سرشناسه : حدیث عنوان بصری (فارسی - عربی
عنوان و نام پدیدآور : ترجمه حدیث عنوان بصری دستورالعمل امام صادق علیهالسلام به .../ [ترجمه واحد پژوهش انتشارات مسجد مقدس جمکران
مشخصات نشر : قم : مسجد مقدس صاحبالزمان (جمکران ، ۱۳۸۴.
مشخصات ظاهری : ص ۳۲
شابک : 964-8484-28-7۱۰۰۰ ریال :
وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی یادداشت : فارسی - عربی یادداشت : فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا
یادداشت : عنوان اصلی حدیث عنوان البصری نسخه الامام الصادق علیهالسلام الاصحاب السیر و السلوک الی الله مع زیاره عاشورا.
یادداشت : عنوان دیگر: عنوان بصری
عنوان دیگر : عنوان بصری
موضوع : احادیث خاص (عنوان بصری
موضوع : احادیث شیعه -- قرن ۱۴
موضوع : زیارتنامه عاشورا
شناسه افزوده : مسجد جمکران رده بندی کنگره : BP۱۴۵/ع۹۰۴۱ ۱۳۸۴
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۲۱۴
شماره کتابشناسی ملی : م۸۴-۹۳۱
قالَ الصّادِقُعلیه السلام:
اُوصِیکَ بِتِسْعَةِ اَشْیاءَ فَاِنَّها وَصِیَّتِی
لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ اِلَی اللَّهِ تَعالی
امام صادقعلیه السلام به «عنوان بصری» فرمود:
تو را به نه چیز سفارش میکنم که آنها توصیه من به
آرزومندان سیر و سلوک الی اللَّه است.
روایت عنوان بصری یکی از دستور العملهای بسیار مهمّ وجود مقدّس امام صادقعلیه السلام است که در بردارنده نکاتی نغز و بدیع در تهذیب نفس است که جهت استفاده تمامی پیروان مکتب نورانی ائمّه دین صادر فرمودهاند. و بسیاری از عرفا، علما و بزرگان اخلاق اهتمام خاصی به این روایت شریف داشتهاند، از جمله مرحوم آیت اللَّه العظمی سید میرزا علی قاضی طباطباییقدس سره به ارادتمندان و شاگردان خود دستور میدادند که آن را بنویسند و عمل کنند و کراراً میفرمودند: «باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفتهای یکی دو بار آن را مطالعه کنید.» و شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمیپذیرفتند.
ذیلاً متن و ترجمه این روایت شریف را برای بهرهمندی تمامی مشتاقان سلوک الی اللَّه ذکر میکنیم. مرحوم علامه مجلسیقدس سره در بحارالانوار(1) میفرماید:
حدیث عنوان بصری
أَقُولُ: وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا البَهائِی - قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ - ما هذا لَفْظُهُ:
قالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیخِ اَحْمَدَ الفَراهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوانِ البَصْرِی - وَکانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْأَتی عَلَیْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَةً - قالَ: کُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ سِنِینَ؛ فَلَمّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصّادِقُعلیه السلام المَدِینَةَ اخْتَلفْتُ اِلَیْهِ وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَما أَخَذْتُ عَنْ مالِکٍ.
میگویم: به خط استادمان؛ بهاء الدین عاملی شیخ بهاء قدس سره روایتی را با این مضمون یافتم:
«شیخ شمس الدین محمد بن مکی (شهید اول) گفت: من از خط شیخ احمد فراهانی رحمه الله از عنوان بصری؛ که پیرمردی سالخورده بود و از عمرش نود و چهار سال میگذشت نقل میکنم که او گفت: من سالیانی به نزد مالک بن انس رفت و آمد میکردم، زمانی که جعفر صادقعلیه السلام به مدینه آمدند به محضر ایشان شرفیاب شدم و دوست داشتم همانطوری که از مالک تحصیل علم کرده بودم از ایشان نیز کسب علم کنم.
فَقالَ لِی یَوْماً: اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذلِکَ لِی اَوْرادٌ فِی کُلِّ ساعَةٍ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، فَلا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَخُذْ عَنْ مالِکٍ وَاخْتَلِفْ اِلَیْهِ کَما کُنْتَ تَخْتَلِفُ اِلَیْهِ.
فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذلِکَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَقُلْتُ فِی نَفْسِی؛ لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَما زَجَرَنِی عَنِ الاِخْتِلافِ اِلَیْهِ وَالاَخْذِ عَنْهُ، فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِصلی الله علیه وآله روزی آن حضرت به من فرمودند: من مردی تحت نظرم(2)
علاوه براین در هر ساعت از شبانه روز اذکاری دارم که به آنها مشغول هستم. پس مرا از عبادتم غافل نکن، و علومت را از سالک و راهنمایت(مالک بن انس) بگیر و مثل گذشته با او رفت و آمد کن. از این ماجرا غمگین شدم و از محضرشان مرخّص شدم. با خودم گفتم: اگر در وجود من آثار خیر و هدایت به چشم حضرت میآمد، مرا از رفت و آمد و کسب علم از محضرشان منع نمیفرمودند.
بنابراین در مسیر خود داخل مسجد رسول اللَّهصلی الله علیه وآله شدم وَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الغَدِ اِلَی الرَّوْضَةِ وَصَلَّیْتُ فِیها رَکْعَتَیْنِ وَقُلْتُ: اَسْئَلُکَ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ اَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَتَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ ما أَهْتَدِی بِهِ اِلی صِراطِکَ المُسْتَقِیمِ.
وَرَجَعْتُ اِلی دارِی مُغْتَمّاً وَلَمْ اَخْتَلِفْ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ لِما اُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَما خَرَجْتُ مِنْ دارِی إِلّا اِلَی الصَّلوةِ المَکْتُوبَةِ حَتّی عِیلَ صَبْرِی فَلَمّا ضاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّیْتُ وَقَصَدْتُ جَعْفَراً وَکانَ بَعْدَ ما صَلَّیْتُ العَصْرَ.
و به آن حضرت سلام دادم و بیرون آمدم. سپس فردای آن روز به روضه مبارکه (بین قبر و منبر رسول خداصلی الله علیه وآله)برگشتم و دو رکعت نماز خواندم و عرض کردم: خدایا!، پروردگارا! قلب جعفرعلیه السلام را نسبت به من مهربان و متمایل فرما و از علمش مقداری روزی من کن که به وسیله آن به راه راست تو هدایت شوم.
با همان حالت ناراحتی و اندوه به منزل برگشتم و چون دلم مالامال از محبت جعفرعلیه السلام شده بود با مالک بن انس رفت و آمد نکردم و از خانهام بجز برای نماز واجب خارج نشدم، تا این که صبرم تمام شد. (روزی) پس از اقامه نماز عصر سینهام تنگ شد و طاقتم به سر آمد نعلینم را به پا کرده، ردایم را پوشیده و قصد دیدار جعفر صادقعلیه السلام نمودم.
فَلَمّا حَضَرْتُ بابَ دارِهِ اِسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خادِمٌ لَهُ، فَقالَ: ما حاجَتُکَ؟ قُلْتُ السَّلامُ عَلَی الشَّرِیفِ. فَقالَ: هُوَ قائِمٌ فِی مُصَلّاهُ. فَجَلَسْتُ بِحِذاءِ بابِهِ فَما لَبِثْتُ إِلّا یَسِیراً اِذْ خَرَجَ خادِمٌ فَقالَ: اُدْخُلْ عَلی بَرَکَةِ اللَّهِ. فَدَخَلْتُ وَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ. فَرَدَّ السَّلامَ وَقالَ: اِجْلِسْ، غَفَرَاللَّهُ لَکَ. فَجَلَسْتُ.
وقتی که به درب خانه آن حضرت رسیدم اجازه ورود خواستم. خادمی بیرون آمده و پرسید: چه میخواهی؟ گفتم: (آمدهام تا) به محضر شریف (امام صادقعلیه السلام) عرض سلام کنم.
گفت: او در محل نمازشان مشغول عبادت هستند.
مقابل درب خانه حضرت نشسته و کمی درنگ کردم که خادمی از خانه خارج شد و گفت: به برکتی که خدا نصیب تو کرده داخل شو. وارد شده و بر آن حضرت سلام کردم. امام ضمن جواب سلام، فرمودند: بنشین، خداوند تو را بیامرزد. پس من نشستم.
فَاَطْرَقَ مَلِیّاً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقالَ: اَبُومَنْ؟
قُلْتُ: اَبُو عَبْدِاللَّهِ. قالَ: ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَوَفَّقَکَ یا اَبا عَبْدِاللَّهِ، ما مَسْئَلَتُکَ؟ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی: لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیارَتِهِ وَالتَّسْلِیمِ غَیْرُ هذَا الدُّعاءِ لَکانَ کَثِیراً.
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قالَ: ما مَسْئَلَتُکَ؟ فَقُلْتُ: سَأَلْتُ اللَّهَ اَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَیَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَاَرْجُو أنَّ اللَّهَ تَعالی أَجابَنِی فِی الشَّرِیفِ ما سَأَلْتُهُ.
حضرت مدتی به حال تفکر، سرشان را پایین انداختند، سپس سر بلند کرده و فرمودند: کُنیه شما چیست؟ گفتم: اباعبداللَّه. فرمودند: خداوند کُنیه شما را ثابت گردانده و تو را موفق کند. ای ابا عبداللَّه، درخواستت چیست؟ (حضرت باز سر خود را به زیر انداخت و منتظر جواب من شد) با خودم گفتم: اگر بهره من ازاین زیارت و عرض سلام فقط همین دعا باشد خیری بزرگ و زیاد است. باز حضرت سرشان را بلند کرده و فرمودند: چه میخواهی؟ عرضه داشتم: از خداوند خواستم که قلب شما را نسبت به من مهربان کند و از علم شما روزیام فرماید. و امید دارم خداوند آنچه را که درباره وجود شریف شما خواستهام اجابت فرماید.
فَقالَ: یا أَبا عَبْدِاللَّهِ! لَیْسَ العِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، اِنَّما هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالی اَنْ یَهْدِیَهُ. فَاِنْ اَرَدْتَ العِلْمَ فَاطْلُبْ اَوَّلاً فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ العُبُودِیَّةِ وَاطْلُبِ العِلْمَ بِاسْتِعْمالِهِ وَاسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ.
قُلْتُ: یا شَرِیفُ! فَقالَ: قُلْ: یا اَبا عَبْدِاللَّهِ. قُلْتُ: یا اَبا عَبْدِاللَّهِ ما حَقِیقَةُ العُبُودِیَّةِ؟
قالَ: ثَلاثَةُ أَشْیاءَ؛ اَنْ لایَرَی العَبْدُ لِنَفْسِهِ فیما خَوَّ لَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ العَبِیدَ لایَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ،
حضرت فرمودند: ای اباعبداللَّه! علم به آموختن نیست، علم نور است و در قلب کسی قرار میگیرد که خداوند تبارک و تعالی هدایت او را اراده فرموده باشد. بنابراین اگر علم میخواهی ابتدا باید حقیقت عبودّیت (بندگی) را در وجود خودت بخواهی و علم را با عمل کردن، طلب کنی و از خداوند طلب فهم کن تا (علم را) به تو بفهماند. عرض کردم: ای شریف. فرمودند: مرا اباعبداللَّه صدا بزن. گفتم: ای ابا عبداللَّه! حقیقت عبودّیت و بندگی چیست؟ فرمودند: سه چیز است؛ 1- اینکه بنده خدا در مورد آنچه که پروردگار به او سپرده است برای خودش ملکیتی نبیند. چرا که بندگان مِلکی ندارند (مالک حقیقی خداوند تبارک و تعالی است)
یَرَوْنَ المالَ مالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَلایُدَبِّرَ العَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَجُمْلَةُ اِشْتِغالِهِ فِیما اَمَرَهُ تَعالی بِهِ وَنَهاهُ عَنْهُ. فَاِذا لَمْ یَرَ العَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیما خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعالی مِلْکاً هانَ عَلَیْهِ الاِنْفاقُ فِیما أَمَرَهُ اللَّهُتَعالی اَنْ یُنْفِقَ فِیهِ. وَاِذا فَوَّضَ العَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلی مُدَبِّرِهِ هانَ عَلَیْهِ مَصائِبُ الدُّنْیا وَاِذَا اشْتَغَلَ العَبْدُ بِما اَمَرَهُ اللَّهُ تَعالی وَنَهاهُ، إِلّا یَتَفَرَّغُ مِنْهُما اِلَی المِراءِ وَالمُباهاةِ مَعَ النّاسِ.
و همه اموال را از آن خداوند میبینند. و آن را در جایی قرار میدهد (مصرف میکند) که خداوند امر فرموده است.
2- بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمیکند(مصلحت و تدبیر واقعی را در دست خداوند میداند).
3- تمام اشتغال او در کاری منحصر شود که خداوند او را به آن امر یا از آن نهی فرموده است.
پس اگر بنده خدا در آنچه که پروردگار به او سپرده است ملکیتی برای خودش نبیند، در این صورت انفاق کردن برایش در چیزی که خداوند امر فرموده است آسان میشود. و وقتی که تدبیر امورش را به مدبّرش بسپرد (و اهل توکل شود) تحمل مصیبتهای دنیا برایش آسان میشود. و زمانی که به آنچه خداوند امر ونهی کرده است مشغول باشد دیگر فرصتی برای خودنمایی و فخرفروشی به مردم پیدا نمیکند.
فَاِذا اَکرَمَ اللَّهُ العَبْدَ بِهذِهِ الثَّلاثَةِ هانَ عَلَیْهِ الدُّنْیا وَاِبْلِیسُ وَالخَلْقُ. وَلایَطْلُبُ الدُّنْیا تَکاثُراً وَتَفاخُراً وَلایَطْلُبُ ما عِنْدَ النّاسِ عِزَّاً وَعُلُوّاً وَلایَدْعُ اَیّامَهُ باطِلاً فَهذا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقی قالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالی تِلْکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الاَرْضِ وَلافساداً وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.
قُلْتُ: یا اَبا عَبْدِاللَّهِ اَوْصِنِی؟ قالَ: اُوصِیکَ بِتِسْعَةِ اَشْیاءَ فَاِنَّها وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ اِلَی اللَّهِ تَعالی
پس وقتی که خداوند بنده را با این سه (خصلت) گرامی بفرماید دنیا و ابلیس و مردم در نظرش کوچک خواهند بود. و دیگر دنیا را برای زیاده خواهی و فخر و مباهات به مردم و برای عزّت و جاه طلبی آنچه را که نزد مردم است نمیخواهد و عمرش را به بیهودگی نمیگذراند.
این اولین درجه تقوا است که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: آن سرای آخرت است که برای کسانی که در زمین قصد بلند پروازی ندارند و دنبال فساد نمیگردند، قرار دادیم و سرانجام نیک، برای مردم با تقوا است.
عرض کردم: ای اباعبداللَّه! به من توصیهای بفرمایید. فرمودند: تو را به نُه چیز وصیت میکنم که آنها توصیه من به همه آرزومندان سیر و سلوک الی اللَّه است.
وَاللَّهُ أَسْالُ اَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمالِهِ؛ ثَلاثَةٌ مِنْها فِی رِیاضَةِ النَّفْسِ وَثَلاثَةٌ مِنْها فِی الحِلْمِ وَثَلاثَةٌ مِنْها فِی العِلْمِ فَاحْفَظها وَاِیَّاکَ وَالتَّهاوُنَ بِها.
قالَ عُنْوانٌ: فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ.
فَقالَ: اَمَّا اللَّواتِی فِی الرِّیاضَةِ فَاِیَّاکَ اَنْ تَاْکُلَ ما لاتَشْتَهِیهِ فَاِنَّهُ یُورِثُ الحِماقَةَ وَالبَلَهَ وَلاتَأْکُلْ إِلّا عِنْدَ الجُوعِ وَاِذا اَکَلْتَ فَکُلْ حَلاَلاً وَسَمِّ اللَّهَ وَاذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِصلی الله علیه وآله: ما مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ.
از خداوند موفقیت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر است و سه امر دیگر آن در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن و به خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری میگوید: من قلبم را (برای فراگیری علم حضرت) آماده کردم. حضرت فرمودند: اما آنچه که در ریاضت نفس است: 1- مبادا چیزی را بخوری که به آن اشتها نداری چون موجب حماقت و نادانی میشود. 2- و تا گرسنه نشدی چیزی نخور. 3- زمانی که غذایی خوردی، با نام خدا و حلال باشد و حدیث رسول خدا را به یاد داشته باش که فرمودند: آدمی هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است.
فَاِنْ کانَ وَلابُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعامِهِ وَثُلْثٌ لِشَرابِهِ وَثُلْثٌ لِنَفَسِهِ. وَاَمَّا اللَّواتِی فِی الحِلْمِ: فَمَنْ قالَ لَکَ اِنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ: اِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً.
وَمَنْ شَتَمَکَ، فَقُلْ لَهُ: اِنْ کُنْتَ صادِقاً فِیما تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ اَنْ یَغْفِرَلِی وَاِنْ کُنْتَ کاذِباً فِیما تَقُولُ فَاللَّهُ اَسْأَلُ اَنْ یَغْفِرَ لَکَ. وَمَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنی فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَةِ وَالرَّعاءِ.
وَاَمَّا اللَّواتِی فِی العِلْمِ فَاسْأَلِ العُلَماءَ مَا جَهِلْتَ. وَایَّاکَ اَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَتَجْرِبَةً.
پس اگر ناچار شد غذا بخورد، یک سوم شکمش را برای طعام، و یک سوم را برای آب و یک سوم را برای تنفس قرار دهد. اما آن سه موردی که در حلم و بردباری است:
1- اگر کسی به تو گفت که اگر یکی بگویی ده تا میشنوی. به او بگو: اگر ده تا بگویی سخنی هم نمیشنوی (عفت کلام داشته باش و از نزاع بپرهیز.)
2- اگر کسی به تو دشنامی داد به او بگو: اگر راست میگویی از خداوند میخواهم مرا ببخشد و اگر دروغ میگویی از خداوند میخواهم تو را ببخشد.
3- و اگر کسی تو را تهدید به دشنام کرد تو او را به خیر خواهی (نصحیت) و مراعاتش وعده بده.
و اما آن سه امر دیگر که در علم و دانش است:
1- آنچه را که نمیدانی از عالمان بپرس و مبادا برای به زحمت انداختن و امتحان کردنشان سؤال کنی.
وَایَّاکَ اَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً. وَخُذْ بِالاِحْتِیاطِ فِی جَمِیعِ ما تَجِدُ اِلَیْهِ سَبِیلاً. وَاهْرُبْ مِنَ الْفُتْیا هَرْبَکَ مِنَ الأَسَدِ وَلاتَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً.
قُمْ عَنِّی یا اَباعَبْدِاللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَلاتُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَاِنِّی امْرُءٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی.
وَالسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الهُدی (3)
2- مبادا بر اساس خود رأیی دست به کاری بزنی که علم نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها نکن.
3- همان گونه که از شیر درنده فرار میکنی از فتوی دادن (فتوای بدون علم)(4) بپرهیز و گردن خود را پل عبور مردم نکن. ای ابا عبداللَّه! برخیز و برو که من برای تو خیر خواهی کردم. و ذکر من را خراب نکن چرا که من مردی هستم که بر گذشت عمرم دقت دارم و سلام برکسی که از هدایت پیروی میکند.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَباعَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالوِتْرَ المَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ. یا أَباعَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمِیعِ أَهْلِ الإِسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّماواتِ عَلی جَمِیعِ أَهْلِ السَّماواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ البَیْتِ، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیها، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللَّهُ المُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَإِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أَشْیاعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِیآئِهِمْ. یا أَباعَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ إِلی یَوْمِ القِیامَةِ، وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ،وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ. بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابِی بِکَ، فَأَسْئَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقامَکَ وَأَکْرَمَنِی بِکَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ.
یا أَباعَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ وَإِلی رَسُولِهِ وَإِلی أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَإِلی فاطِمَةَ وَإِلَی الحَسَنِ وَإِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالبَرآئَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَنَصَبَ لَکَ الحَرْبَ، وَبِالبَرآئَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ، وَأَبْرَءُ إِلَی اللَّهِ وَإِلی رَسُولِهِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ ذلِکَ وَبَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَری فِی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَعَلی أَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَإِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالبَرآئَةِ مِنْ أَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبِینَ لَکُمُ الحَرْبَ، وَبِالبَرآئَةِ مِنْ أَشْیاعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ، إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَأَسْئَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ أَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِی البَرآئَةَ مِنْ أَعْدآئِکُمْ، أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ، وَأَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ، وَأَسْئَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی المَقامَ الَمحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَأَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُمْ مَعَ إِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ مِنْکُمْ وَأَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصابِی بِکُمْ أَفْضَلَ ما یُعْطِی مُصاباً بِمُصِیبَتِهِ مُصِیبَةً ما أَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الإِسْلامِ وَفِی جَمِیعِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقامِی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ.اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتِی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. اَللَّهُمَّ إِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الأَکْبادِ، اللَّعِینُابْنُ اللَّعِینِ عَلی لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِوَآلِهِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْیانَ وَمُعاوِیَةَ وَیَزِیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الآبِدِینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُالحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ. اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالعَذابَ الأَلِیمَ. اَللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هذَا الیَوْمِ وَفِی مَوْقِفِی هذا وَأَیّامِ حَیاتِی بِالبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ.
پس صد مرتبه میگویی: اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ، اَللَّهُمَّ الْعَنِ العِصابَةَ الَّتِی جاهَدَتِ الحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً.
و صد مرتبه میگویی: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَباعَبْدِ اللَّهِ وَعَلَی الأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ. وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَیْنِ، وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، وَعَلی أَوْلادِ الحُسَیْنِ، وَعَلی أَصْحابِ الحُسَیْنِ. پس میگویی: اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ الثّانِیَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ. اَللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً، وَآلَ أَبِی سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ إِلی یَوْمِ القِیامَةِ.
پس به سجده رفته و میگویی: اَللَّهُمَّ لَکَ الحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرِینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ، اَلحَمْدُ للَّهِِ عَلی عَظِیمِ رَزِیَّتِی. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفاعَةَ الحُسَیْنِ یَوْمَ الوُرُودِ وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
1) بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 1،ص 224،کتاب العلم، باب 7، آداب طلب العلم و احکامه.
2) وجود مقدس امام صادقعلیه السلام در دوران امامت شدیداً تحت نظر حکومت وقت بودند خصوصاً زمان منصور دوانیقی که نسبت به حضرت ظلم زیادی روا داشت تا آنجا که محل اقامت آن حضرت را سه بار تغییر داد و لذا رفت و آمد ایشان در مقاطعی به ویژه اواخر عمر در اختیار خودشان نبود. که این امر خود بیانگر خفقان حاکم بر جامعه و ترس بیش از حد حاکمان جائر از ارتباط مردم با امامعلیه السلام است.
3) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 1 ص 224 - 226؛ الکوکب الدرّی فی شرح حدیث عنوان البصری، آیت اللَّه حاج سید ابوالفضل نبوی قمی، بدون تاریخ و محل نشر؛ منیة المرید، شهید ثانی، تصحیح رضا مختاری، ص 149 - 148
4) نظر قاطع دادن در امری که تخصص نداری، مثلاً نظر دادن در امور دینی بدون توجه به نظر فقیه.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».