اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

تا کدام جنبه را تقویت کند

اگر انسان در زندگی، همتش شکم بود، گوسفند کامل می شود و از اینجا می رود: نه معرفتی دارد و نه کمالی، باطنش بهیمه و انعام است همانطوری که می تواند خشم و سبعیت و درندگی را تکمیل نماید یا در شهوترانی از خوک نیز بگذرد و یا اگر ریاست طلبی و علو بخواهد، پلنگی می شود که در تکبر نمونه است. می گویند اگر پلنگ در کوه یا دامنه آن باشد و انسانی یا حیوانی بالای سرش حرکت کند، حمله می کند و او را می درد چون حاضر نیست. بالای سرش دیگری را ببیند. اما اگر پایین پایش باشد، و گرسنه نباشد، خطرناک نیست. آدمی در ریاست طلبی و علو، کارش به جایی می رسد که برای جلوگیری از پیشرفت رقیبش، حاضر است به طرف مقابل، هر گونه صدمه آبرویی یا بدنی بزند تا او عقب مانده و خودش پیش برود. حتی مدرس هم اگر علو بخواهد و بر شاگردانش برتری جویی داشته باشد، او نیز همین طور است.
خلاصه از هر موجودی نمونه ای در بشر قرار داده شده، اگر انسان توانست خودش را کنترل کند و نخواست خود را جلو بیندازد و طالب شهرت نبود، امید رستگاری برایش هست. به قدری نفس آدمی پست است که گاهی برای یک آفرین و بارک الله، خودش را در چه مهلکه هایی می اندازد برای اینکه بگوید او این کار را کرده است.

حرص، انسان را به هر جنایتی وا می دارد

گاهی انسان حریص می گردد، اندوخته کردن در بعضی از حیوانات آشکار است، خصوصا «مورچه» در تأمین آتیه، نمونه است. اگر بشر هم حریص شد از موش و مورچه هم می گذرد محمدرضا پهلوی، میلیونها پول را به خارج می فرستد، وقتی او را بیرون کردند به دردش بخورد، این صفت پستی است که موجب خیانت ورزی، چپاولگری، بی انصافی، گرانفروشی، غش و...می شود «انسان خیال می کند مالش او را نگه می دارد».(39)
کسی هم پیدا می شود که راه ملائکه را پیش می گیرد و انسان می شود. و راستی مشکل است، «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» انسان باید سعی کند خدمت کند، علو نخواهد، خدمت خلق را بخواهد، اول و آخر خود را فراموش نکند که اولش نطفه و آخرش لاشه مردار است.
شنیده اید که علی علیه السلام به اتفاق «قنبر» به بازار رفت و دو پیراهن خرید، آنکه بهتر بود به غلامش قنبر داد. قنبر عرض کرد: «شما مولای من و خلیفه مسلمانان هستی»، حضرت فرمود: «من از خدا شرم می کنم که خودم را بر تو ترجیح دهم و مقدم بدارم»، هم علی علیه السلام مخلوق است و هم قنبر. اگر علی علیه السلام مقامی داشته باشد، خدا به او داده است. از جهت آفرینش، هر دو مثل هم هستند، اینها نمونه هایی است که شیعیان علی علیه السلام باید سرمشق خود قرار دهند بر دیگران برتری نجویند، باید هر فردی نسبت به فرد دیگر، حالش چنین باشد.
علو و برتری بر دیگران را نخواهد، راحتی خود و زحمت دیگری را طلب نکند، جورکش و زحمتکش و خدمتگزار دیگران باشد. راحت دیگران را بخواهد، هر چند خودش در زحمت باشد نه بر عکس که راحت خود و زحمت دیگران را بخواهد.

پاداش گرامی داشتن زایر حسین(ع)

در نجف اشرف، بعضی موثقین از یکی از شاگردان مرحوم آخوند ملا حسینقلی که از مجتهدین نجف بود، نقل می کرد ایشان وقتی بر استاد خود مرحوم آخوند وارد می شود، استاد می فرماید: دیشب چه عملی از شما سر زده؟ عرض می کند هیچ چیز، می فرماید: نصف شب چکار کردی؟ عرض می کند کاری نکردم، خواب بودم. آخوند می فرماید: نمی شود، حالات دیشب خودت را برای من بگو.
می گوید: دیشب چند نفر میهمان داشتیم که از کربلا برای زیارت غدیریه امیرالؤمنین علیه السلام آمده بودند. اطاق هم کوچک بود، پس از شام همه در یک اطاق خوابیده بودیم، نزدیک نصف شب، بر سینه ام احساس سنگینی کردم، نفسم تنگ شده بود، از ناراحتی بیدار شدم، دیدم یکی از میهمانها در خواب غلتیده و پاهایش را روی سینه من انداخته است.
خواستم پاهایش را عقب بزنم فکر کردم او میهمان و زایر حسین و اهل علم می باشد و پیغمبرمان فرموده: «اکرموا الضیف(40)؛ میهمان را گرامی بدارید»، من تحمل زحمت کردم تا خودش به طبع خود، پاهایش را بردارد.
مرحوم آخوند فرموده بود به خاطر همین است که من در تو از عمل دیشب نوری ملاحظه می کنم که سابقه نداشته است، خیال کردی کار کمی انجام داده ای؟