اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

جلسه سیزدهم: توجه به سخنان علی(ع) چاره کبر

«کبر»، نخست باید معنای آن کبر و بعد سبب پیدایش آن و آنگاه بزرگی گناه کبر را دانست.
حقیقت کبر حالتی است که در نفس پیدا می شود و اثر آن این است که آدم خودش را بزرگ می بیند و برای خودش شأنی قایل می شود، واقع پوش می شود، واقعیت از ادراکش محو شده و به موهوم می پردازد. هر فردی به حسب واقعیت نیستی و عجز است، بدنهای همه از این خاک است و بعد هم خاک می شود و این نفسی هم که دارد در کمال عجز و نیاز است بزرگی برای مخلوقات (بالذات) نیست. ادامه حیات انسان، بیماری و سلامتیش، ثروت و تهیدستیش به دست خودش نیست.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه نهج البلاغه می فرماید: «شما آفریده شدگانید که خداوند شما را با توانایی آفریده است و بدون اراده و خواستتان، شما را تربیت می کند، مدت عمر هر چه باشد، دست تربیت خداوند با تو است و شما را در حال سکرات مرگ از این عالم برده و به عالم دیگر وارد می کنند».(142)
غرض عجز و نیستی و حقارت، ذات آدمی و واقعیت اوست، لذا در جمله دیگری حضرت می فرماید (نقل به مضمون): «در شگفتم از کسی که کبر می ورزد در حالی که اولش نطفه ناپاک و آخرش لاشه مردار و در این میان حامل قاذورات است».(143)
زیر پوست بدن ما هم اکنون خون کثیف است و در روده ها و معده هم معلوم است که چیست.

با پرورش کبر، خود میزان حق می شود

بسیاری از گناهانی که از بشر سر می زند، به واسطه «کبر» است که اگر اصلاح نشد، سبب می شود که تسلیم هیچ حقی نشود، رو به روی حق می ایستد، بلکه خودش را میزان حق می داند «من»، میزان حق می شود. هر چه مطابق رأی و راه و روش خود باشد حق می داند دیگر تعبد ندارد، مطیع اولیای خدا نمی شود، زیر بار اولی الامر نمی رود مثل کسانی که در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام کبر می ورزیدند و بیعت نکرده یا پس از بیعت نافرمانی می کردند.
اینک ببینیم کبر به چه چیز تغذیه می شود، ظهور پیدا می کند و زیاد می شود.

کبر به مال در نتیجه جهل به واقعیات

عامل نخست «کبر» مال است، اثر طبیعی زیاد شدن ثروت، کبر جاهلانه است. گفتیم که اصل «کبر» از جهل است وگرنه کسی که عاقل باشد و ادراک صحیح داشته باشد، می فهمد که مال، چیزی در ذات آدمی نمی افزاید، اگر میلیاردها دلار داشته باشد با کسی که هیچ ندارد فرقی ندارد. ولی وقت مال زیاد شد، نسبت به فقیر، خودش را صاحب زیادتی می بیند.
روایتی که عرض کرده ام شنیده اید: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یکی از ثروتمندان نشسته بود، در این هنگام فقیری از مسلمین وارد شد و به عادت اسلامی نزدیک برادر ثروتمندش نشست ناگاه شخص ثروتمند گوشه لباسش را جمع کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او اعتراض کرد که چرا چنین کردی؟
شخص ثروتمند شرمنده شد و عرض کرد با من چیزی است که مرا به کارهای ناروا وامی دارد (نفسم مرا به کبر وامی دارد) من از این خطایم پشیمانم و برای جبرانش نصف تمام داراییم را به این برادر فقیرم می دهم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به فقیر فرمود: آیا می پذیری؟ عرض کرد نه؛ زیرا می ترسم بپذیرم و من هم مثل او به انسان فقیری، کبر بورزم.
گاهی به واسطه زیاد شدن مال، جهل هم زیاد می شود خیال می کند چیزی بر ذاتش افزوده شده و نسبت به دیگران به دیده کبر می نگرد.