اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

بشیر و مبشر، همان نکیر و منکرند

شنیده اید شب اول قبر دو ملک برای بازپرسی مرده می آیند، آنان به نام «نکیر و منکر» مشهورند، «منکر» از ماده «نکر» به ضم نون به معنای ناخوشایند و به معنای ضرر زننده و ناراحت کننده است. «نکیر و منکر» برای کیست؟ برای کسی که آدم نشد و مرد. اما برای کسی که آدم شد، دیگر «نکیر و منکر» نیستند بلکه بشیر و مبشرند که مژده می دهند.
در دعای «ماه رجب» است که: «وادرعنی منکرا و نکیرا و ارعینی مبشرا و بشیرا؛ خدایا! شب اول قبر، نکیر و منکر را به من منما بلکه بشیر و مبشر را به من بنما».
پس دو ملک بیشتر نیست، برای شخص مؤمن که اینجا خود را اصلاح کرده «بشیر و مبشرند» و برای غیر آنان «نکیر و منکرند». دست خودت هست، کسی در آنجا سر و سامان آماده ندارد.(42)
در این زمینه اشعار جالبی منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام رسیده است، پس از مرگ، هر کس سر و سامانش همان است که در اینجا ساخته، تا چه خانه ای برای خودش ساخته باشد، دو وجب در دو وجب یا تا چشم کار می کند، اگر سعه وجودی پیدا کرده باشد، هیچگونه ضیق و تنگی برایش نیست، سعه آدمی پس از مرگ، تابع سعه صدرش در این عالم است.

جلسه سوم: موضوع نبوت و شریعت، انسان است

در این هفته، امام خمینی - اطال الله عمره - برای بار چندم تکرار فرمود که دانشگاهیان و جوانان عزیز باید مهذب شوند، طلبه ها نیز باید مهذب شوند که اگر تهذیب نباشد، مضر و مفسدند. برای اجتماع نفعی نخواهند داشت، غیر از دانشگاهی و طلبه، هر کس فاسد شد، فسادش کم است لیکن طبیب و مهندس یا مجتهد اگر مهذب نشده از دانشگاه یا مدرسه، بیرون آمدند علاوه بر اینکه فاسد مفسد هم می باشند همان طوری که هر صدمه ای که ملت ما دیده از دست همین دانشگاه رفته ها یا مدرسه دیده ها به او رسیده است. و اما توده ملت که این مراحل را طی نکرده اند، اگر مهذب نشوند فاسدند، ولی به اندازه دو دسته مفسد نیستند.
اساس و موضوع دین و شریعت همه پیغمبران، «انسان» است، موضوع قرآن، تزکیه و تهذیب انسان است؛ اینکه انسان خودش را بشناسد و آفات نفسش را دریابد و در پی اصلاح آن برآید.

پاکی از خوی حیوانی و خودشناسی

تهذیب به معنای «پاک کردن» است پاک کردن از چه؟ از خویهای حیوانی، از عادات حیوانی که اگر انسان از خویهای حیوانی پاک شد، خودش را می شناسد و می فهمد که حقیقتش روح است و مال عالم دیگری است و به آنجا باید برود. نسبت به خود احساس مسؤولیت می کند، تقوا را رعایت می کند، مقید و مسؤول و متعهد می شود.
تا وقتی خویهای حیوانی باقی است، آدمی خودش را نیز حیوانی می داند، حقیقتا هم حیوان است. حرص و بخل، کینه و نفاق، علو و خشم...اینها همه خویهای حیوانی است. هر بشری که این عادات در او باشد، محال است حقیقت خودش را بشناسد و بفهمد که مال این عالم نیست، بلکه برای عالم دیگری آفریده شده، مانند مادیگراها و کمونیستها که در اثر خویهای حیوانی، خودشان را با حیوانات یکی دانسته و مرز حیات را مرگ می دانند.