اخلاق در قرآن جلد اول
نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی مترجم : تحقیق و نگارش:محمد حسین اسکندری
افکار عملی و نتایج اعمال
اکنون پس از آنکه درباره متعلقات و آثار ایمان و کفر اندیشیدیم و نهایتا، به ایمان دست یافتیم، این سوال مطرح است که آیا در مقام عمل به چه چیزی باید بیندیشیم؟ در پاسخ می گوییم: یک مرحله از اندیشه عملی عبارت است از دقت برای تشخیص کار خوب از کار بد تا آنچه را در این زمینه عقل می فهمد از عقل، و آنچه را نمی فهمد از شرع دریافت کنیم و بدانیم که چه کاری را باید انجام دهیم و کدام را باید ترک کنیم؛ ولی، علاوه بر این، لازم است درباره آثار ایمان و کفر لازم بود- و آثار دنیوی و اخروی کارهای خوب و بد را دقت بررسی کنیم.
قرآن درباره برخی از آثار دنیوی کارها به عنوان نمونه، به انسان آگاهیهایی می دهد که البته، آثار اعمال انسان منحصر در آنها نیست؛ بلکه، ظهور آنها از الطاف الهی است و موجب هشیاری، بیداری و تنبه وی می شود تا خود را از آثار بزرگتر و زیانبارتر برهاند و به آثاری شیرینتر و نتایجی چشمگیرتر نزدیک کند. چنانکه خداوند خود در این زمینه می فرماید:
ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون(254).
(به خاطر کارهایی که دستهای مردم انجام داده اند فساد در زمین و دریا ظاهر شد تا خداوند، آثار بعضی از آنچه به عمل آورده اند به آنان بچشاند، باشد که آنان به مسیر حق و راه درست باز گردند.)
و در آیه دیگر می فرماید:
و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر(255).
(آنچه از مصیبت به شما می رسد به سبب کاری است که دستانتان انجام داده است و خداوند از بسیاری دیگر از آنها می گذرد و آنها را می بخشد.)
و در آیه دیگری می گوید:
و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون(256).
(و اگر مردم آبادیها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند برکاتی از آسمانها و زمین بر روی ایشان گشوده بودیم و لکن تکذیب کردند پس آنان را به سبب آنچه کرده بودند بر گرفتیم.)
که در این آیه هم از آثار مطلوب کارهای نیک و هم از آثار ناخوشایند کارهای زشت نام برده شده است.
و در آیه دیگری می گوید:
وعدالله الذین امنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض(257).
(خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دهند وعده است که آنان را خلیفه خویش در روی زمین قرار دهد.)
و نیز در آیه دیگر چنین آورده است که:
قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین(258).
(موسی به قوم خود گفت: از خدا کمک بگیرید و صبر داشته باشید که زمین از آن خداوند است و به هر که از بندگانش بخواهد آن را ارث می دهد و سرانجام از آن تقواپیشگان خواهد بود.)
آنچه در آیات فوق آمده آثار تلخ و شیرین رفتارها و کارهای زشت و زیبای ما هستند که در این عالم، ظاهر می شوند و آثاری نیز از کارها و رفتاریهای انسان در جهان آخرت برای وی آشکار می شود که آیات و روایات فراوانی به تبیین آنها پرداخته اند. آنها به ما می گویند: اعمال شایسته ما را به سعادت اخروی می رسانند و داخل در بهشت می کنند و در مقابل، کارهای ناشایسته انسان باعث شقاوت وی و رفتنش به جهنم می شوند.
در اینجا لازم است مجددا فکر خویش را این بار، درباره مقایسه نعمتها و نقمتهای دنیوی و اخروی و سنجش لذایذ و آلام مادی و معنوی بکار اندازیم و شدت و ضعف و کمال نقص آنها را بشناسیم که در زندگی عملی ما تأثیری عمیق خواهد داشت و رفتار ما را تا حد زیادی از زشتیها و آلودگیها پاک و پاکیزه خواهد کرد
نیرومندترین انگیزه کار شایسته
زمینه های دیگر نیز برای اندیشه وجود دارد و بر انسانهایی که به فکر صعود و تعالی هستند لازم است فکر خویش را در آنها هم بکار گیرند. کسانی که معرفتشان کاملتر و روحشان لطیفتر است باید درباره حضور خداوند بیندیشند و به این حقیقت که او ناظر است و به همه کارهای ما آگاهی دارد توجه خویش را متمرکز سازند. چنانکه او خود فرموده است:
والله خبیر بما تعملون.
همچنین، لازم است درباره نعمتهای عظیم و بی حد و حصر خداوند بیندیشیم تا محبت او را در دلهایمان ایجاد کند و آن را بیفزاید.
محبت خدا و اولیاء نیرومندترین انگیزه ای است، که در برابر همه گناهان و جاذبه های منحرف کننده، به انسان استقامت، ایستادگی و پایداری می دهد تا بر آنها پیروز و مسلط شود. و راه ساده تحصیل این محبتها اندیشیدن درباره نعمتها، لطفها و توجهاتی است که به انسان مبذول داشته است. در یک حدیث قدسی آمده است که: خدای متعال خطاب به حضرت موسی فرمود:
یا موسی حببنی الی خلقی.
مرا در دل خلق محبوب کن و چنان کن که آنان مرا دوست بدارند. موسی از خداوند پرسید چگونه؟ و خداوند در پاسخ به او فرمود: نعمت های مرا یادآوریشان کن و مورد توجهشان قرار بده.
این فطری انسان است که هر کس به وی احسان می کند در دل خویش نسبت به او محبت ورزد. چرا که انسان بنده احسان است. و احسان فطرت انسان را بیدار می کند و محبت خدا را که در فطرت وی ریشه دارد بر می انگیزد. انسان آن کس را که در وقت گرفتاری به داد او رسیده باشد و از مخمصه ای خلاصش کرده باشد هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و پیوسته خویش را مدیون او می داند؛ ولی، با این همه ریز و درشت که سراسر زندگی و محیط زندگی انسان را پر کرده نعمتهایی که از جهت کمی و کیفی قابل مقایسه با این کمکها و هدایای کوچک انسانی نیستند و همه را خداوند در اختیار انسان قرار داده است با این همه چرا انسان خدا را فراموش می کند و توجه چندانی به ولی نعمت اصلی خود، خدای مهربان ندارد؟ در پاسخ باید گفت: این فراموشی و بی توجهی به خاطر غفلت از نعمتهای بزرگ خداوند است و اگر درباره این همه نعمت در اندیشه فرو رویم و عمق و عظمت و نقش اساسی آنها را درک کنیم طبعا، محبت خدا که مالک اصلی آنهاست در دل زنده و انگیزه شکر گزاری نسبت به خداوند و اطاعت از وی در ما فعال خواهد شد و در این صورت است که بسیاری از مشکلات در زندگی شخصی و اجتماعی انسان حل می شود.
عوامل کلی سقوط اخلاقی
گفتیم در تحصیل ارزشهای اخلاقی، دو عامل نقش اساسی دارند:
الف - تحصیل علم و آگاهی از آنچه که باید به آن ایمان بیاوریم.
ب - تقویت گرایش نسبت به همان چیزهایی که ایمان آوردن به آنها لازم است.
نیز به این حقیقت اشاره کردیم که پس از حصول علم و آگاهی از حقایقی که لازم است به آنها ایمان بیاوریم، احیاناً در مواردی برخی از گرایشهای معارض، انسان را از آوردن ایمان نسبت به آن حقایق باز می دارند؛ از این رو، باید در شناخت و تضعیف اینگونه گرایشهای معارض و تقویت گرایش های ملایم و موافق در تلاشی جدی باشیم تا بتوانیم ارزشهای اخلاقی را در جان خویشتن پیاده کنیم.
از آنجا که فعلا، بحث ما کلی است و تصمیم نداریم تک تک ارزشها و ضد ارزشها را بررسی کنیم، موانع ایمان را نیز بر همین منوال، اجمالا در زیر عناوین عامی که از قرآن گرفته ایم مطرح ساخته و آیات مربوط به هر یک را مورد اشاره قرار خواهیم داد.
می توان گفت: در قرآن موانع ایمان و عوامل سقوط به طور کلی در زیر سه عنوان عام و وسیع و در عین حال مربوط به یکدیگر قرار می گیرند که به ترتیب عبارتند از:
1 - هوای نفس
2 - دنیا.
3 - شیطان.
و بهتر است بگوئیم: علمای اخلاق با استفاده از آیات قرآن، موانع تکامل انسان و عوامل سقوط وی را در سه عامل نامبرده خلاصه کرده اند. و اکنون، به بررسی و تحلیل این عوامل و ارتباط استقلال و عدم استقلال آنها نسبت به یکدیگر می پردازیم