نظريه نيچه
در اكثر مكتبهای اخلاقی دنيا معيار اخلاق را مبارزه با خودی يعنی خودخواهی و خودپرستی میدانند ، يعنی فعل اخلاقی آن فعلی است كه هدف انسان از آن فعل ، خود انسان نباشد ، برای خود نباشد ، و اخلاق آن است كه ديوار " خود " خراب شود ، ديواری كه انسان ميان خود و ديگران از خودخواهی كشيده است . فقط دو سه تا از اين مكتبها را سراغ داريم كه میگويند انسان بايد " خودش " را پرورش بدهد و " خوب " همين است ، مثل حرفهايی كه نيچه گفته و اصلا با تعليماتی كه تحت عنوان غيردوستی و انسان دوستی و غيرخواهی و ايثار و غيره گفته شده [ مباين است ] . میگويد اين حرفها همه بيخود است ، انسان سعادتمند انسانی است كه دنبال قدرت و نيرو برود و نفس كشی معنی ندارد ، نفس را بايد پرورش داد ، ترحم به ضعفا معنی ندارد ، ضعيف بايد از بين برود ، اگر كسی توی چاه افتاد بايد سنگی هم روی او انداخت و او بالاترين گناهش اينست كه ضعيف است ، و اگر ما چنين اخلاقی را ترويج كنيم بشريت را