كه نفس پروری و شهوت پروری است مبارزه كند . در اين جهت من خيال‏
نمی‏كنم نيازی به بحث باشد كه در تربيت اسلامی مسئله پرورش جسم جزء اصول‏
است . عمده اين است كه درباره استعدادهای مخصوص انسان بحث بكنيم .
آنجا است كه ارزش يك مكتب بيشتر روشن می‏شود .

پرورش استعداد عقلانی

در ميان استعدادهای مخصوص انسان ، در درجه اول استعداد عقلانی است ، و
اين همان چيزی است كه در اديان ، ما می‏بينيم كه اگر هم خود اديان و
صاحبان اصلی اديان اينجور نباشند ولی غالبا در ميان پيروان و روحانيين‏
اديان اين مطلب بوده است كه هميشه دين را به عنوان حقيقتی بر ضد عقل و
نقطه مقابل عقل عرضه می‏داشته‏اند ، و عقل را به عنوان يك وجود مزاحم و
يك مانع دين و چيزی كه يك انسان متدين بايد آن را كنار بگذارد و الا
نمی‏تواند ديندار باشد [ معرفی می‏كرده‏اند ] . در مسيحيت بالخصوص اين‏
مطلب را به وضوح می‏بينيم ، و در خيلی جاهای ديگر . حال اسلام با اين‏
استعداد انسانی چگونه مواجه شده است ؟
اينجا يكی از آن جاهايی است كه ارزش واقعی اسلام را به روشنی می‏بينيم‏
. اسلام يك دين طرفدار عقل است و به نحو شديدی هم روی اين استعداد تكيه‏
كرده است ، نه فقط با او مبارزه نكرده بلكه از او كمك و تأييد خواسته‏
است ، و تأييد خود را هميشه از عقل می‏خواهد . در اين زمينه آيات قرآن‏
زياد است ، آيات دعوت به تعقل و تفكر يا آياتی كه به شكلی مطالب را
طرح كرده‏اند كه فكرانگيز