البته از همين جا می‏شود فهميد كه فعلها و كارهايی كه بيشتر به شرايط
اقتصادی و صنعتی و فنی بستگی دارند ، خود فعلها زياد تغيير می‏كنند ، ولی‏
كارهايی كه كمتر به اين امور بستگی دارند مثل همين مسائل مربوط به عفاف‏
و ستر و پوشش زياد تغيير نمی‏كنند . تغييرات يا مربوط به جمعيت است يا
شرايط اقتصادی و فنی كه اينها تغييری در اين جهت ايجاد نمی‏كنند . اين‏
مسائل مربوط به نوع ارتباطی است كه دو جنس می‏توانند با هم داشته باشند
، و جاذبه‏ای كه اين دو جنس نسبت به يكديگر دارند . چون اصول ، ثابت‏
است فعل اخلاقيش هم هميشه يكنواخت است .
بنابراين مسئله فعل اخلاقی و خوداخلاق را بايد از يكديگر تفكيك كرد .
آنهايی كه تبليغ اخلاق می‏كنند دو كار بايد بكنند : از نظر توصيه كردن به‏
خود خلق و خويها بايد آنها را به عنوان امور مطلق توصيه كنند ، ولی در
عين حال بايد نوعی آگاهی و اجتهاد نيز به مردم بدهند كه در مقام عمل ،
فعل اخلاقی را با فعل غيراخلاقی اشتباه نكنند .
يادم هست اوائلی كه قم بوديم شنيدم از طرف عده زيادی از مردم ژاپن كه‏
مذاهب منحطی دارد [ تقاضای ارسال مبلغ اسلام شده بود . از برخی نقاط جهان‏
] عده‏ای را به ژاپن فرستاده بودند كه مذاهب خودشان را معرفی كنند .
مرحوم آقا شيخ عبدالكريم به آقايی كه واردتر از ديگران بود دستور داد كه‏
به ژاپن برود . آن آقا می‏گفتند من قبول نكردم چون فكر كردم شايد در بلاد
كفر مردم . در نتيجه از مصر عده‏ای رفتند و بيست هزار نفر مسلمان سنی‏
شدند . اين ، حساب نكردن كار است .