اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

خطر کبر برای عالم

بدتر از مال، «دانش» است. کسی که معلوماتی اندوخت مثلا از دانشگاه یا مدرسه بیرون آمد به خیال خودش این اصطلاحات را که یاد گرفته یک نوع بزرگی در او پیدا شده که به دیگران به نظر حقارت می نگرد، اگر نسبت به دانش دینی (فقه و اصول مثلا) چنین باشد که وضعش به مراتب بدتر است به خیال خودش «دانایان» وارثین پیغمبرانند(144) راجع به اوست، دیگران باید از او اطاعت کنند. خطر کبر در دانشجویان علوم دینی از دیگران بدتر است؛ چون کبر در دیگران در نتیجه های مادی اثرش آشکار می شود، ولی در رشته دینی، مربوط به جاه و مقام است، تسلط بر مقام است، تسلط بر قلوب است، نفسش می خواهد خودش را جلوه دهد. من از فلانی داناترم به خیالش چند کلمه بیشتر خوانده با آنکه کمتر خوانده فرقی کرده است. اگر نور ایمانی در او به واسطه زیادتی دانش زیاد نشده باشد، با دیگری فرقی نکرده است بلکه آن عوام بی سوادی که به واسطه توجه به بی سوادی خودش عجز و انکساری دارد از آن دانایی که به واسطه دانشش و درس خواندنش مبتلا به کبر و غرور شده به مراتب برتر است مقام مربوط به ایمان و عمل است، علم هم که این قدر اهمیت دارد، علم بالله و الیوم الاخر است، نور قلب است که خشوع می آورد.

من از هر کوچکی کوچکترم

هر کس را بنگرید که در علم پیشرفت کرده باشد در برابر امام علیه السلام همانند قطره است و دریا و اگر خودش هم آدم فهمیده ای باشد حتما اعتراف خواهد داشت. ببینید امام علیه السلام که معدن علم است تمام علوم نزد او است خودش را چه می بیند.
حضرت زین العابدین علیه السلام در دعای عرفه صحیفه سجادیه عرض می کند: و من کمترین و کوچکترین کمها و کوچکها هستم بلکه از ذره هم کمترم(145) امام معصوم علیه السلام می فرماید من از هر کوچکی در درگاه الهی کوچکترم عاجز و ذلیلم. آن وقت کسی که خود را عالم می داند کبر کند من از فلانی بالاترم داناترم. میزان پیش خدا با تقواتر بودن است، کسی که دانشجوی دینی می شود باید از همان اول حد مخلوق، عجز و نیازش را فراموش نکند خودش را برتر از دیگران نداند، نگوید او از عوام است و من از خواص، عام و خاص یعنی چه؟ گروهی از لحاظ عدد بسیار و گروهی اندک، پس آن گروه بسیار بر اندک کبر ورزند؟ آن هم به واسطه اینکه از حیث اصطلاح بر آنها زیادتی دارند؟

من در برابر شما احساس حقارت می کنم

بله، انسان اگر عالم واقعی شد می فهمد که میزان چیز دیگر است، لذا می گوید شاید همین مقلد من، همین مرید من فردا به بهشت برود و من بدبخت به جهنم لذا تواضعش بیشتر می شود و خودش را از همه روسیاه تر می بیند.
در سخنرانی امام خمینی چندی قبل در برابر جوانانی که به جبهه اعزام می شدند فرمود:
«من در برابر شما احساس حقارت می کنم».
این جمله کشف از بیداری دل این مرد بزرگ می کند، شما را که با این ایمان، اخلاص و این گذشت می بینم من حقیرم در برابر این جانفشانی در راه خدا.
اگر این دانشها با تواضع همراه باشد خوب است وگرنه شیطان هم خیلی چیزها بلد بود ولی کبر او را بدبخت کرد. «بلعم باعور» هم دانشمند بود، ولی در برابر موسی، پیغمبر خدا ایستاد. به او گفتند موسی برای بنی اسرائیل، تو هم برای عمالقه و کبرش او را مغرور کرد و بدبخت شد. وای بر شخص روحانی که با کبر باشد، دانشجویان دانشگاه هم همین اند.