جلسه هفتم: خشم رحمانی و شیطانی
بحث ما در موضوع «خشم» بود، ممکن است خشم، انسان را به تباهی بکشد و در نتیجه صورت ملکوتیش، حیوان درنده ای بشود مطابق آنچه رفتار کرده است، قرآن مجید می فرماید: «به درستی که بدترین جنبنده ها نزد خداوند، کران گنگی هستند که بی شعورند».(85)
آدمی از هر درنده ای بدتر می شود، اگر راه خشم حیوانی را طی کند، عاقبتش چنین است. امروز این حقیقت را باید روشن کنیم که چه قسم خشم، راه حیوانی است و چه قسم آن، انسانی است که اگر آدمی راه و روشش را طبق خشم حیوانی قرار داد، آخرش درنده ای در عالم ملکوت می شود و اگر راه و روشش را طبق خشم انسانی قرار داد، انسان کامل، مصدر خیرات و مورد برکات می شود.
خشم حالتی است در انسان که در برخورد با ناملایمات برایش پیش می آید؛ خوی از باطن به ظاهر توجه می کند، تهییج می شود که با آن مانع و ناملایم گلاویز شود و اگر دسترسی نداشت سعی می کند در آینده انتقام بگیرد.
وجود خشم در انسان ضروری است
البته آدمی بدون اینکه خشم داشته باشد نمی تواند زندگی کند ولی به شرطی که آن را در راه صحیح به کار بیندازد. وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانیت آن را به کار ببرد، آدمی بدون شهوت و غضب نمی تواند زندگی کند، باید شهوت در او باشد تا به دنبال خوراک و ازدواج برود. اگر خشم نداشته باشد، با وجود موانع چگونه به حیات خویش ادامه می دهد؟
اما اگر این خشم را در راه حیوانی و هوا و هوس به کار برد آنگاه موجب سقوطش از عالم انسانیت می گردد. حال ببینیم خشم انسانی چیست و حیوانی کدام است؟
خشم حیوانی از لحاظ کم و کیف
خشم حیوانی آنجاست که عقل و شرع آن را مجاز نمی داند، هر جا که به حکم عقل و شرع، خشم در آنجا بی مورد باشد، از لحاظ کیفیت و چگونگی انتقام نیز هر جا بر خلاف میزان عقل و شرع باشد آن نیز خشم حیوانی و ناپسند است، باید خشم را در راه صحیح به کار برد و آن در این است که هر جا مانع پیشرفت و کمال بود، خشم کند و هر کسی که خواست به تو ستم کند، باید خشم کنی یعنی جلو ستم او را بگیری، نه جایی که اصلا خشمش بی مورد باشد. ناچار با ذکر مثال، مطلب را روشن می کنیم.
اگر از طرف شخصی بدون قصد و عمد، صدمه ای به شما رسید و شما به زحمت افتادید، اگر بر او خشم کنید و به او دشنام دهید و گلاویز شوید، بخواهید انتقام بگیرید، این خشم حیوانی و بی مورد است، او که عمدا این کار را نکرده و در این کار قصدی نداشته است، عمد و سهو را حیوان درک نمی کند، همین قدر که بر خلاف میلش واقع گردد در صدد انتقام برمی آید، اما انسان که درک می کند آیا طرف، قصد صدمه زدن به من را داشته یا نه؟