اخلاق در قرآن جلد اول
نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی مترجم : تحقیق و نگارش:محمد حسین اسکندری
نیرومندترین انگیزه کار شایسته
زمینه های دیگر نیز برای اندیشه وجود دارد و بر انسانهایی که به فکر صعود و تعالی هستند لازم است فکر خویش را در آنها هم بکار گیرند. کسانی که معرفتشان کاملتر و روحشان لطیفتر است باید درباره حضور خداوند بیندیشند و به این حقیقت که او ناظر است و به همه کارهای ما آگاهی دارد توجه خویش را متمرکز سازند. چنانکه او خود فرموده است:
والله خبیر بما تعملون.
همچنین، لازم است درباره نعمتهای عظیم و بی حد و حصر خداوند بیندیشیم تا محبت او را در دلهایمان ایجاد کند و آن را بیفزاید.
محبت خدا و اولیاء نیرومندترین انگیزه ای است، که در برابر همه گناهان و جاذبه های منحرف کننده، به انسان استقامت، ایستادگی و پایداری می دهد تا بر آنها پیروز و مسلط شود. و راه ساده تحصیل این محبتها اندیشیدن درباره نعمتها، لطفها و توجهاتی است که به انسان مبذول داشته است. در یک حدیث قدسی آمده است که: خدای متعال خطاب به حضرت موسی فرمود:
یا موسی حببنی الی خلقی.
مرا در دل خلق محبوب کن و چنان کن که آنان مرا دوست بدارند. موسی از خداوند پرسید چگونه؟ و خداوند در پاسخ به او فرمود: نعمت های مرا یادآوریشان کن و مورد توجهشان قرار بده.
این فطری انسان است که هر کس به وی احسان می کند در دل خویش نسبت به او محبت ورزد. چرا که انسان بنده احسان است. و احسان فطرت انسان را بیدار می کند و محبت خدا را که در فطرت وی ریشه دارد بر می انگیزد. انسان آن کس را که در وقت گرفتاری به داد او رسیده باشد و از مخمصه ای خلاصش کرده باشد هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و پیوسته خویش را مدیون او می داند؛ ولی، با این همه ریز و درشت که سراسر زندگی و محیط زندگی انسان را پر کرده نعمتهایی که از جهت کمی و کیفی قابل مقایسه با این کمکها و هدایای کوچک انسانی نیستند و همه را خداوند در اختیار انسان قرار داده است با این همه چرا انسان خدا را فراموش می کند و توجه چندانی به ولی نعمت اصلی خود، خدای مهربان ندارد؟ در پاسخ باید گفت: این فراموشی و بی توجهی به خاطر غفلت از نعمتهای بزرگ خداوند است و اگر درباره این همه نعمت در اندیشه فرو رویم و عمق و عظمت و نقش اساسی آنها را درک کنیم طبعا، محبت خدا که مالک اصلی آنهاست در دل زنده و انگیزه شکر گزاری نسبت به خداوند و اطاعت از وی در ما فعال خواهد شد و در این صورت است که بسیاری از مشکلات در زندگی شخصی و اجتماعی انسان حل می شود.
عوامل کلی سقوط اخلاقی
گفتیم در تحصیل ارزشهای اخلاقی، دو عامل نقش اساسی دارند:
الف - تحصیل علم و آگاهی از آنچه که باید به آن ایمان بیاوریم.
ب - تقویت گرایش نسبت به همان چیزهایی که ایمان آوردن به آنها لازم است.
نیز به این حقیقت اشاره کردیم که پس از حصول علم و آگاهی از حقایقی که لازم است به آنها ایمان بیاوریم، احیاناً در مواردی برخی از گرایشهای معارض، انسان را از آوردن ایمان نسبت به آن حقایق باز می دارند؛ از این رو، باید در شناخت و تضعیف اینگونه گرایشهای معارض و تقویت گرایش های ملایم و موافق در تلاشی جدی باشیم تا بتوانیم ارزشهای اخلاقی را در جان خویشتن پیاده کنیم.
از آنجا که فعلا، بحث ما کلی است و تصمیم نداریم تک تک ارزشها و ضد ارزشها را بررسی کنیم، موانع ایمان را نیز بر همین منوال، اجمالا در زیر عناوین عامی که از قرآن گرفته ایم مطرح ساخته و آیات مربوط به هر یک را مورد اشاره قرار خواهیم داد.
می توان گفت: در قرآن موانع ایمان و عوامل سقوط به طور کلی در زیر سه عنوان عام و وسیع و در عین حال مربوط به یکدیگر قرار می گیرند که به ترتیب عبارتند از:
1 - هوای نفس
2 - دنیا.
3 - شیطان.
و بهتر است بگوئیم: علمای اخلاق با استفاده از آیات قرآن، موانع تکامل انسان و عوامل سقوط وی را در سه عامل نامبرده خلاصه کرده اند. و اکنون، به بررسی و تحلیل این عوامل و ارتباط استقلال و عدم استقلال آنها نسبت به یکدیگر می پردازیم
الف - هوای نفس
به طور کلی عواملی را که موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان از اصل می شوند می توان تحت عنوان عام هوای نفس طرح و بررسی نمود. هوای نفس دل آدمی را می رباید و نمی گذارد دلی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود ایمان شود.
اکنون، سوال می شود که هوای نفس یعنی چه؟ در پاسخ می گوییم: عنوان هوای نفس مقداری ابهام دارد و تعبیراتی که در زمینه آن بکار رفته برای خیلی ها اشتباه انگیز است.
برای توضیح سوال فوق بهتر است آن را به دو سوال کوچکتر تجزیه و به پاسخ جداگانه آن دو بپردازیم. نفس چیست اولاً؟ و هوای نفس یعنی چه ثانیاً؟
قبل از توضیح دو سوال فوق بهتر است اشاره کنیم به آیاتی که در قرآن کریم در مورد هوای نفس آمده است و تا حدی کاربردهای قرآنی و موارد و مصادیق آن را بررسی کنیم: