بحث در اين باره ضرورتی ندارد . بيائيم راجع به قوه خيال بحث كنيم .

كار و تمركز قوه خيال

انسان يك نيرويی دارد و آن اين است كه دائما ذهنش و خيالش كار
می‏كند . وقتی كه انسان درباره مسائل كلی به طور منظم فكر می‏كند كه از يك‏
مقدمه‏ای نتيجه‏ای می‏گيرد ، اين را می‏گوييم تفكر و تعقل ، ولی وقتی كه ذهن‏
انسان بدون اينكه نظمی داشته باشد و بخواهد نتيجه‏گيری كند و رابطه منطقی‏
بين قضايا را كشف نمايد ، همينطور كه تداعی می‏كند ، از اينجا به آنجا
برود ، اين يك حالت عارضی است كه اگر انسان خيال را در اختيار خودش‏
نگيرد ، يكی از چيزهايی است كه انسان را فاسد می‏كند ، يعنی انسان نياز
به تمركز قوه خيال دارد . اگر قوه خيال آزاد باشد منشأ فساد اخلاق انسان‏
می‏شود . اميرالمؤمنين ( ع ) می‏فرمايند : « النفس ان لم تشغله شغلك » .
يعنی " اگر تو نفس را به كاری مشغول نكنی ، او تو را به خودش مشغول‏
می‏كند " . يك چيزهايی است كه اگر انسان آنها را به كاری نگمارد طوری‏
نمی‏شود ، مثل يك جماد است . اين انگشتر را كه من به انگشتم می‏كنم ، اگر
روی طاقچه‏ای يا در جعبه‏ای بگذارم طوری نمی‏شود . ولی نفس انسان جور ديگری‏
است ، هميشه بايد او را مشغول داشت ، يعنی هميشه بايد يك كاری داشته‏
باشد كه او را متمركز كند و وادار به آن كار نمايد ، والا اگر شما به او
كار نداشته باشيد او شما را به آنچه كه دلش می‏خواهد وادار می‏كند ، و
آنوقت است كه دريچه خيال به روی انسان باز می‏شود ، در رختخواب فكر