وجدان اخلاقی

مكتب ديگر ، مكتب تكليف است . می‏گويد اساسا اگر انسان كاری ناشی از
احساسات انجام دهد - و لو احساسات نوع دوستانه - كار او به فعل طبيعی‏
باز می‏گردد . فعل طبيعی تعريفش اين است كه انسان كاری را از روی غريزه‏
انجام دهد خواه غريزه فردی و خواه غريزه جمعی . فعل اخلاقی آن است كه از
همه اينگونه اغراض منزه و ناشی از احساس تكليف باشد ، يعنی شخص هر چه‏
وجدان و وظيفه و تكليف اقتضاء می‏كند انجام دهد و هيچ غايت و هدفی از
كار خود جز انجام تكليف نداشته باشد . حال اگر بپرسيم تكليف كجاست ؟
می‏گويد در وجدان انسان . خدا انسان را با يك وجدان آفريده كه آن غير از
احساسات نوع دوستانه است . وجدان يك احساس مقدسی است در درون انسان‏
كه به انسان فرمان می‏دهد ، وفعل اخلاقی آن است كه از وجدان سرچشمه بگيرد
. وجدان در مكتب كانت تعريف شده . او برای وجدان انسان ارزش فوق‏
العاده‏ای قائل است و معتقد است كه انسان يك وجدان بسيار اصيل اخلاقی‏
دارد . او درباره اطاعت از وجدان همان حرف را می‏زند كه اهل ايمان در
مسئله اخلاص نسبت به باريتعالی می‏زنند كه بنده مخلص آنست كه امر خدا
را اطاعت كند نه برای وصول به نعمتهای خدا و نه برای ترس از عقاب خدا
، بلكه چون او امر كرده اطاعت كند ولو اينكه بداند اگر انجام دهد بهشتی‏
در كار نيست و اگر انجام ندهد جهنمی در كار نيست . اين هم نظری است .
ما اين وجدان را نفی نمی‏كنيم ولی می‏گوئيم كه اين وجدان