next page

fehrest page

back page

بديهى است چنين عملى بهترين انگيزه توجّه به كمال مطلق و پرهيز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است ؛ چرا كه انسان سعى مى كند خود را به معبود خويش نزديك و نزديكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ‍ ظاهر شود كه گاه از آن تعبير به ((مظهر صفات خداشدن)) مى كنند.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى خوانيم : ((العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّة ؛ عبوديّت گوهرى است كه ربوبيّت در درون آن نهفته شده است .))(416) اشاره به اين كه عبد تلاش و كوشش مى كند كه خود را در صفات شبيه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند، و نيز انسان در سايه عبوديّت به جاى مى رسد كه به اذن پروردگار مى تواند در جهان تكوين ، تدبير و تصرّف كند، و صاحب ولايت تكوينيّه شود، همان گونه كه آهن سرد و سياه بر اثر مجاورت با آتش ، گرم و سرخ و فروزان مى شود؛ اين حرارت و نورانيّت از درون ذات او نيست بلكه پرتو ناچيزى از آتش به او افتاده و به اين رنگ در آمده است .
با اين اشاره به قرآن بازمى گرديم و چگونگى تاءثير عبادت را در پرورش ‍ فضائل اخلاقى در آيات قرآن بررسى مى كنيم .
1- يا اءيّها النّاس اءعبدوا ربّكم الّذى خلقكم و الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون (سوره بقره ، آيه 21)
2- يا اءيّها الّذين آمنوا كتب عليكم الصّيام كما كتب على الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون (سوره بقره ، آيه 183)
3- و اءقم الصّلوة اءنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر (سوره عنكبوت ، آيه 45)
4- اءنّ الانسان خُلق هلوعا - اذا مسّه الشّرّ جزوعا - و اذا مسّه الخير منوعا - الاّ المصّلين - الّذين هم على صلاتهم دائمون (سوره معارج ، آيه 19 تا 24)
5- خذ من اءموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها (سوره توبه ، آيه 103)
6- الّذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر اللّه الا بذكر اللّه تطمئنّ القلوب (سوره رعد، آيه 28)
7- يا اءيّها الّذين آمنوا اءستعينوا بالصّبر و الصّلوة اءنّ اللّه مع الصّابرين (سوره بقره ، آيه 153)
ترجمه :
1- اى مردم ! پرورگار خود را پرستش كنيد، آن كس كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزگار شويد.
2- اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده ، همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودن نوشته شد، تا پرهيزگار شويد.
3-... و نماز را بر پادار كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى دارد.
4- به يقين انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است - هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مى كند - و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى شود (و بُخل مى ورزد) - مگر نمازگزاران - آنها كه نماز را پيوسته به جا مى آورند.
5- از اموال آنها صدقه اى (به عنوان زكات ) بگير تا به وسيله آن ، آنها را پاك سازى و پرورش دهى .
6- آنان كسانى هستند كه ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام ) است ، آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مى يابد!
7- اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر (روزه ) و نماز كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است !
تفسير و جمع بندى
در تمام آياتى كه در بالا آمده ، رابطه نزديكى ميان ((عبادت)) و تقوا و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى ديده مى شود و نشان مى دهد كسانى كه مى خواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از درِ عبوديّت و پرستش ‍ خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصيهاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مِسِ وجود خود را با كيمياى عبادت زَر كنند.
در همين راستا، در نخستين آيه ، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را اين گونه به آنها نشان مى دهد؛ مى فرمايد: ((اى مردم ! پروردگارتان را كه شما و پيشينيان شما را آفريده پرستش كنيد تا پرهيزكار شويد!)) (يا اءيّها النّاس اءعبدوا ربّكم الّذى خلقكم و الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون )
تكيه بر آفرينش پيشينيان ممكن است اشاره به اين باشد كه اعراب جاهلى براى توجيه پرستش بتها، تكيه بر فعل پيشينيان داشتند، آيه فوق مى گويد خداوند هم آفريدگار شماست و هم آفريننده پيشينيان است ؛ آرى ! او خالق همه كس و همه چيز و مالك همه كس و همه چيز است ؛ و تنها او شايسته عبادت است ، نه بتها؛ اگر روبه سوى عبوديّت خالص او آريد، شكوفه هاى تقوا بر شاخسار جان شما آشكار مى شود؛ و اين آلودگيهاى اخلاقى شما ناشى از عبادات خرافى شماست .
اين آيه رابطه نزديك تقوا و عبادت را بطور مطلق بيان مى كند.
در حالى كه در آيه بعد به رابطه ((روزه)) - كه يكى از عبادات مهّم است - و ((تقوا)) اشاره شده است ؛ مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما نوشته شده - همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد - تا پرهيزگار شويد!)) (يا اءيّها الّذين آمنوا كتب عليكم الصّيام كما كتب على الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون )
هر كس به روشنى درمى يابد كه به هنگام روزه داشتن ، نور و صفاى تازه اى در دل احساس مى كند، خود را به نيكيها نزديكتر، و از زشتيها و بديها دورتر مى بيند، حتّى آمارهاى مستند نشان مى دهد كه در ايّام ماه مبارك سطح جرائم در جامعه روزه دار، بسيار پايين مى آيد، تا آنجا كه ماءموران انتظامى به اعتراف خودشان در اين ماه به كارهاى عقب مانده ماههاى ديگر مى پردازند!
اين امور بخوبى نشان مى دهد كه هر قدر انسان به عبوديّت خداوند نزديكتر شود از زشتيها دورتر خواهد شد.
در سوّمين آيه ، به رابطه نزديك ((نماز)) و پرهيز از گناه و فحشاء و منكر اشاره شده است ؛ در اين آيه شخص پيامبر صلّى اللّه عليه وآله و سلّم به عنوان يك الگو و اُسوِه ، مخاطب به اين خطاب شده است : نماز را برپادار كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى دارد (و اءقم الصّلوة اءنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر)
((فحشاء و منكرات)) مجموعه افعال غيراخلاقى است ، و مى دانيم تمام افعال غيراخلاقى سرچشمه اى از صفات ضدّارزشى در درون جان انسان دارد؛ و به تعبير ديگر، هميشه اخلاق درونى است كه در اخلاق برونى اثر مى گذارد.
تاءثير نماز در بازداشتن از فحشاء و منكر نيز درست به همين دليل است ؛ زيرا نماز با افعال و اذكار بسيار پُر محتوايش ، انسان را در جهانى برتر و والاتر - جهان قرب به خدا - وارد مى كند؛ و اين نزديكى او را از سرچشمه هاى اصلى فحشاء و منكر كه همان هواى نفس و حبّ افراطى به دنيا است دور مى سازد.
به همين دليل ، نمازگزاران واقعى كمتر گِرد گناه مى گردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتواى بيشترى داشته باشد، به همان نسبت انسان از منكرات و زشتيها دورتر مى شود و شكوفه هاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشكارتر مى گردد.
در چهارمين آيه ، بعد از اشاره به بعضى از رذائل اخلاقى مانند جزع و بى تابى به هنگام بروز مشكلات ، و بُخل به هنگام دست يافتن به خيرات ، تنها نمازگزاران را استثنا مى كند، و مى فرمايد: انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است - هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مى كند - و هنگامى كه خوبى به او رسد بُخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود - مگر نمازگزاران - آنها كه نماز را بطور مرتّب به جا مى آورند. (اءنّ الانسان خُلق هلوعا - اذا مسّه الشّرّ جزوعا - و اذا مسّه الخير منوعا - الاّ المصّلين - الّذين هم على صلاتهم دائمون )
اين آيات به روشنى ثابت مى كند كه توجّه به ذات پاك پروردگار و عبادت و نيايش در پاكسازى روح و جان از رذائل اخلاقى مانند بُخل و جزع و بى تابى اثر مستقيم دارد.
در پنجمين آيه ، اشاره به تاءثير مساءله زكات در پاكسازى روح و تزكيه نفس ‍ مى كند و مى دانيم زكات در اسلام يكى از عبادات مهّم محسوب مى شود؛ مى فرمايد: از اموال آنها صدقه اى (به عنوان زكات ) بگير تا به وسيله آن ، آنها را پاكسازى و پرورش دهى (خذ من اءموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها)
تعبير ((تزكّيهم بها)) دليل روشنى بر اين حقيقت است كه تطهير و تزكيه نفس به وسيله زكات حاصل مى شود، چرا كه زكات ، رذائلى همچون بُخل و دنياپرستى و حرص و آز را از روح ، زائل مى كند، و نهال نوعدوستى و سِخاوت و حمايت از مستضعفان را در سرزمين دل پرورش ‍ مى دهد.
رواياتى كه در ذيل اين آيه نقل شده است نيز اين حقيقت را روشنتر مى كند:
در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه وآله و سلّم مى خوانيم : ((ما تصدّق اءحدكم بصدقة من طيّب - و لا يقبل اللّه الاّ الطّيّبت - الاّ اءخذها الرّحمان بيمينه و ان كانت تمرة فتربو من كفّ الرّحمان فى الرّحمان حتّى تكون اعظم من الجبل ؛ هيچ كس از شما صدقه اى از مال حلال نمى پردازد - و البتّه خداوند جز حلال قبول نمى كند - مگر اين كه خداوند آن را با دست خود مى گيرد، حتّى اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو مى كند تا بزرگتر از كوه شود!))(417)
اين حديث كه تشبيه و كنايه پُر معنايى دربردارد اهمّيّت فوق العاده اين عبادت بزرگ ، و ارتباط مستقيم آن را با خدا و مسائل معنوى روشن مى سازد.
در ششمين آيه ، به يكى ديگر از عبادات مهّم و معروف ، يعنى ذكر خدا اشاره شده و از تاءثير عميق آن در آرامش دلها، سخن مى گويد؛ مى فرمايد: آنان كسانى هستند كه ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام ) است ، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مى پذيرد! (الّذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر اللّه اءلا بذكر اللّه تطمئنّ القلوب )
آرامش دل هميشه تواءم با توكّل به خدا، و عدم وابستگى به مادّيات و عشق به زَرق و بَرق دنيا و آز و طمع و بُخل و حَسد است . چرا كه اگر اين صفات رذيله در دل باشد، آرامشى در آن نخواهد بود. بنابراين ، ياد خدا مى تواند اثر عميقى در دورساختن انسان از اين رذائل داشته باشد، تا شكوفه آرامش ‍ بر شاخسار دل آشكار گردد.
به تعبير ديگر، اگر يك نظر اجمالى به ريشه هاى ناآرامى روح و پريشانى خاطر و اضطرابها و نگرانيها بيندازيم ، مى بينيم همه آنها از رذائل اخلاقى سرچشمه مى گيرد، ولى ياد خدا آنها را مى خشكاند و ناآرامى را با اطمينان و آرامش مبدّل مى سازد.(418)
در هفتمين و آخرين آيه ، به تاءثير نماز و روزه در تقويت روح انسان اشاره كرده ، مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر (روزه ) و نماز كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است !)) (يا اءيّها الّذين آمنوا اءستعينوا بالصّبر و الصّواة اءنّ اللّه مع الصّابرين )
در بعضى از روايات اسلامى صبر به روزه تفسير شده است (419) كه يكى از مصداقهاى روشن صبر است ، وگرنه صبر مفهوم وسيعى دارد كه هر گونه استقامت در برابر هواى نفس و وسوسه هاى شيطان و استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مى شود.
در حديثى از اميرمؤ منان على عليه السّلام مى خوانيم كه هرگاه كار مهمّى براى او پيش مى آمد نماز مى خواند، سپس آيه واءستعينوا بالصّبر و الصّلوة را تلاوت مى فرمود (كان على اذا اءحاله اءمر فزع ، قام الى الصّلوة ثمّ تلاهذه الآية و اءستعينوا بالصّبر و الصّلوة )(420) اشاره به اين كه نماز به من نيرو مى بخشد.
آرى ! اين عبادتهاى مهم فضائلى همچون توكّل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مى كند، و از رذائل اخلاقى همچون جُبن و ترس ، ترديد و دودلى ، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم ، و دنياپرستى ، دور مى سازد؛ و به اين ترتيب ، بخش مهمّى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مى كند، همان گونه كه بخش قابل توجّهى از رذائل را مى ميراند.
نتيجه :
از آنچه در بالا آمد بخوبى مى توان نتيجه گرفت كه عبادات اثر بسيار عميقى از جهات مختلف در تهذيب اخلاق دارند؛ اين تاءثير را مى توان در چند جهت خلاصه كرد:
1- توجّه به مبدّاء آفرينش و حضور پروردگار در تمام زندگى انسانها سبب مى شود كه انسان مراقب اعمال و رفتار خويش باشد، و هواى نفس را تا آنجا كه مى تواند كنترل كند، چرا كه عالم محضر خداست ، و در محضر خداوند كريم ، گناه كردن و راه خلاف پيمودن عين ناسپاسى است .
2- توجّه به صفات جلال و جمال او كه در عبادات و مخصوصا دعاها آمده است ، نيايش كننده را دعوت مى كند كه پرتوى از آن اوصاف كريمه را در درون روح و جان خود منعكس كند و در مسير تكامل اخلاقى قرارگيرد.
3- توجّه به معاد، همان دادگاه بزرگى كه همه چيز در آنجا حسابرسى مى شود، نيز اثر بازدارنده قوى و نيرومندى براى پاكسازى روح و جسم انسان دارد.
4- عبادت و نيايش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانيّت غير قابل توصيفى مى آورد كه در برابر آن ظلمات اخلاق رذيله تاب مقاومت ندارد؛ به همين دليل ، انسان پس از يك عبادت آميخته با حضور قلب ، خود را به نيكيها نزديكتر مى بيند.
5- محتواى عبادات و دعاها مملّو است از آموزشهاى اخلاقى و بيان راه و رسم سير و سلوك الى اللّه ، كه دقّت در آنها نيز درسهاى بزرگى به انسان در اين زمينه مى دهد. عاشقان خود سازى و سالكان الى اللّه از طريق عبادت مى توانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصا در خَلوت و بويژه در سَحرگاهان راه به جايى نمى برند.
تاءثير عبادات در پالايش روح ، در روايات اسلامى
اين مساءله در روايات اسلامى بازتاب بسيار وسيع و گسترده اى دارد كه به گوشه اى از آن ، در ذيل اشاره مى شود، و شرح تمام آن در خور كتاب مستقلّى است :
1- در تمام رواياتى كه سخن از فلسفه احكام به ميان آمده ، اشاره به تاءثير عبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاى دل شده است ؛ از جمله ، در كلمات قصار اميرمؤ منان على عليه السّلام آمده است : ((فرض اللّه الايمان تطهيرا من الشّرك ، و الصّلوة تنزيها عن الكبر و الزّكاة تسبيبا للرّزق ، و الصّيام ابتلاء لاخلاص الخلق ؛ خداوند ايمان را براى تطهير دل از شِرك واجب فرموده ، و نماز را براى پاك شدن از تكبّر، و زكات را سبب روزى قرار داده ، و روزه را وسيله اى براى پرورش اخلاص ‍ بندگان ...))(421)
شبيه همين معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السّلام ديده مى شود آنجا كه مى فرمايد: ((فجعل اللّه الايمان تطهيرا لكم من الشّرك ، و الصّلوة تنزيها لكم عن الكبر، و الزّكاة تزكية للنّفس و نماء فى الرّزق ، و الصّيام تثبيتا للاخلاص ...؛ خداوند ايمان را سبب پاكسازى شما از شِرك قرار داده است و نماز را وسيله اى براى تطهير قلوب از كِبر، و زكات را موجب تزكيه نفس (از بُخل و حِرص و دنياپرستى ) و نمو روزى ، و روزه را عامل تثبيت خلوص نيّت .))(422)
2- در حديث معروفى كه درباره نماز از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه وآله و سلّم آمده ، نماز را تشبيه به نهر آب زلال جارى مى كند كه بر دَر خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست وشو كند؛ بديهى است كه بر اثر آن ، چيزى از آلودگيها در وى باقى نمى ماند؛ اين حديث نيز دليل روشنى بر اين مدّعاست .(423)
و به همين ترتيب ، درباره هر يك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گوياى تاءثير عبادت در تهذيب نفوس انسانى است .
3- در حديث ديگرى از امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام درباره آثار عبادت بطور كلّى چنين مى خوانيم : ((فان قال فلم تعبّدهم ؟ قيل لئلاّ يكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لاءدبه ، و لا لاهين عن اءمره و نهيه ، اذا كان فيه صلاحهم و قوامهم ، فلو تركوا بغير تعبّد، لطال عليهم الاءمد فقست قلوبهم ؛ اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نياز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مى شود، اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است ، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدّت زيادى بر آنها مى گذارد (و از ياد خدا غافل مى شوند) لذا دلهاى آنها قِساوت پيدا مى كند.))(424)
به اين ترتيب ، روشن مى شود كه عبادت پروردگار قلب را بيدار، و روح را هوشيار مى كند، و مايه ياد خداست كه آن نيز خمير مايه اصلاح درون و برون است .
4- در حديث ديگرى از امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام مى خوانيم كه در ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مى فرمايد: ((مع ما فيه من الاءيجاب و المداومة على ذكر اللّه عزّوجلّ باللّيل و النّهار لئلّا ينسى العبد سيّده و مدبّره و خالقه ، فيبطر و يطغى و يكون فى ذكره لربّه و قيامه بين يريه زاجرا له عن المعاصى و مانعا له عن انواع الفساد؛ علاوه بر اين كه عبادت ، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مى شود، تا بنده مولى و مدبّر و خالقش را فراموش نكند، و نعمتهاى الهى مايه مستى و غرور او نشود، و به طغيان برنخيزد، و ياد پروردگار و قيام در برابر او، وى را از معاصى بازمى دارد و مانع انواع فساد مى شود.))(425)
در حديث ديگرى ، از امام صادق عليه السّلام در مورد آثار نماز و ميزان قبولى آن چنين آمده است : ((من اءحبّ اءن يعلم اءن قبلت صلاته اءم لم تقبل فلينظر هل منعت صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدر ما منعتد قبلت ؛ هر كس مى خواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه ببيند آيا نماز او را از زشتيها و بديها بازداشته است يا نه ؟ به همان اندازه كه او را بازداشته نمازش قبول شده است !))(426)
اين عبارت با صراحت و وضوح ، روشن مى كند كه نماز صحيح و كامل رابطه مستقيم و تنگاتنگى با مسايل اخلاقى و دعوت به خوبيها و نهى از بديها دارد؛ و آنها كه نمازشان اين اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند؛ و به تعبير، ديگر نمازى است اسقاط كننده تكليف نه مورد قبول پروردگار.
6- در حديث ديگرى از رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله و سلّم در مورد فلسفه روزه چنين مى خوانيم : ((اءنّ الصّوم يميت مراد النّفس و شهوة الطّبع الحيوانىّ، و فيه صفاء القلب و طهارة الجوارح ، و عمارة الظّاهر و الباطن ، و الشّكر على النّعم ، و الاءحسان الى الفقراء، و زيادة التّضرّع و الخشوع ، و البكاء و جعل الاءلتجاء الى اللّه ، و سبب اءنكسار الهمّة ، و تحفيف السّيئات ، و تضعيف الحسنات ، و فيه من الفوائد ما لا يحصى ؛ روزه هواى نفس و شهوت طبيعت حيوانى را مى ميراند (و طغيان آن را فرومى نشاند)، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بيرون و درون انسان ، و شُكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرّع و خشوع و گريه است ؛ و وسيله اى است براى التجاء به پروردگار، و سبب شكستن دلبستگيها و كم شدن سيّئات ، و فزونى حسنات است ؛ و در آن فوائد بيشمارى است .))(427)
در اين حديث چهارده اثر مثبت براى روزه ذكر شده كه مجموعه اى از صفات فضيلت و افعال اخلاقى است .
7- اين بحث دامن دار را با حديث ديگرى از اميرمؤ منان على عليه السّلام پايان مى دهيم (و كسانى كه مايل باشند مطالب بيشترى را در اين زمينه بخوانند به ((وسائل الشّيعه))، ابواب نخستين هر يك از عبادات ، و همچنين به ((بحارالانوار)) مراجعه كنند.)، فرمود: ((دوام العبادة برهان الظّفر بالسّعادة ؛ استمرار و پى گيرى عبادت ، دليلى بر وصول به سعادت است .))(428)
آرى ! آنها كه مى خواهند سعادتمند شوند بايد به سراغ نيايش پروردگار بروند!
نتيجه :
از روايات بالا و روايات ديگرى كه در اين زمينه در لا به لاى كتب معروف روايى وارد شده و به خاطر عدم اطاله سخن از نقل همه آنها چشم پوشيديم ، رابطه بسيار نزديك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذيب نفوس را روشن مى سازد.
مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بى رياتر و آميخته با حضور قلب و آداب باشد، اين تاءثير قوى تر خواهد بود.
اين مساءله كاملا محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مُخلصانه و با حضور قلب انجام مى دهد، بعد از آن نورانيّت و صفاى ديگرى در قلب و جان خود احساس مى كند، ميل او به خوبيها بيشتر مى شود و تنفّر او از بديها افزون مى گردد؛ خود را به خدا نزديكتر مى بيند و روح خضوع و تواضع و عبوديّت و تسليم در برابر حق را در خود زنده مى بيند.
اين نكته قابل توجّه است كه همه عبادات يك اثر مشترك دارند و هر كدام يك تاءثير ويژه ، اثر مشترك همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسليم در مقابل حق ، و بيدارى و هوشيارى و ترك غفلت است .
و اثر ويژه هر كدام متناسب آن عبادت است ؛ نماز نفى از فحشاء و منكر مى كند، و روزه اراده را قوى و هواى نفس را تحت كنترل نيروى عقل درمى آورد؛ حج ، انسان را از تمام زرق و برق هاى زندگى و تعلّقات حيات دور مى سازد، و زكات ، بُخل و حرص و دنيا پرستى را كم مى كند.
ذكر خدا مايه آرامش دل است ؛ و هر يك از اذكار، انسان را متوجّه يكى از صفات جلال و جمال خدا مى كند، و او را با هماهنگى با حق تشويق مى نمايد.
به اين ترتيب ، كسى كه همه اين عبادات را به جا مى آورد، هم از اثرات عامّ آن بهره مى گيرد و هم از تاءثيرات ويژه آنها استفاده مى كند؛ و مى تواند فضايل اخلاقى را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراين ، عبادت و نيايش ما در برابر پروردگار، يكى از گامهاى مؤ ثّر خودسازى ماست ، مشروط بر اين كه با روح و فلسفه عبادت آشنا باشيم و تنها به جسم آن قناعت نكنيم ! البتّه ، درباره ذكر خدا به خاطر اهمّيّت فوق العاده آن بحث جداگانه اى خواهيم داشت .
ياد خدا و پرورش روح
علماى اخلاق به پيروى از قرآن مجيد و روايات اسلامى اهمّيّت فوق العاده اى براى ذكر به عنوان يكى از شاخه هاى مهّم عبادت در پاكسازى روح و جان و بيدارى و آگاهى و تهذيب نفس قائل هستند؛ و براى هر مرحله از مراحل سير و سلوك ، اذكارى ذكر كرده اند؛ مثلا، در مرحله توبه ، توجّه به ذكر ((يا غفّار)) و در مرحله محاسبه نفس ((يا حَسيب )) و در مرحله جلب رحمتهاى اليه ((يارحمان)) و ((يارحيم)) امثال آن .
اين اذكار به تناسب حالاتى است كه انسان دارد و مسيرهائى كه مى پيمايد؛ ولى به عنوان ذكر مطلق كه در هر حالى خوب است ، نه به عنوان قصد ورود.
آرى ! ذكر خدا از بزرگترين عبادات و بهترين حَسنات است و در برابر تهاجم وسوسه هاى نفس و نفوذ شيطان به انسان مصونيّت مى بخشد.
پرده هاى خودخواهى و غرور را كه بزرگترين دشمن سعادت انسان است مى دَرَد، او را از خواب غفلت بيدار مى كند و از خطراتى كه سعادت وى را تهديد مى كند آگاه مى سازد.
ذكر خدا مانند دانه هاى حياتبخش باران است كه بر سرزمين روح و قلب انسان مى بارد و انواع بذرهاى فضيلت و تقوا را شكوفا و بارور مى سازد، و هر اندازه درباره اهمّيّت اين عبادت سخن گفته شود باز كم است .
با اين اشاره به قرآن مجيد بازمى گرديم و اهمّيّت ذكر اللّه را در آن جستجو مى كنيم :
1- الّذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر اللّه الا بذكر اللّه تطمئنّ القلوب (سوره رعد، آيه 28)
2- اءقم الصّلوة اءنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر اللّه اءكبر (سوره عنكبوت ، آيه 45)
3- اءنّنى اءنا اللّه لا اله الاّ اءنا فاعبدنى و اءقم الصّلوة لذكرى (سوره طه ، آيه 14)
4- اذهب اءنت و اخوك بآياتى و لاتنيا فى ذكرى (سوره طه ، آيه 42)
5- و من اءعرض عن ذكرى فانّ له معيشة ضنكا (سوره طه ، آيه 124)
6- و اءصبر نفسك مع الّذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدّنيا ولاتطع من اءغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتّبع هواه و كان اءمره فرطا (سوره كهف ، آيه 28)
7- فاءعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد الّا الحيوة الدّنيا (سوره نجم ، آيه 29)

next page

fehrest page

back page