تربيت از نظر علمای قديم
از نظر علمای تربيت قديم در اين جهت شك و ترديدی نبود كه قسمتی از اخلاقيات را بايد در وجود بشر تكوين كرد و به اصطلاح علمای اخلاق بايد فضائل را به صورت ملكات در انسان ايجاد نمود . از نظر علمای قديم آدم تربيت شده آدمی بود كه آنچه كه فضيلت ناميده میشود ، در او به صورت خوی و ملكه درآمده باشد ( 1 ) و مادامی كه يك فضيلت به صورت ملكه در نيامده باشد يا به طبيعت ثانوی انسان بدل نشده باشد " حال " است نه فضيلت ، زيرا امری زايل شدنی است ، بايد ملكه شود تا زوالش مشكل باشد . علمای قديم در تعريف عدالت میگفتند : عدالت ملكه تقوا و پرهيزكاری است ، يعنی تقوا و پرهيزكاری برای انسان ، ملكه شده باشد ، و حتی میگفتند انسان آنوقت دارای اخلاق فاضله است كه در عالم خواب هم ضد آن اخلاق از اوپاورقی : . 1 و لذا در اخلاق همواره صحبت از ملكه فلان صفت است ، فیالمثل ملكه شجاعت ، ملكه سخاوت .