پاورقی : . 1 سوره بقره ، آيه . 15
عنوان يك حالت روانی ، و گاهی به كار میرود در جايی كه اثر اين كار
بروز میكند اعم از اينكه خودش وجود داشته باشد يا وجود نداشته باشد .
میگوييم فلانی با فلان كس مهربانی كرد ، يعنی كاری كه از نوع كار
مهربانانه است انجام داد اعم از اينكه آن حقيقت مهربانی در آن وجود
دارد يا وجود ندارد ؟ يا مثلا در مورد خداوند همين لغات انسانی به كار
برده میشود و حال آنكه اين لغات به مفهوم انسانيش در مورد خداوند صادق
نيست ولی به مفهوم اثرش صادق است . مثل اينكه میگوييم : « الله يستهزء
بهم »( 1 ) خدا آنها را استهزاء میكند . يا میگوييم خدا از چنين چيزی
حيا میكند . " حيا " لغتی است كه برای انسان وضع شده و حالت انسان را
بيان میكند . در انسان " حيا " يك حالت آزرم ، شرم ، انفعال ، خجلت
و تأثر است ، يك حالت روانی است . بدون شك حيای به معنای شرم پيدا
كردن ، آن حالت روانیيی كه در انسان پديد میآيد ، و بالاخره تأثر و
انفعال در مورد خداوند درست نيست ، ولی گاهی رفتاری كه خدا با انسان
میكند نظير حالتی است كه از روی حيا و شرم صادر شده باشد ، میگويند خدا
حيا میكند . سعدی در اول گلستان میگويد : بندهای بار اول بخواند دعا
مستجاب نشود ، بار دوم و بار سوم ، بعد خطاب رسد : يا ملائكتی جواب
بنده مرا بدهيد كه فقد استحييت من عبدی [ از بندهام حيا كردم و شرمنده
شدم ] . همچنين استهزاء از نظر انسان يك حالت روانی است كه يك
بروزاتی دارد ، ولی وقتی خدا يك كاری با يك بشری میكند كه در عمل ، او
را مانند كسی قرار میدهد كه
پاورقی : . 1 سوره بقره ، آيه . 15 |