پاورقی : . 1 سوره شمس ، آيه . 8
و كمك میكند . كار مادر را نمیتوان اخلاقی شمرد زيرا " محبت به فرزند
" برای مادر يك امر طبيعی است ، مادر اسير احساسات خود است و
نمیتواند محبت و خدمت نكند ، و از نكردنش رنج میبرد . همين مادر ، بچه
ديگری را - مثلا بچه هووی خود را - با اين احساسات نمینگرد و بلكه غالبا
در جهت عكس است . پس اين را نمیشود گفت اخلاق . كجا اخلاق حكم میكند
كه به بچه خود توجه كن و به بچه ديگری توجه نكن ؟ ! بنا بر اين ، ارتباط
به غير داشتن هم نمیتواند ملاك باشد .
آنهايی كه درباب عادات میگفتند اعمال انسان بايد تحت حكومت عقل و
اراده او باشد ، اينجا هم ناچار همين حرف را میزنند ، میگويند فعل اخلاقی
فعلی است كه از عقل برخيزد و هيچ عاطفهای در آن دخالت نداشته باشد ،
خواه اختصاص به خود انسان داشته باشد و خواه مربوط به غير باشد .
فعل اخلاقی يك معيار مورد قبول همه ندارد ، يعنی هر مكتبی برحسب جهان
بينی و اصول خود فعل اخلاقی را چيزی میداند كه ممكن است با آنچه ديگران
میگويند مخالف باشد . بعضیها معتقدند كه فعل اخلاقی فعلی است كه از
وجدان انسان سرچشمه میگيرد و وجدان همان است كه در فطرت هر كس وجود
دارد ، و اين تا اندازهای درست هم هست : « فالهمها فجورها وتقويها » (
1 ) . كانت شديدا معتقد است به اينكه وجدان اخلاقی در انسان وجود دارد .
فلسفه عملی او از فلسفه نظريش اهميت بيشتری دارد . گفته است - و روی
پاورقی : . 1 سوره شمس ، آيه . 8 |