پاورقی : . 1 اينجا روايتهای مختلفی هست ، در نهجالبلاغه شكرا دارد ، در كلمات پيغمبر يا ائمه حبا دارد . . 2 نهجالبلاغه ، حكمت 229 ، با كمی اختلاف در عبارت .
برعكس به طمع انسان توجه كرده است .
اين ايراد البته ايراد واردی نيست ، ايراد ناواردی است . اولا همه
میدانيم كه از نظر اسلام عبادت ، درجات و مراتبی دارد ، يك درجهاش
عبادت به خاطر طمع به بهشت است ، و يك درجه آن عبادت برای ترس از
جهنم است ، و بالاتر از اين ، درجات ديگر عبادت است كه هدف آن
عبادتها نه بهشت است و نه جهنم . در خود قرآن به اين مطلب توجه شده و
در كلمات پيغمبر اكرم و ائمه اطهار اينقدر در اين زمينه هست كه الی
ماشاءالله . از همه معروفتر جملهای است كه در نهجالبلاغه و در كلمات
حضرت رسول و حضرت صادق هست و به هر حال جملهای است كه مال امروز
نيست . از تاليف نهجالبلاغه به وسيله سيد رضی هزارسال میگذرد تا چه رسد
به زمان حضرت امير . اميرالمؤمنين میفرمايد : « ان قوما عبدوا الله طمعا
فتلك عبادش التجار ، و ان قوما عبدوا الله خوفا فتلك عبادش العبيد ، و
ان قوما عبدوا الله شكرا ( حبا ) ( 1 ) فتلك عبادش الاحرار » ( 2 ) .
يعنی گروهی از مردم خدا را عبادت میكنند برای طمع در بهشت . اين
عبادت ، از نوع تجارت است ، تجارت پيشگی و معاملهگری است ، در اينجا
كار میكند برای اينكه در آنجا سودی ببرد . و گروهی عبادت میكنند از ترس
جهنم . اينها كارشان شبيه كار بردگان است كه از ترس شلاق ارباب كار
میكنند . و قوم ديگر عبادت میكنند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس
از جهنم ، بلكه
پاورقی : . 1 اينجا روايتهای مختلفی هست ، در نهجالبلاغه شكرا دارد ، در كلمات پيغمبر يا ائمه حبا دارد . . 2 نهجالبلاغه ، حكمت 229 ، با كمی اختلاف در عبارت . |