تحقير عقل در امثال سائر ميان مردم و در ادبيات
در اين متفرقهها گاهی از عقل و هوش به اين عنوان انتقاد شده كه عقل و
هوش دشمن انسان است ، به معنی اين كه آسايش را از انسان سلب میكند ،
راحت را از انسان میگيرد ، عامل سلب آسايش و راحتی است . چرا ؟ برای
اين كه انسان اگر عقل و هوش نداشته باشد ، حس نمیكند ، وقتی حس نكند ،
ناراحتیها را درك نمیكند ، و وقتی كه موجبات ناراحتی را درك نكرد ، آن
دردی كه ناشی از اين موجبات ناراحتی است برايش پيدا نمیشود . مثلا شعر
معروفی است كه میگويد :
دشمن جان من است عقل من و هوش من
|
كاش گشاده نبود چشم من و گوش من
|
خود ما هم گاهی مثلا میگوئيم : " خوشا به حال فلان كس كه بعضی چيزها را
نمیفهمد " . يا : " خوشا به حال تو ، چقدر تو راحتی كه نمیفهمی ، من
بدبختم كه حس میكنم و میفهمم " . فرخی يزدی از شعرای انقلابی نيم قرن
اخير میگويد :
چيزهايی كه نبايست ببيند بس ديد
|
به خدا قاتل من ديده بينای من است
|
از اين نمونه زياد داريم . آيا اين منطق اساسا منطق صحيحی است يا منطق
صحيحی نيست ؟
اگر اين را ما به زبان جد بخواهيم بگيريم ، صحيح نيست . اغلب اينها
كه چنين سخنانی گفتهاند ، به اصطلاح علمای معانی