جلسه سوم: موضوع نبوت و شریعت، انسان است
در این هفته، امام خمینی - اطال الله عمره - برای بار چندم تکرار فرمود که دانشگاهیان و جوانان عزیز باید مهذب شوند، طلبه ها نیز باید مهذب شوند که اگر تهذیب نباشد، مضر و مفسدند. برای اجتماع نفعی نخواهند داشت، غیر از دانشگاهی و طلبه، هر کس فاسد شد، فسادش کم است لیکن طبیب و مهندس یا مجتهد اگر مهذب نشده از دانشگاه یا مدرسه، بیرون آمدند علاوه بر اینکه فاسد مفسد هم می باشند همان طوری که هر صدمه ای که ملت ما دیده از دست همین دانشگاه رفته ها یا مدرسه دیده ها به او رسیده است. و اما توده ملت که این مراحل را طی نکرده اند، اگر مهذب نشوند فاسدند، ولی به اندازه دو دسته مفسد نیستند.
اساس و موضوع دین و شریعت همه پیغمبران، «انسان» است، موضوع قرآن، تزکیه و تهذیب انسان است؛ اینکه انسان خودش را بشناسد و آفات نفسش را دریابد و در پی اصلاح آن برآید.
پاکی از خوی حیوانی و خودشناسی
تهذیب به معنای «پاک کردن» است پاک کردن از چه؟ از خویهای حیوانی، از عادات حیوانی که اگر انسان از خویهای حیوانی پاک شد، خودش را می شناسد و می فهمد که حقیقتش روح است و مال عالم دیگری است و به آنجا باید برود. نسبت به خود احساس مسؤولیت می کند، تقوا را رعایت می کند، مقید و مسؤول و متعهد می شود.
تا وقتی خویهای حیوانی باقی است، آدمی خودش را نیز حیوانی می داند، حقیقتا هم حیوان است. حرص و بخل، کینه و نفاق، علو و خشم...اینها همه خویهای حیوانی است. هر بشری که این عادات در او باشد، محال است حقیقت خودش را بشناسد و بفهمد که مال این عالم نیست، بلکه برای عالم دیگری آفریده شده، مانند مادیگراها و کمونیستها که در اثر خویهای حیوانی، خودشان را با حیوانات یکی دانسته و مرز حیات را مرگ می دانند.
دیگران برای تو و تو برای خدا هستی
انسان مادیگرا صریحا می گوید همانطور که حیوانات آزادند، بشر نیز باید آزاد باشد! چقدر در شناسایی خویش تنزل کرده است! که خود را با حیوان یکی می پندارند در حالی که چهارپایان برای بشر آفریده شده اند.(43) بلکه خداوند آنچه در زمین است، برای بشر آفریده و مسخر او گردانیده است.(44) مرتبه انسان فوق ماده و مادیات و طبیعت است. تمام مواد برای بشر، و بشر هم برای خداست(45) و برای رسیدن به ملکوت علیا و مقامات عالیه ای که برایش تدارک شده است، نعمتهایی که از حقیقتش کسی آگاه نیست.(46)
برای تهذیب نفس، نخست باید به یقین دانست که انسان غیر این بدن است تا وقتی انسان نفهمیده که نفس ناطقه ای دارد و آن نیز از عالم مجردات است؛ چگونه در صدد شناختن عیبها سپس مداوای آنها برمی آید؟! لذا برای تجرد نفس، بیاناتی به زبان ساده عرض می شود.