1- در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى خوانيم : ((اءربعة من الشّقاء جمود العين و قساوة القلب و
طول الاءمل و الحرص على الدّنيا؛ چهار چيز است كه نشانه شقاوت و بدبختى انسان است : خشك بودن چشمها (به گونه اى كه هرگز از خوف خدا
اشكى نريزد) و سنگدلى و آرزوهاى دراز و حرص بر دنيا)).(259)
2- در حديث ديگرى از اميرمؤ منان على عليه السّلام مى خوانيم : ((من اءطال اءمله ساء عمله ؛ كسى كه آرزوى طولانى داشته باشد، عملش بد
خواهد شد))!(260)
همين معنى به صورت گوياترى در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است كه فرمود:
((اءطول النّاس اءملا اءسوئهم عملا!؛ آن كسى كه آرزوهايش از همه طولانى تر باشد، عملش از همه زشت تر و بدتر است ))!(261)
3- در نهج البلاغه خطبه 147 نيز تعبير گويايى در اين زمينه ديده مى شود، فرمود: ((انّما هلك من كان قبلكم
بطول آمالهم و تغيّب آجالهم حتّى نزل بهم الموعود الّذى تردّ عنه المعذرة و ترفع عنه التّوبة ؛ اقوامى كه پيش از شما بودند و گرفتار
عذاب شدند، فقط به خاطر آرزوهاى طولانى و فراموش كردن اجل و سرآمد زندگيشان بود تا آنكه عذاب موعود فرارسيد، همان عذابى كه با
فرارسيدنش معذرت خواهى رد مى شود و دَرهاى توبه بسته خواهد شد))!
4- در حديث ديگرى از فاطمه بنت الحسين از پدرش امام حسين عليه السّلام از جدّش
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين آمده است : ((انّ صلاح اءوّل هذه الامّة بالزّهد و اليقين و هلاك آخرها بالشّحّ (بالشّكّ) و الامل !؛ دو
عامل سبب اصلاح (و پيروزى ) آغاز اين امّت شد كه يكى زهد (و ترك وابستگى به دنيا) بود و ديگرى ايمان و يقين محكم و آنچه باعث هلاكت (و شكست )
آخر اين امّت مى شود بخل (شكّ) و آرزوهاى دراز است )).(262)
بديهى است ايمان و يقين محكم ، به اضافه بى اعتنايى به زرق و برق دنيا، سبب شد كه مسلمانان نخستين به هنگام ورود در ميدان جهاد از هيچ چيز
پروا نكنند، جز خدا را در نظر نگيرند و جز براى خدا شمشير نزنند و هرگز پشت به دشمن ننمايند و اين
عامل مهّم پيروزى آنان بود.
ولى هنگامى كه آرزوهاى دراز و دلبستگى ها و دلدادگى ها نسبت به ظواهر دنيا جاى ((زهد)) را گرفت و شك و ترديد به جاى يقين نشست ، عقب
گردها و شك ها شروع شد و امروز هم براى تجديد عظمت نخستين ، راهى جز احياى دو
اصل نخست نيست .
5- در حديث ديگرى از امام اميرمؤ منان مى خوانيم : ((الاءمل سلطان الشّياطين على قلوب الغافلين ؛ آرزوى دراز سبب سلطه شيطانها بر قلوب
غافلان مى شود))!(263)
6- در حديث ديگرى از همان امام عليه السّلام چنين افرادى به عنوان بدترين مردم معرّفى شده اند، مى فرمايد: ((شرّ النّاس
الطّويل الاءمل ، السّيّى العمل ؛ بدترين مردم كسى است كه آرزوهايش از همه طولانى تر باشد و عملش از همه بدتر))! (264)
و نيز از آن حضرت در حديث ديگرى مى خوانيم : ((انّ المرء يشرف على اءمله فيقطعه حضور اءجله ، فسبحان اللّه لا
اءمل يدرك و لا مؤ مّل يترك !؛ انسان پيوسته دنبال آرزوهاى خويش است (و از مبداء و معاد
غافل است ) ناگهان حضور اجل ، آرزوهايش را قطع مى كند، سبحان اللّه ! نه به آرزو رسيده و نه صاحب آرزو راه شده است ))!(265)
7- در حديثى از اميرمؤ منان على عليه السّلام مى خوانيم : ((اءشرف الغنى ترك المنى ؛ برترين بى نيازى ترك آرزوهاست ))!(266)
چرا كه آرزوهاى دور و دراز سبب مى شود كه انسان دائما خود را نيازمند ببيند و دست حاجت به سوى هر كس و هر جا دراز كند و شخصيّت انسانى خود را
به خاطر امورى كه هرگز به آن نمى رسد بشكند!
8- در حديث ديگرى از همان امام بزرگوار آمده است : ((كذّب من ادّعى الايمان و هو مشغوف من الدّنيا بخدع الاءمانىّ و زور الملاهىّ؛ دروغ مى گويد
كسى كه ادّعاى ايمان مى كند در حالى كه به خاطر خدعه هاى آرزوها و سرگرمى هاى
باطل ، دلباخته دنيا شده است ))!(267)
روشن است كه دلباختگان آرزوها ناگزيرند براى وصول به آنها همه چيز را به دست فراموشى بسپارند و از همين جا رخنه در ايمان آنها پيدا مى
شود.
9- و نيز از همان بزرگوار در سخن كوتاه و پُرمعناى ديگرى مى خوانيم : ((اءلاءمانىّ تعمى عيون البصائر؛ آرزوهاى دراز چشم بصيرت
انسان را كور مى كند))!(268)
10- در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده است كه روزى به اصحاب فرمود: ((اءكلّكم يحبّ اءن
يدخل الجنّة ؟؛ آيا همه شما دوست داريد وارد بهشت شويد))؟!
((قالوا نعم يا رسول اللّه ؛ همگى عرض كردند آرى اى رسول خدا))!
فرمود: ((قصّروا من الاءمل و اجعلوا آجالكم بين اءبصاركم و استحيوا من اللّه حقّ الحياء؛ دامنه آرزوها را كوتاه كنيد و مرگ را در
مقابل چشم خود قرار دهيد و از خداوند (و مخالفت فرمان او) آن گونه كه شاسيته است شرم كنيد)).(269)
11- باز در حديث پُرمحتواى ديگرى از اميرمؤ منان على عليه السّلام آمده است : ((انّ
الاءمل يذهب العقل ، و يكذّب الوعد، و يحثّ على الغفلة و يورث الحسرة ؛ آرزوهاى دراز
عقل انسان را مى برد و وعده آخرت را دروغ مى شمرد و انسان را به غفلت وامى دارد و سرانجام آن ، حسرت و ندامت است ))!(270)
12- اين بحث را با روايت ديگرى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم - به عنوان ((ختامه مسك )) پايان مى دهيم ، در اين حديث آمده است
كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سه عدد چوب را گرفت ، يكى را پيش روى خود در زمين فرو كرد، ديگرى را در كنار آن و سوّمى را در
فاصله دورتر، سپس فرمود: آيا مى دانيد اين چيست ؟ عرض كردند: خدا و رسولش آگاه ترند، فرمود: ((هذا الانسان ! و هذا
الاءجل ! و هذا الاءمل يتعاطاه اءبن آدم و يختلجه الاءجل دون الاءمل !؛ اين (چوب
اوّل ) انسان است و اين (چوب دوّم ) سرآمد عمر است و اين (چوب سوم كه در نقطه دورى در زمين فرو شده بود) آرزوهاى دراز انسان است ، (آرى ) پيش از
آن كه انسان به آرزوهايش برسد دست اجل گريبان او را خواهد گرفت ))!(271)
در احاديث بالا كه گلچين بود از احاديث فراوانى كه در منابع معروف اسلامى درباره
طول امل آمده است به خوبى گستردگى خطرات و عواقب شوم اين رذيله اخلاقى را نشان مى دهد و ثابت مى كند كه آرزوهاى دراز از بزرگترين
دشمنان سعادت انسان و مانع قرب او در پيشگاه خداست .
آثار و پيامدهاى طول امل
آرزوهاى دراز و گاه بى پايان ، آثار مخرّب فراوانى در زندگى معنوى و مادّى انسان دارد كه گوشه هايى از آن در احاديث بالا و همچنين در آياتى
كه در قرآن مجيد در آغاز اين بحث ذكر شده آمده است و به طور كلّى مى توان گفت :
طول امل پيامدهاى خطرناك و مخرّب و سوء زير را دارد.
1- طول امل سرچشمه بسيارى از گناهان
يكى از بدترين آثار منفى طول امل و آرزوهاى دراز اين است كه انسان را به انواع گناهان دعوت مى كند، زيرا رسيدن به اين آرزوها معمولا از طريق
مشروع غيرممكن است ، بنابراين گرفتاران اين رذيله اخلاقى خود را ناگريز مى بينند كه در كسب درآمدها چشم بر هم نهند و
حلال و حرام را شناسايى نكنند و از غصب حقوق ديگران ، خوردن اموال يتيمان ، كم فروشى ، رباخوارى ، رشوه و مانند اين امور، اِبا نداشته باشند.
به همين دليل در حديث معروف غررالحكم آمده است : ((من طال اءمله ساء عمله ؛ كسى كه آرزويش دراز باشد عملش بد مى شود))!(272)
و نيز آمده : ((اءطول النّاس اءملا اءسوئهم عملا؛ آن كس كه آرزوهايش طولانى تر است عملش زشت تر خواهد بود)).(273)
و در نقطه مقابل آن آمده است : ((من قصّر اءمله حَسن عمله ؛ كسى كه آرزوهايش كوتاه باشد عملش نيك خواهد بود))!(274)
هر سه حديث بالا از مولا اميرمؤ منان على عليه السّلام است كه جان به فداى سخنان نورانى و انسان سازش باد.
2- طول امل يكى از اسباب مهّم قساوت قلب
همان گونه كه در آيات آغاز اين بحث خوانديم قرآن مجيد درباره يكى از اقوام پيشين مى گويد: آنها كسانى بودند كه مى پنداشتند عمر طولانى
دارند (و گرفتار آرزوهاى دراز شده اند) و از اين رو قلب هاى آنها قساوت يافت .
دليل اين مسئله روشن است ؛ زيرا طول
امل انسان را از خدا غافل مى كند و به دنيا حريص مى سازد و آخرت او را به دست فراموشى مى سپارد و اينها همه اسباب سنگدلى و قساوت است .
به همين دليل در حديثى آمده است كه خداوند به موسى عليه السّلام فرمود: ((يا موسى
لاتطوّل فى الدّنيا اءملك فيقسوا قلبك ، و القاسى القلب منّى بعيد؛ اى موسى ! آرزوى خود را در دنيا طولانى نكن كه قسىّالقلب خواهى شد و
قسىّالقلب از من دور است )).(275)
همين معنى در حديث ديگرى از امام اميرمؤ منان عليه السّلام آمده است كه فرمود: ((من
ياءمل اءن يعيش اءبدا يقسوا قلبه و يرغب فى الدّنيا؛ كسى كه آرزو دارد جاودانه در اين دنيا بماند قسىّالقلب مى شود و راغب در دنيا مى
گردد)).(276)
3- طول اَمل سبب نسيان اجل
اين اثر نياز به شرح و بسط ندارد و به خوبى در زندگى آنها كه گرفتار اين رذيله اخلاقى هستند نمايان است كه هرگز نه سخنى از مرگ بر
زبان مى رانند و نه در فكر آخرتند، بلكه دائما در گرداب غفلت غوطه ورند.
حديث معروفى كه هم از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و هم از اميرمؤ منان على عليه السّلام
نقل شده كه مى فرمايد: ((طول الاءمل ينسى الآخرة ؛ درازى آرزوها سبب فراموشى آخرت است )) گواه صدق اين مدّعاست .(277)
در حديث ديگرى از مولا على عليه السّلام مى خوانيم : ((اءكثر النّاس اءملا اءقلّهم للموت ذكرا؛ كسى كه آرزويش از همه طولانى تر است از همه
كمتر به ياد مرگ است )).(278)
4- زندگى پُر رنج محصول ديگرى از طول امل
بديهى است هرقدر آرزوها طولانى تر باشند تهيّه مقدّمات بيشترى را مى طلبد، همچنين صرفه جويى بيشترى براى حفظ
اموال و ثروت ها جهت رسيدن به آن آرزوهاى دور و دراز لازم است و نتيجه اين دو، يك زندگى تواءم با درد و رنج و سخت گيرى بر خود و خانواده
خود تواءم با تلاش شبانه روزى بى رويّه خواهد بود.
به همين جهت در احاديثى كه از اميرمؤ منان على عليه السّلام نقل شده است مى خوانيم : ((من كثر مناه كثر عنائه ؛ كسى كه آرزوهايش زياد باشد،
تعب و رنج او فزونى خواهد يافت )).
و نيز مى فرمايد: ((من اءستعان بالاءمانىّ اءفلس ؛ كسى كه از آرزوهاى دراز كمك بگيرد فقير و مفلس مى شود (و زندگى فقيرانه خواهد داشت
هر چند ثروتمند باشد))).
و نيز مى فرمايد: ((الرّغبة مفتاح النّصب ؛ تمايل به دنيا (و آرزوهاى دراز) كليد درد و رنج است ))!(279)
5- طول امل و زندگى ذلّت بار
صاحبان آرزوهاى دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر مى برند، بلكه ناچارند شخصيّت انسانى خود را نيز در هم بشكنند و براى رسيدن به
مقصود خيالى در برابر هر كس و ناكس خضوع كنند و دست التماس به سوى اين و آن دراز نمايند و به زندگى ذلّت بار تن در دهند. در حديثى از
اميرمؤ منان على عليه السّلام مى خوانيم : ((ذلّ الرّجال فى خيبة الاءمال ؛ خوارى مردان در ناكامى آرزوهاست )).(280)
6- محروميّت از نعمتها
همان گونه كه در بالا اشاره شد، كسانى كه گرفتار آرزوهاى دور و درازند و در درياى امانى غوطه ورند، غالبا به سراغ صرفه جويى و سخت
گيرى هر چه بيشتر در استفاده از مواهب حيات و زندگى مى روند تا به آرزوهاى دور و دراز خود برسند. به همين
دليل نسبت به همه كس حتّى خويشتن و زن و فرزند بخيل خواهند بود، همان بخلى كه آنها را از بهره گيرى از نعمت هاى الهى محروم مى سازد و در عين
برخوردارى از امكانات فراوان ، زندگى فقيرانه اى دارند.
در زمان خود افرادى را مى بينيم كه تحت عنوان ((تاءمين آينده ))! براى خود و فرزندان ، گرفتار
طول امل هستند و همين امر آنان را از مواهبى كه در اختيار دارند محروم مى سازد.
7- طول امل و محروم بودن از درك حقايق
آرزوهاى دراز همچون سرابى است كه تشنگان را در بيابان زندگى به دنبال خود مى كشاند و تشنه تر مى سازد، بى آنكه به جايى برسند، اين
آرزوها چهره واقعيّت ها را به گونه اى دروغين نشان مى دهد و انسان به خاطر آنها درك نمى كند كجاست و به كجا مى رود؟ و وظيفه اش در برابر اين
سرنوشت چيست ؟
از همين رو از حديثى از اميرمؤ منان على عليه السّلام كه سابقا به آن اشاره كرديم آمده است : ((اءلاءمانىّ تعمى عيون البصائر؛ آرزوهاى دراز
ديدگان بصيرت را نابينا مى كند))!(281)
كوتاه سخن اينكه : كسى مى تواند چهره زيباى حقيقت را آن گونه كه هست ببيند و به سرچشمه
زلال معرفت برسد كه ديده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در ميان ابرهاى تيره و تار
طول امل قرار نگيرد.
8- طول امل سبب كفران نعمت است
بديهى است آرزوهاى دراز، انسان را به آنچه ندارد و شايد هرگز به آن نمى رسد دلبند مى سازد، به همين
دليل آنچه را از نعمت هاى الهى در دست دارد كوچك مى شمرد و نسبت به آن بى اعتناست و اين كفران نعمت ، پيامدهاى شومى در دنيا و آخرت براى او
دارد.
در حديثى از مولاى متّقيان اميرمؤ منان على عليه السّلام مى خوانيم : ((تجنّبوا المنى فاءنّها تذهّب ببهجة نعم اللّه عندكم ، و تلزم استصغارها
لديكم ، و على قلّة الشّكر منكم ؛ از آرزوهاى دراز بپرهيزيد كه زيبايى نعمت هاى الهى را از نظر شما مى برد و آنها را نزد شما كوچك مى كند و
به كمى شُكر (و كفران نعمت ) از سوى شما منتهى مى شود))!(282)
اسباب و انگيزه هاى طول امل
عمده ترين چيزى كه سبب آرزوهاى دراز مى شود جهل و بى خبرى است ، جهل نسبت به خويشتن و نسبت به دنيا و
جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبى ، مجموعه اين جهل ها انسان را به وادى آرزوهاى دراز مى كشاند.
توضيح اينكه : انسان به سبب بى خبرى از وضع خويش و عدم توجّه به اين حقيقت كه هر لحظه ممكن است پايان عمر او فرارسد، يك لخته خون
كوچك مى تواند مجراى رگهاى قلب يا مغز او را بگيرد و در يك لحظه ، سكته قلبى يا مغزى بر او عارض شود يا حادثه اى همچون زلزله و آتش
سوزى ، تصادف در رانندگى ، لغزيدن و بر زمين خوردن و ضربه مغزى شدن يا مانند اينها به زندگى او پايان دهد. آرى بر اثر
جهل به اين امور گرفتار اين پندار مى شود كه عمرى طولانى دارد و سپس يك مُشت آرزوهاى دراز اطراف فكر او را احاطه مى كند و به او اجازه نمى
دهد به غير آن بينديشد.
همچنين جهل نسبت به ناپايدارى و بى وفايى دنيا، دنيايى كه نه بر صغير رحم مى كند و نه بر كبير، نه بر جوان رحم مى كند نه بر پير، گاه
پيش از آنكه پيرى بميرد صدها كودك و جوان از دنيا مى روند و گاه پيش از آنكه مريض سخت جان دهد ده ها سالم در آغوش مرگ قرار مى گيرند.
گاه سلاطين مقتدر در يك روز به ضعيف ترين افراد مبدّل مى شوند و در زندان انفرادى جاى مى گيرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در يك شب
فقير و تهيدست مى شوند و بر خاك سياه مى نشينند، آرى جهل به اين امور است كه انسان را در گرداب
طول امل مى اندازد.
اينجاست كه سلمان فارسى ، شاگرد بزرگ مكتب وحى ، مى گويد: ((ثلاث اءعجبتنى حتّى اءضحكتنى : مؤ
مّل الدّنيا و الموت يطلبه ، و غافل ليس بمغفول عنه ، و ضاحك ملى فيه لايدرى اءساخط ربّ العالمين عليه اءم راض عنه ؛ سه كس مرا در
شگفتى فرو برده تا آنجا كه بخنده واداشته است : كسى كه دنيا را آرزو مى كند در حالى كه مرگ در پى اوست و كسى كه از
اجل خويش غافل است در حالى كه اجل از او غافل نيست و كسى كه با تمام وجودش مى خندد در حالى كه نمى داند پروردگار جهانيان از او راضى است
يا نه ))؟(283)
در روايات اسلامى نيز اشاره هاى روشنى به اين معنى شده است ، مولاى متّقيان على عليه السّلام مى فرمايد: ((من اءيقن اءنّه يفارق الاحباب و يسكن
التّراب و يواجه الحساب و يستغنى عمّا خلّف ، و يفتقر الى ماقدّم كان حريّا بقصر
الاءمل و طول العمل ؛ كسى كه يقين دارد (به زودى ) از دوستان جدا مى شود و در زير خاك مسكن مى گزيند و با حساب الهى رو به روست و از آنچه
بر جاى گذاشته بى نياز مى گردد و به آنچه از پيش فرستاده محتاج مى شود، سزاوار است كه آرزو را كوتاه و
اعمال صالح را طولانى كند))!(284)
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم : ((اتّقوا خداع الاءمال ، فكم من مؤ
مّل يوم لم يدركه ، و بانى بناء لم يسكنه ، و جامع مال لم ياءكله ؛ از فريب آرزوها بپرهيزيد، چه بسيار كسانى كه آرزو داشتند روزى را (در
آغوش ناز و نعمت ) بگذرانند و هرگز به آن نرسيدند، چه بسيار كسانى كه خانه و قصرى ساختند ولى هرگز در آن ساكن نشدند و چه بسيار
كسانى كه اموال زيادى اندوختند ولى هرگز از آن نخوردند))!(285)
گاه جهل به آخرت و نعمت هاى بى پايان آن سراى جاويدان كه يك لحظه نگاه كردن به آنها به تمام دنيا مى ارزد، سبب مى شود كه انسان به
آرزوهاى دراز در اين جهان كشيده شود، حتّى گاه مى شود بى خبر از لذّت زهد در دنيا و آزادگى از
چنگال اسارت زرق و برق آن ، انسان را به وادى طول امل مى كشاند!
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى خوانيم : ((استجلب حلاوة الزّهادة بقصر الاءمل ؛ شيرينى زهد را با كوتاهى آرزوها به دست
آر))!(286)
و گاه مى شود انسان قدرت خدا را فراموش مى كند و يا نسبت به آن جاهل و بى خبر است و نمى داند خدايى كه از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر
پيوسته به او روزى داده است ، در حالى كه هيچ كس دسترسى به او نداشته مى تواند تا پايان عمر زندگى او را اراده كند و فرزندانش اگر
دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمى گذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بى
دليل است .
آرى جهل به اين امور سبب مى شود كه زير پوشش (تاءمين آينده خود و فرزندان )، گرفتار آرزوهاى دراز و
طول امل گردد.
مجموعه اين جهل ها و بى خبرى ها (جهل به خويشتن ، جهل به دنيا، جهل نسبت به خدا و قدرت بى مانند او و
جهل نسبت به آخرت و مواهب بى پايانش ) آدمى را در بيابان بيكران و برهوت خشك و سوزان آرزوها سرگردان مى سازد.
درمان طول امل
هميشه براى علاج قطعى بيماريها به ريشه كَن كردن اسباب آن بايد پرداخت و تا اسباب بيمارى ريشه كن نشود درمان ها سطحى و ناپايدار است
و به تعبير ديگر جنبه مسكّن را دارد.
با توجّه به اين اصل اساسى و با توجّه به ريشه هاى درازى آرزوها به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه براى زدودن آثار
طول امل و از ميان بردن آن بايد به تفكّر و انديشه پرداخت .
از يك سو بايد انسان خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسيب پذير كه فاصله ميان مرگ و زندگى او بسيار كم است ، امروز سالم
است و پُر نشاط، فردا ممكن است گرفتار سخت ترين بيماريها يا اندوه بارترين مصايب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است ، فردا ممكن است از
ضعيف ترين و فقيرترين افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاريخ بشريّت را پُر كرده است .
از سوى ديگر بايد درباره بى اعتبارى دنيا بيانديشيد كه ((از نسيمى دفتر ايّام بر هم مى خورد)) و فراموش نكند نادرشاه قدرتمند
شبانگه به دل قصد تاراج داشت | |
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت |
آرى با ((يك گردش چرخ نيلوفرى ، نه نادرها بجا مى مانند و نه نادرى ))!
از سوى سوّم به اين حقيقت بينديشيد كه ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و كتاب الهى و پاداش كيفر
اعمال داريم و اين جهان را منزلگاهى در مسير يك سفر طولانى مى دانيم و برنامه ما در اين جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى
براى هميشه ماندن !
و نيز انديشه كند كه حرص در اندوختن و ذخيره كردن اموال و برنامه ريزى براى رسيدن به آرزوها و
آمال ، هرگز مايه سعادت انسان نمى شود، بلكه دائما او را به درد و رنج گرفتار مى سازد.
و انديشه كند كه مهمترين آرامش ، آرامش روح و وجدان است كه آن از طريق تقوا و
توكّل بر پروردگار فراهم مى شود نه از طريق حرص و وَلع و دنياپرستى !
بهترين راه براى وصول به اين هدف همان است كه در حديث نبوى معروف آمده است فرمود: ((خذ من دنياك لآخرتك و من حياتك لموتك ، و من صحّتك
لسقمك ، فانّك لاتدرى مااسمك غدا؛ از دنيايت براى آخرتت بهره گير و از زندگانيت براى مرگ (و زندگى بعد از آن ) و از تندرستيت براى
زمان بيمارى استفاده كن ، چرا كه نمى دانى فردا نام تو چيست (آيا تو را زنده مى نامند يا جزء مردگان ، سالم مى گويند يا بيمار؟))).(287)
عامل ديگر براى آرزوهاى دراز هواپرستى و عشق به دنياست ، هر قدر از اين علاقه كاسته شود دامنه آرزوها گسترده تر مى گردد و به عكس هر
اندازه انسان دلبستگى بيشتر به دنيا پيدا كند، دامنه آرزوها گسترده تر مى شود.
براى رسيدن به اين هدف ، يعنى كوتاه كردن دامنه آرزوها يكى از مؤ ثّرترين راهها ياد مرگ است كه پرده ها را از جلو چشم بصيرت انسان برمى
گيرد و واقعيّت هاى زندگى را براى او آشكار مى سازد.
به همين دليل اميرمؤ منان على عليه السّلام در پايان خطبه 99 از نهج البلاغه مى فرمايد: ((اءلا فاذكروا هادم اللّذّات ، و منغّص الشّهوات ، و
قاطع الامنيّات ؛ به هوش باشيد و به ياد چيزى بيفتيد كه لذّات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند و آرزوها را قطع مى كند)).
و در حديث ديگرى از نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى خوانيم كه در ضمن سخنانش فرمود: ((عدّ نفسك فى اءصحاب القبور؛ خود را
جزء مردگان حساب كن (تا گرفتار طول امل نشوى ))).(288)
و نيز در نقطه مقابل اين معنى از اميرمؤ منان على عليه السّلام نقل شده است كه فرمود: ((اءكثر النّاس اءملا اءقلّهم للموت ذكرا؛ آنها كه
آرزوهايشان بيشتر است كمتر به ياد مرگ مى افتند)).(289)
راه ديگر براى مبارزه با طول امل مطالعه پيرامون پيامدهاى بسيار شوم آن است .
آرى توجّه به اين نكته كه آرزوهاى دراز سرچشمه بسيارى از گناهان و رذايل اخلاقى ديگر است و از
علل مهمّ قساوت قلب و فراموشى آخرت و سبب زندگى پر رنج و ذلّت بار و محروميّت از مواهب و نعم الهى و از حجاب هاى ضخيم معرفت و آگاهى
محسوب مى شود، سبب مى گردد كه انسان به فكر علاج و درمان بيفتد و پيش از آنكه سيلاب
طول امل كاخ سعادت او را ويران سازد به فكر چاره بيفتد، از دامنه آرزوهايش بكاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حدّ
معقول و شايسته مهار كند.
اميرمؤ منان على عليه السّلام مى فرمايد: ((حاصل المنى اءلاءسف و ثمرته اءلتّلف ؛
حاصل آرزوهاى دراز تاءسّف است و ثمره آن تلف شدن (عمر و امكانات و سعادت انسان ) مى باشد))!(290)
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم : ((احذروا الاءمانىّ فانّها منايا محقّقة ؛ از آرزوهاى دراز بپرهيزيد كه مرگ هاى مسلّم در آن نهفته است
)).(291)
در اينجا دو نكته قابل توجّه است :
نخست اينكه در طبّ مادّى براى درمان بسيارى از بيماريهاى جسمى و روانى به فكر جانشين مى روند، يعنى خواسته هايى كه انسان را به بيمارى مى
كشاند به خواسته هاى برترى تبديل مى كنند كه منتهى به سلامت او گردد، مثلا كسى كه علاقه زيادى به موادّ چربى و نشاسته اى دارد و سبب
بيمارى هاى گوناگون در او شده به استفاده از كميّت قابل ملاحظه از ميوه و سبزى سالم هدايت مى كنند و با افرادى كه معتاد به موادّ مخدّرند،
اعتيادهاى سالمى براى آنها پيش بينى مى كنند.
اين نكته در بيماريهاى اخلاقى نيز صادق است ، به اين ترتيب كه معلّم اخلاق آرزوهاى دراز مادّى را به آرزوهاى معنوى نسبت به پاداش الهى در
سراى آخرت تبديل مى كند و عشق به علم و دانش و معرفة اللّه را جايگزين عشق به
مال و جاه و مقام مى سازد.
|