انسان به سراغ انسان می‏آيد كه جنبه اختياری‏اش مربوط می‏شود به عكس‏العملی‏
كه انسان در مقابل آن شدائد ايجاد می‏كند ، و بالاتر از اين ، شدائدی كه‏
خود شدائد را هم انسان انتخاب می‏كند .
انسان يك موجود عجيبی است . اشتباه است اگر ما خيال بكنيم فقط يك‏
عامل در دنيا وجود دارد كه انسان را اصلاح می‏كند . انسان ، قسمتهای مختلفی‏
دارد كه هر قسمتش يك عامل اصلاح دارد . مثلا همين محبت اوليای خدا خيلی‏
عامل عجيبی است ولی آيا محبت اوليای خدا می‏تواند جانشين همه عاملهای‏
ديگر بشود ؟ يا يك خاميها و يك غنچگی‏ها در انسان هست كه آن غنچه‏ها را
ديگر اين عامل نمی‏تواند تبديل به گل بكند و عامل ديگری می‏خواهد .

نقش تربيتی ازدواج

مثلا چرا در اسلام ازدواج يك امر مقدس و يك عبادت تلقی شده ، با
اينكه از مقوله لذات و شهوات است . يكی از علل آن اين است كه :
ازدواج اولين قدمی است كه انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غيردوستی‏
برمی‏دارد . تا قبل از ازدواج ، فقط يك " من " وجود داشت و همه چيز
برای " من " بود . اولين مرحله‏ای كه اين حصار شكسته می‏شود ، يعنی يك‏
موجود ديگری هم در كنار اين " من " قرار می‏گيرد و برای او معنی پيدا
می‏كند ، كار می‏كند ، زحمت می‏كشد ، خدمت می‏كند نه برای " من " بلكه‏
برای او ، در ازدواج است ( 1 ) . بعد كه دارای فرزندان می‏شود ، ديگر "
او " اوها می‏شود ، و

پاورقی :
. 1 البته در ازدواج ملاك عشق است ، ازدواج بی‏محبت را نمی‏گويم .