افراط و تفریط در خشم و شهوت، مهلک است
اگر آدمی در حد افراط شهوت و غضب افتاد یا در راه تفریط، از هر بهیمه ای پست تر می گردد.
حد وسط آن دو نیز «صراط مستقیم» است(94) صراط قیامت هم برای هر فردی بسته به وضعش در این عالم است، کسی که از حد وسط گذر کرد و در افراط و تفریط سقوط کرد، فردای قیامت نیز از صراط، سقوط خواهد کرد، فسادها و زحمتهایی هم که در همین دنیا برای آدمی پیش می آید، بیشتر تقصیر خودش هست که مبتلا به افراط و تفریطها شده است.(95)
حد وسط در خوردن، زیاده روی نکردن است
نسبت به شهوت شکم، حد وسط را اگر رعایت کند مزاجش سالم و گرفتاریش کم می شود و آن این است که به مقدار کفایت از لحاظ کم و کیف بخورد، دستور قرآن مجید در این زمینه این است که: «بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی ننمایید».(96)
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز دستوری به این مضمون رسیده است که تا گرسنه نشدی، چیزی نخور و تا هنوز میل به خوراک خوردن داری، از خوردن دست بکش، اگر انسان وقتی سیر است، خوراک بخورد مبتلا به سوء هاضمه می گردد، اکل بر شبع در بعضی مواقع خطرناک نیز می باشد. این حال افراط، تفریطش هم به این است که مدتی اعتصاب غذا کند، روزه 24 ساعته بگیرد، این تفریط است، لذا امر شده کسی که می خواهد روزه بگیرد، شب چیزی بخورد، لذا سحری خوردن مرسوم شده است.
بهترین تعبیرات در این زمینه شعر سعدی است:
نه چندان بخور کز دهانت برآید - نه چندان که از ضعف جانت برآید
نه این قدر نخورد که ضعف بر او چیره شود، قوای بدن رو به تحلیل برود و به حال مرگ بیفتد، نه این قدر بخورد که به سوء هاضمه و بسیاری امراض دیگر مبتلا گردد که فرموده اند: «معده، خانه هر دردی است»، این از لحاظ کمیت و اما از لحاظ کیفیت.
سفره رنگین و بیماریهای گوناگون
انسان باید هیچ وقت طالب اسراف گری و مقید به انواع مأکولات نباشد و به آنچه برایش پیش می آید خوش باشد و بداند هر چه انسان به الوان مختلف خوراک مقید باشد، زیانش برایش بیشتر است. به خیالش با خوردن انواع خوراکیها قوت می گیرد ولی برعکس است. انواع شیرینیها و چربیهایی که مصرف می کند، بیشتر در معرض بیماریهای قند و غیره می باشد.
اگر کسی خودش را به ترفه و تنوع در خوراکیهای مختلف مقید کرد، ناچار می شود تا به زحمت پول زیاد درآورد، لذا ممکن است به هر خیانتی و جنایتی روی آورد تا خواسته شکمش را برآورد. اما وقتی به آنچه برایش پیش آمده، دلخوش باشد، خواهان زندگی مرفه و سفره رنگین نباشد، قانع است و در برابر خواسته های نفسش مقاومت می کند و لذا به هیچ خیانت و جنایتی آلوده نمی شود.
نظیر جناب «ابوذر» که همه شنیده اید چگونه در برابر تطمیع های معاویه و کیسه های زر او مقاومت نمود و به همان نان جو که داشت قانع بود.
راستی «عز من قنع؛ کسی که قانع است، گرامی و عزیز است». دیگر بی اعتنا به حلال و حرام نیست. بیشتر کسانی که کم فروشی یا گرانفروشی می کنند، از طمع و حرص سرچشمه می گیرد.
پس افراط و تفریط در شهوت شکم به این است که از حد معمول و لازم برای اداره بدن تجاوز نماید و حد وسط آن به این است که به مقدار لازم برای بدن کما و کیفا صرف نماید.