ديگری به خود می‏گيرد . پس خود اين فعل كه ماهيتش خم شدن در مقابل شخص‏
ديگر است ، در جاهای مختلف حكمهای مختلف پيدا می‏كند ، يعنی در يك جا
ممكن است فعل اخلاقی باشد و در جای ديگر فعل ضد اخلاقی . ما شايد هيچ كاری‏
را در اسلام نداشته باشيم الا اينكه به اصطلاح طلبه‏ها با عناوين ثانويه ،
حكمش فرق می‏كند .

عناوين اوليه و عناوين ثانويه

يك اصطلاح خيلی خوبی علمای خودمان دارند ، می‏گويند عناوين اوليه داريم‏
و عناوين ثانويه . مقصودشان اينست كه هر چيزی خودش به خودی خود يك نام‏
و عنوانی دارد ، يعنی صفتی بر آن صدق می‏كند [ ولی گاهی عنوان ديگری بر آن‏
عارض می‏شود ] مثل اينكه زيد به خودی خود انسان است ، ولی گاهی اوقات‏
يك عنوان ثانوی بر آن عارض می‏شود ، يعنی يك صفت ديگری غير از صفت‏
اوليه‏اش پيدا می‏كند ، مثلا زيد انسان ، انسان عالم است ، يا انسان است‏
، انسان ظالم است . اين عنوان ديگری كه روی او می‏آيد ، يك عنوان ثانوی‏
است . ثانوی يعنی درجه دوم . ممكن است ثالثی و رابعی و خامسی و . . .
هم داشته باشد . درست مثل انسانی كه چند شغل دارد ، به اعتبار اولی زيد
پسر عمرو است ، ولی استاد دانشگاه هم هست ، و در همان حال رئيس مجلس‏
هم هست ، و در همان حال رئيس يك شركت هم هست ، عناوين مختلف دارد .
آنوقت می‏گويند هر شيئی به اعتبار هر عنوانی كه بر آن عارض می‏شود يك‏
حكم پيدا می‏كند . مثلا اگر از ما بپرسند كه آيا گوسفند حلال گوشت است يا
حرام گوشت ، می‏گوئيم حلال گوشت . بعد می‏پرسند كه آيا خوك