مثلا حديثی است در نهج‏البلاغه كه می‏فرمايد : « من كرمت عليه نفسه هانت‏
عليه شهواته » ( 1 ) آنكه نفسش برايش عزت و شرف داشته باشد و احساس‏
شرافت و كرامت برای نفس خود كند ، شهوات در نظرش خوار است ، يعنی‏
اگر اين حس در انسان پيدا شود زود شهوت پرستی را رها می‏كند . انسان را
ارجاع می‏دهد به خودی در درون خودش كه به " خود " ت توجه كن ، " خود
" تو يك مقام عالی دارد و برتر است از اينكه آلوده به اين چيزها شود .
مثل اينست كه كسی را به تابلوی بسيار زيبايی كه دارد آگاه می‏كنيم كه "
می‏دانی اين تابلو چه تابلويی است ؟ ! خيلی عالی و فوق‏العاده است ، حيف‏
است اينجا باشد كه گرد و غبار و دود بگيرد " . تا آن را نمی‏شناسد
اهميت نمی‏دهد ، ولی وقتی كه شناخت فورا آن را حفظ می‏كند .
حديث ديگر از امام هادی است : « من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره » (
2 ) بترس از آدمی كه خودش برای خودش قيمت ندارد ، آن كسی كه حس‏
كرامت نفس ، اين سرمايه عظيم را از دست داده . از چنين آدمی بترس .
آدمی كه احساس شرافت و كرامت در خود نمی‏كند ، از شر او ايمن مباش .
در آن حديث معروف عقل و جهل در تحف العقول ( صفحه 389 ) چنين آمده :
« لا دين لمن لا مروش له » . كسی كه مردانگی ندارد دين ندارد . ( دعوت به‏
مردانگی ، خود دعوت به نوعی " خود " است ). « و لا مروش لمن لا عقل له‏»
. و آنكه عقل نداشته باشد نمی‏تواند مردانگی داشته باشد. « ان اعظم الناس‏
قدرا من لا يری الدنيا لنفسه خطرا » .

پاورقی :
. 1 حكمت . 441
. 2 تحف‏العقول ( با ترجمه ) ، ص 512 ، حديث . 14