معاصر و شاگرد حضرت امام جعفر صادق است ، و بعضی طرفدار قياس شدند .
ابوحنيفه طرفدار قياس شد . او هم معاصر حضرت صادق است و خدمت ايشان‏
درس خوانده كه از او نقل كرده‏اند : لو لا السنتان لهلك نعمان . اگر آن‏
دو سال درس خواندن نبود من از بين رفته بودم . ابوحنيفه يك عنصر ايرانی‏
است و در كوفه می‏زيسته است . او به حديث كم اعتنا بود ، نه به معنای‏
اينكه به گفته پيغمبر كم اعتنا بود ، بلكه اغلب احاديث را معتبر
نمی‏دانست و معتقد بود كه اينها را جعل كرده‏اند . می‏گفت از تمام احاديثی‏
كه از پيغمبر روايت شده ، عده معدودی ( در حدود بيست تا ) را من يقين‏
دارم كه پيغمبر گفته ، باقی ديگر را باور ندارم پيغمبر گفته باشد . البته‏
گويا اطلاعاتش در اين زمينه‏ها ضعيف بوده است .
در مسائل فقه ، اگر ما باشيم و قرآن و بيست حديث از پيغمبر ، بديهی‏
است كه برای استدلال ، خيلی كسری داريم ، يعنی اگر بخواهيم احكام را
بفهميم ، با ظواهر قرآن و بيست حديث پيغمبر ، فقه به اين وسعت را
نمی‏شود استنباط كرد . در نتيجه ابوحنيفه می‏رفت سراغ قياس . قياس يعنی‏
مقايسه كردن و شبيه‏گيری . می‏گفت : در فلان موضوع ، پيغمبر اين جور گفته ،
اين موضوع هم يك شباهتی به آن دارد ، پس حكم آن را می‏آوريم اينجا . اين‏
همان چيزی است كه قرآن از آن نهی كرده . اين پيروی عقل نيست ، پيروی ظن‏
و گمان است . مسأله ظن و گمان غير از مسأله عقل است كه عقل حكمی را
دقيقا دريافت كرده باشد .
اينجا بود كه در فقه ، مسأله ظن و گمان و شبيه گيری راه پيدا كرد و يك‏
ماشين قياس گيری و استنباط احكام براساس تخيل