استفاده كرد ؟ يعنی تا چه اندازه ملاحظات روانی در تعليمات اسلامی منظور
شده است ؟ مثلا در تعليم و تربيت كودك چه دستورهايی رسيده و در آن‏
دستورها چقدر واقع بينی و ملاحظات روانی رعايت گرديده ، و درگذشته ،
تعليم و تربيتهای قديمی ما چقدر منطبق با تعليمات اسلامی بوده و چقدر
نبوده ، و تعليم و تربيتهای امروز ما چقدر منطبق است ؟

پرورش عقل

مسأله اول كه بايد بحث كنيم همان مسأله پرورش عقل و فكر است . در
اينجا ما دو مسأله داريم ، يكی مسأله پرورش عقل ، و ديگر مسأله علم .
مسأله علم همان آموزش دادن است . " تعليم " عبارت است از ياد
دادن . از نظر تعليم ، متعلم فقط فراگيرنده است و مغز او به منزله‏
انباری است كه يك سلسله معلومات در آن ريخته می‏شود . ولی در آموزش ،
كافی نيست كه هدف اين باشد . امروز هم اين را نقص می‏شمارند كه هدف‏
آموزگار فقط اين باشد كه يك سلسله معلومات ، اطلاعات و فرمول در مغز
متعلم بريزد ، آنجا انبار بكند و ذهن او بشود مثل حوضی كه مقداری آب در
آن جمع شده است . هدف معلم بايد بالاتر باشد و آن اينست كه نيروی فكری‏
متعلم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتكار او را زنده كند ، يعنی كار
معلم در واقع آتشگيره دادن است . فرق است ميان تنوری كه شما بخواهيد
آتش از بيرون بياوريد و در آن بريزيد تا اين تنور را داغ كنيد ، و تنوری‏
كه در آن ، هيزم و چوب جمع است ، شما آتشگيره از خارج می‏آوريد ،