آنچه هر مسلمان باید بداند

مشخصات کتاب

سرشناسه : حسینی شیرازی محمد، ۱۳۰۵ - ۱۳۸۰
عنوان و نام پدیدآور : آنچه هر مسلمان باید بداند/ تالیف محمد شیرازی ؛ ترجمه علی کاظمی
مشخصات نشر : [بی‌جا: بی‌نا ۱۳۸۶ق = [۱۳۴۴].(قم: علمیه قم چاپخانه))
مشخصات ظاهری : ۵۸ ص. ۱۲ × ۵/۱۶ س‌م.
وضعیت فهرست نویسی : برون سپاری
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : چاپ اول کتاب در سال ۱۳۸۵هجری در چاپخانه سعادت در کرمانشاه بوده است.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : شیعه -- اصول دین
موضوع : فروع دین
شناسه افزوده : کاظمی علی مترجم
رده بندی کنگره : BP۲۱۶ /ح۵آ۸ ۱۳۴۴
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۴۱۷۲
شماره کتابشناسی ملی : ۵۲۸۹۰

اشاره

اصول و فروع دین دو رکن اعتقادی دین مقدس اسلام بوده و کمتر مسلمانی وجود دارد که اهمیت آن را نداند، منتهی برخی از مسلمانان نسبت به یادگیری و نهایتاً عمل به آن اهمال مینمایند. البته اصول دین تقلیدی نبوده و هر مسلمان باید بر اثبات این اصول (حد اقل برای خود) ادله کافی داشته باشد. این کتاب در اصل آشنائی با اصول و فروع دین میباشد با شیوه‌ای آسان و فراگیر چون دیگر کتابهای از این دست توسط نویسنده گرانقدر آن در حدود چهل سال قبل به رشته تحریر درآمده و سپس توسط دانشمند محترم آقای علی کاظمی به فارسی ترجمه شده.

مقدمه مؤلف

مقدمه مؤلف

خوانندگان عزیز! شما مسلمانید ولی برای مسلمان کافی نیست که خود را مسلمان بنامد و بدستورات اسلام رفتار نکند، زیرا بر شخص مسلمان لازم است که: طبق قوانین اسلام عمل کند تا براستی مسلمان باشد، در دنیا آسوده زندگی و در آخرت سعادتمند و اهل بهشت گردد. بنا بر این بر شماست که دستورات و تعالیم اسلام را فرا گرفته با کوشش فراوان بدان عمل کنید. تعالیم عالیه اسلام بر سه بخش تقسیم میشود: 1 ـ اصول دین. 2 ـ فروع دین. 3 ـ اخلاق. هرکس به اصول دین مقدس اسلام عقیده‌مند گردید و به فروع آن عمل کرد و خود را به اخلاق اسلامی آراست در دو جهان رستگار خواهد شد.

کربلا ـ محمد بن المهدی الحسینی الشیرازی

اصول دین

اصول دین

اصول دین مقدس اسلام پنج است: 1 ـ توحید. 2 ـ عدل. 3 ـ نبوت. 4 ـ امامت. 5 ـ معاد.

1 ـ توحید

توحید آن است که انسان بداند جهان را (خدای یکتا) آفریده و به آن هستی بخشیده و همه چیز در دست اوست بنا بر این آفرینش، روزی دادن، زنده نمودن، سلامتی، مرض... همه و همه به اراده اوست. (إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون)(1). ترجمه: هرگاه خداوند چیزی را اراده کند انجام می‌گیرد. دلیل بر وجود خدا، آنچه در آسمان می‌بینیم از خورشید و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمین مشاهده می‌کنیم از دریاها، جویبارها، میوه‌جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان که در هوا به پرواز در می‌آیند و حیواناتی که در آبها شناورند و حیوانات گوناگون که در روی زمین هستند با صداها و اندازه‌های مختلف، و انسان این موجود شگفت‌انگیز آفرینش با حواس مختلفی که دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادی، عصبانیت اندوه و مانند آن. همه اینها ما را به خدائی دانا و بزرگ راهنمائی می‌کنند که به او عقیده مندیم و او را پرستش می‌نمائیم و از او یاری می‌جوئیم و در هرحال به او توکل داریم: خداوند دارای صفات بسیاری است: مانند (علم) بدین معنی که او همه چیز را از کوچک و بزرگ می‌داند و از قلب همگی آگاهست. و مانند (قدرت) یعنی: او بر هرچیزی توانا است، بر آفریدن، روزی دادن، میراندن، زنده کردن و غیر اینها. و مانند (حیات) یعنی: او زنده‌ای است که نخواهد مرد. و مانند (اراده) یعنی: او خواستار کارهائیست که در آن مصلحت است و هیچگاه کار زیان بخشی انجام نمی‌دهد. و مانند (ادراک) یعنی: او همه چیز را می‌بیند و همه چیز را می‌شنود، گرچه آهسته باشد. و مانند (قدمت) یعنی: او پیش از هرچیز بوده و همه چیز را آفریده و بعد از همه چیز خواهد بود. و مانند (تکلم) یعنی: او با هریک از بندگان خالص خود و پیامبران و فرشتگانش که خواسته باشد سخن می‌گوید. و مانند (صدق) یعنی: آنچه می‌گوید راست است و از وعده خود تخلف نمی‌ورزد. اینها همه گذشته از اینکه آفریننده و روزی دهنده، و زنده کننده، و میراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شریف و کریم است، خدای بزرگ از نقص هم برکنار است، بنا بر این جسم نیست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه ترکیب نیافته است. و دیدن او امکان‌پذیر نیست نه در دنیا و نه در آخرت. و عوارض بر او راه نمی‌یابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمی‌شود، خوابش نمی‌برد و پیر هم نمی‌گردد، در کارهای خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش می‌باشد: پس: از ابتدای عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم و آنگاه مقتدر گشتیم. بی‌نیاز است یعنی: نیازی به مشورت و همکاری ندارد و به وزیر و لشکری محتاج نیست.

2 ـ عدل

بدین معنی که: دادگر است و به کسی ستم نمی‌نماید و کاری را بدون حکمت انجام نمی‌دهد، بنا براین هرچه را می‌آفریند و روزی می‌دهد و آنچه را می‌دهد و باز می‌ستاند از روی مصلحت است اگرچه ما نمی‌دانیم. همانطوری که اگر دکتری به بیمار خود داروئی داد می‌دانیم که: در آن مصلحتی است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسی را ثروتمند و دیگری را تهیدست نموده، و یا به یکی شرافت بخشیده و به دیگری نبخشیده، یا یکی را مریض کرده و دیگری سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیده‌مند باشیم که: همه اینها از روی حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پی نبریم. چنانچه در روایت آمده که حضرت موسی(ع) از خداوند درخواست کرد: برخی از دادگریهای خود را که در ظاهر مشکل می‌آید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبی در کمین بنشیند تا جریانی را مشاهده کند. موسی (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سواری در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولی هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندی کودکی آمد کیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد کوری از راه رسید و می‌خواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسی وحی فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونه‌ای از عدل و دادگستری خداوند، گرچه از نظر کوته‌بین ما درست نیست.

3 ـ نبوت

پیامبر به کسی می‌گویند که: خداوند متعال به او وحی می‌فرماید و پیامبران بر دو دسته‌اند: 1 ـ پیامبر مرسل: کسی را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکی به روشنائی و از باطل بسوی حق و از خرافات به حقیقت و از نادانی بسوی دانش راهنمائی کند. 2 ـ پیامبر غیر مرسل: کسی است که فقط برای خودش بر او وحی می‌شود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتی ندارد. و تعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (124000) و پیامبران مرسل چند نفری بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه السلام و آخر آنان (محمد) صلی‌الله علیه و آله وسلم است. پیامبران مرسل نیز دو دسته‌اند: دسته اول: الوالعزم و آنان کسانی هستند که از جانب خدا برای شرق و غرب عالم برانگیخته شده‌اند و اینان پنج نفرند: 1 ـ ابراهیم(ع). 2 ـ نوح (ع). 3 ـ موسی(ع). 4 ـ عیسی(ع). 5 ـ محمد (ص). دسته دوم ـ غیر الوالعزم و اینها بقیه پیامبران هستند. یهودیان از پیروان موسی علیه السلام و مسیحیان از پیروان عیسی علیه السلام، و مسلمانان پیروان محمد صلی‌الله علیه و آله هستند. ولی دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروی کنند همانطور که خدای متعال می‌فرماید. (ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین)(2). ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینی اختیار نماید از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت از زیان کاران است. اسلام تنها شریعت الهی است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمی‌شود. تا کنون دانستید که محمد(ص) آخرین پیامبر الهی است و دینش اسلام است، که ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقی است، اینک برخی از حالات آن حضرت را یاد آور میشویم: محمد(ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است که در روز جمعه هفدهم ربیع‌الاول پس از طلوع فجر عام الفیل در مکه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشیروان) بدنیا آمده است و در روز بیست و هفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شریفش در کوه حرا از جانب خداوند به پیامبری برانگیخته شد و جبرائیل (فرشته وحی) فرود آمد و اولین سوره قرآن را بر او نازل کرد (اقرا باسم ربک الذی خلق...)(3). سپس برای رسانیدن پیامهای الهی قیام کرد و در مراکز عمومی و میدانها میگفت: (ایها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا). ترجمه: (ای مردم. بگوئید بجز خدای یکتا خدائی نیست تا رستگار شوید) ولی چون اهالی مکه مشرک بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، می‌خندیدند و آزارش می‌دادند تا آنجا که فرمود: (ما او ذی نبی مثل ما او ذیت). ترجمه: هیچ پیمبری مانند من آزار ندید و در اول جز چند نفری انگشت شمار به او نگرویدند، اول کسی که ایمان آورد امام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه السلام بود و پس از او همسر پیامبر حضرت خدیجه علیها السلام و سپس دسته‌ای دیگر ایمان آوردند و چون مشرکین به حضرت بسیار ستم کردند، از مکه به مدینه هجرت فرمود، و این هجرت ابتدای تاریخ مسلمانان شد، در مدینه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامی روز به روز، رو به پیشرفت و قدرت می‌رفت تا آنجا که بر تمدنهای جهان و ادیان سالفه برتری یافت. در مدتی که پیامبر اسلام(ص) در مدینه منوره بودند جنگهائی برای مسلمانان پیش آمد که همگی آنها بر اثر دشمنیهای مشرکین بود. پیغمبر (ص) در تمام جنگها روش صلح و مسالمت را از دست نمی‌داد و لذا تعداد کشتگان از دو طرف، مسلمان و غیر مسلمان به شهادت تاریخ در همه جنگها (که بیش از هشتاد جنگ بود) از یک هزار و چهارصد نفر تجاوز ننموده است. از زمان بعثت پیغمبر اکرم(ص) تا هنگامی که رحلت فرمود قرآن کم‌کم و بمناسبتهائی بر آن حضرت نازل می‌گردید تا این کتاب بزرگ آسمانی در مدت بیست و سه سال تکمیل شد. پیغمبر اکرم(ص) دین و دنیای مردم را منظم و مرتب می‌ساخت، طرز داد و ستد و رویه معاشرت و اجرای سیاست را تشریع می‌فرمود و پس از آنکه اسلام تکمیل شد این آیه نازل گردید: (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً)(4). ترجمه: امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما بهترین دین قرار دادم. پس از رنجها و سختیهای فراوان رفته رفته آثار کسالت در چهره پیامبر اسلام نمودار گردید و روز به روز شدت می‌یافت تا اینکه در روز بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت جهان را بدرود گفت وطبق وصیت آن حضرت، علی(ع) برای مراسم غسل و کفن و دفن و نماز خواندن اقدام کرد و در مدینه در جای کنونی به خاک سپرده شد پیامبر اسلام (ص) در تمام احوال خود بارزترین نمونه برای امانت و اخلاص، راستگوئی و اخلاق نیک، دانش و بردباری، گذشت و بخشش، کرم و شجاعت، تقوی و پرهیزکاری، زهد و فضیلت، پاکدامنی و دادگری، فروتنی و جهاد بشمار می‌رفت. بدن شریفش در اعتدال و تناسب بهترین بدنها و صورت مبارکش در نورانیت و زیبائی همچون ماه شب چهاردهم درخشان بود. خلاصه در او همه برتریها جمع و دارای شرافت و بزرگی بسیاری بود محور دانش و دادگستری و فضیلت و مدار دین و دنیا بود، تا بحال مانندش نیامده و تا ابد نخواهد آمد. این بود پیامبر مسلمانان، و این بود قانون گذار اسلام که دینش بهترین ادیان و کتابش بهترین کتابها است (که باطل در آن راه نداشته و نخواهد داشت و از جانب پروردگار جهان نازل گردیده است).

4 ـ امامت

خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین می‌فرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین می‌فرماید و دوازده نفر جانشین برای پیامبر ما محمد(ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامی هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از: 1 ـ امام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع) پسر عموی پیغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلام‌الله علیها. 2 ـ امام مجتبی: حسن بن علی علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است. 3 ـ امام شهید: حسین بن علی علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد(ص) است. 4 ـ امام زین‌العابدین: علی بن حسین علیهما السلام. 5 ـ امام باقر: محمد بن علی علیهما السلام. 6 ـ امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام. 7 ـ امام کاظم: موسی بن جعفر علیهما السلام. 8 ـ امام رضا: علی بن موسی علیهما السلام. 9 ـ امام جواد: محمد بن علی علیهما السلام. 10 ـ امام هادی: علی بن محمد علیهما السلام. 11 ـ امام عسکری: حسن بن علی علیهما السلام. 12 ـ امام مهدی: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش بسر می‌بریم. این امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردم‌اند و همگی فرزندان رسول خدا(ص) می‌باشند و در دانش و بردباری، فضیلت و دادگری، پاکدامنی و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر می‌شود دارای این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند. اینک حالات هریک را بطور اختصار بیان می‌داریم و پیش از امامان به شرح حال دختر پیغمبر(ص)، و همسر علی(ع)، مادر امامان فاطمه زهرا(ع) می‌پردازیم: دختر پیامبر (ص): فاطمه زهرا، پدرش فرستاده خدا: محمد بن عبدالله(ص) و مادرش: بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (ام‌المؤمنین) است، شوهرش بزرگترین جانشین پیغمبر، امیرالمؤمنین(ع) علی است، و فرزندانش امامان دوازده گانه(ع) میباشند، در روز بیستم ماه جمادی الثانی و چهل و پنجمین سال تولد پیغمبر(ص) بدنیا آمده و در روز سه شنبه سوم ماه جمادی‌الثانی یازده سال پس از هجرت پیامبر (ص) در سن هیجده سالگی دار فانی را بدرود گفته است. مراسم غسل و کفن و دفن او را امیرالمؤمنین(ع) بعهده گرفت و طبق وصیت آن حضرت، جنازه او را در شهر مدینه مخفیانه و در جای پنهانی به خاک سپرد. این بانوی پرارج، در عبادت خدا و پرهیزکاری و فضیلت آئینه تمام‌نمای پدرش رسول خدا(ص) بود و خداوند در شأن او آیاتی چند از قرآن کریم نازل فرموده است، پیامبر اسلام به او (سیده نساء العالمین) یعنی: بزرگترین بانوی جهان لقب داد و او را بسیار دوست می‌داشت، تا آنجا که هرگاه بر رسول خدا وارد می‌گشت، حضرت به احترامش از جای بر می‌خاست و به او خوش آمد می‌گفت، و او را در کنار خود می‌نشانید و گاهی هم دست او را می‌بوسید و همیشه می‌فرمود: خداوندا با خشنودی فاطمه خوشنود خواهد شد و با رنجش فاطمه غضبناک می‌گردد. و برای امیرالمؤمنین(ع) چند پسر بنام: امام حسن و امام حسین و محسن(ع) آورد ولی حضرت محسن به جهت آزاری که بر او شد، سقط گردید. او دو دختر هم بنام: زینب و ام کلثوم(ع) آورد. امام اول: امام علی امیرالمؤمنین(ع) فرزند ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد، پسر عموی پیغمبر(ص) و شوهر دخترش و پدر امامان (ع) می‌باشد. پس از پیامبر، پیشوای مردم جهان و امیر مؤمنان است. در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از تولد پیغمبر(ص) در شهر مکه و در خانه کعبه قبله گاه مسلمانان بدنیا آمد، و در شب جمعه نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه در محراب عبادت، با شمشیر ابن ملجم (لعین) ضربت خورد و پس از سه روز به درجه رفیعه شهادت نائل و بسوی پروردگار عالم شتافت در حالی که سن شریفش شصت و سه سال بود. امام حسن و امام حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن حضرت را عهده‌دار شدند و جنازه مبارکش را در نجف اشرف و در همین بارگاه کنونی بخاک سپردند. این راد مرد فضیلت دارای برتریهای بیشماری است. او اولین کسی بود که به پیامبر(ص) گروید و در تمام عمرش به هیچ بتی سجده نگذارده بود، در تمام جنگها پیروزی نصیب او بود، و هیچگاه از میدان جنگ نگریخت و در قضاوت آنچنان ماهر بود که پیامبر (ص) فرمود: (اقضاکم علی) ترجمه: بهترین قاضی در میان شما علی است. و در دانش آنطور بود که پیغمبر (ص) فرمود: (انا مدینة العلم و علی بابها) ترجمه: منم شهر علم و علیم در است. (درست این سخن گفت پیغمبر است) و در حقانیت چنان بود که پیغمبر فرمود: (علی مع‌الحق والحق مع علی) ترجمه: حق با علی است و علی با حق است. در باره رعیت دادگر بود و از بیت‌المال به همگی یکسان می‌داد، در ثروت زودگذر دنیا پرهیزکار بود، هرگاه به سرکشی خزانه مسلمانان می‌رفت به طلاها و نقره‌ها می‌نگریست و می‌فرمود: ای زردیها و سفیدیها بروید غیر مرا فریب دهید (که من فریب شما را نخواهم خورد) و سپس آنها را میان درماندگان تقسیم می‌کرد، به بیچارگان رحم نموده و با فقرا نشست و برخاست مینمود، نیاز حاجتمندان را بر می‌آورد و برحق حکم می‌کرد و به عدالت قضاوت می‌فرمود، خلاصه او در همگی صفات مانند پیامبر(ص) بود، تا آنجا که در آیه مباهله خداوند اورا خود پیغمبر دانسته است(5). امام دوم: امام حسن فرزند علی بن ابیطالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر ما محمد(ص) است، نوه رسول خدا(ص) و دومین جانشین آن حضرت، و پس ازامیرالمؤمنین او پیشوای مردم است. در روز سه شنبه نیمه ماه رمضان سال دوم هجرت در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز پنجشنبه هفتم ماه صفر سال چهل و نه هجری بوسیله زهر شهید شد، برادرش حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام و در مزار بقیع، همین جایگاه کنونی به خاکش سپرد. عبادتکارترین و داناترین مردم عصر خود بود و از همه کس بیشتر به پیامبر شباهت داشت و در زمان خود سخاوتمندترین خاندان نبوت و بردبارترین مردم بود. آنقدر بخشش داشت که: هنگامی یکی از کنیزان آن حضرت یک دسته ریحان باو تقدیم می‌دارد باو می‌گوید: تو را برای خدا آزاد ساختم و سپس می‌فرماید: خداوند ما را این طور تربیت داده است: (فإذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها)(6). یعنی: هرگاه برای شما هدیه‌ای آوردند بهتر از آنرا به آنان اهداء کنید. و در باره بردباری آنحضرت گفته‌اند: روزی یک نفر شامی آن حضرت را دید و دهان به ناسزاگوئی گشود. حضرت جوابش نداد، تا حرف خود را تمام کرد سپس بطرف او رفت و بر او سلام کرده با صورتی خندان گفت: ای آقا به گمانم شما غریب هستید؟ و شاید اشتباه می‌کنید؟! اگر از ما رضایت بخواهی راضی می‌شویم و اگر چیزی بخواهی به تو خواهیم داد، و اگر راهنمائی بخواهی دریغ نداریم و اگر از ما سرپرستی خواستی می‌پذیریم، اگر گرسنه باشی سیرت می‌نمائیم، اگر برهنه باشی لباست می‌پوشانیم و اگر نیازمندی بی‌نیازت می‌کنیم و اگر از جائی رانده شده‌ای پناهت می‌دهیم، و اگر کاری داری انجام می‌دهیم، مرد شامی چون کلمات حضرت امام حسن راشنید بگریه در آمد (و فهمید که دستگاه تبلیغاتی و دروغ پرداز معاویه چقدر او را به اشتباه انداخته است؟!) و گفت گواهی می‌دهم که توئی حجت خدا در روی زمین و خدا بهتر می‌داند که: رسالت خود را در چه خاندانی قرار دهد: (الله اعلم حیث یجعل رسالته). امام سوم: امام حسین فرزند علی بن ابی‌طالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دختر حضرت محمد(ص) است نوه رسول خدا و سومین جانشین او است، و پس از برادرش حسن(ع) پیشوای مردم است. در روز سوم ماه شعبان یکسال پس از برادرش امام حسن(ع) در مدینه منوره بدنیا آمد و در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یک هجری، روز واقعه معروف عاشورا لب تشنه و مظلوم شهید شد. پس از سه روز از شهادتش حضرت امام زین‌العابدین(ع) فرزندش جنازه مبارک او را در همین بارگاه فعلی در کربلا به خاک سپرد. فضائل حضرتش بیش از آنست که بیان شود، او جگر گوشه رسول خدا بود و پیغمبر می‌فرمودند: (حسین منی و انا من حسین) یعنی حسین از من است و من از حسینم. و در باره او و برادرش حضرت امام حسن فرمود: (هما ریحانتای فی‌الدنیا) یعنی حسن و حسین جگرگوشه‌گان منند در دنیا و باز فرمودند: (الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة) یعنی: حسن و حسین دو بزرگ جوانان اهل بهشتند، نیز فرموده‌اند: (الحسن والحسین امامان قاما او قعدا) یعنی: حسن و حسین دو امامند، قیام کنند و یا قیام نکنند، حسین(ع) دانشمندترین، و عبادت کارترین مردم و آئینه تمام نمای پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود. بیشتر شبها خودش شخصا انبان‌هائی پر از خوراک برای مستمندان بدوش می‌کشید که پس از شهادتش اثر این دوش کشیها در شانه مبارکش دیده شد، بسیار کریم و بزرگ و بردبار بود که می‌گویند: عرب بادیه نشینی ضمن چند فرد شعر از آن حضرت درخواست بخشش نمود و گفت: لم یخب الآن من رجاک و من حرّک من دون بابک الحلقة هرکس به تو امید داشته نومید نگشته و هر آنکس که در خانه‌ات را کوبیده دست خالی برنگشته است. انت جواد و انت معتمد ابوک قدکان قاتل الفسقة تو سخاوتمند و پناه بی‌پناهانی، پدرت نابود کننده فاسقین بود لولا الذی کان من اوائلکم کانت علینا الجحیم منطبقة اگر راهنمائیهای پدر و جدت نبود پیکر ما را دوزخ فرا می‌گرفت. سپس حسین(ع) چهار هزار دینار باو داد و از او پوزش خواسته چنین فرمود: خذها فإنی إلیک معتذر واعلم بأنی علیک ذو شفقة بگیر این مبلغ را من از تو پوزش می‌خواهم و بدان که نسبت بتو مهربانم. لوکان فی سیرنا الغداة عصی امست سمانا علیک مندفقة اگر در آینده چیزی بدست ما آمد ثروت سرشاری بر تو ریزش خواهد نمود. لکن ریب الزمان ذو غیر والکف منی قلیلة النفقة اما چکنم که گردش زمانه به دلخواهم نیست؟! و اینک در دست من ثروت فراوانی نمی‌باشد. آری چنین کسی بود که با نهضت خونین خود اسلام و دین جدش بلکه جهانی را برای ابد زنده کرد. نهضت حسینی نهضتی بود که در جهان سابقه نداشت. حسین (ع) پس از برادرش برترین مردم بود که خون خود را برای آبیاری درخت اسلام اهدا کرد. امام چهارم: امام علی زین‌العابدین فرزند امام حسین(ع)، مادرش دختر یزدگرد (پادشاه ایران) است. در روز پانزدهم جمادی الاولی سال سی و شش هجری در روزی که جدش امیرالمؤمنین (ع) بصره را فتح کرد در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز شنبه بیست و پنجم محرم سال نود و پنج هجری با زهر کشنده‌ای مسموم و شهید گردید. عمر شریفش پنجاه و نه سال بود، و در شهر مدینه، قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. در دانش و فضیلت و پرهیزکاری و دادرسی بی‌پناهان در زمان خود بی‌نظیر بود و علمای ما روایات بی‌شمار و پندها و دعاهای بسیار زیادی از آن حضرت نقل کرده‌اند. در شبهای تاریک نقاب بر چهره می‌انداخت تاکسی او را نشناسد و انبانهائی از سکه‌های طلا و نقره و یا از غذا و هیزم پر کرده بدوش می‌گرفت و درب یک بیک خانه‌ها می‌رفت و از روی قرعه بین مستمندان تقسیم می‌کرد، پس از آنکه از دنیا رفت مردم مدینه فهمیدند، کسی که نقاب به چهره داشته و انبان بدوش می‌گرفت او بوده است. بسیار خوش داشت که بر سر سفره او یتیمان و زمین‌گیران و مسکینان بنشینند، از اخلاق نیک آن حضرت این بود که: ماهی یکبار غلامان خود را گرد خود جمع می‌کرد و به آنان می‌گفت: هرکدام از شما زن می‌خواهد، برایش همسر اختیار کنم و هرکس میل دارد او را به دیگری بفروشم خواهم فروخت، هرکس می‌خواهد آزادش کنم آزادش می‌کنم و هنگامی که مستمندی از او درخواست می‌نمود می‌فرمود آفرین برتو که توشه مرا به آخرت می‌رسانی. آنقدر سجده‌های طولانی می‌کرد که به او لقب سجاد یعنی: بسیار سجده کننده دادند و در اثر سجده بسیار پیشانی و دو کف دست و دو سر زانوانش پینه بست و آنقدر عبادت می‌کرد که به او (زین‌العابدین) گفتند(7). یعنی زینت عبادت کنندگان. هرگاه به نماز می‌ایستاد بدنش مانند بید می‌لرزید و رنگ صورتش زرد می‌شد، مردی از نزدیکانش به او ناسزا گفت، حضرت ساکت مانده و هیچ نفرمود پس از چندی بسوی او روان شد، حاضرین گمان کردند حضرت می‌خواهد جوابش را بدهد، ولی حضرت این آیه را از قرآن قرائت فرمود: (والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین)(8). ترجمه: آنان که غضب خود را فرو می‌نشانند و آنها که طرف خود را می‌بخشند، و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. سپس حضرت به آن مرد گفت برادرم شما جلو من ایستادی و گفتی.. و گفتی.. اگر راست گفتی و اینها در من بوده است، از خداوند برای خود آمرزش می‌طلبم و اگر دروغ گفتی و اینها در من راه نداشته است، از خدا برای شما آمرزش می‌خواهم. امام پنجم: امام محمد باقر فرزند امام زین‌العابدین(ع) مادرش دختر امام حسن(ع) در روز دو شنبه سوم ماه صفر یا اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجری در مدینه به دنیا آمد و در روز دو شنبه هفتم ماه ذیحجه سال یکصدو چهارده بوسیله زهر مسموم گردیده شهید شد، سن مبارکش پنجاه و هفت سال بود و در مدینه منوره در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. دارای فضیلتهای بزرگ، سیادت و آقائی، دیانت و دانش سرشار و بردباری فراوان و اخلاق نیکو و عبادت بسیار و فروتنی و سخاوت بی‌کرانی بود. در نیک خلقی آن حضرت می‌گویند: روزی یک نفر مسیحی به آن حضرت گفت (العیاذ بالله): تو بقر (گاو) هستی؟ حضرت فرمود: نه، من باقرم (شکافنده علوم) او گفت: تو فرزند آن زن آشپزی؟ حضرت فرمود: این حرفه او است گفت: تو پسر آن زن سیاهرنگ بدکاره زنگی هستی؟ حضرت فرمود اگر شما راست می‌گوئی خدا آن زن را بیامرزد و اگر دروغ گفتی خدا شما را بیامرزد، مسیحی فورا مسلمان شد. در دانش مانند دریای خروشانی بود که به هرپرسشی بی‌درنگ پاسخ می‌داد، ابن عطای مکی می‌گوید: علمای بزرگ که بخدمت حضرت باقر(ع) می‌رسیدند، کوچک می‌شدند و بقدری نزد حضرت کوچک می‌شدند که ندیدم نزد هیچکس دیگر کوچک شوند. حکم بن عقبه با آن همه بزرگی که در نظر مردم داشت، در خدمت حضرت باقر(ع) مانند کودکی بود که در حضور آموزگارش نشسته باشد، محمد بن مسلم می‌گوید: چیزی به خاطرم نیامد مگر آنکه از حضرت باقر(ع) پرسش نمودم و به اندازه سی هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم، همیشه بیاد خدا بود، فرزندش حضرت صادق(ع) می‌فرماید: (پدرم بسیار ذکر خدا می‌کرد من همراهش بوده و او همیشه تسبیح خدا می‌نمود و هرچند با مردم حرف می‌زد از یاد خدا غافل نمی‌گردید). عبادت و پارسائیاش بسیار بود و اشک از چشمانش جاری می‌شد. امام ششم: امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر(ع) مادرش فاطمه (ام فروه) بود. در روز جمعه هفده‌هم ربیع‌الاول مصادف با روزی که پیغمبر(ص) به دنیا آمد، در سال هشتاد و سه هجری پا به دنیا نهاد و در روز بیست و پنجم شوال سال یکصد و چهل و هشت مسموم شده به درجه رفیعه شهادت نائل گردید، سن مبارکش شصت و پنج سال بود. دانش و فضیلت، فقاهت و حکمت، زهد و پارسائی، راستی و عدالت، نجابت و بزرگی سخاوت و شجاعت و دیگر صفات پسندیده در او بسیار و بیشمار بود: مرحوم شیخ مفید (ره) می‌فرماید علما آنقدر که از حضرت صادق(ع) روایت نموده‌اند از هیچ یک از اهل بیت روایت ننموده‌اند و راویان مورد اعتماد که از آن حضرت حدیث نقل کرده‌اند قریب چهار هزار نفرند، ابو حنیفه پیشوای فرقه حنیفه از اهل سنت، از شاگردان مکتب حضرت صادق(ع) بود، حضرت بقدری پارسا بود که خوراکش سرکه و روغن زیتون بود و لباسش زبر و خشن بود و چه بسا لباس وصله‌دار می‌پوشید و خودش در باغ به کار می‌پرداخت و عبادت و نماز بسیار مینمود و خیلی از اوقات در نماز بیهوش می‌شد. شبی هارون عباسی کسی را خدمت حضرت می‌فرستد که او را به منـزلش دعوت کند. قاصد می‌گوید: وارد شدم دیدم حضرت تنها است و گونه خود را برخاک گذارده بطوری که پشت دستها و صورت مبارکش خاک آلود شده بود. امام هفتم: امام موسی بن جعفر(ع) ملقب به کاظم، مادرش حمیده خاتون (مصفاه) در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال یکصدو بیست و هشت در (ابواء) که منزلی است بین مکه و مدینه بدنیا آمد و در روز بیست و پنجم ماه رجب سال یکصدو هشتاد و سه پس از مدت چهارده سال که از روی ظلم و بیداد زندانی شده بود، در زندان هارون عباسی به زهر سم مسموم و به درجه رفیعه شهادت نائل گردید. مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزندش حضرت رضا(ع) عهده دار شد و در همین مرقد شریف در کاظمین به خاک سپرده شد. دانشمندترین، فاضلترین، سخاوتمندترین، و شجاعترین مردم زمان خود بود، خوشرفتار و نیک اخلاق بود، فضل و دانش او بر همه آشکار و بزرگ مقام و بلند منزلت بود، عبادتش بسیار و سجده‌هایش طولانی و آنقدر غضب خود را فرو می‌نشاند که او را کاظم (فرو نشاننده) نامیدند و آنقدر صالح بود که به او (العبد الصالح) می‌گفتند. دانش او در علوم مختلفه بسیار بود و بر همگی اقران خود برتری داشت، حدیث مشهور (بریهه) بزرگ مسیحیان نمونه‌ای بارز از دانش آن حضرت است و پس از آنکه حضرت او را محکوم ساخت اسلام اختیار کرده مسلمان خوبی شد. در سخاوت آن حضرت گفته‌اند: هنگامی که مستمندی از حضرت درخواست یک صد درهم می‌نماید امام(ع) برای این که میزان معلومات او را بدست آورد، چند مسئله از او سؤال می‌کند و چون خوب جواب می‌دهد دو هزار درهم به او می‌بخشد، در قرآن خواندن از همه مردم خوش صداتر و در عبادت و قرائت و قرآن از همگی کوشاتر بود و سجده‌اش بیشتر از همه طول می‌کشید و در گریه و تضرع بدرگاه الهی بر همه پیشی داشت تا آنجا که در زندان بحالت سجده از دنیا رفت. امام هشتم: امام علی بن موسی الرضا(ع)، مادرش نجمه خاتون، در روز جمعه یازدهم ذیقعده سال صدو چهل و هشت (هـ.ق) در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز آخر ماه صفر سال دویست و سه با زهر مسموم و شهید گردید. مراسم غسل و کفن و دفن حضرتش را فرزندش حضرت جواد(ع) عهده دار شد و در بارگاه فعلی در خراسان به خاک سپرده شد. دانش و فضیلت، نجابت و سخاوت، نیک خلقی و فروتنی و عبادات آن حضرت مشهور و نیازی به گفتن ندارد، مامون خلیفه عباسی از حضرتش درخواست کرد که بجای وی خلافت اسلامی را عهده دار شود ولی حضرت مقام خلافت را نپذیرفت زیرا از نیرنگ مامون در این پیشنهاد با خبر بود و چون حضرت رضا(ع) خلافت را نپذیرفت، مامون حضرت را ناچار ساخت که ولایت عهدی را قبول کند حضرت به شرطی به این پیشنهاد تن در داد که در امور مملکت و شئون دولت دخالتی نکند. مامون گاه و بیگاه مجالسی برای مناظره ترتیب می‌داد که در این مجالس امام رضا(ع) شرکت می‌فرمود و دانش فراوان او در باره ادیان و مذاهب، همگی را به اعجاب و تحسین وا می‌داشت. حضرت رضا(ع) در عبادات کوشش فراوان داشت و بیشتر شبها را به عبادت سپری می‌کرد و چه بسیار از اوقات که در هر سه روز یکدفعه تمام قرآن را می‌خواند و خیلی اوقات در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند و گاهی ساعتها سر بسجود می‌نهاد و با خدای خود راز و نیاز می‌کرد، روزه بسیار می‌گرفت و دارای بخشش فراوان بود و صدقات خود را پنهانی، بخصوص در شبهای تاریک به مستمندان می‌رسانید در آداب معاشرت آنقدر وارد بود که هیچگاه کسی را با زبان نیآزرد در سخن گفتن دچار اشتباه نمی‌شد و اگر در مجلسی کسانی اطراف او بودند تکیه نمی‌نمود، هیچگاه به صدای بلند نمی‌خندید و در انظار مردم آب دهان نمیا‌نداخت. وقتی سفره گسترده می‌شد همه اهل خانه حتی نوکران را احضار می‌فرمود و با آنان در سر یک سفره غذا می‌خورد. امام نهم: امام محمد جواد فرزند علی بن موسی الرضا(ع)، مادرش سبیکه خاتون، در روز دهم ماه رجب سال یکصدو نود و پنج هجری در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز آخر ذیقعده سال دویست و بیست با زهر مسموم و شهید گردید. بدن مبارکش در کنار قبر جدش حضرت موسی بن جعفر(ع) در کاظمین همین جایگاه فعلی به خاک سپرده شد. در زمان خود دانشمندترین و فاضلترین و سخاوتمندترین و خوش مجلس‌ترین و خوش اخلاق‌ترین و فصیح‌ترین مردم بود و هرگاه سوار می‌شد یک کیسه طلا و نقره همراه خود بر می‌داشت و هیچیک از درخواست‌کنندگان را رد نمی‌نمود و هرکس از عموزاده‌هایش از او درخواست چیزی می‌کرد کمتر از پنجاه دینار باو نمی‌داد و هرکس از عمه زاده‌هایش از او چیزی می‌خواست کمتر از بیست و پنج دینار باو نمی‌داد از نمونه‌های بارزی که دانش فراوان حضرتش را بر مردم ثابت کرد این بود که: یکسال پس از اعمال حج هشتاد نفر از دانشمندان ممالک مختلف گرد او جمع شدند و از مسائل گوناگون پرسش نمودند، حضرت نیز به همگی جواب فرمودند از چیزهائی که بسیار شگفت‌انگیز بود اینکه: در سن نه سالگی مردم بسیاری گرد او جمع شدند و در یک مجلس از او سی هزار پرسش کردند و همه را بدون درنگ و بی‌غلط جواب دادند. ولی این قبیل کارها از خاندان وحی و قرآن به دور نیست، خلیفه وقت پس از آنکه بارها حضرت را با پرسشهای بزرگی امتحان کرد و همه را جواب فرمود، دختر خود را به عقد او در آورد. امام دهم: امام علی النقی فرزند امام محمد جواد(ع) و مادرش سمانه خاتون است، در روز پانزدهم ماه ذیحجه یا دوم رجب سال دویست و دوازده (هجری) در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز دو شنبه سوم ماه رجب، سال دویست و پنجاه و چهار در سامراء (با زهر سم مسموم و به درجه شهادت نائل گردید) و در همان سامراء در جایگاه کنونی به خاک سپرده شد. او با فضیلت‌ترین، دانشمندترین و سخی‌ترین و خوش زبانترین و عابدترین و خوش ذات‌ترین و خوش اخلاق‌ترین مردم زمان خود بود. (اربلی) ضمن داستانی در باره سخاوت حضرت این روایت را نقل کرده است که: خلیفه سی هزار درهم برای آن حضرت فرستاد، حضرت همه را به یک عرب بیابانی که مقروض بود بخشید و به او گفت: با این پول قرض خود را می‌پردازی و بقیه را صرف خانواده‌ات می‌کنی و مرا از این مقدار کم معذور می‌داری. مرد عرب عرض کرد: ای پسر رسول خدا آرزوی من کمتر از سه درهم بود ولی خدا بهتر می‌داند که رسالت خود را درچه خاندانی قرار دهد مرد عرب با شادی بسیار پول را گرفت و رفت. امام یازدهم: امام حسن عسکری فرزند امام علی النقی(ع) مادرش (جده) در روز دو شنبه دهم ربیع‌الثانی سال دویست و سی و دو هجری به دنیا آمد و در روز جمعه هشتم ربیع‌الاول سال دویست و شصت با زهر مسموم و به شهادت نائل گردید. مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزند برومندش امام زمان(عج) عهده دار شد و در جوار پدرش در سامراء در بارگاه کنونی به خاک سپرده شد. فضیلت و دانش، شرف و نجابت، بزرگی و عبادت فروتنی و مکارم اخلاق آن حضرت بر کسی پوشیده نیست. بسیار خوش اندام و زیبا چهره و با آن کمی سن دارای ابهت و عظمت خاصی بود و در اخلاق عینا به پیغمبر(ص) می‌ماند، در باره کرم آن حضرت از اسمعیل روایتی رسیده است که می‌گوید: در سر راه حضرت نشستم هنگامی که از جانب من عبور می‌کرد برایش سوگند یاد کردم و اظهار نیاز نمودم حضرت فرمود: آیا به دروغ بخدا سوگند می‌خوری در حالتی که دویست دینار پنهان کرده‌ای؟! این گفتار من برای آن نیست که تو را از بخشش خود محروم کنم. غلام من! آنچه با خود داری به او ده، سپس غلام حضرت یکصد دینار به من داد. مرد دیگری که به پانصد درهم نیازمند است چون آوازه سخاوت و بخشش آن حضرت را می‌شنود، بخدمتش می‌رسد حضرت پانصد و سه درهم به او می‌دهد و مسیحیان آن زمان همگی گواهی می‌دادند که این حضرت در فضیلت و دانش و اعجاز مانند مسیح است دارای هیبت و ابهت بود و در عبادت کوشا و اغلب شب زنده دار بود. امام دوازدهم: امام زمان: مهدی، محمد بن حسن عسکری(ع) مادرش: نرجس خاتون و در شب نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری در شهر سامرا بدنیا آمده است. امام زمان: (عج) آخرین حجت خدا در روی زمین و آخرین جانشین پیامبر اسلام و دوازدهمین امام مسلمانان می‌باشد، خداوند به اراده خود عمر حضرتش را طولانی نمود و از نظرها پنهان شد تا در آخرالزمان ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد. پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بما خبر داده‌اند که: مهدی موعود، زنده و پاینده است تا آنروز که ظاهر گردد و سراسر گیتی را به تصرف درآورده و در آن دادگری را گسترش دهد و کاخهای ستم را واژگون سازد (تا خداوند دین اسلام را بر ادیان عالم پیروز گرداند گرچه بر مشرکان ناگوار آید(9). بار پروردگارا! در ظهورش شتاب کن و ما را از یاوران و دوستانش قرار بده، و چون امام زمان (عج) در خانه خود از انظار پنهان شد، مسلمانان محل غیبت آن حضرت را در سامراء زیارتگاه خود قرار داده که اکنون آنجا به سرداب غیبت مشهور است.

5 ـ معاد

معاد عبارت است از اینکه: خداوند انسان را پس از مردن زنده می‌کند تا نیکوکاران را پاداش دهد و بدکاران را به کیفر اعمال خود برساند. کسی که ایمان بخدا داشته، عمل شایسته بجا آورد، نماز بخواند، روزه بگیرد، نیت خود را خالص گرداند کودکان یتیم را پناه دهد، از مستمندان و بینوایان دستگیری کند و اینگونه کارهای نیک انجام دهد. خداوند او را در باغستانهای بهشت که در زیر آن نهرهائی جاری است، می‌برد و همواره در جوار رحمت بی‌پایان قرار می‌گیرد، و کسی که کفر ورزید و کار ناشایسته از او سر زده و مرتکب دروغ، خیانت، قتل، دزدی، زنا، شراب خواری و نظائر آن گردیده سزای او آتش دوزخ و آبهای جوشان و غذاهای کشنده آن خواهد بود و پیوسته در اندوه و عذاب بسر خواهد برد. پیش از بهشت و دوزخ، دو منزل را باید طی کرد: 1 ـ منزل اول قبر است که در آن از اعمال پرسش می‌شود، و انسان پاداش کردار خود را می‌چشد، چنانچه پیغمبر اکرم(ص) فرمود: قبر، یا گودالی از گودالهای جهنم و یا باغی از باغستانهای بهشت است(10). حالت انسان در قبر مانند شخصی است که بخواب رفته، گاهی با دیدن خوابهای خوب خوشنود و زمانی خوابهای پریشان دیده ناراحت می‌شود با اینکه اگر کسی در نزدیکی او باشد نمی‌داند این شخص خوابیده اکنون در سختی و رنج بسر می‌برد یا در آسایش. زندگان نیز از مرده‌ها جز کالبدی خاموش و بی‌روح نمی‌بینند و نمی‌توانند درک کنند که او در رنج است، یا در استراحت. 2 ـ منزل دوم قیامت است که خداوند مردگان را زنده می‌کند و همگی را در صحرای محشر گرد می‌آورد، در این هنگام دادگاههای بزرگ عدل الهی تشکیل یافته، دادرسان که پیمبران و بندگان شایسته خدایند حضور می‌یابند و به توزین و سنجش اعمال مردم می‌پردازند، اینجا است که پرونده افراد را گشوده گواهان را احضار می‌کنند. دسته‌ای که در دنیا رفتار و کردار شان شایسته بوده خوشبخت و گنهکاران بدبخت می‌گردند، بنا بر این بر انسان لازم است که بقدر توانائی خویش در کارهای نیک کوشش کند تا در آن روز که فریادرسی نیست گرفتار بدبختی همیشگی و عذاب دائم نگردد.

1 ـ سوره یس: آیه 82. 2 ـ سوره آل عمران: آیه 85. 3 ـ سورة علق: آیه 1. 4 ـ سورة مائدة: آیه 3. 5 ـ سوره آل عمران: آیه 61. 6 ـ سوره نساء: آیه 86. 7 ـ ائمه معصومین(ع)در زمان خود با بزرگترین مشکلات روبرو بودند زیرا خلفای بنی امیه و بنی عباس خلافت اسلامی را غصب کرده با اعمال زور و قدرت بر مسلمانان حکومت می‌کردند و از تماس مردم با خاندان رسالت و ائمه طاهرین(ع) جلوگیری می‌نمودند، لذا امامان ما مراجعات فراوانی نداشتند و از این رو به گوشه‌گیری می‌پرداخته و بیشتر اوقات را به عبادت پروردگار می‌گذرانیدند، از طرف دیگر علوم و معارف آنان هم ارثی بود بدین معنی که بدون رنج بردن و تعلیم یافتن، از پدران خود به ارث می‌بردند و دیگر به تحقیق و مطالعه نیازی نداشتند، قهرا بیشتر وقت آنان به عبادت و نمازهای طولانی می‌گذشت، (مترجم). 8 ـ سوره آل عمران: آیه 134. 9 ـ (لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون) سوره توبه: آیه 33. 10 ـ القبر اما حفرة من حفر النیران او روضة من ریاض الجنة.

فروع دین

فروع دین

فروع دین اسلام بسیار است و ما به ذکر ده‌تای آن می‌پردازیم: 1 ـ نماز. 2 ـ روزه. 3 ـ خمس. 4 ـ زکات. 5 ـ حج. 6 ـ جهاد. 7 ـ امر به معروف. 8 ـ نهی از منکر. 9 ـ تولی. 10 ـ تبری. باید دانست که احکام و دستورات دیگری مانند خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... از فروع دین است.

اول: نماز

نماز بر دو قسم است: واجب و مستحب: وضو: پیش از نماز باید وضو گرفت، ترتیب وضو و آداب آن بدین قرار است: 1 ـ آب پاک و مباحی را تهیه کنید (ولی باید قبلا اعضاء وضو پاک باشد). 2 ـ دو دست را سه بار تا مچ‌ها بشوئید. 3 ـ مضمضه و استنشاق کنید به این معنی که: سه بار آب در دهان گردانده و سه بار آب به بینی می‌کشید. 4 ـ سپس نیت نموده که: (وضو می‌گیرم قربة الی‌الله). 5 ـ آنگاه درازای صورت را که از رستنگاه موی تا چانه است شستشو دهید و از پهنای صورت به اندازه‌ای که بین انگشت وسط و شست قرار می‌گیرد بشوئید. 6 ـ پس از آن دست راست را از بالای آرنج تا سر انگشتان می‌شوئید. 7 ـ سپس دست چپ را نیز از آرنج تا سرانگشتان می‌شوئید. 8 ـ آنگاه با دست راست جلو سر را از بالا به طرف پیشانی مسح کنید و مواظب باشید که رطوبت مسح سر به آب صورت نرسد. 9 ـ بعد از آن با دست راست روی پای راست را از سرانگشتان تا بند پا مسح می‌کنید. 10 ـ و در آخر با دست چپ روی پای چپ را از سر انگشتان تا بند پامسح می‌نمائید. نماز واجب: نمازهای واجب بر چند قسم است که مهمترین آنها نمازهای شبانه روزی است. در شبانه روز واجب است پنج مرتبه نماز بخوانیم: 1 ـ نماز صبح، و آن دو رکعت است که وقتش از طلوع فجر تا طلوع آفتاب می‌باشد. 2 ـ نماز ظهر، و آن چهار رکعت است. 3 ـ نماز عصر، و آن چهار رکعت است. (وقت این دو نماز از اول ظهر تا غروب آفتاب است). 4 ـ نماز مغرب، و آن سه رکعت است. 5 ـ نماز عشاء، و آن چهار رکعت است. وقت این دو نماز از اول مغرب تا نیمه شب شرعی است. این طریق نماز خواندن برای کسی است که مسافر نیست ولی شخص مسافر بایستی نمازهای چهار رکعتی خود: (ظهر، عصر، عشاء) را مانند نماز صبح دو رکعتی بخواند. اذان: هنگام خواندن نماز به طرف قبله ایستاده بدین ترتیب اذان می‌گوئید: الله اکبر 4 مرتبه، ترجمه: خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود. اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهی می‌دهم که: خدائی به جز خدای یکتا نیست. اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهی می‌دهم که محمد فرستاده خدا است. اشهد ان علیا ولی الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهی می‌دهم که علی ولی خدا است. حی علی الصلاة 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب برای نماز. حی علی‌الفلاح 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. الله اکبر 2 مرتبه، ترجمه:.... لا اله الاالله 2 مرتبه، ترجمه: خدائی جز خدای یکتا قابل پرستش نیست. اقامه: پس از اذان بدین ترتیب اقامه می‌خوانید الله اکبر 2 مرتبه اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه اشهد ان علی ولی الله 2 مرتبه حی علی الصلاة 2 مرتبه حی علی الفلاح 2 مرتبه حی علی خیرالعمل 2 مرتبه قد قامت الصلاة 2 مرتبه نماز برپا گردید. الله اکبر 2 مرتبه لا اله الا الله 1 مرتبه نماز صبح: اینک نماز صبح را شروع می‌کنیم: 1 ـ نیت می‌کنید: (دو رکعت نماز صبح بجا می‌آورم قربة الی‌الله). 2 ـ می‌گوئید: (الله اکبر). 3 ـ به قرائت حمد و سوره می‌پردازید: (بسم‌الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم‌الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین)، (بسم‌الله الرحمن الرحیم، قل هوالله احد، الله الصمد، لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد). 4 ـ سپس (الله اکبر) گفته برکوع بروید و قدری خم شوید که کف دستها به سر زانوها برسد و در این حالت سه مرتبه (سبحان الله) و یا یک مرتبه (سبحان ربی العظیم و بحمده) می‌گوئید. 5 ـ آنگاه سر برداشته می‌ایستید و می‌گوئید (سمع الله لمن حمده، الله اکبر). 6 ـ پس از آن به سجده می‌روید، بطوری که پیشانی بر روی خاک پاک یا مانند آن که سنگ و چوب و... است قرار گیرد، در حالی که کف دست‌ها و سر زانوها و انگشت بزرگ پاها به زمین برسد و در این هنگام سه مرتبه (سبحان الله) یا یک مرتبه (سبحان ربی‌الاعلی و بحمده) بگوئید. 7 ـ آنگاه سر برداشته بنشینید و بگوئید الله اکبر، الله اکبر. 8 ـ بار دیگر به سجده بروید و همان ذکر را تکرار کنید و پس از سر برداشتن از سجده دوم می‌نشینید و فورا بر می‌خیزید و می‌گوئید (بحول الله و قوّته أقوم وأقعد) و رکعت دوم را نیز به همین ترتیب به جا می‌آورید. 9 ـ در رکعت دوم پس از اتمام حمد و سوره قنوت می‌خوانید، به این ترتیب که دو کف دست را برابر صورت قرار داده می‌گوئید: (ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار)(1). 10 ـ سپس مانند رکعت اول رکوع و سجده‌ها را بجا آورید و پس از سر برداشتن از سجده دوم نشسته و بدین طریق تشهد خوانده سلام بدهید: (الحمد لله. اشهد ان لا اله الاالله وحده لا شریک له، وأشهد أن محمداً عبده و رسوله، اللهم صل علی محمد و آل محمد، السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته، السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته). 11 ـ پس از سلام نماز، مستحب است که بعنوان تعقیب نماز سه بار الله اکبر بگوئید، و آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(ع) را به قرار ذیل بجا می‌آورید: 1 ـ (الله اکبر) سی و چهار مرتبه 2 ـ (الحمد لله) سی و سه مرتبه 3 ـ (سبحان الله) سی و سه مرتبه نماز ظهر: نماز ظهر مانند نماز صبح است، جز اینکه: 1 ـ در نیت آن می‌گوئید: (چهار رکعت نماز ظهر بجا می‌آورم قربة الی الله تعالی) و دو رکعت اول را مانند نماز صبح بجا می‌آورید. 2 ـ وقتی که در تشهد به ( السلام علیک...) می‌رسید آن را نگفته برای رکعت سوم بر می‌خیزید. 3 ـ در رکعت سوم بجای حمد و سوره سه مرتبه می‌گوئید. (سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر) و این ذکر را (تسبیحات اربعه) می‌نامند، یعنی ذکرهای چهارگانه. 4 ـ پس از آن رکوع و سجود را بجاآورده برخیزید و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم بخوانید و پس از آن مانند نماز صبح تشهد و سلام را بجا آورید. نماز عصر: نماز عصر عینا مانند نماز ظهر است، جز اینکه در نیت آن می‌گوئید: (چهار رکعت نماز عصر بجا می‌آورم قربة الی الله تعالی). نماز مغرب: نماز مغرب مانند نماز ظهر است، بجز اینکه 1 ـ در اول آن نیت می‌کنید: (سه رکعت نماز مغرب بجا می‌آورم قربة الی الله). 2 ـ و در رکعت سوم که سر از سجده دوم بر می‌دارید، می‌نشینید و سلام می‌دهید. نماز عشاء: نماز عشاء مانند نماز ظهر است، جز اینکه در نیت آن باید گفت: (چهار رکعت نماز عشاء بجا می‌آورم قربة الی الله) ناگفته نماند که حمد و سوره نمازهای صبح و مغرب و عشاء را مردان باید طوری بخوانند که اگر کسی در نزدیکی آنان باشد بشنود، (جهر). نماز آیات: آنچه تا کنون گفتیم نمازهای شبانه روزی بود، نمازهای واجب دیگری هم هست که یکی از آنها نماز آیات می‌باشد(2) و آن در هنگام گرفتن خورشید و ماه و همچنین وقوع زلزله و رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ که ترسناک باشند، باید خوانده شود و ترتیب آن بدین قرار است: رو به قبله ایستاده، نیت کنید که: (نماز آیات بجا می‌آورم قربة الی الله). 1 ـ حمد و سوره خوانده، به رکوع می‌روید. 2 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره می‌خوانید و به رکوع می‌روید. 3 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره می‌خوانید و به رکوع می‌روید. 4 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره می‌خوانید و به رکوع می‌روید. 5 ـ سر از رکوع برداشته، حمد و سوره می‌خوانید و به رکوع می‌روید، پس از رکوع دو سجده بجا می‌آورید و رکعت دوم را مانند رکعت اول می‌خوانید و پس از آنکه در رکعت دوم برای بار پنجم خواستید برکوع بروید قبلا قنوت را (بشرحی که گذشته) می‌خوانید و پس از آن برکوع و سجده رفته تشهد می‌خوانید و سلام می‌دهید. بنا بر این نماز آیات دو رکعت است ولی دارای ده رکوع است. (نماز آیات را بطریقه آسانتری هم می‌توان خواند و آن اینکه: پس از خواندن حمد، سوره قل هوالله احدیا سوره دیگری را به پنج قسمت تقسیم نموده و پس از خواندن هر قسمت آن یکبار برکوع رود، مثلا در سوره قل هوالله احد: بسم‌الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: (قل هوالله احد) دو باره برکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: (الله الصمد) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: (لم یلد و لم یولد) و باز به رکوع برود، آنگاه سر برداشته و بگوید: (ولم یکن له کفوا احد) سپس برکوع پنجم رود و پس از سر برداشتن از رکوع پنجم دو سجده نموده بر می‌خیزد و رکعت دوم را هم مانند رکعت اول می‌خواند و پس از سجده دوم تشهد خوانده سلام می‌دهد - مترجم). نماز مستحب: نمازهای مستحبی، زیاد است و مهمترین آنها نافله‌های شبانه روزی است بدین طریق: 1 ـ نافله صبح دو رکعت و وقت خواندن آن پیش از نماز صبح است. 2 ـ نافله ظهر، هشت رکعت است و باید دو رکعت دو رکعت خوانده شود و وقت آن قبل از ظهر است. 3 ـ نافله عصر، هشت رکعت است که باید قبل از عصر و دو رکعت دو رکعت خواند. 4 ـ نافله مغرب چهار رکعت است که بعد از مغرب دو رکعت دو رکعت باید خواند. 5 ـ نافله عشاء دو رکعت است که بعد از نماز عشاء نشسته خوانده می‌شود. 6 ـ نافله شب، یازده رکعت است، که دو رکعت دو رکعت باید خواند. و رکعت یازدهمی را تنها بجا آورد و وقت آن از نیمه شب تا اذان صبح است تمام این نافله‌ها را بایستی مانند نماز صبح بجا آورد بجز اینکه در نیت باهم فرق دارند.

دوم: روزه

بر هر فرد مکلف واجب است که: در ماه مبارک رمضان اگر مریض یا مسافر یا حائض یا معذور بعذر دیگری نباشد روزه بگیرد، روز عبارت است از اینکه انسان پیش از اذان صبح نیت کند که: فردا روزه می‌گیرم قربة الی الله، و از اول شفق تا مغرب شرعی از مفطراتی که روزه را باطل می‌کند دوری نماید: و مفطرات نه چیز است: 1 ـ خوردن و آشامیدن. 2 ـ جماع. 3 ـ استمناء. 4 ـ اماله نمودن با چیز روان. 5 ـ رساندن غبار غلیظ به حلق. 6 ـ باقی ماندن بر جنابت تا طلوع شفق. 7 ـ فروبردن سر بزیر آب. 8 ـ دروغ بستن به خدا و پیامبر و امام(ع). 9 ـ قی عمدی. چند مسأله: 1 ـ اول ماه رمضان و اول ماه شوال، به یکی از سه چیز ثابت می‌گردد: ألف ـ دیدن ماه. ب ـ دو نفر شاهد عادل شهادت دهند که: ماه را دیده‌اند. ت ـ حاکم شرع حکم دهد که: ماه دیده شده. 2 ـ کسی که در ماه رمضان روزه خود را عمدا بشکند برای کفاره آن یکی از این سه کار را باید بجا آورد: ألف ـ یا شصت روز روزه بگیرد. ب ـ یا شصت فقیر را سیر کند. ت ـ یا بنده مؤمنی را آزاد کند(3). 3 ـ بر هر مکلفی که می‌تواند، واجب است در روز عید فطر برای خود و هرکه نان خور او است برای هریک نفر مقدار تقریبا سه کیلو گرم گندم، یا جو یا ذرت، بعنوان (زکات فطره) بپردازد و نیز می‌تواند قیمت هریک را حساب کرده به فقرا رد کند. 4 ـ مستحب است در روز عید فطر (نماز عید) خوانده شود. (در این مسأله اختلاف است).

سوم: خمس

خمس عبارت است از یک پنجم مال که در این هفت چیز واجب می‌شود: 1 ـ سودی که از راه: تجارت، کشاورزی، اجاره مستغلات و هرنوع کسب مشروع بدست میآید، که پس از گذراندن مخارج سالیانه باید خمس آنچه پس انداز می‌شود پرداخت گردد. 2 ـ معادن طلا، نقره، نفت، نمک، آهن و مانند آن. 3 ـ گنج، هرکس گنجی را یافت خمس آن با شرایطش واجب می‌شود. 4 ـ مال حلال مخلوط به حرام، در صورتی که مقدار حرام و صاحب آن را نداند. 5 ـ آنچه از جواهرات دریا بوسیله فرورفتن در آب (غواصی) بدست آورند، مانند صدف و مرجان و... 6 ـ غنیمت جنگی که در حال جنگ و یا دفاع از کفار بدست می‌آید. 7 ـ زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد یا بنحو دیگر به کافر منتقل شود. خمس بدو قسمت تقسیم می‌گردد: 1 ـ نصف آن برای سادات فقیر که نمی‌توانند کسب کنند. 2 ـ نصف دیگر آن، به مجتهد عادل داده می‌شود که در راه مصارف اسلامی مصرف کند.

چهارم: زکات

زکات بر نه چیز واجب است: 1 ـ خرما. 2 ـ کشمش. 3 ـ گندم. 4 ـ جو. 5 ـ شتر. 6 ـ گوسفند. 7 ـ گاو. 8 ـ طلا. 9 ـ نقره. و زکات مال التجاره مستحب است. زکات در هشت مورد به مصرف می‌رسد: 1 ـ فقیر. 2 ـ مسکین، و آن کسی است که از فقیر سخت‌تر می‌گذراند. 3 ـ مأمورین وصول زکات. 4 ـ کافرانی که اگر زکات به آنها داده شود به اسلام مایل شوند. 5 ـ در راه آزاد کردن بردگان. 6 ـ بدهکاری که نمی‌تواند وام خود را بپردازد. 7 ـ (سبیل الله) مانند ساختن مسجد و پل و هرکاری که برای مسلمانان نفع عمومی دارد. 8 ـ (ابن السبیل): مسافری که در سفر مانده است، گرچه در شهر خودش ثروتمند است. اگر مردم این دو حق واجب: (خمس و زکات) را بپردازند بر روی زمین مستمندی باقی نمی‌ماند و مصالح اسلامی تعطیل نمی‌گردید، همانطوری که تاریخ مسلمانان صدر اسلام که بقوانین اسلام عزیز رفتار می‌کردند شاهد زنده‌ای برگفتار ماست.

پنجم: حج

یکی از ارکان اسلام حج است و بر هر فرد مکلفی که قدرت داشته باشد، واجب است در مدت عمر یک بار برای انجام مراسم حج به مکه (خانه خدا) برود. مراسم حج بر دو قسم است: قسم اول: عمره، و آن عبارت است از: 1 ـ احرام، یعنی: لباسهای خود را در آورده و دو جامه که به آن احرام می‌گویند بپوشد. 2 ـ طواف عمره، یعنی: هفت بار اطراف خانه کعبه بگردد. 3 ـ نماز طواف عمره، یعنی: دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف عمره بخواند. 4 ـ سعی بین صفا و مروه، یعنی: هفت مرتبه مسافت بین صفا و مروه را بپیماید (صفا و مروه دو کوه‌اند). تقصیر، یعنی: مقداری ناخن یا موی خود را بچیند. قسم دوم: حج و اعمال آن بدین ترتیب است: 1 ـ احرام. 2 ـ توقف در عرفات که آن موضعی است در نزدیکی مکه. 3 ـ توقف در مشعر که آن موضعی است در نزدیکی مکه. 4 ـ رفتن به منی، برای انجام اعمال سه گانه: ألف ـ (رمی جمره) پرتاب کردن سنک بسوی پاره‌ای ازکوه. ب ـ قربانی کردن گوسفندی یا شتری یا گاوی. ت ـ تراشیدن سر. 5 ـ طواف زیارت، یعنی: اطراف خانه کعبه طواف نمودن. 6 ـ نماز طواف حج، یعنی: دو رکعت نماز به نیت طواف حج بجا آورد. 7 ـ سعی بین صفا و مروه، یعنی هفت مرتبه مسافت بین کوه صفا و مروه را بپیماید. 8 ـ طواف نساء، یعنی: هفت مرتبه اطراف خانه کعبه طواف کند. 9 ـ نماز طواف نساء، یعنی دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف نساء بجا آورد. 10 ـ بیتوته در منی، و رمی جمره در آنجا.

ششم: جهاد

جهاد از اموری است که بر مسلمانان واجب شده و معنی آن جنگیدن برای پیشرفت اسلام است، با چند دسته جهاد واجب است: 1 ـ با کفار و یا بت پرستان، یا منکرین خداوند و مانند آن، ولی جنگ با آنان صرفا به خاطر فتح و پیروزی نیست، بلکه به خاطر گسترش عدالت و دادگری در میان مردم، و نجات زیردستان از چنگال ستمگران و اجرای دستورات عالیه اسلام و احکام الهی است، بنا بر این تا آنجائی که ممکن است دامنه جنگ وسعت نمی‌یابد، و هرچه زودتر به خونریزی خاتمه داده می‌شود به همین جهت می‌بینیم که در تمام جنگهای پیغمبر(ص) با اینکه متجاوز از هشتاد جنگ بود، به شهادت تاریخ مجموع تعداد کشته‌شدگان از مسلمانان و مشرکین بیش از یکهزار و چهارصد نفر نبوده است. در جنگ با کفار، چنانچه طرف مقابل اسلام از اهل کتاب، مانند یهود و نصاری باشد، آنان را به انتخاب یکی از این سه راه مختار می‌نمایند. اول: اسلام بیاورند. دوم: جزیه بپردازند، بدین معنی که طبق قرارداد باید سالیانه مقداری از مال خود را به حکومت اسلام بپردازند، تا در راه مصالح عمومی مصرف گردد و در این صورت می‌توانند با آزادی عقیده در سایه حمایت اسلام بزندگی خود ادامه دهند. سوم: جنگیدن. اما کفاری که اهل کتاب نیستند، آنان را به انتخاب یکی از دو راه مختار می‌سازند: الف ـ اسلام بیاورند. ب ـ برای جنگ آماده شوند. 2 ـ اهل ذمه در صورتی که از شروط مقرره سرپیچی کنند، مسلمانان برای سرکوبیشان با آنان می‌جنگند، مگر آنکه باز به پیمان خود برگردند و یا مسلمان شوند. 3 ـ مسلمانانی که بر پیشوای اسلام بشورند: آنان کسانی هستند که از دستورات اسلام سرباز زنند باید با اینان جنگیدتا از راهی که رفته‌اند برگشته، و به موازین اسلام رفتار نمایند.

هفتم: امر به معروف

امر به معروف از فروع مهم اسلام است، (معروف) آن است که اسلام بدان امر نموده، و انجام آن را واجب گردانیده مانند نماز، روزه، پرداخت حقوق مستمندان و رعایت قوانین مهم اسلامی... یا آنکه اسلام بدان امر نموده ولی انجامش را واجب نکرده است، مانند، اطعام مستمندان و پذیرائی از میهمان و اخلاق نیکو و تعلیم بی‌سوادان و مانند اینها... بنابر این امر نمودن به قسم اول واجب و به قسم دوم مستحب است: امر به معروف دارای چهار شرط است: 1 ـ امرکننده بایستی اول خودش خوب و بد را تمیز دهد سپس امر و نهی نماید. 2 ـ احتمال تاثیر بدهد. 3 ـ در صورتی که طرف در عمل زشت خود اصرار ورزد. 4 ـ از امر به معروف زیان قابل توجهی روی ندهد.

هشتم: نهی از منکر

و آن نیز از فروع مهم اسلام است: مسلمانان به جهاتی چند بر ملتهای دیگر برتری دارند، مهمترین سبب این برتری اجرای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر است که خداوند متعال می‌فرماید: (شما مسلمانان از میان مردم بهترین ملت‌هائید، برای آنکه به کار نیک امر و از رفتار ناشایست نهی می‌نمائید(4). (منکر): آن است که اسلام ما را از آن باز داشته است مانند شراب، قمار، ربا، زنا، خوردن مال مردم بدون رضایت و مانند اینها یا آنکه اسلام آنرا مکروه دانسته است، مانند یاوه‌گوئی خوابیدن بین طلوعین و مانند آن... نهی از آنچه در اول گفتیم واجب و از مکروهات مستحب است. شرایط چهارگانه که در امر بمعروف گفته شد در نهی از منکر نیز رعایت می‌گردد. نهی از منکر دارای مراتبی است: 1 ـ نهی قلبی، به اینکه قلبا از وقوع منکر بیزار باشد. 2 ـ نهی باصورت، مانند روگردانیدن از بجاآورنده منکر. 3 ـ نهی زبانی، با پند و اندرز، تا برسد به سرزنش و پرخاش. 4 ـ نهی با دست، مانند زدن، تا آنگاه که زیان قابل توجهی پدید نیاید. امر به معروف و نهی از منکر، دو دستور واجب و در نهایت اهمیت است، تا آنجا که پیغمبر اسلام(ص) فرمودند: (تمامی کارهای نیک در برابر جهاد در راه خدا مانند قطره ایست، نسبت به دریا و همه کارهای نیکو و جهاد در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره‌ای است در مقابل دریائی بی‌کران). ولی متأسفانه کمتر کسانی هستند که به این دو واجب عمل کنند، حضرت باقر(ع) فرموده است: (در آخرالزمان مردمی هستند که امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمی‌شمارند، مگر آنجا که برای آنان زیانی در کار نیست و پیوسته، برای خود وقت گذرانی و عذرتراشی می‌کنند، اینجا است که خداوند آنان را مورد خشم خود قرار خواهد داد).

نهم و دهم: تولی و تبری

تولی، یعنی: دوستی خدا و پیامبران و امامان علیهم السلام. تبری، یعنی: بیزاری از دشمنان خدا و دشمنان پیامبران و امامان علیهم السلام. برای اینکه: اگر کسی شخصی را دوست داشته باشد از او پیروی می‌کند و اگر کسی با شخصی دشمن باشد از او دوری می‌نماید، بنا براین دوستی خدا و اولیاء خدا سبب می‌گردد که برای نظم دنیا و پاداش آخرت از آنان پیروی نمائیم.

1 ـ سوره بقره: آیه 201، نا گفته نماند که در قنوت غیر از این آیه هر دعائی را می‌توان خواند و یا به یک صلوات اکتفاء کرد. 2 ـ غیر از نمازهای یومیه و نماز آیات، نمازهای واجب دیگری هم هست و آن عبارت است از نماز میت، نماز طواف، نماز قضای پدر و مادر، نمازی که بواسطه اجاره و عهد و قسم بر انسان واجب می‌شود و برای تفصیل هریک به رساله توضیح‌المسائل رجوع شود. 3 ـ در جاهائی که برده فروشی مرسوم نیست این حکم ساقط می‌گردد. 4 ـ (کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر) سوره آل عمران: آیه 110.

اخلاق

اخلاق

پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) با ایراد این گفتار جاویدان: (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) ترجمه: (من برانگیخته شدم تا اخلاق نیک را کامل نمایم). هدف اساسی خود را از بعثت تشریح می‌فرماید. دین در واقع همه دستوراتش اخلاقی است. و تمام شئون اسلام از عبادات، داد و ستدها، تا حدود احکام همگی برپایه‌های بلند اخلاق و فضیلت استوار است. اینک به ذکر آنچه که سزاوار است انجام داد، و یا ترک نمود، می‌پردازیم:

اول ـ محرمات

آنچه بجا آوردنش سزاوار نیست به آن حرام گویند و محرمات اخلاقی عبارت است از: 1ـ ستمگری. 2 ـ زیاده‌روی. 3 ـ مسخره کردن مردمان . 4 ـ مردم آزاری . 5 ـ پرده‌دری . 6 ـ نارضایتی پدر و مادر . 7 ـ احتکار ارزاق ملت . 8 ـ زنا . 9 ـ لواط . 10ـ اکتفاء زنان به زنان . 11ـ نگاه کردن به زنان نامحرم و مرد نامحرم . 12ـ نوشیدن شراب . 13ـ قماربازی . 14ـ خوردن گوشت مردار، و گوشت خوک و هر غذای حرام . 15ـ خوردن مال مردم بدون رضایت آنها . 16ـ رشوه‌خواری . 17ـ انگشتر طلا و زینت با طلا برای مردان . 18ـ حیله و فریب دادن مردم در کسب . 19ـ غش در معامله. 20ـ کنجکاوی در بدست آوردن اسرار مردم . 21ـ پایمال کردن حقوق . 22ـ استمناء . 23ـ آوازه خوانی و گوش دادن به آن . 24ـ دزدی . 25ـ دلالی زنا . 26ـ دروغ . 27ـ غیبت و سخن چینی . 28ـ دشنام دادن . 29ـ رباخواری . 30 ـ قتل. 31 ـ همکاری با کافران و ستمگران . 32ـ خیانت . 33 ـ حکم نمودن برخلاف قرآن و.

دوم ـ فضائل

فضائل اخلاقی که زینت بخش مسلمان است عبارت است از: 1 ـ انصاف. 2 ـ کمک بخوبی . 3 ـ اصلاح بین مردم . 4 ـ اخلاص در عمل . 5 ـ نیکی به پدر و مادر . 6 ـ صله رحم . 7 ـ فروتنی . 8 ـ توکل بر خدا . 9 ـ بردباری ز. 10ـ کسب دانش . 11ـ نیک اخلاقی . 12ـ خوشرفتاری با مردم . 13ـ سخاوت . 14ـ شجاعت . 15ـ پاکدامنی . 16ـ کمک بیچارگان . 17ـ افشاء در سلام . 18ـ صبر . 19ـ میهمانی . 20ـ عفو مردم . 21ـ برآوردن حاجت حاجتمندان . 22ـ میانه‌روی در هرچیز . 23ـ پرهیزکاری . 24ـ پاکیزگی . 25ـ شرم داشتن . 26ـ ازدواج . 27ـ فرحناک بودن . 28ـ راست گوئی . 29ـ احترام به مردم . 30ـ سپاسگزاری.

سوم ـ رذائل

رذائل اخلاقی که انسان را به سقوط می‌گراید عبارتند از: 1 ـ حس انتقام‌جوئی . 2 ـ فخریه نمودن . 3 ـ ثروت فراوان . 4 ـ کارهای بیهوده . 5 ـ بی‌تابی در پیش آمدها . 6 ـ تنبلی . 7 ـ ریاست‌طلبی و مقام خواهی و ثروت دوستی . 8 ـ آز . 9 ـ خلف وعده . 10ـ بدخلقی . 11ـ کینه‌توزی . 12ـ ترس . 13ـ پست همتی . 14ـ طمع‌کاری . 15ـ شتابزدگی . 16ـ تعصب ورزی . 17ـ خودپسندی . 18ـ بی‌توجهی به خدا و غفلت . 19ـ زشتی . 20ـ شک و تردید . 21ـ منت . 22ـ سنگدلی . 23ـ منت نهادن و... آنچه از فضائل گفته شد همگی از کارهای مستحب نیستند بلکه برخی از آنها از نظر شریعت اسلام واجب است. همانطور که آنچه از رذائل گفتیم همگی از کارهای مکروه نمی‌باشند، بلکه برخی از آنها در نظر اسلام حرام است. پس بر مسلمان لازم است، بکوشد و جدیت بخرج دهد تا خود را پاکیزه گرداند و اگر نسبت به قوانین مقدس اسلام کوتاهی نمود مانند پرنده شکسته بالی خواهد بود که نمی‌تواند پرواز نماید. برای مسلمانان فقط گفتن: من مسلمانم به درد نمی‌خورد زیرا مانند آن است که انسان مریض برای خود بگوید: من سالم هستم، همانطوری که گفته مریض بحال او سودی ندارد، گفتار مسلمان هم تا هنگامی که به دستورات اسلام رفتار ننماید بی تأثیر است.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».