اخلاق در قرآن جلد اول
نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی مترجم : تحقیق و نگارش:محمد حسین اسکندری
کوتاه سخن
آنکه بر عامترین مفهوم قرآنی و صرفاً اخلاقی است که بار ارزشی مثبت دارد و در مقابل آن، واژگان فجور، اثم، فحشا و جرم بکار می روند. چنانکه عدل و قسط نیز دو مفهوم مترادف هستند و در مقابل آن دو، از مفاهیم ظلم، طغیان و عدوان استفاده می شود. همچنین در مقابل تقوا معمولاً، فسق و فجور و گاهی ظلم کاربرد دارند. و در آیات قرآن در مقابل متقین گاهی فجار و گاهی ظالمین قرار داده شده اند. این پراکندگی مفاهیم در برابر یکدیگر همانطور که گفتیم: به خاطر آن است که این واژه ها دقیقاً، در مقابل هم نیستند. و آن چه در مقابل این مفاهیم بکار می رود، در حقیقت، مصادیق نقیض آنها هستند و لفظی که دقیقاً، با آن مفاهیم، تقابل داشته باشد یا وجود ندارند یا اگر وجود دارد شایع نیست.
تفاوت نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامها
گفتیم: هر نظام اخلاقی بر سه اصل موضوعی بنا می شود:
1. انسان، مختار است.
2. در افعال اختیاری خود هدفی را دنبال می کند که دارای مطلوبیت ذاتی است.
3. یگانه راه وصول به آن هدف انجام افعال اخلاقی خواهد بود؛ یعنی، در حقیقت، این افعال اختیاری هستند که موجب سعادت یا شقاوت انسان می شوند و جز از این طریق، کسی به سعادت یا شقاوت نمی رسد.
البته، باید یادآوری کنیم که بسیاری از نظامهای اخلاقی توجه تفصیلی به این اصول نداشته و آنها را به عنوان اصول موضوعه خود مطرح نکرده اند؛ ولی، ما با تجزیه و تحلیل به این نتیجه می رسیم که این سه اصل هر چند بطور ارتکازی و اجمالی، مورد قبول و پذیرش هر یک از نظامهای اخلاقی خواهد بود.
نظام اخلاقی اسلام نیز در پذیرش اصول فوق با دیگر نظامها هماهنگی دارد و بر اساس اعتراف به اصول نامبرده پی ریزی شده است و در این زمینه با دیگر نظامها تفاوتی ندارد.
تا کنون، این پرسش مطرح می شود که بنابراین، چه تفاوت اساسی بین نظام اخلاقی اسلام با سایر نظامهای اخلاقی وجود خواهد داشت؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم: نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامهای اخلاقی تفاوتهایی نیز دارد که در اینجا سه تفاوت اساسی را به ترتیب مورد بررسی قرار می دهیم:
سعادت در نظام اخلاقی اسلام
باید بگوئیم: اختلاف اساسی نظامهای اخلاقی به لحاظ مفاهیم کلی نیست؛ بلکه، بیشتر به مصادیق آن مفاهیم کلی مربوط می شود؛ یعنی، هر انسانی بطور کلی فطرتاً طالب سعادت است و هیچ گاه، این خواست را نمی تواند از خویش سلب کند و می توان گفت: این حقیقت را همه نظامهای اخلاقی پذیرفته و در آن اتفاق نظر دارند و اختلاف میان نظامهای گوناگون اخلاقی، متوجه تشخیص مصداق سعادت خواهد بود. مشکل اساسی و نقطه درگیری نظامها و نقطه نظرهای متنوع و متضادی که اظهار می دارند در پاسخ دادن به این پرسش خلاصه می شود: آیا آن سعادتی که گمشده انسان است و او با همه تلاش خود به دنبال آن می گردد چیست؟
بدیهی است پاسخ گویی به پرسش فوق، کار آسانی نخواهد بود و می توان گفت: رمز اشکال و گره کار در اینجاست که سعادت - این گمشده همه انسانها - یک شی ء عینی و موجود خارجی و یا حتی، یک حیثیت نفسانی پدیده روحی و روانی خاص نیست تا بتوانیم به آسانی به آن دست یابیم و زمینه اختلافات کم شود.
در پاسخ به این پرسش اصولی باید بگوییم: ما قبلاً، نظر خود را توضیح دادیم و گفتیم (132): سعادت، یک مفهوم انتزاعی است که منشأ انتزاع آن، داوم و شدت لذت است به طور مطلق و اگر میسر نشد دوام و شدت نسبی خواهد بود. بر این اساس، اگر زندگی ما توام با رنج و ناراحتی باشد در آنجا که آلام کمتر است و به حداقل می رسد و در مقابل آنها لذایذ ما در سطح بالایی قرار دارد سعادت صدق می کند.
کوتاه سخن اینکه سعادت خواهی فطری بشر است، همه می خواهند لذایذشان دائمی و در عالیترین کیفیت و شدت و در مقایسه با آلامشان باشد؛ ولی، نمی دانند چگونه باید به آن دست یافت و هر کس در این زمینه، سخنی می گوید. از اینجاست که می توان گفت: درباره مفهوم سعادت اتفاق نظر وجود دارد ولی در تشخیص مصداق سعادت اختلاف فراوان به چشم می خورد.