كدشناسايى :1024406 كدبايگانى :1589 65 نام :محمدعلى نام خانوادگى : احمدى نام پدر :داود تاريخ‌تولد :02/06/1347 ش.ش :6789 محل‌صدورشناسنامه : ابچين تاريخ شهادت : 21/10/65 نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن - توسطدشمن‌درجبهه استان :بنيادشهيداستان‌مازندران شهر :اداره‌بنيادشهيدبهشهر وصيت‌نامه :شهيد محمدعلى احمدى گرجى بسم الله الرحمن الرحيم « ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين » بار پروردگار! اى غياث المستغيثين، اى رب العالمين و اى حبيب قلوب الطالبين، تراشكر كه شربت شهادت اين يگانه راه رسيدن انسان به خودت را به من بنده ى حقير و فقير و گناه كار خود ارزانى داشتى، تراشكر كه اين تنها نعمت خداپسندانه را به اين انسان ذليل عطا فرمودى و من تنها راه سعادت خويش را شهادت در راهت يافتم و چه زيباست كه من با زمان كوچك ترين وسيله ى خود اعلاترين و ارزشمندترين ارزش ها را يافتم و اين نيست مگر لطف و عنايت پروردگار نسبت به بنده باشد. خدايا مرا از اين همه لطف و عنايت دور نگردان و شهادت را نصيبم كن. و تو اى امام كه به اندازه تمامى قرنها سختى ها و رنج كشيدى از دست نابخردان خرد، همه هيچ دان لحظه لحظه اين زندگى بر تو هم چون نوح، موسى، عيسى، محمد (ص) گذشت ، ولى اى امام كيست كه اين همه رنج ها و دردهاى تو را درك كند و كيست كه دريابد كه لحظه اى كوتاهى از اين حركت به هر عنوان خيانتى بس بزرگ به تاريخ انسانيت و كليه انسانهاى حاضر و آينده ى تاريخ مى باشد. اماما، ياران اباعبدالله در صحراى كربلا همراه وهم رزم امام حسين (ع) و با آن فرياد مظلومانه امام حسين (ع) شهيد شدند، اما ياران تو، سربازان تو بيشترشان از كسانى هستند كه هنوز ترا نديدند و اين هم يكى از ويژگى هاى خاص اين عزيزان است. و اما شما اى پدر و مادرم! ضمن عرض سلام خدمت شما اميدوارم هيچ ناراحتى نداشته باشيد. پدر و مادرى كه از دست رنجشان به يك نتيجه مثبتى رسيدند و آن هم شهادت فرزندش،اى پدر و مادرى كه مصداق حسين (ع) و زينب (س) هستيد من در زندگى رنجهاى زيادى را بر شما متحمل ساختم، اميدوارم كه شهادتم جبران اين همه رنجها و مشقت ها را كرده باشد. پدر و مادرم از اين كه فكر مى كرديد در مكانى راحت قرار بگيرم و در سنگر نباشم غمگين بودم و نمى توانستم به خود بقبولانم كه برادرهايمان در مرزها شهيد شوند و منهر روز شاهد باشم، كه اين قدر كشته داديم يا زخمى داديم پدر و مادرم مى دانم از دست دادن من شايد برايتان مشكل باشد، ولى غم از دست دادن حسين (ع) بر فاطمه سنگين نبود؟ مگر آن‌ها نبودند كه با خون مطهرشان به اسلام جان تازه‌اى بخشيدند و اسلام را زنده نگه داشتند؟ من هم به سهم خويش مبارزه را جهاد و شهادت را آموختم من آموختم كه زندگى مادى نكبت بار است و نبايد منتظر شد تا مرگ به سراغ مان بيايد، بلكه اين ما خود بايد به سراغ مرگ برويم مگر انسان ها يك دفعه بيشتر مى ميرند پس چه بهتر كه اين مرگ در راه خدا باشد و تولدى باشد كه همانا مرگ به دنبال نداشته باشد كه اين همان شهادت است. كه شهادت تولدى است كه مرگ به دنبال ندارد. پس آيا بايد براى يك چنين فرزندى كه يك چنين راهى را انتخاب كرده، ناراحت بود يا خوشحال؟ معلوم است كه بايد خوشحال بود، چرا كه سرور شهيدان حسين بن على (ع) يك چنين راهى را انتخاب كرده بود و راه حسين نصيب هركس نمى شود. اما اى برادرانم حسين على و محمد على احمدى خواهشى كه از شماها دارم اين است كه پيوسته در راه اعتلاى اسلام عزيز كوشا و تمامى فرامين امام را به جان و دل پذيرا باشيد وزمان، زمان حسين است و ايام عاشورا. و اما شما اى خواهران مومن و مسلمانم پيام و حرفى كه اين حقير با شما دارد اين است كه اى خواهران عزيز حجاب و عفت و پاكدامنى را سرلوحه زندگى خودتان قرار دهيد و هميشه فاطمه وار و زينب گونه زندگى و مبارزه كنيد. حرف كوتاهى كه با تمامى مسلمانان حاضر و آينده تاريخ دارم كه اى برادران و خواهران مسلمان وآزاده اطاعت از فرامين رهبر انقلاب كه همانا از كتاب الله است را واجب شرعى دانسته و دوستان او را دوست بداريد و دشمن را دشمن بداريد، كه همانا دوستان او دوستان خدا هستند و دشمنان او دشمنان دين خدا هستند، و با هم متحد باشيد و از هم جدا نشويد، زيرا هنگامى پيروزى به دست مى آوريد كه وحدت بين مردم حفظ شود.