« و يزيد فی علمكم منطقه و يرغبكم فی الخير عمله » ( 1 ) . يعنی با كسی‏
مجالست كنيد كه ديدن او شما را به ياد خدا بيندازد . يك عده مردم ،
افرادی هستند كه ديدن آنها انسان را از خدا غافل می‏كند ، و يك عده افراد
، عملشان ، كردارشان ، رفتارشان ، وضعشان ، سيماشان ، خصوصياتشان به‏
گونه‏ای است كه انسان را از غفلت خارج می‏كند . با كسی مجالست كنيد كه‏
ديدن او خدا را به ياد شما بياورد ، كسی كه سخنش بر علم شما می‏افزايد ،
يعنی همه سخنانش برای شما حقايق تازه است ، هر چه كه به شما می‏گويد
حقيقت تازه‏ای است كه از مجلسش بهره می‏بريد . انسان می‏بيند كه با بعضی‏
افراد می‏نشيند ، وقتی كه برمی‏خيزد واقعا احساس می‏كند كه مطلب ياد گرفته‏
( هر نوع مطلبی ) و بر علمش افزوده شده است. « و يرغبكم فی الخير عمله‏»
. و عمل او هم ترغيب كننده شما به كار خير باشد . طوری عمل می‏كند كه شما
را به كار خير تشويق و ترغيب می‏نمايد .
گفتيم كه " معاشرت " يك اثر قهری دارد . اين نكته را هم عرض بكنم‏
: اين كه عرض كردم فرق است ميان معاشرت معلم و متعلم و غير آن ، برای‏
اين است كه انسان دو جور معاشرت دارد : در يك جور معاشرتها ، انسان به‏
اصطلاح دروازه روح خودش را می‏بندد ، خودش را مخفی می‏كند ، نه خودش را
آن طوری كه هست برطرف ظاهر می‏كند ، و نه آمادگی دارد كه طرف را در
خودش بپذيرد . می‏بينيد انسان اول بار كه با كسی برخورد می‏كند ، هم او
زود يك حالتی پيدا می‏كند كه خودش را در مقابل انسان می‏گيرد ، و هم‏
انسان

پاورقی :
. 1 كافی 39 / 1 و در آن : فی الاخرش عمله » .