مجالست صالحان آثار نيك فوق‏العاده دارد و مجالست بدان آثار سوء
فوق‏العاده دارد ، و اين يك امری است كه اجتناب ناپذير است ، يعنی‏
انسان هر چه بخواهد به اصطلاح در دل خودش را ببندد و وقتی كه می‏خواهد با
كسی معاشرت بكند ، خودش را آنچنان ضبط بكند كه از او اثری نگيرد ، باز
كم و بيش اثر می‏پذيرد . پيغمبر اكرم فرمود : « المرء علی دين خليله » (
1 ) . هر كسی به دين دوستش است . مقصود اينست كه شما اگر كسی را دوست‏
و خليل بگيريد ، با كسی دوست بشويد ، دين او را هم پذيرفته‏ايد .
در نهج‏البلاغه تعبيری است به اين صورت : « مجالسة اهل الهوی منساش
للايمان » ( 2 ) . نشست و برخاست كردن با مردم هواپرست و غافل از خدا ،
فراموشی ايمان است . اگر " منساش " مصدر ميمی باشد ، " منساش للايمان‏
" می‏شود فراموشی ايمان ، و اگر اسم مكان باشد - كه بيشتر در اين مورد
اطلاق می‏شود - تعبير ، جالبتر می‏شود : فراموشخانه ايمان ، فراموشگاه ايمان‏
( 3 ) .
ايشان می‏فرمايند : همنشينی با هواپرستان ، فراموشخانه ايمان است ،
يعنی انسان آنجا كه برود اصلا ايمان را فراموش می‏كند .
در يكی از آيات قرآن ، در سوره طه و ظاهرا خطاب به موسی بن عمران‏
می‏فرمايد : « فلا يصدنك عنها من لا يؤمن بها واتبع هواه »

پاورقی :
. 1 كافی . 375 / 2
. 2 نهج‏البلاغه فيض الاسلام ، خطبه . 85
. 3 در عصر ما " فراموشخانه " مصطلح بود كه آن مردك ميرزا ملكم خان‏
درست كرده بود . البته اين يك حقه‏بازی بوده كه می‏رفتند آنجا ، چيزهايی‏
به آنها می‏گفتند ، وقتی بيرون می‏آمدند ، چيزی بروز نمی‏دادند ، اسمش را
گذاشته بودند " فراموشخانه " .