ازدواج اولين مرحله خروج از خودفردی
در مسئله خودی ، اينكه ما میگوئيم انسان بايد از لاك خودپرستی خارج شود - كه مقصود خود طبيعی است و همه اين را قبول دارند - خارج شدن از لاك خودپرستی و فرد پرستی ، مراتب و مراحلی دارد . اولين مرحلهاش غيردوستی است . در واقع مثل اينست كه " من " انسان - به تعبير راسل در كتاب " اميدهای نو " و بعضی ديگر - توسعه میيابد . آنها چون " من " را فقط " من " طبيعی میدانند قهرا از اينجا شروع میكنند : مثلا يك كودك فقط در همان من فردی خودش است و فقط خودش را میبيند و همه چيز را برای خود فردی میخواهد ، حتی به پدر و مادر هم به چشم وسيله و ابزار برای خودش نگاه میكند . در دوران جوانی كه عشقی پيدا میكند و همسری انتخاب مینمايد ، برای اولين بار اين احساس در او پيدا میشود كه به يك شخص ديگر ، مانند خود علاقه دارد ( البته در همه اينطور نيست ) يعنی از خود به درمیآيد ، خودش و او يكی میشوند و همه چيز را برای اين خود بزرگتر میخواهد . مجموع دو " خود " يك " خود " شدهاند . البته اين در شرايطی است كه شخص واقعا يك علقهای به طرف پيدا كند ، علقه مؤانست و به تعبير قرآن وداد و رحمت : « و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودش و رحمة ، ان فی ذلك لايات لقوم يتفكرون ( 1 ) . تا وقتی كه رابطه زوجين با يكديگر رابطه شهوانی يعنی رابطه جنسی است ، قهرا اينها به هم بهپاورقی : . 1 سوره روم ، آيه . 21