كدشناسايى :1545069 كدبايگانى :6526550 نام :رسول نام خانوادگى : غلام‌رضايى‌ثالث نام پدر :محمد تاريخ‌تولد :12/06/1345 ش.ش :1852 محل‌صدورشناسنامه : رامسر تاريخ شهادت : 27/03/65 نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن - توسطدشمن‌درجبهه استان :بنيادشهيداستان‌مازندران شهر :اداره‌بنيادشهيدرامسر وصيت‌نامه :پاسدار شهيد رسول غلامرضائى بسم رب الشهداء والصديقين رب اشرح لى صدرى و يسترلى امرى و احلل عقده من لسانى يفقهوقولى. حمدو سپاس بيكران بر آفريدگار هستى كه كرات آسمانى را با نظم خاصى كه هيچكدام از آنها با يكديگر برخورد نخواهد كرد به وجود آورد اويى كه انسان را به صورت يك ماشين پيچيده و منظم با پيچ و خمهاى فراوان خلق كرده اويى كه در همه جا آشكار و پنهان ظاهر و باطن حضور دارد خداوند بزرگ مشيت آفرينش انسان را بر اين قرار داد كه در روى زمين به كسب مصارف و مكارم اخلاقى و سپاسگزارى از نعمات بى شائبه او بپردازد و براى رسيدن به اين اهداف انسان بايد كوشش و مجاهده فراوان نمايد تا به آن درجه اى كه خداوند او را به عنوان خليفه ا... در روى زمين برگزيده است برسد لازمه شناخت خداوند براى انسان شناخت خود انسان است اگر انسان خود را نشناسد خدا رانخواهد شناخت آنجا كه حضرت على (ع) مى فرمايد من عرف نفسه فقد عرف ربه (كسى كه خوشتن را بشناسد خدا را نيز خواهد شناخت پس اى انسانها بياييم با شناختن دقيق نفس خود خالق و آفريدگار خود را بشناسيم و به دستورات داده شده اش توسط پيامبران جامه عمل بپوشانيم بياييم براى آن همه نعمات فراوان الهى كه در اين دنيا وجود دارد و در ديد چشم و محيط زيست اطرافمان قرار دارد سپاسگزار باشيم و به درگاه با عظمت رب‌العالمين روى آورده و شكرگزار باشيم. بار خدايا پروردگارا ترا سپاس كه به ما قوه و تفكر دادى تا در مسير اهدنا الصراط المستقيم است آگاهانه و با شعور قدم گذاريم. اى پناه بى پناهان دنياپرستان مشغول زر و زيور دنيا هستند خداوند در فرداى قيامت در آتش عذاب از ما سئوال مى كند تو كه نعمت ولايت داشتن پس چه شد كه در آتش دوزخ هستى تو كه نعمت اسلام نعمت عقل و معرفت داشتن پس چرا به جهنم من آمدى؟ اى گنه كار تو كه ديدى اسلام پسر همسايه ات را روى دستها بلند كرده و سوى قبرستان مى‌بردند (بسوى مزار شهدا) پس باز به اين دنيا دل بستى صداى عزيزان در سنگر را مى شنيدى، صداى ناله مجروحين را مى شنيدى، اشك چشم يتيمان شهدا را مى ديدى ولى بى حجاب و بى بند و بار در كوچه ها مى گشتى اشك مادران داغديده را مى‌ديدى واى به باغها و گلستانها ميفتى ولى گفتى بپا خوشى كنيم تفريح كنيم جبهه ها را كه خداوند در آن جبهه بود فراموش كردى بسوى راحت طلبى رفتى بسوى دنيا رفتى چه جواب دارى كعبه خدا بدهى خدا نكند ما از اينها باشيم. نكند ما از اين روسپاهان باشيم خدايا اگر تو به ما عنايت نكنى ما هم در صف اين جسورها قرار خواهيم گرفت ما هم در صف اين شقى ها قرار خواهيم گرفت كه روى خون اين عزيزان پا مى نهيم روى مزار شهدا پا مى نهيم خيانت مى كنيم به اين شهدا برادران ما چند صباحى بيشتر در اين دنيا نيستيم فردا ما را هم در گور خواهند گذاشت نكنيم با سؤالاتى كه از ما مى كنند اگر داد بزنيم فرياد بزنيم چه كسى به فرياد ما مى رسد پس بيائيم به درگاه خداوند متعال دست بلند كنيم و بگوييم الهى العفو تا از گناهانم در گذرد. ؟؟؟ بنده حقير با آگاهى كامل و بينش صحيح در راه خدا قدم بر داشتم براى احياى عظمت اسلام و مسلمين دفاع از قرآن و نواميس مسلمانان و دفع تجاوز از كشور اسلامى راهى دانشگاه انسان سازى جبهه هاى غرب و جنوب كشور گشته تا توشه اى در آخرت در روز رستاخيز برايم باشد. پدر و مادر گراميم: انشاءالله كه خداوند به شما طول عمر و سلامتى عنايت فرمايد. زبانم قاصر است براى گفتن و دستم عاجز از نوشتن از آنهمه زحمتها و سختيها و كوششهاى فراوان و بى شائبه اى كه در پرورش و بزرگ كردن اين بنده حقير و كوچكتان كشيديد. اجركم عندا... . پدر و مادر گرانقدرم از اينكه توانستيد فرزندتان را در راه اسلام و قرآن كريم پرورش داده و در راستاى باريتعالى قربانى دهيد بسى كمال افتخار برايتان مى باشد. از شهادتم ناراحت نباشيد همانا از مكتب سرخ حسين (ع) درس شهادت و شجاعت را آموختم و زينب وار هنگام شهادتم صبر و بردبارى را پيشه خودتان سازيد كه ان السميع الصابرين. خواهران بزرگوارم كبرى - كلثوم و شهربانو دستم عاجز است از نوشتن در حفظ حجاب اسلامى كه خودشان در طول حيات دنيويتان حافظ و نگهدار آن بوديد كوشا باشيد نمونه يك زن مسلمان باشيد كو همانند زينب در هنگام شهادتم صبر و بردباريتان را حفظ كنيد. برادر بزرگوارم هادى: افتخار و مباهات دارم كه برادرى دارم كه در زندگى مشوق بنگاه بودند و خود نمونه يك رزمنده مخلص و بسيجى قهرمان هستند كه ماهها در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل بسر بردند و امتحان خود را در راه خدا دادند اين وصيت نامه حقير در حالى تكميل گرديد كه متجاوزين بعثى هنوز در داخل خاك ما موضع گرفته اند و رزمندگان اسلام قاطعانه در جلويشان محكم ايستاده اند. دوستان دوران حياتم من كوچكتر از آن هستم كه برايتان چيزى بنويسم اما منباب تذكر شما را به تقوا و ايمان به خداوند سفارش مى كنم در همه كارها و در انجام اعمال توكل به خداوند متعال داشته باشيد دوستان ظاهرى براى خودتان نباشيد بلكه دوستان حقيقى و با وفا براى همديگر باشيد. امت شهيد پرور خود را كوچك مى دانم كه براى امت محمد (ص) و شيعيان على (ع) چيزى بنويسم بنده شرمنده هستم از آن همه ايثار و فداكارى‌تان كه در راه خدا انجام مى دهيد در حياتتان غير از خدا بنده ديگران نباشيد. برادران اين جنگى است كه بر كشور اسلامى تحميل شده است جنگى است كه ستمگران فرو رفته در گرداب تمايلات دنيوى آنان كه نمى خواهند ملتها روى پاى خود بايستد و سرنوشت سرزمينشان را خود تعيين كنند اينبار بر كشور اسلامى ما تحميل كردند و به كشور ما تجاوز كردند سرزمين ما را غارت كردند به نواميس ما تجاوز نموند آنان بخاطر منافع خويش و نابودى اسلام مسبب جنگ گرديدند حال آيا مى توانيم با اين جنايتكاران صلح كنيم؟ و دست گدايى بسويشان دراز كنيم؟ ما انسان هستيم انسان از بدو خلقت خويش آزاد آفريده شد بنابراين سرنوشت هر ملتى بدست خود همان ملت مى باشد. انشاءالله كه همگى بتوانيم در مسير قربة الى الله گام برداريم و به كمال نهائى برسيم. روحش شاد و يادش گرامى باد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى رامسر