حسن و قبح عقلی
اصل مطلب از مسأله معروف " حسن و قبح عقلی " آغاز شد . معتزله معتقد شدند كه كارها فی حد ذاته يا دارای حسن ذاتی است و يا دارای قبح ذاتی ، و عقل انسان نيز آن حسن يا آن قبح را درك میكند و از اينجا حكم اسلام را كشف مینمايد ، چون حكم اسلام نمیتواند جدا از عقل باشد . شاه مثلشان مسأله عدل و ظلم بود . گفتند : عقل ، حسن عدالت را درك میكند و حسن عدالت ذاتی است و قراردادی نيست . كسی حسن را برای عدالت قرار نداده ، همان طور كه خاصيت جفت بودن را برای عدد چهار كسی قرار نداده است ، يعنی اين جور نبوده كه يك 4 بوده كه میتوانسته جفت باشد ، میتوانسته طاق باشد ، بعد آمدند جفت بودن را به آن ضميمه كردند ، بلكه لازمه ذات " 4 "