كدشناسايى :1528625 كدبايگانى :6613580 نام :غلام‌رضا نام خانوادگى : على‌تبار نام پدر :عزيزاله تاريخ‌تولد :03/06/1349 ش.ش :2104 محل‌صدورشناسنامه : بندپى تاريخ شهادت : 20/03/66 نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن - توسطدشمن‌درجبهه استان :بنيادشهيداستان‌مازندران شهر :اداره‌بنيادشهيدبهشهر وصيت‌نامه :شهيد غلامرضا على تبار بسمه تعالى « السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين » « السلام عليك يا فاطمه الزهرا » « انا الذين امنوا والذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله والله غفور الرحيم » « آنانى كه به دين اسلام گرويدند و از وطن هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كرده‌اند اينها اميدوار و منتظر رحمت خدا باشند كه خدا بر آنان بخشاينده ومهربان است » . از آنجائى كه درخت اسلام احتياج به آبيراى دارد، كه ريشه اين درخت بر اثر خون افراد فداكر تا حالا سرسبز و خرم بود، حال ريشه اين درخت بر اثر خون افراد فداكار تا حالا سرسبز و خرم بود، حال ريشه اسلام به خون ما جوانان رشيد اسلام و برومند احتياج دارد تا آن را زنده و خرم نگه داريم. من از آنجايى كه مى بينم و مقيد اين هستم كه بايد در اين راه رفت و برحسب وظيفه و اين راه را مى پيمايم تا رضاى حق گردم، و اگر لياقت خدمت بوده خدمت و اگر لياقت شهادت بود شهادت نصيبم گردد، از آنجايى كه پيامبر اكرم (ص) درباره فضيلت شهادت مى گويد : « فوق كل بربر حتى يقتل الرجل فى سبيل الله فاذا قتل فى سبيل الله فليس نوقه بر » «بالاتر از هر نيكى نيكى ديگرى است تا اينكه انسان در راه خدا كشه شود، هنگامى كه در راه خدا كشته شده ديگر بالاتر از آن هيچ نيكى نيست». شمامى بينيد اسلام در غربت قرار گرفته و اسلامى كه كشور ايران براى زنده كردن دوباره او به قيام برخاست چرا كه ما فرصت را از دست بدهيم و در راه اسلام بر خلاف كوشش نكنيم و اين يك آزمايش الهى است، كه خداوند مى داند و مى خواهد مردم ايران را آزمايش كند. خداندوى كه احتياج به هيچ كس ندراد و مى تواند با قدرت خود تمام جهان را زير و رو كند او مى خواهد، ما را در راه حفظ دين اسلام بپا خيزيم و تا حال كه دايه اسلامى بودن را بر مى داشتيم آيا مى توانيم در اين راه خدمت كنيم يا نه ؟ آيا ما همان افرادى هستيم كه در زمان پيامبر كه براى رفتن به جبهه پى بهانه مى گشتند و از آنجايى كه شاعر مى فرمايد : آنكس كه ترا شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند آيا ما از اين افراد هستيم ؟ جدا روز خوبى است، آزمايش خوبى است، اگر ما نمى توانيم به انقلاب اسلامى اسلام و كشور خدمت كنيم كى مى توانيم در اين راه مفيد باشيم الان اگر ما جوانان عزيز به جبهه نرويم كى مى خواهيم به كشور اسلامى خدمت كنيم،، و اكنون احتياج شديدى به ما است دشمن كه از هر طرف مى خواهد انقلاب ما را از بين ببرد ما بنشينيم در خانه و ببينيم چه مى شود، آيا اين درست است حالى كه مردم مسلمان جهان در زير پاى ابرقدرتها له مى شوند آيا سزاوار است ما ساكت باشيم ؟ حال هدفم از رفتن به جبهه براى حفظ اسلام و اطاعت از فرامين ولايت فقيه و ديدن اين همه جنايت دركشورهاى جهان مى باشد و در اين راه مى رويم تا انتقام خون به ناحق ريخته مسلمانان جهان و ايران را بگيريم. مى روم تا اسلام عزيز را زنده كنم. مى روم تا قلب امام را شاد كنم، كه مى گويم اماما اگر در صحراى كربلا تنها بودى الان نداى شما را در كشور اسلامى ايران از فرزندت امام امت ( خمينى كبير ) مى شنوم و نداى شما را لبيك مى گويم و در اين راه حركت مى كنم. اى مردم مسلمان اگر ما تا به حال نمى توانستيم كشور عراق را فتح كنيم خونهاى ما سيلابى خواهند شد كه خود حركت خواهند كرد و هر كس را كه سد راه اسلام باشد را خواهند برد و انشاءالله خونها خود مسير حركت را خواهند گرفت تا اسلام را به جهان معرفى كنند و مردم را از پليدان تاريخ آزاد نمايند. حال من چند وصيت به مردم و خانواده ام دارم ، وصيت به مردم است ، و آن يك كلمه، شما از انقلاب اسلام، امام دست نكشيد و اگر خدا نخواسته از اينها دست بكشيد به سرنوشت قوم لوط و ديگر قومها دچار خواهيد شد و قهر خدا بر شما مى گردد و همچنين جبهه و جنگ را فراموش نكنيد هر كارى كه مى كنيد اسلام را در بگيريد، براى خود كارى نكنيد براى اسلام كار كنيد چون كار كردن براى اسلام خود يك نعمت است. و وصيتى كه به خانواده ام دارم اين است كه : اى پدر من اگر نتوانستم در زمان پيرى عصاى دست تو باشم و تو كه از بدو تولد من تا حال با مشقت فراوانى مواجه شديد من جدا خجالت مى‌كشم ولى اگر نتوانستم در جبران اين كار برايم انشاءالله بتوانم در آخرت روح شما را شاد كنم و شفاعت شما را پيش امام خمينى بكنم. مادر جان تو سختيهاى زيادى را تحمل كردى و انتظارتان اين بود كه بتوانم جبران اين همه سختى و رنج را بنمايم، مرا ببخشيد و خواهش مى كنم براى من گريه نكنيد، گريه براى امام حسين كنيد كه در صحراى كربلا چيزى در بدن نداشت. و از برادرانم مى خواهم كه اسلحه مرا به زمين نگذاشته و اسلام و قران را يارى و از خواهرانم مى خواهم با حجاب خود مشتى بر دهان ابرقدرتهاى شرق و غرب بكوبند و ديگر عرض نيست : والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار. غلامرضا على تبار