حكومت میكنند ؟ ! چه چيز ضامن اجراء حكومت عقل و اراده بر ميلها است ؟
يكی از مسائلی كه مذهبيون به آن متمسك میشوند ، در همين جا است .
میگويند اراده قوه اجرائی عقل است ، ولی خود عقل چيست و از عقل چه كاری
ساخته است ؟ عقل جز روشنائی چيز ديگری نيست كه انسان را روشن میكند ،
اما آيا روشن كردن ، به انسان جهت هم میدهد كه حالا كه اطرافت روشن شد ،
از اين طرف برو يا از آن طرف ؟ انسان دنبال آنچه میخواهد میرود و از
چراغ عقل استفاده میكند برای رسيدن به مطلوب خودش . مشكل اين است كه
انسان چه مطلوبی داشته باشد ؟ البته در اينكه انسان نياز دارد به چراغ
عقل برای اينكه [ راه او را ] روشن كند ، بحثی نيست . انسان اگر در
تاريكی حركت كند ، مطلوب خودش را گم میكند . در نياز به عقل بحثی
نيست . ولی سخن در اين است كه عقل و علم كه در واقع مكمل عقل و به
عبارت ديگر عقل اكتسابی است روشنائی است ، محيط را روشن میكند ، انسان
میفهمد چه میكند ، میفهمد كه اگر بخواهد به فلان مقصد برسد ، از اينجا
بايد برود ، اين وسيله است برای آن مقصد ، و آن ، وسيله است برای اين
مقصد ، ولی آيا فهميدن و دانستن كافی است كه اراده انسان بر تمايلات او
حكومت بكند ؟ نه . چرا ؟ برای اينكه انسان فی حد ذاته اينطور است كه
دنبال منافع خودش میرود و ارادهاش تا آن اندازه ممكن است بر ميلهايش
حكومت بكند كه منافعش اقتضاء میكند .
اينجاست كه تا يك امر ديگری كه به انسان خواستههايی ماوراء منافع
ندهد پيدا نشود ، از عقل و اراده كاری ساخته نيست ، و
|