ما هم به چنين دردی مبتلا شويم ، و وقتی به طور ناخودآگاه به او خدمت
میكنيم مثل اينست كه برای اين خدمت میكنيم كه اگر روزی ما هم محتاج
شديم او نيز به ما خدمت كند ؟ يا نه ، مستقل از اين مطلب است و ما اصلا
بدون هيچ نظر و غرضی اينطور ساخته شدهايم كه به ديگران احسان كنيم ؟
. 3 بعد دينی . در آن مقاله گفته شده كه استعداد دينی استعدادی اصيل در
انسان است ، و آن را به حس تقديس و حس پرستش تعبير میكند ، و اين
غير از حس حقيقتجويی و غير از حس اخلاقی نسبت به همنوعان است ، حس
پرستش يك حقيقت مافوق و منزه است كه انسان میخواهد در مقابل او خضوع
و خشوع كند ، با او مناجات نمايد و او را تقديس كند .
. 4 بعد هنری و ذوقی يا بعد زيبايی . انسان زيبايی را از آن جهت كه
زيبايی است دوست دارد .
البته استعداد پنجمی هم میتوان گفت و آن استعداد خلاقيت است كه انسان
، آفريننده و مبتكر و مبدع آفريده شده و از جمله چيزهايی كه هر كس
داراست و از آن لذت میبرد قدرت ابداع و ابتكار و نوآوری است .
حال بايد ديد كه اسلام چه دستورهايی در زمينه پرورش حس حقيقتجويی ما
يعنی قوه تعقل و تفكر ما داده است . قبلا گفته شد كه اسلام در زمينه علم و
عقل فروگذار نكرده . در زمينه استعداد دينی هم شكی نيست كه دستورات
زيادی دارد . عبادتها ، تذكرها ، دعاها ، خلوتها ، انسها ، استغفارها و
توبهها ، همه در اين زمينه است .
|