خودسازی همراه با تعلیم
همراه درس خواندن باید تهذیب نفس و آدم شدن هم باشد. در قرآن مجید نیز برنامه پیغمبران علیهم السلام را تزکیه و تعلیم دانسته است(15) وگرنه انسان مانند الاغ است که کتابها بار آن کنند.(16) گاه می شود که انسان مانند «بلعم باعور» چون آدم نشده بود با آن همه علم به جنگ لشکریان موسی نیز می آید و ادعا می کند که من بالاترم و قرآن مجید او را به سگ مثل می زند.(17)
خلاصه به خودسازی باید بیشتر از تحصیل علم اهمیت داد و راه تهذیب بدون ریاضت نمی شود، زحمت کشیدن لازم دارد. در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «وإنما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی امنة یوم الخوف الأکبر».(18)
«من خود را ریاضت می دهم به تقوا، برای اینکه فردای قیامت، در عالم دیگر با کمال امن و اطمینان وارد گردم».
گام نخست در تهذیب، تفکر است
بدون زحمت نمی شود، نفس را باید مهار کرد و لجام زد، عمده راه تهذیب، طریق تفکر و عمل است که به نحو اختصار عرض می کنم: راه عمده ای که از قرآن مجید استفاده می گردد «اندیشه» است، برای «ریاضت فکری»، راه را که به ما نشان داده است. چندین جای قرآن دستور اندیشه و نظر و تأمل داده است. انسان باید برگردد اول خودش را ببیند و فکر کند تا آخر خودش را نیز دریابد، فکر کند که چه بودم و حالا چیستم و بعد چه می شوم، از کجا آمده ام و به کجا می روم و برای چه آمده ام.
اندیشه در مبدأ تکوین (نطفه)
اول همه ما قطره آبی بودیم، خداوند دستور می فرماید: «باید انسان بنگرد از چه آفریده شده است، از قطره آب جهنده آفریده شده است، آبی که از میان پشت و سینه ها خارج می شود».(19) اگر زیاد در این اندیشه فرو رود، بهره های گوناگونی نصیبش می شود، فکر در ساختمان عظیم بدن، صورت بندی عجیبی که خداوند در این بدن فرموده است، از این یک قطره، بدنی ساخته که کارخانه های مختلفی را در بر دارد از چشم، گوش و کبد و غیره، دستگاه قلب با تصفیه خانه عجیبش، چندین کار می کند، خون دائما در این رگها جریان دارد.
به قول یکی از بزرگان: شرط نقاشی این است که در محل ثابت و در سطح و جای روشنی باشد، در حالی که در ظلمات ثلاث: تاریکی شکم، مشیمه و رحم همچنین در جوب آب که محل غیر ثابت است، نقاشی فرموده است آن هم چه نقاشی؟ چشم بادامی و ابرویی که حکم ناودان دارد، یا نقاشی داخلی، قلب به شکل صنوبری که هر کدام اگر غیر از این شکل باشد، نتیجه مطلوب را نمی دهد. این یک رشته فکر برای شناسایی خدا و شناسایی بنده بودن خود، قدرت لایزالی خدا، نامحدود و غیر متناهی است، بر هر چیزی تواناست، از این فکر هم اصول عقاید و معارفش تأمین می شود و هم تهذیب نفس، آنچه عرض کردم، درباره «معرفت» بود که انسان در پرتو آن به علم و قدرت بی پایان خداوند پی می برد.