سرشناسه : محمدی ری شهری، محمد، 1325 -
عنوان و نام پدیدآور : الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث/ محمدی ری شهری.
مشخصات نشر : قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1388.
مشخصات ظاهری : 236 ص.؛ 15×22 س م.
فروست : پژوهشکده علوم و معارف حدیث؛ 202.
شابک : 35000 ریال: 978-964-493-450-6 ؛ 40000 ریال (چاپ دوم)
یادداشت : فارسی- عربی
یادداشت : چاپ دوم: 1388.
یادداشت : کتابنامه: ص. [221] - 231 ؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : مصرف -- جنبه های مذهبی -- اسلام
رده بندی کنگره : BP250/35/م28الف7 1388
رده بندی دیویی : 297/632
شماره کتابشناسی ملی : 1906675
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
پیش گفتاریکی از پایه های اصلی توسعه اقتصادی، «اصلاح الگوی مصرف» است . (1) افزایش درآمد سرانه ملّی، بدون این اقدام اساسی ، نمی تواند نقش مؤثّری در توسعه پایدار ، ایفا نماید ؛ زیرا اگر الگوی مصرفْ اصلاح نگردد ، مصرف بی رویه، موجب تباهیِ منابع قابل سرمایه گذاری می شود و زمینه رشد اقتصادی و رفاه جامعه در بلندمدت از بین می رود . همچنین امکان مشارکت در هزینه های عمومی و بهبود توزیع درآمد فراهم نمی شود ؛ از این رو ، موضوع اصلاح الگوی مصرف در نظام اسلامی، از اهمّیت ویژه ای برخوردار است . نام گذاری سال جاری (1388) توسّط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ، حضرت آیه اللّه خامنه ای، به نام «سال اصلاح الگوی مصرف»، قطعا ، اهمیت بررسی این موضوع را دوچندان نموده است .
.
ص: 8
همان طور که در سخنان ایشان اشاره شده ، اصلاح الگوی مصرف ، فقط یک مسئله اقتصادی نیست ؛ بلکه ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز دارد. (1) اصلاح الگوی مصرف، می تواند به خودسازی انسان و مهار تمایلات غریزی او مانند : خودخواهی ، حرص ، طمع و تجمل گرایی کمک کند و با ریاضت اختیاری، موجب شکوفایی معنوی انسان گردد . از این رو ، همه پیروان قرآن و علاقه مندان به پیشرفت و بالندگی اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ملّت ایران ، باید همه توان خود را به کار گیرند تا حرکت مبارکی که با نام گذاری سال جاری آغاز شده، هر چه بیشتر تقویت شود . بی تردید ، نخستین گام در جهت تقویت این حرکت و پاسخگوییِ مثبت به این دعوت سرنوشت ساز ، آشنایی دقیق با الگوی مصرف از نگاه قرآن و احادیث اسلامی است . گفتنی است که در قرآن و احادیث اسلامی، چیزی تحت عنوان «الگوی مصرف» به طور مستقل، مطرح نشده است؛ امّا با ملاحظه و جمع بندی آیات و روایاتی که در باره انفاق ، نفقه ، قصد ، اقتصاد ، قناعت ، تقدیر در معیشت ، اسراف ، تبذیر ، اتراف و همانند آنها آمده، می توان دیدگاه اسلام را در باره الگوی مصرف، استنباط کرد . کتاب الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث ، برای نخستین بار و با نظمی نوین ، آیات و روایاتی را که با تأمّل در آنها، رهنمودهای اسلامی در باره الگوی مصرفْ قابل ارائه اند، بررسی کرده است. تأمّل در این آیات و احادیث ، نشان می دهد که رهنمودهای اسلام در باره الگوی مصرف، در واقع، همان راه کارهای عقل و منطق برای
.
ص: 9
توسعه پایدار اقتصادی و ساماندهی زندگی سالم، همراه با رفاه و آسایش جامعه انسانی است . (1) بدین منظور ، بررسی مسائل زیر از نگاه قرآن و حدیث ، ضروری است : 1 . مبانی اصلاح الگوی مصرف . 2 . الگوی تخصیص درآمد . 3 . بایدهای الگوی مصرف از امکانات شخصی . 4 . نبایدهای الگوی مصرف از امکانات شخصی و ملّی . 5 . راه کارهای اصلاح الگوی مصرف از امکانات ملّی . 6 . سیره عملی پیشوایان دینی در مصرف . اینک متن رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی در باره این مسائل، در شش فصل ارائه می شود و پیش از آن ، جمع بندی این رهنمودها ، با عنوان «درآمد» تقدیم علاقه مندان می گردد . (2) توفیق همگان را در خدمت به آرمان های بلند اسلام و زمینه سازی برای حکومت جهانیِ این آیین آسمانی، به رهبری حضرت امام مهدی(عج) ، از خداوند منّان، مسئلت دارم . محمّد محمّدی ری شهری 27 / 1 / 1388
.
ص: 10
. .
ص: 11
درآمدواژه «الگو»، به معنای معیار ، نمونه و سرمشق است . (1) بنا بر این، مقصود از عنوان «الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث»، ارائه معیارها ، بایدها و نبایدهایی است که برای اصلاح شیوه مصرف در جامعه اسلامی ، در قرآن و سخنان پیشوایان اسلام آمده است . بدین منظور، چند مسئله باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد :
الف مبانی اصلاح الگوی مصرفآنچه را که در فصل اوّل این کتاب، تحت عنوان مبانی اصلاح الگوی مصرف آمده، می توان در دو مبنا خلاصه کرد :
1. مبانی عقلیرفاه و توسعه اقتصادی پایدار جامعه ، راهی جز اصلاح الگوی مصرف ندارد ؛ زیرا همان طور که اشاره شد ، اگر الگوی مصرفْ اصلاح نشود ، مصرف بی رویه، موجب تباهی منابع سرمایه گذاری و مانع مشارکت
.
ص: 12
همگان در هزینه های عمومی و بهبود توزیع درآمد می شود و بدون منابع سرمایه گذاری و مشارکت همگانی ، توسعه پایدار، امکان پذیر نیست . از این رو، در روایتی از امام صادق علیه السلام میانه روی که از لوازم اصلاح الگوی مصرف است ، از سپاهیان عقل ، و مصرف بی رویه و اسراف، از سپاهیان جهلْ شمرده شده است . (1) همچنین در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : العَقلُ أنَّکَ تَقتَصِدُ فَلا تُسرِفُ . (2) خردمندی ، این است که : میانه روی کنی و اسراف نکنی . بنا بر این ، اگر هیچ دلیل شرعی ای برای اثبات ضرورت اصلاح الگوی مصرف نداشته باشیم ، مقتضای عقل و تدبیر برای رسیدن به توسعه و رفاه پایدار ، وجوب اصلاح الگوی مصرف و اجتناب از مصرف بی رویه است .
2 . مبانی دینیاز نظر اسلام ، ضرورت اصلاح الگوی مصرف، لااقل سه مبنای محکم اعتقادی و اخلاقی دارد :
یک. اعتقاد به مالکیت خداوند متعالباور داشتن به این اعتقاد که مالکیت انسان ، اساسا اعتباری و در طول مالکیت حقیقی آفریدگار هستی است. (3) این باور، بدین معناست که
.
ص: 13
انسان، اجازه ندارد اموال در اختیارش را هرگونه که می خواهد، مصرف کند ، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: المالُ مالُ اللّهِ عز و جل، جَعَلَهُ وَدائِعَ عندَ خَلقِهِ ، وأمَرَهُم أن یأکُلوا مِنهُ قَصدا، ویَشرَبوا مِنهُ قَصدا ، ویَلبَسوا مِنهُ قَصدا ، وَینکِحوا مِنهُ قَصدا ، ویَرکَبوا مِنهُ قَصدا ، ویَعودوا بِما سِوی ذلکَ علی فُقَراءِ المؤمنینَ ، فمَن تَعَدّی ذلکَ کانَ ما أکلَهُ حَراما ، وما شَرِبَ مِنهُ حَراما وما لَبِسَهُ مِنهُ حَراما ، وما نَکحَهُ مِنهُ حَراما ، وما رَکِبَهُ مِنهُ حَراما . (1) اموال، از آنِ خداست و آنها را نزد آفریدگان خویش امانت نهاده است و فرمانشان داده که از آن، با میانه روی بخورند و با میانه روی بنوشند و با میانه روی بپوشند و با میانه روی ازدواج کنند و با میانه روی، وسیله سواری بخرند و سوار شوند و بیش از آن را به مؤمنان نیازمند ببخشند. هر که از این حدّ [اعتدال و میانه روی ]فراتر رود، آنچه از آن مال می خورد، حرام است و آنچه می نوشد، حرام و آنچه می پوشد ، حرام و آنچه به وسیله آن مالْ ازدواج می کند، حرام و آنچه سوار می شود، حرام است. این سخن، بدین معناست که اسراف ، و مصرف بی رویه مال، با اعتقاد به مالکیت خداوند متعال، در تضاد است ، و اصلاح الگوی مصرف، از لوازم توحید عملی است .
دو. اعتقاد به برادری دینیاز چشم انداز قرآن، همه اهل ایمان، برادر یکدیگرند . پیوند برادریِ اهل ایمان از نگاه روایات اسلامی، آن قدر قوی است که آحاد جامعه،
.
ص: 14
همانند اعضای پیکر یک انسان اند : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ کَالجَسَدِ الواحِدِ ، إنِ اشتَکی شَیئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِکَ فی سائِرِ جَسَدِهِ ، وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَهٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّهِ مِن اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها . (1) مؤمن ، برادر مؤمن است و همانند یک پیکرند که اگر عضوی از آن به درد آید ، سایر اعضایش نیز آن درد را در خود ، احساس می کنند . روح آن دو مؤمن ، از یک روح است . پیوند روح مؤمن به روح خداوند ، بیشتر از پیوند پرتوِ خورشید به خورشید است. این باور ، ایجاب می نماید که در جامعه اسلامی، توسعه و رفاه باید به صورت متعادل در میان یکایک مردم، تقسیم گردد .
سه. تلازمِ تکامل معنوی و کنترل لذّت های مادیدر روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : دَواءُ النَّفسِ الصَّومُ عَنِ الهَوی، وَالحِمیَهُ عَن لَذّاتِ الدُّنیا . (2) دوای نفْس، باز ایستادن از هوس است ، و منع نمودن از لذّت های دنیا . در مقابل ، لذت گرایی و زیاده روی در مصرف قرار دارد که موجب انحطاط معنوی و مانع کمالات نفسانی است . (3) بر این اساس ، کنترل خواسته های مادی ، به منظور تکامل معنوی، لازم و ضروری است .
.
ص: 15
ب الگوی تخصیص درآمدفصل دوم این مجموعه ، به تبیین الگوی تخصیص درآمد ، و توضیح مواردی که درآمد باید در آنها مصرف شود ، اختصاص یافته است که عبارت اند از :
1 . نیازهای شخصیآیات و روایات فراوانی تأکید دارند که انسان باید از لذّت های حلال مادی استفاده کند (1) و در شماری از روایات، با این تعبیر که «خداوند متعال، دوست دارد که بهره گیری از نعمتی را که به بنده اش داده، ببیند»، (2) مردم را به استفاده از این لذّت ها به اندازه نیاز، تشویق می نمایند ، و نیز کسانی را که خود را از لذّت های مشروع زندگی، محروم کرده اند، به شدّت نکوهش می نمایند . (3) البته تخصیص درآمد به نیازهای شخصی، بایدها و نبایدهایی دارد که به آن اشاره خواهد شد .
2 . گشاده دستی برای خانوادهدومین مورد تخصیص درآمد که در روایات اسلامی به آن، توصیه شده ، گشاده دستی در تأمین نیازهای خانواده است . این موضوع، آن قدر اهمیت دارد که در روایتی از امام زین العابدین علیه السلام آمده است :
.
ص: 16
أرضاکُم عِندَ اللّهِ أسبَغُکُم عَلی عِیالِهِ . (1) خشنودترین شما نزد خداوند ، کسی است که خانواده خود را بیشتر در رفاه قرار بدهد . در روایتی دیگر نیز ، امام رضا علیه السلام می فرماید : صاحِبُ النِّعمَهِ یَجِبُ عَلَیهِ التَّوسِعَهُ عَلی عِیالِهِ . (2) بر آن که از نعمتْ برخوردار است ، واجب است که بر خانواده اش گشاده دستی کند .
3 . پس اندازآینده نگری، ایجاب می کند که انسان، همه درآمد خود را یک جا مصرف نکند ؛ بلکه آینده خود را نیز در نظر بگیرد و برای تأمین آرامش خاطر خود ، در صورت امکان ، بخشی از درآمدش را پس انداز کند . در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که می فرماید : إنَّ النَّفسَ إذا أحرَزَت قوتَهَا استَقَرَّت . (3) آدمی ، هر گاه وسایل زندگی اش به قدر نیازْ فراهم باشد ، روانش آسایش می یابد . همچنین در موردی دیگر ، آن حضرت، در پاسخ گروهی از صوفیان که زهد اسلامی را تحریف کرده بودند ، به پس انداز سلمان رضی الله عنه ، برای زندگی سالیانه خود، به عنوان یک زاهد نمونه ای که
.
ص: 17
الگوی مصرف اسلامی را رعایت می کرد ، اشاره می فرماید . (1) بدیهی است که آینده نگری و پس انداز در سطح کلان برای تأمین نیازهای جامعه، از اهمیت دوچندانی برخوردار است و با آینده نگری فردی، قابل مقایسه نیست . نمونه قرآنی آن نیز ، آینده نگری حضرت یوسف علیه السلام در ذخیره گندم برای تأمین نیازهای آینده مردم است .
4 . سرمایه گذاری در تولید و تجارتنکته بسیار مهم و قابل توجّه، این است که ، توصیه روایاتْ در تخصیص بخشی از درآمد به پس انداز، این نیست که پول، به صورت نقدی پس انداز شود ؛ بلکه با تأکید به اصلاح و ساماندهی مال و بهره وری از آن ، مردم، به سرمایه گذاری در زمینه های مختلف تولیدی و تجاری، تشویق شده اند (2) تا آن جا که ساماندهی ثروت، بخشی از ایمانْ شمرده شده است : إصلاحُ المالِ مِنَ الإیمانِ . (3) نگاهداری نیکو از مال، نشانه ایمان است .
5 . مشارکت اجتماعییکی از موارد تخصیص درآمد که قرآن و احادیث اسلامی، بر آن تأکید دارند ، هزینه کردن در راه خداوند متعال است . (4)
.
ص: 18
اقدام این افراد از نظر اسلام، آن قدر اهمیت دارد که در قرآن، در ردیف ایمان آورندگان به غیب و نمازگزاران ، شمرده شده است : «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ ؛ (1) [پرهیزگاران اینان اند:] کسانی که به غیبْ ایمان دارند و نماز را بر پا می کنند و از آنچه روزی شان کرده ایم ، انفاق می کنند» . در روایات اسلامی، مکرّر تأکید شده که این بخش از هزینه ها، در واقع، موجب باقی ماندن مال و ذخیره سازی آن برای جهان پس از مرگ انسان است . در روایتی آمده که گوسفندی را در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله ذبح کردند و گوشت آن را به دیگران دادند . پیامبر صلی الله علیه و آله از عایشه پرسید : «چیزی از آن مانده است؟». وی پاسخ داد : چیزی جز کتف (سردست) آن، باقی نمانده است . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : بَقِیَ کُلُّها غَیرَ کَتِفِها . (2) بجز سردستش ، همه آن، باقی مانده است! این روایت، به این نکته اشاره دارد که آنچه برای خداوند، به دیگران داده شده، برای جهان پس از مرگْ باقی می مانَد و آنچه در راه مصارف شخصی هزینه شده، فانی می گردد . خداوند متعال، وعده داده است که پاداش آنچه را انسان برای
.
ص: 19
خداوند هزینه کرده، به مراتب، بیش از آنچه هزینه کرده، در زندگی ابدی به او باز می گردانَد : «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّاْئَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضَعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ» . (1) مَثَل [ صدقاتِ ] کسانی که اموالِ خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای، صد دانه باشد. و خداوند برای هر کس که بخواهد، [ آن را ] چند برابر می کند، و خداوند، گشایشگرِ داناست. امّا از آن جا که خداوند متعال، بی نیاز مطلق است ، هزینه کردن در راه خدا در واقع، به معنای هزینه کردن در جهت منافع دیگران و مشارکت در خدمات اجتماعی برای جلب رضای حق تعالی است . بنا بر این ، مقتضای آیات و روایات فصل دوم کتاب «اصلاح الگوی مصرف»، این است که شخص مسلمان ، در صورت امکان باید درآمد خود را به سه بخش تقسیم کند: بخشی را صرف نیازهای شخصی و رفاه خانواده خود کند ، بخشی را به پس انداز اختصاص دهد ، آن هم پس اندازها در جهت سرمایه گذاری تولیدی و تجاری، و بخشی را صرف کمک به نیازمندان و خدمات اجتماعی نماید . البته همه این موارد، ضوابط و بایدها و نبایدهایی دارند که به آنها اشاره خواهد شد .
.
ص: 20
ج بایدهای الگوی مصرف، از امکانات شخصیاصلی ترین اقداماتی که انجام دادن آنها، به منظور اصلاح الگوی مصرف البته از درآمدها و امکانات شخصی ، لازم و ضروری است، عبارت اند از :
1 . برنامه ریزینخستین رهنمود اسلام برای اصلاح الگوی مصرف ، برنامه ریزی برای هزینه کردن و ایجاد تعادل میان دخل و خرج زندگی است . قرآن در این باره می فرماید : «لِیُنفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّن سَعَتِهِ وَ مَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّآ ءَاتَاهُ اللَّهُ» (1) بر توانگر است که از داراییِ خود هزینه کند ، و هر که روزی اش بر او تنگ شده باشد ، از آنچه خداوند به او داده است ، خرج کند . این سخن ، بدین معناست که هر کس باید فراخور درآمد خود، برای هزینه های زندگی خویش برنامه ریزی کند ؛ زیرا درآمد همه مردم، یکسان نیست . از این رو، هر کس برای رسیدن به توازن و تعادل میان دخل و خرج زندگی ، باید برنامه خاص خود را داشته باشد . رعایت این توازن ، حتّی در شرایط مختلف اقتصادی زندگی یک فرد نیز ضروری است . (2)
.
ص: 21
این اقدام، یکی از مصادیق بارز تدبیر در امور معیشتی است که بیش از ثروت ، در رفاه و آسایش انسانْ مؤثّر است ، و در کنار دین شناسی و مقاومت در سختی ها ، به دست آوردن آن ، برای اهل ایمان، ضروری است ، (1) و عدم برخورداری از این ویژگی، گاه موجب می گردد که برخی از بینوایان ، از ثروتمندان ، اسرافکارتر شمرده شوند . در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: رُبَّ فَقیرٍ أسرَفُ مِن غَنِیٍّ . فَقُلتُ : کَیفَ یَکونُ الفَقیرُ أسرَفَ مِنَ الغَنِیِّ ؟ فَقالَ : إنَّ الغَنِیَّ یُنفِقُ مِمّا اُوتِیَ ، وَالفَقیرَ یُنفِقُ مِن غَیرِ ما اُوتِیَ . (2) [امام علیه السلام فرمود:] «بسا فقیری که از توانگر، اسرافکارتر باشد» . گفتم : چگونه چنین چیزی ممکن است ؟ فرمود : «توانگر، از آنچه به وی عطا شده ، خرج می کند ؛ ولی فقیر، بدون آن که به وی انفاق شده خرج می کند» .
2 . میانه رویدومین رهنمود برای اصلاح الگوی مصرف ، میانه روی (اعتدال) در مصرف است . ممکن است درآمدِ شخصی ، به گونه ای باشد که هر قدر که مایل است، بتواند هزینه کند ؛ امّا اسلام، اجازه نمی دهد که بیش از نیاز ، مصرف نماید . البته باید توجّه داشت که نیاز ، مراتبی دارد . دانشمندان ، نیازهای انسان را به سه مرتبه تقسیم کرده اند : ضرورت ، کفایت و رفاه .
.
ص: 22
مراتب نیازیک. ضرورت (نیاز به امکانات ضروری)مرتبه نخستِ نیاز ، نیاز انسان به امکانات اوّلیه ضروری است؛ یعنی چیزهایی که ادامه زندگی، بدون آنها، امکان پذیر نیست و یا با مشکل جدّی، رو به روست .
دو. کفایت (نیاز به امکانات مُکفی)مرتبه دوم نیاز ، نیاز انسان به امکاناتی است که برای اداره یک زندگی متوسّط ، اعم از نیازهای اقتصادی ، علمی و فرهنگی، کافی است .
سه. رفاه (نیاز به رفاه نسبی)مرتبه سوم نیاز ، نیاز انسان به امکاناتی است که افزون بر برخورداری از یک زندگی متوسّط ، رفاه و آسایش او را نیز در حدّ معقول و منطقی تأمین نماید . گفتنی است که هر چند آنچه در روایات اسلامی، مورد تأکید قرار دارد ، تأمین نیازهای زندگی در حدّ کفاف و برخورداری از یک زندگی متوسّط است، (1) امّا برخورداری از رفاه نسبی نیز با میانه روی در مصرف، منافاتی ندارد. لذا در روایتی از اسحاق بن عمّار نقل شده که : قُلتُ لِأبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : یَکونُ لِلمُؤمِنِ عَشَرَهُ أقمِصَهٍ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : عِشرونَ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : ثَلاثونَ؟ قالَ : نَعَم ، لَیسَ هذا مِنَ السَّرَفِ
.
ص: 23
إنَّمَا السَّرَفُ أن تَجعَلَ ثَوبَ صَونِکَ ثَوبَ بِذلَتِکَ . (1) به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد؟ امام علیه السلام فرمود : «آری» . گفتم: بیست پیراهن چه؟ فرمود : «آری [اشکالی ندارد]». گفتم: سی تا چه؟ فرمود : «آری . این، اسراف نیست ؛ اسراف، آن است که لباس بیرونی ات (میهمانی ات) را لباس کار و دم دستی قرار دهی» . بنا بر این ، آنچه در اسلام ، اسراف و غیر مجاز شمرده شده ، مصرف بیش از حدّ رفاه نسبی است .
3 . رعایت اولویت هایکی از نکات بسیار مهم در اصلاح الگوی مصرف ، در نظر گرفتن اولویت هاست . بی توجّهی به این امر ، در واقع ، هدردادن سرمایه ، و گونه ای اسرافکاری است و مشکلات گوناگونی را در پی خواهد داشت . در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : مَنِ اشتَغَلَ بِغَیرِ المُهِمِّ ضَیَّعَ الأهَمَّ . (2) هر کس به چیزی که مهم نیست بپردازد، آنچه را که اهمیت بیشتری دارد، از دست می دهد . بنا بر این، در تأمین نیازهایی که از درآمدهای شخصی صورت می گیرد، توجّه به دو نکته، ضروری است :
.
ص: 24
یک. در نظر گرفتن اولویت ، در شخص مصرف کنندهچنان که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : إذا کانَ أحَدُکُم فَقیرا فَلیَبدَأ بِنَفسِهِ ، فَإن کانَ فَضلاً فَعَلی عِیالِهِ ، فَإِن کانَ فَضلاً فَعَلی قَرابَتِهِ أو عَلی ذی رَحِمِهِ ، فَإن کانَ فَضلاً فَهاهُنا وهاهُنا . (1) هر یک از شما که فقیر است ، نخستْ به خود بپردازد . اگر مالی افزون آمد ، به خانواده اش بدهد ، اگر بیشینه ای مانْد ، به خویشاوندان یا بستگانش بپردازد ، و اگر باز هم ماند، این سو و آن سو هزینه کند . همان طور که در این روایت آمده ، انسان، به طور طبیعی باید در درجه اوّل، نیازهای خود را تأمین کند ، سپس نزدیکان و پس از آن، دیگران . امّا گاه ، ضرورتْ ایجاب می کند که نیاز دیگران را مقدّم دارد که این معنا از نظر اخلاقی، در اسلامْ پسندیده است و ایثار نامیده می شود .
دو. در نظر گرفتن اولویت ، در نیاز مصرف کنندهتأمین نیازهای ضرورتر بر نیازهایی که تأمین آنها ضرورت کمتری دارد ، باید مقدّم گردد .
اصلی ترین معیار اصلاح الگوی مصرفمعیار اصلی در تشخیص میانه روی در مصرف، بلکه مهم ترین اصل در اصلاح الگوی مصرف ، به جا مصرف کردن ، ونا به جا مصرف کردن
.
ص: 25
است . این معیار در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله بدین گونه بیان شده است : مَن أعطی فی غَیرِ حَقٍّ فَقَد أسرَفَ ، ومَن مَنَعَ عَن حَقٍّ فَقَد قَتَّرَ . (1) هر که به ناحق (بی جا)، بخشش کند، اسراف کرده است و هر که به حق (به جا)، خرج نکند، سختگیری و خسّتْ ورزیده است . بر پایه این معیار عقلی و شرعی ، همه بایدها و نبایدهای اصلاح الگوی مصرف را می توان مشخّص کرد و تردیدی نیست که تأمین همه مراتب نیاز انسان ها از درآمد مشروع خود، از مصادیق روشن مصرف به جا محسوب می گردد .
4 . همدردی در تنگناهای اقتصادییکی دیگر از دستور العمل های مهم اخلاقی در اسلام ، مواسات و همدردی با توده مردم در تنگناهای اقتصادی است . شخصی به نام مُعَتِّب (2) ، روایت کرده که در زمان امام صادق علیه السلام در شرایطی که بهای مواد غذایی، رو به افزایش بود ، امام از من پرسید: «چقدر گندم داریم؟». گفتم: مقداری که ماه ها برای ما کافی است . فرمود : «همه را به بازار ببَر و بفروش» . گفتم: در مدینه گندم نیست!؟ فرمود : «ببر و آنها را بفروش» . پس از فروش آنها ، امام علیه السلام فرمود : اکنون مانند همه مردم، برو و
.
ص: 26
گندم مورد نیاز ما را از بازار تهیه کن!» و افزود : یا مُعَتِّبُ ! اجعَل قوتَ عِیالی نِصفا شَعیرا ونِصفا حِنطَهً ؛ فَإنَّ اللّهَ یَعلَمُ أنّی واجِدٌ أن اُطعِمَهُمُ الحِنطَهَ عَلی وَجهِها ، ولکِنّی اُحِبُّ أن یَرانِیَ اللّهُ قَد أحسَنتُ تَقدیرَ المَعیشَهِ . (1) ای معتّب! غذای خانواده مرا ، نیمی جو و نیمی گندم قرار ده؛ خدا می داند که من، تواناییِ این را دارم که خوراک آنان را تماما گندم قرار دهم؛ ولی من دوست دارم که خداوند، مرا این گونه ببیند که زندگی را خوب تدبیر می کنم. این سخن ، بدین معناست که همدردی با مردم در تنگناهای اقتصادی، بالاترین مراتب «تدبیر زندگی» و زیباترین «الگوی مصرف» در اسلام است که باید مورد توجّه ثروتمندان ، بویژه رهبران دینی و سیاسی باشد .
5 . رعایت بیشترین بازدهیِ اجتماعییکی از نکات مهم در الگوی مصرف در مشارکت های اجتماعی ، این است که باید به گونه ای عمل شود که دارای بیشترین بازدهی اجتماعی باشد . از این رو ، هزینه کردن در مواردی که زیانش برای انسان، بیش از سودش برای دیگران است ، نکوهیده شمرده شده است. چنان که در روایتی از امام کاظم علیه السلام آمده است : لاتَبذُل لِاءخوانِکَ مِن نَفسِکَ ما ضَرُّهُ عَلَیکَ أکثَرُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُم . (2)
.
ص: 27
برای برادران [ایمانی] خود، چندان از خودت مایه مگذار که زیان آن برای تو، بیشتر از سودش برای آنهاست. یعنی، وقتی کسی، بدهکاری زیادی دارد ، شما نباید همه ثروتتان را برای پرداخت بدهی چنین شخصی بدهید؛ چون در این صورت، بدون آن که بدهی او پرداخته شده باشد ، همه ثروت خود را از دست داده اید . (1)
6 . ساده زیستیاصلاح الگوی مصرف ، بدون قناعت و ساده زیستی، و دوری از تجمل گرایی، امکان پذیر نیست ، از این رو، در روایات اهل بیت علیهم السلام کاستن از هزینه های زندگی و ساده زیستی ، (2) مکرّر توصیه شده است . بر پایه روایتی از امام صادق علیه السلام ، ویژگی های شخص باایمان، این گونه است : المُؤمِنُ حَسَنُ المَعونَهِ ، خَفیفُ المَؤونَهِ ، جَیِّدُ التَّدبیرِ لِمَعیشَتِهِ . (3) مؤمن، یاریگری شایسته است، کم خرج است و گذرانِ زندگی اش را خوب تدبیر می کند . بر این اساس ، برنامه ریزی در جهت ارتقای فرهنگ ساده زیستی ، یکی از مصادیق بهترین برنامه ریزی ها برای تدبیر زندگی و اصلاح الگوی مصرف است .
.
ص: 28
در این باره، سفارش امام صادق علیه السلام این گونه است که انسان در زندگی مادی، باید به تهی دست تر از خود نگاه کند : اُنظُرْ إلی مَن هُوَ دُونَکَ فِی المَقدُرَهِ ولا تَنظُرْ إلی مَن هُوَ فَوقَکَ فِی المَقدُرَهِ ، فَإِنَّ ذلِکَ أقنَعُ لَکَ بِما قُسِمَ لَکَ . (1) به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگر از خویش منگر ؛ زیرا این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده، قانع تر می سازد . رعایت این رهنمود ، نقش مهمی در پیشگیری از چشم و همچشمی و افراط در تجمل گرایی دارد .
7 . در نظر گرفتن فرهنگ جامعهیکی از نکاتی که در باره موضوع ساده زیستی و اجتناب از تفریط در مصرف ، توجّه به آن ضروری است ، در نظر گرفتن فرهنگ عمومی مردم ، در زمان های مختلف است . به سخن دیگر ، ساده زیستی، به معنای استفاده از پوشاک یا غذای نامرغوب و یا مسکن نامطلوب و در یک جمله : زندگی نامتعارف نیست . در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده که می فرماید : إنَّ أهلَ الضَّعفِ مِن مَوالِیَّ یُحِبّونَ أن أجلِسَ عَلَی اللُّبودِ وألبَسَ الخَشِنَ ، ولَیسَ یَتَحَمَّلُ الزَّمانُ ذلِکَ . (2) دوستان سست عقیده ام، دوست می دارند که من بر پلاس بنشینم و جامه زُمُخت بپوشم ؛ امّا این روزگار، گنجایش چنین کاری را ندارد .
.
ص: 29
همچنین هنگامی که سفیان ثوری، ملاحظه کرد امام صادق علیه السلام ، لباس زیبایی بر تن دارد و به ایشان ایراد گرفت که پدرانش از این گونه لباس ها استفاده نمی کرده اند ، امام فرمود : إنَّ آبائی علیهم السلام کانوا فی زَمانٍ مُقفِرٍ مُقتِرٍ ، وهذا زَمانٌ قَد أرخَتِ الدُّنیا عَزالِیَها ، فَأحَقُّ أهلِها بِها أبرارُهُم . (1) همانا پدران من در روزگار فقر و تنگ دستی زندگی می کردند ، حال آن که امروز، زمانه گشایش و فراخی است ؛ پس شایسته ترین کسان برای بهره مندی از این گشایش ، نیکان این زمانه اند . بنا بر این، همسویی با فرهنگ مشروع حاکم بر جامعه، نه تنها نکوهیده نیست ، بلکه مطلوب و پسندیده است، همان گونه که در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است : خَیرُ لِباسِ کُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ . (2) بهترین جامه برای هر روزگار ، جامه مردم همان زمان است .
د نبایدهای اصلاح الگوی مصرف،ازامکانات شخصی وعمومیبر پایه آن چه در باره ضرورت های اصلاح الگوی مصرفْ تبیین شد ، معیارهای الگوی صحیح در مصرف ، عبارت اند از: برنامه ریزی ؛ میانه روی ؛ رعایت اولویت ها ؛ همدردی با توده های مردم در تنگناهای اقتصادی ؛ ساده زیستی ؛ اجتناب از تفریط ؛ در نظر گرفتن فرهنگ حاکم بر جامعه؛ هزینه کردن بخشی از درآمد در جهت مصالح جامعه .
.
ص: 30
بنا بر این ، مصرف ، هر چه به این معیارها نزدیک تر باشد ، پسندیده تر است و هر چه دورتر باشد ، نکوهیده تر و نارواتر. اینک انواع مصرف های ناروا و ویژگی های آنها را بیان می کنیم:
1 . اسراف و تبذیراسراف در لغت، به معنای تجاوز از مرز اعتدال در هر کار است . (1) در قرآن (2) و حدیث نیز این واژه در معنای لغوی آن به کار رفته است . در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : کُلُّ ما زادَ عَلَی الاقتِصادِ ، إسرافٌ . (3) هر آنچه از میانه روی بگذرد، زیاده روی است . همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است : إعلَم أنَّ لِکُلِّ شَی ءٍ حَدَّا ، فَإنْ جاوَزَهُ کانَ سَرَفَا . (4) بدان که هر چیزی، اندازه ای دارد که اگر از آن بگذرد، زیاده روی است . امام کاظم علیه السلام در روایتی، در تبیین سپاهیان عقل و جهل، این دو
.
ص: 31
گزینه را نیز آورده است: القَصدُ ، الإسرافُ . (1) میانه روی [و در برابر آن] زیاده روی . این سخن، اشاره به آن است که اصلاح الگوی مصرف و میانه روی در آن، مسئله ای عقلی است و آنچه را که اسلام در این باره آورده، چیزی جز ارشاد به حکم عقل نیست . گفتنی است که در باره مفهوم اسراف، چند نکته، قابل توجّه است :
یک. گستره اسرافبا عنایت به آنچه در تبیین مفهوم اسراف اشاره شد ، مصادیق این واژه در زندگی فردی و اجتماعی انسان بسیار گسترده است ، چنان که در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : فی کُلِّ شَی ءٍ إسرافٌ . (2) در هر چیزی اسراف وجود دارد . مفهوم اسراف، در هر کاری می تواند تحقّق پیدا کند و هر کاری که از مرز اعتدال خارج شود ، اسراف شمرده می شود ، حتّی در وضو گرفتن، اگر کسی، بیش از حد نیاز ، آب مصرف کند ، اسرافکار است . در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده که می فرماید :
.
ص: 32
إنَّ القَصدَ أمرٌ یُحِبُّهُ اللّهُ عز و جل ، وإنَّ السَّرَفَ یُبغِضُهُ ؛ حتّی طَرْحُکَ النَّواهَ فإنّها تَصلُحُ لِلشَّیءِ ، وحَتّی صَبُّکَ فَضلَ شَرابِکَ . (1) میانه روی ، کاری است که خداوند عز و جل، آن را دوست می دارد ، و اسراف را ناخوش می دارد ، حتّی دور انداختن هسته[ی میوه] را ؛ زیرا آن [نیز ]به کاری می آید، و حتّی دور ریختن زیادی نوشیدنی ات را . بنا بر این ، اسراف، تنها در خوردن و آشامیدن نیست ؛ بلکه حتّی دور ریختن هسته خرما یا هسته دیگر میوه هایی که برای کاشت، قابل استفاده اند، اسراف محسوب شود ، ولی در عصر ما ، گستره اسراف، بسیار گسترده تر از گذشته است : اسراف در بهره گیری از هوا و محیط زیست ، اسراف در استفاده از بنزین ، نفت ، گاز و دیگر منابع حیاتی نیز مصداق دارد .
دو . اسراف کمّی و اسراف کیفیگاه اسراف، در کمیت مصرف است؛ یعنی بیش از مقدار مورد نیاز، مصرف کردن . گاه نیز در کیفیت مصرفْ تحقّق پیدا می کند ، بدین معنا که مصرفْ از نظر کمّی، بیش از حدّ نیاز نیست، ولی از نظر کیفی، بیش از حد نیاز است ، مانند پوشیدن لباس میهمانی که برای حفظ آبروست در منزل . روایت است که شخصی به نام سلیمان بن صالح، از امام صادق علیه السلام پرسید: کمترین درجه اسراف چیست؟
.
ص: 33
امام علیه السلام در پاسخ فرمود : إبذالُکَ ثَوبَ صَونِکَ ، وإهراقُکَ فَضلَ إنائکَ . (1) کمترین اندازه آن، این است که لباس میهمانی ات را لباس خانه قرار دهی و ته مانده ظرفت را دور بریزی . بر پایه روایتی دیگر ، حتّی انسان می تواند سی پیراهن داشته باشد و از هر یک، به منظوری استفاده کند و اسراف شمرده نشود؛ ولی اگر لباسی را که برای حفظ آبرو باید در بیرون از خانه بپوشد ، در خانه، مورد استفاده قرار دهد، اسرافکار خوانده می شود . (2) بنا بر این ، استفاده نابه جا از وسائل شخصی نیز از مصادیق اسراف است . استفاده نابهینه از لباس بیرونی ، اسراف کیفی قلمداد می شود و دور ریختن باقیمانده آب مصرفی ، اسراف کمّی. همچنین در روایت دیگری به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأکُلَ کُلَّ ما اشتَهَیتَ . (3) یکی از نمونه های اسراف، این است که هر چه دلت بخواهد، بخوری . این سخن، اشاره دارد به این که ممکن است کسی بیش از اندازه لازم ، غذا نخورد، ولی در انتخاب نوع غذا، اسرافکار باشد؛ یعنی به جای انتخاب غذای مفیدتر ، غذای لذیذتر را انتخاب کند . به سخن دیگر : آنچه باید بخورد نمی خورد؛ بلکه آنچه می خواهد می خورد .
.
ص: 34
سه. نسبی بودن مفهوم اسرافنکته قابل توجّه دیگر در تبیین مفهوم اسراف، نسبی بودن آن است ، بدین معنا که ممکن است بهره گیریِ مقداری ، و یا نوعی از یک کالا ، برای یک نفر، اسراف و تجاوز از حد اعتدال محسوب شود، ولی برای دیگری، اسراف نباشد ، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است : أتَرَی اللّهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلی مالٍ خَوَّلَ لَهُ أن یَشتَرِیَ فَرَسا بعَشَرَهِ آلافِ دِرهَمٍ وَیَجزیهِ فَرَسٌ بِعِشرینَ دِرهما . (1) آیا گمان می کنی خداوند، انسان را در مالی که به وی عطا فرموده ، امین شمرده که اسبی به بهای ده هزار درهم بخرد ؟ حال آن که اسبی به قیمت بیست درهم برای او کفایت می کند . بر پایه این روایت ، در زمان ما ، مثلاً دو نفر که هر دو می توانند اتومبیلی به قیمت یک صد میلیون تومان تهیه کنند ، یکی از آنها نیازمند به اتومبیلی با این قیمت است، ولی دیگری، اتومبیلی با قیمت بیست میلیون تومان هم برای تأمین نیازهایش کافی است ، اگر هر دو، اتومبیل یکصد میلیون تومانی تهیه کردند ، شخص دوم، اسرافکار است و اوّلی، اسرافکار نیست ؛ چون فرد دوم، از مرز اعتدالْ تجاوز کرده و دیگری تجاوز نکرده است .
چهار. اسراف در کارهای خیربرخی از روایات، دلالت دارند که در کارهای نیک، اسراف ، نکوهیده نیست ، مانند آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که می فرماید:
.
ص: 35
لا خَیرَ فی السَّرَفِ ، ولا سَرَفَ فی الخَیرِ . (1) در اسراف ، خیری نیست و در [کارهای] خیر، اسراف نیست . در روایتی دیگر از امام علی علیه السلام آمده است : الإسرافُ مَذمومٌ فی کُلِّ شَی ءٍ إلّا فی أفعالِ البِرِّ . (2) اسراف، در هر چیزی ناپسند است ، مگر در کارهای خیر . امّا بی تردید، مقصود از این روایات، این نیست که انسان حق دارد همه اموال خود را به بهانه نیکی کردن به دیگران ببخشد ، و خود و خانواده خویش را به فقر و فلاکت بیندازد . قرآن کریم، انفاق انسان های شایسته را چنین توصیف می کند : «وَ الَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا . (3) و کسانی که هر گاه انفاق می کنند ، نه اسراف می نمایند و نه سختگیری ؛ بلکه میان این دو، حدّ اعتدال را رعایت می کنند» . نیز در موردی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همه اموالی را که نزد او بود، انفاق کرد، به گونه ای که دیگر نزد او چیزی نماند تا بتواند پاسخگوی نیاز دیگران باشد ، خداوند متعال، ایشان را از این کار نهی فرمود . (4) بنا بر این ، مقصود از روایاتی که تأکید دارند بر این که در کارهای نیک، اسراف نیست، دفع توهّم نکوهیده بودن گشاده دستی در کارهای
.
ص: 36
خیر است و تأکید بر این نکته که نه تنها در کارهای خیر ، گشاده دستی نکوهیده نیست، بلکه نیکو و پسندیده است . این معنا در روایتی که وصایای پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام را گزارش کرده نیز به روشنی دیده می شود : أمّا الصَّدَقهُ فَجُهدَکَ حتّی تَقولَ : قد أسرَفتُ ولَم تُسرِفْ . (1) صدقه، آن است که تا توان داری، ببخشی، چندان که بگویی : اسراف کردم ؛ ولی اسراف نکرده باشی . این، بدان معناست که مؤمن باید در انفاق در راه خدا، آن قدر گشاده دست باشد که خیال کند ، اسراف کرده است ؛ ولی در واقع ، کار او اسراف نیست؛ بلکه گشاده دستی است . با این توضیح ، مقصود از روایاتی که دلالت دارند اسراف، در شماری از مصارف، قابل تحقّق نیست نیز روشن می گردد ، مانند آنچه از امام صادق علیه السلام نقل شده که می فرماید : لَیسَ فی الطَّعامِ سَرَفٌ . (2) در خوراک ، اسراف نیست . یا از امام علی علیه السلام نقل شده که می فرماید : لَیسَ فی المأکولِ والمَشروبِ سَرَفٌ . (3) در خوردنی و آشامیدنی ، اسراف نیست .
.
ص: 37
یا روایت مرفوعه ای (1) که کلینی رحمه الله آورده است: ما أَنفَقتَ فی الطِّیبِ فَلَیسَ بِسَرَفٍ . (2) مالی که صرف بوی خوش (عطر) می کنی ، اسراف نیست . بی تردید، مقصود از این روایات، این نیست که تهیه غذاهای گوناگون مازاد بر نیاز و یا پرخوری از آنها ، اسراف نیست! یا اگر انسان، در و دیوار خانه اش را هر روز با عطر و گلاب شستشو دهد، مانعی ندارد؛ بلکه این را می رسانَد که گشاده دستی در تهیه غذاهای لذیذ و نوشیدنی های گوارا و عطرهای دلپذیر ، در حدّ میانه روی، اسراف محسوب نمی شود ، چنان که در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است : لَیسَ فیما أصلَحَ البَدَنَ إسرافٌ... إنّما الإسرافُ فیما أتلَفَ المالَ وأضَرَّ بالبَدَنِ . (3) در آنچه بدن را سالم نگه می دارد، اسراف نیست . . . ؛ بلکه اسراف، در چیزهایی است که مال را تلف می کند و به بدن، زیان می رساند . در همه این موارد، مقصود، یک چیز است و آن ، دفع توهّم صدق اسراف، بر مصارفی است که گشاده دستی در آنها نه تنها نکوهیده نیست، بلکه نیکو و پسندیده است .
.
ص: 38
پنج . فرق اسراف و تبذیرپیش از این ، توضیح دادیم که «اسراف»، به معنای تجاوز از حد اعتدال در هر کار است ؛ امّا «تبذیر» از ریشه «بذر»، به معنای پاشیدن دانه است . هنگامی که این واژه، در مباحث اقتصادی به کار می رود، به معنای مصرف کردن مال، به صورت غیر منطقی و نارواست. معادل کلمه «تبذیر» در فارسی، «ریخت و پاش» است . برخی از لغت شناسان، در تبیین فرق میان اسراف و تبذیر گفته اند : الإسرافُ تَجاوُزُ الحَدِّ فی صَرفِ المالِ ، وَالتَّبذیرُ : إتلافُهُ فی غَیرِ مَوضِعِهِ ، فَهوَ أعظَمُ مِنَ الإسرافِ ، وَلِذا قالَ تَعالی : «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَ نَ الشَّیَطِینِ» (1) . (2) اسراف ، به معنای گذشتن از حدّ ، در صرف مال است ، و تبذیر ، اتلاف مال در غیر محلّ آن است ، پس تبذیر از اسراف ، بدتر است ، و به همین جهت ، خدای متعال فرموده است : «همانا تبذیر کنندگان برادران شیاطین اند» . بنا بر این، «تبذیر»، عبارت است از مصرف کردن مال در جایی که نباید مصرف شود ، هر چند اندک باشد و بر این اساس ، تبذیر ، نوعی اسراف شمرده می شود، چنان که در برخی از روایات، به این مطلبْ تصریح شده است : إنَّ التَّبذیرَ مِنَ الإسرافِ . (3)
.
ص: 39
همانا تبذیر، [نوعی] از اسراف است . از این رو، در شماری از روایات، اسراف و تبذیر، در کنار هم مورد نکوهش قرار گرفته اند : إنَّ إعطاءَ المالِ فی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ واسرافٌ . (1) خرج کردنِ نا به جا ، به یقین ، حیف و میل و اسراف است . گفتنی است که برخی، «تبذیر» را صفت کیفی می دانند و اسراف را صفت کمّی. مثلاً اگر خریدن اجناس بسیار مرغوب، با آن قیمت های بالا ، مورد نیاز نباشد، «تبذیر» است ؛ ولی اسراف نیست . به عکس، خریدن چند چیز بیش از حد نیاز، «اسراف» است و «تبذیر» نیست . ولی با تأمّل در آنچه در تبیین معنای اسراف و تبذیر گذشت، مشخّص می شود که این سخن، صحیح نیست . اسراف و تبذیر، هم می توانند صفت کیفی باشند و هم صفت کمّی .
شش . اسراف ، عنوان کلّی انواع مصرف های ناروابا عنایت به مفهوم دقیق «اسراف» باید گفت که این واژه ، عنوان کلّی و جامع انواع مصرف های نارواست . بنا بر این آنچه پس از این ، در ذیل عنوان مصرف های ناروا خواهد آمد ، در واقع ، مصداقی از مصادیق اسراف است .
2 . افراط در رفاه طلبی و تجمّل گراییخطرناک ترین مصادیق اسراف ، افراط در رفاه طلبی ، لذّت جویی و
.
ص: 40
تجمّل گرایی است که در قرآن و روایات اسلامی از آن، با عنوان های: «اتراف» و «تنعّم»، یاد شده ، و جامعه اسلامی، نسبت به آن، هشدار داده است. این ویژگی خطرناک، در واقع، زمینه ساز انواع گناهان و آلودگی های فردی و اجتماعی است . در روایتی، امام علی علیه السلام در باره خطر افراط در رفاه طلبی می فرماید : اتَّقُوا سَکَراتِ النِّعمَهِ ، واحذَروا بَوائقَ النِّقمَهِ . (1) از سرمستی های نعمت بترسید و از سختی های خشم و انتقام [خداوند] دوری کنید . رفاه طلبی ، لذّت جویی ، هواپرستی ، خوش گذرانی و تجمّل گرایی، چنان انسان را سرمست می کند که نه تنها برای مسائل انسانی و اخلاقی، ارزشی قائل نمی شود، بلکه در برابر کسانی که مردم را به ارزش های انسانی و اخلاقی دعوت می کنند، به مخالفت بر می خیزد. از این رو ، در همه دوران ها، مترفان (خوش گذران ها)»، در صف مقدّم مخالفان پیامبران الهی بودند : «وَ مَآ أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ * وَ قَالُواْ نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَ لًا وَ أَوْلَدًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ . (2) و [ ما ] در هیچ شهری، هشداردهنده ای نفرستادیم، جز آن که خوش گذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید،
.
ص: 41
کافریم» * و گفتند: «ما دارایی و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد»» . از این رو، برای پیشگیری از خطری که مترفان در طول تاریخ، گرفتار آن شدند، دوری گزیدن از رفاه طلبی و تجمّل گرایی، ضروری است . در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است : إیّاکَ وَالتَّنَعُّمَ ؛ فَإنَّ عِبادَ اللّهِ لَیسوا بِالمُتَنَعِّمینَ . (1) از نازپروردگی دور باش ؛ که بندگان خداوند، نازپرورده نیستند.
فرق میان تجمّل و تجمّل گراییالبته باید توجّه داشت که پرهیز از تجمّل گرایی، به معنای بی توجّهی به آراستگی ظاهری زندگی نیست . از این رو، در روایات اسلامی، از یک سو، مسلمانان را به ساده زیستی و پرهیز از تجمّل گرایی توصیه می کند و از سوی دیگر، به زیبایی و آراستگی ظاهر، تشویق می کند. در حدیث نبوی آمده است : إنَّ اللّهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ ، ویُحِبُّ أن یَری نِعمَتَهُ عَلی عَبدِهِ . (2) هر آینه، خداوند زیباست، زیبایی را دوست می دارد و دوستار آن است که نعمت خویش را بر بنده اش بنگرد . به سخن دیگر ، میان تجمّل و تجمّل گرایی فرق است. تجمّل، به معنای آراستگی ظاهر ، و تجمّل گرایی، به معنای افراط و زیاده روی در
.
ص: 42
آراستگی است . میانه روی در بهره گیری از نعمت های الهی و آراستگی زندگی، امری در حد اعتدال نیکوست ، امّا زیاده روی در آن ، مانند تنوّع بیش از حدّ لباس و لوازم آرایشی ، و محیط آرایی جدید هر ساله منزل، اسراف و نکوهیده است .
3 . تباه کردن ثروتیکی از وظایف عقلی و شرعی شخص مسلمان ، پیشگیری از تباه شدن ثروت شخصی و مهم تر از آن، اندوخته های ملّی است . تباهی ثروت ، گاه، در نتیجه سستی در پاسداری از آن است و گاه، بر اثر مصرف نابه جای آن . در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : مَن کانَ فیکُم لَهُ مالٌ فَإیّاهُ وَالفَسادَ! فَإنَّ إعطاءَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ وإسرافٌ ، وهُوَ یَرفَعُ ذِکرَ صاحِبِهِ فِی النّاسِ ویَضَعُهُ عِندَ اللّهِ . ولَم یَضَعِ امرُؤٌ مالَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ وعِندَ غَیرِ أهلِهِ إلّا حَرَمَهُ اللّهُ شُکرَهُم ، وکانَ لِغَیرِهِ وُدُّهُم . (1) هر کس از شما که مالی دارد ، از فساد برحذر باشد که هر آینه، اگر بخشیدن آن مال، نابه جا باشد ، ریخت و پاش و اسراف است و هر چند نامِ وی را در میان مردم، بر می کشد ، وی را نزد خداوند، فرو می آورَد . هیچ کس نیست که مالش را نابه جا و برای غیر شایستگان صرف کند ، جز آن که خداوند، سپاس ایشان را از وی دریغ دارد و دوستیِ جز او در دلشان افتد . مصرف نابه جا نیز مصادیق مختلفی دارد که خطرناک ترین آنها ،
.
ص: 43
مصرف کردن مال در راه گناه و کارهای ناشایست است ، از امام علی علیه السلام نقل شده که می فرماید : إنَّ إنفاقَ هذَا المالِ فی طاعَهِ اللّهِ أعظَمُ نِعمَهٍ ، وإنَّ إنفاقَهُ فی مَعاصیهِ أعظَمُ مِحنَهٍ . (1) بخشیدن این مال برای بندگی خدا ، بزرگ ترین نعمت ، و دادن آن در راه نافرمانی خداوند ، بزرگ ترین گرفتاری است . همه کارهایی که حقیقتا یا حکما ، به تباهی ثروت می انجامند، از مصادیق اسراف به شمار می روند و از نظر اسلام، نکوهیده و ناپسندند.
4 . ساخت و سازهای بی روّیه و افزون بر نیازیکی دیگر از مصادیق اسراف که مورد ابتلای بسیاری از ثروتمندان است ، ساخت و سازهای بی رویّه و افزون بر نیاز است . در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است : مَن بَنی بِناءً أکثَرَ مِمّا یَحتاجُ إلَیهِ ، کانَ عَلَیهِ وَبالاً یَومَ القِیامَهِ . (2) هر کس ساختمانی بیش از اندازه نیازش بسازد ، روز قیامت، بر او سنگینی خواهد کرد . این نوع اسرافکاری، بویژه در شرایطی که بسیاری از مردم، توان تهیه کوچک ترین سرپناه را برای خود ندارند ، به شدّت، نکوهیده شده است ، و معصومان علیهم السلام در روایاتشان با تعبیرهای بسیار تندی،
.
ص: 44
مسلمانان را از ساختن چیزی که به آن نیاز ندارند، نهی کرده اند . (1)
5 . پیروی کورکورانه از بیگانگان، در مصرفهمانند بیگانگان مصرف کردن، پیامدهای زیانباری برای اقتصاد و فرهنگ جامعه اسلامی دارد ؛ امّا بی تردید، آثار سوء فرهنگیِ مصرف گرایی به شیوه بیگانگان، به مراتب، خطرناک تر از زیان های اقتصادی آن است . از دیرباز ، بیگانگان برای به سلطه درآوردن کشورهای دیگر ، از اقتصاد، به عنوان ابزار سلطه فرهنگی و به دنبال آن، سلطه سیاسی، بهره می بردند . از این رو ، در روایات اسلامی، مسلمانان، به شدّتْ از تشبّه به بیگانگان در مصرف و پیروی کورکورانه از آنان نهی شده اند . در حدیثی، امام باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می فرماید : أوحَی اللّهُ إلی نَبِیٍّ مِنَ الأنبِیاءِ أن قُل لِقَومِکَ : لا یَلبَسوا لِباسَ أعدائی ، ولا یَطعَموا طَعامَ أعدائی ، ولا یُشاکِلوا بِمَشاکِلِ أعدائی ؛ فَیَکونوا أعدائی کَما هُم أعدائی . (2) خداوند، به یکی از پیامبران وحی فرمود که به قومش بگوید: همچون دشمنان خدا لباس نپوشند ، مثل آنان خوراک نخورند ، و به شکل ایشان درنیایند ، که در این حال ، همچون آنان، دشمن خدا خواهند بود .
.
ص: 45
و بر این اساس ، مصرف گرایی به شیوه بیگانگان ، در صورتی که مصداق اسراف کمّی نباشد ، بی تردید، یکی از مصادیق بسیار خطرناکِ اسراف کیفی است و مبارزه همگان ، برای پیشگیری از مفاسد فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی آن ، لازم و ضروری است .
6 . تفریط در مصرفتفریط در مصرف، مانند اسراف و افراط در آن ، پیامدهای زیان بار گوناگونی دارد . از این رو ، اسلام ، از یک سو، با افراط و اسراف در مصرف، به شدّت مخالف است و به میانه روی و ساده زیستی، سفارش می کند و از سوی دیگر ، تفریط در مصرف و سختگیری بر خود و خانواده را نیز محکوم می نماید . در حدیث نبوی آمده است : کُلوا وَاشرَبوا وتَصَدَّقوا وَالبَسوا فی غَیرِ مَخیلَهٍ ولا سَرَفٍ ؛ إنَّ اللّهَ یُحِبُّ أن تُری نِعمَتُهُ عَلی عَبدِهِ . (1) بخورید و بیاشامید و صدقه دهید و بدون فخرفروشی و اسرافکاری، جامه بپوشید ؛ زیرا هر آینه، خداوند دوست می دارد که نعمتش بر بنده اش نگریسته شود . افزون بر آیات و روایاتی که به بهره گیری از مواهب الهی، توصیه دارند ، در احادیث فراوانی، کسانی که خود را از لذّت های مشروع زندگی محروم می کنند، به شدّتْ نکوهش شده اند . (2)
.
ص: 46
روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله ، هنگامی که شنید ده نفر از اصحاب او، شماری از لذّت های زندگی را بر خود تحریم کرده اند ، ضمن نکوهش این اقدام ، در یک سخنرانی عمومی فرمود : إنَّما هَلَکَ مَن قَبلَکُم بِالتَّشدیدِ ؛ شَدَّدوا عَلی أنفُسِهِم فَشَدَّدَ اللّهُ عَلَیهِم ، فَاُولئِکَ بَقایاهُم فِی الدِّیاراتِ وَالصَّوامِعِ . (1) جز این نیست که کسانی پیش از شما، بر خود سخت گرفتند و از این روی ، هلاک شدند . ایشان بر خود سخت گرفتند و خدای هم بر آنان سخت گرفت . پس اینان (راهبان و کشیشان)، باقی مانده در دیرها و صومعه ها هستند .
ه راه کارهای اصلاح الگوی مصرفْ از امکانات ملّیهدر دادن منابع ملّی و درست مصرف نکردن بودجه عمومی کشور ، یکی از بزرگ ترین خطرهایی است که همه نظام های سیاسی بویژه نظام هایی که مبتنی بر ارزش های اسلامی و مردم سالاری دینی اند را تهدید می کند . از این رو ، اصلاح الگوی مصرفْ از امکانات ملّی، به مراتب، مهم تر، ضروری تر و فوری تر از اصلاح الگوی مصرفْ از درآمدهای فردی است. بر این اساس ، در جمهوری اسلامی ایران، همه ارگان ها، بویژه دولت ، باید با بهره گیری از فضایی که نام گذاری سال جاری (1388) برای اصلاح الگوی مصرفْ پدید آورده ، نهایت توان خود را در جهت اصلاح الگوی مصرف از بودجه عمومی و امکانات ملّی، به کار گیرند
.
ص: 47
و این حرکت پُربرکت را در نهادهای تحت اشراف خود ، به طور جدّی آغاز کنند . مهم ترین راه کارهایی که با بهره گیری از رهنمودهای پیشوایان اسلام می توان برای اصلاح الگوی مصرفْ از منابع ملّی، ارائه داد ، عبارت اند از :
1 . تقویت برنامه ریزی های کلان اقتصادینخستین گام در اصلاح الگوی مصرف از منابع ملّی ، تقویت برنامه ریزی های کلان اقتصادی است . در روایتی از امام علی علیه السلام می خوانیم : حُسنُ التَّدبیرِ وتَجَنُّبُ التَّبذیرِ مِن حُسنِ السِّیاسَهِ . (1) حُسن تدبیر و پرهیز از حیف و میل ، [بخشی] از حُسن سیاست است . بر پایه این روایت ، سیاستمداران نظام اسلامی برای استفاده بهینه از منابع ملّی، از یک سو باید تدبیرهای اقتصادیِ خود را تقویت کنند و از سوی دیگر، از زیاده روی ها و ریخت و پاش های بی فایده در دستگاه های دولتی، پیشگیری نمایند . امیرمؤمنان علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: سُوءُ التَّدبیرِ مِفتاحُ الفَقرِ . (2) سوء تدبیر، کلید فقر است .
.
ص: 48
این سخن، اشاره بدین معناست که سیاستمدارانی که از تدبیر لازم در مدیریت اقتصادی کشور برخوردار نیستند، زمینه ساز عقب ماندگی اقتصادیِ جامعه هستند .
2 . استفاده بهینه از منابع ملّیرعایت اولویت هایی که موجب استفاده بهینه از منابع ملّی و بودجه عمومی است ، به مراتب، مهم تر از رعایت اولویت ها در هزینه کردن از منابع شخصی است . از این رو، بر همه مدیران در نظام اسلامی، فرض است که با همه توان خود تلاش کنند تا از منابعی که از بودجه عمومی در اختیار دارند، به بهترین وجه، در جهت مصالح مردم استفاده نمایند و بدین سان، در آزمون امانتداری اموال عمومی، موفّق باشند : «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً . (1) در حقیقت ، ما آنچه را که بر زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند» . بی تردید ، تلاش برای استفاده بهینه از منابع و امکانات ملّی ، یکی از مصادیق بارز این آیه کریمه ، و موفّقیت در این تلاش ، دستیابی به پاداش بهترین عمل است .
3 . نهایت صرفه جویییکی از لوازم اجتناب ناپذیر استفاده بهینه از منابع ملّی ، صرفه جویی همراه با تدبیر ، در مصرف بودجه عمومی است . امام علی علیه السلام در این
.
ص: 49
باره، بخش نامه ای به کارگزاران حکومتی خود دارد که بسیار قابل تأمّل و آموزنده است . متن این بخش نامه، چنین است : أدِقّوا أقلامَکُم ، وقارِبوا بَینَ سُطورِکُم ، وَاحذِفوا عَنّی فُضولَکُم ، وَاقصِدوا قَصدَ المَعانی ، وإیّاکُم وَالإکثارَ ؛ فإنَّ أموالَ المُسلِمینَ لا تَحتَمِلُ الإضرارَ . (1) قلم هایتان را تیز کنید ، سطرها را به هم نزدیک سازید ، [ در نگارش ]برای من ، زیادی ها را حذف کنید و به معنا بنگرید ، و از زیاده نویسی بپرهیزید ؛ چرا که بیت المال مسلمانان ، زیان بر نمی تابد . این بخش نامه، بدین معناست که سیاست صرفه جویی در اموال عمومی باید به صورت قانون و دستور العمل، به کارگزاران نظام اسلامی ابلاغ شود و آنان موظّف اند برای بهره گیری بهتر و بیشتر از وقت خود و مدیریت های بالاتر از خود و امکانات ملّی نهایت صرفه جویی را داشته باشند .
4 . پیشگیری از سوء استفاده شخصی و خانوادگیدر نظام اسلامی، پیشگیری از سوء استفاده شخصی و خانوادگی از امکانات ملّی باید در میان کارگزاران آن ، به فرهنگ تبدیل شود. آنان باید توجّه داشته باشند که اموال عمومیِ در اختیار آنها، در واقع ، امانت ملّی اند و تنها در خصوص مسئولیتی که به عهده دارند، می توانند از این
.
ص: 50
امکانات استفاده کنند ، و هرگونه استفاده شخصی از امکانات عمومی، نامشروع است . مشهور است که امیر مؤمنان علیه السلام ، شبی وارد بیت المال شد و چگونگی تقسیم اموال را می نوشت که طلحه و زبیر، نزد ایشان رسیدند . به محض ورود آنها ، امام، چراغی که در برابرش بود، خاموش کرد و دستور داد تا چراغی دیگر از خانه اش آوردند! آنان که از این برخورد امام، شگفت زده شده بودند ، سبب آن را پرسیدند . امام علیه السلام پاسخ داد : کانَ زَیتُهُ مِن بَیتِ المالِ ، ولا یَنبَغی أن نُصاحِبَکُم فی ضَوئِهِ . روغن آن چراغ، از بیت المال بود ؛ از این رو، سزاوار نیست که با شما در روشنایی اش هم نشینی کنیم! (1) در حکومت امام علی علیه السلام در بهره گیری از بیت المال، تفاوتی میان نزدیکان امام و دیگران وجود نداشت . یکی از نکات بسیار آموزنده در سیره علوی، این است که یک روز پیش از شهادت آن امام بزرگ، مردم بر او وارد شدند و گواهی دادند که حقوق آنان را از بیت المال، به طور یکسانْ رعایت کرده ، استفاده شخصی از بیت المال نداشته و با دورترین مردم در حکومت، همانند نزدیک ترین آنان به او ، رفتار شده است . (2)
.
ص: 51
بنا بر این ، پیروان راستین امام علی علیه السلام و مدیرانی که افتخار خدمت در نظام منسوب به آن بزرگوار را دارند، باید با یاری جستن از خداوند متعال و روح بلند آن امام بزرگ ، همه توان خود را در جهت نزدیک شدن هر چه بیشتر به آن الگوی کامل انسانیت، به کار گیرند .
5 . دوری جستن از بذل و بخشش اموال عمومیاز دیدگاه اسلام ، بخشش، نیکوست ؛ امّا از اموال خود، نه از اموال دیگران . بخشش از اموال دیگران، نه تنها نیکو نیست، بلکه نکوهیده و ناپسند است. لذا در نظام اسلامی، دولتمردانْ حق ندارند از اموال ملّی ببخشند .در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است : جودُ الوُلاهِ بِفَی ءِ المُسلِمینَ جَورٌ وخَترٌ . (1) بخششِ حکمرانان از اموال مسلمانان، بیدادگری و خیانت است . در سیره حکومتی علوی آمده که: هنگام تقسیم بیت المال، برده پیری، نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمد و تقاضای یاری کرد . امام علیه السلام به او فرمود : وَاللّهِ ، ما هُوَ بِکَدِّ یَدی ولا تُراثی مِنَ الوالِدِ ، ولکِنّها أمانَهٌ اُرعیتُها فَأَنَا اُؤدّیها إلی أهلِها . (2) به خدا سوگند! که این، نه دست رنج من است و نه میراثم از پدر ؛ بلکه امانتی است که به من سپرده شده. پس آن را به اهلش می رسانم .
.
ص: 52
در ادامه ، امام علیه السلام با درخواست یاری از مردم ، مشکل آن نیازمند را حل کرد . (1)
و سیره پیشوایان دین در مصرفعصمت پیشوایان بزرگ الهی و مصونیت آنان از گناه و اشتباه ، ایجاب می کند که سیره عملی آنان در مسائل مختلف و از جمله ، مصرف درآمدها، یکسان باشد و تفاوت های ظاهری ، مقتضای شرایط زمان و مکان زندگی آنهاست . مثلاً اگر امام علی علیه السلام در زمان امام صادق علیه السلام زندگی می کرد ، همان گونه می زیست که امام صادق علیه السلام زندگی کرده بود. عکس این مطلب نیز صادق است . بر این اساس ، نکاتی که در سیره عملی هر یک از پیشوایان دیده می شود، قابل تسرّی به همه آنهاست . با این نگاه، در بررسی سیره پیشوایان بزرگ دین، مشخّص می شود که همه بایدها و نبایدهای الگوی مصرف ، رعایت شده ؛ امّا چند نکته ، برجسته و قابل توجّه است :
1 . رعایت وظیفه خاص پیشوایانوظیفه الهی همه پیشوایان عدل، این است که در مصرف ، همانند تهی دست ترین مردم زندگی کنند تا اُسوه و الگویی برای همه مردم باشند و مشکلات اقتصادی ، فشار روانی دوچندانی بر بینوایانْ وارد نسازد :
.
ص: 53
إنَّ اللّهَ عز و جل فَرَضَ عَلی أئِمَّهِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ . (1) خداوند، بر پیشوایان عادل، واجب کرده است که خود را با مردم تهی دست، همسان سازند تا مبادا ناداریِ تهی دست ، او را برافروخته سازد. از این رو، انبیا و امامان ، (2) در شرایطی که فقر، از جامعه ریشه کن نشده بود ، نهایت قناعت و ساده زیستی را در زندگی خود رعایت می کردند ؛ امّا در عین حال، دیگران را به میانه روی توصیه می نمودند و اجازه نمی دادند که دیگران ، خود را از لذّت های مشروع زندگی، محروم کنند . (3)
2 . رعایت مقتضیات زمانپیشوایان دین، همواره مقتضیات زمان خود را در مقدار مصرف و چگونگی آن، رعایت می کردند ، بدین معنا که : اولاً امامان ، کاری را که موجب انگشت نما شدن آنها شود، انجام نمی دادند. از این رو، امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که به او ایراد می گیرد که: «چرا بر خلاف سیره جدّت امام علی علیه السلام که از لباس های ارزان و خشن استفاده می کرد ، از لباس نو و نرم استفاده می کنی؟!» می فرماید : «علی علیه السلام در زمانی از آن نوع لباس استفاده می کرد که در فرهنگ عمومی ، زشت نبود و اگر در
.
ص: 54
زمان ما چنین لباسی می پوشید، انگشت نما می شد . بنا بر این ، بهترین لباس در هر زمان ، لباس مردم همان زمان است». (1) ثانیا در شرایط مناسب اقتصادی، که همه مردم می توانستند از امکانات مناسب زندگی، بهره مند شوند ، امامان علیهم السلام نیز از استفاده از مواهب الهی، پرهیز نمی کردند . به همین جهت، در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام در پاسخ به این ایراد سفیان ثوری که به ایشان گفته بود: «چرا پدرانت از لباس های زیبا استفاده نمی کردند؛ امّا شما استفاده می کنید؟» می فرماید : «آنان در روزگاری زندگی می کردند که مردم در فقر و تنگ دستی بودند؛ ولی در شرایط کنونی که وضع اقتصادی مردم خوب است ، نیکان، سزاورترند که از مواهب الهی، بهره مند شوند» . (2)
3 . در تنگنا قرار ندادن خانوادهقناعت و ساده زیستی پیشوایان، موجب در تنگنا قرار دادن خانواده و سختگیری بر آنان نبود . شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله امکانات مورد نیاز خانواده خود را به خوبی تأمین می کرد و در باره فلسفه این اقدام ایشان می فرماید: إنَّ النَّفسَ إذا عَرَفت قُوتَها قَنِعتَ بِهِ ونَبَتَ عَلَیهِ الَّلحمُ . (3) نفس انسان، اگر از روزی اش آگاه باشد ، به آن رضایت می دهد ، و گوشت، با روزی می روید .
.
ص: 55
این سخن، بدین معناست که اگر امکانات مورد نیاز انسان در زندگی ، تأمین نباشد، از نظر روحی و جسمی، با مشکل روبه رو می شود ؛ امّا وقتی نیازهای او تأمین شود، احساس آرامش روانی می کند و از نظر جسمی هم نیرومند می گردد . پیشوایان الهی ، شخصا از قدرت روحی خارق العاده ای برخوردار بودند که کمبودهای مادی، آنها را تحت تأثیر قرار نمی داد؛ ولی همسر و یا دیگر اعضای خانواده آنها که از این قدرت روانی برخوردار نبودند نمی توانستند مانند آنها باشند . همچنین گزارش کتاب شریف الکافی، از خانه مزّین همسر امام باقر علیه السلام (1) نیز نشانگر این معناست که هر چند اهل بیت علیهم السلام در زندگی شخصی، فقر اختیاری را برگزیده بودند ، امّا هیچ گاه همسر و خانواده خود را در تنگنا و سختی قرار نمی دادند .
4 . آراستگی همراه با ساده زیستیپیشوایان الهی، به موجب روایت : «إنَّ اللّهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ»،(2) در عین ساده زیستی ، از نظر ظاهری، کاملاً آراسته بودند . البته آراستگی آنان، شبیه آرایش اسرافکاران و مستکبران نبود ؛ ولی آنان از نظر رنگ لباس ، پاکیزگی و معطر بودن ، برای مخاطبان ، جذابیتی خاص داشتند . در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است :
.
ص: 56
العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِینَ . (1) عطر زدن، از سنّت های پیامبران است . همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده که می فرماید : کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُنفِقُ فی الطِّیبِ أکثَرَ مِمّا یُنفِقُ فی الطَّعامِ . (2) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای عطر، بیشتر از غذا خرج می کرد . روایت شده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، نه تنها برای خانواده خود ، بلکه برای دیدار با یارانش نیز خویشتن را می آراست و می فرمود : «خداوند، دوست دارد که بنده اش وقتی برای دیدار با برادرانش از خانه بیرون می رود، خود را بیاراید و آماده دیدار آنها نماید» . (3)
5 . گرامی داشت میهمانیکی از حقوق میهمان، گرامی داشتن اوست . در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : إنَّ مِن حَقِّ الضَّیفِ أن یُکرَمَ . (4) از حقوق میهمان ، این است که گرامی داشته شود . در احادیث اسلامی، رهنمودهای فراوانی برای چگونگی احترام به
.
ص: 57
میهمان، وارد شده است . (1) یکی از آنها آماده سازی بهترین غذایی است که تهیه آن برای میزبان، به سادگی امکان پذیر است . از امام علی علیه السلام روایت شده که می فرماید : إذا دَخَلَ عَلَیکَ أخوکَ المُؤمِنُ ، فَأَطِعمهُ مِن أطیَبِ ما فی بَیتِکَ . (2) هرگاه برادر مؤمنت بر تو وارد شد، از بهترین غذایی که در خانه ات داری ، به او بخوران . بر پایه روایاتی که کلینی رحمه الله نقل کرده ، اهل بیت علیهم السلام ، خود ، در انجام دادن این رهنمود، پیش گام بودند . ابو خالد کابلی، روایت کرده که صبحانه ای میهمان امام باقر علیه السلام بودم . تا آن موقع، غذایی پاکیزه تر و خوش بوتر از آن صبحانه نخورده بودم . پس از صرف غذا امام علیه السلام به من فرمود : کَیفَ رَأیتَ طَعامَنا ؟ چگونه دیدی غذای ما را؟ گفتم: که غذایی پاکیزه تر و خوش بوتر از آن نخورده بودم ؛ ولی [هنگام خوردن غذا] به یاد این آیه افتادم که در کتاب خدا آمده : «لَتُسْئلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ . (3) البته در قیامت، از نعمت هایی که داشته اید، بازپرسی خواهید شد» . گویا ، ابو خالد، تصوّر می کرد که خوردن غذای لذیذ و مطبوع،
.
ص: 58
موجب طول حسابرسی روز قیامت خواهد شد ؛ از این رو، در فکر بود که چرا در خانه امام باقر علیه السلام غذایی به این لذیذی تهیه شده است؟! بدین جهت، ابهام خود را با اشاره به آیه یاد شده مطرح کرد . امام در پاسخ وی فرمود : لا، إنّما تُسألون عَمّا أنتُم علَیهِ مِن الحقِّ . (1) نه! آنچه درباره اش از شما بازخواست می کنند، عقیده حقّی است که شما دارید . روایات دیگری نیز این معنا را تأیید می کنند. (2) در برخی از آنها آمده که خداوند، بزرگوارتر از آن است که روز قیامت در باره نعمت های حلال و مشروعی که به مردم عنایت کرده، بازجویی کند؛ بلکه بازجویی های قیامت، در باره مسائل اساسیِ اعتقادی ، اخلاقی و عملی خواهد بود . (3)
6 . ایثار نسبت به نیازمندانیکی از ویژگی های پیشوایان الهی، این بود که تأمین نیازهای دیگران را بر خود مقدّم می داشتند . در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده : ما شَبِعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاثَهَ أیّامٍ مُتَوالِیَهً حَتّی فارَقَ الدُّنیا ، ولَو شاءَ لَشَبِعَ ، ولکِنَّهُ کانَ یُؤثِرُ عَلی نَفسِهِ . (4) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، تا زمانی که از دنیا رفت ، هرگز سه روز پیاپی ، غذای سیر نخورد . البته اگر می خواست ، می توانست سیر بخورد ؛ امّا دیگران را بر خود ، مقدّم می داشت . اهل بیت آن بزرگوار نیز مانند ایشان عمل می کردند . داستان های بسیار آموزنده ای از ایثار خاندان رسالت نقل شده که متن آنها در فصل ششم کتاب خواهد آمد .
.
ص: 59
. .
ص: 60
الفصل الأوّل: مبادئُ نَمَطِ الاِستِهلاکِ1 / 1العَقلانِیَّهُالإمام علیّ علیه السلام :العَقلُ أنَّکَ تَقتَصِدُ فَلا تُسرِفُ ، وتَعِدُ فَلا تُخلِفُ ، وإذا غَضِبتَ حَلُمتَ. (1)
الإمام الصادق علیه السلام فی بَیانِ جُنودِ العَقلِ والجَهل : القَصدُ ، الإِسرافَ . (2)
1 / 2الإِیمانُ بِأَنَّ المِلکِیَّهَ للّهِِ وَأنَّ المَوارِدَ هِیَ أمانَهٌالکتاب :«قُلِ اللَّهُمَّ مَلِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» . (3)
.
ص: 61
فصل یکم: الگوی مصرف1 / 1پیروی عقلامام علی علیه السلام :خردمندی ، این است که : میانه روی کنی و اسراف نکنی ؛ وعده بدهی و خُلف وعده نکنی ؛ و چون خشمگین شدی ، بردبار باشی .
امام صادق علیه السلام در توضیح سپاه عقل و ضد آن :میانه روی ، [و در برابر آن] زیاده روی.
1 / 2ایمان به مالکیت خداوند متعال ، و این که همه چیز، امانت استقرآن :«بگو : خدایا! [ای] مالک فرمان روا! به هر که بخواهی ، فرمان روایی می دهی و از هر که بخواهی ، فرمان روایی را باز می ستانی . هر که را بخواهی ، عزیز می کنی و هر که را بخواهی ، خوار می کنی. همه خوبی ها به دست توست . تو بر همه چیز ، توانایی» .
.
ص: 62
«وَ لَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ» (1) .
«وَ ءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی ءَاتَاکُمْ» (2) .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی صِفَهِ اللّهِ سُبحانَهُ وتَعالی : وَالمالِکُ لِما مَلَّکَهُم إِیّاهُ . (3)
الإمام علیّ علیه السلام وقَد سُئِلَ عَن مَعنی قَولِهِم : لا حَولَ ولا قُوَّهَ إِلّا بِاللّهِ : إِنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّهِ شَیئا ، ولا نَملِکُ إِلّا ما مَلَّکَنا ، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أَملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا ، ومَتی أَخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا . (4)
جامع الأخبار :قالَ اللّهُ تَعالی : المالُ مالی ، وَالفُقَراءُ عِیالی ، وَالأَغنِیاءُ وُکَلائی ، فَمَن بَخِلَ بِمالی عَلی عِیالی أُدخِلُهُ النَّارَ ولا أُبالی . (5)
الإمام الصادق علیه السلام :المالُ مالُ اللّهِت ، جَعَلَهُ وَدائِعَ عِندَ خَلقِهِ ، وأَمَرَهُم أَن یَأکُلوا مِنهُ قَصدا ویَشرَبوا مِنهُ قَصدا ، ویَلبَسوا مِنهُ قَصدا ، ویَنکَحوا مِنهُ قَصدا ، ویَرکَبوا مِنهُ قَصدا ، ویَعودوا بما سِوی ذلِکَ عَلی فُقَراءِ المُؤمِنینَ ، فَمَن تَعَدّی ذلِکَ کانَ أَکلُهُ مِنهُ حَراما ، وما شَرِبَ مِنهُ حَراما ، وما لَبِسَهُ مِنهُ حَراما ، وما نَکَحَهُ مِنهُ حَراما ، وما رَکِبَهُ مِنهُ حَراما . (6)
.
ص: 63
«و برای او شریکی در فرمان روایی نبوده است» .
«و از آن مالی که خداوند به شما داده است، به ایشان بدهید [ تا تدریجاً خود را آزاد کنند ]» .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مقام توصیف خدای پاک و متعال :و [خدا] مالک آن چیزی است که بندگان را مالک آن کرده است.
امام علی علیه السلام در پاسخ به این سؤال که معنای: «لاحول ولا قوّه إلّا باللّه » چیست؟ - :ما با خداوند [و در عرض او]، مالک چیزی نیستیم و چیزی نداریم ، جز آنچه او به ما داده است . پس هر گاه ما را مالک چیزی کرد که خود بِدان مالک تر از ماست، تکلیفی بر عهده مان گذاشته است و هر گاه آن را از ما گرفت، تکلیف خود را از ما برداشته است.
جامع الأخبار:خدای متعال فرمود: «همه دارایی ها مالِ من است و نیازمندان ، نانخوران من و ثروتمندان ، کارگزاران من هستند . پس کسی که در مورد دارایی من، نسبت به اهل خانه من دریغ کند، او را وارد آتش خواهم کرد و باکی ندارم».
امام صادق علیه السلام :همه دارایی ها ، داراییِ خدای عز و جل است . آن را نزد بندگانش امانت نهاده است و به آنها فرمان داده که با میانه روی، از آن بخورند و با میانه روی، از آن بیاشامند و با میانه روی، از آن بپوشند و با میانه روی، با آن ازدواج کنند و با میانه روی، به آن [ بر مرکب ] سوار شوند و غیر از این نیازها [هرچه اضافه بمانَد] را به مؤمنانِ نیازمند برگردانند . پس کسی که از این فرمان تجاوز کند، خوردن و آشامیدن و پوشیدن و وصلت کردن و سواری گرفتن از طریق این دارایی ها، برای او حرام خواهد بود.
.
ص: 64
عنه علیه السلام لَمّا قیلَ لَهُ : ما حَقیقَهُ العُبودِیَّهِ ؟ قالَ : ثَلاثَهُ أَشیاءَ : ألّا یَرَی العَبدُ لِنَفسِهِ فیما خَوَّلَهُ اللّهُ إِلَیهِ مُلکا ؛ لِأَنَّ العَبیدَ لا یَکونُ لَهُم مُلکٌ یَرَونَ المالَ مالَ اللّهَ یَضَعونَهُ حَیثُ أَمَرَهُمُ اللّهُ تَعالی بِهِ . . . فَإِذا لَم یَرَ العَبدُ لِنَفسِهِ فیما خَوَّلَهُ اللّهُ تَعالی مُلکا هانَ عَلَیهِ الإِنفاقُ فیما أَمَرَهُ اللّهُ تَعالی أَن یُنفِقَ فیهِ . (1)
تفسیر العیّاشی عن أبان بن تغلب :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أتَرَی اللّهَ أعطی مَن أعطی مِن کَرامَتِهِ عَلَیهِ ومَنَعَ مَن مَنَعَ مِن هَوانٍ بِهِ عَلَیهِ ؟! لا ، ولکِنَّ المالَ مالُ اللّهِ یَضَعُهُ عِندَ الرَّجُلِ وَدائِعَ ، وجَوَّزَ لَهُم أن یَأکُلوا قَصدا ، ویَشرَبوا قَصدا ، ویَلبَسوا قَصدا ، ویَنکِحوا قَصدا ، ویَرکَبوا قَصدا ، ویَعودوا بِما سِوی ذلِکَ عَلی فُقَراءِ المُؤمِنینَ ویَلُمّوا بِهِ شَعَثَهُم ؛ فَمَن فَعَلَ ذلِکَ کانَ ما یَأکُلُ حَلالاً ، ویَشرَبُ حَلالاً ، ویَرکَبُ حَلالاً ، ویَنکِحُ حَلالاً ؛ ومَن عَدا ذلِکَ کانَ عَلَیهِ حَراما . ثُمَّ قالَ : «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» ، (2) أتَرَی اللّهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلی مالٍ خَوَّلَ لَهُ أن یَشتَرِیَ فَرَسا بِعَشَرَهِ آلافِ دِرهَمٍ ویَجزیهِ فَرَسٌ بِعِشرینَ دِرهما ، ویَشتَرِیَ جارِیَهً بِأَلفِ دینارٍ ویَجزیهِ جارِیَهٌ بِعِشرینَ دینارا؟! وقالَ : «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» . (3)
.
ص: 65
امام صادق علیه السلام چون به ایشان گفته شد : حقیقت پرستش چیست؟ - :سه چیز است: بنده ، آنچه را خداوند به او بخشیده، داراییِ خود نداند ؛ چرا که بندگان ، دارایی ندارند و همه دارایی ها را از آنِ خدا می دانند و آن را در همان مواردی که خدای متعال به ایشان فرمان داده ، مصرف می کنند... . پس هنگامی که بنده ، آنچه را خدای متعال به او سپرده ، داراییِ خود نداند، خرج کردن در مواردی که خدای متعال فرمان داده ، بر او آسان خواهد شد.
تفسیر العیّاشی به نقل از اَبان بن تَغلِب :امام صادق علیه السلام فرمود: «آیا گمان می کنی که خداوند، با کرامت خویش ، بعضی را مال بخشیده و برخی دیگر را خوار شمرده و مال را از آنان دریغ فرموده است؟! چنین نیست ؛ بلکه مال، از آنِ خداوند است و آن را نزد انسانْ امانت می نهد و آدمیان را مجاز می شمرد که با میانه روی ، بخورند و بیاشامند و بپوشند و زناشویی کنند و سواری بگیرند و بیشتر از این حد را به مؤمنان فقیر ببخشند و نیازهای آنان را برآورده سازند . آن کس که چنین کند ، آنچه می خورد و می آشامد و سوار می شود و به زناشویی می گیرد ، حلال است ؛ و آن کس که از این حد بگذرد ، بهره وری هایش حرام است» . سپس فرمود: «[خداوند فرموده است:] «و اسراف نکنید ؛ که هر آینه، او اسرافکاران را دوست نمی دارد» . آیا گمان می کنی خداوند، انسان را در مالی که به وی عطا فرموده ، امین شمرده که اسبی به بهای ده هزار درهم بخرد ، حال آن که اسبی به قیمت بیست درهم برای او کفایت می کند و یا کنیزی به بهای هزار دینار بخرد ، در حالی که کنیزی بیست دیناری ، وی را بس است؟!» و [دوباره] فرمود: «و اسراف نکنید ؛ که هر آینه، او اسرافکاران را دوست نمی دارد» .
.
ص: 66
1 / 3الإِیمانُ بِالأُخُوَّهِ الدّینِیَّهِالکتاب :«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (1) .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنونَ کَرَجُلٍ واحِدٍ إنِ اشتَکی رَأسُهُ تَداعی لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بِالحُمّی وَالسَّهَرِ . (2)
صحیح البخاری عن أبی موسی عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُؤمِنَ لِلمُؤمِنِ کَالبُنیانِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضا ، وشَبَّکَ أصابِعَهُ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ کَالجَسَدِ الواحِدِ ، إنِ اشتَکی شَیئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِکَ فی سائِرِ جَسَدِهِ (4) ، وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَهٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّهِ مِن اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها . (5)
.
ص: 67
1 / 3اعتقاد به برادریِ دینیقرآن :«در حقیقت، مؤمنان با هم برادرند. پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید. امید که مورد رحمت قرار گیرید» .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان، همانند یک فردند که هر گاه سرش درد بگیرد ، دیگر اعضایش نیز با تب و بی خوابی ، با او هم صدا می شوند .
صحیح البخاری به نقل از ابو موسی اشعری - :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «مؤمن برای مؤمن[ دیگر] ، به سانِ ساختمانی است که اجزای آن ، یکدیگر را محکم می سازند» و [برای نشان دادنِ انسجام و همبستگی مؤمنان ]انگشتان خود را در هم فرو بُرد .
امام صادق علیه السلام :مؤمن ، برادر مؤمن است و همانند یک پیکرند که اگر عضوی از آنْ به درد آید ، دیگر اعضایش نیز آن درد را در خود ، احساس می کنند . روح آن دو مؤمن ، از یک روح است و اتّصال روح مؤمن به روح خداوند ، بیشتر از اتّصال پرتو خورشید به خورشید است.
.
ص: 68
عنه علیه السلام :إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌ بَنو أبٍ وأُمٍّ ، وإذا ضَرَبَ عَلی رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهِرَ لَهُ الآخَرونَ . (1)
راجع : موسوعه میزان الحکمه : ج 1 ص 353 (الفصل الأوّل : تشریع الإخاء الدینی / مثل المجتمع الدّینیّ مثل الجسد الواحد) . و ج 5 ص 425 (الفصل الثامن: خصائص المؤمن / الخصائص الاجتماعیه / المواساه) .
1 / 4التَّکامُلُ الرّوحِیُّ ومُلازَمَتُهُ لِعَمَلِیَّهِ کَبحِ اللَّذّاتِ المادِّیَّهِالکتاب :«وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی * فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَی» (2) .
الحدیث :الإمام علیّ علیه السلام :اِغلِبِ الشَّهوَهَ تَکمُلْ لَکَ الحِکمَهُ . (3)
عنه علیه السلام :رَدُّ الشَّهوَهِ أقضی لَها ، وقَضاؤُها أشَدُّ لَها . (4)
.
ص: 69
امام صادق علیه السلام :همانا مؤمنان، برادران یکدیگرند از یک پدر و مادر . هر گاه در یکی از آنان، رگی [از درد ]بزند ، دیگران نیز برای او بی خوابی می کشند.
ر . ک :دانش نامه میزان الحکمه : ج 2 ص 31 «فصل یکم : تشریع برادری دینی / جامعه دینی ،همانند پیکری واحد است» و ج 8 ص 407 «فصل هشتم : ویژگی های مؤمن / ویژگی های اجتماعی / ج همدردی و یاریگری» .
1 / 4تلازم تکامل معنوی و کنترل لذّت های مادیقرآن :«و امّا کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید، و نفس [ خود ] را از هوسْ باز داشت، پس جایگاه او همان بهشت است» .
حدیث :امام علی علیه السلام :بر شهوتْ چیره شو، تا حکمت برایت کامل شود.
امام علی علیه السلام :بازداشتن شهوت، برای برآوردنش مناسب تر است و برآوردنش، آن را نیرومندتر می کند.
.
ص: 70
عنه علیه السلام :لا تُرَخِّصْ لِنَفسِکَ فی مُطاوَعَهِ الهَوی وإیثارِ لَذّاتِ الدُّنیا ؛ فیَفسُدَ دِینُکَ ولا یَصلُحَ ، وتَخسَرَ نفسُکَ ولا تَربَحَ . (1)
عنه علیه السلام :خِدمَهُ الجَسَدِ إعطاؤُهُ ما یَستَدعیهِ مِن المَلاذِّ وَالشَّهَواتِ وَالمُقتَنَیاتِ، وفی ذلکَ هَلاکُ النَّفسِ . (2)
عنه علیه السلام :لاتُسرِفْ فی شَهوَتِکَ وغَضَبِکَ فیُزرِیا بِکَ . (3)
عنه علیه السلام :دَواءُ النَّفسِ الصَّومُ عَنِ الهَوی، وَالحِمیَهُ عَن لَذّاتِ الدُّنیا . (4)
.
ص: 71
امام علی علیه السلام :به نفْسِ خود در پیروی از هوس و برگزیدن لذّت های دنیا، رخصت مده که دین تو خراب می شود و درست نمی شود، و نَفْست زیان می بیند و سود نمی بَرَد.
امام علی علیه السلام :خدمتِ تَن کردن، به این است که لذّت ها و خواهش ها و خوشی هایی را که می طلبد، برایش برآورده سازی و این، خود، موجب هلاکت نفْس است.
امام علی علیه السلام :در شهوت و خشم خود، زیاده روی مکن، که تو را بدنام می کنند.
امام علی علیه السلام :داروی نفْس، خویشتنداری از هوس است و پرهیز کردن از لذّت های دنیا.
.
ص: 72
الفصل الثانی: محالّ صرف الدخل الفردی2 / 1الاِحتِیاجاتُ الخاصَّهُالکتاب :«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ » (1) .
«وَ جَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ * لِیَأْکُلُواْ مِن ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ » (2) .
«لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ ءَایَهٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَ شِمَالٍ کُلُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُواْ لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ » (3) .
«فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ » (4) .
.
ص: 73
فصل دوم : موارد تخصیص درآمد شخصی2 / 1نیازهای شخصی (1)قرآن :«اوست که زمین را برای شما رام کرد؛ پس در اطراف و کناره های آن ، راه بروید و از روزیِ او بخورید و [بدانید که ]برانگیختن [در روز رستاخیز]، به سوی اوست.»
«و در آن ، بوستان هایی از درخت خرما و انگور پدید آوردیم و چشمه ها روان ساختیم تا از میوه آن بخورند و از آنچه به دست های خود کار کرده اند. پس آیا سپاس نمی گزارند؟» .
«هر آینه، مردم سَبا را در جای سکونتشان ، نشانه ای [از قدرت و نعمت ما] بود : دو بوستان ، از دست راست و از دست چپ. [گفتیم:] از روزیِ پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید. شهری است خوش [و پُر نعمت] و خداوندی آمرزگار» .
«پس ، از آنچه خدا روزی تان کرده ، حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خدای را سپاس بدارید ، اگر او را می پرستید و بس» .
.
ص: 74
«کُلُواْ مِن طَیِّبَتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْاْ فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی » (1) .
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ » (2) .
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ* وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَلاً طَیِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِی أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ» (3) .
الحدیث :الکافی عن محمّد بن مسلم :قالَ رَجُلٌ لِأَبی جَعفَرٍ علیه السلام : إنَّ لی ضَیعَهً بِالجَبَلِ أستَغِلُّها فی کُلِّ سَنَهٍ ثَلاثَ [ هَ] آلافِ دِرهَمٍ ، فَاُنفِقُ عَلی عِیالی مِنها ألفَی دِرهَمٍ وأتَصَدَّقُ مِنها بِأَلفِ دِرهَمٍ فی کُلِّ سَنَهٍ ، فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : إن کانَتِ الأَلفانِ تَکفیهِم فی جَمیعِ ما یَحتاجونَ إلَیهِ لِسَنَتِهِم فَقَد نَظَرتَ لِنَفسِکَ ، ووُفِّقتَ لِرُشدِکَ ، وأجرَیتَ نَفسَکَ فی حَیاتِکَ بِمَنزِلَهِ ما یوصی بِهِ الحَیُّ عِندَ مَوتِهِ . (4)
الإمام الکاظم علیه السلام :اِجعَلوا لِأَنفُسِکُم حَظّا مِنَ الدُّنیا بِإِعطائِها ما تَشتَهی مِنَ الحَلالِ ، وما لا یَثلِمُ المُرُوَّهَ ، وما لا سَرَفَ فیهِ . وَاستَعینوا بِذلِکَ عَلی اُمورِ الدّینِ ؛ فَإِنَّهُ رُوِیَ : لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدینِهِ، أو تَرَکَ دینَهُ لِدُنیاهُ . (5)
.
ص: 75
«از پاکیزه هایی که روزی تان کردیم ، بخورید و در آن ، از اندازه مگذرید که خشم من بر شما فرود می آید و هر که خشم من بر او فرود آید ، بی گمان، هلاک می شود» .
«ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهای پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم ، بخورید و خدای را سپاس گزارید؛ اگر او را می پرستید و بس» .
«ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه ای را که خدا برای شما حلال کرده ، حرام نکنید و از حد مگذرید؛ که خدا از حدگذرندگان را دوست نمی دارد. و از آن چیزهای حلال و پاکیزه ای که خداوند روزی تان کرده، بخورید و از خداوندی که به او ایمان دارید ، پروا داشته باشید» .
حدیث :الکافی به نقل از محمّد بن مسلم :مردی به امام باقر علیه السلام گفت: مرا در کوهستان ، زمینی است که هر سال، سه هزار درهم از بابت آن، اجاره می ستانم ؛ دو هزارش را هزینه خانواده ام می کنم و هزارش را هر ساله، صدقه می دهم» . امام باقر علیه السلام فرمود : «اگر آن دو هزار درهم، همه نیازهای سالانه ایشان را تأمین می کند ، همانا خوب در [کار ]خود اندیشیده ای و به کمال خویش، توفیق یافته ای و در دوران زندگی ات ، همان پاداشی را بُرده ای که کسی از وصیّت [به کار خیر] پس از مرگش می بَرَد» .
امام کاظم علیه السلام :برای جان های خویش، بهره ای از دنیا برگیرید ، بدین سان که به هر چه از حلال میل دارند چندان که با جوان مردی بسازد و زیاده روی در آن نباشد ، کامیابشان کنید و از این کامیابی ، برای کار دین، یاری بجویید ؛ که همانا روایت شده است: «از ما نیست آن که دنیایش را برای دینش رها کند ، یا دینش را برای دنیایش واگذارَد» .
.
ص: 76
2 / 2إِظهارُ الغِنیالکتاب :«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ* وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَلاً طَیِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِی أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ» (1) .
«یَبَنِیءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ * قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَمَهِ کَذَ لِکَ نُفَصِّلُ الأَْیَتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ » (2) .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ ، ویُحِبُّ أن یَری نِعمَتَهُ عَلی عَبدِهِ . (3)
.
ص: 77
2 / 2آشکار کردن نعمتقرآن :«ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه ای را که خدا برای شما حلال کرده ، حرام نکنید و از حد مگذرید؛ که خدا از حدگذرندگان را دوست نمی دارد. و از آن چیزهای حلال و پاکیزه ای که خداوند روزی تان کرده، بخورید و از خداوندی که به او ایمان دارید ، پروا داشته باشید» .
«ای فرزندان آدم! نزد هر مسجدی ، آرایش خویش را فرا گیرید؛ و بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید؛ که او اسرافکاران را دوست نمی دارد. بگو: «چه کسی آرایشی را که خدا برای بندگان خود پدید آورده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟». بگو : «اینها در زندگی دنیا برای مؤمنان است [، ولی کافران هم بهره مندند]، حال آن که در روز رستاخیز ، ویژه ایشان است» . بدین گونه ، آیات را برای گروهی که بدانند ، به تفصیل، بیان می کنیم» .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آینه، خداوند، زیباست و زیبایی را دوست می دارد و دوستار آن است که نعمت خویش را بر بنده اش بنگرد .
.
ص: 78
عنه صلی الله علیه و آله :کُلوا وَاشرَبوا وتَصَدَّقوا وَالبَسوا فی غَیرِ مَخیلَهٍ ولا سَرَفٍ ؛ إنَّ اللّهَ یُحِبُّ أن تُری نِعمَتُهُ عَلی عَبدِهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یُحِبُّ أن یَری أثَرَ نِعمَتِهِ عَلی عَبدِهِ ؛ فی مَأکَلِهِ ومَشرَبِهِ. (2)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یُحِبُّ إذا أنعَمَ علی عَبدٍ نِعمَهً أن یَری أثَرَ نِعمَتِهِ عَلَیهِ . (3)
سنن أبی داوود عن أبی الأحوص عن أبیه :أتَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فی ثَوبٍ دونٍ ، فَقالَ : أ لَکَ مالٌ ؟ قُلتُ : نَعَم . قالَ : مِن أیِّ المالِ ؟ قالَ : قَد آتانِیَ اللّهُ مِنَ الإِبِلِ وَالغَنَمِ وَالخَیلِ وَالرَّقیقِ . قالَ : فَإِذا آتاکَ اللّهُ مالاً فَلیُرَ أثَرُ نِعمَهِ اللّهِ عَلَیکَ وکَرامَتِهِ . (4)
المعجم الکبیر عن زهیر بن أبی علقمه الضبعیّ :أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ سَیِّئُ الهَیئَهِ ، فَقالَ : أ لَکَ مالٌ ؟ قالَ : نَعَم مِن کُلِّ أنواعِ المالِ . قالَ : فَلیُرَ عَلَیکَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جلیُحِبُّ أن یَری أثَرَهُ عَلی عَبدِهِ حُسنا، ولایُحِبُّ البُؤسَ وَالتَّباؤُسَ. (5)
.
ص: 79
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخورید و بیاشامید و صدقه دهید و بدون فخرفروشی و اسرافکاری، جامه بپوشید ؛ زیرا هر آینه، خداوند، دوست می دارد که نعمتش بر بنده اش نگریسته شود .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند، دوست می دارد که نشانِ نعمتش را در خوراک و آشامیدنیِ بنده اش بنگرد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آینه، آن گاه که خداوند، نعمتی را به بنده اش می بخشد، دوست می دارد که نشانِ نعمتش را بر بنده اش بنگرد .
سنن ابی داود به نقل از ابو الأحوص، از پدرش :در حالی که جامه ای پَست بر تن داشتم ، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم . فرمود: «آیا مالی داری؟». گفتم: آری . فرمود : «چه مالی؟» گفتم: خداوند، به من شتر و گوسفند و اسب و بندگانی عطا فرموده است . فرمود: «پس اینک که به تو مال عطا فرموده ، باید نشانِ نعمت و کرامت خداوند بر تو دیده شود» .
المعجم الکبیر به نقل از زهیر بن ابی علقمه ضُبَعی :مردی با ظاهری زشت، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد . پیامبر فرمود: «آیا مالی داری؟». گفت: آری ؛ همه گونه مال دارم . فرمود : «پس باید [اثرِ مال] بر تو دیده شود . هر آینه خداوند دوست می دارد که اثرِ [مال] خویش را بر بنده اش به نیکی بنگرد و نه تنگ دستی را دوست دارد و نه تظاهر به تنگ دستی را» .
.
ص: 80
الإمام علیّ علیه السلام :یَنبَغی لِلرَّجُلِ إذا أنعَمَ اللّهُ عَلَیهِ بِنِعمَهٍ أن یُری أثَرُها عَلَیهِ فی مَلبَسِهِ ، ما لَم یَکُن شُهرَهً . (1)
عنه علیه السلام :إظهارُ الغِنی مِنَ الشُّکرِ ؛ إظهارُ التَّباؤُسِ یَجلِبُ الفَقرَ . (2)
2 / 3التَّوسِعَهُ عَلَی الأَهلِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أوَّلُ ما یوضَعُ فی میزانِ العَبدِ نَفَقَتُهُ عَلی أهلِهِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن عَبدٍ یَکسِبُ ثُمَّ یُنفِقُ عَلی عِیالِهِ ، إلّا أعطاهُ اللّهُ بِکُلِّ دِرهَمٍ یُنفِقُهُ عَلی عِیالِهِ سَبعَمِئَهِ ضِعفٍ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ للّهِِ عَزَّ وجَلَّ أملاکا تَحتَ عَرشِهِ ، ألهَمَهُم أن یُنادوا قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ غُروبِ الشَّمسِ فی کُلِّ یَومٍ مَرَّتَینِ : ألا مَن وَسَّعَ عَلی عِیالِهِ وجیرانِهِ وَسَّعَ اللّهُ عَلَیهِ فِی الدُّنیا ، ألا مَن ضَیَّقَ ضَیَّقَ اللّهُ عَلَیهِ قَبرَهُ ، ألا إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ قَد أعطاکُم بِنَفَقَهِ دِرهَمٍ عَلی عِیالِکُم سَبعینَ قِنطارا ، وَالقِنطارُ کَجَبَلِ اُحُدٍ وَزنا . (5)
.
ص: 81
امام علی علیه السلام :آدمی را سزاوار است که هر گاه خداوند به او نعمتی عطا فرماید ، اثر آن نعمت، در لباس او دیده شود ، بدان شرط که انگشت نما نباشد .
امام علی علیه السلام :بُروز دادنِ توانگری ، نشانه سپاس گزاری است و تظاهر به تنگ دستی ، فقر را [به سوی انسان ]می کشانَد .
2 / 3گشاده دستی برای خانوادهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نخستین چیزی که در ترازوی [ اعمال ] بنده گذاشته می شود ، نفقه او بر خانواده اش است .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای نیست که درآمدی به دست آورد و آن را خرج خانواده اش کند ، مگر آن که خداوند برای هر درهمی که خرج خانواده اش می کند ، هفت صد برابر به او عطا فرماید .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل در زیر عرشش ، فرشتگانی هستند که به آنان دستور می دهد روزی دو مرتبه ، یکی ، پیش از طلوع آفتاب و دیگری ، پیش از غروب آفتاب ، بانگ زنند که : هان ! هر کس با خانواده و همسایگانش گشاده دستی کند ، خداوند در دنیا ، او را در گشایش قرار می دهد . هان ! هر کس تنگ گیرد ، خداوند ، قبرش را بر او تنگ می گردانَد . هان ! خداوند عز و جل برای هر درهمی که خرج خانواده تان می کنید ، هفتاد قِنطار به شما عطا می کند که هر قنطار ، به وزنِ کوه اُحُد است .
.
ص: 82
الإمام علیّ علیه السلام :حُسنُ الخُلُقِ فی ثَلاثٍ : اِجتِنابُ المَحارِمِ ، وطَلَبُ الحَلالِ ، والتَّوَسُّعُ عَلَی العِیالِ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام :أرضاکُم عِندَ اللّهِ أسبَغُکُم (2) عَلی عِیالِهِ . (3)
عنه علیه السلام :لَأَن أدخُلَ السّوقَ ومَعِی دَراهِمُ أبتاعُ بِه [ ا ]لِعِیالی لَحما وقَد قَرِموا أحَبُّ إلَیَّ مِن أن اُعتِقَ نَسَمَهً . (4)
الإمام الکاظم علیه السلام :یَنبَغی لِلرَّجُلِ أن یُوَسِّعَ عَلی عِیالِهِ کَیلا یَتَمَنَّوا مَوتَهُ ، وتَلا هذِهِ الآیَهَ : « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا » ؛ (5) الأَسیرُ : عِیالُ الرَّجُلِ ؛ یَنبَغی لِلرَّجُلِ إذا زیدَ فِی النِّعمَهِ أن یَزیدَ اُسَراءَهُ فِی السَّعَهِ عَلَیهِم . (6)
عنه علیه السلام :عِیالُ الرَّجُلِ اُسَراؤُهُ ، فَمَن أنعَمَ اللّهُ عَلَیهِ نِعمَهً فَلیُوَسِّع عَلی اُسَرائِهِ ، فَإِن لَم یَفعَل أوشَکَ أن تَزولَ تِلکَ النِّعمَهُ . (7)
.
ص: 83
امام علی علیه السلام :نیک خویی ، در سه چیز است : دوری کردن از حرام ها ، طلب حلال ، و گشاده دستی بر خانواده .
امام زین العابدین علیه السلام :خشنودترین شما نزد خداوند ، کسی است که خانواده خود را بیشتر در رفاه قرار بدهد .
امام زین العابدین علیه السلام :همانا این که به بازار درآیم و با درهم هایی که دارم ، برای خانواده ام که بسیار گوشت دوست می دارند ، گوشت بخرم ، نزد من دوست داشتنی تر از آن است که بنده ای را آزاد کنم .
الکافی به نقل از مُعمّر بن خلّاد :امام کاظم علیه السلام فرمود: «مرد را سزاوار است که بر خانواده اش چندان گشاده دست باشد که مرگش را آرزو نکنند» . و این آیه را تلاوت فرمود : « «و طعام را با این که دوست می دارند ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند» . [و در توضیح آن فرمود: ]اسیر ، خانواده مرد است . مرد را رواست که هر گاه نعمتش افزون گشت ، بر اسیران خود، بیش تر گشاده دستی کند» .
امام کاظم علیه السلام :نان خورانِ مَرد ، اسیران اویند ؛ پس هر که خداوند به او نعمت بخشیده ، باید بر اسیرانش گشاده دستی کند ، که اگر چنین نکند ، زود باشد که آن نعمتْ تباه گردد .
.
ص: 84
الإمام الرضا علیه السلام :صاحِبُ النِّعمَهِ یَجِبُ عَلَیهِ التَّوسِعَهُ عَلی عِیالِهِ . (1)
2 / 4الادِّخارُالکتاب :«قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَا قَلِیلاً مِّمَّا تَأْکُلُونَ* ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَ لِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَا قَلِیلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ» (2) .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ النَّفسَ إذا أحرَزَت قوتَهَا استَقَرَّت . (3)
الإمام الصادق علیه السلام رَدّا عَلی قَومٍ مِنَ الصّوفِیَّهِ : . . . فَأَمّا سَلمانُ فَکانَ إذا أخَذَ عَطاءَهُ رَفَعَ مِنهُ قوتَهُ لِسَنَتِهِ حَتّی یَحضُرَ عَطاؤُهُ مِن قابِلٍ . فَقیلَ لَهُ : یا أبا عَبدِ اللّهِ ، أنتَ فی زُهدِکَ تَصنَعُ هذا وأنتَ لا تَدری لَعَلَّکَ تَموتُ الیَومَ أو غَدا ؟! فَکانَ جَوابُهُ أن قالَ : ما لَکُم لا تَرجونَ لِیَ البَقاءَ کَما خِفتُم عَلَیَّ الفَناءَ ؟! أما عَلِمتُم یا جَهَلَهُ ! أنَّ النَّفسَ قَد تَلتاثُ عَلی صاحِبِها إذا لَم یَکُن لَها مِنَ العَیشِ ما یُعتَمَدُ عَلَیهِ ، فَإِذا هِیَ أحرَزَت مَعیشَتَهَا اطمَأَنَّت؟! (4)
.
ص: 85
امام رضا علیه السلام :بر آن که از نعمت برخوردار است ، واجب است بر خانواده اش گشاده دستی کند .
2 / 4پس اندازقرآن :«[یوسف] گفت: هفت سال پی در پی می کارید، و آنچه را درویدید جز اندکی را که می خورید در خوشه اش واگذارید. آن گاه پس از آن، هفت سال سخت می آید که آنچه را برای آن [ سال ها ]از پیش نهاده اید -جز اندکی را که ذخیره می کنید-، همه را خواهند خورد» .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدمی ، هر گاه وسایل زندگی اش به قدر نیاز فراهم باشد ، روانش آسایش می یابد .
امام صادق علیه السلام در پاسخ به گروهی از صوفیه - :. . . و امّا سلمان ، هر گاه سهم خویش از بیت المال را می گرفت ، به اندازه نیاز یک سالش، از آن بر می گرفت تا نوبت آینده دریافتش فرا رسد . به وی (سلمان)، گفته شد: ای ابو عبد اللّه ! با آن که زاهدی ، چنین می کنی [و برای رفع نیازت، کار می کنی] ، حال آن که نمی دانی امروز می میری یا فردا! . سلمان، پاسخ داد : «چرا همان گونه که مرگم را بیم دارید ، زندگی ام را امید نمی بَرید؟ ای نادانان! مگر نمی دانید آن گاه که آدمی نتواند نیاز زندگی اش را تأمین کند ، روانش با او ناآرامی می کند و هر گاه نیازش را تأمین سازد ، روانش آرامش می یابد؟».
.
ص: 86
الکافی عن زراره :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام یَقولُ : ما یُخَلِّفُ الرَّجُلُ شَیئا أشَدَّ عَلَیهِ مِنَ المالِ الصّامِتِ . قُلتُ : کَیفَ یَصنَعُ بِهِ ؟ قالَ : یَجعَلُهُ فِی الحائِطِ یَعنی فِی البُستانِ أوِ الدّارِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام لِمُصادِفٍ مَولاهُ : اِتَّخِذ عُقدَهً أو ضَیعَهً ؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ إذا نَزَلَت بِهِ النّازِلَهُ أوِ المُصیبَهُ فَذَکَرَ أنَّ وَراءَ ظَهرِهِ ما یُقیمُ عِیالَهُ کانَ أسخی لِنَفسِهِ . (2)
الإمام الرضا علیه السلام :إنَّ الإِنسانَ إذا أدخَلَ طَعامَ سَنَتِهِ خَفَّ ظَهرُهُ وَاستَراحَ ، وکانَ أبو جَعفَرٍ وأبو عَبدِ اللّهِ علیهماالسلام لا یَشتَرِیانِ عُقدَهً حَتّی یُحرِزا طَعامَ سَنَتِهِما . (3)
2 / 5إصلاحُ المالِ وَاستِثمارُهُالإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : مَن کانَ فی یَدِهِ شَیءٌ مِن رِزقِ اللّهِ سُبحانَهُ فَلیُصلِحهُ ؛ فَإِنَّکُم فی زَمانٍ إذَا احتاجَ المَرءُ فیهِ إلَی النّاسِ کانَ أوَّلُ ما یَبذُلُهُ لَهُم دینَهُ . (4)
.
ص: 87
الکافی به نقل از زُراره :از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «در آنچه انسان از خود به جا می گذارد ، هیچ چیز به اندازه مال خاموش (طلا و نقره)، به زیان او نیست» . گفتم: «با آن [اموال] چه کند؟». فرمود: «آن را در باغ هزینه کند» . (1)
امام صادق علیه السلام به خدمتکارش مُصادف - :زمینی پُردرخت یا کشتزاری تهیه کن ؛ زیرا هر گاه اتّفاق [ناگوار] یا مصیبتی برای انسان پیش آید و او به یاد آوَرَد که پشتوانه ای مالی دارد که خانواده اش را اداره کند، سخاوتمندتر خواهد بود .
امام رضا علیه السلام :هر گاه انسان، به اندازه خوراک سالش را فراهم آورَد ، سبک بار و آسوده خاطر می شود . امامان باقر و صادق علیهماالسلام تا زمانی که به قدر خوراک سالشان را آماده نمی کردند ، مِلکی نمی خریدند .
2 / 5ساماندهی ثروت و سرمایه گذاریامام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به وی - :هر کس چیزی از روزی خدای سبحان را در اختیار دارد ، باید از آن، درست نگاهداری کند ؛ زیرا شما در زمانه ای به سر می برید که اگر انسان به مردم نیازمند شود ، نخست دینش را به آنان تسلیم می کند .
.
ص: 88
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مِنَ المُروءَهِ استِصلاحُ المالِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام :إصلاحُ المالِ مِنَ الإِیمانِ . (2)
عنه علیه السلام :عَلَیکَ بِإِصلاحِ المالِ ؛ فَإِنَّ فیهِ مَنبَهَهً لِلکَریمِ ، وَاستِغناءً عَنِ اللَّئیمِ . (3)
الکافی عن محمّد بن عذافر عن أبیه :أعطی أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام أبی ألفا وسَبعَمِائَهِ دینارٍ فَقالَ لَهُ: اِتَّجِر بِها ، ثُمَّ قالَ: أما إنَّهُ لَیسَ لی رَغبَهٌ فی رِبحِها وإن کانَ الرِّبحُ مَرغوبا فیهِ ، ولکِنّی أحبَبتُ أن یَرانِیَ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ مُتَعَرِّضا لِفَوائِدِهِ . قالَ : فَرَبِحتُ لَهُ فیها مِائَهَ دینارٍ ، ثُمَّ لَقیتُهُ فَقُلتُ لَهُ : قَد رَبِحتُ لَکَ فیها مِائَهَ دینارٍ ، قالَ : فَفَرِحَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام بِذلِکَ فَرَحا شَدیدا فَقالَ لی: أثبِتها فی رَأسِ مالی . (4)
2 / 6الإِنفاقُ فی سَبیلِ اللّهِالکتاب :« وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ وَأَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ » (5) .
.
ص: 89
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از نشانه های مردانگی، نگاهداری درست از مال است .
امام صادق علیه السلام :نگاهداری نیکو از مال، نشانه ایمان است .
امام صادق علیه السلام :باید از مال ، نیکو نگاهداری کنی ؛ زیرا انسان بخشنده، با آن قدرت می یابد و از فرومایه، بی نیاز می شود .
الکافی به نقل از محمّد بن عُذافِر از پدرش :امام صادق علیه السلام به پدرم هزار و هفت صد دینار داد و به او فرمود: «با آن، بازرگانی کن» . سپس فرمود: «بدان که مرا به سود آن، رغبتی نیست ، هر چند که سود ، خواستنی است ؛ امّا من دوست می دارم که خداوند عز و جل، مرا در حالی ببیند که به بهره های آفریده او روی می آورم» . پدرم گفت: با آن مال، صد دینار برای وی سود کسب کردم . سپس به دیدار وی رفتم و به او گفتم: با آن ، برایت صد دینار سود کسب کردم . او از این خبر، بسیار خرسند شد و به من فرمود: «آن را در سرمایه من قرار ده!» .
2 / 6انفاق در راه خداقرآن :« و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست هایتان به هلاکت میفکنید، و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد» .
.
ص: 90
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّاْئَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضَعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ» (1) .
«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ » (2) .
«وَ أَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقْنَکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُن مِّنَ الصَّلِحِینَ » (3) .
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّهٌ وَلَا شَفَعَهٌ وَ الْکَفِرُونَ هُمُ الظَّلِمُونَ » (4) .
«قُل لِّعِبَادِیَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ الصَّلَوهَ وَ یُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَهً مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَلٌ » (5) .
«ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ أَنفَقُواْ لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ » (6) .
راجع : البقره : 262 263 ، الأنفال : 60 ، التوبه : 34 و 81 ، الحدید : 10 ، محمّد : 38 ، الصف : 11 ، الحجرات : 15 .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَم نُبعَث لِجَمعِ المالِ ، ولکِن بُعِثنا لِاءِنفاقِهِ . (7)
.
ص: 91
«مَثَل [ صدقاتِ ] کسانی که اموالِ خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند دانه ای است که هفت خوشه می رویانَد که در هر خوشه ای، صد دانه است. و خداوند برای هر کس که بخواهد، [ آن را ] چند برابر می کند، و خداوند، گشایشگر داناست» .
«[پرهیزگاران اینان اند:] کسانی که به غیبْ ایمان دارند و نماز را بر پا می کنند و از آنچه روزی شان کرده ایم ، انفاق می کنند» .
«و از آنچه شما را روزی کرده ایم ، انفاق کنید ، پیش از آن که یکی از شما را مرگ فرا رسد . پس می گوید: «پروردگارا! چرا مرا تا سرآمدی نزدیک، بازپس نداشتی تا صدقه دهم و از نیکان و شایستگان باشم؟»» .
«ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه روزی تان کرده ایم ، انفاق کنید ، پیش از آن که روزی بیاید که در آن ، نه داد و ستدی باشد و نه دوستی و شفاعتی. و کافران، همان ستمکاران اند» .
«به بندگان من که ایمان آورده اند ، بگو نماز را بر پا دارند و از آنچه روزی شان کرده ایم ، نهان و آشکارا انفاق کنند ، پیش از آن که روزی بیاید که در آن ، نه خرید و فروشی باشد و نه دوستی ای [که در غیر راه خدا باشد]» .
«به خدا و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن ، جانشین [گذشتگان ]گردانیده ، انفاق کنید. پس، کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده اند ، مزدی بزرگ دارند» .
ر . ک : بقره : آیه 262 263 ، انفال : آیه 60 ، توبه : آیه 34 و 81 ، حدید : آیه 10 ، محمّد : آیه 38 ، صف : آیه 11 ، حجرات : آیه 15 .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ما نه برای گرد آوردنِ مال ، که برای انفاقِ آن ، برانگیخته شده ایم .
.
ص: 92
عنه صلی الله علیه و آله :یَقولُ اللّهُ : اِبنَ آدَمَ! مُلکی مُلکی ، ومالی مالی ، یا مِسکینُ! أینَ کُنتَ حَیثُ کانَ المُلکُ ولَم تَکُن؟! وهَل لَکَ إلّا ما أکَلتَ فَأَفنَیتَ ، أو لَبِستَ فَأَبلَیتَ ، أو تَصَدَّقتَ فَأَبقَیتَ؟! إمّا مَرحومٌ بِهِ وإمّا مُعاقَبٌ عَلَیهِ ، فَاعقِل أن لا یَکونَ مالُ غَیرِکَ أحَبَّ إلَیکَ مِن مالِکَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :یَقولُ العَبدُ : مالی مالی ، وإنَّما لَهُ مِن مالِهِ ثَلاثٌ : ما أکَلَ فَأَفنی ، أو لَبِسَ فَأَبلی ، أو أعطی فَاقتَنی ؛ وما سِوی ذلِکَ فَهُوَ ذاهِبٌ وتارِکُهُ لِلنّاسِ . (2)
صحیح مسلم عن مطرّف عن أبیه :أتَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَقرَأُ «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ» ، قالَ : یَقولُ ابنُ آدَمَ : مالی مالی . (قالَ :) وهَل لَکَ یَابنَ آدَمَ مِن مالِکَ إلّا ما أکَلتَ فَأَفنَیتَ ، أو لَبِستَ فَأَبلَیتَ ، أو تَصَدَّقتَ فَأَمضَیتَ؟ ! (3)
سنن النسائی عن عبد اللّه :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أیُّکُم مالُ وارِثِهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن مالِهِ ؟ قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، ما مِنّا مِن أحَدٍ إلّا مالُهُ أحَبُّ إلَیهِ مِن مالِ وارِثِهِ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اِعلَموا أنَّهُ لَیسَ مِنکُم مِن أحَدٍ إلّا مالُ وارِثِهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن مالِهِ ؛ مالُکَ ما قَدَّمتَ ، ومالُ وارِثِکَ ما أخَّرتَ . (4)
.
ص: 93
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند می فرماید: «ای زاده آدم! این مُلک، از آنِ من است و این مال، برای من است . ای تنگ دست! کجا بودی آن گاه که این مُلک بود و تو نبودی؟ و آیا از آنِ توست چیزی جز آنچه می خوری و از میانش می بری ؟ یا آنچه می پوشی و پوسیده اش می کنی ؟ یا آنچه صدقه می دهی و جاویدش می سازی؟ و برای آن ، یا از رحمت خدا بهره می بری و یا کیفر می بینی . پس بیندیش تا مالی که از آنِ غیر توست ، برایت از مال خودت، دوست داشتنی تر نباشد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده می گوید: «مال من! مال من!» ، حال آن که از آن مال، سه چیز از آنِ اوست: آنچه می خورد و فانی می کند ؛ آنچه می پوشد و می پوسانَد ؛ و آنچه می بخشد و ذخیره می سازد . و جز این [بخش سوم]، همه رفتنی است و آنچه از آن می مانَد ، به دیگران می رسد .
صحیح مسلم به نقل از مُطَرّف از پدرش :نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفتم ؛ مشغول تلاوت این آیه بود : «شما را افتخار بر یکدیگر به افزونی ، سرگرم کرد» . فرمود : «زاده آدم می گوید : مال من! مال من! . ای آدمیزاد! آیا از مالت، چیزی از آنِ توست، جز آنچه می خوری و فانی می سازی ؛ یا آنچه می پوشی و می پوسانی ؛ یا آنچه صدقه می دهی و جاری می سازی؟».
سنن النسائی به نقل از عبد اللّه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «از شما کسی هست که مالِ وارثش برای وی دوست داشتنی تر از مال خودش باشد؟». گفتند : ای پیامبر خدا! از ما کسی نیست جز این که مال خودش برای وی ، دوست داشتنی تر از مال وارثش است» . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «بدانید که از شما کسی نیست جز آن که مال وارثش برای وی، دوست داشتنی تر از مال خودش است ؛ [زیرا] مال تو، آن است که پیش می اندازی [و قبل از مرگت انفاق می کنی] و مال وارثت، آن است که پس انداز می کنی [و از خود بر جای می گذاری]» .
.
ص: 94
سنن الترمذی عن عائشه :أنّهُم ذَبَحوا شاهً ، فقالَ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله : ما بَقِیَ مِنها ؟ قالَت : ما بَقِیَ مِنها إلّا کَتِفُها ، قالَ [ صلی الله علیه و آله ]: بَقِیَ کُلُّها غَیرَ کَتِفِها . (1)
الأدب المفرد عن قیس بن عاصم السعدیّ :أتَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : هذا سَیِّدُ أهلِ الوَبَرِ ، فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَا المالُ الَّذی لَیسَ عَلَیَّ فیهِ تَبِعَهٌ مِن طالِبٍ ولا مِن ضَیفٍ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ : نِعمَ المالُ أربَعونَ ، وَالکَثرَهُ سِتّونَ ، ووَیلٌ لِأَصحابِ المِئینَ! إلّا مَن أعطَی الکَریمَهَ ، ومَنَحَ الغَزیرَهَ ، ونَحَرَ السَّمینَهَ ؛ فَأَکَلَ وأطعَمَ القانِعَ وَالمُعتَرَّ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما أکرَمَ هذِهِ الأَخلاقَ! لا یُحَلُّ بِوادٍ أنَا فیهِ مِن کَثرَهِ نَعَمی . فَقالَ : کَیفَ تَصنَعُ بِالعَطِیَّهِ ؟ قُلتُ : اُعطِی البَکرَ واُعطِی النّابَ . قالَ : کَیفَ تَصنَعُ فِی المَنیحَهِ (2) ؟ قالَ : إنّی لَأَمنَحُ المِئَهَ . قالَ : کَیفَ تَصنَعُ فِی الطَّروقَهِ ؟ قالَ : یَغدُو النّاسُ بِحِبالِهِم ، ولا یوزَعُ رَجُلٌ مِن جَمَلٍ یَختَطِمُهُ ، فَیُمسِکَ ما بَدا لَهُ ، حَتّی یَکونَ هُوَ یَرُدُّهُ . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : فَمالُکَ أحَبُّ إلَیکَ أم مَوالیکَ ؟ (قالَ : مالی) . قالَ : فَإِنَّما لَکَ مِن مالِکَ ما أکَلتَ فَأَفنَیتَ ، أو أعطَیتَ فَأَمضَیتَ ، وسائِرُهُ لِمَوالیکَ . فَقُلتُ : لا جَرَمَ ، لَئِن رَجَعتُ لَاُقِلَّنَّ عَدَدَها . (3)
الإمام زین العابدین علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ فی آخِرِ خُطبَتِهِ : طوبی لِمَن طابَ خُلُقُهُ ، وطَهُرَت سَجِیَّتُهُ ، وصَلُحَت سَریرَتُهُ ، وحَسُنَت عَلانِیَتُهُ ، وأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، وأمسَکَ الفَضلَ مِن قَولِهِ ، وأنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ . (4)
.
ص: 95
سنن الترمذی به نقل از عایشه - :گوسفندی را سر بریدند [و گوشت آن را انفاق کردند]. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چیزی مانده است؟». عایشه گفت: به جز سردستش، چیزی باقی نمانده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «به جز دستش، همه آن، باقی مانده است!».
الأدب المفرد به نقل از قیس بن عاصم سعدی :نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفتم . فرمود : «این ، مهترِ بادیه نشینان است» . گفتم: «ای پیامبر خدا! چیست آن مالی که مرا در آن دنباله روی نیست ؛ نه جوینده ای و نه میهمانی؟ پیامبر خدا فرمود : «مال خوب ، چهل [بخش] است و افزون بر آن، شصت [بخش] . و وای بر دارندگان مالِ صدها [بخشی] ! مگر آن که بخش گرامیِ مالَش را ببخشد، افزونی را انفاق کند، حیوان فربه اش را قربانی نماید ، و [هم ]خود بخورَد و [افراد] قناعت پیشه و دریوزره گر را [نیز] بخورانَد» . گفتم: ای پیامبر خدا! چه خوش است این اخلاق . در سرزمینی که من ساکنم ، از فراوانیِ چهارپایانم جای سکونت نمانده است . فرمود: «چگونه بخشش می کنی؟» . گفتم : شتر جوان را و [نیز] شتر سالدار را می بخشم» . فرمود: «ماده شتر (/ میش) را چگونه به بهره کشی می دهی؟». گفت[م]: «صد [در صد] به بهره کشی می دهم . فرمود: «چگونه حیوان را برای باردارسازی می دهی؟» . گفت[م] : «مردم با ریسمان هاشان روانه می شوند و کسی از شتری که مهارش را گرفته ، بازداشته نمی شود . پس او حیوانی را که نزدش بیاید، می گیرد و خود می بَرَد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «مال تو برایت دوست داشتنی تر است یا مالِ اطرافیانت؟». گفت[م]: مال خودم . فرمود : «جز این نیست که از مالَت، آن بخشْ از آنِ توست که می خوری و فانی می کنی ، یا می بخشی و جاری می سازی ؛ و بر جای مانده اش، از آنِ اطرافیانِ توست» . پس گفتم: ناچار، باید پس از بازگشت ، تعداد آنها را بکاهم .
امام زین العابدین علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پایان خطبه اش می فرمود: «خوشا به حال کسی که اخلاقش خوش ، سرشتش پاک ، باطنش به سامان ، و آشکارش نیک است؛ افزونیِ مالش را انفاق می کند ؛ از سخن زیاده در می گذرد ؛ و از درون خویش، با مردم انصاف می ورزد» .
.
ص: 96
صحیح مسلم عن أبی سعید الخدریّ :بَینَما نَحنُ فی سَفَرٍ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، إذ جاءَ رَجُلٌ عَلی راحِلَهٍ لَهُ ، فَجَعَلَ یَصرِفُ بَصَرَهُ یَمینا وشِمالاً ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «مَن کانَ مَعَهُ فَضلُ ظَهرٍ فَلیَعُد بِهِ عَلی مَن لا ظَهرَ لَهُ ، ومَن کانَ لَهُ فَضلٌ مِن زادٍ فَلیَعُد بِهِ عَلی مَن لا زادَ لَهُ» . فَذَکَرَ مِن أصنافِ المالِ ما ذَکَرَ ، حَتّی رَأَینا أنَّهُ لا حَقَّ لِأَحَدٍ مِنّا فی فَضلٍ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام :ما قَدَّمتَ فَهُوَ لِلمالِکینَ ، وما أخَّرتَ فَهُوَ لِلوارِثینَ ، وما مَعَکَ فَما لَکَ عَلَیهِ سَبیلٌ سِوَی الغُرورِ بِهِ . کَم تَسعی فی طَلَبِ الدُّنیا ؟! وکَم تَرعی ؟! أفَتُریدُ أن تُفقِرَ نَفسَکَ وتُغنِیَ غَیرَکَ ؟! (2)
عنه علیه السلام فی کِتابِهِ إلی زِیادِ ابنِ أبیهِ : فَدَعِ الإِسرافَ مُقتَصِدا ، وَاذکُر فِی الیَومِ غَدا ، وأمسِک مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِکَ ، وقَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِکَ . (3)
عنه علیه السلام :مَن آتاهُ اللّهُ مالاً فَلیَصِل بِهِ القَرابَهَ ، وَلیُحسِن مِنهُ الضِّیافَهَ ، وَلیَفُکَّ بِهِ الأَسیرَ وَالعانِیَ ، وَلیُعطِ مِنهُ الفَقیرَ وَالغارِمَ ، وَلیَصبِر نَفسَهُ عَلَی الحُقوقِ وَالنَّوائِبِ ابتِغاءَ الثَّوابِ ؛ فَإِنَّ فَوزا بِهذِهِ الخِصالِ شَرَفُ مَکارِمِ الدُّنیا ، ودَرکُ فَضائِلِ الآخِرَهِ ، إن شاءَ اللّهُ . (4)
.
ص: 97
صحیح مسلم به نقل از ابو سعید خُدْری :در حال سفر با پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم که مردی، سوار بر مَرکبی آمد و به سوی راست و چپ، چشم گردانید . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس مَرکبی افزون دارد ، به آن که مرکب ندارد، برسانَد ؛ و هر که توشه ای افزون دارد ، به آن کس که توشه ندارد ، بدهد» . و از گونه های مال، چندان ذکر کرد که ما دریافتیم هیچ یک از ما، در مالِ افزونش، حقّی ندارد .
امام علی علیه السلام :مالی که پیش از مرگْ مصرف کرده ای ، از آنِ مالکان آن اموال شده است ؛ و مالی که برای پس از مرگ می نهی ، از آنِ وارثان خواهد شد ؛ و آنچه همراه توست ، جز فریفتگی، راهی به آن نداری . چه قدر در پی دنیا می کوشی؟ چه اندازه [دنیا را ]می چَری؟ آیا می خواهی خود را فقیر، و جز خودت را توانگر سازی؟
امام علی علیه السلام در نامه اش به زیاد بن اَبیه - :اسراف را رها کن و میانه روی را در پیش گیر . امروز، در اندیشه فردایت باش . از مال، به اندازه ضرورت ، نگاه دار و زیاده آن را برای روز نیازمندی ات (آخرت) روانه ساز [انفاق کن] .
امام علی علیه السلام :خداوند، به هر کس مالی بدهد ، باید آن را به خویشاوندان برساند ؛ میهمانی های نیکو بدهد ؛ اسیر و گرفتار را از بند برهانَد ؛ تنگ دست و وامدار را بهره ببخشد ؛ به امید پاداش ، خویشتن را بر [ادای ]حقوق و [تحمّل] بلاهای سخت، صبور سازد ؛ زیرا هر آینه، دستیابی به این ویژگی ها ، بهره ور شدن از کرامت های دنیایی و فضیلت های آخرتی است ، اگر خدای بخواهد!
.
ص: 98
عنه علیه السلام :المالُ وَبالٌ عَلی صاحِبِهِ إلّا ما قَدَّمَ مِنهُ . (1)
عنه علیه السلام :خَیرُ الأَموالِ ما أعانَ عَلَی المَکارِمِ . (2)
عنه علیه السلام :خَیرُ أموالِکَ ما وَقی عِرضَکَ . (3)
عنه علیه السلام :إنَّ خَیرَ المالِ ما أورَثَکَ ذُخرا وذِکرا ، وأکسَبَکَ حَمدا وأجرا . (4)
عنه علیه السلام :خَیرُ مالِکَ ما أعانَکَ عَلی حاجَتِکَ . (5)
عنه علیه السلام :إنَّ خَیرَ المالِ ما کَسَبَ ثَناءً وشُکرا ، وأوجَبَ ثَوابا وأجرا . (6)
عنه علیه السلام :أفضَلُ المالِ ما قَضَیتَ بِهِ الحُقوقَ . (7)
عنه علیه السلام :أنفَعُ المالِ ما قُضِیَ بِهِ الفَرضُ . (8)
عنه علیه السلام :دِرهَمٌ یَنفَعُ خَیرٌ مِن دینارٍ یَصرَعُ . (9)
.
ص: 99
امام علی علیه السلام :مال، مایه تباهی و گران جانیِ صاحبش است ، مگر آن بخش که [با انفاق، ]پیش فرستاده شود .
امام علی علیه السلام :بهترین مال، آن است که یاریگرِ نیکی ها باشد .
امام علی علیه السلام :بهترین مال تو، آن است که آبرویت را نگاه دارد.
امام علی علیه السلام :هر آینه، بهترین مال، آن است که برایت اندوخته و یاد [نیک ]به جا نهد و سپاس و پاداش، به ارمغان آوَرَد.
امام علی علیه السلام :بهترین مال تو، آن است که برای برآوردن نیازت، یاری ات کند .
امام علی علیه السلام :هر آینه، بهترین مال، آن است که سپاس و ستایشْ به ارمغان آورَد و پاداش و مزد فراهم کند .
امام علی علیه السلام :برترین مال، آن است که با آن ، حق ها را به جای آوری .
امام علی علیه السلام :سودبخش ترین مال، آن است که واجبی با آن ادا گردد .
امام علی علیه السلام :درهمی که سودمند بیفتد، بهتر از دیناری است که [انسان را ]بر زمین بزند .
.
ص: 100
عنه علیه السلام :أفضَلُ الأَموالِ أحسَنُها أثَرا عَلَیکَ . (1)
عنه علیه السلام :أفضَلُ الأَموالِ مَا استُرِقَّ بِهِ الرِّجالُ . (2)
عنه علیه السلام :إنَّ أفضَلَ الأَموالِ مَا استُرِقَّ بِهِ حُرٌّ ، وَاستُحِقَّ بِهِ أجرٌ . (3)
عنه علیه السلام :أفضَلُ الغِنی ما صینَ بِهِ العِرضُ . (4)
الإمام الحسین علیه السلام :مالُکَ إن یَکُن لَکَ کُنتَ لَهُ مُنفِقا ، فَلا تُبقِهِ بَعدَکَ فَیَکُن ذَخیرَهً لِغَیرِکَ ، وتَکونُ أنتَ المُطالَبَ بِهِ المَأخوذَ بِحِسابِهِ . وَاعلَم أنَّکَ لا تَبقی لَهُ ولا یَبقی عَلَیکَ ، فَکُلهُ قَبلَ أن یَأکُلَکَ . (5)
الإمام الکاظم علیه السلام :سُئِلَ أبو ذَرٍّ : ما مالُکَ ؟ قالَ : عَمَلی ، قیلَ لَهُ : إنَّما نَسأَلُکَ عَنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّهِ ! فَقالَ : ما أصبَحَ فَلا أمسی ، وما أمسی فَلا أصبَحَ ؛ لَنا کُندوجٌ نَرفَعُ فیهِ خَیرَ مَتاعِنا ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : کُندوجُ المُؤمِنِ قَبرُهُ . (6)
.
ص: 101
امام علی علیه السلام :برترین مال، آن است که بهترین اثر را بر تو بر جای گذارَد .
امام علی علیه السلام :برترین مال، آن است که آزادان، با آن، به بند [محبّت ]درآیند .
امام علی علیه السلام :هر آینه، برترین مال، آن است که آزاده ای با آن به بندِ [دوستی] افتد و سزاوارِ پاداش باشد .
امام علی علیه السلام :برترین توانگری، آن است که آبرو با آنْ حفظ گردد .
امام حسین علیه السلام :مال تو اگر [به راستی] از آنِ تو باشد ، آن را انفاق می کنی . پس آن را برای پس از خود مگذار که آن گاه، اندوخته کسانی جز تو خواهد شد ، در حالی که [در قیامت،] بابت آن، از تو پرس و جو خواهند کرد و حساب خواهند کشید . و بدان که نه تو برای مال باقی می مانی و نه مال برای تو جاودان می مانَد ؛ پس پیش از آن که او تو را بخورَد ، تو او را بخور .
امام کاظم علیه السلام :از ابوذر پرسیده شد : مالت چیست؟ گفت: عملِ من . به او گفته شد: مرادِ ما طلا و نقره است! گفت: طلا و نقره، از صبحگاهان، به شامگاهان نکشد و از شامگاهان، به صبحگاهان! ما را خزانه ای است که بهترین کالایمان را در آن می گذاریم . از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : «خزانه مؤمن ، گورِ اوست» .
.
ص: 102
الفصل الثالث: ما ینبغی الالتزام به فی صرف الدّخل الفردیّ3 / 1المُوازَنَهُ بَینَ الدَّخلِ وَالإِنفاقِالکتاب :«لِیُنفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّن سَعَتِهِ وَ مَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّآ ءَاتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَا مَآ ءَاتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا» (1) .
الحدیث :مکارم الأخلاق عن معاویه بن وهب :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : الرَّجُلُ یَکونُ قَد غَنِیَ دَهرَهُ ولَهُ مالٌ وهَیئَهٌ فی لِباسِهِ ونَخوَهٌ ، ثُمَّ یَذهَبُ مالُهُ ویَتَغَیَّرُ حالُهُ ، فَیَکرَهُ أن یَشمَتَ بِهِ عَدُوٌّ ، فَیَتَکَلَّفُ ما یَتَهَیَّأُ بِهِ؟ فَقالَ : «لِیُنفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّآ ءَاتَاهُ اللَّهُ» عَلی قَدرِ حالِهِ . (2)
.
ص: 103
فصل سوم: آنچه در مصرفِ درآمدهای شخصی شایسته است3 / 1توازن میان دخل و خرجقرآن :«فراخ دست، از گشاده دستیِ خود هزینه می کند؛ و هر که روزی اش بر او تنگ شده باشد ، از آنچه خداوند به او داده است ، هزینه می کند. خدا هیچ کس را تکلیف نمی کند ، مگر [به اندازه] آنچه به او داده است. خداوند، پس از سختی و دشواری ، آسانی و فراخی را پدید خواهد آورد» .
حدیث :مکارم الأخلاق به نقل از معاویه بن وهب :به امام صادق علیه السلام گفتم: [رأی شما چیست در باره] مردی که روزگارش را با توانگری به سر می برد و دارای ثروت و جامه چشمگیر است و به خود می نازد ؛ سپس ثروتش از کف می رود و حال و روزش دگرگون می شود و دوست نمی دارد که دشمن وی را سرزنش کند ، پس خود را به صورت ثروتمندان بیاراید؟ امام فرمود : « «فراخ دست، از گشاده دستی خود هزینه می کند و هر که روزی اش بر او تنگ شده باشد ، از آنچه خداوند به او داده است ، هزینه می کند» ؛ هر کس به فراخورِ حال خویش» .
.
ص: 104
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُؤمِنَ أخَذَ عَنِ اللّهِ سُبحانَهُ وتَعالی أدَبا حَسَنا : إذا وَسَّعَ عَلَیهِ وَسَّعَ عَلی نَفسِهِ ، وإذا أمسَکَ عَلَیهِ أمسَکَ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام :مِن أخلاقِ المُؤمِنِ : الإِنفاقُ عَلی قَدرِ الإِقتارِ ، وَالتَّوَسُّعُ عَلی قَدرِ التَّوَسُّعِ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام :إذا جادَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی عَلَیکُم فَجودوا ، وإذا أمسَکَ عَنکُم فَأَمسِکوا ، ولا تُجاوِدُوا اللّهَ ؛ فَهُوَ الأَجوَدُ . (3)
الکافی عن سماعه عن الإمام الصادق علیه السلام فی جَوابِ سَماعَهَ وقَد سَأَلَهُ عَن وُجوبِ الزَّکاهِ عَلی مَن یَملِکُ بَعضَ نَفَقَتِهِ : رُبَّ فَقیرٍ أسرَفُ مِن غَنِیٍّ . فَقُلتُ : کَیفَ یَکونُ الفَقیرُ أسرَفَ مِنَ الغَنِیِّ ؟ فَقالَ : إنَّ الغَنِیَّ یُنفِقُ مِمّا اُوتِیَ ، وَالفَقیرَ یُنفِقُ مِن غَیرِ ما اُوتِیَ . (4)
3 / 2الاِعتِدالُ فِی الاِستِهلاکِالکتاب :«وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا » (5) .
.
ص: 105
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آینه، مؤمن از خداوند سبحان و متعال ، ادبی نیکو برگرفته است: چون بر او فراخ گیرد ، او هم بر خویش گشاه دستی کند ؛ و چون بر او تنگ گیرد ، او هم [بر خود] تنگ گیرانه رفتار کند .
امام زین العابدین علیه السلام :از خوی های مؤمن است: بخشش به فراخور [گشاده روزی و ]تنگ روزی و گشاده دستی به تناسب گشاده روزی .
امام صادق علیه السلام :هر گاه خداوند تبارک و تعالی بر شما کرم ورزید ، شما هم بخشش کنید ؛ و چون بر شما تنگ گرفت ، شما نیز تنگ گیرید ؛ و در بخشندگی، از خداوند، پیشی مگیرید ، که او بخشنده ترین است .
الکافی به نقل از سماعه، از امام صادق علیه السلام در پاسخ سَماعه که از وی در باره وجوب زکات بر کسی که بخشی از هزینه اش را می تواند تأمین کند، سؤال کرده بود - :«بسا فقیری که از توانگر، اسرافکارتر باشد» . گفتم: چگونه فقیر می تواند از توانگر، اسرافکارتر باشد؟ فرمود: «توانگر، از آنچه به وی عطا شده ، خرج می کند و فقیر، از آنچه به وی عطا نشده، هزینه می نماید!» .
3 / 2میانه روی در مصرفقرآن :«و دست خویش به گردنت مبند [و بخل نورز و امساک مکن] و آن را یکسره مگشای [و به گزاف و زیاده روی، بخشش مکن]؛ زیرا [در این صورت،] نکوهیده و درمانده می نشینی» .
.
ص: 106
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :الِاقتِصادُ فِی النَّفَقَهِ نِصفُ المَعیشَهِ ، وَالتَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ نِصفُ العَقلِ ، وحُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :رَحِمَ اللّهُ مُؤمِنا کَسَبَ طَیِّبا ، وأنفَقَ من قَصدٍ ، أو قَدَّمَ فَضلاً . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :کُلوا وَاشرَبوا وتَصَدَّقوا وَالبَسوا ، ما لَم یُخالِطهُ إسرافٌ أو مَخیلَهٌ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :الِاقتِصادُ فِی المَعیشَهِ نِصفُ العَیشِ ؛ تُکفی نِصفَ النَّفَقَهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :مَنِ اقتَصَدَ فی مَعیشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ ، ومَن بَذَّرَ حَرَمَهُ اللّهُ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :لا مَنعَ ولا إسرافَ ، ولا بُخلَ ولا إتلافَ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله :التَّقدیرُ فِی النَّفَقَهِ نِصفُ العَیشِ . (7)
.
ص: 107
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :میانه روی در هزینه کردن ، نیمِ زندگی گذرانی است ، و دوستی ورزیدن با مردم ، نیمِ اندیشه مندی ، و نیک پرسیدن ، نیمِ دانش .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، رحمت آورَد مؤمنی را که پیشه پاکیزه داشته باشد و میانه روانه انفاق کند و یا [برای خود] خیر را پیش فرستد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخورید و بیاشامید و صدقه دهید و جامه بپوشید ، تا زمانی که با ریخت و پاش و خودپسندی در نیامیزد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :میانه روی در زندگی، نیمِ گذرانِ زندگی است و نیمی از هزینه را برآورده می کند .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن کس که در گذران زندگی اش میانه روی پیشه کند ، خداوند، روزی اش می دهد و هر که ریخت و پاش کند ، خداوند، وی را ناکام می گردانَد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نه تنگ گرفتن [پسندیده است] و نه زیاده روی ؛ نه تنگ چشمی و نه تباه کردنِ [اموال] .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اندازه نگه داشتن در هزینه کردن ، نیمی از گذرانِ زندگی است .
.
ص: 108
الإمام علیّ علیه السلام :الِاقتِصادُ نِصفُ المَؤونَهِ . (1)
الإمام زین العابدین علیه السلام :لِیُنفِقِ الرَّجُلُ بِالقَصدِ وبُلغَهِ الکَفافِ ، ویُقَدِّم مِنهُ فَضلاً لِاخِرَتِهِ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ أبقی لِلنِّعمَهِ ، وأقرَبُ إلَی المَزیدِ مِنَ اللّهِ عز و جل ، وأنفَعُ فِی العافِیَهِ . (2)
عنه علیه السلام مِن دُعائِهِ فِی المَعونَهِ عَلی قَضاءِ الدَّینِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاحجُبنی عَنِ السَّرَفِ وَالِازدِیادِ ، وقَوِّمنی بِالبَذلِ وَالِاقتِصادِ ، وعَلِّمنی حُسنَ التَّقدیرِ ، وَاقبِضنی بِلُطفِکَ عَنِ التَّبذیرِ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام :عَلَّمَ اللّهُ عز و جل نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله کَیفَ یُنفِقُ ، وذلِکَ أنَّهُ کانَت عِندَهُ اُوقِیَّهٌ مِنَ الذَّهَبِ ، فَکَرِهَ أن یَبیتَ فَتَصَدَّقَ بِها ، فَأَصبَحَ ولَیسَ عِندَهُ شَیءٌ ، وجاءَهُ مَن یَسأَلُهُ فَلَم یَکُن عِندَهُ ما یُعطیهِ ، فَلامَهُ السّائِلُ ، وَاغتَمَّ هُوَ حَیثُ لَم یَکُن عِندَهُ ما یُعطیهِ ، وکانَ رَحیما رَقیقا ، فَأَدَّبَ اللّهُ تَعالی نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله بِأَمرِهِ فَقالَ : «وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا» ؛ (4) یَقولُ : إنَّ النّاسَ قَد یَسأَلونَکَ ولا یَعذِرونَکَ ، فَإِذا أعطَیتَ جَمیعَ ما عِندَکَ مِنَ المالِ کُنتَ قَد حُسِرتَ مِنَ المالِ . (5)
الکافی عن عجلان :کُنتُ عِندَ أبی عَبدِ اللّه علیه السلام فَجاءَ سائِلٌ فَقامَ إلی مِکتَلٍ فیهِ تَمرٌ فَمَلَأَ یَدَهُ فَناوَلَهُ ، ثُمَّ جاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَناوَلَهُ ، ثُمَّ جاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَناوَلَهُ ثُمَّ جاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَناوَلَهُ ثُمَّ جاءَ آخرُ فَقالَ : اللّهُ رازِقُنا وإیّاکَ، ثُمَّ قالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ لا یَسأَلُهُ أحَدٌ مِنَ الدُّنیا شَیئا إلّا أعطاهُ ، فَأَرسَلَت إلَیهِ امرَأَهٌ ابْناً لَها ، فَقالَتِ : اِنطَلِق إلَیهِ فَاسأَلهُ فَإِن قالَ لَکَ : لَیسَ عِندَنا شَیءٌ ، فَقُل : أعطِنی قَمیصَکَ ، قالَ : فَأَخَذَ قَمیصَهُ فَرَمی بِهِ إلَیهِ وفی نُسخَهٍ اُخری فَأَعطاهُ فَأَدَّبَهُ اللّهُ تَبارَکَ وَتَعَالی عَلَی القَصدِ ، فَقالَ : «وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا» . (6)
.
ص: 109
امام علی علیه السلام :میانه روی ، نیمِ توشه زندگی است .
امام زین العابدین علیه السلام :انسان باید با میانه روی و تا حدّ کفایت ، انفاق کند و افزون مالش را برای آخرتش پیش فرستد ؛ زیرا این، بیشتر سبب پایداری نعمت ، و نزدیک تر به افزونیِ [قربِ] خداوند ، و سودمندتر برای آخرت است .
امام زین العابدین علیه السلام از دعای وی در کمک خواهی برای پرداخت وام :بار خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از ولخرجی و زیاده روی دور کن و با بخشش و میانه روی، مرا بر پا و استوار بدار و اندازه نگاه داشتنِ نیکو را به من بیاموز و به لطف خویش، مرا از ریخت و پاشْ باز بدار .
امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل به پیامبرش صلی الله علیه و آله آموخت که چگونه انفاق کند و آن ، چنین بود : نزد وی قدری طلا بود و او کراهت داشت که [با اندوخته طلا] شب را سپری کند ؛ پس آن را صدقه داد . صبحگاهان، در حالی برخاست که نزد وی چیزی [برای صدقه دادن ]نبود . نیازخواهی به سراغ وی آمد ، امّا پیامبر، چیزی نداشت که به او ببخشد . آن نیازخواه، به سرزنش وی پرداخت و پیامبر که رحم ورز و دل نازک بود ، اندوهگین شد که چرا چیزی برای بخشیدن ندارد! آن گاه خداوند تعالی پیامبرش را با فرمان خویش ، چنین تأدیب فرمود: «و دست خویش به گردنت مبند [و بخل نورز و امساک مکن] و آن را یکسره مگشای [و به گزاف و زیاده روی، بخشش مکن]؛ زیرا [در این صورت ]نکوهیده و درمانده می نشینی» . [بدین سان ، به وی] می فرماید : مردم، گاه از تو چیزی می خواهند و عذری از تو نمی پذیرند ؛ پس اگر همه مالی را که داری، از پیشْ بخشیده باشی ، از مال، تهی دست شده ای [و توانِ انفاق نخواهی داشت] .
الکافی به نقل از عجلان :نزد امام صادق علیه السلام بودم که نیازمندی، وارد شد و امام برخاست و از طَبَق خرما ، دستش را پر کرد و به او داد . آن گاه، نیازمند دیگری آمد و درخواست کمک کرد . ایشان برخاست و یک مشت گرفت و به او هم داد . نفر سوم آمد و درخواست کرد . امام فرمود : «خداوند، به ما و تو روزی عطا کند». سپس فرمود : «از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله کسی چیزی درخواست نمی کرد ، مگر این که به او می داد . زنی پسرش را به سوی پیامبر خدا فرستاد و گفت : از ایشان کمک بگیر . اگر فرمود : چیزی در پیشمان نیست ، به ایشان بگو : پیراهنت را به من بده . جوانک نزد پیامبر خدا آمد و از ایشان درخواست کمک کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : چیزی پیشمان نیست . گفت: پس پیراهنت را به من بده . آن حضرت، پیراهنش را گرفت و به جوان داد . خداوند به ایشان میانه روی را آموخت و فرمود : «و دستت را به گردنت مبند و آن را کاملاً از هم باز مکن تا سرزنش شده و حسرت زده شوی» » .
.
ص: 110
الإمام الکاظم علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا» (1) : القَوامُ هُوَ المَعروفُ ؛ «عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَعَا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ» (2) : عَلی قَدرِ عِیالِهِ ومَؤونَتِهِمُ الَّتی هِیَ صَلاحٌ لَهُ ولَهُم ؛ «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَا مَا ءَاتَاهَا» (3) . (4)
الأمالی للطوسی عن أیّوب بن الحرّ :سَمِعتُ رَجُلاً یَقولُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : بَلَغَنی أنَّ الِاقتِصادَ وَالتَّدبیرَ فِی المَعیشَهِ نِصفُ الکَسبِ ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : لا ، بَل هُوَ الکَسبُ کُلُّهُ ، ومِنَ الدّینِ التَّدبیرُ فِی المَعیشَهِ . (5)
.
ص: 111
امام کاظم علیه السلام در تفسیر سخن خداوند که «میان این دو ، به راه میانه باشند» :راه میانه، یعنی پسندیده ، [همان گونه که خداوند می فرماید: ] «و به طور پسندیده، بهره مندشان سازید : فراخ دست به اندازه توان خود و تنگ دست به اندازه توان خود ؛ که [این،] سزاوارِ نیکوکاران است» ؛ [یعنی ]به فراخورِ حالِ خانواده اش و توشه ای که در شأن وی و ایشان است ؛ «خداوند، هیچ کس را تکلیف نمی کند ، مگر [به اندازه] آنچه به وی داده است» .
امالی ، طوسی به نقل از ایّوب بن حرّ :شنیدم که کسی به امام صادق علیه السلام می گوید : به من خبر رسیده که میانه روی و برنامه ریزی برای گذران زندگی ، نیمِ درآمد است . امام صادق علیه السلام فرمود : «نه! بلکه همه درآمد است . برنامه ریزی برای گذران زندگی ، نشانه دینداری است» .
.
ص: 112
الکافی عن عبد اللّه بن أبان :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الأَوَّلَ علیه السلام عَنِ النَّفَقَهِ عَلَی العِیالِ ، فَقالَ : ما بَینَ المَکروهَینِ : الإِسرافِ وَالإِقتارِ . (1)
الخصال عن محمد بن عمرو بن سعید عن بعض أصحابه :سَمِعتُ العَیّاشِیَّ وهُوَ یَقولُ : اِستَأذَنتُ الرِّضا علیه السلام فِی النَّفَقَهِ عَلَی العِیالِ ، فَقالَ : بَینَ المَکروهَینِ . قالَ : فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ! لا وَاللّهِ ما أعرِفُ المَکروهَینِ . قالَ : فَقالَ : بَلی یَرحَمُکَ اللّهُ! أما تَعرِفُ أنَّ اللّهَ عز و جل کَرِهَ الإِسرافَ وکَرِهَ الإِقتارَ فَقالَ : «وَ الَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا» ؟! (2)
الکافی عن إسحاق بن عمار :قُلتُ لِأبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : یَکونُ لِلمُؤمِنِ عَشَرَهُ أقمِصَهٍ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : عِشرونَ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : ثَلاثونَ؟ قالَ : نَعَم ، لَیسَ هذا مِنَ السَّرَفِ ، إنَّمَا السَّرَفُ أن تَجعَلَ ثَوبَ صَونِکَ ثَوبَ بِذلَتِکَ . (3)
3 / 3الکَفافُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :طُوبی لِمَن أَسلَمَ وکانَ عَیشُهُ کَفافَا . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ ما قَلَّ وکَفی، خَیرٌ مِمَّا کَثُرَ وأَلهی ، الَّلهُمَّ ارزُق مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ الکَفافَ . (5)
.
ص: 113
الکافی به نقل از عبد اللّه بن ابان : از امام کاظم علیه السلام در باره تأمین هزینه خانواده پرسیدم . فرمود: «باید به گونه ای میانِ دو روش ناپسندِ اسرافکاری و تنگ گیری باشد» .
الخصال به نقل از محمّد بن عمرو بن سعید، از یکی از یارانش :از عیّاشی شنیدم که می گفت: در تأمین هزینه خانواده ، از امام رضا علیه السلام راه مُجاز را پرسیدم . فرمود : «راهی میانه دو روش ناپسند». گفت: گفتم: فدایت شوم! به خدا سوگند که من آن دو روش ناپسند را نمی شناسم . فرمود: «چرا ؛ می شناسی خدایت رحمت کناد! . آیا نمی دانی که خداوند، از اسرافکاری و تنگ گیری، بیزاری جُسته و فرموده است : «آنان که انفاق می کنند ، نه اسراف می ورزند و نه تنگ می گیرند ؛ بلکه راهی میانه در پیش می گیرند» » .
الکافی به نقل از اسحاق بن عمّار :به امام صادق علیه السلام گفتم : آیا مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد؟ امام فرمود : «آری» . گفتم: بیست پیراهن چه؟ فرمود : «آری [اشکالی ندارد]». گفتم : سی تا چه؟ فرمود : «آری . این اسراف نیست ؛ اسراف، آن است که لباس بیرونت (میهمانی ات) را لباس کار و دم دستی قرار دهی» .
3 / 3کفایتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشا به حال کسی که تسلیم و زندگی اش، به قدر کفاف باشد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اندک و کافی ، بهتر از زیاد و فریبنده است . خداوندا به اندازه کفاف به محمّد و خاندانش روزی فرما!
.
ص: 114
الإمام علیّ علیه السلام :مَنِ اقتَصَرَ عَلی بُلغَهِ الکَفافِ تَعَجَّلَ الرَّاحَهَ وتَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَهِ . (1)
عنه علیه السلام :لا تَسأَلوا فیها فَوقَ الکَفافِ ولا تَطلَبوا مِنها أکثَرَ مِنَ البَلاغِ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی الدعاء : ونَعوذُ بِکَ مِن تَناوُلِ الإِسرافِ ، ومِن فُقدانِ الکَفافِ . (3)
3 / 4مُراعاهُ الأَولَوِیّاتِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا کانَ أحَدُکُم فَقیرا فَلیَبدَأ بِنَفسِهِ ، فَإِن کانَ فَضلاً فَعَلی عِیالِهِ ، فَإِن کانَ فَضلاً فَعَلی قَرابَتِهِ أو عَلی ذی رَحِمِهِ ، فَإِن کانَ فَضلاً فَهاهُنا وهاهُنا . (4)
مستدرک الوسائل عن أنس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ألا اُنَبِّئُکُم بِخَمسَهِ دَنانیرَ بِأَحسَنِها وأفضَلِها ؟ قالوا : بَلی . قالَ : أفضَلُ الخَمسَهِ : الدّینارُ الَّذی تُنفِقُهُ عَلی والِدَتِکَ ، وأفضَلُ الأَربَعَهِ: الدّینارُ الَّذی تُنفِقُهُ عَلی والِدِکَ ، وأفضَلُ الثَّلاثَهِ : الدّینارُ الَّذی تُنفِقُهُ عَلی نَفسِکَ وأهلِکَ ، وأفضَلُ الدّینارَینِ : الدّینارُ الَّذی تُنفِقُهُ عَلی قَرابَتِکَ ، وأخَسُّها وأقَلُّها أجرا : الدّینارُ الَّذی تُنفِقُهُ فی سَبیلِ اللّهِ . (5)
.
ص: 115
امام علی علیه السلام :هر کس به کفاف زندگی، بسنده کند ، به زودی، به آسایش دست می یابد و زندگی آسوده و مرفّهی به دست می آورَد .
امام علی علیه السلام :در دنیا بیش از اندازه نیاز نخواهید و بیش از کفاف نجویید.
امام زین العابدین علیه السلام در دعا :[خدایا!] به تو پناه می بریم از اسرافکاری ، و از نبود اندازه کفاف.
3 / 4رعایت اولویت هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر یک از شما که فقیر است ، نخست به خود بپردازد ؛ اگر مالی افزون آمد ، به خانواده اش بدهد ؛ اگر بیشینه ای مانْد ، به خویشاوندان یا پیوستگانش بپردازد ؛ و اگر باز هم ماند ، این سو و آن سو هزینه کند .
مستدرک الوسائل به نقل از اَنَس :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آیا آگاهی تان دهم که از پنج دینار ، کدام نیکوتر و برتر است؟». گفتند : آری . فرمود : «برترینِ پنج دینار ، آن است که برای مادر خویش هزینه کنی ؛ و از چهار دینار باقی مانده ، آن که برای پدرت هزینه سازی ؛ و از سه دینار ، آن که برای خود و خانواده ات مصرف نمایی ؛ و از دو دینار ، آن که به مصرف خویشاوندانت برسانی ؛ و فروترین و کم پاداش ترین دینار، آن است که برای خدا انفاق کنی» .
.
ص: 116
الإمام الرضا علیه السلام :أتی رَجُلٌ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِدینارَینِ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . قالَ : ألَکَ والِدانِ أو أحَدُهُما ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : اِذهَب فَأَنفِقهُما عَلی والِدَیکَ ؛ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَرَجَعَ فَفَعَلَ . فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ ، قالَ : قَد فَعَلتُ ، وهذانِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . قالَ : ألَکَ وَلَدٌ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ علیه السلام : فَاذهَب فَأَنفِقهُما عَلی وَلَدِکَ ؛ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَرَجَعَ فَفَعَلَ . فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، قَد فَعَلتُ ، وهذانِ دینارانِ آخَرانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَقالَ : ألَکَ زَوجَهٌ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : أنفِقهُما عَلی زَوجَتِکَ ؛ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَرَجَعَ وفَعَلَ . فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، قَد فَعَلتُ ، وهذانِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَقالَ : ألَکَ خادِمٌ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : اِذهَب فَأَنفِقهُما عَلی خادِمِکَ ؛ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ مِن أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَفَعَلَ . فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، وهذِهِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ . فَقالَ : اِحمِلهُما وَاعلَم بِأَنَّهُما لَیسا بِأَفضَلِ دینارَیکَ . (1)
.
ص: 117
تهذیب الأحکام :امام رضا علیه السلام فرمود: مردی، دو دینار نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و گفت: ای پیامبر خدا! می خواهم این دو [دینار] را در راه خدا هزینه کنم . فرمود: آیا پدر و مادرت یا یکی از آن دو زنده اند؟» . گفت : آری . فرمود: «روانه شو و آن دو دینار را برای آنان هزینه کن ؛ که برای تو، بهتر از آن است که در راه خدا انفاق کنی» . پس بازگشت و چنان کرد . آن گاه ، دو دینار دیگر نزد پیامبر آورد و گفت : آن کار را کردم . اکنون می خواهم این دو دینار را در راه خدا صرف کنم . فرمود: «آیا فرزند داری؟». گفت: آری . فرمود : «برو و آن دو دینار را برای فرزندت هزینه کن ؛ که آن ، برای تو، بهتر از این است که در راه خدا انفاق ورزی» . پس بازگشت و چنان کرد . سپس دو دینار دیگر نزد پیامبر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را نیز کردم . این، دو دینار دیگر است که می خواهم در راه خدا انفاق کنم . فرمود : «آیا همسر داری؟». گفت: آری . فرمود : «آن دو را برای همسرت مصرف کن ؛ که برای تو، بهتر از آن است که در راه خدا انفاق کنی» . پس بازگشت و همان کار را کرد . دیگر بار، دو دینار نزد پیامبر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را نیز کردم . این دو دینار را می خواهم که در راه خدا مصرف کنم . فرمود: «آیا خدمتکار داری؟». گفت : آری . فرمود: «برو و آن دو دینار را برای خدمتکارت هزینه کن ؛ که این، برای تو، بهتر از صرف کردن در راه خداست» . پس آن مرد چنین کرد . آن گاه ، دو دینار دیگر نزد پیامبر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! می خواهم این دو دینار را در راه خدا به مصرف رسانم . فرمود: «چنین کن ؛ و بدان که این دو دینار، برترین دینارهایت نیستند» .
.
ص: 118
3 / 5الاِهتِمامُ بِتَحقیقِ أعلی المُستَوَیاتِ مِنَ العائِدِ الاِجتِماعِیِّالکافی عن محمّد بن سنان عن حذیفه بن منصور عن الإمام الصادق علیه السلام :لا تَدخُل لِأَخیکَ فی أمرٍ مَضَرَّتُهُ عَلَیکَ أعظَمُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُ . قالَ ابنُ سِنانٍ : [ یَعنی ] (1) یَکونُ عَلَی الرَّجُلِ دَینٌ کَثیرٌ ، ولَکَ مالٌ فَتُؤَدّی عَنهُ ؛ فَیَذهَبُ مالُکَ ولا تَکونُ قَضَیتَ عَنهُ . (2)
الکافی عن أحدهما علیهماالسلام :لاتوجِب عَلی نَفسِکَ الحُقوقَ ، وَاصبِر عَلَی النَّوائِبِ ، ولا تَدخُل فی شَیءٍ مَضَرَّتُهُ عَلَیکَ أعظَمُ مِن مَنفَعَتِهِ لِأَخیکَ . (3)
الإمام الکاظم علیه السلام :لاتَبذُل لِاءِخوانِکَ مِن نَفسِکَ ما ضَرُّهُ عَلَیکَ أکثَرُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُم . (4)
3 / 6مُواساهُ الآخرینالکافی عن معتب :قالَ لی أبو عَبدِاللّهِ وقَد تَزَیَّدَ السِّعرُ بِالمَدینَهِ : کَم عِندَنا مِن طَعامٍ؟ قالَ : قُلتُ : عِندَنا ما یَکفینا أشهُرٌ کَثیرَهٌ ، قالَ : أخرِجهُ وبِعهُ ، قالَ : قُلتُ لَهُ : ولَیسَ بِالمَدینَهِ طَعامٌ ، قالَ : بِعهُ ، فَلَمّا بِعتُهُ قالَ : اِشتَرِ مَعَ النّاسِ یَوما بِیَومٍ ، وقالَ : یا مُعَتِّبُ ، اِجعَل قوتَ عِیالی نِصفا شَعیرا ونِصفا حِنطَهً ؛ فَإِنَّ اللّهَ یَعلَمُ أنّی واجِدٌ أن أُطعِمَهُمُ الحِنطَهَ عَلی وَجهِها ، ولکِنّی اُحِبُّ أن یَرانِیَ اللّهُ قَد أحسَنتُ تَقدیرَ المَعیشَهِ . (5)
.
ص: 119
3 / 5رعایت بیشترین بازدهی اجتماعیالکافی به نقل از محمّد بن سنان، از حذیفه بن منصور، از امام صادق علیه السلام :«برای برادر [ایمانی] خودت در کاری وارد مشو که زیانش برای تو، بیشتر از سودش برای وی باشد» . ابن سنان گفت: یعنی مردی که بدهیِ سنگین دارد و تو با مال خویش، بخشی از بدهی او را می پردازی ؛ بدین سان ، هم مال تو از دست می رود و هم نمی توانی تمام بدهی او را بپردازی .
الکافی به نقل از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام :کاری مکن که حقوق دیگران بر عهده تو افتد ، و بر بلاهای بزرگ، شکیبا باش ، و در کاری وارد نشو که زیان آن برای خودت ، بیشتر از سود آن برای برادر [ایمانی] تو باشد .
امام کاظم علیه السلام :برای برادران [ایمانی ]خود، از خودت چندان مایه مگذار که زیان آن برای تو، بیشتر از سودش برای ایشان باشد .
3 / 6مواسات با دیگرانالکافی به نقل از مُعَتّب :در مدینه، گرانی شد . امام صادق علیه السلام به من فرمود: «چه قدر گندم داریم؟». گفتم: به مقدار چندین ماه، گندم داریم . فرمود : «آنها را ببَر و بفروش» . به ایشان گفتم: در مدینه گندمی نیست . فرمود : «ببَر و بفروش» . وقتی آن را فروختم ، امام به من فرمود : «مثل بقیه مردم ، غذای مرا روزانه خرید کن» . و فرمود : «ای معتّب ! نصف غذای خانواده مرا گندم و نصف دیگرش را جو قرار بده. خدا می داند که من، توانایی دارم که به آنان نان گندم خالص بدهم ؛ ولی دوست دارم که خدا مرا ببیند که در زندگی، برنامه ریزی سنجیده دارم .
.
ص: 120
راجع : موسوعه میزان الحکمه : ج 2 ص 425 «المواساه» .
3 / 7القَناعَهُالإمامُ علیٌّ علیه السلام لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تَعالی : «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبهً» : هِیَ القَناعَهُ . (1)
عنه علیه السلام :کَفی بالقَناعَهِ مُلکا ، وبِحُسنِ الخُلقِ نَعیما . (2)
عنه علیه السلام :ما أحسَنَ بِالإِنسانِ أن یَقنَعَ بِالقَلیلِ ویَجودَ بِالجَزیلِ . (3)
عنه علیه السلام :ما أحسَنَ بِالإِنسانِ لا یَشتَهی ما لا یَنبغی . (4)
عنه علیه السلام مِن کتابٍ کَتَبَهُ لِشُرَیحٍ لَمَّا اشتَری عَلی عَهدِهِ دارا فَبَلَغَهُ ذلِکَ : اِشتَری هذَا المُغتَرُّ بِالأَمَلِ ، مِن هذَا المُزعَجِ بِالأَجَلِ ، هذِهِ الدّارَ بِالخُروجِ مِن عِزِّ القَناعَهِ ، وَالدُّخولِ فی ذُلِّ الطَّلَبِ وَالضَّراعَهِ ! (5)
.
ص: 121
ر . ک : دانش نامه میزان الحکمه : ج 3 ص 409 «مواسات» .
3 / 7قناعتامام علی علیه السلام در پاسخ به پرسش از آیه «هر آینه، حتما او را زندگانی پاک می بخشیم» مقصود، قناعت است.
امام علی علیه السلام :آدمی را مُلکِ قناعت و نعمتِ خوی نیک، بس است.
امام علی علیه السلام :چه زیباست برای انسان که به اندک بسازد و فراوان ببخشد.
امام علی علیه السلام :چه زیباست برای انسان که آنچه را که سزاوار نیست ، نخواهد .
امام علی علیه السلام به شُرَیح، وقتی که شنید در روزگارِ عهده داریِ مسنَد قضاوت از سوی ایشان، خانه ای خریده است :این خانه را، این فریب خورده آرزو، از این کسی که اجل، او را از این خانه بیرون می بَرَد، خریداری کرد، به بهای خارج شدن از عزّت قناعت و وارد شدن به ذلّت خواهش و پستی!
.
ص: 122
عنه علیه السلام مِن وَصیَّتِهِ لِابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ : لا مالَ أذهَبُ لِلفاقَهِ مِنَ الرِّضا بِالقُوتِ ، ومَنِ اقتَصَرَ عَلی بُلغَهِ الکَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الرّاحَهَ وتَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَهِ . (1)
إرشاد القلوب :رُوِیَ أنَّ عَلِیّا علیه السلام اجتازَ بِقَصّابٍ وعِندَهُ لَحمٌ سَمینٌ ، فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، هذَا اللَّحمُ سَمینٌ ، اشتَرِ مِنهُ ! فَقالَ لَهُ : لَیسَ الثَّمَنُ حاضِرا . فَقالَ : أنَا أصبِرُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ . فَقالَ لَهُ : أنا أصبِرُ عَنِ اللَّحمِ . (2)
الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ علیهماالسلام:مَن قَنِعَ بما رَزَقَهُ اللّهُ فَهُوَ مِن أغنَی النّاسِ . (3)
الامام الکاظم علیه السلام :مَن عَقَلَ قَنِعَ بِما یکَفیهِ ، ومَن قَنِعَ بِما یَکفیهِ استغنی ، ومَن لَم یَقنَع بِما یَکفیهِ لَم یُدرِکِ الغِنی أبدا . (4)
3 / 8النَّظَرُ إلَی الأَدنی فِی المَعیشَهِالإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اُنظُرْ إلی مَن هُوَ دُونَکَ فِی المَقدُرَهِ ولا تَنظُرْ إلی مَن هُوَ فَوقَکَ فِی المَقدُرَهِ ، فَإِنَّ ذلِکَ أقنَعُ لَکَ بِما قُسِمَ لَکَ . (5)
.
ص: 123
امام علی علیه السلام در بخشی از سفارش خود به فرزندش محمّد بن حنفیه هیچ ثروتی، فقرزداتر از خشنودی به قُوت نیست و هر که به کفافِ زندگی بسنده کند، به زودی، به آسایش دست می یابد و زندگی آسوده و مرفّهی به دست می آوَرَد.
إرشاد القلوب :نقل است که علی علیه السلام از کنار قصّابی عبور کرد که گوشت مرغوبی داشت . قصّاب به امام گفت: ای امیر مؤمنان علیه السلام ! این گوشت ، مرغوب است. از آن بخرید . علی علیه السلام به ایشان فرمود : «پول، همراه ندارم» . قصّاب گفت : ای امیر مؤمنان علیه السلام ! من صبر می کنم [تا بیاورید] . پس به او فرمود : «من هم بر [خرید] گوشت، صبر می کنم» .
امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام:کسی که به آنچه خدا روزی اش کرده، قانع باشد، از توانگرترین مردمان است.
امام کاظم علیه السلام :هر که عاقل باشد ، به آنچه او را کفایت می کند ، قناعت می ورزد و هر که قناعت نماید به آنچه او را کفایت می کند ، بی نیاز می شود و هر که قناعت نکند به آنچه او را کفایت می نماید ، هرگز بی نیاز نمی شود .
3 / 8نگاه به فرودست در زندگیامام صادق علیه السلام :به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگر از خویش منگر؛ زیرا این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده، قانع تر می سازد.
.
ص: 124
3 / 9بَساطَهُ العَیشِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :خِیارُکُم أحسَنُکُم أخلاقا ، وأخَفُّکُم مَؤونَهً ، وأخفَضُکُم لِأَهلِهِ . (1)
التمحیص :رُوِیَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : لا یَکمُلُ المُؤمِنُ إیمانُهُ حَتّی یَحتَوِیَ عَلی مِئَهٍ وثَلاثِ خِصالٍ ؛ فِعلٍ وعَمَلٍ ونِیَّهٍ ، وظاهِرٍ وباطِنٍ . فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : یا رَسولَ اللّهِ ، ما یَکونُ المِئَهُ وثَلاثُ خِصالٍ ؟ فَقالَ : یا عَلِیُّ، مِن صِفاتِ المُؤمِنِ : ... الفَقرُ شِعارُهُ ، وَالصَّبرُ دِثارُهُ ؛ (2) قَلیلُ المَؤونَهِ ، کَثیرُ المَعونَهِ ، کَثیرُ الصِّیامِ ... . (3)
الإمام الباقر علیه السلام لِجابِرٍ : اِعلَم یا جابِرُ، أنَّ أهلَ التَّقوی أیسَرُ أهلِ الدُّنیا مَؤونَهً ، وأکثَرُهُم لَکَ مَعونَهً . (4)
الإمام الصادق علیه السلام :المُؤمِنُ حَسَنُ المَعونَهِ ، خَفیفُ المَؤونَهِ ، جَیِّدُ التَّدبیرِ لِمَعیشَتِهِ ، لا یُلسَعُ مِن جُحرٍ مَرَّتَینِ . (5)
کتاب من لا یحضره الفقیه :دَخَلَ الصّادِقُ علیه السلام الحَمّامَ فَقالَ لَهُ صاحِبُ الحَمّامِ : نُخلیهِ لَکَ ؟ فَقالَ : لا ؛ إنَّ المُؤمِنَ خَفیفُ المَؤونَهِ . (6)
.
ص: 125
3 / 9ساده زیستیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نیک ترینانِ شما آنان اند که خُلقشان نیک تر است، سبکبارترند، و زندگی را بر خانواده خویش آسان تر می گیرند .
التمحیص :روایت شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ایمانِ مؤمن، کمال نمی پذیرد ، مگر آن که صد و سه ویژگی داشته باشد ، [هم ]در کار و رفتار و [هم ]در نیّت ، [خواه] در ظاهر و [خواه] در باطن» . امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «ای پیامبر خدا! آن صد و سه ویژگی چیستند؟». پیامبر فرمود : «ای علی! از ویژگی های مؤمنان چنین است: ... فقر، نشانه اوست ؛ صبر، جامه اوست ؛ سبک بار است ؛ به دیگران بسیار یاری می رسانَد ؛ و فراوانْ روزه می گیرد...» .
امام باقر علیه السلام به جابر : ای جابر! بدان که تقواپیشگان، سبکبارترین مردم دنیا هستند و بیش از همه، یاری ات می کنند .
امام صادق علیه السلام :مؤمن، نیک یار است و سبک بار ؛ گذرانِ زندگی اش را خوب تدبیر می کند ؛ و از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی شود .
کتاب من لا یحضره الفقیه :امام صادق علیه السلام به گرمابه درآمد . صاحب گرمابه به او گفت: گرمابه را برایت اختصاصی کنیم؟ فرمود: نه! همانا مؤمن، سبکبار است .
.
ص: 126
الفصل الرابع: ما لا ینبغی استهلاک الأموال الخاصّه والعامّه4 / 1الإِسرافُ وَالتَّبذیرُالکتاب :« وَ الَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا » (1) .
« یَبَنِیءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ » (2) .
«وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَ نَ الشَّیَطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ کَفُورًا» (3) .
«وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَآ أَثْمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (4) .
.
ص: 127
فصل چهارم: آنچه در مصرف اموال شخصی و عمومی شایسته نیست4 / 1اسراف و تبذیرقرآن :« و کسانی اند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی می کنند و نه تنگ می گیرند، و میان این دو [ روش ] میانه را برمی گزینند » .
« ای فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازی برگیرید، و بخورید و بیاشامید، و [ لی ]زیاده روی نکنید؛ زیرا او اسرافکاران را دوست نمی دارد » .
« و حقّ خویشاوند و مستندِ بینوا و در راه مانده را بده و مال خود را بیهوده، مریز و مپاش و به گزافکاری تباه مکن. همانا ریخت و پاش کنندگان گزافکار ، برادران شیطان ها هستند و شیطان، نسبت به خداوند خویش، ناسپاس است » .
«و اوست کسی که باغ هایی با داربست و بدون داربست، و خرمابن، و کشتزار با میوه های گوناگون آن، و زیتون، و انار، شبیه به یکدیگر و غیر شبیه، پدید آورْد. از میوه آن چون ثمر داد بخورید، و حق [ بینوایان از ] آن را در روز بهره برداری از آن بدهید، و [ لی ]زیاده روی مکنید؛ زیرا او اسرافکاران را دوست ندارد» .
.
ص: 128
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إیّاکَ وَالتَّبذیرَ فَإِنَّ اللّهَ تَعالی یَقولُ : «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَ نَ الشَّیَاطِینِ» . (1)
عنه صلی الله علیه و آله لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالی : «وَ الَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ» : مَن أعطی فِی غَیرِ حَقٍّ فَقَد أسرَفَ ، ومَن مَنَعَ عَن حَقٍّ فَقَد قَتَّرَ . (2)
الکافی عن عبد الملک بن عمرو الأحول :تَلا أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام هذِهِ الآیَهَ «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا» ، قالَ : فَأَخَذَ قَبضَهً مِن حَصیً وقَبَضَها بِیَدِهِ فَقالَ : «هذَا الإِقتارُ الَّذی ذَکَرَهُ اللّهُ فی کِتابِهِ» ، ثُمَّ قَبَضَ قَبضَهً اُخری فَأَرخی کَفَّهُ کُلَّها ثُمَّ قالَ : «هذَا الإِسرافُ» ، ثُمَّ أخَذَ قَبضَهً اُخری فَأَرخی بَعضَها وأمسَکَ بَعضَها وقالَ : «هذَا القَوامُ» . (3)
تفسیر العیّاشی عن أبان بن تغلب :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أتَرَی اللّهَ أعطی مَن أعطی مِن کَرامَتِهِ عَلَیهِ ومَنَعَ مَن مَنَعَ مِن هَوانٍ بِهِ عَلَیهِ ؟! لا ، ولکِنَّ المالَ مالُ اللّهِ یَضَعُهُ عِندَ الرَّجُلِ وَدائِعَ ، وجَوَّزَ لَهُم أن یَأکُلوا قَصدا ، ویَشرَبوا قَصدا ، ویَلبَسوا قَصدا ، ویَنکِحوا قَصدا ، ویَرکَبوا قَصدا ، ویَعودوا بِما سِوی ذلِکَ عَلی فُقَراءِ المُؤمِنینَ ویَلُمّوا بِهِ شَعَثَهُم ؛ فَمَن فَعَلَ ذلِکَ کانَ ما یَأکُلُ حَلالاً ، ویَشرَبُ حَلالاً ، ویَرکَبُ حَلالاً ، ویَنکِحُ حَلالاً ؛ ومَن عَدا ذلِکَ کانَ عَلَیهِ حَراما . ثُمَّ قالَ : «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» ، أتَرَی اللّهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلی مالٍ خَوَّلَ لَهُ أن یَشتَرِیَ فَرَسا بِعَشَرَهِ آلافِ دِرهَمٍ ویَجزیهِ فَرَسٌ بِعِشرینَ دِرهما ، ویَشتَرِیَ جارِیَهً بِأَلفِ دینارٍ ویَجزیهِ جارِیَهٌ بِعِشرینَ دینارا؟! وقالَ : «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» . (4)
.
ص: 129
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از ریخت و پاش حذر کن که خداوند متعال می فرماید : «ریخت و پاش کنندگان، برادران شیطانند» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به پرسش از آیه «و کسانی اند که چون انفاق کنند ، نه ولخرجی می کنند و نه تنگ می گیرند» :هر که به ناحق (بی جا) عطا کند، اسراف کرده است و هر که به حق (به جا) خرج نکند، سختگیری و خسّت ورزیده است .
الکافی به نقل از عبد الملک بن عمرو اَحوَل :امام صادق علیه السلام ، این آیه را برخواند : «و کسانی اند که چون انفاق کنند ، نه اسراف می کنند و نه تنگ می گیرند، و میان این دو ، [روش ]میانه را برمی گزیند» . [راوی] گفت : آن گاه ، امام، مشتی سنگ ریزه را در چنگ فشرد و فرمود : «این، همان تنگ گرفتن است که خداوند در کتابش بیان کرده است . سپس مشتی دیگر برگرفت و همه آن را واگشود و فرمود : «این، اسراف است» . پس از آن ، مشتی دیگر گرفت و قدری از آن را گشود و قدری را بسته نگاه داشت و فرمود: «این، راه میانه است» .
تفسیر العیّاشی به نقل از اَبان بن تَغْلِب :امام صادق علیه السلام فرمود: «آیا گمان می کنی که خداوند، با کرامت خویش ، به بعضی، مال بخشیده و برخی دیگر را خوار شمرده و مال را از آنان دریغ فرموده است؟! چنین نیست ؛ بلکه مال، از آنِ خداوند است و آن را نزد انسان، امانت می نهد و آدمیان را مجاز می شمرد که با میانه روی ، بخورند و بیاشامند و بپوشند و زناشویی کنند و سواری بگیرند و بیشتر از این حد را به مؤمنان فقیر ببخشند و نیازهای آنان را برآورده سازند . آن کس که چنین کند ، آنچه می خورد و می آشامد و سوار می شود و به زناشویی می گیرد ، حلال است ، و آن کس که از این حد بگذرد ، بهره وری هایش حرام است» . سپس فرمود: «[خداوند فرموده است:] «و اسراف نکنید ؛ زیرا هر آینه، او اسرافکاران را دوست نمی دارد» . آیا گمان می کنی که خداوند، انسان را در مالی که به وی عطا فرموده ، امین شمرده که اسبی به بهای ده هزار درهم بخرد ، حال آن که اسبی به قیمت بیست درهم برای او کفایت می کند ؛ یا کنیزی به بهای هزار دینار بخرد ، در حالی که کنیزی بیست دیناری برای وی بس است؟!» . و [دوباره] فرمود: «و اسراف نکنید ؛ زیرا هر آینه ، او اسرافکاران را دوست نمی دارد» .
.
ص: 130
الإمام الصادق علیه السلام لِرَجُلٍ : اِتَّقِ اللّهَ ، ولا تُسرِف ولا تَقتُر ، ولکِن بَینَ ذلِکَ قَواما ؛ إنَّ التَّبذیرَ مِنَ الإِسرافِ ، قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا» . (1)
تفسیر العیاشی عن عبد الرحمن بن الحجّاج:سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِهِ: «وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا» قالَ : مَن أنفَقَ شَیئا فی غَیرِ طاعَهِ اللّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ ، ومَن أنفَقَ فی سَبیلِ الخَیرِ فَهُوَ مُقتَصِدٌ . (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ زَواجِ فاطِمَهَ علیهاالسلام : یا أُمَّ سَلَمَهَ ، ابْتَاعِی لِابْنَتی فِراشا مِن حِلسِ (3) مِصرَ وَاحشِیهِ لِیفا، وَاتَّخِذی لَها مِدرَعَهً (4) وعَباءَهً قُطوانِیَّهً (5) ، ولا تَتَّخِذی أکثَرَ مِن ذلِکَ فَیَکونا مِنَ المُسرِفینَ . (6)
تاریخ دمشق عن محمّد بن شهاب الزهری :مَرَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِرَجُلٍ یَتَوَضَّأُ وهُوَ یُفرِغُ الماءَ فی وُضوئِهِ إفراغاً . فَقالَ : لا تُسرِف ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ وفِی الوُضوءِ إسرافٌ؟ قالَ: نَعَم فی کُلِّ شَیءٍ إسرافٌ . (7)
.
ص: 131
امام صادق علیه السلام خطاب به مردی :از خداوند ، پروا کن و نه اسراف کن و نه تنگ بگیر ؛ بلکه راه میانه را در پیش گیر ؛ زیرا ریخت و پاش ، گونه ای از اِسراف است . خدای فرموده است: «و هیچ گونه ولخرجی مکن» .
تفسیر العیاشی به نقل از عبد الرحمان بن حجّاج :از امام صادق علیه السلام درباره آیه «و هیچ گونه ولخرجی مکن» ، سؤال کردم ، فرمود : «هر کس چیزی را در راهی جز طاعت خدا انفاق کند ، ولخرج است و هرکس در راه خیر و خوبی خرج کند ، صرفه جوست» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در داستان ازدواج فاطمه علیهاالسلام :ای اُمّ سلمه! برای دخترم ، زیراندازی مصری بخر و برایش تشکچه ای از لیف خرما فراهم کن و پیراهن و چادری قطوانی (1) ، تهیه کن ، و بیش از اینها چیزی فراهم مکن که از اسرافکاران می شوند .
تاریخ دمشق به نقل از محمّد بن شهاب زُهَری :پیامبر صلی الله علیه و آله از کنار مردی که در حال وضو گرفتن بود، می گذشت که دید آن شخص ، در وضویش بسیار آب مصرف می کند . فرمود : «اسراف نکن» . آن مرد گفت : ای پیامبر خدا! آیا در وضو هم اسراف هست؟ فرمود : «آری! در همه چیز ، اسراف هست» .
.
ص: 132
سنن ابن ماجه عن عبداللّه بن عمرو :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَرَّ بِسَعدٍ وهُوَ یَتَوَضَّأُ ، فَقالَ : ما هَذَا السَّرَفُ؟! فَقالَ : أ فِی الوُضوءِ إسرافٌ؟ قالَ : نَعَم وإن کُنتَ عَلی نَهَرٍ جارٍ (1) .
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأکُلَ کُلَّ مَا اشتَهَیتَ . (2)
الامام علی علیه السلام :قِلَّهُ الأَکلِ مِنَ العَفافِ وکَثرَتُهُ مِنَ الإِسرافِ . (3)
عنه علیه السلام :إنَّ إعطاءَ المالِ فی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ وإسرافٌ . (4)
عنه علیه السلام :کُلُّ ما زادَ عَلَی الاِقتِصادِ إسرافٌ. (5)
عنه علیه السلام :ما فَوقَ الکَفافِ إسرافٌ . (6)
.
ص: 133
سنن ابن ماجه به نقل از عبد اللّه بن عمرو :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از کنار سعد که در حال وضو بود ، عبور کرد و به او فرمود : «این اسراف برای چیست؟». گفت : آیا در وضو هم اسراف هست؟ فرمود : «آری! اگر چه بر نهری روان باشد» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این که هر چه دلت بخواهد بخوری ، از اسراف است .
امام علی علیه السلام :کم خوری ، نشانه خویشتنداری است ، و پُرخوری ، نشانه زیاده روی .
امام علی علیه السلام :خرج کردنِ نا به جا ، به یقین ، حیف و میل و اسراف است .
امام علی علیه السلام :هر چه فراتر از میانه روی باشد ، اسراف است .
امام علی علیه السلام :بیش از نیاز ، اسراف است .
.
ص: 134
تفسیر العیّاشی عن أبی بصیرٍ :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِهِ : «وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا» ، قالَ : بَذْلُ الرّجُلِ مالَهُ ویَقعُدُ لَیسَ لَهُ مالٌ ، قالَ : فَیَکونُ تَبذیرٌ فی حَلالٍ؟ قالَ : نَعَم . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن بَذَّرَ أفقَرَهُ اللّهُ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام :کَثرَهُ السَّرَفِ تُدَمِّرُ . (3)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : ثَلاثَهُ أشیاءَ لا دَوامَ لَها : المالُ فی یَدِ المُبَذِّرِ ، وسَحابَهُ الصَّیفِ ، وغَضَبُ العاشِقِ . (4)
عنه علیه السلام :شَینُ السَّخاءِ السَّرَفُ . (5)
عنه علیه السلام :أقبَحُ البَذلِ السَّرَفُ . (6)
عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : الفَرقُ بَینَ السَّخاءِ وَالتَّبذیرِ : أنَّ السَّخِیَّ یَسمُحُ بِما یَعرِفُ مِقدارَهُ ومِقدارَ الرَّغبَهِ فیهِ إلَیهِ ، ویَضَعُهُ بِحَیثُ یَحسُنُ وَضعُهُ وتَزکو عارِفَتُهُ . وَالمُبَذِّرَ یَسمُحُ بِما لا یُوازِنُ بِهِ رَغبَهَ الرّاغِبِ ، ولا حَقَّ القاصِدِ ، ولا مِقدارَ ما أولی ، ویَستَفِزُّهُ لِذلِکَ خَطرَهٌ مِن خَطَراتِهِ ، وَالتَّصَدّی لِاءِطراءِ مُطرٍ لَهُ بَینَهُما بَونٌ بَعیدٌ . (7)
.
ص: 135
تفسیر العیّاشی به نقل از ابو بصیر :از امام صادق علیه السلام از آیه «و هیچ گونه ولخرجی مکن» سؤال کردم . امام علیه السلام فرمود : «این که انسان ، اموال خود را آن قدر بذل و بخشش کند که خود تهی دست شود» . گفتم : پس در مال حلال نیز ولخرجی و تبذیر هست؟ فرمود : «آری» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که ریخت و پاش کند ، خداوند ، او را به فقر ، دچار می گردانَد .
امام علی علیه السلام :فراوان اسراف کردن ، ویرانی به دنبال دارد .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به وی :سه چیز را پایداری نباشد: مال در دستِ ریخت و پاش کننده ، پاره ابرِ تابستانی ، و خشمِ عاشق .
امام علی علیه السلام :عار سخاوتمندی ، اسراف است .
امام علی علیه السلام :زشت ترین بخشش ، اسراف است .
امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به وی - :تفاوت میان دست و دل بازی وریخت و پاش ، این است : دست و دل باز ، از چیزی می بخشد که قدرش را می داند ، میزانِ دلبستگی به آن را می شناسد ، و آن را در جای صحیحْ مصرف می کند و بخشش و دَهشِ وی ، بالنده و پاک است ؛ وَ[لی] ریخت و پاش کننده ، چیزی را می بخشد که قدر دلبستگی به آن را نمی داند ، حق میانه روی در آن را نمی شناسد ، و میزان احسانی را که می کند ، ارزیابی نمی کند . و او را بدین کار ، وسوسه ای از وسوسه هایش می کشانَد و می خواهد تا وی را فراوان ستایش کنند . [پس ]میان این دو ، فاصله بسیار است .
.
ص: 136
الإمام العسکریّ علیه السلام :إنَّ لِلسَّخاءِ مِقدارا فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ سَرَفٌ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام :القَصدُ مَثراهٌ ، وَالسَّرَفُ مَتواهٌ . (2)
عنه علیه السلام :لا غِنی مَعَ إسرافٍ . (3)
عنه علیه السلام :سَبَبُ الفَقرِ الإِسرافُ . (4)
عنه علیه السلام :کَفی بِالتَّبذیرِ سَرَفا . (5)
عنه علیه السلام :القَلیلُ مَعَ التَّدبیرِ أبقی مِنَ الکَثیرِ مَعَ التَّبذیرِ . (6)
عنه علیه السلام :مَنِ افتَخَرَ بِالتَّبذیرِ احتُقِرَ بِالإِفلاسِ . (7)
عنه علیه السلام :التَّبذیرُ قَرینٌ مُفلِسٌ . (8)
عنه علیه السلام :التَّبذیرُ عُنوانُ الفاقَهِ . (9)
عنه علیه السلام :مَنِ اشتَری ما لا یَحتاجُ إلَیهِ ، باعَ ما یَحتاجُ إلَیهِ . (10)
عنه علیه السلام :إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَیرا ألهَمَهُ الِاقتِصادَ وحُسنَ التَّدبیرِ ، وجَنَّبَهُ سوءَ التَّدبیرِ وَالإِسرافَ . (11)
.
ص: 137
امام عسکری علیه السلام :همانا برای بخشندگی ، اندازه ای است که اگر از آن فراتر رَوَد ، اسراف است .
امام علی علیه السلام :میانه روی ، افزایش دهنده [ی مال ]است و اسرافکاری ، مایه هلاکت .
امام علی علیه السلام :با اسراف ، توانگری نیست .
امام علی علیه السلام :اسراف ، زمینه ساز فقر است .
امام علی علیه السلام :ریخت و پاشْ برای اسراف ، کافی است .
امام علی علیه السلام :اندک ، همراهِ حساب اندیشی ، پابرجاتر از بسیاری است که ریخت و پاش شود .
امام علی علیه السلام :هر که به ریخت و پاش فخر بفروشد ، با تنگ دستی ، خوار و کوچک می شود .
امام علی علیه السلام :ریخت و پاش ، همراهی است که [انسان را] به تنگ دستی می کشانَد .
امام علی علیه السلام :ریخت و پاش ، نشانه تنگ دستی است .
امام علی علیه السلام :هر که آنچه را نیاز ندارد ، بخرد ، آنچه را بدان نیاز دارد ، فروخته [و از کف داده] است .
امام علی علیه السلام :هر گاه خداوند برای بنده ای خیر بخواهد ، میانه روی و درست اندیشی را به وی الهام می فرماید و او را از نادرست اندیشی و اسرافکاری ، به دور می دارد .
.
ص: 138
عنه علیه السلام :الإِسرافُ یُفنِی الکَثیرَ ؛ الِاقتِصادُ یُنمِی الیَسیرَ . (1)
عنه علیه السلام :الإِسرافُ یُفنِی الجَزیلَ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَامنَعنی مِنَ السَّرَفِ ، وحَصِّن رِزقی مِنَ التَّلَفِ ، ووَفِّر مَلَکَتی بِالبَرَکَهِ فیهِ ، وأصِب بی سَبیلَ الهِدایَهِ لِلبِرِّ فی ما اُنفِقُ مِنهُ . (3)
الإمام الباقر علیه السلام :کانَ أبی عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام إذا رَأی شَیئا مِنَ الخُبزِ فی مَنزِلِهِ مَطروحا ولَو قَدرَ ما تَجُرُّهُ النَّملَهُ ، نَقَصَ مِن قوتِ أهلِهِ بِقَدرِ ذلِکَ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام :الکَبائِرُ مُحَرَّمَهٌ ، وهِیَ . . . وَالإِسرافُ وَالتَّبذیرُ . (5)
عنه علیه السلام :أدنَی الإِسرافِ : هِراقَهُ فَضلِ الإِناءِ ، وَابتِذالُ ثَوبِ الصَّونِ ، وإلقاءُ النَّوی . (6)
عنه علیه السلام :إنَّ القَصدَ أمرٌ یُحِبُّهُ اللّهُ عز و جل ، وإنَّ السَّرَفَ أمرٌ یُبغِضُهُ اللّهُ ، حَتّی طَرحَکَ النَّواهَ ؛ فَإِنَّها تَصلُحُ لِلشَّیءِ ، وحَتّی صَبَّکَ فَضلَ شَرابِکَ . (7)
.
ص: 139
امام علی علیه السلام :اسراف ، [مال] بسیار را نابود می کند ، و میانه روی ، [مال ]اندک را بالنده می گردانَد .
امام علی علیه السلام :اسراف ، [مالِ] فراوان را تباه می کند .
امام زین العابدین علیه السلام در دعای خویش :بار خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از زیاده روی باز دار و روزی ام را از تلف شدنْ نگه دار و دارایی ام را با برکت ، افزون فرما و مرا به راه هدایت ، رهنمون شو تا نیکوکارانه انفاق کنم .
امام باقر علیه السلام :پدرم زین العابدین علیه السلام ، هر گاه می دید که در خانه اش ، نانی دور افکنده شده هر چند اگر به اندازه دهانگیرِ مورچه ای بود ، به قدر همان ، از خوراک خانواده اش کم می نهاد .
امام صادق علیه السلام :گناهان بزرگ ، حرام اند ؛ و آنها چنین اند : . . . و زیاده روی ، و ریخت و پاش .
امام صادق علیه السلام :کمترین اندازه اسراف ، این است: [به زمین] ریختنِ زیاده ظرف ؛ جامه نگاهداری شده را نا به جا مصرف کردن ؛ و دور افکندنِ هسته خرما .
امام صادق علیه السلام :میانه روی ، کاری است که خداوند عز و جل ، آن را دوست می دارد ، و اسراف را ناخوش می دارد ، حتّی دور انداختن هسته[ی میوه]ات را ؛ زیرا آن [نیز] به کاری می آید و حتّی دور ریختن زیادیِ نوشیدنی ات را .
.
ص: 140
عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن أدنَی الإِسرافِ : إبذالُکَ ثَوبَ صَونِکَ ، وإهراقُکَ فَضلَ إنائکَ ، وأکلُکَ التَّمرَ ورَمیُکَ النَّوی هاهُنا وهاهُنا . (1)
عنه علیه السلام :إنَّ السَّرَفَ یورِثُ الفَقرَ . (2)
عنه علیه السلام :إنَّ مَعَ الإِسرافِ قِلَّهَ البَرَکَهِ . (3)
عنه علیه السلام :الرِّفقُ لا یَعجِزُ عَنهُ شَیءٌ ، وَالتَّبذیرُ لا یَبقی مَعَهُ شَیءٌ . (4)
تفسیر العیّاشی عن بشر بن مروان :دَخَلنا عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَدَعا بِرُطَبٍ ، فَأَقبَلَ بَعضُهُم یَرمی بِالنَّوی . فَأَمسَکَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام یَدَهُ فَقالَ : لا تَفعَل ؛ إنَّ هذا مِنَ التَّبذیرِ ، وإنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الفَسادَ . (5)
دعائم الإسلام عن جعفر بن محمّد علیهماالسلام :أنَّهُ نَظَرَ إلی فاکِهَهٍ قَد رُمِیَت مِن دارِهِ لَم یُستَقصَ أکلُها ، فَغَضِبَ علیه السلام وقالَ : ما هذا ؟! إن کُنتُم شَبِعتُم فَإِنَّ کَثیرا مِنَ النّاسِ لَم یَشبَعوا ، فَأَطعِموهُ مَن یَحتاجُ إلَیهِ . (6)
الکافی عن یاسر الخادم :أکَلَ الغِلمانُ یَوما فاکِهَهً ولَم یَستَقصوا أکلَها ورَمَوا بِها ، فَقالَ لَهُم أبُو الحَسَنِ علیه السلام : سُبحانَ اللّهِ! إن کُنتُمُ استَغنَیتُم فَإِنَّ اُناسا لَم یَستَغنوا ، أطعِموهُ مَن یَحتاجُ إلَیهِ . (7)
.
ص: 141
امام صادق علیه السلام : در پاسخ به سؤال از کمترین حدّ زیاده روی :لباس بیرونت را لباس خانه و دم دستی قرار دهی ؛ ته مانده ظرفت را دور بریزی ؛ و خرما بخوری و هسته هایش را این طرف و آن طرف پرت کنی .
امام صادق علیه السلام :هر آینه ، زیاده روی ، فقر را به دنبال می آورَد .
امام صادق علیه السلام :همانا زیاده روی ، کم برکتی به همراه دارد .
امام صادق علیه السلام :با نرمی و مدارا ، ناتوانی نیست ؛ و با ریخت و پاش ، هیچ چیز باقی نمی نمانَد .
تفسیر العیّاشی به نقل از بِشْر بن مروان :نزد امام صادق علیه السلام درآمدیم . [ما را] به خرمای تازه فراخواند . یکی از حاضران ، هسته خرما را دور می افکند . امام صادق علیه السلام دست او را گرفت و فرمود: «چنین مکن! هر آینه ، این ریخت و پاش است و خداوند ، فساد را دوست نمی دارد» .
دعائم الإسلام :امام صادق علیه السلام به میوه ای نیم خورده برخورد که از خانه ایشان به بیرون افکنده شده بود . به خشم آمد و فرمود: «این چیست؟ اگر شما سیر شده اید ، بسیاری از مردم ، گرسنه اند . پس آن را به کسی بخورانید که بِدان نیاز دارد» .
الکافی به نقل از یاسرِ خادم :روزی خدمتکاران ، سیبی خوردند و آن را نیم خورده ، رها کردند و دور افکندند . امام رضا علیه السلام به ایشان فرمود : «سبحان اللّه ! اگر شما از آن بی نیازید ، مردمی به آن نیازمندند ؛ آن را به کسی بخورانید که بدان نیاز دارد» .
.
ص: 142
الإمام الکاظم علیه السلام :مَنِ اقتَصَدَ وقَنَعَ بَقِیَت عَلَیهِ النِّعمَهُ ، ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَهُ . (1)
الکافی عن ابن طیفور المتطبّب :سَأَلَنی أبُو الحَسَنِ علیه السلام : أیُّ شَیءٍ تَرکَبُ ؟ قُلتُ : حِمارا ، فَقالَ : بِکَمِ ابتَعتَهُ ؟ قُلتُ : بِثَلاثَهَ عَشَرَ دینارا ، فَقالَ : إنَّ هذا هُوَ السَّرَفُ ؛ أن تَشتَرِیَ حِمارا بِثَلاثَهَ عَشَرَ دینارا وتَدَعَ بِرذَونا . قُلتُ : یا سَیِّدی ، إنَّ مَؤونَهَ البِرذَونِ أکثَرُ مِن مَؤونَهِ الحِمارِ! فَقالَ : إنَّ الَّذی یُمَوِّنُ الحِمارَ یُمَوِّنُ البِرذَونَ ، أما عَلِمتَ أنَّ مَنِ ارتَبَطَ دابَّهً مُتَوَقِّعا بِهِ أمرَنا ویَغیظُ بِهِ عَدُوَّنا وهُوَ مَنسوبٌ إلَینا أدَرَّ اللّهُ رِزقَهُ ، وشَرَحَ صَدرَهُ ، وبَلَّغَهُ أمَلَهُ ، وکانَ عَونا عَلی حَوائِجِهِ؟! (2)
4 / 2التَّرَفُالکتاب :«وَ مَآ أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ * وَ قَالُواْ نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَ لًا وَ أَوْلَدًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ» (3) .
راجع : الزخرف : 23 ، مؤمنون : 33 .
.
ص: 143
امام کاظم علیه السلام :هر که میانه روی و قناعتْ پیشه کند ، نعمت برایش پایدار می مانَد و آن که ریخت و پاش و اسراف کند ، نعمت از او روی می گردانَد .
الکافی به نقل از ابن طیفور طبیب :امام رضا علیه السلام از من پرسید: «بر چه سوار می شوی؟» . گفتم : بر درازگوش . فرمود : «او را چند خریده ای؟» . گفتم : «به سیزده دینار» . فرمود: «این ، زیاده روی است که درازگوشی بخری به سیزده دینار و یابو را وانهی!» . گفتم : «سرورم! هزینه نگهداری یابو ، بیش از درازگوش است» . فرمود : «آن که آذوقه درازگوش را می رسانَد ، از آنِ یابو را هم می رسانَد . آیا ندانسته ای هر که چهارپایی نگاه دارد و با آن ، انتظار امر [فَرَجِ ]ما را بکِشد و با دشمن ما خشم ورزد و به ما پیوند رسانَد ، خداوند ، روزی اش را سرشار ، سینه اش را فراخ ، و آرزویش را برآورده می سازد ؛ و او را برای دستیابی به نیازمندی هایش یاری می دهد؟» .
4 / 2افراط در رفاه طلبیقرآن :«و [ ما ]در هیچ شهری ، هشداردهنده ای نفرستادیم ، جز آن که خوش گذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید ، کافریم» . و گفتند : «ما دارایی و فرزندانمان ، از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد»» .
ر . ک : زخرف : آیه 23 ، مؤمنون : آیه 33 .
.
ص: 144
الحدیث :الإمام علی علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ : أمَّا الأَغنِیاءُ مِن مُترَفَهِ الاُمَمِ ، فَتَعَصَّبوا لِاثارِ مَواقِعِ النِّعَمِ ، فَقالوا : «نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَ لًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ» . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إیّاکَ وَالتَّنَعُّمَ ؛ فَإِنَّ عِبادَ اللّهِ لَیسوا بِالمُتَنَعِّمینَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :شِرارُ اُمَّتِی : الَّذینَ غُذوا بِالنَّعیمِ ونَبَتَت عَلَیهِ أجسامُهُم . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :شِرارُ اُمَّتِی : الَّذینَ وُلِدوا فِی النَّعیمِ وغُذوا بِهِ ، هِمَّتُهُم ألوانُ الطَّعامِ وألوانُ الثِّیابِ ، یَتَشَدَّقونَ فِی الکَلامِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :سَیَأتی بَعدَکُم قَومٌ یَأکُلونَ أطائِبَ الدُّنیا وألوانَها ، ویَنکِحونَ أجمَلَ النِّساءِ وألوانَها ، ویَلبَسونَ ألیَنَ الثِّیابِ وألوانَها ، ویَرکَبونَ فُرهَ الخَیلِ وألوانَها ، لَهُم بُطونٌ مِنَ القَلیلِ لا تَشبَعُ ، وأنفُسٌ بِالکَثیرِ لا تَقنَعُ ، عاکِفینَ عَلَی الدُّنیا یَغدونَ ویَروحونَ إلَیها ، اِتَّخَذوها آلِهَهً مِن دونِ إلهِهِم ، ورَبّا دونَ رَبِّهِم ، إلی أمرِهِم یَنتَهونَ ، وهَواهُم یَتَّبِعونَ . فَعَزیمَهٌ مِن مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ لازِمَهٌ لِمَن أدرَکَهُ ذلِکَ الزَّمانُ مِن عَقِبِ عَقِبِکُم وخَلَفِ خَلَفِکُم ، أن لا یُسَلِّمَ عَلَیهِم ، ولا یَعودَ مَرضاهُم ، ولا یَتَّبِعَ جَنائِزَهُم ، ولا یُوَقِّرَ کَبیرَهُم ؛ فَمَن یَفعَل ذلِکَ فَقَد أعانَ عَلی هَدمِ الإِسلامِ . (5)
.
ص: 145
حدیث :امام علی علیه السلام در خطبه ای از وی - :امّا توانگران ، از نازپروردگان امّت ها بودند که به دلیل برخورداری از نعمت ها ، دچار تعصّب شدند و گفتند: «ما مال ها و فرزندان بیشتر داریم ، و ما از عذاب شدگان نیستیم» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از نازپروردگی ، دور باش ؛ زیرا بندگان خداوند ، نازپرورده نیستند .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بَدانِ امّت من ، آنان اند که در [ناز و] نعمتْ بار می آیند و پیکرهایشان در آن ، پروریده می شود .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بَدانِ امّت من ، آنان اند که در نعمتْ زاده می شوند و با آن ، بار می آیند ؛ همّتشان صرف غذاها و جامه های رنگارنگ می شود و در سخن گفتن ، مراعات دیگران را نمی کنند .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پس از شما گروهی می آیند که گوارایی ها و رنگارنگی های دنیا را می خورند و زیباترین و خوش رنگ ترینِ آنان را به همسری برمی گزینند و نرم ترین و رنگ به رنگ ترینِ جامه ها را می پوشند و چالاک ترین و رنگارنگ ترین اسبان را سوار می شوند ؛ اندرون هایی دارند که از کم ، سیر نمی شوند و جان هایی که به بسیار ، قانع نیستند ؛ به دنیا دل می بندند و شب و روز ، به آن مشغول می شوند و جز آن خدای و پروردگارشان ، معبود و پروردگار می گیرند و در پی کاری که می خواهند ، می روند و دنباله خواهش خویش را می گیرند . پس از محمّد بن عبد اللّه ، عهدی لازم است بر هر یک از پسینیان و آیندگان شما که آن روزگار را دریابد ، که بر ایشان سلام نکند ، بیمارانشان را عیادت ننماید ، در پی جنازه هایشان نرود ، و بزرگ سالانشان را احترام ننهد ؛ و هر که چنین کند ، به ویران سازی اسلام ، کمک کرده است .
.
ص: 146
عنه صلی الله علیه و آله :مَن قَضی نَهمَتَهُ فِی الدُّنیا حیلَ بَینَهُ وبَینَ شَهوَتِهِ فِی الآخِرَهِ ، ومَن مَدَّ عَینَهُ إلی زینَهِ المُترَفینَ کانَ مَهیناً فی مَلَکوتِ السَّماءِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :یَابنَ مَسعودٍ ، سَیَأتی مِن بَعدی أقوامٌ یَأکُلونَ طَیِّباتِ الطَّعامِ وألوانَها ، ویَرکَبونَ الدَّوابَّ ، ویَتَزَیَّنونَ بِزینَهِ المَرأَهِ لِزَوجِها ، ویَتَبَرَّجونَ تَبَرُّجَ النِّساءِ ، وزِیُّهُم مِثلُ زِیِّ المُلوکِ الجَبابِرَهِ ، هُم مُنافِقو هذِهِ الاُمَّهِ فی آخِرِ الزَّمانِ ، شارِبُو القَهَواتِ ، لاعِبونَ بِالکِعابِ ، راکِبُو الشَّهَواتِ ، تارِکُو الجَماعاتِ ، راقِدونَ عَنِ العَتَماتِ ، مُفَرِّطونَ فِی الغَدَواتِ ؛ یَقولُ اللّهُ تَعالی : «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوهَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا» . (2) یَابنَ مَسعودٍ ، مَثَلُهُم مَثَلُ الدِّفلی ؛ زَهرَتُها حَسَنَهٌ وطَعمُها مُرٌّ ، کَلامُهُمُ الحِکمَهُ ، وأعمالُهُم داءٌ لا تَقبَلُ الدَّواءَ ؛ «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَآ» . (3) یَابنَ مَسعودٍ ، ما یَنفَعُ مَن یَتَنَعَّمُ فِی الدُّنیا إذا اُخلِدَ فِی النّارِ ؟! «یَعْلَمُونَ ظَهِرًا مِّنَ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الْأَخِرَهِ هُمْ غَافِلُونَ» . (4) یَبنونَ الدُّورَ ، ویُشَیِّدونَ القُصورَ ، ویُزَخرِفونَ المَساجِدَ ، لَیسَت هِمَّتُهُم إلَا الدُّنیا ، عاکِفونَ عَلَیها ، مُعتَمِدونَ فیها ، آلِهَتُهُم بُطونُهُم ؛ قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ * وَ إِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ * فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ» (5) ، وقالَ اللّهُ تَعالی : «أَفَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ إلی قَولِهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ» . (6) وما هُوَ إلّا مُنافِقٌ جَعَلَ دینَهُ هَواهُ ، وإلهَهُ بَطنَهُ ، کُلُّ مَا اشتَهی مِنَ الحَلالِ وَالحَرامِ لَم یَمتَنِع مِنهُ ؛ قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ فَرِحُواْ بِالْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ مَا الْحَیَوهُ الدُّنْیَا فِی الْأَخِرَهِ إِلَا مَتَعٌ» . (7) یَابنَ مَسعودٍ ، مَحاریبُهُم نِساؤُهُم ، وشَرَفُهُمُ الدَّراهِمُ وَالدَّنانیرُ ، وهِمَّتُهُم بُطونُهُم ، اُولئِکَ هُم شَرُّ الأَشرارِ ، الفِتنَهُ مِنهُم وإلَیهِم تَعودُ . یَابنَ مَسعودٍ ، قَولُ اللّهِ تَعالی : «أَفَرَءَیْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ * ثُمَّ جَآءَهُم مَّا کَانُواْ یُوعَدُونَ * مَآ أَغْنَی عَنْهُم مَّا کَانُواْ یُمَتَّعُونَ» . (8) یَابنَ مَسعودٍ ، أجسادُهُم لا تَشبَعُ ، وقُلوبُهُم لا تَخشَعُ . یَابنَ مَسعودٍ ، الإِسلامُ بَدَأَ غَریبا وسَیَعودُ غَریبا کَما بَدَأَ ، فَطوبی لِلغُرَباءِ ! فَمَن أدرَکَ ذلِکَ الزَّمانَ مِن أعقابِکُم فَلا تُسَلِّموا عَلَیهِم فی نادیهِم ، ولا تُشَیِّعوا جَنائِزَهُم ، ولا تَعودوا مَرضاهُم ؛ فَإِنَّهُم یَستَنّونَ بِسُنَّتِکُم ، ویَظهَرونَ بِدَعواکُم ، ویُخالِفونَ أفعالَکُم ؛ فَیَموتونَ عَلی غَیرِ مِلَّتِکُم ، اُولئِکَ لَیسوا مِنّی ولا أنَا مِنهُم . (9)
.
ص: 147
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس همه نیازهای خود را از دنیا برآورد ، روز آخرت، به خواسته اش نمی رسد ؛ و هر که به زیور نازپروردگانْ چشم بدوزد ، در ملکوت آسمان، خوار است .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای ابن مسعود! پس از من، گروه هایی می آیند که غذاهای خوش مزه و رنگارنگ می خورند و بر چهارپایان سوار می شوند و خود را چنان آرایش می کنند که زنی برای همسرش آرایش می کند و همچون زنان، زیورآرایی می نمایند و همانند شاهان ستمگر، جامه می پوشند . آنان منافقانِ این امّت در آخر الزمان هستند که شراب می نوشند و با قاب ، قمار می کنند و شهوت می رانند و نمازهای جماعت را وا می نهند و خوابِ ابتدای شب را وا می گذارند و در صبحگاهان، بسیار می خوابند . خدای تعالی می فرماید: «آن گاه ، کسانی جانشین اینان گشتند که نماز را وانهادند و پیرو شهوت ها شدند . آنان به زودی در غَی، (1) فرو خواهند افتاد» . ای ابن مسعود! آنان همانند خرزهره اند که گلی زیبا دارد ، امّا مزه اش سختْ تلخ است . گفتارشان حکیمانه جلوه می کند ؛ امّا کردارشان، بیماری ای درمان ناپذیر است : «آیا در قرآن نمی اندیشند یا بر قلب هایشان قفل هاست؟» . ای ابن مسعود! آن که در دنیا با نازپروردگی، زندگی می کند ، سودی نمی بَرَد ، آن گاه که در آتش، جاودانه می گردد: «آنان به جلوه بیرونی زندگی دنیا آگاه اند ؛ امّا از آخرتْ بی خبرند» . خانه ها می سازند ؛ کاخ ها بر پا می کنند ؛ مسجدها را به زیور می آرایند ؛ مقصد همه تلاش هایشان تنها دنیاست و به آن، روی آورده اند و دل بسته اند . خدایِ آنان ، شکم هایشان است . خداوند تعالی فرموده است: «با این پندار که همواره زنده اید ، دژها و کاخ ها برمی افرازید؟ و به گاه انتقام گیری ، همچون سرکشان، رفتار می کنید؟ پس تقوای خدا را پیش گیرید و از من فرمان برید» . نیز خداوند متعال فرموده است: «آیا دیده ای آن را که هوسش را به خدایی برگزید و خدا از روی علم، گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر نهاد . . . آیا پند نمی گیرید؟» . چنین کسی، جز منافق نیست که هوس خویش را دینِ خود ساخته و شکمش را خدای خویش . از هر چه دلش بخواهد ، خواه حلال و خواه حرام ، نمی پرهیزد . خداوند تعالی فرموده است: «اینان به همین زندگی پستْ خشنودند ؛ امّا این زندگی در برابر زندگی آخرت ، تنها کالایی ناچیز است» . ای ابن مسعود! محراب های اینان زنانشان اند ، و شرافت ایشان در درهم و دینار است ، و همه توانشان را در راه شکم خود به کار می گیرند . اینان در میان بَدان ، بدترین اند ؛ هم خاستگاه فتنه اند و هم بازگشتگاه آن . ای ابن مسعود! سخن خدای متعال چنین است : «مگر نمی دانی اگر سال ها آنان را برخوردار کنیم ، آن گاه عذاب موعود به آنها برسد، آنچه از آن برخوردار می شدند، به کارشان نمی آید؟» . ای ابن مسعود! کالبدهایشان سیری نمی پذیرد و دل هایشان نرم و رام نمی گردد . ای ابن مسعود! اسلام، غریبانه آغاز شد و به همان سان ، غریبانه باز خواهد گشت . پس خوشا سرانجامِ غریبان! از فرزندان شما ، هر کس که آن روزگار را دریابد [خطاب من به وی، این است:]، بدیشان سلام ندهید و جنازه هایشان را تشییع نکنید و بیمارانشان را عیادت ننمایید ؛ زیرا آنان گرچه خود را با شما هم سنّت و هم آوا جلوه می دهند ، رفتارشان همانند شما نیست . پس آنان مسلمان گونه نمی میرند و نه آنها از من هستند و نه من از آنهایم .
.
ص: 148
. .
ص: 149
. .
ص: 150
الزهد لابن حنبل عن یزید بن عبد اللّه بن قسیط :اُتِیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِسَویقٍ مِن سَویقِ اللَّوزِ ، فَلَمّا خیضَ قالَ : ما هذا ؟ قالوا : سَویقُ اللَّوزِ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أخِّروهُ عَنّی ؛ هذا شَرابُ المُترَفینَ . (1)
شُعب الإیمان عن واثله بن الأسقع :کُنتُ مِن فُقَراءِ المُصَلّینَ مِن أهلِ الصُّفَّهِ ، فَأَتانَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ فَقالَ : کَیفَ أنتُم بَعدی إذا شَبِعتُم مِن خُبزِ البُرِّ وَالزَّیتِ ، وأکَلتُم ألوانَ الطَّعامِ ولَبِستُم أنواعَ الثِّیابِ ؛ فَأَنتُمُ الیَومَ خَیرٌ أم ذاکَ ؟ قُلنا : ذاکَ . قالَ : بَل أنتُمُ الیَومَ خَیرٌ . (2)
حلیه الأولیاء عن ابن شهاب :إنَّ عُثمانَ بنَ مَظعونٍ دَخَلَ یَوما المَسجِدَ وعَلَیهِ نَمِرَهٌ قَد تَخَلَّلَت فَرَقَعَها بِقِطعَهٍ مِن فَروَهٍ ، فَرَقَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَیهِ ورَقَّ أصحابُهُ لِرِقَّتِهِ ، فَقالَ : کَیفَ أنتُم یَومَ یَغدو أحَدُکُم فی حُلَّهٍ ویَروحُ فی اُخری ، وتوضَعُ بَینَ یَدَیهِ قَصعَهٌ وتُرفَعُ اُخری ، وسَتَرتُمُ البُیوتَ کَما تُستَرُ الکَعبَهُ ؟ قالوا : وَدَدنا أنَّ ذلِکَ قَد کانَ یا رَسولَ اللّهِ ؛ فَأَصَبنَا الرَّخاءَ وَالعَیشَ . قالَ : فَإِنَّ ذلِکَ لَکائِنٌ ، وأنتُمُ الیَومَ خَیرٌ مِن اُولئِکَ . (3)
الزهد لابن حنبل عن حرب بن أبی الأسود عن طلحه البصریّ :قَدِمتُ المَدینَهَ ولَم یَکُن لی بِها مَعرِفَهٌ ورُبَّما قالَ : عَریفٌ وکانَ یُجری عَلَینا مُدٌّ مِن تَمرٍ بَینَ اثنَینِ ، فَصَلّی بِنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله صَلاهً ، فَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِن خَلفِهِ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، قَد أحرَقَ بُطونَنَا التَّمرُ ، وتَخَرَّقَت عَنَّا الخُنُفُ ! فَخَطَبَ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ وقالَ : وَاللّهِ لَو أجِدُ لَکُمُ اللَّحمَ وَالخُبزَ لَأَطعَمتُکُموهُ ، ولَیَأتِیَنَّ عَلَیکُم زَمانٌ یُغدی عَلی أحَدِکُمُ الجِفانُ ویُراحُ ، ولَتَلبَسُنَّ مِثلَ أستارِ الکَعبَهِ . قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، نَحنُ الیَومَ خَیرٌ مِنّا أو یَومَئِذٍ ؟ قالَ : أنتُمُ الیَومَ خَیرٌ مِنکُم یَومَئِذٍ ، أنتُمُ الیَومَ خَیرٌ مِنکُم یَومَئِذٍ ، یَضرِبُ بَعضُکُم رِقابَ بَعضٍ . (4)
.
ص: 151
الزهد ، ابن حنبل به نقل از یزید بن عبد اللّه بن قسیط :معجون بادامی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورده شد . چون آن را به هم زدند ، فرمود : «این چیست؟». گفتند : معجون بادام . فرمود: «آن را از من دور کنید ؛ زیرا آن ، نوشیدنیِ نازپروردگان است» .
شُعب الإیمان به نقل از واثله بن اَسقع :من از فقیران نمازگزار در اهل صفّه بودم . روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نزد ما آمد و فرمود : «چه سان خواهید بود آن گاه که پس از من ، از نان گندم و روغن سیر شوید و غذاهای رنگین بخورید و جامه های گوناگون بپوشید . وضعِ شما امروز بهتر است یا آن روز؟». گفتیم: آن روز . فرمود : «بلکه وضع امروز شما بهتر است» .
حلیه الأولیاء به نقل از ابن شهاب - :روزی عثمان بن مَظعون، به مسجد درآمد ، در حالی که گلیمی پاره، بر وی بود که با تکّه پوستی، آن را پینه کرده بود . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر وی دل بسوخت و اصحاب نیز بر دلسوزی او دل سوختند . فرمود: «چه سان خواهید بود در روزی که هر یک از شما، صبحگاهان در جامه ای است و شامگاهان در جامه دیگر، و پیاپی نزدش ظرف غذا نهاده شود، و خانه هایتان را همچون کعبه بپوشانید؟». گفتند : آرزو داریم که چنان روزی دررسد ، ای پیامبر خدا ! تا به آسایش و رفاه، دست یابیم . فرمود : «بی تردید ، چنان خواهد شد ؛ امّا امروز، بیش از آن روز، به سود شماست» .
الزهد ، ابن حنبل به نقل از حرب بن ابو اسود، از طلحه بصری :به مدینه درآمدم ، در حالی که بدان شناختی نداشتم و شاید گفت: در آن جا ، آشنایی نداشتم و میان ما دو کف خرما برای هر نفر، تقسیم می شد . پس روزی، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیشاپیش ما نماز نهاد ؛ سپس کسی از فراپشت وی، بانگ برآورد و گفت: «ای پیامبر خدا! خرما، اندرون های ما را بسوزانده و جامه های کتانمان، پاره شده است . پیامبر به خطبه ایستاد و پس از سپاس و ستایش خداوند ، فرمود: «به خدا سوگند! اگر برای شما گوشت و نانی می یافتم ، شما را از آن، اطعام می کردم . هر آینه، روزگاری برایتان خواهد آمد که ظرف های غذا ، صبحگاهان و شامگاهان ، پیاپی نزدتان درآید ، و جامه هایی همانند پوشش کعبه، بر تن کنید» . گفتند: ای پیامبر خدا! امروز به خیریم یا آن روز خواهیم بود؟ فرمود: «شما امروز بیش از آن روز، به خیرید ؛ شما امروز بیش از آن روز به خیرید . در آن روز ، گردن یکدیگر را خواهید زد» .
.
ص: 152
الإمام علیّ علیه السلام :إنّا لَجُلوسٌ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِی المَسجِدِ ، إذ طَلَعَ مُصعَبُ بنُ عُمَیرٍ ، ما عَلَیهِ إلّا بُردَهٌ لَهُ مَرقوعَهٌ بِفَروٍ ، فَلَمّا رَآهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَکی لِلَّذی کانَ فیهِ مِنَ النِّعمَهِ وَالَّذی هُوَ الیَومَ فیهِ ، ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کَیفَ بِکُم إذا غَدا أحَدُکُم فی حُلَّهٍ وراحَ فی حُلَّهٍ ، ووُضِعَت بَینَ یَدَیهِ صَحفَهٌ ورُفِعَت اُخری ، وسَتَرتُم بُیوتَکُم کَما تُستَرُ الکَعبَهُ ؟ قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، نَحنُ یَومَئِذٍ خَیرٌ مِنَّا الیَومَ ، نَتَفَرَّغُ لِلعِبادَهِ ، ونُکفَی المُؤنَهَ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لَأَنتُمُ الیَومَ خَیرٌ مِنکُم یَومَئِذٍ . (1)
عنه علیه السلام :اُنظُروا فِی الدُّنیا نَظَرَ الزّاهِدِ المُفارِقِ لَها ؛ فَإِنَّها تُزیلُ الثّاوِیَ السّاکِنَ ، وتَفجَعُ المُترَفَ الآمِنَ ، لا یُرجی مِنها ما تَوَلّی فَأَدبَرَ ، ولا یُدری ما هُوَ آتٍ مِنها فَیُنتَظَرَ . (2)
عنه علیه السلام :مَعاشِرَ شیعَتی ، اِحذَروا! فَقَد عَضَّتکُمُ الدُّنیا بِأَنیابِها ، تَختَطِفُ مِنکُم نَفسا بَعدَ نَفسٍ کَذِئابِها ، وهذِهِ مَطایَا الرَّحیلِ قَد اُنیخَت لِرُکّابِها ، ألا إنَّ الحَدیثَ ذو شُجونٍ ، فَلا یَقولَنَّ قائِلُکُم : إنَّ کَلامَ عَلِیٍّ مُتَناقِضٌ ؛ لِأَنَّ الکَلامَ عارِضٌ . ولَقَد بَلَغَنی أنَّ رَجُلاً مِن قُطّانِ المَدائِنِ تَبِعَ بَعدَ الحَنیفِیَّهِ عُلوجَهُ ، ولَبِسَ مِن نالَهِ دِهقانِهِ مَنسوجَهُ ، وتَضَمَّخَ بِمِسکِ هذِهِ النَّوافِجِ صَباحَهُ ، وَتَبَخَّرَ بِعودِ الهِندِ رَواحَهُ ، وحَولَهُ رَیحانُ حَدیقَهٍ یَشُمُّ نُفاحَهُ ، وقَد مُدَّ لَهُ مَفروشاتُ الرّومِ عَلی سُرُرِهِ . تَعسا لَهُ بَعدَ ما ناهَزَ السَّبعینَ مِن عُمُرِهِ ! وحَولَهُ شَیخٌ یَدِبُّ عَلی أرضِهِ مِن هَرَمِهِ ، وذو یُتمَهٍ تَضَوَّرَ مِن ضُرِّهِ ومِن قَرَمِهِ ، فَما واساهُم بِفاضِلاتٍ مِن عَلقَمِهِ ، لَئِن أمکَنَنِیَ اللّهُ مِنهُ لَأَخضِمَنَّهُ خَضمَ البُرِّ ، ولَاُقیمَنَّ عَلَیهِ حَدَّ المُرتَدِّ ، ولَأَضرِبَنَّهُ الثَّمانینَ بَعدَ حَدٍّ ، وَلَأَسُدَّنَّ مِن جَهلِهِ کُلَّ مَسَدٍّ . تَعسا لَهُ ! أفَلا شَعرٌ ؟! أفَلا صوفٌ ؟! أفَلا وَبَرٌ ؟! أفَلا رَغیفٌ قَفارُ اللَّیلِ إفطارٌ مُقَدَّمٌ (3) ؟! أفَلا عَبرَهٌ عَلی خَدٍّ فی ظُلمَهِ لَیالٍ تَنحَدِرُ ؟! ولَو کانَ مُؤمِنا لَاتَّسَقَت لَهُ الحُجَّهُ إذا ضَیَّعَ ما لا یَملِکُ . (4)
.
ص: 153
امام علی علیه السلام :همراه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بودیم که مُصعب بن عُمَیر درآمد ، در حالی که تنها پارچه ای یمنی بر خود داشت و با پاره ای پوست، آن را پینه کرده بود . چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وی را بدید ، بدان جهت که روزی در ناز و نعمت بوده و اکنون در چنان حالی بود ، گریست . سپس فرمود: «چه سان خواهید بود آن روز که هر یک از شما صبحگاهان در یک جامه و شامگاهان در جامه دیگر باشد و پیاپی، قدح غذا برابرش نهاده شود ، و خانه هاتان را همانند کعبه بپوشانید؟». گفتند: ای پیامبر خدا! آن روز، بهتر از امروز خواهیم بود ؛ زیرا در بی نیازی می توانیم به خوبی عبادت کنیم . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر آینه، امروز، بهتر از آن روزید» .
امام علی علیه السلام :به دنیا با نظر پارسایی که از آن دوری می جویَد ، بنگرید ؛ زیرا آن، نابود کننده کسی است که در آن، اقامت و سکنا گزیند و رفاه زده ایمن را به درد آوَرَد . بهره دنیا چون پشت کند ، دیگر امیدی به بازگشت آن نیست ، و آینده، به روشنی دانسته نیست تا بتوان انتظارش را کشید .
امام علی علیه السلام :ای گروه های شیعیانِ من ! سخت مراقب باشید. همانا دنیا شما را به دندانْ گزیده و همچون گرگ هایش، یکان یکانِ شما را در می رباید . این مَرکبِ کوچ است که اکنون نزد سواران خود زانو زده است . هان که سخن، شاخه هایی دارد ؛ پس کسی از شما نگوید که سخن علی، تناقض دارد ؛ چرا که کلام ، مخاطب ها و حالت های گوناگونی دارد . به من خبر رسیده که مردی از ساکنان مدائن ، پس از مسلمان شدن ، از کافرانْ پیروی کرده و جامه ای از خیّاط خانه مهترِ آن شهر برگرفته ، و بامدادِ خود را به مشکدان هایش خوش بو کرده و شامگاهش را به عود هندی، معطر نموده ، و پیرامونش را گل بوستانی فراگرفته و آن را می بوید ، و فرش های رومی را بر تخت های خود گسترانیده است . پس از سپری کردن هفتاد سال ، چه بدبخت شده است! در پیرامون او پیرمردی است که از فرط پیری ، بر زمین می خزد ، و یتیمی است که از تنگ حالی و شدّت گرسنگی، به خود می پیچد ؛ امّا او [حتّی] از پس مانده های غذای تلخش به وی نمی دهد . اگر خداوند، مرا بر وی مسلّط فرماید ، همچون گندم می کوبمش و بر وی حدّ مرتد، جاری می کنم و سپس هشتاد تازیانه می زنمش و راه عذر نادانی را بر او می بندم . آیا موی و پوست و کُرک حیوان ، نداشت؟ آیا تکّه نانی نداشت تا کسی را افطار دهد؟ آیا در تاریکی شب ، اشکی بر گونه ای نمی غلتید؟ اگر وی مؤمن بود ، هر آینه، آن گاه که مالِ غیر خود را تباه می نمود ، حجّت بر وی تمام می شد .
.
ص: 155
4 / 3تفریط در مصرفقرآن :«و از نعمت پروردگار خویش [ با مردم ]سخن گوی» .
.
ص: 156
«یَبَنِیءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ * قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَمَهِ کَذَ لِکَ نُفَصِّلُ الأَْیَتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ » (1) .
الحدیث :الکافی عن صالح بن أبی حمّاد وأحمد بن محمّد عن الإمام علیّ علیه السلام فِیاحتِجاجِهِ عَلی عاصِمِ بنِ زِیادٍ حینَ لَبِسَ العَباءَ وتَرَکَ المُلاءَ ، وشَکاهُ أخوهُ الرَّبیعُ بنُ زِیادٍ أنَّهُ قَد غَمَّ أهلَهُ وأحزَنَ وَلَدَهُ بِذلِکَ ، فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : عَلَیَّ بِعاصِمِ ابنِ زِیادٍ! فَجیءَ بِهِ ، فَلَمّا رَآهُ عَبَسَ وَجهَهُ فَقالَ لَهُ : أمَا استَحیَیتَ مِن أهلِکَ ؟! أما رَحِمتَ وَلَدَکَ ؟! أتَرَی اللّهَ أحَلَّ لَکَ الطَّیِّباتِ وهُوَ یَکرَهُ أخذَکَ مِنها ؟! أنتَ أهوَنُ عَلَی اللّهِ مِن ذلِکَ! أوَلَیسَ اللّهُ یَقولُ : «وَ الْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ * فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ» ؟! (2) أوَلَیسَ (اللّهُ) یَقولُ : «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ إلی قوله : یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» ؟! (3) فَبِاللّهِ لَابتِذالُ نِعَمِ اللّهِ بِالفِعالِ أحَبُّ إلَیهِ مِنِ ابتِذالِها بِالمَقالِ ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» . (4) فَقالَ عاصِمٌ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، فَعَلامَ اقتَصَرتَ فی مَطعَمِکَ عَلَی الجُشوبَهِ وفی مَلبَسِکَ عَلَی الخُشونَهِ ؟ فَقالَ : وَیحَکَ! إنَّ اللّهَ عز و جل فَرَضَ عَلی أئِمَّهِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ . فَأَلقی عاصِمُ بنُ زِیادٍ العَباءَ ولَبِسَ المُلاءَ . (5)
.
ص: 157
«ای فرزندان آدم! نزد هر مسجدی ، آرایش خویش فراگیرید، و بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید؛ زیرا او اسرافکاران را دوست نمی دارد. بگو: «چه کسی آرایشی را که خدا برای بندگان خود پدید آورده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟». بگو : «اینها در زندگی دنیا برای مؤمنان است؛ [ولی کافران هم بهره مندند]، حال آن که در روز رستاخیز ، ویژه ایشان است» . بدین گونه ، آیات را برای گروهی که بدانند ، به تفصیل بیان می کنیم» .
حدیث :الکافی به نقل از صالح بن ابی حمّاد و احمد بن محمّد، از امام علی علیه السلام ، در دلیل آوری اش بر عاصم بن زیاد ، آنگاه که جامه معمول را رها کرد و عَبا [ی زهد] را به بَر افکند و برادرش ربیع بن زیاد از وی شکایت آورد که زن و فرزندش را با این کار، به اندوه افکنده است - :عاصم بن زیاد را نزد من احضار کنید! و چون او نزدش آورده شد ، با نگریستن در وی، چهره اش در هم شد و به او فرمود: «آیا از خانواده ات شرم نکردی؟ آیا بر فرزندت رحم نیاوردی؟ آیا گمان می کنی خداوند، با آن که پاکیزه ها را بر تو حلال فرموده ، استفاده ات از آنها را ناپسند شمرده است؟ تو برای خدا این قدر منزلت نداری! آیا خدا نیست که می فرماید: «و زمین را برای آدمیان بنهاد. در آن ، میوه هاست و خرمابُن های غلافدار» ؟ آیا همو نیست که می فرماید : «آن دو دریا را راه داد که به هم برسند. میان آن دو، حائلی است تا از حد نگذرند . . . از آن دو ، مروارید و مرجان بیرون می آید؟» پس به خدا سوگند! خوار شمردنِ نعمت های خدا با عمل ، برای خداوند، دلخواه تر است از خوار شمردن آنها با زبان . خداوند فرموده است : «و به نعمت پروردگارت ، سخن بگشای» . عاصم گفت: ای امیر مؤمنان علیه السلام ! پس چرا تو ، خود، غذای درشت می خوری و جامه خشن می پوشی؟ فرمود: «وای بر تو! هر آینه خداوند، بر پیشوایانِ عدلْ واجب فرموده که خویشتن را همسانِ مردم ناتوان سازند تا فقر ، بر فقیر، جوشش نیاورد» . سپس عاصم بن زیاد، عبا [ی زهد] از تن افکند و جامه معمول بر تن کرد .
.
ص: 158
الاختصاص :اِستَعدی زِیادُ بنُ شَدّادٍ الحارِثِیُّ صاحِبُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلی أخیهِ عُبَیدِ اللّهِ بنِ شَدّادٍ ، فَقالَ [لِعَلِیٍّ علیه السلام ] : یا أمیرَ المُؤمِنینَ، ذَهَبَ أخی فِی العِبادَهِ ، وَامتَنَعَ أن یُساکِنَنی فی داری ، ولَبِسَ أدنی ما یَکونُ مِنَ اللِّباسِ . قالَ [عُبَیدُ اللّهِ] : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، تَزَیَّنتُ بِزینَتِکَ ولَبِستُ لِباسَکَ! قالَ[ علیه السلام ] : لَیسَ لَکَ ذلِکَ ؛ إنَّ إمامَ المُسلِمینَ إذا وَلِیَ اُمورَهُم لَبِسَ لِباسَ أدنی فَقیرِهِم ؛ لِئَلّا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ فَیَقتُلَهُ ، فَلَأَعلَمَنَّ ما لَبِستَ إلّا مِن أحسَنِ زِیِّ قَومِکَ «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» ، فَالعَمَلُ بِالنِّعمَهِ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ الحَدیثِ بِها . (1)
عوالی اللآلی :رُوِیَ فِی الحَدیثِ : أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله جَلَسَ لِلنّاسِ ووَصَفَ یَومَ القِیامَهِ ، ولَم یَزِدهُم عَلَی التَّخویفِ ، فَرَقَّ النّاسُ وبَکَوا ، فَاجتَمَعَ عَشَرَهٌ مِنَ الصَّحابَهِ فی بَیتِ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ ، وَاتَّفَقوا عَلی أن یَصومُوا النَّهارَ ، ویَقومُوا اللَّیلَ ، ولا یَقرَبُوا النِّساءَ ولَا الطّیبَ ، ویَلبَسُوا المُسوحَ ، ویَرفِضُوا الدُّنیا ، ویَسیحوا فِی الأَرضِ ، ویَتَرَهَّبوا ، ویَخصُوا المَذاکیرَ . فَبَلَغَ ذلِکَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَأَتی مَنزِلَ عُثمانَ فَلَم یَجِدهُ ، فَقالَ لِامرَأَتِهِ : أحَقٌّ ما بَلَغَنی ؟ فَکَرِهَت أن یُکَذَّبَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وأن تَبتَدِیَ عَلی زَوجِها ، فَقالَت : یا رَسولَ اللّهِ ، إن کانَ أخبَرَکَ عُثمانُ فَقَد صَدَقَکَ ، وَانصَرَفَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . وأتی عُثمانُ مَنزِلَهُ ، فَأَخبَرَتهُ زَوجَتُهُ بِذلِکَ ، فَأَتی هُوَ وأصحابُهُ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ لَهُم : ألَم اُنَبَّأ أنَّکُمُ اتَّفَقتُم ؟! فَقالوا : ما أرَدنا إلَا الخَیرَ ، فَقالَ : إنّی لَم اُومَر بِذلِکَ ، ثُمَّ قالَ : إنَّ لِأَنفُسِکُم عَلَیکُم حَقّا ؛ فَصوموا وأفطِروا ، وقوموا وناموا ؛ فَإِنّی أصومُ واُفطِرُ ، وأقومُ وأنامُ ، وآکُلُ اللَّحمَ وَالدَّسَمَ ، وآتِی النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی . ثُمَّ جَمَعَ النّاسَ وخَطَبَهُم وقالَ : ما بالُ قَومٍ حَرَّمُوا النِّساءَ وَالطّیبَ وَالنَّومَ وشَهَواتِ الدُّنیا؟! وأمّا أنَا فَلَستُ آمُرُکُم أن تَکونوا قِسِّیسینَ ورُهبانا ؛ إنَّهُ لَیسَ فی دینی تَرکُ اللَّحمِ وَالنِّساءِ وَاتِّخاذُ الصَّوامِعِ ؛ إنَّ سِیاحَهَ اُمَّتی فِی الصَّومِ ، ورَهبانِیَتَها الجِهادُ ؛ اُعبُدُوا اللّهَ ولا تُشرِکوا بِهِ شَیئا ، وحُجّوا وَاعتَمِروا ، وأقیمُوا الصَّلاهَ ، وآتُوا الزَّکاهَ ، وصوموا شَهرَ رَمَضانَ ، وَاستَقیموا یَستَقِم لَکُم ، فَإِنَّما هَلَکَ مَن قَبلَکُم بِالتَّشدیدِ ؛ شَدَّدوا عَلی أنفُسِهِم فَشَدَّدَ اللّهُ عَلَیهِم ، فَاُولئِکَ بَقایاهُم فِی الدِّیاراتِ وَالصَّوامِعِ . (2)
.
ص: 159
الاختصاص :زیاد بن شَدّاد حارثی ، از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، به شکایت از برادرش عبید اللّه بن شدّاد ، نزد علی علیه السلام به دادخواهی پرداخت و گفت: ای امیر مؤمنان علیه السلام ! برادرم در عبادت فرو رفته و از این که با من در خانه ام ساکن شود، خودداری ورزیده و پَست ترین جامه را بر تن کرده است . [عبیداللّه در پاسخ] گفت: ای امیر مؤمنان علیه السلام ! چنان که تو خود را می آرایی ، خویشتن را آراستم ، و آن سان که تو جامه می پوشی ، جامه پوشیدم . امام علیه السلام فرمود: «تو نباید چنین کنی! پیشوای مسلمانان ، آن گاه که ولایت امور آنان را در دست می گیرد ، جامه فقیرترینِ ایشان را می پوشد ؛ مبادا که ناداریِ تهی دست، او را برافروخته سازد و وی را بکُشد . هر آینه من می دانم که تو تنها نیکوترین جامه های قوم خود را بر تن می کردی . [خداوند می فرماید:] «و به نعمت پروردگارت سخن بگشای» . پس استفاده عملی از نعمت ، نزد من، دوست داشتنی تر از سخن گفتن از آن است» .
عوالی اللآلی :در حدیثی آمده است : پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع مردم نشست و روز قیامت را برایشان وصف فرمود ؛ و[لی] بر بیم دادنِ ایشان نیفزود . آنان را دل نازکی افتاد و گریستند . سپس ده تن از اصحاب، در خانه عثمان بن مَظعون گرد آمدند و قرار نهادند که روز را روزه بگیرند و شب را [به عبادت] بایستند ؛ به زنان، نزدیک نشوند و عطر را ترک گویند ؛ خرقه پشمینه بر تن کنند و دنیا را واگذارند ؛ در زمین، به سیاحت پردازند و رهبانیّت پیش گیرند ؛ و نَرینِگان را اَخته کنند . این خبر، به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید ؛ پس به خانه عثمان آمد . او را نیافت . به همسرش فرمود: «آیا آنچه به من خبر رسیده ، درست است؟». او هم نمی خواست که خبر پیامبر را ناراست شمارَد و هم کراهت داشت که به زیان همسرش سخنی بگوید . گفت: ای پیامبر خدا! اگر عثمان به شما خبری داده ، راست گفته است . پیامبر صلی الله علیه و آله بازگشت . عثمان که به خانه آمد ، همسرش ماجرا را برایش بیان کرد . پس او و یارانش نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند . پیامبر به ایشان گفت: «آیا قراری نهاده اید و من باخبر نشده ام؟». گفتند: ما جز خیر نمی خواستیم . فرمود: «من [با این که پیامبرم،] به این شیوه امر نشده ام!». سپس فرمود: «هر آینه وجودِ شما را بر شما حقّی است ؛ پس روزه گزارید و روزه بگشایید ، [به عبادت ]بایستید و [در هنگام لزوم ]بخوابید ؛ که من ، خود ، روزه می گیرم و روزه می گشایم ، و [به عبادت ]می ایستم و [به هنگام ]می خوابم ، و گوشت و چربی می خورم ، و با زنان در می آمیزم ؛ پس هر که از سنّت من روی بگردانَد ، از من نیست» . سپس مردم گرد آمدند و پیامبر برای ایشان خطبه خواند و فرمود : «چه شده است گروهی را که زنان و عطر و خواب و خواستنی های دنیا را حرام شمردند؟ و امّا من به شما فرمان نمی دهم که کشیش و راهب شوید . در دین من، مقرّر نشده که گوشت و زنان را رها کنید و به صومعه ها بخزید . جانگردیِ امّت من در روزه و رهبانیّتش در جهاد است . خدای را عبادت کنید و به او هیچ شرک نورزید . حجّ و عمره بگزارید . نماز بر پای کنید . زکات دهید . روزه ماه رمضان را به جای آورید . به راه راست بروید تا شما را بر راه راست نگه دارد . جز این نیست که کسانی پیش از شما بر خود سخت گرفتند و از این روی ، هلاک شدند . ایشان بر خود سخت گرفتند و خدای هم بر آنان سخت گرفت ؛ و اینان (راهبان و کشیشان)، باقی مانده همانان اند در دیرها و صومعه ها» .
.
ص: 160
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إیّاکُم ولِباسَ الرُّهبانِ! فَإِنَّهُ مَن یَتَرَهَّبُ أو یَتَشَبَّهُ بِهِم فَلَیسَ مِنّی ، ومَن تَرَکَ اللَّحمَ وحَرَّمَهُ عَلی نَفسِهِ فَلَیسَ مِنّی ، ومَن تَرَکَ النِّساءَ کَراهِیَهً فَلَیسَ مِنّی . (1)
.
ص: 161
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از پوشیدن جامه راهبان بپرهیزید! هر آینه، هر کس رهبانیّتْ پیشه کند یا خود را به راهبانْ شبیه سازد ، از من نیست ؛ و هر که [خوردنِ ]گوشت را ترک گوید و آن را بر خویش حرام سازد ، از من نیست ؛ و هر کس از روی کراهت ، [همخوابی با] زنان را ترک کند ، از من نیست .
.
ص: 162
4 / 4إضاعَهُ المالِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَ اللّهَ کَرِهَ لَکُم ثَلاثا: قیلَ وقالَ، وإضاعَهَ المالِ، وکَثرَهَ السُّؤالِ. (1)
عنه صلی الله علیه و آله :الزَّهادَهُ فِی الدُّنیا لَیسَت بِتَحریمِ الحَلالِ ، ولا إضاعَهِ المالِ . (2)
صحیح البخاری عن ورّاد ، کاتِبُ المغیره :کَتَبَ مُعاوِیَهُ إلَی المُغیرَهِ : اُکتُب إلَیَّ ما سَمِعتَ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَکَتَبَ إلَیهِ . . . إنَّهُ کانَ یَنهی عَن قیلَ وقالَ ، وکَثرَهِ السُّؤالِ ، وإضاعَهِ المالِ . وکانَ یَنهی عَن عُقوقِ الاُمَّهاتِ ، ووَأدِ البَناتِ ، ومَنعِ وهاتِ . (3)
4 / 5إنفاقُ المالِ فِی المَعاصیالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ إنفاقَ هذَا المالِ فی طاعَهِ اللّهِ أعظَمُ نِعمَهٍ ، وإنَّ إنفاقَهُ فی مَعاصیهِ أعظَمُ مِحنَهٍ . (4)
.
ص: 163
4 / 4تباه کردن ثروتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند، سه چیز را بر شما نمی پسندد : بگو مگو ، تباه کردنِ مال ، درخواستِ بسیار .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زهدورزی در دنیا ، به معنای حرام کردنِ حلال و تباه کردنِ مال نیست .
صحیح البخاری به نقل از ورّاد ، منشیِ مُغیره :معاویه به مغیره نوشت: برای من سخنی بنویس که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیده ای . او برایش نوشت :... وی از این چیزها نهی می فرمود : بگومگو ؛ درخواستِ بسیار ؛ و تباه کردن مال . و نیز نهی می فرمود از انجام دادن کاری که نفرین پدر و مادر را در پی داشته باشد ؛ زنده به گور کردنِ دختران ؛ و امر و نهیِ [بی جا] .
4 / 5هزینه کردن ثروت در گناهامام علی علیه السلام :بخشیدن این مال برای بندگی خدا ، بزرگ ترین نعمت ، و دادن آن در راه نافرمانی خداوند ، از هر چیز، محنت بارتر است .
.
ص: 164
عنه علیه السلام :لا تَصرِف مالَکَ فِی المَعاصی ؛ فَتَقدِمَ عَلی رَبِّکَ بِلا عَمَلٍ . (1)
إصلاح المال عن محمّد بن سوقه :سَأَلَ رَجُلٌ سَعیدَ بنَ جُبَیرٍ عَن نَهیِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَن إضاعَهِ المالِ ، قالَ : هُوَ (أن) یَرزُقَکَ اللّهُ رِزقا حَلالاً فَتُنفِقَهُ فی ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیکَ . (2)
الإمام زین العابدین علیه السلام :یا إلهی . . . فَمَن أجهَلُ مِنّی . . . بِرُشدِهِ !؟ ومَن أغفَلُ مِنّی عَن حَظِّهِ !؟ ومَن أبعَدُ مِنّی مِنِ استِصلاحِ نَفسِهِ . . . حینَ اُنفِقُ ما أجرَیتَ عَلَیَّ مِن رِزقِکَ فی ما نَهَیتَنی عَنهُ مِن مَعصِیَتِکَ ؟ (3)
4 / 6إنفاقُ المالِ فی غَیرِ حَقِّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أربَعَهٌ یَذهَبنَ ضَیاعا : الأَکلُ عَلَی الشِّبَعِ ، وَالسِّراجُ فِی القَمَرِ ، وَالزَّرعُ فِی السَّبخَهِ ، وَالصَّنیعَهُ عِندَ غَیرِ أهلِها . (4)
الإمام علیّ علیه السلام :مَن کانَ فیکُم لَهُ مالٌ فَإِیّاهُ وَالفَسادَ! فَإِنَّ إعطاءَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ وإسرافٌ ، وهُوَ یَرفَعُ ذِکرَ صاحِبِهِ فِی النّاسِ ویَضَعُهُ عِندَ اللّهِ . ولَم یَضَعِ امرُؤٌ مالَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ وعِندَ غَیرِ أهلِهِ إلّا حَرَمَهُ اللّهُ شُکرَهُم ، وکانَ لِغَیرِهِ وُدُّهُم ؛ فَإِن بَقِیَ مَعَهُ مِنهُم بَقِیَّهٌ مِمَّن یُظهِرُ الشُّکرَ لَهُ ویُریهِ النُّصحَ فَإِنَّما ذلِکَ مَلَقٌ مِنهُ وکَذِبٌ ؛ فَإِن زَلَّت بِصاحِبِهِمُ النَّعلُ ثُمَّ احتاجَ إلی مَعونَتِهِم ومُکافَأَتِهِم فَأَلأَمُ خَلیلٍ وشَرُّ خَدینٍ . ولَم یَضَعِ امرُؤٌ مالَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ وعِندَ غَیرِ أهلِهِ إلّا لَم یَکُن لَهُ مِنَ الحَظِّ فی ما أتی إلّا مَحمَدَهُ اللِّئامِ وثَناءُ الأَشرارِ ما دامَ عَلَیهِ مُنعِما مُفضِلاً ومَقالَهُ الجاهِلِ : ما أجوَدَهُ! وهُوَ عِندَ اللّهِ بَخیلٌ . فَأَیُّ حَظٍّ أبوَرُ وأخسَرُ مِن هذَا الحَظِّ ؟! وأیُّ فائِدَهِ مَعروفٍ أقَلُّ مِن هذَا المَعروفِ ؟! فَمَن کانَ مِنکُم لَهُ مالٌ فَلیَصِل بِهِ القَرابَهَ ، وَلیُحسِن مِنهُ الضِّیافَهَ ، وَلیَفُکَّ بِهِ العانِیَ وَالأَسیرَ وَابنَ السَّبیلِ ؛ فَإِنَّ الفَوزَ بِهذِهِ الخِصالِ مَکارِمُ الدُّنیا وشَرَفُ الآخِرَهِ . (5)
.
ص: 165
امام علی علیه السلام :دارایی خویش را در راه گناهان صرف مکن ؛ زیرا آن گاه ، بدون عمل [صالح]، نزد خدا خواهی رفت .
اصلاح المال به نقل از محمّد بن سوقه :مردی از سعید بن جُبیر در باره نهیِ پیامبر صلی الله علیه و آله از تباه کردنِ مال ، سؤال کرد . وی گفت: «تباه کردن مال ، آن است که خداوند، روزیِ حلال به تو عطا فرماید و آن را برای چیزی که خداوند بر تو حرام فرموده ، انفاق کنی» .
امام زین العابدین علیه السلام :معبود من! . . . کیست که بیش از من . . . به مایه هدایت خویش نادان باشد ؛ کیست که از من ، از بهره [معنوی ]خویش غافل تر باشد ؛ کیست که از من ، از سامان دهیِ جان خویش دورتر باشد . . . آن گاه که روزی ات را که بر من جاری فرموده ای ، در گناهی که مرا از آن بازداشته ای ، هزینه می کنم؟
4 / 6هزینه کردن نابجاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! چهار چیز هدر می روند : خوردن از پیِ سیری ؛ چراغ برافروختن در نور ماه ؛ کِشت کردن در شوره زار ؛ و نیکی و احسان به کسی که شایسته آن نیست .
امام علی علیه السلام :هر کس از شما که مالی دارد ، از فساد برحذر باشد که هر آینه، اگر بخشیدن آن مال نا به جا باشد ، ریخت و پاش و اسراف است و هر چند نامِ وی را در میان مردم، برمی کشد ، وی را نزد خداوند، فرو می آورَد . هیچ کس نیست که مالش را نابه جا و برای غیر شایستگان صرف کند ، جز آن که خداوند، سپاس ایشان را از وی دریغ دارد و دوستیِ جز او در دلشان افتد ، و اگر هم از آنان کسی باقی بمانَد که او را سپاس گوید و برایش دل بسوزاند ، از باب چاپلوسی و ناراستی است و اگر روزگار باژگونه شود و او به آنان محتاج شود و نیازمند جبرانشان گردد ، آن گاه ، فرومایه ترین دوست و بدترین یارِ اویند . هیچ کس نیست که دارایی اش را نابه جا و برای ناشایستگان صرف کند ، جز آن که تنها بهره اش ستایشِ فرومایگان و سپاسِ بَدان باشد آن هم مادام که به احسان و بخشش خویش ادامه دهد و نادان [درباره اش ]بگوید : «او چه بخشنده است!»؛ و[لی ]او نزد خدا ، بخیل به شمار می آید . پس چه بهره ای مرگبارتر و زیانبارتر از این بهره است؟ و کدام کارِ [به ظاهر] نیک ، سودش کم تر از این کار است! پس هر یک از شما را مالی است که باید با آن، به خویشاوندان پیوند برسانَد، میهمانیِ نیکو ترتیب دهد ، و رنجور و اسیر و در راه مانده را رهایی بخشد ؛ زیرا هر آینه، دستیابی به این خوی ها، هم در دنیا مایه کرامت است و هم در آخرت ، سبب شرافت .
.
ص: 166
عنه علیه السلام :مَن أعطی فی غَیرِ الحُقوقِ ، قَصَرَ عَنِ الحُقوقِ . (1)
الإمام الصادق علیه السلام :یُعرَفُ مَن یَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ : یُنظَرُ إلی أصحابِهِ مَن هُم ؟ وإلی صَلاتِهِ کَیفَ هِیَ ؟ وفی أیِّ وَقتٍ یُصَلّیها ؟ فَإِن کانَ ذا مالٍ نُظِرَ أینَ یَضَعُ مالَهُ ؟ (2)
.
ص: 167
امام علی علیه السلام :هر کس نابه جا بخشش کند ، در ادای حقوق، کوتاهی کرده است .
امام صادق علیه السلام :آن که از حق بهره دارد ، با سه ویژگی شناخته می شود : به دوستانش نظر می شود که چه کسان اند؛ به نمازش نگریسته می شود که چگونه و در چه وقت ادا می گردد ؛ و اگر ثروتمند باشد ، به چگونگی صرف کردن مالش نظر می شود .
.
ص: 168
عنه علیه السلام :یَقولُ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّهُ : ما أعیانی فی ابنِ آدَمَ فَلَم یُعیِیَنی مِنهُ واحِدَهٌ مِن ثَلاثٍ : أخذُ مالٍ مِن غَیرِ حِلِّهِ ، أو مَنعُهُ مِن حَقِّهِ ، أو وَضعُهُ فی غَیرِ وَجهِهِ . (1)
راجع : ص 126 «الاسراف والتبذیر» .
4 / 7إنفاقُ المالِ فِی البِناءِ فَوقَ الکَفافِالکتاب :«أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ ءَایَهً تَعْبَثُونَ * وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ * وَ إِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ * فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ» (2) .
الحدیث :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تَبنوا ما لا تَسکُنونَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن بَنی بِناءً أکثَرَ مِمّا یَحتاجُ إلَیهِ ،کانَ عَلَیهِ وَبالاً یَومَ القِیامَهِ . (4)
الإمام الصادق علیه السلام :کُلُّ بِناءٍ لَیسَ بِکَفافٍ فَهوَ وَبالٌ عَلی صَاحِبِهِ یَومَ القیامَهِ . (5)
.
ص: 169
امام صادق علیه السلام :ابلیس خدایش لعنت کناد می گوید : «من در باره فرزند آدم، از یکی از این سه ، درنمانده ام و هرگز نیز در نخواهم ماند : کسب مال از راه غیر حلال ، ادا نکردن حق مال و مصرف آن در مورد ناروا» .
ر . ک : ص 127 «اسراف و تبذیر» .
4 / 7هزینه کردن در ساختمان ، بیش از نیازقرآن :«آیا به هر جایِ بلندی ، نشانه ای به بازی و بیهودگی بنا می کنید و کوشک های بلند و استوار می سازید که شاید جاویدان بمانید. و چون به خشم دست می گشایید ، مانند گردنکشان [بی رحمانه] دست می گشایید. پس ، از خدا پروا کنید و مرا فرمان بَرید» .
حدیث :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جایی را که در آن سکونت نمی یابید ، بنا نکنید .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس ساختمانی بیش از اندازه نیازش بسازد ، روز قیامت، بر او سنگینی خواهد کرد .
امام صادق علیه السلام :هر ساختمانی که به اندازه نیاز نباشد (بیش از اندازه نیاز باشد) ، روز قیامت، بر مالکش سنگینی خواهد کرد .
.
ص: 170
سنن أبی داود عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله خَرَجَ فَرَأی قُبَّهً مُشرِفَهً فَقالَ : ما هذِهِ ؟ قالَ لَهُ أصحابُهُ: هذِهِ لِفُلانٍ رَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ، قالَ: فَسَکَتَ وحَمَلَها فی نَفسِهِ ، حَتّی إذا جاءَ صاحِبُها رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُسَلِّمُ عَلَیهِ فِی النّاسِ أعرَضَ عَنهُ ، صَنَعَ ذلِکَ مِرارا ، حَتّی عَرَفَ الرَّجُلُ الغَضَبَ فیهِ وَالإِعراضَ عَنهُ ، فَشَکا ذلِکَ إلی أصحابِهِ فَقالَ : وَاللّهِ إنّی لَاُنکِرُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله . قالوا : خَرَجَ فَرَأی قُبَّتَکَ . قالَ : فَرَجَعَ الرَّجُلُ إلی قُبَّتِهِ فَهَدَمَها حَتّی سَوّاها بِالأَرضِ ، فَخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ فَلَم یَرَها ، قالَ : ما فَعَلَتِ القُبَّهُ ؟ قالوا : شَکا إلَینا صاحِبُها إعراضَکَ عَنهُ ، فَأَخبَرناهُ فَهَدَمَها . فَقالَ : أما إنَّ کُلَّ بِناءٍ وَبالٌ عَلی صاحِبِهِ إلّا ما لا ، إلّا ما لا . یَعنی : ما لا بُدَّ مِنهُ . (1)
سنن أبی داوود عن أنس :مَرَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِقُبَّهٍ عَلی بابِ رَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ فَقالَ : ما هذِهِ ؟ قالوا : قُبَّهٌ بَناها فُلانٌ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کُلُّ مالٍ یَکونُ هکَذا فَهُوَ وَبالٌ عَلی صاحِبِهِ یَومَ القِیامَهِ . فَبَلَغَ الأَنصارِیَّ ذلِکَ فَوَضَعَها ، فَمَرَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بَعدُ فَلَم یَرَها ، فَسَأَلَ عَنها ، فَاُخبِرَ أنَّهُ وَضَعَها لِما بَلَغَهُ عَنکَ فَقالَ : یَرحَمُهُ اللّهُ ! یَرحَمُهُ اللّهُ ! (2)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن بَنی فَوقَ ما یَکفیهِ ، کُلِّفَ أن یَحمِلَهُ یَومَ القِیامَهِ عَلی عُنُقِهِ . (3)
الإمام الصادق علیه السلام :مَن بَنی فَوقَ مَسکَنِهِ ، کُلِّفَ حَملَهُ یَومَ القِیامَهِ . (4)
.
ص: 171
سنن ابی داوود به نقل از انس :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برون آمد و گنبدی بلند دید . فرمود: «این چیست؟». یارانش گفتند : این، از آنِ فلان مرد از انصار است . پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت ورزید و خود را نگاه داشت تا آن گاه که صاحب آن گنبد، نزد وی آمد و در میان مردم ، به ایشان سلام داد . پیامبر صلی الله علیه و آله از او روی گردانْد و این کار را چند بار انجام داد ؛ چندان که آن مرد، خشم و رویگردانی وی را دریافت . پس از این حال، به یارانش گله برد و گفت: به خدا سوگند! من این رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله را نمی پسندم . گفتند: وی برون آمد و گنبدت را دید» . مرد به گنبد خویش بازگشت و آن را ویران کرد ؛ چندان که با خاکْ یکسانش نمود . دیگر بار، روزی پیامبر صلی الله علیه و آله برون آمد و آن [گنبد] را ندید . فرمود: «آن گنبد چه شد؟». گفتند: صاحب آن، از رویگردانی شما، به ما گله آورد و ما او را [از ماجرا ]آگاه کردیم؛ پس، آن [گنبد] را ویران ساخت . فرمود : «هان که هر ساختمانی، وبال گردن صاحب آن است ، مگر این که چاره ای از آن نباشد» .
سنن ابی داوود به نقل از انس :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که بر گنبدی بنا شده بر آستانه خانه مردی از انصار گذر می کرد، فرمود : «این چیست؟». گفتند : گنبدی است که فلان کس، بنا کرده است . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «هر مالی که چنین باشد ، روز قیامت ، وبال گردن صاحب خویش است» . این خبر، به آن مرد انصاری رسید ؛ پس آن [گنبد] را ویران کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله ، بار دیگر از آن جا گذشت و آن را ندید ؛ پس، از آن پرسید . خبرش دادند که: آن مرد، چون سخن شما را شنیده ، آن را ویران کرده است . فرمود: «خدایش رحمت کند! خدایش رحمت کند!» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که فراتر از حدّ نیازش، ساختمان بنا کند ، در روز قیامت، واداشته می شود که آن را بر گردن انداخته ، حمل کند .
امام صادق علیه السلام :هر کس فراتر از حدّ نیازِ سکونتش، ساختمان بسازد ، روز قیامت، واداشته می شود که آن را بر دوش کشد .
.
ص: 172
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما أنفَقَ المُؤمِنُ مِن نَفَقَهٍ فَإِن خَلَفَها عَلَی اللّهِ فَاللّهُ ضامِنٌ ، إلّا ما کانَ فی بُنیانٍ أو مَعصِیَهٍ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ هَوانا أنفَقَ مالَهُ فِی البُنیانِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ للّهِِ عز و جل بِقاعا تُسَمَّی «المُنتَقِماتِ» ، فَإِذا کَسَبَ الرَّجُلُ المالَ مِن حَرامٍ سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِ الماءَ وَالطّینَ ، ثُمَّ لا یُمَتِّعُهُ بِهِ . (3)
المراسیل عن عطیّه بن قیس :کانَ حُجَر أزواجِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِجَریدِ النَّخلِ ، فَخَرَجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فی مَغزیً لَهُ ، وکانَت اُمُّ سَلَمَهَ موسِرَهً ، فَجَعَلَت مَکانَ الجَریدِ لَبِنا ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : ما هذا ؟! قالَت : أرَدتُ أن أکُفَّ عَنّی أبصارَ النّاسِ ، فَقالَ : یا اُمَّ سَلَمَهَ ، إنَّ شَرَّ ما ذَهَبَ فیهِ مالُ المَرءِ المُسلِمِ البُنیانُ . (4)
4 / 8تَقلیدُ الأجنَبِیِّ فِی الِاستِهلاکِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یُشبِهُ الزِّیُّ بِالزِّیِّ حَتّی یُشبِهَ الخُلقُ بِالخُلقِ ؛ ومَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم . (5)
.
ص: 173
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه مؤمن، هزینه ای کند و پاداش آن را از خداوند بخواهد ، خداوند، اجر او را ضمانت می کند ، مگر آن که برای ساختمان [بیرون از حدّ نیاز] یا در راه گناه باشد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند بخواهد بنده ای را خوار سازد ، مال او را در ساختمان سازی [بیش از حدّ نیاز]، مصروف می گردانَد .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آینه ، خداوند را جای هایی است به نام «انتقام کشنده ها» ؛ [و آن ، چنین است که] هر گاه کسی، مالی را از راه حرام به دست آورَد ، خداوند، آب و گل [بنّایی] را بر او چیره می کند و سپس وی از آن ساختمان، سودی نمی بَرَد .
المراسیل به نقل از عطیّه بن قیس :اتاق های همسران پیامبر صلی الله علیه و آله از شاخه خرما بنا شده بود . هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای نبردی بیرون رفته بود، امّ سَلَمه که فراخ دست بود ، به جای شاخ خرما ، اتاقش را از خشت ساخت . پیامبر [پس از بازگشت] فرمود : «این چیست؟». گفت: خواستم از نگاه های مردم، محفوظ باشم . فرمود: «ای امّ سلمه! هر آینه، بدترین مصرف مال انسان مسلمان ، ساختمان سازی است» .
4 / 8تقلید از بیگانگان در مصرفپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ظواهر افراد، با هم یکسان نمی شود، مگر آن گاه که خُلق و خوشان با یکدیگر برابر گردد . و هر کس به گروهی شباهت جوید ، در شمار آنان محسوب می شود .
.
ص: 174
الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یَقولُ : لا تَزالُ هذِهِ الاُمَّهُ بِخَیرٍ ما لَم یَلبَسوا لِباسَ العَجَمِ ، ویَطعَموا أطعِمَهَ العَجَمِ ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ ضَرَبَهُمُ اللّهُ بِالذُّلِّ . (1)
الإمام الباقر علیه السلام عن آبائه علیهم السلام :أوحَی اللّهُ إلی نَبِیٍّ مِنَ الأَنبِیاءِ أن قُل لِقَومِکَ : لا یَلبَسوا لِباسَ أعدائی ، ولا یَطعَموا طَعامَ أعدائی ، ولا یُشاکِلوا بِمَشاکِلِ أعدائی ؛ فَیَکونوا أعدائی کَما هُم أعدائی . (2)
.
ص: 175
امام صادق علیه السلام :امیر مؤمنان علیه السلام می فرمود: «این امّت، همواره در خیر به سر می برند ، مادام که همچون بیگانگان [که دارای سنّت های نادرست اند]، لباس نپوشند و غذا نخورند ؛ زیرا اگر چنین کنند ، خداوند، به خواری دچارشان می کند.
امام باقر علیه السلام به نقل از پدرانش علیهم السلام :خداوند به یکی از پیامبران، وحی فرمود که به قومش بگوید: همچون دشمنان خدا لباس نپوشند ، مثل آنان خوراک نخورند ، و به شکل ایشان درنیایند؛ زیرا در این حال ، همچون آنان، دشمن خدا خواهند بود .
.
ص: 176
الفصل الخامس: منهج تصحیح نمط الإنفاق من الأموال العامّه5 / 1دَعمُ التَّخطیطِ الاِستِراتیجِیِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أحسَنَ تَدبیرَ مَعیشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی . (1)
الإمام علیّ علیه السلام :لا فَقرَ مَعَ حُسنِ تَدبیرٍ . (2)
عنه علیه السلام :حُسنُ التَّدبیرِ وتَجَنُّبُ التَّبذیرِ مِن حُسنِ السِّیاسَهِ . (3)
عنه علیه السلام :قِوامُ العَیشِ حُسنُ التَّقدیرِ ، ومِلاکُهُ حُسنُ التَّدبیرِ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام :الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ : التَّفَقُّهُ فِی الدّینِ ، وَالصَّبرُ عَلَی النّائِبَهِ ، وتَقدیرُ المَعیشَهِ . (5)
.
ص: 177
فصل پنجم: راه کارهای اصلاح الگوی مصرف در اموال عمومی5 / 1تقویت برنامه های راهبُردیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برای گذرانِ زندگانی خویش، به درستی برنامه ریزی کند ، خدای تبارک و تعالی روزی اش می بخشد .
امام علی علیه السلام :با برنامه ریزی صحیح ، فقر پدید نمی آید .
امام علی علیه السلام :نشانه سیاستِ درست ، برنامه ریزی صحیح و پرهیز از ریخت و پاش است .
امام علی علیه السلام :مایه پایداری زندگی ، خوب سنجیدن است و پایه آن ، برنامه ریزی است .
امام باقر علیه السلام :سراسرِ کمال در این هاست: ژرف کاوی در دین ، صبر بر بلای سخت ، اندازه نگهداری در گذران زندگی .
.
ص: 178
الإمام الرضا علیه السلام :إنَّ رَجُلاً أتی جَعفَرا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ شَبیها بِالمُستَنصِحِ لَهُ ، فَقالَ لَهُ : یا أبا عَبدِ اللّهِ ، کَیفَ صِرتَ اتَّخَذتَ الأَموالَ قِطَعا مُتَفَرِّقَهً ؛ ولَو کانَت فی مَوضِعٍ ( واحِدٍ ) کانَت أیسَرَ لِمَؤونَتِها وأعظَمَ لِمَنفَعَتِها !؟ فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : اِتَّخَذتُها مُتَفَرِّقَهً ؛ فَإِن أصابَ هذَا المالَ شَیءٌ سَلِمَ هذَا المالُ ، وَالصُّرَّهُ تُجمَعُ بِهذا کُلِّهِ . (1)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما أخافُ عَلی اُمَّتِی الفَقرَ ، ولکِن أخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ . (2)
الإمام علیّ علیه السلام :یُستَدَلُّ عَلَی الإِدبارِ بِأَربَعٍ : سوءِ التَّدبیرِ وقُبحِ التَّبذیرِ ، وقِلَّهِ الِاعتِبارِ ، وکَثرَهِ الِاعتِذارِ . (3)
عنه علیه السلام :لا غِنیً مَعَ سوءِ تَدبیرٍ . (4)
5 / 2مُراعاهُ أقصی حَدٍّ مِنَ الاِقتِصادِ والتَّقَشُّفِالإمام علیّ علیه السلام فی کِتابِهِ إلی عُمّالِهِ : أدِقّوا أقلامَکُم ، وقارِبوا بَینَ سُطورِکُم ، وَاحذِفوا عَنّی فُضولَکُم ، وَاقصِدوا قَصدَ المَعانی ، وإیّاکُم وَالإِکثارَ! فَإِنَّ أموالَ المُسلِمینَ لا تَحتَمِلُ الإِضرارَ . (5)
إحقاق الحقّ :کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیٌّ دَخَلَ لَیلَهً فی بَیتِ المالِ یَکتُبُ قِسمَهَ الأَموالِ ، فَوَرَدَ عَلَیهِ طَلحَهُ وَالزُّبَیرُ ، فَأَطفَأَ علیه السلام السِّراجَ الَّذی بَینَ یَدَیهِ ، وأمَرَ بِإِحضارِ سِراجٍ آخَرَ مِن بَیتِهِ ، فَسَأَلاهُ عَن ذلِکَ ، فَقالَ : کانَ زَیتُهُ مِن بَیتِ المالِ ؛ لا یَنبَغی أن نُصاحِبَکُم فی ضَوئِهِ . (6)
.
ص: 179
امام رضا علیه السلام :مردی نزد امام صادق که درودهای خداوند بر او باد آمد و چنان که می خواهد پندش دهد ، به وی گفت: ای ابو عبد اللّه ! چرا دارایی هایت را بخش بخش کرده ای ، حال آن که اگر یک جا بود ، هم کم هزینه تر بود و هم پر سودتر؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «آن را پراکنده ساختم ؛ زیرا اگر به آن یک مال ، آسیبی رسد ، این یک مال، از آن آسیب، دور می مانَد و بدین سان ، مجموعه مال حفظ می شود» .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر امّت خویش ، نه از فقر ، که از برنامه ریزی نادرستْ بیم دارم .
امام علی علیه السلام :نشانه های بخت برگشتگی، چهار چیزند : بدیِ برنامه ریزی ؛ زشتیِ ریخت و پاش ؛ اندکیِ عبرتگیری ؛ و فراوانیِ عذرخواهی .
امام علی علیه السلام :با برنامه ریزی نادرست ، توانگری حاصل نمی شود .
5 / 2نهایت صرفه جویی و سختگیریامام علی علیه السلام در نامه ایشان به کارگزارانش :قلم های خویش را تیز کنید و میان سطرهاتان، کم فاصله نهید و سخن های زیاده برایم ننویسید و آنچه را مقصود است بیاورید و از زیاده نویسی بپرهیزید ؛ زیرا دارایی مسلمانان، تحمّل ض سانی را ندارد .
إحقاق الحق :شبی امیر مؤمنان علیه السلام علی علیه السلام به بیت المال وارد شد تا تقسیم نامه اموال را بنویسد . طلحه و زبیر، نزد وی رفتند . او چراغ پیش رویش را خاموش کرد و دستور داد که چراغی دیگر از خانه اش بیاورند . آن دو، در باره این کار از او پرسیدند . فرمود: «روغن آن چراغ، از بیت المال بود و سزاوار نبود که در پرتوِ آن، با شما به صحبت بنشینم» .
.
ص: 180
5 / 3مَنعُ استِغلالِ الأَولادِ وَالأَقرِباءِالاستیعاب :کانَ عَلِیٌّ رضی الله عنه . . . لا یَترُکُ فی بَیتِ المالِ مِنهُ إلّا ما یَعجِزُ عَن قِسمَتِهِ فی یَومِهِ ذلِکَ ، ویَقولُ : یا دُنیا غُرِّی غَیری ! ولَم یَکُن یَستَأثِرُ مِنَ الفَیءِ بِشَیءٍ ، ولا یَخُصُّ بِهِ حَمیما ولا قَریبا . (1)
الاختصاص فی ذِکرِ مَناقِبِ الإِمامِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : دَخَلَ النّاسُ عَلَیهِ قَبلَ أن یُستَشهَدَ بِیَومٍ ، فَشَهِدوا جَمیعا أنَّهُ قَد وَفَّرَ فَیئَهُم ، وظَلَفَ عَن دُنیاهُم ، ولَم یَرتَشِ فی إجراءِ أحکامِهِم ، ولَم یَتَناوَل مِن بَیتِ مالِ المُسلِمینَ ما یُساوی عِقالاً ، ولَم یَأکُل مِن مالِ نَفسِهِ إلّا قَدرَ البُلغَهِ ؛ وشَهِدوا جَمیعا أنَّ أبعَدَ النّاسِ مِنهُم بِمَنزِلَهِ أقرَبِهِم مِنهُ ! (2)
5 / 4الاِمتِناعُ عَن بَذلِ الأَموالِ العامَّهِالإمام علیّ علیه السلام :جودُ الوُلاهِ بِفَیءِ المُسلِمینَ جَورٌ وخَترٌ . (3)
.
ص: 181
5 / 3پرهیز از سوء استفاده فرزندان و نزدیکانالاستیعاب :علی رضی الله عنه هیچ بخشی از بیت المال را باقی نمی نهاد ، مگر این که در آن روز برای تقسیم آن بخش، جایگاهی نیافته باشد ؛ و می فرمود : «ای دنیا! جز مرا بفریب» . و در هیچ چیز از اموال عمومی ، امتیازخواهی نمی کرد و دوست و خویشاوندی را برتری نمی داد .
الاختصاص در بیان ویژگی های امام امیرمؤمنان علیه السلام - :یک روز پیش از شهادت وی ، مردم نزد او آمدند و همگی شهادت دادند که وی اموال عمومی را به وفور، میانشان تقسیم کرده ، با دنیای ایشان خویشتندارانه برخورد نموده ، در اجرای احکام آنان به رشوه تن نداده ، حتّی به اندازه رشته ای پشمین، به بیت المال مسلمانان چنگ نینداخته ، و جز به قدر نیاز، از مال خود نخورده است . و [نیز ]همه گواهی دادند که دورترین و نزدیک ترین کسان به وی ، در یک منزلت قرار داشته اند .
5 / 4پرهیز از بخشش اموال عمومیامام علی علیه السلام :بخششِ حکمرانان از اموال مسلمانان، بیدادگری و خیانت است .
.
ص: 182
عنه علیه السلام مِن کَلامٍ لَهُ کَلَّمَ بِهِ عَبدَ اللّهِ بنَ زَمعَهَ ، وهُوَ مِن شیعَتِهِ ، وذلِکَ أنَّهُ قَدِمَ عَلَیهِ فی خِلافَتِهِ یَطلُبُ مِنهُ مالاً : إنَّ هذَا المالَ لَیسَ لی ولا لَکَ ، وإنَّما هُوَ فَیءٌ لِلمُسلِمینَ وجَلبُ أسیافِهِم ؛ فَإِن شَرِکتَهُم فی حَربِهِم کانَ لَکَ مِثلُ حَظِّهِم ، وإلّا فَجَناهُ أیدیهِم لا تَکونُ لِغَیرِ أفواهِهِم . (1)
دعائم الإسلام :إنَّهُ [أی عَلِیّاً علیه السلام ] جَلَسَ یَقسِمُ مالاً بَینَ المُسلِمینَ ، فَوَقَفَ بِهِ شَیخٌ کَبیرٌ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، إنّی شَیخٌ کَبیرٌ کَما تَری ، وأنَا مُکاتَبٌ ، فَأَعِنّی مِن هذَا المالِ . فَقالَ : وَاللّهِ ، ما هُوَ بِکَدِّ یَدی ولا تُراثی مِنَ الوالِدِ ، ولکِنّها أمانَهٌ اُرعیتُها فَأَنَا اُؤَدّیها إلی أهلِها ، ولکِنِ اجلِس . فَجَلَسَ وَالنّاسُ حَولَ أمیرِ المُؤمِنینَ ، فَنَظَرَ إلَیهِم فَقالَ : رَحِمَ اللّهُ مَن أعانَ شَیخا کَبیرا مُثقَلاً ! فَجَعَلَ النّاسُ یُعطونَهُ . (2)
.
ص: 183
امام علی علیه السلام در گفتاری با عبد اللّه بن زَمعه ، یکی از شیعیان وی ، به مناسبت آن که در دوران خلافتش، از او مالی طلب کرده بود - :این مال، نه از آنِ من است و نه تو ؛ بلکه دارایی مسلمانان است که به نیروی شمشیرهایشان به دست آمده است . پس اگر تو در نبردشان با آنان همراه بوده ای ، همانند ایشان بهره می بَری ؛ وگرنه ، دستاورد ایشان جز برای خود آنان نیست .
دعائم الإسلام:وی (علی علیه السلام ) به تقسیم مال میان مسلمانان برنشست . مردی بس سالخورده، نزد وی ایستاد و گفت: ای امیر مؤمنان علیه السلام ! همان گونه که می بینی ، من پیری سالخورده ام و بنده ای هستم که به تقسیط آزاد شده ؛ پس، از این مال، مرا یاری ده . فرمود: «به خدا سوگند! این نه دست رنج من است و نه میراثم از پدر ؛ بلکه امانتی است که به من سپرده شده و آن را به اهلش می رسانم . با این حال ، بنشین!». پس وی نشست . مردم گرداگرد امیر مؤمنان علیه السلام بودند . وی (پیرمرد) به ایشان نگریست و گفت: خدای رحمت کند کسی را که به پیری سال خورده و گران بار کمک کند! آن گاه ، مردم به وی بخشش کردند .
.
ص: 184
الفصل السادس: سیره قاده الدّین6 / 1تَقدیرُ أَنفُسِهِم بِضَعَفَهِ النّاسِالکافی عن صالح بن أبی حمّاد وأحمد بن محمّد عن الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جلفَرَضَ عَلی أئِمَّهِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ . (1)
الإمام علیّ علیه السلام فی صفهِ الأنبیاءِ : ولکنَّ اللّهَ سبحانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولِی قُوَّهٍ فی عَزائمِهِم ، وضَعَفهً فیما تَرَی الأعیُنُ مِن حالاتِهِم ، مَع قَناعَهٍ تَملَأُ القُلوبَ والعُیونَ غِنیً ، وخَصاصَهٍ تَملأُ الأبصارَ والأسماعَ أذیً . (2)
الإمام علیّ علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ : ولَقَد کانَ فی رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله کافٍ لَکَ فِی الاُسوَهِ ، ودَلیلٌ لَکَ عَلی ذَمِّ الدُّنیا وعَیبِها ، وکَثرَهِ مَخازیها ومَساویها ، إذ قُبِضَت عَنهُ أطرافُها ، ووُطِّئَت لِغَیرِهِ أکنافُها (3) ، وفُطِمَ عَن رَضاعِها ، وزُوِیَ عَن زَخارِفِها . وإن شِئتَ ثَنَّیتُ بِموسی کَلیمِ اللّه صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وسَلَّمَ إذ یَقولُ : «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» (4) ، وَاللّهِ ما سَأَلَهُ إلّا خُبزا یَأکُلُهُ ؛ لِأَنَّهُ کانَ یَأکُلُ بَقلَهَ الأَرضِ . ولَقَد کانَت خُضرَهُ البَقلِ تُری من شَفیفِ صِفاقِ بَطنِهِ ؛ لِهُزالِهِ وتَشَذُّبِ لَحمِهِ . وإن شِئتَ ثَلَّثتُ بِداوود صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وسَلَّمَ صاحِبِ المَزامیرِ وقارِیَء أهلِ الجَنَّهِ ، فَلَقَد کانَ یَعمَلُ سَفائِفَ الخوصِ بِیَدِهِ ، ویَقولُ لِجُلَسائِهِ : أیُّکُم یَکفینی بَیعَها؟ ویَأکُلُ قُرصَ الشَّعیرِ مِن ثَمَنِها . وإن شِئتَ قُلتُ فی عیسَی بنِ مَریَمَ علیه السلام ، فَلَقَد کانَ یَتَوَسَّدُ الحَجَرَ ویَلبَسُ الخَشِنَ ویَأکُلُ الجَشِبَ . وکانَ إدامُهُ الجوعَ ، وسِراجُهُ بِاللَّیلِ القَمَرَ ، وظِلالُهُ فِی الشِّتاءِ مَشارِقَ الأَرضِ ومَغارِبَها ، وفاکِهَتُهُ ورَیحانُهُ ما تُنبِتُ الأَرضُ لِلبَهائِمِ . ولَم تَکُن لَهُ زَوجَهٌ تَفتِنُهُ ، ولا وَلَدٌ یَحزُنُهُ ، ولا مالٌ یَلفِتُهُ ، ولا طَمَعٌ یُذِلُّهُ . دابَّتُهُ رِجلاهُ ، وخادِمُهُ یَداهُ . (5)
.
ص: 185
فصل ششم: سیره رهبران دینی6 / 1همسانی با ناتوان ترین مردمالکافی به نقل از صالح بن ابی حمّاد و احمد بن محمّد، از امام علی علیه السلام :خداوند، بر پیشوایان عادل، واجب کرده است که خود را با مردم تهی دست، همسان سازند تا مبادا ناداریِ تهی دست ، او را به برافروخته سازد.
امام علی علیه السلام در وصف پیامبران :امّا خداوند سبحان، فرستادگان خود را دارای اراده هایی نیرومند قرار داد و از نظر ظاهر، ضعیف و تهی دست؛ امّا همراه با قناعتی که دل ها و چشم ها را پر از بی نیازی می کرد، هر چند فقر و ناداری آنها، چشم ها و گوش ها را از ناراحتی، لبریز می ساخت.
امام علی علیه السلام در یکی از خطبه هایش - :[زندگی ]پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، خود ، برای تو الگویی بسنده است، و دلیلی برای تو بر نکوهیدگی و عیبناکی دنیا، و انبوهیِ ننگ ها و بدی های آن؛ چرا که دنیا از ایشان گرفته شد و برای دیگران فراهم گشت، و از شیر [ مادر ] دنیا باز گرفته شد و از زرق و برق آن ، دور نگه داشته شد. اگر بخواهی، به عنوان دومین الگو ، از موسی کلیم اللّه که درود و سلام خدا بر او باد یاد می کنم که گفت : «پروردگارا! من به خیری که برایم فرو می فرستی ، نیازمندم» . به خدا سوگند ، او از خداوند ، جز نانی برای خوردن، چیزی نخواست؛ چرا که [ پیوسته ] از رستنی های زمین می خورد ، به طوری که از شدّت لاغری و آب شدن گوشت بدنش، سبزی علف ها از زیر پوست شکمش نمایان بود. اگر بخواهی ، به عنوان سومین الگو ، از داوود که درود و سلام خدا بر او باد آن صاحب مزامیر و قاری اهل بهشت ، یاد می کنم که با دست خود ، از لیف خرما زنبیل می بافت و به یارانش می گفت: «کدام یک از شما این را برایم می فروشد؟» و از پول آنها نان جو می خرید و می خورد. اگر بخواهی ، از عیسی علیه السلام پسر مریم مریم برایت می گویم که سنگ را بالش خود می کرد و جامه درشت می پوشید، و خوراک خشک می خورد، و خورش وی گرسنگی بود، و چراغش در شب ، ماه، و پناهگاهش در زمستان ، شرق و غرب عالم، و میوه و سبزیجاتش ، علف هایی که زمین برای چارپایان می رویانْد . نه همسری داشت که مایه گرفتاری او شود، نه فرزندی که غمش را بخورد، نه ثروتی که او را مشغول خود سازد ، و نه طمعی که موجب خواری او گردد . مَرکبش، دو پای او بود و خدمتکارش ، دو دست او.
.
ص: 186
الإمام الصادق علیه السلام :دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلی حَصیرٍ قَد أثَّرَ فی جِسمِهِ ، ووِسادَهِ لیفٍ قَد أثَّرَت فی خَدِّهِ ، فَجَعَلَ یَمسَحُ ویَقولُ : ما رَضِیَ بِهذا کِسری ولا قَیصَرُ ، إنَّهُم یَنامونَ عَلَی الحَریرِ وَالدّیباجِ وأنتَ عَلی هذَا الحَصیرِ ؟! قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : لَأَنا خَیرٌ مِنهُما ، وَاللّهِ لَأَنَا أکرَمُ مِنهُما ، وَاللّهِ ما أنَا وَالدُّنیا ، إنَّما مَثَلُ الدُّنیا کَمَثَلِ رَجُلٍ راکِبٍ مَرَّ عَلی شَجَرَهٍ ولَها فَیءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَکَها . (1)
.
ص: 187
امام صادق علیه السلام :مردی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد . دید که پیامبر صلی الله علیه و آله بر بوریایی خفته است و بالشی از لیف خرما، زیر سر دارد که بر بدن و صورت ایشان جا انداخته است . شروع به دست کشیدن بر بوریا کرد و در این حال می گفت: کسرا و قیصر ، به چنین چیزی رضایت نمی دهند. آنها بر حریر و دیبا می خوابند و شما بر این بوریا؟! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من از آنها بهترم. به خدا سوگند که من از آنها ارجمندترم ! به خدا سوگند، مرا چه به دنیا؟! حکایت دنیا، در حقیقت، حکایت مرد سواری است که از درختی می گذرد و سایه ای دارد که در سایه آن می آرمد، و چون سایه بر می گردد ، بار بر می بندد و درخت را ترک می کند و می رود» .
.
ص: 188
صحیح مسلم عن عائشه :إنَّما کانَ فِراشُ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله الَّذی یَنامُ عَلَیهِ أدَما (1) حَشوُهُ لیفٌ . (2)
صحیح البخاری عن أبی بُردَه :أخرَجَت إلَینا عائِشَه کِساءً وإزارا غَلیظا ، فَقالَت : قُبِضَ روحُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فی هذَینِ . (3)
الزهد لابن حنبل عن یزید بن عبد اللّه بن قسیط :اُتِیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِسَویقٍ مِن سَویقِ اللَّوزِ ، فَلَمّا خیضَ قالَ : ما هذا ؟ قالوا : سَویقُ اللَّوزِ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أخِّروهُ عَنّی ؛ هذا شَرابُ المُترَفینَ . (4)
الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام اُتِیَ بَخَبیصٍ (5) فَأَبی أن یَأکُلَهُ ، فَقالوا لَهُ : أ تُحَرِّمُهُ؟ قالَ : لا ، ولکِنّی أخشی أن تَتوقَ إلَیهِ نَفسی فَأَطلُبَهُ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا» (6) . (7)
.
ص: 189
صحیح مسلم به نقل از عایشه :بستر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که بر آن می خوابید ، چرمی پر شده از لیف خرما بود.
صحیح البخاری به نقل از ابو بُرده :عایشه، پیراهن و شلوار زِبری نزد ما آورد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله در این دو ، قبض روح شد.
الزهد ، ابن حنبل به نقل از یزید بن عبد اللّه بن قسیط :معجون بادامی، نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آورده شد . وقتی بر هم زده شد ، فرمود : «این چیست؟» گفتند : معجون بادامی . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «آن را از من دور کنید ؛ [زیرا] این، نوشیدنیِ نازپروردگان است .
امام باقر علیه السلام :مقداری اَفروشه، (1) برای امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام آوردند؛ امّا ایشان از خوردن آن، خودداری کردند. گفتند: حرامش می دانی؟ فرمود: «نه؛ امّا می ترسم که بدان علاقه مند شوم و خواهان آن گردم». سپس این آیه را خواند: «نعمت های پاکیزه خود را در زندگی دنیایتان صرف کردید و از آنها برخوردار شُدید» .
.
ص: 190
إرشاد القلوب عن سُویدِ بن غَفَلَه :دَخَلتُ عَلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام دارَهُ فَلَم أرَ فِی البَیتِ شَیئا ، فَقُلتُ : أینَ الأَثاثُ یا أمیرَ المُؤمِنین؟ فَقالَ : یَابنَ غَفَلَهَ ، نَحنُ أهلُ بَیتٍ لا نَتَأَثَّثُ فِی الدُّنیا ، نَقَلنا أجَلَّ مَتاعِنا إلَی الآخِرَهِ ، إنَّ مَثَلَنا فِی الدُّنیا کَراکِبٍ ظَلَّ تَحتَ شَجَرَهٍ ، ثُمَّ راحَ وتَرَکَها . (1)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :أکَلَ علیّ بن أبی طالب علیه السلام یوما تَمرٍ دَقَلٍ (2) ثُمّ شَرِبَ علَیهِ ماءَ ، ثُمّ ضَرَبَ بیده بَطنِهِ ، وقالَ : مَن أدخَلَهُ بَطنُهُ النارَ فَأبعَدَهُ اللّهُ ، ثُمّ تَمَثَّلَ : وَإنَّکَ مَهما تُعطِ بَطنَکَ سُؤلَهاوفَرْجَکَ نالا مُنتَهی الذَّمِّ أجمَعا (3)
الإمام علیّ علیه السلام :وَایمُ اللّهِ یَمینا أستَثنی فیها بمَشیئَهِ اللّهِ لَأرُوضَنَّ نَفسی رِیاضَهً تَهِشُّ مَعَها إلَی القُرصِ إذا قَدَرَت علَیهِ مَطعوما ، وتَقنَعُ بالمِلحِ مَأدُوما . (4)
تاریخ دمشق عن مُدرِک أبی زیاد :کُنّا فی حیطانِ (5) ابنِ عَبّاس ، فَجاءَ ابنی (6) عَبّاس وحَسَن وحُسَین علیهماالسلام ، فَطافوا فِی البُستانِ فَنَظَروا ، ثُمَّ جاؤوا إلی ساقِیَهٍ فَجَلَسوا عَلی شاطِئِها ، فَقالَ لی الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام : یا مُدرِکُ أعِندَکَ غَداءٌ؟ قُلتُ : قَد خَبَزنا ، قالَ : اِیتِ بِهِ . قالَ : فَجِئتُهُ بِخُبزٍ وشَیءٍ مِن مِلحٍ جَریشٍ وطاقَتَی بَقلٍ ، فَأَکَلَ ثُمَّ قالَ : یا مُدرِکُ أبی زیاد ، ما أطیَبَ هذا! ثُمَّ اُتِیَ بِغَدائِهِ وکانَ کَثیرَ الطَّعامِ طَیِّبَهُ فَقالَ : یا مُدرِک أبی زیاد ، اجمَع لی غِلمانَ البُستانِ ، قالَ : فَقَدَّمَ إلَیهِم فَأَکَلوا ولَم یَأکُل ، فَقُلتُ : ألا تَأکُلُ؟ فَقالَ : ذاکَ أشهی عِندی مِن هذا . (7)
.
ص: 191
إرشاد القلوب به نقل از سُوَید بن غَفَله :وارد خانه امیر مؤمنان علیه السلام شدم و در اتاق ، چیزی ندیدم. گفتم: اثاثیه کجاست ، ای امیر مؤمنان علیه السلام ؟ فرمود: «ای پسر غَفَله! ما خاندانی هستیم که در دنیا، اثاثی تهیّه نمی کنیم و بهترین کالای خود را به آخرت منتقل کرده ایم. حکایت ما در دنیا ، همچون مسافری است که زیر سایه درختی می آساید و سپس آن را ترک می کند و می رود».
امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام مقداری خرمای دَقَل، (1) تناول کرد و سپس روی آن، آب نوشید و بعد، دستی بر شکم خود زد و فرمود: «هر که آتش وارد آن کند، خداوند، او را دور گرداند». آن گاه به این بیت، تمثّل جُست: شکم و شرمگاه، چنین اند که هر گاه خواستشان را برآوری منتهای نکوهش و رسوایی را به بار می آورند.
امام علی علیه السلام :به خدا سوگند سوگندی که در آن، مشیّت خدا را مستثنا می کنم ، نفْسِ خود را چنان ریاضت و پرورش می دهم که چون به گِرده نانی، دست یابد، شاد گردد و به نانخورِشِ نمک بسازد.
تاریخ دمشق به نقل از مُدرِک ابو زیاد :در باغ ابن عبّاس بودیم که دو فرزند عبّاس، و حسن و حسین علیهماالسلامآمدند و دور باغ، گشتی زدند و نگاهی کردند . سپس کنار جویی رفتند و نشستند. حسن علیه السلام به من فرمود : «ای مُدرِک! غذایی داری؟» . گفتم: نان پخته ایم. فرمود : «بیاور». من نانی و کمی نمک نیم کوفته و دو مشت سبزی برایش آوردم. ایشان خورد و آن گاه فرمود : «ای مُدرک! چه قدر خوش مزه بود» . سپس غذای خود او را که زیاد و لذیذ بود آوردند. فرمود: «ای مُدرک! غلامان باغ را صدا بزن» و غذا را به آنها داد و غلامان خوردند و خود ایشان ، چیزی نخورد. گفتم: خودتان نمی خورید؟ فرمود: «آن غذا [ ی تو ] را از این ، بیشتر دوست دارم».
.
ص: 192
6 / 2مُراعاهُ مُتَطَلَّباتِ العَصرِالکافی عن حمّاد بن عثمان :حَضَرتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام وقالَ لَهُ رَجُلٌ : أصلَحَکَ اللّهُ! ذَکَرتَ أنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ یَلبَسُ الخَشِنَ ؛ یَلبَسُ القَمیصَ بِأَربَعَهِ دَراهِمَ وما أشبَهَ ذلِکَ ، ونَری عَلَیکَ اللِّباسَ الجَدیدَ ! فَقالَ لَهُ : إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ یَلبَسُ ذلِکَ فی زَمانٍ لا یُنکَرُ (عَلَیهِ) ، ولَو لَبِسَ مِثلَ ذلِکَ الیَومَ شُهِرَ بِهِ ؛ فَخَیرُ لِباسِ کُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ ، غَیرَ أنَّ قائِمَنا أهلَ البَیتِ علیهم السلام إذا قامَ لَبِسَ ثِیابَ عَلِیٍّ علیه السلام ، وسارَ بِسیرَهِ عَلِیٍّ علیه السلام . (1)
.
ص: 193
6 / 2رعایت مقتضیات زمانالکافی به نقل از حمّاد بن عثمان :نزد امام صادق علیه السلام حضور داشتم که مردی به وی گفت: خدایت سامان دهاد! یاد کرده بودی که علیّ بن ابی طالب علیه السلام جامه درشت می پوشید و پیراهنی چهار درهمی داشت و از این قبیل ؛ امّا اینک جامه نو بر تن تو می بینیم! امام علیه السلام به وی فرمود: «هر آینه، علیّ بن ابی طالب علیه السلام ، آن جامه را در روزگاری می پوشید که پوشیدنش ناپسند جلوه نمی کرد و اگر در آن روزگار، جامه ای چنین می پوشید ، انگشت نما می شد . پس بهترین جامه برای هر روزگار ، جامه مردم همان زمان است . البته قائمِ خاندان ما آن گاه که برپای می شود ، جامه علی علیه السلام را خواهد پوشید و به گونه او زندگی خواهد کرد» .
.
ص: 194
رجال الکشّی عن أحمد بن عمر:سَمِعتُ بَعضَ أصحابِ أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام یُحَدِّثُ: أنَّ سُفیانَ الثَّورِیَّ دَخَلَ عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام وعَلَیهِ ثِیابٌ جِیادٌ ، فَقالَ : یا أبا عَبدِ اللّهِ ، إنَّ آباءَکَ لَم یَکونوا یَلبَسونَ مِثلَ هذِهِ الثِّیابِ! فَقالَ لَهُ : إنَّ آبائی علیهم السلام کانوا فی زَمانٍ مُقفِرٍ مُقتِرٍ ، وهذا زَمانٌ قَد أرخَتِ الدُّنیا عَزالِیَها ، فَأَحَقُّ أهلِها بِها أبرارُهُم . (1)
مطالب السؤول عن سفیان الثوریّ :دَخَلتُ عَلی جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ وعَلَیهِ جُبَّهُ خَزٍّ دَکناءُ وکِساءُ خَزٍّ ، فَجَعَلتُ أنظُرُ إلَیهِ تَعَجُّبا ، فَقالَ لی : یا ثَورِیُّ ، ما لَکَ تَنظُرُ إلَینا؟ لَعَلَّکَ تَعجَبُ مِمّا تَری ! فَقُلتُ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، لَیسَ هذا مِن لِباسِکَ ولا لِباسِ آبائِکَ ! قالَ : یا ثَورِیُّ ، کانَ ذلِکَ زَمانَ افتِقارٍ وإقتارٍ ، وکانوا یَعمَلونَ عَلی قَدرِ إقتارِهِ وَافتِقارِهِ ، وهذا زَمانٌ قَد أسبَلَ کُلُّ شَیءٍ عَزالِیَهُ . ثُمَّ حَسَرَ رُدنَ جُبَّتِهِ ، فَإِذا تَحتَها جُبَّهُ صوفٍ بَیضاءُ یَقصُرُ الذَّیلُ عَنِ الذَّیلِ وَالرُّدنُ عَنِ الرُّدنِ ، وقالَ : یا ثَورِیُّ ، لَبِسنا هذا للّهِِ وهذا لَکُم ، فَما کانَ للّهِِ أخفَیناهُ ، وما کانَ لَکُم أبدَیناهُ . (2)
الإمام الصادق علیه السلام :بَینا أنا فی الطَّوافِ إذا رجُلٌ یَجذِبُ ثَوبی ، فالتَفَتُّ فإذا عَبّادٌ البَصریُّ قالَ : یا جعفرَ بنَ محمّدٍ ، تَلبَسُ مِثلَ هذا الثَّوبِ وأنتَ فی المَوضِعِ الّذی أنتَ فیهِ مِن علیٍّ ؟! قالَ : قلتُ : وَیلَکَ ! هذا ثَوبٌ قُوهِیٌّ اشتَرَیتُهُ بدِینارٍ وکَسرٍ ، وکانَ علیٌّ علیه السلام فی زَمانٍ یَستَقیمُ لَهُ ما لَبِسَ ، ولَو لَبِستُ مِثلَ ذلکَ اللِّباسِ فی زَمانِنا هذا لَقالَ النّاسُ : هذا مُراءٍ مِثلُ عَبّادٍ ! (3)
.
ص: 195
رجال الکشّی به نقل از احمد بن عمر :یکی از یاران امام صادق علیه السلام را شنیدم که می گفت: سفیان ثوری، نزد امام صادق علیه السلام آمد که جامه ای فاخر بر تن داشت . گفت: ای ابو عبد اللّه ! پدرانت همانند این جامه را بر تن نمی کردند! امام علیه السلام به وی فرمود: «همانا پدران من در روزگار فقر و تنگ دستی زندگی می کردند ، حال آن که امروز، زمانه گشایش و فراخی است ؛ پس شایسته ترین کسان برای بهره مندی از این گشایش ، نیکان این زمانه اند» .
مطالب السؤول به نقل از سفیان ثوری :نزد جعفر بن محمّد علیه السلام رفتم و دیدم که روجامه ای از خز سیاه و نیز جامه ای از خز، بر تن دارد . با شگفتی به او نگریستم . به من فرمود: «ای ثوری! تو را چه شده که به ما [چنین ]می نگری؟ شاید از آنچه می بینی ، تعجّب می کنی!». گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! این نه جامه توست و نه جامه پدرانت! فرمود: «ای ثوری! آن روزگار ، زمانه فقر و تنگ دستی بود و آنان به فراخور آن تنگنا و فقر عمل، می کردند . و امروز ، روزگاری است که همه چیز به وفور یافت می شود» . سپس روجامه اش را کنار زد ؛ زیر آن، جامه ای از پشم سفید بر تن داشت که نه پایینِ آن به ترکیب بود و نه آستینش به اندازه . پس فرمود: «ای ثوری! این را برای خدا می پوشیم و آن را برای شما . این را که برای خدا می پوشیم ، می پوشانیم و آن را که برای شما می پوشیم ، آشکار می کنیم» .
امام صادق علیه السلام :مشغول طواف بودم که ناگاه دیدم مردی، لباس مرا می کِشد. برگشتم و دیدم عُبّاد بصری است. او گفت: ای جعفر بن محمّد! تو در جایگاه علی نشسته ای و چنین لباسی می پوشی؟ گفتم: وای بر تو! این یک جامه قوهی (1) است که به یک دینار و خُرده ای خریده ام. علی علیه السلام در زمانی به سر می بُرد که آنچه می پوشید، متناسب با آن [زمان] بود؛ ولی اگر من در این زمان، چنان لباسی بپوشم، مردم خواهند گفت: این هم مثل عُبّاد، ریاکار است.
.
ص: 196
الکافی عن العبّاس بن هلال الشامی مولی أبی الحسن علیه السلام عنه ، قال :قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداکَ ، ما أعجَبَ إلَی النّاسِ مَن یَأکُلُ الجَشِبَ ، ویَلبَسُ الخَشِنَ ، ویَتَخَشَّعُ؟! فَقالَ : أما عَلمِتَ أنَّ یوسُفَ علیه السلام نَبِّیُّ ابنُ نَبِیِّ کانَ یَلبَسُ أقبِیَهَ الدّیباجِ مَزرورَهً بِالذَّهَبِ ، ویَجلِسُ فی مَجالِسِ آلِ فِرعَونَ إلی أن قالَ إنَّ اللّهَ لَم یُحَرِّم طَعاما ولا شَرابا مِن حَلالٍ ، وإنَّما حَرَّمَ الحَرامَ ؛ قَلَّ أو کَثُرَ ، وقَد قالَ عَزَّوجَلَّ : «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ» (1) . (2)
الکافی عن ابن القدّاح :کانَ أبو عَبدِاللّهِ علیه السلام مُتَّکِئا عَلَیَّ أو قالَ : عَلی أبی فَلَقِیَهُ عُبّادُ بنُ کَثیرٍ البَصرِیُّ وعَلَیهِ ثِیابٌ مَروِیَّهٌ (3) حِسانٌ ، فَقالَ : یا أبا عَبدِاللّهِ ، إنَّکَ مِن أهلِ بَیتِ النُّبُوَّّهِ ، وکانَ أبوکَ وکانَ ، فَما هذِهِ الثِّیابُ المَروِیَّهُ عَلَیکَ؟! فَلَو لَبِستَ دُونَ هذِهِ الثِّیابِ ! فَقالَ لَهُ أبو عَبدِاللّهِ علیه السلام : وَیلَکَ یا عَبّادُ ! «مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ» (4) ؟ إنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ إذا أنعَمَ عَلی عَبدِهِ نِعمَهً أحَبَّ أنَ یَراها عَلَیهِ ، لَیسَ بِها بَأسٌ . وَیلَکَ یا عَبّادُ ، إنَّما أنَا بَضعَهٌ مِن رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلا تُؤذِنی . وکانَ عَبّادٌ یَلبَسُ ثَوَبینِ قِطرِیَّینِ . (5)
.
ص: 197
الکافی به نقل از عبّاس بن هلال شامی، غلام امام کاظم علیه السلام :به امام علیه السلام گفتم: فدایت گردم ! کسی که غذای خشک می خورَد و لباس خشن می پوشد و خودش را خداترس نشان می دهد، برای مردم، چه قدر خوشایند است ! فرمود : «آیا ندانسته ای که یوسفِ پیامبرِ پیامبرزاده، لباس ابریشمی زرباف می پوشید و در جلسات فرعونیان می نشست ؟». تا این که در ادامه فرمود : «خداوند ، غذا و نوشیدنی حلال را حرام نکرده است ؛ [بلکه ]حرام را چه کم باشد و چه زیاد حرام کرده است . خداوند عز و جل فرموده است : «بگو : چه کسی زیورهایی را که خداوند برای بندگانش بیرون آورده و نیز روزی های پاک را حرام کرده است؟» .
الکافی:علی بن قدّاح گفت: امام صادق علیه السلام جامه مَرویِ زیبایی پوشیده و به من تکیه داده بود یا گفت : به پدرم تکیه داده بود . عُبّاد بن کثیر، امام علیه السلام را دید و به ایشان گفت : این چه لباس فاخری است که به تن کرده ای؟! اگر لباس دیگری می پوشیدی، بهتر بود . امام صادق علیه السلام به وی فرمود : «ای عُبّاد ! وای بر تو! «چه کسی زیورهایی را که خداوند برای بندگانش فراهم آورده ، و نیز روزی های پاک را حرام کرده است» ؟! خداوند عز و جل، وقتی نعمتی را بر بنده ای ارزانی می دارد ، دوست دارد که آثار آن را در وی ببیند . این، اشکالی ندارد . ای عبّاد ! وای بر تو ! من پاره تن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هستم ، پس مرا میازار» . عبّاد ، خودش دو لباس قِطْری (1) می پوشید .
.
ص: 198
الإمام الرّضا علیه السلام :إنَّ أهلَ الضَّعفِ مِن مَوالِیَّ یُحِبّونَ أن أجلِسَ عَلَی اللُّبودِ وألبَسَ الخَشِنَ ، ولَیسَ یَتَحَمَّلُ الزَّمانُ ذلِکَ . (1)
قرب الإسناد عن البزنطی :قالَ لی ج الإمامُ الرِّضا علیه السلام ج : ما تَقولُ فی اللِّباسِ الخَشِنِ ؟ فقلتُ : بَلَغَنی أنّ الحسَنَ علیه السلام کانَ یَلبَسُ ، وأنّ جعفرَ بنَ محمّدٍ علیه السلام کانَ یأخُذُ الثَّوبَ الجَدیدَ فیأمُرُ بهِ فیُغمَسُ فی الماءِ. فقالَ لی : اِلبَسْ وتَجَمّلْ؛ فإنّ علیَّ بنَ الحسینِ علیه السلام کانَ یَلبَسُ الجُبَّهَ الخَزَّ بخَمسِمِائهِ دِرهَمٍ ، والمُطرَفَ الخَزَّ بخَمسینَ دِینارا فیَتَشتَّی فیهِ ، فإذا خَرجَ الشِّتاءُ باعَهُ وتَصَدّقَ بثَمنِهِ ، وتَلا هذهِ الآیهَ: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ» (2) . (3)
6 / 3عَدَمُ التَّضییقِ عَلی الأَهلِالإمام الصادق علیه السلام لمَا سُئلَ علیه السلام أکانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقوتُ عیالَهُ قوتا مَعروفا ؟ قالَ: نَعَم إنَّ النَّفسَ إذا عَرَفت قُوتَها قَنِعتَ بِهِ ونَبَتَ عَلَیهِ الَّلحمُ . (4)
.
ص: 199
امام رضا علیه السلام :دوستان سست عقیده ام، دوست می دارند که من بر پلاس بنشینم و جامه درشت بپوشم ؛ امّا این روزگار، گنجایش چنین کاری را ندارد .
قرب الاسناد به نقل از بَزَنطی :امام رضا علیه السلام به من فرمود : «نظرت درباره لباس زبر چیست؟». گفتم: شنیده ام که [امام] حسن علیه السلام می پوشید، و جعفر بن محمّد علیه السلام جامه نو می گرفت و دستور می داد که آن را در آب فرو برند. امام علیه السلام به من فرمود: «بپوش و آراسته باش؛ زیرا علی بن الحسین علیه السلام جبّه خزِ پانصد درهمی می پوشید و در زمستان، ردای خزی نگارین می پوشید و چون زمستان تمام می شد، آن را می فروخت و پولش را صدقه می داد». سپس این آیه را تلاوت کرد: «بگو: چه کسی زیور خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزیِ پاکیزه و پاک را حرام کرده است؟» .
6 / 3سخت نگرفتن بر خانوادهامام صادق علیه السلام :وقتی از ایشان سؤال شد که: «آیا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به خانواده اش روزیِ شناخته شده و معروف می داد؟»، فرمود : «آری . نَفْس انسان، اگر از روزی اش، آگاه باشد ، به آن رضایت می دهد ، و گوشت، با روزی اش می رویَد» .
.
ص: 200
الکافی عن الحکم بن عتیبه :دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلام وهُوَ فی بَیتٍ مُنَجَّدٍ وعَلَیهِ قَمیصٌ رَطبٌ ومِلحَفَهٌ مَصبوغَهٌ قَد أثَّرَ الصِّبغُ عَلی عاتِقِهِ ، فَجَعَلتُ أنظُرُ إلَی البَیتِ وأنظُرُ إلی هَیئَتِهِ ، فَقالَ : یا حَکَمُ ما تَقولُ فی هذا؟ فَقُلتُ : وما عَسَیتُ أن أقولَ وأَنَا أراهُ عَلَیکَ . وأمّا عِندَنا فَإنَّما یَفعَلُهُ الشّابُّ المُرَهَّقُ . فَقالَ لی : یا حَکَمُ مَن حَرَّمَ زَینَهَ اللّهِ الَّتی أخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزقِ؟ وهذا مِمّا أخرَجَ اللّهُ لِعِبادِهِ . فَأَمّا هذا البَیتُ الَّذی تَری ، فَهُوَ بَیتُ المَرأهِ وأَنَا قَریبُ العَهدِ بِالعُرسِ وبَیتی البَیتُ الَّذی تَعرِفُ . (1)
راجع : ص 126 «الاسراف والتبذیر» .
الکافی عن الحسن الزّیّات البصریّ :دَخَلتُ عَلَی أَبِی جَعفَرٍ علیه السلام أَنَا وَصَاحِبٌ لِی وَإِذَا هُوَ فِی بَیتٍ مُنَجَّدٍ وَعَلَیهِ مِلحَفَهٌ وَردِیَّهٌ وَقَد حَفَّ لِحیَتَهُ وَاکتَحَلَ ، فَسَأَلنَاهُ عَن مَسَائِلَ ، فَلَمَّا قُمنَا قَالَ لِی : یَا حَسَنُ! قُلتُ : لَبَّیکَ . قَالَ : إِذَا کَانَ غَدا فَائتِنِی أَنتَ وَصَاحِبُکَ . فَقُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِدَاکَ . فَلَمَّا کَانَ مِنَ الغَدِ دَخَلتُ عَلَیهِ وَإِذَا هُوَ فِی بَیتٍ لَیسَ فِیهِ إِلّا حَصِیرٌ وَإِذَا عَلَیهِ قَمِیصٌ غَلِیظٌ . ثُمَّ أَقبَلَ عَلَی صَاحِبِی ، فَقَالَ : یَا أَخَا أَهلِ البَصرَهِ إِنَّکَ دَخَلتَ عَلَیَّ أَمسِ وَأَنَا فِی بَیتِ المَرأَهِ وَکَانَ أَمسِ یَومَهَا وَالبَیتَ بَیتَهَا وَالمَتَاعُ مَتَاعَهَا ، فَتَزَیَّنَت لِی عَلَی أَن أَتَزَیَّنَ لَهَا ، کَمَا تَزَیَّنَت لِی ، فَلا یَدخُل قَلبَکَ شَیءٌ . فَقَالَ لَهُ صَاحِبِی : جُعِلتُ فِدَاکَ قَد کَانَ وَاللّهِ دَخَلَ فِی قَلبِی شَیءٌ . فَأَمَّا الآنَ فَقَد وَاللّهِ أَذهَبَ اللّهُ مَا کَانَ وَعَلِمتُ أَنَّ الحَقَّ فِیمَا قُلتَ . (2)
.
ص: 201
الکافی به نقل از حَکَم بن عُتَیبه :بر امام باقر علیه السلام وارد شدم و ایشان در خانه ای آراسته بود و لباسی لطیفْ بر تن داشت و عبایی رنگی بر دوش داشت که اثر آن رنگ، بر دوشش مانده بود . من به خانه و شمایل ایشان می نگریستم . فرمود : «ای حَکَم ، در این باره چه می گویی؟» . گفتم : چه می توانم بگویم ، چون شما را به این وضع می بینم ؛ ولی از نگاه ما، این، رفتار جوانان تازه بالغ است . سپس به من فرمود : «ای حَکَم! چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش منظور کرده و یا روزی های حلال را حرام کرده است؟ این ، از آن چیزهایی است که خداوند برای بندگانش قرار داده است . امّا این خانه ای که می بینی ، خانه همسر من است و تازه ازدواج کرده ام . خانه من ، همان است که می شناسی» .
ر . ک : ص 127 «اسراف و تبذیر » .
الکافی به نقل از حسن زَیّات بصری :با دوستم، نزد امام صادق علیه السلام رسیدم . ایشان در خانه ای آراسته نشسته بود و شالی رنگی، بر خود داشت . محاسنش را [نیز] مرتب کرده و [به چشمانش] سُرمه کشیده بود . در باره چند چیز از ایشان پرسیدم . وقتی برخاستیم به من فرمود : «حسن!». گفتم: بله . فرمود : «صبح که شد ، با دوستت بیا پیش من» . گفتم: فدایت گردم ! چشم . صبح که شد ، خدمت ایشان رسیدم . دیدم ایشان در خانه ای است که جز حصیر، چیزی در آن نیست ، و پیراهنی خشن بر تن دارد . آن گاه رو به دوستم کرد و فرمود : «برادر بصری ! دیروز که به این جا آمدی ، من در خانه زنم بودم و دیروز، روز او بود . خانه ، خانه او بود و اثاث، متعلّق به او بود . او خود را برایم آراسته بود . من هم لازم بود که خود را همانند او برایش بیارایم . چیز ناروایی به دلت راه پیدا نکند» . دوستم به ایشان گفت: فدایت گردم ! به خدا سوگند ، در دلم، شبهه ای ایجاد شده بود ؛ ولی اکنون، به خدا قسم ، هر چه در دل داشتم، برطرف شد ، و فهمیدم که حقیقت، آن است که شما می گفتی !
.
ص: 202
6 / 4التَّجَمُّلُ مَعَ بَساطَهِ العَیشِالإمام الصادق صلی الله علیه و آله :العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلینَ . (1)
الإمام الرضا علیه السلام :الطِّیبُ مِن أخلاقِ الأنبیاءِ . (2)
مکارم الأخلاق :کان صلی الله علیه و آله ینظر فی المرآه ، ویرجّل جمّته ، ویتمشط ، وربّما نظر فی الماء وسوّی جمّته فیه ، ولقد کان یتجمّل لأصحابه فضلاً علی تجمّله لأهله ، ... وقال : إنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِن عَبدِهِ إذا خَرجَ إلی إخوانِهِ أن یَتَهَیَّأَ لَهُم ویَتَجَمَّلَ . (3)
الطبقات الکبری عن جندب بن مکیث :کان رسول اللّه صلی الله علیه و آله إذا قدم الوفد لبس أحسن ثیابه وأمر علیه أصحابه بذلک فلقد رأیت رسول اللّه صلی الله علیه و آله یوم قدم وفد کنده وعلیه حلّه یمانیه . (4)
مکارم الأخلاق عن عائشه :ولقد لبس رسول اللّه صلی الله علیه و آله جبّه صوف وعمامه صوف ثمّ خرج فخطب النّاس علی المنبر ، فما رأیت شیئا ممّا خلق اللّه تعالی أحسن منه فیها . (5)
.
ص: 203
6 / 4آراستگی همراه با ساده زیستیامام صادق علیه السلام :استفاده کردن از عطر، سیره پیامبران است.
امام رضا علیه السلام :خود را خوش بو کردن ، از خوی پیامبران است.
مکارم الأخلاق :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آینه نگاه می کرد ، زلف می گذاشت ، شانه می زد ، چه بسا در آبْ نگاه می کرد و موهای سرش را مرتب می کرد ، و علاوه بر خانواده ، برای یارانش نیز خود را می آراست و می فرمود : «خداوند، دوست دارد که هر گاه بنده اش، نزد برادرانش می رود ، خود را برای آنها بیاراید و با آمادگی برود».
الطبقات الکبری به نقل از جُندب بن مکیث :هنگامی که هیئتی، نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد می شد ، بهترین جامه اش را می پوشید و دستور می داد که یارانش نیز چنین کنند . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در روزی که هیئت کِنده، به خدمت ایشان رسید ، با حُلّه ای یمنی بر تن دیدم.
مکارم الأخلاق به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جُبّه و عمامه ای پشمین پوشید و رفت برای مردم سخنرانی کرد . من چیزی زیباتر از حالتی که پیامبر صلی الله علیه و آله در آن بود ، در میان آفریده های خدای متعال ندیدم.
.
ص: 204
صحیح البخاری عن البراء عن عازب :کان النّبیّ صلی الله علیه و آله ... رأیته فی حلّه حمراء (1) لم أر شیئا قطّ أحسن منه . (2)
الإمام الصادق علیه السلام :کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُنفِقُ فی الطِّیبِ أکثَرَ مِمّا یُنفِقُ فی الطَّعامِ . (3)
عیون أخبار الرضا عن أبی عبّاد :کانَ جُلوسُ الرِّضا علیه السلام فی الصَّیفِ علی حَصیرٍ وفی الشِّتاءِ عَلی مِسْحٍ (4) ، ولُبْسُهُ الغَلیظَ مِن الثِّیابِ حتّی إذا بَرَزَ للناس تَزَیَّنَ لَهُم . (5)
6 / 5إکرامُ الضَّیفِالکافی عن أبی خالد الکابلی :دَخَلتُ علی أبیجعفرٍ علیه السلام فَدعا بالغَداءِ، فأکَلْتُ مَعهُ طَعاما ما أکَلْتُ طَعاما قَطُّ أنْظَفَ مِنهُ ولا أطْیَبَ ، فلَمّا فَرَغْنا مِن الطَّعامِ قالَ : یا أبا خالدٍ ، کیفَ رَأیتَ طَعامَکَ ، أو قالَ : طَعامَنا؟ قلتُ : جُعِلتُ فِداکَ، ما رأیتُ أطْیَبَ مِنهُ ولا أنْظَفَ قَطُّ ، ولکنّی ذَکَرتُ الآیهَ الَّتی فی کتابِ اللّهِ عزّوجلّ : «...ثُمَّ لَتُسْئلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (6) . قالَ أبو جعفرٍ علیه السلام : لا إنّما تُسألون عَمّا أنتُم علَیهِ مِن الحقِّ . (7)
.
ص: 205
صحیح البخاری به نقل از بُراء بن عازِب :پیامبر صلی الله علیه و آله را در حلّه ای سرخ رنگ دیدم که هرگز به زیباییِ آن ندیده بودم.
امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هزینه ای که برای خوش بو کردن صرف می کرد ، بیش از هزینه غذا بود.
عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابو عبّاد :امام رضا علیه السلام در تابستان، روی حصیر و در زمستان، روی گلیم مویین می نشست . جامه ایشان، خشن بود؛ امّا وقتی در میان مردم حضور پیدا می کرد ، خود را برای آنان می آراست.
6 / 5احترام به میهمانالکافی به نقل از ابو خالد کابلی :بر امام باقر علیه السلام وارد شدم و درخواست غذا کردم. پس با ایشان غذا خوردم ؛ غذایی که تمیزتر و گواراتر از آن، نخورده بودم. وقتی از غذا فارغ شدیم ، ایشان فرمود : «ای ابو خالد ! غذایت را یا غذایمان را چگونه دیدی؟». گفت: فدایت گردم ! من از آن، گواراتر و تمیزتر هرگز ندیده ام؛ امّا به یاد این آیه کتاب خدای عز و جل افتادم که فرموده است : «آن گاه از نعمت، بازخواست می شوید» . امام باقر علیه السلام فرمود : «نه . از حقّی که در آن هستید ، بازخواست می شوید» .
.
ص: 206
الکافی عن ابن بکیر ، عن بعض أصحابنا :کانَ أبو عَبدِاللّهِ علیه السلام رُبَّما أطعَمَنا الفَرانِیَّ والأَخبِصَهَ ، ثُمَّ یُطعِمُ الخُبزَ والزَّیتَ ، فَقیلَ لَهُ : لَو دَبَّرتَ أمرَکَ حَتّی تَعتَدِلَ؟! فَقالَ : إنَّما نَتَدبَّرُ بِأَمرِ اللّهِ عزَّوجَلَّ ، وإذا وَسَّعَ عَلَینا وَسَّعنا ، وإذا قَتَّرَ عَلَینا قَتَّرنا . (1)
الکافی عن أبی حمزه :کُنّا عِندَ أبی عَبدِاللّهِ علیه السلام جَماعَهً ، فَدَعا بِطَعامٍ ما لَنا عَهدٌ بِمِثلِهِ لَذاذَهً وطَیِّبا ، وأُوتینا بِتَمرٍ نَنظُرُ فِیهِ إلَی وُجوهِنا مِن صَفائِهِ وحُسنِهِ ، فَقالَ رَجُلٌ : لَتُسأَلُنَّ عَن هذَا النَّعیمُ الَّذی نُعِّمتُم بِهِ عِندَ ابنِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . فَقالَ أبو عَبدِاللّهِ علیه السلام : إنَّ اللّهَ عزَّوجَلَّ أکَرمُ وأجَلُّ مِن أن یُطعِمَکُم طَعاما فَیُسَوِّغکُموهُ ، ثُمَّ یَسأَلُکُم عَنهُ ، ولَکِن یَسأَلُکُم عَمّا أَنعَمَ عَلَیکُم بِمُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وعَلَیهِم . (2)
الفتوه :صَحَّ عَن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام فِی الإیثارِ أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله جاءَهُ ضَیفٌ ولَم یَجِد عِندَهُ ما یُکرِمُهُ بِهِ ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : مَن یُکرِمُ ضَیفی هذا وأضمَنُ لَهُ عَلی اللّهِ الجَنَّهَ؟ فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : أنَا یا رَسولَ اللّهِ . فَأَخَذَهُ وجَاءَ بِهِ إلَی فَاطِمَهَ علیهاالسلام ، ولَم یَکُن عِندَها سِوی قُرصَتَینِ قَد هَیَّأَتُهما لِلإِفطارِ . فَلَمّا کانَ وَقتُ العِشاءِ أصلَحَتِ الزّادَ ثُردَهٍ ووَضَعَتهُ بَینَ یَدَی الضَّیفِ وعَلِیٌّ علیه السلام ، ثُمَّ جَاءَت إلَی المِصباحِ کَأَنَّها تُصلِحُهُ فَأَطفَأَتهُ ، فَأَخَذَ عَلِیٌّ علیه السلام یَرفَعُ یَدَهُ ویَضَعُها فِی الزّادِ یوهِمُ الضَّیفَ أنَّهُ یَطعَمُ مَعَهُ ، وهُوَ لا یَأکُلُ شَیئا ؛ لِیَکتَفِیَ الضَّیفُ . فَلَمّا استَکفی الضَّیفُ أتی بِالمِصباحِ . وباتَ عَلِیٌّ وفاطِمَهُ علیهماالسلام طاوِیَینِ عَلی صَومِهِما . فَأَنَزلَ اللّهُ فی حَقِّهِما : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ» (3) . (4)
.
ص: 207
الکافی به نقل از ابن بکیر ، از یکی از راویان شیعه :امام صادق علیه السلام گاهی به ما نانِ تهیه شده از آرد و شیر و روغن و شکر و نیز غذای تهیه شده از خرما و روغن می داد ، و بعد، نان و روغن . به ایشان گفته شد : اگر در برنامه ریزی ات، میانه روی کنی، بهتر است! فرمود : «ما به فرمان خدا برنامه ریزی می کنیم . هر گاه وضعمان خوب باشد، گشاده دستی می کنیم و هر گاه بد باشد، سختگیری می کنیم».
الکافی به نقل از ابو حمزه :ما چند نفری، نزد امام صادق علیه السلام بودیم . برایمان غذایی آوردند که تا آن زمان، چنان غذای لذیذ و خوبی ندیده بودیم . بعد، خرمایی آوردند که از خوبی و قشنگی، به آنها و به همدیگر نگاه می کردیم . مردی گفت : از این نعمتی که با آن در محضر پسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پذیرایی شُدید ، بازخواست خواهید شد . امام صادق علیه السلام فرمود : «خداوند، برتر و بزرگ تر از آن است که غذایی به شما بدهد و آن را برایتان روا بدارد ، آن گاه از شما در باره آن، بازخواست کند . آری . از شما در باره نعمت وجود محمّد و خاندان محمّد که درود خدا بر او و آنان باد می پرسد».
الفتوّه :به طریق صحیح، در باره علی بن ابی طالب علیه السلام ، موضوع ایثار، روایت شده است که میهمانی، بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و ایشان ، برای پذیرایی از او، چیزی [در خانه ]نیافت. پس فرمود : «چه کسی از این میهمان من ، پذیرایی می کند؟ من ، نزد خدا ، بهشت را برای او ضمانت می کنم» . علی علیه السلام فرمود: «من ، ای پیامبر خدا!». سپس، علی علیه السلام ، دست میهمان را گرفت و نزد فاطمه علیهاالسلام آورد ؛ ولی در خانه ایشان ، جز دو قرص نان که فاطمه علیهاالسلام برای افطار تهیّه کرده بود ، چیزی وجود نداشت . چون وقت شام شد ، فاطمه علیهاالسلام از آن نان ها، تریدی ساخت و آن را جلویِ میهمان و علی علیه السلام نهاد و سپس ، خود ، به سوی چراغ رفت و به بهانه این که آن را درست می کند ، خاموشش کرد . در این هنگام ، علی علیه السلام ، دست خود را به طرف غذا می بُرد و بالا می آورْد و به میهمان، چنین وانمود می کرد که مشغول غذا خوردن با اوست ، در صورتی که چیزی نمی خورْد تا [غذا ]برای میهمان، کفایت کند . وقتی میهمان سیر شد ، چراغ را آوردند و علی علیه السلام و فاطمه علیهماالسلام ، آن شب را گرسنه و روزه دار خوابیدند . آن گاه ، خداوند ، در حقّ آن دو ، این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هر چند خودشان نیازمند باشند» ».
.
ص: 208
الإمام الصادق علیه السلام :کانَ سُلَیمانُ علیه السلام یُطعِمُ أضیافَهُ اللَّحمَ بالحُوّاری ، وعِیالَهُ الخُشکارَ ، ویأکُلُ هُو الشَّعیرَ (غَیرَ) مَنخولٍ . (1)
6 / 6الإیثارُالکتاب :«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ» (2) .
.
ص: 209
امام صادق علیه السلام :سلیمان علیه السلام به میهمانانش گوشت و نان سفید، و به خانواده اش نان گندم سبوسدار می داد و خودش نان جویِ نابیخته می خورْد.
6 / 6فداکاریقرآن :«و دیگران را بر خود مقدّم می دارند، هر چند خود نیازمندند» .
.
ص: 210
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» (1) .
الحدیث :تنبیه الخواطر عن عائشه :ما شَبِعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاثَهَ أیّامٍ مُتوالیَّهً حتّی فارَقَ الدُّنیا ، ولو شاءَ لَشَبِعَ ، ولَکِنَّهُ کانَ یؤثَرُ عَلی نَفسِهِ . (2)
الغارات عن أبی مطر فِی الإِمامِ عَلِیٍّ علیه السلام : أتی سوقَ الکَرابیسِ ، فَإِذا هُوَ بِرَجُلٍ وَسیمٍ ، فَقالَ : یا هذا ، عِندَکَ ثَوبانِ بِخَمسَهِ دَراهِمَ ؟ فَوَثَبَ الرَّجُلُ فَقالَ : نَعَم ، یا أمیرَ المُؤمِنینَ . فَلَمّا عَرَفَهُ مَضی عَنهُ وتَرَکَهُ ، فَوَقَفَ عَلی غُلامٍ فَقالَ لَهُ : یا غُلامُ ، عِندَکَ ثَوبانِ بِخَمسَهِ دَراهِمَ ؟ قالَ : نَعَم ، عِندی ثَوبانِ ، أحَدُهُما أخیَرُ مِنَ الآخَرِ ؛ واحِدٌ بِثَلاثَهٍ ، وَالآخَرُ بِدِرهَمَینِ . قالَ : هَلُمَّهُما . فَقالَ : یا قَنبَرُ ، خُذِ الَّذی بِثَلاثَهٍ . قالَ : أنتَ أولی بِهِ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؛ تَصعَدُ المِنبَرَ ، وتَخطُبُ النّاسَ . فَقالَ : یا قَنبَرُ ، أنتَ شابٌّ ، ولَکَ شِرَّهُ الشَّبابِ ، وأنَا أستَحیی مِن رَبّی أن أتَفَضَّلَ عَلَیکَ ؛ لِأَ نّی سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : ألبِسوهُم مِمّا تَلبَسونَ ، وأطعِموهُم مِمّا تَأکُلونَ . ثُمَّ لَبِسَ القَمیصَ ومُدَّ یَدَهُ فی رُدنِهِ فَإِذا هُوَ یَفضُلُ عَن أصابِعِهِ ، فَقالَ : یا غُلامُ ، اِقطَع هذَا الفَضلَ . فَقَطَعَهُ ، فَقالَ الغُلامُ : هَلُمَّهُ أکُفَّهُ یا شَیخُ . فَقالَ : دَعهُ کَما هُوَ ؛ فَإِنَّ الأَمرَ أسرَعُ مِن ذلِکَ . (3)
.
ص: 211
«و به [پاس] دوستیِ او (خداوند)، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دهند» .
حدیث :تنبیه الخواطر به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، تا زمانی که از دنیا رفت، هیچ گاه سه روز پی در پی، سیر نشد . اگر می خواست، می توانست خود را سیر کند؛ ولی دیگران را بر خود ترجیح می داد.
الغارات به نقل از ابو مَطَر :امام علی علیه السلام ، به بازار کرباس آمد و با مردی خوش چهره، رو به رو شد و فرمود : «آقا ! دو تا لباس، به قیمت پنج درهم داری؟». مرد، از جا جست و گفت : آری ، ای امیر مؤمنان علیه السلام ! وقتی فروشنده، امام علیه السلام را شناخت ، امام علیه السلام از نزد او رفت و بر [در مغازه ]جوانی ایستاد و به او فرمود : «جوان ! دو تا لباس، به قیمت پنج درهم داری؟». جوان گفت : آری . دو تا لباس به این قیمت دارم که یکی، بهتر از دیگری است . یکی ، به سه درهم و دیگری به دو درهم . امام فرمود : «آنها را بیاور». امام علیه السلام به قنبر فرمود : «ای قنبر ! تو سه درهمی را بردار» . قنبر گفت: ای امیر مؤمنان! شما به آن، سزاوارتری . منبر می روی و برای مردم سخنرانی می کنی . فرمود : «ای قنبر ! تو جوانی و هوس جوانی داری . من از پروردگارم شرم دارم که بر تو برتری بجویم ؛ زیرا از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : هر چه مردم می پوشند ، شما هم بر تن کنید، و هر چه می خورید به آنان هم بخورانید ». آن گاه، پیراهن را پوشید و دستش را از آستینش بیرون آورد ؛ ولی دید که از انگشتانش بلندتر است . فرمود : «[ای جوان!] این زیادی را ببُر» . او هم آن را برید . جوان گفت : ای شیخ ! آن را بده تا سردوزی کنم . فرمود : «بگذار همان طور بماند که کار ، از این سریع تر است».
.
ص: 212
الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله جالِسٌ ذاتَ یَومٍ وأصحابُهُ جُلوسٌ حَولَهُ ، فَجاءَ عَلِیٌّ علیه السلام وعَلَیهِ سَمِلُ (1) ثَوبٍ مُنخَرِقٌ عَن بَعضِ جَسَدِهِ ، فَجَلَسَ قَریبا مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَنَظَرَ إلَیهِ ساعَهً ثُمَّ قَرَأَ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أما إنَّکَ رَأسُ الَّذینَ نَزَلَت فیهِم هذِهِ الآیَهُ وسَیِّدُهُم وإمامُهُم. ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أینَ حُلَّتُکَ الَّتی کَسَوتُکَها یا عَلِیُّ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ بَعضَ أصحابِکَ أتانی یَشکو عُریَهُ وعُریَ أهلِ بَیتِهِ ، فَرَحِمتُهُ وَآثَرتُهُ بِها عَلی نَفسی ، وعَرَفتُ أنَّ اللّهَ سَیَکسونی خَیرا مِنها. فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : صَدَقتَ ، أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أتانی یُحَدِّثُنی أنَّ اللّهَ اتَّخَذَ لَکَ مَکانَها فِی الجَنَّهِ حُلَّهً خَضراءَ مِن إستَبرَقٍ ، وصَنِفَتُها (2) مِن یاقوتٍ وزَبَرجَدٍ ، فَنِعمَ الجَوازُ ، جَوازُ رَبِّکَ بِسَخاوَهِ نَفسِکَ ، وصَبرِکَ عَلی سَمَلَتِکَ هذِهِ المُنخَرِقَهِ ، فَأَبشِر یا عَلِیُّ . فَانصَرَفَ عَلِیٌّ علیه السلام فَرِحا مُستَبشِرا بِما أخبَرَهُ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (3)
مجمع البیان عن أبی الطفیل :اِشتَری عَلِیٌّ علیه السلام ثَوبا فَأَعجَبَهُ فَتَصَدَّقَ بِهِ ، وقالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، یَقولُ : مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ آثَرَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ بِالجَنَّهِ. (4)
.
ص: 213
امام باقر علیه السلام :روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود و اصحابش پیرامون او نشسته بودند که علی علیه السلام با جامه ای کهنه که قسمتی از آن، پاره بود آمد و نزدیک ایشان نشست . پیامبر صلی الله علیه و آله ، لحظاتی به او نگریست و سپس ، این آیه را خواند : «و بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هر چند، خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . سپس ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود : «بدان که تو سرآمد کسانی هستی که این آیه در حقّ آنان نازل شد و آقا و پیشوایشان هستی» . آن گاه ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود : «ای علی! آن جامه ای که به تو پوشاندم ، کجاست ؟» . علی علیه السلام فرمود: «ای پیامبر خدا! یکی از اصحاب شما نزد من آمد و از برهنگی خود و خانواده اش شِکوه کرد و من ، دلم به حالش سوخت و او را در پوشیدن آن جامه ، بر خود ، مقدّم داشتم و دانستم که خداوند ، به زودی، بهتر از آن را به من خواهد پوشاند» . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «درست گفتی . همانا جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و برایم گفت که خداوند ، به جای آن جامه ، برای تو در بهشت ، جامه ای سبز، از دیبای ستبر با کناره هایی از یاقوت و زِبَرجد برگزید . نیکو پاداشی است پاداش پروردگار تو، در برابر سخاوت نفس تو و شکیبایی ات بر این جامه کهنه و پاره ای که پوشیده ای! پس شاد باش ، ای علی!» . علی علیه السلام ، شادان و خوش حال از خبری که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او داده بود ، برگشت.
مجمع البیان به نقل از ابوطُفیل :علی علیه السلام ، جامه ای خرید و از آن ، خوشش آمد و آن را صدقه داد و فرمود : «از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: هر که دیگران را بر خود ، ترجیح دهد ، خداوند ، در روز قیامت ، در ورود به بهشت ، او را مقدّم می دارد » .
.
ص: 214
الإمام الصادق علیه السلام :بَینَما عَلِیٌّ علیه السلام عِندَ فاطِمَهَ علیهاالسلام إذ قالَت لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب إلی أبی فَابغِنا (1) مِنهُ شَیئا . فَقالَ : نَعَم. فَأَتی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَعطاهُ دینارا ، وقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب فَابتَع بِهِ لِأَهلِکَ طَعاما . فَخَرَجَ مِن عِندِهِ فَلَقِیَهُ المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، وقاما ما شاءَ اللّهُ أن یَقوما ، وذَکَرَ لَهُ حاجَتَهُ ، فَأَعطاهُ الدّینارَ وَانطَلَقَ إلَی المَسجِدِ ، فَوَضَعَ رَأسَهُ فَنامَ ، فَانتَظَرَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلَم یَأتِ ، ثُمَّ انتَظَرَهُ فَلَم یَأتِ ، فَخَرَجَ یَدورُ فِی المَسجِدِ فَإِذا هُوَ بِعَلِیٍّ علیه السلام نائِمٌ فِی المَسجِدِ ، فَحَرَّکَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقَعَدَ. فَقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ما صَنَعتَ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجتُ مِن عِندِکَ فَلَقِیَنِی المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، فَذَکَرَ لی ما شاءَ اللّهُ أن یَذکُرَ ، فَأَعطَیتُهُ الدّینارَ. فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أنبَأَنی بِذلِکَ ، وقَد أنزَلَ اللّهُ فیکَ کِتابا : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (2)
الأمالی عن أبی سعید الخدریّ :أصبَحَ عَلِیٌّ علیه السلام ذاتَ یَومٍ ساغِبا (3) فَقالَ : یا فاطِمَهُ ، هَل عِندَکِ شَیءٌ تُطعِمینی؟ قالَت : وَالَّذی أکرَمَ أبی بِالنُّبُوَّهِ وأکرَمَکَ بِالوَصِیَّهِ ، ما أصبَحَ عِندی شَیءٌ یَطعَمُهُ بَشَرٌ ، وما کانَ مِن شَیءٍ اُطعِمُکَ مُنذُ یَومَینِ إلّا شَیءٌ کُنتُ اُؤثِرُکَ بِهِ عَلی نَفسی وعَلَی الحَسَنِ وَالحُسَینِ! قالَ : أعَلَی الصَّبِیَّینِ ! ألا أعلَمتِنی فَآتِیَکُم بِشَیءٍ؟ قالَت : یا أبَا الحَسَنِ ، إنّی لَأَستَحی مِن إلهی أن اُکَلِّفَکَ ما لا تَقدِرُ. فَخَرَجَ واثِقا بِاللّهِ حَسَنَ الظَّنِّ بِهِ ، فَاستَقرَضَ دینارا ، فَبَینَا الدّینارُ فی یَدِ عَلِیٍّ علیه السلام إذ عَرَضَ لَهُ المِقدادُ فی یَومٍ شَدیدِ الحَرِّ ، قَد لَوَّحَتهُ (4) الشَّمسُ مِن فَوقِهِ وتَحتِهِ ، فَأَنکَرَ عَلِیٌّ علیه السلام شَأنَهُ ، فَقالَ : یا مِقدادُ ، ما أزعَجَکَ (5) هذِهِ السّاعَهَ؟ قالَ : خَلِّ سَبیلی یا أبَا الحَسَنِ ، ولا تَکشِفنی عَمّا وَرائی. قالَ : إنّه لا یَسَعُنی أن تُجاوِزَنی حَتّی أعلَمَ عِلمَکَ. قالَ: یا أبَا الحَسَنِ ، إلَی اللّهِ ثُمَّ إلَیکَ أن تُخَلِّیَ سَبیلَکَ ولا تَکشِفَنی عَن حالی. فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : إنَّهُ لا یَسَعُک أن تَکتُمَنی حالَکَ. فَقالَ : إذا أبَیتَ ، فَوَالَّذی أکرَمَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّهِ وأکرَمَکَ بِالوَصِیَّهِ ما أزعَجَنی إلَا الجَهدُ (6) ، ولَقَد تَرَکتُ عِیالی بِحالٍ لَم تَحمِلنی لَهَا الأَرضُ ، فَخَرَجتُ مَهموما ورَکِبتُ رَأسی ، فَهذِهِ حالی . فَهَمَلَت عَینا عَلِیٍّ علیه السلام بِالدُّموعِ حَتّی أخضَلَت دُموعُهُ لِحیَتَهُ ، ثُمَّ قالَ : أحلِفُ بِالَّذی حَلَفتَ بِهِ ، ما أزعَجَنی مِن أهلی إلَا الَّذی أزعَجَکَ ، ولَقَدِ استَقرَضتُ دینارا فَخُذهُ ؛ فَدَفَعَ الدّینارَ إلَیهِ وآثَرَهُ بِهِ عَلی نَفسِهِ. (7)
.
ص: 215
امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام ، نزد فاطمه علیهاالسلامبود . فاطمه علیهاالسلام به او فرمود: «ای علی! نزد پدرم برو و از او چیزی برای ما درخواست کن». علی علیه السلام فرمود: «باشد» . پس نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله ، یک دینار به او داد و فرمود : «ای علی! برو و با این دینار ، غذایی برای خانواده ات خریداری کن» . علی علیه السلام از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون رفت. در راه، به مقداد بن اسود برخورد و مدّتی با هم [به سخن] ایستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . علی علیه السلام ، دینار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابید . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، منتظر او ماند ؛ امّا نیامد . باز انتظار کشید ؛ امّا از علی علیه السلام خبری نشد . لذا بیرون رفت و در مسجد می گشت که دید علی علیه السلام در آن جا خوابیده است . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، او را تکان داد . علی علیه السلام [بیدار شد و ]نشست. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «ای علی! چه کردی؟» . فرمود: «ای پیامبر خدا! از نزد شما که رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او، آنچه را خدا خواست بگوید، به من گفت (و اظهار حاجت کرد) و من ، آن دینار را به او دادم». پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا جبرئیل علیه السلام ، این مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، درباره تو این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هر چند، خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» » .
الأمالی ، طوسی به نقل از ابو سعید خُدْری :روزی علی علیه السلام در حالی که گرسنه بود، بیدار شد و فرمود: «ای فاطمه! چیزی برای خوردن داری که به من بدهی؟» . فاطمه علیهاالسلام فرمود: «سوگند به آن که پدرم را به پیامبری، گرامی داشت و تو را به جانشینی [پیامبر]، چیزی که کسی را سیر کند ، ندارم و از دو روز پیش تا به حال ، غذایی که به تو داده ام ، غذایی بوده که خودم و حسن و حسین نخورده ایم و به تو داده ایم!». علی علیه السلام فرمود: «حتّی آن دو کودک! چرا به من نگفتی تا چیزی برایتان فراهم کنم؟» . فاطمه علیهاالسلام فرمود: «ای یا ابا الحسن! من از خدایم شرم می کنم که از تو چیزی بخواهم که نمی توانی [تهیّه کنی]» . پس ، علی علیه السلام به امید خدا و با خوشبینی به او، بیرون رفت و یک دینار ، قرض گرفت . در حالی که دینار در دست علی علیه السلام بود ، مقداد به وی برخورد . روز بسیار گرمی بود و تابش آفتاب ، سر تا پای او را سوزانده بود . علی علیه السلام ، با دیدن سر و وضع او ، ناراحت شد و فرمود : «ای مقداد! چه چیز، تو را در این ساعت روز ، بی قرار و آشفته کرده است؟» . گفت : ای ابا الحسن! رهایم کن بروم و از حال و روزم مپرس! فرمود : «نمی گذارم بروی تا این که من هم مثل تو [گرفتاری ات را ]بدانم» . گفت : ای ابا الحسن! تو را به خدا و به خودت سوگند ، به راه خویش برو و پرده از حال و روزم برمدار! علی علیه السلام فرمود : «روا نیست که وضعت را از من ، کتمان کنی» . مقداد گفت : حال که اصرار داری ، سوگند به آن که محمّد صلی الله علیه و آله را به نبوّت و تو را به جانشینی [او] مفتخر ساخت ، جز رنج و مشقّت ، چیزی مرا چنین آشفته و بی قرار نساخته است . خانواده ام را در حالی ترک کردم که زمین ، تاب تحمّل آن حال و روز مرا نداشت . پس ، غم زده [از خانه] بیرون زدم و بی هیچ هدفی، راهی شدم . این است حال من! اشک از چشمان علی علیه السلام سرازیر شد ، چندان که اشک هایش محاسنش را تَر کرد . سپس فرمود : «سوگند به همان که به او سوگند خوردی ، مرا نیز در باره خانواده ام بی قرار نکرده ، مگر همان چیزی که تو را بی قرار کرده است . من ، یک دینار قرض کرده ام . بگیر! مال تو باشد» . پس، آن دینار را به مقداد داد و او را بر خویش ، مقدّم داشت.
.
ص: 216
. .
ص: 217
. .
ص: 218
راجع : موسوعه میزان الحکمه : ج 1 ص 133 «الأمثال العلیا فی الإیثار» .
الحمدللّه أولاً وآخرا
.
ص: 219
ر . ک : دانش نامه میزان الحکمه : ج 1 ص 159 «نمونه های والای ایثار» .
والحمدللّه اولاً وآخرا
.
ص: 220
. .
ص: 221
فهرست منابع و مآخذ1 .إحقاق الحقّ و إزهاق الباطل ، نور اللّه بن السیّد شریف الشوشتری (القاضی التستری)(م 1019 ق ) ، تصحیح و تعلیق : السیّد شهاب الدین المرعشی ، قم : مکتبه آیه اللّه المرعشی ، 1411 ق ، اوّل. 2 .إحیاء علوم الدین ، محمّد بن محمّد الغزالی(م 505 ق) ، بیروت : دار الهادی، 1412 ق ، اوّل . 3 .الاختصاص ، المنسوب إلی محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید)(م 413 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1414 ق ، چهارم . 4 .اختیار معرفه الرجال (رجال الکشّی) ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی)(م 460 ق ) ، تحقیق : السیّد مهدی الرجائی ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1404 ق ، اوّل. 5 .الأدب المفرد ، محمّد بن إسماعیل البخاری (م 256 ق ) ، تحقیق : محمّد بن عبد القادر عطا ،بیروت : دار الکتب العلمیّه . 6 .إرشاد القلوب ، الحسن بن أبی الحسن الدیلمی (م 711 ق ) ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ،1398 ق ، چهارم . 7 .الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ، یوسف بن عبد البِرّ القُرطُبی المالکی (ابن عبد البِرّ)(م 363 ق ) ، تحقیق : علی محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1415 ق ، اوّل . 8 .اُسد الغابه فی معرفه الصحابه ، علی بن أبی الکرم محمّد الشیبانی (ابن الأثیر الجَزَری)(م 630 ق ) ، تحقیق : علی محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1415ق ، اوّل .
.
ص: 222
9 .اصلاح المال ، أبو بکر عبد اللّه بن محمد بن أبی الدین القرشی البغدادی (م 281 ق ) ،تحقیق : محمد عبد القادر عطا ، مؤسسه الکتب الثقافیه بیروت ، چاپ اوّل 1414 ق . 10 .أعلام الدین فی صفات المؤمنین ، الحسن بن محمّد الدیلمی (م 711 ق ) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام . 11 .الأمالی (غرر الفرائد و درر القلائد) ، علی بن الحسین الموسوی (السیّد المرتضی) (م 426 ق ) ، تحقیق : محمّد أبوالفضل إبراهیم ، بیروت : دار إحیاء الکتب العربیّه . 12 .الأمالی ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) (م 460 ق ) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : دار الثقافه ، 1414 ق ، اوّل. 13 .الأمالی ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : مؤسسه البعثه ، 1407 ق ، اوّل. 14 .الأمالی ، محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید) (م 413 ق ) ، تحقیق : حسین اُستاد ولی و علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1404 ق ،دوم . 15 .الأیمان ، محمّد بن إسحاق بن هنده (م 395ق) ، تحقیق : محمّد بن ناصرالفقیهی ، بیروت : مؤسسه الرساله ، 1407ق . 16 .بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمّه الأطهار علیهم السلام ، محمّد باقر بن محمّد تقی المجلسی (العلاّمه المجلسی) (م 1111 ق ) ، بیروت : مؤسسه الوفاء ، 1403 ق ، دوم . 17 .البدایه و النهایه ، إسماعیل بن عمر الدمشقی (ابن کثیر) (م 774 ق ) ، تحقیق : مکتبه المعارف ، بیروت : مکتبه المعارف . 18 .تاج العروس من جواهر القاموس ، السیّد محمّد المرتضی بن محمّد الحسینی الزَّبیدی (م 1205 ق ) ، تحقیق : علی شیری ، بیروت : دار الفکر ، 1414 ق ، اوّل. 19 .تاریخ بغداد أو مدینه السلام ، أحمد بن علی الخطیب البغدادی (م 463 ق ) ، مدینه : المکتبه السلفیّه . 20 .تاریخ دمشق ، علی بن الحسن بن هبه اللّه الدمشقی (ابن عساکر) (م 571 ق ) ، تحقیق : علی شیری ، بیروت : دار الفکر ، 1415 ق ، اوّل.
.
ص: 223
21 .تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره (کنز جامع الفوائد) ، علی الغروی الحسینی الإسترآبادی (م 940 ق ) ، تحقیق : مدرسه الإمام المهدی (عج) ، قم : مدرسه الإمام المهدی(عج) ، 1407 ق ، اوّل. 22 .تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله ، الحسن بن علی الحَرّانی (ابن شُعبه) (م 381 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1404 ق ، دوم . 23 .تفسیر العیّاشی ، محمّد بن مسعود السُّلَمی السمرقندی (العیّاشی) (م 320 ق ) ، تحقیق : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی ، تهران : المکتبه العلمیّه ، 1380 ق ، اوّل . 24 .تفسیر فرات الکوفی ، فرات بن إبراهیم الکوفی (ق 4 ق) ، به کوشش : محمّد الکاظم المحمودی ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1410 ق ، اوّل. 25 .تفسیر القمّی ، علی بن إبراهیم القمّی (م 307 ق ) ، به کوشش : السیّد طیّب الموسوی الجزائری ، نجف : مطبعه النجف الأشرف . 26 .تفسیر جوامع الجامع ، ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن 6 ق) ، تحقیق و نشر : مؤسسه النشر الإسلامی قم ، 1418 ق ، اوّل . 27 .نور الثقلین ، للشیخ عبد علیّ بن جمعه العروسی الحویزی (م 1112 ق) ، تحقیق : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی ، مؤسسه إسماعیلیان قم ، 1412 ق ، چهارم . 28 .التمحیص ، محمّد بن همّام الإسکافی (ابن همّام) (م 336 ق ) ، تحقیق : مدرسه الإمام المهدی(عج) ، قم : مدرسه الإمام المهدی(عج) . 29 .تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام) ، ورّام بن أبی فراس الحَمدان (م 605 ق ) ، بیروت : دار التعارف و دار صعب . 30 .التوحید ، محمّد بن علی ابن بابویه القمی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : السیّد هاشم الحسینی الطهرانی ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1398 ق ، اوّل. 31 .تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) (م 460 ق ) ، بیروت : دار التعارف ، 1401 ق ، اوّل. 32 .تهذیب الکمال فی أسماء الرجال ، یونس بن عبد الرحمان المِزّی (م 742 ق ) ، تحقیق : بشّار عوّاد معروف ، بیروت : مؤسسه الرساله ، 1409 ق ، اوّل.
.
ص: 224
33 .ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، محمّد بن علی ابن بابویه القمی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، تهران : مکتبه الصدوق . 34 .جامع الأخبار أو معارج الیقین فی اُصول الدین ، محمّد بن محمّد الشَّعیری السبزواری (ق 7 ق) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 35 .جامع البیان عن تأویل آی القرآن (تفسیر الطبری) ، محمّد بن جریر الطبری (م 310 ق ) ، بیروت : دار الفکر ، 1408 ق ، اوّل. 36 .الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی) ، محمّد بن أحمد الأنصاری القرطبی (م 671 ق ) ، تحقیق : محمّد عبد الرحمان المرعشلی ، بیروت : دار إحیاء التراث العربی ، 1405 ق ،دوم . 37 .الجعفریّات (الأشعثیّات) ، محمّد بن محمّد بن الأشعث الکوفی (ق 4 ق ) ، تهران : مکتبه نینوی (طبع شده به ضمیمه : قرب الإسناد) . 38 .الجوهره فی نسب الإمام علیّ وآله علیهم السلام ، محمّد بن ابی بکر البرسی (م 645 ق ) ، تحقیق : محمّد التوبیخی ، دمشق : مکتبه النوری ، 1402 ق ، اوّل . 39 .حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام ، السیّد هاشم بن سلیمان البحرانی (م 1107 ق ) ، تحقیق : غلام رضا مولانا البروجردی ، قم : مؤسسه المعارف الإسلامیّه ، 1413 ق ، اوّل. 40 .حلیه الأولیاء و طبقات الأصفیاء ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانی (أبو نعیم) (م 430 ق ) ، بیروت : دار الکتاب العربی ، 1387 ق ، دوم . 41 .الخصال ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1414 ق ، چهارم . 42 .الدرّه الباهره من الأصداف الطاهره ، محمّد بن مکّی العاملی (الشهید الأول)، مشهد : مؤسسه الطبع والنشر التابعه للحضره الرضویه المقدّسه ، 1365ش . 43 .دستور معالم الحکم ومأثور مکارم الشیم ، محمّد بن سلامه (القاضی القُضاعی) (م 454 ق ) ، بیروت : دار الکتاب العربی ، 1401 ق ، اوّل.
.
ص: 225
44 .دعائم الإسلام وذکر الحلال والحرام والقضایا والأحکام ، النعمان بن محمّد التمیمی المغربی (القاضی أبو حنیفه) (م 363 ق ) ، تحقیق : آصف بن علی أصغر فیضی ، مصر : دار المعارف ، 1389 ق ، سوم . 45 .الدعوات ، سعید بن هبه اللّه الراوندی (قطب الدین الراوندی) (م 573 ق ) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (عج) ، قم : مؤسسه الإمام المهدی(عج) ، 1407 ق ، اوّل. 46 .دلائل الإمامه ، محمّد بن جریر الطبری الإمامی (ق 5 ق ) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : مؤسسه البعثه ، 1413 ق ، اوّل. 47 .ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی ، أحمد بن عبد اللّه الطبری (م 693 ق ) ، تحقیق : أکرم البوشی ، جدّه : مکتبه الصحابه ، 1415 ق ، اوّل . 48 .روضه الواعظین ، محمّد بن الحسن الفتّال النیسابوری (م 508 ق ) ، تحقیق : حسین الأعلمی ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1406 ق ، اوّل . 49 .الزهد ، عبد اللّه بن المبارک الحنظلی المروزی (ابن المبارک) (م 181 ق ) ، تحقیق : حبیب الرحمان الأعظمی ، بیروت : دار الکتب العلمیّه . 50 .الزهد ، أحمد بن محمّد الشیبانی (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، بیروت : دار الکتب العلمیه . 51 .الزهد ، حسین بن سعید الأهوازی (ق 3 ق) ، قم : المطبعه العلمیه . 52 .الزهد ، هنّاد بن السری الکوفی (م 243 ق ) ، تحقیق : عبد الرحمن الفریوائی ، دار الخلفاء الکویت ، چاپ اوّل 1406 ق . 53 .سبل الهدی والرشاد ، محمّد بن یوسف الصالحی الشامی (م 942 ق) ، تحقیق : عادل احمد عبد الموجود ، بیروت : دار الکتب العلمیه ، 1414 ق . 54 .سنن ابن ماجه ، محمّد بن یزید القزوینی (ابن ماجه) (م 275 ق ) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، بیروت : دار إحیاء التراث ، 1395 ق ، اوّل. 55 .سنن أبی داوود ، سلیمان بن أشعث السِّجِستانی الأزدی (م 275 ق ) ، تحقیق : محمّد محیی الدین عبد الحمید ، بیروت : دار إحیاء السنّه النبویّه . 56 .سُنَن التِّرمِذی (الجامع الصحیح) ، محمّد بن عیسی الترمذی (أبو عیسی) (م 279 ق ) ، تحقیق : أحمد محمّد شاکر ، بیروت : دار إحیاء التراث .
.
ص: 226
57 .السنن الکبری ، أحمد بن الحسین البیهقی (م 458 ق ) ، تحقیق : محمّد عبد القادر عطا ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1414 ق ، اوّل. 58 .السنن الکبری ، أحمد بن شعیب النسائی (م 303 ق) ، تحقیق : عبد الغفار سلیمان البُنداری ، بیروت : دار الکتب العلمیه ، 1411 ق ، اوّل. 59 .سنن النسائی بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی وحاشیه الإمام السِّندی ، أحمد بن شعیب النسائی (م 303 ق ) ، بیروت : دار الجیل ، 1407 ق ، اوّل . 60 .شرح الأخبار فی فضائل الأئمّه الأطهار ، النعمان بن محمّد المصری (القاضی أبو حنیفه) (م 363 ق ) ، تحقیق : السیّد محمّد الحسینی الجلالی ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1412 ق ، اوّل. 61 .شرح نهج البلاغه ، عبد الحمید بن محمّد المعتزلی (ابن أبی الحدید) (م 656 ق ) ، تحقیق : محمّد أبوالفضل إبراهیم ، بیروت : دار إحیاء التراث ، 1387 ق ، دوم . 62 .شُعب الإیمان ، أحمد بن الحسین البیهقی (م 458 ق ) ، تحقیق : محمّد السعید بسیونی زغلول ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1410 ق ، اوّل. 63 .الشکر ، عبد اللّه بن محمّد القرشی (ابن أبی الدنیا) (م 281 ق ) ، تحقیق : طارق الطنطاوی ، قاهره : مکتبه القرآن . 64 .الصحاح (تاج اللغه وصحاح العربیّه) ، إسماعیل بن حمّاد الجوهری (م 398 ق ) ، تحقیق : أحمد بن عبد الغفور عطّار ، بیروت : دار العلم للملایین ، 1410 ق ، چهارم . 65 .صحیح البخاری ، محمّد بن إسماعیل البخاری (م 256 ق ) ، تحقیق : مصطفی دیب البغا ، بیروت : دار ابن کثیر ، 1410 ق ، چهارم . 66 .صحیح مسلم ، مسلم بن الحَجّاج القشیری النیسابوری (م 261 ق ) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، قاهره : دار الحدیث ، 1412 ق ، اوّل. 67 .الصحیفه السجّادیّه ، المنسوب إلی الإمام علی بن الحسین علیه السلام ، تصحیح : علی أنصاریان ، دمشق : المستشاریه الثقافیه للجمهوریّه الإسلامیّه الإیرانیّه ، 1405 ق . 68 .الطبقات الکبری ، محمّد بن سعد (کاتب الواقدی) (م 230 ق ) ، بیروت : دار صادر .
.
ص: 227
69 .عدّه الداعی و نجاح الساعی ، أحمد بن محمّد الحلّی الأسدی (ابن فهد) (م 841 ق ) ، تحقیق : أحمد الموحّدی ، تهران : مکتبه وجدانی . 70 .علل الشرائع ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، بیروت : دار إحیاء التراث ، 1408 ق ، اوّل. 71 .عوالی اللآلی العزیزیّه فی الأحادیث الدینیّه ، محمّد بن علی الأحسائی (ابن أبی جمهور) (م 940 ق ) ، تحقیق : مجتبی العراقی ، قم : مطبعه سیّد الشهداء علیه السلام ، 1403 ق ، اوّل. 72 .عیون أخبار الرضا علیه السلام ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : السیّد مهدی الحسینی اللاجوردی ، تهران : جهان . 73 .عیون الحکم و المواعظ ، علی بن محمّد اللیثی الواسطی (قرن 6 ق ) ، تحقیق : حسین الحسنی البیرجندی ، قم : دار الحدیث ، 1376 ش ، اوّل. 74 .الغارات ، إبراهیم بن محمّد (ابن هلال الثقفی) (م 283 ق ) ، تحقیق : میر جلال الدین المحدّث الاُرموی ، تهران : انجمن آثار ملّی ، 1395 ق ، اوّل. 75 .غرر الحکم ودرر الکلم ، عبد الواحد الآمِدی التمیمی (م 550 ق ) = ترجمه و شرح غرر الحکم . 76 .الفردوس بمأثور الخطاب ، شیرویَه بن شهردار الدیلمی الهَمَدانی (م 509 ق ) ، تحقیق : محمّد السعید بسیونی زغلول ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1406 ق ، اوّل. 77 .الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه السلام ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمی للإمام الرضا علیه السلام . 78 .القاموس المحیط ، محمّد بن یعقوب الفیروز آبادی (م 817 ق ) ، بیروت : دار الفکر . 79 .قرآن کریم ، ترجمه : محمّدمهدی فولادوند ، تهران : دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی ، 1376 ، سوم . 80 .قرب الإسناد ، عبداللّه بن جعفر الحِمْیری القمّی (م بعد از 304 ق ) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 81 .الکافی، محمّد بن یعقوب الکلینی الرازی (م 329 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، بیروت : دار صعب و دار التعارف ، 1401 ق ، چهارم .
.
ص: 228
82 .کتاب من لا یحضره الفقیه ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، دوم . 83 .کشف الغمّه فی معرفه الأئمّه ، علی بن عیسی الإربلی (م 687 ق ) ، تصحیح : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی ، بیروت : دار الکتاب ، 1401 ق ، اوّل. 84 .کشف المحجّه لثمره المُهْجه ، علی بن موسی الحلّی (السیّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقیق : محمّد الحسّون ، قم : مکتب الإعلام الإسلامی ، 1412 ق ، اوّل. 85 .کنز العمّال فی سنن الأقوال و الأفعال ، علی المتّقی بن حسام الدین الهندی (م 975 ق ) ، تصحیح : صفوه السقّا ، بیروت : مکتبه التراث الإسلامی ، 1397 ق ، اوّل. 86 .کنز الفوائد ، محمّد بن علی الکراجکی الطرابلسی (م 449 ق ) ، تصحیح : عبد اللّه نعمه ، قم : دار الذخائر ، 1410 ق ، اوّل. 87 .لسان العرب ، محمّدبن مُکرَّم المصری الأنصاری (ابن منظور) (م 711 ق ) ، بیروت : دار صادر ، 1410 ق ، اوّل. 88 .المَجازات النبویّه ، محمّد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی) (م 406 ق ) ، تحقیق وشرح : طه محمّد الزینی ، قم : مکتبه بصیرتی . 89 .مجمع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر مجمع البیان) ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسی (أمین الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقیق : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی و السیّد فضل اللّه الیزدی الطباطبائی ، بیروت : دار المعرفه ، 1408 ق ، دوم . 90 .المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقی القمیّ (م 280 ق ) ، تحقیق : السیّد مهدی الرجائی ، قم :المجمع العالمی لأهل البیت علیهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 91 .مختصر بصائر الدرجات ، سعد بن عبد اللّه بن أبی خلف الأشعری ، اختصار : حسن بنسلیمان الحلّی (ق 8 ق) ، قم : الرسول المصطفی . 92 .المراسیل مع الأسانید ، ابو داوود السجستانی ، تحقیق : عبد العزیز عز الدین السیروان ، بیروت : دار القلم ، 1406 ق ، اوّل . 93 .المزار الکبیر ، محمّد بن جعفر المشهدی (ق 6 ق ) ، تحقیق : السیّد جواد القیّومی الإصفهانی ، قم : قیّوم ، 1419 ق ، اوّل.
.
ص: 229
94 .المستدرک علی الصحیحین ، محمّد بن عبد اللّه الحاکم النیسابوری (م 405 ق ) ، تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، بیروت : دار الکتب العلمیّه ، 1411 ق ، اوّل. 95 .مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، میرزا حسین النوری الطَبَرسی (م 1320 ق ) ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1407 ق ، اوّل. 96 .مستطرفات السرائر ، لأبی عبداللّه محمّد بن أحمد بن إدریس الحلّی (م 598 ق) ، تحقیق ونشر : مؤسّسه الإمام المهدی عج ، قم ، 1408 ق ، اوّل . 97 .مسند أبی یعلی الموصلی ، أحمد بن علی التمیمی الموصلی (أبو یعلی) (م 307 ق ) ، تحقیق : إرشاد الحقّ الأثری ، جدّه : دار القبله ، 1408 ق ، اوّل. 98 .مسند أحمد بن حنبل ، أحمد بن محمّد الشیبانی (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقیق : عبد اللّه محمّد الدرویش ، بیروت : دار الفکر ، 1414 ق ، دوم . 99 .مسند اسحاق بن راهویه ، إسحاق بن إبراهیم الحنظلی المروزی (م 238 ق ) ، تحقیق : عبد الغفور عبد الحقّ حسین البلوشی ¨ ، مدینه منوّره : مکتبه الإیمان ، 1412 ق ، اول . 100 .مسند البزّار (البحر الزخّار) ، أحمد بن عمرو العتکی البزّار (م 292 ق ) ، تحقیق : محفوظ الرحمان زین اللّه ، بیروت : مؤسسه علوم القرآن ، 1409 ق ، اوّل. 101 .مسند الشِّهاب ، محمّد بن سلامه القُضاعی (القاضی) (م 454 ق) ، بیروت : مؤسسه الرساله . 102 .مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ، علی بن الحسن الطَّبْرِسی (ق 7 ق) ، تحقیق : مهدی هوشمند ، قم : دار الحدیث ، 1418 ق ، اوّل. 103 .مصادقه الإخوان ، أبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّی معروف به شیخ صدوق (م 381 ق ) ، تحقیق و نشر : مؤسّسه الإمام المهدی (عج) قم ، 1410 ق ، چاپ اوّل . 104 .مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه ، المنسوب إلی الإمام الصادق علیه السلام ، شارح : حسن المصطفوی ، تهران : انتشارات قلم ، 1363 ه . ش ، اول . 105 .المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی ، أحمد بن محمّد المقری الفیّومی (م 770 ق) ، قم : دار الهجره ، 1414 ق ، دوم .
.
ص: 230
106 .المصباح فی الأدعیه و الصلوات و الزیارات ، تقی الدین إبراهیم بن زین الدین الحارثی الهمدانی (الکفعمی) (م 900 ق) ، قم : منشورات الشریف الرضی . 107 .المصنّف فی الأحادیث و الآثار ، عبد اللّه بن محمّد العبسی الکوفی (ابن أبی شیبه) (م 235 ق ) ، تحقیق : سعید محمّد اللحّام ، بیروت : دار الفکر . 108 .مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول ، محمّد بن طلحه النصیبی الشافعی (م 652 ق ) ، تحقیق : ماجد أحمد العطیَّه ، بیروت : مؤسسه اُمّ القری ، 420 ق . 109 .معانی الأخبار ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1361 ش ، اوّل. 110 .المعجم الأوسط ، سلیمان بن أحمد اللخمی الطبرانی (م 360 ق ) ، تحقیق : طارق بن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهیم الحسینی ، قاهره : دار الحرمین ، 1415 ق . 111 .المعجم الصغیر ، سلیمان بن أحمد اللخمی الطبرانی (م 360 ق ) ، تحقیق : محمّد عثمان ، بیروت : دار الفکر ، 1401 ق ، دوم . 112 .المعجم الکبیر ، سلیمان بن أحمد اللخمی الطبرانی (م 360 ق ) ، تحقیق : حمدی عبد المجید السلفی ، بیروت : دار إحیاءالتراث العربی ، 1404 ق ، دوم . 113 .مکارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسی (أمین الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقیق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1414 ق ، اوّل. 114 .مکارم الأخلاق ، عبد اللّه بن محمّد القرشی (ابن أبی الدنیا) (م 281 ق) ، بیروت : دار الکتبالعلمیّه ، 1409ق . 115 .مناقب آل أبی طالب (المناقب لابن شهر آشوب) ، محمّد بن علی المازندرانی (ابن شهرآشوب) (م 588 ق ) ، قم : المطبعه العلمیّه . 116 .مناقب الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام (المناقب للکوفی) ، محمّد بن سلیمان الکوفی القاضی (م 300 ق ) ، تحقیق : محمّد باقر المحمودی ، قم : مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیّه ، 1412 ق ، اوّل . 117 .منیه المرید فی أدب المفید و المستفید ، زین الدین بن علی العاملی (الشهید الثانی) (م 965 ق ) قم : مکتب الإعلام الإسلامی ، 1415ق .
.
ص: 231
118 .الموطّأ ، مالک بن أنس (م 158 ق ) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، بیروت : دار إحیاء التراث العربی ، 1406 ق ، اوّل. 119 .مهج الدعوات و منهج العبادات ، علی بن موسی الحلّی (السیّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقیق : حسین الأعلمی ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1414 ق ، اوّل. 120 .المؤمن ، لحسین بن سعید الکوفی الاهوازی (قرن 3ق) ،تحقیق ونشر : مدرسه الامام المهدی (عج) - قم ، 1404ق . 121 .النهایه فی غریب الحدیث و الأثر ، مبارک بن محمّد الجَزَری (ابن الأثیر) (م 606 ق ) ، تحقیق : طاهر أحمد الزاوی ، قم : مؤسسه إسماعیلیان ، 1367 ش ، چهارم . 122 .نهج البلاغه ، جمع و تدوین محمّد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی) (م 406 ق ) ، تصحیح : صبحی الصالح ، قم : دارالاُسوه ، 1373ش . 123 .وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملی (م 1104 ق ) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1409 ق ، اوّل.
.
ص: 232
. .
ص: 233
فهرست تفصیلی .
ص: 234
. .
ص: 235
. .
ص: 236
. .