سيستم آموزشی قديم و پرورش عقل

اغلب سيستم آموزشی قديم خودمان همين جور بوده . شما می‏بينيد كه افرادی‏
- حال يا به علت نقص استعداد و يا به علت نقص تعليم و تربيت - نسبت‏
به آن معلوماتی كه آموخته‏اند درست حكم ضبط صوت را دارند . كتابی را
درس گرفته ، خيلی هم كار كرده ، خيلی هم دقت كرده ، درس به درس آن را
حفظ كرده و نوشته و ياد گرفته ، بعد مثلا مدرس شده و می‏خواهد همان درس‏
را بدهد ، آنچه كه در اين كتاب و در حاشيه‏ها و شرح آن بوده ، همه را
مطالعه كرده و از استاد فراگرفته است . هر چه شما راجع به اين متن و اين‏
شرح و اين حاشيه بپرسيد ، خوب جواب می‏دهد ، يك ذره كه پايتان را آن‏
طرف بگذاريد ، او ديگر لنگ است ، معلوماتش فقط همين مسموعات است و
اگر مطلب ديگری در جای ديگر باشد كه او بخواهد از اين مايه‏های معلومات‏
خودش آنجا نتيجه‏گيری بكند عاجز است . و بلكه من ديده‏ام افرادی را كه بر
ضد آنچه كه اينجا ياد گرفته‏اند آنجا قضاوت می‏كنند . و لهذا شما می‏بينيد
كه يك عالم ، مغزش جاهل است . عالم است ولی مغزش مغز جاهل است .
عالم است ، يعنی خيلی چيزها را ياد گرفته ، خيلی اطلاعات دارد ولی آنجا
كه شما مسأله‏ای خارج از حدود معلوماتش طرح می‏كنيد می‏بينيد كه با يك‏
عوام صد درصد عوام طرف هستيد ، آنجا كه می‏رسد ، يك عوام مطلق از آب‏
درمی‏آيد .