محتوی حقيقت باشد ، علمی كه استحكام و پايه داشته باشد و خيال نباشد .
ما نمی‏توانيم اينها را درست نقاشی كنيم و كارهايی را كه تبليغات‏چی‏ها
می‏كنند ا نجام دهيم والا هر يك از اينها از نظر ارزش تبليغاتی برای اسلام‏
فوق‏العاده است . كه ايمان تا اين حد تقديس كننده حكمت باشد كه بگويد
حكمت گمشده مؤمن است ، يعنی حالت مؤمن برای دريافت حقايق بايد حالت‏
كسی باشد كه شی‏ء نفيسی از او گم شده و دائما در جستجوی آن است . اين‏
حديث در احاديث زيادی دنباله دارد . من يك وقتی مداركش را جمع كردم ،
شايد به اين مضمون بيست جا پيدا كنيم كه " « خذوا الحكمة و لو من اهل‏
النفاق » " . حكمت را فرا گيريد و لو از منافقين ، و لو از كافران ، و
لو از مشركين « و لو من مشرك » . يعنی اگر احساس كردی كه آنچه او دارد
درست است و علم و حكمت است ، فكر نكن كه او كافر است ، مشرك است ،
نجس است ، مسلمان نيست ، برو بگير ، حكمت مال تو است ، در دست او
عاريه است .
« اينما وجدها فهوا حق بها » . هر جا كه پيدايش كند خودش را از
ديگران سزاوارتر می‏بيند .

اهتمام مسلمين به طلب علم

بگذريم از اين وضع مسخ فرهنگی كه ما داريم كه همه چيز ما را بد توجيه‏
می‏كنند ، در اوايل قرن دوم هجری كه آنهمه شور و نشاط اسلام برقرار بود و
بازار اسلام داغ و پررونق بود يكمرتبه آنهمه علوم