اخلاق اسلامی

نویسنده : آیت الله دستغیب

رفتار حضرت سجاد(ع) در برابر غلامی که فرزند آن بزرگوار را کشت

در جلد 11 بحارالأنوار مروی است که حضرت سجاد علیه السلام در منزل میهمان داشتند و خادم حضرت سیخ داغ کباب را آورد و ناگهان اتفاقی رخ داد و سیخ داغ کباب بر سر بچه کوچک حضرت افتاد و خلاصه باعث مرگ او شد، فورا غلام هوشیار، آیه شریفه را خواند (... والکظمین الغیظ)؛ «کسانی که خشم خود را فرو می برند» امام علیه السلام فرمود: «خشم خود را فرو بردم» غلام بقیه آیه را خواند: (والعافین عن الناس) «و کسانی که از مردمان درمی گذرند».
فرمود: «از تو در گذشتم و عفو کردم». سپس دنباله آیه را خواند: (... والله یحب المحسنین)(86)؛ «و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد». فرمود: «تو را آزاد کردم».
بر خلاف میل نفس عمل کن، اینجا جای عفو است نه خشم؛ چون عمدا نکرده و قصد سوئی نداشته است.
گاهی بچه در خانه ظرفی را ندانسته می شکند، پدر یا مادر از دست او خشمگین می شوند و گاهی مفصل بچه را می زنند، این کار غلط است، کار بچه، بازی است او که نمی خواست ظرف را بشکند.
اینها نمونه هایی برای مطلب بود، هر کجا که طرف غرضی نداشت، خشم کردن در برابرش بی مورد است. بسیاری از موارد خشم کردن مردم، بی مورد است. برخی از مردم هستند که با شنیدن شایعه ای درباره کسی خشم می کنند و حالت بغض و کینه ای نسبت به طرف پیدا می کنند در حالی که بسیاری از این شایعه ها بدون اساس بوده و هست.

خلاف توقع موجب خشم بیجا می شود

منشأ بسیاری دیگر از خشمهای ناپسند، خلاف توقعهایی است که با آن مواجه می شویم. برای مثال عرض می کنم: فلان شخص توقع دارد که از رفیقش هزار تومان وام بگیرد، وقتی از او مطالبه می کند، پاسخ رد می شنود عصبانی شده و خشمگین می گردد، بغض او را در دل می گیرد؛ اینجاست که انسان خطرناک می شود.
در روایتی که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده، حضرت به شیعیانش سفارش می فرماید که تا می توانند از کسی حاجتی نطلبند، علتش هم معلوم است. وقتی از طرف چیزی خواست و به او نداد، ناراحت می شود و حالت انفعال نفسی آن خشم، و بعد خدای نکرده بغض و کینه است. در حالی که وظیفه این است که اگر طرف به شما چیزی نداد، حمل بر صحت کنید، ممکن است نداشته باشد، شاید خودش نیاز داشته، اصلا مگر من طلبکارش بودم؛ حق واجب بر او داشته ام؟ خلاصه توقع خودش را کم نماید. شاید به من اطمینان نداشته که مالش را به من بسپارد.

ورع، ایمان را قوی و طمع را ضعیف می کند

از امام سجاد علیه السلام می پرسند: چه چیز ایمان را قوی و چه چیز ایمان را ضعیف می کند؟ حضرت می فرماید: «ورع، ایمان را قوی و طمع، ایمان را ضعیف می سازد».(87)
آدمی پیش خودش انتظار دارد که فلان شخص باید کار مرا اصلاح کند، باید به من قرض دهد، رفع نیاز مرا بنماید و نظایرش.
از همان اول انسان موحد باید مشکل گشا و کارساز را خدا بداند و بس. و اسباب را تا مقداری که خداوند اراده اش تعلق بگیرد مؤثر بداند. اگر خدا نخواهد، از هیچ سببی کاری برنمی آید. «موحد» کسی است که تمام خیرات را از خدا بداند «بیده الخیر»، مخلوق را مجاری خیر خدا بداند، اگر کسی نزد مخلوقی برود و همه نظرش به او باشد که کارش را اصلاح کند، خود این حال، شرک است. من اگر مسلمان و موحدم باید حالم این طور باشد: «خدایا! من به امید تو نزد این شخص می روم، اگر برای من مقدر فرموده باشی، به دست او این کار حل شود».