می‏كند . اين خيلی فرق می‏كند كه يك كسی اصلا رابطه‏اش را با خدا قطع می‏كند
، مستقيم می‏رود دنبال پول ، و يك كس ديگر راهش را اينطور انتخاب‏
می‏كند ، می‏گويد خدای ما يك دستورهايی دارد ، من مطابق دستور او عمل‏
می‏كنم و از او می‏خواهم كه به من پول بدهد . باز اين خودش يك درجه‏
پرستش خدا است ، رفتن پيش خدا است ، و لو رفتن پيش خدا برای پول‏
است ، ولی با نرفتن پيش خدا تفاوت می‏كند . رفتن پيش خدا برای خدا
البته ارزش بسيار عالی دارد . رفتن پيش خدا برای يك چيزی ، و چيزی از
او خواستن ، باز هم رفتن پيش او است ، باز هم تا حدی قلب انسان روشن‏
می‏شود ، انسان صفايی پيدا می‏كند ، از غير خدا غفلت می‏كند و متوجه او
می‏شود ، اين قطعا خودش يك درجه‏ای از پرستش است و لو درجه ضعيفی باشد.
بنابراين ، اين عبادتها را هم صد درصد نمی‏شود نفی كرد ، و بلكه چون همه‏
مردم در درجه بالا نيستند ، اكثر مردم را اگر ما بخواهيم تربيت بكنيم به‏
طوری كه نظام زندگی دنياشان درست شود و به خدا هم نزديك شده باشند ، از
همين راه بايد وارد شويم ، و يا لااقل افراد را در ابتدا از اين راه بايد
وارد كرد ، و بعد بالاتر برد . و علت اينكه در قرآن به امور مادی زياد
عنايت شده است همين است . البته در قرآن " « رضوان من الله اكبر »"
( 1 ) هم هست . وقتی كه ذكر می‏كند : « جنات تجری من تحتها الانهار
بهشتها و باغهايی كه در پائين آن باغها نهرها جاری است ، بعد می‏گويد :
« رضوان من الله اكبر »و كمی خشنودی خدا ، از همه اينها بالاتر و بزرگتر
است . يعنی آن كسی كه

پاورقی :
. 1 سوره توبه ، آيه . 72