اخلاق اسلامی
نویسنده : آیت الله دستغیب
خشم در برابر ستمگر و گناه آشکار
در برابر ستمگر، باید خشم کرد؛ مثلا همین صدام ملعون که به حریم مسلمین تجاوز کرده است، اگر جنایتی جز قتل مرحوم آیت الله صدر و خواهرش نداشت، کافی بود که همه مسلمین بر او خشمناک باشند تا چه رسد به اینکه دستش به خون هزاران مسلمان ایرانی و عراقی آلوده است.
همچنین متجاهرین به فسق، کسانی که آشکارا گناه می کنند؛ مخالفت امر خدا می نمایند.
خشم در برابر ظلم و گناه باید مقدارش نیز مناسب آن ظلم و گناه باشد. بعضی از گناهان از برخی دیگر شدیدتر و خشم در برابر آن نیز باید بیشتر باشد و انتقام از آن نیز به همین نسبت متفاوت است؛ مثلا پیدا بودن موی زن و کسی که جام شراب را آشکارا سر می کشد، با کسی که مظلومی را می کشد، یکنواخت نیست و به ترتیب، یکی از دیگری شدیدتر است.
در مقام انتقام هم مثلا کسی به شما سیلی زد، نمی توانی بیش از آن حد به او بزنی. یا مثلا یک فحش شنیدی، دو تا فحش هم به او بدهی. اگر او قذف کرد، نسبت ناشایست ناموسی به شما داد، شما حق ندارید برگردید او یا بستگانش را قذف کنید.(89)
البته در هر حال بهتر است و «در عفو لذتی است که در انتقام نیست».
تلافی اگر بیشتر شد تلافی دارد
اگر آدم در مقام تلافی و انتقام از حد تجاور کرد، مسؤولیت شرعی دارد. در قذف باید حد بخورد و در صدمه بدنی باید دیه بپردازد. اگر طرف سیلی زد به قسمی که جایش سرخ شده، شما در مقام انتقام طوری زدی که جایش سیاه شد؛ باید طبق وظیفه ای که در کتاب دیات فقه ذکر شده، طلا به طرف بپردازید.
حیوان است که در کارهایش نظم و التزام نیست. خشم حیوانی است که تا از طرف ناملایمی دید، هر گونه انتقامی که از او برخواسته است دریغ نمی دارد، چه بسا مانند گرگ درنده ای حتی طرف را نیز بکشد.
پس اصل خشم خوب است لیکن باید در محل خودش و به مقدار لازم به کار رود. در برابر گناه و ستم باشد و انتقام هم به مقدار خودش. در قرآن مجید در این زمینه می فرماید: «هر کس به شما تجاوز کرد؛ به همان اندازه می توانید به او تجاوز نمایید و نه بیشتر»(90) پس اول باید مورد اعتدا (ظلم و تجاوز) معلوم باشد و سپس «مثل» را رعایت کرد لذا در صفات مؤمنین در قرآن مجید می فرماید: (والکاظمین الغیظ)؛ «کسانی که خشم خود را فرو می برند» که متأسفانه برخی از مردم این آیه را اصلا به کار نمی برند.
آخرت برای کسانی است که برتری نخواهند
«ابن فهد حلی» لطیفه ای فرموده: دو نفری که در حال خشم هستند اگر می خواهی بدانی مؤمن به خدا هستند یا نه، به یکی از آنان بگو بیا برای خدا درگذر، اعتنائی نمی کند اما سکه یا اسکناسی در کنار دستش بگذار و بگو این را بگیر و آرام باش، می بینی آرام می گیرد
آری، اکثر مردم مصداق آیه شریفه اند که: (اخلد الی الأرض)؛ «به زمین و زندگی مادی چسبیده اند و به آخرت مایل نیستند».
به فرموده شیخ بهائی: اهل علم باید این آیه را از یاد نبرند: «این سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که برتری را در زمین نخواهند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است».(91)
دنیا نزد او مهم نباشد، کسی که ریاست دنیا نزد او مهم است، کجا به این مقامات می رسد، بلکه نکته مهم در آیه شریفه، جمله «لا یریدون» می باشد، نفرموده «لا یعلون» کسانی که در زمین برتری نجویند؛ بلکه فعل قلبی اراده را به کار برده و فرموده است: «لا یریدون؛ اصلا برتری را نخواهند».
در سرش علو در زمین را نخواهد، برتری و شهرت را نخواهد؛ زیرا کسی که برتری و مقام را خواستار شد، معلوم می شود جاهل است و هنوز حقیقت دنیا را درنیافته و به حقانیت و پایداری آخرت پی نبرده، بدیهی است کسی که جاهل باشد، از مقامات اخروی نیز بی بهره است؛ زیرا: «آیا یکسانند کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند»(92) آری اهل علم «اولواالالباب» هستند، صاحبان خرد می باشند، آنانند که در هر حال به یاد خدایند(93) تا کسی اهل خرد نشود، دنیا نزد او از آخرت مهمتر نباشد چه انتظاری از او دارید؟! هر کس هستی او به اندازه ادراکش می باشد؛ حد وجودی هر شخصی دانش اوست، کسی که از حد حیوانیت تجاوز نکرده است چگونه به جوار رب العالمین می رسد؟