با توجه به اين نكته كه آزمايش هاى گوناگون در اين جهان از سنت هاى خلل ناپذير الهى است ، و عبور از گردنه هاى صعب العبور آن جز با
صبر ممكن نيست ، به نقش صبر و شكيبايى در زندگى و آثار نهايى آن پى مى بريم .
چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان در برابر صبرش ، مشمول اين سه عنايت بزرگ الهى گردد:
نخست ، صلوات و درودى از نوع آنچه بر پيامبر بزرگش فرستاده مى شود و سپس
شمول رحمت واسعه الهى ، نسبت به او و از همه مهمتر، هدايت پروردگار كه سرچشمه تمام نعمت ها و خوشبختى هاست .
در اين جا كه چرا صلوات به صورت جمع آمده دو تفسير ذكر شده كه هر دو مى تواند صحيح باشد: نخست اين كه اشاره به انواع اكرام و احترام
الهى است ، و ديگر اين كه اشاره به تكرار آن مى باشد. تعبير به رحمت ، به صورت نكره نيز اشاره به اهمّيّت و عظمت است .
در بيان تفاوت ميان صلوات و رحمت ، بعضى گفته اند: صلوات اشاره به مدح و ثناى الهى و لطف و مغفرت اوست ؛ در حالى كه رحمت ، اشاره به
انواع نعمت هاى مادى و معنوى در دنيا و آخرت دارد.
در چهاردهمين و آخرين آيه از آيات مورد بحث كه در سوره والعصر آمده ، قرآن مجيد ضمن بيان اين كه همه انسان ها در خُسران و زيان قرار دارند، جز
كسانى كه داراى يك برنامه چهار ماده اى هستند كه يكى از موادّ آن ، صبر و شكيبايى و استقامت است ، مى فرمايد: ((به عصر سوگند! كه انسان ها
همه در زيانند مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند و يكديگر را به حق سفارش كرده ، و يكديگر را به صبر و شكيبايى توصيه
نموده اند؛ والعصر * انّ الانسان لفى خسر * الّا الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات و توصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر)).(765)
تعبير تواصوا - از ماده ((تواصى )) به معنى سفارش كردن به يكديگر در آيات فوق نشان مى دهد كه مؤ منان بعد از ايمان و معرفت و
عمل صالح ، بايد به احقاق حقوق روى آورند؛ حق را بشناسند و يكديگر را به آن توصيه كنند، چون احقاق حقوق و اجراى حق در جامعه انسانى ، جز
با استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست ، توصيه به صبر را به عنوان چهارمين
اصل كه پشتوانه اصول سه گانه ديگر است بيان مى كند. بنابراين صبر، يكى از اركان اصلى سعادت انسان هاست كه بدون آن ، درخت ايمان به
ثمر نمى نشيند و اعمال صالح انجام نمى گيرد، و احقاق حقوق در جامعه انسانى تحقيق نمى يابد. بدون شك ، احقاق حقوق و اداى آن از
مشكل ترين كارهاست ؛ زيرا گاهى ممكن است حق ، با فرد يا عزيزان و بستگانش مخالف باشد، در اين جا اداى حق جز به مدد صبر، صورت نمى
پذيرد.
از مجموع آنچه در آيات بالا آمد، مى توان نتيجه گرفت كه اهمّيّت صبر و شكيبايى و استقامت ، بسيار بيش از آن است كه ما فكر مى كنيم . به گفته
بعضى از مفسران ، صبر در قرآن مجيد، بيش از هفتاد بار يا نزديك به يكصد بار تكرار و تاءكيد شده ، در حالى كه هيچ يك از
فضايل انسانى ، به اين اندازه مورد تاءكيد قرار نگرفته است . اين نشان مى دهد كه قرآن ، براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهمّيّت فراوانى
قائل است ، و آن را عصاره همه فضيلت ها و خمير مايه همه سعادت ها و ابزار
وصول به هرگونه خوشبختى و سعادت مى داند.
صبر در احاديث اسلامى
به گفته بعضى از علماى اخلاق ، رواياتى كه درباره فضيلت صبر و شكيبايى از معصومين عليهم السّلام به ما رسيده ، بيش از آن است كه به
شمارش درآيد. و در برخى از كتب كه درباره صبر تاءليف يافته ، نزديك به 900 حديث از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه
معصومين عليهم السّلام در اين باره آمده است كه به عنوان نمونه ، بخشى از آن ها را گلچين نموده ايم :
1- رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: ((اءلصّبر خير مركب مارزق اللّه عبدا خيرا له و لااءوسع من الصّبر؛ صبر بهترين مركب
سوارى است ؛ خداوند هيچ بنده اى را بهتر و گسترده تر از صبر روزى نداده است )).(766)
تعبير به ((بهترين مركب ))، در اين حديث شريف اشاره به اين دارد كه صبر، وسيله رسيدن به همه سعادت ها و خوشبختى هاست انسان بدون آن
به هيچ مقامى در دنيا و آخرت نمى رسد!
2- اميرمؤ منان على عليه السّلام مى فرمايند: ((عليكم بالصّبر فانّ الصّبر من الايمان كالرّاءس من الجسد؛ بر شما باد به صبر و استقامت
كردن ؛ زيرا صبر نسبت به ايمان ، همانند سر به بدن است )).(767)
نشان مى دهد كه صبر نقش كليدى براى تمام ابعاد زندگى انسان دارد، به همين
دليل در ذيل همين حديث آمده است ((لاايمان لمن لاصبر له ؛ كسى كه صبر و استقامت ندارد، ايمان او پايدار نخواهد ماند)).
3- در حديث ديگر، همان حضرت عليه السّلام مى فرمايند: ((لايعدم الصّبور الظّفر و ان
طال به الزّمان ؛ شخص صبور، پيروزى را از دست نخواهد داد هر چند طول بكشد)).(768)
با توجه به اين كه هم صبر مطلق ذكر شده و هم پيروزى ، نشان مى دهد كه اين حكم در تمام ابعاد معنوى و مادى زندگى انسان هاست .
4- پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ، صبر را به منزله نصف ايمان شمرده اند: ((اءلصّبر نصف الايمان ؛ صبر نصف ايمان است
)).(769)
در بعضى از روايات ، نصف ايمان را شُكرگزارى و نصف ديگر آن را صبر دانسته اند. صبر و استقامت براى رسيدن به نعمت ها و سپس شُكر نعمت ؛
يعنى بهره بردارى صحيح از مواهب و نعمت هاى الهى .
روشن است كه اين حديث ، هيچ منافاتى با احاديث گذشته ندارد؛ زيرا همان طور كه بيان شد، اگر مؤ من صبر نداشته باشد ايمانش به خاطر
موانعى كه بر سر راه دارد، از بين مى رود؛ هم چنين اگر شاكر نباشد، طبق اين بيان (و لئن كفرتم انّ عذابى لشديد) نعمت ها از كفش مى رود.
5- در حديث ديگر، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در تعبير زيباى ديگرى فرمودند: ((اءلصّبر كنز من كنوز الجنّة ؛ صبر؛ گنجى از
گنج هاى بهشت است )).(770)
6- دليل اين امر با نقل حديثى از اميرمؤ منان عليه السّلام به وضوح روشن مى شود: ((اءلصّبر عون على كلّ اءمر؛ صبر و شكيبايى به
پيشرفت هر كار (مهمى ) كمك مى كند)).(771)
زيرا همان گونه كه مى دانيد، در نظام زندگى بر سر راه هر كار مهمى ، موانعى قرار دارد كه عبور از آنها فقط با نيروى صبر و شكيبايى ممكن
است .
7- درباره شكيبايى در برابر گناه اين حديث نقل شده است : ((و من صبر عن معصية اللّه فهو كالمجاهد فى
سبيل اللّه ؛ كسى كه در مقابل عوامل گناه صبر كند، مقامش همانند مجاهد در راه خداست )).(772)
آرى هر دو مجاهد ((فى سبيل اللّه ))اند؛ با اين تفاوت كه يكى با دشمن بيرونى (جهاد اصغر) و ديگرى با دشمن درونى (جهاد اكبر) مى
جنگد.
8- در حديث ديگرى از اميرمؤ منان عليه السّلام آمده است ؛ ((ان صبرت اءدركت بصبرك
منازل الاءبرار و ان جزعت اءوردك جزعك عذاب النّار؛ اگر صبر كنى ، به خاطر صبر خود به مقامات ابرار و نيكوكاران مى رسى و اگر بى
صبرى كنى ، اين بى صبرى تو را در عذاب دوزخ وارد مى كند)).(773)
9- امام صادق عليه السّلام درباره صبر در برابر بلاها و حوادث تلخ زندگى ، مى فرمايند: ((من ابتلى من المؤ منين ببلاء فصبر عليه كاءنّ له
مثل اءجر اءلف شهيد؛ هر كس از مؤ منان به بلايى گرفتار شود (و) شكيبايى را از دست ندهد، پاداش هزار شهيد دارد)).(774)
مرحوم ((علامه مجلسى )) رحمهم اللّه ، بعد از ذكر اين حديث در جلد 68 بحارالانوار، اين سؤ
ال را مطرح مى كند كه چگونه اين پاداش صحيح است ، در حالى كه شهيد خود از صابران مى باشد؛ زيرا در برابر دشمن صبر مى كند تا شربت
شهادت را مى نوشد.
در جواب اين سؤ ال مى توان گفت : شهيد در برابر تهاجمات دشمن صبر مى كند و صابران در
مقابل حوادث تلخ زندگى ؛ مانند بيمارى ها، ناكامى ها و از دست دادن عزيزان صبر مى كنند.
دليل ديگرى بر برترى او نسبت به اجر شهادت ، اين است كه شهادت يك بار است ، ولى گرفتارى هاى تلخ زندگى ، هزاران بار تكرار مى
شود.
10- پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درباره پاداش معنوى صابران مى فرمايند: ((من ابتلى فصبر و اعطى فشكر و ظلم فغفر اولئك
لهم اءلاءمن و هم مهتدون ؛ كسى كه به بلايى مبتلا شود و شكيبايى كند و نعمتى به او برسد و شُكر آن را به جا آورد و مورد ستم واقع شود و
(با بزرگوارى ) طرف را ببخشد، چنين كسانى امنيت و آرامش (در قيامت ) دارند و آنها هدايت يافتگانند)).(775)
11- امام صادق عليه السّلام مى فرمايند: ((الصّبر يظهر ما فى بواطن العباد من النّور و الصّفاء و الجزع يظهر ما فى بواطنهم من الظّلمة و
الوحشة ؛ صبر، آنچه را كه در درون بندگان خدا از نور و صفا وجود دارد، آشكار مى كند و بى صبرى و ناشكيبايى ، آنچه را كه در درون آنها از
ظلمت و وحشت است ، ظاهر مى سازد)).(776)
12- بحث احاديث صبر را با حديث ديگرى از اميرمؤ منان عليه السّلام پايان مى دهيم : ((الصّبر مطيّة لاتكبوا و القناعة سيف لاينبوا؛ صبر و
شكيبايى مركبى است كه هرگز به زمين نمى خورد و قناعت شمشيرى است كه هرگز از كار نمى افتد)).(777)
اين ها بخش مختصرى از احاديثى است كه درباره اهمّيّت صبر انسان ها و پاداش شكيبايان وارد شده است .
من از مفصّل اين قصّه ، مجملى گفتم | |
تو خود، حديث مفصل بخوان از اين
مجمل |
آثار و پيامدهاى صبر
همان گونه كه در مباحث گذشته اشاره شد، طبيعت زندگى دنيا اين است كه با موانع و مشكلات و آفات همراه مى باشد. در مسير انجام ((بايدها))
و ((نبايدها)) اغلب مشكلاتى است كه اگر انسان از آن نگذرد، به مقصد نمى رسد. در ضمن ، هميشه آفات و مصائبى در كمين نعمت هاست كه باعث
از دست دادن آنها مى شود، مصايبى در اموال و انفس و عزيزان و دوستان و مواهب ديگر.
انسان بدون صبر و استقامت ، هم در جهات مثبت به جايى نمى رسد و هم در برابر
عوامل منفى و قادر به ايستادگى نيست . به همين دليل ، كليد اصلى پيروزى ها، صبر و شكيبايى است و از آنجا كه دين مجموعه اى از بايدها و
نبايدهاست ، اطاعات و ترك معاصى ، بدون صبر و استقامت ، بقا و دوامى ندارد؛ زيرا طبق بيان گذشته ، صبر در برابر ايمان ، همانند سر نسبت
به بدن است .
از اين رو، در بعضى از احاديث اسلامى (از جمله حديثى از اميرمؤ منان عليه السّلام )
نقل شده : ((صبر و ظفر، قرين هم شمرده شده اند كه به واسطه صبر، ظفر مى آيد))؛ ((اءلصّبر الظّفر؛ صبر مساوى با پيروزى است
!)).(778)
در آيات قرآن نيز شرط مهم پيروزى مجاهدان راه خدا را صبر و شكيبايى شمرده است : ((...ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماءتين و ان يكن
منكم ماءة يغلبوا اءلفا من الّذين كفروا؛ هرگاه بيست نفر صبور و بااستقامت از شما باشد، بر دويست نفر غلبه مى كنند و اگر صد نفر باشند
بر هزار نفر از كافران پيروز مى گردند)).(779)
چه نيرويى كه يك نفر را توانايى مقابله با ده نفر و صد نفر را توانايى مقابله با يك هزار نفر را مى دهد. اين نيرو همان صبر و استقامت است كه
در آيه به آن تصريح شده است .
افراد سُست اراده و كم حوصله و كم استقامت ، بسيار زود از ميدان حوادث مى گريزند، يا در برابر حجم مشكلات زانو مى زنند. نه دنيا را بدون
صبر و استقامت به انسان مى دهند و نه آخرت را؛ به همين دليل ، اقوام و ملت هايى در جهان پيشرفت دارند كه استقامت بيشترى داشته باشند.
در حالات علماى بزرگ - اعم از شخصيت هاى والاى مذهبى كه دَرهاى علوم را گشودند يا دانشمندان علوم ديگر كه به اختراعات و اكتشافات بزرگى
نايل شدند - چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مى درخشد، صبر و استقامت آنها است . گاهى يك دانشمند، براى كشف يك قانون علمى ، ناچار است چند
سال در اِنزوا در كتابخانه يا آزمايشگاه خود بماند تا موفّق به كشف آن شود.
حديثى از على عليه السّلام نقل شده است : ((من ركب مراكب الصّبر اهتدى الى ميدان النّصر؛ كسى كه بر مركب صبر و شكيبايى سوار شود،
به ميدان پيروزى پاى مى نهد)).(780)
باز از همان امام بزرگوار آمده است كه ((مفتاح الظّفر لزوم الصّبر؛ كليد پيروزى ، داشتن صبر و شكيبايى است )).(781)
از سوى ديگر، افراد كم صبر و استقامت ، بسيار زود آلوده انواع گناه مى شوند، زيرا گناهان ، جاذبه هاى نيرومندى براى نفس سركش انسانى دارد
و اگر مقاومت شديدى در انسان نباشد، ايستادگى در برابر آن جاذبه ها ممكن نيست .
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است : ((كم من صبر ساعة قد اءورثت فرحا طويلا و كم من لذّة ساعة قد اءورثت حزنا طويلا؛ بسيار
اتفاق افتاده كه يك ساعت صبر و شكيبايى ، سبب شادى طولانى شده است ، و چه بسيار لذّت كوتاهى در يك ساعت ، غم و اندوه طولانى به بار آورده
است )).(782)
ممكن است در طول زندگى ، انسان گرفتار خسارت ها و زيان هاى مادى ، اجتماعى و يا معنوى شود؛ مثلا در مورد مرگ نزديكان بايد گفت : چنان نيست
كه دوستان و خويشاوندان همه با هم متولد شوند و همه با هم بميرند، بعضى زودتر و بعضى ديرتر، چشم از جهان مى پوشند، آنها كه زودتر مى
روند، بازماندگان را به داغ و فراق خود مبتلا مى سازند. اگر انسان ، صبور نباشد، به زودى سلامتش را از دست مى دهد، از همه چيز زندگى
ماءيوس گشته و دست او از كار مى ماند.
آرى ! اين صبر است كه با وجود تمام اين حوادث ناگوار، به روح و قلب انسان توانايى ادامه حيات را مى دهد.
در روايات سابق ، بيان داشتيم كه امام صادق عليه السّلام ثواب شكيبايى شيعيان در برابر مصيبت ها و گرفتارى ها را برابر با پاداش هزار
شهيد دانستند كه اين امر نشانگر همين معنى است .
خلاصه اين كه : درباره اهمّيّت صبر و نقش آن در پيشبرد دين و دنيا، هر چه بيان شود كم است . به همين
دليل ، تعبيرات بسيار بالايى را كه در روايات اسلامى درباره پاداش صابران آمده است ، نبايد مبالغه پنداشت و در يك بيان كلى مى توان به اين
روايت از امام باقر عليه السّلام تمسك بجوييم : ((انّه من صبر نال بصبره درجة الصّائم القائم ، و درجة الشّهيد الّذى ضرب بسيفه قدّام محمّد
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ؛ هر كس صبر و شكيبايى كند، به خاطر آن به مقام روزه داران شب زنده دار مى رسد و درجه شهيدى را كه در
پيشاپيش پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با شمشير به دفاع پرداخته و شربت شهادت نوشيده است ، را به دست مى آورد)).(783)
به گفته شاعر:
كليد صبر كسى را كه باشد اندر دست | |
هر آينه در گنج مراد بگشايد |
به شام تيره مِحنَت ، بساز و صبر نما | |
كه عاقبت ، سَحر از پرده ، روى بنمايد |
شاخه هاى صبر
در بسيارى از گفتار و نوشتار علماى اخلاق و بزرگان اسلام ، ((صبر)) به سه شاخه تقسيم شده است :
1- صبر بر اطاعت .
2- صبر بر معصيت .
3- صبر بر مصيبت .
منظور از ((صبر بر اطاعت ))؛ ايستادگى در برابر مشكلات اطاعت فرمان خداست . اطاعت فرمان الهى در نماز و روزه و حج و جهاد و اداى واجبات
مالى ، همانند خمس و زكات و هم چنين صبر و شكيبايى در برابر مشكلات اطاعت اوامر استجابى كه دامنه گسترده اى دارد.
منظور از ((صبر بر معصيت ))؛ ايستادگى در برابر شعله هاى سركش شهوات و هيجان هاى برخاسته از هوا و هوس است كه اگر چنين نباشد،
طوفان شهوات و هوس ها تمام ايمان و تقوا و پاكى و صدق و صفا و... را از بين مى برد.
و منظور از ((صبر بر مصيبت ))؛ آن است كه انسان در طول زندگى ، در برابر حوادث دردناكى ؛ مانند از دست دادن عزيزان ، خسارت هاى عظيم
مالى ، به خطرافتادن آبرو و حيثيت اجتماعى ، گرفتارى در چنگال بيمارى هاى صعب العلاج و افتادن در دام دوستان ناباب و شُركاى خائن و حكومت
ظالم و گاه همسران فاسد و... صبر و شكيبايى را از دست ندهد.
بزرگان اخلاق ، اين تقسيم سه گانه را از روايات اسلامى گرفته اند؛ همانند روايتى كه از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
نقل شده است : ((اءلصّبر ثلاثة ، صبر على المصيبة و صبر على الطّاعة و صبر على المعصية ، فمن صبر على المصيبة حتّى يردّها بحسن عزائها،
كتب اللّه له ثلاث ماءة درجة ما بين الدّرجة الى الدّرجة كما بين السّماء الى الاءرض ، و من صبر على الطّاعة كتب اللّه له ستّ ماءة درجة ، ما بين الدّرجة
الى الدّرجة كما بين تخوم الاءرض الى العرش و من صبر على المعصية كتب اللّه له تسع ماءة درجة ما بين الدّرجة الى الدّرجة كما بين تخوم الاءرض
الى منتهى العرش ؛ صبر بر سه گونه است : صبر بر مصيبت ، صبر بر طاعت و صبر بر معصيت كسى كه صبر بر مصيبت كند و آن را با
شكيبايى و صبر جميل تحمل نمايد، خداوند سيصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله ميان هر درجه همانند فاصله آسمان و زمين است و هر كس صبر
بر اطاعت كند، خداوند ششصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله هر يك با ديگرى همانند فاصله انتهاى زمين تا عرش خداست . و هر كس صبر بر
معصيت كند، خداوند نهصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله هر يك با ديگرى ، همانند فاصله منتهاى زمين تا منتهاى عرش خداست )).(784)
از تعبيرات اين حديث ، استفاده مى شود كه صبر بر معصيت مهمتر از همه است و صبر بر اطاعت در مرحله دوّم و صبر بر مصيبت در مرحله سوّم قرار دارد.
اميرمؤ منان على عليه السّلام در حديثى ديگر، بعد از آن كه ايمان را بر چهار ستون قرار داده كه ركن
اوّل آن صبر، ركن دوّم آن يقين و ركن سوّم آن ، عقل و ركن چهارم آن جهاد است ، مى فرمايد: ((و الصّبر منها على اءربع شعب ، على الشّوق و الشّفق
و الزّهد و التّرقّب ؛ صبر چهار شعبه دارد، اشتياق ، ترس ، زهد و انتظار.)) و سپس در شرح آن مى فرمايند: ((كسى كه اشتياق بهشت داشته
باشد، از شهوات و هوس هاى سركش به كنار مى رود، و آن كسى كه از آتش دوزخ بترسد، از محرّمات دورى مى گزيند و كسى كه زهد بر دنيا
داشته باشد، مصيبت ها را ناچيز مى شمرد، و كسى كه در انتظار سرانجام نيك باشد، براى انجام نيك سرعت مى گيرد)).(785)
با اندكى دقت روشن مى شود كه هدف امام عليه السّلام ، در اين بيان ، شرح انگيزه هاى صبر و استقامت است ، نه شاخه هاى آن . نظير حديث فوق كه
از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز نقل شده است .
انگيزه هاى صبر و شكيبايى
امورى كه باعث صبر انسان در مشكلات طاعت و ترك معصيت و در برابر مصائب مى شود، فراوان است كه هر كدام تاءثير خاصّى در پديدآوردن اين
فضيلت بزرگ دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1- تقويت پايه هاى ايمان و يقين ، مخصوصا توجه به اين نكته كه خداوند ((اءرحم الرّاحمين )) است و نسبت به بندگانش از هر كسى
مهربانتر است و او براى رعايت و تاءمين مصالح عباد، حوادثى مى آفريند كه اسرار و منافعش پوشيده است ، روح شكيبايى را در انسان پرورش مى
دهد. توجه به پاداش هاى عظيم مطيعان و تاركان معاصى و صدق وعده هاى الهى نيز در اين زمينه ، عزم انسان را در صبر و شكيبايى ، راسخ تر مى
كند.
از همين رو، اميرمؤ منان عليه السّلام مى فرمايند: ((اءصل الصّبر حسن اليقين باللّه ؛ اساس و ريشه صبر، ايمان و يقين خوب ، نسبت به
خداوند است )).(786)
بديهى است ، هر قدر ايمان انسان به حكمت و رحمت پروردگار بيشتر باشد، صبر او نيز بيشتر خواهد شد؛ به تعبير ديگر،
تحمل صبر و شكيبايى برايش آسان تر مى گردد. به همين دليل ، حديثى از امام صادق عليه السّلام
نقل شده كه به بعضى از ياران خود فرمود: ((انّا صبّر و شيعتنا اءصبر منّا؛ ما صبورانيم ، ولى شيعيان ما از ما صبورترند.)) راوى سؤ
ال مى كند، فدايت شوم ! چگونه شيعيان شما از شما صبورترند؟ امام در پاسخ فرمودند: ((لاءنّا نصبر على مانعلم و شيعتنا يصبرون على ما
لايعلمون ؛ چون ما بر چيزى كه مى دانيم (و از اسرار آن آگاهيم ) صبر مى كنيم ؛ ولى شيعيان ما در برابر امورى كه از اسرارش آگاه نيستند
صبر مى كنند)).(787)
2- دست يابى به صبر، مانند كسب هر فضيلت اخلاقى ديگر، با ممارست و روبه رو شدن با حوادث گوناگون
حاصل مى شود، به همين دليل در حديثى از اميرمؤ منان على عليه السّلام آمده است : ((من توالت عليه نكبات الزّمان اكسبته فضيلة الصّبر؛
كسى كه پى درپى حوادث ناخوشايند زمان برايش حادث شود، فضيلت صبر را برايش فراهم مى كند)).(788)
به تعبير ديگر، انسان در ابتداى برخورد با مصيبتى ، ناله و فرياد سر مى دهد و جزع و فزع را به اوج مى رساند، هم چنين هنگامى كه در انجام
طاعتى از طاعات پروردگار، با مشكلى روبه رو شود، اظهار خستگى مى كند، ولى تكرار آن حوادث و اين مشكلات به تدريج فضيلت صبر را در او
به وجود مى آورد.
3- توجه به اين نكته كه دنيا، دار حوادث و مشكلات است و رسيدن به هيچ موهبتى از مواهب مادى و معنوى ، بدون عبور از موانع گوناگون امكان پذير
نيست و نيز توجه به اين حقيقت كه افراد كم صبر و بى حوصله و كم طاقت ، هرگز به جايى نخواهند رسيد، عزم و اراده انسان را بر صبر و
شكيبايى در مقابل مشكلات محكم تر مى سازد.
همان گونه كه در سابق اشاره شد، براى چيدن يك شاخه گُل بايد رنج خار را كشيد و براى نوشيدن يك جُرعه
عسل ، بايد در برابر نيش زنبور صبر كرد، گنج ها در ويرانه هاست و بهشت در لابه لاى ناملايمات قرار گرفته است .
به يقين هر كس در اين امور دقت كند، آمادگى بيشترى براى صبر و شكيبايى پيدا مى كند. از همين رو در حديث ديگرى از اميرمؤ منان على عليه السّلام
آمده است : ((لكلّ نعمة مفتاح و مغلاق و مفتاحها الصّبر و مغلاقها الكسل ؛ براى هر نعمتى كليد و
قفل و بندى است ؛ كليد آن صبر و قفل و بند آن ، تنبلى و كسالت است )).(789)
4- يكى ديگر از انگيزه هاى صبر و عوامل پرورش آن ، هم شكل ساختن صابران است ، اين امر نه تنها در اين جا بلكه در تمام
فضايل اخلاقى صدق مى كند كه هرگاه انسان ، در ظاهر خود را به صفتى بيارايد، هر چند در باطن چنين نباشد، به تدريج در باطنش نيز نفوذ
كرده و به آن متخلّق مى گردد.
در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده است : ((من يتصبّر يصبّره اللّه و من يستعفف يعفّه اللّه ، و من يستغن يغنه اللّه و مااعطى عبد
عطاء هو خير و اءوسع من الصّبر؛ كسى كه خود را به چهره صابران درآورد (و جزع و فزع را ترك گويد)، خداوند روح صبر را به او مى
بخشد و كسى كه به چهره عفيفان درآيد، خداوند او را به زينت عفّت مى آرايد و كسى كه در چهره بى نيازان درآيد، خداوند او را بى نياز مى سازد و
به هيچ بنده اى موهبتى بهتر و گسترده تر از صبر عطا نشده است )).(790)
5- صبر رابطه نزديكى با ظرفيت وجودى انسان دارد. هر اندازه ظرفيت و شخصيت انسان بيشتر شود، صبر و شكيبايى او افزون مى گردد، به همين
دليل كودكان و بزرگسالان كودك صفت ، در برابر كمترين حادثه اى ، بى تابى مى كنند؛ در حالى كه افراد باظرفيت و باشخصيت ، مشكلات را
در خود هضم نموده و خم به اَبرو نمى آورند.
يك استخر كوچك با اندك نسيمى متلاطم مى شود؛ ولى يك اقيانوس عظيم ، به آسانى متلاطم نمى شود و اقيانوس كبير را از اين جهت اقيانوس آرام
مى خوانند كه هيجان امواجش به خاطر گسترش آن كمتر است .
مطالعه حالات بزرگان ، مخصوصا انبيا و اولياى الهى كه بر اثر صبر و شكيبايى به مقامات عالى روحانى
نايل گشتند، مى تواند از انگيزه هاى مؤ ثر باشد، همان گونه كه آنها در همه چيز الگو و اُسوه اند.
|