فكر شيطانی و خيالی و آرزوئی نيست بلكه منطبق است بر آنچه كه وجود دارد
، و آنچه كه وجود دارد حساب است و منطق و قانون .
اين است كه عرض كرديم كار روی عقل و فكر انسان اثر می‏گذارد . گذشته‏
از اينكه انسان با كار تجربه می‏كند و علم به دست می‏آورد و كار مادر علم‏
است يعنی بشر علم خود را با تجربه و كار به دست آورده است ، و به‏
عبارت ديگر گذشته از اينكه كار منشأ علم است عقل و فكر انسان را نيز
اصلاح و تربيت و تنظيم و تقويت می‏كند .

تأثير كار بر احساس انسان

همچنين كار روی احساس انسان اثر می‏گذارد ، آن كه در اصطلاح قرآن " دل‏
" گفته می‏شود ، و آن چيزی كه رقت ، خشوع ، قساوت ، روشنی و تاريكی به‏
او نسبت داده می‏شود ، می‏گوييم : فلانكس آدم رقيق القلبی است ، فلانی آدم‏
قسی القلبی است ، يا می‏گوئيم : قلبم تيره شد ، قلبم روشن شد ، آن كانونی‏
كه در انسان وجود دارد و ما اسمش را دل می‏گذاريم . كار از جمله آثارش‏
اين است كه به قلب انسان خضوع و خشوع می‏دهد ، يعنی جلوی قساوت قلب را
می‏گيرد . بيكاری قساوت قلب می‏آورد و كار اقل فائده‏اش برای قلب انسان‏
اين است كه جلوی قساوت قلب را می‏گيرد .
در مجموع ، كار در عين اينكه معلول فكر و روح و خيال و دل و جسم آدمی‏
است ، سازنده خيال ، سازنده عقل و فكر ، سازنده دل و قلب و به طور كلی‏
سازنده و تربيت كننده انسان است .