در اسلام گرايش عن علم است نه گرايش عن تقليد . اين علم واجب عينی‏
است . اين را همه علما ذكر كرده‏اند . پس " « طلب العلم فريضة » "
قدر مسلم شامل آن علمهايی كه از شرايط ايمان است هست . از اين كه‏
بگذريم ، بايد ببينيم كه [ اين علم ] چيست ؟
يك بحث تقريبا لغو و بيهوده‏ای ميان اصناف علمای اسلامی در گرفته راجع‏
به اينكه اين علمی كه فريضه است چه علمی است ؟ فقها گفتند كه مقصود علم‏
فقه است برای اينكه مقدمه عمل است . علمای اخلاق گفتند خير ، علم اخلاق‏
خيلی از آن لازمتر و واجبتر است . علمای كلام گفتند علم كلام است . علمای‏
تفسير گفتند علم تفسير و كتاب الله است . ولی اين ديگر بحث ندارد ،
زيرا علم يا خودش هدف است و يا مقدمه است برای هدفی . هر جا كه خودش‏
هدف است ، واجب است ، مثل همين اصول عقايد . هر جا هم كه خودش هدف‏
نيست . اگر هدفی از هدفهای اسلامی متوقف به آن باشد ، از باب مقدمه‏
واجب ، واجب می‏شود . خود فقها اين سخن را می‏گويند كه آموختن مسائل ،
واجب مقدمی ولی واجب تهيؤی است ، و به اصطلاح واجب نفسی تهيؤی است ،
يعنی آن چيزی كه بر ما واجب است عمل كردن است ، مثلا ما بايد نماز
بخوانيم ، ولی اينكه انسان بخواهد درست نماز بخواند ، بدون اينكه مسائل‏
نماز را بداند امكان ندارد . پس برای اينكه انسان برای خواندن نماز
آماده شود ، يعنی بتواند نماز را صحيح بخواند ، واجب است مسائل نماز را
ياد بگيرد . اختصاص به نماز و روزه و اينگونه تكاليف ندارد ، هر
وظيفه‏ای از وظايف اسلامی كه نيازمند به علم باشد ، همان علم برايش واجب‏
می‏شود به عنوان يك واجب نفسی تهيوی ، يعنی واجبی كه ما را آماده‏