اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

توقع را کم کنید تا خشمناک نشوید

نشانه اش که راستی حالش چنین می باشد و موحد است این است که اگر کارش انجام نشد، گله ندارد، ناراحت نیست، می گوید: خدا نخواست، صلاحم نبود و اگر کارش انجام شد، شکر خدا می کند و می گوید: پروردگارا! لطف فرمودی، کارم را به دست فلان شخص حل نمودی. البته منافاتی ندارد که از او هم سپاسگذاری کند؛ زیرا کسی که از مخلوق سپاسگذاری ننماید، از خالق نیز سپاسگذاری ننموده است.(88)
همانطور که عرض شد، اینان مجاری لطف و خیر خداوند هستند، لذا به عنوان سببی که خدا برای اصلاح کارها فراهم فرموده، تشکر از آنان نیز لازم است نه به عنوان مستقل که خودش را کار کن به حساب بیاورد و مشرک شود.
آدم وقتی از خلق، توقع داشت و برآورده نشد، خشم می کند، بغض و کینه پیدا می کند. از همان اول باید متوجه باشد که کار به دست او نبوده و نیست. اگر خدا می خواست یعنی صلاحش بود، به دست این و آن حل می شد، لذا با التفات به این معنا، هرگز خشم بیجا به افراد پیدا نمی کند چون توقعش را از آنها برداشته است.

خشم در برابر ستمگر و گناه آشکار

در برابر ستمگر، باید خشم کرد؛ مثلا همین صدام ملعون که به حریم مسلمین تجاوز کرده است، اگر جنایتی جز قتل مرحوم آیت الله صدر و خواهرش نداشت، کافی بود که همه مسلمین بر او خشمناک باشند تا چه رسد به اینکه دستش به خون هزاران مسلمان ایرانی و عراقی آلوده است.
همچنین متجاهرین به فسق، کسانی که آشکارا گناه می کنند؛ مخالفت امر خدا می نمایند.
خشم در برابر ظلم و گناه باید مقدارش نیز مناسب آن ظلم و گناه باشد. بعضی از گناهان از برخی دیگر شدیدتر و خشم در برابر آن نیز باید بیشتر باشد و انتقام از آن نیز به همین نسبت متفاوت است؛ مثلا پیدا بودن موی زن و کسی که جام شراب را آشکارا سر می کشد، با کسی که مظلومی را می کشد، یکنواخت نیست و به ترتیب، یکی از دیگری شدیدتر است.
در مقام انتقام هم مثلا کسی به شما سیلی زد، نمی توانی بیش از آن حد به او بزنی. یا مثلا یک فحش شنیدی، دو تا فحش هم به او بدهی. اگر او قذف کرد، نسبت ناشایست ناموسی به شما داد، شما حق ندارید برگردید او یا بستگانش را قذف کنید.(89)
البته در هر حال بهتر است و «در عفو لذتی است که در انتقام نیست».

تلافی اگر بیشتر شد تلافی دارد

اگر آدم در مقام تلافی و انتقام از حد تجاور کرد، مسؤولیت شرعی دارد. در قذف باید حد بخورد و در صدمه بدنی باید دیه بپردازد. اگر طرف سیلی زد به قسمی که جایش سرخ شده، شما در مقام انتقام طوری زدی که جایش سیاه شد؛ باید طبق وظیفه ای که در کتاب دیات فقه ذکر شده، طلا به طرف بپردازید.
حیوان است که در کارهایش نظم و التزام نیست. خشم حیوانی است که تا از طرف ناملایمی دید، هر گونه انتقامی که از او برخواسته است دریغ نمی دارد، چه بسا مانند گرگ درنده ای حتی طرف را نیز بکشد.
پس اصل خشم خوب است لیکن باید در محل خودش و به مقدار لازم به کار رود. در برابر گناه و ستم باشد و انتقام هم به مقدار خودش. در قرآن مجید در این زمینه می فرماید: «هر کس به شما تجاوز کرد؛ به همان اندازه می توانید به او تجاوز نمایید و نه بیشتر»(90) پس اول باید مورد اعتدا (ظلم و تجاوز) معلوم باشد و سپس «مثل» را رعایت کرد لذا در صفات مؤمنین در قرآن مجید می فرماید: (والکاظمین الغیظ)؛ «کسانی که خشم خود را فرو می برند» که متأسفانه برخی از مردم این آیه را اصلا به کار نمی برند.