من قبيلهای
ممكن است " خود " يك نفر از اين هم بيشتر توسعه پيدا كند ، مثلا شامل فاميل بشود ، يعنی خود فردی از خود خانوادگی هم تجاوز كند و به فاميل و قبيله كشيده شود ، همان كه در قبايل بدوی وپاورقی : . 1 كافی . 320 / 5
همين است ، در حالی كه از نظر مسيحيت ، تجرد ، مقدس است و تأهل پليدی
، و كسانی اجازه میگيرند متأهل شوند كه تاب تجرد را ندارند ، يعنی اگر
مجرد بمانند فاسد میشوند ، و بنابراين از باب دفع افسد به فاسد میگويند
بايد ازدواج كرد . لذا پاپ از ميان مجردها انتخاب میشود كه در تمام عمر
اين آلودگی را پيدا نكرده است . در اسلام برخلاف مسيحيت است :
« من اخلاق الانبياء حب النساء » ( 1 ) .
پس ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعی فردی و توسعه پيدا كردن
شخصيت انسان است . بعد از ازدواج ، وقتی میخواهيم كار كنيم ، برای من
تنها نيست ، آن " من " تبديل به " ما " میشود به طوری كه انسان
آنقدر به سرنوشت خانواده علاقمند است كه به سرنوشت شخص خودش ، و رنج
میبرد تا آنها در آسايش باشند . اين يك درجه از " خود " است . ولی
آيا اين كافی است كه " خود " انسان تا اين مقدار توسعه پيدا كند ؟ شك
ندارد كه نه . اين نسبت به خود فردی طبيعی درجهای از كمال است ، اما
اگر به همين جا محدود شود ، يعنی اين " خود " از من فردی توسعه پيدا
كند و من به علاوه همسر و بچهها شود و غير آن نفی گردد ، كافی نيست .
من قبيلهای ممكن است " خود " يك نفر از اين هم بيشتر توسعه پيدا كند ، مثلا شامل فاميل بشود ، يعنی خود فردی از خود خانوادگی هم تجاوز كند و به فاميل و قبيله كشيده شود ، همان كه در قبايل بدوی وپاورقی : . 1 كافی . 320 / 5 |