برعكس به طمع انسان توجه كرده است .
اين ايراد البته ايراد واردی نيست ، ايراد ناواردی است . اولا همه‏
می‏دانيم كه از نظر اسلام عبادت ، درجات و مراتبی دارد ، يك درجه‏اش‏
عبادت به خاطر طمع به بهشت است ، و يك درجه آن عبادت برای ترس از
جهنم است ، و بالاتر از اين ، درجات ديگر عبادت است كه هدف آن‏
عبادتها نه بهشت است و نه جهنم . در خود قرآن به اين مطلب توجه شده و
در كلمات پيغمبر اكرم و ائمه اطهار اينقدر در اين زمينه هست كه الی‏
ماشاءالله . از همه معروفتر جمله‏ای است كه در نهج‏البلاغه و در كلمات‏
حضرت رسول و حضرت صادق هست و به هر حال جمله‏ای است كه مال امروز
نيست . از تاليف نهج‏البلاغه به وسيله سيد رضی هزارسال می‏گذرد تا چه رسد
به زمان حضرت امير . اميرالمؤمنين می‏فرمايد : « ان قوما عبدوا الله طمعا
فتلك عبادش التجار ، و ان قوما عبدوا الله خوفا فتلك عبادش العبيد ، و
ان قوما عبدوا الله شكرا ( حبا ) ( 1 ) فتلك عبادش الاحرار » ( 2 ) .
يعنی گروهی از مردم خدا را عبادت می‏كنند برای طمع در بهشت . اين‏
عبادت ، از نوع تجارت است ، تجارت پيشگی و معامله‏گری است ، در اينجا
كار می‏كند برای اينكه در آنجا سودی ببرد . و گروهی عبادت می‏كنند از ترس‏
جهنم . اينها كارشان شبيه كار بردگان است كه از ترس شلاق ارباب كار
می‏كنند . و قوم ديگر عبادت می‏كنند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس‏
از جهنم ، بلكه

پاورقی :
. 1 اينجا روايتهای مختلفی هست ، در نهج‏البلاغه شكرا دارد ، در كلمات‏
پيغمبر يا ائمه حبا دارد .
. 2 نهج‏البلاغه ، حكمت 229 ، با كمی اختلاف در عبارت .