صحیفه مهدیه

مشخصات کتاب

سرشناسه : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، ۲۵۵ق -
عنوان قراردادی : الصحیفه المهدیه . فارسی - عربی
عنوان و نام پدیدآور : صحیفه مهدیه : ترجمه الصحیفه‌المهدیه/تالیف مرتضی مجتهدی ؛ مترجم موسسه اسلامی ترجمه ؛ مصحح ترجمه محمد ظریف، محمدحسین رحیمیان.
وضعیت ویراست : [ویراست ؟].
مشخصات نشر : قم : الماس، ۱۳۸۸.
مشخصات ظاهری : ۷۵۲ص.
شابک : :9789647753142‌۶۰۰۰۰ ریال
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، ۲۵۵ق. - -- دعاها
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، ۲۵۵ق. - -- زیارتنامه‌ها
موضوع : زیارتنامه‌ها
موضوع : دعاها
شناسه افزوده : مجتهدی، مرتضی، ۱۳۳۳ -، گردآورنده
شناسه افزوده : ظریف، محمد، ۱۳۳۵ -، مصحح
شناسه افزوده : رحیمیان،محمدحسین، ۱۳۴۵ - ، مصحح
شناسه افزوده : موسسه اسلامی ترجمه
رده بندی کنگره : BP۲۶۷/۳/م‌۳ص‌۳۰۴۱ ۱۳۸۸
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۷۷۲
شماره کتابشناسی ملی : ۱۹۵۶۶۰۰

فهرست مطالب

مقدّمه
نکته مهمّ 23
ضرورت دعا از نظر عقل و نقل 25
آداب دعا 28
اهمیّت مداومت بر دعا 42
نقش یقین در مستجاب شدن دعا 43
یقین و آثار شگفت‌انگیز آن 45
دعا برای ظهور امام عصر ارواحنا فداه لازم و ضروری است 47
مظلوم‌ترین فرد عالم 51
نصیحتی از مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط 53
تجربه مهمّ مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی 54
دعای امام عصر ارواحنا فداه برای کسی که برای فرج و یاری آن حضرت دعا کند 56
تشکیل مجالسِ دعا برای تعجیل ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 60
مکان‌های مخصوص به آن حضرت ارواحنا فداه 62
1 - فضیلت مسجد کوفه و اینکه آنجا جایگاه نماز حضرت مهدی ارواحنا فداه در عصر ظهور است 63
2 - فضیلت مسجد سهله که مقام حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در آنجاست 64
3 - مسجد مقدّس جمکران 66
توجّه به وظایف دوران غیبت 71
اعتیاد به عصر غیبت امام عصر ارواحنا فداه ! 73
روش فکری خود را تغییر دهید ! 75
به سوی امیر عالم هستی 76
توجّه به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه لازم است 80
انتظار 85
انتظارِ ظهور یا اعتقاد به ظهور ؟! 90
معرفت یا راه انتظار 91
احساس حضور ، یا نشانی از معرفت 93
معنای حضور چیست ؟ 97
عظمت امام عصر ارواحنا فداه در کلمات اهل بیت علیهم السلام 98
بخش اوّل
نماز ها
1 - نماز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 115
2 - نماز دیگر امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 115
3 - نماز مسجد مقدّس جمکران 117
4 - نماز امام زمان ارواحنا فداه در مقام آن حضرت در حلّه و نعمانیّه 118
5 - نماز منسوب به امام زمان ارواحنا فداه برای برآورده شدن حاجت‌ها 119
6 - نماز توجّه به حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 120
7 - نماز و دعای فَرَج برای رفع مشکلات مهمّ 121
8 - نماز استغاثه به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 127
9 - نمازِ هدیه خدمت امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 130
10 - اهداء نماز به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز پنج شنبه 131
11 - نماز استغاثه به امام زمان ارواحنا فداه در شب‌های پنج شنبه و جمعه 132
12 - نماز استغاثه به نحو دیگر 133
13 - نماز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در شب جمعه 133
14 - نماز دیگر امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 136
15 - نماز روز بیست و هفتم ماه رجب 136
16 - نماز شب نیمه ماه شعبان 138
17 - نماز دیگر در شب نیمه شعبان 139
بخش دوّم
دعاهای قنوت
1 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در قنوت نمازها 145
2 - قنوت حضرت امام سجّاد علیه السلام برای برطرف شدن ظلم و ستم از جهان 146
3 - قنوت حضرت امام باقر علیه السلام 148
4 - قنوت حضرت امام رضا علیه السلام 150
5 - قنوت حضرت امام جواد علیه السلام 152
6 - دعای دیگر امام جواد علیه السلام در قنوت 153
7 - قنوت حضرت امام هادی علیه السلام 156
8 - دعای امام حسن عسکری علیه السلام در قنوت 158
9 - دعای قنوت حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه 171
10 - دعای دوّم حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در قنوت 173
11 - دعای سوّم آن حضرت در قنوت 177
12 - دعا در قنوت نماز جمعه برای ظهور آن بزرگوار عجّل اللَّه تعالی فرجه 177
بخش سوّم
ادعیه بعد از نمازها
1 - دعا برای ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه بعد از هر نماز واجب 181
2 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه پس از نمازهای واجب 181
3 - دعا برای تشرّف خدمت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه که بعد از نمازهای واجب خوانده می‌شود 183
4 - دعای دیدار امام زمان ارواحنا فداه 184
5 - دعای بعد از نماز صبح 186
6 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در تعقیب نماز صبح 187
7 - دعای دیگر برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه پس از نماز صبح 188
8 - دعای دیگری برای حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه بعد از نماز صبح 188
9 - 11 - دعاهایی که حضرت بقیّةاللَّه ارواحنا فداه برای برطرف‌شدن مشکلات شدید به مردی آموختند 189
12 - دعا برای ظهور آن حضرت پس از نماز صبح و ظهر در هر روز 192
13 - دعا برای ظهور آن بزرگوار ارواحنا فداه پس از نماز ظهر در هر روز 193
14 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه پس از نماز عصر 196
15 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه بعد از دو رکعت اوّل نماز شب 198
16 - دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه بعد از رکعت چهارم نماز شب 200
بخش چهارم
دعاهای ایّام هفته
1 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روزهای پنجشنبه 203
2 - صلوات برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه از عصر روز پنجشنبه تا پایان روز جمعه 203
3 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در شب جمعه 204
حکایت دعای علوی مصری 205
4 - دعای علوی مصری از امام زمان ارواحنا فداه که در گرفتاری‌های شدید خوانده می‌شود 207
روز جمعه ؛ روز حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه است 238
فضیلت دعای ندبه 239
5 - دعای ندبه 241
6 - دعا در روز جمعه بعد از نماز صبح برای تعجیل فرج 256
7 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز جمعه 256
8 - دعای دیگری برای ظهور آن حضرت در روز جمعه 257
9 - صلواتی که هر کس بعد از نماز جمعه بخواند از اصحاب امام زمان ارواحنا فداه خواهد بود 257
10 - دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز جمعه ، عید فطر و عید قربان 258
حکایت صلوات ضرّاب اصفهانی 259
11 - صلوات ضرّاب اصفهانی 264
12 - صلوات و دعا در عصر روز جمعه برای ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 269
13 - فضیلت خواندن سوره بنی إسرائیل در هر شب جمعه 270
بخش پنجم
دعاهای هر ماه
1 - دعا برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه در ظهر روز عاشورا 273
2 - دعای دیگری در روز عاشورا 281
3 - دعای ایّام ماه رجب که از ناحیه مقدّسه امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است 282
4 - دعای دیگر در ایّام ماه رجب که از ناحیه مقدّسه رسیده است 285
5 - دعای سوّم در ایّام ماه رجب 286
6 - دعای روز سوّم ماه شعبان 290
فضیلت شب نیمه شعبان 292
7 - دعای شب نیمه شعبان 293
فضیلت )دعای خضر علیه السلام معروف به( دعای کمیل در آن شب 295
8 - دعای افتتاح 296
9 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه بعد از هر نماز در ماه مبارک رمضان 305
10 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان 306
11 - دعای دیگر در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان 308
12 - دعا هنگام واقع‌شدن صدای عجیب در ماه مبارک رمضان 314
13 - دعا برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه در روز هیجدهم ماه مبارک رمضان 316
14 - دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان 317
15 - دعای دیگر برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان 318
16 - دعای سوّم برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان 320
از ادب شیعه نسبت به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز عید فطر 321
17 - دعای روز عید غدیر کسی که آن را بخواند مانند کسی است که زیر پرچم
حضرت قائم عجّل اللَّه تعالی فرجه و در خیمه آن حضرت باشد 323
18 - تسبیح حضرت امام زمان ارواحنا فداه از روز هیجدهم تا آخر هر ماه 328
بخش ششم
دعاهایی که مخصوص روز معیّنی از ایّام هفته نیست
1 - دعای عهد 331
معنای بیعت با حضرت مهدی ارواحنا فداه 335
2 - دعای عهد دیگر 337
3 - دعای زمان غیبت 340
4 - دعای زمان غیبت به روایتی دیگر 346
5 - دعای معرفت در زمان غیبت 354
6 - دعای دیگر در زمان غیبت 363
7 - دعای دیگری نیز در زمان غیبت 364
8 - دعای غریق در زمان غیبت 365
9 - دعایی مناسب با زمان غیبت 366
10 - دعای نجات از فتنه‌های آخر الزّمان 366
11 - دعای امام جواد علیه السلام برای رفع ظلم و ستم از جهان 368
12 - دعا برای حفظ شدن از شرّ دجّال 370
13 - دعای فرج ) إلهی عظُم البلاء ( 374
14 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در حرم حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام 375
15 - دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در سجده شکر 376
16 - دعای هنگام عطسه 377
17 - دعای سفر در ساعت مخصوص به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 378
18 - دعا برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه در ساعت دوازدهم روز 380
19 - دعای دیگر در ساعت مخصوص به آن حضرت ارواحنا فداه 382
20 - صلوات بر امام زمان ارواحنا فداه 386
21 - دعایی از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در آغاز نمازها 387
22 - دعای حضرت صاحب الأمر عجّل اللَّه تعالی فرجه 389
23 - دعای سهم اللیل ، از امام زمان ارواحنا فداه 389
24 - دعای دیگر از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 392
25 - دعای »یا نور النّور« از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 393
26 - دعای دیگر از امام زمان ارواحنا فداه برای رفع مشکلات 394
27 - دعای مهمّ دیگر از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه برای برآورده شدن حاجت‌ها 395
28 - دعای امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه برای شفاء از بیماری‌ها 397
29 - دعای دیگر از امام زمان ارواحنا فداه برای رهایی از سختی‌ها و حفظشدن از دزدان 398
30 - دعای دیگری از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه برای رهایی از سختی‌ها و مشکلات 399
31 - حرز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 401
32 - دعای حجاب )پنهان بودن( ، از امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه 402
33 - دعا برای فرَج در روز ظهور 403
34 - دعای حضرت بقیة اللَّه ارواحنا فداه در اوّل ظهور 405
35 - دعای شیعه هنگام خروج حضرت قائم ارواحنا فداه 406
36 - دعای آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه هنگام عبور از وادی السلام 407
37 - صلوات بر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ) أللّهمّ صلّ علی فاطمة وأبیها ... ( 408
38 - ثواب خواندن سوره مبارکه »کهف« 409
39 - از خواصّ سوره »یس« 410
40 - فضیلت سوره‌های »مسبّحات« 410
41 - خواندن سوره »القارعة« سبب ایمنی از فتنه دجّال است 412
بخش هفتم
توسّل به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه
جریان دعای توسّل خواجه نصیر رحمه الله 416
1 - دعای توسّل معروف به دعای توسّل خواجه نصیر رحمه الله 420
2 - دعای توسّل به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه 434
3 - توسّل به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در مشکلات 435
4 - توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه در مشکلات ) یا فارس الحجاز ( 438
5 - توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه در مشکلات ) یا محمّد یا علیّ ... ( 438
6 - توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه ) یا صاحب الزّمان ( 441
7 - توسّل دیگر به آن حضرت صلوات اللَّه علیه 442
8 - توسّل دیگر به حضرت حجّت ارواحنا فداه ) یا حجّة القائم ( 442
9 - توسّل برای رفع بیماری 443
بخش هشتم
عریضه ها
جریانی در مورد نوشتن نامه به محضر امام زمان ارواحنا فداه 448
جریان دیگر در مورد نوشتن نامه به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه 450
1 - کیفیّت نوشتن نامه به محضر امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه 453
2 - عریضه‌ای به خداوند که در عریضه حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه قرار داده می‌شود 459
3 - عریضه استغاثه دیگری به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه 464
بخش نهم
استخاره ها
دعای استخاره آخرین توقیعی بود که از ناحیه مقدّسه صادر شد 471
1 - دعای استخاره که از امام عصر ارواحنا فداه روایت شده است 472
نکته حایز اهمیّت ! 474
2 - دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه در دعای استخاره با قرآن 474
3 - استخاره با رقعه که از حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه روایت شده است 476
انواع استخاره با تسبیح که از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه روایت شده است 477
4 - استخاره اوّل 477
5 - استخاره دوّم 478
6 - استخاره سوّم 479
7 - استخاره چهارم 479
8 - استخاره پنجم 480
بخش دهم
دعاهایی که حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه
از پدران بزرگوار خود نقل فرموده‌اند
1 - دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در سختی‌ها به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 483
حکایت حرز یمانی 499
2 - حرز یمانی 503
3 - دعای حریق که صبحگاهان خوانده می‌شود 514
4 - دعای الحاح از امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 529
5 - دعای حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام پس از نماز واجب به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 530
6 - دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در سجده شکر به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 532
7 - دعای سجده امام سجّاد علیه السلام در مسجد الحرام به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 533
حکایت دعای عبرات 535
8 - دعای عبرات 537
بخش یازدهم
زیارت‌ها
استحباب زیارت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در هر زمان و مکان 551
زیارت حضرات معصومین‌علیهم السلام و هدیه ثواب آن به پیشگاه حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 552
آداب زیارت 553
1 - زیارت آل یس 560
2 - زیارت ندبه 566
3 - زیارت امام زمان ارواحنا فداه در روز جمعه 575
4 - زیارت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه که در مشکلات و موارد ترسناک خوانده می‌شود 577
5 - زیارت حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در روز یکشنبه که از حضرت بقیّةاللَّه عجّل اللَّه فرجه روایت شده است 578
6 - زیارت ناحیه مقدّسه 580
7 - زیارت رجبیّه که در حرم‌های مطهّر اهل بیت علیهم السلام در ماه رجب خوانده می‌شود 604
8 - زیارت حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه در حرم مطهّر حضرت امام رضا علیه السلام 606
9 - اذن ورود به حرم‌های ائمّه علیهم السلام و سرداب مقدّس 607
10 - زیارت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در سرداب مقدّس 610
11 - زیارت دوّم حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه 624
12 - زیارت سوّم حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه 624
13 - زیارت چهارم در سرداب مقدّس 624
14 - زیارت پنجم حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه 631
ذکر صلوات بر امام زمان ارواحنا فداه 634
15 - زیارت ششم حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه 635
16 - چگونگی سلام کردن بر امام زمان ارواحنا فداه 639
17 - سلام بر آن حضرت ارواحنا فداه به شیوه‌ای دیگر 640
18 - زیارت امام هادی و امام عسکری علیهما السلام 640
19 - زیارت حضرت نرجس خاتون علیها السلام 643
20 - زیارت حضرت حکیمه خاتون علیها السلام 647
بخش دوازدهم
زیاراتِ نوّاب امام عصر ارواحنا فداه
و بعضی از دعاهایی که اصحاب آن حضرت نقل نموده‌اند
1 - زیارت نوّاب امام زمان ارواحنا فداه 651
2 - زیارت نایب اوّل جناب عثمان بن سعید رضوان اللَّه علیه 653
3 - نماز برای وسعت رزق که از جناب محمّد بن عثمان قدس سره نقل شده است 657
4 - دعای مهمّ که جناب محمّد بن عثمان‌قدس سره آن را بسیار عظیم و باارزش دانسته است 658
5 - دعای سمات که از نایب دوّم جناب محمّد بن عثمان قدس سره روایت شده است 664
6 - دعای روز عید فطر که از جناب محمّد بن عثمان قدس سره روایت شده است 674
7 - زیارت مولای ما امام صادق‌علیه السلام به نقل از عثمان بن سعید و حسین بن روح قدّس سرّهما 682
8 - دعای حضرت خضر علیه السلام معروف به دعای کمیل 683
خاتمه کتاب یا ملحقات
بعضی از عباداتی که مورد توجّه
حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه می‌باشند
نماز شب 703
زیارت عاشورا 706
دعای بعد از زیارت عاشورا )دعای علقمه( 712
ستایش مولای‌مان امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه از زیارت جامعه کبیره 719
زیارت جامعه کبیره 721
زیارت امین اللَّه و فضیلت آن 734
زیارت وارث 738
منابع و مصادر کتاب 745

مقدّمه (1)

حمد و سپاس خدایی را که ما را آفرید ، و پیامبر خود را که خاتم انبیاء است به سوی ما فرستاد و ولایت اولیایش ، ائمّه هدی علیهم السلام را برای ما آشکار گردانید برای کامل کردن دین(2) و روی آوردن به عمل‌ها(3) و ما را به سوی مکارم اخلاق(4) و بدست آوردن پاداش کردارها(5) هدایت نمود تا در بهشت(6) وارد شویم و در بوستان‌های ابدی بهشت(7) جاوید بمانیم و به جایگاه بلندمرتبه و رفیع(8) در بهشتی که خانه آسایش است(9) برسیم تا فرشتگان را مشاهده کنیم که خطاب به ما بگویند : » سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ «(10) ؛ »سلامی که گفتاری از پروردگار مهربان است« .
و درود و سلام بر آخرین پیامبران و فرستادگان خدا ، ابی القاسم محمّد ، که درود خدا بر او و بر خاندان پاکش باد ، همان بزرگوارانی که برای بیان وظایف بشریّت(11) با بهترین و پاکیزه‌ترین کلمات(12) و ارشاد بندگان به سوی دریاهای نور(13) ، آمدند . آن هم در پرتو چراغی(14) که مانند »ستاره‌ای درخشان از درخت پربرکت زیتون افروخته باشد«(15) ، و روشن‌گر راه‌های عارفان(16) است ، عارفانی که اراده رسیدن به شهر علم و حکمت را داشته ، و از درب رستگاری(17) وارد آن شهر گشته‌اند .
و سلام و درود مخصوص ، بر آخرین این خاندان نور و رحمت ، قائم ایشان ، صاحب دعوت نبوی ، و نیرو و توان حیدری ، و پاکدامنی فاطمی ، و بردباری حسنی ، و شجاعت حسینی ، و عبادت سجّادی ، و سنّت‌های نیکو و برجای ماندنی باقری ، و آثار و نشانه‌های جعفری ، و دانش‌های کاظمی ، و برهان‌های رضوی ، و سخاوت تقوی ، و پاکی نقوی ، و شکوه عسکری ، و غیبت الهی ، قیام‌کننده به حقّ و کسی که مردم را به سوی راستی مطلق فرا می‌خواند ، کلمه الهی و امان الهی و برهان خداوند ، پیروز به امر او و دافع از حریم او ، امام پنهان و آشکار ، برطرف کننده غصّه‌ها و سختی‌ها ، صاحب کرم و بخشش‌ها ، امام به حق ابی القاسم محمّد بن الحسن صاحب عصر و زمان ، جانشین خداوند و امام انسان‌ها و جنّیان ، کسی که ستاره درخشان(18) در شب بسیار تاریک است ، و هم اوست که ایمنی‌دهنده از خطرهای سفرها و زمان‌ها(19) است . او که سپر حفظ کننده(20) در سختی‌ها و گرفتاری‌هاست .
این کتاب ، اثر ناچیزی است از بنده ضعیف و فانی ، به عنوان هدیه به شما ای سرور مهربان و بزرگوار ؛ اگر مورد قبول قرارش دهی منّتی است عظیم از سوی پروردگار منّان ؛ که به وجود مبارک شما و بخشش بی‌پایان شما ای صاحب زمان بر من منّت نهاد و این کتاب با قبول شما ، برای من باقیات صالحات(21) و توشه روز جزا(22) برای روزی که »ثروت و فرزندان ، نفعی نمی‌بخشد«(23) قرار می‌گیرد ، و نیز وسیله رستگاریِ سئوال کننده(24) و چراغ شب زنده‌دار(25) خواهد شد ، برای هر کسی که آن را بخواند و کلید رستگاری(26) را برای گشودن درهای رحمت الهی(27) طلب کند .
امیدوارم به واسطه قبول نیکوی شما - ای صاحب بخشش و بزرگواری - این کتاب آگاهی دهنده دوست(28) در راه کشف کلیدهای عالَم غیب(29) گردد ، برای کسی که آن را با تأمّل و درنگ می‌خواند و ان شاء اللَّه به واسطه آن در گروه اولیاء مقرّبت درخواهد آمد ، همان‌هایی که دارای ساز و برگ‌های نیرومند(30) هستند ، که خداوند آنان را برای یاری شما آماده کرده تا شما را یاری و کمک کنند .
پس ای عزیز ؛ »مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ«(31) ؛ »ما و خاندان‌مان گرفتار شده‌ایم ، و سرمایه ناچیزی آورده‌ایم ؛ پس ، پیمانه ما را پر کن و به ما صدقه بده ؛ همانا خداوند صدقه دهندگان را پاداش می‌دهد« .
این کتاب مجموعه‌ای است از نمازها و دعاها و زیارت‌هایی که از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه به دست ما رسیده و یا در مورد حضرت بقیّة اللَّه حجّة بن الحسن العسکری صاحب ولایت کامل و فرمانروایی مطلق در عالم وجود - که برترین درود و سلام بر او و اجداد گرامی‌اش باشد - نقل شده است .
مؤلّف ، در گردآوری دعاها و زیارات و ... که در کتب معتبر(32) آمده و به دستش رسیده سعی داشته است و ادّعا ندارد که این کتاب مجموعه کاملی از همه دعاها و ... باشد . زیرا عصر غیبت و دوری ما از حضرت حجّت ارواحنا فداه باعث شده بسیاری از دعاهای صادر شده از ناحیه مقدّسه از دسترس ما دور بماند همانند بسیاری از نمازها و زیارات و اذکار ؛ چون با کمال تأسّف در عصر غیبت به خاطر دوری و نیز غفلت ما از ساحت شریف امام ارواحنا فداه ، بسیاری از آنچه که از ناحیه مقدّسه صادر شده است را نمی‌یابیم .
چه بسا برخی از این مطالب به دوستان بزرگوارشان رسیده که بنا به دلایلی از ما پنهان کرده‌اند و در جایی ثبت نکرده‌اند . برای اثبات این ادّعا ماجرایی را که برای عالم ربّانی مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ مرتضی حائری رضوان اللَّه تعالی علیه اتّفاق افتاده است نقل می‌کنیم ؛ ایشان چنین فرمودند :
دوستی داشتم که با حضرت حجّت صلوات اللَّه علیه در ارتباط بود و گاهی پیش من می‌آمد و تا اوّل انقلاب در ایران ، پیوسته باهم ارتباط داشتیم ؛ ولی پس از انقلاب ، پیش من نیامد و او را زیارت نکردم . به هر حال زمانی برای من مشکلی پیش آمده بود و در همان ایّام با او در میان گذاشتم و حلّ آن را از او درخواست کردم . آن مشکل این بود که بعضی از طلبه‌ها و نیز افراد دیگر به من مراجعه می‌کردند و کمک می‌خواستند ، و من بعضی از آن‌ها را نمی‌شناختم و به همین دلیل شک می‌کردم که باید به آنان کمک کنم ، یا نه ؟
چون اگر به کسی که او را نمی‌شناسم کمک کنم ممکن است مستحقّ نباشد و در صورت کمک نکردن ، این احتمال وجود دارد که او محتاج و مستحقّ واقعی باشد .
وقتی این مشکل را با ایشان - که با امام زمان صلوات اللَّه علیه در ارتباط بودند - در میان گذاشتم ، به من گفتند : من إن شاء اللَّه جواب را از امام ارواحنا فداه برایتان می‌آورم .
وی از پیش من رفت و بعد از چند روز برگشت و دعایی از طرف حضرت حجّت ارواحنا فداه به من عطا کرد و گفت : اگر کسی از تو چیزی خواست و تو او را نمی‌شناختی اوّل این دعا را بخوان و بعد به او چیزی بده . همانا حضرت حجّت ارواحنا فداه فرمودند :
وقتی که این دعا را بخواند امکان ندارد مراجعه کننده بتواند این مال را در جایی که رضای ما نباشد مصرف کند .
و آن دعا مختصر بود و من مکرّر شاهد بودم که آن مرحوم هنگامی که شخص ناشناسی به ایشان مراجعه می‌کرد آن را می‌خواندند .
غرض از نقل این قضیّه مهمّ - که پذیرش آن برای بعضی مشکل است - این بود که بدانید همه آنچه که از ناحیه مقدّسه صادر شده به دست ما نرسیده است و بسیاری از دعاها و زیارات و نمازها در قلب پاک دوستان آن حضرت مانده و برای مردم ظاهر نکرده‌اند تا وارد خاک شده‌اند .
محدّث نوری رحمه الله می‌فرماید : گروهی از علمای مورد اعتماد به من خبر دادند که صاحب الأمر ارواحنا فداه را در حال بیداری دیده‌اند و معجزات متعدّدی را از آن حضرت مشاهده کرده‌اند و آن حضرت بسیاری از اخبار غیبی را به ایشان خبر داده است و ایشان را به دعاهای مستجاب دعا نمودند ؛ و آن‌ها را از خطرهای هلاکت‌بار نجات داده‌اند که کلمات را یارای توصیف و تفصیل آن‌ها نیست .(33)
و آنچه را که ما در این کتاب گرد آورده‌ایم در کتاب‌های معتبر آمده است و این تألیف از الطاف خداوند مهربان در حقّ من است . آنچه از زیبایی و خوبی که در این کتاب می‌بینید از تأییدات حضرت بقیّة اللَّه صلوات اللَّه علیه می‌باشد و آنچه کمبود و اشتباه در این کتاب مشاهده کنید از ناحیه مؤلّف می‌باشد .
از خداوند تعالی امید دارم که راستی و اخلاص عطا کند و این کتاب را نیز وسیله تذکّر و راهی برای نزدیک شدن به خدا و ولیّ او حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه قرار دهد .
این کتاب(34) علاوه بر مقدّمه و خاتمه ، دارای دوازده »باب« است ، همان گونه که :
إنّ الشهور عنداللَّه اثنی عشر شهراً ، وأنّ الأئمّة اثنی عشر إماماً ، وأنّ النقباء اثنی عشر نقیباً .(35)
همانا تعداد ماه‌ها نزد خداوند ، دوازده ماه است و امامان نیز دوازده نفر هستند و به درستی که نقیبان نیز دوازده نفرند .
و بدانید که :

نکته مهمّ

» إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً «(36) . » فَاقْرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوُهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ «(37) .
همانا این یک وسیله یادآوری است؛ پس هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد . هر چه از آن می‌توانید بخوانید ؛ و نماز را بپا دارید و زکات بپردازید و برای خدا قرض و وام نیکو بدهید و )بدانید( هر خیر و خوبی که برای خویشتن پیش بفرستید ، آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی بزرگ‌تر خواهید یافت ؛ و از خداوند طلب آمرزش کنید ؛ همانا خداوند آمرزنده مهربان است .
نکته مهمّ :
امامان ما علیهم الصلاة والسلام در فضای سیاسی خاصّی قرار داشتند که حکومت ملعون و غاصب »حبتری«(38) آن را تأسیس کرده بود تا حکومت عدل علوی ، پا نگیرد .
لذا به دلیل وجود طاغوت‌های اُموی و عبّاسی ، فرصتی برای بیان اسرار الهی توسط امامان علیهم السلام نبود . از این رو حضرت علیّ بن ابی طالب علیه السلام - اوّلین شخصی که حقّش غصب شد ؛ فرمانروای فرمانروایان راستین - فرمودند :
کان لرسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم سرّ لایعلمه إلّا قلیل ... ولولا طغاة هذه الاُمّة لبثثت هذا السرّ .(39)
برای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم سرّی بود که جز اندکی ، آن را نمی‌دانستند ... و اگر طاغوت‌های این امّت نبودند این سرّ را فاش و منتشر می‌کردم .
بدین ترتیب درمی‌یابیم که این اسرار را برای مردم بیان نکردند و جز برای تعداد کمی از بزرگان و برترین اولیائشان فاش نساختند ، و از آنجایی که مردم توان پذیرش و نگه‌داری اسرار و حقایق معنوی را نداشتند ، برای ایشان فاش کردن اسرار و حقایق ممکن نبود ؛ زیرا مردم در دولت حبتری قرار داشتند که آن هم تا ظهور حکومت الهی حضرت قائم ارواحنا فداه ادامه می‌یابد .
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه » وَاللَّیْلِ إِذا یَسْرِ«(40) می‌فرماید :
هی دولة حبتر ، فهی تسری إلی قیام القائم علیه السلام .(41)
مراد از »شب« ، دولت حبتر است که تا قیام قائم )صلوات اللَّه علیه( ادامه می‌یابد .
به این جهت ، امامان علیهم السلام بسیاری از آن حقایق را تحت عنوان دعا و مناجات بیان فرموده‌اند که باید آن حقایق معنوی را در میان دعاها جستجو کنید . البتّه اهل بیت علیهم السلام که اسرار و حقایق را در دعاها و زیارت‌ها به دلیل جوّ سیاسی در آن عصر گنجاندند ، منحصر به بیان آن‌ها نکردند ؛ بلکه مسایل مهمّ اعتقادی و معارف عالیه‌ای را در دعاها و مناجات‌ها و زیارت‌ها بیان نموده‌اند و این حقیقت با مراجعه به آن‌ها ، آشکار می‌گردد . اهل بیت علیهم السلام به بیان بسیاری از مسایلی که تأثیر اساسی در حیات بشر دارد نیز پرداخته‌اند و به جامعه بشری بهترین درس‌های زندگی را داده‌اند .
در »صحیفه کامله سجّادیّه« که امام عصر ارواحنا فداه درستی آن را تأیید کرده‌اند ، دقّت کنید تا مشاهده نمایید که امام زین العابدین علیه السلام چه حقایق بزرگی را در الفاظ کوتاه به عنوان دعا و مناجات ، بیان فرموده است . همچنین در دعاهای دیگر از آن حضرت و امامان دیگر علیهم السلام این حقیقت ، ظاهر و آشکار است .
اکنون به یک درس از درسهای زندگی که در ادعیه به ما آموخته‌اند ، اشاره می‌کنیم :
در مناجات انجیلیّه امام سجّاد علیه السلام از خداوند می‌خواهیم :
أسألک من الهمم أعلاها .(42)
پروردگارا ؛ از همّت‌ها برترین آن را از تو درخواست می‌کنم .

ضرورت دعا از نظر عقل و نقل

این سخن ، هشداری از امام سجّاد علیه السلام است برای هر کسی که دعا می‌کند و خدا را می‌خواند . یعنی دعاکننده، هر کس که می‌خواهد باشد - گرچه خود را جدّاً حقیر و پست می‌شمارد - بایستی از خداوند بخواهد که به او برترین همّت‌ها را عنایت کند تا در سایه آن ، تحوّلی در زندگی خود ، ایجاد نماید تا وجود او در جامعه ، دارای تأثیر اساسی و مهمّی باشد و این حقیقتی است که با تابش نور امام‌علیه السلام در قلب انسان تحقّق پیدا می‌کند .
آنچه از اهل بیت علیهم السلام از دعاها به ما رسیده است طور سینای ولایت هستند . هر کس می‌خواهد به وادی ایمن برود ، و بر فراز طور سینای هدایت بالا رود ، باید کفش‌هایش را بیرون آورده ، لباس‌هایش را پاک نماید و آداب دعا و مناجات را بیاموزد تا آثار عنایت و اجابت را مشاهده نماید .
آنچه بیان شد ، از قرآن و روایات به دست ما رسیده است . آن‌ها را بپذیرید و فرصت را غنیمت دانسته و از رحمت الهی نا اُمید نباشید ، که » إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ «(43) ؛ »همانا جز قوم کافر از رحمت خدا نا اُمید نمی‌شود« .
و بر این امر یقین داشته باشید تا آن نور را ببینید و آن سرّ را بشناسید ؛ چرا که ائمّه طاهرین‌علیهم السلام مردم را با دعاها و مناجات خود، به آن اسرار و حقایق هدایت و راهنمایی می‌کنند .
ضرورت دعا از نظر عقل و نقل
قبل از بحث درباره آداب دعا ، درباره ضرورت دعا از نظر عقل و نقل سخن می‌گوییم :
الف ( »دلیل عقلی : دور کردن زیان از خویش - در صورت امکان و توان - واجب است ؛ از سویی رسیدن زیان در این دنیا به هر انسانی حتمی است . زیرا هر انسانی مسایلی دارد که عقلش را مشغول ساخته و فکرش را مشوّش می‌کند و به او ضرر می‌رساند . این مسایل یا از درونش پیدا می‌شود ، مثل عارضه‌ای که جسم او را دچار بیماری کند یا از خارج است همچون آزار ستمگران ، و چیزهای ناپسندی که از ناحیه همسایه و یا شریک می‌رسد .
و اگر اکنون به این ضررها مبتلا نباشد عقل احتمال رویداد آنها را در آینده می‌دهد . چگونه این حقیقت را انکار نماییم و حال آن که آدمی در منزلگاه حادثه‌هاست و این منزلگاه هیچگاه به یک حال نیست و سختی‌های آن از او جدا نمی‌گردد .
بنابراین ، ضررهای دنیا یا بر انسان وارد شده‌اند و یا وارد خواهند شد . و در صورت توان و امکان هر دو را باید از بین برد . با دعا چنین توانی حاصل می‌گردد . دعا هم که در توان است ، پس در هر حال باید انسان به دعا روی آورد .
حضرت امیرالمؤمنین و سیّد الوصیّین علیه السلام نیز بدین معنا خبر داده و فرموده‌اند :
ما من أحد ابتلی وإن عظمت بلواه بأحق بالدعاء من المعافی الّذی لایأمن من البلاء .(44)
کسی که به بلایی مبتلا باشد گرچه بلایش عظیم باشد ، سزاوارتر به دعا کردن نیست از شخصی که در عافیت است؛ که او هم از بلا و گرفتاری در امان نمی‌باشد .
ب ( دلیل روایی : از نظر روایات آشکار است که همه به دعا محتاج‌اند ، خواه به بلا مبتلا شده باشند و خواه نشده باشند . فایده دعا یا برطرف کردن بلایی است که وارد شده و یا دور کردن بدی‌ای است که به آدمی رسیده است ، یا به دست آوردن منفعت و فایده‌ای است که دلخواه می‌باشد ، یا پایدار کردن و نگهداری نمودن و جلوگیری از زایل شدن و از بین رفتن خیری است که موجود می‌باشد .
زیرا ائمّه علیهم السلام دعا را به عنوان »سلاح« توصیف نموده‌اند و سلاح وسیله‌ای است که سودبخش و برطرف کننده زیان است . همچنین ، دعا را »تُرس« نامیده‌اند و تُرس سپری است که با آن از ناپسندی‌ها جلوگیری به عمل می‌آید .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من أعدائکم ویدرّ أرزاقکم ؟ قالوا : بلی یا رسول اللَّه . قال : تدعون ربّکم باللیل والنّهار ، فإنّ سلاح المؤمن الدعاء .(45)
می‌خواهید شما را به سلاحی راهنمایی کنم تا او شما را از دشمنان‌تان نجات دهد و روزی‌هایتان را بسیار نماید ؟ گفتند : بلی ای رسول خدا .
فرمود : پروردگارتان را در هر روز و شب بخوانید ؛ زیرا که دعا، اسلحه مؤمن است .
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود :
الدعاء ترس المؤمن ، ومتی تکثر قرع الباب یفتح لک .(46)
دعا سپر مؤمن است ، و وقتی دری را زیاد کوبیدی ، سرانجام برایت باز شود .
امام صادق علیه السلام فرمود :
الدعاء أنفذ من السنان الحدید .(47)
دعا نافذتر از سرنیزه آهنین است .
امام کاظم علیه السلام فرمود :
إنّ الدعاء یردّ ما قدّر وما لم یقدّر ، قال : قلت : وما قد قدّر فقد عرفته ، فما لم یقدّر ؟ قال : حتّی لایکون .(48)
همانا دعا باز می‌گرداند آنچه را تقدیر شده و آنچه را که تقدیر نشده است .
راوی می‌گوید : پرسیدم : »آنچه تقدیر شده است« را می‌دانم ، امّا »آنچه تقدیر نشده است« چگونه است ؟
فرمود : دعا می‌کند تا در آینده بلا مقدّر نشود .
امام کاظم علیه السلام در روایتی دیگر می‌فرماید :
علیکم بالدعاء ، فإنّ الدعاء والطلب إلی اللَّه تعالی یردّ البلاء ، وقد قدّر وقضی فلم یبق إلّا إمضائه فإذا دعی اللَّه وسئل صرْفه صرَفه .(49)
شما را سفارش می‌کنم به دعا کردن ؛ همانا دعا و طلب از خداوند تعالی ، بلا را دور می‌کند در حالی که تقدیر شده و قضای الهی بر طبق آن صورت پذیرفته ؛ ولی فقط اجرای آن باقی مانده است و اگر خداوند خوانده شود و از او بازگرداندن بلا سؤال شود ، خداوند آن را برمی‌گرداند .
و زراره رحمه الله از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود :
ألا أدلّکم علی شی‌ء لم یستثن فیه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم ؟ قلت : بلی .
قال : الدعاء یردّ القضاء وقد أبرم إبراماً ، وضمّ أصابعه .(50)
آیا می‌خواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در آن هیچ استثنایی نکرده است ؟ زراره گفت : آری .
آن حضرت - انگشتان مبارک‌شان را در هم کردند و - فرمودند : دعا قضا )تقدیر الهی( را باز می‌گرداند اگرچه استوار و حتمی شده باشد .
و از امام سیّد العابدین علیه السلام روایت شده است که فرمود :
إنّ الدعاء والبلاء لیتوافقان إلی یوم القیامة ، إنّ الدعاء لیردّ البلاء وقد اُبرم إبراماً .(51)
همانا دعا و گرفتاری تا روز قیامت همراهند . دعا بلا را - حتّی اگر حتمی شده باشد - دور می‌گرداند .
آن حضرت در جای دیگر می‌فرمایند :
الدعاء یردّ البلاء النازل وما لم ینزل .
دعا ، بلای نازل‌شده و نیز بلایی را که هنوز نازل نشده است باز می‌گرداند .«(52)

آداب دعا

حال که اهمیّت دعا کردن و آثار شگفت‌آور آن با این گفتار روشن گردید و نیز این مطلب فهمیده شد که اگر دعاکننده آداب دعا را مراعات کند به حاجت خود می‌رسد ، به بیان آداب دعا می‌پردازیم :
در کتاب »المختار من کلمات الإمام المهدی علیه السلام« نقل کرده است :
»آداب دعا را رعایت کنید و بنگرید چه کسی را می‌خوانید ؟ و چگونه و برای چه دعا می‌کنید ؟ و در مورد آنچه سئوال و درخواست می‌کنید تفکّر و تأمّل کنید که چه چیزی درخواست می‌کنید ، چه مقدار و برای چه آن را می‌طلبید ؟
به راستی که دعا طلب اجابت تمام خواسته‌های شما برای حضرت حق ، و خالص شدنِ روح و روان در مشاهده پروردگار است . همانا دعا ، برداشتن همه اختیارات از خود و تسلیم همه امور باطنی و ظاهری به خدای قادر متعال است . حال اگر شرط دعا را بجا نیاوردید نباید منتظر اجابت آن باشید ؛ همانا خداوند پنهان و آشکار را می‌داند پس شاید خدا را به چیزی می‌خوانید که خداوند از درون شما خلاف آن را می‌داند .
بدانید که اگر خدا ما را به دعا امر نمی‌کرد و ما خدا را با اخلاص می‌خواندیم ، خداوند با اجابت خود به ما تفضّل می‌کرد ، پس حالا که به دعا امر نموده و ضامن شده اجابت را برای کسی که با شرایط آن خدا را بخواند ، چگونه خواهد بود ؟«(53)
سپس می‌گوید : »آداب دعا عبارتند از :
اوّل : شروع کردن با نام خداوند .
حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
لا یردّ دعاء أوّله »بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم« .(54)
دعایی که با »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« شروع شود ، رد نمی‌شود .
دوّم : دعا با حمد و ستایش خداوند باشد .
مولای ما حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است :
کلّ دعاء لا یکون قبله تحمید فهو أبتر .(55)
هر دعایی که قبل از آن حمد و سپاس خداوند نباشد ، ناقص است و نتیجه ندارد .
در نامه امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده است :
اوّل ستایش و بعد درخواست‌کردن و طلب‌نمودن از خداوند. بنابراین، هنگامی که خدای عزّوجلّ را خواندی او را حمد و ثنا بگو و ستایش کن و تمجید نما.
راوی می‌گوید : گفتم : چگونه او را تمجید کنم ؟
فرمود : می‌گویی :
یا مَنْ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ ، یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ، یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلی ، یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ .
ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک‌تری؛ ای کسی که میان انسان و قلبش حایل می‌شوی؛ ای کسی که در چشم‌انداز بلندی هستی ؛ ای کسی که هیچ چیزی مانند تو نیست .(56)
سوّم : صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید :
صلاتکم علیّ إجابة لدعائکم ، وزکاة لأعمالکم .(57)
صلوات فرستادن شما بر من ، هم باعث اجابت دعاهای‌تان است و هم سبب پاکی اعمال‌تان می‌گردد .
مولای ما امام صادق علیه السلام فرمود :
لایزال الدعاء محجوباً حتّی یصلّی علی محمّد وآل محمّد .(58)
دعا پیوسته در حجاب است تا اینکه بر محمّد و آل محمّدعلیهم السلام صلوات فرستاده شود .
و نیز فرموده‌اند :
من کانت له إلی اللَّه عزّوجلّ حاجة فلیبدأ بالصلاة علی محمّد وآله ، ثمّ یسأله حاجته ، ثمّ یختم بالصلاة علی محمّد وآل محمّد ، فإنّ اللَّه أکرم من أن یقبل الطرفین ویدع الوسط ، إذا کانت الصلاة علی محمّد وآل محمّد لا تحجب عنه .(59)
هر کسی که حاجتی از خداوند بخواهد ، باید با صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام آغاز کند ، سپس حاجتش را بخواهد و آن را با صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام به پایان برساند ؛ زیرا خداوند بزرگوارتر از آنست که ابتدا و انتهای دعا را قبول کند ؛ ولی وسط آن را رها کند و قبول ننماید ، زمانی که بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام صلوات فرستاده شود از او محجوب نمی‌شود .
چهارم : طلب شفاعت کردن است . مولای ما امام کاظم علیه السلام فرمود :
زمانی که حاجتی از خدا داشتی بگو :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ ، فَإِنَّ لَهُما عِنْدَکَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ ، وَقَدْراً مِنَ الْقَدْرِ ، فَبِحَقِّ ذلِکَ الشَّأْنِ وَبِحَقِّ ذلِکَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا... .
خدایا ؛ من از تو درخواست می‌کنم به حقّ محمّد و علی ، زیرا که آن دو بزرگوار در پیشگاه تو شأن و منزلتی و قدر و ارزشی دارند . پس به آن شأن و مقامی که نزد تو دارند بر ایشان صلوات بفرست و این خواسته را برای من انجام بده .
به درستی هنگامی که روز قیامت فرا رسد هیچ فرشته مقرّبی و هیچ پیامبر مرسلی و هیچ مؤمن آزموده شده‌ای باقی نمی‌ماند مگر اینکه در آن روز محتاج به شفاعت این دو بزرگوار باشند .(60)
و برای این که حاجت‌ها برآورده شود و به خواسته خود برسیم ، به ناچار باید به پیشگاه خداوند عزّ وجلّ وسیله‌ای را تقدیم کنیم . به تحقیق که خداوند ما را به این امر دستور داده و فرموده است : » وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ «(61) ؛ »به سوی او وسیله‌ای بجویید« ، و هیچ وسیله‌ای مقرّب‌تر و ارزشمندتر از محمّد و آل محمّد صلّی اللَّه علیهم وسلّم نیست و آن ، شفاعت است .
در زیارت جامعه کبیره آمده است :
أَللَّهُمَّ إِنّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیارِ ، اَلْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائی... .
خدایا؛ هر آینه اگر من شفیعانی مقرّب‌تر و آبرومندتر از محمّد و اهل بیت نیکوکردار و بزرگوارش که پیشوایان خیرخواهند نزد تو پیدا می‌کردم آنها را شفیع خود قرار می‌دادم... .
از سویی نصّ صریح روایات دلالت می‌کند که »وسیله« ، همان ائمّه علیهم السلام هستند و این منافاتی ندارد با این که ما »وسیله« را به نردبان و یا غیر آن تفسیر کنیم . )چون منظور از نردبان در اینجا وسیله ترقّی و پیشرفت است( .
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده است :
هم العروة الوثقی والوسیلة إلی اللَّه .(62)
آنان - یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - دست‌آویز محکم و قابل اطمینان و وسیله هستند به سوی پروردگار .
سپس این آیه را قرائت فرمودند :
» یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ «(63) .
ای ایمان آورندگان ؛ تقوای الهی پیشه کنید و به سوی او وسیله‌ای جستجو کنید .
شاید دو صفتِ ایمان و تقوا شرط لازم برای به دست آوردن وسیله به سوی خداوند متعال باشد ، همان طور که وسیله بدون این دو سودی ندارد .
بنابراین ، هنگامی که این دو صفت جمع شدند ، وسیله سود می‌بخشد ؛ چون ولایت وجود نخواهد داشت مگر با ایمان و تقوا .
پنجم : اعتراف به گناهان است .
در روایتی که از مولای ما امام صادق علیه السلام نقل شده ، می‌فرماید :
إنّما هی المدحة ، ثمّ الإقرار بالذنب ثمّ المسألة ؛ واللَّه ما خرج عبد من ذنب إلّا بالإقرار .(64)
به درستی که دعا عبارت است از ثنای خدا و بعد اقرار به گناه و بعد از آن سئوال و درخواست . به خدا قسم هیچ بنده‌ای از گناه خارج نمی‌شود مگر با اقرار به گناهش )نزد خدای متعال( .
ششم : این که دعا از روی غفلت و بیهودگی نباشد ، بلکه با روی آوردن دل و توجّه باشد . همان طور که امام صادق علیه السلام فرمودند :
إنّ اللَّه لایستجیب دعاء بظهر قلب ساه ، فإذا دعوت فأقبل بقلبک ، ثمّ استیقن الإجابة .(65)
خداوند دعای شخص غافل را اجابت نمی‌کند . بنابراین ، زمانی که دعا کردی ، با توجّه و حضور قلب دعا کن ، سپس به اجابت آن یقین داشته باش .
چون غافل ، در حقیقت دعا کننده نیست و دعا واقع نمی‌شود مگر با توجّه قلب به سوی کسی که خوانده می‌شود .
هفتم : پاک بودن غذا و نوشیدنی و لباس .
چون دعای صالح از عمل صالح و درست است ، و چگونه صلاح و درستی با حرام و ناپاکی جمع خواهد شد ؟ این سخن خداوند تبارک و تعالی : » یا أَیَّهُا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً «(66) ؛ »ای فرستادگان الهی؛ از پاکیزه‌ها بخورید و عمل صالح و شایسته انجام دهید« ، دلالت می‌کند بر ارتباط تنگاتنگ بین عمل صالح و خوراک حلال و پاک .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید :
من أحبّ أن یستجاب دعاؤه فلیطیّب مطعمه ومکسبه .(67)
کسی که دوست دارد دعایش اجابت شود باید خوراک و کسب و کارش حلال باشد .
در حدیث دیگری آمده است :
طهّر مأکلک ، ولا تدخل فی بطنک الحرام .(68)
طعام و خوراکت را پاک کن ، و در شکم خود حرام را داخل نکن .
در حدیث دیگری آمده است :
أطب کسبک تستجاب دعوتک ؛ فإنّ الرجل یرفع اللقمة إلی فیه حراماً فما تستجاب له أربعین یوماً .(69)
کسب و کار و درآمد خود را پاک کن تا دعایت اجابت شود ؛ همانا شخصی که لقمه حرامی را در دهانش می‌برد تا چهل روز دعایش به اجابت نمی‌رسد .
در حدیث قدسی آمده است :
فمنک الدعاء وعلیّ الإجابة، فلا تحجب عنّی دعوة إلّا دعوة آکل الحرام.(70)
از تو دعاکردن و از من اجابت آن ؛ هیچ دعایی از من محجوب نمی‌شود مگر دعای کسی که حرام می‌خورد .
مولای ما امام صادق علیه السلام می‌فرماید :
من سرّه أن یستجاب دعاؤه فلیطیّب کسبه .(71)
کسی که دوست دارد دعایش به اجابت رسد ، باید کسب و کار و درآمد خود را پاک کند .
در روایت دیگری می‌فرماید :
إذا أراد أحدکم أن یستجاب له فلیطیّب کسبه ، ولیخرج من مظالم الناس ، وإنّ اللَّه لا یرفع دعاء عبد وفی بطنه حرام ، أو عنده مظلمة لأحد من خلقه .(72)
زمانی که یکی از شما بخواهد دعایش اجابت شود باید کسب و کارش را پاک کند و حقّ مردم در گردنش نباشد ؛ چون خداوند دعای بنده‌ای را که در شکمش غذای حرام باشد ، و حقّ احدی از مردم بر گردن او باشد ، بالا نمی‌برد .
هشتم : پرداخت حقّ مردم که بر گردن دعا کننده باشد .
مولای ما امام صادق علیه السلام فرمودند :
إنّ اللَّه عزّوجلّ یقول : وعزّتی وجلالی لا اُجیب دعوة مظلوم دعانی فی مظلمة ظلمها ، ولأحد عنده مثل تلک المظلمة .(73)
به راستی خداوند متعال می‌فرماید : به عزّت و جلالم سوگند ، دعای مظلومی را که به او ظلم شده و مرا در مورد آن می‌خواند در حالی که خودش همان ظلم را در حق دیگری کرده است ، هرگز اجابت نمی‌کنم .
و مولای ما امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند :
إنّ اللَّه أوحی إلی عیسی بن مریم : قل للملإ من بنی اسرائیل : ... إنّی غیر مستجیب لأحد منکم دعوة ولأحد من خلقی قبله مظلمة .(74)
خداوند به عیسی بن مریم وحی فرستاد : به همه بنی‌اسرائیل بگو : ... من دعای یکی از شما را در حالی که برای یکی از بندگانم در گردن او حقّی باشد ، اجابت نمی‌کنم .
نهم : ترک گناهی که مانع از برآوردن حاجت می‌شود .
امام باقر علیه السلام می‌فرماید :
إنّ العبد یسأل الحاجة فیکون من شأنه قضاؤها إلی أجل قریب ، أو إلی وقت بطی‌ء فیذنب العبد ذنباً ، فیقول اللَّه تبارک وتعالی للملک : لاتقض حاجته وأحرمه إیّاها ، فإنّه تعرّض لسخطی واستوجب الحرمان منّی .(75)
همانا بنده‌ای حاجتی را از خدا طلب می‌کند و امکان دارد حاجتش زود برآورده شود یا به تأخیر بیفتد ؛ در این هنگام ، بنده گناهی انجام می‌دهد که خداوند تبارک و تعالی به ملک دستور می‌دهد : حاجتش را برآورده مکن و او را از آن محروم گردان چون او خود را در معرض غضب من قرار داده و موجب محرومیّت از من شده است .
دهم : خوش‌گمان بودن به اجابت دعا .
مقصود از آن ، طلب یقین است به این که خداوند خلف وعده نمی‌کند ؛ زیرا در کلام خود به دعا امر کرده و مستجاب شدن آن را تضمین نموده است : » اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ «(76) ؛ »مرا بخوانید ، تا اجابت کنم شما را« ، و خداوند خلف وعده نمی‌کند ؛ همان گونه که در قرآن به آن تصریح کرده است :
» وَعْدَ اللَّهِ لایُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لایَعْلَمُونَ «(77) .
این وعده خداوند است ؛ خداوند خلاف وعده‌اش رفتار نمی‌کند ؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند .
خداوند چگونه خلف وعده کند در حالی که بی‌نیاز ، توانا ، بسیار رحم‌کننده ، مهربان و بزرگوار است ؟ در حدیث آمده است :
فإذا دعوت فأقبل بقلبک ثمّ استیقن الإجابة (79) . (78)
زمانی که دعا می‌کنی، با تمام وجود خدا را بخوان، سپس یقین به اجابت داشته باش .
یازدهم : اصرار و پافشاری در دعا .
علّامه مجلسی‌رحمه الله این مورد را از آداب دعا شمرده و فرموده است : در وحی قدیم چنین آمده است :
لاتملّ من الدّعاء ، فإنّی لا أملّ من الإجابة .(80)
از دعا کردن خسته مشو ؛ زیرا من از اجابت خسته نمی‌شوم .
عبدالعزیز طویل از امام صادق علیه السلام روایت کرده است :
إنّ العبد إذا دعا لم یزل اللَّه فی حاجته ما لم یستعجل .(81)
همانا بنده وقتی دعا می‌کند ، خداوند پیوسته در برآوردن حاجتش می‌باشد مادامی که شتابزدگی نکند .
همچنین از آن حضرت روایت شده است :
إنّ العبد إذا عجّل فقام لحاجته ، یقول اللَّه تعالی : استعجل عبدی أتراه یظنّ أنّ حوائجه بید غیری .(82)
بنده وقتی عجله داشته باشد و برآوردن حاجتش را به سرعت بخواهد ، خداوند می‌فرماید : بنده‌ام شتاب کرد ، آیا گمان می‌کند حاجتهایش به دست غیر من است ؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید :
إنّ اللَّه یحبّ السائل اللحوح .(83)
همانا خداوند ، درخواست کننده‌ای را که اصرار کند ، دوست دارد .
ولید بن عقبه هجری می‌گوید : از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود :
واللَّه ، لا یلحّ عبد مؤمن علی اللَّه فی حاجة إلّا قضاها له .(84)
به خدا سوگند ؛ بنده مؤمن در حاجتی اصرار نمی‌کند مگر این که خدا آن را برآورده می‌کند .
ابو الصباح از امام صادق علیه السلام روایت کرده است :
إنّ اللَّه کره إلحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسألة ، وأحبّ ذلک لنفسه ، إنّ اللَّه یحبّ أن یسأل ویطلب ما عنده .(85)
به راستی که خداوند اصرار بعضی از مردم را به بعضی دیگر در مورد خواسته‌هایشان ناپسند می‌داند ، ولی این را در مورد خودش دوست دارد ؛ همانا خداوند دوست دارد که آنچه نزد او است درخواست و طلب شود .
از احمد بن محمّد بن ابو نصر روایت شده که گوید :
به ابا الحسن علیه السلام گفتم : فدایت شوم ، من از فلان سال تاکنون حاجتی را از خداوند خواستم و در حال حاضر به دلیل تأخیر در برآورده شدن آن ، بر قلب من چیزهایی خطور می‌کند )دچار شکّ و وسوسه شده‌ام( .
حضرت در جواب فرمودند :
یا أحمد ؛ إیّاک والشیطان أن یکون له علیک سبیل ، حتّی یقنّطک ، إنّ أبا جعفر علیه السلام کان یقول : إنّ المؤمن لیسأل اللَّه حاجة فیؤخّر عنه تعجیل إجابته حبّاً لصوته واستماع نحیبه .
ثمّ قال : واللَّه ما أخّر اللَّه عن المؤمنین ما یطلبون فی هذه الدّنیا خیر لهم ممّا عجّل لهم فیها ، وأیّ شی‌ء الدنیا .(86)
ای احمد ؛ بپرهیز از این که شیطان به تو راه یابد و تو را ناامید کند ، همانا امام باقر علیه السلام می‌فرمود :
مؤمن از خداوند حاجتی را می‌طلبد ولی خداوند اجابت آن را به تأخیر می‌اندازد به این دلیل که صدای بنده‌اش را دوست دارد و می‌خواهد ناله او را بشنود .
سپس فرمود : به خدا قسم ، خداوند آنچه را که مؤمنان در این دنیا می‌طلبند به تأخیر نمی‌اندازد مگر این که این تأخیر برای ایشان بهتر است از آنچه برای ایشان تعجیل فرموده است ، مگر دنیا چه ارزشی دارد ؟!
از امام صادق علیه السلام روایت شده است :
إنّ العبد الولیّ للَّه یدعو اللَّه فی الأمر ینوبه ، فیقال للملک الموکّل به : إقض لعبدی حاجته ولاتعجّلها ، فإنّی أشتهی أن أسمع نداءه وصوته .
وإنّ العبد العدوّ للَّه لیدعو اللَّه فی الأمر ینوبه ، فیقال للملک الموکّل به : إقض لعبدی حاجته وعجّلها ، فإنّی أکره أن أسمع نداءه وصوته .
قال : فیقول الناس : ما اُعطی هذا إلّا لکرامته ، وما منع هذا إلّا لهوانه .(87)
همانا بنده‌ای که دوست خداست در امری خدا را می‌خواند و به درگاه او ناله و زاری می‌کند ، پس به فرشته‌ای که مأمور اوست گفته می‌شود : حاجت بنده‌ام را برآورده کن ولی شتاب نکن ؛ چون دوست دارم ندا و صدای او را بشنوم .
و بنده‌ای که دشمن خداست خداوند را در امری می‌خواند و ناله می‌کند ، پس به فرشته‌ای که مأمور آن است گفته می‌شود : حاجتش را برآورده کن و تعجیل نما ، چون من کراهت دارم صدا و ناله او را بشنوم .
حضرت فرمود : ولی مردم چنین گویند که حاجت دسته دوّم داده نشده مگر به این دلیل که کرامتی نزد خداوند دارند و حاجت دسته اوّل به تأخیر نیفتاده مگر به خاطر پستی آنها در درگاه خداوند .
از آن امام علیه السلام روایت شده است :
لایزال المؤمن بخیر ورخاء ورحمة من اللَّه ما لم یستعجل فیقنط فیترک الدعاء ، قلت له : کیف یستعجل ؟
قال : یقول : قد دعوت منذ کذا وکذا ، ولا أری الإجابة .(88)
مؤمن مادامی که شتابزدگی نکند پیوسته در خوبی ، راحتی و رحمت الهی است تا آن که عجله می‌کند و ناامید می‌شود و دعا را ترک می‌کند .
به امام علیه السلام گفتم : چگونه عجله می‌کند ؟
فرمود : می‌گوید : از فلان وقت ، مدّتی طولانی است که خدا را می‌خوانم ولی اجابت آن را نمی‌بینم .
و نیز آن حضرت فرمودند :
إنّ المؤمن لیدعو اللَّه فی حاجته فیقول عزّوجلّ : أخّروا إجابته ، شوقاً إلی صوته ودعائه . فإذا کان یوم القیامة قال اللَّه : عبدی دعوتنی وأخّرت إجابتک وثوابک کذا وکذا ، ودعوتنی فی کذا وکذا فأخّرت إجابتک وثوابک کذا .
قال : فیتمنّی المؤمن أنّه لم یستجب له دعوة فی الدّنیا ممّا یری من حسن الثواب .(89)
همانا مؤمن خدا را در مورد حاجتش می‌خواند ، ولی خداوند عزّوجل )به ملائکه( می‌فرماید : اجابتش را به تأخیر بیندازید به خاطر شوق و علاقه در شنیدن صدا و دعایش . تا آن که روز قیامت فرا می‌رسد ؛ خداوند می‌فرماید : بنده من ؛ مرا خواندی ولی اجابت دعایت را به تأخیر انداختم و حالا در مقابل آن ، ثواب تو نیز چنین و چنان است . در فلان مورد نیز دعا کردی ولی من پاسخت را به تأخیز انداختم ؛ حالا ثواب تو چنان است .
حضرت فرمود : در آن هنگام که جزا و پاداش نیکوی الهی را مشاهده کرد ، مؤمن آرزو می‌کند ای کاش هیچ دعایی از او در دنیا مستجاب نمی‌شد .
امام صادق علیه السلام فرمودند : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است :
رحم اللَّه عبداً طلب من اللَّه حاجة فألحّ فی الدّعاء ، اُستجیب له أو لم یستجب له ، وتلا هذه الآیة :
» وَأَدْعُو رَبّی عَسی أَنْ لا أَکُونَ بِدُعاءِ رَبّی شَقِیّاً «(91). (90)
خداوند رحمت کند بنده‌ای را که از خداوند حاجتی را بخواهد و در دعا اصرار کند ؛ چه دعایش اجابت شود و یا نشود . و این آیه را تلاوت فرمودند : »و پروردگارم را می‌خوانم ؛ بدان امید که به خاطر خواندن خدای خود ، شقی نباشم« .
در تورات آمده است :
یا موسی ؛ من أحبّنی لم ینسنی ، ومن رجا معروفی ألحّ فی مسألتی .
یا موسی ؛ إنّی لست بغافل عن خلقی ولکن اُحبّ أن تسمع ملائکتی ضجیج الدّعاء من عبادی ، وتری حفظتی تقرّب بنی آدم إلیَّ بما أنا مقوّیهم علیه ومسبّبه لهم .
یا موسی ؛ قل لبنی إسرائیل : لاتبطرنّکم النعمة فیعاجلکم السلب ، ولاتغفلوا عن الشکر فیقارعکم الذلّ ، وألحّوا فی الدّعاء تشملکم الرحمة بالإجابة ، وتهنئکم العافیة .(92)
ای موسی ؛ آن که مرا دوست دارد فراموشم نمی‌کند . و کسی که امید خیر از من دارد در درخواست کردن از من اصرار می‌ورزد .
ای موسی ؛ من از آفریدگان خودم غافل نیستم ، امّا دوست دارم فرشتگانم ضجّه و فریاد دعای بندگانم را بشنوند و نگهبانان من ببینند که انسان‌ها و فرزندان آدم چگونه با این ناله‌ها که خودم آنان را به آن نیرو بخشیدم و سبب دعای آنان شدم ، به من نزدیک می‌شوند .
ای موسی ؛ به بنی اسرائیل بگو : نعمت شما را دچار گردنکشی و غرور نکند ؛ زیرا در این صورت به سرعت از شما گرفته می‌شود . از شکر غافل نشوید تا ذلّت شما را درهم نکوبد . در دعا اصرار کنید تا رحمت الهی به سبب اجابت دعا شامل حالتان شود و عافیت گوارای شما گردد .
امام باقر علیه السلام فرمود :
لایلحّ عبد مؤمن علی اللَّه فی حاجته إلّا قضاها له .(93)
بنده من در حاجتش بر خداوند اصرار نمی‌کند مگر این که آن را برای او برآورده می‌کند .
از منصور صیقل روایت شده است :
قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام : ربّما دعا الرجل فاستجیب له ثمّ اُخّر ذلک إلی حین ؟ قال : فقال : نعم ، قلت : ولِمَ ذلک لیزداد من الدعاء ؟ قال : نعم .(94)
به امام صادق علیه السلام عرض کردم : ممکن است کسی دعا کند و دعایش مستجاب گردد سپس تا مدّتی به تأخیر بیفتد ؟
حضرت فرمود : بلی .
عرض کردم : چرا چنین می‌شود ؟ آیا برای این است که بیشتر دعا کند ؟
حضرت فرمود : بلی .
آن چه نقل کردیم امور مهمّ در آداب دعا بود و اکنون بعضی از اُمور را با تأکید بیشتر بیان می‌کنیم :

اهمیّت مداومت بر دعا

مداومت بر دعا و اصرار ورزیدن در ادامه آن دارای نقش بسیار مهمّی در رسیدن به مقصود و بدست آوردن حاجت می‌باشد . و این نکته بسیار مهمّی است که همه کسانی که با دعا سر و کار دارند ، باید به آن توجّه داشته باشند ؛ زیرا بیشتر افراد قدرت و توانائی آن را ندارند که با خواندن یک دعا و یا یک زیارت ، و یا گفتن یک ذکر ، حاجت خود را بگیرند و به مقصودشان نایل شوند .
به عنوان مثال : در بسیاری از امراض جسمانی اگر مرض سطحی باشد ، یا تازه شروع شده و کهنه و مزمن نشده باشد می‌توان آن را با یک نسخه مداوا و معالجه نمود ؛ ولی اگر مدّت بیماری طولانی و مرض کهنه گردیده باشد ، بدیهی است که محتاج به تکرار معالجه و ادامه مصرف دارو است .
در امراض روحی نیز جریان از همین قرار است ، اگر شخصی گرفتاری روحی شدیدی داشته باشد و یا در اصل شدید نبوده ، ولی بر اثر گذشت زمان و طولانی شدن آن ، در روح جایگزین و به آن معتاد شده ، در این صورت بدیهی است که مشکل این گونه گرفتاری‌ها را با خواندن یک بار دعا نمی‌توان برطرف نمود ، بلکه نیاز به تکرار دعا دارد ؛ همان گونه که در بسیاری از امراض جسمانی انسان محتاج تکرار و تداوم استفاده از دارو است .
بنابراین ، همان گونه که در امراض جسمی مداوا را ادامه می‌دهیم تا دارو کاملاً اثر خود را ببخشد ، در مواردی که نیاز به دعا می‌باشد نیز باید خواندن دعا را همچنان ادامه دهیم تا اثر آن ظاهر شود .

نقش یقین در مستجاب‌شدن دعا

البتّه ممکن است افرادی با خواندن یک دعا ، یا ذکر یک اسم از اسماء اللَّه ، به نتیجه برسند ولی این گونه افراد در مجتمع بشری نادر الوجود و کمیاب‌اند و عموم افراد نباید توقّع داشته باشند که مانند آنان با خواندن یک بار دعا ، نتیجه‌ای که آن‌ها می‌گیرند ، بگیرند .
این یکی از جهاتی است که در روایات درباره الحاح و اصرار در دعا تأکید شده است .
نقش یقین در مستجاب شدن دعا
دو چیز در اجابت دعا ، دارای تأثیر فراوان و اساسی است :
1 - رفع موانع قلبی و حجاب‌های ظلمانی و زدودن تیرگی‌های درونی از قلب .
2 - ایجاد مقتضی و به وجود آوردن صفا و نورانیّت باطنی .
انسان برای آنکه تیر دعایش به هدف بخورد ، به این دو چیز احتیاج دارد و باید این دو را ایجاد نماید تا نوبت به اضطرار نرسد .
بنابراین : 1 - هم باید پرده‌های تیرگی را از قلب کنار بزند . 2 - و هم انوار الهی را جایگزین آن نماید . و یقین ، این کار را انجام می‌دهد . هم ظلمت‌ها ، تاریکی‌ها و شک را از قلب می‌زداید و هم صفا و نورانیّت را در قلب انسان ایجاد می‌نماید .
همه کسانی که در معارف و اعتقادات صحیح به یقین رسیده‌اند ، دارای قلبی با صفا و نورانی بوده و هستند ؛ زیرا لازمه وجودی یقین ، روشنایی و نور در قلب است ، و نوری مانند نور یقین وجود ندارد .
حضرت امام باقر علیه السلام می‌فرمایند :
لا نور کنور الیقین .(95)
هیچ نوری مانند نور یقین نیست .
بدیهی است وقتی یقین در قلب آدمی جای گرفت و قلب نورانی گردید ، تیرگی‌ها و تاریکی‌ها از میان می‌روند ؛ زیرا نور و ظلمت در یک جا جمع نمی‌شوند .
پس با به دست آوردن یقین می‌توان هم تیرگی‌ها را که مانع اجابت دعا می‌باشند ، برطرف نمود و هم صفا و نورانیّت را که مقتضی اجابت دعا است ، فراهم نمود .
اکنون برای آن که از نقش یقین در اجابت دعا بیشتر آگاه شوید ، به جریان مهمّی که در جلد اوّل کتاب »اسرار موفّقیّت« نقل کرده‌ایم ، توجّه کنید :
مرحوم آیة اللَّه العظمی خوئی در رابطه با اثرات »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« - در صورتی که با یقین گفته شود - جریان بسیار جالبی را از شیخ احمد ، خادم استاد الفقهاء مرحوم میرزای بزرگ شیرازی نقل کرده‌اند که وی گفته است :
مرحوم میرزا ، خادم دیگری داشتند به نام شیخ محمّد که پس از فوت مرحوم میرزا ، از همنشینی با مردم کناره گرفت .
روزی شخصی نزد شیخ محمّد رفت ، دید هنگام غروب آفتاب چراغ خود را از آب پر نمود و روشن کرد ؛ آن شخص بسیار تعجّب کرد و علّت آن را از او پرسید .
شیخ محمّد در جواب گفت : پس از فوت مرحوم میرزا از غم و اندوهِ جدایی از آن بزرگوار ، معاشرت با مردم را قطع نمودم و خانه‌نشین گردیدم و دلم بسیار گرفته و حزن و اندوه شدید وجودم را فرا گرفته بود .
در ساعت‌های آخر یکی از روزها ، جوانی به صورت یکی از طلاّب عرب بر من وارد شد و با من انس گرفت و تا غروب نزدم ماند . از بیانات او به قدری لذّت بردم که تمام غم و اندوه از دلم برطرف شد . او چند روزی نزدم آمد تا من به او مأنوس شدم .
در یکی از روزها که با من صحبت می‌کرد ، به خاطرم آمد که امشب چراغم نفت ندارد . چون در آن وقت رسم چنین بود که مغازه‌ها را هنگام غروب می‌بستند و شب همه مغازه‌ها بسته بود .
یقین و آثار شگفت‌انگیز آن
از این جهت در فکر بودم که اگر برای خرید نفت از منزل خارج شوم، از فیض سخنان ایشان محروم می‌شوم ، و اگر نفت خریداری نکنم ، شب را باید در تاریکی بسر برم .
چون مرا متحیّر یافت ، متوجّه من شده و فرمود : تو را چه شده است که به سخنان من خوب گوش نمی‌دهی ؟
گفتم : متوجّه گفتار شما هستم .
فرمود : هرگز ، درست به آنچه می‌گویم دل نمی‌دهی !
گفتم : حقیقت این است که امشب چراغم نفت ندارد .
فرمود : بسیار جای تعجّب است که این همه ما برایت حدیث خواندیم و از فضیلت »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« سخن گفتیم و تو این قدر بهره‌مند نشدی که از خرید نفت بی‌نیاز شوی ؟!
گفتم : یادم نیست حدیثی در این باره فرموده باشید !
فرمود : فراموش کرده‌ای که گفتم از خواصّ و فواید »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« این است که چون آن را به قصدی بگویی ، آن مقصود حاصل می‌شود ؟ تو چراغ خود را از آب پر کن ، و به این قصد که آب دارای خاصیّت نفت باشد ، بگو : »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« .
من قبول کردم ، برخاستم چراغ خود را از آب پر نمودم و در آن هنگام به همان نیّت گفتم : »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« ، چون آن را روشن کردم ، افروخته شد و شعله کشید . از آن زمان هر گاه چراغ خالی می‌شود ، آن را از آب پر می‌کنم و »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« می‌گویم و روشن می‌کنم .
مرحوم آیة اللَّه خوئی پس از نقل این جریان فرمودند : تعجّب این است که پس از نشر این قضیّه و پخش شدن آن بین مردم ، آنچه شیخ محمّد عمل می‌کرد از اثر نیفتاد .
همان گونه که ملاحظه کردید ، گفتن یک مرتبه »بسم اللَّه الرحمن الرحیم« از روی یقین ، دارای اثر شگفت و خارق العاده بوده است .
آنان که دارای اسم اعظم‌اند - و خیلی تعداد آن‌ها کم است - نیز ، از همان اسم‌هایی که میانِ همه مردم متداول است استفاده می‌کنند ؛ ولی آنچه که عمل آنان را از دیگران ممتاز می‌سازد ، یقین آنان است ؛ زیرا یقین آنان در تأثیر نامی که تلفّظ می‌کنند ، نقش اساسی دارد .

یقین و آثار شگفت‌انگیز آن

چون یقین یکی از مسایل اساسی و دارای آثار بسیار مهمّی می‌باشد ، بحث درباره آن را ادامه داده و در این ارتباط مقدّمه کوتاهی را بیان می‌کنیم :
بسیاری از کسانی که در راه سیر و سلوک و پیمودن راه معنویّت تلاش می‌کنند ، در جستجوی آنند که موانع راهِ خود را بشناسند و بدانند چه عواملی در آنان وجود دارد که آنان را متوقّف ساخته و مانع از ترقّی و پیشرفت معنوی ایشان می‌شود ، بلکه گاهی حالت تنزّل و عقب‌گرد روحی پیش می‌آورد .
آن عوامل که سبب توقّف و تنزّل می‌شوند چه چیزهایی هستند ؟ و چگونه می‌توان آن‌ها را شناسایی نمود ؟ و از همه مهمّ‌تر چگونه می‌توان آن‌ها را برطرف نموده و نابود ساخت ؟!
اینها سئوالات مهمّی است که برای بسیاری از کسانی که در جستجوی امور معنوی می‌باشند پیش می‌آید و نمی‌دانند چگونه باید مشکل خود را حل کنند ؟ و چگونه به پاسخ سئوالات خود دست یابند ؟
به دنبال این سئوالات ، سئوال اساسی‌تر دیگری به وجود می‌آید - که با به دست آوردن پاسخ آن ، مشکلات قبلی آسان می‌شود - و آن این است که آیا برای سیر و سلوک و گام نهادن در عالم معنی و پیمودن راه معنویّت ، شناخت موانع لازم است ؟
آیا حتماً باید عواملی را که مانع پیشرفت انسان و سبب رکود و توقّف و گاه تنزّل انسان می‌باشند ، شناسایی نموده ، سپس برای برطرف ساختن آن‌ها تلاش نمود ؟ یا راهی وجود دارد که با پیمودن آن ، همه موانع خود بخود ریشه‌کن می‌شود گرچه آن‌ها را شناسایی نکرده باشد ؟ آیا پادزهری وجود دارد که اثر همه زهرها را - از هر نوعی که باشند - نابود سازد ؟
اگر چنین چیزی وجود داشته باشد که چاره همه دردها بوده و اثر هر گونه زهر را از بین ببرد حتماً باید در راه تحصیل و بدست آوردن آن تلاش نمود و بعد از آن نیازی به شناختن نوع زهری که انسان را گرفتار ساخته ، نمی‌باشد .
دعا برای ظهور امام عصر...
بعضی از بزرگان معتقدند راه‌هایی وجود دارد که با شناختن آن‌ها می‌توان راه صد ساله را یک شبه پیمود ؛ و عواملی وجود دارد که با آن می‌توان موانع را از سر راه برداشت - گرچه آن‌ها را شناسایی نکرده باشد - و به سرمنزل مقصود رسید .
مرحوم محدّث نوری ، »یقین« را یکی از آن عوامل می‌داند و معتقد است تأثیر یقین آن چنان زیاد است که می‌تواند بدون شناخته‌شدن جزئیّات موانع ، آثار آن‌ها را ریشه‌کن نموده و وسیله پیشرفت را در انسان ایجاد کند .
ایشان می‌فرماید : کسی که می‌خواهد قلب خود را از صفات زشت پاک نماید و به خصلت‌های پسندیده زینت بخشد، بدون آن که خود را در شناخت جزئیّات بیماری‌های قلبی و علاج آن و شناخت اضداد و نتایج آن به زحمت افکند ، باید برای تحصیل نور یقین اقدام نماید .
یقینی که وقتی در قلب جای گیرد به طور خودکار آن را از همه آلودگی‌ها و پلیدی‌ها پاک نماید و نور همه صفات پسندیده را به آن بتاباند . بدون یقین ، برطرف ساختن مرض قلبی سودی ندارد و تحصیل خصلت پسندیده ممکن نیست . به همین جهت است که می‌بینیم در اخبار فراوان همه خصلت‌های پسندیده را از ثمرات یقین قرار داده‌اند .(96)
مرحوم محدّث نوری بعد از این کلامش فرموده است : دست کشیدن به خار مغیلان آسان‌تر از رسیدن به یقین است ؛ ولی کسی که دارای آن شود آن چنان قلبش نورانی می‌شود که موانع را از بین می‌برد و یا حداقلّ آن را بی‌اثر می‌سازد .
ما در اینجا به این مقدار اکتفا می‌کنیم ؛ کسانی که خواهان مطالب بیشتری درباره یقین و راه‌های به دست آوردن آن می‌باشند به کتاب »اسرار موفقیّت ج 1» بخش »یقین« مراجعه نمایند .

دعا برای ظهور امام عصر ارواحنا فداه

لازم و ضروری است
پس از بیان آداب دعا می‌گوییم : لازم‌ترین دعا در زمان غیبت ، دعا برای ظهور مولای‌مان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه است ، زیرا او صاحب ما ، و صاحب عصر و زمان ؛ بلکه صاحب امر و سرپرست تمام جهان‌ها است .
آخر چگونه نسبت به آن حضرت - که پیشوا و امام ماست - غفلت و بی‌توجّهی کنیم ؟! در حالی که این غفلت ، در حقیقت بی‌توجّهی به یکی از اصول و پایه‌های دین است . بدین سان ، دعا برای آن حضرت باید پیش از دعا برای خویشتن ، خانواده و برادران صورت گیرد .
جناب سیّد بن طاووس رحمه الله در »جمال الاُسبوع« می‌فرمایند : پیش‌تر بیان شد که بزرگان و رهبران دینی ما ، توجّه و اهمّیت خاصّی نسبت به دعا برای حضرت مهدی ارواحنا فداه در هر شب و روز داشته‌اند و این در زمان‌های گذشته مرسوم بوده است .
از این مطلب بر می‌آید که دعا برای آن بزرگوار ، از مسایل و شیوه‌های مورد اهتمام مسلمانان و مؤمنان بوده است ، چنان که در تعقیب نماز ظهر روایت کردیم که امام صادق علیه السلام ، بیشتر و بهتر از آنچه در مورد خویش دعا کنند ، در مورد حضرت مهدی ارواحنا فداه دعا نموده‌اند .
و نیز ، در بخش اعمال شب و روز در تعقیباتی که برای نماز عصر بیان کردیم ، بخش زیبایی را آوردیم که امام کاظم علیه السلام برای حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه به گونه‌ای شیوا و بهتر از دعا برای خویش، دعا فرموده‌اند .
اگر کسی بخواهد دلیلی برای این کار بیاورد در صورتی که جایگاه امام صادق و امام کاظم علیهما السلام را در اسلام و مسلمین بداند؛ همین کار آن دو بزرگوار ، دلیلی بسیار خوب برایش خواهد بود .(97)
نیز سیّد بن طاووس رحمه الله پس از بیان ثواب دعا کردن برای برادران دینی ، می‌گوید : در جایی که دعا کردن برای برادران دینی این قدر ارزش و ثواب داشته باشد ؛ پس دعا کردن برای سلطانی که سبب خلقت تو است ، و اعتقاد داری که اگر او نبود خداوند نیز تو را نمی‌آفرید ؛ بسیار بالاتر و به مراتب باارزش‌تر است .
همان امامی که اگر نبود ، هیچ یک از مکلّفان در زمان خودش و زمان تو ، به وجود نمی‌آمدند ؛ آن بزرگوار که سبب وجود تمام حالاتی که در تو و در غیر توست ، و تمام خیرات و بهره‌هایی است که شماها به آن می‌رسید .
زنهار ، زنهار ؛ از این که خودت یا یکی از مخلوقات را در دوستی و دعا کردن، بر آن عزیز ، مقدّم و پیش بداری ؛ قلب و زبانت را هنگام دعا برای آن سرور ارجمند و والا مقام ، با یکدیگر هماهنگ کن .
مبادا خیال کنی این سفارشاتی که می‌کنم ، به دلیل احتیاج آن حضرت به دعای توست ، هرگز ؛ اگر چنین باوری داشته باشی بدان که در اعتقاد و دوستی خود ، بیمار می‌باشی . پر واضح است، این گفتار من و سفارشاتی که کردم، تنها به این خاطر است که بتوانم قدری از حق بزرگ او را که بر عهده توست ، به تو بشناسانم و برایت روشن کنم که چه نیکی‌های شایانی بر تو ارزانی داشته است .
از سویی اگر تو پیش از خودت و عزیزان و نزدیکانت، برای آن عزیز، دعا کنی، بهتر می‌توانی درهای اجابت الهی را فراروی خویش بازگردانی؛ زیرا درهای اجابت و پذیرش دعا را خودت - ای بنده خدا ؛ - بسته‌ای و این کار را با جنایت‌هایت انجام داده‌ای!
لذا هنگامی که دعا کردی برای آن مولای عزیز نزد مالک مردگان و زندگان ، امید است که به زودی و به سرعت درهای اجابت آستان الهی برای خاطر آن بزرگوار باز گردد، و پس از وارد شدن به سرای اجابت و پاسخ‌گویی خداوند، بتوانی برای خودت و دیگران، در زمره فزون بخشی او دعا کنی .
بدین سان ، رحمت و بزرگواری و توجّه خداوند نیز به تو تعلّق می‌گیرد ، به این جهت که در دعا ، به ریسمان و دستاویز خداوند ، آویخته و دعا کرده‌ای .
ممکن است بگویید: فلان شخص و فلان شخصی را می‌شناسم که جزو اساتید دینی تو هستند و این کار را نیز انجام نمی‌دهند، ولی من به خوبی آگاهم که این افراد در بی‌توجّهی و غفلت نسبت به مولای ما ارواحنا فداه به سر می‌برند! و نسبت به او کوتاهی نموده‌اند .
در پاسخ این اشکال به شما عرض می‌کنم : کاری را که گفتم شما انجام بده ؛ زیرا ، این حقیقتی آشکار و روشن است، هر کسی مولای ما را واگذارد و به او بی‌توجّهی روا دارد به خدا سوگند در اشتباهی رسواگر به سر می‌برد!
سیّد بن طاووس رحمه الله در ادامه می‌گوید : فکر می‌کنی نظر امامان علیهم السلام در این مورد چیست ؟ آیا ایشان همانند تو نسبت به اهمیّت دعا برای آن حضرت ، بی‌توجّهی نموده و آن را سبک می‌شمارند ؟! بنابراین ، از زیاد دعا نمودن در نمازهای واجب برای آن حضرت صلوات اللَّه علیه و برای کسی که دعا برای او جایز است خودداری نکن .
روایتی صحیح با سند خودم از محمّد بن علیّ بن محبوب )مرجع و استاد علمای قم در زمان خودش( نقل می‌کنم که او در کتابش به نام »المصنَّف« از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرتش فرمود :
کلّما کلّمت اللَّه تعالی فی صلاة الفریضة فلیس بکلام .
آنچه با خدا گفتگو کنی در نماز واجب ، کلام باطل کننده نماز به حساب نمی‌آید .
) سیّد رحمه الله می‌افزاید :( در چنین شرایطی ، دیگر هیچ بهانه‌ای برای ترک دعا برای آن حضرت نداری .(98)
در کتاب »مکیال المکارم« آمده است : بر اساس آیات قرآن و نیز احادیث ، دعا از جمله بزرگ‌ترین عبادت‌هاست .
از طرفی شکّی نیست که یکی از بهترین ، بزرگ‌ترین و ارزش‌مندترین دعاهای انسان ، دعا برای کسی است که خداوند حقّ او را و دعا کردن برای او را بر تمام انسان‌ها واجب فرموده است ، و نعمت‌های الهی به برکت آن حضرت بر تمام آفریدگانش سرازیر می‌شود .
نیز ، شکّی نیست که معنای مشغول شدن به خداوند ، مشغول شدن به عبادت الهی است ، پس دعا کردن برای امام عصر ارواحنا فداه به طور همیشگی ، موجب توفیق الهی در بندگی و عبادت او خواهد شد و خدا او را از دوستان خود قرار خواهد داد .

مظلوم‌ترین فرد عالم

نتیجه سخن آن که : مواظبت کردن بر دعا برای امام عصر ، حضرت حجّت ارواحنا فداه و درخواست کردن از خداوند تعجیل فرج و ظهور آن حضرت را ، و برطرف کردن غم و اندوهش را و خشنود نمودن آن امام بزرگوار ، موجب دست‌یابی به دوستی خداوند و توفیق در عبادات الهی خواهد بود )و این مطلبی نیست که بر کسی پوشیده باشد( .
پس لازم است تمام مؤمنان نسبت به این مسأله مهمّ همیشه و در همه جا توجّه خاصّی مبذول داشته و اهتمام ورزند .
از جریاناتی که درستی گفتار ما را تأیید می‌کند ، آن است که برادر عزیز ایمانی‌ام ، فاضل وارسته - که مؤیّد به تأییدات ربّانی است - جناب میرزا محمّد باقر اصفهانی که خدا سایه‌اش را مستدام بدارد و او را به آرزوهایش در این ایّام برساند می‌گوید :
در خواب ، یا در حالتی بین خواب و بیداری ، در یکی از همین شب‌ها دیدم که امام بزرگوارمان ، آن مولای همه آفریدگان و حجّت الهی بر همه موجودات ، حضرت امام حسن مجتبی علیه الصلاة والسلام سخنانی ) به این مضمون ( فرمودند :
بر منبرها به مردم بگویید و دستور بدهید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور امام زمان علیه السلام دعا کنند . این دعا ، مانند نماز میّت واجب کفایی نیست که اگر یک یا چند نفر از مردم آن را انجام دادند ، تکلیف از دیگران برداشته شود ؛ بلکه ، همانند نمازهای واجب روزانه ، بر هر یک از مکلّفان واجب است که انجام دهند ... .(99)
با توجّه به مطالب یاد شده ، لزوم دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه روشن شد .
مظلوم‌ترین فرد عالم
پس از آن که ضرورت دعا برای مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه را ذکر کردیم می‌گوییم : متأسّفانه در بیشتر مجالس مذهبی از یاد امام زمان ارواحنا فداه و دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت غفلت می‌شود . و اگر بدانیم که تاکنون چقدر از آن حضرت غافل بوده‌ایم ، متوجّه می‌شویم که آن حضرت مظلوم‌ترین فرد عالم هستند .
اکنون جریاناتی را درباره مظلومیّت آن بزرگوار ذکر می‌کنیم :
1 - حجّة الإسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج سیّد اسماعیل شرفی نقل نمودند :
به عتبات مقدّسه مشرّف شده بودم و در حرم مطهّر حضرت سیّد الشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم . چون دعای زائرین در قسمت بالای‌سر امام حسین علیه السلام مستجاب است ، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی ارواحنا فداه مشرّف گرداند و دیدگانم را به جمال بی‌مثال آن بزرگوار روشن نماید .
ناگهان هنگامی که مشغول زیارت بودم خورشید جهان تاب جمالش ظاهر شد ، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ؛ ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم ، پس به او سلام کردم و از ایشان سئوال کردم : آقا ؛ شما کیستید ؟
فرمودند : من مظلوم‌ترین فرد عالَم هستم .
من مقصود آن حضرت را متوجّه نشدم و با خود گفتم : شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده‌اند خود را مظلوم‌ترین فرد عالَم می‌داند ، در این هنگام ناگهان متوجّه شدم که کسی در کنارم نیست .
اینجا بود که فهمیدم خداوند دعایم را مستجاب فرموده و مرا به لقای حضرتش شرفیاب نموده ، و او مظلوم‌ترین فرد عالم و امام زمان من بود ، و نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم .
2 - حجّة الإسلام والمسلمین آقای حاج سیّد احمد موسوی - که از شیفتگان حضرت امام عصر عجّل اللَّه تعالی له الفرج می‌باشند - از حجّة الإسلام والمسلمین عالم ربّانی مرحوم آقای حاج شیخ محمّد جعفر جوادی نقل نمودند که ایشان در عالم کشف ، یا شهود خدمت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه مشرّف شده و ایشان را بسیار غمگین می‌بیند از حالِ آن بزرگوار سئوال می‌کند ، حضرت می‌فرمایند :
دلم خون است ، دلم خون است .
3 - حضرت امام حسین علیه السلام در عالَم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند :
نصیحتی از مرحوم ...
»... مهدی ما در عصر خودش مظلوم است ، تا می‌توانید درباره آن حضرت سخن بگویید و قلم فرسایی کنید ؛ آنچه درباره شخصیّت این معصوم بگویید درباره همه معصومین )علیهم السلام( گفته‌اید ؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون این زمان ، دوران مهدی ما است سزاوار است درباره او بیشتر گفتگو شود .
و در خاتمه فرمودند :
باز تأکید می‌کنم درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید ، مهدی ما مظلوم است ، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره‌اش نوشت و گفت« .(100)

نصیحتی از مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط

اکنون که از مظلومیّت آن حضرت آگاه شدیم باید توجّه داشته باشیم که هدف ما از دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه رسیدن به حالات و مقامات نباشد ؛ بلکه خشنودی پروردگار و تقرّب به خداوند و امام زمان ارواحنا فداه را ملاک عمل قرار دهیم .
اینک به این جریان مهمّ توجّه کنید : مرحوم آقای شرفی که از منتظران ظهور امام عصر ارواحنا فداه بودند ، نقل می‌کردند : در زمانی که برای تبلیغ ، از مشهد مقدّس به شهرستان‌ها می‌رفتم در یکی از مسافرت‌ها چند روزی قبل از ایّام ماه مبارک رمضان با یکی از دوستان در تهران به محضر مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط - که از سابقین و ثابتین در راه انتظار بودند و مردم را به این راه تشویق می‌نمودند - مشرّف شدیم و از ایشان تقاضای راهنمایی کردیم ، و خواستیم که چیزی به ما بیاموزد .
آن بزرگوار طریقه ختم آیه شریفه » وَمَنْ یَتَّقِ اللَّه « را به ما آموختند(101) و فرمودند : اوّل صدقه بدهید و چهل روز ، روزه بگیرید و این ختم را در حال روزه انجام دهید .
نکته مهمّی که مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط فرمودند این بود که : مقصودتان از انجام این ختم تقرّب به حضرت رضا علیه السلام باشد و حاجت‌های مادّی را در نظر نگیرید .
مرحوم آقای شرفی فرمودند : من ختم را شروع کردم ولی نتوانستم آن را ادامه دهم و ترک نمودم ، ولی دوست من موفّق شد و آن را به پایان رساند . پس از آن که به مشهد مقدّس برگشت ، وقتی ایشان به حرم مطهّر حضرت امام رضا علیه السلام مشرّف گردید ، آن حضرت را به صورت نور زیارت کرد . کم کم این حالت در ایشان تقویت شد تا توانست آن حضرت را ببیند و با آن بزرگوار صحبت نماید .
هدف ما از نقل این جریان ، نکته مهمّی است که در دعاها و توسّلات باید رعایت شود و آن این است که انسان علاوه بر آنکه در انجام نمازها ، دعاها و توسّلات باید اخلاص را رعایت کند هدف او هم باید از انجام آن‌ها ، تقرّب به خداوند باشد تا به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت علیهم السلام نیز نزدیک شود ، یعنی اعمالش را به نیّت عبودیّت و بندگی خدا انجام دهد ، نه برای رسیدن به حالات و مقامات .
یکی از افراد مشهور و صاحب نفس که دعایش اثر داشت و با آن ، گره از کار افراد می‌گشود ، از شخصی که او را صاحب بصیرت می‌دانست ، سئوال کرده بود : به نظر شما من چه موقعیّت و منزلتی نزد خدا دارم ؟
ایشان پس از تأمّل در جواب گفته بودند : شما در کارهای خداوند زیاد دخالت کرده‌ای .
پس دعا کننده نباید هیچ گونه سوء استفاده‌ای از دعاهایش بنماید ، بلکه آن‌ها را باید به قصد بندگی پروردگار انجام دهد ، نه این که به وسیله آن‌ها دخالت در کارهای خداوند نموده و یا مردم را به سوی خود جلب نماید .

تجربه مهمّ مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی

تجربه مهمّ مرحوم ...
اکنون جریان مهمّی را از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که دلیل بر اهمیّت مسأله انتظار است نقل می‌کنیم :
ایشان از دوران کودکی به عبادات و ریاضت‌های شرعی اشتغال داشته و زحمات فراوان و طاقت‌فرسایی را برای رسیدن به اهداف بلند روحی و معنوی متحمّل شده بودند .
ایشان هر چه از اذکار و اوراد و ختومات و همچنین نمازها و آیات قرآنی را که در مدّت عمر خود از کودکی انجام داده بودند ، یادداشت کرده و به خاطر متضمّن بودن آن نوشته بر اسرار و نکات مهمّ ، صلاح نمی‌دانستند که آن را در اختیار همگان قرار دهند . و به این جهت آن را مخفی نگه داشته و پنهان می‌نمودند .
مرحوم والد معظّم در ارتباط با آن نوشته‌ها می‌فرمودند : مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی در اواخر حیات خود آن نوشته‌ها را به مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد علی رضوی دادند .(102)
مقصود از نقل این جریان ، نکته مهمّی است که آن را مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی در آخر آن کتاب مرقوم فرموده بودند و باید درس مهمّی برای همه کسانی که در راه معنویّات و سیر و سلوک شرعی گام برمی‌دارند ، باشد .
آنچه ایشان در آخر کتاب خود نوشته بودند این نکته بود که :
ای کاش این اذکار و اوراد و ختومات را در راه نزدیک شدن و تقرّب به مولایم امام زمان عجّل اللَّه تعالی له الفرج انجام می‌دادم .
ببینید یک شخصیّت مهمّ که نام ایشان زبان‌زد خاصّ و عامّ بوده و هست چگونه در آخر عمر اظهار تأسّف می‌نماید و آرزو می‌کند که ای کاش هدف خود را از انجام آن اعمال ، تقرّب به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه قرار داده بود .
هیچ گونه تردیدی وجود ندارد که مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی دارای قدرت مهمّ روحی بوده و از نیرو و قدرتی بسیار کم نظیر در میان افراد و چهره‌های شناخته شده ، بهره‌مند بوده است ؛ با این همه ، آرزو می‌کند که کاش سعی و تلاش خود را در راه تقرّب به امیر عالم هستی به کار می‌برد ، و بدست آوردن قدرت تصرّف در افراد و بازگرداندن صحّت و سلامتی را به افراد مریض و کارهایی دیگر از این قبیل را هدف خود قرار نمی‌داد .
بزرگ‌ترین درس برای انسان‌ها این است که در هر مسیری که می‌پیمایند از تجربه‌های مردان بزرگ در آن راه ، تجربه آموخته و از یک عمر تلاش و کوشش آن‌ها استفاده کرده و از معارفی که آنان پس از سال‌های سال به دست آورده‌اند بهره‌مند شوند و به آخرین تجربه‌ها و نتیجه‌هایی که آنان در مسیر طولانی حیات خود به آن رسیده‌اند ، کاملاً توجّه نموده و به آن عمل نمایند .
به این نکته توجّه کنید :
استفاده از تجربه‌های مهمّ مردان بزرگ ، ارزش حیات و نتیجه زندگی را صدها برابر افزایش می‌دهد . پس سعی کنید به آنچه مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی تجربه نموده و در نوشته خود متذکّر شده‌اند ، عمل نمایید و دعاها ، زیارات و سایر عباداتی را که انجام می‌دهید برای تقرّب به پروردگار باشد تا به این وسیله به ساحت مقدّس امام عصر ارواحنا فداه تقرّب پیدا کنید و مقاصد کوچک و کم‌ارزش را ترک کنید . این حقیقتی است که اگر به آن عمل کنید از حیات و زندگی خود کاملاً نتیجه می‌گیرید.

دعای امام عصر ارواحنا فداه

برای کسی که برای فرج و یاری آن حضرت دعا کند
دعای امام عصر ارواحنا فداه ...
نویسنده »مکیال المکارم« می‌گوید : از جمله اثرات دعا برای مولای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه آن است که دعای آن بزرگوار شامل حال کسی می‌شود که برای آن حضرت دعا کند .
دلیل این مطلب آن است که علاوه بر این که ایشان بیش از هر کس نسبت به سپاسگزاری از کسی که به وی نیکی و احسان کند ، اهتمام دارند؛ در دعای حجاب خود که در کتاب »مهج الدعوات« آمده است؛ پس از دعا برای تعجیل فرج فرموده است :
... وَاجْعَلْ مَنْ یَتْبَعُنی لِنُصْرَةِ دینِکَ مُؤَیَّدینَ ، وَفی سَبیلِکَ مُجاهِدینَ ، وَعَلی مَنْ أَرادَنی وَأَرادَهُمْ بِسُوءٍ مَنْصُورینَ ... .
... هر کسی را که برای پیروزی آیین تو از من پیروی می‌نماید تأیید فرما ، و در راه خودت از مجاهدین و جهاد کنندگان قرار بده و بر کسانی که سوء قصدی نسبت به من و ایشان کرده‌اند ، یاری فرما ... .
بدون شک ، دعا برای آن حضرت و تعجیل در فرج باکفایتش، نوعی پیروی و یاری کردن آن بزرگوار است؛ زیرا یکی از نمونه‌های یاری دین و ایمان و یاری امام زمان ارواحنا فداه ، یاری کردن زبانی است ، و دعا برای آن حضرت از اقسام یاری کردن زبانی به حساب می‌آید ؛ و این چیزی نیست که بر کسی پنهان باشد .
همچنین بیان علیّ بن ابراهیم قمی در تفسیرش ، گفتار ما را تأیید می‌کند . ایشان در تفسیر آیه شریفه » وَإِذا حُیّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها «(103) ؛ »اگر به شما ادای احترام شد، شما نیز بهتر از آن یا به همان شکل ادای احترام را پاسخ دهید« ، فرموده است : منظور از تحیّت ، سلام و موارد دیگری از کارهای نیک است .
زیرا که دعا از برترین نوع احسان و نیکی است . بنابراین ، هنگامی که بنده مؤمن برای مولایش امام عصر ارواحنا فداه دعا کند و این کار را خالصانه انجام دهد ؛ مولای بزرگوارش نیز در پاداش او دعایی خالص برای او خواهد کرد . بدیهی است، دعای امام زمان ارواحنا فداه برای شخص ، کلید تمام خیرات و خوبی‌ها ، و نابود کننده همه بدی‌ها است .
گواهی و تأیید این گفتار ، سخن مرحوم قطب راوندی در کتاب »خرائج« است ، وی می‌گوید :
گروهی از اهل اصفهان - که از جمله ایشان ابوالعبّاس احمد بن نصر؛ و ابو جعفر محمّد بن علویه هستند - برایم بازگو کردند که مردی به نام عبدالرحمان در اصفهان بود و از شیعیان به حساب می‌آمد . از او پرسیده شد که به چه دلیل تو از بین تمام مردم روزگار خود ، امام هادی‌علیه السلام را انتخاب کرده و او را امام و پیشوای خود قرار دادی ؟!
وی گفته است : چیزی را مشاهده کردم که برایم واجب شده است تا او را امام خود بدانم . من مردی فقیر و بی چیز بودم ، ولی زبانی گویا داشتم و پر جرأت بودم . در یکی از سال‌ها مردم اصفهان مرا از شهر بیرون کردند ؛ من نیز به همراه عدّه‌ای که برای شکایت و دادخواهی به دیار متوکّل عبّاسی )حاکم وقت( می‌رفتند ، به راه افتادم ؛ تا آن که به قصر حکومتی او رسیدیم . در این هنگام ، دستور احضار امام هادی علیه السلام را صادر کرد .
از بعضی از حاضران پرسیدم : این مردی که دستور احضارش را داده‌اند، کیست؟
گفتند : او یکی از فرزندان علی علیه السلام است که شیعیان او را امام و پیشوای خود می‌دانند . و من حتم دارم که متوکّل او را برای کشتن احضار کرده است .
من گفتم: از این جا نمی‌روم تا ببینم او چگونه مردی است !
پس از مدّتی آن حضرت را در حالی که سوار بر اسب بود مشاهده کردم ، مردم در سمت راست و چپ آن حضرت صف کشیده بودند و به سویش می‌نگریستند . با دیدن او ، محبّت و دوستیش در قلبم قرار گرفت ، و برای او در درون خود مشغول دعا شدم تا خداوند او را از شرّ متوکّل )لعین( در امان بدارد .
آن بزرگوار نگاهش را به یال اسب دوخته بود و از بین مردم حرکت می‌کرد ، و به راست و چپ خود نیز نگاه نمی‌کرد . من نیز در درون پیوسته برای او دعا می‌کردم . هنگامی که خواست از کنار من عبور کند ، رو به من کرد و فرمود :
استجاب اللَّه دعاک ، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک .
خداوند ، دعایت را اجابت فرماید ؛ عمرت را طولانی ، و دارایی و فرزندانت را بسیار گرداند .
آن گاه، من از شکوه و هیبت او برخود لرزیدم و بین دوستانم افتادم؛ پرسیدند: چه اتّفاقی برایت افتاده است؟
گفتم: خوبم )ولی هیچ چیزی در مورد آن جریان به هیچ کس نگفتم( . پس از این جریان به اصفهان بازگشتیم ، و به واسطه دعای آن بزرگوار، خداوند نیز راه‌های درآمد را به رویم گشود، به گونه‌ای که در حال حاضر هزار هزار درهم ارزش خانه و اموال درون خانه‌ام می‌باشد ، و بیرون از منزلم نیز بسیار ثروت و دارایی دارم . ده فرزند نیز نصیبم شده، و بیش از هفتاد سال از عمرم می‌گذرد .
من ، این مرد بزرگوار را به عنوان پیشوای خود برگزیدم و او را امام می‌دانم ؛ چرا که او چیزی را که در خاطر من گذشت متوجّه شد، و برایم دعا کرد و خداوند نیز دعایش را در حقّم مستجاب فرمود.
عرض می‌کنم : ای خردمند ؛ با دقّت اندیشه کن و ببین چگونه مولای ما امام هادی علیه السلام ، پاداش دعا و احسان این مرد اصفهانی را داد ، و آن گونه برایش دعا فرمود ؛ با این که وقتی آن شخص برای امام علیه السلام دعا کرد ، هنوز جزو پیروان امام علیه السلام نبود . آیا با وجود این جریان، می‌توانی گمان کنی در مورد امام عصر و مولای‌مان حضرت مهدی ارواحنا فداه ، با این که تو از شیعیان او هستی ، که اگر دعایش کنی ، او در مقابل برای تو دعای خیر نمی‌کند ؟!
نه ؛ به خدایی که جنّ و بشر را آفرید ، چنین نیست ؛ بلکه ، آن حضرت - اگر چه مؤمنان نسبت به این جهت بی‌توجّهی می‌کنند - برای مؤمنان و شیعیانش دعا می‌کند ؛ زیرا تمام احسان‌ها و نیکی‌ها از ناحیه آن حضرت است .
از جمله اموری که تأکید بر مدّعای ما می‌نماید این است که یکی از برادران شایسته و بزرگوارم به من گفت که در عالم رؤیا حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه را ملاقات کرده ، و آن حضرت به او فرموده‌اند :
إنّی أدعو لکلّ مؤمن یدعو لی بعد ذکر مصائب سیّدالشهداء علیه السلام فی مجالس العزاء .
من حتماً برای هر مؤمنی که در مجلس عزا ، بعد از یاد مصیبت‌های سیّد الشهدا علیه السلام برایم دعا کند ، دعا می‌کنم .
از خداوند درخواست توفیق دعا برای آن حضرت را داریم ؛ همانا ، او شنوای دعاست .(104)

تشکیل مجالسِ دعابرای تعجیل ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

تشکیل مجالس دعا ...
همان طور که می‌توان به تنهایی دعا کرد ، می‌توان به طور گروهی به دعا پرداخت . بدین شکل که مجالسی تشکیل شود و در آن‌ها از امام عصر ارواحنا فداه یاد شود؛ چرا که با این کار ، افزون بر این که برای امام علیه السلام دعا شده است، کارهای نیک دیگری مانند زنده کردن امر )امامت( امامان علیهم السلام ؛ بیان و بازگو کردن حدیث‌هایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است؛ و... صورت می‌گیرد .
نویسنده کتاب »مکیال المکارم« می‌گوید: یکی از تکلیف‌ها و وظایف مردم در زمان غیبت حضرت مهدی ارواحنا فداه ، آن است که مجالسی برپا کنند که در آن از امام زمان علیه السلام یاد شود ، و خوبی‌ها، فضیلت‌ها و مقامات شکوهمندش گفتگو گردد و به اطّلاع همگان برسد ، و برای آن وجود شریف در آن مجالس دعا شود و از بذل و بخشش جان و مال در این راه خودداری نگردد ؛ چرا که این کارها، رواج دادن و گسترش آیین خدا، بزرگ‌داشت و بالابردن کلام خدا، و کمک کردن به یکدیگر برای انجام نیکی و تقوا، و گرامی‌داشت مراسم و شعائر الهی ، و یاری نسبت به ولیّ پروردگار است .
افزون بر مطالبی که بیان شد و نیز ارزش‌های دیگری که در مورد برپایی این مجالس می‌توان برشمرد؛ فرمایش امام صادق‌علیه السلام - که در کتاب »وسائل الشیعه« و غیر آن نقل شده است - نیز بر این مطلب دلالت دارد :
تزاوروا ، فإنّ فی زیارتکم إحیاءاً لقلوبکم وذکراً لأحادیثنا ، وأحادیثنا تعطّف بعضکم علی بعض، فإن أخذتم بها رشدتم ونجوتم ، وإن ترکتموها ضللتم وهلکتم فخذوا بها وأنا بنجاتکم زعیم .(105)
به دیدار یکدیگر بروید؛ زیرا این دید و بازدیدها موجب زنده شدن دل‌های شما ، و بازگو کردن و یادآوری حدیث‌های ماست . حدیث‌ها و سخنان ما ، باعث همبستگی و مهربانی بیش‌تر بین برخی از شما با برخی دیگر خواهد شد . اگر سخنان ما را پذیرفتید و به کار گرفتید، هدایت می‌شوید و نجات می‌یابید؛ و اگر سخن ما را رها کردید، گمراه می‌گردید و هلاک می‌شوید ؛ بنابراین، شما احادیث و سخنان ما را بپذیرید و به کار بندید ، من نیز ضامن و عهده‌دار نجات شما می‌باشم .
دلالت روایت بر مطلب ما به این گونه است که : دلیل دستور دادن آن حضرت به دید و بازدید شیعیان این است که انگیزه و وسیله‌ای برای زنده شدن امر )امامت( ایشان و بازگویی احادیث‌شان است ؛ پس ، نتیحه می‌گیریم که بدون شک ، تشکیل این گونه مجالس که در آن یاد فضایل او ، و اموری که مربوط به آن حضرت است ؛ دارای برتری و استحباب است و ائمّه علیهم السلام به این کار ، علاقه‌مند هستند .
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در حدیث »أربع مائة« ، مطالبی فرموده‌اند که مربوط به موضوع بحث ماست :
إنّ اللَّه تبارک وتعالی إطّلع إلی الأرض فاختارنا ، واختار لنا شیعة ینصروننا ، ویفرحون لفرحنا ، ویحزنون لحزننا ، ویبذلون أموالهم وأنفسهم فینا ، اُولئک منّا و إلینا ، الخبر .(106)
همانا، خدای تبارک و تعالی ، با آگاهی و روشن‌بینی که نسبت به زمین )و موجوداتش( داشت، ما را برگزید؛ و شیعیان و پیروانی نیز برای ما انتخاب کرد، تا ما را یاری کنند ، و به جهت شادی ما شادمان ، و برای ناراحتی و اندوه ما اندوهگین باشند ، و ثروت و جان خویش را در راه ما بذل و بخشش نمایند . اینان از ما هستند ، و به سوی مایند ...
هشدار و آگاهی : می‌توان گفت : در برخی از زمان‌ها ، واجب است چنین مجالسی تشکیل شود ، همانند وقتی که مردم در حال کشیده شدن به انحراف و گمراهی باشند ، و بتوان با تشکیل این گونه مجالس ، آنان را از هلاکت و تباهی و انحراف بازداشت و به شاهراه هدایت ارشاد و راهنمایی نمود .
وجوب این امر با توجّه به دلیل‌های امر به معروف و نهی از منکر ؛ و نیز ، راهنمایی گم‌شدگان ، و نیز بازداشتن اهل بدعت و گمراهی به دست می‌آید . البتّه ، در همه حالات تنها خدای متعال است که انسان را حفظ می‌کند و از گناه باز می‌دارد .(107)

مکان‌های مخصوص به آن حضرت ارواحنا فداه

اشاره

جهت اطّلاع بیش‌تر خوانندگان محترم، به بررسی برخی از مکان‌هایی می‌پردازیم که ویژه آن حضرت هستند .
مرحوم محدّث نوری می‌فرماید : پوشیده نیست که برخی از مکان‌های ویژه امام عصر صلوات اللَّه علیه که مشهور به مقام امام زمان علیه السلام می‌باشند ؛ مکان‌هایی هستند مانند : وادی السلام )نجف اشرف( ، مسجد سهله ، مسجد حلّه ، مسجد جمکران در خارج شهر مقدّس قم ، و ... .
به نظر می‌رسد برخی از کسانی که آن امام علیه السلام را دیده‌اند ، در این مکان‌ها به زیارتش شرفیاب شده‌اند ؛ یا این که در این‌جاها ، معجزه‌ای از آن حضرت نمودار شده است ؛ بدین جهت ، جزو مکان‌های شرافتمند و بابرکت به حساب می‌آیند ، و جایی هستند که می‌توان با آن حضرت مأنوس شد ، و فرشتگان الهی در آنجا از آسمان فرود می‌آیند ، شیطان‌ها رفت و آمدشان کم است و این‌ها خود از وسایل و اسبابی است که موجب اجابت زودتر دعا ، و پذیرش سریع‌تر عبادت می‌شود .
فضیلت مسجد کوفه ...
در برخی از روایات آمده است : خدای عزّ وجلّ دوست می‌دارد در مکان‌هایی همانند این مکان‌ها و مسجدها و حرم‌های امامان علیهم السلام ، و قبرهای فرزندان امامان‌علیهم السلام، و قبر بندگان صالح و نیکوکار، که در شهرهای مختلف پراکنده‌اند پرستش شود .
این ، از لطف‌های پنهانی خداوند است نسبت به بندگانی که دچار گمراهی ، یا اضطرار و ناچاری ، بیماری ، بدهکاری ، ستمدیدگی ، ترس و وحشت ، نیاز و احتیاج ، و از این قبیل امور باشند ؛ بندگانی که دچار اندوه و مشکلات شده‌اند و قلب‌شان به هم ریخته و دارای ظاهری آشفته و حواسّی از کار افتاده هستند . این افراد ، می‌توانند به جاهای مزبور پناهنده شوند ، و گریه و زاری نموده و به وسیله کسی که صاحب آن مقام است ، به خداوند متوسّل شوند و درخواست علاج دردها و شفای بیماری‌ها ، و برطرف شدن شرّ مردمان شرور ، و دیگر گرفتاری‌ها را بنمایند .
در بسیاری از موارد ، خواسته این افراد پاسخ داده می‌شود : بیماری که در حال مریضی به آن جا رفته است ، شفا گرفته و برمی‌گردد ؛ ستم‌دیده‌ای که رفته است ، برمی‌گردد در حالی که حقّش را گرفته است ؛ کسی که با نگرانی و اضطراب به آن اماکن شرفیاب شده است ، برمی‌گردد در حالی که دلش آرام و خیالش راحت شده است .
البتّه ، طبیعی است هر کس ادب و احترام بیش‌تری به جا آورد ، بهره و خیر بیش‌تری نیز به دست می‌آورد .
و احتمال دارد تمام این مکان‌های شریف، جزو خانه‌های خدا باشند که دستور داده شده است که آن خانه‌ها رفیع و بلندمرتبه گردد و نام خدا در آن‌ها برده شود، و هر کس در آن خانه‌ها صبح‌گاهان و شام‌گاهان به تسبیح و ثناگویی خداوند بپردازد، ستوده شده است . و این مقام ، گنجایش ندارد که بیش از این به شرح و توضیح مطلب بپردازیم .(108)

1 - فضیلت مسجد کوفه

و این که آنجا مصلاّی حضرت مهدی ارواحنا فداه در عصر ظهور است
مسجد کوفه ، یکی از مسجدهای چهارگانه است که دستور کوچ کردن به سوی آن‌ها و اقامت و بزرگ‌داشت‌شان داده شده است .
آن چهار مسجد : مسجد الحرام )مکّه( ، مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم )در مدینه( ، مسجد الأقصی )در بیت المقدّس( ، و مسجد کوفه هستند .
مسجد کوفه یکی از همان چهار مکانی است که مسافر ، در آن جا اختیار دارد که نمازهای چهار رکعتی خود را به صورت کامل یا به صورت شکسته بخواند . و آن‌ها عبارتند از : مسجد الحرام ، مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، حرم امام حسین علیه السلام و مسجد کوفه .
این مسجد جایگاه نماز پیامبران و جانشینان ایشان بوده است ؛ و به زودی محلّ برگزاری نماز امام زمان ارواحنا فداه خواهد بود .
در روایتی آمده است : هزار نفر از پیامبران ، و هزار نفر از اوصیاء پیامبران ؛ در این مسجد ، نماز به جای آورده‌اند .(109)
اعمال مسجد کوفه بسیار زیاد است ؛ سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »مصباح الزائر« ، به بیان آن‌ها پرداخته است ؛ و چون ممکن است موجب طولانی شدن این گفتار شود ، از بازگویی آن خودداری کردیم .

2 - فضیلت مسجد سهله

که مقام حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در آنجاست
فضیلت مسجد سهله ...
بعد از مسجد اعظم کوفه ، مسجدی از نظر فضل و مرتبه بافضیلت‌تر از مسجد سهله در آن مکان نیست ؛ زیرا آنجا خانه ادریس و ابراهیم علیهما السلام است ؛ خضر پیامبر علیه السلام نیز در آنجا وارد شد و سکونت گزید .
روایت شده است : آنجا جایگاه صالحان و پیامبران و رسولان است و روایات بسیاری در فضیلت این مسجد وارد شده است .
امام صادق علیه السلام به ابو بصیر فرمود :
أترانی أنظر إلی صاحب الأمر داخلاً إلی مسجد السهلة بأهله وعیاله ومتّخذه منزلاً له، وإنّ اللَّه تعالی لم یرسل نبیّاً قطّ إلّا وصلّی فیه، وکلّ من أقام فیه فکأنّما أقام فی خیمة رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم ، وما من مؤمن ولا مؤمنة إلّا وقلبه یحنّ إلیه ، وفیه حجر علیه صور جمیع الأنبیاء صلوات اللَّه علیهم .
وما من أحد یصلّی فیه ویدعو بنیّة خالصة إلّا أعطاه اللَّه حاجته ، وما من أحد یطلب فیه الأمان إلّا آمنه اللَّه من کلّ ما یخاف ، وما من یوم أو لیلة إلّا وتنزّل الملائکة لزیارته وعبادة اللَّه فیه ، وما لم أذکره لک من فضیلة هذا المسجد أکثر ممّا ذکرته .
آیا باور می‌کنی که من صاحب الأمر )صلوات اللَّه علیه( را می‌نگرم در حالی که با اهل و عیالش به مسجد سهله داخل می‌شود و در آن مأوا می‌گزیند ؟ خداوند بلندمرتبه هیچ پیامبری را نفرستاد مگر این که در آنجا نماز گزارد . هر که در آنجا اقامت کند ، مثل این است که در خیمه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اقامت نموده است ؛ هیچ زن و مرد مؤمنی نیست مگر این که قلبش بدان مشتاق و مایل است و در آن مسجد سنگی است که صورت‌های همه پیامبران در آن ، نقش بسته است .
کسی نیست که در آن مکان نماز گزارد و خداوند را با نیّتی خالص بخواند مگر این که خدا حاجتش را عطا کند . هر کس که در آنجا از خدا امان بخواهد ، خدا از آنچه که می‌ترسد او را ایمنی بخشد . شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت آنجا فرود نیایند و در آنجا عبادت پروردگار ننمایند . آنچه از فضیلت این مسجد برای تو نگفتم ، بیش از آن است که برایت گفتم .
نیز از همان امام علیه السلام روایت شده است :
من صلّی رکعتین فی مسجد السهلة ، زاد اللَّه فی عمره عامین .
هر کس دو رکعت نماز در مسجد سهله بجا آورد ، خداوند دو سال بر عمرش بیفزاید .
در روایتی دیگر وارد شده است :
أنّ منه یکون النفخ فی الصور ، ویحشر من حوله سبعون ألفاً یدخلون الجنّة بغیر حساب .
نفخ در صور از آنجاست ؛ و از اطراف آن مسجد هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند .
ابن قولویه در »کامل الزیارات« با سند معتبر از حضرمی از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام روایت می‌کند که حضرمی می‌گوید : به امام علیه السلام گفتم : کدام بقعه بعد از حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، برتر است ؟ فرمود :
الکوفة یا أبابکر ؛ هی الزکیّة الطاهرة ، فیها قبور النبیّین المرسلین وغیر المرسلین والأوصیاء الصادقین ، وفیها مسجد سهیل الّذی لم یبعث اللَّه نبیّاً إلّا وقد صلّی فیه .
ومنها یظهر عدل اللَّه ، وفیها یکون قائمه والقوّام من بعده ، وهی منازل النبیّین والأوصیاء والصالحین .
ای ابوبکر ؛ کوفه ؛ آنجا پاکیزه و طاهر است . در آنجا قبور پیامبران مرسل و غیر مرسل و جانشینان راستین است و در آن ، مسجد سهله است که خداوند پیامبری را برنینگیخته است که در آن مکان نماز نخوانده باشد .
از آنجا عدل الهی ظاهر می‌شود و قائم خدا و قائمان بعد از او در آنجایند و آن ، منزلگاه پیامبران ، اوصیاء و صالحان است .(110)

3 - مسجد مقدّس جمکران

مسجد مقدّس جمکران

بنای این مسجد در جمکران قم ، بنا به دستور خاصّ حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه در بیداری صورت گرفته است .
آن گونه که شیخ نیک رفتار و عفیف ، جناب حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید : در شب سه‌شنبه 17 رمضان سال (393) هجری قمری در منزلم خوابیده بودم ؛ همین که نصف شب شد گروهی بر درب منزلم آمده ، بیدارم نمودند و گفتند : برخیز و )حضرت( صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه را پاسخ گو که تو را فرا می‌خواند .
بلند شدم و خود را آماده ساختم . گفتم : بگذارید تا پیراهنم را بپوشم ؛ ناگهان ندایی از طرف درب آمد که آن پیراهن تو نیست . پس ، رهایش کردم و شلوارم را برداشتم . ندا آمد که این از آنِ تو نیست و شلوار خود را برگیر . آن را انداختم شلوار خود را برداشته و پوشیدم . برخاستم تا کلید درب را بجویم، ندا آمد که درب باز است.
هنگامی که به سوی درب آمدم ، گروهی از بزرگان را دیدم ، بر آنها سلام کردم . پاسخم دادند و به من خوش‌آمد گفتند و مرا به مکانی بردند که جایگاه فعلی مسجد است ؛ چون نیک نگاه کردم ، تختی دیدم که فرش‌هایی نیکو بر آن گسترده‌اند و پشتی‌های زیبایی نهاده‌اند و جوانی در حدود سی ساله تکیه بر آن کرده بود .
پیرمردی در حضورش بود و کتابی در دست داشت که برای او می‌خواند و در اطراف او بیش از شصت مرد بودند که در آن مکان نماز می‌گزاردند . بعضی لباس سفید بر تن کرده بودند و بعضی لباس سبز . آن پیرمرد ، خضر پیامبر بود ؛ مرا نشاند ، و آن گاه امام علیه السلام مرا به اسم صدا زده و فرمود :
نزد حسن بن مسلم برو ، و به او بگو : تو ، سال‌هاست که این زمین را )غاصبانه( آباد کرده و در آن زراعت می‌کنی ، و ما آن را خراب می‌کنیم ، پنج سال است که در آن کشت و زرع کرده‌ای ؛ امسال هم همان گونه مشغول هستی ؛ ولی دیگر اجازه نداری به این زمین باز گردی و باید منافعی را که از کشت و زرع این زمین برده‌ای ، بپردازی تا در آنجا مسجد بنا گردد .
و نیز به او بگو : این زمین محترم و باارزشی است که خداوند آن را از میان دیگر مکان‌ها برگزیده است و بر آن‌ها برتری و شرافت داده است ؛ و تو آن را بر زمین‌های خودت افزوده‌ای؛ در سزای این عمل ، خداوند دو فرزند جوانت را به مرگ گرفتار نمود ، ولی تو از این غفلت ، آگاه نشدی . اگر این دستوری را که دادم اجرا نکنی ، عذاب الهی از جایی که نمی‌فهمی به سراغت خواهد آمد .
جناب حسن بن مثله می‌گوید : گفتم : مولای من ؛ باید نشانه و علامتی داشته باشم ؛ زیرا مردم آنچه را که بدون نشانه و دلیل باشد نمی‌پذیرند و گفتار مرا تصدیق نخواهند کرد .
حضرت فرمود :
ما در آنجا این کار را خواهیم کرد ، تو برو و پیغام ما را برسان ؛ و نزد سیّد ابی الحسن(111) نیز برو و به او بگو بیاید و محدوده زمین را معیّن نموده ، منافع سال‌های گذشته را از حسن بن مسلم بگیرد و به مردم بدهد ، تا مسجد را بنا نمایند . آنچه از هزینه ساخت مسجد ، کم می‌آید از غلّه زمینی که در رهَقِ اردهال داریم ، کامل کند و مسجد را تمام نماید؛ ما نصف رهَق را برای این مسجد وقف نمودیم تا هر سال غلّه آن را گرفته و برای عمارت مسجد صرف نماید .
به مردم بگو : بدین مکان رغبت نمایند و با اشتیاق به آن روی آورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آنجا چهار رکعت نماز به جای آورند .(112)
جناب حسن بن مثله می‌گوید : با خود گفتم : گویا این همان مکان است که تو آن را مسجد امام صاحب الزمان ارواحنا فداه می‌دانی در حالی که به جوانی که بر پشتی‌ها تکیه داده بود اشاره می‌کردی ، پس آن جوان به من اشاره فرمود که بروم .(113)
مسجد شریف جمکران از مکان‌های بسیار مهمّ معنوی در صحنه گیتی است و کسانی که به آن مکان مقدّس شرفیاب می‌شوند ، باید کاملاً آداب آن را رعایت نموده و از اهمّیت و موقعیّت معنوی آن ، آگاه باشند ؛ تا با تشرّف به آن مکان پرفیض ، روح و جان خود را سرشار از معنویّت نموده و وجود خویش را باصفا و نورانی سازند .
اینک بعضی از نکاتی را که دانستن آن برای افرادی که به آن مکان معنوی شرفیاب می‌شوند مفید است ، بیان می‌کنیم :
1 - حضرت امام عصر ارواحنا فداه در بیداری توسّط جناب حسن بن مثله جمکرانی به امامزاده عظیم الشأن سیّد ابوالحسن الرضا فرمان دادند آن مسجد مقدّس را بنیان گذارد . و جریان آن در تمام منابع و مدارک به عنوان بیداری نقل شده است نه خواب .
2 - صدها سال قبل از فرمان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه به بنا کردن آن مکان مقدّس ، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از وقوع آن خبر داده‌اند و در روایتی که صاحب کتاب »انوار المشعشعین : 454/1» ذکر نموده است امیر دائره هستی و ولیّ عوالم امکان حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام به تفصیل آن را در پیشگوئی خود بیان نموده‌اند .
در آن روایت شریف در بیان عظمت مسجد مقدّس جمکران سرّی را بیان کرده‌اند که همه تاب تحمّل و پذیرش آن را ندارند .
3 - مسجد مقدّس جمکران در عصر ظهور امام عصر ارواحنا فداه بزرگترین پایگاه قدرت آن حضرت پس از کوفه است و حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در آن روایت فرموده‌اند :
در عصر ظهور ، پرچم لشکریان امام عصر ) ارواحنا فداه ( بر فراز کوه سفید - که همان کوه خضر در نزدیکی مسجد است - به اهتزاز درمی‌آید .
4 - نکته بسیار مهمّی که باید به آن توجّه داشت این است که نه تنها مسجد مقدّس جمکران در عصر ظهور امام عصر ارواحنا فداه عظمت و موقعیّت خاصّی دارد و مرکز قدرت و محلّ تحوّلات روحی و معنوی است که در زمان غیبت آن حضرت نیز این چنین است .
این نکته را از فرمایش امام زمان ارواحنا فداه استفاده می‌کنیم که فرموده‌اند : »هر کس این نماز را در این مکان بخواند گویا که در داخل خانه خدا آن را انجام داده« . و خانه خدا نه تنها مرکز مغناطیس زمین است و از نظر روحی و جسمی در انسان تأثیر می‌گذارد ، که در برابر بیت المعمور و مکان‌های معنوی آسمانی و فضائی است .
بنابراین انسان با بودن در خانه خدا و اقامه نماز در آن ، راه ارتباط برایش باز می‌شود و خود را در اختیار جاذبه‌های روحی و جسمی زمین و آسمان قرار می‌دهد و در معرض تشعشعات امواج نامرئی قرار می‌گیرد که در جسم و جان انسان تحوّلی سازنده به وجود می‌آورد و مکان اصلی مسجد مقدّس جمکران نیز دارای همین اثر ارزنده است .
و دلالت می‌کند بر این مطلب کلام امام عصر ارواحنا فداه که فرموده است : »نماز خواندن در آن مکان همچون نماز خواندن در داخل خانه خدا می‌باشد« .
همانا برای مکان اصلی مسجد جمکران اسراری ناشناخته نهفته است که مردم آن را نمی‌دانند . و همان گونه که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرموده‌اند :
ما من عِلمٍ إلّا وأنا أفتحه ، وما من سرٍّ إلّا والقائم یختمه .(114)
هیچ علمی نیست مگر آن که من آن را می‌گشایم و هیچ سرّی نیست مگر آن که قائم آن را بیان می‌کند و به پنهان بودنش خاتمه می‌دهد .
بناء مسجد مقدّس جمکران و عظمت و راز آن را نیز اوّل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خبر داده‌اند و بیان همه اسرار آن در عصر ظهور حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه صورت خواهد گرفت إن شاء اللَّه .
ما یاد آن زمان پرشکوه را در خاطره‌ها تجدید می‌کنیم و از خدای مهربان می‌خواهیم هر چه زودتر آن ظهور نورانی را برساند تا اسرار عالم وجود را فاش ساخته و دانش بیکران و عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند .

توجّه به وظایف دوران غیبت

5 - افرادی که به آن مکان مقدّس مشرّف می‌شوند باید بدانند در جایی بسیار باعظمت گام برمی‌دارند که مورد توجّه امام عصر ارواحنا فداه می‌باشد و آنان در منظر و محضر نورانی آن بزرگوار هستند به گونه‌ای که گویی در منزل آن حضرت وارد شده‌اند و در خدمت آن بزرگوار حاضر گشته‌اند .
بنابراین باید شرایط حضور را در این مکان بیش از اماکن دیگر رعایت کنند و بدانند که علم و آگاهی حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه کاملاً بر آنان احاطه دارد و نه تنها از اعمال و رفتار و گفتار آنان ، بلکه از افکار و اندیشه‌ها و نیّت‌های ایشان ، و بلکه از افکار و خطوراتِ نهفته در ضمیر ناخودآگاه و نفس آنان نیز باخبرند .
به این جهت باید مواظب رفتار و گفتار و افکار خود باشند ؛ زیرا آنان در مسجد مقدّس جمکران میهمان آن حضرت هستند ، پس باید شرایط ادب و حضور را از قبل از تشرّف بیشتر رعایت کنند .
6 - یکی از شرایط ادب برای کسی که در آن مکان مقدّس تشرّف پیدا می‌کند ، این است که هدف خود را از تشرّف به آن مسجد مقدّس مشخّص نموده و بهترین ، مهم‌ترین و عالی‌ترین هدف را برای خود برگزیند و خود را پای‌بند مقاصد کوچک و مسائل مادّی و نفسانی خود نسازد ، و بداند بزرگ‌ترین مسأله در این عصر و زمان ، تعجیل ظهور امام زمان ارواحنا فداه می‌باشد .
زیرا در عصر ظهور آن حضرت ، مشکلات مادّی و معنوی همه انسان‌ها برطرف می‌شود و دیگر غم به خانه‌ای راه نخواهد یافت . پس چه بهتر که در آن مکان مقدّس برای نجات همه انسان‌ها از گرفتاری‌ها و مشکلات دعا کند . و هدف اصلی خود را از تشرّف به مسجد مقدّس جمکران ، استغاثه و دعا برای امام عصر ارواحنا فداه و تعجیل فرج و ظهور آن بزرگوار قرار دهد .
توجّه به وظایف دوران غیبت
گرچه ما این کتاب را - با توفیق خداوند و لطف حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه - درباره آشنایی با یکی از وظایف زمان غیبت یعنی دعا برای تعجیل ظهور امام زمان صلوات اللَّه علیه ، تألیف نموده‌ایم ؛ ولی سزاوار است در مقدّمه آن ، بعضی از وظیفه‌ها و برنامه‌های دیگر دوران تاریک غیبت را نیز بیان کنیم ؛ گرچه امیدواریم ان شاء اللَّه فرج آن حضرت را به زودی شاهد بوده و در پایان دوران غیبت باشیم ؛ زیرا بنا بر روایاتی که از ائمّه اطهار علیهم السلام وارد شده ، لازم است که هر صبح و شام متوقّع واقع شدن ظهور آن امام همام و چشم به راه آمدن او باشیم .
متأسّفانه در این زمینه تاکنون مردم نوعاً از تمام وظایفی که در دوران غیبت به عهده دارند بی‌اطّلاعند ، و کتاب‌های ارزنده‌ای که در این باب نوشته شده مشتمل بر بعضی از وظیفه‌های زمان تاریک غیبت می‌باشد . و چنانچه مردم از اوّلین روزهای سیاهِ غیبت با حال تباه خود آشنا می‌شدند ، عصر غیبت این گونه طولانی نمی‌شد .
به هر حال همه مردم بالأخصّ کسانی که دارای وظیفه بیان این گونه مسائل بوده‌اند و از گفتن آن غفلت یا تغافل ورزیده‌اند ، باید از عمل خود سخت غمگین و شرمسار باشند .
آیا سزاوار است امیر عالَم هستی که عالِم به همه نیازمندی‌ها در این منظومه و همه منظومه‌ها و کهکشان‌هاست در میان ما باشند و ما از آن حضرت غافل باشیم ؟
آیا سزاوار است قوای مغزی میلیاردها انسان بر اثر پنهان بودن نور خدا همچنان در پرده ظلمت قرار داشته باشد ؟
آیا سزاوار است میلیاردها انسان هر یک جام جهان نمائی به نام قلب با خود همراه داشته باشند و از عظمت آن بی‌خبر باشند ؟
آیا در چه زمانی قلب‌ها به حیات اصلی خویش بازمی‌گردند و با زندگی عالی انسانی به معنای واقعی آشنا می‌شوند ؟
آیا در چه دورانی انسان‌ها به عظمت قلب خویش و آن آئینه‌ای که با آن می‌توانند جهانی را مشاهده کنند آگاه می‌شوند ؟
آیا در کدامین زمان تحرّکی در عقل و خرد و اندیشه انسان‌ها پدید می‌آید و جامعه بشریّت با گسترش دانش به مقامات عالی و والای علمی راه پیدا می‌کند ؟
آیا در کدامین روزگار انسان‌ها بر اثر آشنا شدن با نور خدا ، تیرگی‌ها و تاریکی‌ها ، زورگویی‌ها و تزویرها را کنار نهاده و به حکومت عادلانه الهی که جهانی خواهد بود می‌رسند ؟ آیا چه زمانی ... و آیا چه زمانی ...

اعتیاد به عصر غیبت ...

آیا این‌ها همه ، جز در حکومت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه میسّر است ؟ پس چرا شُکوه آن زمان را احساس نمی‌کنیم ؟ و چرا از تیرگی این زمان شِکوه نمی‌نمائیم ؟ چرا از وضع جهان در آینده(115) آگاهی نداریم ؟ و چرا به وظیفه‌های دوران غیبت عمل نمی‌نمائیم ؟!
اعتیاد به عصر غیبت امام عصر ارواحنا فداه !
پاسخ همه این سئوالات این است که ما به عصر غیبت و تاریکی و ظلم و ستم در آن خو گرفته‌ایم ! به حدّی که مجذوب ظلم و ظلمت گشته و به آن معتاد شده‌ایم ! و اعتیاد یک قدرتِ بسیار قوی برای کشاندن انسان‌ها به طور ناخودآگاه به سوی خوبی‌ها و یا بدی‌هاست !
اعتیاد و خو گرفتن انسان به هر چیزی همچون فطرت و طبیعت او ، آدمی را به سوی آن می‌کشاند به طوری که گویی اراده و اختیار را از انسان در مقابل آن و عمل کردن برخلاف آن گرفته است ! این قدرت را خداوند در اعتیاد قرار داده است تا آدمی با خو گرفتن به خوبی‌ها بدون زحمت و ناخودآگاه به سوی آن‌ها جذب شوند و از بدی‌ها و زشتی‌ها کناره گیرند .
به این جهت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عادت را طبیعت دوّم انسان برشمرده و فرموده‌اند :
العادة طبع ثانٍ .(116)
عادت طبیعت دوّم است .
این کلام کوتاه حقایق مهمّی را دربردارد . بنابراین فرمایش همان گونه که انسان به سوی آنچه فطرت و طبیعت او اقتضا دارد به راه می‌افتد ، به سوی آنچه به آن خو گرفته و عادت نموده نیز حرکت می‌کند .
انسان باید از این قدرت بزرگ ، در راه صحیح و هدف‌های ارزنده استفاده کند ، و از آلوده ساختن خویش به عادت‌های زشت و ناپسند خودداری نماید .
متأسّفانه جامعه بشری بر اثر نداشتنِ رهبری صحیح و نبود قدرتی که بتواند اجتماع را به سوی فضیلت‌های اخلاقی و صفات برجسته انسانی سوق داده و هدایت نماید ، به عادت‌های اشتباه فردی و اجتماعی گرفتار شده است .
اعتیادهای اجتماعی قدرتی بسیار بیشتر از اعتیادهای فردی دارند و آسان‌تر می‌توانند انسان را به سوی چیزی که اجتماع به آن خو گرفته است ، بکشانند .
یکی از عادت‌های شوم اجتماعی که جامعه ما را به خود گرفتار نموده و در بند اسارت خویش کشیده است ، خو گرفتن به وضع موجود و سازش با آن است به گونه‌ای که هرگز درباره آینده‌ای حیاتبخش و نجات دهنده فکر و اندیشه‌ای نکنند .
با آن که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت علیهم السلام با بیان مسأله »انتظار« و تشویق انسان‌ها به سوی آن ، مردم را به اشتباه بودن سوختن و ساختن آگاه نموده و با بیان مسئله انتظار آنان را به امید و حرکت به سوی آینده روشن فرا خوانده‌اند .
متأسّفانه کسانی که وظیفه داشته‌اند این مسأله مهمّ حیاتی را برای مردم بیان کنند ، در این وظیفه کوتاهی ورزیده‌اند . به این جهت مردمان همچنان به سوختن و ساختن عادت کرده‌اند و درباره رسیدن به آینده درخشان ، تلاش نکرده‌اند ؛ و با کمال تأسّف مسأله غیبت امام عصر ارواحنا فداه هنوز ادامه یافته است !
هنوز اکثریّت جامعه ما به یک نوع اعتیاد که غفلت از مسأله ظهور امام عصر ارواحنا فداه می‌باشد ، گرفتار است ؛ و آن را به دلیل قانون وراثت از نسل‌های گذشته به ارث برده است ! و در نتیجه هنوز جامعه ما در حال رکود به سر می‌برد و حرکتی در جهت ترقّی و رسیدن به مراتب عالی و ارزنده ننموده است ! در حالی که اگر کسی بتواند عادت‌های اشتباه را کنار زده و خود را به خصلت‌های ارزنده انسانی زینت دهد به بهترین مقامات عالی دست می‌یابد .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند :
بغلبة العادات الوصول إلی أشرف المقامات .(117)
رسیدن به ارزنده‌ترین مقامات ، با غلبه بر عادات به دست می‌آید .

روش فکری خود را تغییر دهید!

جامعه ما باید با ایجاد حالت انتظار و دعا برای ظهور منجی جهان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه عادت دیرینه غفلت از وجود تاریکی عصر غیبت را کنار بگذارد و به وسیله دعا از اعماق دل و جان خواهان فرا رسیدن حکومت عدل امام عصر صلوات اللَّه علیه از خداوند باشد.
روش فکری خود را تغییر دهید !
با یک جهش روحی و با یک تغییر سبک و روش فکری ، تحوّل مهمّی در خود ایجاد کنید و راه خود را از افرادی که برای‌شان غیبت و ظهور تفاوت چندانی ندارد جدا کنید . یقین داشته باشید همانگونه که بی‌تفاوتی و غفلت نسبت به پدر جسمانی گناهی بزرگ است ؛ بی‌تفاوتی و غفلت از پدر معنوی گناهی بزرگ‌تر است ؛ و سرانجامی تاریک و شوم برای انسان خواهد داشت .
اگر تاکنون نسبت به امام عصر ارواحنا فداه بی‌تفاوت بوده‌اید و فرق میان ظهور و غیبت آن حضرت را درک نکرده‌اید و در اندیشه ظهور حیاتبخش آن حضرت نبوده‌اید ؛ اگر تاکنون اهل دعا و نیایش برای فرا رسیدن روزگار پرشکوه عصر ظهور نبوده‌اید ، و نمی‌دانستید که نسبت به امام زمان و رهبر و مولای خویش وظیفه‌ای ویژه بر عهده دارید ، اکنون که این حقیقت را دریافتید و درک نمودید که در زمان غیبت وظیفه‌ای سنگین بر عهده مردم است ، خود را از غفلت نجات بخشیده و با یک اراده قوی و با یک تصمیم جدّی ، گذشته خود را جبران کنید . و با تلاش و کوشش در مسیر انتظار حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه گام بردارید و بدانید رأفت و مهربانی شدید آن حضرت نسبت به دوستداران مقام ولایت ، سبب می‌شود که غفلت‌های گذشته آن‌ها مورد عفو و بخشش قرار گیرد و قلب مهربان آن بزرگوار اشتباهات ایشان را نادیده خواهد گرفت .
مگر حضرت یوسف علی نبیّنا وآله وعلیه السلام به برادران خود با آن همه ظلم و ستمی که بر ایشان روا داشتند ، نفرمود :
» لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ « .(118)
امروز سرزنشی بر شما نیست ، خداوند شما را می‌آمرزد و او رحم کننده‌ترین رحم کنندگان است .
یقین داشته باشید روح عظیم انسان ، آفریده نشده است که وابسته به مادّیات و مسائل بی‌ارزش دیگر گردد ، بلکه برای آن خلق شده است که با آشنائی با مسائل معنوی و شناخت خداوند و جانشینان او به سوی مسائل الهی کشیده شود .
آیا سزاوار است انسانی که می‌تواند همچون سیّد بحرالعلوم و مرحوم شیخ انصاری با امام عصر ارواحنا فداه ارتباط داشته باشد ، روح خود را غرق در اندیشه‌های مادّی نموده و وجود خویش را گرفتار قید و بندهای غفلت‌زا نماید ؟!
آیا سزاوار است انسانی که می‌تواند بر فراز فضای آشنایی با خاندان وحی به پرواز درآید ، پر و بال خود را بشکند و در زندان دنیا خود را بازیچه و اسیر شیاطین گرداند ؟!
آیا سزاوار است در میان هفت میلیارد جمعیّت انسان در سراسر جهان تعدادی بس اندک با مفاسد عصر غیبت آشنایی داشته باشند ؟!
چرا نباید همه انسان‌ها از ارزش انسانی خویش باخبر باشند و بدانند در صورتی دارای قدر و بها هستند که بتوانند به خداوند و جانشین او در این روزگار توجّه داشته باشند ؟
اگر همه انسان‌ها لیاقت چنین مقامی را ندارند و این مقام از آنِ گروهی خاصّ است ، چرا ما و شما از آنان نباشیم ؟
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ؟ ره ز که پرسی ؟ چه کنی ؟ چون باشی؟

به سوی امیر عالم هستی

یقین داشته باشید کسی که صادقانه در جستجوی امام عصر ارواحنا فداه باشد و در راه آن حضرت خدمت نماید و درباره تعجیل ظهور آن بزرگوار دعا و تلاش نماید ، سرانجام راه به جایی می‌برد و روزنه‌ای به سویش گشوده می‌شود ؛ بنابراین از کمک و فداکاری نسبت به آن حضرت که دوران غیبت - همچون ریسمانی که دشمنان به گردن اوّل مظلوم عالم هستی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام افکندند ، و دستان آن بزرگوار را بستند - دستان آن حضرت را بسته است ؛ دست برندارید . و با تلاش در راه ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه و فراهم کردن مقدّمان آن، تاری از ریسمان غیبت را پاره کنید .
اطمینان داشته باشید اگر کسی از خورشید تابناک وجود او در زندگی بهره‌مند شود و شکّی به خود راه ندهد ، منظور نظرِ حضرتش قرار می‌گیرد و آن بزرگوار با کلامی یا پیامی یا نگاهی خاطر او را خشنود و قلبش را شاد می‌نماید ؛ زیرا ممکن نیست کسی در جستجوی حقیقتی باشد و در راه آن قدم بردارد ، مگر آنکه سرانجام به همه مقصود خویش و یا به مقداری از آن دست می‌یابد .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند :
من طلب شیئاً ناله أو بعضه .(119)
کسی که در جستجوی چیزی باشد به تمام آن یا مقداری از آن می‌رسد .
شما با قاطعیّت و یقین معتقد باشید که اینک گرچه دوران تاریک غیبت است و نوبت اظهار ولایت و قدرت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه نرسیده ؛ ولی با این وجود آن حضرت قطب دائره امکان و امیر عالم هستی هستند و ولایت مطلقه آن بزرگوار سراسر جهان را فرا گرفته است . در زیارت آن حضرت می‌خوانیم :
السّلام علیک یا قطب العالم .(120)
سلام بر شما ای قطب عالمِ هستی .
همه موجودات عالم هستی در عصر تاریک غیبت و همچنین در دوران نورانی ظهور در پرتو آن وجود مقدّس به زندگی ادامه می‌دهند و مدیون امامت و رهبری آن بزرگوار می‌باشند . نه تنها ذرّات مادّی جهان بلکه بزرگان عالم که مسیحا نفسند تابع و پیرو فرمان آن بزرگوارند ؛ بلکه شخص حضرت عیسی علیه السلام دم مسیحائی و مقام ارزشمند خود را به یمن وجود آن حضرت و آباء گرامی آن بزرگوار بدست آورده است . و نه تنها در عصر ظهور که اکنون نیز در تحت لواء امامت و رهبری آن بزرگوار به انجام وظیفه مشغول است .
در زیارت امام زمان ارواحنا فداه می‌خوانیم :
السّلام علیک یا إمام المسیح .(121)
سلام بر شما ای پیشوای مسیح .
این ولایت و رهبری ، مخصوص روزگار پرشکوه ظهور نیست ؛ بلکه اکنون نیز حضرت عیسی در جایگاه عظیم خود افتخار پیروی از مقام امامت و رهبری آن بزرگوار را دارا می‌باشد .
همه نجباء ، نقباء و اولیاء خدا که پا بر هوای نفس خود گذاشته و قصد و نیّت خویش را خالص نموده‌اند ، به قدر ارزشی که در پیشگاه خداوند دارند ، راه و یا روزنه‌ای به سوی مقام نورانیّت آن حضرت که نور عالم هستی در این عصر و زمان است بدست آورده‌اند ، و امام عصر ارواحنا فداه تنهایی و غربت خویش را با این گونه اشخاص که به مقامات عالی راه یافته‌اند برطرف می‌نماید . در روایت می‌خوانیم :
وما بثلاثین من وحشة .(122)
با وجود سی نفر ) از یاوران خالص ( احساس تنهایی برای آن حضرت نیست .
مقصود از بیان مطالب گذشته این است که دوران غیبت به این معنی نیست که امدادهای غیبی حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه از موجودات قطع گردیده و آن بزرگوار از کسی دستگیری نمی‌کنند و کسی در عصر تیره غیبت راهی به نور و روزنه‌ای به روشنائی نمی‌یابد ؛ بلکه همان گونه که گفتیم کسانی که با صداقت به سوی آن بزرگوار می‌شتابند و در پرتو بهره‌مند شدن از دریای بیکران معارف امام عصر ارواحنا فداه روزگار پرشکوه ظهور را در زندگی خود لحظه‌شماری می‌کنند ، با پیامی یا نگاهی از سوی حضرتش قلب‌های استوار خود را استوارتر می‌کنند .
و اگر گوش جان باز کنیم و ندای این افراد بااخلاص را بشنویم ، پیام‌شان به ما این گونه است : » فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِی الْمُقَدَّسِ طُوی«(123) .
کفش خود را درآورید و ببینید چگونه پای خود را آزرده‌اید که تاکنون از رفتن به سوی امیر عالم هستی و قطب عالم امکان باز مانده‌اید !
متأسّفانه عدّه‌ای از افراد نه تنها خود را خالص نمی‌گردانند و ریگ از کفش خود خارج نمی‌کنند که در کفش دیگران نیز ریگ می‌اندازند و آنان را می‌آزارند . این گونه افراد با نیشِ زبان ، نیشتر به قلب دوستان واقعی می‌زنند ؛ زیرا بر اثر القائات شیطانی مایلند همگان از راه رفتن در طریق امام عصر ارواحنا فداه باز مانند . گویی که نمی‌دانند دشمنی با مسیر امام زمان ارواحنا فداه و مخالفت با دوستان واقعی آن حضرت ، دشمنی با شخص آن بزرگوار است. مگر حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در »نهج البلاغه« نفرموده‌اند:
أصدقاؤک ثلاثة وأعداؤک ثلاثة ، فأصدقاؤک: صدیقک ، وصدیق صدیقک ، وعدوّ عدوّک ، وأعداؤک : عدوّک ، وعدوّ صدیقک ، وصدیق عدوّک .(124)
دوستان تو سه گروهند و دشمنان تو نیز سه گروه می‌باشند .
امّا دوستانت عبارتند از: 1 - دوست خودت، 2 - دوستِ دوستت، 3 - دشمنِ دشمنت .
و دشمنانت عبارتند از : 1 - دشمن خودت ، 2 - دشمنِ دوستت ، 3 - دوست دشمنت .
بنابراین آیا دشمنی کردن با دوستان امام عصر ارواحنا فداه ، مخالفت با آن بزرگوار نیست ؟!
بگذریم که این سخنان خوشایند همگان نیست ! زیرا که اکنون ریگ و ریگزار فراوان است و بیابان‌های تفتیده ریگ‌های داغ فراوان دارد ! و خشکسالی و قحطی چهره کریه خود را به همه نشان داده است و فکر باران افراد را به خود مشغول ساخته و عدّه‌ای در پی انجام نماز استسقاء رفته‌اند .
امّا صدها سال از غیبت آن آب گوارای حیات می‌گذرد و مردم دست‌شان از آن چشمه زلال حیات مادّی و معنوی کوتاه است ولی برای رسیدن به آن کوشش نمی‌کنند و به فکر باران می‌باشند در حالیکه باران به برکت وجود آن حضرت می‌بارد .
آیا در زیارت جامعه نمی‌خوانیم :
وبکم ینزّل الغیث .
به وسیله شما بارانِ سودمند می‌بارد .
ولی ما چنین بوده و چنین هستیم ، اصل را فراموش کرده و به جستجوی فرع می‌پردازیم . همان گونه که مسبّب الأسباب را از یاد می‌بریم و به دنبال اسباب می‌رویم .

توجّه به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه لازم است

توجّه به حضرت بقیّة اللَّه علیه السلام ...
باید بدانیم که توجّه به حضرت بقیّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه ، توجّه به خداوند کریم است ؛ همانگونه که توجّه به بقیّه ائمّه طاهرین علیهم السلام توجّه به خداوند می‌باشد .
پس زیارت و توسّل به ائمّه اطهار علیهم السلام ، مایه توجّه به خداوند تبارک و تعالی است . به این جهت کسی که قصدِ تقرّب به خداوند بزرگ بنماید به ائمّه اطهار علیهم السلام روی می‌آورد . در زیارت جامعه می‌خوانیم :
وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ .
کسی که او )خداوند( را قصد نماید به سوی شما روی می‌آورد .
انسان با توجّه به ائمّه اطهار علیهم السلام نه تنها عوامل موفّقیّت و پیشرفت را به سوی خود جلب می‌کند بلکه موانعی را که مانع رسیدن به مقامات عالی هستند نیز برطرف می‌نماید ؛ زیرا به وسیله توجّه به امام زمان ارواحنا فداه و همچنین بقیّه ائمّه اطهار علیهم السلام درهای رحمت و مغفرت الهی به سوی انسان گشوده می‌شود و تاریکی‌ها از باطن او برطرف می‌گردد .
حضرت باقر العلوم علیه السلام در شرح کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند : »أنا باب اللَّه« ، می‌فرمایند :
یعنی مَن تَوَجَّهَ بی إِلَی اللَّهَ غفر له .(125)
یعنی کسی که به وسیله من توجّه به خداوند نماید آمرزیده می‌شود .
بنابراین با توجّه به باب اللَّه ، خداوند گناهان او را آمرزیده و موانع پیشرفت روحی او را برطرف می‌کند .
گرچه همه چهارده معصوم علیهم السلام به دلیل دارا بودن »مقام نورانیّت« محیط بر هر عصر و زمانی هستند و انسان‌ها در هر عصر و زمان باید توجّه به همه آن بزرگواران بنمایند ولی بر اساس مقامات تنزّلیّه زمانیّه ، هر انسانی باید به امام عصر و زمان خودش بیشتر از بقیّه ائمّه علیهم السلام توجّه داشته باشد .
اینک به روایت عبداللَّه بن قدامه ترمدی از حضرت ابا الحسن‌علیه السلام توجّه نمایید که فرمودند :
من شکّ فی أربعة فقد کفر بجمیع ما أنزل اللَّه عزّوجلّ ؛ أحدها معرفة الإمام فی کلّ زمان وأوان بشخصه ونعته .(126)
کسی که درباره چهار چیز شکّ کند به تمامی آنچه که خداوند نازل فرموده کافر شده است ؛ یکی از آنها شناختن امام در هر عصر و زمان است که شخص امام و صفاتی را که داراست بشناسد .
پس در هر زمان معرفت و شناخت نسبت به امام آن زمان واجب است و چگونه ممکن است کسی معرفت به امام زمانِ خویش داشته باشد و از عظمت آن بزرگوار آگاه باشد ، ولی به او توجّه نداشته باشد ؟!
بنابراین ، توجّه نداشتن به امام عصر ارواحنا فداه و نشناختن اوصاف و خصوصیّات مقام رفیع آن بزرگوار ، اگر چه انسان به امامان دیگر توجّه داشته باشد صحیح نیست .
پس وظیفه ما در این عصر و زمان اینست که به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه که در دوران امامت آن بزرگوار هستیم توجّه خاصّ داشته باشیم .
یکی از اولیاء خدا به یکی از علمای معروف گذشته به نام مرحوم ملّا قاسم رشتی دعایی تعلیم نمودند و فرمودند : آن را به دیگران یاد بده تا اگر مؤمنی در بلایی گرفتار شد آن را بخواند که تأثیر آن مجرّب است ، و دعا چنین است :
یا محمّد یا علیّ یا فاطمة یا صاحب الزّمان أدرکنی ولاتهلکنی .
چون دعا را این گونه به ایشان تعلیم نمود ، می‌گوید : اندکی تأمّل کردم و به فکر فرو رفتم . فرمودند : این عبارت را غلط می‌دانی ؟ عرض کردم : آری ؛ چون خطاب به چهار نفر است و فعل بعد از آن‌ها باید جمع باشد .
فرمودند : اشتباه می‌کنی ، زیرا در این زمان نظم دهنده جهان حضرت بقیّة اللَّه علیه السلام است ، ما در این دعا حضرات محمّد و علی و فاطمه علیهم السلام را برای شفاعت نزد آن بزرگوار می‌خوانیم و از آن حضرت به تنهایی استمداد می‌کنیم .(127)
لازم است به این نکته توجّه داشته باشیم : همان گونه که در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و در زمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جناب سلمان و ابوذر و مقداد و سایر اولیاء خدا متوجّه آن بزرگواران بودند و در گرد شمع وجود ایشان می‌گشتند و همچنین اولیاء الهی در زمان امام حسن مجتبی و حضرت سیدّ الشهداء علیهما السلام و ... متوجّه آن بزرگواران بودند و از یاد آنان غفلت نمی‌ورزیدند ، در این زمان نیز آنان که به تکامل معنوی و درجات عالی راه یافته‌اند ، یاد و توجّه به مولای خود حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه را فراموش نمی‌نمایند .
در دعای شریف ندبه می‌خوانیم :
أین وجه اللَّه الّذی إلیه یتوجّه الأولیاء .
کجاست آن آئینه تمام‌نمای الهی که اولیاء خدا به سوی او توجّه می‌نمایند ؟
پس در این زمان نیز اولیاء بزرگ خداوند به امام عصر خویش توجّه دارند ، گرچه آنان در میان مردم ناشناخته‌اند ولی با آن بزرگوار در ارتباط هستند و از فرمایشات آن بزرگوار بهره‌مند می‌شوند ، در زیارت آل یس می‌خوانیم :
السّلام علیک حین تقرء وتبیّن .
سلام بر شما در آن هنگام که ) قرآن را ( تلاوت می‌کنید و ) اسرار آن را ( بیان می‌فرمائید .
بنابراین ، لازم است انسان در هر عصر و زمانی که زندگی می‌کند به امام زمان خویش توجّه خاصّی داشته باشد . اکنون به این روایت که از امام رضا علیه السلام نقل شده است توجّه کنید :
عن مولانا الرضا عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فی قول اللَّه تبارک وتعالی : » یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناسٍ بِإِمامِهِمْ «(128) قال :
یدعی کلّ قوم بإمام زمانهم ، وکتاب اللَّه وسنّة نبیّهم .(129)
حضرت امام رضا علیه السلام از پدران گرامی خود نقل فرمودند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره فرمایش خداوند : »روزی که همه انسانها را با امامشان فرا می‌خوانیم« فرمودند : هر گروهی با امام زمانش و کتاب خداوند و سنّت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خوانده می‌شود .
و معنی روایت این است که : هر انسانی در روز قیامت درباره این سه مسأله حیاتی مورد پرس و جو و بازرسی قرار می‌گیرد که آیا وظیفه‌اش را نسبت به امام زمانِ خود و همچنین کتاب خدا و سنّت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم انجام داده است یا نه ؟
پس در روز قیامت از مسأله امامت سؤال می‌شود و بررسی می‌کنند که آیا انسان به امام زمانش معرفت و شناخت داشته است یا نه ؟
یکی از راه‌های مهمّ توجّه به امام عصر ارواحنا فداه خواندن نمازها ، دعاها و زیاراتی است که از ائمّه اطهار علیهم السلام درباره آن حضرت وارد شده است و یا از ناحیه مقدّسه آن بزرگوار صادر گردیده است .
سفارش جناب محمّد بن عثمان ، دوّمین نایب خاصّ امام عصر ارواحنا فداه به احمد ابن ابراهیم در برابر درخواستی که از ایشان کرده بود ، این است :
توجّه إلیه بالزیارة .(130)
به سوی آن حضرت به وسیله این زیارت توجّه نما .(131)
از این کلام می‌توان استفاده نمود که به وسیله زیارات یا دعاهایی که در ارتباط با آن حضرت است ، انسان می‌تواند به سوی آن بزرگوار توجّه نموده و قلب و روح خود را مجذوب آن وجود مقدّس نماید .
مسأله توجّه داشتن به مقام و شخصیّت امام عصر ارواحنا فداه و اظهار اندوه و غم در هجران و فراق آن بزرگوار نه تنها در زمان غیبت ، بلکه در زمان حضور ائمّه اطهار علیهم السلام نیز مطرح بوده و اهل بیت علیهم السلام عظمت مقام و شخصیّت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه را بیان کرده‌اند و از غیبت و فراق آن سرور عالمِ امکان اظهار تأسّف نموده‌اند .
در واقع اهل بیت علیهم السلام نه تنها با بیانات خود مردم را موظّف نموده‌اند که به یاد سرور عالم هستی باشند و در غیبت و فراق آن بزرگوار اندوهگین و غمناک باشند ؛ بلکه عملاً نیز با ریختن اشک و کشیدن آه از دل پر درد خود ، نسبت به غیبت طولانی حضرتش ، همه را درس سوز و انتظار آموخته‌اند ؛ ولی متأسّفانه شیعیان این مسأله حیاتی را که در تمام ابعاد زندگی دنیوی و اخروی آنها دارای مهم‌ترین اثر است ، به دست غفلت و فراموشی سپرده‌اند .
بزرگانی که وظیفه داشته و دارند مردم را با این موضوع بسیار مهمّ که در عالم هستی تأثیر عظیم دارد آشنا نمایند ، سهل انگاری کردند ؛ و با غفلت و بی‌توجّهی جامعه شیعه در گذشته و حال از این مسئله مهمّ و حیاتی ، جهان همچنان از نعمت ظهور حضرت بقیّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه بی‌بهره است و بر اثر دوری و غیبت آن سرور عالم هستی به نعمت تکامل در تمام ابعاد علمی و معنوی ، دست نیافته و همچنان زور و زر و تزویر بر جهان و جهانیان حکومت می‌کند و ادامه حکومت لعنت شده حبتری میلیاردها انسان مسلمان و غیر مسلمان را در چنگال خونبار خود گرفتار نموده است .

انتظار

جامعه ما آنگونه در مسائل دنیوی غرق شده و آنچنان چشم به اسباب دوخته که مسبّب الأسباب را فراموش کرده است ، درست است که دنیا سرای اسباب می‌باشد و ما باید برای کارهای خود در پی اسباب و وسیله باشیم ، ولی این نباید تا به آن حدّ باشد که سبب‌آفرین را فراموش کنیم . جامعه ما ، هم به خداوند که مسبّب الأسباب است کم‌توجّه می‌باشد و هم از ولیّ و جانشین او غفلت می‌ورزد .
یکی از علل مهمّی که باعث غفلت و یا کم توجّهی بسیاری از مردم نسبت به امام عصر ارواحنا فداه شده است ، عدم آگاهی و شناخت آنان از مقام و شخصیّت آن بزرگوار است که در روایات خاندان وحی کاملاً به عظمت آن بزرگوار تصریح شده است ، متأسّفانه کسانی که وظیفه داشته‌اند این حقایق را به مردم برسانند و آنان را به سوی سرور عالم وجود و رهبر جهان هستی متوجّه سازند ، موفّق به انجام این وظیفه مهمِّ شرعی نشدند .
اکنون آنچه را که برادران حضرت یوسف به حضرت یعقوب گفتند ، به امام زمان خویش ارواحنا فداه عرض می‌کنیم و به این وسیله از پیشگاه امام رئوف طلب عفو و بخشش می‌نمائیم :
» یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ « .(132)
ای پدر ما ، برای گناهان ما استغفار نما ؛ به راستی که ما خطاکار بودیم .
امید است که با عفو و بخشش آن حضرت از گذشته ما ، آینده را جبران نموده و به یاد آن بزرگوار باشیم و تا توان داریم دیگران را به سوی ساحت مقدّس آن حضرت متوجّه سازیم .
انتظار
ترک عادت‌های اجتماعی و رها شدن از قید و بند غفلت از آثار ارزشمندی که ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه به همراه دارد ، انسان را به برترین و بافضیلت‌ترین مقامات می‌رساند و در پرتو انتظار ظهور امام عصر صلوات اللَّه علیه نه تنها از قید و بند غفلت از آن حضرت رها می‌شود بلکه غیبت برای او به منزله مشاهده می‌شود .
اکنون به این روایت بسیار جالب توجّه کنید : حضرت امام سجّاد علیه السلام به ابی خالد کابلی فرمودند :
تمتدّ الغیبة بولیّ اللَّه الثانی عشر من أوصیاء رسول اللَّه‌صلی الله علیه وآله وسلم والأئمّة بعده.
یا أبا خالد؛ إنّ أهل زمان غیبته ، القائلین بإمامته ، المنتظرین لظهوره أفضل أهل کلّ زمان ، لأنّ اللَّه تعالی ذکره أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة وجعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم بالسیف ، اولئک المخلصون حقّاً وشیعتنا صدقاً والدعاة إلی دین اللَّه سرّاً وجهراً .
وقال علیه السلام : انتظار الفرج من أعظم الفرج .(133)
غیبت نسبت به دوازدهمین نفر از اوصیاء رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امامان بعد از او امتداد پیدا می‌کند و طولانی می‌شود .
ای ابا خالد؛ به راستی که اهل زمان غیبت او که به امامت ایشان معتقدند و منتظر ظهور او می‌باشند برترینِ اهل هر زمان هستند . زیرا که خداوند - که یادش بزرگ باد - آن چنان به آنان عقل و فهم و معرفت عنایت نموده است ، که مسئله غیبت برای آنان به منزله مشاهده گردیده و خداوند آنان را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که پیشاپیش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با شمشیر جنگیده‌اند ، آنان حقیقتاً صاحبان اخلاص ، و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدا در نهان و آشکار می‌باشند .
و حضرت سجّاد علیه السلام فرمودند : انتظار فرج از بزرگ‌ترین نوع فرج است .
امام سجّاد علیه السلام در این روایت کسانی را که در زمان غیبت امام زمان ارواحنا فداه زندگی می‌کنند ولی مسئله غیبت نتوانسته آنان را در قید و بند غفلت اسیر کند و در انتظار ظهور آن بزرگوار به سر می‌برند ، برترین مردمان هر زمان معرّفی فرموده‌اند ، زیرا آنان توانسته‌اند با عقل و فهم و معرفتی که خداوند به آنان داده است نه تنها گرفتار عادت اجتماعیِ غفلت از امام زمان ارواحنا فداه نباشند ، بلکه توانسته‌اند آن چنان در حالات روحی خود تحوّل ایجاد کنند که مسأله غیبت برای آنان همچون مشاهده شود .
بنا به فرمایش امام سجّاد علیه السلام این گونه افراد شیعیانِ راستین اهل بیت و پیروان واقعی خاندان وحی علیهم السلام می‌باشند .
ما اگر خواهان رسیدن به مقامات شیعیان راستین و واقعی هستیم باید مسیری را بپیماییم که آنان پیموده‌اند و در راهی گام برداریم که آنان در آن راه گام برداشته‌اند ، و همچون آنان اعتیاد به غفلت را از خود زدوده، و خود را با توجّه و انتظار ظهور زینت بخشیم ؛ زیرا انتظار پدیدآورنده فکر و اندیشه ، نیرو بخش و عمل آفرین است ، و بر این اساس پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده‌اند :
أفضل جهاد اُمّتی انتظار الفرج .(134)
بافضیلت‌ترین جهاد امّت من ، انتظار فرج است .
انتظار زمینه‌ای مهمّ برای برقراری و تسلّط حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه می‌باشد و علّت سفارشات فراوان خاندان وحی پیرامون این موضوع، اهمیّت آن است .
و حضرت امام صادق‌علیه السلام یکی از شرایط پذیرفته شدن عبادت بندگان را انتظار حکومت حضرت قائم ارواحنا فداه برشمرده‌اند ، و پس از بیان این موضوع فرموده‌اند :
إنّ لنا دولة یجیئ اللَّه بها إذا شاء ، ثمّ قال : من سرّ أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الأخلاق وهو منتظر ، فإن مات وقام القائم بعده کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه ، فجدّوا وانتظروا هنیئاً لکم أیّتها العصابة المرحومة .(135)
برای ما دولتی است که هر گاه خداوند بخواهد آن را می‌آورد . سپس فرمودند : کسی که دوست دارد از اصحاب )حضرت( قائم )ارواحنا فداه( باشد ، باید منتظر ظهور باشد و به ورع و اخلاق نیکو رفتار کند در حالی که در صراط انتظار گام برمی‌دارد ؛ پس در این حالت اگر مرگ او فرا رسد و )حضرت( قائم بعد از او قیام کنند ، پاداش او همانند کسی است که آن بزرگوار را درک می‌نماید . پس کوشش کنید و منتظر باشید . گوارا باد بر شما ای گروهی که مورد رحمت خداوند هستید .
امام صادق علیه السلام در روایت دیگری در پیرامون وظیفه مردم در زمان غیبت امام عصر ارواحنا فداه می‌فرمایند :
وانتظر الفرج صباحاً ومساءاً .(136)
صبح و شام در انتظار فرج و ظهور باش .
و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارا بودن حالت انتظار را از صفات دوستداران و شیفتگان اهل بیت علیهم السلام می‌دانند و محبّین خاندان وحی را به دارا بودن صفت انتظار در هر صبح و شام توصیف می‌نمایند . آن حضرت می‌فرمایند :
إنّ محبّینا ینتظر الرَّوْح والفرج کلّ یوم ولیلة .(137)
به راستی که دوستان ما در هر روز و شب در انتظار فرا رسیدن روز آسایش و راحتی و فرج می‌باشند .
یکی از یاران حضرت امام هادی علیه السلام از آن بزرگوار درباره برنامه عملی و وظیفه عموم شیعیان در زمان غیبت امام عصر ارواحنا فداه سئوال کرد :
کیف تصنع شیعتک ؟
در زمان غیبت ، شیعیان شما چه کاری انجام دهند ؟
قال علیه السلام : علیکم بالدّعاء وانتظار الفرج .(138)
امام هادی علیه السلام فرمودند : بر شما باد به دعا و نیایش و انتظار فرج .
بنابراین ، همان گونه که در روایت وارد شده است ، انتظار ظهور مصلح جهان ، از شرایط پذیرفته شدن اعمال مردم و از وظائف پیروان و شیفتگان خاندان رسالت است .
پس شخصی که خود را صالح می‌پندارد ، باید منتظر ظهور مصلح باشد ، همان گونه که »خلقی که در انتظار ظهور مصلح بسر می‌برد ، باید خود صالح باشد« .
اینک با نقل کلامی گهربار از حضرت جواد الائمّه علیه السلام در پیرامون وجوب انتظار حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه بر ارزش کلام می‌افزائیم .
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌فرماید :
دخلت علی سیّدی محمّد بن علیّ علیهما السلام وأنا ارید أن أسأله عن القائم ، أهو المهدیّ أو غیره ؟ فبدانی ، فقال علیه السلام :
یا أباالقاسم ؛ إنّ القائم منّا هو المهدیّ الّذی یجب أن ینتظر فی غیبته ویطاع فی ظهوره وهو الثالث من ولْدی ، والّذی بَعَث محمّداً بالنّبوّة وخصّنا بالإمامة أنّه لو لم یبق من الدّنیا إلّا یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّی یخرج فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً وإنّ اللَّه تبارک وتعالی یصلح أمره فی لیلة کما أصلح أمر کلیمه موسی علیه السلام لیقتبس لأهله ناراً فرجع وهو رسول نبیّ .
ثمّ قال علیه السلام : أفضل أعمال شیعتنا إنتظار الفرج .(139)
من به محضر مولایم حضرت جواد علیه السلام وارد شدم و تصمیم داشتم از آن بزرگوار درباره قائم آل محمّد علیهم السلام سئوال کنم که آیا او همان مهدی است یا دیگری ؟ قبل از آن که چیزی بگویم ، آن حضرت فرمود :
ای اباالقاسم ؛ قائم ما آل محمّد ، همان مهدی است که واجب است در دوران غیبت انتظار او را کشید و در زمان ظهورش اطاعتش نمود .
او سوّمین نفر از نسل من است . سوگند به آن کسی که محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به نبوّت مبعوث نمود و امامت را به ما اختصاص داد ، اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز ، خداوند آن روز را طولانی می‌کند تا آن حضرت خروج کند و زمین را پر از عدل و داد نماید ، همان گونه که از جور و ستم پر شده باشد .
خداوند امر او را در یک شب اصلاح می‌کند ، همان گونه که کار کلیم خود حضرت موسی علیه السلام را اصلاح نمود ؛ او برای به دست آوردن آتش برای خانواده‌اش رفت ، و در حالی برگشت که دارای مقام نبوّت و رسالت بود .
آن گاه حضرت جواد علیه السلام فرمودند : بافضیلت‌ترین اعمال شیعیان ما ، انتظار فرج است .
به امید آن روز که ندای دلربایش در فضا طنین افکن شود و دل‌های دردناک و آزرده را شفا بخشد و بزرگ مردان الهی که خدا در توصیف‌شان فرموده است : » أَیْنَما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعاً «(140) به سوی آن بزرگوار بشتابند و ...

انتظارِ ظهور یا اعتقاد به ظهور ؟!

انتظار ، تنها به معنای آمادگی برای پذیرش ظهور نیست ؛ بلکه علاوه بر آن ، در اندیشه آن بودن و آرزو داشتن آن را نیز می‌طلبد .
ممکن است بسیاری از افراد آمادگی و امکانات برای پذیرایی از میهمان را داشته باشند ولی از کسی دعوت نکرده و در انتظار آمدن میهمان نباشند . این گونه افراد را تنها به خاطر آمادگی داشتن برای پذیرایی ، نمی‌توان منتظر میهمان دانست ؛ زیرا نه منتظر آمدن میهمان هستند و نه از نیامدن آن ، ناراحت می‌شوند .
با این بیان روشن می‌شود که در خودسازی و تهذیب نفس ، بدون توجّه به مسأله انتظار و فرا رسیدن روزگاری که سراسر جهان از وجود ظلم و ستم پاکسازی می‌شود ، کمبود وجود دارد ؛ زیرا کسی که این گونه است یکی از وظایف بزرگ خود را که انتظار داشتن برای پاکسازی جهانی و حرکت به سوی آن مقصد است ، به دست فراموشی سپرده است .

معرفت یا راه انتظار

به عبارت دیگر ؛ اصلاح نفس و پاکسازی در صورتی به تکامل و اوج خود می‌رسد که انسان در آرزو و اندیشه پاکسازی سراسر جهان باشد و تنها به تهذیب نفس خویشتن نیندیشد . پس کسی که برای اصلاح حال خویش تلاش می‌کند باید در انتظار ظهور مصلح جهان باشد و تنها به اعتقاد داشتن به این موضوع بسنده نکند .
بنابراین ، نکته‌ای که باید مورد توجّه قرار گیرد این است که : میان انتظارِ ظهور و اعتقاد به آن تفاوت بسیاری وجود دارد . زیرا همه شیعیان بلکه بسیاری از ملّت‌های دیگر جهان به ظهور مصلحی که سرانجام سراسر جهان را پر از عدل و داد کند اعتقاد دارند ؛ ولی همه آنانی که اعتقاد به این حقیقت دارند در انتظار تحقّق آن نیستند !
کسی منتظر ظهور امام زمان ارواحنا فداه می‌باشد که علاوه بر اعتقاد ، امید و انتظار درک آن زمان را داشته باشد و بر اساس انتظار و امید ، عمل نماید .
تمام روایاتی که مسأله انتظار در آن‌ها ستوده شده است ، بر لزوم امیدواری و امکان وقوع و درک ظهور امام عصر ارواحنا فداه دلالت می‌کنند ؛ زیرا اگر انتظار و امید نباشد و انسان مأیوس از درک زمان ظهور باشد ، چگونه به روایات انتظار که درس امید و آرزو را به انسان‌ها می‌آموزند ، عمل کرده است ؟!
بنابراین ، علاوه بر اعتقاد به مسأله ظهور و آمادگی برای درک آن روزگار - به دلیل روایاتی که درس انتظار را به ما می‌آموزند - هر انسانی وظیفه دارد در اندیشه ظهور بوده و امیدوار به درک آن ، و معتقد به امکان فرا رسیدن آن در زمان خود باشد ، و برای آن که با عافیت زمان ظهور را درک کند دعا نماید و بداند که خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد .
معرفت یا راه انتظار
یکی از اموری که درس انتظار را به ما می‌آموزد و لازم است به آن توجّه داشته باشیم ، مسأله معرفت و شناخت خداوند و جانشینان او و عظمت مقام آنان می‌باشد .
کسی که واقعاً در راه معرفت پروردگار و شناختِ صحیح ائمّه اطهار علیهم السلام گام بردارد و با لطف و عنایت آن بزرگواران ، قلبش با انوار تابناک معارف الهیّه خاندان وحی روشن شود، به این وسیله و از این طریق ، با وظیفه‌های دیگر خود آشنا می‌گردد و متوجّه می‌شود که غفلت از امام عصر ارواحنا فداه زشت و ناپسند است .
این نورانیّت بر اثر درخشیدن نور امام علیه السلام است ؛ زیرا امام علیه السلام در هر زمانی قلب دوستان واقعی خود را نورانی و روشن می‌سازد .
اکنون به این روایت جالب توجّه کنید :
عن أبی خالد الکابلی قال : سألت أباجعفر علیه السلام عن قول اللَّه عزّوجلّ » فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذی أَنْزَلْنا «(141) .
فقال : یا أبا خالد ، النور واللَّه الأئمّة من آل محمّد صلی الله علیه وآله وسلم إلی یوم القیامة ، وهم واللَّه نور اللَّه الّذی أنزل، وهم واللَّه نور اللَّه فی السماوات وفی الأرض.
واللَّه یا أبا خالد ، لَنور الإمام فی قلوب المؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار ، وهم واللَّه ینوّرون قلوب المؤمنین ، ویحجب اللَّه عزّوجلّ نورهم عمّن یشاء فتظلم قلوبهم .
واللَّه یا أبا خالد ، لایحبّنا عبد ویتولّانا حتّی یُطهّر اللَّه قلبه ، ولا یُطهّر اللَّه قلب عبد حتّی یُسلّم لنا ، ویکون سلماً لنا ، فإذا کان سلماً لنا سلّمه اللَّه من شدید الحساب ، وآمنه من فزع یوم القیامة الأکبر .(142)
ابو خالد کابلی می‌گوید : از امام محمّد باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه که می‌فرماید : »پس ایمان بیاورید به خدا و پیامبر او و نوری که فرو فرستادیم« پرسیدم .
حضرت فرمود : ای ابو خالد؛ به خدا سوگند ، منظور از نور همان امامان از آل محمّد علیهم السلام تا روز قیامت می‌باشد .
به خدا سوگند ؛ آنان همان نور خداوند هستند که فرو فرستاده است .
به خدا سوگند ؛ آنان نور خدا در آسمان‌ها و زمین می‌باشند .
به خدا سوگند ای ابو خالد ؛ نور امام در قلب‌های مؤمنین تابناک‌تر از خورشید فروزان در روز است .
به خدا سوگند ؛ آنان قلب‌های مؤمنین را روشن می‌سازند ، و خداوند نور آنان را از هر کس که بخواهد پنهان می‌نماید ، پس قلب‌های‌شان تاریک می‌شود .
احساس حضور یا نشانی از...
به خدا سوگند ای ابو خالد ؛ هیچ بنده‌ای به ما محبّت نمی‌ورزد و ولایت ما را نمی‌پذیرد مگر بعد از آنکه خداوند دل او را پاک نماید ، و دل هیچ بنده‌ای را خداوند پاک نمی‌گرداند تا این که منقاد و تسلیم ما شود و سرِ سازش با ما داشته باشد . پس هنگامی که با ما سازش داشت ، خداوند او را از سختی‌های حساب )در روز قیامت( سالم نگه می‌دارد ، و او را از ترس و وحشت روز بزرگ قیامت ایمن می‌گرداند .
آیا ممکن است کسی قلبش به نور امام زمان ارواحنا فداه نورانی و روشن شده باشد ولی از آن حضرت غافل باشد ؟

احساس حضور ، یا نشانی از معرفت

وظیفه مردم در عصر غیبت به طور کلّی به دو دسته تقسیم می‌شود :
1 - آنچه اختصاص به دوران غیبت دارد .
2 - آنچه تنها به دوران غیبت اختصاص ندارد بلکه انجام آن در زمان غیبت و عصر ظهور و حضور امام علیه السلام لازم است .
یکی از وظایف و برنامه‌هایی که مربوط به قسم دوّم است و تأثیر مهمّی در چگونگی زندگی انسان دارد و اگر رعایت شود تحوّلی عظیم در زندگی او ایجاد نموده و حیاتی پربار برای انسان به ارمغان می‌آورد اعتقاد به مسأله حضور و عمل کردن بر طبق آن است .
یعنی اگر انسان معتقد باشد همه در محضر خداوند کریم و جانشینان او می‌باشند و او در زمان حضور یا غیبت و یا ظهور آن بزرگواران در محضر آنان می‌باشد - و زمان و مکان برای ما محدودیّت می‌آورد نه برای مقامات نورانیّه آنان - ؛ نمی‌تواند حضور آنان را مقیّد و محدود به زمان و یا مکان خاصّی بنماید .
زیرا زمان و مکان از قیود مادّه است و مقام نورانیّت اهل بیت علیهم السلام که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آن را در حدیث نورانیّت تشریح فرموده‌اند ، فوق مادّه است و بلکه محیط بر آنست ، بنابراین زمان و مکان نسبت به مقام نورانیّت آنان ، محدودیّت و تقیّد ایجاد نمی‌نماید .
برای توضیح مطلب می‌توانید به حدیث »نورانیّت« که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آن را برای جناب سلمان و ابوذرّ بیان فرموده‌اند رجوع کنید . و ما به خاطر طولانی بودنش از نقل آن در اینجا خودداری می‌کنیم و روایت مهمّ دیگری را که حضرت امام باقر علیه السلام بیان فرموده‌اند و به خاطر مختصر بودنش با این بحث مناسب است ، نقل می‌کنیم :
ابوبصیر که از اصحاب حضرت امام باقر علیه السلام است می‌گوید :
دخلت المسجد مع أبی جعفر علیه السلام والناس یدخلون ویخرجون .
فقال لی : سل الناس هل یروننی ؟
فکلّ من لقیته قلت له : أرأیت أباجعفر علیه السلام فیقول : لا وهو واقف حتّی دخل أبوهارون المکفوف ، قال : سَلْ هذا ؟ فقلت : هل رأیت أباجعفر ؟ فقال: ألیس هو بقائم؟ قال: وما علمک؟ قال: وکیف لا أعلم وهو نور ساطع .
قال : وسمعته یقول لرجل من أهل الإفریقیّة : ما حال راشدٍ ؟ قال : خلّفته حیّاً صالحاً یقرؤک السلام .
قال : رحمه اللَّه ، قال : مات ؟ قال : نعم ، قال : متی ؟ قال : بعد خروجک بیومین . قال : واللَّه ما مرض ولا کان به علّة ، قال : وإنّما یموت مَن یموت من مرض أو علّة . قلت : من الرجل ؟ قال : رجل لنا موالٍ ولنا محبّ .
ثمّ قال : أترون أنّه لیس لنا معکم أعینٌ ناظرة ، أو اسماع سامعة ، لبئس ما رأیتم ، واللَّه لایخفی علینا شی‌ء من أعمالکم فاحضرونا جمیعاً وعوّدوا أنفسکم الخیر ، وکونوا من أهله تعرفوا فإنّی بهذا آمر ولدی وشیعتی .(143)
با امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدم ، و مردم در حال رفت و آمد بودند . امام علیه السلام به من فرمودند : از مردم بپرس آیا مرا می‌بینند ؟ من با هر کس ملاقات کردم از او سؤال کردم که آیا امام باقر علیه السلام را دیدی ؟ می‌گفت : نه ؛ در حالی که امام علیه السلام ایستاده بود ، تا فردی نابینا به نام ابوهارون وارد شد .
امام علیه السلام فرمودند : از این مرد سؤال کن . به او گفتم : آیا امام باقر علیه السلام را دیدی ؟
ابوهارون در جواب گفت : مگر ایشان اینجا نایستاده‌اند ؟
ابوبصیر گفت : از او سؤال کردم تو از کجا دانستی که امام علیه السلام ایستاده است ؟
ابوهارون گفت : چگونه به آن علم و آگاهی پیدا نکنم و حال آن که امام علیه السلام نوری است آشکار و نمایان .
ابو بصیر می‌گوید : و شنیدم که امام باقر علیه السلام به مردی از اهل آفریقا می‌فرمود : حال راشد چگونه است ؟
او گفت : از آفریقا که خارج شدم او زنده و سالم بود و به شما سلام می‌رساند .
امام باقر علیه السلام فرمودند : خداوند او را رحمت کند . مرد آفریقایی گفت : او مُرد ؟!
امام علیه السلام فرمودند : آری . او پرسید : در چه زمانی ؟
امام علیه السلام فرمودند : دو روز بعد از خارج شدن تو از آفریقا مُرد .
آفریقایی گفت : به خدا قسم راشد نه مریض بود و نه هیچ گونه دردی داشت !
امام علیه السلام به او فرمودند : مگر هر کس که می‌میرد به خاطر مرض یا درد می‌میرد ؟
ابوبصیر گفت : از امام علیه السلام پرسیدم : این مرد آفریقایی کیست ؟
امام علیه السلام فرمودند : دوست ما و پیرو ما خاندان است .
آن گاه امام علیه السلام فرمودند : آیا می‌پندارید برای ما با شما ، چشمانی نظاره‌گر و گوش‌هایی شنوا وجود ندارد ؟ چه پندار نادرستی ؛ به خدا قسم بر ما هیچ چیزی از اعمال شما پنهان نیست . پس همه ما را حاضر در نزد خود بدانید و نفس‌های خود را به کارهای پسندیده عادت دهید و اهل کارهای نیک شوید تا به آن شناخته شوید .
من فرزندان و شیعیان خود را به آنچه گفتم امر می‌کنم .
این روایت مطالب مهمّی را دربردارد که برای درک معانی آن ، لازم است دقّت کامل نمود .
نکته مهمّی که از این روایت استفاده می‌کنیم ، اعتقاد به حضور خاندان وحی علیهم السلام می‌باشد ، و درک این واقعیّت امکان پذیر است به شرطی که شرایطی را که امام باقر علیه السلام برای درک آن بیان فرموده‌اند رعایت شود .
نکته بسیار مهمّی که آن حضرت در پایان فرمایش خود فرموده‌اند این است که آن بزرگوار شیعیان و فرزندان خود را به آن سفارش و امر فرموده‌اند . و این دلیل بر آن است که باید همه برای شناخت و دریافت واقعیّتی را که بیان فرموده‌اند ، سعی و کوشش کنند .
بنابراین روایت ، هر یک از آن بزرگواران عین اللَّه هستند که اعمال و رفتار ما را می‌بینند و اُذُن اللَّه هستند که تمام گفتار ما را می‌شنوند . آن گاه امام علیه السلام کسانی را که این حقایق را نپذیرفته‌اند مورد خطاب و نکوهش قرار داده و می‌فرمایند واقعاً بد اعتقادی دارید به خدا سوگند هیچ چیزی از اعمال شما از ما پوشیده نیست .
حضرت امام باقر علیه السلام پس از بیان این نکات به نتیجه گیری از فرمایشات خود می‌پردازند و به چند نکته تصریح می‌فرمایند :
1 - همه ما را نزد خود حاضر بدانید .
این کلام اشاره به مقام نورانیّت اهل بیت‌علیهم السلام است که آن بزرگواران به مقام نورانیّت، محیط بر زمان می‌باشند ، و فرقی میان هیچ یک از آنان نیست و شیعه در هر زمانی که باشد ، باید خود را نزد همه آن بزرگواران بداند ، و همانگونه که انسان باید خود را در حضور خداوند ببیند باید احساس کند که در محضر اهل بیت علیهم السلام نیز می‌باشد .
بدیهی است کسی که این حقیقت را بفهمد و آن را عملی سازد تحوّل بزرگی در رفتار و کردار او ایجاد می‌شود .
2 - نفس‌های خود را به کارهای نیک عادت دهید و از اهل خیر باشید .
بنابراین فرمایش نه تنها انسان باید به کارهای زشت و ناپسند عادت نکند بلکه باید به اعمال شایسته و رفتار خوب ، نفس خود را عادت دهد . یعنی آنچنان باید در تهذیب نفس و خودسازی کوشا باشد که نفس او نه تنها از انجام کارهای پسندیده متنفّر و منزجر نباشد ، بلکه به آن‌ها خو گرفته و عادت داشته باشد .
نکته قابل توجّه در این روایت اینست که عادت کردن به کارهای پسندیده و ارزنده در صورتی ارزش دارد که ذات انسان به آن‌ها عادت کرده باشد یعنی در ذات او اثر گذاشته باشد ، لذا عادت کردن به کارهای نیکو و پسندیده در صورتی که در ذات شخص اثری نگذاشته باشد اهمیّت چندانی نخواهد داشت ؛ زیرا ممکن است انسان بر اثر جوّ جامعه و محیط زندگی به انجام بعضی از کارهای خوب و پسندیده عادت کرده باشد ولی در ذات او رسوخ نکرده باشند ، در نتیجه سنخیّتی با آنچه انجام می‌دهد نیافته و اهل آن به حساب نیاید . و این نکته دقیقی است که کاملاً باید به آن توجّه شود .
برای توضیح مطلب می‌گوئیم : عادت کردن به کارهای پسندیده به دو صورت ممکن است واقع شود :

معنای حضور چیست ؟

1 - صورت اوّل : از راه مخالفت با نفس و مطیع ساختن نفس برای انجام کارهای خوب . اگر منشأ اعتیاد انسان به کارهای نیک این گونه باشد ، ذات و سرشت آدمی به رفتار و گفتار خوب خو گرفته و عادت می‌نماید . این گونه عادت کردن ، دارای نقش اساسی و اثر حیاتی در پیشرفت و تکامل انسان است .
2 - صورت دوّم : این است که انسان به کارهای خوب انس گرفته و به رفتار پسندیده عادت کند نه از راه مخالفت با نفس و خودسازی و آماده ساختن ذات برای انجام این گونه اعمال ؛ بلکه بر اثر محیط زیست و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند ، به بعضی از کارهای خوب انس گرفته و عادت کرده باشد .
مثلاً چون در خانواده‌ای بوده است که مقیّد به نماز اوّل وقت یا نماز جماعت بوده‌اند ، او هم به آن عادت کرده است . در این صورت اگر محیط زندگی او تغییر کند چون ذاتاً به آن کار عادت نکرده است ، با مرور زمان رفتار او عوض می‌شود و از برنامه قبلی خود دست برمی‌دارد .
این گونه عادت کردن‌ها که تأثیری در ذات او نگذاشته‌اند بلکه بر اثر رنگ گرفتن از محیط می‌باشد ، اهمیّتی ندارد و با تغییر محیط از دست می‌رود .
به این جهت حضرت باقر العلوم علیه السلام می‌فرمایند : علاوه بر آن که نفس‌های خود را به کارهای خیر عادت می‌دهید ، اهل آن نیز باشید ؛ نه آن که فقط رنگ افراد خوب را به خود بگیرید ؛ زیرا رنگ گرفتن از نیکان بدون آن که در ذات و سرشت انسان رسوخ نموده باشد تأثیری در رفتار او ندارد و تحوّلی در او به وجود نمی‌آورد و نقشی در درک حقایق نخواهد داشت و هنگامی که در ذات انسان رسوخ کرد و استقرار یافت ، این حقایق عظیم و باارزش را درک می‌کند .
معنای حضور چیست ؟
نکته دیگری که ممکن است مورد بحث قرار گیرد این است که حضور به چه معنا است ، آیا مقصود از حضور ، حضور علمی است یا حضور عینی ؟
مرحوم علّامه مجلسی در بیان روایت فرموده است : اگر »فاحضرونا« از باب إفعال باشد معنای روایت چنین است : یعنی بدانید که همه ما نزد شما حاضر هستیم به وسیله علمی که داریم . مقصود مرحوم علّامه مجلسی حضور علمی است .(144)
در روایتی حضرت امام رضا علیه السلام درباره حضرت خضر می‌فرمایند :
إنّه لیحضر حیث ما ذکر ، فمن ذکره منکم فلیسلّم علیه .(145)
او هر زمان که یاد شود حاضر می‌شود ، پس هر کس از شماها او را یاد کرد باید بر او سلام کند .
مرحوم آیة اللَّه مستنبط در این باره می‌نویسد : مقام حضرت خضر علیه السلام که تابع و رعیّت امام زمان ارواحنا فداه می‌باشد در این حدّ است ، پس مقام و عظمت حضرت بقیّة اللَّه صلوات اللَّه علیه که امام و پیشوای او است تا چه حدّ و پایه است ؟!(146)
از این روایت ، حضور شخصی - در بعضی از زمان‌ها - استفاده می‌شود نه حضور علمی .
مسأله حضور از مسائل مهمّ در معارف اهل بیت علیهم السلام می‌باشد و نیاز به تفصیل بیشتر دارد . به این جهت این گفتار را با کلامی دلنشین از فرمایشات حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پایان می‌دهیم :
أحضروا آذان قلوبکم تفهموا !(147)
)اگر خواهان درک حقایق هستید( گوش دل را باز کنید ، تا آن را دریابید .

عظمت امام عصر ارواحنا فداه

در کلمات اهل بیت علیهم السلام
عظمت امام عصر ارواحنا فداه ...
آشنایی با عظمت امام عصر ارواحنا فداه وسیله‌ای بسیار مؤثّر برای وارد شدن در صراط انتظار می‌باشد . در توضیح کلام می‌گوییم :
روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام درباره شخصیّت و عظمت امام عصر ارواحنا فداه به ما رسیده است ، آنچنان مهیّج و تکان دهنده است که آدمی را شگفت‌زده می‌سازد ! چگونه می‌شود با آن همه سخنانی که در اعماق وجود انسان تأثیر می‌گذارد ، جامعه ما نسبت به آن بزرگوار آن گونه که باید دل نبسته است و زاغ و زغن را به جای »طاووس بهشت«(148) برگزیده است؟ این همه غفلت چرا؟ و این همه فراموشی از چه جهت است؟
آیا عالمان و بزرگان دین در این راه کاری که شایسته باشد انجام داده‌اند ؟ آیا مهتران و پیشوایان قوم و قدرتمندانی که خود را به آن حضرت نسبت می‌دهند خدمتی نموده‌اند ؟ آیا ثروتمندان و توانمندان شیعه در راه کمک به این مسأله که اساسی‌ترین مسأله حیاتی دین است ، کوشش کرده‌اند ؟ آیا توده مردم با توجّه به امام زمان صلوات اللَّه علیه ، سرنوشت غمبار خویش را تغییر داده‌اند ؟
حقیقت این است که همه اقشار مردم در این غفلت‌زدگی، کم و بیش سهیم هستند، )اگر چه افرادی بوده‌اند و هستند از عالمان و غیر عالمان ، که همچون شقایق داغ بر دل داشته و روزگاری با غم و حسرت می‌گذرانند و به قدر توفیق و توان خویش به احیاء این امر پرداخته و می‌پردازند .( بگذریم که حقیقت تلخ است و دل خودپسندان را می‌آزارد .
اکنون کلماتی را از خاندان وحی می‌آوریم تا ببینید آنان با چه عباراتی از آخرین حجّت الهی حضرت صاحب الأمر صلوات اللَّه علیه یاد نموده‌اند و چگونه کوشش کرده‌اند تا مردم را به سوی آن حضرت متوجّه سازند و چگونه درس بزرگداشت آن حضرت را به ما آموخته‌اند :
1 - پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
پدرم و مادرم فدای او باد ، او هم نام من و شبیه من است .
این کلام را پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پس از شرح دوران غم‌انگیز و تأسّف بار غیبت امام عصر ارواحنا فداه بیان نموده‌اند .
اینک به فرمایش آن حضرت توجّه کنید :
... سیکون بعدی فتنة صمّاء صیلم یسقط فیها کلّ ولیجة وبطانة ، وذلک عند فقدان شیعتک الخامس من السابع من ولدک ، یحزن لفقده أهل الأرض والسماء ، فکم مؤمن ومؤمنة متأسّف متلهّف حیران عند فقده .
ثمّ أطرق ملیّاً ثمّ رفع رأسه وقال :
بأبی واُمّی سمیّی وشبیهی وشبیه موسی بن عمران علیه جلابیب النور یتوقّد من شعاع القدس .(149)
بعد از من فتنه‌ای ایجاد می‌شود بسیار سخت و دشوار و از پا درآورنده ، که در آن هر شخص مورد اعتماد و رازداری سقوط می‌کند و این در هنگامی است که شیعیان تو پنجمین نفر از فرزندان تو از هفتمین امام را گم کنند ، برای فقدان او اهل آسمان و زمین غمگین می‌شوند ، پس چه بسیارند مردان و زنان باایمانی که در هنگام غیبت او ، متأسّف و حسرت‌زده و حیرانند .
سپس آن حضرت سر خود را به آرامی پائین برده و آن گاه سر بلند نموده و فرمودند :
پدر و مادرم فدای او باد ، هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است ، بر او پیراهن‌هایی از نور است که از شعاع قدس برافروخته است .
2 - حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره آن حضرت فرمودند :
جانم فدای او باد ...
این کلام را مرحوم علاّمه مجلسی به حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نسبت داده و فرموده است در دیوان شعری که منسوب به آن حضرت می‌باشد ، از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند :
فثمّ یقوم القائم الحقّ منکم
وبالحقّ یأتیکم وبالحقّ یعمل
سمیّ نبیّ اللَّه نفسی فداؤه
فلاتخذلوه یا بنیّ وعجّلوا(150)
پس در آن هنگام ) بعد از حکومت‌های ناشایسته ( از شما کسی که حق را به پا می‌دارد قیام می‌کند ، و حقّ را برای شما می‌آورد و به آن عمل می‌کند .
هم‌نام رسول خداوند است جانم فدای او باد ، پس ای فرزندانِ من مدد رسانی به او را ترک نکنید و برای یاریش شتاب کنید .
3 - حضرت امیر المؤمنین علیه السلام :
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد .(151)
اوّل مظلوم عالم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از بیان اوصاف جسمانی امام عصر ارواحنا فداه با بیان جمله‌ای که آوردیم اشتیاق عظیم قلبی خویش را اظهار نموده‌اند .
این روایت را جناب جابر جعفی که از نقباء و از اصحاب سرّ امام باقر و امام صادق علیهما السلام بوده نقل نموده است .
در این روایت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام به بیان صفات نیکوی جسمانی امام عصر ارواحنا فداه اکتفا کرده‌اند و از تشریح خصلت‌های معنوی و ملکوتی آن حضرت خودداری فرموده‌اند ؛ زیرا با کسی سخن می‌گفته‌اند که او علّت اصلی همه تباهی‌ها و فسادها در عالم خلقت است .
اکنون به این روایت توجّه کنید : جناب جابر جعفی می‌گوید : از امام باقر علیه السلام شنیدم که می‌فرمود :
سایر عمر بن الخطّاب امیرالمؤمنین‌علیه السلام فقال: أخبرنی عن المهدیّ ما اسمه؟
فقال : أمّا اسمه فإنّ حبیبی عهد إلیّ أن لا احدّث باسمه حتّی یبعثه اللَّه ، قال : فأخبرنی عن صفته .
قال : هو شابٌّ مربوع حسن الوجه حسن الشعر ، یسیل شعره علی منکبیه ، و نور وجهه یعلو سواد لحیته ورأسه ، بأبی ابن خیرة الإمآء .(152)
عمر بن خطاب در خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام راه می‌رفت به آن بزرگوار عرض کرد : مرا از نام مهدی خبر ده .
حضرت فرمودند : امّا درباره اسم او ، حبیب من از من پیمان گرفته است که از نام او سخن نگویم ، تا آن زمان که خداوند او را برانگیزد .
عرض کرد : از اوصاف و شمایل او به من خبر ده .
حضرت فرمودند : او جوانی است چهار شانه ، نیکو روی و زیبا موی که مویش بر شانه‌اش ریخته و نور صورتش بر سیاهی موی سر و صورتش برتری دارد .
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد .
4 - حضرت امیر المؤمنین علیه السلام :
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد .
این کلام را حضرت امیر المؤمنین علیه السلام دیگر بار تکرار نموده‌اند و حارث همدانی آن را از حضرت امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرده است .
آن بزرگوار در این روایت بیان فرموده‌اند که پایان ظلم و ستمگری ستمگران با شمشیر انتقامی است که در دست توانای حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه می‌باشد ، و فرموده‌اند : جام تلخ زهر را به کام همه ستمگران جهان فرو خواهد ریخت .
اکنون در دنباله مطلب به کلام آن بزرگوار که دل غمزدگان را شاد می‌کند توجّه کنید:
بأبی ابن خیرة الإماء - یعنی القائم من ولده علیه السلام - یسومهم خسفاً ، ویسقیهم بکأس مصبرة ، ولایعطیهم إلّا السیف هرجاً .(153)
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد - یعنی حضرت قائم که از فرزندان آن حضرت است - خواری و پستی و فرومایگی را بر آنان وارد می‌سازد و با ظرفی که از صبر ) دوایی بسیار تلخ ( پر است به آنان ) ستمگران ( می‌خوراند و به آنان چیزی حواله نمی‌کند مگر شمشیرِ خون‌ریز را .
آری در آن روز است که حکومت سقیفه نشینان و وارثان آنان به پایان می‌رسد و جام تلخ زهر را همه آن‌ها سر خواهند کشید!
5 - حضرت امیر المؤمنین علیه السلام :
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این گفتار را دیگر بار در یکی از خطبه‌های خود ایراد فرموده‌اند :
فانظروا أهل بیت نبیّکم فإن لبدوا فالبدوا و إن استنصروکم فانصروهم ، لیخرجنّ اللَّه برجل منّا أهل البیت ، بأبی ابن خیرة الإماء لایعطیهم إلّا السیف هرجاً هرجاً موضوعاً علی عاتقه ثمانیة .(154)
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید ؛ اگر آرام گرفتند شما نیز آرام بگیرید و اگر شما را به یاری طلبیدند آنان را یاری کنید ، خداوند به طور حتم مردی از ما اهل بیت را ) برای نابودی ستمگران ( خارج می‌سازد .
پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد ، به آنان نمی‌دهد مگر شمشیر را چه آشوبی ؛ چه آشوبی ؛ هشت ماه شمشیر را بر شانه خود می‌نهد .
در این خطبه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام اصلاح جهان و پاکسازی دنیا را از وجود پلیدان لعنت شده نوید می‌دهند ، که مدّت هشت ماه جنگ با ستمگران در صحنه گیتی ادامه می‌یابد و آن گاه صلح و صفا در سراسر جهان حاکم می‌شود .
6 - حضرت امیر المؤمنین علیه السلام :
آه ، چقدر مشتاقم او را ببینم!
این کلام را حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پس از بیان فتنه‌ها و آشوب‌های آینده و یاد از خصلت‌های امام عصر ارواحنا فداه بیان نمودند :
هاه - وأومأ بیده إلی صدره - شوقاً إلی رؤیته .(155)
آه - و اشاره به سینه مبارک خود نمودند - چقدر مشتاقم او را ببینم !
زیرا آن بزرگوار با احاطه علمی که بر همه چیز داشتند ، می‌دانستند فتنه‌هایی که سقیفه‌نشینان در سقیفه بذر آن را افشاندند ، همچنان ادامه خواهد یافت و آتش آن سراسر گیتی را تا زمان‌های دور ، سیاه خواهد نمود و سیه‌روزی و بدبختی را نصیب همه مردمان جهان خواهد کرد و این ظلم و جنایت همچنان ادامه می‌یابد تا آن روز که منتقم آل محمّد حضرت امام عصر ارواحنا فداه همراه با سیصد و سیزده تن از شخصیّت‌های خودساخته ، که امر ولایت در جان و دل آنان ریشه دوانده است با تعدادی دیگر از مؤمنان از کنار خانه خدا قیام نمایند ، و انتقام همه مظلومین جهان را از همه ستمگران بگیرند .
اگر در روزِ تاریک سقیفه یاورانی از جان گذشته در کنار وجود مقدّس اوّل مظلوم عالم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌بودند ، دشمنان نمی‌توانستند خانه وحی را به آتش کشیده و ریسمان به گردن امیر عالم هستی افکنده و چهره ماه را کبود کنند . حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در یکی از خطبه‌های خود می‌فرمایند :
فنظرت فإذا لیس لی معین إلّا أهل بیتی فضننت بهم عن الموت ، وأغضیت علی القذی ، وشربت علی الشّجی ، وصبرت علی أخذ الکظم ، وعلی أمرّ من طعم العلقم .
چون مخالفین ، خلافت را که حقّ من بود غصب کردند ، ) در کار خویش ( اندیشه کردم ؛ دیدم در آن هنگام به غیر از اهل بیت خود یاوری ندارم ، راضی نشدم که آنها کشته شوند ، و چشمی که خاشاک در آن رفته بود بر هم نهادم ؛ با این که استخوان گلویم را گرفته بود ، جام تلخ را آشامیدم ؛ و خشم خود فرو خوردم و بر چیزهای تلخ‌تر از طعم علقم ) که گیاهی است بسیار تلخ ( شکیبایی نمودم .(156)
آری مظلوم‌ترین فرد جهان هستی پس از بیان همه ستم‌هائی که بر او روا شده ، آنگاه که از فتنه‌های آینده یاد می‌کند و نام پایان دهنده همه ظلم‌ها و ستم‌هارا به زبان جاری می‌سازد می‌فرماید :
آه ، چقدر مشتاقم او را ببینم!
7 - امام باقر علیه السلام می‌فرمایند :
اگر در آن زمان باشم جان خود را برای صاحب این امر نگه می‌دارم .
این کلام از کسی صادر شده است که شکافنده همه علوم و دانش‌ها در سراسر هستی و آگاه از همه اسرار خلقت می‌باشد ، آن کسی که آینده و آیندگان ، گذشته و گذشتگان ، برای ایشان همچون افرادی هستند که در محضرش حاضر می‌باشند .
آن حضرت وقتی که سخن از آینده و آیندگان به میان می‌آورد ، و یکی از قیام‌هائی را که قبل از ظهور امام عصر ارواحنا فداه واقع می‌شود بیان می‌کنند ، می‌فرمایند :
... أما إنّی لو أدرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الأمر .(157)
آگاه باشید اگر من آن زمان را درک نمایم جان خود را برای صاحب این امر حفظ می‌کنم .
مرحوم آیة اللَّه شیخ محمّد جواد خراسانی در کتاب خود نوشته است : مقصود حضرت از آن زمان ، وقتی است که گروهی از »شیلا « برای گرفتن حق قیام می‌کنند .
8 - امام باقر علیه السلام :
پدر و مادرم فدای او باد ، او همنام من و دارای کُنیه من است .
پدرم فدای کسی باد که سراسر گیتی را سرشار از عدل و داد می‌کند همانگونه که پر از ظلم و ستم شده باشد .
این روایت را ابو حمزه ثمالی - که از بزرگان اصحاب آن حضرت است - نقل نموده ؛ او می‌گوید : روزی در محضر امام باقر علیه السلام بودم ، آنگاه که مردم از خدمت آن بزرگوار مرخّص شدند به من فرمودند :
یا أبا حمزة ، من المحتوم الّذی حتمه اللَّه قیام قائمنا ، فمن شکّ فیما أقول لقی اللَّه وهو به کافر ، ثمّ قال :
بأبی واُمّی المسمّی باسمی والمکنّی بکنیتی ، السابع من ولدی ، بأبی من یملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما ملئت ظلماً وجوراً .
یا أبا حمزة ، من أدرکه فیسلّم له ما سلّم لمحمّد وعلیّ فقد وجبت له الجنّة ، ومن لم یسلّم فقد حرّم اللَّه علیه الجنّة ومأواه النار وبئس مثوی الظالمین .(158)
ای ابا حمزه ؛ از چیزهایی که خداوند آن‌ها را حتمی قرار داده است قیام قائم ما است و کسی که در آنچه می‌گویم شکّ کند ، خداوند را ملاقات می‌کند در حالی که به او کافر است .
پدر و مادرم فدای کسی باد که به نام من نامیده شده و کنیه‌اش کنیه من است و هفتمین فرد از نسل من است .
پدرم فدای کسی باد که سراسر زمین را پر از عدل و داد می‌نماید همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد .
ای ابا حمزه ؛ هر کس در زمان او باشد و تسلیم او گردد همان گونه که تسلیم محمّد و علی بوده ، بهشت بر او واجب است ، و کسی که تسلیم او نباشد خداوند بهشت را بر او حرام می‌کند و جایگاه او آتش می‌باشد و بد منزلی است جایگاه ستم کاران .
9 - امام صادق علیه السلام :
اگر او را درک کنم ، تا زنده باشم به او خدمت می‌کنم .
این کلام را امام صادق علیه السلام هنگامی فرمودند که درباره حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه از آن بزرگوار سؤال شد :
هل ولد القائم ؟
قال : لا ، ولو أدرکته لخدمته أیّام حیاتی .(159)
آیا ) حضرت ( قائم متولّد شده است ؟
حضرت فرمودند : نه ، و اگر من او را درک نمایم در تمام دوران زندگی و حیاتم به او خدمت می‌کنم .
10 - امام صادق علیه السلام :
برای نور آل محمّد )علیهم السلام( دعا نمودم .
عباد بن محمّد مداینی می‌گوید : امام صادق علیه السلام پس از نماز ظهر دست‌ها را بلند نموده و دعا کردند . گفتم : جانم به فدایتان ؛ برای خودتان دعا نمودید ؟
فرمودند :
دعوت لنور آل محمّد علیهم السلام وسائقهم والمنتقم بأمر اللَّه من أعدائهم .(160)
برای نور آل محمّد علیهم السلام و پیش‌رو آنان و کسی که به امر خدا از دشمنان آنان انتقام می‌گیرد ، دعا نمودم .
البتّه خاندان وحی همه آنها نور هستند و معرفت آنان به نورانیّت معرفة اللَّه است ، ولی بنا به فرمایش امام صادق علیه السلام در این روایت آن حضرت ، نور الأنوار می‌باشند .
11 - امام موسی کاظم علیه السلام :
پدرم فدای کسی باد که در راه خدا ، سرزنشِ ملامتگران در او تأثیر نمی‌گذارد .
پدرم فدایش باد که به امر خداوند قیام می‌کند .
یحیی بن فضل نوفلی می‌گوید : حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام بعد از نماز عصر دست‌ها را به دعا بلند نموده و دعائی را قرائت کردند . به آن حضرت عرض کردم : برای چه کسی دعا نمودید :
قال : ذلک المهدیّ من آل محمّد علیهم السلام ، قال : بأبی المنبدح البطن ، المقرون الحاجبین ، أحمش الساقین ، بعید مابین المنکبین ، أسمر اللون ، یعتاده مع سمرته صفرة من سهر اللیل ، بأبی من لیله یرعی النجوم ساجداً و راکعاً ، بأبی من لایأخذه فی اللَّه لومة لائم، مصباح الدجی، بأبی القائم بأمر اللَّه.(161)
حضرت فرمودند : برای مهدی آل محمّد علیهم السلام .
آن گاه فرمودند : پدرم فدای آن وجودی باد که دلی برجسته و ابروانی پیوسته و ساق‌های باریک دارد ، و چهار شانه و قوی هیکل و گندم گون است ، و بر اثر تهجّد و شب زنده‌داری رنگش زرد است .
پدرم فدای کسی باد که شب‌ها در حال سجده و رکوع ، بسر می‌برد و به ستارگان می‌نگرد و آن‌ها را زیر نظر دارد .
پدرم فدای کسی باد که در راه خدا سرزنش ملامتگران در او تأثیر نمی‌گذارد ، او چراغ هدایت در تاریکی‌های شدید است .
پدرم فدای او که به امر خدا قیام می‌کند .
12 - حضرت امام رضا علیه السلام :
پدرم و مادرم فدایش باد ، او همنام جدّم صلی الله علیه وآله وسلم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است .
این کلام را حضرت امام رضا علیه السلام پس از ذکر فتنه‌های بسیار سختی که از اوّل زمان غیبت امام عصر ارواحنا فداه واقع شد ، بیان نموده‌اند .
این فتنه‌ها آن چنان سخت و ویرانگر است که افراد بسیار زیرک و فهمیده را نیز به دام خود گرفتار می‌نماید ؛ گرچه آنان مدّعی دین و دینداری هستند .
و بر اثر گمراهی آنان ، آنچنان غربت و تنهایی امام عصر ارواحنا فداه را فرا می‌گیرد که اهل آسمان و زمین بر او می‌گریند و هر انسان آزاده و دل آگاه برای آن حضرت به گریه می‌نشیند .
اکنون به کلام حضرت امام رضا علیه السلام توجّه کنید :
لابدّ من فتنة صمّاء صیلم یسقط فیها کلّ بطانة وولیجة وذلک عند فقدان الشیعة الثالث من ولدی ، یبکی علیه أهل السماء وأهل الأرض وکلّ حریّ وحرّان وکلّ حزین ولهفان .
ثمّ قال علیه السلام : بأبی واُمّی سمیّ جدّی صلی الله علیه وآله وسلم وشبیهی وشبیه موسی بن عمران علیه السلام ، علیه جیوب النور ، یتوقّد من شعاع ضیاء القدس .(162)
ناگزیر فتنه‌ای بسیار سخت و از پا درآورنده واقع می‌شود که در آن هر فرد راز دار و مورد اعتمادی سقوط می‌کند و این در زمانی است که شیعیان سوّمین نفر از فرزندان مرا از دست می‌دهند ، بر او اهل آسمان و زمین می‌گریند و هر مرد و زنی که تشنه دیدار او باشند و هر غمگین و حسرت زده‌ای بر او می‌گرید .
سپس فرمودند : پدر و مادرم فدای او باد ، او همنام جدّم صلی الله علیه وآله وسلم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران علیه السلام است ، بر او پیراهن‌های نور می‌باشد که از شعاع نور قداست و پاکی فروغ می‌گیرد .
شبیه این روایت را از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل نمودیم .
»از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده که آن حضرت در مجلسی که در خراسان داشتند هنگام ذکر لفظ »قائم« ایستادند و دو دست خود را بر سر مبارک نهادند و گفتند : أللّهمّ عجّل فرجه وسهّل مخرجه . آن گاه از خصوصیّات حکومت آن حضرت صحبت فرمودند .
مرحوم محدّث نوری در کتاب »نجم الثاقب« فرموده است : قیام و تعظیم نمودن مردم به هنگام شنیدن نام امام زمان ارواحنا فداه مخصوصاً لقب مخصوص آن حضرت ، سیره و روش همه شیعیان از عرب و عجم و ترک و هند و دیلم و غیر آن در همه بلاد است بلکه اهل سنّت نیز به آن عمل می‌کنند .«(163)
مرحوم علّامه امینی در »الغدیر« می‌نویسد : روایت شده که وقتی دعبل قصیده خود را برای امام رضا علیه السلام خواند و از حضرت حجّت عجّل اللَّه تعالی فرجه یاد نمود :
فلولا الّذی أرجوه فی الیوم أو غدٍ
تقطّع نفسی إثرهم حسراتی
خروج إمام لا محالة خارج
یقوم علی اسم اللَّه والبرکاتِ
اگر نبود آنچه برای امروز یا فردا به آن امیدوارم ، نفس من از روی حسرت قطع می‌گشت .
و آن خروج امامی است که ناگزیر خروج خواهد کرد و با نام نامی پروردگار و برکات الهی قیام می‌نماید .
حضرت امام رضا علیه السلام دست خود را بر سر نهادند و تواضع نمودند در حالی که برای فرج آن حضرت دعا می‌نمودند .(164)
× × ×
مقدّمه کتاب را با نقل روایتی که در کتاب »تنزیه الخاطر« آورده است پایان می‌دهیم :
از امام صادق علیه السلام از علّت ایستادن در وقتی که لفظ »قائم« - که از القاب حضرت حجّت صلوات اللَّه علیه است - برده می‌شود ، سؤال شد .
امام صادق علیه السلام فرمودند :
به این جهت که زیرا برای ایشان غیبتی است طولانی و از شدّت رأفت آن حضرت به دوستانش ، نظر می‌کند به هر کسی که او را به این لقب - که دلالت بر دولت او و حسرت به غربت او دارد - یاد نماید ، و از تعظیم نمودن بنده‌ای که برای صاحب خود خضوع می‌نماید این است که به هنگامی که مولای باجلالت او با دیدگان شریفش به سوی او می‌نگرد ، در برابر او بایستد . پس هر کس این نام را به زبان می‌آورد باید بایستد و باید از خداوند بزرگ تعجیل فرج او را طلب نماید .(165)
از خداوند بزرگ می‌خواهیم که ما را از منتظران ظهور آن حضرت صلوات اللَّه علیه قرار دهد و ستایش مخصوص خداوند است که پروردگار جهانیان است .
وما توفیقی إلّا باللَّه
مرتضی مجتهدی سیستانی
"8ثث ض؟لاًی‌لاًلاًٍلاًی‌لاًلاًلالاًیلاًلاًهلاًیلاًلاًی‌لاًیلاًلاًی‌لاًلاًلاًیلاًصلاًلاًےلاً؟ض‌لاًےض‌ض‌لاًےض‌لاًل؟لاًےلاًللاًٍ؟لاًےلاًللاًلا؟لاًےلاًٍلاًلا؟لاًےلاًلالاًلاًهلاًےلاًلالاًصےلاًهلاً؟ےلاًهلاً؟ی‌لاًی‌لاًلاًیلاًلاًیلاًلاًیلاًلاًلاًئلاًلاًصِّےؤےلاًٍلاًےض‌لاًصِّےؤےلاًلالاًےض‌لاً؟ِّےؤےلاًهلاًےض‌لاً؟ِّےؤےلاًی‌لاًےلاًلالاً؟ِّےؤےلاًےلاًلالاًِّےؤےض‌لاًےلاًلالاًِّےؤےلاًلاصلاًلالاًِّےؤےلاًلا؟لاًلالاًِّےؤےلاًهلاًلالاًِّےؤےلاًی‌لاًلالاًِّےےلاًلالاًِّےےض‌لاًلالاًِّےےلاًٍلاًلالاًِّےےلاًلا لاًِّےےلاًی‌ئِّےےلاًیئِّےےئِّےےلاًلالاًِّےےلاًلالاًِّےےلاًلالاًِّےےلاًلالاًِّےےلاًلالاًِّےےض‌لاًِّےےئِّےےئِّےےلاًیئِّےےلاًی‌ئِّےےلاًهئِّےےلاًهئِّےےلاًهئِّےےلاًهئِّےےلاًهئِّےےلاًهئ؟ِّےےلاًهئلاًےلاًلاصلاًیلاًصلاًےلاًٍلاًصلاًےلاًٍلاًصلاًےلاًٍلاًصلاًےلاًٍ؟ض‌صلاًےلاًٍض‌صلاًےلاًٍلاًلصلاًےلاًٍلاًلصلاًےلاًٍلاًٍصلاًےلاًٍلاًٍصلاًےلاًٍلاًلاًٍصلاًےلاًلالاًص؟لاًےلاًلالاًلاًےلاًلالاًئصُےےض‌لاًےلاًهئ؟ُےےلاًلالاًےلاًهئُےےلاًلالاًےلاًهئُےےلاًٍلاًےلاًهئُےےلاًٍلاًےلاًهئُےےلاًلالاًےلاًهلاًضُ‌ےےلاًهلاًےلاًهلاًلاًلُےےلاًهلاًےلاًهلاًلاًٍصًےےلاًی‌صلاًهلاًلاًلا؟ًےےلاًیصلاًهلاًلاًه؟ًےےلاًی؟لاًی‌لاًلاًیً‌ےےلاًی‌لاًلاًیً‌ےےض‌لاًی‌لاًلاًیًےےض‌لاًی‌لاًلاًےًےےلاًلالاًی‌لاًلاًےضً‌ےےلاًٍلاًی‌لاًلاًےلاًلًےےلاًٍلاًی‌لاًلاًےلاًٍصَےےلاًلالاًی‌لاًلاًےلاًلا؟َےےلاًهلاًی‌لاًلاًےلاًهَےےلاًی‌لاًهلاًلاًےلاًیَ‌ےےلاًی‌ش‌لاًلاًےلاًیَےےلاًی8لاًلاًےےلاًےےلاًلاًےے؟ؤےےلاًلاًےض‌ےلاًی‌ؤےےض‌ئلاًےلاًلےلاًهؤےےلاًلائلاًےلاًٍصےلاًلالاًؤےےلاًٍئلاًےلاًٍ؟ےلاًٍلاًصؤےےلاًلائلاًےلاًلاےلاًلالاً؟ؤےےلاًهئلاًےلاًلاےض‌لاًؤےےلاًی‌ئلاًےلاًٍےئؤےےلاًلاًےلاًٍ-ےلاًیئؤےےض‌لاًےلاًل-ےلاًیئؤےےلاًللاًےلاًل-ےلاًی‌ئؤےےلاًلالاًےض-ےلاًی‌ئصئےےلاًهلاًےض-ےلاًهئ؟ئےےلاًیلاًےلاً-ےلاًهئ؟ئےےض‌لاًےلاً-ےلاًهئئےےلاًٍلاًےلاً-ےلاًلائ؟ئےےلاًهلاًےلاً-ےلاًهئ؟ئےےلاً-ےلاًی‌ئصئےےلاً-ےلاًیئصئےےلاًےئؤےےلاًےلاًلالاًؤےےلاًےلاًٍلاًؤےےض‌ےلاًهلاًؤےےض‌ےلاًی‌لاًؤےےلاًلےلاًؤےےلاًٍےض‌ؤےےلاًلاےلاًٍ؟ؤےےلاًهےلاًلاصؤےےلاًی‌ےلاًی‌ؤےےلاًیےلاًی‌ؤےَےےلاًلاؤےَےض‌ےلاًٍصؤےَےلاًلصےلاًلؤےَےلاًٍ؟ےض‌ؤےَےلاًلاےلاًؤےَےلاًه-ےلاًیئؤےَےلاًی-ےلاًیئصئےَےلاًی-ےلاًی‌ئ؟ئےًے-ےلاًهئئےًےلاًل-ےلاًهئئےًےلاًلصؤےلاًلائئےًےلاًٍ؟ؤےلاًٍئئےًےلاًلا؟ؤےلاًٍئئےًےلاًهؤےلاًلائئےًےلاًهؤےلاًلائئےًےلاًی‌ؤےلاًلائئےًےلاًیؤےلاًلائئےًےلاًیؤےلاًٍئئےُےؤےلاًهئئےُےؤےلاًی‌ئئےُےض‌ؤےلاًیئئےےلاًلصلاًےض-ےض‌لاًئےک‌ےلاًیلاًلاًےض‌صؤےلاًٍلاًئےک‌ےلاًهئ؟لاًلصؤےلاًلالاً؟ئےؤےلاًٍصےلاًلائلاًل؟ؤےلاًی‌لاً؟ئےؤےض-ےلاًٍئلاًل؟-ےلاًصئےؤےلاًی-ےلاًلائچ-ےض‌ؤےؤےلاًهلاً-ےض‌ؤ-ےلاًٍؤےؤےلاًلالاً؟ؤےض‌ؤ-ےلاًهؤےؤےلاًٍلاًؤےئئ-ےلاًیؤےؤےلاًلالاًؤےئلاًلالاًےطؤےؤےض‌لاًؤےئ؟لاًٍلاًےلاًل‌ؤےؤےئؤےئصلاًلالاًک‌ےؤےئؤےئلاًےلاًهلاًک‌ےئےلاًیئصؤےلاًلاًےلاًی‌لاًک‌ےئےلاًیئ؟ؤےلاًلاًےلاًیلاًک‌ےئےلاًی‌ئؤےلاًلاًےلاًک‌ےئےلاًی‌ئؤےلاًلاًےئک‌ےئےلاًهئؤےض‌لاًےض‌لاًصےئےلاًهئ؟ؤےلاًللاًےض‌لاً؟ےئےلاًهئ؟ؤےلاًللاًےض‌لاًےئےلاًهئصؤےلاًٍلاًےض‌لاًےئےلاًی‌ئصؤےلاًلالاًےض‌لاًےئےلاًیئؤےلاًهلاًےض‌لاًےؤےئؤےلاًی‌لاًےض‌لاًےؤےض‌لاً-ےلاًےض‌ئےؤےلاًٍلاً-ےض‌لاًےض‌ئےؤےلاًهلاً-ےلاًلالاًےض‌ئصےؤےلاًیلاً-ےلاًلالاًےض‌ئ؟ےؤےلاً-ےلاًهصلاًےض‌ئےؤےلاًل-ےلاًی؟لاًےئےؤےلاًلاےلاًےئےؤےلاًی؟ےلاًلالاًیئےےض‌صےلاًٍلاًیئےےلاًٍےلاًهلاًی‌ئےےلاًی‌ؤےَےؤےَےلاًلاؤےَےلاًلاؤےَےلاًی‌ؤےًےؤےًےلاًلاؤصےًےلاًهؤصےُےلاًیئصےُےلاًیئ؟ےُےلاًیئ؟ےُےلاًیئ؟ےُےلاًیئ؟ےُےلاًیئ؟ےُےلاًیئےُےلاًیئےُےلاًیئےُےلاًی‌ئےُےلاًی‌ئےُےلاًهئےُےلاًهئےُےلاًلائےےلاًهصؤےلاًٍئےےلاًه؟ؤےلاًٍئ؟ےےلاًه؟لاًےلاًک‌ئےلاًٍئ؟ےےلاًه؟لاًےئےلاًلائ؟ےےلاًه؟لاًیصلاًےلاًلائ؟ےےلاًهلاًی؟لاًےلاًلائ؟ےےلاًهلاًهلاًےلاًلائصےےلاًهلاًهلاًےلاًلائصےےلاًی‌لاًلالاًےلاًٍئےؤےض‌ؤےلاًی‌لاًلالاًےلاًٍئےؤےلاًی؟ؤےلاًی‌لاًٍلاًےلاًٍئےؤےلاًی‌ؤےلاًی‌لاًلالاًےلاًٍئےؤےلاًهؤےلاًیض؟ض‌لاًےلاًلائےؤےلاًلاؤےلاًیض‌صض‌لاًےلاًلائےؤےلاًٍلاًؤےلاًصلاًلالاًےلاًهئ؟ےؤےلاًٍلاًصؤےض‌لاًےلاًلالاًےلاًهئ؟ےؤےلاًلالاً؟ؤےلاًلالاًےلاًلالاًےلاًی‌ئصےؤےض‌لاًؤےلاًٍلاًےلاًٍلاًےلاًیئصےؤےض‌لاًؤےلاًلالاًےلاًٍصلاًےئصےؤےئؤےلاًیلاًےلاًلاصلاًےئصےؤےئےلاًلاصلاًےض‌لاًصےؤےئےلاًلا؟لاًےلاًلالاًصےئےلاًیئےلاًه؟لاًےلاًٍلاًصےئےلاًیئےلاًه؟لاًےلاًلالاًصےئےلاًیئصےلاًه؟لاًےلاًهلاًصےئےلاًیئصےلاًی؟لاًےلاًی‌لاًصےئےلاًی‌ئ؟-ےلاًی؟لاًےلاًیلاً؟ےئےلاًی‌ئ؟-ےلاًی؟ئےلاً؟ےئےلاًی‌ئے؟ئےض؟ےئےلاًی‌ئےلاًٍےئےلاًی‌ئےلاًلاےئےلاًی‌ئےلاًهےئےلاًی‌ئےلاًی‌ےئےلاًی‌ئےےئےلاًی‌ئےض‌ےئےلاًیئےلاًٍےؤےؤےلاًلاےؤےض‌ئےلاًی‌ےؤےلاًٍئصےلاًیصےؤےلاًلائصےض؟ےؤےلاًهئ؟ےلاًلاےؤےلاًیئلاًےلاًلا؟ےلاًلاےؤےض‌ئلاًےےلاًهےؤےلاًلالاًض‌لاًےلاًیےلاًیےؤےلاًلالاًلاًلالاًےلاًی‌لاًےضےؤےلاًی‌لاًلاًلالاًےلاًهلاًصےلاًئےےلاًٍلاًےلاًلالاًےلاًی‌لاًهلاًےلاًٍلاًصُےےلاًلائ؟ُےےض‌لاًلضُ‌ےےلاًلالاًللاًلاُےےلاًٍلاًللاًٍُےےلاًلالاًٍلاًلاُےےلاًهلاًٍلاًهُےےلاًی‌لاًٍ؟لاًهُےےلاًیچ؟لاًیُ‌ےے0؟لاًیُ‌ےے صلاًیصًےےض‌لاًصلاًیصًےےلاًلالاًصلاًے؟ًےےلاًٍلاًصلاًے؟ًےےلاًهلاًصلاًےض؟ًےےلاًی‌لاًصلاًےض؟ًےےلاًیلاًصلاًےلاًلاًےےلاًصلاًےلاًلاًےےض‌صلاًےلاًًٍےےلاًلصلاًےلاًًٍےےلاًٍ؟لاًےلاًلاًےےلاًلا؟لاًےلاًلاًےےلاً؟لاًےلاًلاًےےلاًی‌لاًلاًےلاًهًےےلاًلالاًلاًےلاًهًےےلاًٍلاًلاًےلاًیً‌ےےلاًلالاًلاًےلاًیً‌ےےض‌لاًلاًےلاًیًےےض‌لاًلاًےلاًیًےےئلاًےلاًیًےےئلاًےًےےئلاًےًےےلاً؟ض‌لاًےًےےلاًصلاًٍصلاًےضً‌ےےلاًلاًےلاًلالاًےضً‌ےےلاًےلاًهلاًےلاًلاصَےےلاًےلاًی‌لاًےلاًلاصَےےلاًےلاًیلاًےلاًلاصَےےض‌لاًےلاًےلاًٍصَےےض‌لاًےض؟لاًٍ؟َےےلاًلالاًےلاًلالاًٍ؟َےےلاًللاًےلاًلالاًٍ؟َےےلاًٍلاًےلاًٍلاًلاَےےلاًٍصلاًےلاًلالاًلاَےےلاًلاصلاًےلاًلازَےےلاًه؟لاًےلاًه8َےےلاًی‌لاًےلاًیَ‌ےےلاًیلاًےلاًی‌لاًَےےلاًےلاًیلاًَےےض‌لاًےلاًَےےلاًٍلاًےلاًَےےلاًلالاًےضَ‌ےےلاًی‌صلاًےضَ‌ےےلاًےلاًلَےےض‌لاًےلاًٍَےےلاًٍلاًےلاًٍلاًَےےلاًهلاًےلاًلالاًَےےلاًی‌صلاًلالاًصےک‌ےلاًهلاًصےک‌ےلاًلالاًی‌لاً؟ےک‌ےلاًلالاًی‌لاً؟ےک‌ےلاًهلاًیلاًےک‌ےلاًیصلاًےک‌ےض؟لاًےک‌ےلاًٍلاًےک‌ےلاًلاض‌ےک‌ےلاًی‌ض‌ےے ےےلاًلالاًےےلاًٍلاًےےلاًهلاًےےلاًیئےےئصےےلاًلالاًصےےلاًٍلاً؟ےےلاًهلاً؟ےےلاًی‌لاًےےلاًیلاًےےلاًیلاًےَےلاًےَےض‌ےَےض‌ےَےلاًلےَےلاًلےَےلاًٍےَےلاًٍلاًےَےلاًٍلاًےَےلاًلالاًصک‌ےَےلاًلالاًصک‌ےَےلاًهلاً؟ک‌ےَےلاًهلاً؟ک‌ےَےلاًی‌لاًک‌ےَےلاًی‌لاًک‌ےَےلاًی‌لاًک‌ےَےلاًیلاًک‌ےَےلاًیلاًک‌ےًےلاًک‌ےًےلاًک‌ےًےض‌ک‌ےًےض‌ک‌ےًےض‌ک‌ےًےلاًلک‌ےًےلاًلالاًک‌ےًےلاًلالاًک‌ےًےلاًٍلاًصک‌ےًےلاًٍلاًصک‌ےًےلاًلالاً؟ک‌ےًےلاًلالاً؟ک‌ےًےلاًلالاًک‌ےًےلاًهلاًک‌ےًےلاًهلاًک‌ےًےلاًهلاًک‌ےًےلاًی‌لاًک‌ےًےلاًی‌لاًک‌ےًےلاًیلاًک‌ےًےلاًیلاًک‌ےًےلاًیلاًک‌ےُےلاًک‌ےُےلاًک‌ےُےلاًک‌ےُےض‌لاًک‌ےُےض‌لاًک‌ےُےض‌لاًصےُےلاًلالاًصےُےلاًلالاً؟ےُےلاًلالاً؟ےُےلاًٍلاً؟ےُےلاًٍلاًےُےلاًٍلاًےُےلاًٍلاًےُےلاًلالاًےُےلاًلالاًےُےلاًلالاًےُےلاًهلاًےُےلاًهلاًےُےلاًهلاًےُےلاًی‌لاًےُےلاًی‌لاًےُےلاًی‌لاًےُےلاًی‌لاًےُےلاًیئےُےلاًیئےُےلاًیئےُےلاًیئصےےض‌لاًےلالاًےےلاًٍلاًےےلاًلالاًےئصےےلاًی‌ئ؟ےےلاًیئےےئصےئ؟ےئ؟ےئ؟ےئ؟ےئ؟ےئ؟ےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےئےےےےئےُےض‌ئےُےؤےًےلاًیؤ؟ےًےلاًی‌ؤصےًےلاًهؤصےًےلاًٍؤےًےلاًلائےًےؤےےلاًی‌ئےلاًی‌ؤےےلاًی‌ئےلاًلاؤےےلاًی؟ئےض‌ؤےےلاًےلاًهؤےےلاًٍلاًلاًه؟ےےلاًی‌صےک‌ےض‌ےک‌ےلاًلاےک‌ےلاًیےک‌ےلاًلاےک‌ےلاًه؟ےک‌ےلاًیصےےلاًلاؤک‌ےےلاًهؤک‌ےےؤصک‌ےےلاًلائک‌ےےلاًهلاًےےلاًیئصک‌ےَےلاًلالاًک‌ےَےلاًلالاًک‌ےَےلاًی‌لاًک‌ےًےئک‌ےًےلاًلالاً؟ک‌ےًےلاًلالاًک‌ےًےلاًهلاًک‌ےًےلاًیلاًک‌ےُےئک‌ےُےلاًلالاً؟ےُےلاًٍلاًےُےلاًلالاًےُےلاًی‌لاًےُےلاًیلاًے؟ےےےےےےےےےےےےےےےےےےےےےےےےصؤےؤےیلاًؤےلاًئے
...................( Anotates ).................
1) لازم به ذکر است که مؤلّف محترم در این مقدّمه از فنون بلاغت استفاده کرده ، به این گونه که ضمن مقدّمه نام تعدادی از کتاب‌هایی که در این نوشته مورد استفاده قرار گرفته ، ذکر نموده که حُسن آن در متن عربی کتاب به خوبی جلوه‌گر است ؛ به این فنّ در اصطلاح علم بدیع و بلاغت »براعت استهلال« می‌گویند . )ویراستار(
2) کتاب »کمال الدین« ، تألیف : محدّث بزرگوار شیخ صدوق رحمه الله .
3) کتاب »إقبال الأعمال« ، تألیف : عالم جلیل القدر سیّد بن طاووس رحمه الله .
4) کتاب »مکارم الأخلاق« ، تألیف : عالم بزرگوار ابو نصر حسن طبرسی رحمه الله .
5) کتاب »ثواب الأعمال« ، تألیف : محدّث بزرگوار شیخ صدوق رحمه الله .
6) کتاب »دار السلام« ، یکی تألیف : محدّث نوری رحمه الله ، و دیگری تألیف : عالم بزرگوار شیخ محمود عراقی رحمه الله .
7) کتاب »جنّات الخلود« ، تألیف : عالم بزرگوار امامی خاتون آبادی رحمه الله .
8) کتاب »المقام الأسنی« ، تألیف : عالم جلیل القدر کفعمی رحمه الله .
9) کتاب »جنّة المأوی« ، تألیف : محدّث نوری رحمه الله .
10) سوره یس ، آیه 58 .
11) کتاب »تکالیف الأنام« ، تألیف : عالم محترم علی اکبر همدانی رحمه الله .
12) کتاب »الکلم الطیّب« ، تألیف : عالم بزرگوار سیّد علی خان مدنی رحمه الله .
13) کتاب »بحار الأنوار« ، تألیف : علّامه مجلسی رحمه الله .
14) کتاب »المصباح« ، تألیف : عالم جلیل القدر کفعمی رحمه الله .
15) کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ « ؛ سوره نور ، آیه 35 .
16) کتاب »منهاج العارفین« ، تألیف : عالم بزرگوار محمّد حسن سمنانی رحمه الله .
17) کتاب »باب السعادة« ، تألیف : عالم شهیر فیض کاشانی رحمه الله .
18) کتاب »نجم الثاقب« ، تألیف : محدّث نوری رحمه الله .
19) کتاب »الأمان من أخطار الأسفار والأزمان« ، تألیف : عالم بزرگوار سیّد بن طاووس‌رحمه الله .
20) کتاب »الجنّة الواقیة« ، منسوب به عالم عالیقدر میر داماد رحمه الله و همچنین عالم بزرگوار کفعمی رحمه الله .
21) کتاب »الباقیات الصالحات« ، تألیف : محدّث قمی رحمه الله .
22) کتاب »زاد المعاد« ، تألیف : علّامه مجلسی رحمه الله .
23) لایَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونٌ « ؛ سوره شعراء ، آیه 88 .
24) کتاب »فلاح السائل« ، تألیف : عالم بزرگوار سیّد بن طاووس رحمه الله .
25) کتاب »مصباح المتهجّد« ، تألیف : عالم بزرگوار شیخ طوسی رحمه الله .
26) کتاب »مفتاح الفلاح« ، تألیف : عالم نامی شیخ بهائی رحمه الله .
27) کتاب »فتح الأبواب« ، تألیف : عالم بزرگوار سیّد بن طاووس رحمه الله .
28) کتاب »تبصرة الولی« ، تألیف : علّامه سیّد هاشم بحرانی رحمه الله .
29) کتاب »مفاتح الغیب« ، تألیف : علّامه مجلسی رحمه الله .
30) کتاب »العدد القویّة« ، تألیف : عالم جلیل القدر رضی الدین حلّی رحمه الله .
31) سوره یوسف ، آیه 88 .
32) بنا بر قاعده »تسامح در ادلّه سنن« و همچنین »اخبار من بلغ« دقّت بسیار در اسناد ادعیه و زیارات وارده لازم نیست . ولی نباید قاعده »تسامح در ادلّه سنن« و »اخبار من بلغ« را دستاویز قرار داده و هر گونه دعا و زیارت را اگر چه جعلی باشد برای دیگران نقل نمائیم و یا خود به خواندن آنها سرگرم شویم ؛ بلکه باید از این گونه دعاها و زیارت‌ها دوری بجوئیم ؛ زیرا علاوه بر مضمون‌های اشتباهی که در بسیاری از این قبیل ادعیه و زیارات وجود دارد ، آن قدر دعاها و زیارات وارده از خاندان بیت وحی علیهم السلام در دسترس ما وجود دارد که نیازی به رجوع و نقل و یا خواندن دعاها و زیارت‌هائی که مدرکی ندارند ، نداریم .
با توجّه به این حقیقت ، ما آن قسمت از دعاها و زیارت‌هائی را که در منابع معتبر وجود ندارد نقل نمی‌کنیم ، و نمازها ، دعاها و زیارات‌هایی را در این کتاب می‌آوریم که در منابع و مصادر قدیم و کتاب‌های معتبر وجود دارند و به جز موارد اندکی متعرّض اختلاف نسخه‌ها نمی‌شویم تا خواننده سر در گم نشده و متحیّر نگردد . کسانی که می‌خواهند از اختلاف نسخه‌ها آگاه شوند به کتاب »الصحیفة المبارکة المهدیّة« مراجعه نمایند .
33) دار السلام : 137/2 .
34) کتاب »الصحیفة المبارکة المهدیّة« با اضافاتی که پس از چاپ اوّل به آن افزودیم دارای بیش از چهار صد و پنجاه نماز ، دعا ، زیارت ، استخاره ... است ، از آنجا که باب چهارم ، پنجم ، یازدهم و دوازدهم آن - یعنی دعاهایی که امام عصر )ارواحنا فداه( برای افراد یا علیه دیگران نموده‌اند و همچنین دعاهایی که هنگام ولادت قرائت نموده‌اند و دعاهایی که در ضمن دعاهای دیگر و همچنین زیارات درباره آن بزرگوار وارد شده است - دارای جنبه تخصّصی می‌باشد و برای اهل تحقیق مفید است و از نظر قرائت برای عموم فایده نداشت حذف نموده و با تغییراتی در ترتیب و تبویب آن ، کتاب »الصحیفة المهدیّة یا المختار من الصحیفة المبارکة المهدیّة« تدوین گردید تا إن شاء اللَّه مورد استفاده عموم قرار گیرد .
و این کتاب - صحیفه مهدیّه - ترجمه آن است که اکنون در اختیار شما قرار دارد .
35) بحار الأنوار : 399/36 .
36) سوره مزّمّل ، آیه 19 .
37) سوره مزّمّل ، آیه 20 .
38) حبتر ، کنایه از اسم اوّلین غاصب حقّ خلفای الهی است ؛ رجوع کنید به بحار الأنوار : 336/35 .
39) بحار الأنوار : 306/95 .
40) سوره فجر ، آیه 4 .
41) بحار الأنوار : 78/24 .
42) بحار الأنوار : 155/94 .
43) سوره یوسف ، آیه 87 .
44) بحار الأنوار : 380/93 .
45) الکافی : 468/2 .
46) الکافی : 468/2 .
47) و 3 . الکافی : 469/2 .
48)
49) الکافی : 470/2 .
50) الکافی : 470/2 .
51) الکافی : 469/2 .
52) عدّة الداعی : 11 .
53) بحار الأنوار : 322/93 .
54) بحار الأنوار : 313/93 .
55) الکافی : 503/2 .
56) بحار الأنوار : 315/93 .
57) بحار الأنوار : 54/94 .
58) بحار الأنوار : 312/93 و 316 .
59) بحار الأنوار : 316/93 .
60) بحار الأنوار : 22/94 .
61) سوره مائده ،آیه 35 .
62) تفسیر صافی : 441/1 .
63) سوره مائده ، آیه 35 .
64) بحار الأنوار : 318/93 .
65) بحار الأنوار : 323/93 .
66) سوره مؤمنون ، آیه 51 .
67) بحار الأنوار : 372/93 .
68) بحار الأنوار : 373/93 .
69) بحار الأنوار : 358/93 .
70) و 3 . بحار الأنوار : 373/93 .
71)
72) بحار الأنوار : 321/93 .
73) بحار الأنوار : 320/93 .
74) بحار الأنوار : 373/93 .
75) بحار الأنوار : 328/73 .
76) سوره غافر ، آیه 60 .
77) سوره روم ، آیه 6 .
78) بحار الأنوار : 323/93 .
79) المختار من کلمات الإمام المهدی : 238/1 .
80) بحار الأنوار : 373/93 .
81) الکافی : 474/2 .
82) و 2 . بحار الأنوار : 374/93 .
83)
84) و 4 . الکافی : 475/2 .
85)
86) و 2 . بحار الأنوار : 374/93 .
87)
88) و 2 . بحار الأنوار : 374/93 .
89)
90) سوره مریم ، آیه 48 .
91) و 3 . بحار الأنوار : 375/93 .
92)
93) و 2 . بحار الأنوار : 375/93 .
94)
95) بحار الأنوار : 165/78 .
96) دار السلام : 150/3 .
97) جمال الاُسبوع : 307 .
98) فلاح السائل: 44 .
99) مکیال المکارم : 438/1 .
100) بوستان ولایت : 18/2 .
101) دستور این ختم از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده ومرحوم آیة اللَّه حاج شیخ علی اکبر نهاوندی آن روایت را در کتاب »گلزار اکبری« نقل کرده است .
102) مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد علی رضوی از علمای ربّانی مشهد مقدّس بودند و مرحوم والد معظّم اینجانب با ایشان دوستی و رفاقت خالصانه‌ای داشتند .
103) سوره نساء ، آیه 86 .
104) مکیال المکارم : 333/1 .
105) وسائل الشیعة : 567/11 .
106) الخصال : 635/2 .
107) مکیال المکارم : 169/2 .
108) نجم الثاقب : 473 .
109) مفتاح الجنّات : 410/1 .
110) مفتاح الجنّات : 426/1 .
111) بدان ، جریان مسجد جمکران که در عالم بیداری برای حسن بن مثله واقع شده ، نشانگر شأن و بزرگواری و مقام والای جناب سیّد ابوالحسن الرضا است ، زیرا در عصر او سادات زیادی از فرزندان ائمّه طاهرین‌علیهم السلام در قم ساکن بودند، لذا برگزیده شدن ایشان از طرف امام زمان صلوات اللَّه علیه بیانگر مقام والا و اهمیّت موقعیّت آن بزرگوار است .
بارگاه آن بزرگوار در شهر مقدّس قم ، خیابان آذر می‌باشد ، مکانی که مورد توجّه مردم بوده و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به زیارت آن مشرّف می‌شوند ، سزاوار است کسانی که به مسجد جمکران مشرّف می‌شوند در صورت امکان آن بزرگوار را در مزار شریف ایشان زیارت کنند ، و بر مجاورین و همسایگان آن بارگاه شریف لازم است که به آن مکان مقدّس احترام گذاشته و در زیارت آن اهتمام ورزند .
112) دستور نماز مسجد مقدّس جمکران در ص 117 این کتاب بیان خواهیم کرد .
113) بحار الأنوار : 230/53 ، نجم‌الثاقب : 383 . تاریخی که در این جریان ذکر شده صحیح نیست ؛ زیرا آن را مرحوم شیخ صدوق نقل کرده و وفات ایشان قبل از تاریخ مذکور است .
114) بحار الأنوار : 269/77 .
115) رجوع کنید به اثر دیگر مؤلّف : »دولت کریمه امام زمان ارواحنا فداه« .
116) شرح غرر الحکم : 185/1 .
117) شرح غرر الحکم : 229/3 .
118) سوره یوسف ، آیه 92 .
119) شرح غرر الحکم : 305/5 .
120) همین کتاب : 577 .
121) همین کتاب : 577 .
122) بحار الأنوار : 153/52 .
123) سوره طه ، آیه 12 .
124) نهج البلاغه : کلمات قصار : 295 .
125) بحار الأنوار : 349/39 .
126) بحار الأنوار : 135/72 .
127) دار السلام مرحوم عراقی : 317 . تمام این جریان را در ص 438 این کتاب نقل می‌کنیم .
128) سوره إسراء ، آیه 71 .
129) بحار الأنوار : 3 . 10/8 . بحار الأنوار : 174/53 .
130)
131) مقصود »زیارت ندبه« است که آن را در این کتاب در بخش »زیارت‌ها« می‌آوریم .
132) سوره یوسف ، آیه 97 .
133) بحار الأنوار : 122/52 .
134) بحار الأنوار : 143/77 .
135) بحار الأنوار : 140/52 .
136) بحار الأنوار : 133/52 .
137) بحار الأنوار : 121/27 و ج 38/68 .
138) مهج الدعوات به نقل بحار الأنوار : 336/95 .
139) بحار الأنوار : 156/51 .
140) سوره بقره ، آیه 148 ؛ »هر کجا باشید خداوند همه شما را می‌آورد« .
141) سوره تغابن ، آیه 8 .
142) الکافی : 194/1 .
143) بحار الأنوار : 243/46 .
144) بحار الأنوار : 244/46 .
145) کمال الدین : 390/2 .
146) القطرة : 536/2 .
147) بحار الأنوار : 212/34 .
148) بحار الأنوار : 91/51 .
149) کفایة الأثر : 158 ، بحار الأنوار : 337/36 و 109/51 .
150) بحار الأنوار : 131/51 .
151) حضرت نرجس خاتون‌علیها السلام شاهزاده بزرگ روم ، برای پیوستن به خاندان وحی‌علیهم السلام ، لباس کنیزان را پوشید و در میان آنان رفت و افتخار جاودانه مادر شدن برای حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه را نصیب خود ساخت . به جهت پوشیدن لباس کنیزان و اسارت ، از ایشان به عنوان بهترین کنیزان در روایات یاد شده است .
152) بحار الأنوار : 36/51 .
153) الغیبة مرحوم نعمانی : 229 .
154) بحار الأنوار : 121/51 .
155) بحار الأنوار : 115/51 .
156) نهج البلاغه فیض الإسلام : خطبه 26 ص 92 .
157) الغیبة مرحوم نعمانی : 273 .
158) بحار الأنوار : 241/24 139/51 و 394/36 .
159) الغیبة مرحوم نعمانی : 273 ، بحار الأنوار : 148/51 . صاحب کتاب »عقد الدرر« این روایت و روایات دیگری را به امام حسین علیه السلام نسبت داده و به دلیل سند آن اشتباه است و علّت اشتباهش این است که کنیه »ابو عبداللَّه« را که مشترک است میان امام حسین و امام صادق‌علیهما السلام، به امام حسین‌علیه السلام نسبت داده است. رجوع کنید به کتاب »الصحیفة المبارکة المهدیّة«.
160) فلاح السائل : 170 .
161) بحار الأنوار : 81/86 .
162) الغیبة نعمانی : 180 ، کمال الدین : 370 ، بحار الأنوار : 152/51 ، إلزام الناصب : 221/1 .
163) إلزام الناصب : 271/1 .
164) الغدیر : 361/2 . شبیه این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در »بحار الأنوار : 154/51» نقل نموده است .
165) إلزام الناصب : 271/1 .

بخش اول:نمازها

اشاره

در این بخش بعضی از نمازهایی را که از امام زمان ارواحنا فداه روایت شده ، یا برای آن حضرت نقل گردیده ، می‌آوریم :

1نماز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

قطب راوندی رحمه الله می‌نویسد : نماز امام زمان ارواحنا فداه دو رکعت است ؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره »حمد« را باید خواند و چون به » إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ « رسید ، آن را صد مرتبه باید گفت ، و بعد از نماز صد مرتبه بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام صلوات فرستاده ، و از خدا حاجتش را بخواهد .(1)
این نماز به زمان و مکان خاصّی اختصاص ندارد و خواندن سوره بعد از »حمد« شرط نشده و خواندن دعای مخصوصی بعد از نماز وارد نشده است .

2نماز دیگر امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

سیّد بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : نماز حضرت حجّت ارواحنا فداه دو رکعت است ؛ در هر رکعت سوره »حمد« را تا » إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ « می‌خوانی ، و چون به این آیه رسیدی صد مرتبه آن را تکرار می‌کنی ، و بعد بقیّه سوره »حمد« را خوانده و بعد از آن سوره »اخلاص« را یک مرتبه می‌خوانی و پس از نماز این دعا را می‌خوانی :
نماز مسجد مقدّس جمکران
أَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلآءُ ، وَبَرِحَ الْخِفآءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ ، وَضاقَتِ خداوندا ؛ بلا و مصیبت بزرگ شد ، و پنهانی برطرف گشت )آنچه پنهان بود آشکار شد( ، و پرده کنار زده شد ، الْأَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّمآءُ ، وَإِلَیْکَ یا رَبِّ الْمُشْتَکی ، وَعَلَیْکَ و زمین )بر ما( تنگ آمد با وجود وسعت آسمان ، و شکایت ما تنها به سوی توست ، و اعتماد الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ. أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، و تکیه ما در هر سختی و سستی بر توست . خداوندا ؛ درود بفرست بر محمّد و آل محمّد ، اَلَّذینَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ . وَعَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقآئِمِهِمْ ، وَأَظْهِرْ کسانی که ما را به اطاعت‌شان امر کردی . خداوندا ؛ فرج آل محمّد را به وسیله قائم ایشان تعجیل فرما ، إِعْزازَهُ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ إِکْفِیانی فَإِنَّکُما و عزّت و بزرگی او را ظاهر کن ؛ ای محمّد ؛ ای علی ؛ ای علی ؛ ای محمّد ؛ مرا کفایت کنید کافِیایَ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اُنْصُرانی فَإِنَّکُما که شما کفایت کنندگان من هستید . ای محمّد ؛ ای علی ؛ ای علی ؛ ای محمّد ؛ مرا یاری کنید ، که شما ناصِرایَ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ إِحْفَظانی فَإِنَّکُما یاری کنندگان من هستید . ای محمّد ؛ ای علی ؛ ای علی ؛ ای محمّد؛ مرا حفاظت کنید که شما حافِظایَ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ حافظ و نگهدار من هستید . ای مولای من ؛ ای صاحب الزمان ؛ ای مولای من ؛ ای صاحب الزَّمانِ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، الزمان ؛ ای مولای من ؛ ای صاحب الزمان ؛ به فریاد رس ، به فریاد رس ، به فریاد رس ، أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی ، اَلْأَمانَ الْأَمانَ الْأَمانَ .(2)
مرا دریاب مرا دریاب مرا دریاب ، امانم ده امانم ده امانم ده .
1 . جمال الاُسبوع : 181 ، بحار الأنوار : 191/91 .
این نماز نیز به زمان و مکان معیّنی اختصاص ندارد ، امّا خواندن سوره »اخلاص« بعد از قرائت سوره »حمد« و خواندن دعایی که نقل شد ، بعد از نماز شرط شده است .

3نماز مسجد مقدّس جمکران

حسن بن مثله رحمه الله می‌گوید : مولای‌مان امام زمان صلوات اللَّه علیه به من فرمودند :
به مردم بگو : باید به این مکان رغبت کنند )بیایند( ، و آن را عزیز و بزرگ دارند و در اینجا چهار رکعت نماز گذارند : دو رکعت برای تحیّت و احترام مسجد ، که در هر رکعت یک مرتبه سوره »حمد« و هفت مرتبه سوره »اخلاص« ، و در هر رکوع و سجده ، ذکر آن را هفت مرتبه بگویند .
و پس از آن دو رکعت برای امام زمان صلوات اللَّه علیه به گونه‌ای که ذکر می‌شود انجام دهد : سوره »حمد« را شروع کند ، به آیه » إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ « که رسید آن را صد مرتبه تکرار کند ، سپس سوره »حمد« را تمام کرده ، سوره »اخلاص« را بعد از آن بخواند و در هر رکوع و سجده ذکر آن را هفت مرتبه بگوید و رکعت دوّم را نیز همین گونه بخواند .
و چون نماز را به پایان برد ، تهلیل (3) گفته و تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام بگوید و چون از آن فارغ شد به سجده رفته بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه صلوات فرستد .
سپس حضرت این کلمات را فرمودند :
فمن صلّاها فکأنّما صلّی فی البیت العتیق .
هر کس این نماز را بخواند گویا در بیت عتیق )کعبه( خوانده است .(4)

4نماز امام زمان ارواحنا فداه در مقام آن حضرت در حلّه و نعمانیّه(5)

محدّث نوری رحمه الله می‌گوید : فاضل جلیل القدر میرزا عبداللَّه اصفهانی )مشهور به افندی( در جلد پنجم کتاب »ریاض العلماء« در شرح حال شیخ ابن ابی جواد نعمانی می‌گوید :
ایشان از کسانی است که در زمان غیبت کبری ، امام زمان صلوات اللَّه علیه را دیده است و از آن حضرت حدیث نقل کرده است . من در جای دیگر نقلی از خطّ شیخ زین الدین علیّ بن حسن بن محمّد خازن حایری )شاگرد شهید( نیز دیده‌ام که ابن ابی جواد نعمانی مولای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه را دیده و از آن حضرت سئوال کرده است : مولای من ؛ آیا شما مقامی در نعمانیّه و مقامی در حلّه دارید ؛ چه وقت در آن دو مکان حضور دارید ؟
حضرت فرمودند :
شب و روز سه شنبه در نعمانیّه هستم ، و شب و روز جمعه در حلّه ؛ امّا اهل حلّه ، ادب را در مقام من بجای نمی‌آورند ؛ و کسی نیست که با ادب داخل مقام من شود و با رعایت ادب بر من و ائمّه سلام کند ، و بر من و ایشان ، دوازده مرتبه صلوات بفرستد ؛ سپس دو رکعت نماز با دو سوره بخواند و با خداوند مناجات کند ؛ مگر این که خدا آنچه می‌خواهد به او عنایت کند که یکی از آن‌ها مغفرت و بخشش پروردگار برای اوست .
نماز منسوب به امام زمان‌علیه السلام ...
گفتم : مولای من ؛ آن مناجات را به من بیاموز .
حضرت فرمودند : بگو :
أَللَّهُمَّ قَدْ أَخَذَ التَّأْدیبُ مِنّی ، حَتَّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ بارالها؛ مجازات و مکافات اعمالم به سراغم آمد ، تا این که به سختی و بدحالی گرفتار آمدم و تو مهربان‌ترین الرَّاحِمینَ ، وَإِنْ کانَ مَا اقْتَرَفْتُهُ مِنَ الذُّنُوبِ أَسْتَحِقُّ بِهِ أَضْعافَ مهربانانی . و هر چند گناهانی که مرتکب شدم مرا سزاوار چندین و چندین برابر این مجازات‌هایی که أَضْعافَ ما أَدَّبْتَنی بِهِ وَأَنْتَ حَلیمٌ ذُو أَناةٍ ، تَعْفُو عَنْ کَثیرٍ حَتَّی
با آن‌ها مرا ادب فرمودی کرده است ، ولی تو بردبار و مدارا کننده‌ای ، از گناهان زیاد چشم‌پوشی می‌کنی تا یَسْبِقَ عَفْوُکَ وَرَحْمَتُکَ عَذابَکَ .
بخشش و رحمت تو بر عذابت پیشی گرفته باشد .
حضرت این دعا را سه مرتبه برایم تکرار فرمود تا یاد گرفتم .(6)

5نماز منسوب به امام زمان ارواحنا فداه برای برآورده شدن حاجت‌ها

خاتون آبادی رحمه الله این نماز را در »جنّات الخلود« به امام زمان ارواحنا فداه نسبت داده است : شب قبل از خواب ، ظرف تمیزی را که پر از آب پاکیزه است در کنار سر خود بگذارید و با پارچه تمیزی آن را بپوشانید و چون برای نماز شب برخاستید سه جرعه از آن آب بنوشید و با باقی‌مانده آن وضو بسازید . رو به قبله بایستید اذان و اقامه بگویید و دو رکعت نماز با هر سوره‌ای که خواستید بخوانید .
بعد از خواندن سوره به رکوع رفته و بیست و پنج مرتبه بگویید : »یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ« )ای فریاد رس داد خواهان( . سپس سر از رکوع برداشته همین ذکر را بیست و پنج مرتبه بگویید و همین کار را در سجده اوّل و بعد از سجده اوّل ، و در سجده دوّم و بعد از سجده دوّم تکرار کنید .
سپس برای رکعت دوّم برخاسته و همین کار را در رکعت دوّم نیز انجام دهید ، که در این هنگام سیصد مرتبه این ذکر را گفته‌اید . سپس تشهّد خوانده و سلام نماز را می‌گویید ، بعد سر را به سوی آسمان بلند کنید و سی مرتبه بگویید : »مِنَ الْعَبْدِ الذَّلیلِ إِلَی الْمَوْلَی الْجَلیلِ« ؛ )از سوی بنده‌ای خوار به سوی مولایی بزرگوار( ، و حاجت خود را بگویید که به اذن خدای متعال زود اجابت می‌شود .(7)
نگارنده گوید : محدّث قمی رحمه الله این نماز را تحت عنوان »نماز استغاثه« در کتاب »الباقیات الصالحات« نقل کرده ، ولی آن را به امام زمان ارواحنا فداه نسبت نداده است .

6نماز توجّه به حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

نماز و دعای فرَج برای رفع ...
احمد بن ابراهیم گوید : به ابی جعفر محمّد بن عثمان علاقه‌ام را برای دیدن مولای‌مان صاحب الزمان ارواحنا فداه عرض کردم .
به من گفت : آیا با اشتیاق فراوان دوست داری امام را ببینی ؟ گفتم : آری .
به من گفت: خدا به این اشتیاقت پاداش دهد و جمال حضرت را به آسانی و عافیت به تو نشان دهد . امّا ای ابا عبداللَّه ؛ التماس نکن که او را ببینی؛ زیرا در ایّام غیبت شوق دیدار آن حضرت وجود دارد ولی دیدار او درخواست نمی‌شود (8) ، چرا که این اراده خداست و تسلیم در برابر اراده او بهتر است امّا با خواندن زیارت به آن حضرت توجّه کن .
امّا کیفیّت عمل : آنچه به محمّد بن علی املا کرده و دیگران از او نسخه‌برداری کرده‌اند آن توجّه به صاحب الزمان ارواحنا فداه است با خواندن زیارت بعد از دوازده رکعت نماز که به صورت دو رکعتی انجام می‌دهی و » قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد « را در تمام این رکعت‌ها می‌خوانی ، بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستاده و می‌گویی سخن خداوند عزّ وجلّ را :
»سَلامٌ عَلی الِ یاسینَ« ، ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْمُبینُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ، سلام بر آل یاسین ، این همان فضل آشکار است از جانب خداوند ، وَاللَّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ ، إِمامُهُ مَنْ یَهْدیهِ صِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ ، قَدْ و خدا صاحب فضل بزرگ است ، پیشوای او کسی است که او را به راه مستقیم خداوند هدایت کند ؛ اتاکُمُ اللَّهُ خِلافَتَهُ یا الَ یاسینَ ... .(9)
به تحقیق خداوند به شما جانشینی‌اش را داده است ای آل یاسین .

7نماز و دعای فَرَج برای رفع مشکلات مهمّ

ابو جعفر محمّد بن جریر طبری در کتاب »مسند فاطمه علیها السلام« می‌گوید : ابو حسین کاتب گفت : کاری را از ابی منصور صالحان به عهده گرفتم و چیزی میان من و او پیش‌آمد کرد که لازم شد مخفی شوم و او در جستجوی من بود و تهدیدم می‌کرد .
مدّتی از ترس او مخفی شدم و در شب جمعه‌ای که باد و باران می‌وزید به قبرستان قریش رفتم . آنجا برای دعا در حجره‌ای نشستم و از ابن جعفرِ قیّم خواستم که درها را ببندد و کوشش کند تا آن محلّ خلوت باشد و من برای دعا و نیایش با خدا خلوت کنم ، و ایمن باشم از وارد شدن شخصی که نسبت به او ایمن نیستم و از دیدارش بیمناکم . ابن جعفر درها را قفل کرد و شب به نیمه رسید و آن قدر باد وزید و باران بارید که دیگر کسی به آنجا نمی‌توانست بیاید .
من دعا و زیارت و نماز می‌خواندم تا این که در این بین صدای پایی از کنار قبر مولای‌مان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به گوشم رسید ، در این هنگام مردی را دیدم که زیارت می‌خواند . در زیارتش به حضرت آدم و پیامبران اولوالعزم علیهم السلام و هر یک از ائمّه علیهم السلام درود فرستاد تا به امام زمان صلوات اللَّه علیه رسید ولی آن حضرت را یاد نکرد . از این کار او تعجّب کردم و با خود گفتم : شاید فراموش کرد یا نمی‌داند یا مذهب این مرد این گونه است .
وقتی زیارتش به پایان رسید دو رکعت نماز خواند و رو کرد به طرف قبر مولای‌مان ابی‌جعفر امام جواد علیه السلام و مثل همان زیارت و سلام را خواند و دو رکعت نماز گزارد . در حالی که من از او بیمناک بودم چون او را نمی‌شناختم . و او را جوانی از بزرگان دیدم که لباس‌های سفیدی بر تن داشت و عمامه‌ای که دارای تحت‌الحنک بود و ردایی که بر دوش داشت .
به من گفت : ای ابا الحسین پسر ابی العلا ؛ چرا دعای فرج نمی‌خوانی ؟
گفتم : چگونه است ای سرور من ؟ فرمود :
دو رکعت نماز می‌خوانی و می‌گویی :
یا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمیلَ وَسَتَرَ الْقَبیحَ ، یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَةِ ای کسی که زیبایی را آشکار کرد و زشتی را پوشانید ، ای آن که به گناه مؤاخذه نکرده وَلَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ ، یا عَظیمَ الْمَنِّ ، یا کَریمَ الصَّفْحِ ، یا مُبْتَدِئَ و پرده را ندرد ، ای آن که احسانش بر بندگان بزرگ و عفو و گذشت او بزرگوارانه است ، ای آغازگر النِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ ، یا نعمت‌ها قبل از استحقاق آن ، ای صاحب گذشت نیکو ، و آمرزش فراگیر ، ای باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ ، یا مُنْتَهی کُلِّ نَجْوی ، وَیا غایَةَ کُلِّ آن که دستان رحمتش باز است ، ای نهایت هر نجوا و رازگویی ، و ای پایان هر شَکْوی، وَیا عَوْنَ کُلِّ مُسْتَعینٍ، یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، شِکوه و شکایت ، ای یار هر یاری‌طلب ، ای آغازگر نعمت‌ها قبل از استحقاق آن ، »یا رَبَّاهُ« ده مرتبه ، »یا سَیِّداهُ« ده مرتبه ، »یا مَوْلاهُ« ده مرتبه ، »یا ای پروردگارم ؛ ای آقا و سرورم ؛ ای مولایم ، ای غایَتاهُ« ده مرتبه ، »یا مُنْتَهی رَغْبَتاهُ« ده مرتبه . أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ نهایت مقصودم ؛ ای نهایت اشتیاقم ؛ از تو می‌خواهم به حقّ الْأَسْمآءِ ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ إِلّا ما این نام‌ها و به حقّ محمّد و آل پاکش - که بر آنان درود باد - که کَشَفْتَ کَرْبی ، وَنَفَّسْتَ هَمّی ، وَفَرَّجْتَ عَنّی ، وَأَصْلَحْتَ حالی . بلا و سختی را از من برطرف کنی ، و اندوهم را بزدایی ، و گشایش در کارم دهی ، و حالم را اصلاح نمایی .
بعد از آن هر چه می‌خواهی دعا کن ، و حاجتت را بطلب ؛ سپس گونه راست صورت را بر زمین گذاشته و صد مرتبه در آن حال می‌گویی :
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ ، إِکْفِیانی فَإِنَّکُما کافِیانی ، ای محمّد ای علی ؛ ای علی ای محمّد ؛ مرا کفایت کنید که همانا شما مرا کفایت کننده‌اید وَانْصُرانی فَإِنَّکُما ناصِرانی .
و یاریم کنید که شما مرا یاری کننده‌اید .
سپس گونه چپ صورت را بر زمین گذاشته و صد مرتبه می‌گویی : »أَدْرِکْنی« )مرا دریاب( و آن را بسیار تکرار کن . و سپس به اندازه یک نفَس می‌گوئی : »اَلْغَوْثَ ] الْغَوْثَ[ الْغَوْثَ« )به فریادم برس، به فریادم برس، به فریادم برس( ؛ بعد سر از زمین بردار که خداوند با بزرگواریش حاجتت را برآورده می‌کند إن شاء اللَّه .
وقتی به نماز و دعا مشغول شدم او خارج شد . بعد از نماز به سراغ ابن جعفر رفتم تا از او درباره آن مرد و چگونگی ورودش بپرسم . دیدم درها بسته و قفل هستند ، تعجّب کردم و با خود گفتم : شاید او از ابتدای شب این جا بوده و من نمی‌دانستم . ابن جعفر قیّم را صدا زدم . ابن جعفر از اطاقی که روغن چراغ‌های حرم در آنجا بود آمد .
از او درباره این مرد و چگونگی ورودش سئوال کردم . گفت : همان طور که می‌بینی درها بسته است و من آن را باز نکرده‌ام . دوباره جریان را از او جویا شدم ، گفت : آن مرد مولای‌مان امام زمان صلوات اللَّه علیه بود و من بارها ایشان را در مثل امشب و هنگامی که این جا خالی از مردم است دیده‌ام .
با شنیدن این حرف ، تأسّف و حسرت فراوان خوردم که چرا ندانستم . نزدیک طلوع فجر از آنجا خارج شدم تا به محلّی که در آن مخفی شده بودم روانه شوم . آفتاب هنوز بالا نیامده بود که کسانی از سوی ابن صالحان با امان‌نامه‌ای از وزیر و نامه‌ای به خطّ خودش سراغ مرا از دوستانم می‌گرفتند و به دنبال من می‌گشتند . با یکی از دوستان مطمئن خود نزد او رفتم ، برایم برخاست و مرا چنان احترام کرد که هرگز مانند آن را به یاد نداشتم .
رو کرد به من و گفت: حالت آن گونه شد که به امام زمان ارواحنا فداه شکایت مرا نمودی؟
گفتم : من تنها دعا و درخواست کردم . گفت : وای بر تو ، دیشب ) شب جمعه ( مولایم امام زمان صلوات اللَّه علیه را در خواب دیدم که مرا به نیکی کردن درباره تو امر فرمود و در این مورد چنان به من تندی نمود که ترسیدم .
پس گفتم : لا إله إلّا اللَّه ؛ شهادت می‌دهم که ائمّه علیهم السلام بر حقّ‌اند و حقّ به آنان ختم می‌شود ؛ من دیشب آقایم را در بیداری دیدم و به من چنین و چنان فرمودند . و آنچه با چشم خود دیده بودم شرح دادم .
ابی منصور از آن تعجّب کرد و کارهای بزرگ نیکی انجام داد . و به برکت مولایمان صاحب الزمان ارواحنا فداه آنچه فکر آن را هم نمی‌کردم، از سوی امیر درباره من انجام شد .(10)
علاّمه شیخ علی اکبر نهاوندی رحمه الله در »العبقریّ الحسان« می‌گوید : من این دعا را چندین بار تجربه کرده‌ام و در استجابت و رسیدن به مقصود مؤثّر دیدم . سپس سخن آیة اللَّه عراقی در »دارالسلام« را نقل کرده است که آن به این شرح است :
آثار عجیبی از این دعا دیده‌ام و اوّلین اثر آن را در شهر تهران در سال 1266 مشاهده کردم . من در منزل ملک التجّار ، مهمان حاج میرزا باقر امام جمعه بودم . ایشان از وطنش تبعید شده بود و از طرف حاکم اجازه نداشت به تبریز برگردد . من هر چند مهمان او بودم و تهیّه خوردنی و آشامیدنی بر من لازم نبود امّا به خاطر مخارج دیگر ، چون غریب بودم و با اهل آنجا مأنوس نبودم قرض برایم امکان نداشت ، و لذا به شدّت در تنگدستی بودم .
یک روز با امام جمعه در صحن خانه نشسته بودیم . من بلند شدم و به اتاق بالا برای استراحت و نماز رفتم . بعد از خواندن نماز ظهر و عصر کتابی را در اتاق دیدم . آن را برداشتم و دیدم ترجمه جلد سیزدهم »بحار الأنوار« است که در احوالات امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف نوشته شده است .
چون کتاب را باز کردم این دعا را در باب معجزات حضرت دیدم . با خود گفتم : آن را امتحان می‌کنم . پس بلند شدم ، نماز خواندم و دعا کردم و سجده انجام دادم . سپس پیش شیخ رفتم و در کنارش نشستم که در این هنگام مردی با کاغذی در دست وارد شد و آن را به امام جمعه داد و پارچه سفیدی را در پیش او گذاشت .
امام جمعه بعد از خواندن نامه، آن را به همراه پارچه به من داد و گفت: این مال توست.
وقتی پارچه را باز کردم دیدم تاجر علی اصغر تبریزی بیست تومان در پارچه گذاشته و در نامه نوشته که به من برسانند . به زمان نوشتن نامه که نگاه کردم دیدم درست همان زمانی است که از دعا فارغ شدم . تعجّب کردم و در حالی که خدا را تسبیح می‌گفتم تبسّمی کردم ، امام جمعه علّت را از من پرسید و من داستان را برایش گفتم .
امام جمعه گفت : سبحان اللَّه ؛ من هم این کار را به خاطر برطرف شدن مشکلم انجام می‌دهم .
به او گفتم : بلند شو و شتاب کن .
به اتاق رفت و پس از خواندن نماز ظهر و عصرش همان کارهایی را که من انجام داده بودم بجا آورد و زمانی نگذشت که حاکمی که او را به تهران احضار کرده بود برکنار شد و شاه از او معذرت‌خواهی کرد و او را با احترام به تبریز برگردانید و از آن پس ، این کار ذخیره‌ای برایم در گرفتاری‌ها بود و آثار عجیبی از آن مشاهده کردم .
سالی نیز در نجف ، بیماری وبا زیاد شده بود و بسیاری بر اثر آن جان خود را از دست دادند و مردم مضطرب و پریشان‌خاطر گشته بودند . چون این گونه دیدم از شهر بیرون رفته و این کار را انجام دادم و از خدا خواستم وبا را برطرف کند . سپس وارد شهر شدم و به کسی نگفتم چه کاری انجام داده‌ام . ولی به نزدیکانم خبر برطرف شدن وبا را دادم .
به من گفتند : از کجا می‌گویی؟ گفتم : مستند خود را در این گفتار به شما نمی‌گویم .
گفتند: فلانی و فلانی دیشب به وبا مبتلا شدند . گفتم : این طور نیست به طور حتم ، قبل از دیشب مبتلا شده بودند . و بعد از تحقیق درستی گفتارم ثابت شد .
چندین بار دوستانم گرفتار سختی‌ها شدند و من این کار را به آنان یاد دادم و به سرعت مشکلاتشان رفع شد .
روزی در خانه یکی از دوستان بودم ، از گرفتاری و سختی حال او اطّلاع پیدا کردم و این کار را به او یاد دادم و به خانه‌ام بازگشتم . بعد از زمان کوتاهی صدای کوبیدن درب را شنیدم و همان مرد به خانه من آمد و گفت : از برکت دعای فرج ، مشکلم رفع شد و مالی بدست آوردم ؛ چه مقدار نیاز داری تا به تو بدهم ؟
گفتم : من به برکت این دعا هیچ گونه احتیاجی ندارم ولی برایم ماجرایت را بگو .
گفت: جریان این بود که بعد از رفتن تو از خانه‌ام به حرم حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام مشرّف شده و این کار را انجام دادم وقتی از حرم شریف بیرون آمدم مردی را ملاقات کردم و او به اندازه نیازم به من بخشید .
نماز استغاثه به امام زمان علیه السلام
خلاصه این که من اثر این کار را خیلی زود دیدم . امّا فقط به کسی که در تنگنا و نیاز شدید باشد این دعا را یاد می‌دهم و خودم انجام نمی‌دهم مگر این که در چنین حالی باشم ؛ چون نامگذاری این دعا به دعای فرج توسّط امام زمان صلوات اللَّه علیه این مطلب را می‌رساند که در زمان شدّت گرفتاری و در تنگنا اثر می‌کند .(11)

8نماز استغاثه به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

سیّد علیخان رحمه الله در »الکلم الطیّب« می‌گوید : این استغاثه به امام زمان ارواحنا فداه است ، هر جا باشی دو رکعت نماز با حمد و سوره بجای آور ، آن گاه رو به قبله زیر آسمان بایست و بگو :
سَلامُ اللَّهِ الْکامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعآمُّ، وَصَلَواتُهُ الدَّآئِمَةُ وَبَرَکاتُهُ سلام کامل و تمام و شامل و عامّ خداوند ، و درودهای همیشگی و برکات الْقآئِمَةُ التَّآمَّةُ ، عَلی حُجَّةِ اللَّهِ وَوَلِیِّهِ فی أَرْضِهِ وَبِلادِهِ، وَخَلیفَتِهِ پاینده و کامل خدا ، بر حجّت خدا و ولیّ او بر روی زمین و شهرهای او ، و جانشین او عَلی خَلْقِهِ وَعِبادِهِ ، وَسُلالَةِ النُّبُوَّةِ ، وَبَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ ، بر آفریدگان او و بندگانش و بر نسل پاک نبوّت ، و باقی‌مانده عترت و برگزیدگان ، صاحِبِ الزَّمانِ، وَمُظْهِرِ الْإیمانِ ، وَمُلَقِّنِ أَحْکامِ الْقُرْانِ، وَمُطَهِّرِ حضرت صاحب الزمان ، و آشکار کننده ایمان ، و آموزنده و تعلیم‌گر احکام قرآن ، و پاک کننده الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَالْحُجَّةِ الْقآئِمِ زمین ، و نشر دهنده عدل در طول و عرض )جهان( ، و حجّت قائم الْمَهْدِیِّ ، اَلْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِیِّ ، وَابْنِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ ، مهدیّ ، امام منتظر پسندیده ، و فرزند پیشوایان پاک ، اَلْوَصِیِّ بْنِ الْأَوْصِیآءِ الْمَرْضِیّینَ ، اَلْهادِی الْمَعْصُومِ بْنِ الْأَئِمَّةِ وصیّ که فرزند اوصیاء پسندیده است، راهنمای معصومی که فرزند امامان الْهُداةِ الْمَعْصُومینَ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ الْمُسْتَضْعَفینَ، هدایت‌گر معصوم است . سلام بر تو ای عزّت‌بخش مؤمنانی که آن‌ها را ضعیف شمرده و به ناتوانی واداشته‌اند ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُذِلَّ الْکافِرینَ المُتَکَبِّرینَ الظَّالِمینَ . اَلسَّلامُ سلام بر تو ای خوار کننده کافران متکبّر ستمگر ؛ سلام عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ بر تو ای مولای من ای صاحب الزمان ؛ سلام بر تو ای فرزند رسول اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ خدا ؛ سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان ؛ سلام بر تو ای فرزند فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْأَئِمَّةِ فاطمه زهرا بانوی زنان جهانیان ؛ سلام بر تو ای فرزند امامان الْحُجَجِ الْمَعْصُومینَ وَالْإِمامِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ که حجّت‌های معصوم بودند و ای رهبر و پیشوای تمام خلایق ؛ سلام بر تو یا مَوْلایَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَکَ فِی الْوِلایَةِ . أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ ای مولای من؛ سلام کسی که در ولایت برای تو اخلاص دارد )تنها ولایت و محبّت تو را دارد( . شهادت می‌دهم که همانا تو پیشوای الْمَهْدِیُّ قَوْلًا وَفِعْلًا ، وَأَنْتَ الَّذی تَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً ، هدایت‌شده و هدایتگری از جهت گفتار و کردار ؛ و تو همان کسی هستی که زمین را از عدل و داد پر خواهی کرد بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً ، فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَکَ ، وَسَهَّلَ مَخْرَجَکَ، بعد از آن که از جور و ستم پر شده باشد ؛ پس خدا در ظهورت تعجیل کند ، و خروجت را آسان وَقَرَّبَ زَمانَکَ ، وَکَثَّرَ أَنْصارَکَ وَأَعْوانَکَ ، وَأَنْجَزَ لَکَ ما وَعَدَکَ ، و زمان ظهورت را نزدیک نماید ، و یاران و یاوران تو را زیاد گرداند ، و به آنچه به تو وعده داده است وفا فَهُوَ أَصْدَقُ الْقآئِلینَ »وَنُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی کند ، که او راستگوترین سخنگویان است )آنجا که می‌فرماید :( »می‌خواهیم بر اهل ایمانی که در زمین ضعیف شمرده شده‌اند الْأَرْضِ وَنجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ«(12) . یا مَوْلایَ یا منّت گذاشته و ایشان را پیشوایان خلق و وارثان زمین قرار دهیم« . ای مولای من ای صاحِبَ الزَّمانِ ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، حاجَتی کَذا وَکَذا ، و به جای »کذا صاحب الزمان ، ای فرزند رسول خدا ؛ حاجتم چنین و چنان است ؛
و کذا« حاجت خود را ذکر نماید ، فَاشْفَعْ لی فی نَجاحِها ، فَقَدْ تَوَجَّهْتُ تو در مورد برآورده شدن آن برای من )در پیشگاه خدا( شفاعت کن ، که من 1 . سوره قصص ، آیه 5 .
إِلَیْکَ بِحاجَتی ، لِعِلْمی أَنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً ، وَمَقاماً به شما برای رفع حاجتم روی آورده‌ام ؛ چون می‌دانم که شفاعت تو در پیشگاه خدا پذیرفته شده و برای شما مقام مَحْمُوداً، فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّکُمْ بِأَمْرِهِ ، وَارْتَضاکُمْ لِسِرِّهِ، وَبِالشَّأْنِ ستوده است؛ پس به حقّ آن کسی که شما را به امر خودش اختصاص داد و برای اسرار خود برگزید ، و به آن شأن الَّذی لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ ، سَلِ اللَّهَ تَعالی فی نُجْحِ طَلِبَتی، و مقامی که نزد خدا برای شما است و ارتباطی که میان شما و اوست از خدا بخواهید که خواسته‌هایم را برآورده ساخته وَإِجابَةِ دَعْوَتی ، وَکَشْفِ کُرْبَتی .
و دعایم را مستجاب گرداند ، و اندوهم را برطرف سازد .
و هر چه دوست داری دعا کن و بخواه که ان شاء اللَّه برآورده می‌شود .(13)
علّامه شیخ محمود عراقی در کتاب »دار السلام« - که در آن جریان کسانی ذکر شده است که به ملاقات و عرض سلام خدمت امام زمان ارواحنا فداه شرفیاب شده‌اند - می‌فرماید : این عمل را خودم تجربه کرده و آثار عجیبی از آن مشاهده کرده‌ام ، بعضی از علما از یاددادن آن به نا اهلان خودداری می‌کردند و از کارهایی بود که در گرفتاری‌های بزرگ آن را تجربه کرده بودند .(14)
ایشان در »دار السلام« می‌فرماید : به نظر می‌رسد سوره »فتح« و »نصر« برای بعد از سوره »حمد« تعیین شده و فاضل معاصر آن را معیّن فرموده است ؛ و بعید نیست که انجام این عمل در نیمه شب معیّن شده باشد ؛ چون راوی در آن وقت مأمور به انجام شده بود و اطلاقی در کلام نیست تا غیر آن وقت را هم شامل شود ، لذا قدر متیقّن و آن وقت حتمی و یقینی همان نیمه شب است .
فاضل معاصر از قول کفعمی رحمه الله قبل از نماز و زیارت علاوه بر تعیین این دو سوره ، غسل را نیز افزوده است ، هر چند در کتاب »مصباح الزائر« سوره معیّن نشده است .
بنابراین، آنچه از فرمایشات این بزرگواران ظاهر می‌شود این است که تعیین سوره‌ها و تعیین وقت گرچه اقوی نیست ولی به احتیاط نزدیک‌تر می‌باشد و انجام دادن غسل شرط نشده گرچه آن هم مطابق با احتیاط است .3

9نمازِ هدیه خدمت امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

سیّد جلیل القدر علیّ بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : ابو محمّد صیمری گفته است : ابو عبداللَّه احمد بن عبداللَّه بجلی با سندی که آن را به ائمّه علیهم السلام رسانده ، گفته است :
... اگر کسی بتواند علاوه بر نمازهای پنجگانه و نوافل ، نماز دیگری بخواند )هر چند هر روز دو رکعت باشد( و آن را به یکی از ائمّه علیهم السلام هدیه کند . شروع این نماز در رکعت اوّل مانند شروع نماز واجب با هفت ، یا سه و یا یک تکبیر است و بعد از ذکر رکوع و سجده در هر رکعت سه بار بگوید : »صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ« ؛ )درود خداوند بر محمّد و آل پاک و پاکیزه او باد( ، و چون تشهّد خواند و سلام داد ) بعد از نمازی که به امام زمان ارواحنا فداه هدیه می‌کند( بگوید :
أَللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَمِنْکَ السَّلامُ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ صَلِّ بار خداوندا ؛ تو سلامی )مایه سلامت و آرامش و ایمنی هستی( و سلام از جانب توست ؛ ای صاحب بزرگی و احترام ؛ درود فرست عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْأَخْیارِ ، وَأَبْلِغْهُمْ بر محمّد و آل محمّد که پاکان و پاکیزگان و نیکوکارانند ، و بهترین سلام و تحیّت مِنّی أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ . أَللَّهُمَّ إِنَّ هاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ هَدِیَّةٌ از طرف من به ایشان برسان . خدایا ؛ همانا این دو رکعت هدیه‌ای است مِنّی إِلی عَبْدِکَ وَابْنِ عَبْدِکَ وَوَلِیِّکَ وَابْنِ وَلِیِّکَ سِبْطِ نَبِیِّکَ فی از من برای بنده‌ات و فرزند بنده‌ات و ولیّ تو و فرزند ولیّ تو ، نوه پیامبر و فرستاده‌ات در أَرْضِکَ وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ ، یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ ، یا وَلِیَّ روی زمین تو و حجّتت بر مخلوقات تو ؛ ای سرپرست مؤمنان ، ای سرپرست الْمُؤْمِنینَ ، یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ .(15)
اهداء نماز به امام زمان علیه السلام ...
مؤمنان ، ای سرپرست مؤمنان .
1 . جمال الاُسبوع : 29 .

10اهداء نماز به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز پنج شنبه

شیخ طوسی رحمه الله در کتاب »مصباح کبیر« خود می‌گوید : روایت شده که برای هدیه کردن نماز به معصومین علیهم السلام به این طریق باید عمل کرد :
روز جمعه هشت رکعت نماز بخواند ؛ چهار رکعت هدیه به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و چهار رکعت هدیه به فاطمه زهرا علیها السلام .
روز شنبه چهار رکعت هدیه به امیرالمؤمنین علیه السلام و هر روز چهار رکعت هدیه برای یکی از ائمّه علیهم السلام تا روز پنج شنبه که چهار رکعت به امام جعفر صادق علیه السلام هدیه می‌کند .
سپس دوباره روز جمعه هشت رکعت نماز بخواند ؛ چهار رکعت هدیه به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و چهار رکعت هدیه به حضرت فاطمه زهرا علیها السلام .
سپس روز شنبه ، چهار رکعت هدیه به امام کاظم علیه السلام و همین کار را ادامه دهد تا روز پنجشنبه ، چهار رکعت به امام زمان ارواحنا فداه هدیه کرده و بین دو رکعت نماز این دعا را بخواند :
أَللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ ، وَمِنْکَ السَّلامُ ، وَإِلَیْکَ یَعُودُ السَّلامُ ، حَیِّنا بار خداوندا ؛ تو سلامی )مایه سلامت و آرامش و ایمنی هستی( و سلام از جانب توست ، و به سوی تو باز می‌گردد . رَبَّنا مِنْکَ بِالسَّلامِ . أَللَّهُمَّ إِنَّ هذِهِ الرَّکَعاتِ هَدِیَّةٌ مِنّی إِلَی پروردگارا ؛ سلامی از سوی خودت بر ما هدیه کن . خداوندا ؛ این چند رکعت نماز ، هدیه‌ای است از من به الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ(16) ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَبَلِّغْهُ إِیَّاها، حجّت بن الحسن، پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و این هدیه را به او برسان وَأَعْطِنی أَفْضَلَ أَمَلی وَرَجآئی فیکَ ، وَفی رَسُولِکَ صَلَواتُکَ و به من فزون‌تر از آرزو و اُمیدی که در مورد تو و رسولت - که رحمت و درود تو 1 . نام امامی را که نماز را به او هدیه می‌کنی بگو .
عَلَیْهِ وَ الِهِ ] وَفیهِ[ . و هر چه دوست داری طلب کن و دعا کن .(17)
بر او و آل او باد - ]و در مورد حجّتت[ دارم ، عطا فرما .

11نماز استغاثه به امام زمان ارواحنا فداه در شب‌های پنج شنبه و جمعه

در کتاب »التحفة الرضویّة« آمده است : عالم جلیل القدر سیّد حسین همدانی نجفی رحمه الله به من فرمود :
هر کس حاجتی دارد ، شب پنج شنبه و جمعه در زیر آسمان با سر و پای برهنه دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرده و 595 مرتبه بگوید : »یا حُجَّةُ الْقآئِمُ« .
سپس به سجده رفته و در سجده هفتاد مرتبه بگوید : »یا صاحِبَ الزَّمانِ أَغِثْنی« ؛ )یا صاحب الزمان به فریادم برس( ، و آن گاه حاجتش را بخواهد .
این نماز در مورد حاجت‌های مهمّ تجربه شده و اگر در هفته اوّل حاجتش برآورده نشد هفته بعد آن را بخواند و اگر باز هم برآورده نشد در هفته سوّم نماز را بخواند که به طور حتم حاجتش برآورده خواهد شد .
سیّد محمّد علی جواهری حایری به من فرمودند : برای حاجتی این نماز را خواندم و در همان شب در عالم خواب حضرت مهدی ارواحنا فداه را دیده و حاجت خود را به ایشان عرضه کردم و خداوند به برکت آن حضرت ، حاجتم را برآورده ساخت .
نماز امام زمان‌علیه السلام در شب جمعه
و نیز فرموده‌اند که : من خود این نماز را تجربه کرده‌ام .(18)

12نماز استغاثه به نحو دیگر

همین نماز را صدر الإسلام همدانی رحمه الله در کتاب ارزشمندش »تکالیف الأنام فی غیبة الإمام« با کیفیّت دیگری آورده است:
ایشان از سیّد مورد اعتماد ، استاد و عالم ربّانی ، حکیم صمدانی ، فقیه و مجتهد کامل سیّد محمّد هندی نجفی رحمه الله و او از عالم بزرگوار سیّد حسن قزوینی ، و او از سیّد حسین شوشتری - امام جماعت - با سند خود از سیّد علیخان - شارح صحیفه سجّادیّه - نقل کرده‌اند :
در شب پنجشنبه یا شب جمعه دو رکعت نماز در زیر آسمان و بر بالای بام با سر برهنه می‌خوانی و بعد از نماز با سر برهنه »یا حُجَّةُ الْقآئِمُ« به تعداد عدد أبجدش یعنی 595 مرتبه می‌گویی که تجربه شده است .
و بدان که عددش «10)ی( + 1)ا( + 8)ح( + 3)ج( + 400)ة( + 1)ا( + 30)ل( + 100 )ق( + 1)ا( + 1)ئ( + 40)م(« است که مجموع آن 595 می‌شود . ایشان فرموده‌اند: این عمل را )از غیر اهلش( مخفی بدار، چون از اسرار است و من آن را چند بار تجربه کرده‌ام .(19)

13نماز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در شب جمعه

سیّد بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : در کتاب »کنوز النجاح« نوشته ابو علی فضل بن حسن طبرسی رضی الله عنه آمده است : احمد بن دربی از خزامه و او از ابی عبداللَّه حسین بن محمّد بزوفری روایت کرده است که از ناحیه مقدّسه وارد شده است :
هر کس از درگاه ربوبی حاجتی دارد شب جمعه بعد از نصف شب غسل کرده و به جایگاه نماز خود رفته و دو رکعت نماز بخواند . در رکعت اوّل سوره حمد را بخواند تا برسد به آیه »إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعینُ« و آن را صد مرتبه تکرار کند و سپس سوره حمد را تا آخر و سوره توحید را یک مرتبه بخواند . سپس به رکوع و سجده رفته و در هر کدام ، ذکر آن را هفت مرتبه بگوید .
رکعت دوّم را نیز به همین صورت بجا آورد سپس دعایی را که ذکر می‌شود بخواند ، که خدای تعالی به طور قطع حاجتش را هر چه باشد برآورده می‌کند ؛ مگر آن که قطع صله رحم را خواسته باشد .
و دعا )چنین است( :
أَللَّهُمَّ إِنْ أَطَعْتُکَ فَالْمَحْمَدَةُ لَکَ ، وَ إِنْ عَصَیْتُکَ فَالْحُجَّةُ لَکَ ، خداوندا ؛ اگر تو را اطاعت کردم حمد و سپاس شایسته توست، و اگر تو را نافرمانی کردم حجّت و دلیل تو بر من تمام است ، مِنْکَ الرَّوْحُ وَمِنْکَ الْفَرَجُ ، سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ وَشَکَرَ ، سُبْحانَ مَنْ آسایش و راحتی و حلّ مشکلات از ناحیه توست ، پاک و منزّه است کسی که نعمت داد و شکر گزارد ، پاک و منزّه است کسی که قَدَرَ وغَفَرَ . أَللَّهُمَّ إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ ، فَإِنّی قَدْ أَطَعْتُکَ فی قدرت داشت و بخشید . خداوندا ؛ اگر معصیت و نافرمانی تو را کردم؛ به راستی که در أَحَبِّ الْأَشْیآءِ إِلَیْکَ وَهُوَ الْإیمانُ بِکَ ، لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ وَلَداً ، وَلَمْ محبوب‌ترین چیزها نزد تو که ایمان به توست، تو را اطاعت کرده‌ام ؛ فرزندی برای تو نگرفتم ؛ و أَدْعُ لَکَ شَریکاً ، مَنّاً مِنْکَ بِهِ عَلَیَّ لا مَنّاً مِنّی بِهِ عَلَیْکَ ، وَقَدْ شریکی برایت نخواندم؛ و این‌ها منّتی از تو بر من است نه منّتی باشد از من بر تو ؛ عَصَیْتُکَ یا إِلهی عَلی غَیْرِ وَجْهِ الْمُکابَرَةِ ، وَلَا الْخُرُوجِ عَنْ خدای من ؛ تو را نافرمانی کردم نه از روی گردنکشی و نه برای خارج شدن از عُبُودِیَّتِکَ، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیَّتِکَ ، وَلکِنْ أَطَعْتُ هَوایَ، وَأَزَلَّنِی مرتبه بندگی تو ، و نه برای انکار ربوبیّت تو ؛ بلکه از هوای نفسم پیروی کردم و الشَّیْطانُ ، فَلَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ وَالْبَیانُ ، فَإِنْ تُعَذِّبْنی فَبِذُنُوبی غَیْرَ شیطان مرا دچار لغزش ساخت ؛ پس حجّت و بیان تو بر من تمام است ، پس اگر عذابم کنی به خاطر گناهانم می‌باشد و تو ظالِمٍ ، وَ إِنْ تَغْفِرْ لی وَتَرْحَمْنی ، فَإِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ ، یا کَریمُ یا ستمگر نیستی و اگر مرا بیامرزی و ترحّم نمایی همانا تو بخشنده بزرگواری ، ای بزرگوار ای کَریمُ، )این کلمه را به قدر یک نفس تکرار کند(، سپس بگوید: یا امِناً مِنْ کُلِّ بزرگوار ، ای آن‌که از هر چیزی ایمن شَیْ‌ءٍ ، وَکُلُّ شَیْ‌ءٍ مِنْکَ خآئِفٌ حَذِرٌ ، أَسْأَلُکَ بِأَمْنِکَ مِنْ کُلِّ هستی ، و همه از تو ترسان و بیمناکند ؛ از تو می‌خواهم به امنیّت و امان تو از هر شَیْ‌ءٍ ، وَخَوْفِ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مِنْکَ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ چیز و ترس هر چیز از تو ، که بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعْطِیَنی أَماناً لِنَفْسی وَأَهْلی وَوَلَدی ، وَسآئِرِ ما و به من در مورد خودم و خانواده و فرزندانم و دیگر نعمت‌هایی که به من داده‌ای أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، حَتَّی لا أَخافَ أَحَداً ، وَلا أَحْذَرَ مِنْ شَیْ‌ءٍ أَبَداً، امنیّت و آسودگی عطا کنی ، تا هرگز از کسی نترسم و از چیزی بیمناک نباشم ؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ ، یا کافِیَ همانا تو بر هر کاری قادر و توانایی . و خداوند، ما را بس است و او خوب وکیلی است . ای کفایت کننده إِبْراهیمَ نُمْرُودَ ، یا کافِیَ مُوسی فِرْعَوْنَ ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی ابراهیم از شرّ نمرود ، و ای کفایت کننده موسی از شرّ فرعون ، از تو می‌خواهم که بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَکْفِیَنی شَرَّ فُلانِ بْنِ فُلانٍ .
محمّد و آل محمّد درود بفرستی و مرا از شرّ »فلانی فرزند فلانی« کفایت کنی .
پس به خواست خدا، دعا کننده از شرّ کسی که از او می‌ترسد در امان خواهد بود . آن گاه سجده کرده و حاجتش را می‌طلبد و به سوی خدا تضرّع و ناله می‌کند .
هیچ زن و مرد مؤمنی نیست که این نماز را بخواند و با خلوص نیّت دعا کند مگر این که برای او درهای آسمان برای اجابت باز شده و در همان وقت و همان شب هر که باشد دعایش اجابت می‌شود و این از فضل خداوند بر ما و مردم است .(20)

14نماز دیگر امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

نمازی که ذکر شد در کتاب »نجم الثاقب« از کتاب سیّد فضل اللَّه راوندی به عنوان نماز مولای‌مان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه نقل شده و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام ذکر شده است . دعای دیگری بعد از نماز گفته نشده و زمان خاصّی برای آن معیّن نشده است .(21)

15نماز روز بیست و هفتم ماه رجب

نماز روز بیست و هفتم ماه رجب
ابوالعبّاس احمد بن علیّ بن نوح‌رحمه الله می‌گوید : ابو احمد محسن بن عبدالحکم سجری به من فرمود و من از اصل کتابش نوشتم که در کتاب ابی نصر جعفر بن محمّد بن حسن بن هیثم نوشته شده که این نماز از ابوالقاسم حسین بن روح قدس سره نقل شده است :
نماز روز بیست و هفتم ماه رجب ، دوازده رکعت است و در هر رکعت سوره »حمد« را با هر سوره‌ای که توانست می‌خواند و بعد از هر دو رکعت سلام می‌دهد و این دعا را می‌خواند :
اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ ، ستایش خدایی را که فرزندی نگرفته و شریکی در ملک و سلطنت ندارد ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً ، یا عُدَّتی فی مُدَّتی ، و برایش سرپرست و یاوری از جهت خواری و ذلّت نمی‌باشد، و او را به عظمت و بزرگی یاد کن. ای ساز و برگ من در مدّت زندگی، وَیا صاحِبی فی شِدَّتی ، وَیا وَلِیّی فی نِعْمَتی ، یا غِیاثی فی و ای همدم من در سختی و گرفتاریم ، و ای سرپرست من در نعمتم ، ای فریادرس من در هر 1 . مکیال المکارم : 411/2 .
رَغْبَتی ، یا مُجیبی فی حاجَتی ، یا حافِظی فی غَیْبَتی ، یا کالِئی نیازم ، ای اجابت‌گر من در درخواست من ، ای حافظ من در غیاب من ، ای نگهدار من فی وَحْدَتی ، یا اُنْسی فی وَحْشَتی . أَنْتَ السَّاتِرُ عَوْرَتی ، فَلَکَ در تنهایی من ، ای مونس من در وحشت من . تنها تو پوشاننده زشتی‌های من هستی ؛ پس الْحَمْدُ ، وَأَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتی ، فَلَکَ الْحَمْدُ ، وَأَنْتَ الْمُنَفِّسُ ستایش تو راست و تو از لغزش‌هایم در می‌گذری ؛ پس حمد ، تنها سزاوار توست ، و تنها تو برطرف‌کننده صَرْعَتی ، فَلَکَ الْحَمْدُ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَاسْتُرْ زمین‌افتادنم هستی . پس حمد تنها سزاوار توست ، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و عَوْرَتی ، وَ امِنْ رَوْعَتی ، وَأَقِلْنی عَثْرَتی ، وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمی ، عیوب مرا بپوشان ، و مرا از ترس ایمنی بخش ، و از لغزشم درگذر ، و از جرمم چشم‌پوشی کن ، وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی فی أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذی و از گناهانم در گذر و در میان اهل بهشت که وعده صدق به کانُوا یُوعَدُونَ .
آنان دادند )مرا داخل گردان( .
وقتی از نماز فارغ شدی و دعا را تمام کردی ، هر کدام از سوره‌های »حمد« ، » قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ « ، » قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ « ، » قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ « ، » قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ « ، » إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ « و »آیة الکرسی« را هفت مرتبه می‌خوانی ، سپس هفت مرتبه می‌گویی :
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللَّهِ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ. معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ‌تر و منزّه است و جنبشی و نیرویی نیست مگر به سبب خدا . و هفت بار نیز می‌گویی : اَللَّهُ اَللَّهُ رَبّی ، لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً . خدا ، خدا پروردگار من است ، به او چیزی را شریک نسازم .
و بعد در مورد هر چه دوست داری دعا می‌کنی .(22)

16نماز شب نیمه ماه شعبان

ابو یحیی صنعانی و سی نفر از افراد مورد اعتماد ، از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت کرده‌اند که آن دو بزرگوار فرمودند :
هر گاه شب نیمه شعبان شد چهار رکعت نماز ، در هر رکعت »حمد« یک مرتبه و »قل هو اللَّه أحد« صد مرتبه می‌خوانی ، و چون نمازت تمام شد ، می‌گویی:
أَللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ وَمِنْ عَذابِکَ خآئِفٌ مُسْتَجیرٌ . أَللَّهُمَّ لاتُبَدِّلِ خداوندا ؛ من فقیر و محتاجم و از عذابت ترسان و به تو پناهنده‌ام . خداوندا ؛ نامم را )با نام دیگری( عوض مکن ، اسْمی ، وَلاتُغَیِّرْ جِسْمی ، وَلاتُجْهِدْ بَلآئی ، وَلاتُشْمِتْ بی و بدنم را دگرگون مساز، و بلایم را سخت مگردان، و دشمنانم را سرزنش کننده من قرار مده . أَعْدآئی ، أَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عِقابِکَ ، وَأَعُوذُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذابِکَ ، از کیفرت به بخششت پناه می‌برم ، و از عذابت به رحمتت پناه می‌برم وَأَعُوذُ بِرِضاکَ مِنْ سَخَطِکَ ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْکَ ، جَلَّ ثَنآؤُکَ ، أَنْتَ و از خشم تو به خشنودیت پناه می‌برم و از تو به خودت پناه می‌برم، ستایش تو والاست ؛ تو ، کَما أَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ وَفَوْقَ ما یَقُولُ الْقآئِلُونَ .(23)
آن چنانی که خودت خود را ستوده‌ای و برتر از گفتار گویندگانی .
نماز دیگر در شب نیمه شعبان

17نماز دیگر در شب نیمه شعبان

ابو یحیی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که از امام باقر علیه السلام درباره فضیلت شب نیمه شعبان سئوال شد ، حضرت فرمودند :
شب نیمه شعبان بعد از شب قدر ، برترین و بافضیلت‌ترین شب‌ها است . در این شب خدا فضل و رحمتش را شامل حال بندگانش می‌گرداند و ایشان را به بزرگواری خود می‌بخشد . در این شب سعی کنید به خدا تقرّب جویید .
زیرا شبی است که خداوند بر خود لازم کرده و قسم یاد نموده که هیچ درخواست کننده‌ای را رد نکند مگر این که درخواست معصیت و حرامی بکند . و شبی است که خدا در عوض شب قدر که برای پیغمبرمان صلی الله علیه وآله وسلم قرار داد ، آن را برای ما اهل بیت قرار داده است .
پس در دعا و ستایش خدا تلاش کنید ؛ زیرا هر کس در این شب صد مرتبه خدا را تسبیح نموده یعنی »سُبْحانَ اللَّهِ« بگوید و صد مرتبه او را ستایش نموده یعنی »اَلْحَمْدُ للَّهِِ« بگوید و صد مرتبه او را به بزرگی یاد کرده یعنی »اَللَّهُ اَکْبَرُ« بگوید ، خداوند گناهان گذشته‌اش را می‌بخشد و از حاجات دنیا و آخرت آنچه را بخواهد ، و آنچه نیازمند آن باشد - هر چند آن را نخواهد - خداوند به خاطر بزرگواری و رحمتش بر بندگان ، آن‌ها را برآورده می‌سازد .
ابو یحیی می‌گوید : به سرورم امام صادق علیه السلام عرض کردم : بهترین دعا در این شب چیست ؟ حضرت فرمودند :
هنگامی که نماز عشا را بجا آوردی دو رکعت نماز بخوان . در رکعت اوّل بعد از سوره حمد ، یک مرتبه سوره »جحد« یعنی » قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ « ، و در رکعت دوّم بعد از سوره حمد ، یک مرتبه سوره »توحید« را بخوان . وقتی سلام دادی سی و سه مرتبه : »سُبْحانَ اللَّهِ« ، و سی و سه مرتبه : »اَلْحَمْدُ للَّهِِ« ، و سی و چهار مرتبه : »اَللَّهُ أَکْبَرُ« بگو ، و سپس این دعا را بخوان :
یا مَنْ إِلَیْهِ مَلْجَأُ الْعِبادِ فِی الْمُهِمَّاتِ ، وَإِلَیْهِ یَفْزَعُ الْخَلْقُ فِی ای کسی که پناهگاه بندگان در سختی‌ها و مشکلات به سوی او است ، و مخلوقات در بلا و مصیبت به او پناه می‌برند ؛ الْمُلِمَّاتِ ، یا عالِمَ الْجَهْرِ وَالْخَفِیَّاتِ ، وَیا مَنْ لاتَخْفی عَلَیْهِ ای دانای هر چه آشکار و پنهان است ، ای کسی که خطور فکر و اندیشه‌ها و رفت و آمد خَواطِرُ الْأَوْهامِ وَتَصَرُّفُ الْخَطَراتِ ، یا رَبَّ الْخَلائِقِ وَالْبَرِیَّاتِ، خیالات و خاطرات بر او پنهان نیست؛ ای پرودگار خلایق و آفریدگان ؛ یا مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ الْأَرَضینَ وَالسَّماواتِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا ای کسی که ملکوت زمین‌ها و آسمان‌ها به دست قدرت اوست؛ تو آن خدایی هستی که جز تو خدایی أَنْتَ ، أَمُتُّ إِلَیْکَ بِلا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، فَبِلا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، اِجْعَلْنی فی نیست ؛ من به وسیله »لا إله إلّا اللَّه« تو را قصد می‌کنم و به تو روی می‌آورم ، پس به خاطر این که اعتقاد دارم جز تو خدایی نیست ، هذِهِ اللَّیْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ إِلَیْهِ فَرَحِمْتَهُ ، وَسَمِعْتَ دُعآءَهُ فَأَجَبْتَهُ ، در این شب مرا از کسانی قرار بده که نظر لطف به او کرده پس به حالش ترحّم فرموده‌ای و دعایش را شنیده پس آن را اجابت وَعَلِمْتَ اسْتِقالَتَهُ فَأَقَلْتَهُ، وَتَجاوَزْتَ عَنْ سالِفِ خَطیئَتِهِ، وَعَظیمِ کرده‌ای ، و درخواستِ گذشت او را دانسته پس از او درگذشتی ، و از خطاهای گذشته و گناهان بزرگ او گذشت کردی . جَریرَتِهِ ، فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِکَ مِنْ ذُنُوبی ، وَلَجَأْتُ إِلَیْکَ فی سَتْرِ پس من از گناهانم به تو پناه آورده‌ام و برای پوشاندن زشتی‌هایم به تو پناهنده گشتم . عُیُوبی . أَللَّهُمَّ فَجُدْ عَلَیَّ بِکَرَمِکَ وَفَضْلِکَ ، وَاحْطُطْ خَطایایَ ای خدا ؛ تو به فضل و کرمت بر من بخشش و احسان فرما و با بردباری و عفوت گناهانم بِحِلْمِکَ وَعَفْوِکَ ، وَتَغَمَّدْنی فی هذِهِ اللَّیْلَةِ بِسابِغِ کَرامَتِکَ ، را بریز و مرا در این شب با کرامت و بزرگواری فراوانت غرق احسانت نما . وَاجْعَلْنی فیها مِنْ أَوْلِیآئِکَ الَّذینَ اجْتَبَیْتَهُمْ لِطاعَتِکَ ، وَاخْتَرْتَهُمْ و مرا در این شب از دوستانت قرار بده که آن‌ها را برای فرمان‌برداری از خودت برگزیدی ، لِعِبادَتِکَ ، وَجَعَلْتَهُمْ خالِصَتَکَ وَصِفْوَتَکَ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ و برای عبادتت انتخاب فرمودی و از خاصّان و خالصان خود قرار دادی . خداوندا ؛ مرا از آنان قرار بده که سَعَدَ جَدُّهُ ، وَتَوَفَّرَ مِنَ الْخَیْراتِ حَظُّهُ ، وَاجْعَلْنی مِمَّنْ سَلِمَ فَنَعِمَ از کوشش خود به سعادت رسیدند و از خیرات و خوبی‌ها بهره کامل بردند ؛ و از آنان که در زندگی سالم ماندند پس متنعّم گردیدند وَفازَ فَغَنِمَ ، وَاکْفِنی شَرَّ ما أَسْلَفْتُ ، وَاعْصِمْنی مِنَ الْإِزْدِیادِ فی و پیروز گشتند پس غنیمت یافتند ؛ و مرا از شرّ کارهای گذشته‌ام کفایت فرما و از این که در آینده بر نافرمانی تو بیفزایم حفظ مَعْصِیَتِکَ، وَحَبِّبْ إِلَیَّ طاعَتَکَ وَما یُقَرِّبُنی مِنْکَ وَیُزْلِفُنی عِنْدَکَ. فرما، و فرمان‌برداری از خودت را و آن چه را باعث نزدیک‌شدن به حضرت توست و به من نزد تو منزلت می‌دهد محبوب من گردان. سَیِّدی إِلَیْکَ یَلْجَأُ الْهارِبُ ، وَمِنْکَ یَلْتَمِسُ الطَّالِبُ ، وَعَلی ای آقای من ؛ گریختگان به سوی تو پناهنده می‌شوند و جویندگان به درگاه تو التماس می‌کنند ، و کَرَمِکَ یُعَوِّلُ الْمُسْتَقیلُ التَّآئِبُ ، أَدَّبْتَ بِالتَّکَرُّمِ وَأَنْتَ أَکْرَمُ آنان که طلب گذشت می‌کنند و توبه‌کار شدند اعتمادشان بر کرم توست ؛ تو بندگانت را با رفتار بزرگوانه‌ات در حالی که بزرگوارترین الْأَکْرَمینَ ، وَأَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبادَکَ وَأَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ . أَللَّهُمَّ کریمان هستی ، اَدب کردی ؛ و به بندگانت دستور بخشش دادی در حالی که خودت بخشنده و مهربانی . فَلاتَحْرِمْنی ما رَجَوْتُ مِنْ کَرَمِکَ، وَلاتُؤْیِسْنی مِنْ سابِغِ نِعَمِکَ، ای خدا؛ مرا از امیدی که به بزرگواری‌ات دارم محروم مکن ، و از نعمت فراگیر و فراوانت ناامید مگردان ، وَلاتُخَیِّبْنی مِنْ جَزیلِ قِسَمِکَ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ لِأَهْلِ طاعَتِکَ ، و از قسمت‌های بزرگت برای فرمان‌بردارانت در این شب مرا هم ناکام مساز ، وَاجْعَلْنی فی جُنَّةٍ مِنْ شِرارِ بَرِیَّتِکَ . رَبِّ ، إِنْ لَمْ أَکُنْ مِنْ أَهْلِ و مرا از آفریدگان شرور و بد رفتارت در حفظ خود بدار . بارپروردگارا ؛ اگر من قابل آنچه درخواست کردم نیستم ، ذلِکَ فَأَنْتَ أَهْلُ الْکَرَمِ وَالْعَفْوِ وَالْمَغْفِرَةِ ، وَجُدْ عَلَیَّ بِما أَنْتَ لیکن تو اهل بزرگواری و بخشش و آمرزشی ؛ بر من به آنچه سزاوار مقام توست کرامت فرما أَهْلُهُ لا بِما أَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنّی بِکَ ، وَتَحَقَّقَ رَجآئی لَکَ ، نه آنچه شایسته من است؛ چون به تو خوش‌گمان بوده و امیدم به سوی توست ، وَعَلِقَتْ نَفْسی بِکَرَمِکَ، فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ وَأَکْرَمُ الْأَکْرَمینَ. و جانم به کرامتت بسته است؛ چون عقیده دارم که تو مهربان‌ترین مهربانان و بزرگوارترین بزرگواران هستی . أَللَّهُمَّ وَاخْصُصْنی مِنْ کَرَمِکَ بِجَزیلِ قِسَمِکَ ، وَأَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ بار الها ؛ مرا از راه بزرگواری‌ات به قسمت‌های بزرگ خویش مخصوص گردان ، من از کیفرت به بخشش تو پناه می‌برم . عُقُوبَتِکَ ، وَاغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الَّذی یَحْبِسُ عَلَیَّ الْخُلُقَ ، وَیُضَیِّقُ آن دسته از گناهان مرا ببخش که خوی و سرشت را بر من محبوس و روزی را عَلَیَّ الرِّزْقَ حَتَّی أَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ ، وَأَنْعَمَ بِجَزیلِ عَطآئِکَ ، بر من تنگ می‌سازد ، تا به خشنودی نیکوی تو پردازم و با بخشش بزرگت بهره‌مند شوم وَأَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْمآئِکَ ، فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِکَ ، وَتَعَرَّضْتُ لِکَرَمِکَ ، و به نعمت‌های فراوانت نیک‌بخت گردم ؛ زیرا ، من به حریم قدس تو پناه آورده و خود را در معرض بزرگواری‌ات درآورده‌ام؛ وَاسْتَعَذْتُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ ، وَبِحِلْمِکَ مِنْ غَضَبِکَ ، فَجُدْ بِما و از کیفر و مجازاتت به بخششت و از خشمت به بردباری‌ات پناه جُسته‌ام ؛ پس مرا آن چه خواستم عطا فرما سَأَلْتُکَ، وَأَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْکَ، أَسْأَلُکَ لابِشَیْ‌ءٍ هُوَ أَعْظَمُ مِنْکَ. و به آن چه از تو التماس نموده‌ام برسان ، من از تو چیزی را می‌خواهم که از تو بزرگ‌تر نیست .
سپس به سجده می‌روی و بیست مرتبه : »یا رَبُّ« ، هفت مرتبه : »یا أَللَّهُ« ، هفت مرتبه :»لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ« ، و ده مرتبه : »ما شآءَ اللَّهُ« ، و ده مرتبه : »لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ« گفته و بر پیامبر و آل پیامبر علیهم السلام صلوات می‌فرستی و از خدا حاجتت را می‌طلبی .
به خدا سوگند ؛ اگر به تعداد قطرات باران از خدا حاجت بطلبی ، از بزرگواری و فضلش تو را به حاجاتت می‌رساند .(24)
مؤلّف می‌گوید : چهار رکعت نماز وارد شده که در ظهر روز عاشورا خوانده می‌شود و بعد از نماز ، دعایی قرائت می‌شود که به مناسبت دعاهای هر ماه آن را در بخش ادعیه ماه‌ها ص 271 بیان می‌کنیم . و نیز در بخش یازدهم ، نمازی را برای وسعت رزق ، از جناب محمّد بن عثمان قدس سره نقل می‌کنیم .
...................( Anotates ).................
1) دعوات راوندی : 89 .
2)
3) لا إله إلَّااللَّه« یا »لا إله إلَّا اللَّه وَحْدَه وَحْدَه« .
4) جنّة المأوی : 231 .
5) نعمانیّه : شهری بین واسط و بغداد در کشور عراق است .
6) جنّة المأوی : 270 .
7) جنّات الخلود : 41 .
8) گفتنی است که برای احمد بن ابراهیم این گونه تقدیر شده است نه برای تمام شیعه؛ چون برخی دیگر از شیعیان چنین حاجتی از شیخ عمری رحمه الله داشته‌اند و اجابت شده است .
زهری می‌گوید : خیلی می‌خواستم امام زمان ارواحنا فداه را ببینم ، حتّی در این راه مال زیادی هم خرج کردم تا به شیخ عمری رسیدم و او را خدمت کردم و با اصرار از او خواستم امام زمان ارواحنا فداه را به من نشان بدهد .
گفت : این کار ممکن نیست ؛ به او اصرار کردم تا آن که گفت : فردا صبح بیا . صبح فردا که رفتم شیخ به استقبالم آمد در حالی که جوانی در نهایت زیبایی و خوشبویی همراه او بود و در آستینش چیزی داشت که او را به شکل تجّار نشان می‌داد.
چون آن جوان را دیدم به سوی شیخ عمری رفتم ، شیخ اشاره کرد که به سوی آن جوان بروم ، و من هم به سوی جوان رفتم و از او سئوالاتی پرسیدم که هر چه پرسیدم جواب داد ، سپس خواست داخل خانه‌ای شود که به آن اعتنایی نمی‌شد .
شیخ عمری گفت : اگر می‌خواهی از او سئوال کنی بپرس که بعد از این او را نخواهی دید . ) الإحتجاج : 297/2 ) .
9) بحار الأنوار : 174/53 . و زیارت را به طور کامل - إن شاء اللَّه - در باب زیارات ذکر خواهیم کرد .
10) تبصرة الولی : 192 ، بحار الأنوار : 349/91 ، دلائل الإمامة : 551 .
11) العبقریّ الحسان : 129/1 المسک الأذفر و دار السلام عراقی : 192 با اندکی تصرّف در عبارات .
12)
13) مفاتیح الجنان : 243 ، به نقل از الکلم الطیّب : 83 .
14) التحفة الرضویّة : 3 . 134 . دار السلام عراقی : 197 .
15)
16)
17) جمال الاُسبوع : 34 ، دعوات راوندی : 108 ، مصباح المتهجّد : 322 .
18) التحفة الرضویّة : 135 .
19) تکالیف الأنام فی غیبة الإمام : 251 .
20) مهج الدعوات : 351 ، المصباح : 522 با اندکی تفاوت .
21)
22) إقبال الأعمال : 181 .
23) مصباح المتهجّد : 830 .
24) مصباح المتهجّد : 831 .
بخش دوم:دعاهای قنوت

دعا برای‌ظهور...در قنوت‌نمازها

1دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در قنوت نمازها

شهید اوّل قدس سره در کتاب »ذکری« می‌گوید : ابن ابی عقیل ، این دعا را که از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده برای خواندن در قنوت انتخاب کرده است :
أَللَّهُمَّ إِلَیْکَ شَخَصَتِ الْأَبْصارُ، وَنُقِلَتِ الْأَقْدامُ، وَرُفِعَتِ الْأَیْدی، بار الها ؛ چشم‌ها، به تو دوخته شده است، گام‌ها به سوی تو برداشته شده، دست‌ها به سوی تو بالا آمده، وَمُدَّتِ الْأَعْناقُ، وَأَنْتَ دُعیتَ بِالْأَلْسُنِ ، وَإِلَیْکَ سِرُّهُمْ وَنَجْواهُمْ گردن‌ها به سوی تو کشیده شده است. تویی که با زبان‌ها ، فراخوانده می‌شوی؛ و کارهای پنهانی و رازهای )مردم( فِی الْأَعْمالِ ، رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَبَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَیْرُ به طرف توست ؛ پروردگارا ؛ بین ما و قوم ما به حق حکم کن ، که تو بهترین الْفاتِحینَ . أَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَةَ نَبِیِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا ، وَکَثْرَةَ حکم کننده و قضاوت کننده هستی . بار الها ؛ از عدم حضور پیامبرمان ، کمی نفرات‌مان ، فراوانی عَدُوِّنا، وَتَظاهُرَ الْأَعْدآءِ عَلَیْنا، وَوُقُوعَ الْفِتَنِ بِنا، فَفَرِّجْ ذلِکَ اللَّهُمَّ دشمنانمان، پشتیبانی دشمنانمان از یکدیگر علیه ما و وجود فتنه‌های فراوان برای ما؛ به تو شکایت می‌کنیم. بارالها؛ با عدالتی که آشکارش می‌کنی، و بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ ، وَ إِمامِ حَقٍّ تُعَرِّفُهُ ، إِلهَ الْحَقِّ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ . امام و پیشوای راستینی که به همگان معرّفی می‌کنی، این گرفتاری‌ها را برطرف کن و گشایشی فرما؛ ای معبود به حقّ، اجابت کن؛ ای پروردگار جهانیان. وی می‌افزاید : روایتی به من رسیده است که امام صادق علیه السلام همواره به شیعیان خود دستور می‌فرمودند پس از کلمات فرج ، در قنوت این دعا را بخوانند .(1)

2قنوت حضرت امام سجّاد علیه السلام برای برطرف شدن ظلم و ستم از جهان

قنوت حضرت امام سجّاد علیه السلام
این قنوت را سوّمین نایب امام زمان ارواحنا فداه ، جناب حسین بن روح نوبختی ، از نایب دوّم یعنی جناب محمّد بن عثمان رضوان اللَّه علیهما نقل فرموده است :
أَللَّهُمَّ إِنَّ جِبِلَّةَ الْبَشَرِیَّةِ ، وَطِباعَ الْإِنْسانِیَّةِ ، وَما جَرَتْ عَلَیْهِ بار خدایا؛ به راستی که سرشت بشری ، و طبیعت آدمی ، و آن چه از تَرْکیباتُ النَّفْسِیَّةِ ، وَانْعَقَدَتْ بِهِ عُقُودُ النَّشَئِیَّةِ ] النَّسَبِیَّةِ ، خ[ ، ترکیبات روانی بر آن عارض گشته ، و امور وراثتی که آغاز خلقت بر آن بسته شده ؛ تَعْجِزُ عَنْ حَمْلِ وارِداتِ الْأَقْضِیَةِ إِلّا ما وَفَّقْتَ لَهُ أَهْلَ نمی‌توانند احکامِ قضا و قدرت را تحمّل کنند ؛ مگر در مواردی الْإِصْطِفآءِ ، وَأَعَنْتَ عَلَیْهِ ذَوِی الْإِجْتِبآءِ . أَللَّهُمَّ وَإِنَّ الْقُلُوبَ فی برگزیدگان را موفّق ساخته و نخبگان را بر آن یاری نمودی . بار الها؛ به خوبی آگاهم که قلب‌ها در قَبْضَتِکَ، وَالْمَشِیَّةَ لَکَ فی مَلْکَتِکَ ، وَقَدْ تَعْلَمُ أَیْ رَبِّ مَا الرَّغْبَةُ اختیار توست و تصمیم‌گیری در دائره فرمان‌روایی‌ات برای تو می‌باشد. و خودت خوب می‌دانی - ای پروردگار من - که آنچه را که مشتاق إِلَیْکَ فی کَشْفِهِ واقِعَةٌ لِأَوْقاتِها بِقُدْرَتِکَ ، واقِفَةٌ بِحَدِّکَ مِنْ برطرف‌شدنش هستم ، در زمان مقرّر و با قدرت و توان خودت به وقوع می‌پیوندد ، و همان جایی که 1 . بحار الأنوار : 207/85 .
إِرادَتِکَ ، وَإِنّی لَأَعْلَمُ أَنَّ لَکَ دارَ جَزآءٍ مِنَ الْخَیْرِ وَالشَّرِّ مَثُوبَةً خواست و اراده تو تعیین کرده ، متوقّف گشته و من به خوبی می‌دانم که تو سرایی برای پاداش خوبی‌ها وَعُقُوبَةً ، وَأَنَّ لَکَ یَوْماً تَأْخُذُ فیهِ بِالْحَقِّ ، وأَنَّ أَناتَکَ أَشْبَهُ و کیفر بدی‌ها داری؛ و روزی را برپا می‌کنی که در آن ، به حقّ مؤاخذه می‌کنی . و این که مهلت‌دادن تو ، شبیه‌ترین الْأَشْیآءِ بِکَرَمِکَ ، وَأَلْیَقُها بِما وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ فی عَطْفِکَ چیزها به کرامت و بزرگواریت ، و شایسته‌ترین آن‌ها به چیزی است که خود را به آن توصیف فرموده‌ای و آن لطف و مهربانی وَتَرآءُفِکَ ، وَأَنْتَ بِالْمِرْصادِ لِکُلِّ ظالِمٍ فی وَخیمِ عُقْباهُ وَسُوءِ تو است ؛ و تو در کمینگاه هستی برای هر ستمگری که او را به پایان و سرنوشتی بسیار ناهنجار و جایگاهی بد دچار کنی . مَثْواهُ . أَللَّهُمَّ وَإِنَّکَ قَدْ أَوْسَعْتَ خَلْقَکَ رَحْمَةً وَحِلْماً ، وَقَدْ بُدِّلَتْ بار الها ؛ تو ، رحمت و بردباریت را برای همه مخلوقاتت فراگیر نمودی ؛ با این که أَحْکامُکَ، وَغُیِّرَتْ سُنَنُ نَبِیِّکَ، وَتَمَرَّدَ الظَّالِمُونَ عَلی خُلَصآئِکَ، دستورات تو عوض شده ، و سنّت‌های پیامبرت تغییر داده شده ، و ستمکاران ، نسبت به سفارشاتت در مورد برگزیدگان وَاسْتَباحُوا حَریمَکَ ، وَرَکِبُوا مَراکِبَ الْإِسْتِمْرارِ عَلَی الْجُرْأَةِ خالصت، سرپیچی کرده‌اند، و حریم تو را شکستند ، و به طور دایم و پیوسته بر تو با مرکب جرأت و پررویی تاختند . عَلَیْکَ. أَللَّهُمَّ فَبادِرْهُمْ بِقَواصِفِ سَخَطِکَ، وَعَواصِفِ تَنْکیلاتِکَ، خدایا ؛ هرچه سریع‌تر آن‌ها را با صداهای سخت خشمت ، و طوفان‌های عقوبت و تنبیه شدیدت ، وَاجْتِثاثِ غَضَبِکَ ، وَطَهِّرِ الْبِلادَ مِنْهُمْ ، وَاعْفُ عَنْها اثارَهُمْ ، و غضب ریشه‌کن کننده‌ات گرفتار کن ، و سرزمین‌ها را از آن‌ها پاکسازی کن ، و آثار بجای مانده ایشان را از آن محو کن ، وَاحْطُطْ مِنْ قاعاتِها وَمَظانِّها مَنارَهُمْ، وَاصْطَلِمْهُمْ بِبَوارِکَ حَتَّی و فرو بریز از دشت‌ها و راه‌ها ، نشانه‌های ایشان را ، و آن‌ها را به هلاکت و نابودی ریشه‌کن ساز تا لاتُبْقِ مِنْهُمْ دِعامَةً لِناجِمٍ ، وَلا عَلَماً لِامٍّ ، وَلا مَناصاً لِقاصِدٍ ، باقی نماند تکیه‌گاهی از آنان برای جستجوکننده و پرچمی برای روی‌آورنده و گریزی برای قصد کننده وَلا رآئِداً لِمُرْتادٍ . أَللَّهُمَّ امْحُ اثارَهُمْ ، وَاطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ و پیشرو و راهنمایی برای آنهایی که از دنبال می‌آیند . بار الها؛ نشانه‌های‌شان را محو و نابود ساز ، و دارایی‌ها وَدِیارِهِمْ ، وَامْحَقْ أَعْقابَهُمْ ، وَافْکُکْ أَصْلابَهُمْ ، وَعَجِّلْ إِلی و سرزمین‌شان را ناپدید گردان، و نسل‌شان را هلاک گردان ، و کمر مردان‌شان را سست و گسسته ساز ، و عَذابِکَ السَّرْمَدِ انْقِلابَهُمْ ، وَأَقِمْ لِلْحَقِّ مَناصِبَهُ ، وَاقْدَحْ لِلرَّشادِ بازگشت ایشان را به سرعت به طرف عذاب همیشگی‌ات بگردان . منصب‌های حق را برپا کن ، و شعله‌های هدایت و کمال را زِنادَهُ ، وَأَثِرْ لِلثَّارِ مَثیرَهُ ، وَأَیِّدْ بِالْعَوْنِ مُرْتادَهُ ، وَوَفِّرْ مِنَ النَّصْرِ فروزان ساز و برای انتقام و خونخواهی منتقم را برانگیز ، و کمک جویان را یاری برسان، و پیروزی‌های پی در پی را زادَهُ ، حَتَّی یَعُودَ الْحَقُّ بِجِدَّتِهِ ، وَتُنیرَ مَعالِمَ مَقاصِدِهِ ، وَیَسْلُکَهُ توشه‌اش ساز؛ تا حقّ دوباره به تازگی و شادابی‌اش باز گردد ، و نشانه‌ها و چراغ‌های اهدافش روشن گردد ، و أَهْلُهُ بِالْأَمَنَةِ حَقَّ سُلُوکِهِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(2)
حق جویان با آرامش و به طوری که شایسته است راه حق را بپیمایند؛ به راستی که تو بر هر کاری توانایی.

3قنوت حضرت امام باقر علیه السلام قنوت حضرت امام باقر علیه السلام

این قنوت را مرحوم سیّد بن طاووس در »مهج الدعوات« و مرحوم کفعمی در »البلد الأمین« از امام باقر علیه السلام نقل کرده‌اند :
یا مَنْ یَعْلَمُ هَواجِسَ السَّرآئِرِ ، وَمَکامِنَ الضَّمآئِرِ ، وَحَقآئِقَ ای کسی که نسبت به خطورات نهان ، و آن چه در اندرون و باطن‌ها مخفی شده است ، و حقیقت و واقعیّت الْخَواطِرِ، یا مَنْ هُوَ لِکُلِّ غَیْبٍ حاضِرٌ، وَلِکُلِّ مَنْسِیٍّ ذاکِرٌ، وَعَلی آن چه در خاطر افراد است؛ آگاه هستی. ای کسی که برای هر پنهانی، حضور داری؛ هر فراموش شده‌ای را به یاد داری؛ بر هر کُلِّ شَیْ‌ءٍ قادِرٌ ، وَإِلَی الْکُلِّ ناظِرٌ ، بَعُدَ الْمَهَلُ ، وَقَرُبَ الْأَجَلُ ، چیزی توانایی و بر همه نظارت و سرپرستی می‌کنی؛ زمان پیشی‌جویی در خیر و نیکی دور گشت ، و مرگ نزدیک گردید ، وَضَعُفَ الْعَمَلُ ، وَأَرابَ الْأَمَلُ ، وَ انَ الْمُنْتَقَلُ . وَأَنْتَ یا اَللَّهُ و عمل‌ها ضعیف و ناتوان شده‌اند، و آرزوها به ناامیدی کشیده شده‌اند، و زمان انتقال به جهان دیگر فرا رسید. تو، ای 1 . مهج الدعوات : 69 ، البلد الأمین : 650 با اندکی تفاوت .
الْآخِرُ کَما أَنْتَ الْأَوَّلُ ، مُبیدُ ما أَنْشَأْتَ ، وَمُصَیِّرُهُمْ إِلَی الْبِلی، خدا ؛ همان گونه که آغاز هستی، پایان نیز تو هستی؛ هر چه را که ایجاد کرده‌ای خودت نیز نابود می‌سازی، و به فرسوده شدن و وَمُقَلِّدُهُمْ أَعْمالَهُمْ ، وَمُحَمِّلُها ظُهُورَهُمْ إِلی وَقْتِ نُشُورِهِمْ مِنْ پوسیدن می‌کشانی، و اعمال و رفتارشان را هم چون قلاده‌ای بر گردن‌شان می‌آویزی، و برپشت‌شان بار می‌کنی؛ تا آن‌گاه که بَعْثَةِ قُبُورِهِمْ عِنْدَ نَفْخَةِ الصُّورِ ، وَانْشِقاقِ السَّمآءِ بِالنُّورِ ، با دمیدن در صور اسرافیل از قبرها برانگیخته و پراکنده شوند ؛ همان زمان که آسمان ، به سبب نور روشنی شکافته می‌شود ، وَالْخُرُوجِ بِالْمَنْشَرِ إِلی ساحَةِ الْمَحْشَرِ ، لاتَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ أَبْصارُهُمْ و پس از اعلام گردهم آیی از قبر به میدان محشر می‌آیند؛ چشمان‌شان به سوی‌شان نمی‌گردد ، وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوآءٌ . مُتَراطِمینَ فی غُمَّةٍ مِمَّا أَسْلَفُوا ، وَمُطالَبینَ بِمَا و دل‌های‌شان هواست. پیوسته در اندوه و غم رفتارهای ناشایست گذشته خود غرق‌اند ، و به خاطر تباهی‌های گذشته‌شان مورد احْتَقَبُوا ، وَمُحاسَبینَ هُناکَ عَلی مَا ارْتَکَبُوا ، اَلصَّحآئِفُ فِی بازخواست قرار می‌گیرند، و در این جاست که بر آنچه مرتکب شده‌اند مورد حساب قرار می‌گیرند . نامه عمل‌ها به الْأَعْناقِ مَنْشُورَةٌ ، وَالْأَوْزارُ عَلَی الظُّهُورِ مَأْزُورَةٌ ، لَا انْفِکاکَ گردن‌ها آویخته شده ، و بارهای سنگین بر پشت هر کس نهاده شده ، و هیچ جدایی وَلا مَناصَ وَلا مَحیصَ عَنِ الْقِصاصِ قَدْ أَفْحَمَتْهُمْ الْحُجَّةُ ، و رهایی و گریزی از قصاص وجود ندارد . حجّت و دلیل روشن الهی ، همه آن‌ها را ساکت و لال کرده است وَحَلُّوا فی حَیْرَةِ الْمَحَجَّةِ وَهَمْسِ الضَّجَّةِ ، مَعْدُولٌ بِهِمْ عَنِ و ضجّه‌کنان گرفتار حیرت و سردرگمی در برابر دلیل‌های خداوند شده‌اند . آن‌ها را از الْمَحَجَّةِ إِلّا مَنْ سَبَقَتْ لَهُ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی ، فَنَجا مِنْ هَوْلِ راه برگردانند ؛ مگر کسی که از پیش‌تر )دنیا(، مورد لطف و نیکی خداوند قرار گرفته باشد؛ چنین شخصی، از هراس و ترس الْمَشْهَدِ وَعَظیمِ الْمَوْرِدِ ، وَلَمْ یَکُنْ مِمَّنْ فِی الدُّنْیا تَمَرَّدَ ، وَلا چنین محلّی که بسیار مهمّ و جایگاه حضور است ، نجات می‌یابد . او در دنیا از کسانی نبود که سرپیچی کرده‌اند و عَلی أَوْلِیآءِ اللَّهِ تَعَنَّدَ ، وَلَهُمُ اسْتَبْعَدَ ، وَعَنْهُمْ بِحُقُوقِهِمْ تَفَرَّدَ . بر اولیای الهی عناد ورزیدند ، و از آنان دوری کردند ، و حقّ‌شان را مخصوص خودشان دانستند . أَللَّهُمَّ فَإِنَّ الْقُلُوبَ قَدْ بَلَغَتِ الْحَناجِرَ، وَالنُّفُوسَ قَدْ عَلَتِ التَّراقِیَ، بار الها؛ واقعیّت آن است که قلب‌ها به حنجره‌ها رسیده است؛ روان‌ها به گلوگاه بالا آمده ؛ وَالْأَعْمارَ قَدْ نَفِدَتْ بِالْإِنْتِظارِ ، لا عَنْ نَقْضِ اسْتِبْصارٍ ، وَلا عَنِ و عُمرها ، با انتظار رو به پایان است ؛ این نه از روی نقض کردن و برهم زدن بینش است ، و نه به خاطر اتِّهامِ مِقْدارٍ ، وَلکِنْ لِما تُعانی مِنْ رُکُوبِ مَعاصیکَ ، وَالْخِلافِ درگیری با تقدیر ؛ بلکه ، به خاطر گناه‌های فراوان ، مخالفت با عَلَیْکَ فی أَوامِرِکَ وَنَواهیکَ ، وَالتَّلَعُّبِ بِأَوْلِیآئِکَ وَمُظاهَرَةِ دستورات و نواهی تو ، به بازی گرفتن اولیایت ، و پشتیبانی کردن از أَعْدآئِکَ. أَللَّهُمَّ فَقَرِّبْ ما قَدْ قَرُبَ، وَأَوْرِدْ ما قَدْ دَنی، وَحَقِّقْ دشمنانت می‌باشد . خدایا ؛ گرچه فرج و ظهور نزدیک است ، ولی نزدیک‌ترش ساز ؛ و اگرچه به نزدیکی ما رسیده است ، ولی آن را ظُنُونَ الْمُوقِنینَ ، وَبَلِّغِ الْمُؤْمِنینَ تَأْمیلَهُمْ ، مِنْ إِقامَةِ حَقِّکَ ، برسان؛ و گمان اهل یقین را محقّق ساز؛ مؤمنان را به آرزوی‌شان که برپایی حقّ تو ، وَنَصْرِ دینِکَ ، وَإِظْهارِ حُجَّتِکَ ، وَالْإِنْتِقامِ مِنْ أَعْدآءِکَ .(3)
و یاری دین تو ، و آشکارشدن حجّت تو و انتقام گرفتن از دشمنان توست برسان .

4قنوت حضرت امام رضا علیه السلام

قنوت حضرت امام رضا علیه السلام
این قنوت و سه قنوت بعد را نیز آن دو بزرگوار از امام رضا علیه السلام نقل کرده‌اند :
اَلْفَزَعُ الْفَزَعُ إِلَیْکَ یا ذَا الْمُحاضَرَةِ ، وَالرَّغْبَةُ الرَّغْبَةُ إِلَیْکَ یا مَنْ پناه ، پناه ، به سوی توست ای خدایی که همه را در حضور دارد ؛ اشتیاق ، اشتیاق ، به سوی توست ای خدایی که تنها بِهِ الْمُفاخَرَةُ ، وَأَنْتَ اللَّهُمَّ مُشاهِدُ هَواجِسِ النُّفُوسِ ، وَمُراصِدُ به او می‌توان افتخار کرد ؛ خدایا ؛ تو به خطورات روان‌ها شاهدی ؛ و مراقب 1 . مهج الدعوات : 72 ، البلد الأمین : 651 .
حَرَکاتِ الْقُلُوبِ ، وَمُطالِعُ مَسَرَّاتِ السَّرآئِرِ مِنْ غَیْرِ تَکَلُّفٍ وَلا و در کمین حرکت‌های قلب آدم )به این سو و آن سو( هستی؛ و بدون هیچ زحمتی و مشقّتی از پنهان کاری‌های درون‌ها ، تَعَسُّفٍ ، وَقَدْ تَرَی اللَّهُمَّ ما لَیْسَ عَنْکَ بِمُنْطَویٍ ، وَلکِنَّ حِلْمَکَ اطّلاع داری . خدایا ؛ به خوبی آن چه را که از تو پیچیده نشده است می‌بینی ؛ لیکن حلم و بردباری تو آمَنَ أَهْلَهُ عَلَیْهِ جُرْئَةً وَتَمَرُّداً وَعُتُوّاً وَعِناداً ، وَما یُعایِنُهُ أَوْلِیآؤُکَ ایمنی بخشیده به افرادی که چنین بد کرداری‌هایی دارند ، و باعث شده بیشتر جرأت و سرپیچی و لج‌بازی و دشمنی با تو کنند؛ و می‌بینی مِنْ تَعْفِیَةِ اثارِ الْحَقِّ ، وَدُرُوسِ مَعالِمِهِ ، وَتَزَیُّدِ الْفَواحِشِ ، رنج‌هایی را که اولیای تو می‌کشند به خاطر نابودی آثار حق و ناپدید گشتن نشانه‌های آن ، و افزایش یافتن فحشا و کارهای زشت ، وَاسْتِمْرارِ أَهْلِها عَلَیْها ، وَظُهُورِ الْباطِلِ وَعُمُومِ التَّغاشُمِ ، و ادامه‌دادن بدکاران بر زشتی‌های خود ، و آشکار شدن باطل و نادرستی ، و ظلم و ستم همگانی ، وَالتَّراضی بِذلِکَ فِی الْمُعامِلاتِ وَالْمُتَصَرَّفاتِ مُذْ جَرَتْ بِهِ و راضی شدن طرفین به ظلم و ستم در معاملات و کارها که عادات به آن جاری گشته است الْعاداتُ ، وَصارَ کَالْمَفْرُوضاتِ وَالْمَسْنُوناتِ . أَللَّهُمَّ فَبادِرْنا مِنْکَ و همانند واجبات و مستحبّات شده است . خداوندا ؛ به سرعت ، ما را دریاب بِالْعَوْنِ الَّذی مَنْ أَعَنْتَهُ بِهِ فازَ ، وَمَنْ أَیَّدْتَهُ لَمْ یَخَفْ لَمْزَ لَمَّازٍ ، به امدادی که هر کس را با آن مدد رسانی رستگار شود ، و هر کس را موفّق گردانی دیگر از عیب‌جویی هیچ کس نمی‌ترسد ، وَخُذِ الظَّالِمَ أَخْذاً عَنیفاً ، وَلاتَکُنْ لَهُ راحِماً وَلا بِهِ رَؤُوفاً . أَللَّهُمَّ ستمگر را به شدّت گرفتار کن ، و هیچ رحم و مهربانی نیز در حقّش روا مدار . خدایا ؛ اللَّهُمَّ اللَّهُمَّ بادِرْهُمْ . أَللَّهُمَّ عاجِلْهُمْ . أَللَّهُمَّ لاتُمْهِلْهُمْ . أَللَّهُمَّ خدایا ؛ خدایا ؛ شتاب کن . خدایا ؛ )در مورد آن‌ها( عجله کن؛ خدایا ؛ مهلت‌شان مده . خدایا؛ آن‌ها غادِرْهُمْ بُکْرَةً وَهَجیرَةً وَسُحْرَةً وَبَیاتاً وَهُمْ نآئِمُونَ ، وَضُحیً را بامدادان و در وسط روز و در سحرها و شب هنگام که در خواب هستند و هنگام روز که سرگرم‌اند و مشغولند گرفتارشان کن؛ وَهُمْ یَلْعَبُونَ ، وَمَکْراً وَهُمْ یَمْکُرُونَ ، وَفُجْأَةً وَهُمْ امِنُونَ . أَللَّهُمَّ و فریبشان بده ، و وقتی حیله می‌کنند، بر آن‌ها مکر کن؛ و هنگامی که خود را در آرامش می‌بینند، ناگهان گرفتارشان ساز . خدایا ؛ بَدِّدْهُمْ ، وَبَدِّدْ أَعْوانَهُمْ ، وَافْلُلْ أَعْضادَهُمْ ، وَاهْزِمْ جُنُودَهُمْ ، خودشان و کمک کارشان را پراکنده و درمانده ساز ، و هم‌دستانشان را شکست بده ، و سپاهیان‌شان را فراری بده ، وَافْلُلْ حَدَّهُمْ ، وَاجْتَثَّ سَنامَهُمْ ، وَأَضْعِفْ عَزآئِمَهُمْ . أَللَّهُمَّ و تیزی شمشیرهاشان را بشکن ، و سران آن‌ها را ریشه‌کن ساز ، و اراده‌های قوی آن‌ها را ناتوان ساز . خدایا ؛ لطف کن و امْنَحْنا أَکْتافَهُمْ ، وَمَلِّکْنا أَکْنافَهُمْ ، وَبَدِّلْهُمْ بِالنِّعَمِ النِّقَمَ ، وَبَدِّلْنا آنان را اسیر ما گردان، و سرزمین‌هایشان را به تصرّف ما درآور؛ و نعمت‌های‌شان را به بدبختی‌ها تبدیل کن؛ و به جای ترس مِنْ مُحاذَرَتِهِمْ وَبَغْیِهِمُ السَّلامَةَ ، وَاغْنِمْناهُمْ أَکْمَلَ الْمَغْنَمِ. أَللَّهُمَّ ما از آن‌ها و ستم‌شان ، سلامت و راحتی را جایگزین فرما ؛ و کامل‌ترین بهره‌ها و غنیمت‌های جنگی را از آنان به ما برسان. خدایا؛ لاتَرُدَّ عَنْهُمْ بَأْسَکَ الَّذی إِذا حَلَّ بِقَوْمٍ فَسآءَ صَباحُ الْمُنْذَرینَ .(4) سختی و عذابت را از آنان بر مگیر؛ همان عذابی که به هر گروهی برسد ، بدبختِ بدروزگار می‌شوند .

5قنوت حضرت امام جواد علیه السلام

دعای دیگر امام‌جوادعلیه السلام در قنوت
أَللَّهُمَّ مَنآئِحُکَ مُتَتابِعَةٌ ، وَأَیادیکَ مُتَوالِیَةٌ ، وَنِعَمُکَ سابِغَةٌ ، خدایا ؛ بخشش‌های خاصّ تو ، پی‌درپی است ، خوبی‌هایت یکی پس از دیگری می‌رسد ؛ نعمت‌هایت فراگیر و فراوان است ؛ وَشُکْرُنا قَصیرٌ، وَحَمْدُنا یَسیرٌ، وَأَنْتَ بِالتَّعَطُّفِ عَلی مَنِ اعْتَرَفَ سپاسگزاری ما نارسا و اندک، و ستایش ما نسبت به تو بسیار ناچیز است ؛ و تو ، سزاواری که اگر کسی اعتراف )به بدی‌هایش( کرد، جَدیرٌ. أَللَّهُمَّ وَقَدْ غُصَّ أَهْلُ الْحَقِّ بِالرّیقِ، وَارْتَبَکَ أَهْلُ الصِّدْقِ به او مهربانی کنی . خدایا ؛ به راستی که اهل حقّ آب دهان از گلوی‌شان )به خاطر شدّت ناراحتی( پایین نمی‌رود ؛ و راستگویان ، فِی الْمَضیقِ ، وَأَنْتَ اللَّهُمَّ بِعِبادِکَ وَذَوِی الرَّغْبَةِ إِلَیْکَ شَفیقٌ ، به شدّت گرفتارند و در تنگنا قرار دارند ؛ و تو - خداوندا - نسبت به بندگان و مشتاقانت مهربان و دلسوزی ؛ و به حقیقت نسبت به وَبِإِجابَةِ دُعآئِهِمْ وَتَعْجیلِ الْفَرَجِ عَنْهُمْ حَقیقٌ . أَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی پاسخ دادن به درخواست‌شان و شتاب کردن در گشایش کارشان شایسته و سزاواری . خدایا؛ بر 1 . مهج الدعوات : 79 ، البلد الأمین : 654 .
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَبادِرْنا مِنْکَ بِالْعَوْنِ الَّذی لا خِذْلانَ بَعْدَهُ ، محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ و کمک و امداد سریعی از ناحیه خودت به ما برسان که دیگر بعد از آن خواری و بیچارگی نباشد ؛ وَالنَّصْرِ الَّذی لا باطِلَ یَتَکَأَّدُهُ ، وَأَتِحْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ مُتاحاً فَیَّاحاً و آن گونه پیروز گردان که هیچ باطلی نتواند آن را دچار مشکل سازد؛ و چنان راحتی از ناحیه والا و گسترده خود برسان که یَأْمَنُ فیهِ وَلِیُّکَ ، وَیَخیبُ فیهِ عَدُوُّکَ ، وَیُقامُ فیهِ مَعالِمُکَ ، ولیّ و دوستت در آن ایمن باشد ، ولی دشمنت ناکام شود ؛ آثار و نشانه‌های تو برپا گردد ، وَیَظْهَرُ فیهِ أَوامِرُکَ ، وَتَنْکَفُّ فیهِ عَوادی عِداتِکَ . أَللَّهُمَّ بادِرْنا و دستوراتت آشکار شود ، و بهره‌هایی که وعده دادی فراهم و آماده گردد . خدایا ؛ شتاب کن مِنْکَ بِدارَ الرَّحْمَةِ، وَبادِرْ أَعْدآئَکَ مِنْ بَأْسِکَ بِدارَ النَّقِمَةِ . أَللَّهُمَّ نسبت به ما شتاب رحمت ، و شتاب کن نسبت به دشمنانت از روی خشم و غضبت ، شتاب انتقام و مجازات . بار الها؛ أَعِنَّا وَأَغِثْنا ، وَارْفَعْ نَقِمَتَکَ عَنَّا ، وَأَحِلَّها بِالْقَوْمِ الظَّالِمینَ .(5) به ما کمک کن و به فریادمان برس ؛ و گرفتاری و کیفر و خشمت را از ما بردار ، و آن را نصیب گروه‌های ستمگر کن .

6دعای دیگر امام جواد علیه السلام در قنوت

أَللَّهُمَّ أَنْتَ الْأَوَّلُ بِلاأَوَّلِیَّةٍ مَعْدُودَةٍ، وَالْآخِرُ بِلا اخِرِیَّةٍ مَحْدُودَةٍ، بار الها ؛ تو اوّل هستی ، ولی اوّلیّت تو شمارش‌شده عددی نیست ؛ و پایان هستی ، ولی انتها و محدودیّت نداری ؛ أَنْشَأْتَنا لا لِعِلَّةٍ اقْتِساراً، وَاخْتَرَعْتَنا لا لِحاجَةٍ اقْتِداراً، وَابْتَدَعْتَنا به وجود آوردی ما را نه به خاطر علّتی از روی اکراه و اجبار ، و آفریدی ما را نه به خاطر حاجتی و نیازی از روی اقتدار و توانمندی بِحِکْمَتِکَ اخْتِیاراً ، وَبَلَوْتَنا بِأَمْرِکَ وَنَهْیِکَ اخْتِباراً ، وَأَیَّدْتَنا و پدید آوردی ما را به حکمتت از روی اختیار ، و با فرمان و نهی خود؛ ما را آزمایش کردی؛ و با وسایلی که در اختیارمان قرار دادی، بِالْآلاتِ ، وَمَنَحْتَنا بِالْأَدَواتِ ، وَکَلَّفْتَنا الطَّاقَةَ ، وَجَشَّمْتَنا زمینه موفقیّت‌مان را فراهم نمودی، و ادوات مختلف به ما بخشیدی؛ تا حدّی که توان داریم بر ما تکلیف فرمودی، و فرمان‌برداریت 1 . مهج الدعوات : 80 ، البلد الأمین : 656 .
الطَّاعَةَ ، فَأَمَرْتَ تَخْییراً ، وَنَهَیْتَ تَحْذیراً ، وَخَوَّلْتَ کَثیراً ، را به ما تکلیف کردی ؛ دستور دادی ولی ما را در اطاعتت مختار کردی، و بازداشتی و ما را بر حذر داشتی؛ نعمت‌های بسیاری دادی، ولی وَسَأَلْتَ یَسیراً ، فَعُصِیَ أَمْرُکَ فَحَلُمْتَ ، وَجُهِلَ قَدْرُکَ فَتَکَرَّمْتَ . درخواست )عبادت( کمی نمودی؛ دستورت، نافرمانی شد ولی بردباری کردی؛ ارزش و منزلتت دانسته نشد ، ولی رفتار بزرگوارانه فَأَنْتَ رَبُّ الْعِزَّةِ وَالْبَهآءِ ، وَالْعَظَمَةِ وَالْکِبْرِیآءِ ، وَالْإِحْسانِ در پیش گرفتی )و مجازات را به تأخیر انداختی(. بدین‌سان، تو پروردگار صاحب عزّت و فرّ و شکوه و عظمت و کبریایی ، و احسان وَالنَّعْمآءِ ، وَالْمَنِّ وَالْآلاءِ ، وَالْمِنَحِ وَالْعَطآءِ ، وَالْإِنْجازِ وَالْوَفآءِ ، و نعمت و لطف و عنایت و بخشش و عطا هستی ، وعده‌ات را تحقّق می‌بخشی و وفا می‌کنی . وَلاتُحیطُ الْقُلُوبُ لَکَ بِکُنْهٍ ، وَلاتُدْرِکُ الْأَوْهامُ لَکَ صِفَةً ، قلب‌ها به کُنه و حقیقت تو احاطه نمی‌یابند ؛ وهم‌ها و خیال‌ها نمی‌توانند صفات تو را دریابند؛ وَلایُشَبِّهُکَ شَیْ‌ءٌ مِنْ خَلْقِکَ ، وَلایُمَثَّلُ بِکَ شَیْ‌ءٌ مِنْ صَنْعَتِکَ ، هیچ یک از آفریدگانت شبیه تو نیستند ؛ هیچ یک از ساخته‌های تو را نمی‌توان به تو مثال زد ؛ تَبارَکْتَ أَنْ تُحَسَّ أَوْ تُمَسَّ أَوْ تُدْرِکَکَ الْحَواسُّ الْخَمْسُ ، وَأَنَّی بالاتر از آن هستی که حس شوی ، یا لمس شوی ، یا با حواس پنج‌گانه دریافت شوی . کجا می‌تواند یُدْرِکُ مَخْلُوقٌ خالِقَهُ ، وَتَعالَیْتَ یا إِلهی عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ آفریده ، آفریننده خود را درک کند؟! خدایا ؛ تو از آن چه ستم‌کاران می‌گویند ، عُلُوّاً کَبیراً . أَللَّهُمَّ أَدِلْ لِأَوْلِیآئِکَ مِنْ أَعْدآئِکَ الظَّالِمینَ الْباغینَ برتر و بزرگ‌تر هستی . بار الها؛ دوستانت را بر دشمنان ستم‌کار ، متجاوز ، النَّاکِثینَ الْقاسِطینَ الْمارِقینَ ، اَلَّذینَ أَضَلُّوا عِبادَکَ ، وَحَرَّفُوا پیمان شکن و نابکار و از دین بیرون روندگانت غلبه و چیرگی و استیلا ببخش ؛ دشمنانی که بندگانت را گمراه ، قرآن را تحریف ، کِتابَکَ ، وَبَدَّلُوا أَحْکامَکَ ، وَجَحَدُوا حَقَّکَ ، وَجَلَسُوا مَجالِسَ دستورات دینیت را عوض کرده ، و حقّ تو را انکار کردند ؛ و جایگاه مخصوص اولیای تو را اشغال کردند ، أَوْلِیآئِکَ ، جُرْأَةً مِنْهُمْ عَلَیْکَ ، وَظُلْماً مِنْهُمْ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ ، و این کار را از روی بی‌باکی و جرأت بر تو انجام دادند و از روی ستم کردن بر اهل بیت پیامبرت عَلَیْهِمْ سَلامُکَ وَصَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا - که درود و سلام و رحمت و برکاتت بر ایشان نثار باد - انجام دادند . و با این کارشان گمراهی خود را ثابت کرده ، خَلْقَکَ ، وَهَتَکُوا حِجابَ سِتْرِکَ عَنْ عِبادِکَ . وَاتَّخَذُوا اللَّهُمَّ مردم را نیز گمراه نمودند ، و پرده پوشش تو را از بندگانت دریدند . خدایا ؛ این دشمنان پست ، مالَکَ دُوَلاً ، وَعِبادَکَ خَوَلاً ، وَتَرَکُوا اللَّهُمَّ عالِمَ أَرْضِکَ فی دارایی‌های ویژه تو را به عنوان دولت و سرمایه در اختیار خود گرفتند، و بندگانت را غلام و کنیز خودشان کردند. خدایا؛ عالم و دانشمند روی زمینت بَکْمآءَ عَمْیآءَ ظَلْمآءَ مُدْلَهِمَّةً ، فَأَعْیُنُهُمْ مَفْتُوحَةٌ ، وَقُلُوبُهُمْ عَمِیَّةٌ، را رها کردند ؛ در حال کری و کوری و در فضایی که تاریک و فاسد بود . بدین‌سان، شرایطی پیش آمد که چشمان‌شان باز بود و می‌دید ، وَلَمْ تُبْقِ لَهُمُ اللَّهُمَّ عَلَیْکَ مِنْ حُجَّةٍ ، لَقَدْ حَذَّرْتَ اللَّهُمَّ عَذابَکَ ، ولی قلب‌های‌شان کور بود . خدای بزرگ؛ حجّتی بر تو برای ایشان باقی نماند ، و آن‌ها را از عذابت ترسانیدی، وَبَیَّنْتَ نَکالَکَ ، وَوَعَدْتَ الْمُطیعینَ إِحْسانَکَ ، وَقَدَّمْتَ إِلَیْهِمْ و تهدیدهای شدیدت را بیان نمودی؛ به فرمان‌بردارانت، وعده نیکی و احسان دادی، و پیش‌تر برای بِالنُّذُرِ فَامَنَتْ طآئِفَةٌ . فَأَیِّدِ اللَّهُمَّ الَّذینَ امَنُوا عَلی عَدُوِّکَ آنان بیم‌دهندگانی فرستادی و از عذابت ترسانیدی؛ تا در نهایت، گروهی ایمان آوردند. بارالها؛ آن گروهی را که ایمان آوردند بر دشمن وَعَدُوِّ أَوْلِیآئِکَ ، فَأَصْبَحُوا ظاهِرینَ ، وَإِلَی الْحَقِّ داعینَ ، خودت و دشمن اولیا و دوستانت تأیید و یاری کن ، تا چیره و پیروز گردند ، و به حقّ و حقیقت فرا خوانند ، وَلِلْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْقآئِمِ بِالْقِسْطِ تابِعینَ ، وَجَدِّدِ اللَّهُمَّ عَلی و دنباله‌رو پیشوای مورد انتظاری باشند که برای برقراری عدل و داد قیام می‌کند . خدایا ؛ آتش جهنّم و عذاب خود را أَعْدآئِکَ وَأَعْدآئِهِمْ نارَکَ وَعَذابَکَ ، اَلَّذی لاتَدْفَعُهُ عَنِ الْقَومِ - که از گروه ستمگران ، برطرف نخواهی کرد - را بر دشمنانت و دشمنان اولیایت پیوسته تازه کن . الظَّالِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَقَوِّ ضَعْفَ خدایا؛ درود پیوسته‌ات را بر محمّد و آل محمّد بفرست ؛ و ناتوانی کسانی را که دوستی و محبّت خالصانه با تو دارند ، تبدیل به الْمُخْلِصینَ لَکَ بِالْمَحَبَّةِ ، اَلْمُشایِعینَ لَنا بِالْمُوالاةِ ، اَلْمُتَّبِعینَ لَنا قوّت‌مندی و نیرو کن؛ همان دوستانی که با موالات و دوستی فرمان‌بردارانه‌شان، از ما پیروی می‌کنند، و بِالتَّصْدیقِ وَالْعَمَلِ ، اَلْمُوازِرینَ لَنا بِالْمُواساةِ فینا ، اَلْمُحِبّینَ با تصدیق زبانی و عملی و قلبی دنباله‌رو ما هستند، و با مواسات و رفتار دوستانه با یکدیگر به خاطر ما ، به ما کمک می‌رسانند ، ذِکْرَنا عِنْدَ اجْتِماعِهِمْ ، وَشَدِّدِ اللَّهُمَّ رُکْنَهُمْ ، وَسَدِّدِ اللَّهُمَّ لَهُمْ و هر گاه گرد هم می‌آیند عاشق یاد ما هستند . خدایا ؛ پایه و اساس ایشان را محکم و قوی فرما و استوار گردان برای ایشان دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُمْ ، وَأَتْمِمْ عَلَیْهِمْ نِعْمَتَکَ ، وَخَلِّصْهُمْ دینشان را که برای آن‌ها پسندیده‌ای ، و نعمتت را بر آن‌ها کامل گردان ، و آن‌ها را خالص گردان وَاسْتَخْلِصْهُمْ ، وَسُدَّ اللَّهُمَّ فَقْرَهُمْ ، وَالْمُمِ اللَّهُمَّ شَعَثَ فاقَتِهِمْ . و برگزین ، و نیازشان را برطرف کن ، و گرفتاری و بیچارگی و پریشانی فقرشان را جبران فرما . وَاغْفِرِ اللَّهُمَّ ذُنُوبَهُمْ وَخَطایاهُمْ، وَلاتُزِغْ قُلُوبَهُمْ بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَهُمْ، و گناهان و اشتباهات‌شان را ببخش ، و پس از هدایت‌شان دل‌های‌شان را منحرف مساز ، وَلاتُخِلِّهِمْ أَیْ رَبِّ بِمَعْصِیَتِهِمْ ، وَاحْفَظْ لَهُمْ ما مَنَحْتَهُمْ بِهِ مِنَ و به سبب نافرمانیت - ای پروردگار ؛ - تنها و رهایشان مساز ، الطَّهارَةِ بِوِلایَةِ أَوْلِیآئِکَ ، وَالْبَرآئَةِ مِنْ أَعْدآئِکَ ، إِنَّکَ سَمیعٌ و پاکی و طهارتی که به واسطه ولایت و دوستی ما )اهل بیت( و دشمنی و بیزاری از دشمنان ما نصیب‌شان ساختی برای ایشان مُجیبٌ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ . (6) نگه دار؛ به راستی که تو شنوا و اجابت‌کننده هستی ؛ و خداوند ، بر محمّد و آل پاک و پاکیزه‌اش درود پیوسته نثار کند .

7قنوت حضرت امام هادی علیه السلام

قنوت حضرت امام هادی علیه السلام
أَللَّهُمَّ مَناهِلُ کَراماتِکَ بِجَزیلِ عَطِیَّاتِکَ مُتْرَعَةٌ، وَأَبْوابُ مُناجاتِکَ بار الها ؛ چشمه‌های کرامت و بزرگواری تو ، با بخشش‌های شایانت پرآب است ؛ درهای مناجات و رازگویی تو ، لِمَنْ أَمَّکَ مُشْرَعَةٌ ، وَعَطُوفُ لَحَظاتِکَ لِمَنْ ضَرَعَ إِلَیْکَ غَیْرُ برای هر کسی که تو را قصد کرده باز است؛ نگاه‌های مهربانه‌ات پیوسته به کسانی که در نهایت خواری و فروتنی به 1 . مهج الدعوات : 80 ، البلد الأمین : 656 .
مُنْقَطِعَةٍ ، وَقَدْ اُلْجِمَ الْحِذارُ ، وَاشْتَدَّ الْإِضْطِرارُ ، وَعَجَزَ عَنِ درگاهت روی آورده‌اند می‌رسد ؛ این در حالی است که ترس و هراس به نهایت و اضطرار و سردرگمی و بیچارگی شدید گشته ، الْإِصْطِبارِ أَهْلُ الْإِنْتِظارِ . وَأَنْتَ اللَّهُمَّ بِالْمَرْصَدِ مِنَ الْمُکَّارِ ، و منتظران نیز از صبر بیش‌تر ناتوان شده‌اند . خدایا ؛ تو در کمینگاه حیله‌گران هستی ، وَغَیْرُ مُهْمَلٍ مَعَ الإِمْهالِ ، وَاللّائِذُ بِکَ امِنٌ ، وَالرَّاغِبُ إِلَیْکَ و با وجود مهلت‌هایی که می‌دهی ولی کار را رها نکرده‌ای؛ تنها، هر کس به تو تکیه کند در آرامش و امنیت است، و هر کس مشتاق غانِمٌ، وَالْقاصِدُ اللَّهُمَّ لِبابِکَ سالِمٌ . أَللَّهُمَّ فَعاجِلْ مَنْ قَدِ امْتَزَّ فی تو باشد بهره‌مند است، و تنها هر کس - خدایا - آهنگ دربار تو کرده، سالم می‌ماند. بار الها؛ مجازاتت را زودتر به کسانی برسان که طُغْیانِهِ ، وَاسْتَمَرَّ عَلی جَهالَتِهِ لِعُقْباهُ فی کُفْرانِهِ ، وَأَطْمَعَهُ حِلْمُکَ سرکشی را به نهایت رسانیده، و ادامه داده است به خاطر نادانی‌اش نسبت به سرانجام کارش در کفر ورزیدن و ناسپاسی‌اش ، و بردباری عَنْهُ فی نَیْلِ إِرادَتِهِ ، فَهُوَ یَتَسَرَّعُ إِلی أَوْلِیآئِکَ بِمَکارِهِهِ ، تو، موجب طمع او نسبت به پیگیری مقاصدش شده است و بدین جهت به سرعت نسبت به دوستان و اولیای تو وَیُواصِلُهُمْ بِقَبآئِحِ مَراصِدِهِ ، وَیَقْصُدُهُمْ فی مَظانِّهِمْ بِأَذِیَّتِهِ . بدی می‌کند ، و دام‌های زشت خود را پیوسته در راه‌شان قرار می‌دهد ، و به قصد اذیّت ایشان به موضع و محلّ آنان می‌رود . أَللَّهُمَّ اکْشِفِ الْعَذابَ عَنِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْعَثْهُ جَهْرَةً عَلَی الظَّالِمینَ. خداوندا ؛ عذاب و کیفر خود را از مؤمنان برطرف کن و به صورت آشکار آن را بر ستمگران برانگیز ، أَللَّهُمَّ اکْفُفِ الْعَذابَ عَنِ الْمُسْتَجیرینَ ، وَاصْبُبْهُ عَلَی الْمُغَیِّرینَ . بار الها ؛ عذابت را از کسانی که به تو پناه آورده‌اند باز دار ، و بر سر تغییردهندگان بریز . أَللَّهُمَّ بادِرْ عُصْبَةَ الْحَقِّ بِالْعَوْنِ ، وَبادِرْ أَعْوانَ الظُّلْمِ بِالْقَصْمِ . خدایا؛ کمک سریعت را به جمعیّت حق و حقیقت برسان ، و شکست و نابودیت را به سرعت نصیب کمک‌رسانان ستم و ظلم کن . أَللَّهُمَّ أَسْعِدْنا بِالشُّکْرِ ، وَامْنَحْنَا النَّصْرَ ، وَأَعِذْنا مِنْ سُوءِ الْبَدارِ خدایا ؛ با سپاسگزاریت ما را خوشبخت گردان ، و پیروزیت را نصیب ما کن ، و از بدی‌های شتابان ، وَالْعاقِبَةِ وَالْخَتَرِ .(7)
و بدی عاقبت ، و فریفته‌شدن در امان دار .
1 . مهج الدعوات : 82 ، البلد الأمین : 657 .

8دعای امام حسن عسکری علیه السلام در قنوت

دعای امام عسکری‌علیه السلام در قنوت
امام حسن عسکری علیه السلام در قنوت خود این دعا را می‌خواندند ؛ هنگامی که مردم قم از موسی بن بغی به آن حضرت شکایت کردند ، دستور فرمود این دعا را )در قنوت( بخوانند : (8)
1 . در کتاب »مکیال المکارم« می‌نویسد : این دعای قنوت ، از مولای ما ، حضرت امام حسن عسکری‌علیه السلام روایت شده است ، و شیخ طوسی رحمه الله در کتاب »المصباح« و نیز »مختصر المصباح« خود در باب دعاهای قنوت نماز وتر یادآور شده است . سیّد بن طاووس‌رحمه الله در کتاب »مهج الدعوات« در باب دعاهای قنوت امامان علیهم السلام ذکر کرده است ، لیکن - بر اساس برخی روایات - به نظر می‌رسد که این دعا به وقت خاصّی تعلّق ندارد؛ گرچه بهتر است در اوقات ویژه و مخصوص و دارای فضیلت بیش‌تر ، خوانده شود .
از روایت سیّد بن طاووس رحمه الله و دیگر روایات برمی‌آید که این دعا دارای اثری ویژه و کامل برای راندن ستمگر، و گرفتن حقّ ستمدیدگان از ستمگران است؛ به همین جهت، می‌توان از این مطلب استفاده کرد که یکی از فایده‌های این دعا اگر برای درخواست فرج و ظهور و یاری امام زمان علیه السلام خوانده شود آن است که ستمگر و بدی و سلطه او دفع گردد .
سیّد بن طاووس رحمه الله در مورد این دعا می‌فرماید : امام حسن عسکری علیه السلام در قنوت خود این دعا را خوانده و به مردم قم - که از موسی بن بغی شکایت کرده بودند - نیز دستور خواندن این دعا را داد . )پایان سخن سیّد بن طاووس رحمه الله( .
نویسنده کتاب »منح البرکات« - که شرحی است بر کتاب »مهج‌الدعوات« - از کتاب »اِعلام الوری فی تسمیة القری« )نوشته ابو سعید اسماعیل بن علی سمعانی حنفی( نقل می‌کند که : موسی بن بغی بن کلیب بن شمر بن مروان بن عمرو بن غطه ؛ از یاران متوکّل عباسی لعنه اللَّه و از کارگزاران او بود که بر قم فرمان‌روایی می‌کرد. این خبیث ناپاک، همان کسی است که متوکّل ملعون ، دستور ویران کردن قبر مولای‌مان حضرت امام حسین علیه الصلاة والسلام و تبدیل آن جا به یک مزرعه را ؛ به او داد .
وی، ستمگری خون‌ریز و حرمت شکن، و حاکم قم بود و بیش از ده سال بر مردم این شهر حکم‌رانی می‌نمود . مردم قم به شدّت از او می‌ترسیدند ، چون به شدّت نسبت به پیشوایان بزرگوار علیهم السلام عناد می‌ورزید و در میان مردم قم ایجاد فساد می‌نمود و آن‌ها را با قتل و کشتار تهدید نموده و بر این امر مصمّم بود . تا آن که از او به امام حسن عسکری علیه السلام شکایت کردند، و آن حضرت دستور دادند که مردم قم ، »نماز مظلوم« را بخوانند، و موسی بن بغی )حاکم وقت قم( را نفرین کنند و برای نفرین به او این دعا را بخوانند . پس از این که مردم قم این کار را انجام دادند، خداوند حتّی به اندازه یک چشم برهم زدن به آن حاکم ستمگر مهلت نداد ، و به سختی و مقتدرانه او را نابود کرد .
نویسنده کتاب مزبور می‌گوید : این گفتار نگارنده کتاب »منح البرکات« را نقل به معنا کردم؛ چون، آن کتاب به زبان فارسی است ، وی چگونگی خواندن »نماز مظلوم« را بیان نکرده است؛ لیکن، در بخش نمازها به بیان »نماز مظلوم« که در کتاب »مکارم الأخلاق« یافتیم ، می‌پردازیم . )مکیال المکارم : 85/2) . راَلحَمْدُ للَّهِِ شُکْراً لِنَعْمآئِهِ ، وَاسْتِدْعآءً لِمَزیدِهِ ، وَاسْتِخْلاصاً لَهُ سپاس و ستایش سزاوار خداوند است ، از جهت شکرگزاری نعمت‌هایش ، و درخواست فزونی آن ، و طلب رهایی وَبِهِ دُونَ غَیْرِهِ ، وَعِیاذاً بِهِ مِنْ کُفْرانِهِ وَالْإِلْحادِ فی عَظَمَتِهِ به سبب آن نه غیر آن ، و پناه بردن به سبب آن از ناسپاسی او و انکار عظمت وَکِبْریآئِهِ ، حَمْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّ ما بِهِ مِنْ نَعْمآئِهِ فَمِنْ عِنْدِ رَبِّهِ ، و کبریایی‌اش . ستایش کردن کسی که می‌داند هر نعمتی دارد از پروردگارش است ، وَما مَسَّهُ مِنْ عُقُوبَتِهِ فَبِسُوءِ جِنایَةِ یَدِهِ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ و هر بدبختی و مجازاتی که به او رسیده است از جنایت و بدکاری‌های خودش است . و خداوند ، بر محمّد - عَبْدِهِ وَرَسُولِهِ ، وَخِیَرَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ ، وَذَریعَةِ الْمُؤْمِنینَ إِلی که بنده و فرستاده اوست ، و برگزیده الهی از بین مخلوقات او می‌باشد ، و وسیله مؤمنان برای رسیدن به رحمت رَحْمَتِهِ ، وَ الِهِ الطَّاهِرینَ وُلاةِ أَمْرِهِ . أَللَّهُمَّ إِنَّکَ نَدَبْتَ إِلی خداوند می‌باشد - و نیز بر آل آن حضرت ، خاندان پاکی که امر و فرمان الهی را عهده‌دارند درود پیوسته فرستد . بار الها؛ به راستی فَضْلِکَ، وَأَمَرْتَ بِدُعآئِکَ ، وَضَمِنْتَ الْإِجابَةَ لِعِبادِکَ ، وَلَمْ تُخَیِّبْ که تو ، تشویق به فضل و احسانت کردی، و دستور دادی تو را بخوانند ، و پاسخ مثبت خود را برای بندگانی که دعا کنند تضمین مَنْ فَزَعَ إِلَیْکَ بِرَغْبَتِهِ ، وَقَصَدَ إِلَیْکَ بِحاجَتِهِ ، وَلَمْ تَرْجِعْ یَدٌ نمودی ؛ اگر کسی با اشتیاق خود به تو پناه آورد و برای برآورده‌شدن حاجت خویش به درگاه تو روی آورد او را ناامید نمی‌کنی ؛ ط نویسنده »مکیال المکارم« در بخشی دیگر از کتاب خود می‌گوید : نماز مظلوم بدین صورت است که دو رکعت نماز - با هر سوره‌ای که خواستی - می‌خوانی، و هر قدر توانستی بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام صلوات می‌فرستی؛ سپس می‌گویی :
أَللَّهُمَّ إِنَّ لَکَ یَوْماً تَنْتَقِمُ فیهِ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ ، لکِنَّ هَلَعی وَجَزَعی لایَبْلُغانِ بِیَ الصَّبْرَ عَلی أَناتِکَ بارالها؛ تو، روزی را داری که در آن روز برای ستمدیده از ستمگر انتقام می‌گیری؛ لیکن، بی‌صبری و زودرنجی من نمی‌گذارد بتوانم نسبت به مهلت دادن و بردباری تو )با ستمگران( صبر وَحِلْمِکَ ، وَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّ فُلاناً ظَلَمَنی ، وَاعْتَدی عَلَیَّ بِقُوَّتِهِ عَلی ضَعْفی ، فَأَسْأَلُکَ یا رَبَّ الْعِزَّةِ ، کنم و تاب بیاورم. خدایا؛ به خوبی می‌دانی که فلان شخص بر من ستم روا داشته است؛ و با قدرت و توانی که دارد و با توجّه به ناتوانی من در برابر او، نسبت به حقوق من تجاوز کرده است وَقاسِمَ الْأَرْزاقِ ،وَقاصِمَ الْجَبابِرَةِ ، وَناصِرَ الْمَظْلُومینَ ، أَنْ تُرِیَهُ قُدْرَتَکَ ، أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ یا رَبَّ پس ای خدای صاحب عزّت؛ ای تقسیم‌کننده روزی‌ها؛ ای کوبنده زورگویان؛ ای یاور و پیروز کننده ستمدیدگان؛ از تو درخواست می‌کنم توان و قدرتت را به او بنمایانی و نشان دهی. ای پروردگار الْعِزَّةِ ، اَلسَّاعَةَ السَّاعَةَ .
عزّت‌مند؛ تو را سوگند می‌دهم که این کار را همین حالا و در همین ساعت، در همین ساعت، انجام دهی .
) مکیال المکارم : 86/2 )
طالِبَةٌ صِفْراً مِنْ عَطآئِکَ، وَلا خآئِبَةً مِنْ نَحْلِ هِباتِکَ، وَأَیُّ راحِلٍ دستی را که به درخواست به سویت آمده است، خالی از بخشش و عطای خود برنمی‌گردانی، و از هدیه‌های خوبت محروم رَحَلَ إِلَیْکَ فَلَمْ یَجِدْکَ قَریباً ، أَوْ وافِدٍ وَفَدَ عَلَیْکَ فَاقْتَطَعَتْهُ نمی‌گردانی ، تا به حال، کدام کوچ‌کننده‌ای به سوی تو کوچ کرده است و تو را نزدیک نیافته است؟ یا کدام واردشونده‌ای بر تو وارد عَوآئِقُ الرَّدِّ دُونَکَ ، بَلْ أَیُّ مُحْتَفِرٍ مِنْ فَضْلِکَ لَمْ یُمْهِهِ فَیْضُ شده ، او را رد کرده و پذیرایی ننموده‌ای؟ بلکه کدام کسی است که فضل تو را کاوش کند و از سرچشمه جود و جُودِکَ ، وَأَیُّ مُسْتَنْبِطٍ لِمَزیدِکَ أَکْدی دُونَ اسْتِماحَةِ سِجالِ بخشش تو سیراب نگردد ؟ و کدام کسی است که در جستجوی فزونی از جانب تو باشد، و از عطای فراوان عَطِیَّتِکَ . أَللَّهُمَّ وَقَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِرَغْبَتی ، وَقَرَعَتْ بابَ فَضْلِکَ تو بهره‌مند نگردد ؟ بار الها؛ و من با شوق و علاقه‌ای وصف‌ناپذیر، به قصد حضرت تو آمدم؛ و با دست خواهش خود، درگاه فضل و یَدُ مَسْأَلَتی ، وَناجاکَ بِخُشُوعِ الْإِسْتِکانَةِ قَلْبی ، وَوَجَدْتُکَ خَیْرَ فزون‌بخش تو را کوبیدم ؛ و قلبم در نهایت بیچارگی و خاشعانه به مناجات و رازگویی با تو پرداخته است؛ و تو را بهترین شَفیعٍ لی إِلَیْکَ ، وَقَدْ عَلِمْتَ ما یَحْدُثُ مِنْ طَلِبَتی قَبْلَ أَنْ یَخْطُرَ واسطه خود برای شفاعت به سوی تو یافتم؛ و به خوبی می‌دانی خواسته‌های نو و تازه‌ام را، پیش از آن که از اندیشه من بگذرد ، بِفِکْری ، أَوْ یَقَعَ فی خَلَدی ، فَصِلِ اللَّهُمَّ دُعآئی إِیَّاکَ بِإِجابَتی ، یا در روان من بیفتد . پس ، - خداوندا - دعایم را به اجابت برسان ، وَاشْفَعْ مَسْأَلَتی بِنُجْحِ طَلِبَتی . أَللَّهُمَّ وَقَد شَمَلَنا زَیْغُ الْفِتَنِ ، و درخواستم را به دست‌یابی به خواهشم برآورده ساز . بار الها؛ فتنه‌های گمراه‌کننده ، ما را در بر گرفته است؛ وَاسْتَوْلَتْ عَلَیْنا غَشْوَةُ الْحَیْرَةِ ، وَقارَعَنَا الذُّلُّ وَالصِّغارُ ، وَحَکَمَ و فرو رفتن در حیرت و سردرگمی بر ما چیره شده است؛ و خواری و کوچکی، ما را درهم کوبیده است؛ و کسانی که عَلَیْنا غَیْرُ الْمَأْمُونینَ فی دینِکَ ، وَابْتَزَّ اُمُورَنا مَعادِنُ الْاُبَنِ مِمَّنْ امین در دین تو نیستند، حاکم بر ما شده‌اند؛ و امور ما به دست افرادی از معدن‌های اُبنه و عیب افتاده از کسانی که عَطَّلَ حُکْمَکَ ، وَسَعی فی إِتْلافِ عِبادِکَ وَإِفْسادِ بِلادِکَ . أَللَّهُمَّ تعطیل کننده دستورات تو ، و تلاش‌گر در جهت تلف کردن و نفله کردن بندگان تو ، و خراب کردن و به فساد کشیدن شهرهای تو هستند . خدایا ؛ وَقَدْ عادَ فَیْئُنا دَوْلَةً بَعْدَ الْقِسْمَةِ ، وَإِمارَتُنا غَلَبَةً بَعْدَ الْمَشْوَرَةِ ، پس از این که غنیمت ما را - بعد از تقسیم میان خود - مایه چیرگی و استیلای خویش قرار دادند؛ و پس از آن که فرمانروایی را وَعُدْنا میراثاً بَعْدَ الْإِخْتِیارِ لِلْاُمَّةِ، فَاشْتُرِیَتِ الْمَلاهی وَالْمَعازِفُ به ما دادی ، آن را بر اساس شوری به کسی دیگر دادند؛ و پس از آن که برگزیده الهی بودیم به عنوان ارث آن‌ها شدیم . بدین‌سان، بِسَهْمِ الْیَتیمِ وَالْأَرْمَلَةِ ، وَحَکَمَ فی أَبْشارِ الْمُؤْمِنینَ أَهْلُ الذِّمَّةِ ، وسایل لهو و لعب و خوشگذرانی با بهره و نصیب یتیمان و بیوه‌زنان از بیت‌المال خریداری شد ، و اهل ذمّه، حاکم و فرمانروای مؤمنان راستین وَوَلِیَ الْقِیامَ بِاُمُورِهِمْ فاسِقُ کُلِّ قَبیلَةٍ ، فَلا ذآئِدَ یَذُودُهُمْ عَنْ شدند؛ و فاسقان هر قبیله‌ای، سرپرست امور آن‌ها شدند ، دیگر در این شرایط نه کسی بود تا ایشان را از هَلَکَةٍ ، وَلا راعٍ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الرَّحْمَةِ ، وَلا ذُو شَفَقَةٍ یُشْبِعُ نابودشدن و هلاکت نجات بخشد؛ و نه سرپرستی که مراعات کند و با دیده رحمت به سوی ایشان بنگرد؛ و نه کسی پیدا شد تا الْکَبِدَ الْحرَّی مِنْ مَسْغَبَةٍ، فَهُمْ اُولُوا ضَرْعٍ بِدارٍ مَضیعَةٍ، وَاُسَرآءُ دلش بسوزد و جگر سوزان آن‌ها را از گرسنگی نجات بخشد و سیر کند ؛ بدین سان ، آنان در سرایی تباه‌شده با خواری بسر می‌بردند؛ و اسیرانی مَسْکَنَةٍ، وَخُلَفآءُ کَابَةٍ وَذِلَّةٍ. أَللَّهُمَّ وَقَدِ اسْتَحْصَدَ زَرْعُ الْباطِلِ، بیچاره ، و جانشینانی غم و اندوه و خوارشده گشتند . بار الها ؛ در واقع ، زمان برداشت کشتزار باطل و نادرستی فرا رسید ، وَبَلَغَ نِهایَتَهُ ، وَاسْتَحْکَمَ عَمُودُهُ ، وَاسْتَجْمَعَ طَریدُهُ ، وَخَذْرَفَ و به نهایت رسید و پایه و ستونش محکم شد و رانده‌شدگانشان گردآوری شدند ، و نسل‌شان زیاد شد ، وَلیدُهُ ، وَبَسَقَ فَرْعُهُ ، وَضُرِبَ بِجِرانِهِ . أَللَّهُمَّ فَأَتِحْ لَهُ مِنَ الْحَقِّ و شاخ و برگ دواندند، و پایه‌های حکومت‌شان استوار و مستقرّ گردیدند . بار الها ؛ دست توانایی از حقّ را یَداً حاصِدَةً تَصْدَعُ قآئِمَهُ ، وَتَهْشُمُ سُوقَهُ ، وَتَجُبُّ سَنامَهُ ، برای برکندن ریشه و اساس باطل آماده ساز ؛ تا بازارش را کساد ، و علوّ و برتری آن را از بین ببرد ، وَتَجْدَعُ مَراغِمَهُ ، لِیَسْتَخْفِیَ الْباطِلُ بِقُبْحِ صُورَتِهِ ، وَیَظْهَرَ الْحَقُّ و دماغ‌شان را به خاک بمالد ؛ تا در نتیجه ، باطل مجبور شود چهره زشتش را پنهان کند ، و حقّ و حقیقت نیز بِحُسْنِ حُلْیَتِهِ . أَللَّهُمَّ وَلاتَدَعْ لِلْجَوْرِ دِعامَةً إِلّا قَصَمْتَها ، وَلا چهره زیبا و نیکوی خود را آشکار گرداند . خدایا ؛ تمام ارکان و پایه‌های باطل را درهم بشکن ؛ تمام جُنَّةً إِلّا هَتَکْتَها ، وَلا کَلِمَةً مُجْتَمِعَةً إِلّا فَرَّقْتَها ، وَلا سَرِیَّةَ ثِقْلٍ سپرهایش را دریده ، و اجتماع کلمه و اتّحادش را پراکنده ، و لشکر سنگینش را إِلّا خَفَّفْتَها ، وَلا قآئِمَةَ عُلُوٍّ إِلّا حَطَطْتَها ، وَلا رافِعَةَ عَلَمٍ إِلّا بی‌ارزش )و خلع سلاح( فرما ، تمام پایه‌های بلند و برتری‌اش را به زیر کشیده ، و تمام علم‌ها و پرچم‌های برافراشته‌اش را نَکَّسْتَها ، وَلا خَضْرآءَ إِلّا أَبَرْتَها . أَللَّهُمَّ فَکَوِّرْ شَمْسَهُ ، وَحُطَّ سرنگون ، و تمام سبزه‌زارهایش را خشک کن . خدایا ؛ خورشید باطل را تاریک و خاموش گردان ، و روشنی‌اش را از بین ببر ، نُورَهُ ، وَاطْمِسْ ذِکْرَهُ ، وَارْمِ بِالْحَقِّ رَأْسَهُ ، وَفُضَّ جُیُوشَهُ ، و یادش را محو و ناپدید گردان ؛ به واسطه حقّ و حقیقت ، سرش را بیفکن ؛ و سپاهیانش را پراکنده ساز؛ وَارْعُبْ قُلُوبَ أَهْلِهِ . أَللَّهُمَّ وَلاتَدَعْ مِنْهُ بَقِیَّةً إِلّا أَفْنَیْتَ ، وَلا و دل‌های آن‌ها را پر از رعب و وحشت کن . خدایا ؛ از باطل هیچ باقی‌مانده‌ای مگذار، و همه را نابود ساز؛ بُنْیَةً إِلّا سَوَّیْتَ ، وَلا حَلَقَةً إِلّا قَصَمْتَ ، وَلا سِلاحاً إِلّا أَکْلَلْتَ ، تمام ساختمان‌هایش را با خاک یکسان کن ؛ تمام حلقه‌های محاصره آن‌ها را بشکن ؛ تمام سلاح‌های آن را بی‌اثر کن ؛ وَلا حَدّاً إِلّا فَلَلْتَ ، وَلا کُراعاً إِلّاَ اجْتَحْتَ ، وَلا حامِلَةَ عَلَمٍ إِلّا لبه‌های تیز آن‌ها را بشکن ؛ تمام چارپایان‌شان را نابود و بیچاره کن ؛ و تمام پرچم داران‌شان را بر نَکَسْتَ . أَللَّهُمَّ وَأَرِنا أَنْصارَهُ عَبادیدَ بَعْدَ الْاُلْفَةِ ، وَشَتَّی بَعْدَ زمین بزن . خدایا؛ به ما بنمایان که یاران باطل، پس از آن که از یکدیگر جدا نمی‌شدند به بردگی رفته‌اند؛ و پس از آن که با یکدیگر اجْتِماعِ الْکَلِمَةِ ، وَمُقْنِعِی الرُّؤُوسِ بَعْدَ الظُّهُورِ عَلَی الْاُمَّةِ ، وحدت داشتند و هم‌پیمان شده بودند ، پراکنده گشته‌اند ؛ و بعد از غلبه و چیرگی بر امّت ، سرافکنده و خوار شده‌اند . وَأَسْفِرْ لَنا عَنْ نَهارِ الْعَدْلِ ، وَأَرِناهُ سَرْمَداً لا ظُلْمَةَ فیهِ ، وَنُوراً )خدایا؛( روز عدل و دادگری را برای ما آشکار کن، و آن را به ما بنمایان در حالی که پاینده است و هیچ تاریکی در آن نیست، و لا شَوْبَ مَعَهُ ، وَاهْطِلْ عَلَیْنا ناشِئَتَهُ ، وَأَنْزِلْ عَلَیْنا بَرَکَتَهُ ، وَأَدِلْ روشنی‌اش بدون هیچ شائبه‌ای است ، و از باران همیشگی آن بر ما نازل ، و برکتش را به ما برسان ، و هر کسی لَهُ مِمَّنْ ناواهُ ، وَانْصُرْهُ عَلی مَنْ عاداهُ . أَللَّهُمَّ وَأَظْهِرِ الْحَقَّ ، قصد بدی راجع به او دارد مغلوبش گردان ، و او را بر تمام دشمنانش پیروز گردان . بار الها ؛ حق را آشکار کن ، وَأَصْبِحْ بِهِ فی غَسَقِ الظُّلَمِ وَبُهَمِ الْحَیْرَةِ . أَللَّهُمَّ وَأَحْیِ بِهِ و صبح و پایان تاریکی‌ها و سرگردانی‌ها را برسان . خدایا ؛ به وسیله او قلب‌های مرده را الْقُلُوبَ الْمَیِّتَةَ ، وَاجْمَعْ بِهِ الْأَهْوآءَ الْمُتَفَرِّقَةَ ، وَالْارآءَ الْمُخْتَلِفَةَ ، زنده گردان ، و گرایش‌های پراکنده را گرد هم آور ، و نظرات متفاوت را یکی کن ، وَأَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ ، وَالْأَحْکامَ الْمُهْمَلَةَ ، وَأَشْبِعْ بِهِ و حدود تعطیل‌شده را برپا دار ، و دستورات دینی واگذاشته‌شده را دوباره به جریان بینداز ، و الْخِماصَ السَّاغِبَةَ ، وَأَرِحْ بِهِ الْأَبْدانَ اللّاغِبَةَ الْمُتْعَبَةَ ، کَما گرسنگان را سیر گردان و بدن‌های رنجیده و سختی کشیده را آسوده و راحت گردان ؛ همان گونه که أَلْهَجْتَنا بِذِکْرِهِ ، وَأَخْطَرْتَ بِبالِنا دُعآءَکَ لَهُ ، وَوَفَّقْتَنا لِلدُّعآءِ زبان ما را به یاد او گویا کردی، و بر قلب ما گذراندی که تو را به خاطر او بخوانیم و دعایش کنیم، و موفّق‌مان گرداندی تا مردم إِلَیْهِ ، وَحِیاشَةِ أَهْلِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ ، وَأَسْکَنْتَ فی قُلُوبِنا مَحَبَّتَهُ ، را به سوی او فرا بخوانیم ، و غافلان را از او دور کنیم ؛ محبّت و دوستی نسبت به او را در دل ما جای دادی ، وَالطَّمَعَ فیهِ ، وَحُسْنَ الظَّنِّ بِکَ ، لِإِقامَةِ مَراسِمِهِ . أَللَّهُمَّ فَأْتِ لَنا و گرایش‌یافتن و میل کردن به او را، و خوش‌گمانی به خودت نسبت به برپا شدن دولت او را، در دل‌مان گذاشتی . بار الها؛ مِنْهُ عَلی أَحْسَنِ یَقینٍ ، یا مُحَقِّقَ الظُّنُونِ الْحَسَنَةِ ، وَیا مُصَدِّقَ بهترین یقین نسبت به او را به ما بده ؛ ای تحقّق‌بخش خوش گمانی‌ها؛ ای راست آورنده الْآمالِ الْمُبْطِنَةِ . أَللَّهُمَّ وَأَکْذِبْ بِهِ الْمُتَأَلّینَ عَلَیْکَ فیهِ ، وَأَخْلِفْ آرزوهای درونی ؛ بار الها ؛ به وسیله او کسانی را که در مورد او علیه تو حکم می‌کنند ، تکذیب کن ؛ و بِهِ ظُنُونَ الْقانِطینَ مِنْ رَحْمَتِکَ ، وَالْآیِسینَ مِنْهُ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْنا به واسطه او گمان‌های کسانی را که از رحمت تو نااُمید و از او مأیوس‌اند ، نادرست گردان . خدایا ؛ سَبَباً مِنْ أَسْبابِهِ ، وَعَلَماً مِنْ أَعْلامِهِ ، وَمَعْقَلاً مِنْ مَعاقِلِهِ ، ما را وسیله‌ای از وسایل او و پرچمی از پرچم‌های او و پناهگاهی از پناهگاه‌های او قرار ده ؛ وَنَضِّرْ وُجُوهَنا بِتَحْلِیَتِهِ ، وَأَکْرِمْنا بِنُصْرَتِهِ ، وَاجْعَلْ فینا خَیْراً و چهره‌های ما را به واسطه زینت‌بخشیدن او زیبا گردان؛ و ما را با یاری‌نمودن او گرامی بدار؛ و خیر و نیکی در ما قرار ده تُظْهِرُنا لَهُ بِهِ ، وَلا تُشْمِتْ بِنا حاسِدِی النِّعَمِ ، وَالْمُتَرَبِّصینَ بِنا تا به وسیله آن ما را در نظر او قرار دهی؛ و ما را مورد شماتت و سرزنش کسانی که به نعمت‌های ما حسادت می‌ورزند، و در کمین پشیمان‌شدن و حُلُولَ النَّدَمِ ، وَنُزُولَ الْمُثَلِ ، فَقَدْ تَری یا رَبِّ بَرآئَةَ ساحَتِنا ، گرفتار شدن‌مان و نازل‌شدن عقوبت‌ها هستند قرار مده . پروردگارا ؛ تو به خوبی می‌بینی که دل ما پاک است ، وَخُلُوَّ ذَرْعِنا مِنَ الْإِضْمارِ لَهُمْ عَلی إِحْنَةٍ ، وَالتَّمَنّی لَهُمْ وُقُوعَ و قلب ما از پنهان کردن کینه‌ای نسبت به افراد خالی است ، و آرزوی گرفتاری و نابودی‌شان را نیز جآئِحَةٍ ، وَما تَنازَلَ مِنْ تَحْصینِهِمْ بِالْعافِیَةِ ، وَما أَضْبَؤُا لَنا مِنِ نداریم ؛ و می‌بینی آنچه را که بر ایشان نازل می‌شود از حفظشدن آنان به وسیله عافیت ؛ و در مقابل ، آنان در کمین نشسته‌اند تا انْتِهازِ الْفُرْصَةِ ، وَطَلَبِ الْوُثُوبِ بِنا عِنْدَ الْغَفْلَةِ . أَللَّهُمَّ وَقَدْ فرصتی علیه ما به دست آورند ، و غافلگیرانه بر ما هجوم آورند . بار الها ؛ عَرَّفْتَنا مِنْ أَنْفُسِنا ، وَبَصَّرْتَنا مِنْ عُیُوبِنا خِلالاً نَخْشی أَنْ تَقْعُدَ خودت را از راه خویشتن‌مان به ما شناساندی، و عیب‌ها و زشتی‌هایی که ما داشتیم به ما نشان دادی به گونه‌ای که ترسیدیم بِنا عَنِ اشْتِهارِ إِجابَتِکَ ، وَأَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ عَلی غَیْرِ الْمُسْتَحِقّینَ ، نگذارند به پاسخ‌گویی آشکار تو دست یابیم . این در حالی است که تو به کسانی که استحقاق ندارند مهربانی و فضل و بخشش وَالْمُبْتَدِئُ بِالْإِحْسانِ غَیْرَ السَّآئِلینَ ، فَأْتِ لَنا مِنْ أَمْرِنا عَلی می‌کنی؛ و نسبت به کسانی که درخواست نیز نمی‌کنند ، خودت شروع به احسان و نیکی می‌کنی . بدین سان ، کار ما را بر حَسَبِ کَرَمِکَ وَجُودِکَ وَفَضْلِکَ وَامْتِنانِکَ ، إِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ ، حسب کرامت و بزرگواری، سخاوت، فضل و منّت نهادنت، درست کن. همانا، تو هر کاری بخواهی انجام می‌دهی؛ وَتَحْکُمُ ما تُریدُ ، إِنَّا إِلَیْکَ راغِبُونَ ، وَمِنْ جَمیعِ ذُنُوبِنا تآئِبُونَ . و به هر چه اراده کنی ، حکم می‌کنی . ما به سوی تو اشتیاق داریم ، و از تمام گناهان‌مان توبه می‌کنیم . أَللَّهُمَّ وَالدَّاعی إِلَیْکَ ، وَالْقآئِمُ بِالْقِسْطِ مِنْ عِبادِکَ ، اَلْفَقیرُ إِلی بار الها ؛ همان کسی را که تنها به سوی تو فرامی خواند، و از بین بندگانت برای برقراری عدل و داد دست به قیام می‌زند، و خود را رَحْمَتِکَ، اَلْمُحْتاجُ إِلی مَعُونَتِکَ عَلی طاعَتِکَ، إِذِ ابْتَدَأْتَهُ بِنِعْمَتِکَ، نیازمند رحمتت می‌داند ، و احتیاج به کمک تو برای فرمان‌برداریت دارد ؛ همان کسی که ابتداءاً نعمتت را به او مرحمت کردی ، وَأَلْبَسْتَهُ أَثْوابَ کَرامَتِکَ ، وَأَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةَ طاعَتِکَ ، وَثَبَّتَّ و لباس‌های کرامت و بزرگواری خود را بر او پوشانیدی، و دوست داشتن فرمان‌برداریت را بر دلش افکندی، و از روی محبّتت وَطْأَتَهُ فِی الْقُلُوبِ مِنْ مَحَبَّتِکَ ، وَوَفَّقْتَهُ لِلْقِیامِ بِما أَغْمَضَ فیهِ جایگاهش را در قلب‌ها محکم گردانیدی ، و موفّق کردی بعضی از دستوراتت را که أَهْلُ زَمانِهِ مِنْ أَمْرِکَ ، وَجَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ ، وَناصِراً مردم زمانه از انجامش خودداری کرده‌اند ، انجام دهد ؛ و او را گریزگاه و پناه‌گاهی برای بندگان ستمدیده‌ات ، یاور لِمَنْ لایَجِدُ ناصِراً غَیْرَکَ ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ ، کسانی که جز تو یاوری نیافته‌اند ، تازه کننده احکام تعطیل شده و فراموش شده قرآنت ، وَمُشَیِّداً لِما رُدَّ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ ، وَسُنَنِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ و محکم‌کننده آن دسته از نشانه‌های دینت که رد شده است، و محکم‌کننده و برپاکننده سنّت‌ها و روش‌های کنار زده شده سَلامُکَ وَصَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ . فَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ فی پیامبرت - که درود و سلام و رحمت و برکت‌های تو بر او و آل او باد - قرار دادی . خدایا ؛ )بدین جهت‌ها( حِصانَةٍ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ ، وَأَشْرِقْ بِهِ الْقُلُوبَ الْمُخْتَلِفَةَ مِنْ او را در پناه‌گاهی قرار ده تا از شرّ متجاوزان در امان باشد؛ و دل‌هایی را که از بُغاةِ الدّینِ ، وَبَلِّغْ بِهِ أَفْضَلَ ما بَلَّغْتَ بِهِ الْقآئِمینَ بِقِسْطِکَ مِنْ ستم ستمگران دچار اختلاف گشته به سبب او روشن گردان ؛ و او را به برترین چیزهایی برسان ، که قیام‌کنندگان برای عدالت - در أَتْباعِ النَّبِیّینَ . أَللَّهُمَّ وَأَذْلِلْ بِهِ مَنْ لَمْ تُسْهِمْ لَهُ فِی الرُّجُوعِ إِلی بین پیروان پیامبرانت - بدان‌ها دست یافته‌اند . خدایا؛ کسانی که سهمی برای بازگشت به محبّت خودت برای ایشان قرار نداده‌ای مَحَبَّتِکَ ، وَمَنْ نَصَبَ لَهُ الْعَداوَةَ ، وَارْمِ بِحَجَرِکَ الدَّامِغِ مَنْ أَرادَ را به دست آن حضرت، خوار و ذلیل گردان؛ و نیز، کسانی را که بنای دشمنی با او دارند، خوار کن . و بیفکن سنگ عذاب نابودکننده‌ات را التَأْلیبَ عَلی دینِکَ بِإِذْلالِهِ ، وَتَشْتیتِ أَمْرِهِ ، وَاغْضَبْ لِمَنْ لا به طرف تمام کسانی که قصد دارند با شوراندن مردم علیه دین تو ، او را به خواری و بیچارگی بکشانند و اُمورش را پراکنده کنند . )خدایا؛( غضب تِرَةَ لَهُ وَلا طآئِلَةَ ، وَعادَی الْأَقْرَبینَ وَالْأَبْعَدینَ فیکَ مَنّاً مِنْکَ نما برای شخصی که طلب‌کننده خونی برای او نباشد و قوّت توانگری برای او نباشد و دشمنی می‌کند با نزدیکان و دوران در راه تو. این کارها را به عَلَیْهِ ، لا مَنّاً مِنْهُ عَلَیْکَ . أَللَّهُمَّ فَکَما نَصَبَ نَفْسَهُ غَرَضاً فیکَ عنوان منّتی از تو بر او می‌دانیم، نه این که او بر تو منّتی داشته باشد . بار الها؛ همان گونه که جان خویش را به خاطر تو در تیر رس لِلْأَبْعَدینَ، وَجادَ بِبَذْلِ مُهْجَتِهِ لَکَ فی الذَّبِّ عَنْ حَریمِ الْمُؤْمِنینَ، مخالفان قرار داد ، و سعی نیکو نموده است به بذل خون خود از برای دفاع نمودن از حریم مؤمنان ؛ وَرَدَّ شَرَّ بُغاةِ الْمُرْتَدّینَ الْمُریبینَ حَتَّی أَخْفی ما کانَ جُهِرَ بِهِ مِنَ و در ردّ شرّ و بدی ستم‌کاران ، بی‌دین‌شدگان و شک‌کنندگان ؛ تا جایی که گناهانی که آشکار شده بود پنهان کرد الْمَعاصی ، وَأَبْدا ما کانَ نَبَذَهُ الْعُلَمآءُ وَرآءَ ظُهُورِهِمْ مِمَّا أَخَذْتَ و چیزهایی را آشکار کرد که دانشمندان دینی پیمان داده بودند آن چیزها را میثاقَهُمْ علی أَنْ یُبَیِّنُوهُ لِلنَّاسِ وَلایَکْتُمُوهُ ، وَدَعا إِلی إِفْرادِکَ برای مردم تبیین و روشن کنند و کتمان نکنند؛ ولی آن امور را به فراموشی سپرده بودند؛ و مردم را تنها بِالطَّاعَةِ ، وَأَلّا یَجْعَلَ لَکَ شَریکاً مِنْ خَلْقِکَ یَعْلُو أَمْرُهُ عَلی به فرمان برداری از تو فرا خواند ، و اینکه کسی از مخلوقات را برای تو شریک قرار ندهد و دستورش را أَمْرِکَ ، مَعَ ما یَتَجَرَّعُهُ فیکَ مِنْ مَراراتِ الْغَیْظِ الْجارِحَةِ برتر از دستور تو قرار ندهد . افزون بر آن چه گفته شد ، تلخی سختی‌ها و رنج‌های خشمی را که بِحَواسِّ ] بِمَواسِی خ[ الْقُلُوبِ ، وَما یَعْتَوِرُهُ مِنَ الْغُمُومِ ، وَیَفْزَعُ قلب را مجروح می‌کند ، در راه تو جرعه جرعه می‌نوشد ؛ غم‌هایی را که پیوسته به او می‌رسد ، تحمّل می‌کند ؛ عَلَیْهِ مِنْ أَحْداثِ الْخُطُوبِ ، وَیَشْرَقُ بِهِ مِنَ الْغُصَصِ الَّتی امور دردناکی که تازه به او می‌رسد که هر لحظه تازه‌تر می‌شود ؛ غصّه‌هایی که در لاتَبْتَلِعُهَا الْحُلُوقُ وَلاتَحْنُو عَلَیْهَا الضُّلُوعُ عِنْدَ نَظَرِهِ إِلی أَمْرٍ گلوی مانده و از حلقوم فرو نمی‌رود، و پهلوی انسان توان تحمّلش را ندارد؛ تحمّل می‌کند . این‌ها در هنگامی است که به دستوری مِنْ أَمْرِکَ ، وَلاتَنالُهُ یَدُهُ بِتَغْییرِهِ وَرَدِّهِ إِلی مَحَبَّتِکَ . فَاشْدُدِ از دستورات و کارهای تو می‌نگرد، ولی دستش کوتاه است و نمی‌تواند آن دستور دگرگون‌شده را تغییر دهد و آن گونه که تو دوست داری قرارش اللَّهُمَّ أَزْرَهُ بِنَصْرِکَ ، وَأَطِلْ باعَهُ فیما قَصُرَ عَنْهُ مِنْ إِطْرادِ دهد . خدایا؛ با یاریت پشتش را محکم گردان ، و توانائی‌اش بده در مورد آنچه نتوانسته انجام دهد از دور کردن الرَّاتِعینَ فی حِماکَ ، وَزِدْهُ فی قُوَّتِهِ بَسْطَةً مِنْ تَأْییدِکَ ، خوشگذران‌ها در راه حرام و معصیت تو ؛ و نیروی او را از جهت باز شدن دستش با تأیید خودت افزایش بده ؛ وَلاتُوْحِشْنا مِنْ اُنْسِهِ ، وَلاتَخْتَرِمْهُ دُونَ أَمَلِهِ مِنَ الصَّلاحِ ما را از اُنس گرفتن با او مگریزان )به وحشت مینداز( ؛ آرزویش را - که درستی و اصلاح الْفاشی فی أَهْلِ مِلَّتِهِ ، وَالْعَدْلِ الظَّاهِرِ فی اُمَّتِهِ . أَللَّهُمَّ وَشَرِّفْ فراگیر اُمور مردمش و عدالت آشکار در بین‌شان است - بر باد مده و نااُمیدش مساز . خدایا ؛ هنگام بِمَا اسْتَقْبَلَ بِهِ مِنَ الْقِیامِ بِأَمْرِکَ لَدی مَوْقِفِ الْحِسابِ مَقامَهُ ، حساب و کتاب بندگانت ، جایگاه او را به خاطر آنچه استقبال کرد از برپا داشتن فرمانت ، شرافت‌مند گردان ؛ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ بِرُؤْیَتِهِ ، وَمَنْ تَبِعَهُ عَلی پیامبرت حضرت محمّد را - که درود تو بر او و آل او باد - با دیدن آن بزرگوار و کسانی که دعوتش را پذیرفته و از او پیروی دَعْوَتِهِ ، وأَجْزِلْ لَهُ عَلی ما وَأَیْتَهُ قآئِماً بِهِ مِنْ أَمْرِکَ ثَوابَهُ ، کردند؛ شادمان گردان . و به خاطر این که به دستور تو قیام کرده و دستوراتت را اجرا می‌کند، ثوابش را بر آنچه وعده کرده‌ای افزون وَابْنِ قُرْبَ دُنُوِّهِ مِنْکَ فی حَیاتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا مِنْ بَعْدِهِ ، و شایسته گردان؛ در زمان زندگانیش نیز او را به مقام قرب خود نزدیک بگردان، و به بیچارگی و بدبختی ما پس از او رحم کن؛ وَاسْتِخْذآءَنا لِمَنْ کُنَّا نَقْمَعُهُ بِهِ إِذا فَقَدْتَنا وَجْهَهُ ، وَبَسَطْتَ أَیْدِیَ )خدایا؛( به ما رحم کن آن گاه که پس از گم کردن روی مبارک او، مجبور به فروتنی در برابر کسانی شویم که با او نابودشان مَنْ کُنَّا نَبْسُطُ أَیْدِیَنا عَلَیْهِ لِنَرُدَّهُ عَنْ مَعْصِیَتِهِ ، وَافْتِراقَنا بَعْدَ می‌کردیم؛ و کسانی که ما برایشان مسلّط شده بودیم تا آنها را از نافرمانی آن حضرت باز داریم، بر ما مسلّط شوند ؛ الْاُلْفَةِ وَالْإِجْتِماعِ تَحْتَ ظِلِّ کَنَفِهِ ، وَتَلَهُّفَنا عِنْدَ الْفَوْتِ عَلی ما رحم کن بر ما که پس از هماهنگی و دوستی و گرد آمدن در زیر سایه حمایت او، دوباره پراکنده شویم؛ رحم کن حسرت خوردن أَقْعَدْتَنا عَنْهُ مِنْ نُصْرَتِهِ ، وَطَلَبِنا مِنَ الْقِیامِ بِحَقِّ ما لا سَبیلَ لَنا ما را - هنگام از دست دادن - بر آنچه ما را بازداشتی از یاری او و طلب برپائی حق آنچه برای ما راهی إِلی رَجْعَتِهِ . وَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ فی أَمْنٍ مِمَّا یُشْفَقُ عَلَیْهِ مِنْهُ ، وَرُدَّ به سوی بازگشت آن نیست . خدایا ؛ او را در امان بدار از چیزهایی که برایش می‌ترسیم؛ عَنْهُ مِنْ سِهامِ الْمَکآئِدِ ما یُوَجِّهُهُ أَهْلُ الشَّنَئانِ إِلَیْهِ وَإِلی و از او دور گردان تیرهای نیرنگی را که کینه‌توزان و بدخواهانش پرتاب می‌کنند به سوی او شُرَکآئِهِ فی أَمْرِهِ ، وَمُعاوِنیهِ عَلی طاعَةِ رَبِّهِ ، اَلَّذینَ جَعَلْتَهُمْ )و همراهان و کمک رسانان او در راه فرمان‌برداری از پروردگارش(؛ همان مددکارانی که آنان را سِلاحَهُ وَحِصْنَهُ وَمَفْزَعَهُ وَاُنْسَهُ ، اَلَّذینَ سَلَوْا عَنِ الْأَهْلِ اسلحه ، دژ ، پناهگاه و مونس آن حضرت قرار داده‌ای ؛ همان عزیزان و یاورانی که از خانواده و فرزندان‌شان دست کشیده ، وَالْأَوْلادِ ، وَجَفَوُا الْوَطَنَ ، وَعَطَّلُوا الْوَثیرَ مِنَ الْمِهادِ ، وَرَفَضُوا و وطن را ترک کردند ، و از بستر و خواب آرام گذشتند ، و تِجاراتِهِمْ ، وَأَضَرُّوا بِمَعایِشِهِمْ ، وَفُقِدُوا فی أَنْدِیَتِهِمْ بِغَیْرِ غَیْبَةٍ تجارت‌ها و بازرگانی خود را رها کردند ، و به کسب و کار خویش ضرر و زیان وارد کردند ؛ و بدون پنهان‌شدن عَنْ مِصْرِهِمْ ، وَخالَلُوا الْبَعیدَ مِمَّنْ عاضَدَهُمْ عَلی أَمْرِهِمْ ، وَقَلَوُا از شهرشان در مجالس و محافل عمومی و مهم‌شان پیدایشان نشد؛ و با افراد دوردستی که نسبتی نداشتند، به خاطر کمک و یاری الْقَریبَ مِمَّنْ صَدَّ عَنْ وِجْهَتِهِمْ ، فَائْتَلَفُوا بَعْدَ التَّدابُرِ وَالتَّقاطُعِ آنها در کارشان، رابطه دوستی برقرار کردند؛ و نزدیکانی را که سد راه‌شان می‌شدند، کنار گذاشتند؛ و پس از آن همه اختلاف و دشمنی و فی دَهْرِهِمْ ، وَقَطَعُوا الْأَسْبابَ الْمُتَّصِلَةَ بِعاجِلِ حُطامِ الدُّنْیا . قطع رابطه در روزگارشان، گروهی تشکیل دادند؛ و همه وسیله‌هایی را که آن‌ها را به خار و خاشاک زودگذر دنیا می‌رسانید از بیخ و فَاجْعَلْهُمُ اللَّهُمَّ فی أَمْنِ حِرْزِکَ وَظِلِّ کَنَفِکَ ، وَرُدَّ عَنْهُمْ بَأْسَ مَنْ بن برکندند . بار الها ؛ بدین ترتیب ، ایشان را در امان نگهداریت ، و سایه حمایت خودت قرار بده ؛ قَصَدَ إِلَیْهِمْ بِالْعَداوَةِ مِنْ عِبادِکَ ، وَأَجْزِلْ لَهُمْ عَلی دَعْوَتِهِمْ مِنْ و بدی و شرّ هر یک از بندگانت را که قصد دشمنی با آنان را دارد ، از ایشان برگردان ؛ و به خاطر دعوتشان به سوی تو ، کِفایَتِکَ وَمَعُونَتِکَ ، وَأَمِدَّهُمْ بِتَأْییدِکَ وَنَصْرِکَ ، وَأَزْهِقْ بِحَقِّهِمْ سرپرستی و امداد خویش را برای آن‌ها زیاد کن ؛ و با توفیق و یاری و پیروزیت، حمایت‌شان کن؛ و به وسیله حقّ و حقیقت آن‌ها باطِلَ مَنْ أَرادَ إِطْفآءَ نُورِکَ . أَللَّهُمَّ وَامْلَأْ بِهِمْ کُلَّ اُفُقٍ مِنَ باطل را از کسانی که قصد خاموش کردن نور تو را دارند ، نابود گردان . بار الها ؛ به وسیله ایشان ، تمام افق‌های هستی ، الْآفاقِ، وَقُطْرٍ مِنَ الْأَقْطارِ قِسْطاً وَعَدْلاً وَمَرْحَمَةً وَفَضْلاً ، و تمام گوشه‌ها و اقطار جهان را ، پر از داد و عدل و رحم و مهربانی و احسان گردان ، وَاشْکُرْهُمْ عَلی حَسَبِ کَرَمِکَ وَجُودِکَ وَما مَنَنْتَ بِهِ عَلَی و به ایشان )یاران آن حضرت( پاداش بده بر حسب کرامت و سخاوت‌مندی و منّت‌هایی که نسبت به بندگان الْقآئِمینَ بِالْقِسْطِ مِنْ عِبادِکَ ، وَادَّخَرْتَ لَهُمْ مِنْ ثَوابِکَ ما یَرْفَعُ عدالت‌مندت داری ، و ثواب‌هایی که برای‌شان ذخیره کرده‌ای ، و درجه ایشان را به آن بالا می‌بری ، لَهُمْ بِهِ الدَّرَجاتِ ، إِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَتَحْکُمُ ما تُریدُ . (9) به راستی که تو هر چه را بخواهی انجام می‌دهی، و آنچه را اراده کنی، حکم می‌فرمایی .
در کتاب »البلد الأمین« این عبارات نیز وجود دارد :
وَصَلَّی اللَّهُ عَلی خِیَرَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الْأَطْهارِ . أَللَّهُمَّ و خداوند ، درود پیوسته‌اش را بر برگزیده مخلوقاتش یعنی حضرت محمّد و خاندان پاکش نثار کند . بار الها ؛ إِنّی أَجِدُ هذِهِ النُّدْبَةَ امْتَحَتْ دَلالَتُها ، وَدَرَسَتْ أَعْلامُها ، وَعَفَتْ این گونه فکر می‌کنم که این ندبه و زاری دلالتش محو شده ، و نشانه‌های آشکارش کهنه شده، و تنها إِلّا ذِکْرُها ، وَتِلاوَةُ الْحُجَّةِ بِها . أَللَّهُمَّ إِنّی أَجِدُ بَیْنی وَبَیْنَکَ یادش و قرائت‌کردن استدلال به آن مانده . خدایا ؛ من ، بین خودم و تو ، مُشْتَبِهاتٍ تَقْطَعُنی دُونَکَ ، وَمُبْطِئاتٍ تَقْعُدُ بی عَنْ إِجابَتِکَ ، اشتباهاتی می‌بینم که مرا از تو جدا می‌سازند ؛ و موانعی که مرا از اجابت تو باز می‌دارند ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنّی عَبْدُکَ وَلایُرْحَلُ إِلَیْکَ إِلّا بِزادٍ وَأَنَّکَ لاتَحْجُبُ و به خوبی می‌دانم که من بنده‌ات هستم ، و نیز معلوم است که تنها با زاد و توشه می‌توان به سوی تو کوچ کرد ؛ تو ، عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ یَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ زادَ از مخلوقاتت فاصله نداری ، و این کارهای بندگان است که ایشان را از تو محجوب و محروم می‌سازد . خدایا ؛ به خوبی می‌دانم که توشه الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرادَةٍ یَخْتارُکَ بِها ، وَیَصیرُ بِها إِلی ما یُؤَدّی کوچ‌کننده به سوی تو ، همان اراده و تصمیم قطعی است که تو را به آن برمی‌گزیند - تا به سویت بیاید - 1 . مهج الدعوات : 85 ، البلد الأمین : 660 ، و مصباح المتهجّد : 156 با اندکی تفاوت .
إِلَیْکَ . أَللَّهُمَّ وَقَدْ ناداکَ بِعَزْمِ الْإِرادَةِ قَلْبی فَاسْتَبْقِنی نِعْمَتَکَ و بدین وسیله برای رسیدن به سوی تو حرکت می‌کند. بار الها ؛ قلب من، با تصمیم قطعی خود تو را ندا می‌دهد؛ پس، نعمتت را بِفَهْمِ حُجَّتِکَ لِسانی وَما تَیَسَّرَ لی مِنْ إِرادَتِکَ . أَللَّهُمَّ فَلا برایم به سبب فهمیدن حجّتت پایدار کن ، و هر چه ممکن است با اراده خودت برایم فراهم کن . بار الها ؛ اُخْتَزَلَنَّ عَنْکَ وَأَنَا امُّکَ ، وَلا اُحْتَلَجَنَّ عَنْکَ وَأَنَا أَتَحَرَّاکَ . أَللَّهُمَّ من تو را قصد کردم ؛ پس ، مرا از خود جدا مساز ؛ و من در جستجوی تو هستم، پس مگذار از تو بریده شوم. خدایا ؛ وَأَیِّدْنا بِما نَسْتَخْرِجُ بِهِ فاقَةَ الدُّنْیا مِنْ قُلُوبِنا ، وَتَنْعَشُنا مِنْ به طوری ما را موفّق گردان که فقر و نیاز دنیوی را از قلب‌مان بیرون کنیم ؛ و ما را بلند کن از مَصارِعِ هَوانِها ، وَتَهْدِمُ بِهِ عَنَّا ما شُیِّدَ مِنْ بُنْیانِها ، وَتَسْقینا محلّ‌های سقوط پست و بی‌ارزش دنیایی ؛ و پایه‌های محکم علاقه به دنیا در درون ما را ویران ساز ؛ و بِکَأْسِ السَّلْوَةِ عَنْها حَتَّی تُخَلِّصَنا لِعِبادَتِکَ ، وَتُورِثَنا میراثَ به ما جامی از جدایی و رهایی از آن بنوشان تا برای بندگی‌ات ما را خالص گردانی . و میراث جاودانه أَوْلِیآئِکَ الَّذینَ ضَرَبْتَ لَهُمُ الْمَنازِلَ إِلی قَصْدِکَ ، وَ انَسْتَ دوستان خودت را نصیب‌مان کن ، همان دوستانی که جایگاه‌هایی برای رسیدن به خودت برای‌شان درست کردی ، وَحْشَتَهُمْ حَتَّی وَصَلُوا إِلَیْکَ . أَللَّهُمَّ وَإِنْ کانَ هَوًی مِنْ هَوَی و وحشت‌شان را تبدیل به اُنس و آرامش نمودی تا در نهایت به وصال تو رسیدند . خدایا ؛ اگر از خواهش‌ها یا الدُّنْیا أَوْ فِتْنَةٌ مِنْ فِتَنِها عَلِقَ بِقُلُوبِنا حَتَّی قَطَعَنا عَنْکَ أَوْ حَجَبَنا فتنه‌ها و فریبندگی‌های دنیایی ، باز هم چیزی به دل‌مان چسبیده بود تا ما را از تو جدا سازد یا از عَنْ رِضْوانِکَ ، وَقَعَدَ بِنا عَنْ إِجابَتِکَ ، فَاقْطَعِ اللَّهُمَّ کُلَّ حَبْلٍ مِنْ رضوان و خشنودی‌ات محروم سازد، و از دست‌یابی به اجابت تو بازمان دارد؛ )خدایا؛( هر رشته علاقه دنیایی را که بخواهد حِبالِها جَذَبَنا عَنْ طاعَتِکَ ، وَأَعْرَضَ بِقُلُوبِنا عَنْ أَدآءِ فَرآئِضِکَ ، ما را از فرمان‌برداری تو برگیرد و جذب دنیا کند، یا قلب‌های ما را از انجام واجبات تو باز داشته و رو گردان کند؛ از بیخ و بن برکن . وَاسْقِنا عَنْ ذلِکَ سَلْوَةً وَصَبْراً یُورِدُنا عَلی عَفْوِکَ ، وَیُقْدِمُنا دعای قنوت حضرت بقیّةاللَّه‌علیه السلام
و جام رهایی و استقامت در برابر آن را به ما بنوشان که ما را به عفو و بخشش تو برساند ، و ما را وا دارد عَلی مَرْضاتِکَ ، إِنَّکَ وَلِیُّ ذلِکَ . أَللَّهُمَّ وَاجْعَلْنا قآئِمینَ عَلی تا به رضوان و خشنودیت دست یابیم؛ به راستی که اختیار این کارها در دست با کفایت توست . بار الها ؛ ما را چنان کن که أَنْفُسِنا بِأَحْکامِکَ حَتَّی تُسْقِطَ عَنَّا مَؤُونَ الْمَعاصی ، وَاقْمَعِ خود را وادار به انجام دستورات و احکامت کنیم تا رنج و سنگینی گناهان را نیز از ما بیندازد؛ و الْأَهْوآءَ أَنْ تَکُونَ مُساوِرَةً ، وَهَبْ لَنا وَطْءَ اثارِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ هوس‌های‌مان را از این که همواره به ما حمله‌ور باشند ، سرکوب کن ؛ و پیمودن راه و روش حضرت محمّد و آل او را صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ ، وَاللُّحُوقَ بِهِمْ حَتَّی یَرْفَعَ الدّینُ - که درودت بر او و ایشان باد - و ملحق‌شدن به آن بزرگواران را بر ما ارزانی بدار ، تا در نهایت، دین، أَعْلامَهُ ابْتِغآءَ الْیَوْمِ الَّذی عِنْدَکَ . أَللَّهُمَّ فَمُنَّ عَلَیْنا بِوَطْءِ اثارِ پرچم‌هایش را برافرازد ؛ به امید روزی که نزد تو باشد . بار الها ؛ این منّت را بر ما بگذار که آثار و آنچه بجای مانده از سَلَفِنا ، وَاجْعَلْنا خَیْرَ فَرَطٍ لِمَنِ ائْتَمَّ بِنا ، فَإِنَّکَ عَلی ذلِکَ قَدیرٌ گذشتگان )و پیشوایان(مان را بپماییم؛ و ما را بهترین پیشگامان برای کسانی قرار ده که می‌خواهند دنباله‌رومان باشند . به راستی که تو هم توان وَذلِکَ عَلَیْکَ یَسیرٌ ، وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی این کار را داری، و هم انجام آن برایت آسان است؛ و تو، مهربان‌ترین مهربانان هستی؛ و خداوند، درود مُحَمَّدٍ سَیِّدِنا وَ الِهِ الْأَبْرارِ وَسَلَّمَ . (10)
و سلام پیوسته‌اش را بر محمّد - سرور ما - و خاندان نیک رفتارش، نثار کند.

9دعای قنوت حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه

این قنوت را سیّد بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« و مرحوم کفعمی در »البلد الأمین« از حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه نقل نموده‌اند :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَکْرِمْ أَوْلِیآئَکَ بِإِنْجازِ بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ و اولیا و دوستانت را با عمل به وعده‌ات 1 . البلد الأمین : 663 .
وَعْدِکَ ، وَبَلِّغْهُمْ دَرْکَ ما یَأْمُلُونَهُ مِنْ نَصْرِکَ ، وَاکْفُفْ عَنْهُمْ گرامی بدار ، و آنان را به دست‌یابی آنچه آرزو دارند از یاری تو برسان ، و باز بدار از ایشان بَأْسَ مَنْ نَصَبَ الْخِلافَ عَلَیْکَ ، وَتَمَرَّدَ بِمَنْعِکَ عَلی رُکُوبِ سختی و شکنجه و عذاب کسی را که بنای مخالفت با تو را دارد ، و از منع تو نسبت به ارتکاب گناه و مخالفت سرپیچی نموده مُخالَفَتِکَ ، وَاسْتَعانَ بِرِفْدِکَ عَلی فَلِّ حَدِّکَ ، وَقَصَدَ لِکَیْدِکَ و به کمک و عطای تو یاری جسته بر شکستن حرمتت ؛ و به وسیله خوبی‌ها و نعمت‌هایی که از توست، قصد فریب‌دادن بِأَیْدِکَ ، وَوَسِعْتَهُ حِلْماً لِتَأْخُذَهُ عَلی جَهْرَةٍ ، وَتَسْتَأْصِلَهُ عَلی تو را دارد . البتّه تو نسبت به این مخالف خود بردباری کرده‌ای تا ناگهان و آشکارا او را گرفتار کنی، و - با وجود قدرتی که یافته - عِزَّةٍ . فَإِنَّکَ اللَّهُمَّ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ » حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ او را به سختی مستأصل و بیچاره کنی . خداوندا ؛ تو در قرآن فرموده‌ای و گفته تو حقیقت دارد: »تا آن که زمین زُخْرُفَها وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا آراسته و دارای زر و برق شد، و اهلش گمان کردند که قدرت و توانایی بر آن را دارند؛ - در این حال - دستور ما، لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناهُمْ حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ شبانه یا به هنگام روز در رسید، و آن‌ها را درو شده ساختیم؛ به گونه‌ای که گویا دیروز هیچ نداشته است؛ این گونه نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ «(11) ، وَقُلْتَ » فَلَمَّا اسَفُونَا انْتَقَمْنا نشانه‌ها را برای کسانی که اهل تفکّر و اندیشه باشند، به تفصیل بیان می‌کنیم«. و نیز فرموده‌ای: »وقتی ما را به خشم آورده و ناراحت کردند، مِنْهُمْ «(12) ، وَإِنَّ الْغایَةَ عِنْدَنا قَدْ تَناهَتْ ، وَإِنَّا لِغَضَبِکَ غاضِبُونَ ، از ایشان انتقام گرفتیم« . ) خدایا ؛ ( واقعیّت آن است که ما به آخر خط رسیده‌ایم و تحمّل نداریم، ما با خشم تو به خشم می‌آییم، وَإِنَّا عَلی نَصْرِ الْحَقِّ مُتَعاصِبُونَ ، وَإِلی وُرُودِ أَمْرِکَ مُشْتاقُونَ ، و برای یاری حق و حقیقت به هم پیوسته‌ایم ، و مشتاق رسیدن دستورت هستیم ، وَلِإِنْجازِ وَعْدِکَ مُرْتَقِبُونَ ، وَلِحُلُولِ وَعیدِکَ بِأَعْدآئِکَ مُتَوَقِّعُونَ . و انتظار محقّق‌شدن وعده‌ات را می‌کشیم ، و انجام تهدیدهایت علیه دشمنانت را متوقّع هستیم . أَللَّهُمَّ فَأْذَنْ بِذلِکَ ، وَافْتَحْ طُرُقاتِهِ ، وَسَهِّلْ خُرُوجَهُ ، وَوَطِّأْ دعای دوّم حضرت ... در قنوت
بار الها ؛ اجازه این کار را صادر کن ، و راه‌های آن را بگشا ، و قیام او را آسان گردان ، و 1 . سوره یونس ، آیه 2 . 24 . سوره زخرف ، آیه 55 .
مَسالِکَهُ ، وَأَشْرِعْ شَرآئِعَهُ ، وَأَیِّدْ جُنُودَهُ وَأَعْوانَهُ ، وَبادِرْ بَأْسَکَ محلّ پیمودنش را آماده و هموار ساز ، و راه‌های او را آشکار ساز ، و سپاهیان و یارانش را نیرومند و قوی گردان ، و ستم‌کاران الْقَوْمَ الظَّالِمینَ ، وَابْسُطْ سَیْفَ نَقِمَتِکَ عَلی أَعْدآئِکَ الْمُعانِدینَ ، را به سرعت گرفتار شکنجه و عذابت کن ، و شمشیر انتقامت را بر دشمنانت که آگاهانه مخالفت و سرپیچی می‌کنند مسلّط ساز ، وَخُذْ بِالثَّارِ ، إِنَّکَ جَوادٌ مَکَّارٌ .(13)
و انتقام را بگیر ، که تو بخشنده چاره‌جویی هستی .

10دعای دوّم حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در قنوت

این قنوت را سیّد بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« و مرحوم کفعمی در »البلد الأمین« از امام زمان ارواحنا فداه نقل نموده‌اند :
] قُلِ [ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ ، وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ )بگو:( خدایا؛ مالک و اختیاردار جهانی ؛ فرمان فرمایی را به هر کسی که بخواهی می‌دهی؛ و از هر که بخواهی می‌گیری؛ مِمَّنْ تَشآءُ ، وَتُعِزُّ مَنْ تَشآءُ ، وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ ، بِیَدِکَ الْخَیْرُ ، إِنَّکَ هر کسی را که بخواهی عزیز می‌گردانی؛ و هر که را بخواهی خوار می‌کنی؛ خیر و خوبی تنها در دست توست؛ به راستی که تو عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، یا ماجِدُ یا جَوادُ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ ، بر هر چیز توانایی . ای شکوه‌مند ؛ ای سخاوت‌مند ؛ ای دارنده قدر و عظمت و بخشش و بزرگواری ، یا بَطَّاشُ یا ذَا الْبَطْشِ الشَّدیدِ ، یا فَعَّالاً لِما یُریدُ ، یا ذَا الْقُوَّةِ ای بسیار سخت‌گیر؛ ای صاحب سخت‌گیری شدید ، ای انجام دهنده هر چه می‌خواهد ؛ ای صاحب نیروی الْمَتینِ ، یا رَؤُوفُ یا رَحیمُ ، یا لَطیفُ یا حَیُّ حینَ لا حَیَّ . قوی و محکم ؛ ای رؤوف ؛ ای مهربان؛ ای لطف‌کننده ؛ ای زنده ، در زمانی که هیچ زنده‌ای نبود ؛ 1 . مهج الدعوات : 90 ، البلد الأمین : 664 .
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ، اَلَّذِی اسْتَأْثَرْتَ از تو می‌خواهم به واسطه اسمت که ذخیره‌شده ، پنهان ، زنده و پایدار است؛ که بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، وَأَسْأَلُکَ در دانش پنهان خود ، مخفیش کرده‌ای و هیچ کس از آفریدگانت بدان آگاهی ندارد ؛ و از تو درخواست می‌کنم بِاسْمِکَ الَّذی تُصَوِّرُ بِهِ خَلْقَکَ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ تَشآءُ ، وَبِهِ به واسطه آن اسمت که آفریدگانت را با آن در رحم مادران ، هر گونه بخواهی صورت می‌بخشی؛ تَسُوقُ إِلَیْهِمْ أَرْزاقَهُمْ فی أَطْباقِ الظُّلُماتِ ، مِنْ بَیْنِ الْعُرُوقِ و روزی ایشان را در طبقه‌های تاریک ، از بین رگ‌ها و وَالْعِظامِ ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی أَلَّفْتَ بِهِ بَیْنَ قُلُوبِ أَوْلِیآئِکَ ، استخوان‌ها به ایشان می‌رسانی؛ و از تو درخواست می‌کنم به واسطه آن اسمت که با آن بین دل‌های دوستانت پیوند و اُلفت برقرار وَأَلَّفْتَ بَیْنَ الثَّلْجِ وَالنَّارِ ، لا هذا یُذیبُ هذا ، وَلا هذا یُطْفِئُ کردی ؛ و برف و آتش را باهم گرد آوردی ، به گونه‌ای که نه آتش برف را آب کند ، و نه برف آتش را خاموش نماید ؛ هذا . وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ الْمِیاهِ ، وَأَسْأَلُکَ و از تو درخواست می‌کنم به واسطه آن اسمت که با آن ، به آب‌ها طعم بخشیدی، و از تو درخواست می‌کنم بِاسْمِکَ الَّذی أَجْرَیْتَ بِهِ الْمآءَ فی عُرُوقِ النَّباتِ بَیْنَ أَطْباقِ به آن اسمت که با آن آب را در بین لایه‌های زمین در ریشه‌های گیاه جاری ساختی ، الثَّری ، وَسُقْتَ الْمآءَ إِلی عُرُوقِ الْأَشْجارِ بَیْنَ الصَّخْرَةِ الصَّمَّآءِ ، و از میان سنگ‌های سخت ، آب را به سوی ریشه درختان روان نمودی ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ الثِّمارِ وَأَلْوانَها . وَأَسْأَلُکَ و از تو درخواست می‌کنم به آن اسمت که به وسیله آن طعم و رنگ‌های مختلف را به میوه‌ها دادی؛ و از تو درخواست می‌کنم بِاسْمِکَ الَّذی بِهِ تُبْدِئُ وَتُعیدُ ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْفَرْدِ الْواحِدِ ، با آن نامی که با آن ، آغاز می‌کنی و باز می‌گردانی؛ و از تو درخواست می‌کنم با آن اسم یکتای یگانه‌ات ، اَلْمُتَفَرِّدِ بِالْوَحْدانِیَّةِ ، اَلْمُتَوَحِّدِ بِالصَّمَدانِیَّةِ ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اسمی که به یکتایی اشاره دارد ، و برای بی‌نیازی، یگانه است؛ و از تو می‌خواهم به واسطه نامی که الَّذی فَجَّرْتَ بِهِ الْمآءَ مِنَ الصَّخْرَةِ الصَّمَّآءِ ، وَسُقْتَهُ مِنْ حَیْثُ با آن ، آب را با نیرو و فشار از تکّه‌سنگ‌های سفت و محکم بیرون آوردی ، و از هر جایی که خواستی روان ساختی؛ شِئْتَ . وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی خَلَقْتَ بِهِ خَلْقَکَ ، وَرَزَقْتَهُمْ کَیْفَ و از تو می‌خواهم به واسطه اسمی که با آن، آفریدگانت را آفریدی و هر گونه که خواستی و هر گونه شِئْتَ وَکَیْفَ شاؤُوا ، یا مَنْ لایُغَیِّرُهُ الْأَیَّامُ وَاللَّیالی ، أَدْعُوکَ بِما که خواستند آنان را روزی دادی؛ ای کسی که روزها و شب‌ها، در او دگرگونی ایجاد نمی‌کنند؛ می‌خوانم تو را با دَعاکَ بِهِ نُوحٌ حینَ ناداکَ فَأَنْجَیْتَهُ وَمَنْ مَعَهُ ، وَأَهْلَکْتَ قَوْمَهُ ، همان دعایی که نوح هنگامی که تو را ندا داد خواند ، پس او را با همراهانش نجات بخشیدی، و قوم )ستمگر(ش را نابود کردی؛ وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ إِبْراهیمُ خَلیلُکَ حینَ ناداکَ فَأَنْجَیْتَهُ و تو را می‌خوانم با همان دعایی که ابراهیم - دوستت - هنگامی که تو را ندا داد دعا کرد ، پس او را نجات دادی ، وَجَعَلْتَ النَّارَ عَلَیْهِ بَرْداً وَسَلاماً ، وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ مُوسی و آتش را برایش سرد و سلامت گردانیدی ، و تو را می‌خوانم با همان دعایی که موسی کَلیمُکَ حینَ ناداکَ فَفَلَقْتَ لَهُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْتَهُ وَبَنی إِسْرآئیلَ ، - هم‌سخنت - هنگامی که تو را ندا داد ، با آن دعا تو را خواند ، پس دریا را برایش شکافتی و او را با بنی‌اسرائیل نجات دادی ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ فِی الْیَمِّ . وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ عیسی و فرعون و سپاهش را در آب غرق فرمودی . و تو را می‌خوانم با دعایی که عیسی رُوحُکَ حینَ ناداکَ فَنَجَّیْتَهُ مِنْ أَعْدآئِهِ وَإِلَیْکَ رَفَعْتَهُ ، وَأَدْعُوکَ - روح تو - هنگامی که تو را ندا داد، با آن دعا تو را خواند، و در نتیجه او را از دست دشمنانش نجات دادی، و به سوی خودت بالا بردی؛ و تو را بِما دَعاکَ بِهِ حَبیبُکَ وَصَفِیُّکَ وَنَبِیُّکَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ می‌خوانم با همان دعایی که حضرت محمّد همان دوست، برگزیده و پیامبرت - که درود خدا بر او و آل او باد - با آن دعا تو را خواند، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ ، وَمِنَ الْأَحْزابِ نَجَّیْتَهُ، وَعَلی أَعْدآئِکَ نَصَرْتَهُ . پس به او پاسخ مثبت دادی ، و از گروه‌های متشکّل نجاتش بخشیدی ، و بر دشمنانت یاری‌اش نمودی ؛ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی إِذا دُعیتَ بِهِ أَجَبْتَ ، یا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ و از تو می‌خواهم با آن نامت که هر گاه با آن خوانده شوی به طور حتم پاسخ می‌دهی. ای کسی که آفرینش و دستور وَالْأَمْرُ ، یا مَنْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً ، یا مَنْ أَحْصی کُلَّ شَیْ‌ءٍ و حکم‌فرمایی ، از آنِ اوست ؛ ای کسی که دانشش همه چیز را فرا گرفته است؛ ای کسی که تعداد همه چیز را می‌داند ؛ عَدَداً، یا مَنْ لاتُغَیِّرُهُ الْأَیَّامُ وَاللَّیالی، وَلاتَتَشابَهُ عَلَیْهِ الْأَصْواتُ، ای کسی که روزها و شب‌ها در او دگرگونی ایجاد نمی‌کند ؛ و صداهای مختلف او را به اشتباه نمی‌اندازد ؛ وَلاتَخْفی عَلَیْهِ اللُّغاتُ ، وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ . أَسْأَلُکَ أَنْ و لغت‌ها بر او پنهان نیست ؛ اصرار و پافشاری اصرار کنندگان او را به ستوه نمی‌آورد ؛ از تو درخواست می‌کنم تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ بر حضرت محمّد و آل محمّد که برگزیدگان از آفریدگانت هستند درود بفرستی . پس بر آنان بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ ، وَصَلِّ عَلی جَمیعِ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ ، اَلَّذینَ به برترین درودهایت ، درود بفرست . و بر تمام پیامبران و فرستادگان خود که راهنمایی‌های تو را بَلَّغُوا عَنْکَ الْهُدی ، وَأَعْقَدُوا لَکَ الْمَواثیقَ بِالطَّاعَةِ ، وَصَلِّ عَلی به درستی و به طور کامل به بندگانت رسانده و پیمان‌های محکم برای فرمان‌برداری با تو، بستند ؛ درود بفرست، و بر عِبادِکَ الصَّالِحینَ . یا مَنْ لایُخْلِفُ الْمیعادَ أَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی، تمام بندگان شایسته و نیکوکارت درود فرست. ای کسی که خلاف وعده‌اش رفتار نمی‌کند؛ وعده‌ای را که به من دادی، وفا کن؛ وَاجْمَعْ لی أَصْحابی وَصَبِّرْهُمْ، وَانْصُرْنی عَلی أَعْدآئِکَ وَأَعْدآءِ و تمام یارانم را برایم گرد آور ، و به ایشان صبر و استقامت عطا کن ، و مرا بر دشمنان خودت و دشمنان رَسُولِکَ، وَلاتُخَیِّبْ دَعْوَتی ، فَإِنّی عَبْدُکَ، اِبْنُ عَبْدِکَ ، اِبْنُ پیامبرت - حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم - پیروز فرما ؛ و دعایم را بی‌بهره مگردان ؛ که من بنده تو و فرزند بنده تو، و فرزند أَمَتِکَ ، أَسیرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ ، سَیِّدی أَنْتَ الَّذی مَنَنْتَ عَلَیَّ بِهذَا دعا در قنوت نماز جمعه ...
کنیز تو هستم ، در پیشگاه تو اسیرم . سرور و آقای من ؛ تویی که چنین مقام و منزلتی را بر من منّت نهاده‌ای الْمَقامِ وَتَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیَّ دُونَ کَثیرٍ مِنْ خَلْقِکَ ، أَسْأَلُکَ أَنْ و مرا به وسیله آن از بسیاری از آفریدگانت برتری داده‌ای ، از تو درخواست می‌کنم که تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تُنْجِزَ لی ما وَعَدْتَنی ، إِنَّکَ بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و به وعده‌ای که به من دادی وفا کنی ، که به راستی أَنْتَ الصَّادِقُ وَلاتُخْلِفُ الْمیعادَ ، وَأَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(14) تو راست‌گو هستی ، و خلاف وعده‌ات رفتار نمی‌کنی ؛ و تو بر هر چیزی توانایی داری .

11دعای سوّم آن حضرت در قنوت

آیة اللَّه سیّد نصر اللَّه مستنبط رحمه الله ، در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به دیدار امام زمان ارواحنا فداه شرفیاب شد ، در حالی که آن حضرت نماز می‌خواند ؛ به آنچه آن حضرت می‌خواندند گوش فرا داد و شنید که آن حضرت در قنوتش این گونه دعا می‌کرد :
أَللَّهُمَّ إِنَّ مُعاوِیَةَ بْنَ أَبی سُفْیانَ قَدْ عادی عَلِیَّ بْنَ أَبی طالِبٍ ، بار الها ؛ به راستی که معاویه پسر ابوسفیان ، با علیّ بن ابی طالب‌علیه السلام دشمنی سرسختانه‌ای کرد؛ فَالْعَنْهُ لَعْناً وَبیلاً .(15)
پس او را به شدّت لعنت کن .

12دعا در قنوت نماز جمعه برای ظهور آن بزرگوار عجّل اللَّه تعالی فرجه

پسر مُقاتل روایت نموده که امام رضا علیه السلام فرمود :
در قنوت نماز جمعه چه می‌گویید و چه دعایی می‌کنید ؟
گفتم : همان دعاهایی که مردم می‌خوانند .
فرمود : آن طور که آن‌ها دعا می‌کنند ، دعا مکن ؛ بلکه بگو :
أَللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَخَلیفَتَکَ بِما أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیآءَکَ وَرُسُلَکَ ، بار الها ؛ به وسیله آنچه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح فرمودی، اُمور بنده و جانشینت )امام عصرعلیه السلام( را نیز اصلاح فرما؛ وَحُفَّهُ بِمَلآئِکَتِکَ ، وَأَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ ، وَاسْلُکْهُ مِنْ و با فرشتگانت گرداگردش را فرا بگیر ؛ و او را با روح القدس از جانب خودت ، تأییدش گردان ؛ و مراقب و نگهبانانی بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ ، وَأَبْدِلْهُ مِنْ در پیش رو و از پشت سرش بگمار ، تا نگذارند هیچ بدی به او برسد ؛ و پس از شرایط بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً ، یَعْبُدُکَ لایُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً ، وَلاتَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ ترسناکی که دارد، محیطی سراسر آرامش برایش فراهم کن، تا تو را بپرستد و چیزی را شریک تو نگرداند؛ و خَلْقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلْطاناً ، وَأْذَنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ ، و چیرگی و قدرت برای هیچ یک از آفریدگانت بر ولیّت قرار مده؛ و به او اجازه بده تا با دشمن تو و دشمن خودش به نبرد برخیزد؛ وَاجْعَلْنی مِنْ أَنْصارِهِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(16)
و مرا نیز از یاران آن حضرت قرار ده ؛ همانا ، تو بر هر چیزی توانا هستی .
...................( Anotates ).................
1)
2)
3)
4)
5)
6)
7)
8)
9)
10)
11)
12)
13)
14) مهج الدعوات : 91 ، البلد الأمین : 665 .
15) معجم رجال الفکر والأدب فی النجف خلال ألف عام : 1199/3 .
16) مصباح المتهجّد : 366 ، جمال الاُسبوع : 256 ، بحار الأنوار : 251/89 ، أبواب الجنّات : 183 .

بخش سوم:ادعیه بعدازنمازها

1دعا برای ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه بعد از هر نماز واجب

در کتاب »جمال الصالحین« از مولای‌مان امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند :
همانا از حقوق ما بر شیعیان ما این است که بعد از هر نماز واجب دست‌هایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند :
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحْفَظْ غَیْبَةَ ای پروردگار محمّد؛ فرج و گشایش امور آل محمّد را تعجیل فرما ؛ ای پروردگار محمّد؛ محافظت کن )دین را در( غیبت مُحَمَّدٍ ، یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنْتَقِمْ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام .(1)
محمّد ، ای پرودگار محمّد؛ انتقام دختر محمّد علیهما السلام را بگیر .

2دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه پس از نمازهای واجب

امام جواد علیه السلام فرمودند :
وقتی از نماز واجب فارغ شدی بگو :
1 . مکیال المکارم : 7/2 .
رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِالْإِسْلامِ دیناً، وَبِالْقُرْانِ کِتاباً، وَبِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم خشنودم که خداوند پروردگار من ، اسلام دین من ، قرآن کتابم ، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم نَبِیّاً ، وَبِعَلِیٍّ وَلِیّاً ، وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، وَعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، پیامبرم ، حضرت علی سرپرست و صاحب اختیارم ، حسن و حسین و علیّ بن حسین وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، وَمُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ ، وَعَلِیِّ و محمّد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیّ ابْنِ مُوسی ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ، وَالْحَسَنِ بْنِ ابن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و حسن بن عَلِیٍّ ، وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ أَئِمَّةً . أَللَّهُمَّ وَلِیُّکَ الْحُجَّةُ علی و حجّت بن الحسن بن علی امامان و پیشوایان من باشند . خداوندا ؛ ولیّ تو حضرت حجّت است ، فَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ، وَمِنْ خَلْفِهِ ، وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ شِمالِهِ ، پس او را از رو به رو و پشت سرش و از طرف راست و چپش ، وَمِنْ فَوْقِهِ وَمِنْ تَحْتِهِ ، وَامْدُدْ لَهُ فی عُمْرِهِ ، وَاجْعَلْهُ الْقآئِمَ و از بالا و پایین حفظ فرما ، و عمرش را طولانی کن ، و او را قیام‌کننده بِأَمْرِکَ ، اَلْمُنْتَصِرَ لِدینِکَ ، وَأَرِهِ ما یُحِبُّ وَتَقَِرُّ بِهِ عَیْنُهُ فی نَفْسِهِ به امرت قرار بده ، تا یاری‌گر دینت باشد و آنچه دوست می‌دارد و باعث چشم‌روشنی‌اش می‌شود در مورد خودش وَفی ذُرِّیَّتِهِ، وَأَهْلِهِ وَمالِهِ ، وَفی شیعَتِهِ وَفی عَدُوِّهِ ، وَأَرِهِمْ مِنْهُ و فرزندانش و خانواده‌اش و مالش و پیروان و دشمنانش به او نشان ده؛ و آنچه دشمنانش در ما یَحْذَرُونَ ، وَأَرِهِ فیهِمْ ما یُحِبُّ وَتَقَِرُّ بِهِ عَیْنُهُ ، وَاشْفِ بِهِ مورد او پرهیز دارند به آنان نشان ده، و آنچه آن حضرت در مورد دشمنانش دوست دارد و چشمش به آن روشن می‌شود به او نشان صُدُورَنا وَصُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ .
ده و سینه‌های ما را و سینه‌های مؤمنان را به وسیله او شفا بخش .
دعا برای تشرّف ...
این حدیث ، دعا کردن برای فرج مولای‌مان حضرت حجّت ارواحنا فداه را بعد از هر نماز واجب مورد تأکید قرار می‌دهد . 1
1 . مکیال المکارم : 3/2 ، و مانند آن در »نزهة الزاهد : 91» وارد شده است .

3دعا برای تشرّف خدمت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه که بعد از نمازهای واجب خوانده می‌شود

روایت شده است :
هر کس بعد از نمازهای واجب این دعا را بخواند و بر آن مواظبت کند ، آن قدر عمرش طولانی شود و زندگیش ادامه یابد که از زندگی دلتنگ شود و به سبب این دعا به دیدار حضرت صاحب الأمر )عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف( مشرّف گردد .
آن دعا چنین است :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، أَللَّهُمَّ إنَّ رَسُولَکَ الصَّادِقَ خداوندا؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست . خدای من؛ همانا رسول راستگو الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ قالَ إِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فی و تأیید شده‌ات - که درودهای تو بر او و آل او باد - گفته است : که همانا تو فرموده‌ای : در مورد هیچ کدام شَیْ‌ءٍ أَنَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ ، یَکْرَهُ از کارهایی که انجام می‌دهم مثل قبض روح بنده مؤمنم دچار تردید نشده‌ام ؛ زیرا او الْمَوْتَ وَأَنَا أَکْرَهُ مَسآءَتَهُ. أَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، مرگ را خوش نمی‌دارد و من ناراحتی او را نمی‌پسندم . خداوندا ؛ پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست وَعَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ ، وَالنَّصْرَ وَالْعافِیَةَ ، وَلاتَسُؤْنی فی نَفْسی ، و فرج و گشایش کار ولیّت و پیروزی و عافیتش را تعجیل فرما و موجبات ناراحتی مرا در مورد خودم وَلا فی فُلانٍ .
و فلانی فراهم مساز .
فرمود : و هر که را که می‌خواهی به جای »فلانی« نام ببر .(2)

4دعای دیدار امام زمان ارواحنا فداه

دعای دیدار امام زمان اروحنا فداه
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند :
هر کس بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند ، همانا او حضرت حجّت علیه السلام را در بیداری یا خواب می‌بیند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانا صاحِبَ الزَّمانِ ، أَیْنَما کانَ وَحَیْثُما کانَ ، مِنْ خداوندا؛ به مولای‌مان صاحب الزمان هر کجا و هر گونه که باشد در مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، عَنّی وَعَنْ والِدَیَّ ، شرق و غرب زمین ، بیابان و کوه آن ؛ درود و تحیّتی از طرف من وَعَنْ وُلْدی وَإِخْوانِی التَّحِیَّةَ وَالسَّلامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ ، وَزِنَةَ و والدینم و از سوی فرزندانم و برادرانم به تعداد آفریدگان خدا و سنگینی عَرْشِ اللَّهِ ، وَما أَحْصاهُ کِتابُهُ ، وَأَحاطَ عِلْمُهُ . أَللَّهُمَّ إِنّی اُجَدِّدُ عرش الهی و آنچه کتابش دربردارد و دانشش به آن احاطه دارد ؛ برسان . خداوندا ؛ همانا من لَهُ فی صَبْیحَةِ هذَا الْیَوْمِ، وَما عِشْتُ فیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیاتی، عَهْداً در بامداد امروز و دیگر روزهای زندگیم ، با او عهد وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فی عُنُقی ، لا أَحُولُ عَنْها وَلا أَزُولُ . أَللَّهُمَّ و پیمان و بیعتی را که از او بر گردنم است تجدید می‌کنم و هرگز از این بیعت دگرگون نمی‌شوم و کنار هم نمی‌زنم. خداوندا؛ اجْعَلْنی مِنْ أَنْصارِهِ وَنُصَّارِهِ الذَّآبّینَ عَنْهُ ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ مرا از یارانش و جان‌نثارانی که از او دفاع می‌کنند قرار بده ، و از آنان که دستورات وَنَواهیهِ فی أَیَّامِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ . أَللَّهُمَّ فَإِنْ حالَ و نهی‌هایش را در دوران حکومتش فرمان می‌برند و نیز از شهادت‌جویان در رکابش قرار بده. خداوندا ؛ اگر بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ ، اَلَّذی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً بین من و او مرگ فاصله انداخت ؛ - مرگی که برای بندگانت حتمی و قطعی قرار داده‌ای - فَأَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی، شاهِراً سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی، پس مرا از قبرم خارج کن در حالی که کفنم را به کمر بسته ، شمشیرم کشیده، نیزه‌ام آماده و بیرون کشیده شده مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعی فِی الْحاضِرِ وَالْبادی . أَللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ و دعوتِ دعوت‌کننده را در شهر باشم یا صحرا ، لبّیک گویم . خداوندا؛ به من طلعت الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ ، وَاکْحُلْ بَصَری بِنَظْرَةٍ مِنّی إِلَیْهِ ، راه گشا و چهره ستوده شده را نشان بده ، و با نگاهی از من به سوی او چشمم را سرمه کن ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ . أَللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ ، وَقَوِّ ظَهْرَهُ ، و فرجش را تعجیل فرما ، و خروجش را آسان گردان . خداوندا؛ پشتش را محکم ، و کمرش را قوی و نیرومند گردان وَطَوِّلْ عُمْرَهُ ، وَاعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَأَحْیِ بِهِ عِبادَکَ ، فَإِنَّکَ و عمرش را طولانی کن و - خداوندا - به وسیله او، سرزمین‌هایت را آباد گردان و به واسطه او بندگانت را زنده گردان ؛ زیرا تو قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ »ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ گفتی در حالی که سخن تو حقّ است : »فساد در خشکی و دریا ظاهر شده به واسطه آنچه مردم با أَیْدِی النَّاسِ«(3) ، فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ ، دست خود انجام دادند« . پس خداوندا ؛ ولیّ خود و فرزند دختر پیامبرت را اَلْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، حَتَّی لایَظْفَرَ - که همنام است با رسولت که درودهای تو بر او و آل او باد - برای ما ظاهر کن تا بر چیزی بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَیُحِقَّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَیُحَقِّقَهُ . از باطل دست نیابد مگر آن که آن را پاره کند ، و خدا به کلماتش ، حق را ثابت کند و آن را محقّق سازد . أَللَّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِظُهُورِهِ ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ خداوندا ؛ این گرفتاری و اندوه را از این امّت با ظهورش برطرف ساز که همانا آنان )مخالفان( آن را بَعیداً ، وَنَراهُ قَریباً ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ .(4)
دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم؛ و خدا بر محمّد و آل محمّد درود بفرستد .
1 . سوره روم ، آیه 2 . 41 . بحار الأنوار : 61/86 .

5دعای بعد از نماز صبح

سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »مصباح الزائر« می‌نویسد : این دعایی است که هر روز پس از نماز صبح مولایمان امام زمان ارواحنا فداه با آن زیارت می‌شود :
أَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمیعِ خداوندا ؛ برسان به مولایم صاحب الزمان - که درودهای خدا بر او باد - از سوی تمام الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، وَبَرِّها مردان و زنان مؤمن در شرق و غرب زمین و در خشکی وَبَحْرِها، وَسَهْلِها وَجَبَلِها ، حَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ ، وَعَنْ والِدَیَّ وَوُلْدی، و دریا و بیابان و کوه ، زنده و مرده آن‌ها ، و از سوی پدر و مادر و فرزندانم وَعَنّی مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِیَّاتِ ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ ، وَمِدادَ کَلِماتِهِ ، و خودم درود و تحیّتی هم‌سنگ عرش الهی ، و گستردگی کلمات او وَمُنْتَهی رِضاهُ ، وَعَدَدَ ما أَحْصاهُ کِتابُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ. أَللَّهُمَّ و نهایت رضایتش، و آن مقدار که کتابش گرد آورده و علمش به آن احاطه دارد . بار الها ؛ إِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذَا الْیَوْمِ ، وَفی کُلِّ یَوْمٍ ، عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً در امروز و در هر روز ، عهد )زبانی( و پیمان )قلبی( و بیعت )عملی( که نسبت به او ] لَهُ[ فی رَقَبَتی . أَللَّهُمَّ کَما شَرَّفْتَنی بِهذَا التَّشْریفِ ، وَفَضَّلْتَنی بر گردنم است تجدید می‌کنم . خداوندا ؛ همان گونه که مرا به این شرافت سرافراز کردی، دعا ... در تعقیب نماز صبح
بِهذِهِ الْفَضیلَةِ ، وَخَصَصْتَنی بِهذِهِ النِّعْمَةِ ، فَصَلِّ عَلی مَوْلایَ و به این فضیلت برتری دادی ، و به این نعمت مخصوص گرداندی ، پس بر مولایم وَسَیِّدی صاحِبِ الزَّمانِ ، وَاجْعَلْنی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَشْیاعِهِ ، و آقایم صاحب الزمان درود فرست و مرا از یاوران و پیروان وَالذَّآبّینَ عَنْهُ ، وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ ، طآئِعاً و مدافعانش قرار بده ، و مرا از شهادت طلبان در پیشگاه و رکاب همایونی او قرار بده که با تمام شوق آرزوی شهادت می‌کنند غَیْرَ مُکْرَهٍ ، فِی الصَّفِّ الَّذی نَعَتَّ أَهْلَهُ فی کِتابِکَ ، فَقُلْتَ »صَفّاً نه با اجبار؛ در صفی که اهل آن را در قرآنت وصف کرده‌ای و گفتی: »صف بسته‌اند، کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ «(5) عَلی طاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ وَ الِهِ گویی اینان بنیانی آهنین هستند« در فرمان‌برداری تو و رسولت و آل او عَلَیْهِمُ السَّلامُ . أَللَّهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فی عُنُقی إِلی یَوْمِ القِیامَةِ .(6) - که بر ایشان درود باد - خداوندا ؛ این بیعتی است برای او در گردنم تا روز قیامت .

6دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در تعقیب نماز صبح

شیخ بهایی رحمه الله در تعقیب نماز صبح می‌گوید : در حالی که محاسن خود را در دست راست گرفته‌ای و کف دست چپ را رو به آسمان بالا برده باشی ، هفت مرتبه می‌گویی :
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَعَجِّلْ ای پروردگار محمّد و آل محمّد ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و در فَرَجَ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ .(7)
فرج محمّد و آل محمّد شتاب فرما .

7دعای دیگر برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه پس از نماز صبح

در »منهاج العارفین« آمده است: مستحبّ است نمازگزار بعد از نماز صبح صد مرتبه بگوید:
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .(8)
خداوندا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در فرجشان تعجیل فرما .

8دعای دیگری برای حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه بعد از نماز صبح

علّامه مجلسی رحمه الله در کتاب »مقباس« در تعقیب نماز صبح روایت می‌کند : پیش از آن که کلامی بر زبان بیاورد صد مرتبه بگوید :
یا رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، ای پروردگار من ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در فرج و راحتی آل محمّد شتاب فرما ، وَأَعْتِقْ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ .(9)
و مرا از آتش رها و آزاد کن .
ا ا

9 - 11دعاهایی که حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه برای برطرف شدن مشکلات شدید به مردی آموختند

دعاهایی که حضرت بقیّةاللَّه‌علیه السلام ...
محدّث نوری رحمه الله در »دار السلام« می‌گوید :
عالم عامل ملّا فتحعلی سلطان آبادی رحمه الله به من گفت که : فاضل مقدّس پرهیزگار ملّا محمّد صادق عراقی رحمه الله در نهایت فقر و تنگدستی و در سختی و بلا بود و گرفتاری و بدبختی از هر سو به او رو آورده بود .
روزگاری به همین ترتیب گذشت و گشایش در کارش حاصل نشد و تنگدستی او برطرف نشد تا این که شبی در خواب دید که گویا در بیابانی است و در آن بیابان خیمه بزرگی برپا می‌باشد و قبّه‌ای بر بالای آن است .
شیخ از صاحب آن خیمه پرسش نمود . به او گفته شد : در این خیمه ، پناهگاه محکم و استوار ، فریادرس گرفتار بیچاره ، حجّت قائم ، حضرت مهدی و امام منتظر مرضی - که خداوند تعالی در راحتی و فرجش شتاب کند و خروجش را آسان فرماید - حضور دارند . شیخ به سرعت به سمت خیمه رفت؛ زیرا برطرف شدن گرفتاریش را در آن یافته بود .
وقتی به حضور حضرت رسید ، از پریشانی و فشار زمان و سختی حال خانواده‌اش شکایت کرد و از حضرت دعایی خواست که با آن غم و اندوه از او برداشته شده و گرفتاریش برطرف شود .
حضرت او را به سیّدی از فرزندانش حواله کرد و به خیمه‌اش اشاره کرد . شیخ از حضور حضرت مرخّص شده و به آن خیمه رفت . در آنجا سیّد سند دانشمند مورد اعتماد ، عالم والا مقام و مورد تأیید جناب سیّد محمّد سلطان آبادی را دید که بر سجّاده‌اش نشسته و در حال نیایش است .
بعد از سلام ، آنچه حجّت پروردگار حواله کرده بود عرض کرد و سیّد دعایی که رفع تنگدستی و سختی کند و موجب افزایش روزی باشد به او آموخت .
در این هنگام شیخ از خواب بیدار شد، در حالی که دعا در ذهنش مانده بود . سپس به سوی خانه سیّد محمّد روانه شد با آن که قبل از آن خواب به دلیلی که ذکر نمی‌کرد از سیّد کناره می‌گرفت و نمی‌خواست او را ببیند .
وقتی به خانه سیّد رسید و داخل شد سیّد را دید که بر روی سجّاده نمازش - همان گونه که در خواب دیده بود - نشسته و ذکر خدا می‌گوید و استغفار می‌کند .
به سیّد سلام کرد و او جواب داد در حالی که خنده‌ای بر لب داشت ، گویا قضیّه را می‌داند و از اسرار پنهانی آگاه است . شیخ آنچه در خواب پرسیده بود از سیّد پرسید و سیّد همان دعا را به او آموخت .
شیخ مدّت کمی آن دعا را خواند و دنیا از هر طرف به او روی آورد . همیشه استاد ما دام ظلّه آن سیّد را با احترام تعریف می‌نمود ، در حالی که او را در اواخر عمرش درک کرده و زمان کوتاهی شاگردی ایشان نموده بود .
آنچه سیّد رحمه الله در خواب و بیداری به شیخ آموخت ، سه چیز است :
1 - بعد از نماز صبح در حالی که دستش را بر روی سینه گذاشته ، هفتاد مرتبه » یا فَتَّاحُ « بگوید .
کفعمی رحمه الله نیز در کتاب »مصباح« می‌گوید : هر کس به این شکل این ذکر را بگوید خداوند تعالی حجاب را از قلبش برطرف کند .
2 - آنچه کلینی در کتاب »کافی« آن را روایت کرده است که :
یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چند روزی به خدمت ایشان نرسید و هنگامی که حضور حضرت رسید ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمودند :
چه چیزی تو را از دیدار ما در این چند روز باز داشت ؟
مرد گفت : بیماری و فقر .
حضرت فرمود : آیا نمی‌خواهی به تو دعایی بیاموزم که خدا فقر و بیماری را به وسیله آن از تو دور کند ؟
مرد گفت : البتّه ، ای رسول خدا .
حضرت فرمودند : بگو :
لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ] الْعَلِیِّ الْعَظیمِ[، تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی هیچ جنبش و توانایی نیست مگر به سبب خداوند ]بلندمرتبه بزرگ[ ؛ توکّل کردم بر )خدای( زنده‌ای که لایَمُوتُ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ ]صاحِبَةً وَلا[ وَلَداً، وَلَمْ یَکُنْ هرگز نمی‌میرد ، و حمد و ستایش مخصوص خدایی است که ]همسر و[ فرزندی ندارد ، لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً. و در فرمانروایی شریکی برایش نیست ، و برای او از روی خواری و ذلّت ولیّ و سرپرستی نیست ؛ و به بزرگی از او یاد کن .
راوی گوید: زمان اندکی گذشت که آن مرد صحابی نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بازگشت و گفت : ای رسول خدا ؛ خداوند بیماری و فقر را از من برطرف کرد .
3 - آنچه ابن فهد حلّی در کتاب »عدّة الداعی« از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است :
هر کس این دعا را هر روز بعد از نماز صبح بخواند ، هیچ حاجتی از خدای تعالی نخواهد مگر آن که به آسانی برآورده شود و خداوند کارهای مهمّ او را کفایت نماید :
بِسْمِ اللَّهِ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَاُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ ، به نام خدا و خداوند بر محمّد و آل محمّد درود فرستد ، و کارم را به خدا واگذار می‌کنم؛ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ ، فَوَقیهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا ، لا إِلهَ إِلّا همانا خدا نسبت به بندگان بیناست . پس خدا او را از بدی‌های آنچه مکر و حیله کرده‌اند محفوظ داشت ؛ هیچ خدایی جز تو أَنْتَ ، سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ نیست ؛ پاک و منزّهی تو ، همانا من از گروه ستمگران بودم ؛ پس دعای او را اجابت کردیم و او را مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ ، از غم و اندوه رهانیدیم و این گونه مؤمنان را نیز نجات می‌بخشیم و خدا ما را کفایت می‌کند و او خوب وکیلی است . فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ ، وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ، ما شآءَ اللَّهُ لا پس با نعمتی از سوی خدا و فضل و احسان در حالی که هیچ بدی به آنان راه نرسید دگرگون شدند . آنچه خدا بخواهد حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ، ما شآءَ اللَّهُ لا ما شآءَ النَّاسُ ، ما شآءَ اللَّهُ همان شود و هیچ جنبش و توانایی نیست مگر به سبب خدا ؛ هر چه خدا بخواهد همان شود نه آنچه مردم بخواهند ؛ هر چه خدا وَإِنْ کَرِهَ النَّاسُ . حَسبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبینَ ، حَسْبِیَ الْخالِقُ بخواهد همان شود ؛ هر چند مردم خوش نداشته باشند . پرورش دهنده ، مرا از پرورش یافتگان کفایت می‌کند ؛ مِنَ الْمَخْلُوقینَ ، حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ ، حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ آفریننده ، مرا از آفریدگان کفایت می‌کند ؛ روزی‌دهنده مرا از روزی‌خواران کفایت می‌کند ؛ خدایی که پروردگار الْعالَمینَ ، حَسْبی مَنْ هُوَ حَسْبی ، حَسْبی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبی ، جهانیان است مرا کفایت می‌کند. کفایت می‌کند مرا آن کسی که برایم کافی است؛ کفایت می‌کند مرا آن که همیشه کفایت می‌کند؛ حَسْبی مَنْ کانَ مُذْ کُنْتُ ] لَمْ یَزَلْ [حَسْبی ، حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا کفایت می‌کند مرا آنکه از ابتدایی که بودم پیوسته مرا کفایت می‌کند ؛ خدایی مرا کفایت می‌کند که جز او خدایی هُوَ ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ .
نیست؛ تنها بر او توکّل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است .
مواظبت در مداومت این اوراد شایسته است ، زیرا که فهم و درایت و خبر ، این اذکار و دعاها را تصدیق کرده است .(10)

12دعا برای ظهور آن حضرت پس از نماز صبح و ظهر در هر روز

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :
هر کس بعد از نماز صبح و ظهر ، در روز جمعه و دیگر روزها بگوید :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ خداوندا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در فرج و راحتی ایشان تعجیل بفرما ، دعا... پس از نماز ظهر در هر روز
نمی‌میرد تا این‌که حضرت قائم مهدی )صلوات اللَّه علیه( را درک کند .(11)

13دعا برای ظهور آن بزرگوار ارواحنا فداه پس از نماز ظهر در هر روز

در کتاب »فلاح السائل« آمده است : از اذکار مهمّ در تعقیب نماز ظهر ، اقتدا کردن به امام صادق علیه السلام در دعا کردن برای حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه است . امامی که رسول خدا حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم در روایات صحیح به امّتش بشارت او را داده است و به آن‌ها وعده داده که آن حضرت در آخرالزمان ظهور می‌کند .
محمّد بن رهبان دبیلی روایت کرده است : ابو علی محمّد بن حسن بن محمّد بن جمهور قمی گفت : پدرم از پدرش محمّد بن جمهور و او از احمد بن حسین سکّری و او از عبّاد بن محمّد مداینی نقل کرد که : در مدینه بر امام صادق‌علیه السلام وارد شدم هنگامی که از نماز ظهر فارغ شده بود ، آن حضرت دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرده بود و می‌گفت :
یا سامِعَ کُلِّ صَوْتٍ، یا جامِعَ )کُلِّ فَوْتٍ(، یا بارِئَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ ای شنونده هر صدا ؛ ای گردآورنده )هر نابود( ؛ ای آفریننده هر جان و روان بعد از الْمَوْتِ ، یا باعِثُ ، یا وارِثُ ، یا سَیِّدَ السَّادَةِ ، یا إِلهَ الْآلِهَةِ ، یا مرگ ؛ ای برانگیزاننده؛ ای وارث ؛ ای آقا و سروَر آقایان ؛ ای معبود معبودها ؛ ای جَبَّارَ الْجَبابِرَةِ، یا مَلِکَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، یا رَبَّ الْأَرْبابِ، یا مَلِکَ چیره و متسلّط بر چیره‌شوندگان ؛ ای پادشاه دنیا و آخرت ؛ ای پرورش‌دهنده پرورش‌دهندگان ، ای پادشاه الْمُلُوکِ ، یا بَطَّاشُ ، یا ذَا الْبَطْشِ الشَّدیدِ ، یا فَعَّالاً لِما یُریدُ ، یا پادشاهان ؛ ای بسیار سخت‌گیر ؛ ای صاحب سخت‌گیری شدید ؛ ای انجام دهنده هر چه می‌خواهد ؛ ای مُحْصِیَ عَدَدِ الْأَنْفاسِ وَنَقْلِ الْأَقْدامِ ، یا مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلانِیَةٌ ، شمارشگر تعداد نفس‌ها و حرکت و جابجایی قدم‌ها ؛ ای کسی که پنهان در نزد او آشکار است ؛ یا مُبْدِئُ ، یا مُعیدُ . أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ عَلی خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، ای آغازگر آفرینش؛ ای باز گرداننده ؛ از تو می‌خواهم به حقّ خودت بر بندگان برگزیده‌ات از میان آفریدگانت ، وَبِحَقِّهِمُ الَّذی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلی نَفْسِکَ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و به حقّی که برای ایشان بر خودت لازم کردی ؛ که بر محمّد وَأَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَأَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ السَّاعَةَ السَّاعَةَ و اهل بیتش درود بفرستی که سلام بر او و بر آنان باد ، و در همین ساعت ، در همین ساعت بر من منّت گذاشته بِفِکاکِ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ ، وَأَنْجِزْ لِوَلِیِّکَ وَابْنِ نَبِیِّکَ الدَّاعی إِلَیْکَ و مرا از آتش ، رها کنی؛ و برای ولیّ خودت و فرزند پیامبر خودت که دعوت‌کننده به سوی تو بِإِذْنِکَ ، وَأَمینِکَ فی خَلْقِکَ ، وَعَیْنِکَ فی عِبادِکَ ، وَحُجَّتِکَ عَلی به اجازه تو و امانت‌دارت در میان خلق تو و چشم تو در میان بندگان تو ، و حجّت تو بر خَلْقِکَ ، عَلَیْهِ صَلَواتُکَ وَبَرَکاتُکَ وَعْدَهُ . أَللَّهُمَّ أَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ ، آفریدگان تو است - که درودها و برکات تو بر او باد - وعده‌ات را انجام بده . خداوندا ؛ با یاری خودت او را تأیید کن ، وَانْصُرْ عَبْدَکَ ، وَقَوِّ أَصْحابَهُ وَصَبِّرْهُمْ ، وَاجْعَلْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ و بنده‌ات را یاری نما ، و اصحابش را قوّت بخش و آنان را شکیبایی عنایت کن؛ و برای ایشان از نزد خودت سُلْطاناً نَصیراً ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَأَمْکِنْهُ مِنْ أَعْدآئِکَ وَأَعْدآءِ قدرت یاری‌کننده‌ای را قرار ده؛ و در راحتی و فرجش تعجیل کن ، و او را بر دشمنانت و دشمنان رَسُولِکَ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .
رسولت مکنت و قدرت ببخش ، ای مهربان‌ترین مهربانان .
گفتم: فدایت شوم؛ آیا این طور نیست که برای خویش دعا نمودید؟ حضرت فرمود:
برای نور آل محمّد علیهم السلام و پیش‌رو و جلودار و انتقام‌گیرنده از دشمنان آل محمّد به امر خدا ، دعا کردم .
گفتم : فدایت شوم ؛ کی خروج می‌کند ؟
حضرت فرمود : هر گاه آن که آفرینش و امور عالم در دست اوست ، بخواهد .
گفتم : آیا برای خروج او علامتی هست ؟
حضرت فرمود : آری ؛ نشانه‌های مختلفی هست . گفتم : مانند چه چیزی ؟
حضرت فرمود : خروج علامت و پرچمی از شرق و پرچمی از غرب و فتنه‌ای که بر اهل »زوراء« سایه می‌افکند، و خروج مردی از فرزندان عمویم زید در یمن، و به تاراج رفتن پرده بیت الحرام(12) ، و خداوند هر چه بخواهد، انجام می‌دهد .(13)
در کتاب »مکیال المکارم« آمده است : از این دعا چند چیز استفاده می‌شود :
اوّل : مستحبّ است دعا کردن در حقّ حضرت حجّت صلوات اللَّه علیه و درخواست تعجیل فرج آن حضرت بعد از نماز ظهر .
دوّم : مستحبّ است بالا بردن دست‌ها هنگام دعا برای حضرت حجّت ارواحنا فداه .
سوّم : مستحبّ است شفیع‌گرفتن ائمّه و درخواست‌کردن به حقّ ایشان ، قبل از طلب حاجت .
چهارم : مستحبّ است حمد و ستایش خدای عزّ وجلّ در ابتدای دعا .
پنجم: مستحبّ است مقدّم‌داشتن صلوات بر محمّد و آل محمّدعلیهم السلام بر طلب حاجت .
ششم : پاک کردن روان از گناهان به وسیله استغفار و مثل آن ؛ تا روان پاک و برای اجابت آماده شود . شاهد این مطلب ، طلب مغفرت و رهایی از آتش است که امام علیه السلام درخواست نموده است .
هفتم : منظور از ولیّ مطلق که بدون اضافه و قید باشد در گفتار ائمّه علیهم السلام و دعای ایشان همان مولای‌مان صاحب الزمان ارواحنا فداه است .
هشتم : مستحبّ است دعا کردن در حقّ اصحاب و یاوران حضرت .
نهم : امام صلوات اللَّه علیه در هر حالی شاهد بر اعمال بندگان است ، آن‌ها و رفتارشان را می‌نگرد که جمله »چشم تو در میان بندگانت« به آن اشارت و دلالت دارد .
دهم : یکی از القاب حضرت حجّت ارواحنا فداه نور آل محمّد علیهم السلام است ؛ در روایات نیز شاهد بر آن وجود دارد ؛ محقّق نوری رحمه الله بعضی از آن‌ها را در کتابش بنام »نجم الثاقب« ذکر کرده است .
یازدهم : آن حضرت ارواحنا فداه بعد از امیر مؤمنان علی‌علیه السلام ، امام حسن و امام حسین‌علیهما السلام افضل و برتر از دیگر ائمّه علیهم السلام می‌باشد و روایات دیگری نیز آن را تأیید می‌کند .
دوازدهم : خداوند عزّ اسمه حضرت را ذخیره فرموده و آمدنش را به تأخیر انداخته است برای انتقام گرفتن از دشمنان خودش و دشمنان رسولش ؛ و روایات در این باره متواتر است .
سیزدهم : زمان ظهورش از اُمور پنهانی است که مصلحت الهی چنین اقتضا کرده است ؛ در این مورد هم روایات متواتر است .
چهاردهم : نشانه‌های گفته‌شده در روایت از علایم حتمی و قطعی نیست ؛ به خاطر این جمله که در آخر کلام فرموده است : »و خداوند هر چه بخواهد ، انجام می‌دهد« .(14)

14دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه پس از نماز عصر

دعا ... پس از نماز عصر
سیّد بن طاووس رحمه الله در کتاب »فلاح السائل« می‌نویسد : از اذکار مهمّ بعد از نماز عصر اقتدا کردن به مولای‌مان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در دعا نمودن برای مولای‌مان حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه است .
چنان که یحیی بن فضل نوفلی روایت کرده است که گفت : در بغداد بر ابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام - وقتی از نماز عصر فارغ شده بود - وارد شدم . دیدم دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرده و شنیدم که می‌گوید :
أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، اَلْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ ، وَأَنْتَ تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، اوّل و آخر و ظاهر و باطن تویی ؛ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، إِلَیْکَ زِیادَةُ الْأَشْیآءِ وَنُقْصانُها ، وَأَنْتَ اللَّهُ لا خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ؛ فزونی و کاستی چیزها در اختیار توست ؛ تو خدایی إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، خَلَقْتَ الْخَلْقَ بِغَیْرِ مَعُونَةٍ مِنْ غَیْرِکَ ، وَلا حاجَةٍ هستی که معبودی جز تو نیست ؛ آفرینش را بدون کمک دیگران و بدون نیاز به آنان آفریدی ؛ 1 . مکیال المکارم : 11/2 .
إِلَیْهِمْ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، مِنْکَ الْمَشِیَّةُ وَإِلَیْکَ الْبَدْءُ . أَنْتَ تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، مشیّت از توست و آغاز کردن بستگی به تو دارد . تو اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، قَبْلَ الْقَبْلِ وَخالِقُ الْقَبْلِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، قبل از هر قبلی بوده‌ای و تو آفریدگار قبل هستی ؛ تو خدایی أَنْتَ ، بَعْدَ الْبَعْدِ وَخالِقُ الْبَعْدِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، تَمْحُو ما هستی که معبودی جز تو نیست، بعد از هر بعدی هستی و آفریدگار بعد تویی، تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست، هر چه را تَشآءُ وَتُثْبِتُ وَعِنْدَکَ اُمُّ الْکِتابِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، غایَةُ بخواهی محو یا اثبات می‌کنی و امّ الکتاب نزد توست ، تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، نهایت کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَوارِثُهُ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، لایَعْزُبُ عَنْکَ الدَّقیقُ و وارث هر چیزی ؛ تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، هیچ چیز کوچک وَلَا الْجَلیلُ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لایَخْفی عَلَیْکَ اللُّغاتُ ، و بزرگ از نظرت پنهان نمی‌ماند ؛ تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست ، هیچ لغتی بر تو پوشیده نمی‌ماند وَلاتَتَشابَهُ عَلَیْکَ الْأَصْواتُ . کُلَّ یَوْمٍ أَنْتَ فی شَأْنٍ ، لایَشْغَلُکَ و صداهای مختلف تو را به اشتباه نمی‌اندازد . هر روز تو در شأن و کاری هستی که هیچ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ، عالِمُ الْغَیْبِ وَأَخْفی ، دَیَّانُ الدّینِ ، مُدَبِّرُ الْاُمُورِ، شأنی تو را از شأن دیگر باز نمی‌دارد . دانای غیب و پنهانی‌ها ، پاداش دهنده کار ، تدبیرگر امور، باعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ ، مُحْیِ الْعِظامِ وَهِیَ رَمیمٌ ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ برانگیزاننده افرادی که در قبرهایند ، زنده کننده استخوان‌ها در حالی که پودر و خاکستر شده‌اند تو هستی؛ از تو الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ، اَلْحَیِّ الْقَیُّومِ، اَلَّذی لایَخیبُ مَنْ سَأَلَکَ بِهِ ، می‌خواهم به اسم پنهان ذخیره‌شده‌ات ، که زنده و پاینده است ، که هر کس تو را به آن نام بخواند نا اُمید نمی‌شود؛ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ که بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و فرج و گشایش در کار انتقام گیرنده‌ات از أَعْدآئِکَ ، وَأَنْجِزْ لَهُ ما وَعَدْتَهُ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ . دشمنانت را تعجیل فرمایی و آنچه به او وعده داده‌ای به جای آوری؛ ای صاحب جلالت و کرامت ؛
یحیی بن فضل می‌گوید: عرض کردم: برای چه کسی دعا کردید ؟ حضرت فرمود :
برای مهدی آل محمّد علیهم السلام .
آنگاه فرمودند : پدرم فدای آن که دارای شکم ستبر ، ابروهای به هم پیوسته است ؛ ساق باریک ؛ شانه‌های پهن و رنگ گندمگون دارد که به خاطر شب‌زنده‌داری کمی مایل به رنگ زرد است .
پدرم فدای آن کسی که با رکوع و سجده شب را به صبح می‌رساند ؛ پدرم فدای آن کسی که در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌هراسد ؛ چراغ فروزنده در تاریکی‌ها است؛ پدرم فدای قیام‌کننده به امر خدا باد .
گفتم : چه وقت خروج می‌کند ؟ حضرت فرمود :
هنگامی که دیدی لشکریان به ساحل فرات و صرات و دجله آمده‌اند و پل کوفه ویران شد و بعضی از خانه‌های کوفه سوزانده شد ، هنگامی که این نشانه‌ها را مشاهده کردی، بدان که خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد و کسی نیست که بر امر خدا غلبه کند و یا حکمش را به تأخیر بیندازد .(15)

15دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه بعد از دو رکعت اوّل نماز شب

... بعد از دو رکعت اوّل نماز شب
شیخ طوسی اعلی اللَّه مقامه می‌گوید : مستحبّ است در تعقیب این دو رکعت نماز ، این دعا خوانده شود :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ وَلَمْ یُسْأَلْ مِثْلُکَ، أَنْتَ مَوْضِعُ مَسْأَلَةِ السَّآئِلینَ خداوندا؛ همانا من از تو می‌خواهم ، در حالی که کسی مانند تو نیست که سئوال شود . تو محلّ خواسته درخواست کنندگانی وَمُنْتَهی رَغْبَةِ الرَّاغِبینَ ، أَدْعُوکَ وَلَمْ یُدْعَ مِثْلُکَ ، وَأَرْغَبُ إِلَیْکَ و نهایت شوق مشتاقانی؛ تو را صدا می‌زنم در حالی که مثل تو کسی نیست که خوانده شود، و به سوی تو مشتاقم وَلَمْ یُرْغَبْ إِلی مِثْلِکَ ، أَنْتَ مُجیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ وَأَرْحَمُ در حالی که کسی چون تو نیست که به او میل شود؛ تو اجابت‌گر دعای بیچارگانی و مهربان‌ترین 1 . فلاح السائل : 199 ، و در المصباح : 51 و البلد الأمین : 35 با تفاوتی .
الرَّاحِمینَ . أَسْأَلُکَ بِأَفْضَلِ الْمَسآئِلِ وَأَنْجَحِها وَأَعْظَمِها ، یا اَللَّهُ مهربانانی . از تو می‌خواهم به برترین خواسته‌ها و کامیاب‌ترین و بزرگ‌ترین خواسته‌ها . ای خدا؛ یا رَحْمانُ یا رَحیمُ وَبِأَسْمآئِکَ الْحُسْنی، وَأَمْثالِکَ الْعُلْیا، وَنِعَمِکَ ای بخشنده؛ ای مهربان ؛ و به نام‌های نیکویت و مثل‌های بلندمرتبه‌ات و نعمت‌هایت الَّتی لاتُحْصی . وَبِأَکْرَمِ أَسْمآئِکَ عَلَیْکَ ، وَأَحَبِّها إِلَیْکَ ، وَأَقْرَبِها که به شمارش نیاید، و به گرامی‌ترین نام‌هایت، و محبوب‌ترین آن‌ها نزد تو و نزدیک‌ترین آن‌ها از مِنْکَ وَسیلَةً ، وَأَشْرَفِها عِنْدَکَ مَنْزِلَةً ، وأَجْزَلِها لَدَیْکَ ثَواباً ، نظر وسیله بودن به سوی تو، و باشرافت‌ترین آن‌ها نزد تو از نظر قدر و منزلت، و فراوان‌ترین آن‌ها از نظر پاداش، وَأَسْرَعِها فِی الْاُمُورِ إِجابَةً ، وَبِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْأَکْبَرِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ و سریع‌ترین آن‌ها در امور از نظر اجابت، و به نام پنهان بزرگ‌تر، عزیزتر، بزرگوارتر، الْأَعْظَمِ الْأَکْرَمِ ، اَلَّذی تُحِبُّهُ وَتَهْواهُ ، وَتَرْضی بِهِ عَمَّنْ دَعاکَ ، عظیم‌تر و گرامی‌ترت که آن را دوست می‌داری و می‌خواهی و به واسطه آن از کسی که با آن نام، تو را بخواند راضی و خشنود فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَحَقٌّ عَلَیْکَ أَنْ لاتَحْرِمَ سآئِلَکَ وَلاتَرُدَّهُ . می‌شوی و دعایش را اجابت می‌کنی، و بر تو سزاوار است که خواننده خود را محروم نساخته و او را رد نکنی . وَبِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْقُرْانِ و به هر اسمی که برای توست در تورات، انجیل ، زبور و قرآن الْعَظیمِ ، وَبِکُلِّ اسْمٍ دَعاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَمَلآئِکَتُکَ، وَأَنْبِیآؤُکَ عظیم ؛ و به هر اسمی که حاملان عرش و فرشتگان و پیامبران وَرُسُلُکَ ، وَأَهْلُ طاعَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ و فرستادگانت و مخلوقات فرمانبردارت تو را به آن اسم می‌خوانند؛ که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَابْنِ وَلِیِّکَ، وَتُعَجِّلَ خِزْیَ أَعْدآئِهِ . محمّد درود فرستی و در فرج و گشایش کار ولیّ و فرزند ولیّ خود تعجیل کنی و در خواری و ذلّت دشمنانش شتاب نمایی . در این جا هر چه دوست داری دعا کن .(16)
در کتاب »مکیال المکارم« آمده است : در کتاب »جمال الصالحین« اضافه‌ای برای 1 . مصباح المتهجّد : 139 .
این دعا یافتم که چنین است : وَتَجْعَلَنا مِنْ أَصْحابِهِ وَأَنْصارِهِ ، وَتَرْزُقَنا و ما را از اصحاب و یارانش قرار بدهی و به بِهِ رَجآءَنا ، وَتَسْتَجیبَ بِهِ دُعآءَنا .(17)
واسطه او اُمید ما را برآورده و ارزانی داری ، و دعای ما را اجابت کنی .
مرحوم کفعمی گوید : مستحبّ است که این دعا بعد از هر دو رکعت از نمازهای شب خوانده شود .(18)

16دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه بعد از رکعت چهارم نماز شب

بعد از رکعت چهارم نماز شب ، دو سجده شکر می‌گذاری و در آن دو سجده صد مرتبه می‌گویی : »ما شآءَ اللَّهُ ، ما شآءَ اللَّهُ« ؛ سپس این دعا را می‌خوانی :
یا رَبِّ ، أَنْتَ اللَّهُ ، ما شِئْتَ مِنْ أَمْرٍ یَکُونُ ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ای پروردگار من ؛ تو خداوندی ، هر چه از امور بخواهی انجام می‌شود ؛ پس بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ لی فیما تَشآءُ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، و آل محمّد درود فرست، و برایم در آنچه می‌خواهی این را قرار بده که فرج آل محمّد را تعجیل فرمایی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ ، وَتَجْعَلَ فَرَجی وَفَرَجَ إِخْوانی مَقْرُوناً - که خدا بر آن حضرت و آنان درود فرستد - و گشایش کار مرا و گشایش کار برادرانم را همراه با بِفَرَجِهِمْ ، وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا . و برای هر چه دوست داری دعا کن .(19)
فرج آل محمّد قرار دهی و برای من )چنین و چنان( کنی .
در بخش چهارم دعایی را که بعد از نماز صبح در روز جمعه خوانده می‌شود و نیز دعای دیگری را که بعد از نماز جمعه خوانده می‌شود نقل می‌کنیم .
1 . مکیال المکارم : 2 . 14/2 . المصباح : 75 .
3 . مصباح المتهجّد : 145 .
...................( Anotates ).................
1)
2) مکارم الأخلاق : 35/2 ، و در مصباح المتهجّد : 58 و الصحیفة الصادقیّة : 178 با اندکی تفاوت .
3)
4)
5) سوره صفّ ، آیه 4 .
6) زاد المعاد : 487 ، مصباح الزائر : 454 .
بعضی از بزرگان این دعا را در بخش زیارت‌ها ذکر کرده‌اند ؛ زیرا این دعا به منزله بیعت با امام زمان صلوات اللَّه علیه است .
7) مفتاح الفلاح : 206 ، مصباح المتهجّد : 53 )با کمی تفاوت( .
8) منهاج العارفین : 108 .
9) مکیال المکارم : 13/2 .
10) دار السلام : 266/2 .
11) مصباح المتهجّد : 368 ، بحار الأنوار : 77/86 و 363/89 ، و در »الصحیفة الصادقیّة : 169» نقل کرده است که این صلوات را صد مرتبه بگوید .
12) بحار الأنوار : 62/86 ، فلاح السائل : 170 ، المصباح : 48 ، البلد الأمین : 27 .
13) مکیال المکارم : 11/2 .
14)
15)
16)
17)
18)
19)

بخش چهارم:دعاهای ایام هفته

1دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روزهای پنجشنبه

سیّد بن طاووس‌رحمه الله می‌نویسد : از جمله وظایف روز پنجشنبه آن است که مستحبّ است انسان هزار بار بر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم صلوات بفرستد ، و مستحبّ است که بگوید :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .(1)
خداوندا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و فرج ایشان را تعجیل فرما .

2صلوات برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه از عصر روز پنجشنبه تا پایان روز جمعه

شیخ طوسی رحمه الله می‌نویسد : مستحبّ است بعد از نماز عصر روز پنجشنبه تا آخر روز جمعه بسیار صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این گونه :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ، وَأَهْلِکْ خداوندا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و فرج ایشان را تعجیل فرما و عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ، مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْآخِرینَ .
دشمنان آنان را از جنّ و انس از اوّلین و آخرین هلاک گردان .
و اگر آن را صد مرتبه بگوید فضیلت بسیاری دارد .(2)
کفعمی رحمه الله نیز می‌گوید : مستحبّ است که انسان در روز پنجشنبه هزار مرتبه سوره »قدر« را بخواند و هزار مرتبه بر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و آل او صلوات بفرستد ؛ بعد دعایی که ذکر کردیم بخواند .(3)

3دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در شب جمعه

اشاره

شیخ ابو جعفر طوسی رحمه الله در کتاب »مختصر المصباح« وقتی وظایف شب جمعه را نقل می‌کند می‌فرماید :
صد مرتبه یا هر اندازه که می‌توانی این گونه بر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم صلوات می‌فرستی :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ، وَأَهْلِکْ خداوندا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و فرج ایشان را تعجیل فرما و عَدُوَّهُمْ ، مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ، مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْآخِرینَ .(4)
دشمنان آنان را از جنّ و انس از اوّلین و آخرین هلاک گردان .

حکایت دعای علوی مصری

حکایت دعای علوی مصری
سیّد جلیل القدر رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« می‌گوید :
دعای علوی مصری را در کتابی قدیمی - که نویسنده‌اش خود را حسین بن علیّ بن هند معرّفی کرده و گفته آن را در شوّال سال سیصد و نود و شش نوشته‌ام - یافتم ، نویسنده سند دعایش را این گونه بیان کرده است :
دعایی است که مولای‌مان امام منتظر صلوات اللَّه علیه به مردی از شیعیان خود که گرفتار ظلم و ستم بود در خواب آموخته است و خداوند برای او گشایشی ایجاد کرد و دشمنش را کشت ...
سیّد اجلّ فرموده است : دعای معروف به دعای علوی مصری برای هر کار سخت و بزرگ خوانده می‌شود .
سیّد بن طاووس رحمه الله به دو طریق این دعا را نقل می‌کند و می‌فرماید : ابوالحسن علیّ بن حمّاد بصری گفت : ابوعبداللَّه حسین بن محمّد علوی به من خبر داد که : محمّد بن علی علوی حسینی مصری برایم گفت : غم و اندوه شدید و پیش‌آمد ناگواری از طرف یکی از ملوک دیارم به من رسید به طوری که تمام فکرم را به خود مشغول کرده بود و بسیار هراسناک بودم و هرگز امیدی برای رهائی خویش نداشتم .
به زیارتگاه سرورانم و پدرانم علیهم السلام در عراق رفتم ، و پناهنده به ایشان و قبورشان گشتم ، و از بلای بزرگ کسی که از او می‌ترسیدم به آن جا پناه آوردم و پانزده روز در حالی که شب و روز دعا و گریه و ناله می‌کردم در آن جا اقامت کردم که قائم زمان و ولیّ رحمان علیه وعلی آبائه افضل التحیّة والسّلام در بین خواب و بیداری نزدم آمده و خود را به من نشان داد و فرمود : ای فرزندم ؛ آیا از فلانی می‌ترسی ؟
گفتم : آری ، به من چنین و چنان قصدی نموده است و من به سروران و موالیانم علیهم السلام روی آورده و به ایشان شکایت می‌کنم تا مرا از شرّ او خلاص کنند .
حضرت فرمود : چرا خدا را که پروردگار تو و پروردگار پدرانت می‌باشد با دعاهایی که اجدادم پیامبران صلوات اللَّه علیهم هنگام شدّت و گرفتاری می‌خواندند و رفع گرفتاری از آن‌ها می‌شد نمی‌خوانی و دعا نمی‌کنی ؟
گفتم : آن‌ها چگونه دعا می‌کردند تا من هم دعا کنم ؟
حضرت فرمودند : چون شب جمعه شد برخیز و غسل کن و نمازت را بخوان و چون از سجده شکر فارغ شدی در حالی که بر سر دو زانویت نشسته‌ای ، این دعا را با تضرّع و ناله بخوان .
محمّد بن علی گفت : آن حضرت ، پنج شب پیاپی نزد من آمد و این دعا را برایم تکرار کرد تا آن که حفظ کردم و آمدنش را در شب جمعه قطع کرد ؛ پس برخاستم و غسل کردم و لباسم را عوض کرده و خود را خوشبو نمودم و آن چه از نماز شب بر من لازم بود بجا آوردم و بر زانوهایم نشسته و خدا را با این دعا خواندم .
شب شنبه نیز به صورت شب‌های گذشته آن حضرت نزد من آمد و به من فرمود : ای محمّد ؛ دعایت مستجاب شد و دشمنت کشته شد ، و چون از دعا فارغ شدی خداوند عزّ وجلّ او را هلاک کرد .
محمّد بن علی گفت : چون صبح شد هیچ اندوهی نداشتم مگر غم وداع سرورانم علیهم السلام و بازگشتن به سوی منزلی که از آن گریخته بودم . وقتی مقداری از راه را طی کردم فرستاده فرزندانم را دیدم و نامه‌های آنان به دستم رسید که نوشته بودند : مردی که از او گریختی در مجلسی که برقرار کرده بود گروهی را جمع کرد و بعد از آن که همه خوردند و نوشیدند و پراکنده شدند ، او با غلامان خود آن جا خوابیدند .
صبح که شد هیچ حسّ و حرکتی از او شنیده نشد ؛ پرده از صورتش کنار زدند و دیدند که از پشت سر ذبح شده است و خونش روان است و این حادثه در شب جمعه اتّفاق افتاده است و نمی‌دانند چه کسی آن کار را کرده است ؟ فرزندانم از من خواسته بودند هرچه سریع‌تر به خانه برگردم .
دعای علوی مصری ...
وقتی به خانه رسیدم درباره زمان این حادثه پرسیدم و دانستم درست هنگام فراغ من از دعا بوده است .(5)

4دعای علوی مصری از امام زمان ارواحنا فداه که در گرفتاری‌های شدید خوانده می‌شود

اشاره

رَبِّ مَنْ ذَا الَّذی دَعاکَ فَلَمْ تُجِبْهُ، وَمَنْ ذَا الَّذی سَأَلَکَ فَلَمْ تُعْطِهِ، پروردگارا؛ چه کسی است که تو را خوانده و تو او را جواب ندادی؟ و چه کسی است که از تو درخواست کرد و به او عطا نکردی؟ وَمَنْ ذَا الَّذی ناجاکَ فَخَیَّبْتَهُ ، أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ فَأَبْعَدْتَهُ . وَرَبِّ و چه کسی است که با تو مناجات کرده و او را ناامید ساختی یا به تو نزدیک شده پس او را دور گردانیدی ؟ ای پروردگار من؛ هذا فِرْعَوْنُ ذُوا الْأَوْتادِ ، مَعَ عِنادِهِ وَکُفْرِهِ وَعُتُوِّهِ وَإِذْعانِهِ این فرعون ، صاحب قوّت‌هاست که با وجود انحرافش از حق و کفرش و سرکشی‌اش و ادّعای الرُّبُوبِیَّةَ لِنَفْسِهِ ، وَعِلْمِکَ بِأَنَّهُ لایَتُوبُ ، وَلایَرْجِعُ وَلایَئُوبُ ، ربوبیّت برای خودش و با آگاهی تو به این که توبه نمی‌کند و باز نمی‌گردد و نمی‌آید وَلایُؤْمِنُ وَلایَخْشَعُ ، اِسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَأَعْطَیْتَهُ سُؤْلَهُ ، کَرَماً و ایمان نمی‌آورد و خشوع نمی‌کند ، دعایش را اجابت کردی و خواسته‌اش را عطا نمودی، به جهت بزرگواری مِنْکَ وَجُوداً ، وَقِلَّةَ مِقْدارٍ لِما سَئَلَکَ عِنْدَکَ ، مَعَ عِظَمِهِ عِنْدَهُ ، و بخششی که داشتی و کم مقدار بودن آنچه خواسته بود در نزد تو، با وجود بزرگیش در نزد او؛ أَخْذاً بِحُجَّتِکَ عَلَیْهِ ، وَتَأْکیداً لَها حینَ فَجَرَ وَکَفَرَ ، وَاسْتَطالَ تا حجّتت را بر او تمام ساخته و تأکید کرده باشی وقتی که تباهی و فساد کرد و کفر ورزید و عَلی قَوْمِهِ وَتَجَبَّرَ ، وَبِکُفْرِهِ عَلَیْهِمُ افْتَخَرَ ، وَبِظُلْمِهِ لِنَفْسِهِ تَکَبَّرَ، بر قومش زورگویی کرد و سرکشی نمود و به کفر خود برای‌شان فخر کرد و به ظلمش بر نفس خود ، تکبّر ورزید وَبِحِلْمِکَ عَنْهُ اسْتَکْبَرَ ، فَکَتَبَ وَحَکَمَ عَلی نَفْسِهِ جُرْأَةً مِنْهُ ، أَنَّ و به سبب بردباری تو درباره‌اش سرپیچی و گردنکشی نمود ، پس مقرّر کرد و بر خود با جرأت حکم کرد که همانا جَزآءَ مِثْلِهِ أَنْ یُغْرَقَ فِی الْبَحْرِ ، فَجَزَیْتَهُ بِما حَکَمَ بِهِ عَلی نَفْسِهِ. کیفر مثل او )در کفر و تکبّر( این است که در دریا غرق شود ؛ پس او را کیفر دادی به آنچه خود بر خودش حکم کرد . إِلهی وَأَنَا عَبْدُکَ، اِبْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أَمَتِکَ، مُعْتَرِفٌ لَکَ بِالْعُبُودِیَّةِ، خدای من؛ و من بنده تو هستم ؛ فرزند بنده و فرزند کنیز تو ؛ به بندگی تو اعتراف می‌کنم ؛ مُقِرٌّ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ خالِقی، لا إِلهَ لی غَیْرُکَ، وَلا رَبَّ لی سِواکَ، اقرار دارم به این که تو خدای آفریننده من هستی؛ هیچ معبودی برایم جز تو نیست؛ و هیچ پروردگاری برایم غیر از تو نیست؛ مُوقِنٌ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ رَبّی ، وَإِلَیْکَ مَرَدّی وَإِیابی ، عالِمٌ بِأَنَّکَ یقین دارم که همانا تو خداوندی و پروردگار من هستی و بازگشت و رجوعم به سوی توست؛ می‌دانم که عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَتَحْکُمُ ما تُریدُ ، لا مُعَقِّبَ بر هر چیزی توانایی و هر چه بخواهی انجام می‌دهی و هر چه اراده کنی حکم می‌نمایی؛ به تأخیر اندازنده‌ای نیست لِحُکْمِکَ ، وَلا رادَّ لِقَضاءِکَ ، وَأَنَّکَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ حکم تو را ، و رد کننده‌ای نیست فرمان تو را ؛ و می‌دانم همانا تو اوّل و آخر و ظاهر وَالْباطِنُ ، لَمْ تَکُنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ ، وَلَمْ تَبِنْ عَنْ شَیْ‌ءٍ ، کُنْتَ قَبْلَ کُلِّ و باطن هستی؛ از چیزی به وجود نیامدی و از چیزی ساخته نشدی؛ پیش از هر چیزی بودی شَیْ‌ءٍ، وَأَنْتَ الکآئِنُ بَعْدَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ، وَالْمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ، خَلَقْتَ و تو بعد از هر چیز خواهی بود؛ و ایجادکننده هر چیزی هستی؛ کُلَّ شَیْ‌ءٍ بِتَقْدیرٍ ، وَأَنْتَ السَّمیعُ الْبَصیرُ . وَأَشْهَدُ أَنَّکَ کَذلِکَ هر چیزی را به اندازه و مقدار آفریدی و تو شنوای بینایی . و گواهی می‌دهم که تو این گونه کُنْتَ وَتَکُونُ ، وَأَنْتَ حَیٌّ قَیُّومٌ ، لا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ ، بودی و خواهی بود؛ و تو زنده پاینده‌ای؛ چرت و خواب تو را فرا نمی‌گیرد؛ وَلاتُوصَفُ بِالْأَوْهامِ، وَلا تُدْرَکُ بِالْحَواسِّ، وَلا تُقاسُ بِالْمِقْیاسِ، و با خیالات و توهّم‌ها وصف نمی‌گردی؛ و با حواسّ درک نمی‌شوی؛ و با مقیاسی قیاس نمی‌شوی ؛ وَلا تُشَبَّهُ بِالنَّاسِ ، وَأَنَّ الْخَلْقَ کُلَّهُمْ عَبیدُکَ وَإِماؤُکَ، أَنْتَ الرَّبُّ و به مردم تشبیه نمی‌گردی؛ و این که تمام آفریدگان، بندگان و کنیزان تو هستند؛ تو پروردگاری وَنَحْنُ الْمَرْبُوبُونَ ، وَأَنْتَ الْخالِقُ وَنَحْنُ الْمَخْلُوقُونَ ، وَأَنْتَ و ما پرورش یافتگان تو، و تو آفریننده‌ای و ما آفریده شده؛ و تو الرَّازِقُ وَنَحْنُ الْمَرْزُوقُونَ . فَلَکَ الْحَمْدُ یا إِلهی ، إِذْ خَلَقْتَنی روزی دهنده‌ای و ما روزی خوار . پس حمد و ستایش تو راست ای خدای من؛ چون مرا بَشَراً سَوِیّاً ، وَجَعَلْتَنی غَنِیّاً مَکْفِیّاً ، بَعْدَ ما کُنْتُ طِفْلاً صَبِیّاً ، بشری درست و بی‌عیب آفریدی و مرا بی‌نیاز و کفایت‌شده قرار دادی بعد از آن که کودکی کوچک بودم ، تَقُوتُنی مِنَ الثَّدْیِ لَبَناً مَریئاً ، وَغَذَّیْتَنی غَذآءً طَیِّباً هَنیئاً ، شیر گوارا را از پستان مادر خوراک من قرار دادی و با غذای پاک لذیذ گوارا مرا تغذیه کردی وَجَعَلْتَنی ذَکَراً مِثالاً سَوِیّاً . فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً إِنْ عُدَّ لَمْ یُحْصَ، و مرا مردی به شکلی متناسب و هماهنگ قرار دادی . پس حمد مخصوص توست ؛ حمدی که اگر شمرده شود به شمارش نیاید وَإِنْ وُضِعَ لَمْ یَتَّسِعْ لَهُ شَیْ‌ءٌ ، حَمْداً یَفُوقُ عَلی جَمیعِ حَمْدِ و اگر )در محلّی( گذاشته شود چیزی گنجایش آن را ندارد؛ ستایشی که بالاتر از تمام ستایش‌های الْحامِدینَ ، وَیَعْلُو عَلی حَمْدِ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ، وَیَفْخُمُ وَیَعْظُمُ عَلی ستایشگران باشد و بر ستایش هر چیزی برتری یابد و بر تمام آن‌ها بلندمرتبگی و بزرگی کند؛ ذلِکَ کُلِّهِ ، وَکُلَّما حَمِدَ اللَّهَ شَیْ‌ءٌ . وَالْحَمْدُ للَّهِِ کَما یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ و هر گاه چیزی خدا را ستایش کند . و حمد و ستایش خدا راست آن طور که خدا دوست می‌دارد که یُحْمَدَ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ عَدَدَ ما خَلَقَ ، وَ زِنَةَ ما خَلَقَ ، وَ زِنَةَ أَجَلِّ ما حمد شود ، و حمد و ستایش مخصوص خداست به تعداد مخلوقات او و هم وزن آنچه آفرید و هم وزن بزرگ‌ترین چیزی که خَلَقَ ، وَبِوَزْنِ أَخَفِّ ما خَلَقَ ، وَبِعَدَدِ أَصْغَرِ ما خَلَقَ . وَالْحَمْدُ للَّهِِ خلق کرد و به وزن سبک‌ترین چیزی که آفرید و به تعداد کوچک‌ترین مخلوقاتش . و حمد و ستایش خدا راست حَتَّی یَرْضی رَبُّنا وَبَعْدَ الرِّضا ، وَأَسْئَلُهُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ به قدری که پروردگارمان راضی شود و پس از رضایت و خشنودیش؛ و از خدا می‌خواهم که بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ یَغْفِرَ لی ذَنْبی ، وَأَنْ یَحْمَدَ لی أَمْری، وَیَتُوبَ و آل محمّد درود فرستد و گناهم را ببخشد و کارم را سپاس گزارد ، و توبه‌ام را بپذیرد ؛ عَلَیَّ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ . إِلهی وَإِنّی أَنَا أَدْعُوکَ وَأَسْأَلُکَ همانا او توبه‌پذیر مهربان است . خدای من؛ همانا من تو را می‌خوانم و از تو می‌خواهم بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ صَفْوَتُکَ أَبُونا ادَمُ عَلَیْهِ السَّلامُ ، وَهُوَ - به آن نامت که )بنده( برگزیده‌ات پدرمان آدم - که بر او درود باد - تو را به آن نام خواند و در حالی که مُسی‌ءٌ ظالِمٌ حینَ أَصابَ الْخَطیئَةَ ، فَغَفَرْتَ لَهُ خَطیئَتَهُ ، وَتُبْتَ گناه‌کار و ستم‌کننده بر نفس شد وقتی که خطا از او سر زد پس خطایش را بخشیدی و توبه‌اش را پذیرفتی عَلَیْهِ ، وَاسْتَجَبْتَ لَهُ دَعْوَتَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ و دعایش را اجابت نمودی و به او نزدیک بودی، ای نزدیک؛ - که تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَغْفِرَ لی خَطیئَتی وَتَرْضی بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و خطایم را ببخشی و از من راضی و خشنود شوی؛ عَنّی، فَإِنْ لَمْ تَرْضَ عَنّی فَاعْفُ عَنّی، فَإِنّی مُسی‌ءٌ ظالِمٌ خاطِئٌ و اگر از من راضی نمی‌شوی ، پس مرا مورد عفو خود قرار دهی که همانا من گنه‌کار ظالم، خطا کار عاصٍ ، وَقَدْ یَعْفُو السَّیِّدُ عَنْ عَبْدِهِ ، وَلَیْسَ بِراضٍ عَنْهُ ، وَأَنْ سرکش هستم؛ و آقا بنده‌اش را عفو می‌کند در حالی که از او راضی نیست؛ و )می‌خواهم( که تُرْضِیَ عَنّی خَلْقَکَ ، وَتُمیطَ عَنّی حَقَّکَ . إِلهی وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ آفریدگانت را از من راضی گردانی و حقّت را از من برداری . خدای من؛ و از تو می‌خواهم به آن نامت الَّذی دَعاکَ بِهِ إِدْریسُ عَلَیْهِ السَّلامُ ، فَجَعَلْتَهُ صِدّیقاً نَبِیّاً ، که به وسیله آن، ادریس - که بر او درود باد - تو را خواند؛ پس او را تصدیق کننده و پیامبر قرار دادی ، وَرَفَعْتَهُ مَکاناً عَلِیّاً ، وَاسْتَجَبْتَ دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنهُ قَریباً یا و در مرتبه بلندی بالا بردی؛ و دعایش را اجابت نمودی و تو به او نزدیک بودی، ای قَریبُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَ مَابی إِلی نزدیک؛ )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و محلّ بازگشتم را به سوی جَنَّتِکَ ، وَمَحَلّی فی رَحْمَتِکَ، وَتُسْکِنَنی فیها بِعَفْوِکَ ، وَتُزَوِّجَنی بهشت خویش قرار دهی، و جایگاهم را در رحمت خود قرار داده و در آن مرا با گذشت خویش ساکن گردانی، و مِنْ حُورِها ، بِقُدْرَتِکَ یا قَدیرُ . إِلهی وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی از حوریه‌اش برایم تزویج کنی، با توانایی‌ات ای خدای توانا . خدای من؛ و از تو می‌خواهم به واسطه آن نامت که دَعاکَ بِهِ نُوحٌ ، إِذْ نادی رَبَّهُ »أَنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ × فَفَتَحْنا نوح به آن نام تو را خواند؛ آن هنگام که پروردگارش را ندا داد: »من شکست‌خورده‌ام پس یاری برسان × در این هنگام أَبْوابَ السَّمآءِ بِمآءٍ مُنْهَمِرٍ × وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی درهای آسمان را با آبی فراوان و ریزان گشودیم × و زمین را شکافتیم و چشمه‌های زیادی بیرون فرستادیم و این الْمآءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ« ،(6) وَنَجَّیْتَهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ ، آب‌ها به اندازه مقدّر باهم آمیختند« و سوار بر چیزی که دارای تخته‌ها و میخ‌ها بود )کشتی( نجاتش دادی، فَاسْتَجَبْتَ دُعآءَهُ وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی پس دعایش را اجابت نمودی و تو پیوسته به او نزدیک بودی، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( که بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُنْجِیَنی مِنْ ظُلْمِ مَنْ یُریدُ ظُلْمی ، محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا از ستم آن که می‌خواهد به من ستم کند نجات دهی ، وَتَکُفَّ عَنّی بَأْسَ مَنْ یُریدُ هَضْمی ، وَتَکْفِیَنی شَرَّ کُلِّ سُلْطانٍ و مرا از شرّ و عذاب آن که شکستم را می‌خواهد، نگه داری، و مرا کفایت کنی از شرّ هر سلطان جآئِرٍ، وَعَدُوٍّ قاهِرٍ ، وَمُستَخِفٍّ قادِرٍ ، وَجَبَّارٍ عَنیدٍ ، وَکُلِّ شَیْطانٍ ستم‌پیشه و منحرف ، و دشمن چیره‌شونده ، و خوارکننده پرتوان ، و زورگوی ستیزه‌گر ، و هر شیطان مَریدٍ ، وَإِنْسِیٍّ شَدیدٍ ، وَکَیْدِ کُلِّ مَکیدٍ ، یا حَلیمُ یا وَدُودُ . إِلهی سرکش و نافرمان و هر انسان سخت‌گیر ، و مکر هر حیله‌گر ، ای بردبار؛ ای بسیار مهربان ؛ خدای من؛ وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ صالِحٌ عَلَیْهِ از تو می‌خواهم به واسطه آن نامت که به آن نام بنده و پیامبر تو حضرت صالح - که بر او السَّلامُ فَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْخَسْفِ ، وَأَعْلَیْتَهُ عَلی عَدُوِّهِ ، وَاسْتَجَبْتَ درود باد - تو را خواند؛ پس او را از فرو رفتن )خواری و نقصان( نجات دادی، و بر دشمنانش برتری بخشیدی، دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ و دعایش را اجابت نمودی، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُخَلِّصَنی مِنْ شَرِّ ما یُریدُنی أَعْدآئی بِهِ ، وَسَعی محمّد درود فرستی، و مرا از شرّ آنچه دشمنانم نسبت به من می‌خواهند و حسودانم تلاش می‌کنند 1 . سوره قمر ، آیه 12 - 10 .
بی حُسَّادی، وَتَکْفِیَنیهِمْ بِکِفایَتِکَ، وَتَتَوَلّانی بِوِلایَتِکَ ، وَتَهْدِیَ رها گردانی ، و به کفایت خود مرا از آنان کفایت کنی ، و به ولایت خود مرا سرپرستی نمایی ، قَلْبی بِهُداکَ، وَتُؤَیِّدَنی بِتَقْواکَ، وَتُبَصِّرَنی)وَتَنْصُرَنی( بِما فیهِ رِضاکَ، و قلبم را به هدایت خود هدایت سازی، و به تقوای خود مرا نیرو بخشی ، و مرا در آنچه رضای توست بینا و آگاه گردانی ، وَتُغْنِیَنی بِغِناکَ یا حَلیمُ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ و به بی‌نیازی خود مرا بی‌نیاز سازی، ای بردبار ؛ خدای من؛ از تو می‌خواهم به واسطه آن اسمت که به آن اسم، عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ وَخَلیلُکَ إِبْراهیمُ عَلَیْهِ السَّلامُ ، حینَ أَرادَ نُمْرُودُ بنده و پیامبر و دوستت حضرت ابراهیم - که بر او درود باد - تو را خواند ، هنگامی که نمرود إِلْقآئَهُ فِی النَّارِ ، فَجَعَلْتَ لَهُ النَّارَ بَرْداً وَسَلاماً ، وَاسْتَجَبْتَ لَهُ خواست او را در آتش بیندازد ؛ پس، آتش را بر او سرد و سلامت قرار دادی ، و دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ دعایش را اجابت کردی، و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک ، )می‌خواهم( که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُبَرِّدَ عَنّی حَرَّ نارِکَ، وَتُطْفِئَ عَنّی لَهیبَها، وَتَکْفِیَنی محمّد درود فرستی ، و حرارت آتشت را بر من سرد گردانی ، و شعله آن را از من خاموش کنی حَرَّها ، وَتَجْعَلَ نآئِرَةَ أَعْدآئی فی شِعارِهِمْ وَدِثارِهِمْ ، وَتَرُدَّ و از حرارتش مرا کفایت کنی، و آتش فتنه‌انگیز دشمنانم را در لباس‌های زیر و روی‌شان )ظاهر و باطن ایشان( قرار دهی ، کَیْدَهُمْ فی نُحوُرِهِمْ ، وَتُبارِکَ لی فیما أَعْطَیْتَنیهِ ، کَما بارَکْتَ و نیرنگ‌شان را به خودشان باز گردانی ، و در آنچه به من عطا فرمودی برکت دهی؛ همچنان که برکت دادی عَلَیْهِ وَعَلی الِهِ ، إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ الْحَمیدُ الْمَجیدُ . إِلهی بر او و بر دودمانش ؛ همانا تو بسیار بخشنده، ستوده شده و باشکوه و عظمتی . خدای من؛ وَأَسئَلُکَ بِالْاِسْمِ الَّذی دَعاکَ بِهِ إِسْماعیلُ عَلَیْهِ السَّلامُ ، فَجَعَلْتَهُ از تو می‌خواهم به آن نامی که به واسطه آن ، اسماعیل - که بر او درود باد - تو را خواند؛ پس او را نَبِیّاً وَرَسُولاً ، وَجَعَلْتَ لَهُ حَرَمَکَ مَنْسَکاً وَمَسْکَناً وَمَأْویً ، پیامبر و رسول قرار دادی ، و حرمت را برایش محلّ عبادت و منزلگاه و پناهگاه قرار دادی، وَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَنَجَّیْتَهُ مِنَ الذَّبْحِ(7) ، وَقَرَّبْتَهُ رَحْمَةً مِنْکَ ، و دعایش را اجابت نمودی، و او را از قربانی‌شدن نجات بخشیدی ، و از رحمت و لطف خود وی را مقرّب ساختی، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک؛ )می‌خواهم( بر محمّد و آل محمّد درود فرستی وَأَنْ تَفْسَحَ لی فی قَبْری، وَتَحُطَّ عَنّی وِزْری، وَتَشُدَّ لی أَزْری، و قبرم را وسعت دهی و بار سنگین گناه را از من برداری و پشتم را محکم سازی ، وَتَغْفِرَ لی ذَنْبی ، وَتَرْزُقَنِی التَّوْبَةَ بِحَطِّ السَّیِّئاتِ ، وَتَضاعُفِ و گناهم را ببخشی و توبه را روزیم کنی با فرو ریختن زشتی‌ها و بدی‌ها و افزودن خوبی‌ها و الْحَسَناتِ ، وَکَشْفِ الْبَلِیَّاتِ ، وَرِبْحِ التِّجاراتِ ، وَدَفْعِ مَعَرَّةِ نیکی‌ها و برطرف کردن بلاها ، و سود تجارت‌ها ، و دور کردن بدی‌ها و اذیّت‌های السِّعایاتِ ، إِنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ ، وَمُنْزِلُ الْبَرَکاتِ ، وَقاضِی سخن‌چینی‌ها ؛ همانا تو اجابت‌گر دعاها و فرو فرستنده برکت‌ها ، و برآورنده الْحاجاتِ، وَمُعْطِی الْخَیْراتِ ، وَجَبَّارُ السَّماواتِ . إِلهی وَأَسْئَلُکَ حاجت‌ها ، و بخشنده خیرات و خوبی‌ها، و جبّار و حاکم آسمان‌هایی . خدای من؛ از تو می‌خواهم بِما سَأَلَکَ بِهِ ابْنُ خَلیلِکَ إِسْماعیلُ عَلَیْهِ السَّلامُ ، اَلَّذی نَجَّیْتَهُ به آنچه که به واسطه آن از تو خواست فرزند دوستت اسماعیل - که بر او درود باد - آن کسی که او را مِنَ الذَّبْحِ ، وَفَدَیْتَهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ ، وَقَلَّبْتَ لَهُ الْمِشْقَصَ حینَ )حَتَّی( از کشته‌شدن نجات بخشیدی، و قربانی بزرگ را از طرف او فدیه قرار دادی و برای او کارد را برگرداندی ؛ هنگامی که ناجاکَ مُوقِناً بِذَبْحِهِ ، راضِیاً بِأَمْرِ والِدِهِ ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، با تو مناجات کرد در حالی که یقین به کشته شدن خود داشت و راضی به امر پدرش بود ؛ پس دعایش را برای او اجابت نمودی وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( بر محمّد و آل محمّد درود فرستی وَأَنْ تُنْجِیَنی مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَبَلِیَّةٍ ، وَتَصْرِفَ عَنّی کُلَّ ظُلْمَةٍ و مرا از هر بدی و بلایی نجات دهی و هر تاریکی شدید را از من باز گردانی 1 . الذَّبح - به فتح ذال - : یعنی کشته‌شدن، و به کسر ذال: یعنی چیزی که کشته می‌شود .
وَخیمَةٍ ، وَتَکْفِیَنی ما أَهَمَّنی مِنْ اُمُورِ دُنْیایَ وَ اخِرَتی ، وَما و کفایتم کنی آنچه را از اُمور دنیا و آخرتم که مرا اندوهگین ساخته است ، و آنچه اُحاذِرُهُ وَأَخْشاهُ، وَمِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجْمَعینَ ، بِحَقِّ الِ یس . إِلهی از آن پرهیز می‌کنم و می‌ترسم ، و از شرّ همه آفریدگانت به حقّ آل محمّد علیهم السلام . خدای من؛ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ لُوطٌ عَلَیْهِ السَّلامُ ، فَنَجَّیْتَهُ از تو می‌خواهم به آن نامت که به واسطه آن ، لوط - که بر او درود باد - تو را خواند، پس او وَأَهْلَهُ مِنَ الْخَسْفِ وَالْهَدْمِ وَالْمَثُلاتِ وَالشِّدَّةِ وَالْجُهْدِ ، و اهلش را از فرو رفتن )در زمین( و ویران شدن )خانه‌ها( و شکنجه‌ها و سختی و مشقّت نجات دادی وَأَخْرَجْتَهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ ، وَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، و او و اهلش را از گرفتاری بزرگ رهانیدی ، و دعایش را اجابت نمودی، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، وَأَنْ تَأْذَنَ لی بِجَمیعِ ما شُتِّتَ مِنْ شَمْلی ، وَتُقِرَّ عَیْنی بِوَلَدی و مرا اجازه دهی به جمع نمودن تمام کارهای پراکنده‌ام ، و دیده‌ام را به فرزندم وَأَهْلی وَمالی ، وَتُصْلِحَ لی اُمُوری ، وَتُبارِکَ لی فی جَمیعِ و خانواده‌ام و مالم روشن گردانی ، و اُمورم را اصلاح کنی ، و تمام حالاتم را مبارک گردانی ، أَحْوالی ، وَتُبَلِّغَنی فی نَفْسی امالی ، وَأَنْ تُجیرَنی مِنَ النَّارِ ، و مرا به آرزوهایم در مورد خودم برسانی، و از آتش پناهم دهی ، وَتَکْفِیَنی شَرَّ الْأَشْرارِ بِالْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ ، اَلْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ ، و مرا کفایت کنی از بدیِ بدکاران ، به واسطه برگزیدگان نیکان ، )یعنی( امامان نیکوکار وَنُورِ الْأَنْوارِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْأَخْیارِ ، اَلْأَئِمَّةِ و روشنی‌بخش روشنی‌ها، محمّد و آل او که پاکان و پاکیزگان و نیکان‌اند ، پیشوایان الْمَهْدِیّینَ ، وَالصَّفْوَةِ الْمُنْتَجَبینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ ، هدایت‌گر ، و برگزیدگان نجیبان - که درودهای خدا بر تمام‌شان باد - هستند . وَتَرْزُقَنی مُجالَسَتَهُمْ ، وَتَمُنَّ عَلَیَّ بِمُرافَقَتِهِمْ ، وَتُوَفِّقَ لی و همنشینی آنان را روزی من گردانی ، و بر من به رفاقت و همراهی آنان منّت گذاری ، و مرا موفّق به صُحْبَتَهُمْ، مَعَ أَنْبِیآئِکَ الْمُرْسَلینَ، وَمَلآئِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ، وَعِبادِکَ همدمی و همنشینی ایشان نمایی ، با پیامبران رسالت داده شده ، و فرشتگان مقرّبت، و بندگان الصَّالِحینَ، وَأَهْلِ طاعَتِکَ أَجْمَعینَ، وَحَمَلَةِ عَرْشِکَ وَالْکَرُّوبیّینَ. نیکوکار و صالحت، و تمام فرمانبرداران تو و حاملان عرشت و فرشتگان کرّوبیان . إِلهی وَأَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی سَأَلَکَ بِهِ یَعْقُوبُ ، وَقَدْ کُفَّ بَصَرُهُ، خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن نامت که به واسطه آن ، یعقوب از تو درخواست کرد ، در حالی که چشمش کور شده وَشُتِّتَ شَمْلُهُ )جَمْعُهُ(، وَفُقِدَ قُرَّةُ عَیْنِهِ ابْنُهُ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ، و اجتماعش پراکنده شده ، و نور چشمش )یعنی( پسرش گم شده بود ؛ پس دعایش را اجابت نمودی وَجَمَعْتَ شَمْلَهُ، وَأَقْرَرْتَ عَیْنَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً و پراکندگی او را جمع نمودی ، و چشمش را روشن کردی، و گرفتاریش را برطرف نمودی ، و تو به او نزدیک بودی، یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَأْذَنَ لی ای نزدیک؛ )می‌خواهم( بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا در بِجَمیعِ ما تَبَدَّدَ مِنْ أَمْری ، وَتُقِرَّ عَیْنی بِوَلَدی وَأَهْلی وَمالی ، جمع نمودن آنچه از امرم پراکنده شده اذن دهی و چشمم را به فرزندم و خانواده‌ام و مالم روشن نمایی، وَتُصْلِحَ شَأْنی کُلَّهُ ، وَتُبارِکَ لی فی جَمیعِ أَحْوالی ، وَتُبَلِّغَنی و تمام کارهایم را اصلاح کنی ، و همه حالات و تحوّلات زندگی را برایم مبارک گردانی ، و مرا به تمام فی نَفْسی امالی ، وَتُصْلِحَ لی أَفْعالی ، وَتَمُنَّ عَلَیَّ یا کَریمُ ، یا آرزوهایم در مورد خودم برسانی ، و کارهایم را اصلاح کنی، و بر من منّت گذاری ای بزرگوار ؛ ای ذَا الْمَعالی بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . إِلهی وَأَسْئَلُکَ باِسْمِکَ صاحب بزرگی‌ها و برتری‌ها ؛ به رحمت تو ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن اسمت الَّذی دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ یُوسُفُ عَلَیْهِ السَّلامُ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، که به واسطه آن نام ، بنده و پیامبرت یوسف - که بر او درود باد - تو را خواند پس دعایش را اجابت کردی ، وَنَجَّیْتَهُ مِنْ غَیابَتِ الْجُبِّ ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ ، وَکَفَیْتَهُ کَیْدَ إِخْوَتِهِ ، و او را از اعماق چاه نجات دادی، و گرفتاریش را برطرف نمودی، و او را از مکر برادرانش کفایت کرده وَجَعَلْتَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً ، وَاسْتَجَبْتَ دُعآءَهُ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً و بعد از بندگی و بردگی او را پادشاه قرار دادی، و دعایش را اجابت نمودی، و تو به او نزدیک بودی یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَدْفَعَ عَنّی ای نزدیک ، )می‌خواهم( بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، و کَیْدَ کُلِّ کآئِدٍ ، وَشَرَّ کُلِّ حاسِدٍ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . إِلهی نیرنگ هر حیله‌گر ، و شرّ هر حسود را از من دور کنی ، همانا تو بر هر چیزی توانایی . خدای من؛ وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ مُوسَی بْنُ عِمْرانَ از تو می‌خواهم به آن نامت که به آن نام، بنده و پیامبرت موسی بن عمران تو را خواند إِذْ قُلْتَ تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ »وَنادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ آن هنگام که گفتی - ای پاک و بلندمرتبه - : »ما او را از طرف راست کوه طور فرا خواندیم وَقَرَّبْناهُ نَجِیّاً«(8) ، وَضَرَبْتَ لَهُ طَریقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً ، وَنَجَّیْتَهُ و او را برای رازگویی ، به خود نزدیک ساختیم« و راهی خشک در دریا برایش گشودی ، وَمَنْ مَعَهُ مِنْ بَنی‌إِسْرآئیلَ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَجُنُودَهُما، و او و همراهانش از بنی‌اسرائیل را نجات دادی ، و فرعون و هامان و سپاهیانشان را غرق کردی ، وَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَسْئَلُکَ أَنْ و دعای موسی را اجابت نمودی ، و تو به او نزدیک بودی ، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعیذَنی مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ ، بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و مرا از شرّ آفریدگانت در پناه خود نگه داری ، وَتُقَرِّبَنی مِنْ عَفْوِکَ ، وَتَنْشُرَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ ما تُغْنینی بِهِ عَنْ و مرا با گذشتت مقرّب خود گردانی ، و از فضل خود بر من گسترش دهی آن قدر که مرا از جَمیعِ خَلْقِکَ ، وَیَکُونُ لی بَلاغاً أَنالُ بِهِ مَغْفِرَتَکَ وَرِضْوانَکَ ، تمام خلق بی‌نیاز کند ، و برایم به قدر کفایت باشد که به واسطه آن به آمرزش و رضوان تو برسم ، 1 . سوره مریم ، آیه 52 .
یا وَلِیّی وَوَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ بِالْإِسْمِ الَّذی دَعاکَ بِهِ ای صاحب اختیار من و صاحب اختیار مؤمنان . خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن نامی که به واسطه آن ، عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ داوُودُ ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَسَخَّرْتَ لَهُ الْجِبالَ ، بنده و پیامبرت داود تو را خواند ، پس دعایش را اجابت کردی ، و کوه‌ها را مسخّر و تحت فرمان او ساختی ، یُسَبِّحْنَ مَعَهُ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکارِ ، وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةٌ کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ، که با او در شام‌گاهان و صبح‌گاهان تسبیح گویند ، و پرندگانی که پیرامون او بودند همگی را فرمانبردار او گرداندی ، وَشَدَدْتَ مُلْکَهُ ، وَ اتَیْتَهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطابِ ، وَأَلَنْتَ لَهُ و سلطنتش را محکم نمودی، و حکمت و فصل الخطاب )حکم قاطعی که باعث تمام شدن اختلاف گردد( را به او عطا کردی، الْحَدیدَ ، وَعَلَّمْتَهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَهُمْ ، وَغَفَرْتَ ذَنْبَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ و آهن را برایش نرم گرداندی، و صنعت زره‌سازی را به او آموختی، و گناهش را بخشودی ، و تو به او نزدیک بودی ، قَریباً یا قَریبُ . أَسْاَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، ای نزدیک . از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، وَأَنْ تُسَخِّرَ لی جَمیعَ اُمُوری ، وَتُسَهِّلَ لی تَقْدیری ، وَتَرْزُقَنی و تمام اُمورم را تحت فرمانم قرار دهی، و تقدیرم را برای من آسان سازی ، مَغْفِرَتَکَ وَعِبادَتَکَ، وَتَدْفَعَ عَنّی ظُلْمَ الظَّالِمینَ، وَکَیْدَ الْکآئِدینَ، و آمرزش و عبادت خود را روزیم کنی، و از من دور کنی ستم ستمگران ، و نیرنگ حیله‌گران ، وَمَکْرَ الْماکِرینَ ، وَسَطَواتِ الْفَراعِنَةِ الْجَبَّارینَ ، وَحَسَدَ و مکر مکّاران ، و یورش‌های فرعون‌های زورگو ، و حسد الْحاسِدینَ ، یا أَمانَ الْخآئِفینَ ، وَجارَ الْمُسْتَجیرینَ ، وَثِقَةَ حسودان را . ای ایمنی‌بخش بیمناکان ، و امان‌دهنده پناه‌جویان ، و محلّ اطمینان الْواثِقینَ ، وَذَریعَةَ الْمُؤْمِنینَ ، وَرَجآءَ الْمُتَوَکِّلینَ ، وَمُعْتَمَدَ اعتماد کنندگان ، و دستاویز مؤمنان ، و اُمید توکّل کنندگان ، و محلّ اعتماد الصَّالِحینَ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . إِلهی وَأَسْاَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْإِسْمِ نیکوکاران ، ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ خدای من؛ از تو می‌خواهم بار پروردگارا ؛ به آن اسمی الَّذی سَئَلَکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ سُلَیْمانُ بْنُ داوُودَ عَلَیْهِمَا السَّلامُ، که بنده و پیامبرت سلیمان فرزند داوود - که بر هر دو درود باد - تو را خواند إِذْ قالَ »رَبِّ اغْفِرْ لی وَهَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی هنگامی که گفت : »بار الها ؛ مرا ببخش و مرا سلطنتی عطا فرما که پس از من کسی سزاوار آن نباشد إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«(9) ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَأَطَعْتَ لَهُ الْخَلْقَ ، که همانا تو بسیار بخشنده‌ای«؛ پس دعایش را اجابت نمودی، و آفریدگان را مطیع او ساختی، وَحَمَلْتَهُ عَلَی الرّیحِ ، وَعَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ ، وَسَخَّرْتَ لَهُ و او را سوار بر باد کردی ، و زبان پرندگان را به او آموختی ، و الشَّیاطینَ مِنْ کُلِّ بَنَّآءٍ وَغَوَّاصٍ ، و اخَرینَ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ، شیاطین - بناکننده و فرو رونده در آب - را مسخّر او ساختی ، و دیگران را در بند و زنجیر او کشیدی ؛ هذا عَطاؤُکَ لا عَطآءُ غَیْرِکَ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ . أَنْ این ، بخشش توست نه بخشش غیر تو؛ و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک . )می‌خواهم( که تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَهْدِیَ لی قَلْبی ، وَتَجْمَعَ بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و قلبم را برایم هدایت کنی ، و عقلم را برایم متمرکز لی لُبّی ، وَتَکْفِیَنی هَمّی ، وَتُؤْمِنَ خَوْفی ، وَتَفُکَّ أَسْری ، وَتَشُدَّ گردانی ، و اندوهم را کفایت کنی ، و ترسم را ایمن گردانی ، و از بند اسارتم رها کنی ، و پشتم را محکم أَزْری، وَتُمْهِلَنی وَتُنَفِّسَنی ، وَتَسْتَجیبَ دُعآئی ، وَتَسْمَعَ نِدآئی، گردانی ، و مرا مهلت دهی ، و آسوده خاطر سازی ، و دعایم را اجابت کنی ، و ندایم را بشنوی، وَلاتَجْعَلَ فِی النَّارِ مَأْوایَ ، وَلَا الدُّنْیا أَکْبَرَ هَمّی ، وَأَنْ تُوَسِّعَ و جایگاهم را در آتش قرار ندهی ، و دنیا را بزرگ‌ترین مقصود من قرار ندهی ، و روزی‌ام را برایم وسعت عَلَیَّ رِزْقی ، وَتُحَسِّنَ خُلْقی ، وَتُعْتِقَ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ ، فَإِنَّکَ دهی ، و اخلاقم را نیکو گردانی ، و مرا از آتش آزاد کنی؛ همانا تو سَیِّدی وَمَوْلایَ وَمُؤَمَّلی . إِلهی وَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الَّذی آقای من و مولای من و نهایت آرزوی من هستی . خدای من؛ از تو می‌خواهم پروردگارا ؛ به آن اسمت که به 1 . سوره ص ، آیه 35 .
دَعاکَ بِهِ أَیُّوبُ، لَمَّا حَلَّ بِهِ الْبَلاءُ بَعْدَ الصِّحَّةِ، وَنَزَلَ السَّقَمُ مِنْهُ آن اسم ، ایّوب تو را خواند ، هنگامی که بلا بعد از صحّت به او رسید، و بیماری مَنْزِلَ الْعافِیَةِ ، وَالضّیقُ بَعْدَ السَّعَةِ وَالْقُدْرَةِ ، فَکَشَفْتَ ضُرَّهُ ، جای عافیت او نشست و تنگی و شدّت بعد از فراخی و توانایی بر او روی آورد ؛ پس گرفتاریش را برطرف کردی ، وَرَدَدْتَ عَلَیْهِ أَهْلَهُ ، وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ ، حینَ ناداکَ ، داعِیاً لَکَ ، و خانواده‌اش و مثل ایشان را که با ایشان بودند به او باز گرداندی ، هنگامی که تو را ندا داد ، در حالی که دعاکننده برای تو و راغِباً إِلَیْکَ، راجِیاً لِفَضْلِکَ ، شاکِیاً إِلَیْکَ رَبِّ »إِنّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ روی‌آورنده به سوی تو، و امیدوار به بخشش تو، و شکوه‌کننده به سوی تو بود )و گفت:( ای پروردگار من؛ »همانا بیچارگی بر من وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ«(10) ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ ، رسیده و تو مهربان‌ترین مهربانانی« ؛ پس ، دعایش را اجابت کردی و بیچارگی او را برطرف نمودی وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ . أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک . )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، وَأَنْ تَکْشِفَ ضُرّی، وَتُعافِیَنی فی نَفْسی وَأَهْلی وَمالی وَوَلَدی و بیچارگی مرا برطرف کنی، و در جان و خانواده و مال و فرزند وَإِخْوانی فیکَ ، عافِیَةً باقِیَةً شافِیَةً کافِیَةً ، وافِرَةً هادِیَةً نامِیَةً ، و برادران دینی‌ام عافیت دهی ، عافیت پایدار، شفابخش، کفایتگر ، فراوان و فراگیر، هدایت‌گر ، رشد دهنده ، مُسْتَغْنِیَةً عَنِ الْأَطِبَّآءِ وَالْأَدْوِیَةِ ، وَتَجْعَلَها شِعاری وَدِثاری ، بی‌نیاز کننده از پزشکان و دواها ؛ و آن را لباس زیر و رویم قرار دهی )کنایه از اینکه همواره با من همراه باشد( ، وَتُمَتِّعَنی بِسَمْعی وَبَصَری ، وَتَجْعَلَهُمَا الْوارِثَیْنِ مِنّی، إِنَّکَ عَلی و مرا به چشم و گوشم بهره‌مند سازی ، و آن دو را وارثان من قرار دهی؛ که همانا تو بر کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . إِلهی وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ یُونُسُ هر چیزی توانایی . خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن اسمت که به واسطه آن اسم ، یونس بْنُ مَتَّی فی بَطْنِ الْحُوتِ حینَ ناداکَ فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ » أَنْ لا پسر متّی در شکم ماهی تو را خواند ، هنگامی که تو را در تاریکی‌های سه‌گانه خواند )و گفت :( »هیچ 1 . سوره انبیاء ، آیه 83 .
إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ « (11) وَأَنْتَ أَرْحَمُ معبودی نیست غیر از تو، تو پاک و منزّهی؛ همانا من از ستمگران - بر خویش - هستم« و )حال آن‌که( تو مهربان‌ترین الرَّاحِمینَ ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعآءَهُ ، وَأَنْبَتَّ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ، مهربانانی ؛ پس دعایش را اجابت نمودی ، و بوته‌ای از کدو برایش رویاندی؛ وَأَرْسَلْتَهُ إِلی مِأَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزیدُونَ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، و او را به سوی صد هزار نفر یا بیشتر فرستادی، و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَسْتَجیبَ دُعآئی ، )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و دعایم را اجابت کنی، وَتُدارِکَنی بِعَفْوِکَ ، فَقَدْ غَرِقْتُ فی بَحْرِ الظُّلْمِ لِنَفْسی ، وَرَکِبَتْنی و با گذشت خود گذشته‌ام را جبران کنی؛ زیرا، در دریایی از ستم بر خویش، غرق شده‌ام ؛ و مَظالِمُ کَثیرَةٌ لِخَلْقِکَ عَلَیَّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، حق و حقوق بسیاری برای بندگانت به دوش من است ، بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، وَاسْتُرْنی مِنْهُمْ ، وَأَعْتِقْنی مِنَ النَّارِ ، وَاجْعَلْنی مِنْ عُتَقآءِکَ و مرا از آنان پنهان دار، و مرا از آتش رهایی بخش ، و مرا از آزادشدگان وَطُلَقآئِکَ مِنَ النَّارِ ، فی مَقامی هذا ، بِمَنِّکَ یا مَنَّانُ . إِلهی و رهایی‌یافتگان از آتش در همین مقام و موقعیّتم قرار بده ؛ به خاطر لطف و احسانت - ای بسیار احسان کننده - . خدای من؛ وَأَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ از تو می‌خواهم به آن اسمت که به واسطه آن ، بنده و پیامبرت عیسی پسر مریم تو را خواند عَلَیْهِمَا السَّلامُ إِذْ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ، وَأَنْطَقْتَهُ فِی الْمَهْدِ ، - که بر هر دو درود باد - در آن هنگام که او را با روح القدس نیرو بخشیدی ، و در گهواره گویا نمودی ، فَأَحْیی بِهِ الْمَوْتی ، وَأَبْرَأَ بِهِ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِکَ ، وَخَلَقَ و به وسیله او، مردگان زنده شدند ، به وسیله او با اجازه تو کور مادرزاد و بیمار پیسی گرفته شفا یافت ، و مِنَ الطّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَصارَ طآئِراً بِإِذْنِکَ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا از گِل ، شکل پرنده‌ای را درست کرد پس به اذن تو پرنده و پروازکننده گردید؛ و تو به او نزدیک بودی، ای 1 . سوره انبیاء ، آیه 87 .
قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُفَرِّغَنی لِما نزدیک ، )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا برای آنچه خُلِقْتُ لَهُ ، وَلاتَشْغَلَنی بِما قَدْ تَکَلَّفْتَهُ لی ، وَتَجْعَلَنی مِنْ عُبَّادِکَ آفریده شده‌ام )از مشغولیّات( فارغ بداری ، و مرا مشغول نکنی به آنچه برایم عهده‌دار گشته‌ای ، و مرا از عبادت‌پیشگان وَزُهَّادِکَ فِی الدُّنْیا ، وَمِمَّنْ خَلَقْتَهُ لِلْعافِیَةِ ، وَهَنَّأْتَهُ بِها مَعَ و زاهدان خود در دنیا قرار دهی، و از آنان که برای عافیت و سلامت آن‌ها را آفریده‌ای ، و به کَرامَتِکَ یا کَریمُ یا عَلِیُّ یا عَظیمُ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی بزرگواری‌ات، زندگی را با داشتن عافیت برای‌شان گوارا گرداندی؛ ای بخشنده؛ ای بلندمرتبه؛ ای بزرگ . خدای من؛ از تو می‌خواهم به دَعاکَ بِهِ اصَفُ بْنُ بَرْخِیا عَلی عَرْشِ مَلِکَةِ سَبا ، فَکانَ أَقَلَّ مِنْ خاطر آن اسمت که به واسطه آن ، آصف پسر برخیا بر )احضار( تخت ملکه سبا تو را خواند؛ پس در کمتر از لَحْظَةِ الطَّرْفِ ، حَتَّی کانَ مُصَوَّراً بَیْنَ یَدَیْهِ ، فَلَمَّا رَأَتْهُ »قیلَ چشم برهم گذاشتنی در پیش چشمش حاضر شد، به گونه‌ای که وقتی ملکه، آن را دید »به او گفته شد: أَهکَذا عَرْشُکِ قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ«(12) فَاسْتَجَبْتَ دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ آیا تخت تو چنین است؟ )بلقیس( گفت : گویا همین است« پس دعایش را اجابت نمودی، و تو قَریباً یا قَریبُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَتُکَفِّرَ عَنّی به او نزدیک بودی، ای نزدیک ، )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و گناهان سَیِّئاتی ، وَتَقْبَلَ مِنّی حَسَناتی ، وَتَقْبَلَ تَوْبَتی ، وَتَتُوبَ عَلَیَّ ، و بدی‌هایم را بپوشانی ، و کارهای نیکویم را از من قبول کنی ، و توبه‌ام را بپذیری ، و بر من روی آوری ، وَتُغْنِیَ فَقْری، وَتَجْبُرَ کَسْری، وَتُحْیِیَ فُؤادی بِذِکْرِکَ، وَتُحْیِیَنی و فقرم را برطرف سازی ، و شکست مرا جبران کنی ، و قلبم را با یاد خود زنده کنی ، و مرا فی عافِیَةٍ ، وَتُمیتَنی فی عافِیَةٍ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ بِالْإِسْمِ الَّذی در عافیت زنده بداری و در عافیت بمیرانی . خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن اسمی که دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ زَکَرِیَّا عَلَیْهِ السَّلامُ حینَ سَئَلَکَ ، داعِیاً به واسطه آن اسم، بنده و پیامبرت زکریّا - که بر او درود باد - تو را خواند؛ هنگامی که از تو درخواست نمود در حالیکه دعاکننده 1 . سوره نمل ، آیه 42 .
لَکَ، راغِباً إِلَیْکَ ، راجِیاً لِفَضْلِکَ ، فَقامَ فِی الْمِحْرابِ یُنادی نِدآءً بود ، و اشتیاق به سوی تو و امیدواری به بخشش تو داشت ، پس در محراب عبادت ایستاد در حالی که با ندای خَفِیّاً ، فَقالَ رَبِّ »هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً × یَرِثُنی وَیَرِثُ مِنْ پنهانی که می‌داد گفت : پروردگارا ؛ »از نزد خود، جانشین )و فرزندی( به من عطا کن؛ که از من و الِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً«(13) فَوَهَبْتَ لَهُ یَحْیی ، وَاسْتَجَبْتَ آل یعقوب ارث ببرد، و او را وارثی صالح و پسندیده قرار ده« پس یحیی را به او بخشیدی، و دعایش لَهُ دُعآءَهُ ، وَکُنْتَ مِنْهُ قَریباً یا قَریبُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ را اجابت نمودی، و تو به او نزدیک بودی، ای نزدیک ؛ )می‌خواهم( که بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُبْقِیَ لی أَوْلادی، وَأَنْ تُمَتِّعَنی بِهِمْ، وَتَجْعَلَنی و آل محمّد درود فرستی، و فرزندانم را برایم نگه داری، و مرا از وجود ایشان بهره‌مند سازی، و من وَإِیَّاهُمْ مُؤْمِنینَ لَکَ ، راغِبینَ فی ثَوابِکَ ، خآئِفینَ مِنْ عِقابِکَ ، و آنان را از ایمان آورندگان به خودت ؛ و از مشتاقان ثوابت ، بیمناکان از کیفرت ، راجینَ لِما عِنْدَکَ ، ایِسینَ مِمَّا عِنْدَ غَیْرِکَ حَتَّی تُحْیِیَنا حَیوةً امیدواران به آنچه نزد توست ، نا امیدان از آنچه نزد غیر توست قرار دهی؛ تا ما را به زندگی پاک و پاکیزه زنده داری طَیِّبَةً ، وَتُمیتَنا میتَةً طَیِّبَةً ، إِنَّکَ فَعَّالٌ لِما تُریدُ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ و به مرگ پاک و پاکیزه بمیرانی ؛ همانا تو هر چه خواهی انجام می‌دهی . خدای من؛ از تو می‌خواهم باِلْإِسْمِ الَّذی سَئَلَتْکَ بِهِ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ ، »إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی به آن اسمی که به واسطه آن ، همسر فرعون تو را خواند »وقتی گفت: بار الها؛ برایم عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنی مِنَ در نزد خود خانه‌ای در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و کارگزارانش نجات ده و مرا از الْقَوْمِ الظَّالِمینَ«(14) ، فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعآئَها ، وَکُنْتَ مِنْها قَریباً یا گروه ستمکاران رهایی بخش« پس دعایش را اجابت نمودی ، در حالی که تو به او نزدیک بودی ، ای قَریبُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُقِرَّ عَیْنی بِالنَّظَرِ نزدیک ؛ )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و دیده‌ام را با نظر به 1 . سوره مریم ، آیه 5 و 2 . 6 . سوره تحریم ، آیه 11 .
إِلی جَنَّتِکَ، وَوَجْهِکَ الْکَریمِ وَأَوْلِیآئِکَ، وَتُفَرِّجَنی بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ، بهشت خود ، و به دیدن لطف کریمانه خود و اولیای خودت روشن کنی ، و به واسطه محمّد و آل محمّد مرا به گشایش و راحتی وَتُؤْنِسَنی بِهِ وَبِالِهِ، وَبِمُصاحَبَتِهِمْ وَمُرافَقَتِهِمْ، وَتُمَکِّنَ لی فیها، برسانی ، و مرا با او و آل او ، و هم‌صحبتی و همراهی ایشان مأنوس گردانی ؛ و مرا در بهشت جای دهی و متمکّن سازی ؛ وَتُنْجِیَنی مِنَ النَّارِ ، وَما اُعِدَّ لِأَهْلِها مِنَ السَّلاسِلِ وَالْأَغلالِ ، و از آتش نجاتم بخشی ، و از آنچه که برای اهل آتش آماده شده است از زنجیرها و غل‌ها ، وَالشَّدآئِدِ وَالْأَنْکالِ ، وَأَنْواعِ الْعَذابِ ، بِعَفْوِکَ یا کَریمُ . إِلهی و نیز سختی‌ها و فشارها ، و انواع عذاب‌ها رهایی بخشی؛ با گذشت خودت ، ای بخشنده بزرگوار ؛ خدای من ؛ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعَتْکَ بِهِ عَبْدَتُکَ وَصِدّیقَتُکَ مَرْیَمُ الْبَتُولُ از تو می‌خواهم به آن اسمی که به واسطه آن اسم ، بنده و تصدیق کننده‌ات مریم پاکدامن وَاُمُّ الْمَسیحِ الرَّسُولِ عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، إِذْ قُلْتَ » وَمَرْیَمَ ابْنَتَ و مادر مسیح رسول - که بر هر دو درود باد - تو را خواند ؛ هنگامی که گفتی: » - یاد آر - حال مریم دختر عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَصَدَّقَتْ عمران را که عورت خود را حفظ کرد ؛ پس آن گاه در آن از روح قدسی خویش بدمیدیم؛ و مریم نیز بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقانِتینَ « (15) فَاسْتَجَبْتَ لَها کلمات و کتاب‌های پروردگارش را با کمال ایمان تصدیق کرد ، و از فرمانبرداران خدا بود« پس دعای او را اجابت دُعآئَها ، وَکُنْتَ مِنْها قَریباً یا قَریبُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ نمودی در حالی که تو به او نزدیک بودی ای نزدیک ، )می‌خواهم( که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُحْصِنَنی بِحِصْنِکَ الْحَصینِ ، وَتَحْجُبَنی بِحِجابِکَ محمّد درود فرستی و مرا با حصار محکم خودت نگهداری کنی ، و با پوشش بازدارنده‌ات مرا الْمَنیعِ ، وَتُحْرِزَنی بِحِرْزِکَ الْوَثیقِ ، وَتَکْفِیَنی بِکِفایَتِکَ الْکافِیَةِ، بپوشانی ، و به حرز محکمت مرا حفظ و حراست نمایی ، و مرا به کفایت کافی خودت کفایت کنی ؛ مِنْ شَرِّ کُلِّ طاغٍ ، وَظُلْمِ کُلِّ باغٍ ، وَمَکْرِ کُلِّ ماکِرٍ ، وَغَدْرِ کُلِّ از شرّ هر سرکش، و ستم هر تجاوزگر ، و مکر و نیرنگ هر حیله‌گر ، و خیانت هر 1 . سوره تحریم ، آیه 12 .
غادِرٍ ، وَسِحْرِ کُلِّ ساحِرٍ ، وَجَوْرِ کُلِّ سُلْطانٍ جآئِرٍ ، بِمَنْعِکَ یا خیانت‌کار ، و جادوی هر جادوگر ، و ستم هر سلطان ستمگر ؛ با بازدارندگی و نگهداری خودت، ای مَنیعُ . إِلهی وَأَسْأَلُکَ بِالْإِسْمِ الَّذی دَعاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ ، بازدارنده ؛ خدای من؛ از تو می‌خواهم به آن اسمی که با آن اسم، بنده و پیامبر وَصَفِیُّکَ وَخِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَأَمینُکَ عَلی وَحْیِکَ، وَبَعیثُکَ إِلی و برگزیده و منتخب از میان مخلوقاتت ، و امین بر وحیت ، و برانگیخته‌شده به بَرِیَّتِکَ ، وَرَسُولُکَ إِلی خَلْقِکَ مُحَمَّدٌ خاصَّتُکَ وَخالِصَتُکَ، صَلَّی سوی آفریدگانت، و فرستاده‌ات به سوی خلقت ، محمّد ، بنده خاصّ و خالص تو - که درود و سلام اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ، فَاسْتَجَبْتَ دُعآءَهُ، وَأَیَّدْتَهُ بِجُنُودٍ لَمْ یَرَوْها، خدا بر او و آل او باد - تو را خواند؛ پس دعایش را اجابت نمودی و با سپاهیانی که آن‌ها را نمی‌دیدند، او را تأیید کرده و یاری وَجَعَلْتَ کَلِمَتَکَ الْعُلْیا ، وَکَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلی ، وَکُنْتَ مِنْهُ رساندی، و کلمه خود را برتر قرار دادی، و کلمه آنان را که کفر ورزیدند پست و پایین قرار دادی ؛ در حالی که تو به او قَریباً یا قَریبُ . أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، صَلاةً نزدیک بودی، ای نزدیک . )می‌خواهم( که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ؛ درودهای زاکِیَةً طَیِّبَةً، نامِیَةً باقِیَةً مُبارَکَةً، کَما صَلَّیْتَ عَلی أَبیهِمْ إِبْراهیمَ پاک و پاکیزه ، رشد کننده پایدار، مبارک؛ چنان که بر پدرشان ابراهیم و آل وَ الِ إِبْراهیمَ ، وَبارِکْ عَلَیْهِمْ کَما بارَکْتَ عَلَیْهِمْ ، وَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ ابراهیم درود فرستادی؛ و بر آنان مبارک گردان همچنان که بر آل ابراهیم مبارک گرداندی؛ و بر آل محمّد سلام برسان کَما سَلَّمْتَ عَلَیْهِمْ ، وَزِدْهُمْ فَوْقَ ذلِکَ کُلِّهِ زِیادَةً مِنْ عِنْدِکَ ، چنان که بر آل ابراهیم سلام رساندی ؛ و بهره ایشان را از جانب خودت فوق آنچه گفته شد زیاد کن ؛ وَاخْلُطْنی بِهِمْ، وَاجْعَلْنی مِنْهُمْ ، وَاحْشُرْنی مَعَهُمْ، وَفی زُمْرَتِهِمْ و مرا آمیخته با ایشان و از آنان قرار بده ، و با ایشان محشور کن ، و در زمره ایشان قرار بده ، حَتَّی تَسْقِیَنی مِنْ حَوْضِهِمْ ، وَتُدْخِلَنی فی جُمْلَتِهِمْ ، وَتَجْمَعَنی تا از حوض )کوثر( آنان مرا سیراب کنی ، و در گروه آنان وارد کنی ، و مرا با وَإِیَّاهُمْ، وَتُقِرَّ عَیْنی بِهِمْ ، وَتُعْطِیَنی سُؤْلی ، وَتُبَلِّغَنی امالی فی آنان در یکجا جمع نمایی، و چشم مرا به ایشان روشن سازی، و خواسته‌ام را عطا کنی، و مرا به آرزوهایم در دینی وَدُنْیایَ وَ اخِرَتی ، وَمَحْیایَ وَمَماتی ، وَتُبَلِّغَهُمْ سَلامی ، دین و دنیا و آخرتم و در زندگی و مرگم برسانی؛ و سلام مرا به ایشان برسانی ، وَتَرُدَّ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلامَ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . و پاسخ از آنان به من برگردانی ؛ سلام و رحمت و برکات خدا بر ایشان باد . إِلهی وَأَنْتَ الَّذی تُنادی فی أَنْصافِ کُلِّ لَیْلَةٍ هَلْ مِنْ سآئِلٍ خدای من ؛ تو همانی که در نیمه‌های هر شب ندا می‌دهی : آیا درخواست‌کننده‌ای هست فَاُعْطِیَهُ ، أَمْ هَلْ مِنْ داعٍ فَاُجیبَهُ، أَمْ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ ، تا به او عطا کنم؟ آیا دعاکننده‌ای هست تا او را اجابت نمایم ؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم ؟ أَمْ هَلْ مِنْ راجٍ فَاُبَلِّغَهُ رَجاهُ ، أَمْ هَلْ مِنْ مُؤَمِّلٍ فَاُبَلِّغَهُ أَمَلَهُ ، ها آیا امیدواری هست تا او را به امیدش برسانم ؟ آیا آرزومندی هست تا او را به آرزویش برسانم؟ اینک أَنَا سآئِلُکَ بِفِنآئِکَ ، وَمِسْکینُکَ بِبابِکَ، وَضَعیفُکَ بِبابِکَ، وَفَقیرُکَ من در درگاهت درخواست‌کننده از تو هستم ، و بیچاره توأم در درب خانه تو ، و ناتوان توأم به درب خانه‌ات، و بینوای توأم بِبابِکَ ، وَمُؤَمِّلُکَ بِفِنآئِکَ ، أَسْأَلُکَ نآئِلَکَ ، وَأَرْجُو رَحْمَتَکَ ، به درب خانه‌ات ، و آرزومند در درگاه تو هستم ؛ از تو عطا و بخشش تو را می‌خواهم ؛ و امیدوار رحمت تو وَاُؤَمِّلُ عَفْوَکَ، وَأَلْتَمِسُ غُفْرانَکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ. و آرزومند گذشت تو هستم؛ و آمرزش تو را تمنّا می‌نمایم ؛ پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، وَأَعْطِنی سُؤْلی، وَبَلِّغْنی أَمَلی، وَاجْبُرْ فَقْری، وَارْحَمْ عِصْیانی، و خواسته‌ام را عطا کن ؛ و مرا به آرزویم برسان ؛ و فقرم را جبران کن ، و به عصیان و سرکشی‌ام رحم کن ؛ وَاعْفُ عَنْ ذُنُوبی ، وَفُکَّ رَقَبَتی مِنَ الْمَظالِمِ لِعِبادِکَ رَکِبَتْنی ، و از گناهانم درگذر ؛ و حقّ و حقوقی که از بندگانت بر عهده من است ، مرا از آن رها کن؛ وَقَوِّ ضَعْفی ، وَأَعِزَّ مَسْکَنَتی ، وَثَبِّتْ وَطْأَتی ، وَاغْفِرْ جُرْمی ، و ناتوانیم را قوّت بخش؛ و بیچارگی‌ام را عزّت بخش؛ و گام‌هایم را محکم و استوار گردان؛ و جرمم را ببخش؛ وَأَنْعِمْ بالی، وَأَکْثِرْ مِنَ الْحَلالِ مالی، وَخِرْ لی فی جَمیعِ اُمُوری و فکر و ذهنم را رشد بده؛ و مالم را از حلال زیاد کن ؛ و در تمام امور و کارهایم برایم خیر و وَأَفْعالی ، وَرَضِّنی بِها ، وَارْحَمْنی وَوالِدَیَّ وَما وَلَدا مِنَ خوبی مقدّر فرما ؛ و مرا به آن‌ها راضی و خشنود گردان؛ و رحم کن بر من و پدر و مادرم و فرزندان آنان از الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ ، اَلْأَحْیآءِ مِنْهُمْ مردان و زمان مؤمن ، و مردان و زنان مسلمان ، زندگان از آن‌ها وَالْأَمْواتِ، إِنَّکَ سَمیعُ الدَّعَواتِ، وَأَلْهِمْنی مِنْ بِرِّهِما ما أَسْتَحِقُّ و مردگان از آن‌ها ؛ همانا تو شنونده دعاهایی . به من الهام کن از نیکی‌کردن نسبت به آن دو )پدر و مادرم( آنچه بِهِ ثَوابَکَ وَالْجَنَّةَ ، وَتَقَبَّلْ حَسَناتِهِما، وَاغْفِرْ سَیِّئاتِهِما، وَاجْزِهِما با آن شایستگی ثواب و بهشت تو را پیدا کنم ، و کارهای نیک آن‌ها را قبول فرما ، و بدی‌های آن‌ها را ببخش ، بِأَحْسَنِ ما فَعَلا بی ثَوابَکَ وَالْجَنَّةَ . إِلهی وَقَدْ عَلِمْتُ یَقیناً أَنَّکَ و به خاطر خوبی‌هایی که آن دو درباره من کرده‌اند پاداشت و بهشتت را نصیب آن دو فرما . خدای من؛ به یقین می‌دانم تو لا تَأْمُرُ بِالظُّلْمِ وَلا تَرْضاهُ ، وَلا تَمیلُ إِلَیْهِ وَلا تَهْواهُ وَلاتُحِبُّهُ دستور به ستم نمی‌دهی، و به آن راضی نیستی، و میل به آن نمی‌نمایی، و آن را نمی‌خواهی و دوستش نمی‌داری، وَلاتَغْشاهُ ، وَتَعْلَمُ ما فیهِ هؤُلآءِ الْقَوْمُ مِنْ ظُلْمِ عِبادِکَ وَبَغْیِهِمْ ونمی‌پوشانی آن را ؛ و می‌دانی آنچه را که این قوم از ظلم به بندگانت و تجاوزگری آن‌ها عَلَیْنا، وَتَعَدّیهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ وَلامَعْرُوفٍ، بَلْ ظُلْماً وَعُدْواناً وَزُوراً بر علیه ما ، و تعدّی و تجاوز ناحقّ و نامعروفشان که از روی ظلم و دشمنی و زور وَبُهْتاناً ، فَإِنْ کُنْتَ جَعَلْتَ لَهُمْ مُدَّةً لابُدَّ مِنْ بُلُوغِها ، أَوْ کَتَبْتَ و تهمت آن را انجام می‌دهند ؛ پس اگر بر ایشان مدّتی قرار دادی که باید آن مدّت بسر آید ؛ یا لَهُمْ اجالاً یَنالُونَها ، فَقَدْ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ وَوَعْدُکَ الصِّدْقُ مهلت‌هایی بر ایشان نوشتی و معیّن کردی که باید به پایان برسد ، پس تو گفتی - و سخنت حقّ و وعده‌ات راست است - : »یَمْحُو اللَّهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ«(16) . فَأَنَا أَسأَلُکَ »آنچه را خدا بخواهد محو و نابود می‌کند و آنچه را بخواهد ثابت می‌دارد؛ و امّ الکتاب نزد اوست« . پس من از تو می‌خواهم، 1 . سوره رعد ، آیه 39 .
بِکُلِّ ما سَأَلَکَ بِهِ أَنْبِیآءُکَ الْمُرْسَلوُنَ وَرُسُلُکَ ، وَأَسْأَلُکَ بِما به واسطه تمام آن چه به آن ، پیامبران مرسل - که رسالت تبلیغ داشتند - و رسولانت از تو خواستند، و از تو می‌خواهم سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ، وَمَلآئِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ، أَنْ تَمْحُوَ مِنْ به واسطه آنچه بندگان صالح و شایسته‌ات و فرشتگان مقرّبت با آن از تو خواستند؛ که از اُمِّ الْکِتابِ ذلِکَ، وَتَکْتُبَ لَهُمُ الْاِضْمِحْلالَ وَالْمَحْقَ، حَتَّی تُقَرِّبَ امّ الکتاب )لوح محفوظ(، آن مدّت و مهلت را محو کنی و نابودی و پراکندگی و از هم پاشیدگی را برای‌شان بنویسی تا اجالَهُمْ ، وَتَقْضِیَ مُدَّتَهُمْ ، وَتُذْهِبَ أَیَّامَهُمْ ، وَتُبَتِّرَ أَعْمارَهُمْ ، اجل‌های‌شان را نزدیک سازی، و مدّت‌شان را پایان دهی، و روزهای‌شان را سپری سازی، و رشته عمرشان را پاره کنی، وَتُهْلِکَ فُجَّارَهُمْ ، وَتُسَلِّطَ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ ، حَتَّی لاتُبْقِیَ و فاسقانشان را هلاک سازی، و بعضی از آن‌ها را بر بعضی دیگر مسلّط سازی؛ تا مِنْهُمْ أَحَداً ، وَلاتُنَجِّیَ مِنْهُمْ أَحَداً ، وَتُفَرِّقَ جُمُوعَهُمْ ، وَتَکِلَّ آن که یک نفر از آنان را باقی نگذاری ، و احدی از آنان را نجات ندهی، و اجتماع‌شان را متفرّق سازی؛ سِلاحَهُمْ ، وَتُبَدِّدَ شَمْلَهُمْ ، وَتُقَطِّعَ اجالَهُمْ ، وَتُقَصِّرَ أَعْمارَهُمْ ، و سلاح‌شان را ناتوان و بی‌اثر ، و جمع آنان را پراکنده کنی ، و مهلت ایشان را قطع ، و عمر شان را کوتاه ، وَتُزَلْزِلَ أَقْدامَهُمْ، وَتُطَهِّرَ بِلادَکَ مِنْهُمْ، وَتُظْهِرَ عِبادَکَ عَلَیْهِمْ ، و قدم‌های‌شان را متزلزل کنی؛ و سرزمین‌هایت را از وجودشان پاک، و بندگانت را بر آنان مسلّط سازی ؛ فَقَدْ غَیَّروُا سُنَّتَکَ، وَنَقَضُوا عَهْدَکَ، وَهَتَکُوا حَریمَکَ، وَأَتَوْا عَلی چرا که آنان سنّت تو را تغییر دادند ، و عهدت را شکستند ، و حریمت را هتک کردند ، ما نَهَیْتَهُمْ عَنْهُ ، وَعَتَوْا عُتُوّاً کَبیراً کَبیراً ، وَضَلُّوا ضَلالاً بَعیداً ، و آنچه نهی کردی انجام دادند و )از فرمان‌های تو( سرپیچی نمودند؛ سرپیچی و نافرمانی بزرگ بزرگ، و گمراه شدند گمراهی عمیق، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأْذَنْ لِجَمْعِهِمْ بِالشَّتاتِ، وَلِحَیِّهِمْ پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و بر جمع و اجتماع آنان پراکندگی را ، و برای زنده آنان بِالْمَماتِ ، وَلِأَزْواجِهِمْ بِالنَّهَباتِ ، وَخَلِّصْ عِبادَکَ مِنْ ظُلْمِهِمْ ، مرگ را، و برای زوج‌هایشان غارت و چپاول را اراده کن و فرمان بده ؛ و بندگانت را از ستم آنان رهایی ده ، وَاقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنْ هَضْمِهِمْ، وَطَهِّرْ أَرْضَکَ مِنْهُمْ، وَأْذَنْ بِحَصَدِ و با شکست‌شان دست‌های‌شان را ببند ، و زمینت را از آنان پاک گردان، و فرمان بده به درو شدن و نابودی نَباتِهِمْ ، وَاسْتیصالِ شافَتِهِمْ ، وَشَتاتِ شَمْلِهِمْ ، وَهَدْمِ بُنْیانِهِمْ، یا زراعت‌شان و به از بین رفتن اموال‌شان و پراکندگی امورشان و نابودی اصل و اساس‌شان؛ ای ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ . وَأَسأَلُکَ یا إِلهی وَإِلهَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ، وَرَبّی صاحب شکوه و بزرگواری . و از تو می‌خواهم ای معبود من؛ و ای معبود هر چیز؛ و ای پروردگار من وَرَبَّ کُلِّ شیْ‌ءٍ ، وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ عَبْداکَ وَرَسُولاکَ ، و پروردگار هر چیزی ؛ تو را می‌خوانم با آنچه دو بنده و دو فرستاده وَنَبِیَّاکَ وَصَفِیَّاکَ مُوسی وَهارُونَ عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، حینَ قالا ، و دو پیامبر و برگزیده‌ات موسی و هارون - که بر آنان درود باد - تو را خواندند ؛ آن هنگام که گفتند داعِیَیْنِ لَکَ ، راجِیَیْنِ لِفَضْلِکَ ، »رَبَّنا إِنَّکَ اتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ - در حالت دعاگویی به درگاهت و اُمیدواری به فضلت - : »پروردگارا ؛ تو ، به فرعون و گروهش زینَةً وَأَمْوالاً فِی الْحَیوةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَبَّنَا در زندگی دنیا زیور و اموال بسیار بخشیدی که با آن بندگانت را از راه تو گمراه کنند؛ پروردگارا ؛ اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلی قُلُوبِهِمْ فَلایُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا اموال آنان را نابود گردان، و دل‌های‌شان را سخت گردان، که اینان ایمان نیاورند، تا هنگامی که الْعَذابَ الْأَلیمَ«(17) ، فَمَنَنْتَ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِما بِالْإِجابَةِ لَهُما إِلی أَنْ عذاب دردناک تو را مشاهده کنند« پس بر آنان با اجابت دعایشان منّت گذارده و نعمت دادی؛ تا این که قَرَعْتَ سَمْعَهُما بَأَمْرِکَ ، فَقُلْتَ اللَّهُمَّ رَبِّ »قَدْ اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما فرمانت را به گوش آنان رساندی، پس گفتی : - ای خدا و ای پروردگار من؛ - »دعای شما را مستجاب کردم؛ فَاسْتَقیما وَلاتَتَّبِعانِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ«(18) . أَنْ تُصَلِّیَ عَلی پس هر دو استقامت بورزید ، و پیروی از راه مردم جاهل نکنید« . )می‌خواهم( که بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَطْمِسَ عَلی أَمْوالِ هؤُلآءِ الظَّلَمَةِ، وَأَنْ محمّد و آل محمّد درود فرستی، و اموال این ستم‌گران را محو و نابود کنی، و بر 1 و 2 . سوره یونس ، آیه 88 و 89 .
تَشْدُدَ عَلی قُلُوبِهِمْ ، وَأَنْ تَخْسِفَ بِهِمْ بَرَّکَ ، وَأَنْ تُغْرِقَهُمْ فی قلوب‌شان سخت گردانی ، و آنان را به بیابان خود فرو بری ، و در دریای خودت آنان را غرق بَحْرِکَ ، فَإِنَّ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَما فیهِما لَکَ ، وَأَرِ الْخَلْقَ کنی ؛ همانا آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست در اختیار توست ، قُدْرَتَکَ فیهِمْ ، وَبَطْشَتَکَ عَلَیْهِمْ ، فَافْعَلْ ذلِکَ بِهِمْ ، وَعَجِّلْ لَهُمْ و قدرت خود را در مورد آنان ، و سخت‌گیریت را بر ایشان به مردم نشان بده ؛ این کار را درباره آنان انجام ده و برای آنان در ذلِکَ، یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَخَیْرَ مَنْ دُعِیَ، وَخَیْرَ مَنْ تَذَلَّلَتْ لَهُ این کار شتاب کن؛ ای بهترین کسی که از او درخواست شده؛ و بهترین کسی که خوانده شده؛ و بهترین کسی که برای او الْوُجُوهُ ، وَرُفِعَتْ إِلَیْهِ الْأَیْدی ، وَدُعِیَ بِالْأَلْسُنِ ، وَشَخَصَتْ إِلَیْهِ چهره‌ها به خاک مذلّت افتاده ؛ و دست‌ها به سوی او بالا رفته؛ و با زبان‌ها خوانده شده؛ و نگاه‌ها به سوی الْأَبْصارُ، وَأَمَّتْ إِلَیْهِ الْقُلُوبُ، وَنُقِلَتْ إِلَیْهِ الْأَقْدامُ، وَتُحُوکِمَ إِلَیْهِ او دوخته شده؛ و قلب‌ها به سوی او روی آورده؛ و قدم‌ها به سوی او برداشته شده؛ و داوری فِی الْأَعْمالِ . إِلهی وَأَنَا عَبْدُکَ أَسْأَلُکَ مِنْ أَسْمآئِکَ بِأَبْهاها، وَکُلُّ در کارها به سوی او برده شده است . خدای من؛ من بنده‌ات هستم که از تو می‌خواهم با شکوهمندترین نام‌هایت؛ البتّه تمام أَسْمآئِکَ بَهِیٌّ ، بَلْ أَسأَلُکَ بِأَسْمآئِکَ کُلِّها، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ نام‌های تو باشکوه است بلکه از تو به واسطه تمام نام‌هایت می‌خواهم که بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُرْکِسَهُمْ عَلی اُمِّ رُؤُسِهِمْ فی زُبْیَتِهِمْ، وَتُرْدِیَهُمْ و آل محمّد درود فرستی، و اهل ستم را با مغز سرشان در حفره و گودالی که روی آن را پوشیده‌اند واژگون کنی ، و آنان را در فی مَهْوی حُفْرَتِهِمْ ، وَارْمِهِمْ بِحَجَرِهِمْ ، وَذَکِّهِمْ بِمَشاقِصِهِمْ ، عمق حفره‌هایشان بیندازی ، و با سنگ‌شان آنان را بزنی، و آنان را بکُشی با تیرهای‌شان ، وَاکْبُبْهُمْ عَلی مَناخِرِهِمْ ، وَاخْنُقْهُمْ بِوَتَرِهِمْ ، وَارْدُدْ کَیْدَهُمْ فی و با بینی‌شان بر زمین بکوبی، و با زه‌کمان‌هاشان آنان را خفه کنی ، و نیرنگ‌شان را به خودشان نُحُورِهِمْ ، وَأَوْبِقْهُمْ بِنَدامَتِهِمْ ، حَتَّی یَسْتَخْذِلُوا وَیَتَضآءَلُوا بَعْدَ باز گردانی ، و با پشیمانی‌شان آن‌ها را هلاک سازی، تا بعد از غرورشان خوار و ذلیل شوند ، و پس از این همه نِخْوَتِهِمْ ، وَیَنْقَمِعُوا بَعْدَ اسْتِطالَتِهِمْ ، أَذِلّاءَ مَأْسُورینَ فی رِبَقِ خود برتربینی خُرد و کوچک شوند و بعد از گردنکشی خوار شوند ، در حالی که ذلیل‌های اسیر شده در بند حَبآئِلِهِمْ ، اَلَّتی کانُوا یُؤَمِّلُونَ أَنْ یَرَوْنا فیها ، وَتُرِیَنا قُدْرَتَکَ طناب‌هایشان باشند - همان طناب‌هایی که آرزو داشتند ما را در آن ببینند - و به ما قدرت خود را فیهِمْ ، وَسُلْطانَکَ عَلَیْهِمْ ، وَتَأْخُذَهُمْ أَخْذَ الْقُری وَهِیَ ظالِمَةٌ ، إِنَّ در مورد آنان، و سلطنت خود بر آنان را نشان بده، و آنان را مجازات کن همانند مجازات بلده‌هایی که اهل آن ظالم بودند؛ همانا أَخْذَکَ الْأَلیمُ الشَّدیدُ، وَتَأْخُذَهُمْ یا رَبِّ أَخْذَ عَزیزٍ مُقْتَدِرٍ، فَإِنَّکَ مجازاتت دردناک و شدید است ؛ ای پروردگار من؛ آنان را مجازات کن ، مانند مجازات فرد باعزّت و مقتدر ، زیرا تو عَزیزٌ مُقْتَدِرٌ، شَدیدُ الْعِقابِ، شَدیدُ المِحالِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی نیرومند غالب و بااقتداری ، کیفر تو سخت و توانایی تو شدید است . خدای من؛ بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ ایرادَهُمْ عَذابَکَ الَّذی أَعْدَدْتَهُ محمّد و آل محمّد درود فرست ، و در وارد کردن )ظالمان( به عذابت که لِلظَّالِمینَ مِنْ أَمْثالِهِمْ ، وَالطَّاغینَ مِنْ نُظَرآئِهِمْ ، وَارْفَعْ حِلْمَکَ برای ستمکارانی مثل آن‌ها، و سرکشانی نظیر آنان آماده کرده‌ای تعجیل کن؛ و می‌خواهم که بردباری خود را عَنْهُمْ ، وَاحْلُلْ عَلَیْهِمْ غَضَبَکَ الَّذی لایَقُومُ لَهُ شَیْ‌ءٌ ، وَأْمُرْ فی از آنان برداری و بر آنان غضبت را روا داری؛ غضبی که چیزی در برابر آن مقاومت و ایستادگی ندارد و در تَعْجیلِ ذلِکَ عَلَیْهِمْ بِأَمْرِکَ الَّذی لا یُرَدُّ وَلایُؤَخَّرُ ، فَإِنَّکَ شاهِدُ تعجیل غضبت بر آنان دستور بده ، دستوری که برنمی‌گردد و به تأخیر نمی‌افتد ؛ همانا تو شاهد کُلِّ نَجْوی ، وَعالِمُ کُلِّ فَحْوی ، وَلاتَخْفی عَلَیْکَ مِنْ أَعْمالِهِمْ هر گفتگو و رازی ، و آگاه از معنا و مفهوم هر کلامی ، و پنهان‌کاری آنان در کارهای‌شان بر تو خافِیَةٌ، وَلاتَذْهَبُ عَنْکَ مِنْ أَعْمالِهِمْ خآئِنَةٌ، وَأَنْتَ عَلّامُ الْغُیُوبِ، مخفی نمی‌ماند ؛ و هیچ یک از اعمال خائنانه آنان دور از نظرت نمی‌ماند ؛ و تو نسبت به آنچه پنهان است بسیار دانایی عالِمٌ بِما فِی الضَّمآئِرِ وَالْقُلُوبِ . وَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ وَاُنادیکَ بِما و به آنچه در خاطرها و نهادها و دل‌ها است آگاهی؛ و خدای من؛ از تو می‌خواهم و ندا می‌دهم به آن چه که ناداکَ بِهِ سَیِّدی ، وَسَئَلَکَ بِهِ نُوحٌ ، إِذْ قُلْتَ تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ سرور من تو را به آن ندا داد؛ و به واسطه آن نوح از تو درخواست نمود آن هنگام که گفتی - ای که پاک و منزّه و بلندمرتبه‌ای - : »وَلَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجیبُونَ«(19) ، أَجَلِ اللَّهُمَّ یا رَبِّ أَنْتَ »و به راستی نوح ما را ندا داد پس ما چه خوب اجابت‌کنندگان هستیم« ، آری؛ خدای من؛ ای پروردگار من؛ تو نِعْمَ الْمُجیبُ ، وَنِعْمَ الْمَدْعُوُّ ، وَنِعْمَ الْمَسْئُولُ ، وَنِعْمَ الْمُعْطی ، بهترین اجابت کننده‌ای ، و بهترین خوانده شده‌ای ، و بهترین درخواست شده هستی و بهترین عطا کننده‌ای؛ أَنْتَ الَّذی لاتُخَیِّبُ سآئِلَکَ، وَلاتَرُدُّ راجِیَکَ، وَلاتَطْرُدُ الْمُلِحَّ عَنْ تو همان کسی هستی که درخواست کننده‌ات را نا اُمید نمی‌کنی، و امیدوار به خودت را ردّ نمی‌کنی، و اصرار کننده را از بابِکَ ، وَلاتَرُدُّ دُعآءَ سآئِلِکَ ، وَلاتَمُلُّ دُعآءَ مَنْ أَمَّلَکَ ، وَلاتَتَبَرَّمُ دربارت نمی‌رانی، و دعای سئوال کننده‌ات را ردّ نمی‌کنی، و از دعای آرزومندت، گرفته و دل‌گیر نمی‌شوی، بِکَثْرَةِ حَوآئِجِهِمْ إِلَیْکَ، وَلا بِقَضآئِها لَهُمْ، فَإِنَّ قَضآءَ حَوآئِجِ جَمیعِ و از زیادیِ خواسته‌هایشان ، و به خاطر برآوردن خواسته‌هایشان به ستوه نمی‌آیی ؛ همانا برآوردن حاجات تمام خَلْقِکَ إِلَیْکَ فی أَسْرَعِ لَحْظٍ مِنْ لَمْحِ الطَّرْفِ ، وَأَخَفُّ عَلَیْکَ ، آفریدگانت در نزد تو سریع‌تر است از چشم برهم زدن، و سبک‌تر وَأَهوَنُ عِنْدَکَ مِنْ جَناحِ بَعُوضَةٍ . وَحاجَتی یا سَیِّدی وَمَوْلایَ ، و آسان‌تر است بر تو از بال پشه . و حاجت من ای آقا و مولای من ، وَمُعْتَمَدی وَرَجآئی ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ و تکیه‌گاه و امید من ؛ این است که می‌خواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و تَغْفِرَ لی ذَنْبی ، فَقَدْ جِئْتُکَ ثَقیلَ الظَّهْرِ بِعَظیمِ ما بارَزْتُکَ بِهِ مِنْ گناهم را ببخشی؛ زیرا به درگاهت آمدم در حالی که پشتم از بار گناهانم سنگین شده ؛ گناهان بزرگی که به واسطه آن‌ها با تو به سَیِّئاتی ، وَرَکِبَنی مِنْ مَظالِمِ عِبادِکَ ما لایَکْفینی ، وَلایُخَلِّصُنی مبارزه برخاستم، و حقوق زیادی از بندگانت بر عهده من است که جز تو کفایتم نمی‌کند ، و جز تو مرا مِنْها غَیْرُکَ ، وَلایَقْدِرُ عَلَیْهِ ، وَلایَمْلِکُهُ سِواکَ ، فَامْحُ یا سَیِّدی از آن‌ها رهایی نمی‌دهد ، و بر آن توان ندارد، و در اختیار کسی جز تو نیست، پس از بین ببر ای آقای من؛ 1 . سوره صافّات ، آیه 75 .
کَثْرَةَ سَیِّئاتی بِیَسیرِ عَبَراتی ، بَلْ بِقَساوَةِ قَلْبی ، وَجُمُودِ عَیْنی ، زیادی گناهانم را با کمیِ اشک‌هایم؛ بلکه با سنگدلی و خشکی چشمم ؛ لا بَلْ بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَأَنَا شَیْ‌ءٌ ، فَلْتَسَعْنی نه ، بلکه به خاطر رحمت خودت که هر موجودی را فرا گرفته است ، و من نیز یکی از آن موجودات هستم ، پس رَحْمَتُکَ، یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ، لاتَمْتَحِنّی فی رحمتت شامل من نیز هست ، ای بخشنده ؛ ای مهربان ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ در هذِهِ الدُّنْیا بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْمِحَنِ ، وَلاتُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لایَرْحَمُنی ، این دنیا با محنت‌ها و دشواری‌ها مرا امتحان مکن ، و کسی را که بر من رحم نمی‌کند بر من مسلّط مکن ، وَلاتُهْلِکْنی بِذُنُوبی ، وَعَجِّلْ خَلاصی مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ ، وَادْفَعْ و به وسیله گناهانم هلاکم مساز ، و در رهاییم از هر ناپسند و ناخوش‌آیند تعجیل فرما ، عَنّی کُلَّ ظُلْمٍ ، وَلا تَهْتِکْ سَتْری ، وَلا تَفْضَحْنی یَوْمَ جَمْعِکَ و هر ستمی را از من دور کن و پرده‌ام را مدر، و در روزی که آفریدگانت را برای الْخَلائِقَ لِلْحِسابِ ، یا جَزیلَ الْعَطآءِ وَالثَّوابِ ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ حساب گرد می‌آوری مرا رسوا مکن ، ای بسیار عطا کننده و پاداش دهنده ؛ از تو می‌خواهم عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُحْیِیَنی حَیوةَ السُّعَدآءِ ، وَتُمیتَنی بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و مرا به زندگی سعادتمندان زنده بداری ، و به میتَةَ الشُّهَدآءِ ، وَتَقْبَلَنی قَبُولَ الْأَوِدَّآءِ ، وَتَحْفَظَنی فی هذِهِ مرگ شهیدان بمیرانی ، و مانند پذیرش دوست‌داران مرا بپذیری ، و در این الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ ، مِنْ شَرِّ سَلاطینِها وَفُجَّارِها ، وَشِرارِها وَمُحِبّیها ، دنیای پست، مرا از شرّ پادشاهان دنیا و بدکاران آن و شروران و دوست‌داران آن ، وَالْعامِلینَ لَها وَما فیها ، وَقِنی شَرَّ طُغاتِها وَحُسَّادِها ، وَباغِی و عمل‌کنندگان برای دنیا و آن چه در آن است؛ حفظ کنی ، و مرا از شرّ سرکشان دنیا و حسودان آن ، و طالب الشِّرْکِ فیها ، حَتَّی تَکْفِیَنی مَکْرَ الْمَکَرَةِ ، وَتَفْقَأَ عَنّی أَعْیُنَ شرک در آن، نگه داری ، تا مرا از مکر مکّاران کفایت کنی، و چشم‌های کفّار را نسبت به من کور نمایی ، الْکَفَرَةِ ، وَتُفْحِمَ عَنّی أَلْسُنَ الْفَجَرَةِ ، وَتَقْبِضَ لی عَلی أَیْدِی و زبان بدکاران را از من کوتاه و لال گردانی ، و دست‌های ستمگران را برایم ببندی ، الظَّلَمَةِ ، وَتُوهِنَ عَنّی کَیْدَهُمْ ، وَتُمیتَهُمْ بِغَیْظِهِمْ ، وَتَشْغَلَهُمْ و نقشه‌ها و مکر ایشان را بر من سست و بی‌پایه کنی ، و آنان را با خشم درونی‌شان بمیرانی ، و آنان را به بِأَسْماعِهِمْ وَأَبْصارِهِمْ وَأَفْئِدَتِهِمْ ، وَتَجْعَلَنی مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فی گوش‌ها و چشم‌ها و دل‌هایشان مشغول سازی ؛ و مرا از تمام آن‌ها در أَمْنِکَ وَأَمانِکَ ، وَحِرْزِکَ وَسُلْطانِکَ ، وَحِجابِکَ وَکَنَفِکَ، وَعِیاذِکَ امن و امان خودت، و حفظ و سلطنتت ، و پوشش و حمایتت ، و پناه وَجارِکَ ، وَمِنْ جارِ السُّوءِ وَجَلیسِ السُّوءِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شیْ‌ءٍ و جوارت قرار دهی؛ و از همسایه بد و همنشین بد نیز در امان داری؛ همانا تو بر هر چیزی قَدیرٌ، »إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَهُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحینَ«(20). توانایی ؛ »همانا سرپرست من خدایی است که کتاب را فرستاد و او سرپرست صالحان است« . أَللَّهُمَّ بِکَ أَعُوذُ ، وَبِکَ أَلُوذُ ، وَلَکَ أَعْبُدُ ، وَإِیَّاکَ أَرْجُو ، وَبِکَ خدای من؛ به تو پناه آورده‌ام و به تو پناهنده‌ام و برای تو عبادت می‌کنم و فقط امیدوار به لطف تو هستم و از تو أَسْتَعینُ ، وَبِکَ أَسْتَکْفی ، وَبِکَ أَسْتَغیثُ ، وَبِکَ أَسْتَنْقِذُ ، وَمِنْکَ کمک می‌جویم و از تو درخواست کفایت می‌کنم و از تو دادخواهی می‌نمایم و به وسیله تو رهایی می‌طلبم ؛ و از تو أَسْئَلُ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَلاتَرُدَّنی إِلّا بِذَنْبٍ می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی ، و مرا باز مگردانی مگر با گناه مَغْفُورٍ، وَسَعْیٍ مَشْکُورٍ، وَتِجارَةٍ لَنْ تَبُورَ، وَأَنْ تَفْعَلَ بی ما أَنْتَ بخشوده شده و تلاش سپاسگزاری شده و تجارتی که هرگز کساد نشود ؛ و با من آن چه تو أَهْلُهُ، وَلاتَفْعَلَ بی ما أَنَا أَهْلُهُ، فَإِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، اهلش هستی انجام دهی، و با من آنچه اهلش هستم انجام مدهی که همانا تو اهل تقوا و اهل آمرزش وَأَهْلُ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ . إِلهی وَقَدْ أَطَلْتُ دُعآئی ، وَأَکْثَرْتُ و اهل فضل و رحمت هستی ، خدای من؛ به راستی که دعایم را طول دادم و 1 . سوره اعراف ، آیه 196 .
خِطابی ، وَضیقُ صَدْری حَدانی عَلی ذلِکَ کُلِّهِ ، وَحَمَلَنی عَلَیْهِ ، خطابم را زیاد کردم، که تنگی و فشار سینه‌ام بر تمام این‌ها مرا کشاند، و مرا بر آن‌ها وادار کرد ، عِلْماً مِنّی بِأَنَّهُ یُجْزیکَ مِنْهُ قَدْرُ الْمِلْحِ فِی الْعَجینِ ، بَلْ یَکْفیکَ با این که می‌دانم از تمام این‌ها فقط به اندازه نمک خمیر ، تو را کفایت می‌کند؛ بلکه عَزْمُ إِرادَةٍ وَأَنْ یَقُولَ الْعَبْدُ بِنِیَّةٍ صادِقَةٍ وَلِسانٍ صادِقٍ یا رَبِّ ، قصد خواستن و این که بنده با نیّت راست و زبان صادق بگوید : ای پروردگار من؛ کافی است فَتَکُونَ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِکَ بِکَ ، وَقَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الْإِرادَةِ قَلْبی ، که تو در نزد گمان بنده‌ات به تو حضور داری . به راستی که قلبم به قصد خواستن با تو مناجات کرد؛ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُقْرِنَ دُعآئی پس از تو می‌خواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و دعایم را قرین بِالْإِجابَةِ مِنْکَ ، وَتُبَلِّغَنی ما أَمَّلْتُهُ فیکَ ، مِنَّةً مِنْکَ وَطَوْلاً ، وَقُوَّةً اجابت خود سازی، و مرا به آرزوهایی که نسبت به تو دارم از جهت لطف و احسانی که به من داری و قدرت و توانی که در وَحَوْلاً ، لاتُقیمُنی مِنْ مَقامی هذا إِلّا بِقَضآءِ جَمیعِ ما سَأَلْتُکَ ، تو هست برسانی ، از جایم برمخیزان مگر به برآوردن تمام آنچه از تو خواستم؛ فَإِنَّهُ عَلَیْکَ یَسیرٌ ، وَخَطَرَهُ عِنْدی جَلیلٌ کَثیرٌ ، وَأَنْتَ عَلَیْهِ قَدیرٌ ، همانا این کار بر تو آسان است و قدر و ارزش آن در نزد من شکوهمند و زیاد است؛ و در حالی که تو بر این کار توانایی یا سَمیعُ یا بَصیرُ . إِلهی وَهذا مَقامُ الْعآئِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ ، ای شنوا؛ ای بینا ؛ خدای من؛ این جایگاه پناهنده به تو از آتش وَالْهارِبِ مِنْکَ إِلَیْکَ ، مِنْ ذُنُوبٍ تَهَجَّمَتْهُ ، وَعُیُوبٍ فَضَحَتْهُ ، و گریزنده از )غضب( تو به )رحمت( تو است؛ از گناهانی که بر او هجوم آورده، و عیوبی که او را رسوا کردند؛ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَانْظُرْ إِلَیَّ نَظْرَةً رَحیمَةً أَفُوزُ پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و بر من نظر کن نظری از روی لطف و رحمت که بِها إِلی جَنَّتِکَ ، وَاعْطِفْ عَلَیَّ عَطْفَةً أَنْجُو بِها مِنْ عِقابِکَ ، فَإِنَّ به وسیله آن به سوی بهشت تو کامیاب گردم؛ و به من مهربانی کن، نوعی مهربانی که با آن از کیفر تو نجات یابم، همانا الْجَنَّةَ وَالنَّارَ لَکَ وَبِیَدِکَ ، وَمَفاتیحَهُما وَمَغالیقَهُما إِلَیْکَ ، وَأَنْتَ بهشت و آتش از آنِ تو و به دست توست و کلیدها و قفل‌های‌شان به سوی توست ، و تو عَلی ذلِکَ قادِرٌ ، وَهُوَ عَلَیْکَ هَیِّنٌ یَسیرٌ ، فَافْعَلْ بی ما سَأَلْتُکَ بر آن توانایی ، و آن امر بر تو سهل و آسان است ، پس آنچه از تو خواستم برای من انجام بده؛ یا قَدیرُ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیم ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ ای توانا ؛ و هیچ جنبش و توانایی نیست مگر به توان خداوند بلندمرتبه بزرگ ؛ و خدا ما را کافی است ، وَنِعْمَ الْوَکیلُ ، نِعْمَ الْمَوْلی وَنِعْمَ النَّصیرُ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ و خوب پشتیبانی است ؛ خوب سرور، و خوب یاری‌کننده‌ای است . و حمد و ستایش مخصوص خدایی است که الْعالَمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ . (21) پروردگار جهان است. و خداوند بر سرورمان محمّد و آل پاکش درود فرستد . علیّ بن حمّاد می‌گوید : این دعا را از ابو الحسن علی علوی عریضی گرفتم و او با من شرط کرد که آن را به مخالف ندهم و به هیچ کس ندهم مگر آن که مذهبش را بدانم ، و بدانم که او از دوست‌داران آل محمّد علیهم السلام است؛ این دعا پیش من و برادران دینی‌ام )شیعیان( بود تا آن که یک قاضی اهوازی که مخالف مذهب بود در بصره نزد من آمد . او در گذشته به من احسان کرده بود و در شهرش به او احتیاج پیدا کرده بودم و در خانه‌اش بودم . شاه او را گرفته و بیست هزار درهم از او خواسته بود .
دلم به حالش سوخت، بر او رحم نموده و این دعا را به او دادم. او دعا را خواند، هنوز یک هفته تمام نشده بود که شاه او را بخشید و بیست هزار درهم را از او نخواست و با احترام، او را به شهرش باز گردانید و من او را تا »ابله« مشایعت نمودم و به بصره بازگشتم.
بعد از چند روزی دعا را نیاز داشتم امّا نیافتم، و تمام کتاب‌هایم را جستجو نمودم ولی هیچ اثری از آن ندیدم . پس ، دعا را از ابو مختار حسینی خواستم که او نیز نسخه‌ای از دعا داشت امّا در کتاب‌های او نیز نیافتیم ؛ تا بیست سال دنبال دعا می‌گشتیم امّا نمی‌یافتیم ؛ فهمیدم که این مجازاتی است از طرف خداوند عزّ وجلّ ؛ چون دعا را به مخالف مذهب داده بودم ؛
1 . مهج الدعوات : 336 .
بیست سال که گذشت ، دعا را در کتاب‌های خود یافتیم در حالی که بارها به دنبال دعا گشته بودیم ؛ لذا ، با خود عهد کردم جز به کسی که اطمینان به دینش داشته باشم - که از معتقدان به ولایت آل رسول علیهم السلام است - دعا را ندهم بعد از این که از او هم عهد بگیرم که این دعا را جز به کسی که لایق آن است ندهد و از خدا کمک می‌جوییم و بر او توکّل می‌کنیم .(22)
در کتاب »جواهر المنثوره« سیّد عبدالحسیب علوی ، جملاتی بیش از آنچه در »مهج الدعوات« است وارد شده که چنین است :
وَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلی سَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ، وَخَیْرِ الْأَوْلِیاءِ، وَأَفْضَلِ الْأَصْفِیاءِ، خدای من ؛ بر سرور انبیا و بهترین اولیا و برترین برگزیدگان وَأَعْلَی الْأَزْکِیآءِ ، وَأَکْمَلِ الْأَتْقِیآءِ ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً ، و والاترین پاکان و کامل‌ترین پرهیزکاران که او را به حقیقت بشارت دهنده و ترساننده فرستاده ؛ وَداعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ ، وَسِراجاً مُنیراً ، مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی وَ الِهِ و دعوت کننده به سوی خدا به اذن خدا ، و چراغ روشنگر ، یعنی حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم برگزیده و آل او مَفاتیحِ أَسْرارِ الْعُلی ، وَمَصابیحِ أَنْوارِ التُّقی . وَالسَّلامُ عَلی مَنِ - که کلیدهای اسرار بلندمرتبه و چراغ‌های پرنور پرهیزکاری هستند - درود فرست . و سلام بر کسی که اتَّبَعَ الْهُدی ، وَصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأَنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلِینَ وَعَلی أَهْلِ از هدایت پیروی نماید ، و درود فرست بر تمام انبیا و رسولان، و بر تمام طاعَتِکَ أَجْمَعینَ ، مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ ، وَاخْصُصْ فرمان‌بردارانت اعمّ از آسمانیان و زمینیان ؛ و محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را مخصوص گردان مُحَمَّداً بِأَفْضَلِ الصَّلوةِ وَالتَّسْلیمِ . أَللَّهُمَّ ارْحَمْنا فیهِمْ ، وَاغْفِرْ به برترین درودها و سلام‌ها . خدایا ؛ ما را در میان ایشان رحمت رسان ، و ما را با آنان بیامرز ؛ لَنا مَعَهُمْ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .
به خاطر رحمت خودت ، ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
1 . مهج الدعوات : 336 .
نویسنده کتاب »جواهر المنثورة« می‌گوید : دعایی را که بعد از این ذکر می‌شود به خطّ جدّم محقّق داماد رحمه الله یافتم و در آخر دعای علوی مصری خوانده می‌شود :
أَللَّهُمَّ بِکَ یَصُولُ الصَّآئِلُ ، وَبِقُدْرَتِکَ یَطُولُ الطَّآئِلُ ، وَلا حَوْلَ خدای من؛ حمله‌کننده به کمک تو حمله می‌کند ؛ و به کمک قدرت تو غلبه‌کننده غلبه می‌کند ؛ و هیچ جنبش و توانی لِکُلِّ ذی حَوْلٍ إِلّا بِکَ ، وَلا قُوَّةَ یَمْتازُها ذُوالْقُوَّةِ إِلّا مِنْکَ ، برای هیچ جنبنده و توانائی نیست ، مگر به کمک تو ؛ و هیچ قوّتی نیست که قدرت داری را ممتاز کند ، مگر آن که از توست ؛ بِصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، وَخِیَرَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ ، مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَعِتْرَتِهِ تو را به حقّ برگزیده خلقت ، و انتخاب شده از آفریدگانت حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم پیامبرت و خاندان وَسُلالَتِهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ ، صَلِّ عَلَیْهِمْ ، وَاکْفِنی شَرَّ هذَا و دودمانش - که بر او و آنان درود باد - بر آنان درود فرست، و مرا از شرّ این الْیَوْمِ وَضُرَّهُ ، وَارْزُقْنی خَیْرَهُ وَیُمْنَهُ ، وَاقْضِ لی فی مُتَصَرَّفاتی روز و سختی آن کفایت کن، و خیر و خوبی آن را روزیم گردان ، و در تمام تصرّفات من و کارهایی که انجام می‌دهم بِحُسْنِ الْعافِیَةِ ، وَبُلُوغِ الْمَحَبَّةِ ، وَالظَّفَرِ بِالْاُمْنِیَّةِ ، وَکِفایَةِ عافیت نیکو مرحمت فرما و محبّت و دست‌یابی به آرزو و کفایت الطَّاغِیَةِ الْمُغْوِیَةِ ، وَکُلِّ ذی قُدْرَةٍ لی عَلی أَذِیَّةٍ ، حَتَّی أَکُونَ فی از سرکشان فریب‌دهنده، و هر صاحب قدرتی که قصد اذیّت و آزار مرا دارد ؛ مرحمت کن تا در جُنَّةٍ وَعِصْمَةٍ مِنْ کُلِّ بَلاءٍ وَنِقْمَةٍ ، وَأَبْدِلْنی فیهِ مِنَ الْمَخاوِفِ حفظ و پوشش و پناه باشم ، از هر بلا و عذابی ، و در کارهایم ، هر چیز ترسناکی را أَمْناً ، وَمِنَ الْعَوآئِقِ فیهِ یُسْراً ، حَتَّی لایَصُدَّنی صادٌّ عَنِ الْمُرادِ ، به امن و امنیّت مبدّل کن ، و موانع را آسان گردان تا هیچ بازدارنده‌ای مرا از آن چه تصمیم گرفته‌ام باز ندارد ، وَلایَحِلَّ بی طارِقٌ مِنْ أَذَی الْبِلادِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، و هیچ پیش‌آمد ناگواری از اذیّت و آزار شهرها بر من وارد نشود ؛ همانا تو بر هر چیزی توانایی وَالْاُمُورُ إِلَیْکَ تَصیرُ ، یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ ، وَهُوَ السَّمیعُ و همه کارها و اُمور مخلوقات به سوی تو باز می‌گردد . ای کسی که چیزی همانند او نیست ، و او شنوای الْبَصیرُ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ .(23)
بیناست، و حمد و ستایش شایسته خداوند است که پروردگار جهانیان است .

روز جمعه ؛ روز حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه است

ابو سلیمان بن اُورمه می‌گوید : در روزگار متوکّل به سامّرا رفتم و بر سعید حاجب )دربان( وارد شدم ، و متوکّل ابا الحسن علیه السلام را به او سپرده بود تا آن حضرت را به قتل برساند . چون بر او داخل شدم ، گفت : آیا دوست داری به سوی خدایت نظر کنی ؟
گفتم : پاک و منزّه است خدا ؛ خدای من را چشم‌ها درک نمی‌کنند و دیدگان از دیدنش عاجزند .
گفت : همان که گمان می‌کنید او امام شما است . گفتم : از این دیدن بدم نمی‌آید .
گفت : دستور قتل او را داده‌ام و فردا او را می‌کشم ؛ و در نزد او اکنون پیام‌رسانی است چون خارج شد نزد او برو . کمی که گذشت و آن پیام‌رسان از نزد امام علیه السلام خارج شد رفت ، سعید حاجب به من گفت : نزد او )امام علیه السلام( برو .
داخل خانه‌ای که امام در آن زندانی بود شدم ، آن حضرت را دیدم که در کنار قبر حفر شده‌ای هستند ؛ داخل شدم و سلام کردم و به شدّت گریستم .
حضرت فرمود :
چرا گریه می‌کنی ؟
گفتم : به خاطر آن چه می‌بینم .
فرمود : به خاطر آن گریه مکن ؛ زیرا این کار به دست آنان انجام نمی‌گیرد .
با فرمایش آن حضرت ، اندوهم تسکین یافت . و بعد فرمود :
او بیش از دو روز زنده نمی‌ماند تا این که خدا ، خون او و دوستش را که دیدی بریزد.

فضیلت دعای ندبه

سلیمان می‌گوید : به خدا سوگند ، دو روز نگذشت که کشته شد .
به ابو الحسن علیه السلام گفتم : این حدیث پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم است :
لاتعادوا الأیّام فتعادیکم .
با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی می‌کنند .
حضرت فرمودند :
آری ؛ ولی این گفتار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم تأویلی دارد :
شنبه : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است .
یکشنبه : امیر المؤمنین علی علیه السلام است .
دوشنبه : امام حسن و امام حسین علیهما السلام است .
سه شنبه : علیّ بن الحسین و محمّد بن علیّ و جعفر بن محمّد علیهم السلام است .
چهارشنبه : موسی بن جعفر و علیّ بن موسی و محمّد بن علی علیهم السلام و من )علیّ بن محمّد( هستیم .
پنجشنبه : فرزندم حسن علیه السلام است .
جمعه : قائم )قیام کننده( ما اهل بیت است .(24)
فضیلت دعای ندبه
صدر الإسلام همدانی اعلی اللَّه مقامه در کتاب »تکالیف الأنام« می‌گوید : از خواصّ دعای ندبه این است که هر گاه در جایی با حضور قلب و اخلاص تمام و توجّه به مضامین عالی آن خوانده شود عنایت و توجّه امام زمان ارواحنا فداه را به آن مکان جلب می‌کند بلکه باعث حضور حضرت‌علیه السلام در آنجا می‌گردد ؛ چنان که در بعضی جاها اتّفاق افتاده است.(25)
آیة اللَّه شیخ علی اکبر نهاوندی رحمه الله در کتاب »العبقریّ الحسان« می‌گوید : در نوشته‌های حجّت الإسلام حاج شیخ مهدی - که از کتاب سیّد جواد نقل کرده بود و او یکی از امام جماعت‌های مورد اطمینان در اصفهان و دارای مقامات عالی معنوی بود »و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده بود« - دیدم که چنین نگاشته بود :
روستای »صالح آباد« متعلّق به من و چند شریکم بود . عدّه‌ای تصمیم گرفتند روستا را از ما به زور بگیرند و گروهی را به سوی ما فرستادند و هر چه صحبت کردیم سودی نداشت . عریضه‌ای برای امام ارواحنا فداه نوشتم و آن را در جوی آبی رها کردم و به »تخت فولاد« رفتم و دعای ندبه را با تضرّع و گریه خواندم و چند بار تکرار کردم »هل إلیک یا بن أحمد سبیل فتلقی؟« ؛ »ای فرزند احمد ؛ آیا به سوی تو راهی هست که ملاقات شوی؟« ، یک دفعه صدای پای اسبی را شنیدم و عرب اسب‌سواری را دیدم که به من نظری کرد و از دیده‌ام پنهان شد و قلبم با آن مشاهده آرام گرفت و راحت شد و اطمینان پیدا کردم که کارم درست می‌شود . شب بعد کارم به بهترین شکل درست شد ؛ من، آن حضرت صلوات اللَّه علیه را بارها در خواب دیده‌ام و او به همین اوصاف بوده است.(26)
سیّد رضا - که از علمای مورد اطمینان و اعتماد اصفهان است - می‌گوید : به خاطر قرض و فقر فراوان ، به اموات متوسّل شدم و از خداوند برای دویست نفر از آنان طلب مغفرت نمودم و آن‌ها را با اسم خاطرنشان ساختم ؛ سپس به امام زمان صلوات اللَّه علیه متوسّل شدم و بعضی از عبارت‌های دعای ندبه مثل »هل إلیک یا بن أحمد سبیل فتلقی؟« را خواندم ؛ هنگام خواندن آن ، نور خاصّی حجره‌ام را روشن کرد که روشن‌تر از نور خورشید بود و در همان روز برایم گشایش کاملی حاصل شد .(27)
محدّث نوری‌رحمه الله می‌گوید : آغا محمّد که شخصی مورد اطمینان و عادل و امین و مجاور حرم عسکریین‌علیهما السلام است ؛ از زبان مادرش - که از زنان صالحه و اهل عبادت بود - برایم چنین نقل کرد : روزی به همراه خانواده مولا سلماسی در سرداب شریف بودم و آقا رحمه الله دعای ندبه می‌خواند و ما نیز به دنبال او می‌خواندیم . او همچون فرد آشفته و حیران و محزون گریه می‌کرد و مانند گرفتاران ضجّه می‌زد و ما نیز با گریه او گریه می‌کردیم و کسی غیر از ما آن جا نبود .
دعای ندبه
در همین حال بودیم که بوی مشک در سرداب منتشر شد و فضا و هوای سرداب را معطّر کرد و چنان شدید شد که آن حالت از همه ما رفت و سکوت کردیم . »گویا بر سر ما پرنده‌ای است« و نمی‌توانیم حرکت کنیم ، یا حرفی بزنیم . حیران و متحیّر ماندیم تا این که زمان اندکی گذشت و آن بوی خوش رفت و به حال اوّل برگشتیم و به باقی‌مانده دعا مشغول شدیم . وقتی به خانه بازگشتیم از آقا رحمه الله علّت آن بوی خوش را پرسیدم ، امتناع ورزید و گفت : تو را چه به این سئوال ؟ و به من جواب نداد .
برادر برگزیده‌ام ، عالم باوفا ، و چراغ راه سالکین و عبادت پیشه‌گان آقا علی‌رضا اصفهانی رحمه الله چنین به من گفت : از همین آقای بزرگوار روزی درباره دیدارش با حضرت حجّت عجّل اللَّه تعالی فرجه سئوال کردم - و اعتقاد داشتم که او هم مانند استادش سیّد بحرالعلوم خدمت امام زمان ارواحنا فداه شرفیاب شده است - ایشان همین جریان را حرف به حرف برایم تعریف کرد والحمد للَّه أوّلاً وآخراً .(28)

5دعای ندبه

علّامه مجلسی رحمه الله در کتاب »زاد المعاد« با سند معتبر از امام صادق علیه السلام روایت می‌کند : خواندن دعای ندبه در اعیاد چهارگانه یعنی روز جمعه ، عید فطر ، عید قربان و عید غدیر مستحبّ است .(29)
علّامه مجلسی رحمه الله در »مزار بحار« از سیّد بن طاووس رحمه الله از بعضی از اصحاب امامیّه نقل نموده است : محمّد بن علیّ بن ابی قرّة گفت : من دعای ندبه را از کتاب »محمّد بن حسین بن سفیان بزوفری« نقل کرده‌ام و افزوده است که : آن ، دعای امام زمان صلوات اللَّه علیه است که خواندنش در اعیاد چهارگانه مستحبّ است .
و نیز ، این دعا را عالم بزرگوار محدّث نوری رحمه الله در »تحیّة الزائر« از »مصباح الزائر« سیّد بن طاووس رحمه الله و »مزار« محمّد بن مشهدی با همان سند روایت نموده است . و همچنین از کتاب »مزار قدیم« هم نقل کرده و اضافه نموده است که خواندن آن در شب جمعه مستحبّ است همان گونه که در اعیاد اربعه استحباب دارد .(30) و دعا این است :
اَلْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ حمد و سپاس سزاوار پروردگار عالمیان است و درود خدا بر سیّد و سرور ما )حضرت( محمّد ، پیامبر خدا وَ الِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً . أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی ما جَری بِهِ قَضآؤُکَ و بر آل او سلام و تحیّتی کامل . بار پروردگارا ؛ سپاس از آن توست در مورد آن چه که از قضا و قَدَرت فی أَوْلِیآئِکَ ، اَلَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَدینِکَ ، إِذِ اخْتَرْتَ در مورد دوستانت، جاری گشت؛ آن‌هایی که وجودشان را برای حضرتت و برای دینت خالص گردانیدی ؛ زیرا که برگزیدی لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ ، مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ ، اَلَّذی لا زَوالَ لَهُ وَلَا برای آن‌ها چیزهای باارزشی که نزد تو است ؛ از نعمت‌های پایدار که نابودی و زوال برای آن‌ها اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا نیست . البتّه پس از آن که زهد ورزیدن و بی‌رغبتی را در مورد این دنیای الدَّنِیَّةِ ، وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها ، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ پست و زر و زیور آن با آن‌ها شرط نمودی ؛ آنان نیز متعهّد شدند و تو نیز الْوَفآءَ بِهِ . فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ ، وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ ، وَالثَّنآءَ وفاداری ایشان را دانستی . پس آنان را قبول کردی و به درگاه خویش نزدیک‌شان ساختی و نامی بلند و ستایشی الْجَلِیَّ، وَأَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلآئِکَتَکَ، وَکَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ ، وَرَفَدْتَهُمْ ارجمند به آنها دادی . و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آن‌ها را با وحی خود گرامی داشتی و از علم خود بهره‌مند ساختی بِعِلْمِکَ ، وَجَعَلْتَهُمُ الذَّریعَةَ إِلَیْکَ ، وَالْوَسیلَةَ إِلی رِضْوانِکَ . و آنان را وسیله به سوی درگاهت ساختی و واسطه‌ای برای جلب رضایت و خشنودیت قرار دادی . فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، إِلی أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها ، وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فی پس بعضی از آن‌ها را در بهشت خود جای دادی تا زمانی که او را از آن بیرون آوردی ، و برخی دیگر را در فُلْکِکَ وَنَجَّیْتَهُ وَمَنْ امَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ ، وَبَعْضُ‌نِ کشتی‌ات سوار نمودی و با رحمت خود او و مؤمنین همراهش را از هلاکت رهایی بخشیدی . اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلاً ، وَسَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْاخِرینَ و بعضی دیگر را برای خودت دوست قرار دادی و هنگامی که از تو لسان صدق و خوش‌نامی بین دیگران را درخواست کرد ، فَأَجَبْتَهُ ، وَجَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً ، وَبَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلیماً ، اجابتش نمودی و او را بلند آوازه قرار دادی، و با بعضی دیگر از طریق درخت هم‌کلام شدی وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخیهِ رِدْءاً وَوَزیراً ، وَبَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ و برادرش را وزیر و یاورش قرار دادی . و برخی دیگر را بدون پدر به وجود آوردی أَبٍ وَاتَیْتَهُ الْبَیِّناتِ ، وَأَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ . وَکُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ و به او معجزات و دلایل آشکار عنایت نمودی و با روح‌القدس تأییدش کردی . و برای هر کدام )از پیامبران( شریعتی را عنایت شَریعَةً ، وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً ، وَتَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیآءَ مُسْتَحْفِظاً کردی و طریقه و راه روشنی معیّن فرمودی و برای هر یک جانشینانی برگزیدی تا یکی پس از دیگری حافظ بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ ، مِنْ مُدَّةٍ إِلی مُدَّةٍ ، إِقامَةً لِدینِکَ ، وَحُجَّةً عَلی شریعت باشد ؛ در زمان‌های معیّن برای برپا داشتن دین تو و حجّت بودن بر عِبادِکَ ، وَلِئَلّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ ، وَیَغْلِبَ الْباطِلُ عَلی أَهْلِهِ، بندگان تو تا این که حق از مدار خود زایل نگردد و باطل بر اهل آن زمان چیره نشود . وَلایَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَأَقَمْتَ لَنا عَلَماً و تا این که کسی نگوید: )خدایا؛( اگر به سوی ما رسولی می‌فرستادی تا ما را بیم دهد هادِیاً ، فَنَتَّبِعَ ایاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزی . إِلی أَنِ انْتَهَیْتَ و برای ما رهبری هدایت کننده می‌گماشتی ما پیش از خذلان و رسوایی‌مان ، از آیاتت پیروی می‌کردیم . تا این که بِالْأَمْرِ إِلی حَبیبِکَ وَنَجیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ فَکانَ امر رسالت به حبیبت و رسول برگزیده‌ات ، محمّد - که درود خدا بر او و آل او باد - منتهی گردید ؛ پس او کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ ، وَأَفْضَلَ مَنِ همچنان که او را انتخاب کردی ، سرورِ بندگانت و زبده زبدگانت و برتر از همه برگزیدگانت اجْتَبَیْتَهُ ، وَأَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ ، قَدَّمْتَهُ عَلی أَنْبِیآئِکَ ، وَبَعَثْتَهُ إِلَی و گرامی‌تر از همه معتمدان تو بود . او را بر تمام پیامبرانت مقدّم داشتی و بر الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبادِکَ ، وَأَوْطَأْتَهُ مَشارِقَکَ وَمَغارِبَکَ ، وَسَخَّرْتَ لَهُ جنّ و انس از بندگانت مبعوثش نمودی و شرق و غرب را زیرپای او و فرمان او قرار دادی و الْبُراقَ ، وَعَرَجْتَ بِهِ (31) إِلی سَمآئِکَ ، وَأَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کانَ وَما بُراق را برایش مسخّر کردی و او را به آسمانت بالا بردی و دانش آنچه بوده و خواهد یَکُونُ، إِلَی انْقِضآءِ خَلْقِکَ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ بود را تا سرانجام خلقت، به او سپردی. سپس با ترسی که از او بر دل دشمنانش انداختی، یاریش کردی و گرداگرد او را به جبرئیل، وَمیکآئیلَ وَالْمُسَوِّمینَ مِنْ مَلآئِکَتِکَ ، وَوَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دینَهُ میکائیل و فرشتگان دیگر - که هر یک دارای علامت و اسمی هستند - احاطه نمودی و بدو وعده پیروزی دینش را عَلَی الدّینِ کُلِّهِ ، وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ . وَذلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ بر تمامی ادیان دادی؛ گرچه مشرکان را خوش نیاید . و این پیروزی بعد از آن بود که پیامبر را به جایگاه صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ ، وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ » أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ صدقی از خاندانش جای دادی و برای او و آنان »اوّلین خانه‌ای را که برای )عبادت( مردم قرار داده شد ، لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدًی لِلْعالَمینَ × فیهِ ایاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ که در مکّه است بابرکت قرار دادی و باعث هدایت جهانیان گرداندی ، و نیز در آن است نشانه‌های آشکار مانند مقام إِبْراهیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ امِناً «(32) ، وَقُلْتَ »إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ ابراهیم و هر که داخل آن خانه شد ، در امان خواهد بود« . و گفتی : »خداوند اراده فرموده که 1 . در »مکیال المکارم« آورده است که »عرجت به« موافق نسخه‌ای است که آن را عالم ربّانی حاج میرزا حسین نوری رحمه الله در کتاب »تحیّة الزائر« از کتاب »مزار قدیم« و »مزار« شیخ محمّد بن المشهدی و »مصباح الزائر« سیّد بن طاووس رحمه الله نقل فرموده است و همه آن‌ها برگرفته شده از کتاب »محمّد بن علیّ بن ابی قرّة« است . ولی در »زاد المعاد« »عرجت بروحه« ذکر شده است و ظاهراً بر اثر اشتباهی است که در کتاب مصباح واقع شده و مجلسی هم از آن نقل نموده است و این مشهور گشته و سبب شبهه برخی کوته‌نظران و دشمنان گشته است؛ با این که معراج جسمانی از ضروریات مذهب و بلکه دین می‌باشد و روایات ائمّه علیهم السلام در آن متواتر و قرآن به آن گویا است .
تذکّر ارزشمند : هنگام تأمّل در این عبارت ، ملهم شدم که خود دعا ، شهادت می‌دهد و دلالت دارد که صحیح همان است که ذکر نمودیم )عرجت به( ، و در عبارت »زاد المعاد« تصحیفی واقع شده که چه بسا کار اهل عناد باشد و وجه دلالتش بدین گونه است : این که کلمه »سخّرت له البراق« مقترن به »عرجت به« شده است ، با توجّه کامل برای خردمندان آشکار می‌گردد که همان صحیح است که گفتیم . چرا که عروج روح هیچ احتیاجی به براق ندارد و این بر هر که قلبی سلیم و عاری از شرک و نفاق داشته باشد ، واضح است .
اگر گفته شود : »عبارت در مقام شمارش فضایل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است و عطف با »واو« اقتضا ندارد که به طور قطع، عروج به آسمان با براق بوده باشد .« در پاسخ می‌گوییم : »اگر هم بپذیریم که »بروحه« صحیح است ، این، معراج جسمانی را نفی نمی‌کند؛ زیرا اثبات فضیلتی برای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم منافات با ثبوت فضیلت دیگری ندارد . )مکیال المکارم : 100/2) .
2 . سوره آل عمران ، آیه 97 96 .
عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً« (33) . ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ هر پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیتِ پیامبر ، ببرد و شما را کاملاً پاک و پاکیزه گرداند« . آن گاه پاداش رسالت مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ مَوَدَّتَهُمْ فی کِتابِکَ فَقُلْتَ »قُلْ لا حضرت محمّد را - که درودهای تو بر او و آل او باد - دوستی آنان مقرّر نموده و در کتابت فرمودی : »بگو أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی«(34)، وَقُلْتَ »ما سَأَلْتُکُمْ من از شما پاداش نمی‌طلبم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم را« . و فرمودی : )بگو( »پاداشی که از شما خواستم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ«(35) ، وَقُلْتَ »ما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّا مَنْ آن هم برای خودتان و به نفع شما است« و فرمودی : )بگو( »من از شما مزد رسالت نمی‌خواهم مگر آن که شآءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً « (36) ، فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ إِلَیْکَ ، هر کدام از شما که بخواهد راه خدا را در پیش گیرد« پس آن‌ها همان راهِ به سوی تو هستند وَالْمَسْلَکَ إِلی رِضْوانِکَ . فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُ أَقامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ و طریق برای خشنودی تو می‌باشند . پس وقتی مدّت عمر پیامبر سپری شد ، وصیّ و جانشین خود علیّ بن أَبی طالِبٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِما وَ الِهِما هادِیاً ، إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ ابی طالب - درودهای تو بر آن دو و آل آن دو باد - را برای هدایت امّت برگزید ؛ زیرا که خود او بیم‌دهنده بود ، وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، و برای هر قومی هدایتگری است. پس در حالی که همه در حضور او بودند چنین گفت: هر آن که من مولای اویم ، پس علی مولای أَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ اوست ؛ پروردگارا ؛ دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن ، یاری نما هر که او را یاری نماید و خار گردان مَنْ خَذَلَهُ . وَقالَ مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمیرُهُ . وَقالَ أَنَا وَعَلِیٌّ هر که او را مخذول نماید . و گفت : هر که را من پیامبر او هستم ، پس علی امیر و فرمانروای اوست . و فرمود : من و علی مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَسآئِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّی ، وَأَحَلَّهُ مَحَلَّ از یک درختیم و دیگر انسان‌ها از درختان مختلفند . و او را قرار داد هارُونَ مِنْ مُوسی، فَقالَ لَهُ أَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی در جایگاه هارون نسبت به موسی ، پس به او فرمود : تو نسبت به من ، همانند هارون برای موسی هستی ، 1 . سوره احزاب، آیه 2 .33 . سوره شوری ، آیه 3 . 23 . سوره سبأ ، آیه 4 .47 . سوره فرقان، آیه 57.
إِلّا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدی ، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمینَ ، وَأَحَلَّ جز این که پس از من پیامبری نیست . و دخترش را - که سرور و بانوی زنان عالم است - به او تزویج فرمود . و حلال کرد لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ ، وَسَدَّ الْأَبْوابَ إِلّا بابَهُ . ثُمَّ أَوْدَعَهُ از مسجدش برای او ، آن چه برای خودش حلال بود . و همه درها)ی مسجد( را نیز جز در خانه علی بست . آن گاه عِلْمَهُ وَحِکْمَتَهُ فَقالَ أَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِیٌّ بابُها ، فَمَنْ أَرادَ علم و حکمتش را نزد او ودیعه نهاد و فرمود : من شهر علمم و علی درب آن ، پس هر که می‌خواهد به الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِها مِنْ بابِها ، ثُمَّ قالَ أَنْتَ أَخی وَوَصِیّی شهر علم و حکمت قدم نهد ، باید از دروازه آن داخل گردد . سپس فرمود : تو برادر من ، وصیّ من وَوارِثی ، لَحْمُکَ مِنْ لَحْمی ، وَدَمُکَ مِنْ دَمی ، وَسِلْمُکَ سِلْمی ، و وارث من هستی ، گوشت تو از گوشت من است و خون تو از خون من ؛ سازش و آشتی تو ، سازش و آشتی من وَحَرْبُکَ حَرْبی ، وَالْإیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَدَمَکَ ، کَما خالَطَ و جنگ تو جنگ من است ، و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته است همان گونه که با لَحْمی وَدَمی ، وَأَنْتَ غَداً عَلَی الْحَوْضِ خَلیفَتی ، وَأَنْتَ تَقْضی گوشت و خون من آمیخته است ؛ و فردا)ی قیامت( تو خلیفه من بر حوض )کوثر( هستی و پس از من ، تو هستی که دَیْنی ، وَتُنْجِزُ عِداتی ، وَشیعَتُکَ عَلی مَنابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً قرض مرا می‌پردازی و به وعده‌های من وفا می‌کنی و پیروان تو بر منبرهایی از نور با چهره‌های سفید و نورانی وُجُوهُهُمْ حَوْلی فِی الْجَنَّةِ وَهُمْ جیرانی . وَلَوْلا أَنْتَ یا عَلِیُّ در اطراف من در بهشت‌اند و آنان همسایه من می‌باشند . ای علی ؛ اگر تو نبودی ، لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدی، وَکانَ بَعْدَهُ هُدًی مِنَ الضَّلالِ، وَنُوراً مؤمنان پس از من شناخته نمی‌شدند ؛ و به راستی که پس از پیامبر ، او امّت را از گمراهی به هدایت و از نابینایی به مِنَ الْعَمی ، وَحَبْلَ اللَّهِ الْمَتینَ ، وَصِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ ، لایُسْبَقُ بصیرت رساند و اوست رشته محکم الهی و راه مستقیم او ؛ هیچ کس در خویشاوندی و بِقَرابَةٍ فی رَحِمٍ ، وَلا بِسابِقَةٍ فی دینٍ ، وَلا یُلْحَقُ فی مَنْقَبَةٍ مِنْ نزدیکی با رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به او نمی‌رسد و هیچ کس در دین بر او پیشی نگرفته است؛ و کسی نیست که در یکی از اوصاف نیکویش مَناقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِما وَ الِهِما . وَیُقاتِلُ با او برابری کند ؛ زیرا او گام می‌نهاد جای پای رسول خدا که درود خدا بر آن دو و بر اهل بیت آن دو بزرگوار باد . و پیکار عَلَی التَّأْویلِ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، قَدْ وَتَرَ فیهِ صَنادیدَ می‌نمود بر اساس تأویل حقایق و مقاصد قرآن ؛ و در راه رضای خدا هیچ ملامتی ، او را باز نمی‌داشت ؛ به راستی که بزرگان الْعَرَبِ، وَقَتَلَ أَبْطالَهُمْ ، وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ ، فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً عرب را ترسانید ؛ و شجاعان آن‌ها را به خاک و خون کشید و با گرگ‌صفتان آن‌ها مقابله کرد؛ به همین جهت دل‌های آن‌ها بَدْرِیَّةً وَخَیْبَرِیَّةً وَحُنَیْنِیَّةً وَغَیْرَهُنَّ ، فَأَضَبَّتْ عَلی عَداوَتِهِ ، پر از کینه شد از جنگ‌های بدر ، خیبر ، حنین و دیگر جنگ‌ها . پس دشمنی او را در دل پنهان کردند وَأَکَبَّتْ عَلی مُنابَذَتِهِ حَتَّی قَتَلَ النَّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ . و به اختلاف و درگیری روی آوردند تا این که پیمان‌شکنان ، ستمگران و از دین بیرون‌رفتگان را به درک واصل کرد . وَلَمَّا قَضی نَحْبَهُ وَقَتَلَهُ أَشْقَی الْاخِرینَ ، یَتْبَعُ أَشْقَی الْأَوَّلینَ ، وقتی اَجَلش به سر آمد و شقی‌ترینِ آخرین )امّت( که از شقی‌ترینِ اوّلین پیروی کرد ، آن حضرت را شهید کرد ؛ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ فِی الْهادینَ بَعْدَ فرمان رسول خدا - که درود خدا بر او و آل او باد - درباره هدایت‌گران امّت ، یکی پس از الْهادینَ ، وَالْاُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلی مَقْتِهِ ، مُجْتَمِعَةٌ عَلی قَطیعَةِ رَحِمِهِ، دیگری ، اطاعت نشد . مردم بر دشمنی با وی اصرار ورزیدند ؛ جمع شدند تا نسل او را قطع کنند وَإِقْصآءِ وُلْدِهِ إِلَّا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفی لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ . فَقُتِلَ و اولاد او را تبعید و آواره نمایند ؛ جز اندکی که در رعایت حقّ فرزندان رسول خدا ، وفا نمودند . پس )بر اثر ظلم و بیداد( گروهی مَنْ قُتِلَ ، وَسُبِیَ مَنْ سُبِیَ ، وَاُقْصِیَ مَنْ اُقْصِیَ ، وَجَرَی الْقَضآءُ کشته شدند و گروه دیگری اسیر ، جمعی دور از وطن ، و حکم قضا و قدر الهی ، بر آن‌ها جاری شد لَهُمْ بِما یُرْجی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ ، إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ للَّهِِ یُورِثُها به چیزی که امید بهترین ثواب و پاداش از آن ، می‌رود . زیرا زمین از آنِ خداست و آن را به هر مَنْ یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ ، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ ، وَسُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ یک از بندگانش که بخواهد ، ارث می‌دهد؛ و البتّه پایان نیکو از آنِ پرهیزکاران است . و منزّه است پروردگار ما ؛ به راستی که وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً ، وَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ ، وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ . وعده او انجام‌شده است و هرگز خلفِ وعده نمی‌کند ، و او عزّت‌مند حکیم است . فَعَلَی الْأَطآئِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِما پس بر پاکیزگان از آل محمّد و علی - درود خدا بر آن‌ها وَ الِهِما فَلْیَبْکِ الْباکُونَ ، وَإِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ ، وَلِمِثْلِهِمْ و اهل بیت آن‌ها - بایستی گریه‌کنندگان اشک بریزند و بر آنان زاری‌کنندگان زاری نمایند و برای امثال آن بزرگواران ، فَلْتُذْرَفِ الدُّمُوعُ ، وَلْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ ، وَیَضِجَّ الضَّآجُّونَ ، باید سرشک از دیدگان جاری شود و شیون‌کنندگان شیون از دل برکشند و ضجّه‌کنندگان فریاد بزنند وَیَعِجَّ الْعآجُّونَ . أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ ، أَیْنَ أَبْنآءُ الْحُسَیْنِ ، و ناله‌کنندگان ناله جانسوز سر دهند که حسن کجاست ؟ حسین کجاست ؟ فرزندان حسین کجا هستند ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ ، وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ ، أَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ، که هر یک شایسته‌ای پس از شایسته دیگر، و راست‌گویی بعد از راست‌گویی دیگر بودند؛ کجاست راه راست پس از راه راست دیگر؟ أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ ، أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ ، أَیْنَ الْأَقْمارُ کجایند برگزیدگان یکی پس از دیگری ؟ خورشیدهای تابان کجا هستند ؟ ماه‌های الْمُنیرَةُ ، أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ ، أَیْنَ أَعْلامُ الدّینِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ ، فروزان کجایند ؟ ستارگان درخشان کجایند ؟ نشانه‌ها و راهنمایان دین و پایه‌های دانش کجایند ؟ أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتی لاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ ، أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ باقی‌مانده حجج الهی کجاست ؟ کسی که )جهان( از عترت هدایت‌گر خالی نخواهد بود . کجاست آن که برای قطع دابِرِ الظَّلَمَةِ ، أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ ، أَیْنَ الْمُرْتَجی دنباله ستمکاران آماده گشته است؟ کجاست آن‌که انتظارش را می‌کشند که کج‌روی‌ها و انحرافات را از بین ببرد؟ کجاست کسی که لِإِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ، أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرآئِضِ وَالسُّنَنِ، برای براندازی ظلم و بیدادگری به او اُمید است ؟ کجاست آن ذخیره الهی برای تازه کردن واجبات و سنّت‌های الهی ؟ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ ، أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیآءِ کجاست آن منتخَب برای باز گرداندن کیش و آیین ؟ کجاست آن که آرزو می‌رود بیاید الْکِتابِ وَحُدُودِهِ ، أَیْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدّینِ وَأَهْلِهِ . أَیْنَ قاصِمُ و قرآن و حدودش را زنده کند ؟ کجاست زنده کننده نشانه‌های دین و اهل آن ؟ کجاست او که شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ، أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ، أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ شوکت ستمکاران را درهم می‌شکند ؟ کجاست آن که بنیادهای شرک و نفاق را ویران می‌کند ؟ کجاست او که الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ ، أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَالشِّقاقِ، فاسقان ، نافرمانان و طغیان‌گران را به هلاکت می‌کشاند ؟ کجاست آن که شاخه‌های گمراهی و بدبختی را درو می‌کند ؟ أَیْنَ طامِسُ اثارِ الزَّیْغِ وَالْأَهْوآءِ . أَیْنَ قاطِعُ حَبآئِلِ الْکِذْبِ کجاست آن که آثار انحراف و هواپرستی را محو می‌نماید ؟ کجاست آن که رشته‌های دروغ وَالْإِفْتِرآءِ ، أَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ ، أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ و افترا را قطع می‌کند ؟ کجاست نابودکننده سرکشان و تمرّد کنندگان ؟ کجاست آن که ریشه معاندان ، وَالتَّضْلیلِ وَالْإِلْحادِ ، أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیآءِ وَمُذِلُّ الْأَعْدآءِ ، أَیْنَ گمراهان و کافران را بَرکند ؟ کجاست آن که دوستان را عزیز نماید و دشمنان را خوار و ذلیل ؟ کجاست او که جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی ، أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذی مِنْهُ یُؤْتی ، أَیْنَ اتّحاد کلمه بر اساس تقوا و پرهیزکاری فراهم آورد؟ کجاست درب ورودی به درگاه الهی که از آن در وارد شوند؟ کجاست وَجْهُ اللَّهِ الَّذی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیآءُ ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ آن )چهره و( آئینه تمام‌نمای خداوند که دوستان به سوی او توجّه نمایند ؟ کجاست آن که وسیله پیوند بین الْأَرْضِ وَالسَّمآءِ ، أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رایَةِ الْهُدی ، زمین و آسمان است ؟ کجاست صاحب روز ظفر و برافرازنده پرچم هدایت ؟ أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا . أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیآءِ کجاست گردآورنده پراکندگی‌های درست‌کاری و مصلحت و خشنودی ؟ کجاست آن که برای خون پیامبران وَأَبْنآءِ الْأَنْبِیآءِ، أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلآءَ أَیْنَ الْمَنْصُورُ و فرزندان آن‌ها خونخواهی می‌کند ؟ کجاست آن که به دنبال انتقام خون شهید کربلا است ؟ کجاست آن که عَلی مَنِ اعْتَدی عَلَیْهِ وَافْتَری ، أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذی یُجابُ إِذا بر هر ظالمِ تجاوزگرِ دروغگو ، پیروزمند است ؟ کجاست آن آقای گرفتاری که اگر دَعا ، أَیْنَ صَدْرُ الْخَلآئِقِ ذُو الْبِرِّ وَالتَّقْوی ، أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ دعا کند اجابت می‌شود ؟ کجاست آن صدرنشین عالم و صاحب تقوا و نیکوکاری ؟ کجاست آن فرزند پیامبر الْمُصْطَفی وَابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرَّآءِ وَابْنُ فاطِمَةَ مصطفی و فرزند علیّ مرتضی و فرزند خدیجه آن صاحب سیمای نورانی و فرزند فاطمه الْکُبْری . بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی وَنَفْسی لَکَ الْوِقآءُ وَالْحِمی ، یَابْنَ کبری ؟ پدر و مادرم فدای تو باد و جانم بلا گردان و سپر و حامی تو باشد ای فرزند السَّادَةِ الْمُقَرَّبینَ، یَابْنَ النُّجَبآءِ الْأَکْرَمین، یَابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ، سروران مقرّب ؛ ای فرزند انسان‌های اصیل و نجیب و بزرگوار ؛ ای فرزند هدایت‌گران هدایت‌شده؛ یَابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ ، یَابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبینَ ، یَابْنَ الْأَطآئِبِ ای فرزند برگزیدگان مهذّب )خودساخته( ؛ ای فرزند سروران شرافتمند ؛ ای فرزند نیکوترین الْمُطَهَّرینَ ، یَابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ، یَابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَکْرَمینَ . پاکان ؛ ای فرزند آقایان بسیار بخشنده ، همانند دریاهای پرجُود ؛ ای فرزند مهتران سخاوتمند گرامی ؛ یَابْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ ، یَابْنَ السُّرُجِ الْمُضیئَةِ ، یَابْنَ الشُّهُبِ ای فرزند ماه‌های تابان ؛ ای فرزند چراغ‌های تابان ؛ ای فرزند شهاب‌های الثَّاقِبَةِ ، یَابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ ، یَابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ ، یَابْنَ تابنده ؛ ای فرزند اختران فروزان ؛ ای فرزند راه‌های روشن ؛ ای فرزند الْأَعْلامِ اللّائِحَةِ ، یَابْنَ الْعُلُومِ الْکامِلَةِ ، یَابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ ، نشانه‌های آشکار ؛ ای فرزند دانش‌های کامل خداوندی ؛ ای فرزند سُنن و روش‌های پسندیده مشهور ) آسمانی ( ؛ یَابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثُورَةِ، یَابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ، یَابْنَ الدَّلآئِلِ ای فرزند نشانه‌های برجای مانده ؛ ای فرزند معجزات پایان نیافته و موجود ، ای فرزند دلیل‌های الْمَشْهُودَةِ، یَابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ ، یَابْنَ النَّبَإِ الْعَظیمِ، یَابْنَ مَنْ دیده شده ؛ ای فرزند راه راست ؛ ای فرزند خبر بزرگ ؛ ای فرزند کسی که هُوَ فی اُمِّ الْکِتابِ لَدَی اللَّهِ عَلِیٌّ حَکیمٌ ، یَابْنَ الْایاتِ وَالْبَیِّناتِ، در امّ الکتاب ، نزد خداوند ، بلندمرتبه و حکیم است . ای فرزند نشانه‌ها و بیّنات )حجّت‌های آشکار خداوند( ، یَابْنَ الدَّلآئِلِ الظَّاهِراتِ ، یَابْنَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ ، ای فرزند دلایل آشکارا ، ای فرزند برهان‌های نمایان و روشن ، یَابْنَ الْحُجَجِ الْبالِغاتِ ، یَابْنَ النِّعَمِ السَّابِغاتِ ، یَابْنَ طه ای فرزند حجّت‌های رسا ، ای فرزند نعمت‌های فراوان و فراخ ، ای فرزند طه وَالْمُحْکَماتِ ، یَابْنَ یس وَالذَّارِیاتِ ، یَابْنَ الطُّورِ وَالْعادِیاتِ ، و آیات محکم قرآن ، ای فرزند یاسین و ذاریات ، ای فرزند طور و عادیات ؛ یَابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی دُنُوّاً وَاقْتِراباً ای فرزند آن که در شب معراج نزدیک شد و در آویخت )به مقام قرب حق تعالی( به اندازه فاصله دو سر کمان و یا نزدیک‌تر ، نزدیک مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلی ، لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوی ، بَلْ أَیُّ به خدای علیّ اعلی . ای کاش می‌دانستم کجا اقامت گزیده‌ای ؛ بلکه کدام أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَری ، أَبِرَضْوی أَوْ غَیْرِها أَمْ ذی طُوی ، عَزیزٌ سرزمین یا منطقه‌ای اقامت داری ؛ آیا در کوه رضوی هستی یا غیر آن ؟ یا در ذی طوی هستی ؟ بسیار عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَلاتُری، وَلا أَسْمَعَ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی، بر من سخت است که همه را می‌بینم و تو دیده نمی‌شوی ؛ و از تو هیچ صدا و هیچ رازی را نشنوم ؛ عَزیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوی وَلایَنالَکَ مِنّی ضَجیجٌ بر من گران است که تو تنها در بلا گرفتار باشی و از من هیچ ناله وَلا شَکْوی . بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا ، بِنَفْسی أَنْتَ و شکایتی به تو نرسد . جانم فدایت تو حقیقت پنهانی هستی که از میان ما بیرون نیستی ؛ جانم فدایت گرچه مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنَّا ، بِنَفْسی أَنْتَ اُمْنِیَّةُ شآئِقٍ یَتَمَنَّی ، مِنْ از نظرم دوری ولی از ما جدا نیستی ؛ جانم فدایت تو آرمان و آرزوی هر مرد و زن مشتاق مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَکَرا فَحَنَّا ، بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لایُسامی ، مؤمن هستی که آرزویت کنند و به یادت ناله سر دهند. جانم فدایت تو آن سرشته عزّتی هستی که هم‌طراز از برایت نتوان یافت؛ بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ أَثیلِ مَجْدٍ لایُجاری ، بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ جانم فدایت تو از ارکان مجد و شرف و بزرگواری هستی که هم‌قطاری نداری؛ جانم فدایت تو از نعمت‌های دیرین خدایی لاتُضاهی ، بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ نَصیفِ شَرَفٍ لایُساوی . إِلی مَتی هستی که مانندی نخواهد داشت ؛ جانم فدایت ، تو از خاندان شرافتی هستی که کسی با تو برابری ندارد . تا کی أَحارُ فیکَ یا مَوْلایَ ، وَإِلی مَتی وَأَیَّ خِطابٍ أَصِفُ فیکَ وَأَیَّ سرگردان تو باشم ای مولای من ؟ و تا کی و با چه گفتاری به ستایش تو بپردازم ؟ و چگونه نَجْوی ، عَزیزٌ عَلَیَّ أَنْ اُجابَ دُونَکَ وَاُناغی ، عَزیزٌ عَلَیَّ أَنْ راز دل بگویم؟ بر من بسی گران است که غیر تو پاسخم را بدهد و سخنان فریبنده و خوش‌آیند برایم بگوید؛ بسی مشکل است بر من أَبْکِیَکَ وَیَخْذُلَکَ الْوَری ، عَزیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ ما که بر دوری تو بگریم و مردم تو را واگذارند ؛ گران است بر من که آن چه )از مشکلات( می‌گذرد ، بر تو بگذرد و بر غیر تو جَری. هَلْ مِنْ مُعینٍ فَاُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکآءَ، هَلْ مِنْ جَزُوعٍ نگذرد . آیا کسی هست که مرا کمک کند تا همراه با او ناله و شیون طولانی سر دهم ؟ آیا کسی هست که بسیار جزع و زاری فَاُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا ، هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنی عَلَی کند و من هم در تنهایی او با زاری و گریه یاریش نمایم ؟ آیا چشمی خار و خاشاک رفته است تا چشم من در اشک ریختن الْقَذی، هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقی، هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ با او همدم شود ؟ ای زاده احمد ؛ آیا به سوی تو راهی است که بتوان تو را ملاقات نمود ؟ آیا روز جدایی ما بِغَدِهِ بِعِدَةٍ فَنَحْظی . مَتی نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوی ، مَتی نَنْتَقِعُ به فردایی می‌رسد که روز وصال و بهره‌مندی از جمال مقدّست باشد؟ کی می‌شود که بر چشمه‌های سیراب‌کننده‌ات درآییم و مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدی، مَتی نُغادیکَ وَنُراوِحُکَ فَنُقِرَّ سیراب گردیم؟ کی می‌شود که از آب زلال و گوارایت بنوشیم که به راستی تشنگی طولانی شد؟ کی می‌شود که با تو صبح و شام کنیم عَیْناً ، مَتی تَرانا وَنَراکَ وَقدْ نَشَرْتَ لِوآءَ النَّصْرِ تُری . أَتَرانا و چشم‌مان روشن گردد ؟ کی رسد آن وقت که تو ما را ببینی و ما تو را ؛ در حالی که پرچم نصر و ظفرت نَحُفُّ بِکَ وَأَنْتَ تَاُمُّ الْمَلَأَ وَقَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً ، وَأَذَقْتَ را گسترده باشی؟ آیا خواهی دید ما را که بر گِرد تو حلقه زده‌ایم و تو بر مردم امامت کنی در حالی که زمین را پر از عدل أَعْدآئَکَ هَواناً وَعِقاباً ، وَأَبَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِّ ، وَقَطَعْتَ و داد کرده‌ای ، و به دشمنانت خواری و عقوبت را چشانده باشی و سرکشان و منکران حق را هلاک کرده باشی، و دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ ، وَاجْتَثَثْتَ اُصُولَ الظَّالِمینَ ، وَنَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ ریشه متکبّران را قطع نموده و اساس ستم‌کاران را از بیخ و بن برکنده باشی و ما آن موقع می‌گوییم : سپاس للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ وَالْبَلْوی ، وَإِلَیْکَ مخصوص پروردگار جهانیان است ؟ بار خدایا ؛ تو برطرف‌کننده غم و اندوه و بلاها هستی و به درگاه تو درد دل و تو را أَسْتَعْدی فَعِنْدَکَ الْعَدْوی ، وَأَنْتَ رَبُّ الْاخِرَةِ وَالدُّنْیا ، فَأَغِثْ یا به فریاد می‌طلبم که یاری‌رساندن برای انتقام‌گرفتن از ظالم نزد توست، و تو پروردگار دنیا و آخرت هستی ؛ پس دریاب ای غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلی ، وَأَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوی ، فریادرس فریاد خواهان ؛ بنده کوچک گرفتار خود را ؛ و آقایش را نشانش ده ای نیرومند بسیار مقتدر ؛ وَأَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسی وَالْجَوی ، وَبَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَی الْعَرْشِ و به این وسیله غم و اندوه و درد سینه‌اش را از بین ببر و سوز عشقش را آرام کن ؛ ای کسی که بر عرش مسلّط هستی اسْتَوی ، وَمَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعی وَالْمُنْتَهی . أَللَّهُمَّ وَنَحْنُ عَبیدُکُ و بازگشت و پایان کارها به سوی اوست . خدایا ؛ ما بندگان توئیم که التَّآئِقُونَ إِلی وَلِیِّکَ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَبِنَبِیِّکَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً، شیفته ولیّ تو هستیم ؛ او که یادآور تو و پیامبرت است ، و تو او را برای حفظ و نگه‌داری ما و پناه ما آفریدی ، وَأَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنینَ مِنَّا إِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنَّا و او را برپا داشتی تا پشتیبان و پناهگاه ما باشد و او را برای مؤمنان از ما ، پیشوا قرار دادی ؛ پس تَحِیَّةً وَسَلاماً ، وَزِدْنا بِذلِکَ یا رَبِّ إِکْراماً ، وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا سلام و تحیّت ما را به او برسان ، و به وسیله آن ، بر کرامت ما بیفزا ؛ ای پروردگار ما ؛ و جایگاه او را مُسْتَقَرّاً وَمُقاماً ، وَأَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدیمِکَ إِیَّاهُ أَمامَنا ، حَتَّی جایگاه و منزلگاه ما قرار ده ، و با مقدّم داشتن او را پیشاپیش ما ، نعمتت را بر ما کامل گردان تا تُورِدَنا جِنانَکَ وَمُرافَقَةَ الشُّهَدآءِ مِنْ خُلَصآئِکَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی ما را به بهشت خود وارد نمایی و هم‌نشین شهیدانِ مخلصت قرار دهی . خدایا ؛ بر حُجَّتِکَ وَوَلِیِّ أَمْرِکَ ، وَصَلِّ عَلی جَدِّهِ مُحَمَّدٍ رَسُولِکَ السَّیِّدِ حجّت و ولیّ امرت درود فرست؛ و درود بفرست بر محمّد جدّ او، پیامبرت ، آن بزرگوارترین الْأَکْبَرِ ، وَصَلِّ عَلی أَبیهِ السَّیِّدِ الْقَسْوَرِ ، وَحامِلِ اللِّوآءِ فِی آقا ؛ و بر پدرش علی ، آقای دلیر و سلحشور و شجاع ، و بر پا دارنده پرچم در صحرای الْمَحْشَرِ ، وَساقی أَوْلِیآئِهِ مِنْ نَهْرِ الْکَوْثَرِ ، وَالْأَمیرِ عَلی سآئِرِ محشر ؛ و سیراب کننده دوست‌دارانش از نهر کوثر ؛ و فرمان‌روا بر تمام الْبَشَرِ، اَلَّذی مَنْ امَنَ بِهِ فَقَدْ ظَفَرَ وَشَکَرَ، وَمَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِهِ فَقَدْ بشر؛ که هر کس بدو ایمان آورد ، پیروزمند و سرفراز گشته است و آن که ایمان نیاورد ، به خَطَرَ وَکَفَرَ ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَعَلی أَخیهِ وَعَلی نَجْلِهِمَا الْمَیامینِ خطر بزرگ و کفر افتد . درود خدا بر او و بر برادرش و بر فرزندان‌شان که نیک‌بختان الْغُرَرِ ، ما طَلَعَتْ شَمْسٌ وَما أَضآءَ قَمَرٌ .(37) وَعَلی جَدَّتِهِ الصِّدّیقَةِ و بزرگوارند . مادامی که خورشید می‌تابد و ماه نور می‌افشاند . و درود بر مادربزرگ او ، صدّیقه الْکُبْری ، فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی ، وَعَلی مَنِ کبری ، فاطمه زهرا دختر محمّد مصطفی؛ و بر آنان که اصْطَفَیْتَ مِنْ ابآئِهِ الْبَرَرَةِ ، وَعَلیْهِ أَفْضَلَ وَأَکْمَلَ وَأَتَمَّ وَأَدْوَمَ تو برگزیدی از پدران نیکوکارش ؛ و بر او بهترین ، کامل‌ترین ، تمام‌ترین ، بادوام‌ترین ، وَأَکْثَرَ وَأَوْفَرَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیآئِکَ ، وَخِیَرَتِکَ مِنْ بیشترین ، و فراوان‌ترین درود و رحمتی که بر هر یک از برگزیدگان و نیکان از خَلْقِکَ ، وَصَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غایَةَ لِعَدَدِها ، وَلا نِهایَةَ لِمَدَدِها ، بندگانت فرستادی نثار باد . و بر او درود فرست ؛ درودی که بی‌شمار و پایان ناپذیر و بی انتهاست وَلا نَفادَ لِأَمَدِها . أَللَّهُمَّ وَأَقِمْ بِهِ الْحَقَّ ، وَأَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ ، و مدّتش پایان ندارد . خدایا ؛ حق را به وسیله او برپا دار و باطل را به وسیله او نابود کن 1 . این فقره از دعا در بسیاری از کتب موجود می‌باشد ؛ مانند : »إقبال الأعمال« سیّد بن طاووس )ص 608) ، »تحفة الزائر« )چاپ سنگی بدون شماره صفحه( ، »زاد المعاد« علّامه مجلسی‌رحمه الله )ص 502) ، »الصحیفة الهادیة« عالم بزرگوار شیخ ابراهیم بن محسن کاشانی )ص 87) ، »مفتاح الجنّات« عالم بزرگوار سیّد محسن امین (255/3) ، »تکالیف الأنام« صدر الإسلام همدانی )ص 195) ، »عمدة الزائر« آیة اللَّه سیّد حیدر کاظمی )ص 358) ، »فوز اکبر« علاّمه میرزا محمّد باقر فقیه ایمانی )ص 124) ، »مکیال المکارم« علاّمه سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی (99/2) ، »منهاج العارفین« علّامه سمنانی )ص 159) ، ضیاء الصالحین )ص 542) ، »الصحیفة الصادقیّة« )ص 728) ، »هدیة الزائرین« محدّث قمی رحمه الله )ص 648) ، و ملحقات »جمال الاُسبوع« نشر دار الذخائر .
وأَدِلْ بِهِ أَوْلِیآئَکَ ، وَأَذْلِلْ بِهِ أَعْدآءَکَ ، وَصِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ و دوستانت را توسّط او چیره گردان و دشمنانت را به وسیله او خوار و ذلیل نما . خدای من ؛ بین ما و او وُصْلَةً تُؤَدّی إِلی مُرافَقَةِ سَلَفِهِ ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ ، پیوندی برقرار کن که به همنشینی با پیشینیان پاک او منتهی گردد و ما را از کسانی قرار بده که به دامان آنان چنگ زده‌اند وَیَمْکُثُ فی ظِلِّهِمْ ، وَأَعِنَّا عَلی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ ، وَالْإِجْتِهادِ و در سایه آنان زندگی می‌کنند . و ما را یاری کن در ادا کردن حقوقش به او ، و کوشش کردن فی طاعَتِهِ ، وَاجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ ، وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ ، وَهَبْ لَنا در اطاعت از او ، و دوری کردن از نافرمانی او ، و بر ما منّت بگذار به خشنودی او و رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ ، وَدُعآءَهُ وَخَیْرَهُ ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ ، مهر و رحمت و دعا و خیرش را بر ما ارزانی دار تا بدین وسیله به رحمت واسعه تو دست یابیم وَفَوْزاً عِنْدَکَ ، وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً ، وَذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً ، و نزد تو به کامیابی نایل شویم ؛ و قرار بده نماز ما را به واسطه او قبول‌شده ، و گناهان ما را به واسطه او آمرزیده شده وَدُعآءَنا بِهِ مُسْتَجاباً ، وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً ، وَهُمُومَنا بِهِ و دعاهای ما را به واسطه او مستجاب‌شده ، و روزی‌های ما را به وسیله او وسعت داده شده، و اندوه‌های ما را به واسطه او مَکْفِیَّةً ، وَحَوآئِجَنا بِهِ مَقْضِیَّةً ، وَأَقْبِلْ إِلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریمِ ، برطرف شده ؛ و حوایج ما را توسّط او برآورده‌شده ، و با چهره کریمانه‌ات به ما توجّه کن و روی آور . وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَیْکَ ، وَانْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَکْمِلُ بِهَا و تقرّب و توسّل ما را به درگاهت پذیرا باش ، و به ما نظر رحمتی بفرما که الْکَرامَةَ عِنْدَکَ ، ثُمَّ لاتَصْرِفْها عَنَّا بِجُودِکَ ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ به واسطه آن ، کرامتِ نزد تو را به کمال رسانیم . سپس با بخشش و بزرگواریت نظر لطف خود را از ما باز مگیر و از حوض جَدِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، بِکَأْسِهِ وَبِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً، هَنیئاً سآئِغاً، جدّش - که درود خدا بر او و آل او باد - سیرابمان ساز با جام و کاسه او و به دست او ؛ سیراب کردنی کامل و گوارا و خوش لا ظَمَأَ بَعْدَهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(38)
که پس از آن تشنگی نباشد ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
1 . تحفة الزائر : چاپ سنگی بدون شماره صفحه ، زاد المعاد : 491 ، و مصباح الزائر : 446 )با تفاوت اندک( .

6دعا در روز جمعه بعد از نماز صبح برای تعجیل فرج

مستحبّ است روز جمعه بعد از نماز صبح ، صد مرتبه سوره »توحید« بخوانند ، و صد مرتبه هم از درگاه خداوند ، طلب آمرزش نموده و استغفار کنند ؛ صد مرتبه هم بدین صورت بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم صلوات بفرستند :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .(39)
خداوندا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و فرج ایشان را تعجیل فرما .

7دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز جمعه

شیخ طوسی رحمه الله در »مصباح المتهجّد« فرموده است : هر گاه کسی خواست روز جمعه بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم صلوات فرستد چنین بگوید :
أَللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلاتَکَ ، وَصَلَواتِ مَلآئِکَتِکَ وَرُسُلِکَ، عَلی مُحَمَّدٍ خدایا ؛ درود و رحمت خود را و درود فرشتگان و رسولان خودت را بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .
و آل محمّد نثار کن و در گشایش کارشان شتاب فرما .
صلواتی... بعد از نماز جمعه ...
یا بگوید : أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .(40) بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ایشان تعجیل فرما . وی در جای دیگر می‌گوید : روایت شده است که صد مرتبه بگوید :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.(41)
بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ایشان تعجیل فرما .

8دعای دیگری برای ظهور آن حضرت در روز جمعه

مستحبّ است انسان در روز جمعه، صد مرتبه سوره قدر را بخواند و هزار مرتبه بگوید:
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .
بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ایشان تعجیل فرما .
و اگر نتوانست صد مرتبه ، اگر موفّق نشد ده مرتبه ، و بالأخره اگر نتوانست هر چه توانست بخواند .(42)

9صلواتی که هر کس بعد از نماز جمعه بخوانداز اصحاب امام زمان ارواحنا فداه خواهد بود

از مولای‌مان جعفر بن محمّد علیهما السلام و او از پدرانش علیهم السلام روایت کرده که فرمودند :
هر کس پس از نماز جمعه ، هفت مرتبه بگوید :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج آل محمّد تعجیل فرما .
از اصحاب قائم صلوات اللَّه علیه خواهد بود .(43)
1 . مصباح المتهجّد : 387 .
2 . البلد الأمین : 112 ، و مانند آن در بحار الأنوار : 331/89 وارد شده است .
3 . بحار الأنوار : 65/90 .

10دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز جمعه ، عید فطر و عید قربان

اشاره

از امام ابی جعفر محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود :
در روز جمعه ، عید فطر و قربان ، وقتی قصد خروج از منزل نمودی ، بگو :
أَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فی هذَا الْیَوْمِ، أَوْ تَعَبَّأَ أَوْ أَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إِلی خدایا ؛ هر کس در این روز مهیّا گشته یا آماده شده یا حاضر شده یا آمادگی یافته تا نزد مَخْلُوقٍ ، رَجآءَ رِفْدِهِ وَجآئِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ ، فَإِلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ مخلوقی برود و امید پاداش و عطیّه و بخششی از او دارد ؛ پس ای آقای من ؛ وِفادَتی وَتَهْیِئَتی وَإِعْدادی وَاسْتِعْدادی رَجآءَ رِفْدِکَ، وَجَوآئِزِکَ کوچ کردن من و مهیّا شدن من و حاضر گشتن من و آمادگی من به سوی تو به امید پاداش و بخشش تو وَنَوافِلِکَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ است . بار خدایا ؛ بر بنده و فرستاده‌ات و برگزیده مِنْ خَلْقِکَ ، وَعَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَوَصِیِّ رَسُولِکَ ، وَصَلِّ یا از بندگانت ، محمّدصلی الله علیه وآله وسلم ، و بر علی علیه السلام امیر مؤمنان و وصیّ پیامبرت درود فرست ، و ای رَبِّ عَلی أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِیٍّ وَمُحَمَّدٍ ، پروردگارم ؛ درود فرست بر پیشوایان مؤمنان : امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر ... و امامان را تا آخر نام ببر تا به نام صاحبت )حضرت مهدی ارواحنا فداه( برسی و بگو :
أَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً. أَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ خدایا ؛ گشایشی آسان برایش مقرّر فرما ؛ نصرتی باعزّت عنایتش فرما ؛ خداوندا ؛ دینَکَ وَسُنَّةَ رَسُولِکَ ، حَتَّی لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ حکایت صلوات ضرّاب ...
دینت را و نیز سنّت پیامبرت را به وسیله او ظاهر فرما تا هیچ حقّی از ترس هیچ کسی أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ . أَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا پوشیده ندارد . خدایا ؛ ما به سوی تو مشتاق هستیم در مورد دولتی باکرامت ، الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ که اسلام و اسلامیان را بدان عزیز نمایی و نفاق و اهلش را خوار و ذلیل کنی ، و ما را در آن دولت ، از فراخوانان إِلی طاعَتِکَ وَالْقادَةِ إِلی سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا به فرمانبرداریت ، و از رهبران راه خودت قرار ده ؛ و کرامت دنیا وَالْآخِرَةِ. أَللَّهُمَّ ما أَنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ، وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ. و آخرت را روزیمان فرما. خدایا؛ آنچه از حقّ و حقیقت را که نشناختیم، به ما بشناسان و به آنچه دست نیافتیم، ما را به آن برسان.
در این جا برای امام عصر صلوات اللَّه علیه دعا کن ، و دشمنانش را نفرین نما ، و حاجتت را درخواست کن ، و سخن آخرت این گونه باشد :
أَللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا ، أَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فیهِ فَیَذَّکَّرَ .(44)
خداوندا ؛ )دعای ما را( به اجابت برسان ، خداوندا ؛ ما را از کسانی قرار ده که تذکّر دهند و متذکّر شوند .

حکایت صلوات ضرّاب اصفهانی

سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله می‌گوید : ذکر صلواتی بر پیامبر و آل او علیهم السلام )در عصر جمعه( که از مولای‌مان حضرت مهدی ارواحنا فداه روایت شده است )و به قدری اهمیّت دارد که( اگر تعقیب نماز عصر را به خاطر عذری ترک کردی آن را ترک نکن ، به دلیل جریانی که خداوند ما را بدان مطّلع نمود .
گروهی که در چند مورد از آن‌ها پیش از این یاد کردم ، با سلسله سندشان به جدّم ، ابی جعفر طوسی رحمه الله به من خبر دادند که گفت : به من خبر داد حسین بن عبیداللَّه از محمّد بن احمد بن داود و هارون بن موسی تلعکبری که گفتند : به ما خبر داد ابوالعبّاس احمد بن علی رازی در آن چه در کتابش »الشفاء والجلاء« روایت کرده از ابی الحسین محمّد بن جعفر الأسدی رضی الله عنه که گفت : حدیث کرد برای من حسین بن محمّد بن عامر اشعری قمی ، و او گفت : حدیث کرد برای من یعقوب بن یوسف ضرّاب غسّانی به هنگام بازگشت از اصفهان و گفت :
من در سال 281 ه ق حجّ گزاردم در حالی که با گروهی از سنّی‌های شهرم بودم . وقتی به مکّه رسیدم گروهی از آن‌ها پیش‌دستی کرده منزلی را در کوچه‌ای میان بازار شب )اسم آن بازار بوده( برای‌مان اجاره نمودند ؛ و آن خانه خدیجه و معروف به »دار الرضا« بود ، و پیرزنی گندمگون در آن جا سکونت داشت ؛ از او )وقتی دانستم که آن جا »دار الرضا« نام دارد( پرسیدم : با صاحبان این خانه چه نسبتی داری؟ و چرا خانه را بدین نام خوانده‌اند؟
پیرزن گفت : من از خدمتگزاران آن‌ها هستم و این ، خانه علیّ بن موسی الرضا علیه السلام بود و امام حسن عسکری علیهما السلام مرا در اینجا سکونت داده است و من در خدمتش بودم .
وقتی این سخن را از او شنیدم ، آن را از همراهان خود پنهان ساختم و با آن پیرزن مأنوس شدم . شب‌ها وقتی از طواف باز می‌گشتم با آن‌ها در رواق خانه می‌خوابیدم ، و درب را می‌بستیم و پشت آن ، سنگ بزرگی قرار می‌دادیم .
چند شب نور چراغ را - در رواقی که بودیم - شبیه به نور مشعل دیدم . و دیدم که درب باز شد - بدون این که کسی از ما آن را بگشاید - و مردی چهار شانه و گندم‌گون مایل به زرد که در سیمایش اثر سجده بود و پیراهن و شلواری نازک بر تن داشت و خود را پوشانده بود و نعلین قوس‌داری به پا کرده بود به طرف اتاق همان زن بالا رفت ؛ همان اتاقی که پیرزن ما را منع می‌کرد و می‌گفت : دخترش آنجاست .
همان نوری را که در رواق دیدم ، هنگام بالا رفتن مرد به طرف اتاق بر روی راه پلّه و نیز داخل اتاق مشاهده نمودم ، بدون این که چراغی را ببینم ! و همانند آنچه را که من دیدم آنها هم که با من بودند مشاهده کردند و گمان می‌کردند که مرد برای متعه )ازدواج موقّت( با دختر آن زن آمده است .
آنان می‌گفتند : این‌ها علوی هستند و متعه را جایز می‌شمارند )در حالی که در مذهب آن‌ها حرام بود( ، به هر حال ، آن شخص را می‌دیدم که داخل می‌شود و خارج می‌گردد در حالی که سنگ ، هم‌چنان در جای خود بود . ما ، در را هم از خوف اموال‌مان می‌بستیم و نمی‌دیدیم که کسی آن را باز و بسته کند ، ولی آن شخص داخل می‌شد و خارج می‌گشت ؛ سنگ هم همان گونه بود تا آن که وقت خارج شدن خودمان آن را کنار می‌زدیم .
وقتی این جریان را دیدم ، قلبم به طپش افتاد و هیبت آن شخص در دلم واقع شد و با پیرزن مهربانی نمودم و دوست داشتم از حال آن شخص بیشتر بدانم .
به او گفتم : ای زن ؛ دوست دارم با تو سخن بگویم ولی دوستانم نباید متوجّه شوند ؛ بنابراین ، اگر مرا در اتاقم تنها دیدی نزد من بیا تا از تو پرسشی نمایم .
زن به سرعت به من گفت : من نیز می‌خواهم رازی را با تو بگویم ، ولی به دلیل حضور دوستانت چنین فرصتی پیش نیامد .
گفتم : می‌خواهی چه بگویی ؟ گفت : می‌گویند : - و نام کسی را نبرد ! - با همراهان و شریکانت خشونت و تندی نکن و با آن‌ها به نزاع و کشمکش مپرداز ؛ چرا که آنان دشمنان تو هستند و با آن‌ها مدارا کن .
گفتم : چه کسی این‌ها را می‌گوید ؟
گفت : من می‌گویم ؛ و دیگر هیبتش نگذاشت که بیش از این بپرسم .
گفتم : حالا کدام همراهانم منظور توست ؟ )و گمان می‌کردم همین همراهانم را در سفر می‌گوید( .
گفت : شریکانی که در وطن داری و در این خانه نیز همراه تو می‌باشند .
در منزل بین من و همراهانم گفتگوهای تند و برخوردهای خشن نسبت به مسائل دینی اتّفاق افتاده بود و آنان در مورد من سخن‌چینی کردند تا این که فرار نمودم و از آن‌ها پنهان شدم و این گونه بود که فهمیدم مراد او ، همان‌هاست .
سپس به او گفتم : تو با »رضا علیه السلام« چه نسبتی داری ؟
گفت : من خدمتکار حسن بن علی عسکری علیه السلام بودم . وقتی مطمئن شدم که او راست می‌گوید ، با خود گفتم : از او درباره امام غایب ارواحنا فداه بپرسم .
گفتم : تو را به خدا ؛ آیا او را با چشمانت دیدی ؟
گفت : ای برادرم ؛ من او را با چشمانم ندیدم ، وقتی من خارج شدم ، خواهرم حامله بود . حسن بن علی عسکری علیه السلام به من بشارت داد که امام علیه السلام را در آخر عمرم خواهم دید ، سپس به من فرمود : برای او همان گونه باش که برای من هستی .
من از آن روز در مصر سکونت داشتم تا این که نامه‌ای همراه پول نزدم رسید و او آن را به دست مردی از اهل خراسان - که عربی فصیح نمی‌دانست - فرستاد ؛ پولش سی دینار بود و به من دستور داد که امسال به حجّ بیایم ، من هم بدین سوی آمدم به شوق این که او را زیارت نمایم .
در این وقت ، به دلم افتاد همان شخصی که او را می‌دیدم آمد و رفت می‌کند ، همو باشد ؛ من ده درهم که یکی از آن‌ها سکّه رضویّه بود و با نام امام رضا علیه السلام ضرب شده بود همراه داشتم و آن‌ها را پنهان کرده بودم که در مقام ابراهیم بیندازم . این گونه نذر کرده بودم و نیّت داشتم ، ولی گفتم پول را به زن می‌دهم و از او می‌خواهم که به یکی از فرزندان فاطمه علیها السلام بدهد که این بهتر از آن نیّت قبلی‌ام است .
پس به او گفتم : این درهم‌ها را به فرزندی از فرزندان فاطمه علیها السلام که سزاوار باشد ، بپرداز ؛ چنین می‌اندیشیدم که او پول‌ها را به همان شخص خواهد داد . پول‌ها را گرفت و بالا رفت و بعد از ساعتی پایین آمد و گفت : او می‌گوید : در این درهم‌ها برای ما حقّی نیست و آن را در همان جا که نیّت کرده‌ای مصرف کن ؛ و لکن این سکّه رضویّه را بدلش را از ما بگیر و در مکانی که نیّت کرده‌ای بینداز .
من چنین کردم و با خود گفتم آنچه را پیرزن به من گفت از آن شخص نقل کرده است.
همراه من نسخه توقیعی بود که از ناحیه امام علیه السلام برای قاسم بن علاء آذربایجانی صادر شده بود ؛ آن را به زن نشان داده گفتم : این را به کسی عرضه کن که دستخطّ و توقیعات امام علیه السلام را بشناسد .
گفت : به من بده که من می‌شناسم . گمان کردم که او خود می‌تواند آن را بخواند و تشخیص دهد . ولی گفت : من نمی‌توانم آن را در این مکان بخوانم و به طرف اتاق بالا رفت ، سپس باز گشت و گفت : صحیح است .
در توقیع این گونه بود : شما را بشارت می‌دهم به بشارتی که دیگری را بدان بشارت نداده‌ام .
زن گفت : او می‌گوید : هنگامی که بر پیامبرت صلوات می‌فرستی، چگونه می‌فرستی؟
گفتم : می‌گویم :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ خدایا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَ الِ محمّد برکت بده ، بهتر از آن چه بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی و برکت دادی و ترحّم نمودی ؛ إِبْراهیمَ ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ .
زیرا ؛ همانا تو ستوده و بزرگوار هستی .
گفت : نه ؛ در صلوات ، همه آن‌ها را نام ببر و بر همه آن‌ها درود فرست . گفتم : باشد .
فردا که آن زن از غرفه فوقانی پایین آمد ، دفتری کوچک همراهش بود و گفت : او می‌گوید : هر گاه خواستی بر پیامبر و بر جانشینانش درود بفرستی ، بر طبق این نسخه صلوات فرست .
آن را گرفتم و بدان عمل نمودم ؛ چند شب او را می‌دیدم که از اتاق پایین می‌آمد در حالی که نور چراغ ، همچنان برپا بود ؛ درب را باز می‌کردم و به دنبال آن نور خارج می‌شدم و من آن نور را می‌دیدم ولی کسی را نمی‌دیدم تا این که داخل مسجد می‌شد .
گروهی از اشخاص از کشورهای مختلف را می‌دیدم که به درب این منزل می‌آمدند و بعضی به آن پیرزن ، نامه‌هایی می‌دادند و او نیز به آن‌ها نامه‌هایی می‌داد و با آنان سخن می‌گفت : آن‌ها نیز با پیرزن سخن می‌گفتند که من متوجّه نمی‌شدم و بعضی از آن‌ها را هنگام بازگشت در راه دیدم تا این که به بغداد رسیدم .(45)

11صلوات ضرّاب اصفهانی صلوات ضرّاب اصفهانی

نسخه دفتری که از مولای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه روایت شده است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ وَخاتَمِ النَّبِیّینَ وَحُجَّةِ خدایا ؛ بر محمّد سیّد رسولان و خاتم پیامبران و حجّت رَبِّ الْعالَمینَ ، اَلْمُنْتَجَبِ فِی الْمیثاقِ ، اَلْمُصْطَفی فِی الظِّلالِ ، پروردگار جهانیان درود فرست، او که در روز پیمان الهی ، پسندیده شد و در عالم أظلّه اختیار شد ، اَلْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ افَةٍ ، اَلْبَری‌ءِ مِنْ کُلِّ عَیْبٍ ، اَلْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ ، از هر آفتی پاکیزه است، و از هر عیبی مبرّا ؛ همگی برای نجات خود چشم امید به او دارند ، اَلْمُرْتَجی لِلشَّفاعَةِ ، اَلْمُفَوَّضِ إِلَیْهِ دینُ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ شَرِّفْ بُنْیانَهُ ، و امیدوار به شفاعت او هستند ؛ دین خداوند بدو واگذار شده است . خداوندا ؛ بنای هستی او را شرافت ده ، وَعَظِّمْ بُرْهانَهُ ، وَأَفْلِجْ حُجَّتَهُ ، وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ ، وَأَضِئْ نُورَهُ ، و برهانش را بزرگ نما ، و حجّتش را پیروز فرما ، و مقامش را بالا ببر ؛ و نورش را تابنده کن ، وَبَیِّضْ وَجْهَهُ ، وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضیلَةَ ، وَالْمَنْزِلَةَ وَالْوَسیلَةَ ، و رویش را سفید نما ، و به او فضیلت و برتری و فزونی و مقام و وسیله شفاعت وَالدَّرَجَةَ الرَّفیعَةَ ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ و درجه بلند عنایت کن ، و او را به مقام پسندیده‌ای مبعوث نما که همگان از اوّلین و وَالْآخِرُونَ . وَصَلِّ عَلی أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ ، آخرین بر او غبطه خورند . و درود فرست بر امیر مؤمنان و وارث رسولان وَقآئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ ، وَسَیِّدِ الْوَصِیّینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . و پیشوای سفید رویان و سرور همه جانشینان و حجّت پروردگار جهانیان . وَصَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، و درود فرست بر حسن بن علی پیشوای مؤمنان و وارث رسولان وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ، إِمامِ و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست بر حسین بن علی پیشوای الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ. وَصَلِّ عَلی مؤمنان و وارث رسولان و حجّت خداوند جهانیان . و درود فرست بر عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ علیّ بن الحسین پیشوای مؤمنان و وارث رسولان و حجّت پروردگار الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ ، وَوارِثِ جهانیان . و درود فرست بر محمّد بن علی پیشوای مؤمنان و وارث الْمُرْسَلینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، پیامبران و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست بر جعفر بن محمّد إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ پیشوای مؤمنان و وارث رسولان و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ بر موسی بن جعفر پیشوای مؤمنان و وارث رسولان و حجّت رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسی ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ ، پروردگار جهانیان . و درود فرست بر علیّ بن موسی پیشوای مؤمنان وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ و وارث رسولان و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست بر محمّد بن عَلِیٍّ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . علی پیشوای مؤمنان و وارث رسولان و حجّت پروردگار جهانیان . وَصَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ ، و درود فرست بر علیّ بن محمّد، پیشوای مؤمنان، و وارث رسولان وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ، و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست بر حسن بن علی، پیشوای مؤمنان وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ . وَصَلِّ عَلَی الْخَلَفِ و وارث رسولان و حجّت پروردگار جهانیان . و درود فرست بر بازمانده الْهادِی الْمَهْدِیِّ ، إِمامِ الْمُؤْمِنینَ ، وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ هدایت‌گرِ هدایت شده، پیشوای مؤمنان و وارث رسولان و حجّت پروردگار الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهادینَ ، جهانیان . خداوندا ؛ بر محمّد و اهل بیتش درود فرست که پیشوایان هدایت‌گر ، اَلْعُلَمآءِ الصَّادِقینَ، اَلْأَبْرارِ الْمُتَّقینَ، دَعآئِمِ دینِکَ، وَأَرْکانِ تَوْحیدِکَ، دانایان راستگو ، نیکوکاران پرهیزکار؛ ستون‌های دینت و ارکان توحیدت وَتَراجِمَةِ وَحْیِکَ، وَحُجَجِکَ عَلی خَلْقِکَ ، وَخُلَفآئِکَ فی أَرْضِکَ ، و مفسّران وحیت ، و حجّت‌های تو بر آفریدگانت و جانشینانت در زمین تو هستند ؛ اَلَّذینَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِکَ ، وَاصْطَفَیْتَهُمْ عَلی عِبادِکَ ، وَارْتَضَیْتَهُمْ آنان که برای خودت ایشان را اختیار کردی و بر تمام بندگانت برگزیدی و آن‌ها را لِدینِکَ ، وَخَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ ، وَجَلَّلْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ ، وَغَشَّیْتَهُمْ برای دینت پسندیدی و به شناخت خودت آن‌ها را مخصوص گرداندی، و با کرامت خودت بر آنان شکوه و بزرگی بخشیدی و غرق بِرَحْمَتِکَ ، وَرَبَّیْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ ، وَغَذَّیْتَهُمْ بِحِکْمَتِکَ ، وَأَلْبَسْتَهُمْ دریای رحمت خود کردی، و آن‌ها را با نعمت خود پرورش دادی و با حکمت خود به آنان غذای روحی دادی نُورَکَ ، وَرَفَعْتَهُمْ فی مَلَکُوتِکَ، وَحَفَفْتَهُمْ بِمَلآئِکَتِکَ ، وَشَرَّفْتَهُمْ و به نور خویش ایشان را پوشانیدی و در ملکوتت بالا بردی ، و گرداگرد وجود ایشان را به فرشتگانت احاطه نمودی ، و بِنَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ. أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَیْهِمْ، صَلوةً به واسطه پیامبرت - که درود تو بر او و آل او باد - به آن‌ها شرافت بخشیدی . خدایا؛ بر محمّد و بر ایشان درود فرست ؛ درودی زاکِیَةً نامِیَةً کَثیرَةً دآئِمَةً طَیِّبَةً لایُحیطُ بِها إِلّا أَنْتَ ، وَلایَسَعُها پاک و فزاینده و فراوان و دایمی و پاکیزه که جز خودت کسی بر آن احاطه پیدا نکند ، و إِلّا عِلْمُکَ ، وَلا یُحْصیها أَحَدٌ غَیْرُکَ . أَللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلی وَلِیِّکَ ، جز در دانش تو نگنجد و غیر تو کسی نتواند آن را به شماره درآورد . خداوندا ؛ بر ولیّت درود فرست ؛ اَلْمُحْیی سُنَّتَکَ، اَلْقآئِمِ بِأَمْرِکَ، اَلدَّاعی إِلَیْکَ، اَلدَّلیلِ عَلَیْکَ، حُجَّتِکَ او که زنده‌کننده سنّت توست و قیام‌کننده به امر تو ، و دعوت‌کننده به سوی تو ، و دلالت کننده بر تو ، و حجّت تو عَلی خَلْقِکَ، وَخَلیفَتِکَ فی أَرْضِکَ، وَشاهِدِکَ عَلی عِبادِکَ . أَللَّهُمَّ بر بندگانت و جانشین تو در زمینت و گواه تو بر بندگان توست . خدایا ؛ أَعِزَّ نَصْرَهُ ، وَمُدَّ فی عُمْرِهِ ، وَزَیِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقآئِهِ . أَللَّهُمَّ یاری او را تقویت نما و عمرش را طولانی فرما ، و با طولانی‌شدن ماندنش ، زمین را زینت ببخش . خدایا ؛ اکْفِهِ بَغْیَ الْحاسِدینَ، وَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْکآئِدینَ ، وَازْجُرْ عَنْهُ إِرادَةَ از ستم حسودان او را کفایت کن ، و از شرّ حیله‌گران پناهش ده و اراده الظَّالِمینَ ، وَخَلِّصْهُ مِنْ أَیْدِی الْجَبَّارینَ . أَللَّهُمَّ أَعْطِهِ فی نَفْسِهِ ستمکاران را از او دور کن ، و او را از دست زورگویان رهایی ده . خداوندا ؛ درباره خودش ، وَذُرِّیَّتِهِ، وَشیعَتِهِ وَرَعِیَّتِهِ، وَخآصَّتِهِ وَعامَّتِهِ وَعَدُوِّهِ وَجَمیعِ أَهْلِ ذریّه‌اش ، پیروانش ، رعیّتش ، یاران ویژه‌اش ، عموم پیروانش ، دشمنانش و تمام اهل الدُّنْیا ، ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ما أَمَّلَهُ دنیا، آنچه که چشمش را به آن روشن نمایی و روانش را به آن شاد گردانی ، به او عنایت فرما . و او را به برتر از آنچه آرزو دارد فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . أَللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا در دنیا و آخرت برسان؛ زیرا تو بر هر چیز توانایی . خدایا ؛ آنچه از امْتَحی مِنْ دینِکَ، وَأَحْیِ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ کِتابِکَ، وَأَظْهِرْ بِهِ ما غُیِّرَ دینت محو شده به وسیله او تازه کن، و آنچه از کتابت عوض شده به واسطه او زنده کن ، و آنچه مِنْ حُکْمِکَ، حَتَّی یَعُودَ دینُکَ بِهِ وَعَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً خالِصاً از احکامت تغییر داده‌شده به وسیله او ظاهر کن؛ تا این که دینت به وسیله او و با دست او نو و تر و تازه گردد؛ آن گونه که خالص مُخْلَصاً لا شَکَّ فیهِ ، وَلا شُبْهَةَ مَعَهُ ، وَلا باطِلَ عِنْدَهُ ، وَلا بِدْعَةَ و بی‌آلایش بوده که نه شکّی در آن باشد و نه شبهه‌ای به آن راه یابد، و نه باطل و بدعتی کنار آن و لَدَیْهِ . أَللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ کُلَّ ظُلْمَةٍ ، وَهُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَةٍ ، وَاهْدِمْ نزد آن باشد . خدایا ؛ هر تاریکی را به نور او روشن کن و هر بدعتی را به واسطه قدرت و قوّتش ویران نما ، و با بِعِزِّهِ کُلَّ ضَلالَةٍ ، وَاقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ ، وَأَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نارٍ ، عزّت او هر گونه گمراهی را منهدم فرما، و هر فرد زورگوی گردنکش را به واسطه او هلاک گردان ، و با شمشیرش هر آتشی را خاموش کن وَأَهْلِکْ بِعَدْلِهِ جَوْرَ کُلِّ جآئِرٍ، وَأَجْرِ حُکْمَهُ عَلی کُلِّ حُکْمٍ، وَأَذِلَّ و ظلم هر ستمگری را به واسطه عدلش نابود کن ، و دستور و حکمش را بر هر حکمی جاری ساز ، و بِسُلْطانِهِ کُلَّ سُلْطانٍ . أَللَّهُمَّ أَذِلَّ کُلَّ مَنْ ناواهُ ، وَأَهْلِکْ کُلَّ مَنْ با سلطنتش هر قدرتمندی را ذلیل و خوار ساز . خدایا ؛ هر که قصد بدی به او کند ذلیل و خوار کن و هر که را که با او دشمنی نماید عاداهُ ، وَامْکُرْ بِمَنْ کادَهُ ، وَاسْتَأْصِلْ مَنْ جَحَدَهُ حَقَّهُ ، وَاسْتَهانَ به هلاکت انداز و هر که را با او نیرنگ کند دچار نیرنگ گردان و هر که را منکر حقّش باشد و امرش را سبک شمارد، بِأَمْرِهِ ، وَسَعی فی إِطْفآءِ نُورِهِ ، وَأَرادَ إِخْمادَ ذِکْرِهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ و در خاموشی نورش بکوشد و بخواهد نامش و یادش را کم‌رنگ سازد از ریشه برکن . خدایا ؛ درود فرست عَلی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی ، وَعَلِیٍّ الْمُرْتَضی ، وَفاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، بر محمّد مصطفی، و بر علیّ مرتضی و فاطمه زهرا وَالْحَسَنِ الرِّضا ، وَالْحُسَیْنِ الْمُصَفَّی ، وَجَمیعِ الْأَوْصِیآءِ، مَصابیحِ و حسن صاحب مقام رضا و حسین صاحب مقام برگزیده و خالص بی‌آلایش و همه اوصیا و جانشینان آن حضرت که چراغ‌های الدُّجی، وَأَعْلامِ الْهُدی، وَمَنارِ التُّقی ، وَالْعُرْوَةِ الْوُثْقی ، وَالْحَبْلِ روشن در تاریکی و نشانه‌های هدایت و جلوه‌گاه پرهیزکاری و دستاویز مورد اطمینان و ریسمان الْمَتینِ ، وَالصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ . وَصَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَوُلاةِ عَهْدِکَ ، محکم و راه راست هستند . و درود فرست بر ولیّ خود و عهده‌داران پیمانت وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، وَمُدَّ فی أَعْمارِهِمْ، وَزِدْ فی اجالِهِمْ، وَبَلِّغْهُمْ و امامان از فرزندانش ؛ و بر عمرشان بیفزا و مدّت آن‌ها را زیاد فرما ، و ایشان را صلوات و دعا در عصر روز ...
أَقْصی امالِهِمْ ، دیناً وَدُنْیاً وَاخِرَةً ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(46) به نهایت آرزوهای دینی و دنیوی و اخروی‌شان برسان؛ چرا که تو بر هر کاری توانا هستی . 1 . مصباح المتهجّد : 406، البلد الأمین : 120 ، المصباح : 725 ، دلائل الإمامة : 549 و مانند آن در جمال الاُسبوع : 301 آمده است.
این خبر شریف در تعدادی از کتاب‌های معتبر علمای پیشین ، و با سندهای متعدّد ، روایت شده است ؛ برخی از این کتاب‌ها نیز در تمام بخش‌های روایت، عبارت را به صورت »اللّهم صلّ علی ....« آورده‌اند .
و نیز ، وقت مشخصی برای خواندن این صلوات و دعا ، در هیچ یک از خبرهای مزبور ، نیامده است ؛ مگر آن که جناب سیّد بن طاووس‌رحمه الله در کتاب »جمال الاُسبوع« پس از بیان تعقیبات واردشده پس از نماز عصر روز جمعه می‌فرماید : »... اگر زمانی به خاطر عذر و بهانه‌ای تعقیبات نماز عصر روز جمعه را انجام ندادی؛ لیکن، به هیچ وجه این صلوات را ترک مکن. به جهت مطلبی که خدای بزرگ، ما را از آن آگاه فرموده است.«
از این کلام شریف استفاده می‌شود که سیّد بن طاووس ، از امام زمان صلوات اللَّه علیه در مورد این صلوات ، سفارشی دریافت کرده است . و البتّه از این بزرگوار بعید نیست ؛ چرا که او تصریح می‌کند ، راه رسیدن به آن حضرت ارواحنا فداه ، باز است .(47)
در »مکیال المکارم« آمده است : این دعای شریف ، از دعاهای بزرگی است که شایسته است بر آن مداومت بشود ، و در تمام اوقات نسبت به خواندن آن اهمیّت داده شود؛ به خصوص ، در زمان‌هایی که اختصاص بیشتری به امام عصر صلوات اللَّه علیه دارد ؛ همانند: شب نیمه شعبان ، روز نیمه شعبان ، شب و روز جمعه .
شاید ، نویسنده »جمال الصالحین« نیز به همین جهت ، این دعا را در اعمال شب نیمه شعبان آورده است ؛ با آن که از ظاهر روایتی که ذکر کردیم بر می‌آید که اختصاص به وقت خاصّی نداشته باشد ، بلکه برای همه اوقات وارد شده است .(48)

12صلوات و دعا در عصر روز جمعه برای ظهور حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود :
در روز قیامت، خدای تعالی روزها را برمی‌انگیزد ؛ و روز جمعه را مانند عروسی - 1 . نجم الثاقب : 2 . 770 . مکیال المکارم : 73/2 .
که دارای زیبایی و کمال باشد و به شخصی ثروت‌مند و دین‌داری هدیه گردد - پیشاپیش آن‌ها می‌آورد ، و روز جمعه )در حالی که دیگر روزها در پشت سرش قرار دارند ( جلو درب بهشت می‌ایستد ؛ و برای تمام کسانی که بر محمّد و آل محمّد درود و صلوات بسیار فرستاده‌اند ، شفاعت می‌کند .
عبداللَّه بن سنان می‌گوید : پرسیدم : بسیار؛ در مورد صلوات ، یعنی چند تا ؟ و صلوات فرستادن در کدام ساعت‌های روز جمعه، از فضیلت بیشتری برخوردار است ؟
حضرت فرمود :
صد مرتبه ، پس از عصر .
عبداللَّه بن سنان پرسید : چگونه باید صلوات بفرستم ؟ فرمود : می‌گویی :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ .
بار الها ؛ درود پیوسته بر حضرت محمّد و آل محمّد نثار کن، و در فرج و راحتی ایشان شتاب فرما .
و آن را صد مرتبه تکرار می‌کنی .(49)
13فضیلت خواندن سوره بنی إسرائیل در هر شب جمعه
در پایان این بخش ، روایتی را که در »تفسیر برهان« از کتاب »تفسیر عیّاشی رحمه الله« و »ثواب الأعمال« ، از امام صادق علیه السلام نقل شده است می‌آوریم .
آن حضرت فرمود :
هر کس سوره بنی اسرائیل را در هر شب جمعه بخواند ، نمی‌میرد تا امام قائم )حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه( را درک کند، و از اصحاب آن بزرگوار باشد.(50)
...................( Anotates ).................
1) جمال الاُسبوع : 121 .
2) مصباح المتهجّد : 265 ، و ص 257 با کمی تفاوت .
3) المصباح : 177 .
4) مکیال المکارم : 31/2 .
5) مهج الدعوات : 334 ، جنّة المأوی : 227 .
6)
7)
8)
9)
10)
11)
12)
13)
14)
15)
16)
17)
18)
19)
20)
21)
22)
23) أبواب الجنّات : 142 .
24) جمال الاُسبوع : 36 .
25) تکالیف الأنام فی غیبة الإمام : 197 .
26) العبقریّ الحسان : 101/2 الیاقوت الأحمر .
27) العبقریّ الحسان : 198/2 الیاقوت الأحمر .
28) دارالسلام : 224/2 .
29) زاد المعاد : 491 .
30) مکیال المکارم : 93/2 .
31)
32)
33)
34)
35)
36)
37)
38)
39) البلد الأمین : 2 . 110 . مصباح المتهجّد : 284 .
40)
41)
42)
43)
44) اقبال الأعمال : 585 .
45) جمال الاُسبوع : 301 .
46)
47)
48)
49) جمال الاُسبوع : 277 ، الصحیفة الصادقیّة : 929 .
50) مکیال المکارم : 378/2، المصباح: 585، ثواب الأعمال : 107، تفسیر برهان: 7/6 ح 1 و2، تفسیر عیّاشی: 276/2 ح 1 .

بخش پنجم:دعاهای هرماه

1دعا برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه در ظهر روز عاشورا

عبداللَّه بن سنان می‌گوید : در روز عاشورا ، نزد آقایم امام صادق علیه السلام رفتم ، و آن حضرت را با رنگی پریده و چهره‌ای اندوهگین یافتم ، و دیدم اشک از چشمان مبارکش چون مرواریدهای غلطان ، جاری بود . گفتم : ای فرزند رسول خدا ؛ چرا گریه می‌کنی ؟ خدا چشمانت را هرگز نگریاند .
حضرت فرمود :
مگر غافلی ؟ مگر نمی‌دانی که در چنین روزی حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسیده است ؟
گفتم : آقای من ، درباره روزه امروز چه می‌فرمایید ؟
حضرت فرمود :
امساک کن بدون این که نیّت روزه کرده باشی ؛ و افطار نما ، بدون آن که غذاهای لذیذ بخوری . تمام روز را روزه مدار و ساعتی پس از نماز عصر با جرعه‌ای از آب ، افطار کن . همانا در چنین ساعتی از روز عاشورا جنبش و هیاهوی دشمن تمام و جنگ و خونریزی شدید آن‌ها با خاندان پیامبر خاتمه یافت ، و در روی زمین سی کشته از آن‌ها در میان جسدهای پاک دوستان و هم‌پیمانانشان به خاک و خون افتاد . بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این مصیبت بسیار گران و سخت است ؛ اگر آن حضرت اکنون زنده بود خودش صاحب عزای آنان بود .
عبداللَّه می‌گوید : حضرت چنان گریه کرد که محاسن مبارکش از اشک دیده‌اش آغشته شد ؛ سپس چنین فرمود :
خداوند عزّ وجلّ آفرینش نور را در روز جمعه - اوّلین روز ماه مبارک رمضان - در تقدیرش قرار داد؛ و تاریکی را در روز چهارشنبه )روز عاشورا( دهمین روز محرّم مانند چنین روزی آفرید . و برای هر یک از آن روزها ، راه و شیوه‌ای قرار داد .
ای عبداللَّه ؛ بهترین کاری که در این روز می‌توانی انجام دهی این است که لباس‌های پاکیزه‌ات را بپوشی و تسلّب نمایی .
عرض کردم : تسلّب چیست ؟
فرمود : گریبانت را باز کن و همانند عزاداران آستین خود را بالا بزن ؛ سپس به بیابان بی‌آب و علف یا مکانی برو که کسی تو را نبیند ، یا منزل خلوتی اختیار کن ، یا به خلوتگاه دیگری برو و هنگام بالا آمدن آفتاب ، چهار رکعت نماز با رکوع و سجود نیکو بجای آور، و بین هر دو رکعتی سلام بده ؛ در رکعت اوّل سوره »حمد« و »قل یا أیّها الکافرون« ، و در رکعت دوّم سوره »حمد« و »قل هو اللَّه أحد« را بخوان .
سپس دو رکعت دیگر را بجای آور ؛ در رکعت اوّل »حمد« و سوره »احزاب« ، و در رکعت دوّم »حمد« و »منافقون« را بخوان ، یا سوره‌های دیگری را که می‌توانی بخوانی ، اختیار کن . سپس نماز را تمام کرده و به طرف قبر و بارگاه امام حسین علیه السلام رو می‌کنی و در نظر آور قتلگاه آن حضرت را و کسانی که با آن بزرگوار بودند - از فرزندان و اهل بیت ایشان - و بر او سلام و درود فرست ، و دشمنانش را نفرین نما و از کارهای‌شان بیزاری بجوی ؛ با این عمل ، خداوند تو را به مراتب بالایی در بهشت نایل کند و گناهانت را فرو ریزد . سپس از جایی که در بیابان یا هر محلّ خلوت دیگری که هستی ، چند قدم بردار و بگو :
»إِنَّا للَّهِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ، رِضاً بِقَضآءِ اللَّهِ وَتَسْلیماً لِأَمْرِهِ« .
همانا ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم ؛ راضی به قضا و حکم اوییم ، و تسلیم فرمانش هستیم .
در آن حال ، باید حزن و اندوه در چهره‌ات آشکار باشد ؛ هر چه می‌توانی یاد خدا کن ؛ آیه استرجاع )إنّا للَّه ...( را بخوان . وقتی این کار را انجام دادی و این راه را رفتی به جایی که ابتدا در آن نماز گزاردی باز گرد ، و چنین بگو :
أَللَّهُمَّ عَذِّبِ الْفَجَرَةَ ، اَلَّذینَ شاقُّوا رَسُولَکَ ، وَحارَبُوا أَوْلِیآئَکَ ، خداوندا ؛ فاجران و تبهکاران را به عذاب خود گرفتار کن ؛ آنها که با پیامبرت دشمنی ورزیدند و با دوستانت به جنگ برخاستند ، وَعَبَدُوا غَیْرَکَ، وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَکَ، وَالْعَنِ الْقادَةَ وَالْأَتْباعَ، وَمَنْ و غیر از تو را بندگی کردند ، و حرام‌هایت را حلال شمردند . )خدایا ؛( سران و پیروان آن‌ها را لعنت کن و هر که کانَ مِنْهُمْ ، فَخَبَّ وَأَوْضَعَ مَعَهُمْ ، أَوْ رَضِیَ بِفِعْلِهِمْ لَعْناً کَثیراً . با آن‌ها بوده پس فریب خورده و با آنان پست گردیدند ، یا به کردار آنان راضی گشتند ، بسیار نفرین فرما . أَللَّهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ صَلَواتِکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ ، خدایا ؛ در فرج و راحتی آل محمّد شتاب بفرما ، و درود و رحمتت را بر پیامبر و ایشان قرار ده ، وَاسْتَنْقِذْهُمْ مِنْ أَیْدِی الْمُنافِقینَ الْمُضِلّینَ ، وَالْکَفَرَةِ الْجاحِدینَ ، و آنان را از دست منافقینِ گمراه کننده رهایی ده ؛ و از شرّ کافران و منکران خودت نجات بخش ، وَافْتَحْ لَهُمْ فَتْحاً یَسیراً ، وَأَتِحْ لَهُمْ رَوْحاً وَفَرَجاً قَریباً ، وَاجْعَلْ و برای آنان گشایشی آسان مقدّر فرما ، و فرج و آسایش نزدیک برای ایشان فراهم نما ، لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ عَلی عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِمْ سُلْطاناً نَصیراً .
و از جانب خودت بدان‌ها سلطه و حکومتی مقتدرانه بر دشمنان خود و دشمنان ایشان ، عنایت فرما .
سپس دستانت را بلند کن و با این دعا برای خدا فروتنی کن ؛ و در حالی که به دشمنان خاندان پیامبر علیهم السلام اشاره می‌کنی ، چنین دعا کن :
أَللَّهُمَّ إِنَّ کَثیراً مِنَ الْاُمَّةِ ناصَبَتِ الْمُسْتَحْفَظینَ مِنَ الْأَئِمَّةِ ، خدایا ؛ گروه زیادی از امّت ، نسبت به امامان - که حافظ دین و شریعت‌اند - عداوت ورزیده‌اند ؛ وَکَفَرَتْ بِالْکَلِمَةِ، وَعَکَفَتْ عَلَی الْقادَةِ الظَّلَمَةِ، وَهَجَرَتِ الْکِتابَ و به کلمه )حق( کافر گشتند ؛ و بر رهبران ستمگر روی آوردند و ملازم گشتند؛ و از کتاب خدا وَالسُّنَّةَ، وَعَدَلَتْ عَنِ الْحَبْلَیْنِ اللَّذَیْنِ أَمَرْتَ بِطاعَتِهِما، وَالتَّمَسُّکِ و سنّت پیامبر دور شدند و کناره گرفتند؛ و از دو ریسمان محکمی که به اطاعت‌شان دستور دادی )یعنی: قرآن و عترت بِهِما ، فَأَماتَتِ الْحَقَّ ، وَجارَتْ عَنِ الْقَصْدِ ، وَمالَأَتِ الْأَحْزابَ ، پیامبر علیهم السلام( روی گرداندند . در نتیجه حق را میراندند و از راه اعتدال و میانه‌روی منحرف شدند ؛ و احزاب را یاری کردند ؛ وَحَرَّفَتِ الْکِتابَ ، وَکَفَرَتْ بِالْحَقِّ لَمَّا جآئَها ، وَتَمَسَّکَتْ بِالْباطِلِ کتاب تو را تحریف و دگرگون ساختند، و به آن چه از حقّ و حقیقت بدان‌ها عرضه شد کفر ورزیدند ؛ و به هر باطلی که بر آنان لَمَّا اعْتَرَضَها ، وَضَیَّعَتْ حَقَّکَ ، وَأَضَلَّتْ خَلْقَکَ ، وَقَتَلَتْ أَوْلادَ عرضه شد ، تمسّک جستند؛ و حقّ تو را ضایع ساختند ، و بندگانت را گمراه نمودند ، و فرزندان نَبِیِّکَ ، وَخِیَرَةَ عِبادِکَ ، وَحَمَلَةَ عِلْمِکَ ، وَوَرَثَةَ حِکْمَتِکَ وَوَحْیِکَ . پیامبرت ، بهترین بندگانت ، حاملان علمت و وارثان وحی و حکمتت را کشتند . أَللَّهُمَّ فَزَلْزِلْ أَقْدامَ أَعْدآئِکَ وَأَعْدآءِ رَسُولِکَ وَأَهْلِ بَیْتِ رَسُولِکَ . خداوندا ؛ قدم‌های دشمنان خود و دشمنان پیامبرت و دشمنان اهل بیت پیامبرت را لرزان فرما ، أَللَّهُمَّ وَأَخْرِبْ دِیارَهُمْ ، وَافْلُلْ سِلاحَهُمْ ، وَخالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ ، خدایا ؛ سرزمین آنان را ویران کن ، و سلاح‌هایشان را از کار بینداز ، و اتّحاد آن‌ها را از بین ببر ، وَفُتَّ فی أَعْضادِهِمْ ، وَأَوْهِنْ کَیْدَهُمْ ، وَاضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ ، و در میان مددکاران آن‌ها پراکندگی و پریشانی ایجاد کن، و مکر و حیله‌شان را سست گردان، و آن‌ها را به شمشیر برّانت دچار کن، وَارْمِهِمْ بَحَجَرِکَ الدَّامِغِ ، وَطُمَّهُمْ بِالْبَلاءِ طَمّاً ، وَقُمَّهُمْ بِالْعَذابِ و با سنگ هلاک‌کننده‌ات سنگ‌باران بنما، و آن‌ها را به شدّت غرق بلا گردان ، و عذاب فراگیرت را بر آنان مسلّط فرما ، قَمّاً ، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً نُکْراً ، وَخُذْهُمْ بِالسِّنینَ وَالْمَثُلاتِ الَّتی و مجازات‌های زشت و دشوارت را گریبان‌گیر آن‌ها بساز؛ و آن‌ها را با قحطی و عقوبت‌ها گرفتار کن همان گونه که أَهْلَکْتَ بِها أَعْدآئَکَ ، إِنَّکَ ذُو نَقِمَةٍ مِنَ الْمُجْرِمینَ . أَللَّهُمَّ إِنَّ دشمنانت را با آن‌ها هلاک گرداندی . همانا، تو انتقامی بس شدید از مجرمان خواهی گرفت . خدایا ؛ سُنَّتَکَ ضائِعَةٌ ، وَأَحْکامَکَ مُعَطَّلَةٌ ، وَعِتْرَةَ نَبِیِّکَ فِی الْأَرْضِ سنّت و طریقت تو از بین رفته است ، احکام )حیات بخشت( تعطیل گشته است ، و عترت پیامبرت در زمین هآئِمَةٌ . أَللَّهُمَّ فَأَعِنِ الْحَقَّ وَأَهْلَهُ ، وَاقْمَعِ الْباطِلَ وَأَهْلَهُ ، وَمُنَّ سرگشته گردیده است . ای خدا ؛ حقّ و اهل آن را یاری کن، و باطل و اهل آن را نابود کن ، و با عَلَیْنا بِالنَّجاةِ، وَاهْدِنا إِلَی الْإیمانِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَنا، وَانْظِمْهُ بِفَرَجِ رهایی ما از دست آنان بر ما منّت بگذار، و به راه ایمان هدایت‌مان فرما؛ و در فرج و گشایش امور ما تعجیل نما، و فرج ما را با فرج أَوْلِیآئِکَ ، وَاجْعَلْهُمْ لَنا وُدّاً ، وَاجْعَلْنا لَهُمْ وَفْداً . أَللَّهُمَّ وَأَهْلِکْ اولیایت سر و سامان ده ، آنان را دوست‌دار ما قرار ده، و ما را گروه پیام‌رسان ایشان گردان . بار خدایا ؛ هلاک گردان مَنْ جَعَلَ یَوْمَ قَتْلِ ابْنِ نَبِیِّکَ وَخِیَرَتِکَ عیداً ، وَاسْتَهَلَّ بِهِ فَرَحاً کسی را که روز شهادت فرزند پیامبرت و برگزیده‌ات را عید قرار داده است، و اظهار شادی و سرور را در آن روز مرسوم وَمَرَحاً، وَخُذْ اخِرَهُمْ کَما أَخَذْتَ أَوَّلَهُمْ، وَأَضْعِفِ اللَّهُمَّ الْعَذابَ کرده است؛ با دست انتقامت ، گریبان آخرشان را بگیر، همان طور که اوّلشان را گرفتار ساختی ، و عذاب و عقوبت را بر آنان وَالتَّنْکیلَ عَلی ظالِمی أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ ، وَأَهْلِکْ أَشْیاعَهُمْ که بر اهل بیت پیامبرت ستم ورزیدند دوچندان بگردان ؛ و رهبران و پیروان آنان را هلاک گردان؛ وَقادَتَهُمْ، وَأَبِرْ حُماتَهُمْ وَجَماعَتَهُمْ . أَللَّهُمَّ وَضاعِفْ صَلَواتِکَ و حمایت‌کنندگان و همه جمعیّت ایشان را ریشه‌کن نما و نابود فرما . خدایا ؛ درود وَرَحْمَتَکَ وَبَرَکاتِکَ عَلی عِتْرَةِ نَبِیِّکَ ، اَلْعِتْرَةِ الضَّآئِعَةِ الْخائِفَةِ و رحمت و برکاتت را بر عترت پیامبرت ، بیش از پیش نازل کن ؛ عترتی که حقّشان ضایع شد و از شرّ دشمنان همواره ترسان الْمُسْتَذَلَّةِ ، بَقِیَّةِ الشَّجَرَةِ الطَّیِّبَةِ الزَّاکِیَةِ الْمُبارَکَةِ . وَأَعْلِ اللَّهُمَّ بوده، و در میان مردم به خواری کشیده شدند؛ و باقی‌مانده درخت پاک و پاکیزه و پربرکت )شجره طیّبه( بودند . خدایا ؛ کَلِمَتَهُمْ ، وَأَفْلِجْ حُجَّتَهُمْ ، وَاکْشِفِ الْبَلآءَ وَاللَّأْوآءَ ، وَحَنادِسَ کلمه آن‌ها را عالی و بلندمرتبه گردان، و حجّت‌شان را غالب و پیروز نما؛ و بلا و سختی و تاریکی‌های الْأَباطیلِ وَالْعَمی عَنْهُمْ ، وَثَبِّتْ قُلُوبَ شیعَتِهِمْ وَحِزْبِکَ عَلی باطل و ناروا و کوری را از آنان دفع کن؛ و دل‌های پیروان آن‌ها و حزب خودت را بر طاعَتِهِمْ وَوِلایَتِهِمْ وَنُصْرَتِهِمْ وَمُوالاتِهِمْ ، وَأَعِنْهُمْ وَامْنَحْهُمُ فرمان‌بری ، دوستی ، یاری و موالات آن‌ها ثابت و استوار بدار ؛ و آنان را کمک کن و در برابر اذیّت‌هایی که در راه تو به آنها می‌رسد الصَّبْرَ عَلَی الْأَذی فیکَ ، وَاجْعَلْ لَهُمْ أَیَّاماً مَشْهُودَةً ، وَأَوْقاتاً صبر و شکیبایی به ایشان عنایت فرما ؛ و برای آنان روزهای تاریخی، و اوقاتی مَحْمُودَةً مَسْعُودَةً ، یُوشِکُ فیها فَرَجُهُمْ ، وَتُوجِبُ فیها تَمْکینَهُمْ نیک و پسندیده قرار ده که فرج و گشایش امور آن‌ها ، بسی نزدیک باشد؛ و قدرت یافتن و پیروزی‌شان برسد وَنَصْرَهُمْ ، کَما ضَمِنْتَ لِأَوْلِیآئِکَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ ، فَإِنَّکَ قُلْتَ و آنان را بر امور مسلّط نمایی ، که این حقیقت را خود در کتابت تضمین فرموده‌ای و چنین گفته‌ای وَقَوْلُکَ الْحَقُّ » وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ و گفته تو حقّ مطلق است : »خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ داده است که در زمین خلافت دهد ، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها نیز خلافت روی زمین را بخشید؛ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده پابرجا و برقرار سازد و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل کند )آن یَعْبُدُونَنی لایُشْرِکُونَ بی شَیْئاً «(1) . أَللَّهُمَّ فَاکْشِفْ غُمَّتَهُمْ ، یا مَنْ چنان( که تنها مرا پرستش کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند« . خداوندا ؛ غم و اندوه آن‌ها را برطرف کن ؛ ای کسی که لایَمْلِکُ کَشْفَ الضُّرِّ إِلّا هُوَ ، یا أَحَدُ یا حَیُّ یا قَیُّومُ ، وَأَنَا یا جز او ، کس دیگری بیچارگی و سختی را نمی‌زداید ؛ ای خدای یگانه و همواره زنده و پاینده ؛ ای خدای من ؛ إِلهی عَبْدُکَ الْخآئِفُ مِنْکَ ، وَالرَّاجِعُ إِلَیْکَ ، اَلسَّآئِلُ لَکَ ، اَلْمُقْبِلُ همانا من بنده ترسان از تو هستم و به سوی تو باز می‌گردم و از تو درخواست می‌کنم و به درگاه تو عَلَیْکَ ، اَللّاجِئُ إِلی فِنآئِکَ ، اَلْعالِمُ بِأَنَّهُ لا مَلْجَأَ مِنْکَ إِلّا إِلَیْکَ . رو می‌آورم و به آستان امن تو پناه می‌برم و نیک می‌دانم که از ترس تو ، جز به خودت نمی‌توان پناه برد . أَللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ دُعآئی، وَاسْمَعْ یا إِلهی عَلانِیَتی وَنَجْوایَ، وَاجْعَلْنی خدایا ؛ دعایم را بپذیر؛ ای خدای من ؛ به سخن آشکار و راز پنهان من گوش فرا ده، و مرا از آنان قرار ده مِمَّنْ رَضیتَ عَمَلَهُ ، وَقَبِلْتَ نُسُکَهُ ، وَنَجَّیْتَهُ بِرَحْمَتِکَ ، إِنَّکَ أَنْتَ که از کردارش خشنود هستی و اعمالش را می‌پذیری و با رحمت خودت )او را از ورطه‌های زندگی( نجات می‌دهی ؛ 1 . سوره نور ، آیه 55 .
الْعَزیزُ الْکَریمُ. أَللَّهُمَّ وَصَلِّ أَوَّلاً وَ اخِراً عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، همانا تو خدای شکست‌ناپذیر بخشنده‌ای . خداوندا ؛ در ابتدا و انتها بر محمّد و آل محمّد درود فرست، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ ، و برای محمّد و آل محمّد برکت و فزونی عطا کن، و بر محمّد و آل محمّد رحم نما بِأَکْمَلِ وَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی أَنْبِیآئِکَ به نوعی کامل‌تر و برتر از درود و برکت و رحمتی که بر پیامبران وَرُسُلِکَ ، وَمَلآئِکَتِکَ وَحَمَلَةِ عَرْشِکَ بِلا إِلهَ إِلّا أَنْتَ . أَللَّهُمَّ و رسولان و فرشتگان و حاملان عرشت فرستاده‌ای؛ به حرمت این واقعیّت که جز تو خدایی نیست . خدایا ؛ وَلاتُفَرِّقْ بَیْنی وَبَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ ، میان من و محمّد و آل محمّد - که درود تو بر او و ایشان باد - جدایی میفکن ؛ وَاجْعَلْنی یا مَوْلایَ مِنْ شیعَةِ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ و ای مولای من ؛ مرا از شیعیان و پیروان محمّد و علی و فاطمه و حسن وَالْحُسَیْنِ وَذُرِّیَّتِهِمُ الطَّاهِرَةِ الْمُنْتَجَبَةِ ، وَهَبْ لِیَ التَّمَسُّکَ و حسین و اولاد پاک و نیک‌نژاد و شریف آن‌ها قرار ده و به من توفیق عنایت کن که به بِحَبْلِهِمْ ، وَالرِّضا بِسَبیلِهِمْ ، وَالْأَخْذَ بِطَریقَتِهِمْ ، إِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ . ریسمان آن‌ها چنگ زنم، و به راه‌شان خشنود گردم و روش آنان را در پیش گیرم ؛ همانا تو بسیار کریم و بخشنده هستی . سپس صورت به خاک بمال و بگو :
یا مَنْ یَحْکُمُ ما یَشآءُ وَیَفْعَلُ ما یُریدُ أَنْتَ حَکَمْتَ ، فَلَکَ الْحَمْدُ ای کسی که آنچه می‌خواهد حکم می‌کند، و هر چیزی را که اراده کند انجام می‌دهد ؛ حکم از آنِ توست ؛ پس حمد و ستایش سزاوار تو است مَحْمُوداً مَشْکُوراً، فَعَجِّلْ یا مَوْلایَ فَرَجَهُمْ ، وَفَرَجَنا بِهِمْ ، فَإِنَّکَ در حالی که ستایش‌شده و سپاسگزاری‌شده هستی . ای مولای من ؛ در فرج آنان و فرج ما که به سبب آنان تحقّق پیدا می‌کند تعجیل کن ، همانا ضَمِنْتَ إِعْزازَهُمْ بَعْدَ الذِّلَّةِ ، وَتَکْثیرَهُمْ بَعْدَ الْقِلَّةِ ، وَإِظْهارَهُمْ تو عزّت آن‌ها را پس از خواری ، و فزونی آنان را پس از کمی، و جلوه‌کردن‌شان را بَعْدَ الْخُمُولِ ، یا أَصْدَقَ الصَّادِقینَ ، وَیا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . پس از گمنامی ضمانت کرده‌ای ؛ ای راست‌گوترین راست‌گویان ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ فَأَسْأَلُکَ یا إِلهی وَسَیِّدی ، مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ ، ای خدای من؛ ای آقای من ؛ از تو با تضرّع و گریه و زاری به درگاه کرم و بخششت ، درخواست می‌کنم بَسْطَ أَمَلی وَالتَّجاوُزَ عَنّی، وَقَبُولَ قَلیلِ عَمَلی وَکَثیرِهِ، وَالزِّیادَةَ که آرزوهایم را تحقّق بخشی، و از گناهانم درگذری، و کم و زیاد عملم را بپذیری؛ فی أَیَّامی وَتَبْلیغی ذلِکَ الْمَشْهَدَ ، وَأَنْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ یُدْعی و در مدّت عمرم زیاد مرا بدان حرم مطهّر و بارگاه شریف شرفیاب گردانی . مرا از کسانی قرار ده که فَیُجیبُ إِلی طاعَتِهِمْ وَمُوالاتِهِمْ وَنَصْرِهِمْ ، وَتُرِیَنی ذلِکَ قَریباً برای یاری ، دوستی و فرمان‌برداری ایشان خوانده می‌شوند و بی‌درنگ پاسخ می‌دهند ، و این زمان را هر چه زودتر سَریعاً فی عافِیَةٍ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .
با عافیت و سریع به من بنمایان که همانا تو بر آنچه بخواهی توانایی .
سپس سرت را به طرف آسمان بلند کن و بگو :
أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ مِنَ الَّذینَ لایَرْجُونَ أَیَّامَکَ ، فَأَعِذْنی یا خدایا ؛ به تو پناه می‌برم از این که از آنانی باشم که به روزهای )بزرگ( تو اُمید ندارند ؛ پس إِلهی بِرَحْمَتِکَ مِنْ ذلِکَ .
به رحمتت مرا از این گرفتاری پناه ده .
ای پسر سنان ؛ این دعا از چندین حجّ و عمره مستحبّی که ثروتت را در آن راه مصرف کنی و بدنت را به زحمت بیندازی و از خانواده‌ات جدا شوی ، برتر است .
و آگاه باش که خدای تعالی به هر کس که در این روز این نماز را به جای آورد و این دعا را خالصانه بخواند و این عمل را با یقین و تصدیق )به خدا و ائمّه علیهم السلام( انجام دهد ، ده ویژگی عطا می‌کند :
از مرگ بد او را حفظ می‌کند ؛ از مشکلات و فقر در امانش می‌دارد ؛ تا زنده است دشمن را بر او چیره نمی‌گرداند ؛ خودش و فرزندانش را تا چهار نسل از دیوانگی ، جذام و پیسی می‌رهاند ؛ بر او و فرزندانش تا چهار پشت ، راهی برای شیطان و همکارانش باقی نمی‌گذارد .
دعای دیگری در روز عاشورا
پسر سنان می‌گوید : از نزد امام رفتم در حالی که می‌گفتم : سپاس خدای را که با معرفت و دوستی شما بر من منّت نهاد ، و از او یاری می‌طلبم که با منّت و رحمتش ، بر اطاعت شما - که خدا بر من واجب کرده است - موفّقم بدارد .(2)

2دعای دیگری در روز عاشورا

»صالح بن عقبه« از پدرش از امام باقر علیه السلام روایت می‌کند که فرمود :
آن کس که در دهمین روز محرّم ، حسین بن علی علیهما السلام را زیارت کند و تمام روز را نزد قبر مطهّرش گریان باشد ؛ روزی که خدا را ملاقات می‌کند ثواب دو هزار حجّ و دو هزار عمره و دو هزار غزوه )جهاد( دارد که ثواب هر غزوه و حجّ و عمره آن مانند ثواب کسی است که با پیامبر و امامان هدایتگر ، حجّ و عمره بجای آورده و جهاد کند .
گفتم : فدایت شوم ، اگر کسی در نقطه‌ای دور دست بود که امکان رسیدن به قبر امام حسین علیه السلام را در این روز نداشت چه کند ؟ فرمود :
اگر آن گونه بود ، به صحرایی برود و یا به مکان بلندی در خانه‌اش رود و با اشاره )به حضرت امام حسین علیه السلام( سلام کند و در لعن و نفرین بر قاتلانش ، تلاش کند و پس از آن دو رکعت نماز بگزارد ؛ و باید این اعمال را در آغاز روز ، قبل از زوال خورشید انجام دهد .
سپس بر امام حسین علیه السلام گریه و ندبه کند و به هر کس که در خانه‌اش حضور دارد )جز کسی که از او تقیّه می‌کند( امر کند که بر آن حضرت بگریند و با اظهار جزع و بی‌تابی بر این مصیبت در خانه‌اش عزاداری بپا نماید و به یکدیگر تعزیت بگویند . اگر این کارها را انجام دهد من ضمانت می‌کنم که همه آن اجرها را نزد خداوند بلند مرتبه ، داشته باشد .
گفتم : فدایت گردم ، آیا شما برای ایشان این گونه ضمانت می‌کنی ؟
فرمود : آری ، من ضامن هستم و عهده‌دار برای کسی که آن را انجام دهد .
گفتم : چگونه به یکدیگر تعزیت بگوییم ؟ فرمود : بگویید :
أَعْظَمَ اللَّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ، وَجَعَلَنا وَإِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبینَ خداوند اجرهای ما را بر مصیبت‌مان بر حسین ، بزرگ گرداند ، و ما و شما را از انتقام‌جویان بِثارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ .(3) خونش همراه با ولیّش ، امام و پیشوای هدایت‌شده از آل محمّد - که سلام بر آنان باد - قرار دهد .

3دعای ایّام ماه رجب ...

دعای ایّام ماه رجب
که از ناحیه مقدّسه امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است
ابن عیّاش می‌گوید : از اموری که از ناحیه مقدّسه امام عصر ارواحنا فداه به دست شیخ ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید رسیده ، دعایی است که در هر روز از ماه رجب خوانده می‌شود :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یَدْعُوکَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِکَ ، پروردگارا ؛ از تو درخواست می‌کنم به معانی تمام آنچه را که اولیاء امورت ، تو را به آن می‌خوانند ؛ اَلْمَأْمُونُونَ عَلی سِرِّکَ ، اَلْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِکَ ، اَلْواصِفُونَ آنان که بر سرّ تو امین و به امر تو خشنود و مفتخرند ، آن‌ها که لِقُدْرَتِکَ، اَلْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ، أَسْأَلُکَ بِما نَطَقَ فیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ، قدرت تو را توصیف و عظمت تو را نشان می‌دهند ؛ درخواست می‌کنم به آنچه مشیّت تو درباره آن‌ها ناطق است ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِکَلِماتِکَ، وَأَرْکاناً لِتَوْحِیدِکَ وَ ایاتِکَ وَمَقاماتِکَ پس آن‌ها را معدن کلماتت ، و ارکان توحید خود ساختی و نشانه‌ها و مقامات خویشتن قرارشان دادی ؛ الَّتی لاتَعْطیلَ لَها فی کُلِّ مَکانٍ یَعْرِفُکَ بِها مَنْ عَرَفَکَ ، لا فَرْقَ نشانه‌ها و مقاماتی که تعطیلی برای آن‌ها در هیچ مکانی نیست ، هر که تو را شناخت به آن آیات و نشانه‌ها شناخته است ؛ 1 . مصباح المتهجّد : 772 ، المصباح : 640 ، و مانند همین روایت در کامل الزیارات : 325 آمده است .
بَیْنَکَ وَبَیْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُکَ وَخَلْقُکَ، فَتْقُها وَرَتْقُها بِیَدِکَ، بَدْؤُها میان تو و آنان تفاوتی نیست جز آن که آن‌ها بندگان تو و آفریده تو هستند . باز و بسته‌شدن امور آن‌ها در دست تو است ، ابتدا مِنْکَ وَعَوْدُها إِلَیْکَ ، أَعْضادٌ وَأَشْهادٌ وَمُناةٌ وَأَذْوادٌ وَحَفَظَةٌ و انتهای آن‌ها از تو و برگشت ایشان به سوی توست . )آنان( پشتیبان و یاور تو و گواهان )بر خلق( و حامیان و مدافعان و نگهبانان وَرُوَّادٌ ، فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمآءَکَ وَأَرْضَکَ حَتَّی ظَهَرَ أَنْ لا إِلهَ إِلّا و پیشوایان تو هستند . پس از وجود ایشان آسمان و زمینت را پر کردی تا آشکار شود که : معبودی جز أَنْتَ ، فَبِذلِکَ أَسْأَلُکَ وَبِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ ، وَبِمَقاماتِکَ تو نیست . پس به واسطه آن و به جایگاه والای عزّت از مهربانی تو ، و به واسطه مقامات وَعَلاماتِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَأَنْ تَزیدَنی إیماناً و نشانه‌هایت از تو درخواست می‌کنم که بر محمّد و آل او درود فرستی ، و ایمان وَتَثْبیتاً ، یا باطِناً فی ظُهُورِهِ وَظاهِراً فی بُطُونِهِ وَمَکْنُونِهِ ، یا و استواری مرا فزونی بخشی ؛ ای نهانی که در عین پنهان بودن آشکاری، و ای آشکاری که در عین آشکار بودن پنهانی ؛ ای مُفَرِّقاً بَیْنَ النُّورِ وَالدَّیْجُورِ ، یا مَوْصُوفاً بِغَیْرِ کُنْهٍ ، وَمَعْرُوفاً جداکننده میان نور و تاریکی ؛ ای آن که وصف شده‌ای ولی نه با کنه ذاتت؛ و ای آن که شناخته شده‌ای امّا بِغَیْرِ شِبْهٍ ، حادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ ، وَشاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ ، وَمُوجِدَ کُلِّ نه به وسیله تشبیه و همانند ؛ ای تعیین‌کننده حدّ و اندازه هر محدود؛ و ای گواه هر مشهود؛ و ای ایجاد کننده هر مَوْجُودٍ، وَمُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ، وَفاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ، لَیْسَ دُونَکَ مِنْ موجود؛ و ای شمارشگر هر شمرده شده؛ و ای نابود کننده هر نابود شده ؛ جز تو مَعْبُودٍ أَهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَالْجُودِ ، یا مَنْ لایُکَیَّفُ بِکَیْفٍ ، وَلایُؤَیَّنُ معبودی نیست؛ و تو اهل کبریا و بزرگواری و بخشش هستی . ای خدایی که به چگونگی و کیفیّت توصیف نگردد ، و از بِأَیْنٍ ، یا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ ، یا دَیْمُومُ یا قَیُّومُ ، وَعالِمَ کُلِّ جا و مکان او پرسش نشود ؛ ای آن که از چشم‌ها پنهانی؛ ای وجود دایم، ای پاینده، ای دانای هر مَعْلُومٍ ، صَلِّ عَلی عِبادِکَ الْمُنْتَجَبینَ ، وَبَشَرِکَ الْمُحْتَجِبینَ ، معلوم ، درود فرست بر بندگان برگزیده‌ات ؛ و انسان‌های پرده دارت؛ وَمَلآئِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ ، وَالْبُهْمِ الصَّافّینَ الْحافّینَ ، وَبارِکْ لَنا فی و بر فرشتگان مقرّبت ؛ و آن خاموشان به صف ایستاده و احاطه‌کنندگان . و این شَهْرِنا هذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ، وَما بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ، وَأَسْبِغْ ماه گرامی رجب و نیز ماه‌های حرام بعد از آن را بر ما مبارک گردان ؛ عَلَیْنا فیهِ النِّعَمَ ، وَأَجْزِلْ لَنا فیهِ الْقِسَمَ ، وَأَبْرِرْ لَنا فیهِ الْقَسَمَ ، و در آن ، نعمت‌هایت را بر ما فرو ریز ، و بهره‌های ما را در این ماه بسیار گردان، و سوگند ما را در آن صادق قرار بده ، بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ الَّذی وَضَعْتَهُ عَلَی النَّهارِ به خاطر بزرگ‌ترین، بزرگ‌ترین، باشکوه‌ترین و گرامی‌ترین نامت ؛ نامی که چون بر روز نهادی فَأَضآءَ ، وَعَلَی اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ ، وَاغْفِرْ لَنا ما تَعْلَمُ مِنَّا وَما لانَعْلَمُ ، روشن شد و وقتی بر شب قرار دادی ، تاریک گشت . خداوندا ؛ آنچه از گناهان ما را که تو می‌دانی و ما نمی‌دانیم بر ما ببخش؛ وَاعْصِمْنا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ ، وَاکْفِنا کَوافِیَ قَدَرِکَ ، وَامْنُنْ و ما را به بهترین وجه از گناهان نگهداری و حفظ فرما؛ و ما را با تقدیر کفایت کننده خود بسنده باش؛ عَلَیْنا بِحُسْنِ نَظَرِکَ ، وَلاتَکِلْنا إِلی غَیْرِکَ ، وَلاتَمْنَعْنا مِنْ خَیْرِکَ ، و با نگاه نیکویت بر ما منّت بگذار . و به غیر خودت وامگذار، و از خیر و خوبیت محروم‌مان مفرما ؛ وَبارِکْ لَنا فیما کَتَبْتَهُ لَنا مِنْ أَعْمارِنا، وَأَصْلِحْ لَنا خبیئَةَ أَسْرارِنا، و به عمری که برای ما مقرّر داشته‌ای برکت عنایت کن، و درون و باطن‌مان را اصلاح فرما، وَأَعْطِنا مِنْکَ الْأَمانَ، وَاسْتَعْمِلْنا بِحُسْنِ الْإیمانِ، وَبَلِّغْنا شَهْرَ و برای ما از سوی خود امان بده، و ما را با ایمان نیکو و کردار نیک بکار گیر، و ما را به ماه الصِّیامِ ، وَما بَعْدَهُ مِنَ الْأَیَّامِ وَالْأَعْوامِ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ .(4) مبارک رمضان و روزها و سال‌های پس از آن ، برسان ؛ ای دارای شکوه و بزرگواری .
دعای دیگر در ایّام ماه رجب ...
نگارنده کتاب »عمدة الزائر« در مورد دعای فوق ، چنین توضیح می‌دهد :
صاحبان امر و حکومت الهی ، محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و آل محمّد علیهم السلام هستند که بدین صفات زیبا ، موصوف گشته‌اند؛ آنان، دارای مقاماتی هستند که در هیچ مکانی تعطیل نخواهد گشت ؛ هر گاه با آن معانی و حقایقی که نزدشان ذخیره و پنهان است ، خدا را بخوانند یا هر دعاکننده دیگری به وسیله آن‌ها خدا را بخواند ، و یا خدا را به آن دعاهایی که آن بزرگواران در جایی و بر هر چیزی خوانده‌اند بخواند ، خداوند دعایشان را اجابت می‌کند بدون این که دعای آن‌ها رد شود . زیرا خداوند فیض‌رسان است و آن عزیزان قابلیّت دارند ؛ لذا به برکت آن‌هاست که بر هر دعا کننده‌ای بلکه بر همه مخلوقات فیض نازل می‌شود .
این است راز این مطلب که باید در هر حاجت و نیازی بر آن‌ها صلوات فرستاد و به خداوند از طریقِ آنان توسّل جست . چرا که هر کس بر آنان درود فرستد ، درخواستش رد نخواهد شد .(5)

4دعای دیگر در ایّام ماه رجب که از ناحیه مقدّسه رسیده است

ابن عیّاش می‌گوید : این دعا نیز از ناحیه مقدّسه به دست حسین بن روح قدس سره رسیده است که در هر روز از ماه رجب خوانده می‌شود :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانی، خدایا ؛ از تو درخواست می‌کنم به حقّ دو تولّدیافته در ماه رجب ، یعنی محمّد بن علی دوّم )حضرت جوادعلیه السلام( وَابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ، وَأَتَقَرَّبُ بِهِما إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ، و فرزندش علیّ بن محمّد که برگزیده‌شده است؛ و به وسیله آن دو به سوی تو به بهترین وجهی تقرّب می‌جویم . یا مَنْ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ ، وَفیما لَدَیْهِ رُغِبَ . أَسْأَلُکَ سُؤالَ ای کسی که هر نیکی از او درخواست می‌شود، و به آنچه نزد اوست رغبت می‌شود. از تو درخواست می‌کنم مُعْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ ، وَأَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ ، فَطالَ عَلَی همانند گناهکاری که به جرمش اعتراف می‌کند ، و گناهانش او را به هلاکت و عیب‌هایش او را در بند کشیده ؛ دیر زمانی است 1 . عمدة الزائر : 174 .
الْخَطایا دُؤُوبُهُ ، وَمِنَ الرَّزایا خُطُوبُهُ ، یَسْأَلُکَ التَّوْبَةَ ، وَحُسْنَ که بر اشتباه‌کاری‌ها عادت کرده و کارش با مصیبت‌های بزرگ می‌گذرد ؛ از تو درخواست توبه الْأَوْبَةِ، وَالنُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ، وَمِنَ النَّارِ فَکاکَ رَقَبَتِهِ، وَالْعَفْوَ عَمَّا و بازگشت نیکو و بیرون آمدن از گناه می‌کند ، و می‌خواهد آزادی از آتش جهنّم و بخشش فی رِبْقَتِهِ ، فَأَنْتَ یا مَوْلایَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَثِقَتِهِ . أَللَّهُمَّ وَأَسْأَلُکَ از آنچه در بند اوست را نصیبش سازی . ای مولای من؛ تو بزرگ‌ترین آرزو و مایه اطمینان او هستی . بار خدایا ؛ از تو بِمَسآئِلِکَ الشَّریفَةِ ، وَوَسآئِلِکَ الْمُنیفَةِ ، أَنْ تَتَغَمَّدَنی فی هذَا به حقّ درخواست‌های شرافت‌مندانه‌ات، و دستاویزهای والایت؛ درخواست می‌کنم که مرا در این الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْکَ واسِعَةٍ ، وَنِعْمَةٍ وازِعَةٍ ، وَنَفْسٍ بِما رَزَقْتَها ماه در رحمت بی‌کرانت غرق گردانی ، و بر من نعمت‌های فراوان عطا کنی، و به من نفسی عطا کنی که تا روزی که قانِعَةٍ إِلی نُزُولِ الْحافِرَةِ ، وَمَحَلِّ الْآخِرَةِ ، وَما هِیَ إِلَیْهِ صآئِرَةٌ .(6) در قبر فرود آیم و در منزل آخرت سکونت گزینم و آنجا که روانم به سوی آن می‌شتابد، نسبت به آنچه نصیب آن نمودی قانع باشد.

5دعای سوّم در ایّام ماه رجب دعای سوّم در ایّام ماه رجب

از محمّد بن عبدالرحمان )شوشتری( روایت شده است که گفت : روزی از بنی‌رواس گذشتم ، یکی از دوستانم به من گفت : اگر دوست داری همراه ما به سوی مسجد صعصعه بیا ، تا در آنجا نماز بخوانیم ، زیرا این ماه ، ماهِ رجب است و زیارت این مکان‌های شریف که اولیاء ما قدم گذاشته‌اند ، و آن بزرگواران در آن‌ها نماز گزارده‌اند ثواب دارد ؛ و مسجد صعصعه یکی از آن اماکن می‌باشد .
محمّد بن عبدالرحمان می‌گوید : باهم به سوی مسجد صعصعه رفتیم و در این هنگام شتری را دیدیم که جلوی درب مسجد خوابانده شده بود ؛ داخل مسجد شدیم و به مردی برخورد کردیم که پیراهن حجازی بر تن و عمامه‌ای شبیه عمامه آن‌ها به سر داشت و در حالی که نشسته بود این دعا را می‌خواند ؛ من و همراهم نیز آن را حفظ کردیم ، و آن دعا این است :
)شیخ طوسی اعلی اللَّه مقامه می‌فرماید : در هر روز از ماه رجب مستحبّ است این دعا خوانده شود :(
أَللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ ، وَالْآلاءِ الْوازِعَةِ ، وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ ، خدایا ؛ ای کسی که دارای لطف و احسان فراوان ، و نعمت‌های گسترده، و رحمت فراگیر، وَالْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ ، وَالنِّعَمِ الْجَسیمَةِ ، وَالْمَواهِبِ الْعَظیمَةِ ، و قدرت جامع و کامل ، و نعمت‌های عظیم و بخشش‌های بزرگ ، وَالْأَیادِی الْجَمیلَةِ ، وَالْعَطایَا الْجَزیلَةِ . یا مَنْ لایُنْعَتُ بِتَمْثیلٍ ، و هدیه‌های زیبا، و عطایای فراوان هستی. ای کسی که به وسیله تمثیل وصف نمی‌شود ، و به هیچ موجودی به عنوان وَلایُمَثَّلُ بِنَظیرٍ ، وَلایُغْلَبُ بِظَهیرٍ ، یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ ، وَأَلْهَمَ نظیر مثال‌زده نمی‌شود، و به کمک پشتیبان، مغلوب نمی‌شود؛ ای کسی که موجودات را خلق کرد؛ سپس به آنان رزق و روزی داد؛ و به آنان الهام فَأَنْطَقَ ، وَابْتَدَعَ فَشَرَعَ ، وَعَلا فَارْتَفَعَ ، وَقَدَّرَ فَأَحْسَنَ ، وَصَوَّرَ کرد؛ پس به سخن درآورد؛ و نوآوری نمود، سپس تشریع کرد؛ و برتری یافت، پس رفیع و بلندمرتبه گردید؛ و تقدیر کرد پس نیکو گردانید؛ فَأَتْقَنَ ، وَاحْتَجَّ فَأَبْلَغَ ، وَأَنْعَمَ فَأَسْبَغَ ، وَأَعْطی فَأَجْزَلَ ، وَمَنَحَ و تصویر کرد پس محکم نمود؛ و با دلیل استدلال کرد پس رَسا گردانید؛ و نعمت داد پس آن را کامل کرد؛ و عطا نمود فَأَفْضَلَ . یا مَنْ سَما فِی الْعِزِّ فَفاتَ نَواظِرَ الْأَبْصارِ ، وَدَنا فِی پس آن را بیشتر کرد؛ و بخشش نمود ، و آن را فزونی داد . ای کسی که اوج گرفت در عزّت و توانمندی، و به همین خاطر دیدگاه‌های چشمان اللُّطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الْأَفْکارِ ، یَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمُلْکِ فَلا نِدَّ نتوانست به سوی او راه یابد؛ و آن قدر به لطافت نزدیک شده که از هر آنچه به ذهن خطور می‌کند می‌گذرد؛ ای کسی که در پادشاهی، لَهُ فی مَلَکُوتِ سُلْطانِهِ ، وَتَفَرَّدَ بِالْآلاءِ وَالْکِبْرِیآءِ ، فَلا ضِدَّ لَهُ تنها هستی؛ پس همتایی برای او در قدرت و سلطنت بر هستی نیست ؛ و در نعمت‌ها و شکوه و عظمت، یگانه و بی‌مانند هستی ؛ پس فی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ ، یا مَنْ حَارَتْ فی کِبْرِیآءِ هَیْبَتِهِ دَقآئِقُ لَطآئِفِ در مقام جبروت و استیلاء ضدّی برای او نیست ؛ ای کسی که لطایف و دقّت‌ها و ریزبینی‌های افکار و الْأَوْهامِ ، وَانْحَسَرَتْ دُونَ إِدْراکِ عَظَمَتِهِ خَطآئِفُ أَبْصارِ الْأَنامِ . تصوّرات و نیروی خیال در هیبت و شکوه او حیران و سرگردان، و در ادراک کمترین مرتبه بزرگی او دیدگان جستجوگر مردم ناتوان شده . یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیْبَتِهِ ، وَخَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمَتِهِ ، وَوَجِلَتِ ای کسی که صورت‌ها به خاطر عظمت و جلال او خوار و ذلیل گردید و از بین رفت، و گردن‌ها به خاطر عظمت او خم شد و خاشع الْقُلُوبُ مِنْ خیفَتِهِ ، أَسْألُکَ بِهذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتی لاتَنْبَغی إِلّا لَکَ ، گشت، و قلب‌ها از ترس او لرزان و هراسان شد ؛ به خاطر این، مدح و ثنایی که هیچ کس به غیر تو سزاوار و شایسته آن نیست؛ وَبِما وَأَیْتَ بِهِ عَلی نَفْسِکَ لِداعیکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ ، وَبِما ضَمِنْتَ و به خاطر آنچه برای مؤمنانی که تو را می‌خوانند، بر خودت وعده داده‌ای؛ و به خاطر آنچه برای الْإِجابَةَ فیهِ عَلی نَفْسِکَ لِلدَّاعینَ . یا أَسْمَعَ السَّامِعینَ ، وَأَبْصَرَ دعاکنندگان، اجابت کردن را ضامن شده‌ای؛ از تو طلب می‌کنم. ای شنواترین شنوندگان، و بیناترین النَّاظِرینَ ، وَأَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینِ ، صَلِّ عَلی بینندگان، و سریع‌ترین محاسبه‌کنندگان ؛ ای صاحب نیرو و توان محکم ؛ بر مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبیّینَ، وَعَلی أَهْلِ بَیْتِهِ ] الْأَئِمَّةِ الصَّادِقینَ[ ، وَاقْسِمْ پایان‌بخش پیامبران حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت او - که پیشوایان راستگو هستند - درود بفرست؛ و لی فی شَهْرِنا هذا خَیْرَ ما قَسَمْتَ ، وَاحْتِمْ لی فی قَضآئِکَ خَیْرَ در این ماه، بهترین قسمت‌ها را برای من قرار بده؛ و بهترین حکم را در قضا و قدر خودت برای من ما حَتَمْتَ ، وَاخْتِمْ لی بِالسَّعادَةِ فیمَنْ خَتَمْتَ ، وَأَحْیِنی ما حتمی گردان ، و پایان کار مرا به سعادت ختم کن، در میان کسانی که کارشان را به پایان رسانیدی ، و تا مادامی أَحْیَیْتَنی مَوْفُوراً ، وَأَمِتْنی مَسْرُوراً وَمَغْفُوراً ، وَتَوَلَّ أَنْتَ که مرا زنده نگه می‌داری نعمتت را بر من زیاد و فراوان بگردان؛ و مرا در حالی که شادان و بخشیده شده‌ام ، بمیران؛ و خودت نَجاتی مِنْ مُسآئَلَةِ الْبَرْزَخِ ، وَادْرَأْ عَنّی مُنْکَراً وَنَکیراً ، وَأَرِ نجات از پرسش‌های برزخ مرا بر عهده بگیر؛ و نکیر و منکر را از من دور کن؛ عَیْنی مُبَشِّراً وَبَشیراً، وَاجْعَلْ لی إِلی رِضْوانِکَ وَجِنانِکَ مَصیراً و مبشّر و بشیر را به من نشان بده؛ و بازگشت مرا به سوی بهشت و رضوان خودت قرار بده؛ وَعَیْشاً قَریراً ، وَمُلْکاً کَبیراً ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ کَثیراً . و زندگی خوش و کامیاب ، و دارایی بزرگ برایم قرار بده؛ و بر محمّد و آل او درود فراوان بفرست .
سپس آن مرد سجده‌ای طولانی کرد ، و از جایش برخاست و شترش را سوار شد و از آنجا رفت .
دوستم به من گفت : به نظر ما او حضرت خضر علیه السلام بود ؛ چه شد که با او صحبت نکردیم ؟ گویا زبان ما را از صحبت کردن باز داشته بودند !
از مسجد خارج شدیم و در راه پسر ابی رواد رواسی را دیدیم ؛ او به ما گفت : از کجا می‌آیید ؟
گفتیم : از مسجد صعصعه؛ و جریان را نیز برایش بازگو کردیم .
او گفت : این سوار دو سه روز یک بار به مسجد صعصعه می‌آید ، و هیچ حرف نمی‌زند ؛ به او گفتیم که : او کیست ؟
گفت : شما فکر می‌کنید چه کسی باشد ؟
گفتیم : گمان می‌کنیم حضرت خضر علیه السلام باشد .
گفت : به خدا سوگند ، فکر می‌کنم او کسی است که حضرت خضر علیه السلام هم محتاج دیدار اوست . بروید که سعادتمند شدید .
دوستم به من گفت : به خدا سوگند ، آن شخص امام زمان ارواحنا فداه بود .(7)
نگارنده می‌گوید : سیّد بزرگوار جناب علیّ بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : این دعا از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است ، ولی به خاطر این که در ایّام ماه رجب خوانده می‌شود آن را در این جا )بخش ادعیه ماه‌ها( نقل کردیم .
و در بخش اوّل )نمازها ، ص 136) دوازده رکعت نماز را در روز بیست و هفتم ماه رجب با دستور آن نقل کردیم ، به آنجا مراجعه کنید .

6دعای روز سوّم ماه شعبان

دعای روز سوّم ماه شعبان

علاّمه مجلسی رحمه الله در کتاب »بحار الأنوار« می‌فرماید : وکیل امام حسن عسکری علیه السلام - قاسم بن علاء همدانی - نامه‌ای از ناحیه مقدّسه دریافت کرد که در آن فرموده بودند :
همانا مولای ما امام حسین علیه السلام در روز پنج‌شنبه سوّم شعبان به دنیا آمدند؛ آن روز را روزه بگیر ، و این دعا را بخوان .(8)
و در کتاب »زاد المعاد« می‌فرماید : امام زمان صلوات اللَّه علیه این دستور را صادر فرمودند :
روز سوّم ماه شعبان را روزه بگیر و این دعا را بخوان؛ زیرا این روز ، روز ولادت امام حسین علیه السلام است :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فی هذَا الْیَوْمِ، اَلْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ ای خدا؛ از تو درخواست می‌کنم به حقّ مولود در این روز که پیش از آن که چهره‌اش ظاهر شود و متولّد گردد به قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَوِلادَتِهِ، بَکَتْهُ السَّمآءُ وَمَنْ فیها ، وَالْأَرْضُ وَمَنْ شهادت او وعده داده شده، کسی که بر او آسمان و هر که در آن است و زمین و هر که بر روی آن است بر )مظلومیّت( او گریستند ، عَلَیْها وَلَمَّا یَطَأْ لابَتَیْها ، قَتیلِ الْعَبَرَةِ وَسَیِّدِ الْاُسْرَةِ ، اَلْمَمْدُودِ در حالی که هنوز قدم به این دنیا نگذاشته بود ، او کشته گریه و سرور خاندان است که با انتقام خون پاکش بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ ، اَلْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ ، در رجعت آل محمّد نصرت و ظفر پایدار خواهد یافت، و در عوض شهادتش امامان و پیشوایان دین از نسل پاک آن حضرت ، وَالشِّفآءَ فی تُرْبَتِهِ ، وَالْفَوْزَ مَعَهُ فی أَوْبَتِهِ ، وَالْأَوْصِیآءَ مِنْ و شفای هر درد و مرضی در تربت اوست، و رستگاری و پیروزی همراه اوست به هنگام رجعتش، و عِتْرَتِهِ ، بَعْدَ قآئِمِهِمْ وَغَیْبَتِهِ ، حَتَّی یُدْرِکُوا الْأَوْتارَ ، وَیَثْأَرُوا اوصیا از عترت او هستند ، پس از حضرت مهدی‌علیه السلام و بعد از غیبت آن حضرت تا اینکه به خونخواهی آن حضرت برخیزند و انتقام 1 . بحار الأنوار : 347/101 .
الثَّارَ ، وَیُرْضُوا الْجَبَّارَ ، وَیَکُونُوا خَیْرَ أَنْصارٍ ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ ، گیرند، و خداوند جبّار را از خودشان خشنود کنند، و از بهترین یاوران )دین خدا( باشند . درود خدا بر آنان مَعَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ . أَللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَیْکَ أَتَوَسَّلُ ، وَأَسْئَلُ تا زمانی که روز و شب در رفت و آمد هستند . بار خدایا ؛ به حقّ آنان به درگاه تو توسّل می‌جویم، و از تو درخواست می‌کنم سُؤالَ مُقْتَرِفٍ ] وَ[مُعْتَرِفٍ ، مُسی‌ءٍ إِلی نَفْسِهِ ، مِمَّا فَرَّطَ فی مانند گنه‌کاری که اعتراف به گناهان خود می‌کند؛ به خود بدی نموده به خاطر این که یَوْمِهِ وَأَمْسِهِ ، یَسْئَلُکَ الْعِصْمَةَ إِلی مَحَلِّ رَمْسِهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ در روز و شب خود کوتاهی کرده است ، از تو درخواست می‌کند که او را تا هنگام مرگ از گناه محفوظ بداری . خدایا؛ عَلی مُحَمَّدٍ وَعِتْرَتِهِ ، وَاحْشُرْنا فی زُمْرَتِهِ ، وَبَوِّئْنا مَعَهُ دارَ بر حضرت محمّد و عترت پاکش درود فرست، و ما را در زمره آن بزرگوار محشور فرما، و در سرای الْکَرامَةِ ، وَمَحَلَّ الْإِقامَةِ . أَللَّهُمَّ وَکَما أَکْرَمْتَنا بِمَعْرِفَتِهِ ، فَأَکْرِمْنا کرامت یعنی بهشت و محل اقامت ابدی، مرا با او همنشین گردان . خدایا؛ همانطور که ما را با معرفت و شناخت او گرامی داشتی، پس با بِزُلْفَتِهِ ، وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُ وَسابِقَتَهُ ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یُسَلِّمُ لِأَمْرِهِ ، تقرّب به او نیز گرامی دار؛ و دوستی، همراهی و شتافتن به سوی او را روزی ما بگردان، و ما را از کسانی قرار ده که در برابر امر او تسلیم وَیُکْثِرُ الصَّلاةَ عَلَیْهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ ، وَعَلی جَمیعِ أَوْصِیآئِهِ وَأَهْلِ است و در هنگام یاد نمودن از او درود بسیار بر او و تمامی اوصیا و برگزیدگان او می‌فرستد ، اصْطِفآئِهِ ، اَلْمَمْدُودینَ مِنْکَ بِالْعَدَدِ الْإِثْنَیْ عَشَرَ ، اَلنُّجُومِ الزُّهَرِ ، آنان که از طرف تو پیوسته آمده‌اند، و تعدادشان دوازده تن می‌باشد؛ همه آن‌ها ستارگان درخشان ، وَالْحُجَجِ عَلی جَمیعِ الْبَشَرِ . أَللَّهُمَّ وَهَبْ لَنْا فی هذَا الْیَوْمِ خَیْرَ و برای تمامی انسان‌ها حجّت می‌باشند . خدایا ؛ در این روز، بهترین بخشش خود را به ما ببخش؛ مَوْهِبَةٍ ، وَأَنْجِحْ لَنا فیهِ کُلَّ طَلِبَةٍ ، کَما وَهَبْتَ الْحُسَیْنَ لِمُحَمَّدٍ و در این روز، تمامی حاجات ما را برآورده کن ، همان طور که امام حسین علیه السلام را به جدّش جَدِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَعاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ ، فَنَحْنُ عآئِذُونَ حضرت محمّد - که درود خدا بر او و آل او باد - هدیه دادی و فطرس - فرشته الهی - به گهواره‌اش پناه برد؛ ما نیز پس از شهادتش بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ، وَنَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ .(9) به قبر او پناه می‌بریم و در نزد تربت او حاضر می‌شویم و منتظر بازگشتش می‌باشیم؛ ای پروردگار هستی؛ دعای ما را مستجاب کن.

فضیلت شب نیمه شعبان

سیّد بزرگوار رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : سزاوار است تعظیم این شب به خاطر ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه نزد مسلمانان و کسانی که اعتراف به حقوق امامت ایشان دارند - به مقداری که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را ذکر فرموده‌اند - و سعادت‌مندان از امّت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را بشارت داده‌اند ؛ باشد .
همان طور که روزگار و زندگانی برای مسلمانان تنگ و تاریک شد و لشکریان دشمن بر آنان مسلّط شدند و بدیمنی و شومی گناهان‌شان آنان را احاطه کرد؛ پس خداوند مولودی را به دنیا آورد که آنان را از اسارت و بردگی آزاد کند و آنان را بر حقوق از دست رفته ایشان قدرت و توانایی می‌دهد و به تمامی افراد بشر آنچه را که مستحقّ آن هستند ، اعطا می‌کند ؛ سفره رحمت خود را در شرق و غرب عالم می‌گستراند ؛ سفره‌ای که همگان به طور یکسان از آن بهره‌مند می‌شوند .
کامل‌کننده الطاف خداوند با اوصافی نیکو است . او بر آن سفره مانند پدری دلسوز نسبت به فرزندان عزیزش یا مانند حاکمی مهربان و بزرگوار نسبت به رعیّت و زیردستانش می‌نشیند و آن حضرت از مقدّمات نشانه‌های سرور و بشارت‌های خیر و نیکی نسبت به جهان پایدار را به آن‌ها نشان می‌دهد ؛ آنچه را که حاضر آن گواهی بر غایب آن می‌دهد و دل‌ها را به سوی اطاعت پروردگار می‌کشاند .
دعای شب نیمه شعبان
سیّد بن طاووس رحمه الله در ادامه می‌افزاید :
تمامی انسان‌ها باید برای شکرگزاری از آنچه خداوند به وسیله آن حضرت بر آنان منّت گذاشته و به آنان عطا کرده ، و به خاطر این که خداوند آنان را از رعیّت و سربازان آن حضرت قرار داده تا برای یاری اسلام و ایمان ، و ریشه‌کن کردن کفر و سرکشی و دشمنان اسلام ، و برپا کردن خیمه‌های سعادت در تمامی عالم از شرق تا غرب و در دورترین نقاط جهان ، او را یاری دهند ، این شب را گرامی بدارند و به عبادت بپردازند .
و آن‌ها را در خدمت خداوندی که کسی به ذات او پی نمی‌برد قرار خواهد داد و نیز در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم - که سبب این ولادت و سعادت و شرافت‌دادن به ریاست آن حضرت است - و نیز تشکّری و خدمتی برای پدران پاک آن حضرت ؛ آنان که اصل و ریشه این ولادت مبارک و یاوران آن حضرت در برپا داشتن حرمت و حفظ احترامش می‌باشند ، و نیز تشکّری و خدمتی به خود آن حضرت نماید .
همان گونه که واجب است هر بنده‌ای در برابر زمامدار خود که باعث استواری و پایداری او گردیده و سعادت او را تأمین نموده خدمت کند و گمان نمی‌کنم که قوّت بشری قادر بر قیام به این حقوق عظیم و پسندیده باشد مگر با نیروی الهی .
پس هر بنده‌ای از بندگان سعادت‌مند به خاطر نعمت‌هایی که به وسیله آن حضرت و به خاطر طفیل وجود ایشان به او می‌رسد ، باید با قدرت و جدّیّت به شکرگزاری قیام کند .
از جمله دعاها و سوگندهایی که در شب نیمه شعبان به واسطه این مولود عالی‌مقام و ارزشمند ، به خدای تعالی می‌دهیم ؛ این دعاست :

7دعای شب نیمه شعبان

اشاره

أَللَّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا هذِهِ وَمَوْلُودِها ، وَحُجَّتِکَ وَمَوْعُودِها ، اَلَّتی خدایا ؛ به حقّ امشب ما و مولود آن، و حجّت تو و وعده داده شده آن، که قَرَنْتَ إِلی فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ صِدْقاً وَعَدْلاً ، لا مُبَدِّلَ برتری دیگری بر برتری آن مقرون ساختی و پیوسته نمودی؛ پس کامل گردید کلمه تو به راستی و عدالت، که دگرگون‌کننده‌ای لِکَلِماتِکَ، وَلا مُعَقِّبَ لِآیاتِکَ، نُورُکَ الْمُتَأَلِّقُ، وَضِیاؤُکَ الْمُشْرِقُ، برای کلمات تو نیست، و نه پس‌زننده‌ای بر آیاتت نیست ؛ او نور درخشان تو و روشنایی تابان تو وَالْعَلَمُ النُّورُ فی طَخْیآءِ الدَّیْجُورِ، اَلْغآئِبُ الْمَسْتُورُ. جَلَّ مَوْلِدُهُ، و پرچم نور در تاریکی شب سیاه، )که جمالش( پنهان و پوشیده است . ولادتش شکوه‌مند ، وَکَرُمَ مَحْتِدُهُ ، وَالْمَلآئِکَةُ شُهَّدُهُ ، وَاللَّهُ ناصِرُهُ وَمُؤَیِّدُهُ ، إِذا انَ و نژادش شریف است، و فرشتگان شاهدان اویند، و خداوند یاری‌کننده و تأییدکننده اوست؛ هنگامی که میعادُهُ ، وَالْمَلآئِکَةُ أَمْدادُهُ ، سَیْفُ اللَّهِ الَّذی لایَنْبُو ، وَنُورُهُ الَّذی زمان وعده‌اش فرا رسد، و فرشتگان مددکاران اویند. او شمشیر خداوندی است که کند نشود ، و نور خداوندی است لایَخْبُو ، وَذُو الْحِلْمِ الَّذی لایَصْبُو ، مَدارُ الدَّهْرِ ، وَنَوامیسُ که هرگز خاموش نگردد ، و صاحب بردباری است که از جا در نرود . محور و مرکز چرخش روزگار ، و ناموس‌های الْعَصْرِ ، وَوُلاةُ الْأَمْرِ ، وَالْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الذِّکْرُ ، وَما یَنْزِلُ فی لَیْلَةِ زمانه، و کارداران فرمان الهی؛ و کسانی که نازل گشته بر ایشان ذکر یعنی قرآن و آنچه در شب الْقَدْرِ ، وَأَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ ، تَراجِمَةُ وَحْیِهِ ، وَوُلاةُ أَمْرِهِ قدر نازل گردد، و صاحبان گردآوری و پراکندگی، بیان کننده پیام آسمانی او؛ و عهده‌داران امر وَنَهْیِهِ . أَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی خاتِمِهِمْ وَقآئِمِهِمْ ، اَلْمَسْتُورِ عَنْ و نهی او می‌باشند . بارخدایا ؛ بر آخرین، و قیام‌کننده ایشان درود بفرست که از عَوالِمِهِمْ )عَوامِلِهِمْ( ، وَأَدْرِکْ بِنا أَیَّامَهُ وَظُهُورَهُ وَقِیامَهُ ، وَاجْعَلْنا عوالم ایشان پوشیده است؛ و ما را موفّق به درک روزگار و دوران ظهور و قیامش بگردان؛ و ما را مِنْ أَنْصارِهِ ، وَاقْرِنْ ثارَنا بِثارِهِ ، وَاکْتُبْنا فی أَعْوانِهِ وَخُلَصآئِهِ ، از یاران آن حضرت قرار بده؛ و خونخواهی ما را به خونخواهی او پیوسته گردان؛ و ما را در گروه یاران و مخلصان بی‌آلایشانش بنویس؛ وَأَحْیِنا فی دَوْلَتِهِ ناعِمینَ ، وَبِصُحْبَتِهِ غانِمینَ ، وَبِحَقِّهِ قآئِمینَ ، و ما را در دولت آن حضرت، برخوردار از نعمت زنده بدار؛ و به همراهی او بهره‌مند، و به ادای حقّش پابرجا، وَمِنَ السُّوءِ سالِمینَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ و از بدی نیز برکنار بدار ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان؛ و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است؛ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ ، وَعَلی أَهْلِ فضیلت... دعای کمیل در آن شب
و درود خدا بر حضرت محمّد خاتم پیامبران و رسولان و بر اهل بَیْتِهِ الصَّادِقینَ وَعِتْرَتِهِ النَّاطِقینَ ، وَالْعَنْ جَمیعَ الظَّالِمینَ ، بیت راستگو و عترت سخن‌گوی اندیشمند او باد . خدایا؛ به همه ستم‌کاران لعنت کن ، وَاحْکُمْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ یا أَحْکَمَ الْحاکِمینَ .(10)
و خودت بین ما و آن‌ها داوری کن؛ ای بهترین داوران .
نگارنده می‌گوید : سزاوار است صلوات ضرّاب اصفهانی که آن را در صفحه 264 این کتاب نقل کردیم ، در شب نیمه شعبان و روزش ، خوانده شود .

فضیلت )دعای خضر علیه السلام معروف به( دعای کمیل در آن شب

کمیل بن زیاد می‌گوید : با مولایم امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مسجد بصره نشسته بودم و گروهی از اصحاب نیز همراه آن حضرت بودند ، پس بعضی از آنان از ایشان سئوال کردند که معنای این فرمایش خداوند : » فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ «(11) ؛ »که در آن شب هر امری باحکمت معیّن گردد« ، چیست ؟
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :
مراد ، شب نیمه شعبان است ؛ قسم به آن کس که جان علی در دست اوست ، هیچ بنده‌ای نیست مگر این که تمامی خیر و شرّی که در طول سال تا شب نیمه شعبان آینده بر او می‌گذرد ، در آن شب برای او تقسیم می‌شود ؛ و هیچ بنده‌ای نیست که این شب را با شب زنده‌داری سپری کند و دعای حضرت خضر علیه السلام را بخواند مگر این که اجابت شود .
امام علیه السلام از مسجد بیرون رفتند ، من شب هنگام در پی ایشان به راه افتادم ؛ حضرت فرمودند : ای کمیل ؛ چه باعث شده که اینجا آمده‌ای ؟
گفتم : ای امیر مؤمنان ؛ دعای حضرت خضر علیه السلام را می‌خواهم .
حضرت فرمودند :
ای کمیل ؛ بنشین ؛ هنگامی که این دعا را حفظ کردی ، هر شب جمعه یا در ماه یک مرتبه و یا در طول سال یک مرتبه یا در طول عمرت یک مرتبه این دعا را بخوان که تو را کفایت و یاری می‌کند ، و روزی تو را زیاد می‌گرداند ، و آمرزش الهی را هیچ گاه از دست نمی‌دهی .
ای کمیل ؛ دوستی و همنشینی طولانی تو با ما ، تو را سزاوار نموده که آنچه می‌خواهی به تو بخشش نماییم .(12)
حضرت ، »دعای کمیل« را به او آموختند که این دعا را در صفحه 683 این کتاب نقل می‌کنیم .
مؤلّف گوید : در بخش اوّل )نمازها ، ص 138 و 139) نمازهایی را که در شب نیمه شعبان خوانده می‌شوند ، نقل کردیم به آنجا رجوع کنید .

8دعای افتتاح

دعای افتتاح
علاّمه مجلسی رحمه الله می‌گوید : با سند معتبر روایت شده که : امام عصر ارواحنا فداه خطاب به شیعیان مرقوم فرمودند :
این دعا را در تمام شب‌های ماه مبارک رمضان بخوانید ؛ زیرا فرشتگان به آن گوش فرا می‌دهند و برای خواننده آن ، طلب بخشش می‌کنند .
دعا این است :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ ، وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّکَ ، بار الها ؛ من ثناگویی تو را با ستایش و حمدت آغاز می‌کنم ؛ و تو به لطف و احسانت هر کار راست و درستی را وَأَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ فی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ ، استوار کننده‌ای ؛ و یقین دارم که تو در جایگاه بخشش و مهربانی ، مهربان‌ترین مهربانان هستی ؛ 1 . إقبال الأعمال : 220 .
وَأَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فی مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ ، وَأَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرینَ و در جایگاه انتقام و عقوبت نیز سخت‌ترین کیفر کننده‌ای ؛ و فی مَوْضِعِ الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ . أَللَّهُمَّ أَذِنْتَ لی فی دُعآئِکَ در جایگاه بزرگی و عظمت ، بزرگ‌ترین قدرت و شوکت را دارا هستی . بار الها ؛ به من اجازه دادی تو را بخوانم وَمَسْئَلَتِکَ ، فَاسْمَعْ یا سَمیعُ مِدْحَتی ، وَأَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتی ، و از تو درخواست نمایم ؛ بنابراین ، ای شنونده ؛ به ثناگویی من گوش بده ؛ و ای مهربان ؛ دعایم را اجابت کن ؛ وَأَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتی ، فَکَمْ یا إِلهی مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها ، و ای آمرزنده ؛ از لغزشم درگذر . خدای من؛ چه اندوه جانکاه بسیاری که تو برطرف نمودی ؛ وَهُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَها ، وَعَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَها ، وَرَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها ، و چه مصیبت‌هایی که تو کنار زدی ؛ و چه لغزش‌هایی که درگذشتی ؛ و چه رحمت و لطفی که تو گسترانیدی ؛ وَحَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَکَکْتَها . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا و چه حلقه‌های بلایی که از هم گسستی ؛ ستایش ویژه خدایی است که همسر و وَلَداً ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ فرزندی ندارد ، و در فرمان‌فرمایی او نیز شریکی نیست ، و هیچ ولیّ و سرپرستی از روی الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً . اَلْحَمْدُ للَّهِِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّها عَلی جَمیعِ ذلّت و ناتوانی اختیار نکرده است ، و خدای را در نهایت بزرگی یاد کن . ستایش به تمام انواع آن در مورد نِعَمِهِ کُلِّها . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لا مُضادَّ لَهُ فی مُلْکِهِ، وَلا مُنازِعَ لَهُ تمام نعمت‌هایش ، مخصوص خداست . ستایش ویژه خدایی است که در فرمان فرمایی او هیچ کس نمی‌تواند با او ضدّیّت کند و فی أَمْرِهِ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لا شَریکَ لَهُ فی خَلْقِهِ ، وَلا شَبیهَ لَهُ در فرمانش کشمکش کننده‌ای برای او نیست . ستایش ویژه خدایی است که در خلقت و آفرینش شریکی ندارد ، و در عظمت و فی عَظَمَتِهِ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الْفاشی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَحَمْدُهُ ، اَلظَّاهِرِ بزرگیش مانندی ندارد . ستایش ویژه خدایی است که فرمان او و ستایش او در بین آفریدگان آشکار و شکوهش بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ، وَالْباسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ ، اَلَّذی لاتَنْقُصُ خَزآئِنُهُ ، به واسطه کرامت و بزرگواریش هویدا است ، و دستش با سخاوتمندی همواره گشوده است ؛ همان خدایی که گنجینه‌هایش کم وَلاتَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطآءِ إِلّا جُوداً وَکَرَماً ، إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْوَهَّابُ . نمی‌شود، و بخشش زیادش تنها باعث افزایش بخشش و کرم و بزرگواری او می‌شود؛ همانا او، تنها عزّتمند بسیار بخشنده است . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیرٍ مَعَ حاجَةٍ بی إِلَیْهِ عَظیمَةٍ ، بارالها ؛ از تو می‌خواهم اندکی از بسیار را به طوری که به این اندک بسیار نیازمندم ؛ و تو از وَغِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ ، وَهُوَ عِنْدی کَثیرٌ ، وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ . قدیم بی‌نیاز از اینها بوده‌ای و این اندک، نزد من بسیار زیاد و ارزشمند است و برای تو )برآوردنش( هیچ کاری ندارد و کم و آسان می‌باشد. أَللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبی ، وَتَجاوُزَکَ عَنْ خَطیئَتی ، وَصَفْحَکَ بارالها ؛ واقعیّت آن است که بخشش تو نسبت به گناه من ، و گذشت تو از اشتباه من ، و چشم‌پوشی تو عَنْ ظُلْمی، وَسَتْرَکَ عَلی قَبیحِ عَمَلی، وَحِلْمَکَ عَنْ کَثیرِ جُرْمی، از ستم من ، و پوشش تو بر رفتار زشت من ، و بردباری تو نسبت به جرم سنگین و بسیار من عِنْدَ ما کانَ مِنْ خَطَئی وَعَمْدی ، أَطْمَعَنی فی أَنْ أَسْئَلَکَ ما لا چه از روی عمد انجام داده‌ام، و چه به طور اشتباهی مرتکب شده‌ام؛ باعث شده است باز هم طمع کنم و اقدام به أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ ، اَلَّذی رَزَقْتَنی مِنْ رَحْمَتِکَ ، وَأَرَیْتَنی مِنْ درخواست چیزی از تو نمایم که سزاوار آن نیستم ؛ همان چیزی که از رحمتت نصیبم ساختی ، و از قُدْرَتِکَ ، وَعَرَّفْتَنی مِنْ إِجابَتِکَ ، فَصِرْتُ أَدْعُوکَ امِناً . وَأَسْئَلُکَ قدرتت نشانم دادی ، و از پاسخ‌گوییت که به من شناساندی؛ بدین‌سان، با آرامش تو را می‌خوانم. و نیز از تو می‌خواهم مُسْتَأْنِساً لا خآئِفاً وَلا وَجِلاً ، مُدِلًّا عَلَیْکَ فیما قَصَدْتُ فیهِ در حالت اُنس با تو ، نه با ترس و هراس ، و با اطمینان خاطر به سوی تو در آنچه به خاطر آن آهنگ تو کردم ، إِلَیْکَ ، فَإِنْ أَبْطَأَ عَنّی عَتَبْتُ بِجَهْلی عَلَیْکَ ، وَلَعَلَّ الَّذی أَبْطَأَ پس اگر دیر پاسخم را دادی ، با نادانیم بر تو عتاب و سرزنش کنم ؛ با آن که احتمال قوی می‌رفت چیزی که در دادنش عَنّی هُوَ خَیْرٌ لی ، لِعِلْمِکَ بِعاقِبَةِ الْاُمُورِ ، فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کَریماً به من تأخیر کردی برایم بهتر باشد ؛ زیرا ، تو پایان همه کارها را می‌دانی ؛ پروردگارا ؛ هیچ مولای کریم و بزرگواری را أَصْبَرَ عَلی عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ یا رَبِّ ، إِنَّکَ تَدْعُونی فَاُوَلّی بر بنده پستی شکیباتر از تو بر خود ندیدم . پروردگارا ؛ تو مرا دعوت می‌کنی ، ولی من روی می‌گردانم ؛ عَنْکَ ، وَتتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ ، وَتَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ، تو به من محبّت می‌کنی ولی من با تو دشمنی می‌کنم ، تو به من مهر می‌ورزی ولی من از تو نمی‌پذیرم ؛ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لی ، گویا من از تو طلبکارم و نسبت به تو برتری دارم؛ ولی این هم باعث نمی‌شود تو از مهربانی وَالْإِحْسانِ إِلَیَّ ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ ، فَارْحَمْ عَبْدَکَ و احسان و فزون‌بخشیدن با سخاوتمندی و بزرگواریت نسبت به من ، دست برداری. بنابراین )خدایا؛( به این بنده الْجاهِلَ ، وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ إِحْسانِکَ ، إِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ نادانت رحم کن؛ و با فزونی احسانت بر او بخشش فرما ؛ راستی که تو بخشنده و بزرگواری . ستایش ویژه خداست مالِکِ الْمُلْکِ ، مُجْرِی الْفُلْکِ ، مُسَخِّرِ الرِّیاحِ ، فالِقِ الْإِصْباحِ ، که صاحب فرمانروایی است ، کشتی را در دریا روان می‌سازد، بادها را در اختیار دارد، شکافنده صبح است ، دَیَّانِ الدّینِ ، رَبِّ الْعالَمینَ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ ، پاداش دهنده روز جزا است ، پروردگار جهانیان است ؛ ستایش ویژه خداست که با وجود آگاهیش بردباری می‌کند ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ عَلی طُولِ أَناتِهِ و ستایش ویژه خداست که با وجود قدرت و تواناییش عفو و بخشش می‌کند . و ستایش ویژه خداست که در حال خشم نیز مهلت فی غَضَبِهِ ، وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ خالِقِ الْخَلْقِ ، طولانی می‌دهد ، با این که می‌تواند هر کاری که اراده کند انجام بدهد ؛ ستایش ویژه خداست که آفریننده مخلوقات است ؛ باسِطِ الرِّزْقِ ، فالِقِ الْإِصْباحِ ، ذِی الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ ، وَالْفَضْلِ گستراننده روزی است ؛ شکافنده صبح است ؛ شکوه‌مند و ارجمند است ؛ دارای فضل و احسان و وَالْإِنْعامِ ، اَلَّذی بَعُدَ فَلایُری ، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوی ، تَبارَکَ نعمت‌بخشی است؛ همان خدای که دور است پس به چشم نمی‌آید، و نزدیک است که صحبت‌های درگوشی را نیز می‌شنود؛ پاک و وَتَعالی . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لَیْسَ لَهُ مُنازِعٌ یُعادِلُهُ ، وَلا شَبیهٌ بلندمرتبه است . ستایش ویژه خدایی است که برایش ستیزه‌جویی نیست که با او برابری کند ؛ و شبیهی ندارد یُشاکِلُهُ ، وَلا ظَهیرٌ یُعاضِدُهُ ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الْأَعِزَّآءَ ، وَتَواضَعَ که با او همانندی نماید؛ و کمک‌کاری ندارد که او را یاری برساند ، با اقتدار خودش بر قدرتمندان چیره گشته ؛ و لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ ، فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما یَشآءُ. اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی یُجیبُنی بزرگان، در برابر عظمت او فروتنی و کوچکی کنند؛ و بدین سان دست قدرتش بر آنچه بخواهد رسا است . ستایش ویژه خداست که حینَ اُنادیهِ ، وَیَسْتُرُ عَلَیَّ کُلَّ عَوْرَةٍ وَأَنَا أَعْصیهِ ، وَیُعَظِّمُ النِّعْمَةَ وقتی او را صدا می‌زنم پاسخم را می‌دهد؛ و در حالی که من او را نافرمانی می‌کنم تمام عیوب و زشتی‌هایم را پنهان می‌دارد؛ و نعمتهایش عَلَیَّ فَلا اُجازیهِ ، فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنیئَةٍ قَدْ أَعْطانی ، وَعَظیمَةٍ را برایم زیاد می‌کند ولی من جواب خوبی به این نعمت‌بخشی‌ها نمی‌دهم . چه بخشش گوارایی که به من نمود ، و چه امور بزرگ مَخُوفَةٍ قَدْ کَفانی ، وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرانی ، فَاُثْنی عَلَیْهِ حامِداً ، ترسناکی که مرا از آنها کفایت کرد، و چه بسیار خوشی‌های دوست‌داشتنی که به من نشان داد، به این جهات پیوسته او را با ستایش خود ثناگویی وَأَذْکُرُهُ مُسَبِّحاً . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لایُهْتَکُ حِجابُهُ ، وَلایُغْلَقُ بابُهُ ، می‌کنم، و همیشه با تسبیح‌کردن او به یادش می‌باشم. ستایش ویژه خدایی است که پرده و حجاب او دریده نمی‌شود؛ درگاهش بسته نمی‌شود؛ وَلایُرَدُّ سآئِلُهُ ، وَلایُخَیَّبُ امِلُهُ . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی یُؤْمِنُ الخآئِفینَ ، گدایش رد نمی‌شود ؛ آرزومندش ، نااُمید برنمی‌گردد . ستایش ویژه خدایی است که بیمناکان را ایمنی می‌بخشد ، وَیُنَجِّی الصَّالِحینَ ، وَیَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفینَ ، وَیَضَعُ الْمُسْتَکْبِرینَ ، صالحان و شایستگان را رها می‌سازد ، ناتوان‌شمرده‌شدگان را والا و بالا می‌برد ، و تکبّرکنندگان را بر زمین می‌زند ، وَیُهْلِکُ مُلُوکاً ، وَیَسْتَخْلِفُ اخَرینَ . وَالْحَمْدُ للَّهِِ قاصِمِ الجَبَّارینَ، و پادشاهانی را نابود می‌کند و به جای ایشان افراد دیگری را می‌نشاند. و ستایش ویژه خدایی است که درهم‌شکننده زورگویان ، مُبیرِ الظَّالِمینَ ، مُدْرِکِ الْهارِبینَ ، نَکالِ الظَّالِمینَ ، صَریخِ نابود کننده ستمگران ، به چنگ آورنده فراریان ، کیفر دهنده ستمگران ، فریادرس الْمُسْتَصْرِخینَ ، مَوْضِعِ حاجاتِ الطَّالِبینَ ، مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنینَ . دادخواهان ، پاسخ‌گوی حاجت خواهان و مورد اعتماد مؤمنان است . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَسُکَّانُها ، وَتَرْجُفُ ستایش ویژه خدایی است که آسمان و ساکنانش از ترس و هراس او می‌غرّند ، و الْأَرْضُ وَعُمَّارُها ، وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ یَسْبَحُ فی غَمَراتِها . زمین و آبادگرانش به لرزه درمی‌آیند، و دریاها و هر که در اعماق آن شناور است دچار موج گردند . اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی هَدانا لِهذا ، وَما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ . ستایش ویژه خدایی است که ما را به این )راه خودش( هدایت فرمود ، و اگر او هدایت‌مان نمی‌کرد به هیچ وجه هدایت نمی‌شدیم. اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی یَخْلُقُ وَلَمْ یُخْلَقْ ، وَیَرْزُقُ وَلا یُرْزَقْ ، وَیُطْعِمُ ستایش ویژه خدایی است که می‌آفریند و خود آفریده نشده است، و روزی می‌دهد و خود روزی داده نمی‌شود و می‌خوراند وَلایُطْعَمْ ، وَیُمیتُ الْأَحْیآءَ وَیُحْیِی الْمَوْتی ، وَهُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ ، و خود نمی‌خورد ، و زنده‌ها را می‌میراند و مردگان را زنده می‌کند ، و او زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ خیر و خوبی ، تنها در دست اوست ؛ و او بر هر چیزی توانایی دارد. بار الها ؛ بر حضرت محمّد عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ ، وَأَمینِکَ وَصَفِیِّکَ ، وَحَبیبِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ - که بنده ، فرستاده ، امانت‌دار ، برگزیده ، محبوب ، منتخب تو از خَلْقِکَ، وَحافِظِ سِرِّکَ، وَمُبَلِّغِ رِسالاتِکَ، أَفْضَلَ وَأَحْسَنَ وَأَجْمَلَ آفریدگانت ، نگهدارنده اسرارت ، و رساننده رسالت‌های توست - درودی پیوسته نثار کن ؛ برترین، نیکوترین، زیباترین ، وَأَکْمَلَ وَأَزْکی وَأَنْمی وَأَطْیَبَ وَأَطْهَرَ وَأَسْنی وَأَکْثَرَ ما صَلَّیْتَ کامل‌ترین ، خوب‌ترین ، رشدکننده‌ترین ، پاکترین و پاکیزه‌ترین ، والا ترین و بیشترین از درودها ، وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ ، وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ ، عَلی أَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ برکت‌ها ، رحمت‌ها و مهربانی‌ها ، و سلامت‌بخشی‌هایی باشد که بر هر یک از بندگان خاصّ خود، وَأَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ وَصَفْوَتِکَ ، وَأَهْلِ الْکَرامَةِ عَلَیْکَ مِنْ خَلْقِکَ . پیامبران ، رسولان ، برگزیدگان ، و گرامی داشته شدگان در بین مخلوقات تو ؛ نثار فرموده باشی . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ، وَوَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ بارالها ؛ بر حضرت علی علیه السلام فرمانروای مؤمنان ، و وصیّ و جانشین فرستاده پروردگار الْعالَمینَ ، عَبْدِکَ وَوَلِیِّکَ ، وَأَخی رَسُولِکَ ، وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ ، جهانیان ، بنده تو ، ولیّ تو ، برادر رسول تو ، حجّت تو بر آفریدگانت ، وَ ایَتِکَ الْکُبْری ، وَالنَّبَإِ الْعَظیمِ ، وَصَلِّ عَلَی الصِّدّیقَةِ الطَّاهِرَةِ ، آیت و بزرگ‌ترین نشانه‌ات ، و آن خبر بزرگ ؛ درود پیوسته نثار کن . و بر حضرت صدّیقه طاهره فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَصَلِّ عَلی سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ، وَإِمامَیِ فاطمه زهرا، سرور زنان جهانیان ، درود فرست . و بر دو نواده ارجمند پیامبر رحمت، دو امام الْهُدی، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ. وَصَلِّ عَلی و پیشوای هدایت ؛ یعنی امام حسن و امام حسین علیهما السلام که سرور جوانان بهشتی هستند ؛ درود فرست . و بر أَئِمَّةِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، وَجَعْفَرِ بْنِ پیشوایان مسلمانان ، یعنی : علیّ بن الحسین )سجّاد( ، محمّد بن علی )باقر( ، جعفر بن مُحَمَّدٍ ، وَمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ، وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، محمّد )صادق( ، موسی بن جعفر )کاظم( ، علیّ بن موسی )رضا(، محمّد بن علی )جواد(، وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ، وَالْخَلَفِ الْهادِی الْمَهْدِیِّ ، علیّ بن محمّد )هادی( حسن بن علی )عسکری( و بازمانده او که راهنما و راه‌یافته است )علیهم السلام( ؛ حُجَجِکَ عَلی عِبادِکَ ، واُمَنآئِکَ فی بِلادِکَ ، صَلوةً کَثیرَةً دآئِمَةً . که همگی حجّت‌های تو بر بندگانت ، و امانت‌داران تو در شهرهایت می‌باشند ؛ صلوات و درودی فراوان و دایمی نثار کن. أَللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلی وَلِیِّ أَمْرِکَ ، اَلْقآئِمِ الْمُؤَمَّلِ ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ ، خدایا ؛ درود فرست بر ولیّ امرت ، قیام‌کننده مورد آرزو ، و عدالت محض که همه در انتظارش بوده و هستند ؛ وَحُفَّهُ بِمَلآئِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ ، وَأَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ، یا رَبَّ و با فرشتگان مقرّبت او را در بر گیر ؛ و با روح‌القدس تأییدش کن ؛ ای پروردگار الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِیَ إِلی کِتابِکَ ، وَالْقآئِمَ بِدینِکَ ، جهانیان ؛ بارالها ؛ او را فرا خواننده مردم به سوی قرآن، و برپادارنده دین و آیینت قرار ده؛ إِسْتَخْلِفْهُ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِ ، مَکِّنْ لَهُ او را همانند دیگران که در زمین، خلافت بخشیدی و جانشین خودت کردی، جانشین ساز؛ دینی را که برای دینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ ، أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً ، یَعْبُدُکَ او پسندیده‌ای ، قدرتمند و ارزشمند ساز ؛ پس از شرایط ترسناکی که دارد، او را به آرامش وایمنی برسان، تا در نتیجه تو را بپرستد لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً . أَللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَأَعْزِزْ بِهِ ، وَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ ، و چیزی را با تو شریک نگیرد. خدایا؛ او را عزیز کن، و به وسیله او )مؤمنان را( عزّت ببخش؛ او را یاری و پیروز کن، و )مؤمنان را( به واسطه او وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً ، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً ، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ پیروز فرما ؛ و یاری عزّتمندت را بدو برسان ، و برایش گشایش و پیروزی شایان و آسانی فراهم کن ، و از لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً . أَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتَّی جانب خودت برایش قدرت و سلطنتی پیروز مقرّر دار . بارالها ؛ آیین خودت ، و سنّت پیامبرت را به وسیله او آشکار ساز ؛ لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ . أَللَّهُمَّ إِنَّا به گونه‌ای که از ترس یکی از آفریدگانت ، هیچ بخشی از حقّ و حقیقت را پنهان نکند . بارالها ؛ واقعیّت آن است که نَرْغَبُ إِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ ما مشتاق دولت کریمه آن حضرت هستیم که )در سایه حضور پیشوای معصوم‌مان( اسلام و اسلامیان را عزیز و نیرومند گردانی ، بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ إِلی طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ و نفاق و منافقین را خوار و ذلیل نمایی؛ و در آن حکومت و دولت، ما را از کسانی قرار دهی که مردم را به فرمان‌برداری از تو فرا بخوانیم، و همه إِلی سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ . أَللَّهُمَّ ما عَرَّفْتَنا را به راه تو رهبری کنیم، و به واسطه این دولت شکوهمند، کرامت دنیا و آخرت را به ما ارزانی داری. بارالها؛ حقیقت‌هایی را که به ما شناساندی، مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ ، وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ . أَللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ توان تحمّلش را نیز بده تا آنها را باور کنیم؛ و هر چه را به آن دست نیافته‌ایم، خودت ما را بدان‌ها برسان . خدایا؛ به واسطه آن حضرت شَعَثَنا ، وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا ، وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا ، وَکَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا ، پراکندگی ما را سامان بخش ؛ اختلاف میان ما را اصلاح کن؛ گسستگی ما را تبدیل به پیوستگی فرما؛ کمی تعداد ما را تبدیل به بسیاری گردان؛ وَأَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا ، وَأَغْنِ بِهِ عآئِلَنا ، وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنا ، وَاجْبُرْ خواری و ذلّت ما را تبدیل به عزّت کن؛ فقیران ما را بی‌نیاز و ثروتمند ساز؛ بدهی ورشکستگان و بدهکاران ما را ادا کن؛ فقر و نیازمندی بِهِ فَقْرَنا ، وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا ، وَیَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا ، وبَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا ، ما را جبران فرما ؛ نقص و خلل‌های ما را پُر کن ؛ سختی ما را تبدیل به راحتی کن ؛ رخسارمان را سپید و نیکو گردان ؛ وَفُکَّ بِهِ أَسْرَنا، وَأَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا، وَأَنْجِزْ بِهِ مَواعیدَنا، وَاسْتَجِبْ اسیران‌مان را آزاد ساز ؛ خواسته‌های ما را برآور ؛ وعده‌های‌مان را محقّق کن ؛ دعای ما را بِهِ دَعْوَتَنا ، وَأَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا ، وَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ پاسخگو باش ؛ خواسته‌های ما را عطا کن ؛ ما را به آرمان‌ها و آرزوهای دنیوی و اُخروی برسان ؛ امالَنا ، وَأَعْطِنا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنا . یا خَیْرَ الْمَسْئُولینَ وَأَوْسَعَ و برتر از آنچه بدان مایلیم به ما عطا کن . ای بهترین کسی که از او درخواست می‌شود؛ ای دارای فراگیرترین الْمُعْطینَ ، إِشْفِ بِهِ صُدُورَنا ، وَأَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنا ، وَاهْدِنا بخشش و عطا ؛ سینه‌های ما را به وسیله او شفا بخش؛ خشم قلب‌مان را به وسیله او برطرف کن؛ به کمک او و به واسطه حضور او، بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ ، إِنَّکَ تَهْدی مَنْ تَشآءُ إِلی با اذن و خواست خودت ما را در مورد حقیقت‌هایی که در آن اختلاف شده، راهنمایی و هدایت فرما؛ به راستی، تو هر که را خودت بخواهی به راه صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ، وَانْصُرْنا بِهِ عَلی عَدُوِّکَ وَعَدُوِّنا ، إِلهَ الْحَقِّ راست رهنمون می‌شوی، ما را به واسطه او بر دشمن خودت و دشمن ما، یاری فرما؛ ای معبود به حق؛ دعای‌مان را امینَ . أَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، مستجاب گردان. بارالها؛ واقعیّت آن است که ما به تو شکایت می‌کنیم به خاطر فقدان و عدم حضور پیامبرمان - که درودت بر او و آل او باد - ؛ وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا ، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا ، وَقِلَّةَ عَدَدِنا ، وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا ، و از پنهان‌بودن سرپرست مهربان‌مان، و از بسیاری دشمنان‌مان، و کمی تعداد خودمان، و از فتنه‌ها و آشوب‌های سختی که دچارشان هستیم؛ وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَأَعِنَّا عَلی ذلِکَ و به خاطر ظاهر شدن روزگار بر علیه ما . پس بر محمّد و آل او درودی پیوسته نثار کن ، و ما را در این گرفتاری‌ها کمک کن بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ ، وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ ، وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ ، وَسُلْطانِ حَقٍّ توسّط پیروزی و گشایشی که در آن شتاب می‌کنی؛ و ضرر و زیانی که برطرف می‌سازی و یاری کردنی که با آن عزّت می‌بخشی و قدرتمند حقّی که تُظْهِرُهُ، وَرَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُناها، وَعافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها ، بِرَحْمَتِکَ آشکارش می‌نمایی ، و رحمتی که با آن به ما بزرگی و شکوه می‌دهی ، و لباس عافیتی که بر ما می‌پوشانی ، به حقّ رحمتت ، ... بعد از هر نماز در ماه رمضان
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(13)
ای مهربان‌ترین مهربانان .

9دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه

بعد از هر نماز در ماه مبارک رمضان
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از نمازهای واجب بخواند ، گناهانش تا روز قیامت بخشیده می‌شود :
أَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلی أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ . أَللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ . خداوندا ؛ بر ساکنان گورها ، شادمانی و خوشی عطا فرما ؛ خداوندا ؛ تمام نیازمندان را بی‌نیاز گردان ؛ أَللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جآئِعٍ . أَللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ . أَللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ خداوندا ؛ تمام گرسنگان را سیر کن ؛ خداوندا ؛ هر عریانی را بپوشان ؛ خداوندا ؛ قرض کُلِّ مَدینٍ . أَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ . أَللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ . هر مقروضی را ادا فرما ؛ خداوندا ؛ اندوه هر اندوهناکی را برطرف کن ؛ خداوندا ؛ هر غریبی را به )وطن( باز گردان ؛ أَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسیرٍ . أَللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ. خداوندا ؛ هر اسیری را آزاد کن ؛ خداوندا ؛ هر امر فاسدی را از امور مسلمانان اصلاح فرما ؛ أَللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ . أَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ . أَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ خداوندا ؛ هر مریضی را شفا مرحمت کن ؛ خداوندا ؛ فقر و تهیدستی ما را با بی‌نیازی خودت برطرف کن ؛ خداوندا ؛ بدی حال حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ . أَللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ ، وَأَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ ، ما را به خوبی حال خودت تغییر بده ؛ خداوندا ؛ قرض ما را ادا بفرما ، و ما را از فقر به توانگری برسان ؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(14)
همانا تو بر هر چیزی توانایی .
بر خواننده بزرگوار پوشیده نیست که مضمون این دعا تنها در دوران حکومت الهی و دولت حضرت مهدی ارواحنا فداه محقّق می‌شود ، و برای این دعا قضیّه و داستانی است که به مناسب بودن دعا در این زمینه دلالت می‌کند ؛ ولی در این کتاب مجالی برای ذکر آن نیست .

10دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

... در روز سیزدهم ماه رمضان
سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله برای این روز ، این دعا را نقل کرده است :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَدینُکَ بِطاعَتِکَ وَوِلایَتِکَ ، وَوِلایَةِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ ، بار خدایا ؛ همانا من گردن می‌نهم به اطاعت و ولایت تو، و ولایت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر تو ، وَوِلایَةِ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ حَبیبِ نَبِیِّکَ ، وَوِلایَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، و ولایت امیر مؤمنان )حضرت علی علیه السلام( دوست پیامبرت، و ولایت امام حسن و امام حسین سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَسَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ جَنَّتِکَ . وَأَدینُکَ یا رَبِّ بِوِلایَةِ دو نوه پیامبرت و دو سرور جوانان اهل بهشت . و گردن می‌نهم ) ای پروردگار ؛ ( به ولایت عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی علیّ بن حسین )سجّاد( و محمّد بن علی )باقر( و جعفر بن محمّد )صادق( و موسی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بن جعفر )کاظم( و علیّ بن موسی )رضا( و محمّد بن علی )جواد( و علیّ بن محمّد )هادی( وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ، وَسَیِّدی وَمَوْلایَ صاحِبِ الزَّمانِ . أَدینُکَ یا و حسن بن علی )عسکری( و آقایم و مولایم صاحبِ زمان )علیهم السلام( . گردن می‌نهم ای رَبِّ بِطاعَتِهِمْ وَوِلایَتِهِمْ ، وَبِالتَّسْلیمِ بِما فَضَّلْتَهُمْ ، راضِیاً غَیْرَ پروردگار جهان؛ به اطاعت و ولایت آنان و تسلیم‌شدن نسبت به آنچه فضیلت و برتری داده‌ای ایشان را؛ در حالی که راضی و مُنْکِرٍ وَلا مُسْتَکْبِرٍ ، عَلی ما أَنْزَلْتَ فی کِتابِکَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی خشنود هستم و انکار نمی‌کنم، و استکبار نمی‌ورزم بر آنچه که در قرآنت نازل کردی . خدایا؛ بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ وَلِسانِکَ وَالْقآئِمِ محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ و دور کن )هر شرّی( را از ولیّت و جانشین و زبان گویای خودت و قیام‌کننده بِقِسْطِکَ ، وَالْمُعَظِّمِ لِحُرْمَتِکَ ، وَالْمُعَبِّرِ عَنْکَ ، وَالنَّاطِقِ بِحُکْمِکَ ، به عدلت، و بزرگ دارنده حرمتت ، و بیان کننده از جانب خودت، و گوینده احکامت، وَعَیْنِکَ النَّاظِرَةِ ، وَاُذُنِکَ السَّامِعَةِ ، وَشاهِدِ عِبادِکَ ، وَحُجَّتِکَ عَلی و چشم بینایت، و گوش شنوایت، و گواه بندگانت، و حجّت تو بر خَلْقِکَ ، وَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِکَ ، وَالْمُجْتَهِدِ فی طاعَتِکَ . وَاجْعَلْهُ آفریدگانت ، و جهادکننده در راهت، و کوشش کننده در اطاعت و پیرویت . او را در جمله فی وَدیعَتِکَ الَّتی لاتَضیعُ ، وَأَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغالِبِ ، وَأَعِنْهُ وَأَعِنْ امانت‌های خودت که ضایع نمی‌شود قرار بده، و او را به وسیله سپاهیان پیروز خودت یاری برسان؛ و او را یاری کن و از او حمایت عَنْهُ ، وَاجْعَلْنی وَوالِدَیَّ وَما وَلَدا وَوُلْدی مِنَ الَّذینَ یَنْصُرُونَهُ ، کن ؛ و من و پدر و مادر و فرزندان‌شان و فرزندان مرا از کسانی قرار بده که آن حضرت را یاری می‌کنند، وَیَنْتَصِرُونَ بِهِ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، إِشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا ، وَارْتُقْ بِهِ و به وسیله او در دنیا و آخرت یاری می‌شوند؛ و پراکندگی ما را به وسیله او اصلاح کن، و گسستگی ما را به وسیله او تبدیل به فَتْقَنا . أَللَّهُمَّ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ ، وَدَمْدِمْ بِمَنْ نَصَبَ لَهُ ، وَاقْصِمْ پیوستگی فرما . بار خدایا ؛ به وسیله آن حضرت، ستم و جور را بمیران؛ و غضب کن بر کسانی که علیه ایشان هستند، و رُؤُوسَ الضَّلالَةِ حَتَّی لاتَدَعَ عَلَی الْأَرْضِ مِنْهُمْ دَیَّاراً .(15)
سران گمراهی را درهم بشکن تا هیچ کسی از آنان بر روی زمین باقی نماند .

11دعای دیگردر روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

دعای دیگر در روز سیزدهم...
سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس‌رحمه الله دعای دیگری را برای این روز نقل کرده است :
أَللَّهُمَّ إِنَّ الظَّلَمَةَ جَحَدُوا ایاتِکَ ، وَکَفَرُوا بِکِتابِکَ ، وَکَذَّبُوا خدایا ؛ همانا ستمگران آیات و نشانه‌های تو را انکار کردند ، و به کتابت یعنی قرآن کفر ورزیدند، و رُسُلَکَ ، وَاسْتَنْکَفُوا عَنْ عِبادَتِکَ ، وَرَغِبُوا عَنْ مِلَّةِ خَلیلِکَ ، فرستادگانت را تکذیب کردند، و از بندگی تو سرباز زدند، و از آیین خلیل تو روی گرداندند ، وَبَدَّلُوا ما جآءَ بِهِ رَسُولُکَ ، وَشَرَّعُوا غَیْرَ دینِکَ ، وَاقْتَدَوْا بِغَیْرِ و آن چه را که فرستاده‌ات آورده است دگرگون ساختند ، و غیر از دین تو را تشریع نمودند ، و به غیر از راه هُداکَ ، وَاسْتَنُّوا بِغَیْرِ سُنَّتِکَ ، وَتَعَدَّوْا حُدُودَکَ ، وَسَعَوْا مُعاجِزینَ هدایت تو اقتدا کردند، و به غیر از سنّت و آیین تو عمل کردند، و از حدّ و مرزهای تو تجاوز کردند، و با آیات تو به مقابله برخاستند و سعی فی ایاتِکَ ، وَتَعاوَنُوا عَلی إِطْفآءِ نُورِکَ ، وَصَدُّوا عَنْ سَبیلِکَ ، کردند آن‌ها را ناتوان جلوه دهند . برای خاموشی نور تو با یکدیگر همکاری کردند، و از پیمودن راه تو جلوگیری نمودند ، وَکَفَرُوا نَعْمآءَکَ ، وَشاقُّوا وُلاةَ أَمْرِکَ ، وَوالَوْا أَعْدآءَکَ ، وَعادَوْا و نعمت‌هایت را ناسپاسی کردند، و با اولیای امور تو به سختی دشمنی کردند، و با دشمنانت دوستی و هم‌عهدی کردند و با أَوْلِیآئَکَ، وَعَرَفُوا ثُمَّ أَنْکَرُوا نِعْمَتَکَ، وَلَمْ یَذْکُرُوا الآءَکَ، وَأَمِنُوا دوستانت دشمنی ورزیدند؛ با این‌که نعمتهایت را شناختند، آن‌ها را انکار کردند، و خوبی‌هایت را یادآور نشدند، و خودشان مَکْرَکَ ، وَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ ذِکْرِکَ ، وَاسْتَحَلُّوا حَرامَکَ ، وَحَرَّمُوا را از مکر و حیله تو ایمن دانستند، و دل‌هایشان نسبت به یاد تو سخت و محکم شد ، و حرام تو را حلال شمردند ، و حَلالَکَ ، وَاجْتَرَأُوا عَلی مَعْصِیَتِکَ ، وَلَمْ یَخافُوا مَقْتَکَ ، وَنَسُوا حلال تو را حرام کردند، و در انجام نافرمانی تو جرأت پیدا کردند، و از دشمنی و نفرت تو هراسی نداشتند، و انتقام تو را فراموش نِقْمَتَکَ وَلَمْ یَحْذَرُوا بَأْسَکَ ، وَاغْتَرُّوا بِنِعْمَتِکَ . أَللَّهُمَّ فَاصْبُبْ کردند و از سختی‌ها و عذابت خود را بر حذر نداشتند ، و به وسیله نعمت‌هایی که تو به آنان داده‌ای مغرور شدند . خدایا ؛ مِنْهُمْ ، وَاصْبُبْ عَلَیْهِمْ عَذابَکَ ، وَاسْتَأْصِلْ شافَتَهُمْ ، وَاقْطَعْ نعمت‌هایت را برای آنان از بین ببر، و عذابت را بر آنان فرود آور ، و آن‌ها را ریشه‌کن نما ، و دابِرَهُمْ ، وَ ضَعْ عِزَّهُمْ وَجَبَرُوتَهُمْ ، وَانْزَعْ أَوْتارَهُمْ ، وَزَلْزِلْ دنباله آنان را قطع کن، و عزّت و بزرگی آنان را خوار و پست کن، و ستم‌های آن‌ها را بکَن، و قدم‌هایشان را متزلزل کن، أَقْدامَهُمْ ، وَأَرْعِبْ قُلُوبَهُمْ . أَللَّهُمَّ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا دینَکَ دَغَلاً ، و در دل‌های آن‌ها ترس و وحشت بینداز . خدایا؛ همانا ایشان دین تو را وسیله گول‌زدن و حیله‌گری گرفتند ، وَمالَکَ دُوَلاً، وَعِبادَکَ خَوَلاً. أَللَّهُمَّ اکْفُفْهُمْ بَأْسَهُمْ، وَافْلُلْ حَدَّهُمْ، و اموال تو را وسیله چیرگی و استیلای خودشان قرار دادند، و بندگان تو را بنده و برده خود کردند . خدایا ؛ بندگانت را از عذاب و شکنجه آنها وَأَوْهِنْ کَیْدَهُمْ ، وَأَشْمِتْ عَدُوَّهُمْ ، وَاشْفِ صُدُورَ الْمُؤْمِنینَ . باز بدار ، و شمشیر تیز آنان را بشکن و نابود کن، و مکر و حیله‌هایشان را سست و بی‌اثر کن، و دشمنان‌شان را شاد کن، و سینه مؤمنان را شفا بده أَللَّهُمَّ افْتُتْ أَعْضادَهُمْ ، وَاقْهَرْ جَبابِرَتَهُمْ ، وَاجْعَلِ الدَّآئِرَةَ عَلَیْهِمْ ، نیرو و توان بازوهایشان )دشمنان( را از بین ببر، و شوکت و قدرت‌شان را مورد قهر و غلبه قرار بده، و آنان را در حلقه محاصره قرار بده ، وَاقْضُضْ بُنْیانَهُمْ ، وَخالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ ، وَفَرِّقْ جَمْعَهُمْ ، وَشَتِّتْ و بنیان و ریشه آن‌ها را درهم بکوب، و اتّحاد کلمه ایشان را بر هم بزن، و اجتماع ایشان را پراکنده ساز، و أَمْرَهُمْ ، وَاجْعَلْ بَأْسَهُمْ بَیْنَهُمْ ، وَابْعَثْ عَلَیْهِمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِهِمْ ، کارهایشان را آشفته و پراکنده کن، و سختی و عذاب ایشان را بین خودشان قرار بده ؛ از بالای سرشان وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ، وَاسْفِکْ بِأَیْدِی الْمُؤْمِنینَ دِمآئَهُمْ ، وَأَوْرِثِ و از زیر پایشان عذابت را بر ایشان بفرست ؛ خون ایشان را به دست مؤمنان بریز، و الْمُؤْمِنینَ أَرْضَهُمْ وَدِیارَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ . أَللَّهُمَّ أَضِلَّ أَعْمالَهُمْ ، مؤمنان را وارث زمین‌ها و خانه‌ها و اموال آنان قرار بده . خدایا ؛ اعمال ایشان را تباه کن؛ وَاقْطَعْ رَجآءَهُمْ ، وَأَدْحِضْ حُجَّتَهُمْ ، وَاسْتَدْرِجْهُمْ مِنْ حَیْثُ امید ایشان را قطع کن، و حجّت و برهان ایشان را باطل کن، و آنان را به تدریج و از لایَعْلَمُونَ ، وَائْتِهِمْ بِالْعَذابِ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ ، وَأَنْزِلْ جایی که نمی‌دانند در هم بپیچان، و بر ایشان عذاب بفرست به طوری که نفهمند که از کجا آمده است؛ بِساحَتِهِمْ ما یَحْذَرُونَ ، وَحاسِبْهُمْ حِساباً شَدیداً ، وَعَذِّبْهُمْ و آن چیزی را که از آن بیم دارند، به سرای آن‌ها نازل کن؛ و به حساب آنان با سخت‌گیری رسیدگی کن، و آنان را به عَذاباً نُکْراً ، وَاجْعَلْ عاقِبَةَ أَمْرِهِمْ خُسْراً . أَللَّهُمَّ إِنَّهُمُ اشْتَرَوْا عذاب سخت گرفتار کن، و عاقبت آنان را زیان قرار بده . بار خدایا ؛ همانا ، ایشان بِایاتِکَ ثَمَناً قَلیلاً، وَعَتَوْا عُتُوّاً کَبیراً. أَللَّهُمَّ فَخُذْهُمْ أَخْذاً وَبیلاً، آیاتت را به قیمت کمی فروختند ؛ و گردنکشی‌های بسیار کردند . خدایا ؛ به شدّت گرفتارشان کن ، وَدَمِّرْهُمْ تَدْمیراً ، وَتَبِّرْهُمْ تَتْبیراً ، وَلاتَجْعَلْ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ و آنان را درهم کوب و نابودشان فرما، و برای آنان در روی زمین یاور ، ناصِراً، وَلا فِی السَّمآءِ عاذِراً، وَالْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً. أَللَّهُمَّ فَخُذْهُمْ و در آسمان عذرخواهنده قرار مده ، و بر ایشان نفرین فراوان بفرست . خدایا ؛ آن‌ها را به شدّت أَخْذاً وَبیلاً . أَللَّهُمَّ إِنَّهُمْ أَضاعُوا الصَّلاةَ ، وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ، در چنگ خود گرفتارشان کن . بارخدایا ؛ همانا ایشان نماز را ضایع و تباه کردند، و از شهوت‌ها پیروی کردند، وعَمِلُوا السَّیِّئاتِ. أَللَّهُمَّ فَخُذْهُمْ بِالْبَلِیَّاتِ، وَاحْلُلْ بِهِمُ الْوَیْلاتِ، و انواع گناهان را مرتکب شدند . خدایا ؛ آنان را دچار بلاها کرده، و مصیبت‌ها و هلاکت‌ها به ایشان وارد کن ، وَأَرِهِمُ الْحَسَراتِ ، یا اَللَّهُ إِلهَ الْأَرَضینَ وَالسَّماواتِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ و حسرت و افسوس‌خوردن را بر آنان حاکم فرما . ای خدا؛ ای پروردگار آسمان‌ها و زمین‌ها . خدایا ؛ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَارْحَمْنا بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . بر حضرت محمّد و آل محمّد درود فرست، و ما را به رحمتت مورد ترحّم قرار بده؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ أَللَّهُمَّ إِنّی أَدینُکَ یا رَبِّ بِطاعَتِکَ ، وَلا نُنْکِرُ وِلایَةَ مُحَمَّدٍ بار خدایا ؛ من به اطاعت تو گردن می‌نهم ، و ولایت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم رَسُولِکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَعَلی أَهْلِ بَیْتِهِ ، وَوِلایَةَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ فرستاده تو را - که درود تو بر او و اهل بیت او باد - انکار نمی‌کنم؛ هم‌چنین ولایت امیر مؤمنان عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلامُ ، وَوِلایَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ )حضرت( علیّ بن ابی طالب - که سلام بر او باد - و امام حسن و امام حسین علیهما السلام عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَوَلَدَیْ رَسُولِکَ عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، - که بر آن دو سلام باد - دو نواده پیامبر و دو فرزند رسولت را - که بر آن دو سلام باد - انکار نمی‌کنم ، وَوِلایَةَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ الْحُسَیْنِ ، عَلِیِّ بْنِ هم‌چنین، ولایت پاکان معصوم از نسل امام حسین علیه السلام ؛ یعنی حضرت علیّ بن الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ حسین )امام سجّاد علیه السلام( ، محمّد بن علی )امام باقر علیه السلام( ، جعفر بن محمّد )امام صادق علیه السلام( ، موسی بن جعفر )امام کاظم علیه السلام( ، وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ علیّ بن موسی )امام رضا علیه السلام( ، محمّد بن علی )امام جواد علیه السلام( ، علیّ بن محمّد )امام هادی علیه السلام( ، حسن بن عَلِیٍّ سَلامُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ ، وَوِلایَةَ الْقآئِمِ ، اَلسَّابِقِ علی )امام حسن عسکری علیه السلام( - که سلام و برکت‌های الهی نثارشان باد - و ولایت قائم )حضرت مهدی‌علیه السلام( که پیشی‌گیرنده است مِنْهُمْ بِالْخَیْراتِ ، اَلْمُفْتَرَضِ الطَّاعَةِ ، صاحِبِ الزَّمانِ سَلامُ اللَّهِ به خوبی‌ها از ایشان ، و اطاعتش واجب بوده و صاحب عصر و زمان می‌باشد را می‌پذیرم که سلام خدا عَلَیْهِ . أَدینُکَ یا رَبِّ بِطاعَتِهِمْ وَوِلایَتِهِمْ ، وَالتَّسْلیمِ لِفَرْضِهِمْ ، بر او باد . بار پروردگارا ؛ من با اطاعت از آنان و قبول ولایتشان و تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی ایشان ، تو را پرستش می‌کنم؛ راضِیاً غَیْرَ مُنْکِرٍ وَلا مُسْتَکْبِرٍ وَلا مُسْتَنْکِفٍ ، عَلی مَعْنی ما در حالی که از این امر راضی هستم ، نه انکار می‌کنم و نه استکبار می‌ورزم و نه آن را ننگ می‌دانم ؛ بر معانی و مفاهیمی که أَنْزَلْتَ فی کِتابِکَ ، عَلی مَوْجُودِ ما أَتانا فیهِ ، راضِیاً ما رَضیتَ در کتابت نازل کردی و طبق آن موجودی که به من رسیده . به آنچه تو را راضی می‌کند من نیز راضی هستم ، بِهِ ، مُسَلِّماً مُقِرّاً بِذلِکَ یا رَبِّ ، راهِباً لَکَ ، راغِباً فیما لَدَیْکَ . و در برابر آنان تسلیم بوده و به آن اقرار می‌کنم؛ بار پروردگارا ؛ در حالی که من از تو ترسان هستم، و به آنچه نزد توست مشتاقم . أَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَابْنِ نَبِیِّکَ ، وَخَلیفَتِکَ وَحُجَّتِکَ عَلی بار خدایا ؛ از ولیّت و فرزند پیامبرت، و جانشین و حجّتت بر خَلْقِکَ ، وَالشَّاهِدِ عَلی عِبادِکَ ، اَلْمُجاهِدِ الْمُجْتَهِدِ فی طاعَتِکَ ، بندگانت، و گواه بر آنان ؛ تلاش کننده‌ای کوشا در اطاعت از تو، وَوَلِیِّکَ وَأَمینِکَ فی أَرْضِکَ ، فَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ ما خَلَقْتَ وَبَرَأْتَ ، و ولیّ و امانت‌دار تو بر روی زمینت ؛ بلا را دور کن . او را از شرّ آن چه که آفریده‌ای و به وجود آورده‌ای، پناه بده؛ وَاجْعَلْهُ فی وَدآئِعِکَ الَّتی لایَضیعُ مَنْ کانَ فیها ، وَفی جِوارِکَ او را از جمله سپرده‌های ضایع‌نشدنیت قرار بده ؛ او را در جوار خود الَّذی لایُقْهَرُ ، وَ امِنْهُ بِأَمانِکَ ، وَاجْعَلْهُ فی کَنَفِکَ ، وَانْصُرْهُ که شکست نمی‌خورد قرار بده؛ و او را به امان خود ایمن گردان و در کنف حمایت خود قرار ده ، و او را بِنَصْرِکَ الْعَزیزِ ، یا إِلهَ الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ اعْصِمْهُ بِالسَّکینَةِ ، به نصرت قوی و نیرومندت یاری ده ؛ ای پروردگار جهانیان . بار خدایا؛ او را با وقار و آرامش حفظ کن؛ وَأَلْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصینَةَ ، وَأَعِنْهُ وَانْصُرْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزیزِ نَصْراً و به او زره محکم خود را بپوشان ؛ و او را مدد کن و به نصرت قوی و نیرومندت به نوعی مقتدرانه یاری فرما ؛ عَزیزاً ، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً ، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً و گشایش آسان برایش مقرّر فرما ؛ و از نزد خودت برای او قدرت و نیروی یاری‌شده‌ای قرار بده . نَصیراً. أَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، خدایا؛ دوست بدار هر کسی او را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هر کسی را که با او دشمنی می‌ورزد، و یاری کن هر که او را یاری می‌کند وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ . أَللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا ، وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا ، و هر کس قصد خوارکردنش را دارد خوار و ذلیلش کن. بارخدایا؛ جدایی بین ما را به وسیله او اصلاح کن، و گسستگی ما را به وسیله او پیوسته فرما وَالْمُمْ بِهِ شَعَثَنا ، وَکَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا ، وَأَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا ، وَاقْضِ بِهِ عَنْ و پراکندگی و نابسامانی ما را به وسیله او سامان بخش ، و کمی ما را به وسیله او زیاد فرما، و ذلّت و خواری ما را به وسیله او به عزّت و آبرومندی مبدّل فرما و مَغْرَمِنا ، وَاجْبُرْ بِهِ فَقْرَنا ، وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا ، وَأَغْنِ بِهِ فاقَتَنا ، وَیَسِّرْ بدهکاری‌های ما را به وسیله او ادا فرما، و فقر و ناداری ما را به وسیله او جبران فرما، و نیازمندی و حاجتمندی ما را به وسیله او برطرف کن، و تنگدستی ما را به بِهِ عُسْرَتَنا ، وَکُفَّ بِهِ وُجُوهَنا ، وَأَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا ، وَاسْتَجِبْ بِهِ وسیله او تبدیل به دارایی و ثروت کن، و مشکلات ما را به وسیله او آسان فرما؛ آبروی ما را به وسیله او نگاه دار، و خواسته‌های ما را به وسیله او برآورده فرما، و دُعآئَنا ، وَأَعْطِنا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنا ، وَاشْفِ بِهِ صُدُورَنا ، وَاهْدِنا لِمَا دعای ما را به وسیله او مستجاب فرما، و برای ما به وسیله او بیشتر از آن‌چه که میل و رغبت ماست ، عطا فرما؛ سینه‌های ما را به وسیله او شفا بده، و در اموری اخْتُلِفَ فیهِ مِنَ الْحَقِّ یا رَبِّ ، إِنَّکَ تَهْدی مَنْ تَشآءُ إِلی صِراطٍ که در آن اختلاف وجود دارد ما را به حق هدایت فرما . ای پروردگار ؛ همانا، تو هر که را بخواهی به راه مُسْتَقیمٍ . أَللَّهُمَّ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ ، وَقَوِّ ناصِرَهُ ، راست هدایت می‌کنی . خدایا ؛ به وسیله او ظلم و ستم را بمیران، و عدل و داد را ظاهر کن، و یاری کننده او را قدرت بده ، وَاخْذُلْ خاذِلَهُ ، وَدَمِّرْ مَنْ نَصَبَ لَهُ ، وَأَهْلِکْ مَنْ غَشَّهُ ، وَاقْتُلْ بِهِ و خوارکننده او را خوار و ذلیل فرما، و هر کسی که دشمنی یا بدی را برای او آشکار کند نابود فرما، و هر کسی به او خیانت می‌کند هلاک فرما؛ و به وسیله آن جَبابِرَةَ الْکُفْرِ ، وَاقْصِمْ رُؤُوسَ الضَّلالَةِ ، وَسآئِرَ أَهْلِ الْبِدَعِ ، حضرت ، سران کفر را نابود فرما ، و رؤسای ضلالت و گمراهی و تمام بدعت گذاران و وَمُقَوِّیَةَ الْباطِلِ ، وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبابِرَةَ ، وَأَبِرْ بِهِ الْکافِرینَ وَالْمُنافِقینَ تقویت‌کنندگان باطل و نادرستی را درهم بشکن، و زورگویان را به وسیله او به ذلّت و خواری بیفکن؛ و به واسطه او کافران و منافقان وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، بَرِّها وَبَحْرِها، و منحرفان از دین را در شرق و غرب زمین، و در خشکی و دریای آن ، وَسَهْلِها وَجَبَلِها ، لاتَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنْهُمْ دَیَّاراً ، وَلاتُبْقِ لَهُمْ و در کوه و بیابان آن؛ هلاک فرما، و هیچ یک از ایشان را بر روی زمین باقی مگذار و اثری از آنها بجای مگذار . اثاراً . أَللَّهُمَّ أَظْهِرْهُ ، وَافْتَحْ عَلی یَدَیْهِ الْخَیْراتِ ، وَاجْعَلْ فَرَجَنا بار خدایا ؛ او را ظاهر فرما و درهای خیر و برکت را به دست او بگشای، و گشایش امور ما را مَعَهُ وَبِهِ . أَللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلی سُلُوکِ الْمَناهِجِ ، مِنْهاجِ الْهُدی ، به وسیله او و با فرج او قرار بده . بار خدایا ؛ ما را یاری کن تا راه‌های روشن و واضح را بپیماییم ، راه هدایت و راه روشن وَالْمَحَجَّةِ الْعُظْمی ، وَالطَّریقَةِ الْوُسْطی ، اَلَّتی یَرْجِعُ إِلَیْهِ الْغالی ، و واضح عظیم‌تری که راه میانه و معتدل می‌باشد و هیچ کجی در آن نیست؛ راهی که هر افراطگری دوباره به سوی آن برمی‌گردد، وَیَلْحَقُ بِهِ التَّالی ، وَوَفِّقْنا لِمُتابَعَتِهِ ، وَأَدآءِ حَقِّهِ . وَامْنُنْ عَلَیْنا و هر عقب‌مانده‌ای به آن ملحق می‌شود . ما را موفّق به تبعیّت و پیروی و ادای حقّ آن حضرت بفرما . بر ما منّت بگذار بِمُتابَعَتِهِ فِی الْبَأْسآءِ وَالضَّرَّآءِ ، وَاجْعَلْنا مِنَ الطَّالِبینَ رِضاکَ به پیروی از آن حضرت در سختی‌ها و رنج‌ها ؛ و ما را از جویندگان رضایت خودت بِمُناصَحَتِهِ ، حَتَّی تَحْشُرَنا یَوْمَ الْقِیامَةِ فی أَعْوانِهِ وَأَنْصارِهِ ، با خیرخواهی برای آن حضرت، قرار بده؛ تا این که ما را روز قیامت در زمره کمک‌رسانان و یاران وَمَعُونَةِ سُلْطانِهِ . وَاجْعَلْ ذلِکَ لَنا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَشُبْهَةٍ ، و مددکاران حکومتیش محشور فرمایی . آن‌چه گفتیم را برای ما خالص از هر شکّ و شبهه‌ای وَرِیآءٍ وَسُمْعَةٍ لانَطْلُبُ بِهِ غَیْرَکَ ، وَلانُریدُ بِهِ سِواکَ ، وَتُحِلَّنا و خالی از خودنمایی و شهرت گردان؛ که به وسیله آن کسی غیر از تو را طلب نکنیم، و جز تو را اراده نکنیم، و ما را در نزد او مَحَلَّهُ ، وَتَجْعَلَنا فِی الْخَیْرِ مَعَهُ ، وَاصْرِفْ عَنَّا فی أَمْرِهِ السَّامَةَ جای بده، و ما را در بهره و خیرها همراه او قرار بده؛ در انجام اوامر آن حضرت، تنبلی و وَالْکَسَلَ وَالْفَتْرَةَ، وَلاتَسْتَبْدِلْ بِنا غَیْرَنا، فَإِنَّ اسْتِبْدالَکَ بِنا غَیْرَنا و سستی و سهل‌انگاری کردن را از ما دور کن، کسی را نیز به جای ما جایگزین مفرما؛ زیرا عوض کردن جای ما با دیگران عَلَیْکَ یَسیرٌ وَعَلَیْنا عَسیرٌ ، وَقَدْ عَلِمْنا بِفَضْلِکَ وَإِحْسانِکَ یا برای تو آسان است ولی برای ما مشکل و دشوار می‌باشد؛ با وجودی که ما نسبت به فضل و احسان تو آگاه هستیم؛ ای دعا هنگام واقع‌شدن صدای...
کَریمُ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ الِهِ وَسَلَّمَ .(16)
بزرگوار ؛ درود و سلام خدا به طور دایم بر آقای ما حضرت محمّد و اهل بیت آن حضرت نثار باد .

12دعا هنگام واقع‌شدن صدای عجیب در ماه رمضان

از ابن مسعود روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
وقتی در ماه مبارک رمضان ، صدایی به گوش مردم رسید ، همانا فتنه در ماه شوّال است ، و در ماه ذیقعده نیز قبیله‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند، و در ماه‌های ذیحجّه و محرّم خون‌ریزی‌های زیادی صورت می‌پذیرد؛ چه محرّمی ؛ خدا می‌داند که مردم بسیار زیادی در آن به قتل می‌رسند .
گفته شد : ای رسول خدا ؛ صیحه چیست ؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
صدایی(17) است که در نیمه ماه مبارک رمضان ، و روز جمعه هنگام برآمدن خورشید خواهد شد . در آن سال، شروع ماه رمضان نیز در شب جمعه خواهد بود . این صدا به قدری مهیب است که هر کس را که خواب باشد بیدار می‌کند ، و کسانی را که ایستاده‌اند می‌نشاند و عروسان را از حجله‌هایشان ناخودآگاه به بیرون می‌کشد . این جریانات در شب جمعه اتّفاق می‌افتد و در آن سال زلزله‌ها و سرمای شدید زیاد پدیدار خواهد شد .
بدین سان، هرگاه هلال ماه مبارک رمضان آن سال در شب جمعه دیده شود ، وقتی که نماز صبح روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان را به جای آوردید به خانه‌های خود بروید، و درب‌ها را ببندید و قفل کنید ، و پنچره‌ها را نیز ببندید، و خودتان را پنهان داشته و گوش‌های‌تان را نیز ببندید . پس از احساس وقوع صدا در برابر خدای متعال به سجده بیفتید و بگویید :
سُبْحانَ الْقُدُّوسِ ، سُبْحانَ الْقُدُّوسِ رَبِّنا .
خدای قدّوس و پاک، ستوده و منزّه است؛ خدای پاک، ستوده است و پروردگار ماست .
زیرا ، هر کس این کارها را انجام دهد رهایی می‌یابد ، و هر که انجام ندهد به هلاکت می‌رسد .(18)
این دعا را در این بخش نقل کردیم چون در ماه رمضان خوانده می‌شود ؛ هر چند در تمام ماه‌های رمضان خوانده نمی‌شود .

13دعا برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه در روز هیجدهم ماه مبارک رمضان

دعا ... در شب بیست و سوّم ...
سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله برای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان ، این دعا را نقل کرده است :
أَللَّهُمَّ إِنَّ الظَّلَمَةَ کَفَرُوا بِکِتابِکَ، وَجَحَدُوا ایاتِکَ، وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ، بار خدایا ؛ همانا ستم‌کاران نسبت به قرآن تو کفر ورزیدند، و آیاتت را انکار کردند، و فرستادگانت را تکذیب نمودند، وَبَدَّلُوا ما جآءَ بِهِ رَسُولُکَ ، وَشَرَعُوا غَیْرَ دینِکَ ، وَسَعَوْا بِالْفَسادِ و آن‌چه را که پیامبر تو آورده است دگرگون کردند، و غیر دین تو را قانون نهادند ، و در روی زمین فساد را فی أَرْضِکَ ، وَتَعاوَنُوا عَلی إِطْفآءِ نُورِکَ ، وَشاقُّوا وُلاةَ أَمْرِکَ ، رواج دادند، و برای خاموش کردن نور هدایت تو با یکدیگر هم‌کاری کردند، و با سرپرستان امور تو مخالفت و دشمنی کردند، وَوالَوْا أَعْدآءَکَ ، وَعادَوْا أَوْلِیآءَکَ ، وَظَلَمُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکَ . أَللَّهُمَّ و با دشمنانت دوستی و هم‌عهدی نمودند، و با دوستانت دشمنی ورزیدند و بر اهل بیت پیامبرت ظلم و ستم کردند . بار خدایا ؛ فَانْتَقِمْ مِنْهُمْ ، وَاصْبُبْ عَلَیْهِمْ عَذابَکَ ، وَاسْتَأْصِلْ شَأْفَتَهُمْ . أَللَّهُمَّ از آنان انتقام بگیر و عذابت را بر آنان سرازیر کن، و آنان را از ریشه برکن . خدایا ؛ همانا ایشان إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا دینَکَ دَغَلاً ، وَمالَکَ دُوَلاً ، وَعِبادَکَ خَوَلاً ، فَاکْفُفْ دین تو را وسیله گول‌زدن و حیله‌گری گرفتند ، و اموال تو را وسیله چیرگی و غلبه خودشان قرار دادند، و بندگان تو را بنده و برده خود کردند . بَأْسَهُمْ، وَأَوْهِنْ کَیْدَهُمْ، وَاشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ الْمُؤْمِنینَ، وَخالِفْ پس بندگانت را از عذاب و شکنجه آنان باز بدار ، و مکر و حیله‌هایشان را سست و بی‌اثر کن، و سینه مؤمنان را از آنان شفا بده و بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ، وَشَتِّتْ أَمْرَهُمْ ، وَاجْعَلْ بَأْسَهُمْ بَیْنَهُمْ ، وَاسْفِکْ بین دل‌های آنان )دشمنان( اختلاف ایجاد کن، و کارهای‌شان را آشفته و پراکنده ساز ، و سختی‌های‌شان را بین خودشان قرار ده، بِأَیْدِی الْمُؤْمِنینَ دِمآئَهُمْ ، وَخُذْهُمْ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ . أَللَّهُمَّ و خون‌شان را به دست مؤمنان بریز، و آن‌ها را گرفتار کن؛ به طوری که نتوانند بفهمند از کجا گرفتار شدند . بار خدایا ؛ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ. أَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْهَدُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَیَوْمَ بر محمّد و آل محمّد درود فرست . خدایا ؛ ما در روز قیامت و روز حُلُولِ الطَّامَّةِ، أَنَّهُمْ لَمْ یُذْنِبُوا لَکَ ذَنْباً، وَلَمْ یَرْتَکِبُوا لَکَ مَعْصِیَةً، فرا رسیدن بلای بزرگ ، گواهی می‌دهیم که ایشان هرگز گناهی انجام نداده‌اند ، و نافرمانی تو را مرتکب نشدند ، وَلَمْ یُضَیِّعُوا لَکَ طاعَةً ، وَأَنَّ مَوْلانا وَسَیِّدَنا صاحِبَ الزَّمانِ ، و هرگز طاعتی از تو را ضایع نکرده‌اند ؛ و به راستی که مولای ما و آقای ما و صاحب روزگار ما ، اَلْهادِی الْمُهْتَدی ، اَلتَّقِیُّ النَّقِیُّ الزَّکِیُّ الرَّضِیُّ ، فَاسْلُکْ بِنا عَلی هدایت‌کننده هدایت‌شده ، و پرهیزکار ، پاک و آراسته ، صالح و پسندیده می‌باشد. پس، ما را به وسیله یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی ، وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمی ، وَقَوِّنا عَلی مُتابَعَتِهِ ، آن حضرت در راه هدایت، و راه آشکار بزرگ ببر؛ و ما را قدرت بده تا از آن حضرت پیروی کنیم، وَأَدآءِ حَقَّهِ ، وَاحْشُرْنا فی أَعْوانِهِ وَأَنْصارِهِ ، إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ .(19) و حقّش را ادا کنیم؛ و ما را در زمره یاران و مددکاران و یاوران آن حضرت محشور فرما ؛ همانا تو شنونده دعا هستی .

14دعا برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان

این دعا ضمن اعمال شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان ، در بعضی از کتاب‌ها وارد شده است :
أَللَّهُمَّ یا ذَا الْمَجْدِ الشَّامِخِ وَالسُّلْطانِ الْباذِخِ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ بار خدایا ؛ ای صاحب شکوه و عظمت رفیع و سلطنت والا ؛ بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَکُنْ لِوَلِیِّکَ وَابْنِ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ، و آل محمّد درود فرست، و برای ولیّ و فرزند ولیّ خود محمّد بن حسن ، حضرت مهدی علیه السلام 1 . إقبال الأعمال : 448 .
فی هذِهِ السَّاعَةِ وَلِیّاً وَحافِظاً ، وَقآئِداً وَناصِراً ، وَدَلیلاً وَعَوْناً ، در این ساعت سرپرست و محافظ و پیشوا و یاور و راهنما و مددکار و دیده‌بان و وَعَیْناً وَمُعیناً ، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً ، وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً . کمک‌رسان باش؛ تا او را از روی میل و رغبت بر روی زمینت ساکن گردانی، و بهره‌مندی او را طولانی گردانی . یا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ ، یا باعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ ، یا مُجْرِیَ الْبُحُورِ ، یا ای تدبیرکننده کارها ؛ ای برانگیزاننده هر که در قبرهاست؛ ای جاری کننده دریاها ؛ ای مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُودَ عَلَیْهِ السَّلامُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، نرم کننده آهن برای حضرت داوود - که درود بر او باد - ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست ، وَافْعَلْ بی کَذا وَکَذا . و به جای »کذا و کذا« حاجت خود را از خدا بخواه .(20)
و برای من انجام بده چنین و چنان .

15دعای دیگر برای ظهور آن حضرت در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان

دعای دیگر در شب بیست‌وسوّم
علاّمه مجلسی رحمه الله فرموده است که محمّد بن عیسی بن عبید با سند خود از یکی از معصومین علیهم السلام نقل کرده که فرمود :
در شب بیست و سوّم از ماه مبارک رمضان؛ این دعا را در حالت ایستاده یا نشسته و در هر حالی، و در تمام ماه مبارک رمضان، و هر طور که برایت ممکن و مقدور است، و در تمام دورات دوران عمرت تکرار کن؛ و بعد از تکریم و بزرگداشت خداوند متعال، و درود بر پیامبر و اهل بیت او علیهم السلام بگو :
أَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْقآئِمِ بِأَمْرِکَ ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ ، عَلَیْهِ بار خدایا ؛ برای ولیّ خودت - او که برای اجرای اوامر تو قیام می‌کند - حضرت محمّد بن الحسن المهدی که بر او 1 . منهاج العارفین : 274 .
وَعَلی ابآئِهِ أَفْضَلُ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ ، فی هذِهِ السَّاعَةِ وَفی کُلِّ و بر پدرانش برترین سلام‌ها و درودها باد ، در این ساعت و در هر ساعَةٍ ، وَلِیّاً وَحافِظاً وَقآئِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَمُؤَیِّداً ، حَتَّی ساعت ، سرپرست و محافظ و پیشوا و یاور و راهنما و تأیید کننده باش ؛ تا تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً ، وَتُمَتِّعَهُ فیها طُولاً وَعَرْضاً ، وَتَجْعَلَهُ او را از روی میل و رغبت بر روی زمینت ساکن گردانی ، و او را در طول و عرض زمین بهره‌مند گردانی؛ و او وَذُرِّیَّتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوارِثینَ . أَللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ ، وَاجْعَلِ و فرزندان او را از پیشوایانی که وارثان اصلی خلافت و امامت هستند، قرار دهی. بارخدایا ؛ او را یاری کن و ما را به وسیله او یاری ده، النَّصْرَ مِنْکَ عَلی یَدِهِ ، وَاجْعَلِ النَّصْرَ لَهُ وَالْفَتْحَ عَلی وَجْهِهِ ، و نصرت و پیروزی خود را به دست او قرار بده؛ و پیروزی را برای او و گشایش را در راه او قرار بده؛ وَلا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلی غَیْرِهِ . أَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ نَبِیِّکَ ، و حکومت و کار را به غیر او حواله نکن . خدایا؛ دین خودت و سنّت پیامبرت را به وسیله آن حضرت نمودار کن ؛ حَتَّی لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ . أَللَّهُمَّ تا این که هیچ حقّی را به خاطر ترس از فردی از مردم پنهان نسازد . بار خدایا ؛ إِنّی أَرْغَبُ إِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ همانا من مشتاق دولت کریمه آن حضرت هستم که اسلام و اهلش را به واسطه آن عزیز کنی ، بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ إِلی طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ و نفاق و اهلش را ذلیل و خوار گردانی ، و ما را در آن از فراخوانان به طاعت خویش و رهبرانی إِلی سَبیلِکَ ، وَ اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً ، وَقِنا به سوی راه خودت قرار دهی ؛ و در دنیا و آخرت به ما خیر و خوبی عطا فرما ، و ما را از عَذابَ النَّارِ ، وَاجْمَعْ لَنا خَیْرَ الدَّارَیْنِ ، وَاقْضِ عَنَّا جَمیعَ ما عذاب جهنّم محفوظ بدار، و برای ما خوبی‌های هر دو جهان را گرد آور ؛ و برای ما تمامی آنچه را که تُحِبُّ فیهِما ، وَاجْعَلْ لَنا فی ذلِکَ الْخِیَرَةَ بِرَحْمَتِکَ وَمَنِّکَ فی در دو جهان دوست داری ، از طرف ما انجام بده؛ و برای ما در این چیزها ، آنچه خیر است به واسطه مهربانی و منّت دیرینه‌ات عافِیَةٍ ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ ، وَزِدْنا مِنْ فَضْلِکَ وَیَدُکَ الْمَلَأُ ، در عافیت قرار بده، اجابت کن ای پروردگار جهانیان؛ و از فضل و فزون‌بخشی خودت و دست پر خیر و برکتت بر ما افزون گردان ؛ فَإِنَّ کُلَّ مُعْطٍ یَنْقُصُ مِنْ مُلْکِهِ ، وَعَطاؤُکَ یَزیدُ فی مُلْکِکَ .(21) پس همانا هر بخشنده‌ای، دارایی و تواناییش، در اثر بخشیدن به تدریج کم می‌شود، ولی بخشش تو، توانایی و داراییت را زیاد می‌کند.

16دعای سوّم برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان

اشاره

شیخ بزرگوار کفعمی رحمه الله می‌نویسد : از ائمّه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است که :
در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان ، این دعا را در حال سجده یا ایستاده یا نشسته، و در هر حالی و در تمامی ماه مبارک، و هر طور که برایت امکان دارد و در تمام دوران عمرت تکرار کن؛ و بعد از بزرگداشت و ادای احترام به خداوند متعال، و درود بر پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم بگو :
أَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ، )صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی بار خدایا ؛ برای ولیّت حضرت حجّة بن الحسن )که درود تو بر او و ابآئِهِ( ، فی هذِهِ السَّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ ، وَلِیّاً وَحافِظاً ، وَقآئِداً پدران او باد( ، در این ساعت و در هر ساعت ، سرپرست و محافظ و پیشوا از ادب شیعه... در روز عید فطر
وَناصِراً ، وَدَلیلاً وَعَیْناً ، حَتَّی‌تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً ، وَتُمَتِّعَهُ و یاور و راهنما و دیده‌بان باش ، تا او را از روی میل و رغبت بر روی زمینت ساکن گردانی، و بهره‌مندی او را فیها طَویلاً .(22)
در زمین طولانی فرما .

از ادب شیعه نسبت به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در روز عید فطر

سیّد بزرگوار رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله در بخشی از کتابش به عنوان »ادب بنده در روز عید نسبت به کسی که معتقد است که او امام و دارای این مقام والا است« ؛ می‌فرماید :
پس می‌گویم : بدان هنگامی که عید فطر فرا رسد پس اگر صاحب حکومت و امور )امام زمان ارواحنا فداه( در ملّت و مملکتش تصرّف داشت و رعیّت او آن گونه بودند که مولای‌شان خواسته بود ، پس به آن حضرت به خاطر این که خدا به او رو کرده و به خاطر سلطنت و قدرتی که به او احسان نموده تهنیت گو ، سپس به خودت و کسی که نزد تو عزیز است و برای دنیا و اهل آن و برای هر کسی که به امامت آن حضرت سعادتمند شده و از وجودش و امامتش و یمن او و هدایتش و بهره‌های دولتش بهره‌مند است تبریک بگو .
و اگر کسی که معتقد به وجوب اطاعتش هستی از تصرّف در آنچه مقتضای ریاست او است منع شده باشد باید اثر خشم و غضب الهی بر تو نمودار باشد و بر آنچه از فضل و احسان او از تو فوت شده حسرت و اندوه داشته باشی .
پس همانا روایت کرده‌ایم با سند خود به شیخ صدوق رحمه الله از کتاب »من لا یحضره الفقیه« و غیر آن با سند او به حنّان بن سدیر از عبداللَّه بن دینار از امام باقر علیه السلام ؛ که حضرت فرمودند :
ای عبداللَّه ؛ برای مسلمانان هیچ عید قربان و فطری نیست مگر این که در آن روز برای آل محمّد علیهم السلام حزن و اندوه تازه می‌شود .
عبداللَّه گوید : عرض کردم برای چه ؟
حضرت فرمودند : برای این که ایشان علیهم السلام حقّ خودشان را در دست دیگران می‌بینند .
می‌گویم : اگر احوال زمان ظهور را می‌دانستی و مستحضر بودی که در آن هنگام چگونه پرچم‌های اسلام به عدل و عدالت باز و احکام مردمان به فضل و دانش آشکار گشته و اموال در راه خدا به بندگان او بذل و بخشش می‌شود و آرزوها شاداب و خندان و برآورده شده ، و امنیّت و آرامش شامل نقاط دور و نزدیک می‌شود ؛ و نصرت و پیروزی ، انسان‌های ضعیف و ذلیل و غریب را فرا گرفته است ، و خورشید خوشبختی در دنیا طلوع کرده است و دنیا را روشن ساخته ، و خوشبختی و اقبال در زمین‌های پست و بلند گسترده گردیده ، و حکم روشن خداوند و سلطنت نیرومند او چنان ظاهر شده که خردها نشاطیافته و دل‌ها شادمان و همه کرانه‌ها را نور فرا گرفته ، به راستی عیدی که به فرا رسیدنش مسرور گشته‌ای بر تو مکدّر می‌گشت و می‌فهمیدی که از کرم خدا و الطاف او چه مقدار از دست داده‌ای و گریه و سوز دل و آه و حسرت بر تو غالب می‌گشت و این سزاوارتر است و به وفا نسبت به کسی که نزد تو عزیز است نزدیک‌تر است .
دعای روز عید...
با ذکر این مطالب مختصری پرده را برایت کنار زدم ولی آن گونه که باید شرح و توضیح ندادم و آن چه که ما آن را ذکر کردیم به نحو آگاه کردن و اشاره بود ؛ به خاطر این که عبارات برای شرح آن چه که ما می‌خواهیم آن را بیان کنیم ، عاجز می‌باشد .
و بدان که همانا صفا و صمیمیّت و وفاداری برای صاحبان حق هنگام جدایی و دوری نیکوتر است از صفا و صمیمیّتی که در حال نزدیکی و حضور باشد ؛ پس ، صفا و صمیمیّت و وفاداری باید شعار قلب تو برای مولایت باشد ؛ و پروردگارت بر گشودن و برطرف کردن حزن و اندوه و مشقّت تو قادر است .(23)
دعای روز عید غدیر ...

17دعای روز عید غدیرکسی که آن را بخواند مانند کسی است که زیر پرچم

حضرت قائم عجّل اللَّه تعالی فرجه و در خیمه آن حضرت باشد
علّامه مجلسی رحمه الله می‌فرماید : با سند متّصل روایت می‌کنم آن چه را که ذکر کرده و روایت فرموده آن را محمّد بن علی طرازی در کتابش ؛ از محمّد بن سنان ، از داوود بن کثیر رقّی ، از عمارة بن جوین ابو هارون عبدی ، هم‌چنین با سندهای‌مان به شیخ مفید محمّد بن محمّد بن نعمان رحمه الله ، روایت می‌کنیم آنچه را که روایت می‌کند آن را از عمارة بن جوین ابو هارون عبدی ؛ که گفت :
در روز هیجدهم ذی الحجّه خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم در حالی که آن حضرت روزه‌دار بود ؛ به من فرمودند :
همانا این روز ، روزی است که خدا حرمتش را بین مؤمنان زیاد کرده است ؛ چون خداوند در این روز دین آن‌ها را کامل کرده و نعمتش را بر آنان تمام نموده است، و عهد و پیمانی که از ایشان در عالم ذر گرفته ، برای آنان تجدید کرده است ؛ زیرا آن موقف را از یاد آن‌ها برده بود و خداوند آنان را توفیق داده که آن عهد و پیمان را از او قبول کنند، و خداوند آنان را از کسانی که این امر را انکار می‌کردند، قرار نداد .
من به آن حضرت عرض کردم : جانم فدای شما باد ؛ ثواب روزه گرفتن در این روز چیست ؟ حضرت فرمودند :
همانا این روز ، روز عید ، شادی ، سرور و روزه گرفتن به خاطر سپاسگزاری از خداوند می‌باشد . روزه گرفتن در این روز معادل شصت ماه روزه گرفتن در ماه‌های حرام می‌باشد.
در این روز هر موقع که خواست ، )گرچه بهترین وقت آن نزدیک ظهر می‌باشد؛ و آن ساعتی است که حضرت علی علیه السلام در غدیرخم برای جانشینی پیامبر معیّن شد و مردم در آن وقت به منزل نزدیک شده بودند( دو رکعت نماز بخواند، سپس سجده کند و صد مرتبه خدا را شکر کند )و شُکْراً للَّهِِ بگوید( و بعد از سجده این دعا را بخواند :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ ، وَأَنَّکَ بارخدایا؛ من از تو درخواست می‌کنم )با گواهی این( که حمد و ستایش مخصوص تو می‌باشد که تنها و بی شریک می‌باشی، و همانا واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ ، وَلَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً أَحَدٌ ، تو یگانه، تنها و بی‌نیاز هستی؛ نه فرزند کسی هستی و نه کسی فرزند توست، و نه هیچ کس همتای توست وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، یا مَنْ هُوَ و همانا حضرت محمّد بنده و فرستاده توست؛ که سلام و درود تو بر او و آل او باد ؛ ای کسی که کُلَّ یَوْمٍ فی شَأْنٍ ، کَما کانَ مِنْ شَأْنِکَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ ، بِأَنْ هر روز برای او شأنی و امری است ، همچنان که از شأن توست که بر من تفضّل فرموده و جَعَلْتَنی مِنْ أَهْلِ إِجابَتِکَ ، وَأَهْلِ دینِکَ وَأَهْلِ دَعْوَتِکَ ، وَوَفَّقْتَنی مرا از پاسخ‌دهندگان به تو، و اهل دین و دعوت خویش قرار دادی؛ و مرا لِذلِکَ فی مُبْتَدَءِ خَلْقی ، تَفَضُّلاً مِنْکَ وَکَرَماً وَجُوداً . ثُمَّ أَرْدَفْتَ در آفرینش اوّلی‌ام )عالم ذر( بر این کار از روی فضل و جود و کرم موفّق کردی . سپس الْفَضْلَ فَضْلاً ، وَالْجُودَ جُوداً ، وَالْکَرَمَ کَرَماً ، رَأْفَةً مِنْکَ وَرَحْمَةً فضلی در پی فضل دیگر، و جود و بخششی در پی جود و بخشش دیگر، و کرامتی در پی کرامت دیگر از رأفت و رحمت خود تفضّل إِلی أَنْ جَدَّدْتَ ذلِکَ الْعَهْدَ لی تَجْدیداً بَعْدَ تَجْدیدِکَ خَلْقی فرمودی تا آن که این عهد را بر من تازه کردی، و بعد از آن که مرا آفرینش جدیدی فرمودی؛ وَکُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً ناسِیاً ساهِیاً غافِلاً ، فَأَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ بِأَنْ و با آن که من به کلّی فراموش شده و در سهو و نسیان و غفلت بودم، پس نعمتت را بر من کامل کردی به این که ذَکَّرْتَنی ذلِکَ ، وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ ، وَهَدَیْتَنی لَهُ . فَلْیَکُنْ مِنْ شَأْنِکَ مرا یادآور آن عهد و پیمان کردی؛ و با آن بر من منّت گذاشتی ، و به سوی آن هدایت فرمودی . پس باید از شأن تو این باشد یا إِلهی وَسَیِّدی وَمَوْلایَ ، أَنْ تُتِمَّ لی ذلِکَ ، وَلاتَسْلُبْنیهِ ، حَتَّی ای خدای من؛ و سرور من؛ و مولای من؛ که آن نعمت را بر من کامل گردانی و از من زایل نگردانی تا تَتَوَفَّانی عَلی ذلِکَ وَأَنْتَ عَنّی راضٍ ، فَإِنَّکَ أَحَقُّ الْمُنْعِمینَ أَنْ آن که مرا با آن عقیده و پیمان بمیرانی ، و تو از من خشنود باشی ؛ همانا تو سزاوارترین نعمت‌بخشان هستی که نعمتت را بر من تُتِمَّ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ . أَللَّهُمَّ سَمِعْنا وَأَطَعْنا ، وَأَجَبْنا داعِیَکَ بِمَنِّکَ ، کامل گردانی . خدایا؛ )عهد تو را( شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و همچنین دعوت‌کننده‌ات را که بر ما فرستادی به لطف و کرم تو اجابت فَلَکَ الْحَمْدُ غُفْرانَکَ رَبَّنا وَإِلَیْکَ الْمَصیرُ ، امَنَّا بِاللَّهِ ، وَحْدَهُ لا کردیم ، پس حمد و سپاس بر تو باد ، آمرزش تو را خواهانم ای پروردگار ما ؛ و بازگشت همه به سوی توست؛ ما به خدای شَریکَ لَهُ ، وَبِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَصَدَّقْنا یکتا و بی‌شریک و به فرستاده او حضرت محمّد - که سلام و درود خدا بر او آل او باد - ایمان آوردیم ؛ وَأَجَبْنا داعِیَ اللَّهِ ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فی مُوالاةِ مَوْلانا وَمَوْلَی و دعوت کننده خدایی را تصدیق و اجابت کردیم و اوامر فرستاده او را در مورد دوستی و اطاعت از مولای‌مان و مولای الْمُؤْمِنینَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ ، عَبْدِ اللَّهِ وَأَخی مؤمنان، امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام پیروی کردیم ؛ او که بنده خدا، و برادر رَسُولِهِ ، وَالصِّدّیقِ الْأَکْبَرِ ، وَالْحُجَّةِ عَلی بَرِیَّتِهِ ، اَلْمُؤَیِّدِ بِهِ نَبِیَّهُ فرستاده او، و راست‌گویی بزرگ، و حجّت خدا بر خلق اوست؛ او تأییدکننده پیامبر خدا وَدینَهُ الْحَقَّ الْمُبینَ ، عَلَماً لِدینِ اللَّهِ ، وَخازِناً لِعِلْمِهِ ، وَعَیْبَةَ و دین اوست که حقّانیّت آن آشکار و واضح است، او علَم و نشانه دین خدا و گنجینه دانش خدا، و صندوق غَیْبِ اللَّهِ ، وَمَوْضِعَ سِرِّ اللَّهِ ، وَأَمینَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، وَشاهِدَهُ فی رازهای خدا، و محلّ سرّ خدا و امین خدا بر آفریدگان او، و گواه او بر بَرِیَّتِهِ . أَللَّهُمَّ »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ امِنُوا بندگانش می‌باشد . بار خدایا ؛ »ای پروردگار ما ؛ همانا ما صدای ندا دهنده‌ای که ندا سر داد که بِرَبِّکُمْ فَامَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ به پروردگارتان ایمان آورید را شنیدیم و به پروردگارمان ایمان آوردیم؛ پس گناهان ما را ببخش و بدی‌های ما را بپوشان و ما را الْأَبْرارِ × رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَلاتُخْزِنا یَوْمَ همراه با نیکان عالَم بمیران. پروردگار ما ؛ بر ما آنچه را که بر رسولانت وعده داده‌ای عطا فرما، و ما را در روز الْقِیامَةِ إِنَّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ«(24)، فَامَنَّا رَبَّنا بِمَنِّکَ وَلُطْفِکَ، أَجَبْنا قیامت خوار و ذلیل نفرما ؛ که همانا تو از وعده‌های خود تخلّف نمی‌کنی« . پس ای پروردگار ما ؛ ما به لطف و کرم تو ایمان آوردیم، و داعِیَکَ ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصدَّقْناهُ وَصدَّقْنا مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ ، دعوت کننده به سوی تو را اجابت کردیم، و از فرستاده‌ات تبعیّت کردیم و او و مولای مؤمنان را تصدیق کردیم، وَکَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّیْنا ، وَاحْشُرْنا مَعَ و به جبت و طاغوت کفر ورزیدیم . پس تو ولیّ و سرپرست ما کن آن را که ما به ولایت برگزیدیم ؛ و ما را با أَئِمَّتِنا ، فَإِنَّا بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ ، وَلَهُمْ مُسْلِمُونَ ، امَنَّا بِسِرِّهِمْ پیشوایان‌مان محشور فرما. زیرا ما به آنان ایمان آورده‌ایم و به امامت آنان یقین داریم، و تسلیم آنان هستیم . ما به نهان و وَعَلانِیَتِهِمْ ، وَشاهِدِهِمْ وَغآئِبِهِمْ ، وَحَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ ، وَرضینا بِهِمْ آشکار آن‌ها ، شاهد و غایب آن‌ها ، و زنده و مرده آن‌ها ایمان آورده‌ایم ؛ و به پیشوایی و رهبری و سروری آنان راضی و خشنود أَئِمَّةً ، وَقادَةً وَسادَةً ، وَحَسْبُنا بِهِمْ بَیْنَنا وَبَیْنَ اللَّهِ دُونَ خَلْقِهِ ، هستیم ؛ و برای وساطت بین ما و خدای ما ، آنان کفایت می‌کنند ؛ و نیازی به غیر ایشان از آفریدگانش نیست ؛ لانَبْتَغی بِهِمْ بَدَلاً ، وَلانَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ ولیجَةً ، وَبَرِئْنا إِلَی اللَّهِ و به جای آن‌ها جایگزین نمی‌جوییم؛ و غیر آنان را تکیه‌گاه خود نمی‌گیریم . و به درگاه خدا مِنْ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً ، مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ، مِنَ الْأَوَّلینَ از هر کسی که با آنان به مبارزه و جنگ می‌پردازند، بیزاری می‌جوییم؛ چه آن افراد از جنّ باشند؛ یا از انسان‌ها، از پیشینیان باشند وَالْآخِرینَ ، وَکَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ ، وَالْأَوْثانِ الْأَرْبَعَةِ ، یا از افراد آخر الزمان؛ و به جبت و طاغوت کفر می‌ورزیم؛ و همچنین به بت‌های چهارگانه وَأَشْیاعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ ، وَکُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ، مِنْ و دنباله‌روها و پیروانشان؛ و هر کسی که آنان را دوست دارند؛ چه از جنّیان باشند و چه از انسان‌ها؛ از أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلی اخِرِهِ . أَللَّهُمَّ إِنَّا نُشْهِدُکَ أَنَّا نَدینُ بِما دانَ بِهِ اوّل خلقت تا آخر آن، کفر می‌ورزیم. بار خدایا؛ ما تو را گواه می‌گیریم که ما به دینی که 1 . سوره آل عمران ، آیه 193 و 194 .
مُحَمَّدٌ وَ الُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ ، وَقَوْلُنا ما قالُوا ، حضرت محمّد و آل محمّد - که درود خدا بر او و بر آنان باد - به آن متدیّن هستند ، گرویدیم؛ و گفتار ما ، گفتار آنان ؛ وَدینُنا ما دانُوا بِهِ ، ما قالُوا بِهِ قُلْنا ، وَما دانُوا بِهِ دِنَّا ، وَما و دین ما دین آنان می‌باشد؛ آنچه آنان گفتند، ما می‌گوییم؛ و به آنچه آنان عقیده دارند، ما هم معتقدیم؛ و آنچه را که آنان منکر شدند، ما أَنْکَرُوا أَنْکَرْنا ، وَمَنْ والَوْا والَیْنا ، وَمَنْ عادَوْا عادَیْنا ، وَمَنْ هم منکر آن هستیم؛ و هر کسی را آنان دوست داشتند، ما هم دوست داریم؛ و با هر کسی آنان دشمنی کردند، ما هم با آنان دشمنی می‌کنیم؛ لَعَنُوا لَعَنَّا ، وَمَنْ تَبَرَّءُوا مِنْهُ تَبَرَّأْنا مِنْهُ ، وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَیْهِ و هر کسی را لعن و نفرین کردند، ما هم لعن و نفرین می‌کنیم؛ و از هر کسی بیزاری جستند، ما هم بیزاری می‌جوییم؛ و هر کسی را مورد رحمت تَرَحَّمْنا عَلَیْهِ ، امَنَّا وَسَلَّمْنا وَرضینا ، وَاتَّبَعْنا مَوالینا صَلَواتُ قرار دادند، ما هم مورد رحمت قرار می‌دهیم؛ به امامان خودمان ایمان آوردیم، و در برابر آن‌ها تسلیم هستیم؛ و راضی و خشنود می‌باشیم؛ و از اللَّهِ عَلَیْهِمْ . أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذلِکَ وَلاتَسْلُبْناهُ ، وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ایشان پیروی می‌کنیم؛ که سلام خدا بر آنان باد . بار خدایا ؛ این ایمان و عقیده ما را کامل گردان، و آن را از ما مگیر، و آن را برای ما ثابِتاً عِنْدَنا ، وَلاتَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً ، وَأَحْیِنا ما أَحْیَیْتَنا عَلَیْهِ ، وَأَمِتْنا مستقرّ و ثابت گردان، و آن را به صورت عاریه برای‌مان قرار مده؛ و ما را بر این عقیده زنده بدار، و بر آن بمیران هر إِذا أَمَتَّنا عَلَیْهِ ، الُ مُحَمَّدٍ أَئِمَّتُنا ، فَبِهِمْ نَأْتَمُّ ، وَإِیَّاهُمْ نُوالی ، گاه ما را بمیرانی . آل محمّد علیهم السلام پیشوایان ما هستند؛ پس به آنان اقتدا می‌کنیم و فقط آنان را به سرپرستی می‌پذیریم ، وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللَّهِ نُعادی ، فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ و دشمنان‌شان را - که دشمنان خداوند هستند - دشمن می‌داریم . پس ما را در دنیا و آخرت با آنان وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ ، فَإِنَّا بِذلِکَ راضُونَ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .
و از مقرّبان و نزدیکان درگاه خودت قرار بده ؛ زیرا ما به این کار راضی و خشنود هستیم؛ ای مهربان‌ترین مهربانان.
سپس سجده نموده و صد مرتبه »اَلْحَمْدُ للَّهِِ« بگوید ، و در حالت سجده صد مرتبه خدا را شکر نموده بگوید : »شُکْراً للَّهِِ« .
همانا هر کسی این عمل را انجام دهد مانند کسی است که در آن روز )غدیر( حاضر بوده و با حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر آن امر بیعت کرده است . مقام آن شخص ، مقام صادقان - کسانی که با دوست داشتنِ دوست خدا و رسولش در آن روز، خدا و رسولش را تصدیق کردند - می‌باشند .
و مانند کسی است که با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، حضرت علی علیه السلام ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام حاضر بوده و ایشان را درک نموده است .
و مانند کسی است که زیر پرچم امام زمان ارواحنا فداه و در خیمه آن حضرت ، یعنی نجباء و نقباء می‌باشد .(25)

18تسبیح حضرت امام زمان ارواحنا فداه از روز هیجدهم تا آخر هر ماه

علاّمه مجلسی رحمه الله در »بحار الأنوار« ضمن نقل تسبیح چهارده معصوم علیهم السلام از »دعوات راوندی« تسبیح مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه را چنین نقل می‌نماید :
سُبْحانَ اللَّهِ عَدَدَ خَلْقِهِ ، سُبْحانَ اللَّهِ رِضی نَفْسِهِ ، سُبْحانَ اللَّهِ پاک و منزّه است خداوند، به تعداد موجوداتی که آفریده است؛ پاک و منزّه است خداوند، به مقدار رضایت خودش ؛ پاک و منزّه است خداوند، مِدادَ کَلِماتِهِ ، سُبْحانَ ] اللَّهِ[ زِنَةَ عَرْشِهِ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ مِثْلَ ذلِکَ .(26) به گستردگی و پهنای کلماتش؛ پاک و منزّه است خداوند، به بزرگی عرش او؛ حمد و سپاس مخصوص خداوند است، همانند آن‌چه گفته شد .
این دعا از روز هیجدهم تا آخر هر ماه خوانده می‌شود .
...................( Anotates ).................
1)
2) مصباح المتهجّد : 782 ، بحار الأنوار : 303/101 .
3)
4) المصباح : 701 ، مصباح المتهجّد : 803 ، بحار الأنوار : 392/98 ، إقبال الأعمال : 145 .
5)
6) المصباح : 703 ، مصباح المتهجّد : 805 ، بحار الأنوار : 393/98 ، إقبال الأعمال : 146 .
7) المصباح : 699 ، مزار شهید : 277 ، بحارالأنوار : 446/100 ، إقبال الأعمال : 143.
8)
9) زاد المعاد : 57 ، مصباح المتهجّد : 826 ، المصباح : 720 ، إقبال الأعمال : 202 .
10) إقبال الأعمال : 218 ، زاد المعاد : 63 ، المصباح : 724 ، مصباح الزائر : 315 .
11) سوره دخان ، آیه 4 .
12)
13) زاد المعاد : 110 ، المصباح : 770 ، مصباح المتهجّد : 577 إقبال الأعمال : 322 .
14) بحار الأنوار : 120/98 ، منهاج العارفین : 214 .
15) إقبال الأعمال : 426 ، بحار الأنوار : 37/98 ، باب السعادة : 85 .
16) إقبال الأعمال : 427 .
17) در روایت »الهدّة« تعبیر شده است که به معنای صدای عجیبی است که از افتادن شیئی از آسمان به زمین ایجاد شود !
18) التشریف بالمنن معروف به ملاحم و فتن : 284 از عالم جلیل القدر سیّد بن طاووس . این روایت را در ص 100 همان کتاب با تفاوت مختصری نقل نموده است .
19)
20)
21) بحار الأنوار : 349/97 ، إقبال الأعمال : 357 .
22) مصباح المتهجّد : 630 ، المصباح : 779 .
23) إقبال الأعمال : 584 . دعای روز عید فطر را در بخش 12 ص 675 می‌آوریم به خاطر مناسبت دعا با آن بخش .
24)
25) بحار الأنوار : 298/98 ، زاد المعاد : 341 .
26) دعوات راوندی : 94 ، بحار الأنوار : 207/94 .

بخش ششم:دعاهایی که مخصوص روزمعینی ازایام هفته نیست

1دعای عهد

اشاره

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید :
هر کس با این عهد ، چهل روز به درگاه خداوند دعا کند از یاران قائم ما خواهد بود ، و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خداوند )در وقت ظهور( او را از قبرش خارج خواهد ساخت . و به ازای هر کلمه ، هزار حسنه به او عطا می‌کند و هزار گناه را )از کارنامه اعمالش( محو می‌کند؛ آن عهد چنین است :(1)
أَللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ ، وَرَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفیعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ خدایا؛ ای پروردگار روشنی بزرگ؛ ای پروردگار جایگاه بلندمرتبه؛ ای پروردگار دریای الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْریةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ متلاطم ؛ و ای فرو فرستنده تورات و انجیل و زبور؛ و ای پروردگار سایه وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْانِ الْعَظیمِ ، وَرَبَّ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ ، و گرمی آفتاب ؛ و ای فرو فرستنده قرآن بزرگ؛ و ای پروردگار فرشتگان مقرّب ؛ وَالْأَنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ ، وَبِنُورِ و ای پروردگار پیامبران و رسولان ؛ بار خدایا ؛ من از تو درخواست می‌کنم به ذات کریمت، و به روشنی 1 . بحار الأنوار : 41/94 .
وَجْهِکَ الْمُنیرِ ، وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ ، أَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ ذات روشنی‌بخشت، و فرمانروایی بی‌آغازت ؛ ای زنده ؛ ای پایدار ؛ درخواست می‌کنم به واسطه نامت ، الَّذی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِکَ الَّذی یَصْلُحُ همان نامی که آسمان‌ها و زمین‌ها به سبب آن روشن گردید ؛ همان نامی که بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ ، وَیا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح می‌شوند . ای زنده پیش از هر زنده؛ و ای زنده پس از هر حَیٍّ ، وَیا حَیّاً حینَ لا حَیَّ ، یا مُحْیِیَ الْمَوْتی وَمُمیتَ الْأَحْیآءِ ، زنده؛ و ای زنده‌ای که زنده بودی در حالی که هیچ زنده نبود ؛ ای زنده کننده مردگان ؛ ای میراننده زندگان ؛ یا حَیُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ . أَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ ای زنده‌ای که جز تو معبودی نیست؛ بار خدایا؛ به مولای ما، یعنی پیشوای هدایت‌گر هدایت‌شده‌ای الْقآئِمَ بِأَمْرِکَ ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَعَلی ابآئِهِ الطَّاهِرینَ ، عَنْ که قیام‌کننده است به امر تو - که درود خدا بر او و بر تمام نیاکان پاکیزه‌اش باد - سلام برسان ؛ سلام و درودی از جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، طرف همه مردان و زنان باایمان که در شرق و غرب زمین ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنّی وَعَنْ والِدَیَّ ، مِنَ بیابان و کوهسار، دریا و یا خشکی زمین هستند. سلامی از طرف من و پدر و مادرم . الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ ، وَمِدادَ کَلِماتِهِ ، وَما أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، سلام‌ها و درودهایی که هم‌سنگ عرش الهی و به قدر گستردگی کلمات او باشد . آن قدر که علم خدا آن را شماره کند ، وَأَحاطَ بِهِ کِتابُهُ . أَللَّهُمَّ إِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَةِ یَوْمی هذا ، و کتاب الهی به آن احاطه دارد . بار خدایا ؛ من در این صبحدم و در ابتدای این روز نو ، وَما عِشْتُ مِنْ أَیَّامی ، عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فی عُنُقی ، لا و تمامی ایّامِ زندگانیم ، عهد )زبانی( و پیمان )قلبی( و بیعت )عملی( را با آن عزیز تجدید می‌کنم که أَحُولُ عَنْها، وَلا أَزُولُ أَبَداً. أَللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، هیچ گاه و به هیچ وجه از آن برنخواهم گشت و هرگز آن را از بین نمی‌برم . خداوندا ؛ مرا از یاران و کمک‌رسانان وَالذَّآبّینَ عَنْهُ ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فی قَضآءِ حَوآئِجِهِ وَالْمُمْتَثِلینَ و حمایت‌کنندگان و مدافعان آن بزرگوار قرار ده؛ جزو گروهی که به سرعت برای انجام خواسته‌های او به سویش می‌شتابند؛ جزو لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسَّابِقینَ إِلی إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ دسته‌ای که دستورات او را بدون کم و زیاد انجام می‌دهند؛ جزو حمایت‌کنندگان از او و پیشی‌گیرندگان برای انجام اُمور دلخواه او بَیْنَ یَدَیْهِ . أَللَّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ ، اَلَّذی جَعَلْتَهُ عَلی و شهادت‌طلبان در پیش‌روی او قرار ده . بار خدایا؛ از تو می‌خواهم که اگر مرگ - که آن را یک امر حتمی و قطعی برای عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً ، فَأَخْرِجْنی مِنْ قَبْری ، مُؤْتَزِراً کَفَنی ، شاهِراً بندگانت قرار داده‌ای - بین من و آن عزیز حایل شد، مرا از قبرم در حالی خارج کن که کفنم را به کمر بسته‌ام ؛ شمشیرم را کشیده و بالا برده‌ام سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعی، فِی الْحاضِرِ وَالْبادی. نیزه‌ام را آماده کرده‌ام و فراخوانی شخصی را که دعوت‌کننده به سوی اوست لبّیک گفته و پاسخ مثبت می‌دهم؛ فراخوانی همان کسی که أَللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ ، وَاکْحُلْ ناظِری در شهرها و صحراها ندا می‌دهد . بار خدایا؛ آن رخسار زیبای جذّاب، و روی نورانی دوست‌داشتنی را به من نشان بده؛ و سرمه دیده‌ام را بِنَظْرَةٍ مِنّی إِلَیْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، نگاهی بر آن عزیز قرار ده، و در فرج و گشایش امورش شتاب کن، و شرایط قیام او را آسان گردان، و راهش را برای دستیابی به مقاصدش وَاسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ . وَاعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ گسترش ده، و مرا در راه روشن او راه ببر ، و فرمان او را مطاع و قابل اجرا گردان، و پشتش را محکم کن . خدایا ؛ با حضور او بِلادَکَ، وَأَحْیِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ »ظَهَرَ الْفَسادُ سرزمین‌ها و شهرهایت را آباد گردان، و بندگانت را زنده گردان؛ زیرا، تو فرموده‌ای - به خوبی نیز می‌دانم که گفته‌های تو حقّ است - : که » - پیش از فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ«(2) ، فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنا آن که آن بزرگوار ظهور فرماید - فساد در خشکی و دریا آشکار شده که به دست مردمان به بار آمده است«؛ پس، ای خدا، وَلِیَّکَ ، وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ ، اَلْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِکَ ، حَتَّی لایَظْفَرَ ولیّ و نماینده خودت را که پسر دختر پیامبرت می‌باشد و هم‌نام فرستاده تو - محمّد صلی الله علیه وآله وسلم - است ؛ برای ما آشکار کن تا بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُحَقِّقَهُ . وَاجْعَلْهُ هر باطل و نادرستی را نابود کند و بر آن پیروز گردد، و حق را پایدار و محقّق فرماید. 1 . سوره روم ، آیه 41 .
اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ ، وَناصِراً لِمَنْ لایَجِدُ لَهُ ناصِراً بار خدایا؛ او را پناه بندگان ستمدیده‌ات، و یار و یاور کسانی قرار ده که جز تو یاوری برای خود نمی‌یابند ، غَیْرَکَ ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ ، وَمُشَیِّداً لِما وَرَدَ و خدایا ؛ او را تجدید کننده آن دستورات کتابت )قرآن( قرار ده که تعطیل شده است؛ و محکم‌کننده مِنْ أَعْلامِ دینِکَ ، وَسُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَاجْعَلْهُ نشانه‌های آشکار دینت، و روش‌های نیکوی پیامبرت - که درود بر او و آل او باد - قرار ده . اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ . أَللَّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً خدای من؛ او را جزو کسانی قرار ده که از بدی و عذاب تجاوزکاران در امان می‌داری. خدایا؛ پیامبرت حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بِرُؤْیَتِهِ ، وَمَنْ تَبِعَهُ عَلی دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ - که درود بر او و آل او باد - را با دیدن این فرزند شایسته‌اش و کسانی که از دعوت او پیروی نموده‌اند، شاد و خوشحال فرما؛ و به اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ. أَللَّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِحُضُورِهِ، بیچارگی ما که با غیبت او به وجود آمده است، رحم کن . خدایا ؛ این اندوه و افسردگی را با حضور آن عزیز پنهان‌شده، از این اُمّت برطرف کن ؛ وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً ، وَنَریهُ قَریباً ، بِرَحْمَتِکَ یا و در ظهور و آشکارشدن او شتاب کن؛ چرا که آنها )دشمنان تو( زمان ظهور او را دیروقت می‌پندارند، ولی ما آن را نزدیک می‌دانیم؛ البتّه، به امید رحمت أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .
و مهربانی تو؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
آن گاه سه مرتبه دست بر ران راست خود می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی :
اَلْعَجَلَ ، اَلْعَجَلَ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ .(3)
بشتاب؛ بشتاب؛ ای مولای من؛ ای صاحب اختیار زمان .
معنای بیعت با حضرت مهدی‌علیه السلام

معنای بیعت با حضرت مهدی ارواحنا فداه

معنای بیعت بین طرفین ؛ تعهّد بیعت کننده ، و پیمان محکم و میثاق استوار اوست به این که با جان و مال خود ، کسی را که با او بیعت کرده است یاری کند ، و هر چه از دستش برمی‌آید نسبت به او کوتاهی نکند ، و هر گونه یاری که می‌تواند نسبت به او انجام دهد ، و جان و مال خودش را سپر بلای او گرداند و فدای او کند . و بیعت به این معنی در دعای عهدی که هر روز آن را باید خواند ، و در دعای عهدی که خواندن آن به مدّت چهل صبح وارد شده ، مطرح شده است .
و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در خطبه غدیر که در کتاب »الإحتجاج« روایت شده است همه مردم را - چه حاضر در آن مکان و چه آنان که در آنجا نبودند - به این گونه بیعت با ائمّه طاهرین علیهم السلام فرا خوانده است .
بدون شکّ ، بیعت به این معنا ، از لوازم و نشانه‌های ایمان است ؛ بلکه ایمان بدون آن محقّق نمی‌شود .
بیعت کننده )و فروشنده( ، مؤمن است ؛ و مشتری نیز خداوند عزّ وجلّ است . لذا ، در قرآن فرموده است :
» إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... « (4) .
همانا خداوند از مؤمنان جان و مال‌شان را خریده است ؛ و در عوض آن ، بهشت را به آنان ارزانی می‌دارد .
خداوند ، پیامبران و رسولان خود را فرستاد تا این بیعت را تجدید نمایند ، و بر آن تأکید ورزند ؛ بنابراین ، هر کس با آنان بیعت کند ، با خداوند بیعت نموده است ؛ و هر کس از آنان روی بگرداند ، از خدا روی گردانده است . لذا ، خداوند فرمود :
» إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً « .(5)
همانا کسانی که با تو بیعت نمایند ، با خداوند بیعت کرده‌اند ؛ و البتّه دست خدا بالای دست آن‌ها است ؛ پس هر کس پیمان شکند ، پیمان را علیه خودش شکسته است ، و هر کس وفا کند به آنچه با خدا عهد نموده است ، البتّه خداوند به او پاداش بزرگی عنایت خواهد کرد .
این آیه دلالت دارد بر این که مراد از بیعت ، همان پیمان محکم و میثاق استوار با خدا و رسولش است و به آنان که بدین عهد وفا کنند، اجری بزرگ وعده داده شده است .
این بیعت با دو چیز کامل می‌شود :
1 - تصمیم استوار و پاینده قلبی بر اطاعت فرمان امام علیه السلام ، و یاری آن حضرت با بذل جان و مال ؛ آن گونه که خداوند به آن در این آیه شریفه اشاره فرموده است : » إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ ... « .
دعای عهد دیگر
چون بر فروشنده واجب است که آن چه را به مشتری فروخته است ، هنگام مطالبه او ، بدون فکر و اندیشه و تأخیر به او واگذارد و آنچه در ضمیر و نهان خود قرار گذاشته محقّق سازد .
2 - اظهار قصد درونی و به زبان آوردن اراده قلبی ؛ امر دوّمی است که هنگام بیعت باید مورد توجّه قرار گیرد ؛ و این گونه ، بیعت کامل می‌گردد . همان طور که »عقد بیع« در سایر موارد، به دو چیز کامل می‌شود :
الف( قصد انشا و ایجاد آن به مقتضای آنچه دو طرف معامله قرار گذاشته‌اند .
ب( به زبان‌آوردن آنچه اراده کرده‌اند و در باطن به آن معتقدند .
گاهی به دست‌دادن بیعت گفته می‌شود ؛ همان طور که در بین عرب‌ها در بعضی از زمانها مرسوم بوده که وقتی معامله تمام می‌شد دست یکدیگر را می‌فشردند .
از اطلاق آیه شریفه هم استفاده می‌شود که لفظ »ید« )دست( بر این مطلب دلالت دارد: » إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ ... « .
اضافه بر این که در روایات نیز وارد شده است که آن‌ها با پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله وسلم با دست‌شان بیعت می‌کردند .(6)

2دعای عهد دیگر

جابر بن یزید جعفی گوید : حضرت امام محمّد باقر علیه السلام فرمود :
هر کس در همه عمرش یک بار این دعا را بخواند ، در زمره بندگان نوشته می‌شود و در دفتر حضرت قائم )صلوات اللَّه علیه( بالا برده می‌شود ؛ وقتی قائم ما ، خروج کرد آن شخص را به اسم خودش و پدرش می‌خواند ، و این نامه را به او می‌دهد و می‌گوید : بگیر ؛ این نامه ، عهدی است که در دنیا با ما بسته‌ای .
این سخن خداوند عزّوجلّ نیز به همین اشاره دارد : » إِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً «(7) ، »جز آن کسی که نزد خدای بخشنده پیمانی فراهم کرده باشد« .
با طهارت ، این دعا را بخوانید :
أَللَّهُمَّ یا إِلهَ الْآلِهَةِ ، یا واحِدُ ، یا أَحَدُ ، یا اخِرَ الْاخِرینَ ، یا قاهِرَ خدایا ؛ ای معبود معبودان ؛ ای خدای یگانه؛ و ای خدای یکتا ؛ ای از همه پیشینیان پیشین‌تر ؛ ای چیره‌شوند و غالب الْقاهِرینَ ، یا عَلِیُّ یا عَظیمُ ، أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْلی ، عَلَوْتَ فَوْقَ بر همه قدرتمندان ؛ ای برتر و ای بزرگ ؛ تو خدای برتر و بلندمرتبه هستی، و برتری یافتی کُلِّ عُلُوٍّ ، هذا یا سَیِّدی عَهْدی وَأَنْتَ مُنْجِزُ وَعْدی ، فَصِلْ یا بر هر برتری ؛ این است عهد من، ای سرور من؛ و تو وفاکننده وعده من هستی ؛ پس مَوْلایَ عَهْدی ، وَأَنْجِزْ وَعْدی ، امَنْتُ بِکَ . وَأَسْأَلُکَ بِحِجابِکَ مولای من این عهد مرا به مقصد برسان، و به وعده‌ام وفا فرما که من به تو ایمان دارم . و از تو مسألت می‌کنم به حجاب الْعَرَبِیِّ ، وَبِحِجابِکَ الْعَجَمِیِّ ، وَبِحِجابِکَ الْعِبْرانِیِّ ، وَبِحِجابِکَ عربیت ، و به حجاب عجمیت ، و به حجاب عبرانیت ، و به حجاب 1 . سوره مریم ، آیه 87 .
السِّرْیانِیِّ ، وَبِحِجابِکَ الرُّومِیِّ ، وَبِحِجابِکَ الْهِنْدِیِّ ، وَأَثْبِتْ سریانیت، و به حجاب رومیت، و به حجاب هندیت؛ و با مَعْرِفَتَکَ بِالْعِنایَةِ الْاُولی ، فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لاتُری ، وأَنْتَ بِالْمَنْظَرِ عنایات اوّلیّه‌ات ، معرفتت را در وجود من ثابت گردان؛ زیرا تو خدایی هستی که دیده نمی‌شوی، و تو الْأَعْلی . وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِرَسُولِکَ الْمُنْذِرِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، در چشم‌انداز برتری هستی . به تو تقرّب می‌جویم به وسیله رسول و فرستاده بیم‌دهنده تو - که درود خدا بر او و آل او باد - ؛ وَبِعَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ الْهادی ، وَبِالْحَسَنِ و به حضرت علی امیر مؤمنان - درود خدا بر او باد - که هدایت‌کننده بود ؛ و به حسن ، السَّیِّدِ وَبِالْحُسَیْنِ الشَّهیدِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ ، وَبِفاطِمَةَ الْبَتُولِ ، وَبِعَلِیِّ آقا و سرور؛ و به حسین، شهید ؛ دو سبط پیامبرت و به فاطمه بتول؛ و به علیّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ذِی الثَّفَناتِ ، وَ]بِ[مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بن الحسین ، زینت عبادت‌پیشه‌گان، و صاحب پینه‌ها)یی که بر اثر عبادت بر بدنش عارض شده بود(؛ و به محمّد بن علی، الْباقِرِ عَنْ عِلْمِکَ ، وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ، اَلَّذی صَدَّقَ شکافنده علم تو ؛ و به جعفر بن محمّد صادق، که بِمیثاقِکَ وَبِمیعادِکَ ، وَبِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْحَصُورِ الْقآئِمِ بِعَهْدِکَ ، میثاق و میعاد تو را تصدیق نمود؛ و به موسی بن جعفر ، که پارسا بود و به پیمان تو قیام کرد ؛ وَبِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الرَّاضی بِحُکْمِکَ ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ و به علیّ بن موسی ، حضرت رضا که راضی به حکم تو بود؛ و به محمّد بن علی ، الْحِبْرِ الْفاضِلِ ، اَلْمُرْتَضی فِی الْمُؤْمِنینَ ، وَبِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ دانشمند بافضیلت و مورد پسند در میان مؤمنان ؛ و به علیّ بن محمّد ، الْأَمینِ الْمُؤْتَمَنِ ، هادِی الْمُسْتَرْشِدینَ ، وَبِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ امین و امانت‌دار ، هدایت کننده هدایت جویان ؛ و به حسن بن علی ، الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ ، خَزانَةِ الْوَصِیّینَ . وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْإِمامِ الْقآئِمِ پاک و پاکیزه ، گنجینه رازهای اوصیا . و به تو تقرّب می‌جویم )ای خدا ؛( به وسیله امام قیام کننده الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ ، إِمامِنا وَابْنِ إِمامِنا صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ عدل‌گستر ؛ همان هدایت شده‌ای که مورد انتظار است ؛ که او امام ما و فرزند امام ماست ؛ درودهای خدا بر همه آنان باد . أَجْمَعینِ . یا مَنْ جَلَّ فَعَظُمَ و] هُوَ[ أَهْلُ ذلِکَ فَعَفی وَرَحِمَ ، یا مَنْ ای آن‌که باشکوه و بزرگ است، پس شایسته این جلالت و عظمت است؛ در عین حال به بندگانش ترحّم می‌کند و آنان را عفو قَدَرَ فَلَطُفَ ، أَشْکُو إِلَیْکَ ضَعْفی ، وَما قَصُرَ عَنْهُ عَمَلی مِنْ می‌نماید؛ ای آن که تقدیر می‌نماید و تقدیرش دقیق است ؛ از ضعف خود ، و از کوتاهی عملم تَوْحیدِکَ ، وَکُنْهِ مَعْرِفَتِکَ ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِالتَّسْمِیَةِ الْبَیْضآءِ ، نسبت به توحید و کُنه شناخت تو به تو شکایت می‌برم ؛ و به تو رو می‌کنم به وسیله نامیدن سپید ، وَبِالْوَحْدانِیَّةِ الْکُبْری ، اَلَّتی قَصُرَ عَنْها مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّی . وَ امَنْتُ و به یگانگی بزرگ ؛ که کسی که بدان پشت کند نمی‌تواند بدان دست یازد . ایمان آوردم بِحِجابِکَ الْأَعْظَمِ ، وَبِکَلِماتِکَ التَّامَّةِ الْعُلْیا ، اَلَّتی خَلَقْتَ مِنْها دارَ به بزرگترین حجابت، و به کلمات کامل عالی‌رتبه‌ات ؛ که از آن‌ها این دار دنیا و الْبَلآءِ ، وَأَحْلَلْتَ مَنْ أَحْبَبْتَ جَنَّةَ الْمَأْوی ، وَ امَنْتُ بِالسَّابِقینَ بلا را خلق نمودی، و آن که را دوست داشتی به منزل بهشتی وارد گردانیدی . ایمان آوردم به سبقت‌جویان وَالصِّدّیقینَ ، أَصْحابِ الْیَمینِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ ، ] وَ[ الَّذینَ خَلَطُوا و راست‌گویان؛ آنان که از میان مؤمنان، اصحاب یمین و سعادت‌یافتگان‌اند؛ و نیز به آن‌ها که عَمَلاً صالِحاً وَ اخَرَ سَیِّئاً أَلّا تُوَلِّیَنی غَیْرَهُمْ ، وَلاتُفَرِّقَ بَیْنی عمل شایسته و صالح را با عمل ناشایسته مخلوط کرده‌اند ، این که سرپرست مرا غیر آن‌ها قرار نده، و بین من و آن‌ها جدایی وَبَیْنَهُمْ غَداً إِذا قَدَّمْتَ الرِّضا بِفَصْلِ الْقَضآءِ . امَنْتُ بِسِرِّهِمْ میفکن ؛ در فردایی که رضا و خشنودی را مقدّم داری با تمام شدن حکم و داوری . من به نهان وَعَلانِیَتِهِمْ وَخَواتیمِ أَعْمالِهِمْ ، فَإِنَّکَ تَخْتِمُ عَلَیْها إِذا شِئْتَ ، یا و آشکار و پایان اعمال‌شان ، ایمان آوردم . پس همانا تو کار آن‌ها را ختم خواهی کرد هر گاه که خواستی ؛ ای مَنْ أَتْحَفَنی بِالْإِقْرارِ بِالْوَحْدانِیَّةِ ، وَحَبانی بِمَعْرِفَةِ الرُّبُوبِیَّةِ ، آن که بر من منّت نهادی و به یکتایی خویش ، مقرّ و معترفم نمودی؛ و با شناخت مقام ربوبی خودت بر من لطف کردی ؛ وَخَلَّصَنی مِنَ الشَّکِّ وَالْعَمی ، رَضیتُ بِکَ رَبّاً ، وَبِالْأَصْفِیآءِ و مرا از شکّ و کوردلی رهانیدی ؛ راضی گشتم به این که تو پروردگارم باشی ؛ و برگزیدگانت ، حُجَجاً ، وَبِالْمَحْجُوبینَ أَنْبِیآءَ ، وَبِالرُّسُلِ أَدِلّاءَ ، وَبِالْمُتَّقینَ اُمَرآءَ ، حجّت‌های من باشند؛ و افراد محجوب، پیامبران من باشند؛ و رسولان تو راهنمایان من گردند؛ و پرهیزگاران نیز فرمانروایان من باشند؛ وَسامِعاً لَکَ مُطیعاً .(8)
که آگاهانه، حرف شنو و مطیع تو هستم .

3دعای زمان غیبت

دعای زمان غیبت
دعای روزگار غیبت که مولای‌مان حضرت امام هشتم علیه السلام امر به خواندن آن نموده است .
سیّد بزرگوار جناب رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »جمال الاُسبوع« چنین می‌گوید :
در بیان اعمال شبانه‌روز ذکر کردیم که امامان ما علیهم السلام اهتمام زیادی به دعا نسبت به حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه داشته‌اند ؛ به گونه‌ای که این مهمّ را از وظایف اساسی مسلمانان و مؤمنان دانسته‌اند .
از میان اعمال شبانه‌روز ، در تعقیب نماز ظهر ، دعای امام صادق علیه السلام را ذکر نمودیم که در آن برای حضرت مهدی ارواحنا فداه بهتر و بیشتر از دعا برای خودشان ، دعا نموده‌اند . نیز در تعقیب نماز عصر از اعمال شبانه‌روز ، فصل زیبایی از دعای امام کاظم علیه السلام را نقل کردیم که آن بزرگوار برای حضرت مهدی ارواحنا فداه بیشتر از برای خودشان دعا می‌کردند .
و این دلیل است برای اقتدای به این دو امام علیهما السلام برای کسی که مقام و منزلت دینی آنها را بداند؛ و علاوه بر آن، دستور امام رضا علیه السلام و غیر آن حضرت مبنی بر دعای برای حضرت مهدی ارواحنا فداه را ذکر خواهیم کرد و دعای آن حضرت را نیز بیان می‌کنیم .
این دعا را جدّ من »ابو جعفر طوسی« با چند طریق از یونس بن عبدالرحمان روایت کرده است که حضرت امام رضا علیه السلام پیوسته به دعا کردن برای امام زمان ارواحنا فداه به وسیله خواندن این دعا امر می‌فرمود :
أَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ ، وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ ، وَلِسانِکَ خدایا ؛ )هر بلایی را( دفع بفرما از ولیّت ؛ و خلیفه‌ات و حجّتت بر بندگانت ؛ و زبان گویای تو الْمُعَبِّرِ عَنْکَ بِإِذْنِکَ ، اَلنَّاطِقِ بِحِکْمَتِکَ ، وَعَیْنِکَ النَّاظِرَةِ عَلی که با اجازه تو ، از طرف تو مطالب را بیان می‌کند؛ آن که زبانش به حکمت تو گویا است ؛ و چشم بینای تو است که بر بَرِیَّتِکَ ، وَشاهِدِکَ عَلی خَلْقِکَ ، اَلْجَحْجاحِ الْمُجاهِدِ ، اَلْعآئِذِ بِکَ بندگانت نظارت دارد ؛ او که شاهد تو بر آفریده‌های تو و از مهتران مجاهد در راه توست ؛ او که نزد تو به تو عِنْدَکَ . وَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمیعِ ما خَلَقْتَ وَبَرَأْتَ ، وَأَنْشَأْتَ پناه می‌برد . او را در پناه خود قرار ده از شرّ هر آنچه آفریده و پدید آوردی ، و ایجاد کردی، وَصَوَّرْتَ ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ ، وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ و صورت و شکل بخشیدی؛ او را از رو به رو، پشت‌سر ، طرف راست و شِمالِهِ، وَمِنْ فَوْقِهِ وَمِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِکَ الَّذی لایَضیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ طرف چپ، و از بالای سرش و زیر پایش، حفظ کن به نگهداری و حفظی که وقتی کسی را به آن حفظ کنی ضایع و تباه نمی‌شود ، بِهِ ، وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ وَابآءَهُ ، أَئِمَّتَکَ وَدَعآئِمَ دینِکَ . وَاجْعَلْهُ و حفظ کن در وجود او رسول خودت و پدران او را ؛ که امامان تو و ستون‌های دین تو هستند . و قرار ده او را فی وَدیعَتِکَ الَّتی لاتَضیعُ ، وَفی جِوارِکَ الَّذی لایُخْفَرُ ، وَفی در ودیعه خودت که از بین رفتنی نیست ، و در همسایگی خود که مورد خیانت قرار نگیرد ، و در مَنْعِکَ وَعِزِّکَ الَّذی لایُقْهَرُ، وَ امِنْهُ بِأَمانِکَ الْوَثیقِ، اَلَّذی لایُخْذَلُ حمایت و سایه عزّت خودت که مقهور نگردد . و او را در امان محکم خود ایمن بدار؛ که هرگز آن که در سایه مَنْ امَنْتَهُ بِهِ ، وَاجْعَلْهُ فی کَنَفِکَ الَّذی لایُرامُ مَنْ کانَ فیهِ ، امن تو باشد ذلیل و خوار نگردد . و او را در کنف حمایت خویش قرار ده؛ زیرا حمایت‌شده تو هرگز مورد سوء قصد کسی قرار نخواهد گرفت؛ وَأَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزیزِ ، وَأَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغالِبِ ، وَقَوِّهِ بِقُوَّتِکَ ، و او را با یاری شکست‌ناپذیرت کمک فرما، و با سپاه پیروزمندت تأییدش کن، و با نیروی خود نیرومندش فرما ، وَأَرْدِفْهُ بِمَلآئِکَتِکَ ، وَوالِ مَنْ والاهُ ، وَعادِ مَنْ عاداهُ ، وَأَلْبِسْهُ و فرشتگانت را با او همراه ساز؛ و دوستش را دوست دار ، و دشمنش را دشمن بدار؛ و دِرْعَکَ الْحَصینَةَ ، وَحُفَّهُ بِالْمَلآئِکَةِ حَفّاً . أَللَّهُمَّ وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ما زره محکم و محافظ خود را بر او بپوشان؛ و فرشتگان را گرداگرد او درآور . بار خدایا ؛ او را به برترین مرتبه‌ای برسان که بَلَّغْتَ الْقآئِمینَ بِقِسْطِکَ مِنْ أَتْباعِ النَّبِیّینَ . أَللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ هر یک از برپاکنندگان قسط و عدل از پیروان پیامبران را بدان مرتبه رسانیدی. خداوندا ؛ اختلاف‌ها را به واسطه وجود مقدّسش الصَّدْعَ ، وَارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ ، وَأَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ ، برطرف گردان، و تفرقه‌ها و پراکندگی‌ها را به واسطه او از میان بردار . و ظلم و ستم را به وسیله او بمیران، و عدل را به وسیله او آشکار وَزَیِّنْ بِطُولِ بَقآئِهِ الْأَرْضَ ، وَأَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ ، وَانْصُرْهُ بِالرُّعْبِ ، ساز، و زمین را با باقی‌ماندن طولانی‌اش زینت و کمال بخش؛ و او را به یاری خودت تأیید کن و با رعب افکندن بر دل دشمنانش وَقَوِّ ناصِریهِ ، وَاخْذُلْ خاذِلیهِ ، وَدَمْدِمْ عَلی مَنْ نَصَبَ لَهُ ، وَدَمِّرْ پیروزش گردان ، و یارانش را نیرومند ساز، و خوارکنندگان او را خوار و ذلیل گردان، و آن که رو در رویش به جنگ ایستد به هلاکت مَنْ غَشَّهُ . وَاقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ ، وَعُمُدَهُ وَدَعآئِمَهُ ، وَاقْصِمْ بِهِ برسان، و آن که با او مکر و خدعه کند نابودش ساز، و با دست توانایش ستمگران و کافران و سردسته‌ها و ارکان آنان را به خاک هلاکت رُؤُوسَ الضَّلالَةِ وَشارِعَةَ الْبِدَعِ، وَمُمیتَةَ السُّنَّةِ، وَمُقَوِّیَةَ الْباطِلِ، انداز ، و پشت سران گمراهی، بدعت‌گذاران و نابود کنندگان سنّت الهی و تقویت‌کنندگان باطل را به واسطه او بشکن . وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارینَ ، وَأَبِرْ بِهِ الْکافِرینَ وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ ، فی با وجود شریفش ، زورگویان متکبّر را ذلیل کن، و همه کافران و ملحدان را مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَسَهْلِها وَجَبَلِها ، - در شرق و غرب، دریا و خشکی، کوه و دشت - ریشه‌کن فرما؛ حَتَّی لاتَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً ، وَلاتُبْقِیَ لَهُمْ اثاراً . أَللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ تا کسی از آنان بر جای ننهی ، و اثری از آنان باقی نگذاری . بارخدایا ؛ سرزمینت را از وجود آن‌ها پاک گردان، بِلادَکَ ، وَاشْفِ مِنْهُمْ عِبادَکَ ، وَأَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنینَ ، وَأَحْیِ بِهِ سُنَنَ و قلب بندگانت را با نابودی آن‌ها شفا ده ؛ و به واسطه آن وجود مقدّس ، اهل ایمان را عزیز گردان، و سنّت‌های الْمُرْسَلینَ ، وَدارِسَ حِکْمَةِ النَّبِیّینَ ، وَجَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحی مِنْ رسولان و آنچه از حکمت‌های پیامبران مندرس گشته به وسیله او زنده کن، و آنچه از دین تو که از بین رفته دینِکَ ، وَبُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ ، حَتَّی تُعیدَ دینَکَ بِهِ ، وَعَلی یَدَیْهِ و از احکامت که دگرگون شده به وسیله او بازسازی کن ؛ تا دین حقیقی خود را به وسیله او و به دست توانای او ، غَضّاً مَحْضاً صَحیحاً ، لا عِوَجَ فیهِ ، وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ ، وَحَتَّی تُنیرَ به گونه‌ای تازه و بی‌آلایش و صحیح اعاده کنی و بازگردانی ؛ که هیچ کجی در آن نباشد و هیچ بدعتی با آن آمیخته نباشد . و بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ ، وَتُطْفِئَ بِهِ نیرانَ الْکُفْرِ ، وَتُوضِحَ بِهِ مَعاقِدَ تاریکی‌های ظلم و بیداد با عدل او روشن گردد، و آتش کفر به وسیله او خاموش شود، و در نتیجه، پیچیدگی‌های حقّ آشکار گردد ، الْحَقِّ وَمَجْهُولَ الْعَدْلِ . فَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ ، و اساس عدل و قسط - که مجهول مانده است - معلوم و روشن شود. زیرا آن حضرت، بنده توست که برای خودت خالصش گردانیدی، وَاصْطَفَیْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ ، وَاصْطَفَیْتَهُ عَلی عِبادِکَ ، وَائْتَمَنْتَهُ عَلی و از میان بندگانت او را برگزیدی، و بر آن‌ها اختیار کردی ، و او را برای سپردن غَیْبِکَ ، وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَبَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ ، وَطَهَّرْتَهُ غیب خودت ، امین یافتی؛ و از گناهان، او را نگه داشتی ، و از هر عیبی پیراسته‌اش کردی، و مِنَ الرِّجْسِ ، وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ . أَللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ از هر پلیدی آراسته‌اش گردانیدی، و از هر ناپاکی رهایش ساختی . خدایا ؛ ما در روز الْقِیامَةِ ، وَیَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ ، أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَلا أَتی حَوْباً ، قیامت و آن حادثه بزرگ محشر ، گواهی می‌دهیم که او هرگز گناهی نکرده، و جرمی انجامی نداده، وَلَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَةً ، وَلَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طاعَةً ، وَلَمْ یَهْتِکْ لَکَ و معصیتی مرتکب نشده ، و طاعتی را از تو ضایع نساخته، و حرمتی را از تو هتک حُرْمَةً ، وَلَمْ یُبَدِّلْ لَکَ فَریضَةً ، وَلَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَریعَةً ، وَأَنَّهُ نکرده، و فریضه‌ای از تو را دگرگون ننموده، و قانونی از دین تو تغییر نداده است . و او الْهادِی الْمَهْدِیُّ الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ . أَللَّهُمَّ أَعْطِهِ هدایت‌گر انسان‌ها، و هدایت یافته پاک سیرتِ باتقوای پاکیزه پسندیده آراسته است . خدایا ؛ برای او فی نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ ، وَوُلْدِهِ وَذُرِّیَّتِهِ ، وَاُمَّتِهِ وَجَمیعِ رَعِیَّتِهِ ، ما تُقِرُّ نسبت به خودش ، اهلش ، فرزندانش ، اُمّت و همه زیر دستانش ، چیزی عطا کن که بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَتَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمُمْلَکاتِ کُلِّها ، چشمش را به آن روشن نمایی و روانش را به آن شاد گردانی ؛ و حکومت سراسر کشورهای قَریبِها وَبَعیدِها ، وَعَزیزِها وَذَلیلِها ، حَتَّی یَجْرِیَ حُکْمُهُ عَلی نزدیک و دور؛ سرفراز و خوار را به او عطا فرما؛ تا حکمش بر حکم هر حکمرانی جاری کُلِّ حُکْمٍ ، وَیَغْلِبَ بِحَقِّهِ کُلَّ باطِلٍ. أَللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنا عَلی یَدَیْهِ گردد، و حقّ او بر هر باطلی غالب گردد . خدایا ؛ ما را به دست او ، بر مِنْهاجَ الْهُدی ، وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمی ، وَالطَّریقَةَ الْوُسْطی ، اَلَّتی طریقت هدایت، و بر راه روشن عظیم و راه میانه و اعتدال سالک گردان ؛ راهی که یَرْجِعُ إِلَیْهَا الْغالی ، وَیَلْحَقُ بِهَا التَّالی ، وَقَوِّنا عَلی طاعَتِهِ ، هر افراطگر پیشی‌گیرنده ، و هر کوته‌نظر عقب‌مانده ، باید بدان باز گردد. و ما را بر طاعتش قوی گردان، وَثَبِّتْنا عَلی مُشایَعَتِهِ ، وَامْنُنْ عَلَیْنا بِمُتابَعَتِهِ ، وَاجْعَلْنا فی حِزْبِهِ و بر پیرویش ثابت‌قدم بدار ؛ و با نعمت پیرویش بر ما منّت بگذار، و ما را در سپاه او قرار ده؛ الْقَوَّامینَ بِأَمْرِهِ ، اَلصَّابِرینَ مَعَهُ ، اَلطَّالِبینَ رِضاکَ بِمُناصَحَتِهِ ، که اجراکننده فرمان اویند، و در راهش صابر و شکیبا هستند، و از خیرخواهی او فقط رضا و خشنودی تو را طالب‌اند؛ حَتَّی تَحْشُرَنا یَوْمَ الْقِیامَةِ فی أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَمُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ . تا در روز رستاخیز ما را در میان یاران و مددکاران و تقویت‌کنندگان حکومت بابرکتش محشور فرمایی . أَللَّهُمَّ وَاجْعَلْ ذلِکَ لَنا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَشُبْهَةٍ وَرِیآءٍ خدایا ؛ این را از ما، خالص و به دور از هر شک و شبهه و ریا وَسُمْعَةٍ ، حَتَّی لا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ ، وَلا نَطْلُبَ بِهِ إِلّا وَجْهَکَ ، و سمعه قرار بده ؛ آن گونه که با این کار ، به غیر تو اعتماد نکنیم و از این کار ، جز تو را نطلبیم ؛
وَحَتَّی تُحِلَّنا مَحَلَّهُ ، وَتَجْعَلَنا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ ، وَأَعِذْنا مِنَ السَّامَةِ و تا این که به لطفت ما را به محلّ و مقام او وارد نمایی؛ و در بهشت با او و در جوار او جای دهی؛ و ما را از خستگی وَالْکَسَلِ وَالْفَتْرَةِ ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ ، وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ و تنبلی و سستی در طاعت ، در پناه خویش قرار دهی؛ و ما را از کسانی قرار دهی که دینت را به سبب او یاری می‌دهی و یاری وَلِیِّکَ ، وَلاتَسْتَبْدِلْ بِنا غَیْرَنا ، فَإِنَّ اسْتِبْدالَکَ بِنا غَیْرَنا عَلَیْکَ ولیّت را تقویت می‌گردانی . و کسی را غیر از ما جایگزین ما مفرما، زیرا که این جایگزینی برای تو یَسیرٌ ، وَهُوَ عَلَیْنا عَسیرٌ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وُلاةِ عَهْدِهِ ، وَالْأَئِمَّةِ بسی سهل و آسان است؛ ولی برای ما بسیار گران و سنگین می‌باشد . خدایا ؛ رحمت فرست بر فرمانداران او؛ و پیشوایان مِنْ وُلْدِهِ ، وَبَلِّغْهُمْ امالَهُمْ ، وَزِدْ فی اجالِهِمْ ، وَأَعِزَّ نَصْرَهُمْ ، از فرزندان او ؛ و آنان را به آرزوهاشان برسان ، و بر عمرهای‌شان بیفزا ، و نصرت باعزّت به آن‌ها عنایت فرما ، وَتَمِّمْ لَهُمْ ما أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ فی أَمْرِکَ لَهُمْ ، وَثَبِّتْ دَعآئِمَهُمْ ، و آنچه از امر دین خود را مربوط به آنان فرمودی به حدّ کمال و اتمام برسان؛ و اساس حکومت آنها را ثبات و پایداری عنایت کن؛ وَاجْعَلْنا لَهُمْ أَعْواناً، وَعَلی دینِکَ أَنْصاراً، فَإِنَّهُمْ مَعادِنُ کَلِماتِکَ، و ما را، برای آنان یار و برای دینت یاور قرار بده؛ زیرا آنان معدن‌های کلمات تو ، وَأَرْکانُ تَوْحیدِکَ ، وَدَعآئِمُ دینِکَ ، وَوُلاةُ أَمْرِکَ ، وَخالِصَتُکَ مِنْ و پایه‌های توحید تو، استوانه‌های دین تو، و سرپرستان امر از طرف تو ، و خاصّان و خالصان از عِبادِکَ ، وَصَفْوَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ ، وَأَوْلِیآؤُکَ وَسَلائِلُ أَوْلِیآئِکَ ، بندگان تو، و برگزیده از خلق تو، و دوستان تو، و فرزندان اولیای تو وَصَفْوَةُ أَوْلادِ رُسُلِکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ .(9) و برگزیده از فرزندان پیامبران تو هستند ، و درود بر آن‌ها و رحمت و برکات الهی بر آنان نثار باد .

4دعای زمان غیبت به روایتی دیگر

دعای زمان غیبت به روایتی دیگر
سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله چنین می‌گوید : یونس بن عبدالرحمان از امام رضا علیه السلام روایت می‌کند که آن حضرت پیوسته دستور به دعا برای صاحب الزمان ارواحنا فداه می‌داد و از جمله دعاهای ایشان برای حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه این دعاست:
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ خدایا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و از ولیّ و خلیفه‌ات وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ ، وَلِسانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ بِإِذْنِکَ ، اَلنَّاطِقِ و حجّتت بر بندگانت ، )هر بلایی را( دفع فرما . همان کسی که با اجازه تو زبان گویا و بیان‌کننده حقایق از طرف تو است ، و بِحِکْمَتِکَ ، وَعَیْنِکَ النَّاظِرَةِ فی بَرِیَّتِکَ ، اَلشَّاهِدِ عَلی عِبادِکَ ، با حکمت تو سخن می‌گوید؛ و چشم بینای تو در میان بندگانت است؛ گواه بر آن‌ها است ؛ اَلْجَحْجاحِ الْمُجاهِدِ الْمُجْتَهِدِ ، عَبْدِکَ الْعآئِذِ بِکَ . أَللَّهُمَّ وَأَعِذْهُ آن مجاهد کوشا و بنده‌ای که به تو پناه آورده است . بار خدایا ؛ او را مِنْ شَرِّ ما خَلَقْتَ وَذَرَأْتَ ، وَبَرَأْتَ وَأَنْشَأْتَ وَصَوَّرْتَ ، وَاحْفَظْهُ از شرّ هر آنچه خلق کردی و آفریدی و پدید آوردی و ایجاد نمودی و صورت و شکل بخشیدی ، و او را حفظ فرما مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ ، وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ شِمالِهِ ، وَمِنْ فَوْقِهِ از مقابلش و پشت سرش و راست و چپش و از بالای سرش وَمِنْ تَحْتِهِ ، بِحِفْظِکَ الَّذی لایَضیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ ، وَاحْفَظْ و زیر پایش ؛ به حفظی که هر که را به آن حفظ کنی ضایع نگردد . و با این محافظت ، فیهِ رَسُولَکَ وَوَصِیَّ رَسُولِکَ وَابآئَهُ ، أَئِمَّتَکَ وَدَعآئِمَ دینِکَ ، پیامبر و وصیّ پیامبر و پدرانش را - آنان که ائمّه تو و استوانه‌های دین تو هستند - حفظ فرما ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ ، وَاجْعَلْهُ فی وَدیعَتِکَ الَّتی لاتَضیعُ ، درود تو بر همه آنان باد ؛ و قرار بده او را در ودیعه خویش که از بین نمی‌رود؛ وَفی جِوارِکَ الَّذی لایُحْتَقَرُ ، وَفی مَنْعِکَ وَعِزِّکَ الَّذی لایُقْهَرُ . و در جوار رحمتت که حقیر و پست نمی‌شود ؛ و در حمایت و پناه عزّتت که هرگز مقهور نمی‌شود . أَللَّهُمَّ وَ امِنْهُ بِأَمانِکَ الْوَثیقِ الَّذی لایُخْذَلُ مَنْ امَنْتَهُ بِهِ، وَاجْعَلْهُ خدایا ؛ او را در نگاهبانی محکم خود ایمن دار؛ که هر کس در آن نگاهبانی درآید مخذول و مغلوب نشود . او را فی کَنَفِکَ الَّذی لایُضامُ مَنْ کانَ فیهِ ، وَانْصُرْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزیزِ ، در احاطه و سایه لطف خود که هر کس در آن قرار گیرد مورد ستم واقع نشود قرار بده ، او را با یاری قدرت‌مندت یاری کن ، وَأَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغالِبِ ، وَقَوِّهِ بِقُوَّتِکَ ، وَأَرْدِفْهُ بِمَلآئِکَتِکَ . أَللَّهُمَّ و با سپاه غالبت تأییدش فرما ، و با قوّت لایتناهی خود نیرومندش گردان، و فرشتگانت را با او همراه ساز . خدایا ؛ والِ مَنْ والاهُ ، وَعادِ مَنْ عاداهُ ، وَأَلْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصینَةَ ، وَحُفَّهُ دوستش را دوست بدار، و دشمنش را دشمن بدار، و زره محکم خود را بر او بپوشان؛ و گرداگرد وجودش را بِمَلآئِکَتِکَ حَفّاً . أَللَّهُمَّ وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ما بَلَّغْتَ الْقآئِمینَ بِقِسْطِکَ با فرشتگان ، احاطه کن . خداوندا ؛ او را به برترین مرتبه‌ای که هر برپاکننده عدلی را مِنْ أَتْباعِ النَّبِیّینَ . أَللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ ، وَارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ ، - از پیروان پیامبران - رسانیده‌ای برسان. بار خدایا؛ اختلاف‌ها را به واسطه وجود مقدّسش برطرف گردان، و تفرقه‌ها و پراکندگی‌ها را به واسطه او وَأَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ ، وَزَیِّنْ بِطُولِ بَقآئِهِ الْأَرْضَ ، از میان بردار . ستم را به وسیله او بمیران و عدل را ظاهر فرما، و با ماندن طولانی‌اش زمین را زینت بخش ، وَأَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ ، وَانْصُرْهُ بِالرُّعْبِ ، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً ، وَاجْعَلْ و با یاری خود تأییدش کن، و با رعب انداختن بر دل دشمنانش نصرتش بده ؛ و فتح و گشایشی آسان بدو نصیب فرما، و لَهُ مِنْ لَدُنْکَ عَلی عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ سُلْطاناً نَصیراً . أَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ از جانب خودت سلطنت و قدرتی ظفرمندانه بر دشمنان خود و دشمنان او ، به او مرحمت فرما . خدایا ؛ او را همان الْقآئِمَ الْمُنْتَظَرَ ، وَالْإِمامَ الَّذی بِهِ تَنْتَصِرُ ، وَأَیِّدْهُ بِنَصْرٍ عَزیزٍ برپاکننده عدل و داد قرار ده، که مورد انتظار همگان است؛ و او را امامی قرار ده که به وسیله او ما را یاری می‌نمایی؛ و با نصرتی وَفَتْحٍ قَریبٍ ، وَوَرِّثْهُ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَهَا اللّاتی بارَکْتَ باعزّت و گشایشی زودهنگام تأییدش بفرما . مشرق و مغرب زمینت را به او ارث بده؛ البتّه قلمروی که برایش مبارک فیها، وَأَحْیِ بِهِ سُنَّةَ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، حَتَّی لایَسْتَخْفِیَ قرار داده باشی ؛ به واسطه او سنّت پیامبرت را - که درود خدا بر او و آل او باد - حیاتی دیگر بخش ، تا این که بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ ، وَقَوِّ ناصِرَهُ ، وَاخْذُلْ چیزی از حق را از ترس کسی ، پنهان ندارد . یاورش را قوی گردان ، و کسی را که خذلان و خواریش را خواهد ، مخذول خاذِلَهُ ، وَدَمْدِمْ عَلی مَنْ نَصَبَ لَهُ ، وَدَمِّرْ عَلی مَنْ غَشَّهُ . أَللَّهُمَّ و مغلوب فرما ؛ کسی که با او دشمنی آشکار نماید مورد خشم خویش قرار بده؛ آن که را با او نیرنگ کند نابود کن . خداوندا ؛ وَاقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ وَعُمُدَهُ ، وَدَعآئِمَهُ وَالقُوَّامَ بِهِ ، وَاقْصِمْ بِهِ به واسطه او کافران زورگو و ارکان و سردسته‌های آن‌ها و هر آن که باعث دوام و قوام آن‌ها باشد را نابود کن . رُؤُوسَ الضَّلالَةِ ، وَشارِعَةَ الْبِدْعَةِ ، وَمُمیتَةَ السُّنَّةِ ، وَمُقَوِّیَةَ سران گمراهی ، و سرچشمه‌های بدعت و هر که سنّت را بمیراند و باطل را تقویت کند ، با نیروی الهی‌اش الْباطِلِ ، وَأَذْلِلْ بِهِ الْجَبَّارینَ ، وَأَبِرْ بِهِ الْکافِرینَ وَالْمُنافِقینَ ، درهم شکن . سرکشان ستمگر را به وسیله او ذلیل کن و کافران و دورویان وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ ، حَیْثُ کانُوا وَأَیْنَ کانُوا مِنْ مَشارِقِ الْأَرْضِ و همه ملحدان را به واسطه او هلاک نما ؛ در هر زمان و هر مکانی که باشند ؛ مشرق وَمَغارِبِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَسَهْلِها وَجَبَلِها ، حَتَّی لاتَدَعَ مِنْهُمْ و مغرب ، دریا و خشکی ، کوه و دشت ؛ تا این که از آنان ، دَیَّاراً ، وَلاتُبْقِیَ لَهُمْ اثاراً . أَللَّهُمَّ وَطَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ ، وَاشْفِ کسی باقی نگذاری و اثری بجا نماند . خدایا ؛ سرزمین خود را از وجود آن‌ها پاک کن مِنْهُمْ عِبادَکَ ، وَأَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنینَ ، وَأَحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلینَ ، و قلب مؤمنان را با نابودی آنان شفا بخش ؛ و به واسطه آن حضرت ، مؤمنان را عزیز فرما، و سنّت‌های رسولان وَدارِسَ حِکَمِ النَّبِیّینَ ، وَجَدِّدْ بِهِ ما مُحِیَ مِنْ دینِکَ ، وَبُدِّلَ مِنْ و فرستادگانت را ، و احکام پیامبران را - که رو به نابودی رفته است - بار دیگر زنده نما ، و هر آن چه از دینت محو شده و از حُکْمِکَ ، حَتَّی تُعیدَ دینَکَ بِهِ وَعَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً صَحیحاً احکامت دگرگون گشته است ، تازه و نو گردان ؛ تا این که دین حقیقی تو به دست او ؛ شاداب ، تازه ، جدید ، خالص و مَحْضاً، لا عِوَجَ فیهِ، وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ، حَتَّی تُنیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ، صحیح بدون هیچ کژی و بدعتی گردانی . تا آن که تاریکی‌های ستم را با نور عدلش روشن گردانی ، وَتُطْفِئَ بِهِ نیرانَ الْکُفْرِ ، وَتُظْهِرَ بِهِ مَعاقِدَ الْحَقِّ ، وَمَجْهُولَ و آتش فتنه‌های کافران را به وسیله او خاموش گردانی ، و گره‌خوردگی‌ها و پیچیدگی‌های حقّ را به وسیله او آشکار گردانی و عدل و داد گم‌شده و الْعَدْلِ ، وَتُوضِحَ بِهِ مُشْکِلاتِ الْحُکْمِ . أَللَّهُمَّ وَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی ناشناخته را به وسیله او ظاهر گردانی؛ مشکلات و دشواری‌های احکام را - با پرتوهای نورافشان او - واضح گردانی . بار خدایا ؛ همانا اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ ، وَاصْطَفَیْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ ، وَاصْطَفَیْتَهُ عَلی او بنده‌ای از بندگان توست که برای خود خالصش گردانیدی، و از میان آفریدگانت او را برگزیدی، و او را عِبادِکَ ، وَائْتَمَنْتَهُ عَلی غَیْبِکَ ، وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَبَرَّأْتَهُ بر بندگانت برگزیدی ، و او را برای سپردن غیب خود امین یافتی، و از گناهان معصومش داشتی، و از عیب‌ها مبرّایش کردی، مِنَ الْعُیُوبِ ، وَطَهَّرْتَهُ ] مِنَ الرِّجْسِ[ ، وَصَرَّفْتَهُ عَنِ الدَّنَسِ ، و از هر گونه آلودگی پاکیزه‌اش کردی، و از ناپاکی و پلیدی به دورش گردانیدی، وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الرَّیْبِ . أَللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ، وَیَوْمَ و از هر شکّ و شبهه‌ای سلامتش فرمودی . خدایا ؛ ما در روز قیامت - و روز حُلُولِ الطَّامَّةِ ، أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ وَلَمْ یَأْتِ حَوْباً ، وَلَمْ یَرْتَکِبْ لَکَ برپا شدن حادثه عظیم محشر - گواهی می‌دهیم که او گناهی نکرده است ؛ جرمی انجام نداده مَعْصِیَةً ، وَلَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طاعَةً ، وَلَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً ، وَلَمْ یُبَدِّلْ و معصیتی مرتکب نشده است؛ طاعتی را تباه نکرده است؛ حرمتی را هتک نکرده است؛ و لَکَ فَریضَةً ، وَلَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَریعَةً ، وَأَنَّهُ الْإِمامُ التَّقِیُّ الْهادِی واجبی را عوض ننموده است؛ و قانونی را تغییر نداده است ؛ او امامی پرهیزکار ، هدایت‌گر ، الْمَهْدِیُّ الطَّاهِرُ التَّقِیُّ الْوَفِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ . أَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ رهبری هدایت‌شده ، پاک سرشت ، باتقوا ، باوفا ، پسندیده و نیک سیرت است . خداوندا ؛ بر او وَعَلی ابآئِهِ ، وَأَعْطِهِ فی نَفْسِهِ وَوُلْدِهِ ، وَأَهْلِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَاُمَّتِهِ و پدرانش درود فرست، و در مورد خودش ، فرزندان و خانواده‌اش ، امّت وَجَمیعِ رَعِیَّتِهِ ، ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَتَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ و رعیّتش، چیزی عطا کن که چشمش را به آن روشن نمایی و روانش را به آن شاد گردانی ؛ و حکومت همه الْمُمْلَکاتِ کُلِّها ، قَریبِها وَبَعیدِها ، وَعَزیزِها وَذَلیلِها ، حَتَّی ممالک - اعمّ از دور و نزدیک ، قوی و ضعیف - تحت سیطره او درآید ، یَجْرِیَ حُکْمُهُ عَلی کُلِّ حُکْمٍ ، وَیَغْلِبَ بِحَقِّهِ عَلی کُلِّ باطِلٍ . و فرمانش بر هر حکمی نافذ باشد، و کلمه حقّش ، بر هر باطلی غالب گردد . أَللَّهُمَّ وَاسْلُکْ بِنا عَلی یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی ، وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمی ، خدایا ؛ به دست مبارکش ما را بر طریق هدایت روان کن، و بر شاهراه روشن وَالطَّریقَةَ الْوُسْطی ، اَلَّتی یَرْجِعُ إِلَیْهَا الْغالی ، وَیَلْحَقُ بِهَا التَّالی . و راه میانه و اعتدال - که هر افراطگر پیشرو و هر تفریطپیشه عقب‌مانده باید بدان باز گردد - استوار فرما . أَللَّهُمَّ وَقَوِّنا عَلی طاعَتِهِ ، وَثَبِّتْنا عَلی مُشایَعَتِهِ ، وَامْنُنْ عَلَیْنا خدایا ؛ ما را بر طاعتش نیرومند گردان، و بر پیرویش ثابت قدم بدار، و با نعمت پیروی از او بر ما منّت بِمُتابَعَتِهِ ، وَاجْعَلْنا فی حِزْبِهِ الْقَوَّامینَ بِأَمْرِهِ ، اَلصَّابِرینَ مَعَهُ ، بگذار، و ما را جزو گروه او که عهده‌دار امر او هستند قرار ده که به فرمانش ، سر فرود می‌آورند، و در راهش صبر پیشه می‌کنند، اَلطَّالِبینَ رِضاکَ بِمُناصَحَتِهِ ، حَتَّی تَحْشُرَنا یَوْمَ الْقِیامَةِ فی و از خیرخواهی او رضای تو را می‌طلبند . تا در نهایت، در روز قیامت، ما را در أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَمُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ گروه یاران و مددکاران و تقویت‌کنندگان حکومت بابرکتش ، محشور نمایی . خداوندا ؛ بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ ذلِکَ کُلَّهُ مِنَّا لَکَ خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَشُبْهَةٍ محمّد درود فرست، و همه این‌ها را از ما خالص و به دور از هر شکّ و شبهه وَرِیآءٍ وَسُمْعَةٍ، حَتَّی لانَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ، وَلانَطْلُبَ بِهِ إِلّا وَجْهَکَ، و ریا و سمعه قرار بده؛ آن گونه که با این کار ، به غیر تو اعتماد نکنیم و از این کار ، جز تو را نطلبیم ؛ وَحَتَّی تُحِلَّنا مَحَلَّهُ ، وَتَجْعَلَنا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ ، وَلاتَبْتَلِنا فی باشد که ما را در محلّ و جایگاه آن حضرت وارد نمایی، و ما را در بهشت همراه او گردانی، و در أَمْرِهِ بِالسَّامَةِ وَالْکَسَلِ وَالْفَتْرَةِ وَالْفَشَلِ ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ انجام فرمان او ما را به تنبلی ، سستی ، ضعف و گسستگی مبتلا نسازی؛ و ما را از کسانی قرار ده که بِهِ لِدینِکَ ، وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّکَ ، وَلاتَسْتَبْدِلْ بِنا غَیْرَنا ، فَإِنَّ دینت را به وسیله آنان یاری می‌کنی ، و یاری ولیّت را به او تقویت می‌کنی، کسی را جایگزین ما مکن؛ زیرا، اسْتِبْدالَکَ بِنا غَیْرَنا عَلَیْکَ یَسیرٌ ، وَهُوَ عَلَیْنا کَبیرٌ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ این جایگزینی بر تو آسان است، ولی بر ما بسی سنگین و دشوار . باور دارم که تو بر هر شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . أَللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلی وُلاةِ عُهُودِهِ ، وَبَلِّغْهُمْ امالَهُمْ ، چیزی توانایی . خدایا ؛ بر فرماندارانش رحمت فرست، و به آرزوهای )مقدّس‌شان( برسان، وَزِدْ فی اجالِهِمْ وَانْصُرْهُمْ وَتَمِّمْ لَهُمْ ما أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِ و بر عمرشان بیفزا، و یاریشان فرما، و آن چه از امر دینت به آن‌ها مربوط ساخته‌ای ، کامل و دینِکَ ، وَاجْعَلْنا لَهُمْ أَعْواناً وَعَلی دینِکَ أَنْصاراً ، وَصَلِّ عَلی تمام گردان، و ما را از مددکاران آنان قرار ده، و از یاری‌کنندگان دینت مقرّر فرما . بر ابآئِهِ الطَّاهِرینَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدینَ . أَللَّهُمَّ فَإِنَّهُمْ مَعادِنُ کَلِماتِکَ ، پدران پاکش ، امامان رشید و راهنمای بشر، درود فرست . بارخدایا ؛ آنان، معدن‌های کلمات تو، وَخُزَّانُ عِلْمِکَ ، وَوُلاةُ أَمْرِکَ ، وَخالِصَتُکَ مِنْ عِبادِکَ ، وَخِیَرَتُکَ و گنجینه‌های دانش ، و علوم تو، و سرپرستان امر تو، و بندگان مخلص تو، و نیکوکاران مِنْ خَلْقِکَ ، وَأَوْلِیآئُکَ وَسَلائِلُ أَوْلِیآئِکَ ، وَصَفْوَتُکَ وَأَوْلادُ از میان بندگان تو، و دوستان تو و فرزندان اولیای تو، و برگزیدگان و فرزندان أَصْفِیآئِکَ ، صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ . أَللَّهُمَّ برگزیدگان تو هستند . درود و رحمت و برکت‌های تو بر آنان نثار باد . خدایا ؛ وَشُرَکاؤُهُ فی أَمْرِهِ ، وَمُعاوِنُوهُ عَلی طاعَتِکَ ، اَلَّذینَ جَعَلْتَهُمْ آنان که در امر او شریک‌اند، و بر طاعت تو مددکاران اویند ؛ کسانی که تو حِصْنَهُ وَسِلاحَهُ وَمَفْزَعَهُ وَاُنْسَهُ ، اَلَّذینَ سَلَوْا عَنِ الْأَهْلِ دژ ، اسلحه ، پناهگاه و مایه انس او قرارشان دادی ؛ آن‌هایی که از اهل وَالْأَوْلادِ ، وَتَجافُوا الْوَطَنَ ، وَعَطَّلُوا الْوَثیرَ مِنَ الْمِهادِ ، قَدْ و اولاد خود بریدند، و ترک وطن گفتند، و تخت‌های استراحت را رها کردند ؛ رَفَضُوا تِجاراتِهِمْ ، وَأَضَرُّوا بِمَعایِشِهِمْ ، وَفُقِدُوا فی أَنْدِیَتِهِمْ تجارت‌ها را کنار گذاشتند ؛ و به معیشت‌های خودشان ضرر زدند ؛ و بدون این که از بِغَیْرِ غَیْبَةٍ عَنْ مِصْرِهِمْ ، وَحالَفُوا الْبَعیدَ مِمَّنْ عاضَدَهُمْ عَلی شهرهای‌شان خارج شوند ، به عزلت و گوشه‌نشینی افتادند ؛ و با هر کس که در کارها یاری‌شان نماید پیمان بستند؛ أَمْرِهِمْ ، وَخالَفُوا الْقَریبَ مِمَّنْ صَدَّ عَنْ وِجْهَتِهِمْ ، وَائْتَلَفُوا بَعْدَ گرچه نسبتی دور با آن‌ها داشتند ، و با نزدیکانی که آن‌ها را از مقصودشان باز بدارد مخالفت ورزیدند ؛ بعد التَّدابُرِ وَالتَّقاطُعِ فی دَهْرِهِمْ ، وَقَطَعُوا الْأَسْبابَ الْمُتَّصِلَةَ بِعاجِلِ از جدایی‌ها گرد هم آمدند و اسباب به هم پیوسته دنیوی را که وسیله بهره‌بردن حُطامٍ مِنَ الدُّنْیا . فَاجْعَلْهُمُ اللَّهُمَّ فی حِرْزِکَ وَفی ظِلِّ کَنَفِکَ، وَرُدَّ اندک از دنیا بود ، قطع نمودند . بدین سان، خدایا ؛ آن‌ها را در حفظ و حراست خود، و در سایه لطف و حمایت خویش قرار ده، عَنْهُمْ بَأْسَ مَنْ قَصَدَ إِلَیْهِمْ بِالْعَداوَةِ مِنْ خَلْقِکَ ، وَأَجْزِلْ لَهُمْ مِنْ و شرّ هر آن که قصد بدی به آن‌ها را دارد ، از آنان باز گردان؛ و دَعْوَتِکَ مِنْ کِفایَتِکَ وَمَعُونَتِکَ لَهُمْ ، وَتَأْییدِکَ وَنَصْرِکَ إِیَّاهُمْ ، کفایت و کمک و تأیید و یاریت را نسبت به آن‌ها زیاد کن، ما تُعینُهُمْ بِهِ عَلی طاعَتِکَ ، وَأَزْهِقْ بِحَقِّهِمْ باطِلَ مَنْ أَرادَ إِطْفآءَ آنچه ایشان را بر طاعت تو یاری‌شان کند، و به واسطه حقّانیّت ایشان باطل هر کسی را که می‌خواهد نُورِکَ ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ . وَامْلَأْ بِهِمْ کُلَّ اُفُقٍ مِنَ الْآفاقِ ، نور تو را خاموش کند نابود گردان ، و بر محمّد و آل او درود فرست . خدایا ؛ به وسیله آن‌ها تمام اُفق‌های عالم وَقُطْرٍ مِنَ الْأَقْطارِ قِسْطاً وَعَدْلاً وَرَحْمَةً وَفَضْلاً ، وَاشْکُرْ لَهُمْ و اقطار دنیا را از عدل و قسط و رحمت و فضل خودت ، پُر کن، و از آنان به عَلی حَسَبِ کَرَمِکَ وَجُودِکَ، وَما مَنَنْتَ بِهِ عَلَی الْقآئِمینَ بِالْقِسْطِ اندازه کرم و بخشش خودت و آن گونه که بر برپاکنندگان عدل و داد مِنْ عِبادِکَ ، وَاذْخَرْ لَهُمْ مِنْ ثَوابِکَ ما تَرْفَعُ لَهُمْ بِهِ الدَّرَجاتِ ، از میان بندگانت منّت گذاردی سپاسگزاری کن ، و برای آن‌ها ثوابی ذخیره ساز که به وسیله آن به درجات و مرتبه‌ای رفیع برسند ؛ إِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَتَحْکُمُ ما تُریدُ ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ .(10) همانا تو هر آنچه را بخواهی انجام می‌دهی، و بدان چه اراده نمایی حکم می‌کنی ؛ ای پروردگار عالمیان؛ این دعاها را اجابت فرما . سیّد بزرگوار رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : این روایت ، شامل بخشی از دعاست که روایت اوّلی آن را نداشت . پس ، اگر می‌خواهی از اهل سعادت گردی این دعا را بخوان ، و در این دعاها جانب پروردگار را حفظ کن ، و در پیشگاه او کمال ادب را به جای آور .(11)
کفعمی رحمه الله در »المصباح« چنین می‌گوید : یونس بن عبدالرحمان از امام رضاعلیه السلام روایت می‌کند که آن حضرت ، پیوسته بر دعا کردن برای صاحب الأمر صلوات اللَّه علیه با خواندن این دعا دستور می‌داد: »أللّهمّ ادفع عن ولیّک وخلیفتک ...« وی، دعا را مانند آنچه گذشت تا عبارت »وهو علینا کبیر« ادامه داده ، سپس این قسمت را نقل کرده است:
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وُلاةِ عَهْدِهِ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ ، وَبَلِّغْهُمْ امالَهُمْ ، خدایا ؛ بر والیان عهدش و پیشوایان پس از او رحمت فرست، و به آرزوهای‌شان برسان، وَ زِدْ فی اجالِهِمْ ، وَأَعِزَّ نَصْرَهُمْ ، وَتَمِّمْ لَهُمْ ما أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ و بر عمرشان بیفزا، و یاری ایشان را تقویت فرما، و آن چه از دینت را به آن‌ها مِنْ أَمْرِکَ لَهُمْ ، وَثَبِّتْ دَعآئِمَهُمْ ، وَاجْعَلْنا لَهُمْ أَعْواناً ، وَعَلی مربوط ساخته‌ای کامل نما، و پایه‌های آن‌ها را استوار کن، و ما را یاران آن‌ها و یاوران دینِکَ أَنْصاراً ، فَإِنَّهُمْ مَعادِنُ کَلِماتِکَ ، وَخُزَّانُ عِلْمِکَ ، وَأَرْکانُ دینت قرار ده . همانا آن‌ها معدن‌های کلمات تو ، گنجینه‌های علم و دانش تو ، استوانه‌های تَوْحیدِکَ ، وَدَعآئِمُ دینِکَ ، وَوُلاةُ أَمْرِکَ ، وَخالِصَتُکَ مِنْ عِبادِکَ ، توحید تو ، پایه‌های دین تو ، سرپرستان امر تو ، بندگان خالص تو ، 1 و 2 . جمال الاُسبوع : 310 و 314 .
وَصَفْوَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ ، وَأَوْلِیآؤُکَ وَسَلائِلُ أَوْلِیآئِکَ ، وَصَفْوَةُ برگزیده از میان بندگان تو ، دوستان و فرزندان دوستان تو، و برگزیدگان أَوْلادِ نَبِیِّکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . (12)
فرزندان پیامبر تو هستند ؛ درود و سلام و رحمت خداوند و برکت‌های او بر همه آنان نثار باد .

5دعای معرفت در زمان غیبت

دعای معرفت در زمان غیبت
سیّد بزرگوار ، جناب علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »جمال الاُسبوع« می‌فرماید :
دعای دیگری است برای حضرت صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه که سزاوار است آن دعا ترک نشود ؛ گرچه همه تعقیبات و دعاهایی را که برای عصر روز جمعه ذکر کردیم به خاطر داشتن عذر ترک شود .
و این سرّی دارد که خداوند ما را از فضل و احسان ویژه خود با آن آشنا نموده است . پس به آن اعتماد کن و آن را انجام بده .
این دعای شریف به دو طریق از »محمّد بن همام« روایت شده و او گفته است که : شیخ ابو عمرو عَمری رحمه الله این دعا را به او املا نموده و دستور به خواندن آن داده است ؛ و آن ، دعایی است برای زمان غیبت قائم آل محمّد علیهم السلام :
أَللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْکَ ، بار خدایا ؛ خودت را به من بشناسان ؛ زیرا اگر خودت را به من نشناسانی تو و وَلَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ . أَللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی پیامبرت را نمی‌شناسم . خدایا؛ پیامبرت را به من معرّفی فرما؛ زیرا اگر پیامبرت را به من نشناسانی ، رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ . أَللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ حجّت تو را نخواهم شناخت . خداوندا ؛ حجّتت را به من بشناسان؛ زیرا اگر 1 . بحار الأنوار : 115/102 .
تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی . أَللَّهُمَّ لاتُمِتْنی میتَةً جاهِلِیَّةً ، حجّتت را به من نشناسانی، نسبته به دینم گمراه می‌گردم . خدایا ؛ مرا به مرگ جاهلیّت نمیران وَلا تُزِغْ قَلْبی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنی . أَللَّهُمَّ فَکَما هَدَیْتَنی لِوِلایَةِ مَنْ و پس از آن که هدایتم نمودی ، قلبم را دچار انحراف و تردید مساز . ای خدا ؛ همان گونه که مرا به ولایت و فَرَضْتَ طاعَتَهُ عَلَیَّ مِنْ وُلاةِ أَمْرِکَ بَعْدَ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ دوستی آن کس که طاعتش را بر من واجب نمودی - یعنی: سرپرستان امرت پس از رسول گرامیت که درود تو بر او وَ الِهِ، حَتَّی والَیْتُ وُلاةَ أَمْرِکَ أَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ أَبی طالِبٍ، و آل او باد - رهنمون شدی، تا صاحبان حقیقی خلافت و والیان امرت یعنی : امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب ، وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعَلِیّاً وَمُحَمَّداً وَجَعْفَراً وَمُوسی وَعَلِیّاً حسن ، حسین ، علی ، محمّد ، جعفر ، موسی ، علی ، وَمُحَمَّداً وَعَلِیّاً وَالْحَسَنَ وَالْحُجَّةَ الْقآئِمَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُکَ محمّد ، علی ، حسن و حجّت قائم مهدی - که درودهای تو عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ . أَللَّهُمَّ ثَبِّتْنی عَلی دینِکَ ، وَاسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ ، بر همه آنان باد - را دوست بدارم . ای خدا ؛ مرا بر دین خودت ثابت بدار ، و مرا بر طاعت خویش بکار گیر ، وَلَیِّنْ قَلْبی لِوَلِیِّ أَمْرِکَ، وَعافِنی مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ، وَثَبِّتْنی و قلبم را برای صاحب امرت مطیع و نرم کن، و مرا در عرصه‌های امتحان‌هایی که از بندگانت به عمل می‌آوری عافیت ببخش، و در عَلی طاعَةِ وَلِیِّ أَمْرِکَ ، اَلَّذی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ ، فَبِإِذْنِکَ غابَ فرمان‌برداری از صاحب فرمانت استوارم ساز ؛ همان کسی که از بندگانت پنهانش گرداندی ؛ پس با اجازه تو عَنْ بَرِیَّتِکَ ، وَأَمْرَکَ یَنْتَظِرُ ، وَأَنْتَ الْعالِمُ غَیْرُ مُعَلَّمٍ بِالْوَقْتِ از میان خلق پنهان شد، و منتظر فرمان توست؛ در حالی که تو آگاهی - بدون اینکه کسی تو را آگاه کند - به زمانی الَّذی فیهِ صَلاحُ أَمْرِ وَلِیِّکَ ، فِی الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهارِ أَمْرِهِ وَکَشْفِ که در آن ، کار ولیّت را اصلاح فرمایی ، و آن وقت به او اجازه فرمایی که امرش را آشکار نماید و از اسرارش پرده سِرِّهِ ، وَصَبِّرْنی عَلی ذلِکَ ، حَتَّی لا اُحِبَّ تَعْجیلَ ما أَخَّرْتَ ، وَلا بردارد. و مرا بدان شکیبا فرما تا شتاب در چیزی را نخواهم که تو تأخیرش را می‌خواهی، و تَأْخیرَ ما عَجَّلْتَ، وَلا أَکْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَ، وَلا أَبْحَثَ عَمَّا کَتَمْتَ، تأخیر چیزی را مطالبه نکنم که تو تعجیلش را اراده نموده‌ای، و پرده برندارم از آنچه تو پنهانش کرده‌ای، و چیزی را کاوش نکنم که تو پوشیده‌اش وَلا اُنازِعَکَ فی تَدْبیرِکَ ، وَلا أَقُولَ لِمَ وَکَیْفَ وَما بالُ وَلِیِّ فرموده‌ای، و نسبت به تدبیر تو )در کار عالم( با تو نزاع و مجادله نکنم، و در برابر اراده تو چون و چرا نکنم، و نگویم که چه شده و چرا صاحب الْأَمْرِ لایَظْهَرُ وَقَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ ، وَاُفَوِّضَ اُمُوری الأمر ظهور نمی‌کند - با این که زمین پر از ظلم و ستم گشته است؟؛ - )بلکه( همه کارها و اُمور عالم را به محضر مقدّس کُلَّها إِلَیْکَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُرِیَنی وَلِیَّ أَمْرِکَ ظاهِراً نافِذَ تو وا می‌گذارم . بار خدایا ؛ از تو می‌خواهم که جمال صاحب امرت را آشکارا به من بنمایانی در حالی که امرش در عالم ، الْأَمْرِ ، مَعَ عِلْمی بِأَنَّ لَکَ السُّلْطانَ وَالْقُدْرَةَ ، وَالْبُرْهانَ وَالْحُجَّةَ ، نافذ است؛ با علم و آگاهیم به این که سلطنت ، قدرت ، برهان ، دلیل رسا، وَالْمَشِیَّةَ وَالْحَوْلَ وَالْقُوَّةَ ، فَافْعَلْ ذلِکَ بی وَبِجَمیعِ الْمُؤْمِنینَ ، مشیّت نافذه، نیرو و توانایی واقعی از آن توست . پس این لطف را به من و به همه مؤمنان بفرما حَتَّی نَنْظُرَ إِلی وَلِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ، ظاهِرَ الْمَقالَةِ، واضِحَ تا به ولیّت - که درود تو بر او و آل او باد - آشکارا بنگریم، در حالی که با گفتار آشکار الدَّلالَةِ ، هادِیاً مِنَ الضَّلالَةِ ، شافِیاً مِنَ الْجَهالَةِ ، وَأَبْرِزْ یا رَبِّ و دلالت روشنش ، از گمراهی به راه هدایت رهنمون شویم، و از جهالت نجات پیدا کنیم . پروردگارا ؛ مُشاهَدَتَهُ ، وَثَبِّتْ قَواعِدَهُ ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَقَِرُّ عَیْنُهُ بِرُؤْیَتِهِ ، مشاهده او را آشکار فرما، و پایه‌های حکومتش را محکم گردان، و ما را از کسانی قرار ده که با دیدن جمالش، چشمش روشن گردد، وَأَقِمْنا بِخِدْمَتِهِ ، وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِهِ ، وَاحْشُرْنا فی زُمْرَتِهِ . و ما را به خدمت او بپا دار ، و بر ملّت و آیین او بمیران، و روز قیامت نیز در گروه او محشور فرما . أَللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمیعِ ما خَلَقْتَ وَبَرَأْتَ ، وَذَرَأْتَ وَأَنْشَأْتَ خدایا ؛ پناه بده او را از شرّ هر چه خلق کردی و پدید آوردی ، آفریدی و ایجاد کردی ، وَصوَّرْتَ ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ ، وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ و صورت و شکل بخشیدی ، و حفظ فرما او را از مقابلش و پشت سرش و سمت راست و شِمالِهِ ، وَمِنْ فَوْقِهِ وَمِنْ تَحْتِهِ ، بِحِفْظِکَ الَّذی لایَضیعُ مَنْ چپش ، و از بالای سرش و زیر پایش ؛ به نگهداری و حفظی که وقتی کسی را به آن گونه حفظ کنی حَفِظْتَهُ بِهِ ، وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ وَوَصِیَّ رَسُولِکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ . ضایع و تباه نمی‌شود ، و با حفظ وجود او پیامبرت و وصیّ پیامبرت را - که درود بر ایشان باد - حفظ کن . أَللَّهُمَّ وَمُدَّ فی عُمْرِهِ ، وَزِدْ فی أَجَلِهِ ، وَأَعِنْهُ عَلی ما وَلَّیْتَهُ خداوندا؛ عمرش را طولانی کن، و بر مدّت زندگانیش بیفزا ، و در ولایت و حکومتی که بدو عنایت کردی و واگذار نمودی وَاسْتَرْعَیْتَهُ ، وَ زِدْ فی کَرامَتِکَ لَهُ ، فَإِنَّهُ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَالْقآئِمُ و نگهبان ساختی کمکش فرما، و در کرامتت نسبت به او بیفزا؛ زیرا او هدایت‌کننده بشر و هدایت یافته و قیام‌کننده الْمُهْتَدِیُ ، اَلطَّاهِرُ التَّقِیُّ الزَّکِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الْمَرْضِیُّ الصَّابِرُ برای هدایت خلق است ؛ گوهر پاک، باتقوا، پاک سرشت، پاک سیرت، صاحب مقام رضا و خشنودی ، الشَّکُورُ الْمُجْتَهِدُ . أَللَّهُمَّ وَلاتَسْلُبْنَا الْیَقینَ لِطُولِ الْأَمَدِ فی و شکیبا در بلا و مصایب، شکرگزار، مجاهد و تلاشگر است . خدایا ؛ به واسطه دراز شدن زمان غَیْبَتِهِ ، وَانْقِطاعِ خَبَرِهِ عَنَّا ، وَلاتُنْسِنا ذِکْرَهُ وَانْتِظارَهُ ، وَالْإیمانَ غیبتش و قطع شدن خبرش از ما، یقین ما را زایل مگردان؛ و از یاد ما مَبر یادش را و انتظارش را و ایمان بِهِ ، وَقُوَّةَ الْیَقینِ فی ظُهُورِهِ ، وَالدُّعآءَ لَهُ وَالصَّلاةَ عَلَیْهِ ، حَتَّی به او را ، و یقین استوار بر ظهورش را ، و دعاکردن برای )وجود نازنینش(، و درود فرستادن )بر آن حضرت( را ؛ تا لا یُقَنِّطَنا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ ] ظُهُورِهِ وَ[ قِیامِهِ ، وَیَکُونَ یَقینُنا فی طولانی شدن زمان غیبتش ما را از ظهور و قیام بر حقش ناامید نسازد؛ و یقین و باور ما به قیام او و ظهور او ذلِکَ کَیَقینِنا فی قِیامِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَما جآءَ بِهِ همانند یقین ما به قیام پیامبر خدا - که درود خدا بر او و آل او باد - و مِنْ وَحْیِکَ وَتَنْزیلِکَ ، وَقَوِّ قُلُوبَنا عَلَی الْإیمانِ بِهِ ، حَتَّی تَسْلُکَ وحی و کتاب نازل شده بر او ، محکم و استوار باشد . و قلب‌های ما را بر ایمان به او تقویت کن تا بِنا عَلی یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمی ، وَالطَّریقَةَ به دست مبارکش راه هدایت و شاهراه روشن و مسیر اعتدال را بپیماییم . الْوُسْطی ، وَقَوِّنا عَلی طاعَتِهِ ، وَثَبِّتْنا عَلی مُتابَعَتِهِ ، وَاجْعَلْنا فی و ما را بر اطاعت و فرمان‌برداری از او نیرو بخش، و بر پیرویش ثابت بدار ، و ما را در حِزْبِهِ وَأَعْوانِهِ وَأَنْصارِهِ ، وَالرَّاضینَ بِفِعْلِهِ ، وَلاتَسْلُبْنا ذلِکَ فی گروه او و یاران و یاورانش و کسانی که به کار او خشنودند ؛ قرار بده. و این ایمان و عقیده را در حَیاتِنا ، وَلا عِنْدَ وَفاتِنا ، حَتَّی تَتَوَفَّانا وَنَحْنُ عَلی ذلِکَ لا شاکّینَ زندگی و مرگ ما از ما مگیر ، تا در حالی ما را بمیرانی که نه دچار شکّ و تردید شده ، وَلا ناکِثینَ ، وَلا مُرْتابینَ وَلا مُکَذِّبینَ . أَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَأَیِّدْهُ و نه پیمان شکسته باشیم ، و نه در مورد آن دودل بوده و نه آن را تکذیب کنیم . خداوندا ؛ در فرجش تعجیل فرما ، و بِالنَّصْرِ ، وَانْصُرْ ناصِریهِ ، وَاخْذُلْ خاذِلیهِ ، وَدَمْدِمْ عَلی مَنْ با یاریت تأییدش کن، و یارانش را یاری کن، و آنان را که ترک یاری او می‌کنند ذلیل و خوار بنما، و هر آن که نَصَبَ لَهُ وَکَذَّبَ بِهِ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ، وَأَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَاسْتَنْقِذْ رو در رویش به جنگ بایستد و او را تکذیب کند نابودش کن ، و حق را به واسطه او آشکار نما، و ستم را به وسیله او بمیران، و بِهِ عِبادَکَ الْمُؤْمِنینَ مِنَ الذُّلِّ ، وَانْعَشْ بِهِ الْبِلادَ ، وَاقْتُلْ بِهِ بندگان مؤمنت را به واسطه او از خواری و ذلّت برهان، و عالَم را به وجودش آباد گردان، و جَبابِرَةَ الْکَفَرَةِ، وَاقْصِمْ بِهِ رُؤُوسَ الضَّلالَةِ، وَذَلِّلْ ]بِهِ [الْجَبَّارینَ سرکشان کافر را توسّط او هلاک کن، و سران گمراهی را به وسیله او درهم شکن، و طغیان‌پیشگان وَالْکافِرینَ ، وَأَبِرْ بِهِ الْمُنافِقینَ وَالنَّاکِثینَ ، وَجَمیعَ الْمُخالِفینَ و کافران را )توسّط او( ذلیل فرما . و همه منافقان و عهدشکنان، و تمام مخالفان وَالْمُلْحِدینَ ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، و ملحدان بی‌دین را - در شرق و غرب عالم ، در دریا و خشکی ، وَسَهْلِها وَجَبَلِها ، حَتَّی لاتَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً ، وَلاتُبْقِیَ لَهُمْ اثاراً ، در کوه‌ها و دشت‌ها به وسیله او هلاک فرما؛ تا کسی از آنان وانگذاری، و اثری از آن‌ها باقی نگذاری . وَطَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ ، وَاشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبادِکَ . وَجَدِّدْ بِهِ مَا و سرزمین‌هایت را از لوث وجود آنان پاک گردان، و سینه بندگانت را با هلاکت دشمنان، شفا عنایت فرما . و آنچه امْتَحی مِنْ دینِکَ ، وَأَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ ، وَغُیِّرَ مِنْ از دینت محو شده است به وسیله او بازسازی کن؛ و هر آنچه از احکامت دگرگونی یافته، و از سنّت تو تغییر داده سُنَّتِکَ ، حَتَّی یَعُودَ دینُکَ بِهِ وَعَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً صَحیحاً شده است اصلاح کن؛ تا دین تو به دست مبارکش به صورت تازه و نو و صحیح اعاده گردد به گونه‌ای لا عِوَجَ فیهِ ، وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ ، حَتَّی تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نیرانَ الْکافِرینَ ، که هیچ کژی در آن نباشد و هیچ بدعتی به همراه آن نباشد تا با عدل و داد او آتش فتنه‌های کافران را خاموش نمایی؛ فَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ ، وَارْتَضَیْتَهُ لِنُصْرَةِ دینِکَ ، زیرا او بنده مخلص توست که برای خودت خالصش گردانیدی، و برای یاری دینت او را پسندیدی، وَاصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ ، وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَبَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ ، و با علم بی‌نهایتت او را برگزیدی، و از گناهان او را باز داشتی و نگهداری کردی ، و از عیب‌ها پیراسته‌اش کردی، وَأَطْلَعْتَهُ عَلَی الْغُیُوبِ ، وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ ، وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ ، و بر پنهانی‌ها مطّلعش ساختی، و بر او نعمت ارزانی داشتی، و از هر گونه پلیدی پاکش گردانیدی ، وَنَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ . أَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَعَلی ابآئِهِ الْأَئِمَّةِ و از هر نوع آلودگی پاکیزه‌اش ساختی . بار خدایا ؛ بر او و پدرانش - آن پیشوایان الطَّاهِرینَ ، وَعَلی شیعَتِهِ الْمُنْتَجَبینَ ، وَبَلِّغْهُمْ مِنْ امالِهِمْ أَفْضَلَ پاک - و بر پیروان نیک‌نژادش رحمت فرست؛ و آن‌ها را به آرزوهای‌شان به برتر ما یَأْمُلُونَ ، وَاجْعَلْ ذلِکَ مِنَّا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَشُبْهَةٍ وَرِیآءٍ از آنچه امید دارند برسان ، و این دعا را از ما خالص و به دور از شکّ و شبهه و ریا وَسُمْعَةٍ ، حَتَّی لانُریدَ بِهِ غَیْرَکَ ، وَلانَطْلُبَ بِهِ إِلّا وَجْهَکَ . أَللَّهُمَّ و سمعه قرار بده ؛ آن گونه که با این کار ، به غیر تو اعتماد نکنیم و از این کار ، جز تو را نطلبیم . خداوندا ؛ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا ، وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا ، وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا ، ما به تو شکایت می‌بریم از فقدان پیامبرمان؛ و از غیبت ولیّ‌مان ، و سختی دوران بر ما ، وَوُقُوعَ الْفِتَنِ بِنا ، وَتَظاهُرَ الْأَعْدآءِ ]عَلَیْنا[ ، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا ، وَقِلَّةَ و وقوع فتنه‌های گوناگون نسبت به ما، و تظاهر و پشتیبانی دشمنان از یکدیگر علیه ما ، و زیادی دشمن ما و کمی عَدَدِنا . أَللَّهُمَّ فَفَرِّجْ ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ ، وَنَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ ، جمعیّت خودمان . خدایا ؛ با فتح و گشایشی از جانب خویش ما را از این اندوه‌ها به سرعت رهایی بخش، و یاری باعزّت وَإِمامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ ، إِلهَ الْحَقِّ ] امینَ[ رَبَّ الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ إِنَّا و ظهور پیشوای عادل را نصیب‌مان فرما ؛ ای خدای به حقّ، و پروردگار جهانیان ؛ این دعا را اجابت کن . خدایا ؛ نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فی إِظْهارِ عَدْلِکَ فی عِبادِکَ ، وَقَتْلِ از درگاهت می‌خواهیم که به ولیّت اجازه دهی تا عدلت را در میان خلقت آشکار نماید، و أَعْدآئِکَ فی بِلادِکَ ، حَتَّی لاتَدَعَ لِلْجَوْرِ یا رَبِّ دِعامَةً إِلّا دشمنانت را در سرزمین‌هایت هلاک گرداند؛ تا هیچ پایگاه و رکنی برای ستم باقی نگذاری ای پروردگار من؛ و همه پایگاه‌های قَصَمْتَها ، وَلا بَقِیَّةً إِلّا أَفْنَیْتَها ، وَلا قُوَّةً إِلّا أَوْهَنْتَها ، وَلا رُکْناً إِلّا آنان را درهم شکنی، و بقایای آنان را نابود گردانی، و نیروهای‌شان را سست نمایی، و پایه‌های آن‌ها را هَدَمْتَهُ ، وَلا حَدّاً إِلّا فَلَلْتَهُ ، وَلا سِلاحاً إِلّا أَکْلَلْتَهُ ، وَلا رایَةً إِلّا ویران سازی ، و تیزی و سختی آن‌ها را کُند و بی‌اثر گردانی، و سلاح‌شان را از کار بیندازی، و پرچم آن‌ها را نَکَّسْتَها ، وَلا شُجاعاً إِلّا قَتَلْتَهُ ، وَلا جَیْشاً إِلّا خَذَلْتَهُ ، وَارْمِهِمْ سرنگون سازی، و شجاعان آن‌ها را نابود کنی، و سپاه‌شان را شکست‌خورده و خوار سازی . یا رَبِّ بِحَجَرِکَ الدَّامِغِ، وَاضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ، وَبَأْسِکَ الَّذی پروردگارا ؛ سنگ نابود کننده‌ات را به سوی ایشان رها کن ، و شمشیر برّانت را بر ایشان فرود آور ، و آنها را دچار عذابی لاتَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ ، وَعَذِّبْ أَعْدآءَکَ ، وَأَعْدآءَ دینِکَ کن که هر گروه مجرم از آن رهایی ندارند . و دشمنانت و دشمنان دین وَأَعْدآءَ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ و الِهِ، بِیَدِ وَلِیِّکَ، وَأَیْدی عِبادِکَ و پیامبرت - درود تو بر او و آل او باد - را به دست ولیّت و بندگان الْمُؤْمِنینَ . أَللَّهُمَّ اکْفِ وَلِیَّکَ وَحُجَّتَکَ فی أَرْضِکَ هَوْلَ عَدُوِّهِ ، مؤمنت ، معذّب فرما . خداوندا ؛ ولیّ و حجّت خویش را بر زمین از ترس دشمنانش وَکَیْدَ مَنْ کادَهُ ، وامْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بِهِ ، وَاجْعَلْ دآئِرَةَ السَّوْءِ عَلی و از مکر حیله‌گران کفایت فرما ، و با آن کسی که با او مکر کند مکر کن، و حلقه بدی را برای مَنْ أَرادَ بِهِ سُوءاً ، وَاقْطَعْ عَنْهُ مادَّتَهُمْ ، وَأَرْعِبْ لَهُ قُلُوبَهُمْ ، بدخواهانش قرار بده ، و اصل و اساس آن‌ها را از وجود مقدّسش قطع کن ، و ترس و هیبتش را در دل‌های ایشان ایجاد گردان؛ وَزَلْزِلْ ] لَهُ [أَقْدامَهُمْ ، وَخُذْهُمْ جَهْرَةً وَبغْتَةً ، وَشَدِّدْ عَلَیْهِمْ و قدم‌هاشان را سست و لرزان قرار ده، و به قهر ناگهانیت به طور آشکار گرفتارشان کرده ، و عذابت را بر آن‌ها شدید عَذابَکَ ، وَأَخْزِهِمْ فی عِبادِکَ ، وَالْعَنْهُمْ فی بِلادِکَ ، وَأَسْکِنْهُمْ نما، و در بین بندگانت خوار و ذلیل‌شان فرما، و در میان شهرها آن‌ها را مورد لعن قرار بده ، و در أَسْفَلَ نارِکَ ، وَأَحِطْ بِهِمْ أَشَدَّ عَذابِکَ ، وَأَصْلِهِمْ ناراً ، وَاحْشُ پست‌ترین نقطه جهنّم سکونت‌شان بده، و اطراف آن‌ها را با سخت‌ترین عذابت احاطه کن و به آتش دوزخ بیفکن، قُبُورَ مَوْتاهُمْ ناراً ، وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ ، فَإِنَّهُمْ أَضاعُوا الصَّلوةَ ، و قبرهای مردگان آن‌ها را پر از آتش گردان، و حرارت و سوزندگی آتش را به آنها بچشان ؛ زیرا آن‌ها نماز را تباه کردند ، وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ، وَأَضَلُّوا عِبادَکَ . أَللَّهُمَّ وَأَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْانَ ، از شهوت‌ها پیروی کردند، و بندگانت را گمراه ساختند . خدایا ؛ با وجود ولیّت )صاحب الأمرعلیه السلام( قرآن را زنده کن، وَأَرِنا نُورَهُ سَرْمَداً ، لا ظُلْمَةَ فیهِ ، وَأَحْیِ ] بِهِ [الْقُلُوبَ الْمَیِّتَةَ ، و نور جمال او را به طور دائم و همیشگی به ما بنمایان؛ به گونه‌ای که هرگز تاریکی گرد آن نور را نگیرد . و به واسطه او قلب‌های مرده را حیات وَاشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ ، وَاجْمَعْ بِهِ الْأَهْوآءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَی بخش ، و سینه‌های سوخته را شفا بده، و هواهای گوناگون و نظرات مختلف را با رأی او بر محور الْحَقِّ ، وَأَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ ، وَالْأَحْکامَ الْمُهْمَلَةَ ، حَتَّی حقّ جمع بگردان . و حدود الهی تعطیل شده و احکام ترک شده را به وسیله او برپا بدار ؛ تا لایَبْقی حَقٌّ إِلّا ظَهَرَ ، وَلا عَدْلٌ إِلّا زَهَرَ ، وَاجْعَلْنا یا رَبِّ مِنْ حقّی نماند مگر این که ظاهر گردد ، و عدلی نماند مگر این که درخشنده شود . بار پروردگارا ؛ ما را از أَعْوانِهِ وَمُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ وَالْمُؤْتَمِرینَ لِأَمْرِهِ ، وَالرَّاضینَ بِفِعْلِهِ ، یاران او و تقویت کنندگان حکومتش و فرمان‌بران دستورش و از آنانی که به کار آن حضرت خشنود هستند ، وَالْمُسَلِّمینَ لِأَحْکامِهِ ، وَمِمَّنْ لا حاجَةَ بِهِ إِلَی التَّقِیَّةِ مِنْ خَلْقِکَ ، و در برابر احکام و فرامین او تسلیمند، و نیازی به تقیّه‌کردن از آنها در میان بندگانت ندارد قرار ده . أَنْتَ یا رَبِّ الَّذی تَکْشِفُ الضُّرَّ ، وَتُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاکَ ، ای پروردگار ؛ تو هستی که هر اندوه و بلایی را برطرف می‌کنی، و هر مضطرّ بیچاره‌ای را که تو را بخواند ، اجابت می‌فرمایی، وَتُنْجی مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ ، فَاکْشِفِ الضُّرَّ عَنْ وَلِیِّکَ ، وَاجْعَلْهُ و از سختی و اندوه بزرگ نجاتش می‌دهی؛ پس ناراحتی را از وجود ولیّت برطرف کن و او را خَلیفَتَکَ فی أَرْضِکَ کَما ضَمِنْتَ لَهُ . أَللَّهُمَّ وَلاتَجْعَلْنی مِنْ جانشینت در زمینت قرار ده؛ همان گونه که این امر را تضمین فرموده‌ای . خداوندا ؛ مرا از خُصَمآءِ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ، وَلاتَجْعَلْنی مِنْ أَعْدآءِ الِ خصومتگران آل محمّد - که سلام و درود بر آن‌ها باد - قرار مده، و مرا در زمره دشمنان آل مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ، وَلاتَجْعَلْنی مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ والْغَیْظِ عَلی محمّد - که سلام و درود بر آن‌ها باد - مقرّر نکن؛ و مرا از آنانی قرار مده که نسبت الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ، فَإِنّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذلِکَ فَأَعِذْنی ، به آل محمّد - سلام و درود بر آنها باد - کینه و خشم دارند؛ چرا که من از این امر به تو پناه می‌برم پس پناهم ده، وَأَسْتَجیرُ بِکَ فَأَجِرْنی . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و از تو امان می‌طلبم ؛ پس امانم بده . خدایا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود و رحمت فرست، وَاجْعَلْنی بِهِمْ فآئِزاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ ، و مرا در دنیا و آخرت به واسطه ایشان از رستگاران و مقرّبان درگاهت قرار ده. امینَ رَبَّ الْعالَمینَ .(13)
ای پروردگار جهانیان؛ این دعاها را اجابت فرما.
دعای دیگر در زمان غیبت
صاحب کتاب »مکیال المکارم« نگاشته است : سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله در »جمال الاُسبوع« هنگام ذکر دعای مذکور و تشویق و ترغیب به خواندن آن در عصر روز جمعه می‌نویسد :
»اگر در مورد اعمالی که ذکر کردیم عذری داری ، پس حذر کن که این دعا را در تعقیب نماز عصر روز جمعه ترک کنی؛ زیرا ما آن را با فضل الهی که به ما مخصوص گردانیده است شناختیم ؛ پس همواره بر آن اعتماد کن« .
سپس دعا را با همان اسنادی که گذشت ذکر می‌کند ؛ و این عبارت دلالت دارد که دستوری در مورد این دعا از ناحیه حضرت صاحب الزمان عجّل اللَّه تعالی فرجه صادر شده است؛ البتّه نقل چنین مطلبی از مقامات عالیه سیّد ، بعید نیست . امیدوارم خدا از بهترین برکاتش او را بهره‌مند سازد .(14)

6دعای دیگر در زمان غیبت

سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« می‌فرماید : به سند خود روایت می‌کنم از محمّد بن احمد جُعفی حدیثی را که او با سند خویش روایت نموده است و در آن ، از غیبت حضرت مهدی ارواحنا فداه یاد کرده است .
گفتم : شیعه باید در آن زمان چه کند ؟ فرمود :
بر شما باد دعا کردن و انتظار فرج؛ زیرا به زودی برای شما نشانه‌ای آشکار خواهد شد و هر گاه نشانه بر شما آشکار گشت خدای را سپاس گویید، و بدان تمسّک جویید .
گفتم : چه دعایی بخوانیم ؟
فرمود : می‌گویی :
أَللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنی نَفْسَکَ ، وَعَرَّفْتَنی رَسُولَکَ ، وَعَرَّفْتَنی خدایا ؛ تو خود را به من شناساندی و فرستاده‌ات را به من معرّفی کردی، و مَلآئِکَتَکَ ، وَعَرَّفْتَنی نَبِیَّکَ ، وَعَرَّفْتَنی وُلاةَ أَمْرِکَ . أَللَّهُمَّ لا اخِذَ فرشتگانت را شناساندی و پیامبرت را معرّفی کردی و سرپرستان امرت را به من شناساندی. خدایا ؛ گیرنده )عطایی( نیست إِلّا ما أَعْطَیْتَ ، وَلا واقِیَ إِلّا ما وَقَیْتَ . أَللَّهُمَّ لاتُغَیِّبْنی عَنْ مگر آنچه را تو عطا کنی ، و بازدارنده‌ای نیست جز از آنچه تو باز داری . خداوندا ؛ مرا از 1 . مکیال المکارم : 84/2 .
مَنازِلِ أَوْلِیآئِکَ ، وَلاتُزِغْ قَلْبی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنی . أَللَّهُمَّ اهْدِنی مرتبه و جایگاه اولیایت پنهان مدار ، و قلبم را پس از هدایت دچار انحراف مگردان . خدایا ؛ مرا به ولایت کسی راهنمایی کن لِوِلایَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ .(15)
که طاعتش را بر من واجب گردانیدی .

7دعای دیگری نیز در زمان غیبت

شیخ کلینی‌رحمه الله از زراره ، و او از امام صادق علیه السلام روایتی را نقل می‌کند که مضمون آن چنین است :
چاره‌ای برای او نیست مگر این که غایب شود .
من گفتم : چرا چنین است ؟
حضرت فرمودند : می‌ترسد - و با دست مبارکش به شکمش اشاره فرمود - و او امام منتظر می‌باشد که انتظارش را باید کشید ، و او کسی است که مردم در ولاتش شک می‌کنند، پس عدّه‌ای از آنان می‌گویند که ایشان هنوز متولّد نشده است و عدّه‌ای دیگر می‌گویند که پدر ایشان از دنیا رفته و جانشینی نداشته است و گروه دیگری می‌گویند که ایشان دو سال قبل از فوت پدرشان به دنیا آمده است .
زراره گفت : به حضرت گفتم : اگر آن زمان را درک کردم ، به چه چیزی مرا امر می‌کنید ؟ فرمود :
خدا را به این دعا بخوان :
أَللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْکَ. أَللَّهُمَّ بار خدایا؛ خودت را به من بشناسان، پس اگر تو خودت را به من نشناسانی، من هرگز تو را نمی‌توانم بشناسم، بار خدایا ؛ عَرِّفْنی نَبِیَّکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَبِیَّکَ لَمْ أَعْرِفْهُ ] قَطُّ[ . أَللَّهُمَّ پیامبرت را به من بشناسان، پس اگر تو پیامبرت را به من نشناسانی، من هرگز نمی‌توانم او را بشناسم، بار خدایا؛ دعای غریق در زمان غیبت
1 . مهج الدعوات : 395 .
عَرِّفْنی حُجَّتَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی.(16) حجّت خودت را به من بشناسان، پس اگر تو او را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم .

8دعای غریق در زمان غیبت

سیّد بزرگوار رضی الدین علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »مهج الدعوات« از عبداللَّه بن سنان نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمودند :
به زودی شبهه‌ای شما را فرا می‌گیرد، پس شما بدون راهنما و امامی هدایت کننده باقی خواهید ماند و نجات پیدا نمی‌کند مگر کسی که به وسیله »دعای غریق« خدا را بخواند .
عبداللَّه بن سنان گفت: دعای غریق چگونه است؟
حضرت فرمودند : می‌خوانی :
یا اَللَّهُ یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ. ای خدا ؛ ای مهربان ؛ ای بخشنده ؛ ای دگرگون کننده قلبها ؛ قلب مرا بر دین خود )و لزوم پیروی از آن( ثابت بدار .
پس گفتم : یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصارِ ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ .
ای دگرگون کننده قلب‌ها و دیده‌ها؛ قلب مرا در پیروی از دین خودت استوار کن.
پس حضرت فرمودند :
همانا خداوند بلند مرتبه، »دگرگون کننده قلبها و دیده‌ها می‌باشد« ، ولی تو آن طور که من می‌خوانم ، بخوان، یعنی به این صورت : یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ .
سیّد رحمه الله می‌فرماید : شاید مراد از فرمایش حضرت در مورد »الأبصار« این باشد که دگرگونی قلب‌ها و دیده‌ها مربوط به قیامت است ؛ به خاطر این که ترس و وحشت در آن روز بسیار شدید می‌باشد ولی ترس در زمان غیبت ، از دگرگون شدن دل‌ها است نه دیده‌ها .(17)

9دعایی مناسب با زمان غیبت

سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس‌رحمه الله می‌فرماید : در خواب کسی را دیدم که دعایی را به من آموخت و مناسب است در زمان غیبت خوانده شود و الفاظ آن چنین بود :
یا مَنْ فَضَّلَ الَ إِبْراهیمَ وَ الَ إِسْرآئیلَ عَلَی الْعالَمینَ بِاخْتِیارِهِ ، ای کسی که به انتخاب و اختیار خود آل ابراهیم و آل اسرائیل را بر عالمیان فضیلت و برتری دادی وَأَظْهَرَ فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ عِزَّةَ اقْتِدارِهِ ، وَأَوْدَعَ و در ملکوت آسمان‌ها و زمین عزّت و اقتدار خویش را آشکار کردی و مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَأَهْلَ بَیْتِهِ غَرآئِبَ أَسْرارِهِ، ]صَلِّ عَلی اسرار شگفت خود را در نزد حضرت محمّد و اهل بیت پاکش - که درود و سلام خدا بر او و اهل بیت او باد - به امانت گذاشتی، بر مُحَمَّدٍ وَآلِهِ[ ، وَاجْعَلْنی مِنْ أَعْوانِ حُجَّتِکَ عَلی عِبادِکَ وَأَنْصارِهِ .(18) محمّد و آل او درود بفرست و مرا از مددکاران حجّتت بر بندگانت و از یاوران او قرار بده .

10دعای نجات از فتنه‌های آخر الزّمان

دعای نجات از فتنه‌ها...
در کتاب »سلاح المؤمنین« این دعا برای رهایی و نجات از فتنه‌های آخر الزمان نقل شده است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ، ) یا أَرْحَمَ خدایا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و فرج ایشان را نزدیک فرما، )ای مهربان‌ترین الرَّاحِمینَ هفت مرتبه تکرار شود( . أَللَّهُمَّ عُمَّ أَعْدآءَ الِ نَبِیِّکَ وَظالِمیهِمْ مهربانان ( خدایا ؛ بدی و بدبختی را بر سر دشمنان و ستمگران بر آل پیامبر وَأَعْدآءَ شیعَتِهِمْ ، وَأَعْدآءَ مَوالیهِمْ بِالشَّرِّ عَمّاً ، وَطُمَّهُمْ بِالشَّرِّ و دشمنان شیعیان و موالیان آنان فرود آور، و بر آنان فراگیر کن ، و آنان طَمّاً ، وَاطْرُقْهُمْ بِلَیْلَةٍ لا اُخْتَ لَها ، وَساعَةٍ لامَنْجی مِنْها ، وَانْتَقِمْ را در یک شب درهم بکوب که نظیری نداشته باشد، و در یک ساعت آنان را در هم بکوب که محل نجاتی برای آنان نباشد و از مِنْهُمُ انْتِقاماً عاجِلاً ، وَأَحْرِقْ قُلُوبَهُمْ بِنارِ غَضَبِکَ . أَللَّهُمَّ شَتِّتْ آنان به زودی انتقام بگیر و قلب‌هایشان را با آتش غضب خودت بسوزان. خدایا ؛ شَمْلَهُمْ ، وَفَرِّقْ جَمْعَهُمْ ، وَقَلِّبْ تَدْبیرَهُمْ ، وَنَکِّسْ أَعْلامَهُمْ ، اجتماع آنان را پراکنده و جمع ایشان را متفرّق ساز، و چاره‌اندیشی‌ها و نقشه‌های آن‌ها را دگرگون کن، و پرچم‌های‌شان را واژگون فرما، وَخَرِّبْ بُنْیانَهُمْ ، وَقَرِّبْ اجالَهُمْ ، وَأَلْقِ بَأْسَهُمْ بَیْنَهُمْ ، وَاجْعَلْنا و ریشه و بنیان آن‌ها را برکن، و زمان مرگ آنان را نزدیک فرما، و سختی‌های‌شان را بین خودشان بینداز ، و ما را مِنْ بَیْنِهِمْ سالِمینَ، وَخُذْهُمْ أَخْذَ عَزیزٍ مُقْتَدِرٍ. أَللَّهُمَّ أَلْقِ الْأَوْجاعَ در بین آنان سالم و محفوظ بدار، و آنان را گرفتار کن گرفتار شخص قدرتمند بااقتدار . بار خدایا؛ دردها وَالْأَسْقامَ فی أَبْدانِهِمْ ، وَضَیِّقْ مَسالِکَهُمْ ، وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ ، و بیماری‌ها را بر بدن‌های آنان مسلّط فرما و راه‌های آنان را تنگ نما و کشورهای تحت سلطه آنها را از دست ایشان خارج کن ، وَحَیِّرْهُمْ فی سُبُلِهِمْ ، وَاقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَانْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ . و آنان را در راه‌ها و نقشه‌های‌شان متحیّر و سرگردان کن و کمک‌رسانی را از ایشان قطع کن و تعداد آنان را کم کن . أَللَّهُمَّ وَاحْفَظْ مَوالِیَ الِ بَیْتِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مِنْ شُرُورِهِمْ، بار خدایا ؛ دوستان اهل بیت رسولت - که بر آنان درود باد - را از شرّ آنان محفوظ بدار ، وَسَلِّمْهُمْ مِنْ مَکْرِهِمْ ، وَخَدْعِهِمْ وَضُرِّهِمْ ، وَانْصُرْهُمْ عَلَیْهِمْ و آن‌ها را از مکر و خدعه و نیرنگ و زیان آنان سالم نگه دار ؛ و آن‌ها را با کمک خود بر آنان پیروز فرما ؛ بِنَصْرِکَ ، وَاجْمَعْ کَلِمَتَهُمْ ، وَأَلِّفْ جَمْعَهُمْ ، وَدَبِّرْ أَمْرَهُمْ ، وَعَرِّفْهُمْ و بین ایشان وحدت و یکپارچگی برقرار فرما ؛ و جمع ایشان را گردآوری کن ؛ و امور ایشان را تدبیر فرما ؛ و آن‌ها را ما یَجْهَلُونَ ، وَعَلِّمْهُمْ ما لایَعْلَمُونَ ، وَبَصِّرْهُمْ ما لایُبْصِرُونَ ، با آنچه آشنایی ندارند ، آشنا فرما ؛ و آنچه را نمی‌دانند به آن‌ها بیاموز ؛ و با آنچه که نسبت به آن بصیرت و آگاهی ندارند، آگاه فرما؛ وَأَعْلِ کَلِمَتَهُمْ ، وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا ، وَاجْعَلْ کَلِمَةَ الْأَعْدآءِ السُّفْلی .(19) و حکم و اراده ایشان را والا و آن را برتر قرار بده و حکم و اراده دشمنان را پایین‌تر قرار بده .

11دعای امام جواد علیه السلام برای رفع ظلم و ستم از جهان

دعای امام جوادعلیه السلام برای رفع ظلم
سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله این دعا را در کتاب »مهج الدعوات« از مولای‌مان امام جواد علیه السلام نقل می‌کند که عبارتست از :
أَللَّهُمَّ إِنَّ ظُلْمَ عِبادِکَ قَدْ تَمَکَّنَ فی بِلادِکَ حَتَّی أَماتَ الْعَدْلَ ، بار خدایا ؛ همانا ظلم و ستم بندگانت در سرزمین‌های تو قدرت و توانایی یافته و عدالت را از بین برده وَقَطَعَ السُّبُلَ ، وَمَحَقَ الْحَقَّ ، وَأَبْطَلَ الصِّدْقَ ، وَأَخْفَی الْبِرَّ ، و راه‌های هدایت را قطع کرده و حقّ و حقیقت را از بین برده و صدق و راستی را نابود کرده و خیر و نیکی را مخفی کرده وَأَظْهَرَ الشَّرَّ ، وَأَخْمَدَ التَّقْوی ، وَأَزالَ الْهُدی ، وَأَزاحَ الْخَیْرَ ، و شرارت و بدبختی را آشکار کرده و نور تقوا را خاموش کرده و هدایت و خوشبختی را نابود کرده و خیر و برکت کنار گذاشته شده وَأَثْبَتَ الضَّیْرَ ، وَأَنْمَی الْفَسادَ ، وَقَوَّی الْعِنادَ ، وَبَسَطَ الْجَوْرَ ، و کجی و خروج از حقّ را تثبیت کرده و فساد و تباهی را رشد داده و کدورت و کینه‌توزی را در بین مردم تقویت نموده و ستمگری را گسترش داده 1 . سلاح المؤمنین : 59 .
وَعَدَی الطَّوْرَ . أَللَّهُمَّ یا رَبِّ لایَکْشِفُ ذلِکَ إِلّا سُلْطانُکَ ، وَلا و از حدّ تجاوز کرده است . بار خدایا؛ ای پروردگار عالمیان؛ هیچ کس و هیچ چیزی جز سلطنت و قدرت تو آن‌ها را برطرف نمی‌کند یُجیرُ مِنْهُ إِلّاَ امْتِنانُکَ . أَللَّهُمَّ رَبِّ فَابْتُرِ الظُّلْمَ ، وَبُثَّ حِبالَ و هیچ کس قادر به نجات مردم از دست آنان نیست مگر لطف و بخشش تو . بار پروردگارا؛ ریشه ظلم و ستم را قطع کن ، و طناب الْغَشْمِ ، وَأَخْمِدْ سُوقَ الْمُنْکَرِ ، وَأَعِزَّ مَنْ عَنْهُ یَنْزَجِرُ ، وَاحْصُدْ ستمگری و بیدادگری را پاره پاره کن و بازار شرارت و بدی را کساد کن و کسانی را که از آنها نفرت دارند، عزیز فرما ؛ و شافَةَ أَهْلِ الْجَوْرِ ، وَأَلْبِسْهُمُ الْحَوْرَ بَعْدَ الْکَوْرِ ، وَعَجِّلِ اللَّهُمَّ ریشه گروه ستمکاران را از بیخ و بن برکن و آنان را بعد از ناز و نعمت و فراوانی به کمبود و نقصان دچار فرما و به حمله و شبیخون إِلَیْهِمُ الْبَیاتَ ، وَأَنْزِلْ عَلَیْهِمُ الْمُثَلاتِ ، وَأَمِتْ حَیاةَ الْمُنْکَرِ زدن و غافلگیری آنان شتاب کن ؛ و عقوبت‌های سخت را بر آنان نازل فرما؛ و بدی‌ها و بدکاران را بمیران لِیُؤْمَنَ الْمَخُوفُ ، وَیَسْکُنَ الْمَلْهُوفُ ، وَیَشْبَعَ الْجآئِعُ ، وَیَحْفَظَ تا آنان که از دست آنان در ترس و وحشت سر می‌برند، آرام گیرند و انسان‌های دلسوخته و اندوهگین به آرامش برسند و گرسنه‌ها سیر شوند و الضَّآئِعُ ، وَیَأْوَی الطَّریدُ ، وَیَعُودَ الشَّریدُ ، وَیُغْنَی الْفَقیرُ ، وَیُجارَ چیزهایی که دچار تباهی شدند، محفوظ بمانند و فراری‌ها مأوی گیرند و آواره‌ها برگردند و فقرا غنی شوند الْمُسْتَجیرُ ، وَیُوَقَّرَ الْکَبیرُ ، وَیُرْحَمَ الصَّغیرُ ، وَیُعَزَّ الْمَظْلُومُ ، و به امان خواهان، امان داده شود، و پیران تکریم شوند و اطفال مورد ترحّم واقع شوند و مظلوم عزیز شود وَیُذَلَّ الظَّالِمُ ، وَیُفَرَّجَ الْمَغْمُومُ ، وَتَنْفَرِجَ الْغَمَّآءُ ، وَتَسْکُنَ و ستمگر خوار و ذلیل شود و غم‌های انسان‌های اندوهگین برطرف شود و دشواری‌ها راحتی یابند و شورش‌ها الدَّهْمآءُ، وَیَمُوتَ الْإِخْتِلافُ ، وَیَعْلُوَ الْعِلْمُ ، وَیَشْمَلَ السِّلْمُ ، آرام شود و اختلاف و دوگانگی از میان برود؛ و علم و دانش برتری پیدا کند؛ و صلح و آشتی فراگیر شود وَیُجْمَعَ الشَّتاتُ ، وَیَقْوَی الْإیمانُ ، وَیُتْلَی الْقُرْانُ ، إِنَّکَ أَنْتَ و تفرقه و پراکندگی به اتّحاد و اجتماع مبدّل شود و ایمان قدرت بگیرد و قرآن تلاوت گردد ، همانا تو الدَّیَّانُ الْمُنْعِمُ الْمَنَّانُ . (20)
پاداش‌دهنده روزی‌ده و بسیار احسان‌کننده هستی .
1 . مهج الدعوات : 315 .

12دعا برای حفظ شدن از شرّ دجّال دعا برای حفظ شدن از شرّ دجّال

از معاذ بن جبل روایت شده است که گفت : روزی حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم مرا به سوی عبداللَّه بن سلام فرستاد در حالی که نزد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم عدّه‌ای از اصحابش حضور داشتند ، عبداللَّه بن سلام نزد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم حاضر شد ، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
ای عبداللَّه ؛ برای من خبر بده در مورد ده کلمه‌ای که خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام در روزی که می‌خواستند او را به آتش بیندازند آموخت ، آنان را یافته‌ای که در تورات نوشته شده باشد ؟
عبداللَّه گفت : ای رسول خدا ؛ پدر و مادرم فدای شما، آیا برای شما در مورد آن ده کلمه چیزی نازل شده است؟ همانا من ثواب قرائت آن‌ها را در تورات یافتم ولی کلمات آن را نیافتم و آن ده عدد دعا بود که در تمامی آن‌ها اسم اعظم خداوند وجود داشت .
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : آیا خداوند آن‌ها را به حضرت موسی علیه السلام آموخت ؟
عبداللَّه گفت : خداوند آن‌ها را به کسی جز حضرت ابراهیم علیه السلام نیاموخت .
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : چه چیزی در مورد ثواب آن در تورات دیده‌ای ؟
عبداللَّه گفت : ای رسول خدا ؛ چه کسی توانایی دارد که به آن ثواب‌ها برسد؟ من در تورات دیدم که نوشته شده است :
هیچ بنده‌ای نیست که خداوند بر او منّت گذارد و این کلمات را در قلب او قرار دهد مگر این که نور را در چشمان او و یقین را در قلبش قرار دهد و سینه‌اش را برای ایمان بگشاید و نوری برای او قرار دهد که از جایی که نشسته به سوی عرش تلألؤ کند و خداوند روزی دو بار به او بر فرشتگان مباهات کند و حکمت را در زبانش قرار دهد و حفظ کتابش را به او عطا فرماید ؛ گرچه نسبت به این امر حریص نباشد ، و او را در دین ، فقیه و دانشمند قرار دهد و محبّت او را در قلب‌های بندگانش بیفکند و او را از عذاب قبر و فتنه دجّال و ترس و هراس بزرگ روز قیامت ایمن گرداند .
و او را در گروه شهدا محشور فرماید و خداوند او را احترام و تکریم کند و آنچه به کرامت و بزرگواری خویش به رسولانش عطا کرده، به او نیز عطا کند و چنین شخصی روزی که همه مردم می‌ترسند، نمی‌ترسد و روزی که تمام مردم غمگین هستند غمگین نمی‌باشد ، و نام او در نزد خداوند به عنوان صدّیق )تصدیق‌کننده( نوشته شود و در روز قیامت محشور شود در حالی که قلبش آرام و مطمئن باشد و تحت پوشش بزرگان همراه حضرت ابراهیم علیه السلام در روز قیامت باشد .
به برکت این دعا ، بنده آنچه از خداوند بخواهد به او عطا فرماید و اگر خداوند را سوگند دهد ، خداوند به سوگند او عمل کند و در مجاورت پروردگار مهربان در جایگاه باشکوه )بهشت( استقرار پیدا کند و برای او ثواب هر شهیدی که از ابتدای آفرینش دنیا به شهادت رسیده‌اند ، نوشته شود .
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : ای ابن سلام ؛ مراد از جایگاه با شکوه چیست ؟
ابن سلام گفت : مراد بهشت عدن می‌باشد و آن ، محلّ عرش پروردگار باعظمت و در جوار خداوند می‌باشد .
ابن سلام گفت : ای رسول خدا ؛ آن )دعا( را به ما یاد بده و همان گونه که خداوند به شما احسان نموده ، شما نیز به ما احسان فرما .
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : برای خداوند به سجده بیفتید .
معاذ بن جبل گفت : آنان همگی به سجده افتادند ، و چون سر از سجده برداشتند ، پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : بخوانید:
یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ ، أَنْتَ الْمَرْهُوبُ مِنْکَ جَمیعُ ] خَلْقِکَ[ ، یا نُورَ خدایا، خدایا، خدایا، تو کسی هستی که تمامی مخلوقاتت از تو هراسان و ترسان هستند، ای روشنی‌بخش النُّورِ ، أَنْتَ الَّذِی احْتَجَبْتَ دُونَ خَلْقِکَ فَلاتُدْرِکُ نُورَکَ نُورٌ ، یا نور ، تو کسی هستی که از خلق خود در حجاب و پنهان هستی و نور هم نمی‌تواند نورانیّت تو را درک کند ، اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ ، أَنْتَ الرَّفیعُ الَّذِی ارْتَفَعْتَ فَوْقَ عَرْشِکَ مِنْ خدایا؛ خدایا؛ خدایا؛ تو بلندمرتبه‌ای هستی که بر عرش خودت که بالاتر از آسمان‌هایت می‌باشد فَوْقِ سَمآئِکَ ، فَلایَصِفُ عَظَمَتَکَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ ، یا نُورَ النُّورِ استیلا و برتری یافتی، پس عظمت و جلال تو را هیچ یک از مخلوقاتت نمی‌تواند وصف کند، ای روشنی‌بخش نور ، قَدِ اسْتَنارَ بِنُورِکَ أَهْلُ سَمآئِکَ ، وَاسْتَضآءَ بِضَوْئِکَ أَهْلُ أَرْضِکَ . همانا اهل آسمان‌ها از نور تو ، نور گرفته‌اند و اهل زمین در پرتو روشنایی تو روشنی یافتند . یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ ، أَنْتَ الَّذی لا إِلهَ غَیْرُکَ ، تَعالَیْتَ عَنْ أَنْ خدایا؛ خدایا؛ خدایا؛ تو کسی هستی که غیر تو خدایی نیست ، تو بالاتر از آن هستی که یَکُونَ لَکَ شَریکٌ ، وَتَعَظَّمْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ وَلَدٌ ، وَتَکَرَّمْتَ برایت شریکی باشد و بزرگ‌تر از آن هستی که برایت فرزندی باشد و بزرگوارتر از آن هستی که عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ شَبیهٌ ، وَتَجَبَّرْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ ضِدٌّ ، برایت همانند و شبیهی باشد و برتر از آن هستی که برایت ضدّ و مخالفی باشد، فَأَنْتَ اللَّهُ الْمَحْمُودُ بِکُلِّ لِسانٍ ، وَأَنْتَ الْمَعْبُودُ فی کُلِّ مَکانٍ ، پس تو خدایی هستی که به تمامی زبان‌ها ستایش شده‌ای و کسی که در تمامی مکان‌ها عبادت و پرستش شده‌ای وَأَنْتَ الْمَذْکُورُ فی کُلِّ أَوانٍ وَزَمانٍ ، یا نُورَ النُّورِ ، کُلُّ نُورٍ و کسی هستی که در تمامی ساعات و لحظات یاد شده‌ای، ای روشنی‌بخش نور ؛ تمامی نورها خامِدٌ لِنُورِکَ ، یا مَلیکَ کُلِّ مَلیکٍ ، یَفْنی غَیْرُکَ یا دآئِمُ ، کُلُّ حَیٍّ با وجود نور تو خاموش هستند، ای صاحب مُلک هر مالکی ؛ غیر تو همه چیز فانی و نابود می‌شود، ای کسی که ابدی یَمُوتُ غَیْرُکَ . یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ الرَّحْمانُ الرَّحیمُ ، اِرْحَمْنی هستی و تمامی زنده‌ها - غیر از تو - می‌میرند . خدایا؛ خدایا؛ خدایا؛ ای بخشنده مهربان؛ آن گونه مرا مورد مهر رَحْمَةً تُطْفِئُ بِها غَضَبَکَ ، وَتَکُفُّ بِها عَذابَکَ ، وَتَرْزُقُنی بِها و رحمت خویش قرار بده که آتش خشم و غضب تو را خاموش کند و عذابت را از من باز بدارد و از جانب تو سَعادَةً مِنْ عِنْدِکَ ، وَتَحُلُّنی بِها دارَکَ الَّتی تَسْکُنُها خِیَرَتُکَ مِنْ سعادت و خوشبختی را رزق و روزی من فرماید و به وسیله آن در جایگاهی که بندگان نیکوکارت در آنجا ساکن هستند، خَلْقِکَ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . یا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمیلَ ، وَسَتَرَ الْقَبیحَ ، ساکن شوم، ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ ای کسی که زیبایی را آشکار می‌کنی و زشتی را می‌پوشانی ، یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَةِ ، وَلَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ ، یا عَظیمَ الْعَفْوِ ، یا ای کسی که بنده‌ات را به گناهش مؤاخذه نمی‌کنی و پرده‌دری نمی‌کنی، ای دارای عفو عظیم ؛ ای حَسَنَ التَّجاوُزِ ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ ، یا کسی که گذشت نیکو داری، ای کسی که مغفرت و بخشش او فراگیر است، ای کسی که دست رحمت او برای همه باز است، ای صاحِبَ کُلِّ نَجْوی ، وَیا مُنْتَهی کُلِّ شَکْوی ، یا کَریمَ الصَّفْحِ ، یا صاحب تمامی رازها و ای پایان تمامی شکایت‌ها )دادرسی تمامی شکایت‌ها به او ختم می‌شود(، ای صاحب الطاف بزرگ ، ای عَظیمَ الْمَنِّ ، یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها ، یا رَبَّاهُ یا رَبَّاهُ ، بزرگ‌ترین بخشنده، ای کسی که به بندگان قبل از استحقاق آنان نعمت بخشیدی ، پروردگارا؛ پروردگارا ؛ وَیا سَیِّداهُ وَیا أَمَلاهُ ، وَیا غایَةَ رَغْبَتاهُ ، أَسْأَلُکَ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا ای آقا و سرور ؛ ای کعبه آمال و آرزوها و ای نهایت اشتیاق . خدایا؛ خدایا؛ خدایا؛ از تو می‌خواهم اَللَّهُ أَنْ لاتُشَوِّهَ خَلْقی فِی النَّارِ .
که هیأت مرا در آتش جهنّم زشت و بدترکیب نکنی .
ابن سلام گفت : ای رسول خدا ؛ ثواب کسی که این کلمات را بخواند ، چیست ؟
حضرت فرمودند :
هیهات هیهات ، امکان ندارد که آن را به قلم آورد ، اگر فرشتگان هفت آسمان و زمین جمع شوند و بخواهند آن را تا روز قیامت توصیف کنند، هرگز نمی‌توانند یک جزء از هزار جزء ثواب آن را بیان کنند .
سپس حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای این کلمات ثواب‌ها و فضایل بسیاری ذکر فرمودند، که در اینجا مجال ذکر آن‌ها نیست و به همین مقدار به خاطر این که مطلب طولانی نشود ، اکتفا می‌کنیم .(21)

13دعای فرج) إلهی عظُم البلاء (

دعا برای ظهور امام زمان‌علیه السلام...
مرحوم کفعمی در کتاب »البلد الأمین« دعایی را برای حضرت امام زمان ارواحنا فداه نقل می‌فرماید که آن حضرت آن دعا را به مردی که زندانی بود یاد می‌دهند و بعد از خواندن ، او از زندان آزاد می‌شود :
إِلهی عَظُمَ الْبَلآءُ ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ ، وَانْقَطَعَ بار خدایا؛ بلا و مصیبت بزرگ شد و پنهانی برطرف گشت )آنچه پنهان بود آشکار شد( و پرده )از کار ما( برداشته شد الرَّجآءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّمآءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، و امید قطع شد و زمین )بر ما( تنگ آمد و آسمان )رحمتش را از ما( دریغ کرد و تنها تویی که از تو یاری خواسته می‌شود ، وَإِلَیْکَ الْمُشْتَکی ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ . أَللَّهُمَّ و شکایت ما نزد تو آورده می‌شود و در سختی و سستی بر تو اعتماد می‌شود . خدایا ؛ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، اُولِی الْأَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا بر محمّد و آل محمّد درود فرست، همان صاحبان امری که اطاعت آن‌ها را بر ما واجب طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً کردی و به این وسیله مقام و منزلت آنان را برای ما شناساندی، پس به حقّ آنان برای ما گشایش عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا فوری و نزدیکی چون چشم بر هم زدن یا نزدیک‌تر از آن مرحمت فرما ، ای محمّد؛ ای علی؛ ای عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ ، إِکْفِیانی فَإِنَّکُما کافِیانِ ، وَانْصُرانی فَإِنَّکُما علی؛ ای محمّد؛ مرا کفایت کنید که همانا شما کفایت‌کنندگان من هستید و مرا یاری کنید که همانا شما ناصِرانِ ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، یاری کنندگان من هستید، ای مولای ما، ای صاحب الزمان؛ به فریاد رس، به فریاد رس، به فریاد رس، أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی ، اَلسَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ ، اَلْعَجَلَ مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، هم اکنون، هم اکنون، هم اکنون، به شتاب، الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ .(22) به شتاب، به شتاب، ای مهربان‌ترین مهربانان، به حقّ حضرت محمّد و آل پاکش .

14دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در حرم حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام

در پایین پای حضرت ، توقّف می‌کنی و می‌خوانی :
أَللَّهمَّ عَظُمَ الْبَلآءُ ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ ، وَضاقَتِ بار خدایا ؛ بلا و مصیبت بزرگ شد و پنهانی برطرف گشت )آنچه پنهان بود آشکار شد( و پرده )از کار ما( برداشته شد و پهنای الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّمآءُ ، وَأَنْتَ یا رَبِّ الْمُسْتَعانُ ، وَإِلَیْکَ یا زمین تنگ شد ، و آسمان )رحمتش را از ما( دریغ کرد و تویی ای پروردگار آن کس که از او یاری خواسته می‌شود ، و رَبِّ الْمُشْتَکی . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، اَلَّذینَ فَرَضْتَ شکایت نزد تو آورده می‌شود . بار خدایا ؛ بر محمّد و آل او درود فرست، آنان که اطاعت ایشان را واجب کردی طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، وَفَرِّجْ عَنَّا کَرْبَنا قَریباً کَلَمْحِ و مقام و مرتبه آنان را بدین وسیله به ما شناساندی و اندوه ما را برطرف کن به زودی مانند یک چشم بر هم زدن الْبَصَرِ ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ ، یا أَبْصَرَ النَّاظِرینَ ، وَیا أَسْمَعَ السَّامِعینَ ، یا زودتر از چشم بر هم زدن ، ای بیناترین بیننده و ای شنواترین شنونده وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَیا أَحْکَمَ الْحاکِمینَ . یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، و ای سریع‌ترین محاسبه کننده و ای حکیم‌ترین حکیمان . ای محمّد ای علی ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ ، یا مُصْطَفی یا مُرْتَضی ، یا مُرْتَضی یا مُصْطَفی ، ای علی ای محمّد ، ای برگزیده شده )مصطفی( ، ای راضی شده )مرتضی( ، ای راضی شده، ای برگزیده شده، 1 . البلد الأمین : 607 ، مزار شهید : 231 ، المصباح : 235 ، منهاج العارفین : 483 .
اُنْصُرانی فَإِنَّکُما ناصِرایَ ، وَاکْفِیانی فَإِنَّکُما کافِیایَ ، یا صاحِبَ مرا یاری کنید که شما یاری‌کنندگان من هستید و مرا کفایت کنید که شما کفایت‌کنندگان من هستید، ای صاحب الزَّمانِ ، اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی ، الزمان به فریاد رس، به فریاد رس، به فریاد رس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب ، این جمله ) أدرکنی ( را می‌گویی تا نفس قطع شود ، سپس حاجت خود را درخواست می‌کنی که به خواست خداوند برآورده می‌شود .(23)

15دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در سجده شکر

دعای هنگام عطسه
شیخ الطائفه ، طوسی‌رحمه الله در کتاب »مصباح المتهجّد« می‌فرمایند : سجده شکر بجا آور و بخوان آنچه را که حضرت امام کاظم علیه السلام برای عبداللَّه بن جندب نوشت : در سجده سه مرتبه این دعا را بخوان :
أَللَّهُمَّ إِنّی اُشْهِدُکَ ، وَاُشْهِدُ مَلآئِکَتَکَ وَأَنْبِیآءَکَ وَرُسُلَکَ وَجَمیعَ بار خدایا ؛ من تو را و فرشتگان و رسولانت و تمامی خَلْقِکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ رَبّی ، وَالْإِسْلامُ دینی ، وَمُحَمَّدٌ نَبِیّی ، مخلوقاتت را شاهد و گواه می‌گیرم که تو پروردگار من و اسلام دین من و حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم پیامبر من وَعَلِیٌّ وَلِیّی ، وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَعَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدُ و حضرت علی‌علیه السلام ولیّ و سرپرست من می‌باشد و امام حسن، امام حسین، امام سجّاد، بْنُ عَلِیٍّ وَجَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ وَعَلِیُّ بْنُ مُوسی امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، وَمُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَعَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ وَالْخَلَفُ امام جواد، امام هادی، امام عسکری و جانشین 1 . مصباح الزائر : 386 .
الصَّالِحُ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أَئِمَّتی ، بِهِمْ أَتَوَلَّی ، وَمِنْ عَدُوِّهِمْ صالح ایشان که درود تو بر تمامی ایشان باد، پیشوایان و امامان من هستند . به ایشان اظهار ارادت و ولایت دارم و از دشمنان ایشان أَتَبَرَّءُ . أَللَّهُمَّ إِنّی اُنْشِدُکَ دَمَ الْمَظْلُومِ . و سه مرتبه می‌گویی : أَللَّهُمَّ بیزاری می‌جویم و با آنان دشمنی می‌کنم . خدایا؛ من به خون مظلوم تو را سوگند می‌دهم . بار خدایا ؛ إِنّی اُنْشِدُکَ بِوَأْیِکَ عَلی نَفْسِکَ لِأَوْلِیآئِکَ ، لَتُظْهِرَنَّهُمْ عَلی تو را به وعده‌ای که به اولیا و دوستان خود فرموده‌ای که آنان را حتماً بر عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الْمُسْتَحْفَظینَ مِنْ دشمنان خویش و دشمنان ایشان چیره گردانی سوگند می‌دهم که بر حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم، و نگهبانان دینت از الِ مُحَمَّدٍ . و سه مرتبه می‌گویی : أَللَّهُمَّ إِنّی اُنْشِدُکَ بِإیوآئِکَ عَلی آل محمّد درود فرستی . بار خدایا ؛ تو را به عهدی که در مورد نَفْسِکَ لِأَعْدآئِکَ ، لَتُهْلِکَنَّهُمْ وَلَتُخْزِیَنَّهُمْ بَأَیْدیهِمْ وَأَیْدِی دشمنانت با خود نموده‌ای که آن‌ها را هلاک و نابود کنی و به دست خودشان و به دست الْمُؤْمِنینَ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الْمُسْتَحْفَظینَ مِنْ الِ مؤمنان ، آنان را به خواری و ذلّت بکشانی سوگند می‌دهم که بر حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و بر نگهبانان دینت از آل مُحَمَّدٍ . و سه مرتبه می‌گویی : أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ .(24) محمّد درود فرستی . بار خدایا ؛ من از تو آسایش و راحتی را بعد از سختی و مشقّت می‌خواهم .

16دعای هنگام عطسه

در کتاب »جنات الخلود« آورده است : هنگام عطسه کردن ، مستحبّ است که انگشت اشاره را روی سر بینی قرار داده و آنچه را که امام زمان ارواحنا فداه قرائت فرموده است ، بخواند :
اَلْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ عَبْداً ستایش، ویژه خداست، که پروردگار جهانیان است؛ و درود خدا، بر محمّد و آل او باد. در حالی که بنده‌ای هستم، ذاکِراً للَّهِِ ، غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَلا مُسْتَکْبِرٍ .(25)
که همواره به یاد خدا می‌باشم ، و رو گردان نیستم و استکبار نمی‌ورزم .

17دعای سفر در ساعت مخصوص به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه دعای سفر در ساعت مخصوص

سیّد بن طاوس رحمه الله در کتاب »الأمان« آورده است : ما در کتاب خود به نام »الأسرار المودعة فی ساعات اللیل و النهار« گفتیم که هر ساعتی از روز ، ویژه یکی از امامان‌علیهم السلام است ، و هر ساعتی نیز دو دعا دارد . یکی را از دستخطّ جدم شیخ طوسی رحمه الله نقل کردم ، و دیگری را از دستخطّ منسوب به ابن مقله روایت نمودم .
از روایات استفاده می‌شود که هر یک از امامان‌علیهم السلام ، در ساعتی که به ایشان اختصاص دارد ، نگاهبان و حمایت‌کننده از شیعیان ، خواهند بود :
ساعت اوّل ، اختصاص دارد به مولای ما امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام است .
و ساعت دوّم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام حسن علیه السلام ؛
و ساعت سوّم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام حسین علیه السلام ؛
و ساعت چهارم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام زین العابدین علیه السلام ؛
و ساعت پنجم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام باقر علیه السلام ؛
و ساعت ششم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام صادق علیه السلام ؛
و ساعت هفتم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام کاظم علیه السلام ؛
و ساعت هشتم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام رضا علیه السلام ؛
و ساعت نهم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام جواد علیه السلام ؛
و ساعت دهم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام هادی علیه السلام ؛
و ساعت یازدهم ، اختصاص دارد به مولای ما حضرت امام عسکری علیه السلام ؛
و ساعت دوازدهم که اختصاص به امام دوازدهم حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه دارد .
انسان، در هر یک از ساعت‌های دوازده‌گانه یاد شده ، دعای ویژه آن ساعت را می‌خواند ؛ و تفاوتی ندارد که روز بلند تابستانی ، یا روز کوتاه زمستانی باشد؛ زیرا از روایات برمی‌آید که روز به هر اندازه باشد باید به دوازده بخش تقسیم شود و دعاهای مخصوص نیز دوازده بخش هستند .
بدین‌سان، هرگاه تصمیم به مسافرت گرفتی، هنگام حرکت در هر یک از ساعتهای دوازده‌گانه که قرار داشتی - و آن ساعت به هر یک از امامان عزیزی که خدا او را حمایت‌کننده و وسیله نجات قرار داده اختصاص داشت - این دعا را بخوان :
أَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانا فُلاناً صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنَّنی اُسَلِّمُ عَلَیْهِ، وَإِنَّنی بارالها؛ به مولای ما، )نام امامی را ببر که آن ساعت به او اختصاص دارد( - که درودهایت بر او نثار باد - این خبر را برسان که من بر او درود و سلام أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ بِإِقْبالِکَ عَلَیْهِ ، فی أَنْ یَکُونَ خَفارَتی وَحِمایَتی می‌فرستم، و چون تو روی به ایشان داری من نیز به ایشان روی آورده‌ام؛ تا به ضمانت تو، مرا در حمایت و پناه وَسَلامَتی وَکَمالُ سَعادَتی ضِمانَها بِکَ عَلَیْهِ ، حَیْثُ قَدْ تَوَجَّهْتُ و امنیّت خویش بدارند و سعادت و خوشبختی کامل نصیبم شود ؛ زیرا من فِی السَّاعَةِ الَّتی جَعَلْتَهُ کَالْخَفیرِ فیها وَحَدیثَها فی ذلِکَ إِلَیْهِ . در ساعتی آغاز به کار می‌کنم که آن حضرت را نگاهبان و امان دهنده در آن ساعت قرار داده‌ای .
به نظر می‌رسد که مناسب است هر گاه به توقّفگاهی در بین راه رسیدی، در هر ساعتی که بود دعای ویژه آن ساعت را بخوانی ؛ همچنین ، هنگام حرکت از توقّفگاه نیز به امامی که آن ساعت ویژه اوست ، عرض سلام و ادب کنی ، تا روحت با او انس بیشتر بگیرد ، و او را ضامن خود بسازی که از آن ساعت پیش‌آمدی برایت رخ ندهد .
اگر خداوند بزرگ این کار را از تو نمی‌خواست ، این مطالب را نمی‌آموختی . البتّه با این کار ، تمام کارهایت در مسافرت‌هایت ، عنوان عبادت خواهد یافت و ذخیره‌ای برای آن جهان خواهد شد .(26)

18دعا برای ظهور آن حضرت ارواحنا فداه در ساعت دوازدهم روز

دعا ... در ساعت دوازدهم روز
این دعا مخصوص ساعت دوازدهم - یعنی از هنگام زردی آفتاب تا غروب آن - در هر روز برای امام زمان ارواحنا فداه است :
یا مَنْ تَوَحَّدَ بِنَفْسِهِ عَنْ خَلْقِهِ ، یا مَنْ غَنِیَ عَنْ خَلْقِهِ بِصُنْعِهِ ، یا ای کسی که خود را از آفریدگانش جدا ساخته ؛ ای کسی که به آفریده‌اش از آفریدگانش بی‌نیاز است؛ ای مَنْ عَرَّفَ نَفْسَهُ خَلْقَهُ بِلُطْفِهِ ، یا مَنْ سَلَکَ بِأَهْلِ طاعَتِهِ مَرْضاتَهُ ، کسی‌که خود را با لطف و مهربانی به آفریدگانش شناسانده؛ ای کسی‌که فرمانبردارانش را به شاهراه خشنودی‌های خود کشانده؛ یا مَنْ أَعانَ أَهْلَ مَحَبَّتِهِ عَلی شُکْرِهِ ، یا مَنْ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِدینِهِ ، ای کسی که دوست‌داران خود را برای سپاسگزاریش یاری نموده؛ ای کسی که با آیین خویش بر دوست دارانش منّت نهاده ، وَلَطُفَ لَهُمْ بِنآئِلِهِ . أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ ، بَقِیَّتِکَ و با نعمت‌ها و بخشش‌های خود به آن‌ها لطف کرده است؛ از تو درخواست می‌کنم، به واسطه ولیّ خود و آن جانشین صالح؛ که یادگار و باقی‌مانده فی أَرْضِکَ ، اَلْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أَعْدآئِکَ ، وَأَعْدآءِ رَسُولِکَ ، بَقِیَّةِ حجّت‌های تو در زمینت می‌باشد، و از دشمنان تو و پیامبرت، انتقام می‌گیرد؛ هم او که یادگار ابآئِهِ الصَّالِحینَ ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ ، وَأَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ بِهِ ، وَاُقَدِّمُهُ اجداد شایسته‌اش است، یعنی محمّد فرزند حسن؛ و به واسطه او نزد تو تضرّع و زاری می‌کنم، و او را 1 . الأمان من اخطار الأسفار والأزمان : 101 .
بَیْنَ یَدَیْ حَوآئِجی وَرَغْبَتی إِلَیْکَ . أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ پیشاپیش حاجت‌ها و خواسته‌هایم نزد تو قرار می‌دهم ؛ )از تو می‌خواهم( که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا ، وَأَنْ تُدارِکَنی بِهِ ، وَتُنْجِیَنی محمّد درود بفرستی ، و نسبت به من چنین و چنان کنی . و )می‌خواهم که( به واسطه او مرا دریابی، و از مِمَّا أَخافُهُ وَأَحْذَرُهُ ، وَأَلْبِسْنی بِهِ عافِیَتَکَ وَعَفْوَکَ فِی الدُّنْیا آنچه برایم ترسناک و هولناک است و از آن پرهیز می‌کنم، نجاتم دهی . و به واسطه آن وجود شریف، لباس عافیت و عفو و بخشش خود را در دنیا وَالْآخِرَةِ، وَکُنْ لَهُ وَلِیّاً وَحافِظاً، وَناصِراً وَقآئِداً، وَکالِئاً وَساتِراً، و آخرت به من بپوشانی . نیز، برای او سرپرست و نگهبان و یاور و راهبر و نگهدارنده و پوشش‌دهنده باش، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً ، وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، یا أَرْحَمَ تا آن که او را از روی میل بر روی زمین ساکن گردانی و در آن برای مدّت طولانی بهره‌مند نمایی ؛ ای مهربان‌ترین الرَّاحِمینَ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ ، فسَیَکْفیکَهُمُ مهربانان؛ به خوبی می‌دانم که هیچ جنبش و نیرویی جز به واسطه تو )ای خدای بلندمرتبه باعظمت( نیست؛ پس به زودی اللَّهُ وَهُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، خداوند تو را از ایشان کفایت می‌کند، و اوست که شنوا و دانا است . خدایا؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ اَلَّذینَ أَمَرْتَ بِطاعَتِهِمْ ، وَاُولِی الْأَرْحامِ الَّذینَ أَمَرْتَ بِصِلَتِهِمْ ، همان بزرگوارانی که دستور به اطاعت از ایشان داده‌ای؛ همان عزیزان و خویشان نسبی پیامبر، که فرمان دادی به ایشان بپیوندیم؛ وَذَوِی الْقُرْبَی الَّذینَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ ، وَالْمَوالِیَ الَّذینَ أَمَرْتَ همان نزدیکان پیامبرت که امر فرمودی تا با ایشان اظهار مهربانی و دوستی کنیم؛ همان فرمان‌فرمایانی که دستور فرمودی بِعِرْفانِ حَقِّهِمْ ، وَأَهْلِ الْبَیْتِ الَّذینَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ به شناخت حقّ آنان ؛ همان اهل بیت پیامبر که پلیدی و ناپاکی را از آن‌ها دور ساخته و بدین سان پاکیزگی و پاکی کامل تَطْهیراً . أَسْأَلُکَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ ظاهری و باطنی را بر ایشان مقرّر داشتی . به واسطه ایشان از تو درخواست می‌کنم که بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی، و تَغْفِرَ ذُنُوبی کُلَّها یا غَفَّارُ ، وَتَتُوبَ عَلَیَّ یا تَوَّابُ ، وَتَرْحَمَنی یا تمام گناهانم را ببخشی؛ ای بسیار بخشنده؛ و از من درگذری و بازگشتم را بپذیری، ای بسیار توبه‌پذیر ؛ و به من رحم کنی، ای رَحیمُ ، یا مَنْ لایَتَعاظَمُهُ ذَنْبٌ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(27) رحم‌کننده؛ ای کسی که گناه هیچ کس ضرری به عظمت و بزرگی او نمی‌رساند؛ و این در حالی است که بر هر چیز تواناست .

19دعای دیگر در ساعت مخصوصبه آن حضرت ارواحنا فداه

دعای دیگر در ساعت مخصوص
در کتاب »مفتاح الفلاح« این دعا برای ساعت مخصوص امام زمان ارواحنا فداه - از هنگام زردی آفتاب تا غروب آن - در هر روز نقل شده است :
أَللَّهُمَّ یا خالِقَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ، وَالْمِهادِ الْمَوْضُوعِ ، وَرازِقَ بار الها؛ ای به وجود آورنده آسمان برافراشته و زمین گسترده ؛ ای روزی بخش الْعاصی وَالْمُطیعِ ، اَلَّذی لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَلا شَفیعٌ . گناه‌کار و فرمان بر؛ ای کسی که هیچ سرپرستی ندارد، و کسی جز او قادر به شفاعت نیست؛ أَسْأَلُکَ بَأَسْمآئِکَ الَّتی إِذا سُمِّیَتْ عَلی طَوارِقِ الْعُسْرِ عادَتْ از تو درخواست می‌کنم، به واسطه نام‌هایت که اگر بر راه‌های صعب و دشوار خوانده شود، یُسْراً ، وَإِذا وُضِعَتْ عَلَی الْجِبالِ کانَتْ هَبآءً مَنْثُوراً ، وَإِذا آسان می‌گردند؛ و اگر بر کوه‌ها نهاده شود، از هم پاشیده و پراکنده می‌شوند؛ و اگر رُفِعَتْ إِلَی السَّمآءِ تَفَتَّحَتْ لَهَا الْمَغالِقُ ، وَإِذا هُبِطَتْ إِلی ظُلُماتِ به سوی آسمان بالا برده شود، تمامی بسته‌ها فرا رویش گشوده شوند؛ و اگر به تاریکی‌های الْأَرْضِ اتَّسَعَتْ لَهَا الْمَضآئِقُ ، وَإِذا دُعِیَتْ بِهَا الْمَوْتَی انْتَشَرَتْ زمین فرو فرستاده شود، تمامی تنگی‌ها فرا رویش گسترده شوند؛ و اگر بر مردگان خوانده شود، مِنَ اللُّحُودِ ، وَإِذا نُودِیَتْ بِهَا الْمَعْدُوماتُ خَرَجَتْ إِلَی الْوُجُودِ ، از قبرها به درآیند؛ و اگر بر نیست‌ها و نابود شدگان دمیده شود، به عرصه وجود درآیند؛ 1 . البلد الأمین : 211 ، المصباح : 193 ، منهاج العارفین : 127 ، همچنین، در دو کتاب »مصباح المجتهد : 517» و »بحار الأنوار : 354/86» با اندکی تفاوت آمده است .
وَإِذا ذُکِرَتْ عَلَی الْقُلُوبِ وَجِلَتْ خُشُوعاً ، وَإِذا قُرِعَتِ الْأَسْماعُ و اگر بر دل‌ها یادآوری شود ، از روی خشوع به لرزه درآیند ؛ و اگر بر گوش‌ها خوانده شوند، فاضَتِ الْعُیُونُ دُمُوعاً . أَسْأَلُکَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِکَ الْمُؤَیَّدِ اشک شوق از دیدگان سرازیر خواهد شد . از تو درخواست می‌کنم ؛ به واسطه حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم رسول و فرستاده‌ات که بِالْمُعْجِزاتِ ، اَلْمَبْعُوثِ بِمُحْکَمِ الْایاتِ ، وَبِأَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ با معجزه‌هایت او را تأیید نمودی، و او را با نشانه‌های محکم و استوار برانگیختی ، و از تو درخواست می‌کنم به واسطه امیر مؤمنان ابْنِ أَبی طالِبٍ ، اَلَّذِی اخْتَرْتَهُ لِمُؤاخاتِهِ وَوَصِیَّتِهِ ، وَاصْطَفَیْتَهُ علیّ بن ابی طالب؛ که برای برادری و جانشینی آن حضرت اختیار کردی ، و او را برای دوستی خالص لِمُصافاتِهِ وَمُصاهَرَتِهِ ، وَبِصاحِبِ الزَّمانِ الْمَهْدِیِّ ، اَلَّذی تَجْمَعُ و دامادی پیامبرت، برگزیدی، و نیز به واسطه حضرت مهدی - صاحب زمان و روزگار - از تو درخواست می‌کنم همان عزیزی عَلی طاعَتِهِ الْارآءَ الْمُتَفَرِّقَةَ ، وَتُؤَلِّفُ بِهِ بَیْنَ الْأَهْوآءِ الْمُخْتَلِفَةِ ، که دیدگاه‌های پراکنده را بر فرمان‌برداری از او گرد می‌آوری؛ و به واسطه او خواسته‌های مختلف را به هم پیوند می‌دهی؛ وَتَسْتَخْلِصُ بِهِ حُقُوقَ أَوْلِیآئِکَ ، وَتَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ شَرِّ أَعْدآئِکَ ، و حقّ دوستانت را به واسطه او باز می‌ستانی و برمی‌گردانی ؛ و از بدترین دشمنانت، به واسطه آن بزرگوار انتقام می‌گیری؛ وَتَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلاً وَإِحْساناً ، وَتُوَسِّعُ عَلَی الْعِبادِ بِظُهُورِهِ و به وسیله او، زمین را پر از عدل و داد و نیکی می‌کنی؛ و با ظهور او ، فضل و فَضْلاً وَامْتِناناً ، وَتُعیدُ الْحَقَّ إِلی مَکانِهِ عَزیزاً حَمیداً ، وَتُرْجِعُ احسانت را بر بندگانت توسعه می‌دهی و فراوان می‌گردانی؛ و حقّ و راستی را به جایگاه او در حالی که عزیز و نیرومند و ستوده باشد بازمی‌گردانی؛ الدّینَ عَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ و دین و آیین راستین خود را به دست با کفایت او تر و تازه می‌گردانی ؛ )از تو می‌خواهم( که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، فَقَدِ اسْتَشْفَعْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ ، وَقَدَّمْتُهُمْ أَمامی وَبَیْنَ یَدَیْ محمّد درود بفرستی، واقعیّت آن است که من ایشان را شفیع خود ساخته‌ام و آنان را پیشاپیش خود و پیشاپیش حوائجم به درگاه تو آورده‌ام ، تا حَوآئِجی ، وَأَنْ تُوزِعَنی شُکْرَ نِعْمَتِکَ ، فِی التَّوْفیقِ لِمَعْرِفَتِهِ ، خواسته‌هایم را برآورده سازی، و )از تو می‌خواهم( سپاسگزاری نعمت خودت را نصیبم کنی؛ در این که مرا به شناخت آن حضرت توفیق داده، وَالْهِدایَةِ إِلی طاعَتِهِ ، وَتَزیدَنی قُوَّةً فِی التَّمَسُّکِ بِعِصْمَتِهِ و به فرمان‌بری از او رهنمون گشته‌ای، و نیرویم را برای چنگ زدن به نگهبانی ویژه او وَالْإِقْتِدآءِ بِسُنَّتِهِ ، وَالْکَوْنِ فی زُمْرَتِهِ ، إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ ، و پیروی از روش‌های او، و بودن جزو همراهان و یارانش فزونی بخشی. راستی که تو شنوای دعا هستی ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(28)
به خاطر مهربانیّت ، ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
علّامه خواجویی در تعلیقه خود آورده است :
این که فرموده : »الّذی تجمع علی طاعته الآراء المتفرّقة« ؛ »دیدگاه‌های مختلف و پراکنده را بر فرمان‌برداری از او گرد می‌آوری« ، دلالت بر این مطلب دارد که در زمان دولت و حکومت مقتدرانه و فراگیر آن حضرت ، دیدگاه‌ها و خواسته‌ها با هم تفاوت ندارند و یکی می‌شوند ؛ تا جایی که هر که سخن و نظری می‌گوید ، در راستای فرمان برداری از آن حضرت است .
امام عصر صلوات اللَّه علیه ، رئیس و فرمان‌روایی مورد قبول و مورد اطاعت همگان است ، و هر کس به حقّ خود می‌رسد ، خمس در جای خود مصرف می‌شود ، و زکات ، غنیمت ، انفال ، دیه‌ها ، قصاص و دیگر احکام نیز به درستی انجام می‌شوند و به مصرف می‌رسند .
فدک ، به صاحبان واقعی‌اش می‌رسد ، و از تمام دشمنان خدا، به نفع دوستان خدا انتقام گرفته می‌شود ؛ چه زندگان آن‌ها و چه مردگان آن‌ها ، که با زنده‌کردنشان برای آن‌ها از دشمنان انتقام گرفته می‌شود .
دلیل مطالبی که عرض شد ، روایت‌های فراوانی است که در خصوص این موضوعات آمده است .
از جمله حدیث‌های یادشده می‌توان اشاره کرد به این حدیث که خداوند به زودی گروهی را هنگام ظهور حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه به دنیا برمی‌گرداند، که جزو شیعیان بوده‌اند و ایمانی خالص داشته‌اند، و از دنیا رفته‌اند . برگرداندن ایشان به جهت دست‌یابی به ثواب یاری و کمک‌رسانی به امام عصر صلوات اللَّه علیه ، و نیز شادکامی خودشان از دیدن برپایی دولت آن حضرت است .
نیز، گروهی را که کفرشان کامل بوده به دنیا برمی‌گرداند تا از ایشان انتقام بکشد، و بخشی از عذاب و رنجشی را که حقّ‌شان است - یعنی کشته شدن به دست شیعیان - به ایشان برسد ؛ و با مشاهده اقتدار و حکمرانی نیرومند آن حضرت ، به خواری و رسوایی کشیده شوند .
در آن زمان شریف، عدل و داد و نیکی در شرق و غرب هستی برپا می‌شود؛ چنان که خداوند در قرآن به این موضوع امر فرموده است .
همچنین ، بندگان خداوند ، توانگر و پر روزی خواهند شد، و هر چه برای زندگی مادی و نیز اُمور آخرت‌شان نیاز دارند ، برای‌شان فراهم خواهد بود .
در آن روزگار ، حقیقت و راستی به جایگاه ارزشمند و شایسته خود می‌رسد ، و آیین رهایی‌بخش اسلام نیز - با وجود از بین رفتنش - دوباره برمی‌گردد و از نو مطرح می‌شود ؛ بدین سان ، مسلمانان ، اسلام تازه را اختیار می‌کنند ، و در این روزگار است که حکومت زمین به طور کامل در اختیار نمایندگان الهی قرار می‌گیرد . خوشا به حال اهل آن روزگار ؛ خوشا به حال‌شان .
بار الها ؛ در ظهورش شتاب فرما ، و کار قیام او را آسان گردان ، و ما را از کسانی قرار بده که در زیر خیمه‌گاه‌های حکومت او درآیند ، و به شرف دیدار او و دوستانش نایل می‌شوند ، و پیش روی او به مبارزه می‌پردازند و دشمنان او را می‌کشند و خود نیز کشته می‌شوند تا فرمان او بلندمرتبه شود و آیین او قدرتمند گردد به حقّ محمّد و آل و عترتش ، که درودهای الهی نثارشان باد .(29)

20صلوات بر امام زمان ارواحنا فداه

أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَابْنِ أَوْلِیآئِکَ ، اَلَّذینَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ ، بارالها؛ درود بفرست بر نماینده‌ات که فرزند نمایندگان ویژه توست؛ همان بزرگوارانی که فرمان‌برداری از ایشان را فرض و واجب فرمودی، وَأَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ ، وَأَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ ، وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهیراً . و رعایت حقّ ایشان را بر همگان لازم کردی، و رجس و پلیدی را از ایشان زدودی، و بدین سان به طور کامل پاک و پاکیزه نگاهشان أَللَّهُمَّ انْتَصِرْ بِهِ لِدینِکَ ، وَانْصُرْ بِهِ أَوْلِیآئَکَ وَأَوْلِیآءَهُ وَشیعَتَهُ داشتی . خدایا ؛ او را یاور و پیروزگر دینت قرار ده، و دوستانت را و دوستان و شیعیان و یاران باوفای او را به واسطه او یاری وَأَنْصارَهُ ، وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ . أَللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ باغٍ وَطاغٍ ، برسان ؛ ما را نیز جزو این یاری‌شوندگان بگمار . خدایا؛ آن عزیز را از زیان و بدی تمام ستمگران و طاغوت‌ها و سرکشان وَمِنْ شَرِّ جَمیعِ خَلْقِکَ ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ ، وَعَنْ و از بدی و زیان همه آفریدگانت در پناه خودت بدار . و او را از پیش روی، پشت سر ، یَمینِهِ وَعَنْ شِمالِهِ ، وَاحْرُسْهُ وَامْنَعْهُ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ ، راست و چپ نگهبانی کن، و پاسداری و نگهدارنداه‌اش باش تا هیچ گزند و بدی بدو نرسد؛ وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ وَ الَ رَسُولِکَ ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ ، وَأَیِّدْهُ و بدین سان، پیامبرت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و آل رسولت را نیز محافظت فرما. خدایا؛ عدل و داد را به دست او آشکار فرما، و او را بِالنَّصْرِ ، وَانْصُرْ ناصِریهِ ، وَاخْذُلْ خاذِلیهِ ، وَاقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ با یاری‌ات تأیید و موفّق گردان، و یارانش را یاری کن، و مخالفان و بدخواهانش را خوار و رسوا کن؛ و به واسطه او ستمگران الْکَفَرَةِ ، وَاقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَالْمُنافِقینَ وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ حَیْثُ کافر را درهم بکوبان، و کافران و منافقان و تمام منکرانت را کانُوا مِنْ مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَامْلَأْ بِهِ دعایی ... در آغاز نمازها
- در شرق و غرب هستی و خشکی و دریای جهان - به واسطه او نابود فرما . به دست باکفایتش الْأَرْضَ عَدْلاً ، وَأَظْهِرْ بِهِ دینَ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ . وَاجْعَلْنِی زمین را پر از عدل و داد کن، و آیین راستین پیامبرت را - که بر او و آل او درود باد - را دوباره آشکار ساز. خدایا؛ اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَأَتْباعِهِ وَشیعَتِهِ ، وَأَرِنی فی الِ مرا جزو یاران و کمک‌رسانان به آن عزیز، و تابعان و پیروان آن بزرگوار مقرّر فرما ؛ و به من نشان بده در مورد آل مُحَمَّدٍ ما یَأْمُلُونَ ، وَفی عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَرُونَ ، إِلهَ الْحَقِّ امینَ .(30) محمّد آنچه را ایشان آرزو دارند و در مورد دشمنان‌شان آنچه را از آن پرهیز می‌کنند و می‌ترسند . ای معبود راستین؛ اجابت فرما .

21دعایی از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه در آغاز نمازها

سیّد حمیری رحمه الله در ضمن نامه‌ای به محضر مقدّس امام عصر ارواحنا فداه از حضرتش پرسید : آیا در آغاز نماز به عنوان توجّه می‌توان گفت: »علی ملّة إبراهیم ودین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم«؟
در توضیح این سؤال نیز بیان داشت که برخی از عالمان اظهار داشته‌اند که این بدعت است که گفته شود : »علی دین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم« به این دلیل که در این مورد تنها یک حدیث در کتاب‌های مربوط آمده ، و آن نیز در کتاب قاسم بن محمد موجود است که از جدّش حسن بن راشد نقل کرده که امام صادق‌علیه السلام به او فرمودند :
چگونه شروع به نماز می‌کنی؟
گفت : می‌گویم: »لبّیک وسعدیک« .
»خدایا ؛ دعوت تو را پاسخ می‌گویم و از این باب خوشبختم.«
امام صادق علیه السلام فرمودند :
پرسشم این نبود؛ پرسشم این است که این عبارت را هنگام شروع نماز چگونه می‌گویی: »وجّهت وجهی للّذی فطر السماوات والأرض حنیفاً مسلماً« .
روی به کسی آوردم که آسمان‌ها و زمین را آفرید؛ در حالی که تسلیم و پرستشگر او هستم؟
حسن بن راشد گفت: همان را می‌گویم .
حضرت فرمودند : این عبارت را این گونه بگو :
»علی ملّة إبراهیم ودین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ومنهاج علیّ بن أبی طالب علیه السلام والإیتمام بآل محمّد حنیفاً مسلماً وما أنا من المشرکین« .
بر آیین ابراهیم و دین محمّد و راه و روش علیّ بن ابی طالب ، و پذیرش پیشوایی آل محمّد - نماز می‌گزارم ، در حالی که پرستشگر و تسلیم خدا هستم، و شرک نمی‌ورزم .
امام زمان صلوات اللَّه علیه در پاسخ حمیری فرمودند :
توجّه )یعنی خواندن این دعا در آغاز نماز( واجب نیست؛ و مستحب مؤکّد در این باره - که همانند اجماع مورد قبول همگان می‌باشد - این عبارت است :
وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ حَنیفاً مُسْلِماً روی به کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را بیافرید؛ در حالی که من تنها او را می‌پرستم و تسلیم او هستم، عَلی مِلَّةِ إِبْراهیمَ وَدینِ مُحَمَّدٍ وَهُدی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَما أَنَا مِنَ بر آیین حضرت ابراهیم، و دین حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم، و هدایت امیر مؤمنان علی‌علیه السلام - هستم و به خدا نیز الْمُشْرِکینَ ، إِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَمَحْیایَ وَمَماتی للَّهِِ رَبِّ شرک نمی‌ورزم . به راستی که نماز ، عبادت ، زندگانی و مرگ من برای خداست که پروردگار الْعالَمینَ ، لا شَریکَ لَهُ وَبِذلِکَ اُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ . أَللَّهُمَّ جهانیان است و هیچ شریکی ندارد . من دستور یافته‌ام که چنین باشم و من جزو مسلمانان هستم. بار الها؛ اجْعَلْنی مِنَ الْمُسْلِمینَ ، أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیْطانِ مرا جزو مسلمانان قرار بده؛ از شیطان رانده‌شده به خدای شنوای دانا پناه می‌برم ، الرَّجیمِ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ، و پس از آن ، حمد را می‌خواند .(31)
به کمک نام خدای بخشنده مهربان .
دعای سهم اللیل از امام زمان علیه السلام
1 . بحار الأنوار : 359/84 ، به نقل از الإحتجاج : 307/2 .

22دعای حضرت صاحب الأمر عجّل اللَّه تعالی فرجه

سیّد بزرگوار ، علیّ بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« این دعا را از جمله دعاهای امام زمان ارواحنا فداه نقل کرده است :
إِلهی بِحَقِّ مَنْ ناجاکَ ، وَبِحَقِّ مَنْ دَعاکَ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ، تَفَضَّلْ خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم به حقّ هر کسی که با تو نجوا کرده است، و به حقّ هر کسی که در خشکی و دریا تو را خوانده است؛ عَلی فُقَرآءِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنآءِ وَالثَّرْوَةِ، وَعَلی مَرْضَی که نسبت به مردان و زنان فقیر مؤمن لطف کنی و توانگری و دارایی را روزی‌شان گردانی ؛ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالشِّفآءِ وَالصِّحَّةِ ، وَعَلی أَحْیآءِ الْمُؤْمِنینَ به مردان و زنان مریض مؤمن، شفا و سلامتی ارزانی بداری؛ و به مردان و زنان مؤمن که در قید حیات وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْکَرَمِ ، وَعَلی أَمْواتِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ هستند نیکی و بزرگواریت را مرحمت کنی؛ و به مردگان مؤمن - اعمّ از زن و مرد - بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ ، وَعَلی غُرَبآءِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ آمرزش و رحمت )گسترده‌ات( را ببخشایی ؛ و غریبان مؤمن را - اعمّ از زن و مرد - إِلی أَوْطانِهِمْ سالِمینَ غانِمینَ ، بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ أَجْمَعینَ .(32) در کمال سلامتی و بهره‌مندی ، به وطن‌هاشان باز گردانی ؛ به واسطه حضرت محمّد و آل او .

23دعای سهم اللیل ، از امام زمان ارواحنا فداه

این دعا از حضرت صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه روایت شده است :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِعَزیزِ تَعْزیزِ اعْتِزازِ عِزَّتِکَ، بِطَوْلِ حَوْلِ شَدیدِ خدایا؛ همانا از تو درخواست می‌کنم به واسطه عزّتمندی راستین و عزّت‌بخشت؛ به واسطه توانایی نیروی بزرگ قُوَّتِکَ ، بِقُدْرَةِ مِقْدارِ اقْتِدارِ قُدْرَتِکَ ، بِتَأْکیدِ تَحْمیدِ تَمْجیدِ قدرتت ؛ به واسطه توان اندازه‌های توانایی قدرتت؛ به واسطه بزرگیت که بسی جای سپاس و شکوهمندی حقیقی دارد؛ به واسطه عَظَمَتِکَ ، بِسُمُوِّ نُمُوِّ عُلُوِّ رَفْعَتِکَ ، بِدَیْمُومِ قَیُّومِ دَوامِ مُدَّتِکَ ، رفعت و والاییت که بسی والا و بلندمرتبه است ؛ به واسطه دایمی‌بودنت که مدّتت بسی پایدار و استوار است ؛ بِرِضْوانِ غُفْرانِ أَمانِ رَحْمَتِکَ ، بِرَفیعِ بَدیعِ مَنیعِ سَلْطَنَتِکَ ، به واسطه خشنودی آمرزش که امنیّت رحمتت را به همراه می‌آورد؛ به واسطه پادشاهی نوآور و استوارت که بسیار والامرتبه است و با بِسُعاةِ صَلاةِ بِساطِ رَحْمَتِکَ ، بِحَقآئِقِ الْحَقِّ مِنْ حَقِّ حَقِّکَ ، همه متفاوت و از همه بهتر است؛ به واسطه گستره رحمت تو به کوشندگان نماز؛ به واسطه حقیقت حقّ تو که دارای حقایقی راستین است؛ بِمَکْنُونِ السِّرِّ مِنْ سِرِّ سِرِّکَ ، بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عِزِّ عِزِّکَ ، بِحَنینِ به واسطه آن بخش از راز و رمز ویژه‌ات که آن را نیز در پرده راز نهاده‌ای؛ به واسطه آن بخش از عزّت و اقتدارت که پایه‌های عزّت توست؛ أَنینِ تَسْکینِ الْمُریدینَ ، بِحَرَقاتِ خَضَعاتِ زَفَراتِ الْخآئِفینَ ، به واسطه ناله‌های پنهانی و شِکوه‌های ارادتمندانت؛ به واسطه آه‌های آتشین و فروتنانه کسانی که از تو می‌ترسند؛ بِامالِ أَعْمالِ أَقْوالِ الْمُجْتَهِدینَ ، بِتَخَشُّعِ تَخَضُّعِ تَقَطُّعِ مَراراتِ به واسطه آرزوها ، کارها ، گفتار کوشش‌کنندگان؛ به واسطه خشوع و خضوع شکیبایان که در هنگام تلخی‌ها از الصَّابِرینَ ، بِتَعَبُّدِ تَهَجُّدِ تَمَجُّدِ تَجَلُّدِ الْعابِدینَ . أَللَّهُمَّ ذَهَلَتِ خود نشان می‌دهند؛ به واسطه عبادت‌ها، شب زنده‌داری‌ها و ثنا و ستایش‌گویی‌ها و نشاط کسانی که به عبادت و پرستش تو مشغول‌اند؛ الْعُقُولُ ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُ ، وَضاعَتِ الْأَفْهامُ ، وَحارَتِ خدای من؛ عقل‌ها و خردها از کار افتادند، و چشم‌ها ناتوان شدند، و فهم و درک‌ها تباه شده و به نابودی گرایید، و الْأَوْهامُ ، وَقَصُرَتِ الْخَواطِرُ ، وَبَعُدَتِ الظُّنُونُ عَنْ إِدْراکِ کُنْهِ خیال‌ها و اندیشه‌های ژرف‌نگر سرگردان شدند، و خاطرها نتوانستند ادامه راه را بروند، و گمان‌ها در دوردست‌ها ناکام کَیْفیَّةِ ما ظَهَرَ مِنْ بَوادی عَجآئِبِ أَصْنافِ بَدآئِعِ قُدْرَتِکَ ، دُونَ ماندند؛ ولی هیچ یک نتوانستند به طور کامل این را دریابند که شگفتی‌های آغازین و نوآوری‌های گوناگون قدرتت چگونه است؟ الْبُلُوغِ إِلی مَعْرِفَةِ تَلَأْ لُؤِ لَمَعانِ بُرُوقِ سَمآئِکَ . أَللَّهُمَّ مُحَرِّکَ و نتوانستند به این شناخت دست یابند که چگونه آسمان تو به نورافشانی و درخشندگی برق خود می‌پردازد . بار الها؛ ای الْحَرَکاتِ ، وَمُبْدِئَ نِهایَةِ الْغایاتِ ، وَمُخْرِجَ یَنابیعِ تَفْریعِ قُضْبانِ جنباننده جنبنده‌ها ؛ ای آغازگر پایان مقصودها؛ ای کسی که چشمه‌ها ساقه‌های گیاهان را بیرون می‌آورد ؛ النَّباتِ ، یَا مَنْ شَقَّ صُمَّ جَلامیدِ الصُّخُورِ الرَّاسِیاتِ ، وَأَنْبَعَ مِنْها ای کسی که سنگ‌های سخت و به زمین چسبیده را شکافت و از آن‌ها مآءً مَعیناً حَیاةً لِلْمَخْلُوقاتِ ، فَأَحْیی مِنْهَا الْحَیَوانَ وَالنَّباتَ ، آبی گوارا که باعث زندگانی آفریدگان است بیرون آورد و از آن آب نیز حیوان‌ها و گیاهان را زندگی بخشید؛ وَعَلِمَ مَا اخْتَلَجَ فی سِرِّ أَفْکارِهِمْ مِنْ نُطْقِ إِشاراتِ خَفِیَّاتِ و آن چه را در اندیشه‌های پنهان‌شان - همانند برق - می‌گذرد آگاهی دارد ، لُغاتِ النَّمْلِ السَّارِحاتِ. یا مَنْ سَبَّحَتْ وَهَلَّلَتْ وَقَدَّسَتْ وَکَبَّرَتْ چنان که از گفتاری که مورچگان با اشاره‌های رمزی )به عنوان لغت و زبان( دارند آگاه است؛ وَسَجَدَتْ لِجَلالِ جَمالِ أَقْوالِ عَظیمِ عِزَّةِ جَبَرُوتِ مَلَکُوتِ ای کسی که فرشتگان هفت آسمان برای شکوهِ زیبایی گفتارهای بزرگ مرتبه عزّت جبروت سَلْطَنَتِهِ مَلآئِکَةُ السَّبْعِ السَّماواتِ ، یا مَنْ دارَتْ فَأَضآءَتْ پادشاهی استوارش، زبان به تسبیح و تهلیل و تقدیس و تکبیر گشوده‌اند و به سجده افتاده‌اند؛ ای کسی وَأَنارَتْ لِدَوامِ دَیْمُومِیَّتِهِ النُّجُومُ الزَّاهِراتُ ، وَأَحْصی عَدَدَ که ستارگان پرتوافشان، در برابر دایمی بودن راستین او به چرخش در آمده‌اند و به نورافشانی پرداخته‌اند؛ ای کسی که تعداد الْأَحْیآءِ وَالْأَمْواتِ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خَیْرِ الْبَرِیَّاتِ ، زندگان و مردگان را می‌داند و به شماره درآورده است؛ بر محمّد و آل محمّد - که بهترین مردم هستند - درود بی‌پایانت را نثار فرما؛ وَافْعَلْ بی کَذا وَکَذا . و به جای »کذا و کذا« حاجات خود را مسألت می‌کنی .(33) و این کارم را برای من انجام بده .

24دعای دیگر از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

این دعای شریف نیز از وجود مبارک حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه روایت شده است :
أَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطَّاعَةِ ، وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ ، وَصِدْقَ النِّیَّةِ ، بارالها؛ توفیقِ فرمان‌برداری از خودت را روزیمان گردان؛ و)نیز، توفیق( دوری از گناه و نافرمانی ، نیّت درست و راستین، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ ، وَأَکْرِمْنا بِالْهُدی وَالْإِسْتِقامَةِ ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا شناخت حریم ممنوعه خود را نصیب ما بفرما، و ما را با هدایت و پایداری گرامی بدار. و زبان‌های ما را با بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ ، وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ ، وَطَهِّرْ سخنان درست و حکیمانه، استوار گردان . و دل‌های ما را از علم و معرفت پر کن ؛ و بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ ، وَاکْفُفْ أَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسِّرْقَةِ شکم‌های ما را از حرام و شبهه‌ناک پاک گردان؛ و دستان ما را از ستم و دزدی باز بدار؛ وَاغْضُضْ أَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ ، وَاسْدُدْ أَسْماعَنا عَنِ و چشمانمان را از خیانت و تبه‌کاری فرو ببند؛ و دروازه گوش‌های ما را بر شنیدن اللَّغْوِ وَالْغِیْبَةِ ، وَتَفَضَّلْ عَلی عُلَمآئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصیحَةِ ، وَعَلَی مطالب بیهوده و غیبت ببند. و به عالمان ما زهد و خیرخواهی مرحمت کن ؛ و به الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ ، وَعَلَی الْمُسْتَمِعینَ بِالْإِتِّباعِ دانش‌پژوهان تلاش ، کوشش و اشتیاق کرم کن ؛ و شنوندگان را موفّق به پیروی وَالْمَوْعِظَةِ ، وَعَلی مَرْضَی الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَالرَّاحَةِ ، وَعَلی و پندپذیری بگردان، و به بیماران مسلمان شفا و راحتی از بیماری عنایت فرما ؛ و مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ ، وَعَلی مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ ، دعای »یا نور النّور« ...
مسلمانانی را که از دنیا رفته‌اند با آغوش رأفت و مهربانی خاصّ خودت بپذیر؛ و پیران ما را دارای وقار و متانت و آرامش کن ؛ وَعَلَی الشَّبابِ بِالْإِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ ، وَعَلَی النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ ، جوانان مان را موفّق به توبه و بازگشت به درگاهت ساز؛ و به زنان حیاء و پاکدامنی مرحمت فرما ؛ وَعَلَی الْأَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ ، وَعَلَی الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ و ثروت‌مندان ما را متواضع و دست و دل باز گردان؛ و فقیران ما را موفّق کن تا شکیبایی وَالْقَناعَةِ ، وَعَلَی الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ ، وَعَلَی الْاُسَرآءِ و قناعت را پیشه کنند؛ و جنگجویان ما را به پیروزی و چیرگی برسان؛ و اسیران ما را بِالْخَلاصِ وَالرَّاحَةِ ، وَعَلَی الْاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ ، وَعَلَی به رهایی و راحتی از دست دشمن نایل کن؛ و فرمان‌فرمایان ما را دادگر و دل‌سوز گردان؛ و الرَّعِیَّةِ بِالْإِنْصافِ وَحُسْنِ السّیرَةِ ، وَبارِکْ لِلْحُجَّاجِ وَالزُّوَّارِ فِی رعیّت را نیز دارای انصاف و خوش‌رفتاری گردان؛ و زاد و توشه حاجیان و زائران را بابرکت گردان الزَّادِ وَالنَّفَقَةِ ، وَاقْضِ ما أَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ ، و موفّق‌شان کن تا حجّ و عمره‌ای را که بر آنان واجب نموده‌ای به درستی به انجام برسانند بِفَضْلِکَ وَرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(34)
همه این‌ها را به خاطر لطف و احسان و مهربانیت بر ما ارزانی دار، ای مهربان‌ترین مهربانان؛

25دعای »یا نور النّور«از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

این دعای شریف را کفعمی رحمه الله در کتاب »المصباح« از مولایمان امام زمان ارواحنا فداه نقل کرده است :
یا نُورَ النُّورِ ، یا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ ، یا باعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ ، صَلِّ ای روشنی‌بخش روشنی‌ها؛ ای تدبیر کننده کارها ؛ ای کسی که تمام مردگان درون قبرها را برمی‌انگیزی ؛ 1 . البلد الأمین : 480 ، المصباح : 374 .
عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ لی وَلِشیعَتی مِنَ الضّیقِ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و گشایشی برای من، و پیروان من فراهم کن تا از این تنگنا فَرَجاً ، وَمِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً ، وَأَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ ، وَأَطْلِقْ لَنا مِنْ رها شویم، و از اندوه‌ها بدرآییم؛ و مسیر و راه ما را وسیع گردان ، و از نزد خودت به گونه‌ای برای ما رهایی مقرّر کن که عِنْدِکَ ما یُفَرِّجُ ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ یا کَریمُ .(35)
گشایشی در تمام امورمان حاصل شود؛ و آن گونه که تو سزاوارش هستی - ای بزرگوار؛ - با ما رفتار کن.
در روایت است که : هر کس این دعا را همیشه بخواند ، با امام عصر صلوات اللَّه علیه محشور خواهد شد .(36)

26دعای دیگر از امام زمان ارواحنا فداه برای رفع مشکلات

این دعای شریف برای رفع مشکلات ، در کتاب »قصص الأنبیاء« از مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه نقل شده است :
یا مَنْ إِذا تَضایَقَتِ الْاُمُورُ فَتَحَ لَنا باباً لَمْ تَذْهَبْ إِلَیْهِ الْأَوْهامُ ، ای کسی که وقتی کارها بر ما تنگ آید ، دری را به روی ما می‌گشاید که به خیال و اندیشه هیچ کس نرسید باشد ؛ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَافْتَحْ لِاُمُورِی الْمُتَضایِقَةِ باباً بنابراین، از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و دری فراروی کارهای گره خورده و بسته شده‌ام بگشایی لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(37)
که هیچ ذهنی بدان نرسیده باشد . ای مهربان‌ترین مهربانان .
دعای مهمّ دیگر از امام زمان‌علیه السلام
در کتاب »التحفة الرضویّه« آورده است : علاّمه پرهیزگار جناب سیّد حسن فرزند سیّد علی آقا شیرازی ، این دعا را برایم روایت کرد و گفت که :
از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه روایت شده است .
این کلام را بعضی از بزرگانِ مورد اعتماد از ایشان نقل کرده‌اند .
وی گفت : برای برطرف شدن مشکلات و نیز دست‌یابی به خواسته‌ها و آرزوها ، پس از نمازهای پنجگانه - و نیز در دیگر حالات - باید خوانده شود ، و آن دعا این است :
یا مَنْ إِذا تَضایَقَتِ الْاُمُورُ فَتَحَ لَها باباً لَمْ تَذْهَبْ إِلَیْهِ الْأَوْهامُ ، ای کسی که وقتی کارها بر ما تنگ آید ، دری را به روی آن می‌گشاید که به خیال و اندیشه هیچ کس نرسید باشد ؛ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَافْتَحْ لِاُمُورِی الْمُتَضایِقَةِ باباً بنابراین، از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و دری فراروی کارهای گره‌خورده و بسته شده‌ام بگشایی لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(38)
که هیچ ذهنی بدان نرسیده باشد . ای مهربان‌ترین مهربانان .

27دعای مهمّ دیگر از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه برای برآورده شدن حاجت‌ها

سیّد علی خان در کتاب شریف »الکلم الطیّب« می‌گوید : این دعای ارزشمندی است از امام زمان صلوات اللَّه علیه برای کسی که چیزی از او ضایع گشته یا حاجتی دارد ؛ لذا شخصی که خواسته یا مشکل مهمّی دارد باید این دعا را بسیار بخواند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَنْتَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، مُبْدِئُ الْخَلْقِ وَمُعیدُهُمْ وَأَنْتَ اللَّهُ تو آن خدایی هستی که جز تو معبودی نیست؛ آغازگر و بازگرداننده آفریدگان هستی . و تویی آن خدایی 1 . التحفة الرضویّة : 114 .
الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، مُدَبِّرُ الْاُمُورِ ، وَباعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ ، که جز تو معبودی نیست، تدبیر کننده کارها هستی، و هر که را در قبرهاست برمی‌انگیزی؛ وَأَنْتَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ الْقابِضُ الْباسِطُ ، وَأَنْتَ اللَّهُ الَّذی تو همان خدای یکتایی هستی که جز تو معبودی نیست؛ تنگ‌گیرنده و گستراننده هستی؛ و تو آن خدایی هستی که لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، وارِثُ الْأَرْضِ وَمَنْ عَلَیْها . أَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ جز تو معبودی نیست؛ و وارث زمین و ساکنان آن هستی. از تو درخواست می‌کنم به واسطه نامت الَّذی إِذا دُعیتَ بِهِ أَجَبْتَ ، وَإِذا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ ، وَأَسْئَلُکَ که هر گاه بدان خوانده شدی پاسخ دادی، و هر گاه بدان وسیله از تو درخواست شده عطا کردی ؛ و بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ ، وَبِحَقِّهِمُ الَّذی أَوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِکَ به حقّ محمّد و اهل بیت او؛ و به واسطه حقّی که برای ایشان بر خود واجب ساخته‌ای از تو درخواست أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَقْضِیَ لی حاجَتی ، می‌کنم تا بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و حاجتم را برآورده سازی؛ اَلسَّاعَةَ السَّاعَةَ ، یا سَیِّداهُ ، یا مَوْلاهُ ، یا غِیاثاهُ ، أَسْئَلُکَ بِکُلِّ همین ساعت، همین ساعت ای آقای من؛ ای مولای من؛ ای فریادرس من؛ از تو می‌خواهم به واسطه تمامی اسْمٍ سَمَّیْتَهُ بِهِ نَفْسَکَ ، وَاسْتَأْثَرْتَ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ نام‌هایی که خویشتن را بدان نامیده‌ای فرموده‌ای، و آن را در دانش پنهانیت نزد خود نگه داشته‌ای؛ که تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ خَلاصَنا مِنْ هذِهِ بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی، و در رهایی ما از این گرفتاری و الشِّدَّةِ ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصارِ ، یا سَمیعَ الدُّعآءِ ، إِنَّکَ عَلی سختی شتاب کنی . ای دگرگون‌کننده دل‌ها و چشم‌ها ؛ ای شنوای دعا ؛ به راستی که تو بر کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(39)
هر چیزی توانا هستی ؛ به واسطه رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
دعا ... برای شفاء از بیماری‌ها

28دعای امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه برای شفاء از بیماری‌ها

محدّث نوری رحمه الله می‌فرماید : شیخ بزرگوار جناب کفعمی رحمه الله در کتاب »البلد الأمین« از حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه روایت می‌کند :
کسی که این دعا را با تربت امام حسین علیه السلام در ظرف نو بنویسد ، و آن را بشوید و بنوشد ، از بیماریش رهایی می‌یابد :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
بِسْمِ اللَّهِ دَوآءٌ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ شِفآءٌ ، وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ کِفآءٌ ، هُوَ )گفتن( »بسم اللَّه« دواست؛ و »الحمد للَّه« شفاست؛ و »لا اله الاّ اللَّه« موجب کفایت است؛ و الشَّافی شِفآءٌ ، وَهُوَ الْکافی کِفآءٌ ، أَذْهِبِ الْبَأْسَ بِرَبِّ النَّاسِ ، »هو الشافی« شفا است و »هو الکافی« کفایت است؛ تو را به پروردگار مردم سوگند می‌دهم که بدی را دور گردانی شِفآءٌ لایُغادِرُهُ سُقْمٌ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ النُّجَبآءِ . و شفایی بدهی که هیچ بیماری در پی آن نباشد . و درود پیوسته خداوند بر محمّد و آل نجیبش نثار باد . محدث نوری رحمه الله در ادامه می‌افزاید : دستخطّی از سیّد زین الدین علیّ بن حسین حسینی دیدم که بیان داشته است : این دعا را مردی از ساکنان کربلا در عالم خواب از حضرت مهدی ارواحنا فداه آموخته بود .
وی بیمار بود ، و از بیماری خود به حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه شکایت کرد و آن حضرت دستور فرمود این دعا را بنویسد و بشوید و بنوشد . وی چنان کرد و فوراً بیماریش برطرف شد . (40)

29دعای دیگر از امام زمان ارواحنا فداه برای رهایی از سختی‌ها و حفظ شدن از دزدان

مرحوم آیة اللَّه شیخ علی اکبر نهاوندی می‌نویسد : شیخ علی اکبر تهرانی - ساکن مشهد مقدّس - برای ما قضیّه‌ای تعریف کرد و گفت :
عالم متّقی شیخ محمّد تقی تربتی - که از دانشمندان بزرگ و علمای اخلاق و از شاگردان علّامه میرزا حبیب اللَّه رشتی بود و اجازه‌ای از ایشان داشت - فرمود : یکی از شاگردان متدیّن من - که از سادات شهر تربت بود - برای من تعریف کرد و گفت :
از زیارت عتبات عالیات که برمی‌گشتم ، همراه طلبه‌ای از خانقین خارج شدم و پیاده به دنبال قافله به طرف قصر شیرین حرکت کردیم ، از شدّت تشنگی و خستگی ناتوان شده ، و با زحمت زیاد خود را به قافله رساندیم ، دیدیم قافله را دزدها غارت کرده و اموالشان را برده بودند ، افرادی مجروح شده و در بیابان افتاده بودند ، و محمل‌ها شکسته و روی زمین افتاده بود .
ما از ترس به کناری رفته و به بالای تپّه‌ای رفتیم ، ناگاه دیدیم سیّد بزرگواری کنار ما ایستاده ، به ما سلام فرمود ، بعد هفت دانه خرمای زاهدی به من داد و فرمود : چهار دانه را خودت بخور ، و سه دانه آن را به شیخ بده .
چون خرماها را خوردیم تشنگی ما برطرف شد ، و فرمود : این دعا را به جهت رهایی از سختی‌ها ، و محفوظ بودن از شرّ دزدها بخوانید :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَخافُکَ، وَأَخافُ مِمَّنْ یَخافُکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِمَّنْ لایَخافُکَ . بارالها ؛ من از تو می‌ترسم؛ و از هر کسی که از تو می‌ترسد نیز می‌ترسم؛ و از کسانی که از تو نمی‌ترسند به خودت پناه می‌برم . دعای دیگری ... برای رهایی از...
پس از آن ؛ اندکی با آن سیّد بزرگوار راه رفتیم ، ناگاه اشاره کرد و فرمود : این منزل شماست . نگاه کردیم ، دیدیم منزل پایین آن تپّه بود ، و چون وارد منزل شدیم از شدّت خستگی خواب بر ما غلبه کرد ، خوابیدیم ، و متوجّه آنچه برای ما اتّفاق افتاده بود نشدیم ، چون بیدار شدیم دانستیم که آن بزرگوار حضرت ولیّ عصر ، صاحب الزمان عجّل اللَّه فرجه بوده است .(41)

30دعای دیگری از امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه برای رهایی از سختی‌ها و مشکلات

در کتاب »الکلم الطیّب« آورده است که : دستخطّی از یکی از دوستان بزرگوار و صالح و مورد اعتماد و ثابت قدم خود - که جزو سادات نیز هست - مشاهده کردم که چنین نوشته بود :
در ماه رجب سال یکهزار و نود و سه ، برادر دینی و دوست بسیار دوست داشتنی، دانشمند اهل عمل، دارای مراحل کمال انسانی، و صفات الهی، امیر اسماعیل بن حسین بیک بن علی بن سلیمان جابری انصاری برایم گفت: از شیخ نیکوکار و پرهیزگار و اهل احتیاط در رفتار، جناب حاج شیخ علی مکّی شنیدم که فرمود:
من به شدّت دچار گرفتاری و مشکلات شدم و دشمنانم نیز پیوسته حقوق مرا پایمال می‌کردند، تا جایی که ترسیدم جانم را نیز از کف بدهم و کشته شوم. در همین اوضاع دعایی را دیدم که داخل جیبم بود - در حالی که کسی آن را به من نداده بود - .
از این جریان در شگفت شدم و پیوسته حیران بودم تا آن که در عالم خواب شخصی را در قیافه صالحان و زاهدان دیدم که به من گفت: آن دعا را، ما به تو دادیم؛ آن را بخوان که از گرفتاری و مشکلات رهایی یابی . و برایم روشن نشد که گوینده آن کیست؟ و این جریان بر شگفتی و حیرتم افزود؛ تا آن که امام عصر ارواحنا فداه را در خواب دیدم که به من فرمود :
دعایی را که به تو عطا کردم بخوان ، و به هر کسی که می‌خواهی بیاموز .
من بارها آن دعا را تجربه کردم و هر بار گشایشی سریع در کارم مشاهده کردم تا آن که آن را برای مدّتی گم کردم و پیوسته تأسّف می‌خوردم و از رفتار بد خویش استغفار می‌کردم ؛ تا این که شخصی نزد من آمد و گفت : این دعا در فلان جا از تو افتاده است .
البتّه من به خاطر نداشتم که آنجا رفته باشم ، ولی به هر حال آن را پیدا کردم و برداشتم و سجده شکر الهی به جای آوردم . و دعا این است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
رَبِّ أَسْئَلُکَ مَدَداً رُوحانِیّاً تَقْوی بِهِ قُوایَ الْکُلِّیَّةُ وَالْجُزْئِیَّةُ ، بار پروردگارا ؛ مدد و کمک روحانی از تو درخواست می‌کنم که نیروهای کلّی و نیز جزئی مرا با آن تقویت و نیرومند گردانی ؛ حَتَّی أَقْهَرَ بِمَبادی نَفْسی کُلَّ نَفْسٍ قاهِرَةٍ ، فَتَنْقَبِضَ لی إِشارَةُ تا این که بتوانم با امکانات خویشتن هر کسی هر چه توان‌مند باشد شکست بدهم؛ به گونه‌ای که دقیق‌ترین دَقآئِقِها ، اِنْقِباضاً تَسْقُطُ بِهِ قُویها ، حَتَّی لایَبْقی فِی الْکَوْنِ ذُو و حسّاس‌ترین حرکت‌های او در اختیارم قرار گیرد و بدین سان نیروهای او از کار بیفتد. تا جایی که هیچ موجود دارای رُوحٍ إِلّا وَنارُ قَهْری قَدْ أَحْرَقَتْ ظُهُورَهُ . یا شَدیدُ ، یا شَدیدُ ، روحی در هستی نباشد، جز آن که آتشِ قهر من نُمود او را بسوزاند . ای سخت‌گیر ؛ ای سخت‌گیر ؛ یا ذَا الْبَطْشِ الشَّدیدِ ، یا قاهِرُ یا قَهَّارُ ، أَسْئَلُکَ بِما أَوْدَعْتَهُ ای صاحب سخت‌گیری شدید ؛ ای دارای سلطه؛ ای دارای غلبه و چیرگی فراوان ؛ به واسطه آن عِزْرآئیلَ مِنْ أَسْمآئِکَ الْقَهْرِیَّةِ ، فَانْفَعَلَتْ لَهُ النُّفُوسُ بِالْقَهْرِ ، أَنْ نام‌های قهری که به عزرائیل سپرده‌ای و تمام جان‌ها خواه ناخواه تحت تأثیر قهر و غلبه او هستند ، از تو درخواست می‌کنم تا در تُودِعَنی هذَا السِّرَّ فی هذِهِ السَّاعَةِ ، حَتَّی اُلَیِّنَ بِهِ کُلَّ صَعْبٍ ، همین ساعت از زندگانیم آن راز )که به عزراییل سپرده‌ای( را به من نیز عنایت فرمایی؛ تا در نتیجه هر سخت دشواری را نرم کنم، وَاُذَلِّلَ بِهِ کُلَّ مَنیعٍ ، بِقُوَّتِکَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینِ .
حرز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه
و هر نیرومندی را خوار و در اختیار قرار دهم؛ به کمک نیرویت، ای دارای نیروی استوار .
این دعا هنگام سحر - در صورت امکان - سه مرتبه و هنگام صبح سه مرتبه و در شب نیز سه مرتبه خوانده شود . البتّه اگر مشکلات خواننده این دعا بسیار سخت و غیر قابل تحمّل است پس از قرائت دعا سی مرتبه این دعا را نیز بخواند :
یا رَحْمانُ یا رَحیمُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ، أَسْئَلُکَ اللُّطْفَ بِما ای بخشنده ؛ ای مهربان حقیقی ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ از تو لطف را نسبت به آنچه جَرَتْ بِهِ الْمَقادیرُ . (42)
جاری گشته به آن مقدّرات تقاضا دارم .

31حرز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

سیّد بزرگوار ، علیّ بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« ، و مرحوم کفعمی در »البلد الأمین« حرز مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه را چنین نقل کرده‌اند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
یا مالِکَ الرِّقابِ ، وَهازِمَ الْأَحْزابِ ، یا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ ، یا مُسَبِّبَ ای صاحب اختیار همگان ؛ ای شکست دهنده حزب‌های متّحد شده ؛ ای گشاینده درها؛ ای سبب ساز حقیقی تمام الْأَسْبابِ ، سَبِّبْ لَنا سَبَباً لانَسْتَطیعُ لَهُ طَلَباً ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ ، سبب‌ها ؛ سببی برای ما بساز که توان دست‌یابی و جستجویش را نداریم؛ به حقّ کلمه شهادتین: »لا اله الا اللَّه« ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ الِهِ أَجْمَعینَ .(43)
»محمّد رسول اللَّه« ؛ که صلوات و درودهای الهی پیوسته بر او و تمام آل او نثار باد .

32دعای حجاب )پنهان بودن( ، از امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه

أَللَّهُمَّ احْجُبْنی عَنْ عُیُونِ أَعْدآئی ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَبَیْنَ أَوْلِیآئی ، بار الها ؛ مرا از دیده دشمنانم بپوشان ، و مرا با دوستانم گرد هم بیاور ، وَأَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی ، وَاحْفَظْنی فی غَیْبَتی إِلی أَنْ تَأْذَنَ لی و آن چه را به من وعده فرموده‌ای به انجام برسان ، و مرا در زمان غیبت و پنهانیم - تا آن گاه که اجازه آشکار شدنم فی ظُهُوری ، وَأَحْیِ بی ما دَرَسَ مِنْ فُرُوضِکَ وَسُنَنِکَ ، وَعَجِّلْ را صادر می‌فرمایی - در حفظ و نگهبانی خود بدار، و واجبات و مستحبّاتی که کهنه شده‌اند به دست من زنده کن، و در فَرَجی ، وَسَهِّلْ مَخْرَجی ، وَاجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً ، گشایش امرم شتاب فرما، و شرایط قیام مرا آسان و فراهم گردان ، و از جانب خودت برایم سلطنتی یاری‌کننده مقرّر دار ، وَافْتَحْ لی فَتْحاً مُبیناً ، وَاهْدِنی صِراطاً مُسْتَقیماً ، وَقِنی جَمیعَ و پیروزی آشکاری نصیبم ساز، و مرا در راه راست رهنمون باش، و مرا از ما اُحاذِرُهُ مِنَ الظَّالِمینَ ، وَاحْجُبْنی عَنْ أَعْیُنِ الْباغِضینَ ، ستمگرانی که حذر می‌کنم در حفظ و حراست بدار، و مرا از دیده کینه توزان اَلنَّاصِبینَ الْعَداوَةَ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ ، وَلایَصِلْ مِنْهُمْ إِلَیَّ أَحَدٌ و دشمنان سرسخت آل پیامبرت که پرچم دشمنی به دوش دارند پنهان بدار ، و مگذار هیچ گزندی از هیچ کسی به من رسد . بِسُوءٍ . فَإِذا أَذِنْتَ فی ظُهُوری فَأَیِّدْنی بِجُنُودِکَ ، وَاجْعَلْ مَنْ آن گاه که اجازه ظهور و آشکار شدن مرا دادی نیز با سپاهیان خودت موفّق و تأییدم فرما، و یَتَّبِعُنی لِنُصْرَةِ دینِکَ مُؤَیَّدینَ ، وَفی سَبیلِکَ مُجاهِدینَ ، وَعَلی پیروانم را که برای یاری دینت گرداگرد من هستند و در راه تو جهاد می‌کنند نیز تأیید کن و موفّق فرما؛ مَنْ أَرادَنی وَأَرادَهُمْ بِسُوءٍ مَنْصُورینَ ، وَوَفِّقْنی لِإِقامَةِ دعا برای فرَج در روز ظهور
)این دوستانم را( بر بدخواهان من و ایشان یاری کن . مرا موفّق کن تا حُدُودِکَ ، وَانْصُرْنی عَلی مَنْ تَعَدَّی مَحْدُودَکَ . وَانْصُرِ الْحَقَّ ، حدود تو را برپا گردانم، و بر هر کسی که پا از مرز و حدود تو فراتر گذاشته است مرا یاری فرما و غالب گردان . حقّ و راستی را یاری کن، وَأَزْهِقِ الْباطِلَ ، إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً ، وَأَوْرِدْ عَلَیَّ مِنْ شیعَتی و باطل را نابود و نیست گردان؛ چرا که باطل رفتنی است. آن دسته از دوستان و پیروان وَأَنْصاری مَنْ تَقَِرُّ بِهِمُ الْعَیْنُ ، وَیَشُدُّ بِهِمُ الْأَزْرُ ، وَاجْعَلْهُمْ فی و یاران مرا که موجب چشم روشنی و پشت گرمی هستند، نزد من بیاور؛ و ایشان را نیز در حِرْزِکَ وَأَمْنِکَ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(44)
نگهبانی و امنیّت ویژه‌ات قرار بده؛ )این کارها را( با رحمت خود انجام بده، ای مهربان‌ترین مهربانان.
سیّد بزرگوار جناب علیّ بن طاووس رحمه الله در کتاب »مهج الدعوات« بعد از نقل این دعای حجاب و حجاب‌های دیگر فرموده است : این حجاب‌ها ، از جمله چیزهایی هستند که به ما خواندن آنها الهام شد هنگامی که سیل آمد و موجب غرق‌شدن عدّه‌ای شد و آب همه جا را فرا گرفته بود و به سختی می‌توانستیم جان سالم به در ببریم ، و شدّت سیل باعث ویرانی مناطق سیل‌زده شده بود . با اجابت این دعاها امکان ماندن ما در آن جا و دفع شدن این گرفتاری‌ها حاصل شد و ضامن سلامتی ما از این حوادث گشت . و خداوند را سپاس .(45)

33دعا برای فرَج در روز ظهور

شیخ نعمانی رحمه الله در کتاب »الغیبة« این دعا را از یونس بن ظبیان نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود :
وقتی شب جمعه فرا می‌رسد ، خدای تعالی فرشته‌ای را به آسمان دنیا می‌فرستد ؛ پس از دمیدن صبح ، آن فرشته بر عرش نشسته و بر بالای بیت المعمور قرار می‌گیرد ، و منبرهایی از نور برای حضرت محمّد ، حضرت علی ، امام حسن و امام حسین علیهم السلام آماده می‌کند ، و آن‌ها بر فراز منبرها می‌روند و فرشتگان و پیامبران و مؤمنان گرداگرد ایشان در می‌آیند و درهای آسمان گشوده می‌شود.
هنگامی که ظهر فرا رسد، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم عرض می‌کند : پروردگارا ؛ زمان انجام وعده تو که در قرآن فرموده‌ای کی فرا می‌رسد .
)و آن وعده، این آیه شریفه است :(
»وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً«(46) .
خدا به مؤمنانی که اعمال شایسته دارند وعده داده که به طور حتم ایشان را - همانند پیشینیان که به خلافت رسانید - به خلافت و حکومت بر زمین گمارد، و شرایط اجرای دینی را که برای‌شان پسندیده است فراهم سازد، و به جای خوف و هراسی که در روزگار برای ایشان به وجود آمده است امنیّت و آرامش را جایگزین سازد .
پس از این ، فرشتگان و پیامبران نیز همین دعا را می‌کنند ؛ سپس حضرت محمّد و علی و حسن و حسین علیهم السلام به سجده می‌افتند، و عرضه می‌دارند :
یا رَبِّ إِغْضَبْ ، فَإِنَّهُ قَدْ هُتِکَ حَریمُکَ ، وَقُتِلَ أَصْفِیآؤُکَ ، وَاُذِلَّ پروردگارا؛ خشم کن؛ زیرا، حرمتت شکسته شد، و برگزیدگانت کشته شدند، عِبادُکَ الصَّالِحُونَ .
و بندگان صالح و شایسته تو به خواری کشیده شدند .
دعای حضرت ... در اوّل ظهور
خداوند دعای آنان را می‌پذیرد و »روز معلوم« همان روز است .(47)

34دعای حضرت بقیة اللَّه ارواحنا فداه در اوّل ظهور

در روایتی آمده است که مفضّل از امام صادق علیه السلام پرسید : ای آقای من ؛ از کجا و چگونه )حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه( آشکار می‌شود و ظهور می‌فرماید ؟
حضرتش فرمود :
ای مفضّل ؛ او به تنهایی آشکار می‌شود؛ به تنهایی نزد خانه کعبه می‌آید؛ به تنهایی داخل خانه کعبه می‌شود.
تنهاست که تاریکی شب او را فرا می‌گیرد؛ و آن گاه که چشمان مردم به خواب رفت و تاریکی شب زیادتر گشت ، جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان، در صف‌های منظم به خدمتش شرفیاب می‌شوند و جبرئیل به آن بزرگوار عرضه می‌دارد: ای آقای من؛ گفتارت پذیرفته شد، و اجازه کار )ظهور( به تو عطا شد .
آن امام بزرگوار، در این حال دستان مبارکش را بر چهره شریف خود می‌کشد و می‌گوید:
» اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی صَدَقَنا وَعْدَهُ ، وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ ، نَتَبَوَّءُ مِنَ سپاس ویژه خداست که وعده خویش را نسبت به ما انجام داد، و ما را وارث زمین گردانید، تا هر کجا که بخواهیم الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشآءُ ، فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ « (49). (48)
در بهشت ساکن گردیم ؛ بنابراین ، چه نیکوست پاداش کسانی که اهل عمل هستند .

35دعای شیعه هنگام خروج حضرت قائم ارواحنا فداه

پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند :
اگر می‌خواهی از غرق شدن و آتش‌سوزی و سرقت در امان باشی، در هنگام صبح بگو :
بِسْمِ اللَّهِ ما شآءَ اللَّهُ، لایَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ ، بِسْمِ اللَّهِ ما شآءَ اللَّهُ، به نام خدا؛ هر چه خدا بخواهد، )همان خواهد شد؛( جز خدا، کسی نمی‌تواند بدی‌ها را برطرف و دور کند. به نام خدا؛ هر چه خدا بخواهد، لایَسُوقُ الْخَیْرَ إِلَّا اللَّهُ ، بِسْمِ اللَّهِ ما شآءَ اللَّهُ ، ما یَکُونُ مِنْ نِعْمَةٍ )همان خواهد شد؛( جز خدا کسی نمی‌تواند خیر و خوبی را بکشاند. به نام خدا؛ هر چه خدا بخواهد، )همان می‌شود؛( هر نعمتی که وجود فَمِنَ اللَّهِ ، بِسْمِ اللَّهِ ما شآءَ اللَّهُ ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ داشته باشد از خداست. به نام خدا؛ هر چه خدا بخواهد )همان خواهد شد؛( هر نیرو و جنبشی، تنها به واسطه خدای بلند مرتبه الْعَظیمِ، بِسْمِ اللَّهِ ما شآءَ اللَّهُ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ. بزرگوار خواهد بود. به نام خدا؛ هر چه خدا بخواهد، )همان خواهد شد؛( و خدا بر محمّد و آل بسیار پاکش درود بفرستد .
هر کس این دعا را در بامداد هر روز ، سه مرتبه بخواند ، از غرق شدن و آتش‌سوزی و سرقت در امان خواهد بود تا آن گاه که شب فرا رسد؛ و اگر آن را شامگاهان سه بار بخواند، تا صبح از این بلاها در امان است .
خضر و الیاس علیهما السلام هر ساله یکدیگر را در مراسم حج ملاقات می‌کنند، و هنگام خداحافظی با خواندن این دعا از یکدیگر جدا می‌شوند.
... هنگام عبور از وادی السلام
این ، شعار شیعیان من است ، و در زمان قیام حضرت قائم ارواحنا فداه نیز دوستان و دشمنانم با این عبارات از یکدیگر شناخته و جدا می‌شوند .(50)

36دعای آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه هنگام عبور از وادی السلام

حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه می‌فرماید :
گویا او ) حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه ( را می‌بینم که سوار بر اسبی آراسته که پیشانی آن از سفیدی می‌درخشد ، از وادی السلام عبور می‌کند و به سوی رودخانه سهله می‌رود و این دعا را می‌خواند :
لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ حَقّاً حَقّاً ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ إیماناً وَصِدْقاً ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ به حقیقت و واقعیّت اعتراف می‌کنم که جز خدا معبودی نیست؛ ایمان دارم و تصدیق می‌کنم که هیچ معبودی جز خدا نیست؛ از روی بندگی و تَعَبُّداً وَرِقّاً . أَللَّهُمَّ مُعِزَّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَحیدٍ ، وَمُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنیدٍ ، سلب اختیار از خود در برابر خدا، عرضه می‌دارم که جز او معبودی نیست . بار الها؛ ای عزّت‌بخش هر مؤمن غریب و تنها؛ ای کسی که أَنْتَ کَنَفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ ، وَتَضیقُ عَلَیَّ الْأَرْضُ بِما هر ستمگر زورگوی کینه‌توزی را تو خوار می‌کنی؛ تو تنها پناهگاه و حامی من هستی ؛ آن گاه که راه‌های گوناگون مرا به رنج افکند ؛ و زمین رَحُبَتْ . أَللَّهُمَّ خَلَقْتَنی وَکُنْتَ غَنِیّاً عَنْ خَلْقی ، وَلَوْلا نَصْرُکَ با این همه گستره و پهنا، بر من تنگ آید . بار الها ؛ تو مرا آفریده‌ای در حالی که بی‌نیاز از آفرینش من بودی؛ اگر جز یاری‌رساندن تو بود، إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ ، یا مُنْشِرَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَواضِعِها ، به طور حتم من نیز از شکست‌خوردگان بودم . ای خدایی که رحمت و مهربانی خویش را از جایگاه‌های آن می‌پراکنی؛ وَمُخْرِجَ الْبَرَکاتِ مِنْ مَعادِنِها ، وَیا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِشُمُوخِ ای خدایی که برکت‌ها را از معدن‌های آن بیرون می‌آوری؛ ای خدایی که بلند مرتبگی الرَّفْعَةِ ، فَأَوْلِیآؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ ، یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیْرَ و والایی را به خویش اختصاص داد، و بدین سان دوستانش به واسطه عزّت او عزّت‌مند می‌شوند؛ ای که تمام پادشاهان، الْمَذَلَّةِ عَلی أَعْناقِهِمْ ، فَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ خآئِفُونَ ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یوغ خواری و ذلّت را بر گردن خویش در برابر تو افکنده‌اند، و از خشم تو و هیبتت پیوسته بیمناک هستند؛ به واسطه آن نامت از تو الَّذی فَطَرْتَ بِهِ خَلْقَکَ ، فَکُلٌّ لَکَ مُذْعِنُونَ . أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ درخواست می‌کنم که آفریدگانت را با آن آفریدی، و همه به فرمان‌برداریت گردن نهاده‌اند . از تو درخواست می‌کنم عَلی مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُنْجِزَ لی أَمْری ، وَتُعَجِّلَ لی فِی الْفَرَجِ ، که بر محمّد صلی الله علیه وآله وسلم درود بفرستی، و کار مرا به انجام برسانی، و در گشایش و فرج کار من شتاب فرمایی، وَتَکْفِیَنی وَتُعافِیَنی وَتَقْضِیَ حَوآئِجی ، اَلسَّاعَةَ السَّاعَةَ ، اَللَّیْلَةَ و مرا کفایت کنی و عافیت و سلامتی ببخشی و خواسته هایم را برآورده سازی؛ در همین ساعت؛ در همین ساعت؛ همین امشب؛ اللَّیْلَةَ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(51)
همین امشب ؛ به راستی که تو بر هر چیزی توانایی .

37ثواب خواندن سوره »کهف«

صلوات بر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
) أللّهمّ صلّ علی فاطمة وأبیها ... (
یکی از صلوات‌های مجرّب و مؤثّر در گرفتن حاجت ، صلوات حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است به این گونه که پانصد و سی مرتبه بگوید :
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَأَبیها وَبَعْلِها وَبَنیها ] وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ خداوندا ؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامیش و فرزندان عزیزش ] و به آن رازی که در وجود او به فیها [ بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ .
ودیعه نهادی [ به تعداد آن چه دانش تو بر آن احاطه دارد .
این ختم در کتب قدیمه دعا ذکر نشده و از زمان شیخ اعظم انصاری رحمه الله در میان زبان‌ها افتاده و معروف شده است .
ما به خاطر دو جهت این صلوات را نقل نمودیم :
1 - اگرچه این صلوات در کتب قدیمه وجود ندارد و از مرحوم شیخ انصاری شنیده شده ولی به خاطر ارتباطی که آن بزرگوار با حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه داشته است به احتمال قوی این دعا از حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه صادر شده است .
2 - مقصود از »السرّ المُستودع فیها« حضرت حجّت عجّل اللَّه تعالی فرجه می‌باشد .(52)

38ثواب خواندن سوره مبارکه »کهف«

در این بخش از کتاب ، به برخی از ویژگی‌های سوره‌های قرآن می‌پردازیم ، که با موضوع کتاب نیز بی‌ارتباط نیستند .
1 - پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید :
هر که سوره مبارکه »کهف« را بخواند ، تا هشت روز از از هر فتنه‌ای در امان خواهد بود؛ بدین سان، اگر دجّال نیز در آن هشت روز خروج کند ، خداوند متعال او را از فتنه دجّال محافظت خواهد داشت .
2 - در حدیث دیگری نیز از آن بزرگوار روایت شده است که فرمود :
هر که ده آیه از سوره »کهف« را از حفظ بخواند ، فتنه دجّال به او ضرری نخواهد رسانید؛ و کسی که تمام سوره را بخواند ، داخل بهشت می‌شود .
3 - در حدیث دیگری ، حضرت می‌فرمایند :
هر که ده آیه از ابتدای سوره مبارکه »کهف« را حفظ کند ، و پس از آن دجّال را درک کند ضرر و زیانی به وی نخواهد رسید . و هر که آیات پایانی این سوره را حفظ کند در روز قیامت نوری روشنی‌بخش برایش خواهد بود .(53)

39 از خواصّ سوره »یس«

یکی از اهل علم که مورد اعتماد من است قضیّه‌ای را در فضیلت سوره مبارکه »یس« برایم نقل کرد: یکی از بندگان خدا در شهر یزد گرفتاری سختی داشت، خدمت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه شرفیاب می‌شود، در حالی که آن بزرگوار را نمی‌شناسد، حضرت به او می‌فرمایند:
سوره »یس« را بخوان ، چون به کلمه »مبین« که در شش مورد آمده است ، رسیدی حاجت خود را نیّت کن و پس از قرائت سوره، حاجت خود را درخواست کن ، تا خداوند دعای تو را مستجاب نماید .
گفت : چون در سوره »یس« تأمّل کردم ، دیدم کلمه »مبین« در هفت مورد از این سوره آمده است، از این مسئله تعجّب کردم ، ولی چون دقّت نمودم ، فهمیدم که در شش مورد کلمه »مبین« بدون » الف و لام « آمده است و در یک مورد با »الف و لام« است ، آن گاه سوره را همان طوری که حضرت فرموده بودند خواندم ، و خداوند متعال دعایم را مستجاب کرد .

40فضیلت سوره‌های »مسبّحات«

فضیلت سوره‌های »مسبّحات«
جابر از امام محمّد باقر علیه السلام روایت کرده است که :
هر که سوره‌های مسبّحه را پیش از خواب بخواند ، پیش از مرگ ، حضرت مهدی )صلوات اللَّه علیه( را درک خواهد کرد ، و اگر بمیرد نیز در همسایگی پیامبر خواهد بود .(54)
طریحی رحمه الله سوره‌های مسبّحه را سوره‌هایی می‌داند که با تسبیح الهی آغاز شده باشند .
ملّا محمّد صالح مازندرانی رحمه الله می‌گوید : مسبّحات سوره‌هایی هستند که در آغازشان کلمه‌های »سَبَّح« یا »یسبِّح« یا »سَبَّح« یا »سُبحان« آمده باشد.
بنابراین احتمال ، این سوره‌ها هفت سوره هستند : سوره اسراء ، سوره حدید ، سوره حشر ، سوره صفّ ، سوره جمعه ، سوره تغابن و سوره مبارکه اعلی .
ولی مرحوم کفعمی در حاشیه »مصباح« خود پس از بازگو کردن روایت مذکور ، می‌گوید : مسبّحات ؛ نام پنج سوره قرآنی است . و جز سوره اسراء و اعلی ، بقیّه را نام برده است . شیخ صدوق رحمه الله در فضیلت سوره تغابن به عنوان آخرین سوره مسبّحه ، این روایت را آورده است و از کلامش برمی‌آید که وی نیز این سوره‌ها را پنج تا می‌داند . مجلسی رحمه الله در »حلیة المتقین« ، و نیز فیض کاشانی رحمه الله در کتاب »وافی« تصریح کرده‌اند که تعداد این سوره‌ها پنج سوره است .
یکی از فضلاء می‌گوید : بهتر است بدانید که برای تحقّق شرط مزبور در روایت فوق ، خواندن این سوره‌ها برای یک مرتبه هم کفایت می‌کند و مراد - یعنی درک زمان حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه یا همسایگی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم - حاصل خواهد شد .
لیکن ، در این مقام که مقصود تشویق به خواندن این سوره‌ها و عادت کردن به تلاوت آن‌هاست ، ظاهر آن است که درک آن حضرت یا همسایگی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با تکرار و عادت کردن به تلاوت سوره‌های یاد شده خواهد بود .
البتّه ، پر واضح است که ترک آن در بعضی از اوقات ، ضرری به تکراری که لازمه ادراک آن حضرت یا جوار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است نمی‌زند .
از سویی در ظاهر مراد از درک آن حضرت ، درک با آگاهی و شناخت آن حضرت است .
سببش نیز می‌تواند یا این باشد که این سوره‌ها در مورد حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه و ویژگی‌ها و حالت‌های اوست ؛ اگرچه ما آن را ندانیم و یا خاصیّت خواندن این سوره‌ها این خواهد بود . این مطلب در مورد سوره‌های دیگری که ثواب و پاداش معیّنی دارند نیز صدق می‌کند .(55)
مؤلّف گوید : درباره »آیة الکرسی« و آیه شریفه »نور« و آیه »رَبِّ أَدْخِلْنی« و آیات دیگر ختوماتی ذکر شده است که مناسب با این موضوع است ، ولی از نقل آن‌ها صرف نظر نمودیم .
باید توجّه داشته باشیم که عالی‌ترین راه برای تشرّف به محضر مقدّس حضرت بقیّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه جلب توجّه و رضایت کامل آن بزرگوار می‌باشد .

41خواندن سوره »القارعة«سبب ایمنی از فتنه دجّال است

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که می‌فرماید :
هر کسی که سوره مبارکه »قارعه« را تلاوت کند خداوند او را از فتنه دجّال از این که به او بگرود و نیز از سختی جهنّم در امان نگاه می‌دارد .(56)
...................( Anotates ).................
1)
2)
3) مفاتیح الجنان : 1061 ، زاد المعاد : 488 ، البلد الأمین : 124 ، مصباح الزائر : 455 ، المصباح : 729 ، الصحیفة الصادقیّة : 204 ، باب السعادة : 214 .
4) سوره توبه ، آیه 111 .
5) سوره فتح ، آیه 10 .
6) مکیال المکارم : 230/2 .
7)
8) مهج الدعوات : 398 ، بحار الأنوار : 337/95 ، نجم الثاقب : 782 .
9) جمال الاُسبوع : 307 ، و در مصباح المتهجّد : 409 ، المصباح : 726 ، و البلد الأمین : 122 با تفاوتی اندک . نیز، سیّد بن طاووس رحمه الله با کمی کاستی و فزونی همین را در کتاب مصباح الزائر : 457 نقل کرده است .
10)
11)
12)
13) جمال الاُسبوع : 315 ، و در مصباح المتهجّد : 411 ، و مصباح الزائر : 425 با اندکی تفاوت .
14)
15)
16) جمال الاُسبوع : 314 .
17) مهج الدعوات : 396 .
18) مهج الدعوات : 396 ، بحار الأنوار : 336/95 ، النجم الثاقب : 482/2 .
19)
20)
21) بحار الأنوار : 355/95 .
22)
23)
24) مصباح المتهجّد : 238 .
25) جنّات الخلود : 41 .
26)
27)
28) مفتاح الفلاح : 498 ، المصباح : 194 )با اندکی تفاوت( .
29) مفتاح الفلاح : 502 .
30) مصباح المتهجّد : 405 .
31)
32) مهج الدعوات : 352 .
33) المصباح : 354 ، البلد الأمین : 479 .
34)
35) المصباح : 407 ، جنّات الخلود : 41 ، ضیاء الصالحین : 533 ، الجُنّة الواقیة والجَنّة الباقیة )مخطوط( : 59 .
36) منتخب الأثر : 3 . 521 . قصص الأنبیاء : 363 .
37)
38)
39) الکلم الطیّب : 14 .
40) جنّة المأوی : 226 ، دار السلام : 288/1 .
41) العبقریّ الحسان : 117/1 المسک الأذفر .
42) الکلم الطیّب : 10 ، جنّة المأوی : 225 ، دار السلام : 288/1 .
43) مهج الدعوات : 64 ، المصباح : 407 .
44) مهج الدعوات : 360 ، المصباح : 296 .
45) مهج الدعوات : 361 .
46) سوره نور ، آیه 55 .
47) مکیال المکارم : 393/1 ، از الغیبة مرحوم نعمانی : 276 .
48) سوره زمر ، آیه 74 .
49) بحار الأنوار : 7/53 .
50) مکیال المکارم : 193/1 ، بحار الأنوار : 24/39 .
51) العدد القویّة : 75 ، دلائل الإمامة : 458 )با تفاوتی اندک( .
52) رجوع کنید به : »الصحیفة المبارکة المهدیّة« .
53) مکیال المکارم : 166/1 .
54) ثواب الأعمال : 118 .
55) دار السلام : 91/3 .
56) المصباح : 600 ، ثواب الأعمال : 125 .

بخش هفتم:توسّل به حضرت بقیّة اللَّه علیه السلام

اشاره

علاّمه مستنبط رضوان اللَّه علیه چنین می‌فرماید : از نظر عقل و نقل بر ما لازم است که به الطاف حضرت حجّت ارواحنا فداه چنگ زنیم و در سختی‌ها و مشکلات به او پناه بریم .
چرا که آن بزرگوار ، سلطان زمان و امام و پیشوای عصر حاضر است ؛ گر چه از دیدگان ما غایب است ، همانا او ما را می‌بیند ولی ما او را نمی‌بینیم ، یا او را می‌بینیم ولی نمی‌شناسیم . به هر حال خورشید عنایتش بر ما می‌تابد ، حاجت هر کسی را که به او توسّل جوید ، برآورده می‌سازد .
ایشان می‌افزایند : از این توسّل آثار و نتایج عجیبی یافتم و هرگز خلافی از آن مشاهده نکردم .
آری ؛ هر کس لذّت توسّل به دامان باکرامتش را نچشیده باشد از این حقایق بی‌بهره است ؛ »بنفسی ] أنت[ من مغیّب لم یخل منّا« ؛ »جانم فدایت ؛ تو آن غایبی هستی که از میان ما خارج نمی‌باشد« .(1)

جریان دعای توسّل خواجه نصیر رحمه الله

جریان دعای توسّل ...

مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی اهل قریه جهرود ساوه بوده و ولادت باسعادت او در یازدهم جمادی الاولی سال پانصد و نود و هفت در شهر طوس اتّفاق افتاده که مادّه تاریخ او با آیه کریمه » جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً «(2) موافق است و در هیجدهم ماه ذیحجّه سال ششصد و هفتاد و دو از این جهان درگذشت و مجموع عمر شریفش هفتاد و پنج سال بوده است .
علاّمه عراقی در کتاب »دار السلام« می‌نویسد : بنا بر آنچه در زبان‌ها افتاده و در بعضی از کتاب‌ها نوشته شده :
خواجه نصیر مدّت بیست سال کتابی در مناقب اهل بیت عصمت علیهم السلام تألیف نمود و آن را با خود به بغداد برد که به نظر خلیفه عبّاسی برساند .
اتّفاقاً وقتی رسید که خلیفه با ابن حاجب برای تفریح و تماشا در کنار شطّ بغداد بودند . خواجه آن کتاب را نزد خلیفه نهاد و او آن را به ابن حاجب داد و چون آن ناصبی نظر به مناقب ائمّه اطهار علیهم السلام نمود از شدّت بغض ، آن کتاب را در آب انداخت و از روی استهزا گفت : »أعجبنی تلمّه« ؛ یعنی : صدای افتادن این کتاب در آب ، مرا به تعجّب درآورد .
پس رو به آن جناب کرد و گفت : اهل کجایی ؟
خواجه فرمود : اهل طوسم .
گفت : از گاوان یا از خران آن محلّ هستی ؟
خواجه فرمود : از گاوان آن محلّم !
ابن حاجب گفت : پس شاخت در کجاست ؟
خواجه فرمود : شاخم را در طوس گذاشته‌ام می‌روم و آن را می‌آورم !
پس خواجه مهموم و مغموم و محروم روی به دیار خود نهاد ، اتّفاقاً شبی در خواب بقعه‌ای را دید که در مکانی قرار گرفته و در آن بقعه مقبره‌ای است که بر آن مقبره صندوقی نهاده‌اند و بر آن صندوق دعایی را که معروف است به دعای توسّل خواجه نصیر نوشته‌اند و حضرت حجّت عجّل اللَّه فرجه در آن بقعه می‌باشد .
پس آن بزرگوار آن دعا و کیفیّت ختم آن را تعلیم خواجه فرمود . چون از خواب بیدار شد قسمتی از آن را فراموش کرده بود . بار دیگر خوابید و همان جریان را دو مرتبه در خواب دید و قسمت فراموش شده را از آن بزرگوار یاد گرفت .
چون بیدار شد مجموع آن را که در خاطرش محفوظ مانده بود به رشته تحریر درآورد، و برای تلافی عمل خلیفه و ابن حاجب و انتقام‌گیری از آن‌ها مشغول انجام آن ختم گردید ، تا آن که دعایش به اجابت مقرون شد ، و حضرت صاحب الأمر صلوات اللَّه علیه او را بشارت داد که حاجتت به دست کودکی روا می‌گردد و تو باید آن کودک را تربیت کنی تا در آینده به قدرت برسد ، و به شهر و بلد او اشاره فرمود .
پس خواجه با رمل ، محلّه آن کودک را تعیین کرد و خانه او را جستجو نمود . زنی را در آن خانه دید که دو طفل داشت ، آن دو طفل را از او درخواست کرد و به تربیت آن‌ها پرداخت و به فراست دانست که پادشاه آینده کدام یک از ایشان است و آن هلاکوخان بود . پس در تربیت او نهایت اهتمام را نمود تا هلاکو به حدّ رشد رسید .
روزی به او گفت : اگر تو پادشاه شوی زحمت مرا چگونه جبران می‌کنی ؟
هلاکو گفت : تو را وزیر خود می‌کنم .
خواجه گفت : لازم است آنچه را می‌گویی بنویسی .
هلاکو آن را نوشت و به خواجه داد . پس از مدّت زمانی هلاکو حاکم خراسان را کشت و به جای او نشست و خواجه را وزیر خود کرد . پس از استیلاء بر خراسان ، به سوی شهرهای دیگر لشکر کشید و شهر به شهر را در حیطه تصرّف خود درآورد تا آن که به بغداد هجوم آورد و مستعصم خلیفه عبّاسی را دستگیر نموده و او را کشت و با مردم آن دیار به عدالت رفتار کرد .
ابن حاجب چون واقعه را چنان دید در خانه شخصی پنهان شد و طشتی را پر از خون کرد و بر آن طشت چیزی گذاشت و روی آن نشست تا از دلالت رمل خواجه در امان بماند .
خواجه چون رمل انداخت ابن حاجب را در بالای دریایی از خون دید و حیران ماند هر چند از او جویا شد اثری نیافت ؛ آخر الأمر در این مورد تدبیر و اندیشه نمود که تعدادی گوسفند وزن کند و بین اهل بغداد تقسیم نماید و با آنان شرط کند هر کس گوسفندی را که گرفته باید به همان وزن اوّل تحویل دهد ، و گوسفندی هم به میزبان ابن حاجب داد .
او در این مورد که آن گوسفند را چگونه نگهداری کند تا در وقت تسلیم در وزن آن تفاوتی نباشد با ابن حاجب مشورت کرد .
ابن حاجب گفت : باید بچّه گرگی به دست آوری و هر روز از صبح تا شام گوسفند را علوفه کافی داده و چون شب شود گرگ را به او نشان دهی تا هر چه در آن روز فربه گشته با دیدن گرگ از او کم شود و با مداومت بر این عمل تا زمانی که گوسفند نزد تو باشد در آن تفاوتی ظاهر نمی‌شود .
پس آن مرد به دستور ابن حاجب عمل کردتا آن که گوسفند را رد کرد ، دیدند همه آن گوسفندها تفاوت وزن پیدا کرده‌اند مگر گوسفندی را که در دست میزبان ابن حاجب بوده است .
خواجه به زیرکی و فراست دانست که ابن حاجب در خانه آن شخص است و این تدبیر او بوده است .
غلامان را به دنبال ابن حاجب فرستاد و آن‌ها او را گرفته و نزد خواجه و هلاکو آوردند ، خواجه به او گفت : شاخ من این پادشاه است که در طوس بود و من وعده آوردن او را به تو دادم .
بعد او را با خود به کنار شطّ برد و دستور داد همه کتاب‌های او را حاضر کردند ؛ آنگاه تمام تألیفات او را جز شافیه ، وافیه و مختصر که برای مبتدیان علم صرف و نحو مفید است ، در آب انداخت و گفت : »أعجبنی تلمّه« ؛ یعنی صدای به آب افتادن آن ، مرا به تعجّب درآورد ، و سپس دستور قتل او را صادر کرد .(3)
این جریان را درباره صدور این دعا از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه ذکر نموده‌اند ، ولی همان گونه که در »دار السلام« به آن تصریح شده درستی این قضیّه مورد تردید است ؛ زیرا تاریخ فتح بغداد با زمان فوت ابن حاجب موافقت ندارد و در جریان حمله هلاکو به بغداد که با تدبیر و اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی انجام شد و نیز در تاریخ این قضیّه ، نکاتی وجود دارد که صحّت جریان مذکور را خدشه‌دار می‌کند :
1 - آن گونه که در تاریخ ثبت شده است ، مرگ ابن حاجب در اسکندریّه(4) واقع شده است نه در بغداد آن هم با خصوصیّاتی که در این قضیّه نقل شده است .
2 - مرگ او نُه سال قبل از فتح بغداد صورت گرفته است و در هنگام ورود هلاکو و خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله زنده نبوده است تا محتاج به نشستن در طشت پر خون باشد .
3 - همان گونه که خواجه نصیر الدین رحمه الله بر اثر استفاده از رمل ، شهر و محلّ هلاکو را بدست آورد آیا نمی‌توانست از طریق رمل بفهمد که ابن حاجب در کجاست و خون‌هایی که بالای آن‌ها نشسته در کجا و کدام مکان قرار دارد ؟ و اگر رمل ، طشت خون را دریای خون نشان دهد آیا می‌توان از آن استفاده نمود ؟
از همه این‌ها گذشته خواجه می‌توانست با رمل ، گوسفندی را که در خانه میزبان ابن حاجب بوده معیّن کند و نیازی به شرط کردنِ عدم تغییر در وزن نداشت .
با این همه ، در اهمیّت دعای توسّلِ منسوب به خواجه هیچ گونه تردیدی نیست و مؤلّف این کتاب در حلّ برخی از مشکلات از این دعا نتیجه گرفته است .
از مرحوم شیخ بهایی نقل شده که ایشان فرموده‌اند : از مقدّس اردبیلی سؤال شد که چه چیزی سبب شد تا به مقامات عالیه نایل شوی ؟
ایشان در جواب فرمودند : مداومت به دعای توسّل خواجه نصیر .

1... دعای توسّل خواجه نصیررحمه الله دعای توسّلمعروف به دعای توسّل خواجه نصیر رحمه الله

این دعا را سیّد بزرگوار ، علیّ بن طاووس رحمه الله در »مهج الدعوات« نقل نموده است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَزِدْ وَبارِکْ عَلَی النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ الْعَرَبِیِّ الْهاشِمِیِّ خداوندا ؛ درود و سلام و افزونی و برکتت را بر پیامبر فرو فرست آن پیامبر اُمّی ، از مردم عرب از فرزندان هاشم ، الْقُرَشِیِّ الْمَکِّیِّ الْمَدَنِیِّ الْأَبْطَحِیِّ التَّهامِیِّ، اَلسَّیِّدِ الْبَهِیِّ، اَلسِّراجِ از قبیله قریش ، از مکّه و مدینه ، پیامبر سرزمین بطحاء و تهامه ، آن سیّد الْمُضی‌ءِ ، اَلْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ ، صاحِبِ الْوَقارِ وَالسَّکینَةِ ، اَلْمَدْفُونِ خوش سیما و چراغ درخشان و ستاره تابان، صاحب متانت و آرامش، مدفون در شهر بِالْمَدینَةِ ، اَلْعَبْدِ الْمُؤَیَّدِ ، وَالرَّسُولِ الْمُسَدَّدِ ، اَلْمُصْطَفَی الْأَمْجَدِ ، مدینه، بنده تأیید شده ) از خدا ( و فرستاده محکم و استوارشده ، آن برگزیده دارای شکوه و عظمت اَلْمَحْمُودِ الْأَحْمَدِ ، حَبیبِ إِلهِ الْعالَمینَ ، وَسَیِّدِ الْمُرْسَلینَ ، وَخاتَمِ و پسندیده ستوده ، مورد محبّت خدای جهانیان و آقای رسولان و پایان بخش النَّبِیّینَ ، وَشَفیعِ الْمُذْنِبینَ ، وَرَحْمَةٍ لِلْعالَمینَ ، أَبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ پیامبران و شفاعت کننده گنه‌کاران و رحمت برای عالمیان، ابوالقاسم محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْقاسِمِ یا درود خدا بر او و آل او باد . درود و سلام بی‌کران بر تو ای ابا القاسم؛ ای رَسُولَ اللَّهِ ، یا إِمامَ الرَّحْمَةِ ، یا شَفیعَ الْاُمَّةِ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی رسول خدا؛ ای پیشوای رحمت؛ ای شفیع امّت؛ و ای حجّت خداوند بر تمام خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی بندگانش؛ ای آقا و مولای ما؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً و تو را در دنیا و آخرت پیشاپیش حاجت‌های‌مان مقدّم می‌داریم . ای آبرومند عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی نزد خدا ؛ برای ما، نزد خداوند شفاعت فرما. خداوندا؛ سلام و صلوات و برکات فراوان را بر السَّیِّدِ الْمُطَهَّرِ ، وَالْإِمامِ الْمُظَفَّرِ ، وَالشُّجاعِ الْغَضَنْفَرِ ، أَبی شُبَیْرَ سیّد پاک سرشت و امام پیروز و شجاع دلیر ، پدر شبیر وَشَبَرَ ، قاسِمِ طُوبی وَسَقَرَ ، اَلْأَنْزَعِ الْبَطینِ ، اَلْأَشْجَعِ الْمَتینِ ، و شبر، قسمت‌کننده بهشت و دوزخ، بریده شده از شرک و سرشار از دانش ، شجاعت پیشه بامتانت ، اَلْأَشْرَفِ الْمَکینِ ، اَلْعالِمِ الْمُبینِ ، اَلنَّاصِرِ الْمُعینِ ، وَلِیِّ الدّینِ ، شرافتمند صاحب جاه و منزلت ، عالم آشکار و یار و مددکار )بیچارگان(، ولیّ و سرپرست دین، اَلْوالِیِ الْوَلِیِّ ، اَلسَّیِّدِ الرِّضِیِّ ، اَلْإِمامِ الْوَصِیِّ ، اَلْحاکِمِ بِالنَّصِّ حاکم و زمامدار دوست داشته شده و سیّد پسندیده؛ امام جانشین و پیشوای منصوص به نصّ الْجَلِیِّ ، اَلْمُخْلِصِ الصَّفِیِّ ، اَلْمَدْفُونِ بِالْغَرِیِّ ، لَیْثِ بَنی غالِبٍ ، آشکار، مخلص پاکیزه، دفن شده در سرزمین نجف، شیری از تبار فرزندان همیشه غالب، مَظْهَرِ الْعَجآئِبِ ، وَمُظْهِرِ الْغَرآئِبِ ، وَمُفَرِّقِ الْکَتآئِبِ ، وَالشِّهابِ مظهر و محلّ ظهور و بروز شگفتی‌ها و آشکار کننده شگفتی‌ها و غرایب، پراکنده کننده غارت‌گران، و شهاب الثَّاقِبِ ، وَالْهِزَبْرِ السَّالِبِ ، نُقْطَةِ دآئِرَةِ الْمَطالِبِ ، أَسَدِ اللَّهِ فروزان، شیر بیشه‌ای که از کافران همه چیز را می‌گیرد، نقطه پرگار دایره همه مقصدها ، شیر الْغالِبِ ، غالِبِ کُلِّ غالِبٍ ، وَمَطْلُوبِ کُلِّ طالِبٍ ، صاحِبِ الْمَفاخِرِ همیشه پیروز خدا ، چیره شونده بر هر چیره‌ای ، و مطلوب هر جوینده ، صاحب افتخارات وَالْمَناقِبِ ، إِمامِ الْمَشارِقِ وَالْمَغارِبِ ، مَوْلانا وَمَوْلَی الْکَوْنَیْنِ ، و مناقب، امام و پیشوای مشارق و مغارب، مولا و آقای ما و مولای هر دو جهان، اَلْإِمامِ أَبِی الْحَسَنَیْنِ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ صَلَواتُ پیشوا پدر حسنین، امیر مؤمنان، حضرت علیّ بن ابی طالب نازل فرما. درود اللَّهِ عَلَیْهِ. اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَنِ، یا أَمیرَالْمُؤْمِنینَ، خدا بر او باد. درود و سلام بر تو ای اباالحسن؛ ای امیر مؤمنان ؛ یا عَلِیَّ بْنَ أَبی طالِبٍ ، یا أَخَ الرَّسُولِ ، یا زَوْجَ الْبَتُولِ ، یا أَبَا ای علیّ بن ابی طالب؛ ای برادر رسول خدا و همسر زهرای بتول و پدر السِّبْطَیْنِ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا یا مَوْلانا ، إِنَّا دو سبط رسول خدا؛ ای حجّت خدا بر بندگانش؛ ای آقا و مولای ما ؛ ما تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را پیشاپیش حاجت‌هایمان مقدّم می‌داریم حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ. در دنیا و آخرت . ای آبرومند نزد خدا ؛ برای ما، نزد خداوند شفاعت فرما . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَزِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدَةِ الْجَلیلَةِ الْجَمیلَةِ ، بار خدایا ؛ سلام و درود و برکتت را بر سیّده بزرگوار نیکوسیرت نازل فرما ؛ آن بانوی اَلْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ ، اَلْکَریمَةِ النَّبیلَةِ ، اَلْمَکْرُوبَةِ الْعَلیلَةِ ، ذاتِ معصوم از گناه و خطا و مورد ستم قرار گرفته ، شریف و بزرگوار ، غم و اندوه دیده که سختی‌ها و مصائب دنیا وجود مقدّسش را الْأَحْزانِ الطَّویلَةِ فِی الْمُدَّةِ الْقَلیلَةِ ، اَلرَّضِیَّةِ الْحَلیمَةِ ، اَلْعَفیفَةِ آزار داد و در اندک زمانی ، طولانی‌ترین غصّه‌ها و مصیبت‌ها را تحمّل نمود ، بانوی پسندیده بردبار و پاکدامن السَّلیمَةِ ، اَلْمَجْهُولَةِ قَدْراً ، وَالْمَخْفِیَّةِ قَبْراً ، اَلْمَدْفُونَةِ سِرّاً ، صاحب قلب سلیم که قدر و مقامش ناشناخته و قبرش پنهان مانده و پنهانی مدفون گردید وَالْمَغْصُوبَةِ جَهْراً ، سَیِّدَةِ النِّسآءِ ، اَلْإِنْسِیَّةِ الْحَوْرآءِ ، اُمِّ الْأَئِمَّةِ ولی آشکارا حقّش غصب گردید ، سرور زنان و حوریّه‌ای در قالب انسان ، مادر امامان النُّقَبآءِ النُّجَبآءِ ، بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیآءِ ، اَلطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ ، اَلْبَتُولِ بزرگوار و نیک‌نژادان ، دختر بهترین پیامبران ، پاک و پاکیزه، آن که از تعلّقات دنیوی بریده و به سوی معبودش روی آورد الْعَذْرآءِ ، فاطِمَةَ التَّقِیَّةِ الزَّهْرآءِ عَلَیْهَا السَّلامُ . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ و چون مروارید ناسفته تلألو می‌نمود ، فاطمه پرهیزگار و ستاره درخشان آسمان پیامبر که درود و سلام بر او باد . صلوات و سلام عَلَیْکِ وَعَلی ذُرِّیَّتِکِ یا فاطِمَةُ الزَّهْرآءُ ، یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ بر تو و بر ذریّه تو؛ ای فاطمه زهرا؛ ای دخت گرامی حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رسول اللَّهِ ، أَیَّتُهَا الْبَتُولُ ، یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ ، یا بَضْعَةَ النَّبِیِّ ، یا اُمَّ خدا ؛ ای بتول ؛ و ای نور چشم پیامبر؛ ای پاره تن رسول خدا؛ و ای مادر السِّبْطَیْنِ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا ، إِنَّا دو سبط رسول خدا ، ای حجّت خدا بر بندگانش؛ ای سیّده و مولای ما؛ تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را پیشاپیش حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهَةً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعی لَنا عِنْدَ حاجت‌هایمان مقدم می‌داریم در دنیا و آخرت . ای آبرومند نزد خدا؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ الْمُجْتَبی ، خداوندا ؛ بر سرور برگزیده سلام صلوات و برکات خویش را نازل فرما، وَالْإِمامِ الْمُرْتَجی ، سِبْطِ الْمُصْطَفی ، وَابْنِ الْمُرْتَضی ، عَلَمِ پیشوایی که امید )کرم و رحمت( از درگاهش می‌رود، سبط پیامبر مصطفی و فرزند علیّ مرتضی، پرچم الْهُدی ، اَلْعالِمِ الرَّفیعِ ، ذِی الْحَسَبِ الْمَنیعِ ، وَالْفَضْلِ الْجَمیعِ ، هدایت و عالم بلندمرتبه و آن که دارای حَسَبی گرامی و ارجمند و جامع فضیلت‌ها وَالشَّرَفِ الرَّفیعِ ، اَلشَّفیعِ ابْنِ الشَّفیعِ ، اَلْمَقْتُولِ بِالسَّمِّ النَّقیعِ ، و صاحب شرافت رفیع است ، شفاعت‌کننده‌ای از زادگان شفاعت‌کننده ، کشته شده با زهر کشنده اَلْمَدْفُونِ بِأَرْضِ الْبَقیعِ ، اَلْعالِمِ بِالْفَرآئِضِ وَالسُّنَنِ ، صاحِبِ و مدفون در سرزمین بقیع ، عالم و دانشمند نسبت به واجبات و مستحبّات دین ، صاحب الْجُودِ وَالْمِنَنِ ، کاشِفِ الضُّرِّ وَالْبَلْوی وَالْمِحَنِ ، ما ظَهَرَ مِنْها بخشش و احسان، برطرف‌کننده بیچارگی‌ها و سختی‌ها و محنت‌ها، از آشکار وَما بَطَنَ ، اَلَّذی عَجَزَ عَنْ عَدِّ مَدآئِحِهِ لِسانُ اللُّسَنِ ، اَلْإِمامِ و نهان، آن که زبان مادحان از شمارش خوبی‌هایش عاجز و ناتوان باشد ، امام بِالْحَقِّ الْمُؤْتَمَنِ ، أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ ) صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ بر حق امانتدار ، حضرت ابامحمّد امام حسن - که درودها و سلام‌های خدا عَلَیْهِ ( . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا مُحَمَّدٍ ، یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ، بر او باد - . درود و سلام بر تو ای ابامحمّد؛ ای حسن بن علی؛ أَیُّهَا الْمُجْتَبی ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یَابْنَ ای امام برگزیده ؛ ای زاده رسول خدا؛ ای زاده امیر مؤمنان و فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَ شَبابِ أَهْلِ فاطمه زهرا ؛ ای حجّت خداوند بر آفریدگانش، ای سرور جوانان اهل الْجَنَّةِ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ بهشت؛ ای آقا و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا و تو را پیشاپیش خواسته‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت . ای وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ آبرومند نزد خدا ؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما. خداوندا ؛ سلام و صلوات و وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ الزَّاهِدِ ، وَالْإِمامِ الْعابِدِ ، اَلرَّاکِعِ السَّاجِدِ ، وَلِیِّ برکات خویش را بر آن سرور زهدپیشه و امام عبادت‌کننده فرو فرست او که همواره در رکوع و سجود بود، سرپرست از الْمَلِکِ الْماجِدِ ، وَقَتیلِ الْکافِرِ الْجاحِدِ ، زَیْنِ الْمَنابِرِ وَالْمَساجِدِ ، طرف پادشاه صاحب اختیار باشکوه و عظمت ، و کشته شده توسّط کافر عنادپیشه ، زینت‌بخش منبرها و مساجد ، صاحِبِ الْمِحْنَةِ وَالْکَرْبِ وَالْبَلاءِ ، اَلْمَدْفُونِ بِأَرْضِ کَرْبَلاءَ ، سِبْطِ صاحب سختی و اندوه و بلا ، دفن شده در سرزمین کربلا ، سبط رَسُولِ الثَّقَلَیْنِ ، وَنُورِ الْعَیْنَیْنِ ، مَوْلانا وَمَوْلَی الْکَوْنَیْنِ ، اَلْإِمامِ پیامبر جنّ و انس ، و نور چشمان، مولای ما و مولای دو جهان امام بِالْحَقِّ أَبی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ )صَلَواتُ اللَّه وَسَلامُهُ عَلَیْهِ( . اَلصَّلاةُ بر حقّ حضرت اباعبداللَّه الحسین - درودها و رحمت‌های خدای بر او باد - . درود وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَباعَبْدِاللَّهِ ، یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ، أَیُّهَا الشَّهیدُ و سلام به محضر مقدّس تو ای اباعبداللَّه؛ ای حسین بن علی؛ ای شهید راه خدا یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، یا و ای زاده پیامبر او؛ ای فرزند امیر مؤمنان و فاطمه زهرا . ای سَیِّدَ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا سرور جوانان اهل بهشت؛ و ای حجّت خدا بر آفریدگانش؛ ای آقا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ پیشاپیش خواسته‌هایمان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت. ای آبرومند نزد خدا ؛ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلی أَبِی الْأَئِمَّةِ ، برای ما نزد خدا شفاعت فرما . بار خدایا ؛ درود و سلامت را بر پدر امامان وَسِراجِ الْاُمَّةِ ، وَکاشِفِ الْغُمَّةِ ، وَمُحْیِی السُّنَّةِ ، وَسَنِیِّ الْهِمَّةِ ، و چراغ اُمّت اسلام و برطرف‌کننده غم و اندوه و احیا کننده سنّت فرو فرست، آن بزرگمرد بلند همّت وَرَفیعِ الرُّتْبَةِ ، وَأَنیسِ الْکُرْبَةِ ، وَصاحِبِ النُّدْبَةِ ، اَلْمَدْفُونِ و عظیم الشأن که همواره با اندوه فراوان همدم بود و نوحه و ناله داشت ، بِأَرْضِ طیبَةَ ، اَلْمُبَرَّءِ مِنْ کُلِّ شَیْنٍ ، وَأَفْضَلِ الْمُجاهِدینَ ، وَأَکْمَلِ در زمین پاکیزه مدینه مدفون گشت و او از هر عیب و زشتی به دور بود ، برترین مجاهدان و کامل‌ترین الشَّاکِرینَ وَالْحامِدینَ ، شَمْسِ نَهارِ الْمُسْتَغْفِرینَ ، وَقَمَرِ لَیْلَةِ شکرگزاران و ستایش‌گران بود، خورشید تابنده روزهای توبه کنندگان و ماه فروزنده شب‌های الْمُتَهَجِّدینَ ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ زَیْنِ الْعابِدینَ ، أَبی مُحَمَّدٍ عَلِیِّ بْنِ متهجّدان . پیشوای بر حق و زینت عبادت‌کنندگان حضرت ابامحمّد علیّ بن الْحُسَیْنِ )صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِما( . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ حسین - درودها و سلام‌های خدای بر او باد - درود و سلام بی‌کران خداوند بر تو باد یا أَبا مُحَمَّدٍ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یا زَیْنَ الْعابِدینَ، أَیُّهَا السَّجَّادُ ای ابا محمّد؛ ای علی بن حسین؛ ای زینت عبادت‌کنندگان ، ای بسیار سجده کننده در درگه خداوند؛ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، ای زاده پیامبر خدا؛ ای فرزند امیر مؤمنان؛ ای حجّت خدا بر بندگانش؛ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، ای آقا و مولای ما؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ و تو را پیشاپیش حاجت‌هایمان مقدّم می‌داریم؛ در دنیا و آخرت. ای آبرومند نزد اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَزِدْ وَبارِکْ عَلی قَمَرِ خدا ، برای ما نزد خدا شفاعت فرما . خداوندا؛ سلام و رحمت و برکاتت را بر ماه الْأَقْمارِ ، وَنُورِ الْأَنْوارِ ، وَقآئِدِ الْأَخْیارِ ، وَسَیِّدِ الْأَبْرارِ ، وَالطُّهْرِ ماهرویان و روشنی‌بخش روشنائی‌ها و پیشرو نیکوکاران و آقای خوبان فرو فرست ، آن پاک الطَّاهِرِ ، وَالْبَدْرِ الْباهِرِ ، وَالنَّجْمِ الزَّاهِرِ ، وَالْبَحْرِ الزَّاخِرِ ، وَالدُّرِّ و پاکیزه سرشت و ماه شب چهارده فروزان و ستاره درخشان. دریای بی‌کران )علم و دانش( ، و درّ الْفاخِرِ ، اَلْمُلَقَّبِ بِالْباقِرِ ، اَلسَّیِّدِ الْوَجیهِ ، اَلْإِمامِ النَّبیهِ ، اَلْمَدْفُونِ فاخر و گرانبها ، و ملقّب به باقر، آقای آبرومند و پیشوای شریف و آگاه، مدفون در عِنْدَ جَدِّهِ وَأَبیهِ ، اَلْحِبْرِ الْمَلِیِّ عِنْدَ الْعَدُوِّ وَالْوَلِیِّ ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ نزد جدّ و پدرش، آن دانشمند سرشار از علم و دانش نزد دوست و دشمن ، امام بر حق الْأَزَلِیِّ ، أَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ . اَلصَّلاةُ همیشگی حضرت ابا جعفر محمّد بن علی - بر هر دوی آنها درود خدا باد - . درود وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ، أَیُّهَا الْباقِرُ یَابْنَ و رحمت خدا بر تو ای ابا جعفر؛ ای محمّد بن علی؛ ای شکافنده علوم ؛ و ای رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا زاده رسول خدا ؛ و ای فرزند امیر مؤمنان؛ ای حجّت خدا بر بندگانش؛ ای آقا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ پیشاپیش خواسته‌هایمان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت، ای آبرومند نزد خدا؛ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ الصَّادِقِ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . خداوندا؛ درود و رحمت فرست بر آقای راستگوی الصِّدّیقِ ، اَلْعالِمِ الْوَثیقِ ، اَلْحَلیمِ الشَّفیقِ ، اَلْهادی إِلَی الطَّریقِ ، تصدیق‌کننده ، و دانشمند مورد اطمینان ، بردبار دلسوز و هدایت‌کننده به راه حق، اَلسَّاقی شیعَتَهُ مِنَ الرَّحیقِ ، وَمُبَلِّغِ أَعْدآئِهِ إِلَی الْحَریقِ ، صاحِبِ او که شیعیانش را از شراب طهور سیراب می‌سازد و دشمنانش را به آتش جهنّم سرازیر می‌نماید . صاحب الشَّرَفِ الرَّفیعِ ، وَالْحَسَبِ الْمَنیعِ ، وَالْفَضْلِ الْجَمیعِ ، اَلشَّفیعِ ابْنِ شرافتی بلند و حسبی برجسته و فضل و دانش جامع، آن که خود و پدرش هر دو شفاعت‌کننده‌اند ، الشَّفیعِ ، اَلْمَدْفُونِ بِالْبَقیعِ ، اَلْمُهَذَّبِ الْمُؤَیَّدِ ، اَلْإِمامِ الْمُمَجَّدِ او که در بقیع مدفون است، آن تهذیب شده تأیید گشته ، پیشوای عظیم الشأن، حضرت أَبی عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ )صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ(. اَلصَّلاةُ ابا عبداللَّه جعفر بن محمّد - درودها و سلام خدا بر او باد - . درود وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ اللَّهِ ، یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ، أَیُّهَا الصَّادِقُ و سلام بر تو ای اباعبداللَّه؛ ای جعفر بن محمّد؛ ای صادق راستگو و یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، ای زاده پیامبر؛ و ای فرزند امیر مؤمنان؛ و حجّت خدا بر بندگانش؛ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، ای آقا و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ و وجود مقدّست را پیشاپیش حاجت‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت، ای آبرومند در درگاه اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ خدا؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . بار خدایا؛ درود و رحمت و برکت خویش را بر سیّد الْکَریمِ ، وَالْإِمامِ الْحَلیمِ ، وَسَمِیِّ الْکَلیمِ ، اَلصَّابِرِ الْکَظیمِ ، قآئِدِ بخشنده و پیشوای بردبار، همنام موسی کلیم، شکیبائی که خشمش را فرو می‌برد ، فرمانده الْجَیْشِ ، اَلْمَدْفُونِ بِمَقابِرِ قُرَیْشٍ ، صاحِبِ الشَّرَفِ الْأَنْوَرِ ، گروه )شیعه( فرو فرست، او که در مقبره‌های قریش مدفون گشت، دارای شرف نورانی وَالْمَجْدِ الْأَظْهَرِ ، وَالْجَبینِ الْأَطْهَرِ ] الْأَزْهَرِ خ [ ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ و شکوه و عظمت آشکار و جبین و پیشانی پاکیزه )درخشان(، پیشوای بر حق أَبی إِبْراهیمَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ) صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ ( . حضرت ابا ابراهیم موسی بن جعفر - درودها و سلام خدا بر او باد - . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا إِبْراهیمَ ، یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ ، درود و رحمت خدا بر تو ای ابا ابراهیم؛ ای موسی بن جعفر؛ أَیُّهَا الْکاظِمُ ، وَأَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ ای امام کاظم؛ ای بنده شایسته خدا؛ ای زاده رسول خدا؛ و ای فرزند أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا امیر مؤمنان؛ ای حجّت خدا بر بندگانش؛ ای آقا و مولای ما ؛ ما تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ. پیشاپیش حاجت‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت . ای آبرومند در درگاه خدا؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ الْمَعْصُومِ ، وَالْإِمامِ بار خدایا؛ درود و رحمت و برکت خود را فرو فرست بر آن سرور معصوم و امام الْمَظْلُومِ ، وَالشَّهیدِ الْمَسْمُومِ ، وَالْغَریبِ الْمَغْمُومِ ، وَالْقَتیلِ ستمدیده و شهید مسموم و غریب غمدیده، کشته‌شده‌ای که الْمَحْرُومِ ، عالِمِ عِلْمِ الْمَکْتُومِ ، بَدْرِ النُّجُومِ ، شَمْسِ الشُّمُوسِ ، محروم )از حق خود( گشت ، او که به علم غیب و نهان آگاه بود، ماه ستارگان و خورشید خورشیدها وَأَنیسِ النُّفُوسِ ، اَلْمَدْفُونِ بِأَرْضِ طُوسِ ، اَلرَّضِیِّ الْمُرْتَضی ، و همدم جان‌ها، دفن‌شده در سرزمین طوس، آن که همگان از او خوشنود و راضی بودند ، اَلْمُرتَجَی الْمُجْتَبی ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی برگزیده‌ای که همگان به لطفش چشم امید دوخته بودند، پیشوای بر حق حضرت ابالحسن علیّ بن موسی الرِّضا )صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ( . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا الرضا )که درودها و سلام خدا بر او باد( . سلام و رحمت خدای بر تو ای أَبَا الْحَسَنِ ، یا عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضا ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ ابا الحسن؛ ای علیّ بن موسی الرضا ؛ ای زاده پیامبر خدا و ای فرزند أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا امیر مؤمنان؛ ای حجّت خدا بر بندگانش؛ ای سیّد و مولای ما؛ ما تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم و تو را پیشاپیش حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ. خواسته‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت . ای آبرومند نزد خدا؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی السَّیِّدِ الْعادِلِ الْعالِمِ ، اَلْعامِلِ بار خدایا؛ درود و سلام و برکاتت را بر سرور دادگر دانشمند فرو فرست، آن عامل به الْکامِلِ ، اَلْفاضِلِ الْباذِلِ ، اَلْأَجْوَدِ اَلْجَوادِ ، اَلْعارِفِ بِأَسْرارِ الْمَبْدَءِ کمال رسیده و دارای فضل و بخشنده، بخشنده‌ترین بخشش‌کننده ، عارف به اسرار مبدأ وَالْمَعادِ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ، مَناصِ الْمُحِبّینَ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ ، و معاد )آغاز و فرجام عالم( و او که برای قوم، هادی و راهنما بود و پناهگاه دوستدارانش در روز محشر . اَلْمَذْکُورِ فِی الْهِدایَةِ وَالْإِرْشادِ ، اَلْمَدْفُونِ بِأَرْضِ بَغْدادَ ، اَلسَّیِّدِ و آن که در راه راهنمایی و ارشاد امّت، راهبر است و در بغداد مدفون گشت . آن سیّد الْعَرَبِیِّ ، وَالْإِمامِ الْأَحْمَدِیِّ ، وَالنُّورِ الْمُحَمَّدِیِّ ، اَلْمُلَقَّبِ بِالتَّقِیِّ ، عرب نژاد و پیشوای احمدی نسب و نور محمّدی که به »تقی« )پرهیزکار( ملقّب شد ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ أَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلامُ . اَلصَّلاةُ امام بر حق حضرت ابا جعفر محمّد بن علی - بر او سلام باد - . درود وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا جَعْفَرٍ ، یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ، أَیُّهَا التَّقِیُّ و سلام بر تو ای ابا جعفر؛ ای محمّد بن علی؛ ای تقواپیشه الْجَوادُ ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی بخشنده؛ ای زاده رسول خدا و ای فرزند امیر مؤمنان؛ ای حجّت خدا بر خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی بندگانش؛ ای آقا و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً و تو را پیشاپیش خواسته‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و آخرت ، ای آبرومند عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَی نزد خدا؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما . خداوندا؛ درود و رحمت و برکات خود را الْإِمامَیْنِ الْهُمامَیْنِ ، اَلسَّیِّدَیْنِ السَّنَدَیْنِ ، اَلْفاضِلَیْنِ الْکامِلَیْنِ ، بر دو امام بزرگوار نازل فرما . بر دو آقا و پشتیبان امّت ، بر دو فاضل کامل اَلْباذِلَیْنِ الْعادِلَیْنِ ، اَلْعالِمَیْنِ الْعامِلَیْنِ ، اَلْأَوْرَعَیْنِ الْأَطْهَرَیْنِ ، و بخشنده عادل ، دو دانشمند عمل‌کننده، و دو پرهیزکارتر پاک‌تر ، اَلنُّورَیْنِ النَّیِّرَیْنِ ، وَالشَّمْسَیْنِ الْقَمَرَیْنِ ، اَلْکَوْکَبَیْنِ الْأَسْعَدَیْنِ ، دو نور درخشنده و دو خورشید تابنده و دو ماه )هدایت( و دو ستاره سعادت‌بخش، وارِثَیِ الْمَشْعَرَیْنِ ، وَأَهْلَیِ الْحَرَمَیْنِ ، کَهْفَیِ التُّقی ، غَوْثَیِ دو وارث مشعر و مِنی ، و دو اهل مکّه و مدینه ، و دو استوانه تقوا و دو فریادرس الْوَری ، بَدْرَیِ الدُّجی ، طَوْدَیِ النُّهی ، عَلَمَیِ الْهُدی ، اَلْمَدْفُونَیْنِ مردم و دو ماه درخشنده تاریکی‌ها و دو کوه عقل و خرد ، و دو بیرق هدایت ، آن بزرگوارانی که بِسُرَّ مَنْ رَأی ، کاشِفَیِ الْبَلْوی وَالْمِحَنِ ، صاحِبَیِ الْجُودِ وَالْمِنَنِ ، در سرّ من رأی )سامرّا( دفن گشتند . آنانی که بلا و محنت‌ها را برطرف می‌کنند و بر امّت، جود و احسان دارند . اَلْإِمامَیْنِ بِالْحَقِّ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ وَأَبی مُحَمَّدٍ دو امام بر حق ابا الحسن علیّ بن محمّد نقی )پاکیزه( و ابا محمّد الْحَسَنِ )صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِما( . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَیْکُما حسن )درودها و سلام خدا بر هر دوی آنان باد ( . درود و سلام بر شما یا أَبَا الْحَسَنِ وَیا أَبا مُحَمَّدٍ ، وَیا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَیا حَسَنَ بْنَ ای ابا الحسن؛ و ای ابا محمّد ؛ ای علی بن محمّد؛ و ای حسن بن عَلِیٍّ ، أَیُّهَا النَّقِیُّ الْهادی وأَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ ، یَابْنَیْ رَسُولِ علی؛ ای امام پاک خالص هدایت‌گر ؛ و ای امام زکی عسکری؛ )پاکیزه‌سرشت همیشه محصور( ای زادگان رسول اللَّهِ ، یَابْنَیْ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، یا حُجَّتَیِ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ ، خدا و ای فرزندان امیر مؤمنان؛ ای حجّت‌های خداوند بر بندگانش ؛ یا سَیِّدَیْنا وَمَوْلَیَیْنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکُما إِلَی اللَّهِ، و ای دو سرور و مولای ما ؛ ما به واسطه شما به درگاه الهی روی آورده و شفاعت طلبیده و توسّل جسته‌ایم وَقَدَّمْناکُما بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهَیْنِ و شما را پیشاپیش حاجت‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا و در آخرت ، ای آبرومندان عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعا لَنا عِنْدَ اللَّهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلی نزد خدا ؛ برای ما نزد خدا شفاعت کنید . خدای من؛ سلام و صلوات و برکات خویش را فرو فرست بر صاحِبِ الدَّعْوَةِ النَّبَوِیَّةِ، وَالصَّوْلَةِ الْحَیْدَرِیَّةِ، وَالْعِصْمَةِ الْفاطِمِیَّةِ، صاحب دعوت نبوی و دلیری حیدری و عصمت فاطمی وَالْحِلْمِ الْحَسَنِیَّةِ ، وَالشُّجاعَةِ الْحُسَیْنِیَّةِ ، وَالْعِبادَةِ السَّجَّادِیَّةِ ، و بردباری حسنی و شجاعت حسینی و عبادت و بندگی سجّادی وَالْمَاثِرِ الْباقِرِیَّةِ ، وَالْآثارِ الْجَعْفَرِیَّةِ ، وَالْعُلُومِ الْکاظِمِیَّةِ ، و آثار بجای مانده باقری ، و آثار جعفری و دانش‌های کاظمی وَالْحُجَجِ الرَّضَوِیَّةِ ، وَالْجُودِ التَّقَوِیَّةِ ، وَالنَّقاوَةِ النَّقَوِیَّةِ ، وَالْهَیْبَةِ و حجّت‌های رضوی و بخشندگی تقوی و پاکیزگی نقوی و هیبت الْعَسْکَرِیَّةِ ، وَالْغَیْبَةِ الْإِلهِیَّةِ ، اَلْقآئِمِ بِالْحَقِّ ، وَالدَّاعی إِلَی الصِّدْقِ عسکری و غیبت الهی ، آن قیام‌کننده بر حق و فراخواننده به راستی الْمُطْلَقِ ، کَلِمَةِ اللَّهِ وَأَمانِ اللَّهِ وَحُجَّةِ اللَّهِ ، اَلْغالِبِ بِأَمْرِ اللَّهِ ، مطلق، کلمه خدا و امان خدا و حجّت خدا، ظفرمند با امر خدا وَالذَّابِّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ ، إِمامِ السِّرِّ وَالْعَلَنِ ، دافِعِ الْکَرْبِ وَالْمِحَنِ ، و حمایت کننده از حرم خدا، پیشوای آشکار و نهان، دور کننده اندوه و محنت ، صاحِبِ الْجُودِ وَالْمِنَنِ ، اَلْإِمامِ بِالْحَقِّ أَبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدِ بْنِ دارای بخشندگی و احسان ، پیشوای بر حق حضرت ابا القاسم محمّد بن الْحَسَنِ ، صاحِبِ الْعَصْرِ وَالزَّمانِ ، وَخَلیفَةِ الرَّحْمانِ ، وَإِمامِ حسن، صاحب عصر و زمان ، و جانشین خدای رحمان و پیشوای الْإِنْسِ وَالْجانِّ )صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ ( . اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ انسان‌ها و پریان ، ) درودها و سلام خدا بر او باد(. درود و رحمت عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْحَسَنِ ، وَالْخَلَفَ الصَّالِحَ ، یا إِمامَ زَمانِنا ، بر تو ای وصیّ امام حسن؛ ای جانشین شایسته و ای امام زمان ما؛ اَلْقآئِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِیَّ ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا قیام‌کننده هدایت شده‌ای که مورد انتظار همگان است. ای آقا و مولای ما ؛ ما به واسطه تو به درگاه الهی روی آورده و شفاعت وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللَّهِ ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا فِی الدُّنْیا طلبیده و توسّل جسته‌ایم ، و تو را پیشاپیش حاجت‌های‌مان مقدّم می‌داریم در دنیا وَالْآخِرَةِ ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ ، إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ . و آخرت . ای آبرومند نزد خدا ؛ برای ما نزد خدا شفاعت فرما .
حاجت‌ها را از خداوند بخواهید و سپس دست‌ها را بلند نموده بگویید :
یا سادَتی وَمَوالِیَّ ، إِنّی تَوَجَّهْتُ بِکُمْ ، أَنْتُمْ أَئِمَّتِی وَعُدَّتی لِیَوْمِ ای عزیزانی که سرور و سالار من هستید ؛ من به شما رو آوردم که شما پیشوایان من هستید و شما سرمایه من در روز فَقْری وَفاقَتی وَحاجَتی إِلَی اللَّهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِکُمْ إِلَی اللَّهِ، وَبِحُبِّکُمْ فقر و بیچارگی و نیازم نزد خداوند هستید و به وسیله شما به خداوند توسّل جسته و با دوستی وَبِقُرْبِکُمْ أَرْجُو النَّجاةَ مِنَ اللَّهِ ، فَکُونُوا عِنْدَ اللَّهِ تَعالی رَجآئی ، یا و تقرّب به شما نجات را از درگاه خدا امید دارم. پس نزد خدای بلندمرتبه اُمید من باشید. ای ساداتی یا أَوْلِیآءَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ أَجْمَعینَ . أَللَّهُمّ إِنَّ هؤُلاءِ سروران من؛ ای دوستان خدا؛ درود خدا بر همگی شما باد. بارخدایا؛ همانا اینان ، أَئِمَّتُنا وَسادَتُنا وَقادَتُنا وَکُبَرآئُنا وَشُفَعآءُنا ، بِهِمْ أَتَوَلَّی وَمِنْ امامان و سروران و فرماندهان و بزرگان و شفعیان ما هستند، به ایشان ارادت و دوستی دارم و از أَعْدآئِهِمْ أَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ . أَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُمْ ، وَعادِ دشمنان‌شان بیزاری می‌جویم در دنیا و آخرت. خداوندا؛ آن که آنان را دوست بدارد دوست بدار و آن که دشمن بدارد دشمن بدار، مَنْ عاداهُمْ ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُمْ ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُمْ ، وَالْعَنْ کسی را که به آنها یاری رساند، یاری کن و کسی که ترک یاری ایشان نمود خوار و ذلیل فرما ، و از رحمت خویش دور عَلی مَنْ ظَلَمَهُمْ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ، وَأَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ بدار هر آنکه را که به آنان ستم نماید. و در فرج آنان تعجیل فرما، و دشمن ایشان را نابود فرما، چه از جنّ باشد وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْاخِرینَ ، امینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ . أَللَّهُمَّ و چه از انسان، چه از دوران‌های سابق باشد و چه از دوران‌های بعد از آن ، ای پروردگار عالمیان؛ این دعا را اجابت فرما . خداوندا؛ ارْزُقْنا فِی الدُّنْیا زِیارَتَهُمْ ، وَفِی الْآخِرَةِ شَفاعَتَهُمْ ، وَاحْشُرْنا در دنیا زیارت آنان و در آخرت شفاعت‌شان را نصیب ما بفرما . و ما را با آنان محشور کن مَعَهُمْ وَفی زُمْرَتِهِمْ وَتَحْتَ لِوآئِهِمْ ، وَلاتُفَرِّقْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ طَرْفَةَ و در گروه آنان و در زیر پرچم آنان قرارمان ده. و بین ما و آنان، لحظه‌ای عَیْنٍ أَبَداً فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .(5) )چشم بهم زدنی( جدایی میفکن نه در دنیا و نه در آخرت. به رحمتت ای مهربانترین مهربانان .

2دعای توسّل به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه

در کتاب »قبس المصباح« دعای مختصری )برای توسّل به مولای‌مان صاحب الزمان ارواحنا فداه ( نقل شده که عبارت است از :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ وَحُجَّتِکَ صاحِبِ الزَّمانِ إِلّا خداوندا؛ از تو درخواست می‌کنم به حق ولی و حجتت، صاحب زمان، این که أَعَنْتَنی بِهِ عَلی جَمیعِ اُمُوری، وَکَفَیْتَنی بِهِ مَؤُونَةَ کُلِّ مُوذٍ به واسطه آن حضرت، مرا در همه کارهایم یاری رسانی و به وسیله او مرا از شرّ هر وَطاغٍ وَباغٍ ، وَأَعَنْتَنی بِهِ ، فَقَدْ بَلَغَ مَجْهُودی ، وَکَفَیْتَنی کُلَّ عَدُوٍّ طغیانگر و ستمگر و آزار رسانی در امان بداری و کمکم کنی . به راستی که ناتوان گشته و جانم به لب رسیده و از هر دشمن وهَمٍّ ] وَغَمٍّ[ وَدَیْنٍ ، وَوُلْدی وَجَمیعَ أَهْلی وَإِخْوانی ، وَمَنْ و )غم و اندوهی( و مشکلات و قرضی، کفایت کنی مرا و فرزندانم و همه اهل و برادرانم را ، و هر کس یُعْنینی أَمْرُهُ وَخاصَّتی ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ .(6)
کار او به من مربوط می‌شود و نیز خاصّان مرا ، این دعا را بپذیر ای پروردگار جهانیان .
توسّل به حضرت... در مشکلات
در کتاب »جنّات الخلود« می‌فرماید : فتح و پیروزی بر دشمنان در جنگ‌ها و غیر آن ، و نیز ادای قرض‌ها ، بستگی به توسّل به حضرت مهدی ارواحنا فداه به این طریق دارد .(7) و سپس این دعا را نقل نموده است .

3توسّل به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه در مشکلات

از وظائف بزرگ ما توجّه و توسّل به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه می‌باشد ؛ مخصوصاً در هنگام سختی‌ها ، مشکلات شدید و بیماری‌های دشوار که بر انسان وارد می‌شود .
در این هنگام وظیفه ما برای حلّ آن مشکلات و رهایی از آن‌ها ، توسّل به امام زمان ارواحنا فداه است که سرپرست امور ما است .
بنابراین در همه گرفتاری‌ها مخصوصاً زمانی که بیچارگی و اضطرار سراسر وجودمان را احاطه کرده ، باید به منتقم آل اللَّه امام زمان صلوات اللَّه علیه متوسّل شویم و بدانیم همه گرفتاری‌ها و سختی‌هایی که به ما می‌رسد بر اثر غیبت آن حضرت است ، و ما موظّف هستیم برای ظهور آن بزرگوار دعا کنیم .
در »بحار الأنوار« می‌فرماید : ابوالوفاء شیرازی چنین گوید : در زندانی محصور بودم و به خاطر آن پریشان بودم و به واسطه امامان علیهم السلام با خدا به راز و نیاز پرداختم ، هنگامی که شب جمعه رسید پس از نماز خوابیدم و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدم .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم او را در خواب راهنمایی فرمود که برای هر حاجتی به کدام امام و چگونه متوسّل گردد ؟ آن گاه پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمود :
وأمّا صاحب الزّمان فإذا بلغ منک السیف الذّبح ، فاستعن به ، فإنّه یعینک ووضع یده علی حلقه .
و امّا صاحب الزمان ؛ پس هر گاه شمشیر به گلوگاهت رسید - و دستش را بر حلقش نهاده بود - از او یاری بخواه که یاریت می‌رساند .
)ابو الوفاء می‌گوید :( در خواب صدا زدم :
یا مولای ؛ یا صاحب الزّمان ؛ أدرکنی فقد بلغ مجهودی .
ای مولای من ؛ ای صاحب الزمان ؛ مرا دریاب که همانا جانم به لب رسیده است .
و ناگهان بیدار شدم و دیدم که زندان‌بانان ، زنجیر از من باز می‌کنند .(8)
در »سلاح المؤمنین« می‌فرماید: پدرم چنین فرمود :
إِن دَنا مِنْ نَحْرِکَ السَّیْفُ اسْتَغِثْ
بِوَلِیِّ الْعَصْرِ مَوْلاکَ وَقُل :
یا صاحِبَ الزَّمانِ أَغِثْنی ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أَدْرِکْنی
فَهُوَ بابُ اللَّهِ وَالرَّحْمَةِ وَالْ
غَوْثُ وَابنُ الْمُصْطَفی فَخْرِ الرُّسُلِ
هنگامی که شمشیر بر گردنت نهادند استغاثه کن و یاری بخواه از مولایت ولی عصر و چنین بگو: ای صاحب الزمان؛ به فریادم برس ، ای صاحب الزمان ؛ مرا دریاب .
او باب خدا و رحمت الهی و فریادرس و زاده مصطفی فخر پیامبران است .(9)
محدّث نوری رحمه الله می‌فرماید : ظاهراً مقصود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از این سخن این نیست که فقط در هنگام گرفتاری در دست دشمنان - که قصد کشتن و نابودی شما را دارند - به امام عصر ارواحنا فداه متوسّل شوید ، بلکه کنایه از این است که باید به آن حضرت توسّل جست هر وقت سختی به حدّ آخر رسیده باشد و اسباب مادّی و اُمید به مخلوقین از بین رفته باشد و صبر انسان لبریز گردد . و تفاوتی نمی‌کند که بلا و مصیبت دینی باشد یا دنیوی ، از شرّ انسان باشد یا از شرّ جن ، چنان که از دعای مذکور )در ص 434) ، این مطلب روشن می‌گردد .
بنابراین ، وظیفه مضطرّ ، بیچاره و ناتوان ، دادخواهی و کمک خواستن از آن وجود مقدّس ارواحنا فداه است و اجابت و فریاد رسی از منصب‌های الهی آن بزرگوار می‌باشد .
و چنانچه شخص مضطرّ از شدّت پریشانی و بیچارگی‌اش نتواند با زبان اظهار کند و دعایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده بخواند و به حضرت استغاثه کند ، کافی است با زبان حال از او یاری بخواهد یعنی بداند و اقرار کند که او ولیّ و امامش می‌باشد و مربیّ او و واسطه فیض خدا، فقط وجود مقدّس اوست و چراغ هدایت در تاریکی‌های بیابان غیبت فقط اوست .
پس بفهمد و بشناسد که آن‌هایی که در سفر طاعت مثل مسافرت حجّ و زیارت استغاثه می‌کنند، کسی جز امام زمان که فریادرس دوران است ، آن‌ها را نجات نمی‌دهد و به فریادشان نمی‌رسد .
شاهد بر این ادّعا آن است که »غوث« از لقب‌های اختصاصی آن حضرت است که در زیارت‌های معتبر وارد شده است و معنای آن فریاد رس است . و البتّه بدیهی است این لقب خدادادی مجرّد اسم نیست و طبعاً صاحب این لقب باید بتواند صدای هر کسی را از هر جایی بشنود و به هر زبانی هم که فریادرسی از او شود ، باید بداند .
بلکه علمی داشته باشد که به حالات فریاد طلبان و دادخواهان احاطه داشته باشد بدون این که آنان استغاثه‌ای نمایند ، همان گونه که در توقیعش به شیخ مفیدرحمه الله چنین می‌فرماید .
و او قدرت دارد که در صورت صلاحدید، استغاثه‌کننده را از دریای گرفتاری و بلا نجات دهد به هر حالی که باشد و به هر زبانی که فریاد برآورد و لایق این مقام نیست مگر کسی که از مقام والای امامت برخوردار است و قدم بر بساط ولایت نهاده است .
و نیز این سخن را تأیید می‌کند آنچه بین عرب )شهرنشین و بادیه‌نشین( مشهور است که او را »ابا صالح« می‌خوانند و بدو متوسّل نمی‌شوند و شکایت به نزدش نمی‌برند و استغاثه و ندبه‌اش نمی‌کنند ، مگر به این اسم مقدّس یعنی »ابا صالح« .(10)

4توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه در مشکلات ) یا فارس الحجاز (

روایت شده است که :
هر مؤمنی که امری از امور دنیوی یا اُخروی بر او دشوار گردد ، به صحرا رود و این دعا را هفتاد مرتبه بخواند ، یاری حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه به او می‌رسد :
یا فارِسَ الْحِجازِ أَدْرِکْنی ، یا أَبا صالِحِ الْمَهْدِیَّ أَدْرِکْنی ، یا ای اسب سوار حجاز؛ مرا دریاب، ای ابا صالح المهدی؛ مرا دریاب، ای أَبَا الْقاسِمِ أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی وَلاتَدَعْنی ، فَإِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ . (11) ابالقاسم؛ مرا دریاب، مرا دریاب، و مرا رها نکن که همانا من درمانده‌ای ناتوان و خوار هستم .

5توسّل دیگر... )یا محمّد یا علیّ(توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه

در مشکلات ) یا محمّد یا علیّ ... (
عالم بزرگوار عراقی رحمه الله در کتاب »دار السّلام« می‌فرماید : ملاّ قاسم رشتی رحمه الله چنین گوید :
به اصفهان رفتم و به مقبره تخت فولاد در روزی غیر از پنجشنبه روانه شدم و چون در آن دیار غریب بودم نمی‌دانستم که مردم آن شهر فقط شبهای جمعه به زیارت اهل قبور می‌روند، و در دیگر ایّام، مقبره خالی از مردم است و چیزی در آنجا یافت نمی‌شود، وقتی در خیابان قدم برمی‌داشتم ، میل داشتم که قلیانی بکشم ، خادمی که همراه من بود گفت: در این اطراف جز شب‌های جمعه چیزی پیدا نمی‌شود .
من هم گفتم : زیارت اهل قبور را برای کشیدن قلیان ترک نمی‌کنم و داخل قبرستان شدم و شروع به قرائت فاتحه کردم که ناگاه مردی را مشاهده نمودم که در گوشه حیاط نشسته بود .
آن شخص گفت : ملاّ قاسم ؛ چرا وقتی وارد شدی ، طبق سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، سلام نکردی ؟ شرمنده شدم و از او معذرت خواستم و گفتم : دور بودم و می‌خواستم وقتی نزدیک شدم سلام کنم .
گفت : نه ، شما اهل علم ادب ندارید .
هیبتش بر دلم افتاد و به او نزدیک شدم و سلامش نمودم . جوابم داد و نام والدین مرا برد گفت : آن‌ها فرزند پسر نداشتند و پدرت نذر کرد که اگر خداوند به او فرزند پسری عنایت کند ، او را از اهل حدیث و از نیکان قرار دهد . آن گاه خدا تو را به او عنایت کرد و او هم به نذرش وفا نمود .
گفتم : بلی ؛ این را شنیده‌ام . سپس گفت : اگر می‌خواهی قلیان بکشی در کیسه من موجود است ، بردار و آماده کن تا باهم بکشیم .
اراده کردم که به خادمم دستور دهم ، ولی به مجرّد این اراده و همینکه از دلم خطور کرد به من گفت : نه ، خودت آماده کن .
گفتم: چشم و قلیان را آماده نمودم و کشیدم ، سپس به او دادم ، او هم کشید و به من بازگردانید ، آن گاه چنین گفت : چند روز قبل به اینجا آمدم و هیچ میلی به اهل این شهر و به داخل شدن در این شهر نداشتم و همانا دوستی در مازندران دارم و می‌خواهم به زیارت او بروم . سپس به من گفت : در این مقبره ، قبور عدّه‌ای از پیامبران است ، برخیز و آن‌ها را همراه من زیارت کن .
پس برخاست و کیسه‌اش را برداشت و باهم رفتیم تا به جایی رسیدیم ، گفت : اینجا ، قبور انبیا است و آن گاه زیارتی خواند که من هرگز در کتاب‌ها آن را ندیده بودم ، به هر حال ، همراه او خواندم ، سپس از قبرها دور شد و گفت : من عازم مازندران هستم ، می‌توانی از من چیزی بخواهی .
از او خواستم که به من علم کیمیا را بیاموزد .
گفت : آن را به تو نمی‌آموزم ، اصرار ورزیدم .
گفت : رزق و روزی هر کسی مقدّر و معیّن شده ، و آنچه می‌خواهی در اواخر عمرت به تو می‌رسد .
گفتم : چه می‌شود اگر من از فقر و فلاکت نجات یابم ؟
گفت : دنیا ارزشی ندارد .
گفتم : به خاطر دوستی و حبّ دنیا این تقاضا را از تو نکردم .
گفت : پس چرا فقط از امور دنیوی تقاضا نمودی ؟ ولی من همچنان به خواسته خود پافشاری کردم .
گفت: اگر در مسجد سهله مرا دیدی ، خواسته‌ات را برمی‌آورم .
گفتم: پس دعایی به من تعلیم نما .
گفت: دو تا دعا به تو یاد می‌دهم؛ یکی به تو اختصاص دارد و دیگری برای همگان، و اگر مؤمن گرفتاری آن را بخواند حتماً مؤثّر واقع می‌شود، سپس آن دعاها را برایم خواند.
گفتم: متأسّفانه قلمی ندارم تا دعاها را بنویسم و قدرت حفظکردن آن را هم ندارم.
گفت : در کیسه من قلم و کاغذ است ، بردار .
دست در کیسه نمودم و با تعجّب دیدم که قلیان و دیگر وسایلی که قبلاً بود ، در آن نیست و فقط دوات و قلم و کاغذی به اندازه نیاز و نوشتن آن دو دعا موجود است . بسی شگفت‌زده شدم! با تندی به من گفت : زود باش و معطّلم نکن که می‌خواهم بروم .
مضطرب شدم و سر به طرف زمین نهاده مهیّای نوشتن شدم . دعای اوّلی را املاء کرد و من نوشتم . به دعای دوّم که رسید این گونه قرائت کرد :
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَةُ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أَدْرِکْنی وَلاتُهْلِکْنی.
ای محمّد، ای علی، ای فاطمه، ای صاحب زمان، مرا دریاب و هلاکم نکن .
توسّل دیگر... )یا صاحب‌الزمان(
من در عبارت دعا تأمّلی کردم و او که دید به فکر فرو رفته‌ام گفت : آیا عبارت را غلط می‌دانی ؟
گفتم : آری ، زیرا خطاب به چهار نفر است و فعل آن باید جمع باشد .
گفت : اشتباه نمودی ، اکنون نظم‌دهنده این عالم ، امام زمان ارواحنا فداه است و غیر او در عالم تصرّف نمی‌کند و در دعا آن سه بزرگوار یعنی حضرت محمّد، علی و فاطمه‌علیهم السلام را شفیعان نزد امام عصر ارواحنا فداه قرار می‌دهیم و فقط از او استمداد می‌کنیم .(12)
دیدم سخن متینی می‌گوید ، پس دعا را نوشتم ولی وقتی سر بلند کردم کسی را ندیدم . از خادم درباره او سؤال کردم .
گفت : من کسی را ندیدم ، با حالتی که در من سابقه نداشت به شهر باز گشتم و وارد خانه حاجی کرباسی شدم .
او گفت : آیا تبی بر تو عارض گشته است ؟
گفتم : خیر ، و ماجرا را برایش تعریف کردم .
او گفت : این دعا را شیخ محمّد بیدآبادی به من یاد داد و من در پشت کتاب دعا آن را نوشتم . برخاست و کتاب را آورد ولی در آن چنین بود : »أدرکونی ولاتهلکونی«، آن را پاک کرد و نوشت : »أدرکنی ولا تهلکنی« .(13)

6توسّل دیگر به حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه) یا صاحب الزّمان (

روایت شده است که :
هر که را شدّت و مصیبتی برسد هفتاد بار بگوید:
یا اَللَّهُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَةُ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، أَدْرِکْنی ای خدا، ای محمّد، ای علی؛ ای فاطمه، ای صاحب الزمان، مرا دریاب وَلاتُهْلِکْنی .(14)
و هلاکم نکن .

7توسّل دیگر به آن حضرت صلوات اللَّه علیه

در کتاب »التحفة الرضویّة« آمده است : بعد از نافله مغرب ، صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام بفرست ، سپس هفتاد مرتبه بگو :
یا اَللَّهُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَةُ یا حَسَنُ یا حُسَیْنُ ، یا صاحِبَ ای خدا؛ ای محمّد؛ ای علی؛ ای فاطمه؛ ای حسن؛ ای حسین؛ الزَّمانِ ، أَدْرِکْنی یا صاحِبَ الزَّمانِ .
ای صاحب الزمان؛ مرا دریاب ای صاحب الزمان .
سپس صد مرتبه دیگر صلوات بفرست و آن گاه حاجت خود را طلب کن .
صاحب کتاب »التحفة الرضویّه« در ادامه می‌نویسد: سیّد علاّمه، حضرت والد فرموده است : این دعا برای برطرف‌شدن مشکلات و سختی‌های مهمّ تجربه شده است .(15)

8توسّل دیگر به حضرت حجّت ارواحنا فداه) یا حجّة القائم

(توسّل برای رفع بیماری
از سیّد بزرگوار و استاد معظّم ، عالم ربّانی و حکیم و فقیه بلندمرتبه سیّد محمّد هندی نجفی دام ظلّه و او از دانشمند محترم سیّد حسن قزوینی و او از سیّد حسین شوشتری که از امامان جماعت بود و او از اساتیدش نقل می‌کند که :
)در سختی‌ها و مشکلات( سر برهنه رو به قبله بایست و پانصد و هفتاد مرتبه بگو : »یا حُجَّةُ الْقآئِمُ« ، و این عمل تجربه شده است .(16)

9توسّل برای رفع بیماری

توسّل به اسمی که مولای‌مان حضرت بقیة اللَّه ارواحنا فداه در دعا برای پایان یافتن دوران غیبت می‌خوانند :
داوود بن زربی می‌گوید : در مدینه شدیداً مریض شدم و خبر مریضی من به امام صادق علیه السلام رسید . حضرت به من چنین نوشت :
خبر مریضی تو به من رسید . یک صاع (17) گندم بخر ، آنگاه بر پشت بخواب و گندم را به روی سینه‌ات بریز هر گونه که ریخته شد و چنین بگو :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی إِذا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ ما بار خدایا ؛ از تو درخواست می‌کنم به آن اسمت که هرگاه مضطرّ )امام زمان علیه السلام( به آن اسم تو را بخواند ، بِهِ مِنْ ضُرٍّ، وَمَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ، وَجَعَلْتَهُ خَلیفَتَکَ عَلی خَلْقِکَ، مشکلش را برطرف می‌کنی و در زمین توانایی و قدرتش می‌دهی و خلیفه خود بر بندگانت قرارش می‌دهی ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلی أَهْلِ بَیْتِهِ ، وَأَنْ تُعافِیَنی مِنْ عِلَّتی . )از تو می‌خواهم( که بر محمّد و اهل بیتش درود فرستی و مرا از این بیماریم عافیت بخشی .
سپس بنشین و گندم را جمع کن و همین دعا را بخوان . سپس گندم را یک مدّ ، یک مدّ )که هر مدّ ده سیر است( تقسیم کن و به هر مسکینی یکی از آن را بده و باز همان دعا را بخوان .
داوود می‌گوید : این کار را که انجام دادم ، گویی از بند آزاد شدم و عدّه‌ای دیگر هم این دستور را عمل کردند و از آن بهره‌مند گردیدند .(18)
...................( Anotates ).................
1) التحفة الرضویّة : 160 .
2) سوره اسراء ، آیه 81 .
3) دار السلام عراقی : 333 .
4) العلّامة الخواجة نصیرالدین الطوسی : 79 .
5) مهج الدعوات : 425 .
6) نجم الثاقب : 731 .
7) جنّات الخلود : 40 .
8) بحار الأنوار : 33/94 .
9) سلاح المؤمنین : 128 .
10) نجم الثاقب : 732 .
11) منتخب الختوم : 196 .
12) از این عبارت معلوم می‌شود که آن شخص ، امام زمان ارواحنا فداه نبوده است .
13) دار السلام عراقی : 3 . 317 . منهاج العارفین : 483 .
14)
15) التحفة الرضویّة : 150 .
16) تکالیف الأنام فی غیبة الإمام : 251 .
17) یک صاع ، 39 سیر است که قریب یک من می‌باشد .
18) بحار الأنوار : 35/95 ، المصباح : 199 .

بخش هشتم:عریضه‌ها

اشاره

نوشتن عریضه و نامه حاجت به محضر مولای کریم حضرت مهدی ارواحنا فداه یکی از انواع توسّل‌ها و استغاثه‌های مؤثّر است و اثر عجیبی در برآمدن حاجت دارد ؛ زیرا ، مولای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه - چنان که در روایات نیز بیان شده است - نسبت به دوستانش بسیار لطف و رأفت دارد و مهربان است . این جانب ، بارها به محضر مقدّس آن حضرت نامه نوشته و آثار و فواید عجیبی مشاهده کرده‌ام .
در این بخش ، چگونگی چند نوع نامه حاجت را یادآور شده و برخی از داستان‌هایی را که برای برخی از بزرگان پیش آمده است ، بیان می‌کنیم .
در کتاب »التحفة الرضویّة« می‌فرماید : علّامه سیّد محمّد تقی اصفهانی قدس سره در فصلی از کتابش که در مورد معجزه‌های امام زمان ارواحنا فداه ترتیب داده است می‌نویسد : یکی از معجزه‌ها و کرامت‌های آشکار آن حضرت این است که با انداختن رقعه حاجت و درخواست از آن حضرت ، حاجت‌ها برآورده می‌شود ؛ و این مطلبی است که با چشم مشاهده گردیده و تجربه شده است .
علاّمه بزرگوار مرحوم شیخ عبدالحسین امینی نیز حکایت عجیبی را که در اثر توسّل به آن حضرت برایش رخ داده بود برای من بازگو کرد که مجاز نیستم آن را در کتاب بنویسم ؛ ولی همین قدر بگویم که با نامه نوشتن به ناحیه مقدّسه آن حضرت ، آن جریان برایش پیش آمده بود .
سپس افزود : توسّل به حضرت مهدی ارواحنا فداه را برای کارهای مهمّ و برآورده شدن حاجت‌ها تجربه کرده‌ام .(1)

جریانی در مورد نوشتن نامه به محضر امام زمان ارواحنا فداه

جریانی در مورد نوشتن نامه...
محدّث نوری رحمه الله در کتاب »جنّة المأوی« می‌نویسد :
شخصی بود عابد ، نیکوکار و باتقوا به نام جناب سیّد محمّد عاملی ، فرزند سیّد عبّاس ) از خاندان عبّاس شرف الدین ( که در روستای جشیث(2) در نزدیکی جبل عامل لبنان می‌زیست .
داستانی دارد که در اثر تجاوز افراد به حقوقش و ستم بر او، مجبور شد از وطنش با وجود فقر شدید و ناتوانی‌ها به دلیل ترس و وحشت فرار کند . با این که در هنگام خارج شدن از وطن ، حتّی به قدری که بتواند خرج یک روز خود را تأمین کند نداشت؛ با این همه ، آن قدر آبروداری می‌کرد که به خود اجازه نمی‌داد از کسی درخواست کمک کند .
وی ، مدّتی از عمر خود را به جهانگردی پرداخت و در این دوران، در عالم خواب و بیداری جریاناتی شگفت‌انگیر برایش اتّفاق افتاد ؛ تا این که در نهایت به نجف اشرف رسید و مجاورت آن را اختیار کرد و در یکی از اتاق‌های طبقه بالای صحن مقدّس آن حضرت سکونت گزید.
در آن روزها نیز فقر شدیدی او را رنج می‌داد و جز چند تن ، کسی او را نمی‌شناخت و محل سکونتش را نمی‌دانست . و سرانجام پس از پنج سال که از روستای خودش بیرون رفت، در شهر مقدّس نجف دار فانی را وداع گفت .
در ایّام زندگانیش گاهی با من رفت و آمد داشت و بسیار باعفّت و با شرم و ادب بود ، و در مراسم عزاداری اهل بیت‌علیهم السلام نیز نزد من حاضر می‌شد . گاهی برای برطرف شدن تنگدستی خود، برخی از کتاب‌های دعا را از من به امانت می‌گرفت .
زندگی او به گونه‌ای بود که برای غذای روزانه خود جز چند دانه خرما چیزی در اختیار نداشت . وی ، پیوسته دعاهای درخواست روزی و توسعه آن را می‌خواند و از هیچ ذکر و دعایی در این مورد فرو گزار نکرد .
در برخی از ایّام نیز به نوشتن نامه حاجت به امام زمان ارواحنا فداه اقدام کرد و تا چهل روز این کار را ادامه داد و هر روز پیش از طلوع آفتاب از درب کوچکی که به طرف دریا باز می‌شود از شهر خارج می‌شد و یک فرسخ یا بیشتر از طرف راست حرکت می‌کرد به گونه‌ای که هیچ کس او را نمی‌دید . پس از آن ، نامه خود را گل اندود می‌نمود و آن را به یکی از چهار نایب بزرگوار می‌سپرد، و آن را در آب می‌انداخت. بالأخره سی و هشت یا سی و نه روز گذشت، و در آن روز نیز کار هر روز را انجام داد و برگشت .
او برایم گفت : آن روز بسیار اندوهگین بودم و حالم گرفته بود؛ سرم را پایین انداخته و راه می‌رفتم که در بین راه ناگهان مردی را دیدم که از پشت سر به طرف من آمد و طرز لباس پوشیدنش نیز همانند عرب‌ها بود.
وی بر من سلام کرد و من سلام او را بسیار کوتاه پاسخ دادم ، و به دلیل کسالت روحیم به او توجّهی نکردم ، او مقداری راه را به همراه من آمد ؛ در حالی که من همچنان افسرده بودم . و آنگاه با لهجه مردم روستای خودم به من فرمود :
سیّد محمّد؛ حاجت شما چیست؟ سی و هشت )یا سی و نه( روز است که پیش از طلوع آفتاب از نجف اشرف بیرون می‌آیی و به فلان مکان می‌روی و عریضه‌ات را به آب می‌افکنی و گمان می‌کنی که امام تو ، حاجت تو را نمی‌داند و از آن بی‌اطّلاع است ؟!
سیّد محمّد گوید : از سخنان او در شگفت شدم ؛ زیرا من این جریان خود را برای هیچ کس بازگو نکرده بودم، و حتّی یک نفر مرا ندیده بود؛ از همه مهم‌تر آن که از اهالی جبل عامل ، کسی در نجف نبود که من او را نشناسم ! به خصوص که برخی از لباس‌هایی که آن بزرگوار پوشیده بود در منطقه ما - جبل عامل - مرسوم نبود .
به خاطرم گذشت که من به مهم‌ترین آرزوی خود - که دست‌یابی به بزرگ‌ترین نعمت بود - دست یافته‌ام و این شخص ، همان حجّت خداوند بر مردم ، یعنی امام عصر صلوات اللَّه علیه است .
البتّه پیش از این شنیده بودم که دست مبارک آن حضرت در نرمی و لطافت به گونه‌ای است که دست هیچ یک از مردم همانند آن نیست ؛ لذا ، با خود گفتم: من با ایشان دست می‌دهم و مصافحه می‌کنم ؛ اگر دستش همان گونه باشد که شنیده‌ام ، آن طور که شایسته آن حضرت است رسم ادب را به جای می‌آورم .
در همین اندیشه بودم که دست خود را دراز کردم و آن بزرگوار نیز دست مبارکش را به طرف من آورد و با وی مصافحه کردم و دریافتم که همان خصوصیّت در دست مبارکش می‌باشد . لذا ، یقین کردم که کامیاب و رستگار شده‌ام . سرم را بلند کرده و روبروی آن حضرت قرار گرفته و خواستم دست مبارکش را ببوسم که دیگر کسی را ندیدم .(3)

جریان دیگر در مورد نوشتن نامه به حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه

جریان دیگر در مورد نوشتن ...

محدّث نوری‌رحمه الله می‌فرماید : دانشمند گران‌قدر، دارنده فضیلت‌ها و فضل‌ها و توانمندی‌های معنوی، پیش‌کسوت در میان هم‌رتبگان، جناب آمیرزا ابراهیم شیرازی حایری - که خداوند آینده‌اش را اصلاح و خواسته‌هایش را برآورده کند - فرمود :
خواسته‌های مهمّی در شیراز برایم پیش آمد که فکرم را سرگردان و سینه‌ام را تنگ کرده بود ؛ از جمله این خواسته‌ها زیارت سرور و سالارم حضرت ابا عبداللَّه الحسین‌علیه السلام بود . در این زمینه ، چاره‌ای جز توسّل به محضر مقدّس و دریای کرامت امام حاضر ارواحنا فداه ندیدم . همو که دیدگان هر بیننده‌ای که کمتر او را ببیند زیان می‌بیند ، بر او سلام خدا باد که آگاه از همه رازهاست .
خواسته‌هایم را با استفاده از »عریضه حاجت« که از امامان علیهم السلام روایت شده است ؛ نوشتم و نزدیک غروب به طور پنهانی از شهر شیراز بیرون رفتم و به جایی رسیدم که آب فراوانی گرد آمده بود که فارس‌ها بدان استخر می‌گویند .
در آن جا ایستادم و از بین نایبان خاصّ ، جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی قدس سره را ندا دادم و همان طوری که در احادیث وارد شده است به وی سلام کردم و نامه را به او سپردم و درخواست کردم تا به سرور خود و سرور همه مردمان برساند، و نامه را به آب افکندم.
آن گاه باز گشتم و کسی جز خدای تعالی رفت و آمد مرا و کاری را که انجام دادم ، ندید . پس از غروب به شهر رسیدم و از دروازه دیگری وارد شدم و به خانه‌ام رفتم و جریان را با کسی بازگو نکردم .
صبحگاهان، نزد استاد حدیثم رفتم و با جماعتی دیگر در محضر او اجتماع کردیم، همین که مجلس آراسته گردید سیّدی خوش سیما و محترم که لباس خادمان حرم امام حسین‌علیه السلام را بر تن داشت ، وارد شد و سلام کرد و نزدیک استاد نشست . من و سایر شاگردان ، او را از پیش نمی‌شناختیم و پس از آن نیز نه در شیراز و نه در خارج آن او را ندیدیم .
آن گاه رو به من کرد و مرا با نامم صدا زد و گفت : ای فلانی ؛ نامه‌ات را به مولای‌مان حضرت مهدی ارواحنا فداه تسلیم کردم و آن را به ایشان رسانیدم .
من از این سخن مبهوت شدم ؛ و دیگران معنای سخن او را نفهمیدند و بدین جهت از آن آقا درخواست کردند تا بی‌پرده سخن بگوید .
وی فرمود : شب گذشته گروه زیادی را در خواب دیدم که دور سلمان محمّدی گرد آمده بودند ، در حالی که نامه‌های بسیاری در دست داشت و مشغول نگریستن به نامه‌ها بود . وقتی مرا دید ، ندایم کرد و گفت : برو نزد فلان شخص - اسم و فامیل مرا یاد کرد - و به او بگو : )در حالی که دستش را بلند کرد( این نامه تو است .
من دیدم که بالای آن نامه مهر خورده است یعنی به محضر امام زمان ارواحنا فداه رسیده است و پس از آن مهر خورده است ؛ لذا ، دانستم که هر کس حاجتش برآورده شده باشد نامه‌اش مهر می‌خورد ، و کسانی که درخواست‌شان رد شده باشد ، نامه‌شان به همان شکل - بدون مهر - برمی‌گردد .
کسانی که در مجلس درس حضور داشتند به من گفتند : آیا خواب این مرد راست است ؟ من جریان را برای‌شان گفتم و نزدشان سوگند یاد کردم که هیچ کس از این جریان اطّلاع نداشته است . دوستانم به من بشارت دادند که درخواست‌هایم برآورده شده است و جریان همان گونه شد که آن‌ها بشارت دادند .
چندی نگذشت که به کربلای حسینی‌علیه السلام مهاجرت کردم و هم اکنون نیز ساکن کربلا هستم . ناگفته نماند ، سایر خواسته‌هایم که در آن عریضه نوشته بودم نیز به طور کامل برآورده شدند . ستایش سزاوار خداوند است و درود بر اولیاء خداوند .(4)
مرحوم علاّمه شیخ علی اکبر نهاوندی می‌فرماید : مرحوم علاّمه حاج میرزا علی قاضی طباطبایی نجفی ، استاد بزرگ اخلاق ، در عصر روز جمعه اول ماه ربیع الّاول سال 1358 هجری قمری در شهر نجف اشرف برایم فرمود :
یکی از دوستانش - که نامش را نبرد - در شب نیمه شعبان المعظم، نامه حاجتی به محضر مقدّس امام عصر صلوات اللَّه علیه ارسال کرد و آن را در آب افکند ؛ هم چنان که در آن شهر مرسوم بود .
کیفیّت نوشتن نامه به محضر...
پس از چند روز مردی نزد او آمده و گفت : نامه تو به امام زمان ارواحنا فداه رسید و من در شب عاشورا نزد تو می‌آیم تا تو را به خدمت امام ارواحنا فداه برسانم . من تلاش کردم و تا جایی که در توان داشتم به عبادت‌های مختلف پرداختم تا اندکی لیاقت برای رسیدن به محضر امام صلوات اللَّه علیه را پیدا کنم .
در شب موعود - یعنی شب عاشورا - ناگهان آن مرد آمد و در چشم برهم زدنی ، مرا به جزیره‌ای برد که محلّ سکونت امام عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف بود .
در آن جا چیزهایی را به چشم دیدم که فراتر از توصیف و بیان است . در آن جزیره ، ارواح مطهّر پیامبران و اوصیای ایشان حضور داشتند و آثار عظمت الهی را مشاهده کردم ؛ به گونه‌ای که بیهوش شدم، و نمی‌دانم آیا امام ارواحنا فداه را نیز مشاهده کردم یا نه؛ سپس آن مرد - در کمتر از چشم برهم زدنی - مرا به خانه‌ام باز گرداند .(5)

1کیفیّت نوشتن نامه به محضر امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه

بعضی از قضایا و فوائد را در زمینه نوشتن نامه حاجت به پیشگاه امام عصر ارواحنا فداه ذکر کردیم و اکنون به کیفیّت و چگونگی عریضه می‌پردازیم :
عباراتی را که در پی می‌آید در کاغذی نوشته و آن را بر روی قبر یکی از امامان علیهم السلام می‌افکنی . یا آن را بسته و مهر کن و در میان گِل پاکی که ساخته‌ای قرار ده ؛ سپس آن را در جوی آب یا چاهی عمیق یا برکه آبی بینداز که نامه به محضر مقدّس امام عصر ارواحنافداه خواهد رسید و آن حضرت، خودش عهده‌دار برآوردن خواسته‌ات می‌گردد.
کیفیّت نوشتن نامه بدین صورت است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
کَتَبْتُ یا مَوْلایَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ مُسْتَغیثاً ، وَشَکَوْتُ ما نَزَلَ ای مولای من - که درود خدا بر تو باد - به پیشگاه مقدّست می‌نویسم در حالی که تو را به فریاد می‌طلبم؛ و به تو از مشکلی که برایم پیش بی مُسْتَجیراً بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ بِکَ ، مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهَمَنی ، وَأَشْغَلَ آمده شِکوه و شکایت می‌نمایم ، در حالی که به خداوند و تو پناه آورده‌ام؛ از مصیبتی که تحمّلش برای من مشکل است و قَلْبی ، وَأَطالَ فِکْری ، وَسَلَبَنی بَعْضَ لُبّی ، وَغَیَّرَ خَطیرَ نِعْمَةِ اللَّهِ قلبم را به خود واداشته است، و اندیشه‌ام در موردش به درازا کشیده است، و مقداری از عقل و خرد مرا زایل گردانده، و نعمت ارزشمندی را که خدا به عِنْدی ، أَسْلَمَنی عِنْدَ تَخَیُّلِ وُرُودِهِ الْخَلیلُ ، وَتَبَرَّأَ مِنّی عِنْدَ من داده است دگرگون ساخته است . هنگام گمان ورود این مشکل، دوست صمیمی من، مرا واگذاشت، و خویشاوند صمیمی من نیز وقتی تَرآئی إِقْبالِهِ إِلَیَّ الْحَمیمُ ، وَعَجَزَتْ عَنْ دِفاعِهِ حیلَتی ، وَخانَنی متوجّه شد این مشکل در راه است از من بیزاری جست . چاره‌جویی‌های من در مقابله با این گرفتاری راه به جایی نبرده است، و بردباری و نیروی فی تَحَمُّلِهِ صَبْری وَقُوَّتی . فَلَجَأْتُ فیهِ إِلَیْکَ ، وَتَوَکَّلْتُ فِی من قادر به تحمّل آن نیست و به وظیفه خود عمل نکرده است. بدین‌سان، چاره‌ای ندیدم جز آن که به سرعت به آستان مقدّست پناه آورم، الْمَسْأَلَةِ للَّهِِ جَلَّ ثَنآؤُهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْکَ فی دِفاعِهِ عَنّی ، عِلْماً و برای درخواست از خداوند - که ستایش شکوهمند ، از آن اوست - به خداوند و همچنین به حضرتت توکّل کردم تا این گرفتاری را از من دور کنید . این گفتارهای بِمَکانِکَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَلِیِّ التَّدْبیرِ وَمالِکِ الْاُمُورِ ، من ، از )روی بی‌دقّتی نیست؛ بلکه( علم دارم به جایگاه باعظمت تو نزد خداوندی که پروردگارِ جهانیان است صاحب تدبیر و مالک همه امور است . در این حالات وَاثِقاً بِکَ فِی الْمُسارَعَةِ فِی الشَّفاعَةِ إِلَیْهِ جَلَّ ثَنآؤُهُ فی أَمْری ، روحانی به تو اطمینان دارم و امیدوارم که برای شفاعت نزد خداوند - که ستایش او شکوهمند باد - در مورد انجام کارهای مربوطه به من شتاب می‌کنی؛ و از سویی مُتَیَقِّناً لِإِجابَتِهِ تَبارَکَ وَتَعالی إِیَّاکَ بِإِعْطآئی سُؤْلی . وَأَنْتَ یا نیز یقین و اعتقاد دارم که خداوند - که مرتبه‌اش والا و مبارک است - درخواست تو را با برآورده‌کردن درخواست من اجابت می‌فرماید . ای سرور مَوْلایَ جَدیرٌ بِتَحْقیقِ ظَنّی وَتَصْدیقِ أَمَلی فیکَ فی أَمْرِ کَذا وَکَذا و سالار من؛ خودت نیز آن قدر بزرگوار و سزاوار هستی که مطمئن هستم گمانم را محقّق می‌سازی و آرزویم را به واقعیّت پیوند می‌دهی در مورد این کارها ... )در این قسمت حاجت نوشته شود( ، فیما لا طاقَةَ لی بِحَمْلِهِ ، وَلا صَبْرَ که برایم سخت شده است و دیگر طاقت تحمّل آنها را ندارم، و شکیبم در این موارد لی عَلَیْهِ ، وَإِنْ کُنْتُ مُسْتَحِقّاً لَهُ وَلِأَضْعافِهِ بِقَبیحِ أَفْعالی تمام شده است؛ البتّه به خوبی می‌دانم که همه این مشکلات، حقّ من است و سزاوار چند برابرش نیز هستم؛ چرا که کارهای زشت من، وَتَفْریطی فِی الْواجِباتِ الَّتی للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ ، فَأَغِثْنی یا مَوْلایَ و کوتاهی و کندی در انجام واجباتی که برای خداوند - شکوهمند بزرگ - است نتیجه‌ای جز این مشکلات دربرنخواهد داشت . ای سرور و آقای من؛ - که صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ عِنْدَ اللَّهْفِ ، وَقَدِّمِ الْمَسْأَلَةَ للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ فی درود خداوند نثارت باد - با این همه، در این دل‌سوختگی و اندوه به فریادم برس، و در پیشگاه الهی درخواست انجام کارهای من و برطرف‌شدن مشکلم را أَمْری ، قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ ، وَشَماتَةِ الْأَعْدآءِ ، فَبِکَ بُسِطَتِ النِّعْمَةُ تقدیم کن، و زودتر این کار را انجام بده؛ پیش از آن که تلفاتی به بار آید، و دشمنان به مسخرگی و شماتت من بپردازند؛ زیرا، تنها به خاطر توست که این عَلَیَّ ، وَاسْأَلِ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ لی نَصْراً عَزیزاً ، وَفَتْحاً قَریباً ، فیهِ همه نعمت بر من گسترده شده است . نیز، از خداوند - شکوهمند - درخواست کن که یاری بزرگ و ارزشمند، و فتح و پیروزی نزدیک و سریع خود بُلُوغُ الْآمالِ ، وَخَیْرُ الْمَبادی ، وَخَواتیمُ الْأَعْمالِ ، وَالْأَمْنُ مِنَ را نصیب من فرماید؛ به گونه‌ای که به آرزوهایم برسم و آغاز و پایان کارها نیز به نیکی باشد؛ و در هر حال از الْمَخاوِفِ کُلِّها فی کُلِّ حالٍ ، إِنَّهُ جَلَّ ثَنآؤُهُ لِما یَشآءُ فَعَّالٌ ، وَهُوَ تمام ترسناک‌ها در امان باشم . اعتقادم بر این است که خداوند - که ستایشش شکوهمند باد - هر چه بخواهد به طور کامل انجام می‌دهد؛ حَسْبی وَنِعْمَ الْوَکیلُ فِی الْمَبْدَءِ وَالْمَالِ .
و کفایت‌گر من و وکیل نیکوی من نیز در دنیا و آخرت ، تنها خداست .
پس از آماده شدن نامه ، به طرف جوی آب یا برکه )یا چاه( می‌روی و یکی از چهار نایب خاصّ حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه یعنی: جناب عثمان بن سعید، پسرش محمّد بن عثمان ، حسین بن روح نوبختی ، و علیّ بن محمد سمری قدس سرهم )که راه‌های دستیابی و واسطه ما به آن حضرت هستند( را انتخاب می‌کنی و با این عبارات او را صدا زده و می‌گویی :
یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ ، سَلامٌ عَلَیْکَ، أَشْهَدُ أَنَّ وَفاتَکَ فی سَبیلِ اللَّهِ ، ای )فلان فرزند فلان(؛ سلام و درود بر تو. گواهی می‌دهم که درگذشت تو در راه خدا بوده، وَأَنَّکَ حَیٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ ، وَقَدْ خاطَبْتُکَ فی حَیاتِکَ الَّتی و اینک تو نزد خداوند زنده هستی و روزی خاصّ او را دریافت می‌کنی. و بدین‌سان، من در حیاتی که لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ وَهذِهِ رُقْعَتی وَحاجَتی إِلی مَوْلانا عَلَیْهِ نزد خدا داری تو را مخاطب قرار می‌دهم، و این نامه و عریضه و درخواستِ حاجت من به سرورمان حضرت مهدی علیه السَّلامُ ، فَسَلِّمْها إِلَیْهِ ، فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمینُ .
السلام است ، پس آن را به حضرتش تسلیم کن . به راستی که تو مورد اطمینان و امانت‌دار هستی.
آن گاه نامه را در جوی آب یا درون چاه یا برکه بینداز که به خواست خداوند ، خواسته‌ات برآورده خواهد شد .(6)
ناگفته نماند : علاّمه مجلسی رحمه الله پس از این عبارت افزوده است :
در این حالات روحانی ، در اندیشه‌ات این گونه باشد که نامه را به دست آن حضرت تسلیم کرده‌ای ؛ زیرا ، نامه به دست مبارکش می‌رسد و به خواست خدا ، حاجت و خواسته برآورده می‌شود .(7)
محدّث نوری‌رحمه الله فرموده است : از این روایت شریف استفاده می‌شود که این چهار بزرگوار، که در زمان غیبت صغری و اولیّه امام زمان ارواحنا فداه به عنوان واسطه بین امام و شیعیانش بودند و خواسته‌ها و نامه‌ها را عرضه می‌داشتند و پاسخ‌ها و نامه‌های آن امام عزیز را نیز به صاحبانش می‌رساندند ؛ در زمان غیبت طولانی و کبرای امام زمان ارواحنا فداه نیز در رکاب گرامی و ارزشمند آن حضرت هستند و این مقام )واسطه بودن( را هنوز در اختیار دارند .
و نیز از این روایت شریف برمی‌آید که سفره احسان، بخشش، بزرگواری، کرم، لطف و نعمت امام زمان ارواحنا فداه در سراسر کره زمین برای هر پریشان ناتوان ، و نیز برای هر گمگشته سرگردان و هر حیرت‌زده نا آگاه و گناهکار حیران گسترده و در دسترس است .
این درگاه الهی برای همه باز و گشوده است و این هدایت و دستگیری فراگیر برای همه وجود دارد . البتّه ، به شرط صداقت ، اضطرار ، نیاز ، تصمیم و اراده ، صفای درون ، اخلاص و بی‌غل و غش بودن فراهم است .
وقتی که شخص نا آگاه و نادان از او درخواست و التماس کند که به علم و دانش او دست یابد ، و خود را گمگشته و سرگردان ببیند ، مسلّم است که آن بزرگوار او را به سرمنزل و راه اصلی می‌رساند ، و اگر بیمار باشد ، لباس سلامتی را بر تنش می‌پوشاند . چنان که از داستان‌هایی که پیشتر نقل کردیم برمی‌آید .
نتیجه‌ای که در این جا مقصود است آن است که امام بزرگوار ، حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه در بین بندگان حضور دارد و به شیعیان و نیز سایر افرادی که تحت حکومت او هستند نظاره می‌کند، و قدرت و توان برطرف کردن بلاها را دارد، و از رازها و امور پنهانی آگاه است ، و پنهان شدن او از چشم مردم و غیبت او ، به معنای کناره‌گیری از مقام خلافت و حکومت الهی نیست . آن حضرت ، از لوازم و آداب ریاست الهی‌اش دست برنداشته است ، و نیروی الهی و ربّانی که در اختیار دارد به ناتوانی نگراییده است .
هر گاه بخواهد مشکلی را حل کند و گرهی را بگشاید ، راه حلّ آن را در قلب‌ها می‌افکند به گونه‌ای که چشمی ندیده و گوشی نشنیده باشد . گاهی دل را به سوی کتاب یا عالمی که دوای درد شخص در آن کتاب یا نزد آن عالم است مایل می‌کند ؛ و گاهی آن حضرت دعایی را به او تعلیم می‌نماید و یا در خواب دوای دردش را بیان می‌فرماید .
و آنچه دیده شده و شنیده شده است که بیچارگان و مضطرّان و نیازمندان با حالت عجز و ناتوانی و زاری و تضرع، به آن حضرت شکایت می‌کنند و درخواست دفع گرفتاری می‌نمایند؛ ولی اثری از پاسخ و برطرف شدن بلا مشاهده نمی‌کنند ! دلیلش این است که گاهی مانعی برای دعا و نیز پذیرش دعا هست که بیشتر این موانع به شخص درخواست کننده مربوط می‌شود؛ از طرفی امکان دارد شخص اشتباه کرده باشد و خود را مضطرّ گمان کرده در حالی که این گونه نباشد ، و گاهی شخص خود را تباه‌شده و سرگردان می‌بیند، در حالی که راه روشن در پیش رویش می‌باشد و برایش مشخص است .
همانند کسی که می‌گوید که من حکم خدا را در فلان مورد نمی‌دانم در حالی که امام ارواحنا فداه از پیش فرموده است که نزد عالمان به آن احکام برود . نظیر آنچه در توقیع و نامه‌ای که در پاسخ پرسش‌های اسحاق بن یعقوب مرقوم فرمودند آمده است :
در حادثه‌هایی که پیش می‌آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شما هستند ، و من نیز حجّت الهی می‌باشم .
بدین سان، روشن است که کسی که احکام را نمی‌داند ، تا زمانی که دسترسی به عالم ربّانی دارد - حتی اگر لازم باشد مسافرت کند یا به کتاب آن عالم مراجعه کند - دیگر مضطرّ به حساب نمی‌آید .
هم‌چنین، تا زمانی که دانشمند دینی می‌تواند با استفاده از منابع و مصادر احکام یعنی قرآن و سنّت و اجماع به حلّ اشکالات و دفع شبهه‌ها و نیز برطرف شدن حیرت خود در مسایل دینی اقدام کند ؛ دیگر مضطرّ و وامانده و ناتوان به حساب نمی‌آید .
مطلب دیگر آنکه کسانی که از حدود و دستورات الهی تجاوز کرده و در چگونه زیستن خود و استفاده از وسایل مختلف در زندگی زیاده‌روی کرده‌اند ، و به مقداری که در شرع مقدّس اسلام نیکو دانسته است اکتفا و قناعت نکرده‌اند ؛ این افراد نیز وامانده به حساب نمی‌آیند ؛ چرا که چیزهایی که درخواست کرده‌اند از چیزهایی نیست که پایه زندگانی بر آن استوار است و چنین چیزهایی اضطراری نیست .
عریضه‌ای به خداوند ...
گاهی نیز شخص خود را مضطرّ و وامانده فرض می‌کند؛ در حالی که پس از دقت راستین برایش آشکار می‌شود که مضطرّ نیست، و اگر هم اضطراری در کار است یک چیزی است که مصلحت او یا مصلحت عمومی در آن است که دعایش اجابت نمی‌شود . از سویی، به تمام مضطرّان و واماندگان نیز وعده رهایی داده نشده است.
درست است که جز خدا و جانشینان او، بیچارگان را پاسخ نمی‌دهند و رهایی نمی‌بخشند، ولی این دلیل نمی‌شود که تمام واماندگان را نجات دهند .
در زمان حضور و ظهور امامان علیهم السلام ، در شهرهای مدینه ، مکّه و کوفه و دیگر شهرها شیعیان و محبّان بسیاری بودند که گرفتار و وامانده و ناتوان بودند، و بسیاری از ایشان درخواست رفع مشکلات را داشتند ولی اجابت نمی‌شدند. لذا ، آن گونه نیست که هر ناتوانی در هر زمانی، هر چیزی را که می‌خواهد با اجابت دعایش بتواند به دست آورد و واماندگیش را بر طرف سازد .
زیرا ، در این صورت اختلال و بی‌نظمی در نظام هستی به وجود می‌آید، و از سویی نیز پاداش و ثواب‌های ارزش‌مند و با عظمتی که برای تحمّل مصیبت‌ها و بلاها در نظر گرفته شده است، از بین می‌رود . به راستی که مصیبت دیدگان و بلا زدگان این دنیا ، وقتی در جهان آخرت به پاداش‌های بزرگ و ثواب‌هایی که در ازای تحمّل مشکلات به آن‌ها عطا می‌شود، نظاره می‌کنند، آرزو می‌کنند و می‌گویند: ای کاش ؛ در دنیا گوشت‌های بدن ما را با قیچی تکّه تکّه می‌کردند .
از این توضیحات به این نتیجه می‌رسیم که خدای تعالی - با وجود توان و قدرت کامل و بی‌نیازی مطلق خود ، و آگاهیش از تمام ذرّه‌های جهان هستی و موجودات ظریف آن - این رفتار را با بندگانش نمی‌کند )که به همه آنان هر چه می‌خواهند عنایت کند( .(8)

2عریضه‌ای به خداوندکه در عریضه حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه قرار داده می‌شود

مرحوم علاّمه مجلسی در کتاب »بحار الأنوار« می‌نویسد : این رقعه را نوشته و آن را می‌بندی ، سپس نامه دیگری به محضر امام زمان صلوات اللَّه علیه می‌نویسی ، سپس آن نامه و عریضه به خداوند را درون نامه‌ای که برای امام ارواحنا فداه نوشتی قرار می‌دهی ، سپس آن را گل اندود کرده و درون دریا یا چاه آب می‌افکنی .
متن عریضه به خداوند چنین است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِلَی اللَّهِ سُبْحانَهُ وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ ، رَبِّ الْأَرْبابِ ، وَقاصِمِ )این نامه‌ای است( به سوی خداوندی که منزّه و نام‌هایش مقدّس و پاک است؛ پروردگار و پرورش‌دهنده پرورش‌دهندگان، درهم‌کوبنده الْجَبابِرَةِ الْعِظامِ، عالِمِ الْغَیْبِ وَکاشِفِ الضُرِّ، اَلَّذی سَبَقَ فی عِلْمِهِ سرکشان بزرگ؛ دانای پنهانی‌ها، و بر طرف کننده گرفتاری‌ها؛ خدایی که هر چه اتفاق افتاده است ما کانَ وَما یَکُونُ ، مِنْ عَبْدِهِ الذَّلیلِ الْمِسْکینِ ، اَلَّذِی انْقَطَعَتْ و هر چه در آینده به وقوع خواهد پیوست پیشتر در آگاهی و علم و دانش او بوده است . از بنده بیچاره و خوار و ناتوانش، که تمام
1 . نجم الثاقب : 790 .
بِهِ الْأَسْبابُ ، وَطالَ عَلَیْهِ الْعَذابُ ، وَهَجَرَهُ الْأَهْلُ ، وَبایَنَهُ سبب‌ها و وسیله‌ها را از دست داده است، و عذاب و شکنجه‌ای طولانی بر او وارد شده است ، و خانواده‌اش او را رها کردند، و الصَّدیقُ الْحَمیمُ فَبَقِیَ مُرْتَهِناً بِذَنْبِهِ ، قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ ، وَطَلَبَ دوست صمیمی‌اش او را واگذاشته پس در گرو گناه و خطایش مانده است، و جرم بزهش او را هلاک گردانیده است؛ و به دنبال راه النَّجا]ةَ[ فَلَمْ یَجِدْ مَلْجَأً وَلا مُلْتَجَأً ، غَیْرَ الْقادِرِ عَلی حَلِّ الْعَقْدِ ، نجات نیز رفته است، ولی هیچ پناهگاه و تکیه‌گاهی پیدا نکرده است ؛ جز خدایی که بر گشودن گره و برطرف‌کردن مشکل توانایی دارد وَمُؤَبِّدِ الْأَبَدِ ، فَفَزَعی إِلَیْهِ وَاعْتِمادی عَلَیْهِ ، وَلا لَجَأَ وَلا مُلْتَجَأَ و او جاودانگی را ابدیّت بخشیده است ، پس به سوی او پناه آوردم و بر او تکیه نمودم که پناهی و تکیه‌گاهی إِلّا إِلَیْهِ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِعِلْمِکَ الْماضی ، وَبِنُورِکَ الْعَظیمِ ، جز به سوی او نیست . بارالها؛ به واسطه دانش و آگاهی قاطعت و به واسطه روشنی بزرگ و باعظمتت، وَبِوَجْهِکَ الْکَریمِ ، وَبِحُجَّتِکَ الْبالِغَةِ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و به خاطر قدر و منزلت کریمانه‌ات و به واسطه حجّت و دلیل رسایت؛ از تو درخواست می‌کنم بر محمّد وَعَلی الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَأْخُذَ بِیَدی وَتَجْعَلَنی مِمَّنْ تَقْبَلُ دَعْوَتَهُ ، و آل محمّد درود بفرستی؛ دستم را بگیری؛ مرا جزو کسانی که دعایش پذیرفته، وَتُقیلُ عَثْرَتَهُ ، وَتَکْشِفُ کُرْبَتَهُ ، وَتُزیلُ تَرْحَتَهُ ، وَتَجْعَلُ لَهُ مِنْ و لغزشش مورد گذشت واقع شده است، و گرفتاریش برطرف گشته، و واماندگی او از بین رفته ، قرار دهی ؛ و برای او أَمْرِهِ فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَتَرُدَّ عَنّی بَأْسَ هذَا الظَّالِمِ الْغاشِمِ ، وَبَأْسَ در کارش گشایش و گریزگاهی فراهم نمایی ، و اذیّت و آزار این ظالم ستمگر و آزار النَّاسِ یا رَبَّ الْمَلآئِکَةِ وَالنَّاسِ ، حَسْبی أَنْتَ وَکَفی مَنْ أَنْتَ همه مردمان را از من برطرف کنی ؛ ای پروردگار فرشتگان و انسان‌ها . تو برایم کافی هستی و هر کس تو برایش بی‌نیازکننده و کفایتگر باشی همه امورش حَسْبُهُ ، یا کاشِفَ الْاُمُورِ الْعِظْامِ ، فَإِنَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِکَ . کفایت‌شده و درست است. ای برطرف‌کننده مشکلات بزرگ؛ واقعیّت و باورم این است که هیچ جنبش و نیرویی نیست جز آن‌که از تو سرچشمه می‌گیرد .
پس از این نامه ، نامه درخواست حاجت از مولای‌مان صاحب الزمان ارواحنا فداه را چنین می‌نویسی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تَوَسَّلْتُ بِحُجَّةِ اللَّهِ الْخَلَفِ الصَّالِحِ ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ به حجّت خداوند و جانشین شایسته و نیک ، )حضرت( محمّد فرزند حسن توسّل جسته‌ام ، او که فرزند علی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فرزند محمّد فرزند موسی فرزند جعفر فرزند محمّد فرزند علی فرزند الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ ، اَلنَّبَإِ الْعَظیمِ ، وَالصِّراطِ حسین فرزند علیّ بن ابی طالب می‌باشد؛ که همان خبر بزرگ و راه الْمُسْتَقیمِ ، وَالْحَبْلِ الْمَتینِ ، عِصْمَةِ الْمَلْجَإِ ، وَقَسیمِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ . راست، و ریسمان محکم الهی است و پناهگاهی مطمئن و تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است . أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِابآئِکَ الطَّاهِرینَ الْخَیِّرینَ الْمُنْتَجَبینَ ، وَاُمَّهاتِکَ من به سوی تو توسّل می‌جویم به واسطه پدران پاک و نیکوکار و برگزیده‌ات ، و نیز به واسطه مادران الطَّاهِراتِ الْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ ، اَلَّذینَ ذَکَرَهُمُ اللَّهُ فی کِتابِهِ ، پاکت؛ که همگی باقی‌ماندگان نیکوکار و شایسته‌اند؛ همان‌هایی که خداوند - این بهترین و عزیزترین گوینده - در کتابش از آنان یاد فَقالَ عَزَّ مَنْ قآئِلٌ » اَلْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ «(9) ، وَبِجَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ کرده است و فرموده است : »آنچه باقی می‌ماند و نیک و شایسته است« ، نیز به واسطه جدّ بزرگوارت رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَخَلیلِهِ وَحَبیبِهِ وَخِیَرَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ ، أَنْ - درود بر او و آل او - کسی که خدا را دوست دارد و خدا او را دوست دارد و برگزیده مخلوقاتش است؛ در این توسّل‌ها ، تَکُونَ وَسیلَتی إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فی کَشْفِ ضُرّی ، وَحَلِّ عَقْدی ، درخواست من آن است که شما وسیله و واسطه من باشید تا خدای - عزّوجّل - گرفتاریم را برطرف کند، و گره از کارم بگشاید، و این همه وَفَرَجِ حَسْرَتی ، وَکَشْفِ بَلِیَّتی ، وَتَنْفیسِ تَرْحَتی ، وَبِکهیعص آه و حسرت را از من دور کند، و بلاها را از من بزداید، و اندوه و واماندگیم را از بین ببرد . درخواست می‌کنم، به واسطه کهیعص وَبِیس وَالْقُرْانِ الْحَکیمِ ، وَبِالْکَلِمَةِ الطَّیِّبَةِ ، وَبِمَجارِی الْقُرْانِ ، و یس و قرآن حکیم ، و نیز به واسطه کلمه طیّبه و پاکیزه الهی، و مجاری قرآنی، 1 . سوره مریم ، آیه 76 .
وَبِمُسْتَقَرِّ الرَّحْمَةِ ، وَبِجَبَرُوتِ الْعَظَمَةِ ، وَبِاللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ ، و به قرارگاه رحمت ، و بزرگی عظمت، و لوح محفوظ، وَبِحَقیقَةِ الْإیمانِ ، وَقِوامِ الْبُرْهانِ ، وَبِنُورِ النُّورِ ، وَبِمَعْدَنِ النُّورِ ، و حقیقت ایمان، و پایندگی برهان، و روشنی نور، و معدن نور، وَالْحِجابِ الْمَسْتُورِ ، وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ، وَبِالسَّبْعِ الْمَثانی ، و به واسطه حجاب پنهان داشته شده، و بیت المعمور )طواف‌گاه اهل آسمان( ، و سبع المثانی )سوره حمد(، وَالْقُرْانِ الْعَظیمِ ، وَفَرآئِضِ الْأَحْکامِ ، وَالْمُکَلَّمِ بِالْعِبْرانِیِّ ، و قرآن با عظمت، و واجبات احکام، و آن چه به زبان عبرانی گفتگو شده ، وَالْمُتَرْجَمِ بِالْیُونانِیِّ ، وَالْمُناجی بِالسِّرْیانِیِّ ، وَما دارَ فِی و آن چه به یونانی ترجمه شده، و آن چه به سریانی راز و نیاز شده، و آن چه در الْخَطَراتِ ، وَما لَمْ یُحِطْ بِهِ لِلظُّنُونِ ، مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ ، خاطره‌ها و خطورها وارد شده ، و به واسطه آن چه گمان‌ها آن را در بر نمی‌گیرند؛ یعنی دانش پنهانی تو، وَبِسِرِّکَ الْمَصُونِ ، وَالتَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ . یا ذَا الْجَلالِ و راز محفوظت، و تورات و انجیل و زبور؛ به واسطه همه آن چه عرض شد از تو درخواست می‌کنم - ای صاحب شکوه وَالْإِکْرامِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَخُذْ بِیَدی ، وَفَرِّجْ عَنّی و بزرگواری؛ - که بر محمّد و آل او درود بفرستی؛ و دستم را بگیری، و به واسطه بِأَنْوارِکَ وَأَقْسامِکَ وَکَلِماتِکَ الْبالِغَةِ ، إِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ ، وَحَسْبُنَا روشنی‌ها و انوارت و قسم‌هایت و کلمه‌های رسایت در کارم گشایشی کنی . باور دارم که تو بخششگر بزرگوار هستی؛ خداوند برای ما اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ ، بس است و خوب وکیلی است . هیچ جنبش و نیرویی نیست جز آن که به واسطه خداوند والای بزرگ به وجود می‌آید . وَصَلَواتُهُ وَسَلامُهُ عَلی صَفْوَتِهِ مِنْ بَرِیَّتِهِ مُحَمَّدٍ وَذُرِّیَّتِهِ . درودها و سلام‌های ویژه الهی بر برگزیده‌اش از بین مردم یعنی حضرت محمّد و نسل پاکش نثار باد .
پس از نوشتن نامه دوّم ، هر دو نامه را خوشبو کرده و نامه اوّل را )که به خداوند نوشته شد( در میان نامه دوّم )که به امام ارواحنا فداه نوشته شد( قرار داده و هر دو را در آب روان یا چاه آب می‌افکنی . البتّه پیش از این کار ، نامه‌ها را در گِل نرم )یعنی بدون سنگریزه( قرار ده . سپس دو رکعت نماز گزارده و به واسطه محمّد و آل محمّدعلیهم السلام به خدای تعالی روی می‌آوری ، و انداختن نامه‌ها در آب ، باید در شب جمعه باشد .
یادآور می‌شود که این عریضه نویسی را برای آزمایش انجام مده ، بلکه باور داشته باش که خواسته‌ات اجابت می‌شود . و تنها در مورد سختی‌ها و کارهای بسیار دشوار انجام شود .
هم‌چنین ، کسی را که شایستگی ندارد از این جریان مطّلع مکن و این نامه را برایش ننویس ؛ زیرا فایده‌ای برایش ندارد . از طرفی این نامه‌ها ، امانتی است که بر عهده توست که آن را حفظ کنی و در مورد آن بازخواست خواهی شد .
پس از انداختن نامه‌ها ، این دعا را بخوان :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی لَحَظْتَ بِهَا الْبَحْرَ الْعِجاجَ ، فَأَزْبَدَ بار الها ؛ از تو می‌خواهم به قدرتت؛ همان قدرتی که دریاهای بزرگ را با آن ملاحظه فرمودی ، پس به خروش و وَهاجَ وَماجَ ، وَکانَ کَاللَّیْلِ الدَّاجِ ، طَوْعاً لِأَمْرِکَ ، وَخَوْفاً مِنْ موج وا داشتی، و همانند شبی تاریک شدند؛ این همه، از سر فرمانبرداری دریاها از تو، و نیز از ترس و هیبت تو بود . سَطْوَتِکَ ، فَأَفْتَقَ اُجاجُهُ ، وَائْتَلَقَ مِنْهاجُهُ ، وَسَبَّحَتْ جَزآئِرُهُ ، بدین سان، آب شور دریاها شکافته، و راه‌هایش زینت داده شد ، و جزائر آن تسبیح گفتند ، وَقَدَّسَتْ جَواهِرُهُ ، تُنادیکَ حیتانُهُ بِاخْتِلافِ لُغاتِها ، إِلهَنا وَسَیِّدَنا و جواهر آن تقدیس نمودند . ماهیان دریاها با زبان‌ها و لغات مختلف تو را ندا دادند : خدای ما؛ آقای ما؛ مَا الَّذی نَزَلَ بِنا ، وَمَا الَّذی حَلَّ بِبَحْرِنا فَقُلْتَ لَها اُسْکُنی ، چه چیزی بر ما فرود آمد؟ چه چیزی در دریای ما پیش آمد ؟ و به ماهی‌ها فرمودی : آرام باش؛ )و به دریا فرمودی :( به سَاُسْکِنُکَ مَلِیّاً ، وَاُجاوِرُ بِکَ عَبْداً زَکِیّاً ، فَسَکَنَ وَسبَّحَ وَوَعَدَ زودی تو را به آرامش می‌رسانم؛ و بنده‌ای شایسته و پاک را مجاور تو می‌گردانم؛ پس آرام گرفت و تسبیح گفت و به بخشش‌های نهانی بِضَمآئِرِ الْمِنَحِ . فَلَمَّا نَزَلَ بِهِ ابْنُ مَتَّی بِما أَلِمَ الظُّنُونَ ، فَلَمَّا صارَ وعده داده شد . آن گاه که یونس پسر متّی در آنجا فرود آمد چون گرفتار مصیبت‌هایی شد که حتّی تصوّر آن‌ها دردناک است، و آن گاه که فی فیها سَبَّحَ فی أَمْعآئِها ، فَبَکَتِ الْجِبالُ عَلَیْهِ تَلَهُّفاً ، وَأَشْفَقَتْ وارد دهان آن ماهی شد و درون شکم آن ماهی رفت، به تسبیح‌گویی تو پرداخت و در این شرایط، کوه‌ها غصّه او را خوردند و به گریه افتادند؛ عَلَیْهِ الْأَرْضُ تَأَسُّفاً ، فَیُونُسُ فی حُوتِهِ کَمُوسی فی تابُوتِهِ و زمین برای او متأسّف شد و برایش دلسوزی کرد. پر واضح است که حال یونس در شکم ماهی همانند موسی در میان تابوتش بود؛ لِأَمْرِکَ طآئِعٌ ، وَلِوَجْهِکَ ساجِدٌ خاضِعٌ ، فَلَمَّا أَحْبَبْتَ أَنْ تَقِیَهُ هر دو اطاعت دستور تو کردند، و به خاطر ذات پاکت به سجده و فروتنی پرداختند. در نهایت، آن گاه که خواستی او را نگه داری، به أَلْقَیْتَهُ بِشاطِیِ الْبَحْرِ شَلْواً لاتَنْظُرُ عَیْناهُ ، وَلاتَبْطِشُ یَداهُ ، کنار دریایش افکندی در حالی که چشمانش ، توان دیدن نداشت، و دستان و وَلاتَرْکُضُ رِجْلاهُ ، وَأَنْبَتَّ مِنَّةً مِنْکَ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ ، پاهایش قادر به حرکت نبودند؛ که در این هنگام بر او منّت نهادی و درختی از کدو برایش رویاندی، وَأَجْرَیْتَ لَهُ فُراتاً مِنْ مَعینٍ ، فَلَمَّا اسْتَغْفَرَ وَتابَ خَرَقْتَ لَهُ إِلَی و آبی گوارا را برایش جاری ساختی . آن گاه که درخواست آمرزش و بازگشت کرد نیز راهی به سوی الْجَنَّةِ باباً ، إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ .
بهشت برایش گشودی. در واقع، تو تنها کسی هستی که بسیار بخشنده است.
در پایان ، هر یک از چهارده معصوم علیهم السلام را نیز یاد می‌کنی و بر یکایک آنان سلام می‌دهی . (10)

3عریضه استغاثه دیگری به امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه

عریضه استغاثه دیگری ...
محدّث نوری رحمه الله می‌فرماید : رقعه استغاثه به امام عصر ارواحنا فداه به نام‌های مختلف روایت شده است، و در کتاب‌های مشهور دعا موجود است ؛ لیکن ، نسخه‌ای که من یافتم در آن کتاب‌ها نیست ، حتّی در کتاب مزار »بحار الأنوار« نیز نیامده است . در کتاب دعای »بحار الأنوار« نیز - که در آن ، سعی در جمع‌آوری دعاها شده است - به آن اشاره نشده است ؛ و چون این روایت ، کم استنساخ شده و تعداد نسخه آن اندک است ، بدین جهت لازم دیدم که آن را در اینجا نقل کنم .
فاضل متبحّر ، جناب محمّد بن محمّد طیب - که از علمای دوره صفویّه بوده است - در کتاب خود به نام »انیس العابدین« از کتاب »السعادات« این عبارت را نقل کرده است : دعای توسّل برای تمام کارهای مهمّ و خواسته‌ها :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تَوَسَّلْتُ إِلَیْکَ یا أَبَا الْقاسِمِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ به تو توسّل جسته‌ام ای ابو القاسم؛ ای محمّد فرزند حسن فرزند علی فرزند محمّد بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ فرزند علی فرزند موسی فرزند جعفر فرزند محمّد فرزند علی فرزند حسین فرزند عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ ، اَلنَّبَإِ الْعَظیمِ ، اَلصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ ، وَعِصْمَةِ علیّ بن ابی طالب؛ که خبر بزرگ، و راه راست، و پناه اللّاجینَ . بِاُمِّکَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، وَبِابآئِکَ الطَّاهِرینَ ، پناه‌آورندگان است؛ )به تو توسّل می‌جویم( به واسطه مادرت سرور زنان جهانیان ؛ و نیز به واسطه پدران پاک ، وَبِاُمَّهاتِکَ الطَّاهِراتِ ، بِیاسینَ وَالْقُرْانِ الْحَکیمِ ، وَالْجَبَرُوتِ و مادران طاهره و پاکت ؛ به واسطه یاسین و قرآن حکیم ، و بزرگی جبروت الهی، الْعَظیمِ، وَحَقیقَةِ الْإیمانِ، وَنُورِ النُّورِ، وَکِتابٍ مَسْطُورٍ، أَنْ تَکُونَ و حقیقت ایمان، و روشنی‌بخش نورها، و کتاب نگاشته‌شده، از تو درخواست می‌کنم و متوسّل می‌شوم؛ تا به عنوان سفیر و فرستاده سَفیری إِلَی اللَّهِ تَعالی فِی الْحاجَةِ لِفُلانٍ، أَوْ هَلاکِ فُلانِ بْنِ فُلانٍ . من به سوی خدای تعالی در مورد برآوردن حاجت )...( یا هلاک کردن و نابودی دشمنم یعنی فلانی فرزند فلانی؛ این درخواست را انجام بده . این نامه را در خاک پاک ، گل اندود کرده ، و آن را در آب جاری یا چاه آب می‌افکنی و در این هنگام می‌گویی :
یا سَعیدَ بْنَ عُثْمانَ ، وَیا مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمانَ ، أَوْصِلا قِصَّتی إِلی ای سعید بن عثمان و ای محمّد بن عثمان؛ از شما دو نفر درخواست می‌کنم که این جریان و داستان کار مرا به صاحِبِ الزَّمانِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ .
حضرت صاحب الزمان - که دورد خدا بر او نثار باد - برسانید .
× × ×
نسخه روایت یاد شده به این شکل بود که گفتم ؛ لیکن ، اگر روایات دیگر و نیز روش دیگر عریضه‌نویسی‌ها را بنگریم ، درمی‌یابیم که صحیح باید چنین باشد که هنگام افکندن نامه به آب ، گفته شود : »یا عثمان بن سعید و یا محمّد بن عثمان ...« البتّه، خداوند از واقعیّت آگاه است (12) . (11)
...................( Anotates ).................
1) التحفة الرضویّة : 159 .
2) این کلمه، ترکیب شده است از کلمه »جبّ« و »شیث«؛ که نام چاهی است که منسوب به حضرت شیث پیامبرعلیه السلام است .
3) جنّة المأوی : 248 ، نجم الثاقب : 421 .
4) دار السلام : 264/2 .
5) العبقریّ الحسان : 128/1 المسک الأذفر .
6) المصباح : 531 ، البلد الأمین : 227 ، منهاج العارفین : 448 .
7) بحار الأنوار : 30/94 .
8)
9)
10) بحار الأنوار : 27/94 .
11) نجم الثاقب : 420 .
12) مؤلّف می‌گوید : شکّی نیست که در نسخه روایت یاد شده اشتباه رخ داده است و صحیح همان است که مرحوم محدّث نوری تصریح فرموده است ؛ زیرا ، نایب اوّل و دوّم امام علیه السلام همان عثمان بن سعید و محمّد بن عثمان هستند .
این جانب ، در برخی از کتاب‌ها دیده‌ام که روایت رقعه مورد بحث را با کمی تفاوت آورده‌اند و در آخرش آمده است که هنگام به آب انداختن نامه بگو : »یا عثمان بن سعید ؛ أوصل قصّتی هذه إلی صاحب الزمان علیه السلام ...« .
در این جا این روایت را نیز به طور کامل نقل می‌کنیم :
نامه حاجت ، به محضر مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه
تَوَسَّلْتُ إِلَیْکَ یا أَبَا الْقاسِمِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ ای ابو القاسم؛ ای محمّد فرزند حسن فرزند علی فرزند محمّد فرزند علی فرزند موسی فرزند جعفر فرزند مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ ، اَلنَّبَإِ الْعَظیمِ وَالصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ ، وَعِصْمَةِ محمّد فرزند علی فرزند حسین فرزند علیّ بن ابی طالب؛ که خبر بزرگ، و راه راست، و پناه اللّاجینَ، بِاُمِّکَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ وَبِابآئِکَ الطَّاهِرینَ ، وَبِاُمَّهاتِکَ الطَّاهِراتِ ، وَحَقیقَةِ الْإیمانِ، پناه‌جویان است؛ به واسطه مادرت فاطمه زهرا - که سرور و خانم زنان جهانیان است - و به واسطه پدران پاکت، و به واسطه مادران پاکت، و اصل و حقیقت ایمان و باور، وَنُورِ النُّورِ ، وَکِتابٍ مَسْطُورٍ أَنْ تَکُونَ سَفیری إِلَی اللَّهِ فِی الْحاجَةِ .
و روشنی‌بخش نورها، و کتاب نگاشته‌شده؛ به تو توسّل می‌جویم و از تو درخواست می‌کنم که فرستاده و سفیر من به سوی خداوند در مورد خواسته و حاجتم ، باشی .
در پایان، نام خود و پدرت را نیز بنویس و نامه را در خاک پاکی گل اندود کن ، و آن را در چاه یا آب روان بیفکن ؛ و در این هنگام رو به قبله بایست و بگو : یا عُثْمانَ بْنَ سَعیدٍ ، أَوْصِلْ قِصَّتی هذِهِ إِلی صاحِبِ الزَّمانِ .
ای عثمان بن سعید ؛ این نامه را که جریان خود را در آن نوشته‌ام به امام زمان‌علیه السلام برسان .

بخش نهم:استخاره‌ها

اشاره

در این بخش کتاب به مطالبی می‌پردازیم (1) که موجب چشم‌روشنی و آرامش قلبی خواننده محترم شود ؛ نسیم‌هایی از جهان پنهان (2) که موجب دست‌یابی شما به کلید گشایش و فرج (3) ، و رسیدن به مقام روشنی بخشیدن (4) می‌شود و توان و نیرویی به شما برای گشودن درها(5)ی بسته می‌دهد .
خداوند تعالی این منّت را بر ما نهاد تا به راهنمایی شخصِ حقیقت‌جو (6) بپردازیم . و روایاتی را که در مورد استخاره‌ها (7) از سرور و سالار جهان مادّیّات و معنویّات نقل شده برای شما بیان کنیم برای هدایت شدن هدایت خواهان(8) ، و اگر شما از علاقه‌مندان هستید اینها کلیدهای غیب (9) است که اکنون در دست شماست ، آن‌ها را گرفته و غنیمت شمارید .
البتّه لازمه‌اش این است که شرایط استخاره (10) را یاد بگیری تا راه و روش استخاره گیرنده (11) را بشناسی و از کلیدهای پنهان و چراغ وحی (12) استفاده کنی .
از آن جا که استخاره نیز نوعی دعاست ، و آداب دعا را در مقدّمه همین کتاب بیان کردیم، به مقدّمه کتاب مراجعه فرمایید تا آگاهی شما افزایش یابد ؛ جهت تأکید بر این مطلب ، تذکّراتی لازم است :
از مهم‌ترین چیزهایی که لازم است دعا کننده و استخاره کننده رعایت کند ، پاک کردن دل از چیزهایی است که باعث خشم خداوند می‌شود ، و نیز به دست آوردن یقین و اطمینان است ؛ زیرا اساس دعا و توسّل همین است ، و اگر استخاره با آداب و شرایط آن انجام شود ، گرفتن قبضه تسبیح به اختیار استخاره گیرنده نیست بلکه به اختیار خداوندی است که از او طلب خیر شده است .
بدین سان ، اگر استخاره به گونه‌ای صحیح انجام شود ، گرفتن قبضه تسبیح ، یا انتخاب یکی از رقعه‌ها )در استخاره ذات الرقاع( ، یا باز کردن یکی از صفحات قرآن ؛ همگی ، با خواست و اراده خداوند خواهد بود نه به اختیار و برگزیدن استخاره گیرنده ؛ و اگر با آداب و شرایط لازم انجام نشود بی‌اعتبار خواهد بود .
بنابراین ، استخاره گیرنده باید قلب خود را پاک گرداند ، و یقین داشته باشد ؛ تا بتواند به خدای تعالی روی آورد ؛ و بدون یقین و اعتقاد ، استخاره‌اش بی‌فایده است .
دعای استخاره آخرین توقیع ...
سیّد جلیل جناب علیّ بن طاووس رحمه الله در مورد حالات برخی از مردم می‌نویسد :
برخی از مردم عوام ، در دل‌شان یقین و نیروی شناخت و اطمینان به مالک روز قیامت را ندارند ؛ زیرا ، روان این دسته ، تنها نظر مشورتی کسی را می‌پذیرد که او را با چشم مشاهده کنند و با او مأنوس بوده و بشناسند و چنین شخصی نیز باید از بین مردم باشد؛ چرا که خداوند را نمی‌توان با چشم مشاهده کرد ، و نیز این افراد نمی‌توانند او را بشناسند تا با او اُنس بگیرند ، و از لذّت اعتماد به خداوند نیز بهره‌مند نیستند ؛ از همه مهمّ‌تر ، از بس که کوته‌فکرند فایده‌ای در مشورت با خداوند نمی‌بینند !
ومَن یکُ ذا فم مرّ مریض
یجد مرّاً به الماء الزلالا
کسی که دهانش )در اثر بیماری( تلخ باشد آب گوارا و زلال را نیز تلخ می‌یابد .
این افراد ، از جمله کسانی هستند که مولای بزرگوار ما امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام در برخی از خطبه‌های گهربارش به بیان حال ایشان پرداخته می‌فرماید :
همجٌ رعاع ، لایعبأ اللَّه بهم ، أتباع کلّ ناعق وناعقة .
مردم پست و فرومایه ؛ خداوند تعالی توجّهی به ایشان نمی‌کند؛ دنباله‌رو هر سر و صدایی هستند و از آن پیروی خواهند کرد .(13)

دعای استخاره آخرین توقیعی بود که از ناحیه مقدّسه صادر شد

اشاره

سیّد بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : از دعاهای پیامبر و امامان علیهم السلام در مورد استخاره دریافتم که آن حضرات ، عنایت و توجّه وافری به استخاره داشته‌اند و آن را بزرگ می‌شمرده‌اند ؛ تا آن جا که استخاره را از اسرار خداوند عزّوجلّ یافتم که در شب معراج به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آموخت ، و از مهم‌ترین اُمور است ، و دریافتم که دعای استخاره آخرین مرقوم و نوشته‌ای است که از ناحیه مقدّسه امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است ، و این دلیلی رسا و گویا ، نزد عارفان به حساب می‌آید .(14)

1دعای استخاره که از امام عصر ارواحنا فداه روایت شده است

دعای استخاره ...

دعایی که در مورد استخاره از ناحیه مقدّسه رسیده است و آخرین توقیعی می‌باشد که در زمان غیبت صغری صادر شده است .
محمّد بن علی بن محمّد در کتاب جامعش چنین می‌نگارد : »استخاره اسماء« که علما بدان عمل می‌کنند و در نماز حاجت و دیگر نمازها خوانده می‌شود، و ابوُدلف محمّد بن مظفّر رحمه الله آن را آخرین توقیع امام عصر ارواحنا فداه در غیبت صغری می‌داند ، بدین شرح است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی عَزَمْتَ بِهِ عَلَی السَّماواتِ بار الها ؛ از تو درخواست می‌کنم به آن نامت که با آن اراده کردی نسبت به آسمان‌ها وَالْأَرْضِ، فَقُلْتَ لَهُما »إِئْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طآئِعینَ«(15)، و زمین ، پس به آن دو فرمودی : »از در اطاعت یا از روی ناخرسندی، بیایید؛ آن دو گفتند: از سر اطاعت در خواهیم آمد« وَبِاسْمِکَ الَّذی عَزَمْتَ بِهِ عَلی عَصا مُوسی ، » فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ و به آن نامت که نسبت به عصای موسی اراده کردی ، »پس، ناگهان آن چه را که افکنده بودند ما یَأْفِکُونَ «(16) . وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی صَرَفْتَ بِهِ قُلُوبَ السَّحَرَةِ بلعید« . و از تو درخواست می‌کنم به آن نامت که با آن ، دل‌های جادوگران را إِلَیْکَ، حَتَّی »قالُوا امَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ × رَبِّ مُوسی وَهارُونَ«(17)، به سوی خویش برگرداندی تا آن که »گفتند: به پروردگار جهان؛ پروردگار موسی و - برادرش - هارون؛ ایمان آوردیم« 1 . سوره فصّلت ، آیه 2 . 11 . سوره اعراف ، آیه 117 .
3 . سوره اعراف ، آیه 121 و 122 .
أَنْتَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ ، وَأَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی تُبْلی بِها کُلَّ پروردگار جهانیان ، تویی ای خداوند؛ و از تو درخواست می‌کنم به آن نیرویی که هر تازه‌ای را با آن کهنه می‌کنی ، جَدیدٍ ، وَتُجَدِّدُ بِها کُلَّ بالٍ . وَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ کُلِّ حَقٍّ هُوَ لَکَ ، و چیزهای قدیمی و کهنه را با آن نو می‌سازی . و از تو درخواست می‌کنم به حقّ تمام حقوقی که برای تو است وَبِکُلِّ حَقٍّ جَعَلْتَهُ عَلَیْکَ ، إِنْ کانَ هذَا الْأَمْرُ خَیْراً لی فی دینی و به واسطه هر حقّی که بر عهده خود قرار دادی، که اگر کاری که در نظرم است برایم خیر و خوبی، وَدُنْیایَ وَ اخِرَتی ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَتُسَلِّمَ از نظر دین و دنیا و آخرت دارد، بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی، و سلامی شایسته عَلَیْهِمْ تَسْلیماً ، وَتُهَیِّئَهُ لی ، وَتُسَهِّلَهُ عَلَیَّ ، وَتُلَطِّفَ لی فیهِ بر ایشان نثار کنی؛ و کار مورد نظرم را برای من آماده و راحت و آسان گردانی، و در مورد این کار به من لطف کنی و آن را نرم و هموار گردانی ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . وَإِنْ کانَ شَرّاً لی فی دینی وَدُنیایَ به واسطه رحمتت، ای مهربان‌ترین مهربانان؛ از سویی، اگر بدی و ناهنجاری دینی، دنیایی وَ اخِرَتی ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَتُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ و آخرتی برایم دارد نیز بر محمّد و آل محمّد درود و سلامت را نثار کنی، تَسْلیماً ، وَأَنْ تَصْرِفَهُ عَنّی بِما شِئْتَ ، وَکَیْفَ شِئْتَ ، )وَحَیْثُ و هر گونه که می‌خواهی و به هر وسیله که می‌خواهی )و هر مکان و زمان که می‌خواهی( آن را از من دور کنی، شِئْتَ( ، وَتُرْضِیَنی بِقَضآئِکَ ، وَتُبارِکَ لی فی قَدَرِکَ ، حَتَّی لا و مرا به حکم و فرمانت و آنچه انجام می‌دهی خشنود و راضی گردانی و در تقدیرت برایم برکت قرار دهی؛ به گونه‌ای که اُحِبَّ تَعْجیلَ شَیْ‌ءٍ أَخَّرْتَهُ ، وَلاتَأْخیرَ شَیْ‌ءٍ عَجَّلْتَهُ ، فَإِنَّهُ لا حَوْلَ شتاب در آن چه به تأخیر افکندی، و تأخیر در آن چه زود قرار دادی را نخواهم و دوست نداشته باشم. زیرا هیچ نیرو وَلا قُوَّةَ إِلّا بِکَ ، یا عَلِیُّ یا عَظیمُ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ .(18) و جنبشی جز از ناحیه تو نیست؛ ای بلند مرتبه؛ ای بزرگ؛ ای صاحب بزرگی و بزرگواری .

نکته حایز اهمیّت !

سیّد بن طاووس حسنی رحمه الله می‌فرماید : شاید این گونه به ذهن برخی خطور کند که مولای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه مقارن رسیدن زمان غیبت و پنهان شدن طولانی‌شان ، این )دعای استخاره( را یاد داده‌اند تا شیعیان آگاه ، به جای ملاقات و مشورت حضوری با آن حضرت ، بتوانند از آن راه با خدای تعالی مشورت کنند و بدین وسیله نیز ارزش فراوان مشورت با خداوند جلّ جلاله و طلب خیر و خوبی از او را به دوستان خود یادآور شده‌اند .
نکته مهمّی در این جا هست که من مدرکی نیافتم تا ثابت کند این دعا را کسی از امام صلوات اللَّه علیه درخواست کرده باشد ، بلکه از ناحیه خود حضرت و بدون درخواست دیگری صادر شده است و آخرین یادگاری که )به عنوان هدیه( عنایت فرموده‌اند ، همین دعاست ؛ و آگاهان و متدیّنان ، این را به خوبی درمی‌یابند .(19)

2دعا برای ظهور آن حضرت عجّل اللَّه تعالی فرجه در دعای استخاره با قرآن

دعا برای ظهور آن حضرت...
سیّد بن طاووس‌رحمه الله در کتاب »فتح الأبواب« می‌نگارد : بدر بن یعقوب مقرّی اعجمی رضی الله عنه در کاظمین ، سه روایت در مورد تفأّل - و استخاره - با قرآن )بدون نمازگزاردن برای آن((20) برایم گفت .
روایت اوّل :
قرآن را برمی‌داری و این دعا را می‌خوانی :
أَللَّهُمَّ إِنْ کانَ مِنْ قَضآئِکَ وَقَدَرِکَ أَنْ تَمُنَّ عَلی اُمَّةِ نَبِیِّکَ بار الها ؛ اگر از جمله قضا و قدر تو آن است که با ظهور ولیّ خودت بِظُهُورِ وَلِیِّکَ وَابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ ، فَعَجِّلْ ذلِکَ ، وَسَهِّلْهُ وَیَسِّرْهُ و فرزند دختر پیغمبرت صلی الله علیه وآله وسلم، بر امّت پیامبرت منّت بگذاری؛ پس در این کار بشتاب، و آن را سهل و آسان وَکَمِّلْهُ ، وَأَخْرِجْ لی ایَةً أَسْتَدِلُّ بِها عَلی أَمْرٍ فَأَئْتَمِرُ ، أَوْ نَهْیٍ و کامل گردان ، و برای من آیه و نشانه‌ای بیاور که اگر در چیزی که مورد نظرم است امر می‌کنی آن را انجام دهم، و اگر نهی می‌کنی فَأَنْتَهی )أَوْ ما تُریدُ الْفالَ فیهِ( فی عافِیَةٍ .
آن را انجام ندهم )یا در آنچه که تفأّل می‌زنم( و در عافیت و سلامتی این کار انجام شود .
آن گاه هفت ورق از قرآن را می‌شماری ؛ سپس ، در طرف دوّم ورق هفتم نیز شش سطر را می‌شماری و از سطر هفتم مطلب مورد نظر خود را درمی‌آوری .
روایت دوّم :
پس از قرائت دعای یاد شده ، قرآن را گشوده و هفت ورق را بشمارد و در طرف دوّم از ورق هفتم و نیز در طرف اوّل از ورق هشتم ، هر چه اسم خداوند جلّ جلاله تکرار شده است را شمرده ، آن گاه به تعداد آن ، ورق‌های قرآن را بشمارد . سپس از طرف دوّم آخرین ورقی که در پیش روی قرار دارد شروع به شمردن سطور به اندازه اسم‌هایی که قبل از این شمرده بود ، کند و از آخرین سطر ، مطلب )و تفأّل( خود را دربیاورد .
روایت سوّم :
پس از دعای یاد شده ، هشت ورق را شمرده ، آن گاه در صفحه اوّل از ورق هشتم ، یازده سطر را شمرده و فال و خواسته مورد نظر را در همان سطر یازدهم جستجو کند .
این )سه روایت( را در مورد تفأّل به قرآن همان گونه که شنیده بودیم نقل کردیم .(21)

3استخاره با رقعه ه از حضرت بقیّة اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه روایت شده است

استخاره اوّل
این استخاره از حضرت حجّت علیه السلام روایت شده است :
در دو کاغذ می‌نویسی : »خِیَرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِفُلانِ بْنِ فُلانَةٍ« »خیرخواهی از خدا و رسولش برای فلان شخص )نام شخص( فرزند فلان زن )نام مادرش( ؛ و در یکی از کاغذها می‌نویسی: »إِفْعَلْ« ؛ »انجام بده« ، و در دیگری می‌نویسی »لاتَفْعَلْ«؛ »انجام مده« . دو کاغذ را پس از آماده‌شدن در قالب گِلی قرار می‌دهی و در ظرف آبی می‌اندازی . سپس وضو ساخته نماز می‌گزاری و پس از آن، این دعا را می‌خوانی:
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْتَخیرُکَ خِیارَ مَنْ فَوَّضَ إِلَیْکَ أَمْرَهُ ، وَأَسْلَمَ إِلَیْکَ بار الها ؛ در واقع، من از تو طلب خیر می‌کنم مانند کسانی که کارشان را به تو واگذار کرده‌اند و خویشتن را تسلیم تو داشته‌اند، نَفْسَهُ ، وَتَوَکَّلَ عَلَیْکَ فی أَمْرِهِ ، وَاسْتَسْلَمَ بِکَ فیما نَزَلَ بِهِ مِنْ و در کارشان بر تو توّکل کرده‌اند، و در هرچه به ایشان رسیده است تسلیم بوده‌اند . أَمْرِهِ . أَللَّهُمَّ خِرْ لی وَلاتَخِرْ عَلَیَّ، وَأَعِنّی وَلاتُعِنْ عَلَیَّ، وَمَکِّنّی بار الها ؛ برایم نیک بخواه و بد مخواه؛ کمکم کن و دیگران را علیه من کمک مکن؛ مرا توانایی بده وَلاتُمَکِّنْ مِنّی ، وَاهْدِنی لِلْخَیْرِ وَلاتُضِلَّنی ، وَأَرْضِنی بِقَضآئِکَ ، و کسی را بر من مسلّط مکن؛ مرا به خوبی و نیکی راهنمایی کن و مگذار گمراه شوم؛ به قضایت راضی و خشنودم کن وَبارِکْ لی فی قَدَرِکَ ، إِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ ، وَتُعْطی ما تُریدُ . و در تقدیرت برایم برکت و مبارکی قرار بده؛ به راستی تو هر چه را اراده کنی انجام می‌دهی و هر چه را بخواهی عطا می‌فرمایی . أَللَّهُمَّ إِنْ کانَتِ الْخِیَرَةُ لی فی أَمْری هذا وَهُوَ کَذا وَکَذا ، فَمَکِّنّی بار الها ؛ اگر خیر و خوبی در کار مورد نظر من هست؛ پس، آن را در اختیار من قرار بده و توان مِنْهُ، وَأَقْدِرْنی عَلَیْهِ ، وَأْمُرْنی بِفِعْلِهِ، وَأَوْضِحْ لی طَریقَ الْهِدایَةِ و نیروی انجام آن را بر من ارزانی بدار، و دستور انجامش را به من بده، و راه هدایت إِلَیْهِ ، وَإِنْ کانَ اللَّهُمَّ غَیْرَ ذلِکَ فَاصْرِفْهُ عَنّی إِلَی الَّذی هُوَ خَیْرٌ به سوی آن را برایم روشن فرما . بار الها ؛ اگر جز این است ، آن را از من دور کن و تبدیل به چیزی کن که برایم بهتر است ؛ لی مِنْهُ ، فَإِنَّکَ تَقْدِرُ وَلا أَقْدِرُ وَتَعْلَمُ وَلا أَعْلَمُ ، وَأَنْتَ عَلّامُ زیرا تو توانایی داری نه من؛ و تو می‌دانی، نه من؛ و تو به طور کامل از الْغُیُوبِ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ .
پنهانی‌ها خبر داری ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛
سپس به سجده رفته و صد مرتبه در حالت سجده می‌گویی : »أَسْتَخیرُ اللَّهَ خِیَرَةً فی عافِیَةٍ« ؛ »از خداوند ، خیر و نیکی با عافیت درخواست می‌کنم« .سپس سرت را از سجده برداشته و منتظر می‌شوی تا یکی از آن‌ها از قالب گِل خارج شود ، هر یک از آن‌ها زودتر خارج شد به آن عمل کن .(22)

انواع استخاره با تسبیح که ازحضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه روایت شده است

4استخاره اوّل

علاّمه حلّی‌قدس سره در کتاب »مصباح« می‌فرماید : این استخاره از صاحب الأمر ارواحنا فداه روایت شده است؛ بدین شکل: ده مرتبه یا سه مرتبه یا یک مرتبه سوره »حمد« بخواند، و پس از آن ده مرتبه سوره »قدر« بخواند، و پس از آن سه مرتبه این دعا را بخواند:
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْتَخیرُکَ لِعِلْمِکَ بِعاقِبَةِ الْاُمُورِ ، وَأَسْتَشیرُکَ لِحُسْنِ بارالها؛ به راستی من از تو طلب خیر می‌کنم؛ چرا که تو پایان تمام کارها را می‌دانی. نیز با تو مشورت می‌کنم؛ زیرا، به تو خوش‌گمان ظَنّی بِکَ فِی الْمَأْمُولِ وَالْمَحْذُورِ . أَللَّهُمَّ إِنْ کانَ الْأَمْرُ الْفُلانی و هستم و خوش‌گمانی‌ام در مورد همه چیزهایی است که آرزویش را دارم که انجام شود یا از وقوع آن ترسانم . بار الها ؛ اگر کاری که در نظر دارم 1 . فتح الأبواب : 265 .
کار خود را نام می‌برد بِما قَدْ نیطَتْ بِالْبَرَکَةِ أَعْجازُهُ وَبَوادیهِ ، وَحُفَّتْ انتها و ابتدای آن به برکت پیوند خورده و در بِالْکَرامَةِ أَیَّامُهُ وَلَیالیهِ ، فَخِرْ لِیَ اللَّهُمَّ فیهِ خِیَرَةً تَرُدُّ شُمُوسَهُ تمامی روزها و شبهایش کرامت او را دربرگرفته است ؛ پس، به گونه‌ای برایم انتخاب کن که چموشی آن از بین رفته ذَلُولاً ، وَتَقْعَضُ أَیَّامَهُ سُرُوراً . أَللَّهُمَّ إِمَّا أَمْرٌ فَأَئْتَمِرُ ، وَإِمَّا نَهْیٌ و رام گردد ، و دارای ایّامی خوش و روشن باشد . خدایا؛ اگر دستور می‌دهی تا انجام دهم؛ و اگر می‌گویی: نه، تا فَأَنْتَهی . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْتَخیرُکَ بِرَحْمَتِکَ خِیَرَةً فی عافِیَةٍ .
اجتناب کنم . خدای من؛ به راستی که من به واسطه رحمت و مهربانی‌ات از تو طلب خیر می‌کنم ، خیری که با عافیت همراه باشد .
پس از خواندن دعا ، مقداری از تسبیح را - در حالی که خواسته‌اش را نیز در نظر آورده است - می‌گیرد و می‌شمرد . پس از شمردن دانه‌هایی که در آن مقدار از تسبیح قرار دارند؛ اگر تعدادشان عدد فرد بود ، کار را انجام بدهد ، و اگر عدد زوج بود ، انجام ندهد .(23)

5استخاره دوّم

علاّمه مجلسی اعلی اللَّه مقامه در کتاب »بحار الأنوار« می‌فرماید : از پدرم شنیدم که این روایت را از شیخ بهایی نوّر اللَّه ضریحه روایت کرده است که گفت :
با اساتیدم گفت و گویی داشتم که ایشان فرمودند : از امام قائم ارواحنا فداه در مورد استخاره با تسبیح نقل است که فرمود :
استخاره چهارم
تسبیح را برداشته و پس از سه مرتبه صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام قطعه‌ای از تسبیح را گرفته و دو تا دو تا دانه‌های آن را می‌شمرد و در نهایت، اگر یک دانه باقی ماند یعنی کار مورد نظر را انجام بده؛ و اگر دو دانه باقی ماند ، یعنی انجام مده . (24)

6استخاره سوّم

در کتاب »المختار من کلمات الإمام المهدی علیه السلام« آمده است : در مورد استخاره با تسبیح ، استخاره‌ای را اجازه داریم که از حضرت مهدی ارواحنا فداه روایت شده است ، یکی از علما نیز در مورد انجام این استخاره به من اجازه داده‌اند تا هم خودم انجام بدهم و هم بتوانم به دیگران اجازه انجام آن را بدهم ؛ لذا، با توّجه به اجازه‌ای که از ایشان دارم، ضمن بیان چگونگی این استخاره ، اجازه آن را به همگان می‌دهم تا به این کیفیّت استخاره کنند :
ابتدا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ گفته ؛ سپس سه مرتبه صلوات فرستاده سپس دعای مختصری بخواند مثل اینکه بگوید : »یا مَنْ یَعْلَمُ إِهْدِ مَنْ لایَعْلَمُ« ؛ »ای کسی که می‌داند؛ کسی را که نمی‌داند راهنمایی کن«، یا بگوید: »یا رَبِّ خِرْ لی ما هُوَ الصَّالِحُ« ؛ »پروردگارا ؛ آنچه شایسته و صلاح من است برایم انتخاب کن« یا دعاهایی از این قبیل . پس از این دعای کوتاه، قسمتی از تسبیح را به دست گرفته و بشمرد؛ اگر فرد بود انجام دهد و اگر زوج بود ترک کند . (25)

7استخاره چهارم

در برخی از کتاب‌های کهن دیدم که این استخاره را نیز به امام عصر ارواحنا فداه نسبت داده است : ابتدا سوره حمد را تا » إِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیمَ « قرائت کرده، و پس از آن سه مرتبه صلوات فرستاده و پس از آن نیز سه مرتبه بگو : »یا مَنْ یَعْلَمُ إِهْدِ مَنْ لایَعْلَمُ« ، سپس ، قبضه‌ای از تسبیح را با دست گرفته و دانه‌های آن را شمرده اگر عدد فرد بود یعنی خوب است و آن را انجام بده و اگر زوج بود آن را انجام مده .
اگر می‌خواهی بدانی کار مورد نظرت که برای آن استخاره می‌کنی بسیار بسیار خوب است یا خیر؛ پس از این استخاره، استخاره‌ای دیگر به نیّت ترک کار مورد نظرت بگیر. در نتیجه اگر اصل کار خوب بود و در استخاره دوّم که برای ترک انجام آن بود ، زوج آمد که بد است؛ بنابراین، کار مورد نظر در نهایت خیر و نیکی خواهد بود. و اگر در ترک آن فرد آمد که خوب است ، معلوم می‌شود که انجام دادن یا انجام ندادن کار مورد نظر فرقی ندارند . از سویی ، اگر استخاره برای اصل کار بد بود و برای ترک کار خوب بود نیز ، باید آن کار را ترک کرده و به طور جدّی از انجام آن صرف نظر کنی؛ ولی اگر فعل و ترک ، هر دو بد بود از انجام آن کار نهی شده ولی نه مثل استخاره قبل .

8استخاره پنجم

فقیه بزرگوار ، صاحب کتاب »جواهر الکلام« در آن کتاب می‌فرماید : استخاره دیگری هست که برخی از علمای زمان ما از آن استفاده می‌کنند ، و گویا به امام عصر ارواحنا فداه نسبت داده می‌شود ؛ و کیفیّت آن چنین است :
پس از این که آیه و دعا خواند ، قبضه‌ای از تسبیح را می‌گیرد و هشت دانه هشت دانه می‌شمرد ؛ اگر یک دانه باقی بماند، یعنی کمی خوب است ؛ اگر دو تا بماند ، یعنی در انجام آن کار یک نهی وجود دارد ؛ اگر سه دانه تسبیح باقی بماند ، یعنی صاحب استخاره خودش صاحب اختیار است ، چرا که انجام آن کار و انجام ندادن آن مساوی است یعنی میانه است ؛ اگر چهار دانه تسبیح باقی بماند به معنای وجود دو نهی و بدی در آن کار است ؛ اگر پنج تا باقی بماند نزد بعضی به معنای این است که در آن کار سختی وجود دارد و برخی نیز به وجود سرزنش در آن کار معتقدند؛ اگر شش دانه باقی بماند به معنای نیکی و خیر کامل در آن کار است به گونه‌ای که باید در انجامش شتاب کرد ؛ اگر هفت دانه از تسبیح باقی بماند همانند آن است که پنج دانه باقی مانده باشد که در آن دو رأی یا دو روایت وجود دارد ؛ و اگر هشت دانه باقی بماند کار مورد نظر در نهایت بدی است و چهار نهی در آن وجود دارد .(26)
...................( Anotates ).................
1) مؤلّف محترم در مقدّمه این بخش نیز همچون مقدّمه کتاب از فنون بلاغت یعنی براعت استهلال استفاده نموده ، و در ضمن مقدّمه ، اسامی کتاب‌هایی که دانشمندان اسلامی در مورد استخاره تألیف کرده‌اند ؛ نام برده است . )ویراستار(
2) کتاب »روائح الغیب فی رفع التردید و الریب« ؛ تألیف : مولا عبد النبیّ بن عبدالرزاق رحمه الله .
3) کتاب »مفتاح الفرج فی الإستخارات« ؛ تألیف : امیر محمّد حسین خاتون آبادی رحمه الله .
4) کتاب »الإنارة عن معانی الإستخارة« ؛ تألیف : شیخ محمّد بن فیض کاشانی رحمه الله .
5) کتاب »فتح الأبواب بین ذوی الألباب و بین ربّ الأرباب فی الإستخارات« ؛ تألیف : سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس رحمه الله .
6) کتاب »إرشاد المستبصرین فی الإستخارات« ؛ تألیف : سیّد عبداللَّه شبّر رحمه الله .
7) الإستخارات« ؛ نام چند کتاب است که علما و دانشمندان اسلامی آن‌ها را تألیف کرده‌اند ؛ از جمله :
الف ( شیخ احمد بن صالح بحرانی رحمه الله ؛
ب ( احمد بن عبدالسلام بحرانی رحمه الله ؛
ج ( شیخ ابوالحسن سلیمان ماحوزی بحرانی رحمه الله ؛
د ( سیّد علیّ بن محمّد حسینی میبدی یزدی رحمه الله ؛
ه ( شیخ میرزا ابو المعالی کلباسی رحمه الله ؛
و ( سیّد میرزا محمّد حسین حسینی مرعشی معروف به شهرستانی رحمه الله .
8) کتاب »هدایة المسترشدین فی الإستشارة و الإستخارة« ؛ تألیف : حسن بن محمّد صالح نصیری طوسی رحمه الله .
9) کتاب »مفاتح الغیب فی الإستخارة« ؛ تألیف : علّامه مجلسی رحمه الله .
10) کتاب »الإستخارة« ؛ تألیف : ابو النضر محمّد بن مسعود عیّاشی رحمه الله )صاحب تفسیر عیّاشی( .
11) کتاب »منهاج المستخیر« ؛ تألیف : حاج میرزا محمّد حسین حسینی تبریزی رحمه الله .
12) کتاب »مفتاح الغیب و مصباح الوحی« ؛ تألیف : سیّد مهدی غُریفی رحمه الله .
جهت اطّلاع بیشتر از کتاب‌هایی که در مورد »استخاره« نوشته شده ، به مقدّمه کتاب »فتح الأبواب« رجوع شود .
13) فتح الأبواب : 300 .
14) فتح الأبواب : 192 .
15)
16)
17)
18) فتح الأبواب : 205 ، المصباح : 521 ، مفاتح الغیب : 25 .
19) فتح الأبواب : 206 .
20) در برخی روایات آمده است که پیش از استخاره ، نماز جعفر طیّار علیه السلام خوانده شود .
21) فتح الأبواب : 278 .
22)
23) البلد الأمین : 231 ، المصباح : 515 ، الجنّة الواقیة والجَنّة الباقیة )مخطوط( : 75 ، و مانند آن در الصحیفة الصادقیّة : 420 وارد شده است .
24) بحار الأنوار : 250/91 .
25) المختار من کلمات الإمام المهدیّ علیه السلام : 539/2 .
26) الباقیات الصالحات حاشیه کتاب مفاتیح الجنان : 411 .

بخش دهم:دعاهایی که حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه ازپدران بزگوارخودنقل فرموده اند

1دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در سختی‌ها به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه

اشاره

دعایی با اجابت فوری از ناحیه خداوند تعالی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواندن آن را در مورد سختی‌ها و هنگامه حادثه‌های خطرناک ، سفارش فرموده‌اند .
جناب سیّد بن طاووس رحمه الله این دعا را بدون اشاره به نام راوی آن نقل کرده است ؛ لکن علاّمه مجلسی رحمه الله گفته است : سند دیگری برای این دعا دارم که بسیار عالی است ؛ گرچه خالی از غرابت نیست .
من این دعا را از پدرم نقل می‌کنم و ایشان توسّط یکی از صالحان - بدون واسطه - از حضرت مهدی ارواحنا فداه نقل کرده است . (1)
أَللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ وَأَنَا عَبْدُکَ ، ظَلَمْتُ بار الها ؛ تو فرمانروایی راستین هستی که جز تو معبودی نیست، و من نیز بنده تو هستم؛ بر خود ستم کردم، 1 . بحار الأنوار : 266/95 .
نَفْسی وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبی ، فَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ یا و به گناهم اعتراف دارم؛ پس، گناهان مرا ببخش؛ جز تو خدایی نیست، ای غَفُورُ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَحْمَدُکَ وَأَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ ، عَلی ما خَصَصْتَنی آمرزند ؛ بار الها ؛ تو را می‌ستایم در حالی که می‌دانم تو سزاوار ستودن هستی؛ چرا که هر چه میل آن را داشته‌ام بِهِ مِنْ مَواهِبِ الرَّغآئِبِ ، وَوَصَلَ إِلَیَّ مِنْ فَضآئِلِ الصَّنایِعِ ، بر من ارزانی داشته‌ای، و نیکویی‌ها و احسان فراوانی که به من رساندی ، وَعَلی ما أَوْلَیْتَنی بِهِ ، وَتَوَلَّیْتَنی بِهِ مِنْ رِضْوانِکَ ، وَأَنَلْتَنی مِنْ و بر آنچه به من لطف نمودی ، و از رضوان خود به من واگذار نمودی، و مرا مَنِّکَ الْواصِلِ إِلَیَّ ، وَمِنَ الدِّفاعِ عَنّی ، وَالتَّوْفیقِ لی ، وَالْإِجابَةِ از منّت خویش برخوردار گردانیدی؛ و همیشه از من دفاع فرمودی و توفیقم دادی، و دعایم را اجابت فرمودی ؛ لِدُعآئی ، حَتَّی اُناجیکَ راغِباً ، وَأَدْعُوکَ مُصافِیاً ، وَحتَّی أَرْجُوکَ تا آن که با شوق و رغبت به مناجات بپردازم و با صفای باطن تو را بخوانم؛ نیز، به گونه‌ای رفتار کرده‌ای که به تو اُمید ببندم ، فَأَجِدُکَ فِی الْمَواطِنِ کُلِّها لی جابِراً ، وَفی اُمُوری ناظِراً ، و در همه جا تو را نسبت به خود مهربان ، و در کارهایم ناظر ، وَلِذُنُوبی غافِراً ، وَلِعَوْراتی ساتِراً ، لَمْ أَعْدِمْ خَیْرَکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ و برای گناهانم آمرزنده، و نسبت به عیب‌ها و زشتی‌هایم پرده‌پوش بیابم . به اندازه یک چشم بر هم‌زدن نیز - از زمانی که در دنیا که محلّ آزمایشات است مُذْ أَنْزَلْتَنی دارَ الْإِخْتِبارِ ، لِتَنْظُرَ ماذا اُقَدِّمُ لِدارِ الْقَرارِ . فَأَنَا مرا منزل دادی - نیکی‌های تو از من دریغ نشده است تا این که بنگری برای سرای آخرت که محلّ همیشگی و زندگی جاودان من است، چه پیش خواهم عَتیقُکَ اللَّهُمَّ مِنْ جَمیعِ الْمَصآئِبِ وَاللَّوازِبِ ، وَالْغُمُومِ الَّتی فرستاد ؟ بدین سان - خدایا ؛ - من یکی از آزادشدگان تو هستم در مورد تمام مصیبت‌ها و بدبختی‌ها، و غصّه‌هایی که ساوَرَتْنی فیهَا الْهُمُومُ ، بِمَعاریضِ الْقَضآءِ ، وَمَصْرُوفِ جُهْدِ در آن ناآرامی‌ها و اندوه‌ها بر من هجوم آورده است؛ در مورد پیش‌آمدهای )بدِ( قضا و نیز رخ‌دادن سختی‌های الْبَلاءِ ، لا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلّاَ الْجَمیلَ ، وَلا أَری مِنْکَ غَیْرَ التَّفْضیلِ . بلا ؛ همیشه ، تنها از تو زیبایی و رفتار نیک سراغ داشته و جز فضل و رفتار بزرگوارانه از تو ندیده‌ام . خَیْرُکَ لی شامِلٌ ، وَفَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَواتِرٌ ، وَنِعَمُکَ عِنْدی مُتَّصِلَةٌ ، نیکی و خیرت مرا در برگرفته ، و فضل و احسانت یکی پس از دیگری به من رسیده، و نعمت‌هایت پیوسته و بدون لحظه‌ای درنگ در اختیار من قرار سَوابِغُ لَمْ تُحَقِّقْ حِذاری ، بَلْ صَدَّقْتَ رَجآئی ، وَصاحَبْتَ گرفته است . نعمت فراوانی که محقّق نساختی برحذر شدنم )نااُمیدیم( را ، بلکه امیدم را صادق قرار دادی؛ و در سفرها همراهی‌ام أَسْفاری ، وَأَکْرَمْتَ أَحْضاری ، وَشَفَیْتَ أَمْراضی ، وَعافَیْتَ کرده‌ای ، و در زمان حضور در وطنم نیز مرا بزرگ داشتی، بیماری‌هایم را شفا بخشیدی و درد و أَوْصابی ، وَأَحْسَنْتَ مُنْقَلَبی وَمَثْوایَ ، وَلَمْ تُشْمِتْ بی أَعْدآئی ، الم مرا عافیت بخشیدی و نیکو گرداندی حال حرکتم را و آرام گرفتنم را ، و مرا مورد شماتت و سرزنش دشمنانم قرار ندادی؛ وَرَمَیْتَ مَنْ رَمانی ، وَکَفَیْتَنی شَرَّ مَنْ عادانی . أَللَّهُمَّ کَمْ مِنْ هر کس مرا هدف گرفت تو نیز او را هدف تیر انتقام خود قرار دادی، و در نهایت از شرّ و بدی تمام کسانی که با من دشمنی کردند مرا کفایت کردی. عَدُوٍّ انْتَضی عَلَیَّ سَیْفَ عَداوَتِهِ ، وَشَحَذَ لِقَتْلی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ ، بارالها؛ چه بسیار دشمنانی داشتم که شمشیر کینه و دشمنی‌اش را بر روی من کشید، و نوک نیزه‌اش را برای کشتن من تیز کرد ، وَأَرْهَفَ لی شَبا حَدِّهِ ، وَدافَ لی قَواتِلَ سُمُومِهِ ، وَسَدَّدَ لی و تیزی لبه شمشیرش را برای من آماده کرد، و کشنده‌ترین زهرهایش را برایم مهیّا ساخته ، و صَوآئِبَ سِهامِهِ ، وَأَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ ، وَیُجَرِّعَنی تیرهای دقیقش را بر من نشانه گرفت، و در دل نهان داشته بود که مرا گرفتار ناخوشی‌ها و ناملایمات کند، و تلخی‌ها را جرعه جرعه ذُعافَ مَرارَتِهِ ، فَنَظَرْتَ یا إِلهی إِلی ضَعْفی عَنِ احْتِمالِ به کام من کند؛ لیکن، ای خدای من ؛ به ناتوانی و ضعف من در برابر تحمّل الْفَوادِحِ ، وَعَجْزی عَنِ الْإِنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ ، مشکلات ، و عجز و بیچارگی‌ام و عدم توانم برای پیروزی در برابر کسی که به قصد جنگ با من آمد، وَوَحْدَتی فی کَثیرِ مَنْ ناوانی ، وَأَرْصَدَ لی فیما لَمْ أَعْمَلْ و تنهایی‌ام در میان آن همه دشمن قسم‌خورده که در خیال ستیز با من بودند، و چنان در کمین من بودند که حتّی فکر نمی‌کردم فِکْری فِی الْإِنْتِصارِ مِنْ مِثْلِهِ . فَأَیَّدْتَنی یا رَبِّ بِعَوْنِکَ ، بتوانم در مقابل‌شان در چنان مواردی پیروز و کامیاب شوم؛ نگریستی، و با کمک خودت مرا تأیید و کمک کردی، وَشَدَدْتَ أَیْدی بِنَصْرِکَ ، ثُمَّ فَلَلْتَ لی حَدَّهُ ، وَصَیَّرْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ و با یاریت دستانم را نیرومند ساختی؛ آن گاه، تیزی )لبه شمشیرها و( سختی‌ها را به نفع من کند کردی، و پس از آن همه توانایی و یارانی که عَدیدِهِ وَحْدَهُ ، وَأَعْلَیْتَ کَعْبی عَلَیْهِ ، وَرَدَدْتَهُ حَسیراً لَمْ تَشْفِ دشمنم گرد آورده بود او را تنها گردانیدی، و در نهایت نیز مرا بر او برتری دادی و سلاحم را بر او توان بخشیدی، تا آن که با اندوه و حسرت او را غَلیلَهُ ، وَلَمْ تُبَرِّدْ حَزازاتِ غَیْظِهِ ، وَقَدْ غَضَّ عَلَیَّ شَواهُ ، وَابَ برگرداندی به گونه‌ای که کینه درونی‌اش برطرف نشد و خشم افروخته‌اش نسبت به من سرد نگردید ؛ با این که بر من چنگ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفْتَ سَرایاهُ ، وَأَخْلَفْتَ امالَهُ . أَللَّهُمَّ وَکَمْ مِنْ باغٍ انداخته بود، ولی در حالی که تو خواب و خیال‌هایش را بر باد دادی، بازگشت . بار الها ؛ چه دشمنان و ستمگرانی بَغی عَلَیَّ بِمَکآئِدِهِ ، وَنَصَبَ لی شَرَکَ مَصآئِدِهِ ، وَضَبَأَ إِلَیَّ که با نیرنگ‌های خود بر من جفا کرده، و دام‌های خود را برایم گسترده، همانند درنده‌ای که برای طعمه و شکار خود کمین می‌کند ضُبُوءَ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ ، وَانْتَهَزَ فُرْصَتَهُ ، وَاللِّحاقَ لِفَریسَتِهِ ، برای من کمین کرده و فرصت به دست آورده را استفاده کرده و به تندی و شتاب بر شکار خود می‌جهد ، وَهُوَ مُظْهِرٌ بَشاشَةَ الْمَلَقِ ، وَیَبْسُطُ إِلَیَّ وَجْهاً طَلِقاً . فَلَمَّا رَأَیْتَ در حالی که خوشروئی منافقانه از خودش آشکار می‌کند و با چهره‌ای باز نه درهم کشیده برخورد می‌کند ؛ لیکن، ای یا إِلهی دَغَلَ سَریرَتِهِ ، وَقُبْحَ طَوِیَّتِهِ ، أَنْکَسْتَهُ لِاُمِّ رَأْسِهِ فی خدای من ؛ وقتی دیدی چه نیرنگی برایم در سینه دارد، و چه نیّت زشتی در سر دارد، او را در دام خودش زُبْیَتِهِ ، وَأَرْکَسْتَهُ فی مَهوی حَفیرَتِهِ ، وَأَنْکَصْتَهُ عَلی عَقِبَیْهِ ، سرنگون ساختی ، و او را در گودالی که برای من کنده بود افکندی و وادار به عقب‌نشینی کردی، وَرَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ ، وَنَکَأْتَهُ بِمِشْقَصِهِ ، وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ ، وَرَدَدْتَ و با سنگی که داشت بر خودش زدی، و با تیر خودش او را مجروح کردی، و با زه‌کمانش او را خفه ساختی ، و کَیْدَهُ فی نَحْرِهِ ، وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ فَاسْتَخْذَلَ وَتَضاءَلَ بَعْدَ نِخْوَتِهِ ، نیرنگش را به حلقوم خودش برگرداندی ، و آن متکبّر را به پشیمانی تمام گریبان‌گیر نمودی و پس از آن همه ادّعای چیرگی و غرور و تکبّر او را وَبَخَعَ وَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطالَتِهِ ، ذَلیلاً مَأْسُوراً فی حَبآئِلِهِ الَّتی کانَ سرافکنده نمودی، و بعد از سرکشی ذلیل و مغلوب کردی ، در حالی که با ذلّت و خواری در دام‌هایی که می‌خواست یُحِبُّ أَنْ یَرانی فیها ، وَقَدْ کِدْتُ لَوْلا رَحْمَتُکَ أَنْ یَحِلَّ بی ما مرا در آن ببیند گرفتارش کردی؛ این همه در شرایطی بود که اگر رحمتت شامل من نمی‌شد زود بود که بر من وارد شود آنچه نسبت به حَلَّ بِساحَتِهِ ، فَالْحَمْدُ لِرَبٍّ مُقْتَدِرٍ لایُنازَعُ ، وَلِوَلِیٍّ ذی أَناةٍ او وارد شده است؛ بنابراین، حمد و ستایش را مخصوص پروردگاری می‌دانم که دارای قدرتی لایتنازع و بی‌رقیب است، سرپرستی که مهلت‌دهنده لایَعْجَلُ ، وَقَیُّومٍ لایَغْفُلُ ، وَحَلیمٍ لایَجْهَلُ . نادَیْتُکَ یا إِلهی است و شتاب نمی‌کند؛ پایداری که غفلت نمی‌کند؛ و بردباری که از هیچ چیز بی‌اطّلاع نیست . ای خدای من ؛ مُسْتَجیراً بِکَ ، واثِقاً بِسُرْعَةِ إِجابَتِکَ ، مُتَوَکِّلاً عَلی ما لَمْ أَزَلْ در حالی تو را ندا در می‌دهم که پناهنده‌ات هستم؛ به اجابت و پاسخ‌دادن سریعت اطمینان دارم؛ با اعتماد بر آنچه از دیر باز أَعْرِفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِکَ عَنّی ، عالِماً أَنَّهُ لَنْ یُضْطَهَدَ مَنْ اوی شناخته‌ام که تو به خوبی از من دفاع می‌کنی ؛ می‌دانم که هر کس در سایه کفایت إِلی ظِلِّ کِفایَتِکَ ، وَلایَقْرَعُ الْقَوارِعُ مَنْ لَجَأَ إِلی مَعْقِلِ الْإِنْتِصارِ تو درآید شکست نمی‌خورد؛ و هر کس به تو پناه برد ستیزه‌گران با او ستیزه نمی‌کنند و او را نمی‌کوبند؛ بِکَ ، فَخَلَّصْتَنی یا رَبِّ بِقُدْرَتِکَ وَنَجَّیْتَنی مِنْ بَأْسِهِ بِتَطَوُّلِکَ بنابراین، ای پروردگار من ؛ با قدرت و توان وصف‌ناپذیرت مرا خلاصی بخشیدی، و با منّت و نعمت بخش الهی‌ات مرا از بدی و آزار وَمَنِّکَ . أَللَّهُمَّ وَکَمْ مِنْ سَحآئِبَ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَها ، وَسَمآءِ نِعْمَةٍ او نجات دادی . بار خدایا؛ چه بسیار ابرهای ناخوشایندی که راندی و دور کردی، و چه آسمان‌های نعمت‌باری که أَمْطَرْتَها ، وَجَداوِلَ کَرامَةٍ أَجْرَیْتَها ، وَأَعْیُنِ أَحْداثٍ طَمَسْتَها ، به بارش درآوردی، و چه نهرهای کرامت و بزرگواری که روان نمودی، و چشمه‌های حادثه‌های ناگوار که ناپدید ساختی ، وَناشِیِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَها ، وَغَواشِیَ کُرَبٍ فَرَّجْتَها ، وَغُمَمِ بَلاءٍ و رحمت‌هایی که گستردی، و مصیبت‌های فراگیری که برطرف کردی و بلاهایی که رفع کردی ، کَشَفْتَها ، وَجُنَّةِ عافِیَةٍ أَلْبَسْتَها ، وَاُمُورٍ حادِثَةٍ قَدَّرْتَها ، لَمْ تُعْجِزْکَ و لباس عافیتی که بر من پوشانیدی، و چیزهای تازه‌ای که برای آینده در نظر گرفتی؛ إِذْ طَلَبْتَها ، فَلَمْ تَمْتَنِعْ مِنْکَ إِذْ أَرَدْتَها . أَللَّهُمَّ وَکَمْ مِنْ حاسِدِ سُوءٍ آن گونه که هنگام جستجوی آنها ناتوان نیستی و بدین جهت وقتی اراده کنی نیز سرپیچی نمی‌کنند . بار خدایا؛ چه بسیار حسود تَوَلَّنی بِحَسَدِهِ ، وَسَلَقَنی بِحَدِّ لِسانِهِ ، وَوَخَزَنی بِقَرْفِ عَیْبِهِ ، بداندیشی که با حسادت مرا گرفتار کرد، و به تندی زبانش مرا آزرده ساخت ، و با عیب‌نهادنش مرا به درد آورد، وَجَعَلَ عِرْضی غَرَضاً لِمَرامیهِ ، وَقَلَّدَنی خِلالاً لَمْ تَزَلْ فیهِ و آبرویم را مورد هدف خود قرار داد، و قلاّده‌ای به گردنم افکنده است که همواره تو کَفَیْتَنی أَمْرَهُ . أَللَّهُمَّ وَکَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ ، وَعُدْمِ إِمْلاقٍ امر او را بر من کفایت نمودی . بار الها ؛ چه خوش‌گمانی‌هایی که تاکنون به تو داشتم و آنها به وقوع پیوست، و چه بسیار تنگدستی ضَرَّنی جَبَرْتَ وَأَوْسَعْتَ ، وَمِنْ صَرْعَةٍ أَقَمْتَ ، وَمِنْ کُرْبَةٍ که به من زیان زد و تو جبران کردی و توان‌گری بخشیدی، و چه بسیار که بر زمین افتادم و سقوط کردم و تو مرا برپا کردی، و چه بسیار نَفَّسْتَ ، وَمِنْ مَسْکَنَةٍ حَوَّلْتَ ، وَمِنْ نِعْمَةٍ خَوَّلْتَ ، لاتُسْأَلُ عَمَّا حادثه‌های اندوه‌باری که از آن رهایی بخشیدی، و چه بیچارگی‌هایی که از بین بردی، و چه نعمت‌هایی که ارزانی داشتی؛ در مورد آن چه تَفْعَلُ ، وَلا بِما أَعْطَیْتَ تَبْخَلُ ، وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَبَذَلْتَ ، وَلَمْ تُسْئَلْ انجام می‌دهی از تو پرس و جو نمی‌شود، در عطایت بخل نمی‌ورزی؛ همانا، از تو درخواست شد و بلافاصله بخشیدی، و چیزهایی را که درخواست فَابْتَدَأْتَ وَاسْتُمیحَ فَضْلُکَ فَما أَکْدَیْتَ ، أَبْیَتَ إِلّا إِنْعاماً وَامْتِناناً نشد پیش از درخواست تو احسان کردی، از تو بخشش و بزرگواری درخواست شد و تو دریغ نورزیدی ؛ و نخواسته‌ای که جز نعمت‌بخشیدن و منّت وَتَطَوُّلاً ، وَأَبْیَتُ إِلّا تَقَحُّماً عَلی مَعاصیکَ ، وَانْتِهاکاً لِحُرُماتِکَ ، نهادن و بهره‌مند ساختن، کار دیگری بکنی؛ در مقابل - چنان که از اعمالم پیداست - من نیز سرباز زدم جز مرتکب‌شدن گناهان و هتک حرمت وَتَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ ، وَغَفْلَةً عَنْ وَعیدِکَ ، وَطاعَةً لِعَدُوّی وَعَدُوِّکَ ، نسبت به تو و تجاوز و گذشتن از مرزها و حدودت، و بی‌توجّهی نسبت به وعده‌های عذابت و فرمانبرداری از دشمن مشترک من و خودت لَمْ تَمْتَنِعْ عَنْ إِتْمامِ إِحْسانِکَ ، وَتَتابُعِ امْتِنانِکَ ، وَلَمْ یَحْجُزْنی کاری انجام ندادم؛ تو نیز با این وجود دست از کامل‌کردن نعمت و پی در پی فرستادن خوبی‌ها و منّت نهادن‌هایت، برنداشته‌ای؛ لیکن این‌ها نیز ذلِکَ عَنِ ارْتِکابِ مَساخِطِکَ . أَللَّهُمَّ فَهذا مَقامُ الْمُعْتَرِفِ لَکَ باعث بازداشتن من از انجام گناهان و دست برداشتن از خشم تو نشد؛ بار خدایا؛ این جایگه، جایگاه کسی است که دارد اعتراف بِالتَّقْصیرِ عَنْ أَدآءِ حَقِّکَ ، اَلشَّاهِدِ عَلی نَفْسِهِ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ ، می‌کند در ادای حقّ تو کوتاهی کرده است؛ خودش گواهی بر ضدّ خودش می‌دهد که نعمت تو کامل وَحُسْنِ کِفایَتِکَ ، فَهَبْ لِیَ اللَّهُمَّ یا إِلهی ما أَصِلُ بِهِ إِلی و نگه‌داری و حفاظت تو از او نیز به نیکی انجام شده است؛ پس، ای خدای من؛ ای معبود من؛ به من ببخش آنچه را که به سبب آن رَحْمَتِکَ ، وَأَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ فیهِ إِلی مَرْضاتِکَ ، وَامَنُ بِهِ مِنْ به رحمت تو برسم ، و آن را نردبانی برای بالا آمدن به سوی کارهای خشنودکننده و رضای تو قرار دهم و بدان وسیله از عِقابِکَ ، فَإِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَتَحْکُمُ ما تُریدُ ، وَأَنْتَ عَلی کُلِّ کیفر تو در امان بمانم . به راستی، تو هر چه بخواهی انجام داده، به هر کاری بخواهی دستور می‌دهی و تو بر هر شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . أَللَّهُمَّ حَمْدی لَکَ مُتَواصِلٌ ، وَثَنآئی عَلَیْکَ دآئِمٌ ، کاری توانایی . خدایا؛ سپاس من پی در پی به درگاه تو واصل، و ثنا و ستایشم به طور دایم نثار آستان تو ، مِنَ الدَّهْرِ إِلَی الدَّهْرِ بِأَلْوانِ التَّسْبیحِ ، وَفُنُونِ التَّقْدیسِ ، خالِصاً از روزگاری تا روزگار دیگر است؛ و این تسبیحاتم به شکل‌های گوناگون بوده، و تقدیس تو را از راه‌های مختلف به جای می‌آورم؛ خالصانه لِذِکْرِکَ ، وَمَرْضِیّاً لَکَ بِناصِعِ التَّوْحیدِ ، وَمَحْضِ التَحْمیدِ ، وَطُولِ به یاد توام، و با یگانه‌دانستنت و سپاس بی‌شائبه‌ات و به وسیله دروغ‌گو شمردن همیشگی و پیوسته آن‌هایی که التَّعْدیدِ فی إِکْذابِ أَهْلِ التَّنْدیدِ . لَمْ تُعَنْ فی شَیْ‌ءٍ مِنْ قُدْرَتِکَ ، برای تو مثل و مانند و همتا قائلند؛ سعی دارم مورد رضایت و خشنودیت قرار گیرم. در قدرت‌مندیت کسی به تو یاری نمی‌رساند، وَلَمْ تُشارَکْ فی إِلهِیَّتِکَ ، وَلَمْ تُعایَنْ إِذْ حَبَسْتَ الْأَشْیآءَ عَلَی و در خداییت کسی با تو شریک نیست، و هنگامی که اشیاء را بر غریزه‌های گوناگون پوشش دادی و نگهداری کردی الْغَرآئِزِ الْمُخْتَلِفاتِ ، وَفَطَرْتَ الْخَلائِقَ عَلی صُنُوفِ الْهَیَئاتِ ، وَلا کسی تو را معاینه و مشاهده نمی‌کرد، و آن گاه که هر مخلوقی را در صنف و هیئت ویژه‌ای خلق کردی کسی تو را نمی‌دید . خَرَقَتِ الْأَوْهامُ حُجُبَ الْغُیُوبِ إِلَیْکَ ، فَاعْتَقَدَتْ مِنْکَ مَحْدُوداً )عقل و( وهم و قوای باطنیّه هیچ کس، یارای دریدن پرده‌های پنهانی به سوی تو را ندارد، تا در نتیجه تو را در فی عَظَمَتِکَ ، وَلا کَیْفِیَّةً فی أَزَلِیَّتِکَ ، وَلا مُمْکِناً فی قِدَمِکَ ، عظمتت محدود باور دارد ، و نمی‌تواند برای ازلیّت تو کیفیّتی و برای قدیمیّت تو امکانی فرض کند . وَلایَبْلُغُکَ بُعْدُ الْهِمَمِ ، وَلایَنالُکَ غَوْصُ الْفِطَنِ ، وَلایَنْتَهی إِلَیْکَ هر چه همّت کسی عالی باشد به کُنه حقیقت تو نمی‌رسد، و ژرف‌اندیشی و زیرکی هیچ کسی به تو دست نمی‌یازد، و نَظَرُ النَّاظِرینَ فی مَجْدِ جَبَرُوتِکَ ، وَعَظیمِ قُدْرَتِکَ . إِرْتَفَعَتْ عَنْ نگرش هیچ کسی به منتهای جبروت و نیروی عظیم تو نخواهد رسید . صِفَةِ الْمَخْلُوقینَ صِفَةُ قُدْرَتِکَ ، وَعَلا عَنْ ذلِکَ کِبْرِیآءُ عَظَمَتِکَ ، صفت و ویژگی قدرت تو برتر از توصیف آفریدگان، و عظمت کبریایی تو بلندمرتبه‌تر از آن‌هاست؛ وَلایَنْتَقِصُ ما أَرَدْتَ أَنْ یَزْدادَ ، وَلایَزْدادُ ما أَرَدْتَ أَنْ یَنْتَقِصَ ، آنچه را که اراده کنی زیاد گردد کم نمی‌شود ، و اگر کمی چیزی را اراده کنی توان افزایش ندارد؛ وَلا أَحَدٌ شَهِدَکَ حینَ فَطَرْتَ الْخَلْقَ ، وَلا ضِدٌّ حَضَرَکَ حینَ در هنگام آفرینش مخلوقات هیچ کس گواه تو نبود، و در زمان خلقت جان‌دارها نیز هیچ کس که با تو ضدّیت داشته باشد بَرَأْتَ النُّفُوسَ . کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ تَبْیینِ صِفَتِکَ ، وَانْحَسَرَتِ نزدت حضور نداشت . زبان‌ها از روشنگری در مورد صفت تو عاجز و ناتوانند ، و الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ ، وَکَیْفَ تُدْرِکُکَ الصِّفاتُ ، أَوْ تَحْویکَ عقل‌ها در حسرت رسیدن به کُنه و نهایت شناخت تو درمانده‌اند؛ آخر، چگونه صفت‌ها تو را در می‌یابند ؟ و به چه صورت، الْجِهاتُ ، وَأَنْتَ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ الَّذی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً دآئِماً فِی جهت‌ها می‌توانند تو را در برگیرند؟ در حالی که تو جبّار و قدّوس )پاک و در نهایت پاکی( هستی؛ همان که پیوسته ، الْغُیُوبِ وَحْدَکَ ، لَیْسَ فیها غَیْرُکَ ، وَلَمْ یَکُنْ لَها سِواکَ . حارَتْ و همیشگی و به طور دایم تنها در غیب مطلق هستی، جز تو در آن نیست، و غیر از تو کسی شایسته‌شان نیست . فی مَلَکُوتِکَ عَمیقاتُ مَذاهِبِ التَّفْکیرِ ، وَحَسُرَ عَنْ إِدْراکِکَ در ملکوت تو نیز عمیق‌ترین راهروهای اندیشه، حیران شده‌اند؛ دیده ژرف‌نگر و باز، از ادراک حقیقت تو خسته بَصَرُ الْبَصیرِ ، وَتَواضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ ، وَعَنَتِ الْوُجُوهُ بِذُلِّ و درمانده است؛ پادشاهان در برابر هیبت تو فروتن اند؛ آبروداران در برابر عزّت تو سر خواری و بیچارگی الْإِسْتِکانَةِ لِعِزَّتِکَ ، وَانْقادَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ لِعَظَمَتِکَ ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ فرود آورده‌اند؛ همه چیز مُنقاد و سرافکنده در برابر عظمت و بزرگی تو است؛ هر چیزی در برابر نیرو و قدرت تو سر تسلیم فرود شَیْ‌ءٍ لِقُدْرَتِکَ ، وَخَضَعَتِ الرِّقابُ بِسُلْطانِکَ ، فَضَلَّ هُنالِکَ آورده است؛ با سلطنت و چیرگی تو، تمام گردن‌ها به خضوع و افتادگی درآمده است، و در این جاست که هر التَّدْبیرُ فی تَصاریفِ الصِّفاتِ لَکَ ، فَمَنْ تَفَکَّرَ فی ذلِکَ رَجَعَ تدبیر و چاره‌جویی در پیداکردن صفاتی برای تو، دچار گمراهی و سرگردانی شده است؛ هر کس در مورد صفاتت اندیشه کند طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسیراً ، وَعَقْلُهُ مَبْهُوتاً مَبْهُوراً ، وَفِکْرُهُ مُتَحَیِّراً . درمانده و خسته از این کار برمی‌گردد، و عقلش ناتوان و شگفت‌زده و اندیشه‌اش سرگردان می‌شود؛ أَللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً مُتَواتِراً مُتَوالِیاً مُتَّسِقاً مُسْتَوْثِقاً یَدُومُ ای خدا؛ پس، تمام حمد و سپاس‌ها را مخصوص تو می‌دانم؛ حمد و سپاسی پی در پی، متّصل، همراه و محکم به هم چسبیده، که وَلایَبیدُ غَیْرَ مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ ، وَلا مَطْمُوسٍ فِی الْعالَمِ ، دایمی باشد و قطع نشود و در ملکوت نیز ناپدید نشود، و در جهان آفرینش محو و نابود نشود، وَلا مُنْتَقَصٍ فِی الْعِرْفانِ ، فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاتُحْصی مَکارِمُهُ و از نظر شناخت نیز کم نداشته باشد؛ پس، سپاس و ستایشی که مکرمت‌ها و خوبی‌هایش را نتوان برشمرد سزاوار توست ، فِی اللَّیْلِ إِذا أَدْبَرَ ، وَفِی الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ ، وَفِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ، و تو را سپاس هنگامی که شب پشت می‌کند و هنگامی که صبح طلوع می‌کند؛ در دریا و خشکی، وَبِالْغُدُوِّ وَالْآصالِ ، وَالْعَشِیِّ وَالْإِبْکارِ ، وَالظَّهیرَةِ وَالْأَسْحارِ . و صبح و شام، و در شبانگاه و بامدادن و در ظهر و سحرگاهان . أَللَّهُمَّ بِتَوْفیقِکَ أَحْضَرْتَنِی النَّجاةَ ، وَجَعَلْتَنی مِنْکَ فی وَلایَةِ بارالها ؛ با توفیقت مرا نجات بخشیدی، و در دائره حفظ و حراست خود سرپرستی و نگه‌داری کردی، الْعِصْمَةِ ، لَمْ تُکَلِّفْنی فَوْقَ طاقَتی إِذْ لَمْ تَرْضَ مِنّی إِلّا بِطاعَتی ، بیش از طاقت و توانم برای من وظیفه‌ای نگذاشتی؛ زیرا، تنها فرمان‌برداریت را از من خواستی تا مورد رضایتت قرار گیرم . فَلَیْسَ شُکْری وَإِنْ دَأَبْتُ مِنْهُ فِی الْمَقالِ ، وَبالَغْتُ مِنْهُ فِی بنابراین، سپاسگزاری و تشکّر من از تو )هر چند در گفتار خسته شوم، و نهایت توانم را در انجام آن به کار بگیرم( نخواهد توانست الْفِعالِ بِبالِغِ أَدآءِ حَقِّکَ ، وَلا مُکافٍ فَضْلَکَ ، لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا حقّت را ادا کند و هم‌پایه فضل تو باشد؛ زیرا، تو خدایی هستی که إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لَمْ تَغِبْ عَنْکَ غآئِبَةٌ ، وَلا تَخْفی عَلَیْکَ خافِیَةٌ ، معبودی جز تو نیست؛ هیچ پنهان‌شده‌ای از تو پنهان نشده است، و هیچ چیز پوشیده و مخفی نیز بر تو پوشیده نیست، وَلاتَضِلُّ لَکَ فی ظُلَمِ الْخَفِیَّاتِ ضالَّةٌ ، إِنَّما أَمْرُکَ إِذا أَرَدْتَ و در تاریکی‌های پنهان ، گم‌شده‌ای از نظر تو گم نمی‌شود . شأن تو چنین است که هر گاه چیزی را اراده کنی شَیْئاً أَنْ تَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ . أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ ما حَمِدْتَ به آن می‌گویی: )انجام( شو؛ آن نیز )بلافاصله( انجام می‌شود . بار الها ؛ تو را سپاس به همان گونه که بِهِ نَفْسَکَ ، وَحَمِدَکَ بِهِ الْحامِدُونَ ، وَمَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ ، خود را ستوده‌ای ؛ و همان گونه که تمام ستایشگران تو را حمد و سپاس گفته‌اند، و تمام ثناگویان تو را ثنا و تمجید نموده‌اند ، وَکَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ ، وَعَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ ، حَتَّی یَکُونَ لَکَ و بزرگ‌دارندگان تو را بزرگ داشته‌اند ، و به عظمت یادکنندگان تو را تعظیم کرده‌اند ؛ تا جایی که مِنّی وَحْدی فی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ ، وَأَقَلَّ مِنْ ذلِکَ ، مِثْلُ حَمْدِ من در هر چشم به هم زدن و بلکه در زمانی کمتر از آن، به تنهایی به اندازه جَمیعِ الْحامِدینَ وَتَوْحیدِ أَصْنافِ الْمُخْلِصینَ، وَتَقْدیسِ أَحِبَّآئِکَ تمام ستایشگران تو را ستایش کنم، و به اندازه تمام مخلصان تو را یگانه بخوانم، و به اندازه تمام دوستان عارفت تو را الْعارِفینَ ، وَثَنآءِ جَمیعِ الْمُهَلِّلینَ ، وَمِثْلُ ما أَنْتَ عارِفٌ بِهِ ، تقدیس کنم، و به اندازه تمام تهلیل‌گویان تو را ثناگویی کنم؛ همانند آنچه که تو خودت نسبت به آن شناخت داری ، وَمَحْمُودٌ بِهِ مِنْ جَمیعِ خَلْقِکَ مِنَ الْحَیَوانِ وَالْجَمادِ . وَأَرْغَبُ و با آن ستایش‌شونده‌ای از تمام مخلوقاتت اعمّ از حیوان و جمادات . بار الها ؛ اشتیاق دارم إِلَیْکَ اللَّهُمَّ فی شُکْرِ ما أَنْطَقْتَنی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ ، فَما أَیْسَرَ ما شکر و سپاس تمام ستایش‌هایی را که زبانم را بدان گویا کردی نیز به جای آورم . چه قدر آسان است کَلَّفْتَنی مِنْ ذلِکَ ، وَأَعْظَمَ ما وَعَدْتَنی عَلی شُکْرِکَ ، إِبْتَدَأْتَنی انجام آن چه مرا بدان موظّف فرمودی، و چه عظیم است وعده‌هایی که برای سپاسگزاریت به من دادی؛ از راه بِالنِّعَمِ فَضْلاً وَطَوْلاً ، وَأَمَرْتَنی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَعَدْلاً ، وَوَعَدْتَنی فضل و دوستی و لطف شروع به نعمت‌بخشیدن به من کردی، و به من دستور دادی که در مقابل آن نعمت‌ها - چنان که حقّ توست و عدالت نیز عَلَیْهِ أَضْعافاً وَمَزیداً ، وَأَعْطَیْتَنی مِنْ رِزْقِکَ اعْتِباراً وَامْتِحاناً ، همین را اقتضا می‌کند - به شکرگزاریت بپردازم؛ نیز به من وعده فرمودی که در مقابل شکر و سپاسگزاریم نیز چند برابر به من ببخشی و پاداش وَسَأَلْتَنی مِنْهُ فَرْضاً یَسیراً صَغیراً ، وَوَعَدْتَنی عَلَیْهِ أَضْعافاً بدهی . از روزی و رزقت جهت عبرت‌جویی و آزمایش، به من ارزانی داشتی، ولی در مقابل مقدار کم و کوچک از آن را از من درخواست کردی و باز هم در وَمَزیداً وَإِعْطآءً کَثیراً ، وَعافَیْتَنی مِنْ جُهْدِ الْبَلاءِ ، وَلَمْ تُسْلِمْنی مقابل پرداخت آن، وعده پاداش‌های چند برابر و نیز بخشش‌های بسیار به من دادی . و مرا از سختی بلا عافیت و سلامت دادی و لِلسُّوءِ مِنْ بَلائِکَ ، وَمَنَحْتَنِی الْعافِیَةَ ، وَأَوْلَیْتَنی بِالْبَسْطَةِ به بدی‌های بلایت رها نکردی ، و عافیت و سلامتی را به من احسان نمودی ، و مرا با گستردگی وَالرَّخآءِ ، وَضاعَفْتَ لِیَ الْفَضْلَ مَعَ ما وَعَدْتَنی بِهِ مِنَ الْمَحَلَّةِ و رفاه یاری کردی و برای من فضل و احسان را - با این که در محلّ بزرگواری برای من وعده دادی - الشَّریفَةِ ، وَبَشَّرْتَنی بِهِ مِنَ الدَّرَجَةِ الرَّفیعَةِ الْمَنیعَةِ ، وَاصْطَفَیْتَنی چندین برابر قرار دادی ، و به وسیله او مرا به درجه رفیع و والا بشارت دادی ، و مرا به بِأَعْظَمِ النَّبیّینَ دَعْوَةً ، وَأَفْضَلِهِمْ شَفاعَةً مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ بزرگ‌ترین پیامبران از نظر فراخوان و برترین آنان از نظر شفاعت یعنی حضرت محمّد - که درود خدا بر او و آل او باد - برگزیدی . وَ الِهِ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لی ما لایَسَعُهُ إِلّا مَغْفِرَتُکَ ، وَلایَمْحَقُهُ إِلّا بار خدایا ؛ بیامرز برای من آنچه را که جز آمرزش تو آن را توان ندارد ، و جز عَفْوُکَ ، وَهَبْ لی فی یَوْمی هذا وَساعَتی هذِهِ یَقیناً یُهَوِّنُ عَلَیَّ عفوت آن را محو و نابود نکند؛ امروز و در ساعت حاضر یقینی به من ببخشی که مُصیباتِ الدُّنْیا وَأَحْزانَها ، وَیُشَوِّقُنی إِلَیْکَ ، وَیُرَغِّبُنی فیما مصیبت‌ها و اندوه‌های دنیا را بر من آسان گرداند، و مرا مشتاق تو کند، و ترغیب به چیزهایی که عِنْدَکَ ، وَاکْتُبْ لِیَ الْمَغْفِرَةَ ، وَبَلِّغْنِی الْکَرامَةَ ، وَارْزُقْنی شُکْرَ ما نزد توست بنماید . مغفرت و آمرزش خویش را برای من بنویس ، و مرا به کرامت برسان، و شکر و سپاسگزاری بر أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ ، فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْواحِدُ الرَّفیعُ الْبَدی‌ءُ الْبَدیعُ نعمت‌هایت را که بر من عنایت کردی ، روزیم کن؛ زیرا، تو خدای یکتای والای آغازگر نوآور السَّمیعُ الْعَلیمُ الَّذی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ ، وَلا عَنْ قَضآئِکَ شنوای دانا هستی؛ خدایی که هیچ چیزی نمی‌تواند دستورت را برگرداند، و از قضا و نظر تو مُمْتَنِعٌ ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ رَبّی وَرَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فاطِرُ السَّماواتِ جلوگیری کند؛ و گواهی می‌دهم که تو پروردگار من و پرورش‌دهنده تمام چیزی‌هایی؛ آفریننده آسمان‌ها و وَالْأَرْضِ ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ ، اَلْعَلِیُّ الْکَبیرُ الْمُتَعالُ . أَللَّهُمَّ زمینی ؛ دانای پنهانی‌ها و دیدنی‌ها ؛ بلندمرتبه ، بزرگ و والا مقام . بار خدایا ؛ إِنّی أَسْأَلُکَ الثَّباتَ فِی الْأَمْرِ ، وَالْعَزیمَةَ فِی الرُّشْدِ ، وَإِلْهامَ به راستی من از تو درخواست ثبات و پایداری را در ولایت ، و عزم راسخ در انجام خوبی‌ها، و الهام الشُّکْرِ عَلی نِعْمَتِکَ ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ جَوْرِ کُلِّ جآئِرٍ ، وَبَغْیِ کُلِّ به من برای سپاسگزاری بر نعمت‌هایت دارم . از جور و ستم تمام جائران و ستم کاران، از جفا کاری باغٍ ، وَحَسَدِ کُلِّ حاسِدٍ . أَللَّهُمَّ بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدآءِ ، وَإِیَّاکَ زورگویان، و از حسد حسادت‌کنندگان به تو پناه می‌آورم. بارالها به واسطه تو می‌خواهم بر دشمنان ظفر و چیرگی یابم؛ و تنها از تو أَرْجُو وِلایَةَ الْأَحِبَّآءِ ، مَعَ ما لا أَسْتَطیعُ إِحْصآءَهُ مِنْ فَوآئِدِ ولایت و دوستی و دوستان را امید دارم؛ با این که هنوز نمی‌توانم موارد فَضْلِکَ ، وَأَصْنافِ رِفْدِکَ ، وَأَنْواعِ رِزْقِکَ ، فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ فضل سودمندت، و انواع پذیرایی و روزی‌ات را به شماره درآورم . همانا، تو خدایی هستی که إِلّا أَنْتَ الْفاشی فِی الْخَلْقِ حَمْدُکَ ، اَلْباسِطُ بِالْجُودِ یَدُکَ ، جز تو معبودی نیست و ستایشت در بین خلقت گسترده و آشکار است، و دست جود و بخششت باز و گسترده است، لاتُضادُّ فی حُکْمِکَ ، وَلاتُنازَعُ فی سُلْطانِکَ وَمُلْکِکَ ، وَلاتُراجَعُ و در حکم و فرمان تو با تو ضدّیت نمی‌توان کرد، و در سلطنت و فرمان‌روایی، کسی نمی‌تواند به جنگ تو بیاید، و امر و دستور تو فی أَمْرِکَ ، تَمْلِکُ مِنَ الْأَنامِ ما شِئْتَ ، وَلایَمْلِکُونَ إِلّا ما تُریدُ . باز گردانده نمی‌شود، هر چه از مردم را بخواهی ملک توست ؛ لیکن هر چه آن‌ها بخواهند - جز با اراده تو - بدست نمی‌آورند . أَللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ الْقادِرُ الْقاهِرُ الْمُقَدَّسُ فی نُورِ بار الها ؛ تو نعمت‌بخش، فضل و فزونی‌بخش، توانا، چیره و غالب و پاکیزه دانسته‌شده در نور الْقُدْسِ ، تَرَدَّیْتَ بِالْعِزَّةِ وَالْمَجْدِ ، وَتَعَظَّمْتَ بِالْقُدْرَةِ وَالْکِبْریآءِ ، پاک هستی؛ لباس عزّت و بزرگواری بر تن داری ، و با قدرت و کبریاییت ابراز بزرگی می‌کنی ، وَغَشَّیْتَ النُّورَ بِالْبَهآءِ ، وَجَلَّلْتَ الْبَهآءَ بِالْمَهابَةِ . أَللَّهُمَّ لَکَ و نور را به زیبایی و درخشندگی پوشانده‌ای، و درخشندگی را با هیبت جلالت بخشیده‌ای . بار خدایا ؛ الْحَمْدُ الْعَظیمُ ، وَالْمَنُّ الْقَدیمُ ، وَالسُلْطانُ الشَّامِخُ ، وَالْحَوْلُ ستایش فراوان از آن توست؛ منّت دیرینه مخصوص توست؛ سلطنت رفیع و پابرجا مال توست؛ جنبش الْواسِعُ ، وَالْقُدْرَةُ الْمُقْتَدِرَةُ ، وَالْحَمْدُ الْمُتَتابَعُ الَّذی لایَنْفَدُ و توان فراگیر، قدرت شایان، و ستایش پی در پی که پایان نپذیرد و تا بِالشُّکْرِ سَرْمَداً وَلایَنْقَضی أَبَداً ، إِذْ جَعَلْتَنی مِنْ أَفاضِلِ بَنی ابدیّت نیز از بین‌رفتنی نیست ، سزاوار توست؛ زیرا، تو مرا از بافضیلت‌ترین فرزندان حضرت ادَمَ ، وَجَعَلْتَنی سَمیعاً بَصیراً صَحیحاً سَویّاً مُعافاً لَمْ تَشْغَلْنی آدم قرار دادی، و مرا شنوا، بینا، سالم درست اندام، با عافیت و سلامتی قرار دادی بِنُقْصانٍ فی بَدَنی ، وَلا بِافَةٍ فی جَوارِحی ، وَلا عاهَةٍ فی نَفْسی و در بدنم کمبودی نیست تا مرا به خود مشغول کند، و اعضا و جوارحم نیز دچار آفت و بیماری نیستند، و در روان وَلا فی عَقْلی ، وَلَمْ یَمْنَعْکَ کَرامَتُکَ إِیَّایَ ، وَحُسْنُ صُنْعِکَ و عقلم نیز آسیبی وجود ندارد . کرامت و بزرگواری تو بر من، و کارهای نیکی که برایم می‌کنی، عِنْدی ، وَفَضْلُ نَعْمآئِکَ عَلَیَّ إِذْ وَسَّعْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیا ، و فزونی نعمت‌هایت تو را باز نداشت که نعمت‌هایت را در این دنیا بر من گستراندی، وَفَضَّلْتَنی عَلی کَثیرٍ مِنْ أَهْلِها تَفْضیلاً ، وَجَعَلْتَنی سَمیعاً أَعی ما و مرا بر بسیاری از اهل دنیا برتری و فضیلت بخشیدی، و مرا شنوا قرار دادی تا به کَلَّفْتَنی ، بَصیراً أَری قُدْرَتَکَ فیما ظَهَرَ لی ، وَاسْتَرْعَیْتَنی وظایفم گوش فرا دهم، و مرا بینا قرار دادی تا قدرت تو را که برایم آشکار ساختی ببینم، و مرا مراعات کردی و وَاسْتَوْدَعْتَنی قَلْباً یَشْهَدُ بِعَظَمَتِکَ ، وَلِساناً ناطِقاً بِتَوْحیدِکَ ، قلبی به من دادی تا با این ودیعه ارزشمند بتوانم عظمت تو را مشاهده کنم، و زبانی گویا به یگانگی‌ات، ارزانی‌ام کردی. لذا ، فَإِنّی لِفَضْلِکَ عَلَیَّ حامِدٌ ، وَلِتَوْفیقِکَ إِیَّایَ بِحَمْدِکَ شاکِرٌ ، من تو را جهت فضل و فزونی که بر من بخشیدی ستایش‌گرم، و به خاطر این که توفیق ستایشت را به من دادی شکرگزارم وَبِحَقِّکَ شاهِدٌ ، وَإِلَیْکَ فی مُلِمّی وَمُهِمّی ضارِعٌ ، لِأَنَّکَ حَیٌّ قَبْلَ و به حقّ تو گواهی‌دهنده‌ام و در امور سخت و مهمّ به تو تضرّع‌کننده‌ام؛ زیرا تو قبل کُلِّ حَیٍّ ، وَحَیٌّ بَعْدَ کُلِّ مَیِّتٍ ، وَحَیٌّ تَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْها ، از هر زنده‌ای زنده بوده‌ای، و پس از هر که بمیرد نیز زنده خواهی بود، و زنده‌ای هستی که وارث زمین و هر که بر آن قرار دارد وَأَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ . أَللَّهُمَّ لاتَقْطَعْ عَنّی خَیْرَکَ فی کُلِّ وَقْتٍ ، می‌باشی، و تو بهترین وارثان هستی. خدایا؛ خیر و نیکی‌ات را هیچ گاه از من قطع مکن، وَلَمْ تُنْزِلْ بی عُقُوباتِ النِّقَمِ ، وَلَمْ تُغَیِّرْ ما بی مِنَ النِّعَمِ ، وَلا و کیفرهای انتقامی‌ات را بر من مفرست، و نعمت‌هایی را که بر من ارزانی داشته‌ای تغییر مده، أَخْلَیْتَنی مِنْ وَثیقِ الْعِصَمِ ، فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ إِحْسانِکَ إِلَیَّ و از حفاظت‌گاه‌های محکم و مطمئنّت مرا خالی مگردان ؛ زیرا، اگر من از احسان وَإِنْعامِکَ عَلَیَّ إِلّا عَفْوَکَ عَنّی ، وَالْإِسْتِجابَةَ لِدُعآئی ، حینَ و نعمت‌بخشی‌ات بر من، جز عفو و بخششت و پاسخ‌دادن به دعایم - هنگامی که رَفَعْتُ رَأْسی بِتَحْمیدِکَ وَتَمْجیدِکَ ، لا فی تَقْدیرِکَ جَزیلَ حَظّی سر بلند کردن برای ستایش و بزرگ‌شماریت - را یاد نمی‌کردم ، با قراردادن بهره فراوان ، حینَ وَفَّرْتَهُ انْتَقَصَ مُلْکُکَ ، وَلا فی قِسْمَةِ الْأَرْزاقِ حینَ قَتَّرْتَ چیزی از فرمان‌روایی تو کم نمی‌گشت ، و در تقسیم‌نمودن رزق و روزی‌ها نیز با کم‌گذاشتن سهمیّه من چیزی عَلَیَّ تَوَفَّرَ مُلْکُکَ . أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ ، بر پادشاهی‌ات افزون نمی‌شد. خدایا؛ حمد و ستایش را به تعداد آنچه علم و دانش تو بر آن احاطه دارد ، مخصوص تو دانم؛ وَعَدَدَ ما أَدْرَکَتْهُ قُدْرَتُکَ ، وَعَدَدَ ما وَسِعَتْهُ رَحْمَتُکَ ، وَأَضْعافَ به تعداد آنچه قدرت و توان تو آن را درک کند و دریابد؛ به تعداد آنچه رحمت تو آن را شامل و فرا گیرد؛ بلکه چندین برابر ذلِکَ کُلِّهِ ، حَمْداً واصِلاً مُتَواتِراً مُتَوازِیاً لِآلائِکَ وَأَسْمآئِکَ . همه آن چه گفتم، حمد و ستایش رسنده پی در پی هم‌راستا بر نعمت‌ها و نام‌هایت )نشانه‌هایت( نثار می‌کنم . أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسانَکَ إِلَیَّ فیما بَقِیَ مِنْ عُمْری ، کَما أَحْسَنْتَ إِلَیَّ بار پروردگارا ؛ احسان و نیکی‌ات را بر من در باقی‌مانده دوران زندگانی‌ام تمام گردان، همان گونه که در ] مِنْهُ [ فیما مَضی ، فَإِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَوْحیدِکَ وَتَهْلیلِکَ گذشته زندگانی‌ام نیز چنین کردی؛ زیرا من با یگانه‌دانستن تو ، و تهلیل‌گفتن وَتَمْجیدِکَ وَتَکْبیرِکَ وَتَعْظیمِکَ ، ] وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی خَلَقْتَهُ و ثناگوئی تو و گرامی‌داشت و تعظیم تو به تو توسّل می‌جویم )و تو را می‌خوانم به واسطه نامی که از آن آفریدی مِنْ ذلِکَ فَلایَخْرُجُ مِنْکَ إِلّا إِلَیْکَ[ . وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الرُّوحِ و از تو جز به سوی خودت خارج نخواهد شد( . و تو را می‌خوانم به واسطه اسمت، روح الْمَکْنُونِ الْحَیِّ الْحَیِّ الْحَیِّ وَبِهِ وَبِهِ وَبِهِ ، وَبِکَ وَبِکَ وَبِکَ ، أَلّا پنهان، زنده زنده زنده، و به او، و به او، و به او؛ و به تو، و به تو، و به تو؛ که تَحْرِمَنی رِفْدَکَ ، وَفَوآئِدَ کَرامَتِکَ ، وَلاتُوَلِّنی غَیْرَکَ ، وَلاتُسْلِمَنی مرا از جایزه و کرامت‌های سودمندت محروم مگردانی، و سرپرستی‌ام را به دست کسی جز خودت مسپار، و مرا إِلی عَدُوّی ، وَلاتَکِلَنی إِلی نَفْسی ، وَأَحْسِنْ إِلَیَّ أَتَمَّ الْإِحْسانِ به دست دشمنم تسلیم مکن، و به خودم نیز مسپار و وامگذار؛ و کامل‌ترین احسان را در حال حاضر عاجِلاً وَاجِلاً ، وَحَسِّنْ فِی الْعاجِلَةِ عَمَلی ، وَبَلِّغْنی فیها أَمَلی و به زودی و نیز در آینده‌ها بر من فرو فرست، و در زمان‌های نزدیک باعث نیکی عملم، و در نزدیک و دور زمانه، مرا به آرزوهایم وَفِی الْآجِلَةِ ، وَالْخَیْرَ فی مُنْقَلَبی ، فَإِنَّهُ لاتُفْقِرُکَ کَثْرَةُ ما یَنْدَفِقُ برسان، و در بازگشتن نیز به من خیر برسان؛ زیرا، جوشش زیاد فضل و احسان تو نیازمندت نخواهد کرد؛ بِهِ فَضْلُکَ ، وَسَیْبُ الْعَطایا مِنْ مَنِّکَ ، وَلایُنْقِصُ جُودَکَ تَقْصیری بخشش‌ها از ناحیه تو می‌رسد، و کوتاهی من در سپاسگزاری نعمت تو باعث کاستی در بخشش فی شُکْرِ نِعْمَتِکَ ، وَلاتُجِمُّ خَزآئِنَ نِعْمَتِکَ النِّعَمُ ، وَلایُنْقِصُ عَظیمَ و جودت نمی‌گردد، و گنجینه‌های نعمتت را نعمت‌ها زیاد و انبوه نمی‌گرداند، و بخشش‌های بزرگ تو مَواهِبِکَ مِنْ سِعَتِکَ الْإِعْطآءُ ، وَلاتُؤَثِّرُ فی جُودِکَ الْعَظیمِ الْفاضِلِ باعث کاستی در عطاهای فراگیرت نمی‌شود، و عطاهای خاصّ تو تأثیری در سخاوت بزرگ الْجَلیلِ مِنَحُکَ ، وَلاتَخافُ ضَیْمَ إِمْلاقٍ فَتُکْدِیَ ، وَلایَلْحَقُکَ و افزون و شکوه‌مندت ندارد، و از تنگدستی نمی‌هراسی تا دست نگه داری، و خَوْفُ عُدْمٍ فَیَنْقُصَ فَیْضُ مُلْکِکَ وَفَضْلِکَ . أَللَّهُمَّ ارْزُقْنی قَلْباً ترس از بی‌چیزی به تو نمی‌رسد تا از فیض پادشاهی و فضلت کم کند . بار خدایا ؛ قلبی خاشِعاً ، وَیَقیناً صادِقاً ، وَبِالْحَقِّ صادِعاً ، وَلاتُؤْمِنّی مَکْرَکَ ، خاشع، یقینی راستین و حقیقت جو، و سخن حق را آشکارکننده نصیبم کن؛ و کاری کن که خود را از مکرت در امان ندانم ، وَلاتُنْسِنی ذِکْرَکَ ، وَلاتَهْتِکَ عَنّی سِتْرَکَ ، وَلاتُوَلِّنی غَیْرَکَ ، و یادت را از یادم مبر، و پرده‌پوشی‌ات را از من برمدار، و سرپرستی‌ام را به دیگری مسپار، وَلاتُقَنِّطْنی مِنْ رَحْمَتِکَ بَلْ تَغَمَّدْنی بِفَوآئِدِکَ ، وَلاتَمْنَعْنی جَمیلَ مرا از رحمتت ناامید مساز بلکه با سودبخشی‌ات مرا بهره‌مند گردان، و از بهره‌های زیبایت محرومم مساز، عَوآئِدِکَ ، وَکُنْ لی فی کُلِّ وَحْشَةٍ أَنیساً ، وَفی کُلِّ جَزَعٍ حِصْناً ، و در هر وحشتی انیس من باش، و در هر بی‌تابی و ناشکیبایی جای امن و حصن من باش ، وَمِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ غِیاثاً ، وَنَجِّنی مِنْ کُلِّ بَلاءٍ ، وَاعْصِمْنی مِنْ کُلِّ و از هر هلاکتی دادرس من باش ، و از همه بلاها نجاتم بخش، و از هر زَلَلٍ وَخَطآءٍ ، وَتَمِّمْ لی فَوآئِدَکَ ، وَقِنی وَعیدَکَ ، وَاصْرِفْ عَنّی لغزش و اشتباهی نگاهم دار، و سودبخشی‌ات را برایم کامل کن، و أَلیمَ عَذابِکَ وَتَدْمیرَ تَنْکیلِکَ ، وَشَرِّفْنی بِحِفْظِ کِتابِکَ ، وَأَصْلِحْ عذاب دردناکت و هلاکت عقوبت و مجازاتت را از من دور گردان، و با نگهبانی از کتابت به من شرافت ببخش ، و لی دینی وَدُنْیایَ وَاخِرَتی وَأَهْلی وَوَلَدی ، وَوَسِّعْ رِزْقی ، و دین و دنیا و آخرت و اهل و فرزندم را برایم اصلاح کن، و رزقم را وسعت بده ، وَأَدِرَّهُ عَلَیَّ ، وَأَقْبِلْ عَلَیَّ ، وَلاتُعْرِضْ عَنّی . أَللَّهُمَّ ارْفَعْنی و روزیم را ریزان گردان، و به من رو کن و روی مبارکت را از من مگردان. بارالها؛ مرا بالا ببر وَلاتَضَعْنی ، وَارْحَمْنی وَلاتُعَذِّبْنی ، وَانْصُرْنی وَلاتَخْذُلْنی ، و پست مگردان، و به من رحم کن و مرا عذاب مکن، و یاریم کن و خوارم مکن،
حکایت حرز یمانی
وَاثِرْنی وَلاتُؤْثِرْ عَلَیَّ ، وَاجْعَلْ لی مِنْ أَمْری یُسْراً وَفَرَجاً ، و مرا بر دیگران ترجیح بده و دیگران را بر من ترجیح مده، و در کارم راحتی و گشایش بیاور، وَعَجِّلْ إِجابَتی ، وَاسْتَنْقِذْنی مِمَّا قَدْ نَزَلَ بی ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ و در پاسخ مثبت‌دادن به من شتاب کن، و از مشکلاتی که بر من وارد شده است رهاییم بخش؛ اعتقاد و باورم آن است که تو بر هر شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، وَذلِکَ عَلَیْکَ یَسیرٌ ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْکَریمُ . (2)
چیزی توانایی ، و این کارها برایت آسان است ، و تو سخاوت‌مندی بزرگوار هستی .

حکایت حرز یمانی

در »دار السّلام« نقل فرموده است : دستخطّ علاّمه مجلسیِ اوّل رحمه الله را در پشت دعایی که معروف به حرز یمانی است چنین یافتم :
به نام خداوند بخشنده مهربان ، ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است، و درود بر شرافتمندترین پیامبران مرسل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم و عترت پاک او باد .
و بعد ؛ سیّد نجیب و ادیب بزرگوار، برگزیده بزرگواران و نقیبان ارجمند ، جناب امیر محمّد هاشم - که خداوند تأیید و توفیقش را به واسطه مقام ارجمند محمّد و آل پاکش علیهم السلام ادامه دهد - از من خواست تا اجازه حرز یمانی را که به امیر مؤمنان علیه السلام و امام پرهیزگاران و بهترین مخلوقات پس از آقا و سرور پیامبران )که درودها وسلام‌های الهی تا آن گاه که بهشت، جایگاه شایستگان خواهد ماند ، بر آن دو بزرگوار نثار باد( نسبت داده می‌شود ، به او بدهم .
به این خاطر ، اجازه روایت این دعا را به او می‌دهم؛ با سندم که از سیّد عابد و زهد پیشه ارجمند امیر اسحاق استرآبادی )که نزدیک قبر آقای تمام جوانان اهل بهشت در کربلا دفن شده است( و او از امام و مولای ما و مولای جنّ و انس ، جانشین خدای تعالی ، حضرت صاحب العصر و الزمان - که بر او و پدران پاکش درود الهی نثار باد - نقل می‌کند .
آن سیّد بزرگوار فرمود : در راه مکّه بودم که گم شدم و از قافله عقب ماندم و کارم به جایی رسید که از زندگی‌ام نا اُمید شدم و همانند کسی که در حال مرگ است شدم و شروع به گفتن شهادتین کردم . ناگهان مشاهده کردم مولای ما و مولای جهان یعنی جانشین خداوند بر تمام مردم روی زمین، بالای سرم است .
آن حضرت فرمودند : ای اسحاق ؛ برخیز . برخاستم و ایستادم ، در حالی که تشنه بودم ، مرا سیراب فرمود و در پشت سرش بر مرکب سوار کرد ، پس شروع به خواندن این حرز نمودم و آن حضرت که درود خداوند بر ایشان باد اشتباهات آن را اصلاح می‌نمود تا دعا به پایان رسید ؛ در این هنگام مشاهده کردم که در »ابطح« هستم؛ از مرکب پیاده شدم و آن بزرگوار غایب شدند، و کاروان من نیز پس از گذشت نُه روز بدان جا رسید .
در بین اهل مکّه مشهور شد که من با طیّ الأرض به مکّه آمده‌ام؛ لذا، پس از انجام مناسک حجّ پنهان شدم .
مرحوم مجلسی اوّل می‌فرماید : ایشان )امیر اسحاق استرآبادی( چهل بار با پای پیاده به حجّ رفته بود . وقتی در اصفهان به خدمتش رسیدم ، از کربلا آمده بود تا به زیارت آقای دو جهان یعنی امام علیّ بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیهما مشرّف شود . وی هفت تومان مهریّه همسرش بر گردنش بود ، و همین مقدار را نیز از یکی از ساکنان مشهد مقدّس طلب داشت .
از سویی ، در خواب دیده بود که مرگش نزدیک شده ، سیّد فرمود : من پنچاه سال در کربلا ساکن بودم تا در آن جا بمیرم ، و حالا می‌ترسم مرگ در غیر کربلا مرا دریابد و در شهر دیگری بمیرم . وقتی یکی از دوستان ما این جریان را دانست، هفت تومان به سیّد داد و یکی از برادارن دینی را به همراهش روانه کرد .
آن شخص می‌گوید : وقتی سیّد امیر اسحاق به کربلا رسید و قرضش )مهریّه همسرش( را ادا کرد ، بیمار شد و در روز نهم بیماریش از دنیا رفت و در خانه خویش دفن شد . کرامت‌های زیادی از این قبیل ، در مدّتی که ایشان در اصفهان بودند ، از وی مشاهده کردم .
من چندین اجازه برای روایت این دعای شریف دارم که به همین یک اجازه بسنده کردم؛ از ایشان )امیر محمّد هاشم( درخواست می‌کنم در جاهایی که بیشتر احتمال اجابت دعا هست مرا از یاد مبرد ، و از وی می‌خواهم که این دعا را مگر برای رضای خدای تعالی قرائت نکند، و اگر دشمنش از مؤمنان است هیچ گاه دعا را به قصد هلاک آن مؤمن نخواند اگرچه گناهکار یا اهل ستم باشد . و نیز این دعا را برای اندوختن دنیای پست به کار نبرد، بلکه شایسته است تنها برای نزدیک شدن به خدای تعالی و برای رد کردن زیان‌های شیطان‌های جنّی و آدمی از خودش و از تمام مؤمنان ، این دعا را بخواند ، اگر بتواند چنین نیّتی داشته باشد ؛ و اگر نمی‌تواند این گونه نیّت کند ، بهتر است هیچ نیّتی جز نزدیک شدن به خدای تعالی نداشته باشد .
این مطالب را محتاج‌ترین بندگان به رحمت پرودگار بی‌نیازش ، یعنی محمد تقی فرزند مجلسی اصفهانی نوشت ؛ در حالی که خدا را ستایش ، و بر سرور و سالار پیامبران و جانشینان نجیب و برگزیده‌اش علیهم السلام درود می‌فرستد . پایان کلام ایشان که خداوند جایگهش را در بهشت ابدی بالا ببرد .
فرزندش مرحوم علاّمه ابتدای این داستان را که در مورد دیدار حضرت مهدی ارواحنا فداه توسّط امیر اسحاق بود ، در جلد سیزدهم »بحار الأنوار« آورده است ، ولی اختلاف زیادی با این حکایت دارد .(3)
علاّمه مجلسی‌رحمه الله می‌فرماید : از جمله دعاهای مشهور ، دعای »حرز یمانی« - که معروف به دعای سیفی نیز هست - می‌باشد . این دعا چند طریق و روایت مختلف دارد که طریق مهمّ آن را نقل می‌کنیم ، إن شاء اللَّه :
ابو عبداللَّه حسین بن ابراهیم بن علی فتی معروف به ابن خیّاط به ما گزارش داد و گفت: ابو محمّد هارون بن موسی تلعکبری برایم گفت:
ابو القاسم عبد الواحد )عبداللَّه ، خ( بن یونس موصلی در حلب برایم نقل کرد که علیّ بن محمّد بن احمد معروف به مستنجد برایم حدیث گفت که : ابو الحسن کاتب برایم نقل کرد که عبد الرحمان بن علی بن زیاد گفت: عبداللَّه بن عبّاس و عبداللَّه بن جعفر گفتند :
روزی در هنگامی که ما نزد مولای‌مان امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب‌علیه السلام بودیم، به ناگاه حسن بن علی‌علیهما السلام وارد شد و عرض کرد :
ای امیر مؤمنان ؛ مردی آمده است و اجازه ورود می‌طلبد و بوی مُشک می‌دهد .
فرمود : بگو بیاید .
مردی تنومند و خوش سیما وارد شد که چهره‌ای گیرا داشت و بزرگ‌منش بود و لهجه‌ای فصیح و خوش داشت و لباس پادشاهان بر تن داشت ؛ گفت :
السلام علیک یا أمیرالمؤمنین ورحمة اللَّه وبرکاته . من مردی هستم که از دورترین مناطق سرزمین یمن آمده‌ام و از بزرگان عرب‌های منسوب به شما )شیعیان( می‌باشم ، من ملکی عظیم و نعمتی فراوان به جای نهاده‌ام و دارای زندگانی خوش و حالی آسوده و اموالی با رشد و ترقّی داشتم ، و جریانات را آزموده بودم و روزگار مرا ورزیده ساخته بود و دشمنی دارم که بسیار سرسخت است و با سپاهیان فراوانش و نیروهای بزرگی که به کمک گرفته بود بر من حمله کرد و پیروز شد و راه‌های حیله و فرار از آن مرا درمانده ساخت .
شبی ، به خواب رفته بودم که شخصی ندا داد : ای مرد ؛ برخیز و به سوی بهترین خلق خدا پس از رسول او یعنی علیّ بن ابی طالب امیر و فرمان‌روای مؤمنان صلوات اللَّه علیه وعلی آله برو و از آن حضرت درخواست کن تا دعایی به تو بیاموزد که حبیب خداوند و برگزیده و انتخاب شده از مخلوقاتش ، یعنی حضرت محمّد بن عبداللَّه بن عبد المطلب صلوات اللَّه علیه وعلی آله به او آموخته است ؛ زیرا در آن دعا ، اسم )ویژه( خدای عزّ وجلّ است؛ با آن دعا خدا را بخوان و دشمنت را که با تو به نبرد پرداخته است ، نفرین کن .
حرز یمانی
ای امیر مؤمنان؛ من از خواب بیدار شدم و به سرعت به همراه چهارصد بنده نزد تو آمدم ، و خدا و رسول او و تو را گواه می‌گیرم که تمام‌شان را آزاد کردم و این کار را تنها برای خاطر خدای بزرگ انجام دادم . حالا با تنی لاغر و رنجور از راهی پرپیچ و خم و سرزمین دور نزدت آمدم ؛ پس بر من منّت بگذار و به خاطر فضل و بزرگواریت ، و نیز به خاطر حقّ پدری و خویشاوندیت دعایی را که در خواب از آن مطّلع شدم و مأمور شدم برای دریافت آن به خدمت شما برسم ، به من بیاموز .
مولای‌مان حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمود :
باشد ؛ این کار را انجام می‌دهم إن شاء اللَّه .
آن گاه ، دوات و کاغذی خواست و این دعا را برای آن مرد نوشت :

2حرز یمانی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، وَأَنَا عَبْدُکَ ، بار الها؛ تو پادشاه راستینی هستی که جز تو معبودی نیست؛ و من بنده تو هستم؛ ظَلَمْتُ نَفْسی ، وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبی ، وَلایَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ ، بر خود ستم کردم، و به گناهم اعتراف دارم؛ در حالی که )می‌دانم( جز تو کسی گناهان را نمی‌بخشد، فَاغْفِرْ لی یا غَفُورُ یا شَکُورُ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَحْمَدُکَ ، وَأَنْتَ لِلْحَمْدِ پس بخشش و آمرزشت را شامل من گردان، ای آمرزنده؛ ای پاداش دهنده؛ بار الها؛ من تو را ستایش می‌کنم، و می‌دانم که تو شایسته أَهْلٌ ، عَلی ما خَصَصْتَنی بِهِ مِنْ مَواهِبِ الرَّغآئِبِ ، وَما وَصَلَ ستایش هستی. ستایش بر بخشش‌های خوش‌آیندی که به من اختصاص دادی، و فضل و احسان فراوانی که إِلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ السَّابِغِ ، وَما أَوْلَیْتَنی بِهِ مِنْ إِحْسانِکَ إِلَیَّ ، به من رسانیدی، و نیکی و احسان که بر من ارزانی داشتی، وَبَوَّأْتَنی بِهِ مِنْ مَظَنَّةِ الْعَدْلِ ، وَأَنَلْتَنی مِنْ مَنِّکَ الْواصِلِ إِلَیَّ ، و آنچه از جایگاه عدل برای من جای دادی، و از لطف و احسان پیاپی‌ات به من رسانیدی ، وَمِنَ الدِّفاعِ عَنّی ، وَالتَّوْفیقِ لی ، وَالْإِجابَةِ لِدُعآئی حَیْنَ اُناجیکَ و از من دفاع کردی، و توفیقم دادی، و دعایم را مستجاب می‌کنی هنگامی که در حال دعا با تو مناجات می‌کنم ؛ داعِیاً . وَأَدْعُوکَ مُضاماً ، وَأَسْأَلُکَ فَأَجِدُکَ فِی الْمَواطِنِ کُلِّها لی و هنگامی که تو را می‌خوانم در حالی که ستمدیده‌ام . و درخواست می‌کنم و می‌بینم که در همه جا نسبت به من جابِراً ، وَفِی الْاُمُورِ ناظِراً ، وَلِذُنُوبی غافِراً ، وَلِعَوْراتی ساتِراً ، مهربان و نیکوکاری ، و در تمام کارها نظاره‌گر من هستی ، و گناهانم را می‌بخشی، و عیب‌هایم را می‌پوشانی؛ لَمْ أَعْدَمْ خَیْرَکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ مُنْذُ أَنْزَلْتَنی دارَ الْإِخْتِیارِ(4) ، لِتَنْظُرَ از ابتدای ورود به دنیا )که منزلگاه اختیار است( حتّی به قدر یک چشم برهم‌زدن نیز سراغ ندارم که خیر و خوبی‌ات به من نرسیده ما اُقَدِّمُ لِدارِ الْقَرارِ ، فَأَنَا عَتیقُکَ مِنْ جَمیعِ الْآفاتِ وَالْمَصآئِبِ ، باشد. چنین کردی تا ببینی برای خانه همیشگی‌ام )آخرت( چه چیزی می‌فرستم )ای خدا؛( بدین سان، من آزاد شده تو از تمام فِی اللَّوازِبِ وَالْغُمُومِ الَّتی ساوَرَتْنی فیهَا الْهُمُومُ ، بِمَعاریضِ آسیب‌ها و مصیبت‌ها ، در سختی‌ها و غم و اندوه‌هایی هستم که ناراحتی‌ها را بر من حمله‌ور ساخته ؛ به پیش آمدن أَصْنافِ الْبَلاءِ ، وَمَصْرُوفِ جُهْدِ الْقَضآءِ ، لا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلّاَ بلاهای گوناگون ، و رخ دادن سختی قضا . از تو جز خوبی و زیبایی به یاد ندارم الْجَمیلَ ، وَلا أَری مِنْکَ غَیْرَ التَّفْضیلِ . خَیْرُکَ لی شامِلٌ ، وَفَضْلُکَ و جز مهربانی و فضل، از تو نمی‌بینم . خیر و نیکی تو مرا فرا گرفته است، و فضل و فزون‌بخشی تو عَلَیَّ مُتَواتِرٌ ، وَنِعْمَتُکَ عِنْدی مُتَّصِلَةٌ ، وَسَوابِقُ لَمْ تُحَقِّقْ حِذاری، پی در پی به من می‌رسد ، و نعمتت به طور متّصل به من می‌رسد ، و سابقه‌هایی که محقّق نساختی برحذر شدنم )نااُمیدیم( را ، بَلْ صَدَّقْتَ رَجآئی ، وَصاحَبْتَ أَسْفاری ، وَأَکْرَمْتَ أَحْضاری ، بلکه اُمیدم را به راستی رسانده‌ای، و در سفرها همراهم بودی، و در وطن نیز با کرامت و بزرگواری با من رفتار کردی ، وَشَفَیْتَ أَمْراضی وَأَوْهانی ، وَعافَیْتَ مُنْقَلَبی وَمَثْوایَ ، وَلَمْ و بیماری‌ها و سستی‌هایم را شفا بخشیدی ، و پناهگاه و آرامگاهم را عافیت بخشیدی ، تُشْمِتْ بی أَعْدآئی ، وَرَمَیْتَ مَنْ رَمانی ، وَکَفَیْتَنی مَؤُونَةَ مَنْ و دشمنان مرا اجازه شماتت‌کردن نسبت به من ندادی، و هر که مرا هدف گرفت او را هدف گرفتی ، و سختی و رنج 1 . دارَ الْإِخْتِبارِ »منزلگاه آزمایش« ، بحار الأنوار : 242/95 .
عادانی . فَحَمْدی لَکَ واصِلٌ ، وَثَنآئی عَلَیْکَ دآئِمٌ ، مِنَ الدَّهْرِ دشمنانم را از من کفایت نمودی . بنابراین، ستایشم به تو پیوسته ، و ثناگویی‌ام بر تو همیشگی است ، از هر زمانی إِلَی الدَّهْرِ ، بِأَلْوانِ التَّسْبیحِ ، خالِصاً لِذِکْرِکَ ، وَمَرْضِیّاً لَکَ تا زمان دیگر، با تسبیح‌گویی‌های گوناگون، فقط به خاطر یاد تو و جلب خشنودی تو بِناصِعِ التَّوْحیدِ(5) ، وَإِمْحاضِ التَّمْجیدِ بِطُوْلِ التَّعْدیدِ ، وَمَزِیَّةِ أَهْلِ به توحید ناب و ستایشگری خالص ، با طولانی‌شدن شمارش و فزونی اهل الْمَزیدِ ، لَمْ تُعَنْ فی قُدْرَتِکَ ، وَلَمْ تُشارَکَ فی إِلهِیَّتِکَ ، وَلَمْ تُعْلَمْ افزایش خواهم بود، کسی در تواناییت یاریت نکرده است، و در خداییت نیز شریک نشده، لَکَ مآئِیَّةً فَتَکُونَ لِلْأَشْیآءِ الْمُخْتَلِفَةِ مُجانِساً ، وَلَمْ تُعایَنْ إِذْ و ماهیّتی برای تو ندانسته‌اند تا هم‌جنس اشیای مختلف باشی، و هنگامی که به حَبَسْتَ الْأَشْیآءَ عَلَی الْغَرآئِزِ ، وَلا خَرَقَتِ الْأَوْهامُ حُجُبَ هر چیزی غریزه خاصّی عطا می‌کردی دیده نشده‌ای، و اوهام و خیال‌ها نتوانسته‌اند پرده‌های الغُیُوبِ ، فَتَعْتَقِدُ فیکَ مَحْدُوداً فی عَظَمَتِکَ ، فَلا یَبْلُغُکَ بُعْدُ عالم پنهان را بدرد تا اعتقاد به محدودیّتی در مورد عظمت تو پیدا کنند . بنابراین ، الْهِمَمِ ، وَلایَنالُکَ غَوْصُ الْفِکَرِ ، وَلایَنْتَهی إِلَیْکَ نَظَرُ ناظِرٍ فی همّت‌های والا توان رسیدن به تو را ندارند ، و اندیشه‌های ژرف‌نگر نمی‌توانند به تو دست یازند، و نگرش کسانی که بر مَجْدِ جَبَرُوتِکَ ، اِرْتَفَعَتْ عِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقینَ صِفاتُ قُدْرَتِکَ ، شکوه جبروت تو چشم دوخته‌اند به تو منتهی نمی‌شود، ویژگی‌های قدرتت برتر از توصیف آفریدگان است ، وَعَلا عَنْ ذلِکَ کِبْرِیآءُ عَظَمَتِکَ ، لایَنْقُصُ ما أَرَدْتَ أَنْ یَزْدادَ ، و بزرگی کبریاییت برتر از آن‌هاست. چیزی را که اراده کرده‌ای تا افزون باشد کم نمی‌شود ، وَلایَزْدادُ ما أَرَدْتَ أَنْ یَنْقُصَ ، لا أَحَدَ حَضَرَکَ حینَ بَرَأْتَ و چیزی که خواسته‌ای کم باشد افزون نمی‌گردد . هیچ کس، در هنگام آفرینش النُّفُوسَ ، کَلَّتِ الْأَوْهامُ عَنْ تَفْسیرِ صِفَتِکَ ، وَانْحَسَرَتِ الْعُقُولُ جان‌ها نزد تو حضور نداشته است، اندیشه و خیال از تفسیر و بیان وصف تو درمانده‌اند، و عقل‌ها در دست‌یابی 1 . این کلمه به تعبیرات مختلف وارد شده : بِصانِعِ التَّوْحیدِ، بِیانِعِ التَّوْحیدِ، بِنایِعِ التَّوْحیدِ، ولی نسخه‌ای که در متن ذکر کرده‌ایم صحیح‌تر است .
عَنْ کُنْهِ عَظَمَتِکَ ، وَکَیْفَ تُوْصَفُ وَأَنْتَ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ ، به کنه و عمق حقیقت بزرگی تو درمانده‌اند؛ چگونه قابل وصف هستی، در حالی که تو بسیار قدرتمند و در نهایت پاکی هستی ؟ اَلَّذی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً دآئِماً فِی الْغُیُوبِ وَحْدَکَ لَیْسَ فیها غَیْرُکَ که همیشه و به طور دایم، به تنهایی در پنهانی‌ها هستی و کسی جز تو وَلَمْ یَکُنْ لَها سِواکَ، حارَ فی مَلَکُوتِکَ عَمیقاتُ مَذاهِبِ التَّفْکیرِ، نمی‌تواند چنین باشد. ژرف‌ترین راههای اندیشه در ملکوت تو سرگردان شده است؛ فَتَواضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ ، وَعَنَتِ الْوُجُوهُ بِذُلِّ الْإِسْتِکانَةِ و بدین سان، پادشاهان برای عظمت تو به فروتنی افتاده‌اند، و آبرومندان با ذلّت و بیچارگی صورت بر خاک نهاده‌اند ؛ لَکَ ، وَانْقادَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ لِعَظَمَتِکَ ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ لِقُدْرَتِکَ ، و هر چیزی منقاد و سرافکنده عظمت توست، و هر چیزی در برابر توان و قدرت تو سر تسلیم و بندگی فرود آورده است، وَخَضَعَتْ لَکَ الرِّقابُ ، وَ کَلَّ دُونَ ذلِکَ تَحْبیرُ اللُّغاتِ ، وَضَلَّ و گردن‌ها در برابرت فروتن و کج شده است، و لغات را یارای رسیدن به آن نیست، و هُنالِکَ التَّدْبیرُ فی تَصاریفِ الصِّفاتِ ، فَمَنْ تَفَکَّرَ فی ذلِکَ رَجَعَ تدبیر عقلا در چگونگی صفات تو دچار سرگردانی شده است . بدین‌سان، هر کس در آن تفکّر کند طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسیراً ، وَعَقْلُهُ مَبْهُوراً ، وَتَفَکُّرُهُ مُتَحَیِّراً . أَللَّهُمَّ فَلَکَ چشمش در حالی که خسته و درمانده گشته به سوی او برمی‌گردد ، و عقلش مبهوت و اندیشه‌اش سرگردان می‌شود. بار الها ؛ تو را الْحَمْدُ مُتَواتِراً مُتَوالِیاً مُتَّسِقاً مُسْتَوْثِقاً ، یَدُومُ وَلایَبیدُ غَیْرَ ستایش می‌کنم به طور پی در پی و پیوسته و محکم و متّصل؛ به گونه‌ای که دایمی باشد و از بین نرود مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ ، وَلا مَطْمُوسٍ فِی الْمَعالِمِ ، وَلا مُنْتَقِصٍ فِی و در ملکوت نیز گم نشود، و در مکان‌های مخصوص آن محو و نابود نشود ، و از نظر شناخت نیز کمبودی الْعِرْفانِ ، وَلَکَ الْحَمْدُ ما لاتُحْصی مَکارِمُهُ فِی اللَّیْلِ إِذا أَدْبَرَ ، نداشته باشد . و ستایش مخصوص توست آن چنان که خوبی‌های آن قابل شمارش نیست در آن هنگام که شب پایان می‌رسد وَالصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ ، وَفِی الْبَراری وَالْبِحارِ ، وَالْغُدُوِّ وَالْآصالِ ، و صبحگاهان طلوع می‌کند و در خشکی‌ها و دریاها و صبح و شام وَالْعَشِیِّ وَالْإِبْکارِ ، وَفِی الظَّهآئِرِ وَالْأَسْحارِ . أَللَّهُمَّ بِتَوْفیقِکَ قَدْ و شبانگاهان و بامدادان و در نیمه‌های روز و سحرگاهان . بار الها ؛ با توفیقت أَحْضَرْتَنِی الرَّغْبَةَ ، وَجَعَلْتَنی مِنْکَ فی وِلایَةِ الْعِصْمَةِ لَمْ أَبْرَحْ مرا به اشتیاق آوردی، و در حفظ و سرپرستی خودت قرار دادی به گونه‌ای که همیشه فی سُبُوغِ نَعْمآئِکَ ، وَتَتابُعِ الائِکَ مَحْفُوظاً لَکَ فِی الْمَنْعَةِ در نعمت‌های بی‌شمارت به سر برده‌ام و خوبی‌های پیوسته‌ات به من رسیده است، و در قلعه حفظ و حراست تو محفوظ بوده وَالدِّفاعِ مَحُوطاً بِکَ فی مَثْوایَ وَمُنْقَلَبی ، وَلَمْ تُکَلِّفْنی فَوْقَ و در حال آرام گرفتنم و حرکتم در احاطه تو بودم ، بیش از توانم نیز برای من وظیفه مقرّر نفرموده‌ای؛ طاقَتی ، إِذْ لَمْ تَرْضَ مِنّی إِلّا طاعَتی ، وَلَیْسَ شُکْری وَإِنْ أَبْلَغْتُ زیرا، تنها فرمان‌برداری از خودت را سبب خشنودیت از من قرار دادی. با این که سپاسگزاری من - هر فِی الْمَقالِ وَبالَغْتُ فِی الْفِعالِ بِبالِغِ أَدآءِ حَقِّکَ ، وَلا مُکافِیاً چند در گفتن بکوشم و با تمام توانم کار کنم - نمی‌تواند حق تو را ادا کند، و پاداش لِفَضْلِکَ ، لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لَمْ تَغِبْ وَلا تَغیبُ فضل و احسان تو باشد ؛ زیرا، تو خدایی هستی که جز تو معبودی نیست؛ هیچ گاه چیزی عَنْکَ غآئِبَةٌ ، وَلاتَخْفی عَلَیْکَ خافِیَةٌ ، وَلَمْ تَضِلَّ لَکَ فی ظُلَمِ که غایب است برای تو غایب نبوده و نخواهد بود، و هیچ چیز پنهانی برای تو پنهان نیست؛ و هیچ گم شده‌ای در تاریکی‌های الْخَفِیَّاتِ ضالَّةٌ ، إِنَّما أَمْرُکَ إِذا أَرَدْتَ شَیْئاً أَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ پنهانی، برای تو گمشده نیست . فرمان تو این گونه است که هرگاه به چیزی بفرمایی: باش؛ فَیَکُونُ . أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ ما حَمِدْتَ بِهِ نَفْسَکَ ، وَحَمِدَکَ بِهِ می‌شود. بار الها ؛ ستایش مخصوص توست به همان شکلی که تو خودت را ستوده‌ای، و ستایشگران به الْحامِدُونَ ، وَمَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ ، وَکَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ ، ستایشت پرداخته‌اند، و ثناگویان تو را بزرگ شمرده‌اند، و تکبیر گویان به بیان بزرگی تو پرداخته‌اند، وَعَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ ، حَتَّی یَکُونَ لَکَ مِنّی وَحْدی بِکُلِّ و تعظیم‌کنندگان در پیشگاه تو به تعظیم پرداخته‌اند؛ به طوری که از من به تنهایی به اندازه طَرْفَةِ عَیْنٍ ، وَأَقَلَّ مِنْ ذلِکَ مِثْلُ حَمْدِ الْحامِدینَ ، وَتَوْحیدِ چشم بر هم زدن و حتّی کمتر از چشم بر هم زدن، قدر ستایش ستایشگران، و یگانه دانستن أَصْنافِ الْمُخْلِصینَ ، وَتَقْدیسِ أَجْناسِ الْعارِفینَ ، وَثَنآءِ جَمیعِ تمام مخلصان نسبت به تو، و منزّه دانستن تمام عارفان نسبت به ساحت تو، و ثناگویی تمام الْمُهَلِّلینَ ، وَمِثْلُ ما أَنْتَ بِهِ عارِفٌ مِنْ جَمیعِ خَلْقِکَ مِنَ الْحَیَوانِ ، تهلیل گویان ، و همانند آن چه تو از تمام مخلوقات زنده‌ات سراغ داری؛ باشد . وَأَرْغَبُ إِلَیْکَ فی رَغْبَةِ ما أَنْطَقْتَنی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ ، فَما أَیْسَرَ ما و از طرفی مشتاق تو هستم که ستایش‌هایی را که بر زبانم آوردی برایت به جای آوردم. بدین سان، چه قدر آسان است کَلَّفْتَنی بِهِ مِنْ حَقِّکَ ، وَأَعْظَمَ ما وَعَدْتَنی عَلی شُکْرِکَ ، اِبْتَدَأْتَنی وظیفه‌ای که برای ادای حقّت برایم معیّن فرمودی، و چه قدر وعده پاداش تو نسبت به من در مقابل ستایشم، عظیم است. با فضل بِالنِّعَمِ فَضْلاً وَطَوْلاً ، وَأَمَرْتَنی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَعَدْلاً ، وَوَعَدْتَنی و احسان خود شروع به نعمت‌بخشی به من کردی، و از آنچه که حق تو بود و عدالت اقتضا می‌کرد به من فرمودی که سپاسگزای از نعمت‌هایت را عَلَیْهِ أَضْعافاً وَمَزیداً ، وَأَعْطَیْتَنی مِنْ رِزْقِکَ اعْتِباراً وَفَضْلاً ، به جای آورم، و وعده فرمودی که چند برابر سپاسگزاری من، به من پاداش خواهی داد؛ و از رزق و روزیت به من اعتبار و ارزش و فزونی عطا وَسَأَلْتَنی مِنْهُ یَسیراً صَغیراً ، وَأَعْفَیْتَنی مِنْ جُهْدِ الْبَلاءِ وَلَمْ کردی، و در مقابل ، مقدار کوچک و کمی از آن را از من خواستی ؛ و از سختی و رنج گرفتاری‌ها عافیتم بخشیدی، و تُسْلِمْنی لِلسُّوءِ مِنْ بَلاءِکَ مَعَ ما أَوْلَیْتَنی مِنَ الْعافِیَةِ ، وَسَوَّغْتَ مرا به بلاهای بدت وانگذاشتی؛ به خاطر عافیتی که با آن مرا سرپرستی نمودی ، و مِنْ کَرآئِمِ النَّحْلِ ، وَضاعَفْتَ لِیَ الْفَضْلَ مَعَ ما أَوْدَعْتَنی مِنَ از عطایای کریمانه‌ات بخشیدی ، و فضل و احسان را بر من دوچندان نمودی با آنچه از الْمَحَجَّةِ الشَّریفَةِ ، وَیَسَّرْتَ لی مِنَ الدَّرَجَةِ الْعالِیَةِ الرَّفیعَةِ ، طریقه شرافتمندانه در وجودم ودیعه نهادی ، و درجه والا و بلندمرتبه‌ای را برایم فراهم فرمودی؛ وَاصْطَفَیْتَنی بِأَعْظَمِ النَّبِیّینَ دَعْوَةً ، وَأَفْضَلِهِمْ شَفاعَةً ، مُحَمَّدٍ و برگزیدی مرا در دوران پیامبری که از جهت فراخوانی ، بزرگترین انبیا و از جهت شفاعت ، برترین آنها است ؛ یعنی حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ . أَللَّهُمَّ فَاغْفِرْ لی ما لایَسَعُهُ إِلّا مَغْفِرَتُکَ ، که درود خدا بر او و آل او باد . بار خدایا ؛ بیامرز برای من آن چه را که جز آمرزش تو فراگیر آن نباشد ، وَلا یَمْحَقُهُ إِلّا عَفْوُکَ ، وَلا یُکَفِّرُهُ إِلّا فَضْلُکَ ، وَهَبْ لی فی یَوْمی و جز عفو و بخشش تو آن را نابود نکند ، و جز فضل تو آن را نپوشاند . و امروز به من یَقیناً تُهَوِّنُ عَلَیَّ بِهِ مُصیباتِ الدُّنْیا وَأَحْزانَها بِشَوْقٍ إِلَیْکَ ، یقینی عطا کن که با آن تمام مصیبت‌ها و غصّه‌های دنیا را به واسطه اشتیاق به سوی خودت وَرَغْبَةٍ فیما عِنْدَکَ ، وَاکْتُبْ لی عِنْدَکَ الْمَغْفِرَةَ ، وَبَلِّغْنِی الْکَرامَةَ ، و میل و علاقه به نعمت‌هایی که نزد تو است آسان گردانی . و برایم نزد خودت بخشش و مغفرت را بنویس ، و مرا به کرامت برسان ، وَارْزُقْنی شُکْرَ ما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ ، فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْواحِدُ الرَّفیعُ و سپاسگزاری از نعمت‌های ارزانی شده‌ات را نصیبم کن؛ زیرا تو خدای یکتا، والا، الْبَدی‌ءُ الْبَدیعُ السَّمیعُ الْعَلیمُ ، اَلَّذی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ ، وَلا آغازگر، نو آور، شنوا و دانا هستی؛ خدایی که دستورت قابل رد شدن نیست؛ عَنْ قَضآئِکَ مُمْتَنِعٌ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ رَبّی وَرَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ، فاطِرُ و باز دارنده‌ای از حکم و قضای تو وجود ندارد. گواهی می‌دهم که پروردگار من و پروردگار هر چیزی تو هستی؛ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ ، اَلْعَلِیٌّ الْکَبیرُ . آسمان‌ها و زمین را آفریدی؛ آگاه از پنهانی و آشکاری؛ بلندمرتبه و بزرگ هستی. أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ الثَّباتَ فِی الْأَمْرِ ، وَالْعَزیمَةَ عَلَی الرُّشْدِ ، خدایا؛ به راستی از تو ثبات و پایداری در امر دین و ولایت، اراده قوی بر کامل شدن وَالشُّکْرَ عَلی نِعْمَتِکَ ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ جَوْرِ کُلِّ جآئِرٍ ، وَبَغْیِ کُلِّ و سپاسگزاری نعمت‌هایت را درخواست می‌کنم. به تو پناه می‌آورم از جور و ستم هر ستمگر، و از تجاوز و ستم هر باغٍ ، وَحَسَدِ کُلِّ حاسِدٍ ، بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدآءِ ، وَبِکَ أَرْجُو ستم‌پیشه و حسادت هر حسود؛ با کمک تو بر دشمنانم هجوم می‌آورم و چیره می‌گردم ، وِلایَةَ الْأَحِبَّآءِ مَعَ ما لا أَسْتَطیعُ إِحْصآءَهُ ، وَلاتَعْدیدَهُ مِنْ عَوآئِدِ و سرپرستی دوستان را نیز از تو اُمید دارم، با این که نمی‌توانم فَضْلِکَ ، وَطُرَفِ رِزْقِکَ ، وَأَلْوانِ ما أَوْلَیْتَ مِنْ إِرْفادِکَ ، فَإِنَّکَ فضل و عایدات تو، و نصیب‌های خوش‌آیند، و بخشش‌نمودن رنگارنگ تو را به شماره درآورم. راستی که تو أَنْتَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، اَلْفاشی فِی الْخَلْقِ رِفْدُکَ ، اَلْباسِطُ خدایی هستی که جز تو معبودی نیست؛ بخششت نسبت به همه مخلوقات آشکار است، و دست مبارکت به جود و بخشش بِالْجُودِ یَدُکَ ، وَلاتُضادُّ فی حُکْمِکَ ، وَلاتُنازَعُ فی أَمْرِکَ ، تَمْلِکُ گسترده است؛ و در دستورت کسی به ضدّیت با تو نمی‌تواند برخیزد )تا انجام نشود(؛ در فرمانت کسی را یارای نزاع و جدال با تو نیست؛ مِنَ الْأَنامِ ما تَشآءُ ، وَلایَمْلِکُونَ إِلّا ما تُریدُ . » قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ از مردم آنچه بخواهی می‌گیری ، ولی آنان، جز آن چه را تو اراده کرده باشی در اختیار نخواهند داشت . »بگو: پروردگارا ؛ ای الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ ، وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشآءُ ، وَتُعِزُّ صاحب فرمان‌روایی و حکومت؛ به هر که بخواهی فرمانروایی را می‌دهی، و از هر که بخواهی می‌گیری، و هر که را بخواهی عزّت مَنْ تَشآءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ می‌بخشی و هر که را بخواهی به ذلّت و خواری می‌کشانی؛ خیر و خوبی، تنها در دست توست؛ راستی که تو بر هر کاری توانایی. × تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَتُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ شب را در روز وارد می‌کنی، و روز را وارد شب می‌گردانی؛ و زنده را مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ از مرده بیرون می‌آوری، و مرده را از زنده خارج می‌کنی؛ و هر که را بخواهی بدون حِسابٍ« (6) . أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْقادِرُ الْقاهِرُ حساب، روزی می‌بخشی« . تو نعمت‌بخش فزونی‌دهنده، آفریننده و بوجود آورنده، توانا چیره، الْمُقَدَّسُ فی نُورِ الْقُدْسِ ، تَرَدَّیْتَ بِالْمَجْدِ وَالْعِزِّ ، وَتَعَظَّمْتَ و تقدیس‌شده در روشنی قدس هستی؛ ردای عزّت و بزرگورای را بر تن کرده‌ای، و با بِالْکِبْرِیآءِ، وَتَغَشَّیْتَ بِالنُّورِ وَالْبَهآءِ، وَتَجَلَّلْتَ بِالْمَهابَةِ وَالسَّنآءِ، کبریایی عظمت داری، و با روشنی و شکوه و جلال خود را پوشانده‌ای، و با هیبت و عظمت خود را بزرگ نموده‌ای ، لَکَ الْمَنُّ الْقَدیمُ ، وَالسُّلْطانُ الشَّامِخُ ، وَالْجُودُ الْواسِعُ ، وَالْقُدْرَةُ منّت دیرینه، پادشاهی بلندمرتبه ، و بخشش فراگیر و توان و 1 . سوره آل عمران ، آیه 26 و 27 .
الْمُقْتَدِرَةُ ، جَعَلْتَنی مِنْ أَفْضَلِ بَنی ادَمَ ، وَجَعَلْتَنی سَمیعاً بَصیراً ، قدرت و اقتدار واقعی از آن توست، مرا از برترین فرزندان آدم قرار دادی، مرا شنوا و بینا صَحیحاً سَوِیّاً مُعافاً ، لَمْ تَشْغَلْنی بِنُقْصانٍ فی بَدَنی ، وَلَمْ تَمْنَعْکَ و صحیح و درست اندام و سالم قرار دادی ، مرا گرفتار کم و کاستی در اندامم نکردی، کَرامَتُکَ إِیَّایَ ، وَحُسْنُ صَنیعِکَ عِنْدی ، وَفَضْلُ إِنْعامِکَ عَلَیَّ ، و کرامت و بزرگواری تو، نسبت به من و بهترین رفتار تو با من و فزون‌ترین بخشش‌هایت به من، مانع نشد که أَنْ وَسَّعْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیا ، وَفَضَّلْتَنی عَلی کَثیرٍ مِنْ أَهْلِها ، در دنیا مرا توانگر گردانی و مرا بر بسیاری از اهل دنیا برتری دهی، فَجَعَلْتَ لی سَمْعاً یَسْمَعُ ایاتِکَ ، وَفُؤاداً یَعْرِفُ عَظَمَتِکَ ، وَأَنَا پس گوش به من دادی تا آیات تو را بشنوم، و قلبی عطا کردی تا بتوانم به کمک آن عظمتت را بشناسم؛ و من بِفَضْلِکَ حامِدٌ ، وَبِجُهْدِ یَقینی لَکَ شاکِرٌ ، وَبِحَقِّکَ شاهِدٌ . فَإِنَّکَ به ستایش فضل تو می‌پردازم؛ و در نهایت یقین و باور، به سپاسگزاری‌ات مشغول و گواه حقّانیت تو هستم. راستی که تو حَیٌّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ ، وَحَیٌّ بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ ، وَحَیٌّ لَمْ تَرِثِ الْحَیاةَ مِنْ زنده پیش از هر زنده، و زنده پس از هر زنده‌ای هستی، و زنده‌ای هستی که زنده بودن را از زنده‌ای دیگر به ارث نبرده‌ای؛ حَیٍّ ، وَلَمْ تَقْطَعْ خَیْرَکَ عَنّی طَرْفَةَ عَیْنٍ فی کُلِّ وَقْتٍ ، وَلَمْ تُنْزِلْ و خیر و خوبی‌هایت را برای یک چشم بر هم زدن در هیچ لحظه‌ای از من قطع نکرده‌ای ؛ بی عُقُوباتِ النِّقَمِ ، وَلَمْ تُغَیِّرْ عَلَیَّ دَقآئِقَ الْعِصَمِ ، فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ و کیفر انتقامت را بر من فرو نفرستادی ؛ و حراست‌ها و نگهبانی‌های دقیقت را از من دگرگون ننموده‌ای . اگر از إِحْسانِکَ إِلّا عَفْوَکَ ، وَإِجابَةَ دُعآئی حینَ رَفَعْتُ رَأْسی بِتَحْمیدِکَ احسانت جز عفو بخشش تو و پاسخ مثبت تو را نسبت به دعای من - در هنگام بلند کردن سرم برای ستایش و بزرگ داشت تو - وَتَمْجیدِکَ ، وَفی قِسْمَةِ الْأَرْزاقِ حینَ قَدَّرْتَ ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ یاد نکنم ؛ و اگر جز تقسیم روزی در هنگام تقدیر برایم نبود ؛ لازم می‌دانستم تا ستایش به اندازه و تعداد ما حَفَظَهُ عِلْمُکَ ، وَعَدَدَ ما أَحاطَتْ بِهِ قُدْرَتُکَ ، وَعَدَدَ ما وَسِعَتْهُ آن چه دانش تو در حفظ دارد، و به اندازه و تعداد آن چه در حیطه قدرت توست، و به عدد آن چه در دامنه رَحْمَتُکَ. أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسانَکَ فیما بَقِیَ، کَما أَحْسَنْتَ فیما مَضی، رحمت تو قرار دارد؛ نثار تو کنم. بارالها؛ احسان و نیکی‌ات را در باقی‌مانده عمرم بر من کامل گردان چنان‌که در گذشته نیز چنین فَإِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَوْحیدِکَ وَتَمْجیدِکَ ، وَتَحْمیدِکَ وَتَهْلیلِکَ ، کردی ؛ چرا که من به واسطه یگانه دانستن تو و ثنا گفتن تو ، و ستایش و »لا اله الّا اللَّه« گفتن ، وَتَکْبیرِکَ وَتَعْظیمِکَ ، وَبِنُورِکَ وَرَأْفَتِکَ ، وَرَحْمَتِکَ وَعُلُوِّکَ ، و تکبیر و بزرگداشت تو؛ و به واسطه نور و مهربانی، و رحمت و والایی، وَجَمالِکَ وَجَلالِکَ ، وَبَهآئِکَ وَسُلْطانِکَ ، وَقُدْرَتِکَ وَبِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ و زیبایی و بزرگی و شکوه، و پادشاهی، و قدرتت به تو متوسّل می‌شوم و به واسطه محمّد و آل الطَّاهِرینَ ، أَلّا تَحْرِمَنی رِفْدَکَ وَفَوآئِدَکَ ، فَإِنَّهُ لایَعْتَریکَ لِکَثْرَةِ پاک او از تو می‌خواهم که مرا از عطا و بخشش و سودبخشی‌هایت محروم مساز؛ چون، تو را به خاطر بخشش فراوانت بازدارندگی ما یَتَدَفَّقُ بِهِ عَوآئِقُ الْبُخْلِ ، وَلایَنْقُصُ جُودَکَ تَقْصیرٌ فی شُکْرِ بخل فرا نمی‌گیرد، و کوتاهی در سپاسگزاری نعمت تو، باعث کم و کاستی در جود و سخاوت تو نِعْمَتِکَ ، وَلاتُفْنی خَزآئِنَ مَواهِبِکَ النِّعَمُ ، وَلاتَخافُ ضَیْمَ إِمْلاقٍ نمی‌شود، و نعمت بخشیدن‌ها باعث از بین رفتن گنجینه‌های بخشش تو نمی‌گردد؛ تو را ترس تنگدستی فَتُکْدِیَ ، وَلایَلْحَقُکَ خَوْفُ عُدْمٍ فَیَنْقُصَ فَیْضُ فَضْلِکَ . أَللَّهُمَّ فرا نمی‌گیرد تا دست از بخشش برداری، و ترس ناداری نیز به تو راه نمی‌یابد که باعث کاستی در ریزش فضلت گردد. بارخدایا؛ ارْزُقْنی قَلْباً خاشِعاً ، وَیَقیناً صادِقاً ، وَلِساناً ذاکِراً ، وَلاتُؤَمِّنی به من قلبی باخشوع و فروتن، و یقین و باوری راستین و زبانی گویا به ذکرت، ارزانی دار ؛ مرا ایمن از مَکْرَکَ ، وَلاتَکْشِفْ عَنّی سِتْرَکَ ، وَلاتُنْسِنی ذِکْرَکَ ، وَلاتُباعِدْنی مکر خود مگردان ، و پرده‌پوشی‌ات را از من بر مگیر؛ و یادت را از یاد من مبر؛ مِنْ جَوارِکَ ، وَلاتَقْطَعْنی مِنْ رَحْمَتِکَ ، وَلاتُؤْیِسْنی مِنْ رَوْحِکَ ، و از جوار رحمتت دورم مکن؛ و از رحمتت جدایم مساز؛ و از رحمت و مهربانی خویش ناامیدم مگردان ؛ وَکُنْ لی أَنیساً مِنْ کُلِّ وَحْشَةٍ ، وَاعْصِمْنی مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ ، و همواره در تمام وحشت‌ها، همدم من باش؛ و مرا از هر هلاکتی حفظ کن ؛ وَنَجِّنی مِنْ کُلِّ بَلاءٍ ، فَإِنَّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ . أَللَّهُمَّ ارْفَعْنی و از هر بلا و گرفتاری نجاتم بخش؛ زیرا، واقعیّت آن است که تو خلاف وعده‌ات عمل نمی‌کنی. بار الها؛ مرا سرافراز کن وَلاتَضَعْنی ، وَزِدْنی وَلاتَنْقُصْنی ، وَارْحَمْنی وَلاتُعَذِّبْنی ، و سرافکنده مگردان ؛ برایم افزون کن و کم مگردان؛ و به من رحم کن و عذابم مکن؛ وَانْصُرْنی وَلاتَخْذُلْنی ، وَ اثِرْنی وَلاتُؤْثِرْ عَلَیَّ ، وَصَلِّ عَلی و یاریم کن و خوارم مگردان؛ و مرا ترجیح بده و دیگران را بر من ترجیح مده ؛ و بر مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً . محمد و آل پاک و پاکیزه‌اش درود بفرست و بسیار بسیار سلام خود را نثارشان کن .
ابن عباس ، ادامه کلام امام علیه السلام را چنین نقل می‌کند :
مراقب باش که حفظ کنی ، و باید تمام این دعا در یک روز خوانده شود؛ و همانا من امیدوارم در حالی به سرزمینت برسی که خداوند دشمنت را نابود و هلاک فرموده باشد.
راستی من از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: اگر مردی این دعا را با نیتی راستین و قلبی خاشع و فروتن بخواند، آن گاه به کوه‌ها دستور بدهد که همراه او حرکت کنند، به طور حتم به دنبالش حرکت خواهند کرد؛ و اگر به دریا دستور دهد می‌تواند بر روی آن راه برود .
آن مرد به طرف وطنش حرکت کرد ، و پس از چهل روز نامه‌اش به امیر مؤمنان علیه السلام رسید که در آن گفته بود : واقعیّت آن است که خداوند تعالی دشمنم را به هلاکت رساند ؛ به گونه‌ای که حتّی یک مرد از آنان در سرزمین ما باقی نمانده است ؛
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرمودند :
این را می‌دانستم ؛ و این حقیقت را رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من آموخته است ؛ هیچ کاری نیز به من دشوار نمی‌شود ، جز آن که با این دعا آسان می‌شود .(7)

3دعای حریقکه صبحگاهان خوانده می‌شود (8)

دعای حریق ...
أَللَّهُمَّ إِنّی أَصْبَحْتُ اُشْهِدُکَ وَکَفی بِکَ شَهِیداً ، وَاُشْهِدُ مَلآئِکَتَکَ بار الها ؛ من صبح کرده‌ام در حالی که تو را گواه می‌گیرم و البتّه تو برای گواه بودن، بسنده و کافی هستی - و فرشتگان وَحَمَلَةَ عَرْشِکَ وَسُکَّانَ سَبْعِ سَماواتِکَ وَأَرَضیکَ وَأَنْبِیآءَکَ و حاملان عرش و ساکنان آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌هایت؛ و پیامبران وَرُسُلَکَ وَوَرَثَةَ أَنْبِیآءِکَ وَرُسُلِکَ وَالصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکَ وَجَمیعَ و رسولان و وارثان انبیا و فرستادگانت ، و بندگان شایسته‌ات ، و تمام مخلوقاتت را نیز گواه می‌گیرم؛ خَلْقِکَ ، فَاشْهَدْ لی وَکَفی بِکَ شَهیداً أَنّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا پس تو گواه و شاهد من باش - و گواهی تو، بسنده و کافی است - که من با باوری راستین گواهی می‌دهم که همانا تو خدایی هستی إِلهَ إِلّا أَنْتَ الْمَعْبُودُ وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ ، وَأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ که جز تو خدایی نیست و تنها معبود حقیقی و شایسته پرستش توئی ؛ یگانه‌ای؛ شریک نداری؛ و محمّد - که عَلَیْهِ وَ الِهِ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ ، وَأَنَّ کُلَّ مَعْبُودٍ مِمَّا دُونَ عَرْشِکَ بر او و آل او درود الهی نثار باد - بنده و فرستاده توست؛ هر پرستش‌شونده‌ای که از زیر عرش تو إِلی قَرارِ أَرْضِکَ السَّابِعَةِ السُّفْلی باطِلٌ مُضْمَحِلٌّ ما خَلا وَجْهَکَ تا طبقه هفتم پایینی زمین باشد، باطل و نابود است جز ذات الْکَریمَ ، فَإِنَّهُ أَعَزُّ وَأَکْرَمُ وَأَجَلُّ وَأَعْظَمُ مِنْ أَنْ یَصِفَ الْواصِفُونَ بزرگوار تو؛ زیرا، آن عزّت‌مندتر، کریم‌تر، شکوه‌مندتر و عظیم‌تر از آن است که توصیف‌کنندگان بتوانند کُنْهَ جَلالِهِ أَوْ تَهْتَدِیَ الْقُلُوبُ إِلی کُنْهِ عَظَمَتِهِ ، یا مَنْ فاقَ مَدْحَ کُنه و نهایت شکوهش را توصیف کنند؛ یا دل‌ها و قلبها بتوانند به حقیقت عظمت او راه یابند . ای کسی که ارزش و سربلندی مدح 1 . این دعا از امام سجّاد علیه السلام ، از پدرانش علیهم السلام ، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، از خدای تعالی نقل شده است ؛ و قسمتی که بر آن افزوده شده از مولای‌مان امام زمان ارواحنا فداه است .
الْمادِحینَ فَخْرُ مَدْحِهِ، وَعَدا وَصْفَ الْواصِفینَ مَاثِرُ حَمْدِهِ، وَجَلَّ و ستایش او برتر از مدح و ستایش ستایشگران است، و ستایش‌های شایسته او از وصف توصیف کنندگان گذشته است، عَنْ مَقالَةِ النَّاطِقینَ تَعْظیمُ شَأْنِهِ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و بزرگداشت شأن او از گفتار گویندگان بالاتر و شکوه‌مندتر است؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ ، یا أَهْلَ التَّقْوی وَأَهْلَ الْمَغْفِرَةِ سه مرتبه . و آن گونه که شایسته و بایسته مقام توست با ما رفتار کن؛ ای کسی‌که شایستگی مقامش تقواست و مغفرت شیوه رفتار او می‌باشد.
سپس یازده مرتبه این بخش خوانده شود : لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ جز خداوند معبودی نیست؛ یگانه و بی‌شریک است؛ لَهُ ، سُبْحانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ ، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ ، ما شآءَ اللَّهُ خداوند منزّه و پاک است و مشغول حمد و ستایش او هستم؛ از او طلب بخشش می‌کنم و به سوی او باز می‌گردم؛ هر چه او بخواهد وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ، هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ ، لَهُ الْمُلْکُ می‌شود؛ و هر توان و حرکتی تنها به سبب خداوند است ، او اوّل و آخر و ظاهر و باطن است ، فرمان‌روایی تنها از آنِ اوست وَلَهُ الْحَمْدُ ، یُحْیی وَیُمیتُ ، وَیُمیتُ وَیُحْیی ، وَهُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ، و ستایش تنها برای اوست ، او زنده می‌کند و می‌میراند ، و می‌میراند و زنده می‌کند ، و او زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .
همه خیرات به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست .
سپس یازده مرتبه می‌گویی : سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ پاک و منزّه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص خداست و معبودی جز خدا نیست، و خدا أَکْبَرُ ، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ ، ما شآءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود، از خدا طلب آمرزش نموده و به سوی او باز می‌گردم ، آنچه او بخواهد می‌شود، هر توان و حرکتی تنها به بِاللَّهِ الْحَلیمِ الْکَریمِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ سبب خداوند است ، که بردبار بزرگوار ، بلند مرتبه ، بزرگ ، بخشنده ، مهربان ، پادشاه ، در نهایت پاکی ، الْحَقِّ الْمُبینِ ، عَدَدَ خَلْقِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِلْأَ سَماواتِهِ وَأَرَضیهِ ، و حقّ آشکار است . این ثناگویی را به تعداد مخلوقاتش و به وزن عرش و به اندازه پر شدن آسمان‌ها و زمین‌هایش ، وَعَدَدَ ما جَری بِهِ قَلَمُهُ وَأَحْصاهُ کِتابُهُ وَمِدادُ کَلِماتِهِ وَرِضا نَفْسِهِ. و به تعداد آن چه قلمش به آن جاری گشته، و کتابش در برگرفته ، و به قدر کلمات و به اندازه رضایت خودش ، انجام می‌دهم. سپس بگو : أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ الْمُبارَکینَ ، بار الها ؛ بر محمّد و اهل بیت پر برکتش درود بفرست ، وَصَلِّ عَلی جَبْرَئیلَ وَمیکآئیلَ وَإِسْرافیلَ ، وَحَمَلَةِ عَرْشِکَ و بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و تمامی حاملان عرشت أَجْمَعینَ ، وَالْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ و فرشتگان مقرّبت درود بفرست. بار الها ؛ آن قدر بر ایشان درود بفرست که به الرِّضا ، وَتَزیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . رضایت‌شان برسانی، و پس از رضایت نیز آن چه شایسته و بایسته مقام توست به ایشان افزون کنی؛ ای مهربان‌ترین مهربان؛ أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَصَلِّ عَلی مَلَکِ الْمَوْتِ بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ و بر فرشته مرگ وَأَعْوانِهِ ، وَصَلِّ عَلی رِضْوانَ وَخَزَنَةِ الْجِنانِ ، وَصَلِّ عَلی مالِکٍ و یارانش درود بفرست، و بر جناب رضوان و خزانه‌داران بهشت درود بفرست؛ و بر جناب مالک وَخَزَنَةِ النّیرانِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضا ، وَتَزیدَهُمْ و دیگر خزانه‌داران جهنّم نیز درود بفرست . بار الها ؛ آن قدر بر ایشان درود بفرست که به مقام رضا و خشنودی تو برسند و بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ پس از رضایت نیز آن گونه که شایسته و بایسته مقام توست بر ایشان فزونی بخش؛ ای مهربان‌ترین مهربانان ؛ بار الها ؛ عَلَی الْکِرامِ الْکاتِبینَ ، وَالسَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ ، وَالْحَفَظَةِ لِبَنی بر فرشتگان بزرگوار نویسنده ؛ بر سفیران بزرگوار و نیکوکار ؛ و بر نگهبانان بنی ادَمَ ، وَصَلِّ عَلی مَلآئِکَةِ الْهَوآءِ وَالسَّماواتِ الْعُلی ، وَمَلآئِکَةِ آدم درود بفرست ؛ و بر فرشتگان هوا و آسمان‌های بالا ؛ بر فرشتگان الْأَرَضینَ السُّفْلی ، وَمَلآئِکَةِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ ، وَالْأَرْضِ وَالْأَقْطارِ ، زمین‌های پایین و بر فرشتگان شب و روز ، و زمین و کرانه‌ها ، وَالْبِحارِ وَالْأَنْهارِ ، وَالْبَراری وَالْفَلَواتِ وَالْقِفارِ ، وَصَلِّ عَلی دریاها و نهرها، خشکی‌ها و دشت‌ها و بیابان‌های بی‌آب و علف؛ درود بفرست ، و بر مَلآئِکَتِکَ الَّذینَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ بِتَسْبیحِکَ فرشتگانی که ایشان را به وسیله تسبیح‌گویی و تقدیس‌گویی و پرستشت از خوردن و آشامیدن بی‌نیاز کردی درود بفرست . وَتَقْدیسِکَ وَعِبادَتِکَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضا ، بار الها ؛ آن قدر بر ایشان درود بفرست که ایشان را به مقام رضا برسانی ، وَتَزیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ و پس از رضایت نیز برای ایشان افزون کنی آن گونه که شایسته و بایسته مقام توست؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَصَلِّ عَلی أَبینا ادَمَ ، وَاُمِّنا حَوَّآءَ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ و بر پدرمان حضرت آدم و مادرمان حوّاء ، وَما وَلَدا مِنَ النَّبیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصَّالِحینَ . أَللَّهُمَّ و آن دسته از فرزندان‌شان که پیامبر، صدّیق، شهید و صالح و شایسته بودند؛ درود بفرست. بار الها ؛ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضا ، وَتَزیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ بر آنان درود بفرست آن چنان که به مقام رضا دست یابند و پس از رضایت نیز آنچه أَهْلُهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ شایسته و بایسته‌تر است بر ایشان افزون کن ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ بر محمّد و اهل بیت الطَّیِّبینَ ، وَعَلی أَصْحابِهِ الْمُنْتَجَبینَ ، وَعَلی أَزْواجِهِ الْمُطَهَّراتِ ، پاک او ؛ بر یاران نجیبش، و همسران پاک او ، وَعَلی ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ ، وَعَلی کُلِّ نَبِیٍّ بَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ ، وَعَلی کُلِّ نَبِیٍّ و بر نسل و فرزندان محمّد ، و بر هر پیامبری که بشارت به آمدن او داد ، و بر هر پیامبری وَلَدَ مُحَمَّداً ، وَعَلی کُلِّ مَنْ فی صَلَواتِکَ عَلَیْهِ رِضیً لَکَ که جزو اجداد محمّد بود، و بر هر کسی که درود فرستادن تو بر او باعث رضایت تو وَرِضیً لِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ و باعث رضایت پیامبرت حضرت محمّد - که درود خدا بر او و آل او باد - است ، درود بفرست . بار الها ؛ بر آنان درود بفرست آن حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضا ، وَتَزیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ ، یا چنان که به مقام رضا برسانی و پس از رضایت نیز آن چنان که شایسته و بایسته توست بر ایشان فزونی بخش؛ ای أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست ؛ و بر عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ الِ مُحَمَّدٍ ، کَأَفْضَلِ محمّد و آل محمّد برکت بفرست؛ و رحمت خویش را بر محمّد و آل محمّد نازل فرما؛ برتر از آنچه ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَ الِ إِبْراهیمَ ، إِنَّکَ درود و برکت و رحمت خویش را بر ابراهیم و آل ابراهیم مقرّر فرمودی ؛ همانا، تو حَمیدٌ مَجیدٌ . أَللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ الْوَسیلَةَ ستوده و شکوه‌مند هستی . بار الها ؛ وسیله را به محمّد - که درود بر او و آل او باد - عطا فرما ، وَالْفَضْلَ ، وَالْفَضیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الرَّفیعَةَ ، وَأَعْطِهِ حَتَّی یَرْضی ، و فضل و فضیلت و درجه والا به او ببخش؛ آن قدر به او عنایت کن که خشنودیش فراهم شود، وَزِدْهُ بَعْدَ الرِّضا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ و پس از رضایت او هر چه شایسته و بایسته مقام توست بر او افزون کن ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، کَما أَمَرْتَنا أَنْ نُصَلِّیَ عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، چنان که به ما دستور فرمودی بر او درود بفرستیم . بار الها ؛ عَلی مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، کَما یَنْبَغی لَنا أَنْ نُصَلِّیَ عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، آن گونه که برای ما سزاوار است که بر او درود بفرستیم . بار الها ؛ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ بر محمّد و آل محمّد درود فرست به عدد کسانی که بر او درود فرستاده‌اند . بار الها ؛ عَلی مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی نیز بر محمّد و آل محمّد درود بفرست به تعداد کسانی که بر محمّد و آل محمّد درود نفرستاده‌اند . بار الها ؛ مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ حَرْفٍ فی صَلوةٍ صُلِّیَتْ عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ به عدد هر حرف در درودهایی که بر او فرستاده شده بر محمّد و آل محمّد درود بفرست . بار الها ؛ به صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ وَمَنْ لَمْ یُصَلِّ تعداد تمام کسانی که بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستادند و به تعداد تمام کسانی که بر محمّد و آل محمّد صلوات نفرستاده‌اند، عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ شَعْرَةٍ وَلَفْظَةٍ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست. بار الها ؛ به تعداد تمام موی‌ها، کلمه‌ها، وَلَحْظَةٍ وَنَفَسٍ وَصِفَةٍ وَسُکُونٍ وَحَرَکَةٍ مِمَّنْ صَلَّی عَلَیْهِ ، وَمِمَّنْ لحظه‌ها، نفس‌ها، ویژگی‌ها، ایست‌ها و جنبش‌های تمام کسانی که بر محمد صلوات فرستاده‌اند و نیز تمام کسانی که لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ، وَبِعَدَدِ ساعاتِهِمْ وَدَقآئِقِهِمْ، وَسُکُونِهِمْ وَحَرَکاتِهِمْ، صلوات نفرستاده‌اند؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست . نیز به اندازه تمام ساعت‌ها و دقیقه‌های عمرشان، و ایست‌ها و حرکت‌هایشان ، وَحَقآئِقِهِمْ وَمیقاتِهِمْ ، وَصِفاتِهِمْ وَأَیَّامِهِمْ ، وَشُهُورِهِمْ وَسِنیهِمْ ، و حقیقت‌ها و وعده‌گاه‌های‌شان، و ویژگی‌ها و روزهای‌شان، و ماه‌ها و سال‌های‌شان، وَأَشْعارِهِمْ وَأَبْشارِهِمْ ، وَبِعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ ما عَمِلُوا ، أَوْ یَعْمَلُونَ أَوْ و موها و پوست‌های بدن‌شان؛ و به عدد وزن ذرّات آنچه عمل کرده‌اند یا عمل می‌کنند یا بَلَغَهُمْ أَوْ رَأَوْا أَوْ ظَنُّوا أَوْ فَطِنُوا ، أَوْ کانَ مِنْهُمْ ، أَوْ یَکُونُ إِلی به ایشان رسیده یا دیده‌اند یا گمان کرده‌اند یا با فطانت و زیرکی آگاه شده‌اند، یا از ایشان سر زده است یا از ایشان تا یَوْمِ الْقِیامَةِ ، وَکَأَضْعافِ ذلِکَ أَضْعافاً مُضاعَفَةً إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ، روز قیامت سر خواهد زد؛ بلکه چندین برابر آن‌ها تا روز قیامت؛ )به تعداد و اندازه تمام چیزهایی که گفته شد( بر محمّد و آل او یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ درود بفرست ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست به تعداد تمام چیزهایی که ما خَلَقْتَ ، وَما أَنْتَ خالِقُهُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ، صَلوةً تُرْضیهِ . آفریده‌ای و آنچه که تا روز قیامت خواهی آفرید؛ آن چنان درودی که موجب رضایت و خشنودی آن بزرگوار شود . أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَالثَّنآءُ وَالشُّکْرُ ، وَالْمَنُّ وَالْفَضْلُ ، وَالطَّوْلُ بار الها ؛ ستایش و ثناگویی و سپاسگزاری و منّت و برتری، وَالْخَیْرُ وَالْحُسْنی وَالنِّعْمَةُ ، وَالْعَظَمَةُ وَالْجَبَرُوتُ ، وَالْمُلْکُ و احسان و نیکی و خوبی و نعمت، و عظمت و قدرت و شوکت ، و عالَم ظاهر وَالْمَلَکُوتُ ، وَالْقَهْرُ وَالسُّلْطانُ ، وَالْفَخْرُ وَالسُّؤْدَدُ ، وَالْإِمْتِنانُ و عالَم باطن ، و چیرگی محض و سلطنت، و افتخار و ریاست و آقایی، و منّت نهادن، وَالْکَرَمُ ، وَالْجَلالُ وَالْإِکْرامُ ، وَالْجَمالُ وَالْکَمالُ ، وَالْخَیْرُ و بزرگواری و شکوه و کرامت کردن، و زیبایی و کمال، و خیر وَالتَّوْحیدُ وَالتَّمْجیدُ ، وَالتَّحْمیدُ وَالتَّهْلیلُ وَالتَّکْبیرُ وَالتَّقْدیسُ ، و یکتا دانستن و بزرگ شمردن، و ستایش کردن و تهلیل گفتن و تکبیر گویی و مقدّس دانستن، وَالرَّحْمَةُ وَالْمَغْفِرَةُ وَالْکِبْرِیآءُ وَالْعَظَمَةُ . وَلَکَ ما زَکی وَطابَ و رحمت و بخشش، و کبریایی و بزرگ‌مرتبه‌ای اختصاص به تو دارد. بار الها ؛ خالص‌ترین، پاک‌ترین وَطَهُرَ مِنَ الثَّنآءِ الطَّیِّبِ ، وَالْمَدیحِ الْفاخِرِ ، وَالْقَوْلِ الْحَسَنِ و پاکیزه‌ترین مدح و ثنای ارزنده ، گفتار نیک و الْجَمیلِ الَّذی تَرْضی بِهِ عَنْ قآئِلِهِ ، وَتُرْضِیَ بِهِ قآئِلَهُ وَهُوَ زیبایی که باعث رضایت تو از گوینده‌اش شود و تو نیز گوینده‌اش را راضی کنی و آن گفتار نیز موجب رِضیً لَکَ ، یَتَّصِلُ حَمْدی بِحَمْدِ أَوَّلِ الْحامِدینَ ، وَثَنآئی بِثَنآءِ رضایت تو باشد؛ اختصاص به تو دارد . و این باعث شود ستایش من به ستایش اوّلین ستایشگران تو متّصل گردد . و ثناگوییم به ثناگوئی أَوَّلِ الْمُثْنینَ عَلی رَبِّ الْعالَمینَ مُتَّصِلاً ذلِکَ بِذلِکَ ، وَتَهْلیلی نخستین ثناگو بر پروردگار جهان اتّصال یابد، حمد و ثنایم نیز به یکدیگر وصل شوند؛ تهلیل و »لا إله إلاّ اللَّه« گفتنم بِتَهْلیلِ أَوَّلِ الْمُهَلِّلینَ ، وَتَکْبیری بِتَکْبیرِ أَوَّلِ الْمُکَبِّرینَ ، وَقَوْلِیَ به تهلیل اولین تهلیل‌گر اتّصال یابد، و تکبیر گویی و بزرگداشت من به تکبیر گویی اوّلین تکبیر گویان، و گفتار الْحَسَنُ الْجَمیلُ بِقَوْلِ أَوَّلِ الْقآئِلینَ الْمُجْمِلینَ الْمُثْنینَ عَلی رَبِّ نیکو و زیبای من به گفتار اوّلین خوش‌گفتار زیباگوی ثناگوی پروردگار الْعالَمینَ ، مُتَّصِلاً ذلِکَ بِذلِکَ ، مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلی اخِرِهِ . وَبِعَدَدِ جهان اتّصال یابد و هر یک نیز به دیگری وصل شوند؛ از ابتدای روزگار تا آخرش . به تعداد زِنَةِ ذَرِّ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ ، وَالرِّمالِ وَالتِّلالِ وَالْجِبالِ، وَعَدَدِ و هم‌سنگ تمام ذرّه‌های موجود در آسمان‌ها و زمین‌ها و سنگریزه‌ها و تپّه‌ها و کوه‌ها؛ و به تعداد جُرَعِ مآءِ الْبِحارِ ، وَعَدَدِ قَطْرِ الْأَمْطارِ ، وَوَرَقِ الْأَشْجارِ ، وَعَدَدِ جرعه‌های آب دریاها، و به تعداد دانه‌های باران، و برگ درختان، و تعداد النُّجُومِ ، وَعَدَدِ الثَّری وَالْحَصی وَالنَّوی وَالْمَدَرِ ، وَعَدَدِ زِنَةِ ستارگان، و تعداد ذرّات خاک و سنگریزه‌ها و دانه‌ها و هسته‌ها و کلوخ‌ها ؛ و هم‌سنگ ذلِکَ کُلِّهِ ، وَعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ ، وَما فیهِنَّ وَما تمام آن چه گفته شد، و هم‌سنگ ذرّه‌های آسمان‌ها و زمین‌ها، و آن چه در آن‌ها بَیْنَهُنَّ وَما تَحْتَهُنَّ ، وَما بَیْنَ ذلِکَ وَما فَوْقَهُنَّ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ، و بین آن هاست، و در زیر آن‌ها قرار داد؛ و باز آن چه مابین آن‌ها، و بالای آن‌ها قرار دارد تا روز قیامت، مِنْ لَدُنِ الْعَرْشِ إِلی قَرارِ أَرْضِکَ السَّابِعَةِ السُّفْلی . وَبِعَدَدِ از جایگاه عرش الهی تا پایین‌ترین جای زمین هفتم پایینی‌ات؛ و به تعداد حُرُوفِ أَلْفاظِ أَهْلِهِنِّ ، وَعَدَدِ أَزْمانِهِمْ وَدَقآئِقِهِمْ وَشَعآئِرِهِمْ حروف لفظهایی که اهل این جاها استفاده می‌کنند، و به تعداد زمان‌ها و دقیقه‌ها و علامت‌های‌شان ، وَساعاتِهِمْ وَأَیَّامِهِمْ ، وَشَهُورِهِمْ وَسِنیهِمْ ، وَسُکُونِهِمْ وَحَرَکاتِهِمْ ، ساعت‌ها و روزهای‌شان ، ماه‌ها و سال‌های‌شان، ایست‌ها و حرکت‌های‌شان ، وَأَشْعارِهِمْ وَأَبْشارِهِمْ . وَعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ ما عَمِلُوا أَوْ یَعْمَلُونَ أَوْ موها و پوست‌های بدن‌شان؛ تو را می‌ستایم . نیز به تعداد و هم‌سنگ هر ذرّه عملی که انجام داده یا می‌دهند بَلَغَهُمْ أَوْ رَأَوْا أَوْ ظَنُّوا أَو فَطِنُوا أَوْ کانَ مِنْهُمْ أَوْ یَکُونُ إِلی از آن خبردار شده‌اند یا دیده‌اند یا گمان کرده‌اند یا با فطانت و زیرکی آگاهی یافته‌اند یا از ایشان بوده است یا تا یَوْمِ الْقِیامَةِ ، وَعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ ذلِکَ وَأَضْعافِ ذلِکَ ، وَکَأَضْعافِ روز قیامت از ایشان سر خواهد زد؛ و عدد ذرّات آن بلکه چندین برابر آن چه گفته شد، و نیز چندین برابر این‌ها، ذلِکَ أَضْعافاً مُضاعَفَةً لایَعْلَمُها وَلایُحْصیها غَیْرُکَ یا ذَا الْجَلالِ به گونه‌ای که جز تو کسی را یارای دانستن و شمارش آن‌ها نباشد - ای صاحب شکوه وَالْإِکْرامِ ، وَأَهْلُ ذلِکَ أَنْتَ ، وَمُسْتَحِقُّهُ وَمُسْتَوْجِبُهُ مِنّی وَمِنْ و کرامت ؛ - ستایشت می‌کنم . البتّه تو شایسته این‌ها هستی، و بایسته مقام تو و سزاوار آستان تو می‌باشد؛ جَمیعِ خَلْقِکَ یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ . أَللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ این ستایش‌ها از من و از تمام آفریدگانت نثار تو باد؛ ای آفریننده و پدیدآور آسمان‌ها و زمین؛ بار خدایا ؛ تو پروردگاری نیستی که بِرَبٍّ اسْتَحْدَثْناکَ ، وَلا مَعَکَ إِلهٌ فَیَشْرَکَکَ فی رُبُوبِیَّتِکَ ، وَلا ما تو را به تازگی خوانده باشیم؛ و معبودی نیز همراه تو نیست که در پروردگاریت با تو شرکت داشته باشد؛ مَعَکَ إِلهٌ أَعانَکَ عَلی خَلْقِنا ، أَنْتَ رَبُّنا کَما تَقُولُ وَفَوْقَ ما یَقُولُ و خدایی نیز با تو نیست که برای آفریدن ما یاریت کرده باشد. تو پروردگار ما هستی همان گونه که خودت می‌گویی، و بالاتر از آنچه الْقآئِلُونَ ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ گویندگان می‌گویند؛ از تو می‌خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی، و تُعْطِیَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ أَفْضَلَ ما سَأَلَکَ ، وَأَفْضَلَ ما به محمّد - که درود بر او و آل او باد - فزون‌تر از آنچه که از تو درخواست می‌کند ، و برتر از آنچه که مورد درخواست قرار می‌گیری، و سُئِلْتَ ، وَأَفْضَلَ ما أَنْتَ مَسْؤُولٌ لَهُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ . اُعیذُ أَهْلَ برتر از آن چه تا روز قیامت از تو برای او خواسته می‌شود عطا فرمایی . می‌سپارم اهل بَیْتِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَنَفْسی وَدینی وَذُرِّیَّتی بیت پیغمبر اکرم - که درودت بر او و ایشان باد - و خودم، و دینم، و نسلم، وَمالی وَوَلَدی وَأَهْلی وَقَراباتی وَأَهْلَ بَیْتی وَکُلَّ ذی رَحِمٍ لی و دارایی و فرزندم و اهل من، و خویشانم و خاندانم و تمام کسانی که با من نسبتی دارند دَخَلَ فِی الْإِسْلامِ ، أَوْ یَدْخُلُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ، وَحُزانَتی در اسلام وارد شده یا وارد می‌شوند تا روز قیامت، و عیالات من ، وَخاصَّتی ، وَمَنْ قَلَّدَنی دُعآءً أَوْ أَسْدی إِلَیَّ یَداً ، أَوْ رَدَّ عَنّی و مخصوصان من ، و تمام کسانی که واگذار نموده‌اند به من دعا کردن را یا به من نیکی و بخششی کرده‌اند ، یا از غَیْبَةً ، أَوْ قالَ فِیَّ خَیْراً ، أَوِ اتَّخَذْتُ عِنْدَهُ یَداً أَوْ صَنیعَةً ، غیبت من جلوگیری کرده، یا در مورد من زبان به نیکی گشوده، یا از او کمک خواسته‌ام یا کاری برایم کرده است؛ وَجیرانی وَإِخْوانی مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، بِاللَّهِ وَبِأَسْمآئِهِ و نیز همسایگان و برادران و خواهران مؤمن خود را ، به خدا و به نام‌های التَّامَّةِ الْعامَّةِ الشَّامِلَةِ الْکامِلَةِ الطَّاهِرَةِ الْفاضِلَةِ الْمُبارَکَةِ کامل، عمومی، فراگیر، کامل ، پاک، فزون بخش، بابرکت، الْمُتَعالِیَةِ الزَّاکِیَةِ الشَّریفَةِ الْمَنیعَةِ الْکَریمَةِ الْعَظیمَةِ الْمَخْزُونَةِ بلندمرتبه، خالص و پاکیزه، شرافت‌مند، بازدارنده، بزرگوارانه، عظیم، پنهان و الْمَکْنُونَةِ الَّتی لایُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَلا فاجِرٌ ، وَبِاُمِّ الْکِتابِ وَخاتِمَتِهِ ، ذخیره‌شده الهی - نام‌هایی که هیچ شخصی نیک و بدی از آن‌ها درنگذرد - و به امّ الکتاب )سوره حمد که ابتدای قرآن است( و به انتهای آن ، وَما بَیْنَهُما مِنْ سُورَةٍ شَریفَةٍ ، وَ ایَةٍ مُحْکَمَةٍ ، وَشِفآءٍ وَرَحْمَةٍ ، و آنچه بین این دو بخش از سوره‌های شریفه و آیات محکمه و شفا و رحمت وَعَوْذَةٍ وَبَرَکَةٍ ، وَبِالتَّوْریةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَصُحُفِ و تعویذ و برکت وجود دارد ، و به تورات و انجیل و زبور و فرقان )قرآن( و صحیفه‌های إِبْراهیمَ وَمُوسی ، وَبِکُلِّ کِتابٍ أَنْزَلَهُ اللَّهُ ، وَبِکُلِّ رَسُولٍ أَرْسَلَهُ ابراهیم و موسی، و به تمام کتاب‌هایی که خداوند تعالی فرو فرستاه است، و به تمام رسولانی که خداوند فرستاده است، اللَّهُ ، وَبِکُلِّ حُجَّةٍ أَقامَهَا اللَّهُ ، وَبِکُلِّ بُرْهانٍ أَظْهَرَهُ اللَّهُ ، وَبِکُلِّ و به تمام براهین و دلیل‌های آشکاری که خداوند اقامه کرده است، و به تمام دلایل قاطع و روشنی که خداوند آشکار کرده است، و نُورٍ أَنارَهُ اللَّهُ ، وَبِکُلِّ الاءِ اللَّهِ وَعَظَمَتِهِ . اُعیذُ وَأَسْتَعیذُ مِنْ شَرِّ به تمام روشنی‌هایی که خداوند روشن گردانیده است، و به تمام نعمت‌ها و عظمت الهی . پناه می‌برم و پناه می‌جویم کُلِّ ذِی شَرٍّ ، وَمِنْ شَرِّ ما أَخافُ وَأَحْذَرُ ، وَمِنْ شَرِّ ما رَبّی مِنْهُ )از خداوند( نسبت به هر چیزی که شرّ و بدی دارد، و از بدی و شرّ تمام چیزهایی که می‌ترسم و از آن حذر می‌کنم، و از شرّ تمام أَکْبَرُ ، وَمِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ ، وَمِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ چیزهایی که پروردگارم از آن‌ها بزرگ‌تر است، و از شرّ فاسقان و گناهکاران عرب و عجم، واز شرّ فاسقان جنّی وَالْإِنْسِ وَالشَّیاطینِ وَالسَّلاطینِ ، وَإِبْلیسَ وَجُنُودِهِ وَأَشْیاعِهِ و انسی، و از شرّ شیاطین و پادشاهان، و ابلیس )شیطان بزرگ( و لشکرش و پیروان وَأَتْباعِهِ ، وَمِنْ شَرِّ ما فِی النُّورِ وَالظُّلْمَةِ ، وَمِنْ شَرِّ ما دَهَمَ أَوْ و دنباله‌روان او، و از شرّ تمام چیزهایی که در روشنی یا تاریکی قرار دارند، و از شرّ پیشامدهایی که دامنگیر )انسان( می‌شود یا هَجَمَ أَوْ أَلَمَّ ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ غَمٍّ وَهَمٍّ وَ افَةٍ وَنَدَمٍ وَنازِلَةٍ وَسَقَمٍ ، هجوم می‌آورد یا باعث درد و الم می‌شود، و از شرّ هر حزن و اندوه و گزند و پشیمانی و مصیبت و مریضی . وَمِنْ شَرِّ ما یَحْدُثُ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهارِ وَتَأْتی بِهِ الْأَقْدارُ ، وَمِنْ نیز، از شرّ چیزهایی که در روز و شب پدید می‌آیند و مقدّر می‌گردند ، و از شَرِّ ما فِی النَّارِ ، وَمِنْ شَرِّ ما فِی الْأَرَضینَ وَالْأَقْطارِ وَالْفَلَواتِ شرّ تمام چیزهایی که در آتش‌اند، و از شرّ تمام چیزهایی که در زمین‌ها و کرانه‌ها و خشکی‌ها و بیابان‌ها وَالْقِفارِ وَالْبِحارِ وَالْأَنْهارِ ، وَمِنْ شَرِّ الْفُسَّاقِ وَالْفُجَّارِ وَالْکُهَّانِ و زمین‌های بی‌آب و علف و دریاها و رودها هستند، و از شرّ تمام فاسقان و بدکاران و کاهنان وَالسُّحَّارِ وَالْحُسَّادِ وَالذُّعَّارِ وَالْأَشْرارِ ، وَمِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی و جادوگران و حسودان و ترس ایجادکنندگان و شروران؛ و از شرّ تمام چیزهایی که در زمین فرو می‌روند، الْأَرْضِ ، وَما یَخْرُجُ مِنْها ، وَما یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ ، وَما یَعْرُجُ و از شرّ چیزهایی که از زمین درمی‌آیند، و آن چه از آسمان فرو می‌آید، و آن چه به سمت آسمان بالا می‌رود، إِلَیْها ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ ذی شَرٍّ ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ دابَّةٍ رَبّی اخِذٌ و از شرّ و بدی هر چه شرّ و بدی دارد، و از شرّ تمام جنبندگانی که پروردگارم بِناصِیَتِها ، إِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ زمام او را به دست دارد پناه می‌آورم؛ به راستی پرورگارم بر صراط مستقیم استقرار دارد؛ پس اگر رو گرداندند بگو: اللَّهُ ، لا إِلهَ إِلّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ، وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ . خدا مرا بس است، جز او معبودی نیست، تنها بر او توکّل دارم، و او پروردگار عرش باعظمت است . وَأَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ مِنَ الْهَمِّ وَالْغَمِّ وَالْحُزْنِ ، وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ ، خدایا ؛ به تو پناه می‌برم از اندوه و غم و غصّه و ناتوانی و کسالت وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ ، وَمِنْ ضَلَعِ الدَّیْنِ وَغَلَبَةِ الرِّجالِ ، وَمِنْ عَمَلٍ و ترس و بخل و گرفتاری قرض و چیرگی بزرگان؛ نیز از عملی که لایَنْفَعُ ، وَمِنْ عَیْنٍ لاتَدْمَعُ ، وَمِنْ قَلْبٍ لایَخْشَعُ ، وَمِنْ دُعآءٍ سودمند نیفتد، و چشمی که نگرید و اشک نریزد، و قلبی که خاشع نگردد، و دعایی که لایُسْمَعُ ، وَمِنْ نَصیحَةٍ لاتَنْجَعُ ، وَمِنْ صَحابَةٍ لاتَرْدَعُ ، وَمِنْ شنیده نشود، و نصیحتی که مؤثّر نیفتد، و یارانی که باز گردانده نشوند؛ و إِجْماعٍ عَلی نُکْرٍ وَتَوَدُّدٍ عَلی خُسْرٍ أَوْ تَؤاخُذٍ عَلی خُبْثٍ ، وَمِمَّا پناه می‌برم از تجمّع بر زشتی و ناپسندی، و دوستی نمودن زیان‌بار، و داد و ستد ناپاک؛ نیز از اسْتَعاذَ مِنْهُ مَلآئِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ وَالْأَنْبِیآءُ الْمُرْسَلُونَ ، وَالْأَئِمَّةُ تمام چیزهایی که فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل و امامان الْمُطَهَّرُونَ ، وَالشُّهَدآءُ وَالصَّالِحُونَ ، وَعِبادُکَ الْمُتَّقُونَ . وَأَسْأَلُکَ پاک، و شهیدان و صالحان و بندگان پرهیزگارت از آن‌ها به تو پناه برده‌اند به تو پناه می‌برم . اللَّهُمَّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعْطِیَنی مِنَ خدایا ؛ از تو درخواست می‌کنم بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، و خیر و الْخَیْرِ ما سَأَلُوا ، وَأَنْ تُعیذَنی مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعاذُوا ، وَأَسْأَلُکَ خوبی‌هایی را که ایشان از تو خواسته‌اند به من نیز عطا فرمایی، و مرا از شر چیزهایی که آن‌ها به تو پناه برده‌اند پناه دهی؛ اللَّهُمَّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ عاجِلِهِ وَ اجِلِهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَما لَمْ أَعْلَمْ ، خدایا ؛ و از تو درخواست می‌کنم تمام خیرها را به من برسانی، شتابان و مدّت‌دارش را؛ آن چه را می‌دانم و آن چه را نمی‌دانم ، وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ ، وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ پروردگارا ؛ از وسوسه‌های شیطان‌ها به تو پناه می‌برم؛ و ای پروردگار ؛ یَحْضُرُونِ . بِسْمِ اللَّهِ عَلی أَهْلِ بَیْتِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ از این که مرا حاضر سازند به تو پناه می‌آورم . از نام خدا کمک می‌گیرم بر اهل بیت پیامبرم ، که درود خدا بر او وَ الِهِ ، بِسْمِ اللَّهِ عَلی نَفْسی وَدینی ، بِسْمِ اللَّهِ عَلی أَهْلی وَمالی ، و آل او باد . از نام خدا کمک می‌گیرم بر خودم و دینم . از نام خدا کمک می‌گیرم بر خانواده و دارائی‌ام؛ بِسْمِ اللَّهِ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ أَعْطانی رَبّی ، بِسْمِ اللَّهِ عَلی أَحِبَّتی از نام خدا کمک می‌گیرم بر تمام چیزهایی که پروردگارم به من عطا فرموده است . از نام خدا کمک می‌گیرم بر دوستان وَوَلَدی وَقَراباتی ، بِسْمِ اللَّهِ عَلی جیرانی وَإِخْوانی ، وَمَنْ و فرزندم و خویشاوندانم . از نام خدا کمک می‌گیرم بر همسایگان و برادرانم، و کسانی که قَلَّدَنی دُعآءً ، أَوِ اتَّخَذَ عِنْدی یَداً ، أَوِ ابْتَدَءَ إِلَیَّ بِرّاً مِنَ سفارش به دعا کرده‌اند یا از من کمک گرفته‌اند و تمام زنان و مردان مؤمنی که نسبت به من کار خوبی را بدون سابقه آغاز کرده‌اند؛ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، بِسْمِ اللَّهِ عَلی ما رَزَقَنی رَبّی وَیَرْزُقُنی ، از نام خدا کمک می‌گیرم بر آن چه پروردگارم نصیبم فرموده است یا در آینده نصیبم خواهد کرد؛ بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ‌ءٌ فِی الْأَرْضِ وَلا فِی از نام خدایی کمک می‌گیرم که با نامش هیچ چیزی در زمین و السَّمآءِ وَهُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ آسمان نمی‌تواند ضرر و زیانی برساند؛ و او شنوای داناست. بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ وَصِلْنی بِجَمیعِ ما سَأَلَکَ عِبادُکَ الْمُؤْمِنُونَ ، أَنْ تَصِلَهُمْ بِهِ مِنَ و آن چه بندگان مؤمنت از تو درخواست کرده‌اند تا از خیرات به ایشان هدیه بدهی، به من نیز احسان کنی؛ الْخَیْرِ ، وَاصْرِفْ عَنّی جَمیعَ ما سَأَلَکَ عِبادُکَ الْمُؤْمِنُونَ ، أَنْ و از تمام آنچه بندگان مؤمنت از تو درخواست کرده‌اند که تَصْرِفَهُ عَنْهُمْ مِنَ السُّوءِ وَالرَّدی ، وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ ما أَنْتَ بلاها و پستی‌ها را از آن‌ها بازگردانی از من نیز بازگردان و دور کن ، و به واسطه فضلت و آن گونه که أَهْلُهُ وَوَلِیُّهُ ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ شایسته و بایسته مقام توست و تو سرپرستی‌اش را بر عهده داری ، بر من بیفزا ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ بر محمّد و اهل بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ ، وَعَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ وَفَرَجی وَفَرِّجْ عَنْ کُلِّ بیت پاکیزه‌اش درود فرست، و در فرج و راحتی ایشان و من شتاب کنی؛ و در کار هر مَهْمُومٍ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ اندوهگینی از مردان و زنان باایمان فرج و گشایش عنایت کن . بار الها ؛ بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَارْزُقْنی نَصْرَهُمْ ، وَأَشْهِدْنی أَیَّامَهُمْ ، وَاجْمَعْ بَیْنی محمّد درود فرست؛ و یاری ایشان را نصیبم کن، و مرا شاهد روزگار حکومت‌شان فرما، و من وَبَیْنَهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، وَاجْعَلْ مِنْکَ عَلَیْهِمْ واقِیَةً حَتَّی و ایشان را در دنیا و آخرت گرد هم آور؛ و از جانب خودت نگهبانی برای‌شان قرار ده لایُخْلَصَ إِلَیْهِمْ إِلّا بِسَبیلِ خَیْرٍ ، وَعَلَیَّ مَعَهُمْ ، وَعَلی شیعَتِهِمْ تا جز خیر و خوبی به ایشان نرسد، و برای من و شیعیان وَمُحِبّیهِمْ ، وَعَلی أَوْلِیآئِهِمْ ، وَعَلی جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، و دوست داران‌شان و موالیان‌شان و تمام مردان و زنان باایمان نیز چنین نگهبانی مقرّر فرما؛ فَإِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَإِلَی اللَّهِ ، همانا تو بر هر چیزی توانایی داری . به نام خدا، به کمک خدا، از جانب خدا، به سوی خدا؛ وَلا غالِبَ إِلّاَ اللَّهُ ، ما شآءَ اللَّهُ ، لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ، حَسْبِیَ اللَّهُ ، و پیروزمندی جز خدا نیست؛ هر چه خدا بخواهد همان می‌شود؛ نیرویی جز به واسطه خداوند نیست؛ خدا مرا بس است؛ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ ، وَاُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ ، وَأَلْتَجِئُ إِلَی اللَّهِ بر خدا توکّل دارم؛ کارم )سرپرستی‌ام( را به خدا واگذار می‌کنم؛ به خدا پناهنده می‌شوم، وَبِاللَّهِ اُحاوِلُ وَاُصاوِلُ وَاُکاثِرُ وَاُفاخِرُ وَأَعْتَزُّ وَأَعْتَصِمُ ، عَلَیْهِ و به کمک خداوند، طلب نیرو و چیرگی و بسیاری و افتخار و عزّت‌مندی و نگهبانی می‌کنم؛ تنها بر تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتابُ ، لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ، عَدَدَ الثَّری او توکّل دارم و بازگشتم نیز تنها به سوی اوست؛ جز خداوند زنده پاینده ، معبودی نیست؛ به تعداد ذرّات خاک وَالنُّجُومِ ، وَالْمَلآئِکَةِ الصُّفُوفِ لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ و ستارگان و فرشتگان صف‌کشیده؛ جز خداوند معبودی نیست، یکی است و شریکی ندارد الْعَلِیُّ الْعَظیمُ ، لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ .(9) بلندمرتبه و عظیم است؛ جز خداوند معبودی نیست؛ خدایا؛ تو منزّهی؛ واقعیّت آن است که، من از ستمکاران بوده‌ام . امام عصر ارواحنا فداه این عبارات را به دعای حریق افزوده‌اند که توسّط محمّد بن صلت قمی رحمه الله رسیده است :
أَللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ ، وَرَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفیعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ بار الها ؛ ای پروردگار نور و روشنی باعظمت؛ و پروردگار کرسی و جایگاه والا و بلندمرتبه ؛ و پروردگار دریای الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، بی‌پایان ؛ و ای فرو فرستنده تورات و انجیل ؛ و پروردگار سایه و آفتاب ؛ 1 . البلد الأمین : 91 ، مصباح المتهجّد : 220 )با تفاوتی اندک( .
وَمُنْزِلَ الزَّبُورِ وَالْقُرْانِ الْعَظیمِ ، وَرَبَّ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ و فرستنده زبور و قرآن باعظمت، و پروردگار فرشتگان مقرّب وَالْأَنْبِیآءِ الْمُرْسَلینَ . أَنْتَ إِلهُ مَنْ فِی السَّمآءِ ، وَإِلهُ مَنْ فِی و پیامبران مرسل ؛ تو، معبود اهل آسمان و معبود اهل الْأَرْضِ ، لا إِلهَ فیهِما غَیْرُکَ ، وَأَنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِی السَّمآءِ ، زمین هستی . جز تو معبودی در زمین و آسمان نیست؛ تو متسلّط بر ساکنان آسمان وَجَبَّارُ مَنْ فِی الْأَرْضِ ، لا جَبَّارَ فیهِما غَیْرُکَ ، وَأَنْتَ خالِقُ مَنْ و زمین هستی ؛ جز تو جبّار و متسلّطی در آن دو وجود ندارد؛ تو آفریننده هر چه در فِی السَّمآءِ ، وَخالِقُ مَنْ فِی الْأَرْضِ ، لا خالِقَ فیهِما غَیْرُکَ ، آسمان و زمین است می‌باشی، جز تو آفریننده‌ای در آسمان و زمین نیست؛ وَأَنْتَ حَکَمُ مَنْ فِی السَّمآءِ ، وَحَکَمُ مَنْ فِی الْأَرْضِ ، لا حَکَمَ تو حکم‌کننده ساکنان آسمان و زمین هستی و جز تو حکم کننده و داوری در فیهِما غَیْرُکَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ ، وَبِنُورِ وَجْهِکَ این دو وجود ندارد . بار الها؛ به واسطه ذات بزرگوارت از تو درخواست می‌کنم؛ به واسطه نور الْمُنیرِ ، وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی روشنی‌بخشت ، و فرمان‌روایی دیرینه‌ات؛ ای زنده؛ ای پایدار؛ به واسطه آن نامت از تو درخواست می‌کنم که أَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِکَ الَّذی یَصْلُحُ بِهِ آسمان‌ها و زمین‌ها بدان روشنی یافتند؛ و با آن اسمی از تو درخواست می‌کنم که الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ ، وَیا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ ، مخلوقات پیشین و آیندگان با آن صالح و شایسته می‌گردند و اصلاح می‌شوند؛ ای زنده پیش از هر زنده؛ ای زنده پس از هر زنده؛ وَیا حَیّاً حینَ لا حَیَّ ، وَیا مُحْیِیَ الْمَوْتی ، وَیا حَیُّ لا إِلهَ إِلّا ای زنده، آن گاه که زنده‌ای وجود نداشت؛ ای زنده‌کننده مردگان؛ ای زنده که جز تو دعای الحاح از امام صادق علیه السلام...
أَنْتَ ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ . أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ معبودی وجود ندارد؛ ای زنده؛ ای پایدار؛ از تو درخواست می‌کنم بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَارْزُقْنی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ محمّد درود بفرستی ، و از آن جا که گمان آن را داشتم، و از آن جا که فکرش را هم نمی‌کنم، رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً ، وَأَنْ تُفَرِّجَ عَنِّی کُلَّ غَمٍّ وَهَمٍّ ، وَأَنْ روزی و نصیب فراوان و حلال و پاکیزه‌ای به من برسانی، و تمام اندوه‌ها و مشکلات و گرفتاری‌ها را از من برطرف فرمایی، تُعْطِیَنی ما أَرْجُوهُ وَ امُلُهُ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(10)
و آن چه امید و آرزویش را دارم به من عطا کنی ؛ به راستی تو بر هر چیزی توانایی .

4دعای الحاح از امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه

ابو نعیم انصاری می‌گوید : در مکّه ، کنار رکن مستجار بودم و گروهی از طایفه مقصّره نیز حضور داشتند . محمودی و علاّن کلینی و ابو هیثم دیناری و ابو جعفر احول همدانی در میان آنان بودند و در مجموع حدود سی نفر بودند و جز محمّد بن قاسم علوی عقیقی ، شیعه مخلصی در بین‌شان نمی‌شناختم .
روز ششم ذیحجّه سال 293 هجری بود که در آن جا بودیم ، ناگهان جوانی که مشغول طواف بود و با دو پارچه احرام بسته بود و کفش‌هایش را در دست داشت ، به طرف ما آمد که هیبت و شکوهش ما را گرفت و بی‌اختیار از جا برخاستیم ؛ همه ما بدون استثنا از جا برخاستیم و بر او سلام کردیم ؛ آن گاه نشست و به طرف راست و چپ نگریست و فرمود :
آیا می‌دانید ، امام صادق علیه السلام در دعای الحاح ) اصرار ( چه می‌گفت ؟
گفتیم : چه می‌گفت ؟
فرمود : ایشان چنین می‌گفتند :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی بِهِ تَقُومُ السَّمآءَ ، وَبِهِ تَقُومُ بار الها ؛ همانا من از تو درخواست می‌کنم به آن نام مقدّست که آسمان با آن برپاست و زمین با آن برپاست، الْأَرْضَ، وَبِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ ، وَبِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ ، و حقّ و باطل را به سبب آن از هم جدا می‌کنی، و پراکنده‌ها را با آن گرد می‌آوری، وَبِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْمُجْتَمَعِ ، وَبِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِّمالِ ، وَزِنَةَ و با آن بین گردآمده‌ها جدایی می‌افکنی، و تعداد سنگریزه‌ها را به شماره درمی‌آوری؛ و وزن الْجِبالِ ، وَکَیْلَ الْبِحارِ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ کوه‌ها و پیمانه دریاها را می‌دانی؛ می‌خواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، و در تَجْعَلَ لی مِنْ أَمْری فَرَجاً وَمَخْرَجاً .(11)
کار من گشایش و گریزگاهی قرار دهی .
در کتاب »الجُنّة الواقیة« روایت می‌کند که امام عصر ارواحنا فداه فرموده‌اند : امام صادق علیه السلام این دعا را هر روز صبح می‌خواندند .(12)

5دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از نماز واجب به نقل از حضرت بقیّة اللَّه اواحنا فداه

دعای حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام
ابو نعیم انصاری می‌گوید : سپس آن جوان برخاست و به طواف کنندگان پیوست ؛ ما به خاطر برخاستن ایشان برخاستیم و فراموش کردیم نامش را بپرسیم .
فردای آن روز نیز در همان وقت ، از طواف به سمت ما آمد ؛ ما همانند روز گذشته بدون اختیار برخاستیم . وی در آن میان نشست و به راست و چپ نگریست و فرمود :
آیا می‌دانید امیرالمؤمنین علیه السلام پس از نمازهای واجب چه می‌گفت ؟
گفتیم : چه می‌گفت ؟ فرمود : می‌گفت :
أَللَّهُمَّ إِلَیْکَ رُفِعَتِ الْأَصْواتُ ، ] وَدُعِیَتِ الدَّعَواتُ [ ، وَلَکَ عَنَتِ بار الها ؛ صداها، تنها به سوی تو بالا برده می‌شود ]و دعاها خوانده می‌شود[ و روی‌ها تنها الْوُجُوهُ ، وَلَکَ خَضَعَتِ الرِّقابُ ، وَإِلَیْکَ التَّحاکُمُ فِی الْأَعْمالِ ، یا برای تو خوار و فروتن شد، و گردن‌ها تنها در برابر تو خمیده می‌شوند، و حکومت و داوری در کارها تنها به سوی تو است . ای خَیْرَ مَسْؤُولٍ وَخَیْرَ مَنْ أَعْطی ، یا صادِقُ یا بارِئُ ، یا مَنْ بهترین درخواست شونده و بهترین کسی که چیزی عطا می‌کند؛ ای راستگو؛ ای ایجاد کننده؛ ای کسی که لایُخْلِفُ الْمیعادَ ، یا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعآءِ وَتَکَفَّلَ بِالْإِجابَةِ . یا مَنْ برخلاف وعده عمل نمی‌کند؛ ای کسی که دستور به دعا کردن داد، و خودش نیز برآوردن دعا را به عهده گرفت ؛ ای کسی که قالَ » اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ «(13) ، یا مَنْ قالَ » وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی گفت: »مرا بخوانید؛ پاسخ مثبت به شما می‌دهم« ، ای کسی که فرمود: »و هنگامی که بندگانم عَنّی فَإِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی در مورد من از تو پرسیدند )بگو:( همانا من نزدیک هستم، دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند پاسخ می‌دهم؛ پس، از من وَلْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ «(14) ، یا مَنْ قالَ » یا عِبادِیَ الَّذینَ درخواست اجابت کنند، و به من ایمان آورند؛ شاید به راه نیک و درست درآیند« . ای کسی که گفت : »ای بندگان من که أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ در مورد خویشتن زیاده‌روی کردند؛ از رحمت الهی نومید مشوید؛ )زیرا( واقعیّت آن است که خداوند، الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ «(16). (15)
تمام گناهان را می‌بخشد ؛ همانا ، او بخشنده مهربان است« .
در »بحار الأنوار« آمده است ) که ادامه این دعا چنین است ( :
لَبَّیْکَ وَسَعْدَیْکَ، ها أَنَا ذا بَیْنَ یَدَیْکَ، اَلْمُسْرِفُ عَلی نَفْسی، وَأَنْتَ خدایا ؛ دعوتت را شنیدم و پاسخ می‌گویم این منم که در پیش رویت هستم؛ همان که در مورد خویشتن زیاده‌روی کرده است؛ در الْقآئِلُ »لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً« .(17) حالی که تو می‌فرمایی : »از رحمت الهی نومید مشوید؛ )زیرا( واقعیّت آن است که خداوند، تمام گناهان را می‌بخشد«.

6دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در سجده شکر به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه

)در ادامه روایت پیشین آمده است :( آن گاه - پس از این دعا - به سمت راست و چپ نگریست و فرمود :
آیا می‌دانید امیرالمؤمنین علیه السلام در سجده شکر چه می‌گفت ؟
گفتیم: چه می‌گفت ؟
فرمود : می‌گفت :
یا مَنْ لایَزیدُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ إِلّا جُوداً وَکَرَماً، یا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ ای کسی که اصرار اصرار کنندگان، تنها سخاوت‌مندی و کرامت او را افزون می‌کند؛ ای کسی که گنجینه‌های السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ، یا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ ما دَقَّ وَجَلَّ ، لاتَمْنَعُکَ آسمان‌ها و زمین برای اوست؛ ای کسی که گنجینه‌ها و ذخیره‌گاه‌های هر چیز کوچک و بزرگ برای اوست؛ )به خوبی می‌دانم که( إِسآءَتی مِنْ إِحْسانِکَ إِلَیَّ . إِنّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَفْعَلَ بی ما أَنْتَ دعای سجده امام سجّاد علیه السلام ...
بدرفتاری من، از احسان و نیکی تو به سوی من جلوگیری نمی‌کند. در واقع، من از تو درخواست می‌کنم آن چنان‌که شایسته و بایسته مقام توست أَهْلُهُ ، وَأَنْتَ أَهْلُ الْجُودِ وَالْکَرَمِ وَالْعَفْوِ یا رَبَّاهُ یا اَللَّهُ ، إِفْعَلْ بی با من رفتار کنی؛ این نیز روشن است که شایسته و بایسته مقام تو، سخاوت‌مندی و کرامت و عفو و بخشش است؛ پروردگارا؛ خدایا؛ آن گونه که 1 . بحار الأنوار : 27/86 .
ما أَنْتَ أَهْلُهُ ، فَأَنْتَ قادِرٌ عَلَی الْعُقُوبَةِ وَقَدِ اسْتَحْقَقْتُها، لا حُجَّةَ شایسته مقام توست با من رفتار کن؛ تو می‌توانی مجازات کنی و من به راستی سزاوار عقوبتم هیچ حجّت و دلیلی نیز ندارم )که لی ، وَلا عُذْرَ لی عِنْدَکَ ، أَبُوءُ إِلَیْکَ بِذُنُوبی کُلِّها ، وَأَعْتَرِفُ بِها دفاع از خود کنم(؛ و هیچ عذر و بهانه‌ای نیز نزد تو نمی‌توانم بیاورم تمام گناهانم را در پیشگاهت آورده به همه آن‌ها اعتراف می‌کنم کَیْ تَعْفُوَ عَنّی ، وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّی ، بُؤْتُ إِلَیْکَ بِکُلِّ ذَنْبٍ به خاطر این که مرا عفو کنی؛ این در حالی است که تو از من بهتر می‌دانی چه گناهانی کرده‌ام . تک تک أَذْنَبْتُهُ ، وَبِکُلِّ خَطیئَةٍ أَخْطَأْتُها ، وَبِکُلِّ سَیِّئَةٍ عَمِلْتُها ، یا رَبِّ گناهان، تک تک اشتباهات و تک تک بدرفتاری‌هایم را که انجام داده‌ام ، به آن اعتراف و اقرار می‌کنم ؛ ای پروردگارا ؛ اغْفِرْ لی وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَکْرَمُ .(18) مرا ببخش؛ رحم کن؛ بگذر از تمام چیزهایی که می‌دانی؛ در واقع این تویی که عزّت‌مندترین و با کرامت‌ترین هستی .

7دعای سجده امام سجّاد علیه السلام در مسجد الحرام به نقل از حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه

اشاره

)در ادامه حدیث پیشین( ابو نعیم )انصاری( می‌افزاید : آن شخص برخاست و به طواف مشغول شد و ما دوباره به احترام ایشان برخاستیم .
فردای آن روز و در همان وقت، دوباره تشریف آورد و ما برای استقبال از ایشان - همانند روزهای گذشته - برخاستیم و احترام کردیم ؛ در میانه مجلس نشست و به راست و چپ نگاه کرد و فرمود :
حضرت امام علیّ بن الحسین سیّد العابدین علیه السلام در سجده‌اش در این مکان - آن گاه به سوی سنگی که در طرف ناودان بود اشاره فرمود - می‌گفت :
عُبَیْدُکَ بِفِنآئِکَ ، ] فَقیرُکَ بِفِنآئِکَ [ ، مِسْکینُکَ بِبابِکَ ، أَسْأَلُکَ ما بنده کوچکت به درگاهت آمده است؛ ]نیازمندت به درگاهت آمده است[؛ بیچاره‌ات بر درت است؛ از تو درخواست می‌کنم آنچه را 1 . کمال الدین : 471 ، دلائل الإمامة : 544 .
لایَقْدِرُ عَلَیْهِ سِواکَ .
که جز تو، توان )انجام( آن را نداشته باشد .
دوباره به راست و چپ نگاه کرد و به محمّد بن قاسم علوی نگریست و فرمود :
ای محمّد بن قاسم ؛ تو در مسیر صحیحی هستی إن شاء اللَّه .
آن گاه برخاست و به طواف مشغول شد . هر یک از ما دعاهایی را که بیان فرمود یاد گرفتیم ، ولی همگی فراموش کردیم در مورد او باهم صحبت کنیم مگر در روز آخر .
محمودی به ما گفت : ای دوستان؛ آیا این مرد را می‌شناسید ؟ گفتیم : نه .
گفت : به خدا سوگند ، این صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه است .
گفتیم : از کجا این مطلب را می‌گویی ، ای ابو علی !؟
وی گفت که: مدّت‌ها است در آنجا مانده و پروردگار را می‌خواند و درخواست می‌کند که صاحب الأمر ارواحنا فداه را به او نشان دهد و هفت سال است به این کار ادامه داده است .
)وی افزود :( در شامگاه روز عرفه ، ناگهان همین شخص را دیدم دعایی را خواند. از او پرسیدم: این دعا از چه کسی است ؟
فرمود : از مردم . گفتم از کدام مردم ؛ عرب یا عجم ؟
فرمود : عرب . عرض کردم : از چه طایفه‌ای از آن‌ها ؟
فرمود : از باشرافت‌ترین و والاترین آن‌ها .
گفتم : مقصودت کیست ؟
فرمود : بنی هاشم .
گفتم : کدام یک از بنی هاشم ؟

حکایت دعای عبرات

فرمود : از برترین و بلند مرتبه‌ترین‌شان .
گفتم : یعنی کدام‌شان ؟
فرمود : کسی که سرهای کفّار را می‌شکافت و به فقرا غذا می‌داد ، و در نیمه‌های شب که مردم خواب بودند به نماز می‌ایستاد .
با این سخنان متوجّه شدم که او از فرزندان حضرت علی علیه السلام است و بدین جهت نسبت به او محبّت پیدا کردم ، ولی در حالی که در پیش رویم بود او را گم کردم ؛ نفهمیدم به آسمان بالا رفت یا به زمین وارد شد . از مردمی که در اطرافش بودند پرسیدم : آیا این شخص علوی را می‌شناسید ؟
گفتند : آری ؛ هر سال با پای پیاده و به همراه ما به سفر حج می‌آید .
گفتم: سبحان اللَّه؛ به خدا سوگند ، اثری از پیاده‌روی در او مشاهده نکردم . پس از آن به مزدلفه رفتم و بسیار اندوهگین شدم که چرا از او جدا شدم .
آن شب به خواب رفتم و در عالم خواب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که فرمود : ای محمّد؛ به خواسته مهمّ خود که دنبالش می‌گشتی رسیدی و او را مشاهده کردی .
گفتم : ای آقای من ؛ چه کسی را می‌گویی ؟
فرمود : همان که امشب او را دیدی ؛ او امام زمان شما بود .(19)
حکایت دعای عبرات
علاّمه حلّی رحمه الله در آخر کتاب »منهاج الصلاح« در مورد دعای عبرات می‌فرماید : این دعای مشهوری است که از امام صادق جعفر بن محمّد علیهما السلام روایت شده است .
سیّد سعادت‌مند جناب رضی الدین محمّد بن محمّد بن محمّد آوی قدس سره در مورد این دعا جریانی دارد که مشهور است و یکی از فضلا در حاشیه آن دعا نوشته است :
مولای سعادتمند جناب فخرالدین محمّد بن شیخ جمال‌الدین از پدر بزرگوارش، از جدّ فقیهش یوسف ، از همان سید رضی الدین روایت می‌کند که فرمود :
مدّتی طولانی در زندان یکی از فرمانداران سلطان جرماغون گرفتار بود و به شدت در تنگنا و سختی به سر می‌برد . تا آن که در خواب ، جانشین شایسته پیامبر ، یعنی صاحب الزمان ارواحنا فداه را زیارت کرد و با گریه عرضه داشت : ای مولای من؛ برای نجات من از دست این ستمکاران ، نزد خدا شفاعت کن .
فرمود : دعای عبرات را بخوان .
گفت : دعای عبرات چیست ؟
فرمود: در کتاب مصباح تو هست .
عرض کرد: ای مولای من؛ در کتاب مصباح من نیست.
فرمود : در مصباح نگاه کن آن را می‌یابی .
وی از خواب بیدار شد و نماز صبح را گزارد و کتاب مصباح را گشود، و دید که در بین برگ‌های کتاب ، برگی قرار داده شده که دعای عبرات روی آن نوشته شده است ؛ و این دعا را چهل بار خواند .
فرماندار یادشده دو همسر داشت؛ یکی عاقل و دارای تدبیر در امور بود، و همین زن نزد فرماندار از اعتماد ویژه‌ای برخوردار بود .
نوبت این زن شد و فرماندار نزد او آمد. زن به او گفت: آیا یکی از فرزندان امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام را زندانی کرده‌ای؟
دعای عبرات
گفت : چرا چنین سؤالی می‌پرسی ؟
زن گفت : شخصی را دیدم که گویا نور خورشید از چهره‌اش می‌درخشید با دو انگشتش حلقوم مرا گرفت و گفت : می‌بینم شوهرت فرزند مرا زندانی کرده است ، و در آب و غذا به او سخت‌گیری می‌کند !؟ گفتم : شما کیستید ، ای سرور من ؟
فرمود : من علیّ بن ابی طالب علیه السلام هستم ؛ به همسرت بگو : اگر فرزندم را آزاد نکند ، به طور حتم خانه‌اش را ویران می‌کنم .
این خواب تأثیر زیادی در حاکم گذاشت و گفت : من از این جریان بی‌خبرم ؛ آن گاه ، نمایندگان خود را فرا خواند و پرسید : آیا کسی را زندانی کرده‌اید ؟
گفتند : همان پیرمرد علوی که دستور دادی او را بگیریم .
گفت : رهایش کنید ، و اسبی به او بدهید تا بر آن سوار شود و راه را نیز به او نشان دهید تا به خانه‌اش برود . )پایان داستان(
سیّد بزرگوار جناب علیّ بن طاووس رحمه الله در آخر کتاب »مهج الدعوات« آورده است : از جمله آن‌ها ، جریانی است که دوست و برادر عزیزم جناب محمّد بن محمّد بن قاضی آوی - که خدای بزرگ بر خوشبختی‌اش بیفزاید و عاقبت به خیرش کند - برایم بازگو کرد و جریان شگفت و بی‌نظیری در آن مورد گفت .
جریان از این قرار است : حادثه‌ای برای ایشان پیش آمده بود، تا آن‌که این دعا را دید که در برگ‌هایی نوشته شده است و در کتابش قرار گرفته است )با این که این کاغذها را او در کتابش نگذاشته بود(. از روی آن برگ‌ها نسخه‌برداری کرد و پس از بازنویسی ، نسخه اصلی که یافته بود گم شد .
ایشان در ادامه ، دعا را بیان کرده و نسخه دیگری از طریقی دیگر نیز ذکر کرده است که با این نسخه تفاوت دارد . (20)

8دعای عبرات (21)

ما ، در این جا »دعای عبرات« را از کتاب »بلد الأمین« مرحوم کفعمی اعلی اللَّه مقامه نقل می‌کنیم ، ایشان فرموده است :
این ، دعایی بزرگ و با ارزش است که از امام قائم صلوات اللَّه علیه روایت شده است و در امور مهمّ و مشکلات بزرگ خوانده می‌شود ؛ این دعا را »دعای عبرات« نامیده‌اند . ) و دعا این است : (
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ یا راحِمَ الْعَبَراتِ ، وَیا کاشِفَ الزَّفَراتِ ، أَنْتَ بار الها ؛ از تو درخواست می‌کنم ای رحم کننده بر قطرات اشک‌ها و ای برطرف کننده سوز دل‌ها ؛ تو الَّذی تَقْشَعُ سَحابَ الْمِحَنِ ، وَقَدْ أَمْسَتْ ثِقالاً ، وَتَجْلُو ضَبابَ کسی هستی که ابرهای محنت و اندوه را پراکنده می‌کنی در حالی که بسیار سنگین و پربار شده‌اند؛ و ابرهای فتنه را در حالی الْفِتَنِ ، وَقَدْ سَحَبَتْ أَذْیالاً ، وَتَجْعَلُ زَرْعَها هَشیماً ، وَبُنْیانَها که دامن بر زمین کشیده‌اند برطرف می‌کنی، و کشته آنها را خشک و شکننده قرار می‌دهی، و پایه‌اش را نابود و منهدم می‌گردانی، هَدیماً ، وَعِظامَها رَمیماً ، وَتَرُدُّ الْمَغْلُوبَ غالِباً ، وَالْمَطْلُوبَ و استخوان‌هایش را پوسیده می‌کنی، و شکست خورده را پیروز می‌گردانی، و طلب‌شده را طالِباً ، وَالْمَقْهُورَ قاهِراً ، وَالْمَقْدُورَ عَلَیْهِ قادِراً . فَکَمْ مِنْ عَبْدٍ طلب‌کننده می‌گردانی؛ و کسی را که بر او چیره شده‌اند چیره‌شونده می‌گردانی، و کسی را که بر او توانایی و قدرت داشته‌اند، قدرتمند می‌کنی. چه ناداکَ رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ، فَفَتَحْتَ لَهُ مِنْ نَصْرِکَ أَبْوابَ بسیار بنده‌ای که تو را ندا داد و عرض کرد: پروردگارا ؛ واقعیّت آن است که من شکست خورده‌ام؛ پس، مرا یاری کن . و تو برای یاری‌کردنش درهای السَّمآءِ بِمآءٍ مُنْهَمِرٍ ، وَفَجَّرْتَ لَهُ مِنْ عَوْنِکَ عُیُوناً ، فَالْتَقَی الْمآءُ آسمان را با آبی ریزان باز کردی؛ و چشمه‌هایی از مددکاری خود برای او گشودی ، پس آب عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ، وَحَمَلْتَهُ مِنْ کِفایَتِکَ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ ، بر امری که مقّدر شده و اندازه‌گیری شده پیوست؛ و او را از کفایت خودت بر چیزی که دارای تخته‌ها و میخ‌ها است )کشتی( سوار کردی . رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ سه مرتبه تکرار شود . رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ پروردگارا ؛ من شکست خورده‌ام ؛ پس یاری کن . پروردگارا ؛ بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَافْتَحْ لی مِنْ نَصْرِکَ أَبْوابَ السَّمآءِ بِمآءٍ مُنْهَمِرٍ ، و آل محمّد درود بفرست، و در یاری من درهای آسمانت را با آبی ریزان بگشا، وَفَجِّرْ لی مِنْ عَوْنِکَ عُیُوناً لِیَلْتَقِیَ مآءُ فَرَجی عَلی أَمْرٍ قَدْ و چشمه‌هایی از مددکاری خود برای من بگشا تا ملاقات کند مایه فرج و گشایش بر امری که قُدِرَ ، وَاحْمِلْنی یا رَبِّ مِنْ کِفایَتِکَ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ . یا تقدیر شده ، مرا نیز از کفایت خودت بر چیزی که دارای تخته‌ها و میخ‌ها است )کشتی( سوار کن . ای مَنْ إِذا وَلَجَ الْعَبْدُ فی لَیْلٍ مِنْ حَیْرَتِهِ یَهیمُ ، وَلَمْ یَجِدْ لَهُ صَریخاً کسی که وقتی بنده در شب وارد شود که از تحیّر سرگردان گردد، و هیچ فریادرسی یَصْرُخُهُ مِنْ وَلِیٍّ وَلا حَمیمٍ ، وَجَدَ یا رَبِّ مِنْ مَعُونَتِکَ صَریخاً از دوست و خویشاوند برای فریادرسی‌اش نیابد؛ ای پروردگار؛ کمک تو را مُغیثاً ، وَوَلِیّاً یَطْلُبُهُ حَثیثاً ، یُنْجیهِ مِنْ ضیقِ أَمْرِهِ وَحَرَجِهِ ، فریادرس خود می‌یابد و یار و سرپرستی که شتابان او را طلب می‌کند تا او را از گرفتاری و رنجش نجات بخشد وَیُظْهِرُ لَهُ أَعْلامَ فَرَجِهِ . أَللَّهُمَّ فَیا مَنْ قُدْرَتُهُ قاهِرَةٌ ، وَ ایاتُهُ و نشانه‌های گشایش و راحتی را برایش آشکار کند . بار الها ؛ ای کسی که توانش نیرومند و پیروز، ونشانه‌هایش باهِرَةٌ ، وَنَقِماتُهُ قاصِمَةٌ لِکُلِّ جَبَّارٍ ، دامِغَةٌ لِکُلِّ کَفُورٍ خَتَّارٍ ، آشکار و روشن است، و انتقامش تمام جبّاران و سرکشان را هلاک می‌کند، و هر کافر مکّار و حیله‌گر را از بین می‌برد؛ صَلِّ یا رَبِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَانْظُرْ إِلَیَّ یا رَبِّ نَظْرَةً بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و - ای پروردگار ؛ - به من نگاه کن نگاهی مِنْ نَظَراتِکَ رَحیمَةً ، تَجْلی بِها عَنّی ظُلْمَةً عاکِفَةً مُقیمَةً مِنْ از نگاه‌های پرمحبّت و مهرت تا برطرف شود تاریکی پایدار و دیرینه‌ای را که مرا گرفتار کرده است ؛ عاهَةٍ جَفَّتْ مِنْهَا الضُّروُعُ ، وَتَلِفَتْ مِنْهَا الزُّرُوعُ ، وَانْهَمَلَتْ مِنْ از قبیل آفتی که از آن سینه‌ها بخشکد، و کشت و زرع‌ها تباه گردد ، و أَجْلِهَا الدُّمُوعُ ، وَاشْتَمَلَ لَها عَلَی الْقُلُوبِ الْیَأْسُ ، وَخَرَّتْ بِسَبَبِهَا خاطر آن اشک‌ها سرازیر گردد، و ناامیدی بر قلب‌ها احاطه کند ، و به سبب آن الْأَنْفاسُ . إِلهی فَحِفْظاً حِفْظاً لِغَرآئِسَ غَرْسُها بِیَدِ الرَّحْمانِ ، نفَس‌ها بند آید . بار خدایا ؛ درخت‌هایی را که با دست خدای مهربان نشانده شده، وَشُرْبُها مِنْ مآءِ الْحَیَوانِ ، وَنَجاتُها بِدُخُولِ الْجِنانِ ، أَنْ تَکُونَ و با آب زندگی‌بخش آبیاری شده، و با ورود به بهشت نجات می‌یابد، حفظ کن بِیَدِ الشَّیْطانِ تُحَزُّ ، وَبِفَأْسِهِ تُقْطَعُ وَتُجَزُّ . إِلهی فَمَنْ أَوْلی مِنْکَ و نگه دار که به دست شیطان بریده نشود و با تَبر او تکّه‌تکّه نشود . بار خدایا ؛ چه کسی سزاوارتر از توست بِأَنْ یَکُونَ عَنْ حَریمِکَ دافِعاً ، وَمَنْ أَجْدَرُ مِنْکَ بِأَنْ یَکُونَ عَنْ برای این که از حریم خود دفاع کند؟ و چه کسی شایسته‌تر از توست برای این که حِماکَ حارِساً وَمانِعاً . إِلهی إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ هالَ فَهَوِّنْهُ ، وَخَشُنَ حراست و نگهبانی از نزدیکان خود را بر عهده گیرد؟ خدای من؛ کار مشکل شده است، پس آسانش گردان؛ و کارها سخت و خشن شده‌اند، پس فَأَلِنْهُ ، وَإِنَّ الْقُلُوبَ کاعَتْ فَطَمِّنْها ، وَالنُّفُوسَ ارْتاعَتْ فَسَکِّنْها . آنها را به نرمی و ملایمت بگرایان؛ دل‌ها، سست و لرزان شده است، آنها را آرام گردان؛ و نفس‌ها )جانها( دچار ترس و دلهره شده‌اند، پس آنها را به إِلهی إِلهی تَدارَکْ أَقْداماً زَلَّتْ ، وَأَفْکاراً فی مَهامَةِ الْحَیْرَةِ آرامش و سکون برسان . خدایا؛ خدایا؛ قدم‌های لغزان را دریاب؛ اندیشه‌های گم‌شده در سرگردانی‌ها را دریاب ضَلَّتْ ، بِأَنْ رَأَتْ جَبْرَکَ عَلی کَسیرِها ، وَإِطْلاقَکَ لِأَسیرِها ، که ببینند شکست‌شان را جبران کرده‌ای، و اسیران‌شان را آزاد کرده‌ای، وَإِجارَتَکَ لِمُسْتَجیرِها أَجْحَفَ الضُّرُّ بِالْمَضْرُورِ ، وَلَبَّی داعیهِ و پناه‌جویان‌شان را پناه ده، که بیچارگی بیش از توان و طاقت به خسارت‌دیده ضرر وارد کرده ، و فراخوان خود را بِالْوَیْلِ وَالثُّبُورِ . فَهَلْ یَحْسُنُ مِنْ عَدْلِکَ یا مَوْلایَ أَنْ تَدَعَهُ با وای و ناله پاسخ داده . ای مولای من؛ آیا از عدل تو نیکو است کسی را که فَریسَةَ الْبَلاءِ وَهُوَ لَکَ راجٍ ، أَمْ هَلْ یَجْمُلُ مِنْ فَضْلِکَ أَنْ به تو امیدوار است طعمه بلا گردانی؟! یا از فضل تو زیباست یَخُوضَ لُجَّةَ الْغَمَّآءِ وَهُوَ إِلَیْکَ لاجٍ . مَوْلایَ لَئِنْ کُنْتُ لا أَشُقُّ کسی را که به تو پناهنده شده است در گرداب غم و غصّه فرو رود؟! ای مولای من؛ اگر چه من برای عَلی نَفْسی فِی التُّقی ، وَلا أَبْلُغُ فی حَمْلِ أَعْبآءِ الطَّاعَةِ مَبْلَغَ رعایت پرهیزگاری و تقوا بر خود سخت نگرفته‌ام، و آن چنان که موجب رضایت تو شود به فرمان‌برداریت نپرداخته‌ام، الرِّضی ، وَلا أَنْتَظِمُ فی سِلْکِ قَوْمٍ رَفَضُوا الدُّنْیا فَهُمْ خُمْصُ و در زمره گروهی درنیامده‌ام که دنیا را رها کرده‌اند و در نتیجه الْبُطُونِ مِنَ الطَّوی ، ذُبْلُ الشِّفاهِ مِنَ الظَّمآءِ ، وَعُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ شکم‌های‌شان از گرسنگی تو رفته است و از تشنگی لب‌های‌شان خشک شده است و چشمان‌شان از الْبُکآءِ ، بَلْ أَتَیْتُکَ بِضَعْفٍ مِنَ الْعَمَلِ ، وَظَهْرٍ ثَقیلٍ بِالْخَطایا گریه رنجور شده است؛ )بلکه( در عمل و رفتارهای دینی ضعیف بوده‌ام، و پشتم از بار گناهان وَالزَّلَلِ ، وَنَفْسٍ لِلرَّاحَةِ مُعْتادَةٍ ، وَلِدَواعِی الشَّهْوَةِ مُنْقادَةٍ . أَما و لغزش‌ها سنگین شده ، و روانم را به راحتی و خوشی عادت داده‌ام، و تسلیم انگیزه‌های شهوت هستم ، با این وجود ، یَکْفینی یا رَبِّ وَسیلَةً إِلَیکَ ، وَذَریعَةً لَدَیْکَ ، أَنَّنی لِأَوْلِیآءِ ای پروردگار من ؛ آیا از جهت وسیله و واسطه و سبب که به سوی تو راه پیدا کنم کافی نیست که من ، ارادتمند دینِکَ مُوالٍ ، وَفی مَحَبَّتِهِمْ مُغالٍ ، وَلِجِلْبابِ الْبَلاءِ فیهِمْ لابِسٌ ، اولیا و سرپرستان دینت هستم، و در دوستی‌شان سعی فراوان می‌کنم، و لباس بلا را در مورد ایشان بر تن می‌کنم . وَلِکِتابِ تَحَمُّلِ الْعَنآءِ بِهِمْ دارِسٌ . أَما یَکْفینی أَنْ أَرُوحَ فیهِمْ و کتاب تحمّل سختی را به سبب آنان فراگیرنده‌ام . آیا برایم بس نیست که به خاطر آن بزرگواران مَظْلُوماً ، وَأَغْدُوَ مَکْظُوماً ، وَأَقْضِیَ بَعْدَ هُمُومٍ هُمُوماً ، وَبَعْدَ مظلوم واقع شده‌ام، و سکوت کرده‌ام و خشم خود را باز داشته‌ام، و پیوسته گرفتار اندوه هستم؟ و از شدّت وُجُومٍ وُجُوماً ، أَما عِنْدَکَ یا مَوْلایَ بِهذِهِ حُرْمَةٌ لاتُضَیَّعُ ، وَذِمَّةٌ ترس پیوسته گرفتار خاموشی‌ام ؟ ای مولای من ؛ آیا این باعث نمی‌شود که برای من حرمتی باشد که ضایع نشود و تباه نگردد، و بِأَدْناها تُقْتَنَعُ ، فَلِمَ لاتَمْنَعُنی یا رَبِّ وَها أَنَا ذا غَریقٌ ، وَتَدَعُنی باعث حقّی شود که هر چند کم باشد ولی نجات‌بخش است؟ ای پروردگار من ؛ می‌بینی که من غرق شده‌ام پس چرا از غرق‌شدن نگاهم نمی‌داری؟ هکَذا وَأَنَا بِنارِ عَدُوِّکَ حَریقٌ . مَوْلایَ أَتَجْعَلُ أَوْلِیآءَکَ لِأَعْدآءِکَ می‌بینی که با آتشی که دشمنت افروخته است آتش گرفته‌ام، )پس چرا مرا این گونه رها می‌کنی؟( مولای من؛ آیا دوستانت را جلوی دشمنانت طَرآئِدَ ، وَلِمَکْرِهِمْ مَصآئِدَ ، وَتُقَلِّدُهُمْ مِنْ خَسْفِهِمْ قَلائِدَ ، وَأَنْتَ می‌اندازی؟ و آن‌ها را گرفتار مکر و حیله‌شان قرار می‌دهی؟ و از خواری و فرومایگی آنان ، حلقه‌ای بر گردن ایشان می‌افکنی؟ در مالِکُ نُفُوسِهِمْ ، أَنْ لَوْ قَبَضْتَها جَمَدُوا ، وَفی قَبْضَتِکَ مَوادُّ حالی که صاحب‌اختیار جان همه‌شان تویی ، به گونه‌ای که اگر جان‌شان را بگیری جماد و بی‌جان می‌گردند؛ از طرفی مایه أَنْفاسِهِمْ ، أَنْ لَوْ قَطَعْتَها خَمَدُوا ، فَما یَمْنَعُکَ یا رَبِّ أَنْ تَکُفَّ نفس‌کشیدن‌شان در دست توست، و اگر آن را قطع کنی می‌میرند؛ پس - پروردگار من ؛ - چه چیزی مانع جلوگیری تو بَأْسَهُمْ ، وَتَنْزِعَ عَنْهُمْ مِنْ حِفْظِکَ لِباسَهُمْ ، وَتُعَرّیهِمْ مِنْ سَلامَةٍ از بدرفتاری آن‌هاست، تا لباس نگهبانی خودت را از تن‌شان بیرون کنی، و سلامتی را که به واسطه آن بِها فی أَرْضِکَ یَسْرَحُونَ ، وَفی مَیْدانِ الْبَغْیِ عَلی عِبادِکَ در زمین تو می‌گردند از آن‌ها بگیری؛ همان سلامتی که به واسطه آن در میدان تجاوز و ستم بر بندگانت یَمْرَحُونَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَدْرِکْنی وَلَمَّا با تکبّر و خودپسندی راه می‌روند؟! بار الها؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و مرا دریاب تا یُدْرِکْنِی الْغَرَقُ ، وَتَدارَکْنی وَلَمَّا غَیَّبَ شَمْسِیَ الشَّفَقُ ، إِلهی کَمْ غرق نشده‌ام؛ پیش از آن‌که خورشید عمرم غروب شود و غروب زندگانیم فرا رسد مرا تدارک کن . خدای من؛ مِنْ خآئِفٍ إِلْتَجَئَ إِلی سُلْطانٍ فَابَ عَنْهُ مَحْفُوظاً بِأَمْنٍ وَأَمانٍ ، چه بسیار ترسان‌هایی که به پادشاهی پناه برده‌اند و با امنیّت و ایمنی از پیش آن پادشاه بازگشتند؛ أَفَأَقْصُدُ یا رَبِّ أَعْظَمَ مِنْ سُلْطانِکَ سُلْطاناً ، أَمْ أَوْسَعَ مِنْ پروردگار من ؛ آیا باعظمت‌تر از سلطنت و قدرت تو سلطانی هست که به طرف او بروم ؟ آیا از إِحْسانِکَ إِحْساناً ، أَمْ أَکْبَرَ مِنِ اقْتِدارِکَ اقْتِداراً ، أَمْ أَکْرَمَ مِنِ احسان تو احسانی فراگیرتر هست ؟ آیا از اقتدار تو اقتداری بزرگ‌تر هست ؟ آیا از انْتِصارِکَ انْتِصاراً ، ما عُذْری یا إِلهی إِذا حَرَمْتَ مِنْ حُسْنِ یاری‌رساندن تو یاری‌رساندنی گرامی‌تر هست ؟ خدای من ؛ اگر تو کسی را که نزدت آمده است از رفتار بزرگوارانه الْکَرامَةِ نآئِلَکَ ، وَأَنْتَ الَّذی لاتُخَیِّبُ امِلَکَ ، وَلاتَرُدُّ سآئِلَکَ . و نیکویت محروم گردانی دیگر من چه عذری دارم؟ البتّه تو هیچ گاه آرزومندت را ناامید و درخواست‌کننده‌ات را رد نمی‌کنی . إِلهی إِلهی أَیْنَ أَیْنَ کِفایَتُکَ الَّتی هِیَ نُصْرَةُ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ خدای من؛ خدای من؛ کجاست، کجاست کفایت و بسندگی تو که یاری‌گر مردم مستضعف است ؟ الْأَنامِ ، وَأَیْنَ أَیْنَ عِنایَتُکَ الَّتی هِیَ جُنَّةُ الْمُسْتَهْدَفینَ بِجَوْرِ کجاست، کجاست عنایت و توجّه تو که سپری نگهبان برای کسانی است که هدف جور و ستم الْأَیَّامِ ، إِلَیَّ إِلَیَّ بِها یا رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ ، إِنّی روزگار قرار می‌گیرند؟ آن را به من بده، آن را به من بده، ای پروردگار من؛ از گروه ستم پیشگان نجاتم بخش؛ واقعیّت آن است که مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ . مَوْلایَ تَری تَحَیُّری فی من بیچاره‌ام، و این در حالی است که تو مهربان‌ترین مهربانان هستی . مولای من؛ سرگردانی مرا در کارهایم می‌بینی، أَمْری ، وَتَقَلُّبی فی ضُرّی ، وَانْطِوایَ عَلی حُرْقَةِ قَلْبی ، وَحَرارَةِ و دست و پا زدن در گرفتاری و بیچارگی‌ام را می‌نگری، و قلب سوخته و آتش گرفته، و گداختگی صَدْری ، فَصَلِّ یا رَبِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَجُدْ لی یا رَبِّ سینه مرا شاهد هستی؛ پس، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و - ای پروردگار ؛ - آن گونه که بِما أَنْتَ أَهْلُهُ فَرَجاً وَمَخْرَجاً ، وَیَسِّرْ لی یا رَبِّ نَحْوَ الْبُشْری تو شایسته آن هستی برایم گشایشی و گریزگاهی مرحمت کن ، و - ای پروردگار من؛ - راهی روشن به شادمانی فرا رویم بگشای مَنْهَجاً ، وَاجْعَلْ یا رَبِّ مَنْ یَنْصِبُ لِیَ الْحِبالَةَ لِیَصْرَعَنی بِها و رسیدن به آن را برایم آسان کن ، ای پروردگار؛ هر کسی برایم دامی می‌افکند تا با حیله‌اش مرا در آن بیفکند، خودش را صَریعَ ما مَکَرَ ، وَمَنْ یَحْفِرُ لِیَ الْبِئْرَ لِیُوقِعَنی فیها واقِعاً فیما گرفتار دام و حیله‌اش گردان؛ هر کس برایم چاهی می‌کند تا مرا در آن بیندازد، خودش را در آن چاه بینداز؛ حَفَرَ ، وَاصْرِفِ اللَّهُمَّ عَنّی مِنْ شَرِّهِ وَمَکْرِهِ وَفَسادِهِ وَضُرِّهِ ، ما و خدایا ؛ شرّ و مکر و حیله و تباهی و ضرر و زیانش را از من برطرف کن، آن چنان که تَصْرِفُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُتَّقینَ ، وَعَمَّنْ قادَ نَفْسَهُ لِدینِ الدَّیَّانِ ، از پرهیزگاران برطرف می‌کنی؛ و از کسانی که خویشتن را تسلیم محض دین وَمُنادٍ یُنادی لِلْإیمانِ . إِلهی عَبْدُکَ عَبْدُکَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ ، و تسلیم منادی ایمان کرده است ، برطرف می‌کنی. خدای من؛ بنده‌ات؛ بنده‌ات؛ خواهشش را پاسخ بده، ضَعیفُکَ ضَعیفُکَ فَرِّجْ غُمَّتَهُ ، فَقَدِ انْقَطَعَ بِهِ کُلُّ حَبْلٍ إِلّا حَبْلَکَ ، ضعیفت، ناتوانت؛ اندوهش را برطرف کن . هر دستاویزی جز رشته اتّصال تو را از دست داده است، وَتَقَلَّبَ عَنْهُ کُلُّ ظِلٍّ إِلّا ظِلَّکَ . مَوْلایَ دَعْوَتی هذِهِ إِنْ رَدَدْتَها و جز سایه رحمت تو هر سایه‌ای از سرش رفته است . مولای من؛ اگر این خواهش و دعایم را رد کنی ، أَیْنَ تُصادِفُ مَوْضِعَ الْإِجابَةِ ، وَمَخْیَلَتی هذِهِ إِنْ کَذَّبْتَها أَیْنَ پس در کجا به هدف اجابت برسد؟ این خوش گمانی مرا اگر راست مگردانی در کجا به تُلاقی مَوْضِعَ الْإِعانَةِ ، فَلاتَرُدَّ عَنْ بابِکَ مَنْ لایَعْلَمُ غَیْرَهُ باباً ، جایگاه کمک خواهد رسید ؟ پس کسی که جز درگاه تو دری را بلد نیست ، هیچ‌گاه از درگاهت برمگردان ؛ وَلاتَمْنَعْ دُونَ جَنابِکَ مَنْ لایَعْلَمُ سِواهُ جَناباً .
و کسی که جز آستان حضرت تو سراغ ندارد ، از آستان سخاوت‌مندت محروم نفرما . سپس به سجده برو و بگو : إِلهی إِنَّ وَجْهاً إِلَیْکَ فی رَغْبَتِهِ تَوَجَّهَ خَلیقٌ معبود من ؛ اعتقادم بر این است، رویی که با اشتیاق به سوی تو آمده است سزاوار بِأَنْ تُجیبَهُ ، وَإِنَّ جَبیناً لَکَ بِابْتِهالِهِ سَجَدَ حَقیقٌ أَنْ یَبْلُغَ ما قَصَدَ ، پاسخ مثبت توست؛ و پیشانی که با نهایت تضرّع و زاری در برابرت سجده کرده است شایسته است به نیّت و مقصودش برسد؛ وَإِنَّ خَدّاً لَدَیْکَ بِمَسْئَلَتِهِ تَعَفَّرَ جَدیرٌ أَنْ یَفُوزَ بِمُرادِهِ وَیَظْفَرَ ، و گونه‌ای که به خاطر درخواستش، در پیشگاه تو خود را به خاک مالیده است، لایق آن است که با دست‌یابی به آن‌چه اراده کرده است کامیاب و وَها أَنَا ذا یا إِلهی قَدْ تَری تَعْفیرَ خَدّی وَاجْتِهادی فی مَسْئَلَتِکَ پیروز شود؛ ای خدای من؛ این منم که می‌بینی گونه‌ام را بر خاک نهاده‌ام و تلاش و کوششم را برای درخواست از تو، وَجِدّی ، فَتَلَقَّ یا رَبِّ رَغَباتی بِرَحْمَتِکَ قَبُولاً ، وَسَهِّلْ إِلی بکار برده‌ام . ای پروردگار من ؛ به خاطر رحمت و مهربانیت آن چه را مشتاق هستم بپذیر، و مرا با طَلِباتی بِرَأْفَتِکَ وُصُولاً ، وَذَلِّلْ قُطُوفَ ثَمَرَةِ إِجابَتِکَ لی تَذْلیلاً . رأفت و مهربانی ویژه‌ات، به آسانی به آن چه خواستم برسان؛ و چیدن میوه اجابتت را برایم فراهم گردان . إِلهی فَإِذا قامَ ذُو حاجَةٍ بِحاجَتِهِ شَفیعاً ، فَوَجَدْتَهُ مُمْتَنِعَ النَّجاحِ معبود من؛ هنگامی که حاجت‌خواهی برای حاجت و خواسته‌اش شفیعی معرّفی می‌کند، پس می‌یابی او را در حالی که رستگاریش ممتنع است سَهْلَ الْقِیادِ مُطیعاً ، فَإِنّی أَسْتَشْفِعُ إِلَیْکَ بِکَرامَتِکَ ، وَالصَّفْوَةِ مِنْ کسی که به آسانی منقاد و مطیع می‌گردد ، من نیز کرامت و بزرگواریت را، و برگزیدگانت از بین مردم را شفیع می‌گردانم ؛ أَنامِکَ الَّذینَ أَنْشأْتَ لَهُمْ ما تُظِلُّ وَتُقِلُّ ، وَبَرَأْتَ ما یَدُقُّ همان‌هایی که هر آنچه سایه می‌افکند و هر چیز کوچک و بزرگ را برای‌شان خلق کرده‌ای . وَیَجِلُّ . أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِأَوَّلِ مَنْ تَوَّجْتَهُ تاجَ الْجَلالَةِ ، وَأَحْلَلْتَهُ مِنَ به تو تقرّب می‌جویم به واسطه اوّل شخصیّتی که تاج شکوه‌مندی را بر سرش نهادی ، و الْفِطْرَةِ الرُّوحانِیَّةِ مَحَلَّ السُّلالَةِ ، حُجَّتِکَ فی خَلْقِکَ ، وَأَمینِکَ فطرت و سرشت روحانیّت را برایش قرار دادی؛ یعنی حجّت و دلیل آشکار تو در آفریدگانت، و امین تو عَلی عِبادِکَ ، مُحَمَّدٍ رَسُولِکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَبِمَنْ جَعَلْتَهُ بر بندگانت، حضرت محمّد، فرستاده‌ات - که درود خدا بر او و آل او باد - را شفیع گردانیدم . هم چنین شفیع خود را کسی قرار دادم لِنُورِهِ مُغْرَباً ، وَعَنْ مَکْنُونِ سِرِّهِ مُعْرِباً ، سَیِّدِ الْأَوْصِیآءِ وَإِمامِ که برای نور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پگاه است؛ و کسی که راز پوشیده آن حضرت را به گونه‌ای فصیح بیان کرد؛ یعنی، سالار و سرور جانشینان، و الْأَتْقِیآءِ ، یَعْسُوبِ الدّینِ ، وَقآئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ ، وَأَبِی الْأَئِمَّةِ پیشوای پرهیزکاران، پادشاه دین، و زمامدار روسفیدان، و پدر امامان الرَّاشِدینَ عَلِیٍّ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ . وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ رشید درست‌کار ، حضرت علیّ امیر مؤمنان - که بر او درود و سلام باد - . نیز به تو تقرّب می‌جویم به واسطه شفیع بِخِیَرَةِ الْأَخْیارِ ، وَاُمِّ الْأَنْوارِ ، اَلْإِنْسِیَّةِ الْحَوْرآءِ ، اَلْبَتُولِ الْعَذْرآءِ ، قرار دادن بهترین نیکان به اصل و اساس نورها، حوریّه انسان‌نما، بتول پاک پاک، فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، وَبِقُرَّتَیْ عَیْنِ الرَّسُولِ ، وَثَمَرَتَیْ فُؤادِ الْبَتُولِ ، حضرت فاطمه زهرا )علیها السلام( . هم‌چنین با شفیع قرار دادن دو نور دیده رسول، دو میوه قلب حضرت زهرای بتول، اَلسَّیِّدَیْنِ الْإِمامَیْنِ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَأَبی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ ، یعنی دو آقا و دو امام حضرت ابو محمّد حسن و حضرت ابو عبداللَّه امام حسین، )علیهما السلام( وَبِالسَّجَّادِ زَیْنِ الْعِبادِ ، ذِی الثَّفَناتِ ، راهِبِ الْعَرَبِ ، عَلِیِّ بْنِ و نیز با شفیع قراردادن حضرت سجّاد، زینت عبادت‌کنندگان، صاحب پینه‌ها )در سجده‌گاه‌ها(، راهب در میان قوم عرب، یعنی علیّ بن الْحُسَیْنِ . وَبِالْإِمامِ الْعالِمِ ، وَالسَّیِّدِ الْحاکِمِ ، اَلنَّجْمِ الزَّاهِرِ ، وَالْقَمَرِ الحسین )علیهما السلام( و نیز با امام و پیشوای دانشمند، آقای حکم کننده ، ستاره درخشنده ، ماه روشن و الْباهِرِ مَوْلایَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْباقِرِ ، وَبِالْإِمامِ الصَّادِقِ ، مُبَیِّنِ زیبا روی ، مولای من حضرت محمّد بن علیّ امام باقر )علیه السلام( ؛ و نیز با امام راستگو که بیان‌کننده الْمُشْکِلاتِ ، مُظْهِرِ الْحَقآئِقِ ، اَلْمُفْحِمِ بِحُجَّتِهِ کُلَّ ناطِقٍ ، مُخْرِسِ مسائل مشکل ، آشکار کننده حقیقت‌ها، کسی که با حجّت و دلیلش هر گوینده‌ای را ساکت و خاموش می‌کند ، و زبان کسانی را أَلْسِنَةِ أَهْلِ الْجِدالِ ، مَساکِنِ الشَّقاشِقِ مَوْلایَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ که به جدال و ستیزه برمی‌خواستند لال می‌کرد ، کسی که بهترین جایگاه‌ها را داشت یعنی حضرت امام جعفر بن محمّد الصَّادِقِ ، وَبِالْإِمامِ التَّقِیِّ وَالْمُخْلِصِ الصَّفِیِّ ، وَالنُّورِ الْأَحْمَدِیِّ ، صادق )علیه السلام( ، هم‌چنین با شفیع قرار دادن امام پرهیزگار بااخلاص برگزیده، نور احمدی، اَلنُّورِ الْأَنْوَرِ ، وَالضِّیآءِ الْأَزْهَرِ مَوْلایَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ، وَبِالْإِمامِ روشنی روشنی‌ها، پرتو درخشنده، مولایم حضرت موسی بن جعفر )علیهما السلام(؛ نیز به واسطه امام الْمُرتَضی ، وَالسَّیْفِ الْمُنْتَضی ، وَالرَّاضی بِالقَضا مَوْلایَ عَلِیِّ برگزیده شده ، شمشیر کشیده از نیام، کسی که به حکم و قضای الهی راضی است یعنی مولایم حضرت علیّ بْنِ مُوسَی الرِّضا ، وَبِالْإِمامِ الْأَمْجَدِ ، وَالْبابِ الْأَقْصَدِ ، وَالطَّریقِ ابن موسی الرضا )علیهما السلام( و نیز به واسطه امام بزرگ، بهترین باب الهی که مورد توجّه و قصد و هدف است ، بهترین راه الْأَرْشَدِ ، وَالْعالِمِ الْمُؤَیَّدِ ، یَنْبُوعِ الْحِکَمِ ، وَمِصْباحِ الظُّلَمِ ، سَیِّدِ به سوی رشد و کمال و هدایت، دانشمند مورد تأیید ، سرچشمه حکمت‌ها ، چراغ تاریکی‌ها، آقا و سرور الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ ، اَلْهادی إِلیَ الرَّشادِ ، وَالْمُوَفَّقِ بِالتَّأْییدِ وَالسِّدادِ عرب و عجم، هدایت کننده به سوی راه درست، و کسی که با تأیید و موفقیّت و راستی و درستی و استواری زندگی کرد مَوْلایَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوادِ ، وَبِالْإِمامِ مِنْحَةِ الْجَبَّارِ ، وَوالِدِ یعنی مولایم حضرت محمّد بن علیّ الجواد )علیه السلام( ، نیز با شفیع قرار دادن امام بزرگوار، هدیه الهی، پدر الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْلُودِ بِالْعَسْکَرِ ، اَلَّذی حَذَّرَ امامان پاک، حضرت علیّ بن محمّد که در لشکرگاه دشمن به دنیا آمد، و بِمَواعِظِهِ وأَنْذَرَ ، وَبِالْإِمامِ الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَاثِمِ ، اَلْمُطَهَّرِ مِنَ با پند و اندرزهای خود بیم داد و ترسانید؛ نیز به واسطه امام منزّه و پاک از بدی‌ها، به دور از الْمَظالِمِ ، اَلْحِبْرِ الْعالِمِ ، رَبیعِ الْأَنامِ ، وَبَدْرِ الظَّلامِ ، اَلتَّقِیِّ النَّقِیِّ ستم‌ها، دانشمند کامل، بهار دل مردمان، ماه روشنی‌بخش تاریکی‌ها، پرهیزگار پاکیزه الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ ، مَوْلایَ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ ، پاک خالص، مولایم حضرت امام ابو محمّد حسن بن علیّ عسکری؛ به سوی تو نزدیک می‌شوم و تقرّب می‌جویم. وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْحَفیظِ الْعَلیمِ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی خَزآئِنِ الْأَرْضِ، هم‌چنین، به واسطه کسی که او را نگهبان و دانای گنجینه‌ها و پنهانی‌های زمین خود قرار دادی، وَالْأَبِ الرَّحیمِ الَّذی مَلَّکْتَهُ أَزِمَّةَ الْبَسْطِ وَالْقَبْضِ ، صاحِبِ و او را پدری مهربان قرار دادی و زمام هر گشایش و بستگی را در اختیارش گذاشتی؛ صاحب النَّقیبَةِ الْمَیْمُونَةِ ، وَقاصِفِ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ ، مُکَلِّمِ النَّاسِ فِی پیشوایی و ریاست مبارک ، بر کننده درخت لعنت‌شده )بنی‌امیّه(، سخن‌گوی در الْمَهْدِ ، وَالدَّالِّ عَلی مِنْهاجِ الرُّشْدِ ، اَلْغآئِبِ عَنِ الْأَبْصارِ ، گهواره با مردمان ، راهنما به راه روشن کمال و درستی، پنهان از دیدگان، اَلْحاضِرِ فِی الْأَمْصارِ ، اَلْغآئِبِ عَنِ الْعُیُونِ ، اَلْحاضِرِ فِی الْأَفْکارِ ، کسی که همیشه در شهرها حضور دارد ولی از چشم مردم پنهان می‌باشد، لیکن در اندیشه‌ها حضور دارد، بَقِیَّةِ الْأَخْیارِ ، اَلْوارِثِ لِذِی الْفِقارِ ، الَّذی یَظْهَرُ فی بَیْتِ اللَّهِ ذِی باقی مانده نیکوکاران، ارث‌برنده ذوالفقار، که در خانه خدا - که صاحب الْأَسْتارِ ، اَلْعالِمِ الْمُطَهَّرِ ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَلَیْهِمْ أَفْضَلُ التَّحِیَّاتِ پرده‌ها است - ظهور می‌فرماید، دانشمند پاک و پاکیزه، حضرت محمّد فرزند حسن ، که بر تمام آن بزرگواران برترین وَأَعْظَمُ الْبَرَکاتِ ، وَأَتَمُّ الصَّلَواتِ . أَللَّهُمَّ فَهؤُلاءِ مَعاقِلی إِلَیْکَ و بافضیلت‌ترین برکت‌ها و تحیّت‌ها و کامل‌ترین درودها نثار باد . بار خدایا؛ این عزیزان پناهگاه و وسیله فی طَلِباتی وَوَسآئِلی ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ صَلوةً لایَعْرِفُ سِواکَ من برای عرضه درخواست‌هایم در محضر تو هستند؛ پس درودی نثارشان کن که مقدارهایش را جز تو نداند، مَقادیرَها ، وَلایَبْلُغُ کَثیرُ هِمَمِ الْخَلائِقِ صَغیرَها ، وَکُنْ لی بِهِمْ و هر چه مردم با همّت‌های بسیار بالا تلاش کنند نتوانند به کوچک‌ترین مقدار درودهایت برسند. از طرفی نیز به واسطه ایشان عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنّی ، وَحَقِّقْ لی بِمَقادیرِکَ تَهْیِئَةَ التَّمَنّی . إِلهی لا نیک‌ترین گمان‌هایم را برآورده، و آرزوهایم را محقّق گردان . خدای من ؛ رُکْنَ لی أَشَدُّ مِنْکَ ، فَاوی إِلی رُکْنٍ شَدیدٍ ، وَلا قَوْلَ لی أَسَدُّ رکن و پایه و جایگاهی محکم‌تر از تو ندارم، پس به این پایگاه و جایگاه محکم پناهنده می‌شوم؛ گفتاری نیک‌تر و استوارتر مِنْ دُعآئِکَ ، فَأَسْتَظْهِرُکَ بِقَوْلٍ سَدیدٍ ، وَلا شَفیعَ لی إِلَیْکَ أَوْجَهُ از خواندن تو ندارم . پس با بهترین گفتار از تو کمک می‌جویم؛ و شفیع و واسطه‌ای آبرومندتر مِنْ هؤُلاءِ فَاتیکَ بِشَفیعٍ وَدیدٍ ، وَقَدْ أَوَیْتُ إِلَیْکَ ، وَعَوَّلْتُ فی از این بزرگواران )محمّد و آل محمّد علیهم السلام( ندارم، پس با واسطه‌ای دوست داشتنی نزدت می‌آیم؛ حال به سوی تو پناه آورده‌ام، و قَضآءِ حَوآئِجی عَلَیْکَ ، وَدَعَوْتُکَ کَما أَمَرْتَ ، فَاسْتَجِبْ لی کَما برای برآوردن خواسته‌هایم به تو اعتماد کرده‌ام، و همان گونه که دستور داده‌ای تو را خواندم؛ پس دعایم را نیز طبق وَعَدْتَ ، فَهَلْ بَقِیَ یا رَبِّ غَیْرَ أَنْ تُجیبَ وَتَرْحَمَ مِنِّی الْبُکآءَ وعده‌ات پاسخ مثبت بده . ای پروردگار من؛ آیا با این شرایط، جز پاسخ‌گویی به خواسته من و جز رحم‌کردن به گریه و ناله‌های جانسوز من، کار وَالنَّحیبَ . یا مَنْ لا إِلهَ سِواهُ ، یا مَنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ ، دیگری باقی مانده است؟! ای کسی که جز او معبود پرستش‌شونده‌ای نیست؛ ای کسی که پاسخ شخص درمانده که او را می‌خواند ، می‌دهد ؛ یا کاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ ، یا راحِمَ عَبْرَةِ یَعْقُوبَ ، إِغْفِرْ لی وَارْحَمْنی، ای کسی که بیماری و گرفتاری حضرت ایّوب را برطرف فرمود؛ ای کسی که به اشک‌های چشم یعقوب پیامبر رحم کرد؛ مرا ببخش و به من رحم وَانْصُرْنی عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ ، وَافْتَحْ لی وَأَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحینَ ، کن، و مرا بر گروه کافران یاری ده؛ و برایم پیروزی عنایت فرما که تو بهترین پیروزکنندگان هستی. وَالْطُفْ بی یا رَبِّ وَبِجَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ، یا ذَا الْقُوَّةِ ای پروردگار من؛ به من لطف و مرحمت کن، و به تمام مردان و زنان مؤمن نیز لطف فرما. ای صاحب نیروی الْمَتینِ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ ، محکم. با رحمت و مهربانیت ای مهربان‌ترین مهربانان؛ و تمام ستایش‌ها اختصاص به خداوند - پروردگار جهانیان - دارد . وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ .(22)
و درود خداوند بر سرور و سیّد ما حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و خاندان پاکش نثار باد .
...................( Anotates ).................
1)
2) بحار الأنوار : 259/95 ، مهج الدعوات : 161 .
3) دار السلام : 12/2 .
4)
5)
6)
7) بحار الأنوار : 240/95 ، و مهج الدعوات : 137 )با تفاوت اندک( .
8)
9)
10) البلد الأمین : 97 ، مصباح المتهجّد : 227 .
11) کمال الدین: 470، البحار: 157/95، الصحیفة الصادقیّة: 363، دلائل الإمامة: 543، الجُنّة الواقیة والجَنّة الباقیة )مخطوط(: 30 .
12) الجنّة الواقیة ، منسوب به میر داماد ) چاپ سنگی ، قطع جیبی ( : گفتنی است که برخی می‌گویند : این کتاب از تألیفات مرحوم کفعمی است ، ولی علّامه مجلسی رحمه الله در نسبت این کتاب به شیخ کفعمی رحمه الله تردید نموده ، و در »بحار الأنوار : 17/1 » می‌گوید : کتاب »الجُنّة الواقیة« تألیف بعضی از متأخّرین است ، و چه بسا به شیخ کفعمی رحمه الله نسبت داده شده است ، و مولا افندی نیز در »الریاض : 23/1 » در نسبت این کتاب به کفعمی رحمه الله تردید کرده است . ) المقام الأسنی : 13 ) .
13) سوره غافر ، آیه 60 .
14) سوره بقره ، آیه 186 .
15) سوره زمر ، آیه 53 .
16) کمال الدین : 470 .
17)
18)
19) کمال الدین : 471 .
20) جنّة المأوی : 221 .
21) از علاّمه حلّی‌رحمه الله نقل کردیم که دعای عبرات مربوط به مولای‌مان حضرت امام صادق‌علیه السلام است و امام عصر صلوات اللَّه علیه به سیّد رضی الدین آوی رحمه الله دستور قرائت آن را داد . البتّه برخی از بزرگان گمان کرده‌اند که این دعا را از ابتدا ، حضرت مهدی ارواحنا فداه فرموده‌اند .
22) البلد الأمین : 461 .

بخش یازدهم:زیارت نوّاب امام زمان علیه السلام

اشاره

نایبان امام زمان ارواحنا فداه در زمان غیبت صغری چهار نفر بودند که به ترتیب عبارتند از : 1 - ابو عمرو عثمان بن سعید بن عمرو عَمْری اسدی ، 2 - پسرش ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عَمْری ، 3 - جناب ابو القاسم حسین بن روح بن ابو بحر نوبختی ، 4 - جناب ابو الحسن علیّ بن محمّد سمری (1) .
این بزرگواران ، نایبان امام عصر ارواحنا فداه در زمان غیبت صغری بودند . تمام نامه‌ها و دستورات آن حضرت به واسطه ایشان و با دست ایشان به شیعیان می‌رسید . پس از آن زمان ، غیبت کبری پیش آمد و نیابت پایان پذیرفت .

1زیارت نوّاب امام زمان ارواحنا فداه

شیخ طوسی رحمه الله در کتاب »تهذیب الأحکام« و سیّد بن طاووس رحمه الله در کتاب »مصباح الزائر« آورده‌اند : مستحبّ است زیارت کردن نایبان خاصّ و بزرگوار حضرت مهدی ارواحنا فداه را به زیارتی که به جناب حسین بن روح قدس سره منسوب است .
بدین صورت که کنار قبر مطهّر جناب عثمان بن سعید قدس سره ایستاده و بگوییم :
اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ سلام بر رسول خدا ؛ سلام بر امیر و فرمانروای مؤمنان ، حضرت علیّ بن أَبی طالِبٍ ، اَلسَّلامُ عَلی خَدیجَةَ الْکُبْری ، اَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَ ابی طالب ؛ سلام بر حضرت خدیجه ، بزرگترین زن ؛ سلام بر حضرت فاطمه الزَّهْرآءِ ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ زهرا ؛ سلام بر امام حسن فرزند حضرت علی ؛ سلام بر امام حسین ، فرزند عَلِیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ حضرت علی ؛ سلام بر علیّ بن الحسین )امام سجّاد( ، سلام بر محمّد بن علی )امام باقر( ، عَلِیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، اَلسَّلامُ عَلی مُوسَی بْنِ سلام بر جعفر بن محمّد )امام صادق( ، سلام بر موسی بن جعفر )امام کاظم( ، جَعْفَرٍ ، اَلسَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسی ، اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ سلام بر علیّ بن موسی )امام رضا( ، سلام بر محمّد بن علی )امام جواد( ، عَلِیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سلام بر علیّ بن محمّد )امام هادی( ، سلام بر حسن بن علی )امام عسکری( ؛ عَلِیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ صاحِبِ الزَّمانِ ، سلام بر محمّد بن حسن ، حضرت مهدی صاحب عصر و زمان )علیهم السلام( . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عُثْمانَ بْنَ سَعیدٍ، أَشْهَدُ أَنَّکَ بابُ الْمَوْلی، أَدَّیْتَ سلام بر تو ای عثمان بن سعید ؛ گواهی می‌دهم که تو باب و راه رسیدن به مولای‌مان هستی ؛ پیغام‌ها را از او به دیگران ، عَنْهُ وَأَدَّیْتَ إِلَیْهِ ، ما خالَفْتَهُ وَلا خالَفْتَ عَلَیْهِ ، قُمْتَ خاصّاً ، و از دیگران به او رسانیدی ؛ نه با او مخالفت کردی و نه کسی را علیه او به مخالفت برانگیختی ؛ بپا خاستی در حالی که اوّلین نایب خاصّ بودی وَانْصَرَفْتَ سابِقاً، جِئْتُکَ عارِفاً بِالْحَقِّ الَّذی أَنْتَ عَلَیْهِ، وَأَنَّکَ ما و از دنیا رفتی در حالی که بر همه )از نظر عقیده( سبقت گرفتی . در حالی خدمتت شرفیاب شده‌ام که حقّی را که تو بر آن هستی می‌شناسم، و خُنْتَ فِی التَّأْدِیَةِ وَالسِّفارَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ مِنْ بابٍ ما أَوْسَعَکَ ، زیارت نایب اوّل ...
می‌دانم که در ادای رسالت و انجام وظیفه سفیربودنت هیچ خیانتی انجام نداده‌ای . سلام بر تو ای در رحمتی که بسیار گسترش داشتی ؛ وَمِنْ سَفیرٍ ما امَنَکَ ، وَمِنْ ثِقَةٍ ما أَمْکَنَکَ ، أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ و ای سفیری که بسیار امانت‌دار و مورد اعتماد بودی؛ و ای مورد اطمینانی که قدرتت بسیار بالا بود. گواهی می‌دهم که خداوند اخْتَصَّکَ بِنُورِهِ حَتَّی عایَنْتَ الشَّخْصَ ، فَأَدَّیْتَ عَنْهُ وَأَدَّیْتَ إِلَیْهِ . تو را به نورش اختصاص داد تا آن که شخص مبارک حضرتش را با چشم دیدی، و بدین‌سان پیغام‌ها را از او به دیگران و از دیگران به او رسانیدی . سپس بر پیامبر و امامان علیهم السلام تا امام زمان ارواحنا فداه دوباره سلام می‌دهی و می‌گویی :
جِئْتُکَ مُخْلِصاً بِتَوْحیدِ اللَّهِ وَمُوالاةِ أَوْلِیآئِهِ ، وَالْبَرآءَةِ مِنْ أَعْدآئِهِمْ با یگانه دانستن خالصانه خداوند و دوستی و موالات خالصانه اولیای الهی ، و بیزاری از دشمنانشان وَمِنَ الَّذینَ خالَفُوکَ ، یا حُجَّةَ الْمَوْلی ، وَبِکَ اللَّهُمَّ تَوَجُّهی ، و بیزاری از کسانی‌که با تو مخالفت کردند، خدمتت شرفیاب شدم. ای دلیل و حجّت مولا امام زمان بر ما؛ بارالها؛ تنها به تو روی آورده و توجّه دارم، وَبِهِمْ إِلَیْکَ تَوَسُّلی .
و تنها به واسطه این بزرگواران به سوی تو توسّل می‌جویم .
پس از آن ، هر دعایی که می‌خواهی بخوان و حاجت و خواسته‌ات را از خدای تعالی بخواه .
آن گاه دیگر نایبان بزرگوار را نیز همین گونه زیارت کن ، و تنها به جای اسم »عثمان بن سعید« ، نام همان نایبی را که زیارت می‌کنی بگو .(2)

2زیارت نایب اوّل

جناب عثمان بن سعید رضوان اللَّه علیه
علاّمه مجلسی رحمه الله می‌فرماید : در یکی از نسخه‌های کهن از تألیفات عالمان بزرگوار شیعه که مورد اعتماد می‌باشند ، زیارتی برای مولای‌مان جناب عثمان بن سعید عَمْری اسدی قدس سره دیدم که این گونه است :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ، اَلنَّاصِحُ للَّهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَوْلِیآئِهِ ، سلام بر تو ، ای بنده شایسته که خیرخواهی برای خدا ، رسولش و اولیایش کردی ؛ اَلْمُجِدُّ فی خِدْمَةِ مُلُوکِ الْخَلائِقِ ، اُمَنآءِ اللَّهِ وَأَصْفِیآئِهِ ، اَلسَّلامُ به طور جدّی و فعّال ، در خدمت پادشاهان حقیقیِ مخلوقات ، یعنی امینان خداوند و برگزیدگانش بودی؛ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبابُ الْأَعْظَمُ ، وَالصِّراطُ الْأَقْوَمُ ، وَالْوَلِیُّ الْأَکْرَمُ ، سلام بر تو ای بزرگ‌ترین باب و واسطه ، و ای راه بسیار استوار ، و ای ولیّ و سرپرست بسیار بزرگوار . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُتَوَّجُ بِالْأَنْوارِ الْإِمامِیَّةِ ، اَلْمُتَسَرْبَلُ سلام بر تو ای کسی که تاجی از نورهای امامیّه بر سر داری ؛ کسی که پوشیده شده‌ای بِالْجَلابیبِ الْمَهْدِیَّةِ ، اَلْمَخْصُوصُ بِالْأَسْرارِ الْأَحْمَدِیَّةِ ، وَالشُّهُبِ به پوشش‌های مهدویّت ؛ کسی که اختصاص یافتی به اسرار احمدی و ستاره‌های درخشان الْعَلَوِیَّةِ ، وَالْمَوالیدِ الْفاطِمِیَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّةَ الْعُیُونِ ، علوی ، و فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام ؛ سلام بر تو ای نور دیدگان وَالسِّرَّ الْمَکْنُونَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فَرَجَ الْقُلُوبِ ، وَنِهایَةَ و راز پنهان ؛ سلام بر تو ای راحتی دل‌ها و گشایش‌دهنده قلب‌ها ، و نهایت الْمَطْلُوبِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَمْسَ الْمُؤْمِنینَ ، وَرُکْنَ الْأَشْیاعِ خواهش‌ها و خواسته‌ها ؛ سلام بر تو ای خورشید مؤمنان ، و تکیه‌گاه شیعیان الْمُنْقَطِعینَ ، اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ الْأَیْتامِ ، وَعَمیدِ الْجَحاجِحَةِ راه گم‌کرده و دور از امام ، سلام بر سرپرست یتیمان )آل محمّد علیهم السلام( ، و مورد اعتماد سروران الْکِرامِ ، اَلسَّلامُ عَلَی الْوَسیلَةِ إِلی سِرِّ اللَّهِ فِی الْخَلائِقِ ، وَخَلیفَةِ بزرگوار ؛ سلام بر وسیله و واسطه دسترسی به سرّ الهی که در بین مردم است ؛ و جانشین وَلِیِّ اللَّهِ الْفاتِقِ الرَّاتِقِ . اَلسِّلامُ عَلَیْکَ یا نآئِبَ قِوامِ الْإِسْلامِ ، ولیّ خدا که به رتق و فتق امور شیعیان و مردم می‌پردازد . سلام بر تو ای نایب کسی که پایداری اسلام به واسطه اوست ، وَبَهآءِ الْأَیَّامِ ، وَحُجَّةِ اللَّهِ الْمَلِکِ الْعَلّامِ عَلَی الْخاصِّ وَالْعامِّ ، و روشنی و درخشندگی ایّام است ؛ و حجّت خداوند - که صاحب مُلک و ملکوت و بسیار دانا است - بر همه مردم از خواصّ و عوام ؛ اَلْفارُوقِ بَیْنَ الْحَلالِ وَالْحَرامِ ، وَالنُّورِ الزَّاهِرِ ، وَالْمَجْدِ الْباهِرِ همان کسی که حلال و حرام را از هم جدا می‌کند ، و روشنی تابان ، و شکوه زیبا و درخشان ، فی کُلِّ مَوْقِفٍ وَمَقامٍ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ بَقِیَّةِ الْأَنْبِیآءِ وَخِیَرَةِ در هر جایگاه و توقّف‌گاه است ؛ سلام بر تو ای ولیّ و نماینده باقی‌مانده پیامبران و برگزیده إِلهِ السَّمآءِ ، اَلْمَخْتَصِّ بِأَعْلی مَراتِبِ الْمُلْکِ الْعَظیمِ ، اَلْمُنْجی مِنْ خدای آسمان ؛ که بلندترین مرتبه‌ها در هستی اختصاص به او دارد ؛ باعث نجات همگان از مَتالِفِ الْعَطَبِ الْعَمیمِ ، ذِی اللِّوآءِ الْمَنْصُورِ ، وَالْعَلَمِ الْمَنْشُورِ ، حوادث هلاکت‌بار فراگیر و همه‌گیر اوست ؛ دارای بیرق پیروز ، و پرچم افراشته وَالْعِلْمِ الْمَسْتُورِ ، وَالْمَحَجَّةِ الْعُظْمی ، وَالْحُجَّةِ الْکُبْری ، سُلالَةِ و دانش پنهان ، و طریقه و راه و روش بزرگ‌مرتبه ، و دلیل و برهانی والا ، و از نسل سروران الْمُقَدَّسینَ ، وَذُرِّیَّةِ الْمُرْسَلینَ ، وَابْنِ خاتَمِ النَّبِیّینَ ، وَبَهْجَةِ پاک و از فرزندان فرستادگان الهی ، و فرزند آخرین و ارجمندترین پیامبر ، و نشاط و شادمانی الْعابِدینَ ، وَرُکْنِ الْمُوَحِّدینَ ، وَوارِثِ الْخِیَرَةِ الطَّاهِرینَ ، صَلَّی پرستش‌گران ، و تکیه‌گاه یکتاپرستان ، و ارث‌برنده از بهترین پاکان است . درود پیوسته اللَّهُ عَلَیْهِمْ صَلاةً لاتَنْفَدُ وَإِنْ نَفَدَ الدَّهْرُ ، وَلاتَحُولُ وَإِنْ حالَ الهی بر ایشان ؛ درودی که پایان نپذیرد ، گرچه روزگار پایان یابد ؛ درودی که دگرگون نشود گرچه الزَّمَنُ وَالْعَصْرُ . أَللَّهُمَّ إِنّی اُقَدِّمُ بَیْنَ یَدَیْ سُؤالی ، اَلْإِعْتِرافَ زمان و عصر دگرگون گردد . بار الها ؛ من پیش از عرض حال و درخواستم به پیشگاه مقدّس تو ، لَکَ بِالْوَحْدانِیَّةِ ، وَلِمُحَمَّدٍ بِالنُّبُوَّةِ ، وَلِعَلِیٍّ بِالْإِمامَةِ ، وَلِذُرِّیَّتِهِما اعتراف خود به یگانگی تو را ؛ و نیز اعتراف به پیامبر بودن حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ، امامت حضرت علی‌علیه السلام ، و بِالْعِصْمَةِ وَفَرْضِ الطَّاعَةِ ، وَبِهذَا الْوَلِیِّ الرَّشیدِ ، وَالْمَوْلَی عصمت‌داشتن و واجب‌الإطاعه بودن نسل پاک این دو بزرگوار را تقدیم و پیشکش می‌کنم . و همچنین به این سرپرست و نماینده راه‌یافته و این السَّدیدِ ، أَبی مُحَمَّدٍ عُثْمانَ بْنِ سَعیدٍ ، أَتَوَسَّلُ إِلَی اللَّهِ بِالشَّفاعَةِ مولای باثبات و استقامت یعنی جناب ابو محمّد عثمان بن سعید ، به سبب شفاعت او به سوی خداوند توسّل می‌جویم . إِلَیْهِ ، لِیَشْفَعَ إِلی شُفَعآئِهِ ، وَأَهْلِ مَوَدَّتِهِ وَخُلَصآئِهِ ، أَنْ تا شفاعت کند نزد شفیعانش و آن‌ها که مودّت و دوستی ایشان را دارند و خود را در راه آنان خالص نموده‌اند که یَسْتَنْقِذُونی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ مرا از ناخوش‌آیندهای دنیا و آخرت نجات بخشند . بار الها ؛ من به واسطه بِعَبْدِکَ عُثْمانَ بْنِ سَعیدٍ ، وَاُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَیْ حَوآئِجی أَنْ تُصَلِّیَ بنده خوبت جناب عثمان بن سعید ، به تو متوسّل می‌شوم ؛ و او را پیشاپیش حوائجم مقدّم می‌دارم که عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَشیعَتِهِ وَأَوْلِیآئِهِ ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِیَ الْحَوْبَ بر محمّد و آل محمّد و شیعیان و دوستانشان درود فرستی ، و گناهان و اشتباهاتم را ببخشی ، وَالْخَطایا ، وَتَسْتُرَ عَلَیَّ الزَّلَلَ وَالسَّیِّئاتِ ، وَتَرْزُقَنِی السَّلامَةَ و لغزش‌ها و زشتی‌ها را بر من بپوشانی ، و سالم ماندن مِنَ الرَّزایا . فَکُنْ لی یا وَلِیَّ اللَّهِ شافِعاً نافِعاً ، وَرُکْناً مَنیعاً از مصیبت‌ها را نصیبم گردانی . بدین سان ، ای ولیّ خدا ؛ واسطه‌گری سودمند ، و تکیه‌گاهی محکم دافِعاً ، فَقَدْ أَلْقَیْتُ إِلَیْکَ بِالْآمالِ ، وَوَثِقْتُ مِنْکَ بِتَخْفیفِ الْأَثْقالِ ، و مدافع برای من باش ؛ می‌دانی که با آرزوهای فراوان نزدت آمده‌ام ، و اطمینان دارم که سنگینی گناهان مرا کم می‌کنی ، وَقَرَعْتُ بِکَ یا سَیِّدی بابَ الْحاجَةِ ، وَرَجَوْتُ مِنْکَ جَمیلَ و به واسطه تو اقدام به کوبیدن درب حاجت کرده‌ام ، و از تو اُمید بهترین سِفارَتِکَ، وَحُصُولَ الْفَلاحِ بِمَقامِ غِیاثٍ أَعْتَمِدُ عَلَیْهِ وَأَقْصُدُ إِلَیْهِ، پیغام‌رسانی را دارم ، و امیدوارم به واسطه شما رستگاری حاصل کنم به جایگاه دادرسی که به او اعتماد دارم و به قصد دستیابی به وَأَطْرَحُ نَفْسی بَیْنَ یَدَیْهِ ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . او نزد شما آمده‌ام ، و جانم را پیش رویش بیفکنم . سلام و رحمت و برکات خداوند نثارت باد . نماز برای وسعت رزق ...
سپس ، نماز زیارت را به جای آورده و به او و دیگر کسانی که در نیابت با او شریک بوده‌اند هدیه کن ، درود خدا بر همه آنان باد . سپس در حالی که رو به روی ایشان می‌باشی ، با آن بزرگوار وداع کن .(3)

3نماز برای وسعت رزق که جناب محمّد بن عثمان قدس سره نقل شده است

مبشّر بن عبدالعزیز روایت کرده و می‌گوید : خدمت امام صادق علیه السلام بودم که یکی از شیعیان وارد شد و عرض کرد : قربانت شوم ، من فقیر و نیازمندم .
امام صادق علیه السلام فرمود :
منتظر باش ، تا روز چهارشنبه فرا رسد ؛ آن روز را و روز پنجشنبه و جمعه را که بعد از آن است روزه بگیر . هنگام ظهر روز جمعه ، بر بالای پشت بامت یا به دشت و صحرا برو و به گونه‌ای که هیچ کس تو را نبیند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را زیارت کن ، آن گاه در همان جا دو رکعت نماز به جای آور . سپس بر دو زانویت بنشین و آن‌ها را بر زمین بچسبان و در حالی که رو به قبله هستی دست راستت را بالای دست چپت رو به آسمان بالا ببر و بگو:
أَللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ، إِنْقَطَعَ الرَّجآءُ إِلّا مِنْکَ، وَخابَتِ الْامالُ إِلّا فیکَ، خدایا ؛ تو ، تویی ؛ امید ، جز از تو بریده شد ؛ و آرزوها ، جز در مورد تو ناکام گشت ؛ یا ثِقَةَ مَنْ لا ثِقَةَ لَهُ ، لا ثِقَةَ لی غَیْرُکَ ، إِجْعَلْ لی مِنْ أَمْری فَرَجاً ای تنها مورد اطمینان کسی که هیچ شخص مورد اطمینانی ندارد ؛ من نیز هیچ شخص مورد اعتمادی جز تو ندارم؛ در کارم راحتی وَمَخْرَجاً ، وَارْزُقْنی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ ، وَمِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ . و گشایش و گریزگاهی قرار بده و از جایی که گمان می‌برم و حتّی از جایی که گمان نیز نمی‌برم به من روزی و نصیب برسان . سپس روی زمین سجده کن و بگو: یا مُغیثُ، إِجْعَلْ لی رِزْقاً مِنْ فَضْلِکَ.
ای فریادرس ؛ برای من روزی و نصیبی از فضلت قرار ده .
پس خورشیدِ روز شنبه طلوع نخواهد کرد مگر با رزق و روزی تازه‌ای که برایت فراهم شده باشد .
احمد بن مابنداذ - راوی این حدیث - می‌گوید : به ابو جعفر جناب محمّد بن عثمان بن سعید عَمْری قدس سره عرض کردم : اگر کسی بخواهد این نماز و دعای درخواست رزق را بخواند و در شهر مدینه نباشد ، باید چه کند ؟
فرمود : آقا و سرورمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در حرم امامی که در شهر و سرزمین خودش است در قسمت بالای سر آن امام زیارت کند .
عرض کردم : اگر در شهر خودش قبر هیچ یک از امامان نباشد ، چه کند ؟
فرمود : بعضی از مؤمنان نیکوکار و شایسته را زیارت کند ، و سپس به صحرا برود ، و در قسمت راست صحرا دستوری را که در روایت آمده است اجرا کند ؛ ان شاء اللَّه این کار باعث رستگاری و کامیابی او خواهد بود .(4)

4دعای مهمّ ...

دعای مهمّ
که جناب محمّد بن عثمان قدس سره آن را بسیار عظیم و باارزش دانسته است
این دعا را حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و امام باقر و امام صادق علیهما السلام می‌خوانده‌اند ، دعای حاضر را به جناب ابو جعفر محمّد بن عثمان قدس سره عرضه کردند ، فرمود : دعایی مانند این دعا وجود ندارد و خواندن این دعا ، از باارزش‌ترین عبادت‌هاست .
دعا این است :
أَللَّهُمَّ أَنْتَ رَبّی وَأَنَا عَبْدُکَ ، امَنْتُ بِکَ مُخْلِصاً لَکَ عَلی عَهْدِکَ بارالها ؛ تو پروردگار من هستی ، و من بنده توام ؛ مخلصانه به تو ایمان آوردم ، و در حدّ توانم و تا آنجا که وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ، أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ سُوءِ عَمَلی ، وَأَسْتَغْفِرُکَ توانسته‌ام بر عهد و پیمانی که با تو دارم هستم ؛ از بدرفتاری‌هایم توبه کرده و به سوی تو باز می‌گردم ، لِذُنُوبِیَ الَّتی لایَغْفِرُها غَیْرُکَ ، أَصْبَحَ ذُلّی مُسْتَجیراً بِعِزَّتِکَ ، و در مورد گناهانم که جز تو بخشنده‌ای برای آن‌ها وجود ندارد ، از تو طلب بخشش می‌کنم . ضعف و ذلّت من پناهنده به عزّت و قدرت تو گردیده، 1 . مصباح المتهجّد : 329 ، البلد الأمین : 475 .
وَأَصْبَحَ فَقْری مُسْتَجیراً بِغِناکَ ، وَأَصْبَحَ جَهْلی مُسْتَجیراً و برای برطرف شدن نیازم به بی‌نیازی تو پناه آوردم ، و نادانی خود را با آویختن بِحِلْمِکَ ، وَأَصْبَحَتْ قِلَّةُ حیلَتی مُسْتَجیرَةً بِقُدْرَتِکَ . وَأَصْبَحَ به حلم و بردباری تو جبران می‌کنم ، و بیچارگی خود را با پناه آوردن به قدرت تو برطرف می‌کنم . خَوْفی مُسْتَجیراً بِأَمانِکَ ، وَأَصْبَحَ دآئی مُسْتَجیراً بِدَوآئِکَ ، ترسم به دامان امان و امنیّت تو پناه آورده ، دردم به دوای تو پناه آورده است ؛ وَأَصْبَحَ سُقْمی مُسْتَجیراً بِشِفآئِکَ ، وَأَصْبَحَ حَیْنی مُسْتَجیراً بیماریم در پناه شفای تو آمده ، از هلاکت و نابودی‌ام دست به دامان بِقَضآئِکَ ، وَأَصْبَحَ ضَعْفی مُسْتَجیراً بِقُوَّتِکَ ، وَأَصْبَحَ ذَنْبی قضای تو شده‌ام ، ناتوانی من از نیروی تو کمک می‌جوید ، و گناهانم مُسْتَجیراً بِمَغْفِرَتِکَ ، وَأَصْبَحَ وَجْهِیَ الْفانِیَ الْبالِیَ مُسْتَجیراً در پی بخشش تواند ، و رخسار نابودشدنی و کهنه‌شونده‌ام بِوَجْهِکَ الْباقِی الدَّآئِمِ الَّذی لایَبْلی وَلایَفْنی . یا مَنْ لایُواریهِ به روی مبارک و همیشگی و پایدار تو که فنا و کهنگی در آن نیست پناهنده شده است . ای کسی که پنهان نمی‌کند لَیْلٌ داجٍ ، وَلا سَمْآءٌ ذاتُ أَبْراجٍ ، وَلا حُجُبٌ ذاتُ ارْتِجاجٍ)أَتْراجٍ( ، شب تاریک از او چیزی را ، و نه آسمان پر از برج‌ها )مجموعه ستارگان( ، و نه حجاب‌های پیوسته وَلا مآءٌ ثَجَّاجٌ فی قَعْرِ بَحْرٍ عَجاجٍ ، یا دافِعَ السَّطَواتِ ، یا کاشِفَ و نه آب‌های ریزان در ژرفای دریا . ای کسی که چیرگی دشمنان را برطرف می‌کند، ای کسی که الْکُرُباتِ ، یا مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَماواتٍ . أَسْأَلُکَ یا اندوه‌ها را برطرف می‌کند ، ای کسی که برکت‌ها را از بالای هفت آسمان می‌فرستد ، ای فَتَّاحُ یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ ، یا مَنْ بِیَدِهِ خَزآئِنُ کُلِّ مِفْتاحٍ ، أَنْ بسیار گشایش‌گر ؛ ای بسیار نعمت‌دهنده ؛ ای راحتی ؛ ای کسی که گنجینه‌های تمام کلیدها در دست توست ؛ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرینَ الطَّیِّبینَ ، وَأَنْ تَفْتَحَ از تو در خواست می‌کنم بر محمّد و آل محمّد - که پاک و پاکیزه‌اند - درود بفرستی و لی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ ، وَأَنْ تَحْجُبَ عَنّی فِتْنَةَ الْمُوَکَّلِ بی ، از خیر و خوشی دنیا و آخرت برایم گشایش کنی ، و هر فتنه‌ای را که دامنگیر من شده است برداری وَلاتُسَلِّطْهُ عَلَیَّ فَیُهْلِکُنی ، وَلاتَکِلْنی إِلی أَحَدٍ طَرْفَةَ عَیْنٍ و بر من مسلّطش نکنی که نابودم کند ؛ و حتّی یک چشم بر هم زدن مرا به کسی )جز خودت( وامگذاری ؛ فَیَعْجِزَ عَنّی ، وَلاتَحْرِمْنِی الْجَنَّةَ ، وَارْحَمْنی وَتَوَفَّنی مُسْلِماً ، زیرا نمی‌تواند برایم کاری بکند . مرا از بهشت محروم مساز ، و به من رحم کن ، و مرا مسلمان بمیران ، وَأَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ ، وَاکْفِنی بِالْحَلالِ عَنِ الْحَرامِ ، وَبِالطَّیِّبِ و به صالحان و شایستگان ملحق کن ، و به سبب حلال از حرام و به سبب پاکی عَنِ الْخَبیثِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ خَلَقْتَ الْقُلُوبَ عَلی از ناپاکی مرا بی‌نیاز گردان و کفایت کن ، ای مهربان‌ترین مهربانان . بارخدایا ؛ دل‌ها را بر اساس إِرادَتِکَ ، وَفَطَرْتَ الْعُقُولَ عَلی مَعْرِفَتِکَ، فَتَمَلْمَلَتِ الْأَفْئِدَةُ مِنْ اراده خودت آفریدی ، و عقل‌ها را با شناخت خودت به وجود آوردی ؛ بدین سان ، دل‌ها از مَخافَتِکَ ، وَصَرَخَتِ الْقُلُوبُ بِالْوَلَهِ ، وَتَقاصَرَ وُسْعُ قَدْرِ الْعُقُولِ ترس تو ناآرام گردید ، و قلب‌ها صدا و فریاد در دادند که حیران تواند ، و توان عقل‌ها عَنِ الثَّنآءِ عَلَیْکَ ، وَانْقَطَعَتِ الْأَلْفاظُ عَنْ مِقْدارِ مَحاسِنِکَ ، در ثناگویی تو کم شد ، و کلمات تمام شدند و نتوانستند اندازه خوبی‌هایت را دریابند ، وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ إِحْصآءِ نِعَمِکَ، فَإِذا وَلَجَتْ بِطُرُقِ الْبَحْثِ عَنْ و زبان‌ها از شمارش نعمت‌هایت خسته شدند و هر گاه خواستند به هر شکلی صفات تو را بازگو کنند نَعْتِکَ بَهَرَتْها حَیْرَةُ الْعَجْزِ عَنْ إِدْراکِ وَصْفِکَ . فَهِیَ تَتَرَدَّدُ فِی در ناتوانی از درک صفات تو حیرت‌زده شدند . پس آن دچار تردید شد در التَّقْصیرِ عَنْ مُجاوَزَةِ ما حَدَّدْتَ لَها ، إِذْ لَیْسَ لَها أَنْ تَتَجاوَزَ ما کوتاهی کردن نسبت به گذشتن از حدّ مُجازی که برایش تعیین کردی ؛ چرا که حق ندارد از حدّ مُجازی که به او أَمَرْتَها، فَهِیَ بِالْإِقْتِدارِ عَلی ما مَکَّنْتَها تَحْمَدُکَ بِما أَنْهَیْتَ إِلَیْها، فرمان داده‌ای عبور کرده و بگذرد، و آن قدرت دارد طبق آنچه به او توانایی داده‌ای تو را ستایش کند به مقداری که به او نیرو رسانیده‌ای، وَالْأَلْسُنُ مُنْبَسِطَةٌ بِما تُمْلی عَلَیْها ، وَلَکَ عَلی کُلِّ مَنِ اسْتَعْبَدْتَ و زبان‌ها تا جایی که تو برای‌شان املا کردی گویا هستند . بدین جهت حقّ تو بر تمام مِنْ خَلْقِکَ أَلّا یَمُلُّوا مِنْ حَمْدِکَ ، وَإِنْ قَصُرَتِ الْمَحامِدُ عَنْ آفریده‌هایی که باید تو را بپرستند آن است که از ستایش تو خسته و افسرده نشوند ؛ با این که هر چه تو را بستایند شُکْرِکَ عَلی ما أَسْدَیْتَ إِلَیْها مِنْ نِعَمِکَ . فَحَمِدَکَ بِمَبْلَغِ طاقَةِ و سپاس گذارند ، باز هم ستایش‌ها در مقابل نعمت‌هایت نارسا است . پس ستایشگران به اندازه توان جُهْدِهِمُ)حَمْدِهِمُ( الْحامِدُونَ ، وَاعْتَصَمَ بِرَجآءِ عَفْوِکَ الْمُقَصِّرُونَ ، و کوشش خود تو را ستایش کردند ، و مقصّران به رشته عفو و بخشش تو چنگ زدند ، وَأَوْجَسَ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ الْخآئِفُونَ، وَقَصَدَ بِالرَّغْبَةِ إِلَیْکَ الطَّالِبُونَ، و ترسناکان از مقام ربوبیّت تو لرزانند ، و آن‌ها که در جستجوی تواند با اشتیاق به درگاهت می‌شتابند ؛ وَانْتَسَبَ إِلی فَضْلِکَ الْمُحْسِنُونَ ، وَکُلٌّ یَتَفَیَّأُ فی ظِلالِ تَأْمیلِ و نیکوکاران ، منتسب به فضل و فزون بخشی تواند ؛ همگی نیز در سایه آرزوی عَفْوِکَ ، وَیَتَضآئَلُ بِالذُّلِّ لِخَوْفِکَ ، وَیَعْتَرِفُ بِالتَّقْصیرِ فی عفوت نشسته‌اند ، و در هراس از تواند ، و به کوتاهی در سپاس تو اعتراف دارند . شُکْرِکَ . فَلَمْ یَمْنَعْکَ صُدُوفُ مَنْ صَدَفَ عَنْ طاعَتِکَ ، وَلا آن‌ها که از فرمان‌برداریت رو گردان‌اند ، یا به عُکُوفُ مَنْ عَکَفَ عَلی مَعْصِیَتِکَ أَنْ أَسْبَغْتَ عَلَیْهِمُ النِّعَمَ ، نافرمانیت مشغول‌اند ، تو را مانع نشد و باز نداشت از این که نعمت‌هایت را بر ایشان سرازیر کنی ، وَأَجْزَلْتَ لَهُمُ الْقِسَمَ ، وَصَرَفْتَ عَنْهُمُ النِّقَمَ ، وَخَوَّفْتَهُمْ عَواقِبَ و نصیب و قسمت ایشان را فراوان گردانی ؛ و بلاها و مصیبت‌ها را از آن‌ها بگردانی ، و از عاقبت و آینده که دچار ندامت النَّدَمِ ، وَضاعَفْتَ لِمَنْ أَحْسَنَ ، وَأَوْجَبْتَ عَلَی الْمُحْسِنینَ شُکْرَ و پشیمانی می‌شوند بترسانی ، و برای کسی که نیکی کند چند برابر پاداش دهی . بر نیکوکاران لازم کردی که شکر و سپاس تو را در برابر تَوْفیقِکَ لِلْإِحْسانِ ، وَعَلَی الْمُسی‌ءِ شُکْرَ تَعَطُّفِکَ بِالْإِمْتِنانِ ، توفیق نیکوکاری به جای آورند ، و بر بدکاران نیز واجب کردی تا شکر و سپاس تو را به خاطر مهربانی و منّت نهادنت به جای آورند ؛ وَوَعَدْتَ مُحْسِنَهُمْ بِالزِّیادَةِ فِی الْإِحْسانِ مِنْکَ . فَسُبْحانَکَ البتّه به نیکوکاران نیز وعده دادی احسان و نیکی خود را به ایشان - در برابر سپاس‌شان - افزون گردانی . ای خدای سبحان ؛ تو چه قدر منزّه و تُثیبُ عَلی ما بَدْؤُهُ مِنْکَ ، وَانْتِسابُهُ إِلَیْکَ ، وَالْقُوَّةُ عَلَیْهِ بِکَ ، بی‌عیبی؛ چون، پاداشی که می‌دهی در ازای چیزی است که آغازش از ناحیه تو است، و همه می‌دانند از جانب توست، و توان انجام آن را نیز وَالْإِحْسانُ فیهِ مِنْکَ ، وَالتَّوَکُّلُ فِی التَّوْفیقِ لَهُ عَلَیْکَ ، فَلَکَ خودت داده‌ای ، و این نیکی از جانب توست ، و توفیق بر انجام آن نیز با توکّل بر تو حاصل می‌شود . پس تو را الْحَمْدُ حَمْدَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ الْحَمْدَ لَکَ ، وَأَنَّ بَدْأَهُ مِنْکَ ، وَمَعادَهُ ستایش می‌کنم ؛ ستایش کسی که می‌داند ستایش‌ها ویژه توست ، و آغازش از تو بوده ، و بازگشت آن نیز إِلَیْکَ حَمْداً لایَقْصُرُ عَنْ بُلُوغِ الرِّضا مِنْکَ ، حَمْدَ مَنْ قَصَدَکَ به سوی خودت است ؛ ستایشی که مرا به طور حتم به رضایت و خشنودیت می‌رساند ؛ ستایش کسی که بِحَمْدِهِ ، وَاسْتَحَقَّ الْمَزیدَ لَهُ مِنْکَ فی نِعَمِهِ ، وَلَکَ مُؤَیِّداتٌ مِنْ با ستایش خود تو را قصد کرده ، و بدین سان استحقاق فزونی نعمت‌هایت را نیز پیدا کرده است . و تو تأییدکنندگانی از عَوْنِکَ ، وَرَحْمَةٌ تَخُصُّ بِها مَنْ أَحْبَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ . فَصَلِّ عَلی راه کمک‌رسانی داری ؛ و مرحمتی که به هر یک از آفریدگانت که دوستش داشته باشی اختصاص خواهی داد . پس بر مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَاخْصُصْنا مِنْ رَحْمَتِکَ وَمُؤَیِّداتِ لُطْفِکَ ، بِأَوْجَبِها محمّد و آل او درود بفرست ، و ما را از آن رحمت‌ها و الطاف تأیید کننده و موفّقیّت بارت ارزانی دار که لِلْإِقالاتِ ، وَأَعْصَمِها مِنَ الْإِضاعاتِ ، وَأَنْجاها مِنَ الْهَلَکاتِ ، بیشتر باعث درگذشتن از گناهان ، و حفظ از تباهی‌ها ، و نجات از هلاکت‌ها ، وَأَرْشَدِها إِلَی الْهِدایاتِ ، وَأَوْقاها مِنَ الْآفاتِ ، وَأَوْفَرِها مِنَ و راهنمایی به مسیرهای هدایت ، و نگهداری از آفت‌ها ، و فراوانی خوبی‌ها و الْحَسَناتِ ، وَأَنْزَلِها بِالْبَرَکاتِ ، وَأَزْیَدِها فِی الْقِسَمِ ، وَأَسْبَغِها نیکی‌ها ، و نزول برکت‌ها ، و فزونی قسمت‌ها و سهم‌ها ، و ریزش و فراوانی لِلنِّعَمِ ، وَأَسْتَرِها لِلْعُیُوبِ ، وَأَغْفَرِها لِلذُّنُوبِ ، إِنَّکَ قَریبٌ نعمت‌ها ، و پوشش عیب‌ها ، و بخشش گناهان گردد . همانا تو نزدیک و مُجیبٌ . فَصَلِّ عَلی خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، وَصَفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ ، پاسخ‌دهنده هستی . پس بر بهترین آفریده‌ات ، و برگزیده و زبده مخلوقاتت ، وَأَمینِکَ عَلی وَحْیِکَ بِأَفْضَلِ الصَّلَواتِ ، وَبارِکْ عَلَیْهِ بَأَفْضَلِ و امین وحی خودت ، برترین و ارزشمندترین درودها را بفرست و به او به برترین برکت‌ها الْبَرَکاتِ ، بِما بَلَّغَ عَنْکَ مِنَ الرِّسالاتِ ، وَصَدَعَ بِأَمْرِکَ ، وَدَعا برکت بده ؛ آن گونه که او نیز رسالت‌ها و پیغام‌های تو را رساند ، و دستورت را آشکار کرد ، و به سوی تو فرا خواند ، إِلَیْکَ ، وَأَفْصَحَ بِالدَّلائِلِ عَلَیْکَ بِالْحَقِّ الْمُبینِ ، حَتَّی أَتاهُ الْیَقینُ ، و به طور روشن و فصیح و گویا به آنچه حقّ و آشکار است به دلیل‌آوردن بر وجود تو پرداخت ؛ تا آن که مرگ به سراغش آمد . وَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی الْأَوَّلینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی الْآخِرینَ ، خدا در ابتداییان بر او درود فرستد ، و در آیندگان نیز بر او درود فرستد ، وَعَلی الِهِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرینَ ، وَاخْلُفْهُ فیهِمْ بِأَحْسَنِ ما خَلَّفْتَ و بر آل و اهل بیت پاکش نیز درود فرستد ، و به بهترین چیزی که جایگزین کردی بِهِ أَحَداً مِنَ الْمُرْسَلینَ بِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ لَکَ به آن چیز یکی از رسولانت را ، در مورد ایشان جایگزین کن ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ تو إِراداتٌ لا تُعارِضُ دُونَ بُلُوغِهَا الْغایاتُ ، قَدِ انْقَطَعَ مُعارَضَتُها اراده‌هایی داری که به طور حتم به مقصد و هدف نهایی خواهند رسید و کسی را یارای درگیری با اراده تو نیست . بِعَجْزِ الْإِسْتِطاعاتِ عَنِ الرَّدِّ لَها دُونَ النِّهایاتِ ، فَأَیَّةُ إِرادَةٍ اگر به رویارویی و درگیری اراده تو نیز بیایند ناتوان می‌شوند و به طور حتم به مقصود کامل خودت می‌رسی . پس هر اراده‌ای که جَعَلْتَها إِرادَةً لِعَفْوِکَ ، وَسَبَباً لِنَیْلِ فَضْلِکَ ، وَاسْتِنْزالاً لِخَیْرِکَ ، برای بخشش کرده‌ای، و هر سببی که برای رسیدن به فضلت قرار داده‌ای، و هر چیزی را که باعث فرودآمدن خیرات و برکاتت است؛ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ ، وَ صِلْهَا اللَّهُمَّ بِدَوامٍ ، بر محمّد و اهل بیت محمّد درود بفرست ، و آن‌ها را به جاودانگی متّصل فرما ، وَابْدَأْها بِتَمامٍ ، إِنَّکَ واسِعُ الْحِبآءِ ، کَریمُ الْعَطآءِ ، مُجیبُ النِّدآءِ و به طور کامل آغاز گردان ؛ همانا تو دارای بخشش فراگیر ، عطای کریمانه ، پاسخ دهنده به ندا سَمیعُ الدُّعآءِ .(5)
و شنونده خوبی برای دعا هستی .

5دعای سمات که نایب دوّم جناب محمّد بن عثمان قدس سره روایت شده است

دعای سمات که از نایب دوّم ...
محمّد بن علی می‌گوید : در مجلس جناب محمّد بن عثمان بن سعید عَمْری رحمه الله حضور داشتیم ، ایشان بعد از کلماتی که ذکر کردند فرمودند :
ابو عمرو محمّد بن سعید به من خبر داد ، و او از محمّد بن اسلم و او از محمّد بن سنان و ایشان از مفضّل بن عمر جعفی ، و آن بزرگوار از امام صادق علیه السلام روایت کرد .
البتّه در این روایت چنین آمده است که مستحبّ است این دعا در ساعت پایانی روز جمعه خوانده شود .
شیخ طوسی رحمه الله نیز در هنگام بازگو کردن این دعا فرموده است : دعای سمات ، از جناب عَمری ) محمّد بن عثمان ( رحمه الله روایت شده است ، و مستحبّ است در ساعت پایانی روز جمعه خوانده شود .
اکنون متن دعا را طبق روایت کفعمی رحمه الله می‌آوریم :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ ، اَلْأَعَزِّ الأَجَلِّ الْأَکْرَمِ ، بارالها؛ به واسطه آن نام بزرگ و بزرگ‌ترت از تو درخواست می‌کنم؛ همان نامی که عزت‌مندتر و شکوهمندتر و گرامی است ؛ اَلَّذی إِذا دُعیتَ بِهِ عَلی مَغالِقِ أَبْوابِ السَّمآءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ همان اسمی که هر گاه بر قفل‌های درهای آسمان به آن اسم خوانده شوی اثر می‌کند و با رحمت تو درهای آسمان انْفَتَحَتْ ، وَ إِذا دُعیتَ بِهِ عَلی مَضآئِقِ أَبْوابِ الْأَرْضِ لِلْفَرَجِ باز می‌شود؛ همان نامی که اگر بر گرفتگی‌های درهای زمین برای گشایش به آن اسم خوانده شوی ، اثر می‌کند 1 . بحار الأنوار : 402/95 ، به نقل از مهج الدعوات : 153 .
بِالرَّحْمَةِ انْفَرَجَتْ ، وَإِذَا دُعیتَ بِهِ عَلَی الْعُسْرِ لِلْیُسْرِ تَیَسَّرَ 1 ، و گشایش ایجاد می‌شود؛ و اگر برای آسان‌شدن سختی‌ها بدان خوانده شوی، راحتی و آسانی دست می‌دهد 1 . این فقره از دعا در کتاب‌های ادعیه چنین آمده است : »وإذا دعیت به علی العسر للیسر تیسّرت« به صورت تأنیث ولی صحیح »تیسّر« می‌باشد .
علّامه بزرگوار شیخ علی اکبر نهاوندی رحمه الله در کتاب »العبقریّ الحسان« می‌گوید : خطیب پرهیزکار حاج میرزا حسن نجل امین الواعظین اردبیلی برای من تعریف کرد و گفت : در سال هزار و سیصد و چهل و سه مشاهد مقدّسه عراق را زیارت کردم ، تنها آرزوی من و مهم‌ترین حاجتم در این مشاهد مقدّسه ، تشرّف به خدمت حضرت ولیّ عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه بود .
در کاظمین )علیهما السلام( مشرّف بودم و طبق برنامه‌ای که داشتم روزهای جمعه غسل می‌کردم و وارد حرم مطهّر می‌شدم و بعد از اداء نماز ظهر و عصر اعمال و مستحبّات وارده روز جمعه را انجام می‌دادم و تا وقت نماز مغرب و عشاء در حرم می‌ماندم ، سپس از حرم مطهّر بیرون می‌آمدم .
روز جمعه‌ای به حرم مطهّر مشرّف شدم ، بالا سر مطهّر حضرت جواد علیه السلام نشسته و مشغول قرائت شدم تا آن که وقت دعای سمات - ساعت آخر روز - فرا رسید ، ازدحام جمعیّت به جهت درک ثواب آن ساعت زیاد شد ، از زیادی جمعیّت جا بر من تنگ شد و از طرفی زمان کمی تا غروب مانده بود ، با عجله مشغول خواندن دعای سمات شدم .
ناگاه متوجّه شدم که شخص درشت اندام زیبارویی در کنار من نشسته ، او عمّامه سفیدی به سر بسته و محاسن سیاهی داشت ، قامتی معتدل و لباس و محاسنی معمولی داشت و بر گونه راستش خالی بود ؛ من دعا می‌خواندم و او گوش می‌کرد و عباراتی را که من غلط می‌خواندم تصحیح می‌نمود .
از آن جمله چون این عبارت را خواندم : »وإذا دعیت بها علی العسر للیسر تیسّرت« ، فرمود : چرا فعل را مؤنّث می‌خوانی در صورتی که فاعل مؤنّث نیست ؟
گفتم : به جهت رعایت مجانست با افعال ما قبل و ما بعد آن ؛ زیرا که افعال در آن‌ها مؤنّث آمده است .
فرمود: این مطلب غلط است ، البتّه منظور من از این کلام ایراد به تو نبود ، فقط خواستم بدانی ، چون تو از اهل علم هستی .
من از او به خاطر این مطلب تشکّر نمودم ، هنگامی که از جا برخاست ، در دلم افتاد که ببینم این آقا با این اوصاف کیست؟ و چگونه در اینجا نشست با این که از زیادی جمعیّت کنار من جایی نبود ، دعا را ترک کرده و برخاستم ، به دنبال او رفتم تا او را بشناسم ؟ و با جدّیت تمام او را جستجو نموده ولی پیدا نکردم .
با حالت تأسّف نشستم و بقیّه دعا را با اشک‌های جاری و ناله تمام کردم ، پس از آن هرگاه این قضیّه به یادم می‌افتاد آه می‌کشیدم .
به وطنم بازگشتم و این قضیّه را فراموش کردم . سه سال گذشت شبی در عالم خواب دیدم که مشرّف به حرم مطهّر کاظمین‌علیهما السلام شده‌ام ، حضرت جوادعلیه السلام نشسته است، و آن حضرت گندم‌گون است، من از آن حضرت پیرامون مسائل مشکله سؤال می‌کردم که برخی از آن‌ها را فراموش کرده‌ام .
از مسائلی که به یادم مانده این است که از حضرتش پرسیدم :
من همیشه در مشاهد مشرّفه از خدای تعالی می‌خواستم و به شما و نیاکان شما - ائمّه طاهرین علیهم السلام - متوسّل می‌شدم روَإِذا دُعیتَ بِهِ عَلَی الْأَمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ ، وَإِذا دُعیتَ بِهِ و اگر برای برانگیخته شدن مردگان، با آن خوانده شوی، مردگان برانگیخته می‌شوند؛ و اگر عَلی کَشْفِ الْبَأْسآءِ وَالضَّرَّآءِ انْکَشَفَتْ ، وَبِجَلالِ نُورِ وَجْهِکَ برای برطرف شدن سختی و بلا و رنج به آن اسم خوانده شوی، برطرف شود . و خدایا ؛ تو را به واسطه نور چهره الْکَریمِ أَکْرَمِ الْوُجُوهِ ، وَأَعَزِّ الْوُجُوهِ ، اَلَّذی عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ ، بزرگوارانه‌ات که با کرامت‌ترین رخسارها، و عزّت‌مندترین آنهاست می‌خوانم؛ همان روی مبارکی که همه روها و همه آبروداران در برابرش وَخَضَعَتْ لَهُ الرِّقابُ ، وَخَشَعَتْ لَهُ الْأَصْواتُ ، وَوَجِلَتْ لَهُ خوار و فروتنند ، و گردن‌ها در مقابلش خم شده‌اند، و همه صداها در برابر او به لرزه افتاده‌اند ، و الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِکَ ، وَبِقُوَّتِکَ الَّتی بِها تُمْسِکُ السَّمآءَ أَنْ تَقَعَ دل‌ها از ترس تو در هراسند. و به واسطه قدرتت و نیرو و توانت از تو درخواست می‌کنم؛ نیرویی که با آن آسمان را از افتادن عَلَی الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِکَ وَتُمْسِکُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا، بر روی زمین نگه داشته‌ای - و این تنها با اذن تو خواهد شد - و آسمان‌ها و زمین را از نابودی نگه داشتی، وَبِمَشیَّتِکَ الَّتی دانَ لَهَا الْعالَمُونَ ، وَبِکَلِمَتِکَ الَّتی خَلَقْتَ بِهَا و به واسطه مشیّت و خواست تو از تو درخواست می‌کنم؛ همان مشیّتی که جهانیان در مقابلش پای‌بند هستند؛ و نیز تو را می‌خوانم به واسطه السَّماواتِ وَالْأَرْضَ ، وَبِحِکْمَتِکَ الَّتی صَنَعْتَ بِهَا الْعَجآئِبَ ، کلمه‌ات که آسمان‌ها و زمین را به وسیله آن آفریدی؛ و به حکمتی که با آن چیزهای شگفت‌انگیز را ساختی، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَجَعَلْتَها لَیْلاً ، وَجَعَلْتَ اللَّیْلَ سَکَناً ، وَخَلَقْتَ و تاریکی را آفریدی و آن را شب قرار دادی، و شب را مایه آرامش قرار دادی ؛ ط که به دیدار ولیّ منتظرش سلام اللَّه علیه نائل شوم ، ولی دعای من مستجاب نشد .
حضرت فرمود : نه ، چنین نیست بلکه تاکنون دو مرتبه آن امام را دیده‌ای : یک مرتبه در راه سامرّاء ، مرتبه دوّم موقعی بود که در حرم کاظمین‌علیهما السلام در بالای سر نشسته بودی ، و دعای سمات می‌خواندی ، شخصی با اوصافی که در یادت هست ، کنار تو نشسته بود ، تو فقره‌ای از دعا را چنین خواندی : »وإذا دعیت به علی العسر للیسر تیسّرت« ، او ایراد گرفت و اشکال کرد ، و فرمود: چرا فعل را مؤنّث می‌خوانی در صورتی که فاعل مؤنّث نیست؟ او امام زمان تو بود . این را فرمود و من از خواب بیدار شدم .
)العبقریّ الحسان ، المسک الأذفر : 120/1)
بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً ، وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً ، وَخَلَقْتَ و با آن روشنی را آفریده، و آن را روز قرار دادی، و روز را هنگام جنب و جوش به همراه بینایی قرار دادی ؛ بِهَا الشَّمْسَ وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِیآءً ، وَخَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ و با آن خورشید را به وجود آورده و آن را روشنی‌بخش ساختی؛ و با آن ماه را آفریدی و آن را الْقَمَرَ نُوراً ، وَخَلَقْتَ بِهَا الْکَواکِبَ وَجَعَلْتَها نُجُوماً وَبُرُوجاً ، روشنی شب قرار دادی؛ و با آن ستارگان را خلق کردی و آن‌ها را اختران تابان و برج‌های آسمان وَمَصابیحَ وَزینَةً وَرُجُوماً لِلشَّیاطینِ ، وَجَعَلْتَ لَها مَشارِقَ و چراغ‌ها، و زینت‌بخش ، و برای راندن شیطان‌ها قرار دادی. و برای آن مشرق‌ها وَمَغارِبَ ، وَجَعَلْتَ لَها مَطالِعَ وَمَجارِیَ ، وَجَعَلْتَ لَها فَلَکاً و مغرب‌ها، و محلّ‌های طلوع و محلّ‌های جریان قرار دادی ، و برای آن محور و مدار حرکت و محلّ گردش وَمَسابِحَ ، وَقَدَّرْتَها فِی السَّمآءِ مَنازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدیرَها ، و شناوری قرار دادی . و در آسمان برای آنها جایگاه مقرّر فرمودی و اندازه‌اش را نیکو قرار دادی ، وَصَوَّرْتَها فَأَحْسَنْتَ تَصْویرَها ، وَأَحْصَیْتَها بِأَسْمآئِکَ إِحْصآءً ، و صورت بخشیدی، و نیکو صورت‌نگاری کردی؛ و با نام‌هایت به شماره درآوردی، وَدَبَّرْتَها بِحِکْمَتِکَ تَدْبیراً فَأَحْسَنْتَ تَدْبیرَها ، وَسَخَّرْتَها بِسُلْطانِ و با حکمتت تدبیر نمودی پس به خوبی تدبیر فرمودی، و تحت سلطه اللَّیْلِ وَسُلْطانِ النَّهارِ وَالسَّاعاتِ ، وَعَدَدِ السِّنینَ وَالْحِسابِ ، شب و روز و ساعت‌ها و شماره سال‌ها و حساب آن‌ها را مسخّر نمودی ؛ وَجَعَلْتَ رُؤْیَتَها لِجَمیعِ النَّاسِ مَرْأًی واحِداً . وَأَسْألُکَ اللَّهُمَّ و دیدن آن‌ها را برای تمام مردم، یکسان کردی . بار الها ؛ از تو به واسطه بِمَجْدِکَ الَّذی کَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَرَسُولَکَ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ عَلَیْهِ شکوهت درخواست می‌کنم؛ همان که بدان وسیله با بنده و فرستاده‌ات حضرت موسی پسر عمران السَّلامُ فِی الْمُقَدَّسینَ ، فَوْقَ إِحْساسِ الْکَرُّوبِییّنَ ، فَوْقَ غَمآئِمِ - سلام بر او باد - سخن گفتی در میان قدسیان، بالاتر از آن چه کرّوبیانت قادر به درک آن باشند؛ بالاتر از ابرهای النُّورِ ، فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فی عَمُودِ النَّارِ ، وَفی طُورِ سَیْنآءَ ، نور و روشنی، بالاتر از صندوق گواهی در ستون آتش؛ و در طور و صحرای سینا، وَفی جَبَلِ حُوریثَ فِی الْوادِ الْمُقَدَّسِ ، فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنْ و در کوه حوریث، در سرزمین مقدّس، و در بقعه‌ای مبارک در جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ ، وَفی أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ ایاتٍ جانب راست کوه طور ، از درخت مخصوص؛ و در سرزمین مصر، با نُه آیه بَیِّناتٍ ، وَیَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنی إِسْرآئیلَ الْبَحْرَ ، وَفِی الْمُنْبَجِساتِ و نشانه آشکار . و )همچنین( در روزی که دریا را برای بنی‌اسراییل شکافتی؛ و نیز در چشمه‌های جوشان الَّتی صَنَعْتَ بِهَا الْعَجآئِبَ فی بَحْرِ سُوفٍ ، وَعَقَدْتَ مآءَ الْبَحْرِ که با آن شگفتی‌ها را به وجود آوردی در دریای سوف، و آب دریا را فی قَلْبِ الْغَمْرِ کَالْحِجارَةِ ، وَجَاوَزْتَ بِبَنی إِسْرآئیلَ الْبَحْرَ ، در ژرفای اقیانوس همچون سنگ منجمد کردی؛ و بنی اسرائیل را از دریا گذراندی، وَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ الْحُسْنی عَلَیْهِمْ بِما صَبَرُوا ، وَأَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ و نعمت نیکویت را بر آنان تمام و کامل کردی ، به دلیل این که شکیبایی ورزیدند. و شرق الْأَرْضِ وَمَغارِبَهَا الَّتی بارَکْتَ فیها لِلْعالَمینَ ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ و غرب جهان را که موجب برکت برای جهانیان قرار داده بودی به ایشان به ارث رساندی، و فرعون وَجُنُودَهُ وَمَراکِبَهُ فِی الْیَمِّ ، وَبِاسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ و سپاهش را با مرکب‌های سواری‌شان در دریا غرق کردی. )خدایا؛( و با آن اسم بزرگ، بزرگ‌تر، بزرگ‌تر الْأَعْظَمِ ، اَلْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ ، وَبِمَجْدِکَ الَّذی تَجَلَّیْتَ بِهِ بزرگ‌تر از هر چیز، که عزّت‌مندتر، شکوه‌مندتر، گرامی‌تر از هر چیز است، از تو درخواست می‌کنم؛ و نیز به واسطه شکوه لِمُوسی کَلیمِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فی طُورِ سَیْنآءَ ، وَلِإِبْراهیمَ خَلیلِکَ و بزرگواریت که با آن برای موسی هم‌گفتارت - که سلام بر او باد - در طور )صحرای( سینا تجلّی کردی؛ و برای ابراهیم که دوست عَلَیْهِ السَّلامُ مِنْ قَبْلُ فی مَسْجِدِ الْخَیْفِ ، وَلِإِسْحاقَ صَفِیِّکَ ویژه‌ات بود، - سلام بر او باد - از پیش‌تر، در مسجد خیف تجلّی فرمودی؛ و برای برگزیده‌ات اسحاق عَلَیْهِ السَّلامُ فی بِئْرِ شِیَعٍ، وَلِیَعْقُوبَ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فی بَیْتِ - سلام بر او باد - در چاه شِیَع جلوه نمودی ؛ و برای پیامبرت حضرت یعقوب - سلام بر او باد - در خانه إیلٍ ، وَأَوْفَیْتَ لِإِبْراهیمَ عَلَیْهِ السَّلامُ بِمیثاقِکَ ، وَلِإِسْحاقَ عَلَیْهِ إیل متجلّی گشتی؛ و وفا نمودی پیمانت را برای ابراهیم - سلام بر او باد - السَّلامُ بِحَلْفِکَ ، وَلِیَعْقُوبَ بَشَهادَتِکَ ، وَلِلْمُؤْمِنینَ بِوَعْدِکَ ، و سوگندت را برای اسحاق - سلام بر او باد - و گواهی خود را برای یعقوب، و وعده‌ات را برای مؤمنان، وَلِلدَّاعینَ بِأَسْمآئِکَ فَأَجَبْتَ ، وَبِمَجْدِکَ الَّذی ظَهَرَ لِمُوسَی بْنِ و اجابت خود را برای دعا کنندگان با نام‌هایت . و نیز به واسطه شکوهت که برای موسی پسر عِمْرانَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَلی قُبَّةِ الرُّمَّانِ وَبِایاتِکَ الَّتی وَقَعَتْ عَلی عمران - سلام بر او باد - بر روی گنبد رمّان )عبادتگاهش( ظهور کرد؛ و به واسطه آیات و نشانه‌هایت أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ، بِایاتٍ عَزیزَةٍ، وَبِسُلطانِ الْقُوَّةِ، که در سرزمین مصر با شکوه تمام و عزت‌مندی و برتری و چیرگی واقع شد؛ با آیاتی عزت‌مند، و قدرت و سلطه‌ای توان‌مند ، وَبِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ ، وَبِشَأْنِ الْکَلِمَةِ التَّآمَّةِ ، وَبِکَلِماتِکَ الَّتی تَفَضَّلْتَ و عزّتی توانا، و مقام کلمه کامل، و به واسطه کلماتت که بِها عَلی أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ، وَأَهْلِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، بر آسمانیان و زمینیان و اهل دنیا و آخرت تفضّل فرمودی ، وَبِرَحْمَتِکَ الَّتی مَنَنْتَ بِها عَلی جَمیعِ خَلْقِکَ ، وَبِاسْتِطاعَتِکَ و به واسطه رحمتی که بر تمام مخلوقاتت منّت نهادی، و به واسطه توانایی‌ات الَّتی أَقَمْتَ بِها عَلَی الْعالَمینَ ، وَبِنُورِکَ الَّذی قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ که با آن تمام جهانیان را برپا داشته‌ای ، و به واسطه نوری که طُورُ سَیْنآءَ ، وَبِعِلْمِکَ وَجَلالِکَ وَکِبْرِیآئِکَ وَعِزَّتِکَ وَجَبَرُوتِکَ صحرای سینا از ترسش فرو ریخت ، و به واسطه دانش و جلال و کبریایی و عزّت‌مندی و تسلّطت الَّتی لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الْأَرْضُ ، وَانْخَفَضَتْ لَهَا السَّماواتُ ، وَانْزَجَرَ که زمین توانش را نداشت، و آسمان‌ها برای آن فروتنی کرد ، و لَهَا الْعُمْقُ الْأَکْبَرُ ، وَرَکَدَتْ لَهَا الْبِحارُ وَالْأَنْهارُ ، وَخَضَعَتْ لَهَا ژرفای بزرگ رانده شد، و دریاها و رودها راکد ماندند، و الْجِبالُ ، وَسَکَنَتْ لَهَا الْأَرْضُ بِمَناکِبِها ، وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ کوه‌ها رام گردیدند ، و زمین با کرانه‌هایش آرام گرفت، و تمام آفریدگان تسلیم آن شدند، کُلُّها ، وَخَفَقَتْ لَهَا الرِّیاحُ فی جَرَیانِها ، وَخَمَدَتْ لَهَا النّیرانُ فی و جریان وزش بادها بهم ریخت، و آتش‌ها در جایگاه‌هایشان خاموش گشتند؛ أَوْطانِها ، وَبِسُلْطانِکَ الَّذی عُرِفَتْ لَکَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ ، و نیز به واسطه سلطه و پادشاهیت که غلبه و چیرگیت بر تمام روزگاران با آن شناخته می‌شود، وَحُمِدْتَ بِهِ فِی السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ ، وَبِکَلِمَتِکَ کَلِمَةِ الصِّدْقِ و به وسیله آن در آسمان‌ها و زمین‌ها ستایش شدی؛ و نیز تو را به واسطه کلمه‌ات همان کلمه راستی الَّتی سَبَقَتْ لِأَبینا ادَمَ عَلَیْهِ السَّلامُ وَذُرِّیَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ . وَأَسْأَلُکَ که برای پدرمان آدم - که سلام بر او باد - و نسلش با رحمتت پیشی گرفت ، بِکَلِمَتِکَ الَّتی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذی تَجَلَّیْتَ بِهِ و به واسطه کلمه‌ات که بر هر چیز پیروز شد و سلطه یافت؛ و به واسطه نور رخسارت که با آن بر کوه تجلّی فرمودی لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسی صَعِقاً ، وَبِمَجْدِکَ الَّذی ظَهَرَ و آن را از هم پاشیدی و موسی از این جریان بر زمین افتاد و بیهوش شد؛ و نیز به واسطه شکوهت که عَلی طُورِ سَیْنآءَ فَکَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَرَسُولَکَ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ، بر صحرای سینا ظاهر شد و با آن بر بنده و فرستاده‌ات موسی پسر عمران سخن گفتی؛ وَبِطَلْعَتِکَ فی ساعیرَ ، وَظُهُورِکَ فی جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ و به واسطه پرتوافکنیت در ساعیر، و ظهور نورت در کوه فاران با نفَس‌های الْمُقَدَّسینَ ، وَجُنُودِ الْمَلآئِکَةِ الصَّآفّینَ ، وَخُشُوعِ الْمَلآئِکَةِ مقدّسان و سپاهیان صف‌کشیده فرشتگان، و فروتنی فرشتگان الْمُسَبِّحینَ ، وَبِبَرَکاتِکَ الَّتی بارَکْتَ فیها عَلی إِبْراهیمَ خَلیلِکَ تسبیح‌گوی؛ نیز به واسطه برکاتت که برای ابراهیم دوست ویژه‌ات عَلَیْهِ السَّلامُ فی اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَبارَکْتَ - که سلام بر او باد - در امّت حضرت محمد - درود خدا بر او و آل او باد - برکت دادی ؛ لِإِسْحاقَ صَفِیِّکَ فی اُمَّةِ عیسی عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، وَبارَکْتَ و برای اسحاق - که برگزیده‌ات بود - در امّت عیسی - که درود بر هر دو باد - برکت دادی ؛ لِیَعْقُوبَ إِسْرآئیلِکَ فی اُمَّةِ مُوسی عَلَیْهِمَا السَّلامُ ، وَبارَکْتَ و برای یعقوب یکتاپرستت در امّت موسی - سلام بر هر دو باد - برکت دادی؛ لِحَبیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ فی عِتْرَتِهِ وَذُرِّیَّتِهِ عَلَیْهِمُ و برای دوست خودت محمّد - که درود بر او و آل او باد - در میان عترت و نسل او - درود بر آنان باد - السَّلامُ وَاُمَّتِهِ . أَللَّهُمَّ وَکَما غِبْنا عَنْ ذلِکَ وَلَمْ نَشْهَدْهُ ، وَ امَنَّا بِهِ و امّت او برکت دادی؛ از تو درخواست می‌کنم. بارالها؛ همان گونه که ما آن حضرت را ندیدیم و در آن زمان حضور نداشتیم، و با این وَلَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَعَدْلاً ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ وجود، به او به راستی و درستی ایمان آوردیم ؛ از تو درخواست می‌کنم بر محمّد و آل محمّد درود پیوسته نثار کنی، تُبارِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَتَرَحَّمَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و برکت و رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرستی ، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَ الِ إِبْراهیمَ، برتر از آن چه برای ابراهیم و آل ابراهیم درود و برکت و رحمت نثار کردی؛ إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ ، فَعَّالٌ لِما تُریدُ ، وَأَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .(6) راستی، تو ستوده شکوهمند هستی؛ هر چه بخواهی بدون کم و کاست انجام می‌دهی؛ و تو بر هر چیز توانایی. پس از دعا نیز می‌خوانی : أَللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعآءِ ، وَبِحَقِّ هذِهِ الْأَسْمآءِ بار الها؛ به حقّ این دعا، و به حقّ این اسم‌هایی الَّتی لایَعْلَمُ تَفْسیرَها وَلایَعْلَمُ باطِنَها غَیْرُکَ ، ] صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ که تفسیر و معنای باطنش را کسی جز تو نمی‌داند، ]بر محمّد وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَ[افْعَلْ بی ما أَنْتَ أَهْلُهُ ، وَلاتَفْعَلْ بی ما أَنَا أَهْلُهُ ، و آل محمّد درود فرست و[ آن چنان که شایسته توست با من رفتار کن نه آن چنان که من سزاوارش هستم؛ 1 . البلد الأمین : 134 ، جمال الاُسبوع : 321 ، المصباح : 559 ، مصباح المتهجّد : 416 ، الصحیفة الصادقیّة : 930 .
]وَانْتَقِمْ لی مِنْ ظالِمی ، وَعَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَهَلاکَ أَعْدآئِهِمْ ]و از کسی که نسبت به من ستم‌کار است انتقام مرا بگیر، و در راحتی و فرج آل محمد و نابودی دشمنان آنان مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ[ ، وَاغْفِرْ لی مِنْ ذُنُوبی ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما از آدمیان و جنّیان شتاب کن؛[ و گناهان گذشته و آینده‌ام را بیامرز، تَأَخَّرَ ، وَوَسِّعْ عَلَیَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِکَ ، وَاکْفِنی مَؤُونَةَ إِنْسانِ و از روزی و سهمیّه حلالت برای من وسعت بده ، و از شرّ آدم سَوْءٍ ] وَجارِ سَوْءٍ وَقَرینِ سَوْءٍ [وَسُلْطانِ سَوْءٍ ، إِنَّکَ عَلی ] کُلِّ بد، ]و همسایه و همنشین بد[ و سلطان بد، مرا کفایت کن؛ راستی تو بر ]هر شَیْ‌ءٍ[ قَدیرٌ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ .(7)
چیز[ توان داری ، و ستایش مخصوص )تو( پروردگار جهانیان است .
آن گاه بگو : أَللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعآءِ تَفَضَّلْ عَلی فُقَرآءِ الْمُؤْمِنینَ بار الها ؛ به حقّ این دعای شریف ، نسبت به وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنآءِ وَالثَّرْوَةِ، وَعَلی مَرْضَی الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مرد و زن مؤمن فقیر و نیازمند تفضّل کن و آنان را بی‌نیاز و ثروت‌مند گردان؛ و زن و مرد مؤمن مریض را بِالشِّفآءِ وَالصِّحَّةِ ، وَعَلی أَحْیآءِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ شفا و سلامتی بخش، و هر زن و مرد زنده مؤمن را مورد لطف وَالْکَرامَةِ، وَعَلی أَمْواتِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، و بزرگواریت قرار ده، و مردگان‌شان را مورد آمرزش و رحمت خویش قرار ده، وَعَلی مُسافِرِی الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ إِلی أَوْطانِهِمْ سالِمینَ و مسافران‌شان را سالم و پربهره به سرزمین خودشان باز گردان ؛ غانِمینَ ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا این همه را با رحمت خویش انجام ده، ای مهربان‌ترین مهربانان؛ و درود پیوسته خداوند بر آقا و سرور ما مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَعِتْرَتِهِ الطَّاهِرینَ ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً . (8) حضرت محمّد خاتم پیامبران، و بر عترت پاکش و بسیار بسیار سلام بر آنان باد . 1 . المجموع الرائق : 2 . 258/1 . بحار الأنوار : 101/90 .
در کتاب »جمال الصالحین« این دعا را پس از آن ، ذکر کرده است :
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا الدُّعآءِ ، وَبِما فاتَ مِنْهُ مِنَ بار الها ؛ من به خاطر احترام این دعا و اسم‌های محترمی که در آن الْأَسْمآءِ ، وَبِما یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ مِنَ التَّفْسیرِ وَالتَّدْبیرِ الَّذی لایُحیطُ ذکر نشده است و به تفسیر و تدبیری که دربردارد و جز تو کسی نسبت به آن احاطه و اطّلاع کامل بِهِ إِلّا أَنْتَ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ ندارد؛ از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درودی پیوسته بفرستی ، و در فَرَجَهُمْ فی عافِیَةٍ ، وَتُهْلِکَ أَعْدآئَهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ، وَأَنْ فرج و گشایش کارشان با عافیت، شتاب کنی؛ و دشمنان‌شان را در دنیا و آخرت به هلاکت و نابودی دچار کنی؛ و به تَرْزُقَنا بِهِمْ خَیْرَ ما نَرْجُو ، وَخَیْرَ ما لانَرْجُو ، وَتَصْرِفَ بِهِمْ عَنَّا واسطه ایشان آن خیر و خوبی‌هایی را که امید داریم ، و آنچه را که امید نداریم روزی ما گردان ، و از ما شَرَّ ما نَحْذَرُ ، وَشَرَّ ما لانَحْذَرُ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ ، شرّ و بدی آنچه را که از آن ترسانیم و شرّ و بدی آنچه را که از آن حذر و اجتناب نمی‌کنیم برگردان ، و تو بر هر چیز توانایی ، وَأَنْتَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمینَ .(9)
و تو باکرامت‌ترین بزرگوارانی .
عالم بزرگوار جناب سیّد بن طاووس رحمه الله می‌فرماید : در بین تفسیرهایی که برای کلمات این دعا بود یافتم که »کوه حوریث« یا »حوریثا« همان کوهی است که خداوند در ابتدا با حضرت موسی‌علیه السلام سخن گفت و او را مورد گفتگو قرار داد ، و تابوت یوسف‌علیه السلام نیز به یکی از قسمت‌های پایین همین کوه انتقال یافت و در گوشه‌ای از طور سینا قرار داد .
»دریای سوف« را به زبان عبری ؛ »یومسوف« می‌گویند و به معنای دریای عمیق است . و »ساعیر« - که به نام کوه »سرّاء« نیز شناخته می‌شود - کوهی است که حضرت عیسی‌علیه السلام در آن جا مناجات می‌کرد .
و »جبل فاران« ، همان کوهی است که حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم در آن جا به مناجات پروردگار می‌پرداخت ؛ و در نزدیکی مکّه قرار دارد .(10)
محمّد بن علی راشدی می‌گوید : من در هیچ مشکل یا اندوه سختی این دعا را نخواندم مگر آن که با سرعت به اجابت رسید ؛ هر کس این دعا را برای هر هدفی که دارد و یا مقصودی که به دنبال آن است بخواند و یا پیشاپیش خروجش به طرف دشمنی که از او می‌ترسد ، یا قدرتمندی که از او هراس دارد بخواند ، به خواسته‌اش برسد و از کسی نهراسد . البتّه اگر نمی‌تواند بخواند ، آن را بنویسد و همراه خود داشته باشد .
علاّمه شیخ محمّد باقر بیرجندی رحمه الله در کتاب »فاکهة الذاکرین« می‌گوید : این دعا از نظر اجابت و برآمدن حاجت ، بی‌نظیر است .
مرحوم سیّد محمّد خامنه تبریزی در یکی از تألیفاتش می‌گوید : خواندن دعای سمات در ساعت پایانی روز جمعه برای برآورده شدن حاجت‌ها به خصوص برای دفع دشمن - مجرّب است و این مطلب یقینی است ، به خصوص اگر چهل روز جمعه ادامه یابد .(11)

6دعای روز عید فطرکه از جناب محمّد بن عثمان قدس سره روایت شده است

دعای روز عید فطر ...
این دعا را سرورمان جناب محمّد بن عثمان قدس سره قرائت می‌فرموده ، و در دفترش موجود بوده است ؛ که دعاهای ماه مبارک رمضان را نیز در آن یادداشت کرده بودند .
این دعا پس از نماز صبح روز عید فطر خوانده می‌شود :
أَللَّهُمَّ إِنّی تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ أَمامی ، وَعَلِیٍّ مِنْ خَلْفی وَعَنْ بار الها ؛ به تو روی آوردم به واسطه )حضرت( محمّد صلی الله علیه وآله وسلم که پیش‌روی من است ، و )حضرت( علی علیه السلام پشت سر و از یَمینی ، وَأَئِمَّتی عَنْ یَساری ، أَسْتَتِرُ بِهِمْ مِنْ عَذابِکَ ، وَأَتَقَرَّبُ سمت راست، و امامانم از سمت چپ، گرداگرد خود این بزرگواران را آورده‌ام تا خود را به وسیله ایشان از عذابت بپوشانم، و خود را إِلَیْکَ زُلْفی لا أَجِدُ أَحَداً أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ ، فَهُمْ أَئِمَّتی ، فَامِنْ از نظر مرتبه به تو نزدیک گردانم، هیچ کسی را که از نظر رتبه و مقام از ایشان نزدیک‌تر به تو باشند سراغ ندارم . اینان، پیشوایان من‌اند؛ بِهِمْ خَوْفی مِنْ عِقابِکَ وَسَخَطِکَ ، وَأَدْخِلْنی بِرَحْمَتِکَ فی عِبادِکَ ترسم از کیفرت و خشمت را به واسطه ایشان تبدیل به آرامش کن؛ و به رحمتت مرا در زمره بندگان الصَّالِحینَ . أَصْبَحْتُ بِاللَّهِ مُؤْمِناً مُخْلِصاً عَلی دینِ مُحَمَّدٍ صالح و شایسته‌ات درآور . صبح کردم در حالی که ایمان و اخلاص نسبت به پروردگار دارم و بر دین و آیین حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم ، وَسُنَّتِهِ ، وَعَلی دینِ عَلِیٍّ وَسُنَّتِهِ ، وَعَلی دینِ الْأَوْصِیآءِ وَسُنَّتِهِمْ، و نیز دین و آیین حضرت علی‌علیه السلام، و بر دین و آیین و روش جانشینان ایشان پایدار و ثابتم؛ امَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَعَلانِیَتِهِمْ ، وَأَرغَبُ إِلَی اللَّهِ تَعالی فیما رَغِبَ به امور پنهان و آشکارشان ایمان دارم، و به چیزهایی که حضرت فیهِ إِلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَعَلِیٌّ وَالْأَوْصِیآءُ ، وَأَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا محمّد و علی‌علیهما السلام و جانشینان‌شان نسبت به پروردگار مشتاق بودند، اشتیاق می‌ورزم، و از شرّ هر چه ایشان به خدا پناه بردند، اسْتَعاذُوا مِنْهُ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ، وَلا عِزَّةَ وَلا مَنْعَةَ من نیز پناه می‌برم؛ هیچ توان و جنبشی جز به واسطه خداوند نیست؛ هیچ نیرو و بازدارنده‌ای وَلا سُلْطانَ إِلّا للَّهِِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ الْعَزیزِ الْجَبَّارِ الْمُتَکَبِّرِ ، تَوَکَّلْتُ و قدرتی ، جز برای خدای یگانه، چیره، عزّت‌مند، جبّار و متکبّر نیست . بر خدا توکّل می‌کنم؛ عَلَی اللَّهِ » فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ «(12) . أَللَّهُمَّ إِنّی اُریدُکَ »خدا به تنهایی )مرا بس است(؛ همانا خداوند دستورش و خواستش را به طور کامل انجام می‌دهد« . بار الها؛ من قصد و اراده تو کرده‌ام فَأَرِدْنی ، وَأَطْلُبُ ما عِنْدَکَ فَیَسِّرْهُ لی ، وَاقْضِ لی حَوآئِجی پس تو نیز مرا اراده کن ؛ آن چه نزد تو است جستجو می‌کنم ، رسیدن به آن را برایم آسان کن؛ حاجت‌هایم را برآور؛ 1 . سوره طلاق ، آیه 3 .
فَإِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ » شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ تو در کتابت فرموده‌ای - و گفتارت ثابت و راست است - که : »ماه رمضان ماهی است که فیهِ الْقُرْانُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ «(13) ، قرآن در آن فرود آمد، تا مردم را راهنمایی کند، و دلیل‌هایی آشکار برای هدایت و جدایی حق از باطل بیاورد«. فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ ، بِما أَنْزَلْتَ فیهِ مِنَ الْقُرْانِ ، پس احترام ماه رمضان را بالا بردی؛ چون، قرآن را در آن فرو فرستادی ، وَخَصَّصْتَهُ وَعَظَّمْتَهُ بِتَصْییرِکَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ ، فَقُلْتَ » لَیْلَةُ الْقَدْرِ و با قرار دان شب قدر در ماه رمضان، آن را ویژگی و عظمت بخشیدی؛ پس گفتی: »شب قدر، خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ × تَنَزَّلُ الْمَلآئِکَةُ وَالرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ از هزار شب بهتر است؛ فرشتگان، و روح با اجازه خداوند، مِنْ کُلِّ أَمْرٍ × سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ «(14) . أَللَّهُمَّ وَهذِهِ أَیَّامُ برای هر کاری در شب قدر فرود می‌آیند؛ شب قدر، سلام و سلامت است تا طلوع فجر« . بار الها ؛ روزهای شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ ، وَلَیالیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ ، وَقَدْ صِرْتُ مِنْهُ ماه رمضان نیز سپری شدند، و شب‌هایش نیز تمام شدند؛ یا إِلهی إِلی ما أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّی ، وَأَحْصی لِعَدَدِهِ مِنْ عَدَدی ، خدای من؛ خودت بهتر می‌دانی که من چه کردم، و عدد آن را بهتر می‌دانی؛ فَأَسْأَلُکَ یا إِلهی بِما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ ، أَنْ تُصَلِّیَ پس، خدایا؛ از تو چیزهایی را درخواست می‌کنم که بندگان صالحت خواسته‌اند؛ که عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلی الِ مُحَمَّدٍ وَعَلی أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ. وَأَنْ تَتَقَبَّلَ بر محمّد و بر آل محمّد و اهل بیت محمّد درود پیوسته نثار کنی . و آنچه را مِنّی کُلَّما تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ ، وَتَتَفَضَّلَ عَلَیَّ بِتَضْعیفِ عَمَلی ، وسیله تقرّب خود به درگاهت نمودم از من بپذیری ، و با چند برابر نمودن پاداش اعمالم وَقَبُولِ تَقَرُّبی وَقُرُباتی ، وَاسْتِجابَةِ دُعآئی ، وَهَبْ لی مِنْکَ عِتْقَ و پذیرش کارهایی را که به قصد قربت و رضای تو انجام دادم ، و اجابت دعایم بر من لطف و احسان کنی، و این بخشش را به من 1 . سوره بقره ، آیه 2 . 185 . سوره قدر ، آیه 5 - 3 .
رَقَبَتی مِنَ النَّارِ ، وَمُنَّ عَلَیَّ بِالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَالْأَمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ بنمائی که از آتش رهاییم بخشی، و با برخورداری از بهشت و ایمنی از ترس‌های بزرگ قیامت بر من منّت گذاری، مِنْ کُلِّ فَزَعٍ ، وَمِنْ کُلِّ هَوْلٍ أَعْدَدْتَهُ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ . أَعُوذُ بِحُرْمَةِ و از تمام هول و هراس‌هایی که برای روز قیامتم آماده کرده‌ای در امانم بداری . به حرمت وَجْهِکَ الْکَریمِ ، وَبِحُرْمَةِ نَبِیِّکَ وَحُرْمَةِ الصَّالِحینَ ، أَنْ یَنْصَرِمَ وجه کریم و بزرگوارت و به حرمت پیامبرت و به حرمت بندگان شایسته‌ات پناه می‌برم که هذَا الْیَوْمِ ، وَلَکَ قِبَلی تَبِعَةٌ تُریدُ أَنْ تُؤاخِذَنی بِها ، أَوْ ذَنْبٌ امروز بگذرد و هنوز برای تو به عهده من جرمی باشد که بخواهی مرا به آن مؤاخذه کنی ، و گناهی تُریدُ أَنْ تُقایِسَنی بِهِ ، وَتُشْقِیَنی وَتَفْضَحَنی بِهِ ، أَوْ خَطیئَةٌ تُریدُ باقی بماند که بخواهی به خاطر آن مرا عذاب کنی و بدبخت و رسوایم گردانی؛ و اشتباهی باقی باشد که به خاطر آن أَنْ تُقایِسَنی بِها وَتَقْتَصَّها مِنّی لَمْ تَغْفِرْها لی ، وَأَسْأَلُکَ بِحُرْمَةِ قصد قصاص و عذاب مرا داشته باشی و مرا نبخشیده باشی . به واسطه احترام وَجْهِکَ الْکَریمِ الْفَعَّالِ لِما یُریدُ ، اَلَّذی یَقُولُ لِلشَّیْ‌ءِ کُنْ فَیَکُونُ، ذات بزرگوارت از تو درخواست می‌کنم؛ همان که هر چه بخواهد آن را انجام می‌دهد، و اگر به چیزی بگوید : باش، می‌شود؛ لا إِلهَ إِلّا هُوَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِلا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، إِنْ کُنْتَ جز او نیز خدایی نیست . بار الها ؛ به واسطه این که - اعتقاد دارم - جز تو خدایی نیست از تو درخواست می‌کنم: اگر رَضیتَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ أَنْ تَزیدَنی فیما بَقِیَ مِنْ عُمْری در این ماه از من راضی شده‌ای، رضایت و خشنودیت را در باقی‌مانده عمرم نیز افزون فرمایی؛ رِضاً ، فَإِنْ کُنْتَ لَمْ تَرْضَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ ، فَمِنَ الْآنَ و اگر در این ماه مبارک از من خشنود نشده‌ای، از حالا از من فَارْضَ عَنِّی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ ، وَاجْعَلْنی فی هذِهِ السَّاعَةِ راضی و خشنود شو؛ در همین ساعت، در همین ساعت، در همین ساعت؛ و در این ساعت وَفی هذَا الْمَجْلِسِ مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ ، وَطُلَقآئِکَ مِنْ جَهَنَّمَ ، و در همین مجلس مرا از آزادشدگان از آتش قرار ده، و از رهاشدگان از جهنّم قرار ده ، وَسُعَدآءِ خَلْقِکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . أَللَّهُمَّ و از بندگانی که به واسطه آمرزش و رحمتت سعادتمند شدند قرار ده ؛ ای مهربان‌ترین مهربانان . بار الها ؛ إِنّی أَسْأَلُکَ بِحُرْمَةِ وَجْهِکَ الْکَریمِ ، أَنْ تَجْعَلَ شَهْری هذا خَیْرَ به احترام آبروی کریمانه‌ات از تو درخواست می‌کنم که این ماه را برایم نسبت به ماه رمضان‌های دیگر در دوران عمرم بهترین شَهْرِ رَمَضانَ عَبَدْتُکَ فیهِ ، وَصُمْتُهُ لَکَ ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ مُنْذُ ماه رمضانی قرار ده که تو را در آن پرستیده‌ام، و روزه‌داری کرده‌ام، و به تو تقرّب جسته‌ام ؛ أَسْکَنْتَنی فیهِ ، أَعْظَمَهُ أَجْراً ، وَأَتَمَّهُ نِعْمَةً ، وَأَعَمَّهُ عافِیَةً ، دارای بزرگ‌ترین پاداش و کامل‌ترین نعمت، و فراگیرترین عافیت، وَأَوْسَعَهُ رِزْقاً ، وَأَفْضَلَهُ عِتْقاً مِنَ النَّارِ ، وَأَوْجَبَهُ رَحْمَةً ، و فراخ‌ترین نصیب، و برترین آنان از جهت رهاییم از آتش، و سزاوارترین آن برای رحمت تو ، و وَأَعْظَمَهُ مَغْفِرَةً، وَأَکْمَلَهُ رِضْواناً، وَأَقْرَبَهُ إِلی ما تُحِبُّ وَتَرْضی. بزرگ‌ترین بخشش، و کامل‌ترین رضوان و خشنودی، و نزدیک کننده‌ترین ماه‌ها به چیزهایی که تو دوست داری و از آن خشنود می‌شوی . أَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ اخِرَ شَهْرِ رَمَضانَ صُمْتُهُ لَکَ ، وَارْزُقْنِی الْعَوْدَ ثُمَّ بار الها ؛ این ماه رمضان را آخرین ماه رمضان من - که در آن به روزه‌داری می‌پردازم - قرار مده؛ و آن قدر حضور ماه‌های رمضان الْعَوْدَ حَتَّی تَرْضی وَبَعْدَ الرِّضا، وَحَتَّی تُخْرِجَنی مِنَ الدُّنْیا سالِماً بعدی را نصیبم کن تا رضایت تو حاصل شود، و پس از راضی شدنت باز هم مرا در ماه‌های رمضان حاضر فرما؛ تا آن که مرا از دنیا وَأَنْتَ عَنّی راضٍ وَأَنَا لَکَ مَرْضِیٌّ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضی بدون عیب و آفت خارج کنی در حالتی که تو از من راضی باشی و من نیز مورد رضایت و خشنودیت باشم. بار الها ؛ در آن چه قضا و وَتُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ الَّذی لایُرَدُّ وَلایُبَدَّلُ أَنْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ قدرت به آن تعلّق می‌پذیرد؛ و از امور قطعی و حتمی است که رد نمی‌شود و تغییر و تبدیلی نیز در آن راه نمی‌یابد؛ مرا از کسانی قرار ده تُثیبُ وَتُسَمّی وَتَقْضی لَهُ ، وَتَزیدُ وَتُحِبُّ لَهُ وَتَرْضی، وَأَنْ که ثواب می‌گیرند ، و مرتبه‌شان بالا می‌رود و حاجت‌شان برآورده می‌شود ، و برایش افزون می‌کنی ، و دوستش می‌داری و از او خشنود هستی؛ نیز تَکْتُبَنی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی هذَا الْعامِ ، وَفی کُلِّ عامٍ ، مرا از حاجیان خانه‌ات در حجّ امسال و سال‌های آینده قرار ده؛ اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ ، اَلمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ ، اَلْمُتَقَبَّلِ آن دسته‌ای که حجّ‌شان عالی، و تلاش‌شان مورد سپاسگزاری، و گناهان‌شان بخشیده شده، مِنْهُمْ مَناسِکُهُمْ، اَلْمُعافینَ عَلی أَسْفارِهِمْ، اَلْمُقْبِلینَ عَلی نُسُکِهِمْ، و عبادات حجّ‌شان پذیرفته شده؛ سفرهای‌شان با عافیت و سلامتی، و علاقه‌مند به انجام عبادت‌های مخصوص‌شان، اَلْمَحْفُوظینَ فی أَنْفُسِهِمْ وَأَمْوالِهِمْ وَذَراریهِمْ ، وَکُلِّ ما أَنْعَمْتَ و در مورد خودشان و داراییشان و بچّه‌های‌شان و همه نعمت‌هایی که به آنان داده‌ای ، محفوظ و نگهداری بِهِ عَلَیْهِمْ . أَللَّهُمَّ اقْلِبْنی مِنْ مَجْلِسی هذا ، فی شَهْری هذا ، فی شده باشند . بار الها ؛ مرا از این جایی که نشسته‌ام، و این ماه، یَوْمی هذا ، فی ساعَتی هذِهِ ، مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لی ، و امروز، و همین ساعت و لحظه؛ رستگار و کامیاب، و پاسخ مثبت شنیده مَغْفُوراً ذَنْبی ، مُعافاً مِنَ النَّارِ ، وَمُعْتَقاً مِنْها عِتْقاً لا رِقَّ بَعْدَهُ و گناه بخشیده، و معاف‌شده از آتش و آزادگشته از آن به گونه‌ای که دیگر هیچ‌گاه گرفتار نشوم أَبَداً ، وَلا رَهْبَةَ یا رَبَّ الْأَرْبابِ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ و از آن نیز نترسم، بازگردان ؛ ای پروردگار پرورش دهندگان ؛ بار الها ؛ درخواست من آن است که فیما شِئْتَ ، وأَرَدْتَ وَقَضَیْتَ وَقَدَّرْتَ وَحَتَمْتَ وَأَنْفَذْتَ أَنْ در آن چه مورد مشیت و اراده و حکم و تقدیر و دستور حتمیت است و دستور اجرای آن را داده‌ای، مقرّر کنی که تُطیلَ عُمْری ، وَأَنْ تُنْسِئَ فی أَجَلی ، وَأَنْ تُقَوِّیَ ضَعْفی ، وَأَنْ زندگانیم طولانی، و مرگم دیر رس، و ناتوانیم تبدیل به نیرومندی، و تُغْنِیَ فَقْری ، وَأَنْ تَجْبُرَ فاقَتی ، وَأَنْ تَرْحَمَ مَسْکَنَتی ، وَأَنْ تُعِزَّ نیازمندیم تبدیل به ثروت‌مندی گردد؛ و بیچارگیم جبران، و به بدبختی‌ام رحم کنی، و خواریم را به عزّت ، ذُلّی، وَأَنْ تَرْفَعَ ضَعَتی، وَأَنْ تُغْنِیَ عآئِلَتی، وَأَنْ تُؤْنِسَ وَحْشَتی، افتادگیم را به والایی تبدیل کنی ، و خانواده‌ام را بی‌نیاز سازی ؛ مونس وحشت و تنهاییم باشی وَأَنْ تُکْثِرَ قِلَّتی ، وأَنْ تُدِرَّ رِزْقی فی عافِیَةٍ وَیُسْرٍ وَخَفْضٍ ، و کمبودم را به فزونی و بسیاری برسانی، و نصیب و رزق مرا با عافیت و راحتی و دست‌یابی آسان و سبکی، به فراوانی به من برسانی . وَأَنْ تَکْفِیَنی ما أَهَمَّنی مِنْ أَمْرِ دُنْیایَ وَ اخِرَتی ، وَلاتَکِلَنی إِلی نیز مرا در امور مهمّ دنیا و آخرتم کفایت کرده و بسنده باشی، و مرا به خودم وامگذاری نَفْسی فَأَعْجِزَ عَنْها، وَلا إِلَی النَّاسِ فَیَرْفِضُونی، وَأَنْ تُعافِیَنی فی که در مقابل آن عاجز و ناتوان شوم، و به مردم وامگذاری که مرا به کناری بیندازند و طرد کنند؛ و مرا در دینی وَبَدَنی وَجَسَدی وَرُوحی وَوُلْدی وَأَهْلی وَأَهْلِ مَوَدَّتی مورد دینم و بدنم و جسم و روحم و فرزندانم و خانواده و دوستان وَإِخْوانی وَجیرانی مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ و برادران و همسایگان مؤمن و مسلمان من وَالْمُسْلِماتِ ، اَلْأَحْیآءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ ، وَأَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِالْأَمْنِ - زنده باشند یا مرده - عافیت عطا فرمایی . نیز امنیّت و ایمان را در وَالْإیمانِ ما أَبْقَیْتَنی ، فَإِنَّکَ وَلِیّی وَمَوْلایَ ، وَثِقَتی وَرَجآئی ، تمام زندگانیم بر من منّت نهی؛ زیرا، تو ولیّ و سرپرست و صاحب‌اختیار من، مورد اعتماد و امید من، وَمَعْدِنُ مَسْأَلَتی، وَمَوْضِعُ شَکْوایَ، وَمُنْتَهی رَغْبَتی. فَلاتُخَیِّبْنی محلّ درخواست‌ها و شکایت من، و آخرین درجه آرزوی من هستی . فی رَجآئی یا سَیِّدی وَمَوْلایَ ، وَلاتُبْطِلْ طَمَعی وَرَجآئی ، فَقَدْ ای آقا و سرور من؛ امیدم را ناامید مکن، و خوش‌خیالی و امیدواریم را نادرست از آب درمیاور؛ زیرا، تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَقَدَّمْتُهُمْ إِلَیْکَ أَمامی ، که من به واسطه محمّد و آل محمّد به تو رو آوردم، و آنان را پیشاپیش خود وَأَمامَ حاجَتی وَطَلِبَتی ، وَتَضَرُّعی وَمَسْأَلَتی ، فَاجْعَلْنی بِهِمْ و حاجت و خواسته‌ها و گریه و زاری و خواهشم به درگاه تو آوردم؛ پس مرا وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ ، فَإِنَّکَ مَنَنْتَ عَلَیَّ در دنیا و آخرت، از آبرومندان و مقرّبان درگاهت قرار ده؛ زیرا، تو با شناخت ایشان بر من منّت نهادی؛ بِمَعْرِفَتِهِمْ ، فَاخْتِمْ لی بِهِمُ السَّعادَةَ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . پس، سعادت و خوشبختی مرا در آخر کارم به واسطه آنان نصیبم گردان؛ راستی تو قدرت بر هر چیزی داری . این عبارات ، در برخی از روایات ، افزون است :
مَنَنْتَ عَلَیَّ بِهِمْ ، فَاخْتِمْ لی بِالسَّعادَةِ وَالْأَمْنِ وَالسَّلامَةِ به واسطه ایشان بر من منّت نهادی ؛ پس پایان کارم را خوشبختی، امنیّت و آرامش، سلامتی ، وَالْإیمانِ وَالْمَغْفِرَةِ وَالرِّضْوانِ وَالسَّعادَةِ وَالْحِفْظِ ، یا اَللَّهُ أَنْتَ ایمان کامل، بخشش و رضوان خودت، سعادت و نگهبانی از جانب خودت قرار ده. ای خدا ؛ تو برآورنده لِکُلِّ حاجَةٍ لَنا فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَعافِنا وَلاتُسَلِّطْ عَلَیْنا تمام خواسته‌های ما هستی؛ پس، بر محمّد و آل او درود پیوسته نثار کن ، و ما را عافیت بخش، و أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ لا طاقَةَ لَنا بِهِ ، وَاکْفِنا کُلَّ أَمْرٍ مِنْ اُمُورِ الدُّنْیا هیچ‌یک از مخلوقاتت را که توان تحمّلش را نداشته باشیم بر ما مسلّط مفرما؛ و تمام امور دنیا وَالْآخِرَةِ یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ . صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و آخرت ما را کفایت کن؛ ای صاحب شکوه و بزرگواری ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، وَتَرَحَّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَسَلِّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، و بر محمّد و آل محمّد ترحّم و مهربانی ویژه نما ، و بر محمّد و آل محمّد سلام بفرست ؛ کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَسَلَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ عَلی مانند برترین صلوات و برکات و رحمت و سلام و درودی که بر إِبْراهیمَ وَ الِ إِبْراهیمَ ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ .(15)
ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی ؛ راستی ، تو ستوده شکوه‌مند هستی .

7زیارت مولای ما امام صادق علیه السلام به نقل ازعثمان بن سعیدوحسین بن روح قدس سرّهما

ابوالحسین احمد بن حسین بن رجاء صیداوی ، این زیارت را از عثمان بن سعید قدس سره - که حسین بن روح قدس سره نیز در آن هنگام همراهش بود - نقل می‌کند و می‌گوید :
هنگامی که این دو بزرگوار به زیارت امام صادق علیه السلام آمده بودند ، در کنار باب السلام ایستادند و گفتند :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَابْنَ مَوْلایَ ، وَأَبا مَوالِیَّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ سلام و رحمت و برکات الهی بر تو ای مولا و فرزند مولای من و پدر صاحب اختیار و سروران من؛ وَبَرَکاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهیدَ دارِ الْفَنآءِ ، وَزَعیمَ دارِ الْبَقآءِ ، سلام بر تو ای آن که در این دنیا گواه ما و اعمال ما هستی و در آخرت زعیم و رئیس و مهتر ما می‌باشی ؛ إِنَّا خالِصَتُکَ وَمُوالیکَ وَنَعْتَرِفُ بِاُولاکَ وَاُخْراکَ . فَاشْفَعْ لَنا إِلی ما، مخلص تو و دوست‌دار تو هستیم، به آغاز و پایانت اعتراف می‌کنیم، پس، نزد شفاعت پذیرت یعنی مُشَفِّعِکَ اللَّهِ تَعالی رَبِّنا وَرَبِّکَ ، فَما خابَ عَبْدٌ قَصَدَ بِکَ رَبَّهُ خدای تعالی - که پرودگار ما و توست - برای ما شفاعت کن . هر بنده‌ای که به سبب تو قصد کند پروردگارش را وَأَتْعَبَ فیکَ قَلْبَهُ ، وَهَجَرَ فیکَ أَهْلَهُ وَصَحْبَهُ ، وَاتَّخَذَکَ وَلِیَّهُ و قلب خودش را در مورد تو به رنج افکند، و از خانواده و دوستانش کناره‌گیری و دوری گزید تا به تو برسد؛ و تو را ولیّ و سرپرست وَحَسْبَهُ ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ .
و بسنده برای خودش دانست؛ هیچ‌گاه زیان ندید . سلام و رحمت و برکات الهی نثارت باد .
... دعای کمیل
علاّمه مجلسی‌رحمه الله می‌فرماید: بعید نیست که این زیارت، در مورد امام حسین‌علیه السلام بوده باشد، و نسخه‌برداران اشتباه کرده و آن را به امام صادق علیه السلام نسبت داده باشند .(16)

8دعای حضرت خضر علیه السلاممعروف به دعای کمیل (17)

قرائت این دعا در شب نیمه شعبان و نیز شب‌های جمعه استحباب دارد .
أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِقُوَّتِکَ بار الها ؛ من از تو درخواست می‌کنم به واسطه رحمتت که همه چیز را فرا گرفته است؛ و نیز به واسطه نیرویت الَّتی قَهَرْتَ بِها کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَخَضَعَ لَها کُلُّ شَیْ‌ءٍ ، وَذَلَّ لَها کُلُّ که با آن بر هر چیزی چیرگی یافتی، و همه چیز در برابر آن خاضع و فروتن و همه چیز در برابر آن ذلیل و خوار شد ، شَیْ‌ءٍ ، وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتی غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِعِزَّتِکَ الَّتی و به واسطه جبروت و سلطه‌ات که با آن بر همه چیز غالب شدی، و به واسطه عزّتت که هیچ چیزی در برابرش لایَقُومُ لَها شَیْ‌ءٌ ، وَبِعَظَمَتِکَ الَّتی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِسُلْطانِکَ ایستادگی نمی‌کند ، و به واسطه بزرگی و عظمتت که همه چیز را پر کرده است؛ و به واسطه سلطنت و چیرگی و توانائی‌ات الَّذی عَلا کُلَّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِوَجْهِکَ الْباقی بَعْدَ فَنآءِ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ، که بر هر چیز برتری یافته است ، و به واسطه ذات پاکت که پس از فانی شدن همه چیز باقی می‌ماند، وَبِأَسْمآئِکَ الَّتی مَلَأَتْ أَرْکانَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِعِلْمِکَ الَّذی أَحاطَ و به نام‌هایت که اساس و پایه هر چیز را پر کرده است، و به دانشت که همه چیز را احاطه کرده است ، بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ ، وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذی أَضآءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ ، یا نُورُ یا و به نور رخسارت که هر چیزی به سبب آن روشن شد؛ )از تو درخواست می‌کنم؛( ای نور؛ ای 1 . دعای کمیل از حضرت خضر می‌باشد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آن را به جناب کمیل تعلیم فرموده‌اند ؛ به این جهت به »دعای کمیل« معروف شده است .
لازم به ذکر است که دعاهای حضرت خضر و حضرت الیاس علیهما السلام - که آن دو بزرگوار از همراهان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه هستند - و سائر یاران آن حضرت مانند حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام زیاد است ، ما به جهت اختصار به ذکر این دعا اکتفا کردیم .
قُدُّوسُ ، یا أَوَّلَ الْأَوَّلینَ ، وَیا اخِرَ الْاخِرینَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ منزّه از هر عیب و نقص ؛ ای پیش از هر ابتدا ؛ ای پس از هر پایان؛ بار الها؛ بیامرز بر من الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ گناهانی را که پرده‌های حیا و عصمت را می‌درد. خدایا ؛ بیامرز بر من گناهانی را که عذاب‌ها را فرود می‌آورد . النِّقَمَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ خدایا ؛ بیامرز بر من گناهانی را که نعمت‌ها را دگرگون می‌سازد؛ خدایا؛ بیامرز بر من الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعآءَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ گناهانی را که دعا را محبوس می‌کند؛ خدایا؛ بیامرز بر من گناهانی را که الْبَلآءَ . أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ ، وَکُلَّ خَطیئَةٍ أَخْطَأْتُها . بلا را نازل می‌کند ؛ خدایا ؛ بیامرز بر من تمام گناهانی را که انجام داده‌ام، و همه اشتباهاتی را که مرتکب شده‌ام . أَللَّهُمَّ إِنّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ ، وَأَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلی نَفْسِکَ ، بارالها؛ من با یادت به سوی تو تقرّب می‌جویم ، و خودت را نزد تو شفیع و واسطه می‌کنم، وَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنی مِنْ قُرْبِکَ ، وَأَنْ تُوزِعَنی شُکْرَکَ ، و به خاطر جود و بخششت از تو می‌خواهم که مرا به مقام قرب خود نزدیک گردانی، و شکرت را نصیبم نمایی، وَأَنْ تُلْهِمَنی ذِکْرَکَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ سُؤالَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ و یادت را به من الهام کنی. بار الها ؛ من خاضعانه و ذلیلانه و از روی فروتنی ، از تو می‌خواهم خاشِعٍ أَنْ تُسامِحَنی وَتَرْحَمَنی وَتَجْعَلَنی بِقِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً ، که با من مدارا کنی، و بر من رحم کنی، و مرا خشنود و راضی و قانع نسبت به تقسیم نصیبت قرار دهی وَفی جَمیعِ الْأَحْوالِ مُتَواضِعاً. أَللَّهُمَّ وَأَسْأَلُکَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ و در همه حالات مرا فروتن سازی. بارالها؛ من از تو درخواست می‌کنم همانند درخواست کسی که فاقَتُهُ ، وَأَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ ، وَعَظُمَ فیما عِنْدَکَ فقر و بی‌نوایی او سخت شده است، و در سختی‌ها درخواستش را به درگاه تو آورده است، و به آنچه نزد تو است رَغْبَتُهُ . أَللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ ، وَعَلا مَکانُکَ ، وَخَفِیَ مَکْرُکَ ، بسیار مشتاق گشته است . خدایا ؛ سلطه و چیرگی تو بزرگ، و جایگاهت والا، و مکر تو پنهان، وَظَهَرَ أَمْرُکَ ، وَغَلَبَ قَهْرُکَ ، وَجَرَتْ قُدْرَتُکَ ، وَلایُمْکِنُ الْفِرارُ و دستورت آشکار، و قهر و خشمت چیره، و توانت و قدرتت در جریان است، و به هیچ وجه نمی‌توان مِنْ حُکُومَتِکَ. أَللَّهُمَّ لا أَجِدُ لِذُنُوبی غافِراً، وَلا لِقَبآئِحی ساتِراً، از حکومتت فرار کرد. بارالها؛ من برای بخشش گناهانم کسی را سراغ ندارم، و برای پوشاندن زشتی‌هایم کسی را نیافتم؛ وَلا لِشَیْ‌ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ ، لا إِلهَ إِلّا و برای تبدیل کارهای زشت و ناهنجارم به خوبی و نیکی، کسی را نیافتم جز تو . معبودی جز تو نیست ، أَنْتَ سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ ، ظَلَمْتُ نَفْسی ، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلی ، منزّه و ستوده‌ای، و تنها به ستایش تو می‌پردازم؛ برخود ستم کردم؛ و با نادانی و جهل خود بر تو جرأت یافتم؛ وَسَکَنْتُ إِلی قَدیمِ ذِکْرِکَ لی ، وَمَنِّکَ عَلَیَّ . أَللَّهُمَّ مَوْلایَ کَمْ و به خاطر یاد دیرینه‌ات و احسان و لطفی که بر من داری، آرامش داشتم و خیالم راحت بود. بار الها ؛ مولای من ؛ چه مِنْ قَبیحٍ سَتَرْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلآءِ أَقَلْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ عِثارٍ زشتی‌های بسیاری که از من پوشاندی و بلاهای سنگینی که از من باز گرداندی ، و چه لغزش‌های بسیاری که از آن وَقَیْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ ثَنآءٍ جَمیلٍ لَسْتُ أَهْلاً نگاهم داشتی، و چه ناپسندی‌هایی که از من دور ساختی ، و چه ثنا و مدح زیبا که لایقش نبودم ولی در بین مردم لَهُ نَشَرْتَهُ . أَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلآئی ، وَأَفْرَطَ بی سُوءُ حالی ، وَقَصُرَتْ پخش کردی . بار الها ؛ بلای من بزرگ است، و بدحالیم از حدّ گذشته است ، بی أَعْمالی ، وَقَعَدَتْ بی أَغْلالی ، وَحَبَسَنی عَنْ نَفْعی بُعْدُ و اعمالم مرا مقصّر ساخته ، و غل و زنجیرهایم مرا زمین‌گیر کرده است، و آرزوهای دور و درازم باعث جلوگیری از سودمندیم أَمَلی ، وَخَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِها ، وَنَفْسی بِجِنایَتِها ، وَمِطالی شده است، و دنیا مرا با ظاهر فریبنده‌اش فریفته است، و نَفْسم با جنایت‌هایش و امروز و فردا کردنم مرا فریب داده است ، یا سَیِّدی ، فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لایَحْجُبَ عَنْکَ دُعآئی سُوءُ ای آقای من؛ به خاطر عزّتمندیت از تو می‌خواهم که کردار زشتم و رفتار نادرستم مانع تو عَمَلی وَفِعالی ، وَلاتَفْضَحْنی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرّی ، از اجابت دعایم نشود، و به کارهای زشت پنهانی من که تو بر آن آگاهی داری مرا رسوا نسازی ؛ وَلاتُعاجِلْنی بِالْعُقُوبَةِ عَلی ما عَمِلْتُهُ فی خَلَواتی مِنْ سُوءِ فِعْلی و بد رفتاری و بد کرداریم در تنهایی‌ها، وَإِسآئَتی ، وَدَوامِ تَفْریطی وَجَهالَتی ، وَکَثْرَةِ شَهَواتی وَغَفْلَتی . و کوتاهی و نارسائی پیوسته‌ام در عمل، و نادانی و شهوت‌های نفسانی زیاد، و غفلت و بی‌توجّهیم باعث شتاب در عقوبت و کیفر تو نشود . وَکُنِ اللَّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لی فی کُلِّ الْأَحْوالِ رَؤُفاً ، وَعَلَیَّ فی جَمیعِ بار الها ؛ به خاطر اقتدارت بر من ، در همه حالات با من مهربانی کن، و در تمام اُمورم الْاُمُورِ عَطُوفاً ، إِلهی وَرَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ ، أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرّی ، مرا مورد عطوفت و خوش‌رفتاریت قرار ده؛ خدای من؛ و پروردگارم؛ من چه کسی جز تو دارم که از او درخواست کنم که بیچارگی و وَالنَّظَرَ فی أَمْری . إِلهی وَمَوْلایَ أَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ گرفتاری مرا برطرف کند و در اُمورم نگاهی مهربانانه نماید ؟! خدای من؛ و مولای من؛ حکم و دستوری به من دادی فیهِ هَوی نَفْسی، وَلَمْ أَحْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّی، فَغَرَّنی بِما ولی از هوای نفسم پیروی کردم، و از فریبکاری دشمنم )شیطان( در امان نماندم؛ در نتیجه، با أَهْوی وَأَسْعَدَهُ عَلی ذلِکَ الْقَضآءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَری عَلَیَّ مِنْ خواهش‌هایش مرا فریفت، و قضا و قدر نیز به او کمک کرد، و باعث شد نسبت به ذلِکَ بَعْضَ حُدُودِکَ ، وَخالَفْتُ بَعْضَ أَوامِرِکَ . فَلَکَ الْحَمْدُ )الْحُجَّةُ( بعضی از حدودت تجاوز کنم، و با برخی از دستوراتت مخالفت نمایم . پس برای توست عَلَیَّ فی جَمیعِ ذلِکَ ، وَلا حُجَّةَ لی فیما جَری عَلَیَّ فیهِ قَضآؤُکَ ، در تمام این‌ها حجّت بر من؛ و هیچ حجّتی به نفع من نیست در آنچه بر من از قضا و فرمان تو جاری گشته؛ وَأَلْزَمَنی حُکْمُکَ وَبَلآؤُکَ ، وَقَدْ أَتَیْتُکَ یا إِلهی بَعْدَ تَقْصیری و حکم و آزمایشت مرا ملزم ساخته و رها نمی‌کند . اینک خدای من؛ پس از این همه تقصیر و کوتاهی، وَإِسْرافی عَلی نَفْسی ، مُعْتَذِراً نادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقیلاً مُسْتَغْفِراً و اسراف بر خویش، نزدت آمده‌ام با حالت عذرخواهی ، پشیمانی ، دل شکسته ، خواهان گذشت و آمرزش تو ، مُنیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً ، لا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا کانَ مِنّی ، وَلا مَفْزَعاً توبه و بازگشت‌کننده، اعتراف‌کننده، و اقرارکننده . هیچ راه فراری از آنچه از من صادر گشته ندارم، و پناهگاهی أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فی أَمْری غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْری ، وَإِدْخالِکَ إِیَّایَ فی نیز برای روی آوری پیدا نکرده‌ام؛ جز این که تو پوزشم را بپذیری و مرا در سَعَةِ رَحْمَتِکَ . أَللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْری ، وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّی ، وَفُکَّنی رحمت فراگیرت وارد کنی. بار الها ؛ عذرم و پوزشم را بپذیر، و برگرفتاری سختم رحم کن، مِنْ شَدِّ وَثاقی ، یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنی ، وَرِقَّةَ جِلْدی ، وَدِقَّةَ و از بند محکم و سختم رهاییم بخش؛ ای پروردگار من؛ به ناتوانی بدنم رحم کن، و به پوست نازک، و استخوان نحیف من رحم کن؛ عَظْمی ، یا مَنْ بَدَأَ خَلْقی وَذِکْری وَتَرْبِیَتی وَبِرّی وَتَغْذِیَتی ، ای کسی که آفرینش و یاد و پرورش و نیکی و غذا دادن به من را خودت آغاز فرمودی . هَبْنی لِابْتِدآءِ کَرَمِکَ وَسالِفِ بِرِّکَ بی . یا إِلهی وَسَیِّدی وَرَبّی ، به خاطر کرامت آغازین و اولیه‌ات، و نیکی‌های دیرینه‌ات به من؛ مرا ببخش. ای خدای من؛ آقای من؛ أَتُراکَ مُعَذِّبی بِنارِکَ بَعْدَ تَوْحیدِکَ ، وَبَعْدَ مَا انْطَوی عَلَیْهِ قَلْبی پروردگار من ؛ آیا ببینم تو را که می‌خواهی پس از یگانه پرستی‌ام، مرا با آتش دوزخت عذاب کنی؟ و پس از این که قلبم آمیخته مِنْ مَعْرِفَتِکَ ، وَلَهِجَ بِهِ لِسانی مِنْ ذِکْرِکَ ، وَاعْتَقَدَهُ ضَمیری مِنْ از شناخت نسبت به تو شده است؟ و پس از این که زبانم به ذکرت گویا شده است؟ و درون من با دوستی تو گره خورده ؟ حُبِّکَ، وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافی وَدُعآئی خاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ ، هَیْهاتَ ، و پس از اعتراف صادقانه و دعای خاضعانه‌ام در پیشگاه ربوبیّت تو؟ نه، هرگز أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ ، أَوْ تُبْعِدَ مَنْ أَدْنَیْتَهُ ، أَوْ تو، بزرگوارتر از آن هستی که پرورده‌ات را ضایع و تباه گردانی، یا کسی را که نزدیک کرده‌ای دور کنی، یا تُشَرِّدَ مَنْ اوَیْتَهُ ، أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلآءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَرَحِمْتَهُ ، وَلَیْتَ کسی را که پناه داده‌ای آواره کنی ، یا کسی را که مورد کفایت و رحمتت قرار داده‌ای به دست بلاها بسپاری ؛ و ای شِعْری یا سَیِّدی وَإِلهی وَمَوْلایَ أَتُسَلِّطُ النَّارَ عَلی وُجُوهٍ کاش می‌دانستم، ای آقای من ؛ معبود من ؛ و مولای من؛ آیا تو بر چهره‌هایی که در پیشگاه خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ ساجِدَةً ، وَعَلی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحیدِکَ صادِقَةً ، عظمتت خاکساری کرده و به سجده افتاده است ؟ و بر زبان‌هایی که صادقانه به توحید و یگانگی‌ات گویا گشته ، وَبِشُکْرِکَ مادِحَةً ، وَعَلی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً ، وَعَلی و برای ستایشت تو را شکرگزاری کرده است، و بر دل‌هایی که به طور حقیقی به خدایی تو اعتراف کرده‌اند؛ ضَمآئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّی صارَتْ خاشِعَةً، وَعَلی جَوارِحَ و بر درون‌هایی که از بس نسبت به تو آگاهی یافته‌اند، فروتن گشته‌اند؛ و بر اعضا و جوارحی که از روی فرمانبرداری به سَعَتْ إِلی أَوْطانِ تَعَبُّدِکَ طآئِعَةً ، وَأَشارَتْ بِاسْتِغْفارِکَ مُذْعِنَةً ، سوی محل‌های عبادت و بندگی تو تلاش کرده‌اند ؛ و با اعتراف به گناهان خود به سمت آمرزش تو قدم برداشته‌اند ؛ آتش را مسلّط ما هکَذَا الظَّنُّ بِکَ ، وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یا کَریمُ یا رَبِّ ، می‌کنی؟ چنین گمانی نسبت به تو راه ندارد و درباره فضل و بزرگواری تو، این گونه برای ما بازگو نکرده‌اند؛ ای بزرگورا؛ ای پروردگار وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفی عَنْ قَلیلٍ مِنْ بَلآءِ الدُّنْیا وَعُقُوباتِها ، وَما من؛ این‌ها در حالی است که تو می‌دانی، در مقابل تحمّل بلاهای کم دنیایی و مجازات آن‌ها تاب و توان ندارم؛ یَجْری فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلی أَهْلِها، عَلی أَنَّ ذلِکَ بَلآءٌ وَمَکْرُوهٌ و در برابر ناخوشی‌های دنیا که بر اهل دنیاست نیز توان تحمّل ندارم؛ با این که این بلا و مصیبتی است که قَلیلٌ مَکْثُهُ ، یَسیرٌ بَقآئُهُ ، قَصیرٌ مُدَّتُهُ ، فَکَیْفَ احْتِمالی لِبَلآءِ مدّت کمی می‌ماند، و پایداری آن اندک و زمانش کوتاه است. پس، با این اوصاف، من چگونه بلای الْاخِرَةِ ، وَجَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها ، وَهُوَ بَلآءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ ، آخرت، و ناخوشی‌های طاقت‌فرسایش را تحمّل کنم؟ در حالی که آن بلایی است که مدّت آن طولانی، وَیَدُومُ مَقامُهُ ، وَلایُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ ، لِأَنَّهُ لایَکُونُ إِلّا عَنْ و ماندگاریش دایمی است، و نسبت به اهل آن نیز تخفیف‌پذیر نیست؛ چرا که این )بلا( از غَضَبِکَ وَانْتِقامِکَ وَسَخَطِکَ ، وَهذا ما لاتَقُومُ لَهُ السَّماواتُ غضب و انتقام و خشم تو سرچشمه گرفته است . و این، چیزی است که آسمان‌ها و زمین را یارای مقاومت در برابر آن نیست؛ وَالْأَرْضُ ، یا سَیِّدی ، فَکَیْفَ لی وَأَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ ای آقای من؛ پس من چگونه این‌ها را تحمّل کنم، با وجود این که بنده‌ای ضعیف، خوار، الْحَقیرُ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ . یا إِلهی وَرَبّی وَسَیِّدی وَمَوْلایَ ، کوچک، نیازمند و بیچاره هستم!؟ ای معبود من؛ و پروردگار من؛ و آقای من؛ و مولای من؛ لِأَیِّ الْاُمُورِ إِلَیْکَ أَشْکُو ، وَلِما مِنْها أَضِجُّ وَأَبْکی ، لِأَلیمِ الْعَذابِ برای کدام یک از این امور به تو شکایت کنم؟ و برای کدام یک از آنها ضجّه و ناله و گریه سر دهم؟ )آیا( برای دردناکی وَشِدَّتِهِ ، أَمْ لِطُولِ الْبَلآءِ وَمُدَّتِهِ ، فَلَئِنْ صَیَّرْتَنی لِلْعُقُوباتِ مَعَ و سختی عذاب؟ یا برای طولانی شدن و مدّت زیاد مصیبت و بلا؟ )خدایا؛( اگر برای عذاب، مرا در کنار أَعْدآئِکَ ، وَجَمَعْتَ بَیْنی وَبَیْنَ أَهْلِ بَلآئِکَ ، وَفَرَّقْتَ بَیْنی وَبَیْنَ دشمنانت قرار دهی، و میان من و گرفتاران بلایت را جمع کنی، و بین من و أَحِبَّآئِکَ وَأَوْلِیآئِکَ ، فَهَبْنی یا إِلهی وَسَیِّدی وَمَوْلایَ وَرَبّی ، دوستان و اولیایت جدایی بیفکنی؛ گیرم که ای خدای من و ای آقا و مولا و پرودگار من؛ صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ ، وَهَبْنی صَبَرْتُ بر عذابت صبر و شکیبایی بورزم؛ ولی چگونه بر جدایی و فراقت شکیبا باشم؟! گیرم که عَلی حَرِّ نارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلی کَرامَتِکَ ، أَمْ کَیْفَ بر گرمی و سوزندگی آتشت صبر کنم؛ ولی چگونه نسبت به محرومیّت از تماشای کرامت و بزرگواریت، صبر کنم؟ یا چگونه، أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَرَجآئی عَفْوُکَ . فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدی وَمَوْلایَ با وجود اُمیدی که به عفو و بخشش تو دارم، در آتش دوزخ مسکن گزینم ؟ ای آقا و مولای من؛ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنی ناطِقاً، لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِها ضَجیجَ سوگند صادقانه می‌خورم، که اگر به من اجازه سخن‌گفتن بدهی، به طور حتم در بین دوزخیان فریاد الْامِلینَ ، وَلَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُراخَ الْمُسْتَصْرِخینَ ، وَلَأَبْکِیَنَّ آرزومندان درخواهم داد و دردمندانه ضجّه و ناله فریادرس جویان سرخواهم داد، و همانند عَلَیْکَ بُکآءَ الْفاقِدینَ ، وَلَاُنادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ ، عزیز از دست دادگان گریه‌های فراق خواهم کرد، و تو را ندا خواهم داد که: کجایی ای سرپرست مؤمنان؛ یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ ، یا حَبیبَ قُلُوبِ ای نهایت آرزوی عارفان و خداشناسان؛ ای فریادرس دادخواهان؛ ای محبوب دل‌های الصَّادِقینَ ، وَیا إِلهَ الْعالَمینَ . أَفَتُراکَ سُبْحانَکَ یا إِلهی وَبِحَمْدِکَ راستگویان؛ و ای معبود جهانیان؛ آیا پس ببینم تو را - ای کسی که منزّهی؛ ای خدای من و من به حمد تو مشغولم - تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ ، وَذاقَ طَعْمَ که صدای بنده مسلمانت را می‌شنوی که در جهنّم به خاطر مخالفت و نافرمانیش زندانی شده است؛ و به خاطر عَذابِها بِمَعْصِیَتِهِ ، وَحُبِسَ بَیْنَ أَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَجَریرَتِهِ وَهُوَ معصیت و گناهش مزه عذاب جهنم را چشیده است و بین طبقه‌های مختلف جهنم به خاطر جرم و گناهش زندانی شده است؛ او یَضِجُّ إِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ ، وَیُنادیکَ بِلِسانِ أَهْلِ با ضجّه و ناله، به اُمید و آرزوی رحمتت فریاد برمی‌آورد، و با زبان و طرز گفتار تَوْحیدِکَ ، وَیَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ . یا مَوْلایَ ، فَکَیْفَ یَبْقی فِی یگانه‌پرستانت تو را ندا می‌دهد و توسّل به ربوبیّت و پروردگاری تو پیدا می‌کند. ای مولای من؛ چگونه این الْعَذابِ وَهُوَ یَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ ، أَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ بنده‌ات در عذاب باقی بماند با وجود این که به حلم و بردباری دیرینه‌ات امیدوار است؟ یا چگونه آتش او را به درد آورد ؛ وَهُوَ یَأْمُلُ فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ ، أَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهیبُها وَأَنْتَ با این که او به فضل و مهربانیت، آرزومند است ؟ یا چگونه زبانه‌های آتش، او را بسوزاند تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَری مَکانَهُ ، أَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ زَفیرُها وَأَنْتَ در حالی که صدایش را می‌شنوی و جایگاهش را می‌نگری؟! یا چگونه شعله‌ها و شراره‌های آتش او را در برگیرد در حالی که تَعْلَمُ ضَعْفَهُ ، أَمْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ أَطْباقِها وَأَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ ، أَمْ ناتوانی او را می‌دانی ؟ یا چگونه با وجود راستگوئی‌اش - که تو نیز از آن آگاهی - بین طبقه‌های جهنّم بالا و پایین رود ؟ یا کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیَتُها وَهُوَ یُنادیکَ یا رَبَّهْ ، أَمْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ چگونه مأموران آتش او را به سوی دوزخ می‌رانند در حالی که او ندا می‌دهد و می‌گوید: ای پروردگار من ؛ یا چگونه او به فضل تو امیدوار فی عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکُهُ فیها ، هَیْهاتَ ، ما ذلِکَ الظَّنُّ بِکَ ، وَلَا باشد تا رهایش کنی، ولی تو او را در آتش وامی‌گذاری؟! نه هرگز؛ این بعید است و چنین گمان و اندیشه‌ای در مورد تو نیست؟ و این الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ ، وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ گونه در مورد فضل تو معروف نیست؛ و این، شبیه رفتار بزرگوارانه و بِرِّکَ وَإِحْسانِکَ ، فَبِالْیَقینِ أَقْطَعُ لَوْلا ما حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذیبِ نیکویی و احسان تو، نسبت به یکتاپرستان نیست. پس یقین دارم و باورم بر این است که اگر حکم و دستور تو جاحِدیکَ ، وَقَضَیْتَ بِهِ مِنْ إِخْلادِ مُعانِدیکَ لَجَعَلْتَ النَّارَ کُلَّها در مورد عذاب کردن منکرانت و جاودانه ماندن دشمنان خود در آتش؛ صادر نشده بود؛ به طور حتم )در روز قیامت،( تمام آتش را بَرْداً وَسَلاماً، وَما کانَ لِأَحَدٍ فیها مَقَرّاً وَلا مُقاماً، لکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ سرد و سلامت می‌کردی، و هیچ کس در آن استقرار نمی‌یافت و جا نمی‌گرفت . لیکن، تو - که أَسْمآؤُکَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَها مِنَ الْکافِرینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ نام‌های شریفت پاک و مقدّس است - سوگند یاد کردی که جهنّم را پر از تمام کافران جنّی و انسی کنی، أَجْمَعینَ ، وَأَنْ تُخَلِّدَ فیهَا الْمُعانِدینَ ، وَأَنْتَ جَلَّ ثَنآؤُکَ قُلْتَ و معاندان و دشمنان سرسختت را برای همیشه در آتش نگاه داری. و تو - که مدح و ثنایت شکوهمند باد - مُبْتَدِئاً ، وَتَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعامِ مُتَکَرِّماً ، أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ در آغاز فرمودی، و در ادامه نیز بزرگوارانه با نعمت بخشیدنت فرصت دادی که : آیا کسی که ایمان آورده با کسی که اهل فاسِقاً لایَسْتَوُونَ. إِلهی وَسَیِّدی، فَأَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها، فسق و بدی باشد؛ مساویند ؟! مساوی نیستند . خدای من؛ و آقای من؛ از تو می‌خواهم به واسطه قدرتت که آن را تقدیر فرمودی، وَبِالْقَضِیَّةِ الَّتی حَتَمْتَها وَحَکَمْتَها ، وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ أَجْرَیْتَها ، و دستوری که حتمی و لازم نمودی، و بر هر که اجرا کردی نیز پیروز شدی؛ أَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَفی هذِهِ السَّاعَةِ کُلَّ جُرْمٍ أَجْرَمْتُهُ ، برای من ببخشی در این شب و این ساعت، هر جرمی که از من سر زده است ، وَکُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ ، وَکُلَّ قَبیحٍ أَسْرَرْتُهُ ، وَکُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ ، و هر گناهی مرتکب شده‌ام، و هر زشتی که آن را پنهان داشته‌ام، و هر نادانی که انجام داده‌ام، کَتَمْتُهُ أَوْ أَعْلَنْتُهُ ، أَخْفَیْتُهُ أَوْ أَظْهَرْتُهُ ، وَکُلَّ سَیِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْباتِهَا آن را کتمان نمودم یا علنی ساختم ، پنهان کردم یا آشکار نمودم ؛ و هر کار بدی را که به الْکِرامَ الْکاتِبینَ ، اَلَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یَکُونُ مِنّی ، وَجَعَلْتَهُمْ نویسندگان بزرگوارت دستور ثبت آنها را داده‌ای؛ همان نویسندگان بزرگواری که موظّف به حفظ و ثبت اعمال من کرده‌ای و آنان را به شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوارِحی ، وَکُنْتَ أَنْتَ الرَّقیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرآئِهِمْ، همراه اعضا و جوارح خودم به عنوان شاهد و گواه رفتار من قرار داده‌ای ؟ و از طرفی خودت نیز پیشاپیش آنها مواظب و مراقب رفتارم بوده‌ای وَالشَّاهِدَ لِما خَفِیَ عَنْهُمْ ، وَبِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ ، وَبِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ ، و هر چه از آنان مخفی شده است را نیز خودت گواه بوده‌ای ؛ البتّه ، کارهای مخفی را خودت به واسطه رحمتت پنهان نمودی و به فضل خودت وَأَنْ تُوَفِّرَ حَظّی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَنْزَلْتَهُ ، أَوْ إِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ ، أَوْ بِرٍّ پوشیدی . و از تو می‌خواهم فراوان کنی حظّ و نصیبم را از هر خیر و خوبی که فرو می‌فرستی، یا هر احسان و نیکی که لطف می‌کنی، یا هر خوبی نَشَرْتَهُ ، أَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ ، أَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ ، أَوْ خَطَإٍ تَسْتُرُهُ . یا بین بندگانت پخش نموده‌ای ، یا روزی و نصیبی که گسترده ساخته‌ای، یا هر گناهی که بخشیده‌ای، یا هر اشتباهی که آن را پنهان رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ ، یا إِلهی وَسَیِّدی وَمَوْلایَ وَمالِکَ رِقّی ، یا داشته‌ای. پروردگارا؛ پروردگارا؛ پروردگارا؛ ای خدای من؛ و آقای من؛ و مولای من؛ و مالک هستی من؛ ای مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتی ، یا عَلیماً بِضُرّی وَمَسْکَنَتی ، یا خَبیراً بِفَقْری کسی که اختیار و زمام من در دست اوست؛ ای کسی که بیچارگی و درماندگی‌ام را می‌دانی؛ ای کسی که از نیازمندی وَفاقَتی . یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ وَقُدْسِکَ ، و بی‌نوایی من آگاهی؛ ای پروردگار؛ ای پروردگار؛ ای پروردگار؛ از تو می‌خواهم به حقّ خودت و پاکیت، وَأَعْظَمِ صِفاتِکَ وَأَسْمآئِکَ ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتی مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ و بزرگ‌ترین صفات و نام‌هایت؛ که تمام لحظه‌های شب و روزم را بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً ، وَبِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً ، وَأَعْمالی عِنْدَکَ مَقْبُولَةً ، با یادت آباد کنی؛ و پیوسته در خدمت خودت قرار دهی؛ و کارهایم را نزد خودت پذیرفته‌شده قرار دهی؛ حَتَّی تَکُونَ أَعْمالی وَأَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً ، وَحالی فی تا آن‌که تمام کارها و وِردهایم یک وِرد )و یک جهت( باشد، و حال من خِدْمَتِکَ سَرْمَداً . یا سَیِّدی یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلی ، یا مَنْ إِلَیْهِ در خدمت تو پاینده باشد . ای آقای من؛ ای کسی که تکیه‌گاه و مورد اعتمادم، تنها تو هستی؛ ای کسی که بد حالی‌هایم را شَکَوْتُ أَحْوالی ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ ، قَوِّ عَلی خِدْمَتِکَ تنها به تو شکایت می‌کنم؛ پروردگارا؛ پروردگارا؛ پروردگارا؛ اعضا و جوارحم را برای خدمتگزاریت نیرومند کن، جَوارِحی ، وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَةِ جَوانِحی ، وَهَبْ لِیَ الْجِدَّ فی و دلم را بر قصد و آهنگ به سوی خودت محکم گردان، و نصیبم کن که به طور جدّی از تو خَشْیَتِکَ ، وَالدَّوامَ فِی الْإِتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ ، حَتَّی أَسْرَحَ إِلَیْکَ فی در هراس باشم، و همیشه و به طور دایم به خدمت تو بپردازم؛ تا در نتیجه در مَیادینِ السَّابِقینَ ، وَاُسْرِعَ إِلَیْکَ فِی الْبارِزینَ ، وَأَشْتاقَ إِلی میدان‌های پیشی‌گیرندگان به سوی تو روانه گردم ، و در زمره کسانی که نمودار گشته‌اند به سرعت به سوی تو بیایم، و در زمره قُرْبِکَ فِی الْمُشْتاقینَ ، وَأَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ ، وَأَخافَکَ مشتاقانت با شوق فراوان به مقام قرب تو راه پیدا کنم ، و همچون نزدیک‌بودن اهل اخلاص به تو نزدیک گردم، و مَخافَةَ الْمُوقِنینَ ، وَأَجْتَمِعَ فی جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ . أَللَّهُمَّ وَمَنْ همانند ترسی که اهل یقین از تو دارند بترسم ؛ و در جوار رحمتت با مؤمنان گرد آیم . بار الها ؛ هر کس أَرادَنی بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ ، وَمَنْ کادَنی فَکِدْهُ ، وَاجْعَلْنی مِنْ أَحْسَنِ قصد بدی در مورد من دارد، خودت در موردش قصد بد کن؛ و هر کس برایم مکر و حیله‌ای فراهم کند، تو نیز با او مکر کن؛ و مرا از بهترین عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ ، وَأَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ ، وَأَخَصِّهِمْ زُلْفَةً بنده‌های بهره‌مند در نزد خودت ، و از کسانی که نزدیک‌ترین جایگاه معنوی را نسبت به تو دارند ، و بهترین درجه را به لَدَیْکَ ، فَإِنَّهُ لایُنالُ ذلِکَ إِلّا بِفَضْلِکَ ، وَجُدْ لی بِجُودِکَ ، وَاعْطِفْ ایشان اختصاص داده‌ای، قرار ده؛ زیرا، این‌ها جز با فضل و فزون‌بخشی تو به دست نمی‌آید؛ و با سخاوتمندیت بر من ببخشای، و عَلَیَّ بِمَجْدِکَ ، وَاحْفَظْنی بِرَحْمَتِکَ ، وَاجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجاً ، با بزرگواری و شکوهت بر من عطوفت و مهربانی کن، و با رحمتت مرا حفظ کن؛ و زبانم را به ذکر و یاد خود گویا ، وَقَلْبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً ، وَمُنَّ عَلَیَّ بِحُسْنِ إِجابَتِکَ ، وَأَقِلْنی عَثْرَتی ، و قلبم را از دوستیت بی‌قرار ساز، و با اجابت نیکو به درخواست من بر من منّت گذار، و از لغزش من درگذر وَاغْفِرْ زَلَّتی ، فَإِنَّکَ قَضَیْتَ عَلی عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ ، وَأَمَرْتَهُمْ و لغزشم را نادیده بگیر ؛ زیرا، تو به بندگانت دستور دادی تو را بپرستند، و بر آنان امر کرده‌ای بِدُعآئِکَ ، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَةَ . فَإِلَیْکَ یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهی ، تا تو را بخوانند، و در مقابل نیز ضمانت کرده‌ای که اجابتشان کنی. پس پروردگارا؛ به سوی تو روی آورده‌ام ، وَإِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدی ، فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لی دُعآئی ، و دستم را تنها به طرف تو دراز کردم؛ پس، تو را به عزّتت سوگند؛ دعایم را مستجاب فرما، وَبَلِّغْنی مُنایَ ، وَلاتَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجآئی ، وَاکْفِنی شَرَّ الْجِنِّ و مرا به آرزویم برسان، و امیدم را از فضلت قطع مکن، و از شرّ دشمنانم چه جنّی وَالْإِنْسِ مِنْ أَعْدآئی . یا سَریعَ الرِّضا ، إِغْفِرْ لِمَنْ لایَمْلِکُ إِلَّا و چه آدمی، مرا در امان دار و کفایتم کن. ای کسی که زود راضی می‌شوی؛ بیامرز کسی را که جز دعا کاری از دستش الدُّعآءَ ، فَإِنَّکَ فَعَّالٌ لِما تَشآءُ ، یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ ، وَذِکْرُهُ شِفآءٌ ، نمی‌آید، زیرا، تو کاری را که بخواهی به طور کامل انجام می‌دهی. ای کسی که نامش، دواست؛ و یادش، شفاست؛ وَطاعَتُهُ غِنًی ، إِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجآءُ ، وَسِلاحُهُ الْبُکآءُ ، و فرمان‌برداریش، مایه بی‌نیازی است؛ رحم کن به کسی که سرمایه‌اش اُمید است، و تنها اسلحه‌اش گریه است . یا سابِغَ النِّعَمِ ، یا دافِعَ النِّقَمِ ، یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ ، ای فرو ریزنده نعمت‌ها؛ ای برطرف کننده سختی‌ها و مجازات‌ها ؛ ای روشنی وحشت‌زدگان در تاریکی‌ها؛ یا عالِماً لایُعَلَّمُ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَافْعَلْ بی ما ای عالمی که تعلیم داده نشده‌ای ؛ بر محمّد و آل محمّد درود پیوسته بفرست ، و آن أَنْتَ أَهْلُهُ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ وَالْأَئِمَّةِ الْمَیامینِ مِنْ الِهِ ، چنان که شایسته و بایسته توست با من رفتار کن. و درود پیوسته خداوند بر فرستاده‌اش و امامان پربرکت از آل او؛ وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً .(18)
و سلام بسیارش بر آنان باد .
...................( Anotates ).................
1) آیة اللَّه سیّد احمد مستنبط رحمه الله می‌گوید : ممکن است این چهار نفر از اصحاب بقیّه ائمّه علیهم السلام دارای فضیلت بیشتری بوده ، بلکه بعید نیست معصوم باشند . و در حال حاضر نیز واسطه بین امام و شیعیان هستند ؛ همان گونه که در دوران غیبت صغری حدود هفتاد سال دارای این مقام بودند . )الزیارة والبشارة : 132/1)
2) مفتاح الجنّات : 462/1 به نقل از مصباح الزائر : 514 .
3) بحار الأنوار : 292/102 .
4)
5)
6)
7)
8)
9) مکیال المکارم : 33/2 .
10) جمال الاُسبوع : 325 .
11) التحفة الرضویّة : 119 .
12)
13)
14)
15) إقبال الأعمال : 580 .
16) بحار الأنوار : 211/100 .
17)
18) مصباح المتهجّد : 844 ، مفاتیح الجنان : 126 .

خاتمه کتاب یاملحقات

بعضی از عباداتی که موردتوجه ....

در پایان کتاب ، به بیان برخی از مطالبی می‌پردازیم که حضرتش صلوات اللَّه علیه به گونه‌ای دستور به انجام آن‌ها فرموده‌اند ؛ آن‌ها عبارتند از بعضی از دعاها و زیارت‌ها ، و برخی از دستورات و مطالبی که با موضوع کتاب مناسبت دارد . در ابتدا ، جریان سیّد رشتی رضوان اللَّه علیه را بیان می‌کنیم ؛ زیرا جریان دیدار او ، مطالبی را در بر دارد که مولای ما امام زمان ارواحنا فداه به انجام آن امر فرموده‌اند .
محدّث نوری رحمه الله می‌فرماید : سیّد رشتی گفت : در سال 1280 )قمری( به قصد انجام حجّ حرکت کردم ، و از طرف رشت به تبریز رفتم . در تبریز به خانه حاج صفر علی تاجر معروف تبریزی رفته و به دلیل این که کاروانی برای عزیمت به حج نیافتم، سرگردان شده بودم؛ تا آن‌که حاج جبّار جلودار سده‌ای اصفهانی، کاروانی برای رفتن به »طربوزن« تدارک دید .
من ، یک مرکب برای خودم از او کرایه کردم و به راه افتادم، و وقتی به اوّلین منزلگاه بین راه رسیدم ، بنا بر تشویق حاج صفر علی تاجر ، سه نفر دیگر نیز به من پیوستند و با یکدیگر هم‌سفر شدیم ؛ آن سه نفر : 1 - حاج ملاّ باقر تبریزی )که به نیابت از شخص دیگری عازم حجّ شده بود ، و نزد علما شناخته شده بود(؛ 2 - حاج سیّد حسین تاجر تبریزی ؛ 3 - مردی که خدمتکار بود ، و او را حاج علی می‌گفتند .
در بین راه به شهر »ارضروم« رسیدیم و از آن جا نیز عازم شهر »طربوزن« بودیم . در یکی از استراحتگاه‌های بین این دو شهر ، حاج جبّار جلودار )رئیس کاروان( نزد من آمد ، و گفت : منزلگاه بعدی که در پیش داریم ، ترسناک است ؛ بدین جهت ، لازم است عجله کنید و از قافله عقب نمانید .
زیرا ما در بین راه کمی از کاروان فاصله می‌گرفتیم ، حدود دو و نیم یا سه ساعت به صبح مانده بود ، که همگی با هم حرکت کردیم، هنوز به طور تقریبی نیم فرسخ یا سه‌چهارم فرسخ از منزلگاه قبلی دور نشده بودیم که ناگهان هوا دگرگون و تاریک شد، و شروع به بارش برف کرد .
در این حال، هر یک از دوستانم سرش را پوشانید و به سرعت، حرکت کرد. من نیز چنین کردم ، لیکن نمی‌توانستم به سرعت آنان بروم؛ آنان دور شدند و من تنها ماندم .
لذا ، از اسب پیاده شدم و در کنار جاده نشستم و به شدّت دچار اضطراب و نگرانی شدم؛ چون، حدود ششصد تومان برای خرجی سفرم همراه داشتم . پس از اندیشه در مورد وضعیّتم، بدین نتیجه رسیدم که همان جا بمانم تا صبح شود، و به همان منزلگاه قبلی برگردم و از آن جا چند نفر را برای نگهبانی از خود استخدام کنم، تا دوباره به کاروان برسم.
در همین اندیشه بودم که ناگهان باغی زیبا را در پیش رویم دیدم، و مشاهده کردم باغبانی در آن جاست و بیلی در دست دارد و برف‌ها را از شاخ و برگ درختان می‌ریزد . باغبان نزدم آمد و به قدری پیش آمد که فاصله کمی بین من و ایشان بود . فرمود : تو کیستی ؟
گفتم : دوستانم رفتند و من تنها ماندم ، و راه را نیز بلد نیستم ؛ سرگردان شده‌ام .
وی با زبان فارسی گفت : نافله بخوان تا راه را پیدا کنی؛ و مقصودش نماز شب بود .
من مشغول نماز شب شدم ، تا از تهجّد فارغ گردیدم پس از آن دوباره نزدم آمد و فرمود : آیا هنوز نرفته‌ای ؟
گفتم: به خدا ، راه را بلد نیستم .
فرمود: جامعه بخوان . من زیارت جامعه را حفظ نکرده بودم ، و هیچگاه نمی‌توانستم آن را حفظ و بدون نگاه کردن به کتاب بخوانم ؛ با این که بارها به حرم مطهّر امامان‌علیهم السلام شرفیاب شده بودم ، با این حال ، در همان جا ایستادم و از حفظ شروع به خواندن زیارت جامعه کردم و آن را به طور کامل خواندم .
بار دیگر آن شخص آمد و فرمود : هنوز نرفته‌ای ؟ بی‌اراده ، اشکم سرازیر شد و گریستم ؛ گفتم : این همه وقت است که این جا هستم ، و راه را بلد نشده‌ام !
فرمود : عاشورا بخوان .
در مورد زیارت عاشورا نیز همان وضع را داشتم ، یعنی مانند زیارت جامعه نمی‌توانستم آن را از حفظ بخوانم ، ولی برخاستم و بی‌اختیار آن را تا آخر خواندم و لعن و سلام و دعای علقمه را نیز قرائت کردم . دیدم دوباره آمد و فرمود : هنوز هم که نرفته‌ای ؟!
گفتم: نه ، تا صبح هم این جا می‌مانم.
فرمود : حالا من ، تو را به کاروان می‌رسانم . رفت ، و بر الاغی سوار شد و بیل خود را بر دوش گذاشت و آمد و گفت : پشت سر من سوار الاغ شو .
من سوار شدم و افسار اسبم را نیز به دست گرفتم ولی اسبم حرکت نکرد .
فرمود : افسار اسب را به من بده . افسارش را به دست آن شخص سپردم و او بیل خود را بر شانه چپ گذاشت و افسار اسب مرا با دست راست گرفت و به راه افتاد . اسبم ، به گونه‌ای شگفت‌انگیز ، گوش به فرمان او بود و به دنبال او به راه افتاد .
آن گاه دستش را بر زانویم نهاد و فرمود :
شما چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله ، نافله ، نافله . شما چرا عاشورا نمی‌خوانید ؟ عاشورا ، عاشورا ، عاشورا . شما چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه ، جامعه ، جامعه .
ایشان به گونه‌ای مسیر را می‌پیمود که گویی زمین در زیر پایش درمی‌نوردد؛ ناگهان برگشت و به من فرمود : دوستانت ، آن‌ها هستند . دیدم که دوستانم در کنار نهر آبی فرود آمده‌اند، و از آب آن برای نماز صبح وضو می‌گیرند .
من ، از الاغ پیاده شدم که سوار اسبم شوم ولی نتوانستم . ایشان ، از الاغ پیاده شدند و بیل خود را در میان برف‌ها زدند و مرا سوار بر اسبم نمودند . سپس ، سر اسب را رو به محلی که دوستانم بودند ، گردانیدند .
در این اثناء بود که در خاطرم گذشت : این شخص کیست که به راحتی ، فارسی سخن می‌گوید ؟ با این که می‌دانم ، مردم این منطقه ، فقط به زبان ترکی ترکیه آشنا هستند ! بیشترشان نیز مسیحی‌اند . از طرفی ، چگونه با این سرعت ، مرا به دوستانم رسانید ؟ همین که برگشتم و به پشت سرم نگاه کردم هیچ کس را نیافتم و اثری از او ندیدم ؛ لذا نزد دوستانم رفتم .
نماز شب : آگاه باش ؛ فایده و ارزش نماز شب ، خارج از حدّی است که بتوان بیان کرد ؛ چون نکات دقیق و اسراری دارد که در قرآن و احادیث، به طور مختصر بدان‌ها اشاره شده است . بدین جهت ، در برخی از روایات هنگام یاد از نماز شب ، سه مرتبه نام آن تکرار شده است .
شیخ کلینی و شیخ صدوق، و شیخ برقی از امام صادق علیه السلام روایت کرده‌اند که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام وصیّت و سفارشاتی فرمود و دستور داد که آن‌ها را حفظ کرده و به آن عمل نماید؛ آن گاه از خدای تعالی خواست تا آن حضرت را برای عمل به این سفارشات، یاری دهد . از جمله سفارشات یاد شده این است که فرمود :
تو را به نماز شب سفارش می‌کنم؛ بر تو باد به نماز شب؛ بر تو باد به نماز شب .
در کتاب »فقه الرضاعلیه السلام« نیز روایتی نزدیک به همین معنا ، آمده است .
زیارت جامعه : گروهی از علما تصریح فرموده‌اند که این زیارت ؛ بهترین و کامل‌ترین زیارت‌ها است .
علّامه مجلسی‌رحمه الله پس از توضیح کوتاهی در مورد عبارت‌های زیارت جامعه که در دیگر زیارت‌ها چنین شرح و توضیحی نداده است می‌فرماید :
اندکی در شرح این زیارت کلام را طولانی کردم - گرچه حقّش را ادا نکرده‌ام - چون نخواستم سخن به درازا کشد ؛ چون این زیارت ، دارای صحیح‌ترین سند و مشهورترین راویان ، )فراگیرترین زیارت در مورد ائمه‌علیهم السلام( ، فصیح‌ترین الفاظ، رساترین معانی و بلندمرتبه‌ترین زیارات است .
زیارت عاشورا : در فضیلت و جایگاه آن، همین بس که سنخیّت با دیگر زیارات ندارد؛ چون - گرچه سخنان و دستورهای معصومان‌علیهم السلام، از عالم بالا گرفته شده است، و این زیارت )به حسب ظاهر( و نیز دیگر زیارات، از دستورات معصومان‌علیهم السلام است؛ ولی - زیارت عاشورا، یک حدیث قدسی است و این عبارات، از جمله لعن، سلام و دعاهای آن، به همین شکل از خدای سبحان به جبرئیل امین و از او به حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم رسیده است .
تجربه نشان داده است که اگر چهل روز یا کمتر ، به طور دائم )هر روز( به خواندن این زیارت پرداخته شود ؛ هیچ دعایی همانند آن برای برآوردن حاجات ، رسیدن به مقصود و دفع دشمنان وجود ندارد .
بهترین فایده‌ای که می‌توان از طریق مواظبت بر خواندن این زیارت به دست آورد، آن چیزی است که یکی از اشخاص مورد اعتماد، نیکو رفتار و پرهیزگار، یعنی جناب حاج ملاّ حسن یزدی رحمه الله که از بهترین ساکنان شهر نجف بود، و پیوسته به عبادت و زیارت می‌پرداخت ؛ از حاج محمّد علی یزدی که او نیز مورد وثوق و اطمینان، نیکو رفتار، و از افراد فاضل و برجسته شهر یزد بود، می‌گوید :
مردی در یزد بود که از افراد نیک و برجسته بود. وی، شب‌ها به قبرستانی خارج از شهر یزد )که به زیارتگاه معروف بود( می‌رفت در آن زیارتگاه، چند تن از افراد صالح دفن شده بودند. سیّد احمد، همسایه‌ای داشت که از کودکی باهم بزرگ شده بودند، و معلم‌شان نیز یکی بود و باهم درس خوانده بودند تا آن که جزو صنف مالیات گیران دولت درآمد . البتّه این شخص از دنیا رفت، و محلّ دفنش نیز نزدیک همان مکانی بود که حاج محمّد علی به عبادت می‌پرداخت .
وی، پس از مرگ آن شخص، او را با وضعی بسیار خوب و در نعمت‌های بهشتی مشاهده کرد. او در عالم خواب به طرف دوست مرده‌اش رفته و گفت: من از ابتدا تا پایان، و از ظاهر و باطن تو با خبر هستم؛ به خوبی نیز می‌دانم کسی نبوده‌ای که از نظر باطنی خوب باشی و کارهای زشت را بتوان حمل بر تقیه و پنهان‌کاری شرعی کرد ، یا بتوان گفت به ناچار و برای کمک به مظلومان و ... وارد کارهای دولتی شده‌ای . کارهای تو، تنها سزاوار عذاب و بدبختی بود؛ بگو بدانم از کجا به این مقام و منزلت پس از مرگ دست یافته‌ای؟!
گفت: درست است؛ همین طور است که گفتی . من در عذاب سختی بودم و از روزی که مردم تا دیروز به شدت عذاب می‌شدم؛ تا آن که دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و در نزدیکی من حدود پنجاه متری بین قبر من تا جایگاه تو، دفن شد، دیشب که آن زن را در این جا به خاک سپردند، حضرت اباعبداللَّه الحسین‌علیه السلام، سه مرتبه به دیدارش تشریف فرما شدند، و در مرتبه سوم دستور فرمودند تا عذاب را از تمام قبرستان بردارند. بدین جهت، من نیز راحت شدم و نعمت‌ها و شادی‌ها، مرا فرا گرفت.
وی، ناگهان از خواب پریده و چون استاد اشرف آهنگر و جای او را نمی‌شناخت، در بازار آهنگران به جستجو پرداخت و او را یافت؛ به آهنگر گفت: آیا شما همسر دارید؟
گفت: آری . او دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان - همان مکان رانام برد - دفنش کردم ؟
گفت: آیا زنت به زیارت امام حسین‌علیه السلام شرف یاب شده بود؟ گفت : خیر .
پرسید: آیا برای آن حضرت عزاداری می‌کرد؟ گفت : نه .
گفت: آیا در خانه مجالس روضه تشکیل می‌داد؟ گفت : خیر .
آهنگر پرسید : مقصودت از این پرسش‌ها چیست؟ او نیز خوابش را تعریف کرد . و گفت: می‌خواهم ببینم همسرت چه رابطه‌ای با امام حسین‌علیه السلام داشته است!؟
استاد اشرف آهنگر گفت : زنم ، پیوسته زیارت عاشورا می‌خواند .
پوشیده نماند، سید احمد )که این جریان در مورد او نقل شده است( از صالحان و پرهیزگاران بود، و در امور عبادی و زیارات، و ادای حقوق الهی و حقوق مردم، و پاکیزگی و پاکی لباس و بدن از نجاسات و کثیفی‌ها؛ معروف بود.

نماز شب

نیز، همگی او را به ورع و تقوا و نیکوکاری می‌شناختند و نزد مردم یزد و دیگر شهرها مشهور بود . البتّه ، هر بار که زیارت می‌کرد نیز الطاف ویژه‌ای به او می‌رسید که نقلش در این جا مناسب نیست .(1)
نماز شب
اکنون به چگونگی نماز شب می‌پردازیم ؛ پس از آن زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا را نیز نقل می‌کنیم .
نماز شب : زمانش از نیمه شب آغاز می‌شود، و هر چه زمان انجام آن به صبح نزدیک‌تر باشد، فضیلتش افزون است. البتّه اگر هنگام صبح، نمازگزار چهار رکعت از نماز شب را به جا آورده باشد، باید بقیّه نمازها را بدون سوره و با حمد تنها انجام دهد.
نماز شب، هشت رکعت است که دو رکعت دو رکعت انجام می‌شود؛ مستحب است در دو رکعت اول در هر رکعت بعد از حمد ، سی مرتبه سوره »توحید« را بخواند ؛ در این صورت با پایان نماز ، هیچ گناهی بین او و خداوند باقی نمی‌ماند .
هم‌چنین می‌تواند در رکعت اول پس از حمد، سوره »توحید« بخواند و در رکعت دوّم سوره »کافرون« را قرائت کند و در نمازهای دیگر )شش رکعت باقی‌مانده( هر سوره‌ای را خواست ، بخواند .
نیز، می‌تواند در هر رکعت از هشت رکعت نماز شب، پس از حمد، سوره »توحید« را بخواند یا این که سوره‌ای نخواند و به حمد تنها بسنده کند .
)مستحبّ است بعد از دو رکعت اوّل ، دعایی را که برای تعجیل فرج در ص 198 نقل کردیم بخواند . و بعد از رکعت چهارم، دعایی را که در ص 200 نقل کردیم بخواند .(
قنوت نماز شب نیز مانند قنوت در نمازهای واجب ، مستحبّ است که در رکعت‌های دوّم هر نماز ، قنوت خوانده شود . در ذکر قنوت می‌تواند سه مرتبه »سبحان اللَّه« بگوید ، یا این دعا را بخواند :
أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا وَعافِنا وَاعْفُ عَنَّا فِی الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ ، بار الها ؛ ما را ببخش، و رحم کن، و سلامتی بده، و در دنیا و آخرت ما را ببخش؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ .
به راستی که تو هر چیزی بخواهی، می‌توانی انجام دهی.
یا بگوید : رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ ، إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعَزُّ پروردگارا ؛ ببخش، رحم کن، از هر چه می‌دانی بگذر؛ به راستی ، تو عزّت‌مندترین، الْأَجَلُّ الْأَکْرَمُ .
باشکوه‌ترین، و بزرگوارترین هستی.
روایت شده است : حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام ، هنگامی که شب ، در محراب عبادت می‌ایستادند ، می‌گفتند : أَللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنی سَوِیّاً ... »بارالها ؛ راستی ، تو مرا با اندامی متناسب آفریده‌ای ...« ، و این ، دعای پنجاهم صحیفه کامله سجّادیّه است .
پس از انجام هشت رکعت نماز شب، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را به جا آورید؛ در این سه رکعت نماز، پس از »حمد« در هر رکعت سوره »توحید« را بخوانید ؛ تا ثواب یک ختم کامل قرآن را به دست آورید؛ چون، هر بار قرائت سوره »توحید« ، ثواب خواندن یک سوّم از قرآن را دارد .
نیز می‌توانید در رکعت اوّل شفع پس از »حمد« ، سوره »ناس«؛ و در رکعت دوّم پس از »حمد« ، سوره »فلق« را قرائت کنید .
پس از نماز شفع ، یک رکعت نماز وتر با سوره »حمد« و سوره »توحید« بخوانید ، و یا آن که بعد از سوره »حمد« سه مرتبه » قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ « و معوّذتین - یعنی » قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ « و » قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ « - را قرائت کنید . پس از سوره ، دست‌ها را به دعا برداشته و در قنوت ، هر چه خواستید بخواهید .
شیخ طوسی‌رحمه الله می‌گوید : دعاهای قنوت ، بی‌شمار است ؛ و هیچ قنوت مخصوصی وارد نشده است که واجب باشد همان خوانده شود .
مستحبّ است انسان در حال قنوت از ترس خدا و هراس از عذاب الهی بگرید ، یا حالت گریه کنندگان را به خود بگیرد؛ و برای مؤمنان دعا کند ، و مستحبّ است نام چهل مؤمن )شیعه( را یاد کند ؛ زیرا، هر کس برای چهل تن از شیعیان )مؤمنان( دعا کند ، دعای خودش نیز به خواست خداوند مستجاب خواهد شد . نیز، هر چه خواست پس از آن دعا کند .
شیخ صدوق رحمه الله در کتاب »من لا یحضر الفقیه« روایت می‌کند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در قنوت نماز وترش این دعا را می‌خواند :
أَللَّهُمَّ اهْدِنی فیمَنْ هَدَیْتَ ، وَعافِنی فیمَنْ عافَیْتَ ، وَتَوَلَّنی خدایا؛ در بین کسانی که هدایت می‌فرمایی مرا نیز هدایت کن، و در بین عافیت یافتگانت مرا نیز سلامتی و عافیت ببخش، و هر که را سرپرستی فیمَنْ تَوَلَّیْتَ ، وَبارِکْ لی فیما أَعْطَیْتَ ، وَقِنی شَرَّ ما قَضَیْتَ ، می‌کنی مرا نیز در زمره‌شان درآور؛ و هر چه به من عطا فرمودی بابرکت گردان، و هر قضایی مقرر فرمودی مرا از شرّ و بدی آن حفظ کن؛ فَإِنَّکَ تَقْضی وَلایُقْضی عَلَیْکَ ، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ أَسْتَغْفِرُکَ زیرا تو حکم می‌کنی ولی کسی بر تو حکم نمی‌کند؛ منزّهی، ای پروردگار خانه کعبه؛ از تو بخشش می‌خواهم وَأَتُوبُ إِلَیْکَ ، وَاُؤْمِنُ بِکَ ، وَأَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ و به سویت بازگشت می‌کنم، و به تو ایمان می‌آورم، و بر تو توکل می‌کنم، و هیچ نیرو و جنبشی إِلّا بِکَ یا رَحیمُ .
جز از تو ، نیست ؛ ای مهربان .
سزاوار است در قنوت ، هفتاد مرتبه بگوید : »أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ )رَبّی( وَأَتُوبُ إِلَیْهِ« ؛ »طلب بخشش از خدا )پروردگارم( می‌کنم، و به سویش بازگشت می‌نمایم« .
شایسته است انسان، در این هنگام دست چپ را بالا برده، و با دست راست تعداد استغفارهای خود )هفتاد مرتبه( را بشمارد ،(2) و مستحبّ است سیصد مرتبه بگوید : »اَلْعَفْو« .
هر کس چهار رکعت از نماز شب را پیش از اذان صبح خوانده باشد ، می‌تواند بقیّه را پس از نماز صبح به نیت ادا بخواند . هر کس نمی‌تواند نماز شب را پس از نیمه شب بخواند ، جایز است که آن را پیش از نیمه شب بخواند .

زیارت عاشورا

زیارت عاشورا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، سلام بر تو ای ابا عبداللَّه؛ سلام بر تو ای پسر رسول خدا؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ ، اَلسَّلامُ سلام بر تو ای پسر امیر مؤمنان، و پسر سرور اوصیا ؛ سلام عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ بر تو، ای پسر حضرت فاطمه، سرور زنان جهانیان؛ سلام بر تو، ای خون اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الْأَرْواحِ خدا، و پسر خون خدا ، و خونی که به ناحق ریخته شده و تاکنون انتقامش گرفته نشده ، سلام بر تو و بر روان‌های پاکی الَّتی حَلَّتْ بِفِنآئِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقیتُ که در آستان تو آرمیدند ؛ من ، بر تمامی شما ، سلام الهی را - تا زنده‌ام و وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ . یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ ، وَجَلَّتْ تا شب و روز باقی است - نثار می‌کنم . ای ابا عبداللَّه ؛ به راستی که سوگ تو بسیار بزرگ بود، وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ ، وَجَلَّتْ و مصیبت تو بر ما و بر تمام مسلمانان بسیار گران و سنگین و بزرگ است ؛ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّماواتِ عَلی جَمیعِ أَهْلِ السَّماواتِ ، و مصیبت تو در آسمان‌ها بر تمام اهل آسمان‌ها بزرگ و گران آمد . فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ، پس خدا لعنت کند مردمی را که پایه ستم و جور بر شما اهل بیت را بنا نهادند؛ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ ، وَأَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی و خدا لعنت کند مردمی را که شما را از جایگاه‌تان دور کردند؛ و از مرتبه‌ها و درجاتی که رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ ، وَلَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ خداوند، شما را در آن مرتبه‌ها قرار داده بود، راندند؛ و خداوند لعنت کند کسانی را که شما را کشتند؛ و خدا لعنت کند کسانی را که بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَإِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أَشْیاعِهِمْ زمینه جنگ را برای دشمنان با قادر ساختن آنان به جنگ با شما فراهم کردند؛ من به سوی خدا و شما از آنان ، و از پیروان آن‌ها ، وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِیآئِهِمْ . یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، إِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ ، و دنباله‌روان آن‌ها، و دوستان و موالیان آن‌ها بیزاری می‌جویم . ای اباعبداللَّه؛ من، نسبت به کسانی که با شما سازش دارند، سازش دارم؛ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ، وَلَعَنَ اللَّهُ الَ زِیادٍ و با کسانی که به جنگ شما برخیزند ، سر جنگ دارم تا روز قیامت . و خدا لعنت کند آل زیاد ، وَ الَ مَرْوانَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّةَ قاطِبَةً ، وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ ، و آل مروان را، و خدا لعنت کند تمام افراد خاندان بنی امیّه را ، و خدا لعنت کند پسر مرجانه را ، وَلَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ ، وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً أَسْرَجَتْ و خدا لعنت کند عمر بن سعد را، و خدا لعنت کند شمر را ، و خدا لعنت کند مردمی را که اسب‌ها را زین کردند وَأَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ ، بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی و لجام زدند ، و نقاب زدند برای جنگیدن با تو . پدر و مادرم فدایت ؛ به راستی که مصیبت تو بر من بسیار گران آمده است ؛ بِکَ ، فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذی أَکْرَمَ مَقامَکَ ، وَأَکْرَمَنی بِکَ أَنْ یَرْزُقَنی پس از خداوند ، که مقام و منزلت تو را ارجمند ساخت ، و مرا نیز به واسطه تو گرامی داشت؛ درخواست می‌کنم که را طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ خون‌خواهی تو به همراه امام پیروزمندی از اهل بیت محمّد - که درود خدا بر او وَ الِهِ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی و آل او باد - نصیبم سازد . خدایا ؛ مرا نزد خودت به واسطه امام حسین - که سلام بر او باد - در الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ . یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، إِنّی أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ وَإِلی رَسُولِهِ دنیا و آخرت ، آبرومند قرار بده . ای ابا عبداللَّه ؛ من به درگاه خدا و رسولش وَإِلی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَإِلی فاطِمَةَ وَإِلَی الْحَسَنِ وَإِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ ، و امیر مؤمنان ؛ و فاطمه زهرا ، و امام حسن و تو ، خود را نزدیک می‌سازم با دوستی و موالات تو ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَنَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ و نیز با بیزاری جستن از نبردکنندگان و برپا کنندگان آتش جنگ علیه تو ؛ و نیز با بیزاری از هر کسی که أَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ ، وَأَبْرَءُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلی رَسُولِهِ مِمَّنْ پایه ستم و جور به شما را بنا نهاد . و به خدا و رسولش بیزاری خود را را اعلام می‌دارم از کسی که أَسَّسَ أَساسَ ذلِکَ ، وَبَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ ، وَجَری فی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ پایه این کارها را بنا نهاد ، و بنیان خویش را بر آن بنا نهاد ، و ستم و جور خود را عَلَیْکُمْ وَعَلی أَشْیاعِکُمْ . بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ ، وَأَتَقَرَّبُ بر شما و شیعیان شما روا داشت . به خدا و نیز به شما بیزاری خود را از آنان اعلام می‌کنم . و إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ به سوی خدا و نیز به سوی شما تقرّب می‌جویم ، با دوستی شما و دوستی دوستان شما ، و نیز با بیزاری جستن از أَعْدآئِکُمْ وَالنَّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ أَشْیاعِهِمْ دشمنان شما و کسانی که آتش جنگ را علیه شما برپا کردند، و نیز با اعلام بیزاری از پیروان‌شان وَأَتْباعِهِمْ ، إِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ ، وَوَلِیٌّ و دنباله‌روان آن‌ها . من با کسانی که با شما سازش دارند سازش دارم، و سر جنگ دارم با هر که با شما سر جنگ دارد، و دوست لِمَنْ والاکُمْ ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ ، فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذی أَکْرَمَنی هستم نسبت به کسی که با شما دوستی کند، و دشمن هستم نسبت به کسی که با شما دشمنی کند؛ بدین‌سان، از خداوند بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ أَوْلِیآئِکُمْ ، وَرَزَقَنِی الْبَرآئَةَ مِنْ أَعْدآئِکُمْ ، أَنْ - که با شناخت شما و اولیای شما بر من ارج نهاده، و بیزار بودن از دشمنان‌تان را نصیبم ساخته است - درخواست می‌کنم تا یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ ، وَأَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ در دنیا و آخرت، مرا با شما قرار دهد؛ و قدم راستی و دوستی نزد شما را صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ در دنیا و آخرت برایم ثابت و استوار گرداند . و نیز درخواست می‌کنم مرا به جایگاه پسندیده‌ای که لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ ، وَأَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ إِمامٍ مَهْدِیٍّ ظاهِرٍ شما نزد خدا دارید برساند ؛ و خون‌خواهی را همراه امام هدایت‌گری از شما که آشکار ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ ، وَأَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ ، وَبِالشَّأْنِ الَّذی لَکُمْ و گوینده به حق است ، نصیبم سازد . و از خدا درخواست می‌کنم به خاطر حقّ شما و به منزلتی که در عِنْدَهُ ، أَنْ یُعْطِیَنی بِمُصابی بِکُمْ أَفْضَلَ ما یُعْطی مُصاباً بِمُصیبَتِهِ پیشگاه او دارید ، به واسطه این که مصیبتی که به جهت شما به من رسیده ، پرارزش‌ترین ثوابی را که به مصیبت‌زدگان می‌دهد ، عطایم مُصیبَةً ما أَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الْإِسْلامِ وَفی جَمیعِ کند؛ مصیبتی که چه بسیار بزرگ بود، و سوگی که در اسلام و در تمام السَّماواتِ وَالْأَرْضِ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ آسمان‌ها و زمین، گران تمام شده است. بارالها؛ در این جایگاهی که هستم، مرا از کسانی قرار ده مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ . أَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ که درودها و رحمت و آمرزش تو، به ایشان می‌رسد. بار الها؛ زندگی و مرگ مرا همانند زندگی وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ . أَللَّهُمَّ إِنَّ هذا و مرگ محمّد و آل محمّد قرار بده . بار الها ؛ امروز، روزی یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ ، وَابْنُ اکِلَةِ الْأَکْبادِ اللَّعینُ بْنُ اللَّعینِ است که بنی اُمیّه و پسر زن )هنده( جگر خواره آن را مبارک شمردند؛ همان فرزند ملعون پسر فرد لعنت شده عَلی لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فی کُلِّ مَوْطِنٍ بر زبان تو و بر زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آل او باد ؛ در هر جا که وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ . أَللَّهُمَّ الْعَنْ وقوف کرد و جای گرفت پیامبر تو - درود خدا بر او و آل او باد - . بار الها ؛ أَبا سُفْیانَ وَمُعاوِیَةَ وَیَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ ابوسفیان، معاویه و یزید را لعنت کن؛ از سوی تو لعنت تا ابد و الْابِدینَ ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ الُ زِیادٍ وَ الُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ همیشه بر آن‌ها باد . و امروز روزی است که آل زیاد و آل مروان خوشحال شدند که توانسته‌اند الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ . أَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ حسین - که درودهای خدا بر او باد - را به قتل برسانند. خدایا؛ به این خاطر، لعنت وَالْعَذابَ الْأَلیمَ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فی هذَا الْیَوْمِ ، وَفی و عذاب دردناکت را بر ایشان چند برابر کن. بارالها؛ به راستی که من در این روز )عاشورا(، و در مَوْقِفی هذا وَأَیَّامِ حَیاتی بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ ، وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ ، این جایگاه ، و در تمام روزهای زندگانیم، با بیزاری جستن از این دشمنان، و لعنت فرستادن بر ایشان؛ وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ الِ نَبِیِّکَ ، عَلَیْهِ وَعلَیْهِمُ السَّلامُ .
و با دوستی و موالات پیامبرت و آل پیامبرت - که بر او و بر ایشان درود باد - ؛ به تو تقرّب می‌جویم و به درگاهت نزدیک می‌شوم .
سپس صد مرتبه بگویید : أَللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ الِ بارالها؛ اوّلین کسی را که در حقّ محمّد و آل محمّد ستم روا داشت، مُحَمَّدٍ ، وَ اخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ . أَللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی و آخرین فردی که در این ستم از او پیروی کرد، لعنت کن؛ خدایا؛ جماعتی را که به جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ . أَللَّهُمَّ نبرد با حسین علیه السلام پرداخت، و گروهی که در کشتن آن حضرت از آنان پیروی، بیعت و دنباله‌روی کردند ، لعنت کن؛ خدایا؛ الْعَنْهُمْ جَمیعاً .
همه آن‌ها را لعنت کن .
سپس صد مرتبه بگویید : اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، وَعَلَی الْأَرْواحِ سلام بر تو ای ابا عبداللَّه؛ و بر جان‌ها و روان‌هایی الَّتی حَلَّتْ بِفِنآئِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ که در آستانت آرمیدند، سلام همیشگی خداوند از من بر تو باد تا هنگامی که من هستم اللَّیْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ و شب و روز باقی است . خدا این زیارت را آخرین زیارتم از شما قرار ندهد ؛ سلام عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی أَوْلادِ الْحُسَیْنِ بر حسین و بر علیّ بن الحسین و بر فرزندان حسین ، وَعَلی أَصْحابِ الْحُسَیْنِ .
و بر یاران حسین .
آن گاه بگویید : أَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی ، وَابْدَأْ بِهِ بارالها؛ اوّلین ظالم و ستمکار را به لعنت من گرفتار کن ؛ و این لعنت را ابتدا بر أَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِیَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ . أَللَّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً ، اوّلی، سپس دوّمی و سوّمی و چهارمی بفرست . خدایا یزید را به عنوان پنجمین نفرشان لعنت کن، وَالْعَنْ عُبَیْدَاللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً و عبیداللَّه فرزند زیاد، و پسر مرجانه، و عمر پسر سعد، و شمر، وَ الَ أَبی سُفْیانَ وَ الَ زِیادٍ وَ الَ مَرْوانَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ . و آل ابوسفیان، و آل مروان را تا روز قیامت، لعنت کن. و در سجده بگویید: أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ ، بار الها ؛ ستایش برای توست ، آن ستایشی که شکرگزاران بر مصیبت‌های‌شان نسبت به تو دارند ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی . أَللَّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ ستایش برای خداست در این مصیبت بزرگ من . بار الها ؛ شفاعت امام حسین‌علیه السلام را یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَأَصْحابِ هنگام ورود به صحنه قیامت نصیبم کن، و گام صادقانه را برای من با حسین علیه السلام و یارانش، در نزد خودت استوار کن؛ الْحُسَیْنِ ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ .(3) همان‌هایی که جان‌شان را به پای حسین - که درود بر او باد - ریختند . پس از زیارت دو رکعت نماز بخوانید، و بعد از آن دعای علقمه را قرائت کنید .
1 . البلد الأمین : 382 ، مفاتیح الجنان : 902 .
علّامه امینی رضوان اللَّه علیه می‌فرماید : علّامه مولی شریف شیروانی در کتاب »الصدف ج 2 ص 199» از مشایخ و اساتید بزرگوارش یکی پس از دیگری تا از امام هادی علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود :
هر کس زیارت عاشورا را بخواند و بعد از آن یک مرتبه بگوید : أَللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ... تا به آخر ، و بعد از آن بگوید : أَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً تِسْعاً وَتِسْعینَ مَرَّةً ، و بعد از آن بگوید : اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَباعَبْدِاللَّهِ ، وَعَلَی الْأَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ تا به آخر ، سپس بگوید : اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی أَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی أَصْحابِ الْحُسَیْنِ تِسْعاً وَتِسْعینَ مَرَّةً ، مانند کسی است که صد مرتبه لعن و سلام را از اوّل تا آخر به طور کامل خوانده است . )أدب الزائر : 60)
در معنای این عبارت چند احتمال وجود دارد که به دو تا از آن‌ها اشاره می‌کنیم :
الف( پس از آن که یک مرتبه لعن را کاملاً گفت ، یک مرتبه بگوید : أَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً تِسْعاً وَتِسْعینَ مَرَّةً ، و پس از آن ، تمام سلام را بخواند و یک مرتبه بگوید : اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی ... تِسْعاً وَتِسْعینَ مَرَّةً .
ب( پس از آن که یک مرتبه لعن را کامل گفت ، نود و نه مرتبه بگوید : أَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً و پس از آن که یک مرتبه سلام را به طور کامل گفت ، نود و نه مرتبه بگوید : اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی ... أَصْحابِ الْحُسَیْنِ . احتمال اوّل ظاهرتر است و مانند آن در روایات وارد شده است ؛ نظیر جریان حضرت نوح علیه السلام ، وقتی که آن حضرت قصد کرد سوار کشتی شود خداوند به او وحی کرد هزار مرتبه بگو : »لا إله إلّا اللَّه« و چون آن حضرت فرصت نداشت ، گفت : »لا إله إلّا اللَّه ألف مرّة« و وارد کشتی شد . رجوع کنید به بحار الأنوار : 62/11

دعای بعد از زیارت عاشورا)دعای علقمه( (4)

دعای علقمه
یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ ، یا کاشِفَ کُرَبِ ای خدا؛ ای خدا؛ ای خدا؛ ای که دعای بیچارگان را مستجاب می‌کنی؛ ای که اندوه الْمَکْرُوبینَ ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ ، یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ ، اندوهگینان را برطرف می‌سازی؛ ای که به داد دادخواهان می‌رسی؛ ای که فریاد کمک‌خواهان را پاسخ می‌دهی؛ وَیا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ ، وَیا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ و ای که از رگ گردنم به من نزدیک‌تری؛ و ای که بین الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ، وَیا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلی وَبِالْاُفُقِ الْمُبینِ ، وَیا شخص و قلبش حایل می‌شوی؛ و ای که در بالاترین دیدگاه قرار داری، و در افقی روشن هستی؛ و ای مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی ، وَیا مَنْ یَعْلَمُ کسی که او بخشنده و مهربان است و بر عرش سلطه دارد ، ای کسی که خآئِنَةَ الْأَعْیُنِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ ، وَیا مَنْ لایَخْفی عَلَیْهِ خافِیَةٌ . خیانت چشم‌ها، و آنچه را که سینه‌ها پنهان می‌کند ، می‌دانی ؛ و ای کسی که هیچ پنهانی از او پنهان نیست ؛ یا مَنْ لاتَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْواتُ ، وَیا مَنْ لاتُغَلِّطُهُ الْحاجاتُ ، وَیا ای کسی که صداها را با یکدیگر اشتباه نمی‌کند؛ و ای کسی که خواسته‌ها او را به اشتباه نمی‌اندازد؛ و ای مَنْ لایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ ، یا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ ، وَیا جامِعَ کسی که اصرار اصرارکنندگان، او را به رنج نمی‌اندازد؛ ای دریابنده از دست رفته‌ها؛ و ای گردآورنده کُلِّ شَمْلٍ ، وَیا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ پراکندگی‌ها؛ و ای که پس از مرگ ، روان‌ها را دوباره به وجود می‌آوری؛ ای کسی که هر روزی فی شَأْنٍ ، یا قاضِیَ الْحاجاتِ ، یا مُنَفِّسَ الْکُرُباتِ ، یا مُعْطِیَ در شأنی هستی؛ ای برآورنده حاجت‌ها و خواسته‌ها؛ ای برطرف کننده گرفتاری‌ها و بلاها؛ ای عطا کننده 1 . در جریان مرحوم سیّد رشتی نقل شده که وقتی به او فرمودند : زیارت عاشورا بخوان ، زیارت عاشورا و دعای علقمه را از حفظ خواند در حالی که قبلاً هیچ یک از آن دو در حافظه‌اش نبود و این نکته‌ای است لطیف که خواندن دعای علقمه نیز مورد توجّه است .
السُّؤُلاتِ ، یا وَلِیَّ الرَّغَباتِ ، یا کافِیَ الْمُهِمَّاتِ ، یا مَنْ یَکْفی خواسته‌ها؛ ای عهده‌دار خواهش‌ها ؛ ای بسنده در امور مهمّ؛ ای کسی که مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَلایَکْفی مِنْهُ شَیْ‌ءٌ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ . از هر چیزی کفایت کننده هستی، ولی هیچ چیز در آسمان‌ها و زمین از او کفایت نمی‌کند ؛ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ ، وَعَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، وَبِحَقِّ از تو می‌خواهم به حقّ محمّد - که آخرین پیامبران است - ، و علی که امیر مؤمنان است، و به حقّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ ، وَبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، فَإِنّی بِهِمْ أَتَوَجَّهُ فاطمه - دختر پیامبرت - ، و به حقّ حسن و حسین، که من همانا ، إِلَیْکَ فی مَقامی هذا، وَبِهِمْ أَتَوَسَّلُ، وَبِهِمْ أَتَشَفَّعُ إِلَیْکَ، وَبِحَقِّهِمْ در این جایگاهی که هستم تنها به واسطه آنها به تو روی آورم، و به واسطه ایشان توسّل و شفاعت به درگاهت می‌جویم؛ به حقّ ایشان أَسْأَلُکَ وَاُقْسِمُ وَأَعْزِمُ عَلَیْکَ ، وَبِالشَّأْنِ الَّذی لَهُمْ عِنْدَکَ ، از تو درخواست می‌کنم و سوگندت می‌دهم؛ و به جایگاهی که آنان نزد تو دارند، وَبِالْقَدْرِ الَّذی لَهُمْ عِنْدَکَ ، وَبِالَّذی فَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعالَمینَ ، و به ارزشی که نزد تو دارند، و به واسطه آن چیزی که آنان را بر جهانیان برتری بخشیدی ، وَبِاسْمِکَ الَّذی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ وَبِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعالَمینَ ، و به واسطه نامت که نزدشان قرار دادی و آن نام را تنها و تنها به ایشان اختصاص دادی و به هیچ یک از جهانیان ندادی ؛ وَبِهِ أَبَنْتَهُمْ ، وَأَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعالَمینَ حَتَّی فاقَ فَضْلُهُمْ و به واسطه آن نام، ایشان را جدا کردی و فضل‌شان را نیز از فضل و ارزش دیگران جدا نمودی و در نهایت فضیلت آنان فَضْلَ الْعالَمینَ جَمیعاً . أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ بر فضیلت و ارزش تمام جهانیان برتری یافت؛ )به واسطه همه این‌ها( از تو درخواست می‌کنم که بر محمّد و آل مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَکْشِفَ عَنّی غَمّی وَهَمّی وَکَرْبی ، وَتَکْفِیَنِی الْمُهِمَّ محمّد درود پیوسته نثار کنی؛ و غم و اندوه و گرفتاری مرا برطرف کنی؛ و در امور مهمّ مِنْ اُمُوری ، وَتَقْضِیَ عَنّی دَیْنی ، وَتُجیرَنی مِنَ الْفَقْرِ ، وَتُجیرَنی مرا کفایت کنی ؛ و بدهکاریم را از طرف من بپردازی ، و از فقر و ناداری ، و از تنگدستی رهائیم بخشی ، مِنَ الْفاقَةِ ، وَتُغْنِیَنی عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلَی الْمَخْلُوقینَ ، وَتَکْفِیَنی هَمَّ و مرا از درخواست کردن از مخلوقاتت بی‌نیاز کنی ، و کفایتم کنی از همّ مَنْ أَخافُ هَمَّهُ ، وَعُسْرَ مَنْ أَخافُ عُسْرَهُ ، وَحُزُونَةَ مَنْ أَخافُ و غمّ هر که از همّ و غم او می‌ترسم ؛ و از سختی هر که از سختی او می‌ترسم، و اندوه هر که از اندوه او می‌ترسم، حُزُونَتَهُ ، وَشَرَّ مَنْ أَخافُ شَرَّهُ ، وَمَکْرَ مَنْ أَخافُ مَکْرَهُ ، وَبَغْیَ و از شرّ هر که از شرّ او می‌ترسم، و از نیرنگ هر که از نیرنگ او می‌ترسم، و از ستم مَنْ أَخافُ بَغْیَهُ ، وَجَوْرَ مَنْ أَخافُ جَوْرَهُ ، وَسُلْطانَ مَنْ أَخافُ هر که از ستم او می‌ترسم، و از جور هر که از جور او می‌ترسم، و از سلطنت و چیرگی هر که از سُلْطانَهُ ، وَکَیْدَ مَنْ أَخافُ کَیْدَهُ ، وَمَقْدُرَةَ مَنْ أَخافُ مَقْدُرَتَهُ چیرگی او می‌ترسم، و از دام‌گستری هر که از کید او می‌ترسم، و از قدرت‌مندی هر که از توانمندی او بر خودم می‌ترسم ، عَلَیَّ ، وَتَرُدَّ عَنّی کَیْدَ الْکَیَدَةِ ، وَمَکْرَ الْمَکَرَةِ . أَللَّهُمَّ مَنْ أَرادَنی و توطئه و مکر و حیله مکّاران و حیله‌گران را نیز از من دور کن . بار الها ؛ هر کس اراده بد برایم دارد ، فَأَرِدْهُ ، وَمَنْ کادَنی فَکِدْهُ ، وَاصْرِفْ عَنّی کَیْدَهُ وَمَکْرَهُ وَبَأْسَهُ تو در مورد او اراده فرما ، و هر که دام و توطئه‌ای برایم دارد ، همان را به خودش برگردان، و حیله و نیرنگ و بدی وَأَمانِیَّهُ ، وَامْنَعْهُ عَنّی کَیْفَ شِئْتَ وَأَنَّی شِئْتَ . أَللَّهُمَّ اشْغَلْهُ و دام‌هایش را از من برگردان؛ و هر گونه می‌خواهی و هر زمان می‌خواهی او را از من باز دار. بار الها ؛ او را مشغول کن عَنّی بِفَقْرٍ لاتَجْبُرُهُ ، وَبِبَلآءٍ لاتَسْتُرُهُ ، وَبِفاقَةٍ لاتَسُدُّها ، وَبِسُقْمٍ به فقری جبران‌ناشدنی، و بلایی آشکار و پنهان‌نشدنی، و به تنگدستی و نیازی که چاره ندارد ، و بیماری لاتُعافیهِ، وَذُلٍّ لاتُعِزُّهُ ، وَبِمَسْکَنَةٍ لاتَجْبُرُها . أَللَّهُمَّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ که عافیت و بهبودی ندارد، و خواری که عزّتی برایش نباشد، و بدبختی جبران‌ناپذیر . خدایا ؛ ذلّت و خواری را همواره نَصْبَ عَیْنَیْهِ ، وَأَدْخِلْ عَلَیْهِ الْفَقْرَ فی مَنْزِلِهِ ، وَالْعِلَّةَ وَالسُّقْمَ فی نصب‌العین او و در مقابل چشمش قرار بده ، و فقر و نیازمندی را وارد منزلش کن، و بدنش را گرفتار بیماری و درد کن؛ بَدَنِهِ حَتَّی تَشْغَلَهُ عَنّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لَهُ ، وَأَنْسِهِ ذِکْری تا از یاد من بیرون رود با مشغله‌هایی که رهایی از آن وجود نداشته باشد؛ و یادم را از یادش ببر، کَما أَنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ ، وَخُذْ عَنّی بِسَمْعِهِ وَبَصَرِهِ وَلِسانِهِ وَیَدِهِ همان گونه که یادت را از یادش برده‌ای؛ و چشم و گوش و زبان و دست و وَرِجْلِهِ وَقَلْبِهِ وَجَمیعِ جَوارِحِهِ ، وَأَدْخِلْ عَلَیْهِ فی جَمیعِ ذلِکَ پا و قلب و تمام اعضایش را مانع شو تا به من آسیبی نرساند ، و تمام آن اعضایش را نیز السُّقْمَ ، وَلاتَشْفِهِ حَتَّی تَجْعَلَ ذلِکَ لَهُ شُغْلاً شاغِلاً بِهِ عَنّی وَعَنْ بیمار کن و شفایش مده، تا پیوسته مشغول بیماریش باشد و به فکر آزار ذِکْری ، وَاکْفِنی یا کافِیَ ما لایَکْفی سِواکَ ، فَإِنَّکَ الْکافی لا و از من و یاد من غافل گردد . و مرا کفایت کن؛ آنچه را که غیر تو کفایت نمی‌کند ؛ تو کفایت‌گری هستی که کافِیَ سِواکَ ، وَمُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواکَ ، وَمُغیثٌ لا مُغیثَ سِواکَ ، جز تو کفایت‌گر و بسنده‌ای وجود ندارد؛ و گشایشگری هستی که جز تو گشایشگری نیست؛ و فریادرسی هستی که جز تو فریادرسی نیست وَجارٌ لا جارَ سِواکَ ، خابَ مَنْ کانَ جارُهُ سِواکَ ، وَمُغیثُهُ سِواکَ ، و پناهنده‌ای هستی که جز تو پناهنده‌ای نیست ، به مطلوب نرسید هر کس به غیر تو پناه برد، و فریادرسش غیر تو باشد، وَمَفْزَعُهُ إِلی سِواکَ ، وَمَهْرَبُهُ إِلی سِواکَ ، وَمَلْجَأُهُ إِلی غَیْرِکَ ، و پناهگاهش غیر تو باشد، و گریزگاهش به غیر تو باشد، و تکیه‌گاهش به غیر تو باشد وَمَنْجاهُ مِنْ مَخْلُوقٍ غَیْرِکَ ، فَأَنْتَ ثِقَتی وَرَجآئی وَمَفْزَعی و محلّ نجاتش جز تو باشد، پس تویی مورد اطمینان، امید، پناهگاه، وَمَهْرَبی وَمَلْجَای وَمَنْجایَ ، فَبِکَ اَسْتَفْتِحُ ، وَبِکَ اَسْتَنْجِحُ ، گریزگاه، تکیه گاه، و محلّ نجات من؛ بدین جهت است که تنها از تو درخواست پیروزی و کامیابی می‌کنم ، وَبِمُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ ، وَأَتَوَسَّلُ وَأَتَشَفَّعُ . فَأَسْئَلُکَ و تنها به واسطه محمّد و آل محمّد به سوی تو روی می‌آورم و توسّل می‌جویم و شفاعت می‌طلبم . یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ، فَلَکَ الْحَمْدُ، وَلَکَ الشُّکْرُ، وَإِلَیْکَ الْمُشْتَکی، خدایا؛ خدایا؛ خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم. سپاس و ستایش ، سزاوار تو است . به درگاه تو شکوه و شکایت آورم ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، فَأَسْئَلُکَ یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ یا أَللَّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ و تو مددکار هستی ؛ پس ، از تو درخواست می‌کنم ، ای خدا؛ ای خدا؛ ای خدا؛ به حقّ محمّد و آل مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَکْشِفَ عَنّی محمّد ، بر محمّد و آل محمّد درودی پیوسته نثار کنی و از تو می‌خواهم در غَمّی وَهَمّی وَکَرْبی فی مَقامی هذا کَما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ هَمَّهُ همین جا که هستم برطرف سازی غم و همّ و گرفتاری‌ام را همان‌گونه که از پیامبر عزیزت، گرفتاری، وَغَمَّهُ وَکَرْبَهُ ، وَکَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ ، فَاکْشِفْ عَنّی کَما کَشَفْتَ اندوه، مصیبت، بلا و ترس از دشمنش را برطرف کردی و برایش بسنده بودی ، از من برطرف کن اندوهم را همان گونه که از ساحت عَنْهُ ، وَفَرِّجْ عَنّی کَما فَرَّجْتَ عَنْهُ ، وَاکْفِنی کَما کَفَیْتَهُ ، وَاصْرِفْ مقدّس او برطرف کردی، و برایم گشایشی عنایت فرما همان گونه که برای آن حضرت گشایش مرحمت کردی، و کفایت کن مرا عَنّی هَوْلَ ما أَخافُ هَوْلَهُ ، وَمَؤُونَةَ ما أَخافُ مَؤُونَتَهُ ، وَهَمَّ ما همان گونه که او را کفایت نمودی، از من بگردان ترس آنچه را که از آن بیمناکم ، و زحمت آنچه را که از زحمت آن ترسناکم، و اندوه أَخافُ هَمَّهُ بِلا مَؤُونَةٍ عَلی نَفْسی مِنْ ذلِکَ ، وَاصْرِفْنی بِقَضآءِ آنچه را که از اندوهش هراسناکم بدون زحمتی که از آن ناحیه بر من وارد شود . و مرا حاجت‌روا برگردان؛ حَوآئِجی ، وَکِفایَةِ ما أَهَمَّنی هَمُّهُ مِنْ أَمْرِ اخِرَتی وَدُنْیایَ . و امور مهمّ دنیا و آخرتم را کفایت کن و مرا برگردان . یا أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ وَیا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، عَلَیْکُما مِنّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ای امیر مؤمنان ؛ و ای ابا عبداللَّه ؛ سلام الهی را پیوسته، ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ تا من هستم و تا شب و روز هست نثار شما دو بزرگوار می‌نمایم؛ خدا این زیارت را آخرین دیدار و زِیارَتِکُما، وَلا فَرَّقَ اللَّهُ بَیْنی وَبَیْنَکُما . أَللَّهُمَّ أَحْیِنی حَیوةَ مُحَمَّدٍ زیارتم از شما عزیزان قرار ندهد؛ و خدا میان من و شما جدایی نیاندازد. بار الها؛ مرا زنده بدار آن گونه که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم وَذُرِّیَّتِهِ ، وَأَمِتْنی مَماتَهُمْ ، وَتَوَفَّنی عَلی مِلَّتِهِمْ ، وَاحْشُرْنی فی و فرزندانش را زندگی بخشیدی؛ و مانند مردن ایشان بمیران ، و بر ملّت و دین آنان قبض روحم کن ؛ و در زُمْرَتِهِمْ ، وَلاتُفَرِّقْ بَیْنی وَبَیْنَهُمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً فِی الدُّنْیا زمره‌شان محشور کن؛ و به قدر حتّی یک چشم بر هم زدن بین من و ایشان در دنیا وَالْآخِرَةِ . یا أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ وَیا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، أَتَیْتُکُما زآئِراً و آخرت جدایی میفکن . ای امیر مؤمنان و ای ابا عبداللَّه الحسین؛ من، به عنوان یک زایر شما، وَمُتَوَسِّلاً إِلَی اللَّهِ رَبّی وَربِّکُما، وَمُتَوَجِّهاً إِلَیْهِ بِکُما، وَمُسْتَشْفِعاً و توسّل‌جوینده به خدا به واسطه شما دو نفر، و روی‌آورنده به سوی خدا به واسطه شما دو نفر، و شفاعت طلب بِکُما إِلَی اللَّهِ تَعالی فی حاجَتی هذِهِ ، فَاشْفَعا لی ، فَإِنَّ لَکُما عِنْدَ به سوی خدا به واسطه شما دو نفر، در مورد این خواسته‌ام؛ خدمت‌تان شرفیاب شده‌ام. پس، برایم نزد خدا شفاعت کنید ؛ اللَّهِ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ ، وَالْجاهَ الْوَجیهَ ، وَالْمَنْزِلَ الرَّفیعَ وَالْوَسیلَةَ ، زیرا شما دارای مقامی ستوده شده، آبرویی شایسته، و جایگاهی والا، و وسیله و واسطه نزد خدا هستید؛ إِنّی أَنْقَلِبُ عَنْکُما مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الْحاجَةِ وَقَضآئِها وَنَجاحِها مِنَ من از خدمت‌تان مرخص می‌شوم ولی انتظار می‌کشم که خواسته‌ام را حتمی، برآورده و کامیاب، اللَّهِ بِشَفاعَتِکُما لی إِلَی اللَّهِ فی ذلِکَ، فَلا أَخیبُ وَلایَکُونُ مُنْقَلَبی با شفاعت شما نزد خدا ، دریافت کنم . خدا کند، من سر خورده و ناکام نشوم، و بازگشتم مُنْقَلَباً خآئِباً خاسِراً بَلْ یَکُونُ مُنْقَلَبی مُنْقَلَباً راجِحاً راجِیاً مُفْلِحاً با سرخوردگی و زیان همراه نباشد؛ بلکه بازگشتی کام‌یابانه، امید بخش، رستگار مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِقَضآءِ جَمیعِ حَوآئِجی ، وَتَشَفَّعا لی إِلَی اللَّهِ . و پیروزمندانه از برآورده شدن تمام حاجت‌هایم باشد؛ و - از شما دو نفر می‌خواهم - برایم نزد خدا شفاعت ویژه‌ای انجام دهید . اِنْقَلَبْتُ عَلی ما شآءَ اللَّهُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، مُفَوِّضاً أَمْری با اعتقاد و تمسّک به این که تنها خواست خداوند انجام می‌شود، و نیز هیچ نیرو و جنبشی جز از ناحیه خداوند وجود ندارد، رهسپار إِلَی اللَّهِ ، مُلْجِأً ظَهْری إِلَی اللَّهِ ، مُتَوَکِّلاً عَلَی اللَّهِ ، وَأَقُولُ حَسْبِیَ می‌شوم؛ البتّه، امورم را به خدای واگذار می‌کنم، و تکیه بر لطف او می‌دهم، و توکّل بر او می‌کنم و می‌گویم: اللَّهُ وَکَفی ، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعی ، لَیْسَ لی وَرآءَ اللَّهِ وَ وَرآئَکُمْ یا خدا برایم بس و کافی است؛ خدا، دعای همه دعاکنندگان را می‌شنود ؛ برای من جز خدا و شما - ای سادَتی مُنْتَهی، ما شآءَ رَبّی کانَ، وَما لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ، وَلا حَوْلَ بزرگان من - درگاهی نیست؛ هر چه پروردگارم بخواهد همان می‌شود، و هر چه نخواهد به هیچ وجه انجام نمی‌شود؛ و هیچ نیرو وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ ، أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنّی و جنبشی جز از ناحیه خداوند، نیست؛ با شما دو عزیزم خداحافظی می‌کنم؛ خدا نکند این آخرین إِلَیْکُما . إِنْصَرَفْتُ یا سَیِّدی یا أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَمَوْلایَ ، وَأَنْتَ یا دیدارمان باشد. ای امیر مؤمنان، آقای من، مولای من؛ و نیز، تو ای أَبا عَبْدِاللَّهِ یا سَیِّدی ، وَسَلامی عَلَیْکُما مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ ابا عبداللَّه، ای آقای من؛ در حالی از خدمت‌تان رهسپار وطن می‌شوم که سلام من بر شما همانند اتّصال شب وَالنَّهارُ ، واصِلٌ ذلِکَ إِلَیْکُما ، غَیْرُ مَحْجُوبٍ عَنْکُما سَلامی إِنْ و روز، پیوسته و متّصل خواهد بود، و به شما دو بزرگوار خواهد رسید، و امیدوارم که از رسیدن به شما باز نماند و پنهان نشود )ان شآءَ اللَّهُ، وَأَسْأَلُهُ بِحَقِّکُما أَنْ یَشآءَ ذلِکَ وَیَفْعَلَ ، فَإِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ . شاء اللَّه(. و نیز، به واسطه حقّ شما از خدا می‌خواهم که این را بخواهد و انجام دهد؛ زیرا خداوند ستوده‌شده و شکوهمند است. اِنْقَلَبْتُ یا سَیِّدَیَّ عَنْکُما تآئِباً حامِداً للَّهِِ ، شاکِراً راجِیاً لِلْإِجابَةِ ، آقایان و سروران من ؛ در حالی از خدمتتان رهسپار و مرخص می‌شوم که توبه‌کننده، ستایشگر، سپاسگزار و امیدوار به اجابت خداوند غَیْرَ ایِسٍ وَلا قانِطٍ ، آئِباً عآئداً راجِعاً إِلی زِیارَتِکُما ، غَیْرَ هستم، و مأیوس و نا امید نیستم؛ در حالی که خدمتتان خواهم آمد و دوباره زیارتتان خواهم کرد، و از شما رو نخواهم گرداند، راغِبٍ عَنْکُما ، وَلا مِنْ زِیارَتِکُما، بَلْ راجِعٌ عآئِدٌ إِنْ شآءَ اللَّهُ ، وَلا و نسبت به زیارت شما نیز بی‌میل نخواهم شد؛ بلکه، اگر خدا بخواهد دوباره بازگشت خواهم کرد؛ البتّه می‌دانم حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ . یا سادَتی رَغِبْتُ إِلَیْکُما وَإِلی زِیارَتِکُما که هیچ نیرو و جنبشی، جز از ناحیه خداوند نیست. ای سروران من؛ به شما و زیارت‌تان مشتاق هستم و روی آورم، بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فیکُما وَفی زِیارَتِکُما أَهْلُ الدُّنْیا ، فَلا خَیَّبَنِیَ با آن که دنیاپرستان از شما و زیارت‌تان رو گردانده‌اند؛ خداوند نسبت به آنچه اللَّهُ ما رَجَوْتُ ، وَما أَمَّلْتُ فی زِیارَتِکُما ، إِنَّهُ قَریبٌ مُجیبٌ .(5) امیدوارم مرا محروم مگرداند و آنچه را در زیارت شما آرزو دارم ناکام نسازد ؛ در واقع، خداوند نزدیک و پاسخ‌دهنده است . ستایش امام‌علیه السلام از زیارت جامعه

ستایش مولای‌مان امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه اززیارت جامعه کبیره

مجلسی اوّل قدس سره ، در مورد زیارت جامعه کبیره می‌گوید : این زیارت ، زیارتی کامل برای تمام امامان در حرم هر یک از ایشان است؛ هر گاه قصد زیارت داشته باشی ، به نیّت امامی که به زیارتش رفتی و نیز امامان دیگری که در دور و نزدیک هستند ، می‌توانی همگی را زیارت کنی . و اگر در هر زیارت ، یکی از امامان علیهم السلام را قصد کنی و بقیّه را بالتّبع قرار دهی بهتر است ؛ همان طور که من نیز این گونه نیّت می‌کنم .
در رؤیایی صادقه ، امام رضاعلیه السلام را زیارت کردم که این کار را تأیید و آن را نیکو شمرد . زمانی که به زیارت حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام مشرّف شدم و در اطراف آن روضه مقدّسه شروع به مبارزه با نفس کردم ، و به برکت آن امام عزیز ، خداوند باب مکاشفه را بر من گشود ؛ مکاشفاتی که عقل‌های ضعیف ، تحمّل شنیدنش را ندارند .
در آن عالم مکاشفه - و اگر می‌خواهی بگو بین خواب و بیداری - در حالی که در رواق عمران نشسته بودم دیدم که در سامرّاء هستم ، زیارتگاه آن دو امام علیهما السلام را دیدم که در نهایت ارتفاع و آراستگی است و بر مرقد پاک آن دو بزرگوار پوشش سبز رنگی دیدم که از لباس‌های بهشتیان بود و در دنیا نظیر آن را ندیده بودم .
در این حال ، مولای‌مان و مولای همه مردمان امام زمان صلوات اللَّه علیه را دیدم که پشت به ضریح و رو به درب حرم نشسته است . با دیدن آن حضرت ، شروع به خواندن زیارت جامعه با صدای بلند مثل مدّاحان نمودم؛ پس از پایان زیارت، آن حضرت فرمودند : زیارت خوبی است .
عرض کردم: مولای من ؛ جانم به قربانت؛ زیارت جدّ بزرگوارتان است ، یعنی زیارتی است که از ناحیه جدّ بزرگوارتان امام هادی علیه السلام به ما رسیده است ، و به قبر آن حضرت اشاره کردم .
فرمود: آری ؛ وارد شو . پس از ورود، نزدیک درب ایستادم ؛ فرمود : پیش بیا .
عرض کردم: مولای من؛ می‌ترسم بی‌ادبی شود ، و کفر ورزیده باشم .
فرمود: اگر این کار با اجازه ما باشد ، اشکالی ندارد . کمی پیش رفتم ، و ترسان و لرزان بودم. فرمود: بیا جلو؛ بیا جلو . و آن قدر پیش رفتم که نزدیک حضرتش قرار گرفتم .
فرمود : بنشین . عرض کردم: مولای من؛ می‌ترسم .
فرمود: نترس . همانند غلام و نوکری که در پیشگاه مولای بزرگواری می‌نشیند ، نشستم .
فرمود : راحت باش ، و چهار زانو بنشین؛ تو خسته هستی؛ پیاده و پابرهنه آمده‌ای .
خلاصه آن بزرگوار نسبت به غلام‌شان الطاف بزرگ نمودند، و گفتگوهای ارزشمندی کردند که توصیف آن و بازگو کردنش ممکن نیست؛ و بیشترش را نیز از یاد برده‌ام. سپس از خواب بیدار شدم و در آن روز شریف، اسباب زیارت فراهم شد، با آن که مدّت طولانی بود که راه بسته بود، و موانع بزرگی در این راه ایجاد شده بود؛ به لطف خداوند راه باز شد و آن موانع برطرف گردید ، و من توانستم - همان گونه که حضرت فرموده بودند - با پای پیاده و برهنه، به زیارت مشرف شوم .
شبی در حرم شریف ماندم، و بارها این زیارت را خواندم ، در آن شب در بین راه نیز در حرم مطهّر ، کرامت‌هایی عجیب ؛ بلکه - بهتر بگویم - معجزه‌هایی شگفت‌انگیز برایم آشکار شد که بیانش طول می‌کشد .

زیارت جامعه کبیره

خلاصه شکّ ندارم که این زیارت ، از امام هادی‌علیه السلام رسیده و امام زمان ارواحنا فداه نیز آن را تأیید فرموده‌اند و بهترین و کامل‌ترین زیارت‌هاست ، و پس از خوابی که دیدم ، بیشتر اوقات ، امامان‌علیهم السلام را با این زیارت یعنی زیارت جامعه زیارت می‌کنم . و در عتبات عالیات ، آن بزرگواران را زیارت نکردم مگر با این زیارت و به همین جهت شرح و توضیح اکثر زیارت‌ها را به تأخیر انداختم تا به شرح این زیارت شریف بپردازم .(6)
زیارت جامعه کبیره
شیخ صدوق‌رحمه الله در کتاب »من لایحضره الفقیه« ، و »عیون أخبار الرضاعلیه السلام« ، از موسی بن عبداللَّه نخعی روایت می‌کند که گفت : به امام هادی علیه السلام عرض کردم : ای پسر رسول خدا ؛ کلامی بلیغ و رسا به من بیاموز تا هنگام زیارت هر یک از شما عزیزان ، بتوانم با آن ، شما را زیارت کنم . حضرت فرمودند :
هنگامی که به درب حرم مطهّر رسیدی بایست و بر یگانگی خدا و رسالت حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم گواهی بده ؛ یعنی بگو :
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً گواهی می‌دهم جز خدا ، معبودی نیست ؛ یگانه است ؛ شریک ندارد ؛ و گواهی می‌دهم که حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ .
- که درود خدا پیوسته بر او و آل او باد - بنده و فرستاده الهی است .
و در حالی که غسل داری وقتی که وارد شدی و قبر شریف را دیدی ، بایست و سی مرتبه بگو : »اَللَّهُ أَکْبَرُ« ؛ سپس با آرامش و وقار در حالی که قدم‌هایت را نزدیک به هم برمی‌داری کمی راه برو . در این حال بیایست و سی مرتبه : »اَللَّهُ أَکْبَرُ« بگو ؛ سپس به قبر مطهّر نزدیک شو و چهل بار »اَللَّهُ أَکْبَرُ« را تکرار کن . تا صد مرتبه تکبیر تمام شود . آن گاه بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ ، وَمُخْتَلَفَ سلام بر شما، ای اهل بیت نبوّت ؛ و محلّ قرار گرفتن رسالت الهی و رفت و آمد الْمَلآئِکَةِ ، وَمَهْبِطَ الْوَحْیِ ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ ، وَخُزَّانَ الْعِلْمِ ، فرشتگان، و فرود آمدن وحی و سخن خداوند، و معدن و گنجینه رحمت خداوند، و خزینه‌داران دانش، وَمُنْتَهَی الْحِلْمِ ، وَاُصُولَ الْکَرَمِ ، وَقادَةَ الْاُمَمِ ، وَأَوْلِیآءَ النِّعَمِ ، و نهایت بردباری، و اساس و بنیان کرامت و بزرگواری، و پیشوایان ملّت‌ها، و صاحب اختیاران همه نعمت‌ها ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ ، وَدَعآئِمَ الْأَخْیارِ ، وَ ساسَةَ الْعِبادِ ، وَأَرْکانَ و عنصرهای اصلی نیکوکاران ، و پشتیبان‌های نیکوکاران ، و مدبّر امور بندگان و رکن‌های الْبِلادِ ، وَأَبْوابَ الْإیمانِ ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمانِ ، وَسُلالَةَ النَّبِیّینَ ، شهرها ، و درگاه‌های ایمان ، و امینان خدای رحمان ، و فرزندان پیامبران ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ و برگزیده پیامبران مرسل، و عترت بهترین برگزیده پروردگار هستی؛ و رحمت و برکات خداوند نیز به طور ثابت وَبَرَکاتُهُ . اَلسَّلامُ عَلی أَئِمَّةِ الْهُدی ، وَمَصابیحِ الدُّجی ، وَأَعْلامِ و دایمی نثارتان باد . سلام بر امامان و پیشوایان هدایت، و چراغ‌های روشنی‌بخش در تاریکی‌ها، و پرچمداران التُّقی ، وَذَوِی النُّهی ، وَاُولِی الْحِجی ، وَکَهْفِ الْوَری ، وَوَرَثَةِ پرهیزکاری و تقوا، و صاحبان عقل و خرد ، و دارندگان ذکاوت ، و پناهگاه مردم، و وارثان الْأَنْبِیآءِ ، وَالْمَثَلِ الْأَعْلی ، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنی ، وَحُجَجِ اللَّهِ عَلی پیامبران الهی، و نمونه و الگوی والا و برتر ، و دعوت نیکو ، و حجّت‌های پروردگار بر أَهْلِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَالْاُولی ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . اَلسَّلامُ مردم دنیا و آخرت و پیشینیان ؛ و رحمت و برکات خداوند نیز به طور ثابت و دایمی نثارتان باد . سلام عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ ، وَمَساکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ ، وَمَعادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ ، بر جایگاه‌های شناخت الهی؛ و منزلگاه‌های برکت خداوندی، و معدن‌های حکمت خدا، وَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ ، وَحَمَلَةِ کِتابِ اللَّهِ ، وَأَوْصِیآءِ نَبِیِّ اللَّهِ ، وَذُرِّیَّةِ و نگهبانان راز خداوند، و حاملان علوم و اسرار خداوند، و اوصیای پیامبر خداوند، و فرزندان رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . اَلسَّلامُ فرستاده خداوند - که درود خدا بر او و آل او باد - و رحمت و برکات خداوندی نثارشان باد . سلام عَلَی الدُّعاةِ إِلَی اللَّهِ ، وَالْأَدِلّاءِ عَلی مَرْضاتِ اللَّهِ ، وَالْمُسْتَقِرّینَ بر دعوت‌کنندگان به سوی خدا، و دلالت کنندگان بر آنچه مورد رضایت او است ؛ همان‌هایی که در اجرای دستور الهی پایدار و فی أَمْرِ اللَّهِ ، وَالتَّآمّینَ فی مَحَبَّةِ اللَّهِ ، وَالْمُخْلِصینَ فی تَوْحیدِ پابرجایند، و محبّت‌شان نسبت به خدا واقعی و کامل است، و اخلاص‌دارندگان در توحید و یکتائی خداوند هستند ، اللَّهِ ، وَالْمُظْهِرینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَنَهْیِهِ ، وَعِبادِهِ الْمُکْرَمینَ ، اَلَّذینَ و امر و نهی خداوند را آشکار می‌گردانند، و بنده‌های گرامی خدایند؛ همانان که لایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . در سخن‌گفتن بر او پیشی نمی‌گیرند و خودشان به دستور او رفتار می‌کنند؛ و رحمت و برکات خداوند، نیز به طور دایم و ثابت نثارشان اَلسَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الدُّعاةِ ، وَالْقادَةِ الْهُداةِ ، وَالسَّادَةِ الْوُلاةِ ، باد . سلام بر پیشوایان دعوت‌کننده )به سوی حق( و رهبران هدایت‌گر و سروران سرپرست ، وَالذَّادَةِ الْحُماةِ ، وَأَهْلِ الذِّکْرِ وَاُولِی الْأَمْرِ ، وَبَقِیَّةِ اللَّهِ وَخِیَرَتِهِ ، و دفع کنندگان حمایت‌گر )دین( و اهل ذکر و فرمانداران و والیان )از جانب خدا( ، و باقی‌مانده و برگزیدگان الهی؛ وَحِزْبِهِ وَعَیْبَةِ عِلْمِهِ ، وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ ، وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ ، و حزب خدا، مخزن دانش او، حجّت، راه، نور و برهان و دلیل روشن الهی؛ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ . أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ و رحمت و برکات خدا نثارشان باد . گواهی می‌دهم جز خدا، کسی شایسته برای پرستش نیست؛ یکی است؛ شریک ندارد؛ لَهُ ، کَما شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ ، وَشَهِدَتْ لَهُ مَلآئِکَتُهُ وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ چنان که خودش نیز در مورد خودش گواهی داده است، و فرشتگان او و دانشمندان واقعی خَلْقِهِ ، لا إِلهَ إِلّا هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ از آفریدگانش نیز بر این معنا گواه‌اند؛ جز او که عزّت‌مندی حکیم است، خدایی نیست. گواهی می‌دهم محمّد، بنده الْمُنْتَجَبُ ، وَرَسُولُهُ الْمُرْتَضی ، أَرْسَلَهُ بِالْهُدی وَدینِ الْحَقِّ ، انتخاب شده و فرستاده مورد رضایت الهی است؛ خدا، او را به هدایت و آیین حقیقی خود فرستاد، لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ . وَأَشْهَدُ أَنَّکُمُ تا او را بر تمام آیین‌ها پیروز و نمایان کند؛ گرچه مشرکان از این جریان ناخشنودند؛ نیز، گواهی می‌دهم که شما الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ ، اَلْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ ، اَلْمُقَرَّبُونَ پیشوایان هدایت‌گر، هدایت شده، معصوم، ارجمند، از نظر رتبه و مقام نزدیک به خدا، الْمُتَّقُونَ ، اَلصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ ، اَلْمُطیعُونَ للَّهِِ ، اَلْقَوَّامُونَ پرهیزگار، راستگو، برگزیده، مطیع اوامر الهی ، اجرا کننده واقعی دستور خدا و بپا دارنده بِأَمْرِهِ ، اَلْعامِلُونَ بِإِرادَتِهِ ، اَلْفآئِزُونَ بِکَرامَتِهِ ، اِصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ ، آن، و عمل کننده به اراده الهی، و رستگاران به کرامت او هستید . خدا شما را از روی آگاهی وَارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ ، وَاخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ ، وَاجْتَباکُمْ بِقُدْرَتِهِ ، وَأَعَزَّکُمْ برگزید، و برای امور پنهانی خود پسندید، و برای رازهای نهانی خود اختیار کرده، شما را با قدرتش انتخاب کرد ، و بِهُداهُ ، وَخَصَّکُمْ بِبُرْهانِهِ ، وَانْتَجَبَکُمْ لِنُورِهِ ) بِنُورِهِ ( ، وَأَیَّدَکُمْ با هدایت خود شما را عزّت‌مند کرد، و دلیل روشنش را به شما اختصاص داد، و برای روشنیش برگزید، بِرُوحِهِ ، وَرَضِیَکُمْ خُلَفآءَ فی أَرْضِهِ ، وَحُجَجاً عَلی بَرِیَّتِهِ ، و با روح خود تأیید و تقویت کرد ، و به عنوان جانشینانش در زمینش پسندید؛ وَأَنْصاراً لِدینِهِ ، وَحَفَظَةً لِسِرِّهِ ، وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ ، وَمُسْتَوْدَعاً نیز به عنوان حجّت‌های او بر بندگانش، یاران آیینش، نگهبانان رازش، گنجینه‌داران دانشش، محلّ ودیعه نهادن لِحِکْمَتِهِ ، وَتَراجِمَةً لِوَحْیِهِ ، وَأَرْکاناً لِتَوْحیدِهِ ، وَشُهَدآءَ عَلی حکمتش، بیان‌کننده وحیش برای بیان مقصود وحی، پایه‌های توحیدش، گواهان بر خَلْقِهِ ، وَأَعْلاماً لِعِبادِهِ ، وَمَناراً فی بِلادِهِ ، وَأَدِلّاءَ عَلی صِراطِهِ . آفریدگانش، نشانه‌های آشکار برای بندگانش، محلّ نورافشانی در شهرهایش، و راهنمایان به راهش؛ شما را پسندید . عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ ، وَ امَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ ، وَطَهَّرَکُمْ مِنَ خدا ، شما را از لغزش‌ها حفظ کرد ، از فتنه‌ها ایمن داشت ، و از هر گونه الدَّنَسِ ، وَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ ، وَطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً ، فَعَظَّمْتُمْ آلودگی پاک گردانید ، و هر گونه پلیدی را از وجود شما دور گردانید ، و به خوبی پاک و پاکیزه گردانید؛ لذا، شما جَلالَهُ ، وَأَکْبَرْتُمْ شَأْنَهُ ، وَمَجَّدْتُمْ کَرَمَهُ ، وَأَدَمْتُمْ ذِکْرَهُ ، وَوَکَّدْتُمْ جلالش را باعظمت ، و شأنش را بزرگ داشتید و کرمش را ثنا گفتید ، و یادش را همیشه ادامه دادید ، و میثاقَهُ ، وَأَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ ، وَنَصَحْتُمْ لَهُ فِی السِّرِّ وَالْعَلانِیَةِ ، پیمانش را تأکید نمودید، و قرارداد فرمان‌برداریش را محکم کردید، و در پنهان و آشکار به انجام نصیحت و خیرخواهی پرداختید، وَدَعَوْتُمْ إِلی سَبیلِهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ، وَبَذَلْتُمْ و با حکمت و پند نیکو به راه او دیگران را فرا خواندید ، و از أَنْفُسَکُمْ فی مَرْضاتِهِ . وَصَبَرْتُمْ عَلی ما أَصابَکُمْ فی جَنْبِهِ ، جان و روان خویش در راه رضا و خشنودی او گذشتید . و بر مصایبی که در کنارش بر شما وارد شد شکیبا بودید ، وَأَقَمْتُمُ الصَّلاةَ ، وَ اتَیْتُمُ الزَّکاةَ ، وَأَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ ، وَنَهَیْتُمْ عَنِ و نماز را بر پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف کرده و نهی از الْمُنْکَرِ ، وَجاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، حَتَّی أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ ، منکر نمودید ، و آن گونه که سزاوار بود در راه خدا جهاد کردید تا این که دعوت او را آشکار ، وَبَیَّنْتُمْ فَرآئِضَهُ ، وَأَقَمْتُمْ حُدُودَهُ ، وَنَشَرْتُمْ شَرایِعَ أَحْکامِهِ ، و فرایض او را بیان و حدودش را اقامه نمودید و دستورات احکامش را منتشر ساختید ، وَسَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ ، وَصِرْتُمْ فی ذلِکَ مِنْهُ إِلَی الرِّضا ، وَسَلَّمْتُمْ لَهُ و روش او را سنّت نهادید ، و در این بین به سوی خشنودی او سیر کردید و به الْقَضآءَ ، وَصَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضی . فَالرَّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ ، حکم و فرمان او تسلیم شدید و پیامبران گذشته او را تصدیق نمودید . پس آن که از راه شما رو گرداند در واقع از دین خارج شده ، وَاللّازِمُ لَکُمْ لاحِقٌ ، وَالْمُقَصِّرُ فی حَقِّکُمْ زاهِقٌ ، وَالْحَقُّ مَعَکُمْ و ملازم و همراه شما به شما پیوسته ، و آن که در حقّ شما کوتاهی کرده نابود گشت و حقّ با شماست وَفیکُمْ وَمِنْکُمْ وَإِلَیْکُمْ ، وَأَنْتُمْ أَهْلُهُ وَمَعْدِنُهُ ، وَمیراثُ النُّبُوَّةِ و در شما و از شما و به سوی شماست ، و شما اهل حقّ و معدن آن هستید ، میراث پیامبری عِنْدَکُمْ ، وَإِیابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ ، وَحِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ ، وَفَصْلُ در اختیار شماست ، و بازگشت آفریدگان به سوی شماست و حساب آنان با شماست ، و سخنی که حقّ و باطل الْخِطابِ عِنْدَکُمْ ، وَ ایاتُ اللَّهِ لَدَیْکُمْ ، وَعَزآئِمُهُ فیکُمْ ، وَنُورُهُ را فیصله دهد در نزد شماست و آیات الهی در پیشگاه شماست ، و اوامر و دستورات قطعی خداوند در شما خاندان است و نور وَبُرْهانُهُ عِنْدَکُمْ ، وَأَمْرُهُ إِلَیْکُمْ . مَنْ والاکُمْ فَقَدْ والَی اللَّهَ ، وَمَنْ و برهان او نزد شماست، و امر او متوجّه شماست . هر که ولایت شما را داشته باشد به راستی از ولایت خدا برخوردار است، و هر که عاداکُمْ فَقَدْ عادَ اللَّهَ ، وَمَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ ، وَمَنْ أَبْغَضَکُمْ به شما دشمنی ورزد به طور قطع به خدا دشمنی ورزیده است و هر که شما را دوست بدارد به یقین خدا را دوست داشته و هر که فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ ، وَمَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ ، أَنْتُمُ از شما کینه داشته باشد به یقین از خدا کینه ورزیده ، و هر که به دامن شما چنگ زده در واقع به )الطاف( خدا چنگ زده است ، شما الصِّراطُ الْأَقْوَمُ ، وَشُهَدآءُ دارِ الْفَنآءِ ، وَشُفَعآءُ دارِ الْبَقآءِ ، همان راه استوار و راست و گواهان دنیای گذرا و فناپذیر و شفیعان جهان همیشگی آخرت وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ ، وَالْایَةُ الْمَخْزُونَةُ ، وَالْأَمانَةُ الْمَحْفُوظَةُ ، و رحمت و مهر پیوسته و نشانه ذخیره شده و امانت حفظ شده وَالْبابُ الْمُبْتَلی بِهِ النَّاسُ . مَنْ أَتیکُمْ نَجی ، وَمَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ و همان درگاهی که مردم بدان آزموده می‌شوند ، هستید . هر کس نزد شما آید رهایی یابد ، و هر کس نیاید هَلَکَ ، إِلَی اللَّهِ تَدْعُونَ ، وَعَلَیْهِ تَدُلُّونَ ، وَبِهِ تُؤْمِنُونَ ، وَلَهُ نابود می‌گردد ، شما به سوی خدا فرا می‌خوانید و بر او راهنمایی می‌کنید و به او ایمان دارید ، و تُسَلِّمُونَ ، وَبِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ ، وَ إِلی سَبیلِهِ تُرْشِدُونَ ، وَبِقَوْلِهِ تسلیم او هستید و به دستور او عمل می‌نمایید و به راه او ارشاد می‌کنید و طبق فرمایش او تَحْکُمُونَ ، سَعَدَ مَنْ والاکُمْ ، وَهَلَکَ مَنْ عاداکُمْ ، وَخابَ مَنْ داوری می‌کنید . آن که ولایت شما را پذیرفت سعادتمند گردید و آن که با شما دشمنی ورزید هلاک و نابود گردید ، و آن که جَحَدَکُمْ ، وَضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ ، وَفازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ ، وَأَمِنَ مَنْ منکر شما شد نومید گشت و آن که از شما جدا شد گمراه گشت و آن که به شما چنگ زد رستگار شد ، و هر که به شما پناه آورد لَجَأَ إِلَیْکُمْ ، وَسَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ ، وَهُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ . مَنِ ایمن شد ، و هر که شما را تصدیق کرد سالم ماند و هر که به شما پیوست و ملازم گردید هدایت یافت . هر کس اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْویهُ ، وَمَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْویهُ ، وَمَنْ از شما پیروی کرد بهشت جایگاه اوست و هر کس با شما مخالفت کرد دوزخ منزلگاه اوست و هر کس جَحَدَکُمْ کافِرٌ ، وَمَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ ، وَمَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فی أَسْفَلِ منکر شما شد کافر است و هر کس با شما جنگید مشرک است و هر کس حکم شما را رد کرد در پایین‌ترین دَرَکٍ مِنَ الْجَحیمِ ، أَشْهَدُ أَنَّ هذا سابِقٌ لَکُمْ فیما مَضی ، وَجارٍ بخش دوزخ جای دارد . گواهی می‌دهم که این مقامات در گذشته برای شما بوده و در آینده نیز در لَکُمْ فیما بَقِیَ ، وَأَنَّ أَرْواحَکُمْ وَنُورَکُمْ وَطینَتَکُمْ واحِدَةٌ ، طابَتْ حقّ شما جاری است ، و بدون تردید ارواح شما و نور شما و سرشت شما یکی است ، پاک است وَطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ . خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ و برخی از برخی دیگر به ارث برده . خداوند شما را به عنوان نورهایی آفرید آنگاه شما را گرداگرد عرش خود قرار داد مُحْدِقینَ ، حَتَّی مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ ، فَجَعَلَکُمْ فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تا این که به سبب وجود شما منّت نهاد ، پس شما را در خانه‌هایی قرار داد که اذن داد تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ ، وَجَعَلَ صَلاتَنا ) صَلَواتِنا ( عَلَیْکُمْ ، وَما بلندمرتبه گشته و نامش در آن‌ها برده شود ، و صلوات و درود ما را بر شما و آنچه خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ ، طیباً لِخَلْقِنا ، وَطَهارَةً لِأَنْفُسِنا ، وَتَزْکِیَةً ویژه ما گردانید از ولایت شما ، باعث پاکیزه‌بودن آفرینش ما و پاک‌شدن جان ما و تزکیه لَنا ، وَکَفَّارَةً لِذُنُوبِنا ، فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمینَ بِفَضْلِکُمْ ، وَمَعْرُوفینَ ما و کفّاره گناهان ما ، قرار داد . پس ما در پیشگاه او تسلیم برتری شما بودیم ، و به بِتَصْدیقِنا إِیَّاکُمْ . فَبَلَغَ اللَّهُ بِکُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکَرَّمینَ ، وَأَعْلی تصدیق شما شناخته شدیم . پس خداوند شما را به شریف‌ترین جایگاه گرامی‌شدگان و بالاترین مَنازِلِ الْمُقَرَّبینَ ، وَأَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلینَ ، حَیْثُ لایَلْحَقُهُ منزل‌ها و مرتبه‌های مقرّبان و والاترین درجه‌های پیامبران رسانید ، به گونه‌ای که هیچ ملحق شونده‌ای به آن لاحِقٌ ، وَلایَفُوقُهُ فآئِقٌ ، وَلایَسْبِقُهُ سابِقٌ ، وَلایَطْمَعُ فی إِدْراکِهِ نمی‌پیوندد و هیچ برتری‌جویی به آن فائق نیاید ، و هیچ پیشی‌گیرنده‌ای بدان پیشی نگیرد و هیچ طمع‌کننده‌ای به درک آن طامِعٌ ، حَتَّی لایَبْقی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ ، وَلا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ ، وَلا صِدّیقٌ طمع نورزد ، تا این که هیچ فرشته مقرّب و نه پیامبر مرسل و نه صدّیق وَلا شَهیدٌ ، وَلا عالِمٌ وَلا جاهِلٌ ، وَلا دَنِیٌّ وَلا فاضِلٌ ، وَلا و نه شهید و نه دانا و نه نادان و نه پست و نه شریف و نه مُؤْمِنٌ صالِحٌ ، وَلا فاجِرٌ طالِحٌ ، وَلا جَبَّارٌ عَنیدٌ ، وَلا شَیْطانٌ مؤمن شایسته و نه بدکار ناشایسته و نه سرکش عناد پیشه و نه شیطان مَریدٌ ، وَلا خَلْقٌ فیما بَیْنَ ذلِکَ شَهیدٌ إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِکُمْ ، متمرّد و نه آفریدگانی که در این میان گواهند ، نیستند مگر آن که به آن‌ها شناسانده جلالت امر شما را وَعِظَمَ خَطَرِکُمْ ، وَکِبَرَ شَأْنِکُمْ ، وَتَمامَ نُورِکُمْ ، وَصِدْقَ و عظمت منزلت شما را و بزرگی شأن شما را و تمامیّت نور شما را و درستی مَقاعِدِکُمْ ، وَثَباتَ مَقامِکُمْ ، وَشَرَفَ مَحَلِّکُمْ ، وَمَنْزِلَتِکُمْ عِنْدَهُ ، و راستی جایگاه شما را و پابرجا بودن مقام شما را و شرافت موقعیّت شما را و منزلت شما را در پیشگاه او وَکَرامَتَکُمْ عَلَیْهِ ، وَخاصَّتَکُمْ لَدَیْهِ ، وَقُرْبَ مَنْزِلَتِکُمْ مِنْهُ . بِأَبی و کرامت شما را پیش او و مخصوص بودن شما را نزد او و منزلت نزدیک شما را به او . پدرم ، أَنْتُمْ وَاُمّی وَأَهْلی وَمالی وَاُسْرَتی ، اُشْهِدُ اللَّهَ وَاُشْهِدُکُمْ أَنّی مادرم و خانواده‌ام و دارایی‌ام و خاندانم فدای شما باد ، خدا و شما را گواه می‌گیرم که به راستی من مُؤْمِنٌ بِکُمْ ، وَبِما امَنْتُمْ بِهِ ، کافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَبِما کَفَرْتُمْ بِهِ ، به شما و آنچه شما ایمان آوردید ، ایمان دارم و به دشمن شما و آنچه شما بدان کفر ورزیدید کفر می‌ورزم ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ ، وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکُمْ ، مُوالٍ لَکُمْ به شأن شما و به گمراهی مخالفان شما بصیرت و بینش دارم ، دوستدار شما وَلِأَوْلِیآئِکُمْ ، مُبْغِضٌ لِأَعْدآئِکُمْ وَمُعادٍ لَهُمْ ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ ، و دوستان شما هستم ، کینه دشمنانتان را به دل گرفته و با آنان دشمنی دارم ، با آن که با شما از در آشتی آید در صلح و آشتیم وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ ، مُبْطِلٌ لِما أَبْطَلْتُمْ ، و با آن که با شما در جنگ باشد در جنگم ، آنچه را شما اثبات کردید من ثابت می‌دانم ، و آنچه شما ابطال کردید باطل می‌دانم ، مُطیعٌ لَکُمْ ، عارِفٌ بِحَقِّکُمْ ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ ، پیرو شما هستم ، به حقّ شما عارفم و به فضل و برتری شما معترف هستم ، دانش شما را تحمّل می‌کنم و پذیرا هستم ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ ، مُصَدِّقٌ و در پناه شما پنهان شده‌ام ، به شما معترف و به بازگشت شما مؤمن و بِرَجْعَتِکُمْ . مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ ، اخِذٌ بِقَوْلِکُمْ ، رجعت شما را تصدیق‌کننده‌ام . منتظر امر شما ، در انتظار دولت شما و گیرنده گفتار شما ، عامِلٌ بِأَمْرِکُمْ ، مُسْتَجیرٌ بِکُمْ ، زآئِرٌ لَکُمْ ، لآئِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ ، اجرا کننده فرمان شما هستم ، به شما پناهنده بوده ، زایر شما هستم ، به قبور شما پناه گرفته مُسْتَشْفِعٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِکُمْ ، وَمُتَقَرِّبٌ بِکُمْ إِلَیْهِ ، وَمُقَدِّمُکُمْ و توسّط شما به درگاه خدا شفاعت می‌طلبم ، و به وسیله شما به او تقرّب می‌جویم ، و شما را پیشاپیش أَمامَ طَلِبَتی وَحَوآئِجی ، وَإِرادَتی فی کُلِّ أَحْوالی وَاُمُوری ، حوایجم و خواسته‌هایم در همه حالات و کارهایم قرار داده‌ام . مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَعَلانِیَتِکُمْ ، وَشاهِدِکُمْ وَغآئِبِکُمْ ، وَأَوَّلِکُمْ من به نهان و آشکار شما ، شاهد و غایب شما ، اوّل وَ اخِرِکُمْ ، وَمُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ إِلَیْکُمْ ، وَمُسَلِّمٌ فیهِ مَعَکُمْ ، و آخر شما ایمان دارم ، و همه امورم را به شما واگذارده‌ام ، و به همراه شما در آن تسلیم شما هستم ، وَقَلْبی لَکُمْ مُسَلِّمٌ ، وَرَأْیی لَکُمْ تَبَعٌ ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ ، حَتَّی و دلم برای شما تسلیم و پذیرا ، و رأیم پیرو شماست و یاریم برای شما آماده است تا یُحْیِیَ اللَّهُ تَعالی دینَهُ بِکُمْ ، وَیَرُدَّکُمْ فی أَیَّامِهِ ، وَیُظْهِرَکُمْ آنگاه که خداوند دینش را توسّط شما حیات جدیدی ببخشد و شما را در دوران خود بازگرداند ، و شما را لِعَدْلِهِ ، وَیُمَکِّنَکُمْ فی أَرْضِهِ . فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ غَیْرِکُمْ ، برای دادگریش آشکار کند و در زمینش قدرت و توانمندی دهد . پس کسی که با شما است فقط با شما است ، نه با غیر شما ، امَنْتُ بِکُمْ ، وَتَوَلَّیْتُ اخِرَکُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ ، وَبَرِئْتُ إِلَی به شما ایمان آوردم و ولایت و سرپرستی آخرین شما را بسان نخستین شما قبول نمودم ، و بیزاری می‌جویم به سوی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَعْدآئِکُمْ ، وَمِنَ الْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالشَّیاطینِ خداوند متعال از دشمنانتان و از جبت و طاغوت و شیطان‌ها وَحِزْبِهِمُ الظَّالِمینَ لَکُمْ ، اَلْجاحِدینَ لِحَقِّکُمْ ، وَالْمارِقینَ مِنْ و حزب‌های آنان ؛ همان‌هایی که به شما ستم کرده ، حقّ شما را منکر شده ، و از وِلایَتِکُمْ ، وَالْغاصِبینَ لِإِرْثِکُمْ ، اَلشَّآکّینَ فیکُمْ ، اَلْمُنْحَرِفینَ ولایت شما خارج شدند ، و ارث شما را غصب نموده و درباره شما به تردید افتاده و از شما منحرف شدند ، عَنْکُمْ ، وَمِنْ کُلِّ وَلیجَةٍ دُونَکُمْ ، وَکُلِّ مُطاعٍ سِواکُمْ ، وَمِنَ الْأَئِمَّةِ و از هر تکیه‌گاه و دستاویزی که غیر شما هستند و از هر اطاعت‌شونده از غیر شما و از پیشوایانی الَّذینَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ . فَثَبَّتَنِیَ اللَّهُ أَبَداً ما حَییتُ عَلی که به سوی آتش فرا می‌خوانند ، بیزارم . از این رو خداوند همواره مرا مادامی که زنده هستم مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ ، وَوَفَّقَنی لِطاعَتِکُمْ ، وَرَزَقَنی بر ولایت و دوستی و دین شما استوار بدارد و مرا به فرمان‌بری از شما موفّق گرداند ، و شَفاعَتَکُمْ ، وَجَعَلَنی مِنْ خِیارِ مَوالیکُمْ ، اَلتَّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ شفاعت شما را روزیم کند ، و مرا از بهترین دوستان شما قرار دهد ، همان‌هایی که پیروی کردند از آنچه شما به سوی آن دعوت إِلَیْهِ ، وَجَعَلَنی مِمَّنْ یَقْتَصُّ اثارَکُمْ ، وَیَسْلُکُ سَبیلَکُمْ ، وَیَهْتَدی کردید ، و مرا از جمله کسانی قرار دهد که بازگو کننده و در پی آثار شما هست و راه شما را می‌پیماید و به بِهُدیکُمْ ، وَیُحْشَرُ فی زُمْرَتِکُمْ ، وَیَکِرُّ فی رَجْعَتِکُمْ ، وَیُمَلَّکُ هدایت شما هدایت می‌گردد ، و در گروه شما محشور می‌گردد ، و دوران شما باز می‌گردد ، و فی دَوْلَتِکُمْ ، وَیُشَرَّفُ فی عافِیَتِکُمْ ، وَیُمَکَّنُ فی أَیَّامِکُمْ ، وَتَقَِرُّ در دولت شما به حکومت می‌رسد ، و در زمان عافیت شما شریف گردند و در روزگار شما اقتدار یابند و عَیْنُهُ غَداً بِرُؤْیَتِکُمْ . بِأَبی أَنْتُمْ وَاُمّی وَنَفْسی وَأَهْلی وَمالی ، فردای )رستاخیز( به دیدار شما چشمش روشن گردد . پدر و مادرم و جانم و خانواده‌ام و داراییم فدای شما باد ، مَنْ أَرادَ اللَّهَ بَدَءَ بِکُمْ، وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ، وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ هر که خدا را اراده کرد به شما آغاز کرد و هر که او را به یگانگی شناخت از شما پذیرفت و هر که او را قصد کرد متوجّه بِکُمْ . مَوالِیَّ لا اُحْصی ثَنآئَکُمْ ، وَلا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کُنْهَکُمْ ، شما شد . موالیان من ؛ قدرت شمارش ثنای شما را ندارم و با مدح شما هرگز به کُنه و حقیقت شما راه پیدا نمی‌کنم ، وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکُمْ ، وَأَنْتُمْ نُورُ الْأَخْیارِ ، وَهُداةُ الْأَبْرارِ ، و با توصیف شما هرگز به قدر و منزلت شما نمی‌رسم ، و شما نور نیکان و هدایت صالحان وَحُجَجُ الْجَبَّارِ ، بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ ، وَبِکُمْ یَخْتِمُ اللَّهُ ، وَبِکُمْ یُنَزِّلُ و حجّت‌های خدای جبّار هستید ، خداوند به وسیله شما )عالم هستی را( افتتاح و به توسّط شما پایان می‌دهد و به سبب شما الْغَیْثَ ، وَبِکُمْ یُمْسِکُ السَّمآءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ ، باران می‌فرستد ، و به وسیله شما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین - جز به فرمانش - نیفتد ، وَبِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ ، وَیَکْشِفُ الضُّرَّ ، وَعِنْدَکُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ ، و به وسیله شما غصّه و اندوه‌ها گشوده و زایل می‌گردد و بیچارگی‌ها برطرف می‌شود ، و آنچه به پیامبرانش فرو فرستاده وَهَبَطَتْ بِهِ مَلآئِکَتُهُ ، وَ إِلی جَدِّکُمْ - و اگر زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و فرشتگان به آن فرود آمده‌اند نزد شماست و به سوی جدّتان بجای وَ إِلی جَدِّکُمْ بگو : وَ إِلی أَخیکَ - بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمینُ . اتاکُمُ - و به برادرت - روح‌الأمین برانگیخته شده . اللَّهُ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ ، طَأْطَأَ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکُمْ ، خداوند به شما مقاماتی را داده که به هیچ یک از جهانیان نداده است ، هر فرد شریفی در برابر شرافت شما سر فرود آورده وَبَخَعَ کُلُّ مُتَکَبِّرٍ لِطاعَتِکُمْ ، وَخَضَعَ کُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِکُمْ ، وَذَلَّ کُلُّ و هر سرکشی در برابر فرمان شما گردن نهاده است ، و هر جبّار و زورگویی در برابر فضل و برتری شما فروتن است ، و هر شَیْ‌ءٍ لَکُمْ ، وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِکُمْ ، وَفازَ الْفآئِزُونَ بِوِلایَتِکُمْ، چیزی در برابر شما ذلیل و خوار است و زمین به نور وجود شما روشن گشته و رستگاران به ولایت شما رستگار و فایز گشته‌اند ، بِکُمْ یُسْلَکُ إِلَی الرِّضْوانِ ، وَعَلی مَنْ جَحَدَ وِلایَتَکُمْ غَضَبُ به توسّط شما به سوی رضوان و بهشت الهی رهسپار می‌گردند و کسی که منکر ولایت شماست خشم خدای الرَّحْمانِ . بِأَبی أَنْتُمْ وَاُمّی وَنَفْسی وَأَهْلی وَمالی ، ذِکْرُکُمْ فِی رحمان را فراهم نموده است . پدرم ، مادرم ، جانم ، خانواده‌ام و داراییم فدای شما باد ؛ یاد شما در الذَّاکِرینَ ، وَأَسْمآؤُکُمْ فِی الْأَسْمآءِ ، وَأَجْسادُکُمْ فِی الْأَجْسادِ ، یادآوران و نام‌های شما در میان نام‌ها و جسدهای شما در میان اجساد ، وَأَرْواحُکُمْ فِی الْأَرْواحِ ، وَأَنْفُسُکُمْ فِی النُّفُوسِ ، وَ اثارُکُمْ فِی و ارواح شما در میان ارواح و جان‌های شما در میان جان‌ها و آثارتان در میان الْآثارِ ، وَقُبُورُکُمْ فِی الْقُبُورِ . فَما أَحْلی أَسْمآئَکُمْ ، وَأَکْرَمَ آثار و بارگاه‌های شما در میان قبور . پس چه چیز نام‌های شما را شیرین و أَنْفُسَکُمْ ، وَأَعْظَمَ شَأْنَکُمْ ، وَأَجَلَّ خَطَرَکُمْ ، وَأَوْفی عَهْدَکُمْ ، جان شما را گرامی و شأن شما را باعظمت و مقام شما را بزرگ و شما را نسبت به عهد و پیمان باوفا وَأَصْدَقَ وَعْدَکُمْ . کَلامُکُمْ نُورٌ ، وَأَمْرُکُمْ رُشْدٌ ، وَوَصِیَّتُکُمُ و در مورد وعده راستگو گردانیده است ؟ سخن شما نور و فرمان‌تان باعث رشد و کمال ، و سفارش شما التَّقْوی ، وَفِعْلُکُمُ الْخَیْرُ ، وَعادَتُکُمُ الْإِحْسانُ ، وَسَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ ، پرهیزکاری و کردار شما خیر و خوبی و روش و عادت شما نیکویی ، و احسان و خوی و سرشت شما کرامت و بزرگواری ، وَشَأْنُکُمُ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ ، وَقَوْلُکُمْ حُکْمٌ وَحَتْمٌ ، وَرَأْیُکُمْ و شأن شما حقّ و راستی و مدارا کردن است ، و سخن شما حکم حتمی و لازم الإجرا است ، و رأی و ایده شما عِلْمٌ وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ ، إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ ، وَفَرْعَهُ دانش و بردباری و استوارکردن امور است ، اگر یادی از خیر شود شما پایه نخست آن ، ریشه ، شاخه وَمَعْدِنَهُ ، وَمَأْویهُ وَمُنْتَهاهُ . بِأَبی أَنْتُمْ وَاُمّی وَنَفْسی ، کَیْفَ و معدن و جایگاه و سرانجام آن هستید . پدرم ، مادرم و جانم فدای شما باد ؛ چگونه أَصِفُ حُسْنَ ثَنآئِکُمْ ، وَاُحْصی جَمیلَ بَلآئِکُمْ ، وَبِکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ ثنای نیکوی شما را توصیف کنم و نعمت زیبای‌تان را بشمارم ، و خداوند به توسّط شما ما را مِنَ الذُّلِّ ، وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَراتِ الْکُرُوبِ ، وَأَنْقَذَنا مِنْ شَفاجُرُفِ از خواری بیرون آورد و از غم و اندوه سخت ما را گشایش داد و از وادی پرتگاه الْهَلَکاتِ وَمِنَ النَّارِ. بِأَبی أَنْتُمْ وَاُمّی وَنَفْسی، بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا نابودی و از آتش نجاتمان داد . پدرم ، مادرم و جانم فدای شما باد ؛ خداوند به وسیله پیروی از شما اللَّهُ مَعالِمَ دینِنا ، وَأَصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا ، وَبِمُوالاتِکُمْ معالم دین ما را به ما آموخت و آنچه از امور دنیای ما فاسد بود ، اصلاح نمود . و به موالات و دوستی و پیروی شما تَمَّتِ الْکَلِمَةُ ، وَعَظُمَتِ النِّعْمَةُ ، وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ ، وَبِمُوالاتِکُمْ کلام الهی کامل گشت ، و نعمت ؛ باعظمت و شکوه گردید و به جدایی الفت بخشید و به وسیله پیروی و موالات شما تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ ، وَلَکُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ ، وَالدَّرَجاتُ طاعت واجب پذیرفته می‌شود و دوستی واجب و درجه‌های الرَّفیعَةُ ، وَالْمَقامُ الْمَحْمُودُ ، وَالْمَکانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ، والا و مقام پسندیده و جایگاه معیّن در پیشگاه خداوند رحمان و مقام وَالْجاهُ الْعَظیمُ ، وَالشَّأْنُ الْکَبیرُ ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ . رَبَّنا امَنَّا و جاه باشکوه و شأن بزرگ و شفاعت پذیرفته‌شده برای شماست . پروردگارا ؛ ما بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ ، رَبَّنا لاتُزِغْ به آنچه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم و از پیامبر پیروی کردیم ، پس ما را از گواهان ثبت کن . پروردگارا ؛ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا ، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً ، إِنَّکَ أَنْتَ دل‌های ما را پس از هدایت‌مان منحرف مکن و برای ما از جانب خود رحمتی ببخش ، به راستی که تو الْوَهَّابُ ، سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً . یا وَلِیَّ اللَّهِ ، إِنَّ بسیار بخشنده‌ای ، پاک و منزّه است پروردگار ما به حقیقت وعده پروردگار ما محقّق خواهد شد . ای ولیّ خدا ؛ به راستی که بَیْنی وَبَیْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ذُنُوباً لایَأْتی عَلَیْها إِلّا رِضاکُمْ ، فَبِحَقِّ میان من و خدای متعال گناهانی است که جز رضایت و خشنودی شما آنها را از بین نمی‌برد ، پس به حقّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلی سِرِّهِ ، وَاسْتَرْعاکُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ ، وَقَرَنَ طاعَتَکُمْ کسی که شما را بر راز خود امین قرار داده و تدبیر و امور و مراعات حال بندگانش را به شما سپرد و طاعت شما را قرین و پیوسته با طاعت خود بِطاعَتِهِ ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی ، وَکُنْتُمْ شُفَعآئی ، فَإِنّی لَکُمْ مُطیعٌ ، قرار داد، که نسبت به گناهان من طلب آمرزش و بخشش کنید و شما شفیعان من باشید، پس من به حقیقت مطیع و فرمان‌بردار شما هستم، مَنْ أَطاعَکُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ ، وَمَنْ عَصاکُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ ، وَمَنْ هر که از شما فرمان برد در واقع از خدا فرمان برده و هر که از )فرمان( شما عصیان کند در واقع از خدا عصیان نموده أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ، وَمَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ . أَللَّهُمَّ إِنّی لَوْ است و هر کس شما را دوست بدارد در واقع خدا را دوست داشته و هر که شما را دشمن بدارد در واقع خدا را دشمن داشته . بار خداوندا ؛ من اگر وَجَدْتُ شُفَعآءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیارِ، اَلْأَئِمَّةِ شفیعانی نزدیک‌تر به تو جز محمّد و اهل بیت برگزیده‌اش - که پیشوایان الْأَبْرارِ ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئی ، فَبِحَقِّهِمُ الَّذی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ ، نیکوکارند - می‌یافتم آنان را شفیعان خود قرار می‌دادم ، پس به حقّ آنها که آن را بر خود لازم شمرده‌ای أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنی فی جُمْلَةِ الْعارِفینَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ، وَفی زُمْرَةِ از تو می‌خواهم که مرا در گروه اهل معرفت به آنان و حقّشان قرار دهی و در زمره الْمَرْحُومینَ بِشَفاعَتِهِمْ ، إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی کسانی که به شفاعت آنان مورد رحمت تو قرار گرفته‌اند ، وارد سازی ؛ زیرا که تو مهربان‌ترین مهربانان هستی ، و درود خدا بر مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ ، وَسَلَّمَ کَثیراً ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ .(7) محمّد و خاندان پاکش و سلام زیاد بر آنان باد و خداوند ما را بسنده است و خوب حمایتگری است .

زیارت امین اللَّه و فضیلت آن

زیارت »امین اللَّه« و فضیلت آن
زیارت »امین اللَّه« را به چند جهت آوردیم :
1 - در روایتی از امام باقرعلیه السلام آمده است که آن حضرت فرمودند :
این کلام و این دعا )زیارت امین اللَّه( را هر یک از شیعیان ما نزد قبر امیر مؤمنان یا یکی از امامان علیهم السلام بخواند ، به طور حتم و بی‌شک ، دعایش در صندوقچه‌ای از نور بالا می‌رود و تسلیم قائم آل محمّد ارواحنا فداه می‌شود ... .
2 - این زیارت از زیاراتی است که حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه آن را خوانده است ؛ چنان که در جریان شرفیابی حاج علی بغدادی خدمت آن حضرت آمده است .
3 - امام زمان ارواحنا فداه در جریان دیدار حاج علی بغدادی ، تصریح و تأکید فرمودند که : این زیارت از برترین زیارت‌هاست .
نکته مهمّی که از آن جریان استفاده می‌شود این است که این زیارت ، جزو زیارت‌های جامعه و عمومی امامان است و در تمام حرم‌های اهل بیت‌علیهم السلام می‌توان خواند؛ چنان که آن حضرت این زیارت را در حرم امام کاظم و امام جوادعلیهما السلام در شهر کاظمین خواندند . البتّه ، این نکته در روایت امام باقرعلیه السلام نیز ، به صراحت بیان شده است .
مرحوم محدّث قمی می‌فرماید : این زیارت دارای اعتباری کامل است ، و در تمام کتاب‌های ادعیه و زیارات آمده است .
علاّمه مجلسی رحمه الله این زیارت را بهترین زیارت‌ها از نظر متن و سند می‌شمارد ؛ وی می‌افزاید : شایسته است در تمام حرم‌های مطهّر و مقدّس خوانده شود ؛ چنان که با سندهای معتبر از جابر از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود :
امام سجّاد علیه السلام به زیارت قبر مطهّر امیر مؤمنان علیه السلام رفت و نزد قبر ایستاد و گریست و قرائت نمود :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمینَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ ، وَحُجَّتَهُ عَلی عِبادِهِ ، سلام بر تو، ای امانت‌دار خداوند در زمینش، و حجّت او بر بندگانش؛ ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمیرَالْمُؤْمِنینَ ((8) ، أَشْهَدُ أَنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ )سلام بر تو، ای فرمانروای مؤمنان؛( گواهی می‌دهم که شما به طور کامل در راه خدا جهاد کردی حَقَّ جِهادِهِ ، وَعَمِلْتَ بِکِتابِهِ ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و حقّش را ادا فرمودی؛ به کتاب خدا عمل نمودی، و از سنّت‌های پیامبر - درود خدا بر او و آل او - پیروی کردی؛ وَ الِهِ ، حَتَّی دَعاکَ اللَّهُ إِلی جِوارِهِ ، فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ ، وَأَلْزَمَ تا آن که خداوند تعالی، شما را به جوارش فرا خواند، و با اختیار و انتخابش شما را از این دنیا به سوی خود برد؛ و أَعْدآءَکَ الْحُجَّةَ ، مَعَ ما لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلی جَمیعِ خَلْقِهِ . با وجودی که حجّت‌های رسایی بر تمام آفریدگان داشتی، باز هم حجّت را بر دشمنانت تمام کرد . أَللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ ، راضِیَةً بِقَضآئِکَ ، مُولَعَةً بار الها ؛ نَفْس و روح مرا به تقدیرت مطمئن گردان، و به قضا و فرمانت خشنود گردان . حرص مرا بِذِکْرِکَ وَدُعآئِکَ ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیآئِکَ ، مَحْبُوبَةً فی أَرْضِکَ به یاد خودت و دعا کردن به درگاهت افزون کن، و مرا دوست‌دار واقعی برای اولیای برگزیده‌ات قرار بده. مرا در زمین وَسَمآئِکَ ، صابِرَةً عَلی نُزُولِ بَلآئِکَ ، شاکِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمآئِکَ ، و آسمانت محبوب گردان؛ بر فرو ریزی بلاهایت شکیبا ساز؛ بر زیادتی نعمت‌هایت سپاسگزار ، 1 . این فقره از زیارت ؛ در حرم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خوانده شود .
ذاکِرَةً لِسَوابِغِ الآئِکَ ، مُشْتاقَةً إِلی فَرْحَةِ لِقآئِکَ ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوی به یادآوری نعمت‌های فراوانت مشغول دار؛ به سرور و شادمانی دیدارت مشتاق کن؛ توشه‌بردارنده تقوا و پرهیزکاری لِیَوْمِ جَزآئِکَ ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیآئِکَ ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدآئِکَ ، برای روز قیامت؛ و اجراکننده سنّت و طریقه اولیا و خاصّان خود؛ جداشونده از اخلاق دشمنانت قرار ده؛ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَثَنآئِکَ .
و از کار دنیا مشغول به حمد و ثنای خودت نما .
سپس ، گونه مبارک خود را بر قبر آن حضرت قرار داده و گفت :
أَللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ إِلَیْکَ والِهَةٌ ، وَسُبُلَ الرَّاغِبینَ إِلَیْکَ بار الها ؛ راستی، قلب خاشعان و خداترسان ، واله و حیرانت است ، و راه‌های مشتاقان به سوی تو باز است ، شارِعَةٌ ، وَأَعْلامَ الْقاصِدینَ إِلَیْکَ واضِحَةٌ ، وَأَفْئِدَةَ الْعارِفینَ و نمایان، و نشانه‌ها برای کسانی که قصد رسیدن به تو را دارند آشکار است، و دل‌های اهل معرفت از تو بسیار مِنْکَ فازِعَةٌ ، وَأَصْواتَ الدَّاعینَ إِلَیْکَ صاعِدَةٌ ، وَأَبْوابَ الْإِجابَةِ در هراس است، و صداهای دعا کنندگانت به طرف تو بالا رونده است، و درهای اجابت و پاسخ‌گویی نیز لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاکَ مُسْتَجابَةٌ ، وَتَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَیْکَ برای‌شان باز شده است؛ و دعای هر کسی که با تو مناجات و به آرامی تو را بخواند مستجاب است، و توبه و بازگشت کسی که به مَقْبُولَةٌ ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ ، وَالْإِغاثَةَ لِمَنِ سوی تو بازگردد پذیرفته شده است، و اشک گریه کننده از ترس تو مورد ترحّم قرار می‌گیرد؛ و دادرسی برای کسی که اسْتَغاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ ، وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ ، دادخواهی کند موجود است ، و برای کسی که از تو کمک بخواهد، کمک بلاعوض می‌فرستی؛ وَعِداتِکَ لِعِبادِکَ مُنْجَزَةٌ ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ ، وَأَعْمالَ و وعده‌هایی که به بندگانت داده‌ای قطعی است؛ و هر کس از تو درخواست چشم‌پوشی از لغزش خود را بکند چشم‌پوشی می‌کنی؛ الْعامِلینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ ، وَأَرْزاقَکَ إِلَی الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ و اعمال عمل‌کنندگان ، نزد تو نگهداری و باقی می‌ماند؛ و نصیب‌ها و روزی‌های تو، به سوی بندگانت نازِلَةٌ ، وَعَوآئِدَ الْمَزیدِ إِلَیْهِمْ واصِلَةٌ ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرینَ فرستاده می‌شود؛ و عایدات بیش‌تر نیز برای‌شان ارسال و به دست‌شان می‌رسد؛ و گناه بخشش‌خواهان، مَغْفُورَةٌ ، وَحَوآئِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ ، وَجَوآئِزَ السَّآئِلینَ عِنْدَکَ بخشیده شده است؛ و خواسته‌های آفریدگانت، نزد تو برآورده شده است؛ و پاداش و جایزه‌های درخواست کنندگان نیز مُوَفَّرَةٌ ، وَعَوآئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ ، وَمَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ مُعَدَّةٌ ، نزدت فراوان است؛ و بهره‌های فراوان پی در پی می‌رسد؛ و سفره‌های تو برای گرسنگان گسترده است؛ وَمَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَةٌ . أَللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعآئی ، وَاقْبَلْ ثَنآئی ، و چشمه‌ها نیز برای سیراب شدن تشنگان ، لبریز و پرآب است . بار الها ؛ پس ، دعایم را مستجاب کن و پاسخ بده ؛ و ثناگوییم را بپذیر ؛ وَاجْمَعْ بَیْنی وَبَیْنَ أَوْلِیآئی ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ وَفاطِمَةَ و من و اولیایم را گرد هم آور؛ به حق محمّد، علی، فاطمه، وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمآئی ، وَمُنْتَهی مُنایَ ، وَغایَةُ حسن و حسین؛ واقعیّت آن است که سرپرست نعمت‌های من تویی، و حدّ نهایی آرزو، و نهایت رَجآئی فی مُنْقَلَبی وَمَثْوایَ .
امید من در دنیا و آخرت ، تو هستی .
در کتاب »کامل الزیارات« ، این عبارات در پایان این زیارت آمده است :
أَنْتَ إِلهی وَسَیِّدی وَمَوْلایَ ، إِغْفِرْ لِأَوْلِیآئِنا ، وَکُفَّ عَنَّا أَعْدآئَنا ، تو، خدای من، آقای من و مولای من هستی؛ دوستان ما را بیامرز، و دشمنان ما را از ما باز دار ، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذانا ، وَأَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا ، وَأَدْحِضْ و آنان را از آزار ما مشغول ساز ؛ و کلمه و سخن حقّ را آشکار و آن را بالاتر از هر چیز قرار ده، و کَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلی ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ . کلمه باطل را نابود کن، و آن را پایین‌ترین درجه قرار ده. راستی، تو بر هر کاری توانایی .
سپس امام باقرعلیه السلام فرمود :
هیچ یک از شیعیان ما این کلام )زیارت امین اللَّه( را نزد قبر امیر مؤمنان علیه السلام نمی‌خواند و دعا نمی‌کند، مگر آن که دعایش در نامه‌ای از نور بالا می‌رود، و مهر پیغمبر بر آن می‌خورد، و نگهداری می‌شود تا به قائم آل محمّد علیهم السلام سپرده می‌شود . در این حال نیز، بشارت و احترامات ویژه و اکرام، برای زیارت کننده ارسال می‌گردد - اگر خدا بخواهد - .(9)
زیارت وارث (10)

زیارت وارث

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ ادَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ سلام بر تو، ای ارث برنده از حضرت آدم که برگزیده خدا بود، سلام بر تو، ای ارث برنده از نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ نوح که پیامبر خدا بود، سلام بر تو، ای ارث برنده از ابراهیم که دوست ویژه خدا بود، سلام عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسی بر تو، ای ارث برنده از موسی که هم‌کلام خدا بود، سلام بر تو، ای ارث برنده از عیسی که رُوحِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبیبِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ روح خدا بود، سلام بر تو، ای ارث برنده از حضرت محمّد که دوست واقعی و محبوب خدا بود ، سلام عَلَیْکَ یا وارِثَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَلِیِّ اللَّهِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ بر تو، ای ارث برنده از امیر مؤمنان که ولیّ خداست . سلام بر تو ، ای فرزند مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی ، اَلسَّلامُ محمّد مصطفی، سلام بر تو، ای فرزند علیّ مرتضی )پسندیده شده( ، سلام عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ خَدیجَةَ الْکُبْری ، بر تو، ای فرزند فاطمه زهرا ، سلام بر تو ، ای فرزند خدیجه که بزرگ زنان بود . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ سلام بر تو، ای خون خدا و پسر خون خدا که انتقامش گرفته نشده است؛ گواهی می‌دهم که تو 1 . مفاتیح الجنان : 698، مصباح المتهجّد : 738، و در مصباح الزائر : 474 ، و مزار آقا جمال خوانساری : 98 با تفاوت اندک.
2 . در جریان تشرّف مرحوم حاج علی بغدادی در حرم مطهّر کاظمین علیهما السلام ، حضرت امام عصر صلوات اللَّه علیه بعد از زیارت امین اللَّه ، زیارت وارث را قرائت نمودند .
قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَاتَیْتَ الزَّکوةَ ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَنَهَیْتَ نماز را به خوبی برپا داشتی، و زکات دادی، و امر به معروف و نهی عَنِ الْمُنْکَرِ ، وَأَطَعْتَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَتَّی أَتاکَ الْیَقینُ ، فَلَعَنَ اللَّهُ از منکر کردی، و از خدا و فرستاده‌اش فرمان‌برداری کردی تا مرگ به سراغت آمد . پس، خداوند، اُمَّةً قَتَلَتْکَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْکَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ کشندگان تو و اُمّتی که بر تو ستم کردند و گروه‌هایی را که با شنیدن خبر شهادت فَرَضِیَتْ بِهِ . یا مَوْلایَ یا أَباعَبْدِاللَّهِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی تو خشنود شدند ، لعنت کند . ای مولای من ؛ ای ابا عبداللَّه الحسین ؛ گواهی می‌دهم که تو نوری در الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ پشت‌های ارجمند، و رحم‌های پاک بودی؛ جاهلیّت، با آن همه آلودگی و پلیدیش تو را آلوده نساخت ؛ بِأَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ و از لباس‌های ناپاکش بر تنت نپوشانید ، گواهی می‌دهم که تو یکی از دَعآئِمِ الدّینِ وَأَرْکانِ الْمُؤْمِنینَ ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ پایه‌های اصلی دین اسلام هستی، و از تکیه‌گاه‌های مؤمنان می‌باشی . گواهی می‌دهم که تو امام و پیشوای نیکوکار، پرهیزگار، الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ رضایت‌مند، خالص و پاک، هدایت‌گر و هدایت‌یافته هستی . گواهی می‌دهم پیشوایان و امامانی که از نسل تو هستند کَلِمَةُ التَّقْوی ، وَأَعْلامُ الْهُدی ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی ، وَالْحُجَّةُ عَلی نشانه تقوا، پرچم‌های هدایت، ریسمان محکم الهی و حجّت خدا بر أَهْلِ الدُّنْیا . وَاُشْهِدُ اللَّهَ وَمَلآئِکَتَهُ وَأَنْبِیآئَهُ وَرُسُلَهُ أَنّی بِکُمْ تمام مردم دنیا می‌باشند . خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولانش را به گواهی می‌گیرم که نسبت به شما اهل بیت مُؤْمِنٌ ، وَبِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ ، بِشَرایِعِ دینی ، وَخَواتیمِ عَمَلی ، وَقَلْبی ایمان و باور دارم، و به بازگشت شما یقین دارم ؛ و این به خاطر راه‌های دین من و پایان‌های عمل من است ؛ قلب من ، لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ ، وَأَمْری لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَعَلی تسلیم قلب شما است؛ و امر من تابع امر شماست؛ درود پیوسته الهی بر شما و أَرْواحِکُمْ ، وَعَلی أَجْسادِکُمْ وَعَلی أَجْسامِکُمْ ، وَعَلی شاهِدِکُمْ روح ، تن ، جسم ، حاضر وَعَلی غآئِبِکُمْ ، وَعَلی ظاهِرِکُمْ وَعَلی باطِنِکُمْ .
و پنهان ، آشکار و ناپیدای شما باد .
سپس خود را به قبر چسبانده ، آن را بوسیده ، می‌گویی :
بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی یا أَبا عَبْدِاللَّهِ ، ای فرزند رسول خدا ؛ پدر و مادرم فدایت؛ ای ابا عبداللَّه )الحسین( ؛ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ ، وَجَلَّتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ أَهْلِ پدر و مادرم فدایت؛ تعزیت و مصیبتی که به شما وارد شد بر ما و تمام السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَهَیَّأَتْ زمینیان و آسمانیان بسیار بزرگ و گران است؛ پس، خدا گروه‌هایی را که اسباشان را زین کردند و لگام زدند و برای لِقِتالِکَ . یا مَوْلایَ یا أَباعَبْدِاللَّهِ ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ ، وَأَتَیْتُ إِلی کشتن تو آماده شدند، لعنت کند. ای مولای من؛ ای ابا عبداللَّه؛ به قصد زیارت حرم تو حرکت کردم، و به مَشْهَدِکَ ، أَسْئَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذی لَکَ عِنْدَهُ ، وَبِالْمَحَلِّ الَّذی لَکَ حضور تو آمدم؛ از خدا درخواست می‌کنم، به خاطر جایگاه و منزلت ویژه‌ای که لَدَیْهِ أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ نزدش داری، بر محمّد و آل محمّد درود پیوسته نثار کند؛ و مرا فِی الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ .
در دنیا و آخرت ، با شما بدارد .
سپس، برخیز و دو رکعت نماز نزد سر مطهّر بخوان ، و هر سوره‌ای خواستی در نماز قرائت کن ؛ پس از پایان نماز ، بگو :
أَللَّهُمَّ إِنّی صَلَّیْتُ وَرَکَعْتُ وَسَجَدْتُ لَکَ ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ ، بار الها ؛ من ، تنها برای تو نماز گزاردم و برای تو رکوع کرده و سر به سجده گذاشتم ؛ یگانه‌ای و شریکی نداری ؛ لِأَنَّ الصَّلوةَ وَالرُّکُوعَ وَالسُّجُودَ لایَکُونُ إِلّا لَکَ ، لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ زیرا، نماز و رکوع و سجده، جز برای تو جایز نیست؛ زیرا، تو خدا هستی و لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ، وَأَبْلِغْهُمْ جز تو معبودی نیست . بار الها ؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و عَنّی أَفْضَلَ السَّلامِ وَالتَّحِیَّةِ ، وَارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلامَ . أَللَّهُمَّ والاترین سلام و احترامات را از من به ایشان برسان، و به من نیز پاسخ سلام را برگردان . خدایا ؛ وَهاتانِ الرَّکْعَتانِ هَدِیَّةٌ مِنّی إِلی مَوْلایَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ این دو رکعت نماز ، هدیه‌ای است از جانب من به مولایم حسین بن علی عَلَیْهِمَا السَّلامُ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَیْهِ ، وَتَقَبَّلْ مِنّی ، که درود بر هر دو باد . خدایا ؛ بر حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم و بر او )امام حسین‌علیه السلام( درود بفرست ، و نماز و هدیه‌ام را بپذیر ، وَأْجُرْنی عَلی ذلِکَ بِأَفْضَلِ أَمَلی وَرَجآئی فیکَ وَفی وَلِیِّکَ ، و افزون‌تر از امید و آرزویم در مورد خودت و ولیّت، به من پاداش بده ؛ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ .
ای سرپرست مؤمنان ؛
سپس برخیز و به طرف محلّ پاهای مبارک برو ، و نزد سر مبارک حضرت علی اکبر علیه السلام بایست و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ ، سلام بر تو، ای فرزند رسول خدا ، سلام بر تو، ای فرزند پیامبر خدا ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحُسَیْنِ سلام بر تو، ای فرزند امیر مؤمنان ، سلام بر تو، ای فرزند امام حسین الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهیدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ شهید ؛ سلام بر تو ای شهید، سلام بر تو ای ستمدیده وَابْنُ الْمَظْلُومِ ، لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْکَ ، و فرزند ستمدیده؛ خدا ، گروه‌هایی را که تو را کشتند و بر تو ستم کردند ، مورد لعن و نفرین خود قرار دهد ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ .
و آن‌ها که خبر این‌ها را شنیدند و خوشحال شده و این کارها را پسندیدند، لعنت و از رحمتش به دور سازد .
سپس ، خود را به قبر مطهّر بچسبان و قبر را ببوس و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِیِّهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ ، سلام بر تو، ای ولیّ خدا و فرزند ولیّ خدا؛ به یقین مصیبت و گرفتاری که به واسطه شهادت تو وَجَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ الْمُسْلِمینَ ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً بر ما و تمام مسلمانان وارد شد، بسیار گران و بزرگ است؛ خدا گروه‌های کشنده تو را قَتَلَتْکَ ، وَأَبْرَءُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ .
لعنت و از رحمتش به دور سازد؛ من نیز به سوی خدا و شما، از آن افراد ناپاک بیزاری می‌جویم .
سپس از دری که طرف پاهای مبارک علیّ اکبر علیه السلام است ، از حرم بیرون برو ، و رو به قبر شهدای کربلا بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَوْلِیآءَ اللَّهِ وَأَحِبَّآئَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَصْفِیآءَ سلام بر شما، ای اولیای خدا و دوستان او، سلام بر شما، ای برگزیدگان اللَّهِ وَأَوِدَّآئَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ دینِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ خدا و دوستان ویژه‌اش، سلام بر شما، ای یاران دین خدا، سلام بر شما، یا أَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، ای یاران رسول خدا، سلام بر شما، ای یاران امیر مؤمنان؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ سلام بر شما، ای یاران حضرت فاطمه ، سرور زنان جهان هستی ، سلام عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ ، بر شما، ای یاران امام حسن فرزند علی ، سرپرست و ولیّ خیرخواه مسلمانان ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَبی عَبْدِاللَّهِ ، بِأَبی أَنْتُمْ وَاُمّی ، طِبْتُمْ سلام بر شما، ای یاران ابی عبداللَّه الحسین؛ پدر و مادرم، فدای شما باد؛ شما پاک وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتی فیها دُفِنْتُمْ ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً ، فَیا لَیْتَنی و زمینی که در آن دفن شده‌اید نیز پاک است؛ به کامیابی و رستگاری بزرگی دست یافتید؛ ای کاش من کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ .
نیز همراه‌تان بودم و با شما رستگار می‌شدم .
سپس به طرف سر مطهّر امام علیه السلام برگرد و تا می‌توانی برای خودت ، خانواده‌ات ، پدر و مادرت ، و برادرانت دعا کن ؛ زیرا ، در آن حرم هیچ دعا و درخواستی رد نمی‌شود .(11)
مطالبی که در این کتاب خواندید ، نمازها ، دعاها و زیارت‌هایی است که با توفیق خداوند و به برکت امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه ، آن‌ها را گردآوری و تألیف نمودم .
وأنا العبد الفانی مرتضی ، ابن الورع العابد ذی المجد والسداد ، السیّد محمّد جواد ، المتوفَّی فی یوم عاشوراء سنة 1415 ه بعد قرائة زیارة عاشوراء فی مجلس العزاء لسیّد الشهداء علیه آلاف التحیّة والثناء ، ابن العالم العابد الزاهد السیّد محمّد باقر ، ابن العالم الربّانی آیة اللَّه العظمی السیّد علی السیستانی أعلی اللَّه مقامه .

منابع ومصادرکتاب

1) نجم الثاقب : 601 .
2) الباقیات الصالحات ) حاشیه مفاتیح الجنان ( : 260 .
3)
4)
5) مفاتیح الجنان : 908 .
6) دار السلام : 43/2 .
7) مفاتیح الجنان : 1071 ، مزار آقا جمال خوانساری : 60 .
8)
9)
10)
11) مفاتیح الجنان : 849 .

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».