اين دوستی طبيعی به بچه‏اش ايصال نفع می‏كند و حتی ايثار می‏كند ، يعنی از
خودش كم می‏گذارد و به او می‏دهد ، و لذا محبت مادرانه اختصاص به انسان‏
ندارد ، در حيوانات هم هست .

ايثار

ممكن است اين نظريه را به اين تعبير بگوئيم كه " معيار فعل اخلاقی ،
ايثار است " . ولی بايد ديد ايثار به چه انگيزه‏ای صورت می‏گيرد . گاهی‏
انسان ايثار می‏كند و غير را بر خود مقدم می‏دارد به خاطر حب شهرت و
خوشنامی ، يا به خاطر تعصبات قومی و فاميلی و غيره . خيلی اوقات اتفاق‏
می‏افتد كه افرادی تحت تأثير احساسات خاص ميهنی يا غير ميهنی يا
خودخواهی و يا برای اينكه نامشان در تاريخ بماند ، حتی خود را فدا هم‏
می‏كنند . تازه اين افراد ، خودخواهان بزرگی نيز هستند . پس صرف ايثار
را نمی‏توان معيار فعل اخلاقی ناميد زيرا ايثار با خودخواهی هم جور درمی‏آيد
. باز تعبير اول كه گفتيم " هر فعلی كه انگيزه‏اش دگرخواهی باشد نه‏
خودخواهی ، فعل اخلاقی است " از اين تعبير كاملتر بود ولی چنانكه گفتيم‏
آن هم كافی نيست .

ب . حسن و قبح ذاتی افعال

قدما می‏گفتند : كارهای اخلاقی كارهايی است كه حسن ذاتی دارد ، و در
مقابل ، كارهای ضد اخلاقی كارهايی است كه قبح ذاتی دارد ، و معتقد بودند
كه عقل انسان حسن ذاتی كارهای اخلاقی و قبح ذاتی كارهای ضد اخلاقی را درك‏
می‏كند . مثلا می‏گفتند عقل هر كسی می‏فهمد كه راستی ذاتا خوب است ، ذاتا