آن همان است كه ما به آن " ايمان " میگوييم ، آن چيزی كه هم قادر است
جلوی انسان را از منفعت پرستی تا حدود زيادی بگيرد ، و هم برای انسان
مطلوبها و خواستهای ماوراء منافع فردی و مادی عرضه میدارد ، مطلوب
میسازد و خلق میكند ، و آنوقت عقل هم انسان را به سوی همان مطلوب [
پيش میبرد زيرا ] عقل ، انسان را به سوی هر مطلوبی بخواهد برود ، در
همان سو هدايت میكند ، كه عقل چراغ است . وقتی كه شما چراغ را در
تاريكی به دست گرفتهايد ، چراغ به شما نمیگويد از اين طرف برو يا از آن
طرف ، چراغ میگويد از هر سو كه میخواهی بروی من راه را برايت روشن
میكنم .
چون بحث ما درباره تربيت و تقويت اراده است ، اينها ديگر بحثهای
استطرادی است . همين مقدار خواستيم عرض بكنيم كه هيچ مكتبی در دنيا
پيدا نمیشود كه به اين اصل اعتقاد نداشته باشد كه اراده در انسان بايد
تقويت شود . مثلا اگر انسان میخواهد بچه را تربيت بكند بايد كاری بكند
كه اراده در وجودش تقويت شود .
نيايش و پرستش
يكی ديگر از اموری كه باز از استعدادهای خاص انسانی شمرده میشود (
لااقل از نظر بعضی از روانشناسان ) مسئله نيايش و پرستش است . درباره
اين مطلب اولا يك بحثی هست كه آيا نيايش و پرستش ، يك حس اصيل و
يك غريزه است در انسان ، يا چنين حس اصيل و چنين غريزهای در انسان
وجود ندارد بلكه اين امر ، مولود غرائز ديگر است . اجمالا میدانيم كه عده
زيادی از محققين و روانشناسان ، نيايش و پرستش را به عنوان يك حس
اصيل در انسان