است كه با وجود اينكه ايصال نفع به غير است باز هم می‏گويند . اخلاقی‏
نيست .

بررسی نظريه كانت

حال بحث مختصری درباره نظريه كانت بكنيم . گفته شد كانت عقيده دارد
كه فعل اخلاقی فعلی است كه از هر قيد و شرط و غرضی مجرد و منزه باشد و
هيچ منظوری جز جنبه تكليفی از انجام آن در كار نباشد ، و انسان آن را فقط
به حكم وظيفه انجام دهد . ولی سؤالی مطرح می‏شود و آن اينكه : آيا اساسا
ممكن است انسان كاری را انجام دهد كه از آن هيچ منظوری برای خود نداشته‏
باشد ؟ عده‏ای می‏گويند چنين چيزی ممكن نيست و محال است ، محال است كه‏
بشر به سوی كاری برود كه از آن به او چيزی نرسد . اصلا امكان ندارد كه‏
انسان به سويی برود كه در آن سو كمالش نباشد ، ولو كمال نسبی . حتی آن‏
آدمی كه بر ضد كمالش رفتار می‏كند ، باز كمال يك قوه‏اش در آن رفتار
هست ، و اينكه آن را ضد كمال می‏گوئيم ، به اين دليل است كه ضد كمال‏
اوست از جنبه ديگری ، و الا اينكه انسان به سويی برود كه در آن هيچ كمالی‏
برايش نباشد ، محال است . پس اين حرفهايی كه می‏گويند فعل اخلاقی آن‏
است كه در آن هيچ هدفی برای " خود " نباشد و هيچ نفعی برای " خود "
نداشته باشد درست نيست . جواب بايد داد كه در اينجا مغالطه‏ای هست و
بايد آن را رفع كرد . يك وقت می‏گوئيم كه هدف انسان از هر كاری نفعی‏
است كه به خودش می‏رسد ، يعنی منظورش نفعی است كه آن نفع برای خودش‏
می‏باشد . اگر چنين بگوئيم می‏توان جواب داد كه خير ، ممكن