نيكی در مقابل بدی

دو آيه به يادم هست . در يك آيه ، محبتهايی را كه اثر نيك دارد
توصيه می‏كند . می‏فرمايد : « و لا تستوی الحسنه و لا السيئة »نيكی و بدی (
قرينه نشان می‏دهد كه يعنی نيكی كردن به مردم و بدی كردن به مردم ) هرگز
مانند يكديگر نيست ، يعنی اثر نيكی با اثر بدی يكی نيست . « ادفع بالتی‏
هی احسن ». آن كه به تو بدی می‏كند تو به نيكوترين وجهی به او نيكی كن .
او به تو بدی كرده ، تو به او نيكی كن . « فاذا الذی بينك و بينه عداوش
كأنه ولی حميم »( 1 ) . همان كسی كه با تو دشمنی دارد ، تو اگر او كه‏
بدی می‏كند ، بخشايش و عفو داشته باشی و بلكه متقابلا به او نيكی بكنی ،
خواهی ديد كه دشمنی او تبديل به دوستی شد .
سعدی می‏گويد ( مضمون همين آيه است ) :
ببخش ای پسر كادمی زاده صيد
به احسان توان كرد و وحشی به قيد
البته بديهی است كه دستورهای اخلاقی كليت ندارد . موردش مشخص است .
در جائی می‏گويند نيكی كن كه با نيكی بتوانی قلب طرف را تغيير دهی ،
عوض كنی و خوب نمايی . پس اگر در جايی ما بخواهيم محبت بكنيم ، محبتی‏
كه طرف را خوشايند هم باشد ، و بدانيم كه اثر اين محبت اين است كه يك‏
دشمنی را از ميان می‏برد ، می‏گويد محبت كن . مخاطب ، پيغمبر است . دشمن‏
پيغمبر ، دشمن دين هم هست .

پاورقی :
. 1 سوره فصلت ، آيه . 34