هر كسی دارد ، ولی علم ، عقل را تربيت می‏كند ، عقل بايد با علم پرورش‏
پيدا كند . در نهج‏البلاغه و هم در حديث ، از عقل و علم اينجور تعبير شده‏
كه گاهی به علم گفته‏اند عقل مسموع و به عقل گفته‏اند علم مطبوع ، يعنی به‏
عقل ، علم اطلاق شده و به علم ، عقل ، با اين تفاوت كه يكی را گفته‏اند "
مطبوع " يعنی فطری ، و ديگری را " مسموع " يعنی اكتسابی . و روی اين‏
نكته خيلی تكيه شده است كه عقل مسموع و علم سمعی و اكتسابی آنوقت مفيد
است كه علم و عقل مطبوع و آن علم فطری به كار بيفتد . يعنی انسانهايی كه‏
فقط گيرنده هستند مثل يك انبار می‏باشند . اين انسانها شديدا در روايات‏
تخطئه شده‏اند .

سخن " بيكن "

جمله معروف و خوبی از " بيكن " نقل می‏كنند كه می‏گويد : علما بر سه‏
دسته‏اند : بعضی مانند مورچه هستند ، هی از بيرون دانه می‏آورند و مرتب‏
انبار می‏كنند . ذهن اينها يك انبار است . در واقع يك ضبط صوت هستند ،
هر چه شنيده‏اند ضبط كرده‏اند و هر وقت بخواهی همان را كه ياد گرفته‏اند
می‏گويند . دسته دوم مانند كرم ابريشمند ، هی از لعاب خودشان می‏تنند و از
درون خودشان درمی‏آورند . اين هم عالم واقعی نيست زيرا از بيرون چيزی‏
اكتساب نمی‏كند ، از خيال و درون خودش می‏خواهد بسازد ، و اين عاقبت در
درون پيله خود خفه خواهد شد . دسته سوم علماء واقعی هستند . اينها مانند
زنبور عسل‏اند ، گلها را از خارج می‏مكند و می‏آيند عسل می‏سازند .