پاورقی : . 1 نهجالبلاغه فيضالاسلام ، خطبه . 92
چهرهای دارد و يك پشت سری . انسان غالبا چهره كار را میبيند ولی پشت
سر كار را نمیبيند ، مگر اينكه از آن كار رد شده باشد ، آن وقت نگاه
میكند ، از پشت سر میبيند . و بسا هست كه كاری چهرهاش يك جور است ،
پشت سرش جور ديگر . تدبر به عاقبت اينست كه انسان قبل از اينكه كاری
را انجام دهد ، از پشت سر هم آن كار را مطالعه بكند .
جملهای در نهجالبلاغه هست ، اميرالمؤمنين راجع به فتنهها بيان میكنند
كه فتنه چهرهاش يك جور است ، پشت سرش جور ديگر . میفرمايد : « ان
الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت » ( 1 ) . همه جملهها يادم
نيست . جملههای عجيبی است كه " فتنه " وقتی كه پديد میآيد ، حكم
غبارهايی را دارد كه در فضا پيدا میشود ، يا حكم تاريكی را دارد كه در
تاريكی انسان نمیبيند ، دروغها پيدا میشود ، شايعات پيدا میشود ،
هيجانها احساسات زياد پيدا میشود ، له پيدا میشود ، عليه پيدا میشود .
اصلا آدم درمیماند كه چگونه قضاوت بكند ، و واقع میشود در فتنه . ولی
همين كه فتنه خوابيد و ، مثل اين است كه ظلمت از بين رفت و غبارها
نشست . آن وقت انسان نگاه میكند ، چيز ديگری میبيند ، میبيند آنچه كه
در تاريكی میديد ، غير از اين است كه اكنون در روشنائی میبيند . « اذا
اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت » .
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه فيضالاسلام ، خطبه . 92 |