اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

امام زمان و گسترش عدالت

پس معنای ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و بسط عدل نه این است که مثلا شب همه جا ظلم است صبح که حضرت ظاهر شد همه جا پر از عدل می شود، بلکه خود مردم به اختیار، عدل را می پذیرند.
بلی قلدرها و طاغوتهایی که ملتها را مستضعف کرده اند و آنان را که چون خار سر راهند از میان برمی دارند. پس تا مردم، آماده پذیرفتن عدل نشده باشند، هنگام ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - نشده است هر چند عادل ترین افراد در رأس حکومت قرار بگیرد، تا خود مردم رشد عقلی پیدا نکنند، نمی شود بسط عدل داد. در معاشرت افراد در خانه، کوچه، بازار و خیابان نسبت به زن و فرزند، شوهر، پدر و مادر، رفیق و بیگانه بالاخره عدل در افراد وقتی قابل پیاده شدن است که هر فردی عادل شود و این معنا جز به رشد عقلی فرد فرد مردم، میسر نخواهد بود.
شکر خدای را که طلیعه رشد عقلی در کشور ما پیدا شده است و زمینه اش هم در کشورهای همجوار مسلمان آماده شده، رشدی که در ملت مسلمان ایران پیدا شده، موجب ترس ابرقدرتها گردیده است، می ترسند به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و دست آنان را از جهانخواری، کوتاه نماید.
در میان خود ملت آمریکا نیز هستند افرادی که زمینه رشد در آنان پیدا شده و فهمیده اند که به راه کج می روند، انحرافات، فسادها، خلاف عدلها را که در دولتها و ملتهاست درک کرده و کمی آماده پذیرفتن عدل شده اند، لذا کم کم زمینه ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در سراسر جهان ان شاء الله پیدا می شود.

جلسه چهارم: کیفیت تکوین و خلقت انسان

(فلینظر الإنسن مم خلق خلق من ماء دافق یخرج من بین الصلب و الترائب).(60)
هفته گذشته عرض شد خدای تعالی امر می فرماید که آدمی در مبدأ تکوین خودش، دقت کند، باید تأمل نماید در این معنا که در قطره آبی که همه از آن متنفرند، این دستگاه عظیم بدن مشتمل است بر کارخانه های متعدد و استخوانهای اصلی و فرعی. د رخود کف دست می گویند 34 استخوان است که اگر آنها نباشند، شخص به زحمت می افتد، هر انگشتی دارای سه بند است، برای مشت پر کردن، چیز برداشتن، باز کردن و بستن.
انسان باید دقت کند و ببیند که این دستگاه عظیم بدنش سرتاسر، حکمت است. یک عضو بدون فایده آفریده نشده است، یک رگ زیادی، یک استخوانی که نفعی نداشته باشد، یافت نمی شود، اگر کسی خیال کند که عضوی بی فایده است، باید در فهم خودش خدشه کند.
تقریبا سی یا چهل سال قبل، اطبا می گفتند در بدن، یک عضو زیادی هست و نامش را «زایده اعور» می گفتند تکه روده ای کوچک به اندازه سه بند انگشت است که اعور می گویند یعنی ماده غذا وقتی وارد آن می شود، راه گذشتن ندارد و باید برگردد و بر اثر اینکه برنمی گردد، آنجا متعفن می گردد و بیماری ایجاد می گردد، لذا مرسوم شده بود، افراد سالم می رفتند و این زایده را جراحی می کردند.
اما با پیشرفت علم طب، متوجه اشتباه سابقین شدند و فهمیدند که این روده زیادی نیست و دارای خاصیت و وظیفه مهمی است. هر گاه روده ها مبتلا به تعفن گردد، این به اصطلاح زایده، شیپور خطر است. احساس درد می کند و شخص مریض خودش را به طبیب می رساند و اگر اعور نبود، روده ها مبتلا می گردید و انسان وقتی خبردار می شد که دیگر فایده ای نداشت.

چرا احساس درد، رحمت است؟

خود این درد برای انسان نعمت است، خدای تعالی آن را در بدن قرار داده که با حس درد در مقام علاج برآید، اگر عضوی فاسد شود و آدمی دردش را احساس نکند، دنبال دوا نیز نمی رود و بدن را به فساد می کشاند.
همین سرطان که می گویند خطرناک است چون ابتدا انسان حس درد نمی کند لذا دنبال دوا نیز نمی رود، وقتی درد را می فهمد که دیگر علاجش دشوار است و بدن را از بین می برد.
غرضم از این بیان این است که آدمی در آفرینش خودش باید دقت کند به قول «شیخ الرئیس»: «هر کس علم هیئت و تشریح را نداند در خداشناسی مردانه نیست».
و بعضی این جمله را به حضرت رضا علیه السلام نسبت داده اند: «من لم یعرف الهیئة و التشریح فهو عنین فی معرفة الله» که در خداشناسی ضعیف و ناقص است، هر چه انسان در علم تشریح و شناسایی حکمتهای اعضای بدن خود، اندیشه کند، به علم و قدرت بی نهایت آفریدگارش، بیشتر پی می برد، یک چنین ساختمانی آیا می شود سازنده اش علم تشریح نداند، تصادف شده باشد و یا به قول مادیها انتخاب طبیعت باشد؟