باشد ، چيزی را كه به عبادت ربط زيادی ندارد ولی در تعليم و تربيت مؤثر
است ، در لباس عبادت - اعم از واجب و مستحب - پياده می‏كند و در ضمن‏
آن می‏گنجاند ، مثل مسئله غسل ، مسئله وضو ، دائم الوضو بودن ، دائم‏
الطهاره بودن - كه يكی از سنتهای اسلامی است - و غسلهای مستحبی به عناوين‏
مختلف . به هر حال [ اسلام می‏گويد ] به نماز كه می‏ايستيد بدن و جامه‏تان‏
پاك باشد . اين خود يك برنامه نظافت است در ضمن عبادت .

عبادت و حقوق اجتماعی

مسئله ديگر مسئله حقوق است . باز از نظر روح عبادت واقعا فرق نمی‏كند
كه ما روی يك فرش غصبی نشسته باشيم و يا روی يك فرش مباح . اينها
قراردادهای اجتماعی است كه اين فرش مال شما باشد و آن فرش مال من ، من‏
در مال شما تصرف نكنم و شما در مال من تصرف نكنيد . اينها يك دستوراتی‏
است كه برای زندگی اجتماعی مفيد است و الا يك واقعيت و حقيقتی نيست‏
كه مثلا اگر اين فرش مال من باشد يك كيفيت واقعی داشته باشد و اگر مال‏
شما باشد يك كيفيت واقعی ديگر داشته باشد . مسئله عبادت يك امر واقعی‏
است ، يعنی از نظر آن حالت و رابطه روانی كه ميان انسان و خدا برقرار
می‏شود ، اين امور نمی‏تواند واقعا اثری در عبادت داشته باشد . بعضی چيزها
اثر دارد ، مثلا اگر انسان دچار برخی عوارض جسمی و روحی باشد اصلا عبادت‏
بر هم می‏خورد ، و اين عوارض مانع حضور قلب و توجه می‏شود . ولی امور
مذكور چنين اثری ندارند . معذلك اسلام می‏گويد جايی كه در آن نماز می‏خوانی‏
، آبی كه با آن