اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

جلسه چهارم: کیفیت تکوین و خلقت انسان

(فلینظر الإنسن مم خلق خلق من ماء دافق یخرج من بین الصلب و الترائب).(60)
هفته گذشته عرض شد خدای تعالی امر می فرماید که آدمی در مبدأ تکوین خودش، دقت کند، باید تأمل نماید در این معنا که در قطره آبی که همه از آن متنفرند، این دستگاه عظیم بدن مشتمل است بر کارخانه های متعدد و استخوانهای اصلی و فرعی. د رخود کف دست می گویند 34 استخوان است که اگر آنها نباشند، شخص به زحمت می افتد، هر انگشتی دارای سه بند است، برای مشت پر کردن، چیز برداشتن، باز کردن و بستن.
انسان باید دقت کند و ببیند که این دستگاه عظیم بدنش سرتاسر، حکمت است. یک عضو بدون فایده آفریده نشده است، یک رگ زیادی، یک استخوانی که نفعی نداشته باشد، یافت نمی شود، اگر کسی خیال کند که عضوی بی فایده است، باید در فهم خودش خدشه کند.
تقریبا سی یا چهل سال قبل، اطبا می گفتند در بدن، یک عضو زیادی هست و نامش را «زایده اعور» می گفتند تکه روده ای کوچک به اندازه سه بند انگشت است که اعور می گویند یعنی ماده غذا وقتی وارد آن می شود، راه گذشتن ندارد و باید برگردد و بر اثر اینکه برنمی گردد، آنجا متعفن می گردد و بیماری ایجاد می گردد، لذا مرسوم شده بود، افراد سالم می رفتند و این زایده را جراحی می کردند.
اما با پیشرفت علم طب، متوجه اشتباه سابقین شدند و فهمیدند که این روده زیادی نیست و دارای خاصیت و وظیفه مهمی است. هر گاه روده ها مبتلا به تعفن گردد، این به اصطلاح زایده، شیپور خطر است. احساس درد می کند و شخص مریض خودش را به طبیب می رساند و اگر اعور نبود، روده ها مبتلا می گردید و انسان وقتی خبردار می شد که دیگر فایده ای نداشت.

چرا احساس درد، رحمت است؟

خود این درد برای انسان نعمت است، خدای تعالی آن را در بدن قرار داده که با حس درد در مقام علاج برآید، اگر عضوی فاسد شود و آدمی دردش را احساس نکند، دنبال دوا نیز نمی رود و بدن را به فساد می کشاند.
همین سرطان که می گویند خطرناک است چون ابتدا انسان حس درد نمی کند لذا دنبال دوا نیز نمی رود، وقتی درد را می فهمد که دیگر علاجش دشوار است و بدن را از بین می برد.
غرضم از این بیان این است که آدمی در آفرینش خودش باید دقت کند به قول «شیخ الرئیس»: «هر کس علم هیئت و تشریح را نداند در خداشناسی مردانه نیست».
و بعضی این جمله را به حضرت رضا علیه السلام نسبت داده اند: «من لم یعرف الهیئة و التشریح فهو عنین فی معرفة الله» که در خداشناسی ضعیف و ناقص است، هر چه انسان در علم تشریح و شناسایی حکمتهای اعضای بدن خود، اندیشه کند، به علم و قدرت بی نهایت آفریدگارش، بیشتر پی می برد، یک چنین ساختمانی آیا می شود سازنده اش علم تشریح نداند، تصادف شده باشد و یا به قول مادیها انتخاب طبیعت باشد؟

انتخاب طبیعت تناقضی آشکار

«انتخاب» یعنی چه؟ یعنی کسی که صاحب فهم و شعور است. بهترینش را برمی گزیند، انتخاب کننده باید شعور، علم و ادراک داشته باشد تا آنچه بهتر است، برگزیند. اگر طبیعت شعور ندارد پس انتخاب یعنی چه؟ آیا در نطفه شعور هست تا صورت بدن و تشکیلات آن را مرتب کند و هر چیزی را به جای خودش قرار دهد.
این مژگان چشمانتان را دقت کنید و این موهای ریز که اطراف پلک چشم را گرفته است، ببینید مژگانهای فوق، مقداری رو به بالا برآمدگی دارد. و مژگانهای زیر متمایل به پایین هستند، آن وقت در جفت شدنش بالا و پایین کنار هم جفت می گردند.
اگر این تمایل و انحنا را نداشتند و طرز قرار گرفتنشان کاملا محاذی هم بود کنار هم جفت نمی شدند بلکه مژه ها روی هم قرار می گرفتند و لابلای آنها منافذی پیدا می شد و از گرد و غبار و چیزهایی که نباید به چشم برسد، مصون نبود. می بینید که خداوند از یک مژه و طرز قرار گرفتن آن، غفلت نکرده است، مراعات آسایش بشر و حفظ چشم و این عضو مهم و فعال را فرموده است.