شوند و از معالجه بدشان می‏آيد . وقتی مردم جاهل باشند همين جور است . در
سابق كه هنوز دهاتيها عادت نكرده بودند مزارعشان را سمپاشی كنند ، و نيز
روی يك سابقه‏ای كه داشتند كه هميشه مأمور دولت كه می‏آمد ، به چشم يك‏
دشمن به او نگاه می‏كردند ، وقتی مأمورين كشاورزی كه قصدشان خير و احسان‏
بود می‏رفتند كه زراعتها را سمپاشی كنند - كه اين كار ، خير و مصلحتشان‏
بود - به آنها رشوه می‏دادند كه از آنجا بروند ، دواهای آنها را می‏خريدند
و بعد در جايی دفن می‏كردند .
حال اگر مردمی اين جور بودند ، ما بگوييم : ما نبايد مردم را ناراحت‏
كنيم . حالا كه اينها ناراحت می‏شوند از اينجا برويم ؟ ! نه ، مسأله‏
ناراحتی نيست . اينجا اگر اين مردم را مثلا به زور شلاق هم شده بايد آگاه‏
كرد و خير و مصلحت را به آنها رساند ، بعد هم خودشان متوجه آن خير و
مصلحت خواهند شد .
پس مسأله محبت يكی از مسائل تربيتی اسلامی و بلكه در همه اديان است ،
ولی با اين تفاوت كه در تفسير محبت بايد دقت كنيم كه اين محبت را با
آن محبتهای سطحی اشتباه نكنيم .

تقويت حس حقيقت‏جويی

مسأله ديگر درباب تربيت ، مسأله تقويت حس حقيقت‏جويی است .
می‏گويند كه در هر انسانی كم و بيش اين غريزه وجود دارد كه كاوشگر و
حقيقت‏جو است . و به همين دليل انسان دنبال علم می‏رود . اين جزء احساسها
و غرائزی است كه در انسانها بايد تقويت بشود .