چشم يك ابزار نگاه می‏كنند . رابطه جنسی يك امر حيوانی و طبيعی است .
برای اطفای غريزه جنسی ، زن برای مرد يك ابزار بيشتر نيست و مرد هم‏
برای زن يك ابزار است ، ولی مسئله زوجين و كانون خانوادگی و فلسفه‏
خانوادگی و روح خانوادگی عبارت است از روح مافوق غريزه جنسی كه ميان دو
نفر پيدا می‏شود ، يعنی شخصيت يكديگر را دوست دارند و تا سنين پيری كه‏
ديگر مسئله غريزه جنسی به كلی ضعيف يا نابود می‏شود علقه خانوادگی و
محبت ميانشان هست و روز به روز هم شديدتر می‏شود و حتی به گفته علمای‏
جديد مثل ويل دورانت در كتاب " لذات فلسفه " علقه زوجين به يكديگر
در اثر معاشرت و تماس زياد شدت پيدا می‏كند و آنقدر اثر می‏گذارد كه‏
كم‏كم قيافه‏های آنها شبيه هم می‏شود ، يعنی تدريجا روحهای آنها آنقدر با هم‏
انطباق پيدا می‏كنند كه كم كم اجسام آنها نيز با هم انطباق پيدا می‏كنند و
قيافه‏ها به يكديگر شبيه می‏شود . اين اولين مرحله‏ای است كه انسان از لاك‏
خودفردی خارج می‏شود . و به همين دليل ازدواج در اسلام جنبه اخلاقی دارد با
اينكه يك امر شهوانی است ، و اين تنها امری است كه با وجود اينكه پايه‏
طبيعی و شهوانی دارد جنبه اخلاقی نيز دارد ، يعنی مثلا هيچوقت خوردن جنبه‏
اخلاقی پيدا نمی‏كند ، ولی ازدواج خودش جنبه اخلاقی دارد . و در ميان غرايز
شهوانی انسان هر غريزه‏ای كه اشباع شود ، اشباع آن تأثيری در معنويت‏
انسان ندارد جز غريزه جنسی . لهذا ازدواج از نظر اسلام سنت و مستحب‏
تعبير شده . علت اساسی اينست كه هر مقدار كه الفت زوجين به يكديگر
بيشتر باشد ، يك قدم از خود فردی خارج شده‏اند . " خود " كمی كه بزرگتر
شد ، رقيقتر می‏شود ، مثل مايع غليظ