آخرهايش را نگاه كن " . و همين است كه در ادبيات اسلامی تحت عنوان "
آخر بينی " آمده است ، مخصوصا در " مثنوی " در اين زمينه زياد بحث‏
شده است . می‏گويد :
اين هوی پرحرص و حالی بين بود ( 1 )
عقل را انديشه يوم الدين بود
هر كه آخر بين بود او مؤمن است
هركه آخور بين بود او بيدن است
( 2 )

لزوم توأم بودن عقل و علم

مسأله ديگر اينست كه عقل و علم بايد با يكديگر توأم باشد ، و اين نكته‏
بسيار خوبی است . اگر انسان تفكر كند ولی اطلاعاتش ضعيف باشد ، مثل‏
كارخانه‏ای است كه ماده خام ندارد يا ماده خامش كم است ، قهرا نمی‏تواند
كار بكند يا محصولش كم خواهد بود . محصول بستگی دارد به اينكه ماده خام‏
برسد . اگر كارخانه ماده خام زياد داشته باشد ولی كار نكند باز فلج است‏
و محصولی نخواهد داشت .
حضرت در آن روايت می‏فرمايد : « يا هشام ثم بين ان العقل مع العلم »
عقل و علم بايد توأم باشد . عرض كرديم علم ، فراگيری است ، به منزله‏
تحصيل مواد خام است ، عقل ، تفكر و استنتاج و تجزيه و تحليل است .
آنگاه حضرت استناد می‏كنند به آيه : " « وتلك الامثال نضربها للناس وما
يعقلها الا العالمون »" ( 3 ) . ببينيد عقل و علم چگونه با هم توأم شده‏
است .

پاورقی :
. 1 خاصيت هوی اينست كه به زمان حال توجه دارد .
. 2 يعنی بی‏دين است .
. 3 سوره عنكبوت ، آيه 43 : اين مثلها را برای مردم می‏زنيم و جز
دانشمندان تعقل نمی‏كنند .