داده‏ايد نه كارهايی كه از روی خواهش و ميل و احساسات و هيجانهای بی‏منطق‏
انجام می‏شود .

تفسير صحيح محبت

در عين حال آنجا كه مورد « ادفع بالتی هی احسن السيئة »( 1 ) نيست و
اگر ما نيكی بكنيم بدی او را دفع نكرده و تبديل به خوبی ننموده‏ايم و
دشمنی او را تبديل به دوستی نكرده‏ايم بلكه اگر به او خوبی بكنيم ، به‏
جامعه انسانيت بدی كرده‏ايم ، در اينجا اسلام دستور انواع خشونتها را
می‏دهد كه حد اعلايش همان مسأله جهاد است در مسائل جمعی ، و قصاص است‏
در مجازاتها و در مورد افراد . ولی همه اينها از خيرخواهی و از مصلحت‏
خواهی و از سعادت خواهی برمی‏خيزد . اينها در آن قانون كلی همه اديان كه‏
" « احبب للناس ما تحب لنفسك و ابغض لهم ما تبغض لنفسك » "
استثناء نيست ، نوع تفسير است . يك كسی محبت را بچه‏گانه تفسير می‏كند
، می‏گويد : وقتی می‏بينی كه اين بابا بت‏پرست است و مشغول بت‏پرستی هم‏
هست ، تو چه كار داری ؟ ! به او محبت كن . تو می‏بينی كه اگر به او
بگويی اين كار را نكن بدش می‏آيد ، اين كار را نكن ، به او محبت كن ،
چيزی نگو كه او بدش بيايد ، جلويش را نگير ، با او مبارزه نكن ،
ناراحتش نكن .
اين ، دشمنی كردن است و مثل اين است كه عده‏ای سخت مريض باشند ولی‏
خود اين مريضها اصلا دوست ندارند معالجه

پاورقی :
. 1 سوره مؤمنون ، آيه . 96