اخلاق در قرآن جلد اول

نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی مترجم : تحقیق و نگارش:محمد حسین اسکندری‏

اطاعت و عصیان

در نظامهای اخلاقی مربوط به ادیان؛ بویژه اخلاق اسلامی، بیشتر این حقیقت مورد توجه قرار می گیرد که ارزشهای مثبت و افعال خوب مورد امر خداوند و در مقابل آن، کارهای زشت و منفی، مورد نهی خداوند هستند. در این صورت، ممکن است مکلف کارهای خوب را انجام دهد و کارهای زشت و ناپسند را ترک کند و این بدان معناست که فرمانهای خداوند را بکار بسته و به دستورات او گردن نهاده است و افعال و رفتارش با آنها هماهنگی دارد. و نیز ممکن است بر عکس، کار خوبی را ترک یا کار زشتی را انجام دهد و این هم بدان معناست که به دستورات خداوند گردن ننهاده و کارهای وی با آنها هماهنگ نیست. و ما از این موافقت و هماهنگی یا مخالفت و ناهماهنگی، مفاهیم اطاعت و عصیان را انتزاع می کنیم.
از مطالب فوق، می توان دریافت که اطاعت و عصیان نیز دو حیثیت اخلاقی نیستند و بالاصاله از مفاهیم اخلاقی و ارزشی شمرده نمی شوند؛ بلکه، به لحاظ موافقت یا مخالفت اعمال ما با او امر و نواهی خداوند، از آن اعمال انتزاع می شوند؛ ولی، از آنجا که در نظام اخلاقی اسلام، کارهای خوب اخلاقی، مورد امر خداوند و کارهای زشت اخلاقی، مورد نهی خداوند قرار می گیرند، اطاعت و عصیان نیز بالعرض و مع الواسطه در زمره مفاهیم ارزشی مثبت و منفی اخلاقی قرار دارند. اطاعت مساوی با انجام کار خوب و عصیان مساوی با ارتکاب کار زشت خواهد بود.
در قرآن، اطاعت و عصیان در مقابل یکدیگر بکار برده شده اند، نظیر اینکه می فرماید:
تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده، یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مهین(59).
[این است مرزهای خداوند و آن کس که خداوند و پیامبرش را پیروی کند او را به باغهایی که جویبارها در زیر آن جاری می شود، وارد خواهد کرد و این کامیابی بزرگی است و آن کس را که خدا و پیامبرش را نافرمانی و به مرزهایش تجاوز کند در آتشی که در آن جاودان ماند وارد خواهد کرد و برای اوست عذابی ذلت بار.]
در مورد تمام افعال اخلاقی یعنی افعالی که مورد ستایش و سرزنش و مدح و ذم قرار می گیرند و موجب نتایج خوب و بد می شوند به لحاظ فوق یکی از دو مفهوم اطاعت و عصیان صادق است.
بنابراین، مفاهیم اطاعت و عصیان نیز اصالة اخلاقی نیستند؛ ولی، مصادیق تمام افعال اخلاقی، یا مفهوم اطاعت بر آنها صدق می کند یا مفهوم عصیان، و غیر مستقیم از مفاهیم اخلاقی به شمار می روند.

مفاهیم عام اخلاقی در قرآن

مفاهیمی که در مورد افعال اخلاقی بکار می روند و دارای ارزش اخلاقی و مطلوبیت بالغیر هستند یک سلسله مفاهیم عام انتزاعی هستند و یک سلسله مفاهیم خاص که مصادیق آن مفاهیم عام قرار می گیرند. و اکنون ما بر آن هستیم که مفاهیم عام ارزشی به معنای اخلاقی آن را در قرآن بررسی کنیم.
بدیهی است گسترده ترین مفاهیم اخلاقی، مفاهیم خوب و بد هستند در قلمرو اخلاق؛ یعنی، در مواردی که صفت فعل اختیاری انسان قرار می گیرند. در قرآن مفاهیمی معادل مفاهیم خوب و بد در مورد افعال اختیاری بکار رفته که بعضی از آنها مثل خود مفاهیم خوب و بد در فارسی، کاربرد غیر اخلاقی هم دارند که طبعاً در کاربرد اخلاقی این گونه مفاهیم حیثیت اختیاری بودن ملحوظ است و در این صورت به عنوان صفتی برای فعل اختیاری انسان بکار می روند. ولی بعضی دیگر از آنها ویژه افعال اخلاقی است و در خارج از قلمرو اخلاق، مورد استفاده قرار نمی گیرند.
اکنون، مفاهیم عام اخلاقی موجود در قرآن را تا حدی که این نوشته مجال می دهد به ترتیب بررسی می کنیم:

خیر و شر

از جمله مفاهیم عام اخلاقی که کاربرد غیر اخلاقی نیز دارند تعابیر خیر و شر است. واژه خیر در قرآن گاهی در معنای افعل التفضیل بکار می رود به این معنا که مرخم اخیر است و معنای تفصیلی دارد و گاهی دیگر به شکل وصفی و منسلخ و عاری از مفهوم تفضیلی بکار می رود و اگر بپذیریم که اصولاً، خیر از اخیر گرفته شده و پیوسته معنی تفضیلی دارد، ناگزیر باید بپذیریم که در مواردی از این معنی جدا شده است. خداوند در جایی می فرماید:
و انه لحب الخیر لشدید(60).
[و حقاً او در دوستی مال سخت است.]
و در جای دیگر می فرماید:
و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم(61).
[آنچه انفاق می کنید از خیر بنفع خود شماست.]
واژه خیر در آیات فوق و نظایر این آیات اولاً مفهوم تفضیلی ندارد و ثانیاً، صفت فعل اختیاری نیست بلکه به عنوان صفت مال که عین خارجی است بکار رفته است.
در موارد دیگری خیر با مفهوم تفضیلی به خدا اطلاق شده نظیر آنکه می فرماید:
و الله خیر و ابقی(62).
[خدا بهتر و پایدارتر است.]
و یا به سعادت ابدی که نتیجه افعال اختیاری انسان است نظیر:
و الاخرة خیر و ابقی(63).
[آخرت بهتر و پایدارتر است.]
والاخرة خیر لمن اتقی(64).
[آخرت برای کسی که تقوی پیشه کند بهتر است.]
واژه خیر در موارد فوق بر اعیان اطلاق شده و از مفاهیم اخلاقی نیست. اما در آیات دیگری نیز خیر به عنوان صفت افعال اختیاری، مورد استفاده قرار گرفته است و مثلاً می فرماید:
فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذالک خیر و احسن تأویلا(65).
[اگر درباره چیزی با یکدیگر نزاع کرده آنرا به خدا و رسول، ارجاع دهید اگر ایمان بخدا و روز واپسین دارید که این کار بهتر و نیک فرجامتر است.]
خیر در این آیه صفت یک کار اختیاری است (ارجاع نزاع به خدا و رسول) پس مفهوم ارزشی و اخلاقی دارد. ضابطه کلی این است که هرگاه واژه خیر صفت فعل اختیاری انسان باشد دارای مفهوم اخلاقی خواهد بود.
اکنون سئوال این است که خیر به کدام یک از افعال اختیاری ما و بر اساس چه معیاری اطلاق می شود؟ در پاسخ می گوئیم: کاری که در تحقق کمال برای انسان، نقش مثبت داشته باشد یعنی کاری که انسان سعی می کند با انجام آن به مطلوب و هدف نهایی خود برسد. چنین کاری به خاطر این تأثیرش در پرتو آن مطلوب ذاتی و هدف نهایی خیر خواهد بود؛ یعنی، چون سبب و واسطه وصول به هدف نهایی و خیر ذاتی است، طبعاً خیر بودن آن سببی و مع الواسطه و به اصطلاح مطلوب بالغیر است و معنای ارزش اخلاقی از آن انتزاع می شود.
از سخنان فوق نتیجه می گیریم که خیر به طور مطلق و خود بخود معیار ارزش اخلاقی نیست، بلکه، با توجه به قیود نامبرده اخلاقی خواهد بود؛ چنانکه، شر نیز در صورتی که بر فعل اختیاری اطلاق شود اخلاقی است و آن فعلی که در تحقق کمال برای انسان نقش منفی دارد شر خواهد بود. پس شر نیز با توجه به چنین قیودی از مفاهیم اخلاقی است و ارزش اخلاقی منفی دارد و به دیگر سخن: ضد ارزش می باشد.