اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

حاسدین زیر بار ولایت فقیه نمی روند

تا اینجا صحبت این شد که حسد مرضی است که از سرطان ضررش در روان و نفس آدمی بیشتر است و در بدن هم مؤثر است و موجب بیماری بدن می شود. الان این خطر در مسلمین هست. بعضی هستند درس خوانده اند، استاد شده اند لیکن حسد آنان را وامی دارد تا در گفته ها و نوشته هایشان به رقیبشان اهانت کنند، تهمت بزنند، حتی با حکومت اسلامی طرف شوند. آخر شما که این حکومت اسلامی را تضعیف می کنید پس چه حکومتی را می پسندید، حکومت بختیار و ازهاری را؟
ولایت فقیه را نمی پذیرید، ولایت چه کسانی را می پسندید؟ چه کسی باید سرپرست مسلمین باشد، آمریکا و محمد رضا را می خواهید؟ ولی امر یعنی زمامدار مسلمین را چه کسی می پسندید؟ شرقی باشد یا غربی؟
حقیقت مطلب این است که حسد آنان را وادار می کند به مخالفت با جمهوری اسلامی برخیزند هر حقی را پایمال می کنند و نادیده می گیرند. الان این حکومت از اول انقلاب تا کنون این همه خدمت و سعی در عمران و آبادی کرده است.
اخیرا جزوه ای را سپاه منتشر کرده که قریب هفتاد مورد از خدمات دولت اسلامی را که از اول پیروزی انقلاب تا کنون انجام داده برشمرده است، هزاران مدرسه و هزاران کیلومتر راه و چقدر بیمارستان و...حدود سی هزار دانشجو در جهاد سازندگی، صمیمانه خدمت می کنند.
آن وقت می بینید همین حسد آنان را وا می دارد تا همه این خدمات را نادیده بگیرند و اطمینان داشته باشید به جایی هم نمی رسند. «الحسود لا یسود» منسوب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که حسود سیادت پیدا نمی کند، به آقایی نمی رسد، هر کس در هر حدی هست حسدش برایش مانعی بزرگ است. حتی در بعضی روایات رسیده «بوی بهشت را هم استشمام نمی کند». بهشت با آدم حسود نمی سازد؛ کسی که دلش پر از حسد است، چطور در بهشت به او خوش می گذرد، وقتی می بینید رقیبش دارای مقام است، بهشت برایش زندان می شود، دلش خوش نمی شود.
هم اکنون حاسدین این حکومت، شب و روز منتظر سقوط حکومتند. وقتی می بینند روز به روز اساس این جمهوری اسلامی جوان، محکم تر می شود، رزمندگان عزیز در جبهه جنگ چگونه جان فشانی می کنند، نصرتهایی که خدا می فرماید، آتش حسدشان بیشتر می شود، لذا می بینید تا فتح تازه ای می شود فوری آنان در داخل آشوب می کنند.

روز نماز جمعه، روز عزای دشمن

در ایام هفته چقدر تبلیغات مسموم بر علیه روحانیت می کنند و خیال می کنند دیگر مردم از آنان زده شده اند، ناگاه روز جمعه صفهای فشرده و جمعیتهای میلیونی نمازگزاران تشکیل می شود و راستی این نماز جمعه ها تیری است به چشم این حسودان بدبخت که نتیجه فعالیتشان را برعکس مشاهده می کنند.
روز کارگر یازدهم اردیبهشت به راستی که چشم دشمن را کور کرد، این همه تبلیغات پوچ و توخالی به نفع کارگران عزیز و مسلمان کردند، سنگ طرفداری از زحمتکشان به سینه زدند بلکه آنان را از حکومت اسلامی دلسرد کنند؛ اما در روز کارگر دیدیم که چگونه این قشر زحمتکش، فریب شعارهای توخالی آنان را نخوردند و با راهپیمایی سراسری به اتفاق اقشار دیگر مردم، حمایت خودشان را از جمهوری اسلامی و حکومت عدل الهی اعلام کردند.
هر چه بخواهند نقشه بکشند، کار دست خداست، تقدیرات را او معین می فرماید. هر چه می خواهید زمینه فساد بچینید، مردم روشنتر می شوند؛ هر چقدر آتش فتنه برمی افروزند، خدا آن را خاموش می گرداند(139) خودشان رسواتر می شوند. هم اکنون خیلی از گروه منافقین، روشن شده و استعفای رسمیشان را در مطبوعات منتشر می کنند.

جلسه دوازدهم: علم مانند مال و مقام، کبرآور است

تذکر مهمی که لازم است شما جوانان عزیز از طلاب و دانشجویان در هر رشته که هستید متوجه باشید، خطر مهمی که اگر آن را درنیابید زحمتهایتان هدر می رود و آن خطر «کبر» است. این خطر در همه طبقات است ولی بخصوص در اهل علم. هر علمی، همین معلومات ممکن است سبب کبر بشود که هلاک کننده است. همانطور که ابلیس هلاک شد. و در روایت رسیده که نخستین معصیتی که در زمین شد، کبر بود، آن هم توسط ابلیس. و در اثر همین کبر ساقط شد به قسمی که رجیم و ملعون گردید.
اینک معنای کبر و بعد خطرش و سپس چرا بخصوص اهل علم مبتلا هستند، توضیح داده می شود.
«کبر» آن است که آدمی برای خودش شأن و خصوصیتی خیال کند و استغنا و بی نیازی ببیند. در اثر اینکه چند اصطلاح یا تشریح یاد گرفته، یک نوع بزرگی در خودش ببیند یا مثلا مال فراوانی نصیبش شده، خودش را بی نیاز بپندارد. جاه و مقام پس از علم، بیشتر مورد ابتلای به کبر است، وقتی ریاستی پیدا کرد، یک نوع بزرگی در خودش می بیند.