خشم حیوانی از لحاظ کم و کیف
خشم حیوانی آنجاست که عقل و شرع آن را مجاز نمی داند، هر جا که به حکم عقل و شرع، خشم در آنجا بی مورد باشد، از لحاظ کیفیت و چگونگی انتقام نیز هر جا بر خلاف میزان عقل و شرع باشد آن نیز خشم حیوانی و ناپسند است، باید خشم را در راه صحیح به کار برد و آن در این است که هر جا مانع پیشرفت و کمال بود، خشم کند و هر کسی که خواست به تو ستم کند، باید خشم کنی یعنی جلو ستم او را بگیری، نه جایی که اصلا خشمش بی مورد باشد. ناچار با ذکر مثال، مطلب را روشن می کنیم.
اگر از طرف شخصی بدون قصد و عمد، صدمه ای به شما رسید و شما به زحمت افتادید، اگر بر او خشم کنید و به او دشنام دهید و گلاویز شوید، بخواهید انتقام بگیرید، این خشم حیوانی و بی مورد است، او که عمدا این کار را نکرده و در این کار قصدی نداشته است، عمد و سهو را حیوان درک نمی کند، همین قدر که بر خلاف میلش واقع گردد در صدد انتقام برمی آید، اما انسان که درک می کند آیا طرف، قصد صدمه زدن به من را داشته یا نه؟
رفتار حضرت سجاد(ع) در برابر غلامی که فرزند آن بزرگوار را کشت
در جلد 11 بحارالأنوار مروی است که حضرت سجاد علیه السلام در منزل میهمان داشتند و خادم حضرت سیخ داغ کباب را آورد و ناگهان اتفاقی رخ داد و سیخ داغ کباب بر سر بچه کوچک حضرت افتاد و خلاصه باعث مرگ او شد، فورا غلام هوشیار، آیه شریفه را خواند (... والکظمین الغیظ)؛ «کسانی که خشم خود را فرو می برند» امام علیه السلام فرمود: «خشم خود را فرو بردم» غلام بقیه آیه را خواند: (والعافین عن الناس) «و کسانی که از مردمان درمی گذرند».
فرمود: «از تو در گذشتم و عفو کردم». سپس دنباله آیه را خواند: (... والله یحب المحسنین)(86)؛ «و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد». فرمود: «تو را آزاد کردم».
بر خلاف میل نفس عمل کن، اینجا جای عفو است نه خشم؛ چون عمدا نکرده و قصد سوئی نداشته است.
گاهی بچه در خانه ظرفی را ندانسته می شکند، پدر یا مادر از دست او خشمگین می شوند و گاهی مفصل بچه را می زنند، این کار غلط است، کار بچه، بازی است او که نمی خواست ظرف را بشکند.
اینها نمونه هایی برای مطلب بود، هر کجا که طرف غرضی نداشت، خشم کردن در برابرش بی مورد است. بسیاری از موارد خشم کردن مردم، بی مورد است. برخی از مردم هستند که با شنیدن شایعه ای درباره کسی خشم می کنند و حالت بغض و کینه ای نسبت به طرف پیدا می کنند در حالی که بسیاری از این شایعه ها بدون اساس بوده و هست.
خلاف توقع موجب خشم بیجا می شود
منشأ بسیاری دیگر از خشمهای ناپسند، خلاف توقعهایی است که با آن مواجه می شویم. برای مثال عرض می کنم: فلان شخص توقع دارد که از رفیقش هزار تومان وام بگیرد، وقتی از او مطالبه می کند، پاسخ رد می شنود عصبانی شده و خشمگین می گردد، بغض او را در دل می گیرد؛ اینجاست که انسان خطرناک می شود.
در روایتی که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده، حضرت به شیعیانش سفارش می فرماید که تا می توانند از کسی حاجتی نطلبند، علتش هم معلوم است. وقتی از طرف چیزی خواست و به او نداد، ناراحت می شود و حالت انفعال نفسی آن خشم، و بعد خدای نکرده بغض و کینه است. در حالی که وظیفه این است که اگر طرف به شما چیزی نداد، حمل بر صحت کنید، ممکن است نداشته باشد، شاید خودش نیاز داشته، اصلا مگر من طلبکارش بودم؛ حق واجب بر او داشته ام؟ خلاصه توقع خودش را کم نماید. شاید به من اطمینان نداشته که مالش را به من بسپارد.