اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

من سزاوار صدمه بیشتر هستم

بزرگی از کوچه ای می گذشت و از پشت بام خانه ای، مقداری خاکروبه بر سرش ریختند، سر بلند کرد و گفت: خداوندا تو را سپاس می گویم که سر پر گناهم، سزاوار سنگ است ولی تو به جایش بر آن خاک نرم ریختی! در حالات پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم همه خوانده یا شنیده اید که مکرر خاکستر بر سرش می ریختند، گاهی استخوان به قلم پایش می زدند که از پایش خون می آمد، شکنبه شتر و محتوای آن را بر سر و روی او می ریختند اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در برابر دعایشان می کرد:
«اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون(83) خدایا! قوم مرا هدایت فرما اینها نمی دانند». عذرشان را نیز از خداوند می خواهد که عذاب بر ایشان نفرستد. اینان نادانند.
روش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم باید مورد اقتدای همه ما قرار بگیرد مخصوصا آقایان اهل علم باید در برابر ناملایماتی که از اجتماع می بینند تحمل داشته باشند و بدانند که این وضع، باقی نمی ماند، مردم روشن می شوند.
عرایضم را به حدیث شریفی که در اصول کافی است به مناسبت خشم و خودداری از آن که مورد بحث بود، ختم می نمایم.

جلوگیری از خونریزی در خودداری از خشم ورزی

یکی از رؤسای قبایل عرب از بادیه نشینان خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید، هنگامی که می خواست خداحافظی کند عرض کرد: یا رسول الله دستور و نصیحتی به من بفرمایید که از آن بهره مند گردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم فرمود: «لا تغضب؛ خشم نکن». عرض کرد: چشم! اطاعت می کنم.
دید هنگام مراجعت نزدیکیهای قبیله اش، وضع غیر عادی است، عده ای منتظر ورودش هستند، نزدیک شد و پرسید چه خبر است؟ گفتند: بین ما و قبیله دیگر خونی ریخته شده منتظر تو هستیم تا با آنان بجنگیم.
ابتدا حمیت قومیت عربی و جاهلیت او را گرفت و مسلح شد و همراه قبیله اش حرکت کرد، وقتی با قبیله دیگر مقابل شدند، فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به یادش آمد که فرموده بود: «خشم نکن» فورا اسلحه را انداخت و با لباس عادی رو به قبیله مخاصم آمد، آنان وقتی دیدند رئیس قبیله بدون اسلحه و متواضع می آید، دست به اسلحه نبردند و منتظر ماندند که چه می گوید و چه می خواهد.
نزدیک شد و نام سرانشان را برد و به نرمی به آنان گفت: این نزاع برای چیست؟ اگر می خواهید به جای کشته شما کسی را بکشید که با کشته شدن دیگری زنده نمی شود، بیایید خونبها بگیرید و به علاوه آن، هر چه بخواهید من می دهم، اگر هم اصرار دارید چون از شما کسی کشته شده، حتما یک نفر از ما را بکشید، من حاضرم خودم را در اختیار شما قرار دهم، مرا به جای مقتول بکشید و دست از فتنه و فسادی که درگیریهای مداوم در پی دارد، بردارید.
قبیله مقابل وقتی از او چنین وضع بی سابقه ای را دیدند، از راه انسانیت درآمدند و گفتند نه، ما هم در می گذریم و اصلا خونبها هم نمی خواهیم و با صلح و صفا، قضیه خاتمه یافت.
آن وقت راز فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هنگام خداحافظیش معلوم شد که فرمود: «غضب نکن، به برکت این کظم غیظ، چه خونها که محفوظ ماند و چه فتنه ها که خوابید».(84)

جلسه هفتم: خشم رحمانی و شیطانی

بحث ما در موضوع «خشم» بود، ممکن است خشم، انسان را به تباهی بکشد و در نتیجه صورت ملکوتیش، حیوان درنده ای بشود مطابق آنچه رفتار کرده است، قرآن مجید می فرماید: «به درستی که بدترین جنبنده ها نزد خداوند، کران گنگی هستند که بی شعورند».(85)
آدمی از هر درنده ای بدتر می شود، اگر راه خشم حیوانی را طی کند، عاقبتش چنین است. امروز این حقیقت را باید روشن کنیم که چه قسم خشم، راه حیوانی است و چه قسم آن، انسانی است که اگر آدمی راه و روشش را طبق خشم حیوانی قرار داد، آخرش درنده ای در عالم ملکوت می شود و اگر راه و روشش را طبق خشم انسانی قرار داد، انسان کامل، مصدر خیرات و مورد برکات می شود.
خشم حالتی است در انسان که در برخورد با ناملایمات برایش پیش می آید؛ خوی از باطن به ظاهر توجه می کند، تهییج می شود که با آن مانع و ناملایم گلاویز شود و اگر دسترسی نداشت سعی می کند در آینده انتقام بگیرد.