عذاب و رضايت وجدان
معنی وجدان و الهامات وجدانی همين جا كاملا دانسته میشود : تذكر نفس ، توجه به خود ، و با توجه به خود ، درك كردن اينكه چه چيزی ملايم و مناسب با اين گوهر و جوهر است و چه چيزی متضاد با اوست ، و همين حالتی كه [ به نام عذاب وجدان ] در همه مردم كم و بيش وجود دارد . اين مسئله " عذاب وجدان " در بشر چيست ؟ مسئله " رضايت وجدان " چيست ؟ واقعا انسان وقتی يك كارهای خاصی را انجام میدهد ، در عمق وجدان خويش راضی است و برای خود موفقيت میداند كه اين كار را كرده ، و وقتی يك سلسله كارهای ديگر را مرتكب میشود ، در عمق وجدان خود چنان ناراضی است و چنان يك قوهای او را سركوفت و رنج میدهد و ناراحت میكند كه از هر زندان خارجی بدتر است . چقدر از جانیها بودهاند كه خودشان به پای ميز محاكمه آمدهاند و گفتهاند مرا بكشيد ، من مستحق كشتن هستم . اين چه احساسی است در انسان كه انسان نتواند خودش را تحمل كند ؟ ! اغلب جانيها همينطور هستند . در همين داستان كربلا میخوانيم كه بسيار نادم و دچار كابوس بودند . يكی از آنها به پرده كعبه آويخته بوده كه " خدايا مرا بيامرز اگر چه میدانم كه نمیآمرزی " . اين جز وجدان او چه بوده ؟ خلبان هيروشيما عاقبت ، كارش به دارالمجانين كشيد . اين الهام فجور و تقوا ناشی ازپاورقی : . 1 سوره شمس ، آيات 7 تا . 10