پدیده بدون پدید آورنده محال است
نخستین تفکر: آیا می شود چیزی خود به خود پیدا شود؟ قطعا هر آفریده شده ای، آفریننده ای دارد.
مرحوم سید بن طاووس در کتاب «کشف المحجه» می فرماید: این معنا، یعنی هر پدیده ای پدید آورنده می خواهد، فطری بشر است. انسان از همان ایامی که به حد تمیز و شعور می رسد، می فهمد هر اثری که فعلیت پیدا کرد و تحقق خارجی یافت، یعنی پیدا شد، حتما پیدا کننده ای دارد.
مثال می زنند که اگر بچه دو - سه ساله، نشسته است و از پشت سرش به طوری که متوجه شما نشود، چیزی جلویش بگذارند، پیش از آنکه بچه به سوی آن شی ء دست دراز کند، به آورنده آن نگاه می کند و به دنبال شخص آورنده می گردد چون می فهمد این چیزی که اینجا نبود و پیدا شد، حتما پدید آورنده ای می خواهد.
این که هر پدیده ای قطعا پدید آورنده ای دارد، فطری و از بدیهیات اولیه است و خصوصیات پدید آورنده از خود پدیده معلوم می شود، اگر پدیده پر از اعمال علم و حکمت باشد، معلوم می شود پدید آورنده اش بسیار دانا، حکیم مطلق و توانای محض است.
اگر کسی بگوید «ساعت» خودش درست شده یا حیوانی آن را درست کرده است، آیا کسی از او می پذیرد؟ بدیهی است ساعتی که این طور منظم کار می کند، چرخهای کوچک و بزرگ به هم متصل و هر کدام کاری را انجام می دهد، حتما دارای سازنده ای است که از علم و قدرت برخوردار می باشد، البته در حد خودش.
دانش و توانایی پدید آورنده از خود پدیده معلوم است اگر انسان در بدن خود دقت کند می بیند از مغز سر تا پنجه پایش یک رگ یا عصب بدون حکمت و فایده وجود ندارد بلکه همه آنها دارای حکمت و مصلحت هستند.
ناخن، برای دفع فضولات و تکیه انگشت
برای نمونه به یکی از دو مورد از اعضا که کمتر به آن توجه داریم، اشاره می نمایم: از جمله اجزای بدن، «ناخن» است که فضولات و زیادتهای غذایی است که مصرف می شود چیزهایی که به درد کار بدن نمی خورد و جزء بدن نمی شود، به صورت مدفوع و موهای بدن و بخش دیگر به صورت ناخن، دفع می گردد. حکمتش چیست؟ این صورت ناخن و این استحکامش برای چیست؟ چندین حکمت برایش ذکر شده، این ناخن با این استحکامش تکیه ای است برای سر انگشت.
همانطور که می دانید، انسان توسط انگشتان دستش خیلی از کارها را انجام می دهد، چیزهایی را که برمی دارد و می گذارد و کم و بیش سنگین است، نیاز به تکیه دارد، فشار به انگشتها می آید، اگر ناخن نباشد و تکیه نداشته باشد، انسان نمی تواند چیز سنگین را بردارد لذا وقتی ناخن خودتان را از بیخ می گیرید، در برداشتن چیزهای سنگین احساس ناراحتی می کنید، حالا ملاحظه کنید این ناخن که یک عضو پیش پا افتاده ای است و مرتبا آن را دور می اندازیم، چقدر خاصیت در آن نهفته است؟!
گودی وسط پا برای راحتی کارهای پا
حدیثی در جلد چهاردهم بحارالانوار است که یک نفر حکیم هندی که موحد و مسلمان نبود به مدینه آمد و خدمت حضرت امام صادق علیه السلام رسید. در اثنای صحبت، حضرت عنوان فرمود که چرا وسط پاها فرو رفتگی دارد؟ قبلا حکیم مدعی بود همه چیز را می داند اما از این سؤال حضرت، فرو ماند و عرض کرد نمی دانم خودتان بفرمایید.
خلاصه فرمایش امام آن است که فرمود: اگر همه سطح پا یکسان بود، راه رفتن مشکل می نمود ولی چون وسط آن مقداری گود است لذا راه رفتن آسان است. مثالی هم می زند و می فرماید: سنگی که روی زمین افتاده است اگر بخواهند آن را بلند کنند زحمت دارد ولی اگر گوشه ای از این سنگ برآمدگی داشته باشد، بلند کردن آن با اهرم آسان است به قسمی که از عهده یک نفر هم برمی آید. خداوند کف پا را برآمده قرار داد تا مردم به سهولت بتوانند راه بروند و حرکت کنند.