اين است كه عرفا و متصوفه به مسأله ارادت پيدا كردن به يك شيخ و مرشد
فوقالعاده اهميت میدهند . حالا من به حرف آنها كار ندارم .
اساسا اين كه ما در اسلام راجع به محبت اولياء [ توصيههايی ] داريم و
مثلا میگوئيم حب اميرالمؤمنين چنين و چنان است برای چيست ؟ آيا اين
شرك نيست ؟ اگر اين مسألهای كه عرض میكنم مطرح نباشد شرك است .
اميرالمؤمنين عالیترين انسانها ، ولی ما مأموريم خدا را پرستش كنيم و
همه پيغمبران وسيله هستند برای رساندن انسان به خدا . بسيار خوب ، علی
انسان كامل ، ما چرا نسبت به او محبت داشته باشيم ؟ ! نه ، محبت
پيغمبر و محبت اميرالمؤمنين و محبت هر كاملی بزرگترين عامل اصلاح و
تربيت انسان است . فلسفه محبت اولياء اين است .
محبت اولياء در زيارت امينالله
زيارت امينالله را آقايان حتما خواندهاند . در ميان زياراتی كه ما
برای ائمه داريم ، شايد و بعيد - هم نيست معتبرترين زيارات باشد - ، هم
از نظر سند ( يعنی به اصطلاح خيلی پدر و مادردار است و سند قطعی دارد كه
به ائمه میرسد و چيزی نيست كه مثلا بگوييد در يك كتابی نوشته شده ) و هم
از نظر مضمون ، كه از اين نظر هم جزء عاليترين زيارات است و شايد
عالیترين زيارات باشد . زيارت كوتاهی است . در كتاب مفاتيح و غيره
جزء زيارات اميرالمؤمنين نقل شده و جزء زيارات مطلقه است ، يعنی
زيارت مخصوصه نيست كه مربوط به يك روز معين يا ايام خاص باشد ، در