رعايت حالت روح
در نهجالبلاغه در كلمات قصار در سه جا جملهای به اين معنا آمده كه : ²ان للقلوب شهوش و اقبالا وادبارا ». دل يك ميلی دارد و اقبالی و ادباری « فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها » كوشش كنيد دلها را از ناحيه ميل آنها پرورش بدهيد ، به زور وادارشان نكنيد . « فأن القلب اذا اكره عمی» ( 1 ) قلب اگر مورد اكراه و اجبار قرار بگيرد كور میشود ، يعنی خودش واپس میزند . در حكمت 188 میفرمايد : « ان هذه القلوب تمل كما تمل الابدان فابتغوا لها طرائف الحكمة » . يعنی همينطور كه تن انسان خسته میشود و احتياج به استراحت دارد ، دل انسان هم گاهی خسته میشود و احتياج به استراحت دارد ( مقصود از دل روح است ) در اين صورت ديگر فكرهای سنگين را به او تحميل نكنيد ، حكمتهای طرفه و طريف - يعنی اعجاب انگيز و خوشحال كننده - از قبيل ذوقيات و ادبيات را به او عرضه بداريد تا سر نشاط و سرحال بيايد . در حكمت 304 - كه معلوم است در آنجا نظر به عبادت است كه عبادت را هم نبايد بر روح تحميل كرد بلكه بايد آن را با نرمش بر روح وارد نمود ، يعنی از ميل و حالش بايد استفاده كرد -پاورقی : . 1 حكمت . 184