کرد : ... هرکه را دیدی که نیکی را ناخوشایندش قرار داده ام و درخواست از او را منفورِ مردم ساخته ام ، او را دشمن بدار و با او دوستی مکن که از شریرترینِ آفریدگانم است .
امام علی علیه السلام : زودگسل ترینِ دوستی ها، دوستی شریران است .
امام علی علیه السلام : مصاحبت با شریران ، شر را نصیب [انسان ]می کند ، همان گونه که باد ، بر اثر گذر از جای متعفّن ، بدبو می شود .
امام علی علیه السلام : مصاحبت با شریران ، [همچون ]سفر دریایی است (خطرناک است) .
امام علی علیه السلام : دوستِ شریران ، همچون مسافر دریاست که اگر از غرق شدن هم ایمن ماند ، از ترس ، ایمن نیست .
امام جواد علیه السلام : از مصاحبت با شخص شریر بپرهیز ، که چون شمشیرِ برهنه است ؛ منظره اش نیکو و اثر (زخم) آن زشت است .
ر . ک : ص 183 (بر حذر داشتن از همنشین بد) .
ب فاسقان امام علی علیه السلام : برترینِ اعمال ، ... دشمنی با فاسقان است .
.
ص: 282
عنه علیه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله قالَ : لا تَصحَبُوا الفُجّارَ . (1)
عنه علیه السلام : مِن أعظَمِ الحُمقِ مُؤاخاهُ الفُجّارِ . (2)
عنه علیه السلام : اِحذَر مُصاحَبَهَ الفُسّاقِ ، وَ الفُجّارِ ، وَ المُجاهِرینَ بِمَعاصِی اللّه ِ . (3)
الإمام زین العابدین علیه السلام : إیّاکُم و صُحبَهَ العاصینَ ، و مَعونَهَ الظّالِمینَ ، و مُجاوَرَهَ الفاسِقینَ ، اِحذَروا فِتنَتَهُم ، و تَباعَدوا مِن ساحَتِهِم . (4)
ج الکَذّاب الإمام علیّ علیه السلام : اِجتَنِب مُصاحَبَهَ الکَذّابِ ، فَإِنِ اضطُرِرتَ إلَیهِ فَلا تُصَدِّقهُ ، و لا تُعلِمهُ أنَّکَ تُکَذِّبُهُ ؛ فَإِنَّهُ یَنتَقِلُ عَن وُدِّکَ و لا یَنتَقِلُ عَن طَبعِهِ . (5)
د الحاسِد الإمام علیّ علیه السلام : الحاسِدُ یُظهِرُ وُدَّهُ فی أقوالِهِ ، و یُخفی بُغضَهُ فی أفعالِهِ ؛ فَلَهُ اسمُ الصَّدیقِ و صِفَهُ العَدُوِّ . (6)
ه الطّامِع الإمام علیّ علیه السلام : کُلُّ مَوَدَّهٍ عَقَدَهَا الطَّمَعُ حَلَّهَا الیَأسُ . (7)
.
ص: 283
امام علی علیه السلام : پیامبر خدا فرمود : با بدکاران ، مصاحبت مکنید .
امام علی علیه السلام : برادری با بدکاران ، از بزرگ ترینْ حماقت هاست .
امام علی علیه السلام : از مصاحبت با فاسقان ، بدکاران و آنان که آشکارا مرتکب معصیت می شوند ، بپرهیز .
امام سجاد علیه السلام : از مصاحبت با معصیتکاران ، یاری ستمگران و همنشینی فاسقان ، بپرهیزید . از فتنه شان برحذر باشید و از عرصه شان دوری کنید .
ج دروغگویان امام علی علیه السلام : از مصاحبت دروغگو بپرهیز . اگر هم بدان ناگزیر شدی ، او را تصدیق مکن و به او مگو که تکذیبش می کنی ؛ چرا که از دوستی تو دست می کشد ؛ امّا از طبیعتش دست نمی کشد .
د حسودان امام علی علیه السلام : حسود ، دوستی اش را در گفتارش آشکار می کند و دشمنی خود را در کردارش نهان می سازد . پس نامِ دوست را دارد و صفت دشمن را .
ه طمعکاران امام علی علیه السلام : هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد ، نومیدی از میانش می برد .
.
ص: 284
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : مَن أحَبَّکَ لِشَیءٍ مَلَّکَ عِندَ انقِضائِهِ . (1)
عنه علیه السلام : مَن وادَّکَ لِأَمرٍ وَلّی عِندَ انقِضائِهِ . (2)
و الجاهِل الإمام علیّ علیه السلام : مَوَدَّهُ الجُهّالِ مُتَغَیِّرَهُ الأَحوالِ ، وَشیکَهُ الاِنتِقالِ . (3)
عنه علیه السلام : مَن وادَّ السَّخیفَ أعرَبَ عَن سُخفِهِ . (4)
عنه علیه السلام لِرَجُلٍ و کَرِهَ لَهُ صُحبَهَ رَجُلٍ رَهِقٍ : [فَ] لا تَصحَب أخَا الجَهلِ و إیّاکَ و إیّاهُ فَکَم مِن جاهِلٍ أردیحَلیما حینَ آخاهُ یُقاسُ المَرءُ بِالمَرءِإذا ما هُوَ ماشاهُ ولِلشَّیءِ مِنَ الشَّیءِمَقاییسُ و أشباهُ [قِیاسُ النَّعلِ بِالنَّعلِإذا ما هُوَ حاذاهُ] (5) ولِلقَلبِ عَلَی القَلب دَلیلٌ حینَ تَلقاهُ (6)
ز الأَحمَق الإمام علیّ علیه السلام : مَوَدَّهُ الحَمقی تَزولُ کَما یَزولُ السَّرابُ ، و تُقشِعُ کَما یُقشِع الضَّبابُ . (7)
.
ص: 285
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرکه تو را برای چیزی دوست بدارد ، با برآورده شدنش تو را ملول خواهد ساخت .
امام علی علیه السلام : هرکه برای کاری با تو دوستی کند ، با برآورده شدنش از تو روی خواهد گرداند .
و جاهلان امام علی علیه السلام : دوستی جاهلان ، دگرگون شونده و زودگسلنده است .
امام علی علیه السلام : هرکه با سَبُکْ عقل دوستی کند ، سبک عقلی خود را آشکار کرده است .
امام علی علیه السلام به مردی که دوست شدنش را با مردی سبکْ عقل خوش نداشت : با جاهل ، مصاحبت مکن / از او برحذرت می دارم . چه بسیار جاهلی که چون / با شخصی بردبار دوستی کرد ، او را هلاک ساخت . انسان با کسی که با او همگام است / سنجیده می شود . برای هر چیز ، سنجه / و همانندی در چیزهای دیگر است . نعل را با نعل می سنجند / چون همسوی با آن باشد . و دل را به دل ، راهنمایی است / چون ببیندش .
ز احمقان امام علی علیه السلام : دوستی احمقان ، چون سراب ، ناپدید می شود و چون مِه ، می پراکَنَد .
.
ص: 286
عنه علیه السلام : مَوَدَّهُ الأَحمَقِ کَشَجَرَهِ النّارِ یَأکُلُ بَعضُها بَعضا . (1)
عنه علیه السلام : إیّاکَ و مَوَدَّهَ الأَحمَقِ ؛ فَإِنَّهُ یَضُرُّکَ مِن حَیثُ یَری أنَّهُ یَنفَعُکَ ، ویَسوؤُکَ و هُوَ یَری أنَّهُ یَسُرُّکَ . (2)
ح المُلوک الإمام علیّ علیه السلام : قَلَّما تَدومُ مَوَدَّهُ المُلوکِ وَ الخَوّانِ . (3)
عنه علیه السلام : لا تَطمَعَنَّ فی مَوَدَّهِ المُلوکِ ؛ فَإِنَّهُم یوحِشونَکَ آنَسَ ما تَکونُ بِهِم ، ویَقطَعونَکَ أقرَبَ ما تَکونُ إلَیهِم . (4)
ط شارِبُ الخَمرِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تُصادِقوا شارِبَ الخَمرِ ؛ فَإِنَّ مُصادَقَتَهُ نَدامَهٌ . (5)
الإمام علیّ علیه السلام : لا تَوادّوا مَن یَستَحِلُّ المُسکِرَ . (6)
ی مَن لا وَفاءَ لَهُ الإمام علیّ علیه السلام : لا تَمنَحَنَّ وُدَّکَ مَن لا وَفاءَ لَهُ . (7)
.
ص: 287
امام علی علیه السلام : دوستی احمق ، چونان درخت آتش است که [خود را می سوزاند و ]پاره ای از آن ، پاره دیگری را می خورد .
امام علی علیه السلام : از دوستی با احمق بپرهیز ؛ زیرا آن جا که می پندارد به تو سود می رساند ، به تو زیان می زند ، و غمگینت می کند ، حال آن که می پندارد شادت کرده است .
ح پادشاهان امام علی علیه السلام : دوستی با پادشاهان و خیانتکاران ، کمتر می پاید .
امام علی علیه السلام : به دوستی پادشاهان امید مبند که در اوج الفت داشتن به آنان ، تنهایت می گذارند و در نهایت نزدیکی به آنان ، از تو می بُرند .
ط مِیخواران رسول خدا صلی الله علیه و آله : با میخواره دوستی مکنید که دوستی با او [مایه ]پشیمانی است .
امام علی علیه السلام : با کسی که [مایعاتِ] مست کننده را حلال می شمارد ، دوستی مکنید.
ی بی وفایان امام علی علیه السلام : دوستی ات را نثار آن که وفا ندارد ، مکن .
.
ص: 288
عنه علیه السلام : لا تَعتَمِد عَلی مَوَدَّهِ مَن لا یوفی بِعَهدِهِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : أربَعٌ یَذهَبنَ ضَیاعا : مَوَدَّهٌ تُمنَحُ مَن لا وَفاءَ لَهُ ، و مَعروفٌ یوضَعُ عِندَ مَن لا یَشکُرُهُ ، و عِلمٌ یُعَلَّمُ مَن لا یَستَمِعُ لَهُ ، و سِرٌّ یودَعُ مَن لا حَضانَهَ لَهُ . (2)
ک مَن زَهَدَ فیکَ الإمام علیّ علیه السلام : لا تَرغَب فیمَن زَهَدَ فیکَ . (3)
عنه علیه السلام : لا وَجَدتُ ذُلاًّ مِثلَ اشتِغالِ قَلبی بِفارِغِ القَلبِ مِنّی . (4)
ل أبناءُ الدُّنیا الإمام علیّ علیه السلام : مَوَدَّهُ أبناءِ الدُّنیا تَزولُ لِأَدنی عارِضٍ یَعرِضُ . (5)
عنه علیه السلام : إخوانُ الدُّنیا تَنقَطِعُ مَوَدَّتُهُم لِسُرعَهِ انقِطاعِ أسبابِها . (6)
عنه علیه السلام : لا تَصحَبَنَّ أبناءَ الدُّنیا ؛ فَإِنَّکَ إن أقلَلتَ استَثقَلوکَ ، و إن أکثَرتَ حَسَدوکَ . (7)
عنه علیه السلام : لا تَستَکثِرَنَّ مِن إخوانِ الدُّنیا ؛ فَإِنَّکَ إن عَجَزتَ عَنهُم تَحَوَّلوا أعداءً . و إنَّ مَثَلَهُم کَمَثَلِ النّارِ ؛ کَثیرُها یُحرِقُ ، و قَلیلُها یَنفَعُ . (8)
.
ص: 289
امام علی علیه السلام : به دوستی آن که به عهد خود وفا نمی کند ، اعتماد مکن .
امام صادق علیه السلام : چهار چیزْ هدر می رود : دوستی ای که نثار شخص بی وفا شود ؛ نیکی کردن در حقّ آن که سپاس آن را نمی گزارد ؛ آموختن دانش به آن که بدان گوش نمی سپارد؛ و رازی که با شخص کم ظرفیت در میان گذاشته شود .
ک بی رغبتان امام علی علیه السلام : به [دوستی ]آن که به تو رغبتی ندارد ، رغبت مکن .
امام علی علیه السلام : هیچ ذلّتی را همچون توجّه قلبی نسبت به آن که دلش از [محبّت] من تهی است ، ندیدم .
ل فرزندان دنیا امام علی علیه السلام : دوستی فرزندان دنیا ، با اندک پیشامدی ، ناپدید می شود .
امام علی علیه السلام : دوستیِ برادران دنیایی ، بر اثر زود گسلیِ علل آن ، گسسته می شود .
امام علی علیه السلام : با فرزندان دنیا مصاحبت مکن ؛ زیرا چون نادار شوی ، سنگینت می شمارند و چون دارا شوی ، بر تو حسد می برند .
امام علی علیه السلام : بر شمار برادران دنیایی میفزای که اگر از برآوردن نیازهایشان درمانده شوی ، به دشمنانْ تبدیل می شوند . حکایت آنان ، حکایت آتش است که بسیارِ آن ، می سوزاند و کمِ آن ، سود می رساند .
.
ص: 290
م مَن لَم تَکُن مَوَدَّتُهُ فِی اللّه ِ الإمام علیّ علیه السلام : مَن لَم تَکُن مَوَدَّتُهُ فِی اللّه ِ فَاحذَرهُ ؛ فَإِنَّ مَوَدَّتَهُ لَئیمَهٌ ، و صُحبَتَهُ مَشؤومَهٌ . (1)
عنه علیه السلام : ما تَواخی قَومٌ عَلی غَیرِ ذاتِ اللّه ِ سُبحانَهُ إلاّ کانَت اُخُوَّتُهُم عَلَیهِم تِرَهً یَومَ العَرضِ عَلَی اللّه ِ سُبحانَهُ . (2)
عنه علیه السلام : کُلُّ مَوَدَّهٍ مَبنِیَّهٍ عَلی غَیرِ ذاتِ اللّه ِ ضَلالٌ ، وَ الاِعتِمادُ عَلَیها مُحالٌ . (3)
عنه علیه السلام : لا یُغتَبَطُ بِمَوَدَّهِ مَن لا دینَ لَهُ . (4)
الإمام زین العابدین علیه السلام : لا یَقولُ رَجُلٌ فی رَجُلٍ مِنَ الخَیرِ ما لا یَعلَمُ إلاّ أوشَکَ أن یَقولَ فیهِ مِنَ الشَّرِّ ما لا یَعلَمُ ، و لاَ اصطَحَبَ اثنانِ عَلی غَیرِ طاعَهِ اللّه ِ إلاّ أوشَکَ أن یَتَفَرَّقا عَلی غَیرِ طاعَهِ اللّه ِ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : ألا کُلُّ خُلَّهٍ کانَت فِی الدُّنیا فی غَیرِ اللّه ِ فَإِنَّها تَصیرُ عَداوَهً یَومَ القِیامَهِ . (6)
عنه علیه السلام : اُنظُر إلی کُلِّ مَن لا یُفیدُکَ مَنفَعَهً فی دینِکَ فَلا تَعتَدَّنَّ بِهِ ، و لا تَرغَبَنَّ فی صُحبَتِهِ ؛ فَإِنَّ کُلَّ ما سِوَی اللّه ِ تَبارَکَ و تَعالی مُضمَحِلٌّ وَخیمٌ عاقِبَتُهُ . (7)
.
ص: 291
م آنان که دوستی شان خدایی نیست امام علی علیه السلام : هرکه دوستی اش خدایی نباشد ، از او بپرهیز ، که دوستی اش پلید است و مصاحبت با او شوم .
امام علی علیه السلام : هیچ مردمی در راه غیر خدا با یکدیگر برادر نمی شوند ، مگر آن که روز عرضه شدن بر خدای سبحان ، این برادری برایشان مایه نقص خواهد بود.
امام علی علیه السلام : هر دوستی ای که بر غیر راه خدا استوار باشد ، گم راهی است و اعتماد بر آن ، محال .
امام علی علیه السلام : به دوستیِ آن که دین ندارد ، شادی نمی توان کرد .
امام سجاد علیه السلام : کسی ندانسته درباره دیگری به نیکی سخنی نمی گوید ، مگر آن که نزدیک است ندانسته در باره همو به بدی سخن بگوید . هرگاه دو تن بر غیر طاعت خدا با یکدیگر دوستی کنند ، نزدیک است که بر غیر طاعت خدا از یکدیگر جدا شوند .
امام صادق علیه السلام : هان ! هر دوستی ای که در دنیا در راه خدا نباشد ، روز قیامت به دشمنی تبدیل می گردد .
امام صادق علیه السلام : بنگر ، هرکه در دینت به تو سودی نمی رساند ، به او توجّه مکن و به مصاحبت او رغبت منما ؛ زیرا هرچه جدای از خداوند تبارک وتعالی است ، نابود شونده و بد فرجام است .
.
ص: 292
الإمام الصادق علیه السلام فیما یُنسَبُ إلَیهِ فی مِصباحِ الشَّریعَهِ : اِحذَر أن تُؤاخِیَ مَن أرادَکَ لِطَمَعٍ أو خَوفٍ أو أکلٍ أو شُربٍ ، وَاطلُب مُؤاخاهَ الأَتقِیاءِ ولَو فی ظُلُماتِ الأَرضِ وإن أفنَیتَ عُمُرَکَ لِطَلَبِهِم ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل لَم یَخلُق عَلی وَجهِ الأَرضِ أفضَلَ مِنهُم بَعدَ النَّبِیِّینَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِم وَالأَولِیاءِ ، وما أنعَمَ اللّه ُ عَلَی العَبدِ بِمِثلِ ما أنعَمَ بِهِ مِنَ التَّوفیقِ لِصُحبَتِهِم ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ » (1) . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : اِتَّقوا مَن تُبغِضُهُ قُلوبُکُم . (3)
ن من کان له هذه الخصائص رسول اللّه صلی الله علیه و آله : تَوَقَّوا مُصاحَبَهَ کُلِّ ضَعیفِ الخَیرِ قَوِیِّ الشَّرِّ خَبیثِ النَّفسِ ، إذا خافَ خَنَسَ ، و إذا أمِنَ بَطَشَ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : مَوَدَّهُ العَوامِّ تَنقَطِعُ کَانقِطاعِ السَّحابِ ، و تَنقَشِعُ کَما یَنقَشِعُ السَّرابُ . (5)
عنه علیه السلام : لا خَیرَ فی صُحبَهِ مَن تَجتَمِعُ فیهِ سِتُّ (6) خِصالٍ : إن حَدَّثَکَ کَذِبَ ، وإن حَدَّثتَهُ کَذَّبَکَ ، و إنِ ائتَمَنتَهُ خانَکَ ، و إنِ ائتَمَنَکَ اتَّهَمَکَ ، و إن أنعَمتَ عَلَیهِ کَفَرَکَ ، و إن أنعَمَ عَلَیکَ مَنَّ عَلَیکَ . (7)
.
ص: 293
امام صادق علیه السلام بنا بر آنچه در مصباح الشریعه به ایشان نسبت داده شده است : از برادری کردن با آن که برای طمعی ، یا از ترس ، یا برای خوردن و نوشیدنیْ تو را می خواهد ، بپرهیز . جویای برادری با پرهیزگاران باش ، گرچه در تاریکی های[زیر ]زمین باشد و[گرچه ]عمرخودرادرجستجوشان به سر آوری ؛ زیرا خداوند عز و جل ، بر گستره زمین ، پس از پیامبران صلوات اللّه علیهم و اولیا ، کسی برتر از آنان نیافریده است و خداوند به بنده ای نعمتی همانند توفیق مصاحبت با آنان ، نداده است . خداوند عز و جلمی فرماید : «آن روز ، دوستان جز پرهیزگاران دشمن یکدیگرند» .
امام علی علیه السلام : از آن که دل هایتان دوستش ندارد ، بپرهزید .
ن دارندگانِ این صفات رسول خدا صلی الله علیه و آله : از مصاحبت با هر آن که خیرش ضعیف ، شرّش نیرومند و جانش پلید است ، خود را نگه دارید ؛ آن که هرگاه بترسد ، نهان می شود و چون ایمن گردد ، یورش می برد .
امام علی علیه السلام : دوستی عوام ، همچون ابر ، پراکنده و همچون سراب ، ناپدید می شود .
امام علی علیه السلام : در مصاحبت با آن که در او شش خصلت جمع است ، خیری نیست : اگر با تو سخن بگوید ، دروغ می گوید؛ و اگر با او سخن بگویی ، سخنت را دروغ می شمارد ؛ و اگر او را امانتدار خود سازی ، به تو خیانت می کند ؛ و چون تو را امانتدار خود سازد ، [به خیانتْ ]متّهمت می کند؛ و اگر به او بخشش کنی ، ناسپاسی می کند ؛ و چون به تو بخشش کند ، بر تو منّت می گذارد .
.
ص: 294
الإمام الباقر علیه السلام : قالَ لی عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِما : یا بُنَیَّ ، اُنظُر خَمسَهً فَلا تُصاحِبهُم ، و لا تُحادِثهُم ، و لا تُرافِقهُم فی طَریقٍ . فَقُلتُ : یا أبَه مَن هُم ؟ قالَ : إیّاکَ ومُصاحَبَهَ الکَذّابِ ؛ فَإِنَّهُ بِمَنزِلَهِ السَّرابِ ؛ یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ ، و یُباعِدُ لَکَ القَریبَ . و إیّاکَ ومُصاحَبَهَ الفاسِقِ ؛ فَإِنَّهُ بائِعُکَ بِاُکلَهٍ أو أقَلَّ مِن ذلِکَ . و إیّاکَ و مُصاحَبَهَ البَخیلِ ؛ فَإِنَّهُ یَخذُلُکَ فی مالِهِ أحوَجَ ما تَکونُ إلَیهِ . و إیّاکَ و مُصاحَبَهَ الأَحمَقِ ؛ فَإِنَّهُ یُریدُ أن یَنفَعَکَ فَیَضُرَّکَ . و إیّاکَ و مُصاحَبَهَ القاطِعِ لِرَحِمِهِ ؛ فَإِنّی وَجَدتُهُ مَلعونا فی کِتابِ اللّه ِ عز و جل فی ثَلاثِ مَواضِعَ : قالَ اللّه ُ عز و جل : «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَی أَبْصَرَهُمْ » (1) و قالَ : « الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنم بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُوْلَئکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » (2) و قالَ فِی البَقَرَهِ : «الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنم بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُوْلَئکَ هُمُ الْخَسِرُونَ » (3) . (4)
.
ص: 295
امام باقر علیه السلام : [پدرم] علی بن الحسین صلوات اللّه علیهما به من فرمود : «پسرکم ! بنگر که با پنج تن ، نه دوستی کن ، نه هم سخن شو و در هیچ راهی [نیز ]با آنان همراه مشو» . گفتم : پدر! آنان کیان اند ؟ فرمود : «از مصاحبت با دروغگو بپرهیز ، که چونان سراب است . دور را برایت نزدیک می نمایاند و نزدیک را برایت دور نشان می دهد . از مصاحبت با فاسق بپرهیز ، که تو را به لقمه ای و حتّی کمتر از آن می فروشد . از مصاحبت با بخیل بپرهیز ، که تو را آن هنگام که بیشترین نیاز را به مال او داری ، رها می کند . از مصاحبت با احمق بپرهیز ، که می خواهد به تو سودی برساند ، امّا به تو زیان می زند . از مصاحبت با بُرنده پیوند خویشانْ بپرهیز ، که در سه جای کتاب خدای عز و جل دیده ام که لعنت (نفرین) شده است : «آیا اگر به قدرت رسیدید ، می خواهید در زمین ، فساد کنید و پیوند خویشاوندی تان را ببُرید ؟ اینان اند که خدا لعنتشان کرده است و گوش هایشان را کَر و چشمانشان را کور ساخته است» . نیز می فرماید : «و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده ، می گسلند و در زمین ، فساد می کنند . لعنت بر آنهاست و بدفرجامی در آن سرا ، بهره ایشان» . همچنین در سوره بقره می فرماید : «کسانی که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوستن آن داده ، می گسلند و در زمین ، فساد می کنند ، آنان ، خود ، زیانکارند» » .
.
ص: 296
الإمام الصادق علیه السلام : کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام إذا صَعِدَ المِنبَرَ قالَ : یَنبَغی لِلمُسلِمِ أن یَتَجَنَّبَ مُؤاخاهَ ثَلاثَهٍ : الماجِنِ الفاجِرِ ، وَ الأَحمَقِ ، وَ الکَذّابِ . فَأَمَّا الماجِنُ الفاجِرُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعلَهُ ، و یُحِبُّ أنَّکَ مِثلُهُ ، و لا یُعینُکَ عَلی أمرِ دینِکَ و مَعادِکَ ، و مُقارَبَتُهُ جَفاءٌ و قَسوَهٌ ، و مَدخَلُهُ و مَخرَجُهُ عارٌ عَلَیکَ . و أمَّا الأَحمَقُ فَإِنَّهُ لا یُشیرُ عَلَیکَ بِخَیرٍ ، و لا یُرجی لِصَرفِ السّوءِ عَنکَ و لَو أجهَدَ نَفسَهُ ، و رُبَّما أرادَ مَنفَعَتَکَ فَضَرَّکَ ، فَمَوتُهُ خَیرٌ مِن حَیاتِهِ ، و سُکوتُهُ خَیرٌ مِن نُطقِهِ ، و بُعدُهُ خَیرٌ مِن قُربِهِ . وأمَّا الکَذّابُ فَإِنَّهُ لا یَهنَؤُکَ مَعَهُ عَیشٌ ، یَنقُلُ حَدیثَکَ ، و یَنقُلُ إلَیکَ الحَدیثَ ، کُلَّما أفنی اُحدوثَهً مَطَرَها بِاُخری مِثلِها ، حَتّی أنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدقِ فَما یُصَدَّقُ ، و یُفَرِّقُ بَینَ النّاسِ بِالعَداوَهِ فَیُنبِتُ السَّخائِمَ فِی الصُّدورِ . فَاتَّقُوا اللّه َ عز و جلوَ انظُروا لِأَنفُسِکُم . (1)
7 / 5ما لا یَنبَغی مَحَبَّتُهُالکتاب(فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لاَ أُحِبُّ الْأَفِلِینَ) . (2)
(زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَ تِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَطِیرِ الْمُقَنطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالْأَنْعَمِ وَالْحَرْثِ ذَ لِکَ مَتَعُ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِندَهُو حُسْنُ الْمَئابِ) . (3)
(وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا) . (4)
.
ص: 297
امام صادق علیه السلام : چون امیر مؤمنان بر منبر بالا می رفت ، می فرمود : «شایسته مسلمان ، آن است که از برادری با سه تن بپرهیزد : بدکارِ بی شرم ، احمق و دروغگو . امّا بدکارِ بی شرم ، رفتار خود را برایت می آراید و دوست دارد که تو نیز چون او باشی ، در کار دین و قیامتت به تو کمک نمی کند و نزدیک شدن به او ، مایه جفا و سخت دلی است و رفت و آمدش ننگی است برای تو . امّا احمق ، تو را به خیری راهنمایی نمی کند ، و گرچه خود را رنجه و خسته کند ، انتظار آن که بدی را از تو دور کند ، از او نمی رود و چه بسا بخواهد به تو سودی برساند ، امّا به تو ضرر بزند ؛ پس مرگش بهتر از زندگی اش و خاموشی اش بهتر از سخن گفتنش و دوری اش بهتر از نزدیکی اش است . امّا دروغگو ، با او زندگی برایت گوارا نخواهد بود . سخنت را پیش دیگران می برد و سخن دیگران را نزد تو می آورد . هرگاه دروغی ببافد و آن را به سر رساند ، آن را با دروغ دیگری همچون آن ، درمی پیوندد ، تا آن جا که گاه ، سخنِ راست می گوید ؛ امّا تصدیقش نمی کنند . میان مردم ، با دشمنی جدایی می اندازد و در دل ها تخم کینه می کارد . پس ، از خدای عز و جلبترسید و خود را بپایید» .
7 / 5آنچه سزاوار دوستی نیستقرآن(چون شبْ او را فرو گرفت ، ستاره ای دید . گفت : «این ، پروردگار من است» و چون [ستاره ]غروب کرد ، گفت : «غروب کنندگان را دوست ندارم») .
(برای مردم ، دوستیِ خواستنی ها (از زنان ، فرزندان ، همیان های زر و سیم و اسبانِ داغ خورده و چارپایان و زراعت) ، آراسته شده است . همه اینها متاع زندگی دنیاست ، حال آن که بازگشتگاه خوب ، نزد خداست» .
.
ص: 298
(کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ) . (1)
(لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَهٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) . (2)
(إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَحِشَهُ فِی الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) . (3)
.
ص: 299
(و دارایی را به شدّت دوست دارید) .
(چنین نیست ؛ بلکه دنیای گذرا را دوست دارید) .
(گمان مبر کسانی که بدانچه کرده اند ، شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه نکرده اند ، ستایش شوند . گمان مبر که برای آنان ، نجاتی از عذاب است . برایشان عذابی درد آور ، مهیّاست) .
(کسانی که دوست دارند زشتکاری (تهمت های ناروا) در میان ایمان آوردگان رواج یابد ، برایشان در دنیا و آخرت ، عذابی دردآور خواهد بود . خدا می داند و شما نمی دانید» .
.
ص: 300
الفصل الثامن: حقوق المحبَّه8 / 1الاِهتِمامُ بِحُقوقِ الإِخوانِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما مِن رَجُلَینِ یَصطَحِبانِ إلاّ وَاللّه ُ مُسائِلٌ کُلَّ واحِدٍ مِنهُما عَنِ الآخَرِ ؛ کَیفَ کانَ صُحبَتُهُ إیّاهُ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : إذا آخَیتَ فَأَکرِم حَقَّ الإِخاءِ . (2)
عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لاِبنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ : یا بُنَیَّ... لا تُضَیِّعَنَّ حَقَّ أخیکَ اتِّکالاً عَلی ما بَینَکَ وبَینَهُ ؛ فَإِنَّهُ لَیسَ لَکَ بِأَخٍ مَن أضَعتَ حَقَّهُ . (3)
عنه علیه السلام : مِن دَلائِلِ الخِذلانِ الاِستِهانَهُ بِحُقوقِ الإِخوانِ . (4)
.
ص: 301
فصل هشتم : حقوق دوستی8 / 1توجّه به حقوق برادران رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو تن با یکدیگر دوستی کنند ، خداوند از هریک از آنان درباره نحوه مصاحبت دوستش با او پرسش خواهد کرد .
امام علی علیه السلام : هرگاه با کسی برادری کردی ، حقّ برادری را گرامی دار (حقوق دوستی را رعایت کن) .
امام علی علیه السلام در وصیّت خویش به فرزندش محمّد حَنَفیه : پسرکم! ... حقّ برادرت را به اعتمادِ دوستی میان خودتان ، ضایع مکن ؛ زیرا آن که حقّش را ضایع کرده ای ، برادرت نیست .
امام علی علیه السلام : خوار شمردن حقوق برادران ، از نشانه های بی توفیقی است .
.
ص: 302
عنه علیه السلام : أشرَفُ الشِّیَمِ رِعایَهُ الوُدِّ ، وأحسَنُ الهِمَمِ إنجازُ الوَعدِ . (1)
عنه علیه السلام : کُن لِلوُدِّ حافِظا وإن لَم تَجِد مُحافِظا . (2)
عنه علیه السلام : أکرِم وُدَّکَ ، وَاحفَظ عَهدَکَ . (3)
عنه علیه السلام : أحسَنُ المُروءَهِ حِفظُ الوُدِّ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّما سُمّوا إخوانا لِنَزاهَتِهِم عَنِ الخِیانَهِ ، وسُمّوا أصدِقاءَ لِأَنَّهُم تَصادَقوا حُقوقَ المَوَدَّهِ . (5)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِکرُهُ لَیَحفَظُ مَن یَحفَظُ صَدیقَهُ . (6)
عنه علیه السلام : ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ أن یَعرِفَ أخوهُ حَقَّهُ ، ولا یَعرِفَ حَقَّ أخیهِ! (7)
8 / 2حُقوقُ الإِخوانِأ حُرمَهُ النَّفسِ وَالمالِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ ، فَلَیسَ یَحِلُّ لِمُسلِمٍ مِن أخیهِ شَیءٌ إلاّ ما أحَلَّ مِن نَفسِهِ . (8)
.
ص: 303
امام علی علیه السلام : ارجمندترینْ خصلت ، رعایت دوستی است و بهترینْ همّت ، وفای به وعده است .
امام علی علیه السلام : [پیمان ]دوستی را نگه دار ، گرچه دیگری آن را نگه ندارد .
امام علی علیه السلام : [پیمان ]دوستی ات را گرامی شمار و عهدت را نگه دار .
امام علی علیه السلام : بهترینْ جوان مردی ، نگهداشتِ دوستی است .
امام صادق علیه السلام : [دوستان] به دلیل دوری شان از خیانت ، «برادر» و به دلیل پاسداشتِ حقوق دوستی و راستی ، «صَدیق» نامیده شده اند .
امام صادق علیه السلام : خداوندِ والا نام ، حافظِ کسی است که دوست خود را حفظ کند .
امام صادق علیه السلام : چه قدر برای انسان ، زشت است که برادرش حقّ دوستی او را بشناسد ؛ امّا او حقّ برادرش را نشناسد!
8 / 2حقوق برادرانالف حرمت جان و مال رسول خدا صلی الله علیه و آله : هان ! مسلمان ، برادرِ مسلمان است . پس برای هیچ مسلمانی از داشته های برادرش چیزی روا نیست ؛ مگر آن که خودش [استفاده از ]آن را روا دارد .
.
ص: 304
عنه صلی الله علیه و آله : ألا أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ حَقّا ، لا یَحِلُّ لاِمرِیًءُمسلِمٍ دَمَ امرِیًءمُسلِمٍ ، ومالَهُ إلاّ ما أعطاهُ بِطیبَهِ نَفسٍ مِنهُ . (1)
ب رَدُّ التَّحِیَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ ، إذا لَقِیَهُ رَدَّ عَلَیهِ مِنَ السَّلامِ بِمِثلِ ما حَیّاهُ بِهِ أو أحسَنَ مِن ذلِکَ . (2)
ج النَّصیحَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، لا یَدَعُ نَصیحَتَهُ عَلی کُلِّ حالٍ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : أخوکَ فِی اللّه ِ مَن هَداکَ إلی رَشادٍ ، ونَهاکَ عَن فَسادٍ ، وأعانَکَ إلی (4) إصلاحِ مَعادٍ . (5)
د النُّصرَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن نَصَرَ أخاهُ المُسلِمَ وهُوَ یَستَطیعُ ذلِکَ نَصَرَهُ اللّه ُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (6)
الإمام الصادق علیه السلام : ما مِن مُؤمِنٍ یَخذُلُ أخاهُ وهُوَ یَقدِرُ عَلی نُصرَتِهِ إلاّ خَذَلَه اللّه ُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (7)
.
ص: 305
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هان ، ای مردم! مسلمان ، به حق ، برادر مسلمان است . خون و مال هیچ مسلمانی ، برای هیچ مسلمانی روا نیست ؛ مگر آن که با رضایت خاطر ، چیزی از اموال خویش را ببخشد .
ب پاسخ دادنِ سلام رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادر مسلمان است . هرگاه او را دید ، باید همان گونه که به او سلام شده است ، یا حتّی بهتر از آن ، پاسخ سلام او را بدهد .
ج نیکخواهی رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ؛ در هیچ حالی از نیکخواهی برای او دست نمی کشد .
امام علی علیه السلام : برادر خدایی تو کسی است که تو را به سمت هدایت و حق ، راهنمایی کند ؛ تو را از فساد ، باز دارد ؛ و بر اصلاح امور معاد ، تو را یاری کند .
ر . ک : ص 317 (هدیه کردن عیب ها) .
د یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه برادر مسلمانش را یاری کند در حالی که توان یاری او را داشته باشد ، خداوند ، او را در دنیا و آخرت ، یاری خواهد کرد .
امام صادق علیه السلام : هرگاه مؤمنی ، برادر مؤمنش را در حالی که توانایی یاری دادنِ او را دارد تنها گذارد ، خداوند ، او را در دنیا و آخرت ، تنها خواهد گذاشت .
.
ص: 306
صحیح مسلم عن جابر : اِقتَتَلَ غُلامانِ ؛ غُلامٌ مِنَ المُهاجِرینَ وغُلامٌ مِنَ الأَنصارِ ، فَنادَی المُهاجِرُ أوِ المُهاجِرونَ : یا لَلمُهاجِرینَ . ونادَی الأَنصارِیُّ : یا لَلأَنصارِ . فَخَرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : ما هذا ، دَعوی أهلِ الجاهِلِیَّهِ ؟! قالوا : لا یا رَسولَ اللّه ِ ، إلاّ أنَّ غُلامَینِ اقتَتَلا ، فَکَسَعَ أحَدُهُمَا الآخَرَ . قالَ : فَلا بَأسَ . وَلیَنصُرِ الرَّجُلُ أخاهُ ظالِما أو مَظلوما ، إن کانَ ظالِما فَلیَنهَهُ ؛ فَإِنَّهُ لَهُ نَصرٌ ، وإن کانَ مَظلوما فَلیَنصُرهُ . (1)
ه الإِعانَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله: اللّه ُ فی عَونِ العَبدِ ما کانَ العَبدُ فی عَونِ أخیهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یَزالُ اللّه ُ تَعالی فی عَونِ العَبدِ ما کانَ العَبدُ فی عَونِ أخیهِ ، وَاللّه ُ یُحِبُّ إغاثَهَ اللَّهفانِ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : إذا نَبَتَ الوُدُّ وَجَبَ التَّرافُدُ والتَّعاضُدُ . (4)
.
ص: 307
صحیح مسلم به نقل از جابر : دو جوان به جان یکدیگر افتادند ؛ یکی از مهاجران و دیگری از انصار . آن جوان مهاجر یا برخی از مهاجران فریاد زد : ای مهاجران ! کمک کنید! . و آن جوان انصاری نیز بانگ زد : ای انصار! کمک کنید! . پیامبر خدا بیرون آمد و فرمود : «این بانگ اهل جاهلیّت ، چیست ؟» . گفتند : ای پیامبر خدا! چنین نیست . دو جوان به جان یکدیگر افتادند و این یک ، از پشت بر دیگری حمله ور شد . حضرت فرمود : «[در این دعوا] چیز مهمی پیش نیامد ؛ اما انسان باید برادرش را یاری کند ؛ چه ستمکار باشد و چه ستمدیده . اگر ستمکار باشد ، او را بازدارد که همین ، یاری اوست و اگر ستمدیده باشد ، او را [علیه ستمکار ، ]یاری نماید» .
ه کمک رسول خدا صلی الله علیه و آله : تا وقتی که بنده در پیِ کمک کردن به برادرش است ، خداوند نیز به او کمک می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : تا وقتی که بنده در پی کمک کردن به برادرش است ، خداوند ، همواره کمکْ کار اوست . خداوند ، کمک کردن به شخص اندوهگین و یاریخواه را دوست دارد .
امام علی علیه السلام : هرگاه [بذر ]دوستی رویید ، کمک رساندن به یکدیگر و پشتیبانی از یکدیگر ، واجب می گردد .
.
ص: 308
الإمام الباقر علیه السلام : مَن بَخِلَ بِمَعونَهِ أخیهِ المُسلِمِ وَالقِیامِ لَهُ فی حاجَتِهِ ابتُلِیَ بِمَعونَهِ مَن یَأثَمُ عَلَیهِ ولا یُؤجَرُ . (1)
و قَضاءُ الحاجَهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنونَ إخوَهٌ ، یَقضی بَعضُهُم حَوائِجَ بَعضٍ ، فَبِقَضاءِ بَعضِهِم حَوائِجَ بَعضٍ یَقضِی اللّه ُ حَوائِجَهُم یَومَ القِیامَهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن کانَ فی حاجَهِ أخیهِ فَإِنَّ اللّه َ فی حاجَتِهِ . (3)
الکافی عن مصبّح بن هلقام عن أبی بصیر : سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام یَقولُ : أیُّما رَجُلٍ مِن أصحابِنَا استَعانَ بِهِ رَجُلٌ مِن إخوانِهِ فی حاجَهٍ فَلَم یُبالِغ فیها بِکُلِّ جَهدٍ فَقَد خانَ اللّه َ ورَسولَهُ وَالمُؤمِنینَ . قالَ أبو بَصیرٍ : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : ما تَعنی بِقَولِکَ : وَالمُؤمِنینَ ؟ قالَ : مِن لَدُن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلامإلی آخِرِهِم . (4)
الکافی عن صفوان الجمّال : کُنتُ جالِسا مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُل مِن أهلِ مَکَّهَ یُقالُ لَهُ «مَیمونٌ» ، فَشَکا إلَیهِ تَعَذُّرَ الکِراءِ عَلَیهِ ، فَقالَ لی : قُم فَأَعِن أخاکَ . فَقُمتُ مَعَهُ ، فَیَسَّرَ اللّه ُ کِراهُ ، فَرَجَعتُ إلی مَجلِسی . فَقالَ أبو عَبدِاللّه ِ علیه السلام : ما صَنَعتَ فی حاجَهِ أخیکَ ؟ فَقُلتُ : قَضاهَا اللّه ُ بِأَبی أنتَ واُمّی . فَقالَ : أما إنَّکَ أن تُعینَ أخاکَ المُسلِمَ أحَبُّ إلَیَّ مِن طَوافِ اُسبوعٍ بِالبَیتِ مُبتَدِئا . (5)
.
ص: 309
امام باقر علیه السلام : هرکه از کمک کردن به برادر مسلمانش و برآوردن نیازهایش کوتاهی کند ، ناگزیر از کمک کردن به کسی می شود که کمک به او گناه است و پاداشی نمی برد .
و برآوردن نیاز رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمنان ، برادرند و برخی از آنان ، نیازهای برخی دیگر را برمی آورند. بر اثر برآوردن نیازهای یکدیگر است که خداوند در روز قیامت ، نیازهایشان را برمی آورد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه در پیِ برآوردن نیازهای برادرش باشد ، خداوند نیز نیازهایش را برمی آورد .
الکافی مُصبِّح بن هِلْقام از ابوبصیر : شنیدم که امام صادق علیه السلام می فرمود : «هرکس از یاران ما که شخصی از برادرانش برای برآوردن نیازی از او کمک بخواهد و او نهایتِ سعی خود را در این راه به کار نبرد ، به خدا و پیامبرش و مؤمنان ، خیانت ورزیده است!» . [ابوبصیر می گوید که ]به امام صادق علیه السلامگفتم : مقصود شما از مؤمنان چه کسانی است ؟ فرمود : «[همه مؤمنان] از زمان امیر مؤمنان به بعد» .
الکافی به نقل از صَفْوان جَمّال : نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که مردی از اهل مکّه به نام «میمون» ، بر ایشان وارد شد و از ناتوانی در پرداخت کرایه راه ، شکایت کرد . حضرت به من فرمود : «برخیز و به برادرت کمک کن» . من نیز برخاستم و خداوند ، کرایه او را فراهم آورد و من به جایگاهم برگشتم . امام صادق علیه السلامفرمود : «با نیاز برادرت چه کردی ؟». گفتم : پدر و مادرم فدایت ! خداوند ، آن را برآورد . حضرت به سخن ، آغاز کرد و فرمود : «هان ! این که به برادر مسلمانت کمک کنی ، نزدم محبوب تر از هفت بار طواف خانه خداست» .
.
ص: 310
ز الإِکرام رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن أکرَمَ أخاهُ المُسلِمَ ؛ بِمَجلِسٍ یُکرِمُهُ ، أو بِکَلِمَهٍ یُلطِفُهُ بِها ، أو حاجَهٍ یَکفیهِ إیّاها ، لَم یَزَل فی ظِلٍّ مِنَ المَلائِکَهِ ما کانَ بِتِلکَ المَنزِلَهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أکرَمَ أخاهُ المُسلِمَ بِکَلِمَهٍ یُلطِفُهُ بِها وفَرَّجَ عَنهُ کُربَتَهُ ، لَم یَزَل فی ظِلِّ اللّه ِ المَمدودِ عَلَیهِ الرَّحمَهُ ما کانَ فی ذلِکَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما فی اُمَّتی عَبدٌ ألطَفَ أخاهُ فِی اللّه ِ بِشَیءٍ مِن لُطفٍ إلاّ أخدَمَهُ اللّه ُ مِن خَدَمِ الجَنَّهِ . (3)
.
ص: 311
ز گرامی داشتن رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس برادر مسلمانش را در مجلسی گرامی بدارد ، یا با سخنی با او ملاطفت کند ، و یا نیاز او را برآورد ، تا هنگامی که در این حال است ، در سایه ای از ملائکه به سر برد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس برادر مسلمانش را با سخنی ملاطفت آمیز گرامی بدارد و اندوهش را برطرف سازد ، تا در این حال است ، در سایه گسترده ای پوشیده از رحمت خدا به سر می برد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه بنده ای از امّت من برادرش را در راه خدا به لطفی بنوازد ، خداوند ، خدمتگزاران بهشت را به خدمتش در خواهد آورد .
.
ص: 312
عنه صلی الله علیه و آله: مَن أکرَمَ أخاهُ فَإِنَّما یُکرِمُ اللّه َ، فَما ظَنُّکُم بِمَن یُکرِمُ اللّه َ بِأَن یَفعَلَ بِهِ؟! (1)
المستدرک علی الصحیحین عن سلمان الفارسیّ : دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهوهُوَ مُتَّکِئٌ عَلی وِسادَهٍ ، فَأَلقاها إلَیَّ ، ثُمَّ قالَ لی : یا سَلمانُ ، ما مِن مُسلِمٍ یَدخُلُ عَلی أخیهِ المُسلِمِ فَیُلقی لَهُ وِسادَهً إکراما لَهُ إلاّ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : أکرِم مَن وَدَّکَ ، وَاصفَح عَن عَدُوِّکَ ، یَتِمَّ لَکَ الفَضلُ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : مَن عَظَّمَ دینَهُ عَظَّمَ إخوانَهُ ، ومَنِ استَخَفَّ بِدینِهِ استَخَفَّ بِإِخوانِهِ . (4)
عنه علیه السلام : مَن قالَ لِأَخیهِ المُؤمِنِ : «مَرحَبا» ، کَتَبَ اللّه ُ تَعالی لَهُ مَرحَبا إلی یَومِ القِیامَهِ . (5)
ح المُواساه الإمام علیّ علیه السلام : اِبذِل مالَکَ فِی الحُقوقِ ، وواسِ بِهِ الصَّدیقَ ؛ فَإِنَّ السَّخاءَ بِالحُرِّ أخلَقُ . (6)
.
ص: 313
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه برادرش را گرامی بدارد ، خدا را گرامی داشته است . فکر می کنید خدا با آن [بنده ای ]که او را گرامی داشته است ، چه خواهد کرد ؟
المستدرک علی الصحیحین به نقل از سلمان فارسی : بر پیامبر خدا وارد شدم . حضرت به متّکایی تکیه داده بود . آن را به سوی من افکند و فرمود : «ای سلمان ! هرگاه مسلمانی بر برادر مسلمانش وارد شود و او برای گرامی داشتن او متّکایی برایش بیفکند ، خداوند ، او را خواهد آمرزید» .
امام علی علیه السلام : هرکه را دوستت می دارد ، گرامی بدار و از دشمن خود ، گذشت کن تا فضل و برتری ات کامل گردد .
امام صادق علیه السلام : هرکه دین خود را بزرگ شمارد ، برادران خود را بزرگ می شمارد و هرکه دین خود را سبک شمارد ، برادران خود را سبک می شمارد .
امام صادق علیه السلام : هرکه به برادر مؤمن خود ، خوش آمدی بگوید ، خداوند متعال برایش تا روز قیامت ، آفرین خواهد نوشت .
ح همدردی امام علی علیه السلام : مال خود را در راه حقوق [دوستان ]ببخش و از آن ، به دوستت برسان که بخشش ، آزاده را سزاوارتر است .
.
ص: 314
عنه علیه السلام : ما حُفِظَتِ الاُخُوَّهُ بِمِثلِ المُواساهِ . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ مُواساهَ الرِّفاقِ مِن کَرَمِ الأَعراقِ . (2)
عنه علیه السلام : اِبذِل لِصَدیقِکَ نَفسَکَ ومالَکَ ، ولِمَعرِفَتِکَ رِفدَکَ ومَحضَرَکَ ، ولِلعامَّهِ بِشرَکَ ومَحَبَّتَکَ ، ولِعَدُوِّکَ عَدلَکَ وإنصافَکَ . وَاضنِن بِدینِکَ وعِرضِکَ عَن کُلِّ أحَدٍ . (3)
الکافی عن سعید بن الحسن : قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : أیَجیءُ أحَدُکُم إلی أخیهِ فَیُدخِلُ یَدَهُ فی کیسِهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ فَلا یَدفَعُهُ ؟ فَقُلتُ : ما أعرِفُ ذلِکَ فینا . فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَلا شَیءَ إذا . قُلتُ : فَالهَلاکُ إذا ! فَقالَ : إنَّ القَومَ لَم یُعطَوا أحلامَهُم بَعدُ . (4)
حلیه الأولیاء عن إسحاق بن کثیر عن عبیداللّه بن الولید : قالَ لَنا أبو جَعفَرٍ مُحمَّدُ بنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام : یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کُمِّ صاحِبِهِ فَیَأخُذُ ما یُریدُ ؟ قالَ : قُلنا : لا . قالَ : فَلَستُم بِإِخوانٍ کَما تَزعُمونَ . (5)
.
ص: 315
امام علی علیه السلام : هیچ چیز، مانند همدردی [وبخشش]، برادری را حفظ نمی کند.
امام علی علیه السلام : همدردی با دوستان ، نشانِ نژادگی و داشتن تبار والاست .
امام علی علیه السلام : جان و مال خود را به دوستت ببخش ، عطا و مجلس خود را به آشنایان ، محبّت و گشاده رویی خود را به عامّه مردم ، و انصافت را به دشمن ؛ امّا دین و ناموس خود را آزمندانه برای خود ، نگه دار و از هرکس حفظ کن .
الکافی به نقل از سعید بن حسن : امام باقر علیه السلامفرمود : «آیا شده است که یکی از شما بیاید و دست در جیب برادرش کند و آنچه نیاز دارد ، از آن بردارد و کسی مانعش نشود ؟» . گفتم : چنین چیزی در میان خودمان ندیده ام . امام باقر علیه السلام فرمود : «پس هنوز به هیچ چیزی نرسیده اید» . گفتم : در این صورت ، همه هلاک شده ایم؟! فرمود : «هنوز این مردم ، خِردهایشان کامل نشده است» .
حلیه الأولیاء به نقل از اسحاق بن کثیر، از عبیداللّه بن ولید : امام باقر علیه السلام به ما فرمود : «آیا شده که یکی از شما دست در آستین (1) دوستش کند و آنچه می خواهد ، بردارد ؟» . گفتیم : نه ! فرمود : «پس آن طور که می پندارید ، برادر نیستید» .
.
ص: 316
ط الإِیثار الإمام علیّ علیه السلام : المُؤمِنونَ إخوَهٌ ، ولا شَیءَ آثَرُ عِندَ کُلِّ أخٍ مِن أخیهِ . (1)
عنه علیه السلام : عامِل سائِرَ النّاسِ بِالإِنصافِ ، وعامِلِ المُؤمِنینَ بِالإِیثارِ . (2)
عنه علیه السلام : تَحَبَّب إلی خَلیلِکَ یُحبِبکَ ، وأکرِمهُ یُکرِمکَ ، وآثِرهُ عَلی نَفسِکَ یُؤثِرکَ عَلی نَفسِهِ وأهلِهِ . (3)
ی حِفظُ الغَیبِ الإمام الصادق علیه السلام : اُذکُروا أخاکُم إذا غابَ عَنکُم بِأَحسَنَ ما تُحِبّونَ أن تُذکَروا بِهِ إذا غِبتُم عَنهُ . (4)
ک إهداءُ العَیبِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : خَیرُ إخوانِکُم مَن أهدی إلَیکُم عُیوبَکُم . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ؛ مِن حَیثُ یَغیبُ یَحفَظُهُ مِن وَرائِهِ ، ویَکُفُّ عَلَیهِ ضَیعَتَهُ . وَالمُؤمِنُ مِرآهُ المُؤمِنِ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ مِرآهٌ لِأَخیهِ المُؤمِنِ ؛ یَنصَحُهُ إذا غابَ عَنهُ ، ویُمیطُ عَنهُ ما یَکرَهُ إذا شَهِدَ ، ویُوَسِّعُ لَهُ فِی المَجلِسِ . (7)
.
ص: 317
ط بر خود ، مقدّم داشتن امام علی علیه السلام : مؤمنان ، برادرند و نزد هیچ برادری ، چیزی بر برادرش مقدّم نیست (بر او ترجیح ندارد) .
امام علی علیه السلام : با مؤمنان به ایثار رفتار کن (آنان را بر خود ، مقدّم بدار) و با دیگر مردمان ، به انصاف .
امام علی علیه السلام : به دوستت ابراز دوستی کن ، تا دوستت بدارد ؛ گرامی اش بدار ، تا گرامی ات بدارد ؛ و او را بر خود مقدّم بدار ، تا تو را بر خود و خانواده اش مقدّم بدارد .
ی به نیکی از کسی یاد کردن امام صادق علیه السلام : در نبود برادرتان ، به بهترین شکلی که دوست دارید در نبودتان از شما یاد کند ، از او یاد کنید .
ک هدیه کردن عیب ها رسول خدا صلی الله علیه و آله : بهترینِ برادرانتان ، کسی است که عیب هایتان را به شما هدیه کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، برادرِ مؤمن است . چون غایب شود ، در نبودش [آبروی ]او را حفظ می کند و خانه و کسب و کارش را نگاه می دارد و مؤمن ، آینه مؤمن است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، آینه برادرِ مؤمنش است ؛ چون غایب شود ، نیکخواه اوست و در حضورش آنچه را ناپسند می دارد ، از او دور می سازد و در مجلس ، برایش جای می گشاید .
.
ص: 318
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ مِرآهُ أخیهِ ؛ یُمیطُ عَنهُ الأَذی . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَدَکُم مِرآهُ أخیهِ ، فَإِن رَأی بِهِ أذیً فَلیُمِطهُ عَنهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ : یا کُمَیلُ ، المُؤمِنُ مِرآهُ المُؤمِنِ ؛ لِأَنَّهُ یَتَأَمَّلُهُ فَیَسُدُّ فاقَتَهُ ، ویُجمِلُ حالَتَهُ . (3)
عنه علیه السلام : إنَّما سُمِّیَ الصَّدیقُ صَدیقا لِأَنَّهُ یَصدُقُکَ فی نَفسِکَ ومَعایِبِکَ ، فَمَن فَعَلَ ذلِکَ فَاستَنِم إلَیهِ ؛ فَإِنَّهُ الصَّدیقُ . (4)
عنه علیه السلام : ثَمَرَهُ الاُخُوَّهِ حِفظُ الغَیبِ ، وإهداءُ العَیبِ . (5)
عنه علیه السلام : مَن أبانَ لَکَ عَیبَکَ فَهُوَ وَدودُکَ . (6)
عنه علیه السلام : ما أخلَصَ المَوَدَّهَ مَن لَم یَنصَح . (7)
عنه علیه السلام : مَن أحَبَّکَ نَهاکَ ، ومَن أبغَضَکَ أغراکَ . (8)
الإمام الصادق علیه السلام : أحَبُّ إخوانی إلَیَّ مَن أهدی إلَیَّ عُیوبی . (9)
.
ص: 319
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، آینه برادر مؤمنش است و پلیدی را از او دور می کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هریک از شما آینه برادرش است . پس اگر در او پلیدی ای دید ، باید آن را دور سازد .
امام علی علیه السلام : ای کُمَیل ! مؤمن، آینه مؤمن است ؛ زیرا در [حال] او می نگرد. در نتیجه ، نیازش را برطرف می کند و حالش را سامان می بخشد .
امام علی علیه السلام : در حقیقت ، دوست از آن رو صَدیق (راستگو) نامیده شده است که درباره تو و عیب هایت ، به تو راست می گوید . پس هرکه چنین باشد ، به او اعتماد کن ، که او ، دوست راستین است .
امام علی علیه السلام : میوه برادری ، به نیکی یاد کردن در غیاب و هدیه کردن عیب ها [در حضور] است .
امام علی علیه السلام : هرکه عیبت را برایت روشن کند ، دوست توست .
امام علی علیه السلام : هرکه نیکخواهی نکند ، دوستی را خالص نساخته است .
امام علی علیه السلام : هرکه تو را دوست بدارد ، [از بدی ]بازمی داردت و هرکه تو را دشمن بدارد ، برمی انگیزدت .
امام صادق علیه السلام : محبوب ترینِ برادرانم در نظر من ، کسی است که عیب هایم را به من هدیه کند .
ر . ک : ص 195 (صادق ترین برادران) .
.
ص: 320
ل الدُّعاءُ بِظَهرِ الغَیبِ الإمام زین العابدین علیه السلام : إنَّ المَلائِکَهَ إذا سَمِعُوا المُؤمِنَ یَدعو لِأَخیهِ المُؤمِنِ بِظَهرِ الغَیبِ أو یَذکُرُهُ بِخَیرٍ قالوا : نِعمَ الأَخُ أنتَ لِأَخیکَ ، تَدعو لَهُ بِالخَیرِ وهُوَ غائِبٌ عَنکَ ، وتَذکُرُهُ بِخَیرٍ ، قَد أعطاکَ اللّه ُ عز و جل مِثلَی ما سَأَلتَ لَهُ ، وأثنی عَلَیکَ مِثلَی ما أثنَیتَ عَلَیهِ ، ولَکَ الفَضلُ عَلَیهِ . وإذا سَمِعوهُ یَذکُرُ أخاهُ بِسوءٍ ویَدعو عَلَیهِ قالوا لَهُ : بِئسَ الأَخُ أنتَ لِأَخیکَ ، کُفَّ أیُّهَا المَسَتَّرُ عَلی ذُنوبِهِ وعَورَتِهِ ، وَاربَع عَلی نَفسِکَ ، وَاحمَدِ اللّه َ الَّذی سَتَرَ عَلَیکَ ، وَاعلَم أنَّ اللّه َ عز و جلأعلَمُ بِعَبدِهِ مِنکَ . (1)
الکافی عن إبراهیم بن هاشم : رَأَیتُ عَبدَاللّه ِ بنَ جُندَبٍ فِی المَوقِفِ ، فَلَم أرَ مَوقِفا کانَ أحسَنَ مِن مَوقِفِهِ؛ ما زالَ مادّا یَدَیهِ إلَی السَّماءِ ودُموعُهُ تَسیلُ عَلی خَدَّیهِ حَتّی تَبلُغَ الأَرضَ، فَلَمّا صَدَرَ النّاسُ قُلتُ لَهُ: یا أبا مُحَمَّدٍ، ما رَأَیتُ مَوقِفا قَطُّ أحسَنَ مِن مَوقِفِکَ . قالَ : وَاللّه ِ ما دَعَوتُ إلاّ لاِءِخوانی ؛ وذلِکَ أنَّ أبَا الحَسَنِ موسی علیه السلامأخبَرَنی أنَّ مَن دَعا لِأَخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ نودِیَ مِنَ العَرشِ: «ولَکَ مِائَهُ ألفِ ضِعفٍ»، فَکَرِهتُ أن أدَعَ مِائَهَ ألفٍ مَضمونَهً لِواحِدَهٍ لا أدری تُستَجابُ أم لا . (2)
م النَّهیُ عَنِ المُنکَرِ الإمام الصادق علیه السلام : مَن رَأی أخاهُ عَلی أمرٍ یَکرَهُهُ فَلَم یَرُدَّهُ عَنهُ وهُوَ یَقدِر عَلَیهِ فَقَد خانَهُ . (3)
.
ص: 321
ل دعا در غیاب دوست امام سجاد علیه السلام : هرگاه ملائکه بشنوند که مؤمنی در غیاب برادر مؤمنش برای او دعا می نماید و یا به نیکی از او یاد می کند ، می گویند : «تو برای برادرت ، نیک برادری هستی . در حالی که غایب است ، برایش دعا می نمایی و از او به نیکی یاد می کنی . خداوند عز و جل ، به تو دو برابر آنچه را برای او درخواست کرده ای ، عطا کرد و دو برابر آنچه او را ستوده ای ، تو را ستود و تو را بر او برتری است» . امّا هرگاه بشنوند که مؤمنی از برادرش به بدی یاد می کند و یا او را نفرین می نماید ، به او می گویند : «تو برای برادرت ، بد برادری هستی . ای آن که گناهانش و زشتی اش را پوشانده اند ! باز ایست و به خودت رحم کن و خدا را که [گناهانت را ]برایت پوشانده است ، سپاس گوی و بدان که خداوند عز و جل ، از تو به بنده اش آگاه تر است» .
الکافی به نقل از ابراهیم بن هاشم : عبداللّه بن جُندَب را [در روز عَرَفه] در «توقّفگاه [عرفات]» دیدم . ایستادنی به این زیبایی ندیده بودم : یکسره دستانش را به سوی آسمان برکشیده بود و اشک هایش بر گونه هایش سرازیر می شد و به زمین می رسید . چون مردم به راه افتادند ، به او گفتم : «ای ابامحمّد! ایستادنی به زیبایی ایستادن تو ندیده بودم» . پاسخ داد : «به خدا سوگند ، جز برای برادرانم دعا نمی کردم ؛ چون امام کاظم علیه السلاممرا آگاه ساخت که هر که در غیابِ برادرش برای او دعا کند ، از عرش ، او را ندا می دهند : برای تو صد هزار برابر آن است . لذا ناخوش داشتم که صد هزار دعای مستجاب را برای یک دعا که نمی دانم مستجاب می شود یا نه ، واگذارم» .
م نهی از منکر امام صادق علیه السلام : هرکه برادرش را در کاری ناپسند ببیند و بتواند او را از آن بازدارد و این کار را نکند ، به او خیانت کرده است .
.
ص: 322
ن الصَّفحُ عَنِ الزَّلاّتِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی ذِکرِ صِفاتِ المُؤمِنِ : لَطیفٌ (یَعطِفُ خ) عَلی أخیهِ بِزَلَّتِهِ ، ویَرعی ما مَضی مِن قَدیمِ صُحبَتِهِ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : عَلَیکَ بِمُداراهِ النّاسِ ، وإکرامِ العُلَماءِ ، وَالصَّفحِ عَن زَلاّتِ الإِخوانِ ؛ فَقَد أدَّبَکَ سَیِّدُ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ بِقَولِهِ صلی الله علیه و آله : اُعفُ عَمَّن ظَلَمَکَ ، وصِل مَن قَطَعَکَ ، وأعطِ مَن حَرَمَکَ . (2)
عنه علیه السلام : اِحتَمِل زَلَّهَ وَلِیِّکَ لِوَقتِ وَثبَهِ عَدُوِّکَ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : اِلتَمِسوا لاِءِخوانِکُمُ العُذرَ فی زَلاّتِهِم وهَفَواتِ تَقصیراتِهِم ، فَإِن لَم تَجِدوا لَهُمُ العُذرَ فی ذلِکَ فَاعتَقِدوا أنَّ ذلِکَ عَنکُم ؛ لِقُصورِکُم عَن مَعرِفَهِ وُجوهِ العُذرِ . (4)
عیون أخبار الرضا علیه السلام عن الحسین کاتب أبی الفیّاض : حَضَرنا مَجلِسَ عَلِیِّ بنِ موسی علیه السلام ، فَشَکا رَجُلٌ أخاهُ ، فَأَنشَأَ یَقولُ : اِعذِر أخاکَ عَلی ذُنوبِهوَاستُر وغَطِّ عَلی عُیوبِه وَاصبِر عَلی بَهتِ السَّفیهولِلزَّمانِ عَلی خُطوبِه ودَعِ الجَوابَ تَفَضُّلاًوکِلِ الظَّلومَ إلی حَسیبِه (5)
.
ص: 323
ر . ک : ص 191 (بهترین برادران)؛ ص 305 (نیکخواهی)؛ ص 317 (هدیه کردن عیب ها) .
ن گذشت کردن از لغزش ها رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام یادکرد صفات مؤمنان : نسبت به لغزش برادرش ، مهربان و آسانگیر است و [حقّ ]دوستی دیرین را رعایت می کند .
امام علی علیه السلام : بر تو باد مردمداری ، گرامی داشتن عالمان و گذشت کردن از لغزش های برادران ، که سرورِ اوّلین و آخرین صلی الله علیه و آله ، تو را با این سخن ، ادب آموخته است : «از آن که به تو ستم می کند ، بگذر ؛ با آن که از تو می گسلد ، بپیوند ؛ و به آن که تو را [از عطای خود] محروم می کند ، ببخش» .
امام علی علیه السلام : لغزش دوستت را برای هنگام یورش دشمنت ، تحمّل کن .
امام صادق علیه السلام : برای لغزش ها و تقصیرهای پیش آمده برادرانتان ، عذری (توجیهی) بیابید . اگر هم برای آن عذری نیافتید ، باور کنید که این مسئله ، بر اثر ناآگاهی شما نسبت به گونه های عذر است .
عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از حسین (کاتب ابو فیاض) : در مجلس امام رضا علیه السلامبودیم که مردی از برادرش شکایت کرد . حضرت [در پاسخ ]این اشعار را برخواند: برادرت را در گناهانش معذور دار/ و عیب هایش را بپوشان در برابر دروغ زنی و تهمت زدن بی خرد/ و گرفتاری های روزگار ، شکیبا باش و از سرِ بزرگواری ، پاسخ مده/ و ستمکار را به حسابرس او واگذار کن .
.
ص: 324
س التَّفَقُّدُ عِندَ الغَیبَهِ مکارم الأخلاق عن أنس : کَانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله إذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِن إخوانِهِ ثَلاثَهَ أیّامٍ سَأَلَ عَنهُ ، فَإِن کانَ غائِبا دَعا لَهُ ، وإن کانَ شاهِدا زارَهُ ، وإن کانَ مَریضا عادَهُ . (1)
الأمالی للطوسی عن المفضّل بن عمر الجعفی : دَخَلتُ عَلی أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام ، فَقالَ لی : مَن صَحِبَکَ ؟ فَقُلتُ لَهُ : رَجُلٌ مِن إخوانی . قالَ : فَما فَعَلَ ؟ فَقُلتُ : مُنذُ دَخَلتُ لَم أعرِف مَکانَهُ . فَقالَ لی : أما عَلِمتَ أنَّ مَن صَحِبَ مُؤمِنا أربَعینَ خُطوَهً سَأَلَهُ اللّه ُ عَنهُ یَومَ القِیامَهِ ؟! (2)
8 / 3جَوامِعُ حُقوقِ الإِخوانِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ؛ یَکُفُّ عَلَیهِ ضَیعَتَهُ ، ویَحوطُهُ مِن وَرائِهِ . (3)
.
ص: 325
س جویا شدن حال کسی در غیابش مکارم الأخلاق به نقل از اَنَس : پیامبر خدا صلی الله علیه و آلههرگاه یکی از برادران خود را سه روز نمی دید ، جویای حالش می شد . اگر جایی رفته بود ، برایش دعا می کرد . اگر در شهر بود ، به دیدارش می رفت و اگر بیمار بود ، عیادتش می کرد .
الأمالی طوسی به نقل از مُفضَّل بن عمر جُعفی : نزد امام صادق علیه السلام[در مدینه] رفتم . ایشان پرسید : «در راه ، چه کسی مصاحب تو بود ؟». گفتم : مردی از برادرانم . پرسید : «اینک چه می کند ؟» . گفتم : از زمانی که داخل [مدینه] شده ام ، از جای او خبری ندارم . حضرت به من فرمود : «مگر نمی دانی که هرکس با مؤمنی چهل گام همراهی کند ، خداوند ، روز قیامت ، از او درباره آن مؤمن ، پرسش خواهد کرد ؟».
8 / 3کلیات حقوق برادران رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ؛ نیازش را برطرف می سازد و در نبودش [در اندیشه اوست و ]او را محافظت می کند .
.
ص: 326
الإمام علیّ علیه السلام : تُبتَنَی الاُخُوَّهُ فِی اللّه ِ عَلَی التَّناصُحِ فِی اللّه ِ ، وَالتَّباذُلِ فِی اللّه ِ ، وَالتَّعاوُنِ عَلی طاعَهِ اللّه ِ ، وَالتَّناهی عَن مَعاصِی اللّه ِ ، وَالتَّناصُرِ فِیاللّه ِ ، وإخلاصِ المَحَبَّهِ . (1)
عنه علیه السلام : إذَا اتَّخَذَکَ وَلِیُّکَ أخا فَکُن لَهُ عَبدا ، وَامنَحهُ صِدقَ الوَفاءِ ، وحُسنَ الصَّفاءِ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام : أمّا حَقُّ الخَلیطِ فَأَن لا تَغُرَّهُ ، ولا تَغُشَّهُ ، ولا تُکَذِّبَهُ ، ولا تُغَفِّلَهُ ، ولا تَخدَعَهُ ، ولا تَعمَلَ فِی انتِقاضِهِ عَمَلَ العَدُوِّ الَّذی لا یَبقی عَلی صاحِبِهِ ، وإنِ اطمَأَنَّ إلَیکَ استَقصَیتَ لَهُ عَلی نَفسِکَ ، وعَلِمتَ أنَّ غَبنَ المُستَرسِلِ رِبا . (3)
عنه علیه السلام : أمّا حَقُّ الصّاحِبِ فَأَن تَصحَبَهُ بِالفَضلِ ما وَجَدتَ إلَیهِ سَبیلاً ، وإلاّ فَلا أقَلَّ مِنَ الإِنصافِ . وأن تُکرِمَهُ کَما یُکرِمُکَ ، وتَحفَظَهُ کَما یَحفَظُکَ . ولا یَسبِقَکَ فیما بَینَکَ وبَینَهُ إلی مَکرُمَهٍ ، فَإِن سَبَقَکَ کافَأتَهُ . ولا تُقَصِّرَ بِهِ عَمّا یَستَحِقُّ مِنَ المَوَدَّهِ . تُلزِمُ نَفسَکَ نَصیحَتَهُ ، وحِیاطَتَهُ ، ومُعاضَدَتَهُ عَلی طاعَهِ رَبِّهِ ، ومَعونَتِهِ عَلی نَفسِهِ فیما لا یَهُمُّ بِهِ مِن مَعصِیَهِ رَبِّهِ . ثُمَّ تَکونُ (عَلَیهِ) رَحمَهً ، ولا تَکونُ عَلَیهِ عَذابا . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : حَقُّ المُسلِمِ عَلَی المُسلِمِ أن لا یَشبَعَ ویَجوعُ أخوهُ ، ولا یَروی ویَعطَشُ أخوهُ ، ولا یَکتَسِیَ ویَعری أخوهُ . فَما أعظَمَ حَقَّ المُسلِمَ عَلی أخیهِ المُسلِمِ ! أحِبَّ لِأَخیکَ المُسلِمِ ما تُحِبُّ لِنَفسِکَ . وإذَا احتَجتَ فَسَلهُ ، وإن سَأَلَکَ فَأَعطِهِ ، لا تُملِهِ خَیرا ولا یُملِهِ لَکَ . کُن لَهُ ظَهرا ؛ فَإِنَّهُ لَکَ ظَهرٌ . إذا غابَ فَاحفَظهُ فی غَیبَتِهِ ، وإذا شَهِدَ فَزُرهُ وأجِلَّهُ وأکرِمهُ ؛ فَإِنَّهُ مِنکَ وأنتَ مِنهُ . فَإِن کانَ عَلَیکَ عاتِبا فَلا تُفارِقهُ حَتّی تَسأَلَ سَمیحَتَهُ . وإن أصابَهُ خَیرٌ فَاحمَدِ اللّه َ ، وإنِ ابتُلِیَ فَاعضُدهُ ، وإن تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنهُ . (5)
.
ص: 327
امام علی علیه السلام : برادری در راه خدا ، بر اساس نیکخواهی برای یکدیگر در راه خدا ، بخشش به یکدیگر در راه خدا ، کمک به یکدیگر برای فرمانبری از خدا ، بازداشتن یکدیگر از نافرمانی خدا ، یاری رساندن به یکدیگر در راه خدا و خالص کردن دوستی ، بنیاد نهاده می شود .
امام علی علیه السلام : هرگاه دوستت تو را به برادری گرفت ، برایش [چون] بنده باش و وفاداریِ صادقانه و صفای نیکو را نثارش کن .
امام سجاد علیه السلام : امّا حقّ دوست آمیزگار ، آن است که او را فریفته اش نکنی ، به او نیرنگ نزنی ، او را تکذیب نکنی ، او را غافل نسازی ، او را نفریبی و همچون دشمن که بر ضدّ رقیب خود می کوشد ، بر ضدّش نکوشی و اگر به تو اعتماد کرد ، هرچه می توانی برایش انجام دهی و بدانی که فریفتن آن که به شخص اعتماد کرده است ، [گناهش مانند ]ربا خواری است .
امام سجاد علیه السلام : امّا حقّ هم صحبت ، آن است که هرچه می توانی به او خوبی کنی ، وگرنه ، دست کم ، انصاف را مراعات کنی و همان گونه که تو را گرامی می دارد ، گرامی اش بداری و آن گونه که تو را حفظ می کند ، حفظش کنی، و در هیچ کَرَمی بر تو پیش دستی نکند و اگر چنین کرد ، آن را جبران کنی و در برآوردن حقّ دوستی او کوتاهی نکنی . بر خود ، لازم بدانی که نیکخواه و حامی و پشتیبان او در فرمانبری پروردگارش باشی و او را در آنچه به نافرمانیِ پروردگارش نمی انجامد ، یاری دهی و برای او مایه رحمت باشی ، نه مایه رنج .
الکافی به نقل از ابراهیم بن عمر یمانی، از امام صادق علیه السلام : «حقّ مسلمان بر مسلمان ، آن است که خود ، سیر نباشد و برادرش گرسنه ؛ خود ، سیراب نباشد و برادرش تشنه ، و خود ، پوشیده نباشد و برادرش برهنه . چه قدر حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش بزرگ است!» . نیز حضرت فرمود : «آنچه را برای خود دوست داری ، برای برادرِ مسلمانت دوست بدار . هرگاه نیازمند شدی ، از او درخواست کن و اگر از تو چیزی درخواست کرد ، به او ببخش . در نیکی به او تأخیر مکن و او نیز تأخیر میندازد . پشتیبان او باش که او پشتیبان توست . هرگاه غایب گشت ، او را در غیابش حفظ کن و هرگاه حضور یافت ، به دیدارش شتاب . بزرگش شمار و گرامی اش دار که او از توست و تو از اویی . اگر تو را توبیخ کرد ، تا از او عذرِ تقصیر نخواسته ای ، از او جدا نشو . اگر خیری به او رسید ، خدا را سپاسْ گوی و اگر مبتلا شد ، حمایتش کن و اگر برایش دامی چیده شد ، او را یاری ده» .
.
ص: 328
الإمام الصادق علیه السلام : لا تَکونُ الصَّداقَهُ إلاّ بِحُدودِها ، فَمَن کانَت فیهِ هذِهِ الحُدودُ أو شَیءٌ مِنها فَانسِبهُ إلَی الصَّداقَهِ ، ومَن لَم یَکُن فیهِ شَیءٌ مِنها فَلا تَنسِبهُ إلی شَیءٍ مِنَ الصَّداقَهِ ؛ فَأَوَّلُها : أن تَکونَ سَریرَتُهُ وعَلانِیَتُهُ لَکَ واحِدَهً . وَالثّانی : أن یَری زَینَکَ زَینَهُ ، وشَینَکَ شَینَهُ . وَالثّالِثَهُ : أن لا تُغَیِّرَهُ عَلَیکَ وِلایَهٌ ولا مالٌ . وَالرّابِعَهُ : أن لا یَمنَعَکَ شَیئا تَنالُهُ مَقدُرَتُهُ . وَالخامِسَهُ وهِیَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ : أن لا یُسَلِّمَکَ عِندَ النَّکَباتِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : لا تَطعَنوا فی عُیوبِ مَن أقبَلَ إلَیکُم بِمَوَدَّتِهِ ، ولا توقِفوهُ عَلی سَیِّئَهٍ یَخضَعُ لَها ؛ فَإِنَّها لَیسَت مِن أخلاقِ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهومِن أخلاقِ أولِیائِهِ . (2)
.
ص: 329
امام صادق علیه السلام : دوستی ، جز با صفات و حدود آن ، راست نمی آید و هرکه همه یا بخشی از آنها در او بود ، عنوان دوست بر او بنه و اگر هیچ یک از آنها در او نبود ، هرگز عنوان دوست بر او منه . نخستین حدّ دوستی ، آن است که آشکار و نهانِ دوست ، برایت یکی باشد . دومْ آن که زیورِ تو را زیور خود و نقص تو را نقصِ خود بداند . سومْ آن که مال و مقام ، دوستی او را نسبت به تو تغییر ندهد . چهارمْ آن که آنچه را در اختیار دارد ، از تو باز ندارد . پنجم که عصاره همه این صفات است ، آن که تو را در گرفتاری ها رها نکند .
امام صادق علیه السلام : بر عیب های آن که به دوستی شما روی آورده است ، طعنه مزنید و او را به سبب کار زشتی که از او سر می زند ، از دوستی خود ، باز مدارید ، که این کار ، از اخلاق پیامبر خدا و دوستانش نیست .
ر . ک : ص 231 (کلّیات آداب معاشرت) .
.
ص: 330
الفصل التاسع : آثار المحبّه9 / 1عَلاماتُ صِدقِ المَوَدَّهِأ شَهادَهُ القَلبِ الإمام علیّ علیه السلام : سَلُوا القُلوبَ عَنِ المَوَدّاتِ ؛ فَإِنَّها شَواهِدُ لا تَقبَلُ الرُّشا . (1)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : إذا شَکَکتَ فی مَوَدَّهِ إنسانٍ فَاسأَل قَلبَکَ عَنهُ . (2)
الإمام الباقر علیه السلام : اِعرِفِ المَوَدَّهَ فی قَلبِ أخیکَ بِما لَهُ فی قَلبِکَ . (3)
الکافی عن صالح بن الحکم : سَمِعتُ رَجُلاً یَسأَلُ أبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام ، فَقالَ : الرَّجُلُ یَقولُ أوَدُّکَ ، فَکَیفَ أعلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنی ؟ فَقالَ : اِمتَحِن قَلبَکَ ، فَإِن کُنتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ یَوَدُّکَ . (4)
.
ص: 331
فصل نهم : آثار دوستی9 / 1نشانه های دوستی راستینالف گواهیِ دل امام علی علیه السلام : از دل ها درباره دوستی ها بپرسید ، که گواهانی رشوه ناپذیرند .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : هرگاه درباره دوستی کسی شک کردی ، از دل خود درباره او بپرس .
امام باقر علیه السلام : میزانِ دوستی [خود] را در دل برادرت ، از دوستی ای که در دلت نسبت به او داری ، بشناس .
الکافی به نقل از صالح بن حَکَم : شنیدم مردی از امام صادق علیه السلاممی پرسید : کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا ]دوستم دارد ؟ امام پاسخ داد : «دلت را بیازمای . اگر دوستش داشتی ، او نیز تو را دوست دارد» .
.
ص: 332
الإمام الصادق علیه السلام : اُنظُر قَلبَکَ ، فَإِذا أنکَرَ صاحِبَکَ فَإِنَّ أحَدَکُما قَد أحدَثَ . (1)
الکافی عن مسعده بن الیسع : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام : إنّی وَاللّه ِ لاَُحِبُّکَ ، فَأَطرَقَ ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ . فَقالَ : صَدَقتَ یا أبا بِشرٍ ، سَل قَلبَکَ عَمّا لَکَ فی قَلبی مِن حُبِّکَ ، فَقَد أعلَمَنی قَلبی عَمّا لی فی قَلبِکَ . (2)
المحاسن عن عبیداللّه بن إسحاق المدائنیّ : قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ علیهماالسلام : إنَّ الرَّجُلَ مِن عُرضِ النّاسِ یَلقانی ، فَیَحلِفُ بِاللّه ِ أنَّهُ یُحِبُّنی ، أفَأَحلِفُ بِاللّه ِ أنَّهُ لَصادِقٌ ؟ فَقالَ : اِمتَحِن قَلبَکَ ، فَإِن کُنتَ تُحِبُّهُ فَاحلِف وإلاّ فَلا . (3)
عیون أخبار الرضا علیه السلام عن الحسن بن الجهم : سَأَلتُ الرِّضا علیه السلام فَقُلتُ لَهُ : ... جُعِلتُ فِداکَ ، أشتَهی أن أعلَمَ کَیفَ أنَا عِندَکَ ؟ قالَ : اُنظُر کَیفَ أنَا عِندَکَ . (4)
.
ص: 333
امام صادق علیه السلام : به دل خود بنگر . هرگاه دوستت را ناپسند داشت ، بی گمان ، یکی از شما [زمینه دشمنی را ]پدید آورده است .
الکافی به نقل از مَسعَده بن الیَسَع : به امام صادق علیه السلام گفتم : به خدا سوگند ، دوستت دارم . حضرت ، اندکی سر به زیر انداخت . سپس سرش را برداشت و فرمود : «ای ابو بُشر ! راست می گویی. از دلت درباره جایگاه دوستی ات در دلم بپرس که دلم ، از جایگاه دوستی ام در دلت باخبرم ساخت» .
المحاسن به نقل از عبیداللّه بن اسحاق مدائنی : به امام موسی کاظم علیه السلامگفتم : یکی از عامّه مردم ، مرا می بیند و به خدا سوگند می خورد که مرا دوست دارد . آیا من نیز به خدا سوگند بخورم که او راست می گوید ؟ حضرت فرمود : «دلت را بیازمای . اگر دوستش داشتی ، پس سوگند بخور ، وگرنه ، نه» .
عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از حسن بن جَهْم : از امام رضا علیه السلام پرسیدم : فدایت گردم ! خوش دارم بدانم که نزدت چه جایگاهی دارم حضرت فرمود : «نگاه کن که من چه جایگاهی نزدت دارم [که جایگاه تو در نزد من نیز مانند آن است]» .
.
ص: 334
الکافی عن الحسن بن الجهم : قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام : لا تَنسَنی مِنَ الدُّعاءِ . قالَ : (أ)وَتَعلَمُ أنّی أنساکَ ؟ فَتَفَکَّرتُ فی نَفسی وقُلتُ : هُوَ یَدعو لِشیعَتِهِ وأنَا مِن شیعَتِهِ ، قُلتُ : لا ، لا تَنسانی . قالَ : وکَیفَ عَلِمتَ ذلِکَ ؟ قُلتُ : إنّی مِن شیعَتِکَ ، وإنَّکَ لَتَدعو لَهُم . فَقالَ : هَل عَلِمتَ بِشَیءٍ غَیرِ هذا ؟ قُلتُ : لا . قالَ : إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَکَ عِندی فَانظُر (إلی) ما لی عِندَکَ . (1)
الإمام الهادی علیه السلام لِلمُتَوَکِّلِ : لا تَطلُبِ الصَّفاءَ مِمَّن کَدَرتَ عَلَیهِ ، ولاَ الوَفاءَ مِمَّن غَدَرتَ بِهِ ، ولاَ النُّصحَ مِمَّن صَرَفتَ سوءَ ظَنِّکَ إلَیهِ ؛ فَإِنَّما قَلبُ غَیرِکَ (لَکَ) کَقَلبِکَ لَهُ . (2)
ب المُواساهُ فِی السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ الإمام علیّ علیه السلام : أصدَقُ الإِخوانِ مَوَدَّهً أفضَلُهُم لاِءِخوانِهِ فِی السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ مُواساهً . (3)
عنه علیه السلام : فِی الضّیقِ وَالشِّدَّهِ یَظهَرُ حُسنُ المَوَدَّهِ . (4)
.
ص: 335
الکافی به نقل از حسن بن جَهْم : به امام رضا علیه السلامگفتم : مرا از دعا فراموش مکن . حضرت فرمود : «گمان می کنی که من فراموشت می کنم ؟». اندکی در خودم اندیشیدم و با خود گفتم : او برای شیعیانش دعا می کند و من نیز از شیعیانش هستم . آن گاه گفتم : نه ، فراموشم نمی کنی . فرمود : «از کجا فهمیدی ؟» . گفتم : من از شیعیانت هستم و تو برایشان دعا می کنی . فرمود : «آیا متوجّه چیز دیگری جز این شدی ؟». گفتم : نه . فرمود : «هرگاه خواستی بدانی که نزد من چه جایگاهی داری ، ببین من نزدت چه جایگاهی دارم» .
امام هادی علیه السلام به متوکّل عبّاسی : صفای دوستی را از آن که دوستی اش را برآشفتی ، مخواه . وفاداری از آن که به او نیرنگ زدی ، مطلب ، و خیرخواهی را از آن که بدگمانی ات را متوجّه او کردی ، مجو ؛ چرا که دل دیگری نسبت به تو ، همچون دل تو نسبت به اوست .
ر . ک : ص 89 (سازگاری جان ها)؛ ص 601 (معیارِ جایگاه بنده در نزد خدا) .
ب همدردی در خوشی و ناخوشی امام علی علیه السلام : راست ترینِ برادران در دوستی ، کسانی هستند که در خوشی و ناخوشی با برادران خود [با جان و مال خویش] ، بیشتر همدردی می کنند .
امام علی علیه السلام : در تنگنا و سختی ، دوستی راستین ، آشکار می شود .
.
ص: 336
المعجم الکبیر عن الحارث : إنَّ عَلِیّا علیه السلام سَأَلَ ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَلیٍّ علیه السلامعَن أشیاءَ مِن أمرِ المُروءَهِ ... قالَ : فَمَا الإِخاءُ ؟ قالَ : المُواساهُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاءِ . (1)
الإمام الحسن علیه السلام لَمّا سُئلَ عَنِ الإِخاءِ : الإِخاءُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاءِ . (2)
ج ذِکرُ المَحبوبِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ شَیئا أکثَرَ ذِکرَهُ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : مَن أحَبَّ شَیئا لَهِجَ بِذِکرِهِ . (4)
د تَرکُ التَّمَلُّقِ الإمام علیّ علیه السلام : إنَّما یُحِبُّکَ مَن لا یَتَمَلَّقُکَ ، ویُثنی عَلَیکَ مَن لا یُسمِعُکَ . (5)
9 / 2دَورُ المَحَبَّهِ فی مَصیرِ الإِنسانِأ حَشرُ النّاسِ مَعَ مَحبوبِهِم رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم . (6)
.
ص: 337
المعجم الکبیر به نقل از حارث : علی علیه السلام از فرزندش حسن بن علی علیه السلامپرسش هایی درباره مردانگی کرد . [از جمله ]پرسید : «برادری چیست ؟» فرمود : «همدردی [با دوستان] در سختی و آسایش» .
امام حسن علیه السلام هنگامی که از ایشان سؤال شد که [حقیقتِ ]دوستی و برادری چیست ؟ : همدردی کردن ، چه در سختی و چه در آسایش .
ج یاد کردِ محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس چیزی را دوست بدارد ، از آن ، بسیار یاد می کند .
امام علی علیه السلام : هرکس چیزی را دوست بدارد ، شیفته یادکردش می شود .
د چاپلوسی نکردن امام علی علیه السلام : در حقیقت ، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند .
9 / 2نقش دوستی در سرنوشت انسانالف گردآمدن مردم با محبوبشان رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس مردمی را دوست بدارد ، [در روز قیامت] با آنان گرد خواهد آمد .
.
ص: 338
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ قَوما عَلی أعمالِهِم حُشِرَ یَومَ القِیامَهِ فی زُمرَتِهِم ، فَحوسِبَ بِحِسابِهِم وإن لَم یَعمَل أعمالَهُم . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : العَبدُ عِندَ ظَنِّهِ بِاللّه ِ عز و جل ، وهُوَ مَعَ أحبابِهِ یَومَ القِیامَهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : یَابنَ مَسعودٍ ، أحِبَّ الصّالِحینَ ؛ فَإِنَّ المَرءَ مَعَ مَن أحَبَّ ، فَإِن لَم تَقدِر عَلی أعمالِ البِرِّ فَأحِبَّ العُلَماءَ ، فَإِنَّهُ یَقولُ : «وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَئکَ رَفِیقًا » (3) . (4)
صحیح البخاری عن عبداللّه بن مسعود : جاءَ رَجُلٌ إلی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، کَیفَ تَقولُ فی رَجُلٍ أحَبَّ قَوما ولَم یَلحَق بِهِم ؟ فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . (5)
مسند ابن حنبل عن ثابت البنانیّ عن أنس : جاءَ رَجُلٌ إلی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهفَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، الرَّجُلُ یُحِبُّ الرَّجُلَ ولا یَستَطیعُ أن یَعمَلَ کَعَمَلِهِ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . فَقالَ أنَسٌ : فَما رَأَیتُ أصحابَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهفَرِحوا بِشَیءٍ قَطُّ إلاّ أن یَکونَ الإِسلامَ ما فَرِحوا بِهذا مِن قَولِ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله . (6)
.
ص: 339
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس مردمی را به سبب کردارشان دوست بدارد ، روز قیامت ، جزو آنان گرد خواهد آمد و مانند آنان محاسبه خواهد شد ؛ اگرچه کردارش چون کردار آنان نباشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بنده ، در گرو گمانش درباره خداوند عز و جلاست و در روز قیامت ، کنار کسانی قرار می گیرد که دوستشان دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای ابن مسعود! صالحان را دوست بدار که انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد . اگر توان نیکوکاری نداری ، پس عالمان را دوست بدار که [خداوند] می فرماید : «هرکه از خدا و پیامبرش اطاعت کند ، همراه کسانی خواهد بود که خدا نعمتشان داده است ، چون انبیا و صدّیقان و شهیدان و صالحان ؛ و اینان ، چه نیکو رفیقان اند» .
صحیح البخاری به نقل از عبداللّه بن مسعود : مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای پیامبر خدا! درباره کسی که مردمی را دوست دارد ، امّا به آنان نپیوسته است ، چه می گویی ؟ پیامبر خدا فرمود : «انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد» .
مسند ابن حنبل به نقل از ثابت بنانی، از اَنَس : مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا! مردیْ دیگری را دوست می دارد ؛ امّا نمی تواند کارهایی همچون او انجام دهد . پیامبر خدا فرمود : «انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد» . انس گفت : جز به اسلام آوردن ، هرگز ندیدم یاران پیامبر خدا به چیزی همچون این سخن ، شادمان شده باشند .
.
ص: 340
صحیح البخاری عن أنس : بَینَما أنَا وَالنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خارِجانِ مِنَ المَسجِدِ ، فَلَقِیَنا رَجُلٌ عِندَ سُدَّهِ المَسجِدِ . فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، مَتَی السّاعَهُ ؟ قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : ما أعدَدتَ لَها ؟ فَکَأَنَّ الرَّجُلَ استَکانَ ، ثُمَّ قالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما أعدَدتُ لَها کَبیرَ صِیامٍ ولاصَلاهٍ ولا صَدَقَهٍ ، ولکِنّی اُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ . قالَ : أنتَ مَعَ مَن أحبَبتَ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ رَجُلاً أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، اُحِبُّ المُصَلّینَ ولا اُصَلّی ، واُحِبُّ الصَّوّامینَ ولا أصومُ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أنتَ مَعَ مَن أحبَبتَ ، ولَکَ مَا اکتَسَبتَ . (2)
.
ص: 341
صحیح البخاری به نقل از اَنَس : من و پیامبر صلی الله علیه و آلهبیرون از مسجد بودیم که مردی در کنار درِ مسجد ، ما را دید و گفت : ای پیامبر خدا ! روز قیامت ، کی است ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چه برای آن آماده کرده ای ؟» . گویی آن مرد ، [اظهار ]فروتنی کرد و سپس گفت : ای پیامبر خدا ! برای آن ، روزه و نماز و صدقه فراوانی آماده نکرده ام ؛ لیکن خدا و پیامبرش را دوست می دارم . حضرت فرمود : «تو همراه کسی هستی که دوستش می داری» .
امام باقر علیه السلام : مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! نمازگزاران را دوست دارم ؛ امّا خودْ نماز نمی خوانم . روزه گیران را دوست دارم ؛ امّا خودْ روزه نمی گیرم . پیامبر خدا به او فرمود : «تو همراه کسی هستی که دوستش داری و بهره ات همان است که به دست آورده ای» .
.
ص: 342
الأمالی للطوسی عن عبداللّه بن الحسن عن آبائه : أتی رَجُلٌ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آلهفَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، رَجُلٌ یُحِبُّ مَن یُصَلّی ولا یُصَلّی إلاَّ الفَریضَهَ ، ویُحِبُّ مَن یَتَصَدَّقُ ولا یَتَصَدَّقُ إلاّ بِالواجِبِ ، ویُحِبُّ مَن یَصومُ ولا یَصومُ إلاّ شَهرَ رَمَضانَ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : لَو صُمتَ الدَّهرَ کُلَّهُ ، وقُمتَ اللَّیلَ کُلَّهُ ، وقُتِلتَ بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ ، بَعَثَکَ اللّه ُ مَعَ هَواکَ بالِغا ما بَلَغَ ؛ إن فی جَنَّهٍ فَفی جَنَّهٍ وإن فی نارٍ فَفی نارٍ . (2)
عنه علیه السلام : خُذ مِن صالِحِ العَمَلِ ، وخالِل خَیرَ خَلیلٍ ؛ فَإِنَّ لِلمَرءِ مَا اکتَسَبَ وهُوَ فِی الآخِرَهِ مَعَ مَن أحَبَّ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ أنَّ فیکَ خَیرا فَانظُر إلی قَلبِکَ ؛ فَإِن کانَ یُحِبُّ أهلَ طاعَهِ اللّه ِ ویُبغِضُ أهلَ مَعصِیَتِهِ فَفیکَ خَیرٌ وَاللّه ُ یُحِبُّکَ ، وإن کانَ یُبغِضُ أهلَ طاعَهِ اللّه ِ ویُحِبُّ أهلَ مَعصِیَتِهِ فَلَیسَ فیکَ خَیرٌ وَاللّه ُ یُبغِضُکَ ، وَالمَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام: حَقٌّ عَلَی اللّه ِ عز و جل أن تَصیروا مَعَ مَن عِشتُم مَعَهُ فی دُنیاهُ . (5)
.
ص: 343
الأمالی طوسی از عبداللّه بن الحسن، از پدرانش : مردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! کسی نمازگزاران را دوست می دارد ؛ امّا خود ، جز نمازهای واجب را نمی گزارد . صدقه دهندگان و زکات دهندگان را دوست می دارد ؛ امّا خود ، جز زکات واجب را نمی پردازد . روزه گیران را دوست می دارد ؛ امّا جز ماه رمضان را روزه نمی گیرد . پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهفرمود : «انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد» .
امام علی علیه السلام : اگر همه روزها را روزه بگیری و همه شب ها را به نماز بِایستی و میان رُکْن و مقام [کعبه ]کشته شوی ، باز خداوند ، تو را با علاقه ات برخواهد انگیخت ، هرچه که باشد . اگر بهشتی باشد ، پس بهشتی [خواهی بود ]و اگر دوزخی باشد ، پس دوزخی .
امام علی علیه السلام : از شخص درستکار ، فراگیر و با بهترین دوست ، دوستی کن ؛ زیرا بهره انسان ، همان است که به دست آورده است و در روز قیامت ، همراه کسی است که دوستش می دارد .
امام باقر علیه السلام : هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست ، به قلبت بنگر . اگر فرمانبران خدا را دوست و معصیت کاران را دشمن می داشت ، پس در تو خیر هست و خداوندْ دوستت می دارد ، و اگر پیروان خدا را دشمن می داشت و معصیت کاران را دوست می داشت ، پس در تو خیری نیست و خداوندْ ، دشمنت می دارد ؛ چون انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل بر خود لازم کرده است که سرانجام ، همراه کسی شوید که در دنیا با او زیسته اید .
.
ص: 344
الإمام الجواد علیه السلام : أمّا هذِهِ الدُّنیا فَإِنّا فیها مُغتَرِفونَ ، ولکِن مَن کانَ هَواهُ هَوی صاحِبِهِ ودانَ بِدینِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَیثُ کانَ ، والآخِرَهُ هِیَ دارُ القَرارِ . (1)
ب حَشرُ مُحِبّی أهلِ البَیتِ مَعَهُم رسول اللّه صلی الله علیه و آله : وَاللّه ِ لَو أحَبَّنا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللّه ُ مَعَنا . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّنا کانَ مَعَنا یَومَ القِیامَهِ ، ولَو أنَّ رَجُلاً أحَبَّ حَجَرا لَحَشَرَهُ اللّه ُ مَعَهُ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یا أبا دُجانَهَ ، أما عَلِمتَ أنَّ مَن أحَبَّنا وَامتُحِنَ فی مَحَبَّتِنا أسکَنَهُ اللّه ُ مَعَنا ؟! ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرِم» (4) . (5)
سنن أبی داود عن أبی ذرّ : یا رَسولَ اللّه ِ ، الرَّجُلُ یُحِبُّ القَومَ ولا یَستَطیعُ أن یَعمَلَ کَعَمَلِهِم . قالَ : أنتَ یا أبا ذَرٍّ مَعَ مَن أحبَبتَ . قالَ : فَإِنّی اُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ . قالَ : فَإِنَّکَ مَعَ مَن أحبَبتَ . قالَ : فَأَعادَها أبو ذَرٍّ فَأَعادَها رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله . (6)
.
ص: 345
امام جواد علیه السلام : امّا این دنیاست که ما از آن بهره گیرانیم ؛ لیکن هرکه علاقه اش ، همان علاقه دوستش باشد و به دین او گراید ، هرجا که باشد ، همراه او خواهد بود و آخرت ، سرای ماندن است .
ب محشور گردیدنِ دوستدارانِ اهل بیت با آنان رسول خدا صلی الله علیه و آله : به خدا سوگند ، اگر سنگی ما را دوست بدارد ، خداوند ، او را نیز [در روز قیامت ،] با ما گرد خواهد آورد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه ما را دوست بدارد ، در روز قیامت ، همراه ما خواهد بود ، و اگر شخصی سنگی را دوست بدارد ، خداوند ، او را با آن ، گرد خواهد آورد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای ابودجانه! آیا نمی دانی هرکه ما را دوست بدارد و در راه دوستی ما آزموده شود [و بلا بیند]، خداوند او را کنار ما ساکن خواهد ساخت». سپس حضرت این آیه را برخواند : «در جایگاهی راست ، نزد فرمانروایی توانا» .
سنن أبی داوود به نقل از ابوذر ، در گفتگو با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «ای پیامبر خدا ! کسی مردمی را دوست دارد ؛ امّا نمی تواند کارهایی همچون آنان انجام دهد . فرمود : «تو ای ابوذر ، همراه کسی هستی که دوستش می داری» . ابوذر گفت : «من خدا و پیامبرش را دوست می دارم» . فرمود : «پس تو همراه آنانی که دوستشان می داری» . [راوی] گفت : ابوذر گفته خود را تکرار کرد و پیامبر خدا نیز پاسخ خود را باز گفت .
.
ص: 346
الأمالی للطوسی عن عبداللّه بن الصّامت : حَدَّثَنی أبو ذَرٍّ وکانَ صَغوُهُ وَانقِطاعُهُ إلی عَلِیٍّ وأهلِ هذا البَیتِ علیهم السلام، قال : قلت : یا نَبِیَّ اللّه ِ ، إنّی اُحِبُّ أقواما ما أبلُغُ أعمالَهُم . قالَ : فَقالَ : یا أبا ذَرٍّ ، المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ ، ولَهُ مَا اکتَسَبَ . قُلتُ : فَإِنّی اُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ وأهلَ بَیتِ نَبِیِّهِ . قالَ : فَإِنَّکَ مَعَ مَن أحبَبتَ . (1)
اُسد الغابه عن عبدالرحمن بن صفوان : هاجَرَ أبی صَفوانُ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آلهوهُوَ بِالمَدینَهِ ، فَبایَعَهُ عَلَی الإِسلامِ ، فَمَدَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَدَهُ ، فَمَسَحَ عَلَیها ، فَقالَ صَفوانُ : إنّی اُحِبُّکَ یا رَسولَ اللّه ِ . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ . (2)
بشاره المصطفی عن جابر بن عبداللّه الأنصاریّ لِعَطِیَّهَ العَوفِیِّ : یا عَطِیَّهُ ، سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم ، ومَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم ... أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمِّدٍ صلی الله علیه و آله ما أحَبَّهُم ، وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما ، وَارفَق بِمُحِبِّ مُحَمِّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ؛ فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَهِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخری بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَی الجَنَّهِ ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَی النّارِ . (3)
دعائم الإسلام : عن أبی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام : أنَّ قَوما أتَوهُ مِن خُراسانَ ، فَنَظَرَ إلی رَجُلٍ مِنهُم قَد تَشَقَّقَتا رِجلاهُ ، فَقالَ لَهُ : ما هذا ؟ فَقالَ : بُعدُ المَسافَهِ یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ووَاللّه ِ ما جاءَ بی مِن حَیثُ جِئتُ إلاّ مَحَبَّتُکُم أهلَ البَیتِ . قالَ لَهُ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : أبشِر ، فَأَنتَ وَاللّه ِ مَعَنا تُحشَرُ . قالَ : مَعَکُم یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ؟ قالَ : نَعَم ، ما أحَبَّنا عَبدٌ إلاّ حَشَرَهُ اللّه ُ مَعَنا ، وهَلِ الدّینُ إلاَّ الحُبُّ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (4) . (5)
.
ص: 347
الأمالی طوسی به نقل از عبداللّه بن صامت ، از ابوذر که دلبسته و پیوسته علی علیه السلامو اهل بیت علیهم السلام بود : گفتم : «ای پیامبر خدا! من مردمی را دوست دارم ؛ امّا به پایه کردارشان نمی رسم» . حضرت فرمود : «ای ابوذر! انسان ، همراه کسی است که دوستش می دارد و بهره اش همان که به دست آورده است» . گفتم : «من خدا و پیامبر او و اهل بیت پیامبرش را دوست می دارم» . حضرت فرمود : «پس تو همراه کسانی هستی که دوستشان می داری» .
اُسد الغابه به نقل از عبدالرحمان بن صفوان : پدرم ، صفوان ، به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله که در مدینه بود ، هجرت کرد و به عنوان پذیرش اسلام،با او بیعت کرد . پیامبر صلی الله علیه و آلهدستش را دراز کرد و بر دست صفوان کشید. پس از آن صفوان گفت : «ای پیامبر خدا! تو را دوست می دارم . پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «انسان، همراه کسی است که دوستش می دارد».
بشاره المصطفی به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری ، خطاب به عطیّه عوفی : ای عطیّه! از محبوبم ، پیامبر خدا ، شنیدم که می گفت : «هرکه مردمی را دوست داشته باشد ، با آنان محشور خواهد شد و هرکه کردار مردمی را دوست داشته باشد ، شریک کردارشان خواهد بود ... . دوستدار آل محمد را تا هنگامی که دوستشان می دارد ، دوست بدار و دشمن آل محمّد را تا هنگامی که دشمنشان می دارد ، دشمن بدار ؛ گرچه بسیار روزه گیر و شب زنده دار باشد . با دوستدار محمّد و آل محمّد ، نرمی کن ؛ زیرا اگر بر اثر گناهان بسیارش ، یک گام او بلغزد ، بر اثر محبّتشان گام دیگرش استوار می ماند . در حقیقت ، بازگشتِ دوستدارشان به بهشت است و بازگشت دشمنشان به دوزخ» .
دعائم الإسلام درباره امام باقر علیه السلام : گروهی از خراسان ، نزد امام باقر علیه السلام آمدند. حضرت به مردی از آنان که پاهایش [بر اثر پیاده روی بسیار، ]چاک چاک شده بود ، نگریست و به او فرمود : «این چیست ؟» . پاسخ داد : «ای پسر پیامبر خدا ! بر اثر مسافتِ بسیار است . به خدا سوگند ، مرا از آن جا که آمده ام ، جز دوستی شما اهل بیت ، بدین جا نیاورد . امام باقر علیه السلام به او فرمود : «مژده باد بر تو که به خدا سوگند ، با ما محشور می شوی» . آن مرد گفت : «ای پسر پیامبر خدا ! با شما؟ فرمود : «آری ! هیچ بنده ای ما را دوست نمی دارد ، جز آن که خداوند ، او را با ما محشور خواهد کرد . مگر دین ، چیزی جز دوستی است ؟ خداوند عز و جلمی فرماید : بگو : اگر شما خداوند را دوست دارید ، پس از من پیروی کنید تا خداوند ، شما را دوست بدارد``» .
.
ص: 348
مجمع البیان فی قَولِهِ تَعالی : «وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئکَ . . .» (1) : قیلَ : نَزَلَت فی ثَوبانَ مَولی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، وکانَ شَدیدَ الحُبِّ لِرَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، قَلیلَ الصَّبرِ عَنهُ ، فَأَتاهُ ذاتَ یَومٍ وقَد تَغَیَّرَ لَونُهُ ونَحَلَ جِسمُهُ . فَقالَ صلی الله علیه و آله : یا ثَوبانُ ، ما غَیَّرَ لَونَکَ ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما بی مِن مَرَضٍ ولا وَجَعٍ غَیرَ أنّی إذا لَم أرَکَ اشتَقتُ إلَیکَ حَتّی ألقاکَ ، ثُمَّ ذَکَرتُ الآخرَ (2) فَأَخافُ أنّی لا أراکَ هُناکَ؛ لِأَنّی عَرَفتُ أنَّکَ تُرفَعُ مَعَ النَّبِیِّینَ، وإنّی إن اُدخِلتُ الجَنَّهَ کُنتُ فی مَنزِلَهٍ أدنی مِن مَنزِلَتِکَ ، وإن لَم أدخُلِ الجَنَّهَ فَذاکَ حَتّی لا أراکَ أبَدا . فَنَزَلَتِ الآیَهُ . ثُمَّ قالَ صلی الله علیه و آله : وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ، لا یُؤمِنَنَّ عَبدٌ حَتّی أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن نَفسِهِ وأبَوَیهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وَالنّاسِ أجمَعینَ . (3)
.
ص: 349
مجمع البیان در تفسیر این گفته خداوند متعال : «هر که از خدا و پیامبرش پیروی کند ، پس آنان . . .» : گفته اند که این آیه ، درباره ثوبان ، غلام آزاد شده پیامبر خدا نازل شد . ثوبان ، سخت به پیامبر خدا علاقه مند و نسبت به دوری او بی تاب بود . یک روز ، در حالی که رنگش دگرگون و بدنش لاغر شده بود، خدمت پیامبر خدا آمد . حضرت فرمود : «ای ثوبان! چرا رنگت دگرگون شده است ؟» . پاسخ داد : «ای پیامبر خدا ! نه بیمارم و نه دردمند ؛ لیکن هرگاه تو را نبینم ، شوق دیدارت مرا بر می انگیزد ، تا تو را ببینم . امّا چون به یاد آخرت می افتم ، می ترسم تو را در آن جا نبینم ؛ زیرا می دانم که تو را همراه پیامبران ، در منزلتی والا جای می دهند و اگر مرا به بهشت درآورند ، مرا در منزلتی فروتر از منزلت تو جای می دهند [پس تو را چندان نخواهم دید ]و اگر هم به بهشت وارد نشوم ، تو را هرگز نخواهم دید . پس از آن ، این آیه نازل شد . سپس حضرت فرمود : «سوگند به آن که جانم در دست اوست ، هیچ بنده ای ایمان نمی آورد ، مگر آن که من نزد او از خودش ، پدر و مادرش ، خانواده اش ، فرزندانش و همه مردم ، محبوب تر باشم» .
.
ص: 350
الأمالی للمفید عن عبد الرزّاق بن قیس الرحبیّ : کُنتُ جالِسا مَعَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلامعَلی بابِ القَصرِ حَتّی ألجَأَتهُ الشَّمسُ إلی حائِطِ القَصرِ ، فَوَثَبَ لِیَدخُلَ ، فَقامَ رَجُلٌ مِن هَمدانَ فَتَعَلَّقَ بِثَوبِهِ وقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، حَدِّثنی حَدیثا جامِعا یَنفَعُنِی اللّه ُ بِهِ . قالَ : أوَلَم یَکُن فی حَدیثٍ کَثیرٍ ؟ قالَ : بَلی ، ولکِن حَدِّثنی حَدیثا جامِعا (یَنفَعُنِی اللّه ُ بِهِ) . قالَ : حَدَّثَنی خَلیلی رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أنّی أرِدُ أنَا وشیعَتِی الحَوضَ رِواءً مَروِیِّینَ ، مُبیَضَّهً وُجوهُهُم ، ویَرِدُ عَدُوُّنا ظِماءً مُظمَئینَ ، مُسوَدَّهً وُجوهُهُم . خُذها إلَیکَ قَصیرَهٌ مِن طَویلَهٍ ؛ أنتَ مَعَ مَن أحبَبتَ ، ولَکَ مَا اکتَسَبتَ ، أرسِلنی یا أخا هَمدانَ . ثُمَّ دَخَلَ القَصرَ . (1)
9 / 3ما یَتبَعُ المَحَبَّهَ مِنَ المَعایِبِ وَالمَکارِهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : حُبُّکَ لِلشَّیءِ یُعمی ویُصِمُّ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : عَینُ المُحِبِّ عَمِیَهٌ عَن مَعایِبِ المَحبوبِ ، واُذُنُهُ صَمّاءُ عَن قُبح مَساویهِ . (3)
.
ص: 351
الأمالی مفید به نقل از عبدالرزاق بن قَیس رَحبی : همراه علی بن ابی طالب علیه السلامبر درِ قصر (دارُ الحکومه) نشسته بودیم که تابش خورشید ، امام را به پناه بردن به داخل قصر ، ناگزیر ساخت . حضرت برخاست تا داخل شود که مردی از قبیله هَمْدان ، چنگ در پیراهن ایشان زد و گفت : «ای امیر مؤمنان! برایم حدیثی جامع بازگو تا خداوند ، بدان سودم دهد . حضرت فرمود : «آیا این سود ، در احادیثِ بسیار نیست ؟» . گفت : چرا ؛ ولی می خواهم حدیثی جامع ، برایم بازگویی . حضرت فرمود : «دوستم ، پیامبر خدا ، برایم این حدیث را گفت : من و شیعیانم ، سیراب و سیراب شده ، با چهره های سپید بر حوض [کوثر] ، وارد خواهیم شد . دشمنان ما نیز تشنه لب و تشنه کام و با چهره های سیاه ، بر حوض [کوثر] ، وارد خواهند شد} . این حدیث را با کوتاهی اش به جای حدیثی بلند برگیر . تو همراه کسی هستی که دوستش می داری و بهره ات ، همان است که به دست آورده ای. اینک ای برادر هَمْدانی! رهایم کن». سپس حضرت، داخل قصر شد .
9 / 3پیامدهای ناخوشایند دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوست داشتنِ چیزی ، [نسبت به کاستی های آن ،] کور و کرت می سازد .
امام علی علیه السلام : دیده دوست ، از [دیدن ]عیب های محبوب ، نابینا و گوشش از [شنیدن ]زشتی نقص هایش ناشنواست .
.
ص: 352
الإمام الرضا علیه السلام : الحُبُّ داعِی المَکارِهِ . (1)
عنه علیه السلام : قالَ السَّجّانُ لِیوسُفَ : إنّی لاَُحِبُّکَ ، فَقالَ یوسُفُ : ما أصابَنی بَلاءٌ إلاّ مِنَ الحُبِّ ؛ إن کانَت عَمَّتی أحَبَّتنی فَسَرَّقَتنی ، وإن کانَ أبی أحَبَّنی فَحَسَدونی إخوَتی ، وإن کانَتِ امرَأَهُ العَزیزِ أحَبَّتنی فَحَبَسَتنی . (2)
تفسیر الطبریّ فی قِصَّهِ یوسُفَ علیه السلام وتَفسیرِ رُؤیَا الفَتَیانِ : لَمّا رَأَی الفَتَیان یوسُفَ قالا : وَاللّه ِ یا فَتی ، لَقَد أحبَبناکَ حینَ رَأَیناکَ ، فَقالَ لَهُما : اُنشِدُکُمَا اللّه َ أن لاتُحِبّانی ، فَوَاللّه ِ ما أحَبَّنی أحَدٌ قَطُّ إلاّ دَخَلَ عَلَیَّ مِن حُبِّهِ بَلاءٌ ؛ لَقَد أحَبَّتنی عَمَّتی فَدَخَلَ عَلَیَّ مِن حُبِّها بَلاءٌ ، ثُمَّ لَقَد أحَبَّنی أبی فَدَخَلَ عَلَیَّ بِحُبِّهِ بَلاءٌ ، ثُمَّ لَقَد أحَبَّتنی زَوجَهُ صاحِبی هذا فَدَخَلَ عَلَیَّ بِحُبِّها إیّایَ بَلاءٌ ، فَلا تُحِبّانی بارَکَ اللّه ُ فیکُما . (3)
.
ص: 353
امام رضا علیه السلام : دوستی ، دعوتگر ناخوشی هاست .
امام رضا علیه السلام : زندانبان به یوسف علیه السلامگفت : من تو را دوست دارم . یوسف علیه السلامپاسخ داد : «هر بلایی که به من رسیده از دوستی است . عمّه ام مرا دوست داشت . مرا دزدید . پدرم مرا دوست داشت . در نتیجه ، برادرانم به من حسادت کردند و زنِ عزیز [مصر] ، مرا دوست داشت . پس به زندانم افکند» .
تفسیر الطبری در داستان یوسف علیه السلام و تفسیر خواب آن دو جوان زندانی : چون آن دو جوان ، یوسف را دیدند ، گفتند : ای جوان! به خدا قسم ، از وقتی تو را دیده ایم ، دوستدارت شده ایم . یوسف به آن دو گفت : «شما را به خدا قسم می دهم که مرا دوست نداشته باشید . به خدا قسم ، هرکه مرا دوست داشت ، بر اثر دوستی اش بلایی به سرم آمد . عمّه ام مرا دوست داشت . پس به سبب دوستی اش بلایی به سرم آمد . سپس پدرم مرا دوست داشت که به سبب دوستی اش بلایی به سرم آمد . آن گاه زن اربابم مرا دوست داشت که به سبب این دوست داشتن من ، بلایی به سرم آمد . پس خداوند به شما برکت دهد ! مرا دوست نداشته باشید» .
.
ص: 354
الفصل العاشر: العشق10 / 1العِشقُ المَذمومُالکتاب(وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) . (1)
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : العِشقُ مَرَضٌ لَیسَ فیهِ أجرٌ ولا عِوَضٌ . (2)
عنه علیه السلام أیضا : العِشقُ جَهدٌ عارِضٌ ، صادَفَ قَلبا فارِغا . (3)
عنه علیه السلام : الهِجرانُ عُقوبَهُ العِشقِ . (4)
.
ص: 355
فصل دهم : عشق10 / 1عشق نکوهیدهقرآن(و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان شر باشد . خدا می داند و شما نمی دانید) .
حدیث امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : عشق ، بیماری ای است که نه پاداشی دارد و نه عوضی .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : عشق ، رنجی است که با دل فارغ [از اندیشه و کار] ، رویاروی می شود .
امام علی علیه السلام : جدایی ، کیفر عشق است .
.
ص: 356
عنه علیه السلام : رُبَّ صَبابَهٍ غُرِسَت مِن لَحظَهٍ . (1)
علل الشرایع عن المفضّل بن عمر : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه ِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ علیهماالسلامعَنِ العِشقِ . فَقالَ : قُلوبٌ خَلَت مِن ذِکرِ اللّه ِ ، فَأَذاقَهَا اللّه ُ حُبَّ غَیرِهِ . (2)
10 / 2خَصائِصُ العاشِقِالکتاب(وَ قَالَ نِسْوَهٌ فِی الْمَدِینَهِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَ وِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ * فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَئا وَ ءَاتَتْ کُلَّ وَ حِدَهٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حَشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَآ إِلاَّ مَلَکٌ کَرِیمٌ ) . (3)
الحدیث الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ: «قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا» : قَد حَجَبَها حُبُّهُ عَنِ النّاسِ فَلا تَعقِلُ غَیرَهُ . (4)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لا تَستَشیروا أهلَ العِشقِ ؛ فَلَیسَ لَهُم رَأیٌ ، وإنَّ قُلوبَهُم مُحتَرِقَهٌ ، وفِکَرَهُم مُتَواصِلَهٌ ، وعُقولَهُم سالِبَهٌ . (5)
.
ص: 357
امام علی علیه السلام : بسا [نهال ]شیفتگی که با یک نگاه ، غرس شده است .
علل الشرایع به نقل از مُفَضَّل بن عمر : از امام صادق علیه السلامدرباره عشق پرسیدم . فرمود : «دل هایی از یاد خدا تهی شد . پس خداوند ، دوستی جز خود را به آن نوشانْد» .
10 / 2ویژگی های عاشققرآن(زنانی در شهر گفتند : «زن عزیز ، از غلام خود ، کام خواسته و شیفته او شده است . ما او را در گم راهی آشکاری می بینیم» . پس چون مکرشان را شنید ، سراغشان فرستاد و محفلی برایشان ترتیب داد و به هریک ، کاردی داد و [به یوسف ]گفت : «بر آنان در آی» . پس چون او را دیدند ، بزرگش شمردند و دست خویش ببریدند و گفتند : «منزّه است خدا ! این بشر نیست . این ، جز فرشته ای بزرگوار نیست») .
حدیث امام باقر علیه السلام در تفسیر «شیفته او شده است» : عشق به یوسف ، آن زن را از مردم ، محجوب ساخت و در نتیجه ، جز به او (یوسف) نمی اندیشید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : با عاشقان ، مشورت مکنید که آنان را رأیی نیست ؛ دل هایشان سوخته است و اندیشه هاشان مشوّش و خردهایشان گرفته شده.
.
ص: 358
الإمام علیّ علیه السلام : مَن عَشِقَ شَیئا أعشی (أعمی) بَصَرَهُ ، وأمرَضَ قَلبَهُ ، فَهُوَ یَنظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَهٍ ، ویَسمَعُ بِاُذُنٍ غَیرِ سَمیعَهٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدُّنیا قَلبَهُ ، ووَلِهَت عَلَیها نَفسُهُ ، فَهُوَ عَبدٌ لَها ولِمَن فی یَدَیهِ شَیءٌ مِنها ، حَیثُما زالَت زالَ إلَیها ، وحَیثُما أقبَلَت أقبَلَ عَلَیها ، لا یَنزَجِرُ مِنَ اللّه ِ بِزاجِرٍ ، ولا یَتَّعِظُ مِنهُ بِواعِظٍ ، وهُوَ یَرَی المَأخوذینَ عَلَی الغِرَّهِ . (1)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : ثَلاثَهُ أشیاءَ لا دَوامَ لَها : المالُ فی یَدِ المُبَذِّرِ ، وسَحابَهُ الصَّیفِ ، وغَضَبُ العاشِقِ . (2)
10 / 3العاشِقُ العَفیفُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن عَشِقَ وکَتَمَ وعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهیدا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن عَشِقَ وکَتَمَ وعَفَّ وصَبَرَ ، غَفَرَ اللّه ُ لَهُ وأدخَلَهُ الجَنَّهَ . (4)
کنز العمّال عن ابن عبّاس عَن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : خِیارُ اُمَّتِی الَّذینَ یَعِفّونَ إذا آتاهُمُ اللّه ُ مِنَ البَلاءِ شَیئا . قالوا : وأیُّ البَلاءِ؟ قالَ : العِشقُ . (5)
.
ص: 359
امام علی علیه السلام : هرکه عاشق چیزی شود ، [آن چیز ، ]دیده اش را کم سو (نابینا) و دلش را بیمار می کند . در نتیجه ، او با چشمی نادرست می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود . شهوت ها [پرده] خردش را دریده اند و دنیا ، دلش را میرانده و جانش شیفته آن شده است . پس او بنده دنیا و بنده کسی است که از آن ، بهره ای دارد و [دنیا ]به هر جا رفت ، او نیز می رود و به هر سو روی آورد ، او نیز روی می آورد . در پیِ هیچ یک از فرمان های بازدارنده خدا باز نمی ایستد و از هیچ پند دهنده از جانب او پند نمی گیرد ، حال آن که خود ، کسانی را که مرگ ، بی خبر ، گرفتارشان ساخته است ، می بیند .
امام علی علیه السلام : در حکمت های منسوب به ایشان : سه چیز ، ناپایدار است : مال در دست گشاده دست ، ابر تابستانی و خشم عاشق !
10 / 3عاشق پاک دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه عاشق شود و [عشق خود را ]پنهان دارد و پاک دامنی کند و آن گاه بمیرد ، شهید مرده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه عاشق شود و [عشق خود را ]پنهان دارد و شکیبایی ورزد ، خداوند ، او را بیامرزد و به بهشتش درآوَرَد .
کنز العمّال به نقل از ابن عباس، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «بهترین های امّت من ، کسانی هستند که چون خداوند به اندکی از بلا دچارشان کند ، پاک دامنی ورزند» . گفتند : کدام بلا ؟ فرمود : «عشق» .
.
ص: 360
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : العِشقُ مِن غَیرِ ریبَهٍ کَفّارَهٌ لِلذُّنوبِ . (1)
10 / 4العِشقُ المَمدوحُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یَقولُ اللّه ُ تَعالی : إذا کانَ الغالِبُ عَلی عَبدِیَ الاِشتِغالَ بی جَعَلتُ نَعیمَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری ، فَإِذا جَعَلتُ نَعیمَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری عَشِقَنی وعَشِقتُهُ ، فَإِذا عَشِقَنی وعَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی وبَینَهُ ، وصِرتُ مَعالِمَ بَینَ عَینَیهِ ، لا یَسهو إذا سَهَا النّاسُ ، اُولئِکَ کَلامُهُم کَلامُ الأَنبِیاءِ ، اُولئِکَ الأَبطالُ حَقّا ، اُولئِکَ الَّذینَ إذا أرَدتُ بِأَهلِ الأَرضِ عُقوبَهً وعَذابا ذَکَرتُهُم فَصَرَفتُ ذلِکَ عَنهُم . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَهَ ، فَعانَقَها وأحَبَّها بِقَلبِهِ وباشَرَها بِجَسَدِهِ وتَفَرَّغَ لَها ، فَهُوَ لا یُبالی عَلی ما أصبَحَ مِنَ الدُّنیا عَلی عُسرٍ أم عَلی یُسرٍ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : خَرَجَ عَلِیٌّ علیه السلام یَسیرُ بِالنّاسِ ، حَتّی إذا کانَ بِکَربَلاءَ عَلی میلَینِ أو میلٍ تَقدَّمَ بَینَ أیدیهِم حَتّی طافَ بِمَکانٍ یُقالُ لَهَا المقدفانُ ، فَقالَ : قُتِلَ فیها مِائَتا نَبِیٍّ ومِائَتا سِبطٍ ، کُلُّهُم شُهَداءُ ، ومُناخُ رِکابٍ ، ومَصارِعُ عُشّاقٍ شُهَداءَ ، لا یَسبِقُهُم مَن کانَ قَبلَهُم ، ولا یَلحَقُهُم مَن بَعدَهُم . (4)
.
ص: 361
رسول خدا صلی الله علیه و آله : عشقِ پاک ، کفّاره گناهان است .
10 / 4عشق ستوده رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال می فرماید : هرگاه اشتغال به [یاد] من بر بنده ام چیره گردد، خوشی و لذّتش را در یادکرد خودم قرار می دهم . پس چون خوشی و لذّتش را در یادکردِ خودم قرار دادم ، با من عشق می ورزد و من با او عشق می ورزم. پس چون با من عشق ورزید و من با او عشق ورزیدم ، حجاب میان خود و او را برمی دارم و خود ، نشانه های برابر چشمانش می شوم . در نتیجه ، چون مردم دچار فراموشی و خطا شوند، او دچار فراموشی و خطا نمی گردد . آنان ، سخنشان سخن پیامبران است . آنان ، قهرمانان حقیقی اند . این کسان هستند که هرگاه بخواهم زمینیان را کیفر یا عذابی دهم ، به یادشان می افتم و در نتیجه ، عذاب و کیفر را از زمینیان برطرف می کنم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : برترینِ مردم ، کسی است که عاشق عبادت گردد ، پس در آغوشش گیرد و با دلش دوستش بدارد و با پیکرش هماغوشش گردد و خود را وقف آن سازد ، و در نتیجه ، نسبت به دنیا چنان بی اعتنا گردد که اهمیّت ندهد که در آسایش است یا سختی .
امام باقر علیه السلام : علی علیه السلامهمراه مردم از شهر خارج شد ، تا آن که به یک میلی یا دو میلی کربلا رسید . آن گاه از آنان جلو افتاد ، تا آن که جایی را که «مقدفان» نامیده می شد ، طواف کرد و فرمود : «در این جا ، دویست پیامبر و دویست سِبط (پیامبرزاده) کشته شدند که همه شان شهیدند و این جا ، محلّ فرو نشستن شتران و قتلگاه های عاشقان شهیدی است که نه پیش از آنان کسی بر آنان پیشی گرفته است و نه پس از آنان کسی به مرتبت آنان خواهد رسید» .
.
ص: 362
10 / 5العِشقُ فی غَیرِ الإِنسانِ صحیح البخاری عن أنس بن مالک : خَرَجتُ مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله إلی خَیبَرَ أخدُمُهُ ، فَلَمّا قَدِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آلهراجِعا وبَدا لَهُ اُحُدٌ قالَ : هذا جَبَلٌ یُحِبُّنا ونُحِبُّهُ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ فی بَیتِهِ طَیرا فَلیَتَّخِذ ورشاناً ؛ فَإِنَّهُ أکثَرُ شَیئا لِذِکرِ اللّه ِ عز و جلوأکثَرُ تَسبیحا ، وهُوَ طَیرٌ یُحِبُّنا أهلَ البَیتِ . (2)
.
ص: 363
10 / 5عشق در موجودات غیر انسانی صحیح البخاری به نقل از اَنَس بن مالک : برای خدمت به پیامبر خدا، همراه ایشان به سوی خیبر حرکت کردیم . در حال بازگشت ، چون کوه اُحد آشکار شد ، پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمود : «این ، کوهی است که دوستمان می دارد و ما نیز دوستش می داریم» .
امام صادق علیه السلام : هرکه می خواهد در خانه اش پرنده ای نگه دارد ، قُمری نگه دارد ؛ زیرا این پرنده ، بیش از هرچیز به ذکر و تسبیح خدای عز و جلمشغول است و ما اهل بیت را دوست می دارد .
نکتهشیخ بهایی در کشکول می نویسد : شیخ الرئیس ، بو علی سینا ، در رساله العشق خود ، به تفصیل ، این مسئله را برمی رسد و در آن می گوید که عشق ، ویژه آدمیزاد نیست ؛ بلکه در همه موجودات ، اعم از فلکی ، عنصری و موالید سه گانه (کانی ها، گیاهان و جانوران) جاری است . بوعلی سینا ، در آغاز رساله اش چنین می نویسد : «بارالها ! به نام و ستایش تو می آغازم . ای عبداللّه فقیه معصومی که خداوند ، نیک بختت گرداند ! از من خواستی تا برایت رساله ای بپردازم که در آن ، به اختصار ، مسئله عشق ، تبیین شود . من نیز در جهت جستن رضایت و برآوردن خواسته ات که همواره جوینده خیر باشی ! برآمدم و این رساله را برایت در هفت فصل بپرداختم : فصل نخست ، در بیان
.
ص: 364
جریان داشتن نیروی عشق در همه موجودات . دوم ، در بیان وجود عشق در جوهرهای بسیط بی جان . سوم ، در بیان وجود عشق در موجودات دارای قوه تغذیه از جنبه همین قوای تغذیه . چهارم ، در بیان وجود عشق در جوهرهای حیوانی ، از جهت دارا بودن قوه حیوانی . پنجم ، در بیان عشق ظریفان و جوانان به زیبارویان . ششم ، در بیان عشق نفوس الهی ، و هفتم ، در خاتمه فصول ...» (1)
.
ص: 365
بخش دوم : دوستی خدافصل اوّل : تشویق به خدا دوستیفصل دوم : عوامل خدا دوستیفصل سوم : اسباب محبوبیت در نزد خدافصل چهارم : موانع خدا دوستیفصل پنجم : نشانه های دوستداران خدافصل ششم : ویژگی های محبوبان خدافصل هفتم : آثار خدا دوستی
.
ص: 366
الفصل الأول: التَّرغیب فی محبَّه اللّه 1 / 1فَضلُ مَحَبَّهِ اللّه ِالکتاب(وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ) . (1)
(قُلْ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَ نُکُمْ وَأَزْوَ جُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَ لٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَرَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَکِنُ تَرْضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَسِقِینَ ) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله: أحِبُّوا اللّه َ مِن کُلِّ قُلوبِکُم . (3)
.
ص: 367
فصل اوّل : تشویق به خدا دوستی1 / 1فضیلت خدا دوستیقرآن(برخی از مردم ، در برابر خدا شریکانی برمی گزینند و آنان را چنان دوست می دارند که خدا را ؛ اما آنان که ایمان آورده اند ، محبّتشان به خدا شدیدتر است) .
(بگو : اگر پدرانتان ، فرزندانتان ، برادرانتان ، همسرانتان ، خویشاوندانتان و اموالی که اندوخته اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه هایی که بِدان دل خوش هستید ، برایتان از خدا و فرستاده اش و جهاد در راهش دوست داشتنی تر است ، منتظر باشید تا خدا فرمان خویش بیاورد ، و [البته ]خدا مردم فاسق را هدایت نخواهد کرد) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : با همه دل هایتان ، خدا را دوست بدارید .
.
ص: 368
عنه صلی الله علیه و آله: مَن آثَرَ مَحَبَّهَ اللّه ِ عَلی مَحَبَّهِ نَفسِهِ کَفاهُ اللّه ُ مُؤنَهَ النّاسِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : ناجی داودُ رَبَّهُ فَقالَ : إلهی ، لِکُلِّ مَلِکٍ خِزانَهٌ فَأَینَ خِزانَتُکَ؟ قالَ جَلَّ جَلالُهُ : لی خِزانَهٌ أعظَمُ مِنَ العَرشِ ، وأوسَعُ مِنَ الکُرسِیِّ ، وأطیَبُ مِنَ الجَنَّهِ ، وأزیَنُ مِنَ المَلَکوتِ ؛ أرضُهَا المَعرِفَهُ ، وسَماؤُهَا الإِیمانُ ، وشَمسُهَا الشَّوقُ ، وقَمَرُهَا المَحَبَّهُ ، ونُجومُهَا الخَواطِرُ ، وسَحابُهَا العَقلُ ، ومَطَرُهَا الرَّحمَهُ ، وأشجارُهَا الطّاعَهُ ، وثَمَرُهَا الحِکمَهُ . ولَها أربَعَهُ أبوابٍ : العِلمُ وَالحِلمُ وَالصَّبرُ وَالرِّضا ، ألا وهِیَ القَلبُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله لِمَن سَأَلَهُ : أیُّ النّاسِ أفضَلُ إیمانا ؟ : أصدَقُهُم حُبّا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : الإِیمانُ فی قَلبِ الرَّجُلِ أن یُحِبَّ اللّه َ عز و جل . (4)
المحجّه البیضاء : قال أبو الدرداء لکعب الأحبار: أخبِرنی عَن أخَصِّ آیَهٍ فِی التَّوراهِ؟ فَقالَ : یَقولُ اللّه ُ عز و جل : طالَ شَوقُ الأَبرارِ إلی لِقائی وأنَا إلی لِقائِهِم لَأَشَدُّ شَوقا . قالَ : ومَکتوبٌ إلی جانِبِها : مَن طَلَبَنی وَجَدَنی ، ومَن طَلَبَ غَیری لَم یَجِدنی . فَقالَ أبُو الدَّرداءِ : إنّی سَمِعتُ مِن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهیَقولُ هذا . (5)
شرح الأسماء الحسنی : فِی الحَدیثِ القُدسِیِّ : یَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشیاءَ لِأَجلِک وخَلَقتُکَ لِأَجلی . (6)
.
ص: 369
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه خدا دوستی را بر خودْ دوستی مقدّم دارد ، خداوند ، او را از گران باریِ مردم ، حفظ خواهد کرد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : داوود علیه السلامبا پروردگارش مناجات کرد و گفت : بارالها! هر پادشاهی را خزانه ای است . پس خزانه تو کجاست ؟ خداوند عز و جل ، فرمود : «مرا خزانه ای است بزرگ تر از عرش ، گسترده تر از کرسی ، خوش بوتر از بهشت و آراسته تر از ملکوت . زمینِ آن ، معرفت است ، آسمانش ایمان ، خورشیدش شوق ، ماهتابش دوستی ، ستارگانش دل ها، ابرش خِرد ، بارانش رحمت ، درختانش طاعت و میوه اش حکمت . آن را چهار در است : دانش ، بردباری ، شکیبایی و خشنودی . باخبر باش که این خزانه ، همان قلب است» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ایمان در دل انسان ، آن است که خدا را دوست بدارد .
المَحَجّه البیضاء : از حضرت عیسی علیه السلامپرسیدند : «برترین اعمال چیست ؟» . فرمود : «خشنودی از خدا و دوست داشتن او» .
المَحَجّه البیضاء : ابو دردا به کعبُ الأحبار گفت : «مرا از خاص ترین آیه تورات ، باخبر کن» . پاسخ داد : خداوند عز و جلمی فرماید : «شوق نیکان برای دیدارم ، طولانی گشت ، حال آن که من به دیدارشان بسیار مشتاق ترم» . همچنین کعب گفت که در کنار این آیه ، نوشته شده است : «هرکه مرا بجوید ، مرا می یابد ، و هرکه جز مرا بجوید ، مرا نمی یابد» . ابو دردا گفت : «من نیز شنیده ام که پیامبر خدا چنین می فرمود» .
شرح الأسماء الحسنی : در حدیث قدسی آمده است: «ای آدمیزاد! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم» .
.
ص: 370
اُسد الغابه عن عبداللّه بن عمرو : إنَّ أبا رَزینٍ قالَ : ما الإِیمانُ یا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : لا یَکونُ شَیءٌ أحَبَّ إلَیکَ مِنَ اللّه ِ ومِن رَسولِهِ ، ولَأَن تُؤخَذَ فَتُحرَقَ بِالنّارِ أحَبُّ إلَیکَ مِن أن تُشرِکَ بِاللّه ِ عز و جل ، وتُحِبُّ غَیرَ ذی نَسَبٍ لا تُحِبُّهُ إلاّ للّه ِِ . (1)
إرشاد القلوب : رُوِیَ أنَّهُ صلی الله علیه و آله سَلَّمَ عَلَیهِ غُلامٌ دونَ البُلوغِ وبَشَّ لَهُ و تَبَسَّمَ فَرَحا بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ لَهُ : أتُحِبُّنی یا فَتی ؟ فَقالَ : إی وَ اللّه ِ یا رَسولَ اللّه ِ . فَقالَ لَهُ : مِثلَ عَینَیکَ ؟ فَقالَ : أکثَرَ . فَقالَ : مِثلَ أبیکَ ؟ فَقالَ : أکثَرَ . فَقالَ : مِثلَ اُمِّکَ ؟ فَقالَ : أکثَرَ . فَقالَ : مِثلَ نَفسِکَ ؟ فَقالَ : أکثَرَ وَ اللّه ِ یا رَسولَ اللّه ِ . فَقالَ : أمِثلَ رَبِّکَ ؟ فَقالَ : اللّه َ اللّه َ اللّه َ یا رَسولَ اللّه ِ ، لَیسَ هذا لَکَ و لا لِأَحَدٍ فَإِنَّما أحبَبتُکَ لِحُبِّ اللّه ِ . فَالتَفَتَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إلی مَن کانَ مَعَهُ و قالَ : هکَذا کونوا ، أحِبُّوا اللّه َ لاِءِحسانِهِ إلَیکُم و إنعامِهِ عَلَیکُم ، و أحِبّونی لِحُبِّ اللّه ِ . (2)
.
ص: 371
اُسد الغابه به نقل از عبداللّه بن عمرو : ابو رَزین پرسید: ای پیامبر خدا ! ایمان چیست ؟ فرمود: «ایمان ، آن است که هیچ چیز نزدت محبوب تر از خدا و پیامبرش نباشد . ایمان ، آن است که اگر تو را بگیرند و به آتش بسوزانند ، نزدت محبوب تر از آن باشد که برای خدای عز و جل ، شریکی قرار دهی . ایمان ، آن است که بیگانه ای را [که هیچ پیوند خویشی با تو ندارد] ، تنها برای خدا دوست بداری» .
إرشاد القلوب : منقول است که نوجوانی که هنوز به سنّ بلوغ نرسیده بود به پیامبر صلی الله علیه و آلهسلام کرد و از خوش حالیِ دیدن ایشان ، چهره اش گشاده گشت و لبخند زد . حضرت به او فرمود : «ای جوان ! مرا دوست داری ؟» . گفت : ای پیامبر خدا ! به خدا قسم ، آری ! فرمود : «همچون چشمانت ؟» . گفت : بیشتر . فرمود : «همچون پدرت ؟» . گفت : بیشتر . فرمود : «همچون مادرت ؟» . گفت : بیشتر . فرمود : «همچون خودت ؟» . گفت : ای پیامبر خدا ! به خدا قسم ، بیشتر . فرمود : «همچون پروردگارت ؟» . گفت : خدا را ، خدا را ، خدا را ، ای پیامبر خدا! که این مقام ، نه برای توست و نه دیگری . در حقیقت ، تو را برای دوستی خدا ، دوست می دارم . در این هنگام ، پیامبر صلی الله علیه و آلهبه همراهان خود روی کرد و فرمود : «این گونه باشید . خدا را به سبب احسان و نیکی اش به شما دوست بدارید و مرا برای دوستی خدا ، دوست بدارید» .
.
ص: 372
الإمام زین العابدین علیه السلام فی مُناجاتِه : سَیِّدی ، أنتَ أنقَذتَ أولِیاءَکَ مِن حَیرَهِ الشُّکوکِ ، وأوصَلتَ إلی نُفوسِهِم حَبرَهَ المُلوکِ ... وعَقَدتَ عَزائِمَهُم بِحَبلِ مَحَبَّتِکَ . (1)
عنه علیه السلام فی الدعاء : إنَّهُ لا یَنبَغی لِمَن حَمَّلتَهُ مِن نِعَمِکَ ما حَمَّلتَنا أن یَغفُلَ عَن شُکرِکَ ، وأن یَتَشاغَلَ بِشَیءٍ غَیرَکَ ، یا مَن هُوَ عِوَضٌ عَن کُلِّ شَیءٍ ولَیسَ مِنهُ عِوَضٌ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : إنّ اللّه َ أوحی إلی موسی : ... یاموسی ، ذِکری لِلذّاکِرینَ ، وزِیارَتی لِلمُشتاقینَ ، وجَنَّتی لِلمُطیعینَ ، وأنَا خاصَّهٌ لِلمُحِبّینَ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : ما أنعَمَ اللّه ُ عز و جل عَلی عَبدٍ أجَلَّ مِن أن لا یَکونَ فی قَلبِهِ مَعَ اللّه ِ تَعالی غَیرُهُ . (4)
.
ص: 373
امام سجّاد علیه السلام : سرورم! تو دوستانت را از حیرت شک ها رهایی بخشیدی و به جان هایشان شادمانیِ پادشاهان را رساندی ... و اراده شان را با رشته دوستی خودت استوار کردی .
امام سجّاد علیه السلام در دعا : به راستی برای آن کس که از نعمت هایی که به ما دادی به وی [نیز ]عنایت کرده ای ، سزاوار نیست که از سپاسگزاری ات غفلت ورزد ، و به کسی جز تو مشغول گردد . ای کسی که جایگزین همه چیزی ، و چیزی جایگزین تو نیست!
امام علی علیه السلام : خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد : ای موسی! یادم برای یادآوران است و بهشتم برای فرمانبران ؛ اما من ویژه دوستداران هستم .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلبه هیچ بنده ای نعمتی بزرگ تر از این ارزانی نداشته است که در دلش همراه خداوند متعال ، چیزی دیگری نباشد .
.
ص: 374
عنه علیه السلام : الحُبُّ أفضَلُ مِنَ الخَوفِ . (1)
عنه علیه السلام : أوحَی اللّه ُ عز و جل إلی داودَ علیه السلام : یا داودُ ، بی فَافرَح ، وبِذِکری فَتَلَذَّذ ، وبِمُناجاتی فَتَنَعَّم ، فَعَن قَریبٍ اُخلِی الدّارَ مِنَ الفاسِقینَ ، وأجعَلُ لَعنَتی عَلَی الظّالِمینَ . (2)
عنه علیه السلام : القَلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فَلا تُسکِن حَرَمَ اللّه ِ غَیرَ اللّه ِ . (3)
مسکّن الفؤاد : أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی بَعضِ الصِّدّیقینَ : إنَّ لی عِبادا مِن عِبادی یُحِبّونّی واُحِبُّهُم ، ویَشتاقونَ إلَیَّ وأشتاقُ إلَیهِم ، ویَذکُرونّی وأذکُرُهُم ، فَإِن أخَذتَ طَریقَتَهُم أحبَبتُکَ ، وإن عَدَلتَ عَنهُم مَقَتُّکَ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام فی دعائه : إلهی فَتَدارَکنی بِرَحمَتِکَ الَّتی بِها تَجمَعُ الخَیراتِ لِأَولِیائِکَ ، وبِها تَصرِفُ السَّیِّئاتِ عَن أحِبّائِکَ . (5)
عنه علیه السلام : لا یَمحَضُ رَجُلٌ الإِیمانَ بِاللّه ِ حَتّی یَکونَ اللّه ُ أحَبَّ إلَیهِ (6) مِن نَفسِهِ وأبیهِ واُمِّهِ ووُلدِهِ وأهلِهِ ومالِهِ و (7) مِنَ النّاسِ کُلِّهِم . (8)
.
ص: 375
امام صادق علیه السلام : دوستی [خدا] برتر از ترس [از خدا ]است .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل به داوود علیه السلاموحی کرد : «ای داوود ! به من شادمان باش و از یادم لذّت ببر و با مناجات من متنعّم شو که به زودی ، خانه را از فاسقانْ خواهم پرداخت و نفرین خود را بر ظالمان قرار خواهم داد» .
امام صادق علیه السلام : دل ، حرم خداست . پس در حرم خدا ، جز خدا را جای مده .
مُسَکّن الفؤاد : خداوند متعال ، به یکی از صدّیقان وحی کرد : «مرا در میان بندگانم ، بندگانی است که دوستم می دارند و من دوستشان می دارم . مشتاق من هستند و من مشتاق ایشانم . به یاد من هستند و من به یاد ایشانم . (1) پس اگر راه ایشان را در پیش بگیری ، دوستت خواهم داشت و اگر از آنان منحرف شوی ، دشمنت خواهم داشت» .
امام صادق علیه السلام : بارالها! با رحمت خود که با آن ، همه نیکی ها را برای اولیایت گِرد آورده ای و با آن ، بدی ها را از دوستانت دور ساخته ای ، مرا دریاب .
امام صادق علیه السلام : ایمانِ کسی برای خدا خالص نمی شود ، تا آن که خداوند ، نزدش از خودش ، پدرش ، مادرش ، فرزندانش ، خانواده اش و هر آنچه از مردم دارد ، محبوب تر باشد .
.
ص: 376
فلاح السائل لمّا سُئِلَ الصادِقُ علیه السلام عَنِ الصِّدقِ فَقالَ ما مَعناهُ هُوَ أن لا تَختارَ عَلَی اللّه ِ غَیرَهُ فَإِنَّهُ تَعالی قالَ (هُوَ اجتَباکُم) فإِذا کانَ اجتبَاکَ فَاجتَبِهِ أنتَ لآتَختَر عَلَیهِ هَواکَ ولا دُنیاکَ . (1)
1 / 2التّامّونَ فی مَحَبَّهِ اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دعائه : اللّهُمَّ اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ الأَشیاءِ إلَیَّ ، وَاجعَل خَشیَتَکَ أخوَفَ الأَشیاءِ عِندی، وَاقطَع عَنّی حاجاتِ الدُّنیا بِالشَّوقِ إلی لِقائِکَ. (2)
عنه صلی الله علیه و آله فی دعائه : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ حُبَّکَ ، وحُبَّ مَن یُحِبُّکَ ، وَالعَمَلَ الَّذی یُبَلِّغُنی حُبَّکَ. اللّهُمَّ اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ إلَیَّ مِن نَفسی وأهلی ومِنَ الماءِ البارِدِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : یا أیُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد کَبُرَ سِنّی ، ودَقَّ عَظمی ، وَانهَدَمَ جِسمی ، ونُعِیَت إلَیَّ نَفسی ، وَاقتَرَبَ أجَلی ، وَاشتَدَّ مِنِّی الشَّوقُ إلی لِقاءِ رَبّی . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ (تَعالی) جَعَلَ قُرَّهَ عَینی فِی الصَّلاهِ ، وحَبَّبَها إلَیَّ کَما حَبَّبَ إلَی الجائِعِ الطَّعامَ وإلَی الظَّمآنِ الماءَ ؛ فَإِنَّ الجائِعَ إذا أکَلَ الطَّعامَ شَبِعَ وإذا شَرِبَ الماءَ رَوِیَ ، وأنَا لا أشبَعُ مِنَ الصَّلاهِ . (5)
.
ص: 377
فلاح السائل در پاسخ امام صادق علیه السلام به سؤال از معنای صدق : صدق ، یعنی جز خدا را به جای او برنگزینی ؛ چرا که خدای متعال ، شما را برگزیده است . پس چون او تو را برگزیده ، تو هم او را برگزین و هوا و دنیای خودت را به جای او مگزین .
1 / 2کاملان در خدا دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله : بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده ، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده و با شوق دیدارت ، نیازهای دنیایی را از من بِبُر .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بارالها! دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری را که مرا به دوستی ات می رساند ، از تو درخواست می کنم . بارالها! دوستی خودت را نزد من محبوب تر از خودم ، خانواده ام و آب خنک ، قرار ده .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای مردم! کهن سال گشته ام ، استخوانم سست شده ، پیکرم فرو ریخته است و به من خبر مردنم را داده اند و مرگم نزدیک شده و شوق دیدار پروردگارم در من ، شدید شده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل ، نور چشمم را در نماز قرار داده است و همان گونه که غذا را محبوب شخص گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داده ، نماز را محبوبم ساخته است ؛ حال آن که هرگاه شخص گرسنه غذا بخورد ، سیر می شود و هرگاه آب بنوشد ، سیراب می گردد ؛ امّا من از نماز ، سیر نمی شوم .
.
ص: 378
عنه صلی الله علیه و آله : الشَّریعَهُ أقوالی ، وَالطَّریقَهُ أفعالی ، وَالحَقیقَهُ أحوالی (1) ، وَالمَعرِفَهُ رَأسُ مالی ، وَالعَقلُ أصلُ دینی ، وَالحُبُّ أساسی ، وَالشَّوقُ مَرکَبی . (2)
الإمام علیّ علیه السلام فی مناجاته : إلهی ، وعِزَّتِکَ وجَلالِکَ لَقَد أحبَبتُکَ مَحَبَّهً اِستَقَرَّت حَلاوَتُها فی قَلبی ، وما تَنعَقِدُ ضَمائِرُ مُوَحِّدیکَ عَلی أنَّکَ تُبغِضُ مُحِبِّیکَ . (3)
عنه علیه السلام فی دعائه : یا إلهی ورَبّی وسَیِّدی ومَولایَ ، لِأَیِّ الاُمورِ إلَیکَ أشکو ؟! ولِما مِنها أضِجُّ وأبکی ؟! لِأَلیمِ العَذابِ وشِدَّتِهِ ؟! أم لِطولِ البَلاءِ ومُدَّتِهِ ؟! فَلَئِن صَیَّرتَنی لِلعُقوباتِ مَعَ أعدائِکَ ، وجَمَعتَ بَینی وبَینَ أهلِ بَلائِکَ ، وفَرَّقتَ بَینی وبَینَ أحِبّائِکَ وأولِیائِکَ ، فَهَبنی یا إلهی وسَیِّدی ومَولایَ ورَبّی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیفَ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ ؟! (4)
الإمام الحسین علیه السلام فی دُعائِهِ : أنتَ الَّذی أزَلتَ الأَغیارَ عَن قُلوبِ أحِبّائِکَ حَتّی لَم یُحِبّوا سِواکَ . . . ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَکَ ؟ ! ومَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَکَ؟! لَقَد خابَ مَن رَضِیَ دونَکَ بَدَلاً . (5)
عنه علیه السلام أیضا : عَمِیَت عَینٌ لا تَراکَ عَلَیها رَقیبا ، وخَسِرَت صَفقَهُ عَبدٍ لَم تَجعَل لَهُ مِن حُبِّکَ نَصیبا . (6)
.
ص: 379
رسول خدا صلی الله علیه و آله : شریعت ، گفته های من است و طریقت ، کرده هایم (1) و حقیقت ، احوالم و معرفت ، سرمایه ام و عقل ، اساس دینم و دوستی ، بنیادم و شوق ، مرکبم .
امام علی علیه السلام در نیایشش : بارالها! به عزّت و جلالت سوگند که چنان تو را دوست دارم که شیرینی آن ، در دلم استوار گشته است . هرگز جان های کسانی که تو را به یگانگی می پرستند، به این باور نمی رسند که تو دوستانت را دشمن می داری.
امام علی علیه السلام در دعایش : بارالها! پروردگارا! سرور و مولای من! از چه چیز به تو شکایت برم و برای کدام یک از آنها بمویم و بگریم ؟ برای عذاب دردناک و سختی آن ؟ یا برای طولانی بودن کیفر (مجازات) و مدّت آن ؟ پس اگر مرا برای کیفرها در کنار دشمنانت بگذاری و مرا با کیفردیدگانت گِردآوری و میان من و اولیا و دوستانت جدایی بیندازی ای اله و سرور و مولا و پروردگارم! ، گیرم که بر عذابت صبر کردم ؛ چگونه بر فراقت صبر کنم ؟!
امام حسین علیه السلام در دعایش : این تویی که اغیار را از دل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند . . . آن که تو را از دست داد ، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت ، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به جای تو پذیرفت ، زیان کرد .
امام حسین علیه السلام در دعایش : چشمی که تو را نگران خود نبیند ، کور باد ! تجارت بنده ای که برایش از دوستی ات بهره ای قرار نداده ای ، زیانبار باد!
.
ص: 380
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : إلهی وسَیِّدی ، هَدَأَتِ العُیونُ ، وغارَتِ النُّجومُ ، وسَکَنَتِ الحَرَکاتُ مِنَ الطَّیرِ فِی الوُکورِ وَالحیتانِ فِی البُحورِ ، وأنتَ العَدلُ الَّذی لا یَجورُ ، وَالقِسطُ الَّذی لا تَمیلُ ، وَالدّائِمُ الَّذی لا یَزولُ ، أغلَقَتِ المُلوکُ أبوابَها ، ودارَت عَلَیها حُرّاسُها ، وبابُکَ مَفتوحٌ لِمَن دَعاکَ یا سَیِّدی ، وخَلا کُلُّ حَبیبٍ بِحَبیبِهِ ، وأنتَ المَحبوبُ إلَیَّ . (1)
عنه علیه السلام أیضا : إلهی، لَو قَرَنتَنی بِالأَصفادِ ، ومَنَعتَنی سَیبَکَ مِن بَینِ الأَشهادِ . . . ماقَطَعتُ رَجائی مِنکَ، ولا صَرَفتُ وَجهَ تَأمیلی لِلعَفوِ عَنکَ ، ولا خَرَجَ حُبُّکَ مِن قَلبی . (2)
عنه علیه السلام فی زِیارَهِ أمینِ اللّه ِ : اللّهُمَّ إنَّ قُلوبَ المُخبِتینَ إلَیکَ والِهَهٌ ، وسُبُلَ الرّاغِبینَ إلَیکَ شارِعَهٌ . (3)
عنه علیه السلام فی مُناجاتِهِ : سَیِّدی ، أنتَ دَلیلُ مَنِ انقَطَعَ دَلیلُهُ ، وأمَلُ مَنِ امتَنَعَ تَأمیلُهُ ، فَإِن کانَت ذُنوبی حالَت بَینَ دُعائی وإجابَتِکَ فَلَم یَحُل کَرَمُکَ بَینی وبَینَ مَغفِرَتِکَ ، وإنَّکَ لا تُضِلُّ مَن هَدَیتَ ، ولا تُذِلُّ مَن والَیتَ ، ولا یَفتَقِرُ مَن أغنَیتَ ، ولا یَسعَدُ مَن أشقَیتَ ، وعِزَّتِکَ لَقَد أحبَبتُکَ مَحَبَّهً اِستَقَرَّت فی قَلبی حَلاوَتُها ، وأنِسَت نَفسی بِبِشارَتِها ، ومُحالٌ فی عَدلِ أقضِیَتِکَ أن تَسُدَّ أسبابَ رَحمَتِکَ عَن مُعتَقِدی مَحَبَّتِکَ . (4)
عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : إلهی وسَیِّدی ، وعِزَّتِکَ وجَلالِکَ لَئِن طالَبتَنی بِذُنوبی لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفوِکَ ، ولَئِن طالَبتَنی بِلُؤمی لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ ، ولَئِن أدخَلتَنِی النّارَ لاَُخبِرَنَّ أهلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ . (5)
.
ص: 381
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! سرورا ! چشم ها آرام گرفت ، ستاره ها فرو رفت ، جنبش پرندگان در آشیانه ها و ماهی ها در دریاها آرام گرفت ، و تو دادگری هستی که ستم نمی کند و عادلی هستی که [از حق ، ]منحرف نمی شود و پایداری هستی که زائل نمی شود . پادشاهان ، درهای خود را بسته اند و نگهبانان ، برگِرد آنها در گردش اند ؛ امّا درِ [رحمت] تو ای سرورم ! برای آن که بخوانَدَت ، گشوده است . هر دوستی ، با محبوبش خلوت کرده است و تو محبوب منی !
امام سجاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! اگر مرا به زنجیر کشی و عطای خود را در میان شاهدان از من بازداری ، ... امیدم را از تو نخواهم بُرید و چهره ام را که به گذشتت امیدوار است ، از تو نخواهم گرداند و محبّتت از قلبم بیرون نخواهد رفت .
امام سجّاد علیه السلام در زیارت امین اللّه : بارالها ! دل های خاشعان ، شیفته توست و راه ها برای راغبان به تو ، هموار است .
امام سجّاد علیه السلام در نیایشش : سرورا ! تو راهنمای کسی هستی که بی راهنما شده و امید کسی هستی که امیدش ناامید گشته است . پس اگر گناهانم میان دعایم و اجابت تو حایل شده است ، کرم تو میان من و بخششت حایل نشده است . تو آن را که هدایت کرده ای ، گمراه نمی سازی و آن را که با او دوستی کرده ای ، خوار نمی کنی . آن که بی نیازش ساخته ای ، درویش نمی شود و آن که شوربختش کرده ای ، نیک بخت نمی شود . سوگند به عزتّت که چنان دوستت می دارم که شیرینی آن ، در قلبم جایگیر شده و جانم به مژده آن ، انس گرفته است . از داوری های عادلانه تو محال است که اسباب رحمت خویش را بر گره زنندگان رشته محبّت خودت ببندی .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : ای اِله و سرورم ! به عزّت و جلالت سوگند ، اگر مرا با گناهانم بازخواست کنی ، تو را به بخششت بازخواست خواهم کرد و اگر مرا به پستی ام بازخواست کنی ، تو را به کرامتت بازخواست خواهم کرد و اگر مرا به دوزخ درآوری، دوزخیان را از دوستی ام نسبت به تو با خبر خواهم ساخت.
.
ص: 382
الکافی عن محمّد بن أبی حمزه عن أبیه : رَأَیتُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیهماالسلام فی فِناءِ الکَعبَهِ فِی اللَّیلِ وهُوَ یُصَلّی ، فَأَطالَ القِیامَ ؛ حَتّی جَعَلَ مَرَّهً یَتَوَکَّأُ عَلی رِجلِهِ الیُمنی ، ومَرَّهً عَلی رِجلِهِ الیُسری ، ثُمَّ سَمِعتُهُ یَقولُ بِصَوتٍ کَأَنَّهُ باکٍ : یا سَیِّدی ، تُعَذِّبُنی وحُبُّکَ فی قَلبی؟! أما وعِزَّتِکَ لَئِن فَعَلتَ لَتَجمَعَنَّ بَینی وبَینَ قَومٍ طالَما عادَیتُهُم فیکَ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ هَدَأَتِ الأَصواتُ ، وسَکَنَتِ الحَرَکاتُ ، وخَلا کُلُّ حَبیبٍ بِحَبیبِهِ وخَلَوتُ بِکَ ، أنتَ المَحبوبُ إلَیَّ ، فَاجعَل خَلوَتی مِنکَ اللَّیلَهَ العِتقَ مِنَ النّارِ . (2)
عنه علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ املَأ قَلبی حُبّا لَکَ ، وخَشیَهً مِنکَ ، وتَصدیقا وإیمانا بِکَ ، وفَرَقا مِنکَ ، وشَوقا إلَیکَ ، یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ . اللّهُمَّ حَبِّب إلَیَّ لِقاءَکَ ، وَاجعَل لی فی لِقائِکَ خَیرَ الرَّحمَهِ وَالبَرَکَهِ . (3)
عنه علیه السلام أیضا : سَیِّدی ، أنَا مِن حُبِّکَ جائِعٌ لا أشبَعُ ، أنَا مِن حُبِّکَ ظَمآنُ لا أروی ، وا شَوقاهُ إلی مَن یَرانی ولا أراهُ ! یا حَبیبَ مَن تَحَبَّبَ إلَیهِ ، یا قُرَّهَ عَین مَن لاذَ بِهِ وَانقَطَعَ إلَیهِ ، قَد تَری وَحدَتی مِنَ الآدَمِیّینَ ووَحشَتی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَاغفِر لی وآنِس وَحشَتی وَارحَم وَحدَتی وغُربَتی . (4)
.
ص: 383
الکافی به نقل از محمّد بن ابی حمزه ، از پدرش : امام سجاد علیه السلامرا شبانه در درگاه کعبه دیدم که نماز می خواند و قیامش چنان طولانی می شد که گاه ، برپای راستش تکیه می کرد و گاه ، بر پای چپش . سپس شنیدم با صدایی که گویی گریسته است ، می گوید : «سرورم ! آیا مرا با آن که محبتّت در قلبم است ، عذاب می دهی ؟ هان ! به عزّتت سوگند که اگر چنین کنی ، مرا با مردمی گرد آورده ای که مدّت های بسیار ، در راه تو با آنان دشمنی کرده ام» .
امام صادق علیه السلام در دعایش : بارالها ! صداها فرو نشست و جنبش ها آرام گرفت و هر دوستی ، با محبوب خود خلوت کرد . من نیز با تو خلوت کرده ام . تو محبوب منی . پس [تحفه] خلوت امشب مرا با خود ، رهایی از دوزخْ قرار ده .
امام صادق علیه السلام در دعایش : بارالها ! ای صاحب کرامت و جلال ! قلبم را از دوستی تو، ترس از تو ، تصدیق تو و ایمان به تو ، هراس از تو و اشتیاق به خودت سرشار کن . بارالها ! دیدارت را محبوبم ساز و برایم در دیدارت ، بهترین رحمت و برکت را قرار ده .
امام صادق علیه السلام در دعایش : سرورم ! من گرسنه دوستی توام و سیر نمی شوم . من تشنه دوستی توام و سیراب نمی شوم . آه ، چه اشتیاقی دارم به آن که مرا می بیند و من او را نمی بینم ! ای محبوبِ آن که او را دوست بدارد ! ای روشنی چشم آن که به او پناه ببرد و یکسره به او بپیوندد ! تو تنهایی و بی کسیِ مرا در میان آدمیزادگان می بینی . پس بر محمد و آل محمد ، درود بفرست و مرا بیامرز و وحشتم را به اُنس بدل کن و به تنهایی و غربتم ، رحم نما .
.
ص: 384
الإمام الهادی علیه السلام فِی الزِّیارَهِ الجامِعَهِ : السَّلامُ عَلَی الدُّعاهِ إلَی اللّه ِ ، وَالأَدِلاّءِ عَلی مَرضاهِ اللّه ِ ، المُستَقِرّینَ فی أمرِ اللّه ِ ، وَالتّامّینَ فی مَحَبَّهِ اللّه ِ (1) . (2)
1 / 3عِبادَهُ المُحِبّینَ الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ العُبّادَ ثَلاثَهٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عز و جل خَوفا فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلکَ عِبادَهُ الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عز و جل حُبّا لَهُ فَتِلکَ عِبادَهُ الأَحرارِ ، وهِیَ أفضَلُ العِبادَهِ . (3)
عنه علیه السلام : إنَّ النّاسَ یَعبُدونَ اللّه َ عز و جل عَلی ثَلاثَهِ أوجُهٍ : فَطَبَقَهٌ یَعبُدونَهُ رَغبَهً فی ثَوابِهِ فَتِلکَ عِبادَهُ الحُرَصاءِ وهُوَ الطَّمَعُ ، وآخَرونَ یَعبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ وهِیَ الرَّهبَهُ ، ولکِنّی أعبُدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل فَتِلکَ عِبادَهُ الکِرامِ وهُو الأَمنُ ؛ لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئذٍ ءَامِنُونَ » (4) ، ولِقَولِهِ عز و جل : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» (5) ، فَمَن أحَبَّ اللّه َ أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل کانَ مِنَ الآمِنینَ . (6)
.
ص: 385
امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه برای همه امامان علیهم السلام : سلام بر دعوتگران به سوی خدا و راهنمایان به سوی خشنودی خدا ! آنان که در فرمان خدا استقرار یافته اند و در دوستی خدا ، به کمال رسیده اند !
1 / 3پرستش دوستداران امام صادق علیه السلام : بندگان ، سه گونه اند : مردمی که از سرِ ترس ، خدا را می پرستند که این، پرستش بندگان است. مردمی ، خداوند عز و جل را برای به دست آوردن پاداش می پرستند که این ، پرستش مزدبگیران است . مردمی که خداوند عز و جل را برای آن که دوستش دارند ، می پرستند . پس این ، پرستش آزادگان است و برترین نوعِ پرستش است .
امام صادق علیه السلام : مردم ، خداوند عز و جلرا سه گونه می پرستند : طبقه ای خدا را به امید پاداشش می پرستند که این ، پرستش آزمندان است و [انگیزه] آن ، آزمندی است . دیگرانی ، خدا را از ترس دوزخ می پرستند که این ، پرستش بندگان است و [انگیزه] آن ، ترس. لیکن من ، خدای عز و جل را از سرِ دوستی اش می پرستم که این ، پرستش بزرگواران است و [انگیزه] آن ، ایمنی است ؛ چون که خداوند عز و جلمی فرماید : «آنان در آن روز ، از هراس ، ایمن هستند» . نیز به سبب این گفته خدای عز و جل : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا دوستتان بدارد و گناهان شما را بیامرزد» . پس هرکه خدا را دوست بدارد ، خداوند عز و جل ، دوستش خواهد داشت و هرکه خداوند عز و جلدوستش بدارد ، از آن افرادِ ایمن ، به شمار خواهد رفت .
.
ص: 386
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : بَکی شُعَیبٌ علیه السلام مِن حُبِّ اللّه ِ عز و جل حَتّی عَمِیَ ، فَرَدَّ اللّه ُ عز و جل عَلَیهِ بَصَرَهُ ، ثُمَّ بَکی حَتّی عَمِیَ ، فَرَدَّ اللّه ُ عَلَیهِ بَصَرَهُ ، ثُمَّ بَکی حَتّی عَمِیَ ، فَرَدَّ اللّه ُ عَلَیهِ بَصَرَهُ ، فَلَمّا کانَتِ الرّابِعَهُ أوحَی اللّه ُ إلَیهِ : یا شُعَیبُ ، إلی مَتی یَکونُ هذا أبَدا مِنکَ ؟! إن یَکُن هذا خَوفا مِنَ النّارِ فَقَد أجَرتُکَ ، وإن یَکُن شَوقا إلَی الجَنَّهِ فَقَد أبَحتُکَ . قالَ : إلهی وسَیِّدی ، أنتَ تَعلَمُ أنّی ما بَکَیتُ خَوفا مِن نارِکَ ، ولا شَوقا إلی جَنَّتِکَ ، ولکِن عَقَدَ حُبُّکَ عَلی قَلبی ، فَلَستُ أصبِرُ أو أراکَ . فَأَوحَی اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ إلَیهِ : أما إذا کانَ هذا هکَذا فَمِن أجلِ هذا ساُخدِمُکَ کَلیمی موسَی بنَ عِمرانَ . (1)
المحجه البیضاء : یُروی: أنَّ عیسی علیه السلام مَرَّ بِثَلاثَهِ نَفَرٍ قَد نَحَلَت أبدانُهُم وتَغَیَّرَت ألوانُهُم ، فَقالَ لَهُم : مَا الَّذی بَلَغَ بِکُم ما أری ؟ فَقالوا : الخَوفُ مِنَ النّارِ . فَقالَ : حَقٌّ عَلَی اللّه ِ أن یُؤمِنَ الخائِفَ . ثُمَّ جاوَزَهُم إلی ثَلاثَهٍ اُخری ، فَإِذا هُم أشَدُّ نُحولاً وتَغَیُّرا ، فَقالَ : مَا الَّذی بَلَغَ بِکُم ما أری ؟ قالوا : الشَّوقُ إلَی الجَنَّهِ . قالَ : حَقٌّ عَلَی اللّه ِ أن یُعطِیَکُم ما تَرجونَ . ثُمَّ جاوَزَهُم إلی ثَلاثَهٍ اُخری ، فَإِذا هُم أشَدُّ نُحولاً وتَغَیُّرا ، کَأَنَّ عَلی وُجوهِهِمُ المَرایا مِنَ النّورِ ، فَقالَ : مَا الَّذی بَلَغَ بِکُم ما أری ؟ قالوا : حُبُّ اللّه ِ عز و جل . فَقالَ : أنتُم المُقَرَّبونَ ، أنتُم المُقَرَّبونَ . (2)
.
ص: 387
رسول خدا صلی الله علیه و آله : شعیب علیه السلام از دوستی خدای عز و جلچندان گریست که نابینا شد . پس خداوند ، بینایی اش را به او بازگرداند . باز چندان گریست تا آن که نابینا شد . پس خداوند ، بینایی اش را به او بازگرداند . باز چندان گریست که نابینا شد . پس خداوند ، بینایی اش را به او بازگرداند . در مرتبه چهارم ، خداوند به او وحی کرد : «ای شعیب ! این کار را تا کی می خواهی همچنان تکرار کنی ؟ اگر این کارت از ترس دوزخ است ، آن را از تو بازداشتم و اگر از اشتیاق به بهشت است ، آن را بر تو روا ساختم» . شعیب گفت : بارالها و سرورا ! تو خود می دانی که از ترس دوزخت و یا از سرِ اشتیاق به بهشتت گریه نمی کنم ؛ لیکن دوستی تو با قلبم پیوند خورده است . از این رو ، تاب صبوری ندارم تا تو را ببینم . پس خداوند عز و جل ، به او وحی کرد : «هان ! حال که کارت به این سبب است ، به زودی موسی بن عمران ، هم سخنِ خود را به خدمت تو درخواهم آورد» .
المحجه البیضاء : حضرت عیسی علیه السلام بر سه تن گذشت که رنگ چهره هایشان دگرگون شده و تن هایشان نزار شده بود . پس به ایشان گفت : «چه چیزْ شما را به این حالی که می بینم ، دچار کرده است ؟». گفتند : ترس از دوزخ . فرمود : «بر خداوند ، حق است که شخص ترسان را ایمنی بخشد» . سپس از آنان گذشت و به سه تن دیگر رسید که از آنان ، لاغرتر و رنگ پریده تر بودند . پرسید : «چه چیزْ شما را به این حالی که می بینم ، دچار کرده است ؟». گفتند : اشتیاق به بهشت . فرمود : «بر خداوند ، حق است که آنچه را امید دارید ، به شما ببخشد». سپس از آنان گذشت و به سه تن دیگر رسید که از آنان لاغرتر و رنگ پریده تر بودند و گویی بر چهره هایشان آینه هایی از نور بود . پرسید : «چه چیزْ شما را به این حالی که می بینم ، دچار کرده است ؟» . گفتند : دوستی خدای عز و جل . فرمود : «شمایید مقرّبان ! شمایید مقرّبان!» .
.
ص: 388
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الدُّنیا حَرامٌ عَلی أهلِ الآخِرَهِ ، وَالآخِرَهُ حَرامٌ عَلی أهلِ الدُّنیا ، وَالدُّنیا وَالآخِرَهُ حَرامانِ عَلی أهلِ اللّه ِ عز و جل . (1)
1 / 4إنّی اُحِبُّکَ فَکُن لی مُحِبّا الإمام علیّ علیه السلام : اِختَرتُ مِنَ التَّوراهِ اثنَتَی عَشرَهَ آیَهً فَنَقَلتُها إلَی العَرَبِیَّهِ ، وأنَا أنظُرُ إلَیها فی کُلِّ یَومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ ؛ الاُولی : یَابنَ آدَم ، لا تَخافَنَّ سُلطانا ما دامَ سُلطانی عَلَیکَ باقٍ ، وسُلطانی علَیکَ باقٍ أبَدا . ألثّانِیَهُ : یَابنَ آدَمَ ، لا تَأنَس بِأَحَدٍ ما وَجَدتَنی ، فَمَتی أرَدتَنی مَملُوَّهً ، وخَزائِنی مَملُوَّهً أبَدا . الثّالِثَهُ : یَابنَ آدَمَ ، لا تَأنَس بِأَحَدٍ ما وَجَدتَنی ، فَمَتی أرَدتَنی وَجَدتَنی بارّا قَریبا . الرّابِعَهُ : یَابنَ آدَمَ ، إنّی اُحِبُّکَ فَأَنتَ أیضا أحبِبنی . . . العاشِرَهُ : یَابنَ آدَم کُلٌّ یُریدُکَ لِأَجْلِهِ وَأَنَا أُرِیدُکَ لِأَجْلِکَ فَلا تَفِرَّ مِنّی !... . (2)
.
ص: 389
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دنیا بر اهل آخرت ، حرام است و آخرت ، بر اهل دنیا حرام ؛ امّا دنیا و آخرت ، بر اهل خدای عز و جلحرام است .
1 / 4من دوستت دارم ، پس دوستدارم باش امام علی علیه السلام : از تورات ، دوازده آیه برگزیدم و آنها را به عربی ترجمه کردم. اینک ، هر روز ، سه بار به آنها می نگرم . نخستین آیه این است : ای آدمیزاد ! از هیچ سیطره ای تا هنگامی که سیطره من بر تو پایدار است ، مترس . سیطره من نیز همیشه پایدار است . دوم : ای آدمیزاد ! چون مرا یافتی ، با هیچ کس اُنس مگیر . پس هرگاه مرا خواستی ، [مرا ]سرشار خواهی یافت و خزانه های من ، همواره سرشار است . سوم : ای آدمیزاد ! چون مرا یافتی ، با هیچ کس اُنس مگیر . پس هرگاه مرا خواستی ، مرا نزدیک و نیکی کننده خواهی یافت . چهارم: ای آدمیزاد! من تو را دوست دارم. پس تو نیز مرا دوست بدار... دهم : ای آدمیزاد ! هر کس ، تو را برای خودش می خواهد و من تو را برای خودت می خواهم . پس از من مگریز.
.
ص: 390
مسکِّن الفؤاد فی أخبارِ داودَ علیه السلام : یا داودُ ، أبلِغ أهلَ أرضی أنّی حَبیبُ مَن أحَبَّنی ، وجَلیسُ مَن جالَسَنی ، ومُؤنِسٌ لِمَن أنِسَ بِذِکری ، وصاحِبٌ لِمَن صاحَبَنی ، ومُختارٌ لِمَنِ اختارَنی ، ومُطیعٌ لِمَن أطاعَنی . ما أحَبَّنی أحَدٌ أعلَمُ ذلِکَ یَقینا مِن قَلبِهِ إلاّ قَبِلتُهُ لِنَفسی ، وأحبَبتُهُ حُبّا لا یَتَقَدَّمُهُ أحَدٌ مِن خَلقی. مَن طَلَبَنی بِالحَقِّ وَجَدَنی، ومَن طَلَبَ غَیریلَم یَجِدنی. فَارفُضوا یا أهلَ الأَرضِ ما أنتُم عَلَیهِ مِن غُرورِها ، وهَلُمّوا إلی کَرامَتی ومُصاحَبَتی ومُجالَسَتی ومُؤانَسَتی، وأنَسوا بیاُؤانِسکُم واُسارِع إلی مَحَبَّتِکُم. (1)
المحجّه البیضاء : أوحَی اللّه ُ إلی داودَ علیه السلام : یا داودُ ، لَو یَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ انتِظاری لَهُم ورِفقی بِهِم وشَوقی إلی تَرکِ مَعاصیهِم لَماتوا شَوقا إلَیَّ ، وتَقَطَّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبَّتی، یا داودُ ، هذِهِ إرادَتی فِی المُدبِرینَ عَنّی ، فَکَیفَ إرادَتی فِی المُقبِلینَ عَلَیَّ ؟! یا داودُ ، أحوَجُ ما یَکونُ العَبدُ إلَیَّ إذَا استَغنی عَنّی ، وأرحَمُ ما أکونُ بِعَبدی إذا أدبَرَ عَنّی ، وأجَلُّ مایَکونُ عَبدی إذا رَجَعَ إلَیَّ . (2)
روضه المحبّین ونزهه المشتاقین : قیلَ أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی داودَ علیه السلام : قُل لِشُبّانِ بَنی إسرائیلَ : لِمَ تَشغَلونَ نُفوسَکُم بِغَیری وأنَا مُشتاقٌ إلَیکُم؟ ما هذَا الجَفاءُ ؟! ولَو یَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ انتِظاری لَهُم ورِفقی بِهِم ومَحَبَّتی لِتَرکِ مَعاصیهِم لَماتوا شَوقا إلَیَّ، وَانقَطَعَت أوصالُهُم مِن مَحَبَّتی ، هذِهِ إرادَتی لِلمُدبِرینَ عَنّی ، فَکَیفَ إرادَتی لِلمُقبِلینَ عَلَیَّ ؟! . (3)
.
ص: 391
مسکّن الفؤاد در اخبار داوود علیه السلام آمده : ای داوود ! به اهل زمینِ من خبر ده که من ، دوستدار کسی هستم که دوستم بدارد ، و همنشینِ کسی هستم که با من همنشینی کند ، و مونس کسی هستم که با یاد من اُنس گیرد ، و همراه کسی هستم که با من همراهی کند ، و برگزیننده کسی هستم که مرا برگزیند ، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند . هر که به یقین بدانم که دوستم می دارد ، او را می پذیرم و چنان دوستش خواهم داشت که هیچ یک از خلقم بر او پیشی نخواهد گرفت. هر که مرا به حق بجوید ، مرا خواهد یافت و هر که جز مرا بجوید ، مرا نخواهد یافت . ای زمینیان! فریب هایی را که بر آن هستید ، بِهِلید و به سوی کرامت ، همراهی ، همنشینی و همدمی من بشتابید و با من اُنس گیرید ، تا با شما اُنس گیرم و به دوستی شما بشتابم.
المحجّه البیضاء از وحی خداوند به داوود علیه السلام : ای داوود! اگر آنان که از من رویگردان شده اند ، می دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند ، از اشتیاق من می مردند و در راه محبّتم ، بند از بندشان جدا می شد . ای داوود ! این اراده من است درباره کسانی که از من رویگردان شده اند . پس اراده ام درباره روی آورندگان به من ، چگونه است ؟ ای داوود ! بیشترین نیاز بنده به من ، هنگامی است که از من احساس بی نیازی کند . بیشترین مهربانی من به بنده ، هنگامی است که از من رویگردان شود و بیشترین ارجمندی بنده ام نزد من ، هنگامی است که به سوی من بازگردد .
روضه المحبین ونزهه المشتاقین نیز از وحی خداوند به داوود علیه السلام : به جوانان بنی اسرائیل بگو : چرا خود را به دیگری مشغول می دارید ، حال آن که من مشتاق شما هستم ؟ این جفا چیست ؟ اگر آنان که از من رویگردان شده اند ، می دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند ، از اشتیاق من می مردند و در راه محبّتم ، بند از بندشان جدا می شد . این ، اراده من است درباره کسانی که از من رویگردان شده اند . پس اراده ام درباره روی آورندگان به من ، چگونه است؟
.
ص: 392
إرشاد القلوب : إنَّ اللّه َ تَعالی أنزَلَ فی بَعضِ کُتُبِهِ : عَبدی ، أنَا وحَقّی لَکَ مُحِبٌّ ، فَبِحَقّی عَلَیکَ کُن لی مُحِبّا . (1)
1 / 5أحِبُّوا اللّه َ وحَبِّبوهُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحِبُّوا اللّه َ لِما یَغذوکُم بِهِ مِن نِعَمِهِ ، وأحِبّونی لِحُبِّ اللّه ِ عز و جل ، وأحِبّوا أهلَ بَیتی لِحُبّی . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : أحِبّوا مَن أحَبَّ اللّه َ ، أحِبّوا اللّه َ مِن کُلِّ قُلوبِکُم . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : حَبِّبُوا اللّه َ إلی عِبادِهِ یُحِبَّکُمُ اللّه ُ . (4)
.
ص: 393
إرشاد القلوب : خداوند متعال در یکی از کتاب هایش چنین نازل کرده است : «بنده ام ! به حقّ خودم سوگند که من تو را دوست دارم . پس به حقّ خودم بر تو ، سوگندت می دهم که مرا دوست بدار» .
1 / 5خدا را دوست بدارید و محبوب دیگران سازید رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدا را به سبب نعمت هایی که به شما بخشیده است ، دوست بدارید . مرا به سبب دوستی خدای عز و جل دوست بدارید و اهل بیتم را برای دوستی من ، دوست بدارید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : آن که خدا را دوست می دارد ، دوستش بدارید و خدا را با همه قلبتان دوست بدارید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدا را محبوب بندگانش کنید ، تا خدا شما را دوست بدارد .
.
ص: 394
عنه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل لِداودَ علیه السلام : أحبِبنی ، وحَبِّبنی إلی خَلقی . قالَ : یا رَبِّ ، نَعَم أنَا اُحِبُّکَ ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی خَلقِکَ ؟ قالَ : اُذکُر أیادِیَّ عِندَهُم ؛ فَإِنَّکَ إذا ذَکَرتَ لَهُم ذلِکَ أحَبّونی (1) . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ داودَ علیه السلام قالَ فیما یُخاطِبُ رَبَّهُ عز و جل : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ، اُحِبُّهُ بِحُبِّکَ ؟ قالَ : یا داودُ ، أحَبُّ عِبادی إلَیَّ نَقِیُّ القَلبِ ، نَقِیُّ الکَفَّینِ ، لا یَأتی إلی أحَدٍ سوءا ، ولا یَمشی بِالنَّمیمَهِ ، تَزولُ الجِبالُ ولا یَزولُ ، وأحَبَّنی ، وأحَبَّ مَن یُحِبُّنی ، وحَبَّبَنی إلی عِبادی . قالَ : یا رَبّ ، إنَّکَ لَتَعلَمُ أنّی اُحِبُّکَ ، واُحِبُّ مَن یُحِبَّکُ ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی عِبادِکَ ؟ قالَ : ذَکِّرهُم بِآیاتی وبَلائی ونَعمائی . (3)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : أوْحی اللّه ُ تعالی إلی موسی علیه السلام : أحبِبنی وحَبِّبنی إلی خَلقی . قالَ موسی : یا رَبِّ ، إنّک لَتَعلَمُ أنّهُ لَیس أحَدٌ أحَبَّ إلَیَّ مِنکَ ، فکیفَ لِی رَبّی بقُلوبِ العِبادِ ؟ فأوحی اللّه ُ تعالی إلَیهِ : فَذَکِّرهُم نِعمَتی وآلائی ، فإنَّهُم لا یَذْکرونَ مِنّی إلاّ خَیرا (4) .
.
ص: 395
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدای عز و جلبه داوود علیه السلامفرمود : «مرا دوست بدار و محبوب خلقم گردان» . داوود گفت : پروردگارا ! آری ، من تو را دوست دارم؛ امّا چگونه تو را محبوب خلقت گردانم ؟ فرمود : «نعمت هایی را که به آنان داده ام ، یادآور شو ؛ زیرا اگر خوبی هایم را یادآورشان شوی ، مرا دوست خواهند داشت» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : داوود علیه السلامدر گفتگویش با پروردگار گفت : پروردگارا ! کدام بنده ات در نزدت محبوب تر است ، تا او را به سبب دوستی ات، دوست بدارم ؟ فرمود : «ای داوود ! محبوب ترین بنده ام نزد من ، شخص پاک دلِ پاک دستی است که به کسی بدی نمی رساند و سخن چینی نمی کند . کوه ها از جای کنده می شوند ؛ امّا او ثابت است . مرا دوست می دارد و آن را که مرا دوست بدارد نیز دوست می دارد و مرا محبوب بندگانم می گرداند» . داوود علیه السلام گفت : پروردگارا ! تو نیک می دانی که من دوستت دارم و آن را که دوستت بدارد نیز دوست می دارم؛ امّا چگونه تو را محبوب گردانم ؟ فرمود : «آیات ، نعمت ها و عطای مرا به آنان یادآوری کن» .
امام باقر علیه السلام : خدای تعالی به موسی علیه السلاموحی فرمود: «مرا دوست بدار و محبوب بندگانم گردان» . موسی عرض کرد : پروردگارا! تو می دانی که هیچ کس را بیشتر از تو دوست نمی دارم ؛ اما پروردگارا! بادل های بندگان چه کنم ؟ خدای تعالی به او وحی فرمود : «نعمت ها و نیکی هایم را به آنان یادآور شو؛ زیرا که آنان جز خوبی از من ندیده اند و به یاد ندارند» .
.
ص: 396
الإمام زین العابدین علیه السلام : أوحَی اللّه ُ عز و جل إلی موسی علیه السلام : حَبِّبنی إلی خَلقی ، وحَبِّبِ الخَلقَ إلَیَّ . قالَ : یا رَبِّ کَیفَ أفعَلُ ؟ قالَ : ذَکِّرهُم آلائی ونَعمائی لِیُحِبّونی ، فَلَئِن تَرُدَّ آبِقا عَن بابی أو ضالاًّ عَن فِنائی أفضَلُ لَکَ مِن عِبادَهِ مِائَهِ سَنَهٍ بِصِیامِ نَهارِها وقِیامِ لَیلِها . (1)
إرشاد القلوب : أوحَی اللّه ُ إلی موسی : ذَکِّر خَلقی نَعمائی ، وأحسِن إلَیهِم ، وحَبِّبنی إلَیهم ؛ فَإِنَّهُم لا یُحِبّونَ إلاّ مَن أحسَنَ إلَیهِم . (2)
شُعب الإیمان عن أنس عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا اُخبِرُکُم عَن أقوامٍ لَیسوا بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ ، یَغبِطُهُم یَومَ القِیامَهِ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ بِمَنازِلِهِم مِنَ اللّه ِ عز و جل ، عَلی مَنابِرَ مِن نورٍ یَکونونَ عَلَیها ؟ قالوا : مَن هُم ؟ قال : الَّذینَ یُحَبِّبونَ عِبادَ اللّه ِ إلَی اللّه ِ ، ویُحَبِّبونَ اللّه َ إلی عِبادِهِ ، وهُم یَمشونَ عَلَی الأَرضِ نُصَحاءَ . قالَ : قُلنا : یُحَبِّبونَ اللّه َ إلی عِبادِ اللّه ِ ، فَکَیفَ یُحَبِّبونَ عِبادَ اللّه ِ إلَی اللّه ِ ؟! قالَ : یَأمُرونَهُم بِحُبِّ اللّه ِ ، ویَنهَونَهُم (یَعنی عَمّا کَرِهَ اللّه ُ) ، فَإِذا أطاعوهُم أحَبَّهُمُ اللّه ُ . (3)
.
ص: 397
امام سجاد علیه السلام : خداوند عز و جل به موسی علیه السلاموحی کرد : «مرا محبوب خلقم گردان و خلقم را محبوب من گردان» . موسی علیه السلام گفت : پروردگارا ! چگونه این کار را انجام دهم ؟ فرمود : «نعمت ها و عطاهای مرا به آنان یادآوری کن ، تا مرا دوست بدارند ، که اگر شخصِ گریزان از درگاهم و یا گم شده از آستانم را بازگردانی و هدایت نمایی ، از عبادت صد ساله ای که روزهایش را روزه دار و شب هایش را شب زنده دار باشی ، برایت برتر است» .
إرشاد القلوب : خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد : «نعمت هایم را به خلقم یادآوری کن ، به آنان نیکی نما و مرا محبوبشان گردان ، که آنان ، جز کسی را که به آنان نیکی نموده است ، دوست نمی دارند» .
شُعَبُ الإیمان به نقل از انس : پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهفرمود : «هان ! شما را از مردمی که نه پیامبرند و نه شهید ، و لیکن روز قیامت بر منبرهایی از نور قرار دارند و پیامبران و شهیدان به منزلتشان نزد خداوند عز و جل رشک می برند ، باخبر کنم ؟» . [اصحاب] گفتند : آنان کیستند ؟ فرمود : «کسانی که بندگان خدا را نزد خدا محبوب می گردانند و خدا را محبوب بندگانش می سازند و خیرخواهانه بر زمین گام می زنند» . پرسیدیم : «خدا را محبوب بندگان خدا می گردانند [ ، روشن است] ؛ امّا چگونه بندگان خدا را محبوب خدا می گردانند ؟ فرمود : «به آنان فرمان می دهند تا خدا را دوست بدارند و از آنچه خداوند ناخوش می دارد ، بازشان می دارند و [بندگان خدا ]چون از این آمران و ناهیانْ اطاعت کردند ، خداوند ، دوستشان خواهد داشت» .
.
ص: 398
1 / 6غایَهُ آمالِ المُحِبّینَ فاطمه بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعائِها : یا أکرَمَ الأَکرَمینَ ، ومُنتَهی اُمنِیَّهِ السّائِلینَ ، أنتَ مَولایَ ، فَتَحتَ لی بابَ الدُّعاءِ وَالإِنابَهِ ، فَلا تُغلِق عَنّی بابَ القَبولِ وَالإِجابَهِ . (1)
الإمام الحسین علیه السلام فی دُعاءِ یَومِ عَرَفَهَ : اللّهُمَّ یا مَن مَلَکَ فَقَدَرَ ، وقَدَرَ فَقَهَرَ، وعُصِیَ فَسَتَرَ، وَاستُغفِرَ فَغَفَرَ، یا غایَهَ الطّالِبینَ ، ومُنتَهی أمَلِ الرّاجینَ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعاءِ یَومِ عَرَفَهَ : یا أمَلی ، یا رَجائی ، یا خَیرَ مُستَغاثٍ ، یا أجوَدَ المُعطینَ ، یا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ ، یا سَیِّدی ومَولایَ ورجَائی وثِقَتی ومُعتَمَدی ، ویا ذُخری وظَهری وعُدَّتی وغایَهَ أمَلی ورَغبَتی . (3)
عنه علیه السلام فی مُناجاتِهِ : إلهی ... یا مُنتَهی أمَلِ الآمِلینَ ، ویا غایَهَ سُؤلِ السّائِلینَ ، ویا أقصی طَلِبَهِ الطّالِبینَ ، ویا أعلی رَغبَهِ الرّاغِبینَ ... لَکَ تَخَضُّعی وسُؤالی ، وإلَیکَ تَضَرُّعی وَابتِهالی . (4)
عنه علیه السلام: أتُحرِقُنی بِالنّارِ یا غایَهَ المُنی؟!فَأَینَ رَجائی! ثُمَّ أینَ مَحَبَّتی! (5)
.
ص: 399
1 / 6غایت آرزوی دوستداران فاطمه علیهاالسلام در دعایش : ای گرامی ترینِ گرامیان و نهایتِ آرزوی خواستاران ! تو سرور منی که درِ دعا و توبه را برای من گشودی. پس درِ قبول و اجابت دعا را بر من مبند .
امام حسین علیه السلام در دعای روز عَرَفه : بارالها ! ای آن که مالک و توانا بود ؛ و توانایی ورزید و مقهور ساخت ؛ و مورد عصیان قرار گرفت ، امّا پوشاند ؛ و از او درخواست آمرزش شد ، پس آمرزید ! ای مقصود جویندگان و نهایت آرزوی امیدواران !
امام سجّاد علیه السلام در دعای روز عَرَفه : ای آرزویم ! ای امیدم ! ای بهترین فریادرس ! ای بخشنده ترینِ بخشندگان ! ای آن که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است ! ای سرورم ، مولایم ، امیدم ، تکیه گاهم و مایه اطمینانم ! ای پشتوانه و پشتیبان و ساز و برگ و نهایت آرزو و خواسته ام !
امام سجّاد علیه السلام : بارالها ! . . . ای نهایت آرزوی آرزومندان ! ای نهایت درخواستِ درخواست کنندگان ! ای غایت خواسته خواستاران ! ای والاترین امیدِ امیدواران ! ... فروتنی ام برای تو و درخواستم از توست و مویه و زاری ام به سوی توست .
امام سجّاد علیه السلام : ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ / پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه ، دوستی ام چه می شود ؟
ر . ک : ص 377 (کاملان در خدا دوستی)؛ ص 631 (دیدار خدا) .
.
ص: 400
1 / 7أطیَبُ شَیءٍ فِی الجَنَّهِالکتاب(وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) . (1)
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ أطیَبَ شَیءٍ فِی الجَنَّهِ وألَذَّهُ حُبُّ اللّه ِ ، وَالحُبُّ فِی اللّه ِ ، وَالحَمدُ للّه ِِ . (2)
تفسیر العیّاشی عن ثویر عن الإمام زین العابدین علیه السلام : إذا صارَ أهلُ الجَنَّهِ فِی الجَنَّهِ ، ودَخَلَ وَلِیُّ اللّه ِ إلی جَنّاتِهِ ومَساکِنِهِ . . . ثُمَّ إنَّ الجَبّارَ یُشرِفُ عَلَیهِم فَیَقولُ لَهُم : أولِیائی وأهلَ طاعَتی وسُکّانَ جَنَّتی فی جِواری ، ألا هَل اُنَبِّئُکُم بِخَیرٍ مِمّا أنتُم فیهِ ؟ فَیَقولونَ : رَبَّنا وأیُّ شَیءٍ خَیرٌ مِمّا نَحنُ فیهِ! [نَحنُ] فیمَا اشتَهَت أنفُسُنا ولَذَّت أعیُنُنا مِنَ النِّعَمِ ، فی جِوارِ الکَریمِ . قالَ : فَیَعودُ عَلَیهِمُ القَولَ ، فَیَقولونَ : رَبَّنا نَعَم ، فَأتِنا بِخَیرٍ مِمّا نَحنُ فیهِ . فَیَقولُ لَهُم تَبارکَ وتَعالی : رِضایَ عَنکُم ومَحَبَّتی لَکُم خَیرٌ وأعظَمُ مِمّا أنتُم فیهِ . قالَ : فَیَقولونَ : نَعَم یا رَبَّنا ، رِضاکَ عَنّا ومَحَبَّتُکَ لَنا خَیرٌ لَنا وأطیَبُ لِأَنفُسِنا . ثُمَّ قَرَأَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام هذِهِ الآیَهَ : «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَت جَنَّتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَْنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَمَسَکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّتِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ » (3) . (4)
.
ص: 401
1 / 7بهترین لذّت در بهشتقرآن(خشنودی خدا ، بزرگ تر [از سایر لذّت های بهشت ]است . این ، همان رستگاری بزرگ است) .
حدیث امام علی علیه السلام : بهترین و لذیذترین چیز در بهشت ، دوستی خدا ، دوستی در راه خدا و ستایشِ خداست .
تفسیر العیّاشی به نقل از ثُوَیر : امام سجّاد علیه السلامفرمود : چون بهشتیان به بهشت درآیند و دوست خدا به بهشت ها و مسکن های خود درآید ... ، آن گاه ، خدای جبّار بر آنان می نگرد و به آنان می گوید : «ای دوستانم و اهل طاعتم و ساکنان بهشتم در جوار من! هان ! شما را از چیزی باخبر کنم که از آنچه در آن هستید ، بهتر است ؟» . پس آنان می گویند : پروردگارا ! چه چیز از آنچه ما در آن هستیم ، بهتر است ، حال آن که ما در جایی هستیم که هرچه جان هایمان از نعمت ها بخواهد و چشمانمان لذّت ببرد ، در جوار خدای کریم ، فراهم است ؟ خداوند ، پرسش خود را تکرار می کند و آنان می گویند : «آری ! به ما بهتر از آنچه در آن هستیم را بنما» . پس خداوند متعال می گوید : «خشنودی ام از شما و دوستی ام با شما ، بهتر و بزرگ تر از چیزی است که در آن هستید» . پس می گویند : پروردگارا ! آری ، خشنودی ات از ما و دوستی ات با ما ، برای ما بهتر و شیرین تر است . آن گاه ، امام سجّاد علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود : «خداوند به مردان و زنان مؤمن ، باغ هایی وعده داده است که از زیر آنها ، نهرها جاری است و در آنها ، جاودانه خواهند بود و [نیز ]سراهایی پاکیزه در بهشت هایی جاودان . و [البته] خشنودی خدا ، بزرگ تر است . این ، همان رستگاری بزرگ است» .
.
ص: 402
. .
ص: 403
. .
ص: 404
الفصل الثانی: مبادئ محبَّه اللّه 2 / 1رَحمَهُ اللّه ِالکتاب(وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الاْءِیمَنَ وَ زَیَّنَهُو فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُوْلَئکَ هُمُ الرَّ شِدُونَ) . (1)
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام فی فَضلِ الإِسلامِ : ثُمَّ إنَّ هذَا الإِسلامَ دینُ اللّه ِ الَّذِی اصطَفاهُ لِنَفسِهِ ، وَاصطَنَعَهُ عَلی عَینِهِ ، وأصفاهُ خِیَرَهَ خَلقِهِ ، وأقامَ دَعائِمَهُ عَلی مَحَبَّتِهِ . (2)
عنه علیه السلام : إذا أکرَمَ اللّه ُ عَبدا شَغَلَهُ بِمَحَبَّتِهِ . (3)
.
ص: 405
فصل دوم : عوامل خدا دوستی2 / 1رحمت خداقرآن(ولیکن خدا ، ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل هایتان بیاراست و کفر و فسق و گناه را ناخوشایندتان گرداند . آنها [که چنین اند] ، راه یافتگان اند) .
حدیث امام علی علیه السلام درباره برتری اسلام : وانگهی این اسلام ، آیین خداست که آن را برای خود برگزید و بر دیده اش پرورید و بهترینِ آفریدگانش را ویژه [ابلاغ ]آن گرداند و ستون هایش را بر دوستی خود ، استوار کرد .
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را گرامی بدارد ، او را به دوستیِ خود مشغول می سازد .
.
ص: 406
عنه علیه السلام : إنَّ للّه ِِ تَعالی شَرابا لِأَولِیائِهِ ، إذا شَرِبوا سَکِروا ، وإذا سَکِروا طَرِبوا ، وإذا طَرِبوا طابوا ، وإذا طابوا ذابوا ، وإذا ذابوا خَلَصوا ، وإذا خَلَصوا طَلَبوا ، وإذا طَلَبوا وَجَدوا ، وإذا وَجَدوا وَصَلوا ، وإذا وَصَلُوا اتَّصَلوا ، وإذَا اتَّصَلوا لا فَرقَ بَینَهُم وبَینَ حَبیبِهِم . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ فِی التَّحمیدِ للّه ِِ عز و جل : اِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ ابتِداعا ، وَاختَرَعَهُم عَلی مَشِیَّتِهِ اختِراعا ، ثُمَّ سَلَکَ بِهِم طَریقَ إرادَتِهِ ، وبَعَثَهُم فی سَبیلِ مَحَبَّتِهِ . (2)
2 / 2مَعرِفَهُ اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا مَن هُوَ غایَهُ مُرادِ المُریدینَ ، یا مَن هُوَ مُنتَهی هِمَمِ العارِفینَ ، یا مَن هُوَ مُنتَهی طَلَبِ الطّالِبینَ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ المَلائِکَهِ : ثُمَّ خَلَقَ سُبحانَهُ لاِءِسکانِ سَماواتِهِ وعِمارَهِ الصَّفیحِ الأَعلی مِن مَلَکوتِهِ خَلقا بَدیعا مِن مَلائِکَتِهِ . . . قَدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ ، ووَصَلَت حَقائِقُ الإِیمانِ بَینَهُم وبَینَ مَعرِفَتِهِ ، وقَطَعَهُم الإِیقانُ بِهِ إلَی الوَلَهِ إلَیهِ ، ولَم تُجاوِز رَغَباتُهُم ما عِندَهُ إلی ما عِندَ غَیرِهِ ، قَد ذاقوا حَلاوَهَ مَعرِفَتِهِ ، وشَرِبوا بِالکَأسِ الرَّوِیَّهِ مِن مَحَبَّتِهِ . (4)
.
ص: 407
امام علی علیه السلام : خداوند متعال را برای دوستانش شرابی است که هرگاه بنوشند، مست شوند و چون مست شوند ، به طرب در آیند و چون به طرب در آیند ، شیرین گردند و چون شیرین گردند ، ذوب شوند و چون ذوب شوند ، خالص شوند و چون خالص شوند ، بجویند و چون بجویند ، بیابند و چون بیابند ، برسند و چون برسند ، بپیوندند و چون بپیوندند ، میانشان و میان محبوبشان تفاوتی بر جای نمانَد .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش در ستایش خدای عز و جل : خلق را با قدرت خود ، بی هیچ سابقه ای بیافرید و آنان را بر طبق مشیّت خود ، صورت داد . سپس آنان را در راه اراده اش پیش برد و در راه دوستی اش برانگیخت .
2 / 2شناخت خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعای جوشن کبیر : ای آن که نهایت خواسته خواستاران است ! ای آن که منتهای همّت عارفان است! و ای آن که منتهای جستن جویندگان است !
امام علی علیه السلام در وصف ملائکه : آن گاه خداوند سبحان ، برای جای دادن در آسمان هایش و آباد کردن بخش برین ملکوتش ، آفریدگانی نوپدید از ملائکه اش بیافرید . . . اشتغال به عبادتش ، آنان را از هر چیز دیگر بازداشته است و حقایق ایمان ، آنان را به معرفت پروردگارشان پیوند داده است و یقین به او ، آنان را از دیگران بریده و شیفته او ساخته است و خواسته هایشان از آنچه نزد اوست ، به آنچه نزد دیگری است ، درنمی گذرد . آنان ، شیرینی معرفتش را چشیده و از جام لبریز محبّتش نوشیده اند .
.
ص: 408
عنه علیه السلام : الشَّوقُ خُلصانُ العارِفینَ . (1)
عنه علیه السلام : الشَّوقُ شیمَهُ الموقِنینَ . (2)
عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : یا غایَهَ آمالِ العارِفینَ ، یا غِیاثَ المُستَغیثینَ ، یا حَبیبَ قُلوبِ الصّادِقینَ . (3)
عنه علیه السلام : سَهَرُ العُیونِ بِذِکرِ اللّه ِ خُلصانُ العارِفینَ ، وحُلوانُ المُقَرَّبینَ . (4)
بحار الأنوار عن نوف البکالیّ : رَأَیتُ أمیرَ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِ مُوَلِّیا مُبادِرا ، فَقُلتُ : أینَ تُریدُ یا مَولایَ ؟ فَقالَ : دَعنی یا نَوفُ ، إنَّ آمالی تُقَدِّمُنی فِی المَحبوبِ . فَقُلتُ : یا مَولایَ ، وما آمالُکَ؟ قالَ : قَد عَلِمَهَا المَأمولُ ، وَاستَغنَیتُ عَن تَبیینِها لِغَیرِهِ ، وکَفی بِالعَبدِ أدَبا أن لا یُشرِکَ فی نِعَمِهِ وأرَبِهِ غَیرَ رَبِّهِ . فَقُلتُ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، إنّی خائِفٌ عَلی نَفسی مِنَ الشَّرَهِ وَالتَّطَلُّعِ إلی طَمَعٍ مِن أطماعِ الدُّنیا . فَقالَ لی : وأینَ أنتَ عَن عِصمَهِ الخائِفینَ وکَهفِ العارِفینَ؟! فَقُلتُ : دُلَّنی عَلَیهِ ؟ قالَ : اللّه ُ العَلِیُّ العَظیمُ ، تَصِلُ أمَلَکَ بِحُسنِ تَفَضُّلِهِ ، وتُقبِلُ عَلَیهِ بِهَمِّکَ ، وأعرِض عَنِ النّازِلَهِ فی قَلبِکَ ، فَإِن أجَّلَکَ بِها فَأَنَا الضّامِنُ مِن مَورِدِها ، وَانقَطِع إلَی اللّه ِ سُبحانَهُ فَإِنَّهُ یَقولُ : «وَعِزَّتیوجَلالیلاَُقَطِّعَنَّ أمَلَ کُلِّ مَن یُؤَمِّلُ غَیری بِالیَأسِ، ولَأَکسُوَنَّهُ ثَوبَ المَذَلَّهِ فِی النّاسِ ، ولاَُبَعِّدَنَّهُ مِن قُربی ، ولاُقَطِّعَنَّهُ عَن وَصلی ، ولاَُخمِلَنَّ ذِکرَهُ حینَ یَرعی غَیری، أیُؤَمِّلُ وَیلَهُ لِشَدائِدِهِ غَیری وکَشفُ الشَّدائِدِ بِیَدی؟! ویَرجو سِوایَ وأنَا الحَیُّ الباقی ؟! ویَطرُقُ أبوابَ عِبادی وهِیَ مُغلَقَهٌ ویَترُکُ بابی وَهُوَ مَفتوحٌ ؟! فَمَن ذَا الَّذی رَجانی لِکَثیرِ جُرمِهِ فَخَیَّبتُ رَجاءَهُ؟! جَعَلتُ آمالَ عِبادی مُتَّصِلَهً بی ، وجَعَلتُ رَجاءَهُم مَذخورا لَهُم عِندی ، ومَلَأتُ سَماواتی مِمَّن لا یَمِلُّ تَسبیحی ، وأمَرتُ مَلائِکَتی أن لا یُغلِقُوا الأَبوابَ بَینی وبَینَ عِبادی . ألَم یَعلَم مَن فَدَحَتهُ نائِبَهٌ مِن نَوائِبی أن لا یَملِکَ أحَدٌ کَشفَها إلاّ بِإِذنی ؟! فَلِمَ یُعرِضُ العَبدُ بِأَمَلِهِ عَنّی وقَد أعطَیتُهُ ما لَم یَسأَلَنی ؟! فَلَم یَسأَلنی وسَأَلَ غَیری ، أفَتَرانی أبتَدِئُ خَلقی مِن غَیرِ مَسأَلَهٍ ثُمَّ اُسأَلُ فَلا أُجیبُ سائِلی؟ أبَخیلٌ أنَا فَیُبَخِّلُنی عَبدی ؟! أوَلیسَ الدُّنیا وَالآخِرَهُ لی ؟! أوَلَیسَ الکَرَمُ وَالجودُ صِفَتی ؟! أوَلَیسَ الفَضلُ وَالرَّحمَهُ بِیَدی ؟! أوَلَیسَ الآمالُ لایَنتَهی إلاّ إلَیَّ ؟! فَمَن یَقطَعُها دونی ، وما عَسی أن یُؤَمِّلَ المُؤَمِّلونَ مَن سِوایَ ! وعِزَّتی وجَلالی ، لَو جَمَعتُ آمالَ أهلِ الأَرضِ وَالسَّماءِ ثُمَّ أعطَیتُ کُلَّ واحِدٍ مِنهُم ، ما نَقَصَ مِن مِلکی بَعضُ عُضوِ الذَّرَّهِ ، وکَیفَ یَنقُصُ نائِلٌ أنَا أفَضتُهُ ؟ ! یا بُؤسا لِلقانِطینَ مِن رَحمَتی ! یا بُؤسا لِمَن عَصانی! تَوَثَّبَ عَلی مَحارِمی ولَم یُراقِبنی ، وَاجتَرَأَ عَلَیَّ» . ثُمَّ قالَ عَلَیهِ وعَلی آلِهِ السَّلامُ لی : یا نَوفُ ادعُ بِهذَا الدُّعاءِ : «إلهی ، إن حَمِدتُکَ فَبِمَواهِبِکَ ، وإن مَجَّدتُکَ فَبِمُرادِکَ ، وإن قَدَّستُکَ فَبِقُوَّتِکَ ، وإن هَلَّلتُکَ فَبِقُدرَتِکَ ، وإن نَظَرتُ فَإِلی رَحمَتِکَ ، وإن عَضَضتُ فَعَلی نِعمَتِکَ . إلهی ، إنَّهُ مَن لَم یَشغَلهُ الوَلوعُ بِذِکرِکَ ولَم یَزوِهِ السَّفَرُ بِقُربِکَ کانَت حَیاتُهُ عَلَیهِ میتَهً ، ومیتَتُهُ عَلَیهِ حَسرَهً . إلهی تَناهَت أبصارُ النّاظِرینَ إلَیکَ بِسَرائِرِ القُلوبِ ، وطالَعَت أصغَی السّامِعینَ لَکَ نَجِیّاتِ الصُّدورِ ، فَلَم یَلقَ أبصارَهُم رَدٌّ دونَ ما یُریدونَ ، هَتَکتَ بَینَکَ وبَینَهُم حُجُبَ الغَفلَهِ ، فَسَکَنوا فی نورِکَ ، وتَنَفَّسوا بِرَوحِکَ ، فَصارَت قُلوبُهُم مغارِسا لِهَیبَتِکَ ، وأبصارُهُم ماکِفا لِقُدرَتِکَ ، وقَرُبَت أرواحُهُم مِن قُدسِکَ ، فَجالَسُوا اسمَکَ بِوَقارِ المُجالَسهِ ، وخُضوعِ المُخاطَبَهِ ، فَأَقبَلتَ إلَیهِم إقبالَ الشَّفیقِ ، وأنصَتَّ لَهمُ إنصاتَ الرَّفیقِ ، وأجَبتَهُم إجاباتِ الأَحِبّاءِ ، وناجَیتَهُم مُناجاهَ الأَخِلاّءِ ، فَبَلِّغ بِیَ المَحَلَّ الَّذی إلَیهِ وَصَلوا ، وَانقُلنی مِن ذِکری إلی ذِکرِکَ ، ولا تَترُک بَینی وَبَینَ مَلَکوتِ عِزِّکَ بابا إلاّ فَتَحتَهُ ، ولا حِجابا مِن حُجُبِ الغَفلَهِ إلاّ هَتَکتَهُ ، حَتّی تُقیمَ روحی بَینَ ضِیاءِ عَرشِکَ ، وتَجعَلَ لَها مَقاما نُصبَ نورِکَ ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ . إلهی ما أوحَشَ طَریقا لا یَکونُ رَفیقی فیهِ أمَلی فیکَ ! وأبعَدَ سَفَرا لا یَکونُ رَجائی مِنهُ دَلیلی مِنکَ ! خابَ مَنِ اعتَصَمَ بِحَبلِ غَیرِکَ ، وضَعُفَ رُکنُ مَنِ استَنَدَ إلی غَیرِ رُکنِکَ . فَیا مُعَلِّمَ مُؤَمِّلیهِ الأَمَلَ فَیُذهِبُ عَنهُم کَآبَهَ الوَجَلِ لا تَحرِمنی صالِحَ العَمَلِ ، وَاکلَأنی کِلاءَهَ مَن فارَقَتهُ الحِیَلُ ، فَکَیفَ یَلحَقُ مُؤَمِّلیکَ ذُلُّ الفَقرِ وأنتَ الغَنِیُّ عَن مَضارِّ المُذنِبینَ ؟! إلهی ، وإنَّ کُلَّ حَلاوَهٍ مُنقَطِعَهٌ وحَلاوَهَ الإِیمانِ تَزدادُ حَلاوَتُهَا اتِّصالاً بِکَ . إلهی ، وإنَّ قَلبی قَد بَسَطَ أمَلَهُ فیکَ ، فَأَذِقهُ مِن حَلاوَهِ بَسطِکَ إیّاهُ البُلوغَ لِما أمَّلَ ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ . إلهی ، أسأَلُکَ مَسأَلَهَ مَن یَعرِفُکَ کُنهَ مَعرِفَتِکَ مِن کُلِّ خَیرٍ یَنبَغی لِلمُؤمِنِ أن یَسلُکَهُ ، وأعوذُ بِکَ مِن کُلِّ شَرٍّ وفِتنَهٍ أعَذتَ بِها أحِبّاءَکَ مِن خَلقِکَ ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. إلهی ، أسأَلُکَ مَسأَلَهَ المِسکینِ الَّذی قَد تَحَیَّرَ فی رَجاهُ فَلا یَجِدُ مَلجَأً ولا مَسنَدا یَصِلُ بِهِ إلَیکَ ولا یَستَدِلُّ بِهِ عَلَیکَ إلاّ بِکَ ، وبِأَرکانِکَ ومَقاماتِکَ الَّتی لا تَعطیلَ لَها مِنکَ ، فَأَسأَلُکَ بِاسمِکَ الَّذی ظَهَرتَ بِهِ لِخاصَّهِ أولِیائِکَ فَوَحَّدوکَ ، وعَرَفوکَ فَعَبَدوکَ بِحَقیقَتِکَ ، أن تُعَرِّفَنی نَفسَکَ ؛ لاُِقِرَّ لَکَ بِرُبوبِیَّتِکَ عَلی حَقیقَهِ الإِیمانِ بِکَ ولا تَجعَلنی یا إلهی مِمَّن یَعبُدُ الاِسمَ دونَ المَعنی . وَالحَظنی بِلَحظَهٍ مِن لَحَظاتِکَ تُنَوِّرُ بِها قَلبی بِمَعرِفَتِکَ خاصَّهً ومَعرِفَهِ أولِیائِکَ ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» . (5)
.
ص: 409
امام علی علیه السلام : شوق ، دوست صمیمی عارفان است .
امام علی علیه السلام : شوق ، خوی صاحبان یقین است .
امام علی علیه السلام در دعایش : ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان !
امام علی علیه السلام : بیداری چشمها به یاد خدا ، دوست صمیمی عارفان و شیرینی مقرّبان است .
بحار الأنوار به نقل از نوف بِکالی : امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه را دیدم که از ما جدا شده است و می شتابد . گفتم : سرورم! قصد کجا داری ؟ فرمود : «ای نوف ! رهایم کن که آرزوهایم مرا به سوی محبوب ، پیش می برد» . گفتم : آرزوهایت چیست ؟ فرمود : «آن که مورد آرزوست ، آن را می داند و من ، بی نیاز از تبیین آن برای جز او هستم . برای بنده ، همین ادبْ بس که در نعمت ها و به هنگام نیازش کسی را شریک پروردگارش قرار ندهد» . گفتم : ای امیر مؤمنان ! من بر جان خویش از آزمندی و طمع ورزی به یکی از مطامع دنیا ترسانم . به من فرمود : «چرا به عصمتِ ترسندگان و پناه عارفان ، روی نمی آوری ؟». گفتم : مرا بدان راهنمایی کن . فرمود : «خداوند ، والای بزرگ است که با تفضّل نیکویش تو را به آرزویت می پیوندد و تو نیز یکدله به او روی می آوری . از گرفتاری ای که در دلت فرود می آید، رویگردان. پس اگر در برآوردن آرزویت به تأخیرت انداخت ، من ضامن برآوردن آن از سرچشمه اش هستم . به سوی خداوند سبحان ، [از هرچه غیر اوست ، ]منقطع شو و به او بپیوند که می فرماید : به عزّت و جلالم سوگند ، امید هرکس را که به غیر من امید بندد ، ناامید خواهم کرد و در میان مردم ، بر او لباس خواری خواهم پوشاند و او را از ساحتِ قرب خود ، دور خواهم ساخت و او را از پیوستن به خویش ، ناکام خواهم نمود و چون اندیشناکِ کسی جز من باشد ، او را بی بهره خواهم کرد . وای بر او ! آیا در تنگناهایش از کسی جز من امید فریادرسی دارد ، حال آن که برطرف ساختن تنگناها به دست من است ؟ درهای بندگانم را می کوبد ، حال آن که بسته است و درِ مرا که باز است رها می کند ؟ چه کسی برای گناهان بسیارش به من امید بست و من ، امیدش را ناامید کردم ؟ آرزوهای بندگانم را به خود پیوستم ؛ امیدشان را نزد خود ، ذخیره کردم ؛ آسمان هایم را از کسی که از تسبیح گویی من ملول نمی شود ، پُر کردم و به فرشتگانم فرمان دادم تا درهای میان من و بندگانم را نبندند. آیا آن که به بلایی گرفتار شده است، نمی داند که کسی جز به فرمان من، توان برطرف ساختن آن را ندارد؟ پس چرا بنده ام به دیگری امید می بندد ، حال آن که چیزی را که از من نخواسته به او داده ام ؟ پس چرا از من نمی طلبد و از دیگری می طلبد؟ آیا گمان می کنی من که به خلقم بی آن که درخواستی کنند ، می بخشم ، چون از من درخواست کنند، به درخواست کننده ام پاسخ مثبت نمی دهم ؟ آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می شمارد ؟ مگر دنیا و آخرت ، از آنِ من نیست ؟ مگر بخشش و کرم ، خوی من نیست ؟ مگر فضل و رحمت ، به دست من نیست ؟ مگر آرزوها سرانجام به من منتهی نمی شوند ؟ پس چه کسی آنها را از من باز می دارد ؟ و امیدواران ، از غیر من چه انتظاری می توانند داشته باشند ؟! به عزّت و جلالم سوگند ، اگر آرزوهای همه آسمانیان و زمینیان را گرد آورم و آن گاه ، امید هریک از آنان را برآورم ، از ملک من کمتر از بخشی از ذرّه ای کاسته نخواهد شد . چگونه دریافت کننده ای که من به او بخشیده ام ، کم خواهد آورد ؟ ای بیچاره آن که از رحمت من نومید می شود! ای بیچاره آن که مرا نافرمانی می کند و بی آن که نگران باشد ، به سوی معصیت من می جهد و بر من جرئت می ورزد!». سپس حضرت علیه السلامبه من فرمود : «ای نوف ! چنین دعا کن : بارالها ! اگر تو را ستودم ، با موهبت هایت بود . اگر تو را تمجید کردم ، با اراده ات بود . اگر تو را تقدیس کردم ، با قوّتت بود . اگر ذکر لا اله الا اللّه بر زبان راندم ، با قدرتت بود . اگر نگاه کردم ، پس به سوی رحمتت بود و اگر [چیزی را ]سخت در دست خود نگه داشتم ، نعمتت بود . بارالها ! هرکه شیفتگی به یادت مشغولش ندارد و سفر ، او را به تو نزدیک نسازد، زندگی اش برای او مرگی خواهد بود و مرگش، حسرتی . بارالها ! دیدگان نگرندگان با نهان دل به تو، به نهایت خود رسید و گوش های شنوندگانِ تو رازهای سینه ها را نیوشیدند . پس دیدگانشان از آنچه خواست ، محروم نگشت و تو پرده های غفلت را از میان خود و ایشان برکَندی . پس در پرتو نورت ساکن گشتند و با رحمتت دم زدند و دل هایشان کشتگاه شکوهت و دیدگانشان نگرنده قدرتت گشت و جان هایشان به قُدست نزدیک شد . پس با وقارِ همنشینی و فروتنیِ گفتگو ، همنشین نامت شدند و تو به سوی آنان روی آوردی ، روی آوردن دوست ، و به ایشان گوش فرادادی ، گوش فرادادن رفیق ، و آنان را دوست داشتی ، دوست داشتن دوستان ، و با آنان رازگویی کردی ، رازگویی دوستانِ یکدل . پس مرا به جایگاهی که آنان رسیدند ، برسان و از یاد خودم به یاد خودت منتقلم کن و میان من و ملکوت عزّت خویش ، دری مگذار ، مگر آن که آن را بگشایی ، و پرده ای از پرده های غفلت مَنِهْ ، مگر آن که آن را برکَنی ، تا آن که روحم را در روشنی عرش خویش جای دهی و برایش مقامی برابر نورت قرار دهی که تو بر هر کاری توانایی . بارالها ! چه تهی است راهی که در آن ، امیدم به تو رفیق راهم نباشد! چه طولانی است سفری که آرزوی راهنمایی از تو در آن نداشته باشم! هرکه به ریسمان غیر تو چنگ زد ، ناکام ماند . هرکه به پشتیبانی جز تو پناه برد ، پشتیبانش سست گشت . پس ای آن که به امیدوارانش امید می آموزد و اندوه و ترس را از آنان می زداید ، مرا از عمل صالح، محروم مساز و مرا چونان کسی که هیچ چاره ای ندارد، حفظ کن. چگونه امیدوارانت به خواری فقر دچار می شوند ، حال آن که ضررهای گناهکاران ، به تو زیانی نمی زند ؟ بارالها ! هر شیرینی ای پایان پذیر است ، حال آن که شیرینی ایمان ، به خاطر پیوند با تو ، فزاینده است . بارالها ! قلبم امید به تو را در خود گسترد . پس شیرینی گسترش [حکومت ]خویش را بر او با برآوردن امیدش ، به او بچشان که تو بر هرکاری توانایی . بارالها! از تو درخواست می کنم درخواست کسی که تو را به شایستگی می شناسد ، هر چیزی را که کسبش سزاوار مؤمن است، و به تو پناه می آورم، از هر شَر و فتنه ای که دوستانت را در میان خَلقت ، از آن ، پناه داده ای ؛ و البته تو بر هر کاری توانایی. بارالها ! از تو درخواست می کنم ؛ درخواست مسکینی که در امیدش سرگردان شده است و پناه و دستاویزی برای رسیدن به تو نمی یابد و جز به وسیله تو و ارکان و مقامات تعطیل ناپذیرت ، به تو راه نمی برد . از تو به نامی که با آن بر اولیای خاص خود تجلّی کردی و بر اثر آن ، تو را یگانه دانستند و تو را شناختند و به حقیقتت تو را پرستیدند ، درخواست می کنم که خودت را به من بشناسانی ، تا بر اساس حقیقتِ ایمان به تو ، به پروردگاری ات اقرار کنم . بارالها ! مرا از کسانی قرار مده که تنها نام را بی[توجّه به] معنا می پرستند ، و مرا با گوشه چشمی از گوشه چشم هایت بنگر تا با آن ، قلبم را به [نور] معرفت خاص تو و معرفت اولیایت روشن گردانی ؛ و البتّه تو بر هرکاری توانایی» .
.
ص: 410
. .
ص: 411
. .
ص: 412
. .
ص: 413
. .
ص: 414
الإمام الحسن علیه السلام : مَن عَرَفَ اللّه َ أحَبَّهُ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی مُناجاتِهِ : یا مَن آنَسَ العارِفینَ بِطولِ مُناجاتِهِ ، وألبَسَ الخائِفینَ ثَوبَ مُوالاتِهِ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی فَضلِ مَعرِفهِ اللّه ِ عز و جل ما مَدّوا أعیُنَهُم إلی ما مَتَّعَ اللّه ُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَهِ الحَیاهِ الدُّنیا ونَعیمِها ، وکانَت دُنیاهُم أقَل عِندَهُم مِمّا یَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفَهِ اللّه ِ جَلَّ وعَزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم یَزَل فی رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِیاءِ اللّه ِ . إنَّ مَعرِفَهَ اللّه ِ عز و جل آنِسٌ مِن کُلِّ وَحشَهٍ ، وصاحِبٌ مِن کُلِّ وَحدَهٍ ، ونورٌ مِن کُلِّ ظُلمَهٍ ، وقُوَّهٌ مِن کُلِّ ضَعفٍ ، وشِفاءٌ مِن کُلِّ سُقمٍ . (3)
.
ص: 415
امام حسن علیه السلام : هرکه خدا را بشناسد ، او را دوست خواهد داشت .
امام سجّاد علیه السلام : ای آن که عارفان را با رازگویی بلند خویش ، مأنوس ساخت و بر خائفان ، لباس دوستی خود پوشاند !
امام صادق علیه السلام : اگر مردم از فضیلت شناختِ خدای عز و جل باخبر می شدند ، به نعمت ها و خوشی های زندگی دنیوی که خداوند ، دشمنان را از آن برخوردار ساخته است ، چشم نمی دوختند و دنیایشان از آنچه با گام هایشان بر آن پای می نهند نیز کمتر می شد و با نعمت معرفت خدا عز و جلمتنعّم می شدند و از آن ، لذّت می بردند ؛ لذّت بردنِ کسی که همواره در باغ های بهشت ، در کنار اولیای خداست! در حقیقت ، شناخت خدا ، مونسی در برابر هر بی کسی ، همدمی در برابر هر تنهایی ، نوری در برابر هر تاریکی ، نیرویی در برابر هر ناتوانی ، و درمانی برای هر بیماری است!
.
ص: 416
مصباح الشریعه : العارِفُ شَخصُهُ مَعَ الخَلقِ وقَلبُهُ مَعَ اللّه ِ تَعالی ، ولَو سَها قَلبُهُ عَنِ اللّه ِ تَعالی طَرفَهَ عَینٍ لَماتَ شَوقا إلَیهِ . وَالعارِفُ أمینُ وَدائِعِ اللّه ِ تَعالی ، وکَنزُ أسرارِه ، ومَعدِنُ نورِهِ ، ودَلیلُ رَحمَتِهِ عَلی خَلقِهِ ، ومَطِیَّهُ عُلومِهِ ، ومیزانُ فَضلِهِ وعَدلِهِ ، وقَد غَنِیَ عَنِ الخَلقِ وَالمُرادِ وَالدُّنیا فَلا مونِسَ لَهُ سِوَی اللّه ِ ، ولا نُطقَ ولا إشارَهَ ولا نَفَسَ إلاّ بِاللّه ِ تَعالی ، وللّه ِِ ، ومِنَ اللّه ِ ، ومَعَ اللّه ِ ، فَهُوَ فی رِیاضِ قُدسِهِ مُتَرَدِّدٌ، ومِن لَطائِفِ فَضلِهِ مُتَزَوِّدٌ. وَالمَعرِفَهُ أصلٌ فَرعُهُ الإِیمانُ. (1)
2 / 3ذِکرُ اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن أکثَرَ ذِکرَ اللّه ِ أحبَّهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أکثَرَ ذِکرَ اللّه ِ عز و جل أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن ذَکَرَ اللّه َ کَثیرا کُتِبَت لَهُ بَراءَتانِ : بَراءَهٌ مِنَ النّارِ ، وبَراءَهٌ مِنَ النِّفاقِ (3) .
.
ص: 417
مصباح الشریعه در سخنی که به امام صادق علیه السلاممنسوب است : پیکر عارف ، با خَلق ، و قلبش با خداست . اگر چشم به هم زدنی قلبش از خداوند متعال غافل شود ، از اشتیاق به او خواهد مُرد . عارف ، امینِ سپرده های خداوند متعال ، گنجینه رازهایش ، معدن نورش ، راهنمای رحمت او بر خلقش ، حامل علومش ، و ترازوی فضل و عدلش است . از خلق و خواسته و دنیا بی نیاز است و مونسی جز خدا ندارد و نطق ، اشاره و دم زدنش جز با خدا ، از خدا ، برای خدا و همراه خدا نیست . پس او در باغ های قُدسِ خدا گام می زند و از لطائف فضلش بهره مند می شود . معرفت ، ریشه ای است که شاخه اش ایمان است .
2 / 3یاد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه خداوند عز و جلرا بسیار یاد کند ، خداوند ، دوستش خواهد داشت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه بسیار یاد خداوند عز و جل کند ، خداوند ، دوستش خواهد داشت ، و هرکه بسیار یاد خدا کند ، برایش دو برائت نامه نوشته خواهد شد : برائتی از دوزخ و برائتی از نفاق .
.
ص: 418
عنه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل لی : یا مُحَمَّدُ ، لَو أنَّ الخَلائِقَ نَظَروا إلی عَجائِبِ صُنعی ما عَبَدوا غَیری ، ولَو أنَّهُم وَجَدوا حَلاوَهَ ذِکری فی قُلوبِهِم لَزِموا بابی ، ولَو أنَّهُم نَظَروا إلی لَطائِفِ بِرّی مَا اشتَغَلوا بِشَیءٍ سِوایَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : یَقولُ اللّه ُ عز و جل : إذا کانَ الغالِبُ عَلَی العَبدِ الاشتِغالَ بی جَعَلتُ بُغیَتَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری ، فَإِذا جَعَلتُ بُغیَتَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری عَشِقَنی وعَشِقتُهُ ، فَإِذا عَشِقَنی وعَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی وبَینَهُ ، وصَیَّرتُ ذلِکَ تَغالُبا عَلَیهِ ، لا یَسهو إذا سَهَا النّاسُ ، اُولئِکَ کَلامُهُم کَلامُ الأَنبِیاءِ ، اُولئِکَ الأبطالُ حَقّا . (2)
المواعظ العددیّه : أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی داودَ علیه السلام : یا داودُ ، مَن عَرَفَنی ذَکَرَنی ، ومَن ذَکَرَنی قَصَدَنی ، ومَن قَصَدَنی طَلَبَنی ، ومَن طَلَبَنی وَجَدَنی ، ومَن وَجَدَنی حَفِظَنی ، ومَن حَفِظَنی لا یَختارُ عَلَیَّ غَیری . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : الذِّکرُ مِفتاحُ الاُنسِ . (4)
عنه علیه السلام : ذِکرُ اللّه ِ قُوتُ النُّفُوسِ وَمُجالَسَهُ الْمَحبُوبِ . (5)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، ونَبِّهنی لِذِکرِکَ فی أوقاتِ الغَفلَهِ ، وَاستَعمِلنی بِطاعَتِکَ فی أیّامِ المُهلَهِ ، وَانهَج لی إلی مَحَبَّتِکَ سَبیلاً سَهلَهً ، أکمِل لی بِها خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (6)
.
ص: 419
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جلمی فرماید : ای محمّد! اگر آفریدگان به ساخته های شگفت من می نگریستند ، جز مرا نمی پرستیدند و اگر شیرینی یاد مرا در دل هایشان می چشیدند ، ملازم درگاه من می شدند و اگر به ظرائف نیکی های من می نگریستند ، به چیزی جز من نمی پرداختند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جلمی فرماید : «هرگاه اشتغال به من بر بنده ام چیره گردد ، خواسته و لذّتش را در یاد خود قرار خواهم داد . پس چون خواسته و لذّتش را در یاد خود قرار دادم ، عاشق من می شود و من عاشق او می شوم . پس چون عاشق من شد و من عاشق او شدم ، پرده میان خود و او را برخواهم داشت و این حالت را بر او مسلّط خواهم کرد ، تا آن که چون مردمْ غافل شدند ، او غافل نشود . این کسان ، سخنشان سخن پیامبران است . آنان ، قهرمانان حقیقی اند» .
المواعظ العددیه : خداوند به داوود علیه السلام وحی کرد : «ای داوود ! هر که مرا شناخت ، مرا یاد کرد و هرکه مرا یاد کرد ، مرا قصد کرد و هرکه مرا قصد کرد ، به جستجوی من برخاست و هرکه به جستجوی من برخاست ، مرا یافت و هرکه مرا یافت ، مرا نگه داشت و هرکه مرا نگه داشت ، هیچ کس را بر نخواهد گزید .
امام علی علیه السلام : یاد خدا ، کلید اُنس گرفتن است .
امام علی علیه السلام : یاد خدا ، خوراک جان ها و همنشینی با محبوب است .
امام سجّاد علیه السلام : بارالها ! بر محمّد و آل محمّد ، درود فرست و به هنگام غفلت ، مرا با یاد خود ، هشیار ساز . به روزگار مهلت ، مرا در راه طاعت خود به کار گیر و راه آسانی به سوی دوستی ات برایم بگشا که با آن ، خیر دنیا و آخرت را بر من کامل گردانی .
ر . ک : ص 607 (انس با خدا)؛ ص 631 (دیدار خدا) .
.
ص: 420
2 / 4التَّقوی الإمام الباقر علیه السلام لِجابِرٍ : اِعلَم یا جابِرُ ، أنَّ أهلَ التَّقوی أیسَرُ أهلِ الدُّنیا مَؤونَهً ، وأکثَرُهُم لَکَ مَعونَهً ، تَذکُر فَیُعینونَکَ ، وإن نَسیتَ ذَکَّروکَ ، قَوّالونَ بِأَمرِ اللّه ِ ، قَوّامونَ عَلی أمرِ اللّه ِ ، قَطَعوا مَحَبَّتَهُم بِمَحَبَّهِ رَبِّهِم ، ووَحَشُوا الدُّنیا لِطاعَهِ مَلیکِهِم ، ونَظَروا إلَی اللّه ِ عز و جل وإلی مَحَبَّتِهِ بِقُلوبِهِم ، وعَلِموا أنَّ ذلِکَ هُوَ المَنظورُ إلَیهِ لِعَظیمِ شَأنِهِ . (1)
2 / 5العَزم موسی علیه السلام : یا رَبِّ ، أینَ أنتَ فَأَقصُدُکَ ؟ فَقالَ : إذا قَصَدتَنی فَقَد وَصَلتَ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام فی دُعائِهِ عَندَ دُخولِهِ عَلَی المَنصورِ : اللّهُمَّ ... أعلَمُ أفضَلُ زادِ الرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ الإِرادَهِ ، وخُضوعُ الاِستِغاثَهِ ، وقَد ناجاکَ بِعَزمِ الإِرادَهِ وخُضوعِ الاِستِکانَهِ قَلبی . (3)
عنه علیه السلام مِن دُعائِهِ عِندَ الصَّباحِ : اللّهُمَّ وقَد عَلِمتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ إرادَهٍ ، وإخلاصُ نِیَّهٍ ، وصادِقُ طَوِیَّهٍ . (4)
الإمام الکاظم علیه السلام مِن دُعائِهِ علیه السلام لمّا حمل إلی بغداد : وقَد عَلِمتُ أنَّ أفضَل الزّادِ لِلرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ إرادَهٍ یَختارُکَ بِها وَقَد ناجَاک بِعَزمِ الإرادَهِ قَلبِی . (5)
.
ص: 421
2 / 4تقوا امام باقر علیه السلام خطاب به جابر : ای جابر ! بدان که باتقوایان ، کم هزینه ترینْ مردم دنیا و بیشترین یاری رسانندگان به تو هستند ؛ [خدا را ]یاد می کنی و آنان، یاری ات می کنند و اگر فراموش کنی ، به یادت می آورند؛ فرمان خدا را همواره بر زبان می آورند و پایبند به فرمان خدا و اجرا کننده آن هستند ؛ محبّتِ خود [به غیر خدا] را برای دوستی پروردگارشان بُریده اند و از دنیا برای پیروی از فرمانروایشان، روی گردانده اند و با دل های خود، به خداوند عز و جل و دوستی اش نگریسته اند و دانسته اند که همو به سبب جایگاه بزرگش شایسته نگریستن است .
2 / 5عزم موسی علیه السلام از خداوند عز و جلپرسید : پروردگارا ! تو کجایی تا قصد دیدارت کنم ؟ خداوند پاسخ داد : «هرگاه مرا قصد کنی ، در حقیقتْ رسیده ای» .
امام صادق علیه السلام در دعایش هنگام رفتن به نزد منصور ، خلیفه عباسی : بارالها ! ... می دانم برترین توشه رهرو به سوی تو ، اراده استوار و فروتنی یاری خواهانه است ، و اینک ، قلبم با اراده ای استوار و فروتنی متواضعانه با تو رازگویی می کند .
امام صادق علیه السلام در دعایش به هنگام بامداد : بارالها ! می دانم که برترین توشه رهرو به سوی تو ، اراده استوار ، نیّت خالصانه و ضمیر پاک است .
امام کاظم علیه السلام در دعایش ، زمانی که او را به سوی بغداد می بردند : می دانم که برترین توشه رهرو به سوی تو ، اراده استواری است که با آن ، تو را برمی گزیند ، و اینک ، قلبم با اراده ای استوار با تو رازگویی می کند .
.
ص: 422
2 / 6الطَّلَب رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ ... الرِّضا بِالقَضاءِ ، وبَرَکَهَ المَوتِ بَعدَ العَیشِ ، وبَردَ العَیشِ بَعدَ المَوتِ ، ولَذَّهَ المَنظَرِ إلی وَجهِکَ ، وشَوقا إلی رُؤیَتِکَ ولِقائِکَ ، مِن غَیرِ ضَرّاءَ مُضِرَّهٍ ، ولا فِتنَهٍ مُضِلَّهٍ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ الأَشیاءِ إلَیَّ ، وَاجعَل خَشیَتَکَ أخوَفَ الأَشیاءِ عِندی ، وَاقطَع عَنّی حاجاتِ الدُّنیا بِالشَّوقِ إلی لِقائِکَ ، وإذا أقرَرتَ أعیُنَ أهلِ الدُّنیا مِن دُنیاهُم فَأَقرِر عَینی مِن عِبادَتِکَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : اِجعَل فی دُعائِکَ : اللّهُمَّ ارزُقنی لَذَّهَ النَّظَرِ إلی وَجهِکَ ، وَالشَّوقَ إلی لِقائِکَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : کانَ مِن دُعاءِ داودَ یَقولُ : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ حُبَّکَ ، وحُبَّ مَن یُحِبُّکَ ، وَالعَمَلَ الَّذی یُبَلِّغُنی حُبَّکَ . اللّهُمَّ اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ إلَیَّ مِن نَفسی وأهلی ومِن الماءِ البارِدِ . (4)
.
ص: 423
2 / 6نیایش رسول خدا صلی الله علیه و آله : بارالها ! من از تو خشنودی به قضایت ، برکت مرگِ پس از زندگی ، خوشی زندگی پس از مرگ ، لذّت نگریستن به رخسارت ، شوق دیدار و دیدنت بی تنگنایی زیانبار و یا فتنه ای گم راه کننده را خواستارم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بارالها ! دوستی ات را محبوب ترینِ چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترسبارترینِ چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت ، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنیِ اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی ، چشمم را با عبادتت روشن کن .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : در دعایت این جمله را قرار ده : بارالها ! لذّت نگریستن به رخسارت و شوق دیدارت را روزی ام گردان .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : داوود علیه السلامدر دعاهای خود می گفت : بارالها ! من دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری را که مرا به دوستی ات می رساند ، از تو درخواست می کنم . بارالها ! دوستی ات را نزدم محبوب تر از خودم ، خانواده ام و آب خنک ، قرار ده .
.
ص: 424
عنه صلی الله علیه و آله فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ اجعَلنا مَشغولینَ بِأَمرِکَ ، آمِنینَ بِوَعدِکَ ، آیِسینَ مِن خَلقِکَ ، آنِسینَ بِکَ ، مُستَوحِشینَ مِن غَیرِکَ ، راضینَ بِقَضائِکَ ، صابِرینَ عَلی بَلائِکَ ، شاکِرینَ عَلی نَعمائِکَ ، مُتَلَذِّذینَ بِذِکرِکَ ، فَرِحینَ بِکِتابِکَ ، مُناجینَ إیّاکَ آناءَ اللَّیلِ وأطرافَ النَّهارِ ، مُستَعِدّینَ لِلمَوتِ ، مُشتاقینَ إلی لِقائِکَ . (1)
فاطمه علیهاالسلام أیضا : اللّهُمَّ . . . أسأَلُکَ النَّظَرَ إلی وَجهِکَ ، وَالشَّوقَ إلی لِقائِکَ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وفَرِّغ قَلبی لِمَحَبَّتِکَ ، وَاشغَلهُ بِذِکرِکَ . (3)
عنه علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ وإنّی أتوبُ إلَیکَ مِن کُلِّ ما خالَفَ إرادَتَکَ ، أو زالَ عَن مَحَبَّتِکَ ؛ مِن خَطَراتِ قَلبی ، ولَحَظاتِ عَینی ، وحِکایاتِ لِسانی . (4)
عنه علیه السلام فی مُناجاتِهِ : اللّهُمَّ اجعَلنی مِنَ الَّذینَ جَدّوا فی قَصدِکَ فَلَم یَنکِلوا ، و سَلَکُوا الطَّریقَ إلَیکَ فَلَم یَعدِلوا ، وَاعتَمَدوا عَلَیکَ فِی الوُصولِ حَتّی وَصَلوا ، فَرَوِیَت قُلوبُهُم مِن مَحَبَّتِکَ ، وأنِسَت نُفوسُهُم بِمَعرِفَتِکَ . (5)
عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاحفَظنا مِن بَینِ أیدینا ، ومِن خَلفِنا ، وعَن أیمانِنا ، وعَن شَمائِلِنا ، ومِن جَمیعِ نَواحینا ، حِفظا عاصِما مِن مَعصِیَتِکَ ، هادِیا إلی طاعَتِکَ ، مُستَعمِلاً لِمَحَبَّتِکَ . (6)
.
ص: 425
رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعایش : بارالها ! ما را به فرمانت مشغول ، به وعده ات مطمئن ، از آفریده ات نومید ، به خود مأنوس ، از غیر از خود ترسان ، به قضایت خشنود ، در بلایت شکیبا ، بر نعمتت سپاسگزار ، به یادت کامروا ، به کتابت شادمان ، با خودت در شبانه روزْ رازگو ، برای مرگ ، آماده و به دیدارت مشتاق ساز .
فاطمه علیهاالسلام در دعایش : بارالها! نگریستن به رخسارت و شوق دیدارت را از تو درخواست می کنم .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و قلبم را برای محبّتت بپرداز و آن را به یاد خود مشغول بدار .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! من از هرچه با اراده تو مخالفت دارد و یا از محبّت تو به دور است ، به سویت توبه می کنم ؛ از آنچه در دلم می گذرد ، و از نگاه های چشمم و از گفته های زبانم .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! مرا از کسانی قرار ده که برای دیدنت جدّیت به خرج دادند و باز نماندند و راه تو را پیمودند و از آن ، منحرف نشدند و برای رسیدن ، به تو اعتماد کردند ، تا آن که رسیدند . پس دل هایشان را از محبّت خود ، سیراب ساختی و جان هایشان را به معرفت خویش ، مأنوس کردی .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! بر محمّد و آل محمّد، درود بفرست و ما را از پیش و پس ، چپ و راست و از همه سویمان حفظ کن ؛ حفظ کردنی که از معصیتْ بازدارد، به سوی طاعتت هدایت کند و دوستی ات را به کار گیرد.
.
ص: 426
عنه علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ . . . وَاعمِ أبصارَ قُلوبِنا عَمّا خالَفَ مَحَبَّتَکَ . (1)
عنه علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ . . . لا تَبتَلِیَنّی بِالکَسَلِ عَن عِبادَتِکَ ، ولاَ العَمی عَن سَبیلِکَ ، ولا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلافِ مَحَبَّتِکَ . (2)
عنه علیه السلام مُناجاتِهِ : إلهی ، فَاجعَلنا مِنَ الَّذینَ تَوَشَّحَت أشجارُ الشَّوقِ إلَیکَ فی حَدائِقِ صُدورِهِم ، وأخَذَت لَوعَهُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلوبِهِم ، فَهُم إلی أَوکارِ الأَفکارِ یَأوونَ ، وفی رِیاضِ القُربِ وَالمُکاشَفَهِ یَرتَعُونَ ، ومِن حِیاضِ المَحَبَّهِ بِکأسِ المُلاطَفَهِ یَکرَعُونَ ، وشَرائِعَ المُصافاهِ یَرِدونَ . (3)
عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلنی لَهُم قَرینا ، وَاجعَلنی لَهُم نَصیرا ، وَامنُن عَلَیَّ بِشَوقٍ إلَیکَ ، وبِالعَمَلِ لَکَ بِما تُحِبُّ وتَرضی ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ، وذلِکَ عَلَیکَ یَسیرٌ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام مِن دُعائِهِ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ : صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَاشغَل قَلبی بِعَظیمِ شَأنِکَ ، وأرسِل مَحَبَّتَکَ إلَیهِ حَتّی ألقاکَ وأوداجی تَشخَبُ دَما . (5)
.
ص: 427
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! ... دیده دل هایمان را از آنچه مخالف دوستی توست ، کور گردان .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! ... مرا به کاهِلی در عبادتت ، کوری از راهت و بیرون شدن از طریق محبّتت ، مبتلا مکن .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! ما را از کسانی قرار ده که درختان شوق به تو در بوستان سینه هایشان آراسته شد و آتش محبّتت، دل هایشان را بی قرار ساخت. پس آنان در آشیانه های اندیشه ها جای گرفته اند و در باغ های قرب و مکاشفه می خرامند و از حوض های محبّت ، با جام های ملاطفت می نوشند و به سرچشمه های صفا و یک رنگی وارد می شوند .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! بر محمّد و آل محمّد ، درود بفرست و مرا همنشین آنان قرار ده و یاور آنان ساز و با شوق به سویت و توفیق انجام دادن آن عملی که دوست می داری و خشنود می شوی ، بر من منّت بگذار ، که تو بر هر چیزی توانایی و این کار ، بر تو آسان است .
امام صادق علیه السلام در دعایش به هنگام رسیدن ماه رمضان : [خدایا! ]بر محمّد و آل محمّد ، درود بفرست و قلبم را به شکوهمندیِ جایگاهت مشغول بدار و محبّتت را بر آن بفرست، تا در حالی دیدارت کنم که از رگ های گردنم، خونْ بیرون می زند .
.
ص: 428
عنه علیه السلام کانَ یَقولُ : اللّهُمَّ املَأ قَلبی حُبّا لَکَ ، وخَشیَهً مِنکَ ، وتَصدیقا وإیمانا بِکَ ، وفَرَقا مِنکَ ، وشَوقا إلَیکَ ، یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ . (1)
عنه علیه السلام : تَدعو بِهذَا الدُّعاءِ فی دُبُرِ رَکَعَتی طَوافِ الفَریضَهِ ، تَقولُ بَعدَ التَّشَهُّدِ : اللّهُمَّ ارحَمنی بِطَواعِیَتی إیّاکَ وطَواعِیَتی رَسولَکَ صلی الله علیه و آله ، اللّهُمَّ جَنِّبنی أن أتَعَدّی حُدودَکَ ، وَاجعَلنی مِمَّن یُحِبُّکَ ویُحِبُّ رَسولَکَ ومَلائِکَتَکَ وعِبادَکَ الصّالِحینَ . (2)
.
ص: 429
امام صادق علیه السلام : بارالها ! قلبم را از محبّت نسبت به خودت ، ترس از خودت ، تصدیق و ایمان به خودت ، هراس از خودت و شوق به خودت ، لبریز ساز ، ای صاحب جلال و کرامت !
امام صادق علیه السلام : پس از تشهّد و پایان دادن دو رکعت نماز طواف واجب ، این دعا را می خوانی : بارالها ! به سبب فرمانبری ام از تو و فرمانبری ام از پیامبرت به من رحم کن . بارالها ! مرا از تجاوز به حدودت بازدار و مرا از کسانی قرار ده که دوستت دارند و پیامبرت و فرشتگانت و بندگان صالحت را نیز دوست دارند .
.
ص: 430
. .
ص: 431
تحقیقی درباره بنیاد محبّت خدااسلام که دینِ همه انبیای راستین و برنامه تکامل انسان است ، ریشه در محبّت خدا دارد . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید : إنَّ هذَا الإِسلامَ دینُ اللّه ِ الَّذِی اصطَفاهُ لِنَفسِهِ . . . وأقامَ دَعائِمَهُ عَلی مَحَبَّتِهِ . (1) این اسلام ، دین خداوند است که آن را برای خود برگزیده است و ستون هایش را بر محبّت خویش استوار ساخته است . این ، بدان معناست که خدا دوستی ، اصلی ترین پایه های سازندگی فردی و اجتماعی و تکامل مادّی و معنوی انسان است و همه آنچه انبیای الهی برای هدایت جامعه بشر آورده اند ، در صورتی به نتیجه مطلوب می رسد که بر این پایه استوار باشد و انسان تا به کیمیای محبّتِ خدا دست نیابد ، به فلسفه خلقت خود ، دست نخواهد یافت . 2
.
ص: 432
امام سجاد علیه السلام در دعای «مکارم الأخلاق» از صحیفه سجّادیه ، به کیمیاگری محبّت اشاره کرده است ، آن جا که می فرماید : وَانْهَج لی إلی مَحَبَّتِکَ سَبِیلاً سَهلَهً أکمِل لی بِها خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (1) به سوی محبّتت ، راهی آسان برایم بگشا که از طریق آن ، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل کنی . بر این اساس ، هر چه محبّت انسان نسبت به آفریدگار جهان ، بیشتر و قوی تر باشد ، توفیق بیشتری برای رسیدن به راز آفرینش خود و کسب کمالات انسانی دارد . لذا در زیارت نامه های رسیده از پیشوایان دین ، اهل بیت پیامبر خدا که در اوج قلّه انسانیت و شایستگی قرار دارند ، با صفت «التّامّینَ فیمَحَبَّهِ اللّه ِ(کاملان در دوستی خدا)» (2) مورد خطاب قرارمی گیرند. فصل اوّل از بخش دوم این کتاب ، درباره آیات و احادیثی است که با بیان های گوناگون ، اهل ایمان را به تحصیل کیمیای محبّت خدا دعوت می کنند .
راه خدا دوستیمسئله اصلی ، چگونگیِ به دست آوردن محبّت خداست . رهنمودهای اهل بیت در این باره ، در فصل دوم خواهد آمد . خلاصه این رهنمودها این است که اصلی ترین سرچشمه محبّت خدا پس از فضل و رحمتش ، معرفت (شناخت) است . خداوند سبحان ، به فضل و رحمت خود، عشق به خوبی ها و زیبایی ها را در سرشت انسان نهاد و از آن جا که خود ، جامعِ همه کمالات
.
ص: 433
و زیبایی هاست ، ممکن نیست کسی حقیقتا او را بشناسد و او را دوست نداشته باشد . از این رو ، امام مجتبی علیه السلام تأکید می فرماید که : مَن عَرَفَ اللّه َ أحَبَّه . (1) هرکه خدا را بشناسد ، دوستش خواهد داشت .
انواع معرفت خدادو نوع معرفت برای انسان نسبت به حضرت حق عز و جل امکان پذیر است : اوّل ، معرفت از طریق برهان که تکیه گاه ایمان است و دوم ، معرفت از طریق شهود که یقین نامیده می شود . لذا وقتی می گوییم : «معرفت خدا ، مبدأ محبّت اوست» ، این سؤال پیش می آید که : کدام معرفت ؟ معرفت برهانی؟ یا شهودی ، و یا هر دو ؟ پاسخ ، این است که : هر دو . هر قدر انسان نسبت به خداوند متعال معرفت پیدا کند ، به همان میزان ، با زیبایی ها و کمالات او آشنا می شود و نسبت به او علاقه پیدا می کند . به همین جهت ، معرفت برهانی هم می تواند مبدأ محبّت خدا باشد و از این رو ، وقتی حضرت داوود علیه السلام از خداوند می پرسد : «کَیفَ اُحَبِّبُکَ إلی خَلقِکَ ؟؛ چگونه محبّت تو را در دل مردم ایجاد کنم؟» ، پاسخ می شنود : «أُذکُر أَیادِیَّ عِنْدَهُم ، فَإِنَّکَ إذا ذَکَرتَ لَهُم ذلِکَ أَحَبّونی؛ نعمت هایم را نزد آنان یاد کن که با یادآوری آنها، مرا دوست خواهند داشت». (2) با این همه ، تردیدی نیست که محبّت تامّ و کامل که از آن به عشق تعبیر
.
ص: 434
می شود ، جز از طریق معرفت شهودی حاصل نمی گردد . به گفته برخی از اهل معرفت : تمام مطلب ، این است که انسان ، تا معرفت شهودی نسبت به خدا پیدا نکند ، عاشق نمی شود . اگر این گونه عارف شد ، می بیند که همه خوبی ها در خدا جمع است : «ءَآللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ » . (1) بنا بر این ، محال است انسان به غیر خدا توجّه کند . (2)
بالاترین درجات محبّتبر این اساس ، آنان که معرفتشان نسبت به خداوند متعال ، معرفت شهودی است ، بالاترین درجات عشق و محبّت را نسبت به ذات مقدّس او دارند ، و آنان دو طایفه اند : یکی «ملائکه (فرشتگا)» و دیگری «اولوا العلم (دانشوران)» ؛ همان گونه که خداوند سبحان می فرماید : «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُو لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلَئکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ» . (3) خداوند ، گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست ؛ و نیز فرشتگان و دانشوران [ ، گواهی می دهند] . امام علی علیه السلام درباره شدّت محبّت طایفه اوّل ، یعنی فرشتگان ، نسبت به حضرت حق عز و جلچنین می فرماید : . . . قَدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ و وَصَلَت حَقائِقُ الإِیمانِ بَینَهُم و بَینَ مَعرِفَتِهِ وقَطَعَهُم الإِیقانُ بِهِ إلَی الوَلَهِ إِلَیهِ، و لَم تُجاوِز رَغَباتُهُم ما عِندَهُ إلی ما عِندَ غَیرِهِ،قَد ذاقوا حَلاوَهَ مَعرِفَتِهِ، وشَرِبوا بِالکَأسِ الرَّوِیَّهِ مِن مَحَبَّتِهِ . (4)
.
ص: 435
اشتغال به عبادتش ، آنان را از هر چیز دیگر بازداشته است و حقایق ایمان ، آنان را به معرفت پروردگارشان پیوند داده است و یقین به او ، آنان را از دیگران بریده و شیفته او ساخته است و خواسته هایشان از آنچه نزد اوست ، به آنچه نزد دیگری است ، درنمی گذرد . آنان ، شیرینی معرفتش را چشیده و از جام لبریز محبّتش نوشیده اند . و لذّت طایفه دوم از معرفت خدا را امام صادق علیه السلامچنین توصیف می نماید : لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی فَضلِ مَعرِفَهِ اللّه ِ عز و جلما مَدّوا أعیُنَهُم إلی ما مَتَّعَ اللّه ُ بِهِ الأَعداءَ مِن زَهرَهِ الحَیاهِ الدُّنیا و نَعیمِها ، و کانَت دُنیاهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا یَطَؤونَهُ بِأَرجُلِهِم ولَنَعِموا بِمَعرِفَهِ اللّه ِ عز و جلوتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم یَزَل فی رَوضاتِ الجِنّانِ مَعَ أولِیاءِ اللّه ِ . (1) اگر مردم از فضیلت شناخت خدای عز و جلباخبر می شدند ، به نعمت ها و خوشی های زندگی دنیوی که خداوند ، دشمنان را از آن برخوردار ساخته است ، چشم نمی دوختند و دنیایشان از آنچه با گام هایشان بر آن پای می نهند نیز کمتر می شد و با نعمت خدا متنعّم می شدند و از آن لذّت می بردند ؛ لذّت بردن کسی که همواره در باغ های بهشت ، در کنار اولیای خداست .
راه رسیدن به معرفت شهودیراه رسیدن به معرفت شهودی ، تخلیه و تجلیه قلب است . تخلیه قلب ، به معنای پاکسازی آینه دل از زنگار کارهای ناشایسته و تجلیه قلب ، به معنای
.
ص: 436
صیقلی کردن و صفا دادنِ هر چه بیشتر آن با جلای کارهای نیک است . امام سجاد علیه السلام در دعایی که ابوحمزه ثُمالی از آن حضرت نقل کرده است ، خطاب به خداوند متعال می فرماید: وأنَّ الرَّاحِلَ إلَیکَ قَرِیبُ المَسافَهِ وأَنَّکَ لاَ تَحجُب عَن خَلقِکَ إلاّ أن تَحجُبَهُمُ الأَعمالُ دُونَکَ . (1) آن که به سوی تو کوچ کرده است، راهش بس نزدیک است و تو از خَلقت در حجاب نشده ای، و تنها کردارشان است که آنان را از تو می پوشاند . امام در این کلام ، تصریح می کند که جمالِ جمیل حضرت حق عز و جلحجاب ندارد . حجاب ، از ناحیه کارهای ناشایسته است ، و اگر حجابِ زنگارهای اعمال ناشایسته از آینه دل زدوده شود ، انسان به معرفت شهودی می رسد . با عنایت به این مقدمه ، به این نتایج می رسیم که : اولاً تجلیه قلب ، راه دوم برای معرفت شهودی محسوب نمی شود ؛ بلکه تخلیه و پاکسازی دل از زنگار کارهای ناشایسته ، برای رسیدن به معرفت شهودی کافی است ؛ گرچه تجلیه دل به وسیله کارهای شایسته ، بر قوّت این معرفت ، خواهد افزود . ثانیا حجاب های معرفت خدا ، همان موانع محبّت او هستند ؛ زیرا چنان که دانستیم ، معرفت شهودی خداوند متعال ، با محبّت او همراه است . از این رو ، کسانی که با عنصر تقوا حجاب های معرفت شهودی را کنار زده اند ، با کیمیای محبّت خدا ، رشته محبّت غیر او را گسسته اند . امام باقر علیه السلام
.
ص: 437
این گروه را چنین توصیف می فرماید : . . .قَطَعوا مَحَبَّتَهُم بِمَحَبَّهِ رَبِّهِم . . . ونَظَروا إلَی اللّه ِ عز و جلو إلَی مَحَبَّتِهِ بِقُلوبِهِم . محبّت خویش [به غیر خدا ]در راه محبّت پروردگارشان رها کرده ... و با دل های خود ، به خداوند عز و جلو محبتش نگریسته اند . (1)ثالثا شماری از عناوینی که در «عوامل خدا دوستی» (2) آمد و یا در «اسباب محبوبیت در نزد خدا» (3) می آید (مانند : تقوا و توبه) ، اسباب تخلیه قلب از زنگارها و تجلیه آن نیز محسوب می شوند . این نکته نیز قابل توجه است که تفکیک «عوامل خدا دوستی» از «عوامل محبوبیت در نزد خدا» ، به دلیل آن است که دسته اوّل ، عوامل ایجاد محبّت در دل بنده نسبت به خدای تعالی را توضیح می دهد و دسته دوم ، اسباب محبّت خداوند متعال را نسبت به بنده ؛ ولی به کار بردن هر یک از این دو دسته عوامل به جای دسته دیگر ، بلامانع است . مثلاً در متن قرآن و حدیث ، توبه ، سبب محبّت خدا به بنده شمرده شده است ؛ لیکن از آن جا که توبه موجب کنار رفتن حجاب های معرفت می شود ، سبب محبّت بنده به خدا نیز هست ؛ یا معرفت خدا، تقوا و دعا ، جزء اسباب محبّت بنده نسبت به خدا ذکر شده اند ، در صورتی که موجب محبّت خدا به بنده نیز هستند . همچنین در بحث از بعضی از این عوامل (مانند «یاد خدا») در حدیث ، به این نکته تصریح شده است که موجب محبّت خدا به بنده و بنده به خداوند متعال است . 4
.
ص: 438
خطرناک ترین آفات محبّت خدادنیا دوستی ، اصل هر گناه ، ریشه هر حجاب و بذر هر یک از موانع خدا دوستی است . از این رو در باب اوّل از ابواب موانع محبّت خدا ، آن را «خطرناک ترین مانع» (1) برای محبّت خدا نامیده ایم . بر اساس احادیث این باب ، محبّت خدا ، به هیچ وجه ، قابل جمع با محبّت دنیا نیست و تا ذرّه ای از غبار این محبّت بر آینه دلْ باقی باشد ، معرفت و محبّت حقیقی خدا برای انسان ، امکان پذیر نیست . در این جا این سؤالْ پیش می آید که : دنیا چیست؟ و چرا محبّت آن ، با محبّت خدا قابل جمع نیست ؟ دنیا در فرهنگ متون دینی اسلام ، عبارت است از : امکانات مادّی و لذایذ دنیوی ، به شرط آن که هدفْ قرار گرفته باشند . اگر برخورداری از لذایذ مادّی و دنیوی ، مقدمه معنویت و آخرت و رسیدن به قرب الهی باشد ، در فرهنگ اسلام ، «دنیا» محسوب نمی شود . چنین برخورداری هایی ، نه تنها مانعی برای محبّت خدا نیستند ، بلکه مقدمه آن نیز شمرده می شوند . امّا همین کامیابی های مادّی ، اگر هدف قرار گیرند ، خطرناک ترین آفات معنویت و محبّت خواهند بود : «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ؛ خداوند در درون یک فرد ، دو دل قرار نداده است» . (2) دلی که ظرف محبّت دنیا و لبریز از تاریکی های معنوی است ، چگونه می تواند عرش رحمان باشد و نور آسمان ها و زمین را در خود ، جای دهد ؟ بر همین اساس است که امام العارفین ، علی علیه السلاممی فرماید :
.
ص: 439
کَما أنَّ الشَّمسَ وَاللَّیلَ لا یَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ. (1) همان گونه که خورشید و شب ، جمع نمی شوند ، خدا دوستی و دنیا دوستی نیز باید یکدیگر جمع نمی شوند. در این باب، تفاوتی میان کامیابی های حلال و حرام نیست. کامیابی حلال هم اگر هدف باشد ، تاریکی می آورد و مانع محبّت حقیقیِ آن نورِ مطلق است . لذا پیامبر خدا به ابوذر فرمود : لِیَکُن لَکَ فِی کُلِّ شَیءٍ نِیَّهٌ صالِحَهٌ حَتَّی الأَکلَ وَالنَّومَ . (2) در هر چیز باید نیتی شایسته داشته باشی ؛ حتّی در خور و خواب . البته تردیدی نیست که ظلمت کامیابی های حرام، بیشتر و بازدارندگی اش افزون تر است. اجتناب از تمامی اَشکال دنیا دوستی ، بالاترینِ مراتب تقواست که اگر انسان بدان دست یابد ، به کیمیای محبّت و بالاترین درجات کمالات معنوی دست یافته است . امام باقر علیه السلامدرباره این گروه از متّقین و کسانی که به این مرتبه رسیده اند ، می فرماید : قَطَعوا مَحَبَّتَهُم بِمَحَبَّهِ رَبِّهِم.. . ونَظَروا إلَی اللّه ِ ... . (3) محبّت خویش را [به دنیا ]به خاطر دوستیِ خدا رها کردند و چشم به خدا دوختند ... .
درمان دنیادوستیدنیادوستی ، ریشه در بیماری های دل دارد . قلب سلیم ، از محبّت دنیا خالی
.
ص: 440
است . امام صادق علیه السلامدر تبیین آیه شریف «إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ؛ جز آن کس که با دلی سلیم در پیشگاه الهی حاضر شود» (1) می فرماید : هُوَ القَلبُ الَّذِی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا . (2) آن ، دلی است که از محبّت دنیا فارغ است . در این جا این سؤال پیش می آید که : ریشه بیماری های دل که سبب محبّت دنیا نیز هست ، چیست ؟ پاسخ این است که ریشه بیماری های قلب و سبب همه رذایل اخلاقی ، خودخواهی است. بنا بر این ، برای درمان اساسی دنیادوستی ، راهی جز مبارزه با خودخواهی وجود ندارد . امام خمینی رحمه الله در این باره ، خطاب به فرزندش چنین می فرماید : فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به در آی ، که این ، ارث شیطان است که به واسطه خودبینی و خودخواهی ، از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفیّ او جلّ و علا سر باز زد ؛ و بدان که تمام گرفتاری های بنی آدم ، از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است و شاید آیه شریفه «وَقَتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُو لِلَّهِ» (3) در بعضی مراحل آن ، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن است که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد باشد ؛ و هر کس ، برای رفع فتنه از درون و برون خویش ، باید مجاهده نماید و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید ، همه چیز و همه کس اصلاح
.
ص: 441
می شود . (1)
رمز خودسازیدر این جا ، فرصت نقد و بررسی روش علمای اخلاق در مبارزه با خودخواهی و معالجه رذایل اخلاقی و سالم سازی دل از طریق ممارست بر ضدّ آنها نیست . لذا تنها به بحث و بررسی درباره رهنمود مهم امام علی علیه السلامبسنده می کنیم . ایشان درباره اساسی ترین کاری که به سالم سازی قلب می انجامد ، چنین می فرماید : أَصلُ صَلاحِ القَلبِ اشتِغالُهُ بِذِکرِ اللّه ِ . (2) اصل در اصلاح دل ، مشغول داشتن آن به یاد خداست . این سخن ، از سخنان درخشان و برجسته امام علی علیه السلام است ؛ بلکه از معجزات علمی آن بزرگوار محسوب می شود . در این کلام ، امام علیه السلامدقیق ترین درس های سالم سازی دل و سیر و سلوک الی اللّه را به کسانی که طالب این راه هستند ، داده است . بر اساس این رهنمود ، یاد خدا رمز خودسازی است . یاد خدا ، در واقع ، انسان را از خودِ حیوانی تهی می کند و بدین وسیله ، انسان می تواند خویشتن را از رذایل اخلاقی پاک نماید و خودِ انسانیِ خویش را بیابد و با این دریافت ، به معرفت و محبّت خدا برسد که : «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ ؛ (3) هرکس خود را شناخت ، پروردگارش را شناخته است» .
.
ص: 442
نقش یاد خدا در سازندگی انساندر متون دینی اسلام ، نقش یاد خدا در سازندگی انسان ، به تفصیل ، مورد توجّه قرار گرفته است که برای نمونه ، به سه دسته از آنها اشاره می کنیم : دسته اوّل ، متونی که در آنها نقش یاد خدا در آفت زدایی و سالم سازی قلب ، مورد توجه قرار گرفته است ، مانند این روایات که از امام علی علیه السلام نقل شده است : ذِکرُ اللّه ِ مَطرَدَهُ الشَّیطانِ . (1) یاد خدا ، بیرون کننده شیطان است . ذِکرُ اللّه ِ رَأسُ مَالِ کُلِّ مُؤمِنٍ و رِبحُهُ السَّلامَهُ مِن الشَّیطانِ . (2) یاد خدا ، سرمایه هر مؤمن و سود آن ، سلامتی در برابر شیطان است . ذِکرُ اللّه ِ دَواء أَعلالِ النُّفُوسِ . (3) یاد خدا ، داروی دردهای جان هاست . یا مَنِ اسمُهُ دَواءٌ و ذِکرُهُ شِفاءٌ ! (4) ای آن که نامش دوا و یادش شفاست! . دسته دوم ، متونی که بیان کننده نقش یاد خدا در آرامش دل و شرح صدر ، و نورانیت قلب و فکر ، و ایجاد حیات و حواسّ باطنی ، و رشد و تکامل معنوی است ، مانند گفتار خداوند متعال : «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ» . (5) آگاه باش که به یاد خدا ، دل ها استوار می گردند .
.
ص: 443
و آنچه از امیر مؤمنان نقل شده است : الذِّکرُ یَشرَحُ الصَّدرَ . (1) یاد خدا ، دل را گشایش می دهد . دَوامُ الذِّکرِ یُنیرُ القَلبَ وَالفِکرَ . (2) یاد مداوم خدا ، دل و اندیشه را درخشان می کند . مَن ذَکَرَ اللّه َ أحیا قَلبَهُ و نَوَّرَ عَقلَهُ و لُبَّهُ . (3) آن که خدا را یاد کند ، یاد خدا ، دلش را زنده می دارد و عقلش را درخشان می کند . إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ جَعَلَ الذِّکرَ جِلاءً لِلقُلوبِ ، تَسْمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَه ، وتُبصِرُ بِهِ بَعدَ العَشوَهِ ، وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعَانَدَهِ . (4) خداوند سبحان ، یاد خود را مایه صفای دل ها قرار داده است ، که پس از ناشنیدن ، بدان می شوند ، و در پی نادیدن ، بدان می بینند و پس از سرپیچی ، بِدان ، پیروی او می کنند . مُداوَمَهُ الذِّکرِ قوتُ الأَرواحِ ومِفتاحُ الفَلاحِ . (5) تداوم یاد خدا ، نیروی جان ها و کلید رستگاری است . دسته سوم ، متونی که انس با خدا ، همنشینی با او و عشق و محبّت او را ثمره یاد خدا می دانند ، مانند آنچه از پیامبر خدا نقل شده است : مَن أکثَرَ ذِکرَ اللّه ِ أحَبَّهُ . (6) آن که فراوان یاد خدا کند ، او را دوست خواهد داشت .
.
ص: 444
و آنچه از امیر مؤمنان نقل شده است : الذِّکرُ مِفتاحُ الاُنسِ . (1) یاد خدا ، کلید انس است . ذِکرُ اللّه ِ قوتُ النُّفوسِ ومُجالَسَهُ المَحبوبِ . (2) یاد خدا ، نیروی جان ها و همنشینی با محبوب است . بر اساس این متون ، یاد خدا در نخستین گام سلوک به سوی او ، آینه دل را از زنگار اخلاق و اعمال ناشایسته پاک می کند و در گام دوم ، آمادگی آن را برای انعکاس معارف شهودی تقویت می نماید و در گام سوم ، کیمیای عشق و محبّتِ دادار یگانه هستی را به سالک ، اهدا می نماید . با عنایت به این آثار و برکات عظیم و نقش کلیدیِ یاد خدا در سازندگی انسان و جامعه توحیدی است که قرآن کریم و احادیث اسلامی ، مکرّر بر کثرتِ ذکر ، بلکه تداوم آن ، تأکید دارند . خداوند سبحان می فرماید : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلاً» . (3) ای آنان که ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد کنید و او را سحرگاهان و شامگاهان تسبیح گویید . «فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلَوهَ فَاذْکُرُواْ اللَّهَ قِیَمًا وَقُعُودًا وَعَلَی جُنُوبِکُمْ». 4 آن گاه که نماز را به پایان رساندید ، ایستاده ، نشسته و بر پهلو یاد خدا کنید . امام صادق علیه السلام نیز می فرماید :
.
ص: 445
ما مِن شَیءٍ إلاّ ولَهُ حَدٌّ یَنتَهی إلَیهِ إلاّ الذِّکرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنتَهی إلَیهِ . (1) هر چیزی را حدّی است که بدان پایان می یابد ، جز ذکر (یاد خدا) ، که حدّی ندارد تا بِدان ، پایان گیرد . سپس ، این آیه را برخواند : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا» . (2) ای آنانی که ایمان آوردید! خداوند را بسیار یاد کنید .
دو نکته مهمدر این جا توجّه به دو نکته مهم ، ضروری است : 1 . آنچه موجب بروز و ظهور آثار ذکر در تخلیه و تجلیه قلب و رسیدن به معرفت شهودی و محبّت خداست ، تداوم ذکر است ، چنان که در بسیاری از متونی که گذشت ، بدان تصریح شده است . ذکری که تداوم ندارد و بر قلبْ غلبه نمی کند ، نمی تواند موجب حرکت انسان به سوی کمال مطلق باشد . فقیه و محدّث بزرگ ، ملاّ محسن فیض کاشانی رحمه الله ، در هجدهمین رهنمود از بیست و پنج رهنمودی که در رساله زاد السالک در پاسخِ نامه یکی از فُضلای عصر خویش درباره کیفیت سلوک راه حق ارائه کرده است ، می فرماید : قدری از اذکار و دعوات را وردِ خود ساختن در اوقات معیّنه ، خصوصا بعد از نمازهای فریضه . و اگر تواند که اکثر اوقات ، زبان را مشغول ذکر حق دارد و اگر چه جوارح
.
ص: 446
در کارهای دیگر مصروف باشد ، زهی سعادت ! از حضرت امام محمّد باقر علیه السلاممنقول است که زبان مبارک ایشان در اکثر اوقات ، تَر بوده است به کلمه طیّبه : «لا إله إلاّ اللّه » ، اگر چیزی می خورده اند و اگر سخن می گفته اند و اگر راه می رفته اند ، إلی غیر ذلک . (1) چه این ، مُمِدّ و مُعاونی قوی است هر سالک را . و اگر ذکر قلبی را نیز مُقارنِ ذکر لسانی سازد ، به اندک زمانی فتوح بسیار رو می دهد . تا می تواند ، سعی نماید که دم به دم متذکّر حق می بوده باشد ، تا غافل نشود که هیچ امری به این نمی رسد در سلوک ، و این ، مددی است قوی در ترک مخالفت حق سبحانه به معاصی . (2) 2 . حقیقت ذکر ، احساس حضور در محضر حق تعالی است ؛ احساسی که انسان را به مسئولیت های فردی و اجتماعی وادار نماید . هر قدر این احساس در انسان تقویت شود ، ذکر ، واقعیّت بیشتری پیدا می کند و آثار و برکات افزون تری دارد . تداوم ذکر بدین معنا بسیار دشوار است . در این باره ، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل می کند که : قال أبو عبداللّه علیه السلام : ألا اُخبِرُکَ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللّه ُ عز و جلعَلی خَلقِهِ [ثَلاثٌ] ؟» ، قُلتُ : «بَلی»؛ قَالَ : «إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِکَ ، و مُواساتُکَ أخاکَ ، و ذِکرُ اللّه ِ فی کُل
.
ص: 447
مَوطِنٍ . أما إنّی لا أقُولُ : سُبحَانَ اللّه ِ وَالحَمدُ للّه ِِ ، ولا إِلهَ إلاَّ اللّه ُ ، وَاللّه ُ أکبَرُ ، وإن کانَ هَذا مِن ذاکَ ، ولکِن ذِکرُ اللّه ِ عز و جلفی کُلِّ مَوطِنٍ إذا هَجَمتَ عَلی طاعَهٍ أو عَلَی مَعصِیَهٍ . (1) امام صادق علیه السلامپرسید : «آیا از سخت ترین چیزهایی که خداوند عز و جلآنها را واجب کرده [و سه چیز است] ، آگاهت نسازم؟» . گفتم : «چرا» . فرمود : «انصاف تو با دیگران و همدردی ات با برادران و یاد کردن خدا در همه جا . بدان که منظورم از یاد کردن خدا ، گفتن «سبحان اللّه ، والحمد للّه، ولا إله إلاّ اللّه ُ ، وَاللّه ُ أکبر» نیست ، گرچه این نیز یاد خداست ؛ بلکه مقصودم یاد کردن خدا در هرجایی است که بر اطاعت و یا معصیت او تصمیم می گیری» .
کامل ترین مصداق ذکرنماز ، کامل ترین مصداق ذکر (یاد خدا) است و آیه شریف «أَقِمِ الصَّلَوهَ لِذِکْرِی ؛ نماز را برای یاد کردنِ من به پادار» (2) به همین نکته ظریف ، اشارت دارد . نماز اگر با آداب و شرایط آن (بویژه حضور قلب) انجام شود ، در گام اوّل ، دل را از همه زشتی ها و آلودگی ها پاک می کند ، همان طور که خداوند سبحان می فرماید : «إِنَّ الصَّلَوهَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ ؛ همانا نماز ، از گناه و خطا باز می دارد» (3) و با پاک شدن از آلودگی ها ، انسان به صفت تقوا متّصف می گردد و در گام دوم ، انسان را به بساط قرب و انس و محبّت خداوند متعال
.
ص: 448
می رساند ، چنان که امام علی علیه السلام می فرماید : الصَّلاهُ قُربانُ کُلِّ تَقِیٍّ . (1) نماز ، نردبان [قُرب ]هر پرهیزگار است . بنابراین ، نماز ، بهترین وسیله برای خودسازی و سازندگی و ساختن جامعه توحیدی و مبتنی بر محبّت خداست . به همین جهت ، پیامبر خدا ، از آن به عنوان «خَیرُ مَوضُوع (بهترینِ احکام)» (2) یاد می کند و امام صادق علیه السلامدرباره ارزش نماز و نقش آن در سازندگی انسان می فرماید : ما مِن شَیءٍ بَعدَ المَعرِفَهِ تَعدِلُ هَذِهِ الصَّلاهَ . (3) پس از شناخت [خدا] ، هیچ چیزی همپایه نماز نیست . از این رو ، امام خمینی رحمه الله در وصیّت نامه اخلاقی خود ، پس از آن که خودخواهی و خودبینی را ریشه همه فتنه ها و گرفتاری های بنی آدم می خواند و جهاد برای قطع این ریشه را جهاد اکبر می نامد و پیروزی در این جهاد را مایه اصلاح همه چیز و همه کس تعریف می کند ، تأکید می نماید که راه رسیدن به این پیروزی (پس از استمداد از خداوند متعال) ، نماز است . متن نوشته امام ، خطاب به فرزندش چنین است : پسرم! سعی کن که به این پیروزی دست یابی ، یا دست کم به بعض مراحل آن . همّت کن و از هواهای نفسانیه که حد و حصر ندارد ، بکاه و از خدای متعال جلّ و علا استمداد کن که بی مدد او ، کسی به جایی نرسد و نماز ، این معراج عارفان و سفر عاشقان ، راه وصول به این مقصد است و اگر
.
ص: 449
توفیق یابی و یابیم به تحقّق یک رکعتِ آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن ، ولو به قدر طاقت خویش ، شمّه ای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نموده ایم و دورنمایی از صَلاتِ معراج سیّد انبیای عرفا علیه وعلیهم وعلی آله الصلاه والسّلام را مشاهده کرده ایم که خداوند منّان ، ما و شما را به این نعمت بزرگ ، منّت نهد ! (1)
دو شرط اصلی تحقّق نماز کاملنکته قابل توجّه ، این که بهره گیری کامل از آثار و برکات نماز در سیر و سلوک الی اللّه ، دو شرط اصلی دارد :
الف تمسّک و توسّل به اهل بیتراه توحید و معرفت و محبّت خداوند متعال ، راهی است بس دشوار و صعب العبور که طی کردن آن بدون چراغ و راهنما و تمسّک به ولایت و بهره گیری از شفاعتِ وسایلی که خداوند متعال برای تقرّب به خود معین فرموده است (2) و ورود از دری که خداوند متعال برای گام نهادن بر بساط قرب خود مشخص کرده است ، (3) امکان پذیر نیست . لذا در زیارت ائمه اهل بیت می گوییم : مَن أرادَ اللّه ُ بَدَأَ بِکُم ومَن وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنکُم وَمَن قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم . (4) هرکه خدا را بخواهد ، از شما می آغازد و هر که او را به یگانگی بشناسد ، از
.
ص: 450
شما پذیرفته است و هرکه قصدِ او کند ، به شما روی می آورد. بر همین اساس ، امام صادق علیه السلام برای دستیابی به حقیقت نماز و بهره گیری کامل از این بهترین وسیله سلوک الی اللّه ، می فرماید : إذا قُمتَ إلَی الصَّلاهِ فَقُل : اللّهُمَّ! إنّی اُقَدِّمُ إلَیکَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آلهبَینَ یَدَی حاجَتی وأتَوَجَّهُ بِهِ إلَیکَ ، فَاجْعَلنی بِهِ وَجیها عِندَکَ فِی الدُّنیَا وَالآخِرَهِ وَمِنَ المُقَرَّبینَ ، اِجعَل صَلاَتِی بِهِ مَقبُولَهً ، وَذَنبی بِهِ مَغفُورا ، وَدُعَائی بِهِ مُستَجابا ، إنَّکَ أنتَ الغَفُورُ الرَّحیم. (1) هرگاه به نماز ایستادی ، بگو : بارالها! من محمد صلی الله علیه و آلهرا برای برآوردن حاجتم به درگاهت می آورم و به وسیله او به تو روی می آورم . پس به سبب او مرا در دنیا و آخرت ، نزدت آبرومند و از مقرّبان قرار ده . نمازم را به سبب او مقبول ، گناهم را آمرزیده و دعایم را مستجاب قرارده که تویی بخشاینده مهربان .
ب احسان به خلقیکی از شرایط مهم پذیرفته شدن نماز و بهره گیری از آثار و انوار و برکات آن که در متون اسلامی بر آن تأکید شده، زکات است . قرآن کریم در کنار نماز ، مردم را به پرداختن زکات دعوت کرده است . امام رضا7 درباره راز این اقتران می فرماید : إنَّ اللّه َ عز و جلأمَرَ بِثَلاثَهٍ مَقرُونٌ بِها ثَلاثَهٌ اُخری : أمَرَ بِالصَّلاهِ وَالزَّکاهِ ، فَمَن صَلّی ولَم یُزَکِّ لَم تُقبَل صَلاتُهُ . (2) خداوند عز و جلسه چیز را قرین سه چیز دیگر قرار داد : به نماز و زکات فرمان داد . پس هرکه نماز بخواند ، امّا زکات نپردازد ، نمازش پذیرفته
.
ص: 451
نمی شود ... . نقش پرداخت زکات در بهره گیری از آثار نماز ، تا آن جاست که امام صادق علیه السلاممی فرماید : لا صَلاهَ لِمَن لا زَکاهَ لَهُ . (1) هرکه زکات نپردازد ، او را نمازی [پذیرفته ]نیست . زکات در مفهوم عام خود ، شامل تمام حقوق مالی شرعی ، اعم از واجب و مستحب است . در این باره در حدیثی آمده است : سُئِلَ الصادقُ علیه السلام : «فی کَم تَجِبُ الزَّکاهُ مِنَ المالِ؟ فقال علیه السلام : «الزَّکاهَ الظَّاهِرَهَ أم الباطِنَهَ تُریدُ ؟» . قَالَ : «اُریدُهُما جَمیعا» . فَقالَ : «أَمَّا الظّاهِرَه فَفی کُلِّ ألفٍ خَمسَهٌ وَعِشرونَ دِرهَما ، وأمَّا الباطِنَهُ فَلا تَستَأثِر عَلی أخیکَ بِما هُوَ أحوَج إلَیکَ مِنکَ» . (2) کسی از امام صادق علیه السلامپرسید : حدّ نِصاب مالی در زکات ، چیست؟ امام فرمود : «مقصودت ، زکات ظاهری است یا باطنی ؟». پرسنده گفت: هر دو را می پرسم . حضرت فرمود: «زکات ظاهری، در هر هزار درهمی ، بیست و پنج درهم است ؛ امّا زکات باطنی ، آن است که آنچه را برادرت بدان نیازمندتر است ، ویژه خود نکنی» . بر این اساس ، می توان گفت که همه گونه احسان به خلق، برای خدا ، شرط کمالِ بهره گیری از برکات هر نوع ذکر و در رأس آن ، نماز است . خدمت به مردم ، تا آن جا در تکامل انسان نقش دارد که پیامبر خدا ، خدمتگزاران مردم را بهترینِ مردم می نامد و در این باره می فرماید :
.
ص: 452
خَیرُ النَّاسِ مَن انتَفَعَ بِهِ النَّاسُ . (1) بهترین مردم ، کسی است که مردم از او بهره برند . و امام علی علیه السلاماحسان را در کنار اطاعت خداوند متعال به عنوان فلسفه خلقت انسان ، مطرح می کند و می فرماید : بِتَقوَی اللّه ِ اُمِرتُم ولِلإِحسانِ وَالطّاعَهِ خُلِقتُم . (2) به تقوای خدا فرمان یافتید و برای احسان[ به خلق ]و اطاعت [ از خدا] ، آفریده شدید . اصولاً همان طور که امام خمینی فرموده است ، (3) خدمت به خلق ، در واقع ، خدمت به خدا و عبادت اجتماعی است و هر چه انسان به خلق ، خصوصا مردم محروم ، بیشتر خدمت کند ، به خالق ، نزدیک تر می شود و به بساط انس و قرب و محبّت او بهتر راه می یابد ، چنان که در حدیث قدسی آمده است : یا أحمَدُ ! مَحَبَّتی مَحَبَّهُ الفُقَراءِ . (4) دوستیِ من ، به دوست داشتنِ فقیران است .
جمع بندیباری ! آنچه درباره راه رسیدن به معرفت شهودی و محبّت خدا گفتیم در پنج نکته خلاصه می شود :
.
ص: 453
1 . توجّه به حضور دائم بنده در محضر حق تعالی؛ 2 . اهتمام به حضور قلب در نماز و به پاداشتن نمازِ کامل؛ 3 . استمداد از خداوند متعال؛ 4 . تمسّک و توسّل به اهل بیت: ؛ 5 . خدمت به خلق برای خدا .
.
ص: 454
الفصل الثالث: مبادئ التَّحبُّب إلی اللّه 3 / 1التَّوبَهالکتاب(إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ) . (1)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ الشّابَّ التّائِبَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ العَبدَ المُؤمِنَ المُفَتَّنَ التَّوّابَ . (3)
.
ص: 455
فصل سوم : اسباب محبوبیت در نزد خدا3 / 1توبهقرآن(خداوند ، توبه کاران و پاکیزگان را دوست دارد) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، جوان توبه کار را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بنده مؤمنِ به گناه آزموده شده توبه کار را دوست دارد .
.
ص: 456
الإمام علیّ علیه السلام : توبوا إلَی اللّه ِ عز و جل ، وَادخُلوا فی مَحَبَّتِهِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُحِبُّ التَّوّابینَ ویُحِبُّ المُتَطَهِّرینَ ، وَالمُؤمِنُ تَوّابٌ . (1)
الکافی عن أبی بصیر : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَّصُوحًا» (2) ؟ قالَ : هُوَ الذَّنبُ الَّذی لا یَعودُ فیهِ أبَدا . قُلتُ : وأیُّنا لَم یَعُد ؟ ! فَقالَ : یا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ اللّه َ یُحِبُّ مِن عِبادِهِ المُفَتَّنَ التَّوّابَ . (3)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : قَد قُلتَ یا إلهی فی مُحکَمِ کِتابِکَ إنَّکَ تَقبَلُ التَّوبَهَ عَن عِبادِکَ وتَعفو عَنِ السَّیِّئاتِ وتُحِبُّ التَّوّابینَ ، فَاقبَل تَوبَتی کَما وَعَدتَ، وَاعفُ عَن سَیِّئاتی کَما ضَمِنتَ، وأوجِب لی مَحَبَّتَکَ کَما شَرَطتَ . (4)
عنه علیه السلام أیضا : أعتَذِرُ إلَیکَ یا إلهی . . . فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَل نَدامَتی عَلی ما وَقَعتُ فیهِ مِنَ الزَّلاّتِ وعَزمی عَلی تَرکِ ما یَعرِضُ لی مِنَ السَّیِّئاتِ تَوبَهً توجِبُ لی مَحَبَّتَکَ ، یا مُحِبَّ التَّوّابینَ . (5)
.
ص: 457
امام علی علیه السلام : به سوی خداوند عز و جل توبه کنید و به دوستی اش درآیید که خداوند ، توبه کاران و پاکیزگان را دوست دارد ، و مؤمن ، توبه کار است .
الکافی به نقل از ابو بصیر : از امام صادق علیه السلامدرباره آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید ! به سوی خدا ، خالصانه توبه کنید» ، پرسیدم . فرمود : «مقصود ، گناهی است که پس از توبه ، دیگر هرگز به آن باز نگردند» . گفتم : کدام یک از ما [چنین است و ]دیگر به گناه باز نمی گردد؟ فرمود : «ای ابومحمّد! خداوند از میان بندگانش ، بنده به گناه آزموده شده بسیار توبه کار را دوست دارد» .
امام سجاد علیه السلام در دعا : بارالها ! در کتاب استوارت فرمودی که توبه را از بندگانت می پذیری و از گناهان درمی گذری و توبه کاران را دوست می داری . پس همان گونه که وعده داده ای ، توبه ام را بپذیر و همان گونه که تضمین کرده ای ، از گناهانم درگذر و همان گونه که شرط کرده ای ، دوستی ات را بر من مقرّر دار.
امام سجاد علیه السلام در دعا : بارالها ! از تو پوزش می خواهم ... . پس بر محمّد و آل محمّد ، درود فرست و پشیمانی ام را از لغزش هایی که دچار آن شدم و عزمم را بر واگذاشتن گناهانی که با آنها رویاروی می شوم ، توبه ای قرار ده که محبّتت را برایم در پی بیاورد ، ای دوستدار توبه کاران !
.
ص: 458
عنه علیه السلام أیضا : اللّهُمَّ ارزُقنا خَوفَ عِقابِ الوَعیدِ... وَاجعَلنا عِندَکَ مِنَ التَّوّابینَ الَّذینَ أوجَبتَ لَهُم مَحَبَّتَکَ ، وقَبِلتَ مِنهُم مُراجَعَهَ طاعَتِکَ ، یا أعدَلَ العادِلینَ. (1)
الإمام الصادق علیه السلام : إذا تابَ العَبدُ تَوبَهً نَصوحا أحَبَّهُ اللّه ُ ، فَسَتَرَ عَلَیهِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (2)
الإمام الکاظم علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «یَ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَّصُوحًا» : یَتوبُ العَبدُ ثُمَّ لا یَرجِعُ فیهِ ، وإنَّ أحَبَّ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ المُتَّقِی التّائِبُ . (3)
الکافی عن ابن أبی عمیر عَن بَعضِ أصحابِنا رَفَعَهُ : إنَّ اللّه َ عز و جل أعطَی التّائِبینَ ثَلاثَ خِصالٍ، لَو أعطی خَصلَهً مِنها جَمیعَ أهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ لَنَجَوا بِها: قَولُهُ عز و جل: «إِنَ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّ بِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (4) ،فَمَن أحَبَّهُ اللّه ُ لَم یُعَذِّبهُ. (5)
3 / 2طاعَهُ اللّه ِالکتاب(قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَفِرِینَ) . (6)
.
ص: 459
امام سجاد علیه السلام در دعا : بارالها ! ترس از کیفر موعود را روزی ما گردان ... و ما را نزد خود ، از توبه کارانی قرار ده که محبّتت را بر آنان مقرّر داشتی و بازگشتشان را به فرمانبری ات پذیرفتی ، ای عادل ترین عادلان !
امام صادق علیه السلام : هرگاه بنده خالصانه توبه کند ، خداوند ، او را دوست می دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بر او می پوشاند .
امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید ! به سوی خدا ، خالصانه توبه کنید» : مقصود آن است که بنده توبه کند و دیگر به گناه بازنگردد . محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند ، پرهیزگارِ توبه کار است .
الکافی به نقل از ابن ابی عمیر ، از یکی از راویان شیعه که سند حدیث را به معصوم رسانده است : خداوند عز و جل ، به توبه کاران ، سه خصلت داده است که اگر یکی از آنها را به زمینیان و آسمانیان می داد ، با همان ، نجات می یافتند . این فرموده خداست که : «خداوند ، توبه کاران و پاکیزگان را دوست دارد» ، و[البته ]خداوند ، هرکه را دوست بدارد ، عذاب نخواهد کرد .
3 / 2فرمانبَری از خداقرآن(بگو : از خدا و پیامبرش فرمان ببرید . پس اگر پشت کردند ، خداوند ، کافران را دوست ندارد) .
.
ص: 460
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَبَّ الناسِ إلَی اللّه ِ عز و جل یَومَ القِیامَهِ أطوَعُهُم لَهُ ، وأتقاهُم . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ أن یُعمَلَ بِفَرائِضِهِ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : إن تَنَزَّهوا عَنِ المَعاصی یُحبِبکُمُ اللّه ُ . (3)
مکارم الأخلاق عن عثمان بن عیسی عَن بَعضِ مَن حَدَّثَهُ عنِ الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام : قُلتُ لَهُ : مَن أحَبُّ الخَلقِ إلَی اللّه ِ ؟ قالَ : أطوَعُهُم للّه ِِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی : ما تَحَبَّبَ إلَیَّ عَبدی بِأَحَبَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَیهِ . (5)
الأمالی للصدوق عن محمّد بن أبی عمیر : حَدَّثَنی مَن سَمِعَ أبا عَبدِاللّه ِ الصَّادِقَ علیه السلامیَقولُ : ما أحَبَّ اللّه ُ عز و جل مَن عَصاهُ . ثُمَّ تَمَثَّلَ فَقالَ : تَعصِی الإِلهَ وأنتَ تُظهِرُ حُبَّهُ هذا مُحالٌ فِی الفِعالِ بَدیعُ لَو کانَ حُبُّکَ صادِقا لَأَطَعتَهُ إنَّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطیعُ . (6)
.
ص: 461
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ مردم در نزد خداوند در روز قیامت ، فرمانبرترینِ آنها نسبت به او و پرهیزگارترینِ آنان است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال، دوست دارد که واجباتش به جای آورده شود.
امام علی علیه السلام : اگر خود را از معصیت ها پاک کنید ، خداوند ، دوستتان خواهد داشت .
مکارم الأخلاق به نقل از عثمان بن عیسی ، از کسی که این حدیث را از امام صادق علیه السلامبرایش نقل کرد : به حضرت گفتم : محبوب ترین خلق در نزد خدا کیست ؟ فرمود : «فرمانبرترینِ آنان نسبت به خدا» .
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال می فرماید : بنده ام با هیچ چیزی مانند [انجام دادن] آنچه بر او واجب کرده ام ، به من دوستی نمی ورزد .
أمالی صدوق به نقل از محمد ابی عُمَیر : کسی که خود از امام صادق علیه السلامشنیده بود ، برایم نقل کرد که ایشان می فرمود : «خداوند ، کسی را که نافرمانی اش کند ، دوست نمی دارد» . آن گاه ، حضرت ، این شعر را برخواند : «نافرمانی خدا را می کنی و باز بدو اظهار دوستی می نمایی ؟ / این ، محال است و از کارهای شگفت است . اگر دوستی ات راستین بود ، از او فرمان می بردی/ زیرا که دوستدار ، فرمانبر کسی است که دوستش می دارد» . (1)
.
ص: 462
3 / 3اِتِّباعُ أهلِ البَیتِالکتاب(قُلْ إِنْ کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّه َ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّه ُ وَیَغْفِر لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّه ُ غَفُورٌ رَحِیمٌ) . (1)
الحدیث الإمام علیّ علیه السلام : أحَبُّ العِبادِ إلَی اللّه ِ المُتَأَسّی بِنَبِیِّهِ ، وَالمُقتَصُّ لِأَثَرِهِ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : مَن سَرَّهُ أن یَعلَمَ أنَّ اللّه َ یُحِبُّهُ فَلیَعمَلْ بِطاعَهِ اللّه ِ ، وَلیَتَّبِعنا ؛ ألَم یَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» ؟ ! وَاللّه ِ لا یُطیعُ اللّه َ عَبدٌ أبَدا إلاّ أدخَلَ اللّه ُ عَلَیهِ فِی طاعَتِهِ اتِّباعَنا ، ولا وَاللّه ِ لا یَتَّبِعُنا عَبدٌ أبَدا إلاّ أحَبَّهُ اللّه ُ . ولا وَاللّه ِ لا یَدَعُ أحَدٌ اِتِّباعَنا أبَدا إلاّ أبغَضَنا ، ولا وَاللّه ِ لا یُبغِضُنا أحَدٌ أبَدا إلاّ عَصَی اللّه َ ، ومَن ماتَ عاصِیا للّه ِِ أخزاهُ اللّه ُ وأکَبَّهُ عَلی وَجهِهِ فِی النّارِ ، وَالحَمدُ للّه ِِ رَبِّ العالَمینَ . (3)
بحار الأنوار عن الفضیل : قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام : أیُّ شَیءٍ أفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ العِبادُ إلَی اللّه ِ فیمَا افتَرَضَ عَلَیهِم؟ فَقالَ : أفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ العِبادُ إلَی اللّه ِ طاعَهُ اللّه ِ وطاعَهُ رَسولِهِ ، وحُبُّ اللّه ِ وحُبُّ رَسولِهِ واُولِی الأَمرِ . (4)
.
ص: 463
3 / 3پیروی از اهل بیتقرآن(بگو : اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید ، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد ، که خداوند ، آمرزنده و مهربان است) .
حدیث امام علی علیه السلام : محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند ، اقتدا کننده به پیامبرش و پی سپارِ راه اوست .
امام صادق علیه السلام : کسی که از دانستن این که خداوندْ دوستش می دارد ، شادمان می شود ، پس به فرمانبری از خدا بپردازد و از ما پیروی کند . آیا سخن خداوند عز و جل را به پیامبرش صلی الله علیه و آلهنشنیده است : «بگو : اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد» ؟ به خدا سوگند ، هیچ بنده ای از خدا فرمانبری نمی کند ، مگر آن که خداوند ، پیروی از ما را نیز جزو طاعتش قرار می دهد . به خدا سوگند ، هیچ بنده ای از ما پیروی نمی کند ، مگر آن که خداوند ، دوستش خواهد داشت . به خدا سوگند ، هیچ بنده ای پیروی از ما را فرو نمی گذارد ، مگر آن که با ما دشمنی کرده باشد . به خدا سوگند ، هیچ کس با ما دشمنی نمی کند ، مگر آن که از خدا نافرمانی کرده باشد ، و هرکه در حال نافرمانی خدا بمیرد ، خداوند ، خوارش می کند و او را به رو در آتش می اندازد. ستایش، ویژه پروردگار عالمیان است .
بحار الأنوار به نقل از فضیل : به امام کاظم علیه السلامگفتم : از میان فریضه هایی که خداوندْ واجب ساخته است ، کدام یک بیشتر مایه تقرّب بندگان به خداوند است ؟ فرمود : «برترین چیزی که بندگان با آن به خداوندْ تقرب می جویند ، فرمانبری از خدا و پیامبرش و دوستیِ خدا و پیامبرش و اولوالأمر است» .
.
ص: 464
الإمام علیّ علیه السلام فی خطبه الوسیله : قالَ تَبارَکَ وتَعالی فِی التَّحریضِ عَلَی اتِّباعِهِ وَالتَّرغیبِ فِی تَصدیقِهِ وَالقَبولِ لِدَعوَتِهِ : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» فَاتِّباعُهُ صلی الله علیه و آله محبّه اللّه ورِضاهُ غفرانُ الذُّنوبِ وکَمالُ الفَوزِ ووُجوبُ الجَنَّهِ . (1)
3 / 4مَکارِمُ الأَخلاقِأ حُسنُ الخُلُقِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحَبُّکُم إلَی اللّه ِ أحاسِنُکُم أخلاقا ، المُوَطَّؤونَ أکنافا ، الَّذینَ یَألَفونَ ویُؤلَفونَ . (2)
المستدرک علی الصحیحین عن اُسامه بن شریک : کُنّا جُلوسا عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله . . . إذ جاءَهُ ناسٌ مِنَ الأَعرابِ فَقالوا : . . . مَن أحَبُّ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ ؟ قالَ : أحسَنُهُم خُلُقا . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : عَلَیکُم بِمَکارِمِ الأَخلاقِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّها ، وإیّاکُم ومَذامَّ الأَفعالِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُها . (4)
.
ص: 465
امام علی علیه السلام در خطبه معروف به «وسیله» : خداوند متعال در مقام تشویق و ترغیب به تصدیقش و پذیرش دعوتش می فرماید : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید ، از من پیروی کنید ، تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بیامرزد» . پس پیروی از او ، [موجب] دوستیِ خداست و رضایتش ، [موجب ]آمرزش گناهان و رستگاری کامل و واجب شدن بهشت.
3 / 4خوی های والاالف خوش خویی رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترین های شما در نزد خداوند ، خوش خوترین های شما هستند ؛ آنان که فروتنی می کنند و با دیگران الفت می گیرند و دیگران با آنان، الفت می گیرند .
المستدرک علی الصحیحین به نقل از اُسامه بن شریک : نزد پیامبر صلی الله علیه و آلهنشسته بودیم ... که گروهی از بادیه نشینان عرب ، به نزد حضرت آمدند و گفتند : محبوب ترینِ بندگان خدا ، نزد خدا کیست ؟ حضرت فرمود : «خوش خوترینِ آنان» .
امام صادق علیه السلام : خوی های والا را به دست آورید که خداوند عز و جل آنها را دوست دارد ، و از کارهای نکوهیده بپرهیزید که خداوند عز و جلآنها را دشمن می دارد .
.
ص: 466
عنه علیه السلام : ما یَقدَمُ المُؤمِنُ عَلَی اللّه ِ عز و جل بِعَمَلٍ بَعدَ الفَرائِضِ أحَبَّ إلَی اللّه ِ تَعالی مِن أن یَسَعَ النّاسَ بِخُلُقِهِ . (1)
ب مَعالِی الاُمورِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ مَعالِیَ الاُمورِ وأشرافَها ، ویَکرَهُ سَفسافَها . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ کَریمٌ یُحِبُّ الکَرَمَ ، ویُحِبُّ مَعالِی الأَخلاقِ ، وَیکرَهُ سَفسافَها . (3)
ج الرَّغبَهُ فیما عِندَ اللّه ِ الإمام علیّ علیه السلام : تَحَبَّب إلَی اللّه ِ سُبحانَهُ بِالرَّغبَهِ فیما لَدَیهِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : یا رَسولَ اللّه ِ ، عَلِّمنی شَیئا إذا أنَا فَعَلتُهُ أحَبَّنِی اللّه ُ مِنَ السَّماءِ، وأحَبَّنی أهلُ الأَرضِ. قالَ: اِرغَب فیما عِندَ اللّه ِ یُحِبَّکَ اللّه ُ، وَازهَد فیما عِندَ النّاسِ یُحِبَّکَ النّاسُ. (5)
.
ص: 467
امام صادق علیه السلام : مؤمن ، پس از عمل به واجبات ، عملی محبوب تر از این که با مردم با اخلاقِ [نیک ]خود رو به رو شود ، به پیشگاه خداوند عز و جلتقدیم نداشته است .
ب کارهای والا رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، کارهای والا و ارجمند را دوست می دارد و کارهای پَست را ناخوش می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بزرگوار است و بزرگواری را دوست می دارد ؛ خوی های والا را دوست می دارد و خوهای پَست را ناخوش می دارد .
ج رغبت به آنچه نزد خداست امام علی علیه السلام : با رغبت (علاقه داشتن) به آنچه نزد خداوند است ، با او دوستی کن .
امام صادق علیه السلام : مردی به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : ای پیامبر خدا ! به من کاری بیاموز که چون انجامش دهم ، هم خدا در آسمان و هم زمینیان ، دوستم بدارند . حضرت فرمود : «به آنچه نزد خداوند است ، راغب باش ، تا خداوند ، دوستت بدارد و به آنچه نزد مردم است ، بی میلی نشان بده ، تا مردم ، دوستت بدارند» .
.
ص: 468
د الحُبُّ فِی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ رَجُلاً زارَ أخا لَهُ فی قَریَهٍ اُخری ، فَأَرصَدَ اللّه ُ لَهُ عَلی مَدرَجَتِهِ مَلَکا ، فَلَمّا أتی عَلَیهِ قالَ : أینَ تُریدُ ؟ قالَ : اُریدُ أخا لی فی هذِهِ القَریَهِ . قالَ : هَل لَکَ عَلَیهِ مِن نِعمَهٍ تَرُبُّها ؟ قالَ : لا ، غَیرَ أنّی أحبَبتُهُ فِی اللّه ِ عز و جل . قالَ: فَإِنّی رَسولُ اللّه ِ إلَیکَ بِأَنَّ اللّه َ قَد أحَبَّکَ کَما أحبَبتَهُ فیهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : حَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَحابّینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَباذِلینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَصادِقینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَزاوِرینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَواصِلینَ فِیَّ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی : وَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَحابّینَ فِیَّ ، وَالمُتَجالِسینَ فِیَّ ، وَالمُتَزاوِرینَ فِیَّ ، وَالمُتَباذِلینَ فِیَّ . (3)
مسند ابن حنبل عن عباده بن الصامت : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَحکی عَن رَبِّهِ عز و جلیَقولُ : حَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَحابّینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَباذِلینَ فِیَّ ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلمُتَزاوِرینَ فِیَّ . وَالمُتَحابّونَ فِی اللّه ِ عَلی مَنابِرَ مِن نورٍ فِی ظِلِّ العَرشِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ . (4)
.
ص: 469
د دوستی در راه خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : مردی راهیِ دیدار برادر (دوست) خود در روستایی شد . خداوند ، فرشته ای بر سرِ راه او قرار داد . چون آن مردْ پیش آمد ، فرشته از او پرسید : «به کجا می روی ؟». پاسخ داد : «به دیدار برادری که در این روستا دارم ، می روم» . پرسید : «آیا نعمتی نزد او داری که برای رسیدنِ به آن ، نزدش می روی ؟». پاسخ داد : «نه ، جز این که او را در راه خداوند عز و جل دوست دارم» . فرشته گفت : «من نیز پیام آور خدا به سویت هستم که خداوند ، تو را دوست دارد ، همان گونه که تو در راهش دوستی می ورزی» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل فرمود : «دوستی ام با آنان که در راه من یکدیگر را دوست می دارند ، قطعی است؛ و دوستی ام با آنان که در راه من به یکدیگر می بخشند ، قطعی است؛ و دوستی ام با آنان که در راه من با یکدیگر دوستی می کنند ، قطعی است ؛ و دوستی ام با آنان که در راه من به دیدار یکدیگر می روند، قطعی است؛ و دوستی ام با آنان که در راه من با یکدیگر می پیوندند ، قطعی است» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال می فرماید : «دوست داشتن آنان که در راه من یکدیگر را دوست می دارند ، در راه من با یکدیگر همنشینی می کنند ، در راه من به دیدار یکدیگر می روند و در راه من به یکدیگر می بخشند، بر من واجب است».
مسند ابن حنبل به نقل از عباده بن صامت : شنیدم پیامبر خدا از خداوند عز و جلنقل می کرد که می فرماید : «دوستی ام با آنان که در راه من یکدیگر را دوست می دارند ، قطعی است ؛ و دوستی ام با آنان که در راه من به یکدیگر می بخشند ، قطعی است ، و دوستی ام با آنان که در راه من به دیدار یکدیگر می روند ، قطعی است ؛ در روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست ، آنان که در راه من یکدیگر را دوست داشته اند ، بر منبرهایی از نور در سایه عرش قرار دارند» .
.
ص: 470
کنز العمّال عن خالد بن الولید : جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : ... اُحِبُّ أن أکونَ مِن أحِبّاءِ اللّه ِ ورَسولِهِ . قالَ : أحِبَّ ما أحَبَّ اللّه ُ ورَسولُهُ ، وأبغِض ما أبغَضَ اللّه ُ ورَسولُهُ . (1)
ه البُغضُ فِی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : قالَ عیسَی بنُ مَریَمَ لِلحَوارِیّینَ : تَحَبَّبوا إلَی اللّه ِ وتَقَرَّبوا إلَیهِ . قالوا : یا روحَ اللّه ِ ، بِماذا نَتَحَبَّبُ إلَی اللّه ِ ونَتَقَرَّبُ ؟ قالَ : بِبُغضِ أهلِ المَعاصی ، وَالتَمِسوا رِضَی اللّه ِ بِسَخَطِهِم . (2)
الإمام الصادق علیه السلام: طَلَبتُ حُبَّ اللّه ِ عز و جل فَوَجَدتُهُ فی بُغضِ أهلِ المَعاصی . (3)
الکافی عن أبی جعفر علیه السلام فی کِتابِهِ إلی سَعدِ الخَیرِ : اِعلَم رَحِمَکَ اللّه ُ ، أنَّهُ لا تُنالُ مَحَبَّهُ اللّه ِ إلاّ بِبُغضِ کَثیرٍ مِنَ النّاسِ ، ولا وِلایَتُهُ إلاّ بِمُعاداتِهِم ، وفَوتُ ذلِکَ قَلیلٌ یَسیرٌ لِدَرکِ ذلِکَ مِنَ اللّه ِ لِقَومٍ یَعلَمونَ . (4)
و الزُّهدُ فِی الدُّنیا رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اِزهَد فِی الدُّنیا یُحِبَّکَ اللّه ُ . (5)
.
ص: 471
کنز العمّال به نقل از خالد بن ولید : مردی به نزد پیامبر خدا آمد و گفت : دوست دارم از دوستان خدا و پیامبرش باشم . حضرت فرمود : «آنچه را خدا و پیامبرش دوست می دارند ، دوست بدار و آنچه را خدا و پیامبرش دشمن می دارند ، دشمن بدار» .
ه دشمنی در راه خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : عیسی بن مریم علیه السلامبه حواریان خود فرمود : «با خداوند ، دوستی کنید و به او نزدیک شوید» . گفتند : ای روح خدا ! با چه به خدا نزدیک شویم و با او دوستی کنیم ؟ فرمود : «با دشمنی با معصیتکاران . خشنودی خدا را با ناخشنودی آنان به دست آورید» .
امام صادق علیه السلام : دوستی خدا را جُستم و آن را در دشمنی با معصیتکاران یافتم .
الکافی امام باقر علیه السلام در نامه اش به سعدُ الخیر : رحمت خدا بر تو باد ! بدان که دوستی خدا ، جز با دشمنی بسیاری از مردم ، و ولایت حق ، جز با عداوتشان به دست نمی آید؛ امّا از دست دادن دوستی مردم ، در برابر دست یافتن به ولایت و دوستی خدا ، برای مردمی که می دانند ، آسان و سبک است .
و بی رغبتی به دنیا رسول خدا صلی الله علیه و آله : به دنیا بی رغبت باش، تا خداوند ، دوستت بدارد .
.
ص: 472
عنه صلی الله علیه و آله : إن أحبَبتَ أن یُحِبَّکَ اللّه ُ فَازهَد فِی الدُّنیا ، وإن أحبَبتَ أن یُحِبَّکَ النّاسُ فَلا یَقَعُ فی یَدِکَ مِن حُطامِها شَیءٌ إلاّ نَبذتَهُ إلَیهِم . (1)
ز بغض الدُّنیا رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ اللّه ُ فَأبغِضِ الدُّنیا ، وإذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ النّاسُ فَما کانَ عِندَکَ مِن فُضولِها فَانبِذهُ إلَیهم . (2)
المسیح علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن عَمَلٍ یورِثُ مَحَبَّهَ اللّه ِ : أبغِضُوا الدُّنیا یُحبِبکُمُ اللّه ُ . (3)
ح کَظمُ الغَیظِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما مِن جُرعَهٍ أحَبُّ إلَیَّ مِن جُرعَهِ غَیظٍ یَکظِمُها عَبدٌ ، ما کَظَمَها عَبدٌ للّه ِِ إلاّ مَلَأَ اللّه ُ جَوفَهُ إیمانا . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : ما مِن جُرعَهٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن جُرعَتَینِ : جُرعَهِ غَیظٍ یَرُدُّها مُؤمِنٌ بِحِلمٍ ، وجُرعَهِ جَزَعٍ یَرُدُّها مُؤمِنٌ بِصَبرٍ . (5)
.
ص: 473
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اگر دوست داری که خداوندْ دوستت بدارد، به دنیا بی رغبت باش و اگر دوست داری مردمْ دوستت بدارند، هر گاه از مال دنیا چیزی به دستت افتاد ، آن را به سوی آنان بیفکن .
ز دشمنی با دنیا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خواستی خدا دوستت بدارد، دنیا را دشمن بدار و هرگاه خواستی مردمْ دوستت بدارند، افزون بر نیاز خود را ، به سویشان بیفکن.
حضرت مسیح علیه السلام چون از ایشان درباره کاری که موجب دوستیِ خداست ، پرسیدند : دنیا را دشمن بدارید، تا خدا دوستتان بدارد.
ح فرو بردن خشم رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ جرعه ای نزدم محبوب تر از جرعه خشمی نیست که بنده ، آن را فرو می خورد . هرگاه بنده ای برای خدا خشم خود را فرو بَرَد، خداوند ، درون او را سرشارِ از ایمان خواهد کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ جرعه ای نزد خدا محبوب تر از دو جرعه نیست: جرعه خشمی که مؤمن ، آن را با بردباری فرو می بَرد و جرعه بی تابی ای که مؤمن ، آن را با شکیبایی [به درون خود] باز می گرداند .
.
ص: 474
عنه صلی الله علیه و آله : وَجَبَت مَحَبَّهُ اللّه ِ عَلی مَن غَضِبَ فَحَلُمَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله لِرَجُلٍ : إنَّ فیکَ لَخَصلَتَینِ یُحِبُّهُمَا اللّه ُ : الحِلمَ وَالأَناهَ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : ما مِن جُرَعَهٍ یَتَجَرَّعُهَا العَبدُ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل مِن جُرعَهِ غَیظٍ ، یَتَجَرَّعُها عِندَ تَرَدُّدِها فی قَلبِهِ إمّا بِصَبرٍ وإمّا بِحِلمٍ . (3)
ط السَّخاء رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ السَّخِیَّ ؛ فَأَحِبّوهُ ، ویُبغِضُ البَخیلَ ؛ فَأَبغِضوهُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الجَوادَ مِن خَلقِهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ جَوادٌ یُحِبُّ الجودَ . (6)
.
ص: 475
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی خدا نسبت به کسی که خشمگین شود و آن گاه بردباری کند، قطعی است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردی : در تو دو صفت است که خداوند ، آنها را دوست دارد: بردباری و درنگ در کارها .
امام صادق علیه السلام : هیچ جرعه ای که بنده آن را فرو می خورد، نزد خداوند ، محبوب تر از جرعه خشمی نیست که چون در قلبش به جنبش در می آید، آن را با شکیبایی و یا با بردباری فرو خورَد .
ط بخشش رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بخشندگان را دوست می دارد؛ پس دوستشان بدارید و بخیلان را دشمن می دارد؛ پس دشمنشان بدارید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، در میان خَلقش ، بخشندگان را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بخشنده است و بخشش را دوست دارد .
.
ص: 476
عنه صلی الله علیه و آله : السَّخِیُّ الجَهولُ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِنَ العابِدِ البَخیلِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : شابٌّ سَخِیٌّ مُرهَقٌ فِی الذُّنوبِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن شَیخٍ عابِدٍ بَخیلٍ . (2)
ی التَّواضُع رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یا عائِشَهُ تَواضَعی ؛ فَإِنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ المُتَواضِعینَ ، ویُبغِضُ المُتَکَبِّرینَ . (3)
ک الغَیرَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ مِن عِبادِهِ الغَیورَ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارکَ وتَعالی غَیورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیورٍ ، ولِغَیرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ ظاهِرَها وباطِنَها . (5)
ل الرِّفق رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الرِّفقَ فِی الأَمرِ کُلِّهِ . (6)
.
ص: 477
رسول خدا صلی الله علیه و آله : نزد خدا، بخشنده نابخرد، از پارسای بخیل، محبوب تر است.
امام صادق علیه السلام : جوان بخشنده فرو رفته در گناه ، نزدِ خداوند ، از پیرِ پارسای بخیل، محبوب تر است .
ی فروتنی رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای عایشه ! فروتن باش که خداوند متعال ، فروتنان را دوست می دارد و گردنکشان را دشمن می دارد.
ک غیرت رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بندگان باغیرت خود را دوست دارد.
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال ، باغیرت است و هر باغیرتی را دوست دارد و به سبب غیرتش بود که همه کارهای زشت چه آشکار و چه نهان را حرام کرده است.
ل ملایمت رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، ملایمت را در همه کارها دوست دارد .
.
ص: 478
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ رَفیقٌ یُحِبُّ الرِّفقَ . (1)
3 / 5مَحاسِنُ الأَعمالِأ الجِهادُ فی سَبیلِ اللّه ِالکتاب(إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنْیَنٌ مَّرْصُوصٌ ) . (2)
(وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَتَلَ مَعَهُو رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّبِرِینَ ) . (3)
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُو أَذِلَّهٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الْکَفِرِینَ یُجَهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لاَئمٍ ذَ لِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ ) . (4)
الحدیث الدرّ المنثور عن مقاتل : قالَ المُؤمِنونَ : لَو نَعلَمُ أحَبَّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ لَعَمِلناهُ ، فَدَلَّهُم عَلی أحَبِّ الأَعمالِ إلَیهِ ، فَقالَ : «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا» ، فَبَیَّنَ لَهُم ، فَابتُلوا یَومَ اُحُدٍ بِذلِکَ ، فَوَلَّوا عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آلهمُدبِرینَ، فَأَنزَلَ اللّه ُ فی ذلِکَ : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ » (5) . (6)
.
ص: 479
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند، ملایم است و ملایمت را دوست دارد.
3 / 5کارهای نیکوالف جهاد در راه خداقرآن(خداوند ، کسانی را که در راهش چونان صفی برآمده از سرب ، می جنگند ، دوست دارد) .
(چه بسا پیامبرانی که همراه با خداپرستان بسیاری، پیکار کردند و در راه خدا هرچه به آنان رسید، سستی نکردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند ، و خداوند ، شکیبایان را دوست دارد) .
(ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی را می آورد که دوستشان می دارد و آنان دوستش می دارند؛ با مؤمنانْ فروتن و در برابر کافرانْ خلل ناپذیرند؛ در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی هراسند. این ، فضل خداست که به هر که بخواهد ، آن را خواهد داد ، که خداوند ، گشایشگر داناست) .
حدیث الدرّ المنثور به نقل از مقاتل : مؤمنان گفتند : «اگر می دانستیم محبوب ترین کار در نزد خدا چیست، آن را انجام می دادیم». پس خداوند ، آنان را به محبوب ترینِ کارها نزد خود راهنمایی کرد و فرمود: «خداوند ، کسانی را که در راهش چون صفی برآمده از سرب ، پیکار می کنند، دوست دارد» . پس آن را برایشان بیان داشت و آنان در جنگ اُحد ، بِدان آزمایش شدند و از پیامبر صلی الله علیه و آلهروی گرداندند و پشت کردند. آن گاه ، خداوند در این باره این آیه را نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا چیزی می گویید که انجامش نمی دهید؟» .
.
ص: 480
الدرّ المنثور عن زید بن أسلم فی قَولِهِ تَعالی : «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَتِلُونَ . . .» : نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ فی نَفَرٍ مِنَ الأَنصارِ فیهِم عَبدُاللّه ِ بنُ رَواحَهَ ، قالوا فی مَجلِسٍ : لَو نَعلَمُ أیُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ لَعمِلنا بِهِ حَتّی نَموت ! فَأَنزَلَ اللّه ُ هذِهِ فیهِم ، فَقالَ ابنُ رَواحَهَ : لا أبرَحُ حَبیسا فی سَبیلِ اللّه ِ حَتّی أموتَ شَهیدا . (1)
ب قِراءَهُ القُرآنِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یا سَلمانُ ، المُؤمِنُ إذا قَرَأَ القُرآنَ فَتَحَ اللّه ُ عَلَیهِ أبوابَ الرَّحمَهِ ، وخَلَقَ اللّه ُ بِکُلِّ حَرفٍ یَخرُجُ مِن فَمِهِ مَلَکا یُسَبِّحُ لَهُ إلی یَومِ القِیامَهِ ؛ فَإِنَّهُ لَیسَ شَیءٌ بَعدَ تَعَلُّمِ العِلمِ أحَبَّ إلَی اللّه ِ مِن قِراءَهِ القُرآنِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : حَمَلَهُ القُرآنِ هُمُ المَحفوفونَ بِرَحمَهِ اللّه ِ ، المَلبوسونَ بِنورِ اللّه ِ عز و جل . یا حَمَلَهَ القُرآنِ، تَحَبَّبوا إلَی اللّه ِ بِتَوقیرِ کِتابِهِ یَزِدکُم حُبّا ویُحَبِّبکُم إلی خَلقِهِ . (3)
الکافی عن أبی بصیر : قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ علیه السلام : إذا قَرَأتُ القُرآنَ فَرَفَعتُ بِهِ صَوتی جاءَنِیَ الشَّیطانُ فَقالَ : إنَّما تُرائی بِهذا أهلَکَ وَالنّاسَ . قالَ : یا أبا مُحَمَّدٍ اِقرَأ قِراءَهَ ما بَینَ القِراءَتَینِ تُسمِعُ أهلَکَ ، ورَجِّع بِالقُرآنِ صَوتَکَ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ الصَّوتَ الحَسَنَ یُرَجَّعُ فیهِ تَرجیعا . (4)
.
ص: 481
الدرّ المنثور به نقل از زید بن اسلم ، در باره گفته خداوند متعال که «خداوند، کسانی را دوست دارد که...» : این آیه، درباره گروهی از انصار، از جمله عبداللّه بن رَواحه نازل شد. آنان در مجلسی گفتند: «اگر می دانستیم محبوب ترینِ کارها نزد خدا چیست ، تا پای مرگ ، انجامش می دادیم» . در این باره ، خداوند ، این آیه را نازل ساخت . پس عبداللّه بن رواحه گفت: «من خود را در راه خدا وقف می کنم تا به شهادت از دنیا بروم».
ب خواندن قرآن رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای سلمان! مؤمن ، هرگاه قرآن بخواند، خداوند درهای رحمت را بر او می گشاید و با هر حرفی که از دهانش خارج می شود، فرشته ای می آفریند که تا روز قیامت برایش تسبیح خواهد گفت ؛ زیرا پس از دانش آموزی، هیچ چیز نزد خداوند ، محبوب تر از خواندن قرآن نیست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : رحمت خدا ، حاملان قرآن را فرا گرفته است و آنان به نور خداوند عز و جل در پوشیده شده اند. ای حاملان قرآن ! با بزرگداشتِ کتابش با خدا دوستی کنید، تا شما را بیشتر دوست بدارد و شما را محبوب خلقش گرداند.
الکافی به نقل از ابو بصیر : به امام باقر علیه السلامگفتم: هرگاه قرآن می خوانم و صدایم را بدان بلند می کنم، شیطان نزدم می آید و می گوید: در واقع با این کارت، برای خانواده ات و مردم ، ریا کاری می کنی. حضرت فرمود : «ای ابومحمد! با صدایی میانه آهسته و بلند ، چنان بخوان که خانواده ات بشنوند ، و قرآن را با صدایی آهنگین و خوش بخوان که خداوند عز و جل ، با صدای خوش و آهنگین خواندن را دوست دارد» .
.
ص: 482
الإمام الصادق علیه السلام : مَن قَرَأَ فی کُلِّ لَیلَهِ جُمُعَهٍ الواقِعَهَ أحَبَّهُ اللّه ُ ، وأحَبَّهُ (1) إلَی النّاسِ أجمَعینَ ، ولَم یَرَ فِی الدُّنیا بُؤسا أبَدا ولا فَقرا ولا فاقَهً ولا آفَهً مِن آفاتِ الدُّنیا ، وکانَ مِن رُفَقاءِ أمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام . وهذِهِ السّورَهُ لِأَمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلامخاصَّهً ، لا یَشرَکُهُ فیها أحَدٌ . (2)
عنه علیه السلام : لا تَدَعوا قِراءَهَ سورَهِ طه ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُحِبُّها ، ویُحِبُّ مَن قَرَأَها . ومَن أدمَنَ قِراءَتَها أعطاهُ اللّه ُ یَومَ الِقیامَهِ کِتابَهُ بِیَمینِهِ ، ولَم یُحاسِبهُ بِما عَمِلَ فِی الإِسلامِ ، واُعطِیَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الأَجرِ حَتّی یَرضی . (3)
عنه علیه السلام : مَن قَرَأَ فی فَرائِضِهِ «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ . . .» (4) شَهِدَ لَهُ یَومَ القِیامَهِ کُلُّ سَهلٍ و جَبَلٍ ومَدَرٍ بِأَنَّهُ کانَ مِنَ المُصَلّینَ ، و یُنادی لَهُ یَومَ القِیامَهِ مُنادٍ : صَدَقتُم عَلی عَبدی ، قَبِلتُ شَهادَتَکُم لَهُ وعَلَیهِ ، أدخِلوهُ الجَنَّهَ ، ولا تُحاسِبوهُ ؛ فَإِنَّهُ مِمَّن اُحِبُّهُ واُحِبُّ عَمَلَهُ . (5)
ج اصطِناعُ المعروف الإمام الصادق علیه السلام : أوحَی اللّه ُ عز و جل إلی ذِی القَرنَینِ : وعِزَّتی وجَلالی ، ما خَلَقت خَلقا أحَبَّ إلَیَّ مِنَ المَعروفِ ، وسَأَجعَلُ لَهُ عَلَما ؛ فَمَن رَأَیتَنی حَبَّبتُ (6) إلَیهِ المَعروفَ وَاصطِناعَهُ،وحَبَّبتُ إلَی النّاسِ الطَّلَبَ إلَیهِ فَأَحِبَّهُ وتَوَلَّهُ ؛ فَإِنّی اُحِبُّهُ وأتَوَلاّهُ . ومَن رَأَیتَنی کَرَّهُت إلَیهِ المَعروفَ ، وبَغَّضتُ إلَی النّاسِ الطَّلَبَ إلَیهِ فَأَبغِضهُ ولا تَتَوَلَّهُ ؛ فَإِنَّهُ مِن شَرِّ مَن خَلَقتُ . (7)
.
ص: 483
امام صادق علیه السلام : هرکس در هر شب جمعه ، سوره واقعه را بخواند، خداوند ، او را دوست می دارد و محبوب همه مردمانش می گرداند، و هرگز در دنیا گرفتار درویشی، فقر، درماندگی و هیچ آفتی از آفات دنیا نخواهد شد و از همراهان امیر مؤمنان خواهد بود. این سوره، ویژه امیرمؤمنان است و کسی در آن ، شریکش نیست.
امام صادق علیه السلام : خواندن سوره طه را ترک مکنید که خداوند، آن را و هرکه آن را بخواند ، دوست دارد. هرکه پیوسته آن را بخواند، خداوند در روز قیامت ، نامه اعمالش را به دست راستش خواهد داد و تنها از آنچه در زمان اسلام انجام داده است، از او حسابرسی خواهد کرد ، و در آخرت ، چندان به او پاداش داده می شود تا خشنود گردد.
امام صادق علیه السلام : هرکه در نمازهای واجب خویش ، «آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد...» (سوره فیل) را بخواند، روز قیامت ، هر دشت و کوه و کلوخی برایش شهادت خواهد داد که او از نمازگزاران بوده است و فریادگری روز قیامتْ برایش ندا خواهد داد: «درباره بنده ام راست گفتید. شهادت شما را درباره او و بر او می پذیرم. او را به بهشت درآورید و از او حسابرسی مکنید که او از کسانی است که آنان را و کردارشان را دوست دارم».
ج انجام دادن کارهای نیک امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل به ذوالقرنین وحی کرد : به عزّت و جلالم سوگند، هیچ آفریده ای که نزدم محبوب تر از کار نیک باشد، نیافریدم. از این رو ، نشانی برایش خواهم گذاشت. پس هرکه را دیدی که کار نیک و انجام دادن آن را برایش محبوب گردانده ام و درخواست کردن از او را محبوب مردم ساخته ام، او را دوست بدار و با او دوستی کن که من دوستش دارم و با او دوستی می کنم؛ و هرکه را دیدی که کار نیک را ناخوشایندش ساخته ام و درخواست از او را ناخوشایند مردم گردانده ام، با او دشمنی کن و با او دوستی مکن که او از بدترینْ آفریده های من است.
.
ص: 484
د إغاثَهُ اللَّهفانِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اللّه ُ عز و جل یُحِبُّ إغاثَهَ اللَّهفانِ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ إراقَهَ الدِّماءِ ، وإطعامَ الطَّعامِ ، وإغاثَهَ اللَّهفانِ . (2)
ه سَقیُ العَطشانِ الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی یُحِبُّ إبرادَ الکَبِدِ الحَرّی ، ومَن سَقی کَبِدا حَرّی مِن بَهیمَهٍ أو غَیرِها أظَلَّهُ اللّه ُ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ . (3)
و الإِیثار الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ مِمّا خَصَّ اللّه ُ عز و جل بِهِ المُؤمِنَ أن یُعرِّفَهُ بِرَّ إخوانِهِ وإن قَلَّ ، ولَیسَ البِرُّ بِالکَثرَهِ ؛ وذلِکَ أنَّ اللّه َ عز و جل یَقولُ فی کِتابِهِ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ» ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (4) ، ومَن عَرَفَهُ اللّه ُ عز و جل بِذلِکَ أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی وَفّاهُ أجرَهُ یَومَ القِیامَهِ بِغَیرِ حِسابِ . (5)
.
ص: 485
ر . ک : ص 517 (محبوب ترین مردم در نزد خدا) .
د یاری دادخواهان رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدای عز و جل ، یاری کردن دادخواهان را دوست دارد .
امام باقر علیه السلام : خداوند ، ریختن خون (قربانی کردن) و غذا دادن به مردم و یاری کردن دادخواهان را دوست دارد .
ه سیراب کردن تشنگان امام باقر علیه السلام : خداوند متعال ، خُنَک کردن جگر تفته را دوست دارد . هرکه جگری تفته را آب بنوشاند ، چه [متعلّق به] چارپایان باشد یا جز آن ، خداوند ، در آن روزی که سایه ای جز سایه او نیست ، بر او سایه می افکند .
و از خود گذشتگی امام صادق علیه السلام : از جمله ویژگی هایی که خداوند به مؤمن بخشیده ، آن است که نیکی کردن به برادرانش را گرچه کم باشد به او آموخته است . نیکی کردن ، به زیاد بودن آن نیست ؛ زیرا خداوند عز و جل در کتابش می فرماید : «دیگران را بر خویشتن مقدّم می دارند ، گرچه بدان نیازمند باشند» . آن گاه می فرماید : «آنان که جانشان از بُخلْ ایمن گردد ، پس آنان همان رستگاران اند» . خداوند عز و جلهر که را بدین صفت بشناسد ، او را دوست می دارد و هر که خداوند متعال ، دوستش بدارد ، روز قیامت ، پاداش او را بی حساب ، و به کمال ، پرداخت خواهد کرد .
.
ص: 486
ز الطَّهارَهالکتاب(لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ) . (1)
الحدیث المستدرک علی الصحیحین عن أبی أیّوب الأنصاریّ وجابر بن عبداللّه وأنس بن مالک : إنَّ هذِهِ الآیَهَ لَمّا نَزَلَت «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ» . قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : یا مَعشَرَ الأَنصارِ ، إنَّ اللّه َ قَد أثنی عَلَیکُم فِی الطَّهورِ خَیرا ، فَما طَهورُکُم هذا ؟ قالوا : نَتَوَضَّأُ لِلصَّلاهِ ، ونَغتَسِلُ مِنَ الجَنابَهِ ، ونَستَنجی بِالماءِ . قالَ : هُوَ ذاکَ فَعَلَیکُم بِهِ . (2)
المعجم الکبیر عن أبی اُمامه : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لِأَهلِ قُباءَ : ما هذَا الطَّهور الَّذی خُصِصتُم بِهِ فی هذِهِ الآیَهِ : «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ » ؟ قالوا : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما مِنّا أحَدٌ یَخرُجُ مِنَ الغائِطِ إلاّ غَسَلَ مَقعَدَتَهُ . (3)
.
ص: 487
ز پاکیقرآن(مسجدی که از روز نخست بر [اساس ]پرهیزگاری بنا شده ، شایسته تر است که در آن [به نماز ]بِایستی . در آن ، مردانی اند که دوست دارند خود را پاک کنند ، و خداوند ، کسانی را که خواهان پاکی اند ، دوست دارد) .
حدیث المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابو ایوب انصاری و جابر بن عبداللّه و انس بن مالک : چون آیه «در آن ، مردانی هستند که دوست دارند خود را پاک کنند و خداوند ، کسانی را که خواهان پاکی اند ، دوست دارد» نازل شد ، پیامبر خدا فرمود : «ای گروه انصار ! خداوند به سبب پاکی تان ، شما را ستوده است . حال ، [بگویید که :] پاکیِ شما به چیست ؟». گفتند : برای نماز ، وضو می گیریم . پس از جنابت ، غسل می کنیم و با آب ، نجاست را از خود برطرف می سازیم . حضرت فرمود : «پاکی (طهارت) ، همین است . پس پایبند آن باشید» .
المعجم الکبیر به نقل از ابو اُمامه : پیامبر خدا به اهل قُبا فرمود : «این پاکی ای (طهارتی) که در آیه «در آن ، مردانی هستند که دوست دارند خود را پاک کنند و خداوند ، کسانی را که خواهان پاکی اند ، دوست دارد» ویژه شما گشته است ، چیست ؟» . گفتند : ای پیامبر خدا! هریک از ما پس از قضای حاجت ، نشیمنگاه خود را می شوید .
.
ص: 488
الدرّ المنثور عن ابن عمر فی قَولِهِ تَعالی : «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ » : سَأَلَهُم رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله عَن طَهورِهِمُ الَّذی أثنَی اللّه ُ بِهِ عَلَیهِم . قالوا : کُنّا نَستَنجی بِالماءِ فِی الجاهِلِیَّهِ ، فَلَمّا جاءَ اللّه ُ بِالإِسلامِ لَم نَدَعهُ . قالَ : فَلا تَدَعوهُ . (1)
ح النَّظافَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ النّاسِکَ النَّظیفَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : تَنَظَّفوا بِکُلِّ مَا استَطَعتُم ؛ فَإِنَّ اللّه َ تَعالی بَنَی الإِسلامَ عَلَی النَّظافَهِ ، ولَن یَدخُلَ الجَنَّهَ إلاّ کُلُّ نَظیفٍ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : الإِسلامُ نَظیفٌ ، فَتَنَظَّفوا ؛ فَإِنَّهُ لا یَدخُلُ الجَنَّهَ إلاّ نَظیفٌ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ طَیّبٌ یُحِبُّ الطَّیِّبَ ، نَظیفٌ یُحِبُّ النَّظافَهَ . (5)
.
ص: 489
الدرّ المنثور به نقل از عبداللّه بن عمر ، در تفسیر این گفته خداوند متعال که : «در آن مردانی اند که دوست دارند خود را پاک کنند ...» : پیامبر خدا از آنان درباره پاکی ای که خداوند به سببش آنان را ستوده است ، پرسید . پاسخ دادند : ما در روزگار جاهلیت ، نجاست را با آب از خود می زدودیم و چون خداوند ، اسلام را آورد ، این عادت را رها نکردیم . حضرت فرمود : «پس آن را رها مکنید» .
ح پاکیزگی رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، عبادت پیشه پاکیزه را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : با هرچه می توانید ، خود را پاکیزه کنید که خداوند متعال ، اسلام را بر پاکیزگی بنیان نهاده است و جز افراد پاکیزه به بهشت وارد نمی شوند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اسلام ، پاکیزه است . پس خود را پاکیزه سازید ، که جز پاکیزگان به بهشت وارد نمی شوند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، پاک است و پاکان را دوست دارد ؛ پاکیزه است و پاکیزگان را دوست دارد .
.
ص: 490
الإمام علیّ علیه السلام : تَنَظَّفوا بِالماءِ مِنَ النَّتِنِ الرّیحِ الَّذی یُتَأَذّی بِهِ ، تَعَهَّدوا أنفُسَکُم ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جلیُبغِضُ مِن عِبادِهِ القاذورَهَ الَّذی یَتَأَنَّفُ بِهِ مَن جَلَسَ إلَیهِ . (1)
ط السَّماحَه رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ سَمحَ البَیعِ ، سَمحَ الشِّراءِ ، سَمحَ القَضاءِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : أحَبَّ اللّه ُ تَعالی عَبدا سَمحا إذا باعَ ، وسَمحا إذَا اشتَری ، وسَمحا إذا قَضی ، وسَمحا إذَا اقتَضی . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ السَّهلَ الطَّلیقَ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ یُحِبُّ السَّهلَ النَّفسُ ، السَّمحَ الخَلیقَهُ ، القَریبَ الأَمرُ . (5)
ی قَولُ الحَقِّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما مِن صَدَقَهٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن قَولِ الحَقِّ . (6)
.
ص: 491
امام علی علیه السلام : خود را با آبْ از بوی آزارنده پاک کنید و به خودتان برسید که خداوند عز و جل بنده پَلَشتی را که هرکس کنارش بنشیند ، از [بوی بد ]او رنجه شود ، دشمن می دارد .
ط آسانگیری رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، کسی را که در خرید ، فروش و پس دادن وام ، آسانگیر است ، دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، بنده ای را دوست دارد که در فروختن ، آسانگیر باشد ؛ در خریدن ، آسانگیر باشد ؛ در پس دادنِ وام ، آسانگیر باشد ؛ و در پس گرفتنِ وام ، آسانگیر باشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، شخص آسانگیر و راحت را دوست دارد .
امام علی علیه السلام : خداوند پاک و بلند مرتبه دوست می دارد هموارْ نَفْس (1) ، بخشنده خوی ، نزدیکْ کار (2) را .
ی گفتن حق رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ صدقه ای نزد خدا ، محبوب تر از گفتن حق نیست .
.
ص: 492
ک إفشاءُ السَّلامِ الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ إفشاءَ السَّلامِ . (1)
3 / 6ما یُحِبُّهُ اللّه ُ الکافی عن الحلبیّ عن الإمام الصادق علیه السلام : سَأَلتُهُ عَن قَولِ اللّه ِ عز و جل : «أَوْ لَمَسْتُمُ النِّسَآءَ» (2) ، فَقالَ : هُوَ الجِماعُ ، ولکِنَّ اللّه َ سَتیرٌ یُحِبُّ السَّترَ ؛ فَلَم یُسَمِّ کَما تُسَمّونَ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الصَّبرَ عِندَ زَلزَلَهِ الزِّلزالِ (4) ، وَالیَقینَ النّافِذَ عِندَ مَجیءِ الشُّبُهاتِ ، وَالعَقلَ الکامِلَ عِندَ نُزولِ الشَّهَواتِ ، وَالوَرَعَ الصّادِقَ عِندَ الحَرامِ وَالخَبیثاتِ . (5)
مسند الشهاب عن عمران بن حصین : أخَذَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله بِطَرَفِ عِمامَتی فَقالَ : یا عِمرانُ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی یُحِبُّ الإِنفاقَ ، ویُبغِضُ الإِقتارَ ؛ فَأَنفِق وأطعِم ، ولا تَصُرَّ صَرّا فَیَعَسُرَ عَلَیکَ الطَّلَبُ . وَاعلَم أنَّ اللّه َ یُحِبُّ البَصَرَ النّافِذَ عِندَ مَجیءِ الشَّهَواتِ ، وَالعَقلَ الکامِلَ عِندَ نُزولِ الشُّبُهاتِ ، ویُحِبُّ السَّماحَهَ ولَو عَلی تَمَراتٍ ، ویُحِبُّ الشَّجاعَهَ ولَو عَلی قَتلِ حَیَّهٍ . (6)
.
ص: 493
ک رواج دادن سلام امام باقر علیه السلام : خداوند عز و جل ، به همه سلام کردن و ترویج آن را دوست دارد .
3 / 6آنچه خدا دوست دارد الکافی به نقل از حلبی : از امام صادق علیه السلامدرباره [مقصود ]سخن خدای عز و جل : «زنان را لمس کردید» پرسیدم . فرمود : «مقصود ، آمیزشِ [جنسی] است ؛ لیکن خداوند ، عفیف است و عفّت [کلام] را دوست دارد . لذا آن گونه که شما نام می برید ، نام نبرده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، شکیبایی به هنگام تزلزل و لرزش ها، یقینِ قاطع به هنگام پیش آمدن شبهه ها، عقلِ کامل به هنگام در رسیدن شهوت ها ، و پارساییِ راستین در برابر حرام و پلیدی ها را دوست دارد .
مُسنَد الشِّهاب به نقل از عمران بن حصین : پیامبر خدا گوشه عمامه ام را گرفت و فرمود : «ای عمران ! خداوند متعال ، بخشش کردن را دوست دارد و تنگ گرفتنِ بر خانواده را دشمن می دارد . پس ببخش و بخوران و چندان سخت مگیر که طلب [روزی] بر تو دشوار شود . بدان که خداوند ، دیده تیزبین به هنگام در رسیدن شهوت ها و عقل کامل به هنگام فرود آمدن شُبهات را دوست دارد . همچنین خداوند ، بخشش را گرچه به چند دانه خرما و دلاوری را گر چه به کشتن ماری دوست دارد .
.
ص: 494
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ ، ویُحِبُّ أن یَری أثَرَ نِعمَتِهِ عَلی عَبدِهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ وِترٌ یُحِبُّ الوِترَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : ما مِن نَفَقَهٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل مِن نَفَقَهِ قَصدٍ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ أن یَری عَبدَهُ تَعِبا فی طَلَبِ الحَلالِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : ما مِنَ الکَلامِ کَلِمَهٌ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل مِن قَولِ : «لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ» . (6)
.
ص: 495
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، زیباست و زیبایی را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، زیباست و زیبایی را دوست دارد و خوش دارد که اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، تک است وتک (1) را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ هزینه کردنی در نزد خدا محبوب تر از هزینه کردن به اعتدال نیست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، دوست دارد که بنده اش را در جستجوی مال حلال ، خسته ببیند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ سخنی در نزد خداوند ، محبوب تر از گفتار «لا اله الاّ اللّه» نیست .
.
ص: 496
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ أن یُؤخَذَ بِرُخصَتِهِ ، کَما یُحِبُّ أن یُؤخَذَ بِعَزائِمِهِ . إنَّ اللّه َ بَعَثَنی بِالحَنیفِیَّهِ السَّمحَهِ دینِ إبراهیمَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ أن تُؤتی رُخَصُهُ ، کَما یُحِبُّ أن تُؤتی عَزائِمُهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما مِن قَطرَهٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن قَطرَتَینِ : قَطرَهِ دَمٍ فی سَبیلِ اللّه ِ ، وقَطرَهِ دَمعٍ فی سَوادِ اللَّیلِ مِن خَشیَهِ اللّه ِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ الصَّمتَ عِندَ ثَلاثٍ : عِندَ تِلاوَهِ القُرآنِ ، وعِندَ الزَّحفِ ، وعِندَ الجَنازَهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : أحَبُّ العَمَلِ إلَی اللّه ِ عز و جل تَعجیلُ الصَّلاهِ لِأَوَّلِ وَقتِها . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : اللّه ُ عز و جل عَفُوٌّ یُحِبُّ العَفوَ . (6)
.
ص: 497
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، دوست دارد رُخصت ها (مُباح ها)یش را به کار بندند ، همان گونه که دوست دارد به واجباتش عمل کنند . خداوند ، مرا با دین راحت و آسان برانگیخت ؛ دین ابراهیم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، دوست دارد که رخصت ها [ / مباحاتش] به جای آورده شود ؛ همان گونه که دوست دارد واجباتش به جای آورده شود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوب تر از دو قطره نیست : قطره خونی در راه خدا و قطره اشکی در سیاهی شب از ترس خدا .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سکوت را در سه جا دوست دارد : به هنگام خوانده شدن قرآن ، به هنگام [جنگ و ]پیش رَوی به سوی دشمن و به هنگام تشییع جنازه .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترین کارها نزد خداوند ، شتاب در به جا آوردن نماز در اوّلِ وقتش است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بخشایشگر است و گذشت [از خطای دیگران ]را دوست دارد .
.
ص: 498
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ القَصدَ أمرٌ یُحِبُّهُ اللّه ُ عز و جل . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ أن تَعدِلوا بَینَ أولادِکُم . (2)
عنه صلی الله علیه و آله: ثَلاثَهٌ یُحِبُّهَا اللّه ُ : قِلَّهُ الکَلامِ ، وقِلَّهُ المَنامِ ، وقِلّهُ الطَّعامِ . ثَلاثَهٌ یُبغِضُهَا اللّه ُ : کَثرَهُ الکَلامِ ، وکَثرَهُ المَنامِ ، وکَثرَهُ الطَّعامِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله: ثَلاثَهٌ یُحِبُّهَا اللّه ُ سُبحانَهُ : القِیامُ بِحَقِّهِ ، وَالتَّواضُعُ لِخَلقِهِ ، وَالإِحسانُ إلی عِبادِهِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ البَیتَ الَّذی فیهِ العُرسُ . (5)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله: ما بُنِیَ فِی الإِسلامِ بِناءٌ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل وأعَزُّ مِنَ التَّزویجِ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : إذَا التَقَی المُسلِمانِ فَسَلَّمَ کُلٌّ مِنهُما عَلی صاحِبِهِ وتَصافَحا کانَ أحَبُّهُما إلَی اللّه ِ أحسَنَهُما بِشرا لِصاحِبِهِ . (7)
3 / 7أحَبُّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحَبُّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ سُرورٌ تُدخِلُهُ عَلَی المُؤمِنِ ؛ تَطرُدُ عَنه جَوعَتَهُ ، أو تَکشِفُ عَنهُ کُربَتَهُ . (8)
.
ص: 499
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل ، میانه روی را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، دوست دارد که میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه چیز را دوست می دارد : کم گویی ، کم خوابی و کم خوری ؛ و سه چیز را خداوند دشمن می دارد : پُرگویی ، پُرخوابی و پُرخوری .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند سبحان ، سه چیز را دوست می دارد : به جا آوردن حقوقش ، فروتنی برای خلقش و نیکوکاری به بندگانش .
امام صادق علیه السلام : خداوند ، خانه ای را که در آن عروسی است ، دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : در اسلام ، هیچ نهادی نزد خداوند عز و جلمَحبوب تر و ارجمندتر از ازدواج نیست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ببینند و یکی از آنان به دیگری سلام کند و با او دست دهد ، محبوب ترین آنان نزد خداوند ، خوش روترین آنان نسبت به دیگری است .
3 / 7محبوب ترینِ کارها نزد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ کارها در نزد خدا ، شادمان ساختن مؤمن است ، مانند برطرف ساختن گرسنگی اش و یا زدودن اندوهش .
.
ص: 500
الإمام الباقر علیه السلام: سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أیُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل؟ قالَ : إتباعُ سُرورِ المُسلِمِ . قیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، وما إتباعُ سُرورِ المُسلِمِ ؟ قالَ : شَبعُ جَوعَتِهِ ، وتَنفیسُ کُربَتِهِ ، وقَضاءُ دَینِهِ . (1)
عنه علیه السلام: ما عُبِدَ اللّه ُ بِشَیءٍ أحَبَّ إلَی اللّه ِ مِن إدخالِ السُّرورِ عَلَی المُؤمِنِ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام: مِن أحَبِّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ تَعالی زِیارَهُ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام . (3)
الإمام علیّ علیه السلام: أحَبُّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ عز و جل فِی الأَرضِ الدُّعاءُ (4) .
الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سَأَ لَهُ یَزیدُ بنُ هارونَ الواسِطِیُّ عَنِ الفَلاّحینَ : هُمُ الزّارِعونَ کُنوزَ اللّه ِ فی أرضِهِ . وما فِی الأَعمالِ شَیءٌ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِنَ الزِّراعَهِ ، وما بَعَثَ اللّه ُ نَبِیّا إلاّ زَرّاعا ، إلاّ إدریسَ علیه السلام فَإِنَّهُ کانَ خَیّاطا . (5)
الإمام علیّ علیه السلام : اِنتَظِرُوا الفَرَجَ ، ولا تَیأَسوا مِن رَوحِ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ أحَبَّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ عز و جل انتِظارُ الفَرَجِ ، ما دامَ عَلَیهِ العَبدُ المُؤمِنُ . (6)
.
ص: 501
امام باقر علیه السلام : از پیامبر خدا پرسیدند : چه کاری نزد خداوند عز و جلمحبوب تر است ؟ فرمود : «پی در پی شادمان کردن مسلمان» . پرسیدند : مقصود از پی در پی شادمان کردن مسلمان چیست ؟ فرمود : «برطرف ساختن گرسنگی اش، زدودن اندوهش و پرداخت بدهی اش» .
امام باقر علیه السلام : خداوند به چیزی که نزدش محبوب تر از شادمان ساختن مسلمان باشد ، پرستیده نشده است .
امام صادق علیه السلام : از محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال ، زیارت آرامگاه حسین علیه السلاماست .
امام علی علیه السلام : محبوب ترین کارها نزد خدا بر روی زمین ، دعاست .
امام صادق علیه السلام چون یزید بن هارون واسطی درباره کشاورزان از ایشان پرسید : آنان ، کشتگران ، گنجینه های خدا در زمینش هستند . هیچ یک از کارها در نزد خداوند ، محبوب تر از کشاورزی نیست و هیچ پیامبری برانگیخته نشد ، مگر آن که کشاورز بود ، جز ادریس علیه السلامکه خیّاط بود .
امام علی علیه السلام : در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا نومید مشوید که محبوب ترین کارها نزد خداوند عز و جل انتظار فرج است ، تا وقتی که بنده مؤمن ، بر آن مداومت ورزد .
.
ص: 502
3 / 8مَن یُحِبُّهُمُ اللّه ُالکتاب(وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) . (1)
(إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ) . (2)
(وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّبِرِینَ) . (3)
(فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه ِ إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ) . (4)
(إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ) . (5)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ المُؤمِنَ المُحتَرِفَ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الحَیِیَّ العَیِیَّ المُتَعَفِّفَ . (7)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الحَیِیَّ الحَلیمَ العَفیفَ المُتَعَفِّفَ . (8)
.
ص: 503
3 / 8آنان که خدا دوستشان داردقرآن(و نیکی کنید که خداوند ، نیکوکاران را دوست دارد) .
(خداوند ، پرهیزگاران را دوست دارد) .
(خداوند ، شکیبایان را دوست دارد) .
(پس هرگاه مصمّم [به کاری ]شدی ، بر خداوند ، توکّل کن که خداوند ، توکّل کنندگان را دوست دارد) .
(خداوند ، دادگران را دوست دارد) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، مؤمنِ پیشه ور را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، شخصِ آزرمگینِ سنجیده سخنِ (1) پاکدامن را دوست دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، شخصِ آزرمگینِ بردبارِ عفیفِ خویشتندار را دوست دارد.
.
ص: 504
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ عَبدَهُ المُؤمِنَ الفَقیرَ المُتَعَفِّفَ أبَا العِیالِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ المُؤمِنَ إذا کانَ فَقیرا مُتَعَفِّفا . (2)
سنن الترمذی عن عبداللّه بن مسعود یرفعه : قالَ [رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله] : ثَلاثَهٌ یُحِبُّهُمُ اللّه ُ : رَجُلٌ قامَ مِنَ اللَّیلِ یَتلو کِتابَ اللّه ِ ، ورَجُلٌ تَصَدَّقَ صَدَقَهً بِیَمینِهِ یُخفیها أراهُ قالَ : مِن شِمالِهِ ، ورَجُلٌ کانَ فی سَرِیَّهٍ فَانهَزَمَ أصحابُهُ فَاستَقبَلَ العَدُوَّ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یُحِبُّهُمُ اللّه ُ ویَضحَکُ إلَیهِم ویَستَبشِرُ بِهِم : الَّذی إذَا انکَشَفَت فِئَهٌ قاتَلَ وَراءَها بِنَفسِهِ للّه ِِ ، فَإِمّا أن یُقتَلَ وإمّا أن یَنصُرَهُ اللّه ُ ویَکفِیَهُ ، فَیَقولُ : اُنظُروا إلی عَبدی هذا کَیفَ صَبَرَ لی بِنَفسِهِ ! وَالَّذی لَهُ امرَأَهٌ حَسَنَهٌ وفِراشٌ لَینٌ حَسَنٌ فَیَقومُ مِنَ اللَّیلِ ، فَیَقولُ : یَذَرُ شَهوَتَهُ فَیَذکُرُنی ولَو شاءَ رَقَدَ ! وَالَّذی إذا کانَ فی سَفَرٍ وکانَ مَعَهُ رَکبٌ فَسَهِروا ثُمَّ هَجَعوا فَقامَ مِنَ السَّحَرِ فی سَرّاءَ وضَرّاءَ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یَضحَکُ اللّه ُ یَومَ القِیامَهِ إلَیهِم : الرَّجُلُ إذا قامَ مِنَ اللَّیلِ یُصَلّی ، وَالقَومُ إذا صَفّوا لِلصَّلاهِ ، وَالقَومُ إذا صَفّوا لِقِتالِ العَدُوِّ . (5)
.
ص: 505
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بنده مؤمنِ خود را که تهیدستِ خویشتن دارِ عیالوار است ، دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، مؤمن را چون درویش و خویشتندار باشد ، دوست دارد .
سُنَن التِّرمذی به نقل از عبداللّه بن مسعود ، که حدیث را به پیامبر صلی الله علیه و آلهمی رساند : [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ]فرمود : «خداوند ، سه تن را دوست دارد : شخصی که شبانه برمی خیزد و به تلاوت قرآن می پردازد؛ شخصی که با دست راستش صدقه می دهد» و فکر می کنم پس از آن فرمود : «و آن را از دست چپش پنهان می دارد؛ و شخصی که همراه گروهی رزمنده باشد و چون یارانش بپراکنند ، خود به رویارویی دشمن می شتابد» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه تن را دوست می دارد ، به آنان لبخند می زند و به آنان شادمان می شود : کسی که چون گروهی پدیدار شوند ، در پیِ آن برای خدا با جان خود می جنگد، پس یا کشته می شود و یا خداوند یاری اش می کند و از رنج کارزار بی نیازش می سازد . پس می فرماید : «به این بنده ام بنگرید که چگونه برای من از جان شکیبایی ورزید» ؛ و کسی که زنی زیبا و بستری نرم و خوش دارد . پس شبانه از جایش برمی خیزد . آن گاه خداوند می فرماید : «شهوتش را می نهد و مرا یاد می کند ، حال آن که اگر می خواست ، می خفت» ؛ و کسی که هرگاه با گروهی همسفر گردد ، چون آنان تا پاسی از شب بیدار بمانند و سپس بخوابند ، در خوشی و ناخوشی ، سحرگاهان [برای عبادت] از خواب برخیزد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، روز قیامت به سه تن لبخند می زند : کسی که شبانه بر می خیزد و نماز می خواند؛ مردمی که برای نماز ، صف می بندند ؛ و مردمی که برای پیکار با دشمن صف می بندند .
.
ص: 506
مسند ابن حنبل عن مطرف بن عبداللّه بن الشّخّیر : بَلَغَنی عَن أبی ذَرٍّ حَدیثٌ ، فَکُنتُ اُحِبُّ أن ألقاهُ ، فَلَقیتُهُ ، فَقُلتُ لَهُ : یا أبا ذَرٍّ ، بَلَغَنی عَنکَ حَدیثٌ ، فَکُنتُ اُحِبُّ أن ألقاکَ فَأَسأَلَکَ عَنهُ . فَقالَ : قَد لَقیتَ فَاسأَل . قُلتُ : بَلَغَنی أنَّکَ تَقولُ : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهیَقولُ : «ثَلاثَهٌ یُحِبُّهُمُ اللّه ُ عز و جل ، وثَلاثَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ عز و جل»؟ قالَ : نَعَم ، فَما أخالُنی أکذِبُ عَلی خَلیلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثَلاثا یَقولُها . قُلتُ : مَنِ الثَّلاثَهُ الَّذینَ یُحِبُّهُمُ اللّه ُ عز و جل ؟ قالَ : رَجُلٌ غَزا فی سَبیلِ اللّه ِ ، فَلَقِیَ العَدوَّ مُجاهِدا مُحتَسِبا فَقاتَلَ حَتّی قُتِلَ ؛ وأنتُم تَجِدونَ فی کِتابِ اللّه ِ عز و جل : «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا» . (1) ورَجُلٌ لَهُ جارٌ یُؤذیهِ فَیَصبِرُ عَلی أذاهُ ویَحتَسِبُهُ حَتّی یَکفِیَهُ اللّه ُ إیّاهُ ؛ بِمَوتٍ أو حَیاهٍ . ورَجُلٌ یَکونُ مَعَ قَومٍ فَیَسیرونَ حَتّی یَشُقَّ عَلَیهِمُ الکَری أوِ النُّعاسُ ، فَیَنزِلونَ فی آخِرِ اللَّیلِ فَیَقومُ إلی وُضوئِهِ وصَلاتِهِ . (2)
.
ص: 507
مسند ابن حنبل به نقل از مطرف بن عبداللّه بن شخّیر : حدیثی از ابوذر برایم نقل کرده بودند و من دوست داشتم او را ببینم . پس چون او را دیدم ، به او گفتم : ای ابوذر ! از تو حدیثی برایم نقل کرده اند که دوست داشتم تو را ببینم و درباره آن از تو بپرسم . ابوذر گفت : «اینک دیدی . پس بپرس» . گفتم : شنیده ام که می گویی : پیامبر خدا فرمود : خداوند عز و جل ، سه تن را دوست دارد و سه تن را دشمن می دارد ؟ گفت : «آری ، گمان ندارم که به دوستم محمد صلی الله علیه و آلهدروغ می بندم» ، و این جمله را سه بار تکرار کرد . گفتم : آن سه تن که خداوند دوستشان دارد ، کیان اند ؟ گفت : «مردی که در راه خدا می جنگد . پس برای جهاد و به انتظار پاداشِ خدا ، با دشمن رویاروی می شود و پیکار می کند تا کشته شود . شما نیز در کتاب خداوند عز و جل در این باب می خوانید : «خداوند ، کسانی را که در راهش چون صفی می جنگند ، دوست دارد» ؛ و مردی که همسایه اش او را می آزارد و او بر آزارش شکیبایی می ورزد و انتظار پاداش از خدا دارد . پس خداوند او را با مرگ یا زندگی از این آزار ، ایمن می گرداند ؛ و مردی که همراه مردمی است . پس در حرکت هستند تا آن که خواب یا چرت بر آنان چیره می شود و آنان ، آخر شب [برای خواب ]فرود می آیند ، امّا او به وضو و نمازش می پردازد» .
.
ص: 508
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أتانی جِبرائیلُ علیه السلام مَعَ سَبعینَ ألفَ مَلَکٍ بَعدَ صَلاهِ الظُّهرِ وقالَ . . . یا مُحَمَّدُ ، مَن أحَبَّ الجَماعَهَ أحَبَّهُ اللّه ُ وَالمَلائِکَهُ أجمَعونَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل حَیِیٌّ سَتیرٌ یُحِبُّ الحَیاءَ وَالسَّترَ ؛ فَإِذَا اغتَسَلَ أحَدُکُم فَلیَستَتِر . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : سِتُّ خِصالٍ مَن کُنَّ فیهِ کانَ بَینَ یَدَیِ اللّه ِ وعَن یَمینِهِ : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ المَرءَ المُسلِمَ الَّذی یُحِبُّ لِأَخیهِ ما یُحِبُّ لِنَفسِهِ ، ویَکرَهُ لَهُ ما یَکرَهُ لِنَفسِهِ ، ویُناصِحُهُ الوِلایَهَ ، ویَعرِفُ فَضلی ، ویَطَأُ عَقِبی ، ویَنتَظِرُ عاقِبَتی . (3)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ یُحِبُّ المُتَعَفِّفَ الحَیِیَّ التَّقِیَّ الرّاضِیَ . (4)
عنه علیه السلام : کَفِّروا ذُنوبَکُم وتَحَبَّبوا إلی رَبِّکُم بِالصَّدَقَهِ وصِلَهِ الرَّحِمِ . (5)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی یُحِبُّ المُداعِبَ فِی الجَماعَهِ بِلا رَفَثٍ ، المُتَوَحِّدَ بِالفِکَرِ ، المُتَخَلِّیَ بِالعِبَرِ ، السّاهِرَ بِالصَّلاهِ . (6)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ العَبدَ أن یَطلُبَ إلَیهِ فِی الجُرمِ العَظیمِ ، ویُبغِض العَبدَ أن یَستَخِفَّ بِالجُرمِ الیَسیرِ . (7)
.
ص: 509
رسول خدا صلی الله علیه و آله : جبرئیل ، همراه هفتاد هزار فرشته ، پس از نماز ظهر نزدم آمد و گفت : ... ای محمّد ! هرکس با جماعت بودن را دوست داشته باشد [و از اختلاف بپرهیزد] ، خداوند و همه فرشتگان ، دوستش خواهند داشت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جلآزرمگین و پرده پوش است و پرده پوشی را دوست دارد . پس هرکس از شما غسل کرد ، خود را بپوشاند .
امام علی علیه السلام : هرکه دارای شش صفت باشد ، در کنار خدا و در سمت راستش خواهد بود . خداوند ، شخص مسلمانی را دوست دارد که: آنچه را برای خودش خوش می دارد ، برای برادرش نیز خوش بدارد ؛ و آنچه را برای خود ناخوش می دارد،برای برادرش نیز ناخوش بدارد؛ و با او برای ولایت حق، خیرخواهی می کند؛ و فضیلت مرا می شناسد؛ و گام جای پای من می نهد؛ و منتظر فرجام من است.
امام علی علیه السلام : خداوند سبحان ، شخص خویشتندار آزرمگینِ پرهیزگارِ خُرسَند را دوست دارد .
امام علی علیه السلام : با دادن صدقه و پیوند با خویشاوندان ، گناهانتان را پاک کنید و محبوب خداوند شوید .
امام باقر علیه السلام : خداوند متعال ، شخصی را دوست دارد که در میان جمع ، بی آن که هرزه درایی کند و ناسزایی گوید ، شوخ باشد ، با تفکّرش تنها شود ، با عبرت ها خلوت گزیند ، و با نماز ، شب زنده داری کند .
امام صادق علیه السلام : خداوند ، دوست دارد که بنده اش درباره گناه بزرگ از او [بخشش ]بخواهد ، و بنده ای را که گناه کوچک را سبک شمارد ، دشمن می دارد .
.
ص: 510
الزهد لابن المبارک عن فضاله بن عبید : إنَّ داودَ علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ عز و جل : ... یا رَبِّ ، أخبِرنی بِأَحِبّائِکَ مِن خَلقِکَ اُحِبَّهُم لَکَ ؟ قالَ : ذو سُلطانٍ یَرحَمُ النّاسَ ، ویَحکُمُ لِلنّاسِ کَما یَحکُمُ لِنَفسِهِ ، ورَجُلٌ آتاهُ اللّه ُ مالاً فَهُوَ یُنفِقُ مِنهُ ابتِغاءَ وَجهِ اللّه ِ وفی طاعَهِ اللّه ِ عز و جل ، ورَجُلٌ یُفنی شَبابَهُ وقُوَّتَهُ فی طاعَهِ اللّه ِ عز و جل ، ورَجُلٌ کانَ قَلبُهُ مُعَلَّقا فِی المَساجِدِ مِن حُبِّهِ إیّاها ، ورَجُلٌ لَقِیَ امرَأَهً حَسناءَ فَأَمکَنَتهُ مِن نَفسِها فَتَرَکَها مِن خَشیَهِ اللّه ِ ، ورَجُلٌ حَیثٌ کانَ یَعلَمُ أنَّ اللّه َ تَعالی مَعَهُ ، نَقِیَّهٌ قُلوبُهُم ، طَیِّبٌ کَسبُهُم ، یَتَحابّونَ بِجَلالی ، اُذکَرُ بِهِم ، ویُذکَرونَ بِذِکری . ورَجُلٌ فاضَت عَیناهُ مِن خَشیَهِ اللّه ِ عز و جل . (1)
المستدرک علی الصحیحین عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ مَن کُنَّ فیهِ آواهُ اللّه ُ فی کَنَفِهِ ، وسَتَرَ عَلَیهِ بِرَحمَتِهِ ، وأدخَلَهُ فی مَحَبَّتِهِ . قیلَ : ما هُنَّ یا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : مَن إذا اُعطِیَ شَکَرَ ، وإذا قَدَرَ غَفَرَ ، وإذا غَضِبَ فَتَرَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن سَرَّهُ أن یُحِبَّ اللّه َ ورَسولَهُ أو یُحِبَّهُ اللّه ُ ورَسولُهُ فَلیَصدُق حَدیثَهُ إذا حَدَّثَ ، وَلیُؤَدِّ أمانَتَهُ إذَا ائتُمِنَ ، وَلیُحسِن جِوارَ مَن جاوَرَهُ . (3)
.
ص: 511
الزهد ابن مبارک به نقل از فضاله بن عبید : داوود علیه السلاماز پروردگارش عز و جلپرسید : ... پروردگارا ! مرا از محبوب ترین بندگانت باخبر ساز . فرمود : «قدرتمندی که به مردم رحم می کند و چنان برای مردم داوری می کند که برای خودش داوری می کند ؛ و کسی که خداوند به او مالی بخشیده است . پس او در جهت رضایت خداوند و در راه فرمانبریِ خداوند عز و جل ، از آن خرج می کند ؛ و کسی که جوانی و نیرویش را در راه فرمانبری از خداوند عز و جل صرف می کند ؛ و کسی که به دلیل علاقه اش به مسجد همواره دلش آن جا است ؛ و مردی که زنی زیبا را ببیند که خود را در اختیارش گذاشته است ، امّا از ترس خدا او را واگذارد ؛ و کسی که هرجا باشد ، می داند خدا با اوست . اینان ، دل هایشان پاک ، و کسب و کارشان پاکیزه است و با جلال من یکدیگر را دوست می دارند . دیگران به وسیله آنان یادم می کنند و با یادم ، آنان را یاد می کنند . نیز کسی که از ترس خداوند عز و جل ، چشمانش اشکبار شود» .
المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابن عباس : پیامبر خدا فرمود : «هر که دارای سه صفت باشد ، خداوند او را در پناه خود گیرد ، با رحمتش او را درپوشاند و او را مشمول محبّت خود کند» . گفتند : یا رسول اللّه ! آنها چیستند ؟ فرمود : «آن که چون به او چیزی دهند ، سپاس بگزارد؛ چون [بر دشمن خود ]توانا شود ، ببخشد ؛ و چون خشمگین شود ، درنگ و سستی کند» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه شادمان می شود که خدا و پیامبرش را دوست بدارد و یا خدا و پیامبرش او را دوست بدارند ، هرگاه سخن می گوید ، راست بگوید و هرگاه او را امین دارند ، امانتداری کند و با همسایگانش ، نیک همسایه داری کند .
.
ص: 512
عیسی علیه السلام : إن أرَدتُم أن تَکونوا أحِبّاءَ اللّه ِ وأصفِیاءَ اللّه ِ فَأَحِسِنوا إلی مَن أساءَ إلَیکُم ، وَاعفوا عَمَّن ظَلَمَکُم ، وسَلِّموا عَلی مَن أعرَضَ عَنکُم . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ تَعالی : حَقَّت مَحَبَّتی لِلَّذینَ یَتَصادَقونَ مِن أجلی ، وحَقَّت مَحَبَّتی لِلَّذینَ یَتَناصَرونَ مِن أجلی . (2)
إرشاد القلوب : رُوِیَ عَن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَیلَهَ المِعراجِ فَقالَ : یا رَبِّ ، أیُّ الأَعمالِ أفضَلُ ؟ فَقالَ اللّه ُ تَعالی : لَیسَ شَیءٌ أفضَلَ عِندی مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ ، وَالرِّضا بِما قَسَمتُ . یا مُحَمَّدُ ، وَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَحابّینَ فِیَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَعاطِفینَ فِیَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَواصِلینَ فِیَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتی لِلمُتَوَکِّلینَ عَلَیَّ . ولَیسَ لِمَحَبَّتی عَلَمٌ ولا غایَهٌ ولا نِهایَهٌ ، وکُلَّما رَفَعتُ لَهُم عَلَما وَضَعتُ لَهُم عَلَما ، اُولئِکَ الَّذینَ نَظَروا إلَی المَخلوقینَ بِنَظَری إلَیهِم ، ولَم یَرفَعُوا الحَوائِجَ إلَی الخَلقِ ، بُطونُهُم خَفیفَهٌ مِن أکلِ الحَرامِ ، نَعیمُهُم فِی الدُّنیا ذِکری ومَحَبَّتی ورِضائی عَنهُم . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : عَلِّمنی عَمَلاً یُحِبُّنِی اللّه ُ عَلَیهِ ، ویُحِبُّنِی المَخلوقونَ، ویُثرِی اللّه ُ مالی، ویُصِحُّ بَدَنی ، ویُطیلُ عُمُری ، ویَحشُرُنی مَعَکَ . فَقالَ : هذِهِ سِتُّ خِصالٍ ، تَحتاجُ إلی سِتّ خِصالٍ : إذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ اللّه فَخَفهُ وَاتَّقِهِ . وإذا أرَدتَ أن یُحِبَّکَ المَخلوقونَ فَأحسِن إلَیهِم ، وَارفِض ما فی أیدیهِم . وإذا أرَدتَ أن یُثرِیَ اللّه ُ مالَکَ فَزَکِّهِ . وإذا أرَدتَ أن یُصِحَّ بَدَنَکَ فَأَکثِر مِنَ الصَّدَقَهِ . وإذا أرَدتَ أن یُطیلَ اللّه ُ عُمُرَکَ فَصِل ذَوی أرحامِکَ . وإذا أرَدتَ أن یَحشُرَکَ اللّه ُ مَعی فَأَطِلِ السُّجودَ بَینَ یَدَیِ اللّه ِ الواحِدِ القَهّارِ . (4)
.
ص: 513
عیسی علیه السلام : اگر می خواهید دوستان و برگزیدگان خدا باشید ، به آن که به شما بدی می کند ، نیکی کنید و از آن که به شما ستم می کند ، درگذرید و بر آن که از شما روی می گرداند ، سلام دهید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال می فرماید : «دوستی ام برای آنان که به خاطر من دوستی می کنند ، قطعی است و دوستی ام برای آنان که برای من یکدیگر را یاری می کنند ، قطعی است» .
إرشاد القلوب : از امیر مؤمنان منقول است که پیامبر صلی الله علیه و آله از پروردگارش در شب معراج پرسید : پروردگارا ! کدام یک از اعمال ، برتر است ؟ خداوند متعال فرمود : «هیچ چیز نزدم برتر از توکّل به من و خشنودی به قسمت من نیست . ای محمّد! دوستی ام برای آنان که به خاطر من یکدیگر را دوست می دارند ، ثابت است ؛ و دوستی ام برای آنان که به خاطر من به یکدیگر مهر می ورزند ، ثابت است؛ و دوستی ام برای آنان که به خاطر من به یکدیگر می پیوندند ، ثابت است؛ و دوستی ام برای توکّل کنندگان بر من ، ثابت است . برای دوستی ام ، نه نشان [ثابت ]و اندازه ای است ، و نه فرجام و نهایتی . هرگاه برایشان نشانی بردارم ، نشانی دیگر بگذارم . آنان هستند که به [خاطر ]نگاه من به آفریدگانم ، به آنها می نگرند و نیازهایشان را نزد خلق نمی برند؛ شکم هایشان از حرامخواری سَبُک است ؛ خوشی شان در دنیا یاد من و دوستی من و خشنودی من (از آنان) است» .
امام علی علیه السلام : مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : به من کاری بیاموز که با انجام دادنش ، خداوند مرا دوست بدارد ، آفریدگان نیز دوستم بدارند ، خداوند دارایی ام را بیفزاید ، تندرستم گرداند ، عمرم را طولانی کند و مرا با تو محشور سازد . حضرت فرمود : «اینها شش صفت است که نیازمند شش صفت دیگر است : هرگاه خواستی خداوند دوستت بدارد ، از او بترس و تقوای او را پیشه کن؛ و هرگاه خواستی آفریدگان دوستت بدارند ، به آنان نیکی کن و آنچه را در دست دارند ، رها کن؛ و هرگاه خواستی خداوند دارایی ات را بیفزاید ، زکات بپرداز؛ و هرگاه خواستی خداوند تندرستت گرداند ، بسیار صدقه بده؛ و هرگاه خواستی خداوند عمرت را طولانی کند ، به دیدار خویشاوندانت برو؛ و هرگاه خواستی خداوند تو را با من محشور سازد ، در برابر خدای یگانه قهّار ، سجده ات را طولانی کن» .
.
ص: 514
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ : عَبدِیَ المُؤمِنُ أحَبُّ إلَیَّ مِن بَعضِ مَلائِکَتی . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ وأحَبُّ إلَی اللّه ِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ ، وفی کُلٍّ خَیرٌ . اِحرِص عَلی ما یَنفَعُکَ ، وَاستَعِن بِاللّه ِ ، ولا تَعجَز . وإن أصابَکَ شَیءٌ فَلا تَقُل : «لَو أنّی فَعَلتُ کانَ کَذا وکَذا» ، ولکِن قُل : «قَدَرُ اللّه ِ ، وما شاءَ فَعَلَ» ؛ فَإِنَّ «لَو» تَفتَحُ عَمَلَ الشَّیطانِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أکَثرَ ذِکرَ المَوتِ أحَبَّهُ اللّه ُ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : طَلبُ العِلمِ فَریضَهٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ ، ألا إنَّ اللّه َ یُحِبُّ بُغاهَ العِلمِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الأَبرارَ الأَتقِیاءَ الأَخفِیاءَ ؛ الَّذینَ إذا غابوا لَم یُفتَقَدوا ، وإن حَضَروا لَم یُدعَوا ولَم یُعرَفوا ، قُلوبُهُم مَصابیحُ الهُدی ، یَخرُجونَ مِن کُل غَبراءَ مُظلِمَهٍ . (5)
.
ص: 515
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند می فرماید : «بنده مؤمنم نزد من از برخی فرشتگانم محبوب تر است» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمنِ نیرومند ، بهتر و نزد خدا محبوب تر از مؤمن ناتوان است ، گرچه در هر یک ، خیری است . برای به دست آوردن آنچه برایت سودمند است ، سرسختانه بکوش و از خدا یاری بخواه و از خود عجز نشان مده ، و اگر دچار مشکلی شدی ، مگو : «اگر چنین می کردم ، چنین و چنان می شد»؛ بلکه بگو : «این تقدیر خدا بود و هرچه خدا بخواهد ، همان می شود» ؛ زیرا «اگر» گفتن ، راه بر کردار شیطان می گشاید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه بسیار یاد مرگ کند ، خداوند دوستش خواهد داشت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دانشجویی ، بر هر مسلمانی واجب است . هان ! خداوند ، جویندگان دانش را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، نیکانِ پرهیزگار و پنهان را دوست دارد ؛ آنان که چون نباشند ، نبودشان محسوس نیست و چون حضور یابند ، فراخوانده نشوند و شناخته نگردند؛ دل هایشان چراغ های هدایت است و از [خطر] هر فضای غبارآلود و تاریک [و برخاسته از شبهه ، به سلامت ]بیرون می آیند .
.
ص: 516
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ العَبدَ التَّقِیَّ الغَنِیَّ الخَفِیَّ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ لَیُحِبُّ المُلِحّینَ فِی الدُّعاءِ . (2)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ مِن عِبادِهِ المُؤمِنینَ کُلَّ (عَبدٍ) دَعّاءٍ . (3)
عنه علیه السلام : ما (مِن) شَیءٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن أن یُسأَلَ . (4)
عیسی علیه السلام : کَیفَ یَستَکمِلُ حُبَّ رَبِّهِ مَن لا یُقرِضُهُ بَعضَ ما رَزَقَهُ ؟ ! (5)
3 / 9أحَبُّ النّاسِ إلَی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الخَلقُ عِیالُ اللّه ِ ، فَأَحَبُّ الخَلقِ إلَی اللّه ِ مَن نَفَعَ عِیالَ اللّه ِ ، وأدخَلَ عَلی أهلِ بَیتٍ سُرورا . (6)
.
ص: 517
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، بنده پرهیزگارِ دولتمند پنهان را دوست دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، اصرارکنندگان و پیگیران در دعا را دوست دارد .
امام باقر علیه السلام : خداوند عز و جل از میان بندگان مؤمنش ، هر [بنده] بسیار دعاکننده را دوست دارد .
امام باقر علیه السلام : هیچ چیز نزد خداوند ، محبوب تر از آن نیست که از او درخواست کنند .
مسیح علیه السلام : چگونه کسی که برخی از آنچه را خداوند روزی اش ساخته به او وام نمی دهد ، محبّت پروردگارش را به کمال رسانده است ؟
3 / 9محبوب ترینِ مردم در نزد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : خلق ، نانخور خدایند ، از این رو محبوب ترینِ خلق در نزد خدا ، کسی است که به نانخوران خدا سودی برساند و خانواده ای را شادمان کند .
.
ص: 518
عنه صلی الله علیه و آله : الخَلقُ عِیالُ اللّه ِ ، فَأَحَبُّهُم إلَیهِ أنفَعُهُم لِعِیالِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : أحَبُّ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ أنفَعُهُم لِعِبادِهِ ، وأقوَمُهُم بِحَقِّهِ ؛ الَّذینَ یُحَبِّبُ إلَیهِمُ المَعروفَ وفِعالَهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : الخَلقُ کُلُّهُم عِیالُ اللّه ِ ، وإنَّ أحَبَّهُم إلَیهِ أنفَعُهُم لِخَلقِهِ ، وأحسَنُهُم صَنیعا إلی عِیالِهِ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : عِیالُ الرَّجُلِ اُسَراؤُهُ ، وأحَبُّ العِبادِ إلَی اللّه ِ عز و جلأحسَنُهُم صُنعا إلی اُسَرائِهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَبَّ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ عز و جل مَن حَبَّبَ إلَیهِ المَعروفَ ، وحَبَّبَ إلَیهِ فِعالَهُ . (5)
المعجم الکبیر عن ابن عمر : إنَّ رَجُلاً جاءَ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أیُّ النّاسِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أحَبُّ النّاسِ إلَی اللّه ِ تَعالی أنفَعُهُم لِلنّاسِ . (6)
.
ص: 519
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خلق ، نانخور خدایند ، از این رو محبوب ترینشان در نزد او ، سودمندترینشان نسبت به نانخوران اوست . (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترین بندگان در نزد خداوند ، سودمندترینشان نسبت به بندگان و پایبندترینشان نسبت به گزاردن حقّش است ؛ کسانی که خداوند ، کار نیک و انجام دادن آن را محبوبشان ساخته است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خلق ، همه نانخور خدایند و محبوب ترینشان نزد او ، سودمندترینشان نسبت به خلقش و نیکوکارترینشان نسبت به خانواده خویش است .
امام صادق علیه السلام : نانخوران انسان ، بندیان اویند و محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند عز و جل ، نیکوکارترینشان نسبت به بندیان خویش است .
امام صادق علیه السلام : محبوب ترینِ بندگان خدا نزد خدای عز و جل ، کسی است که خداوند ، کار نیک و انجام دادن آن را محبوبش ساخته است .
المعجم الکبیر به نقل از ابن عمر : مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! کدام گروه از مردم ، نزد خدا محبوب ترند . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «محبوب ترین مردم نزد خدای متعال ، سودمندترینشان برای مردم است» .
.
ص: 520
الإمام زین العابدین علیه السلام: إنَّ أحَبَّ عَبیدی إلَیَّ التَّقِیُّ الطّالِبُ لِلثَّوابِ الجَزیلِ ، اللاّزِمُ لِلعُلَماءِ ، التّابِعُ لِلحُلَماءِ ، القابِلُ عَنِ الحُکَماءِ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام : لا تُحَقِّروا صَغیرا مِن حَوائِجِکُم ؛ فَإِنَّ أحَبَّ المُؤمِنینَ إلَی اللّه ِ تَعالی أسأَلُهُم . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : مَن أحَبُّ النّاسِ إلَی اللّه ِ ؟ قالَ : أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ . (3)
عنه علیه السلام : قالَ اللّه ُ عز و جل : الخَلقُ عِیالی ، فَأَحَبُّهُم إلَیَّ ألطَفُهُم بِهِم ، وأسعاهُم فی حَوائِجِهِم . (4)
عنه علیه السلام : إنَّ فیما أوحَی اللّه ُ عز و جل إلی موسَی بنِ عِمرانَ علیه السلام : یا موسَی بنَ عِمرانَ ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَیَّ مِن عَبدِیَ المُؤمِنِ ؛ فَإِنّی إنَّما أبتَلیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ ، واُعافیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ ، وأزوی عَنهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ . وأنَا أعلَمُ بِما یَصلَحُ عَلَیهِ عَبدی ؛ فَلیَصبِر عَلی بَلائی ، وَلیَشکُر نَعمائی ، وَلیَرضَ بِقَضائی ، أکتُبهُ فِی الصِّدّیقینَ عِندی إذا عمِلَ بِرِضائی وأطاعَ أمری . (5)
.
ص: 521
امام سجّاد علیه السلام : محبوب ترین بندگانم نزد من ، شخص پرهیزگارِ جوینده پاداشِ بسیار ، ملازمِ عالمان ، پیرو بردباران و پذیرنده از حکیمان است .
امام باقر علیه السلام : هیچ یک از نیازهای کوچک خود را حقیر مشمارید [و آنها را نیز از خدا بخواهید] ؛ زیرا محبوب ترین مؤمنان در نزد خداوند متعال ، کسی است که بیشتر از همه از او درخواست می کند .
امام صادق علیه السلام : از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند : محبوب ترین مردم ، نزد خدا کیست ؟ فرمود : «سودمندترینِ مردم ، برای مردم است» .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلفرمود : «خلق ، نانخور من هستند ، از این رو محبوب ترینشان نزد من ، مهربان ترینشان نسبت به آنان است و کسی که بیشتر برای برآوردن نیازهایشان می کوشد» .
امام صادق علیه السلام : از جمله آنچه خداوند عز و جل به موسی بن عمران علیه السلام وحی کرد ، آن بود : «ای موسی بن عمران ! هیچ آفریده ای محبوب تر از بنده مؤمنم نیافریدم . من او را به آنچه خیرش در آن است ، مبتلا می کنم؛ بدانچه خیرش در آن است ، عافیت می بخشم؛ برای خیرش آنچه را که شرّ او در آن است ، از او دور می کنم . من بدانچه بنده ام را به صلاح می آورد ، داناترم . پس در برابر بلایم شکیبایی و برای نعمتم سپاسگزاری کند و به قضایم خشنود باشد ، تا چون بر طبق خشنودی من رفتار کند و از من فرمانبری نماید ، او را از زمره صدّیقان نزد خودم بنویسم» .
.
ص: 522
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أحَبُّ المُؤمِنَینَ إلَی اللّه ِ مَن نَصَبَ نَفسَهُ فی طاعَهِ اللّه ِ ، ونَصَحَ لاُِمَّهِ نَبِیِّهِ ، وتَفَکَّرَ فی عُیوبِهِ ، وأبصَرَ وعَقَلَ وعَمِلَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ داودَ علیه السلام قالَ فیما یُخاطِبُ رَبَّهُ عز و جل : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ، اُحِبُّهُ بِحُبِّکَ ؟ قالَ : یا داودُ ، أحَبُّ عِبادی إلَیَّ نَقِیُّ القَلبِ ، نَقِیُّ الکَفَّینِ ، لا یَأتی إلی أحَدٍ سوءا ، ولا یَمشی بِالنَّمیمَهِ ، تَزولُ الجِبالُ ولا یَزولُ ، وأحَبَّنی ، وأحَبَّ مَن یُحِبُّنی ، وحَبَّبَنی إلی عِبادی . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : أحَبُّکُم إلَی اللّه ِ تَعالی أقَلُّکُم طُعما ، وأخَفُّکُم بَدَنا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : یَقولُ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی : إنَّ أحَبَّ العِبادِ إلَیَّ المُتَحابّونَ مِن أجلی ، المُتَعَلِّقَهُ قُلوبُهُم بِالمَساجِدِ ، وَالمُستَغِفرونَ بِالأَسحارِ ، اُولئِکَ إذا أرَدتُ بِأَهلِ الأَرضِ عُقوبَهً ذَکَرتُهُم فَصَرَفتُ العُقوبَهَ عَنهُم . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : یَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : مَلائِکَتی ، وعِزَّتی وجَلالی ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَیَّ مِنَ المُقِرّینَ لی بِتَوحیدی وأن لا إلهَ غَیری ، وحَقٌّ عَلَیَّ أن لا اُصلِیَ بِالنّارِ أهلَ تَوحیدی . (5)
.
ص: 523
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ مؤمنان در نزد خداوند متعال ، کسی است که در راه فرمانبری خدا بکوشد ، خیرخواه امّت پیامبرش باشد ، در عیب هایش بیندیشد و آنها را اصلاح کند و بینا گردد ، خرد ورزد و عمل کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : داوود علیه السلامدر گفتگوهایش با خداوند عز و جل گفت : پروردگارا ! کدام یک از بندگانت در نزدت محبوب تر است ، تا به سبب آن که دوستش می داری، دوستش بدارم . فرمود : «ای داوود! محبوب ترین بندگانم نزد من، شخصِ پاک دلِ پاک دست است که نه به کسی گزندی می رساند و نه سخن چینی می کند ؛ کوه ها از جا کنده می شوند ، امّا او استوار می ماند؛ مرا دوست می دارد و آن را که مرا دوست می دارد نیز دوست می دارد و مرا محبوب بندگانم می سازد» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ شما در نزد خداوند متعال ، کسی است که خوراکش کمتر و بدنش سبک تر باشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال می فرماید : «محبوب ترین بندگانم در نزد من ، کسانی هستند که برای من با یکدیگر دوستی می کنند ، دل بسته مسجدهایند و سحرگاهان به استغفار ، مشغول اند . آنان هستند که هرگاه بخواهم زمینیان را کیفری دهم ، یادشان می کنم و به سبب آنان ، کیفر را از زمینیانْ بازمی دارم» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جلمی فرماید : «ای فرشتگانم ! به عزّت و جلالم سوگند ، هیچ آفریده ای در نزدم محبوب تر از کسانی که به یگانگی من و این که جز من خدایی نیست ، اعتراف می کنند ، نیافریدم. بر من حق است که اهل یگانگی ام را با آتش نسوزانم» .
.
ص: 524
عنه صلی الله علیه و آله : اِعتَرِفوا بِنِعمَهِ اللّه ِ رَبِّکُم عز و جل وتوبوا إلَیهِ مِن جَمیعِ ذُنوبِکُم ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الشّاکِرینَ مِن عِبادِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ؟ قالَ : الَّذینَ یَتَحابّونَ فِیَّ ، ویَغضَبونَ لِمَحارِمی کَما یَغضَبُ النَّمِرُ إذا حَرَنَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَبَّ النّاسِ إلَی اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ وأدناهُم مِنهُ مَجلِسا إمامٌ عادِلٌ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَبَّکُم إلَی اللّه ِ أحسَنُکُم عَمَلاً . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : أحَبُّ العَبیدِ إلَی اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالی الأَتقِیاءُ الأَخفِیاءُ . (5)
حلیه الأولیاء عن وهب بن منبّه : قالَ داودُ علیه السلام : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ؟ قالَ : مُؤمِنٌ حَسَنُ الصَّلاهِ . قالَ : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أبغَضُ إلَیکَ ؟ قالَ : کافِرٌ حَسَنُ الصّورَهِ ؛ کَفَرَ هذا وشَکَرَ هذا . (6)
تفسیر الطبری عن ابن عبّاس : سَأَلَ موسی رَبَّهُ وقالَ : ربِّ ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ ؟ قالَ : الَّذی یَذکُرُنی ولا یَنسانی . (7)
.
ص: 525
رسول خدا صلی الله علیه و آله : به نعمت پروردگارتان عز و جلاعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند ، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد .
المتحابّین فی اللّه : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید : پروردگارا ! کدام بندگان در نزدت محبوب ترند ؟ فرمود : «کسانی که به خاطر من با یکدیگر دوستی می کنند و چنان برای [شکسته شدن ]حرمت هایم خشمگین می شوند که پلنگ سرکش ، خشمگین می شود» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ مردم در نزد خداوند در روز قیامت و نزدیک ترین آنان به او ، پیشوای دادگر است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ شما در نزد خداوند، نیک کردارترینِ شماست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند متعال ، پرهیزگارانِ پنهان (ناشناخته)اند .
حلیه الأولیاء به نقل از وهب بن منبّه : داوود علیه السلامگفت : پروردگارا ! کدام یک از بندگانت در نزدت محبوب تر است ؟ فرمود : «مؤمن خوش نماز» . پرسید : پروردگارا ! کدام یک از بندگانت را بیشتر دشمن می داری ؟ فرمود : «کافرِ خوش چهره ؛ این یک ، کفر ورزیده است و آن یک ، سپاس گزارده است» .
تفسیر الطبری به نقل از ابن عباس : موسی علیه السلاماز پروردگارش پرسید و گفت : پروردگارا ! کدام یک از بندگانت نزدت محبوب تر است ؟ فرمود : «آن که به یاد من است و فراموشم نمی کند».
.
ص: 526
الإمام علیّ علیه السلام لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ : یا کُمَیلُ ، إنَّ أحَبَّ ما تَمتَثِلُهُ العِبادُ إلَی اللّه ِ بَعدَ الإِقرارِ بِهِ وبِأَولِیائِهِ التَّعَفُّفُ ، وَالتَحَمُّلُ ، وَالاِصطِبارُ . (1)
عنه علیه السلام فی بَیانِ صِفاتِ المُتَّقینَ : عِبادَ اللّه ِ ، إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّه ِ إلَیهِ عَبدا أعانَهُ اللّه ُ عَلی نَفسِهِ ، فَاستَشعَرَ الحُزنَ وتَجَلبَبَ الخَوفَ ؛ فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدی فی قَلبِهِ ، وأعَدَّ القِری لِیَومِهِ النّازِلِ بِهِ ، فَقَرَّبَ عَلی نَفسِهِ البَعیدَ ، وهَوَّنَ الشَّدیدَ . (2)
عنه علیه السلام : مَن مَقَتَ نَفسَهُ أحَبَّهُ اللّه ُ . (3)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ المُؤمِنَ العالِمَ الفَقیهَ الزّاهِدَ الخاشِعَ الحَیِیَّ العَلیمَ الحَسَنَ الخُلُقُ المُقتَصِدَ المُنصِفَ . (4)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ المُحتَرِفَ الأَمینَ . (5)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ فِی الاِعتِرافِ : أتوبُ إلَیکَ فی مَقامی هذا . . . تَوبَهَ . . . عالِمٍ بِأَنَّ العَفوَ عَنِ الذَّنبِ العَظیمِ لا یَتَعاظَمُکَ . . . وأنَّ أحَبَّ عِبادِکَ إلَیکَ مَن تَرَکَ الاِستِکبارَ عَلَیکَ ، وجانَبَ الإِصرارَ ، ولَزِمَ الاِستِغفارَ . (6)
.
ص: 527
امام علی علیه السلام به کمیل بن زیاد : ای کمیل ! محبوب ترین چیزی که بندگان پس از اقرار به خدا و اولیایش به درگاهش پیش می آورند ، خویشتن داری ، تحمّل و شکیبایی است .
امام علی علیه السلام در بیان صفت های پرهیزگاران : ای بندگان خدا ! محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند ، بنده ای است که خداوند ، او را بر نفْس خود یاری داده است . پس اندوه را زیرپوش و ترس را بالاپوش خود قرار داده و در نتیجه ، چراغ هدایت ، در دلش درخشیده و برای میزبانیِ روزی که به سراغش می آید ، (1) خود را مهیّا ساخته است . پس دور را بر جان خود نزدیک ، و سخت را آسان نموده است .
امام علی علیه السلام : هرکه خود را دشمن بدارد ، خداوند ، دوستش خواهد داشت .
امام علی علیه السلام : خداوند متعال ، مؤمنِ دانایِ ژرف اندیشِ پارسایِ فروتنِ آزرمگینِ دانشورِ خوش خویِ میانه روِ با انصاف را دوست دارد .
امام علی علیه السلام : خداوند عز و جلپیشه ورِ درستکار را دوست دارد .
امام سجاد علیه السلام ضمن نیایش در اعتراف به قصور و تقصیر : در این جایگاهم به سویت توبه می کنم ؛ توبه کسی که می داند گذشت از گناه بزرگ ، بر تو دشوار و بزرگ نمی نماید ... و این که محبوب ترینِ بندگانت نزدت ، کسی است که گردنْ فرازی در برابر تو را واگذارد و پافشاری [بر گناه ]را رها کند و پایبند استغفار گردد .
.
ص: 528
الإمام علیّ علیه السلام : أفضَلُ الخَلقِ أقضاهُم بِالحَقِّ ، وأحَبُّهُم إلَی اللّه ِ سُبحانَهُ أقوَلُهُم لِلصِّدقِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : أحَبُّ العِبادِ إلَی اللّه ِ عز و جل رَجُلٌ صَدوقٌ فِی حَدیثِهِ ، مُحافِظٌ عَلی صَلَواتِهِ ومَا افتَرَضَ اللّه ُ عَلَیهِ ، مَعَ أداءِ الأَمانَهِ . (2)
.
ص: 529
امام علی علیه السلام : برترینِ خلق ، کسی است که بیشتر از همه بر اساس حق ، داوری کند و محبوب ترینشان نزد خدای سبحان ، راستگوترینشان است .
امام صادق علیه السلام : محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند عز و جل کسی است که در گفتارش راستگوست و مواظب نمازهای خود و واجباتی است که خداوند ، بر او واجب داشته و امانتدار است .
.
ص: 530
. .
ص: 531
معنای دوستی خداآنچه در این فصل آمده ، به روشنی دلالت دارد که عقاید ، اخلاق و اعمال شایسته ، موجب محبّت آفریدگار به آفریده خود می گردد و از آن جا که تغییر و تحوّل در ذات مقدّس خداوند متعالْ راه ندارد ، این سؤال مطرح می شود که : معنای محبّت خدا نسبت به انسان چیست ؟ در پاسخ به این سؤال ، برخی گفته اند : مَحَبَّهُ اللّه ِ لِلعِبادِ إنعامُهُ عَلَیهِم وأن یُوَفِّقَهُم لِطاعَتِهِ ویَهدِیَهُم لِدینِهِ الَّذِی ارتَضاهُ ، وحُبُّ العِبادِ للّه ِِ أن یُطیعوهُ وَلا یَعصوهُ ؛ (1) محبّت خدا نسبت به بندگان، آن است که به آنانْ نعمت می بخشد و به فرمانبری از خود، توفیقشان می دهد و به دینی که پسندیده اوست ، هدایتشان می کند . دوستی بندگان نسبت به خداوند نیز آن است که از او فرمانبری کنند و نافرمانی اش نکنند .
.
ص: 532
نیز گفته اند : مَحَبَّهُ اللّه ِ صِفَهٌ مِن صِفاتِ فِعلِهِ ، فَهِیَ إحسَانٌ مَخصوصٌ یَلیقُ بِالعَبدِ ، وأمّا مَحَبَّهُ العَبدِ للّه ِِ تَعالی فَحَالَهٌ یَجِدُها فِی قَلبِهِ ، یَحصُلُ مِنهَا التَّعظِیمُ لَهُ وإیثَارُ رِضاهُ وَالاستِئناسُ بِذِکرِهِ ؛ (1) محبّت خدا ، صفتی از صفات فعل اوست و احسانِ ویژه ای است که شایسته بنده است . امّا محبّت بنده نسبت به خدا ، حالتی است که در قلب بنده پدیدار می شود و بر اثر آن ، بزرگداشتِ خداوند و مقدّم شمردن رضای او و انس گرفتن به یادش ، حاصل می گردد . انصاف ، این است که برای تبیین معنای محبّت آفریدگار به آفریده ، باید دید که : مقصود از محبّت آفریده به آفریدگار چیست ؟ فَإِنَّ اللّه َ سُبحَانَه یُنزِلُ العَبدَ مِنهُ حَیثُ أنزَلَهُ مِن نَفسِهِ؛ (2) خداوند بنده را نسبت به خود ، در جایگاهی قرار می دهد که وی ، خدا را بدان گونه در جان خویش قرار دهد . محبّتِ دسته ای از اهل ایمان نسبت به خداوند متعال ، به معنای اطاعت از او و ترک نافرمانی اوست. اینان ، در واقع از نعمت محبّت او برخوردار نیستند . عبادات آنها بر مبنای محبّت نیست؛ بلکه بر اساس خوف و خشیت است . (3) محبّت خداوند متعال نسبت به این طایفه نیز به معنای توفیق کارهای نیک در دنیا و پاداش بهشت در آخرت است . امّا در میان بندگان خدا کسانی هستند که هر چند اندکْ شمارند ، حقیقتا خدا را
.
ص: 533
دوست دارند . اطاعت آنها از خدا از ترس دوزخ و یا به طمع بهشت نیست ؛ بلکه به دلیل عشق و علاقه آنها به خداست . (1) آنان در مقام نیایش می گویند : سَیِّدی ... أنَا مِن حُبِّکَ ظَمآنُ لا أروی ؛ (2) سرورم! من در دوست داشتن تو ، تشنه ای هستم که سیراب نمی شوم . و ... مَا أطیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ! ؛ طعم محبّتت ، چه شیرین است! ... یا نِعَمی وَجَنَّتی! ؛ (3) ای نعمت و بهشت من! ... فَهَبنی یا إلهی وسَیِّدی ومَولایَ و رَبّی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیفَ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ ؛ (4) خدایا! گیرم که بر عذابت صبر کردم ، بر فراقت چگونه صبر کنم ؟ و ... محبّت خدا نسبت به این طایفه، مفهومی دیگر دارد . معنا و مفهوم واقعی این دو نوع محبّت را تنها کسانی می توانند درک کنند که به آن رسیده باشند . هر سخنی در تبیین و تفسیر محبّت حقیقی آفریده به آفریدگار و بالعکس ، ناقص و نارساست. بهترین بیان در توضیح آثار این محبّت ، همان است که در حدیث «قرب نوافل» ، آمده است. (5)فقیه و محقّق بزرگوار ، شیخ بهایی ، درباره این حدیث می فرماید :
.
ص: 534
سند این حدیث صحیح است و از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنّت به شمار می رود که آن را با تغییری اندک در کتب صحاح خود روایت کرده اند . و در تبیین جمله «وإنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتّی اُحِبَّهُ ؛ او با انجام دادن نوافل به من نزدیک و نزدیک تر می شود تا آن جا که او را دوست می دارم» می گوید : نوافل ، همه اعمال غیر واجبی است که برای خدا سبحان به جای آورده می شود ؛ لیکن تخصیص آن به نمازهای مستحبّی، عارضی و حاصل استعمال عرف است . معنای محبّت خدای سبحان نسبت به بنده ، توفیق دادن او برای دوری جستن از سرای فریب و ترقّی به سوی عالم نور ، و انس گرفتن به خدا و وحشت از ماسوای او و یکی شدن همه اندیشه ها و هموم است . یکی از عارفان می گوید : «اگر می خواهی مقام خود را بشناسی ، بنگر تو را در کجا جای داده است» . و نیز در توضیح گفتار خداوند متعال در حدیث قدسی که «فَإِذا أَحبَبتُهُ کُنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسْمَعُ بِهِ ... ؛ (1) پس چون او را دوست بدارم ، گوش شنوایش خواهم بود ... ، می گوید : صاحبدلان را در این مقام ، کلماتی ارجمند ، اشاراتی رمزی و تلویحاتی ذوقی است که مشام جان ها را می نوازد و معطّر می کند و استخوان های پوسیده را زنده می سازد که تنها آنان که تن خود را با ریاضت ، خسته کرده و جانشان را با مجاهدت ، رنجه ساخته اند و مشرب آنان را دریافته و مقصود و مطلبشان را فهمیده اند ، به معانی و ژرفایش دست می یابند .
.
ص: 535
لیکن کسی که به سبب دل بستن به بهره های دنیوی و فرو رفتن در لذّات جسمانی ، این رمزها را درنیافته و به این گنجینه ها راه نبرده است ، به هنگام شنیدن این سخنان ، در آستانه خطر بزرگی ، همچون فرو رفتن در تاریکی های الحاد و در افتادن در پرتگاه های حلول و اتّحاد است ؛ تعالی اللّه عن ذلک عُلُوّا کبیرا . ما در این مقام ، به گونه ای که دریافت آن بر اذهان آسان باشد ، می گوییم که در این تعبیرات ، مبالغه در قرب و بیان چیرگی سلطان محبّت بر ظاهر و باطن و پیدا و پنهان بنده است . بنابراین، مقصود واللّه اعلم آن است که چون بنده ام را دوست بدارم ، او را به جایگاه انس خود فرا می کشم و به عالم قدس برمی آورم و اندیشه اش را در اسرار ملکوت ، غرقه و حواسش را منحصر به برگرفتن انوار آن می کنم . در نتیجه ، قدمش در مقام قربْ استوار می گردد و گوشت و خونش با محبّت درمی آمیزد ، تا آن که خود را فراموش کند و از حسّ خود غافل گردد و اغیار در برابرش از میان بروند تا آن جا که به منزله چشم و گوش او گردم . (1)
.
ص: 536
الفصل الرابع: موانع محبَّه اللّه 4 / 1أخطَرُ المَوانِعِالکتاب(مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ) . (1)
(کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ* وَ تَذَرُونَ الْأَخِرَهَ) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : حُبُّ الدُّنیا وحُبُّ اللّه ِ لا یَجتَمِعانِ فی قَلبٍ أبَدا . (3)
عیسی علیه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَکُم : إنَّ العَبدَ لا یَقدِرُ عَلی أن یَخدِمَ رَبَّینِ ، ولا مَحالَهَ أنَّهُ یُؤثِرُ أحَدَهُما عَلَی الآخَرِ وإن جَهَدَ ، کَذلِکَ لا یَجتَمِعُ لَکُم حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ الدُّنیا . (4)
.
ص: 537
فصل چهارم : موانع خدا دوستی4 / 1خطرناک ترین مانعقرآن(خداوند در درون هیچ مردی دو قلب ننهاده است) .
(چنین نیست که شما می پندارید [و دلایل معاد را کافی نمی دانید] ؛ بلکه شما دنیایِ زودگذر [و هوس های بی قید و شرط ]را دوست دارید و آخرت را وا می نهید) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : دنیا دوستی و خدا دوستی ، هرگز در یک قلب ، جمع نمی شوند .
عیسی علیه السلام : به حق برایتان می گویم : بنده نمی تواند خدمتگزار دو پروردگار باشد و هرچه بکوشد ، باز یکی را بر دیگری ترجیح خواهد داد. همچنین خدا دوستی و دنیا دوستی ، برای شما جمع نخواهد شد .
.
ص: 538
مسکّن الفؤاد : فی أخبارِ داودَ علیه السلام : ما لِأَولِیائی وَالهَمِّ بِالدُّنیا ؟ ! إنَّ الهَمَّ یُذهِبُ حَلاوَهَ مُناجاتی فی قُلوبِهِم . یا داودُ ، إنَّ مَحَبَّتی مِن أولِیائی أن یَکونوا روحانِیِّینَ لا یَغتَمّونَ . (1)
حلیه الأولیاء عن أبی سلیمان : أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی داودَ علیه السلام : إنّی إنَّما خَلَقتُ الشَّهَواتِ لِضُعَفاءِ خَلقی ، فَإِیّاکَ أن تُعَلِّقَ قَلبَکَ مِنها بِشَیءٍ فَأَیسَرُ ما اُعاقِبُکَ بِهِ أن أنسَخَ حَلاوَهَ حُبّی مِن قَلبِکَ . (2)
المحجّه البیضاء : فی أخبارِ داودَ أنَّ اللّه َ تَعالی أوحی إلَیه : یا داودُ ، إنَّکَ تَزعَمُ أنَّکَ تُحِبُّنی ! فَأَخرِج حُبَّ الدُّنیا عَن قَلبِکَ ؛ فَإِنَّ حُبّی وحُبَّها لا یَجتَمِعانِ فی قَلبٍ . یا داودُ ، خالِص مَحَبَّتی مُخالَصَهً ، وخالِط أهلَ الدُّنیا مُخالَطَهً ، ودینَکَ فَقَلِّدنیهِ ، ولا تُقَلِّد دینَکَ الرِّجالَ ؛ أمّا مَا استَبانَ لَکَ مِمّا یُوافِقُ مَحَبَّتی فَتَمَسَّک بِهِ ، وأمّا ما أشکَلَ عَلَیکَ فَقَلِّدنیهِ ، حَقّا عَلَیَّ أن أتَوَلّی سِیاسَتَکَ وتَقویمَکَ ، وأکونَ قائِدَکَ ودَلیلَکَ ؛ اُعطیکَ مِن غَیرِ أن تَسأَلَنی ، واُعینُکَ عَلَی الشَّدائِدِ ؛ فَإِنّی قَد آلَیتُ عَلی نَفسی ألاّ اُثیبَ إلاّ عَبدا هَرَبَ عَن طَلِبَتِهِ وإرادَتِهِ وألقی نَفسَهُ بَینَ یَدَیَّ ؛ فَإِنَّهُ لا غِنیً بِهِ عَنّی . فَإذا کُنتَ کَذلِکَ نَزَعتُ الوَحشَهَ وَالذِّلَّهَ عَنکَ ، وأسکَنتُ الاُنسَ وَالحَلاوَهَ قَلبَکَ . (3)
المحجّه البیضاء : یا داودُ ، تَحَبَّب إلَیَّ بِمُعاداهِ نَفسِکَ بِمَنعِهَا الشَّهَواتِ أنظُر إلَیکَ ، وتَرَی الحُجُبَ بَینی وبَینَکَ مَرفوعَهً . إنَّما اُداریکَ مُداراهً ؛ لِتَقوی عَلی ثَوابی إذا مَنَنتُ بِهِ عَلَیکَ ، وإنّی اُخفیهِ عَنکَ وأنتَ مُتَمَسِّکٌ بِطاعَتی . (4)
.
ص: 539
مسکّن الفؤاد : در اخبار داوود علیه السلام[از زبان خداوند ]آمده است : «دوستانم را با اندیشه دنیا چه کار ؟ این اندیشه ، شیرینیِ مناجاتم را از دل هایشان می زداید . ای داوود ! محبّت دوستانم به من ، در گرو آن است که اهل معنویت باشند و [برای دنیا ]غمگین نباشند» .
حلیه الأولیاء به نقل از ابو سلیمان : خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی کرد : «در حقیقت ، من شهوت ها را برای آفریدگان ضعیفم آفریدم . پس بپرهیز از این که قلبت به چیزی از آنها وابسته شود که سبک ترین کیفرت ، آن خواهد بود که شیرینی محبّتم را از قلبت خواهم زدود» .
المحجّه البیضاء : در اخبار داوود علیه السلام آمده است که خداوند به او وحی کرد : «ای داوود ! تو می پنداری که دوستم داری . پس دنیا دوستی را از قلبت بیرون کن؛ زیرا دوستی من و آن ، در هیچ قلبی جمع نمی شود . ای داوود ! دوستی ام را یکسره خالص کن و با اهل دنیا به گونه ای [معتدلانه ]معاشرت کن . درباره [احکام ]دینت از من تقلید کن ، نه از آدمیان . امّا هر آنچه برایت روشن گشت که با محبّت من همساز است ، آن را حفظ کن . امّا آنچه بر تو دشوار گشت ، پس در آن ، از من تقلید کن و بر من حق است که تربیت و استوار داشتنت را به عهده بگیرم و راهنما و راهبرت باشم . بی آن که از من درخواست کنی ، به تو می بخشم و در سختی ها به تو کمک می کنم ؛ زیرا من بر خود عهد کرده ام که پاداش ندهم ، مگر به بنده ای که از خواست و اراده اش بگریزد و خود را برابرم بیفکند ، چون که هیچ بی نیازی ای جز با من نیست . پس هرگاه چنین بودی ، بی کسی و خواری را از تو برطرف خواهم کرد و انس و شیرینی را در قلبت جای خواهم داد» .
المحجّه البیضاء : [خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی کرد :] ای داوود ! از طریق بازداشتن نفست از شهوت ها، با آن دشمنی کن و با من دوستی کن ، تا به تو بنگرم و ببینی که حجاب های میان ما برداشته شده است . با تو چنان مدارا می کنم تا هرگاه خواستم با پاداشم بر تو منّت گذارم ، در جهت به دست آوردنش نیرومند شوی ، و من در حالی که تو پایبند فرمانبری من هستی ، آن را از تو پنهان می کنم .
.
ص: 540
إرشاد القلوب فی حدیث المعراج [قالَ اللّه ُ تعالی : ] یا أحمَدُ ، لَو صَلَّی العَبدُ صَلاهَ أهلِ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وصامَ صِیامَ أهلِ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وطَوی مِنَ الطَّعامِ مِثلَ المَلائِکَهِ ، ولَبِسَ لِباسَ العاری ، ثُمَّ أری فی قَلِبهِ مِن حُبِّ الدُّنیا ذَرَّهً أو سُمعَتِها أو رِئاسَتِها أو حُلِیِّها أو زینَتِها لا یُجاوِرُنی فی داری ، ولَأَنزَعَنَّ مِن قَلبِهِ مَحَبَّتی ، وعَلَیکَ سَلامی ومَحَبَّتی . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : کَما أنَّ الشَّمسَ وَاللَّیلَ لا یَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ . (2)
عنه علیه السلام : مَن أحَبَّ لِقاءَ اللّه ِ سُبحانَهُ سَلا عَنِ الدُّنیا . (3)
عنه علیه السلام : کَیفَ یَدَّعی حُبَّ اللّه ِ مَن سَکَنَ قَلبَهُ حُبُّ الدُّنیا ؟ ! (4)
عنه علیه السلام : إن کُنتُم تُحِبّونَ اللّه َ فَأَخرِجوا مِن قُلوبِکُم حُبَّ الدُّنیا . (5)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : حُبُّ الرِّئاسَهِ شاغِلٌ عَن حُبِّ اللّه ِ سُبحانَهُ . (6)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : وَانزَع مِن قَلبی حُبَّ دُنیا دَنِیَّهٍ ؛ تَنهی عَمّا عِندَکَ ، وتَصُدُّ عَنِ ابتِغاءِ الوَسیلَهِ إلَیکَ ، وتُذهِلُ عَنِ التَّقَرُّبُ مِنکَ . (7)
الإمام الصادق علیه السلام : إذا تَخَلَّی المُؤمِنُ مِن الدُّنیا سَما ، ووَجَدَ حَلاوَهَ حُبِّ اللّه ِ ، وکانَ عِندَ أهلِ الدُّنیا کَأَنَّهُ قَد خُولِطَ ، وإنَّما خالَطَ القَومُ حَلاوَهَ حُبِّ اللّه ِ فَلَم یَشتَغِلوا بِغَیرِهِ . (8)
.
ص: 541
إرشاد القلوب در ضمن حدیث «معراج» : [خداوند متعال فرمود :] ای احمد ! اگر بنده ای به مقدار نماز آسمانیان و زمینیان ، نماز بخواند و به مقدار روزه آسمانیان و زمینیان ، روزه بگیرد و همچو فرشتگان ، از خوردنْ باز ایستد و چون برهنگانْ لباس بپوشد ، آن گاه ذرّه ای دوستی دنیا یا شهرت یا ریاست و یا زیب و زیور آن را در قلبش ببینم ، در خانه ام همسایه من نخواهد بود و محبّتم را از قلبش برخواهم کَند . سلام و محبّت من بر تو باد!
امام علی علیه السلام : همچنان که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند ، خدا دوستی و دنیا دوستی با یکدیگر جمع نمی شوند .
امام علی علیه السلام : هرکه دوستدار دیدار خداوند سبحان شود ، دنیا را فراموش می کند .
امام علی علیه السلام : آن که دنیا دوستی در قلبش جای گرفته است ، چگونه ادّعای خدا دوستی می کند ؟
امام علی علیه السلام : اگر خداوند را دوست دارید ، دنیا دوستی را از دل هایتان بیرون کنید .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : ریاستْ دوستی ، از دوستی خدای سبحان باز می دارد .
امام سجاد علیه السلام در دعایش : دوستیِ دنیای پست را از قلبم برکَن که از آنچه نزد توست ، باز می دارد و مانع طلب وسیله برای رسیدن به تو می گردد و نزدیک شدن به تو را از یاد می برد .
امام صادق علیه السلام : هرگاه مؤمنْ خود را از دنیا خالی کند ، والا گردد وشیرینی دوستیِ خدا را دریابد و از نظر اهل دنیا، گویی دیوانه به شمار آید؛ حال آن که شیرینیِ دوستی خدا، با اینان درآمیخته است و در نتیجه ، به کسی جز او نمی پردازند.
.
ص: 542
عنه علیه السلام : إذا رَأَیتُمُ العالِمَ مُحِبّا لِدُنیاهُ فَاتَّهِموهُ عَلی دینِکُم ؛ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیءٍ یَحوطُ ما أحَبَّ . وقالَ صلی الله علیه و آله : أوحَی اللّه ُ إلی داودَ علیه السلام : لا تَجعَل بَینی وبَینَکَ عالِما مَفتونا بِالدُّنیا ؛ فَیَصُدَّکَ عَن طَریقِ مَحَبَّتی ؛ فَإِنَّ اُولئِکَ قُطّاعُ طَریقِ عِبادِیَ المُریدینَ . إنَّ أدنی ما أنَا صانِعٌ بِهِم أن أنزَعَ حَلاوَهَ مُناجاتی عَن قُلوبِهِم . (1)
الإمام المهدیّ علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی » (2) : إنَّ موسی ناجی رَبَّهُ بِالوادِ المُقَدَّسِ ، فَقالَ : «یا رَبِّ ، إنّی قَد أخلَصتُ لَکَ المَحَبَّهَ مِنّی ، وغَسَلتُ قَلبی عَمَّن سِواکَ» وکانَ شَدیدَ الحُبِّ لِأَهلِهِ . فَقالَ اللّه ُ تَعالی : «إخْلَعْ نَعْلَیْکَ» أی : اِنزَع حُبَّ أهلِکَ مِن قَلبِکَ إن کانَت مَحَبَّتُکَ لی خالِصَهً وقَلبُکَ مِنَ المَیلِ إلی مَن سِوایَ مَغسولاً . (3)
شرح نهج البلاغه : قیلَ إنَّ اللّه َ تعالی أوحی إلی داودَ علیه السلام : إنّی حَرَّمتُ عَلَی القُلوبِ أن یَدخُلَها حُبّی وحُبُّ غَیری . (4)
.
ص: 543
امام صادق علیه السلام : هرگاه عالمی را دوستدار دنیایش دیدید ، در دین خود، به او اعتماد مکنید؛ زیرا هر دوستدار چیزی، آنچه را دوست دارد، حفظ می کند. نیز [حضرت] فرمود : خداوند به داوود علیه السلاموحی کرد که : «میان من و خودت ، عالِمی را که دلباخته دنیاست قرار مده ، که تو را از طریق محبّتم باز می دارد . اینان ، در حقیقت ، راهزنان راه بندگانِ جویای من هستند . کمترین کیفری که به آنان می دهم ، این است که شیرینیِ مناجات با خودم را از دل هایشان بر می دارم» .
امام مهدی علیه السلام درباره گفته خدای متعال که «کفشت را بیرون آر ، که تو در سرزمین مقدسِ «طُوی» (1) هستی» : موسی در وادی مقدّس با پروردگارش مناجات کرد و گفت : پروردگارا ! محبّتم را برای تو خالص ساخته ام و قلبم را از غیر تو شسته ام» ، در حالی که ایشان ، بسیار خانواده اش را دوست می داشت. پس از آن ، خداوند متعال فرمود : «کفشت را در آور» ؛ یعنی اگر محبّتت برای من خالص و قلبت از گرایش به غیر من پاک است ، محبّت به خانواده ات را از قلبت برکَن .
شرح نهج البلاغه : منقول است که خداوند متعال ، به داوود علیه السلاموحی کرد : «من بر دل ها حرام ساخته ام که دوستی من با دوستی غیرِ من ، در آنها وارد شود» .
.
ص: 544
4 / 2مَن لا یُحِبُّهُمُ اللّه ُالکتاب(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ) . (1)
(وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ ) . (2)
(وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّلِمِینَ ) . (3)
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ) . (4)
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا ) . (5)
(وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ) . (6)
(إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ) . (7)
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْخَآئنِینَ ) . (8)
(إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ ) . (9)
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ ) . (10)
.
ص: 545
4 / 2آنان که خدا دوستشان نداردقرآن(خداوند ، تجاوزکاران را دوست ندارد) .
(خداوند ، هیچ ناسپاسِ گنهکاری را دوست ندارد) .
(خداوند ، ستمکاران را دوست ندارد) .
(خداوند ، کسی را که متکبّر و فخرفروش است ، دوست ندارد) .
(خداوند ، کسی را که خیانتکار و گنهکار است ، دوست ندارد) .
(خداوند ، مُفسدان را دوست ندارد) .
(خداوند ، مُسرفان را دوست ندارد) .
(خداوند ، خائنان را دوست ندارد) .
(خداوند ، مستکبران را دوست ندارد) .
(خداوند ، هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد) .
.
ص: 546
(إِنَّ قَرُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَی فَبَغَی عَلَیْهِمْ وَءَاتَیْنَهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُوْلِی الْقُوَّهِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ) . (1)
(إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْکَفِرِینَ ) . (2)
(وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) . (3)
4 / 3مَن یُبغِضُهُمُ اللّه ُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أربَعَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ عز و جل : البَیّاعُ الحَلاّفُ ، وَالفَقیرُ المُختالُ ، وَالشَّیخُ الزّانی ، وَالإِمامُ الجائِرُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّه ُ ولا یَنظُرُ إلَیهِم : أمیرٌ جائِرٌ ، وشَیخٌ زانٍ ، وعابِدٌ مُتَکَبِّرٌ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ : الشَّیخُ الزّانی ، وَالفَقیرُ المُختالُ ، وَالغَنِیُّ الظَّلومُ . (6)
البخلاء للخطیب عن أبی ذرّ : قالَ النبیّ صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ تَعالی : البَخیلُ ، وَالمَنّانُ ، وَالفاجِرُ . أو قالَ : التّاجِرُ الحَلاّفُ ، وَالفَقیرُ المُختالُ . (7)
.
ص: 547
(قارون از قوم موسی بود که بر آنان ستم ورزید و ما از گنجینه ها ، آن قدر به او داده بودیم که کلیدهای آن برای یک گروه نیرومند ، سنگین می آمد . [به خاطر آورید ]آن هنگام [را ]که قوم وی به او گفتند : سرمست مشو که خدا ، سرمستان را دوست ندارد) .
(خداوند ، کافران را دوست ندارد) .
(از مردم [از سر تکبّر] ، رخ برمتاب و در زمین ، متکبّرانه راه مرو که خداوند ، هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد) .
4 / 3آنان که خدا دشمنشان می داردحدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدای عز و جلچهار تن را دشمن می دارد : فروشنده سوگند خوار ، فقیر متکبّر ، پیرِ زناکار و پیشوای ستمکار .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند به سه تن نمی نگرد و با آنان سخن نمی گوید : پیشوای ستمکار ، پیرِ زناکار و عابد متکبّر .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه تن را دشمن می دارد: پیر زناکار ، فقیر متکبّر و دولتمندِ ستمکار .
البُخلاء الخطیب ، از ابوذر : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهفرمود : «خداوند متعال ، سه تن را دشمن می دارد : بخیل ، منّت گذار و بدکار» یا فرمود : «سوداگرِ سوگند خوار و فقیر متکبّر» .
.
ص: 548
مسند ابن حنبل عن مطرف بن عبداللّه : بَلَغَنی عَن أبی ذَرٍّ حَدیثٌ ، فَکُنتُ اُحِبُّ أن ألقاهُ ، فَلَقیتُهُ ، فَقُلتُ لَهُ : . . . بَلَغَنی أنَّکَ تَقولُ : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهیَقولُ: «ثَلاثَهُ یُحِبُّهُمُ اللّه ُ عز و جل وثَلاثَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ عز و جل» ؟ قالَ : نَعَم ، فَما أخالُنی أکذِبُ عَلی خَلیلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثَلاثا یَقولُها . . . قُلتُ : مَنِ الثَّلاثَهُ الَّذینَ یُبغِضُهُمَ اللّه ُ؟ قالَ : «الفَخورُ المُختالُ ؛ وأنتُم تَجِدونَ فی کِتابِ اللّه ِ عز و جل : «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا » ، وَالبَخیلُ المَنّانُ ، وَالتّاجِرُ والبَیّاعُ الحَلاّفُ» . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل . . . یُبغِضُ ثَلاثَهً : یُبغِضُ الشَّیخَ الزّانِیَ ، وَالفَقیرَ المُختالَ ، وَالمُکثِرَ البَخیلَ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ مِن خَلقِهِ الأَشمَطَ الزّانِیَ ، وَالغَنِیَّ الظَّلومَ ، وَالعائِلَ المُستَکبِرَ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُبغِضُ الغَنِیَّ الظَّلومَ ، وَالشَّیخَ الجَهولَ ، وَالعائِلَ المُختالَ . (4)
.
ص: 549
مسند ابن حنبل به نقل از مُطَرِّف بن عبداللّه : از ابوذر حدیثی برایم نقل کرده بودند که دوست داشتم برای آن ، ببینمش . پس او را دیدم و به او گفتم : شنیده ام که گفته ای: شنیدم پیامبر خدا می فرمود : «خداوند عز و جل سه تن را دوست و سه تن را دشمن می دارد» . پاسخ داد : «آری ، و گمان نمی کنم که بر دوستم محمد صلی الله علیه و آلهدروغ بسته باشم» (و این جمله را سه بار تکرار کرد) ... پرسیدم : آن سه تن که خداوند دشمنشان می دارد ، کیستند ؟ گفت : «فخرفروش متکبّر ، که شما در کتاب خدای عز و جلمی خوانید «خداوند ، هیچ متکبّر فخر فروشی را دوست ندارد» ، بخیل منّت گذار و سوداگر یا فروشنده سوگندخوار» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل ... سه تن را دشمن می دارد : پیرِ زناکار ، فقیر متکبّر و دولتمندِ بخیل .
امام علی علیه السلام : خداوند از خلقش ، پیرِ سفیدمویِ زناکار ، دولتمندِ ستمکار و مستمندِ مستکبر را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، دولتمندِ ستمکار ، پیرِ نادان و مستمندِ متکبّر را دشمن می دارد .
.
ص: 550
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یُبغِضُهُمُ اللّه ُ : المَنّانُ بِصَدَقَتِهِ ، وَالمُقتِرُ مَعَ سَعَتِهِ ، وَالفَقیرُ المُسرِفُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ الشَّیخَ الزّانِیَ ، وَالغَنِیَّ الظَّلومَ ، وَالفَقیرَ المُختالَ ، وَالسّائِلَ المُلحِفَ . ویُحبِطُ أجرَ المُعطِی المَنّانِ . ویَمقُتُ البَذیخَ الجَرِیَّ الکَذّابَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ رَجُلاً یُدخَلُ عَلَیهِ فی بَیتِهِ ولا یُقاتِلُ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ المُعَبِّسَ فی وُجوهِ إخوانِهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی یُبغِضُ البَخیلَ فی حَیاتِهِ ، السَّخیَّ عِندَ مَوتِهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : خُلُقانِ یُحِبُّهُمَا اللّه ُ ، وخُلُقانِ یُبغِضُهُمَا اللّه ُ ؛ فَأَمَّا اللَّذانِ یُحِبُّهُمَا اللّه ُ فَالسَّخاءُ وَالسَّماحَهُ . وأمَّا اللَّذانِ یُبغِضُهُمَا اللّه ُ تَعالی فَسوءُ الخُلُقِ وَالبُخلُ . وإذا أرادَ اللّه ُ بِعَبدٍ خَیرا اِستَعمَلَهُ عَلی قَضاءِ حَوائِجِ النّاسِ . (6)
الإمام الباقر علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ أو یَلعَنُ کُلَّ ذَوّاقٍ مِنَ الرِّجالِ ، وکُلَّ ذَوّاقَهٍ مِنَ النِّساءِ . (7)
.
ص: 551
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه تن را دشمن می دارد : کسی که منّت گذارانه صدقه می دهد ؛ آن که در عین دارایی ، در خرجی دادنْ تنگ می گیرد ؛ و فقیرِ وِلخرج .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، پیر زناکار ، دولتمند ستمکار ، فقیرِ متکبّر و گدای سمج را دشمن می دارد و پاداشِ بخشنده منّت گذار را از میان می برد و متکبّرِ گستاخ دروغگو را سخت دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، کسی را که به خانه اش یورش برند و او [در دفاع از خانواده اش] نجنگد ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل کسی را که در برابر برادرانش روی در هم می کشد ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، کسی را که در زندگی اش بخیل است و به هنگام مرگش بخشنده می شود ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، دو خوی را دوست دارد و دو خوی را دشمن می دارد . آن دو خوی که خداوند دوستشان می دارد، بخشندگی و آسانگیری است، و آن دو که خداوند متعال دشمنشان می دارد، بداخلاقی و بُخل است . هرگاه خداوند خوبی بنده ای را بخواهد ، او را به برآوردن نیازهای مردم، به کار وا می دارد .
امام باقر علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «خداوند عز و جل هر مردی را که زود ازدواج می کند و زود طلاق می دهد ، و هر زنی را که زود ازدواج می کند و زود طلاق می گیرد ، دشمن می دارد» یا «لعنت می کند» .
.
ص: 552
عنه علیه السلام: إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ کُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ کُلَّ . . . عالِمٍ بِالدُّنیا جاهِلٍ بِالآخِرَهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ کُلَّ مُبتَدِعٍ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ البَلیغَ مِنَ الرِّجالِ ، الَّذی یَتَخَلَّلُ بِلِسانِهِ تَخَلُّلَ الباقِرَهِ بِلِسانِها . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ کُلَّ جَعظَرِیٍّ ، جَوّاظٍ ، سَخّابٍ فِی الأَسواقِ ، جیفَهٍ بِاللَّیلِ حِمارٍ بِالنَّهارِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ موسَی بنَ عِمرانَ سَأَلَ رَبَّهُ ورَفَعَ یَدَیهِ فَقالَ : «یا رَبِّ ، أینَ ذَهَبتُ اُوذیتُ» ! فَأَوحَی اللّه ُ تَعالی إلَیهِ : یا موسی ، إنَّ فی عَسکَرِکَ غَمّازا . فَقالَ : یا رَبِّ ، دُلَّنی عَلَیهِ ؟ فَأَوحَی اللّه ُ تَعالی إلَیهِ : إنّی اُبغِضُ الغَمّازَ فَکَیفَ أغمِزُ ؟! (6)
.
ص: 553
امام باقر علیه السلام : خداوند عز و جلهرکس را که زود به زود طلاق می دهد و همسر عوض می کند ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، هر دانای به دنیا و نادان نسبت به آخرت را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، هر بدعت گذاری را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل کسی را که متکلّفانه سخن می گوید و چنان زبانش را می چرخاند که گاو [به هنگام خوردن کاه] می چرخاند ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، هر سختْ دلِ متکبّرِ مال اندوزِ فریادزن در بازارها را که در شب ، مرداری بویناک و در روز ، چون الاغ است ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : موسی بن عمران ، از پروردگارش مسئلت کرد و دستانش را به دعا برداشت و گفت : پروردگارا ! هرجا که رفتم ، آزارم دادند . خداوند به او وحی کرد : «ای موسی ! در میان لشکرت سخن چینی هست» . موسی گفت : پروردگارا ! او را به من بنما . خداوند متعال به او وحی کرد : «من سخن چین را دشمن می دارم؛ پس چگونه خودم سخن چینی کنم ؟».
.
ص: 554
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ الفاحِشَ البَذِیَّ ، وَالسّائِلَ المُلحِفَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَالفُحشَ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل لا یُحِبُّ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ . (2)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ اللَّعّانَ ، السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلَی المُؤمِنینَ ، الفاحِشَ ، المُتَفَحِّشَ ، السّائِلَ المُلحِفَ . (3)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ ابنَ السَّبعینَ فی هَیئَهِ ابنِ عِشرینَ ؛ فی مِشیَتِهِ ومَنظَرِهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ ؛ الَّذی لا زَبرَ لَهُ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الَّذی لا دینَ لَهُ . فَقیلَ لَهُ : ومَا المُؤمِنُ الَّذی لا دینَ لَهُ ؟ قالَ : الَّذی لا یَنهی عَنِ المُنکَرِ . (6)
.
ص: 555
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، ناسزاگویِ هرزه درا و گدای سِمِج را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از سخن زشت و ناسزا بپرهیز که خداوند عز و جلبد زبانِ ناسزاگوی را دشمن می دارد .
امام باقر علیه السلام : خداوند ، شخص لعنت کننده دشنام دهنده ، طعنه زنِ به مؤمنان ، بدزبانِ ناسزاگوی و گدایِ سمج را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، آدم هفتاد ساله ای را که در رفتار و جلوه ، چون جوان بیست ساله است ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، مؤمن ناتوانی را که از قدرت بازدارندگی تهی است ، دشمن می دارد .
امام صادق علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «خداوند عز و جل مؤمن ناتوانی را که دین ندارد ، دشمن می دارد» . به ایشان گفتند : مؤمنی که دین ندارد ، کیست ؟ فرمود : «آن که نهی از منکر نمی کند» .
.
ص: 556
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ لَیُبغِضُ الوَقِحَ المُتَجَرِّئَ عَلَی المَعاصی . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ لَیُبغِضُ الطَّویلَ الأَمَلُ السَّیِّئَ العَمَلُ . (2)
الخصال عن ابن أبی عمیر عن الحسین بن عثمان عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جلیُبغِضُ الغَنِیَّ الظَّلومَ ، وَالشَّیخَ الفاجِرَ ، وَالصُّعلوکَ المُختالَ . ثُمَّ قالَ : أتَدری مَا الصُّعلوکُ المُختالُ ؟ فَقُلنا : القَلیلُ المالُ . قالَ : لا ، هُوَ الَّذی لا یَتَقَرَّبُ إلَی اللّه ِ عز و جل بِشَیءٍ مِن مالِهِ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی لَیُبغِضُ المُنفِقَ سِلعَتَهُ بِالأَیمانِ . (4)
الإمام علیٌّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ العَبدَ فاغِرا فاهُ ویَقولُ : اللّهُمَّ ارزُقنی ، ویَترُکُ الطَّلَبَ . (5)
من لا یحضره الفقیه : قیلَ لِلصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام : بَلَغَنا أنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهقالَ : «إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی لَیُبغِضُ البَیتَ اللَّحِمَ ، وَاللَّحِمَ السَّمینَ» ! فَقالَ علیه السلام : إنّا لَنَأکُلُ اللَّحمَ ونُحِبُّهُ ، وإنَّما عَنی صلی الله علیه و آله البَیتَ الَّذی تُؤکَلُ فیه لُحومُ النّاسِ بِالغیبَهِ ، وعَنی ب « اللَّحِمِ السَّمینِ» المُتَبَختِرَ المُختالَ فی مِشیَتِهِ . (6)
.
ص: 557
امام علی علیه السلام : خداوندِ سبحان ، شخصِ بی شرمِ گستاخ بر گناهان را دشمن می دارد .
امام علی علیه السلام : خداوندِ سبحان ، شخصِ درازْآرزویِ بدکار را دشمن می دارد .
الخصال به نقل از ابن أبی عُمیر از حسین بن عثمان ، از امام صادق علیه السلام : «خداوند عز و جلدولتمندِ ستمکار ، پیرِ زناکار و صُعلوکِ فخرفروش را دشمن می دارد» . سپس فرمود : «می دانی صُعلوکِ فخرفروش کیست ؟». گفتیم : شخص مستمند است . فرمود : «نه! کسی است که با بخشیدن پاره ای از اموالش ، به خداوند عز و جلنزدیکی نمی جوید» .
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال ، فروشنده ای را که کالایش را با سوگند خوردن به فروش می رساند ، دشمن می دارد .
امام علی علیه السلام : خداوند ، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ، ولی دست از طلبِ روزی می کشد ، دشمن می دارد .
کتاب من لا یحضره الفقیه : به امام صادق علیه السلام گفتند : شنیده ایم پیامبر خدا فرموده است که خداوند متعال ، خانه ای را که در آن گوشت هست و [نیز ]چاقِ فربه را دشمن می دارد . حضرت فرمود : «ما خود ، گوشت می خوریم و آن را دوست داریم . در حقیقت ، مقصود ایشان ، خانه ای است که در آن ، با غیبت ، گوشت مردم خورده می شود و مقصودشان از چاقِ فربه ، شخص متکبّری است که در رفتارش فخرفروشی می کند» .
.
ص: 558
الإمام الصادق علیه السلام : إذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَیهِ المالَ ، وبَسَطَ لَهُ الآمالَ ، وألهَمَهُ دُنیاهُ ، وَوکَلَهُ إلی هَواهُ ؛ فَرَکِبَ العِنادَ ، وبَسَطَ الفَسادَ ، وظَلَمَ العِبادَ . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ کَثرَهُ النَّومِ ، وکَثرَهَ الفَراغِ . (2)
الإمام الکاظم علیه السلام : إنَّ اللّه َ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ . (3)
4 / 4أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّه ِ وأبعَدُهُم مِنهُ مَجلِسا إمامٌ جائِرٌ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ مِن أبغَضِ الخَلقِ إلَی اللّه ِ عز و جل لَمَنَ آمَنَ ثُمَّ کَفَرَ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ الرِّجالِ إلَی اللّه ِ الأَلَدُّ الخَصِمُ . (6)
.
ص: 559
امام صادق علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را دشمن داشته باشد ، مال را محبوب او می گرداند ، آرزوهایش را می گستراند ، اندیشه دنیا خواهی را در او می افکند و او را با هوای نفسش وامی گذارد . در نتیجه ، او بر توسن سرکشی سوار می شود ، فساد را می گسترد و به بندگان ، ستم می کند .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلپُرخوابی و بیکاری بسیار را دشمن می دارد .
امام کاظم علیه السلام : خداوند عز و جل بنده پُر خوابِ بیکار را دشمن می دارد .
4 / 4دشمن ترینِ مردم در نزد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم در نزد خدا و دورترینشان در منزلت نزد او ، پیشوای ستمکار است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از جمله دشمن ترینِ آفریدگان در نزد خدا ، کسی است که ایمان آورده و سپس کفر ورزیده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ کسان در نزد خدا ، دشمنِ کینه توزِ ستیزه گر است .
.
ص: 560
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّه ِ عز و جل رَجُلٌ جَرَّدَ ظَهرَ مُسلِمٍ بِغَیرِ حَقٍّ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ الخَلقِ إلَی اللّه ِ عز و جل مَن جَرَّدَ ظَهرَ مُسلِمٍ بِغَیرِ حَقٍّ ، ومَن ضَرَبَ فی غَیرِ حَقٍّ مَن لَم یَضرِبهُ ، أو قَتَلَ مَن لَم یَقتُلهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّه ِ ثَلاثَهٌ : مُلحِدٌ فِی الحَرَمِ ، ومُبتَغٍ فِی الإِسلامِ سُنَّهَ الجاهِلیَّهِ ، ومُطَّلِبٌ دَمَ امرِیًءبِغَیرِ حَقٍّ لِیُهریقَ دَمَهُ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله عَن جَبرَئیلَ علیه السلام عَنِ اللّه ِ تَعالی : إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَیَّ مَن تَمَثَّلَ بی وَادَّعی رُبوبِیَّتی ، وأبغَضَهُم إلَیَّ بَعدَهُ مَن تَمَثَّلَ بِمُحَمَّدٍ ونازَعَهُ نُبُوَّتَهُ وَادَّعاها ، وأبغَضَهُم إلَیَّ بَعدَهُ مَن تَمَثَّلَ بِوَصِیِّ مُحَمَّدٍ . . . ، وأبغَضَهُم إلَیَّ بَعدَ هؤُلاءِ المُدَّعینَ لِما هُم بِهِ لِسَخَطی مُتَعَرِّضونَ مَن کانَ بِفِعلِهِم مِنَ الرّاضینَ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : لا تَجِدُ أبغَضَ إلَی اللّه ِ مِن قارِیًءمُتَکَبَّرٍ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ مِن أبغَضِ القُرّاءِ إلَی اللّه ِ الَّذینَ یَزورونَ الاُمَراءَ . (6)
.
ص: 561
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم نزد خداوند عز و جل کسی است که به ناحق ، پشتِ مسلمانی را برهنه کند [و بر آن تازیانه زند] .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم نزد خداوند عز و جل کسی است که به ناحق ، پشت مسلمانی را برهنه کند [و بر آن تازیانه زند] و کسی است که به ناحق ، آن را که او را نزده است ، بزند یا آن را [که مرتکب قتلی نشده است] (1) بکشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم نزد خداوند ، سه تن هستند : ملحد در حرم خدا ؛ کسی که در اسلام ، در پیِ سنّتی جاهلی است ؛ و کسی که در پیِ دیگری است تا به ناحق ، خونش را بریزد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل، از خداوند متعال : دشمن ترینِ آفریدگان، در نزد من ، کسی است که خود را همانند من پندارد و مدّعی پروردگاری[ای مانند ]من شود . پس از او دشمن ترینشان در نزدم ، کسی است که خود را همانند محمّد صلی الله علیه و آلهپندارد و به نزاع با پیامبری او بپردازد و خود، مدّعی آن گردد. پس از او دشمن ترینشان در نزدم ، کسی است که خود را همانند جانشین محمّد پندارد ... و دشمن ترینشان پس از این مدّعیان که خود را آماج خشم من ساخته اند کسی است که به کردار این مدّعیان ، خشنود باشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن تر از قاری [قرآنِ] متکبّر ، نزد خدا نخواهی یافت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : از دشمن ترینْ قاریان [قرآن در نزد خداوند] ، کسانی هستند که به دیدار حاکمان می روند .
.
ص: 562
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ العِبادِ إلَی اللّه ِ عز و جل مَن ضَنَّ عَلی عِیالِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ العِفریتُ النِّفریتُ الَّذی لَم یُرزَأ فی مالٍ ولا وَلَدٍ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَی اللّه ِ ثَلاثَهٌ : الرَّجُلُ یُکثِرُ النَّومَ بِالنَّهارِ ولَم یُصَلِّ مِنَ اللَّیلِ شَیئا ، وَالرَّجُلُ یُکثِرُ الأَکلَ ولا یُسَمِّی اللّه َ عَلی طَعامِهِ ولا یَحمَدُهُ ، وَالرَّجُلُ یُکثِرُ الضِّحکَ مِن غَیرِ عَجَبٍ ؛ فَإِنَّ کَثرَهَ الضِّحکِ تُمیتُ القَلبَ وتورِثُ الفَقرَ . (3)
جامع الأحادیث : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : ألا اُخبِرُکُم بِأَبغَضِ الخَلقِ إلَی اللّه ِ تَعالی؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : الزَّنّاؤونَ بِحَلائِلِ جیرانِهِم . (4)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّه ِ مَنِ اتَّقاهُ النّاسُ لِلِسانِهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُکُم إلَی اللّه ِ المَشّاؤونَ بِالنَّمیمَهِ ، المُفَرِّقونَ بَینَ الإِخوانِ ، المُلتَمِسونَ لِلبُرَآءِ العَثَراتِ . (6)
.
ص: 563
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ بندگان در نزد خداوند عز و جلکسی است که نسبت به خانواده اش بخل ورزد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ بندگان در نزد خداوند ، خبیث گزافه کاری است که از مال و فرزندش خیری به کسی نمی رسد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ آفریدگان در نزد خداوند ، سه تن هستند : کسی که در روز ، بسیار می خوابد و در هیچ پاره ای از شب به نماز نمی ایستد ؛ کسی که بسیار می خورد ، امّا به هنگام خوردن ، نام خدا را نمی برد و او را نمی ستاید؛ و کسی که بدون [موجبات ]شگفتی ، بسیار می خندد ؛ زیرا خندیدنِ بسیار ، دل را می میراند و فقر به بار می آورد .
جامع الأحادیث : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «هان ! شما را از دشمن ترینِ آفریدگان در نزد خداوند متعال ، باخبر سازم ؟». گفتند : آری ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسانی که با زنان همسایگانِ خویش ، زنا می کنند» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم در نزد خداوند ، کسی است که به خاطرِ زبانش از او بترسند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترین شما در نزد خداوند ، سخن چینان هستند که میان برادران ، جدایی می افکنند و برای بی گناهان، لغزش می تراشند .
.
ص: 564
عنه صلی الله علیه و آله : إنّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّه ِ تَعالی مَن یَقتَدی بِسَیِّئَهِ المُؤمِنِ ولا یَقتَدی بِحَسَنَتِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّه ِ عز و جل مَن کانَ ثَوبُهُ خَیرا مِن عَمَلِهِ ، وأن یَکونَ ثِیابُهُ ثِیابَ الأَنبِیاءِ وعَمَلُهُ عَمَلَ الجَبابِرَهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَمانِیَهٌ أبغَضُ خَلیقَهِ اللّه ِ إلَیهِ یَومَ القِیامَهِ : السَّقّارونَ ؛ وهُمُ الکَذّابونَ ، وَالخَیّالونَ ؛ وهُمُ المُستَکبِرونَ ، وَالَّذینَ یَکنِزونَ البَغضاءَ لاِءِخوانِهِم فی صُدورِهِم فَإِذا لَقوهُم حَلَفوا لَهُم ، وَالَّذینَ إذا دُعوا إلَی اللّه ِ ورَسولِهِ کانوا بِطاءً وإذا دُعوا إلَی الشَّیطانِ وأمرِهِ کانوا سِراعا ، وَالَّذینَ لا شَرِفَ لَهُم طَمَعٌ مِنَ الدُّنیا إلاَّ استَحَلّوهُ بِأَیمانِهِم وإن لَم یَکُن لَهُم بِذلِکَ حَقٌّ، وَالمَشّاؤونَ بِالنَّمیمَهِ ، وَالمُفَرِّقونَ بَینَ الأَحِبَّهِ، وَالباغونَ البُرَآءَ الرُّخصَهَ. اُولئِکَ یَقذَرُهُمُ الرَّحمنُ عز و جل. (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَی اللّه ِ عز و جل العالِمُ یَزورُ العُمّالَ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : أبغَضُ العِبادِ إلَی اللّه ِ سُبحانَهُ العالِمُ المُتَجَبِّرُ . (5)
عنه علیه السلام : إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ رَجُلٌ قَمَشَ عِلما مِن أغمارِ غَشوَهٍ وأوباشِ فِتنَهٍ ، فَهُوَ فی عَمیً عَنِ الهُدَی الَّذی أتی مِن عِندِ رَبِّهِ ، وضالٌّ عَن سُنَّهِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله ، یَظُنُّ أنَّ الحَقَّ فی صحفِهِ . (6)
.
ص: 565
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم در نزد خداوند متعال ، کسی است که کار بد مؤمن را سرمشق قرار می دهد؛ امّا کار نیکش را سرمشق قرار نمی دهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ مردم نزد خداوند عز و جلکسی است که لباسش از کردارش بهتر باشد ؛ لباسش لباسِ پیامبران باشد و کردارش کردارِ جبّاران !
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هشت تن هستند که در روز قیامت ، دشمن ترین کسان در نزد خداوند خواهند بود : دروغگویان ؛ مستکبران؛ کسانی که کینه برادرشان را در سینه نگه می دارند و چون آنان را ببینند برایشان سوگند می خورند [که دوستشان دارند] ؛ کسانی که چون به سوی خدا و پیامبرش خوانده شوند ، درنگ می کنند و کُندی می نمایند و چون به سوی شیطان و کارهایش خوانده شوند ، می شتابند ؛ کسانی که هرگاه آزمندی دنیا برایشان جلوه گر شود ، آن را با سوگندهایشان ، برای خود حلال می شمرند ، گرچه بدان حقی نداشته باشند ؛ سخن چینان ؛ تفرقه اندازان در میان برادران؛ و کسانی که برای بی گناهان ، لغزش می جویند و می تراشند . خدای رحمان عز و جلاینان را پلید می شمارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دشمن ترینِ خلق در نزد خداوند عز و جلعالِمی است که به دیدار کارگزاران [حکومت ستمکار ]می رود .
امام علی علیه السلام : دشمن ترینِ بندگان در نزد خداوند سبحان ، عالِم متکبّر است .
امام علی علیه السلام : دشمن ترین خلقِ خدا در نزد خدا ، کسی است که دانش را به صورت پراکنده از جاهلانی شب کور و اوباشی فتنه جو ، گرد آورده است . در نتیجه ، نسبت به هدایتی که از سوی پروردگارش برایش آمده ، کور است و از سنّت پیامبرش گم راه است و می پندارد که حق ، همان است که در نوشته های او موجود است .
.
ص: 566
عنه علیه السلام : إنَّ مِن أبغَضِ الخَلقِ إلَی اللّه ِ عز و جل لَرَجُلَینِ : رَجُلٌ وَکَلَهُ اللّه ُ إلی نَفسِهِ ؛ فَهُوَ جائِرٌ عَن قَصدِ السَّبیلِ ، مَشعوفٌ بِکَلامِ بِدعَهٍ ، قَد لَهِجَ بِالصَّومِ وَالصَّلاهِ ، فَهُوَ فِتنَهٌ لِمَنِ افتَتَنَ بِهِ ، ضالٌّ عَن هَدیِ مَن کانَ قَبلَهُ ، مُضِلٌّ لِمَنِ اقتَدی بِهِ فی حَیاتِهِ وبَعدَ مَوتِهِ ، حَمّالٌ خَطایا غَیرِهِ ، رَهنٌ بِخَطیئَتِهِ . ورَجُلٌ قَمَشَ جَهلاً فی جُهّالِ النّاسِ ، عانٍ بِأَغباشِ الفِتنَهِ ، قَد سَمّاهُ أشباهُ النّاسِ عالِما ولَم یَغنَ فیهِ یَوما سالِما . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ مِن أبغَضِ الرِّجالِ إلَی اللّه ِ تَعالی لَعَبدا وَکَلَهُ اللّه ُ إلی نَفسِهِ ، جائِرا عَن قَصدِ السَّبیلِ ، سائِرا بِغَیرِ دَلیلٍ ، إن دُعِیَ إلی حَرثِ الدُّنیا عَمِلَ ، وإن دُعِیَ إلی حَرثِ الآخِرَهِ کَسِلَ ، کَأَنَّ ما عَمِلَ لَهُ واجِبٌ عَلَیهِ ، وکَأَنَّ ما وَنی فیهِ ساقِطٌ عَنهُ . (2)
عنه علیه السلام : أبغَضُ الخَلائِقِ إلَی اللّه ِ المُغتابُ . (3)
عنه علیه السلام : أمقَتُ العِبادِ إلَی اللّه ِ سُبحانَهُ مَن کانَ هِمَّتُهُ بَطنَهُ وفَرجَهُ . (4)
عنه علیه السلام : أبعَدُ الخَلائِقِ مِنَ اللّه ِ تَعالی البَخیلُ الغَنِیُّ . (5)
عنه علیه السلام : أمقَتُ العِبادِ إلَی اللّه ِ الفَقیرُ المَزهُوّ ، وَالشَّیخُ الزّانِ ، وَالعالِمُ الفاجِرُ . (6)
.
ص: 567
امام علی علیه السلام : دو تن هستند که از دشمن ترینِ خلق در نزد خدایند : آن که خداوند ، او را به خود وا گذاشته است و در نتیجه ، از راه راست منحرف شده ، شیفته سخنی بدعت آمیز گشته و دلبسته روزه و نماز شده است . پس او مایه فریفتگی فریب خوردگان است و از راه هدایتِ پیشینیان خود ، گم راه گشته و گم راه کننده کسی است که در زمان حیاتش و پس از مرگش از او پیروی کند و بارکشِ گناهان دیگران و در گروِ گناه خود است. و دیگری آن که جهلی از مردمان جاهل ، گرد آورده و راهی تاریکی های فتنه است . مردم نمایان ، او را عالم نامیده اند ، حال آن که حتّی یک روز نیز در فضای علم ، به سلامتْ نزیسته است .
امام علی علیه السلام : از دشمن ترینِ مردم در نزد خداوند متعال ، بنده ای است که خداوند ، او را به خود وانهاده و او از راه راست ، منحرف شده است و بی راهنما پیش می رود . اگر برای کِشتِ دنیا خوانده شود ، دست به کار می شود و اگر برای کِشتِ آخرت خوانده شود ، تنبلی می کند؛ گویی آنچه انجام داده ، بر او واجب است و آنچه در آن سستی کرده ، از او برداشته شده است .
امام علی علیه السلام : دشمن ترینِ آفریدگان در نزد خداوند ، غیبت کننده است .
امام علی علیه السلام : منفورترینِ بندگان در نزد خداوند سبحان ، کسی است که جز در اندیشه شکم و شرمگاهش نیست .
امام علی علیه السلام : دورترین آفریدگانِ از خداوند متعال ، دولتمند بخیل است .
امام علی علیه السلام : منفورترینِ بندگان در نزد خداوند ، فقیرِ متکبّر ، پیرِ زناکار و عالمِ بدکار است .
.
ص: 568
عنه علیه السلام : أبغَضُ الخَلائِقِ إلَی اللّه ِ تَعالی الجاهِلُ ؛ لِأَنَّهُ حَرَمَهُ ما مَنَّ بِهِ عَلی خَلقِهِ ؛ وهُوَ العَقلُ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی أوحی إلی دانِیالَ : إنَّ أمقَتَ عَبیدی إلَیَّ الجاهِلُ المُستَخِفُّ بِحَقِّ أهلِ العِلمِ ، التّارِکُ لِلاِقتِداءِ بِهِم . (2)
عنه علیه السلام : ألا وإنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّه ِ مَن یَقتَدی بِسُنَّهِ إمامٍ ولا یَقتَدی بِأَعمالِهِ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : قالَ موسی علیه السلام : أیُّ عِبادِکَ أبغَضُ إلَیکَ؟ قالَ : جیفَهٌ بِاللَّیلِ بَطّالٌ بِالنَّهارِ . (4)
عنه علیه السلام : ما أحَدٌ أبغَضَ إلَی اللّه ِ عز و جل مِمَّن یَستَکبِرُ عَن عِبادَتِهِ ، ولا یَسأَلُ ما عِندَهُ . (5)
الإمام الصادق علیه السلام : ما خَلَقَ اللّه ُ عز و جل شَیئا أبغَضَ إلَیهِ مِنَ الأَحمَقِ ؛ لأَنَّهُ سَلَبَهُ أحَبَّ الأَشیاءِ إلَیهِ ؛ وهُوَ العَقلُ . (6)
عنه علیه السلام : لَمّا صَعِدَ موسی علیه السلام إلَی الطّورِ فَنادی رَبَّهُ . . . قالَ : یا رَبِّ ، أیُّ خَلقِکَ أبغَضُ إلَیکَ؟ قالَ : الَّذی یَتَّهِمُنی . قالَ : ومِن خَلقِکَ مَن یَتَّهِمُکَ ؟ ! قالَ : نَعَم ، الَّذی یَستَخیرُنی فَأَخیرُ لَهُ ، وَالَّذی أقضِی القَضاءَ لَهُ وهُوَ خَیرٌ لَهُ فَیَتَّهِمُنی . (7)
.
ص: 569
امام علی علیه السلام : دشمن ترینِ آفریدگان در نزد خداوند متعال ، شخص نابخرد است ؛ زیرا او را از آنچه بدان بر خلقش منّت نهاده ، یعنی عقل ، محروم ساخته است .
امام سجاد علیه السلام : خداوند متعال به دانیال علیه السلام وحی کرد : «دشمن ترین بندگانم در نزد من ، نادانی است که حقّ عالمان را سَبُک می شمارد و از پیروی آنان ، تن می زند» .
امام سجاد علیه السلام : هان ! دشمن ترین مردم در نزد خدا ، کسی است که سنّت امامی را سرمشق خود قرار می دهد ، امّا کردارش را سرمشق خود قرار نمی دهد .
امام باقر علیه السلام : موسی علیه السلام گفت : دشمن ترین بندگانت نزدت کیست ؟ فرمود : «آن که در شب ، مرداری بد بوست و در روز ، بیکاره» .
امام باقر علیه السلام : هیچ کس در نزد خداوند عز و جلدشمن تر از کسی نیست که نسبت به عبادت خدا تکبّر می ورزد و از درخواست آنچه نزد خداست ، تن می زند (دعا نمی کند) .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل کسی را که در نزدش دشمن تر از احمق باشد ، نیافرید؛ زیرا وی را از عقل، محروم ساخت که محبوب ترین چیز در نزد اوست .
امام صادق علیه السلام : چون موسی علیه السلامبر بالای طور رفت ، پروردگارش را خواند و گفت : پروردگارا ! دشمن ترین آفریدگان در نزدت کیست ؟ فرمود : «کسی که مرا متّهم می دارد» . پرسید : آیا از آفریدگانت ، کسی هست که تو را متّهم بدارد ؟ فرمود : «آری . کسی که از من خیر می طلبد کند و من برایش خیری برمی گزینم و برایش سرنوشتی رقم می زنم که خیرش در آن است و باز مرا متّهم می دارد» .
.
ص: 570
المحاسن عن عثمان بن عیسی عَمَّن ذَکَرَهُ عَن بَعضِ أصحابِنا : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : مَن أبغَضُ الخَلقِ إلَی اللّه ِ؟ قالَ : مَن یَتَّهِمُ اللّه َ . قُلتُ : وأحَدٌ یَتَّهِمُ اللّه َ ؟! قالَ : نَعَم ، مَنِ استَخارَ اللّه َ فَجاءَتهُ الخِیَرَهُ بِما یَکرَهُ فَسَخِطَ ، فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللّه َ . (1)
حلیه الأولیاء عن وهب بن منبّه : قالَ داودُ علیه السلام : یا رَبِّ ، أیُّ عِبادِکَ أبغَضُ إلَیکَ؟ قالَ : عَبدٌ اِستَخارَنی فی أمرٍ فَخِرتُ لَهُ ، فَلَم یَرضَ بِهِ . (2)
4 / 5ما یُبغِضُهُ اللّه ُالکتاب(لاَّ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا ) . (3)
.
ص: 571
المحاسن به نقل از عثمان بن عیسی ، به نقل از یکی از راویان شیعه : از امام صادق علیه السلامپرسیدم : دشمن ترینِ خلق در نزد خداوند کیست ؟ فرمود : «کسی که خدا را متّهم می دارد» . پرسیدم : مگر کسی خدا را متّهم می دارد ؟ فرمود : «آری . آن که از خداوند ، خیرخواهی می کند و چون خیر با سختی و به صورت ناخوشایندِ او برایش پدیدار شد ، خشمگین می شود . این همان کسی است که خدا را متّهم می دارد» .
حلیه الأولیاء به نقل از وَهْب بن مُنَبّه : داوود علیه السلامگفت : پروردگارا ! دشمن ترینِ بندگانت در نزدت کیست ؟ فرمود : «بنده ای که در کاری از من خیرخواهی کنَد و من برایش خیری برگزینم؛ امّا او بدان خشنود نگردد» .
4 / 5آنچه خدا دشمن می داردقرآن(خداوند ، دوست ندارد کسی با سخنان خود ، بدی ها[ی دیگران ]را آشکار کند ، مگر آن کس که به او ستم شده باشد ، و البته خداوند ، شنوا و داناست) .
.
ص: 572
(وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ) . (1)
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لاَ تَفْعَلُونَ) . (2)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ . . . یُبغِضُ البُؤسَ وَالتَّباؤُسَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ الوَسِخَ وَالشَّعثَ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ الإِنفاقَ ویُبغِضُ الإِقتارَ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ الآکِلَ فَوقَ شِبَعِهِ ، وَالغافِلَ عَن طاعَهِ رَبِّهِ ، وَالتّارِکَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ، وَالمُخفِرَ ذِمَّتَهُ ، وَالمُبغِضَ عِترَهَ نَبِیِّهِ ، وَالمُؤذِیَ جیرانَهُ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : ثَلاثَهٌ یُبغِضُهَا اللّه ُ : کَثرَهُ الکَلامِ ، وکَثرَهُ المَنامِ ، وکَثرَهُ الطَّعامِ . (7)
الإمام العسکری علیه السلام : إنَّ مَعرِفَهَ حُقوقِ الإِخوانِ یُحَبِّبُ إلَی الرَّحمنِ ویُعظِمُ الزُّلفی لَدَی المَلِکِ الدَیَّانِ ، وإنَّ تَرکَ قَضائِها یَمقُتُ إلَی الرَّحمنِ ویُصَغِّرُ الرُّتبَه عِندَ الکَریمِ المَنّانِ. (8)
.
ص: 573
(خداوند ، فساد را دوست ندارد) .
(ای کسانی که ایمان آورده اید ! چرا چیزی را می گویید که انجام نمی دهید ؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، فقر و فقیرنمایی را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، چرک و ژولیدگی را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، هزینه کردن را دوست می دارد و ناخنْ خشکی را دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل کسی را که پس از سیری باز هم می خورد ، کسی را که از فرمانبری پروردگارش غفلت می کند ، آن که سنّت پیامبرش را رها می کند ، آن که به پیمانش وفادار نیست ، آن که با خاندان پیامبرش دشمنی می ورزد و آن که همسایگانش را می آزارد ، دشمن می دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه چیز را دشمن می دارد : پرگویی ، پرخوابی و پرخوری .
امام عسکری علیه السلام : شناخت حقوق برادران دینی ، انسان را محبوب خدای رحمان می کند و او را به آن سلطان قهّار ، نزدیک تر می سازد؛ و به جا نیاوردن آنها ، انسان را در درگاه الهی منفور می سازد و منزلت او را نزد خدای بزرگوار بخشنده ، پایین می آورد .
.
ص: 574
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الضِّحکُ ضِحکانِ : أمَّا الضِّحکُ الَّذی یَمقُتُ اللّه ُ تَعالی عَلیهِ ، فالرَّجُلُ یَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَهِ الجَفاءِ و الباطِلِ لِیَضحَکَ أو یُضحِکَ ، یَهوی بِها فی جَهَنَّمَ سَبعینَ خَریفا. (1)
عنه صلی الله علیه و آله : لا یُحِبُّ اللّه ُ إضاعَهَ المالِ ، ولا کَثرَهَ السُّؤالِ ، ولا قیلَ وقالَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ کَرِهَ لَکُم ثَلاثا : اللَّغوَ عِندَ القُرآنِ ، ورَفعَ الصَّوتِ فِی الدُّعاءِ ، وَالتَّخَصُّرَ فِی الصَّلاهِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : أبغَضُ الکَلامِ إلَی اللّه ِ عز و جل أن یَقولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ : «اِتَّقِ اللّه َ» فَیَقولَ : «عَلَیکَ بِنَفسِکَ» . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : کَبُرَ مَقتا عِندَ اللّه ِ الأَکلُ مِن غَیرِ جوعٍ ، وَالنَّومُ مِن غَیرِ سَهَرٍ، وَالضِّحکُ مِن غَیرِ عَجَبٍ ، وصَوتُ الرَّنَّهِ عِندَ المُصیبَهِ ، وَالمِزمارُ عِندَ النِّعمَهِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : مِنَ الغَیرَهِ ما یُحِبُّ اللّه ُ ، ومِنها ما یُبغِضُ اللّه ُ ؛ فَأَمَّا الَّتی یُحِبُّهَا اللّه ُ فَالغَیرَهُ فِی الرّیبَهِ . وأمَّا (الغَیرَهُ) الَّتی یُبغِضُهَا اللّه ُ فَالغَیرَهُ فی غَیرِ ریبَهٍ . وإنَّ مِنَ الخُیَلاءِ ما یُبغِضُ اللّه ُ ، ومِنها ما یُحِبُّ اللّه ُ ، فَأَمَّا الخُیَلاءُ الَّتی یُحِبُّ اللّه ُ فَاختِیالُ الرَّجُلِ نَفسَهُ عِندَ القِتالِ ، وَاختِیالُهُ عِندَ الصَّدَقَهِ . وأمَّا الَّتی یُبغِضُ اللّه ُ فَاختِیالُهُ فِی البَغیِ . (6)
.
ص: 575
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خنده ، دو گونه است: ... اما خنده ای که خداوند متعال آن را دشمن می دارد ، آن است که فرد ، سخن ناروا و باطلی می گوید تا بخندد یا بخنداند و به موجب آن تا مسافت هفتاد سال راه در دوزخ سقوط می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، تباه کردن مال ، پرسش بسیار و قیل و قال را دوست ندارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، سه چیز را از [کارهای] شما ناخوش می دارد : [پرداختن به کار] لغو به هنگام قرائت قرآن ، به صدای بلند دعا کردن و دست به پهلو زدن (1) در نماز .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ناخوش ترینِ سخنان در نزد خداوند عز و جل آن است که کسی به دیگری بگوید : «از خدا بترس!» و آن شخص پاسخ دهد : «تو خودت را بپای!» [و پندش را گوش نکند] .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خوردن از سرِ سیری ، خواب بی شب زنده داری ، خنده بی [موجب] شگفتی ، ناله بلند به هنگام مصیبت ، و بانگ نای در نعمت (شادمانی) ، نزد خدا سخت ناپسند است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خدا نوعی از غیرت را دوست دارد و نوعی را دشمن می دارد . غیرتی که خدا دوست دارد ، غیرت در امور شُبهه ناک است ، و آن [غیرتی ]که دشمنش می دارد ، غیرت بدون شبهه است . خداوند ، نوعی از تکبّر را دوست دارد و نوعی را دشمن می دارد . تکبّری که خداوند دوستش می دارد ، خودپسندی و تکبّر انسان به هنگام کارزار [در راه خدا] و تکبّر در برابر صدقه (مناعت طبع و نگرفتن آن) است ؛ و امّا آن [تکبّری] که خدا دشمنش می دارد ، تکبّر بنده در راه ستمگری و تجاوز است .
.
ص: 576
عنه صلی الله علیه و آله: ما أحَلَّ اللّه ُ شَیئا أبغَضَ إلَیهِ مِنَ الطَّلاقِ (1) .
الإمام الصادق علیه السلام: ما مِن شَیءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّه ُ عز و جل أبغَضُ إلَیهِ مِنَ الطَّلاقِ . وإنَّ اللّه َ یُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ . (2)
الکافی عن صفوان بن مهران عن الإمامِ الصّادِقِ علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: . . . ما مِن شَیءٍ أبغَضُ إلَی اللّه ِ عز و جل مِن بَیتٍ یَخرَبُ فِیالإِسلامِ بِالفُرقَهِ یَعنی بِالطّلاقِ . ثُمَّ قالَ أبو عبدِاللّه ِ علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل إنَّما وَکَّدَ فِی الطَّلاقِ وکَرَّرَ فیهِ القَولَ مِن بُغضِهِ الفُرقَهَ (3) .
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُحِبُّ البیتَ الَّذی فیهِ العُرسُ ، ویُبغِضُ البیتَ الذی فیهِ الطَّلاقُ، وما مِن شَیءٍ أبغَضُ إلَی اللّه ِ عز و جل مِنَ الطَّلاقِ . (4)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فیما أوصی رَجُلاً مِن بَنی تَمیمٍ : إیّاکَ وإسبالَ الإِزارِ وَالقَمیصِ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ مِنَ المَخیلَهِ ، وَاللّه ُ لا یُحِبُّ المَخیلَهَ . (5)
.
ص: 577
رسول خدا صلی الله علیه و آله : طلاق ، منفورترین حلال در نزد خداوند است .
امام صادق علیه السلام : هیچ حلالی نزد خداوند ، منفورتر از طلاق نیست . بی گمان ، خداوند ، کسی را که زود به زود طلاق می دهد و همسر عوض می کند ، دشمن می دارد .
الکافی به نقل از صفوان بن مِهران : امام صادق علیه السلام فرمود : «پیامبر خدا فرمود : نزد خداوند ، هیچ چیزی مبغوض تر از خانه ای که بر اثر جدایی ویران شود ، نیست» . سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند عز و جل به سبب دشمنی ای که با جدایی داشت ، درباره طلاق ، چندان تأکید ورزید و سخن را در آن باب ، بارها باز گفت» .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلخانه ای را که در آن عروسی است ، دوست می دارد و خانه ای را که در آن طلاق است ، دشمن می دارد . هیچ چیز در نزد خداوند عز و جلمنفورتر از طلاق نیست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله از جمله سفارش هایش به مردی از قبیله بنی تمیم : از بلند گذاشتن پیراهن و ازارت (1) بپرهیز ، که نشانه تکبّر است و خداوند ، تکبّر را دوست ندارد .
.
ص: 578
الإمام الصادق علیه السلام : ثَلاثَهٌ فیهِنَّ المَقتُ مِنَ اللّه ِ عز و جل : نَومٌ مِن غَیرِ سَهَرٍ ، وضِحکٌ مِن غَیرِ عَجَبٍ ، وأکلٌ عَلَی الشِّبَعِ . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُبغِضُ کَثرَهَ الأَکلِ . (2)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی یُبغِضُ شُهرَهَ اللِّباسِ . (3)
الإمام الرضا علیه السلام : إنَّ اللّه َ یَکرَهُ شُهرَهَ العِبادَهِ ، وشُهرَهُ النّاسِ . (4)
4 / 6أبغَضُ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما شَیءٌ أبغَضُ إلَی اللّه ِ عز و جل مِنَ البُخلِ ، وسوءِ الخُلُقِ، وإنَّهُ لَیُفسِدُ العَمَلَ کَما یُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : لَیسَ شَیءٌ أبغَضَ إلَی اللّه ِ مِن بَطنٍ مَلآنَ . (6)
.
ص: 579
امام صادق علیه السلام : سه چیز ، خشم خداوند عز و جل را در خود دارد : خواب بدون شب زنده داری ، خنده بدون [موجبات ]شگفتی و خوردنِ در حال سیری .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلپرخوری را دشمن می دارد .
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال ، لباسی را که مایه انگشت نما شدن شخص می شود ، دشمن می دارد .
امام رضا علیه السلام : خداوند ، انگشت نما شدن در عبادت و انگشت نما شدن در برابر مردم را ناخوش می دارد .
4 / 6منفورترینْ کارها در نزد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ چیز در نزد خداوند عز و جلمنفورتر از بخل و بدخویی نیست که این یکی ، همان گونه که سرکه عسل را تباه می کند ، ایمان را تباه می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ چیز در نزد خداوند ، منفورتر از شکمِ پُر نیست .
.
ص: 580
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما مِن شَیءٍ أحَبُّ إلَی اللّه ِ تَعالی مِن شابٍّ تائِبٍ ، وما مِن شَیءٍ أبغَضُ إلَی اللّه ِ تَعالی مِن شَیخٍ مُقیمٍ عَلی مَعاصیهِ . وما فِی الحَسَناتِ حَسَنَهٌ أحَبُّ إلَی اللّه ِ تَعالی مِن حَسَنَهٍ تُعمَلُ فی لَیلَهِ جُمُعَهٍ أو یَومِ جُمُعَهٍ ، وما مِنَ الذُّنوبِ ذَنبٌ أبغَضُ إلَی اللّه ِ تَعالی مِن ذَنبٍ یُعمَلُ فی لَیلَهِ الجُمُعَهِ أو یَومِ الجُمُعَهِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام عَن آبائِهِ علیهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : إنَّ أحَبَّ السُّبحَهِ إلَی اللّه ِ عز و جلسُبحَهُ الحَدیثِ ، وأبغَضُ الکَلامِ إلَی اللّه ِ عز و جل التَّحریفُ . قیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ وما سُبحَهُ الحَدیثِ ؟ قالَ : الرَّجُلُ یَسمَعُ حِرصَ الدُّنیا وباطِلَها فَیَغتَمُّ عِندَ ذلِکَ ، فَیَذکُرُ اللّه َ عز و جل . وأمَّا التَّحریفُ فَکَقَولِ الرَّجُلِ : إنّی لَمَجهودٌ ، وما لی ، وما عِندی . (2)
الکافی عن عبداللّه بن محمّد عن الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ رَجُلاً مِن خَثعَمٍ جاءَ إلی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أخبِرنی ما أفضَلُ الإِسلامِ؟ قالَ : الإِیمانُ بِاللّه ِ . قالَ : ثُمَّ ماذا ؟ قالَ : ثُمَّ صِلَهُ الرَّحِم . قالَ : ثُمَّ ماذا؟ قالَ : الأَمرُ بِالمَعروفِ ، وَالنَّهیُ عَنِ المُنکَرِ . قالَ : فَقالَ الرَّجُلُ : فَأَیُّ الأَعمالِ أبغَضُ إلَی اللّه ِ؟ قالَ : الشِّرکُ بِاللّه ِ . قالَ : ثُمَّ ماذا؟ قالَ : قَطیعَهُ الرَّحِمِ . قالَ : ثُمَّ ماذا؟ قالَ : الأَمرُ بِالمُنکَرِ ، وَالنَّهیُ عَنِ المَعروفِ . (3)
.
ص: 581
رسول خدا صلی الله علیه و آله : نزد خداوند متعال ، هیچ چیزی محبوب تر از جوانی توبه کار و نیز هیچ چیزی منفورتر از پیری که همچنان گناه می کند ، نیست . در میان نیکی ها هیچ نیکی ای نزد خداوند متعال ، محبوب تر از نیکی ای که در شب جمعه و یا روز جمعه به جای آورده شود ، نیست و در میان گناهان نیز هیچ گناهی نزد خداوند متعال ، منفورتر از گناهی که در شب جمعه یا روز جمعه انجام شود ، نیست .
امام صادق علیه السلام به نقل از پدرانش : پیامبر خدا فرمود : «محبوب ترین تسبیح در نزد خداوند عز و جل"سُبحه حدیث" و منفورترین سخن در نزد خداوند عز و جل"تجدیف" است» . پرسیدند : ای پیامبر خدا ! معنای سُبحه حدیث چیست ؟ فرمود : «آن است که انسان ، چون درباره آزمندی و باطلِ دنیا بشنود ، غمگین گردد و در آن هنگام ، به یاد خدا افتد . تجدیف هم مانند این است که شخص بگوید : من درمانده ام ، دستم نمی رسد و چیزی ندارم» .
الکافی به نقل از عبداللّه بن محمّد ، از امام صادق علیه السلام : مردی از قبیله خَثعَم به نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! مرا از برترین مرحله اسلام ، باخبر ساز . فرمود : «ایمان به خدا» . پرسید : پس از آن چیست ؟ فرمود : «آن گاه ، پیوند با خویشان و صله رحم» . پرسید : پس از آن چیست ؟ فرمود : «امر به معروف و نهی از منکر» . آن گاه آن مرد گفت : منفورترین کار در نزد خداوند چیست ؟ فرمود : «شرک ورزیدن به خداوند» . پرسید : پس از آن چیست ؟ فرمود : «بریدن از خویشان» . پرسید : پس از آن چیست ؟ فرمود : «امر به منکر و نهی از معروف» .
.
ص: 582
المعجم الکبیر عن عصمه : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : أحَبُّ العَمَلِ إلَی اللّه ِ عز و جل سُبحَهُ الحَدیثِ ، وأبغَضُ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ التَّجدیفُ . (1) قُلنا : یا رَسولَ اللّه ِ ، وما سُبحَهُ الحَدیثِ؟ قالَ : القَومُ یَتَحَدَّثونَ وَالرَّجُلُ یُسَبِّحُ . قُلنا : یا رَسولَ اللّه ِ ، ومَا التَّحدیفُ ؟ قالَ : القَومُ یَکونونَ بِخَیرٍ ، فَیَسأَلُهُمُ الجارُ وَالصّاحِبُ فَیَقولونَ : نَحنُ بِشَرٍّ ؛ یَشکونَ . (2)
الإمام الحسن علیه السلام فی دُعائِهِ : إلهی ، أطَعتُکَ ولَکَ المِنَّهُ عَلَیَّ فی أحَبِّ الأَشیاءِإلَیکَ؛ الإِیمانِ بِکَ وَالتَّصدیقِ بِرَسولِکَ، ولَم أعصِکَ فیأبغَضِ الأَشیاءِ إلَیکَ؛ الشِّرکِ بِکَ وَالتَّکذیبِ بِرَسولِکَ، فَاغفِر لی مابَینَهُما یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (3)
.
ص: 583
المعجم الکبیر به نقل از عِصمَه : پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهفرمود : «محبوب ترین کار در نزد خداوند ، سُبحه حدیث ``است و منفورترین چیز در نزد خداوند ، تجدیف ``است» . پرسیدیم : ای پیامبر خدا ! معنای سُبحه حدیث چیست ؟ فرمود : «آن است که چون دیگران مشغول گفتگو باشند ، شخص به تسبیح خداوند ، مشغول گردد» . باز پرسیدیم : ای پیامبر خدا ! معنای تجدیف چیست ؟ فرمود : «آن است که کسانی خوش باشند؛ امّا چون همسایه و دوستْ حالشان را بپرسند ، بگویند که ناخوش اند و شکایت کنند» .
امام حسن علیه السلام در دعایش : بارالها ! در مورد محبوب ترین چیزها در نزدت یعنی ایمان به تو و تصدیق به پیامبرت ، تو را فرمان بردم ، گرچه در آن نیز تو بر من منّت داری ؛ و در مورد دشمن ترین چیزها در نزدت یعنی شرک ورزیدن به تو و تکذیب پیامبرت تو را نافرمانی نکردم . پس ای مهربان ترین مهربانان ! آنچه را میان این دو است ، بر من ببخش .
.
ص: 584
الإمام زین العابدین علیه السلام فی سُجودِهِ : اللّهُمَّ إن کُنتُ قَد عَصَیتُکَ فَإِنّی قَد أطَعتُکَ فی أحَبِّ الأَشیاءِ إلَیکَ ؛ وهُوَ الإِیمانُ بِکَ ، مَنّا مِنکَ عَلَیَّ ، لا مَنّا مِنّی علَیکَ . وتَرَکتُ مَعصِیَتَکَ فی أبغَضِ الأَشیاءِ إلَیکَ ؛ وهُوَ أن أدعُوَ لَکَ وَلَدا أو أدعُوَ لَکَ شَریکا ، مَنّا مِنکَ عَلَیَّ ، لا مَنّا مِنّی علَیکَ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : أبغَضُ ما یَکونُ العَبدُ إلَی اللّه ِ عز و جل إذَا امتَلَأَ بَطنُهُ . (2)
.
ص: 585
قال النبی صلی الله علیه و آله {-1-} : امام سجاد علیه السلام در سجده اش : بارالها ! اگر تو را گاهی نافرمانی کردم ، در مورد محبوب ترین چیزها در نزدت یعنی ایمان به تو ، از تو فرمان بردم ، و تو را بدین سبب بر من منّت است و مرا بر تو منّتی نیست ؛ و در مورد منفورترین چیزها در نزدت یعنی این که برایت فرزندی یا شریکی قرار دهم و بخوانم ، نافرمانی تو را نکردم ؛ و تو را بدین سبب بر من منّتی است و مرا بر تو منّتی نیست . امام صادق علیه السلام : منفورترین حالتِ بنده در نزد خداوند عز و جلهنگامی است که شکمش پُر باشد . .
ص: 586
الفصل الخامس: علامات المحبّین للّه 5 / 1النَّصَبُ للّه ِِقال أبو عبداللّه علیه السلام : حلیه الأولیاء عن ثور بن یزید : قرأت فِی التَّوراهِ : إنَّ القَلبَ المُحِبَّ للّه ِِ عز و جلیُحِبُّ النَّصَبَ للّه ِِ عز و جل . (1)قال الباقر علیه السلام : الإمام علیّ علیه السلام : القَلبُ المُحِبُّ للّه ِِ یُحِبُّ کَثیرا النَّصَبَ للّه ِِ ، وَالقَلبُ اللاّهی عَنِ اللّه ِ یُحِبُّ الرّاحَهَ ، فَلا تَظُنَّ یَابنَ آدَمَ أنَّکَ تُدرِکُ رِفعَهَ البِرِّ بِغَیرِ مَشَقَّهٍ ؛ فَإِنَّ الحَقَّ ثَقیلٌ مُرٌّ ، وَالباطِلَ خَفیفٌ حُلوٌ وَنِیٌّ . (2)عن أمیر المؤمنین علیه السلام {-1-} : الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی أوحی إلی داودَ علیه السلام : ما لی أراکَ وحدانا ؟!
قالَ هَجَرتُ النّاسَ وهَجَرونی فیکَ .
قالَ : فَما لی أراکَ ساکِتا ؟!
قالَ : خَشیَتُکَ أسکَتَتنی .
قالَ : فَما لی أراکَ نَصِبا ؟!
قالَ : حُبُّکَ أنصَبَنی . (3) .
ص: 587
فصل پنجم : نشانه های دوستداران خدا5 / 1خستگی برای خدا حلیه الأولیاء به نقل از ثَور بن یزید : در تورات خواندم : «قلب دوستدار خداوند عز و جلخستگی برای خداوند را دوست دارد» .
امام علی علیه السلام : قلب دوستدار خدا ، خستگی برای خدا را بسیار دوست دارد و قلب بی خبر از یاد خدا ، آسایش را دوست دارد . پس ای آدمیزاد ! گمان مبر که مقام والایِ نیکی را بدون سختی به دست می آوری؛ زیرا حق ، سنگین و تلخ است و باطل ، سَبُک ، شیرین و سست .
امام صادق علیه السلام : خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی کرد : «چرا تنهایت می بینم ؟». گفت : در راه تو از مردم بریده ام و آنان از من بریده اند . خداوند فرمود : «چرا خاموشت می بینم ؟». گفت : ترس از تو خاموشم کرده است . خداوند فرمود : «چرا خسته ات می بینم ؟» . گفت : محبتّت خسته ام ساخته است .
.
ص: 588
عنه علیه السلام : کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام شَدیدَ الاِجتِهادِ فِی العِبادَهِ ؛ نَهارَهُ صائِمٌ ولَیلَهُ قائِمٌ ، فَأَضَرَّ ذلِکَ بِجِسمِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : یا أبَه ، کَم هذَا الدُّؤوبُ ؟! فَقالَ : أتَحَبَّبُ إلی رَبّی لَعَلَّهُ یُزلِفُنی . (1)
المحجّه البیضاء عن عمر : نَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إلی مُصعَبِ بنِ عُمَیرٍ مُقبِلاً وعَلَیهِ إهابُ کَبشٍ قَد تَنَطَّقَ بِهِ ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : اُنظُروا إلی هذَا الرَّجُلِ الَّذی قَد نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ ، لَقَد رَأَیتُهُ بَینَ أبَوَیهِ یَغذُوانِهِ بِأَطیَبِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ، فَدَعاهُ حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ رَسولِهِ إلی ما تَرَونَ . (2)
5 / 2حُبُّ الخَیرِ وأهلِهِ السنّه لابن أبی عاصم عن عبداللّه بن مسعود : کُنّا عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَأَقبَلَ راکِبٌ حَتّی أناخَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی أتَیتُکَ مِن مَسیرَهِ سَبعٍ أنصَبتُ بَدَنی ، وأسهَرتُ لَیلی ، وأظمَأتُ نَهاری ، وأنصَبتُ راحِلَتی ؛ لِأَسأَلَکَ عَن خَصلَتَینِ أسهَرَتانی . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : مَا اسمُکَ ؟ فَقالَ : زَیدُ الخَیلِ . قالَ : أنتَ زَیدُ الخَیرِ ، سَل ، فَرُبَّ مُعضِلَهٍ قَد سُئِلَ عَنها . فَقالَ : أسأَلُکَ عَن عَلامَهِ اللّه ِ تَعالی فیمَن یُریدُ وعَلامَتِهِ فیمَن لا یُریدُ ؟ فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : کَیفَ أصبَحتَ؟ قالَ : أصبَحتُ اُحِبُّ الخَیرَ ومَن یَعمَلُ بِهِ ، وإن عَمِلتُ بِهِ أیقَنتُ ثَوابَهُ ، وإن فاتَنی مِنهُ شَیءٌ حَنَنتُ إلَیهِ . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : هیهِ ، هذِهِ عَلامَهُ اللّه ِ فیمَن یُریدُ ، وعَلامَتُهُ فیمَن لا یُریدُ أن لَو أرادَکَ لِلآخَرینَ (3) لَهَیَّأَکَ لَها ثُمَّ لا یُبالی بِأَیِّ وادٍ هَلَکتَ . (4)
.
ص: 589
امام صادق علیه السلام : امام سجاد علیه السلامدر کار عبادت ، بسیار می کوشید . روز را روزه دار بود و شب را شب زنده دار . این کار به بدنش زیان زد . از این رو به او گفتم : پدر ! این پیوستگی و خستگی در عبادت ، تا کی و برای چیست ؟ فرمود : «بدین ترتیب ، با پروردگارم دوستی می کنم ، تا مرا به خود ، نزدیک سازد» .
المحجّه البیضاء به نقل از عمر : پیامبر صلی الله علیه و آله به مُصعَب بن عُمَیر که پیش می آمد و پوستین گوسفندی بر خود پیچیده بود، نگریست و فرمود : «به این مرد بنگرید که خداوند ، قلبش را روشن ساخته است . او را دیده بودم که کنار پدر و مادرش بود و آنان بهترین خوراک و نوشیدنی را به او می خوراندند و می نوشاندند؛ امّا محبّت خدا و پیامبرش او را به این حالی که می بینید ، درآورده است» .
ر . ک : ص 603 (محبوب شدن در میان دوستان خدا) .
5 / 2دوستی نیکی و نیکان السنّه ابن ابی عاصم به نقل از عبداللّه بن مسعود : نزد پیامبر صلی الله علیه و آلهبودیم که سواری آمد و مَرکب خود را کنار پیامبر صلی الله علیه و آله نشاند و گفت : ای رسول خدا ! من از فاصله هفت [شب راه] به سویت آمده ام . بدنم را خسته کرده ام ، شب را به بیداری و روز را به تشنگی گذرانده و مَرکبم را خسته کرده ام تا از تو درباره دو خصلت که خواب شبانه را از من ربوده است ، بپرسم . پیامبر صلی الله علیه و آلهبه او فرمود : «نامت چیست ؟» . گفت : زیدُ الخَیل (زیدِ اسبْ یار) . فرمود: «تو زید الخیر (زیدِ نیکْ یار) هستی. بپرس که چه بسا دشواری ای که درباره اش پرسش شده [و پاسخ گرفته شده ]است». گفت: از تو درباره نشانه خداوند متعال در کسی که او را می خواهد و نشانه اش در آن که او را نمی خواهد ، می پرسم . فرمود: «شب را چگونه به صبح آوردی؟». گفت : در حالی به صبح آوردم که نیکی را و هر که آن را انجام دهد ، دوست دارم و اگر خودم آن را انجام دهم ، یقین به پاداشش دارم و اگر آن را از دست بدهم ، احساس علاقه به آن می کنم . پیامبر صلی الله علیه و آلهبه او فرمود : «هان ! این همان نشانه خداوند است در کسی که [خدا] او را می خواهد ، و امّا نشانه اش در آن که او را نمی خواهد ، این است که اگر تو را برای کارهای دیگری [جز نیکی ]می خواست ، تو را برای آنها آماده می کرد و باکش نبود که در کجا تباه گردی!» .
.
ص: 590
5 / 3حُبُّ أهلِ البَیتِ الإمام الصادق علیه السلام : وَاللّه ِ ما أحَبَّ اللّه َ مَن أحَبَّ الدُّنیا ووالی غَیرَنا ، ومَن عَرَفَ حَقَّنا وأحَبَّنا فَقَد أحَبَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی . (1)
الإمام الهادی علیه السلام فِی الزِّیارَهِ الجامِعَهِ : ومَن أحَبَّکُم فَقَد أحَبَّ اللّه َ ، ومَن أبغَضَکُم فَقَد أبغَضَ اللّه َ . (2)
.
ص: 591
5 / 3دوستی اهل بیت امام صادق علیه السلام : به خدا سوگند ، آن که دنیا را دوست دارد و با جز ما دوستی می کند ، خدا را دوست ندارد . هرکه حقّ ما را بشناسد و ما را دوست بدارد ، در حقیقت ، خداوند متعال را دوست داشته است .
امام هادی علیه السلام در «زیارت جامعه» : هرکه شما را دوست بدارد ، خدا را دوست داشته و هرکه شما را دشمن بدارد ، خدا را دشمن داشته است .
.
ص: 592
5 / 4قِیامُ اللَّیلِ الإمام الصادق علیه السلام : کانَ فیما ناجَی اللّه ُ عز و جل بِهِ موسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام أن قالَ لَهُ : یَابنَ عِمرانَ ، کَذِبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی فَإِذا جَنَّهُ اللَّیلُ نامَ عَنّی ؛ ألَیسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلوَهَ حَبیبِهِ ؟! ها أنَا ذا یَابنَ عِمرانَ مُطَّلِعٌ عَلی أحِبّائی ، إذا جَنَّهُمُ اللَّیلُ حُوِّلَت أبصارُهُم مِن قُلوبِهِم ، ومَثُلَت عُقوبَتی بَینَ أعیُنِهِم ، یُخاطِبونّی عَنِ المُشاهَدَهِ ، ویُکَلِّمونّی عَنِ الحُضورِ . یَابنَ عِمرانَ ، هَب لی مِن قَلبِکَ الخُشوعَ ، ومِن بَدَنِکَ الخُضوعَ ، ومِن عَینَیکَ الدُّموعَ فِی ظُلَمِ اللَّیلِ ، وَادعُنی ؛ فَإِنَّکَ تَجِدُنی قَریبا مُجیبا . (1)
المحجّه البیضاء : رُوِیَ عَن بَعضِ السَّلَفِ أنَّ اللّه َ عز و جل أوحی إلی بَعضِ الصِّدّیقینَ : إنَّ لی عِبادا مِن عِبادی یُحِبّونَنی واُحِبُّهُم ، ویَشتاقونَ إلَیَّ وأشتاقُ إلَیهِم ، ویَذکُرونَنی وأذکُرُهُم ، ویَنظُرونَ إلَیَّ وأنظُرُ إلَیهِم ، فَإِن حَذَوتَ طَریقَهُم أحبَبتُکَ ، وإن عَدَلتَ عَنهُم مَقَتُّکَ . قالَ : یا رَبِّ ، وما عَلامَتُهُم ؟ قالَ عز و جل : یُراعونَ الظِّلالَ بِالنَّهارِ کَما یُراعِی الرّاعِی الشَّفیقُ غَنَمَهُ ، ویَحِنّونَ إلی غُروبِ الشَّمسِ کَما یَحِنُّ الطَّیرُ إلی أوکارِها عِندَ الغُروبِ ، فَإِذا جَنَّهُمُ اللَّیلُ وَاختَلَطَ الظَّلامُ وفُرِشَتِ الفُرُشُ ونُصِبَتِ الأَستِرَهُ وخَلا کُلُّ حَبیبٍ بِحَبیبِهِ نَصَبوا لی أقدامَهُم ، وافتَرَشوا لی وُجوهَهُم ، وناجَونی بِکَلامی ، وتَمَلَّقونی بِإِنعامی ؛ فَبَینَ صارِخٍ وباکٍ ومُتَأَوِّهٍ وشاکٍ ، وبَینَ قائِمٍ وقاعِدٍ ، وبَینَ راکِعٍ وساجِدٍ . بِعَینی ما یَتَحَمَّلونَ مِن أجلی ، وبِسَمعی ما یَشتَکونَ مِن حُبّی . أوَّلُ ما اُعطیهِم ثَلاثٌ : أقذِفُ مِن نوری فی قُلوبِهِم فَیُخبِرونَ عَنّی کَما اُخبِرُ عَنهُم . وَالثّانِیَهُ : لَو کانَتِ السَّماواتُ وَالأَرضُ وما فیهِما فی مَوازینِهِم لاَستَقلَلتُها لَهُم . وَالثّالِثَهُ : اُقبِلُ بِوَجهی عَلَیهِم ؛ أفَتَری مَن أقبَلتُ بِوَجهی عَلَیهِ یَعلَمُ أحَدٌ ما اُریدُ أن اُعطِیَهُ ؟! (2)
.
ص: 593
5 / 4شب خیزی امام صادق علیه السلام : از جمله رازگویی های خداوند عز و جل با موسی بن عمران علیه السلام آن بود که به او فرمود : «ای پور عمران ! دروغ می گوید آن که می پندارد دوستم می دارد و چون شب درآید ، از من غفلت می کند و می خوابد . مگر هر دوستداری ، خلوت با محبوبش را دوست ندارد ؟ ای پور عمران ! اینک این منم که بر دوستانم آگاهم که چون شبْ آنان را فرو پوشد ، دیده دلشان می گردد و کیفرم (مجازاتم) پیش چشمانشان پدیدار می شود و چنان با من سخن می گویند که گویی مرا می بینند و چنان مرا مخاطب می سازند که گویی در حضورم هستند . ای پور عمران ! از قلبتْ شکستگی ، از تنتْ افتادگی و از چشمانتْ اشک ها را در تاریکی شب ، نثار من کن و مرا بخوان که مرا نزدیک و اجابت کننده خواهی یافت» .
المحجّه البیضاء : از برخی گذشتگان نقل شده است که خداوند عز و جل به یکی از صدّیقان وحی فرمود : «مرا در میان بندگانم ، بندگانی است که دوستم می دارند و دوستشان می دارم ؛ مشتاقم هستند و مشتاق آنانم؛ به یادم هستند و به یادشان هستم؛ به من می نگرند و به ایشان می نگرم . پس اگر روش آنان را در پیش بگیری ، دوستت خواهم داشت و اگر از روش آنان درگذری ، دشمنت خواهم داشت » . آن صدّیق گفت : پروردگارا ! نشانه آنان چیست ؟ خداوند عز و جل فرمود : «همان گونه که شبانِ مهربان ، گوسفندانش را می پاید ، آنان نیز در روز ، سایه ها را می پایند و همان گونه که پرندگان ، مشتاق آشیانه شان هستند ، آنان مشتاق رسیدن غروب خورشیدند . پس چون شبْ آنان را فرو پوشد و تاریکی با همه چیز درآمیزد و فرش ها گسترده و پرده ها آویخته گردد و هر دوستداری با محبوب خود ، خلوت کند ، آنان گام هایشان را برای من خسته می کنند و رخسارشان را برایم چون فرش بر زمین می گسترند و با سخنم با من راز می گویند و با نعمت هایم برایم تملّق می کنند . در این حال ، پاره ای نالان و پاره ای گریان ، پاره ای مویه کنان و پاره ای شکوه کنان ، ایستاده و نشسته ، یا در رکوع و در سجده هستند . در برابر چشمانم ، چه ها که برایم تحمّل نمی کنند! و فرا پیش گوشم ، چه شِکوه ها که از محبّت من نمی کنند! نخستین چیزی که به آنان می بخشم ، این سه چیز است : [اوّل آن که] از نور خود در قلبشان می افکنم . در نتیجه ، چنان از من خبر می دهند که من از آنان خبر می دهم . دوم آن که اگر آسمان ها و زمین در میزان عمل آنان [و پاداششان ]باشد ، آن را برایشان کم خواهم شمرد. سوم آن که با رخسار خود ، به آنان روی می آورم . آیا فکر می کنی کسی می داند به آن که با رخسارم به او روی آورده ام ، چه ها خواهم بخشید ؟» .
.
ص: 594
5 / 5جَوامِعُ خَصائِصِ المُحِبّینَ للّه رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا مَن إلَیهِ یَلجَأُ المُتَحَیِّرونَ ، یا مَن بِهِ یَستَأنِسُ المُریدونَ ، یا مَن بِهِ یَفتَخِرُ المُحِبّونَ . (1)
إرشاد القلوب فی حدیث المعراج : [قالَ اللّه ُ تعالی :] یا أحمَدُ ، لَیسَ کُلُّ مَن قالَ : «اُحِبُّ اللّه َ» أحَبَّنی ، حَتّی یَأخُذَ قوتا ، ویَلبَسَ دونا ، ویَنامَ سُجودا ، ویُطیلَ قِیاما ، ویَلزَمَ صَمتا ، ویَتَوَکَّلَ عَلَیَّ ، ویَبکِیَ کَثیرا ، ویُقِلَّ ضِحکا ، ویُخالِفَ هَواهُ، ویَتَّخِذَ المَسجِدَ بَیتا، وَالعِلمَ صاحِبا، وَالزُّهدَ جَلیسا، وَالعُلَماء أحِبّاءَ ، وَالفُقَراءَ رُفَقاءَ ، ویَطلُبَ رِضایَ ، ویَفِرَّ مِنَ العاصینَ فِرارا ، ویَشغَلَ بِذِکرِی اشتِغالاً، ویُکثِرَ التَّسبیحَ دائِما، ویَکونَ بِالعَهدِ صادِقا، وبِالوَعدِ وافِیا، ویَکونَ قَلبُهُ طاهِرا، وفِی الصَّلاهِ ذاکِیا (2) ، وفِی الفَرائِضِ مُجتَهِدا ، وفیما عِندی مِنَ الثَّوابِ راغِبا، ومِن عَذابی راهِبا، ولِأَحِبّائیقَریبا وجَلیسا (3) . (4)
.
ص: 595
5 / 5کلّیاتی درباره ویژگی های دوستداران خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» : ای آن که سرگردانان به او پناه می آورند ! ای آن که خواستاران به او انس می گیرند ! ای آن که دوستداران به او افتخار می کنند !
إرشاد القلوب در ضمن «حدیث معراج» : [خداوند متعال می فرماید :] ای احمد ! چنین نیست که هرکه بگوید خدا را دوست دارم ، مرا دوست داشته است؛ مگر آن که به اندازه نیازش بخورد؛ لباس کم بها بپوشد ، [پهلو از بستر تهی کند و به دلیل طولانی شدن سجده] در سجده به خواب رود، و قیامش [در نماز ]طولانی شود ؛ خاموشی پیشه کند ، بر من توکل کند؛ بسیار بگرید؛ کم بخندد؛ با هوای نفسش مخالفت کند؛ مسجد را خانه خود ، دانش را دوست ، زهد را همنشین ، عالمان را دوستان ، و فقیران را همراهان خود سازد؛ خشنودی مرا بجوید؛ سخت از عاصیان بگریزد؛ نیک به یاد من مشغول باشد؛ همواره و بسیار تسبیح گوید ؛ پایبند عهد خود باشد؛ به وعده اش وفا کند؛ قلبش پاکیزه باشد؛ در نمازش پاک و در فریضه هایش کوشا باشد؛ خواستار پاداش من ، ترسان از عذاب من و نزدیک و همنشین دوستانم باشد.
.
ص: 596
عدّه الداعی عن کعب الأحبار : مَکتوبٌ فِی التَّوراهِ : یا موسی ، مَن أحَبَّنی لَم یَنسَنی ، ومَن رَجا مَعروفی ألَحَّ فی مَسأَلَتی . (1)
الإمام الصادق علیه السلام فیما نُسِبَ إلَیهِ فی مِصباحِ الشَّریعَه : المُشتاقُ لا یَشتَهی طَعاما ، ولا یَلتَذُّ شَرابا ، ولا یَستَطیبُ رُقادا ، ولا یَأنَسُ حَمیما ، ولا یَأوی دارا ، ولا یَسکُنُ عُمرانا ، ولا یَلبَسُ لَیِّنا ، ولا یَقِرُّ قَرارا ، ویَعبُدُ اللّه َ لَیلاً ونَهارا راجِیا بِأَن یَصِلَ إلی مَا اشتاقَ إلَیهِ ، ویُناجِیَهُ بِلِسانِ الشَّوقِ مُعَبِّرا عَمّا فی سَریرَتِهِ ، کَما أخبَرَ اللّه ُ تَعالی عَن موسَی علیه السلام فی میعادِ رَبِّهِ بِقَولِهِ : «وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَی » (2) ، وفَسَّرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَن حالِهِ أنَّهُ ما أکَلَ وما شَرِبَ ولا نامَ ولاَ اشتَهی شَیئا مِن ذلِکَ فی ذَهابِهِ ومَجیئِهِ أربَعینَ یَوما شَوقا إلی رَبِّهِ . وإِذا دَخَلتَ مَیدانَ الشَّوقِ فَکَبِّر عَلی نَفسِکَ ومُرادِکَ مِنَ الدُّنیا ، ووَدِّعِ جَمیعَ المَألوفاتِ ، وَأجزِم عَن سِوی مَعشوقِکَ ، ولَبِّ بَینَ حَیاتِکَ ومَوتِکَ «لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیکَ» ، وأعظَمَ اللّه ُ أجرَکَ . ومَثَلُ المُشتاقِ مَثَلُ الغَریقِ ؛ لَیسَ لَه هِمَّهٌ إلاّ خَلاصُهُ ، وقَد نَسِیَ کُلَّ شَیءٍ دونَهُ . (3)
.
ص: 597
عدّه الداعی به نقل از کعب الأحبار : در تورات نوشته شده است : «ای موسی! هرکه مرا دوست داشته باشد ، فراموشم نمی کند و هرکه امیدوار به نیکی ام باشد ، به اصرار از من درخواست می کند» .
امام صادق علیه السلام در آنچه به ایشان نسبت داده شده است : مشتاق ، نه میل به غذا دارد ، نه از نوشیدنی ای لذّت می برد ، نه خوابی خوش دارد ، نه با دوستی انس می گیرد ، نه به خانه ای روی می آورد ، نه در جایی آبادان ، منزل می کند ، نه لباسی نرم به تن می کند و نه هیچ قرار و آرامی دارد . شب و روز ، خدا را عبادت می کند و آرزومند رسیدن به چیزی است که اشتیاقش را دارد و با زبان شوقِ خود که از نهانش خبر می دهد ، با او راز می گوید ؛ همان گونه که خداوند ، از میعاد موسی بن عمران علیه السلامبا پروردگارش ، چنین خبر می دهد : «پروردگارا ! به سویت شتافتم تا خشنود گردی» . پیامبر صلی الله علیه و آله حال شوق موسی علیه السلامرا به پروردگارش چنین توضیح داده که آن حضرت در مدت چهل روز که رفت و آمدش به میقات طول کشید ، نه چیزی خورد ، و نه چیزی آشامید ، و نه خوابید ، و نه به چیزی از این کارها میل پیدا کرد . پس هرگاه به میدان شوق گام نهادی ، بر نفْست و خواسته دنیایی ات [به نشانه ترک آنها ]تکبیر بزن و آنچه را بدان انس داری ، واگذار و از هر چیزی جز معشوقت پرهیز نما و میان زندگی و مرگت ، بانگ «لبیک ، اللهم لبیک!» سر ده که خداوند متعال ، پاداشت را عظیم گرداند . حکایت مشتاق ، حکایت غریق است که اندیشه ای جز رهایی خویش ندارد و هر چیزی جز آن را فراموش می کند .
.
ص: 598
الإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : لا تُخدَعَنَّ فَلِلمُحِبِّ دَلائِلُ ولَدَیهِ مِن نَجوَی الحَبیبِ رَسائِلُ مِنها تَنَعُّمُهُ بِما یُبلی بِهِ وسُرورُهُ فی کُلِّ ما هُوَ فاعِلُ فَالمَنعُ مِنهُ عَطِیَّهٌ مَعروفَهٌ وَالفَقرُ إکرامٌ ولُطفٌ عاجِلٌ ومِنَ الدَّلائِلِ أن یُری مُتَحَفِّظا مُتَقَشِّفا فی کُلِّ ما هُوَ نازِلُ ومِنَ الدَّلائِلِ أن تَراهُ مُشَمِّرا فی خِرقَتَینِ عَلی شُطوطِ السّاحِلِ ومِنَ الدَّلائِلِ زُهدُهُ فیما تَری مِن دارِ ذُلٍّ وَالنَّعیمِ الزّائِلِ ومِنَ الدَّلائِلِ أن یُری فی عَزمِهِ طَوعَ الحَبیبِ وإن ألَحَّ العاذِلُ ومِنَ الدَّلائِلِ أن یُری مِن شَوقِهِ مِثلَ السَّقیمِ وفِی الفُؤادِ غَلائِلُ ومِنَ الدَّلائِلِ أن یُری مِن اُنسِهِ مُستَوحِشا مِن کُلِّ ما هُوَ شاغِلٌ ومِنَ الدَّلائِلِ ضِحکُهُ بَینَ الوَری وَالقَلبُ مَحزونٌ کَقَلبِ الثّاکِلِ ومِنَ الدَّلائِلِ حُزنُهُ ونَحیبُهُ جَوفَ الظلامِ (1) فَما لَهُ مِن عاقِلِ ومِنَ الدَّلائِلِ أن یُری مُتَهَنِّکا بِسُؤالِ مَن یَحظی لَدَیهِ السّائِلُ ومِنَ الدَّلائِلِ أن تَراهُ باکِیا أن قَد رَآهُ عَلی قَبیحٍ عاقِلُ ومِنَ الدَّلائِلِ أن تَراهُ مُسافِرا نَحوَ الجِهادِ وکُلِّ فِعلٍ فاضِلِ ومِنَ الدَّلائِلِ أن تَراهُ مِسَلِّما کُلَّ الاُمورِ إلَی المَلیکِ العادِلِ (2)
.
ص: 599
امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : فریفته مشو ، که دوستدار را نشانه هایی است / و از نجوای محبوب ، نزدش نامه هایی . از جمله آن دلایل ، خُرّمی اوست ، به هر آن بلایی که دچارش می شود/ و شادمانی اوست ، به هر آنچه محبوب می کند . لذا منع از سوی محبوب ، خود ، بخششی نیک است/ و فقر ، گرامیداشت و لطفی بی درنگ . نشانه دیگرِ آن دوستدار ، این که هر چه بر سرش فرود می آید/ خود را نگاه می دارد و ساده زندگی می نماید . نشانه دیگر ، آن که او را جامه به کمر بسته/ بر کناره آب و آماده هر کار می بینی. نشانه دیگر ، بی رغبتی اوست / به آنچه از سرای ذلّت و نعمتِ گذرا می بینی . نشانه دیگر ، آن است که عزمش / بر فرمانبری محبوبْ استوار است؛ گرچه سرزنشگر ، پافشاری کند . نشانه دیگر ، آن است که بر اثر شوقش/ همچون بیماری به چشم می آید که قلبش [از شدّت تشنگی ]می سوزد . نشانه دیگر ، آن است که به سبب اُنس با محبوب/ از هر چیزی که او را از محبوب بازدارد ، می رمد . نشانه دیگر ، آن است که در میان مردم ، می خندد/ امّا قلبش چون عزیزْ از دست دادگان ، غمگین است . نشانه دیگر ، اندوه و مویه اوست در پناهِ/ تاریکی های شب ، که هیچ چیزْ او را از آن ، باز نمی دارد . نشانه دیگر ، آن است که شیفته برآوردنِ/ درخواست کسی است که از آن بهره مند می شود . نشانه دیگر ، آن است که چون عاقلی / او را در کار زشتی ببیند ، گریانش می یابی . نشانه دیگر ، آن است که او را پویا/ در راه جهاد و هر کار با فضیلتی می بینی. نشانه دیگر ، آن است که او را می بینی/ که همه کارها را به فرمان روای عادلی سپرده است .
.
ص: 600
الفصل السّادس: خصائص المحبوبین عند اللّه 6 / 1میزانُ مَنزِلَهِ العَبدِ عِندَ اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن کانَ یُحِبُّ أن یَعلَمَ مَنزِلَتَهُ عِندَ اللّه ِ فَلیَنظُر کَیفَ مَنزِلَهُ اللّه ِ عِندَهُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُنزِلُ العَبدَ مِنهُ حَیثُ أنزَلَهُ مِن نَفسِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ ما لَهُ عِندَ اللّه ِ فَلیَعلَم ما للّه ِِ عِندَهُ . (2)
.
ص: 601
فصل ششم : ویژگی های محبوبان خدا6 / 1معیارِ مَنزلت بنده در نزد خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعیتی دارد ، به موقعیت خدا نزد خودش توجّه کند ؛ زیرا خدا بنده را در همان جایگاهی می نهد که او خدا را نزد خود ، در چنان جایگاهی نهاده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه دوست دارد بداند که نزد خدا چه موقعیتی دارد ، ببیند که خدا نزد او چه موقعیتی دارد .
.
ص: 602
الإمام علیّ علیه السلام : مَن أرادَ مِنکُم أن یَعلَمَ کَیفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ فَلیَنظُر کَیفَ مَنزِلَهُ اللّه ِ مِنهُ عِندَ الذُّنوبِ ، کَذلِکَ تَکونُ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالی . (1)
عنه علیه السلام : مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ کَیفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ فَلیَنظُر کَیفَ مَنزِلَهُ اللّه ِ عِندَهُ ؛ فَإِنَّ کُلَّ مَن خیرَ لَهُ أمرانِ ؛ أمرُ الدُّنیا وأمرُ الآخِرَهِ ، فَاختارَ أمرَ الآخِرَهِ عَلَی الدُّنیا فَذلِکَ الَّذی یُحِبُّ اللّه َ ، ومَنِ اختارَ أمرَ الدُّنیا فَذلِکَ الَّذی لا مَنزِلَهَ للّه ِِ عِندَهُ . (2)
6 / 2المَحَبَّهُ عِندَ أحِبّاءِ اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ العَبدَ نادی جِبریلَ : «إنَّ اللّه َ یُحِبُّ فُلانا فَأَحبِبهُ» ، فَیُحِبُّهُ جِبریلُ . فَیُنادی جِبریلُ فی أهلِ السَّماءِ : «إنَّ اللّه َ یُحِبُّ فُلانا فَأَحِبّوهُ» ، فَیُحِبُّهُ أهلُ السَّماءِ ، ثُمَّ یوضَعُ لَهُ القَبولُ فِی الأَرضِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا قَذَفَ حُبَّهُ فی قُلوبِ المَلائِکَهِ ، وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا قَذَفَ بُغضَهُ فی قُلوبِ المَلائِکَهِ ، ثُمَّ یَقذِفُهُ فی قُلوبِ الآدَمِیِّینَ . (4)
.
ص: 603
امام علی علیه السلام : هریک از شما که می خواهد بداند موقعیتش نزد خدا چگونه است ، به موقعیت خدا نزد خودش به هنگام گناه بنگرد ؛ موقعیت او نزد خداوند متعال ، همان گونه است .
امام علی علیه السلام : هرکه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعیتی دارد ، به موقعیت خدا نزد خودش بنگرد ؛ زیرا به هرکه حقِّ انتخاب دو کار داده شود : کار این جهانی و کار آن جهانی ، و او کار آن جهانی را بر کار این جهانی برگزیند ، او کسی است که خدا را دوست دارد ؛ و هرکه کار این جهانی را برگزیند ، او کسی است که خدا نزد او منزلتی ندارد.
ر . ک : ص 331 (گواهی دل) .
6 / 2محبوب شدن در میان دوستان خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند بنده را دوست بدارد ، به جبرئیل ندا می کند : «خداوند ، فلانی را دوست دارد . پس او را دوست داشته باش» . در نتیجه ، جبرئیل دوستش می دارد. پس از آن، جبرئیل در میان آسمانیان ندا می کند : خداوند ، فلانی را دوست دارد . پس دوستش بدارید . در نتیجه ، آسمانیان دوستش می دارند . آن گاه ، زمینه مقبولیت او در زمین فراهم می شود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، محبّتش را در دل های فرشتگان می افکند و هرگاه بنده ای را دشمن بدارد ، دشمنی اش را در دل های فرشتگان و سپس در دل های انسان ها می افکند .
.
ص: 604
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ المِقَهَ مِنَ اللّه ِ ، واُلقِیَت مِنَ السَّماءِ ، فَإِذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا قالَ لِجِبریلَ : «إنّی اُحِبُّ فُلانا» ، فَیُنادی جِبریلُ : إنَّ اللّه َ عز و جل یَمِقُ یَعنی : یُحِبُّ فُلانا ، فَأَحِبّوهُ ، فَیُنزِلُ لَهُ المَحَبَّهَ فِی الأَرضِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا مِن اُمَّتی قَذَفَ فی قُلوبِ أصفِیائِهِ وأرواحِ مَلائِکَتِهِ وسُکّانِ عَرشِهِ مَحَبَّتَهُ لِیُحِبّوهُ ، فَذلِکَ المُحِبُّ حَقّا ، طوبی لَهُ ، ولَهُ شَفاعَهٌ عِندَ اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ . (2)
6 / 3المَبغَضَهُ عِندَ أعداءِ اللّه ِ معانی الأخبار عن أحمد بن محمّد بن عیسی عن المفضّل بن عمر : قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام : إنَّ مَن قَبلَنا یَقولونَ : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی إذا أحَبَّ عَبدا نَوَّهَ بِهِ مُنَوِّهٌ مِنَ السَّماءِ : إنَّ اللّه َ یُحِبُّ فُلانا فَأَحِبّوهُ،فَتُلقی لَهُ المَحَبَّهُ فی قُلوبِ العِبادِ ، فَإِذا أبغَضَ اللّه ُ تَعالی عَبدا نَوَّهَ مُنَوِّهٌ مِنَ السَّماءِ : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ فُلانا فَأَبغِضوهُ ، قالَ : فَیُلقِی اللّه ُ لَهُ البَغضاءَ فی قُلوبِ العِبادِ ؟ قالَ : کانَ علیه السلام مُتَّکِئا فَاستَوی جالِسا ، فَنَفَضَ یَدَهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ یَقولُ : لا ، لَیسَ کَما یَقولونَ ، ولکِنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا أغری بِهِ النّاسَ فِی الأَرضِ ؛ لِیَقولوا فیهِ فَیُؤثِمَهُم ویَأجُرَهُ ، وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَهُ إلَی النّاسِ ؛ لِیَقولوا فیهِ فَیُؤثِمَهُم ویُؤثِمَهُ . ثُمَّ قالَ علیه السلام : مَن کانَ أحَبَّ إلَی اللّه ِ مِن یَحیَی بنِ زَکَرِیّا علیه السلام ؟! أغراهُم بِهِ حَتّی قَتَلوهُ . ومَن کانَ أحَبَّ إلَی اللّه ِ عز و جل مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ؟! فَلَقِیَ مِنَ النّاسِ ما قَد عَلِمتُم . ومَن کانَ أحَبَّ إلَی اللّه ِ تَعالی مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِ ؟! فَأَغراهُم بِهِ حَتّی قَتَلوهُ . (3)
.
ص: 605
رسول خدا صلی الله علیه و آله : محبّت از خداست و از آسمان فرو افتاده است . از این رو ، هرگاه خداوند عز و جل بنده ای را دوست بدارد ، به جبرئیل می گوید : «من فلانی را دوست دارم» . پس جبرئیل ندا می کند : خداوند عز و جل فلانی را دوست دارد . پس دوستش بدارید . پس از آن ، محبّتش را به سوی زمین فرود می آورد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند ، بنده ای از امّتم را دوست بدارد ، محبّتش را در دل های برگزیدگانش و در جان های فرشتگان و ساکنان عرشش می افکند ، تا دوستش بدارند . چنین کسی ، به حقیقت ، دوستدار است . خوشا به حالش! و او را در روز قیامت ، نزد خداوند ، حقّ شفاعت است .
ر . ک : ص 97 (ایمان و کار شایسته)؛ ص 589 (دوستی نیکی و نیکان) .
6 / 3منفور شدن در میان دشمنان خدا معانی الأخبار به نقل از احمد بن محمّد بن عیسی ، از مفَضَّل بن عمر : به امام صادق علیه السلام گفتم : اطرافیان ما می گویند: هرگاه خداوند متعال ، بنده ای را دوست بدارد، کسی در آسمان ، او را بلند آوازه می سازد و می گوید : خداوند ، فلانی را دوست دارد. پس دوستش بدارید. در نتیجه ، محبّتش در دل های بندگان خدا افکنده می شود و چون خداوند متعال، بنده ای را دشمن بدارد ، کسی در آسمان اعلام می دارد . خداوند، فلانی را دشمن می دارد . پس او را دشمن بدارید . در نتیجه ، دشمنی او در دل های بندگان خدا افکنده می شود . حضرت تکیه داده بود. نشست و سه بار دستانش را تکان داد و بر یکدیگر زد و فرمود : «نه ! چنین نیست که می گویند؛ لیکن خداوند عز و جل هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، مردم را بر آن می دارد تا از او بدگویی کنند و در نتیجه، آنان را گناهکار کند و به او پاداش دهد، و هرگاه خداوند عز و جل بنده ای را دشمن بدارد ، او را محبوب مردم می گرداند تا درباره اش به نیکی سخن بگویند و در نتیجه، او را و آنان را گناهکار کند» . سپس حضرت فرمود : «چه کسی نزد خداوند ، محبوب تر از یحیی بن زکریا علیه السلامبود ؟ مردم را بر او شوراند تا او را کشتند . چه کسی نزد خداوند عز و جلمحبوب تر از علی بن ابی طالب علیه السلام بود ؟ در حالی که می دانید که از دست مردم چه کشید. چه کسی نزد خداوند متعال ، محبوب تر از حسین بن علی علیهماالسلام بود ؟ امّا مردم را بر او شوراند تا او را کشتند» .
.
ص: 606
6 / 4الاُنسُ بِاللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله مخاطبا للّه ِِ عز و جل : یا رَبِّ ، وَدَدتُ أنّی أعلَمُ مَن تُحِبُّ مِن عِبادِکَ فَاُحِبُّهُ . قالَ : إذا رَأَیتَ عَبدی یُکثِرُ ذِکری فَأَنَا أذِنتُ لَهُ فی ذلِکَ ، وأنَا اُحِبُّهُ ، وإذا رَأَیتَ عَبدی لا یَذکُرُنی فَأَنَا حَجَبتُهُ عَن ذلِکَ ، وأنَا أبغَضتُهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : عَلامَهُ حُبِّ اللّه ِ حُبُّ ذِکرِ اللّه ِ ، وعَلامَهُ بُغضِ اللّه ِ بُغضُ ذِکرِ اللّه ِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا أنیسَ الذّاکِرینَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله أیضا : یا أنیسَ مَن لا أنیسَ لَهُ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : إذا رَأَیتَ اللّه َ سُبحانَهُ یُؤنِسُکَ بِذِکرِهِ فَقَد أحَبَّکَ . (5)
.
ص: 607
6 / 4اُنس با خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به خداوند عز و جل : پروردگارا ! دوست داشتم بدانم کدام بنده ات را دوست می داری ، تا دوستش بدارم . خداوند فرمود : «هرگاه دیدی بنده ای بسیار مرا یاد می کند ، پس من به او اجازه یاد خود را داده ام و من او را دوست دارم؛ امّا هرگاه دیدی بنده ام مرا یاد نمی کند ، پس من او را از آن بازداشته ام و من او را دشمن می دارم» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : نشانه دوستی خدا ، دوست داشتن یاد خداست و نشانه دشمنی با خدا ، دشمنی با یاد کردن خداست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» : ای همدمِ یادکنندگانت !
رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» : ای همدمِ بی همدمان !
امام علی علیه السلام : هرگاه دیدی خداوند عز و جل تو را همدم یاد خود ساخته ، در حقیقت ، تو را دوست داشته است .
.
ص: 608
عنه علیه السلام : الذِّکرُ لَذَّهُ المُحِبّینَ . (1)
عنه علیه السلام فی دُعاءٍ لَهُ : اللّهُمَّ إلَیکَ حَنَّت قُلوبُ المُخبِتینَ ، وبِکَ أنِسَتْ عُقولُ العاقِلینَ . (2)
عنه علیه السلام فی دُعاءٍ لَهُ یَلجَأُ فیهِ إلَی اللّه ِ لِیَهدِیَهُ إلَی الرَّشادِ : اللّهُمَّ إنَّکَ آنَسُ الآنِسینَ لِأَولِیائِکَ ، وأحضَرُهُم بِالکِفایَهِ لِلمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ ، تُشاهِدُهُم فی سَرائِرِهِم ، وتَطَّلِعُ عَلَیهِم فی ضَمائِرِهِم ، وتَعلَمُ مَبلَغَ بَصائِرِهِم ؛ فَأَسرارُهُم لَکَ مَکشوفَهٌ ، وقُلوبُهُم إلَیکَ مَلهوفَهٌ ، إن أوحَشَتهُمُ الغُربَهُ آنَسَهُم ذِکرُکَ ، وإن صُبَّت عَلَیهِمُ المَصائِبُ لَجَؤوا إلَی الاِستِجارَهِ بِکَ ؛ عِلما بِأَنَّ أزِمَّهَ الاُمورِ بِیَدِکَ ، ومَصادِرَها عَن قَضائِکَ . (3)
الإمام الحسین علیه السلام فی دُعائِهِ یَومَ عَرَفَهَ : یا مَن أذاقَ أحِبّاءَهُ حَلاوَهَ المُؤانَسَهِ . (4)
عنه علیه السلام أیضا : أنتَ الَّذی أزَلتَ الأَغیارَ عَن قُلوبِ أحِبّائِکَ . . . أنتَ المونِسُ لَهُم حَیثُ أوحَشَتهُمُ العَوالِمُ . (5)
الإمام زین العابدین علیه السلام فِی مُناجاهِ الذّاکِرین : إلهی . . . أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ لَذَّهٍ بِغَیرِ ذِکرِکَ ، ومِن کُلِّ راحَهٍ بِغَیرِ اُنسِکَ ، ومِن کُلِّ سُرورٍ بِغَیرِ قُربِکَ ومِن کُلِّ شُغلٍ بِغَیرِ طاعَتِکَ . (6)
.
ص: 609
امام علی علیه السلام : یاد خدا ، لذّت دوستداران [خدا ]است .
امام علی علیه السلام در یکی از دعاهایش : بارالها ! دل های افتادگان ، مشتاق توست و خردهای خردمندان ، با تو همدم شده است .
امام علی علیه السلام در دعایی که در آن به خدا پناهنده می شود تا او را به راه درست ، هدایت فرماید : بارالها ! تو برای دوستانت همدم ترینِ همدمانی و برای توکّل کنندگان به تو ، از همه کاردان تر. بر نهانی هایشان بینایی ، و از درون هایشان باخبر ، و از حدّ بینش آنان آگاه . رازهایشان بر تو آشکار است و دل هایشان شیفته تو . اگر غربت به وحشتشان اندازد ، یاد تو آرامشان می سازد و اگر مصیبت ها بر آنان فرو بارد ، به سوی تو پناه می آورند ؛ زیرا می دانند که سر رشته کارها به دست توست و خاستگاه آنها قضای تو .
امام حسین علیه السلام در دعای روز عَرَفه : ای آن که به دوستانش شیرینی همدمی را چشانده است !
امام حسین علیه السلام در دعای روز عرفه : این تویی که اغیار را از دل های دوستانت زدودی ... و چون جهان ها آنها را وحشت زده کند ، تو همدم آنانی .
امام سجاد علیه السلام در «مناجاهُ الذاکرین» : بارالها ! ... از هر لذّتی جز یاد تو ، از هر آسایشی جز همدمی تو ، از هر شادمانی ای جز نزدیکی به تو ، و از هر کاری جز فرمانبری ات، به درگاه تو آمرزش می خواهم .
.
ص: 610
عنه علیه السلام فی مُناجاتِهِ : یا مَن آنَسَ العارِفینَ بِطولِ مُناجاتِهِ ، وألبَسَ الخائِفینَ ثَوبَ مُوالاتِهِ . (1)
عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ . . . ألبِس قَلبِیَ الوَحشَهَ مِن شِرارِ خَلقِکَ ، وهَب لِیَ الاُنسَ بِکَ وبِأَولِیائِکَ وأهلِ طاعَتِکَ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : کانَ أمیرُالمُؤمِنینَ علیه السلام یَقولُ وهُوَ ساجِدٌ : اِرحَم ذُلّی بَینَ یَدَیکَ، وتَضَرُّعی إلَیکَ، ووَحشَتی مِنَ النّاسِ ، واُنسی (3) بِکَ یا کَریمُ . (4)
6 / 5الحِمیَهُ مِنَ الدُّنیا رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا حَماهُ الدُّنیا ؛ کَما یَظَلُّ أحَدُکُم یَحمی سَقیمَهُ الماءَ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل یُعطِی الدُّنیا مَن یُحِبُّ ومَن لا یُحِبُّ ، ولا یُعطِی الدّینَ إلاّ لِمَن أحَبَّ ؛ فَمَن أعطاهُ اللّه ُ الدّینَ فَقَد أحَبَّهُ . (6)
.
ص: 611
امام سجاد علیه السلام در نیایشش : ای آن که با رازگویی طولانی اش ، همدم عارفان گشت و لباس دوستی اش را بر تن ترسیدگان پوشاند !
امام سجاد علیه السلام در دعایش : بارالها ! . . . قلبم را از وحشت آفریدگانِ بدت بپوشان و اُنس به خود و دوستان و فرمانبرانت را به من ببخش .
امام صادق علیه السلام : امیر مؤمنان در حال سجده می گفت : «بر ذلّتم در برابر خودت، مویه ام برایت ، گریزم از مردم و همدمی ام با تو، رحم کن ، ای کریم !» .
6 / 5پرهیز از دنیا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد ، او را از دنیا می پرهیزانَد ، همان گونه که یکی از شما بیمار خود را از آب می پرهیزاند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، دنیا را به کسی که دوست دارد و کسی که دوست ندارد ، می دهد؛ امّا دین را جز به کسی که دوست دارد ، نمی دهد . پس هر که خداوند به وی دین داده ، دوستش داشته است .
.
ص: 612
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ یَمنَحُ المالَ مَن یُحِبُّ ویُبغِضُ ، ولا یَمنَحُ العِلمَ إلاّ مَن أحَبَّ . (1)
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ سُبحانَهُ عَبدا بَغَّضَ إلَیهِ المالَ ، وقَصَّرَ مِنهُ الآمالَ . (2)
عنه علیه السلام : مِمّا یَدُلُّکَ عَلی دَناءَهِ الدُّنیا أنَّ اللّه َ جَلَّ ثَناؤُهُ زَواها عَن أولِیائِهِ وأحِبّائِهِ ؛ نَظَرا وَاختِیارا ، وبَسَطَها لِأَعدائِهِ ؛ فِتنَهً وَاختِبارا . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل یُعطِی الدُّنیا مَن یُحِبُّ ویُبغِضُ ، ولا یُعطِی الآخِرَهَ إلاّ مَن أحَبَّ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ الدُّنیا یُعطیهَا اللّه ُ عز و جل مَن أحَبَّ ومَن أبغَضَ ، وإنَّ الإِیمانَ لا یُعطیهِ إلاّ مَن أحَبَّهُ . (5)
6 / 6الاِبتِلاءُ بِعَظیمِ البَلاءِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا اِبتَلاهُ بِعَظیمِ البَلاءِ ، فَمَن رَضِیَ فَلَهُ عِندَ اللّه ِ الرِّضی ، ومَن سَخَطَ البَلاءَ فَلَهُ عِندَ اللّه ِ السَّخَطُ . (6)
.
ص: 613
امام علی علیه السلام : خداوند سبحان ، مال را به آن که دوست می دارد و دشمن می دارد ، می بخشد؛ امّا دانش را جز به کسی که دوست دارد ، نمی بخشد .
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند سبحان ، بنده ای را دوست بدارد ، دارایی را مورد نفرتش قرار می دهد و آرزوهایش را کوتاه می گرداند .
امام علی علیه السلام : از جمله چیزهایی که پستی دنیا را به تو نشان می دهد ، آن است که خداوند عز و جل بساط آن را از روی عنایت و خیرخواهی ، از سرِ اولیا و دوستانش برکشیده و از روی ابتلا و آزمون ، آن را برای دشمنانش گسترده است .
امام باقر علیه السلام : خداوند عز و جل دنیا را هم به کسی که [خودْ] دوستش دارد و هم به کسی که دشمنش می دارد ، می بخشد؛ امّا آخرت را جز به کسی که دوستش دارد ، نمی بخشد .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل دنیا را هم به کسی که دوستش دارد و هم به کسی که دشمنش می دارد،می بخشد؛ امّا ایمان را جز به کسی که دوستش دارد، نمی بخشد .
6 / 6مبتلا شدن به بلای بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند عز و جلبنده ای را دوست بدارد ، او را به بلایی گرفتاری و مصیبتی بزرگ ، مبتلا می کند . پس اگر آن بنده راضی گشت ، بهره اش نزد خداوند ، رضایت است و اگر ناخشنود گشت ، بهره اش نزد خداوند ، ناخشنودی است .
.
ص: 614
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ عِظَمَ الجَزاءِ مَعَ عِظَمِ البَلاءِ ، وإنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ قَوما اِبتَلاهُم ، فَمَن رَضِیَ فَلَهُ الرِّضا ، ومَن سَخَطَ فَلَهُ السَّخَطُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ قَوما اِبتَلاهُم ، فَمَن صَبَرَ فَلَهُ الصَّبرُ ، ومَن جَزِعَ فَلَهُ الجَزَعُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا اِبتَلاهُ ، فَإِن صَبَرَ اجتَباهُ ، فَإِن رَضِیَ اصطَفاهُ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی إذا أحَبَّ عَبدا اِبتَلاهُ ، فَإِذَا ابتَلاهُ فَصَبَرَ کافَأَهُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا ألصَقَ بِهِ البَلاءَ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل یُریدُ أن یُصافِیَهُ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله : یَقولُ البَلاءُ کُلَّ یَومٍ : إلی أینَ أتَوَجَّهُ ؟ فَیَقولُ اللّه ُ تَعالی : إلی أحبابی واُولی طاعَتی ، أبلو بِکَ أخبارَهُم ، وأختَبِرُ بِکَ صَبرَهُم ، واُمَحِّصُ بِکَ ذُنوبَهُم ، وأرفَعُ بِکَ دَرَجاتِهِم . (6)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا اِبتَلاهُ ؛ لِیَسمَعَ صَوتَهُ . (7)
.
ص: 615
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بزرگی پاداش ، همراه بزرگیِ بلاست . خداوند ، هرگاه مردمی را دوست بدارد ، مبتلایشان می کند . پس هرکه خشنود گشت ، بهره اش خشنودی است و هرکه ناخشنود گشت ، بهره اش ناخشنودی است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل هرگاه مردمی را دوست بدارد ، مبتلایشان می کند . پس هرکه صبر کند ، بهره اش صبر است و هرکه بی تابی کند ، بهره اش بی تابی است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، مبتلایش می کند . پس اگر صبر کرد ، او را برمی گزیند و اگر خشنود گشت ، او را ویژه خود می گرداند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، او را مبتلا می کند و اگر او را مبتلا کرد و او صبر کرد ، پاداشش می دهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، بلا (گرفتاری) را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند می خواهد او را خالص سازد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بلا هر روز می گوید : به کدام سو روم ؟ آن گاه خداوند متعال می فرماید : «به سوی دوستان و فرمانبرانم . با تو کارهایشان را می آزمایم ، با تو صبرشان را آشکار می کنم ، با تو گناهانشان را پاک می کنم و با تو بر منزلت آنان می افزایم» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، او را مبتلا می کند تا صدای [دعای ]او را بشنود .
.
ص: 616
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عز و جل عَبدا صَبَّ عَلَیهِ البَلاءَ صَبّا ، وثَجَّهُ عَلَیهِ ثَجّا . فَإِذا دَعَا العَبدُ قالَ جِبریلُ : أی رَبِّ ، اِقضِ حاجَتَهُ ؟ فَیَقولُ تَعالی : دَعهُ ؛ فَإِنّی اُحِبُّ أن أسمَعَ صَوتَهُ . فَإِذا دَعا ، یَقولُ عز و جل : لَبَّیکَ عَبدی ، وعِزَّتی لا تَسأَلُنی شَیئا إلاّ اُعطیکَ ، ولا تَدعونی بِشَیءٍ إلاَّ استَجَبتُ ، فَإِمّا أن اُعَجِّلَ لَکَ ، وإمّا أن أدَّخِرَ لَکَ أفضَلَ مِنهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عَبدا أتحَفَهُ بِواحِدَهٍ مِن ثَلاثٍ : إمّا حُمّیً أو رَمَدٍ أو صُداعٍ . (2)
الدعوات : قال [النَّبیُّ صلی الله علیه و آله] : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا اِبتَلاهُ ، فَإِذا أحَبَّهُ اللّه ُ الحُبَّ البالِغَ اقتَناهُ . قالوا : ومَا اقتِناؤُهُ ؟ قالَ : ألاّ یَترُکَ لَهُ مالاً ولا وَلَدا . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالی إذا أحَبَّ عَبدا غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّا ، وثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّا . فَإِذا دَعاهُ ، قالَ : لَبَّیکَ عَبدی ، لَئِن عَجَّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی عَلی ذلِکَ لَقادِرٌ ، ولَئِنِ ادَّخَرتُ لَکَ فَمَا ادَّخَرتُ لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عَبدا بَعَثَ إلَیهِ مَلَکا ، فَیَقولُ : أسقِمهُ ، وشَدِّد البَلاءَ عَلَیهِ ، فَإِذا بَرَأَ مِن شَیءٍ فَابتَلِهِ لِما هُوَ أشَدُّ مِنهُ وقَوِّ عَلَیهِ حَتّی یَذکُرَنی ؛ فَإِنّی أشتَهی أن أسمَعَ دُعاءَهُ . (5)
.
ص: 617
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند عز و جلبنده ای را دوست بدارد ، بلا را سخت بر سر او سرازیر می کند و آن را سخت بر او می بارد . پس چون بنده دعا کند ، جبرئیل می گوید : «پروردگارا ! حاجتش را برآورم ؟». امّا خداوند متعال می گوید : «او را رها کن که من دوست دارم صدایش را بشنوم» و چون دعا کند ، خداوند عز و جلمی گوید : «بنده ام ، لبّیک ! به عزّتم سوگند که هرچه از من بخواهی ، به تو عطا می کنم و هرچه دعا کنی ، اجابت می نمایم ، [بدین معنا که] یا آن را زود برایت برمی آورم و یا بهتر از آن را برایت ذخیره می کنم» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، یکی از این سه را به او ارمغان خواهد داد : یا تب یا چشم درد و یا سر درد .
الدعوات : [پیامبر خدا ]فرمود: «هرگاه خداوندْ بنده ای را دوست بدارد، مبتلایش می کند و چون او را بسیار دوست بدارد ، او را [برای خود ]بر می گیرد» . پرسیدند : چگونه او را برمی گیرد ؟ فرمود : «نه مالی برایش می گذارد و نه فرزندی» .
امام باقر علیه السلام : خداوند متعال ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، او را در بلا ، نیک فرو می برد و بلا را سخت بر او سرازیر می کند . پس چون آن بنده دعا کند ، خداوند می گوید : «بنده ام ، لبّیک ! اگر [بخواهم] آنچه را از من درخواست کرده ای ، به سرعت برایت فراهم آورم ، بر این کار قادرم و اگر آن را برایت ذخیره کنم ، آنچه ذخیره کرده ام ، برایت بهتر است» .
امام صادق علیه السلام : خداوند هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، فرشته ای به سوی او می فرستد و می گوید : «بیمارش کن و بلا را بر او سخت کن . پس هرگاه از بیماری بهبود یابد ، او را به سخت تر از آن گرفتار کن و بیماری را بر او سخت گردان تا مرا یاد کند ؛ زیرا که من خوش دارم دعایش را بشنوم» .
.
ص: 618
عنه علیه السلام : إنَّ عَظیمَ الأَجرِ لَمَعَ عَظیمِ البَلاءِ ، وما أحَبَّ اللّه ُ قَوما إلاَّ ابتَلاهُم . (1)
6 / 7النَّوادِرالکتاب(أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَآءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) . (2)
الحدیث رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : إذا أحبَبتُم أن تَعلَموا ما لِلعَبدِ عِندَ اللّه ِ فَانظُروا ما یَتبَعُهُ مِنَ النّاسِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالی عَبدا نَصَبَ فی قَلبِهِ نائِحَهً مِنَ الخَوفِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا نَصَبَ فی قَلبِهِ نائِحَهً مِنَ الحُزنِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُحِبُّ کُلَّ قَلبٍ حَزینٍ . (5)
.
ص: 619
امام صادق علیه السلام : پاداش بزرگ ، همراه بلای بزرگ است و خداوند ، مردمی را دوست نمی دارد ، مگر آن که مبتلایشان می کند .
6 / 7گوناگونقرآن(آگاه باشید که دوستان خدا ، نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : اگر دوست داشتید بدانید که بنده چه جایگاهی نزد خدا دارد ، ببینید مردم چه نظری درباره اش دارند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند متعال ، بنده ای را دوست بدارد ، نقطه ای سپید در قلبش پدید می آورد ، گوش های قلبش را می گشاید و فرشته ای بر او می گمارد ، تا بر راه راست ، استوارش دارد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، روزی اش را به اندازه قرار می دهد .
.
ص: 620
عنه صلی الله علیه و آله : إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالی عَبدا نَکَتَ فی قَلبِهِ نُکتَهً بَیضاءَ ، وفَتَحَ مَسامِعَ قَلبِهِ ، ووَکَّلَ بِهِ مَلَکا یُسَدِّدُهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی إذا أحَبَّ عَبدا جَعَلَ رِزقَهُ کَفافا . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : الأَخلاقُ مَنائِحُ مِنَ اللّه ِ عز و جل ؛ فَإِذا أحَبَّ عَبدا مَنَحَهُ خُلُقا حَسَنا ، وإذا أبغَضَ عَبدا مَنَحَهُ خُلُقا سَیِّئا . (3)
عنه صلی الله علیه و آله عَن جَبرَئیلَ عَنِ اللّه ِ عز و جل : الإِخلاصُ سِرٌّ مِن أسرارِی ، استَودَعتُهُ قَلبَ مَن أحبَبتُ مِن عِبادی . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا ألهَمَهُ الصِّدقَ . (5)
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا زَیَّنَهُ بِالسَّکینَهِ وَالحِلمِ . (6)
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَیهِ الأَمانَهَ . (7)
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا ألهَمَهُ رُشدَهُ ، ووَفَّقَهُ لِطاعَتِهِ . (8)
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا وَعَظَهُ بِالعِبَرِ . (9)
.
ص: 621
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خوی ها، بخشش های خداوند عزّوجل اند . از این رو ، هر گاه خداوند بنده ای را دوست بدارد ، به او خویی خوش می بخشد و هرگاه بنده ای را دشمن بدارد ، به او خویی بد می بخشد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل از خداوند عز و جل : اخلاص ، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک از بندگانم که دوستش داشته باشم ، می سپارم .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند متعال ، بنده ای را دوست بدارد ، مویه گری از ترس [خدا] را در قلبش قرار می دهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه خداوند متعال بنده ای را دوست بدارد ، مویه گری از اندوه [امور اُخروی ]را در قلبش قرار می دهد ؛ زیرا خداوند ، هر قلب اندوهگین را دوست دارد .
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد ، راستی را به او الهام می کند.
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، او را با آرامش و بردباری می آراید .
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، امانتداری را محبوبش می گرداند.
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، راه صواب و هدایتش را به او می نماید و او را توفیق فرمانبری از خود می دهد .
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد ، او را با عبرت ها پند می دهد.
.
ص: 622
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا رَزَقَهُ قَلبا سَلیما ، وخُلُقا قَویما . (1)
عنه علیه السلام : السَّخاءُ وَالشَّجاعَهُ غَرائِزُ شَریفَهٌ ، یَضَعُهَا اللّه ُ سُبحانَهُ فیمَن أحَبَّهُ وَامتَحَنَهُ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالی عَبدا ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ : غَضِّ البَصَرِ عَنِ المَحارِمِ ، وَالخَوفِ مِنَ اللّه ِ جَلَّ ذِکرُهُ ، وَالحَیاءِ ، وَالحلفِ (3) ، [وَ] الصَّبرِ ، وَالأَمانَهِ ، وَالصِّدقِ ، وَالسَّخاءِ . (4)
عنه علیه السلام : إنَّ مِمّا أوحَی اللّه ُ إلی موسی علیه السلام وأنزَلَ عَلَیهِ فِی التَّوراهِ : إنّی أنَا اللّه ُ لا إلهَ إلاّ أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ ، وخَلَقتُ الخَیرَ وأجرَیتُهُ عَلی یَدَی مَن اُحِبُّ ، فَطوبی لِمَن أجرَیتُهُ عَلی یَدَیهِ . (5)
عنه علیه السلام : الفَقرُ مَخزونٌ عِندَ اللّه ِ کَالشَّهادَهِ ، ولا یُعطیهِما إلاّ مَن أحَبَّ مِن عِبادِهِ المُؤمِنینَ . (6)
عنه علیه السلام : اِجتَهَدتُ فِی العِبادَهِ وأنَا شابٌّ ، فَقالَ لی أبی : یا بُنَیَّ ، دونَ ما أراکَ تَصنَعُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جلإذا أحَبَّ عَبدا رَضِیَ عَنهُ بِالیَسیرِ . (7)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا فَعَمِلَ عَمَلاً قَلیلاً جَزاهُ بِالقَلیلِ الکَثیرَ ، ولَم یَتَعاظَمهُ أن یَجزِیَ بِالقَلیلِ الکَثیرَ لَهُ . (8)
.
ص: 623
امام علی علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، قلبی سلیم و پاک و خویی استوار ، روزی اش می کند .
امام علی علیه السلام : بخشندگی و دلاوری، صفاتی ارجمند هستند که خداوند سبحان، آنها را در وجود هرکه دوستش بدارد و آزموده باشد ، می نهد .
امام صادق علیه السلام : هرگاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، عمل به هشت صفت را به او الهام می فرماید : چشمْ فرو پوشیدن از گناهان ، ترس از خداوند عز و جل ، شرم ، بردباری ، شکیبایی ، امانتداری ، راستی و بخشندگی .
امام صادق علیه السلام : از جمله آنچه خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد و در تورات بر او نازل فرمود ، این بود : «من خدایی هستم که جز من خدایی نیست . خلق را آفریدم و خیر را آفریدم و عمل به آن را بر دستان آن که دوست دارم ، جاری ساختم . پس خوشا به حال آن که خیر را بر دستانش جاری می سازم !» .
امام صادق علیه السلام : فقر ، همچون شهادت ، در خزانه خداوند است و آن را جز به بندگان مؤمنی که دوستشان دارد ، نمی بخشد .
امام صادق علیه السلام : در جوانی ، سخت در عبادت کوشا بودم . پدرم به من فرمود : «پسرکم ! کمتر از آنچه می بینم ، خودت را رنجه ساز که خداوند عز و جل هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، از او به کم ، خشنود می شود» .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جل هرگاه بنده ای را دوست بدارد و او اندک کار خیری انجام دهد ، در برابر آن اندک ، به او پاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک ، بر او سنگین نمی آید .
.
ص: 624
عنه علیه السلام : إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالی عَبدا ألهَمَهُ الطّاعَهَ ، وألزَمَهُ القَناعَهَ ، وفَقَّهَهُ فِی الدّینِ ، وقَوّاهُ بِالیَقینِ ؛ فَاکتَفی بِالکَفافِ ، وَاکتَسی بِالعَفافِ . وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَیهِ المالَ ، وبَسَطَ لَهُ الآمالَ ، وألهَمَهُ دُنیاهُ ، ووَکَلَهُ إلی هَواهُ ؛ فَرَکِبَ العِنادَ ، وبَسَطَ الفَسادَ ، وظَلَمَ العِبادَ . (1)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عَبدا عَصَمَهُ ، (وجَعَلَ غَناهُ فی نَفسِهِ) ، وجَعَلَ ثَوابَهُ بَینَ عَینَیهِ . (2)
عنه علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل أدَّبَ نَبِیَّهُ عَلی مَحَبَّتِهِ ، فَقالَ : «وَ إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ » . (3) . . وقالَ عز و جل : «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ» (4) . (5)
.
ص: 625
امام صادق علیه السلام : هرگاه خداوند متعال ، بنده ای را دوست بدارد ، فرمانبری را به او الهام می کند ، قناعت را همراهش می سازد ، فهم عمیق در دین را ارزانی اش می دارد و با یقین ، او را نیرومند می کند . در نتیجه آن بنده به روزیِ مورد نیازش بسنده می کند و لباس عفّت می پوشد . و هرگاه خداوند ، بنده ای را دشمن بدارد ، مال را محبوبش می گرداند و آرزوهایش را می گستراند و دنیاخواهی را به او الهام می کند و او را به هوای نفسش وا می گذارد . در نتیجه ، آن بنده بر توسن سرکشی می نشیند ، دامنه فساد را می گسترانَد و به بندگان ، ستم می کند .
امام صادق علیه السلام : خداوند ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد ، او را از گناهان ، حفظ می کند ، و بی نیازی اش را در جانش قرار می دهد ، و پاداشش را برابر چشمانش می نهد .
امام صادق علیه السلام : خداوند عز و جلپیامبرش را بر اساس محبّت خود ، تربیت کرد و فرمود : «در حقیقت ، تو را خویی است والا» و نیز خداوند عز و جلفرمود : «هرکه از پیامبر فرمان بَرد ، از خداوندْ فرمان برده است» .
.
ص: 626
الفصل السابع: آثار محبَّه اللّه 7 / 1اِستِجابَهُ الدَّعَواتِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : مَن أهانَ لی وَلِیّا فَقَد أرصَدَ لِمُحارَبَتی . وما تَقَرَّبَ إلَیَّ عَبدٌ بِشَیءٍ أحَبَّ إلَیَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَیهِ ، وإنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إلَیَّ بِالنّافِلَهِ حَتّی اُحِبَّهُ ، فَإِذا أحبَبتُهُ کُنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ ، ولِسانَهُ الَّذی یَنطِقُ بِهِ ، ویَدَهُ الَّتی یَبطِشُ بِها ، إن دَعانی أجَبتُهُ ، وإن سَأَلَنی أعطَیتُهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تَعالی قالَ : مَن عادی لی وَلِیّا فَقَد آذَنتُهُ بِالحَربِ . وما تَقَرَّبَ إلَیَّ عَبدی بِشَیءٍ أحَبَّ إلَیَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَیهِ . وما یَزالُ عَبدی یَتَقَرَّبُ إلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتّی اُحِبَّهُ، فَإِذا أحبَبتُهُ کُنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ ، ویَدَهُ الَّتی یَبطِشُ بِها، ورِجلَهُ الَّتی یَمشی بِها، وإن سَأَلَنی لاَُعطِیَنَّهُ، ولَئِنِ استَعاذَنی لاَُعیذَنَّهُ . (2)
.
ص: 627
فصل هفتم : آثار خدا دوستی7 / 1استجابت دعاها رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل فرمود : «هرکس یکی از دوستانم را خوار سازد ، به پیکار من برخاسته است . هیچ بنده ای با چیزی محبوب تر در نزد من از آنچه بر او واجب ساخته ام، به من نزدیک نمی شود . بنده ، با کارهای مستحب به من نزدیک می شود ، تا آن جا که او را دوست می دارم . پس چون دوستش داشتم ، گوش شنوایش ، چشم بینایش ، زبان گویایش و دست نیرومندش می شوم. اگر مرا بخواند ، پاسخش می دهم و اگر از من بخواهد ، به او می بخشم» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال فرمود : «هرکس با یکی از دوستانم دشمنی کند ، به او اعلان جنگ می کنم . بنده ام با چیزی محبوب تر در نزد من از واجباتی که بر او واجب ساخته ام، به من نزدیک نمی شود . بنده ام با کارهای مستحب همچنان به من نزدیک می شود ، تا آن جا که دوستش می دارم . پس چون دوستش داشتم ، گوش شنوایش ، چشم بینایش ، دست کارایش و پای راهروش می شوم. اگر از من درخواست کند ، به او خواهم بخشید و اگر از من پناه جوید ، پناهش خواهم داد» .
.
ص: 628
عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّه َ عز و جل یَقولُ : ... ما یَزالُ عَبدی یَتَقَرَّبُ إلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتّی اُحِبَّهُ ؛ فَأَکونَ أنَا سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ ، ولِسانَهُ الَّذی یَنطِقُ بِهِ ، وقَلبَهُ الَّذی یَعقِلُ بِهِ ، فَإِذا دَعا أجَبتُهُ ، وإذا سَأَلَنی أعطَیتُهُ . (1)
المناقب لابن شهرآشوب : رُوِیَ أ نَّهُ استَسقی عُبّادُ البَصرَهِ مِثلُ أیّوبَ السِّجِستانِیِّ ، وصالِحٍ المَزیّ ، وعُتبَهَ العلامِ ، وحَبیبٍ القادِسِیِّ ، ومالِکِ بنِ دینارٍ ، وأبی صالِحٍ الأَعمی ، وجَعفَرِ بنِ سُلَیمانَ ، وثابِتٍ البَنانِیِّ ، ورابِعَهَ ، وسُعدانَهَ وَانصَرَفوا خائِبینَ ، فَإِذا هُم بِفَتیً قَد أقبَلَ وقَد أکرَبَتهُ أحزانُهُ وأقلَقَتهُ أشجانُهُ ، فَطافَ بِالکَعبَهِ أشواطا ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَینا وسَمّانا واحِدا واحِدا ، فَقُلنا : لَبَّیکَ یا شابُّ . فَقالَ : أما فیکُم أحَدٌ یُجیبُهُ الرَّحمنُ ؟! فَقُلنا : یا فَتی ، عَلَینَا الدُّعاءُ وعَلَیهِ الإِجابَهُ . قالَ : اُبعُدوا عَنِ الکَعبَهِ ؛ فَلَو کانَ فیکُم أحَدٌ یُجیبُهُ الرَّحمنُ لَأَجابَهُ . ثُمَّ أتَی الکَعبَهَ فَخَرَّ ساجِدا ، فَسَمِعتُهُ یَقولُ فی سُجودِهِ : «سَیِّدی ، بِحُبِّکَ لی إلاّ أسقَیتَهُمُ الغَیثَ» ، فَمَا استَتَمَّ الکَلامَ حَتّی أتاهُمُ الغَیثُ کَأَفواهِ القِرَبِ . ثُمَّ وَلّی عَنّا قائِلاً : مَن عَرَفَ الرَّبَّ فَلَم تُغنِهِ مَعرِفَهُ الرَّبِّ فَهذا شَقِی ما ضَرَّ فِیالطّاعَهِ مانالَهُ فی طاعَهِ اللّه ِ وماذا لَقِی ما یَصنَعُ العَبدُ بِعِزِّ الغِنی وَالعِزُّ کُلُ العِزِّ لِلمُتَّقی فَسُئِلَ عَنهُ ، فَقالوا : هذا زَینُ العابِدینَ علیه السلام . (2)
.
ص: 629
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال می فرماید : ... «بنده ام با کارهای مستحب ، پیوسته به من نزدیک می شود ، تا آن جا که دوستش می دارم . در نتیجه ، گوش شنوایش ، چشم بینایش ، زبان گویایش و قلب دریابنده اش می شوم . اگر مرا بخواند ، پاسخش می دهم و اگر از من درخواست کند ، به او می بخشم» .
مناقب آل ابی طالب : منقول است که عابدان بصره ، مانند ایّوب سجستانی ، صالح مِزّی ، عُتبَه علاّم ، حبیب قادسی ، مالک بن دینار ، ابوصالح اعمی ، جعفر بن سلیمان ، ثابت بَنانی ، رابعه و سُعدانه ، از خداوند به دعا خواستار باران شدند ؛ امّا نومید بازگشتند . ناگاه جوانی که اندوه هایش او را غمگین ساخته و غم هایش او را بی قرار کرده بود پیش آمد و چند دور بر گِرد کعبه طواف کرد . سپس به سوی ما آمد و نام یکایک ما را گفت . گفتیم : ای جوان ، لبّیک! گفت : «آیا در میان شما کسی نیست که خدای رحمان ، دوستش داشته باشد ؟». گفتیم : ای جوان ! از ما دعاست و از او اجابت! گفت : «از کعبه دور شوید که اگر در میان شما کسی شایسته اجابت خدای مهربان بود ، تاکنون اجابتش کرده بود» . سپس به کعبه نزدیک شد و به سجده افتاد . پس از آن ، شنیدم که در سجده اش می گوید : «سرورم ! تو را به محبّتی که نسبت به من داری ، سوگند می دهم که بر آنان باران بباری» . هنوز سخنش تمام نشده بود که باران ، چون دهانه گشوده مشک ها بر ایشان فرو ریخت . سپس در حالی که این اشعار را می خواند ، از پیش ما رفت : «هرکه پروردگار را بشناسد و شناخت پروردگارش/ [از دیگران] بی نیازش نکند ، او شوربخت است . مؤمن حقیقی ، به سبب آنچه در راه طاعت خدا به سرش می آید/ و رنجی که می کشد ، دست از آن نمی کشد . بنده را با عزّتِ توانگران چه کار ،/ در حالی که همه عزّت ، از آنِ پرهیزگاران است ؟» . درباره نام آن جوان پرسیدند . گفتند : این ، زین العابدین است .
.
ص: 630
7 / 2لِقاءُ اللّه ِ إرشاد القلوب فی حدیث المعراج : [قالَ اللّه ُ تعالی :] یا أحمَدُ ، هَل تَدری أیُّ عَیشٍ أهنی ، وأیُّ حَیاهٍ أبقی؟ قالَ : اللّهُمَّ لا . قالَ : أمَّا العَیشُ الهَنیءُ فَهُوَ الَّذی لا یَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِکری ، ولا یَنسی نِعمَتی ، ولا یَجهَلُ حَقّی ، یَطلُبُ رِضایَ لَیلَهُ ونَهارَهُ . وأمَّا الحَیاهُ الباقِیَهُ فَهِیَ الَّتی یَعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّی تَهونَ عَلَیهِ الدُّنیا وتَصغُرَ فی عَینَیهِ ، وتَعظُمَ الآخِرَهُ عِندَهُ ، ویُؤثِرَ هَوایَ عَلی هَواهُ ، ویَبتَغیَ مَرضاتی ، ویُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتی ، ویَذکُرَ عِلمی بِهِ ، ویُراقِبَنی بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ عِندَ کُلِّ سَیِّئَهٍ ومَعصِیَهٍ ، ویَنفیَ قَلبَهُ عَن کُلِّ ما أکرَهُ ، ویُبغِضَ الشَّیطانَ ووَساوِسَهُ ، لا یَجعَلَ لاِءِبلیسَ عَلی قَلبِهِ سُلطانا وسَبیلاً . فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ أسکَنتُ فی قَلبِهِ حُبّا حَتّی أجعَلَ قَلبَهُ لی ، وفَراغَهُ وَاشتِغالَهُ وهَمَّهُ وحَدیثَهُ مِنَ النِّعمَهِ الَّتی أنعَمتُ بِها عَلی أهلِ مَحَبَّتی مِن خَلقی ، وأفتَحَ عَینَ قَلبِهِ وسَمعِهِ حَتّی یَسمَعَ بِقَلبِهِ ویَنظُرَ بِقَلبِهِ إلی جَلالی وعَظَمَتی ، واُضَیِّقَ عَلَیهِ الدُّنیا ، واُبَغِّضَ إلَیهِ ما فیها مِنَ اللَّذّاتِ ، واُحَذِّرَهُ مِن الدُّنیا وما فیها کَما یُحَذِّرُ الرّاعی غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَکَهِ . فَإِذا کانَ هکَذا یَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا ، ویَنقُلُ مِن دارِ الفَناءِ إلی دارِ البَقاءِ ، ومِن دارِ الشَّیطانِ إلی دارِ الرَّحمنِ . یا أحمَدُ ، لاَُزَیِّنُهُ بِالهَیبَهِ وَالعَظَمَهِ . فَهذا هُوَ العَیشُ الهَنیءُ وَالحَیاهُ الباقِیَهُ ، وهذا مَقامُ الرّاضینَ . فَمَن عَمِلَ بِرِضائی ألزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُکرا لا یُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِکرا لا یُخالِطُهُ النِّسیانُ ، ومَحَبَّهً لا یُؤثِرُ عَلی مَحَبَّتی مَحَبَّهَ المَخلوقینَ . فَإِذا أحَبَّنی أحبَبتُهُ ، وأفتَحُ عَینَ قَلبِهِ إلی جَلالی ، فَلا اُخفی عَلَیهِ خاصَّهَ خَلقی ، فَاُناجیهِ فی ظُلَمِ اللَّیلِ ونورِ النَّهارِ حَتّی یَنقَطِعَ حَدیثُهُ مِنَ المَخلوقینَ ومُجالَسَتُهُ مَعَهُم ، واُسمِعُهُ کَلامی وکَلامَ مَلائِکَتی ، واُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذی سَتَرتُهُ عَن خَلقی . (1)
.
ص: 631
7 / 2دیدار خدا إرشاد القلوب در ضمن حدیث «معراج» : [خداوند متعال فرمود :] «ای احمد ! می دانی کدام زندگی، گواراتر و کدام حیات ، پایدارتر است ؟». گفت : بارالها ! نه . فرمود : «اما زندگی گوارا آن است که دارنده اش ، از یادم خسته نمی شود، نعمتم را فراموش نمی کند ، حقّم را نادیده نمی گیرد و در شب و روزش ، جویای خشنودی من است . امّا حیات پایدار ، آن است که دارنده اش چنان برای خود عمل می کند که دنیا بر او خوار شود و در چشمانش کوچک گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود . خواسته ام را بر خواسته اش مقدّم می دارد و جویای خشنودی من است . حقّ بزرگیِ مرا به جای می آورد ، آگاهی مرا نسبت به خودش به یاد دارد و در شب و روز و در کنار هر زشتی و گناهی ، مرا مراقب خود می بیند و قلبش را از هر آنچه ناخوش می دارم ، می زداید . شیطان و وسوسه هایش را دشمن می دارد و برای شیطان بر قلبش سلطه ای و راهی نمی گذارد . پس چون چنین کند ، در قلبش محبّتی می نهم تا آن جا که قلبش را از آنِ خود می سازم و فراغت و اشتغال و اندیشه و سخنش را از نعمتی که به دوستانم در میان خلق بخشیده ام، ویژه خود می گردانم و چشم و گوش و قلبش را می گشایم تا آن که با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنیا را بر او تنگ می سازم و لذّت هایش را منفور او می گردانم و او را چنان از دنیا برحذر می دارم که شبان ، گوسفندانش را از چراگاه های هلاکتبار برحذر می دارد . پس چون چنین شود ، سخت از مردم می گریزد و از سرای ناپایدار ، به سرای پایدار و از سرای شیطان ، به سرای رحمان منتقل می گردد . ای احمد ! او را با هیبت و عظمت می آرایم . این است زندگی گوارا و حیات پایدار ، و این است مقام خشنودان . هرکس بر طبق خشنودی من رفتار کند، سه صفت را همراه او می سازم: به او شکری را می شناسانم که جهل با آن در نیامیزد ، و یادی که فراموشی با آن در نیامیزد ، و محبّتی که با وجود آن ، محبّت آفریدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش می دارم و چشم دلش را به سوی جلالم می گشایم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمی دارم و در تاریکی های شب و روشنایی های روز ، با او رازگویی می کنم تا آن که از سخن گفتن با آفریدگان و همنشینی با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازی را که از خلقم پنهان داشته ام ، به او بشناسانم» .
.
ص: 632
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ اللّه َ أوحی إلی موسی علیه السلام : مَن أحَبَّ حَبیبا أنِسَ بِهِ ، ومَن أنِسَ بِحَبیبٍ صَدَّقَ قَولَهُ ورَضِیَ فِعلَهُ ، ومَن وَثَقَ بِحَبیبٍ اِعتَمَدَ عَلَیهِ ، ومَنِ اشتاقَ إلی حَبیبٍ جَدَّ فِی السَّیرِ إلَیهِ . یا موسی ، ذِکری لِلذّاکِرینَ ، وزِیارَتی لِلمُشتاقینَ ، وجَنَّتی لِلمُطیعینَ ، وأنَا خاصَّهً لِلمُحِبّینَ . (1)
حلیه الأولیاء عن إبراهیم بن أدهم : إنَّ اللّه َ تَعالی أوحی إلی یَحیَی بنِ زَکَرِیّا علیهماالسلام : یا یَحیی ، إنّی قَضَیتُ عَلی نَفسی أن لا یُحِبَّنی عَبدٌ مِن عِبادی أعلَمُ ذلِکَ مِنهُ إلاّ کُنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ ، ولِسانَهُ الَّذی یَتَکَلَّمُ بِهِ ، وقَلبَهُ الَّذی یَفهَمُ بِهِ . فَإِذا کانَ ذلِکَ کَذلِکَ بَغَّضتُ إلَیهِ الاِشتِغالَ بِغَیری ، وأدَمتُ فِکرَتَهُ ، وأسهَرتُ لَیلَهُ ، وأظمَأتُ نَهارَهُ . یا یَحیی ، أنَا جَلیسُ قَلبِهِ ، وغایَهُ اُمنِیَّتِهِ وأمَلِهِ ، أهَبُ لَهُ کُلَّ یَومٍ وساعَهٍ فَیَتَقَرَّبُ مِنّی وأتَقَرَّبُ مِنهُ ، أسمَعُ کَلامَهُ ، واُجیبُ تَضَرُّعَهُ . فَوَعِزَّتی وجَلالی لَأَبعَثَنَّهُ مَبعَثا یَغبِطُهُ بِهِ النَّبِیّونَ وَالمُرسَلونَ ، ثُمَّ آمُرُ مُنادِیا یُنادی : هذا فُلانُ بنُ فُلانٍ ، وَلِیُّ اللّه ِ وصَفِیُّهُ وخِیَرَتُهُ مِن خَلقِهِ دَعاهُ إلی زِیارَتِهِ ؛ لِیَشفِیَ صَدرَهُ مِنَ النَّظَرِ إلی وَجهِهِ الکَریمِ . (2)
.
ص: 633
امام علی علیه السلام : خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد : «هرکه محبوبی را دوست بدارد ، با او همدم می شود و هرکه با محبوبی همدم گشت ، سخنش را تصدیق می کند و از کردارش خشنود می شود ، و هرکه به محبوبی اطمینان کند ، به او اعتماد می ورزد و هرکه مشتاق محبوبی شود ، در رفتن به سویش می کوشد . ای موسی ! یادم از آنِ یادآوران ، دیدارم از آنِ شیفتگان ، و بهشتم از آنِ فرمانبران است و من خود ، ویژه دوستدارانم هستم» .
حلیه الأولیاء به نقل از ابراهیم بن ادهم : خداوند متعال به یحیی بن زکریا علیهماالسلام وحی کرد : «ای یحیی ! با خود عهد بسته ام که هرگاه بنده ای از بندگانم مرا دوست بدارد و این حالت را از او بدانم و ببینم،گوش شنوایش، چشم بینایش، زبان گویایش و قلب دریابنده اش شوم. پس چون چنین شود ، پرداختن به جز مرا منفورِ او می گردانم ، فکرش را دوام می بخشم و شبش را به شب زنده داری و روزش را به روزه داری خواهم گذرانْد . ای یحیی ! من همنشین قلبش و نهایت امید و آرزویش هستم و هر روز و هر ساعت به او می بخشم . پس به من نزدیک می شود و من به او نزدیک می شوم ، سخنش را می شنوم و زاری اش را پاسخ می دهم . به عزّت و جلالم سوگند که او را منزلتی خواهم داد که پیامبران و رسولان ، به سبب آن بر او رشک خواهند برد . سپس به مُنادی ای فرمان می دهم که ندا کند : این ، فلانی پسر فلانی است ؛ ولیّ و دوست صمیمی خداست و برگزیده اش از میان خلقش . خداوند ، او را به زیارت خود خوانده است تا سوز درونش را با دیدار رخسار بزرگوار خویش شفا بخشد».
.
ص: 634
المحجّه البیضاء : فی أخبارِ داودَ علیه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل أوحی إلَیهِ : یا داودُ ، إلی کَم تَذکُرُ الجَنَّهَ ولا تَسأَلُنِی الشَّوقَ إلَیَّ ؟! قالَ : یا رَبِّ ، مَنِ المُشتاقونَ إلَیکَ ؟ قالَ : إنَّ الُمشتاقینَ إلَیَّ الَّذینَ صَفَّیتُهُم مِن کُلِّ کَدَرٍ ، وأنبَهتُهُم بِالحَذَرِ ، وخَرَقتُ مِن قُلوبِهِم إلَیَّ خَرقا یَنظُرونَ إلَیَّ . . . یا داودُ ، إنّی خَلَقتُ قُلوبَ المُشتاقینَ مِن رِضوانی ، ونَعَّمتُها بِنورِ وَجهی ، وَاتَّخَذتُهُم لِنَفسی مُحَدَّثینَ ، وجَعَلتُ أبدانَهُم مَوضِعَ نَظَری إلَی الأَرضِ ، وقَطَعتُ مِن قلُوبِهِم طَریقا یَنظُرونَ بِهِ إلَیَّ ، یَزدادونَ فی کُلِّ یَومٍ شَوقا . (1)
الإمام علیٌّ علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : یَزورُ أهلُ الجَنَّهِ الرَّبَّ تَبارَکَ وتَعالی فی کُلِّ یَومِ جُمُعَهٍ، وذَکَرَ ما یُعطَونَ ، قالَ : ثُمَّ یَقولُ اللّه ُ تَعالی : اِکشِفُوا الحُجُبَ . فَیَکشِفوا حِجابا ثُمَّ حِجابا حَتّی یَتَجَلّی لَهُم تَبارَکَ وتَعالی عَن وَجهِهِ فَکَأَنَّهُم لَم یَرَوا نِعمَهً قَبلَ ذلِکَ ، وهُوَ قَوله تَعالی : «وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ » . (2)
.
ص: 635
المحجّه البیضاء : در اخبار داوود علیه السلام آمده است که خداوند عز و جل به او وحی کرد : «ای داوود!تاکی ازبهشت یاد می کنی وشوق دیدارمرادرخواست نمی کنی؟». گفت : پروردگارا ! مشتاقانت کیان اند ؟ فرمود : «مشتاقانم ، کسانی هستند که آنان را از هر غبار کدورتی پیراسته ام و با پرهیز ، هشیارشان ساخته ام و حجاب را از برابر دل هایشان چنان برداشته ام که به من می نگرند . . . ای داوود ! من دل های مشتاقان را از رضوان (خشنودی) خود آفریده ام و با نور رخسارم پروریده ام و آنان را چونان سخنگویانی برای خود برگزیده ام و پیکرهایشان را جایگاه نگاهم به زمین ساخته ام و از دل هایشان راهی به سوی خود گشوده ام که از آن به من می نگرند و هر روز ، بر شوقشان افزوده می شود» .
امام علی علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «بهشتیان هر روز جمعه با پروردگار متعال دیدار می کنند» . سپس حضرت ، آنچه را که به آنان عطا می شود یاد کرد و افزود: «آن گاه خداوند متعال می فرماید : "پرده ها را بردارید" . پس از آن پرده ها یکی یکی برداشته می شوند ، تا آن که خداوند متعال با رخسار بزرگوارش چنان بر آنان تجلّی می کند که گویی پیش از آن ، هیچ نعمتی ندیده اند؛ و این است معنای گفته خداوند متعال : «و بیش از آن نزد ماست» » .
.
ص: 636
المحجّه البیضاء : فی أخبارِ داودَ : . . . قُل لِعِبادِیَ المُتَوَجِّهینَ إلَیَّ بَمَحَبَّتی : ما ضَرَّکُم إذَا احتَجَبتُم عَن خَلقی ؛ إذ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی وبَینَکُم حَتّی تَنظُروا إلَیَّ بِعُیونِ قُلوبِکُم ؟! ما ضَرَّکُم ما زَوَیتُ عَنکُم مِنَ الدُّنیا ؛ إذ بَسَطتُ دینی لَکُم ؟! وما ضَرَّکُم مَسخَطَهُ الخَلقِ إذَا التَمَستُم رِضایَ ؟! (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی مُناجاهِ العارِفین : إلهی ، فَاجعَلنا مِنَ الَّذینَ تَوَشَّحَت أشجارُ الشَّوقِ إلَیکَ فی حَدائِقِ صُدورِهِم ، وأخَذَت لَوعَهُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلوبِهِم . . . وقَرَّت بِالنَّظَرِ إلی مَحبوبِهِم أعیُنُهُم . (2)
عنه علیه السلام فِی مُناجاهِ المُحبّینَ : إلهی ، مَن ذَا الَّذی ذاقَ حَلاوَهَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنکَ بَدَلاً ! ومَن ذَا الَّذی أنِسَ بِقُربِکَ فَابتَغی عَنکَ حِوَلاً ! إلهی ، فَاجعَلنا مِمَّنِ اصطَفَیتَهُ لِقُربِکَ ووِلایَتِکَ ، وأخلَصتَهُ لِوُدِّکَ ومَحَبَّتِکَ ، وشَوَّقتَهُ إلی لِقائِکَ ، ورَضَّیتَهُ بِقَضائِکَ ، ومَنَحتَهُ بِالنَّظَرِ إلی وَجهِکَ ، وحَبَوتَهُ بِرِضاکَ ، وأعَذتَهُ مِن هَجرِکَ وقَلاکَ ، وبَوَّأتَهُ مَقعَدَ الصِّدقِ فی جِوارِکَ ، وخَصَصتَهُ بِمَعرِفَتِکَ ، وأهَّلتَهُ لِعِبادَتِکَ ، وهَیَّمتَهُ لاِءِرادَتِکَ ، وَاجتَبَیتَهُ لِمُشاهَدَتِکَ ، وأخلَیتَ وَجهَهُ لَکَ ، وفَرَّغتَ فُؤادَهُ لِحُبِّکَ ، ورَغَّبتَهُ فیما عِندَکَ ، وألهَمتَهُ ذِکرَکَ ، وأوزَعتَهُ شُکرَکَ ، وشَغَلتَهُ بِطاعَتِکَ ، وصَیَّرتَهُ مِن صالِحی بَرِیَّتِکَ ، وَاختَرتَهُ لِمُناجاتِکَ ، وقَطَعتَ عَنهُ کُلَّ شَیءٍ یَقطَعُهُ عَنکَ . اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن دَأبُهُمُ الاِرتِیاحُ إلَیکَ وَالحَنینُ ، ودَهرُهُمُ الزَّفرَهُ وَالأَنینُ ، جِباهُهُم ساجِدَهٌ لِعَظَمَتِکَ ، وعُیونُهُم ساهِرَهٌ فی خِدمَتِکَ ، ودُموعُهُم سائِلَهٌ مِن خَشیَتِکَ ، وقُلوبُهُم مُتَعَلِّقَهٌ بِمَحَبَّتِکَ ، وأفئِدَتُهُم مُنخَلِعَهٌ مِن مَهابَتِکَ . یا مَن أنوارُ قُدسِهِ لِأَبصارِ مُحِبّیهِ رائِقَهٌ ، وسُبُحاتُ وَجهِهِ لِقُلوبِ عارِفیهِ شائِقَهٌ ، یا مُنی قُلوبِ المُشتاقینَ ، ویا غایَهَ آمالِ المُحِبّینَ ، أسأَلُکَ حُبَّکَ ، وحُبَّ مَن یُحِبُّکَ ، وحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی إلی قُربِکَ ، وأن تَجعَلَکَ أحَبَّ إلَیَّ مِمّا سِواکَ ، وأن تَجعَلَ حُبّی إیّاکَ قائِدا إلی رِضوانِکَ ، وشَوقی إلَیکَ ذائِدا عَن عِصیانِکَ ، وَامنُن بِالنَّظَرِ إلَیکَ عَلَیَّ ، وَانظُر بِعَینِ الوُدِّ وَالعَطفِ إلَیَّ ، ولا تَصرِف عَنّی وَجهَکَ ، وَاجعَلنی مِن أهلِ الإِسعادِ وَالحُظوَهِ عِندَکَ ، یا مُجیبُ ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (3)
.
ص: 637
المحجّه البیضاء : در اخبار داوود علیه السلام آمده است : «به بندگانم که با محبّتم به من روی آورده اند ، بگو که : در پرده شدنتان از خلقم ، زیانی به شما زیانی نمی زند ؛ زیرا پرده میان خود و شما را برداشته ام ، تا با چشم دلتان به من بنگرید . این که بساط دنیا را از برابر شما در هم پیچیده ام ، زیانی به شما نمی زند ؛ زیرا دین خود را برایتان گسترده ام و چون خشنودی مرا می جویید ، ناخشنودی خلق به شما زیانی نمی رساند» .
امام سجّاد علیه السلام در «مناجاهُ العارفین» : بارالها ! ما را از کسانی قرار ده که درختان شوق تو در باغ سینه هاشان، شاخه گسترده و آتش محبّتت ، دل هایشان را فرا گرفته است ... و چشمانشان با نگریستن به تو روشن گشته است .
امام سجاد علیه السلام در «مناجاهُ المحبّین» : بارالها ! چه کسی شیرینی محبّت تو را چشید و پس از آن ، در پیِ جایگزینی برایت برآمد ؟ چه کسی به نزدیکی با تو اُنس گرفت و پس از آن ، خواستار جابه جایی از کنارت شد ؟ بارالها! ما را از کسانی قرار ده که برای نزدیکی و دوستی ات برگزیدی ، و برای محبّت و دوستی ات خالصشان ساختی ، و به دیدارت مشتاقشان کردی ، و به قضایت خشنودشان نمودی ، و نگریستن به رخسارت را به آنان بخشیدی ، و خشنودی ات را به آنان عطا کردی ، و از دوری و هجرانت ایمنشان ساختی ، و در کنارت در جایگاهی راستینْ جایشان دادی ، و شناختت را ویژه ایشان ساختی ، و آنان را اهلیّت عبادتت دادی و شیفته اراده ات کردی ، و برای مشاهده خودت برگزیدی و چهره ات را برایشان بی پرده ساختی و دلشان را به دوستی خودت پرداختی و آنان را خواستار آنچه نزدت هست ، نمودی ، و یادت را به آنان الهام نمودی ، و آنان را وادار به کرگزاری ات کردی و به فرمانبری ات مشغولشان ساختی ، و آنان را از صالحانِ خلقت قرار دادی و آنان را برای رازگویی ات برگزیدی و هر آنچه آنان را از تو بِبُرَد ، از آنان بریدی . بارالها ! ما را از کسانی قرار ده که عادتشان شادابی و شوق به تو باشد و روزگارشان در سوز و گداز و ناله [از هجران تو ]به سر شود . پیشانی هایشان برای عظمت تو به سجده درآمده ، چشمانشان در خدمت به تو شب ها بیدار مانده، اشک هایشان از هراس توریزان است،قلب هایشان به محبّتت پیوسته ، و دل هایشان از هیبت و شُکوه تو برکَنده است . ای آن که روشنی های قِداستش برای چشمان دوستدارانش می درخشد و درخشش های رخسارش برای دل های شناسندگانش شوق آور است ! ای امید دل های مشتاقان و ای نهایت آرزوهای دوستداران ! دوستی تو را و دوستی آنان را که دوستت دارند و دوستی هر آن عملی را که مرا به نزدیکی تو می رساند ، از تو مسئلت می کنم . از تو می خواهم که خودت را نزدم محبوب تر از هر آنچه جز توست ، قرار دهی و دوستی مرا نسبت به خودت ، راهبر به سوی خشنودی ات و شوق مرا به تو ، بازدارنده از نافرمانی ات قرار دهی . بر من منّت بگذار تا به تو بنگرم ، و با نگاه دوستی و توجّه به من بنگر و رخسارت را از من برمگردان و مرا از سعادتمندان و بهره مندان نزد خودت قرار بده ، ای اجابت کننده و ای مهربان ترین مهربانان !
.
ص: 638
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّما اُولُو الأَلبابِ الَّذینَ عَمِلوا بِالفِکرَهِ حَتّی وَرِثوا مِنهُ حُبَّ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ حُبَّ اللّه ِ إذا وَرِثَهُ القَلبُ استَضاءَ ، وأسرَعَ إلَیهِ اللُّطفُ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَهَ اللُّطفِ صارَ مِن أهلِ الفَوائِدِ ؛ تَکَلَّمَ بِالحِکمَهِ ، فَإِذا تَکَلَّمَ بِالحِکمَهِ صارَ صاحِبَ فِطنَهٍ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَهَ الفِطنَهِ عَمِلَ بِها فِی القُدرَهِ ، فَإِذا عَمِلَ بِها فِی القُدرَهِ عَرَفَ الأَطباقَ السَّبعَهَ ، فَإِذا بَلَغَ إلی هذِهِ المَنزِلَهِ صارَ یَتَقَلَّبُ فِکرُهُ بِلُطفٍ وحِکمَهٍ وبَیانٍ ، فَإِذا بَلَغَ هذِهِ المَنزِلَهَ جَعَلَ شَهوَتَهُ ومَحَبَّته (1) فی خالِقِهِ ، فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ نَزَلَ المَنزِلَهَ الکُبری ؛ فَعایَنَ رَبَّهُ فی قَلبِهِ ، ووَرِثَ الحِکمَهَ بِغَیرِ ما وَرِثَهُ الحُکَماءُ ، ووَرِثَ العِلمَ بِغَیرِ ما وَرِثَهُ العُلَماءُ ، ووَرِثَ الصِّدقَ بِغَیرِ ما وَرِثَهُ الصِّدّیقونَ . (2)
.
ص: 639
امام صادق علیه السلام : خردمندان ، در حقیقت ، کسانی هستند که اندیشه شان را به کار بستند ، تا آن که از آن ، خدا دوستی را به میراث بردند ؛ زیرا چون قلبْ خدا دوستی را به میراث بَرَد ، روشنی می گیرد و لطف و توجّه به سویش می شتابد. پس چون به منزلت لطف و توجّه برسد، از فایده مندان می گردد؛ یعنی حکیمانه سخنی می گوید . پس چون حکیمانه سخن بگوید ، دارای هشیاری و زیرکی می شود . پس چون به منزلتِ زیرکی برسد ، آن را در راه قدرت به کار می برد و چون آن را در راه قدرت به کار بَرَد ، طبقات هفتگانه را می شناسد و چون به این منزلت برسد ، اندیشه اش با لطف ، حکمت و بیان ، همراه می شود و آنها را به کار می بندد و چون به این منزلت برسد ، خواسته و دوستی اش را در راه خالق خود قرار می دهد . پس چون چنین کرد ، به منزلتِ بزرگ تر می رسد و خدا را با چشمِ دلش می بیند و حکمت را از راهی جز راه حکیمان به میراث می بَرد ، و علم را از راهی جز راه عالمان به میراث می بَرَد و صدق را از راهی جز راه صدّیقان به میراث می برد .
.
ص: 640
7 / 3خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَهالکتاب(مَّن کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالْأَخِرَهِ) . (1)
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : القَلْبُ ثَلاثَهُ أنْواعٍ ، قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنیا ، وَقَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالْعُقْبی ، وَقَلبٌ مَشْغُولٌ بِالْمَولی ، أَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْیا فَلَهُ الشِّدَّهُ وَالْبَلاءُ ، وَأمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالعُقْبی فَلَهُ الدَّرَجاتُ العُلی ، وَأَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالْمَوْلی فَلَهُ الدُّنْیا وَالعُقْبی وَالْمَولی . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی الدّعاء : وَانْهَجْ لی إلی مَحَبَّتِکَ سَبیلاً سهَلَهً ، أکمِل لی بِها خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (3)
7 / 4النَّوادِرالکتاب(وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَرَی نَحْنُ أَبْنَؤُاْ اللَّهِ وَأَحِبَّؤُهُو قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ) . (4)
.
ص: 641
7 / 3خیر دنیا و آخرتقرآن(هر که خواستار پاداش دنیاست ، پس [بداند که ]ثواب دنیا و آخرت ، در نزد خداوند است) .
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : قلب ها سه گونه اند : قلبی مشغول به دنیا ، قلبی مشغول به عُقبا و قلبی مشغول به مولا . امّا قلب مشغول به دنیا را سختی و بلاست . امّا قلب مشغول به عُقبا را درجات والاست ؛ و امّا قلب مشغول به مولا را دنیا و عُقبا و مولاست .
امام سجّاد علیه السلام در دعا : و به سوی محبّتت ، راهی آسان برایم بگشا که بدان ، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل گردانی .
ر . ک : ص 379 (ح 915) .
7 / 4گوناگونقرآن(یهودیان و مسیحیان گفتند : ما فرزندان و دوستان خدا هستیم . بگو : «پس چرا شما را به سبب گناهانتانْ عذاب می کند ؟ بلکه شما انسان هایی از جمله آفریدگان هستید . هرکس را بخواهد ، می آمرزد و هرکس را بخواهد ، عذاب می کند . فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست ، از آنِ خداست و بازگشت به سوی اوست») .
.
ص: 642
(قُلْ یَأَیُّهَا الَّذِینَ هَادُواْ إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ) . (1)
الحدیث الإمام الصادق علیه السلام : مَن أحَبَّ اللّه َ أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل کانَ مِن الآمِنینَ . (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن آثَرَ مَحَبَّهَ اللّه ِ عَلی مَحَبَّهِ نَفسِهِ کَفاهُ اللّه ُ مُؤنَهَ النّاسِ . (3)
الأمالی للطوسی عن وهب بن منبّه : قَرَأتُ فی زَبورِ داودَ علیه السلام : . . . یا داودُ ، اِسمَع مِنّی ما أقولُ وَالحَقَّ أقولُ : مَن أتانی وهُوَ یُحِبُّنی أدخَلتُهُ الجَنَّهَ . (4)
مستدرک الوسائل : سَأَلَ أعرابِیٌّ عَلِیّا علیه السلام عَن دَرَجاتِ المُحِبّینَ ما هِیَ؟ قالَ : أدنی دَرَجاتِهِم مَنِ استَصغَرَ طاعَتَهُ وَاستَعظَمَ ذَنبَهُ وهُوَ یَظُنُّ أن لَیسَ فِی الدّارَینِ مَأخوذٌ غَیرُهُ . فَغُشِیَ عَلَی الأَعرابِیِّ ، فَلَمّا أفاقَ، قالَ : هَل دَرَجَهٌ أعلی مِنها؟ قالَ : نَعَم ، سَبعونَ دَرَجَهً . (5)
الإمام علیّ علیه السلام : حُبُّ اللّه ِ نارٌ لا یَمُرُّ عَلی شَیءٍ إلاَّ احتَرَقَ ، ونورُ اللّه ِ لا یَطلُعُ عَلی شَیءٍ إلاّ أضاءَ . (6)
.
ص: 643
(بگو : ای کسانی که یهودی شده اید! اگر می پندارید که شما دوستان خدایید ، نه مردم دیگر ، پس تمنّای مرگ کنید ، اگر راست می گویید) .
حدیث امام صادق علیه السلام : هرکس خدا را دوست بدارد ، خدا دوستش می دارد و هرکس خدا دوستش بدارد ، از ایمنان خواهد بود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه خدادوستی را بر خودْدوستی مقدّم بدارد ، در برابر سختی و دشواری مردم ، خداوند ، او را بسنده است .
الأمالی طوسی به نقل از وَهْب بن مُنَبّه : در زبور داوود علیه السلامخواندم : «ای داوود ! آنچه را می گویم ، از من بشنو که حق می گویم . هرکه در حالی که دوستم دارد ، نزدم بیاید ، او را به بهشت درمی آورم» .
مستدرک الوسائل : عربی بادیه نشین ، از علی علیه السلام درباره درجات دوستداران پرسید که چیست . حضرت فرمود : «پایین ترین درجه شان ، کسی است که طاعت خود را کوچک و گناهش را بزرگ می شمارد و می پندارد در این جهان و آن جهان ، جز او را به کیفر نمی گیرند» . بادیه نشین ، بیهوش شد. چون به هوش آمد ، پرسید : آیا درجه ای بالاتر از آن نیز هست ؟ حضرت فرمود : «آری ، هفتاد درجه» .
امام علی علیه السلام : دوستیِ خدا ، آتشی است که بر هرچه بگذرد ، می سوزد و نور خدا بر هر چه بتابد ، درخشیدن می گیرد .
.
ص: 644
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعائِهِ : یا خَیرَ مَقصودٍ ومَطلوبٍ ، یا خَیرَ حَبیبٍ ومَحبوبٍ ، یا مَن هُوَ لِمَن دَعاهُ مُجیبٌ ، یا مَن هُوَ لِمَن أطاعَهُ حَبیبٌ ، یا مَن هُوَ إلی مَن أحَبَّهُ قَریبٌ . (1)
مجمع البیان : رَوَوا عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام [فی تفسیر قوله تعالی : «وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » (2) ] : یُطَهِّرُهُم عَن کُلِّ شَیءٍ سِوَی اللّه ِ ؛ إذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَیءٍ مِنَ الأَکوانِ إلاَّ اللّه َ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام فیما نُسِبَ إلَیه فی مِصباحِ الشَّریعَه : نَجوَی العارِفینَ تَدورُ عَلی ثَلاثَهِ اُصولٍ : الخَوفِ ، وَالرَّجاءِ ، وَالحُبِّ. فَالخَوفُ فَرعُ العِلمِ، وَالرَّجاءُ فَرعُ الیَقینِ، وَالحُبُّ فَرعُ المَعرِفَهِ . فَدَلیلُ الخَوفِ الهَرَبُ ، ودَلیلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ ، ودَلیلُ الحُبِّ إیثارُ المَحبوبِ عَلی ما سِواهُ . فَإِذا تَحَقَّقَ العِلمُ فِی الصَّدرِ خافَ . وإذا صَحَّ الخَوفُ هَرَبَ . وإذا هَرَبَ نَجا . . . وإذا تَمَکَّنَ مِنهُ رَجا . وإذا وَجَدَ حَلاوَهَ الرَّجاءِ طَلَبَ . وإذا وُفِّقَ لِلطَّلَبِ وَجَدَ . وإذا تَجَلّی ضِیاءُ المَعرِفَهِ فِی الفُؤادِ هاجَ ریحُ المَحَبَّهِ ، وإذا هاجَ ریحُ المَحَبَّهِ استَأنَسَ (فی) ظِلالِ المَحبوبِ ، وآثَرَ المَحبوبَ عَلی ما سِواهُ ، وباشَرَ أوامِرَهُ، وَاجتَنَبَ نَواهِیَهُ . وإذَا استَقامَ عَلی بِساطِ الاُنسِ بِالمَحبوبِ مَعَ أداءِ أوامِرِهِ وَاجتِنابِ نَواهیهِ وَصَلَ إلی روحِ المُناجاهِ . (4)
عنه علیه السلام أیضا : حُبُّ اللّه ِ إذا أضاءَ عَلی سِرِّ عَبدٍ أخلاهُ عَن کُلِّ شاغِلٍ . وکُل ذِکرٍ سِوَی اللّه ِ تَعالی ظُلمَهٌ . وَالمُحِبُّ أخلَصُ النّاسِ سِرّا للّه ِِ تَعالی ، وأصدَقُهُم قَولاً ، وأوفاهُم عَهدا ، وأزکاهُم عَمَلاً ، وأصفاهُم ذِکرا ، وأعبَدُهُم نَفسا ، یَتَباهَی المَلائِکَهُ بِهِ عِندَ مُناجاتِهِ ، ویَفخَرُ بِرُؤیَتِهِ ، وبِهِ یَعمُرُ اللّه ُ بِلادَهُ ، وبِکَرامَتِهِ یُکرِمُ عِبادَهُ ، یُعطیهِم إذا سَأَلوا بِحَقِّهِ ، ویَدفَعُ عَنهُمُ البَلایا بِرَحمَتِهِ . فَلَو عَلِمَ الخَلقُ ما مَحَلُّهُ عِندَ اللّه ِ ومَنزِلَتُهُ لَدَیهِ ما تَقَرَّبوا إلَی اللّه ِ تَعالی إلاّ بِتُرابِ قَدَمَیهِ . (5)
.
ص: 645
رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای بهترین مقصود و خواسته ! ای بهترین دوست و محبوب ! ای آن که به خواهانش پاسخ می دهد ! ای آن که دوستِ کسی است که از او فرمان می برد ! و ای آن که به دوستدارش نزدیک است !
امام باقر علیه السلام در تفسیر گفته خداوند متعال : «و پروردگارشان به آنان شرابی پاک نوشاند» : از هر چیزی جز خدا پاکشان می کند ؛ زیرا جز خدا چیزی نیست که از آلودگی های هستی (ممکن) پاک باشد .
مصباح الشریعه در سخنی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است : مناجات عارفان ، بر سه اصل می چرخد : بیم ، امید و دوستی . بیم، خود، زاده دانش است و امید ، زاده یقین و دوستی ، زاده شناخت . نشانِ بیم ، گریز است و نشانِ امید ، جستجوست و نشانِ دوستی ، مقدّم داشتن محبوب بر جز اوست . پس چون دانش در سینه پدیدار شد ، شخصْ بیمناک می شود و چون بیم درست گردد ، شخصْ گریزان می گردد و چون بگریزد ، نجات می یابد ... و چون دلش استوار گردد ، امید می بندد و چون شیرینی امید را دریابد ، به جستجو برمی آید و چون توفیق جستجویش دهند ، می یابد . هرگاه روشنی شناخت بر دل بتابد ، نسیم دوستی می وزد و چون نسیم دوستی بوزد ، شخص در سایه سار محبوب ، انس می گیرد و محبوب را بر جز او رجحان می نهد و با فرمان هایش همگام می شود و از نافرمانی هایش دوری می گزیند و چون کنار بساط انس با محبوب ، استقامت ورزد و فرمان هایش را به جای آورد و از نافرمانی او بپرهیزد ، به روح مناجات ، دست می یابد .
مصباح الشریعه در سخنی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است : دوستی خدا چون بر ضمیر بنده ای بتابد ، او را از هر مشغولیتی می پردازد (خالی می کند) . هر یادی جز یاد خداوند متعال ، تاریکی است . شخص دوستدار ، ضمیرش از همه مردم برای خدا خالص تر، سخنش راست تر، عهدش وفادارانه تر ، کردارش پاک تر، یادش پاکیزه تر و جانش بنده تر است . چون مناجات کند ، فرشتگان به او مباهات می ورزند و به دیدارش افتخار می کنند . خداوند به سبب او ، سرزمین ها را آباد می کند ، و به سبب گرامیداشت او ، بندگانش را گرامی می دارد و به سبب حقّ او ، چون بندگان از او درخواستی کنند ، به آنان می بخشد ، و به سبب رحمت بر او ، بلاها را از آنان برطرف می کند . اگر خلق می دانستند که وی در نزد خداوند ، چه جایگاه و منزلتی دارد ، جز با خاکِ پای او ، به خداوند عز و جلتقرّب نمی جستند .
.
ص: 646
. .
ص: 647
ر . ک : ص 421 (ح 976) .
.
ص: 648
. .
ص: 649
سخنی درباره آثار خدا دوستیپیش تر گفتیم که محبّت خداوند سبحان، رمز موفّقیت در زندگی، کیمیای خودسازی و سازندگی و راهِ رسیدن به همه آمال و آرزوهاست ، (1) همان گونه که در دعای عَرَفه آمده است: ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَکَ ومَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَکَ ؟ لَقَد خابَ مَن رَضِیَ دونَکَ بَدَلاً ؛ (2) چه چیز یافت آن که تو را گم کرد؟ و چه چیز گم کرد آن که تو را یافت؟ بی گمان ، نومید شد هرکه به جز تو رضا داد! اینک با عنایت به متون این فصل و برخی آیات و احادیث مرتبط با آن در فصول گذشته ، برجسته ترین و جامع ترین آثار و برکات محبّت خدا را در دو اثر، می توان خلاصه کرد :
الف بالاترین درجات توحیدعشق و محبّت به خداوند متعال از یک سو چنان که قبلاً در «درآمد» این بخش
.
ص: 650
توضیح دادیم ریشه در معرفت شهودی دارد و از سوی دیگر ، مقدمه ای است برای وصول به شناخت بیشترِ صفات و کمالاتِ حضرت حق عز و جل . از آن جا که کمالات خداوند متعال ، بی نهایت است ، محبّت او نیرویی است که همواره انسان را از برکات بالاترین درجات توحید ، برخوردار می سازد . به فرموده برخی از اهل معرفت : اگر در توحیدْ مستغرق باشی ، هر لحظه از عنایت های خاصّ حق تعالی بهره مند می شوی که در لحظه قبل ، برخوردار نبوده ای و عنایت های حق ، هر دمْ تازگی خواهد داشت . (1)
ب جانشینی خدافلسفه خلقت انسان ، جانشینی و خلافت خداست ، همان طور که خداوند سبحان می فرماید : «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» ؛ (2) و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی خواهم گذاشت» . خلیفه خدا باید بتواند کار او را انجام دهد و در این باره گفته شده : العُبودِیَّهُ جَوهَرَهٌ کُنهُهَا الرُّبُوبِیَّهُ ؛ (3) بندگی ، حقیقتی است که خمیر مایه آن ، ربوبیت است . و در حدیث قدسی آمده است :
.
ص: 651
عَبدی! أطِعنِی حَتّی أجعَلَکَ مِثلی ؛ (1) بنده ام! پیروی ام کن تا تو را چون خود سازم . و نیز روایت شده است : إنَّ اللّه َ تَعالی یَقولُ فی بَعضِ کُتُبِهِ : یَا ابنَ آدَمَ! أنَا حَیٌّ لا أموتُ . أطِعنی فِیما أمَرتُکَ حَتّی أجعَلَکَ حَیّا لا تَموتَ . یَابنَ آدَمَ! أنَا أقُولُ لِلشَّیءِ : کُن ، فَیَکونُ ، أَطِعنی فیما أمَرتُکَ أجعَلکَ تَقولُ لِلشَّیءِ : کُن ، فَیَکُونُ ؛ (2) خداوند متعال در یکی از کتاب های آسمانی فرموده: «ای آدمیزاد! من زنده نامیرا هستم . در آنچه فرمانت می دهم ، پیروی ام کن تا تو را زنده جاودان سازم . ای آدمیزاد! من به هر چیزی بگویم «باش» ، به وجود می آید . در آنچه دستورت می دهم ، پیروی ام کن تا تو را به گونه ای قرار دهم که به هر چیزی بگویی «باش» ، به وجود آید. آنچه می تواند انسان را به مقام خلافت خدا برساند ، محبّت اوست . در این باره ، یکی از اهل معرفت ، سخنی بدین مضمون دارد : همان گونه که وقتی آتش در آهن نفوذ کند ، آهن ، کار آتش را انجام می دهد ، همچنین اگر محبّت خدا در دلی نفوذ کند ، آفریده می تواند به اذن خدا کار خدایی انجام دهد . (3)همان گونه که در احادیث «قُرب نوافل» که شیعه و اهل سنّت ، آن را نقل کرده اند آمده است ، انسان بر اثر «نوافل (مستحبّات)» که زمینه های جلب محبّت خدا هستند ، گام به گام به او نزدیک می شود تا شایستگی پیدا می کند و
.
ص: 652
مورد محبّت آفریدگار خود قرار می گیرد . در این هنگام ، علاقه خدا نسبت به بنده ، با او کاری می کند که خداوند عز و جل چشم ، گوش ، زبان ، دست ، پا و قلب او می گردد . (1) به عبارت دیگر ، انسان در خدا ذوب می شود و به مقام «فناء فی اللّه» می رسد ، و در این حال ، دیگر از خود ، اراده ای ندارد . چشمش آن را می بیند که خدا می خواهد؛ زبانش آن را می گوید که او دوست دارد؛ همچنین سایر اعضا و جوارح او بر مبنای خواست خدا عمل می کنند و مهم تر آن که ذهن و خِردش آن گونه می اندیشد و درک می کند که خداوند متعال ، اراده فرموده است . (2) انسان در این موقعیت ، صبغه «خلیفه خدا» را می گیرد ؛ «مَثَل خدا» می شود و آنچه بخواهد انجام دهد ، با درخواست از خدا و به اذن او امکان پذیر است .
.
ص: 653
بخش سوم : دوستی در راه خدافصل اوّل : تأکید بر دوستی در راه خدافصل دوم : تأکید بر برادری در راه خدافصل سوم : آثار دوستیِ در راه خدا
.
ص: 654
الفصل الأوّل: تأکید المحبَّه فی اللّه 1 / 1وُجوبُ الحُبِّ فِی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : الحُبُّ فِی اللّه ِ فَریضَهٌ ، وَ البُغضُ فِی اللّه ِ فَریضَهٌ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام : واصِلوا مَن تُواصِلونَهُ فِی اللّه ِ ، وَ اهجُروا مَن تَهجُرونَهُ فِی اللّه ِ سُبحانَهُ . (2)
عنه علیه السلام : وادّوا مَن تُوادّونَهُ فِی اللّه ِ ، و أبغِضوا مَن تُبغِضونَهُ فِی اللّه ِ سُبحانَهُ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : حُبُّ أولِیاءِ اللّه ِ وَ الوِلایَهُ لَهُم واجِبَهٌ ، وَ البَراءَهُ مِن أعدائِهِم واجِبَهٌ . (4)
.
ص: 655
فصل اوّل : تأکید بر دوستی در راه خدا1 / 1وجوب دوستی در راه خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی در راه خدا واجب است ؛ و دشمنی در راه خدا واجب است .
امام علی علیه السلام : با هرکه می پیوندید و دوستی می کنید ، در راه خدا دوستی کنید و از هرکه می بُرید ، در راه خدای سبحان بِبُرید .
امام علی علیه السلام : با هرکه دوستی می کنید ، در راه خدا دوستی کنید و با هرکه دشمنی می کنید ، در راه خدا دشمنی کنید .
امام صادق علیه السلام : دوست داشتن اولیای خدا و همدلی با آنان ، واجب است ؛ بیزاری از دشمنانشان نیز واجب است .
.
ص: 656
الإمام الرضا علیه السلام : حُبُّ أولِیاءِ اللّه ِ تَعالی واجِبٌ ، و کَذلِکَ بُغضُ أعداءِ اللّه ِ وَ البَراءَهُ مِنهُم و مِن أئِمَّتِهِم . (1)
1 / 2الإِیمانُ حُبٌّ وبُغضٌ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : هَلِ الدّینُ إلاَّ الحُبُّ وَالبُغضُ ؟! قالَ اللّه ُ عز و جل : «إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (2) . (3)
الإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ العُلَماءِ : اِعلَموا أنَّ عِبادَ اللّه ِ المُستَحفَظینَ عِلمَهُ یَصونونَ مَصونَهُ ، ویُفَجِّرونَ عُیونَهُ ، یَتَواصَلونَ بِالوِلایَهِ ، ویَتَلاقَونَ بِالمَحَبَّهِ ، ویَتَساقَون بِکَأسٍ رَوِیَّهٍ ، ویَصدُرونَ بِرِیَّهٍ ، لا تَشوبُهُمُ الرّیبَهُ ، ولا تُسرِعُ فیهِمُ الغیبَهُ . عَلی ذلِکَ عَقَدَ خَلقَهُم وأخلاقَهُم ، فَعَلَیهِ یَتَحابّونَ ، وبِهِ یَتَواصَلونَ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام : الإِیمانُ حُبٌّ و بُغضٌ . (5)
تفسیر العیّاشی عن أبو عبیده الحذّاء : دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلام ، فَقُلتُ : بِأَبی أنتَ واُمّی ، رُبَّما خَلا بِیَ الشَّیطانُ فَخَبُثَت نَفسی ، ثُمَّ ذَکَرتُ حُبّی إیّاکُم وَ انقِطاعی إلَیکُم فَطابَت نَفسی ؟ فَقالَ : یا زِیادُ ، وَیحَکَ ! و مَا الدّینُ إلاَّ الحُبُّ !! ألا تَری إلی قَولِ اللّه ِ تَعالی : «إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» . (6)
.
ص: 657
امام رضا علیه السلام : دوست داشتن اولیای خداوند متعال ، واجب است . همچنین ، دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری از آنان و پیشوایانشان ، واجب است .
1 / 2ایمان ، دوستی و دشمنی است رسول خدا صلی الله علیه و آله : آیا دین ، جز دوستی و دشمنی است ؟ خداوند عز و جلمی فرماید : «اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید تا خداوند ، دوستتان بدارد» .
امام علی علیه السلام در وصف عالمان : بدانید که بندگانی که نگاهدار علم خدایند ، دانشِ محفوظ او را می پایند ، و چشمه هایش را می گشایند ، و به دوستی با هم پیوند دارند ، و با محبّت ، با یکدیگر دیدار می کنند ، و از جام لبریز [محبّت ]به یکدیگر می نوشانند و سیراب ، بازمی گردند . نه دچار تردید می شوند و نه غیبت به میانشان می شتابد. بدین سان، آفرینش و خُلق و خویشان، شکل یافته است و بر اساس آن ، یکدیگر را دوست می دارند و با یکدیگر می پیوندند .
امام باقر علیه السلام : ایمان ، دوستی و دشمنی است .
تفسیر العیّاشی به نقل از ابو عُبیده حَذّاء : نزد امام باقر علیه السلامرفتم و گفتم : پدر و مادرم فدایت ! گاه شیطان با من خلوت می کند و در نتیجه ، جانم پلید می شود . سپس به یاد می آورم که شما را دوست دارم و به شما پیوسته ام . آن گاه ، جانم پاک می شود . حضرت فرمود : «ای زیاد ! وای بر تو ! آیا دین ، جز دوستی است ؟ مگر سخن خداوند متعال را ندیده ای : «اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید ، تا خدا دوستتان بدارد» ؟
.
ص: 658
الکافی عن برید بن معاویه : کُنتُ عِندَ أبی جَعفَرٍ علیه السلام فی فِسطاطٍ لَهُ بِمِنی ، فَنَظَرَ إلی زِیادٍ الأَسوَدِ مُنقَلِعَ الرِّجلِ ، فَرَثی لَهُ ، فَقالَ لَهُ : ما لِرِجلَیکَ هکَذا ؟ قالَ : جِئتُ عَلی بَکرٍ لی نِضوٍ ، فَکُنتُ أمشی عَنهُ عامَّهَ الطَّریقِ . فَرَثی لَهُ و قالَ لَهُ عِندَ ذلِکَ زِیادٌ : إنّی اُلِمُّ بِالذُّنوبِ حَتّی إذا ظَنَنتُ أنّی قَد هَلَکتُ ذَکَرتُ حُبَّکُم ، فَرَجَوتُ النَّجاهَ و تَجَلّی عَنّی ؟ فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : و هَلِ الدّینُ إلاَّ الحُبُّ ؟! قالَ اللّه ُ تَعالی : «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الاْءِیمَنَ وَ زَیَّنَهُو فِی قُلُوبِکُمْ» . (1) .و قاَل : «إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» ، و قالَ : «یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ» (2) . (3)
الکافی عن فضیل بن یسار : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام عَنِ الحُبِّ وَ البُغضِ ، أمِنَ الإِیمانِ هُوَ ؟ فَقالَ : و هَلِ الإِیمانُ إلاَّ الحُبُّ وَ البُغضُ ؟! ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الاْءِیمَنَ وَ زَیَّنَهُو فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُوْلَئکَ هُمُ الرَّ شِدُونَ » . (4)
.
ص: 659
الکافی به نقل از بُرَید بن معاویه : نزد امام باقر علیه السلام در سراپرده ایشان در مِنا بودم که به زیاد اسود که گویی پاهایش از جا درآمده و از کار افتاده بود نگریست . از او پرسید : «چرا پاهایت چنین شده است ؟» . گفت : با شتری نوسال که سفرها نزارش کرده بود ، آمدم و ناگزیر ، بیشتر مسیر را پیاده طی کردم . حضرت برایش اندوهگین شد . در این حال ، زیاد گفت : من مرتکب گناهانی می شوم تا آن که می پندارم که هلاک شده ام؛ امّا چون به یاد می آورم که شما را دوست دارم ، به نجات ، امیدوار می شوم و این پندارم برطرف می گردد . حضرت فرمود : «آیا دین ، جز دوستی است ؟ خداوند متعال می فرماید : «ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل هایتان آراست» . نیز می فرماید : «اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید ، تا خدا دوستتان بدارد» . باز می فرماید : «کسی را که به سویشان مهاجرت کند ، دوست می دارند» » .
الکافی به نقل از فُضَیل بن یَسار : از امام صادق علیه السلام درباره دوستی و دشمنی پرسیدم که آیا از ایمان به شمار می رود . حضرت پاسخ داد : «مگر ایمان ، جز دوستی و دشمنی است ؟». سپس این آیه را برخواند : « «ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل هایتان آراست و کفر و فُسوق و عصیان را ناخوشایند شما ساخت . چنین کسانی همان هدایت یافتگان اند» » .
.
ص: 660
الإمام الصادق علیه السلام : کُلُّ مَن لَم یُحِبَّ عَلَی الدّینِ و لَم یُبغِض عَلَی الدّین فَلا دینَ لَهُ . (1)
عنه علیه السلام : مَن سَرَّهُ أن یَلقَی اللّه َ و هُوَ مُؤمِنٌ حَقّا حَقّا فَلیَتَوَلَّ اللّه َ و رَسولَهُ وَالَّذینَ آمَنوا ، وَ لَیبرَأ إلَی اللّه ِ مِن عَدُوِّهِم ، و یُسَلِّم لِمَا انتَهی إلَیهِ مِن فَضلِهِم . (2)
1 / 3أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ الحُبُّ فِی اللّه َ وَ البُغضُ فِی اللّه ِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : أفضَلُ الإِیمانِ أن تُحِبَّ للّه ِِ و تُبغِضَ للّه ِِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله : وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِی اللّه ِ مِن أعظَمِ شُعَبِ الإِیمانِ . ألا و مَن أحَبَّ فِی اللّه ِ و أبغَضَ فِی اللّه ِ و أعطی فِی اللّه ِ و مَنَعَ فِی اللّه ِ فَهُوَ مِن أصفِیاءِ اللّه ِ . (5)
المعجم الکبیر عن ابن عبّاس : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لِأَبی ذَرٍّ : أیُّ عُرَی الإِیمان أوثَقُ ؟ قالَ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ . قالَ : المُوالاهُ فِی اللّه ِ وَ المُعاداهُ فِی اللّه ِ ، وَ الحُبُّ فِی اللّه ِ وَ البُغضُ فِی اللّه ِ . (6)
.
ص: 661
امام صادق علیه السلام : هرکه بر اساس دین ، دوستی نکند و بر اساس دین ، دشمنی نورزد ، دین ندارد .
امام صادق علیه السلام : هرکه شادمان می شود که خدا را در حالی ببیند که به حقیقتْ مؤمن است ، باید با خدا و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند ، دوستی کند و از دشمنان آنها ، بیزاری جوید و فضایلی را که از آنها به وی رسیده است ، بپذیرد .
1 / 3استوارترین دستاویز ایمان رسول خدا صلی الله علیه و آله : استوارترین دستاویز ایمان ، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خداست .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : برترین ایمان ، آن است که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستی مؤمن نسبت به مؤمن [دیگر] در راه خدا ، از بزرگ ترین شاخه های ایمان است . هان ! هرکه در راه خدا دوست بدارد ، در راه خدا دشمن بدارد ، در راه خدا ببخشد و در راه خدا از بخشیدن باز ایستد ، از برگزیدگانِ خداست .
المعجم الکبیر به نقل از ابن عباس : پیامبر خدا از ابوذر پرسید: «استوارترین دستاویز ایمان ، کدام است؟» . پاسخ داد : خدا و پیامبرش داناترند . حضرت فرمود : «دوستی کردن در راه خدا و دشمنی کردن در راه خداست ، و مهرورزی در راه خدا و کین ورزی در راه خدا».
.
ص: 662
المستدرک علی الصحیحین عبداللّه بن مسعود : قالَ لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : یا عَبدَاللّه ِ بنَ مَسعودٍ ، فَقُلتُ : لَبَّیکَ یا رَسولَ اللّه ِ ثَلاثَ مِرارٍ . قالَ : هَل تَدری أیُّ عُرَی الإِیمانِ أوثَقُ ؟ قُلتُ : اللّه ُ و رَسولُهُ أعلَمُ. قالَ : أوثَقُ الإِیمانِ الوِلایَهُ فِی اللّه ِ؛ بِالحُبِّ فیهِ وَ البُغضِ فیهِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لِأَصحابِهِ : أیُّ عُرَی الإِیمانِ أوثَقُ ؟ فَقالوا : اللّه ُ و رَسولُهُ أعلَمُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصَّلاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الزَّکاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصِّیامُ ، و قالَ بَعضُهُم : الحَجُّ وَ العُمرَهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الجِهادُ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ ما قُلتُم فَضلٌ و لَیسَ بِهِ، و لکِن أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ الحُبُّ فِی اللّه ِ وَ البُغضُ فِی اللّه ِ ، و تَوالی (وتَوَلّی) أولِیاءِ اللّه ِ وَ التَّبَرّی مِن أعداءِ اللّه ِ . (2)
.
ص: 663
المستدرک علی الصحیحین به نقل از عبداللّه بن مسعود : پیامبر صلی الله علیه و آله مرا صدا زد . سه بار گفتم : ای پیامبر خدا ، لبیک! حضرت فرمود : «آیا می دانی استوارترین دستاویز ایمان ، کدام است ؟». گفتم : خدا و پیامبرش داناترند . فرمود : «استوارترین آن ، خداوند را سرپرست خود گرفتن از طریق دوستی و دشمنیِ در راه اوست» .
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا به یارانش فرمود : «استوارترین دستاویز ایمان ، کدام است ؟». گفتند : خدا و پیامبرش داناترند . برخی از آنان گفتند : نماز است . پاره ای گفتند : زکات است . عدّه ای گفتند : روزه است . گروهی گفتند : حج و عمره است . برخی نیز گفتند : جهاد است . پیامبر خدا فرمود : «هر آنچه گفتید ، فضیلتی دارد؛ امّا آن نیست . بلکه استوارترین دستاویز ایمان ، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و دوستی کردن با دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست» .
.
ص: 664
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ أفضَلَ الدّینِ الحُبُّ فِی اللّه ِ وَ البُغضُ فِی اللّه ِ ، وَ الأَخذُ فِی اللّه ِ وَ العَطاءُ فِی اللّه ِ سُبحانَهُ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام : مِن أوثَقِ عُرَی الإِیمانِ أن تُحِبَّ فِی اللّه ِ و تُبغِضَ فِی اللّه ِ ، وتُعطِیَ فِی اللّه ِ و تَمنَعَ فِی اللّه ِ . (2)
1 / 4سَبَبُ قَبولِ الأَعمالِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حِسابِ اللّه ِ یومَ القِیامَهِ : یُؤتی بِعَبدٍ مُحسِنٍ فی نَفسِهِ لایَری أنَّ لَهُ ذَنبا ، فَیَقولُ لَه : هَل کُنتَ تُوالی أولِیائی ؟ قالَ : کُنتُ مِنَ النّاسِ سِلما . قالَ : فَهَل کُنتَ تُعادی أعدائی ؟ قالَ : یا رَبِّ ، لَم یَکُن بَینی و بَینَ أحَدٍ شَیءٌ . فَیَقولُ اللّه ُ عز و جل : لا یَنالُ رَحمَتی مَن لا یُوالی أولِیائی و یُعادی أعدائی . (3)
الإمام الباقر علیه السلام : لَو صُمتُ النَّهارَ لا اُفطِرُ ، و صَلَّیتُ اللَّیلَ لا أفتُرُ ، و أنفَقتُ مالی فی سَبیلِ اللّه ِ عِلقا عِلقا ، ثُمَّ لَم تَکُن فی قَلبی مَحَبَّهُ لِأَولِیائِهِ و لا بِغضَهٌ لِأَعدائِهِ ما نَفَعَنی ذلِکَ شَیئا . (4)
.
ص: 665
امام علی علیه السلام : برترین مرتبه دین ، دوستی در راه خداست و دشمنی در راه خدا ، و گرفتن در راه خدا و بخشیدن در راه خدای سبحان .
امام صادق علیه السلام : از استوارترین دستاویزهای ایمان ، آن است که در راه خدا دوست بداری ، در راه خدا دشمن بداری ، در راه خدا ببخشی و در راه خدا نبخشی .
1 / 4عامل پذیرش اعمال رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره حسابرسی روز قیامت : بنده ای را که خود را نیکوکار و بی گناه می داند، [برای حسابرسی] می آورند. آن گاه، خداوند به او می فرماید: «آیا با دوستانم دوستی می کردی ؟». پاسخ می دهد : کاری به کسی نداشتم . خداوند می فرماید : «آیا با دشمنانم ، دشمنی می کردی ؟». پاسخ می دهد : میان من و کسی هیچ دشمنی ای نبود . پس خداوند عز و جل می فرماید : «کسی که با دوستانم دوستی و با دشمنانم دشمنی نکند ، به رحمتم دست نمی یابد» .
امام باقر علیه السلام : اگر روزها را روزه بگیرم و شب ها را یکسره نماز بخوانم و همه اموال گران بهایم را در راه خدا ببخشم ، امّا محبّت دوستان خدا و دشمنی دشمنان خدا در قلبم نباشد ، این کارها کمترین سودی برایم نخواهد داشت .
.
ص: 666
1 / 5أفضَلُ الأَعمالِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أفضَلُ الأَعمالِ الحُبُّ فِی اللّه ِ ، وَ البُغضُ فِی اللّه ِ . (1)
الکافی عن أبی ذرّ : خَرَجَ إلَینا رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : أتَدرونَ أیُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ عز و جل ؟ قالَ قائِلٌ : الصَّلاهُ و الزَّکاهُ ، و قالَ قائِلٌ : الجِهادُ . قالَ : إنَّ أحَبَّ الأَعمالِ إلَی اللّه ِ عز و جل الحُبُّ فِی اللّه ِ ، وَ البُغضُ فِی اللّه ِ . (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی نَبِیٍّ مِنَ الأَنبِیاءِ أن قُل لِفُلانٍ العابِدِ : أمّا زُهدُکَ فِی الدُّنیا فَتَعَجَّلتَ راحَهَ نَفسِکَ ، و أمَّا انقِطاعُکَ إلَیَّ فَتَعَزَّزتَ بی ، فَماذا عَمِلتَ فیما لی عَلَیکَ ؟ قالَ : یا رَبِّ ، و ماذا لَکَ عَلَیَّ ؟ قالَ : هَل عادَیتَ فِیَّ عَدُوّا ، أو والَیتَ فِیَّ وَلِیّا ؟! (3)
عنه صلی الله علیه و آله : أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی موسی علیه السلام : هَل عَمِلتَ لی عَمَلاً قَطُّ ؟ قالَ : إلهی صَلَّیتُ لَکَ ، و صُمتُ ، و تَصَدَّقتُ ، و ذَکَرتُ لَکَ . فَقالَ : إنَّ الصَّلاهَ لَکَ بُرهانٌ ، وَ الصَّومَ جُنَّهٌ ، وَ الصَّدَقَهَ ظِلٌّ ، وَ الذِّکرَ نورٌ ، فَأَیُّ عَمَلٍ عَمِلتَ لی ؟ فَقالَ موسی علیه السلام : دُلَّنی عَلی عَمَلٍ هُوَ لَکَ ؟ فَقالَ : یا موسی ، هَل والَیتَ لی وَلِیّا ، و هَل عادَیتَ لی عَدُوّا قَطُّ ؟! فَعَلِمَ موسی علیه السلامأنَّ أحَبَّ الأَعمالِ الحُبُّ فِی اللّه ِ وَ البُغضُ فِی اللّه ِ . (4)
.
ص: 667
1 / 5برترینِ اعمال رسول خدا صلی الله علیه و آله : برترینِ اعمال ، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خداست .
الکافی به نقل از ابوذر : پیامبر خدا به سوی ما آمد و فرمود : «می دانید محبوب ترین عمل نزد خداوند عز و جلچیست ؟». گوینده ای گفت : نماز و زکات است . گوینده دیگری گفت : جهاد است . حضرت فرمود : «محبوب ترینِ اعمال در نزد خداوند عز و جلدوستی در راه خدا و دشمنی در راه خداست» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، به یکی از پیامبرانْ وحی کرد که به فلان عابد بگو : «با زهد خود ، راحت جانت را پیش انداخته ای ، و با [گسستن از دیگران و ]به من پیوستنت ، خودت را با من ارجمند ساخته ای . پس برای حقّی که بر تو دارم ، چه کرده ای؟». عابد گفت : پروردگارا ! چه حقّی بر من داری ؟ فرمود : «آیا در راه من با یکی از دشمنانم دشمنی و یا با یکی از دوستانم دوستی کرده ای؟».
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال به موسی علیه السلام وحی کرد : «آیا هرگز برای من کاری کرده ای ؟». موسی علیه السلام پاسخ داد : خدایا ! برایت نماز خوانده ام ، روزه گرفته ام، صدقه داده ام و برایت ذکر گفته ام . خداوند فرمود : «نماز ، برایت برهان و دلیل است . روزه ، سپر است . صدقه ، سایه است و ذکر ، نور است . پس چه کاری برای من کرده ای ؟». موسی علیه السلامگفت : مرا به کاری که برای توست ، راهنمایی کن . فرمود : «ای موسی ! آیا هرگز با یکی از دوستانم دوستی کرده ای و آیا با یکی از دشمنانم دشمنی کرده ای ؟». پس موسی علیه السلامدانست که محبوب ترین عمل، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خداست.
.
ص: 668
1 / 6الاِستِعانَهُ بِاللّه ِ فی حُبِّ مَن یُحِبُّهُ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ اجعَلنا هادینَ مُهتَدینَ ، غَیرَ ضالّینَ ولا مُضِلّینَ ، سِلما لِأَولِیائِکَ ، وعَدُوّا لِأَعدائِکَ ، نُحِبُّ بِحُبِّکَ مَن أحَبَّکَ ، و نُعادی بِعَداوَتِکَ مَن خالَفَکَ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : مَولایَ وَ ارحَمنی فی حَشری و نَشری ، وَ اجعَل فی ذلِکَ الیَومِ مَعَ أولِیائِکَ مَوقِفی ، و فی أحِبّائِکَ مَصدَری ، و فی جِوارِکَ مَسکَنی ، یا رَبَّ العالَمینَ . (2)
عنه علیه السلام فی المُناجاهِ المُسمَّاه بالصُّغری : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ . . . وَ اجعَلنا بِخِدمَتِکَ لِلعُبّادِ وَ الأَبدالِ فی أقطارِها طُلاّبا ، و لِلخاصَّهِ مِن أصفِیائِکَ أصحابا ، و لِلمُریدینَ المُتَعَلِّقینَ بِبابِکَ أحبابا . (3)
.
ص: 669
1 / 6یاری خواستن از خدا برای دوستیِ دوستانش رسول خدا صلی الله علیه و آله : بارالها ! ما را هدایتگر و هدایت شده نه گم راه و گم راه کننده و دوستِ دوستانت و دشمنِ دشمنانت قرار ده ، تا آن که با دوستیِ تو ، کسانی را که دوست می دارند ، دوست بداریم و با دشمنیِ تو ، با کسی که با تو مخالفت می کند ، دشمنی کنیم .
امام سجّاد علیه السلام در دعایش : سرورم ! در روزی که مرا زنده می کنی و برای حسابْ حاضر می کنی ، بر من رحم کن و ایستادنم را در کنار دوستانت و بازگشتم را همراه دوستدارانت و مَسکنم را در جوارتْ قرار ده ، ای پروردگارِ عالمیان!
امام سجّاد علیه السلام در مناجات موسوم به «مناجات کوتاه» : بارالها ! بر محمّد و آل محمّد ، درود فرست و ما را در راه خدمتت ، جوینده عابدان و عارفان در سراسر زمین و یارانی برای اولیای خاصّ خودت و دوستانی برای خواستارانت که به درِ [رحمت ]تو درآویخته اند ، قرار ده .
.
ص: 670
1 / 7المَحَبَّهُ فِی اللّه ِ جَهلاً رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ رَجُلاً فِی اللّه ِ ؛ لِعَدلٍ ظَهَرَ مِنهُ و هُوَ فی عِلمِ اللّه ِ مِن أهلِ النّارِ آجَرَهُ اللّه ُ عَلی حُبِّهِ إیّاهُ کَما لَو أحَبَّ رَجُلاً مِن أهل الجَنَّهِ. و مَن أبغَضَ رَجُلاً فِی اللّه ِ ؛ لِجَورٍ ظَهَرَ مِنهُ و هُوَ فی عِلمِ اللّه ِ مِن أهلِ الجَنَّهِ آجَرَهُ اللّه ُ عَلی بُغضِهِ إیّاهُ کَما لَو کانَ یُبغِضُ رَجُلاً مِن أهلِ النّارِ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام : لَو أنَّ رَجُلاً أحَبَّ رَجُلاً للّه ِِ لَأَثابَهُ اللّه ُ عَلی حُبِّهِ إیّاهُ و إن کانَ المَحبوبُ فی عِلمِ اللّه ِ مِن أهلِ النّارِ . و لَو أنَّ رَجُلاً أبغَضَ رَجُلاً للّه ِِ لَأَثابَهُ اللّه ُ عَلی بُغضِهِ إیّاهُ و إن کانَ المُبغَضُ فی عِلمِ اللّه ِ مِن أهلِ الجَنَّهِ . 2
ملاحظه:هذا إذا لم یکن المکلّف مقصّرا فی التحقیق وإلاّ فلا ریب فی أنّه غیر مثاب علی حبّه وبغضه بل یُؤاخَذ علی تقصیره .
1 / 8النَّوادِر رسول اللّه صلی الله علیه و آله لِرَجُلٍ : ألا أدُلُّکَ عَلی مِلاکِ هذَا الأَمرِ الَّذی تُصیبُ بِهِ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ ؟ عَلَیکَ بِمُجالَسَهِ أهلِ الذِّکرِ ، و إذا خَلَوتَ فَحَرِّک لِسانَکَ مَا استَطَعتَ بِذِکرِ اللّه ِ ، و أحبِب فِی اللّه ِ ، و أبغِض فِی اللّه ِ . (2)
.
ص: 671
1 / 7دوستی ناآگاهانه در راه خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه دیگری را به سبب دیدن عدالتی که از او پدیدار شده ، در راه خدا دوست بدارد ، حال آن که آن شخص ، در علم خدا دوزخی باشد ، خداوند عز و جل او را به سبب این دوستی ، پاداش خواهد داد ، به همان گونه که شخصی یکی از بهشتیان را دوست می دارد . و هرکه دیگری را به سبب ستمی که از او پدیدار شده ، در راه خدا دشمن بدارد ، حال آن که در علم خدا آن شخص ، بهشتی باشد ، خداوند به او به سبب این دشمنی ، پاداش خواهد داد، به همان گونه که کسی یکی از دوزخیان رادشمن می دارد.
امام باقر علیه السلام : اگر کسی دیگری را برای خدا دوست بدارد ، خداوند به سبب این دوستی، به او پاداش خواهد داد ، گرچه آن شخصِ مورد دوستی ، نزد خدا دوزخی باشد ، و اگر کسی دیگری را برای خدا دشمن بدارد ، خداوند به سبب این دشمنی به او پاداش خواهد داد ، گرچه آن شخصِ مورد دشمنی ، نزد خدا از بهشتیان باشد .
نکتههمان گونه که در پانوشت متن عربی آمده است ، این حدیث درباره کسانی است که سعی و تلاش کافی برای شناخت افراد کرده اند ، امّا به حقیقت نرسیده اند و نمی تواند مجوّز دوستیِ بدون آزمون و سنجش با هر کسی باشد .
ر . ک : فصل پنجم (گزینش دوست) .
1 / 8گوناگون رسول خدا صلی الله علیه و آله : هان! تو را به معیار این مسئله که خیر دنیا و آخرت را با آن به دست می آوری ، راهنمایی کنم ؟ پایبند همنشینی با اهل ذکر باش و هر گاه تنها شدی ، تا می توانی زبانت را به ذکر خدا بچرخان و در راه خدا ، دوست بدار و در راه خدا ، دشمن بدار .
.
ص: 672
عنه صلی الله علیه و آله : أمّا عَلامَهُ البارِّ فَعَشَرَهٌ : یُحِبُّ فِی اللّه ِ ، و یُبغِضُ فِی اللّه ِ ، و یُصاحِبُ فِی اللّه ِ ، و یُفارِقُ فِی اللّه ِ ، و یَغضَبُ فِی اللّه ِ ، و یَرضی فِی اللّه ِ ، و یَعمَلُ فِی اللّه ِ ، و یَطلُبُ إلَیهِ ، ویَخشَعُ للّه ِِ خائِفا مَخوفا طاهِرا مُخلِصا مُستَحیِیا مُراقِبا ، و یُحسِنُ فِی اللّه ِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : طوبی لِلمُتَحابّینَ فِی اللّه ِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما أحَبَّ عَبدٌ عَبدا للّه ِِ عز و جل إلاّ أکرَمَ رَبَّهُ عز و جل . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : لَو أنَّ عَبدَینِ تَحابّا فِی اللّه ِ واحِدٌ فِی المَشرِقِ وآخَرُ فِی المَغرِبِ لَجَمَعَ اللّه ُ بَینَهُما یَومَ القِیامَهِ ، یَقولُ : هذَا الَّذی کُنتَ تُحِبُّهُ فِیَّ . (4)
الإمام علیّ علیه السلام : وَقِّرُوا اللّه َ سُبحانَهُ ، وَ اجتَنِبوا مَحارِمَهُ ، و أحِبّوا أحِبّاءَهُ . (5)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ فِی اللّه ِ أقرَبُ نَسَبٍ . (6)
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ فِی اللّه ِ أکمَلُ النَّسَبَینِ . (7)
.
ص: 673
رسول خدا صلی الله علیه و آله : نشانه شخص نیکوکار ، ده چیز است : در راه خدا دوست می دارد؛ در راه خدا دشمن می دارد؛ در راه خدا همراهی می کند؛ در راه خدا جدا می شود؛ در راه خدا به خشم می آید؛ در راه خدا خشنود می گردد؛ در راه خدا عمل می کند؛ در راه خدا می جوید؛ ترسان و ترسیده ، پاک و پیراسته ، آزرمگین و نگران ، برای خدا فروتنی می کند ؛ و در راه خدا نیکی می نماید .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خوشا آنان که در راه خدا با یکدیگر دوستی می کنند !
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه بنده ای ، بنده دیگری را برای خداوند عز و جل دوست بدارد ، پروردگارش را گرامی داشته است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو بنده ، یکی در شرق و دیگری در غرب عالم باشند و یکدیگر را در راه خدا دوست بدارند، خداوند ، آنان را روز قیامتْ گِرد می آورد و به هر یک می فرماید: «این ، همان است که در راه من ، دوستش می داشتی» .
امام علی علیه السلام : خداوند سبحان را بزرگ بدارید ، از محرّماتش دوری کنید و دوستانش را دوست بدارید .
امام علی علیه السلام : دوستی در راه خداوند ، نزدیک ترینْ خویشاوندی است .
امام علی علیه السلام : دوستی در راه خدا ، کامل ترینِ دو [نوع ]خویشاوندی است .
.
ص: 674
عنه علیه السلام : المَوَدَّهُ فِی اللّه ِ آکَدُ مِن وَشیجِ الرَّحِمِ . (1)
عنه علیه السلام : جِماعُ الخَیرِ فِی المُوالاهِ فِی اللّه ِ وَ المُعاداهِ فِی اللّه ِ ، وَ المَحَبَّهِ فِی اللّه ِ وَ البُغضِ فِی اللّه ِ . (2)
عنه علیه السلام : طوبی لِمَن أخلَصَ للّه ِِ عِلمَهُ و عَمَلَهُ ، و حُبَّهُ و بُغضَهُ ، و أخذَهُ وتَرکَهُ ، و کَلامَهُ و صَمتَهُ . (3)
الإمام الرضا علیه السلام : لِکُلِّ أخَوَینِ فِی اللّه ِ لِباسٌ وهَیئَهٌ یُشبِهُ هَیئَهَ صاحِبِهِ ، وهُم یُعرَفونَ بِذلِکَ ، حَتّی یُدخَلوا فی دارِ اللّه ِ عز و جل ، فَیَقولُ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی : مَرحَبا بِعَبیدی وخَلقی وزُوّاری وَالمُتَحابّینَ فِیَّ فی مَحَلِّ کَرامَتی . (4)
.
ص: 675
امام علی علیه السلام : دوستی در راه خدا ، استوارتر از پیوند خویشاوندی است .
امام علی علیه السلام : همه نیکی ، در دوستی کردن در راه خدا و دشمنی کردن در راه خداست ، و دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا .
امام علی علیه السلام : خوشا آن که دانش و کردارش ، دوستی و دشمنی اش، گرفتن و واگذاشتنش ، و گفتن و خاموشی اش را برای خداوند ، خالص کرده است .
امام رضا علیه السلام : برای هریک از دو برادر (دوست) در راه خدا ، لباس و هیئتی است همانند هیئت دوستش که هر دو بدان شناخته می شوند ، تا آن که به سرای خداوند عز و جل وارد شوند . پس خداوند متعال می فرماید : «ای بندگان و آفریدگان و زائران من که در راه من یکدیگر را دوست می داشتید ! به جایگاه کرامت من ، خوش آمدید !» .
.
ص: 676
الفصل الثانی: تأکید الإخاء فی اللّه 2 / 1إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌالکتاب(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ) . (1)
(وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا وَکُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَ لِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایَتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ) . (2)
(فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَوهَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّکَوهَ فَإِخْوَ نُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الأَْیَتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ) . (3)
(ادْعُوهُمْ لِأَبَآئهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَآءَهُمْ فَإِخْوَ نُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوَ لِیکُم وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَآ أَخْطَأْتُم بِهِ وَ لَکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ) . (4)
.
ص: 677
فصل دوم : تأکید بر برادری در راه خدا2 / 1مؤمنان در حقیقتْ برادرندقرآن(در حقیقت ، مؤمنان برادرند . پس میان برادرانتان اصلاح کنید و از خدا بترسید . باشد که مورد ترحّم قرار گیرید!) .
(همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده مَشوید و نعمت خدا را بر خود یاد آرید، آن گاه که دشمنان هم بودید ، پس میان دل هایتان الفت افکند تا به نعمت او برادر شدید ، و بر کناره پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید . این چنین ، خداوند ، آیاتش را بر شما روشن می کند . باشد که هدایت شوید!) .
(پس اگر [مشرکان ]توبه کردند و نماز گزاردند و زکات پرداختند ، برادران دینی شما هستند ، و ما آیات خود را برای مردمی که می دانند ، تفصیل می دهیم) .
(آنان را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خداوند ، عادلانه تر است. پس اگر پدرانشان را نمی شناسید ، برادران دینی و مَوالی (بندگان آزاد شده) شما هستند . در آنچه به خطا رفته اید، گناهی بر شما نیست ؛ لیکن در باب آنچه دل هایتان قصد داشته [مسئولید] ، و خداوند ، بخشایشگر و مهربان است» .
.
ص: 678
الحدیث رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ . (2)
سنن أبی داود عن سوید بن حنظله : خَرَجنا نُریدُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ومَعَنا وائِلُ بنُ حُجرٍ ، فَأَخَذَهُ عَدُوٌّ لَهُ ، فَتَحَرَّجَ القَومُ أن یَحلِفوا ، وحَلَفتُ أنَّهُ أخی ، فَخَلّی سَبیلَهُ . فَأَتَینا رَسولَ اللّه صلی الله علیه و آله ، فَأَخبَرتُهُ أنَّ القَومَ تَحَرَّجوا أن یَحلِفوا وحَلَفتُ أنَّهُ أخی . قالَ : صَدَقتَ ؛ المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ . (3)
الکافی عن جابر الجعفیّ : تَقَبَّضتُ بَینَ یَدَی أبی جَعفَرٍ علیه السلام ، فَقُلتُ : جُعِلت فِداکَ ، رُبَّما حَزِنتُ مِن غَیرِ مُصیبَهٍ تُصیبُنی أو أمرٍ یَنزِلُ بی ، حَتّی یَعرِفَ ذلِکَ أهلی فی وَجهی وصَدیقی ؟! فَقالَ : نَعَم یا جابِرُ ، إنَّ اللّه َ عز و جل خَلَقَ المُؤمِنینَ مِن طینَهِ الجِنانِ ، وأجری فیهِم مِن ریحِ روحِهِ ، فَلِذلِکَ المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ واُمِّهِ ، فَإِذا أصابَ روحا مِن تِلکَ الأَرواحِ فی بَلَدٍ مِنَ البُلدانِ حُزنٌ حَزِنَت هذِهِ ؛ لِأَنَّها مِنها . (4)
.
ص: 679
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله : مسلمان ، برادرِ مسلمان است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمن ، برادرِ مؤمن است .
سنن أبی داوود به نقل از سُوَید بن حَنظله : برای دیدار پیامبر خدا راهی شدیم . وائل بن حُجر نیز با ما بود. در راه ، دشمنش او را گرفت و همراهان ما از این که به سودش سوگند بخورند ، پرهیز می کردند؛ امّا من سوگند خوردم که وائل ، برادر من است . در نتیجه دشمن ، او را رها کرد و نزد پیامبر خدا آمدیم. ایشان را باخبر ساختم که همراهیان من ، از سوگند خوردن پرهیز کردند؛ امّا من سوگند خوردم که وائل ، برادرم است . حضرت فرمود : «راست گفتی . مؤمن ، برادرِ مؤمن است» .
الکافی به نقل از جابر جُعْفی : برابر امام باقر علیه السلامخاکسارانه نشستم و گفتم : فدایت شوم ! گاه بی هیچ حادثه ناخوشایندی یا دلیل و پیشامدی ، چنان اندوهگین می شوم که خانواده و دوستم اثر آن را در چهره ام می بینند . حضرت فرمود : «آری ، ای جابر ! همین طور است . خداوند عز و جل مؤمنان را از سرشتِ بهشت آفرید و نسیمِ روح خود را در آن دمید . از این رو ، مؤمن ، برادرِ تنیِ مؤمن است و چون یکی از این روح ها را در یکی از سرزمین ها اندوهی برسد ، آن دیگری نیز اندوهگین خواهد شد ، چون که هم سرشتِ اوست» .
.
ص: 680
الإمام الباقر علیه السلام : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ واُمِّهِ ؛ لِأَنَّ اللّه َ عز و جل خَلَقَ المُؤمِنینَ مِن طینَهِ الجِنانِ ، وأجری فی صُوَرِهِم مِن ریحِ الجَنَّهِ ، فَلِذلِکَ هُم إخوَهٌ لِأَبٍ واُمٍّ . (1)
عدّه الداعی عن عبدالمؤمن الأنصاریّ : دَخَلتُ عَلی أبِی الحَسَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ علیه السلام وعِندَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِاللّه ِ الجَعفَرِیُّ ، فَتَبَسَّمتُ إلَیهِ . فَقالَ علیه السلام : أتُحِبُّهُ ؟ فَقُلتُ : نَعَم ، وما أحبَبتُهُ إلاّ لَکُم . فَقالَ علیه السلام : هُوَ أخوکَ ، وَالمُؤمِنُ أخُ المُؤمِنِ لِأَبیهِ واُمِّهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اتَّهَمَ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن غَشَّ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن لَم یَنصَح أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ استَأثَرَ عَلی أخیهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ احتَجَبَ عَن أخیهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اغتابَ أخاهُ . (2)
الإمام العسکریّ علیه السلام فیما کَتَبَ إلی أهلِ قُمَّ وآبَهَ : إنَّ اللّه َ تَعالی بِجودِه ورَأفَتِهِ قَد مَنَّ عَلی عِبادِهِ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَشیرا ونَذیرا ، ووَفَّقَکُم لِقَبولِ دینِهِ ، وأکرَمَکُم بِهِدایَتِهِ . . . فَلَم تَزَل نِیَّتُنا مُستَحکِمَهً ، ونُفوسُنا إلی طیبِ آرائِکُم ساکِنَهً ، القَرابَهُ الرّاسِخَهُ بَینَنا وبَینَکُم قَوِیَّهً . وَصِیَّهٌ أوصی بِها أسلافُنا وأسلافُکُم ، وعَهدٌ عُهِدَ إلی شُبّانِنا ومَشایِخِکُم ، فَلَم یَزَل عَلی جُملَهٍ کامِلَهٍ مِنَ الاِعتِقادِ ، لِما جَمَعَنَا اللّه ُ عَلَیهِ مِنَ الحالِ القَریبَهِ ، وَالرَّحِمِ الماسَّهِ ؛ یَقولُ العالِمُ سَلامُ اللّه ِ عَلَیهِ إذ یَقولُ : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لاُِمِّهِ وأبیهِ . (3)
.
ص: 681
امام باقر علیه السلام : مؤمن ، برادرِ تنیِ مؤمن است ؛ زیرا خداوند عز و جلمؤمنان را از سرشتِ بهشت آفرید و در کالبدهایشان ، از نسیم آن دمید . از این رو ، آنان برادرِ تنی اند .
عدّه الداعی به نقل از عبدالمؤمن انصاری : نزد امام موسی بن جعفر علیه السلامرفتم. محمّد بن عبداللّه جعفری نزد ایشان بود. به او لبخندی زدم . حضرت علیه السلام فرمود: «آیا دوستش می داری ؟». گفتم : آری ؛ تنها برای خاطر شما دوستش می دارم . حضرت فرمود : «او ، برادرت است . مؤمن ، برادرِ تنیِ مؤمن است . ملعون است ، ملعون است کسی که برادرش را متّهم سازد . ملعون است ، ملعون است کسی که برادرش را فریب دهد. ملعون است ، ملعون است کسی که خیرخواه برادرش نباشد . ملعون است ، ملعون است کسی که [دیگری را ]بر برادر [دینی] خویش مقدّم بدارد و او را محروم کند . ملعون است ، ملعون است کسی که خود را از برادرش پنهان کند . ملعون است ، ملعون است کسی که درباره برادرش غیبت کند» .
امام عسکری علیه السلام از جمله آنچه به مردم قم و آوه نوشت : خداوند با بخشش و مهربانی خود ، بر بندگانش منّت گذاشت و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله را نوید دهنده و بیم دهنده فرستاد و شما را برای پذیرش دینش توفیق داد و به هدایت خود ، گرامی داشت ... نیّت ما همواره استوار و جان هایمان به اندیشه های پاک شما آرام است . خویشاوندیِ برقرار میان ما و شما نیرومند است . این [خویشاوندی] ، سفارشی است که گذشتگان ما و گذشتگان شما بدان سفارش کرده اند و عهدی است که با جوانان ما و پیران شما بسته شده است و به سبب حالت نزدیک و خویشاوندی پیوسته ای که خداوندْ ما را بر آن نگه داشته است ، همچنان بر اعتقادی کامل ، استوار است . عالمِ [معصوم] علیه السلاممی فرماید : «مؤمن ، برادرِ تنیِ مؤمن است» .
.
ص: 682
2 / 2المُؤمِنونَ إخوَهٌ کَالجَسَدِ الواحِدِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : تَرَی المُؤمِنینَ فی تَراحُمِهِم وتَوادِّهِم وتَعاطُفِهِم کَمَثَلِ الجَسَدِ ؛ إذَا اشتَکی عُضوا تَداعی لَهُ سائِرُ جَسَدِهِ بِالسَّهَرِ وَالحُمّی . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُؤمِنونَ بَعضُهُم لِبَعضٍ نُصَحاءُ وادّونَ وإنِ افتَرَقَت مَنازِلُهُم وأبدانُهُم ، وَالفَجَرَهُ بَعضُهُم لِبَعضِ غَشَشَهٌ مُتَخاذِلونَ وإنِ اجتَمَعَت مَنازِلُهُم وأبدانُهُم . (2)
الإمام الصادق علیه السلام : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ کَالجَسَدِ الواحِدِ ؛ إنِ اشتَکی شَیئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِکَ فی سائِرِ جَسَدِهِ . وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَهٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّه ِ مِنِ اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها . (3)
.
ص: 683
2 / 2مؤمنان برادرند ، چون یک پیکر رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمنان را در مهربانی ورزیدن به یکدیگر ، دوستی با یکدیگر و ملاطفت با یکدیگر ، چونان یک پیکر می بینی که چون عضوی [به درد آید و ]شکایت کند ، دیگر اعضا با بی خوابی و تب ، با او هم صدا می شوند و یکدیگر را فرا می خوانند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مؤمنان ، نسبت به یکدیگر خیرخواه و دوستدارند ، اگرچه منزل ها و پیکرهایشان از یکدیگر جدا باشد . بدکاران ، یکدیگر را می فریبند و تنها می گذارند ، گرچه منزل ها و پیکرهایشان ، کنار یکدیگر باشد .
امام صادق علیه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ، همچون یک پیکر که اگر عضوی از آن بنالد ، [شخص دردمند ]درد آن را در سایر اعضای خود می بیند ؛ و روح هایشان از یک روح است و پیوستگیِ روحِ مؤمن به روح خدا ، بیشتر از پیوستگیِ پرتو خورشید به خورشید است .
.
ص: 684
عنه علیه السلام : إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌ بَنو أبٍ واُمٍّ ، وإذا ضَرَبَ عَلی رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهَرَ لَهُ الآخَرونَ . (1)
الدرّ المنثور عن عمّار بن یاسر : إنَّ موسی علیه السلام قالَ : یا رَبِّ حَدِّثنی بِأَحَبِّ النّاسِ إلَیکَ . قالَ : ولِمَ ؟ قالَ : لاُِحِبُّهُ لِحُبِّکَ إیّاهُ . فَقالَ : عَبدٌ فی أقصَی الأَرضِ سَمِعَ بِهِ عَبدٌ آخَرُ فی أقصَی الأَرضِ لا یَعرِفُهُ فَإِن أصابَتهُ مُصیبَهٌ فَکَأَنَّما أصابَتهُ ، وإن شاکَتهُ شَوکَهٌ فَکَأَنَّما شاکَتهُ ، ما ذاکَ إلاّ لی ، فَذلِکَ أَحَبُّ خَلقی إلَیَّ . (2)
2 / 3فَضلُ الإِخاءِ فِی اللّه ِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَا استَفادَ امرُؤٌ مُسلِمٌ فائِدَهً بَعدَ فائِدَهِ الإِسلامِ مِثلَ أخٍ یَستَفیدُهُ فِی اللّه ِ عز و جل . (3)
الإمام علیّ علیه السلام : مَن آخی فِی اللّه ِ غَنِمَ . مَن آخی فِی الدُّنیا حُرِمَ . (4)
عنه علیه السلام : خَیرُ الإِخوانِ مَن کانَت فِی اللّه ِ مَوَدَّتُهُ . (5)
.
ص: 685
امام صادق علیه السلام : در حقیقت ، مؤمنان ، برادرند ؛ فرزندان یک پدر و مادر ، و هرگاه یکی از آنان بیمار شود ، دیگران برایش بی خوابی می کشند .
الدرّ المنثور به نقل از عمّار بن یاسر : موسی علیه السلامگفت : پروردگارا! با من از محبوب ترینِ مردم در نزدت سخن بگو . فرمود : «چرا؟». گفت : تا به خاطر دوستی ات با او ، دوستش بدارم . فرمود : «بنده ای است در این سوی زمین که بنده دیگری در آن سوی زمین ، بی آن که او را بشناسد ، از او باخبر می شود . پس چون به او مصیبتی رسد ، گویی به این یک مصیبت رسیده است و چون خاری در تن او بخَلَد ، گویی در تن این یک خلیده است و این همدردی ، تنها به خاطر من است . این چنین کسی ، محبوب ترینِ خلق در نزد من است» .
2 / 3فضیلت برادریِ خدایی رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ مسلمانی پس از بهره اسلام آوردن بهره ای همچون برادری خدایی ، به دست نیاورده است .
امام علی علیه السلام : هرکه در راه خدا برادری کند ، سود بَرد و هرکه در راه دنیا برادری کند ، بی بهره مانَد .
امام علی علیه السلام : بهترینِ برادران ، کسی است که برادری اش در راه خدا باشد .
.
ص: 686
عنه علیه السلام : واخِ الإِخوانَ فِی اللّه ِ ، و أحِبَّ الصّالِحَ لِصَلاحِهِ . (1)
عنه علیه السلام : بِالتَّواخی فِی اللّه ِ تُثمِرُ الاُخُوَّهُ . (2)
تحف العقول : قالَ [الإمام الباقر علیه السلام ] : مَنِ استَفادَ أخا فِی اللّه ِ عَلی إیمانٍ بِاللّه ِ ، و وَفاءٍ بِإِخائِهِ ؛ طَلَبا لِمَرضاهِ اللّه ِ فَقَد استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّه ِ ، و أمانا مِن عَذابِ اللّه ِ ، و حُجَّهً یُفلِجُ بِها یَومَ القِیامَهِ ، و عِزّا باقِیا ، و ذِکرا نامِیا ؛ لِأَنَّ المُؤمِنَ مِنَ اللّه ِ عز و جل لا مَوصولٌ و لا مَفصولٌ . قیلَ لَهُ علیه السلام : ما مَعنی لا مَفصولٌ و لا مَوصولٌ ؟ قالَ : لا مَوصولٌ بِهِ أنَّهُ هُوَ ، ولا مَفصولٌ مِنهُ أنَّهُ مِن غَیرِهِ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : قَد یَکونُ حُبٌّ فِی اللّه ِ و رَسولِهِ ، و حُبٌّ فِی الدُّنیا ، فَما کانَ فِی اللّه ِ ورَسولِهِ فَثَوابُهُ عَلَی اللّه ِ ، و ما کانَ فِی الدُّنیا فَلَیسَ بِشَیءٍ . (4)
عنه علیه السلام لِأَصحابِهِ : اِتَّقُوا اللّه َ ، و کونوا إخوَهً بَرَرَهً ، مُتَحابّینَ فِی اللّه ِ مُتَواصِلینَ مُتَراحِمینَ ، تَزاوَروا و تَلاقَوا و تَذاکَروا أمرَنا و أحیوهُ . (5)
.
ص: 687
امام علی علیه السلام : در راه خدا با برادران ، برادری کن و صالحان را به خاطر صالح بودنشان دوست بدار .
امام علی علیه السلام : با برادریِ خدایی است که [درخت ]برادری به بار می نشیند .
تحف العقول : امام باقر علیه السلام فرمود : «هرکه در راه خدا و بر اساس ایمان به خدا ، برادری به دست آورد و برای خشنودی خدا به حقوق برادری اش وفاداری کند ، پرتوی از ایمان ، و امانی از عذاب خدا ، و عزّتی پاینده ، و آوازه ای فزاینده ، و حجّتی به دست می آورَد که روز قیامت ، به کمک آن پیروز شود ؛ زیرا مؤمن نسبت به خداوند عز و جل نه پیوسته است و نه گسسته» . از ایشان پرسیدند : معنای «نه پیوسته است و نه گسسته ، چیست ؟ فرمود : «به او پیوسته نیست ، تا خودِ او باشد و از او گسسته نیست ، تا از جز او باشد» .
امام صادق علیه السلام : دوستی ، گاه در راه خدا و پیامبرش است و گاه در راه دنیاست . پس آنچه در راه خدا و پیامبرش باشد ، پاداش آن بر عهده خداست و آنچه در راه دنیا باشد ، پوچ و بی اثر است .
امام صادق علیه السلام به اصحاب خود : از خدا بترسید و برادرانی نیکوکار باشید . در راه خدا یکدیگر را دوست بدارید ، به یکدیگر بپیوندید ، با هم مهربان باشید ، یکدیگر را ببینید و به دیدار یکدیگر بروید و مسئله [امامت] ما را به یکدیگر یادآوری کنید و آن را زنده نگه دارید .
.
ص: 688
عنه علیه السلام : مِن حُبِّ الرَّجُلِ دینَهُ حُبُّهُ إخوانَهُ . (1)
عنه علیه السلام : مِن فَضلِ الرَّجُلِ عِندَ اللّه ِ مَحَبَّتُهُ لاِءِخوانِهِ . (2)
الکافی عن حفص بن البختریّ : کُنتُ عِندَ أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام ودَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ ، فَقالَ لی : تُحِبُّهُ ؟ فَقُلتُ : نَعَم . فَقالَ لی : ولِمَ لا تُحِبُّهُ وهُوَ أخوکَ ، وشَریکُکَ فی دینِکَ ، وعَونُکَ عَلی عَدُوِّکَ ، ورِزقُهُ عَلی غَیرِکَ ! (3)
2 / 4الإِخاءُ بَینَ أصحابِ النَّبِیِّ الطبقات الکبری عن ضمره بن سعید : لَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله المَدینَهَ آخی بَینَ المُهاجِرینَ ؛ بَعضِهِم لِبَعضٍ ، وآخی بَینَ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ ، آخی بَینَهُم عَلَی الحَقِّ وَالمُؤاساهِ ، ویَتَوارَثونَ بَعدَ المَماتِ دونَ ذَوِی الأَرحامِ . وکانوا تِسعینَ رَجُلاً ؛ خَمسَهٌ وأربَعونَ مِنَ المُهاجِرینَ ، وخَمسَهٌ وأربَعونَ مِنَ الأَنصارِ ، ویُقالُ : کانوا مِائَهً ؛ خَمسونٌ مِنَ المُهاجِرینَ ، وخَمسونٌ مِنَ الأَنصارِ . وکانَ ذلِکَ قَبلَ بَدرٍ ، فَلَمّا کانَت وَقعَهُ بَدرٍ وأنزَلَ اللّه ُ تَعالی : «وَأُوْلُواْ الأَْرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَبِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمُم » (4)فَنَسَخَت هذِهِ الآیَهُ ما کانَ قَبلَها ، وَانقَطَعَتِ المُؤاخاهُ فِی المیراثِ ، ورَجَعَ کُلُّ إنسانٍ إلی نَسَبِهِ ، ووَرِثَهُ ذَوو رَحِمِهِ . (5)
.
ص: 689
امام صادق علیه السلام : دوست داشتن برادران ، از جمله دینِ انسان است .
امام صادق علیه السلام : محبّت انسان به برادرانش ، برایش نزد خداوند، فضیلتی به شمار می رود.
الکافی به نقل از حَفص بن بَختَری : نزد امام صادق علیه السلام بودم که مردی بر ایشان وارد شد . حضرت به من فرمود : «دوستش داری ؟» . گفتم : آری . فرمود : «باید هم دوستش بداری که او برادرت ، شریک دینت و یاورت بر ضد دشمنت است ، حال آن که روزی اش به عهده کسی جز توست» .
2 / 4برادری میان یاران پیامبر الطبقات الکبری به نقل از ضَمْره بن سعید : چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مدینه آمد ، میان مهاجران با یکدیگر و میان مهاجران و انصار ، بر اساس [رعایت] حق و مواسات (همدردی) با یکدیگر و میراثبری از یکدیگر پس از مرگ بی آن که خویشاوندانْ ارثی ببرند پیمان برادری بست . آنان نود تن بودند : چهل و پنج تن از مهاجران و چهل و پنج تن از انصار . نیز گفته اند که صد تن بودند : پنجاه تن از مهاجران و پنجاه تن از انصار . این واقعه ، پیش از جنگ بدر رخ داد و چون جنگ بدر پیش آمد ، خداوند متعال ، این آیه را نازل ساخت : «و خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به یکدیگر سزاوارترند ؛ و خداوند به هر چیزی داناست» . بدین ترتیب ، این آیه حکم پیش از خود را نَسخ کرد و میراثبری بر اساس پیمان برادری ، از میان رفت و هر کسی به تبار خود بازگشت و از خویشاوند خود ، ارث برد .
.
ص: 690
الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لَمّا هاجَرَ إلَی المَدینَهِ آخی بَینَ أصحابِهِ مِنَ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ ؛ جَعَلَ المَواریثَ عَلَی الاُخُوَّهِ فِی الدّینِ لا فی میراثِ الأَرحامِ ، وذلِکَ قَولُهُ تَعالی : «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ» إلی قَولِهِ سُبحانَهُ : «وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَیَتِهِم مِّن شَیْ ءٍ حَتَّی یُهَاجِرُواْ» (1) ، فَأَخرَجَ الأَقارِبَ مِنَ المیراثِ ، وأثبَتَهُ لِأَهلِ الهِجرَهِ وأهلِ الدّینِ خاصَّهً .ثُمَّ عَطَفَ بِالقَولِ ، فَقالَ تَعالی : «وَالَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَهٌ فِی الأَْرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ » (2) ، فَکانَ مَن ماتَ مِنَ المُسلِمینَ یَصیرُ میراثُهُ وتَرِکَتُهُ لِأَخیهِ فِی الدّینِ دونَ القَرابَهِ وَالرَّحِمِ الوَشیجَهِ . فَلَمّا قَوِیَ الإِسلامُ أنزَلَ اللّه ُ : «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَ جُهُو أُمَّهَتُهُمْ وَأُوْلُواْ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَبِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهَجِرِینَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُواْ إِلَی أَوْلِیَآئکُم مَّعْرُوفًا کَانَ ذَ لِکَ فِی الْکِتَبِ مَسْطُورًا » (3) ، فَهذا مَعنی نَسخِ آیَهِ المیراثِ . (4)
.
ص: 691
102. امام علی علیه السلام : چون پیامبر خدا به مدینه آمد ، میان یاران مهاجر و انصار خود ، پیمان برادری برقرار ساخت و میراثبری را بر اساس برادریِ دینی گذاشت ، نه بر اساس خویشاوندی. این گفته خداوند متعال نیز اشاره به این مطلب است : «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده اند و در راه خدا با مال و جان خود ، جهاد نموده اند و کسانی که [مهاجران را ]پناه داده و یاری کرده اند ، آنانْ خویشاوندان یکدیگرند» ، تا آن جا که خداوند سبحان می فرماید : «کسانی که ایمان آورده اند ، ولی هجرت نکرده اند، خویشاوندان شما نیستند ، تا آن که هجرت کنند» . بدین ترتیب، خویشاوندان [سببی و نَسَبی ]را از حکم میراث ، خارج ساخت و آن را مخصوص اهل مهاجرت و خاصّ اهل دین قرار داد .
سپس خداوند متعال باز به این مطلب بازگشت و فرمود : «آنان که کفر ورزیدند ، خویشاوندان یکدیگرند و اگر چنین نکنید [و کافران را نیز میراثبرِ خود قرار دهید] ، فتنه و فساد بزرگی در زمین ، رخ خواهد داد» . در نتیجه ، اگر از مسلمانان کسی می مُرد ، میراث و آنچه برجای می نهاد ، تنها به برادر دینی اش می رسید، نه به خویشان و خویشاوندانِ نزدیک.
چون اسلامْ نیرومند گشت، خداوند ، این آیه را نازل ساخت : «پیامبر به مؤمنان ، از خودشان سزاوارتر است و زنانش ، مادران مؤمنان هستند و در کتاب خدا، خویشاوندان ، نسبت به یکدیگر ، سزاوارتر از مؤمنان و مهاجران اند ، مگر آن که بخواهید به دوستان خود نیکی کنید . این حکم ، در کتاب خدا نوشته شده است» . این است معنای نسخ آیه میراث . .
ص: 692
101. مسند أبی یعلی عن أنس : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یُواخی بَینَ الاِثنَینِ مِن أصحابِهِ ، فَیَطولُ عَلی أحَدِهِمَا اللَّیلُ حَتّی یَلقاهُ أخوهُ ، فَیَلقاهُ بِوُدٍّ ولُطفٍ ، فَیَقولُ : کَیفَ کُنتَ بَعدی؟ وأمَّا العامَّهُ فَلَم یَکُن یَأتی عَلی أحَدِهِما ثَلاثٌ لا یَعلَمُ عِلمَ أخیهِ . (1)100. الإمام الصادق علیه السلام : آخی رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله بَینَ سَلمانَ وأبی ذَرٍّ ، وَاشتَرَطَ عَلی أبی ذَرٍّ أن لا یَعصِیَ سَلمانَ . (2) .
ص: 693
99. مسند أبی یَعلی به نقل از اَنَس : پیامبر خدا میان دو تنْ دو تنِ یاران خود ، پیمان برادری برقرار می ساخت . در نتیجه ، یکی از این برادران ، منتظر دیدار برادرش می ماند و شب بر او طولانی می نمود تا آن که او را می دید و با لطف و مهربانی با او دیدار می کرد و می گفت : «در نبودِ من ، چگونه بودی ؟» . عموم مسلمانان نیز چنین بودند که بیش از سه روز از حال برادران خود ، بی خبر نمی ماندند .98. امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا ، میان سلمان و ابوذر ، پیمان برادری بست و با ابوذر شرط کرد که از سلمان ، نافرمانی نکند . .
ص: 694
الفصل الثالث: آثار المحبَّه فی اللّه 3 / 1کَمالُ الإِیمانِ94. رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ وَجَدَ طَعمَ الإِیمانِ : مَن کانَ یُحِبُّ المَرءَ لا یُحِبُّهُ إلاّ للّه ِِ ، ومَن کانَ اللّه ُ ورَسولُهُ أحَبَّ إلَیهِ مِمّا سِواهُما ، ومَن کانَ أن یُلقی فِی النّارِ أحَبَّ إلَیهِ مِن أن یَرجِعَ فِی الکُفرِ بَعدَ أن أنقَذَهُ اللّه ُ مِنهُ . (1)93. عنه صلی الله علیه و آله : مَن سَرَّهُ أن یَجِدَ حَلاوَهَ الإِیمانِ فَلیُحِبَّ المَرءَ لا یُحِبُّهُ إلاّ للّه ِِ عز و جل . (2)92. عنه صلی الله علیه و آله : لا یَحِقُّ العَبدُ حَقَّ صَریحِ الإِیمانِ حَتّی یُحِبَّ للّه ِِ تَعالی ویُبغِضَ للّه ِِ ، فَإِذا أحَبَّ للّه ِِ تَبارَکَ وتَعالی وأبغَضَ للّه ِِ تَبارَکَ وتَعالی فَقَدِ استَحَقَّ الوَلاءَ مِنَ اللّه ِ . (3) .
ص: 695
فصل سوم : آثار دوستیِ در راه خدا3 / 1کمال ایمان88.قال النَبیُّ علیه السلام : رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه دارای سه صفت باشد ، طعم ایمان را دریافته است : آن که دیگری را تنها برای خدا دوست می دارد؛ آن که خدا و پیامبرش نزدش محبوب تر از هر چیز دیگری باشند ؛ و آن که اگر او را در آتش اندازند ، برایش خوشایندتر از آن باشد که پس از آن که خداوندْ او را از کفر نجات داده است ، به کفر باز گردد .87. رسول خدا صلی الله علیه و آله : کسی که دوست دارد شیرینی ایمان را بیابد ، پس باید جز برای خدا کسی را دوست نداشته باشد .86. رسول خدا صلی الله علیه و آله : هیچ بنده ای حقیقتِ محض ایمان را درنمی یابد ، تا آن که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد ، و چون برای خدا دوست داشت و برای خدا دشمن داشت ، شایستگی دوستی از سوی خدا را به دست خواهد آورد .
.
ص: 696
85.قال النبیّ صلی الله علیه و آله : الإمام العسکریّ علیه السلام عَن آبائِهِ علیهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لِبَعضِ أصحابِهِ ذاتَ یَومٍ : یا عَبدَاللّه ِ ، أحبِب فِی اللّه ِ ، وأبغِض فِی اللّه ِ ، ووالِ فِی اللّه ِ ، وعادِ فِی اللّه ِ ؛ فَإِنَّهُ لا تُنالُ وِلایَهُ اللّه ِ إلاّ بِذلِکَ ، ولا یَجِدُ الرَّجُلُ طَعمَ الإِیمانِ وإن کَثُرَت صَلاتُهُ وصِیامُهُ حَتّی یَکونَ کَذلِکَ . وقَد صارَت مُؤاخاهُ النّاسِ یَومَکُم هذا أکثَرُها فِی الدُّنیا ؛ عَلَیها یَتَوادّونَ ، وعَلَیها یَتَباغَضونَ ، وذلِکَ لا یُغنی عَنهُم مِنَ اللّه ِ شَیئا .
فَقالَ الرَّجُلُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، فَکَیفَ لی أن أعلَمَ أنّی قَد والَیتُ وعادَیتُ فِی اللّه ِ ؟ ومَن وَلِیُّ اللّه ِ عز و جل حَتّی اُوالِیَهُ ، ومَن عَدُوُّهُ حَتّی اُعادِیَهُ ؟
فَأَشارَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله إلی عَلِیٍّ علیه السلام ، فَقالَ : أتَری هذا ؟ قالَ : بَلی . قالَ : وَلِیُّ هذا وَلِیُّ اللّه ِ ؛ فَوالِهِ ، وعَدُوُّ هذا عَدُوُّ اللّه ِ ؛ فَعادِهِ ، ووالِ وَلِیَّ هذا ولَو أنَّهُ قاتِلُ أبیکَ ووَلَدِکَ ، وعادِ عَدُوَّ هذا ولَو أنَّهُ أبوکَ ووَلَدُکَ . (1)84. الإمام الصادق علیه السلام : مَن أحَبَّ للّه ِِ وأبغَضَ للّه ِِ وأعطی للّه ِِ فَهُوَ مِمَّن کَمُلَ إیمانُهُ . (2) .
ص: 697
83. امام عسکری علیه السلام به نقل از پدرانش : پیامبر خدا روزی به یکی از یارانش فرمود : «ای بنده خدا ! در راه خدا دوست بدار ، در راه خدا دشمن بدار ، در راه خدا دوستی بورز و در راه خدا دشمنی بورز ؛ زیرا ولایت خدا ، جز از این راه به دست نمی آید و انسان ، گرچه نماز و روزه اش بسیار باشد ، طعم ایمان را درنمی یابد ، مگر آن که چنین باشد؛ لیکن امروز ، بیشتر دوستی ها و برادری هایتان برای دنیا و در راه آن است . بر اساس آن ، با یکدیگر دوستی می کنند و برای آن با یکدیگر دشمنی می ورزند؛ حال آن که این دوستی و دشمنی ، در برابر خداوند ، هیچ سودی برایشان ندارد» .
آن مرد گفت : ای پیامبر خدا ! چگونه بدانم که در راه خدا دوستی و دشمنی کرده ام ؟ و دوست خدا کیست تا با او دوستی کنم؟ و دشمن خدا کیست تا با او دشمنی ورزم ؟
پیامبر خدا به علی علیه السلاماشاره کرد و به آن مرد فرمود : «آیا او را می بینی ؟».
گفت : آری .
فرمود : «دوست او ، دوست خداست . پس با او دوستی کن . و دشمن او دشمن خداست . پس با او دشمنی کن . با دوست او دوستی کن ، گرچه قاتل پدر و پسرت باشد ، و با دشمن او دشمنی کن ، گرچه پدر و پسرت باشند» .82. امام صادق علیه السلام : هرکه برای خدا دوست بدارد ، برای خدا دشمن بدارد و برای خدا ببخشد ، از کسانی است که ایمانشان کامل شده است . .
ص: 698
3 / 2قَطعُ دابِرِ الشَّیطانِ والسُّلطَانِ79.قالَ النَبیُّ صلی الله علیه و آله : الإمام الصادق علیه السلام عن آبائه علیهم السلام : إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : ألا اُخبِرُکُم بِشَیءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنکُم کَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ ؟
قالوا : بَلی .
قالَ : الصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَهُ ، وَالصَّدَقَهُ تَکسِرُ ظَهرَهُ ، وَالحُبُّ فِی اللّه ِ وَالمُوازَرَهُ عَلَی العَمَلِ الصّالِحِ یَقطَعُ دابِرَهُ ، وَالاِستِغفارُ یَقطَعُ وَتینَهُ . (1)78. الإمام الباقر علیه السلام : علَیکُم بِالحُبِّ فِی اللّه ِ وَالتَّوَدُّدِ وَالمُوازَرَهِ عَلَی العَمَلِ الصّالِحِ ؛ فَإِنَّهُ یَقطَعُ دابِرَهُما یَعنِی السُّلطانَ وَالشَّیطانَ . (2)3 / 3إخلاصُ المَحَبَّهِ75.قالَ النبیُّ صلی الله علیه و آله : الإمام علیّ علیه السلام : عَلَی التَّواخی فِی اللّه ِ تَخلُصُ المَحَبَّهُ . (3)74. عنه علیه السلام : مَن کانَت صُحبَتُهُ فِی اللّه ِ کانَت صُحبَتُهُ کَریمَهً ، ومَوَدَّتُهُ مُستَقیمَهً . (4)73.قال النبیّ صلی الله علیه و آله : عنه علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : وکُلُّ مَوَدَّهٍ للّه ِِ یَصفوولا یَصفو مِنَ الفِسقِ الإِخاءُ یُدیمونَ المَوَدَّهَ ما رَأَونی ویَبقَی الوُدُّ ما بَقِیَ اللِّقاءُ أخِلاّءُ إذَا استَغنَیتُ عَنهُم وأعداءٌ إذا نَزَلَ البَلاءُ وإن غُیِّبتُ عَن أحَدٍ قَلانی وعاقَبَنی بِما فیهِ اکتِفاءُ (5) .
ص: 699
3 / 2رهایی از سُلطه شیطان و سلطان70. امام صادق علیه السلام به نقل از پدرانش : پیامبر صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود : «هان! شما را از کاری خبر دهم که اگر انجامش دهید ، شیطان از شما دور می شود، آن گونه که مشرق از مغرب دور شده است ؟».
گفتند : آری .
فرمود : «روزه ، روسیاهش می کند . صدقه ، پشتش را می شکند . دوستی در راه خدا و همیاری در انجام دادن کارهای شایسته ، دنباله [سُلطه]اش را قطع می کند و استغفار ، رگ گردنش را می بُرد» .69. امام باقر علیه السلام : بر شما بادْ دوستی در راه خدا ، ابراز محبّت ، و همیاری بر کردار شایسته ؛ چرا که این [سه ]کار ، دنباله [سلطه ]آن دو یعنی شیطان و سلطان را می بُرد .3 / 3یکرنگی در دوستی66. امام علی علیه السلام : بر اساس برادری در راه خداست که دوستی به یکرنگی می انجامد.65.قال النبیّ صلی الله علیه و آله : امام علی علیه السلام : هرکه مصاحبتش در راه خدا باشد ، مصاحبتش گرامی و دوستی اش راست و درست است .64. امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان آمده است : هر دوستیِ برای خدا ، به یکرنگی می انجامد/
حال آن که هیچ برادری ای بر بنیاد فسق،به یکرنگی نمی انجامد . تا مرا می بینند، دوستی را ادامه می دهند /
و تا دیدار می پاید ، دوستی پاینده است . هرگاه از آنان بی نیاز شوی ، دوستان هستند /
و چون مصیبتی دور شوم ، دشمنان اند . و چون از یکی دور شوم ، با من دشمنی می کند /
و چنان کیفرم می دهد که مرا بس باشد .
.
ص: 700
3 / 4بَقاءُ المَحَبَّهِ إلی یَومِ القِیامَهِالکتاب(الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ) . (1)
الحدیث58. رسول اللّه صلی الله علیه و آله : إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ انقَطَعَتِ الأَرحامُ ، وقَلَّتِ الأَنسابُ، وذَهَبَتِ الاُخُوَّهُ إلاَّ الاُخُوَّهَ فِی اللّه ِ ، وذلِکَ قَولُهُ : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ » . (2)57. الإمام علیّ علیه السلام : النّاسُ إخوانٌ ، فَمَن کانَت إخوانُهُ فی غَیرِ ذاتِ اللّه ِ فَهِیَ عَداوَهٌ ، وذلِکَ قَولُهُ عز و جل : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ » . (3)56. رسول اللّه صلی الله علیه و آله : جَعَلَ اللّه ُ خُلَّتَنا ووُدَّنا خُلَّهَ المُتَّقینَ ووُدَّ المُخلِصینَ . (4) .
ص: 701
3 / 4بقای دوستی تا روز قیامتقرآن(دوستان در آن روز (قیامت) ، دشمن یکدیگرند ، جز پرهیزگاران» .
حدیث50. رسول خدا صلی الله علیه و آله : چون روز قیامت شود ، پیوندهای خویشی بریده می شود ، تبار و نسبتِ خویشی کاسته می گردد و برادری ها جز برادریِ خدایی از میان می روند ، و این است مقصود گفته خداوند متعال : «دوستان در آن روز ، دشمن یکدیگرند ، جز پرهیزگاران» .49. امام علی علیه السلام : مردم ، برادران اند . پس هرکه برادری اش در جهت خدا نباشد ، در حقیقتْ دشمنی است ؛ و این است گفتار خداوند عز و جل : «دوستان در آن روز ، دشمن یکدیگرند ، جز پرهیزگاران» .48. رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، دوستی و محبّت ما را دوستی و محبّت مخلصان قرار داده است .
.
ص: 702
47. الإمام علیّ علیه السلام : جَعَلَ اللّه ُ عز و جل مَوَدَّتَنا فِی الدّینِ ، وحَلاّنا وإیّاکُم حِلیَهَ المُتَّقینَ ، وأبقی لَکُم طاعَتَکُم حَتّی یَجعَلَنا وإیّاکُم بِها إخوانا عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ (1) . (2)46. تفسیر القمّی عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام : قالَ فی خَلیلَینِ مُؤمِنَینِ وخَلیلَینِ کافِرَینِ . . . : فَأَمَّا الخَلیلانِ المُؤمِنانِ فَتَخالاّ حَیاتَهُما فی طاعَهِ اللّه ِ ، وتَباذَلا عَلَیها ، وتَوادّا عَلَیها ، فَماتَ أحَدُهُما قَبلَ صاحِبِهِ ، فَأَراهُ اللّه ُ مَنزِلَهُ فِی الجَنَّهِ یَشفَعُ لِصاحِبِهِ ، فَقالَ : یا رَبِّ ، خَلیلی فُلانٌ کانَ یَأمُرُنی بِطاعَتِکَ ویُعینُنی ، ویَنهانی عَن مَعصِیَتِکَ ، فَثَبِّتهُ عَلی ما ثَبَّتَّنی عَلَیهِ مِنَ الهُدی حَتّی تُرِیَهُ ما أرَیتَنی . فَیَستَجیبُ اللّه ُ لَهُ ، حَتّی یَلتَقِیا عِندَ اللّه ِ عز و جل ، فَیَقولُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُما لِصاحِبِهِ : جَزاکَ اللّه ُ مِن خَلیلٍ خَیرا ، کُنتَ تَأمُرُنی بِطاعَهِ اللّه ِ ، وتَنهانی عَن مَعصِیَهِ اللّه ِ .
وأمَّا الکافِرانِ فَتَخالاّ بِمَعصِیَهِ اللّه ِ ، وتَباذَلا عَلَیها ، وتَوادّا عَلَیها ، فَماتَ أحَدُهُما قَبلَ صاحِبِهِ ، فَأَراهُ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالی مَنزِلَهُ فِی النّارِ ، فَقالَ : یا رَبِّ فُلانٌ خَلیلی کانَ یَأمُرُنی بِمَعصِیَتِکَ ، ویَنهانی عَن طاعَتِکَ فَثَبِّتهُ ؛ عَلی ما ثَبَّتَّنی عَلَیهِ مِنَ المَعاصی حَتّی تُرِیَهُ ما أرَیتَنی مِنَ العَذابِ . فَیَلتَقِیانِ عِندَ اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ ، یَقولُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُما لِصاحِبِهِ : جَزاکَ اللّه ُ مِن خَلیلٍ شَرّا ، کُنتَ تَأمُرُنی بِمَعصِیَهِ اللّه ِ ، وتَنهانی عَن طاعَهِ اللّه ِ . قالَ : ثُمَّ قَرَأَ علیه السلام : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ » . (3) .
ص: 703
45. امام علی علیه السلام : خداوند متعال ، دوستی ما را جزو دین قرار داد و ما را به زیور پرهیزگاران آراست و فرمانبری شما را برایتان نگه داشت تا ما و شما را بدان وسیله برادرانی بر تخت هایی روبه روی هم ، قرار دهد . (1)44. تفسیر القمّی به نقل از حارث : امام علی علیه السلامدرباره دو دوستِ مؤمن و دو دوستِ کافر فرمود : «امّا دو دوست مؤمن که زندگی شان را بر اساس دوستی در راه فرمانبری از خدا گذاردند و بر اساس آن ، به یکدیگر بخشش ها کردند و به یکدیگر مهر ورزیدند ، چون یکی شان پیش از دیگری بمیرد و خداوند ، جایگاه او را در بهشت به او نشان دهد ، به شفاعت از دوستش می پردازد و می گوید : "پروردگارا ! دوستم ، فلانی ، مرا به فرمانبری از تو فرمان می داد و از معصیت و نافرمانیِ تو بازم می داشت. پس او را بر همان هدایتی که مرا بر آنْ استوار داشتی، استوار بدار ، تا آنچه را به من نشان داده ای، به او نیز نشان دهی" . خداوند نیز دعای او را مستجاب می کند و چون این دو یکدیگر را نزد خداوند عز و جلمی بینند ، هر یک از آنان به دوستش می گوید : "خداوند به تویِ دوست ، پاداش خیر دهد ! تو مرا به فرمانبری از خدا فرمان می دادی و از نافرمانی او بازم می داشتی" .
امّا دو کافری که بر اساس نافرمانی خدا با یکدیگر دوستی کردند و بر اساس آن ، به یکدیگر بخشش ها نمودند و مهر ورزیدند ، پس چون یکی شان پیش از دوستش بمیرد و خداوند متعال ، جایش را در آتش به او نشان دهد ، می گوید : "پروردگارا ! فلانی ، دوستم ، مرا به نافرمانی از تو فرمان می داد و از فرمانبری ات، بازم می داشت. پس او را بر ادامه گناهانی که مرا بر آن استوار داشت ، استوار بدار تا عذابی را که به من نشان دادی ، به او نیز نشان بدهی" . پس چون روز قیامت ، یکدیگر را نزد خداوند می بینند ، هریک از آنان به دوستش می گوید : "خداوند به تویِ دوست ، پاداش بد دهد! مرا به نافرمانی از خدا فرمان می دادی و از فرمانبری اش بازم می داشتی"» .
سپس حضرت این آیه را خواند: « «دوستان در آن روز، دشمن یکدیگرند، جز پرهیزگاران» » . .
ص: 704
43. حلیه الأولیاء عن أنس : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَقولُ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام : یا عَلِیُّ ، اِستَکثِر مِنَ المَعارِفِ مِنَ المُؤمِنینَ ؛ فَکَم مِن مَعرِفَهٍ فِی الدُّنیا بَرَکَهٌ فِی الآخِرَهِ .
فَمَضی عَلِیٌّ علیه السلام ، فَأَقامَ حینا لا یَلقی أحَدا إلاَّ اتَّخَذَهُ لِلآخِرَهِ ، ثُمَّ جاءَ مِن بَعدُ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : ما فَعَلتَ فیما أمَرتُکَ ؟
فَقالَ : قَد فَعَلتُ یا رَسولَ اللّه ِ .
فَقالَ لَهُ علیه السلام : اِذهَب فَابلُ أخبارَهُم .
فَأَتی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وهُوَ مُنَکِّسٌ رَأسَهُ ، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَتَبَسَّمُ : ما أحسِبُ یا عَلِیُّ ثَبَتَ مَعَکَ إلاّ أبناءُ الآخِرَهِ ؟
فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام : لا وَالَّذی بَعَثَکَ بِالحَقِّ .
فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ » ، یا عَلِیُّ ، أقبِل عَلی شَأنِکَ وَاملِک لِسانَکَ وَاعقِل مَن تُعاشِرُهُ مِن أهلِ زَمانِکَ تَکُن سالِما غانِما . (1)3 / 5شَفاعَهُ رسولُ اللّه 40. رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أنَا شَفیعٌ لِکُلِّ رَجُلَینِ اتَّخَیا فِی اللّه ِ مِن مَبعَثی إلی یَومِ القِیامَهِ . (2)39. درر الأحادیث عن یحیی بن الحسین : بَلَغَنا عَن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله أنَّهُ کانَ یَقولُ : أنَا شَفیعٌ لِکُلِّ أخَوَینِ تَحابّا فِی اللّه ِ مِن مَبعَثی إلی یَومِ القِیامَهِ . (3) .
ص: 705
38. حلیه الأولیاء به نقل از اَنس : شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیه السلاممی فرمود : «ای علی ! بر شمار آشنایانِ با ایمان بیفزای که بسی شناخت ها در دنیا ، مایه برکت در آخرت است» .
در نتیجه ، علی علیه السلام مدّتی را به سر برد که در آن ، هر کس را می دید ، برای ذخیره آخرت به دوستی می گرفت . پس از مدّتی ، نزد پیامبر خدا آمد و ایشان به او فرمود : «در باب فرمانم چه کردی ؟».
علی علیه السلام پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! آنچه را فرمودی ، به جای آوردم .
حضرت به او فرمود : «برو و آنان را بیازمای».
علی علیه السلام نیز [پس از آزمودنشان ]سرافکنده بازگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله لبخندزنان به او فرمود : «ای علی ! گمان نکنم که جز فرزندان آخرت ، کسی با تو مانده باشد!» .
علی علیه السلامپاسخ داد : سوگند به آن که تو را برانگیخت، همین طور است .
پس از آن ، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : « «دوستان در آن روز ، دشمن یکدیگرند ، جز پرهیزگاران» . ای علی ! به خودت بپرداز ، زبانت را نگه دار و در باب کسانی از اهل روزگارت که با آنان معاشرت داری ، بیندیش ، تا ایمن بمانی و سود ببری» .ر . ک : ص 133 (آنچه دوستی را پایدار می کند) .
3 / 5شفاعت پیامبر خدا34. رسول خدا صلی الله علیه و آله : من از هنگام بعثتم تا روز قیامت ، شفیع هر آن دو تنی هستم که در راه خدا با یکدیگر ، دوستی و برادری می کنند .33.قال النبیّ علیه السلام : دُرَر الأحادیث به نقل از یحیی بن حسین : برایمان گفته اند که پیامبر خدا می فرمود : «من از هنگام بعثتم تا روز قیامت، شفیع هر دو برادری هستم که در راه خدا با یکدیگر دوستی می کنند».
.
ص: 706
3 / 6کَثرَهُ الشُّفَعاءِالکتاب(فَمَا لَنَا مِن شَفِعِینَ * وَ لاَ صَدِیقٍ حَمِیمٍ ) . (1)
الحدیث27. رسول اللّه صلی الله علیه و آله لِأَنَس : یا أنَسُ ، أکثِر مِنَ الأَصدِقاءِ ؛ فَإِنَّهُم شُفَعاءُ بَعضُهُم فی بَعضٍ . (2)26. عنه صلی الله علیه و آله : أکثِروا مِنَ المَعارِفِ مِنَ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَهً عِندَ اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ . (3)25. الإمام الصادق علیه السلام : لَقَد عَظُمَت مَنزِلَهُ الصَّدیقِ ، حَتّی إنَّ أهلَ النّارِ لَیَستَغیثونَ بِهِ ویَدعونَهُ فِی النّارِ قَبلَ القَریبِ وَالحَمیمِ ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل مُخبِرا عَنهُم : «فَمَا لَنَا مِن شَفِعِینَ * وَ لاَ صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (4)3 / 7أمنُ یَومِ القِیامَهِ22. رسول اللّه صلی الله علیه و آله : المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ فی ظِلِّ عَرشِ اللّه ِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ ، یَفزَع النّاسُ ولا یَفزَعونَ ، ویَخافُ النّاسُ ولا یَخافونَ . (5) .
ص: 707
3 / 6فراوانیِ شفیعانقرآن(ما را ، نه شفیعانی است ، و نه دوستی مهربان) .
حدیث16. رسول خدا صلی الله علیه و آله : ای اَنَس! بر شمار دوستان بیفزا که آنان ، شفیع یکدیگرند .15. رسول خدا صلی الله علیه و آله : بر شمار آشنایان از اهل ایمان بیفزایید ؛ زیرا روز قیامت ، هر مؤمنی را نزد خداوند ، شفاعتی است .14. امام صادق علیه السلام : چنان منزلت دوست ، والا و بزرگ است که حتّی دوزخیان در آتش ، پیش از آن که خویشاوندان و نزدیکان را بخوانند ، آنان را می خوانند و از آنان یاری می خواهند . خداوند عز و جل از زبان آنان چنین خبر می دهد : «ما را ، نه شفیعانی است و نه دوستی مهربان» .3 / 7ایمنی در روز قیامت11. رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستان خدایی ، در آن روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست ، در سایه عرش خدا هستند . مردم وحشت می کنند؛ امّا آنان ، وحشت نمی کنند و مردم می هراسند؛ امّا آنان نمی هراسند .
.
ص: 708
10. عنه صلی الله علیه و آله : سَبعَهٌ یُظِلُّهُمُ اللّه ُ فِی ظِلِّهِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ : ... ورَجُلانِ تَحابّا فِی اللّه ِ ؛ اِجتَمَعا عَلَیهِ ، وتَفَرَّقا عَلَیهِ . (1)9. عنه صلی الله علیه و آله : المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ فی ظِلِّ العَرشِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ ، یَغبِطُهُم بِمَکانِهِمُ النَّبِیّونَ وَالشُّهَداءُ . (2)8. عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ یَقولُ یَومَ القِیامَهِ : أینَ المُتَحابّونَ بِجَلالی ؟ اَلیَومَ اُظِلُّهُم فی ظِلّی یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلّی . (3)7. عنه صلی الله علیه و آله : ما تَحابَّ رَجُلانِ فِی اللّه ِ إلاّ وَضَعَ اللّه ُ لَهُما کُرسِیّا فَاُجلِسا عَلَیهِ حَتّی یَفرُغَ اللّه ُ عز و جل مِنَ الحِسابِ . (4)6. عنه صلی الله علیه و آله عِندَما سَأَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الأَعرابِ عَن ناسٍ لَیسوا بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ یَغبِطُهُمُ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ عَلی مَجالِسِهِم وقُربِهِم مِنَ اللّه ِ : هُم ناسٌ مِن أفناءِ النّاسِ ونَوازِعِ القَبائِلِ ، لَم تَصِل بَینَهُم أرحامٌ مُتَقارِبَهٌ ، تَحابّوا فِی اللّه ِ عز و جل وتَصافَوا ، یَضَعُ اللّه ُ لَهُم یَومَ القِیامَهِ مَنابِرَ مِن نورٍ فَیُجلِسُهُم عَلَیها ، فَیَجعَلُ وُجوهَهُم نورا ، وثِیابَهُم نورا ، یَفزَعُ النّاسُ یَومَ القِیامَهِ ولا یَفزَعونَ ، وهُم أولِیاءُ اللّه ِ الَّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنونَ . (5) .
ص: 709
5. رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند بر هفت تن سایه می افکند ، در روزی که سایه ای جز سایه اش نیست : ... و دو تن که در راه خدا با یکدیگر دوستی می کنند و بر اساس آن ، گِرد یکدیگر می آیند و از یکدیگر جدا می شوند .4. رسول خدا صلی الله علیه و آله : دوستان خدایی ، روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست ، در سایه عرش هستند و پیامبران و شهیدان ، به منزلت آنانْ رشک می برند .3. رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند ، روز قیامت می فرماید : «آنان که به وسیله جلال من با یکدیگر دوستی کرده اند ، کجایند ؟ امروز در سایه ام بر آنان سایه می افکنم ؛ روزی که سایه ای جز سایه من نیست» .2. رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه دو تن در راه خدا با یکدیگر دوستی کنند ، خداوند ، برایشان کرسی ای می نهد و آنان را بر آن می نشانند تا خداوند عز و جل از حساب [خلق ، ]فراغت یابد .1. رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به سؤال مردی بادیه نشین ، درباره مردمانی که نه پیامبرند و نه شهید ، امّا پیامبران و شهیدان ، به سبب جایگاه و منزلت نزدیکشان به خداوند ، بر آنان رشک می برند : آنان ، مردمانی هستند از مردم گم نام و قبایل ناشناخته و غریب که پیوند خویشاوندی میانشان وجود ندارد؛ بلکه در راه خداوند عز و جلبا یکدیگر دوستی ورزیده اند و با هم ، یکرنگ شده اند . خداوند ، روز قیامت ، برایشان منبرهایی از نور می نهد و آنان را بر آنها می نشاند و چهره هایشان را نورانی و لباس هایشان را فروزان می سازد . روز قیامت ، مردم می هراسند؛ امّا آنان نمی هراسند، و آنان ، اولیای خدا هستند که نه بر آنان ترسی است و نه اندوهگین می شوند . .
ص: 710
3 / 8حُرمَهُ النّارِ الإمام الباقر علیه السلام : لَمّا کَلَّمَ اللّه ُ موسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام قالَ موسی : ... إلهی ، فَما جَزاءُ مَن أحَبَّ أهلَ طاعَتِکَ لِحُبِّکَ ؟ قالَ : یا موسی ، اُحَرِّمُهُ عَلی ناری . (1)
3 / 9دُخولُ الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ الأمالی للطوسی عن أبی حمزه الثّمالیّ عَنِ الإِمامِ الباقِرِ عَن آبائِهِ علیهم السلام عَن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ جَمَعَ اللّه ُالخَلائِقَ فی صَعیدٍ واحِدٍ... ثُمَّ یُنادی مُنادٍ مِن عِندِاللّه ِ عز و جلیُسمِعُ آخِرَهُم کَما یُسمِعُ أوَّلَهُم ، فَیَقولُ : أینَ جیرانُ اللّه ِ جَلَّ جَلالُهُ فی دارِهِ ؟ فَیَقومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَهٌ مِنَ المَلائِکَهِ ، فَیَقولونَ لَهُم : ماذا کانَ عَمَلُکُم فی دارِ الدُّنیا فَصِرتُم بِهِ الیَومَ جیرانَ اللّه ِ تَعالی فی دارِهِ ؟ فَیَقولونَ : کُنّا نَتَحابُّ فِی اللّه ِ عز و جل ، ونَتَباذَلُ فِی اللّه ِ ، ونَتَوازَرُ فِی اللّه ِ . فَیُنادی مُنادٍ مِن عِندِ اللّه ِ : صَدَقَ عِبادی ، خَلّوا سَبیلَهُم لِیَنطَلِقوا إلی جِوارِ اللّه ِ فِی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ ، قالَ : فَیَنطَلِقونَ إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ . ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَهؤُلاءِ جیرانُ اللّه ِ فی دارِهِ ، یخَافُ النّاسُ ولا یَخافونَ ، ویُحاسَبُ النّاسُ ولا یُحاسَبونَ . (2)
.
ص: 711
3 / 8حرام شدن بر دوزخ امام باقر علیه السلام : چون خداوند با موسی بن عمران علیه السلام سخن راند ، موسی گفت : بارالها ! پاداش آن که به سبب دوستیِ تو ، فرمانبرانت را دوست بدارد ، چیست ؟ فرمود : «ای موسی ! پیکرش را بر آتشم حرام می سازم» .
3 / 9بی حسابرسی به بهشت درآمدن الأمالی طوسی به نقل از ابوحمزه ثُمالی ، از امام باقر علیه السلام ، از پدرانش علیهم السلام ، از پیامبر خدا : «چون روز قیامت شود ، خداوند، همه خلایق را در یک عرصه گِرد می آورد ... آن گاه مُنادی ای از سوی خداوند عز و جل بانگ می زند و آخرینشان را چنان می شنوانَد که اوّلینشان را می شنوانَد و می گوید : همسایگان خداوند جلّ جلاله در خانه اش کجایند ؟`` گروهی از مردم، از جای برمی خیزند و جمعی از فرشتگان به استقبالشان می روند و به آنان می گویند : در دنیا چه می کردید که به سبب آن، امروز همسایگان خداوند متعال در خانه اش هستید ؟ آنان پاسخ می دهند : ما در راه خداوند عز و جلیکدیگر را دوست می داشتیم، در راه خدا به یکدیگر می بخشیدیم و در راه خدا یکدیگر را یاری می دادیم . پس از آن ، مُنادی ای از سوی خداوند بانگ می زند : "بندگانم راست می گویند . رهایشان کنید تا بی حسابرسی به بهشت درآیند و در جوار خداوند ، جای گیرند" . پس بی حسابرسی به بهشت درمی آیند» . آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود : «اینان، همسایگان خداوند در خانه اش هستند . مردم می ترسند ؛ امّا آنان نمی ترسند . از مردم حسابرسی می شود ؛ امّا از آنان حسابرسی نمی شود» .
.
ص: 712
الکافی عن أبی حمزه الثّمالیّ عَنِ الإِمامِ زَینِ العابِدینَ علیه السلام : إذا جَمَعَ اللّه ُ عز و جلالأَوَّلینَ وَالآخِرینَ قامَ مُنادٍ فَنادی یُسمِعُ النّاسَ ، فَیَقولُ : أینَ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ ؟ قالَ : فَیَقومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَیُقالُ لَهُم : اِذهَبوا إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ . قالَ : فَتَلقاهُمُ المَلائِکَهُ فَیَقولونَ : إلی أینَ ؟ فَیَقولونَ : إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ . قالَ : فَیَقولونَ : فَأَیُّ ضَربٍ أنتُم مِنَ النّاسِ ؟ فَیَقولونَ : نَحنُ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ . قالَ : فَیَقولونَ : وأیُّ شَیءٍ کانَت أعمالُکُم ؟ قالوا : کُنّا نُحِبُّ فِی اللّه ِ ، ونُبغِضُ فِی اللّه ِ . قالَ : فَیَقولونَ : نِعمَ أجرُ العامِلینَ . (1)
3 / 10الدَّرَجاتُ فِی الجَنَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : مَن آخی أخا فِی اللّه ِ رَفَعَهُ اللّه ُ دَرَجَهً فِی الجَنَّهِ لا یَنالُها بِشَیءٍ مِن عَمَلِهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما أحدَثَ اللّه ُ تَعالی إخاءً بَینَ المُؤمِنینَ إلاّ أحدَثَ لِکُلِّ واحِد مِنهُما دَرَجَهً . (3)
.
ص: 713
الکافی به نقل از ابوحمزه ثُمالی ، از امام سجاد علیه السلام : چون خداوند ، اوّلین و آخرینِ خلق را گرد آورد ، مُنادی ای برمی خیزد و در حالی که مردم را می شنوانَد ، می گوید : «دوستانِ خدایی کجایند ؟». گروهی از مردم برمی خیزند . به آنان گفته می شود : «بی حسابرسی به بهشت درآیید» . فرشتگان ، آنان را می بینند و می پرسند : «کجا ؟». پاسخ می دهند : بی حسابرسی به سوی بهشت [می رویم] . از آنان می پرسند : «از کدام گروهِ مردمان هستید؟». پاسخ می دهند: ما دوستانِ خدایی هستیم . پس می پرسند : «اعمالتان چه بود ؟». پاسخ می دهند : در راه خدا دوست می داشتیم و در راه خدا دشمن می داشتیم . فرشتگان می گویند : «چه نیک است پاداش عاملان [به خیر]!» .
3 / 10درجات بهشت رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه در راه خدا با کسی برادری کند ، خداوند ، او را در بهشت به چنان منزلت والایی برمی کشد که با دیگر اعمالش بدان دست نمی یابد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند متعال ، در میان مؤمنان ، برادری ای پدید نیاورد ، مگر آن که برای هریک از آن دو [برادر] نیز درجه ای(منزلتی) قرار داد .
.
ص: 714
عنه صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ أخا للّه ِِ فِی اللّه ِ قالَ : «إنّی اُحِبُّکَ للّه ِِ» فَدَخَلا جَمیعا الجَنَّهَ کانَ الَّذی أحَبُّ فِی اللّه ِ أرفَعَ دَرَجَهً ؛ لِحُبِّهِ عَلَی الَّذی أحَبَّهُ لَهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : مَن جَدَّدَ أخا فِی الإِسلامِ بَنَی اللّه ُ لَهُ بُرجا فِی الجَنَّهِ مِن جَوهَرَهٍ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله : ما أحدَثَ رَجُلٌ أخا فِی اللّه ِ عز و جل إلاّ بَنَی اللّه ُ لَهُ بَیتا فِی الجَنَّهِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله : إنَّ المُتَحابّینَ لَتُری غُرَفُهُم فِی الجَنَّهِ کَالکَوکَبِ الطّالِعِ الشَّرقِیِّ أوِ الغَربِیِّ، فَیُقالُ : مَن هؤُلاءِ ؟ فَیُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ عز و جل . (4)
أعلام الدین : قالَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله : إنّی لَأَعرِفُ أقواما هُم عِندَ اللّه ِ تَعالی بِمَنزِلَتی یَومَ القِیامَهِ ، ما هُم بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ تَغبِطُهُمُ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ بِمَنزِلَتِهِم . فَقیلَ : مَن هُم یا رَسولَ اللّه ِ ؟ فَیَقولُ : ناسٌ تَآخَوا فی روحِ اللّه ِ عَلی غَیرِ مالٍ ولا سَبَبٍ قَریبٍ ، وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ إنَّ لِوُجوهِهِم نورا ، وإنَّهُم لَعَلی نورٍ ، لا یَحزَنونَ إذا حَزِنَ النّاسُ ، ولا یَفزَعونَ إذا فَزَعوا . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالی: «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَآءَاللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ » (5) . (6)
.
ص: 715
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکه در راه خدا و برای خدا برادری را دوست بدارد و به او بگوید : «من تو را برای خدا دوست دارم» ، چون همگی به بهشت درآیند ، کسی که در راه خدا دیگری را دوست داشته است ، به سبب این دوستی ، منزلتش از دیگری بالاتر خواهد بود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرکس در راه اسلام ، برادری تازه را به دوستی بگیرد ، خداوند در بهشت ، برایش بُرجی از گوهر می سازد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : هرگاه کسی در راه خداوند عز و جل پیمان برادری با دیگری پدید آورَد ، خداوند در بهشت ، برایش خانه ای خواهد ساخت .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اتاق های دوستانِ خدایی در بهشت ، همچون ستاره درخشان شرقی یا غربی دیده می شود . پس گفته می شود : اینان کیستند ؟ پاسخ داده می شود : «اینان، دوستداران در راه خداوند عز و جل هستند» .
أعلام الدین : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : «من مردمی را می شناسم که در روز قیامت، نزد خداوند متعال منزلتشان چون من است ، در حالی که نه پیامبر هستند و نه شهید؛ امّا پیامبران و شهیدان، به خاطر منزلتشان بر آنان رشک می برند». پرسیدند : ای پیامبر خدا! آنان کیستند؟ فرمود: «مردمی که نه برای پیوند خویشاوندی و نه به سبب مال ، بلکه تنها در راه روح خدا با یکدیگر برادری کرده اند. سوگند به آن که جانم در دست اوست ، چهره هایشان را نوری است و خود، برخوردار از نورند . چون مردمْ اندوهگین شوند، اندوهگین نمی گردند و چون مردم بترسند ، نمی ترسند» . سپس حضرت ، این گفته خداوند متعال را برخواند : « «هان ! بر اولیای خدا ترسی نیست و آنان، اندوهگین نمی شوند» » .
.
ص: 716
رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : المُتَحابّونَ فی جَلالی لَهُم مَنابِرُ مِن نورٍ ، یَغبِطُهُمُ النَّبِیّونَ وَالشُّهَداءُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله : المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ عَلی أرضٍ زَبَرجَدَهٍ خَضراءَ فی ظِلِّ عَرشِهِ عَن یَمینِهِ وکِلتا یَدَیهِ یَمینٌ ، وُجوهُهُم أشَدُّ بَیاضا وأضوَأُ مِنَ الشَّمسِ الطّالِعَهِ ، یَغبِطُهُم بِمَنزِلَتِهِم کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وکُلُّ نَبِیٍّ مُرسَلٍ ، یَقولُ النّاسُ : مَن هؤُلاءِ ؟ فَیُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ . (2)
الأمالی للمفید عن عبداللّه بن مسعود : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ عز و جلعَلی أعمِدَهٍ مِن یاقوتٍ أحمَرَ فِی الجَنَّهِ ، یُشرِفونَ عَلی أهلِ الجَنَّهِ ، فَإِذَا اطَّلَعَ أحَدُهُم مَلَأَ حُسنُهُ بُیوتَ أهلِ الجَنَّهِ ، فَیَقولُ أهلُ الجَنَّهِ : اُخرُجوا نَنظُرِ المُتَحابّینَ فِی اللّه ِ عز و جل . فَیَخرُجونَ ویَنظُرونَ إلَیهِم ، أحَدُهُم وَجهُهُ مِثلُ القَمَرِ فی لَیلَهِ البَدرِ ، عَلی جِباهِهِم : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ عز و جل . (3)
الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ المُتَحابّینَ فِی اللّه ِ یَومَ القِیامَهِ عَلی مَنابِرَ مِن نورٍ ، قَد أضاءَ نورُ وُجوهِهِم ونورُ أجسادِهِم ونورُ مَنابِرِهِم کُلَّ شَیءٍ حتّی یُعرَفوا بِهِ ، فَیُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ . (4)
.
ص: 717
رسول خدا صلی الله علیه و آله : خداوند عز و جل فرمود : «دوستی کنندگان در راه جلال من ، منبرهایی از نور [در بهشت] دارند و پیامبران و شهیدان ، بر آنانْ رشک می برند» .
رسول خدا صلی الله علیه و آله : روز قیامت، دوستانِ در راه خدا ، بر زمینی از زبرجد سبز و در سایه عرش خدا و در کنار دست راستش حال آن که هر دو دستش راست است قرار دارند و چهره هایشان سفیدتر و درخشان تر از خورشید تابان است . به سبب منزلتی که دارند ، هر فرشته مقرّب و پیامبر مُرسَلی، بر آنان رشک می برد و مردم می گویند : «اینان کیستند ؟». پس گفته می شود : «اینان ، دوستانِ در راه خدا هستند» .
الأمالی مفید به نقل از عبداللّه بن مسعود : پیامبر خدا فرمود : «دوستانِ در راه خداوند عز و جل در بهشت بر تکیه گاه هایی از یاقوت سرخ قرار دارند و از بالا به بهشت می نگرند و چون یکی از آنان به بهشت بنگرد ، زیبایی اش خانه های بهشتیان را پُر می کند . پس بهشتیان می گویند : "بیرون رویم تا دوستانِ در راه خداوند عز و جل را ببینیم" . آن گاه بیرون می آیند و به آنان می نگرند که هر یک از آنان ، چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد و بر پیشانی هایشان نوشته شده است : "اینان اند ، دوستانِ در راه خداوند عز و جل"» .
امام صادق علیه السلام : روز قیامت ، دوستانِ در راه خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند و نورِ چهره هایشان و نورِ پیکرهایشان و نورِ منبرهایشان ، همه چیز را روشن کرده و بر آنها تابیده است ، تا آن جا که با این نور شناخته می شوند و گفته می شود : «اینان ، دوستان در راه خداوند هستند» .
.
ص: 718
الإمام الرضا علیه السلام : مَنِ استَفادَ أخا فِی اللّه ِ عز و جل استَفادَ بَیتا فِی الجَنَّهِ . (1)
3 / 11السَّبقَهُ إلَی الجَنَّهِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أوَّلُ مَن یَرِدُ الحَوضَ یَومَ القِیامَهِ المُتَحابّونَ فِی اللّه ِ عز و جل . (2)
اللّهمّ صلّ علی محمّد وآله واجعلنا آنسین بک ، مستوحشین من غیرک ، متلذذین بذکرک مشتاقین إلی لقائک .اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد ونبهنی لذکرک فی أوقات الغفله واستعملنی بطاعتک فی أیام المهله وانهج لی إلی محبّتک سبیلاً سهله أکمل لی بها خیر الدُّنیا والآخره وتقبّل منّا ، یا مبدّل السیّئات بالحسنات یا أرحم الراحمین . 25 رمضان المبارک 1420 ه . ق 13 / 10 / 1378 ه . ش 1 / 1 / 2000 م
.
ص: 719
امام رضا علیه السلام : هرکه در راه خداوندْ برادری به دست آورَد ، در بهشت ، خانه ای به دست آورده است .
3 / 11پیشی گرفتن به سوی بهشت رسول خدا صلی الله علیه و آله : روز قیامت ، نخستین کسانی که بر حوض [کوثر] وارد می شوند ، دوستان در راه خداوند عز و جل هستند .
بار خدایا ! بر محمّد و دودمانش درود فرست و ما را اُنس گیرنده با خودت و گریزان از غیر ، بهره مند از یادت و علاقه مند به دیدارت قرار ده ! بار خدایا ! بر محمّد و دودمانش درود فرست و در هنگامه غفلت ، با یادت آگاهم ساز و در فرصت ها ، به طاعت و بندگی مشغولم دار و راهی آسان به سوی دوستی ات فرارویم بگشا و بدین گونه ، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل کن ! از ما بپذیر ، ای تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها ! ای مهربان ترینِ مهربانان !
.
ص: 720
. .
ص: 721
سخنی درباره آثار دوستی برای خدادر بخش اوّل این کتاب ، نشان دادیم که اسلام ، دین محبّت و جامعه مطلوب در اسلام ، جامعه ای مبتنی بر محبّت است ، و در بخش دوم ، توضیح دادیم که محبّت خدا ، اصلی ترین پایه سازندگی فردی و اجتماعی و تکامل مادّی و معنوی انسان است . مهم ترین نکته ای که از جمع بندی و دقّت در آیات و احادیث بخش سوم می توان به دست آورد ، این است که دوستیِ برای خدا ، تنها راه رسیدن به جامعه آرمانی مبتنی بر محبّت است و جز از این طریق ، عداوت و فساد و تباهی از زمین ریشه کن نخواهد شد و جامعه بشر ، به زندگی دلخواه نخواهد رسید .
ریشه عداوتاگر دشمنی ها و تباهی ها را در سطح جهان با دقّت ریشه یابی کنیم ، به این نقطه می رسیم که اساس همه فتنه ها و فسادها چنان که قبلاً اشاره شد خودخواهی است . جنگ ها ، خونریزی ها ، جنایت ها ، زشتی ها و پلیدی ها و همه رذایل اخلاقی و عملی ، ریشه در خودخواهی انسان دارند (1) و اگر این اصلی ترین ریشه
.
ص: 722
فتنه ها علاج شود ، عداوت ، جای خود را به محبّت می دهد و جامعه بشر ، طعم شیرین محبّت را خواهد چشید .
مبدأ محبّتعلاج خودخواهی ، خداخواهی است. (1) انسان ، تا خداخواه نشود ، از خود تهی نمی گردد و تا از خود تهی نگردد ، نمی تواند حقیقتا دیگری را دوست بدارد . لذا در حدیث قدسی آمده است : یَابنَ آدَمَ! کُلٌّ یُریدُکَ لِأَجلِهِ وَأنَا اُریدُکَ لِأَجلِکَ ؛ (2) ای فرزند آدم! هر کسی تو را به خاطر [نیاز و منفعت ]خود می خواهد ، در حالی که من [بی نیاز مطلقم و ]تو را به خاطر خودت می خواهم . و بر این اساس ، انسان به هر میزانی که از خود تهی باشد و از خدا پُر، می تواند دیگران را به همان اندازه حقیقتا دوست داشته باشد ، و بدین سان، رازِ تأکید اسلام بر دوستی به خاطر خدا آشکار می شود که تنها کسانی واقعا انسان ها را دوست دارند و هوادار واقعی مردم اند که محبّت آنها برای خدا باشد . علّت شکست مکتب های اختراعی مانند مارکسیسم در شعار طرفداری از خلق ، این است که طرفداری واقعی از خلق ، بدون توجّه به خالق ، امکان پذیر نیست . کسی که مردم را برای خدا دوست ندارد و به خاطر خدا هوادار خلق نیست ، نمی تواند منافع شخصی خود را در نظر نگیرد . محبّتی که بر پایه منافع خود باشد ، در واقع ، محبّت به دیگری نیست؛ بلکه نوعی خودخواهی در چهره دیگرخواهی و در پوشش محبّت به دیگران است . از این رو ، وجود و تداوم آن ،
.
ص: 723
دائرمدار منافع است . دوستدار ، هر وقت که احساس کند محبوبش نمی تواند نیاز و خواسته او را تأمین کند ، محبّتش زایل می شود و چه بسا دوستی ها که تبدیل به دشمنی می گردند . بر این اساس ، متون اصلی اسلام، تأکید دارند که تنها دوستی هایی که بر پایه دین و برای خدا باشند ، تداوم خواهند یافت و دوستی هایی که بر پایه خودخواهی و منافع شخصی اند ، دیر یا زود ، تبدیل به دشمنی خواهند شد : «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ ؛ (1) دوستان در آن روز ، دشمن یکدیگرند ، جز پرهیزگاران» . بنابراین ، فلسفه دوستی برای خدا این است که ساماندهی جامعه مطلوب انسانیِ مبتنی بر محبّت ، راهی جز این ندارد .
فلسفه دشمنی برای خداسؤال مهمی که این جا ممکن است به ذهن برسد ، این است که اگر اسلامْ هوادار جامعه مبتنی بر محبّت است ، چرا پیروان خود را به دشمنی برای خدا تشویق می کند و دشمنی برای خدا را مانند دوستی برای او واجب می داند و آن را «استوارترین دستاویز ایمان» و «برترین عمل» (2) می خواند ؟ علاوه بر این ، چه ضرورتی دارد که انسان ، به جای دوستی با دیگران ، با آنان دشمنی کند؟ و اساسا دشمنی کردن با دیگران ، چه دردی از دردهای اجتماع را درمان می کند؟ و کدام مشکل را حل می نماید ؟ و در یک جمله : فلسفه دشمنی برای خدا چیست ؟
.
ص: 724
معنای دشمنی برای خدابرای دانستن چراییِ دشمنی برای خدا ، ابتدا باید دید که معنای آن چیست . اگر دشمنی برای خدا درست تفسیر گردد ، فلسفه آن ، نیاز به بیان ندارد . دشمنی برای خدا ، بدین معناست که دشمنی کننده ، خصومت شخصی با فرد مورد دشمنی نداشته باشد و دشمنی او به دلیل منافع شخصی نباشد . دشمنی او با کسی که او را دشمن می دارد ، تنها به خاطر خدا باشد ، نه برای خود . بدین سان ، میان دشمنی برای خدا و دشمنی برای خود ، تفاوت جوهری وجود دارد . دشمنی برای خود و برای تأمین منافع فردی و گروهی ، مبدأ همه فسادها و فتنه ها و ویرانی هاست؛ اما دشمنی برای خدا ، مانند دوستی برای خدا ، مبدأ و سرچشمه و زمینه انواع خیرات و برکات و سازندگی های فردی و اجتماعی است . به عبارت دیگر ، دشمنی برای خدا ، دشمنی برای تأمین منافع مردم است؛ چرا که دشمنی انسان نمی تواند نفعی برای خداوند متعال ، داشته باشد ؛ زیرا او بی نیاز مطلق است . تنها انسان و جامعه انسانی از دوستی و یا دشمنی برای خدا سود می برد . محبّت کردن به کسانی که به جامعه انسانی رحم نمی کنند ، بسیار خطرناک است و به فرموده امام علی علیه السلام : رَحمَهُ مَن لا یَرحَمُ تَمنَعُ الرَّحمَهَ ، وَاستِبقاءُ مَن لا یُبقی یُهلِکُ الاُمَّهَ ؛ (1) مهربانی با کسی که مهربانی نمی کند ، مانع رحمت [الهی ]است و باقی نهادن آن که باقی نمی نهد جامعه را نابود می کند .
.
ص: 725
مقتضای محبّت به جامعه انسانی ، دشمنی با چنین عناصر خطرناک و کوتاه کردن دست آنها از تجاوز به حریم انسانیت است . بر این اساس ، فلسفه دشمنی کردن برای خدا ، مبارزه با موانع شکوفایی ارزش های انسانی و پاکسازی جامعه از عناصر ضد ارزشی است . اهمیّت این مبارزه ، نه تنها کمتر از تلاش برای ساماندهی جامعه مبتنی بر محبّت نیست ، بلکه جزئی از این تلاش محسوب می شود .
بُغض، ریشه در حُب دارد!علاوه بر آنچه در چراییِ دشمنی برای خدا ذکر شد ، اصولاً بُغض (کین) ، ریشه در حُب (مهر) دارد و مَحبّت (مهرورزیِ) واقعی ، همیشه با مَبغَضَت (کین ورزی) همراه است . انسان به هر چیزی علاقه پیدا کند ، به طور طبیعی از ضدّ آن متنفّر می گردد . انسان نمی تواند کسی را واقعا دوست داشته باشد و دشمن او را دشمن ندارد . بغض نسبت به دشمنان ، در حقیقت ، یکی از روشن ترین دلیل های واقعی بودن دوستی در مدعیانِ محبّت است . از این رو ، در متون اسلامی، دشمنی برای خدا در کنار دوستی برای خدا ، مورد توجّه و تأکید است .
.
ص: 726
. .
ص: 727
فهرست هافهرست منابع ومنآخذفهرست تفصیلی
.
ص: 728
. .
ص: 729
. .
ص: 730
. .
ص: 731
. .
ص: 732
. .
ص: 733
. .
ص: 734
. .
ص: 735
. .
ص: 736
. .
ص: 737
. .
ص: 738
. .
ص: 739
. .
ص: 740
. .
ص: 741
. .
ص: 742
. .
ص: 743
. .
ص: 744
. .
ص: 745
. .
ص: 746
. .
ص: 747
. .
ص: 748
. .
ص: 749
. .
ص: 750
. .
ص: 751
. .
ص: 752
. .
ص: 753
. .
ص: 754
. .
ص: 755
. .
ص: 756
. .
ص: 757
. .
ص: 758
. .
ص: 759
فهرست منابع و مآخذ1 . إتحاف الساده المتّقین بشرح إحیاء علوم الدین ، لأبی الفیض محمّد بن محمّد الحسینی الزبیدی (ت 1205 ه . ق) ، دارالفکر بیروت . 2 . الاحتجاج علی أهل اللجاج ، لأبی منصور أحمد بن علیّ بن أبی طالب الطبرسیّ (ت 206 ه . ق) ، تحقیق: إبراهیم البهادریّ ومحمّد هادی به، دار الاُسوه طهران، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق . 3 . إحقاق الحقّ وإزهاق الباطل ، للشهید القاضی نور اللّه بن السیّد شریف الشوشتریّ (ت 1019 ه . ق) ، مع تعلیقات السیّد شهاب الدین المرعشیّ ، مکتبه آیه اللّه المرعشیّ قم ، الطبعه الاُولی 1141 ه . ق. 4 . إحیاء علوم الدین ، لأبی حامد محمّد بن محمّد الغزالی (ت 505 ه . ق) ، هیئه التألیف والتحقیق : دارالهادی بیروت ، الطبعه الاُولی 1412 ه .ق . 5 . الاختصاص ، المنسوب إلی أبی عبداللّه محمّد بن محمّد بن النعمان العکبریّ البغدادیّ المعروف بالشیخ المفید (ت 134 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الرابعه 4141 ه . ق. 6 . اختیار معرفه الرجال (رجال الکشّی) ، لأبی جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشیخ الطوسی ( ت 460 ه . ق ) تحقیق : السیّد مهدی الرجائی ، مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1404 ه . ق . 7 . الأدب المفرد ، لأبی عبداللّه محمّد بن إسماعیل البخاریّ (ت 562 ه . ق) ، تحقیق : محمّد بن عبدالقادر عطا ، دار الکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1410 ه .ق . 8 . إرشاد القلوب ، لأبی محمّد الحسن بن أبی الحسن الدیلمیّ (ت 711 ه . ق)، مؤسّسه الأعلمیّ بیروت، الطبعه الرابعه 1398 ه . ق . 9 . الإرشاد فی معرفه حجج اللّه علی العباد ، لأبی عبداللّه محمّد بن محمّد بن النعمان العکبریّ البغدادیّ المعروف بالشیخ المفید (ت 134 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق.
.
ص: 760
10 . اُسد الغابه فی معرفه الصحابه ، لأبی الحسن عزّالدین علیّ بن أبی الکرم محمّد بن محمّد بن عبدالکریم الشیبانیّ المعروف بابن الأثیر الجزریّ (ت 306 ه . ق) ، تحقیق : علی محمّد معوّض وعادل أحمد عبدالموجود ، دارالکتب العلمیّه بیروت، الطبعه الاُولی 5141 ه . ق. 11 . الأسماء والصفات ، لأبی بکر أحمد بن الحسین البیهقی (ت 458 ه . ق) ، تحقیق : عبداللّه الحاشدی ، مکتبه السوادی جدّه ، الطبعه الاُولی 1413 ه . ق . 12 . الاُصول الستّه عشر ، نخبه من الرواه ، دارالشبستریّ للمطبوعات قم ، الطبعه الثانیه 5041 ه . ق. 13 . الاعتقادات وتصحیح الاعتقادات ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : عاصم عبدالسیّد ، المؤتمر العالمیّ لألفیّه الشیخ المفید قم ، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق . 14 . الإعجاز والإیجاز ، لأبی منصور الثعالبی (ت 429 ه . ق) ، المکتب العالمی بیروت ، 1992 م . 15 . أعلام الدین فی صفات المؤمنین ، لأبی محمّد الحسن بن أبی الحسن الدیلمیّ (ت 711 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الثانیه 4141 ه . ق. 16 . إعلام الوری بأعلام الهدی ، لأبی علیّ الفضل بن الحسن الطبرسیّ (ت 854 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، دارالمعرفه بیروت ، الطبعه الاُولی 1399 ه . ق. 17 . إقبال الأعمال الحسنه فیما یعمل مرّه فی السنه ، لأبی القاسم علیّ بن موسی الحلّیّ المعروف بابن طاووس (ت 664 ه . ق) ، تحقیق : جواد القیّومیّ ، مکتب الإعلام الإسلامیّ قم ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق. 18 . أمالی الصدوق ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق قسم الدراسات فی مؤسّسه البعثه قم ، الطبعه الاُولی 1417 0041 ه . ق . 19 . أمالی الطوسی ، لأبی جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشیخ الطوسیّ(ت 046 ه . ق) ، تحقیق : قسم الدراسات فی مؤسّسه البعثه قم ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق. 20 . أمالی المفید ، لأبی عبداللّه محمّد بن النعمان العکبریّ البغدادیّ المعروف بالشیخ المفید (ت 134 ه . ق)، تحقیق : حسین اُستاد ولی وعلی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الثانیه 4041 ه . ق. 21 . أقرب الموارد فی فُصح العربیّه والشوارد ، للخوری الشرتونی اللبنانی ، منشورات مکتبه آیه اللّه المرعشی قم ، 1403 ه . ق . 22 . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمّه الأطهار علیهم السلام ، للعلاّمه محمّد باقر بن محمّد تقیّ المجلسیّ (ت 1110 ه . ق) ، مؤسّسه الوفاء بیروت ، الطبعه الثالثه 1403 ه . ق . 23 . البحر الزخّار (مسند البزّار) ، لأبی بکر أحمد بن عمرو بن عبدالخالق العتکی البزّار (ت 292 ه . ق) ، تحقیق : محفوظ الرحمن زین اللّه ، مؤسّسه علوم القرآن بیروت ، الطبعه الاُولی 1409 ه . ق . 24 . البُخَلاء . لأبی بکر أحمد بن علی الخطیب البغدادی (ت 463 ه . ق) ، تحقیق : أحمد مطلوب وآخرون ، بغداد المجمع العلمی العراقی ، 1384 ه . ق . 25 . البدایه والنهایه، لأبی الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقیّ (ت 477 ه . ق) ، تحقیق ونشر: مکتبه المعارف بیروت.
.
ص: 761
26 . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی ، لأبی جعفر محمّد بن محمّد بن علیّ الطبریّ (ت 525 ه . ق) ، المطبعه الحیدریّه النجف الأشرف ، الطبعه الثانیه 1383 ه . ق. 27 . بصائرالدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله ، لأبی جعفر محمّدبن الحسن الصفّارالقمّیّالمعروف بابن فرّوخ(ت 290 ه . ق) ، مکتبه آیه اللّه المرعشیّ قم ، 4041 ه . ق. 28 . البلد الأمین ، لتقیّ الدین إبراهیم بن زین الدین الحارثی الهمدانی المعروف بالکفعمی(ت 900 ه . ق) . 29 . تاج العروس من جواهر القاموس ، لأبی الفیض محمّد بن محمّد مرتضی الحسینیّ الزبیدیّ الحنفی (ت 5120 ه . ق) ، تحقیق : علی شیریّ ، دار الفکر بیروت ، 4141 ه . ق. 30 . تاریخ إصبهان ، لأبی نعیم أحمد بن عبداللّه الإصفهانیّ (ت 304 ه . ق) ، تحقیق : سیّد کسروی حسن ، دار الکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1410 ه . ق. 31 . تاریخ الخلفاء ، لجلال الدین عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطیّ (ت 911 ه . ق) ، تحقیق : محمّد محیی الدین عبدالحمید ، دار الجیل بیروت ، 0841 ه . ق. 32 . تاریخ الطبریّ (تاریخ الاُمم والملوک) ، لأبی جعفر محمّدبن جریر الطبریّ (ت 310 ه . ق) ، تحقیق : محمّد أبو الفضل إبراهیم ، دار المعارف مصر ، الطبعه الثانیه . 33 . التاریخ الکبیر ، لأبی عبداللّه محمّد بن إسماعیل البخاریّ (ت 562 ه . ق) ، دار الفکر بیروت . 34 . تاریخ المدینه المنوّره ، لأبی زید عمر بن شبّه النمیری البصری (ت 262 ه . ق) ، تحقیق : فهیم محمّد شلتوت ، دارالتراث بیروت ، الطبعه الاُولی 1410 ه . ق . 35 . تاریخ الیعقوبیّ ، لأحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح المعروف بالیعقوبیّ (ت 428 ه . ق) ، دار صادر بیروت. 36 . تاریخ بغداد (أو مدینه السلام) ، لأبی أحمد بن علیّ الخطیب البغدادی (463 ه . ق) ، المکتبه السلفیّه المدینه المنوّره . 37 . تاریخ مدینه دمشق ، لأبی القاسم علیّ بن الحسن الشافعی المعروف بابن عساکر (571 ه . ق) ، دراسه وتحقیق علی شیری ، دارالفکر بیروت ، سنه 1415 ه . ق . 38 . تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله ، لأبی محمّد الحسن بن علیّ الحرّانیّ المعروف بابن شعبه (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم، الطبعه الثانیه 4041 ه . ق. 39 . تذکره الخواصّ (تذکره خواصّ الاُمّه فی خصائص الأئمّه علیهم السلام) ، لیوسف بن فُرغلیّ بن عبداللّه المعروف بسبط ابن الجوزی (ت 654 ه . ق) ، تقدیم : السیّد محمّد صادق بحر العلوم ، مکتبه نینوی الحدیثه طهران. 40 . تفسیر الدُرّ المنثور فی التفسیر المأثور ، لجلال الدین عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطی (ت 911 ه . ق) ، دارالفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 1414 ه . ق . 41 . تفسیر الطبریّ (جامع البیان عن تأویل آی القرآن) ، لأبی جعفر محمّد بن جریر الطبریّ (310 ه . ق) ، دار الفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 0841 ه . ق.
.
ص: 762
42 . تفسیر العیّاشیّ ، لأبی النضر محمّدبن مسعود السلمیّ السمرقندیّ المعروف بالعیّاشیّ (ت 320 ه . ق)، تحقیق : السیّد هاشم الرسولیّ المحلاّتیّ ، المکتبه العلمیّه طهران ، الطبعه الاُولی 1380 ه . ق. 43 . تفسیر القمّیّ ، لأبی الحسن علیّ بن إبراهیم بن هاشم القمّیّ (ت 307 ه . ق) ، إعداد : السیّد طیّب الموسویّ الجزائریّ ، مؤسّسه درالکتاب قم ، الطبعه الثالثه 1404 ه ق . 44 . التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکریّ علیه السلام، تحقیق ونشر: مؤسّسه الإمام المهدی(عج) قم ، الطبعه الاُولی 0941 ه . ق. 45 . تفسیر فرات الکوفیّ ، لأبیالقاسم فرات بن إبراهیم بن فرات الکوفیّ (القرن الرابع) ، تحقیق : محمّد کاظم المحمودیّ ، وزاره الثقافه والإرشاد الإسلامیّ طهران ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق. 46 . تفسیر مجمع البیان (مجمع البیان فی تفسیر القرآن) ، لأبی علیّ الفضل بن الحسن الطبرسیّ (ت 854 ه . ق) تحقیق : السیّد هاشم الرسولیّ المحلاّتیّ والسیّد فضل اللّه الیزدی الطباطبائیّ ، دار المعرفه بیروت ، الطبعه الثانیه 0841 ه . ق. 47 . التمحیص ، لأبی علیّ محمّد بن همام الإسکافیّ المعروف بابن همام (ت 633 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مدرسه الإمام المهدیّ (عج) قم ، الطبعه الاُولی 4041 ه . ق. 48 . تنبیه الخواطر ونزهه النواظر (مجموعه ورّام) ، لأبی الحسین ورّام بن أبی فراس (ت 506 ه . ق) ، دارالتعارف ودار صعب بیروت. 49 . تنبیه الغافلین ، لأبی اللیث نصر بن محمّد الحنفی السمرقندی (ت 373 ه . ق) ، تحقیق : یوسف علی بدیوی ، دارابن کثیر بیروت ودمشق ، الطبعه الاُولی 1413 ه . ق . 50 . تنزیه الشریعه ، المرفوعه عن الأحادیث الشیعه الموضوعه ، لأبی الحسن علیّ بن محمّد بن عراق الکنانی (ت 963 ه . ق) ، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف وعبداللّه الصدیق ، دارالکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الثانیّه 1401 ه . ق . 51 . التهذیب (تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه) ، لأبی جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشیخ الطوسیّ (ت 046 ه . ق) ، دارالتعارف ودار صعب بیروت ، الطبعه الثانیه 0141 ه . ق. 52 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مکتبه الصدوق طهران. 53 . جامع الأحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ، لجلال الدین عبدالرحمن السیوطیّ (ت 911 ه . ق) ، إشراف : مکتب البحوث والدراسات فی دارالفکر بیروت ، سنه 1414 ه . ق . 54 . جامع الأحادیث ، لأبی محمّد جعفر بن أحمد بن علیّ القمّیّ المعروف بابن الرازیّ (القرن الرابع) ، تحقیق : السیّد محمّد الحسینیّ النیسابوریّ ، مؤسّسه الطبع والنشر التابعه للحضره الرضویّه المقدّسه مشهد ، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق . 55 . جامع الأخبار أو معارج الیقین فی اُصول الدین ، لمحمّد بن محمّد الشعیریّ السبزواریّ (القرن السابع) ، تحقیق : علاء آل جعفر ، مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق. 56 . الجامع الصغیر فی أحادیث البشیر النذیر ، لجلال الدین عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطیّ (ت 911 ه . ق) ، دارالفکر بیروت.
.
ص: 763
57 . الجعفریّات (الأشعثیّات) ، لأبی علیّ محمّد بن محمّد بن الأشعث الکوفیّ (القرن الرابع) ، مکتبه نینوی طهران ، طُبع ضمن قرب الإسناد. 58 . حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء ، لأبی نعیم أحمد بن عبداللّه الأصبهانی (ت 430 ه . ق) ، دارالکتاب العربی بیروت ، الطبعه الثانیّه 1387 ه . ق . 59 . الخرائج والجرائح ، لأبی الحسین سعید بن عبداللّه المعروف بقطب الدین الراوندیّ (ت 735 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه الإمام المهدیّ (عج) قم ، الطبعه الاُولی 0941 ه . ق. 60 . خصائص الأئمّه علیهم السلام (خصائص أمیرالمؤمنین علیه السلام) ، لأبی الحسن الشریف الرضیّ محمّد بن الحسین بن موسی الموسویّ (ت 604 ه . ق) ، تحقیق : محمّد هادی الأمینیّ ، مجمع البحوث الإسلامیّه التابع للحضره الرضویّه المقدّسه مشهد ، سنه 6041 ه . ق. 61 . الخصال ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه الأعلمیّ بیروت ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق. 62 . دُرر الأحادیث النبویّه بالأسانید الیحیویّه ، لیحیی بن الحسین (ت 298 ه . ق) ، تحقیق : یحیی عبدالکریم الفضیل ، مؤسّسه الأعلمیّ بیروت ، الطبعه الثانیه 0241 ه . ق. 63 . الدرّه الباهره من الأصداف الطاهره ، لأبی عبداللّه محمّد بن مکیّ العاملی الجزینی المعروف بالشهید الأوّل (ت 786 ه.ق)، تحقیق: داود الصابری، الحضره الرضویّه المقدّسه مشهد، سنه 1365 ه . ق . 64 . دستور معالم الحکم ومأثور مکارم التسیم من کلام الإمام علیّ علیه السلام ، لأبی عبداللّه محمّد بن سلامه القضاعی الشافعی (ت 454 ه . ق) ، تقدیم عبدالزهراء الحسینی الخطیب ، دارالکتاب العربی بیروت ، 1401 ه . ق . 65 . دعائم الإسلام وذکر الحلال والحرام والقضایا والأحکام ، لأبی حنیفه النعمان بن محمّد بن منصور بن أحمد بن حیّون التمیمیّ المغربیّ (ت 363 ه . ق) ، تحقیق : آصف ابن علی أصغر فیضی ، دارالمعارف مصر ، سنه 1389 ه . ق . 66 . دلائل النبوّه ومعرفه أحوال صاحب الشریعه ، لأبی بکر أحمد بن الحسین البیهقیّ (ت 458 ه . ق) تحقیق : عبدالمعطی أمین قلعجی ، دار الکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1405 ه . ق. 67 . الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام ، ترجمه مصطفی زمانی ، انتشارات نصائح طهران ، الطبعه الاُولی 1374 ه . ش . 68 . ربیع الأبرار ونصوص الأخبار ، لأبیالقاسم محمودبن عمر الزمخشریّ (ت 385 ه . ق) ، تحقیق : سلیم النعیمیّ ، منشورات الشریف الرضیّ قم ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق. 69 . رسائل الشیخ الرئیس ، لأبی علیّ الحسین بن عبداللّه بن سینا (ت 428 ه . ق) ، انتشارات بیدار قم . 70 . روضه المحبّین ونزهه المشتاقین ، لمحمّد بن أبی بکر بن قیم الجوزیّه (ت 751 ه . ق) ، تحقیق : الدکتور الجمیلی ، دارالکتاب العربی بیروت ، الطبعه الرابعه 1414 ه . ق . 71 . روضه الواعظین ، لمحمّد بن الحسن بن علیّ الفتّال النیسابوریّ (ت 085 ه . ق) ، تحقیق : حسین الأعلمیّ ، مؤسّسه الأعلمیّ بیروت ، الطبعه الاُولی 6041 ه . ق.
.
ص: 764
72 . الزهد ، لأبی عبدالرحمن بن عبداللّه بن المبارک الحنظلیّ المروزیّ (ت 181 ه . ق) ، تحقیق : حبیب الرحمن الأعظمیّ ، دار الکتب العلمیّه بیروت. 73 . الزهد ، لأبی محمّد الحسین بن سعید الکوفیّ الأهوازیّ (ت 052 ه . ق) ، تحقیق : غلام رضا عرفانیان ، حسینیان قم ، الطبعه الثانیه 0241 ه . ق. 74 . السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (النوادر) (مستطرفات السرائر) ، لأبی جعفر محمّد بن منصور بن أحمد بن إدریس الحلّی(ت 598 ه . ق) ، تحقیق و نشر : مؤسّسه النشر الإسلامی قم ، الطبعه الثالثه 1414 ه . ق . 75 . سنن ابن ماجه ، لأبی عبداللّه محمّد بن یزید بن ماجه القزوینیّ (ت 527 ه . ق) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقیّ ، دار إحیاء التراث العربی بیروت ، الطبعه الاُولی 5139 ه . ق. 76 . سنن أبی داود ، لأبی داود سلیمان بن الأشعث السجستانیّ الأزدیّ (ت 275 ه . ق) ، تحقیق : محمّد محیی الدین عبدالحمید، دار إحیاء التراث العربیّ بیروت. 77 . سنن الترمذیّ (الجامع الصحیح) ، لأبی عیسی محمّد بن عیسی بن سوره الترمذیّ (ت 279 ه . ق) ، تحقیق : أحمد محمّد شاکر ، دار إحیاء التراث العربی بیروت . 78 . سنن الدارقطنیّ ، لأبیالحسن علیّبن عمرالبغدادیّالمعروف بالدارقطنیّ(ت 538 ه . ق) ، تحقیق : أبو الطیّب محمّد آبادیّ، عالم الکتب بیروت ، الطبعه الرابعه 6041 ه . ق. 79 . سنن الدارمیّ ، لأبی محمّد عبداللّه بن عبدالرحمن الدارمیّ (ت 552 ه . ق) ، تحقیق : مصطفی دیب البغا ، دار القلم دمشق ، الطبعه الاُولی 1241 ه . ق. 80 . السنن الکبری ، لأبی بکر أحمد بن الحسین بن علیّ البیهقیّ (ت 845 ه . ق) ، تحقیق : محمّد عبدالقادر عطا ، دارالکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق. 81 . سنن النسائیّ (بشرح الحافظ جلال الدین السیوطیّ وحاشیه الإمام السندیّ) ، لأبی عبدالرحمن أحمد بن شعیب النسائیّ (ت 303 ه . ق) ، دارالفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 1348 ه . ق. 82 . سیره ابن هشام (السیره النبویّه) ، لأبی محمّد عبدالملک بن هشام بن أیّوب الحمیری (ت 218 ه . ق) ، تحقیق : مصطفی السقّا وإبراهیم الأنباری ، مکتبه المصطفی قم ، 1355 ه . ق . 83 . شرح الأخبار فی فضائل الأئمّه الأطهار ، لأبی حنیفه القاضی النعمان بن محمّد المصریّ (ت 363 ه . ق) ، تحقیق : السیّد محمّد الحسینیّ الجلالیّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الاُولی 1241 ه . ق. 84 . شرح الأسماء الحسنی ، للمولی هادی السبزواری (ت 1289 ه . ق) ، منشورات مکتبه بصیرتی قم . 85 . شرح نهج البلاغه ، لعزّ الدین عبدالحمید بن محمّد بن أبی الحدید المعتزلیّ المعروف بابن أبی الحدید (ت 656 ه . ق) ، تحقیق : محمّد أبوالفضل إبراهیم ، دارإحیاء التراث العربی بیروت ، الطبعه الثانیه 1385 ه . ق. 86 . شُعب الإیمان ، لأبی بکر أحمد بن الحسین البیهقیّ (ت 845 ه . ق) ، تحقیق : محمّد السعید بسیونی زغلول ، دار الکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق.
.
ص: 765
87 . الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیّه ، لأبی نصر إسماعیل بن حمّاد الجوهریّ (ت 398 ه . ق) تحقیق : أحمد بن عبدالغفور عطّار ، دار العلم للملایین بیروت ، الطبعه الرابعه 1410 ه . ق. 88 . صحیح ابن حبّان (الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبّان) ، لأبی حاتم محمّد بن حبّان البُستی (ت 354 ه . ق) ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط ، مؤسّسه الرساله بیروت ، الطبعه الاُولی 1408 ه . ق . 89 . صحیح البخاریّ ، لأبی عبداللّه محمّد بن إسماعیل البخاریّ (ت 562 ه . ق) ، تحقیق : مصطفی دیب البغا ، دار ابن کثیر بیروت ، الطبعه الرابعه 1041 ه . ق. 90 . صحیح مسلم ، لأبی الحسین مسلم بن الحجّاج القشیریّ النیسابوریّ (ت 162 ه . ق) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقیّ ، دارالحدیث القاهره ، الطبعه الاُولی 1241 ه . ق. 91 . صحیفه الإمام الرضا علیه السلام ، المنسوبه إلی الإمام الرضا علیه السلام ، تحقیق و نشر : مؤسّسه الإمام المهدیّ (عج) قم ، الطبعه الاُولی 0841 ه . ق. 92 . الصحیفه السجّادیّه الکامله ، للإمام زین العابدین علیه السلام ، تحقیق : علی أنصاریان ، المستشاریّه الثقافیّه دمشق. 93 . صفات الشیعه ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق و نشر : مؤسّسه الإمام المهدیّ (عج) قم ، الطبعه الاُولی 1410 ه . ق. 94 . العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیّه ، لجمال الدین أبی منصور الحسن بن یوسف بن علیّ المطهّر الحلّی المعروف بالعلاّمه (ت 726 ه . ق) ، تحقیق : السیّد مهدیّ الرجائیّ ، مکتبه آیه اللّه المرعشیّ قم ، الطبعه الاُولی 1408 ه . ق. 95 . عدّه الداعی و نجاه الساعی ، لأبی العبّاس أحمد بن محمّد بن فهد الحلّیّ الأسدیّ (ت 148 ه . ق) ، تحقیق : أحمد الموحّدیّ ، مکتبه وجدانیّ قم. 96 . علل الشرایع ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، دار إحیاء التراث بیروت ، الطبعه الاُولی 0841 ه . ق. 97 . العلل المتناهیه فی الأحادیث الواهیه ، لأبی الفرج عبدالرحمن بن علیّ بن الجوزی التیمی القرشی (ت 579 ه . ق) ، تحقیق : إرشاد الحقّ الأثری ، إداره العلوم الأثریّه پاکستان ، الطبعه الثانیه 1401 ه . ق . 98 . عوالی اللآلی العزیزیّه فی الأحادیث الدینیّه ، لمحمّد بن علیّ بن إبراهیم الأحسائیّ المعروف بابن أبی جمهور (ت 049 ه . ق)، تحقیق : مجتبی العراقیّ ، مطبعه سیّد الشهداء علیه السلام قم ، الطبعه الاُولی 0341 ه . ق . 99 . عیون أخبار الرضا علیه السلام ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : السیّد مهدیّ الحسینیّ اللاجوردیّ ، منشورات جهان طهران. 100 . عیون الأخبار ، لأبی محمّد عبداللّه بن مسلم بن قتیبه الدینوریّ (ت 627 ه . ق) ، منشورات الشریف الرضی قم ، الطبعه الاُولی 1415 ه . ق . 101 . الغارات ، لأبی إسحاق إبراهیم بن محمّد بن سعید المعروف بابن هلال الثقفی (ت 283 ه . ق) ، تحقیق : السیّد جلال الدین المحدّث الارمویّ ، منشورات أنجمن آثار ملّی طهران ، الطبعه الاُولی 5139 ه . ق.
.
ص: 766
102 . غرر الحکم ودرر الکلم ، لعبدالواحد الآمدیّ التمیمیّ (ت 055 ه . ق) ، تحقیق : السیّد جلال الدین المحدّث الاُرمویّ ، جامعه طهران ، الطبعه الثالثه 0613 ه . ش. 103 . الغیبه ، لأبی عبداللّه محمّد بن إبراهیم بن جعفر الکاتب النعمانیّ (ت 053 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مکتبه الصدوق طهران . 104 . فرحه الغری فی تعیین قبر الإمام علیّ علیه السلام فی النجف ، لعبدالکریم بن طاووس (ت 693 ه . ق) ، منشورات الرضیّ قم . 105 . فردوس الأخبار بمأثور الخطاب المخرّج علی کتاب الشهاب ، لشیرویه بن شهردار بن شیرویه الدیلمی (ت 509 ه . ق) ، تحقیق : فوّاز أحمد الزمرلی ، دارالریان للتراث القاهره ، الطبعه الاُولی 1408 ه .ق . 106 . الفردوس بمأثور الخطاب (مسند الفردوس) ، لأبی شجاع شیرویه بن شهردار الدیلمیّ الهمدانیّ (ت 095 ه . ق) ، تحقیق: السعید بن بسیونی زغلول ، دارالکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 6041 ه . ق. 107 . فقه الرضا (الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام) ، تحقیق : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، نشر المؤتمر العالمیّ للإمام الرضا علیه السلام مشهد ، الطبعه الاُولی 6041 ه . ق. 108 . الفقیه (من لایحضره الفقیه) ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الثانیه. 109 . فلاح السائل ونجاح المسائل فی عمل الیوم واللیله ، لأبی القاسم علیّ بن موسی الحلّی المعروف بابن طاووس (ت 664 ه . ق) ، مکتب الإعلام الإسلامیّ قم ، الطبعه الاُولی 1419 ه .ق . 110 . قرب الإسناد ، لأبی العبّاس عبداللّه بن جعفر الحِمْیریّ القمّیّ (ت بعد 430 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق. 111 . قصص الأنبیاء ، لأبی الحسین سعید بن عبد اللّه المعروف بقطب الدین الراوندیّ (ت 573 ه . ق) تحقیق : غلام رضا عرفانیان ، مجمع البحوث الإسلامیّه التابع لمؤسّسه الآستانه الرضویّه مشهد ، الطبعه الاُولی 1409 ه . ق. 112 . الکافی ، لأبی جعفر ثقه الإسلام محمّد بن یعقوب بن إسحاق الکلینیّالرازیّ(ت 329ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، دارالکتب الإسلامیّه طهران ، الطبعه الرابعه 1362 ه . ش . 113 . کامل الزیارات ، لأبی القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه (ت 763 ه . ق) ، تحقیق : عبدالحسین الأمینیّ التبریزیّ ، المطبعه المرتضویّه النجف الأشرف ، الطبعه الاُولی 5613 ه . ق. 114 . کشف الخفاء ومزیل الإلباس ، لأبی الفداء إسماعیل بن محمّد العجلونیّ (ت 2611 ه . ق) ، مکتبه دار التراث العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1408 ه .ق . 115 . کشف الغمّه فی معرفه الأئمّه ، لأبی الحسن علیّ بن عیسی الإربلیّ (ت 876 ه . ق) ، تصحیح : السیّد هاشم الرسولیّ المحلاّتیّ ، دارالکتاب الإسلامیّ بیروت ، الطبعه الاُولی 0141 ه . ق. 116 . کشف المحجّه لثمره المهجه ، لأبی القاسم علیّ بن موسی الحلی المعروف بابن طاووس (ت 664 ه . ق)، تحقیق: محمّد الحسّون ، مکتب الإعلام الإسلامی قم ، الطبعه الاُولی 1412 ه . ق.
.
ص: 767
117 . کفایه الأثر فی النصّ علی الأئمّه الاثنی عشر ، لأبی القاسم علیّ بن محمّد بن علیّ الخزّاز القمّیّ (القرن الرابع) ، تحقیق : السیّد عبداللطیف الحسینیّ الکوه کمریّ، انتشارات بیدار قم ، سنه 0141 ه . ق. 118 . کمال الدین وتمام النعمه، لأبی جعفر محمّدبن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت381ه . ق)، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الاُولی 5041 ه . ق. 119 . کنزالعمّال فی سنن الأقوال والأفعال ، لعلاء الدین علیّ المتّقیّ بن حسام الدین الهندیّ (ت 597 ه . ق)، تصحیح: صفوه السقّا ، مکتبه التراث الإسلامیّ بیروت، الطبعه الاُولی 1390 ه . ق . 120 . کنز الفوائد ، لأبی الفتح محمّد بن علیّ بن عثمان الکراجکیّ الطرابلسیّ (ت 944 ه . ق) ، إعداد : عبداللّه نعمه ، دارالذخائر قم ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق. 121 . کیمیای محبّت(یادنامه مرحوم شیخ رَجَبعلی خیّاط) ، محمّد محمّدی ری شهری ، دارالحدیث قم ، 1378 ه . ش . 122 . لسان العرب ، لأبی الفضل جمال الدین محمّدبن مکرم بن منظورالمصریّ (ت 711 ه . ق) ، دار صادر بیروت ، الطبعه الاُولی 1041 ه . ق. 123 . لسان المیزان ، لأبی الفضل أحمد بن علیّ بن حجر العسقلانی (ت 852 ه . ق) ، مؤسّسه الأعلمی بیروت ، الطبعه الثالثه 1406 ه . ق . 124 . المتحابّین فی اللّه ، لعبداللّه بن أحمد بن قدامه المقدسی (ت 742 ه . ق) ، تحقیق وتعلیق : مجدی السیّد إبراهیم ، مکتبه القرآن للطبع والنشر القاهره . 125 . المجازات النبویّه ، لأبی الحسن محمّد بن الحسین بن موسی الموسوی المعروف بالشریف الرضیّ (ت 406 ه . ق) ، تحقیق : طه محمّد الزینی ، مکتبه بصیرتی قم . 126 . مجمع البحرین ، لفخر الدین الطریحیّ (ت 5108 ه . ق) ، تحقیق : قسم الدراسات الإسلامیّه فی مؤسّسه البعثه قم ، الاُولی 1414 ه .ق . 127 . مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، لنور الدین علیّ بن أبی بکر الهیثمیّ (ت 807 ه . ق) ، تحقیق : عبداللّه محمّد الدرویش ، دارالفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 1241 ه . ق. 128 . المحاسن ، لأبی جعفر أحمد بن محمّد بن خالد البرقیّ (ت 280 ه . ق) ، تحقیق : السیّد مهدیّ الرجائیّ، المجمع العالمیّ لأهل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1341 ه . ق. 129 . المحجّه البیضاء فی تهذیب الإحیاء ، لمحمّد بن المرتضی المدعو بالمولی محسن الفیض الکاشانی (ت 1091 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، مؤسّسه النشر الإسلامی قم ، الطبعه الثانیّه . 130 . مختصر بصائر الدرجات ، للحسن بن سلیمان الحلّیّ (القرن التاسع) ، المطبعه الحیدریّه النجف الأشرف ، الطبعه الاُولی 1370 ه .ق . 131 . مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول ، للعلاّمه محمّد باقر بن محمّد تقی المجلسیّ (ت 1111 ه . ق)، تحقیق : السیّد هاشم الرسولیّ المحلاّتیّ ، دارالکتب الإسلامیّه طهران ، الطبعه الثانیّه 1404 ه . ق. 132 . مسائل علیّ بن جعفر ومستدرکاتها ، لأبی الحسن علیّ بن جعفر الحسینیّ العلویّ الهاشمیّ العُریضیّ (ت 210 ه . ق) تحقیق : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، المؤتمر العالمی للإمام الرضا علیه السلام فی مشهد ، الطبعه الاُولی 1409 ه . ق.
.
ص: 768
133 . مساوی ء الأخلاق ومذمومها ، لأبی بکر محمّد بن جعفر بن سهل لاسامریّ الخرائطیّ (ت 327 ه . ق) ، تحقیق : مجدی السیّد إبراهیم ، مکتبه القرآن القاهره ، سنه 1409 . 134 . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، للحاج المیرزا حسین النوریّ (ت 1320 ه . ق) ، تحقیق ونشر: مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1407 ه . ق . 135 . المستدرک علی الصحیحین ، لأبی عبداللّه محمّد بن عبداللّه الحاکم النیسابوریّ (ت 504 ه . ق) ، تحقیق : مصطفی عبدالقادر عطا ، دار الکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1141 ه . ق. 136 . مسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّه والأولاد ، للشیخ زین الدین بن علیّ بن أحمد الجبعی العاملی المعروف بالشهید الثانی (ت 965 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الثالثه 1412 ه . ق. 137 . مسند أبی یعلی الموصلیّ ، لأبی یعلی أحمد بن علیّ بن المثنّی التمیمیّ الموصلیّ (ت 307ه . ق) ، تحقیق : إرشاد الحقّ الأثریّ ، دار القبله جدّه ، الطبعه الاُولی 0841 ه . ق. 138 . مسند أحمد ، لأحمد بن محمّد بن حنبل الشیبانیّ (ت 142 ه . ق) ، تحقیق : عبداللّه محمّد الدرویش ، دارالفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 1141 ه . ق. 139 . مسند إسحاق بن راهویه ، لأبی یعقوب إسحاق بن إبراهیم الحنظلیّ المروزیّ (ت 238 ه . ق) ، تحقیق : عبدالغفور عبدالحقّ ، مکتبه الإیمان المدینه المنوّره ، الطبعه الاُولی 1241 ه . ق. 140 . مسند الإمام زید ، المنسوب إلی زید بن علیّ بن الحسین علیهماالسلام ، (ت 122 ه . ق) ، دار مکتبه الحیاه بیروت . 141 . مسند الشامیّین ، لأبی القاسم سلیمان بن أحمد بن أیّوب اللخمیّ الطبرانی (ت 360 ه . ق) ، تحقیق : حمدی عبدالمجید السلفی ، مؤسّسه الرساله بیروت ، الطبعه الاُولی 1409 ه . ق . 142 . مسند الشهاب ، لأبی عبداللّه محمّد بن سلامه القضاعیّ (ت 454 ه . ق) ، تحقیق : حمدی عبدالمجید السلفیّ ، مؤسّسه الرساله بیروت ، الطبعه الثانیه 0741 ه . ق. 143 . مسند أبی داود الطیالسی ، لسلیمان بن داود بن الجارود البصری المعروف بأبی داود الطیالسی (ت 204 ه . ق) ، دار المعرفه بیروت . 144 . مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ، لأبی الفضل علیّ الطبرسیّ (القرن السابع) ، دارالکتب الإسلامیّه قم ، الطبعه الثانیه 5138 ه . ق. 145 . مصابیح القلوب ، لأبی سعید حسن بن حسین شیعی سبزواری (ت 757 ه . ق) ، تصحیح محمّد سپهری ، انتشارات بنیان طهران ، الطبعه الاُولی 1375 ه . ش . 146 . مصادقه الإخوان ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه الإمام المهدی (عج) قم ، الطبعه الاُولی 1410 ه . ق. 147 . مصباح الزائر ، لأبیالقاسم علیّ بن موسی الحلّی المعروف بابن طاووس(ت 664ه . ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه آل البیت علیهم السلام قم ، الطبعه الاُولی 1417 ه . ق .
.
ص: 769
148 . مصباح الشریعه ومفتاح الحقیقه ، المنسوب إلی الإمام الصادق علیه السلام ، تألیف : عبدالرزّاق گیلانی ، مکتبه الصدوق طهران ، الطبعه الثالثه 1366 ه .ش . 149 . مصباح المتهجّد ، لأبی جعفر محمّد بن الحسن بن علیّ بن الحسن الطوسیّ (ت 046 ه . ق) ، تحقیق : علی أصغر مروارید ، مؤسّسه فقه الشیعه بیروت ، الطبعه الاُولی 1141 ه . ق. 150 . المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعیّ ، لأبی العبّاس أحمد بن محمّد بن علیّ الفیّومی (ت 770 ه . ق)، مؤسّسه دار الهجره قم ، الطبعه الثانیه 1414 ه . ق. 151 . المصباح فی الأدعیه والصلوات والزیارات ، لتقیّ الدین إبراهیم بن علیّ بن الحسن العاملی الکفعمی (ت 900 ه . ق)، تصحیح: الشیخ حسین الأعلمی ، مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات بیروت ، الطبعه الاُولی 1414 ه . ق . 152 . المصنّف فی الأحادیث والآثار ، لأبی بکر عبداللّه بن محمّد بن أبی شیبه العبسیّ الکوفیّ (ت 523 ه . ق) ، تحقیق : سعید محمّد اللحّام ، دار الفکر بیروت ، الطبعه الاُولی 1409 ه .ق . 153 . المصنّف لعبدالرزّاق ، لأبی بکر عبدالرزّاق بن همام الصنعانیّ (ت 211 ه . .ق) ، تحقیق : حبیب الرحمن الأعظمی ، منشورات المجلسی العلمی الهند . 154 . مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول ، لکمال الدین محمّد بن طلحه الشافعیّ (ت 654 ه . ق) ، النسخه المخطوطه فی مکتبه آیه اللّه المرعشیّ قم. 155 . المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه، للحافظ أحمد بن علیّ العسقلانیّ المعروف بابن حجر(ت 852 ه . ق) ، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی . 156 . معانی الأخبار ، لأبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّیّ المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه . ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاریّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، 1613 ه . ش . 157 . المعجم الأوسط ، لأبی القاسم سلیمان بن أحمد اللخمیّ الطبرانیّ (ت 063 ه . ق) ، تحقیق : طارق بن عوض اللّه وعبدالمحسن بن إبراهیم الحسینیّ ، دار الحرمین القاهره ، 5141 ه . ق. 158 . المعجم الکبیر ، لأبی القاسم سلیمان بن أحمد اللخمیّ الطبرانیّ (ت 063 ه . ق) ، تحقیق : حمدی عبدالمجید السلفیّ، دار إحیاءالتراث العربیّ بیروت ، الطبعه الثانیه 4041 ه . ق . 159 . المعجم الوسیط ، لمجمع اللغه العربیّه بالقاهره ، دار إحیاء التراث العربیّ بیروت ، الطبعه الثانیه 1392 ه . ق. 160 . معدن الجواهر وریاضه الخواطر ، لأبی الفتح محمّد بن علیّ الکراجکی (ت 449 ه . ق) ، تحقیق : السیّد أحمد الحسینی ، المطبعه المرتضویّه طهران ، الطبعه الثانیه 1394 ه . ق. 161 . مقاتل الطالبیّین ، لأبی الفرج علیّ بن الحسین بن محمّد الإصبهانیّ (ت 563 ه . ق) ، تحقیق : السیّد أحمد صقر ، منشورات الشریف الرضیّ قم ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق. 162 . مکارم الأخلاق ، لأبی علیّ نصر الحسن بن الفضل الطبرسیّ (ت 854 ه . ق) ، تحقیق : علاء آل جعفر ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الاُولی 4141 ه . ق.
.
ص: 770
163 . مناقب آل أبی طالب (المناقب لابن شهرآشوب) ، لأبی جعفر رشید الدین محمّد بن علیّ ابن شهر آشوب المازندرانیّ (ت 885 ه . ق) ، المطبعه العلمیّه قم. 164 . مناقب علیّبن أبی طالب علیه السلام (المناقب لابن المغازلیّ) ، لأبی الحسن علیّ بن محمّد بن محمّد الواسطیّ الشافعیّ المعروف بابن المغازلیّ (ت834 ه . ق)، إعداد: محمّد باقر البهبودیّ، المکتبه الإسلامیّه طهران، 1394 ه . ق . 165 . المناقب ، للموفّق بن أحمد البکریّ المکّی الحنفیّ الخوارزمیّ (568 ه . ق) تحقیق : مالک المحمودیّ ، مؤسّسه النشر الإسلامیّ قم ، الطبعه الثانیه 1414 ه . ق. 166 . المنجد فی اللغه ، لویس معلوف (معاصر) ، دارالمشرق بیروت ، الطبعه السادسه والعشرون 1973 م. 167 . منیه المرید فی أدب المفید والمستفید ، للشیخ زین الدین بن علیّ الجبعی العاملی المعروف بالشهید الثانی (ت 965 ه . ق) ، تحقیق : رضا المختاری ، مکتب الإعلام الإسلامی قم ، الطبعه الاُولی 1409 ه . ق . 168 . المواعظ العددیّه ، لمحمّد بن الحسن الحسینی (القرن الحادی عشر ه . ق) ، تحریر : المیرزا علی المشکینی الأردبیلی ، دار نشر الهادی قم ، الطبعه الخامسه 1414 ه . ق . 169 . الموطّأ ، لأبی عبداللّه مالک بن أنس الأصبحی (ت 179 ه . ق) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقی ، دار إحیاء التراث العربی بیروت ، سنه 1406 ه .ق . 170 . مهج الدعوات و منهج العبادات ، لأبی القاسم علیّ بن موسی الحلّی المعروف بابن طاووس (ت 664 ه . ق) ، دارالذخائر قم ، الطبعه الاُولی 1411 ه . ق . 171 . المؤمن ، لأبی محمّد الحسین بن سعیدالکوفیّ الأهوازی (ت 250 ه . ق) ، تحقیق ونشر : مدرسه الإمام المهدیّ (عج) قم، 1411 ه . ق . 172 . نوادر الاُصول فی معرفه أحادیث الرسول ، لأبی عبداللّه محمّد بن علیّ المشهور بالحکیم الترمذی (ت 318 ه . ق) ، تحقیق : مصطفی عبدالقادر عطا ، دارالکتب العلمیّه بیروت ، الطبعه الاُولی 1413 ه . ق . 173 . نوادر الراوندیّ ، لفضل اللّه بن علیّ الحسینیّالراوندیّ (ت 735 ه . ق) ، المطبعه الحیدریّه النجف الأشرف ، الطبعه الاُولی 1370 ه . ق. 174 . النهایه فی غریب الحدیث والأثر ، لأبی السعادات مبارک بن مبارک الجزریّ المعروف بابن الأثیر (ت 606 ه . ق) ، تحقیق : طاهر أحمد الزاویّ ، مؤسّسه إسماعیلیان قم ، الطبعه الرابعه 7613 ه . ش. 175 . نهج البلاغه ، ما اختاره أبو الحسن الشریف الرضیّ محمّد بن الحسین بن موسی الموسویّ من کلام الإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام(ت 604 ه . ق)، تحقیق: السیّد کاظم المحمّدیّ ومحمّد الدشتی، منشورات الإمام علیّ علیه السلام قم ، الطبعه الثانیه 9613 ه . ش.
.
ص: 771
فهرست تفصیلی
.
ص: 772
. .
ص: 773
. .
ص: 774
. .
ص: 775
. .
ص: 776
. .
ص: 777
. .
ص: 778
. .
ص: 779
. .
ص: 780
. .
ص: 781
. .
ص: 782
. .
ص: 783
. .
ص: 784
. .