مطلب را توجه می‏دهد كه ما قصه و حكايت را ذكر نمی‏كنيم فقط برای اينكه‏
يك ثمری به اصطلاح شده باشد و يك وقتی گذرانده باشيد : « فاقصص القصص‏
لعلهم يتفكرون »( 1 ) .
اين هم خودش نوعی تفكر است كه باز از نظر اسلام عبادت است .

تفكر انسان درباره خود

يكی ديگر از تفكرهايی كه عبادت است كه منظور ما در اين بحث بيشتر
اين قسمت است ، تفكر كردن انسان درباره خودش است ، يعنی خود انسان ،
موضوع تفكر خودش باشد ، و اين دو گونه است : يك وقت خود انسان به‏
عنوان يك موضوع علمی موضوع تفكر اوست . اين جزء دسته اول می‏شود . و يك‏
وقت انسان درباره كارهای خودش تفكر می‏كند ، درباره اينكه چگونه تصميم‏
بگيرد و چگونه كار بكند ، همينجور علی‏العمياء تسليم حوادث و جريانات‏
نباشد . مقصود دومی است .

آيا جبر اجتماع بر انسان حاكم است ؟

يك وقت انسان حالت يك خسی و خاشاكی را پيدا می‏كند كه در سيلی‏
افتاده و اين سيل به هر طرف كه می‏رود او را با خودش می‏برد . شك ندارد
كه جامعه حكم يك سيل را دارد و افراد را با خود از اين طرف به آن طرف‏
می‏كشاند ، ولی اينجور هم نيست كه جبر

پاورقی :
. 1 سوره اعراف ، آيه . 176