مذهب پشتوانه اخلاق
حقيقت اين است كه غالب اين نظريات را میتوانيم از يك نظر درست و از يك نظر نادرست بدانيم . همه اينها آن وقت درستاند كه يك حقيقت اعتقاد مذهبی پشت سر آنها باشد . خدا سرسلسله معنويات است و هم پاداش دهنده كارهای خوب . احساسات نوع پرستانه كه خود امری معنوی است ، وقتی در انسان ظهور و بروز میكند كه انسان در جهان ، معنويتی قائل باشد . يعنی وقتی كه انسان به خدايی معتقد باشد میتواند انسانها را دوست داشته باشد و اين احساسات نوع دوستانه در او ظهور و بروز داشته باشد . اعتقاد مذهبی پشتوانه مبانی اخلاقی است . آن كسی كه میگويد اخلاق از مقوله زيبايی است ، و زيبايی را هم زيبايی معقول و معنوی میداند [ بايد توجه داشته باشد كه ] اساسا تا ما به يك حقيقت و زيبائی مطلق معقول و معنوی به نام خدا قائل نباشيم نمیتوانيم به يك زيبايی معنوی ديگر معتقد باشيم ، يعنی زيبايی معنوی روح يا زيبايی معنوی فعل ، آن وقت معنی پيدا میكند كه ما به خدايی اعتقاد داشته باشيم .