" خود " غير از آن خود انسانی و ملكوتی هر شخص است ، بلكه به اصطلاح‏
خود طبيعی و خود ملكی انسان است .

انسان موجودی ذو مراتب است

انسان دارای دو نوع " من " است . يكی من ملكوتی ، يعنی همان كه در
قرآن از آن به " « نفخت فيه من روحی »" ( 1 ) تعبير شده و در حيات و
بقاء خود نيازمند به طبيعت نيست . ولی انسان يك موجود دارای مراتب‏
است . يك مرتبه از وجود انسان طبيعت است . خصوصيت انسان همين است‏
كه يك موجود صاحب مقامات و مراتب است . اينكه می‏گويند " انسان يك‏
ملك حيوانی نباتی جمادی است " درست است ، نه به اين معنا كه هم ملك‏
است ، هم حيوان و هم نبات ، بلكه يك چيز بيشتر نيست ولی اين چيز يك‏
وجود صاحب مراتب است . در مقام تشبيه مثل يك ساختمان چند طبقه است‏
كه يك طبقه آن يك حقيقت است ، طبقه ديگر حقيقت ديگر ، و . . . انسان‏
چنين موجود صاحب مراتب و درجاتی است كه در عالی‏ترين درجه خود يك‏
فرشته است و بلكه بالاتر از فرشته ، در درجه ديگر يك گياه است ، و در
درجه ديگر يك جماد . انسان به حسب آن درجه عالی خود ، ميان " من " ها
[ تباينی نمی‏بيند ] . همانطور كه ميان فرشتگان ، جنگ و تنازع و من و
مايی وجود ندارد ، انسان هم در آن مرحله وجودی خويش ، ميان خود با افراد
ديگر من و مايی نمی‏بيند ، همه مثل پارچه‏های نور هستند كه با يكديگر
تزاحمی

پاورقی :
. 1 حجر ، . 29